علت اختلال در نعمت ها چیست

سلام خدمت استاد عطار روشن عزيز

كانكت بودن در هر لحظه به تعبير من همون صلات هست همون نماز هست 

نماز يعني دائم در قلب مون به ياد خدا باشيم.

به قول بابا طاهر “خوشا آنانکه الله یارشان بی

بحمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنانکه دایم در نمازند

بهشت جاودان بازارشان بی

بهشت جاودان پاداش كسانيه كه دائم كانكت هستن با خدا

براي من اصلا كار راحتي نيست با اينكه ميدونم چه پاداش هايي در انتظارم هست اما باز نجواهاي شيطان اين قدرت رو از من ميگيرن

ولي اينجا هستم كه تمرين كنم

خودم رو ايزوله كردم كه فقط حريمم بشه محرم براي يارم

از شبكه هاي اجتماعي خداحافظي كردم كه گوش هام چيزاي بد نشنوه 

چشمام چيزاي بد نبينه

به روحم غذاي بد ندم

به ذهنم رسيد بايد ارتباطم را با همه جا قطع كنم برم به درون…تا پيداش كنم دواي دردهام رو…تا وصل بشم بهش

نميشه به همه جا وصل باشم انتظار داشته باشم با يارم هم كانكت باشم

اصلا اينا در يك ظرف نميگنجن

شايد بعضيا فكر كنن اين چه كاريه كه از دنيا قطع كني خودتو …ولي اين يه جور پاكسازيه…چطور ما هر چي مهمون برامون عزيزتر باشه بيشتر براش خونه رو آب و جارو ميكنيم…اين خدا كه همه چيه …ما از اونيم …اين زندگيمون از اونه …پس چرا بي تربيت ميشم و ميرم جاهايي كه به دردم نميخوره و باورهامو درباره اين وحدانيت كم رنگ ميكنه .رسانه ها كارشون همينه…پس فهميدم بايد خانه ذهنم رو براش تميز كنم آب و جارو كنم …دائم آب و جارو كنم . بايد كه جمله جان بشم تا لايق جانان بشم….

” حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها

وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

رفت و آمد با افراد سمي تاثيرات منفي داره در خلوصمون با خدا

به محض اينكه فهميدم يكي از دوستاني كه خيلي هم باهاش خوش مي گذشت به درد من نميخوره يعني باعث رشد من در اين مسير نميشه و با باورهاي من بسيار متفاوت هست …به چشم به هم زدني گذاشتمش كنار….چون ديدم اون رابطه با اين خداي من در يكجا نمي گنجه 

ولي از خدا توفيق ميخوام بهم لياقت درك حضورش رو بيشتر بده

يا حق