0

زندگی با طعم خدا (جلسه پنجم)

اندازه متن

بسیاری از خواسته های ما بر اساس مشاهده زندگی دیگران شکل می گیرد. اینگونه خواسته ها بیشتر از آنکه موجب احساس خوب و خوشبختی ما شوند باعث ایجاد احساس یاس و ناامیدی می شوند.

بنابراین باید در انتخاب خواسته ها دقت کنیم.

خواسته ها به چه صورت ایجاد می شوند

به طور کلی خواسته های ما به دو صورت در وجود ما شکل می گیرند:

۱- از برخورد با تضاد که باعث شکل گیری نیاز و واضح شدن سمت مقابل شرایطی است که در آن قرار داریم.

۲- از مشاهده زندگی و شرایط دیگران که باعث ایجاد خواسته در وجود ما می شود.

خواسته ها

خواسته های متضاد چیست

اگر تشنه باشید بدون اینکه به نوشیدن آب فکر کنید تمایل به خوردن آب پیدا می کنید. خوردن آب نیاز به فکر کردن از قبل یا برنامه ریزی منظم ندارد بلکه هر زمان احساس تشنگی کنید تمایل به نوشیدن آب پیدا می کنید و به سمت آب حرکت می کنید.

اگه گرمتان شده باشد بدون نیاز به فکر کردن تمایل به رفتن یا بودن در فضایی خنک در ذهن شما شکل می گیرد.

اگر مورد بی احترامی قرار بگیرید به شکل خودبخودی دوست دارید در شرایط یا با افرادی رابطه داشته باشید که مورد احترام قرار بگیرید.

بی نهایت مثال می توان از شکل گیری خواسته های متضاد ذکر کرد چون این خواسته ها نیاز به فکر کردن یا برنامه ریزی ندارد بلکه در اثر برخورد با شرایطی که مطلوب و مورد علاقه ما نیست بوجود می آید.

بنابراین همه ما در هر لحظه از زندگی در حال ارسال درخواست به جهان هستی هستیم بدون اینکه از این موضوع اطلاع داشته باشیم.

از طریق احساسی که در برخورد با شرایط فیزیکی در دنیای مادی در وجود ما شکل می گیرد خواسته ای به شکل خودبخودی از محیط ذهنی ما به سمت جهان هستی فرستاده می شود.

اگر از بودن در شرایطی احساس خوب داشته باشید خودبخود به جهان هستی اعلام می کنید که من بودن در این شرایط را دوست دارم.

اگر از بودن در شرایطی احساس بد داشته باشید خودبخود به بودن در شرایط بهتر فکر خواهید کرد و همزمان به جهان هستی اعلام می کنید که من دوست دارم در چه شرایطی باشم.

اما نکته بسیار مهم و تاثیرگذار که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفته است اینکه ما وقتی در شرایط نامناسب قرار می گیرد در همان لحظه به شکل خودبخود به بودن در شرایط بهتر فکر می کنیم اما متاسفانه بدون اطلاع از عواقب آن بارها درباره آن شرایط بد یا بودن در شرایط بد با خودمان فکر می کنیم یا با دیگران صحبت می کنیم و به عبارتی گله و شکایت می کنیم.

گله و شکایت کردن دقیقا برابر با تعریف و تمجید کردن است چون جهان هستی سوال ندارد که متوجه افعال یا مفهوم کلمات و جملاتی که به کار می بریم باشد بلکه جهان هستی فقط احساس ما را دریافت می کنید و هر احساسی تداوم داشته باشد از نظر جهان هستی به این معنی است که این فرد دوست دارد در این شرایط باقی بماند.

به همین دلیل است که هرچه بیشتر به دنبال نکات مثبت زندگی خود و دیگران باشید و درباره آن صحبت کنید جهان هستی شرایط و موقعیت های مشابه آنچه به آن توجه می کنید را در زندگی شما رقم می زند. در مقابل هر چقدر بیشتر درباره موضوعاتی که موجب نارضایتی شما بوده است صحبت کنید به این دلیل که به شکل پیوسته احساس بد را تجربه می کنید،‌ جهان هستی تصور می کند که شما بودن در این شرایط را دوست دارید.

به این عبارت توجه کنید که:

جهان هستی سواد ندارد و درکی از کلمات و عبارت هایی که به کار می برید ندارد و فقط احساس شما را دریافت و درک می کند.

این موضوع به قدری مهم است که در آیات قرآن و احادیث مختلف به آن اشاره شده است:

عبارت های زیادی در قرآن کریم وجود دارد که خداوند انسان را به سپاسگزار بودن تشویق کرده است. سپاسگزار بودن باعث توجه به نیکی ها و ایجاد احساس خوب می شود. در مقایل به شکل های مختلف پیامبر و انسانها را به روی برگرداندن یا اعراض کردن از بدی ها و ناملایمات هشدار داده است.

توجه کردن به ناملایمات باعث بهبود شرایط نخواهد شد بلکه موجب تشدید شرایط و شکل گیری همزمانی های بیشتر مشابه در جریان زندگی خواهد شد.

این موضوع مهم در روایت های زیادی مطرح شده است.

در روایتی از پیامبر آمده است که:

اَلذَّنْبُ شومٌ عَلى غَيْرِ فاعِلِهِ اِنْ عَيَّرَهُ ابْتُلِىَ بِهِ وَ اِنْ اَغْتابَهُ أَثِمَ وَ اِنْرَضىَ بِهِ شارَكَهُ؛

گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است.

به کلیدهای مهم این روایت توجه کنید:

  • اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى شود

سرزنش کردن گناهکار باعث توجه کردن به گناه و گناه کار می شود و توجه به هر موضوعی باعث ایجاد درخواست به جهان هستی برای تشدید و تکرار آن شرایط خواهد شد.

سرزنش گناهکار بابت انجام هر رفتاری به این معنی است که شما به جهان هستی درخواست می کنید دوست دارید در این شرایط قرار بگیرید.

اگر به مواردی که دیگران را سرزنش کرده اید فکر کنید در اغلب موارد خودتان در همان شرایط قرار گرفته اید البته در مواردی که زیاد به افرادی توجه کرده باشید از آنها را قضاوت یا سرزنش کرده باشید.

  • اگر از او غيبت كند گنهكار شود

غیبت کردن باعث جلب توجه خود و دیگران به سمت گناه یا فردی که از نظر ما دچار اشتباه شده است می شود و جلب توجه به هر چیزی باعث ایجاد خودبخود درخواست به جهان هستی برای قرار گرفتن در شرایط مشابه می شود.

به همین دلیل است که به شکل های مختلف در قرآن و روایت ها به انسان توصیه شده است که از غیبت کردن پرهیز کند.

  • اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است

رضایت داشتن به هر شکل ممکن باعث ایجاد درخواست به جهان هستی می شود. چه از موضوعی راضی باشید چه نباشید در حال توجه کردن به آن هستید و درخواست ناخودآگاه از ذهن شما صادر می شود.

رضایت داشتن نسبت به افکار، رفتار و عملکرد دیگران به منزله شریک او شدن در رشد و گسترش آن فکر، سخن یا عمل است به همین دلیل باید در تایید و همپنداری با افراد دقت نظر داشته باشیم.

آنچه مسلم است توجه ما به موضوعات پیرامون باعث تشدید آن شرایط و ایجاد درخواست ناخودآگاه به جهان هستی می شود و باید به توجه خود به دنیای پیرامون دقت نظر داشته باشیم.

خواسته های مشاهده ای

نوعی دیگری از خواسته ها که در بیشتر مواقع به شکل ناخودآگاه ایجاد می شوند خواسته هایی است که از مشاهده زندگی و شرایط دیگران در وجود ما شکل می گیرند.

این مشاهده می تواند به صورت ارتباط مستقیم و مشاهده شرایط زندگی افراد است،‌ همچنین می تواند از طریق دیدن ویدیو درباره زندگی دیگران در وجود ما شکل می گیرد.

مشاهده می کنیم فردی در شرایط مالی بسیار خوبی قرار دارد و ما هم دوست داریم در آن شرایط باشیم.

مشاهده می کنیم فردی در خانه ای بزرگ و فضایی که مورد علاقه ما است زندگی می کند و به شکل ناخودآگاه و خودبخودی دوست داریم ما هم در آن شرایط باشیم.

خواسته های مشاهده ای هم به شکل خودبخودی از مشاهده زندگی دیگران در وجود ما شکل می گیرند اما مهم این است که از تاثیر و نتیجه ای که مشاهده زندگی دیگران بر ما می گذارد باید دقت و توجه داشته باشیم.

اگر مشاهده می کنیم فردی دیگری ماشین خوب یا خانه ای عالی دارد باید دقت کنیم شکل گیری خواسته در ما به شکل اشتیاق و ذوق و شوق تجربه کردن است یا به شکل حسرت و اندوه نرسیدن و کاش من هم داشتم.

احساسی که در لحظه مشاهده زندگی دیگران در ما شکل میگیرد نتیجه نهایی خواسته های ما را مشخص می کند.

به همین دلیل باید دقت کنیم اگر مشاهده زندگی دیگران در ما ایجاد خواسته می کند حتما خواسته خود را به سمت ذوق و شوق رسیدن به آن شرایط و تجربه کردن هدایت کنیم نه اینکه به شکل حسرت و اندوه از اینکه کاش من هم داشتم یا خوش بحالش که اینو داره یا گله و شکایت به خدا که چرا به من ندادی در ما شکل بگیره.

بنابراین مهمترین موضوع در زندگی و رسیدن به خواسته ها داشتن احساس خوب و مسلط بودن بر افکار و قدرت دادن به نگرش هایی است که احساس ایمان،‌ امید و شوق زندگی و تجربه کردن را در ما شکل دهد.

تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا

در مورد خواسته هایی که گفتید بررسی کنید

من عینا دوباره متن جلسه اول رو که در مورد خواسته هام نوشتم رو اینجا میارم

یه نکته مهم:

از اونجایی که در این یکسال قانون تکامل رو خیلی خوبـ درک کردم پس درخواست هایی رو مینویسم که برای این لحظه من و ذهن من قابل درک و قابل رسیدن باشه و هیچ عجله ای نیست برای رسیدن به خواسته ها.

وقتی میدانی که فراوانی در زمان هستش و هر لحظه داره نعمت ها بیشتر و بیشتر میشه و فقط کار ما در این جهان لذت بردن و شادی کردن و احساس خوب و اعتماد به خداونده

درخواست من 

خدایا ازت درخواست دارم که تموم وجودم را از عشق خودت لبریز کنی.

خدایا ازت درخواست دارم که تمرکز بالای توی وجودم باشی.

خدایا ازت درخواست دارم که ایمانم را در تک تک سلول های بدنم به خودت بالاتر ببری و بهم کمک کنی که عمل گرا تر از سال قبل باشم و با دوره ها روی خودم سرمایه گذاری کنم و یه میلاد آمای ورژن جدید ۱۴۰۰ از خودم بسازم.

 ۳ برابر شدن درامد امسال نسبت به سال قبل یعنی ۱۵ میلیون در ماه ، که میدانم ۳ برابر نوشتم ولی خیلی بیشتر ازینا میشود 
خرید می‌کنم ورود به سرزمین لاغر ها و استارت جدی و قدمی بزرگ برای به تناسب اندام رسیدن.

خب حالا بریم سر وقت این که بگم تموم خواسته های من همش بر اساس در نظر گرفتن قانون تکامل بوده که نوشتم چون واقعا درکش کردم و قبلا ضرر دادم حالا خیلی این قانون رو درک کردم و میفهم ولی الان میخوام در مورد این قانون تکامل  در قرآن بررسی کنم و آیاتی رو بیارم تا ذهنمون بپذیره که:

موفقیت در تموم جنبه های یه شبه نیس بلکه تکاملی هستش

فرقان/۵۹

الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا

همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است؛ از او بخواه که از همه چیز آگاه است!

هود/۷

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویی: «شما بعد از مرگ، برانگیخته می‌شوید! «، مسلّماً» کافران می‌گویند: «این سحری آشکار است!»

همچنین در آیات (ق/۳۸ – یونس/۳ – سجده/۴ – حدید/۴ – اعراف/۵۴) به این موضوع تاکید شده است.

در هیچ کدام از این آیات خداوند نیومده که یه دکمه زده باشه یهو جهان به وجود بیاد بلکه همه چی طبق روند خاصی بوده خیلی جالبه که خداوند در داستان حضرت نوح (ع) که در آیه ۴۰ سوره هود به  نوح میگه: 

از هر حیوان یک جفت نر و ماده در کشتی سوار کن که این موضوع نیز اشاره به قانون تکامل دارد.

خداوندی که قادر مطلق است و فرمانروای این جهان است هیچ مخلوقی را بدون تکامل خلق نکرده 

 حالا من نمیدونم که چرا ما انسانها در رسیدن به خواسته هامون قصد داریم این قانون تکامل را دور بزنیم؟! 

  • می خواهیم یک شبه پولدار بشیم
  •  یک شبه لاغر بشیمی
  • یک شبه زبان انگلیسی را یاد بگیریم 
  • حتی یک شبه ایمانمون به خدا کامل بشه و کوه رو جابجا کنیم

خلق هر موجودی، هر خواسته ای، هر هدفی قطعا یک روندی داره و اگر روند آن طی نشه یا به آن نمی رسیم و اگر هم برسیم به این دلیل که ظرف ما آماده نشده است خیلی زود به حالت قبل و یا شاید بدتر از حالت قبل خود برمی گردیم.

اینو در نظر بگیریم که اگر یک پروانه را قبل از اینکه دوره تکامل خود را در پیله طی نکند از پیله خارج کنیم بدون شک می میرد. 

رعایت نکردن قانون تکامل:

 یعنی استفاده از آمپول و هورمون در رشته بدنسازی.

یعنی استفاده از وام و قرض در راه اندازی کسب و کار و…

خیلی مثال های دیگر که بدون شک همه ما در زندگیمون داریم و تموم این زود رسیدن ها همش به دلیل ذات عجول بودن ماست

انسان ۳ تا صفت داره که هر بار همیشه یادش میره و نابودش میکنه که عبارتند از ؛

انسان عجول

انسان کفور 

انسان طمع کاره که خداوند در قرآن گفته

انسان عجول آفریده شده است

 مانند آیه ۱۱ سوره اسراء و یا آیه ۳۷ سوره انبیاء:

خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ

آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است، (ای مردم) ما آیات (قدرت و حکمت بالغه) خود را به زودی به شما می‌نمایانیم (و شما را عذاب می‌کنیم) پس تعجیل مدارید.

و نکته اخر اینو باید در نظر بگیریم که:

 سنت الهی تغییر ناپذیر است و نمیشه سرپیچی کرد ازین قانون و مشیت های الهی و هیچ راه گریزی جز هماهنگی با آن نیست

همانطور که بارها خداوند در قرآن گفته :

فاطر/۴۳

فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا

(سنت الهی را هرگز مبدّل نخواهی یافت و سنّت الهی را هرگز تغییر پذیر نخواهی یافت)

پس بر سردر زندگیتون اینو بزنید که:

عجله ممنوع

در آخر قانون تکامل رو در قالب شعری براتون میارم:

به کجا چنین شتابان؟ 
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا، 
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟ 
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم 
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد 
به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر!‌ اما 
تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت 
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها، به باران 
برسان سلام ما را…
(نوشته میلاد عزیز در بخش نظرات)

دستور کار اجرای جلسه پنجم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات جلسه پنجم

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل جلسه پنجم (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به جلسه پنجم در قسمت نظرات

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.11 from 74 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12263
برچسب ها:
223 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار rastegar.moradzadah
      1402/12/21 10:16
      مدت عضویت: 1184 روز
      امتیاز کاربر: 5882 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,947 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان 

      عرض سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم

      گام پنجم از دوره فوق العاده زندگی با عم خدا

      آگاهی نوشته های قبل ازفایل تصویری خیلی خیلی

      عالی بود ومن خیلی دوست داشتم وبرام خیلی مفید بود

      خواسته ها به دو صورت در وجود ما شکل می گیرند

      1_از برخورد با تضاد که باعث شکل گیری نیاز و واضح شدن سمت مقابل شرایطی که در آن قرار داریم

      2_از مشاهده زندگی وشرایط دیگران که باعث ایجاد

      درخواست در وجود ما می شود

      خواسته های متضاد چیست:

      این خواسته ها نیاز به فکر کردن یا برنامه ریزی ندارد بلکه در اثربرخورد با شرایطی که مطلوب ومورد

      علاقه ما نیست به وجود می آید 

      مثل وقتی که تشنه می شویم ودرما تمایل به خوردن آب شکل می گیرد 

      ♦️همه ی ما در هرلحظه از زندگی در حال ارسال درخواست به جهان هستی هستیم بدون اینکه از موضوع اطلاع داشته باشیم

      ♦️از طریق احساسی که در برخورد با شرایط فیزیکی در دنیای مادی در وجود ما شکل می گیرد خواسته ای به شکل خودبه خودی از محیط ذهنی ما به سمت جهان هستی فرستاده می شود

      ما وقتی در شرایط نا مناسب قرار می گیریم در همان لحظه به شکل خودبه خود به بودن در شرلیط

      بهترفکر می کنیم اما متاسفانه بدون اطلاع از عواقب

      آن بارها آن شرایط بدیا بودن در شرایط بد با خودمان فکر می کنیم یا با دیگران صحبت می کنیم

      وبه عبارتی گله وشکایت می کنیم وگله شکایت دقیقا برابر با تعریف تمجید است

       ♦️توجه به هرموضوعی باعث ایجاد درخواست به جهان هستی برای تشدید تکرار آن شرایط خواهد شد

      جهان هستی سواد ندارد و رکی از کلمات عبارت های

      که به کار می برید ندارد وفقط احساس شما را دریافت و درک می کند

      👌🏻توجه کردن به ناملایمات باعث بهبود شرایط نخواهد شد بلکه موجب تشدید شرایط وشکل گیری

      همزمانی های بیشتر مشابه در جریان زندگی خواهد

      شد

      👏سپاسگزار بودن باعث توجه به نیکی ها وایجاد 

      احساس خوب می شود

      روایتی از پیامبر🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

      گناه برای غیر گناهکار نیز شوم است اگر گناهکار را سرزنش کنید به آن مبتلا می شوید واگر از او غیبت کنید گناهکار می شوید واگر به گناه او راضی باشید شریک وی شوید

       این روایت گران قدر از پیامبر سه کلید به ما می دهد:

      اول اینکه اگر ما کسی را که گناهی مرتکب شده سرزنش کنیم یا او را قضاوت به طور ناخودآگاه به عمل او توجه کردیم واین توجه باعث می شود از جهان هستی درخواست کنیم در شرایطی مشابه او قرار بگیریم البته راجب مواردی که خیلی قضاوت کنیم وتوجه کنیم اتفاق می افتد

      کلید بعدی اگر راجب گناه اون شخص با دیگران صحبت کنیم که همان غیبتمی شود وبا دیگران به اشتراک بگذاریم باز هم به گناه او توجه کردیم تمرکز ما بر گناه او خواهد بود ودرخواست ما به جهان هستی تجربه شرایط مشابه او خواهد بود

      ♦️چه از موضوعی راضی باشید چه نباشید درحال توجه کردن به آن هستید ودر خواست ناخودآگاه ز ذهن شما صادر می شود

      کلید سوم این روایت این است که اگر از عمل گناهی که شخص مرتکب شده راضی باشید واو را تایید کنید وبا او همپنداری کنید در واقع باعث رشد وگسترش افکار وعملکرد او می شوید ودر گناه او شریک می شوید 

      من در این قسمت به جنبه خوب این روایت دقت کردم واهمیت اینکه استاد همیشه تاکید می کنند در نوشتن دیدگاه خواندن دیدگاه های دیگران شرکت کنیم این است که وقتی صحبت های استاد را با جان ودل بپذیریم وبرداشت خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم وبقیه هم برداشت ما را بخوانند در حال خوب همدیگه وموفقیت همدیگه شریک می شویم وباعث گسترش این حال خوب می شویم وموصوع دیگه راجب اهمیت غیبت کردن بود 

      عمری ما را از گناه غیبت ترسانند وگفتم گناهی است که حق الناس است وحتی خدا هم او را نمی بخشد وهرگز نگفتن چرا چطور 

      حالا اینجا توی این دانشگاه خیلی با ارزش من فهمیدم چرا اینقد خداوند روی غیبت تاکید داشته

      بخاطر اینکه اول از همه اثر شوم آن گریبانگیر خودم می شود وباعث می شود شرایط کسی که اصلا دوست ندارم واو را قضاوت می کنم در زندگی خودم تجربه کنم وبه خودم صدمه بزنم 

      خدایا شکرت برای دریافت این آگاهی 

      واما نوع دوم درخواسته ها

      2_این نوع خواسته با دیدن زندگی دیگران وحتی فیلم ویدعو از زندگی بقیه در ما شکل می گیرد وگاهی به صورت ناخودآگاه هم ایجاد می شود اگر ما با دیدن زندگی خوب وامکانات خوب دیگران حالمون بد بشه از خدا گلایه کنیم چرا به من ندادی یا حسادت کنیم هرگز به اون خواسته نمی رسیم واگه بخوایم اون زندگی رو تجربه کنیم باید احساسمون رو به سمت شوق وذوق رسیدن به اون خواسته سوق بدیم وبگیم خدایا شکرت که آنها این نعمت را دادی ودر رسیدن بندگانت به خواسته هاشون توانا وقادری وحتما هم به من بهترش را می دهی وبرای تدارک دیدی

      ♦️احساسی که در لحظه مشاهده زندگی دیگران در ما شکل می گیرد نتیجه نهای خواسته های مارا مشخص می کند

      مهم ترین موضوع در زندگی ورسیدن به خواسته ها داشتن احساس خوب ومسلط بودن به افکاروقدرت

      دادن به نگرش هایی است که احساس ایمان امید وشوق زندگی وتجربه کردن را در ما شکل ده

      من اگه راجب احساسم واینکه تا این مرحله چقدر تعقیر کردم وچقدر این پنج گام در من تاثیر گذاشته بگم  باید بگم خیلی خیلی حالم خوبه وخیلی از لحاظ احساسی و رونی تعقیر کزدم وتجربه ای که دیروز داشتم را با شما عزیزانم به اشتراک می گذارم وخودم خیلی از عملکردم راضی بودم وآن را مدیون این دوره می دانم

      دیروز همراه همسرم برای انجام سونوگرافی که دکتر برای چکاپ برام نوشته بودن به مطب دکتر رفتم چند دقیقه بعد از ورود ما خانمی به مطب آمد ودر همون لحظات اول شروع کردن به صحبت کردن با خانم بغل دستی خودشون اونقدر صداشون بلند بود که من خانمی هم که کنار من نشسته بودن صدای اونها رو می شنیدیم ایشون گویا خودشون ازکادر درمان در یکی از بیمارستان ها بودن راجب اوضاع مریضی اینکه چقدر در استان خوزستان بیماری زیاده واینکه چقدر استان ما محروم مردم ما چقدر بدبختن چقدر حقمون خورده می شه اینکه چی برا چه بیماری خوبه کدام دکتر بهترینه برای چه بیماری

      خانمی که بغل دست من بود بلند شد ورفت کنارش نشست وگفت انگار خیلی حرفات جالبه ودوست دارم بیشتر بدونم چون شما خودتون دربیمارستان هستین حتما اطلاعات دقیقتری دارین واون هم خیلی استقبال کرد وگفت اره ما در طول روز شاهد خیلی اتفاقات هستیم که مردم عادی روحشون هم خبر نداره وخیلی با اشتیاق صحبت می کرد وبا نگاهش همش منم مورد بحث مخاطب قرار می داد چون کاملا رو به روی من بود 

      من از همون اول اصلا علاقه ای به شنیدن حرفاش نداشتم هر کلامی که از دهانش خارج می شد برام سخت بود انگار گوش هام اذیت می شد خیلی سختم بود چکار کنم که نشنوم واصلا به هیچ حرفی‌ اعتقاد نداشتم برای همین اصلا نگاهش نکردم وخودمو با گوشیم  سرگرم کزدم وگاهی تلوزیون رو نگاه می کردم بعدش صفحه گوشیم رو باز کردم وشروع کزدم به نوشتن سپاسگزاری واز خداوند بخاطر سلامتی بخاطر سلامتی دخترم وخانواده تشکر کردم واصلا گوش نمی دادم به حرفهای اونها 

      اون دوتا خانم دیگه کاغذ وخودکاز در آوردن واسلامی دکترهای خوب وشماره تلفن چیزهایی که می گفت قرص های که می گفت رو می نوشتن من کلا تو عالم دیگه ای بودم به سایت واستاد ودوره فکر می کزدم انگار دیگه صداشون رو نمی شنیدم یه دفعه صدا زد حاج خانم شماهم گوش بدین ومن خیلی شوکه شدم چون اصلا تو اون فضا نبودم والکی با لبخند سرمو تکون دادم 

      بعد از اینکه کارش تمام شد اومد بیرون وکلی به اون خانم دیگه گفت اصلا نگران نشی ها استرس برات سمع فکر هیچی نکن ومن دهانم باز مونده بود گفتم تو این بیچاره رو با حرفات به خاک سیاه نشوند از بس اطلاعات بهش دادی وآگاهی نامناسب این بنده خدا چطور الان می خواد فکرش مثبت باشه از اینکه اینقد به افکارم مسلط بودم از خودم خوشم اومد وخدا رو شکر کردم 

      بعدشم که سونو رو انجام دادم دکتر متوجه شد توده ای زیبا در سینه راستم هست وگفتم اصلا جای نگرانی نیست مشکلی نداره فقط باید چند ماه دیگه بیای دوباره ببینمش من همون لحظه که برای خانمی که نتیجه سونو رو تایپ کزد وگفت توده لبخند به لبم اومد اصلا احساسم بد نشد واز دکتر نپرسیدم چیه چون قبل من اون خانم دیگه در تخت بغل خیلی می پرسید خانم دکتر خطرناک نیست چی وفلان چون اونم سینه اش کیست داشت

      دکتر از خونسردی من انگار تعجب کرده باشه خودش توی مانیتور شکلش رو بهم نشون داد وتازه اون موقع من من گفتم کتر نطرتون راجبش چیه ایشون گفتن خطرناک نیست.اگر بود بهت می گفتم بیرون که اومدم باز حالم عالی بود وبا روی باز با منشی خداحافظی کردم ووقتی همسرم گفت چی شد واقعا با خنده گفتم توده شکل لوبیا توسینه راستم بوده اون نگران شد ومن گفتم اصلا چیز نگران کننده ای نبوده خواهش کزدم راجب با کسی حرف نزنه ودر طول مسیر توی ماشین اصلا فکر بدی نکزدم درسته ذهنم درگیرش بود وهر چند دقیقه یه بار چرخ هاشو می زد وباز منو می بر. سر اصل مطلب اما من فقط با دید مثبت بهش نگاه کردم وبار توی صفحه گوشیم بابت سلامتین سپاسگزاری نوشتم وحتی دوستم که خودش برام نوبت گرفته بود ومی دونست امروز می رم بهم پیام داد ونتیجه رو پرسید بهش گفتم خیلی خوب بود وخدا رو شکر مشکلی نداشتم بعد برگشتنم اصلا به دخترم چیزی نگفتم وحتی یه کلام با همسرم راجبش حرف نزدیم 

      وسرنماز مغرب قبل شروع نماز سجده شکر کردم واز خدا بابت سلامتی تشکر کردم 

      راجب خواسته هام واینکه چقدر از اونها معقول بوده وچقدر نه بگم 

      من خواسته بودم لاغر بشم به صورت ذهنی اما نگفته بودم در چه مدت وعجله نکردم

      خواسته دیگم خرید دوره سرزمین لاغر ها یه جا بود که ایجا می خوام در این قدم اول خرید مرحله اولش رو درخواست کنم

      خواسته دیگم خرید ماشین بود من توی عمرم پشت فرمون ماشین ننشستم وحتی امتحان نکردم چون سالها تو بچگی بخاطر یه تصادف فوبیا ماشین.داشتم اینجا درخواستم رو معقولانه می کنم واز خدا می خوام کمکم کنه ترسم از رانندگی بشکنه بتونم رانندگی رو تجربه کنم گواهینامه بگیرم

      خواسته دیگم خرید یه خونه بزرگ و منطقه خوب شهر در جای امنی بود الان مستاجر هستم وخونم هم بزرگه اما مدرن امروزی نیست من از خدا می خوام یه خونه سر راهم قراربگیره که سندش به نام خودمون باشه وملک خودمون باشه حالا اگه خیلی هم بزرگ یا شیک نبود بعدن درستش می کنیم

      خواسته دیگم داشتن رابطه عاشقانه وتجربه زندگی خوب با همسرم وداشتن رابطه دوستانه با دخترم بود من خیلی آدم عصبی هستم وتوی بحث ها خیلی قاطی می کنم ونمی دونم چی می گم الان قدم اول از خدا می خوام بهم صبر بده وکمکم کنه با همسرم ملایم‌تر رفتار کنم کمتر عصبی بشم ومنطقی تر باشم وبا دخترم هم همین طور

      خداوند همیشه هست ودر زندگی ما حضور پر رنگ داره ولازم نیست خیلی عجله کنیم باید هر دفعه یه قدم رو به جلو بگذاریمم واین دیک قدم ها بالاخره مارو به خواسته مون می رسونه قبل از هر چیزی باید لیاقت داشتن خواسته ها و در وجودمون ایجاد کنیم از اصل بودمون در این دنیال لذت ببریم تا ظرف وجودمون بزرگ بشه اون وقته که خدا برامون معجزه می کنه 

      خواسته های ما نباید شکل توهم و ویاس دورودراز داشته باشه خدا هیچ وقت چیزی به ما نمی ده که خودمون باورش نداریم اول باید برای خودمون باور کردنی وشدنی به نظر بیاد تا خدا هم کمکمون کنه من توی عالم بچگی ونوجوانی وحتی قبل ازدواجم بزرگترین تفریحم این بود که تنها بشینم وبه رویاهام فکر کنم اونقدر غرق رویا پردازی می شدم که متوجه دور وبرم نمی شدم ولی الان هیچ کدام از اون رویاها در زندگی من نیست هیچ کدام

      وقتی به مصاحبه افراد مهم وموفق گوش می دی همه می گن از شاگردی مغازه ها وپا وی شروع کردم اونها قانون رو بلد بودن ورعایت کردن وخدا هم باهاشون بوده ودر هر مرحله کمکشون کرده بعد مراحل بعدی و بعدی

      خدایا تو را سپاس می گویم برای دریافت این آگاهی های ناب

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/11/27 15:21
      مدت عضویت: 464 روز
      امتیاز کاربر: 50625 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,080 کلمه

      سلام  بر خاق بی همتایی من که آفرینش چقدر با شکوه هست چقدر قوانین عالی رو توکل هستی قراردادی که با تو جه به بخش خیلی کوچک ازآنها چنان درمن موج از انرژی واردمی کنه 

      سلام آقای  عطاروشن هم دوستان هم‌مسبر 

      کل قانون جذب  رو او یی جمله کار بردی ‌ از شما را دارم

      قانون جذب فقط جذب هست نه دفع هرجیری که توجه بهش بشه اون بی شک به من برکشت می کنه  اگه تو بخش حال حس خوب هست خوبش به من  برکشت میکنه اون تومدلهای مختلف خوب  اگه به هرشکل اون تو بخش منقی هست اون به من برگشت می کنه در مدلهای دیگه توبخش بد پس فقط توجه اون دریافت رو مشخص میکنه

       من‌ سالهای زیادی طی ۵۶ سال کارم  این بود که اول کل افکار تو بخش چاقی مشکلش بر طرف  کردنش بود توجه تو هر بخش که نباید بودم بودم تو حسم داشتم از چاقی بیشترجلو گیری می کردم ولی غافل ازاین که جهان به قول شما اصلا سواد نداره اون ازحسم‌ حالم که توکودم بخش هست ازاون در مدلهای بزرگتر بیشتر برام آمده داشت از اون به من داد  هی اون برام‌ بزرک بزرکتر کرد و شدچاقی خیلی زیاد  من داشتم به بذر توجه تو بخش مشکل دارش آب میدادم چطور انتظار رلاغری رو تو بذر  چاقی و توجه می‌شد دید اصلا بذرش درست نبود

      وفتی این حس رو تازه که بهش رسیدم‌که میشه ازاین خدا درخواست داشت چون اول باورهای رو گلی عوض کردن‌ که ازخداوند اجازه درخواست رو هم‌میشه انجام داد چون سالهای ی زیادی به من گفته شد که واگه چیز ی یش‌ ازنیازن باشه بخوام  آدم زیاده خواهی هستم  طمع دارم نباید زیادی خواست وفتی این باوره رو در خودنم‌ تغییر دادم‌ دریافتم که ازخداوند خواستن هیچ‌ اشکالی نداره چون معدن خداوند زیادهست ازخداوند بخوام ازمعدنش به انداره که توان تحمل من هست‌پیدا دید که توانم رودارم وبیشتر می کنبه اون داسته چه یاد گرفتم‌ چه درخواست روابط چه درخواست خدا شناس و هرچیزه دیگه رو اگه به من‌ دریافت گردم به اون راضی شدم  دیگه ادامه ندادم‌خوب همون دریافتی برای من‌ کافی بوده بیش ازاون به من داده نمیشه

       وفتی من همون دریافت رواول ازداستنش کلی حس خوب رو بهش داشته باشم‌ تلاش کنم‌ از همون داشته به شکل خوب اول بینم‌ کم‌  اون برای خودم ارزش بودنم خداوند با رفتا رمن اون تو سطح بزرکتری بازم به من میده  واین به شکل مرحله به مرحله برای من صورت میگره اگه همه  انجه تواخرمسبر بایدداشته باشم رویی چا به من بده چون‌توان قدرت ودرک اون همه داده رو ندارم اون اول قدر نخواهم دونست وحتی شاید اون به شکل پلکانی که دریافت کرده باشم‌ متوجه نشم که جطور وجه زمانی به ن رسیده تازه نتوانم اون درک کنم 

       من. یاد  گرفتم‌ که وفتی اول و ادر شدم‌ اولین‌  مشکلن رو روش کاره کردم‌که تو نگاه فقط اون مشکل زندگی من بود ولی وفتی تازه اون مشکلی کمی برطرف کردم‌  انکار نازه چشم  باز شد برای دیدن بخشهای دیگه مشکل  دار زندگی خودم‌ که  اصلا اون داشتن رو جزویی  از زندگی می دوستم و جای برطرف کردن و اصلا نداشتن باید تا اخرعمراون به همون شکل باید ادامه میدام

      ولی میشده و اون تغییر داد ته زندگی با حس بهتری به پیش بره وطمع عطر با بوی خوشی به کل زندگیم بزنم اون عطر خداوتد بود که وارد زندگیم شد دورغ نمیگم‌که نداشتم ولی با کلی ترس از خداوند خدایی خودم  بود پس حسش که داشتم‌ کامل توبخش خوبش نبود کلی ترس کمی نکران وکمی هم‌ نا امید بودم که همین زمان اون دیگه ندارم‌. کلی کم رنکش کردن‌ پس این بخش رو هم تو بخش ترمیم‌ هستم چیری که نمیدوستم‌ میشه بر طرف کرد جون خودم رو تو هر بخش حساب می کردم‌ که وظیفه  داشتم  اون  با خودم برطرفش  کنم و موفق نشدم ولی حالا اون کسی که کمک میکنه تا اون مشکل رو بر طرف کنم و کمک‌ کیرنده من هستم  راهنمایی و کننده مسیر نشون دهند  ایده دهند و همه کاره وهمه دریافتی فقط خالقم هست بود ولی من‌ به  اینر شکل نگاه نکردم‌ که. میدونم تو بهترزجای هستم که  دریافتی هم بهترین هست هیج‌ مشکلی هم از در یافت به من نخواهد رسید جون ازخالفم دریافت دارم‌ که به همه ابعاد وجودی من‌ تسلط کامل داره خودش میدونی چی برای من اصلا مناسب هست وباید  اون داشته باشن  واگه ندارم پس اون هم‌ کمک کننده هست فبول به این شکل کلی رضایت  اول به من داره میده و در  نتیجه حسم خوب هست  تازه متوجه شدم حتی حرف مشکل داره دیگران اول  فبلا اون مشکل داره میدیم جقدر، کمک‌ کننده بودم که من با دریافت همون حرف به فکرفرو رفته به خودم‌ نظر کردم جون خواستم‌ که تغییر کنم‌ اون به شکل در خواست از خداوند خواستم و شداین‌ مسبر با حس  خوب

       جون تسلیم شدم‌ و نگاهم به سمت  خداوند برکشت کرد کل زندگیم هم‌ تو بخش تغییر اون اول توزبخش لاغری بد بخش خداشناسی وبد شد ورابطه وشد استقال مالی بعضی توزبخش ابتدایی هست بعضیر کمی رشد بیشتری پیدا کردا ه وتغییر رو انجام دادم پس هپه مسبر به شکل  پلهر به پله بهز پیش میره و دست اودرش هم‌ به مرو به من میرسه ومیشه رشد تو هر بخش  اون به شکل طبیعی آرام آرام نه تند زود سریع که خودم‌ متوجه نشم چه رشدی به من داره میده 

      چون  کل این‌مسیر به شکل طبعی به من  داره میرسه نگاه بهش مثل یی بذر هست که اول جوانه میزنه کم کم اون بذر به شکل نهال میشه و بعد اون  به شکل نهالی بزرگتر شده درطی سالهای دیگه همون بذر میوه هم‌ میده چون طبیعی داره رشد  نه عجله داده نه وفت کم‌ حساب میکنه اصلا اون که سوادنوشتن نداره که حساب کتاب کنه ابن‌ مال من‌ و  امسال من دوست دارم که همه جیز رو به حساب کتاب ربط میدین‌ تا ابن زمان‌ من باید. لاغر بشم  تا این زمان بابد فردی متناسب بشن ولی توبخش طبعت اصلا آین شکل نیست هرکاری تو زمان خودش انجامدمیشه نه زودتر و،نه دیرتر هرجا خرابی کاری تو طبعت شده همه وهمه نشان از دخالت انسان توبخش عجله برای دریافت بود انتظاز نکشیده که درختی رشد کنه اون قطع گپگردن به جای اون یی نهال گوجک  قرا دادن‌رپساز  اون‌نهال انتظار یی درخت کهن سال دارن‌ که درست مثلدرخت کهن سال  اون عمل کنه ومیشه مشکل بارش سیل خرابی که درطبعت ایحاد میشه بازم‌خدادند نیروی.  به کمک رو راهی میکنه که خراب کاری همون انسان روپوش  بده  برای بهبود بخشیدن به سیستمی که خودهمون انسانهاواون عوض کردیم‌ که حرکت  به حالت طبیعی محیط،به شکل اولش باشه 

      خدا پشت. وپنا. هتون. یا حق. حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/22 06:31
      مدت عضویت: 259 روز
      امتیاز کاربر: 6115 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 509 کلمه

      به نام شاه تماشایی هستی ❤️❤️❤️

      باسلام خدمت استاد روشندلم وعاشقان طعم خدا

      لیست خواسته های من در جلسهٔ اول

      1. طعم حس کردن خالقِ جانم در تمام لحظاتِ زندگی
      2. طعم سلامتی کامل و تناسب اندام شاهانه!
      3. طعم بدست آوردن دورهٔ خداهرگزدیرنمیکند
      4. طعم قرارگرفتن درمدار بالاتر
      5. طعم ثروت شاهانه!!!

      طعم ثروت شاهانه؟! 

      استاد من اهل عجله و زیاده خواهی نیستم. من توی یک فایل شنیدم که نبایداز خدا کم بخواهیم چون خدا بهش  برمیخوره ومیگه بندهٔ من به قدرت وثروت من ایمان نداره. ولی بعداز گوش دادن فایل این قسمت دیدم حرف شما منطقیه و به خودم گفتم آخه آدم عاقل مگه تو باچندتاپادشاه نشست و برخاست کردی و رفت و آمد داشتی که همچین  خواسته ای رونوشتی؟ 

      اصلاً این ثروت شاهانه روبه قول استادچطوری میخوای جمع و جورکنی و بهش رسیدگی کنی؟ و از همه بدتر بایدهمیشه بدنبال حل مشکلات و راههای نگهداری این ثروت باشی و… 

      من روی ثروت شاهانه یه خط کشیدم ونوشتم:من دوست دارم در قدم اول استقلال مالی داشته باشم

      من دوست دارم هرلحظه از بودنم لذت ببرم. من دوست دارم صبحها بالبخند خدابیدارشوم ودرطول روز بهترین خودم باشم وبرای تمامه نعمتهایی که دریافت میکنم باعشق سپاسگزاری کنم وشب درآغوش پُر از عشق خالق جانم آرام بخواب روم وهمه چیز رابه خودش بسپارم

      ولذت ببرم از اینکه عالیترین هارا

      هرلحظه برایم فراهم میکند. 

      خدایا سپاسگزارم بابت تک تک سلول‌های سالم و هوشمند وجودم 

      سپاسگزارم بابت رشدفکری و حرکتم درمسیردرست

      سپاسگزارم بابت تک تک نعمت‌ها وامکانات که در اختیارم گذاشتی و اینکه در بهترین زمان و مکان خودم این نعمتهارادریافت میکنم 

      سپاسگزارم بابت رفتن به مداربالاتروکسب آگاهی‌های بیشتر ونزدیکترشدن به طعم دلنشین خالق مهربانم

      سپاسگزارم بابت دورهٔ خدا هرگز دیر نمی‌کند که در بهترین همزمانی آن را تهیه میکنم

      سپاسگزارم بابت سلامتی کامل و اینکه درمسیردرست درحال حرکت به سمت تناسب اندامم هستم وایمان دارم که مراحل تکامل را براحتی طی میکنم

      ازخالق مهربانم بسیار سپاسگزارم بابت خانهٔ ویلایی وبسیارزیبایم که با بهترین وسایل وامکانات آراسته شده وبسیارپرنور و دلنواز است ومن لذت میبرم از باغچهٔ بزرگ و زیبایم که تمامه گلهایش را خودم کاشتم و باعشق به آنها رسیدگی کردم و وقتی غرق گل می‌شوند ازدیدن این گلهای زیبا وچشم نواز وعطر خوش آنها روحم مست می‌شودو احساس میکنم که باغچهٔ زیباو خوش عطر من گوشه ای از باغِ بهشت است ولذت میبرم از دیدنِ نقاشیِ زیبای زنده ای که خودم با تلاش وصبوری آرام آرام آن راپرورش دادم و احساس میکنم هرگل با باز شدنش  ونمایان کردنِ زیباییش ازتلاش وحوصله ای که برای طی کردنِ مراحل رشدش گذاشتم ازمن تشکرمیکند

      منهم باید روند رشد وتکامل را از طبیعت یاد بگیرم وبرای یادگیری قوانین خدا و رشد خودم باصبوری وقت بگذارم و عاشق خودم باشم وحضور خودم رادر زمان حال حفظ کنم و بابت هرآنچه که دارم شکرگزاری کنم وباچشمها و گوشهایم و تمامه حواسم فقط جستجوگر زیباییها و نعمتهای فراوان خدا باشم وباشوق بابت آنها سپاسگزاری کنم و با دقت به نشانه هاو همزمانی ها توجه کنم تا آرام آرام بتوانم طعم خدا را احساس کنم 

      من ایمان دارم خدایی که مرا به این مسیر زیبا هدایت کرده خودش قدم به قدم مرا به سمت جلوهدایت می‌کند وعالی‌ترین ها را واردِ تجربهٔ زندگیم میکند

      الهی عاشقتم که هستی و عالی‌ترین طعم‌ها را به من میچشانی

      باصبوری ومشتاقانه ادامه میدهم❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 442 کلمه

      ب نام مهربانترینم خدای خوبم ک روز ب روز آگاهی منو بالطف و کرمش ب جهانش بیشتر می‌کنه 

      سلام استاد روشن عزیز خوشابحالتون ک انقدر خوب جهان رو درک کردید و ممنون ازتون ک دوستانه در اختیار ما گذاشتید

      حق کاملا با شماست در قانون جهان و مخصوصا قانون تکامل نمیشه دست برد….و ما باید از طبیعت الهام بگیریم شب و روز …ماه وسال….رشددانه …تولید موجود زنده ….بزرگ شدن موجود زنده وووووو……

      درسته ما نباید از پله ی اول توقع جهش ب پله ی آخر رو داشته باشیم این خیلی ب دلم نشست ک چیزیو ما بهش میرسیم ک باورش کرده باشیم و خودمونو لایق بدونیم آرزوهای بزرگی ک حتی نمی‌دونیم چ شکلین چ رنگین چ بویی میدن چجور باید توقع رسیدن داشته باشیم ….من حدودا پنج سال طول کشید. تا خداوند منو صاحب فرزند کردو بهم هدیه داد تواون مدت ذهنم فقط می‌گفت تو نمیتونی بچه بیاری اصلا بچه کار تو نیست یا ترس زیادی داشتم از بدنیا آوردن بچه…بااینکه دکتر می‌گفت مشکلی نداری اما بهش نمیرسیدم تااینکه از ته قلبم باهمه وجودم طلبش کردم و خاستمش خاستم ک باشه ک تجربه کنم ینی اون درد زایمان ‌ و دردسرارو ب جون خریدم ک داشته باشمش و خدا بهم دادوالانم دارم لذت وجودشو میبرم و خیلی چیزای دیگه رو ک بهش رسیدم هم از ته دلم خاستم و هم براش تلاش کردم و باخودم میگفتم من ب این نیاز دارم باید همه جوره قبولش کنم …

      الان دلم میخاد خاسته هامو طبق آگهی امروزم بنویسم

      الهی خدای خوبم در رحمت و برکتت رو برویم باز کن 

      خدایا روز ب روز آگاهی منو نسبت ب جهانت بالاتر ببر

      الهی دستان مهربانت رو همیشه سرراهم قرار بده

      الهی من امید تنهایی تویی خودت محافظ فرزند عزیزم و خانواده ی خوبم باش

      الهی خدای خوبم من رو در مسیر صحیح زندگی چ در راستای زندگی آرام و لذت بخش و چ در راستای تناسب اندام قرار بده

      خدایا ب من قوت بده تا بتونم ب نحو احسنت ب هنرجویانم آموزش بدم

      خدایا ب من لیاقت کمک کردن ب هم نوعان خودم رو بده

      خدایا ب من ذهن خلاقی عطا کن ک هم فرد مناسبی برای زندگی وهم مربی خوبی باشم

      خدایا ب من درک بالایی برای یادگیری بهتر مطالبی ک بهشون نیاز دارم در راستای رسیدن ب اهدافم بده

      خدایا بهم اونقدری پول و ثروت بده ک بتونم باهاش هم خودمو راضی کنم هم فرزندم رو خوشحال کنم و اطرافیان رو شاد کنم

      خدایا من عاشق دیدن طبیعت زیبات هستم دلم میخاد مرتب در طبیعتت باشم عاشق سفرم …برایم فراهم کن تازمانی ک نفس میکشم با لذت و شادی زندگی کنم 

      خدایا منو از خودت دور نکن ذهن و دلم رو با نور خودت روشن کن قلبم رو مملوو از آرامش خودت کن ک این آرامش و سلامتی بزرگترین نعمته 

      🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/25 19:26
      مدت عضویت: 563 روز
      امتیاز کاربر: 59904 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,151 کلمه

      🌷به نام دوست داشتنی ترین و آرامش دهنده ترین خدای بی نهایتی که تا کنون شناختم🌷

      درود و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر💮

      هر کدام از فایل های سایت، حاوی رازهایی مهم و کلیدهای طلایی برای زندگی هستن. و خدا رو عمیقا سپاسگزارم که در مسیر شناخت و تغییر و تناسب قرار گرفتم. 

      مهمترین دستاوردی که بهش رسیدم در زمینه ی شناخت خداوند از فایل های این دوره و فایلهای دیگری که در دوره های دیگه محوریت خداشناسی داشتن، این هست که متوجه شدم علیرغم انکار ظاهری، در ژرفای نگاهم و اعتقادم به خداوند، نگاهی انسان گونه به خداوند دارم. یعنی از عذاب الهی ترس داشتم، همواره نگران بخشش خدا بودم و این دغدغه رو داشتم که بابت گناهانم بخشیده میشم یا نه، همیشه نگران بودم که :جواب خدا رو چی بدم، چه اعمالی انجام بدم / ندم که رضایت خدا رو جلب کنم و خدا رو از خودم راضی نگه دارم، ایا بنده ی مقبول و دوست داشتنی خداوند هستم، آیا بنده ی,مورد نفرت و نفرین خداوند هستم، و هزار علامت سوال و آیای دیگه که هر لحظه از زندگیم، عذابم میدادن چون هیچوقت براشون پاسخی دریافت نمیکردم و در واقع بی جواب ترین سوالات زندگیم بودن در اون روزها و دوران. 

      مقوله ی رسیدن به خواسته ها با نگاه انسانی به خدا که واسه خودش دنیایی داشت…😁

      از طرفی آرزومند خواسته هام بودم، از طرفی این باور محدودم میکرد و مانع ذهنیم بود که : “اگر صلاح و خواست خدا باشه….” ، اگر خدا اون آمادگی و ظرفیت رو در وجود من ببینه که فلان آرزو رو براورده کنه، فلان میزان ثروت رو به من بده، و…، 

      وقتی هم که میشنیدم صلاح خدا یک باور انسانیه و در محدوده ی خدایی بودن خدا نیست، در مرتبه انکار قرار میگرفتم و خودم رو قانع میکردم که: خب خدا وقتی منو افریده، تا پایان زندگیم رو دیده، خداوند اگاهه که من صلاحیت و ظرفیت ثروتمند بودن ندارم پس نباید این ارزو براورده بشه…. تا اینکه خوشبختانه پس از هدایتم به دوره ی ورود به سرزمین لاغرها، در دوره رسیدن به ارزوها هم شرکت کردم و اونجا در اون کلاس جهانبینی و خداشناسیم یه تصفیه اساسی شد. و به همین علت هم دوست داشتم یک بار دیگه با نگاه جدید و نویی به خداوند دوره طعم خدا رو شرکت کنم تا به آموخته هام عمق بیشتری بدم. 

      ولی واقعا الان خنده م میگیره به اون همه باور اشتباه و نگاه انسانی نسبت به خدا…😁

      البته که هرگز خودم رو در این باره سرزنش نمیکنم، اون باورها ا اعتقادات هم بخشی از وجود و تکامل من بودن. با وجود اون باورها بود که من پی بردم به اینکه در نگاهم و باورهام به جهان هستی، به مسیر رسیدن به ارزوهام، ایراد و گره و نقص وجود داره. و از اون نقاط ضعف به سمت اگاهی وبیداری درونی حرکت کردم. و بالطبع هر چقدر شناختم داره نسبت به خداوند بیشتر میشه، هرچه از خداشناسی دارم عمیق تر می اموزم، (مرور هر دو دوره ی ارزوها و طعم خدا رو باهم دارم پیش می برم و تلفیق اطلاعاتشون واقعا فوق العاده ست) ، هر چه بیشتر در خدای واقعی -نه خدای انسان گونه- تفکر میکنم  و می اموزم، آرامشم بیشتر و بیشتر میشه. یعنی اولین و بزرگترین ثمره ی جهان بینی و خداشناسی جدید، رهایی و سبکبالی من هست. اتفاقا دیشب با دوستم حرف میزدم درباره خدای جدید، که ایشونم تو این دوره هستن، گفتم من تا پیش از این و با خدای قدیمیم، خیلی روحم سنگین بود، همیشه یه کنج دلم دلگیر بودم، هیچوقت شاد از ته دل نبودم، همیشه یه نگرانی هایی توی روحم و قلبم داشتم که الان هرگز ندارم. الان خیلی سبکبالم. واقعا دارم هر لحظه یه رهایی و سبکی فوق العاده شیرینی حس میکنم….☆کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها….☆! 

      ارتباط برقرار کردن با خدای جدیدم چقدر برام راحت شده. بی هیچ ادابی و ترتیبی، هر زمان هر چی دلم بخواد به خدا میگم، چقدر در طول روز باهاش حرف میزنم. چقدر راحتم در حرف زدن باهاش، چقدر عبادت و راز و نیاز برام شیرینه، دیگه عبادت برام معنای ضجه مویه و اشک و گریه نداره، عبادت برام قشنگ و تازه ای پیدا کرده، خدا رو در هر ذره ی هستی دارم می بینم، و می پرستم و عاشقشم. در سبزی بهار، در آبی اسمان، در گرمای خورشید، در زایندگی خاک، در انرژی زمین اعجاب انگیز، در خنکای گوارای آب، در صدای پر از محبت مادرم، در خنده های برادرم، در خوشحالی پدرم، در خنده های  پسر بچه ی بازیگوشی که امروز توی پارک دیدم و بهم لبخند زد و دست تکون داد و منو به مامانش نشون داد گفت: نی نی…😁😍

      هر چیزی برای من تجلی قدرت و عظمت و بی نهایت بودن خداوند جدیدمه. و هر لحظه شکرگزارش هستم که منو به این مسیر هدایت کرد. و هر وقت میخوام خیلی با احساس شکرش کنم به شیوه ی خودم با ذوق عجیبی  بهش میگم: خدایا قلب بهت که انقدر قشنگ و با سلیقه ای …. ❤️🤩

      و اما تکامل خواسته هامون…

      دیگه فکر میکنم این مساله تکامل جهان هستی و عجله نداشتن ما در طی مسیر ، برای ماهایی که اینجاییم جا افتاده و روشنه، و بحثی در این باورها نداریم. 

      دریافتیم که هیچ کجای جهان ، جهش وجود نداره، همه چیز فرایندی هست، و فرایند هم نیازمند صبر و حوصله ست. پس خواسته های ما هم باید فرایند ش رو طی کنه که اگر دچار جهش بشیم، یه جایی اون جهش کار دست مون میده چون در طبیعت و جهان هستی هم اینطوره که هرکجا جهشی وجود داشته باشه ثمره ش یک اختلال و بی نظمی خواهد بود مثل جهش های ژنتیکی و اختلال های سندرومی و ….

      پس باید گام به گام ارزوهامون رو تدوین  و تعیین و طلب کنیم. 

      مهمترین اگاهی که من در این جلسه بهش رسیدم و بسیار قلبم رو گرم کرد یاداوری این نکته بود که خدا زمان نداره و همیشه خدای بی نهایت ماست،  خدا همیشه هست. پس نیازی نیست هول بشیم و خواسته هامون رو تا پایان عمرمون تعیین کنیم. 

      من ترجیح دادم فقط برای امسالم خواسته هامو تعیین کنم، یعنی تا پایان 1402. که چون در سال گذشته به لطف هدایت خدا و اموزش های استاد مرتبه ی اول کمالم رو طی کردم و هم به تناسب دلخواهم رسیدم، هم جهان بینی و خداشناسیم تغییر کرد، و درامدم سه برابر شد، برای امسالم خواسته هایی که دارم این هست که: 

      -در مسیر با همین شوق و ذوق بمونم ، و شناختم و عشقم نسبت به خداوند عمیق تر و کامل تر بشه. و به آگاهی های بیشتری برسم. 

      -درامدم 3 برابر دیگه افزایش پیدا کنه و نسبت به سال گذشته 3 برابر بشه. 

      -شرایط شغلیم تثبیت بیشتری از سال گذشته پیدا کنه.

      -دو مرحله آزمونی که برای مقطع ممتاز انجمن خوشنویسان پیش رو دارم با موفقیت پشت سر بگذارم که بتونم گالری هنرکده خوشنویسی باز کنم.  آمین 🙏

      الهی به امید تو 

      خدایا از تو میخواهم و تو طلب میکنم

      تنها یاور و سرپرست و خداوند من تویی 

      هر آنچه از بهترین ها برای بندگانت هدایت میکنی برای خانواده تناسب فکری و استاد عزیزمون نیز هدایت و الهام کن. 💮🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1401/12/15 09:49
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 586 کلمه

      سلام به استاد عزيزم

      اين فايل هم براي من پر از آگاهي بود مثل فايل هاي قبلي

      اگر از احساسم بخوام بگم واقعا حق با شماست و سرو صداهاي توي سرم كمتر شده…بيرون بيشتر دنيال فراواني هستم . تغييرات رو دارم در خودم و فركانسم احساس ميكنم 

      شايد بقيه بگن چقدر زود تغييرات ايجاد شده ، اما من خيلي وقته دارم روي باورهام كار ميكنم و با اين سايت زمان كمي هست كه آشنا شدم و آشنا شدن با اين وب سايت و استاد عزيز عطار روشن، ادامه مسير قبلي من هست ….

      اين توضيح رو براي اين دادم كه طبق فرمايشات شما ، تكامل رو بهش اشاره كنم و بگم واقعا تكامل نياز هست در هر زمينه اي …

      به نظرم براي اينكه مسير تكامل رو طي كنيم ، ايمان به خدا و اينكه تنها قدرت مطلق اوست و خودش وعده كرده كه اگر تنها او رو بپرستيم و قوانيني كه گفته رو عمل كنيم ، به ما انقدر نعمت ميدهد كه راضي بشيم

      در ادامه فرمايشات شما استاد عزيز، كاملا موافقم كه بايد ببينيم پله بعدي كه ما رو راضي ميكنه و حالمون رو بهتر ميكنه چي هست …و از خدا توفيق بخواهيم كه اون نعمت رو درك كنيم و هي چشممون به دور دست ها نباشه 

      كه رعايت همين نكته يكي از همون قوانين بدون تغيير خداوند هست كه خداوند اشاره ميكنه كه مومنان كساني هستند كه صبور هستند و در خوبي و خير از يكديگر پيشي مي گيرند..

      خوبي و خير چيه ؟ همين كه سپاسگذار باشيم از اونچه كه داريم ..از اونچه كه بهمون داده ميشه ..و صبر داشته باشيم كه وعده خدا حقه و انقدر نعمت به ما داده ميشه راضي خواهيم شد

      من به اين نتيجه رسيدم كه خيلي از افراد كه يا حتي خودم وقتي بدون طي كردن تكامل ، آرزوهاي بزگي از خدا داريم ، خودمون رو نشناختيم و اصلا نميدونيم مثلا اگر يك باغ بيست هكتاري داشته باشيم ميتونيم يه شب توش بخوابيم يا از ترس قلبمون وايميسته 

      يا اصلا حوصله داريم دور تا دور باغ بيست هكتاريمون رو يك روز كامل قدم بزنيم ، يا اصلا حال و حوصله قدم زدن رو نداريم بعدا همون باغ ميشه بلاي جونمون كه بايد بگيم بيان درختاشو هرس كنن و هي غر بزنيم كه بابا ميخواستم چيكار بيست هكتار باغو شده دردسر واسم 

      خلاصه من خودم رو اينجوري شناختم كه اول خودم رو بشناسم به درون خودم برم ترس هامو بشناسم بعد خواسته اي داشته باشم …مثلا من اگر ترس از ارتفاع دارم چطوري ميخوام توي طبقه 90 ام يك برج زندگي كنم اصلا ميتونم برم كنار پنجره ..يا از ترس ميميرم

      اين روش منه براي نوشتن آرزوهام و فكر كردن به آرزوهام 

      اما درباره آرزوهايي كه روز اول نوشتم بايد بگم بله من با توجه به قانون تكامل نوشتم شايد فقط شماره 6 كه مربوط به فروش آنلاينم بود كه گفتم مثل جت فروشم بيشتر بشه ، يكم غير منطقه باشه و بايد برنامه ريزي كنم تا آخر سال مثلا در امد رو سه برابر چيزي كه الان هست بكنم 

      1. ميخواهم احساس لياقت را در خودم افزايش بدهم
      2. ميخواهم وزنم كم بشه(ميخوام 60 كيلو بشم)
      3. ميخواهم باور فراواني را در خودم رشد بدم
      4. مي خوام خونه مورد علاقه مون را پيدا كنم و به راحتي آب خوردن به اون خونه اسباب كشي كنم .شرايط من براي تغيير خونه يكم خاص هست واسه همين دوست دارم يك هلو برو تو گلو خدا برام آماد ه كنه…استاد عطار روشن شما ميدوني من چي ميگم
      5. دوست دارم ماشين مورد علاقه مو بخرم (تسلا)
      6. ميخواهم بيزنس آنلاينم مثل جت رشد كنه و مشتري هاي با كيفيت كه در مدار عشق هستند رو خدا برام بياره
      7. ميخوام فروش هاي عمده داشته باشم
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 758 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی به لطف خدا بریم سراغ جلسه بعدی:

      درمورد نکته اول که استاد فرمودن ببینید احساستون بهتر شده یا نه؟راستش واقعا زمین تاآسمون حال روحی من عوض شده و کلی تغییر کردم و این نشون میده که دوره داره آروم آروم ولی پرقدرت جواب میده جوری که حتی شاید تاثیرشو متوجه نشی ولی الانی که به چندروز پیشم برمیگردم و یادم میاد با چه عجزی خواستار تغییر و راه حل بودم تا الانی که این دوره رو شروع کردم زمین تاآسمون تغییر کردم جوری که حتی خودمم متوجهش نشده بودم.

      در مورد قانون تکامل که واقعا نمیدونم چی بگم . هرروزی که میگذره یا هر دوره جدیدی از زندگیم میگم واااای الان میفهمم تکامل چی بوده و قبلا هیچی نمیدونستم باز هرچی جلوتر میرم میفهمم که اتفاقا اونموقع هم چیزی نمیدونستم و الان درکم بهتر شده .اینبار هم دیگه فکرمیکردم خیلی خواسته هام واقع بینانه و اوکین دیگه .لی بازم که فکر میکنم میبینم نه بهترم میشه باشه

      اوایل که با قانون آشنا شدم نیمه اول سال 96 بود اگه اشتباه نکنم اونموقع رفتم توی جلسه ای از دوستان هم فرکانسم گفتم من یک لندکروز نیوفیس مشکی میخوام،میخوام برم کانادا و یک مقاله در معتبرترین ژورنالای بین المللی چاپ کنم.الان خودمم میخندم بهش بعد از 5سال و نیم الان تازه فهمیدم من اصلا قانونو کارنکردم و درکم درست نبوده من الان یک پراید دارم که اونم 7،8ماهی میشه که خریدمش و یک سومشم قسط داره هنوز

      این تازه برام شرایط آرمانیه و با همینم از خیلی از هم سن و سالای دور و برم جلوترم ولی این کجا و اون چیزی که میخواستم کجا؟توهم بود دیگه

      الان خیلی خواسته هام از اون زمانا معقولتره ولی همونم برگشتم مرور کردم دیدم نزدیک 30تا خواسته داشتم ولی الان میگم بیا هر10روز یا هر 20روز تمرکز بالایی روی یک خواسته بذار فقط

      مثلا من 12اسفند یه آزمون مهم دارم یعنی 17روز براش وقت دارم .از اول آذر تاحالا کلا 52ساعت مطالعه کردم یعنی درحدود روزی نیم ساعت و درکنار اون همینطور هدفای دیگم رو هم کم کم پیش بردم . حالا تنها هدفم اینه که توی این 17روز فقط همین یک کار رو انجام بدم و روزانه 3ساعت حداقل براش وقت بذارم بعد برم سراغ مراحل بعدیش و اینجوری تکامل و تمرکز رو در زندگیم تمرین کنم.و به جای پراکنده کاری توی قانون هم فقط و فقط فعلا روی این دوره تمرکز کنم و به نحو احسنت انجامش بدم

      درمورد قرعه کشی و برنده شدن هم من یک تجربه و مثال دارم.اتفاقا چندروز قبل ازینکه به این جلسه برخورد کنم دخترعموم از یکی از دوستاش گفت که خیلی سال پیش 100میلیون تومان جایزه برنده شد و اون زمان همه میگفتیم واااای خوش به حالش چه خوش شانس و فلان 

      جالبه اون روز داشت میگفت فلانی خیلی لنگه و چندین ساله نرفته سر خونه زندگی خودش و وقتی جویای اون پول هنگفت شدیم گفت اون پولو از دست داده و مجبور شده به عنوان مهریه به خانم سابقش بده و من توی دلم هم خندم گرفته بود هم ایمان و اطمینانی عجیب به قانون پیدا کردم.

      درمور تکاملم در درک قانون تکامل یه مورد دیگه ایم هست و اونم اینکه من فکر میکردم دیگه قانونو میدونم و یک سریالی رو داشتم نگاه میکردم که دختره بسیار فقیر بود طوری که حتی صاحبخونه از خونه بیرونشون کرد و جایی رو برای رفتن پیدا نمیکردن و دوتا پسر به شدت میلیارد همزمان عاشقش شده بودن و آخرش به هم رسیدن وقتی فیلم تموم شد(که اشتباه بزرگی کردم اصلا وقتمو گذاشتم روش و فقط پشیمونی و حال بد و البته وابتگی برام ایجاد کرد) با خودم میگفتم عه ببین خدا اگه بخواد اگه قسمت باشه و فلان…. چه خوب میشه و یهو 100 برابر زندگیت عوش میشه و همونجا به خودم نهیب زدم که نه اینا فیلمه همش بازیچست اسمش روشه دیگه فیلم یعنی یه چیز الکی و اینام همه بازیگرن و همه توی زندگی های واقعی خودشونن پس فرداهم باز یه فیلم و یه زندگی دیگرو بازی میکنن

      امکان نداره کسی که خیلی از تو بیشتر و بالاتره سراغت بیاد وقتی توی ذهنت لیاقت خودت رو حتی کمتر از خودتم نمیدونی و همینم نمیتونی باور کنی مطمئن باش هیچوقت فردی که به شدت از تو بالاتره سراغ تو نمیاد و به قول استا  حتی اگه  بیاد (به فرض محال) مایه دردسرته

      پس تو فعلا تمرکز کن روی اینکه هرچقدر رابطت به فرض با دوستت یا خواهرت خوبه همونو هی بهترش کنی و عمیقر و باکیفیت ترشو بخوای

      کامنتو طولانی نمیکنم خیلی عمق مطالبی که درک کردم زیاده ولی بیانش برام سخته….

      خیلی ممنونم از شما استاد گرامی و آرزوی موفقیت و آرامش بیشتر برای شما  و همگروهان عزیزم دارم.دلتون شاد باشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سولیکا
      1401/10/13 14:18
      مدت عضویت: 1163 روز
      امتیاز کاربر: 10935 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 894 کلمه

      سلامی گرم به استاد مهربانم و همه دوستان حاضر در این خانه امن الهی.جلسه پنجم رو با تغییراتم شروع میکنم من از وقتی وارد این دوره شدم از همون جلسه اولش خیلی آروم تر شدم مخصوصا جلسه سوم که گفتین باید خودتون رو ببخشید و از خدا درخواست بخشش کنید من وقتی کوله بارم و گذاشتم زمین انگار یه آدم دیگه شدم آرامشی که با خدا دارم باعث شده دنیا و بنده هایش رو از یه دید دیگه ای نگاه کنم مخصوصا در مورد خودم الان احساسم این هست که من همیشه در آغوش پر مهر خدا هستم هر روز که از خواب بیدار میشم انگار خود به خود شروع به شکر گذاری میکنم از کوچک ترین چیزها تا بزرگترینشون با دیدن هر منظره از خدا تشکر میکنم آرامش ذهنی خوبی پیدا کردم انگار اون عجله ای که قبل از دوره رو داشتم دیگه ندارم حسم عالی شده و هیجان زده ام برای برداشتن گامهای این دوره و شب رو به امید اینکه فردا چه چیزی رو در این گامها تجربه میکنم و یاد بگیرم می‌خوابم اشتیاقم بیشتر شده اصلا حرفهای بد دیگران روم اثر نداره یا رفتارشان و همش دوست دارم با خدا حرف بزنم اونم حرفهای شیرین و عاشقانه نه مثل گذشته که سرشار از گله و شکایت و مطرح کردن مشکلاتم بود و الان کاملا برام باور پذیر شده که دارم درست انجام میدم تمریناتم رو.ماآدمها خیلی عجول هستیم می‌خوایم آسانسوری بریم به طرف خواسته هامون.بله من هم اینجوری بودم چند ماه پیش که برای عروسی باید می‌رفتیم روستا خوب راهش۴ساعت بود یه ساعت اولش خوب بود ولی بقیه رو انگار منو کلافه میکرد که پس کی میرسیم خسته شدم البته اینو به زبون نمی‌آوردم ولی تو دل خودم میگفتم حالا چه کاریه که این همه ساعت تو راه باشیم و عجله داشتم برسیم اونجا تازه اونجا هم بودم میگفتم‌حالا چقدر می‌کشه تا عروسی تموم بشه بریم خونه مامان بزرگم تو راه رفتن به اونجا هم که یک ساعت بود بازم میگفتم‌خوب پس کی میرسیم و از اون عروسی هم لذت آنچنانی هم نمیبردم.اونجا هم که بودم عجله داشتم که حالا کی میریم خونه که من راحت بخوابم به کارام برسم همیشه عجله داریم مراحل طی کنیم بریم مرحله بعدحتی این عجله در بازی کردن هم صدق می‌کنه یه بازی رو که انجام میدم دوست دارم زود برم مرحله بعدی مخصوصا اون بازی های فکری و این عجله کردن کار رو خراب می‌کنه باعث میشه نه تنها استرس داشته باشیم و لذت نبریم از این فرصت بلکه هی عقب گرد هم میشیم در اون کار.ما چون میبینیم که علم آنقدر زود پیشرفت کرده در اکثر زمینه ها فکر می‌کنیم خدا هم سرعتش بیشتر شده یا سرعت رشد طبیعت ولی این طور نیست دایی من هم از بچگی در روستا کشاورزی کرده و اون موقع ها گندم می‌کاشتند ۶ماه بعد محصول میداد الانم اینجوری چند وقت پیش که اومده بود خونمون ازش پرسیدم گفت ما پاییز که گندم رو برداشت میکنیم بعدش گندم میکاریم برای بهار سال آینده و متوجه شدم که ۶ماه یک بار گندم می‌کارند که تفاوتی با صد سال گذشته نکرده شاید یه سری کود بخرن برای کیفیت محصول که خدارو شکر گندمشون امسال بهتر از سالهای قبل شده بود ولی نمیتونن در زمان رشدش خلال ایجاد کنن.تکامل جهان سرعتش تغییر نمیکنه.پس باید رسیدن به خواسته ها هم تکاملی باشه پله به پله طی کنیم و درخواست هامون رو واقع بینانه کنیم.خدا چیزی رو بهت میده که در ذهنت پذیرفته باشه داشتم فکر میکردم خوب اگه خدا یهویی مثلاً یک میلیارد پول بهم بده خوب معلومه چون آمادگیش رو ندارم سکته میکنم و هنگ میکنم که حالا با این پول چیکار کنم و باعث دردسرم هم بشه.پس تا وقتی خودمون باور نکنیم که لیاقت داشتن این خواسته هارو داشته باشیم امکان نداره این خواسته ها به من برسه حتی تو مسیرش قرار بگیرم.چرا من تو اکثر فیلمها دیدم کسی که فقیره و پولی نداره وقتی حالا تو قرعه کشی برنده میشه خیلی راحت تو چند ماه از دستش میده و به زندگی و اوضاع قبلیش برمیگرده چون آمادگیش رو ندارن.من می‌خوام درست و تکاملی به خواسته هام برسم نمی‌خوام مثل اینها نوسانی باشه یهو بهم بدن و یهو هم ازم گرفته بشه می‌خوام قدم به قدم پیش برم و از رسیدن به هر قدمش لذت ببرم و شکرگذاری کنم.این یک قانونه و قابل تغییر نیست و اصلا انتخابی نیست منم فکر میکردم خدا بنده هاش رو انتخاب می‌کنه و بهش میده ولی اینجوری نیست اونی که آمادگیش رو داره و پله به پله رفته خدا بهش داده پس من می‌خوام دوباره خواسته هام رو بازبینی کنم و واقع بینانه بهش فکر کنم و تغییرشون بدم.

      خواسته ام این بود که آرامش با خدا بودن رو تجربه کنم که خدارو شکر بهش رسیدم و می‌خوام بهتر و بهتر بشه می‌خوام استقلال مالی داشته باشم الان که بیکارم می‌خوام فعلا کاری داشته باشم که از انجامش لذت ببرم حالا به هرحال یه درآمدی هم داشته باشم که بتونم خرج خودمو در بیارم فعلا.من ماشین ندارم ولی گواهینامه دارم می‌خوام تجربه رانندگی با ماشین خودم رو داشته باشم که  یک پراید باشه.من تا حالا سفر خارج نداشتم حتی سفر داخلی هم نداشتم چرا به شهرستانهای کوچیک کنار شهرمون رفتم ولی می‌خوام تجربه سفر داخلی رو داشته باشم به یه استان و شهر دیگه.من خونه ندارم ولی می‌خوام تجربه صاحب خونه شدن رو داشته باشم.میخوام تمام دوره های استاد رو خریداری کنم که شکر خدا یه تعدادیش رو خریدم.استاد از راهنماییتون بی نهایت سپاسگزارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/09/03 14:26
      مدت عضویت: 549 روز
      امتیاز کاربر: 15020 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      من تا قبل از شرکت در این دوره ها و گوش کردن حرف های شما استاد عزیز یک آدم حساس و زودرنج بودن و از کوچک‌ترین حرف پدر مادر یا افراد دیگر ناراحت می‌شد و همش گریه میکردم که دیدی به من چه حرفی زد مثلاً نباید از اگر من رو دوست داره به همین حرف منفی رو بزنه و این یک تغییر بزرگ در من است که دارم سعی می کنم از حرفهای آدم ها کمتر و دیگر اصلاً ناراحت نشم و فقط توجه به طرز فکر خودم داشته باشم و خودم را الکی احساسات بعد را همراه با خودم نداشته باشم و انرژی خوبی همراه داشته باشم و به دیگران هم انتقال انرژی خوب و خوب خدا رو بدم وقتی حرفی ناراحت میشم سریع خودم رو به این فکر بندازم که من در مسیر تغییر کردن و در راه شناخت خدا رسیدن ب آرامش و خواسته هایم هستم ،

      وهیچ چیز نمیتونه منو از این احساس خوبم و تلاشم و قدم هام از مسیر من دور کنه و در جواب حرفی که ناراحت میکنه فقط صبر می کنم لبخند میزنم و به این فکر می کنم که من می خوام برای بهتر شدن و آدم شاد تر و مثبت تری بودن در رسیدن به خواسته هام از مسیر جدا نشم و تلاش کنم،

      وقتی به این فکر می کنم که من چقدر تغییر کردم خیلی حس خوبی بهم میده دیگه اون حالت های گذشته را ندارم دیگه خودم را تنها احساس نمی کنم و همیشه خودم را در مسیر خدا و زندگی با تم های خوب خدا میبینم ،

      که چقدر سلامتی مهم است و بابت این ثروت ارزشمند و این گوهر گرانبها خدا را شکر می کنم و در راستای این خواسته های مهم همیشه حس خوبی دارم با دیگران مهربون تر باشم کسی را قضاوت نکنم و کمتر پشت سر دیگران حرف بزنم برای خودم زندگی کنم و بیشتر توجه کنم به مسیر خودم از مسیر من دور نشم 

       و از شما استاد عزیز ممنونم بابت این دوره های خوبتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام سبحانی
      1401/08/28 12:46
      مدت عضویت: 605 روز
      امتیاز کاربر: 13076 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی

      گام پنجم زندگی با طعم خدا:قانون تکامل یا پله پله

      اول میخوام یک مثال واقعی از پدیده ای طبیعی در زندگی که خودم شاهد مرحله به مرحله اون بودم رو بیان کنم…

      من توی خونمون دوتا گل رز دارم که اونا رو از وقتی که فقط یک ساقه و چند تا برگ کوچیک بودن خریداری کردم دیروز داشتم به اونا نگاه میکردم و این فکر توی ذهنم به وجود اومد که این گل مراحل مختلفی رو طی کرده تا الان که خیلی بزرگ و زیبا شده ؛اما یادم میاد که من توی هر مرحله ای از رشد کردن این گلها به وجد میومدم و لذت میبرم و برام این موضوع واضح  شد که این گل حقیقتا توی هر مرحله ای از رشد واقعا زیبا بود و من از تماشای اونا توی هر مرحله لذت میبرم…هر روز که پامو توی گلخونه کوچیک حیاطمون میزاشتم از دیدن یکم رشد بیشتر این گلها لبخندی روی لبم می نشست و این گلها هر روز بیشتر رشد میکردن

      با خودم گفتم مثلا اگه فقط مرحله باز شدن غنچه های گل ها رو در نظر بگیریم اگه این فرایند خیلی سریع رخ میداد و گلبرگ های رز سریعا باز میشدن اون موقع باز هم ما همون لذت باز شدن چندتا گلبرگ رو در روز های مختلف و متمادی رو می بریدم؟؟حالا بیاین در نظر بگیریم که اگه کل فرایند رشد گل ها سریع اتفاق می‌افتاد و گلها خیلی سریع به حد نهایی و ایده آل خودشون میرسیدن در اون صورت باز هم مردم از پرورش گلها احساس اشتیاق میکردن؟؟

      به نظر من که نه!!!

      فکر کنم منظور استاد رو حالا بهتر متوجه میشم و ایشون هم منظورشون همینه که میگن مرحله به مرحله تکاملت رو طی کن و در هر مرحله هم از همون پله ای که قرار داری لذت ببر!! تو توی هر مرحله ای از تکامل مثل گل رز زیبا هستی و دلیلی نداره که عجله کنی که خیلی زود به حد نهایی و ایده آل خودت برسی!! عجله ای که باعث بشه پله جلوی پای خودت رو نبینی و بخوری زمین و هم زخمی هم بشی و هم در نهایت، رسیدن به اون پله آخر برات خیلیی سخت و غیر ممکن به نظر برسه و تو بیخیالش بشی..                              

      دوست دارم اینجا تاکید کنم که من با اینکه چند جلسه از این دوره رو طی کردم ولی به بعضی از آرزوهای گام اول مثل آرامش بیشتر در زندگی یا ارتباط بهتر با اطرافیان رو تجربه کردم…خدایا شکرت             

      تمرین :اصلاح آرزو هایی که واقع بینانه نبودن! 

      •  دلم میخواد هر روز خدا رو بیشتر حس کنم در زندگیم …طعمی که از خدا دارم حس میکنم در زندگیم عالیههه.    
      • دلم میخواد شرایطی به وجود بیاد تا بتونم به راحتی محصولات مد نظرم  رو از سایت داشته باشم و ازشون استفاده کنم.
      • دوست دارم مسافرت خارجی رو تجربه کنم 
      • دلم میخواد تجربه سفر با هواپیما رو داشته باشم 
      • دلم میخواد تجربه هتل و رستوران با امکانات خوب رو داشته باشم 
      • دلم میخواد شرایطی فراهم بشه تا یک ماشین در سطح متوسط رو برای راحتی کارهام در اختیار داشته باشم 

      ممنون از استاد عزیزم که این اطلاعات بی نظیر رو در اختیارمون میزارن و من هر گام بیشتر خط فکری ایشون رو تایید میکنم و از ته قلبم به خاطر توانایی ایشون در تغییر باور های اشتباه خودشون و دیگران تحسینشون میکنم و اول از خدا بعدش از ایشون بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این مسیر زیبا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1401/06/24 17:27
      مدت عضویت: 1368 روز
      امتیاز کاربر: 18417 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,638 کلمه

      زندگی با طعم خدا (جلسه پنجم)

      سلام به همه هم مسیرانم

      در ابتدای این تمرین دوست دارم، اشاره کنم به باراولی که من این دوره راگذراندم. اگر به پایین صفحه در تاریخ ۲۵ آذر ماه سال ۱۳۹۹ مراجعه فرمایید؛ میبینید که من آرزوهای خودم را آنجا در این تاریخ، نوشته آم:

      • 3. من دوست دارم درشغل در حال حاضرم تا 3 ماه اینده استخدام دایم بشم.
      • 15. من دوست دارم یک ماشین شاسی بلند نیسان داشته باشم.
      • 16. من دوست دارم به الاسکای امریکا ویا جزایر هاوایی سفر کنم.

      جالب است که یکی از موارد آن استخدام دایم در یک شغل است، که دقیقا یکماه است من آن را پیدا کرده ام. یکی دیگر از آنها داشتن ماشین شاسی بلند نیسان است که دقیقا حدود یکسال و دو ماه پیش آن را نقد خریدم و از داشتن آن و سوار شدن در این ماشین، همیشه لذت میبرم. دیگری سفر به جزایر هاوایی است. من دقیقا نوروز سال ۱۴۰۰ در یکی از جزایر هاوایی بودم و سال تحویل را آنجا گذراندم . بسیار از استاد سپاسگزاری میکنم؛ مخصوصا بابت این دوره زیبا و هم بابت این جلسه فوق العاده .

      تاثیرات این دوره تا آلان در زندگی من:

      در این قسمت، من میخواهم با ذکر یک اتفاق واقعی، تاثیرات این دوره را بازگو گنم:

      دیروز همسر و پسرم، سر یک مساله کوچک از من ایراد گرفتند. عنوان کردن این مساله از سمت همسرم، خیلی با حالت عصبانی و تندمطرح شد. من ازشون دلخور شد م و دلخوری ام را عنوان کردم.بیان دلخوری ام، باعث شد که همسرم، هم بیشتر عصبانی شود وصدایش را بالا ببرد. من در حالیکه گریه میکردم  و بغض کرده بودم،  بلند شروع کردم جواب او را دادن. هر چه من بیشتر منطقی توضیح میدادم و به خاطر  تندی رفتار او با خودم از طریق داد زدن؛ گریه میکردم،  همسرم بیشتر داد میزد. من یاد حرف استاد افتادم که گفته اند : « هیچ رابطه ای یک شبه به خشم تبدیل نمی‌شود، بلکه در طی مدت زمان طولانی، عشق و علاقه تبدیل به نفرت و کینه میشود.» من یک دفعه تصمیم گرفتم و جواب همسرم را ندادم، در حالیکه او هم همزمان به من میگفت:«  دیگه باهام حرف نزن. » من رفتم توی اتاق خواب و خیلی دلخور،  گریه ام گرفت. چند دقیقه ای گذشت و یادم افتاد، میخواستم که در برنامه ام امروزم، دستشوییها و حمام را تمیزکنم. یادم افتادم که میخواستم کل خانه را جارو کنم و قسمتهایی  را تی بکشم. شروع کردم به انجام تمام این کارها، البته بین انجام  آن  کارها، یکمی هم روی تخت دراز میکشیدم و وقتی همسرم برای درخواست چای و کیک، چند ساعت بعد سراغم آمد من گفتم :« نه، میل ندارم.» چون ناراحت بودم، دوست نداشتم در حال ناراحتی؛ خوردن را دلیل دلخوشی و لذت و تفریح خودم قرار بدهم. تقریبا حدود ۷ساعت گذشت و من غیر از آب؛ چیزی نخوردم. رفتم توی تراس و برگ‌ها را هم جمع کردم و کل تراس را هم جارو کردم. من شاید دایم بغض میکردم و گریه هم میکردم، اما خواستم عنوان کنم که در تمام آن ساعت‌ها؛ فقط داشتم با خدا حرف میزدم که من را دوست داشته باشد و هم اینکه او کمکم کند  که من خود م را دوست داشته باشم. در درجه دوم، من فقط اهدافم  را دنبال کردم، من حتی مثل قبل، باضعف؛ تنها به خوردن پناه نبردم. در درجه سوم،  من کل خانه را تمیز کردم و خانه براق شد؛ باانکه گاهی از شدت بغض به خاطر اتفاقی که افتاد ه بود، گریه هم میکردم. من حدود ۷ ساعت بعد، همسرم را در اتاق خواب دیدم که وارد شد و شروع کرد با ارامش  با من حرف زدن. من از شدت خستگی، روی تخت دراز کشیده بودم و همچنان اگر گریه ام میگرفت و اشک‌هایم سرازیر می‌شد، من اهمیتی نمی دادم. گاهی دوست دارم که احساساتم بیرون ریخته بشود؛ حتی اگر گریه باشد. همسرم لب تخت نشست و شروع کرد با ارامش با من حرف زدن. من بیشتر گوش میدادم و تا زمانیکه لازم نبود، جوابی  نمیدادم.  ‌فقط اگر مجبور بود م جواب بدهم،  جواب‌های  کوتاه میدادم. او ازخستگی یک هفته قبلش گفت. از اینکه همان روز صبح زود  رفته بود با دوستانش فوتبال بازی  کرده بود و خیلی کم خوابی در طول هفته کاری اش  داشته بود. او گفت که دو نوع خورش با پلو درست کرده است و درخواستش این بود که من برای خوردن شام، به او و پسرم ملحق شوم. من قبول نکردم، چون گفتم :« تو با ناراحتی از من، غذاها را پختی. » او قسم خورد که او فقط میخواسته  بامن حرف نزند که تمرکزش روی غذا پختن باشد، ولی غذا را باعشق پخته است. من ازش خواستم که برای من هدیه ای بخرد تا من بتوانم آن همه حرفهای نامربوط و دادهایش را فراموش کنم. من بیشتر شاهد بودم که او از من گله کرد تا من از او. تنها گله من از او؛ داد زدن او جلوی پسرم بود. بالاخره، من سر میز شام رفتم و یک سوم بشقاب را توانستم بخورم. اصلا خودم باورم نمی‌شد،  چون بیشتر موقعها من بعد از چنین  آتفاقاتی،  بیشتر از سهم معمولم به خوردن میپرداختم. من متوجه شدم که همین ۵ جلسه در من تاثیر گذاشته است، چون باانکه همسرم از من گله داشت؛  ولی من همچنان منطقی رفتار کردم. ساعت‌های زیادی را به تمیزکاری مشغول بودم و دوباره برای برقراری رابطه، قدم گذاشتم و نهایتا با او شام خوردم . من فکر میکنم که در کنار آنهمه بغض و گریه،  که بدون کنترل از چشم‌هایم جار ی میشد، من فقط ازخدا میخواستم که بهم کمک کند که من خودم را دوست داشته باشم. این رفتار خودم را باانکه بهترینم نبود، خیلی دوست داشتم چون اگرآدم قبل از این ۵ جلسه بودم؛ تنها به انتقام از همسرم و یا کینه و نفرت از او مشغول میشدم و از کاه، کوه بزرگی میساختم. من مرتب بابت سلامتی خودم، همسرم  پسرم هم در آن ۷ ساعت‌؛ در حال سپاسگزاری بودم. الان دوست دارم که نظر شما عزیزان را راجع به این  داستان واقعی بدانم. دوست دارم بدون قضاوت راجع به اتفاقی که افتاده  که مثلا اگر اینکا‌ر را انجام میدادی بهتر بود، از شما فقط راجع به اتفاق و رفتاری که از من سر زده است، بشنوم. منظورم، راجع به کارها و  رفتاری که ازم سر زد ه است، نظرتون را دوست دارم؛ بدانم. بسیار خوشحالم که بااین شجاعت ، به راحتی  توی آین سایت؛ احساس ارامش میکنم که حتی راجع به گفتگوی خصوصی خودم با همسرم، اینجا مطلب میگذارم. این احساس امنیت واقعی در این سایت مجازی را بسیار دوست دارم، چون بهم ارامش خاصی می‌دهد.

      لیست خواسته های من در جهت واقعی تر کردن آنها در جهتی که زندگیم را بهتر کند:

      من دوست دارم که خودم را بیشتر دوست داشته باشم و برای خودم احترام و ارزش بسیار زیادی قایل شوم. من دوست دارم که رابطه خیلی خوبی با خدای خودم داشته باشم و رابطه ام را با او نزدیکتر کنم. من دوست دارم که بدنی سالم، متناسب و شاد داشته باشم. به خاطر خودم و فقط به خاطر خودم، بدنم سالم و متناسب بشود. من یا میمیرم و یا متناسب و لاغر میشوم.

      من بسیار خوشحال هستم که با این دوره و کمک استاد و دوره رسیدن به ارزوها- ۱، توانستم  شغلی را که داشته  داشتم و حتی فراتر ازحد انتظارم بود را، به دست بیاورم. الان دوست دارم که غیر از اینکه با عشق سر کار بروم و به خانه برگردم، هر روز یک قدم در ان پیشرفت کنم. من دوست دارم که انسانهای دور و برم را قلبا دوست داشته باشم.‌ من دوست دارم که خانه مورد دلخواهم را به زودی بخرم،  ولی در عین حال خانه دلم شاد باشد و درونم در ارامش باشد.

      من دوست دارم که ماشین مورد دلخواهم را به زودی بخرم. من دوست دارم که هر موقعی دلم خواست لباس بخرم، و‌ آن را بدون پرو کردن بخرم. من دوست دارم به مسافرتهای مختلف در اقصی نقاط دنیا بروم و بیشتر درآمدم را برای تفریح کردن خرج کنم.

      من دوست دارم که رابطه ام با همسرم بسیار خوب و صمیمی بشود جوری که، دیگر داد و عصبانی شدن سریع او را نبینم و به جایش صبوری او را ببینم و ارام بودن خودم را در کنار او ببینم. من دوست دارم که با پسرم رفتار دوستانه ای داشته باشم و از موفقیتهای پیاپی او دایم لذت ببرم و همیشه بابت سلامتی اش دعا کنم و او را به خدا بسپارم. من دوست دارم همه انسان‌ها را دوست داشته باشم و دیگران هم، همه مرا دوست بدارند و با احترام و دوستانه با من برخورد کنند.

      من دوست دارم که حیوانات را دوست داشته باشم مخصوصا پرندگان را. من دوست دارم که هرروز آراسته باشم و به زیبایی ظاهری ام برسم. من دوست دارم که اوضاع اقتصادی پیوسته و‌ منسجمی داشته باشم و هر روز ان را به سمت بهبودی ببینم.

      من دوست دارم که سلامتی کامل داشته باشم و در هر لحظه با ارامش زندگی کنم. من دوست دارم که استقلال مالی داشته باشم و برایخودم هر خریدی که دوست دارم را انجام بدهم. من دوست دارم که به راحتی و آسانی و بدون استرس، به مسافرت بروم و یا پول خرج کنم و یا اینکه به رستوران بروم و یا به جاهای مختلف دنیا سفر کنم و یا برای ‌دیگران هدیه بخرم.

      من دوست دارم که هر لباس شیکی را که دوست دارم، بتوانم بخرم و یا بپوشم. من دوست دارم که احساس ارامش درونی داشته باشم. من دوست دارم که هر چیزی را که در هر لحظه دوست دارم را از منوی خدا انتخاب کنم و آن را سفارش دهم و آن را دریافت کنم.

      این جلسه یکی از بهترین جلسه های زندگی با طعم خدا است. بسیار سپاسگزارم استاد از این همه آگاهی و محبتی که در دل ما ایجادکرده اید. خوشحالم که در دوره زندگیم در دنیا، انسان‌هایی مثل شما وجود دارند که پیشرفتها و آگاهی‌های خودشون را در اختیار دیگران به رایگان قرار می‌دهند. اجرتان با خداوند یکتا.

      روز پنح شنبه ۲۴ شهریور  ماه سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق  ۱۵ ماه سپتامبر  سال ۲۰۲۲ میلادی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 28 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/09/11 14:10
      مدت عضویت: 1324 روز
      امتیاز کاربر: 12696 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 750 کلمه

      سلااام

      من عاشق دوره ی زندگی با طعم خدا هستم . این دوره آرامش عجیبی داره ، کاش از این دوره یه واکسن میساختن که همه موقع به دنیا اومدنشون ازین واکسن میزدن تا یه وقت دچار مرض بی ایمانی نشن و بدنشون با ویروس ضعیف شده ی بی ایمانی میجنگید و دیگه تا آخر عمرشون ایمن بودن. 

      ولی حالا که نمیشه این اتفاق بیوفته و این فقط یه خیال قشنگه پس من میتونم فقط توی این مسیر بمونم و ادامه بدم .

      صحبت هایی که درباره ی خواسته هامون کردید خیلی خیلی درست بود ، من فکر میکنم همین که ما یهو از خدا و کائنات یه چیز بزرگ و دست نیافتنی میخوایم یعنی ما دچار تله ی عجله شدیم ، عجله هم از بی ایمانی میاد یعنی اگه ما همین آگاهی های این جلسه رو عملی کنیم کافیه تا از دو تا حربه ی خیلی خیلی خونه خراب کن رها بشیم که یکیش بی ایمانیه و اون یکیش عجله. ما اگه عجله نداشته باشیم پله پله جلو میریم ولی اگه عجله داشته باشیم نه تنها ممکنه دیر تر برسیم بلکه ممکنه اصلا نرسیم . چند سال پیش مامانم صبح که میخواست بره سر کار عجله داشت و انقدر تند از پله ها رفت پایین که آخرین پله رو ندید و پاش پیچ خورد و شکست. آیا مامانم با عجله کردن زودتر به سر کارش رسید؟ نه! تازه برای چند هفته هم نتونست بره سر کار . پس ما باید حواسمون به خودمون باشه ، یه دید کلی نسبت به پله ها داشته باشم و توی هر مرحله فقط به پله ی بعد فکر کنیم نه اینکه همش پله ی آخرو ببینیم و به خودمون بگیم بدو، هنوز نرسیدی ، پس کی میخوای برسی؟ 

      خدا همین جاست ما اگه به خدا ایمان داشته باشیم دیگه نیازی نداریم به چیزی در آینده نگاه کنیم نه اینکه بی خیال آینده بشیم ، نه. ولی بیشتر تمرکزمون روی زمان حاله و دست توی دست خدا از پله ها بالا میریم . ولی اگه اصلا خدا رو نبینیم و فقط در ترس از آینده باشیم خب خدا هر چقدر هم که بخواد دست ما رو بگیره میبینه که دو تا دستای ما پره و توی یکی از دستامون ترسه و توی اون یکی هم دست شیطان. 

      به خاطر همینه که ما بعضی وقتا از رحمت خدا ناامید میشیم چون خودمون هیچ جای خالی ای توی دستامون نگذاشتیم ولی مدام به خدا التماس میکنیم که دست مارو بگیر و از روی زمین بلندمون کن ، خب خدا هم همین کارو میخواد انجام بده ولی ما با اختیار خودمون یه سری مانع گذاشتیم جلوی راه خدا . این مانع ها باید از بین برن و هیچ کار اضافه ای لازم نیست . همونطور که استاد گفتن ما از خود خداییم و تا این موانعو از بین ببریم پرت میشیم توی دل خدا ، حتی ازش خیلی هم دور نیستیم ولی همین چند تا مانع کوچکی هم که با کمک شیطان ایجاد کردیم خب وقتی از بین برن بعدش ما چسبیدیم به خدا.

      من رفتم و دیدگاه خودمو توی جلسه یک و خواسته های خودمو خوندم ، یه سری هاش نیاز به اصلاح داشت که الان مینویسمشون و ایمان دارم به خدای بزرگ که به همشون دست پیدا میکنم چون لیاقتشون رو دارم و توی خودم میبینمشون.

      و یه چیز دیگه ای که خیلی خوشحالم کرد این بود که به خیلی از اونهایی که نوشته بودم رسیدم و این منو سر ذوق اورد. خدایا شکرت. 

      یکی از خواسته هام اینه که هر روز اندازه ی یه سر مورچه ایمانم به خدا بیشتر بشه و معجزه ها و نشانه هاشو هر روز توی زندگیم ببینم ، بعضی وقتا میشه انقدر توی روزمرگی هام زندگی میکنم که متوجه معجزه های کوچولو کوچولوی خدا نمیشم . من اینو دوست ندارم و میخوام خدارو خیلی خوب بچشم و حسش کنم . اگه هر روز یه سر سوزن ایمانم بیشتر شه بعد از یه سال میبینم 365 تا دونه ی ریز ریز ایمان ریخته روی زمین ذهنم و اون موقع دیگه وقت درو کردن ثمره ی این بذر های کوچولوعه

      دوست دارم رفتارم درست بشه و دیگه پرخوری نکنم و ریشه ی این رفتار اشتباهو هر چه زود تر پیدا کنم و رفتار درست رو جایگزینش کنم.

      میخوام 70 درصد شب ها وقتی میخوام بخوابم از خودم رضایت داشته باشم.

      دوره ی تکرار لاغری با ذهن رو تموم کنم و بهش پایبند بمونم.

      تموم کار های لیست اقدامات عقب افتاده و نصفه نیمم رو تکمیل کنم.

      هر روز میثاق نامه بخونم و تاثیراتشو ببینم.

      همین 

      من همینا رو از خدا میخوام برای الان و وقتی به اینا رسیدم ، قدم های جدید بر میدارم. 

      خدیا شکرت

      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/23 15:31
      مدت عضویت: 1619 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,245 کلمه

      روز ۴۵ تکرار 

      جلسه ۵ زندگی با طعم خدا

      سلام و درود به دوستان عزیز و استاد گرامی 

      سپاسگذار خداوندم برای دیدن و بودن یک روز دیگه که اگر بخوام آگاهانه به خودم و اطرافم نگاه کنم هر لحظه زندگیم پر از معجزه است ،همینکه چشمانم این متنو میبینه،مغزم پردازش میکنه و انگشتانم مینویسه ،جزئی از معجزات زندگی ست 

      ۱۰۰ درصد گوش دادن و کسب آگاهی در تغییرات من تاثیر زیادی داشته و هر لحظه هم تاثیر  داره ،بلخره ما وقتی داریم این فایلهارو گوش میکنیم تا حدودی آگاهی وارد ذهن ما خواهد شد اینکه ما چقدر از آگاهی ها در مسیر زندگیمون استفاده میکنیم مهمه

      مثلا من دارم در مورد خداوند ،آرامشش،اطمینانش، فراوانیش،مهربانیش،گسترشش،بخشش و بزرگیش صحبت میکنم ،مینویسم و اطلاعات جمع آوری میکنم ولی ازشون استفاده نکنم فایده ای نداره ،باید آرام آرام نجواهای منفی ما بره بسمت آرامش بیشتر که اینم یه مدت کوتاهی ذره ذره طول میکشه که کدهای قبلی کمرنگ بشن و کدهای جدید دانلود بشه

      مثلا من الان در شرایط جالبی بسر نمیبرم اگر بخوام مثل گذشته فکر کنم که تا الان دیونه شده بودم ولی میام آگاهانه ( البته که راحت نیست) مسیر فکریمو عوض میکنم ،ذهنم دوست داره منو با حرفاش تا ته دره غم و اندوه و ترس ببره ولی من با ابزارهایی که تا الان یاد گرفتم خودمو از دست ذهنم نجات میدم و میارمش سمت آگاهی های جدید

      این اتفاق ثانیه ای برای من رخ میده  یعنی ذهنم میاد منو میترسونه که دیدی چه اتفاق بدی واست افتاد،  چرا قوانین کمکت نکرد ؟ و مدام از این حرفا بمن میزنه و من برای آرامش خودم میام از قدرت های خداوند برای خودم حرف میزنم 

      مثلا به خودم میگم آروم باش ،کف دریای متلاطم هیچ وقت دیده نمیشه ولی با آرامش میتونی تغییر جهت بدی و بری تو دنیای شادی و سلامتی ،به خودم میگم ببین فریده چندین سال دستتو گذاشتی تو دست شیطان و هر جایی خواست بردت ،ریموت درونتو دادی دستش حالا دیگه وقتشه با اینهمه  آموزش که یاد گرفتی بلندگوی مغزتو ازش بگیری و بدی دست خدا

      حالا که داری خدارو میشناسی ،قبلا بدون اعتقاد بسمت خدا میرفتی و مطمئن بودی خدا باهات زاویه داره و لجه ،دوستت نداره،  الان که داره اعتقادت شکل قویتری میگیره ،پس از قدرت خدا استفاده کن، خدارو نمیبینی؟ مگه خود خدا نگفت آنهایی که به غیب ایمان بیارن به آنها می افزایم 

      الان وقتشه ،تا حالا یاد گرفتی ، الان وقت ایمان داشتنه ،دیروز داشتم تمرینات یه دوره دیگمو انجام میدادم یهو با این باور روبرو شدم که من سالها از خدا میترسیدم و فکر میکردم اگر بهم نزدیک بشه یا بهش نزدیک بشم ،یکی از عزیزانمو ازم میگیره یا اگر دارم از زندگیم لذت میبرم و حالم خوبه یه صدایی که فکر میکردم صدای خداست بهم میگفت زیاد خوشحال نباش حالا که یه بلایی آسمانی روت نازل کردم میفهمی که زیادی نباید خوشبخت باشی 

      و این صدا این چند سالی که من دارم خوشحالتر زندگی میکنم مدام اذیتم میکرد و من همیشه منتظر یک اتفاق  بد بودم و میترسیدم زیاد خوش بگذرونم حس میکردم اون صدای ترسناک همیشه پشت سرم داره میاد و بلخره زهرشو روی زندگیم میریزه

      این چند وقت که تو تضادهایی هستم بشدت داره باورهای تضعیف کننده و ترسناکی از مغزم بیرون میریزه که سالها بصورت یک صدا در سرم شبانه روز میپیچید و من فکر میکردم طبیعیه و بصورت یک استرس دائمی حسش میکردم

      الان متوجه میشم که من نسبت به خدا ترس های زیادی داشتم که سالها با خودم حملشون کردم بدون اینکه متوجه بشم ،من حتی میترسیدم به خدا نزدیک بشم ،هر چند ظاهری میگفتم خدا مهربانه ولی بشدت باور داشتم خدا بهم نزدیک بشه زندگیم بهم‌ میخوره و یه اتفاق بدی میفته

      وای که من سالها منتظر وقوع حوادث بودم و وقتی رخ میداد میگفتم‌ دیدی اتفاق افتاد ،دیروز تا حالا که این جنس باورهارو در خودم شناسایی کردم دارم باهاشون روبرو میشم و بصورت منطقی به خودم میگم که اینها تصورات من بوده نه حقیقت جهان 

      من دنیا رو با عینک ترس و بدبیاری نگاه کردم ،جهان هم یک سیستمه همون هارو برای من میاره ،اگر لباس قرمز بپوشیم آینه رنگ قرمز نشونمون میده چرا انتظار داریم سفید نشون بده 

      همونجوری که اون عینک بدبینی زده شد بر ذهن و وجود من ،میخوام اون عینکو بردارم تا از این به بعد جهانو زیبا ببینم ،تا جهان هم فقط زیبایی هاشو نشونم بده ،وقتی من سالها گفتم دنیای لعنتی ، انتظار برکت داشتم  ازش 

      تمام عمر در انتظار وقوع یک حادثه بودم خب باهاش روبرو میشدم ،حالا بیام آگاهانه ذهنمو تربیت کنم منتظر معجزات خداوند باشه  منتظر شادی بیشتر باشه سلامتی بیشتر باشه ،چرا همش فکر میکنم الان یه خبر بد بهم میرسه؟

      چونکه این ذهن تربیت شده برای محافطت از من ،الگوها و خانواده هم که خودشون یه گلوله منفی نگر بودن ،معلومه مدام منو میبره تو دایره اضطراب  ،حالا من در جاده منفی ها،ترس ها و کمبودها هستم ،باید ریز ریز ذهنمو ببرم تو مسیر خواسته هام و از جاده ترس ها بیام بیرون

      دیروز تا حالا هر چی اضطراب میگیرم که اینجوری میشه اونجوری میشه ، به خودم میگم خدا بزرگتر از کدخداست ، من همه چیزو به خدا میسپارم ،اون حمایتم میکنه ،هر چند قبلش با خودم صحبت کردم که خدا موجود ترسناکی نیست و با تو خصومتی نداره 

      هر وقت مضطرب میشم به خودم میگم‌ فریده ما باید منتظر چیزهای خوب باشیم ،تغییر بده افکارتو ،بیا بیرون از اون جاده زشت و بدرنگ 

      و خدارو شکر این هفته ای که برام سخت بود داره کم کم روانتر میشه ، دوست دارم بیشتر به خدا اعتماد کنم بجای اینکه  بترسم ازش ،من تمام این اتفاقاتو برکت زندگیم میدونم ،اگر قبلا فکر میکردم لعنت هستن ولی میخوام اسم های جدید روی رویدادهای زندگیم بذارم تا خدا هم به همون اسم ها پاسخ منو بده

      میدونم ساخته شدن این باور که (هر مسئله ای در زندگی من  برکت است ) به کار کردن نیاز داره که خدارو شکر دارم کدهای قبلیو کمرنگ میکنم و باورهای جدیدو جاسازی میکنم ،مطمئنم جهان هستی بمن کمک میکنه وقتی که میبینه من برای تغییر و رشد درونیاتم دارم تلاش میکنم ،دنیا هم راه هارو برای من باز و آسونتر خواهد کرد،دوست داشتم تجربه شناسایی باورهای تضعیف کننده م و ساختن فرمول های جدیدمو به اشتراک بذارم 

      باید به تغییرات جزئی خودمون هم توجه کنیم چونکه ذهن دوست نداره ما متوجه پیشرفت هامون بشیم که اگر آگاه بشیم توانمند و قدرتمند میشیم و دیگه به مزخرفاتش گوش نمیدیم و یادآوری موفقیت ها مارو بسمت موفقیت بیشتر هدایت میکنه 

      مهم اینه که بتونیم با آموزش ها ،نجواهای منفی درونو کمرنگتر کنیم چونکه  تاثیری که از حرف های منفی باف میگیریم مارو میبره بسمت توجهات ناسالم و باعث جذب ناخواسته ها میشه و انقدر زیر پوستی انجام میده که وقتی به خودت میایی که سالها گذشته و یه عالمه انرژی ناخوب با خودت حمل کردی

      مثلا من مدتیه تونستم صدای نجوای منفی که در مورد چاقی میگه رو  کمرنگ کنم ، من خودمو متقاعد کردم که من همینجوری عالی م و نیازی نیست تغییری کنم و تمرین کردم و هنوزم تمرین میکنم که از خودم ایراد نگیرم 

      بدلیل اینکه تربیت گذشته من بیشتر روی این پایه بود که خانواده و اطرافیانم توجه و تمرکز میکردن روی نقص ها و ایرادات من ،ذهنم یاد گرفته بود که بره بگرده برای من نقص های بیشتریو جمع کنه 

      و این نوع تربیت باعث شده بود من مدام خودمو ناقص و کم و دوست نداشتنی ببینم ،از خودم مدام ایراد میگرفتم ،فکر میکردم زشت ترین دختر دنیا هستم اعتماد بنفسمم پایین بود چونکه عزت نفسی نداشتم 

      پس ذهن من با ذره بینش سالها دنبال ایراد گرفتن از من بود حالا من از شانس بدم ،چاق هم بودم که دیگه بدتر و شخصیت های مستبد درونیم دیگه با شلاق بالای سر من بودن ،دقیقا همون چیزهاییکه از والدینم شنیدمو خودم با خودم انجام میدادم

      حالا من اومدم اون ریتم قبلی تربیت خودمو تغییر دادم ، مثلا بجای ایراد گرفتن از خودم وقتی میرم جلوی آینه به خودم میگم قربونت بشم دختر زیبا ،دوست داشتنی و جذاب من ،من خودم حامی تم ،ازت مراقبت میکنم ،خودم دوست دارم ،اگر دیگران نتونستن تورو دوست داشته باشن اونها دوست داشتن بلد نبودن 

      برای این تمرینات آلارم ساعتمو کوک کردم هر ۱ ساعت یکبار ، که با خودم عشق ورزی کنم ،کاری که با من نکردنو خودم با خودم انجام میدم

      قبلا استاد میگفتن جلوی آینه میرید اگر نگاهتون به قسمت های چاق بدنتون میخوره نگاهش نکنید و روش حساس نشید،قبلا حالم بد میشد میدیمشون  ولی الان من به اون مرحله رسیدم که اتفاقا جاهایی از بدنمو که دوسشون نداشتمو بوس میکنم ،اتفاقا واضح نگاهشون میکنم و بهشون میگم که دوسشون دارم ،که اونها متعلق بمن هستن و من ازشون فرار نمیکنم

      دارم باهاشون دوست میشم‌،نوازششون میکنم بهشون میگم من باعث اون شکلی شدنشون شدم و کنارشون میمونم ،خلاصه دارم با تک تک اعضای بدنم که باهاشون قهر بودم دوست میشم

      مثلا من سالها با بازوهام قهر بودم و مدام سرزنششون میکردم و پیش همه ازشون بد میگفتم ولی انتظار داشتم لاغر بشن و برام خوب کارهامو انجام بدن ،من دیگه چه ظالمی بودم 

      الان بهشون عشق میدم و میدونم بدنم خیلی هوشمنده ،میفهمن من دیگه باهاشون خصومتی ندارم ،اونوقت اونها هم با من آشتی میکنن ،خدایی من با کل بدنم که قهر بودم ،با جهان ،خدا و آدم ها هم که تو جنگ بودم و فکر میکردم همگی میخوان منو اذیت کنن  با اینهمه خصومت خوبه که الان زندگی نرمالی دارم 

      و مطمئنم الان که اونهمه نفرت ،رنجش،غم،ترس،استرس،چاقی،باورهای تضعیف کننده ووو از من کنده شده و در حال کنده شدنه ،زندگیم بسمت عشق و برکت بیشتری هدایت خواهد شد و چونکه قوانینو میشناسم میدونم بزودی همه چیز بهتر میشه 

      یادمه ۲ سال پیش تو کامنتم خیلی از خواسته هامو نوشتم ،در جلسه اول که این دفعه میخواستم بنویسم و الان رفتم نگاه کردم متوجه شدم  بیشتر در مورد تغییر کردن درونیاتم نوشتم ،در مورد باورهای قدرتمند کننده نوشتم ،در مورد شناخت از خودم و خدا نوشتم و بیشتر در مورد رشد درونی خواسته داشتم

      در اصل وقتی درونیاتم،باورهام و انتظاراتم تغییر میکنه مطمئنا من وارد مدار نعمت و برکت خواهم شد ،وقتی شناخت من از خدا بیشتر بشه من وارد مدار خداوند میشم ،وارد جاده مستقیم خداوند که بشی  ، اونجا همه چیز هست ،مگه میشه تو جاده خداوند باشی حالت بد باشه ؟ یا بدبخت باشی ؟ یا بیمار باشی؟

      هر چند قبلا برعکس تمام اینهارو باور داشتم ولی با شکستن اون عقاید دارم فرمول های جدید جاسازی میکنم که وقتی یکمی جون بگیرن زندگی من در تمام قسمت هاش دگرگون میشه ،که خدارو شکر  همین الان هم تغییرات زیادی داشتم 

      به اندازه ای که خداوند رو در مغزم جدید بسازم ،خداوند جدید برای من کار میکنه که هر چقدر کفه ترازوی فرمول های جدیدو پر کنم میتونم راحتر و زیباتر زندگی کنم 

      یادگیری و عمل کردن و بهره گرفتن از این آموزش ها نیاز به درک متفاوت داره ، ۴ ساله که دارم در مورد خدا،ذهن،باورهای قدرتمندکننده و تضعیف کننده ،جهان و قوانینش و انرژی وووو تحقیق و مطالعه میکنم ،ولی این کدهایی که اول کامنتم نوشتم تازه برام باز شده 

      مگه من در دوره ها نبودم؟ مگه من تمرین نمیکردم ؟ تمرین میکردم در دوره ها بودم ولی بیداری و درک مطالب تو یه زمان خاص بوجود میاد ، برای یکی ۶ ماه زمان میبره برای من ۴ سال زمان برده ،نه اینکه تو این ۴ سال هیچ درکی نداشتم نه درک داشتم ولی به اندازه ای که فهمیده بودمش و الان هم به اندازه فهمم ،درکش میکنم

      میدونم سال آینده و آینده تر یجور دیگه ای میفهمم و این درک ادامه داره ، باید تربیت های گذشته و فرمول های قدیمی خارج بشن تا داده های جدید دانلود بشه ،هر چند فرمول های قدیمی هستن ولی این ما هستیم که انتخاب میکنیم کدوم فایل مغزیمونو استفاده کنیم 

      قبلنا وقتی میخواستم از خدا درخواستی کنم اولا که اعتقاد به دریافتش نداشتم  ،فکر میکردم حالا به خدا میگم چه چیزهایی میخوام  ولی بهم نمیده که ،یعنی با باور نگرفتن و نشدن میگفتم ،باور داشتم که خدا برای من که نمیخواد 

      از اونجاییکه همیشه بلند پرواز بودم و خواسته های زیادی داشتم ،همه خواسته هانو  با هم مینویشتم ،یا شاید همون حس ناامنی که بهم هشدار میداد خدا شاید یکبار بهت بده ،بارها از مادرم شنیده بودم شانس یکبار در خونتو میزنه ،آب روان  یکبار با خودش گل میاره ،پس هر چی دوست داری با فشار بنویس که شاید یکیشو بگیری

      خدارو شکر سفرهای داخلی زیاد رفتم و میرم هر چند الان شرایط دنیا جوری شده که امکان سفر محدودتر شده ،سفرهای خارجی هم کم و بیش قبلا رفتم ولی سال ۹۸ سال شروع  سفرهای خارجی من به سبک جدی تری  بود که تقریبا ۵۰ روز یکبار میرفتیم و تصمیم داشتیم از اون به بعد بیشتر سفر کنیم و در آخرین سفرمون دیگه قرنطینه شدیم و اون برگ از هدفمون نیمه کاره مونده تا وقتیکه اوضاع بهتر بشه 

      الان که درونی دارم به اطمینان بیشتری از قوانین جهان هستی میرسم ،میدونم اگر باورهای قوی بیشتریو در خودم  تقویت کنم حتما به شرایط و موقعیت های بهتری خواهم رسید ،عجله ای ندارم ،میدونم احساس نیاز  نیازمندی بیشترو جذب میکنه

      و قدر دان نعمت ها بودن منو اتوماتیک میبره بسمت نعمت های بزرگتر ،پس رمز رسیدن به موقعیت های عالی ،سپاسگذار بودن همین شرایط فعلی ماست ،اگر من الان در خانه ۱۰۰ متری هستم و دلم میخواد برم منطقه ۱ تهران ،الان از بودن در منطقه ۳ تهران با همین خونه ۱۰۰ متریم لذت ببرم ،کیف کنم بعد خودبخود برده میشم تو خونه ۲۵۰ متری با امکانات بهتر

      از هر شرایطی که دارم لذت ببرم ،همش چشمم دنبال جایگاه بالاتر نباشه که مطمئنم حس نیازمندی و اضطرار به جهان میفرستم‌ ،با خودم خوب رفتار کنم ،خدارو بیشتر بشناسم ،خودمو ببرم تو جاده خداوند و اونجا همه چیز هست ،اینهارو به اندازه ای که باور کنم میتونم بهشون برسم و تمرین کردن رمز موفقیته

      سپاسگذار خداوند هستم برای نعمت هایی که بمن بخشیده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار joojeh1212@gmail.com
      1400/08/10 12:54
      مدت عضویت: 930 روز
      امتیاز کاربر: 414 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,102 کلمه

       به نام ِ خداوند ِ بخشنده ی مهربان 

      یک سلام ِ پرانرژی به تک تک ِ عزیزان و یک سلام ِ ویژه به استاد عطار روشن ِ عزیز.

      چقدر این فایل پر مغز و محتوا هست.یه دوره ی  هدفگذاری  بود برای خودش.پر از درس…پر از نکته..

      درباره ی این پرسیدین که آیا بعد از این 4 جلسه که خواستیم اجازه بدیم به زندگیمون که رنگ و عطر و بو و طعم ِ خدا رو بگیره ،چقدر نجواهای ذهنمون کم تر و کم رنگ تر شده و چقدر صداش پایین تر اومده ؟

      باید بگم که استاد روشن ِ عزیز ،وجود ِ خود ِ شما ،این کار کردن روی خودتون با این تعهد ، دیدگاه های عااالی و فوق العاده ای که نسبت به قواانین دارین و گذشته ای که ازش رد شدین و دیدن ِ حال ِ حاضر ِ زندگی ِ شما ،باعث شده که نجواهای من بسیار بسیار کم وکم تر بشن.یاد آوری ِ تجربه های شما برای خودم مثل ِ یک پُتک بر سر ِ نجواهای ذهنم کوبیده میشه.این که شما تجربیاتتون و دیدگاه های بینظیرتون رو با عشق با ما به اشتراک میزارین در حال ِ گسترش ِ جهان هستین و جهان حمایت میکنه از ههر کسی که باعث ِ گسترش ِ جهان میشه.اینکه من شمارو بعنوان ِ یک الگو به ذهنم نشون میدم باعث ِ باورپذیری در من میشه و باعث میشه مصمم تر روی خودم کار متن…پر قدرت تر…متعهد تر ..تا روزی من هم با رشد و پیشرفتم باعث ِ گسترش ِ جهان ِ خداوند بشم.چون قانون اینه که وقتی جهان ، جدیت ِ ما رو در هر موضوعی ، در هر موضوعی ببینه ، با تمام ِ نیروش به یاری ِ ما میشتابه و به ما ، راهِ حل های ساده تر رو نشون میده .

      من با دیدن ِ نتایج ِ شما و حرف ها و دیدگاه های گوهر بار و پر از درستون ، بسیار انگیزه میگیرم چون شما یک نمونه ، یک مثال توی کتاب ها نیستین که بر اساس ِ شنیده ها و گفته ها سعی کنم تجسم کنم که روزی رضا نامی بوده که فلان جا بود و با کار کردن روی خودش به فلان جا رسید…نه….

      شما نمونه ، مثال و یک مصداق ِ  حیّ و حاضر حیّ و حاضر هستی که من پا به پای خود ِ  شما که داری روی خودت کار میکنی ، من هم روی خودم کار میکنم و ازتون کلی یاد میگیرم و لذت میبرم.

      لذت میبرم از آرامش ِ توی صداتون…

      لذت میبرم از عشق ِ توی نگاهتون…

      لذت میبرم از انرژی ِ توی کلامتون…

      که همه ی اینها میتونه دلیلش این باشه که شما تکیه بر خای خودت زدی …که درک داری میکنی که هر که در برابر ِ  ربّ  تسلیم تر …نزدیکتر 

      این فایل مصداق ِ اینه که نعمت ها به خودی ِ خود وجود دارن… هر چی متعهد تر باشی ….بهتر روی خودت کار کنی…میتونی از نعمت ها استفاده کنی…

      چقدر استادانه و فوق العاده دارین رو خودتون کار میکنین و من چقدر یاد میگیرم…که همه چیز تکراره..همه چیز تمرینه…

      این فایل ، ایمان ِ من به حضور ِ خداوند توی زندگیم رو بیشتر میکنه.این فایل داره روی مهم ترین و کم ترین باوری که در تمام ِ انسان ها هست رو تقویت میکنه…  باور ِ فراوانی.. .

      بله… باور ِ فراوانی مهم ترین و حیاتی ترین باور و در عین ِ حال کمتر توی وجودمون هست..این رو میشه از نتایجمون از شرایط ِ زندگیمون فهمید…از ترسی که داشتیم در درخواست کردن…از همون درخواست هایی که نوشتیم میشه فهمید…

      باور ِ فراوانی ِ حضور ِ خدا در این فایل در ما تقویت میشه…که عجله ای نیست..خدا همیشه هست…نعمتها همیشه هستن…الله اکبر به این درکی که کردین…

      نکته ی طلایی :

       لذّت بردن از داشته ها و نعمت هایی که در حال ِ حاضر توی زندگیم دارم .

       چیزهایی رو الآن از خدا بخوام که حالم رو بهتر کنه و یک قدم من رو جلوتر ببره ، قدم های بعدی مال ِ بعدا…چیزهای بعدی بمونه واسه بعد …

       قانون ِ تکامل چچچقدر زیبا توی این فایل در کنار ِ آرامش داشتن به وضوح دیده میشه چچچقدر عالی هستی شما جناب عطار روشن ِ عزیزززم 

       عجله برای چیه؟ اینکه یه فرصتی پیش اومده خدا حسابمون کرده داخل ِ آدم هههر چی میخوام رو سریع بنویسم وااای چیزی از قلم نندازم و…این یعنی شرک..یعنی باور به کمبود ِ حضور ِ خدا ..عجله بخاطر ِ محدودیت و باور به کمبود ِ زمان میاد ، از مقایسه ی خودم با دیگران میاد که احتمالا از من جلوترن و من عقب افتادم …

      من رفتم و خواسته هایی که نوشته بودم رو مرور کردم و دیدم بیشترین تاکید ِ من در درخواست کردن ، این بوده که قوانین رو ، نوع ِ عملکرد ِ سیستم رو بهتر درک کنم و هر روز کمی بهتر بشم…کمی توحیدی تر…کمی آرام تر …من برای خدا عددی تعیین نکردم چون ههر عددی بگم ، از اون بیشتر هم هست…میزان ِ حقوق براش تعیین نکردم اگر بگم مثلا ماهی 30 میلیون ، از اون بیشتر هم هست…

      پس بهترین . بالاترین درخواستم از الله…از خدای یکتا اینه که هر روز برام قانون رو بیشتر واضح کنه…شفاف تر بشه برام تا بتونم بهتر عمل کنم…

      تا بتونم هر روز نسبت به دیروز باورهای بهتری بسازم…

      چون اگر قانون رو بهتر و بهتر درک کنم ، و باورش کنم ، هر جای دنیا که باشم… توو ههر شرایطی که باشم…میتونم با اجرا و استفاده ی قانون در عمل ، زندگیم رو خلق کنم… 

      و از همه مهم تر از زندگی لذت بردن رو بهتر زندگی کنم…مثل ِ بچه ها..که از رادیاتور بعنوان ِ کلاویه های پیانو استفاده میکنه و انگار زیباترین و لاکچری ترین پیانوی جهان رو داره با انگشتان ِ کوچولوش مینوازه…

      از تکه چوبی که داره جوری سواری میگیره که انگار روی اسب ِ سفید ِ تک شاخ نشسته…

      چچقدر من شمارو تحسین میکنم آخه …چقدر من شمارو دوست دارم رضا عطار روشن ِ عزیزم…

      بینهایت سپاسگزارم بابت ِ این فایل ِ فوق العاده…چقدر کمک کننده س که دست از بدو بدو دست از تقلا برداری تا کمتر زمین بخوری و زخمی بشی…و اونقدر زخمی بشی که بیخیال بشی و عطای خواسته هات رو به لقایشان ببخشی…

      من تقریبا تا این قسمت رو تماشا کردم و به اندازه ی مداری که هستم آگاهی هاش رو درک کردم و توو هر قسمت گفتم چقدر این فایل قشنگ بود 

      و اتفاقی که افتاد این بود که بعدیش از اون بهتر

      و خدا میدونه که فایل ِ بعدی چی قراره بهم اضافه کنه که رهاتر بشم…که آرام تر بشم… که زیباتر قدم بردارم…

      الهی ! خدای یکتای من ! استاد عطار روشن ِ عزیزم…خانواده ش رو…تک تک ِ اعضای این سایت رو و خود ِ نازنینم رو به راه ِ درست…راه ِ کسانیکه به آنها نعمت داده ای …نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان…هدایت کن   مارو سُر بده قشنگ…

      آرزومند ِ آرزوهاتون…آرزو…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/04/22 08:25
      مدت عضویت: 1231 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 990 کلمه

      سلام همپیکر و هم مسیری 😍👋

      قانون تکامل یا پله پله برای رسیدن به لذت بیشتر ((اصل زندگی ))است 🌟

      هر کدام از ما خواسته های بیشماری داریم هم مادی و هم معنوی ولی امروز در این مسیر باید کمی آگاهانه تر فکر کنیم که اصل زندگی ما به زنده بودنمان است زندگی و قدر آن به نفسهای امروز است و به لذت بردن از اصل خویشتن البته که خداوند خودش در ذات ما تنوع قرار داده است و ما برای تجربه کردن به این جهان مادی آمده ایم سالهای بیشماری را با ذهن زندگی کرده ایم ذهنی که ساخته ی این دنیاست ساخته ی دست جامعه ی بشری ذهنی که محدوده و فقط چارچوب خودش رو میبینه حالا ابه لطف خداوند هدایت شدیم در مسیری که کمی متوجه شدیم ما شاهزاده ای بودیم که در قصر مثل گداها زندگی می کردیم یه جور ذوق کردن و از اونطرف تلافی کردن سالهایی که خواسته هامون رو سرکوب کردیم به ما دست داده مثل بچه ای که میره داخل یک فروشگاه اسباب بازی فروشی بزرگ اون هم خیلی به ندرت و دیر به دیر و ترس داره که نکنه آخرین بار باشه نمی دونه کدام یکی را انتخاب کنه ….اما آیا خریدن تمام آن اسباب بازی ها به یکباره می تونه لذت بخش باشه ⁉️شاید برای چند ساعت و چندروز و بعد خستگی و شلوغی و به هم ریختگی آزار دهنده میشه …ولی اگر اون بچه بدونه که مثلا هر ماه می تونه یه اسباب بازی بخره شوق بیشتری داره هر بار هم از خریدش لذت میبره 

      و اگر خسته بشه یا اون اسباب بازی براش تکراری بشه امید داره که به زودی می تونه این لذت رو در وسیله  ای دیگر تجربه کنه .منم اوایل که با قانون جذب آشنا شدم فقط می شنیدم که باید زیاد بخواهیم و همیشه عالیترینها ولی حقیقتا نمی تونستم بپذیرم یا اینکه انقدر به زور تجسم می کردم که کلی انرژیم سوخت می شد و در نهایت احساس ناامیدی و شکست می کردم یعنی می گفتم من کجا و مقصد کجا…مثلا یک ماشین خیلی خوب درخواست کرده بودم دائم تصویرسازی می کردم با احساس و جالبه می تونم بگم هروقت می رفتم بیرون اون ماشین رو می دیدم یعنی کائنات به درخواست من اینطور پاسخ می داد فقط در حد دیدن میتونه باشه ….مدتی گذشت و من متوجه شدم که ترس دارم یعنی باخودم می گفتم همچین ماشینی حتما خرجشم بالاست مثلا یه تعویض روغنش چقدر میشه منم که درآمدی ندارم ؟یا اینکه می گفتم من تجربه ی رانندگی در بیرون شهر رو ندارم با این ماشین کجا می خوام برم ؟ گاهی می گفتم اگر همسرم درخواست کنه ماشین رو بده به من نمی تونم بدم !؟ 

      خلاصه هنوزم اون ماشین رو خیلی دوست دارم و خیلی هم میبینم اما..متوجه شدم من هنوز آمادگی رسیدن به اون خواسته رو ندارم در واقع قراره باعث لذت من بشه نه درگیری و عذاب من و به خدا می سپارم که به اراده و طریق و زمان خودش بهم عطا کنه در مورد خواسته های معنوی ام هم هنوز دارم فکر می کنم 🤔جایی شاعر میگه :نگار من که به مکتب نرفت /به یک غمزه مسئله آموز صد مدرس شد 

      خب من همیشه اینطور فکر می کردم که یه بشکنی زده شده و محمد شده محمد رسول الله (ص)می گفتم خدا اون بشکنه رو برای منم بزن منم یهو بتونم به صلح برسم با تمام انسانها و یا بتونم عشق بلاشرط رو هدیه کنم به تمام انسانها …نمی دونم ذهنم درگیره باید به سطح شناختش و درکش برسم برام تضاد پیش اومده 🙏🏻🌹اما این فایل منو به فکر وا داشت من اول باید با نزدیکانم به صلح برسم و عاشقشون بشم تا بتونم این محدوده رو گسترده کنم برای غنی شدن اول باید از نیازمندی به غیر رها شوم و باید قدم به قدم پیش برم 🤔اگر ریشه یابی کنم میرسه به عجله کردن ….

      خداوند من و از خودم بهتر میشناسه که در کتاب آسمانی فرموده عجله نکنید‼️ اما با توجه به شرایط زندگی و تکنولوژی های پیشرفته همه چیز در جهان مادی که ما ساخته ایم سرعت گرفته و این سرعت روی ذهن ما برنامه ریزی شده و همش فکر می کنیم وقت کمی داریم و همش بدو بدو عجله داریم که به زمان زور بگیم شاید سوره والعصر هم حرفی برای گفتن داشته باشد (انسان در ضرر و خسران است )در جایی داریم الشیطان یعدکم الفقر و الفحشا (شیطان دائم حرف کمبود می زنه 😮‼️)وقت کمه پول نیست به رویات نمی رسی تلاش نکردی زود باش و الی آخر …..

      اما جهاان کاملا در آرامشه خورشید به آرامی طلوع می کند و به آرامی غروب می کند گیاهان به آرامی رشد می کنند و به آرامی غنچه ها باز می شوند دریا به آرامی جزر و مد می کند و همه آرام آرام نفس می کشند بارها صحبتهای اشو عارف بزرگ رو گوش کرده ام کاملا طبیعی هشیار و آرام همگام با نفسهاش 

      این عارف بزرگ می گوید آهستگی را تمرین کن تا هر قدم به خود نزدیکتر شوی 😇🌟

      قانون تکامل به انسان ظرفیت می ده و آماده اش می کنه برای دریافت مثلا ما به نوزاد دوروزه چلو کباب نمی دیم اگر خیلی هم بهش لطف داشته باشیم و بهش بدیم خفه میشه نمی تونه بخوره و باعث مرگش میشه ‼️پس بیشتر فکر کنیم خداوند با اجابت کردن خواسته های ما مشکلی نداره عشق می کنه اصلا 🥰اما از صد تا مادر بر ما مهربانتره هر بار در هر قدم ما توانمندتر میشیم و قویتر و انگیزه بیشتری پیدا می کنیم برای قدم بعدی و در واقع فنداسیون هر خواسته ای محکم داره پی ریزی میشه برای آینده ای که فکر کردن بهش امروز برای خودما محاله❗️😍

      حق الهی من در ذهن الهی محفوظ است و خیلی بیشتر از تصور من می باشد 

      حق الهی من تحت حمایت و حفاظت خداست 

      (چهار اثر از فلورانس اسکاول شین )

      این باور حس خوبیست که باعث میشه با خیال راحت به زندگیت برسی تا به وقت و اراده ی خداوند به سادگی و زیبایی و عزتمندانه پکیج خواسته هاتو دریافت کنی .🙏🥰🍃🌸🕊

      خدایا صدهزاار مرتبه شکرت 

      عاااشقتم ♥️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار milad.amay73
      1400/01/07 18:01
      مدت عضویت: 1411 روز
      امتیاز کاربر: 111 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,380 کلمه

      بنام خدایِ زندگی با طعم خدا👌😍
      سلام به استاد عطار روشن عزیزم و خانواده تناسب اندام🌺

      در مورد خواسته هایی که گفتید بررسی کنید
      من عینا دوباره متن جلسه اول رو که در مورد خواسته هام نوشتم رو اینجا میارم👌👌

      ((یه نکته مهم:
      از اونجایی که در این یکسال قانون تکامل روـخیلی خوبـ درک کردم پس درخواست هایی رو مینویسم که برای این لحظه من و ذهن من قابل درک و قابل رسیدن باشه وهیچ عجله ای نیست برای رسیدن به خواسته ها وقت میدانی که فراوانی در زمان هستش و هر لحظه داره نعمت ها بیشتر و بیشتر میشه و فقط کار ما در این جهان لذت بردن و شادی کردن و احساس خوب و اعتماد به خداونده))

      درخواست من 👌
      ✍️خدایا ازت درخواست دارم که تموم وجودم را از عشق خودت لبریز کنی👌😢😍
      ✍️خدایا ازت درخواست دارم که تمرکز بالای توی وجودم باشی😢😍
      ✍️خدایا ازت درخواست دارم که ایمانم را در تک تک سلول های بدنم به خودت بالاتر ببری و بهم کمک کنی که عمل گرا تر از سال قبل باشم و با دوره ها روی خودم سرمایه گذاری کنم و یه میلاد آمای ورژن جدید ۱۴۰۰ از خودم بسازم 😍💪
      ✔️ ۳ برابر شدن درامد امسال نسبت به سال قبل یعنی ۱۵ میلیون در ماه ، که میدانم ۳ برابر نوشتم ولی خیلی بیشتر ازینا میشود 😍💸👌
      ✔️خرید می‌کنم ورود به سرزمین لاغر ها و استارت جدی و قدمی بزرگ برای به تناسب اندام رسیدن😍👌
      ✔️استارت یه کسب وکار اینترنی به همراه عزیزدلم در کنار شغلم
      ✔️خریدن گوشی ۲۰ میلیونی با امکانات عالی😍
      ✔️کمک کردن خداوند در کارم و نوشتن قراردادهای فروش مثل سالی که گذشت و تموم تبلیغات و آوردن مشتری هارو انجام دادی امسال هم همه رو انجام میدی و منم روی خودم کار میکنم و بندگیت رو میکنم👌
      ✔️خرید طلا و سکه و دلار برای سرمایه گذاری
      ✔️خریدن ماشین آریزو ۶ سفید رنگ
      ( اگر این ماشین رو نوشتم فقط به دلیل اینکه دوست دارم بهش برسم و عاشق رانندگی کردن باهاش هستم و با طی کردن تکاملم به ماشین های چند میلیاردی میرسم)
      📌و مهم ترین خواسته ام که خیلی مهمه شاد بودن و خندیدن و با خود در صلح بودن هستش که همه اون خواسته های بالا در گرد این میچرخه👌✌️😍
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      خب حالا بریم سر وقت این که بگم
      تموم خواسته های من همش بر اساس در نظر گرفتن قانون تکامل بوده که نوشتم چون واقعا درکش کردم و قبلا ضرر دادم حالا خیلی این قانون رو درک کردم و میفهم

      ولی الان میخوام در مورد این قانون تکامل  در قرآن بررسی کنم و آیاتی رو بیارم تا ذهنمون بپذیره که
      موفقیت در تموم جنبه های یه شبه نیس بلکه تکاملی هستش👌👌

      📌فرقان/۵۹
      الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا
      همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است؛ از او بخواه که از همه چیز آگاه است!

      📌هود/۷
      وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
      او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویی: «شما بعد از مرگ، برانگیخته می‌شوید! «، مسلّماً» کافران می‌گویند: «این سحری آشکار است!»

      📌ق/۳۸
      وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍما
       آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز [= شش دوران‌] آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختی به ما نرسید! (با این حال چگونه زنده‌کردن مُردگان برای ما مشکل است؟!)

      📌یونس/۳
      إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
      پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مى ‏كند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين است‏ خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏ گيريد

      📌سجده/۴
      اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ
      خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست آيا باز هم پند نمى‏ گيريد

      📌حدید/۴
      هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
      اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏ داند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى ‏كنيد بيناست

      📌اعراف/۵۴
      إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
      در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش [جهاندارى] استيلا يافت روز را به شب كه شتابان آن را مى طلبد مى ‏پوشاند و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏ اند [پديد آورد] آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان

      در هیچ کدام ازین آیات خداوند نیومده که یه دکمه زده باشه یهو جهان به وجود بیاد بلکه همه چی طبق روند خاصی بوده
      خیلی جالبه که خداوند در داستان حضرت نوح (ع) که در آیه ۴۰ سوره هود به  نوح میگه: 
      از هر حیوان یک جفت نر و ماده در کشتی سوار کن که این موضوع نیز اشاره به قانون تکامل دارد.

      خداوندی که قادر مطلق است و فرمانروای این جهان است هیچ مخلوقی را بدون تکامل خلق نکرده 
       حالا من نمیدونم که چرا ما انسانها در رسیدن به خواسته هامون قصد داریم این قانون تکامل را دور بزنیم؟!
       می خواهیم یک شبه پولدار بشیم👌❌
       یک شبه لاغر بشیمی👌❌
      یک شبه زبان انگلیسی را یاد بگیریم 👌❌
      حتی یک شبه ایمانمون به خدا کامل بشه و کوه رو جابجا کنیم👌❌😐

      ✍️خلق هر موجودی،هر خواسته ای، هر هدفی قطعا یک روندی داره و اگر روند آن طی نشه یا به آن نمی رسیم و اگر هم برسیم به این دلیل که ظرف ما آماده نشده است خیلی زود به حالت قبل و یا شاید بدتر از حالت قبل خود برمی گردیم.
      اینو در نظر بگیریم که اگر یک پروانه را قبل از اینکه دوره تکامل خود را در پیله طی نکند از پیله خارج کنیم بدون شک می میرد.
       
      رعایت نکردن قانون تکامل:
       یعنی استفاده از آمپول و هورمون در رشته بدنسازی.
      یعنی استفاده از وام و قرض در راه اندازی کسب و کار
      و…
       خیلی مثال های دیگر که بدون شک همه ما در زندگیمون داریم
      و تموم این زود رسیدن ها همش به دلیل ذات عجول بودن ماست
      انسان ۳ تا صفت داره که هر بار همیشه یادش میره و نابودش میکنه که عبارتند از ؛
      انسان عجول❌
      انسان کفور ❌
      انسان طمع کاره❌

      که خداوند در قرآن گفته
      انسان عجول آفریده شده است
       مانند آیه ۱۱ سوره اسراء و یا آیه ۳۷ سوره انبیاء:

      خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ
      آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است، (ای مردم) ما آیات (قدرت و حکمت بالغه) خود را به زودی به شما می‌نمایانیم (و شما را عذاب می‌کنیم) پس تعجیل مدارید.

      و نکته اخر اینو باید در نظر بگیریم که:

      ✔️ سنت الهی تغییر ناپذیر است و نمیشه سرپیچی کرد ازین قانون و مشیت های الهی و هیچ راه گریزی جز هماهنگی با آن نیست👌👌

      همانطور که بارها خداوند در قرآن گفته :

      فاطر/۴۳
      فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا
      (سنت الهی را هرگز مبدّل نخواهی یافت و سنّت الهی را هرگز تغییر پذیر نخواهی یافت)

      پس در، سردر زندگیتون اینو بزنید که:
       عجله ممنوع⛔️❌⛔️

      در آخر قانون تکامل رو در شعری براتون میارم👌
      👣👣

      به کجا چنین شتابان؟
      گَوَن از نسیم پرسید

      دل من گرفته زینجا
      هوس سفر نداری

      ز غبار این بیابان؟
      همه آرزویم اما

      چه کنم که بسته پایم
      به کجا چنین شتابان؟

      به هر آن کجا که باشد
      به جز این سرا سرایم

      سفرت به خیر!‌ اما
      تو و دوستی، خدا را

      چو از این کویر وحشت
      به سلامتی گذشتی

      به شکوفه ها، به باران
      برسان سلام ما را…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 44 از 9 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mv.abtahi
      1400/01/03 10:01
      مدت عضویت: 1636 روز
      امتیاز کاربر: 2887 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 539 کلمه

      به نام خداوند بخشنده مهربان
      سلام
      اول می خوام راجع به تاثیر این دوره بگم
      خیلی احساس شادی میکنم……مخصوصا از وقتی فهمیدم من باید جانم رو همیشه پر از شادی کنم و جانم هست که ارزشمنده و لوازم جانبی خودش با حال خوب بهم اضافه می شه ولی من باید اصل زندگی رو حس کنم و ازش لذت ببرم

      در مورد خواسته های نوشته شده که نگم براتون منم دقیقا مثل شما یه خواسته هایی نوشتم که خند ه ام میگیره
      به خودم میگم چه خبر بوده حالا
      دقیقا رفتار درخواست کردنم از خدا مثل رفتارهای اشتباه غذا خوردنم بود
      وقتی با میز پر از غذا مواجه میشدم به جای اینکه از میزان غذای مورد علاقه ام به اندازه ی نیازم بخورم و از همون مقدار لذت ببرم ، از تمام غذاها اونقدر می خوردم که حال و احساس وحشتناکی پیدا می کردم
      حالا می بینم همین حالت رو با در خواست کردنم از خدا دارم
      به جای اینکه به این فکر کنم که وسایل ، لباس ها، و چیزهایی که واقعا منو خوشحال میکنه و من از داشتنشون زندگیم با کیفیت تر میشه رو داشته باشم ، چیزایی رو می خوام که اصلا نمیدونم استفاده ازشو ن چه جوریه، چه کیفیت ی به زندگگیم میده
      مثلا من الان خیلی نیاز به یه گوشی خوبی دارم که کیفیت فیلم و عکس و پردازش خوبی داشته باشه
      ولی همیشه تو دیریم بردم گوشیهای اپل رو انتخاب کردم
      فقط به این دلیل که بهترین برند هستند
      نمیگم اپل بده
      ولی توشرایط فعلی کشورم که تحریمه و اپلیکیشنای این برند به مشکل بر میخوره داشتن این خواسته که گوشی اپل هست برام دردسر ساز میشه به جای اینکه کمکم کنه
      پس من باید نیاز خودم در نظر بگیرم و از برآورده کردن نیازی که منحصر به منه لذت ببرم
      من باید طعم زندگی مورد علاقه خودمو بچشم
      چیکار دارم کی میگه چی خوبه
      مثلا من تو لباس پوشیدن به شدت ساده لباس می پوشم
      اونقدر ساده که هر بار بهم میگن خب حالا یکم گل گلی بپوش یا یکم آرایش کن
      ولی من با این طرز لباس بسیار ساده و صورت ساده خیلی راحتم خیلی
      البته این فکرو کردم که اگه زمانی دلم خواست یه جور دیگه بپوشم حتما اون زمان همون کارو می کنم
      مثلا تو دیریم بردم انواع و اقسام خونه های مجلل رودارم
      به خودم میگم مریم خداییش این که سلیقه تو نیست
      من خونه چوبی رو به طبیعت و سرسبزی و جنگل رو دوست دارم که البته اسپرت هم هست
      ولی چرا اون عکس خونه مجلل رو اننتخاب کردم
      چون بهم گفتن پولدارا اون شکلی زندگی می کنند
      راسش از اینکه انتخابای بقیه و معیارهای بقیه رو برای زندگی زیبای خودم داشتم خنده ام میگیره
      من دوتا سفر خارجی داشتم
      یکی به کشور رومانی که در اروپای شرقی هست و دیگه به چین
      یادمه اونقدر از کشور چین بد شنیده بودم که گفتم من بیخود ترین سفر خارجیم رو میرم
      ولی خداشاهده که چقدر از رفتن به این سفر راضی و خوشحال شدم و تعریف جدیدی به اطرافینم از اون کشور دادم
      یعنی تا قبلش فکر می کردم رفتن به کشورهایی که اسمشون مطرح تره مهمه
      مثل فرانسه، ایتالیا، آمریکا
      ولی حالا می بینم من شخصا عاشق سفر به کشور هند هستم
      چرانباید این خواسته رو تو خودم پرورش بدم
      از اینکه دارم با خودم آشنا میشم خیلی خوشحالم
      خیلی از شما بابت این دوره و نکات ارزشمندی که می گید ممنونم استاد عزیزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم