0

زندگی با اراده خداوند (قسمت دوازدهم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

به نام خداوندی که خلاق است و با مهربانی و عشق به زیبایی این جهان را گسترش داده است و نعمت ها را به صورت نامحدود در جهان گسترده است و درخواست بنده هایش را برای متصل شدن با او می پذیرد.

این عبارت برازنده شروع نوشته ای است که به ما کمک می کند تا به نیروی اراده خداوند متصل شویم و از ویژگی هایش برای گسترش و رشد زندگی خود استفاده کنیم.

نوشته ای قابل تامل ار “توماس ترووارد”:

قانون شناور شدن اشیاء، با تمرکز بر غرق شدن آنها کشف نشد بلکه با تمرکز به شناور شدن اجسامی که به طور طبیعی شناور می شوند و این پرسش که چرا چنین اتفاقی می افتد کشف شد.

در روزهای نخستین کشتی سازی کشتی ها را از چوب می ساختند به این دلیل که چوب روی آب شناور می ماند اما آهن در آب فرو می رفت.

از زمانی که انسان به شناور ماندن چوب و امکان ساختن وسیله ای که روی آب می ماند و می توانست وزن انسان را تحمل کند سال ها گذشت تا انسان با تمرکز بر قانون شناور ماندن چوب به این نتیجه رسید که آهن یا هر ماده دیگری می تواند روی آب شناور بماند.

این در حالی بود که در تمام آن سالها آهن همچنان در آب غرق می شد اما تمرکز بر چگونه شناور ماندن چوب باعث کشف قانون شناوری شد و از آن پس هر ماده ای قابلیت شناور ماندن روی آب را پیدا کرد.

قانون شناوری را به شکل ساده برای خودم تعریف کردم تا آن را درک کنم:

هرجسمی اگر سبک تر از توده ی آبی باشد که می خواهد جایگزینش شود می تواند روی آب شناور باقی بماند.

تصور کردم که یک آهنی بزرگ را به شکل یک کشتی ساخته اند، وقتی کشتی در آب قرار می گیرد مقداری از آب را جابجا کرده و به اطراف هل می دهد.

اگر حجم آبی که توسط کشتی به اطراف هل داده شده است سنگین تر از خود کشتی باشد، کشتی روی آب باقی می ماند.

به همین دلیل است که اگر کشتی سوراخ شود، به مرور که آب وارد کشتی می شود از میزان حجم آبی که جابجا کرده است کم شده و به وزن کشتی اضافه می شود و به مرور وزن کشتی با آب داخلش از حجم آبی که جابجا کرده است سنگین تر شده و در آب غرق می شود.

در واقع همان نیرویی که باعث غرق شدن کشتی شد می تواند باعث شناور ماندنش شود اگر تمرکز و خواست انسان شناور ماندن باشد.

ذکر این قضیه علمی به این دلیل بود که تصور نکنیم برای اتصال با قدرت اراده خداوند باید تغییر عجیب و غریبی در ما رخ دهد.

فقط کافی است تمرکز ما بر اتصال باشد. به همین راحتی اتصال قطع نخواهد شد.

مانند کشتی که فقط کافی است تمرکز ما بر شناور ماندن آن باشد و اگر سواخ یا مشکلی ایجاد شد در جهت ادامه شناور ماندن آن مشکل را برطرف کنیم.

بنابراین برای اتصال با قدرت اراده خداوند فقط کافی است تصمیم و تمرکز ما بر اتصال باشد در این صورت هر مساله یا مشکلی در زندگی ما پیش بیاید که احساس کنیم اتصال ما با اراده خداوند دچار اختلال شده است تنها کافی است به اتصال با خداوند تمرکز داشته باشیم.

عبارت هایی مانند “من با خداوند پیمان بسته ام” و “من به خداوند توکل می کنم” جمله هایی تاثیرگذار برای بهبود اتصال با اراده خداوند هستند که می توان در مواقع لزوم از آنها بهره برد.

با توجه به قانون شناوری باید برای گسترش و بهبود زندگی خود همواره تمرکز شما بر توانایی خود و امکانپذیر بودن رسیدن به خواسته ها و آرزوهایتان باشد.

اگر بر ناتوانی خود یا غیرممکن بودن تجلی خواسته ها و آرزوهایتان تمرکز کنید شما بر  قانون غرق شدن تمرکز کرده اید و ناگزیر غرق خواهید شد.

همه انسان ها این تجربه را دارند که در مسیر رسیدن به خواسته شان دچار یاس و ناامیدی شده اند. این حالت احساسی ممکن است به دلیل شنیدن صحبت های فردی باشد که در آن مسیر شکست خورده است یا شنیدن حرف و حدیث های اطرافیان درباره شرایط بد اقتصادی یا احتمال جنگ میان ایران و آمریکا در شما شکل بگیرد.

در آن لحظات احساس یاس و ناامیدی در شما تقویت و گسترش می یابد و اتصال به قدرت اراده خداوند دچار اختلال می شود و تصور میکنید به آخر خط رسیده اید.

اما ساعاتی بعد با شنیدن صحبت فرد دیگر یا دیدن نشانه ای برای موفقیت آمیز بودن مسیر حرکت خود به یک باره احساس خوب و انرژی بخشی در شما ایجاد می شود و اتصال شما با قدرت اراده خداوند برقرار می شود و امید رسیدن و تجربه خواسته تان در شما تقویت می شود.

این فرایندی است که همواره در زندگی با آن روبرو هستیم.

من از سال 93 که تصمیم گرفتم زندگی خودم را تغییر داده و از شرایط سخت زندگی رهایی پیدا کنم با خداوند پیمان بستم و به او توکل کردم که مرا در رسیدن به خواسته ها و آرزوهایم حمایت و هدایت می کند.

در این چند ساله صدها بار دچار یاس و ناامیدی شده ام و احساس کردم تلاش من بی فایده بوده و آرزوهای من قابل دستیابی نیستند اما همیشه با استفاده از عبارت های امیدبخش و امیدوار کننده اتصال خودم با قدرت اراده خداوند را برقرار کرده و اشتیاق و امید موفقیت را در خودم زنده نگه داشته ام.

نتیجه این استمرار در تمرکز بر توانایی های خودم و توکل به قدرت اراده خداوند ایجاد تغییرات گسترده در تمام جنبه های زندگی ام است.

اما این به آن معنا نیست که امروز من در شرایطی هستم که همواره در بهترین حالت برای متصل شدن با قدرت اراده خداوند قرار دارم بلکه همیشه مسائل و مشکلاتی در مسیر زندگی ایجاد می شود که اتصال با اراده خداوند را هدف قرار می دهد و هربار با تمرکز بر اتصال به خداوند (قانون شناوری) دوباره انرژی و انگیزه خود را ترمیم کرده و به مسیر حرکتم ادامه می دهم.

امکان اختلال در اتصال با نیروی اراده خداوند برای همه انسانها وجود دارد اما توانایی همه انسانها برای ترمیم اتصال و قدرت بخشیدن به آن یکسان نیست.

انسانهایی که تمرکز بیشتری بر قانون اتصال دارند به مرور مهارت بیشتری برای تمرکز نکردن بر عامل مختل کننده اتصال پیدا می کنند و زمان های بیشتری بر توانایی خود و توکل به نیروی اراده خداوند متمرکز هستند.

در آیه 260 سوره بقره می خوانیم:

“و آنگاه كه ابراهيم گفت‏: پروردگارا، به من نشان ده‏؛ چگونه مردگان را زنده مى ‏كنى‏؟

فرمود: مگر ايمان نياورده‏ اى‏؟ گفت‏: چرا، ولى تا دلم آرامش يابد.

فرمود: پس‏، چهار پرنده برگير، و آنها را پيش خود، ريز ريز گردان‏؛ سپس بر هر كوهى پاره‏ اى از آنها را قرار ده‏؛ آنگاه آنها را فرا خوان‏، شتابان به سوى تو مى ‏آيند، و بدان كه خداوند توانا و حكيم است‏. (۲۶۰)”

واضح است که پیامبران هم در معرض اختلال در اتصال به قدرت اراده خداوند بوده اند و هر بار به طریقی با تمرکز بر قانون اتصال در جهت رفع شک و تردیدها اقدام کرده اند.

اینکه تصور کنیم پیامبران انسان هایی خاص و ویژه بوده اند و از همان بدو تولد به منظور پیامبر شدن وارد این جهان مادی شده اند تصور اشتباهی است و این آیه و آیات مشابه بیان کننده اختلال در اتصال با قدرت اراده خداوند برای همه انسان ها دارد.

لازم به ذکر است توضیحی که درباره آیه 260 سوره بقره داده شد برداشت شخصی من می باشد و خواننده می تواند بر عقیده خودش درباره این آیه استوار باشید و این خللی در اصل و ماهیت نوشته های باورساز ایجاد نمی کند.

من در سال هایی که در مسیر تغییر کردن هستم به این درک رسیدم که تا وقتی بر دلایل جدا شدنم از خداوند به هزار و یک دلیل که دیگران برای من مشخص کرده اند تمرکز کنم هرگز نمی توانم به قدرت اراده خداوند متصل شوم.

تا زمانی که خودم را گناهکار، بی ایمان، سهل انگار در انجام واجبات و … می دانستم هرگز اتصال به اراده خداوند را تجربه نکردم.

برای متصل شدن به اراده خداوند نباید بر قوانینی که سعی دارند اثبات کنند ما از خداوند دور شده ایم تمرکز کنید.

قانون شناوری را به خاطر بیاورید. همانگونه که برای شناور ماندن باید همواره تمرکز بر قانون شناوری داشته باشید برای متصل شدن و متصل باقی ماندن با اراده خداوند باید همواره بر قانون پذیرش خود توسط خداوند برای برقراری اتصال متمرکز باشید.

حتما از زمانی که تصمیم گرفته اید با خداوند برای متصل شدن به او پیمان ببندید دچار افکار و رفتاری شده اید که از نظر قانونگذاران بندگی خداوند دچار لغزش (گناه) شده اید اما تمرکز بر لغزش مانند تمرکز بر غرق شدن است.

من از روزی که تصمیم گرفتم به جای استفاده از اراده شخصی از اراده خداوند برای رشد و گسترش زندگی استفاده کنم صدها بار دچار لغزش هایی شده ام که منشاء اراده شخصی داشته اند.

این طبیعی است که چند لحظه دچار احساس بد شده باشم یا حتی تصور کنم که من هنوز بنده خوبی و با ایمانی نشده ام اما همیشه با رعایت قانون تمرکز بر قانون اتصال خودم را از خطر غرق شدن نجات داده ام.

ذکر این نکات را ضرروی می دانم چون انسان همواره در معرض افکار و مسائلی است که موجب ایجاد شک و تردید در ایمان و توکل خود می شود.

برای تجربه رشد و گسترش زندگی با استفاده از قدرت اراده خداوند باید همواره بر توانایی خود در متجلی کردن خواسته ها و قدرت خداوند در حمایت و هدایت خود تمرکز داشته باشید.

رمز و راز متجلی کردن خواسته ها در اشتیاق و توانایی شما برای دوباره هماهنگ کردن خودتان با قدرت اراده خداوند است. به این ترتیب دنیای درونی تان در هماهنگی با قدرت اراده خداوند قرار می گیرد.

هر پیشرفتی که در دنیای مادی مشاهده می کنید با تمرکز انسان بر موضوعی که قصد متجلی کردنش را داشته است بوجود آمده است.

ساخت واکسن های مبارزه با کرونا به دلیل تمرکز بر نابودی ویرس کرونا امکان پذیر شد نه تمرکز بر گسترش ویروس کرونا.

به وضوح مشخص است که این فرایند مشابه فرایندی است که هزاران سال قبل توسط انسان برای ساخت اجسامی که بر روی آب شناور بمانند صورت گرفته است.

تمرکز بر غرق شدن باعث کشف شناور شدن نشده است و تمرکز بر گسترش ویروس باعث کشف واکسن نشده است.

بنابراین برای حفظ و تقویت اتصال با نیروی اراده خداوند نباید بر دلایل قطع اتصال تمرکز کنید.

  • برقرای ارتباط با اراده خداوند

برای متصل شدن به اراده خداوند و دستیابی به ویژگی های خداوند مستلزم این است که پیوسته خود را در شرایطی ببینید که آرزویش را دارید.

از آنجا که خودم مدت ها این تفکر اشتباه را داشتم ذکر این نکته را ضروری می دانم.

منظور از پیوسته به مفهوم هر لحظه از زندگی نیست بلکه همیشه بدانید که هدف و خواسته شما چیست.

ذکر این نکات را ضروری می دانم چون در بسیاری از کتاب های موفقیت به شکلی درباره تجسم و بودن در شرایط آرزوها توضیح داده شده است که خواننده تصور می کند اگر لحظاتی از آن فکر و خیال خارج شود قادر به تجربه خواسته هایش نیست.

همین که به قدرت نامحدود و متعالی اراده خداوند ایمان داشته باشید برای تجلی خواسته ها و رسیدن به آرزوهایتان کافی است.

این قدرت هما نیرویی است که قبلا درباره هفت ویژگی شاخص آن (خلاقیت، مهربانی، عشق، زیبایی، گسترش، فراوانی، پذیرش) توضیحات مفصل داده شده است.

این نیرو مسئول همه چیزهایی است که در کانون توجه ما قرار دارد. با توکل کردن به این قدرت و اعتماد کردن به این که چنین قدرتی به خواسته های ما جان می بخشد و شرایط متجلی کردن آن ها را فراهم می کند، رابطه ای با قدرت اراده خداوند برقرار می کنید که تا وقتی خودتان تمایل داشته باشید ادامه پیدا می کند.

برای ایجاد تغییر در زندگی باید همواره بر آنچه که می خواهید تجربه کنید تمرکز کنید نه بر آنچه نمی خواهید.

به جای متمرکز شدن به آنچه ندارید و تجربه احساس بد نداشتن به آنچه می خواهید داشته باید تمرکز کنید تا احساس خوب داشتن در شما ایجاد شود. بدین شکل به جای اینکه آرزوهای خود را غرق کنید به شناور کردن آرزوهای خود کمک خواهید کرد.

با ذکر مثال از تغییراتی که در زندگی خودم ایجاد کرده ام به گسترش و تایید این موضوع می پردازم.

من در سال 1393 تصمیم گرفتم برای تحقق آرزوی لاغری از قدرت ذهنم استفاده کنم. این تصمیم در صورتی اتخاذ شد که به شدت نیاز به لاغر شدن داشتم.

در آخرین مراجعه من به دکتر قلب متوجه شدم که دچار نارسایی قلبی شده ام و اگر اوضاع به همین شکل ادامه پیدا کند در سن کم مجبور به عمل جراحی قلب خواهم شد.

همه فریاد می زدند باید لاغر بشی در حالی که حداقل 20 سال از عمرم در حال تلاش کردن برای لاغری بودم اما هرگز نتیجه نگرفته بودم.

در مقابل اصرار و فریادهای دیگران برای لاغر شدنم، صدایی بلندتر از همه آنها در درونم فریاد می کشید که: تو نمی تونی لاغر بشی.

حق با او بود چون سالها برای لاغر شدن تلاش کرده بودم ولی لاغر نشده بودم.

بعد از اینکه قانون تمرکز بر خواسته را درک کردم شرایط خودم را بررسی کردم و متوجه شدم در تمام آن سالها که من برای لاغر شدن تلاش می کردم تمرکز من بر چاقی بوده است نه لاغری.

همیشه برای فرار از چاقی تلاش می کردم نه برای رسیدن به لاغری.

دست است که فرار از چاقی در نهایت منجر به رسیدن به لاغری می شود اما این نتیجه نهایی است درصورتی که من هر روز که در حالا رژیم گرفتن یا ورزش کردن بودم از چاق بودن خودم شرمسار بودم و اصلا امیدی برای لاغر شدن نداشتم چون تصور می کردم چاقی من ارثی است و خداوند برای من چاقی را درنظر گرفته است و من توانایی مقابله به خواست خداوند را ندارم.

از آن روز که به این آگاهی رسیدم تصمیم گرفتم بر لاغر شدن تمرکز کنم و از نشانه های موفقیت من این بود که بخاطر چاق بودنم احساس شرمساری نمی کردم.

درست است که چاق بودن همچنان رنج آور بود ولی همراه با احساس ناامیدی از لاغر شدن نبود بلکه همیشه با تکرار اینکه من می توانم لاغر شوم در خودم احساس خوب و اشتیاق برای ادامه دادن ایجاد می کردم. در واقع من به این شکل راهی برای متصل شدن به قدرت اراده خداوند برای خلق لاغری در زندگی ام ایجاد کردم و نتیجه این استمرار در تمرکز بر لاغر شدن بعد از چندین ماه تجلی نشانه های تغییر کردن در جسمم بود.

بعد از آن رویای من آموزش لاغر با ذهن بود.

همه شواهد و نشانه ها حاکی از این بود که این توانایی در من وجود ندارد چون هیچ سابقه یا تجربه ای در امر آموزش دادن نداشتم.

از نظر مدرک تحصیلی هم واجد شرایط آموزش لاغرشدن نبودم.

موارد زیادی وجود داشت که به من یادآوری می کردند که رویای من غرق شده است و امکان تحقق یافتن ندارد.

اما باز هم با اتکا به قانون شناوری توانستم آرزوی خود را از غرق شدن نجات داده و برای متصل شدن به اراده خداوند به توانایی خودم در لاغر شدن تمرکز کردم و پس از چند ماه نشانه های تاثیرگذار بودن طریق آموزش من واضح و مشخص شد.

بعد از آن نوبت به رویای داشتن سایت تناسب فکری برای آموزش لاغری با ذهن بود که باز هم نشانه ها حاکی از آن بود که امکان ندارد این آرزوی من محقق شود.

هیچ دانشی درباره حوزه اینترنت و فضای مجازی نداشتم و فقط بازی کردن با کامپیوتر و تایپ کردن با آن را بلد بودم.

توان مالی برای تاسیس سایت و راه اندازی آن را نداشتم و فردی که بتواند در این مسیر به من کمک کند تا رویای خودم را به واقعیت تبدیل کنم نمی شناختم.

در آن لحظه باز هم به خودم یادآوری کردم که وظیفه من توجه به قانون شناوری است نه قانون غرق شدن.

برای متصل شدن با اراده خداوند من تلاش کردم با تمرکز بر آنچه می خواهم داشته باشم و توکل به خداوند برای همراهی و حمایت من در جهت خلق آرزوهایم همواره اشتیاق و احساس خوب رسیدن به آرزویم را در خودم زنده نگه دارم.

این بار زودتر از چند ماه سایت تناسب فکری به شکل اول آن راه اندازی شد و از آن روز تا الان ده ها بار شرایطی پیش آمده که نوید شکست خوردن و عدم موفقیت را فریاد می زدند و بارها من دچار احساس بد و یاس و ناامیدی شده ام اما هربار با تمرکز بر آنچه می خواهم تجربه کنم و چشم پوشی از آنچه وجود داشت و مورد رضایت و خواسته من نبود توانستم آرزوی خود را از غرق شدن نجات دهم و به لطف خدا امروز سایت تناسب فکری اولین و بزرگترین سایت لاغری با قدرت ذهن در دنیاست.

اینها فقط چند نمونه از آرزوهایی بود که همه از نظر اراده شخصی من غرق شده بودند اما با تمرکز بر خواسته ها و اصرار بر اتصال با قدرت اراده خداوندی همه آنها نه تنها غرق نشدند بلکه به واقعیت تبدیل شدند و هر روز گسترده تر می شوند.

این قدرت تمرکز بر خواسته و توکل به اراده خداوند است.

در قسمت بعدی به موضوع خلق کردن هرآنچه دوست داریم در زندگی تجربه کنیم خواهیم پرداخت.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.50 from 28 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29947
برچسب ها:
20 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهره
      1402/09/08 20:45
      مدت عضویت: 382 روز
      امتیاز کاربر: 1720 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 408 کلمه

      درود فرمانروا ،رب العالمین

      سلام ب استاد ،پر از تلاش و با استمرار و دوستان 

      من ب خدا پیمان بستم ،وب او اعتمادو توکل میکنم.

      گاهی نجواها ی شیطان میاد میگه حتما یک سختی ببینی ،میشی همان زهره ترسو ،مثل اول ،تو تغییری نکردی.خدا اگر بده اندکش میده و تو داخل مدار فراوانیها نمیشی. آنها ترس و شک را بیادم میارنند و در گوشم وزوز میکنند.و یک اختلالی بین من و اراده خداوند میافتد و حسم  را سست و کند میکندو چند دقایقی از مدار خارج میشم. اماااااااااقانون را میدانم که باید تمرکز ب خوبیها بگذارم.امید را زنده نگهدارم و تمرکز و استمرار داشته باشم.

      نجوا هادی م)میگه این یک رود پرخروشان که اگر در آن شناور باشی خود جریان آب تو را ب سوی بیشتر شدن همانند اقیانوس گسترش میده،فقط تسلیم و رها باش. 

      من با رشد خودم ب جهان کمک میکنم .اوایل این جمله خیلی برام سنگین بود که یعنی چه؟من رشد کنم جهان گسترش پیدا میکنه ؟یا در عرفان میگویند،هر کسی یک سلول از تن واحده (کل بشر یک آدم گنده است)که هر کدام سلولهای این آدم بزرگ است که هرکدوم آسیب ببینه این ادم یک

      یک سلولش را از دست میده و خداوند هر کدام مارا با نظم در بدن این آدم گنده قرار داده..

      عارف شیرین سخن سعدی)با درک این موضوع فرمودند

       (بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند

      چو عضوی ب درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار )

      همه عضو و سلولهایی هستیم با اراده خداوند کنار هم قرار داریم ..ان شالله ب درک عرفا برسیم.

      بزرگترین ناهماهنگی من با خداوند ترسهایم بود و مهمترین که این ترس مرا ب طرف دعانویسان میکشید .شرک مطلق .من آنها را قبول داشتم ولی

      از خدا دور بودم.ترس از مرگ ،از بیماری ،از حرف مردم از خود مردم از نگاه مردم ..هر چه خوبان داشتند خخخخخخ من همه را داشتم.و همه را هم با عنایت خودش تجربه کردم..جواب کردن دکترا برای پسرم . وقتی اون خوب شد با معجزه الهی ..نوبت خودم شد خخخخ و و و و

      و باید حواسم ب کشتی نو ساخته ام باش که آب واردش نشود .مواظب صخره ها و برخوردش با کشتیهای دیگر باشم تا سوراخی ایجاد نکند تا مرا ب یاس و نامیدی نکشاند .من باید پرچم بزرگ یکتاپرستی را بر این کشتی برافشانم و با تکیه ب این پرچم پیش روم . واین کشتی را رها کنم ب امواج  الهی بسپارم و من فقط تمرکزم را روی هدایت الله بگذارم که ناخدا اوست 

      خدایا مرا ب راه راست هدایت فرما .

      (من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد) 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/06/27 13:03
      مدت عضویت: 381 روز
      امتیاز کاربر: 23450 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 707 کلمه

      سلام استاد 

      خدارند را شاکرم که درتاریخ 1402/06/27 توانستم یکی دیگر از گامهای زندگی با اراده خداوند را بخوانم و بدانم که چقدر بابت این نااگاهیها و غرزدن به خداوند نعمتهایی که باید ازسوی خداوند برای من فرستاده میشد. خودم با ذهن خودم آنها را غرق کردم 

      من باید طبق قانون شناوری ، زندگیم را با اراده خداوند جلو ببرم و از وضعیت الانم راضی باشم و هی ناامید و مایوس نباشم و شکوه و شکایت نکنم .

      در آن لحظه باز هم به خودم یادآوری کردم که وظیفه من توجه به قانون شناوری است نه قانون غرق شدن. یعنی به قولی از میزان آبی که دریا را شکافته است بیشتر نباشم که غرق شوم و کشتی آرزوهایم را با افکار منفی سوراخ نکنم تا به مقصد برسم. 

      استاد درمورد خودتان چقدر مثال خوبی زدید . هیچ کس با شما در این مسیر همراه نبود حتی نزدیکترین افراد خانواده – هیچ مدرکی علمی نداشتید برای راه اندازی این سایت – هیچ تخصصی برای کامپیوتر و راه اندازی سایت نداشتید –  چقدر درمدت این 35 سال سختی برای لاغری کشیده بودید و نتیجه نداده بود . و خداراشکر که خواندن و تفکر کردن درمورد خداوندو نقطه جذب و علاقه شما را هدایت کرد که قانون شناور بودن و غرق شدن را از هم جدا کردید و فقط متکی به معلمومات  تجربی خودتان و با اتکاء به اراده خداوند که شمارا دراین مسیر یاری خواهد کرد کاررا شروع کردید که خداراشکر الان شما مدرس بزرگترین و اولین سایت لاغری با ذهن دردنیا هستید و این کار یعنی اینکه اراده خداوند ازهمه چیز در دنیا بالاتر است و بعضی از قراردادها و قوانین هم اگر خواسته باشند جلوی کاری را بگیرند وقتی اراده خداوند باشد کاری از پیش نمی برند . 

      من از وقتی با این قسمت از سایت که زندگیم را با اراده خداوند جلو ببرم و نجنگم آشنا شدم چقدر آرامش درونی من بیشتر شده 

      استاد من از وقتی شما گفتید ورودی ذهنتان را کنترل کنید و درمحیط کار و خانواده این کاررا انجام دادم چقدر راحترم وووقت بیشتری دارم به خودم و کارهایم فکر کنم و برنامه ریزی کنم برای انجام انها . قبلا درمحیط کار هر همکاری به من میرسید فقط از دیگران ویا جامعه شکایت میکرد و اگر هم جوابی نمیدادم از مشکلات و ناراحتی دیگران من هم ناراحت بودم ولی الان از صبح تا ظهر دراتاقم هستم و به همکاران اعلام کردم چند وقتی من روزه سکوت گرفتم و با دیگران صحبت نمیکنم . درابتدا چند تایی بهم خندیدند که یعنی چه دیوانه شده ولی الان بسیار راحت و سبک شدم و اصلا کسی به اتاق من نمیاید و غیبت همکاری را نمیکند چون من جوابی نمی دهم که همدردی کرده باشم و بعدش از حرف من یک کلاغ چهل کلاغ کنه . اصلا دیگر اخبار نمیشنوم چون وقتی من نتوانم شرایط را تغییر بدهم چه سود که غم و رنج دیگران را گوش بدهم . و در خانواده هم وقتی صحبتی از دیگران میشود من می گویم ببخشید من باید دراین ساعت فایل گوش بدم و سریع می روم . یک بار یکی از اشنایان گفت چقدر گوشه گیر شدی و صحبت نمی کنی من هم در جواب گفتم خداوند انسان را با دو تا گوش و یک دهان آفریده یعنی دو برابر گوش بده و یک برابرحرف بزن ، بنده ی خدا تا اخر مجلس فقط گوش داد و صحیتی نکرد و من دردلم خندیدم که چه حرف حکیمانه ای زدم و چقدر در بعضی از افراد تاثیر داشت .

      من امسال دو تا از فرزندانم کنکور سراسری داشتند وقتی نتایج آمد دخترم خیلی راضی و پسرم زیاد راضی نبود من بهش گفتم پسرم ،خودت را به اراده خداوند بسپار که اگر صلاح تو دراین باشد که قبول شوی رشته پزشکی که میشوی و اگر صلاح و مصلحت تو نباشد و دراین راه میبایست سختی بکشی قبول نمیشوی و غصه خوردن فایده ای نداره چون خداوند بهترین نتیجه ها را برای بنده هایش درنظر میگیرد درحالی که ما بندگان از آن اطلاعی نداریم و آن را بدشانسی میدانیم . گفتند از تو حرکت ازخدا برکت تو زحمت کشیدی و خواندی مابقی را بسپار به اراده خداوند که انشاالله هرچه صلاح و مصلحت است صورت پذیرد 

      استاد باورتان میشود روحیه پسرم با این کلمات برگشت و گفت چشم من هم زندگیم را با اراده خداوند جلو میبرم نه اراده شخصی خودم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/04/06 12:12
      مدت عضویت: 462 روز
      امتیاز کاربر: 50485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 568 کلمه

      بهنام خدایی که خلاق هست باعشق ومهربونی هست نعمتهایش درحهان کسترده هست وهربنده که بخواهد با او ارتباط برقرارکند می پذیرد

      سلام براقای عطار روشن 

      حدود ۲۶ سال پیش ما با اتفاقخانواده پنج رتفری اون زمان دستا بچه داشتم جوانتر بودم م مشکلپا تازه شروع شده بود  یی مسافرت به همدان داشتیم چون شنیده بودیم که غاره علی صدر خیلی زیباهست برای دیدن به این مکان رفتیم وفتی که ما بیلیط تهبه کردیم‌اول وارداردغارشدیم 

      فبل ازرفتم متوجه شدیم هرکی میخوادوارد غاربشه یی پتوبرای بچه یا یی لباس کرم همراهش هست برام سوال پیش امد که تویی این گرما یعنی اینقدرداخل غارسرد هست خلاصه من  برای دخترم یی لباس گرم‌برداشتم وفتی وارد غارشدیم بقدری وردی غارزیبا بود که محوتماشای این خلایقت خداونی شدیم وفتی برای سوار شدن توقایق پادویم توصفب ودیم یب خانم مسن با ولیچر جلوی ما بود اول به خودم کفتم این بنده خدا جطور  میخوادسواربشه با ویلچر که امکان نداره بتوانه سواربشه 

      یی لخظه یی پسر حوان با دودست قویی انداخت زیر تن این خانم با ییحرکت اون مثل چر کاه ازروی ویلچر بلند کرد خودش با ییحرکت خیلی سریع توقایق دید اون خانم رو توقایق کنارخودش قراددا دستشو حلقه کرد درو اون خانم مثل یی کوه قوی اون محکم به خودش چسبودن وخیلی  راحت بقیه سوارشدن قایق حرکت کرد اون حرکت چوان من به فکرانداخت که من نکران اون خانم بودم ولی خدایی که این غار رو  این عظمت کسترش دادهست سقف به این زیبایی بالاسراب قرا داده چنان عشق مهربونی رو درافرینش این غاربه خرح داده همه چیز رد کنارهم با نظم‌ترتیب گذاشته   به هفکراون بنده خوت هم بود که چنان جوانی رو کنارش قرارداد پس این زمانی گه خودم میگم اگه توبا اون خدا ارتباط میخوای برقرلرکنی ایا خودت رو اماده میدونی با خودت کاره گردی که اون ارنباط برقرا کنی 

      اون خدا که همیشه امده برقرای ارتباز بوده هست من غافل بودم که این ازتباط رو برقرارنگردم پس این ازکم‌کاری من بود ونداشتن اگاهی دراین ارتباط برقرارکردن 

      وفتیمن به نیرویی ارداالهی توجه وتمکرکنم که عشق خلایقیت مهربونی کسترش وپذیرش هست توجهداشنه باشم همین کافی هست که من به خواستم توجه کردم وتمرکزدارم به اون برسم نه به نرسیدن ونخواستن تمرکزنکروم 

      حالا که من دارم به هدفم‌فکر تمرکزدارم به نیرویی الهی توجه کرده حقیقت دارم به قانون شناور موندن تمرکز وتوجه دارم پس درنییجه چون با خداروند درارتباط هستم دارم‌اون نیروی رو به کمک میگیرم تواین زمینه دارم‌موفق میشم پس من تواین مسیر اون ارتباط رو برقرارکردم‌تا امروز نمیدوستم که ارنباط برقرارشده خیلی با شکوه بود امروز یی ارتباطی که برقرارشده رو کشف کردم ولی خودم غافل بودم فکرمیکردم فقط کمک خداوندهست که داره این کاره رو انجام میده نگو من با خداوند ارتباط برقرارکردم‌که خودم‌اون  کامل درک‌نکردم 

      خدایا سپاس که من فابل دونستی برای برقرای ارتباط با خودت بخشنده مهربونت تشکر دارم‌درحقم لطفی بی کران داشتی باید قدردان این لطف باشم هرزمان وهرمکان خدایا سپاس 

      اگه من به توانمندی خودم وامان پیذیربود خواسته های  توجه وتمرکزکنم به قانون شنارو بودن توحه کردم 

      واگه به نا توانی خود وامان پذید نبودن خواسته های وتوجه وتمرکزکنم به قانون غرق شدن تو جه کردم 

      تومرحله اول امکان ارتبا ط با نیرویی خداوتی هست 

      تومرحله دوم امکان ارتباط با نیرویی خداونی نیست 

      تومرحله اول هم همه زپان نمیشه تصورگردکه میشه ارتباط برقرار گردولی باید تلاش بشه که همیشه توحالت شدن قرار داشته باشیم اگه زمانی هم این ازدید خودم کم‌رنک بود سعی در پررنک کردنش باشم این  تمرین می خواد که انشالله خداوند خودش کمک گنه که بتوانم انجام بدم 

      خدا پشت وپتا هتون یا حق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/02/16 23:35
      مدت عضویت: 432 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 429 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم

      سلام به استاد عزيزم

      امکان اختلال در اتصال با نیروی اراده خداوند برای همه انسانها وجود دارد اما توانایی همه انسانها برای ترمیم اتصال و قدرت بخشیدن به آن یکسان نیست.

      ديروز به مطلبي برخوردم كه ياد آور ميشد وقتي ما روي خودمون كار ميكنيم ،به اين معنا نيست كه ديگه هيچ وقت هيچ مشكلي پيش نمياد 

      بلكه

      به اين معني هست ، زماني كه ما در اون مشكل ميمونيم كوتاه ميشه

      قبل از كار كردن روي خودمون اين زمان ماندن در مشكلات زياد بود 

      براي بعضيا ساعتها 

      براي بعضيا روزها 

      براي بعضيا شايد يك عمر

      اما بعد از آموزش و بالا بردن آگاهي ما ياد ميگيريم خيلي زود خودمون رو از اون مشكل بكشيم بيرون 

      دقيقا مثل اينكه تواناييمون بيشتر ميشه براي ترميم و اتصال به اراده خداوند

      استاد عطار روشن همين امروز صب من در عرض نيم ساعت به سه تا موضوع ناخواسته برخورد كردم

      در طي نيم ساعت من از اين رو به اون رو شدم و چون ياد گرفتم متوجه فكرهايي كه توي سرم مياد باشم و ناظر باشم

      به خودم گفتم نه من اين حس رو نميخوام

      يكي يكي موضوعاتي كه اومده بودن رو نگاه كردم يكيش كلا به زندگي من ربط نداشت

      دوتاي ديگه يكيش مربوط به كارم بود كه نياز بود من در خودم آرام تر باشم و بر هدفم تمركز كنم

      و به خودم گفتم من مسئول همه چيز هستم

      پس براي اين موضوع بايد با حساسيت بيشتري برخورد كنم

      موضوع سوم به جابه جايي خونمون مربوط ميشد

      خونه اي كه دوسش داشتم رو متوجه شدم صد درصد با شرايطي كه من ميخوام هماهنگ نيست

      اين در صورتي هست كه دو روز پيش با ديدن خبر اين خونه خيلي حس خوبي داشتم و در پوستم نمي گنجيدم

      ولي امروز كه با شنيدن يك موضوع درباره اش خورد توي ذوغم

      در طول مدت نيم ساعت شروع كردم به آرام كردن خودم

      دقيقا آموزش شما اومد توي ذهنم و گفتم من به خدا توكل دارم 

      خداوند براي من بهترين ها رو آماده ميكنه

      و اومدم توي سايت و شروع كردم خودم رو آروم كردن

      و از قضا برخوردم به اين موضوع “شناور بودن”

      استاد شما ميدوني من هم ميدونم كه هيچ چيز تصادفي نيست در اين جهان

      جون من در حال قوي كردن خود درونيم هستم 

      چون خيلي زياد دوست دارم اراده خداوند در زندگيم جاري بشه 

      چون هر روز صب در دفترم كه شكرگذاري مينويسم بعدش متني كه درباره اراده خلاق خداوند هست رو ميخونم و ميگم خدايا من آماده دريافت اراده تو در زندگي هستم

      همه اينها سبب شد كه در اون شرايط به هم ريخته بيام توي سايت و اين متن رو ببينم 

      و به قول شما :

      بدین شکل به جای اینکه آرزوهای خود را غرق کنید به شناور کردن آرزوهای خود کمک خواهید کرد

      از شما بي نهايت سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/02/05 15:24
      مدت عضویت: 547 روز
      امتیاز کاربر: 14980 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 392 کلمه

      باسلام خدمت شما،

       داشتن رویای تغییر کردن برای من هم یک خواسته بود و دوست داشتم یک انسان متفاوت باشم اما نمی دانستم که از کجا باید شروع کنم و چرا افکار من انقدر توجه به زندگی و رفتار دیگران را می کند و همیشه از این شکایت داشتم که من چرا تنها هستم و هیچ جایی برای تفریح کردن ندارم و هیچ دوستی برای گذراندن تفریحاتم بااو  ندارم همیشه شکایت داشتم که من در یک خانواده هستم که هیچکس با من هم همراه و رفیق نیست و با هم بیرون برویم لذت ببریم برای خودمان زندگی کنیم و طعم زندگی واقعی را بچشیم همیشه در لحظه شاهد افرادی بودنم که افکارشان در گذشته مانده و صحبتهای و افکار منفی دارد و این باعث شده بود که بخوام تا عوض بشم و یک انسان متفاوت با آنها باشم تا حس و حال خودم خوب بشه و از عصبانیتم کم بشه و آرامش درونی زیادی داشته باشم،

      تا اینکه روزی از روزها که من داشتم طبق  عادت همیشه گله و شکایت میکردم عمه ی من به خونه ما آمد و  به من این سایت را معرفی کرد تا اگر خواسته ی تغییر کردن را دارم با این سایت و تمرینات اون بتونم خواسته خودم رو برآورده کنم، 

      به من هم وارد این سایت شدم و برام جالب بود و دوست داشتم مشتاقان دنبال کردم و به گیر بودم از آنجایی که من از مدت ها قبل به تغییر خودم فکر میکردم و به اینکه ا انسان بهتری از گذشته خودم باشم من به ترس من خودآگاهی به از سایت هدایت شدم و همیشه برای من این سایت یک همراه همیشگی هست که من روزه هستم و هدایت کرد تا بتونم تا افکار جدید خواسته هام رو برآورده کنم و روی آب نگه دارم و از غرق شدن خواسته هام جلوگیری کنم،

      پس از مدت ها تمرین و استمرار و در مسیر بودن و متعهد بودن مسیر تغییر خودم تصمیم گرفتم که با این نوشته های باور ساز خوب ادامه بدهم و با قدرت اراده خدا آشنا شدم و تصمیم گرفتم از این به بعد بیشتر بر اراده خداوند و توکل به این تغییرات خودم رو ادامه بدم خیلی از الان انسانی که هستم و افکاری که دارم خوشحالم میدونم که باور و ایمان و اعتماد به خداوند و احساسات خوب خودم و باور داشتن نیروی چسب به خواسته های خوب دیگه هم ها هم رسید،

      باتشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1401/10/08 10:25
      مدت عضویت: 561 روز
      امتیاز کاربر: 59904 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 685 کلمه

      به نام خدایی که سراسر هستی رو نیک آفرید ❣️

      عرض سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر در آکادمی بهشت تناسب 😍

      این روزها که این سری مقاله ها رو میخونم (این کتاب بهشتی رو❤️) و درباره مطالب تفکر و تعمق میکنم، این روزها که مطالب این دوره رو کنار مطالب دوره های دیگه می چینم و هم راستا با اونها مطالعه میکنم، به قدری در شکوه و زیبایی زندگی -شناور- هستم که حتی گاهی حرف زدن و از دیدگاههام نوشتن برام سخت میشه. به قول آنتوان چخوف که میگه: »سکوت بالاترین مرتبه ی هر احساسی هست»، از شدت شوق و شادی زبانم بند امده و وقتی میخوام کامنت بنویسم انقدر هیجان دارم و انقدر غرق در شادی خدای جدیدم هستم که مادی و دنیایی کردن افکارم برام سخت میشه گاهی 🤩.

      و چقدر پرستیدن و راز و نیاز کردن با خدایی که بی نیازه و برای پرستش و راز و نیاز من ِ بنده اش، خط کش و معیار دستش نگرفته، آرامش بخشه. چقدر این خدای جدید زیبا و لطیف و گرمه. خدایی که نه در آسمان که در تمام هستی گسترده ست…

      خدایی نیست که از آسمان ما بنده هاشو بنگره و دستوراتش رو بر سر و روی ما فرود بیاره….! خدای دانایی و آگاهی بی کران هستی مندی که این روزا می پرستم، و با هر شرایطی و شکل و شمایلی آزادانه با هر رنگ و رویی با اون به نیاز و نماز می پردازم، فروزه پایداری هست که در همه جا وجود داره، اونجا که خرد جریان داره و خودنمایی میکنه، اونجا که هستی پویا میشه و اونجا که توانایی از دانایی سرچشمه می گیره… بله! داوند جان و خرد همونجاست…❤️

      خدای جدیدی که من شناختم و بهش توکل کردم، زندگیم و اعتمادم رو بهش سپردم، فروزه ایست که جان ِ جهان رو پوشش داده، که تمام هستی و بشر رو نیک آفریده و به انسان اجازه داده تا با اراده ی خودش راه نیکی رو انتخاب کنه و در این راه به رشد و شکوفایی برسه، کلام دلنشین و نیکو و اثربخش داشته باشه، عملکردی که در زندگی قراره داشته باشه با خرد هستی هماهنگ باشه… این خدایی که در این حد عادل و تکیه گاه توکل کنندگانه خدای منه نه خدایی که بهشت و جهنم رو خلق کرده باشه تا بدون اختیار ِ انسان، بر اساس یک سری اعمال و خط کش ها و ترازوها ، یک سری روانه ی بهشتی بشن که نهرها جاری و حوریان بی شمار اند، و یک سری روانه ی جهنمی که شعله هاش فروزان و رقصان در انتظار بلعیدن گناهکاران….! 

      خدای من همون خدایی ست که به من بنده ش اجازه داد اختیار داد تا بهشت و جهنم رو خودم بسازم. با روان آرام و افکار و کلام نیک و وجدان بیدار و آگاهم. و جهنم رو هم با انحراف از نیکی های هستی و ذهنم. 

      بهشت من مکانی در دوردستهای اسمان نیست که باغ و نهر و شیر و عسل داشته باشه…بهشت من از واژه ی فارسی -وَه – میاد، به معنی نیک و بهتر. بهشت در ریشه ی لغوی و اصالت کلمه ، صفت عالی همین واژه ی وه هست: وَهیشتَه : یعنی بهترین حالتی که منش خردمندانه ی انسان میتونه به خودش بگیره. و جهنم در اصالت معنا و لغت، واژه ی فارسی – اچیشته منو- هست یعنی بدترین حالت منشی که انسان به دور از خرد و آگاهی و وجدان میتونه داشته باشه. 

      یعنی خدای من به من اجازه داده تا در روان و درون من بهشت یا جهنم به اراده و آزادی خودم ساخته و خلق بشه، یعنی هر کجا من تمام اعتماد و امیدم رو به خدا سپردم و بهش توکل کردم و این  آگاهی و دانایی بی کران هستی مند رو سرپرست و وکیل خواسته ها و ارزوها و اموراتم انتخاب کردم، وقتی کار نیک در حق خودم و دیگران انجام دادم، هر گاه بهترین افکار رو درباره خودم و دیگران داشتم، هرگاه با سپردن اعتماد و امیدم به خدای بی همتای یگانه در رحمتش شناور شدم در بهشت باشم. 

      این خدای منه و من این خدا رو دوست دارم. و این صادقانه ترین احساس من در این لحظه ست….❣️

      خدایا سپاسگزارم ❤️

      استاد عزیز سپاسگزارم 💐

      همت نیکان بدرقه ی راهتان باد 🌸💮🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/28 20:23
      مدت عضویت: 1617 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,299 کلمه

      زندگی با اراده خداوند (قسمت ۱۲)

      سلام وقت بخیر 

      این چند مدت که در حال خوندن و نوشتن این مقاله ها هستم دریچه های زیادی برام باز شده و همچنین به خریدن دوره هایی هدایت شدم که مطالبشون مرتبط به شناخت خداست

      از کودکی تا چند سال پیش آموزه های مطلوبی از خداوند نشنیده بودم ،هر چی بود ترس بود و دلهره و خشم

      هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی خودم در مورد شناخت خدا جستجو کنم ،منیکه خدا رو عامل بدبیاری های خودم میدونستم

      من تمام باورهایی که در ذهنم شناسایی میکنم توی نت گوشیم یادداشت میکنم تا به موقعش روشون کار کنم 

      دیروز نتمو باز کردم و خواستم باورهای مخربمو بخونم و در موردشون فکر کنم ،دیدم توی اون نت نوشتم ** خداوند عامل بدبختی های من است **

      خوندن این باور منو خیلی به فکر برد ، همزمان داشتم به گلدون روی کمدم نگاه میکردم ، تصور  کردم اون گلدون،باور  بدبختی های منه و آبی درون اون هست که اسمش انرژی خداست،در واقع خداوندو میشه تشبیه کرد به آبی که در هر ظرفی ریخته بشه به شکل همون ظرف در میاد 

      احساس کردم هزاران سوراخ روی اون گلدون هست که باعث شده آب  گلدون با شدت از سوراخ ها بیرون بریزه

      به خودم گفتم هر کدوم از اون سوراخ ها و آبی که ازش ببرون میپاچه  ،یکی از بدبیاری ها و بدبختی هاتو داره حمل میکنه 

      مگه باور نداشتی خداوند عامل بدبختی هاته؟ داشتن همون باور کافی بوده که  زندگیت در تمام جنبه هاش داغون باشه،البته که خدارو شکر میکنم که الان با توجه بر آموزه هام  زندگی نرمال و راحتی دارم 

      همگی ما خداوند بزرگ و قدرتمندو باور داریم یعنی در اعماق ذهن ما این باور کاشته شده  حتی اگر الان نپذیریم این موضوعو

      وقتی قدرت مطلق عامل بدبختی من بوده که از دونه دونه سوراخ های اون گلدون(باور) مصیبت میریخته 

      خیلی ذهنمو درگیر کرده بود ،کلی با خودم صحبت کردم بعد که اون باور مخربو منقضی کردم ،رفتم روی همون گلدون با ماژیک نوشتم خداوند عامل خوشبختی های من است 

      اگر اون باورو ساختم و بیشتر طول عمرم در سختی گذشت ،خب حالا میام باور اصلیو استفاده میکنم،خدا بصورت اورژینالی عامل خوشبختی های ماست ولی من تونستم این باور بیس رو کنار بزنم و یک باور جدید بسازم که دقیقا مخالف جریان حرکت رودخانه فطرت ماست

      جریان رودخانه اصلی یعنی اینکه خداوند خلاقه،زیباست،مهربانه ووو ولی من سالها مخالف این باورو باور کردم و رنج بردم

      هم ناراحت شدم که سالها این باورو با خودم حمل کردم هم خوشحال شدم که این باورو شناسایی و رفعش کردم

      تقریبا ۵ سال پیش یه شب که حال درونیم بد بود و خسته بودم از بدبیاری های پشت سر همم ، عاجزانه بدون اینکه این خدارو بشناسم ،ازش خواستم بهم آرامش بده

      چند شب بعدش یه فایلی از یه استادی که بعدا ازش یه دوره پاکسازی خریدم ،بدستم رسید ،تو اون فایل که دقیقا یادم نمیاد چه چیزهایی گفته شد ،گفت از خدا خواسته هاتونو بخوایید ،بنویسید و کاغذشو بندازید تو آب روان

      اون شب تا صبح خوابم نبرد ، گریه کردم و نوشتم ،صبح کاغذمو توی آب روان انداختم،انگار سبک شده بودم،حس میکردم یه شخص قدرتمند نوشته هامو خونده ،انگار بهش امیدوار شدم

      بعد از اون هدایت شدم به دوره ها و آموزش ها ولی مدام از خدایی که حتی خوب نمیشناختمش ،میخواستم که خودشو بهم معرفی کنه و جالب بود که هر دفعه برام فایل یا کتابی میرسید و میفهمیدم که این قدم بعدیمه

      تو این مدت همچنان در مسیر یادگیری هستم و این مدت هم خیلی بهش گیر دادم که میخوام بدونم کی هستی؟ چجوری هستی ؟ خودتو بمن بیشتر بشناسون و باز هم هدایت میشم به فایلها ،مقاله ها و کتاب ها

      من خواستم که بهش توکل کنم ،در واقع داره اون باورهای مخرب از سر و روی درونم پاک میشه ،مثل اسباب هاییکه سالها در انباری بوده و پر از خاکه ،وقتی تمیز بشن ،تازه میشه قیافه اون اسباب و اثاثیه رو دید

      مهمترین کاری که انجام میدم دنبال کردن رد نشانه هاست ، مثلا دیروز داشتم در مورد مسئله ای با دخترم صحبت میکردم و در انتهای حرف هام ،گفتم من نمیتونم با این مقدار پول این چیز مورد نظرو بخرم ، دخترم تو چشمام نگاه کرد و گفت ،مامان تو میتونی ،حتما انجام میشه 

      دختر من اصلا اهل اینجور حرف زدن ها نیست ،وقتی خوب بهش فکر کردم احساس کردم اون صدای خدا بود که از طرف دخترم بهم نوید توانستن میداد که نگران نباش حتما کاری که دوست داری انجام میشه 

      عبارتی که خودم این چند وقت تکرار میکنم و حالم باهاش عالی میشه اینه  ** تمام ذرات جهان هستی در خدمت من هستند ،من روح پاک خداوند هستم **

      چند روز پیش یکمی نگران بودم ،اومدم تو سایت (همین قسمت )تو چندتا از کامنت های بچه ها جملاتیو خوندم که انگار خداوند داشت با من در قالب اون جملات حرف میزد ،بعد از خوندن اون کامنتها ،حالم بشدت عالی شد و نگرانی از وجودم رفت و بعدش به خرید می‌کنم ای هدایت شدم که تماما در مورد خداوند بود 

      خدارو شکر میکنم که اصلا tv نگاه نمیکنم ،فیلم و سریال که اصلا ،اخبار و اینجور مسائل که ابدا ولی در حین زندگی ،از اطرافیانم میشنوم که چه اتفاقاتی در حال رخ دادنه 

      حتی شنیدن همون یک ذره ها هم حالمو بد میکنه ،حالا اگر دنبال کننده بودم که فاجعه میشد 

      امروز داشتم فایلیو نگاه میکردم که در مورد نداشتن ایمان به خداوند میگفت و ریشه تمام ترس هارو همین ایمان نداشتن به خداوند  عنوان میکرد ،دقت کردم دیدم آره واقعا اینهمه ترس بخاطر اینه که ما خودمونو تنها بدون قدرت احساس میکنیم برای همین ترس انقدر بر ما غلبه کرده 

      بودن افرادی که الان در این قسمت از سایت هستن و این آگاهی هارو میخونن یا مینویسن ،نشان دهنده توجه اونها بر شناخت بیشتر از خداونده که یک روزی خواستند و جهان هم هدایت کننده است ،این مطالب برای همه نیست ،چرا اطرافیان من حتی روحشون هم از این اطلاعات خبر نداره ؟ چونکه نخواستن ،چونکه به نشانه ها توجه نمیکنن ،چونکه بیدار نیستن ،چرا من وقتیکه مطلبی میخونم یا فایلی گوش میکنم وقتیکه کدی در ذهنم باز میشه ،حالم انقدر خوبه ،انگار روی ابرها هستم ،انگار زنجیر دیگه ای از قلبم باز شده ،اگر همون لحظه برای کسی این حالمو توصیف کنم اصلا متوجه نمیشه

      چند روز پیش که یکی از مقاله های این قسمتو خونده بودم و انگار پرده ای از جلوی چشمام باز شده بود و بعدش هدایت شدم به اون فایلهاییکه در مورد خدا بود ،انگار مغزم داشت از فهم یسری مطالب متلاشی میشد ،میخواستم داد بزنم به همه بگم ولی دیدم کسی حال اون لحظه منو نمیفهمه 

      این روزها من دارم تمرین میکنم که حس خلاقیت درونمو بیدار کنم ،اینکه به اطرافم بیشتر عشق بدم تا نفرت ،مهربانتر باشم ،هر زمان به یاد میارم همون لحظه حتی به اونهاییکه دوست ندارم در کنارم باشن ،نگاهمو مهربانانه تر میکنم ،اینها یعنی ذره ذره تغییر کردن

      باید بتونیم به قدرت خداوند ایمان بیاریم و اعتماد کنیم تا این نیرو در خواسته های ما  جان ببخشه و متجلی بشه

      اینهمه سالها از همه چیز ناامید بودیم به کجا رسیدیم؟ اینهمه دنبال کننده اخبار و غم ها بودیم چی شد؟ غم ها کم شد؟ اخبار منفی کمتر شدن؟ نه تازه بیشتر هم شدن ،هر هفته خبری هست که غذای ذهن های منفی باشه ،بلخره ذهن برای خودش آذوقه جمع میکنه ،غذای ذهن منفی ،اتفاقات منفیه

      من به این نتیجه رسیدم که باید با حس ناتوانی درونی برای همیشه خداحافظی کنم، اون حس مدام از شکست ها منو میترسونه ،از بیماری منو میترسونه از همه چیز منو میترسونه و حس نشدن هارو برای من بزرگتر میکنه ، بجاش باید حس جنگجوی درونیمو بیدار کنم که حس قدرته ،حس شجاعته و بمن اطمینان میده بمن حس خوب و شدن هارو میده،هر وقت رفتم  به سمت  حس قربانی درونم   شکست خوردم 

      حس توانمندی وجود من بیشتر شبیه به خداونده ، پس از این به بعد میخوام که قدرت شجاعت درونمو بیدار کنم تا بتونم با اراده خداوند هماهنگتر باشم ،در اراده خداوند خبری از نشدن ها وجود ندارد ، خبری از ناامیدی نیست

      خدایا شکرت برای نوشتن امروزم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم