لاغری با ذهن و اهرم رنج و لذت

تمرینات مربوط به فایل های 3 و4، قسمت دیدگاهها،،، با سلام وهزاران پرانرژی باشید، خدمت خانواده ی پرانگیزه ی تناسب فکر وذهن برای رسیدن به تناسب اندام ووزن،،،راستش یه چند روزی با خودم حسابی خلوت کردم وخودم بودمو خدای خویشتنم ، حقیقت اینکه وقتی با این برنامه اشنا شدم خیلی کنجکاو وپرانگیزه و درعین اینکه راه پر هیجان وپر کاری درعین راحتیش پیش رو دارم،، هر چی جلوتر اومدم بیشتر فهمیدم که خیلی کمتر میفهمم، اینکه چه حکمتیه که دوستان جلوتر از من با برنامه آشنا شدن وکلی جلوترن ونتیجه گرفتن،؟!! ولی خیال میکردم ،،من با این روحیه ام احتیاج بیشتری داشتم، گرچه هیچ کس از درون هیشکی خبر نداره،، هرچی بیشتر فایل گوش میدادم، بشتر بفکر میرفتم ، وحالم هی بهتر وبهتر میشد،، (اونجا که استاد فرمودند خدا هیچوقت دیر نمیکنه) ، اونقدربدلم نشست که حد نداره، من خیلی تا حالا این جمله رو شنیدم ولی اون لحظه وزمان بود که گیرنده هام کاملا آماده دریافت این موج پرانرژی بود، من علت چاقیم، نه باور ارثی بود، نه  تاثیر گرفتن از بازیگر خاصی ونه خیلی چیزای دیگه البته بجز اینکه کم کاری تیروئید م که باید قرصش متابولیسم بدن روبالا ببره وباعث لاغری بشه ، پزشک عزیزم با گفتن اینکه تاثیر داروت باعث چاقی میشه، ذهن اروم منو طوفانی کرد، منم یه آدمم که ذهنآ بیمارم، هرلحظه باید شارژ ذهنی وروحی بشم، خلاصه اینکه من زمانی آشنا شدم که‌ میبایست، شاید اگر دوهفته زودتر یا دیرتر یا یکسال پيش آشنا میشدم، اونقدر به اون نقطه درست نرسیده بودم که بقاپمش وسریع جذبش کنم، چون یه آدم اکتیو رو از هر لحاظ حساب کنید، فعاله،، حالا بخاطر هزاران مسئله اجتماعی وفرهنگی و،،،،، دراثر نابرابری‌ها وتعصبات جورواجور که راحت نمیشه حرفشو زد ، اسیرنابرابری های اجتماعی شده ومثه افلیجا افتاده گوشه خونه، گرچه نفس میکشیدم ولی اونقدر ذهنم اسیر این عادتهای تکراری وتکراری شده بود که‌ با وجودیکه میدونستم راهم خطاست، دارم دستی دستی ببدنم اسیب میرسونم، وهی به وزنم اضافه میشه، لجبازانه، سمت خوراکی‌هایی کشیده میشدم که پرکالری بودن واسه یه لحظه شه، زولبیا، باسلوق، حلوا، بامیه، شیرینیهای خامه ای از هر مدلش، ومربایی و پلو وشوکولاتو، غیره و،،. درسته علت چاقی هرکس ، داستانی داره،ودرست تر از اون فرمایش شریف شماست که اشکال از ذهن مریض ماست که بیمارگونه ونا آگاهانه بهر دلیل روانی، فشار بجسم میاد، واین جسم بیچاره مون، خبر میدهد از ذهن ناکارآمد ما،،، درسته تمرین فایل 4‪ تکراروتکراروباز تکرار، وتولد یه عادت وظاهر شدن اون  بصورت یک رفتار، ما واقعا داریم روان‌کاوی میشیم، غذا یه بخش از ذهنه، که خیلیم مهمه، چون اصولا ما زیبا پرستیم، وچون از روح خدا دروجود ما دمیده شده، این نازیبایی درظاهر ما راحت بچشم میاد وآزارمون میده، چقدر ماها خوش شانسیم که زیر پرچم ولوای انسان صافوپاک وبی غل وغشی که زنذگیشونوراحت بدون رنگ ولعاب واسمون تعریف کردند که ما رو ازخودشون بدونن وما احساس صمیمیت بیشتری کنیم وصادقانه جلو بریم، چه قدر خدا عزیزه، منکه چند روزه ذهنم هی داره خودمو لود میکنه، هی درونموریز بریز کنکاش میکنم، از زیر خروارها خاطرات خوردن ونخوردن، از اينکه چی شد رفتارام بصورت تکرار نهایتا عادت دراومد، رفتارمو از شروع تا انتها وگاهی از اخر به اول بصورت معکوس مرور کردم، دیدم، جسم زیبا تراش ما، رو خدای آسمان ها بما امانت دادن، وما باهاش چه بی رحمانه برخورد کردیم، ولی درفایل بعدی که بخش دومه ،، توانایی داریم وبخواست واراده ی ما وباتوکل وتکیه بر منبع واحد انرژی وبا تمارین وراهنماییهای دلسوزانه پدر معنویمون جناب استاد جلو میریم وواقعا بجای اینکه همه چیه چاق شدنامونو بندازیم به گردن عواملی بیرون از درونمون، بیرون از جسممون، اوناروتوخودمون جستجوکنیم، چون عوامل بیرونی همه جا در دسترس نیستن که بخواییم یقه شونوبگیریم، مثلا پدربزرگمون، بنده خدا ممکنه فوت کرده باشه(،جریان ارثی بودن) اگه ارث رو هنوز قبول داریم، اگه گردن پزشکمون بندازیم، بنده خدا توحیطه پزشکیش وظیفش بوده اتمام حجت کنه وخوبی وبدی دارویی که تجویز کرده رو بگه، ولی اسونترینش خودمونیم، شب وروز با خودمونیم، میتونیم ساعتها توخلوت انصاف خودمون واسه خودمون دلایل رو بیاریم، یا رد میکنیم یا میپذیریم، بعد به اشتراک میذاریم، اونوقته که استاد وارد میشن ودرست وغلط بودنشون رو تشخيص میدن، بنا به تجربه وراهی که رفتن وعلمی که تواین راه کسب کردن، من از مشکلاتی که توراه چاق شدن سرم اومد متشکرم، از شکستام، از وقتی که در این راه از هزینه هایی که گاهی اوقات کردم ونتیجه نگرفتم، از همه‌ی ندونستنهام هم ممنونم چرا که اگر نابلدیها وشکستها وخطا وآزمایشات بی سرانحام نبودن، شاید من به این راحتی حرف استاد گلم رو نمیپذیرفتم، چه خوب که فرمولای ذهنم دستکاری شدن، حتی از نادونی وجهل خودمم سپاسگزارم ، بقول استاد ما فرقی که با لاغرها داریم اینه که اونا فرمولاشون رو دست نزدن، شاید بظاهر وتصادفی تناسب داشته باشن، ولی هزاران راهی که مارفتیم، وببهانه ی چاقی درکنارش کلی ب معلوماتمون اونم تا اینجا (، هنوز مونده،) اضافه شده، کلی خاطرات وزندگیه دوستانمون رو میخونیم ودرس میگیریم، کلی حرفای پر ثمر می‌شنویم ، هرروزمون یه رنگ وبوی تازه ای داره، منکه زندگیم دارای نظم خاصی شده، منی که پامو بیرون  نمیذاشتم، حتی کارمو کنار گذاشتم صبحا ساعت 5‪/5‪میرم پارک محل واسه پیاده روی اگه هزینه باشگاه ندارم از دستگاههای پارک فعلا استفاده میکنم، ومطمئن شدم که همه جی درست میشه،،، دیگه کلمه ی چاقی از فرهنگ لغت من ، پاک میشه وتناسب جاشو میگیره، بابت روده درازیم ببخشیدم، این دوتا تمرین رو باهم بکجا ارائه دادم بدلیل اینکه توفایل 4‪ جایی واسه دیدگاه گذاشته نشده بود، تمرین سه وجهار باهم بودن، من هرچی بهش رسیده بودم رو بقلم آوردم، اگرجایی جملاتم ویرایش نشده، شما به ویرایش وتناسب قشنگتون ببخشید، استاد عزیرم تا دنیا دنیاست ممنون ومدیون،،، دوستون دارم