0

خاطرات چاقی مانع لاغری است

خاطرات چاقی
اندازه متن

مغز محل ذخیره اطلاعات است و ذهن واحد پردازش کننده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.

اطلاعات زیادی در مغز ما ذخیره شده است اما هر کدام که باعث برانگیخته کردن احساس ما شده باشند را به شکل ساده تری به یاد می آوریم و آن ها را مرور می کنیم.

در زندگی با افراد زیادی روبرو شده و گفتگو کرده اید اما هر کدام که تاثیر بیشتری در برانگیخته کردن احساس شما داشته اند بیشتر در ذهن خود به آن گفتگو یا ملاقات رجوع کرده اید.

نکته جالب توجه اینکه برانگیخته شدن احساس می تواند به شکل شادی و احساس خوب باشد و هم به شکل عصبانیت و احساس غم. بنابراین هر رویدادی در زندگی باعث ایجاد احساس شادی یا ناراحتی در شما شود به شکلی در مغز ذخیره می شود که به راحتی در دسترس ما برای مرور کردن باشد.

با توجه به اینکه توانایی مغز در ذخیره اطلاعات شادی آفرین و ناراحت کننده تفاوتی با هم ندارد اما به شکل قابل توجهی میزان اطلاعاتی که باعث ایجاد ناراحتی و احساس بد در ما می شوند بیشتر از اطلاعاتی است که باعث ایجاد احساس خوب در ما شده اند.

اینکه چرا در مغز تقریبا همه انسانها اطلاعات ناراحت کننده در دسترس تر از اطلاعات شادی آفرین است دلیل علمی سراغ ندارم اما تصور من این است که تمایل انسان به محافظت از خود سبب شده است که بیشتر از آنکه اطلاعات که باعث ایجاد احساس خوب در ما می شوند را در مغز خود ذخیره کنیم اطلاعاتی را ذخیره می کنیم که تصور می کنیم آگاهی از آن می تواند به ما کمک کند تا بهتر از خودمان در برابر رویدادهای زندگی محافظت کنیم.

از ویژگی های ذهن این است که فرمول های ایجاد شده در خود را در تمام جنبه های زندگی به کار می گیرد.

برای مثال شاید فردی عقده داشته باشید توانایی صحبت کردن در جمع را ندارید. این یک فرمول ذهنی است و برخلاف آنکه انتظار می رود فقط در جمع نتواند به خوبی صحبت کند این فرمول ذهنی سبب می شود که در گروه های کوچک و حتی آشنایان توانایی ابراز عقده و نظر به شکل درست را نداشته باشد.

آنچه می شنویم یا می بینیم اگر باعث تحریک احساسی شود در مغز ما ذخیره می شود و این اطلاعات در رفتارها و واکنش های ما تاثیر می گدارد.

شاید این تجربه را داشته باشید که قبل از روبرو شدن با فردی درباره اخلاق یا ویژگی های او از فرد دیگری شنیده باشید. آگاهی ذخیره شده در ذهن شما باعث می شود قبل از ملاقات با آن فرد مجموعه از افکار درباره او در ذهن شما مرور شود.

مرور افکار در ذهن شما بر اساس واقعیت و اطلاعاتی که خودتان کسب می کنید نیست بلکه به خاطر اطلاعاتی است که فرد دیگری بر اساس نظر و عقیده خودش درباره آن فرد به شما منتقل کرده است.

این حالت باعث عدم انطباق اطلاعات ذهن با واقعیت می شود و می تواند باعث بروز واکنشی از سوی شما شود که اگر آن اطلاعات غیرواقعی را نداشتید هرگز آن واکنش از شما سر نمی زد.

تاثیر خاطرات چاق شدن در روند لاغر شدن

اطلاعاتی که بعنوان خاطرات چاقی در ذهن شما ذخیره شده است مشابه حالتی است که قبل از ملاقات با فردی درباره او اطلاعات به شما داده شود.

برخی از اطلاعات ذهن من درباره چاقی به این شرح است:

  • چاقی من ارثی است.
  • سوخت و ساز بدن من پایین است.
  • من بخاطر تحرک نداشتن چاق هستم.
  • شرایط شغلی باعث چاقی شده است.
  • آدم بعد از ازدواج چاق می شود.
  • هرچه سن بالاتر برود چاقی بیشتر می شود.
  • من بخاطر زیاد خوابیدن چاق هستم

اینها بخشی از اطلاعاتی بود که درباره چاقی در ذهن من ذخیره شده بود.

تصور کنید من در مواجه شدن با چاقی چه واکنشی می دادم؟!

ترس از چاقی و چاق تر شدن داشتم.

چرا؟

چون در مواجه شدن با چاقی احساس ناتوانی می کردم.

این احساس سبب می شد که هرچقدر برای لاغر شدن تلاش می کردم نتیجه نمی گرفتم و حتی اگر با زحمت فراوان مقداری از وزن و سایز من کم می شد، طی دو سه هفته به حالت قبل بی می گشتم چون از قبل می دانستم و عقیده داشتم که من توانایی لاغر شدن را ندارم.

این افکار و افکار مشابه سبب می شود که فرمول “من لاغر نمی شوم” در ذهن ما ذخیره شود و این فرمول به تنهایی بای چاق ماندن تا ابد کافی است.

همه افراد چاق قبل از اینکه برای اولین بار جهت لاغر شدن اقدام کنند اطلاعات زیادی درباره چاق شدن در مغز آنها ذخیره شده است. این اطلاعات سبب می شود فرد احساس ناتوانی دربرابر چاقی کند به همین دلیل با اینکه تلاش می کند تا از طرق مختلف لاغر شود اما فکر قدرتمند ذهن او این است که: من نمی توانم لاغر شوم. و این فکر یک مانع بزرگ برای لاغر شدن است.

ذکر این نکته جهت درک بهتر عملکرد ذهن و مغز ضروری است:

مغز محل ذخیره اطلاعات است و ذهن محل شکل گیری عقیده و احساس.

اطلاعات چاقی در مغز ذخیره می شوند اما احساس ناتوانی دربرابر چاقی و این عقیده که من لاغر نمی شوم یک فرمول ذهنی است.

اطلاعاتی که درباره چاقی در ذهن ما ذخیره شده اند باعث شکل گیری عقیده و دیدگاه درباره خودمان در برابر چاقی می شوند. عقیده ای که ما درباره چاقی و خودمان داریم خاطرات چاقی ما هستند و نتیجه نهایی تناسب اندام ما را رقم می زند.

من عقیده داشتم نمی توانم لاغر شوم چون برای چاقی خود دلایل مختلفی داشتم.

من عقیده داشتم حتی اگر با هر زحمتی لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد.

من عقیده داشتم در هفته اول و دوم به شکل عالی وزن کم می کنم اما از هفته سوم بدن من در برابر لاغر شدن مقاومت می کند.

من عقیده داشتم که اگر لاغر شدم بدن من ضعیف خواهد شد و احتمال زیاد بیمار خواهم شد.

اینها عقاید من بود، واقعیت من نبود.

عقیده بر واقعیت برتری دارد

برخی افراد به قصد نادرست جلوه دادن قدرت ذهن و قانون جذب این دیدگاه را بیان می کنند: اگر ذهن قدرتمند است و هرچه در ذهن تصور کنیم به واقعیت تبدیل می شود، پس من می خواهم تصور کنم از بالای ساختمان می پرم و صدمه ای به من وارد نمی شود. چطور ممکن است؟!

در صحبت های افرادی که نسبت به قدرت ذهن عقیده ندارند از اینگونه دیدگاه ها شنیده می شود.

قدرت ذهن باعث شکل دهی عقیده می شود و عقیده بر واقعیت وجود فرد موثر است نه بر واقعیت وجود جهان هستی.

اینکه شما عقیده داشته باشید اگر از ارتفاع بپرید آسیب نخواهید دید شما را در برابر صدمات پریدن از ارتفاع مصون نگه نمی دارد. اما اگر شما عقیده داشته باشید انسان توانمندی در یادگیری هر موضوع موردعلاقه ات هستی مطمئنا نتیجه سعی شما برای یادگیری با فردی که این عقیده را ندارد متفاوت خواهد بود.

عقیده شما بر نتیجه زندگی خودتان تاثیر می گذارد نه بر قوانین جهان مادی. اگرچه افرادی را می توان دید که با قدرت ذهن بر قوانین جهان مادی هم غلبه کرده اند مانند “پراهلاد جانی” مرتاض هندی که ادعا می‌کند هفتاد سال است نه چیزی خورده و نه چیزی آشامیده است.

او اولین بار در سال ۲۰۰۳ توسط متخصصان آزمایش شد و اکنون به همان بیمارستان بازگشته تا سری جدید آزمایشات روی او انجام شود.

از ۲۸ آوریل تا ۹ ماه مه (12 روز) این مرد باورنکردنی توسط ۳۰ دوربین فیلمبرداری و تیمی از متخصصان هندی تحت نظر بود.

در این مدت او هیچ چیزی نخورد و از آب فقط برای حمام و تمیز کردن دهانش استفاده می‌کرد. هم چنین در این مدت هیچ ادرار یا مدفوعی نداشت.

بعد از آزمایش‌های قانونی جانی که مثل قبل سرزنده بود به روستایش بازگشت.

شاید توانایی این مرتاض هندی که نمونه مشابه در دنیا ندارد برای همه شگفت انگیز باشد اما برای فردی که اضافه وزن دارد دیدن افراد متناسب که از هر غذایی به هر اندازه ای که میل دارند می خورند اما همیشه متناسب هستند شگفت انگیزتر است مخصوصا اینکه به تعداد زیاد از این افراد در اطراف ما زندگی می کنند.

در ذهن یک فرد چاق نخوردن ساده تر از خوردن و چاق نشدن است چرا که هزاران بار درباره قدرت چاق کنندگی مواد غذایی شنیده است و این فرمول در ذهن او ذخیره شده است که خوردن باعث چاقی می شود.

این فرمول ذهنی به قدری می تواند تاثیرگذار باشد که فرد چاق به هر اندازه که مقدار غذای خود را کاهش دهد باز هم به خاطر خوردن همان مقدار کم هم چاق تر می شود و از آنجا که نمی تواند مانند این مرتاض هندی هرگز غذا نخورد بنابراین چاق تر شدن و چاق ماندن را سرنوشت خود می داند.

واقعیت این است که تمایل جسم شما به چاق شدن که در طول چند سال باعث چاقی شما شده است برنامه ای است که از ذهن

ناخودآگاه شما سرچشمه می گیرد.

تا وقتی ذهن خود را از انبوه اطلاعات چاق کننده پاک نکنید در وضعیت چاقی خود باقی می مانید.

در این شرایط شما تا ابد در معرض انتخاب کردن خواهید بود، هربار که با مواد غذایی روبرو می شوید باید فکر کرده و انتخاب کنید که بخورید یا تخورید، این جنگ تا روزی که زنده هستید به طول می انجامد.

نبردی که هرگز خوشایند نیست و نتیجه ای ندارد.

سال ها در مواجه شدن با مواد غذایی باید ابتدا فکر می کردم و بعد انتخاب می کردم که بخورم یا نخورم.

نکته جالب توجه این بود که هر انتخابی می کردم در نهایت چاق تر می شدم و همیشه به این موضوع فکر می کردم که چرا می خورم چاق می شم ولی نمی خورم لاغر نمیشم؟!

زمانی که در مسیر لاغر با ذهن قرار گرفتم درک کردم که هر دو انتخاب من منتهی به چاقی می شد.

من همیشه به این دو انتخاب فکر می کردم:

1- اگه بخورم چاق تر می شم!

2- اگه نخورم چاق تر نمی شم!

واضح است که نتیجه این دو انتخاب هرگز لاغری نخواهد بود. اگر می خوردم چاق تر می شدم و اگر نمی خوردم در بهترین حالت چاق تر نمی شدم اما هرگز لاغر نمی شدم.

برای لاغر شدن همیشه به ما توصیه شده است که:

اگر اضافه وزن دارید همیشه باید تمایل به خوردن چیزی را با گفتن نه به آن سرکوب کنید.

واضح است که این شیوه در طول زمان مقادیر عظیمی انرژی و پشتکار می طلبد که معمولا افراد چاق فاقد توانایی لازم برای رسیدن به این مرحله هستند.

اگرچه در دراز مدت “نه گفتن” می تواند به عادت جدیدی تبدیل گردد ولی رسیدن به آنجا همچون گذر از جهنم است!

جهنمی که هرگز پایان نخواهد یاقت.

در مدت چاق بودنم به قدری از برنامه های رژیمی مختلف استفاده کرده بودم که تقریبا غذا خوردن من همیشه به شکل یک فرد رژیمی بود اما نتیجه عملکرد که به عادت من تبدیل شده بود باز هم باعث لاغر شدن من نمی شد.

در نوشته های بسیاری از افرادی که عضو سرزمین لاغرها هستند بارها می خوانم که سالهاست مقدار غذا خوردن آنها کمتر از بسیاری از افراد متناسب اطرافش است اما از اینکه چرا لاغر نشده است در تعجب است.

خاطرات چاقی، دلیل لاغر نشدن افرادی است که حتی نه گفتن به خوردن به عادت آنها تبدیل شده است.

افرادی را می شناسم که سال هاست به نیت لاغر شدن گیاهخوار شده اند و هر روز یک تا دوساعت ورزش می کنند اما نتیجه چند سال تلاش و سعی آنها باعث متناسب شدنشان نشده است چون با این روش ها خاطرات چاقی از ذهن آنها حذف نمی گردد.

خاطرات چاقی به وسیله رژیم غذایی یا ورزش کردن از ذهن پاک نمی شود بلکه باید ابتدا آنها را شناسایی کرد و دلایل منطقی برای اشتباه بودن آنها پیدا کرد.

ذهن انسان به شدت منطقی است و اطلاعاتی که از قبل درباره چاقی در ذهن افراد ما ذخیره شده است از طریق منطقی شدن به فرمول های ذهنی قابل اجرا در روند زندگی تبدیل شده اند.

خاطرات منطقی ذهن درباره چاقی را فقط از طریق منطقی کردن اشتباه بودن آنها می توان کمرنگ و بی اعتبار کرد.

با رژیم گرفتن و ورزش کردن نمی توان منطق خاطرات چاق کننده را از بین برد.

تصور کنید من چاق بودم و عقیده داشتم چاقی من ارثی است.

هزار سال ورزش کردن نمی تواند این منطق را از ذهن من پاک کند و من تا آخر عمل چاق باقی خواهم ماند. چون هزاران بار شنیده ایم که چاقی ارثی است ولی یک بار نشندیه ایم که ورزش باعث تغییر ارث یا ژنتیک می شود. بنابراین تلاش فیزیکی ما باعث تغییر منطق خاطرات چاقی ما نخواهد شد.

در دوره 12 جلسه ای لاغری با ذهن درباره برخی از فرمول های ذهن چاق (خاطرات چاقی) توضیح داده شده است. در این روش ابتدا از طریق طرح سوال به افراد کمک شده تا فرمول های چاقی ذهن خود را جستجو و مشخص کنند. سپس از آنها خواسته شد تا نمونه های واضح بر خلاف فرمول های چاقی ذهن خود پیدا کنند.

به عنوان مثال اگر فردی عقیده داشت، کم تجرکی باعث چاقی اش شده است از طریق پیدا کردن افرادی که مانند او یا حتی بیشتر از او کم تحرک هستند اما متناسب اند، نمونه واضح و منطقی بر علیه فرمول چاقی ذهن خود پیدا کنند.

این ساده ترین و قوی ترین طریق تغییر فرمول های چاقی ذهن است که به طور مفصل و تخصصی در گام های اول تا سوم دوره های لاغری با ذهن این کار انجام می شود.

به اندازه ای که فرمول های ذهنی چاق خود را شناسایی و با پیدا کردن نمونه های منطقی آنها را بی اثر کنید، شور و شوق و اطمینان شما برای لاغر شدن بیشتر می شود.

به این شکل خاطرات چاقی در ذهن شما کمرنگ شده و موانع لاغر شدن از بین می رود.

خاطرات چاقی نه تنها می تواند مانع لاغر شدن فرد شود بلکه تنها دلیل دوباره چاق شدن افراد بعد از لاغر شدن نیز وجود برخی دیگر از فرمول های چاقی است. در دوره پاکسازی چاقی ذهن (گام دوم) به طور مفصل درباره این موضوعات توضیح داده شده است.

برای کسب نتیجه عالی از مطالعه این نوشته و افزایش درک خود به عنوان تمرین به سوالات زیر به صورت کامل و شرح انشایی پاسخ دهید.


تمرین:

1- تجربه خود درباره شنیدن درباره دیگران قبل از روبرو شدن با آن فرد و شکل گیری گفتگوی ذهنی درباره آن فرد بنویسید.

2- تجربه خود از تاثیر یک فرمول ذهنی در جنبه های مختلف زندگی را بنویسید.

3- برای درک بهتر یکی از فرمول های چاقی ذهن خود که فکر می کنید بسیار پررنگ است را بیان کرده و درباره آن بنویسید.

4- راهکار خود برای پیدا کردن نمونه منطقی در تضاد با فرمول چاقی ذهن خود را نوشته و سعی کنید به شکل منطقی اشتباه بودن فرمول چاقی ذهن خود را ثابت کنید.

5- برای درک بهتر یکی از فرمول های چاقی ذهن خود که فکر می کنید بعد از لاغر شدن باعث دوباره چاق شدن شما می شود را پیدا کرده و درباره آن بنویسید.

6- راهکار خود برای پیدا کردن نمونه و دلیل منطقی اشتباه بودن فرمول ذهنی دوباره چاق شدن را ارائه دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.86 from 14 votes

https://tanasobefekri.net/?p=9087
برچسب ها:
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار asmagazban
      1400/06/22 17:29
      مدت عضویت: 1310 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 793 کلمه

      بنام خدا.

      خاطرات همیشه نقش به سزایی در تمام زندگی داشتن درمورد همه  چیز وهمه ب بخش های زندگی زمان میگذره و این خاطره ها نقششون  در ذهن  تداعی پیدا میکنه .یادمه یه شب تو همین ایام محرم و صفر بودکه شب هفتم محرم بود که من حالم خیلی بدشد وروزبعدش که تنها بودم حالم خراب شد .وام‌های تنها بودم هیچکس کنارم نبود و من بعداز اینکه ازتون حال بد بیدار شدم وبه خودم اومدم به این نتیجه رسیدم که خدا به من یک زندگی جدید داده و باید تا میتونم ازش استفاده کنم  تا میتونم لذت زنده بودنمو ببرم و  زندگی کنم و فکر کردم به این که من درسته هنوز چاقم درسته هنوز بچه ندارم اما من زندم  من دارم نفس میکشم و دیدم به خودم عوض شد اون رو من به خودم اومدم وبعد از اون  به جسمم وشاید باورتون  نشه حتی نسبت به بیمار یم  بیماری من روبه خودم متوجه. کرد من  تونستم دوباره زندگی کنم و ادامه بدم باهمین شکل درسته که گاهی تحت تأثیر حرف دیگران وذهن منفی باف قرار می‌گیرم اما به خودم میام ویکباریاد خاطره ی اون روز می افتم که اون اتفاق افتاد و به خودم میگم درسته من همچین مشکلی مازندشاید اگه سال دیگه ماه محرم بشه من همیشه ازماه محرم و صفر لذت می‌بردم برای دورهم بودن و خندیدن و غذاهای خوشمزه .اما امسال طور دیگه ای بود من درس گرفتم اینکه از بودنم راضی باشم من درموردچاقی می‌نویسم ولی واقعیت اینه که چاقی زندگی تمام ما ادمهای چاق رودربرگرفته  ومن  به این نتیجه رسیدم که مهم نیست که چاقم و پذیرفتم که چاقم اما این روزها بیشتربه خودم وزنده بودنم احساس رضایت میکنم یاد گرفتم چشممو بازکنم و تنها  به خودم اهمیت بدم نه اینکه آدمها مهم نیستند هستن مهمن اما اونیکه باید بیشتر ازهرچیزی بهش اهمیت بدم وجود خودمه. دیگه تصمیم گرفتم که گله و شکایت نکنم به خاطر چاقی و چیزی که علاقه بهش دارم برای داشتنش سعیمو بکنم وازاین سعی ای که میکنم لذت ببرم خاطرات من این بود وقتی صبح بیدار میشدم میرفتم جلوی آینه به زور تماما و کامل می ایستادم اماحالا وقتی میرم جلوی آینه به خودم لبخند میزنم برام مهم نیست ادما چی میگن و دیگه راستشو بخواین وقتمو صرف غیبت کردن نمیکنم شاید گاهی ناخودآگاه شروع کنم به حرف زدن اما دوباره برمی‌گردم به روال جدید که در پیش گرفتم کتاب های در مورد ان ال پی وتغیر زندگی گرفتم و بیشتربه این فکرم که چیکار کنم که از کاری که می خوان لذت ببرم در مورد لاغری کتاب گرفتم و می شینم  میخونم .از بقیه ی آدمها شنیده بودم که واکسن زدن خیلی درد داره تر سناکه  وفلان اما امروز که رفتم واکسن زدم زمین تا آسمون فرق میکرد در مورد چاقی و لاغری هم به همین شکله تازمانی که در موقعیتش قرار نگیرید نمی‌تونید به باوربرسیدو باورسازی کنید . درباره‌ی آدمها هم به همین شکله تا موقعیت و زمانش پیش نیاد نمیتونید  بشناسید شون و باور تون نسبت بهشون شکل بگیره .بالاخره یه روزی میشه که شخصیتشو نو  میشنا سیم.من باورکرده بودم خاطرات بدم رو  وحرفها یی که ادمهادرمورد من  میزنن اینکه  من چاقیم ارثیه من اراده ندارم و خیلی چیزهای دیگه آدمی بودم که نزدیک به دوسال یعنی ازاواخر نودوهشت شروع کردم بالاغری باذهن  کارکردن اما به خاطراینکه اسیرخاطرات چاقی و حرفهای ادمهاوذهن منفی باف بودم بیشتربه  بیرون توجه میکردم تابه درونم  امااین روزها به ندای درونم بیشترگوش میدم نمیگم که خیلی  عالی شدم نه ولی از زنده بودنم پشیمون نیستم و زندگی می کنم و ازهرلحظه  استفاده میکنم چون  میگم ممکنه لحظه ی بعدی نداشته باشم پس  به نحواحسن ازش استفاده میکنم درسته  بع قول استاد زمان میگذره و وقتی که گذشت ازش باخبرمیشیم . من فکرم این بود که چاقی من به خاطر مصرف کردن بیش از حد برنجو کم تحرکیه  امابعد ک توجه کردم دیدم من. عادتهای زیادی دارم که باعث چاقی من  هستن نه فقط کم تحرکی فک میکردم اگر زیاد راه برم لاغر میشم  اما بعدمتوجه شدم دلیلی که من به نشستن های پی درپی. عادت کردم اون هم این بود که من غرق دردیدن کلیپهای موبایل ازصبح تا شب میشدم و بهشون فک میکردم و درنتیجه نه تنها دیگه به لاغری فکرنمیکردم بلکه فقط غصشومیخوردم چون در اینستا کلیپعاوعکسهای زیادی چاپ می‌شد که همه باعث می‌شد من احساس ناتوانی بیشتری کنم و ازمسیر لاغری دورتر ودورترمیشدم  وبه همین خاطر بود که من لاغرنمیشدم  واین همون حرف استادکه می‌گفت به این تبلیغات توجه نبایدکنیدروتایید میکنه  من خواهری دارم که کاملا متناسبه وکم  تحر که  وغذایی که دلش میخواد میخوره به نظر من اینه. که آدمهایی که میشناسم چه کم تحرک و چه پرتحرک به اندازه‌ی نیاز بدنشون میخورن نه بیشترونه کمتر وتعادل. دارن .وبراظون هیچی مهم نیست حتی غذا غذا زمانی. براشون مهم میشه که گرسنه  باشن  نه به عنوان لذت یاعادت . از شما ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/06/22 16:31
      مدت عضویت: 1310 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 22 کلمه

      کاملاً عالی بود دوست عزیز وهم مسیرم مثل همیشه ازخوندن نوشتتون لذت بردم و براتون آرزوی تناسب اندام و تناسب فکردارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم