0

زندگی با اراده خداوند (قسمت چهاردهم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

تا قبل از آشنایی با قوانین جهان هستی، مفهوم شاد بودن را نمی دانستم و نگرش من به زندگی اینگونه بود:

چگونه به آرزوهایم دست پیدا کنم؟

از آنجا که هیچ وقت راهی برای دستیابی به آرزوهایم پیدا نکردم، هرگز به آرزوهایم نمی رسیدم.

  • چگونه لاغر شوم؟
  • چگونه پول دار شوم؟
  • چطور می توانم ماشین دلخواهم را بخرم؟
  • چگونه به خانه رویاهایم برسم؟
  • چطور به شهر موردعلاقه ایم مهاجرت کنم؟
  • چطور رایطه عاشقانه ای با همسرم داشته باشم؟

تا سن 35 سالگی اینها مهمترین خواسته های من بود که هرگز محقق نشده بودند.

زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتن و با موضوع همسو شدن با قدرت اراده خداوند آشنا شدم به مرور نگرش من در مورد خواسته ها از “چگونه رسیدن به آرزوها” به “چگونه خلق کردن آرزوها” تغییر پیدا کرد.

لازم به ذکر است، تغییر نگرش دادن با تغییر دادن جمله و نوشته تفاوت دارد.

زمانی که تازه با قاون جذب آشنا شدم، تحت تاثیر فیلم راز و آنچه در کتاب های موفقیت خوانده بودم تصور می کردم اگر نحوه نوشتن جملاتم را تغییر بدهم یا چگونگی بیان کردن آنها را اصلاح کنم خواسته های من به واقعیت تبدیل می شوند.

در فیلم راز تاکید شده بود جملات خود درباره آرزوهایتان به زمان حال ساده نوشته شود.

به جای نوشتن “من به ماشین دلخواهم می رسم” باید بنویسید “من به ماشین دلخواهم رسیدم”

برای اینکه بتوانم جملاتم را به زبان حال ساده بنویسم در گوگل عبارت “جمله حال ساده” را جستجو کردم تا به شکل اصولی نحوه نگارش جملات به زبان حال ساده را یاد گرفته و از این پس آرزوهایم را با جملات صحیح در دفتر آرزوهایم بنویسم.

ماه ها سپری شد و هیچ خواسته ای از من به واقعیت تبدیل نشد. از این رو به طریق عملکرد خودم شک کردم که مبادا من در مسیر اشتباه هستم و خودم خبر ندارم!

به تحقیق و جستجوی خود برای درک بهتر قوانین جهان هستی ادامه دادم و به این نتیجه رسیدم که رسیدن به خواسته ها از طریق تغییر نگارش جملات یا بیان کردن خواسته ها به شکل زمان حال ساده امکانپذیر نیست.

اینجا بود که با موضوع “نگرش” یا “عقیده” آشنا شدم.

درک کردم برای رسیدن به خواسته ها باید سعی کنم نگرش خودم را از “رسیدن به خواسته ها” به “تجربه کردن خواسته ها” تغییر دهم.

از نظر من و به احتمال زیاد اکثر انسانها رسیدن به خواسته ها به این معنی است که: من باید آرزو کنم و از عبارت های تاکیدی یا نوشتن درباره خواسته ها برای قدرت بخشیدن به آرزوهای خود استفاده کنم و در نهایت خداوند از طریق معجزه، خواسته های من را وارد زندگی من می کند.

این نگرش سبب شده بود که زمان زیادی را صرف نوشتن، تجسم کردن و صحبت کردن درباره خواسته هایم کنم درحالی که هیچ نشانه ای مبنی بر رسیدن به خواسته ها در زندگی خودم مشاهده نمی کردم.

پس از مدتی نسبت به خداوند دچار شک و تردید شدم.

  • شاید خداوند نمی خواهد آرزوهای من محقق شود.
  • شاید خواسته هایی که می خواهم به صلاح من نیست و نباید به آن ها برسم.
  • شاید خواسته های من باث دور شدنم از خدا و درنتیجه خشم و ناراحتی خداوند شود و صلاح من در این است که آرزوهایم محقق نشود.

انبوهی از این افکار در ذهنم مرور میشد و مرا از رسیدن به خواسته ها دلسرد می کرد.

از آنجا که مهمترین ویژگی من، متعهد بودن برای ادامه دادن است به تحقیق و جستجوی خود برای درک بهتر قوانین جهان هستی ادامه دادم.

پس از مدت ها در مسیر همسو شدن با قدرت اراده خداوند قرار گرفتم و درک کردم باید نگرش خود درباره “رسیدن به آرزوها” را به “تجربه کردن آرزوها” تغییر دهم.

به این صورت که دیگر به دنبال رسیدن به آرزوها نباشم بلکه هدف من تجربه کردن آرزوهاست.

در نگرش رسیدن به آرزوها، آنچه بعنوان آرزو مورد درخواست ما است، وجود ندارد. باید برای رسیدن و تصاحب کردن آن تلاش کنیم و حتی دست به دعا و التماس بلند کنیم تا بلکه خداوند خواسته ما را به صورت یک اتفاق یا معجزه وارد زندگی ما کند.

اما در نگرش تجربه کردن آرزوها، آنچه بعنوان آرزو مورد درخواست ما است، هم اکنون و در زمان حال در جهان هستی وجود دارد و از آنجا که قبل از درخواست کردن ما، آن چیز در جهان وجود داشته است و به هنگام مرگ هیچ خواسته ای را نمی توانیم با خود به جهان دیگر ببریم بنابراین ما فقط می توانیم در مدت حضور در دنیای مادی از آن استفاده کرده و لذت استفاده از آن را تجربه کنیم.

رسیدن به آرزو، احساس مالکیت و تصاحب کردن در ذهن ما ایجاد می کند اما تجربه کردن آرزو، احساس رهایی و آزادی و لذت بردن در ذهن ما ایجاد می کند.

رسیدن، تصاحب کردن، مالک شدن احساس مسئولیت و نگهداری کردن در ذهن ما ایجاد می کند اما تجربه کردن احساس راحتی و لذت بردن را در ذهن ما ایجاد می کند.

رسیدن، تصاحب کردن و مالک شدن از فرمول های ذهنی تشکیل دهنده منیت یا اراده شخصی است اما تجربه کردن و لذت بردن از آنچه هست، از فرمول های ذهن ناخودآگاه و همسو با قدرت اراده خداوند است.

تا زمانی که من آرزوی لاغر شدن داشتم، نگرشم این بود که من چاق هستم و باید از طریقی که خودم نمی دانم تلاش کنم تا لاغر شوم (لاغری را تصاحب کنم).

اما زمانی که نگرشم را تغییر دادم و دوست داشتم لاغر بودن را تجربه کنم دیگر نیازی به استفاده از روش هایی که خودم نمی دانستم نداشتم، به راهکار و توصیه دیگران اهمیت ندادم و از طریق آنچه درون خودم بود به مرور لاغر شدن را تجربه کردم.

تا زمانی که آرزوی من پول دار شدن بود، از طریق مختلف برای افزایش درآمد و پس انداز اقدام کردم اما هرگز به آرزوی خود نرسیدم اما زمانی که نگرشم را تغییر دادم و دوست داشتم پول دار بودن را تجربه کنم بدون نیاز به سرمایه گذاری های رایج بین انسانها، بدون وام گرفتن، بدون تلاش برای افزایش سرمایه از طریق خرید و فروش کردن و … از راهی که هرگز نمونه مشابه آن وجود نداشت و به فکر من نمی رسید شرایط مالی بسیار متفاوتی را تجربه کردم.

لازم است مجددا تاکید کنم، تغییر نگرش دادن به مفهون تغییر در نگارش جملات نیست.

اینکه من به جای جمله “من می خواهم ثروتمند شوم” بنویسم “من دوست دارم ثروتمند بودن را تجربه کنم” شرایط ما در زندگی تغییر نمیکند.

تغییر نگرش از طریق تغییر افکار، تغییر توجه و تغییر عملکرد در ما ایجاد می شود.

اینکه شما در مدار اطلاع از آگاهی های “نوشته های باورساز” قرار گرفتید نقطه آغاز تغییر نگرش است.

برای مطالعه کردن شما نیاز به زمان دارید. بنابراین تلاش شما برای مهیا کردن زمان لازم جهت مطالعه این نوشته ها اقدام کردن برای تغییر نگرش است.

برای درک کردن آنچه می خوانید نیاز به تکرار، فکر کردن و نوشتن درباره آنچه دریافت کرده اید دارید. این اعمال منجر به تغییر نگرش خواهند شد.

برای تاثیر پذیری از آنچه دریافت می کنید نیاز است، آنچه قبلا دریافت می کردید را به مرور یا به یک باره متوقف کنید. این اقدام در جهت تغییر نگرش خواهد بود.

سعی در عمل کردن به آنچه دریافت کرده اید، تاثیر عمیق بر تغییر نگرش ایجاد می کند.

اینها مراحل تغییر نگرش است که به یک باره صورت نمی گیرد و با تغییر دادن نگارش یا افعال جملات درباره خواسته ها تفاوت بسیاری دارد.

بنابراین جمله ابتدای این نوشته را در مورد ” چگونه به آرزوهایم دست پیدا کنم؟” را به عبارت “چگونه آرزوهایم را تجربه کنم” تغییر می دهیم.

چگونه آرزوهایم را تجربه کنم؟!

به وسیله هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند که مسئول آفرینش تمام مخلوقات است.

به این طریق می توان هرآنچه آرزو دارید را در دنیای مادی تجربه کنید.

از طریق هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند بار مسئولیت رسیدن به آرزوها را از دوش خود برمی دارید و اجازه می دهید خداوند از طریق قدرت بی نهایتش شما را سرشار از تجربه خواسته هایتان کند.

هرچه کوله بار ما برای رسیدن به خواسته ها سبک تر باشد سریع تر و راحت تر خواسته های خود را تجربه می کنیم.

باید عواملی که کوله بار ما را سنگین می کنند رها کنیم تا از این طریق تمرکز ما برای رسیدن به خواسته ها از فرمان های اراده شخصی برداشته شود و با گوش جان دستورات الهی را برای تجربه خواسته هایمان شنیده و به آن عمل کنیم.

عواملی که مانع رسیدن ما به خواسته هایمان می شوند

اراده شخصی به ما گوشزد می کند:

  • امکان ندارد به آرزوی خود برسید.
  • رسیدن به این آرزو سخت و دشوار است.
  • آرزوی تو عواقب بدی به همراه دارد و بهتر است از رسیدن به آن صرف نظر کنی.
  • آرزوی تو خیلی بزرگ است و نمی توانی به آن برسی.

برای مقابله با نیروی اراده شخصی و همسو شدن با قدرت اراده خداوند باید از ویژگی خلاقیت خداوند استفاده کنیم.

  • خداوند خلاقیت لازم برای هدایت من به سمت خواسته ام را دارد.

من به خدا ایمان دارم.

خلاق بودن یعنی به هدفتان اعتماد کنید و تمرکز خود برای تجربه کردن اهدافتان را حفظ کنید.

  • خداوند مهربان است و همواره زندگی مرا گسترش می دهد

با یادآوری مهربان بودن خداوند می توان قدرت اراده شخصی را کاهش دهیم و در مفابل بر قدرت اراده خداوند متمرکز شویم.

خلق کردن، رشد دادن و کمک به مخلوقات برای به کمال رسیدن از ویژگی های خالق مهربان است.

بنابراین من به خداوند ایمان دارم مرا در جهت گسترش زندگی و تجربه آرزوهایم هدایت می کند.

باید همواره سعی کنید با مهربانی زندگی کنید. مهربانی، باعث ایجاد آرامش و شاد بودن در زندگی روزمره می شود.

مهربانی در مقایسه با غم و اندوه یا بدجنسی، انرژی متعالی تری دارد و به متجلی شدن خواسته ها کمک می کند.

با بخشیدن است که دریافت می کنیم و زمانی که ما مهربانی را به دیگران هدیه می کنیم، سیستم جهان هستی انرژی همسو با آنچه بخشیده ایم را به ما باز می گرداند و آن چیزی نیست جز نعمت های بیشتر.

تصور کنید به آنچه در رویای خود دارید رسیده اید اما غمگین یا خشمگین باشید.

تجربه شما از آن شرایط چگونه خواهد بود؟

قطعا باعث لذت و شاد بودن شما نخواهد شد.

زمانی که در حالت ترس، اندوه، حسرت، خشم و … باشیم به هر خواسته ای برسیم نه تنها باعث شادی و لذت ما نمی شود بلکه انرژی های ضعیف درون ما را افزایش می دهد.

شاید خواسته شما رسیدن به شرایط مالی بهتر باشد.

اگر اکنون سرشار از صفات نامهربانانه باشید و به خواسته خود (پول) دست پیدا کنید، ویژگی های فعلی شما افزایش پیدا می کند.

ترس، حسرت، خشم و اندوه عمیق تر در زمان بیشتر را تجربه خواهید کرد.

بسیاری از انسانها تصور می کنند با رسیدن به خواسته های خود دچار تحول عظیم در صفات درونی خواهند شد و شاد بودن را تجربه خواهند کرد و از آن پس زندگی زیبا و سرشار از احساس خوشبختی خواهند داشت.

با ایمان و اطمینان به شما اعلام می کنم هرگز چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.

با رسیدن به خواسته های بیشتر، صفات درونی شما تغییر پیدا نمی کند بلکه عمیق تر و تاثیرگذار تر می شود.

فردی که به هر دلیل احساس غم، حسرت، خشم و … را در خود پرورش و گسترده کرده است و تصور می کند اگر به فلان خواسته که می تواند دارایی یا افراد باشد برسد شرایط احساسی اش متفاوت خواهد شد سخت در اشتباه است.

چون احساس یک عامل درونی و خواسته های ما عوامل بیرونی هستند و هرگز عوامل بیرونی برطرف کنده یا اصلاح کننده عوامل درونی نیستند بلکه تسکین یا تشدید کننده هستند.

به این ترتیب رسیدن به هر خواسته ای در بهترین حالت می تواند برای مدت کوتاهی احساس های نامناسب درونی را تضعیف کند اما به زودی تاثیر رسیدن به آرزو کمرنگ شده و شرایط احساسی قبلی به حالت قبل بر می گردد.

در مثال مشابه می توان تلاش افراد چاق برای لاغر شدن را ذکر کرد که با استفاده از روش های مختلف اگر موفق به کاهش وزن یا سایز می شدند برای مدت کوتاهی در شرایط احساسی بهتر قرار می گرفتند اما دوباره به حالت قبل بر می گردند.

در مورد مهربان بودن فقط موضوع در برخورد با دیگران یا شرایط پیرامونی نیست بلکه مهربانی باید از درونی آغاز شود.

ذهن، اولین هدف ما برای مهربان شدن باید باشد.

افکاری که در ذهن خود مرور می کنید باید مهربانانه باشد.

از تاثیری که افکار بر احساس شما می گذارد می توان به نوع آن پی برد.

اگر با مرور افکار دچار احساس ترس، نگرانی، اضطراب، خشم، کینه و احساس های مشابه می شوید قطعا آن فکر ناشی از نامهربانی است. اما اگر با مرور افکار به احساس خوب، امید، اشتیاق و احساس های مشابه می رسید آن فکر از جنس مهربانانه می باشد.

اگر به هدف یا خواسته خود فکر می کنید و دچار احساس بد می شوید، آگاه باشید که در حال مرور کردن افکار نامهربانانه هستید.

این افکار شما را از همسو شدن با قدرت اراده خداوند منع و در نتیجه تجلی خواسته تان را با مشکل مواجه می کند.

وقتی با مهربانی فکر کنید، با مهربانی عمل می کنید. در این صورت برای خودتان این فرصت را فراهم کرده اید که شبیه قدرت اراده خداوند باشید در غیراینصورت از دایره قدرت اراده خداوند خارج شده اید و احساس سرخوردگی و فریب خوردگی می کنید.

پس بیشتر از آنکه مراقب و نگران برخورد مهربانانه با دیگران باشید، نگران نوع افکاری باشید که همواره در ذهن خود مرور می کنید.

این یک انتخاب است. انتخابی که سرنوشت شما را رقم خواهد زد.

مهربانی را از افکار خود آغاز کنید. این عمیق ترین نوع دوست داشتن خودتان است. هرچه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید کمتر نیاز به دوست داشته شدن توسط دیگران خواهید داشت.

این سناریو را در ذهن خود حک کنید:

من بخشی از قدرت اراده خداوند هستم و تکه ای از قدرت خداوند در وجود من نهفته شده است.

من رابطه خوبی با خود و خداوند دارم، زیرا هرآنچه که خداوند آفریده خوب است.

من آفریده ی خداوند هستم و همین دلیل کافی است که با خودم مهربان باشم و خوب رفتار کنم.

من قصد کرده ام در تمام تصمیمات روزمره ام نسبت به خودم مهربان باشم.

  • با دیگران باید مهربان باشید.

یکی از اصول مهم معاشرت کردن، شاد بودن و بهره بردن از کمک دیگران برای تجربه خواسته ها و آرزوهای تان است.

  • اراده شخصی به ما گوشزد می کند شما هرگز نباید کمک دیگران را قبول کنید. از دریافت هدیه های دیگران خودداری کنید و هربار در شرایطی قرار گرفتید که باید هدیه ای را قبول می کردید حتما باید چندین برابر آن را جبران کنید تا مدیون دیگران نباشید.
  • اراده شخصی به ما می گوید که شاد بودن باعث بروز مشکلاتی در زندگی خواهد شد چون خداوند از شاد بودن به خشم می آید.
  • اراده شخصی به ما تاکید می کند نباید با دیگران مهربان باشید، در این صورت دیگران از مهربانی شما سوءاستفاده خواهند کرد.
  • اراده شخصی به ما یادآوری می کند که انسانها دزد و کلاه بردار هستند و باید همواره مراقب انسان های اطراف خود باشید.

شما برای رسیدن به خواسته ها و تجربه آرزوهایتان نیاز به کمک دیگران دارید. دیگران همانند دستان بی شمار خداوند در دنیای مادی هستند که به شما کمک می کنند آنچه می خواهید را تجربه کنید.

برای جذب کردن کمک دیگران در زندگی خود باید با دیگران مهربان باشید و با شادی برخورد کنید.

اگر با دیگران نامهربان باشید انتظار دریافت کمک از دیگران را نداشته باشید.

تاکید می کنم کمک از دیگران با این نگرش که آنها دستان خداوند برای کمک کردن به من جهت تجربه خواسته هایم هستند.

از زمانی که تصمیم گرفتم در زمینه آموزش لاغری با ذهن فعالیت کنم، انسان های نازنین زیادی در مسیر زندگی من قرار گرفتند و عاشقانه به گسترش کسب و کار و تجلی رویای من کمک کردند.

افرادی که به طریق مختلف و بدون اینکه من اطلاع داشته باشم، پیام لاغری با ذهن را در جهان گسترش دادند.

افرادی که به من کمک کردند تا مشکلات سایت تناسب فکری که از نگاه من پنهان مانده بود را اصلاح کنم.

افرادی که با تهیه محصولات سایت تناسب فکری به گسترش و تجلی خواسته و رویای من کمک کردند.

این افراد از طرف خداوند برای کمک کردن جهت تجربه خواسته ام به کمک من شتافتند.

هر فردی که این نوشته ها را می خواند به گسترش آگاهی و تجلی رویای من کمک می کند.

اگر مهربانی ببخشید، مهربانی دریافت می کنید. این اصل شاد بودن است.

اگر آرزو دارید به قدرت اراده خداوند ملحق شوید و در زندگی به همه ی خواسته هایتان برسید به کمک عده بی شماری از انسانها نیاز دارید.

وقتی تصمیم می گیرید تا در هر جایی مهربانی را گسترش دهید به شیوه های مختلفی که هرگز نمی توانید آن را پیش بینی کنید حمایت و پشتیبان دریافت خواهید کرد.

بارها از طریق مختلف که اصلا به فکرم نرسیده بود از طرف دیگران مورد لطف و محبت قرار گرفته ام. این بازتاب گسترش مهربانی است.

مهربانی که نقطه شروع آن، افکار خودم است. پیش از آنکه با دیگران مهربان باشم سعی کرده ام با خودم مهربان باشم.

کلماتی که در قالب نوشته های باور ساز می خوانید، افکاری هستند که قبل از نوشته شدن در ذهنم مرور می شوند.

به این ترتیب من مهربان بودن با خودم را آغاز می کنم.

برای گسترش مهربانی و شاد بودن اقدام می کنم و افکار را به کلمات قابل دریافت کردن تبدیل می کنم.

کلمات در دنیای مجازی رها می شوند.

انسان هایی که از قبل درخواست هدایت ارسال کرده اند در مسیر دریافت این آگاهی قرار می گیرند.

آنها کلمات را می خوانند و آگاهی وارد ذهن آنها شده و به شکل اولیه خود تبدیل می شود.

آگاهی در ذهن افراد گسترش می یابد و انرژی قدرتمند اراده خداوند تقویت می شود.

افراد با قدرت اراده خداوند همسو می شوند و اولین نتیجه آن احساس آرامش و شاد بودن است.

تداوم احساس آرامش و شاد بودن منجر به بروز رفتار مهربانانه با خود می شود.

به همین سادگی، شاد بودن و مهربانی در جهان گسترش می یابد.

همه آنهایی که این نوشته ها را می خوانند و تحت تاثیر آگاهی الهی قرار می گیرند برای گسترش مهربانی دست به کار می شوند.

هر روز انسان های مهربان بیشتری به سمت من هدایت می شوند و به تجلی رویای من کمک می کنند.

این ساده ترین طریق بیان همسو شدن با اراده خداوند برای گسترش شاد بودن ، مهربانی و دریافت رفتار مهربانانه از سوی جهان هستی و خداوند است.

در قسمت بعدی ادامه چگونه آرزوهایم را تجربه کنم؟! را دنبال می کنیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.19 from 36 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30072
برچسب ها:
22 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهره
      1402/09/12 19:29
      مدت عضویت: 387 روز
      امتیاز کاربر: 1720 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 415 کلمه

      درود پادشاه ،فرمانروا،رب من

      سلام استاد عزیز و دوستان

      تجربه را میشود با عمل کردن بدست آورد ،از زمانی که من کمی از قانون را یاد گرفتم و فهمیدم باید عمل کنم خدا بگونه دیگر وارد شد .مثلا ترس از خرج کردن )همیشه از کارت کشیدن هراس داشتم ،زمانی فهمیدم باید ب کارتم عشق و برکت الهی را بدهم و شجاعانه و شکرش کارت بکشم و با اطمینان از آن که خودش ب تمام نیازهایم آگاه است ،برکت ب زندگیم سرازیر شد،زمانی که با هر بیماری و نشانه از بیماری با شجاعت عمل میکنم و 

      میگویم (گر نگهدار من آن است که من میدانم       شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد)  ترسها فرو میریزد و شکست میخورد.تجربه میکنم.

      وقتی دریخچال و فریزرم را باز میکنم و با شادی و فراوانی خداوند میگویم من بر میدارم و تو هزارانش را واردش میکنی.تجربه میکنم.وووووو

      مهربانی)

      وقتی من دیگر از نبودن کسی و تنهایی نمیترسم و میگویم خداوند تنهایی من را پر میکند و در خانه ،شهر غریب با خودشناسی خودم ب عرش سفر میکنم و لذت میبرم ،تجربه کسب میکنم.خیلی چیزها را رها میکنم و خودش با عشق درست میکند ،تجربه میکنم.

      وقتی با عشق مهربانی میکنم و نه از روی اجبار و وظیفه،و خودم را شخم میزنم و پی خودم هستم و دیگران را رها کردم ،دیگران برای راهنمایی گرفتن

      ب سراغم می آیند و زبانم ب حکم خداوند گویا میشود.

      و امااااا من هستم و پاشنه آرشیل خودم.دوست داشتن خودم و دارم روی خودم کار میکنم که هر روز بهتر و بیشتر از بیشتر )خودم را دوست بدارم 

      که هیچکس با شکوه تر ازمن نیست ،من عزیز خدا هستم ،من نظر کرده خداهستم،من ارزشمند هستم.تاباید ارزش خودم را بدانم تا ب دیگران ارزش

      بدهم.سالها ب خودم آسیب زدم و آثارش مانده ..تا با عنایت خداوند حل شود.

      به به جمله تاکیدی استاد

       (من بخشی از قدرت اراده خداوند هستم و تکه ای از قدرت خداوند در وجود من نهفته شده است

      من رابطه خوبی با خودم و خداوند دارم ،زیرا هر آنچه که خداوند آفریده خوب است

      من آفریده ی خداوند هستم و همین دلیل کافیست با خودم مهربان باشم و خوب رفتار کنم

      من قصد کرده ام در تمام تصمیمات روزمره ام نسبت ب خودم مهربان باشم )

                                                    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

      تو مرا خوانده ای پس وظیفه داری راه های آسان را برایم آشکار و چراغانی کنی ، و من برایت بنده گی میکنم.

      من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/02/08 16:50
      مدت عضویت: 552 روز
      امتیاز کاربر: 15020 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 268 کلمه

      با سلام خدمت شما  

      بالاترین قدرت اراده خداوند در جهان مهربانی است که در ذات انسان قرار داده تا از آن به خوبی استفاده کنیم و به خواسته هایمان برسیم،با مهربانی با انسان ها برخورد کنیم و همسو با اراده خداوند به دلیل و بدون شک انتخاب کنیم که در رابطه با خودمان و دیگران مهربان باشیم به این خواسته ها هم خواهیم رسید عشق مهربانی ثروت زیرا که تمام صفات خوب اول درون مهرت از ذهن ما باید شکل بگیرد و با احساس خوب میتونیم به آرزوهایمان برسیم،

      وقتی در رابطه با یک آرزوی خودمان احساس خوبی داریم و مطمئن هستیم که با قدرت اراده خداوند باب سعی و تلاش و در مسیر بودند و مهربانی و عشق می توانیم به مسیر خودمان ادامه بدهیم و به آرزوی ها۳ مان برسیم چرا ان تماس کنیم چرا تعهد خودمان را از خدا با گریه و اجزا ناله انجام دهیم چرا با احساس خوب مهربانی انجام ندهیم، 

      از نظر من بالاترین قدرت می توان مهربانی باشه زیرا اگر یک انسان ذات مهربانی داشته باشد و ذات مهربان در همه انسانها است اما گاهی ما آگاهی کامل را نداریم و از اون استفاده نمیکنیم اما انسان هایی هم هستند که ذات مهربانشان قوی تر است بر حجم و نفرت و کینه آنها و همیشه مهربانی می کنند بدون انتظار از کسی، 

      من هم از امروز تصمیم گرفتم که در همه رفتار و اعمال خود با مهربانی و با دوست داشتن و عشق برخورد کنم تا همسو با اراده خداوند به آرزوها و خواسته های خودم برسم و در جهان مادی اونها رو تجربه کنم و از زندگی لذت بیشتری ببرم،

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 548 کلمه

      سلام به همه عزیزان همراه

      خدایا شکرت برای این آگاهی های امروز

      سپاس آقای عطار روشن

      شاید یکی از  سخت ترین کار دنیا برای من اگر نخواهم بگویم که سخت ترین کار دنیا برای من دوست داشتن خودم وقت گذاشتن برای خودم و خرید کردن و انجام کاری برای دل خودم هست

      وقتی خوب نگاه میکنم می بینم همیشه بی کیفیت ترین وقت،زمان و پول رو برای خودم اختصاص داده ام

      آنقدر که دیگه وجودم به گورستانی از آرزوهایم تبدیل شده چون مدام منتظرم اتفاقی بیفته  و من به آرزوهام برسم غافل از اینکه تا زمانی که من برای خودم ارزش قایل نباشم دنیا هم مرا به خداسته هایم نخواهد رساند

      یادمه یک روز رفته بودم برای ارتباط گیری با کودک درونم مداد رنگی بخرم و از قضا باید چیزی رو میخریدم که واقعا دوستش دارم یادمه اونقدر دلشوره گرفته بودم که به سختی نفس میکشیدم ولی همون موقع دخترم یک دفتر خاطره خواست بخره بدون تعلل براش خریدم

      من اعتراف میکنم بعد ۵۰ سال زندگی بلد نیستم برای خودم وقت و انرژی و پول صرف کنم و شاید این مهم تریم علت نا کامی های مکرر من هست

      ثروت و شادی از انرژی های لطیف و زیبای کاینات  هستند ولی بی احترامی و بی توجهی به خود انرژی مخالف ثروت و شادی هستند

      من سالهای سال به اسم گذشت به اسم احترام به مادر و پدر  به بهانه حفظ رابطه و صله ارحام خودم رو له کردم و انتظار داشتم خدا  به خیر و نیکی برام‌جبران کنه من فکر میکردم احترام به پدر و مادر یعنی به توهینها و طعنه و کنایه های اونها چیزی نگفتن و به رابطه بیمار ادامه دادن‌

      فکر میکردم رابطه خانوادگی را هر طور هست باید حفظ کرد نباید قطع  رحم کرد .و احازه میدادم  خواهرم هر طور دوست داره با خودم و بچه هام حرف بزنه و رفتار کنه مثلا هر وقت حوصله نداره سر بچه هام داد بزنه با لحن بد صحبت کنه یا کم‌محلی کنه و واقعا بلد نبودم چنین رابطه ای را مدیریت کنم

      من اون‌موقع بلد نبودم و البته فکر میکردم دختر فداکار خونه منم  ولی دست آخر چشم باز کردم دیدم در نهایت بی عزنی دارم به اون روابط ادامه میدم و زندگیم اصلا زیبا نیست و بچه هام دارند عزت نفسشون رو از دست می دهند

      من دچار شرک‌بودم و هستم من نا خوداگاه در مقابل ادمهای پولدار و شیک پوش و به ظاهر موفق و با سواد خودم رو گم‌میکنم و جلوشون احساس ناخوبی به خودم دارم

      من خودم و دستاوردهایم را همیشه دست کم‌میگیرم

      من خودم تمام تحقیر های اطرافیانم رو ادامه دادم و خودم شدم بدتر از اونها

      مدتی ست آگاهی پیدا کرده ام و واقعا دارم تلاش میکنم که به خودم و خواسته هام احترام بگذارم خیلی کار دارم ولی چاره ای جز صبر و تلاش مداوم ندارم

      من سالهای سال فکر میکردم داشتن احساس گناه مداوم کمک میکنه که دیگه اشتباه نکنم و خدا هم اینطوری  من رو بیشتر دوست داره.تقوا برای من مساوی بود با احساس گناه مداوم داشتن و اعتماد نکردن به خودم .همیشه قکر میکردم اگه من خیلی به خودم اعتماد  داشته باشم مغرور میشم و منکر خدا میشم

      ولی الان معنی غرور و منیت و احساس گناه رو  فهمیدم  و می دانم داشتن اعتماد به نفس متیت نیست داشتن عزت نفس به معنی غرور و….نیست

      من الان باور دارم که نحوه ارتباط و احترام من با خودم  مشخص کننده رابطه دنیا با من هست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/02 22:42
      مدت عضویت: 1044 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      چقدر این نوشته زیباست چقدر در زمان مناسبش ب این نوشته هدایت شدم
      چقدر زیبا بود اینک گفتید با خودمون مهربون باشیم من همیشه فک میکردم ک باید نسبت ب دیگران مهربون باشم اصلا خودم نمیدیم
      چقر لدت بردم ک میگیدباید با خودم مهربون باشم و چقدر زیبا راه حل دادید ک ببینم چ فکرهای رو مرور میکنم فکرهای ک باعث خشم و عصبانیت اضطراب و استرس و ناراحتی در من میشه رو رها کنم و بگم اینها نامهربونی در حق خودمه
      و فکرهایی ک در منوحس خوب شادی لبخند حس سلامتی ایجاد میکنم مهربونی ب خودم هستم چقدر برام تشخیصش راحت شد
      من یادم رفته بود ک بابد نسبت ب خودمم مهربون باشم
      اینک اما وقتی ب خواسته ای فکر میکنیم ک غیر ممکن میبینیمش ب خودم بگم خداوند قدرت خلق اون داره و قدرت خلق کردن در من داده
      چقدر زیبا بیان کرید ک باید بخواهیم ک خواسته هامونو تجربه کنیم
      من دوس دارم لاغر شدن و جسم لاغر و سبک و زیبا بدون چربی اضافه رو تجربه کنم
      میخوام درامد داشتن تجربه کنم میخوام خونه داشتن رو تجربه کنم میخوام حس خوب ارامش شادی لبخند وبا خدا بودن تجربه کنم
      میخوام رابطه خوب با همسرم تجربه کنم میخوام عشق بخودم تجربه کنم میخوام مهربون بودن با خودمو تجربه کنم میخوام خلاقیت و قدرت خداوند و توکل کردن بهش تجربه کنم
      میخوام گوشی مدل بالا رو تجربه کنم
      میخوام لباس خوب داشتن و خریدن تجربه کنم
      میخوام جسم سالم تجربه کنم
      میخوام سلامتی رو تجربه کنم
      میخوام اگاهی داشتن یاد گرفتن اموزش دیدن تجربه کنم میخوام پولدار بودن تجربه کنم
      رفته بودم ارایشگاه دیدم ک چقدر افراد نسبت ب خودشون نامهربونند
      حتی خودشون رو از خوشی های کوچی محروم میکنند و چقدر طرز فکر من با اونها فرق میکنه شکر میکنم ک متفاوت فکر میکنم زندگی میکنم من الان در تجربه احساسهایی هستم ک حتی دیگران بهش فکرم نمیکنن شاید الان من ثروتمندم چون ک احساسم خوبه ارامش دارم و هیچی برابر با اینها نیس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متولد 1400/6/5
      1400/08/05 15:44
      مدت عضویت: 998 روز
      امتیاز کاربر: 1850 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 456 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام 

      توی این نوشته ها انقدر نکات زیاده که وقتی میخوام دیدگاه بنویسم متوجه میشم که برای بازگویی نیاز دارم چندین بار از روی متن بخونم تا بتونم درک خودم رو بنویسم 

      همسو کردن آررزو با اراده خداوند یا همون همسو کردن ارتعاش با خواسته هاست 

      حالا برای اینکه بتونیم به آرزوهامون برسیم باید چیکار کنیم؟ اول اینکه باید در نظر بگیریم که در جهانی هستیم که پر از نعمته انقدر نعمت فراوانه که اگر بخوان بگن تو ازین نعمتها کدوم رو میخوای نتونی انتخاب کنی 

      خوب صاحب تمام این نعمتها خداست که خودش گفته این نعمتها رو برای شما آفریدم نگفته برا یه عده آفریدم 

      خوب با وجود اینهمه نعمت اگر هدفمون فقط اون نعمتها باشه زندگی بعد از چند وقت تکراری میشه و بی هدف 

      به نظرم بهتره که هدفمون خوشحال کردن دیگران باشه مثلا در شغل آرایشگری ارایه کار بهتر و جلب رضایت مشتری ،در کار تدریس خوشحال کردن محصل با آموزش بهتر،من از چندین سال قبل سعی میکردم به کسایی که تو زندگیشون مشکلات خانوادگی دارن کمک کنم خودم خیلی تجربه داشتم و در خیلی جاها به یه روانشناس که خیلی قبولش کش داشتم مراجعه میکردم و انصافا راهکارهای خوبی جلوی پام میزاشت و هر بار که میخواستم از پیشش برم ازم میپرسید که حالا حالت چطوره؟ و من با لبخند رضایتم رو بهش نشون میدادم ،

      سعی میکردم با توجه به تجربیاتم به دیگران کمک کنم 

      یه جورایی به خاطر تغییری که خداوند چندین سال قبل در زندگیم ایجاد کرد و زندگی که در پرتگاه افتاده بود رو به بالای قله برد به خدای خودم گفتم تو به من خوبی کردی منم سعی میکنم به بنده هات خوبی کنم و چیزی که برای خودم جالب بود این بود که وقتی با اون آدما حرف میزدم حرفهایی میزدم که خودم توش میموندم که عجب حرف بزرگی زدم؟!من اینارو از کجام در میارم؟!و اونایی که میشنیدن میگفتن تو از روانشناسا هم بهتر راهنمایی میکنی و گاهی خیلی از دوستان دور و نزدیکم فقط برای اینکه مشکلی داشتن و باهام میخواستن حرف بزنن سراغ من میومدن  

      حالا میفهمم که اون حرفها حرفهای من نبوده و چون نیت من خیر بوده به من الهام میشده 

      و درکل هدف رو جلب رضایت و مهربانی به بنده هایی که خدا آفریده و دوسشون داره بزاریم و اینطور در نظر بگیریم که در حین انجام اون اهداف خدا هم که قطعا از ما راضی خواهد بود به ما تجربه استفاده از تمام مادیات رو میده و پولهایی که مدام در جهان در حال گردش از دستی به دست دیگر هستند از دستان ماهم میگذرند و ماهم حسش رو تجربه میکنیم. 

      من خیلی دلم میخواد بتونم همونجوری که خودم دارم میرم بالا دست بقیه رو هم بگیرم تا اوناهم بیان به همه بگم بابا راهی که داریم میریم کلا اشتباهه بیاین باهم مسیر درست رو بریم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آینا کاوه
      1400/05/20 19:37
      مدت عضویت: 1173 روز
      امتیاز کاربر: 26024 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 737 کلمه

      با سلام وتشکر از استادواقعا از خواندن این نوشته هاوپی بردن به آگاهیهای جدید لذت میبرم.خدایا شکرت که در این مسیر درست وصحیح هستم.با اجازه استادم این متن ارزشمند را با هدف لاغری بیان میکنم.چگونه میتوانم به آرزویم یعنی لاغری وتناسب اندام دست پیدا کنم.از آنجا که با چندین وچند راه برای لاغر شدن خودم را هلاک کردم وبه نتیجه دلخواه نرسیدم.سرخورده وناامید شدم.

      با خواندن کتابهای موفقیت وجذب ونوشتن وتکرار زیاد….کهمن متناسب میشوم…من لاغر میشوم..من متناسب ایده آل میشوم.ولی نشد…که نشد.با مطالعه وپیگیری دریافتم که باید از زبان حال ساده استفاده کنم.وماهها گفتم من متناسبم.من لاغرم…شکمم صاف وتخت است.بازم نشد..به عملکردم شک کردم که مبادا در میسر اشتباه هستم.افکار منفی در من شدت پیدا کرد.شاید همانطور که دکتر جراحم که بسیار بنام وحاذق بود گفته بعد از این عمل شکمت چاق میشه…..شایدچون شکم مادرم بزرگ بوده. ارثیه؟…من که یک وعده در روز غذا میخورم.چرا لاغر نمیشم..شاید باید به روزهای پیلاتس و زومبا م اضافه بشه…شاید پیاده روی کم میکنم یا ترد میل باید بیشتر بزنم.سپس از جانب خدا به سایت تناسب ذهنی هدایت شدم.وماهها مشغول شناخت فرمولهای غلط و بکار گیری فرمولهای صحیح بودم..و اطمینان کامل از به تناسب رسیدن وبا تغییرات درونی زیاد با شور وهیجان در این راه بطور مستمر با رسیدن به آرزوی لاغری پیش میروم.اما در این نوشته که چندین وچند بار آنرا خوندم ونوشتم.دریافتم که رسیدن به آرزو احساس مالکیت وتصاحب کردن را در ذهن ما ایجاد میکند.اما تجربه کردن آرزو احساس رهایی وآزادی ولذت بردن را در ذهن ما ایجاد میکند.رسیدن وتصاحب فرمولهای تشکیل دهنده منیت یا اراده شخصی است.واحساس مسئولیت ونگهداری کردن رادرذهن ایجاد میکند.ولی..‌‌تجربه کردن لذت بردن از آنچه هست از فرمولهای ذهن ناخودآگاه وهمسو باقدرت اراده خداوند است.وذهن از هر باید وشاید خالی شده وسبک وراحت بسوی تجربه هدف که لاغری است پیش میرود.پس اراده شخصی وارد ماجرا میشود.عواملی که مانع رسیدن به لاغری میشود‌امکان ندارد با این روش به آرزوی خود برسی.شکمتو نگاه کن…اب شدن این شکم کاری سخت ودشوار وحتی نشدنی است.وقت تلف کردن است از این راه به هیچ نتیجه ایی نمیرسی.اینطور که میبینم حتی یک گرم کم‌نکردی شاید هم که‌کمی به وزنت اضافه شده..و…….برای مقابله با نیروی اراده شخصی وهمسو شدن با قدرت اراده خداوند باید از ویژگی خلاقیت خداوند استفاده کنیم.خداوند خلاقیت لازم برای رسیدن به خواسته ام را بمن میدهد.خلاقیت یعنی اعتماد  رسیدن به هدف وتمرکز برای تجربه کردن آنمن به خدا ایمان دارم خداوند مهربان است وهمواره زندگی مرا گسترش میدهد.با یاد آوری مهربان بودن خداوند قدرت اراده شخصی کم شده ودر مقابل برروی قدرت اراده خداوند متمرکز میشوم.مهربانی ….با مهربانی زندگی کنیم چون باعث آرامش وشاد بودن در زندگی روزمره است واین مهربانی را بدیگران هدیه کنیم.واین مهربانی از درون آغاز میشود.ذهن..اولین هدف ما برای مهربان شدن باید باشد.افکاری که در ذهن مرور میشود باید مهربانانه باشد.از تاثیری که افکار بر احساس ما میگذارد میتوان به نوع آن پی برد.اگر با مرور افکار دچار نگرانی ناامیدی..اضطراب وتردید شویم قطعا همه ناشی از نامهربانی باخوداست.(افکار نامهربانانه)اما اگر با مرور افکار به احساس خوب.امیدواشتیاق واحساس رسیدن به لاغری جلو برویم آن فکر از جنس مهربانانه میباشد.اگر به هدف یا خواسته خودفکر میکنید.ودچار احساس بد..تردید میشوید آگاه باشیم که درحال مرور کردن افکار نامهربانانه هستیم واین افکار مارااز همسوشدن باقدرت اراده خداوند منع ودرنتیجه تجلی خواسته مان را بامشکل مواجه می کند.وقتی با مهربانی فکر کنیم وعمل کنیم ودر راستای قدرت اراده خداوند جلو برویم متوجه میشویم که بیشتر از آنکه مراقب  ونگران برخوردمهربانانه بادیگران باشیم.نگران نوع افکاری باشیم که همواره در ذهن خود مرور می کنیم.یعنی باید با وجود خودمان مهربان باشیم.مهربانی را با افکار آغاز کنیم .این عمیق ترین نوع دوست داشتن خودمان است.خودمان را دوست داشته باشیم.از تک..تک اعضای بدن خود قدر دانی کنیم واز آنها سپاسگزاری کنیم.با آنها مهربان باشیم.زیبائیهای وجود خودمان را ببینیم.من اصلا به هیچ یک از اعضای بدنم توجه نداشتم وفقط نگاه نامهربانانه ام به شکمم بود..درصورتی که تمامی اعضای بدنم عالی ودرتناسب است..واقعا شرمنده هستم..متاسفم..ببخشید..من سالم هستم..عالی وخوش تیپ هستم..مو…ناخن پوست خوب…دست وپای عالی و خلاصه از تک ..تک اندامم چه داخلی وچه بیرونی نهایت تشکر را دارم برای اینکه عالی هستید..متشکرم و عاشقانه دوستتون دارم.من بخشی از قدرت اراده خداوند هستم.وتکه ای از قدرت خداوند در وجود من نهفته است.من رابطه خوبی با خودم وخداوند دارم .وباقدرت اراده خداوند همسو می شوم.ودرنتیجه احساس آرامش وشاد بودن پیدا میکنم.تداوم این احساس منجر به رفتار مهربانانه با خود وسپس گسترش آن با خانواده واطرافیانم میشود.وبه امید خدا این گسترش در سطح جهان پیش میرود.ودر نتیجه ما شاهد جهانی پر از مهربانی وشاد خواهیم بود..وتجربه کردن شیرین آرزوها

      آمین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم