0

زندگی با طعم خدا (جلسه هجدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه هجدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه شیوا عزیز در بخش نظرات

بنام خداوندی که جانم از اوست..
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان همیشه همراه
فایل تون خیلی عالی بود استاد مثل بقیه فایلها بسیار جالب و تاثیر گذار

بنده هم یمدت در گیر این پیامها بودم ولی وقتی متوجه شدم اینها فقط از طرف یه عده ادم های سود جو که فقط میخوان ایمان مردم نسبت به خدا و پیامبر خدا تغییر بدن دیگه توجه ای بهشون نکردم و خدارو شکر دیگه خبری ازشون نیست?

دوستان من از وقتی تو دوره های خدا هرگز دیر نمیکند ،زندگی به طعم خدا ولاغری با ذهن شرکت کردم و در زندگی ام حرفهای استاد رو به عمل تبدیل کردم خیلی اتفاق های خوبی برام رخ داد که به طور خلاصه براتون میگم ودر عرض مدت ۹ماه خودم وخانواده ام شگفت زده شدیم از قدرت ذهن وبا ورهای ما…

من از اسفند۹۶ با تهیه ی دوره ی خدا هرگز دیر نمیکند شروع کردم
و نتیجه شو خیلی زود دیدم و مبلغ ۱۵میلیون در قرعه کشی خانوادگی که گذاشته بودم بعد از گذشت دوهفته که از دوره می گذشت برنده شدم در عرض ۵ماه تمامی قرعه هایی که گذاشته بودم یکی پشت یکی دیگه در اومدن ومن جمعا مبلغ ۳۰میلیون برنده شده بودم و این مبلغ رو به پول پیش خانه اضافه کردم و بسیار خوشحال وشاد شدم واز خداوند سپاسگزاری کردم
بعداز اون میزغذا خوری خریدم☺️

ووقتی در دوره ی زندگی به طعم خدا شرکت کردم با انجام تمرین جعبه ی ارزو ها موفق شدم از چند ارزوی که داخل جعبه انداخته بودم به دوتای اونها بعد از مدت ۲ماه برسم اولی ثبت نام برای خرید ماشین بود بدون اینکه نیاز باشه وسیله ی زیر پامو بفروشم و خدارو بسیار شاکرم دومیش خرید تخت خوش خواب بود..‌

واز این اتفاق های خوب ریز درشت تو این ۹ماه برام زیاد پیش اومد مثل رفتن به سفر مشهد که خیلی خاطر های خوبی ازاین سفر دارم وخرید یه سری لوازم منزل …‌خلاصه تمام این اتفاق های خوب تو گرونی دلار برام رخ داد وایمانم به اینکه ما به هر چیزی که بهش توجه میکنیم مو سمت خودمون جذب میکنیم بیشتر شد ومن تمام سعی خودمو کردم که حرفهای استاد رو تو زندگیم به عمل تبدیل کنم وموفقم شدم واز خداوند بخاطر هدایتم در این مسیر و اشنایی با استاد بسیار سپاسگزارم
در پناه خدا باشین

منتظر خبر های خوبی که در راه باشین
یا حق☺️☺️☺️☺️

 

دیدگاه راضیه عزیز در بخش نظرات

به نام خدا.
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه در این دوره ی زیبا.
این فایل مثل فایلهای قبل بسیار عالی بود٬پیام های عالی داشت که سبب آرامش بود.

خداروشکر که فرصتی ایجاد شد تا این فایل رو گوش بدم٬نظرات زیبای دوستانم رو بخونم و ازشون لذت ببرم.

یادم هست که شاید ۱۶ ساله بودم که کتابی در مورد عالم پس از مرگ خوندم و فوق العاده وحشت زده بودم٬در واقع اون کتاب نه تنها سبب آرامش و هدایتم نشد بلکه عینا مشابه با گفته ی استاد سبب نا امیدی من و غفلتم از حضور خدا شد و من دیگه هیچ کتابی در اینباره نخوندم تا حدودا دو سه سال پیش که یک کتاب زیبا در مورد عالم ارواح خوندم که بسیار آرامشبخش بود و دید من رو نسبت به مرگ عوض کرد

اتفاقا بعد از مدتی یک مستند دیدم از انسانهایی که برای لحظه ای مرگ رو تجربه کردن و باز دید من نسبت به مرگ روشنتر شد و نهایتا سخنرانی های دلنشین دکتر الهیی قمشه ای و امروز حرفهای زیبای شما استاد گرامی.

و به این فکر کردم که چه چیزی ما آدمها رو انقدر از مرگ میترسونه وبه این نتیجه رسیدم وقتی تصویر خدایی در ذهن نقش بسته که در ان دنیا با انواع و اقسام عذابها در انتطار بنده های سرشار از خطا و اشتباهش هست طبیعتا وحشت از مرگ اجتناب ناپذیر هست٬

اما همینکه نگاهمون عوض میشه و خدایی پر از عشق٬مهربانی ٬زیبایی٬محبت رو میبینیم٬خدایی که ابتدای هر سوره ی قرآن خودش رو مهربانترین مهربانان معرفی میکنه دیگه ترس معنایی نداره..انوقت مرگ معناش عوض میشه ٬و میشه پر کشیدن به سمت آغوشی پر از مهر٬هر چند در این دنیا هر لحظه در آغوشش هستیم و لی بعد مرگ انگار این حد فاصل جسمانی هم برداشته میشه ومرگ یک لحظه زیبااست از وصل با زیباترین معشوق.


دستور کار اجرای جلسه هجدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات این جلسه

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل این جلسه (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به این جلسه در قسمت نظرات

 

(مشتاق خواندن نظرات ارزشمند شما هستم)

 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.66 from 35 votes

https://tanasobefekri.net/?p=14036
برچسب ها:
68 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/12/25 13:46
      مدت عضویت: 460 روز
      امتیاز کاربر: 50175 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 967 کلمه

      سلام بر خدایی نعمت وفراوانی سلان برخدایی  سالامتی 

      سلام بر. استاد. وهمه دوستان 

      من کل این‌مسب های که دارم‌درون اون ول کسب آگاهی بوده واین زمان که اون مرحله یادگیری رو طی کردم زمان عمل رسیده اون به شکل آرام‌آرام. شروع میسه اویل اون تغیر خودش رو به سکل کامل نشون نمیده ولی یی زمان انکارکل آگاهی که کسب کردیم انجام دادم  شروع به کسترش واغز نیتجه هم شروه سده اون اول ارام ارام هست ویی زمان انکاربارش نت وارد زندگی میشه 

      من حدود  یی سالی هست که مسیر وار. شدم‌اول آموزش دیدم تمرین انجام دادم بعد تمرینه روبه عمل ودقت تندرست انجام دادم طی میکنم‌حلا توپسب لاغری کم‌کردن وزن شده تومسب خدا هرگزدیکرنمکند اول مژ ه زیبا به من‌گفته میسه واین زمان اون تغییر واون لایقت واون ارزشمندی داره به شکل خرید  وسایل منزل هست که حدود ۱۲ سال هست هیچ تغییری تواین بخش اصلا نداشتم‌ اگه پسناهد داده میشه این کاری رو هدردادن میدستم حت

      اگهو به همسرم هم که می گفتم کلی مخالفت داشت که نیازونیست میشه ازهمین وسایل استفاده کنم من چون اون اصراف کاری روتواین جنبه توجه داشتم خیلی فبول مداستم ولی امسال ازتابستان اویل کمک کم‌ بهش توجه داستم وروز گلدسته رفتم مبل خرید کردم شب فبل پرده که خریده بودیم‌ رو نصب کردیم واموز مبلهای رومیان ومیخوام بعدازظهر برای خرید لوستراقدام خواهم‌کرد حتی خودم‌ که خوشحال هستم

       فرزندانم هم‌بسیار  اول تعجب داران که اول من چقدر تاکید دارم که  باید انجام‌بشه  وترس اینجاش برای خودم‌جالب هست روزگذشته اول ازخدای خودم خواستم اگه قرار من مبل  بگیرم اول خ دش برام بخ شکل آسون راحت که من دچار اذیت نشم وبه شکلی شد که همسرم وپسرم ودختر کل مبل فروش خاوران که محوطه بزرگی هست رو کشتن هیچ مبلی به دلشون نشست اولی جای که ما پارک گرده بودیم ودمن تو. ماشین بودم برکشتن  من به شکل راحتی رفتم وحتی اونومبلی که آنها پسند کرده بودن رو من اصلا پسند نکردم ته سالن چشم من به یی مبلی شیک با رنکی که توذهنم خیلی زمان دوست داشتم اون زنکی باشه  بهداون شکل باسه همهد تواون مبل بود وحتی من وفتی روی میل نشتم فقط کفتم‌من ازاین مبل خوشم آمده قراربود یی دست ۸ نفری خرید کنیم ولی همسرم  در کمال تعجب به خرید دو دست ازهمون مبلی که من خوشم آمد رو خرید کرد حتی به همسرم گفتم‌ اگه بازم  چیزه دیگه دوست دارای اون خریدکن ولی همسر تاکید کرد چون توهمین دوست داری همین برآن میگیرم  جون من بخش لایقت وارزشنندی رو به شکل خوب بهش رسیدم اگه زمان دیگه بودم اولین حرکت مسند همسرم بوداگه فبولدنداشت امکان خرید صفربود یاید به شکل. اجبار بود ولی روزه گذشته اون نیت پسند من ورضایت من وهمسرم هم از رضایت منو اون راضی شد حتی چند مدل دیگه رو دوست داشت که خرید کنه ولی روز گذشته همونی شد که من دوست داشتم  حتی توخرید پرده به همین شکل بود همونی شد که من پسند کردم وهیچ  لجبازی. تو خربدو نداشت وخیلی آسون راحت بی کمتر صدا خرید کرد

      اون باراش نعمت تو زندگی من تو این  زمان کم‌ اون نزدیک عید که همه گلی باوره دارام که نمیشه خرید انجام بشه چون وباید فبلا گفته می‌شد سفارش میدادی تا به دست برسه ولی چیزهای وچای که من آنجا رفتم برای خرید همه امده بود نیاز به صبر زیاد نبود خیلی راحت تو کمتزین زمان به دستم رسبد حتی روز گذشته زمان پرده برام فرستادن که دخترم امده بود منزل ما اون با خواهروپو برادرش کمک کردن پرده رو نصب کردن 

      من یاد گرفتم‌دآگاهی رو کسب کردم که من تورهربخش به هر چیزی توجه کنم اون بارها تو ذهنم‌ تکرار کنم‌. اون وارد زندگی من میشه تو هربخش به‌ این شکل هست سابق براین من کل زندگی تو جه تو هر بخش بود تو بخش چاقی توجه کلا تو بخش  چاقی  بود

      جتی روز گذشته تو.ماشین بود هر فردی که متناسب بود بهش نگاه داشته و بهش تبریک گفته و به خدایی خودم میدگفتم‌که در آینده من به این شکل هستم حتی یی خانم از ماشین بعضی  پیاده شده

       با اولین نگاه متوجه شدم اون متناسب نیست سریع نگاه ازش گرفتم  همه هواسم  دارم  به چیزهای که حسم رو بهترحالم رو تو حال خوب نگه داشتم پس من‌ توجه توبخش فراوانی  ونعمت دادم اون به شکل خرید اون تو ارسال تو کمترین  پولی که همسرم داره چون  عملی که انجام داد هزینه زیادی  رو پرداخت امکان نداشت با آین  هزینه با این کمترین پول امکان نداشت هیچ جیزی رو بازم خرید کنه  اون ایام   نزدیک‌ عید اگه خرید میکرد شاید یی قلم ولی همه توجه تو هر کودم وسائل رو داره انجام میده

       پس متوجه شدم خدای از توجه من اون به من برکشت میده حای تو زمانی که تو حسابت اون پول هم نیست به شکلی برات انجام میده چون خدا خودش کارهای رو میچینه که به شکل آسون راحت انجام مبشه 

       برکت به شکل راحت آسون وارد زندگی من داره  میشه نه نیاز به هیج زحمتی  نیست

       من اگه فبلا میخواستم برم و اول همسر من‌ رو منصرف میکردمی گفت تو منزل باش من بچه میریم اون خرید روبرات انجام میدم تونمی خواد خودت اذیت کنی کلی روزدگذشته تا من گفتم من باشم خرید مبل کلی کشتن   چرخیدن داره شما برید خرید رو به شکل اینترنتی به من نشون بدید

       اون با آرامش گفت نه حتما تو باید بیایی  تو خونه باشی چکاره میخواهی بکنی بریم به شکل اسرار که حتما بایدمن باشم کلی حسم با این حرکت همسرم حالم خوب شد چون به شکرخدا این بخش ارتباط هم داره به سمت خوب وخوبترداره به پیش میره 

      من همه این زمان که دارم  نتیجه به من داره  برکشت میکنه و نتیجه رو دارم لمس میکنم بسیار  گوار  است از و شما استاد  عزیز که این آگاهی رو توهربخش به من آموزش دادید تشکردارم من اون انسان  هستم‌که حسم خوب وتوسعه احساس خوب وارد زندگی و کلی به خدا هستم که داره به من میرسه 

      خدا پشت وپنا. هتون یا حق. حق دنه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/28 20:18
      مدت عضویت: 264 روز
      امتیاز کاربر: 6710 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 513 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و هدایتگرسلام به همه دوستان و استاد عزیزعمل کردن در واقع رقم زدن نتیجه استدرسته گوش دادن یا دیدن فایلها و نوشتن لازمه یادگیری هست اما عمل کردن باعث می شود جهان عکس العمل متقابل به عمل ما داشته باشد و بعد از آن نتایج قابل مشاهده است اگر وارد عمل شویم به زندگی بهتر تجربه های لذت بخش تر و طعم های لذیذتر خواهیم رسید عمل کردن به آموخته ها زمانی اتفاق می افتند که به صحبتها و آموزش ها ایمان و باور داشته باشیم همون طور که هر آموزشی رو تا حالا گذروندم حتی چندین سال طول کشیده باشه اگر در زندگیم استفاده نکنم با فردی که اون آموزش رو ندیده فرقی ندارم پس اگر من به همه آموزش های این دوره باور دارم چرا نباید وارد عمل شوم  برای من هم بارها پیامهای که استاد بهش اشاره کردن اومده که فلان کار یا دعا رو باید انجام بدین اگر قطع کننده این زنجیره باشین مدتی بعد دچار قهر و عذاب خدا خواهید شد یا دچار نفرین پیامبر یا امامان واقع می شوید من از دیدن این پیام ها و یا گاهی به صورت نذری بود خیلی میترسیدم بعد از گوش دادن به این فایل دیدم که واقعا شرک مطلق هست و اینکه واقعا چرا ما خواسته ای داریم مستقیم از خدا نخواهیم چرا نیاز به واسطه داریم کسانی که این پیام ها رو مینویسن دوست دارند که آدم ها رو بترسونن چون منافعشون در این کار هست

      نکته مهمی که باید بدانم این است که هر حرفی یا چیزی که حالم رو بد کنه و نگران بشم مطمئنا دروغه و اون حرف از طرف خدا نیست از طرف شیطانه پس من نباید هر چیزی رو بدون تحقیق قبول کنم چون شیطان از کلام هر انسانی می‌تونه متولد بشه پس باید حواسم باشه که هر پیام یا کلیپی که در من احساس بد ایجاد می‌کنه دلیلی بر دیدن یا خواندن اون ندارم چون من در برابر احساساتم مسئول هستممن هم بارها و ناآگاهانه کلیپ‌هایی رو دانلود کردم که به محض دیدن متوجه شدم در مورد آزار رساندن به یک فرد یا حیوان هست سریع قطعش کردم

      زندگی کردن یعنی طعم های خوبی که خدا آفریده را تجربه کنیم و از ورود مخرب‌ها به ذهنم جلوگیری کنمباید بدانم که شیطان از همه ابزارهای پیشرفته جهان برای بدکردن حالم استفاده می کنند 

      خداوند بارها در قرآن گفته که هر چیزی از من به انسان رسیده خیر و خوبی هست و هر چه بدی و شر است از طرف خود انسان هست همین جمله کافی است که هر مطلبی که باعث ایجاد حال بد و احساس بد در وجودم شود یعنی از طرف شیطان و از ابزارهای که من به آنها دسترسی دارم و حتی از افکارم هستند

      اتفاقا ما هم خانوادگی فیلم زندگی پس از مرگ رو دیدیم من بعد از دیدن فیلم مدتها حالم بد بود شبها فقط کالوس می‌دیم و خواب راحتی نداشتم و این ترس این سنم با من همراه بوده که خوشبختانه با گوش دادن به فایلها این ترس خیلی کمتر شده و مطمئنم با ادامه دادن برای همیشه از ذهنم رخت خواهد بست و به آرامش خواهم رسید    

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/06/06 19:30
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 469 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز 

      زندگی با افکار ما سر رو کار داره و از نظر من این قانون زندگیه ، زندگی بر اساس فکر و توجه ما شکل و رنگ میگیره وقتی با افکار قبول میکنیم که چه چیزی رو وارد زندگیمون کنیم و انتخاب رو بز اساس دیده ها و و شنیده ها صورت میگیره پس انتخاب اونچه میخوایم وارد زندگیمون و ذهنمون کنیم خیلی اهمیت داره،

      مدت ها پیش منم جز دسته انسان هایی بودم که از این پیام های نگران کننده دریافت میکردم و فیلم یا ویس های نگران کننده و در این مدار بودم که خود این پیام ها خود بخود به سمت من جذب میشدن بدون اینکه من بخوام،

      این واسم جالب بوده و هست تا الان که چرا به دنبال واسته هستن برای این که خدا بهشون نگاه کنه و اونا رو ببخشه و خودش رو یک انسان گناه کار میدونه  و به دنبال واسطه‌ی هست برای این که از خدای خودش طلب بخشش کنه و فکر میکنه که خدا نیاز به واسطه داره تا اونو ببخشه و به خواسته هاش جواب بده، 

      من فکر نمیکنم این خدای مهربون نیاز به واسطه داشته باشه وقتی خودش با حس خوب میتونه مارو در بهترین شرایط قرار بده و من ایمان دارم خدا همه رو بدون واسطه میبخشه و نیاز نیست التماس کنیم تا به ابروی مثلا پیامبر ها منو ببخش و این رو من هیچگاه قبول نکردم و قبول نداشتم ،

      مگه مستقیم با خود خدا حرف بزنی چه اشکالی داره چه مشکلی داره وقتی خدای مهربون اینقدر بنده های خودش رو دوست داره ،

      ما همه بنده های خدای واقعی هستیم و نباید با دیدن این چیزا که از طرف شیطان هست حالمون بد بشه اصلا نباید ببینیم چرا نگاه میکنیم بعد دنبال راهکاری میگردسم که حالا چی میشه چیکار کنیم،

      پیام های مختلف رو به اسم بزرگان و یا پیامبران و حتی خدا تا زمانی که نفهمید محتوای اون چیه باز نکنید نبینید ،

      امروز من تصمیم گرفتم که از این به بعد داخل گوشی یا تلویزیون یا هر جای دیگه ، هیچ محتوای رو بدون اگاهی وارد ذهنم نکنم 

      من تصمیم گرفتم تا برای گوش هام ارزش قائل بشم و هر فایل و صدای رو گوش نکنم ،

      من تصمیم گرفتم تا برای چشمام ارزش قائل بشم و تصاویری که مورد علاقم نیست و حال منو بد میکنه نبینم ،

      من تصمیم گرفتم برای زبانم ارزش قائل باشم و هر چیزی میخونم بازگو نکنم و اونو باز انتقالش ندم و از جمله و کلمات و حرف های خوبی استفاده کنم ،

       و من میدونم که خدای مهربونم همیشه همراه منه و بزای من خوبترین ها و بهترین ها رو میخواد من با انتخاب خوبی هام و طعم های زیبایی که دوست دارم میخوام از این پس بزای خودم ارزش قائل بشم و تمام انتخابم از دیده ها و شنیده هام خوبی ها باشه و من میخوام که هر روز بهترین خودم باشم،

      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/03/29 10:09
      مدت عضویت: 559 روز
      امتیاز کاربر: 59864 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,248 کلمه

      🌷به نام خداوند بی نهایت و گستراننده🌷 خداوند عظمت و زیبایی و فراوانی🌷

      درود و احترام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر 🌟💛

      خدایا سپاسگزارم پس از مدتی ، مجدد به سلامتی کامل برگشتم و تونستم تعامل و ارتباطم رو در سایت با استاد و دوستانم از سر بگیرم 

      خدایا سپاسگزارم که میتونم از دستهام در نوشتن خیر و خوبی و آگاهی ها استفاده کنم 

      دوست دارم حالا که بعد از مدتی وقفه ی نوشتن، مجددا در سایت میتونم دیدگاه بنویسم، از تغییرات این مدت و پیشرفت هام بگم. صحبتهای استاد عزیز در فایل ها رو که همه می شنویم و ازشون آگاهی دریافت میکنیم. پس به جای تکرار مکررات دوست دارم از تجربیات یکی دو ماه گذشته م بگم. 😊

      از اواخر فروردین و اول اردیبهشت ماه که برای مرتبه ی دوم دوره زندگی با طعم خدا رو شروع کردم و همچنین به دوره ی خدا هرگز دیر نمی کند هدایت شدم، یه دوره ی طلایی پیشرفت ناگهانی داشتم. انگار تمام آنچه از آبان تا اون موقع شنیده بودم، جمع شده بود و با اطلاعات این دو دوره و اجرای عملی تمرینات، اگاهی ها مثل اتشفشان درونم فوران کرد و یک تغییر بزرگ درون من ایجاد کرد. البته ناگفته نماند که از همون ابتدای شروع به دوره ها، از همون آبان که قدم اول رو برداشتم، تغییرات شروع شد، ولی به طرز عجیبی با این دو دوره یک انفجار طلایی و قشنگ در من اتفاق افتاد. 

      به نظر خودم، این تغییر بزرگ و ناگهانی،  علتش این بود که من تحت تاثیر این دو دوره و تمریناتش، به طرز عجیبی احساس خوب، اطمینان و رابطه م با خداوند بسیار بسیار عالی شده. 

      شناختم از خداوند عمیق شده. انقدر برای هر کاری و با دیدن هر چیزی سپاسگزاری میکنم که بارها پیش آمده در خواب هم مغزم و ناخوداگاهم سپاسگزاری کردم 😊

      رنگ خدا رو در زندگیم بسیار پررنگ تر از قبل می بینم، همه چیز در زندگی من رنگ خدا داره. و من هر روز به همراهی خدا و حمایت الهیش، تسلطم به ورودی ها و ذهن و افکارم بیشتر و بیشتر میشه. 

      در اوایل اردیبهشت ماه در دوره ی خدا هرگز دیر نمیکند، طرز صحیح آرزو کردن و نوشتن رو یاد گرفتیم. من یک سری آرزو و خواسته ها رو کلی و مدت دار نوشتم، و یک لیست هم برای سه ماهه ی بهارم نوشتم و گفتم دوست دارم برای سه ماهه ی اول سال به این خواسته هام برسم. و این شرایط رو داشته باشم. 

      در کنار نوشتن اون لیست خواسته ها، هر روز سعی کردم آگاهانه به تمرینات و رنگ و طعم خدا در زندگیم ، متعهد باشم. نمیگم حتی یک لحظه هم دچار انحراف فکری و احساسی از مسیر درست نشدم، که این یک ادعای اغراق آمیزه ، اما در مقایسه با سه ماه ی زمستان، جراتمندانه میگم پیشرفتم 80% -90% بیشتر بوده. و فقط در حد 10-20% مواقع در این سه ماه احساسم ایده ال نبوده که البته همیشه سعی کردم سریع به حال عالی برگردم، با سپاسگزاری کردن و توجه به طعم های خدا. 

      و دیروز که 28 خرداد 402 بود، سری به لیست خواسته های سه ماه ی بهار زدم و متوجه شدم ، به ازا تک تک موارد اون لیست ، از همون خواسته ، بیشتر دریافت کردم، هر چی که نوشته بودم، چندین برابر بیشتر بهش رسیدم و الان دارم. 

      و بازم تاکید کنم برای دوستانی که این کامنت رو خواهند خوند، تنها دلیل موفقیت و تغییر من، در این مدت کوتاه، فقط و فقط تعهد من بود به صحبت های استاد عزیز و تمریناتی که در دوره ها گفتن، به گوش دادن مرتب فایل ها و نوشتن تمرینات در دفترم حتی روزهایی که نمیتونستم دیدگاه بنویسم فایل گوش میدادم و حتما برداشت ها م رو در دفترم مینوشتم و در لحظه های روزمره م پیاده کردم، من در این مدت هر روز متعهد بودم شخصیت جدیدی که در حال شکل دادنش هستم در من تثبیت بشه ، من در حدی به تمرینات متعهد بودم که هر وقت در خیابون راه میرم با دیدن هر خونه و ماشین قشنگی، ناخوداگاه در ذهنم از خدا تشکر کردم که زندگی با طعم خونه های ایده ال و خوشگل و ماشین های شیک چقدر لذت بخش و پرشور و هیجان انگیزه، هربارخرید میکنم با احساس عالی از توانایی و استقلال مالی و جسمی خرید میکنم و ناخوداگاه در ذهنم از خداوند تشکر و سپاسگزا,ی میکنم. 

      هرروز صبح بیدار میشم برای هرکاری و هرچیزی سپاسگزاری میکنم برای باز شدن چشمهام، برای اینکه خداوند فرصت تازه ای و روز نویی برام رقم زده تا اگاهی کسب کنم و سپاسگزاری کنم، حتما روزانه اگه شده دو سه خط خیلی خلاصه درباره ی اتفاقات خوب اون روز مینویسم. و روز به روز به زندگی ایده الی که دوست دارم داشته باشم نزدیک تر میشم. 

      یک تجربه هم برای دوستان عزیزم بگم. 

      الان که در پایان این بازه سه ماهه که برای خواسته هام در نظر گرفتم و نوشتم قرار دارم، متوجه شدم چون به خیلی بیش از اونچه خواستم رسیدم، حالا دیگه با اطمینان و ارامش بیشتری به سمت خواسته های بعدی پیش میرم و اونها رو از خدا طلب میکنم و شوق بیشتری دارم ، اطمینان بیشتری دارم که به ارزوها و خواسته های بعدی نیز بهمین راحتی و اسودگی میرسم. و این حس خیلی خیلی برای من قشنگ و ارزشمند هست. 

      و یه مورد دیگه اینکه ، حتی رسیدن به خواسته هام از نظر زمانی سریع تر شده. مثلا یک مورد تغییری بود که دوست داشتم در منزلم اجرا کنم، تصمیم ش رو بهمن ماه قطعی کردم. اون موقع اصلا پول کافی برای اون تغییر نداشتم ، اما دل به دل خدا و تمرینات دوره ها و صحبت های استاد عزیزم دادم، گفتم خدایا تصمیم از من، هدایت از تو. من با همکاری و همراهی تو سمت این خواسته میرم.خب تغییر کوچیکی نبود و هزینه ی نسبتا زیادی هم لازم داشت. اما من تمام و کمال به خدا سپردم و از خدا طلب کردم و ذهنا شروع کردم حرکت به سمت این تغییر رو. و فروردین ماه شرایطش برام پیش امد، یعنی حدودا به چهار ماه نرسید چون این بین دو سه هفته هم تعطیلات نوروز بود. که باز در این مورد هم، چندین برابر بیشتر از اونچه خواستم برام فراهم شده. در حالیکه بهمن ماه که این تصمیم رو گرفتم فکر میکردم شاید تا شهریور بتونم این تغییرات رو در منزل پیاده کنم. و همه چیز خیلی خیلی خیلی سریعتر از اونچه فکر میکردم، خیلی خیلی خیلی آسوده تر و راحت ار از اونچه انتظار داشتم، انجام شد. 

      پس دوستان عزیزم لطفا بیاین همگی (اول از خودم شروع میکنم) تعهدمون رو به دوره ها، صحبت های استاد عزیزمون، و اجرای عملی تمرینات و اگاهی ها، و تثبیت یک شخصیت جدید، تمدید کنیم. بیاید باهم مشتاقان تر و با اطمینان بیشتر به سمت یک زندگی ایده ال با طعم خدا حرکت کنیم. 

      به لطف خدا و اموزش های ناب و طلایی استاد من الان تا 70% زندگی ایده الم رو با طعم خدا دارم، و ایمان راسخ دارم، به بقیه ی اون 30% هم بسیار زودتر از اونچه فکر میکنم میرسم. همونطور که نسبت به طلوع و غروب خورشید چقدر اطمینان دارم و هرگز نگرانی و شک بابت این ندارم نکنه خورشید طلوع نکنه، اگه طلوع نکنه چیکار کنیم، اگه فاصله ش با زمین دورتر یا نزدیکتر شه چه اتفاقی برامون بیفته. و همیشه اونقدر در ارامش و اطمینان از نظم خداوند هستیم که چنین اتفاقهایی نمیفته ،به قدری اطمینان داریم ک اصلا به این موضوع فکر نمیکنیم و حتی شاید اهمیتی هم به طلوع و غروب خورشید ندیم، همونقدر ایمان دارم به داشتن زندگی ایده الم، حتی فرای انتظار و خواسته هام. 🌸

      خدایا سپاسگزارم 🙏❤️

      استاد عزیزم چراغ روشن راهم، سپاسگزارم🙏❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/10/05 14:43
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 699 کلمه

      خیلی از ما انسان ها عادت داریم به این که چیزهایی رو ببینیم و بشنویم که از آن آگاهی و اطلاعی نداریم و ممکنه او را باز کنیم کنیم مانند یک فایل صوتی یا یک تصویر یا یک ویدئو مهم است که ما در طول زندگی به چه چیزهایی عمل می کنیم و انجام دهیم و فقط گوش دادن این دوره ها و فایلها اکتفا نکنید نکنید زیرا تنها گوش دادن و تنها نوشتن تاثیر نمی گذارد شما اطلاعاتی را فقط وارد ذهنتان می کنید و از همه مهمتر این است که به این اطلاعات عمل کنید و در زندگی روزمره به کار ببرید و آگاهانه به این اطلاعات عمل کنید و نتیجه خوبی ببینید ،

      وقتی میشه حس های خوبی داشت وقتی میشه که تم های خوبی از خداحافظ برای اینکه به عنوان تنها و به اون حس خوب دست پیدا کنیم باید تلاش کنیم و مهمترین نکته برای تلاش کردن این است که چیزهایی را که یاد میگیریم عمل کنیم و نتیجه خوبی می بینیم از این عملکرد ها ،

      من هم در زندگی روزمره همیشه با خرافات دیگران در کلامشون رو به رو می شوم مثلاً میگن مارو چشم کرده اند و حالا که حالمان بد شده است و یا مریض شده از چشم خوردن فلان این فرد است و از این آگاهی ندارند که چشم زدن یک خرافات است و من خرافه را قبول ندارم زیرا انسان وقتی خودش را تحت کنترل خداوند بداند و بخواهد که از بلاها دور باشد و توجهی به نظر آدم ها نداشته باشد برایش مهم نیست که او را چشم بزنند یا نه و این یک خرافه است که ما مدتها شده در حرفهای اطرافیان شنیده‌ایم که فلانی در زندگی است بعد آورده پس حتما او را چشم کرده اند،

      متن ها یا سایت به صورت یک فایل یا تصویر به دست ما میرسند و ما از آنها آگاهی نداریم و ممکن است از سمت افراد فامیل یا دوستان ما باشد دلیل بر این نمی‌شود که حرف درستی است و باید آن را ببینیم گوش کنیم و به آن عمل کنیم زیرا این متن ها و این خرافات ساخته دست بشر است و از ذهنیت شیطان درست شده است ،

       همیشه باید در زندگی برای گوش هایمان ارزش قائل باشیم که در طول روز به چه چیز می خواهیم توجه کنیم و چه چیزی را بشنویم حرفهای خوبی که زده میشه را بشنویم های خوبی که می خواهیم به آن برسیم و خرافات را باور نکنیم و هر چیزی را که وارد ذهنمان می شود با آگاهی وارد ذهنمان کنیم راحتی هر چیزی را قبول نکنیم هر ویدئویی که به ما احساس بدی میدهد از سمت انسانها ناخدا است و باید بدانید که خداوند یک احساس خوب است پس این ها خرافات است و ساخته دست بشر است که به خدا و امام ها را بسته اند و اسم آنها را پایین این متن ها می زنند تا ما انسان ها باور کنیم و ارزش آن را با اسم امام ها و خدا بالا می برند در صورتی که چیزی که احساس بدی درون وجود دارد از طریق شیطان است و خداوند تنها در احساسات خوب سلامتی قشنگی و طعم های خوبه زندگی است، 

      چیزهایی که در انسان ایجاد ترس و نگرانی کند از طریق شیطان است و نباید باور کنید زیرا خدا ترس و نگرانی را برای بنده ها قرار نداده و احساس خوبی احساس بهتر را برای بندها میخواهد و این خرافات از سمت انسان هاست برای گوشهای ارزش قائل باشید هر چیزی رو نبینید و گوش نکنید مگر از آن آگاهی داشته باشید و شناختی داشته باشی و ازش مطمئن باشید اجازه ندید که چیزهایی وارد ذهن تا شوند که شما را ناراحت یا نگران می کنند برای گوش های خود اهمیت قائل شوید و به خرافات توجهی نکنید

      مثلاً من این مورد را چندین بار زبان اطرافیانم شنیده ام که گفته اند اگر کسی تو را ببیند و تو یک لباس جدید یا مثلاً در خانه از مبل جدید داشته باشی تو را چشم می کنند و یک اتفاق بد برای تو خواهد افتاد من این را خرافات را قبول ندارم زیرا انسان ها برای پیشرفت و تلاش و رشد کردن هستند و خرید وسایل جدید با لباس نو نمیتواند اتفاق بدی رقم بزنه پس چشم زدن یک خرافات است،

      باتشکر ازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لاله
      1401/10/01 17:13
      مدت عضویت: 1364 روز
      امتیاز کاربر: 18332 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,065 کلمه

      زندگی با طعم خدا (جلسه هجدهم):

      سلام به همه هم مسیرانم

      « من لاله، هدفم بهتر زندگی کردن است. »

      این فایل من را یاد حرف بزرگی انداخت که میگفت:« جهان از حرف خسته شده است، منتظر عمل است. » واقعا در هر کاری و هدفی خیلی به راحتی میشود که حرف زد و حرفهای زیبایی هم اگر زده شود؛ تا زمانیکه ما آنها را به مرحله عمل درنیاوریم و تجربه شان نکنیم، هیچ تجربه جدید و هیچ تغییری در زندگی خودمون نخواهیم دید. این را من با پوست، گوشت و استخوانم حس کرده ام که در طول این دوسالی که در سایت هستم، تغییرات در زندگی من؛ تنها به خاطر تغییر رفتار من بعد از تغییر باورهایم بوده است. پس چون این تجربه راداشته ام و لذتش را برده ام، چرا ادامه ندهم؟!؟

      دررابطه با خواسته های ما « از طریق خدواند بدون واسطه »، دوست دارم مثالی واقعی در اینجا بزنم:

      چند روز پیش درباره مساله ای با همسرم که در مسافرت شغلی بود، تلفنی مشورت کردم و از او کمک فکری خواستم. همسرم جوابی به من داد که همان اول بار بهش گفته بودم آن راه را نمیخواهم انتخاب کنم. چون آخر شب بود و به همسرم گفته بودم غیر از این راه حل، ازتو کمک فکری میخواهم خیلی ازش ناراحت شدم و چون فکر کردم برای حرفهای من اهمیتی قایل نیست و خوب حرفهایم را نشنیده آست، بهش گفتم : « من اب در هاون میکوبم. » همسرم خیلی ناراحت شد و عصبانی شد. همین موضوع باعث اختلاف ما شد و او تلفن را قطع کرد. یکساعت بعد، من هم که از اوناراحت شده بودم؛ بهش تلفن زدم که بهش بگویم من منظور خاصی نداشتم و همین اینکه او، هم قبول کند که حق با من است. من چون باگریه؛ باهاش حرف زدم، او بیشتر ناراحت شد و اصلا معذرت خواهی من را با گریه نپذیرفت و من تلفن قطع  را کردم.

      فردای آن روز فرا رسید که روز یلدا بود و چون این روز برای من و همسرم، غیر از یلدایی بودن؛ سالگرد ازدواج ما هم هست، من خیلی خوشحال نبودم با اینکه همسرم داشت از سفرش به سمت خانه میامد، چون با هم حرفمان شده بود. من داشتم به این فایل تفکر میکردم وبه این نتیجه رسیدم که باید در رفتارم تغییری بدهم. دوستان خوبم من به این نتیجه رسیدم که چون « مشورت کردن » را یکی از آرکان اصلی زندگی زناشویی میدانم، تقریبا برای هر هدفی که دارم در ابتدا با همسرم مشورت میکنم و ناخودآگاه حرف او روی من تاثیر میگذارد و ممکن است نظر من بعد از مشورت با او، متفاوت شود. بعد از یک روز کامل، تفکر راجع به این فایل و تکرار آن؛ متوجه شدم که بین اهداف من و خدواند همواره همسر من و حرف‌ها و باورهای او بوده است، در صورتیکه من به واسطه نیازی نداشتم.

      من میتوانم از این به بعد به راحتی بدون مشورت با همسرم، در بیشتر کارها اهدافم را دنبال کنم. من متوجه شدم در ناخودآگاه من ثبت شده است که :« همسر تو یک مرد است. او بیشتر میفهمد. او ‌۴ سال از تو بزرگ‌تر است، تجربه زندگیش بیشتر است، باهاش مشورت کنی، راه را سریعتر و کوتاهتر طی میکنی. بیشتر پیشرفت میکنی و غیره. » فکر میکنم این باورهایی بود که به مرور از طریق مادرم که در روستای کوچکی بزرگ شده بود، در ذهن من حک شده بود، حتی با انکه من در شهر بزرگی به دنیا آمدم و بزرگ شدم و الان حتی ساکن ایران نیستم. دوستان عزیزم، ببینید تا چه حد من توانستم خودم را تحلیل کنم و متوجه ریشه باورهای کهنه و قدیمی خودم شوم. به نظر من:« در هر اتفاق و واقعه منفی، اتفاق و دیدگاه مثبتی وجود دارد. »

      من اصلا به همسرم در روز یلدا تلفن نزدم. او موقعی که من در حال دعا گوش دادن بودم، بهم تلفن کرد. او گفت که من بایست باهاش بهتر و محترمانه تر حرف میزدم. من خیلی با همسرم صحبت خاصی نکردم و بیشتر شنونده بودم و نیت ام هم این بود که اگر موقع دعا گوش دادن، همسرم تلفن زد؛ همه چیز را فراموش کنم. من هیچ تماس تلفنی با او  در کل روز نداشتم، البته او‌ از طریق تلفن به پسرم؛ حال مرا پرسیده بود. من کل روز در حال تفکر بودم و متوجه شدم در رابطه با همسرم، بایست از این به بعد مستقل عمل کنم؛ چون وقتی خارج از ایران زندگی کرده ام، ناخودآگاه بیشتر با همسرم حرف زده ام، بنابراین ندای دلم را شنیدم که دوباره مثل قبل که ساکن ایران بودم، دنبال استقلال باشم و بدون واسطه به دنبال اهدافم باشم.

      این موضوع را کسانیکه ساکن خارج از ایران هستند، می‌توانند درک کنند. اینجا چون زبان محیط؛ زبان فارسی نیست و فرهنگ ایرانی که باهاش بزرگ شده ای در اینجا در محیط زندگی موج نمیزند، به طور کلی زن و شوهر ها بیشتر دوست دارند و متمایل هستند که با هم فارسی حرف بزنند و بیشتر دوست دارند با عشق در کنار هم، سریال و یا فیلم به زبان فارسی ببینند؛ چون کمبود آن محیط و آن احساس را جبران کنند. البته میدانم که ساکنان ایران اصلا تمایلی به این کار ندارند ولی تا زمانیکه چیزی و شرایطی را داریم قدرش را نداریم، ولی به محض از دست دادن آن، به دنبال به دست آوردن آن هستیم و قدر و ارزش آن را کاملا درک میکنیم.

      همسر من شب به خانه آمدو یک دسته بزرگ گل رز که من خیلی دوست دارم، در دست داشت. او کادوی سالگرد را پیشتر از سفرش به من داده بود؛ ولی خوب گلها ی رز را به خاطر یلدا و سالگرد ازدواجمان برایم تهیه کرده بود.

      الان که flashback میزنم و دکمه به سمت عقب رفتن فیلم زندگیم را میزنم؛ میبینم که از سال ۲۰۰۷ که از ایران خارج شده ام میتوانستم خیلی انسان موفق تری باشم اگر: بدون واسطه با خدواند در ارتباط میبودم و به جای انکه بگویم همسرم و یا دوستم و یا مشاور بهتر میدانند، خودم صلاح زندگی خودم را درک میکردم و فقط به خدا توکل میکردم. خوب دوستان خوبم، اینهم بها و قیمتی  بود که من پرداخت کردم. الان متوجه شدم چون بهای آن را پرداختم و متوجه ریشه آن شدم و این فایل را کاملا درک کردم از این به بعد با توکل به خدا و آشتی با درونم و اعتماد به نفسم ( نه، اعتماد به دیگران! ) هرروز بیشتر از روزقبل، به اهدافم نزدیک میشوم.

      یلدا بر شما مبارک!!

      روز پنجشنبه یک ماه دی سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق ۲۲ ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ میلادی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zahrakasaeipour@gmail.com
      1401/06/12 10:49
      مدت عضویت: 803 روز
      امتیاز کاربر: 658 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 455 کلمه

      سلام و درود بر همه یاران مهربان و  سسلام و درود بر استاد مهربان

      وقتی این فایل ارزشمند را شنیدم یاد تعبیری از یکی از اساتید افتادم که میگفتند

      ( لطفا جآرو برقی نباشید تا کار شما پیدا کردن و جذب اشغالها و گردو غبار باشه)

      وقتی این جمله رو با این فایل مقایسه می کنم یک همگامی و هم معنایی در آن می بینم واقعا در زندگی تخصص بعضی از افراد در این شده که دایما زباله های ذهن و بارهایی سنگین و ناخواسته روحشون را در خونه بقیه بگذارند و تخصص بعضی از افراد هم این هست که مثل جارو برقی صبح تا غروب دنبال ناخواسته ها باشند و جذب شوند کنند تا کیسه درونشون پر بشه اصلا انگار مشکلات  و موضوعات نامناسب دایما سر راه این افراد سبز میشه و دنبالشان میکنه که الان با این آموزشها میفهمیم در حقیقت اونها دنبال این مسایل هستند .من هم در گذشته این طور فکر میکردم که اگر خودت رو درگیر مسایل دیگران کنی اولا انسانیت رو زنده نگاه داشتی دوما با دیدن مشکلات اونها از وضعیت زندگی خودت راضی میشی سوما خدا ازت راضی میشه که دل دیگران رو نشکستی و جالبه نتیجه این دیدگاه برخلاف تصورم این بود که روز به روز  خودم هم مایوس و خسته بودم از انرژی و انگیز هام کاسته میشد به جای پیشرفت پس رفت داشتم تا اینکه یک روز اتفاق جالبی افتاد دوستمون در حال آب تنی در نهر کوچکی بود دستشو دراز کرد تا دوست دیگری کمکش کنه از آب بیرون بیاد و در اون لحظه چون جایی که نفر دوم ایستاده بود لیز و نامناسب بود هر دو افتادن داخل آب هرچند اون زمان این مسیله برای ما باعث خنده شد ولی در باور من یک جرقه زده شد که تا وقتی خودت در جایگاه محکم و ارزنده و مطمین نباشی نمیتوانی دست کسی رو بگیری و این کار باعث نزول تو میشه نه صعود دیگری الان که با این آموزشها به این باور دارم میرسم که واقعا هر کسی مسیول خودشه و این نکته ظریف و مهمی که من هم مسیول خودم هستم پس اگر تمام وقت و انرژی رو برای خودم بگذارم باز هم کم هست هرچیزی که حالمون بد کنه هرچیزی که موجب کاهش انرژیمون بشه یعنی گناه یعنی عقب ماندن از رشد حالا این موضوع اگر به دلیل تجربیات گذشته است به دلیل وجود افراد نزدیک یا هر دلیلی فرق نمیکنه باید حل بشه چون این مسیولیت ماست در دنیا چقدر به دلیل دور نگهداشتن خودمون از خدا و اعتماد به برداشت شخصی از صحبت های افراد ضربه خوردیم  ددرک اشتباه کردیم حالمون بد شد ناامید شدیم از استاد بسیار ممنونم که قطب نمای حال خوب را برامون واضح کردند تا راهنمای ما باشه

      استاد گرامی از شما بسیار بسیار سپاسگزارم. 

      خداوند مهربانم بی نهایت سپاسگزارم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم