0

برنامه ریزی ذهن و تاثیر آن در زندگی

برنامه ریزی ذهن
اندازه متن

برنامه ریزی ذهن چگونه در زندگی ما تاثیر می‌گذارد

همه ما در زندگی برای موضوعات مختلف بارها برنامه ریزی کرده ایم.

برای سفر رفتن، برای مهمانی برگزار کردن،‌ برای قبولی در دانشگاه و بسیاری موارد دیگر در زندگی برنامه ریزی کرده ایم و با این موضوع آشنایی کامل داریم.

همه این موارد در واقع برنامه ریزی ذهن برای حرکت کردن بر اساس نقشه ذهنی است که به وسیله اطلاعاتی که از پیرامون خود درباره موضوع موردنظر کسب کرده ایم شکل می گیرد.

بعنوان مثال شاید برای مسافرت رفتن برنامه ریزی کرده باشید. برای این کار نیاز است بر اساس علایق خود اطلاعات لازم درباره مقصد خود برای سفر را جمع آوری کنید.

اطلاع از مکان های تفریحی،‌ تاریخی،‌محل های اسکان و هر موضوعی که برای تجربه سفری لذت بخش نیاز است از آن آگاهی و اطلاع داشته باشید.

همانطور که ما برای موضوعات مختلف در زندگی که جزئیات زندگی محسوب می شوند برنامه ریزی می کنیم می توانیم برای کلیات زندگی خود برنامه ریزی ذهن را انجام دهیم.

به این صورت که درباره شرایطی که در زندگی می‌خواهیم تجربه کنیم اطلاعات و آگاهی لازم را جمع‌آوری می‌کنیم.

این اطلاعات در ذهن ما پرداش شده و تصاویر ذهنی ایجاد می‌کند و در واقع تصاویر ذهنی ایجاد شده نقشه‌های ذهنی ما برای حرکت کردن در بی‌نهایت مسیر موجود در جهان هستی برای زندگی کردن است.

تفاوت بین برنامه‌ریزی‌های ما برای موضوعات جزئی زندگی با برنامه‌ریزی های کلی زندگی است که ما می‌دانیم برای جزئیات می‌توان برنامه ریزی کرد ولی نمی‌دانیم برای موضوعات کلی زندگی نیز باید این کار را آگاهانه انجام دهیم.

به همین دلیل برنامه ریزی ذهن ما برای موضوعات کلی زندگی به صورت ناآگاهانه و از زمان کودکی ما شروع می‌شود بدون اینکه ما اطلاع داشته باشیم.

یکی از نمونه های واضح آن تبدیل شدن افکار چاق به جسم شدن است.

این برنامه ریزی از طریق حواس پنجگانه ما و از پیرامون ما انجام می‌شود.

آموزش‌های دوران کودکی از کودکستان تا دانشگاه در برنامه ریزی ذهن ما برای نتایج کلی زندگی تاثیر قابل توجهی دارند.

بایدها و نبایدهایی که از طریق خانواده تحت عنوان تعلیم و تربیت نسبت به ما اعمال می‌شود در شکل گیری الگوهای ذهنی ما بسیار موثر است.

رسانه‌ها نقش تاثیرگذاری در این فرایند ایفا می‌کنند و در نهایت دوستان و اطرافیان ما در ایجاد الگوهای رفتاری ما برای کلیات زندگی نقش دارند.

کلیات زندگی شامل موارد زیر می شود:

  • سلامت جسمی: دیدگاه شما درباره سلامت جسمی را شامل می‌شود.
  • چگونگی روابط خانوادگی و اجتماعی: عقیده شما درباره روابط با همسر،‌ فرزندان و اطرافیان را شکل می دهد.
  • وضعیت مالی: میزان دارایی و موفیت شما در کسب ثروت را مشخص می کند.
  • شیوه و سبک زندگی: علاقه شما به چگونه زندگی کردن و استفاده از چه امکاناتی در زندگی را تعین می‌کند.
  • ارتباط با خداوند: تعیین کننده میزان نزدیکی و دوستی میان شما و خداوند است.

برای هر کدام از موارد ذکر شده ما تحت آموزش مداوم قرار گرفته‌ایم. توسط والدین،‌ مربیان،‌ جامعه،‌ رسانه و دوستان و اطرافیان.

نکته جالب توجه این است که وقتی برنامه ریزی ذهن برای کلیات زندگی صورت می‌گیرد،‌ جزئیات زندگی ما به شدت تحت تاثیر کلیات قرار می‌گیرد و شما خودبخود برای برنامه‌ریزی موضوعات جزئی زندگی خود بر اساس داده‌هایی که در ذهن شما برای کلیات زندگی ذخیزه شده است استفاده می‌کنید.

بعنوان مثال وقتی ما در مورد موضوع ثروت، تحت برنامه ریزی ذهن قرار می‌گیریم وضعیت زندگی ما از لحاظ مالی تحت تاثیر آن آموزش‌ها خواهد بود. اگر در وضعیت مناسب مالی باشیم تصمیمات ما درباره موضوعات جزئی تحت تاثیر وضعیت مالی ما خواهد بود و انتخاب‌هایی با کیفیت تری خواهیم داشت، و اگر در وضعیت مالی مناسبی نباشیم انتخاب‌های جزئی ما کیفیت پایین‌تری خواهد داشت.

برنامه ریزی ذهن برای شکل دهی کلیات زندگی ما به این صورت انجام می شود:

  1. وارد شدن اطلاعات در ذهن ما از طریق شنیدن،‌ دیدن، تجربه کردن و تبادل نظر با دیگران.
  2. تجزیه و تحلیل داده های وارد شده در ذهن و ایجاد تصاویر ذهنی
  3. شکل گیری نقشه ذهنی برای تجربه و به واقعیت تبدیل شدن تصاویر ذهنی
  4. شکل گیری همزمانی ها در جهان هستی و تجربه کردن انچه در ذهن ما شکل گرفته است

هر کدام از این مراحل در هر فردی می‌تواند متفاوت از فرد دیگر باشد اما در تقسیم بندی‌های اجتماعی برنامه ریزی ذهن شباهت‌های زیادی دارد.

به همین دلیل  دیدگاه و عقاید و در نهایت شکل زندگی افراد یک خانواده شباهت زیادی به یکدیگر دارد.

مردم یک محله، منطقه،‌ شهرستان،‌ استان،‌ کشور و به همین ترتیب دسته بندی های اجتماعی در شباهت های فکری و رفتاری در موضوعات مختلف شکل می‌گیرد.

اهمیت موضوع برنامه ریزی ذهن در شکل گیری سبک زندگی ما سبب شد که با طرح یک سوال و ارائه توضیحات بیشتر درباره تاثبر آن در شکل گیری کلیات زندگی و آنچه باعث تغییر نگاه من و تغییر زندگیم شده است را با شما دوستانم به اشتراک بگذارم.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.18 from 11 votes

https://tanasobefekri.net/?p=21581
برچسب ها:
17 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/10/24 02:06
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 905 کلمه

      من خیلی وقتها دیدیم یا شنیدم در قانون جذب به هر چی که توجه کنید به آن میرسیدیا افکار تبدیل میشن به اجسام ..
      و برام سوال بوده مثلا ما به ماشین فکر کنیم چطور اون ماشین در واقعیت زندگی ما به وجود میاد ؟
      در واقع قبل از اینکه اون افکار در ذهن شما به وجود بیاد ذهنتون برنامه ریزی شده و بعد به صورت افکار در میاد و سپس انتطار شما از زندگی بر اساس انچه بر نامه ریزی شده به وحود میاد .
      مثلا چاقها قبل از اینکه چاق بشن هیچ فکری هم نداشتیم ولی بارها شنیدیم که چاقها خوشگلترن یا چاقها مریص نمیشن یا چاقها … و یا بارها فهمیدیم لاغر ها مردنی هستن پس ممکنه خیلی از این افکار در ذهن شما باشه که لاغرها رنگشون زرد و همیشه بیمار هستن و دوست داشتنی هم نیستن و ذهن نمیزاره تو به حالتی برسی که از خودت بدت بیاد اما چرا برا چاقی اینطور نبودی که چاق بشی زشت میشی و یا سلامت نیستی و … اما چون چاقی در ذهن ما بد نبوده پس اینطور ذهن ما برنامه ریزی میشه برای چاقی و ما انتطارمون میشه چاقی و در نهایت ما واکنشهایی نشون میدیم که نتیجه میشه چاقی
      ذهن ما از کودکی برنامه ریزی میشه برای زندگی
      از طریق معلم و مدرسه و خانواده و جامعه و اطرافیان وتلویزیون و …وذهن ما برنامه ریزی شده که ما سمت ثروت و پول نریم و پول با خداوند و مقدسات و مسلمان بودن هم خوانی نداره .
      فقیران جز افرادی هستن که ما میتونیم به اونها انفاق کنیم و اما فقیر در قرآن تعریف شده که فردی هست که نیازش رو علنی نکرده و آبروی خدا رو نبرده و شرک به خدا پیدا نکرده که بخواهد از بنده ی خدا انتطار کمک مالی داشته باشه و پیش بنده دست دراز کنه و گریه و التماس کنه که بهش پولی بدن و …
      و اگر من انسان برای خودم ارزش قایل باشم و به خودم اهمیت بدم باید اول خودم لباس خوب و عالی بپوشیم و خوب بخورم و از ثروتم استفاده کنم و به فکر خودم باید باشم پس ما نباید به دیگران بیشتر از خودمون اهمیت بدیم و لی به دیگران هم کمک کنیم ما فکر میکنیم این ارزشمند هست که ما باید به فکر بقیه باشیم و به فکر خودمون نباشیم .
      اما اگر خودم ثروتمند نباشم نمیتونم با لذت به بقیه کمک کنم کمک کردنی خوبه که با عشق و لذت باشه که متقابلا عشق و لذت هم دریافت کنیم .
      صدقه دادن هفتاد نوع بلا رو دفع میکنه و این حرف باعث شده که مردم فکر کنن اگر صدقه ندهن بلا به سرشون میاد . کجای قرآن خداوند گفته من بلا به سر انسانها میارم فقط یه ایه پیدا کن که اینطور باشه ؟چرا خدا لیستی از بلاها رو که بر سر مردم میاره رو در قرآن نیاورده و هر جا از بلا حرف زده گفته نتیجه ی عمل خودتون هست و چطور پیامبر اینقدر به بلاهای خداوند تو جه داشته؟ و چطور پیامبر هفتادتا رو شناسایی کرده ؟ پیامبر حتما باید اون بلاها رو تجربه کنه بعد عنوان کنه ولی چطور امکان داره پیامبر ی که به این مرحله پیامبری رسیده حرف از بلا بزنه و این همه بلا دیده باشه ؟ .
      پس در ذهن ما کردن نباید لباس خو ب و غدای خوب بخورین و باید به فقرا کمک کنید و سمت پول و ثروت نرین .
      و خیلیها باور دارن همین که دستمون به دهنمون میرسه همین کافیه و خووب بودن اوصاع مالی خودشون رو با نگاه کردن
      به فقیرا پیدا میکنن و خوشحالن که بلخره اینا در اون حد نیستن دستشون رو هم به کسی دراز نمیکنن و خوشحالن که اگر پول زیاد ندارن ولی سرشون رو راحت روی بالشت میزارن انگار تمام ثروتمندان نمیتونن در آرامش و راحتی بخوابن واین افراد همیشه گفتن پول بده و ما رو از خدا دور میکنه .
      پس چقدر ساده ما برنامه ریزی میشیم برای فقر و بدبختی
      و گفتن ما اگر میخو اهیم پیش خداوند عزیز باشیم نباید ثروتمند بشیم و نباید لباس خوب بپوشیم و انتطار ما از زندگی فقیر بودن هست و هر چقدر ما تلاش کنیم به ثروت نمیرسیم چون باور و انتطارهای اشتباه داریم .
      ما در زندگی در نهایت در جایی قرار میگیریم که در ذهن ما برنامه ریزی شده از قبل و اگر ما از قبل پذیرفته باشیم ثروت بد هست ما نمیتونیم ثروتمند بشیم .
      و هیچ کس هم مقصر نیست خانواده و جامعه و … در این برنامه ریزی ها دخالت دارن .مسلمان بودن با ثروتمند بودن اصلا منافاتی نداره .
      هر وقت فرد ثروتمندی رو در تلویزیون نشون میده که از ثروت خودش بخشیده ما میگیم افرین این خوبه که بخشیده چرا بخشیدن ثروت باعث خوب بودن و با خدا بودن من میشه ولی اگر ثروت پیش ما باشه من رو بد میکنه و من رو از خدا دور میکنه چطور امکان داره ؟ پول پول هست پیش هر کس باشه هیچ فرقی نباید داشته باشه منبع خیر و خوبی و برکت و نعمت برای اون فرد میشه .
      در نهایت ما چیزی رو در زندگی تجربه میکنیم که انتظارش رو داریم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم