انتظار لاغری داشتن مهمترین موضوع در روش لاغری با ذهن است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
ایجاد انتظار برای رسیدن به هر مقصدی از طریق فعالیت فیزیکی انجام نمی شود بلکه با ایجاد نگرش صحیح درباره لاغر شدن می توان انتظار لاغری را در خود ایجاد کنیم.
اهمیت انتظار لاغری
سالهای زیادی از زندگی را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم.
با تمام تلاشی که برای لاغر شدن انجام میدادم اما هر بار نتیجه مشابه قبل می شد.
یا هیچ نتیجه ای نمی گرفتم و یا همان مقداری که با زحمت کم کرده بودم به راحتی به وزن من اضافه میشد.
این مساله خیلی ذهن مرا درگیر کرده بود که چرا وزنی را که به سختی کم میکنم به راحتی دوباره اضافه می کنم.
به لطف خدای مهربان از وقتی که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم و تصمیم گرفتم ادعای اساتید مطرح جهان درباره قدرت ذهن را در کاهش وزن و لاغری به مرحله آزمایش قرار دهم دنیای جدیدی پیش روی من قرار گرفت.
همانطور که با انجام تمرینات ذهنی و یادگیری تمرکز ذهنی برای لاغری به مرور از سایز و وزن من کاسته میشد آگاهی و دانشی نانوشته در هیچ کتابی به من داده می شد. انگار خداوند قصد کرده بود روش صحیح لاغری را به من آموزش دهد و آن لاغری با ذهن بود.
در این سال ها به این نتیجه رسیدم که برای لاغر شدن برخلاف سی و چند سال تحمل رنج و سختی روش های مختلف فقط کافی است موانع لاغر شدن را از ذهن خود پاک کنم.
به همین علت تمرکزم بر پیدا کردن موانع ذهنی لاغر شدن بیشتر شد و به مرور باورها و عادت های اشتباهی که مانع لاغر شدن می شوند یکی بعد از دیگری برای من واضح شد و به لطف خدا با برطرف کردن این موانع امروز در بهترین شرایط جسمی و روحی زندگی خود هستم.
موانع ذهنی لاغر شدن
موانع مختلف لاغر شدن را در دوره های آموزشی و از طریق فابل های نکات طلایی مطرح کرده ام اما امروز می خواهم یکی از تاثیرگذارترین آنها را با شما به اشتراک بگذارم.
یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما نداشتن انتظار لاغری از خودمان است.
مانعی که به راحتی توانسته است تمام تلاش ما برای لاغر شدن در طی سالهای قبل را به شکست منجر کند.
مانعی که به راحتی توانسته آن میزان وزن و سایزی را که به زحمت کم کرده ایم را به راحتی دوباره به دست بیاوریم.
نقطه مقابل باور مخرب نداشتن انتظار لاغری، داشتن باور مخرب انتظار چاقی است.
مانع انتظار چاقی در ذهن ما یکی از مهمترین موانع ذهنی در لاغر شدن است و چنانچه تصمیم گرفته اید لاغر شوید باید بتوانید از این مانع بلند و تاثیرگذار عبور کنید و این کار جز با تمرین و استمرار امکانپذیر نخواهد بود.
در فایل آموزشی که برای شما آماده کرده ام به طور مفصل و واضح درباره این مانع و چگونگی تاثیر آن بر چاق شدن و البته ساده ترین راهکار ممکن برای برطرف کردن آن را توضیح داده ام.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان انتظار لاغری از خودشان را ندارند. در واقع انتظار آنها از خود چاق ماندن یا چاق تر شدن است.
این انتظار مخرب طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند و موفق نشده اند در آنها شکل گرفته است.
تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با انتظار آنها از خودشان بسیار متفاوت است.
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمرینات ساده و تاثیرگذار انتظار ذهن خود را از چاق ماندن یا چاق تر شدن به متناسب شدن و متناسب ماندن تغییر می دهیم و از این طریق رویای متناسب شدن خود را خلق می کنیم.
این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.
انتظار لاغری در خود ایجاد کنید
مشکلی که در لاغر شدن های قبلی داشتیم این بود که ما تمام مراحل لاغر شدنو انجام میدادیم ولی در اول و آخر، انتظار لاغری نداشتیم و انتظارمون چاق شدن بود یا لاغر شدن موقتی اونم نه تناسب اندام ایده آل.
انقدر اعتماد بنفسمون کم بود که انتظار داشتیم فقط در حدی وزن کم کنیم که بهمون نگن چاق، مثلا من خودمو در وزن ۷۵ کیلو پسندیده بودم و راضی بودم، همینکه ۹۸ کیلو نبودم خودش جای شکرش باقی بود.
این راضی بودن برمیگشت به احساس ناتوانی در لاغر شدن، پذیرفتن شکست و پایین بودن عزت نفس که من خودمونو لایق بدن متناسب مثلا وزن ۶۰ کیلو نمیدیدم، همین که مقداری کم می کردیم از سرمونم زیاد بود و ناخودآگاه انتظار لاغری ما متوقف می شد.
حالا اگر من دلم میخواست بتونم لاغر باشم که مثلا دامن کوتاه بپوشم، مایو دو تیکه بپوشم و … دیگه فکر میکردم خیلی زیاده خواهیه، پرو میشم و خودم خودمو تخریب میکردم.
به خودم اجازه خواستنشو نمیدادم، از درون فریادش میزدم ولی خودمو ساکت می کردم که ول کن، حالا واجب نیست لباسای جیگوله بپوشی، اصلا تورو چه به این قرتی بازیا و مدام خودمو سرکوب میکردم و قبول کرده بودم من نمیتونم لذتی از بدنم و زیبایی هاش ببرم.
الان که به دوستانم تو کلاس رقص نگاه میکنم که همگی سنین پایین دارن و از بدن های متناسبشون با لباس های رقص زیبا، لذت میبرن، من با خودم فکر می کنم که تو چرا هیچ وقت خودتو لایق داشتن این تجربیات شیرین و طبیعی ندونستی؟
حتی نمیتونستم بهشون فکر کنم، چرا که قبلا برای من همه راه ها رو مسدود اعلام کرده بودن و هیچ وقت انتظار لاغری در من ایجاد و اجرا نشده بود.
بجای انتظار لاغری داشتن من انتظار داشتم:
- با رژیم گرفتن مقدار کمی وزن کم کنم.
- انتظار شل شدن پوست بدنم رو داشتم.
- انتظار سلولیت بدنم رو داشتم.
- انتظار ریزش موهام رو داشتم.
- انتظار زرد شدن پوستم رو داشتم.
- انتظار کبودی دور چشمم رو داشتم.
- انتظار عصبی شدن بخاطر رژیم گرفتن و لاغر شدن رو داشتم
- انتظار چروک شدن صورتم، لاغر شدن صورتم و چاق تر شدن رو داشتم.
از قبل فرمان ها صادر شده بود و پذیرش ها انجام شده بود، من در دسته آدم های بی انتظار به سر میبردم و خودمو برگی در دست باد میدیدم و تو هیچ جنبه ای انتظار یک شرایط خاصو نداشتم و با خودم تصور میکردم من که هیچ وقت انتخاب نخواهم شد، پس بهتره بهشون فکر نکنم که بعدا سرخورده بشم.
بعد از اونهمه سرکوب شدن ها، انتظار لاغری برای من باقی نمی موند و لاغر شدن هم رفت تو دسته رویاهای دست نیافتنی.
الان که مدت هاست در حال استفاده از آموزش های لاغری با ذهن هستم هنوزم گوشه های درونم، در انتظار لاغری نیست، جدیدا که به خودم نگاه می کنم که صبح تا شب دارم تمرینات مختلف ذهنیو برای جنبه های مختلف زندگیم و همینطور لاغری، انجام میدم، از خودم میپرسم، داری واسه چی تمرین انجام میدی؟ برای رفع تکلیف؟ برای اینکه بگی منم دارم کاری انجام میدم؟
آیا آگاه هستی؟ آیا از خودت انتظاراتت عوض شده؟ یا هنوزم فکر میکنی باید باهات مثل قبل برخورد بشه، یکم بیدارتر شو، تمرین ها رو جوری انجام بده که در تو انتظار لاغری بوجود بیارن، انتظارم بعد از بودن اینهمه مدت در دوره ها، نتایج عالیه
خواب نباش لطفا فریده جان، به خودت نگاه کن، تغییراتتو ببین، خودتو تشویق و تحسین کن و محکم به خودت بگو، من انتظار لاغری از خودم دارم، چرا که من در حال پر کردن مخزن ذهنم از آگاهی درباره لاغری است.
وقتی داریم یک بشکه رو پر از آب یا نفت می کنیم، انتظارمون اینه که اون بشکه پر بشه و نتیجشو ببینیم، تو هم داری پر میشی، پس نتایجتو ببین، هوشیارتر باش.
اگر تو جاده اصفهان هستیم بالاخره به اصفهان میرسیم، انتظارمون رسیدن به اصفهانه، پس چرا الان که در جاده لاغری هستی انتظار لاغری نداری؟ ذهنت بهت چی میگه؟
ذهنت میگه حالا دیگه بسه همین قدر لاغر شدی؟ میگه بخواب فریده بیدار نشو؟ میگه توجه نکن به تغییراتت؟ میگه تو از اولشم چیزی نمیشدی؟ میگه بدن تو نمی تونه مثل بقیه لاغر بشه چون تو یه نقصی داری؟ میگه خلقت بدنت چاقیه؟
ذهنت این چیزها رو میگه که خوابت کنه، رامت کنه و ازت سوء استفاده کنه، بلند شو، گوشتو نبندو فایلها رو گوش کن، تو خواب کامنت ننویس، بیدار شو، از تک تک نوشته هات و فایلها، نکته در بیار، مثل قبل با خودت حرف بزن، با افکار قدیم و جدیدت حرف بزن تا انتظار لاغری درتو ایجاد بشه.
فقط برای رفع تکلیف ننویس، گوش نکن، با درک متفاوتی پای آموزشات بشین، اگر فقط یک خط میخونی و مینویسی، با درایت انجام بده، اصلا مسابقه ای در کار نیست، شاگرد اول کلاس، آخر کلاس نداریم، بهترینه خودت باش، اونوقت بهترین جهان هم میشی
پس با آموزشا رابطه مجددی برقرار کن، از اینهمه در مسیر بودن، انتظار لاغری داشته باش، خودتو لایق تناسب اندام درست حسابی بدون، نه نصفه نیمه، خودتو توانمند ببین، تغییراتتو درک کن، تلاش های درونتو ببین و تحسین کن، ادامه بده، به وضعیت کنونی ات عادت نکن، بخواه که لاغرتر از این بشی، وضعیت الانتو ناراحت کننده تعریف کن، تا یه شوک اساسی به درون خوابت بدی.
نتیجه انتظار لاغری داشتن
انتظار لاغری داشتن فقط به این نیست که دوست داشته باشم لاغر شوم بلکه باید در افکار و رفتار من انتظار لاغری داشتن تاثیرگذار باشد.
اگر از بودنم در مسیر لاغری، انتظار لاغری دارم پس چرا مدام نگرانم؟
اگر انتظار لاغری دارم چرا میپرسم پس کی لاغرتر میشم؟ چرا میترسم نکنه چاقتر بشم؟
چرا خودمو تو آینه چک میکنم؟ و چراهای دیگه
هر چقدر اطمینان و انتظار لاغری در خودمون ایجاد کنیم، ترس های ما کمتر میشه و نتایج بصورت پی در پی اتفاق میفته
خدارو شکر به روش های دیگه اصلا فکر هم نمی کنم و فقط تمرکزم روی دوره های لاغری با ذهن است، موفقیت های بیشماری از قبل در جنبه های مختلف زندگی داشتم، در کل من به پشتکارم در هر کاری معروفم، مثلا ۳ سال و نیمه که هر هفته میرم کلاس رقص، حتی همون اولی که این ویروس وارد دنیا شد هم فقط کلاس ما ۳ ماه تعطیل بود و ما ادامه دادیم.
یا ۱ سال و نیمه کلاس انعطاف میرم و موفق هستم، رانندگی که سالها پیش یاد گرفتم و مهارتم بیشتر شد، خیلی از ورزش هارو یاد گرفتم و انجام میدادم، اینهمه مهارت در خانه داری، آشپزی، دوره های آموزشی چه در مورد ذهن، چه مهارت های عملی که خیلی زیادن و قبلا همشونو نوشتم.
اینکه من بالای ۲ ساله هر روز فایلهای این دوره هامو گوش میکنم و مینویسم و میخونم، کار بزرگی انجام میدم، خیلی ها حتی نمیتونن ۱ هفته مرتب فایل گوش کنن، همینطور دوره های ذهنی دیگه ایی هم هست که ۴ ساله دارم مرتب تمرین میکنم.
خیلی کارها انجام دادم که خودم میدونم کار هر کسی نبوده، دیگه لاغر شدن که چیزی نیست، اینکه بیس بدن ماست، بقول یکی از دوستان که تو کامنتش نوشته بود، شخصیت متناسب درون ما لحظه شماری میکنه که آزاد بشه از درونمون، پس لاغر بودن، جزء تنطیمات کارخانه ماست، از قبل کد هاش نوشته شده بود، برنامه هاش در ما آپلود شده ست و دست یابی به لاغری کار بسیار راحتیه که باید انتظارش در ما که دقیقا برعکس این نوشته هارو باور داشتیم، ساخته بشه.
ساخته شدن انتظار لاغری و کلا هر انتظار خوبی که دوست داریم تجربه کنیم، قدرت درونیه مارو بیدار میکنه و شجاعتمون بالاتر میره، اونوقت خودمونو لایق رسیدن به جایگاه های بالا میدونیم و اون وقته که میگیم ما هم باید ثروتمند و محترم باشیم، تازه انگار میفتیم تو جایگاه اصلی خودمون.
کوچیک کردن خواسته ها، یعنی لاغر شدن که خواسته بزرگی نیست، مگه اینهمه آدم لاغر داریم کار سختی انجام میدن؟ نه
اونا لذتشونو میبرن ولی لاغرن، ما تو ذهنمون لاغریو بزرگ کردیم وگرنه بیس بدن ما لاغریه، اگر اینو درک کنیم دیگه انقدر کلنجار نمیریم برای تناسب اندام، خودخواهانه میگیم آره من باید لاغر باشم.
وای که چقدر نیاز دارم بیشتر با خدا آشنا بشم، بیشتر بهش ایمان بیارم، بیشتر بهش اعتماد کنم و ازش هدایت بخوام که احساس قدرت و گرمی درونی بگیرم.
سپاسگذاری کنم برای تمام داشته و نعمت هاییکه برای من خلق شد تا ابزاری باشه برای لذت بردن و ادامه حیاط ما، مثل غذاها که قبلا باعث ترس و استرس ما بودن و الان مطمئن شدیم که باعث انرژی زایی و لذت ما هستن و همه چیز برمیگرده به افکار و باورهای ما .
پس از این به بعد از خودمون، زندگیمون، بدنمون، حالمون و جهانمون، فقط انتظار خیر، برکت، سلامتی، عشق، حال خوب، ثروت، پول، تناسب اندام زیبا، شادی، خوشحالی و موفقیت خواهیم داشت خدایا شکرت که امروز از اول صبح آگاهی بمن رسیده تا همین الان که ۱۲ شبه. (نوشته فریده حسنی عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.
- درک و نگرش شما درباره انتظار لاغری و تاثیر آن بر کسب نتیجه چیست؟
- در گذشته که از روش های مختلف برای لاغری استفاده کردید چقدر انتظار لاغری در شما ایجاد می کردند؟
- با توجه به اطلاعات خود درباره لاغری در چه صورت انتظار لاغری در شما ایجاد می شد؟
- چرا بعد از هر بار لاغر شدن با استفاده از هر روش لاغری دوباره چاق می شدیم؟
- با توجه به توضیحات ویدیوی آموزشی اطمینان ذهنی شما درباره لاغر شدن چگونه است؟
- نشانه های داشتن انتظار لاغری در مسیر لاغری با ذهن چیست و آیا این نشانه ها را در خودتان مشاهده می کنید؟
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا انتظار لاغری را در خودتان ایجاد کنید.
- درک و برداشت خود از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی را بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.33 از 63 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
انتظار من از خودم ؟؟
خیلی دقیق نگاه میکنم ولی بیشتر متوجه میشم که از همون موقع که وارد دوره شدم انتظارم لاغری بوده و نه هیچ چیز دیگه و با استمرار و اشتیاق و علاقه فقط دارم این باور رو قوی قویتر میکنم خیلی مواظبم که این باورم که تازه جون گرفته کسی خرابش نکنه و خودم رو هم بررسی میکنم که مانعی برای این باور نداشته باشم
چطور :
لاغر شدن خیلی اسان و راحت هست مثل آب خوردن
این هدفم که لاعری هست خیلی چیز پیش و پا افتاده ای هست
من با کلی توانمندی که دارم و در کارهام موفق بودم در لاغری هم توانمند و موفق هستم
این همه آدم لاغر در اطراف من هست که هر چی دلشون میخواد میخورن و لاغر هستن پس منم یکی مثل این افراد هستم
خداوند حامی من در این مسیر زیبا هست چون خودش بارها گفته شفا میدهم نه دوا
من روز به روز دارم متناسبتر و خوش اندام تر با رفتار های غذایی عالی و صحیح میشم
من همانطور که قبلا تونستم مدرک رانندگی و ارایشگری و گلسازی و کامپیوتر و … را بگیریم پس لاغری رو هم خیلی راحت به دست میارم و لذت میبرم و هر چند که الانم در اوج لذتم با جسم الانم و رفتارهای الانم
چند ساعت پیش شام خوردم و قبلش هم یه بسته کرانچی خوردم ولی یکم بعد از شام معده درد و دل درد از زیادی عدا گرفته بودم و نجواهای منفی زیادی اومد سراعم که دیدی کرانچی خوردی و بعد شام تو چاق میشی و تو با این خوردنت اصلا به لاعری نمیرسی ولی خیلی سریع به خودم اومدم و به جنبه ی مثبت ماجرا نگاه کردم که چرا اینطور شدم در صورتی که مثل یکی دوهفته پیشم تا همین چند روز پیشم شام خوردم و گفتم حتما بازم این تغییرات ذهنی و جسمی جدید من در اثر استمرار در این مسیر هست که مقدار غدام فرق کرده و برای یه لحطه خندیدم تو دردها وبه خودم گفتم خدایا شکرت چقدر دارم تغییر میکنم یعنی این منم با این حجم عذا این قدر ادیت شدم حتی به حالت تهوع هم رسیدم واین وسط منفی باف هم ساکت نبود وخیلی هم من رو ازار داد ولی خودم بازم حالم رو خوب کردم با این فکر مثبت و انتظارم رو حتی در این شرایط به سمت لاغری بردم و گفتم من دارم تغییر میکنم و من دارم لاغر میشم که این حجم غذا رو که تا چند وقت پیش خوردم حالا اینقدر جسمم داره واکنش میده براش
پس به خودم قول دادم از فردا کمتر بکشم از حدی که تا چند وقت پیش میخوردم بازم کمتر بخورم که به این حالت بد دل درد و حالت تهوع نرسم چون جسمم داره به سمت لاعری حرکت میکنه و من باید با اون همکاری کنم و به اون فرصت بدم تا من رو به مقصد برسونه
خدا رو شکر من در هر حالی انتظارم از خودم لاعریه حتی در این مثال بالا و روی این باوز و مانع هاش ببشتر کار میکنم تا مسیرم هموارتر بشه و من سریعتر به نتیجه برسم
منفی باف حتی به من میگفت چرا برنج خوردی در وعده شام در صورتی که من خیلی شبا خوردم به اندازه ی نیاز و اصلا ادیت نشدم و اصلا هم نترسیدم و با لدت خوردم تازه خیلی متناسبهای اطرافم رو هم که میشناسم راحت میخورن و داخل فکر این حرفها نیستن پس این باورم رو که من با وحود هر چی که بخواهم در هر زمانی که بخواهم میخورم به اندازه نیازم و لاعر میشم رو منفی باف سریع هدف گرفت ولی من تسلیم نشدم وانتطارم از خودم لاغری بود
و بعد گفت چرا کرانچی خوردی از این هست که حالت بد و توحق نداری کرانچی بخوری چون باید در خور دن رعایت کنی که لاعر بشی و مال تو نیست خوردن این چیزها تو که هنوز چاقی نخور در صورتی که من زمانی که خوردم واقعا میلم کشید و کمی هم انگار گرسنه بودم و ترجیح دادم به جای میوه کرانچی بخورم و برای جسم من هیچ فرقی نداره که میوه یا کرانچی میخورم اون فقط انرژی مورد نیاز جسم من رو تامین میکنه و من با خیال راحت خوردم اون بسته رو بازم تسلیم منفی باف نشدم و روی خودم کار میکردم که انتظارم از جسمم لاعری هست
اما برای دل دردم اصلا نمیخوام دوباره تجربه اش کنم پس با جسمم که علامت داد همکاری میکنم و کمتر غذا میخورم تا سیر بشم نه حالت بد تهوع و دل درد و حتما من به لاعری میرسم
انتظار از هدف چی هست ؟
بارها شده در زندگی به سفر رفتیم و در مسیر لذت بردیم و مسیر رو ادامه دادیم تا به مقصد رسیدیم .
حالا در مسایل ذهنی هم همین مساله هست باید در حین رسیدن به هدف از مسیرت لذت ببری و اگر هدفت لاغری هست که رویای خیلی از ما ها هست باید در حین حرکت در مسیر لاغری ما لذت ببریم .(من هر روز از نوشتن کامنت خودم و ودوستان و فایل استاد و نوشته های استاد لدت میبرم و با اشتیاق گوش میدم ومی نویسم و اگر ننویسم اذیت میشم و از تمام این مسیر دارم لذت میبرم چون همراه با آزادی و اعتماد به نفس و آرامش،و اطمینان و شادی و … هست )
ما آدم توانمند و با اراده ای هستیم چون بارها برای رسیدن به لاغری تلا ش کردیم و این عین شجاعت هست و حالا اگر نتیجه برابر با تلاش من نبوده چون مسیر اشتباه بوده و در جاده ی اشتباه با هر سرعتی حرکت کنی به مقصد نمیرسی.(من هم بسیار آدم توانمند و شجاعی هستم چون از وقتی که چاق شدم یعنی بعد از ازدواجم بارها برای لاغری تلاش کردم و موفق شدم و اما نتیجه ماندگار نبود برای مقطعی بود اما این اواخر خیلی تلاشم زیاد بود هفت سال پشت سر هم در رژیم و ورزش همیشگی بود م اما نتیجه هیچ وقت به اندازه تلاشم نبود و همیشه پیش خودم میگفتم پس چرا من که اینقدر رعایت میکنم همیشه در حال اضافه وزنم ولی فلانی که بیخیال هست و هر چی بخواد به اندازه نیازش میخوره و اینقدر لاغر هست و این همیشه جای سوال بود برام چرا ؟؟چه فرقی دارن جسم من با اون فرد ؟؟)
پس فرق نمیکنه بخواهی از شهری به شهر دیگه سفر کنی یا از وزنی یه وزن دیگه ای بخوای برسی قوانین یکی هست نباید عجله کنی فقط طبق همین اصول حرکت کن .(من هم الان در مسیر لاغری هستم همراه با لذت و آرامش و شادی و بدون عجله و دارم از قوانین استاد تا جایی که در فایلها گفتن استفاده میکنم در لاغری امیدوارم به زودی به نتایج بزرگی برسم )
مطمعن باش اگر شما میخوای لاغر بشی و دلت گواه میده این مسیر درست هست و خود باوری و اطمینان داری که درسته پس شک و تردید نداشته باش و راه های دیگه رو جستجو نکن .
پس به دنبال روشهای دیگه نباش و به همین روش اطمینان کن و از کنجکاوی در مورد راه های دیگه دست بردار اگر شک داری هم اشکال نداره برو جستحو کن و ببین کدوم راه بهتر هست .(
من از همون اولین فایل رایگان استاد گفتم این راه درسته و در وسط دوره ی رایگان بودم که برای همیشه ورزش،و رژیم رو گذاشتم کنار و گفتم همین راه درسته چون با هر فایل گوش دادن کلی از جواب سوالهام رو میگرفتم و دقیقا میفهمیدم استاد چی میگه و قشنگ متوجه شدم کار من از کجا میلنگه و چقدر قشنگ آدم های چاق،و لاغر رو توصیف میکرد و چند مانع رو استاد در اون دوره رایگان توصیح دادن که دقیقا مانع های من بودن ترس از چاقی و تنفر از چاقی و باور اینکه چاق شدن آسان هست و لاغری سخت هست که من واقعا داشتم از خوشحالی بال در میوردم و میگفتم همین مشکل من هست و چقدر عالی استاد دارن توضیح میدن و من با انگیزه و اشتیاق ادامه میدادم ببینم دیگه استاد چی میگن و اطمینان صد در صد به این راه داشتم و دارم و تازنده هستم ادامه میدم )
اگر انتظارت از خودت لاغر شدن باشه با علاقه و اشتیاق دنبال میکنی و از روی نگرانی و استرس نیست که بگی بزار گوش،بدم شاید معجزه بشه نه با احساس خوب تمرینها رو انجام میدی و مرور میکنی و دنبال میکنی و با اطمینان ادامه میدی(من خودم واقعا انتطارم از خودم لاغری هست و هر روز با حال خوب یک فایل گوش میدم و مینویسم که آگاهی هام بیشتر بشن و یک قدم بهتر برای لاغری برمی دارم و در نهایت با عمل کردن به آموزشها سعی میکنم به هدفم نزدیکتر بشم هر چند از درون احساس متناسب بودن میکنم وواقعا احساس سبکی و تناسب اندام دارم و میگم من که دارم لاغری رو یاد میگیرم پس حتما به زودی به دستش میارم و با اطمینان مسیرم رو ادامه میدم و من حتی خریدهای لباسهای با نسبت تنگی رو داشتم اما چون انتظارم از خودم لاعری بوده خرید کردم و گفتم من که تا چند وقت دیگه ایده آل میشم و اندازم میشه . )
ببینم میشه یا نمیشه نخواهد شد ذهنت گول نمیخوره باید تصمیمت قاطع باشه و انتظارت از مسیر متناسب شدن باشه و اگر احساست خوبه و استرس نداری و اشتیاق داری و آرامش داری ادامه بده چون انتظارت مطابق با هدفت هست پس همیشه انتظارت از خودت متناسب شدن باید باشه (من انتظارم این هست که به زودی در جسم ۵۹ کیلویی قبل از ازدواجم قرار میگیریم چون مانعها رو از ذهنم دارم برمیدارم و ذهنم داره لاغر میشه و هدفم که لاغری هست با ذهنم داره هماهنگ میشه و من با اطمینان و ارامش و اشتیاق دارم هر روز جلو میرم و یک گام بر میدارم و به زودی نتیحه دلخواهم رو میگیرم و ذهنم داره هر روز لاغر تر میشه چون دستورهای خوردن من خیلی کمتر شدن و هر چیزی رو دوست ندارم بخورم و حرص،و ولعم کمتر شده و ترس از خوردنم کمتر شده و … که همه نشان از ذهن لاغر من هستن )
پس :
* انحرافی نرو دنبال روشهای دیگه برای لاغری نرو (من هیچ روشی رو دیگه قبول ندارم حتی بهش فکر نمیکنم و کنجکاو نیستم و همیشه میگم این بالاترین و بهترین متد برای لاغری هست و به روز ترین متد هست که خیلیها هنوز آگاهی ندارن و هنوز به دنبال این هستن که از روشهای گذشته با زجر و سختی و فشار آوردن میخوان لاغر بشن و نتیجه براشون مقطعی هست و از دستش میدن و من به دنبال روش دایمی هستم )
*به موفقیتهای خودت در مورد زندگی توجه کن مثلا :آشپزی و رانندگی و کار با کامپیوتر و و آرایشگری و گلسازی و ورزش ایروبیک و زومبا ی حرفه ای .. تا میتونید لاغری رو در ذهنتون کوچیک کنید و طبیعی کنید تا یک امر طبیعی باشه و کوچیکش کن و نگو باید زجر و سختی بکشم تا لاغر بشم (من اگه دقیق بشم کلی آدم لاغر اطراف من هست که بدون زجر و سختی لاغر هستن برعکس در کمال آرامش،و خوشحالی و راحتی لاغر هستن و دارن زندگی میکنن منم یکی مثل اونها هستم که بدون سختی لاغر میشم و این اصلا چیزی نیست مثل نفس کشیدنم و پلک زدنم و گردش خون و … باید عمل خوردن هم برای من اتوماتیک باشه در بدنم و من به راحتی لاغری رو میبینم در جسم خودم و این ۶ کیلو اضافه وزن من برای من که قدرتمند و شجاع و آموزش دیده ی لاغری هستم که چیزی نیست و من این اضافه رو در زمان کمی از دست میدم و یک متناسب فوق العاده میشم که هر چی بخوام در کمال آرامش میخورم و لاغر هم میشم )
هر وقت نجوا داشتی که سخته نمیشه بگو نه چیزی نیست و بگو خیلی ساده تر از مهارتهای کامپیوتر و یا یادگیری زبان انگلیسی و یا … هست .
پس تک تک ما مهارتهایی داریم که خیلیا بلد نیستن . و لاغری خیلی ساده تر از خیلی مهارتها هست مثل یاد گیری گیتار و .. خیلی آسونتر هست پس لاغری از گیتار زدن و زبان یاد گرفتن و نقاشی کردن راحتتر هست و بگو لاغری ساده هست و قدرت بگیر بر این موضوع و چاقی سخت تر هست به مراتب سختتر هست .(من اویل این نجوا رو داشتم اما الان دیگه صدای این نجوا رو بلند تر دارم که لاغری خیلی آسان هست و میگم خیلی راحت در بدن من اتفاق میفته چون دارم یادش،میگیرم و عمل میکنم به آموزشها پس انتظارم از خودم لاعری هست و از خیلی چیزها راحتتر هست من خودم چند ترم برای آموزش زبان رفتم اما واقعا آموزش لاغری برام ساده تر و لذت بخشتر هست و این لاغری روند طبیعی جسم من هست و بوده که خودم به اشتباه از مسیر طبیعی خارجش کردم و اما دوباره با آموزشها به جسم طبیعی خودم بر میگردم لاغری خیلی ساده هست مثل نفس کشیدنم مثل التیام زخم ها در بدنم مثل پلک زدنم خیلی راحت هست و اتفاق میفته )
پس تلاش کن برای لاغری من در دو سال یا یه سال یا کمتر با فعالیت در سایت لاغر شدم اما ۱۹ سال طول کشید تا چاق بشم پس لاغری ساده تر هست .(واقعا ساده تر هست من وقتی ازدواج کردم از وزن ۵۹ کیلو یا کمتر شایدم ۵۸ کیلو طی چندین سال شدم ۸۵ و بعدر بارداری هام شدم ۱۰۰ کیلو اما حالا با یک سال و نیم فعالیت در سایت من شدم زیر ۷۰ کیلو دقیق نمیدونم شاید ۶۴ یا ۶۵ و واقعا روند لاغری تندتر و ساده تر هست و در این لاغری من در بهترین حالت روحی و جسمی و در آزادی کامل و در خوردن و پوشیدن و فعالیت کردن و … آرامش و اطمینان قرار گرفتم که بازم نشان از ساده شدن لاغری هست )
پس بگو من میخوام کمکم لاغر بشم ماهی یک کیلو اگر یادگرفتی با ذهنت وزن کم کنی بقیه اش رو هم کم میکنی .
انتطارت از خودت لاغر شدن باشه و تا میتونی کوچیکش کن.(من یاد گرفتم با ذهنم کم کنم خوب هم کم کنم و حالا خوشحالیم از همین هست که لاغری رو برای خودم خلق کردم و اما میخوام بیشترش کنم و جسم زیباتر خلق کنم و من میخوام ۵ کیلو اصافه وزن رو که هیچ چیز خاصی برای من توانمند و شحاع نیست در زمان کم به راحتی کم کنم و لاغر و ایده ال بشم در وزن ۵۹ کیلو بشم )
همه ی ما مثل هم هستیم من هم باید برای خودم بینطیر باشم ایمانم رو باید بیشتر کنم و به خدا ایمان داسته باشم که گفته شما رو شفا میدم نه دوا و خواست خداوند بر سلامتی ما هست .(من عاشق این خدای خودم هستم که هر چه خیر و خوبی و برکت و رخمت و نعمت هست برای من میخواد و خوبش و زیادش رو هم میخواد و هر چقدر به ما نعمت میده بازم میگه هنوز هست بیا پیش خودم که بهت بدم از من دور نشو من هستم و برای تو کافی هستم و به تو میدم فقط پیش خودم باش همین و اما در قرآن بارها اومده که مومن کسی هست که به غیب ایمان داره در واقع به تتها قدرت جهان ایمان داره و به قول استا د عاشق این خدا هسنم که ده میخوام صد میده )
ترس از خوردن رو چطور برطرف کنم :هیچ نعمتی ترس نداره استفاده ی اشتباه ما از نعمتها ترس داره مثلا چاقو یک نعمت هست ولی استفاده ی اشتباه از اون میتونه خطر ناک باشه .
رفتارت درست باشه نعمت با عث خو شبختی و سلامتی تو میشه
مواد غذایی ترس نداره این خودمون هستیم که رفتارمون ترس داره (من واقعا این حرف رو بلعیدم و دارم باهاش زندگی میکنم و از هیچ چیز نمیترسم میخورم اما به اندازه نیازم و میگم خدای من اینها رو افریده که من استفاده کنم نباید بترسم ).
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
انتظار از هدف چی هست ؟؟؟
من بارها شده برای رسیدن به هدفی تلاش کردم اگر در مسیر رسیدن به اون هدف لذت ببرم قطعا موفق میشم و به نتیجه میرسم و اما اگر در مسیر رسیدن به اون هدف زجر بکشم و حالم بد باشه و … قطعا شکست میخورم
من خودم به شخصه بارها برای تناسب اندام اقدام کردم و رژیمهای مکرر و سخت و سنگین و درکنار ورزش سنگین گرفتم و دست از تلاشم برنمی داشتم اگر چه نتیجه برای من ماندگار نبود اما ناامید نمیشدم و دوباره تلاش میکردم و هر وقت وسط راه خسته میشدم که چرا به اندازه تلاشم نتیجه نمیگیریم به یه چیزی از خودم ربطش میدادم که انگار من ناتوانم یا بدنم فرق داره و یا انگار اراده ندارم و …اما حالا بعد از مدتها در سایت بودن نگرشم فرق کرده و به خودم میگم مندر گذشته و الان انسان بسیار توانمند و شجاعی بودم و هستم که این همه بار اقدام به لاغری کردم حتی الان که در لین سایتم جز دسته ی افراد عاشق لاغری و شجاع هستم که این اواخر با وجود تلاش بسیار و اما لاغر نشدن بازم هم به دنبال راهی برای تناسب میگشتم پس کجای من سست اراده هست ؟؟. فقط مسیر من غلط بوده و چون در مسیر غلط بودم هر چقدر سرعت داشته باشم اما به مقصد نمیرسم ممکنه از مبدا دور بشم اما دوباره به اون جای اول خودم برمیگردم پس راهم در گدشته غلط بوده .
من نباید برای لاغری عجله داشته باشم و گرنه از نتیجه دور میشم .
من اگر بدونم برای امر لاغری در مسیر درستم دیگه نگران نیستم که بخوام از بقیه بپرسم و در مورد لاغری جستجو کنم و اما حالا بعد از مدتها در سایت بودن علاوه بر اینکه از بقیه در مورد راه های لاغری نمیپرسم و تحقیق نمیکنم تازه از نظرم راه های دیگه بسیار عجیب و سطحی و مسخره و سخت و بی ربطی هستن که فقط به جسم فشار میارن و هیچ وقت هم نتیجه ی دایمی ندارن و همین دیشب در جمع یه عده افراد بودم که سالها هست مثل گذشته ی خودم دارن برای تناسب اندام تلاش میکنن و راه های بسیار سختی رو رفتن اما دوباره چاق شدن و حالا دیشب داشتن با هم راه های لاغری رو بررسی میکردن و حرف میزدن و .. و من اینقدر از شنیدن حرفهای اونها حالم بد شد که سریع از اونجا رفتم چرا ؟؟چون هیچ راهی به جز لاغری با قدرت ذهن رو قبول ندارم و میدونم که در مسیر درستم و به زودی طعم لذت بخشه تناسب کامل رو میچشم و من عاشق این راهم که ارامش،و خود باوری و آزادی و …. داره و اصلا به این راه شک و تردید که ندارم هیچ تازه کلی تعصب شدید هم دارم که فقط این راه درسته و خیلی وقتها خواستم به جز خودم بقیه رو هم وارد مسیر کنم اما نشده و نتونستم چون در مدار دریافت این اگاهی ها نبودن و تازه من رو هم مسخره کردن و دیگه به خودم قول دادم در این باره با هیچ کس حرف نزنم و هر کس در مسیرش باشه خدا خودش هدایتش میکنه .مثل من که هدایت شدم و از همون روز اول بدون هیچ شک و تردیدی به حرفهای استاد گفتم این راه درسته این خود همون حلقه ی گمشده ی من هست و با تمام وجودم به دلم نشستن و به تمام اموزشها عمل کردم و یک باره دیگه راه های گذشته رو مثل ورزش،و رژیم رو کنار گذاشتم و الان چنان لدتی میبرم چنان آرامشی و آزادی و … دارم که حتی حاضر نیستم برای یک لحظه به دوران سخت رژیم و ورزش،و برگردم حتی دیشب در اون جمع از شنیدن این جنس حرفها که در مورد رژیم و کالری شماری و وزن کردن و …..بود هم حالم بد میشد چه برسه بخوام خودم دوباره به اون راه ها برگردم و یا در مورد راهای دیگه تحقیق کنم فقط و فقط لاعری با قدرت ذهن رو قبول دارم و مطعنم درست ترین و بهترین راه برای تناسب اندام هست چون من خودم تقریبا دوسال هست در این مسیرم و بسیار بسیار نتایج شگفت انگیزی بدون برگشت برام داشته که قبلا آرزو داشتم اینطور رفتار کنم اما نمیشد نمیتونستم هر چقدر از بقیه بیشتر کمک میخواستم ناتوان تر میشدم حرص و ولعم بیشتر میشد پرخورهای زشت و زنندم بیشتر میشد فشار روحیم و اضافه وزنم بیشتر میشد ناراحتی و افسردگیم بیشتر میشد اما خداشاهده من همین چند روز پیش که در سایت نبودم در یک سفر سه چهار روزه بودم که بینهایت بینهایت عالی رفتار میکردم طوری که دارم روی خانوادم هم تاثیر میزارم در این سفر هرگز پرخوری نکردم اصلا سفر و مسافرت برای من معنی دیگه پیدا کردن اصلا توانایی من در برخورد با مواد غدایی خیلی بیشتر شده مهارت بیشتری پیدا کردم در به اندازه خوردن مسلط،تر بر مواد غدایی رفتار میکنم طوری که اوتها من رو وادار به خوردن نمیکنن .
من خیلی وقته به دنبال روشهای دیگه برای لاغری نیستم حتی یکی از نزدیکارین افراد اطرافم با خود من که وارد سایت شدم ایشون هم با یه رژیم بسیار گرون قیمت شروع کرد به لاغر شدن و بسیار زودتر از من لاغر لاغر شد اما من حتی یک دفعه نرفتم بپرسم فلانی چی کردی اسم رژیم تو چی هست در حالی که هنوز خودم نتیجه ای از آموزشها نگرفته بودم و تازه شروع به یادگیری کرده بودم خیلی نجوای منفی داشتم که ببین فلانی با تو شروع کرد الان چقدر ایده ال اما تو چی هیچی برای خودت نمیکنی بعد میخوای لاعر بشی ؟؟ نه این روش فایده نداره اما من خیلی با اطمینان و محکم جوابش میدادم نه خیر من خیلی این راه ها رو رفتم و میدونم ته اش،چی هست به جز برگشت وزن و حرص،و ولع بیشتر و افسر دگی بیشتر هیچی برای اون نداره و حالا که دارم براتون کامنت میزارم دوسال گدشته و اون شخص جز افراد دیشب در جمع بود که از برگشت وزن شدید خودش،و حال بدش و اون همه محدودیتهاش،به شدت ناراحت بود و هیچ راهی رو سراغ نداشت به جز رفتن به کارشناس تغدیه ی جدید و درخواست رژیم جدید و اما برعکس من کلی در حال خوب و لدت و تناسب خیلی بیشتر از اون شخص،و ازادی صد در صد بیشتر ی از اون دارم که بارها به خودم میگفتم چقدر در مسیر درستم و ببین چقدر این راه عالی و کامل هست و چقدر از سطح بالایی به این قضیه نگاه شده که هر کسی هنوز با این متد آشنایی ندارن و بارها دعاگوی استاد عزیزم شدم و برای ایشون آرزوی موفقیتهای بیشتر دارم .
پس با علاقه و اشتیاق هر روز گام برمیدارم تا لاغری دلخواهم رو زودتر ببینم چون انتطارم از خودم تناسب اندام هست با اشتیاق خوب دنبال میکنم و مینویسم و میدونم که نتیجه میده و انتطارم این هست که من متناسب میشم چون لاعری رو دارم یاد میگیریم چون دارم درست خوردن رو یادمیگیریم و اصلا یادمیگیریم غدا چی هست سیری چیه گرسنگی چی هست و …پس قطعا من به تناسب اندام میرسم و تازه در کنار اون به خیلی چیزهای دیگه هم میرسم مثل ارامش و شادی و حال خوب و خود باوری و توانمندی و اعتماد به نفس و … چون انتظارم از خودم با هدفم یکی هست و نتیجه فراتر از حد تصور میشه .
انتظارم از خودم باید متناسب شدن باشه چطور ؟:
*به دنبال راه های انحرافی نرو
موفقیتهای خودت رو مرور کن
*مهارتهای خودت رو مرور کن
*لاغر شدن رو کوچیک کنن و اون رو کار دست یافتنی و راحتی کن و بگو خیلی آسون هست و بارها بگو چیزی نیست .و بگو خیلی راحت تر از یاد گیری زبان انگلیسی و رانندگی و …. هست .
من خودم در گذشته کلی هنرها یاد گرفتم مثل اشپزی رانتدگی و گلسازی و کلاسهای کامپوتر و ارایشگری ونقاشی … پس لاعری هم یکی مثل همین مهارتها و هنرها من به راحتی اون رو یاد میگیریم مثل یاد گرفتن زبان مادری و یا راه رفتن و یا نشست و برخاست من و یا مثل یادگرفتن سواد خواندن و نشستن و … من خیلی راحت اون رو یادمیگیرم حتی از اونها هم راحت تر هست و اما چاق شدن به مراتب سخت تر از لاغری هست من اگر چاق شدم چون استمرار داشتم در چاقی خودم و من اگر ۱۸ سال چاق بودم چون سالها برای اون تلاش کردم و اما حالا خیلی راحت در عرض دو سال دارم متناسب میشم و من فکر کنم الان اضافه وزنم زیاد نباشه شاید در حد ۵ کیلو باشه نمیدونم شایدم عدد دیگه باشه ولی من حدس میزنم در این حد هست و من بارها به خودم میگم با با این که چیزی نیست برای منی که سالها عددهای بالا از راه غلط رو تجربه کردم در حد ۲۰ کیلو و یا ۳۰ کیلو ومن تونستم کم کنم پس این عدد که اصلا رقمی نیست و خیلی راحت هر ماه من یک کیلو کم میکنم و این اصافه وزن رو از دست می دم البته به شرطی که به جسمم فرصت ترمیم بدم و به اندازه بخورم و چیز اضافه ای وارد جسمم نکنم حتی یک لقمه اضافه و هر جا حس کردم سیرم دیگه غدا رو رها کنم در این صورت جسمم عالی خودش رو متناسب میکنه پس در هر وعده ی عدایی فقط به اندازه نیازم میخورم و با کلی حرف که این عدا رو دوست دارم و یا دیگه نیست و یا اسراف نشه و یا پولش رو دادم و … نباید بیشتر عدا بخورم و گرنه من به تناسب دلخواهم نمیرسم .
لاغری خیلی راحت و آسان و طبیعی در بدن من باید به وجود میاد همانطور که کلی افراد متناسب در اطراف من هست و خیلی راحت و ساده و بدون سختی لاعر هستن پس منم باید لاغر بشم و بارها به خودم میگم لاغر شدن باید در بدن من اتوماتیک به وجود بیاد مثل ضربان قلبم مثل نفس کشیدنم مثل پلک زدنم مثل گردش خونم و اصلا کار عجیب و غریبی نیست من اون رو یاد میگیریم و با تکرار کردن اون اموزشها در بدنم به صورت اتوماتیک اجرا میشه .
خداوند خودش در قران گفته من شفا میدم نه دوا پس فراتر از دوا هست پس خداوند هم در این امر سلامتی دخالت داره و خواست خداوند سلامتی ما هست و برای این خواست الهی هم که شده ما باید تلاش کنیم تا جسم سلامتی داشته باشیم .
نکته :
ترس از خوردن رو چطور رفعش کنیم ؟؟ هیچ نعمتی ترس نداره وقتی چیزی منشااش الهی باشه ترسی نداره استفاده ی اشتباه ما از این نعمتها ترس داره مثلا چاقو یک نعمت هست که کار رو برای ما ساده کرده اما استفاده ی نادرست اون رو برای ما دردسر ساز کرده هیچ نعمتی ترس نداره رفتار ما باید درست باشه و این نعمتها باید باعث لدت و شادی ما باشن و این رفتار ما هست که ترس داره نه مواد غدایی .