0

لاغری با ذهن و تاثیر خاطرات

خاطرات لاغری
اندازه متن

ذهن افراد چاق مملو از خاطرات دوران چاقی است و به این ذهن هرگز نمی توان لاغر شد. برای لاغر شدن باید خاطرات لاغری را در ذهن خود ایجاد کنیم و این کار فقط از روش لاغری با ذهن امکانپذیر است.

لاغر شدن مهمترین آرزوی من بود. یادم میاد از سنین نوجوانی برای لاغر شدن تلاش می کردم ولی همیشه از سسعی و تلاشی که انجام می دادم نتیجه ای نمی گرفتم و هر وقت هم با تلاش زیاد مقداری از وزنم کم می شد طولی نمی کشید که دوباره به وزن قبلی بر می گشنم.

با خودم فکر کردم که در تمام سال هایی که من دوست داشتم لاغر بشم ، روش های مختلفی رو امتحان می کردم و درسته که از همه روش ها نتیجه خوبی نگرفتم ولی یک نکنه در تمام انتخاب های من مشترک بود که ارتباط داشت با خاطرات من از چاق بودنم.

هر روشی که برای لاغری استفاده می کردم شباهت زیادی به روش قبلی داشت و این تکرار سبب ایجاد خاطرات چاقی در ذهن من شده بود و هر بار که از انجام روشی نتیجه نمی گرفتم تصویری از شکست در لاغر شدن در ذهن من ثبت می شد و تکرار تصاویر شکست سبب می شد که خاطرات شکست از تلاش برای لاغری در من شکل بگیرد.

شکل گیری خاطرات لاغر نشدن با استفاده از روش های لاغری سبب شده بود که  هر بار تصمیم می گرفتم برای لاغر شدن اقدام کنم با انبوهی از تصاویر ناکامی و شکست برای لاغر شدن در ذهنم مواجه می شدم.

مرور خاطراتم درباره لاغر نشدن سبب می شد در استفاده از روش دیگری برای لاغر شدن اشتیاق و انگیزه خود را بعد از چند روز از دست می دادم و آن روش را رها می کردم.

این روندی است که همه افرادی که اضافه وزن دارند تجربه کرده اند و تاثیر خاطرات خود در نتیجه نگرفتن از روشهای لاغری را به خوبی درک می کنند.

هرچه بیشتر از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کرده و نتیجه نگرفته باشید خاطرات بیشتری در رابطه با لاغر نشدن در ذهن شما ایجاد شده است و همین خاطرات به سادگی شور و اشتیاق شما برای لاغر شدن در تصمیمات و اقدامات بعدی را کاهش داده است.

به طوری که هرچه بیشتر تلاش می کردید که لاغر شوید مدت کمتری می توانستید روشی که در پیش گرفته بودید را ادامه دهید.

خاطرات ما در جنبه های مختلف زندگی تاثیرگذار است، در برخورد ما با اطرافیان، در واکنش به اتفاقات و خیلی از رفتارهای ما ، خاطرات نقش تاثیرگذاری دارند.

لازم به ذکر است که رفتارهای چاق کننده ما همیشه برگرفته از خاطرات ما از چاقی است.

هربار که پرخوری می کردیم و بعد از آن احساس عذاب وجدان داشتیم تصمیم می گرفتیم که دیگه پرخوری نکنیم اما پرخوری بعدی بیشتر و ساده تر انجام می شد و باز حال ما بد می شد و این چرخه باطل ادامه داشت.

این تاثیر خاطرات چاق شدن در ذهن است.

همچنین بارها از چاق تر شدن خود در زمان کمتر نگران شده ایم به این شکل که اگر در شش ماه 3 کیلو وزن ما اضافه می شد به شدت ناراحت و نگران می شدیم و این در حالی بود که 3 کیلو بعدی را در کمتر از شش ماه اضافه می کردیم.

هرچه از زمان شروع چاقی بیشتر سپری شود سرعت چاقی بیشتر می شود چون خاطراتی که از چاق شدن در ذهن ما ایجاد می شود در تشدید چاقی تاثیرگذار است.

انباشته شدن خاطرات چاقی در ذهن ما می تواند به سادگی مانع لاغر شدن ما شود به این شکل که همزمان با استفاده از محتوای آموزشی خاطرات چاقی در ذهن شما مرور می شود و این فرایند باعث ایجاد نگرانی و ترس از لاغر نشدن در شما می شود.

اگر مراقب ترس از لاغر نشدن باشید به سادگی اشتیاق و انگیزه شما برای لاغر شدن را کم کرده و باعث خارج شدن شما از مسیر لاغری با ذهن می شود.

لاغری با ذهن روش فوق العاده ای است که از تمام محتوای ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کند. همانطور که در چاق شدن از تمام اطلاعات ذهنی استفاده کرده ایم، برای لاغر شدن هم باید از همین طریق اقدام کنیم.

در روش های مختلف لاغری توجه و تمرکز بر تغییر عادت های چاق کننده است.

به این شکل که ابتدا برای ما تعیین می کنند که میزان اضافه وزن شما چه مقدار است.

سپس مشخص می کنند که برای لاغر شدن نباید از هر ماده عذایی استفاده کنید و فقط حق دارید طبق برنامه ای که برای شما در نظر گرفته می شود غذا بخورید.

همچنین پیشنهاد می کنند میزان سوخت و ساز بدن را با استفاده از حرکات ورزشی بالاتر ببریم تا در مدت زمان کمتر بیشتر لاغر شویم.

این پیشنهادات و موارد مشابه فقط سبب ایجاد تمرکز بیشتر بر چاقی می شود و برخلاف اینکه انتظار داریم با اجرای این دستورالعمل ها لاغر شویم چاق تر می شویم.

البته در مدت اجرای آن دستور العمل ها در بیشتر مواقع مقداری از وزن و سایز ما کم می شود اما با رها کردن آنها به مقدار بیشتر از قبل به وزن و سایز ما اضافه می شود.

زمانی که تمرکز بر تغییر رفتارهایی که چاق کننده تشخیص داده شده اند می کنیم شاید موفق به تغییر آن یا اصلاح آن شویم اما هرگز موفق به تغییرا خاطراتی که تکرار آن رفتارها در ذهن ما ایجاد کرده اند نخواهیم شد.

به همین دلیل زمانی که دست از تلاش برای اصلاح رفتارهای چاق کننده بر میداریم خاطرات چاقی سبب می شود به مرور رفتارهایی که باعث ایجادشان شده ایم را تکرار کنیم.

چون خاطرات چاقی به واسطه افکار و رفتار در ما ایجاد شده اند.

وقتی ما با تلاش سعی کرده ایم فقط رفتار را تغییر دهیم بدون اینکه توجهی به افکار و خاطرات چاقی داشته باشیم، به محض اینکه دست از تلاش برای تغییر رفتار می کشیم، افکار و خاطرات چاقی به جستجوی رفتار بوجود آورنده خود مشغول می شوند.

جستجوی آنها سبب بروز مجدد رفتارهای گذشته ما می شود.

این توضیح مختصر و کاملی از چرایی شکست خوردن ما از روش های قبلی است که برای لاغر شدن استفاده کرده ایم.

در روش لاغری با ذهن ما سعی در تغییر افکار، رفتار و خاطرات چاقی نداریم بلکه طریق عملکرد ما به این شکل است که با استفاده از محتوای آموزشی ابتدا افکار جدید و لاغر کننده در ذهن خود ایجاد می کنیم.

افکار جدید مستلزم رفتار جدید هستند و زمانی که شما با استمرار و تمرین کردن افکار لاغر کننده را در ذهن خود ایجاد می کنید به شکل خودبخود رفتارهای جدید در شما ایجاد می شود.

به طریقی که بسیار نرم و بدون سر و صدا این پروسه انجام می شود و شما متوجه می شوید که مدتی است تمایل شما به خوردن برخی مواد تغییر پیدا کرده است. یا اشتهای قبلی را ندارید یا حرص و ولع گذشته را ندارید.

اینها رفتارهایی است که به واسطه افکار جدید در شما ایجاد می شود.

وقتی افکار ایجاد شد و رفتارها شکل گرفت به شکل خودبخود خاطرات لاغری شروع به شکل گرفتن می کند.

چون شما به مرور رفتارهای متفاوتی نسبت به قبل را انجام می دهید و واکنش های شما تغییر می کند.

رفتار جدید خاطرات جدید بودجود می آورد.

با ایجاد خاطرات جدید در ذهن شما درباره لاغر شدن فرمول لاغری با ذهن تکمیل شده و روند لاغر شدن شما آغاز می شود.

افکار لاغر کننده + رفتار لاغر کننده + خاطرات لاغر کننده = لاغر شدن

همین فرمول را به شکل متفاوت در چاق شدن مورد استفاده قرار داده ایم و همه افراد چاق آن را به خوبی تجربه کرده اند.

افکار چاق کننده + رفتار چاق کننده + خاطرات چاق شونده = چاق شدن

ذکر این توضیحات به منظور واضح شدن اتفاقی که در وجود ما برای لاغر شدن با ذهن صورت می گیرد ضروری است.

باید بدانیم در مسیر لاغری با ذهن چه اتفاقی رخ می دهد و لاغر شدن با ذهن به چه صورت انجام می شود.

آگاهی از پروسه لاغری با ذهن سبب می شود شما با اطمینان و آرامش بیشتری در این مسیر حرکت کنید و به جای تمرکز بر نتیجه نهایی که لاغر شدن است توجه و تمرکز خود را صرف استفاده از محتوای آموزشی و انجام تمرینات کنید.

چون استفاده از محتوای آموزشی و انجام تمرینات قدم اول برای ایجاد افکار لاغر کننده در ذهن ناخودآگاه است.

برای لاغری با ذهن آنچه مهم است تغییر باورها و افکاری است که درباره چاقی در ذهن خود داریم، و این کار نیاز به اشتیاق و استمرار در تغییر کردن دارد.

دیدن تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن استفاده کرده و رویای لاغری خود را به واقعیت تبدیل کرده اند سبب می شود تا خاطره لاغری آنها به شکل رویایی دست یافتنی در ذهن ما مرور شود.

اگر fبا دیدن تصاویر آلبوم شگفتی سازان به احساس خوب و اشتیاق برای ادامه دادن و لاغر شدن می رسید مطمئن باشید در تبدیل خاطرات لاغری آنها به رویای لاغری خود عالی عمل کرده اید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن


تمرین این بخش:

1- محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید و به شباهت عملکرد خود با آنچه شرح داده شده است توجه کنید.

2- محتوای آموزشی را با دقت گوش کنید.

3- درباره خاطرات چاقی خود شرح دهید. چه خاطره ای از چاق شدن و چاق تر شدن دارید.

4- تجربه خود از تاثیر خاطرات چاقی را در احساس ناامیدی و ترس از چاق تر شدن بنویسید.

5- خاطرات چاقی چه احساسی در شما ایجاد می کند و فکر کردن به لاغر شدن چه حسی در شما بوجود می آورد.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.09 from 66 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11589
برچسب ها:
152 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/01/12 01:02
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 301 کلمه

      روز ۳۸ تکرار
      سلام وقتتون بخیر
      من یه قراری با خودم گذاشتم که فایلهارو گوش بدم،تمریناتشو انجام بدم وحتما حتما باهاشون زندگی کنم ،یعنی هر چی یاد میگیرم عملیش کنم ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است،یعنی الان یاد گرفتم سیر شدم دست بکشم از خوردن،حالا اون غذا میخواد قرمه سبزی باشه که مورد علاقمه یا یه غذای عادی باشه و واقعا دارم انجام میدم ،البته خیلی وقته مهمونی نرفتم ولی حتما تو اون موقعیت هم میتونم خودمو کنترل کنم ووقتی سیر شدم تمامش کنم ،من خیلی مشکلی با این موضوع ندارم ،بدلیل اینکه قبلا هم پرخور نبودم ،ولی الان همون ۲قاشق اضافه رو هم نمیخورم ،غذاهای زیادی هستن که من ازشون خاطره دارم ،قبلا با دوستم همش حرف غذا میزدیم،منم همیشه در حال پختن غذاهای بسیار پر رنگ و لعابی بودم وعکسشو میفرستادم واسش ومیگفتم آماده باش برای خوردن این غذای خوشمزه ،تنها تفریحمون ،خوردن خوراکی های متفاوت بود ،البته که من کم میخوردم ،ولی با اینحال منم تو این ۱سال اخیر چاقتر شده بودم،،،از زمانیکه تو دوره شرکت کردم دیگه از اون غذاهای لذیذ کمتر درست کردم واگرم درست کردم ،عکسشو نفرستادم،از غذا ومزه ش تعریف نمیکنم ،به دوستمم گفتم زیاد از غذا حرف نزنه ،،بقول استاد باید هرچی یاد میگیریم تو زندگیمون اجراش کنیم

      یکی از مواردی که الان یادم اومد این بود که ،من همیشه از بچگی به خوش خوراکی معروف بودم ومادرم به خواهرام میگفت از فریده یاد بگیرید سنگ هم بهش بدی میخوره،و من همیشه آماده خوردن هر چیزی ،حتی بدمزه بودم که حرف مادرم وبقیه رو تایید کنم واونا از من خوششون بیاد
      ناخنک زدن به غذا وخوراکی که عادت شدیدم بود این عادت از مامانم زیاد دیدم وهنوزم میبینم ،الان گاهی واسم پیش میاد که یچیزی دهنم بذارم یدفعه یادم میاد وبعضی اوقات اون خوراکی از دهنم در اوردم ونخوردم،این روزا آگاهتر شدم به رفتارهای قبلیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/12/24 22:23
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,100 کلمه

      ‌گام ۱۷

      سلام دوستان و استاد عزیز وقت بخیر

      دقیقا تو ذهن من هم تصاویر شکست و چاق شدن های مکرر ثبت شده،شاید من ۳۰ بار رژیم های سخت گرفته باشم از ۱ کیلو تا ۳۰ کیلو وزن کم میکردم به محض اتمام رژیم وزنم مثل عقربه ساعت برمیگشت سرجای اولش و روز از نو دوباره شروع میشد و من بدنبال یه رژیم دیگه ای بودم،
      من هنوز فایلو گوش نکردم فقط چند خط اول مقاله رو دارم میخونم،به چه نکته مهمی اشاره کردید استاد ،در اینکه شکی نیست که من تصویر چاقی از خودم داشتم و هنوزم کامل از بین نرفته و دارم ، ولی اینکه تصویر های شکست های متفاوت از من قدیم ،مثل دیوار خرابی ،باعث میشه ،جلوی رفتن منو بسمت هدفم بگیره و سرعت منو کند کنه ،این چند مدت که من احساس میکردم سایزی کم نکردم با اینکه در دوره هستم ولی منفی بافم مدام بهم میگفت دیدی تو بیشتر از سایز ۴۲ نمیتونی کم کنی،،مدل بدنت اینجوریه ووووووو 
      و منم گاهی احساسم بد میشد و شاید بعضی اوقات تسلیم حرفاش میشدم ،، با اینکه من همچنان در مسیر هستم و خواهم بود،الان که این مطلبو عنوان کردید با خودم فکر کردم ،گفتم فریده تو حداقل ۳۰ بار رژیم گرفتی و وزن کم کردی و مجدد برگشته ،حالا فریده قبلی یک خانمیه با یک عالمه تصویر شکست که تا میخواد و تصمیم میگیره که لاغر بشه ،لاغر میشه ولی مجدد چاق میشه 
      ،پس این یک کدی در وجود منه که منو تا مرحله ۳۰ کیلو کم کردنه هم میبره ولی تو اون وزن نمیمونه ،براش استیبل بودن در وزن پایین تعریف نشده ،حالا باید روی این باور قوی کار کنم ،که عزیز من ،اون شخصیت قدیمت بود،الان تو هیچ ربطی به گذشته ت نداری،اون روش ها اشتباه بودن،فقط روی جسم من کار میکردن ولی الان دارم ریشه هارو ترمیم میکنم ،و انقدر با خودم صحبت کنم که مسیر ذهنیم بسمت تناسب اندام و موندگاری در لاغر شدن بمونه ،،یعنی من یک تصویر چاق از خودم دارم و یک تصویر شکست که هر دو بهم وصل هستند،به محض اینکه شروع به لاغر شدن میکنم و یه مدتی ازش میگذره کد دوم شروع به فعالیت میکنه ، مثل مین یا بمبی که منفجر بشه و یه باور دیگه ای که در خودم شناسایی کردم ،اینه که من فکر میکنم و حتما باور هم دارم که لاغری از من خیلی فاصله داره و ذهنم مرتب به من میگه حالا حالا طول میکشه تا تو به سایز ۳۸ برسی و من خودمو تو این سایز خیلی دور میبینم،انقدر دور که مثل یه مورچه دیده میشم و باید روی این مسئله هم کار کنم که قرار نیست یه تایم طولانی زمان ببره،کافیه من فقط انتخاب کنم که لاغر و متناسب باشم،یعنی اینهمه تو دوره هستم که فقط قوی و محکم بخوام، که لاغر بشم،بدلیل اینکه سالها پیش برای من لاغر بودن خطرناک تعریف شده و من هنوز از ته وجودم نپذیرفتم که میتونم لاغر بشم، بقول یکی از اساتیدم در کلاس علم ثروت میگه ،بچه ها اینهمه که شما تو دوره هستید فقط مال اینه که شما انتخاب کنید ثروتمند باشید چونکه قبلا ثروتمند شدن برای شما خوب تعریف نشده و شما پذیرفتید که ثروتمند نباشید و ترسیدید،الان هم فقط کافیه من قانع بشم که لاغر شدن خیلی بهتر از چاق بودنه ،نیازی به زمان خیلی زیاد نیست، و باید در این مسیر بمونم تا بتونم ذهنیت های جدیدی بسازم که به لاغر شدن من رضایت بدن و من آزاد و رها بشم از تمام آنچه به من آموختند،انگار دست و پای منو به زیر قایقی بستن و با شناسایی هر کدوم از فرمول های مخرب ،بندی و زنجیری از دست و پای من باز میشه و اون زمانیکه همه زنجیرها باز بشن تازه من آزاد میشم و میتونم بیام بسطح آب و نفسی تازه کنم،

      ،شنیدن ،گوش دادن و فهم و درک این مطالب هم تکامل میخواد،شاید این فایلو یا بعضی از فایلهارو من چندین بار پارسال تا الان گوش کردم ولی چونکه الان جور دیگه ای درکشون میکنم یدفعه یه کدی تو ذهنم باز میشه و یه قدم جلوتر میرم ،خب الان هم که ۱۳ ماهه در حال گوش کردن و ساختن جاده سلامتی و تناسب هستم ،در حال ثبت خاطرات لاغری هستم ،پس با موندن در مسیر ،،خاطرات لاغری من بیشتر وبیشتر میشه و جای خاطرات چاقیه منو پر میکنه ،گاهی وقتی به چاقی قبلی خودم فکر میکنم احساس میکنم کیلومتر ها از اون موقعیت دور شدم ،

      واقعا با مطلع شدن پروسه لاغری با ذهن به آرامش بیشتری میرسم و مطمئن تر میشم که من در مسیر درست هستم و بلخره به هدفم میرسم و این بمن آرامش میده،

      خاطرات چاقی زیادی دارم که حتی فکر کردن بهشون هم ناراحتم میکنه که چه مسیر دلهره آوریو طی کردم و هم خوشحالم که دیگه خبری از اون خاطرات زشت وجود نداره و خیالم راحت میشه ،،بدترین خاطره من ،تنفر خودم از خودم بود که سالها در کنار خودم لذت نبردم ،اصلا خودمو دوست نداشتم و زمان هاییکه چاقتر میشدم حتی به خودم نگاه هم نمیکردم و بیشتر ناسزا بود و بد وبیراه و نق و گلایه به خدا و پدر ومادرم وشکایت ،در خانواده و فرهنگ اون موقع ما ،ارزش آفرینی روی مواردی بود که من از اونها بی بهره بودم، دختر در خانواده ما باید سفید،قد بلند،زیبا،چشم درشت،خوش هیکل،تحصیل کرده ،هنرمند ووووو میبود که من در خیلی هاش کمبود داشتم پس از بچگی احساس ارزشمندی نمیکردم ،پس هم چاق بودم هم عزت نفسم تخریب شد که در پی اون اعتمادبنفسمم پایین اومده بود،وقتی تصویر قشنگ و توانمندی از خودم نداشتم ،شکستم حتمی بود،چاقی من بمن خیلی آسیب زد،خجالتی شدم،غمگین بودم،اجازه میدادم همه بهم توهین کنن ،لباس های قشنگی نمیتونستم بپوشم که اونم خودش پروسه دردناکیو داشت ،سنمو بالاتر نشون میداد،سرزنش میشدم،مسخره میشدم ،احساس میکردم کسی از من خوشش نمیاد،حرفی برای گفتن نداشتم و میتونم تا چندین صفحه از خاطرات بدش بگم ،

      تنها چیزی که در وجود من نبود امیدواری در ثبات وزنم

      دیگه برام طبیعی شده بود رژیم ،ورزش، کم کردن وزن و مجدد چاقی ،ترس از خوردن اذیت کننده بود،خلاصشو بگم زندگی نکردم ،

      خاطرات چاقی احساس بد بودن،کافی نبودن،زشت بودن،خپل بودن،بی مزه بودن،تنبل بودن،دوست نداشتنی بودن،گنده بودن،پیر بودن،مشخره شدن،تخریب شدن،کوچیک شدن ،حال بد ،بیماری،پادرد،کمردرد،دیسک کمر،بی تحرکی،پرخوری،بدترکیب بودن،خجالتی بودن،بی اعتمادبنفس بودن،عزت نفس داغون ،طرد شدن،تنها شدن،لباس تنگ،لباس تیره،فقط شلوار وفقط شلوار ،پنهان کردن،گذاشتن کوسن مبل روی برآمدگی شکم،پنهان شدن پشت آدم ها برای عکس گرفتن،فرار از آینه ووووووو

      و فکر کردن به تناسب اندام با بدن سفت یعنی ،حال خوب،احساس خوب ،کوچیک بودن،تند و فرز،چابک بودن،قشنگ بودن،لباس رنگی،لباس کوتاه،دامن کوتاه،شلوارک،سفرهای خاطره انگیز،خیال راحت،اجتماعی بودن،اعتمادبنفس بالا،عزت نفس قوی،دوست داشتنی بودن،توانمند بودن،خوردن زیبا و با کلاس،عکس گرفتن،خندیدن،شاد بودن،آرامش،برنده بودن،سلامتی،جوانتر شدن،با مزه بودن،پر تحرک بودن،سبک بودن،زیبایی،کافی بودن،احساس قدرت،امیدواری و لذت و تفریح با خیال راحت  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/14 20:49
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 660 کلمه

      روز ۳۸ تکرار 

      سلام و درود به همران عزیز و استاد گرامی

      لاغری با ذهن و تاثیر خاطرات

      قبلا پر بودم از خاطرات چاقی ،از غم هاش ،از حسرت نخوردن ها ،از سرزنش و حال بدی ها ووو که انقدر زیاد بودن که تمام زندگی منو در بر گرفته بودن و دلم نمیخواد مرورشون کنم 

      و خدارو شکر الان زیاد به یادشون نمیارم یعنی خیلی در دسترس ذهنم نیستن چونکه بهشون توجه نمیکنم و بهشون نمیپردازم ،گاهی که در سایت مینویسم به یاد میارم 

      تصاویر شکست های پی در پی از مسیرهای رفته در منهم خاطراتی از ناتوانی بجای گذاشته بود که الان قدم به قدم در حال پاکسازی اونها هستم 

      در تمام مدتی که در رژیم بودم ترس از چاقتر شدن داشتم چونکه مغزم پر بود از عوارضش و یک لحظه هم احساس آرامش نداشتم مطمئن بودم انتهای اون مسیر به کجا میرسه 

      الان کاملا متوجه شدم که افکار جدید در من رفتارهای جدید رو آفرینش کردند، اون ولعی که دیگه وجود نداره ، احساس ارزشمندی که در من زیاد شده ،اینکه خودمو محق میدونم که باید زندگی با کیفیتی داشته باشم ،بدن زیبایی داشته باشم ،این افکار باعث رفتارهایی در من میشن که مسیر من از ریل قبلی بشدت جدا میشه و وارد دنیای جدیدی میشم و تا الان هم خدارو شکر وارد شدم و دارم از زندگی جدیدم لذت میبرم 

      اصلا انگار یادم رفته من در  قدیم چجوری زندگی میکردم ، چقدر رنج میبردم ،الان هیچ ناراحتی نیست ،مثلا صبح که گرسنه میشم صبحانه مورد علاقمو میخورم بدون اینکه بترسم ، امروز رفته بودم زیر بارون پیاده روی و همچنین  صحبت کردن در مورد قوانین با خودم ،وقتی برگشتم گرسنه شده بودم یه دونه خرمالو و گلابی خوردم تا یکمی گرسنگیم رفع بشه و  نهارمو  آماده کنم ،نهارمو براحتی خوردم ،غروب هم چند تا دونه کرانچی خوردم با ۲ تیکه کدو ،هر وقت هم گرسنه بشم شام میخورم 

      قبلا شام خوردن جزء گناهان کبیره بود برای من و اگر میخوردم کلی عذاب وجدان داشتم و خودسرزنشی میکردم در انتها میباید چندین روز ورزش سنگین میداشتم و رژیم سختریو شروع میکردم ،فقط برای خوردن یک شام ،آخ که من چقدر رنج میبردم 

      الان با افتخار اعلام میکنم نزدیک به ۲ ساله در بیشتر  دوره های این سایت هستم و حتی یک شب هم نشده که بدون شام خوابیده باشم اونم هر شامی که دلم‌ خواسته ،برنج باشه،نون باشه ،کباب باشه ،نون و پنیر باشه و میتونم بگم ۵۰ درصد شام هامو در رستوران بودم ولی همچنان من دارم جمع تر میشم و این یعنی زندگی نرمال و طبیعی ،منم حق زندگی کردن نرمالو دارم 

      این روزها  دارم لذت میبرم از سبک جدید غذایی و رفتاریم، پر هستم از خاطرات لاغری و رفتاری ،تو این ۲ سال بارها شاهد گشاد شدن لباس هام بودم ،بارها بهم گفتن فریده لاغر شدی ،بارها خودمو تو آینه نگاه کردم و متوجه شدم جمع تر شدم ، متوجه شدم صورتم جوانتر شده ، چقدر آزادی خوردن دارم ،حق انتخاب دارم ،به هیچ عنوان مشکل رستوران رفتن و مسافرت و مهمونی رفتن ندارم 

      ترس از خوردنم تبدیل به حس قدرت و توانمندی شده ، حس متفاوت بودن دارم ،احساس میکنم درونم پر از گنجه که دارم حملشون  میکنم ، حس مهم بودن و خاص  دارم ، خودمو دوست دارم و هر روز چندین بار خودمو در آینه نگاه میکنم و به خودم افتخار میکنم ، از خودم راضی هستم ،از عملکردهام راضی هستم

      از خدا راضی هستم که منو هدایت کرد به مسیر صحیح، بدنم سالمتر شده ،سبکتر شده ، اعتمادبنفسم بالاتر رفته ،با خودم ارتباط بهتری دارم و به صلح رسیدم که من همینجوری عالی و شگفت انگیز هستم 

      و اگر مسیر لاغری با ذهنو خوب درک کنیم دیگه شک و تردید نخواهیم داشت و فقط به مسیرمون ادامه میدیم میدونیم که وقتی برسیم به مقصد استاد و خیلی از دوستان اونجا هستن و ما متوجه میشیم که رسیدیم به مقصدمون

      فکر کردن به لاغری احساس بینهایت زیبایی ست که الان هم در راه و مسیر رسیدن بهش هستم ،دارم لذت میبرم ، آرامش دارم ،شادترم ، آزادی دارم ،سالم و سلامتم و خدارو هزاران بار شکر میکنم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/09/19 09:52
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 15 کلمه

      سلام دوست همراهم ،خدارو شکر همه در مسیر رشد هستیم ،براتون بهترین هارو آرزو دارم🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم