0

امسال چاق میشی یا لاغر؟!

چاق میشی یا لاغر
اندازه متن

سال های زیادی از عمرم در چاقی سپری شد و این در حالی بود که هر سال قبل از شروع ایام تعطیلات تصمیم جدی می گرفتم تا در ایام نوروز مراقب پرخوری کردن هام باشم و مثل سال های قبل بعد از عید چاق تر نشوم.

اما تنگ شدن روپوش مدرسه بعد از تعطیلات نوروز خیر از چاق تر شدن من در ایام نوروز می داد.

ترس از چاق تر شدن در تمام ایام تعطیلات همراه من بود و به همین دلیل هربار که در خوردن شیرینی و آجیل زیاده روی می کردم و حتی دل پیچه می گرفتم با خودم شرط می بستم که دیگه این کار رو تکرار نمی کنم اما هر روز به همین شکل می گذشت و در نهایت من چاق تر از سال قبل سال جدید را شروع می کردم.

همه افرادی که اضافه وزن دارند و در طول سال از طریق روش های مختلف سعی در لاغر شدن دارند، ترس و نگرانی از چاق شدن در تعطیلات نوروز را دارند و به همین دلیل عملکرد افراد در این ایام معیار مناسبی برای مشخص کردن وضعیت جسمی آنها در سال جدید است.

مهمانی رفتن، مسافرت رفتن، مهمان اومدن، حضور در جشن ها، شب بیداری ها، دورهمی های خانوادگی و خیلی از موارد دیگر موقعیت های مناسبی هستند تا ذهن چاق از تمام فرمول های خود برای ترغیب فرد به پرخوری و چاق تر شدن استفاده کند.

بنابراین تقریبا منطقی است که افراد چاق بعد از ایام تعطیلات نوروز چاق تر شوند.

به لطف خدا زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم اواخر سال 93 بود و با اینکه تا حدودی به عملکرد ذهن در چاق شدن اشراف داشتم اما نوروز 94 برای من توام با چاق تر شدن گذشت.

به تلاش خود برای یادگیری و عملکرد به تمرینات ذهنی برای لاغر شدن ادامه دادم و نوروز 95 برای اولین بار در طول زندگی ام ایام نوروز را بدون چاق تر شدن سپری کردم و سال 95 اولین سالی بود که من چاق تر از سال قبل نشده بودم و به آن سال برای من نیکوترین سالها بود چرا که از همان اولین روزهای بهارش مشخص بود که تغییرات عالی در فرمول های ذهنی من ایجاد شده است.

هرچه بیشتر در مسیر یادگیری لاغری با ذهن ادامه دادم روند متناسب شدن من بهتر و نتیجه لاغری من واضح تر شد و هر ساله من نه تنها ایام نوروز بلکه سایر ایامی که برای من و اکثر افراد چاق چالش برانگیز هستند مانند ماه رمضان، شب یلدا و … بدون اضافه وزن سپری شد.

ایام نوروز برای همه افرادی که اضافه وزن دارند موقعیت مناسبی است که با تحلیل و بررسی عملکرد خود به میزان چاقی ذهن خود پی ببرند.

با بررسی عملکرد خود در ایام تعطیلات می توانید وضعیت جسمی خود در سال جدید را پیشگویی کنید.

سالی که نکوست از بهارش پیداست درباره همه افراد چاق صدق می کند.

آنهایی که این ایام را به گونه ای سپری کرده اند که از عملکرد خود رضایت نداشته و حتی مقداری چاق تر شده اند واضح است که روند اضافه وزن آنها در سال جدید ادامه خواهد داشت و آنها همانند سال های قبل باید تلاش کنند تا در ماه های پیش رو از طریق مختلف با چاقی مبارزه کرده و مانع چاق تر شدن خود شوند.

اما گروهی که با اینکه شاید هنوز مقداری اضافه وزن داشته باشند اما از عملکرد خود در این ایام رضایت دارند و تغییر رفتار و نگرش آنها نسبت به سال های قبل واضح است در ماه های پیش رو باید به روند بهبود فرمول های ذهن چاق خود ادامه داده و آگاهی بیشتری را وارد ذهن خود کنند.

به این ترتیب می توان نکو بودن سال جدید را از بهارش تشخیص داد.

نوشته هانیه عزیز درباره تجربه ایان نوروز:

سلام به استاد عزیز و دوستان همراه

سالی که نکوست از بهارش پیداست، راستش خیلی این رو قبول ندارم دیگه…در ادامه می گم چرا؟

امسال تعطیلات عید رو عالی گذروندم، هم روزها و تفریحات عالی داشتم هم بی نهایت رها و بی استرس در زمینه چاقی و لاغری بودم. امکان نداشت من بعد از عید چاق تر برنگردم به زندگی معمولی، سفر هم اگه می رفتم که دیگه بدتر….

امسال ولی اینقدر رها بودم و در لذت گذروندم که خدا می دونه…امسال من، هم سفر بودم، هم توی هتل اقامت داشتم، همه چیز مهیا بود برای اینکه مثل سالهای قبل با ترس و لرز بگذرونم. با افکار چاق کننده و باورهای قدیمی ام

اما دیدم که چقدر رفتارهام درست بود اونم نه که خودم بخوام مراقب باشم یا حالت رژیم داشته باشم. همه رفتارهام همراه با حال خوب و دقت به نیاز بدنم بود، دچار ولع نشدم، مخصوصا نسبت به میزهای متنوع صبحانه، غذاهای زیاد رستوران ها و تنوع خوراکی تو شهر جدید هیچکدوم من رو حریص نکرد و این دو هفته من حتی یک روز هم دچار سنگینی یا عذاب وجدان نشدم و خیلی خوشحالم از این بابت و واقعا لذت بردم از اینهمه تغییر…

همه ماها که سالها رژیم گرفتیم تو این شرایط دو حالت داشتیم: یا می خوردیم و می گفتیم تعطیلاته، مهمونیه، سفره، بی خیالِ بعدا جبران می کنم. یا اینکه از ترس چاق شدن نمیخوردیم و کم می خوردیم. همیشه گرسنه می موندیم و حرص هم می خوردیم که نمی تونیم لذت ببریم.

خب توی حالت اول، حالمون بد بود، سنگینی بعدش، عذاب وجدان بعدش و برگشت از سفر و رفتن رو ترازو عذاب الیم بود…چقدر سرزنش می کردیم خودمون رو که نتونستیم جلوی خودمون رو بگیریم و … دوباره از سر نو شروع می کردیم…روز از نو، روزی از نو..دوباره رژیم و ورزش های سنگین و لاغری مقطعی و دوباره خستگی و چاقی و رژیم و ورزش و لاغری…دوباره چاقی و خلاثه این سیکل معیوب ادامه داشت

توی حالت دوم هم عموما با اینکه رعایت کرده بودیم و از خوردن و سفر و مهمونی ها لذت هم نبردیم، اما باز هم چاق شده بودیم و جال بسیار بدی رو داشتیم بعدش و به زمین و زمان فحش می دادیم که من آب هم بخورم چاق میشم، اصلا سفر چاق کننده ست، آب و هوای بهار، خوردن می طلبه (یکی از باورهایی که قبلا داشتم و همه بهم می گفتن) ، حیف که الکی خودم رو محروم کردم…من هر کاری کنم بازم چاق میشم…یا اگه هم چاق نشده بودیم چون لاغر هم نشدیم اون فشار عصبی بازم باهامون بود که نه خوردیم، نه تغییری کردیم و بازم حال بد رو تجربه می کردیم که ببین اینهمه رعایت کردم، لاغر هم نشدم و …. حالا یا ول می کردیم و می گفتیم: این بدن من سوخت و سازش مشکل داره و من لاغر بشو نیستم…گور بابای دنیا … یا اینکه بازم میفتادیم تو دام رژیم و ورزش و ….

هر دوی این حالت ها نتیجه ش سرزنش، حال بد، سرکوب شدن عزت نفس و باور به بی لیاقتی و عدم توانمندی مون بود .. و چون این احساسات در ما زنده میشد، در نتیجه همین ها رو از بیرون و اطرافیانمون هم می گرفتیم و اونها هم می شدن زبان ما و آینه تمام قدر افکار ما و بیشتر و بیشتر از خودمون بدمون میومد.

واقعا خدا رو شکر می کنم که امسال هیچکدوم اینها رو تجربه نکردم…خوشحالم که آگاهانه زندگی کردم و الان که فکرش رو می کنم واقعا لایق یه جایزه هستم…باید برای عملکرد عالیم توی تعطیلات عید حتتتتتتتما به خودم یه هدیه بدم. (اینو از شما یاد گرفتم)

خب حالا چرا می گم چندان به این ضرب المثل عقیده ندارم دیگه … سالی که نکوست از بهارش پیداست … از دید من دو بعد داره این مثل…

خب من یاد گرفتم که خودم صد درصد مسئول زندگیم هستم و خودم اون رو خلق می کنم. از طرفی هم یاد گرفتم هر زمانی و هرجایی که فهمیدم راهم اشتباهه، انتخابم غلطه و می تونم برگردم و اصلاحش کنم. وقتی می گم سالی که نکوست از بهارش پیداست، انگار دارم مسئولیت رو از خودم سلب می کنم. همین تناسب اندام رو مثال می زنم.

فرض کنید من امسال بهار عملکردم در زمینه تناسب اندام خوب نبوده به هر دلیلی، حالا با این جمله این باور در من ایجاد میشه که خب دیگه من بهار رو بد گذروندم، اشتباه کردم، موفق نبودم، پس دیگه هر کاری کنم تا آخر سال همینه درحالی که واقعا اینطور نیست و میشه برگشت به جاده اصلی.

میشه دوباره از سر گرفت و ادامه داد، میشه جبران کرد، درسته یه زمانی رو از دست دادم اما نمیشه خط قرمز رو کل سال کشید. از اون طرف هم اگه خوب و عالی عمل کرده باشم، بازم ممکنه بگم خب دیگه همینه و چون بهارم خوب بوده، پس دیگه هر طوری رفتار کنم تا آخر سال هم همینطور عالی پیش میره. پس دیگه تلاشی نمی کنم و بی خیال می شم.

اما همین ضرب المثل رو اگه از دید انرژی گرفتن بهش نگاه کنیم و دچار کج فهمی نشیم خب خیلی هم خوبه. برای اونهایی که خوب عمل کردن، می تونه کلی انرژی بخش باشه که اوکی، حالا که من این مدت عالی بودم، اگه همین فرمون جلو برم و با همین روال ادامه بدم، مسلما تا آخر سال هم همینطوره و نتیجه خواهم گرفت. نکته مهمش همینه که یادم باشه و با خودم مرور کنم : اگه بهار عالی پیش رفت چطور اینطور شد؟ من چه کارهایی کردم؟ چه تغییراتی کردم؟ چه چیزهایی در من اصلاح شد؟ همه اینها رو یادم بیارم و یادم بمونه…بعد بگم اوکی، حالا که بهار رو اینطور گذروندی، اگه همین طور ادامه بدی، بازم همین نتایج عالی رو خلق می کنی و همینقدر سال بی نطیرتری رو هم خلق می کنی

اینها عقیده من بود درباره این ضرب المثل و راستش توی همه جوانب زندگی اینجور تفسیرش می کنم.

ممنون از شما استاد عزیزم که وقت گذاشتین و خوندین.

در نهایت من به خودم قول دادم که همونطور که از سال قبل یاد گرفتم و تونستم یاد گرفته هام رو امسال عید هم عالی اجرا کنم، پیش برم و از این مسیر بی انتها لذت ببرم.

من ایمان دارم امسال یکی از عالی ترین سا های زندگیم هست و این رو به خودم قول دادم و بازم قول می دم که بهترین خودم رو اجرا کنم و در مسیر عالی تناسب اندام مستمر باشم.

من همیشه این چند سال شنیدم که مقصدی نیست و باید از مسیر لذت ببری و … اما به جرات می گم تو این دوره بود که با گوشت و پوست و استخونم این رو درک کردم و به معنی واقعی رهایی رو دارم تجربه می کنم…رهایی که مترادف با بی خیالی و ول کردن هدف نیست…به معنی آرامش داشتن و آویزون به هدف نبودنه…بی نهایت ازتون ممنونم استاد جانم

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.39 از 54 رای

https://tanasobefekri.net/?p=32913
برچسب ها:
17 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1402/12/26 15:52
      مدت عضویت: 1197 روز
      امتیاز کاربر: 10838 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 346 کلمه

      بنام خدا 

      سلام خدمت استاد روشن عزیز و دوستان همراه 

      سالی که نکوست از بهارش پیداست را این دوستون خیلی جالب گفت منم حرف اونو قبول دارم که ما در هر شرایطی که متوجه شدیم اشتباه کردیم خودمون اصلاحش میکنیم اما اگه بزاریم به امان سال نکو از بهارش پیداست مسؤلیت را میندازیم روی ضرب المثل و حتما یه چیزی بوده که این شکلی شده و خلاصه سلب مسؤلیت و چاق شدنو اعصاب خراب بودن و تنبلی کردن اما واقعا ایجوری نیست و ما راحت خودمون سرنوشتو تغییر می‌دهیم من خودم چند شب پیش مهمان داشتم با اینکه نهار خیلی غذا نخوردم اما موقع شام هم نتونستم شام بخورم چون اصلا احساس گرسنگی نداشتم و حدود ۲ساعت بعد یکم غذا برا خودم کشیدم و یا اینکه امروز ظهر خیلی گرسنه بودم یه دونه سیب درختی کوچلو خوردم تا نهار آماده بشه اما موقع نهار تمام اون گرسنگی دو سه لقمه خوردم چون سیر بودم در صورتی که قبلا اصلا به این شکل نبودم هر نوع تنقلاتی ،شکلاتی ببینم نمیخورم مگر اینکه گرسنه باشم یه دونه بخورم قبلا سیر هم بودم باید با چای میخوردم مخصوصا تو این ایام و هفته آخر سال که این تنقلات زیاد هستن چقدر میخوردم امسال من یه دونه شکلات خوردم نه اینکه جلوی خودمه میگیرم نه میل ندارم چقدر خودم لذت میبرم و یه چیز دیگه خیلی حواسم را به رفتار آدم های متناسب و چاق میدم که ببینم رفتارشون چطوری هست چاق ها که دقیقا خودم مثل اونا رفتار میکردم و لاغرها را تو دلم تحسین میکنم جالب تو باشگاه وقتی میرم حرف ها و رفتار چاق ها را که میبینم چقدر یاد خودم می افتم که چقدر تقلا می‌کنند بیشتر عرق کنند رژیم به همدیگه میگن و من تو دلم فقط میگم خدایا شکرت که راه من را از اینا جدا کردی خودت هدایتشان کن مثل من که الان با خیال راحت دارم ورزش میکنم و مربی هم بهم میگه خیلی خوب شدی و اون فکر میکنه از ورزش هست و یا رژیم میگیرم ولی من حرفی نمیزنم و خوش حالو خندان خدایا شکرت . 

      از شما هم سپاس استاد عزیز .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1401/01/27 16:09
      مدت عضویت: 1197 روز
      امتیاز کاربر: 10838 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 227 کلمه

      بنام خدا 

      فایل زیبای امسال چاق میشی یا لاغر 

      من لاغر میشم شما چطور دوستان ؟

      سالی که نکوست از بهارش پیداست برای من امسال از تمام جهات زندگی نکوست نه فقط لاغری بلکه تمام مراحل زندگی چون دارم هم می بینم و هم احساس میکنم منم مثل دوستی که گفته دومین بهاری است که در این مسیر زیبا هستم و نتایج عالی کسب کردم من تو این ۱۳ روز از عملکرد خودم خیلی راضی بودم نه پرخوری کردم نه تنقلات را بهشون توجه کردم با اینکه هر جا میرفتم هم جلومون بود من یا میلی به خوردن نداشتم و یا شاید چند دونه پسته میخوردم همین نقش بازی کردن نبود میا نداشتم غذامو به اندازه مورد نیاز بدنم مصرف میکردم خیلی احساس عالی دارم از زندگی از کارم از رفتارم و خیلی چیزهای دیگه از بخشیدن و رها کردن اونایی که در سال گذشته به من صدمه روحی زیادی زدن و من اول فکر کردم باید مثل خودشون رفتار کنم اما الان نه یاد گرفتم که اشتباه کردم برا همین بخشیدم و رها کردم و حال خودمو هر روز بهتر از دیروز میکنم من تصمیم گرفتم که از این لحظه تا زمانی که زنده هستم در این مسیر زیبا که خداوند هدایتم کرد باشم و انشالله میخوام یعنی تو اولویت هست که دو دوره را خریداری کنم انشاالله . 

      من حالم خیلی خیلی خوبه 

      ممنونم خدا جونم ممنونم استاد روشن عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 12 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1401/01/20 23:31
      مدت عضویت: 1203 روز
      امتیاز کاربر: 5717 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 866 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست 💖💖💖

      سلام 🖐️

      امسال چاق میشی یا لاغر ؟🧐🤔

      الهی شکر که به این مسیر زیبا هدایت شدم امسال دومین بهار از زندگیم هستش که در این مسیر زیبا در حرکت هستم و چیزی نمونده تا به مقصد برسم و ان شا الله تا زمانی که زنده هستم در این بهشت زیبا بهترین روزهای زندگی مو تجربه می‌کنم . اگه بخوام خودمو محک بزنم باید بگم که نه تنها امسال بلکه از زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم تقریباً میشه گفت که درست عمل کردم درسته که نسبت به پارسال لاغرتر نشدم ولی چاق ترم نشدم من همیشه در مهمانی ها و جشنها ، ماه رمضان ، اعیاد ،شب یلدا حواسم به خودم هست که ببینم چه طور عمل کردم و در بیشتر مواقع بعد از تموم شدن اون جشن یا مهمانی ،….از عملکرد خودم لبخند رضایت روی لبم میاد البته یک جاهایی هم اشتباه می‌کنم ولی خب خدارو شکر تعداد رفتار های درستم خیلی بیشتر از رفتارهای اشتباه مه اتفاقا امسال سیزده بدر با خانواده همسرم بودیم اونجا هم افراد چاق بودن هم افراد متناسب ومن رفتار های اونا رو زیر نظر داشتم و رفتارهای این افراد برام خیلی جالب بود یک آقایی بود که خیلی خیلی چاق بود این آقا یک کیسه پر از آجیل همراهش بود و هر جا می‌رفت این کیسه رو با خودش میبرد و هر جا که می‌نشست در کیسه شو باز میکرد و شروع میکرد به خوردن یک لحظه به کارش خنده ام گرفت آخه پیش هر کس می‌نشست این کیسه همراه ش بود و قشنگ می‌دیدم که اصلا دلش نمیومد اون کیسه رو از خودش جدا کنه و به نظرم اومد که این آقا اصلا سیری و گرسنگی شو درک نمی‌کرد چون مدام در حال خوردن بود قبل از ناهار که بساط کبابم به راه بود کلی تنقلات و خوراکی وسط بود که بی وقفه میخورد و اصلا دست رد به هیچ چیز نمی‌زد حالا نه تنها ایشون بقیه هم مشغول خوردن بودن ولی ایشون همه چیزو با حرص و ولع میخورد بعد از ناهار بلا فاصله هندونه و کلی خوراکی دیگه که همین طور پشت سرهم میخوردن و همه همین طور نشسته بودند و انگار مسابقه خوردن بود این وسط یک دختر بچه که حدوداً ده، یازده سالش بود و اتفاقا خیلی هم لاغر و متناسبه و چون خیلی غذا کم می‌خوره و به قول بقیه اشتها نداره مدام دیگران بهش اصرار میکردن که بشینه کنار بچه های دیگه و خوراکی و تنقلات بخوره که یک دفعه این بچه عصبانی شد و گفت بابا ولم کنید وقتی که سیرم چه طوری بخورم از گلو پایین نمیره یک لحظه یاد حرف استاد افتادم که می‌گفت افراد متناسب فرمول های ذهن شون پاک و دستکاری نشده ست و درزمان سیری هیچ چیز از گلو شون پایین نمیره و در مورد این دختر کاملاً صدق می‌کرد، حالا پسر خودم که 6سال شه  و اتفاقا چاق و تپل یکسره در حال خوردن بود و تا میدید بچه های دیگه حواس شون نبود تند تند یواشکی خوراکی های اونا رو میخورد و همش می‌گفت گشنمه بر عکس دو تا دخترم که لاغر و متناسبند و باید به زور یک چیزی و بخورن  و در مورد من خودم اون روز فقط چندتا دونه کباب بدون نون خوردم بعد از ظهرم یکمی آجیل و چندتا دونه چیپس و پفک دیگه سیر سیر بودم و اصلا میلی به خوردن نداشتم و در این حین که بقیه مشغول خوردن بودن من و دخترم باهم رفتیم تو دل طبیعت و یکمی پیاده روی کردیم و از مناظر زیبای طبیعت باهم عکس گرفتیم در مسیر مون یک چشمه زیبا بود و یکمی از چشمه  آب خوردیم و از تفریح مون لذت بردیم وقتی برگشتیم بقیه بازم مشغول خوردن بودن و دخترم به رفتار افراد چاق فقط می‌خندید و می‌گفت آخه چه طوری میتونن این قدر بخورن آخه کجا شون میریزن و من به دخترم گفتم تقصیر خود شون نیست تقصیر افکار شونه که باید اصلاح بشه البته من خودمم قبلاً همین طور بودم و تو این جور روزا  مغزم ارور میداد و قاطی می‌کردم و همه چیز و با هم دیگه می‌خوردم ولی خدا رو شکر که در این مسیر دارم فرمول های نادرست ذهن مو درست میکنم و به نظر خودم برای من امسال بهارش نیکوست و من دارم درست عمل میکنم ، در مسیر هستم و ان شا الله که به تناسب فکری و جسمی می‌رسم و چیزی نمونده که 58کیلو شدن مو تجربه کنم راستی چند روز بعد از سیزده بدر که نشسته بودم عکسامونو نگاه میکردم از دیدن عکس های خودم لذت بردم اصلا فکر نمی کردم که این قدر متناسب و خوش اندام شده باشم دیروزم که داشتم میرفتم مدرسه دنبال دختر کوچکم دختر بزرگم می‌گفت که لاغر شدی و من لبخند زدم و گفتم آره تازه لاغر ترم میشم .و همین طور در طول ایام عید چه مهمون داشتم و چه جایی مهمون بودم خیلی کم پیش میومد که رفتار اشتباهی داشته باشم و اصلا خوراکی ها و مواد غذایی برام مهم نیستند فقط در زمان گرسنگی به اندازه نیاز بدنم مصرف می‌کنم و به محض سیر شدن دست از خوردن می‌کشم و امیدوارم که با ادامه دادن در این مسیر بتونم بهتر عمل کنم 

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم 🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم