0

زندگی با اراده خداوند (قسمت چهارم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در نوشته های قبلی درباره اراده انسان برای رسیدن به هرآنچه می خواهد در زندگی خود تجربه کند توضیح داده شد. همچنین درباره اراده خداوند که همه جهان هستی را تحت پوشش قرار داده است توضیحات کامل داده شد.

آزادی و اختیار انسان

زمانی که به موضوع اراده خداوند در شکل گیری هر موضوعی در جهان هستی پی بردم این سوال در ذهن من ایجاد شد:

چگونه انسان می تواند اراده و اختیار آزاد داشته باشد در حالی که اراده خداوند جسم، استعدادها، افکار، توانایی ها و هرآنچه مربوط به من است را مدیریت می کند؟!

از آنجا که تا سن 37 ساگی تمام تاش های من برای تغییر زندگی نتیجه نداده بود بیشتر از قبل یقین پیدا کرده بودم که حتما خداوند برای من نمی خواهد یا سرنوشت من از قبل اینگونه نوشته شده است که در این شرایط باشم.

زمانی که پس از سال ها چاق بودن و تلاش کردن برای لاغر شدن هیچ نتیجه ای نگرفته بودم و یقین داشتم که چاقی من ارثی است و خداوند خواسته است که من چاق باشم با عمل کردن به ایده الهی که مرا ترغیب می کرد با استفاده از قدرت ذهن و توانایی درونی خود برای لاغری اقدام کنم و به لطف خداوند توانستم از طریق قدرت ذهن و تغییر فرمول های ذهنی به تناسب اندامی که حتی در رویا هم نمی دیدم، دست پیدا کردم دیدگاهم درباره سرنوشت تغییر پیدا کرد.

آن زمان بود که جرات پیدا کردم به این موضوع فکر کنم که همانطور که توانستم با تغییر فرمول های ذهنی جسم خود را تغییر بدهم می توانم زندگی خود را نیز دگرگون کنم.

من بعد از لاغر شدنم به تمام باورها و عقایدی که از گذشته درباره سرنوشت به من منتقل شده بود شک کردم و با خودم گفتم نکنه مثل چاقی که سال ها به من گفتند ارثیه و به همین دلیل لاغر نمیشی و الان اطمینان دارم که اینطور نیست درباره ثروت، سلامتی، کسب و کار و … هرچه به من گفتند اشتباه باشند؟

از اینجا بود که علاقه من به درک قدرت ذهن و نیروی اراده انسان شروع شد و سعی کردم به قدرتی که خداوند در وجود من قرار داده پی ببرم.

اما از آنجا که افکار و دیدگاه های قبلی در ذهن ما ریشه دار هستند همیشه این سوال در ذهنم وجود داشت که رابطه بین اراده من و اراده خداوند چیست؟

  • آیا اراده خداوند بر اراده من برتری دارد؟
  • آیا من می توانم اراده خداوند را تغییر دهم؟
  • آیا اراده من و اراده خداوند با هم برابر هستند؟

سوالات مختلقی در این باره در ذهنم شکل می گرفت که تا حدودی هم فکر کردن به آن ترسناک بود.

چون احساس می کردم به تنهایی قدم در مسیر کشف اراده خودم گذاشتم و هیچ اطاعاتی از گذشتگان دراین باره به من داده نشده بود.

اگر سوااتی مانند این در ذهن شما هم ایجاد شده است پیشنهاد می کنم ادامه متن را با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه کنید.

البته ممکن است در شما ایجاد ترس و نگرانی کند، چون آنچه می خوانید را شاید تا بحال نخوانده یا نشنیده باشید.

اما اگر می خواهید اراده خداوند را تجربه کنید باید شجاعت روبرو شدن با آنچه نمی دانید را داشته باشید.

اصولا زمانی می توانید زندگی خود را بر مبنای توانایی هایی درونی تان تغییر دهید که شجاعت روبرو شدن با حقیقت را داشته باشد.

مبنای درک حقیقت احساس تان می باشد. چنانچه از دریافت این آگاهی احساس خوب و آرامش درونی دارید یقین داشته باشید آنچه می خوانید حقیقت جهان هستی و مایه خوشبختی در دنیا و آخرت خواهد بود.

رابطه اراده انسان با اراده خداوند

اراده انسان و اراده خداوند در ظاهر با هم متناقض و در تضاد هستند. شاید هم در ذهن ما به این شکل باشد که این دو با هم در تضاد هستند.

چون آنچه از گذشته شنیده ایم حکایت از این دارد که اراده خداوند سرنوشت ما را رقم زده است و ما چاره ای جز اطاعت، صبر و بردباری نداریم و بندگانی که به سرنوشتی که خداوند برای آنان درنظر گرفته است صبور باشند در آخرت به بهشت وارد می شوند.

برای اینکه بتوانیم این تناقض یا تضاد را برطرف کنیم باید بین اراده خود و خداوند رابطه و پیوند ایجاد کنیم.

کاملا واضح است که دو عامل لایتناهی نمی توانند در کنار هم وجود داشته باشند چون لایتناهی در صورتی لایتناهی (بی نهایت) است که یکی باشد اگر دو عامل باشند هر یک از لایتناهی ها با دیگری محدود می شود.

بنابراین از آنجا که همه ما اعتقاد داریم خداوند لایتنهای است پس عامل دیگری در کنار یا هم رده او نمی تواند وجود داشته باشد.

خداوند لایتناهی است و آغاز و پایان ندارد و نمی توان برای او حد و مرز تعیین کرد.

مثال فیزیکی و قابل لمس برای ما هوا است.

ما نمی توانیم هوای خانه را به چند بخش هوای اتاق، هوای آشپزخانه و … تقسیم بندی کنیم.

برای هوا نمی توان مرز و محدوده ایجاد کرد.

حتی نمی توانید بین هوای داخل و بیرون خانه حد و مرز تعیین کنید و آنها را از هم تشخیص و متمایز کنید.

به نظر من هوا، دقیق ترین مثالی است که می توان برای درک اراده خداوند که در همه جا حاظر است به کار برد.

اگر اراده خداوند در همه جا وجود دارد پس در ذهن و افکار ما نیز حضور دارد.

اراده خداوند در افکار و اراده شخصی ما جریان دارد. وقتی افکار خود را تغییر می دهیم و به جای توجه به اراده خداوند (معنویت) به معیارهای سنجش ارزشمندی خود (منیّت) توجه می کنیم ارتباط خود با اراده خداوند از دست می دهیم.

رابطه اراده شخصی با اراده خداوند

اراده شخصی ما می تواند در راستای اراده خداوند و رشد و گسترش آن حرکت کند و یا می تواند از آن فاصله گرفته و مشغول تفکر و تامل درباره مسائل دنیای مادی شود.

زمانی که اراده شخصی ما از اراده خداوند فاصله می گیرد، زندگی به کشمکش و ستیز تبدیل می شود.

افکار منفی در ذهن ما گسترده می شوند و انرژی های منفی از طریق ما در جهان پیرامون جاری می شوند.

در این شرایط ما احساس ناامیدی، درماندگی، شکست  و افسردگی می کنیم و تصور می کنیم هیچ راهی برای گریز از شرایط موجود نداریم و در نهایت به این نتیجه می رسیم که خداوند زندگی را برای ما اینگونه رقم زده است و سرنوشت ما این است.

حقیقت دنیای مادی این است که ما به تنهایی نمی توانیم چیزی را خلق کنیم یا بیافرینیم.

همه ما آفریده خداوند هستیم و بدون اراده خداوند قادر به خلق خواسته ها و آرزوهای خود نیستیم.

اگر به واسطه شنیده ها و دیده های خود از کودکی تا به امروز این عقیده در ما شکل گرفته است که برای ساختن زندگی باید سختکوش باشیم و با تقلا کردن زنده بمانیم و زندگی کنیم به این معنی است که اراده شخصی ما از مسیر اراده خداوند خارج شده است و به جای مشارکت در گسترش و رشد اراده خداوند در حال تلاش و کوشش برای به ثمر رساندن اراده شخصی خود هستیم.

خلق کردن (آرزوها، خواسته ها و …) نیاز به نیروی لایتنهای دارد و از آنجا که فقط یک نیروی لایتناهی در جهان وجود دارد و آن خداوند است (اراده خداوند) بنابراین ما مجهز به نیروی لایتنهای نیستیم و بدون کمک گرفتن از نیروی اراده خداوند قادر به خلق کردن و آفریدن آرزوها و رویاهای خود در زندگی نخواهیم بود.

اراده شخصی ما آنچه را که توسط اراده خداوند آفریده شده است را در هم می آمیزد و به شکل خواسته که شامل آرزوهای مادی (ماشین، خانه، موبایل و …) و آرزوهای غیر مادی (اشعار، داستان ها، فرمول های علمی و …) دوباره در جهان مادی پراکنده می کند.

در این صورت اراده ما در جهت و همسو با اراده خداوند می باشد و در گسترش و رشد جهان مادی مشارکت می کند.

انتخاب با ماست که تصمیم بگیریم همسو و همجهت با اراده خداوند یا بر مبنای اراده شخصی زندگی کنیم.

اراده شخصی چیست؟

به بیان خیلی ساده اراده شخصی یعنی ما می توانیم انتخاب کنیم با معنویت ارتباط داشته باشیم یا خیر.

در تمام سال هایی که برای تغییر زندگی تلاش می کردم و نتیجه خاصی کسب نمی کردم بر مبنای اراده شخصی خود عمل می کردم.

اراده شخصی من از زمان کودکی در حال شکل گیری بوده است.

آن زمان که از پدرم می شنیدم:

  • زندگی کردن سخت است و باید تلاش کنی تا یک لقمه نان حلال داشته باشی.
  • پول مثل چرک دست می مونه، اگه جمع بشه باعث دردسرت می شه.
  • اگه می خوای تا آخر عمر خیالت راحت باشه باید در کار دولتی استخدام بشی.
  • دنیا پر از آدم هایی که می خوان سرت کلاه بذارن، باید خیلی مراقب باشی.
  • خدا برای هر کس به اندازه خودش رزق و روزی در نظر گرفته و باید با تلاش کردن اونو به دست بیاری.

صدها جمله در قالب نصیحت و اندرز از کودکی در ذهن من ثبت شده که اراده شخصی من را تشکیل می دهند.

در تمام سال های پس از ازدواجم بر مبنای همین افکار و فرمول های زندگی تلاش می کردم تا لقمه نان حلالی برای خانواده ام مهیا کنم.

آنچه درباره فرمول های تشکیل دهنده اراده شخصی گفتم را همه انسانها به شکل های مختلفی در ذهن خود دارند و به همین دلیل است که تلاش ما برای موفق شدن و خلق آرزوهایمان نتیجه نمی دهد چون همگی بر مبنای اراده شخصی خود تلاش می کنم و از آنجایی که اراده شخصی همسو با اراده خداوند نیست، تلاش ما نتیجه مطلوب به همراه ندارد.

نکته جالب توجه این است که در تمام لحظاتی که مشغول تلاش بر مبنای اراده شخصی برای زندگی کردن هستیم اراده خداوند به شکل روح لایتناهی در وجود ما حاضر است و آماده است تا به درخواست ما برای ملحق شدن به خود جواب مثبت بدهد.

اراده شخصی یا اراده خداوند

ما باید تصمیم بگیریم که می خواهیم بر مبنای اراده شخصی خود زندگی کنیم یا بخشی از اراده خداوند باشیم؟

باید تصمیم بگیریم که می خواهیم بر مبنای آنچه به ما گفته شده است و می دانیم زندگی کنیم یا می خواهیم بعنوان ابزاری در دستان خداوند برای تحقق سرنوشتی که توسط اراده او برای ما رقم می خورد زندگی کنیم؟

من از روزی که تصمیم گرفتم زندگی بر مبنای اراده شخصی را رها کرده و همسو با اراده خداوند زندگی کنم، به مرور تغییرات و تحولات عظیمی در تمام جنبه های زندگی من ایجاد شد.

گویی خداوند مسئول تعمییر و مرمت خرابی های وجودم در جهان مادی شده است.

از آن زمان هدایت آغاز شد و گام به گام مسیر حرکت برای من واضح می شد.

بدون اینکه بدانم به کجا می روم فقط حرکت کردم و به هرآنچه به من گفته میشد عمل می کردم و نتایج یکی پس از دیگری رقم می خورد و من همچنان ادامه می دهم.

تصور کنید چه می شود که من پس از 35 سال چاقی و تلاش برای لاغر شدن بر مبنای اراده شخصی، در طی دو سال به تناسب اندامی رسیدم که هرگز در رویای خودم نمی دیدم به این شکل می توانم لاغر شوم.

غیر از این است که همسو با اراده خداوند برای لاغر شدن حرکت کرده ام.

تصور کنید چه می شود که من پس از 15 سال تلاش و کوشش طاقت فرسا در شغل های مختلف هیچ موفقیتی کسب نکرده و سرشار از بدهی و مشکلات مالی بودم اما از روزی که تصمیم گرفتم تلاش برای کسب روزی بر مبنای اراده شخصی را رها کرده و با اراده خداوند همسو شوم در همان سال اول همه بدهی های 15 ساله را پرداخت کردم و به لطف خداوند 5 سال است که هیچگونه بدهی، وام بانکی، قرض یا دسته چکی ندارم.

غیر از این است که همسو با اراده خداوند برای کسب رزق و روزی حرکت کرده ام.

تصور کنید چه می شود که من پس از 15 سال که ازدواج کرده بودم و رابطه مناسبی با همسرم و اطرافیانم نداشتم و بارها برای بهبود روابط با همسرم اقدام کرده بودم، با هم قول و قرار گذاشته بودیم، به چندین روانشناس و مشاور خانواده مراجعه کرده بودیم و … اما نتیجه ای حاصل نمی شد و هر روز دعواها و مشاجره های ما بیشتر می شد از سال 93 که تصمیم گرفتم همسو با اراده خداوند زندگی کنم، روابط من با همسر و اطرافیانم به شکل شگفت انگیزی تغییر پیدا کرد.

غیر از این است که همسو با اراده خداوند برای تجربه عشق و مودت با همسرم حرکت کرده ام.

اینها تنها بخشی از تغییرات زندگی من در این چند سال است که تصمیم گرفتم بر مبنای اراده شخصی برای زندگی کردن عمل نکنم و همسو با اراده خداوند در مسیر گسترش و رشد زندگی حرکت کنم.

ناگفته نماند که قطعا در این کار اشتباهات زیادی داشته ام و هرگز نتوانسته ام به شکل عالی اراده شخصی خود را نادیده گرفته و در تمامی امور بر مبنای اراده خداوند عمل کنم اما سعی من این بوده و نتیجه ای که حاصل شده نشان می دهد تا حدودی در انجام این کار موفق بوده ام.

نتیجه گیری

از آنجا که روح الهی نامتناهی است و اراده خداوند بر مبنای بی نهایت عمل می کند رشد و پیشرفت در تمام جنبه های زندگی حد و مرزی ندارد و تا بی نهایت می تواند رشد و گسترش داشته باشد.

برای درک بهتر اراده شخصی و اراده خداوند با خود فکر کنید و مواردی را در زندگی خود به یاد بیاورید که بر اساس اراده شخصی عمل کرده اید و درباره نتیجه آن بنویسید. همچین درباره نتیجه مواردی در زندگی خود که همسو با اراده خداوند حرکت کرده اید شرح دهید.

توجه داشته باشد همسو با اراده خداوند به مواردی گفته می شد که شما تلاش و تقلا برای رخ دادن آن موضوع نکرده اید و به شکل خودبخودی در زندگی شما ایجاد شده است.

در ادامه نوشته “زندگی با اراده خداوند” به سپردن اراده امور به خداوند و ترکیب اراده شخصی با اراده خداوند توضیح داده می شود.

منتظر خواندن نوشته ها و تجربه های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.27 از 71 رای

https://tanasobefekri.net/?p=29614
برچسب ها:
38 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/03/18 11:58
      مدت عضویت: 476 روز
      امتیاز کاربر: 35166 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 595 کلمه

      سلام برخدایی که هرسلول وجودم ازقدرتش میگه وهر نفسم ازتوامندیش میگه وهرتپش قبلم از کارمدیش میگه وهر افکارانیرویی اردهاش میگه وهر شب روز اش از افریتش میگه

      سلامبراقای عطاروشن  وهم مسبرارده الهی 

      من ارده خدارو ت ارداواج به شکل واضح وخیلی قویی دیدم 

      من یی روز یی ۵ ماه فبل از ازداوجم یی شب تاسوا رقتم دنبال دسته یی خانمی درباره عروس یی خانواده صخبت میکرد به هم دیگه مبگفتن عروس فلانی خدا براش خواسته یی طبقه بهش دادن تا انجا زندگی کنه من چون ازمشکلات کسانی که منزل نداشتن اجاره نشین بودن کمی خبرداشتم همون لحظه ازخدا خواستم اگه قراره اردواج کنم کسی باشه که یا پیش مادرش زندگی کنه که یی واحدداسنه باشه من اونجا زندگی کنم ولی وفتی همسرم به خواستکادی من امد که ابنم ازدیدمن اراده الهی بود چون من یی روزیکه هیچ کاری توارایشگاه نداشتم دلم به شدت برای دوستانم تنک شد هرجه مادر خدا بیامرزگفت امروزنرو بزارفردا برو من گفتم قبلم بشدت برای دوستم تنک شده باید بره وفتی من رفتم ارایشگاه داشتم با دوستانم سوخی میکردم اول متو جه نشدم یی لحظه یی چشمی انکارمنو نکاه مبکنه برگشتم دبدم یی خانمی با دقت من نگته میکنه قبلم همون لحظه بشدت به تپش افتاد ودراخرمتوجه شدم این خانم برای دیدن دختران ارایشکاه امده پس اراده الهی بود ازدواجم چون من اون رور اصلا قصد رفتن با ارایشگاه ودیدن دوستم به هیچ وح نداشتم من برای ابن ارواج شرایط سختی رو پشت سر گذاستم واز با اگاهیکه کسب کردم متو جه شدم این ازدواح اراده الهی بود که  انجام شد نه خواسته واراده من 

      حتی یی زمان من با مخالفت شدید برای انجام ابن امرداشتم زمین زمان به هم چسبید که این ازواج صورت گرفت برای خودم جای بسی تعجب بودکه چطور این امر صورت گرفت 

      وای امرور به خودم میگم خدا برای من اینگونه رفم زده بود ومن اون زمان میخو استم اراده خودم رو پیش ببرم ولی نشد وامروز از اینکه به اداره الهی جواب مثبت دادم خیلی خوشحال هستم چون من با ازدواجم کلی انزی واحساس معنوی زیادبه زندگیم وارد شد اگه ابن ازدواج صورت نمیگرفت ابن معنویت رو نداشتم 

      باره اراده الهی روباچشم خودم وبا حسم دیدم درک کردم ولی اون زمام متوجه ابن ارده به این شکل نبودم 

      شب گذشته همسر یی موضعی رو مطرح کر که برای من یی حواب بزرگی که توذهنم بود حوابش کامل گرفتم وفهمیدم همسر برای یی فردی ازخدا یی خواسته بزرگ‌رو خواسته وان فرد با استفاده ازسابقه وکارکردن پیش همسرم باعث شده اون به خواسته که همسرم داشت  برسه واین مسئله کسب کاره همسرمن رو حتی تا نابودی کشید ولی دوباره همسرم ازنوع شروع کرده وباره میگفت من برای این فرد بعدنخواستم چرا این اقا با یی سری کارهای که توکسب کار ازدید همسرم اشکال داره موفق شد 

      باره بچه که مریض میشدن ازخدا کم‌میخواستم که بهشون کمک کنه وشفا رو به بچه هام هدیه بده چندروزیهست که دختر بزرگم با همسر ونواه م مریض هستن امرور ازخدا خواستم که اونهاررو شفا داده وسلامتی جسم تنشون بهشون هدیه بده چون چندوفتی هست که ابن مریضی تومنزل دختر ریشه گرها واز یی شکل به شکل دیگه تغییر میکنه نمیدونم چه حکمتی تواین بیماری منزل دخترم هست که من اطلاع ندارم  

      امتحان دختر هست یا امتحان من که بازم خودم به ارده الهی بسپارم شاید من دارم ارده خو دم رو به اراده الهی جلوترمببنم 

      که خدا داره به من نشون میده که ابنجاهم اراده خداو ند جلوتد هست پس سکوت کرده رها میکنم تا خودخداوند با اراده  خودش ابن وضعیت روبه نحواحسن درست کنه  

      هی دایم به دعاهستم که مریضی ازکل مردم رفع بشه  ازفزنداان من هم رفع بشه امین با رب العالمبن 

      خدا پشت وپناهتون یاخق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 24722 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 707 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      برای من سوال بود که قدرت اراده شخصی چیه و قدرت ارده خداوند چیه 

      متوجه شدم که اراده شخصی یعنی اینکه من انتخاب میکنم که میخوام همسو با خداوند باشم  سپاسگزار کنم یا تمسو با خداوند نباشم ناسپاسی کنم 

      من میخوام همسو باراده خداوندم زندگی کنم من میخوام زندگی با طعم خدا رو احساس کنم من میخوام با خدا باش پادشاهی کن تجربه کنم من میخوام آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست تجربه کنم میدونم که خیلی خیلی لذت بخش زندگی که هر لحظه اونو با خدا باشی معلومه چه نوع زندگی 

      من همه زندگیم بر اساس ارده شخصی بوده 

      منکه نمیتونم لاغر بشم پنکه نمیتونم کار کنم کی به من کار میدم کسی منو نمیخواد همه نیروی جوان میخوان تا کار بیشتری براشون انجام بدن و…

      من ۱۵ سال پیش با جاری خودم زندگی میکردم  خونمون دو طبقه بود نفری یه طبقه داشتیم خلاصه من خیلی اذیت میشدم تصمیم گرفتم خونم بفروشم از اون حیاط برای همیشه برم بیرون چند سال طول کشید هر کاری میکردم بارها تو روزنامه‌ای مختلف نگهی دادم حتی تو روزنامه تهرانم آگهی دادم نتیجه ای حاصل نشد یه روز یهویی اینو نگفتم که هر طبقه دو واحد داشت هر کدام از ما یک مستجر داشتیم یه روز مستجر جاریم گفت آره شنیدم میخوای خونتو بفروشی گفتم بله چطور مگه گفت من میخوام گفتم  قابل شما رو نداره مبارکت باشه باورش نمیشد که من بخوام به اون بدم خلاصه خونه رو امشب فروختم فردا شب یه خونه دیگه تو محلی دیگه رو خریدم بدون هیچ مشکلی میدونم که این خواست و ارده خداوند بود 

      من اون روزا خیلی میرفتم یعنی هر سال میرفتم کمک پدرم گیلاس آلبالو می‌جیدم  بعد یه روز چای تو باغ ریخت رو پای دخترم خیلی سوخت طوریکه گفتن عمیق سوخته خلاصه شب که از باغ اومدیم خونه بردمش دکتر  درمان شروع شد اونا یه پماد بنام آلفا رو معرفی کردن این دارو تازه به بازآ اومده بود این پزشکان میخواستن آزمایش کنن قدرت اراده خداوند بود که پای دختر من در عرض دو ماه کاملا خوب شد طوریکه دکترها خودشون تعجب کرده بودن فکر میکردن این دارو معجزه کرده البته دارو هم دستان خداوند ولی قورت اراده خداوند باعث این بهبودی شده بود خدایاشکر ت طوری میگفتن جای اون برای همیشه میمونه ولی خداروشکر حتی جای اونم نموند 

      اینکه دختر بزرگم دوسالش بود بیماری گرفت میگفتن برفک خلاصه در عرص یک ماه سه بار بردمش دکتر فایده نداشت اظهال شدید داشت خلاصه یه نفر معرفی کرد تهران برق آلستون دکتر حسن راشد اون زمان یه پیر مرد بود همون جلسه اول تشخیص داد که بدنش عفونت کرده اولین پنی سیلین زد تونست غذا بخوره یه جورایی خوب خوب شد یه غذایی خورد چند ساعت خوابید کسی که امکان نداشت توی روز بخوابه و اینم از قدرت اراده خداوند بود 

      خودم چهار ماه پیش رفتم دکتر یه بیماری پوستی  گرفته بودم دکتر جوابم کرد گفت برو خوش بگذرون میگفت بیماری که تا آخر عمرت باهات میمونه منظورش این بود که این بیماری باعث مرگت میشه  من خداروشکر به شما استاد عزیزم گفتم شما منو راهنمایی کردید به خداهرگز دیر نمیکنه من این دوره رو گذروندم الان فایل ۲۴ اون هستم یه معجزه تو زندگیم رخ داد من تونستم شفا پیدا کنم و اینم از قدرت اراده خداوند بود وگرنه من باید الان حداقلش بهشتی شده باشم ولی خداروشکر الان زنده هستم زندگی میکنم سعی میکنم خداوندم بهتر بشناسم سعی میکنم به تناسب اندام ایدهالن برسم  و خیلی خطرها رو تو زندگیم رد کردم که خیلی حالم بد میکنه دوست ندارم بگم البته برای شما استاد عزیزم گفتم داستان چرخ خیاطی و پسر همسایه رو خدارو شکر بخیر گذشت سالم و سلامتدهستند اون آقا کمک همسرم کرد و اینم قدرت اراده خداوند بود 

      اینکه در عرض دو ماه نم مبل خریدم هم فرش 

      اینکه تقریبا به فاصله چند هفته تونستم ۱۸ سال پیگیر هم مبل هم فرش هم رو فرشی هم تلوزیون  ال سی دی بخرم 

      تونستم در عرض چند ماه همسرم تونست پولشو جمع کنه اون زمان پراید ۴۰ ملیون بود بخره 

      و تقریبا یک ماه پیش در صورتی ال ای دی داشتیم همسرم یه ال سی دی ۵۵ خرید و اینا همه از قدرت ارده خداوند بود که به من کمک کرده تا بهتر و راحتر زندگی کنم از زندگیم نهایت لذت ببرم و سپاسگزار خداوندم باشم خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم 

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/01/24 23:11
      مدت عضویت: 561 روز
      امتیاز کاربر: 15095 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 458 کلمه

      با سلام خدمت شما 

      از زمانی که من وارد این  سایت تناسب فکری شدم فایلهای از زندگی با طعم خدا رو گوش دادن به این نتیجه رسیدم که زندگی با اراده خداوند و آنچه که خدا در قرآن نوشته تا ما انسان ها انجام بدیم تا زندگی زیباتری داشته باشیم بهتر و دوست داشتنی تر است زندگی با اراده شخصی خودم است و برای خواسته هم جنگ و تقلا کردن است ،

      چرا تا به حالا با این فکر زندگی نمیکردم چرا تا به الان این آگاهی را درباره زندگی خودم و اراده خداوند نداشتم چرا تا به حالا همسو با اراده خداوند نشده بودم و از کجا من هدایت به این سایت خوب برای همسو شدن با اراده خداوند و یک زندگی بهتر شدم ؟!

      حتی قصه آشنایی من با این سایت اراده خداوند بوده که میخواسته من هم انسانی بهتر با افکاری زیباتر و افکاری قشنگ تر در رابطه با کشف جهان هستی و سیستم جذب و قدرت الهی شوم تا زندگیم رو بر اساس اراده شخصی رها کنم و توکل کنم به قدرت ارادی خداوند که برای من بهترین ها را قرار داده و نیازی به تقلا کردن و دست و پا زدن نیست که هر زمانی که او شرایطش را مهیا کند من به خواسته خودم میرسم و فقط کافی است که در این مسیر به مانم و با احساسی خوب جلو برم ،

      سال ها با طرز فکر اشتباه زندگی کرده انم تا به این سن رسیده ام اما اکنون که درباره قدرت اراده خداوند آگاه شده‌ام دیگه از اراده شخصی خودم انتظاری ندارم و بیشتر در طول روز و ساعت های زندگی سعی می کنم که طوری زندگی کنم که با قدرت اراده خداوند پیش بروم و همسو شوم و این برای من هنوز اول راه است اما مشتاق هستم برای این مسیره خوب و باید سعی کنم بیشتر تلاش کنم تا باور داشته باشم و با ایمان واقعی و باور داشتن قدرت اراده خداوند همسو باشم و جلو برم زیرا که خداوند برای انسان های خوب و نیکوکار خوبی را قرار داده است و پاداشی عظیم به اونها میدهد ،

      پاداش عظیم همان اتفاقای خوب و  خواسته های اونهاست که به زودی برایشان اتفاق می‌افتد و نعمت های خداوند بی نهایت هستند پس ترسی از این نداشته باشید که چگونه درخواست کنید یا چه چیزی را  اول بخواهید کافی است که مسیر اراده خداوند باشید همواره با احساس خوب عشق و علاقه به خودتان و باور داشتن به قدرت خداوند جلو برید و از  لحظه به لحظه زندگی که به شما هدیه داده شده برای بهتر شدن خودتان  استفاده کنید، چونکه زندگی زیباست ای  زیبا پسند و زیبا اندیشان به زیبایی می رسد اگر شما هم علاقه مند هستید که به زیبایی ذات خودتان در زندگی برسید با قدرت اراده خداوند همسو شوید ،

      باتشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 422 کلمه

      سلام خدمت همه عزیزان همراه

      ضمن آرزوی تندستی و کامروایی برلی همه عزیزان و سپاس فرا ان از خدای مهربان برای این فرصت ناب

      منهمزمان  با خونادن مطالب این فایل مدام این سوال در ذهنم شکل گرفت که زندگی با اراده خدا یعنی چه؟و چه باید بکنم تا اینگونه باشم واثعا هنوز کاملا متوجه نشدم ولی با توجه به دو جمله انتهایی که در متن گفته شده توانستم در این لحظه یک مثال عابی پیدا کنم

      سالها پیش من با صداقت هر چه کار میکردم صرف خانه و مخارج خانه میکردم و شاید هیچ چیز پنهانی از پدر بچه هام نداشتم.بر عکس او که خیلی دروغ و پنهان کاری داشت دهها اشتباه دیگر من فقط صادقانه وقف بچه و زندگیم بودم و از او چیزی را پتهان نمیکردم و ….هدفم داشتن یک کانون خانواده گرم بود حتی یک روز برای خرید یک قطعه زمین رفتم ۹۰ درصد طلاهایم را دادم به همسرم و او رفت زمین را به اسم خودش خرید .یادم‌می آید اون موقع هیچ چیز نگفتم و اصلا برایم‌مهم هم نبود که این زمین مال کیست و به اسم کیست .صادقانه تلاش میکردم با عزت زندگی کنیم.در دفتر آرزوهام یک اپارتمان ۱۲۰ متری سه خوابه از خدا خواسته بودم.چند وقتی گذشت من در تمام این مدت خابصانه بدلی زندگیم‌تلاش کردم تا خانواده سالمی داشته باشم و آخرشم نشد چون انتخاب نادرستی داشتم.یک روز در حالیکه اصلا اصلا به فکر زمین و آپارتمان  و مالکیت آنها نبودم‌.با اصرار زیاد آپارتمان ۱۳۵ متری در یک متطقه خوب شهر به نامم خورد.نصف آن زمین بعد ۲۰ سال با اصرار به نامم شد و خدا جواب صداقت و پاکدامنی مرا با عزت و سربلندی داد چون واقعا خالصانه برای زندگیم‌تلاش کرده بودم واقعا همسو با اراده خدا لمل گرده بودم و نتیجه را به او واگذار کرده بودم.

      زمین که به اراده  به نامم شد سعی کردم زمین را بسازم چندین بار دنبال مجوزهایش رفتم و هر بار به در بسته خوردم.هر بار کلی رویا میبافتم ولی هر بار یه چیری مانع میشد و من وسط کار همه چیز را رها میکردم.یادمه هر بار کلی رویا میبافتم ولی به جایی نمی رسید چون به نتیجه گیر میدا م و هر روز منتظر بودم تا یه خبری بشه و مدام‌پیگیری میکردم در واقع میخواستم با اراده خودم‌جلو برم و هر بار یه بهانه ای جور میشد و مایوس میشدم

      امروز رهایش کردم و به اراده خدا سپردم هر چند خیلی  بلد نیستم تسلیم ارا ه خدا بودن و به او سپردن چه شکلی ست ولی حداقل زبانی به خدا سپردم تا خودش با عزت و شربلندی زمینم را آباد کند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 234 کلمه

      سلام به همه دوستای خوبم

      راستش همسو شدن با اراده خداوند سرتاسر لذت و احساس خوب داره ولی همسو شدن با اراده خودمون کلی مشقت و سختی و عرق ریختن داره و در طی انجامش سختی و عرق ریختن و در نهایت که تموم میشه یک لحظه آنی احساس خوب میده و خبری از اون احساس خوب و لذتی که همسو شدن با اراده خداوند داره رو نداره.

      خیلی برام پیش اومده که یهو خواستم کاش فلان چیز بشه و سریع اتفاق افتاده همان کن فیکون که تو قران بهش اشاره شده نه سختی توش بوده نه تلاشی بسرعت اتفاق افتاده و کل وجودم از احساس خوب سرشار شده.

      بوده مواردی هم که کلی برنامه ذهنی چیدم که چطور انجام بشه و با کلی انرژی صرف کردن به نتیجه رسوندم و فقط یک لحظه بعد پایان اون کار احساس خوب گذری داشتم و هیچی.

      بعضی وقت ها شده که میگم چطور فلان کارو انجام بدم و از طریق های مختلف از طریق اراده خداوند بهم گفته میشه و بعدها در موارد دیگه وقتی دیدم اراده خداوند از راه های مختلفی تو زندگی بهم کمک هایی کرده برای موارد بعدی از این روش ها با توجه به سابقه ذهنیم و منطق پیش میرم و یادم میره باید با خداوند همسو باشم و زود فراموش میکنم که نباید دنبال راه ها باشم چون وقتی با اراده خداوند همسو باشی راه مناسب رو خودش بهم میگه.

      با ارزوی بهترین ها برای همتون🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Shadii
      1400/04/19 10:46
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 537 کلمه

      سلام استاد عزیزم، من شادی هستم کسی ک اراده خداوند رو برتر از هرعاملی در زندگیش قبول کرده و زندگیش رو همراه با اراده خداوند میبینه، من حدودا یماه و خورده ای هستش ک خودمو میبینم ک اراده خداوند داره زندگیمو راه میبره(با گفته های شما بهش توجه کرد) حتی خواب من رو هدایت میکنه هرلحظه هرکاری ب من گفته میشه رو انجام دادم منی ک ایجاد عادت های جدید همیشه برام چالش برانگیز و خسته کننده میومد و هیچ موقع نمیتونستم ی عادت جدید رو بیشتر از ی هفته انجامش بدم رو الان چند عادت رو بدون اینکه حتی بهش فک کنم یماه و نیمه ک خودمو در حال انجامش میبینم، خودمو میبینم ک صبح زودتر از همیشه در طول عمرم بیدارمیشم با حال خوب و آرامش 2،3لیوان آب گرم ناشتا میخورم(الان فهمیدم ک اینکار عضرمیخوام عفونت ادرار رو کامل خوب میکنه و من کامل بدون هیچ دارویی خوب شدم و منو هوشیارتر از همیشه بیدارنگه میداره) یساعت بعدش ب صورت اتوماتیک گرسنم میشه صبونه میخورم،روغن های مضر و غذاهای چرب رو انگار تمایلمو بهشون از دست دادم، فایل های آموزشی ک تکرار و تمرین و گوش دادنشون برام همیشه چالش بود ک بتونم 21 روز حداقل واسه تکرار گوششون بدم و معمولا بیشتر از ی هفته نمیتونستم انجام بدم یا یادم میشد یا حوصله نداشتم و دلیل میتراشیدم و انجامشون نمی‌دادم، الان حدودا یماه و نیم میشه ک خودمو در حال انجام شدنشون میبینم درطی چندسال گذشته ک روی رشدخودم تمرکز کردم این اولین باره ک اینکارو ب صورت تکرار طی این مدت زمان انجام دادم بدون اینکه ذره ای احساس ناراحتی بکنم یا حتی فکر بکنم راجبشون، دراین مدت بسیار کتاب خوندم حدودا هفته ای 3یا 4تا ک هرکدام 300صفحه یا بیشتر کمتر اما حتی ذره ای احساس ناراحتی یا خستگی ندارم با حال خوب فقط ب آگاهی هاش توجه دارم، قبلا میشستم حساب کتاب میکردم ک باید کارپیداکنم و فلان قسط و فلان مشکل ولی الان حتی برای مشکل یساعت دیگمم اهمیت نمیدم و همش این تفکر تو ذهنمه ک من ب خدا اعتماد دارم و جالبه ک این کلمه ک من ب خدا اعتماد دارم رو حدودا یماه و نیمه ک دروجودم هی تکرار میکنم، کاری برام پیداشده ک مسیرش نزدیکترینه ب من شرایطش و… دقیقا مطابق با شرایط الانمه، ی نظم رفتاری خاصی رو ب صورت روتین انجام میدم ک اگ بخوام بهش فک کنم خیلی عجیبه ک من اینقد منظم شدم ولی دگ بهش فکرنمیکنم چون حس میکنم فکرکردن هام بین منو اراده خداوند فاصله میندازه دگ و ترجیحم اینه بگم این طبیعیه اراده خداوند همه وجود منو در تسلط خودش گرفته، ببینین شاید یکی بگه من ک با اراده شخصی هم همینکارارو میکنم ولی من روتین کارهام و ایجاد نظم و حتی رسیدن ب همه ی کارهام در طول روز برام چالش بود و الان حتی نمیدونم چطوره ک وقتایی ک خیلی کار دارم چطور منی ک اینقد عمیق میخوابیدم رو مثلا 4صبح بیدارمیکنه بدون ساعت گذاشتن و دگ حتی خوابم ک نمی‌بره بسیار مشتاق اینم ک بیدارشم و ب محض بیدارشدنم ک توی سکوتم، می‌شنوم ک میگ تلاش کن تلاش کن. این کارها ک شرح دادم خیلی بنظرم ساده اومد و میخواستم منتشر نکنم اول😬 ولی بعدش تو ذهنم اومد ک زندگی با اراده خداوند یعنی همین ساده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberehsadat@gmail.com
      1400/04/04 04:12
      مدت عضویت: 1156 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 868 کلمه

      با سلام .نقش اراده ی من و اراده ی خداوند . اراده ی خداوند دقیقا مثل هواست در همه جا ساری و جاری . و ما هیچ جایی را نمیتوانیم پیدا کنیم که اراده ی خداوند در آنجا نباشد پس قطعا این اراده در ذهن من هم وجود دارد و همین اراده است که برای من خلق میکند هر آنجه میخواهم را . هر چه را که میگویم و بعد از مدتی بدست می آورم . خب حالا من دو راه دارم . یکی که بخواهم اراده ی خودم را با  اراده ی الهی هم سو و هم جهت کنم و سعی کنم هر چه بیشتر این اراده را گسترش بدهم یا نه فاصله بگیرم و کارها را با اراده ی خودم و منیت خودم نسبت بدهم که  در این صورت قطعا چیزی جز شکست و  نا امیدی و نرسیدن به خواسته ها صورت نمیگیرد .

      و این منیت ها بیشتر در آدمهایی که فکر میکنند خیلی عاقل هستند و بزرگترند و تا کنارشان قرار می گیری شروع به پند و اندرز میکنند و همه چیز را در این جسم و مسائل مادی می بینند  اینها آدمهایی هستند که واقعا از  اراده ی خداوند غافلند و فرسنگها فاصله است بین آنها و خداوند .و اتفاقا  اینگونه ادمها زندگیشان پر از شکست است و به اجبار میخواهند از این شکست هایشان تجربه بسازند برای دیگران و اینجاست که می گویند تقدیرم بود اما تو درس بگیر و تکرار نکن

      اینها با داشتن یکسری باورای محدود و ندیدن و درک نکردن اراده ی خداوند این شکستها را برای خود رقم زدند و نمیدانند اگر اراده و منیت خودشان را در اراده ی خداوند قرار میدانند اصلا شکست و نا امیدی نبود .اگر فاصله بین خود و خدایمان  را به حداقل برسانیم  آنچنان که فقط یک قدرت و نیرو ببینیم خواسته ای برای ما نمی ماند که به آن نرسیده باشیم من باید هر روز سعی کنم این اراده ی الهی را گسترش بدهم و از یکسری باورای محدود و ضعیف فاصله بگیرم .

      هر جا کارم اشتباه بود و نمیتوانم  خواسته ام را خلق کنم   بدانم که باز درگیر منیت خودم شدم  و باید سریع خودم را با اراده ی خدایم یکی کنم باید فاصله ها را بردارمو به وحدت برسم . خودم را به دستان او بسپارمو سر تسلیم در برابر این نیروی لایتناهی فرود آورم روی آدم ها حساب نکنم و پس اندازم را آنچه در بانک است ندانم بلکه پس انداز دایمی خود را پروردگار غنی و وهاب بدانم . وسیله ی رسیدن روزیم را آدمها نبینم  بلکه این باور را تقویت کنم که  روزی باید بدنبال من بیاید نه من بدنبال روزی ( نهج البلاغه کلامی از امام علی ع به فرزندش امام حسن ع )من هر جا باشم پول و ثروت مرا پیدا میکند و به سمتم جاری میشود

      چرا و چگونه اش را نمی دانم . آن در اراده ی من نیست

      در زندگی من بارها این اتفاق افتاده . که اراده ی خداوند را با تمام وجود لمس کرده ام

      یکی در مورد فرزند دار شدنم بود که  تا زمانی که خودم را  میدیدم  وبرای فرزند دار شدن تلاشهای زیادی میکردم و استرس داشتم و با خودم و همسرم در جنگ بودم نتیجه ای جز گریه و حال بد نداشت اما به محض اینکه خودم را کنار کشیدم و بیخیال شدم و سپردم به خدای قادر متعالم و با پرداختن به سرگرمیهای دیگر  آرام شدم  در کمال ناباوری با اینکه اصلا دکتر و درمانی انجام نمیدادم بار دار شدم  . دو بار داری پشت سر هم و دو فرزند پسر

      یک تجربه ی دیگر هم که مغازه ی همسرم چون اجاره ای بود و مادرم قسمتی از گاراژ ش که ارثیه مادریش بود به ما داد که همسرم دیگر اجاره ندهد اما این  مغازه برق نداشت و شوهر خواهرم که قبلادر  مغازه ی دیگری  از این کاراژ ساکن بود هم به هر دری زده بود نتوانسته بود برق بگیرد چون می گفتند اداره برق دیگر کنتور نمی فروشد و او مجبور شده بود از همسایه ها بگیرد اما من به همسرم گفتم به خدا ایمان داشته باش و ایشون به آن مغازه رفتند و از پسر خاله ام که سالها پیش کنتور برق خریده بودند یک سیم برق گرفت اما بعد از کمتر از یکسال  در کمال ناباوری که صد البته الان دیگه باور کردنش برای خودم اصلا عجیب نیست  همسرم با   یکی از دوستانش که اتفاقا در اداره ی برق منطقه ی ما مشغول بود  برخورد میکنند و خلاصه همسرم جریان برق و میگوید  و دوست ایشون که مطمینم دست خداوند بوده میگوید اداره ی برق یه مدت محدود فروش  کنتور را شروع کرده و سریعتر به اداره ی برق بروید و خریداری کنید و در عرض مدت یکی دو ماه برق ما با اراده ی خدای بینهایت بزرگ و عظیم وصل شد و هنوز همسرم این خرید برق را یک معجزه میداند دیدن دوستش دقیقا در زمان برداشته شدن فروش کنتور . آن هم به مدت محدود وقتی اراده ی من در اراده ی خداوند محو بشود تمام زمین و زمان بسیج می شوند تا کار مرا در درسترین زمان حل کنند من واقعا به این جمله ایمان دارم

      و در آخر هر جا که دیدیم کارمان خوب پیش نمیرود صد درصد فاصله افتاده بین  ما و خدایمانو باید سریع این فاصله را بر داریم و با این جریان عظیم دائمی یکی شویم و صد در صد ایمان دارم کارها  به خوبی پیش خواهند رفت

      متشکرم  خدای مهربانم 

      متشکرم استاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 63 از 13 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم