به نام خدای مهربان
همانگونه که آب مایه حیات است، احساس خوب داشتن مایه خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت است.
متاسفانه به دلیل عدم آگاهی از سیستم عملکرد جهان هستی و چگونگی پاسخ دادن به درخواست هایی که در هر لحظه ما از طریق فرکانس های خود ارسال می کنیم، اهمیت و تاثیرگذاری داشتن احساس خوب مورد توجه قرار نگرفته است.
از زمانی که تصمیم به تغییر زندگی خود گرفتم و از وقتی به اهمیت داشتن احساس خوب پی بردم هر روز به صورت آگاهانه سعی کرده ام احساس خوب را در خودم ایجاد کنم.
مسئولیت داشتن احساس خوب را پذیرفته ام و همواره سعی کرده ام به صورت روزانه و شاید هم لحظه ای میزان احساس خوبم را کنترل کنم و هر زمان احساس کنم در شرایط احساس خوب نیستم به صورت آگاهانه با توجه به نکات مثبت زندگی، تغییراتی که داشته ام و فاصله میان شرایط فعلی زندگیم با آنچه در آغاز قرار گرفتن در مسیر تغییر زندگی بوده ام، احساسم را در شرایط بهتری قرار می دهم.
همانگونه که برای نوازنده خوب شدن نیاز به تمرین مستمر و کسب مهارت است، برای بودن در احساس خوب نیاز است هر روز تمرینات لازم را انجام داده تا به مهارت لازم برای تغییر وضعیت خود از احساس بد به احساس خوب دست پیدا کنیم.
شاید تاکنون با خود یا به دیگران گفته باشی، اینهمه فشار روحی، استرس و نگرانی تا کی قابل تحمل خواهد بود؟!
“داشتن احساس خوب و توجه به نکات مثبت”، یکی از اصلی ترین قوانینی است که، خداوند بر جهان هستی مقرر ساخته است و اساس قانون جذب بر این قانون تنظیم شده است و از همه مهمتر، جهان هستی پاسخ به درخواست ها و نیاز های بشر را بر اساس احساس آنها تنظیم میکند، نه بر اساس دعا و نیایش و التماس و ….
به کمک قوانین کنترل ذهن هرچقدر بیشتر در احساس خوب بمانیم، توانایی ما در تمرکز بر نکات مثبت، زیبایی ها، داشته ها و آنچه میخواهیم در زندگی تجربه کنیم بیشتر خواهد بود و در نتیجه جهان هستی پاسخی همسو با میزان احساس خوب ما وارد تجربه زندگی ما می کند.
داشتن احساس خوب و تمرکز بر نکات مثبت و تحسین زیباییها و نعمتهای زندگی خودمان و دیگران، به جای حسادت به آنها، از ما انسانی مثبت نگر، خوش احساس و از همه مهمتر سپاسگزار می سازد.
یک انسان سپاسگزار، شخصی است که به صورت آگاهانه همواره به آنچه در زندگی بعنوان نعمت های الهی دریافت کرده است، توجه دارد و برای آنها سپاسگزار است. این فرد به مرور مهارت تمرکز بر داشته ها و نکات مثبت خود و جهان پیرامون خود را فرا می گیرد.
از سوی دیگر به خوبی درک میکند به جای «تمرکز بر جای خالیِ نعمتهایی» که در زندگیاش می خواهد داشته باشد و داشتن احساس بد و ناامیدی به خاطر نبودشان، باید با تمرکز بر دیدنِ نعمتها و «باور کردنِ امکان پذیر بودنِ داشتنشان»، خود را در مدار دریافت و تجربه آن نعمت ها قرار دهد، چرا که به خوبی درک کرده است جهان هستی، پاسخ فرکانس ها و احساس خوب او را می دهد نه پاسخ آه و ناله و شکوه و گلایه مندی او را.
در این مرحله است که به وضوح درک میکنید برای آوردن خواستهها و نعمتها به زندگیات، نیازی به تقلای سختتر نداری، بلکه نیاز به مقاومت کمتر به آن معنا که قرآن از آن با عنوان صبر و صلوه یاد میکند، داری
مقاومت کمتر به معنای «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون شدن» به واسطهی درک قوانین جهان هستی و تغییر نگاه نسبت به خالق خود می باشد. خالقی که خود را برترین نیروی حاکم بر جهان هستی معرفی کرده است، خالقی که خود را از رگ گردن به ما نزدیک تر معرفی کرده است.
هرچقدر بیشتر به قدرت خالق خود در پاسخ به درخواست هایمان برای تجربه زندگی پی ببریم، بیشتر می توانیم باور کنیم عوامل بیرونی در سرنوشت ما، توع زندگی ما، سلامتی و کسب و کار و و روابط ما تاثیری ندارند.
همان قدرتی که در طی دوره خدا هرگز دیر نمی کند و با انجام تمریناتش برای ما قابل درک می شود. آگاهی که از طریق دوره خدا هرگز دیر نمی کند به ما داده می شود سبب می شود تا تمرکز ما بر درک قدرت خالق بیشتر شود و با تغییر نگاه نسبت به خدایی که تا به امروز به گونه ای دیگر برای ما معرفی شده بود و نتیجه مطلوبی در زندگی ما نداشت، به مرور تجربه جدیدی از بنده خدا بودن و البته مومن بودن کسب می کنیم.
در این دوره می آموزیم با برگرداندنِ آگاهانهی کانون توجهمان از ناخواستهها به خواستهها، از کمبودها، به نعمتها، از نازیباییها به زیباییها، از نکات منفی به نگات مثبت و ادامه دادن تا رسیدن به ثبات شخصیتی در این باره، آنقدر آرام و بدیهی، ورق را در زندگیات برمیگرداند که، وقتی به زندگیمان نگاه میکنیم، متوجه میشویم، گوشه گوشهی زندگیمنات را همان نعمتهایی آراسته که بارها تحسینشان کردهایم و آروزی داشتنشان را داشته ایم.
اینجاست که درک میکنی، ما ساخته شدهایم تا با کانون توجهمان اتفاقات زندگیمان را خلق کنیم و ما قدرتِ ۱۰۰٪ برای در کنترل گرفتن کانون توجهمان داریم.
استفاده از این آگاهی و عمل کردن به آنچه گفته شده است به شما کمک میکند تا مسیر تغییر زندگی خود را آسان تر و سریع تر طی کنید
منتظر خواندن نوشته های شما هستیم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
Rating 4.32 from 19 votes
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان
وقت بخیر عزیزان
واقعا همینه احساس خوب تمرین می خواد کار ساده ای نیست .یادمه چند سال پیش من وقتی می رفتم سر کار صبح زود همیشه اهنگ شاد می زاشتم تو ماشین و گاهی همون پشت فرمون یه کم می رقصیدم تا حالم خوب باشه و انرژی خوب داشته باشم توی داروخانه .قبلش هم که وارد داروخانه بشم کمی مدیتیشن می کردم دیگه تا شب شارژ بودم . الان دو سال که خونه نشین شدم و خیلی فکر میاد به سراغم . چیزهای دو سه سال پیش . می دونم کار شیطونه است هی توجه نمی کنم ولی .ولی الان بیشتر آرامش دارم نه خیلی هیجان زده و خوشحال می شم و ناراحتیم هم با چیزی یه مدت کوتاه چند ساعته. و سعی می کنم مثلا در روز پیاده روی کنم برای حال خوبم . وبلاگ یوتوپر های ایرانی و نگاه می کنم و لذت می برم . سعی می کنم کارهامو با دقت انجام بدم . لباس بپوشم توی خونه و از چیزهای کوچیک لذت ببرم.
ورودیهای ذهن و باید کنترل کرد . اره واقعا من می گم چیزهای ناخوشایند به من نگین دیگه حالا تا حدودی اطرافیان می دونن ولی دلسوزی کردن .انگار آدم هیچی نگه نمی شه .منم دیگه هیچی نمی گم انقدر بعضی ها اه و ناله می کنن و خودشون و قربانی نشون می دن . نمی دونم چی بگم .
دوست ندارم احساسم و بد کنم بی خودی . و همیشه این توی ذهنم هست که کسانی که به خدا ایمان دارند نه غمی دارن نه ترسی . ولی بیشتر اینجورین من کمتر ادم شاد دیدم که به خدا ایمان داشته باشه .یادمه ایران که بودیم هر کی گریه و زاری بیشتر می کرد و التماس توی این سفره ها یادمه که می گفتن بیشتر ثواب می بره همه چی فقط اینجوری بود اصلا کسی به ما یاد نداده بود که بابا باید هر روز شاد باشین که شاد بودن و لذت بردن بالاترین سپاسگزاریه .
و باید همش دلسوز دیگران بودیم یعنی همچین احساس گناه می دادن به آدم که دیگه عادت کرده بودیم .
این نکته واقعا نکته خوبی بود که به هر چیزی توجه می کنیم شیطون از همون چیز ما رو از راه به در می کنه و احساسمون و بد می کنه .
من الان اصلا راجب به بیماری و پیشگیری و اینها حرف نمی زنم و تحقیق هم نمی کنم دیگه ولی خوب بعضی وقتها میشنوم ولی تحلیل نمی کنم .
فکرت باید درست باشه این نکته مهمه .اره این خانمی که مثال زدین مثل مامان من . حالا من که جرات نداشتم بهش چیزی بگم الان هم همینطور ولی اینجوری بود یه وقتها هم به آدم احساس گناه می داد . من دخترم که کوچیک بود . و چیزهایی که بود و اینها .
و این چند ساله اخیر من به مامانم اصلا راجب به یه سری چیزها اصلا حرف نزدم و نمی گم چیزهایی که اتفاق افتاده و به دخترم هم سفارش کردم .البته نه تنها به مامانم به هیچکی دیگه هم نگفتم فقط خودم و همسرم و دخترم در جریان هستیم .
هر انسانی بر اساس افکار و فرکانس خودش شرایطی و تجربه می کنه .بعضی ها می خوان به قول الان انرژی بدشون و منتقل کنن به همه یا الان می گن انرژی خوار .
و این ایه قرآن خیلی زیباست که خدا به پیامبر فرمود اگر بخوای از اکثریت مردم دنیا پیروی کنی تو را از راه خدا دور می کنند . راه خدا فقط نماز و روزه نیست .سلامتی و شادی و سرحال بودن که هیچ وقت اینها و نگفتن به ما .و مردم آدم و از شادی و احساس خوب می خوان به در کننن.چرا تو حالت خوبه عذاب وجدان نمی گیری ؟
عادت خیلی هاست .
امروز من صبح زود ساعت پنج بیدار شدم از این انرژی سحر استفاده کنم و این کلی به حالم کمک می کنه امیدوارم دیگه ادامه بدم اینو .