0

گام ۷۲: چرا ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمی شود

ترس از لاغر شدن
اندازه متن

حتما شما هم مثل من زیاد شنیدید که از هرچی بترسی، سرت میاد، یا بدتر از اون، ترس برادر مرگ است.

لاغر شدن هم ترس دارد و ترس از لاغری مانع لاغر شدن می شود. درباره این موضوع مهم در جلسه اصلاح باور ترس از لاغری توضیح دادم اما نکته مهم این است که چرا ترس از هر موضوعی می تواند احتمال رخ دادن آن را افزایش دهد اما ترس از لاغری باعث افزایش احتمال لاغر شدن افراد نمی شود.

به عبارت ساده تر: چرا از هرچه بترسی سرت میاد ولی از لاغری بترسی سرت که نمیاد هیچ تازه چاق تر میشی!!!؟

تاثیر ترس بر جریان زندگی

در این سالهایی که در مسیر درک قوانین جهان هستی حرکت می کنم، بارها به این موضوع فکر کردم که چرا اگر از چیزی بترسی برات اتفاق می افته ولی اگه از چیزی خوشت بیاد و دوست داشته باشی برات اتفاق بیوفته یا اتفاق نمی افته یا اگر بیوفته انقدر دیر شده که دیگه رخ دادنش لذتی نداره.

ترس، یکی از ریشه ای ترین افکار اشتباه در ذهن ماست که تقریبا همه جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

ترس، رویدادی است که در واقعیت زندگی ما رخ نداده است اما در ذهن ما به شکل کامل و واضح بارها رخ می دهد.

وقتی ما ترس از شکست داشته باشیم در واقع در ذهن خود شکست خوردن را تجسم می کنیم، صحنه سازی می کنیم و در حالت پیشرفته حتی عواقب آن را بررسی و پیش بینی می کنیم و در تمام این حالت ها ما در حال جذب شکست یا فراخوانی تجربه شکست به زندگی خود هستیم.

وقتی ما از دست دادن رابطه عاطفی ترس داریم، در ذهن خود جدایی، شکست عشقی، رها شدن، ترد شدن، از دست دادن و خیلی موارد مرتبط با فردی که دوستش داریم را تصویرسازی می کنیم و در تمام این حالت ها ما داریم به جهان هستی درخواست تجربه شکست در رابطه عشقی را می دهیم.

با اندکی فکر کردن به مسیر زندگی خود می توانیم مثال های زیادی از این قبیل ترس ها را پیدا کنیم

ترس از بیمار شدن، ترس از ورشکست شدن، ترس از ضرر کردن، ترس از دست دادن، ترس از چاق تر شدن، ترس از لاغر نشدن و حتی ترس از لاغر شدن!

همه این ترس ها مشابه هم هستند و از یک فرمول یکسان برای وارد شدن به زندگی ما استفاده میکنند و آن قدرت ذهن ما در خلق خواسته هایمان است.

ترس از لاغر شدن

ترس از لاغر شدن

در فایل آموزشی (اصلاح باور ترس از لاغر شدن) به طور مفصل درباره اینکه چگونه باور ترس از لاغر شدن در ذهن ما شکل گرفته و میتواند تلاش ما برای لاغر شدن را خنثی کند و به راحتی مانع رسیدن ما به هدفمان می شود توضیح داده ام.

در قسمت نظرات این فایل یکی از اعضای سایت سوال بسیار خوبی را به شرح زیر مطرح کرده بود:

شرح سوال:

سلام استاد چرا ترس از چاقی یا ترس از خوردن باعث چاقی میشه ولی ترس از لاغر شدن مانع لاغری میشه؟

این سوال مشابه سوالی است که مدت هاست ذهن مرا مشغول کرده بود که چرا اگر به موضوعات منفی فکر کنیم یا در فرکانس منفی باشیم خیلی زود اتفاقات بد را تجربه می کنیم ولی اگر در فرکانس خوب باشیم و احساس خوب داشته باشیم به همان سرعت اتفاقات خوب را تجربه نمی کنیم.

دوستان زیادی پاسخ های عالی به این سوال دادند که پیشنهاد می کنم برای درک بهتر این مساله دیدگاه های مربوط به فایل آموزشی ترس از لاغر نشدن مانع لاغری می شود را مطالعه کنید.

شباهت سوال مطرح شده با موضوعی که مدتهاست ذهن مرا مشغول کرده بود باعث شد تا این فایل آموزشی را برای به اشتراک گذاشتن آنچه خودم درک کرده و مورد استفاده قرار میدهم با شما دوستان خوبم آماده کنم

درک این موضوع باعث می شود دید واضح تری نسبت به مسیر لاغری با ذهن و رسیدن به هر خواسته ای در زندگی داشته باشیم و مهمترین نتیجه این آگاهی رسیدن به آرامش بیشتر و لذت بردن از مسیر لاغری و زندگی است.

چرا ترس از لاغری باعث نمیشه لاغر بشیم؟

کلمه ترس و ترسیدن از هر موضوع یا رویدادی در زندگی باعث ترمزی در در همان جنبه از زندگی میشود.

ترس یکی از ریشه ایی ترین افکار اشتباه در ذهن انسانهاست.

این افکار اشتباه از کودکی به ما تلقین شده و این مسعله ربط به افکار اشتباه والدین دارد که ترس از هر موضوعی را باعث حفظ و نگهداری از مشکلات نادیده آینده می پنداشتند.

مبحث ترس در روانشناسی مبحثی بس گسترده است که اکثر ناموفقیت های زندگی انسانها به آن بستگی دارد و این ترس داشتن از هر موضوع در زندگی بیشتر ازخود آن موضوع در زندگی عملکرد دارد.

ترس و اضطراب و نگرانی زنجیره های به هم پیوسته ایی هستند که در روح انسان باعث تشویش و دلهره میشود.

چه زمانی می شود بر ترس های درونی غلبه کرد؟

زمانی می توانیم بر ترس درونی غلبه کنیم که با آن ترس روبه رو شویم چون تا وقتی با آن روبه رو نشویم خود ترس از آن موضوع بزرگتر از خود موضوع در ذهن ما جلوه میکند آن هم به این دلیل که ذهن کلا بزرگنمایی را دوست میدارد و چون تشخیص ندارد نمیداند آیا این حس الان برای ما خوب است یا بد برای همبن بزرگتر از خود موضوع در ذهن ما جلوه می کند.

آیا ترسیدن خوب است یا مضر است؟

ترسیدن یک حس خدادادی است که در انسان نهاده شده تا در مواقع خطر انسان بتواند از آن حس برای حفظ جان خود و دیگر عوامل نزدیک به خود را بکار ببرد در این مواقع حس ترس برای انسان لازم است.

ولی انسان به دلیل نجوایی شیطانی که در ذهن دارد ازاین حس به درستی نمی تواند استفاده کند زیرا شیطان هم یک اسلحه بنام ترس را دارد که برای پیش برد اهداف خود که همانا نرسیدن آرزوها به دست انسان است بکار می برد.

ترس را تعریف کنید؟

ترس رویدادی است که هنوز برای ما اتفاق نیافتاده ولی ما بارها آن اتفاق را در ذهن خود به تصویر می کشیم و به واسطه تصویر سازی در ذهن به جهان هستی اعلام می کنیم که من طالب این واقعه هستم و جهان هستی هم به این خواسته ما جواب می دهد واز همان که می ترسیدیم به همان می رسیم در واقع از هرچه بترسیم به سرمان میایید.

چه مثالهایی در رابطه با ترس سراغ دارید؟

مثالهای گوناگونی وجود دارد ترس از بیمار شدن ترس از رابطه خوب را از دست دادن ترس از فقر ترس از آینده ترس از سرنوشت ترس از نگرانی برای فرزندان ترس از مرگ ترس از چاقی ترس از لاغر نشدن و غیره ………

ترس از لاغر شدن

ترس از چاقی و ترس از لاغر نشدن

ترس از چاقی و چاقتر شدن همیشه در افراد چاق وجود دارد و این ترس یک فکر بسیار بسیار ریشه ایی می باشد زیرا از زمانی که ما شروع به چاق شدن کردیم اولین حرف اطرافیان به گوش ما رسبد که ما را از چاقتر شدن ترسانیدن.

اولین حرفی که زدند این بود فلانی مراقب باش چاقتر نشوی و همین حرف اولین ترس را در ذهن ما بوجود آورد ترس از چاقتر شدن و توجه ما به سمت چاقی سوق داده شد و بیشتر مراقبت میکردیم.

با افکاری که توسط دیگران و جامعه و رسانه ها به ما دادند حالت یک مبارز جنگجو را به خود گرفتیم واز تمام سلاح ها مثل رژیم ورزش دمنوش قرص لاغری جراحی استفاده کردیم تا این دشمن نادبده نتواند باعث ترس مابشود و همین توجه به چاقی هر روز ترس ما را بیشتر میکرد و ما ناخواسته به سمت چاقی پیش میرفتیم.

شاید مقطعی مدتی براین چاقی پیروز میشدیم وترس امون کمتر میشد ولی چون ریشه ایی این ترس را از بین نمی بردیم بعد مدتی هم چاقی بر میگشت و هم ترس از چاقی بیشتر شدت میگرفت.

ترس از لاغر شدن:

خود این این ترس از لاغر شدن یک مانع بسیار بزرگ در ذهن ما ایجاد میکند چون این مانع و یا همان ترمزی است که باعث میشود تمام تلاشهای ما برای لاغر شدن بی نتیجه گردد.

برگردیم به زمانی که در مسیرهای اشتباه برای لاغر شدن بودیم درآن زمان هم ترس از لاغر شدن داشتیم.

  • آیا این رژیم که گرفتم روی من اثر میکنه؟
  • آیا من با این نوع ورزش لاغر میشم ؟
  • آیا من جراحی کنم دوباره چاق نمیشم؟

و هزارتا آیا که پسوند ترسهای درونی ما بود که به شک و دودلی گره خورده بود و در ما وجود داشت وهمین باعث میشد که باور نکنیم لاغر میشویم. چرا چون بارها قبل آن روشهای مشابه اش را استفاده کرده بودیم و لاغر ی ما ماندگار نبود برای همین بیشتر در روش بعدی میترسیدیم.

در لاغری با ذهن راهکار مناسب برای مواجه نشدن با ترس از لاغر شدن چیست؟

اولین چیزی که در راه وروش لاغری ذهن مد نظر باید باشد این است که این روش متفاوت با تمام روشهایی است که در قبل انجام دادیم و باید این موضوع را کاملا برای ذهن خود شرح بدهیم تا ذهن ما قبول کنه که این روش راه بسیار بسیار درستی است.

با بودن در این راه میتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم وقتی برای ذهن امون شرح بدیم که مسیر درستی انتخاب کردیم باید باورهای و فرمولهای درست را به جای باورهای اشتباه در ذهن بکاریم تا این فرمولهای مثبت رشد کند و بیشتر ذهن مملو از این فرمولهای مثبت شود تا جایی برای فرمولهای اشتباه باقی نماند در این صورت میتوانیم بر ترس از لاغر نشدن غلبه کنیم چرا چون افکار مثبت در ذهن بیشتر و همین افکار مثبت باعث غلبه بر ترس از لاغر شدن می شود.

چه باوری ترس از لاغر شدن را میتواند در ذهن کمرنگ کند؟

باور ایمان به مسیری که انتخاب کرده ایم وبه درستی این مسیر با تطبیق شواهد مسیر با پیروزی آن مسیر میتوانیم به راحتی بر ترس از لاغر شدن غلبه کنیم باورهایی مثل:

  • لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
  • من ایمان دارم که به راحتی مثل آب خوردن در مسیر لاغری با ذهن لاغر میشوم
  • من چه بخوام چه نخوام با تنظیم فرمولهای درستی که در ذهن ام جای میدهم لاغر میشوم
  • من هیچ ترسی از لاغر شدن ندارم چون میدانم وایمان دارم که راهم درست است وصد درصد لاغر میشوم
  • این افکار مثبت کمک میکند تا ترسی از لاغر شدن نداشته باشیم

بیایم دو کره را در ذهن خود تصور کنیم یک کره مثبت یک کره منفی این دو کره باید قابلیت ارتجاعی و کشش هم داشته باشند.

حالا ما بیایم افکار منفی را بیشتر وارد کره منفی کنیم این افکار منفی خودش از ترس ریشه می گیرد و هرچه افکار منفی را بیشتر وارد کره منفی بکنیم این کره به دلیل ارتجاعی بودنش بزرگ و بزرگتر میشود و حجم بیشری را در برمیگرید و کره افکار مثبت در مقایسه با آن کوچک میشود در نتیجه ترس ما به دلیل آن افکار منفی بیشتر میشود.

حالا اگر بیایم عکس آن عمل کنیم در کره مثبت فرمولهای درست و مثبت را پرکنیم افکار مثبت بیشتری را وارد آن کنیم تا این کره بزرگ و بزرگتر شود و کره منفی کوچک بماند حالا چه اتفاقی می افتد به واسطه افکار مثبت که بیشتر در ذهن جای گرفته ترس از لاغر شدن هم از بین میرود و ایمان به لاغر شدن در ما بیشتر می شود.

چرا ترس از چاق شدن باعث چاقی میشه اما ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمیشه؟

وقتی فرکانس منفی ارسال می کنیم اتفاقات منفی باعث بروز همان اتفاق میشود خیلی سریعتر از اتفاقات مثبت رخ میدهد چون باور داریم و منتظر آن اتفاق هستم و این فکرها بستگی به اطلاعاتی است که در طی سالها کسب کردیم حالا به صورت تجربه برای خودمان یا تجربه دیگران

فرقی برای ذهن ندارد که این اطلاعات مربوط به چه کسی یا چه چیزی است و این مسیر از قبل در ما بواسطه این اطلاعات در ذهن ما وجود داره برای همین داده است که ما باور و انتظار وقوع افکار منفی را داریم و انباشتگی اطالاعات منفی این انتظار را برای ما بوجود میآورد و ما پاسخ ارسال منفی را از جهان هستی میگیریم
حالا در پروسه چاقی ولاغری هم به همین شکل ذهن عمل میکند و ارسال فرکانس ترس از لاغر شدن مانع لاغری می شود.

چون ما خاطرات و فرمولهای اشتباه را در ذهن ذخیره داریم و از قبل مسیرش در ذهن ما رسم شده ترس از چاقی هم مثل یک اهرم در این زمینه کمک میکند و جاقی را اول در افکار ما بیشتر میکند و بعدش در رفتار ما نشان داده میشود و در آخر جسم ما هم نمایشگر همان افکاری است که ترس از آن داشتیم و دارای یک جسم چاقتر میشویم.

پس این فرمول جدید را یاد بگیریم و وقتی در مسیر لاغری با ذهن هستیم نباید نگران چاقتر شدن باشیم و ترس از چاقتر شدن نداشته باشیم به بدن خود اعتماد کنیم وبه روش لاغری با ذهن اعتماد کنیم و هیچ ترسی از چاق شدن نداشته باشیم

باید فرمولهای چاقی را توسط فرمولهای لاغری جدید که اطلاعات جدیدی برای ماست کم رنگ کنیم تا فرمولهای لاغری پر رنگ شود.

زمانی که از ترس از لاغر شدن داریم چون اطلاعاتی در ذهن ما برای لاغر شدن درست وجود نداشته همیشه توجه ما به چاقی بوده و چاقتر نشدن حالا با تمرینات درست و آموزش صحیح لاغری با ذهن میتوانیم اطلاعات درست به ذهن بدهیم تا دیگر ترسی برای لاغر نشدن وجود نخواهد داشت و به راحتی لاغری را به سمت خود جذب میکنیم

باید توجه به لاغری داشت و اطلاعات صحیح را جمع کنیم تا این اطلاعات در ذهن ذخیره شود و بعد طبق این اطلاعات ذهن نقشه ذهنی خود را براساس لاغر شدن بکشد و جهان هستی پاسخ خوب لاغر شدن را به ما بدهد یاد بگیریم ترس برادر مرگه اگر از چیزی بترسیم هیچ وقت نمیتوانیم آن مانع را در زندگی خود رد کنیم”

نوشته عالی و تاثیرگذار خانم سهیلا از هنرجویان دوره های لاغری با ذهن

از خوندن نظرات شما دوستان خوبم لذت می برم و خوشحالم که در جمعی آگاه و صمیمی حضور دارم

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین اصلاح ترس از لاغر شدن توصیه می شود ابتدا توضیحات مربوط به چگونگی ایجاد ترس از لاغر شدن در ذهن را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش خود درباره ترس از موفقیت را بنویسید و چنانچه در زندگی خود مثال دارید آن را شرح دهید.
  • به نظر شما چرا ذهن ما تمایل زیادی به مرور ترس ها دارد؟
  • ترس از لاغر شدن چگونه در ذهن افراد چاق ایجاد می شود؟
  • چه میزان ترس از لاغر شدن را در خود مشاهده می کنید و اگر مثال درباره اقدام نکردن برای لاغر شدن به خاطر ترس از لاغر شدن داشته اید شرح دهید.
  • به نظر شما ترس از لاغر شدن چگونه مانع لاغری می شود.
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا مانع ترس از لاغر شدن را در ذهن خود اصلاح کنید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.44 from 36 votes

https://tanasobefekri.net/?p=19497
برچسب ها:
123 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/02/16 10:09
      مدت عضویت: 273 روز
      امتیاز کاربر: 6060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      دریافتی من از این فایل اینه که بستر ذهن ما مثل یه زمین کشاورزی میمونه و ترس های ما مثل بذر در اون زمین کشاورزی پاشیده میشن . همون طوری که هر زمین کشاورزی برای کشت یک محصول خاصی مناسب هست مثلا میگن این زمین برای کشت گندم مناسبه و اگر گندم در اون کاشته بشه برداشت خوبی به صاحبش میده و برعکس اون زمین برای کاشت برنج مناسب نیست و ریسکش خیلی بالاست و امکان اینکه محصول بارور نشه هست چون این زمین امکانات مناسب برای رویش گندم داره و برای رویش برنج مناسب نیست . بستر ذهن ما هم با فرمول های ذهنی مون پر شده که هر بستری ذهنی واسه یه سری ترس جوابگو هستش به همین خاطر وقتی ذهنی که با فرمول های چاقی پر شده و  انتظار چاقی از خودش داره یه ترس کوچولو از لاغر شدن باعث به وجود اومدن لاغری نمیشه چون این زمین مناسب رویش لاغری نیست این زمین برای رویش چاقی ساخته شده و تمام عوامل رشد دهنده چاقی رو داره  . مثالی که استاد زدن مصداق بارز همین مسئله ست که اون دوست مون چون بستر ذهن ش مناسب رویش لاغری شده بود با بودن در سایت تناسب فکری ، ترس از لاغری شون باعث به واقعیت تبدیل شدن لاغری شده و حتی از اون چیزی که مد نظرشون بوده لاغرتر شدن چون بخاطر ایجاد فرمول های لاغری در ذهن شون انتظار لاغری به وجود اومده پس ذهن شون مناسب کاشت بذر ترس از لاغریه بوده و با مرور کردن این ترس که نکنه لاغرتر بشم چون تجربه شو هم داشتن پس اتفاق افتاده .

      این جمله استاد که گفتن بازیگر سرنوشت خودتون نباشید بلکه کارگردان اون باشین خیلی جمله قشنگ و انگیزشیه که به جای اینکه بمونیم تا زندگی و جهان هستی زندگی ما رو رقم بزنه و ما فقط بازیگر صحنه هاش باشیم خودمون کارگردان زندگی مون باشیم و خودمون صحنه و تجربه های زندگی مون رو بسازیم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1403/02/09 10:17
      مدت عضویت: 249 روز
      امتیاز کاربر: 6525 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 427 کلمه
      • نگرش خود درباره ترس از موفقیت را بنویسید و چنانچه در زندگی خود مثال دارید آن را شرح دهید.

      موفقیت با مسئولیت همراه هست یعنی وقتی در موضوعی به موفقیت میرسیم ،مسئولیتهایی هم در رابطه با موضوع موفقیت مون برای ما بوجود میاد،مثلا در یادگیری رانندگی و راننده موفق شدن مسئولیت سلامت  سرنشینان رو داریم ،مسئولیت نگهداری از وسیله نقلیه و درست رانندگی کردن و مواجه شدن با رانندگانی که بد رانندگی میکنن،تمام اینها برای شخص راننده مسئولیت زیادی هست و طرف ممکنه برای گیر نیافتند در این همه مسئولیت نتونه در رانندگی موفق بشه درست مثه خود من که واقعا از راننده شدن ترس دارم.

      یا مثلاً ترس از رتبه بالا در کنکور داشتن و رفتن به یه دانشگاه درجه یک و دور از شهر زندگی و مواجه با انسانهایی که فکر میکنید درجه هوشی بالاتری از تو دارن ممکنه باعث بشه در کنکور موفق نشی.

      • به نظر شما چرا ذهن ما تمایل زیادی به مرور ترس ها دارد؟ 

       ذهن ما برای مراقبت از ما ترسها رو مرور می‌کنه و وقتی ببینهما خودمون رو در منطقه امن قرار دادیم برای حفظ اون تلاش می‌کنه و هر عملی که خارج از نقطه امنیت ما باشه و برای ذهن چالش برانگیز باشه باعث ترس میشه.

      و در مورد ترس از لاغر شدن در فایل قبلی که مربوط به همین بود هم کامنت گذاشتم ،که لاغر شدن چه ترس‌هایی ممکنه داشته باشه ،مثلا اگه من لاغر بشم کل لباسهای که دارم و تازه هزینه کردم و اونها رو خریدم برای من گشاد میشن و بلااستفاده می مونن ،پس ترس از اسراف و هزینه ی اضافی برای من همون ترس از لاغری هست،

      . شاید خنده دار باشه اما من از اینکه بخاطر لاغر شدن و مثه متناسب‌ها رفتار کردن ،بخوام در آینده کمتر غذا بپزم ،یا خوراکیها تو یخچال بمونه و خورده نشه هم ترس دارم ،چون بعنوان مادر دوست دارم همیشه غذا برای خوردن در دسترس بچه ها باشه و فک میکنم وقتی غذای بیشتری درست می‌کنی خونه حس و حال خوش بیشتری داره.

      لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا مانع ترس از لاغر شدن را در ذهن خود اصلاح کنید.

      لاغری با ذهن به من آموزش داده با چاقی  از در صلح وارد بشم و با چاقی دوست باشم و عاشق لاغری باشم تا بتونم چاقی رو از بین ببرم و اون رو تبدیل به لاغری کنم،

      صلح،دوستی و عاشق لاغری بودن با ترس از لاغری  منافات داره و نمیشه هم عاشق لاغری بود و هم ازش ترسید،عشق ترسها رو از بین می بره و بنظر من همین که بتونم عاشق لاغری باشم برای بدست آوردنش  خودبخود ترسهام رو زیر پا میذارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/01/16 13:20
      مدت عضویت: 544 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 644 کلمه

              “به نام خداوند زندگی بخش بزرگ و مهربان ”

      درود به هم مسیران عزیز و استاد گرامی ؛

      گام هفتاد و دوم : چرا ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمی شود ؟!!! ؛

      امروز ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ به لطف و یاری خداوند متعال توانستم گام هفتاد و دوم را بر دارم ، خدایا شکرت ؛

      ما در این مسیر و روش آگاه شده ایم که ترس از چاق تر شدن ما را چاق می کند یعنی یک سری فکر و افکار که به باور ما تبدیل شده اند در ذهن ما وجود دارند مانند اینکه اگر برنج بخورم چاق می شوم و همین فکر در ما ترس از چاق تر شدن ایجاد می کند و باعث چاقی ما می شود .در این قسمت این سوال پیش می آید که چرا ترس از چاق تر شدن ما را چاق می کند اما ترس از لاغر شدن مانع لاغری ما می شود ؟! ابتدا می خواهم ترس را تعریف کنم ،ترس چیست ؟! ترس رویدادی است که اتفاق نیفتاده است اما ما بارها و بارها در ذهن خود آن اتفاق را تجسم می کنیم و به وقوع آن فکر می کنیم و با این کار به جهان هستی این پیام را ارسال می کنیم که من خواهان این اتفاق هستم و آن را می خواهم چون دائما در ذهن خود آن را تجسم می کنم و جهان هستی هم به ما پاسخ می دهد و آن ترس را در زندگی ما آشکار و پیدا می کند و برای ما رقم می زند .پس در ذهن و مغز ما یکسری اطلاعات و باورها وجود دارد که ما بر اساس آنها فکر می کنیم و در اثر توجه و تجسم در ذهن ما به مسیرهای واضحی تبدیل شده اند مثلا ترس از ارتفاع ، ترس از مرگ ، ترس از فضای بسته، ترس از چاق تر شدن و … که همه ی این ترس ها بر اساس اطلاعاتی که در مغز و ذهن ما از طریق دیده ها و شنیده های ما از اطرافیان ، رسانه ، جامعه و …به وجود آمده اند ، در ذهن ما به مسیرهای ذهنی ما تبدیل شده اند .زمانی که من از چاق تر شدن می ترسم چون در ذهن من مسیرهای زیادی برای این ترس از قبل وجود داشته است و بارها آن مسیرها را طی کرده ام پس حتما چاق می شوم ولی زمانی که از لاغر شدن می ترسم به دلیل عدم وجود مسیر مرتبط به این ترس در ذهن و مغز من ، ترس از لاغر شدن باعث لاغری من نمی شود چون این ترس را باور نکرده ام و برای من اثبات نشده است که اگر از لاغر شدن بترسم لاغر می شوم ولی چون از طریق باور کردن و اثبات این که اگر من از چاق تر شدن بترسم حتما چاق می شوم پس برای من این ترس به وقوع می انجامد .ما برای ایجاد باور در ذهن خود باید مثلا این گفته را که لاغر شدن آسان ترین و راحت ترین کار دنیاست را برای ذهن خود اثبات کنیم تا همین باور اثبات شده به مسیری جدید در ذهن و مغز ما تبدیل شود و با این کار ما به راحتی و آسانی لاغر می شویم .پس هر چیزی را که می خواهیم به آن برسیم باید برای ذهن و مغز خود آن را اثبات کنیم تا به باور ما تبدیل شود و ما از طریق این باور اثبات شده به خواسته ی مورد نظر خود برسیم. دوستان عزیز بیایید ما هم خالق سرنوشت و زندگی خود باشیم نه صرفا بازیگر آن تا به هر آنچه که در زندگی خود خواهان آن هستیم با شور و اشتیاق به آن دست پیدا کنیم و از آن لذت ببریم و اینگونه از خداوند متعال تشکر کنیم بابت تمامی نعماتی که به ما ارزانی داده است.

      لاغر شدن آسان ترین و راحت ترین کار دنیاست اگر من و شما به آن باور قلبی داشته باشیم .”

      “یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/01/04 22:19
      مدت عضویت: 1447 روز
      امتیاز کاربر: 6757 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 367 کلمه

      سلام 

      وقتی کامنت دوستان رو میخوندم متوجه شدم چقدر هستن افرادی که باهم یک مسیر زندگی رو پیمودیم .

      ترس از پدر . ترس از خدا. ترس ازمعلم. ترس از دزد. ترس از کمبود . ترس ازقحطی. ترس از بیماری. ترس از نامردی . ترس از چاقی . ترس ازمسخره شدن و….

      وچقدر ریشه داره این ترس درما .

      ترس به قول قانون جذبی ها یع نوع تضاده تا نتونی بع اون روش یعنی ایمان برسی دنیا آنقدر روی سرت این احساس بد رو میکوبه یا اصلاح میشی یا میمیری . راه سومی نیست .

      ترس ازچاقی 

      به خاطر سالیان سال توجهات و باورهای اشتباه ما بوده که در ذهن ما ریشه عمیقی داره و بایستی با اصلاح افکار وتوجهاتمون برای ذهنمون منطقی اثبات کنیم که این باورها اشتباه هست تا کم کم احساس خوب در ما نمایان بشه و این ترس بره .

      ترس از چاقی یعنی فرمولهای اشتباه ذهنی که باعث چاقی ما شده و تا زمانیکه این ترس را داریم خوب چاق تر میشیم .

      چون ترس ما رو هدایت میکنه به مسیرهای اشتباه وباعث میشه که ما تصمیمات اشتباه بگیریم .که منجر میشع به چاقی بیشتر .

      مثلا ترس از غذا خوردن که باعث میشه رژیم بگیریم و درتمام مدت رژیم توجه ما به چاقی هست و عذاب . 

      وترس از لاغری 

      چون هدف ما لاغری هست ولی باز به خاطر فرمولهای اشتباه ذهنی ترس از لاغرشدن داریم که مخفی هست ما دوباره چاقتر میشیم .

      ترس از زشت شدن چهره . ترس از ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن . ترس از آویزان شدن پوست و…

      وقتی کوچکتر بودیم و درمحیط خونه کار زشتی میکردیم و میترسیدیم از عکس العمل پدر ومادر . این حس ترس باعث میشد که دروغ بگیم . و وقتی والدین متوجه میشدن دروغ گفتیم بیشتر مورد سرزنش قرار میگرفتیم .

      ترس کلا یک هشدار است برای ما . که کلی فرمول مخرب تو ذهنت داری . برگرد فرمولهای ذهنیتو درست کن بعدش ادامه بده .

      منم یادم میاد اوایل دوره از خوردن بعضی غذاها میترسیدم که مبادا چاقتر بشم ولی بعد مدتی کار کردن در این دوره ترس جای خود رو به ایمان داد . ایمان به لاغرشدن که احساس خوبی هست و به ما نوید لاغرشدن و ادامه دادن دراین مسیر رو داد تا سرانجام تونستم کلی وزنم رو بیارم پایین .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/25 12:36
      مدت عضویت: 1046 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 538 کلمه

      سلام
      ترس
      یک عمر از خوردن برنج کیک شیرینی روغن و میوه نان کره خامه شکر ترسیدم
      یک عمر از خواب زیاد از دیر بیدارشدن نخوابیدن ترسیدم
      یک عمر ب خاطر ورزش نکردن پیاده روی نکردن ترسیدم
      از بارداری ار غذا دادن ب بچم از غذا پختن از مهمونی تولدرستوران رمضان محرم عید ترسیدم
      از خودم ترسیدم
      از همه اینها ترسیدم ترسیدم چاقم کنن چاق شم
      از چاقتر شدن ترسیدم
      ترس همه وجود منو گرفته بود
      اما اومدم اینجا و یاد گرفتم خوردن ورزش نکردن خوابیدن هیچ ترسی نداره همه اینها رو خدا برای استفاده و لذت انسان و کسب انرژی خلق کرده پس چرا بایدبترسم چرا کسایی هستن ک همه اینهارو انجام میدن ولی لاغرن
      اینها برای من هستن برای زندگی کردن من برای ادامه زندگی
      پس نباید بترسی دلیلی برای ترس وجود نداره
      یک عمر از گفتن نظرم ب دیگران ترسیدم از اینک خودم باشم ترسیدم از قضاوت مردم از حرف مردم ترسیدم
      من کلا خدا رو فراموش کرده بودم درحالی ک فک میکردم دارمش ازهمه ترس داشتم هیچ ازخدا نمیدونستم
      اینها همه از خدا بودن اصلا بدون خدا قدرتی ندارن ک من بخوام بترسم
      ترس کل وجود من گرفته بود باعث شده بود کل وجود من ریشه کنه و مریض و گوشه گیرم کنه اما الان من زندم و همه اینهارو قطع میکنم
      و ریششونو با بودن تومسیر میخشکونم
      یک عمر از همسرم ترسیدم ترس از راحتی از رفتن از حرف زدن هنوزم این ترسها هستن وای من همه انها رو درست میکنم
      شاید باورتون نشه ک من حتی از رفتن ب خونه مامانم میترسیدم بخاطر مادرشوهر وپدرشوهرم
      از رفتن ب همه جا میترسیدم از خیلی چیزها از اینک اهنگ گوش بدم از خوابیدن از تو خونم بودن
      من الان ک نگا میکنم میبینم چقدر من خودم نابود کرده بودم از چی
      از توجه
      توجه کردن ب چرت و پرتها و انتظارات واحساسات دیگران
      پس انقدر ک مریض میشم ریشش برمیگرده ب اینااحساسات و همه اینها حالت غیر طبیعیه من هستن من با بودن تو مسیر خودمو شامل شفای الهی میکنم درونم پاک میکنم تا دریافت داشته باشم
      دیروز رفتیم گاز بزنیم همون لحظه بچم پرسید ک مامان چرا بابا ضبط خاموش کرد یاچرا
      من قبلا در ی مسافرت ب مشهد هر جا ک پدرم میخواست گاز بزنه مارو پیاده میکرد ب خاطر اتشسوزی این حرفها ولی همسر من چنین اعتقادی نداره مسخرس براش
      از اون موقع من ی ترسی در درونم داشتم ک با ی پرسیدن دخترم اونها برامن تداعی شد ک الان ک ما در ماشینیم احتمال ترکیدم اینها هس
      ولی فریبا جانم این یک توهم هس توهم ذهن چنین اتفاقی قرار نیس اتقاق بیافته وقتی ب این حالت رسیدی ب خودت بگو اینهادروغه اگه چن بار تکرار کنی خاموش میشه
      شایدتا صبح بنویسم باز انقدر ترس در درونم هس ک الان حس میکنم جرقش خورد و انگار حس میکنم دارم خفه میشم از همه این احساس ترسی ک در درونم هس
      هر وقت رفتم دکتر گفتن استرس داری اظطراب داری من کلا تو این احساس بودم دیروز همسرم گف تو ک همیشه مریضی از حرفش ناراحت شدم بعدش ب خودم گفتم از این ب بعد حق نداری ب کسی بگی فلان جام درد میکنه
      ی جوری شدم انگار ب یک گنجی دست یافتم ک باهاش میتونم رهاتر بشم پرواز کنم
      یک لحظه حس میکنم هنگ کردم
      اصلا نمیتونم بنویسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/08/19 01:28
      مدت عضویت: 1716 روز
      امتیاز کاربر: 23477 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 391 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان همراهم

      چه فایل جالب و آموزنده ای بود و چقدر عالی توضیح داده شد

      ما وقتی از چاق و یا چاقتر شدن میترسیم به راحتی به آن می رسیم چونکه مسیر رسیدن به چاقی را در ذهنمان داریم اما با نداشتن مسیر لاغری ترس از لاغر شدن ما را به لاغری نمی رساند

      موضوع اعتماد کردن به جسم و ذهنمان که خودش میداند چطور ما را به تناسب اندام برساند همانطوریکه هر مشکلی برای جسم مان پیش بیاید مثل زخم شدن بدنمان ما اطلاعی از اینکه این زخم چطور ترمیم میشود نداریم و فقط اطمینان داریم که این زخم خوب خواهد شد پس نگران نیستیم و احتیاج به دخالت کردن هم نداریم

      من در این مورد که ذهنمان خودش میداند چطور ما را به تناسب اندام برساند و چه قسمت هایی از بدنمان و به چه اندازه باید تغییر کند تجربه دارم

      دو سال و نیم پیش که من وارد سرزمین زیبای لاغرها شدم و دوره ام را شروع کردم اولین قسمتی از بدنم را که دوست داشتم تغییر کند شکمم بود و بعد چربی های اضافی در پشتم

      وقتیکه بعد از سه ماه تغییرات را در خودم مشاهده کردم از چربی های پشتم کم شده بود اما بیشترین تغییر را در باسن و ران هایم مشاهده کردم که اصلا به نظر خودم چاق نبودند ولی ذهنم این نظر را نداشت و در آنجا به هوش ذهنم آفرین گفتم

      ناگفته نماند که ذهنم تغییری در شکمم ایجاد نکرده بود که باعث ناراحتی و نگرانی ام شده بود

      همزمان با این تجربه به فایلی رسیدم که به ما آموزش داده شد که توجه به قسمت بخصوصی از بدن نکنید و برای لاغر شدنش آنرا زیر نظر نداشته باشید چونکه با توجه کردن به آن مثل این است که از آن قسمت عکس گرفته و به ذهنتان میدهید و ذهن این تصور را میکند که شما آنرا دوست دارید و در نتیجه آن قسمت از جسمتان را به همان حال نگه میدارد

      چه اطلاعات ناب و عالی در زمانیکه به آن احتیاج داشتم به من داده شد

      من به آن عمل کردم و توجه ام را از روی شکمم برداشتم و در آنموقع بود که شکمم هم شروع به تغییر کرد

      آموزش دیدن در باره ذهن و عملکرد آن واقعا جالب و هیجان انگیز است 

      آموزشها را به عمل تبدیل میکنیم و نتیجه را می بینیم مثل این است که با ذهنمان یک بازی هوشمندانه و دوست داشتنی انجام میدهیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/06/09 11:18
      مدت عضویت: 1608 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 479 کلمه

      سلام

      موقع خوندن عنوان فایل منم بهش فکر کردم و بعد از خوندن جوابهای دوستان به این سوال و قبل از دیدن فایل منم به همین نتیجه ای رسیدم که شما در فایل تصویری عنوان کردین

      وقتی داشتین توضیح میدادین درباره اینکه این باورهای ریشه ای ما که از بچگی درباره چاقی درما شکل گرفته و انتظار ما رو شکل داده و اونو به مسیر تشبیه کردین مسیرهایی که از قبل ساخته شده به نظرم اومد این مسیر اینقدر قدمت داره و محکم کاری شده که مثل یه مسیر آسفالته که اینقدر رفت و آمد ردش شده که سطحش کاملا صیقلی شده و اگه یه گوی رو در ابتدای این مسیر رها کنیم خیلی سریع به انتها میرسه …حالا شما مسیر صیقلی رو همون باورها و فرمولهای چاق کننده در نظر بگیرین که به قدری روان شده که به راحتی همه ما انتظار داریم در ۶ ماه بعد و یک سال بعد چاقتر از الانمون باشیم(قبل از دوره منظورمه)خوب حالا ترس از چاقی رو مثل یه گوی فرض کنین که در ابتدای این مسیر صیقلی قل میدیم چقدر سریع و روان به مقصد که چاقی بیشتر هست میرسه؟؟؟؟!!! این یعنی ترس از چاقی باعث چاقی بیشتر میشه

      ولی در مورد لاغر شدن ما اصلا هییییچ مسیری حتی خاکی و ناهموار هم در ذهنمون نساختیم برای همین هیچ انتظار هم از لاغر شدن از خودمون نداریم حالا اگه گوی ترس از لاغری رو رها کنیم همون جا ثابت میمونه چون اصلا مسیری نیست که توش حرکت کنه

      با آموزشهای ذهنی ما کم کم داریم این مسیر رو میسازیم اول زیر ساختها رو درست میکنیم بعد شن ریزی میکنیم و قیر میریزیم و بعد آسفالت میکنیم و همه این مراحل زمان میبره و با تکرار و استمرار در مسیر آموزش این راه روان میشه یعنی هربار که ما این آموزشها رو تکرار میکنیم درک بهتری از آموزشها پیدا میکنیم و مثل این میمونه که روی این مسیر تازه ساخت رفت و آمد میکنیم تا مسیر کم کم روان و صاف بشه…

      در مورد این دوستمون که در فایل مثال زدین که با لاغر شدن و رسیدن به وزن موردنظرشون و ترسیدن از لاغرتر شدن باز هم لاغر شدن اینه که اینقدر خوب مسیر لاغری رو ساخته بودن در ذهنشون (با انجام خوب تمرینات )که مسیر کاملا صیقلی شده و حالا گوی ترس از لاغری رو ابتدای مسیر که رها میکردن به راحتی و به سرعت به لاغری بیشتر میرسیده…و راهنمایی شما فقط این بوده که این ترس رو رها کنن و به ذهن و جسمشون اعتماد کنن که بهترین حالت رو براشون بسازه .

      چقدر لذت بردم از درک این مساله و برام واضح شد که چرا اینقدر موضوعات منفی سریع الجوابن ولی موضوعات مثبت دیر پاسخن…ویاد گرفتم و برام مرور شد که با تکرار و استمرار در آموزش درست مسیر موفقیت هم ساده و اسون و روان میشه و جای هیچ نگرانی و ناراحتی و گله وشکایت نیست تنها وظیفه ما ادامه دادن و ادامه دادنه….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5410 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 524 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان 

      روز ۱۲۴: روز سی و ششم تکرار ، سه شنبه ۱۴۰۰/۵/۲۶

      سلام دوستان شجاع 

      ترس از لاغر شدن ، مانع لاغری می شود.

      من کاملا موافقم که از هر چی بترسی به سرت میاد، البته بهتر بگم انتظار هر چیزی را داشته باشی و برای هر چیزی مشتاقانه لحظه شماری کنی بزودی ان را در زندگی دریافت خواهی کرد.

      اینکه مشاهده می کنیم با فرکانس منفی و ترس و توجه به موضوعات منفی آنها را سریع دریافت می کنیم ولی توجه به موارد خوب و داشتن افکار مثبت دیرتر در زندگی وقوع می یابد، مربوط به باور خود ماست. ما تجربه ان وقایع منفی را داشته ایم و خود را لایق ان می دانیم و انتظارش را می کشیم ولی در زمینه مثبت ان خواسته را بسیار دور از خود تصور می کنیم و خود را لایق ان نمی دانیم. همین موضوع سبب می شود که زمان دریافت ترس ها و ناخواسته ها کوتاهتر از زمان دریافت آرزوها و خواسته های ما باشد.

      من در زندگی خودم چاق شدن را براحتی زندگی کرده ام و  هرگاه توجه را از خودم برمی داشتم و در دوران محدودیت رژیم نبودم چاق و چاق تر می شدم. ولی لاغر شدن را کاری سخت و آرزویی دور از دسترس می دانستم پس طبیعی است که هم اکنون با ترس از چاقی راحتتر چاق بشوم ولی با ترس از لاغر نشدن چون مسیر لاغری برایم شناخته شده نیست پس زمان بیشتری می طلبد.

      باید برای خودم منطقی کنم که چاقی وضعیت طبیعی بدنم نیست و بدنم همانطور که یک زخم را ترمیم می کند توانایی از بین بردن چاقی و ترمیم بدنم را دارد فقط من باید مانع آن نشوم و به بدنم اطمینان کنم که می تواند مرا به تناسب اندام برساند.

      وظیفه من در مسیر صعود قرار گرفتن است باید در ایجاد باورهای درست متناسب کننده در ذهن خود کوشا باشم و به توانایی خودم برای لاغر شدن ایمان داشته باشم و صبور باشم و چشم از جسم خودم بردارم تا بالاخره نتایج عینیت یابد و در زندگی من وار  شود.

      برای کسب موفقیت باید مواظب خوراک ذهنی و روحی خود باشیم. در چه بحثهایی مشارکت می کنم؟ چه کتابی می خوانم؟ چه اطلاعاتی را دنبال می کنم؟ چه سریالی و فیلمی را می بینم؟ چه افکاری دارم؟ همه این خوراک ها و مواد اولیه آینده مرا می سازد.

      ای انسان تو توانمند هستی پس خودت را باور کن تا خالق سرنوشت خودت باشی نه بازیگر نقشی محتوم و نامطلوب در سرنوشت خود.

      من به لطف ۴ ماه استمرار در این دوره هم اکنون باور دارم که من لیاقت متناسب شدن را دارم، من طبق قانون عدل الهی قرار دارم و من متناسب آفریده شده ام ولی با باورهای غلط خودم را به سمت چاق شدن سوق دادم ولی من خالق سرنوشت خودم هستم و می توانم خودم را از چاقی برهانم و من توانایی لاغر شدن و لاغر ماندن را دارم و همانگونه که براحتی در مسیر چاق شدن حرکت می کردم حال آموخته ام که من می توانم براحتی لاغر شوم . هم اکنون می دانم لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست و در صورت رها کردن باورهای غلط و چاق کننده من می توانم بادگی آب خوردن لاغر شوم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/04/28 22:55
      مدت عضویت: 1160 روز
      امتیاز کاربر: 13554 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 689 کلمه

      گام ۷۲ چرا ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمیشود.به نام خدا

      ترس یکی از ریشه ای ترین افکار اشتباه در ذهن ماست که تقریباً همه جنبه های زندگی ما تحت تاثیر قرار می دهد .ترس رویدادی است که در واقعیت زندگی ما رخ نداد اما در ذهن ما به شکل کامل و واضح بارها رخ می‌دهد .

      وقتی ما ترس از شکست داشته باشیم در واقع در ذهن خود شکست خوردن را تجسم می کنیم صحنه سازی می کنیم و در حالت پیشرفته حتی عواقب آن را بررسی و پیش‌بینی می کنیم.

      و در تمام این حالت ما در حال جذب شکست یا فراخوانی تجربه شکست به زندگی خود هستیم.

      در سال ۹۹ نزدیک تناسب رسیده بودم خیلی سعی می کردم و وزنم رو کم کنم ورزش و رژیم را ادامه می دادم .ولی هیچ فایده ای نداشت بلکه  دو یا سه کیلو اضافه می شد .در مهر ۹۹دیگه مطمئن بودم دارم چاق میشم دست و پا میزدم رژیم اینترنتی می‌خریدم بی‌فایده بود ۴ کیلو کم می‌کردم بلافاصله پنج کیلو اضافه می شد.خیلی نگران می شدم خودم رو وزن می کردم باورم نمی‌شد که فاصله ۷۲ تا ۸۰ را چگونه اضافه کردم .

      هر وقت ترازو رو می دیدم زیادتر شده اصلا باورم نمیشد.ولی دیگه از باور نکردن گذشته بود .۷۲ من به سرعت ۷۵ شده بود ۷۵ به ۷۷ و دیگه نفهمیدم کی ۸۰ شد .

      برای تلاشم برای پیاده رویم  برای رژیم های سختم دلم می سوخت.شوهرم گفت با همین کنار بیا نمیبینی عمه ، عمو و دایی ات چاقن  .اینقدر خودتو اذیت نکن . خیلی ناراحت شدم و غصه خوردم .

      باتمام معنا ترس رودراین دو ماه احساس کردم.

      چطوری این ترس سرعت اضافه وزن من را بالا برد وتلاش من بی فایده بود .

      کلمه ترس و ترسیدن از هر موضوعی باعث ترمز درهمان جنبه از زندگی میشود .

      ترس یکی از ریشه‌ ای ترین افکار اشتباه در ذهن انسان هاست .این افکار اشتباه از کودکی به ما تلقین شده.

      ترس از هر موضوعی باعث حفظ و نگهداری از مشکلات نادیده آینده می پنداشتند .

      اکثر ناموفقیت هاو ناکامی های زندگی انسان با آن بستگی دارد .ترس داشتن از هر موضوع در زندگی بیشتر از خود آن موضوع در زندگی عملکرد دارد .

      ترس ،اضطراب، نگرانی زنجیره‌های هستند که باعث تشویش  ودلهره روح انسان می شود .

      زمانی می توانیم بر ترس درونی غلبه کنیم که با آن ترس روبرو شویم. ترسیدن یک حس خدادادی است که در انسان نهاده شده تا انسان در مواقع خطر از جان خود و دیگران محافظت کند.

      ولی انسان به دلیل نجوای شیطانی که در ذهن دارد این حس را به درستی نمی تواند به کار ببرد زیرا شیطان هم یک اسلحه به نام ترس دارد که برای پیشبرد اهداف خود که همان نرسیدن آرزوها به دست انسان است، به کار می‌برد .

      ترس رویدادی است که هنوز برای ما اتفاق نیفتاده ولی ما بارها آن اتفاق را در ذهن خود به تصویر می کشیم.به خاطر این تصویرسازی در ذهن به جهان هستی اعلام می‌کنم که من طالب این واقعه هستم و جهان هستی خواسته ما را جواب می دهد .

      چرا ترس از چاقی و ترس از خوردن باعث چاقی می شود ولی ترس از لاغر شدن مانع لاغری میشه؟

      چون در مسیر چاقی مدت‌های زیادی بودیم و به همه کوچه پس کوچه هایش آشنا هستیم راه رفت و برگشتش رو چشم بسته می رفتیم و تو این راه از چیزهای مختلف ترسیدیم

      از کیک و شیرینی تولد وعید ازپیتزا و نوشابه از آدمهای چاق از اینکه فرزندانم  مثل من بشونداز اینکه در جمع حاضرشوم از اینکه باعث سرافکندگی  شوهرم بشوم

      من هرچی در این راه تلاش می کردم فایده نداشت این ترس ها دوباره من را چاق می کرد ولی ترس از لاغر شدن در من وجود نداشت،اصلا فکر به این ترس برایم خنده‌دار بود با همه دوره ها و رژیم هایی که می گرفتم هیچ ترسی از لاغر شدن نداشتم.

      همه ترس از برگشت وزن و چاقی بود و وقتی در این مسیر درست قرار گرفتم و باور دارم که به سایز مورد نظر می‌رسم چند وقت پیش این ترس در من ایجاد شده گفتم بدنی که اینقدر وزنم رو کم کنه خودش میدونی اونجا چه کار کنه و توضیحات استاد برام کامل شد که من فقط باید ادامه بدم اصلا نگران هیچ ترسی نباشم.ذهن من مرا به تناسب ایده‌آلم می‌رسونه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/02/30 19:26
      مدت عضویت: 1624 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,508 کلمه

      گام ۷۲،، چرا ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمیشود ،،سلام استاد و دوستانم ،،، موضوع مهم ترس ،،، از بچگی با کلمه ترس آشنا شدم ، یادمه اون زمانها مارو از پدرم میترسوندن ، منم با  تمام وجودم از پدرم میترسیدم ،وقتی شلوغ میکردم و به حرف مادرم گوش نمیکردم منو از دعواها و کتک های پدرم میترسوند ، یواش یواش ترس های من وسعت پیدا کرد ،من از تاریکی میترسیدم و هنوزم میترسم ،از حیوانات وحشی ،سوسک و بعضی حشرات میترسیدم و هنوزم میترسم ،از شکست مالی میترسم ،از جدایی و تنهایی میترسم ،از از دست دادن ها میترسم ،از چاقی میترسم ،از مرگ و بیماری خودم و عزیزانم میترسم ،از ترد شدن ،غم ،حوادث و خیلی چیزا میترسم ،،بیشتر  این ترس ها بخاطر باورهای درونی ما هستند ،اگر عقاید درونی من بر پایه ترس ها بنا شده باشه ،من مدام خواهم ترسید و با شکست های بیشتری مواجه خواهم شد ، بعضی مواقع هم ترس ها ،حرف هایی برای گفتن دارن ،،،، و ترس از چاقی ،یکی از بزرگترین ترس های من بوده که همیشه ازش فرار کردم و خواستم که با رژیم ،ورزش،دارو،دم نوش ،عمل وووو  خنثی ش کنم ولی به نتیجه ای که نرسیدم هیچ تازه ،حساستر هم شدم و جالبه هیچ وقت در اون دوران ،ترس من حتی کمتر هم که نشد بزرگتر هم شد و اون ترسه باعث شکست های پی در پی من در لاغر شدن و بیشتر کارهام شده بود ،از درون احساس ناتوانی داشتم و اون ترس به جنبه های دیگه زندگیمم آسیب زده بود ،مهم ترینش عزت نفسم بود که اعتماد بنفسمو تحت شعاع قرار داده بود و وقتیکه از درون احساس خوبی نسبت بخودم نداشتم و خودمو و توانایی هامو باور نداشتم نمیتونستم زندگی موفقی هم داشته باشم ،پس ترس از چاقی ،خودش به تنهایی کافی بود که منو ضعیف و ناتوان کنه ،حالا ترس های دیگه هم بهش لینک میشد که کارهارو برام سختر کرده بود ،،، بر اثر بودن در رژیم ها و متدهای متنوع ،ذهن من ترسو شده بود ، اتمام  همه  اونها هم که برگشت وزن بود ، پس مدام این سئوالها برای من تکرار میشد که آیا این رژیمه برای من اثر گذاره؟ نکنه لاغر نشم ،،دوباره چاقیم برنگرده ،،،یعنی من تا آخر عمر باید تو رژیم باشم ؟پس تکلیف تمام اون خوراکی هاییکه دوست داشتم بخورم و نتونستم چی میشه ؟ من چه ورزش هایی انجام بدم که زودتر لاغر بشم ؟ ووووو  و یه عالمه سئوال که هر کدومش در مغز من هر روز میچرخید و من ناامیدانه به تکرار کردن رژیم ها ادامه میدادم ،،، دقیقا ما موظفیم برای ذهنمون مشخص کنیم که این روش لاغری با ذهن کاملا متفاوته ،من همین الان مجدد برای ذهن خودم برای چندمین بار شرح میدم که ذهن عزیزم‌،این روش با تمام اون رژیم ها فرق داره ،اینجا ما در حال ساختن ریشه ها هستیم ،یعنی داریم از بن و ریشه ،آلودگی های درونیمونو خالی میکنیم و بعد بذرها و فرمول های متناسب کننده رو میکاریم ،یعنی من و شخصیت من الان و بعد از این ربطی به گذشته من نداره ،فرمانهای مغزی من شکل فرمانهای مغزی یک شخص لاغره ،مگه یک شخص متناسب مدام از خوردن و لاغر نشدن و چاق شدن میترسه ؟ نمیترسه ،اصلا این افکار مال اونها نیست ،، کار کردن در این دوره داره بازدارنده های ذهنی مارو شناسایی میکنه ،داره حمله میکنه به سنگر دشمن و نابودشون میکنه ،وقتی فرمولهای چاق کننده در من نیست و کمرنگ شده ،آخه چرا باید مدام بترسم از چاق شدن ؟ پس باید کاملا هوشمندانه به خودم هر روز یادآوری کنم که من در حال ساخت خود جدیدی هستم که فرمولهای ذهنیشو خودم دارم میسازم پس نگران نباش و به راهت ادامه بده ،،، من مطمئنم که وقتی نقشه های ذهنیم ساخته بشه که همین الان هم ساخته شده فقط باید محکمتر بشن ،من بخوام نخوام لاغرو لاغر خواهم شد ،همونجوری که وقتی نقشه های چاقی در ذهن من ساخته شد من خودبخود چاق شدم و کار خاصی نمیکردم ،،من به این روش ایمان دارم ،چونکه کارایی ذهنو خوب میشناسم و چونکه من با کمک ذهنم در قسمتهای مختلف زندگیم تونستم جواب های قوی بگیرم (سلامتی ،روابط،پول،موقعیت های خوب ) میدونم برای لاغری هم جواب میده و جواب هم داده و من خودم یکی از بچه های شگفتی سازم ولی میخوام که بیشتر از این متناسب بشم و در این راه ادامه خواهم داد ،واقعا که  لاغر شدن از طریق ذهن آسونترین کار دنیاست ، دیروز داشتیم با دوستم از جایی برمیگشتیم بهش گفتم ،ما چقدر خوشبختیم ،هر چیزیو میخواییم با کمک ذهنمون بدست میاریم ، الان چقدر راحتیم ،رژیم نداریم ،غم چی بخورم چی نخورمو نداریم ،لاغر میشیم  ،از  چاق شدن نمیترسیم یا حداقل خیلی کمتر شده ،هر وقت دلمون خواسته شام رستوران رفتیم ،نهار رستوران رفتیم ،هر چی دلمون خواسته خوردیم ،تو سفرهامون ممنوعیات و محدودیت  غذایی نداریم ، اگر قبلا بود منکه شام تعطیل بودم ،غذام باید خاص و رژیمی و آبپز بود ووووو  و چقدر خدارو شکر کردم برای آشنا شدنم با استاد عزیز و این روش ،،،باید انقدر با خودمون صحبت کنیم و تغذیه مناسب به ذهنمون بدیم که اون اطلاعات قدیمی در ما کمرنگتر بشه ،،دیروز که در موقع استراحت تمرینه یک اجرای رقص با دوستانم نسشته بودیم و چای و بیسکویت میخوردیم ،یکی از دوستانم بهم گفت فریده من تو رژیم سخت هستم و نیاز دارم حتما حتما ۵ کیلو دیگه اضافه دارم کم کنم ،بهم گفت تو چند کیلو لاغر شدی ؟ گفتم روش ما وزن کشی نداره ،فقط آرامشه و تغییر و لاغر شدنه ،،تعجب کرد گفت پس از کجا میفهمید چقدر لاغر شدید ؟ گفتم مهم رضایت من از خودمه ،در ضمن بر اساس تجربیات قبلی من از لاغر شدنم و سایزی که داشتم ،الان فکر میکنم ۱۵ کیلو رو کم کرده باشم ،،انگار داشتم داستان تعریف میکردم ،باور نکرد گفت نه من باید خیلی زود ۵ کیلو کم کنم 😊 اونجا بود که کلی از خودم راضیتر شدم ،،بنده خدا ناراحت بود میگفت چرا سالنمون ترازو نداره که ما مدام خودمونو وزن کنیم 😄 نمیدونه ما یکسالو نیمه کابوس ترازو برامون تمام شد و رفت ،،وقتی تو مسیر لاغری با ذهن هستیم باید مطمئن باشیم بهش ،مثلا وقتی میخواییم بریم اصفهان و از جاده ای که توش هستیم مطمئن شدیم ،دیگه مدام شک نمیکنیم ،مسیرو میریم و میدونیم چند ساعت دیگه اصفهانیم ، تو مسیر لاغری با ذهن هم باید قدرتمندانه ادامه بدیم به پشت سرمون نگاه نکنیم فقط بریم و جاده محکمی بسازیم ،مسیر ذهنی بسازیم مثل همون مسیر ذهنی چاقی ،،البته زمان میبره ،صبر میخواد ،آرامش میخواد ،اعتماد میخواد ،عشق میخواد و بدونیم که مادر تمام موفقیت ها تکرار و استمراره  ،،در اصل ترس ما از چاقی بخاطر شکست های قبلیمونه ،انقدر قبلا شکست خوردیم که اعتماد نداریم ،ذهنمون میگه بازم لاغر میشه و برمیگرده ،هر چقدر تجربه شکست داشته باشیم ترس هامون بیشتره ،ولی باید هر روز به خودت بگی که من الان در مسیر صحیحی هستم که قبلا بوسیله هزاران نفر و همچنین خودم تست شده ،یعنی من خودمم نتیجه گرفتم ولی منفی باف من میخواد منو متوقف کنه از ادامه دادن و میخواد ناامیدم کنه ،نباید تغذیه ش کنیم ،تغذیه ش چیه ؟ دل به دل منفی بافمون دادنه ،بهش گوش دادنه ،تحت تاثیر منفی باف قرار گرفتنه ،باید با خودمون مرتب صحبت های خوب و مطمئن کننده داشته باشیم ،مدام موفقیت های قدیم و جدیدمونو به خودمون یادآوری کنیم ،بگیم که ما چقدر قوی بارها کارهای بزرگ انجام دادیم ،ما بارها لاغر شدیم حتی با روش اشتباه ،ما تونستیم رانندگی یاد بگیریم ،ما تونستیم ورزشیو یاد بگیریم ،ما تونستیم خونه دار بشیم ،ماشین بخریم،تونستیم دوچرخه سواریو یاد بگیریم ،تونستیم زبان دومیو یاد بگیریم ،تونستیم سفرهای عالی بریم ووووو و گفتن این موفقیت ها مارو به مسیر موفقیت های بیشتر هدایت میکنه ،،،باید به خودمون بگیم که ما همونی بودیم و هستیم که بارها شکست خوردیم و چاق شدیم ولی شجاعانه مجدد اقدام کردیم ،ما همونی هستیم که ۱۵ ماهه هر روز فایل گوش دادیم ،خوندیم ،نوشتیم و خواستیم که تغییر کنیم ،این نشون میده ما با ۹۰ درصد آدم ها تفاوت داریم پس جواب متفاوت مال ماست ،زندگی راحتر با قوانین عالیتر حق ماست ،ما اگر خودمونو و عملکردهامونو متفاوت ببینیم ،جهان هم مارو خاص میبینه ،اونوقت به  موقعیتهای عالیتر هدایت میشیم ،ما که از همون مسیرهای قبلی نمیریم  ،پس ما لایق رسیدن و تجربه کردن بدن زیبا هستیم ،اگر ما متناسب نباشیم کی باشه ؟   خدارو شکر میکنم که با هر بار گوش کردن و نوشتن ،این باورسازی ها در من محکمتر میشن و من قویتر با حال بهتر از مسیرم لذت میبرم ،،،  اگر محتویات ذهنی ما بیشتر بسمت منفی ها باشه ،ما به همون سمت ،کشش بیشتری داریم ،یعنی مسیرش از قبل برامون وجود داره برای همین راحتر لیز میخوریم در مسیر شکست بیشتر ،قبلا راه چاقی برامون ساخته شده ،پس کار سختی نیست که بخواییم برگردیم به چاقی ،،در ما مسیر لاغری مسدود شده بوسیله افکار و شنیده و قبول کردنشون ، ،پس ما بسمت باورها و عقاید خودمون کشیده میشیم ،حالا افکار و مسیرهای قبلی خوب نیست و نبوده ،عوضش میکنیم و مجدد راه جدید برای خودمون میسازیم و در مسیر جدید ،خود جدیدی میسازیم و لذتشو میبریم😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,003 کلمه

      سلام استاد ودوستان گرامی
      گام ۷۲ چرا ترس از چاق شدن مارو چاق میکنه اما ترس از لاغر شدن ما رو لاغر نمیکنه
      چرا ادم وقتی ی فکر منفی ی فرکانس منفی میفرستهدی جورایی زود وارد زندگیش میشه اما وقتی فکر خوب داره اگاهانهوتصمیم میگیره به نکات مثبت فکر میکنه احساسشو خوب میکنه اون موضوع به سرعت اتفاق نمیافته
      چرا چه دلیلی داره وقتی ما بخوایم فکرمونو تغییر بدیم در موضوع مثبت وارد بشیم احساسمونو بهتر کنیم چرا انقد زمان میبره تا اون اتفاق وارد زندگیمون بشه
      چرا اتفاقات بد زود وارد زندگیمون میشن اما اتقات خوب زود وارد زندگیمون نمیشن
      وقتی ما از چاقی میترسیم وخیلی راحتر چاق میشیم چرا چونکه ما از خودمون باورمون  برامون منطقیه برامون باور پذیر ووقتیهم رخ میده اصلا تعجب نمیکنیم ی جورایی منتظریمدکه چاقتر بشیم بخاطر همین ترس از چاق شدنه مارو به سمت چاقی هدایت میکنه وما یجورایی منتطریم که چاق بشیم واینها مجموعه افکار مثلا ی فکرمون اینکه من خیلی راحت چاق میشم ابم بخورم چاق میشم تحرک ندارم چاقمیشم این افکار طی چند سال در ذهن ما وجود داشته وخیلی پرنگ شده بر اساس تکرار اون افکار واین باورهای چاقی در ما ایجاد کرده اصلا مسیرش از قبل مشخص بوده واین افکار وباورهای اشتباه همون مسیر چاقی هستند حالادوقتی ما از چاقیرمیترسیم مسیرشم که امادهست با هم هماهنگ میشن وحرکت میکنن وما انتظارمون اینکه چقدر چاق میشیم ۶ ماه بعد چقدرقرار چاق بشیم مسیرش در در ذهن ما از قبل بوده ترس هم میاد واون مسیر به حرکت در میارهدوما چاق میشیم اما ترس از لاغر شدن چرا مارو لاعر نمیکنه برای اینکه مسیر لاعری در ذهن ما وجود نداره برای اینکه ما انتظارمون از لاغر شدن به اندازه چاق شدن نیست یعنی فردیکه اضافه وزن داره انتظارش تصورش از خودش اطمینلنش از خودش باورش از خودش اینکه چاق شدن خیلی اسونه ولی لاغر شدن سخته چرا چون باورش چون باورش اینکه فکر میکنه اگر بخواد لاعر بشه باید ی سری محدودیتها داشته باشه برنج ونون شکلات اینارو نباید بخوره صب زود بیدار بشهدورزش کنه بنابراین ترس از لاعر شدن پیدا میکنه ولاعر نمیشه حالا ترس از لاعر شدن چرا باعث لاغری نمیشه چون باورمون انتظارمون الاغر شدن نیست وگرنه حتما لاعر میشیم مثل دوستمون که دوره شرکت کرده خیلم خوب عمل کرده به وزن ایده الشم رسیده در صورتیهکه غداش کمتر نشده ولی بخاطر اینکه از وزن ایده الش کمتر شده شروع کرده به یکم بیشتر خوردن که کار اشتباهی بوده چون نمیخواسته بیشتر از وزن ایده الش لاغر بشه ودیگرانم بهش میگن خیلی لاعر شدی بسته دیگه یواش یواش ترس از لاعر تر شدن در او ایجاد شده وروند لاغر شدنش بیشتر شده چرا از لاغر شدن ترسیده وباور کردهدبود که خیلی راحت میتونه لاعر بشهدودر مسیر ها وفرمولها در ذهنش خوب شکل گرفتهوبودهدتنها ترس از لاغر تر شدن باعث شده که بیشتر از انتظارش لاغر بشه وتنها چیزیکه در این شرایط باید بدونیم اینکه نباید بترسیم باید به جسمت وذهنت اطمینان داشته باشی همون جسمی که سلول سازی پلک زدن کنترل میکنهتاسب اندامم بسپار به اون وهیچ کاری نداشته باش باید فراموش کنی تا به نتیجه برسی وما هم باید اینجوری باور سازی کنیم در دهنمونوشما وقتی دستت میبره شما تایین نمیکنید اینجا چقدر سلول نیاز داره برای ترمیموکاری ندارید فقط مطمینی که جسمت خودش همه کار رو انجام میده ودست تو خوب میشهدر مورد جسمتم همین طور کاری نداشته باش اطمینان کن که جسمت از عهده لاغریم برمیاد همینجور که برای نفس کشیدنت نگران نیستی برای پلک زدنت نگران نیستی نگران تناسب اندامتم نباش وجسمت رها کن تا موفق بشی وچون این دوستمون از قبل فرمولهای ذهنش در مسیر لاعری قرار گرفته بودوکاملا باور داشت که میتونه لاعر بشه وبه وزن ایده الشم رسیده بود اما متاسفانه ترس از لاعر شدن انو به سمت لاعری بیشتری میبرد واین اتفاق برای افراد چاقم رخ میده اما به شکل برعکس یعنی افرادیکه اضافه وزن دارن از قبلم که مطمینن که چاق میشن چون فرمولهای ذهنیشون اینو میگه وچون مغز ی سری اطلاعات توشه که ما نمیتونیم خارج از اطاعات معز فکر کنیم ومغز نمیتونه به چیزی جز چاقی فکر کنه ووقتی دهنمون پر از اطلاعات چاقیه ما نمیتونیم به لاعرشدن فکر کنیم ومنم همینطورم تا حالا نتونستم به لاعری فکر کنم بنابراین زمانیکه ما از مطالب اموزشی استفاده میکنیم یواش یواش میاییم اطلاعات لاعری رو به مغزمون میدیم وباپررنگش میکنیم وذهن از اطلاعات جدید استفاده میکنه همون روندیکه در چاقی صورت گرفت حالا در لاعری صورت میگیره وبه همین دلیل که ترس از چاقی مارو به سمت چاقی میبره وترس از لاعری ما رو لاغر نمیکنه چون از قبل اطلاعاتش تو مغز مانیست وما نمیتونیم لاعر بشیم وچون تمیتونیم پس به لاعریم فکر نمیکنیم واطمینان نداریم که میتونیم لاعر بشیم واین ترس در تمام وارد زندگی صدق میکنه واگر در زندگی شما از هر چیزی بترسی چون اطلاعاتشم در دهنت هستدچرا میترسی چون از قبل اطلاعات به معزت دادی با نگاه کردن به کلیپ ویا از طرف خانواده بعصی از ما علاقه داریم که کلیپهای حوادث دنبال کنیم واینا دارن اطلاعات به معزت میدن واولین واکنش چیه ترس که نکنه این وارد زندگیمون بشهه وچون دهنم مملو از این اطلاعاته بعد چکار میکنه شروع میکنه از مراقبت از خودش قفل فرومون میداره دزدگیر نصب میکنه دوربین میدارهداما وقتی جهان بخواد اتفاقی وارد زندگیت کنه دیگه دوربین دزدگیر کاری از دستشون بر نمیاد وچون میترسی وهزاران کلیپم دیدی که به راحتی دزدی میکنن بعد میترسی واکنش نشون بدی راهکار برای جلوگیری ازش ارایه میدیراین بلا سرت میاد واون افرادیکه با قانون جدب اشنا هستند وومثبت نگری میکنن پس از یک هفته میکم پس چرا چزی نشد دلیلش اینکه شما هنوز مسیری در دهنت ایجاد نشدهدشما تازه داری شروع میکنی مسیر درست کردنواما اگر به چیزهای منفی فکر کنی از قبلم اطلاعات هست در دهنت وخیلی راحت وارد زندکیت میشه اما وقتی به چیز خوب فکر کنی از قبلم اطلاعات در دهنت نیست شما تاز ه داریر اطلاعات چمع میکنی وبه دهنت میدی پس انتطار نداشته باش که چرا خبری نشد یک هفته کلیپ ندیدی کنترل کرون خبر گوش ندادن اتفاقی نمیافته زمان میبره اطلاعات وارد بشه دخیره بشه وجهان پاسخ شمارو بدهد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم