0

گام ۶۰: محتاج لاغر شدن نباشید، لاغر می شوید!

محتاج لاغر شدن
اندازه متن

دوست داشتن با محتاج بودن تفاوت بسیاری دارد، اگر دوست دارید لاغر شوید، در مسیر لاغری با ذهن حتما لاغر می شوید. اما اگر محتاج لاغر شدن باشید به هیچ طریقی لاغر نمی شوید. پس بهتر است محتاج لاغر شدن باشید.

دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟

شاید به نظر شما این سوال درست نباشد یا اینکه فکر کنید مگر فرقی می کند دوست دارم لاغر شوم یا محتاج لاغر شدن باشم!

ممکن است از نظر ظاهری این دو عبارت با هم تفاوتی نداشته باشند اما از نظر فرمول های ذهنی و محتویات ذهن ناخودآگاه و نتیجه ای که در واکنش های احساسی ما می گذارند بسیار متفاوت هستند.

از آنجایی که ناخودآگاه نقش تعیین کننده در تک تک موضوعات زندگی ما دارد بنابراین بسیار مهم است که تفاوت بین آنچه در سطح فکر ما وجود دارد با آنچه در ناخودآگاه ما ثبت شده است را بدانیم تا به مرور با هماهنگ کردن خواسته ما در سطح فکر با ضمیر ناخودآگاه مسیر رسیدن به هدف را لذتبخش و کوتاه تر کنیم.

دوست داشتن لاغر شدن

ویژگی های دوست داشتن لاغر شدن

دوست داشتن اشتیاق ایجاد می کند، انگیزه بوجود می آورد، احساس خوب به ارمغان می آورد و سبب می شود تصاویر آرامش بخش از لاغری شدن در ذهن ایجاد شود.

فردی که دوست دارد لاغر شود و در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کند هر روز به اشتیاق یادگیری و برداشتن یک گام دیگر به سمت لاغر شدن روز خود را شروع می کند.

او سعی می کند از آنچه موجب آزار و پریشانی افکارش می شود دور باشد و اوقات خود را صرف یادگیری و عمل به آموزش های لاغری با ذهن کند.

فردی که دوست دارد لاغر شود اگرچه چاق است اما به اشتیاق لاغر شدن، به ذوق اینکه بعد از مدت ها تلاش برای لاغر شدن از مسیرهای اشتباه، اکنون در مسیر صحیح لاغر شدن قرار گرفته است خوشحال است و رنج و سختی چاقی را نادیده می گیرد.

او به امید تحقق رویای لاغری و تجربه شرایطی کاملا متفاوت زندگی را ادامه می دهد.

ویژگی های محتاج لاغری بودن

فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس نگرانی می کند که آیا لاغر می شود یا نه.

او هر روز خود را با دقت زیر نظر می گیرد تا مطمئن شود که آیا در حال لاغر شدن است یا خیر.

فردی که محتاج لاغر شدن باشد نیاز دارد تا به هر شکل ممکن مقداری لاغر شود تا بتواند مقداری از مشکلات چاقی را با آن مقدار لاغر شدن رفع کند.

محتاج بودن همراه با احساس ترس، نگرانی و اضطراب است اما دوست داشتن همراه با احساس خوب، اطمینان و انگیزه است.

اینکه دوست داشته باشیم لاغر شویم یا محتاج لاغر شدن باشیم نتایج بسیار متفاوتی ایجاد می کند.

فردی که دوست دارد لاغر شود همواره احساس خوب، ذوق و شوق و انگیزه بالا برای یادگیری و عمل کردن به آموخته های خود را دارد و بدون توجه به چاقی یا انتظار لاغری کشیدن هر روز با انگیزه سراغ تمرینات دوره آموزشی می آید و برای موضوعی که امروز قرار است یاد بگیرد اشتیاق دارد.

اما فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس ترس و نگرانی از لاغر نشدن دارد، خیلی راحت دچار شک و تردید می شود.

هر روز منتظر است تا نشانه های لاغر شدن را ببیند یا از زبان دیگران بشنود و هر روز که سراغ محتوایی دوره آموزشی خود می آید به این نیت است که باید هر طوری که شده تمریناتم را انجام بدم شاید من هم لاغر بشم.

نتیجه هنرجوی لاغری با ذهن

“من فکر میکنم به خاطر محتاج لاغر شدن بودن لاغر نمیشم.

دوست دارم لاغر شوم تا در چشم دیگران زیبا دیده شوم.

من تا حالا سعی کردم حس محتاج لاغر شدن رو از خودم دور کنم. مقاطعی خیلی خوب عمل می کنم ولی باز هم این حس محتاج بودن گریبان من رو می گیره و نمی زاره مسیرم را با حال خوب طی کنم.

باید بیشتر خودمو جستجو کنم ببینم چرا می خوام لاغر بشم؟

چند روزی هست من در دوره بارداری شرکت کردم وقتی این فایل را گوش دادم متوجه شدم من برای بارداری محتاج لاغر شدن هستم برای همین نه لاغر شدم نه باردار.

چندین ساله دوستان و آشنایان ازم می پرسند دخترت بزرگ شده بچه دوم بیار دیگه وقتشه منم در جوابشون میگم اول باید لاغر بشم بعد، هنوز چاقم با چاقی نمی تونم یا اگر هم به دیگران نمی گفتم همش تو ذهنم این دلیل رو مرور میکردم من برای بارداری مجدد لاغری را اورژانسی تشخیص داده بودم. من محتاج لاغر شدن هستم.

برای همین سالهاست من لاغر نشدم و چون لاغر نشدم، پس بارداری هم اتفاق نمی افته.

این احساس محتاج لاغر شدن بودن برای بارداری همواره بهم استرس داده. نکنه باردار بشی با اندام چاق! این یکی از موانع من برای لاغری بوده که کشف کردم.

استاد در پاسخ کامنت من در دوره بارداری گفتن که در نوشته شما رازی هست که براتون واضح میشه نمیدونم شاید این راز شرکت در دوره بارداری بوده.

دوستان عزیزم من سه جلسه دوره بارداری گوش دادم خیلی عالیه آنقدر حالم خوبه چند روزه به نظرم خیلی رشد کردم و رفتارم عالی شده خیالم تخت شده دیگه نگران بارداری نیستم دوره بارداری فوق العاده هست با اینکه سه جلسه گوش دادم حسم به بارداری عالیه عالی تا جایی که عاشق بارداری شدم و دوست دارم باردار بشم اگر قصد بارداری اول یا دوم دارین حتما بخرید.

لاغری در بارداری

استاد واقعا عالی مطالب بارداری را بیان میکنن اگر دوره بارداری بخرین دیگه نیاز به دوا و دکتر وسونوگرافی و انومالی نداری هزینه اینها توی جیبت می مونه اگر دوره رو قبل بارداری خوب کار کنی بارداری لذت بخش، آسان، طبیعی و راحت خواهی داشت بعد زایمان هم افسردگی نمی گیری راحت به بچه ت میرسی به خونه زندگیت می رسی، خیلی خوشحالم خیلی خدا رو شکر میکنم که خدا منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه.

دومین دلیل برای اینکه میخوام لاغر بشم فکر میکنم برای جلب توجه بقیه، برای تحسین بقیه، برای خودنمایی که ببینید منم لاغر شدم، ببینید من اندام زیبایی دارم.

اره میگم میخوام برای خودم لاغر بشم ولی نه دلیل لاغریم اینه که از چربی اضافه، از شکم بزرگ رها بشم تا به بقیه اندامم رو نشون بدم و به اندامم افتخار کنم.

نمی خوام فیلم بازی کنم باید خودم رو بکاوم حتی لباس زیبا و رنگی و اندامی رو هم برای جلب توجه بقیه میخوام.

میخوام بقیه از اندامم تعریف کنن بگن وای چه اندامی.

راستش عقده خودنمایی دارم رک میگم منم دوست دارم بتونم لباس نیمه برهنه بپوشم واز شکم و چربی اضافه بدنم خجالت نکشم.

میخوام بدنم لاغر بشه تا بتونم لباس باز بپوشم و این حسرت تو دلم مونده.

دوست دارم راحت برم باشگاه ولی از شکمم خجالت میکشم.

من عاشق ورزشم از اولم بودم حالا بازم دوست دارم برم ولی چند روزه فکرم درگیره چه لباسی بپوشم شکمم زیاد برآمده نباشه و اینها همش توجه به چاقی و محتاج لاغر شدن است.

ناراحتی از اینکه تغییر جسمی زیادی نداشتی نه ماهه شروع کردی هرچی دوست داشتی با لذت خوردی خیلی تغییرات روحی و ذهنی و رفتاری داشتی جسمتم داره روند لاغری رو شروع میکنه دیگه چه دردته.

الهام نه ماهه چاق نشدی

امسال بهترین سال عمرت بوده خیلی پیشرفت داشتی همه جوانب زندگیت رشد داشته، روابطت، اعتماد به نفست، ایمانت حالت خداشناسیت، برکت و رزق تو زندگیت.

چهار دوره جذب کردی ورود به سرزمین لاغرها، لاغری و آرامش در بارداری، خلق آرزوها  1و 2 بدون اینکه از همسرت پول بگیری، بدون اینکه همسرت بدونه، بدون کار، بدون شغل اصلا نفهمیدی این پولها از کجا اومد واقعا از کجا اومد؟!

فکر کردی هیچ کاری نکردی هیچ کار فیزیکی نکردی خدا بهت رسوند از جایی که فکرشم نمی کردی بدون مقاومت بتونی دوره رو راحت تهیه کنی بدون حساب کتاب بدون ترس با اشتیاق با علاقه پول خرج دوره ها کنی اینها همش نتایج بزرگ هست قدرشو بدون الهام شکرگزار باش.

چرا ناراحتی چرا فقط به لاغری چسبیدی

نه تو به چاقی چسبیدی

چاقیتو رها کن، بهش گیر نده، باهاش دوست شو تا یقه تو رو ول کنه.

تا زمانی که به چاقی بچسبی و محتاج لاغر شدن باشی چاقی یقه تو ول نمیکنه اینو تو مغزت فرو کن.

یادت نره زندگی تو بکن این همه سال چاق بودی دوسال سه سال چهار سال هم روش به تغییراتت توجه کن اونها رو تو ذهنت بزرگ بکن موفقیت هاتو جشن بگیر نزار شیطان ذهنت تو رو از مسیر قشنگی که توش هستی خارج کنه و نا امیدت کنه از راه به درت کنه تو رو ناراحت کنه.

خوب زندگی کن محتاج لاغر شدن نباش، وابسته به لاغری نباش، حسرت لاغری نداشته باش ذهنتو آرام کن به ذهنت سکوت یاد بده. آرام باشی چاقی بساط شو جمع میکنه خودش میره. فقط آرام باش فکرهای بیخودو رها کن .”

در فایل آموزشی محتاج لاغر شدن نباشید به طور مفصل درباره این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار توضیح داده ام که اطمینان دارم استفاده از این آگاهی برای عزیزانی که تصمیم گرفته اند از مسیر لاغر با ذهن رویای خودشون رو تجربه کنند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان

نوشته الهام عزیز در بخش نظرات

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به محتاج لاغر شدن نباشید توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را به دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید و هرچقدر زمان آزاد داشتید نوشته های دوستان خود را در بخش نظرات مطالعه کنید تا ذهن خود را در فضای لاغر شدن قرار دهید.

  • شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟‌ شرح دهید.
  • در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟
  • چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید.
  • با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟‌ شرح دهید
  • احساس شما در گذشته برای لاغر شدن بر مبنای دوست داشتن لاغر شدن بوده است یا محتاج لاغر شدن بودن؟! شرح دهید.
  • از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید
  • به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.11 از 47 رای

https://tanasobefekri.net/?p=15293
137 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مهدیه
      1403/08/20 18:10
      مدت عضویت: 668 روز
      امتیاز کاربر: 9935 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 840 کلمه
      • و خدایی که در این نزدیکیست. 
      • شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟‌ شرح دهید.دوست دارم لاغر شم و رها بشمواز افکار منفی،دوست دارم لاغر شم تا بتونم لذت بیشتری ببرم از بدنم.کیف کنم وقتی خودمو توی آینه میبینم من محتاج لاغری نیستم من رها کردم این افکاری رو که اگر لاغر بشم آل میشه یا بل میشه،من محتاج نیستم نه به لاغری،نه به کس دیگه و نه به چیز دیگه ای،من برای رسیدن به خواسته هام باید رها کنم اون خواسته رو تا در زمان و مکان درست بهم داده بشه.
      • در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟محتاج لاغر شدن بودم چون فکر میکردم اگر لاغر بشم بارداری راحت تری رو خواهم داشت چون فکر میکردم اگر لاغر باشم در نظر همسرم خیلی به چشمش میام ولی وقتی له این فکر میکنم اگر من زیباترین اندام و زیباترین صورت رو هم داشته باشم اگر اون منو نخواد و نبینه خیلی راحت میتونه بگذره از مت پس تلاش کردم و میکنم که محتاج چیزی نباشم،خودمو و حال خوبم رو در وجود دیگران جستجو نکنم.یاد گرفتم برای حال دل خودم کاری رو انجام بدم.اون موقع ها خودمو خیلی در سیطره ی آدمها میدیدم ولی الان نه،خودمو رها میبینم که به چیزی غیر از خودم فکر نکنم.اولویت اول زندگیم خودم باشم.قهرمان زندگیم خودم باشم.
      • چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید.چون وقتی با رژیم و ورزش و عمل جراحی بخوایم وزن کم کنیم در واقع داریم دو متر جلوتر رو می‌بینیم و چشمامون به دورتر باز نیست و این محدودیت برای من فقط سختی و آزار به ارمغان میاره.خوردن و نخوردن یا کجا و چطور لباس بپوشم یا اینکه چطور رفتار غذایی داشته باشم در حضور دیگران،اینها بخشی از اون آزار و اذیتهای روش‌های لاغری هست که باعث میشه مدام در ذهن مرور بسه که من بدبخت این چاقی.من مفلس و درمانده ی این چاقی.بله این حقارتها باعث میشه روز به روزمحتاج تر بشیم و التماس چاقی کنیم که از بدنمون بیرون بره.
      • با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟‌ شرح دهیدوقتی از رژیم‌های لاغری استفاده میکردم همیشه حس ی آدمی رو داشتم که من از دنیا هیچ لذتی نخواهم برد،من تا ابد باید توی این پیام ی چاقی خودم بمونم.من قادر نیستم بدنمو به سمت دلخوام تغییر بدم این عقاید و انتظارات باعث می‌شد روز به روز بیشتر از قبل با خودم بجنگم و از خودم عصبانی باشم.حس حقارت باهام همه جا بود،همیشه فکر میکردم من ی آدم زشت وبد هیکل هستم.این افکار بد و منفی باعث شده بود که کل زندگیم به ناراحتی و سختی بگذره.
      • احساس شما در گذشته برای لاغر شدن بر مبنای دوست داشتن لاغر شدن بوده است یا محتاج لاغر شدن بودن؟! شرح دهید.وقتی با رژیم شروع میکردم که کمی وزنم کم کنم در وا۰قع خودمو درگیر چاقی کرده بودم و مدام ناتوانی هام مرور میشد که چ فایده ای داره،چقدر رژیم میگیری تا کجا میخوای ادامه بدی؟؟این افکار باعث میشدن که من التماس کنم به چاقی و چربی‌های بدنم که تورو خدا بذار و ب و،بذار منم حس خوب خوش اندامی رو تجربه کنم ولی نمیشد،چاقی توی من جا خوش کرده بود و روز به روز داشت سنگین تر میشد تا با هدایت خدا با استاد عطار روشن آشنا شدم و حالم عالی شد و الانم از خودم راضیم.میخوام لذت ببرم از زندگیم  و بذارم کم کم لاغری توی بدنم بشینه و تا ابد بمونه
      • از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهیدحس میکنم که نیازی نیست ملتمسانه به کسی بگم بهم کمک کنه و منو درک کنه ب ای اضافه وزنم.نیازی ندارم که برای دل خوشی دیگران وزنمو بیارم پایین.همینکه خودم از خوردن و نخوردنهای به موقع لذت میبرم برام کافیه.
      • به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟چون اگه خودمون رو محتاج لاغری ببینیم دیگه هر چقدر دیگران بخوان کمکمون کنن تا پیلیه ی چاقی رو آزمون دور کنن و با زور پاره ش کنن نمیشه،چون اون افکار چاقی به ذهن ما چسبیده و هیچ چیزی غیر از تغییر دیدگاه نمیتونه این چسب افکار چاقی رو شل کنه.باید افکارمون رو از احتیاج داشتن به دوست داشتن تغییر بدیم .
      • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید.من از وقتی تمرین‌های لاغری رو دارم انجام میدم تا حد زیادی چاقی و خوردن و نخوردن و ساعت درست غذا خوردن رو رها کردم و این به من آرامش روحی داده و منو از وابستگی درآورده،کاری که قبلا هرچقدر تلاش میکردم کمتر بهش می‌رسیدم.قبلا خیلی تلاش میکردم هروقت گرسنه شدم بدم سراغ یخچال ولی وقتی گرسنه بودم یا نبودم در یخچال و کمد خوراکی ها رو باز میکردم بدون فکر ی چیزی میذاشتم توی دهنم هرچی که بود مهم نبود،مهم این بود که من اون خوراکی رو که بهم چشمک میزد رو میخوردم.
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مینا
      1403/08/05 15:49
      مدت عضویت: 211 روز
      امتیاز کاربر: 3910 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 350 کلمه

      به نام خداوند مهربان که من را به سمت متناسب شدن ولاغری هدایت کرد.

      سلام استاد خسته نباشید.

      این چند سالی که چاق بودم و تلاش می‌کردم که لاغر بشم همیشه به لاغر شدن نیاز داشتم.نیاز من به لاغری به خاطر درد کمر و پا بود.هر چه دکتر می‌رفتم همیشه می‌گفتند باید لاغر بشی و من محتاج لاغر شدن بودم وقتی که برای لاغری از خدا کمک خواستم و به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم پس از دیدن چند فایل به این نتیجه رسیدم که باید توجه ام را از روی چاقی بردارم و به قول استاد چاقی را کم‌رنگ کنم برای این کار مرتب به خودم میگفتم من که چند سال هست که چاقم چند وقت دیگر هم چاق باشم و بی خیال چاقی شدم من دوست داشتم حال دلم را خوب کنم و دیدم دیگه به لاغری نیاز ندارم مثل آدم های متناسب اهمیتی به چاق و لاغری ندادم و حالا حالم خوبه و به امید خدا لاغری را هم دیر یا زود به دست می آورم حالا دنبال سلامت روانم هستم.من قبلاً از صبح که بیدار می شدم همه ی فکرم این بود که چیکار کنم لاغر بشم و موقع خوردن هر چیزی ترس از چاق شدن داشتم خلاصه همیشه ذهنم درگیر بود و از هیچ چیز لذت نمی بردم.ولی الان راحت شدم من نیاز به لاغری ندارم من لاغری را دوست دارم و با حال خوب به آن می‌رسم حرف های استاد کاملآ صحیح است خیلی وقت ها شده که یک چیزی را خواستم و فقط پیش خودم گفتم این چه خوبه که بگیرم و رد شدم و بعد از چند وقت به طور اتفاقی به آن رسیدم.

      در روشهای کاهش وزن قبلی همه ی تمرکز آدم روی عدد روی ترازو و جسم آدم هست همیشه توسر آدم آشوب که چی بخور چه جوری بخور کی بخور که چاق نشی و چیکار بکن که لاغر بشی و آدم محتاج لاغر شدن میشه محتاج عددی پایین روی ترازو میشه و هر روز رسیدن به لاغری سخت تر میشه در مسیر لاغری با ذهن یاد می گیری ذهنت رو آروم کنی تا چاقی ساکت بشه و ذره ذره تموم بشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلی
      1403/07/06 16:23
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 5730 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 624 کلمه

      به نام خدا

      خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم.

      من هنوزم معتقدم اندامم خوبه. چون افکارم تغییر کرده و چاق نیست. دوست دارم توی این مسیر باشم. من مدام فکر می کنم اگه روند لاغری من خیلی زیاد بشه، میشه جلوی اونو گرفت؟ من مدام خودمو پوست و استخون میبینم توی ذهنم……البته میخوام متنلسب و متعادل ببینم تا از اون ور بوم نیفتم :)))

      از روزی که از غذا خوردن ترسیدم، چاق شدن من شروع شد. من مدام اصرار میکردم تا لاغر بشم. در حقیقت چاقی توی ذهن من خیلی بزرگ بود و دست یافتنی.ولی لاغری روز به روز  دست نیافتنی تر شد. نمیدونم چرا ماها نمی خوایم قبول کنیم، خودمون باعث شدیم که چاق بشیم. خودمون با افکارمون. خودمو با دلیل های الکی. همون دلیل های الکی باعث شد روز به روز توی ذهنمون جا گیر تر بشن. حتی خودمون هم بیشتر باورش کردیم. آخه چه کسی با خوردن چاق شده. این همه آدم متناسب، میخورن. چرا چاق نمیشن. من هر وعده گفتم چاق میشم و چاق شدم. ولی الان و این زمان و چند ماهه، که میگم تو غذا به اندازه نیاز بدنت میخوری. تو درست میخوری. تو حتی پرخوری هم نداشتی. الانم خیلی کمتر از قبل میخورم. نصف قبل میخورم. اون افکار رو خودت پرورش دادی. این روزا واقعا حس من خوبه.

      توی مهمونی دیشب میل به هیچی نداشتم. و هیچی نخوردم. اونقد خوشحال میشم هر بار میگم میل ندارم و زمانی که میلم داشتم، میخورم. من حتی با بو و رنگ غذا هم گرسنه نمیشم. دیشب چند تا تپل های جمع حرفهای جالبی زدن. اونا خیلی کمتر از متناسب ها میخوردن. من میدونستم اون متناسبها، کنار چای کلی چیزهای شیرین میخورن. میان وعد هم دارن. پر خور هم هستن. ولی تپل ها غذای کمی داشتن و مدام میگفتن ما آب هم بخوریم چاق میشیم. مدام از خوردن حرف زدن. اونا شاهد جمع میکردن برای چاقیشون در حقیقت. ولی لاغرها سکوت کرده بودن و میخوردن. تپل ها شیرینی رو عامل چاقی میدونستن. من چیزی نمی گفتم، هیچ وقت دوست ندارم توی جمع ها حرف بزنم. اون زمان که می گفتم، کم کم بقیه باور کردن من چاقم. ولی الان نه. من الان شبیه متناسب ها سکوت می کنم  در مورد خوردن و چاقی  حرف نمیزنم. چون در حقیقت من  چاق نیستم. من حتی از متناسب ها هم رفتاری متناسب تری دارم.. خیلی خوشحالم به بدنم احترام میزارم. خوشحالم عاشق این مسیر شدم. خوشحالم ولع ندارم. آروم و شمرده غذا میخورم

      توی این سفر به صورت ناخودآگاه پرخوری نکردم. هر جا پیغام سیری صادر میشد، من دست کشیدم. نگفتم پولشو دادی بخور. حیفه. هیچ هله هوله ای هم نخوردم. به راحتی اضافه غذا رو روی میز رها میکردم. نوشابه هم به اندازه یه جرعه یا کلا نمی خوردم. دوست ندارم دل درد بگیرم. دوست ندارم به شکمم فشار بیاد. دوست دارم بدنم ساعت ها استراحت کنه. 

      تمام چربی های که من انباشته کردم، نتیجه افکار چاق کننده خودم بوده. از همین الان به اونا میگم هر چقدر که هستن از بدن من خارج بشن. دوست دارم بدنم خالی از چربی بشه. حتی یک گرم.  اصلا چرا چربی باید سالها توی بدن باقی بمونه وقتی مدام سلولها از بین میرن. چربی چند ساله نداریم اصلا. ولی افکار چاق کننده چند ساله داریم. خدا رو شکر در این مسیرم. خدا رو شکر که عاشق این مسیرم. من به لاغری محتاج نیستم. بلکه متناسب شدن رو دوست دارم. حالا شد شد نشد هم نشد. من از چاق شدن هم دیگه نمی ترسم. اگه چاق هم بشم اتفاقی نمی افته. من اگه حتی سالها چاق  هم باشم و بشم، مسئله ای نیست. چون فکرم لاغره. خودمو الان خودمو الان متناسب میبینم. افکارم درسته. اعصاب خوردی ندارم. حس بد ندارم. خیلی حالم خوبه خیلی خیلی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس عبداللهی
      1403/03/31 17:36
      مدت عضویت: 192 روز
      امتیاز کاربر: 4415 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 220 کلمه

      سلام بر استاد 

      آمروز فایل ارزشمند شما رو گوش‌دادم

      به ذهنم رسید که از قدیم میکفتن سنگ بزرگ علامت نزدن هست من وقتی از چاقی غولی بسازم که خیلی وحشتناک هست و برای شکست دادنش باید به قله قاف برم به هیچ وجه نمیتونم به هدفم که لاغری هست برسم

      من فهمیدم که باید در اصل لاغری رو زندگی کنم وبهش برسم یعنی مثل تمام موارد دیگه در زندکی مثلا خوابیدن غذا خوردن حمام رفتن بیرون رفتن و بقیه مسایل زندگی ما همه این موارد روتین هست برامون وهر روز این کارها و انجام میدیم و هیچوقت از خوابیدن یا راه رفتن وحشت نداریم که مثلا شاید خوابم نبره یا نتونم برم به کارهام برسم 

      پس تر س نداشتن از انجام کار های روز مره باعث میشه ما راحت تر بتونیم انجامشون بدیم 

      در مورد لاغری هم همینطور هست باید بخشی از روتین زندکی ما بشه مثل تمام افراد متناسب اطراف ما که برای متناسب بودن اصلا فکر دشواری در ذهن ندارن فقط دارن زندکی شون ادامه میدن و عین حال متناسب با لاغرتر هم میشن 

      پس بنابراین باید به چاقی فکر نکنیم وابراز نگرانی از وضعیت فعلی خودمون نداشته باشیم تا بتونیم در جهت مخالف یعنی همون لاغری گام درست رو برداریم من خیلی قشنگ متوجه شدم موضوع این فایل رو وچقدر در ادامه راهی که هستم به من کمک خواهد کرد ممنونم از شما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/02/01 10:37
      مدت عضویت: 471 روز
      امتیاز کاربر: 8365 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 405 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      لاغر شدن با ذهن آسان ترین کار دنیاست ولی این آسان بودن به منزله بی اهمیت بودن نیست بلکه پر از نکات ریز و اساسی که توجه کردن و نکردن به اونها خیلی رو عملکرد ما تاثیر میزاره اگر توجه کنیم زودتر به نتیجه میرسیم و اگر توجه نکنیم نتیجه ما دیر رقم میخوره محتاج لاغری بودن هم یکی از همون مسائل هست که خیلی مهمه اونو درک کنیم و برای رسیدن به نتیجه به اون توجه بکنیم .حالا که من دارم خودمو کنکاش میکنم منم به لاغری محتاج هستم اول چیزی که باعث محتاج بودن به لاغری میشه باراداری هستش و چون من تجربه سقط داشتم و دکترا سقط من رو به چاقی ربط دادن و بهم هشدار دادن که برای بارداری مجدد حتما باید وزنم پایین بیاد وگرنه امکان سقط مجدد هست به همین خاطر تنها هدف زندگی من شده بود اینکه لاغر بشم و الان که استاد این موضوع رو مطرح کردن و پیشنهاد دادن که به این مسئله فکر کنیم که آیا محتاج لاغری هستیم یا دوست داریم لاغر بشیم ؟ باعث شد که من به این نتیجه برسم که من خیلی محتاج لاغری هستم اصلا میخوام لاغر بشم که بتونم بچه دار بشم و اون تجربه تلخ سقط رو دوباره تجربه نکنم و هر دفعه که اطرافیان به من هشدار میدادن که چرا اقدام نمیکنی برای بارداری باعث میشد که من هی بیام خودمو چک کنم که چرا لاغر نمیشم ؟چرا برامن اتفاق نمیوفته؟ شش ماه گذشت هشت ماه گذشت چرا خبری از لاغری نیست ؟ منکه صبر کردم ،من که ادامه دادم منکه استمرار داشتم، منکه باوجود نجواهای منفی دوباره موندم  و جا نزدم پس چرا اتفاق نمیوفته ؟دیگه داره دیر میشه . از حرفای دیگران و توصیه هاشون برای باردار شدن و مقایسه کردن من با کسی که بعد از من ازدواج کردن و بچه دار شدن خسته شده بودم و این باعث شده من هر روز محتاج تر از دیروز باشم و این لاغری شدن به یک کوه نشدن برای من تبدیل بشه اینکه بتونم بچه دار بشم و دیگه دهن اطرافیان رو ببندم بگم که دیگه از این توصیه های بهداشتی برای من نداشته باشن . امیدوارم که درست متوجه شده باشم و این همون مانع بزرگ لاغری من باشه و بتونم با برطرف کردنش به تجربه لاغری برسم .ولی نمیدونم چطور این بارداری رو از لاغری جدا کنم با وجود سقطی که داشتم این شده یه باور قوی برای من .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 60 کلمه

        سلام و درود
        موارد زیادی هست که افراد در حین اینکه چاق هستند بچه دار می شن و این یک نگرش نادرست درباره مساله ای است که تجربه کردید
        هیچ چیز رو به چاقی ربط ندید
        مهم نیست کی میگه چون اونی که میگه هم خیلی چیزها میگه که نظر و عقیده خودشه و با نظر و عملکرد خداوند بسیار تقاوت داره.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فهیمه حیاتی
          1403/02/02 09:21
          مدت عضویت: 471 روز
          امتیاز کاربر: 8365 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 144 کلمه

          سلام خدمت شما استاد عزیز

          ممنون از اینکه به دیدگاه من پاسخ دادین .اره خودمم متوجه شدم که چون همه چیز رو به چاقی ربط دادم واقعا خودم رو محتاج لاغری میدونستم که تا زمانی که چاق هستم نمیشه از زندگی لذت برد و هیچ کاری کرد و با رسیدن به لاغری تازه زندگی من شروع میشه  انگار تا قبل از اون دکمه استپ زندگیم رو زدم و وقتی لاغر بشم تازه دکمه پلی زده میشه و زندگی آغاز میشه ولی غافل از اینکه همین طرزفکر و انتظار من باعث میشه که هیچ وقت به لاغری نرسم. باید این دیدگاه رو نسبت به لاغری داشته باشم که اونم یه تجربه توی زندگیه باشه خوبه ولی حالا نباشه هم به جایی برنمیخوره و زندگی من مختل نمیشه من به عنوان یک انسان زنده م و چاقی مانع استفاده از فرصت زندگی و تجربه کردنم نمیشه . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1403/01/20 15:14
      مدت عضویت: 446 روز
      امتیاز کاربر: 7790 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 337 کلمه

      با سلام ،

       نیاز بوی کمبود میده وقتی احتیاج نیاز می کنیم نسبت به چیزی یعنی اون رو در زندگی نداریم یا کم داریم.

      توی این فایل یاد گرفتم وقتی نیازمند لاغری باشیم یعنی لاغری کمه ،در دسترس نیست،رسیدن بهش کار هرکسی نیست.

      اما خواسته بوی فراوانی میده بوی دوست داشتن،وقتیرچیزی رو میخواهیم که قبلا زیاد دیدیمش و بهش علاقه مند شدیم ،دوست داریم ماهم ازون چیز داشته باشیم و از داشتنش لذت ببریم.

      اینکه بخواهیم لاغر بشیم یعنی چیزی رو که دوست داریم ،با داشتنش میخواهیم زندگی رو لذت بخش تر کنیم .

      در حالی که فایل رو گوش میدادم خیلی فکر کردم ببینم من نیازمند لاغری هستم یا علاقه مند.

      من علاقه مند لاغری هستم چون می‌خوام لباسی که. دوست دارم رو بپوشم ،اندام زیباتری داشته باشم.

      اما بیشتر که فکر کردم دیدم کمی هم نیازمند لاغری هستم،من به لاغری نیاز دارم تا نشون بودم هنوز جوان هستم،چون در دوران زیر سی سال من همیشه متناسب بودم و الان که اون زمانها رو بیاد میارم گاهی اوقات افسوس میخورم،و حس میکنم الان که در سی و هفت سالگی بسر میبرم و وزن دلخواه و رو ندارم پیرتر از چیزی که هستم نشون میدم ،بخ همین خاطر در این مورد احساس نیاز میکنم ،نیازمند احساس جوان بودن 

      اما علاقه و عشق من به لاغری خیلی بیشتر از احساس نیازم هست و سعی میکنم این علاقه رو زیادتر کنم تا این احساس نیاز رو بپوشونه.

      وقتی میری باشگاه و یا رژیم میگیری،معمولا خیلی هزینه می کنی،و ممکنه این هزینه ها باعث بشن تو نیازمند لاغری بشی،لاغر بشی چون نیاز داری خودت رو به خانواده نشون بدی،نیاز داری بری باشگاه تا پول و هزینه ها رو دور نریخته باشی تا خودت رو به اطرافیان ثابت کنی.

      از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید

       از وقتی به تناسب فکری اومدم درسته که هنوز لاغر نشدم دیگه لاغری رو کار سختی نمی بینم ،لاغر شدن برام آسون شده،موانع زیادی رو یاد گرفتم مثه همین احساس نیاز یا اراده داشتن ،بیشتر شبیه آدمای متناسب رفتار میکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,711 کلمه

      بنام خداوند مهربانم و همیشه حاضر و مهربانم و حامی و عاشق پیشرفت ما،

      درود ذهنت برکت نعمت ثروت سلامتی و هر چه نیکی خیر و کمال هست از سوی خداوند هر لحظه روان و جاری به زندگی شما استاد عالیقدر و گرامی،

      استاد درک‌کردم و یاد گرفتم در برابر خواسته هامون نباید این حسها را داشته باشیم 

      اینها همان ترمزهای بین ما و خواسته هامون هست:

      حسرت و حسادت، ضعف و 

      حس در تایید دیگران باشیم  ،در رقابتو مقایسه بد بودن و کمبود ،

      حس وابستگی و محتاجی و نیازمندی و التماس و حقارت ذلت و منت کسی یا تحقیر و خود کم بینی و  کوچک‌بینی و حس ناتوانی بدبختی و سختی و دوری از نعمتهای خداوند، حس ناکافی بودن کم داشتن و حرص و طمع

      بی لیاقتی و ناشایستگی،

      حس در انتظار بودن با سختی با آه و ناله و فقدان چیزی و نبودن اون چیز ، 

      حس ناامیدی و افسردگی و تلاطم و ناراحتی و نا آرامی برای داشتن هر چه زودتر اون چیز که نکنه تموم بشه اون چیز، 

      و حس متشنج و‌متلاطم داشتن، 

       و یا حس ذلالت و خفت و منت حس تملق و چاپلوسی ،

      برای رسیدن به خواسته ها این حسها نباید باشن در درون ما،

      ایناهمون شناسایی ترمزهای رسیدن برای رسیدن ما به خواسته هامون هستن  و 

      کلا عاملهای شرک ورزیدن به غیر قدرت خدا هستن و حتی اعتماد نکردن به درون قدرتمندی که خداوند برای خلق هر چیزی کامل و عالی به ما عطا کرده در درون مانهاده،

      من فقط با اعتقادو اطمینان به یکتایی قدرت مطلق خداوندم و با اعتماد به قدرت درونی که  من را بی نیاز و کامل عطا کرده و فقط نیازمند خودش هستم 

      و با عملگرا بودن و تعهد و یقین و با استقلال کامل و با حس غنی بودن و سرشار بودن و کامل بودن و با لیاقت و سخاوت و شایستگی و رهایی بخشش و گذشت و مودبانه و محترمانه و با قدردانی و شکرگزاری و طبق سنت الهی پروردگارم با تواضع و خاضعانه و خاشعانه و تسلیم و رضا بودن در برابر خداوند حقم ،و متصل به ذات منبع بینهایت ثروتمند و بی نیاز و کامل خداوند ،

      و  با حس خوب و ایمان و اطمینان و اعتماد و ارزشوالایی که خداوند بعد از خودش به من کامل عطا فرموده اند،به این عقیده کامل که ،

       من صاحب اون چیز از قبل بودم و هستم و همه چیز برای من از قبل محیا بوده ،

      و فقط با احترام و قدردانی از خدا و با احترام و اجازه خدا آن چیز را فقط  صدایش میکنم  چون خودش حاضر از قبل بوده و به سمت من می آید و آمده  ،.

      و خدا خودش اونو از قبل برای من آفریده و بهتر میدونسته نیاز من چی بوده و خدا عاشق من،

       فقط میخواد تنها از خودش با قدردانی و احترام و تواضع و اعتماد به قدرتش بخواهم، و بعد اعتماد به قدرت درونی خودم که بهم عطا کرده و بی نیاز از عالمم غیر خودش و رعایت قوانین الهی اش من  به آن خواستم برسم ، 

       منتهی با :

      حس خوب و ایمان به قدرت خداوند و قدرتی که در من نهاده مثل خودش خالق باشم نه از روی بی عزتی و احتیاج و بدبختی و نیازمندی حسرت حسادت کمبود و وابستگی و انتظار سخت به اون چیز و بردگی و خفت و منت و قبول ذلت به هر قیمتی برای اون چیز نه اصلا ،

      بلکه:

      به اذن الله خدا میخواهد با حفظ احترام وقدردانی  به خودش حتی حفظ ارزش من بعد از خودش و

      حفظ عزت خودش و  بعد من و 

      شایستگی و لیاقت خودش و بعد من ،

       به آسانی با لذتی که خدای مهربانم میخواد من این حس رو تجربه کنم آن چیز به من عطا شود و شده،.

      چون خدا  دوستم داره دوست داره حال من خوب باشه و مدام بخندم رشد کنم و در این حس خوب بمانم تا خلق عالی و بهتری برای زندگیم کنم،،

      با خودش عاشقی و معشوقی کنم و بهش ایمان و باور داشته باشم هر چند او از این حسای من و  پرستش من هم بی نیاز،(الله و الصمد )

      این آگاهی از طرف خدا ازطریق فایل آموزشی شما ،

      تمام سیستم زندگی منو،

      امروز پنج شنبه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۲،

      از زمین به آسمون عوض کرد  و  تمام جهانو به آسانی یک پلک زدن انگار گذاشت کف دستم،

      من از آگاهی های که بهم رسید انگار کلید اسرار رسیدن به خواسته هام با عزت و درستی و راحتی بهم عطا شد،

      از این فایل زیبای شما به این آگاهی ها رسیدم که،

      و باز تکرار میکنم:

      به غیر از عشق به خداوند و رو به سوی خدا داشتن به چیز دیگه ای حب نداشته باشیم شرک نورزیم،

      حسرت نوعی شرک وکمبود و شک‌به کامل بودن و غنی بودن و ثروتمند بودن در هر زمینه ای به خداوند هست وشک به قدرتی که به درون ما کاملا داده .

      و استاد:

      (این داستان حضرت سلیمان همیشه برام سئوال و قفل بود که امروز کلیدش در ذهنم داده شد، 

      به این شرح بود که :

      حضرت سلیمان ع گله اسبی دید بعد از اسبی خیلی خوششون  اومد و چند لحظه ای در عشق آن اسب محو و  مبهوت شدن ،

      بعد از اینکه به خودشون اومدن از خدا عذر خواستن؟! گفتن خداوندا مراببخش از تو چند لحظه غافل شدم چون باید فقط  تورا تحسین میکردم چون تو خالق آنی که صاحب کل زیبایی ها هستی و اسب را افریدی و اولین و اخرین عشق تویی اصل و خالق تویی زیبایی تویی کمال تویی ببخش خدایا که از تو غافل شدم.)

      من امروز از باز گشایی رمز این داستان ساده که قبلا شنیده بودم اما درکش نکرده بودم فهمیدم و درس گرفتم و درک کردم که :

      شریک قائل نشو شرک نورز و کافر نشو غیر خدا رو قدرت نبین ،

      یعنی فقط همان قدرت و عشق اصلی و کامل خدا برات کافی و 

      حالا این معجزه و لطف خدا در ما:

      که همون قدرت خلق و عشق اصلی و کامل را خداوند از وجود خودش در ما نهاده،

      که با تکیه در حقیقت به خودش هست و ما بنده و افریده به دست او و متعلق به او هستیم و مارو نمونه ای از خودش آفریده در خلق کردن مثل خودش به ما قدرت داده بعد از خودش و طبق قوانین الهی خودش با اطمینان باید خلق کنیم و بخواهیم با حفظ عزتمان و مودبانه و قدردانی از خداوند مهربان که چنین قدرت و عزتی برای ما خواسته ،خدایا شکرت ،

      وچقدر زیباست :

      از دیگر مزایای شرک نورزیدن اینکه :

      وقتی خدا و بعد از خدا به اذن الله :

      خودت را صاحب قدرت و خلق و کامل ببینی چون خدا بهت عطا کرده این نعمت خلق کردن به طور کامل با حفظ عزتت را،

      و اینطوری در نتیجه: 

      تو حست بهتر میشه و آرامش میگیری و بی نیاز خودتو میبینی و فقط محتاج خداوند 

      و از قدرت خلقت و خالق بودن کوچک خودت  مانند خدا، با عزت و با اطمینان و آسان و  با ایمان و باور کاملی استفاده می‌کنی و خلق می‌کنی ،

      و چرا خداوند دوست داره همیشه حال ما خوب باش؟؟

       حال خوب باعث خلق خوب ما میشود حس خوب مثل بی‌نیازی کمال و قدرت و اطمینان و ایمان به قدرت خداوند برای استفاده عالی از قدرت درونی که برای  خلق کردن خدا به ما داده میاره ،

      او به ما چنین قدرتی داده تا ما همین حسها رو بگیریم و باهاشون بصورت چوب جادویی خلق زندگی بهتری کنیم برای خودمون،

      با عزت نفس با حس خوب با قدرتمندی با شایستگی و لیاقت با قدردانی و احترام به گوهر وجود درونی که به ما عطا کرده در حقیقت میشه کلشاخترام به خلقت خداوند منان،

      و به قول حضرت علی ع :

      ما وجودمان به چیزی غیر از بهشت نمی ارزد ،

      چو غیر این باش،حس بد شرک،

      و مثل زنجیره حسهای بد دیگه دنبالش میاد مثل:

      بی عزتی بی احترامی ، ذلت خواری و منت دیگران تازه دیگرانی که ناقص هستند و منت هم سرت میزارن و حتی حس بد خفت و تحقیرو حقارت بهت میدن و  التماس و اینکه محتاجیم به دیگران و طلب خواسته عشق و نیاز و  کمال  از غیر خدا که صد در صد ناقص هستن و مدار و فرکانس عزت مارو پایین میاره 

      حالا این حسها چه در برابر فردی یا افرادی باش چه در برابر نیاز ما و چیزی و وسیله ای باش فرقی نمیکنه ، 

      حس حسرت و سختی و دوری و وابستگی حسادت کمبود و نقص و انتظار و نا امیدی و نیازمندی برای انسان خفت میاره و ما رو به شک و تردید و ناباوری و بی ایمانی میکشونه و نعمت حاضر از قبل آماده خدا را از ما دور می‌کنه و مشرک و کافر می‌کنه ،

      نباید جز خدا ته دلت عشق به هیچ چیزی باش نه اینکه عشق نورزی محبت نکنی یا دوست نداشته باشی و لذت نبری و شادی نکنی ازاد و مستقل و قوی نباشی نه اصلا نعمتها نهایتا برای همین ایجاد حسهای لذت  و آزادی و  پیشرفت هستن ،

      در حقیقت خداوند مهربان  میخواهد به ما بگه تو در همه حال کاملترین نعمت و زیبایی همان عشق و قدرت خلق کوچک مثل منو داری منی که همیشه  عاشقتم و هم معشوقتم ،تو بی نقصی و بی نیازی و کامل و قدرتمند و آسان افریده شدی،

      و تنها و والاترین و کاملترین عشق اصلی ته دلت فقط خداوند باید باش تا مبادا شریکی براش قائل بشی و من از وجود خودم به تو هم دادم هیچی رو از بیرون از کسی طلب می‌کنی نکن خودت را کامل آفریدم ای بنده گلم از خودم و خودت فقط بخواه باحس قدرت و  غنی بودن با ارامش باوصل بودن به ذات بی نهایت ذات الهی،

      خداوند میخواد فقط مابه خدا که کامل هست و بعد از خودش به خودمون که کامل آفریده شده ایم با حس خوب اطمینان به خدا و قدرت و عدالت بی نقص خالق  بودن خدا و بعد قدرتی که از او هم در ما هست تکیه کنیم با حس عالی غنی بودن و حاضر بودن و اطمینان همه چیز از قبل.

      مطمئنا خدا از قبل به فکر خواسته های ما بوده،

      و حتی به فکر حفظ عزت و ارزش ما بوده او دوست ندارد ما حقارت و ذلت یا سختی بکشیم خداوند ما خداوندی سلامت وشاد و زیبا  و راحت و ثروتنمند و بی نیاز و غنی و آزادیست ، 

      بخاطره همین میخواد با رعایت قوانین هستی اش و طبق اصول و قوانین :

      مودبانه و با قدردانی 

       و با اطمینان به قدرتش و عدالتش و مهربانیش 

       وبا اعتماد به رحمتش و عظمت بی پایانش و غنی بودن بی نهایت و مطلقش

       به آسانی خواسته خود را فقط برایش بفرستیم،

      و مطمئن باشیم کمال را فقط در درون خودمون به ما عطا کرده که از قبل حاضر بوده و هست،

      و بعد به راحتی و آرامش و اطمینان که از قبل خواستمون برامون برآورده شده، و با خوشحالی به زندگیمون ادامه بدیم و پیشرفت کنیم. 

      از خداوند طلب ایمان رشد و صداقت راستی و آگاهی دارم تا آخرین نفس،

       فقط از خداوند مهربان غنی بی نیاز طلب یاری می‌جویم و 

       انشاالله ایمانمان به قدرتش همچون یقین ابراهیم ع همچون پایداری یوسف ع صبر ایوب ع بردباری نوح ع همچون استقامت محمد ع و قدرتمندی علی ع و دیگر  بزرگان الگو و خردمند و با ایمان و منطبق با قوانین هستی کند و اعتقادمان راسخ به قدرت الهی  باشد و در این راه مستمر بمانیم تا آخرین نفسمان،

      و نه تنها لاغری بلکه در همه مراحل موفقیت و پیشرفت زندگی را بهانه زیبای برای عشق کردن با خداوند و لذت بردن بدانیم آنقدر جدی نگیریم که یادمون بره عشق با خداوند با قدرت و عظمت خودشو در درمان که نهادینه کرده راه برویم زندگی کنیم و به آسانی زندگی را مانند  نفس کشیدنمان و راه رفتن نشستن برخاستن دیدن شنیدن ومانند هزار کار دیگه به راحتی با باور و اطمینان با عشق  و خیال راحت زندگی کنیم، 

      چون همه چیز را از قبل به ما عطا کرده فقط و و ظیفه ما اینه که پایداری کنیم و لذت ببریم و آسان بگیریم و ادامه دهیم و 

      به خودمان یادآوری کنیم که  لذت بردن را فراموش نکنیم و باورمون را قدرت دهیم که از یک منبع بی نیاز آفریده شده ایم  و او کمبود نداشته که مارا نیازمند بیافریند و از نیازمندی ما لذت ببرد نه،

       او میخواهد ما جهان درون خود را کشف کنیم و از درون خودمون به قدرتی خودمون و اون قدرت منبع لایتنهی و  بی نیاز و ابدی که همه او قدرتمندی ابدیست بپیوندیم 

      و حتما ما بعد از او قدرتمند ابدی و کاملی هستیم،

       خداوندا لیاقت بندگی و تواضع و تسلیم بودن و صبرو استقامت و لیاقت عشق بازی با خودت را از طریق زندگی که به ما دادی بیاموز و در ما یادآوری کن و زنده نگه دار و ما را با خودت و قوانینت در حالی که در این دنیا هستیم  آگاه و هماهنگ وبا ایمان و با اطمینان و با یقین و متعهد و عملگرا و  یکی کن الهی آمین،

       شکر خداوندم هزاران بار در هر لحظه تا بی نهایت ،

      و ممنونم از استاد درس زندگی به ما میدهید نه فقط لاغری واقعا ،

      • به اذن الله بعد از خدا ،لاغری با ذهن به من آموخت و می آموزد :
      • و این مطلب را در من روشن کردکه،
      •  خودم هم منبع هستم لاغری باید دنبال من بیاید و از من شروع کند نه من دنبال لاغری .

      همه چیزمان  را باید از خدا  طلب کرد، منتهی نه از روی حسرت و نیاز و وابستگی  و درماندگی بلکه اون چیز به اذن الله از روی قدرت و با حفظ عزت و ارزش من و لیاقت من باید  برای پیشرفت من باشد، 

      و فقط وسیله ای برای  گسترش خوبی از طریق من بر روی زمین باید طلب شود نه از روی فلاکت و بدبختی و احتیاج من به اون وسیله یا خواسته .

      • شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟‌ شرح دهید.
      • دیگر نیازی به لاغری ندارم طبیعت من به من عطا کرده از قبل سلامتی و لاغری را تنها خواستار و محتاج خشنودی خداوند خودم را میدانم هر چند او از آن هم بی نیاز هست و فقط عشق و آزادی و پیشرفت و باور و اطمینان و راحتی و صداقت و تواضع و احترام و رعایت قوانینش را از من میخواهد. 
      •  
      • در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟
      • بخاطره هر دو .البته دوست داشتن را با محتاج بودن یکی میدونستم .
      •  
      • چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید.
      • چون کمبود بزرگی را در ما از ترس و کمبود ،ناکافی بودن  سخت بودن شک و تردید و ناتوانی و عدم لیاقت در ما ایجاد میکند .
      •  
      • با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟‌ شرح دهید ضعف نیاز بدبختی گرفتاری در چرخه باطل و خفگی ذلت و ناتوانی،
      •  
      • احساس شما در گذشته برای لاغر شدن بر مبنای دوست داشتن لاغر شدن بوده است یا محتاج لاغر شدن بودن؟! شرح دهید.نیاز میدیم و برای رقابت و تایید و اثبات خودم بوده برای شغلم و در فامیل .
      •  
      • از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید،
      • وای اصلا آنقدر با خودم دوست شدم و خودمو دارم میشناسم احساسم فراتر از لاغری به خدا داره میرسه مراحل بالاتر عروج و رسیدن به موفقیت‌های زندگیم،حس توانایی قدرت بی نیازی س رسار بودن کامل بودن خودم و رهایی خلاصی آزادی لذت سبکبالی دوستی مجدد با خدا و توانایی هام و عزتم و لیاقتم.
      •   
      • به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟ در پی هر چی بدوم ازما فرار میکند چون ح آلت شرک و نیازمندی در من ایجاد کرده و از من دور میشه حالت خفگی دادن و‌محدودیت و التماس با فرکانس پایین به اون چیز میدهیم و برای قدرت خداوند شریک قائل میشیم و از اونجایی که همه چیز آگاه و زنده هست چون داریم شریک خدا قرارش میدهیم همه چیز از ما فرار میکنند تا مارا با قدرت مطلق خدا و عزت و و لیاقت و قدرت خودمون آشنا و بیدار  کنند.
      • همه چیز را باید طلب کرد منتهی نه از روی حسرت و نیاز و وابستگی  و درماندگی بلکه اون چیز به اذن الله برای پیشرفت من و فقط وسیله ای برای  گسترش خوبی از طریق من بر روی زمین باید طلب شود .نه از روی فلاکت و بدبختی و احتیاج من به اون وسیله یا خواسته .
      •  
      • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید. 
      • به اذن الله بعد از خدا ،
      • این مطلب را در من روشن کرد خودم هم منبع هستم لاغری باید دنبال من بیاید و از من شروع کند نه من دنبال لاغری .
      • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.مرور نکات آموزشی نوشته شده .
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/07/30 16:51
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 391 کلمه

      سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان همراه

      بارها وبارها برام پیش اومده که وسیله ای رو گم می کردم وهرچه میگشتم پیداش نمیکردم  بعد مدتی که بی خیال میشدم به راحتی میدیدمش .

      چون موقعی ما به اهدافمون میرسیم که آرامش داشته باشیم و وقتی به یک هدفی مثل لاغری نیاز داشته باشیم مرتب دنبالش میگردیم و نمیتونم روی یک روشی تمرکزی کار کنم  چون من در حالت نیاز استرس واضطراب دارم و حس عجله بهم میده  واین عجله نمیزاره که من مسیر تکاملم رو طی کنم تا به هدفم برسم .

      یه مدت کوتاه شده به دنبال روشهای دیگه میرم تا بتونم زودتر به هدفم برسم و اخرشم هیچی به هیچی .

      مثل فردی که میخاد ثروتمند بشه تا احساس ارزشمندی کنه پیش دیگران . این فرد هنوز آموزشهایش رو طی نکرده  بیزینسش رو استارت میزند و درنهایت بعد مدت کوتاهی کسب وکارش به نتیجه نمیرسد و نه تنها ثروتمند نشده بلکه همون مقدار ثروت رو از دست میدهد.

      اینکه من با روشهای قبلی مثل پیاده روی یا باشگاه و … میخاستم لاغربشم و هفته ای چند بار خودمو وزن میکردم  نشون از این میده که من استرس داشتم و آرامشی نبود وگرنه من باچند بار تمرین چرا انتظار داشتم کاهش وزن داشته باشم . 

      وتا روی ترازو وایستم و ترازو وزنم رو نشون بده قلبم وامیستاد .و مرتب نگران بودم و آخرشم هیجی به هیچی .

      من اکنون که متوجه شدم من با باورهام زندگیمو میسازم  و هرچه با آرامش بیشتری درمسیر حرکت کنم الهامات رو دریافت میکنم دیگه عجله ای برای رسیدن به هدفی ندلرم میگم بالاخره اتفاق میافته و خدایی هست که بیشتر از من دلش میخاد من به هدفم برسم .

      واین مسیر رو عاشقانه پیش میبرم و لذت میبرم ونتیجه خواه ناخواه اتفاق میافته .

      الان چون در شرلیط خوبی به سر میبرم وقتی میخام به گذشته ام زوم کنم واقعیتش به سختی یادم میاد که من چه نگرانی هایی داشتم و فقط یادم میاد هرچی بود ترس و درد ونگرانی از همه رقمش بود و من همش نومید وسرخورده بودم اما تواین مسیرم احساسم هر روز بهتر از سری قبل وامیدوارتر و سرحالتر بودم وهستم .

      خدا روشکر میکنم به این سایت الهی هدایت شدم و تشکر میکنم از استاد عالیقدر که موشکافانه موانع لاغری رو برامون تشریح میکنن و ما رو از چاله و چوله ها باخبرمیکنن تا راحت تر به خواسته خودمان برسیم و لذت بیشتری از زندگی ببریم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه
      1402/07/29 10:25
      مدت عضویت: 471 روز
      امتیاز کاربر: 8365 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 270 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      گام 60: محتاج لاغرشدن نباشد ، لاغر می شوید

      تا قبل از گوش دادن به این فال محتاج بودن یا دوست داشتن برام فرقی نداشت و درواقع هردوتاش در نظر من یکی بودن . من هم برای بارداری خودم رو محتاج لاغری میدونستم البته الان میدونم که محتاج ش بودم چون من هنوز برای بارداری اقدام نکردم و بچه ای ندارم و دیگران از جمله خانواده خودم منو تحت فشار میزارن که دیگه هفت ساله ازدواج کردی چرا نمیزاری بچه دار بشی و من هربار میگفتم نمیتونم در این وزن باردار بشم و باید وزنمو بیارم پایین و هر وقت هم پیش دکتر میرفتم بهم تأکید میکرد که قبل از بارداری حتما وزنتو بیار پایین و تمام این مسائل باعث شده بود که من واقعا محتاج لاغری باشم چون واقعا دلم میخواست بچه داشته باشم و چاقی مانع من برای بچه دار شدن بود پس محتاج این بودم که لاغر بشم و بتونم باردار بشم و حتی وقتی وارد سایت تناسب فکری شدم باز این احساس نیاز ول کن من نبود و همش به خودم میگفتم که ممکنه طول بکشه نتیجه گرفتن من از این مسیر و باید امسال برای بارداری اقدام کنم و این باعث اضطراب و تشویش من میشد که انگار وقت ندارم و باید لاغر بشم . حالا با گوش دادن راهنمایی های امروز استاد فهمیدم وقتی به چیزی نیاز داشته باشی و زندگی کردن خودتو وصل کنی به اون چیز به دست آوردن اونو برای خودت سخت میکنی یعنی که اون چیز وجود نداره . من باید از همین امروز لاغری رو بخوام فقط و هیچ چیز دیگه رو متصل به اون ندونم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/20 17:26
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 797 کلمه

      به نام خداوند معجزه گرم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات محتاج لاغری نباشید 

      • شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟‌ شرح دهید.
      • من در گذشته به شدت محتاج لاغر شدن بودم و انجام هر کاری را نیازمند لاغر شدن خودم می‌دانستم و اصلا از زندگی لذت نمیبردم با اینکه خداوند نعمتهای بی شماری به من عطا کرده اما من هیچ وقت راضی نبودم و مدام گلایه به خدا میکردم که چرا مرا چاق خلق کرده ای ؟این چه سرنوشتی است ؟و اصلا انگار کور بودم و درک هیچ کدام از نعمتهای بی نظیری که خداوند بهم عنایت کرده بود و نداشتم 
      • در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟
      • تا قبل این فایل فکر میکردم بخاطر عشق به لاغری از روش‌های مختلف استفاده میکرده ام ،اما امروز با این آگاهی که مواجه شدم فهمیدم واقعا محتاج لاغری بوده ام و بخاطر همین نیازمندی به هر دری میزدم تا لاغر شوم 
      • چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید.
      • روش‌های لاغری گذشته همگی انگار یک جور لجبازی برای برآورده نشدن نیازمان بوده و انگار با انجام هر کدام از آن روش‌ها ما بارها و بارها در ذهن ناخودآگاهمان رسیدن به لاغری را غیر ممکن تر و دست نیافتنی تر میکردیم و هر بار که از روش جدیدی شروع میکردیم برای لاغر شدن ذهن ناخودآگاه ما را با یک کدنویسی مواجهه می‌کرد که این کار سخت و نشدنی است مثل داشتن الماس و ما احساس نیازمان بیشتر و بیشتر می‌شد 
      • گویا به فردی که بسیار تشنه است به جای آب برای رفع عطشش آب نمک بدهی و او را تشنه تر کنی 
      • با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟‌ شرح دهید
      • من از همان شروع روش‌های لاغری مطمئن بودم نهایتا کمی لاغر تر میشوم و اصلا رسیدن به عدد وزنی مورد علاقه ام را کاملا غیر ممکن و نشدنی میدیدم و به خودم میگفتم یه کم لاغر بشم بسه دیگه ۶۰ کیلو شدن پیشکش 
      • و از همون اول شکست و قبول کرده بودم و خودم و مغلوب میدیدم که حالا چون رسیدن به وزن دلخواهم غیر ممکنه به همون کم بسنده کنم و راضی باشم 
      • احساس شما در گذشته برای لاغر شدن بر مبنای دوست داشتن لاغر شدن بوده است یا محتاج لاغر شدن بودن؟! شرح دهید.
      • در گذشته احساس من این بود که من باید لاغر شوم و هر کاری که میخواستم بکنم را موکول میکردم به بعد لاغر شدنم و واقعا محتاج و گدای لاغری بودم و از هر طریقی این گدایی را انجام می‌دادم و اصلا عزت نفس نداشتم و قدرتی در خودم نمیدیدم و همیشه احساس ناتوانی و عجز در برابر چاقی داشتم 
      • از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید
      • از زمانی که به لطف خداوند لطیفم با سایت تناسب فکری آشنا شدم احساس من به لاغری خیلی تغییر کرده ،الان من چاقی را قدرتمند نمی‌دانم بلکه میدانم قدرت خدای راهنمای من وقدرتی که خداوند در درون من و ذهنم گذاشته  بسیار بالاتر از قدرت چاقی است و من به کمک خداوند و آموزش‌های استاد هر روز یک قدم به لاغری ام نزدیک میشوم ؛لاغری دیگر برای من یک آرزو نیست که برای رسیدن به آن آرزو نیازمند ابزارها و روش‌ها باشم و من دیگر حتی کوچکترین جنگی با چاقی ندارم که نیازمند ادوات جنگی باشم من اول با خودم به صلح رسیده ام و بعد با چاقی در کمال صلح مذاکره میکنم و او خودش از جسم من به صورت خودبه خودی خارج می‌شود و لاغری در من اتفاق می افتد ؛جسم من پایتختش لاغری است 
      • به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟
      • تجربه ثابت کرده که انسان به هر چیزی محتاج شود چون در ذهنش رسیدن به آن خواسته سخت و دست نیافتنی می‌شود پس هر چقدر احساس نیاز بیشتر نرسیدن به خواسته غیر ممکن تر میشود این یک قانون است مثل سایر قوانین موجود در جهان هستی  
      •  
      • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید.
      • لاغری با ذهن به ما یاد می‌دهد که لاغری را چیز دست نیافتنی و غیر ممکن ندانیم ،او به ما می‌آموزد که لاغری طبیعت جسم ماست و حق مسلم ماست و چیزی است که متعلق به ماست و مت قبلا صاحب آن بوده ایم و دور از انتظار نیست فقط کافیست به کمک یادگیری فرمول‌های صحیح محتویات ذهنی خود را بروز رسانی کنیم و در مسیر بازگشت قرار بگیریم تا به صحت و سلامت بدون تحمل رنج و سختی به ایستگاه لاغری که روزی در آن قرار داشته ایم برسیم 
      • خدایا سپاسگزارم برای نعمتهای بیشمارت 
      • خدایا ما را در زمره شکرگزارانت قرار بده 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/20 16:45
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,551 کلمه

      به نام خداوندی که برآورده می‌کند

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      محتاج لاغر شدن نباشید 

      خداوندا بی نهایت سپاسگزارم که امروز مرا با آگاهی دیگر از جهان زیبای آفرینش ات آشنا کردی 

      محتاج بودن یعنی چه؟

      یعنی انسان برای زنده بودن و زندگی کردنش نیازمند به چیزی یا کسی باشه 

      آیا من محتاج لاغری هستم ؟

      منم قبل ورودم به مسیر تناسب فکری به شدت محتاج لاغری بودم و دلیل خیلی از نتوانستن هام و چاقی خودم میدونستم 

      لیست مختصری از برخی نیازهای من به لاغر شدن در گذشته

      خجالت میکشم برم تو اجتماع پس نیاز دارم لاغر بشم 

      از کنایه و نگاه و قضاوت اجتماع بدم میاد و میترسم پس نیاز دارم لاغر بشم 

      روحم و جسمم پر از بیماریه پس نیاز دارم لاغر بشم 

      لباس دلخواهم و نمیتونم بپوشم پس نیاز دارم لاغر بشم 

      از خودم متنفرم از جسم چاقم متنفرم پس نیاز دارم لاغر بشم

      زشت شدم و خودم و تو آیینه نمیبینم عکس نمیگیرم پس نیاز دارم لاغر بشم 

      و……………..پس نیاز دارم لاغر بشم 

      مصی فقط نگاه کن اگه بخوای بنویسی چقدر نیاز به لاغر شدن داشتی تا صبح باید بنویسی چقدر محتاج و بدبخت بودی ،کائنات حق داشته از دست احساس نیاز ها و گدایی های تو خسته بشه و جوابت و نده و تو رو به خواسته ات نرسونه

       وقتی نیازمند هر چیز و هر کسی باشی ،اولین اتفاقی که می افته حقیر میشی کوچیک میکنی خودتو، حتی برای اینکه  به اون نیازت دست پیدا کنی به التماس میفتی، به گدایی می افتی ،خودت و خار میکنی، بی ارزش میکنی 

      یادمه یه روز همسایه ما اومد در خونه ما رو زد 

      گفت :سلام چنتا سیب زمینی داری نیاز دارم ؟

      گفتم بله و با احترام بهش دادم 

      چند دقیقه بعد دوباره اومد در زد 

      گفت :پیازم نیاز دارم شما داری بهم بدی ؟

      گفتم بله و باز بهش دادم 

      دوباره اومد در زد

      گفت :گوشت چرخ کرده داری نیاز دارم ؟

      گفتم بله و یه بسته بهش دادم 

      چند دقیقه بعد دوباره در زد 

      گفت: تخم مرغم نیاز دارم داری ؟

      اومدم بهش بدم که یهو پدرم گفت :دخترم این میخواد کتلت امشبش و با تو راه بندازه ؟!!!!!و من کلی به حرف بابا جونیم خندیدم ،گفتم راست میگی !!!!

      بابا جونیم گفت :بگو ندارم و بهش نده خیلی پر رو هستش ،عادت میکنه و اینجور آدمها خودشون و شریک مال مردم میدونن و گویا وظیفه ات هستش این همه بهش چیز دادی یه تشکر نکرد تازه دنبال بقیه نیازهاشه که بهش بدی و بابا جون نده بهش 

      من رفتم جلوی در و گفتم ندارم و بهش ندادم با اینکه داشتم ؛

      احساس کردم پر رو هستش که چندین بار اومده دنبال وسایل مختلف خوب نیاز داری بخر؛

       نمیتونی بری بیرون خرید کنی ،اینترنتی بخر؛

       اصلا نیازهات و یکدفعه بگو چرا هی میری دوباره میای ؟واقعا بابام راست میگه یه تشکرم نکرد !!!

      این یه مثال ساده بود برای اینکه بفهمم این همه سال چرا خداوند و کائنات لاغری و یه سری آرزوهای منو بهم ندادن 

      من یه آرزویی دارم که بیست ساله دارم اونو از خداوند میخوام چون برآورده شدن اون  واقعا معجزه است و از بشر ساخته نیست و از لحاظ علم بشری یک اتفاق غیر ممکنه ولی من میدونم برای خداوند هیچ غیر ممکنی معنا نداره

      چون خداوند اصلا نیاز به عالم ماده نداره 

      فقط کافیه بگه موجود باش سریع موجود میشه

       اما هنوز این معجزه برام اتفاق نیفتاده دلیلشم اینه که من شکر گزار نبودم و پر رو بودم.

       اما الان که علت و فهمیدم یقین دارم خداوند اون معجزه بزرگ و برای من ایجاد میکنه و من به اون آرزوی بیست ساله ام با معجزه شکر گزاری به سرعت میرسم و میدونم در حال اتفاق افتادنه و بهم نزدیکه 

      خدایا ممنونم که علت و بهم نشون دادی 

      خدایا لیاقت رسیدن به اون آرزو رو بهم عنایت کن 

      خدایا منو ببخش که شکر گزار نعمتهای فراوانی که بهم عنایت کردی نبودم خدایا منو ببخش 

      خدایا منو در شمار کسانی قرار بده که بی حساب بهشون روزی میدی 

      خدایا منو در شمار کسانی قرار بده که لیاقت معجزاتت و دارن خدایا معجزه ات و بهم هدیه بده قول میدم قدردانش باشم 

      استاد چه راز بزرگی و امروز بهم یاد دادید اشکم در اومده 

      من علت تمام نشدنهام و کشف کردم 

      مصی جون خلاصه کائنات هم دقیقا عین خودته  ،هر بار اومدی کاری کنی گفتی بهش لاغری بهم میدی 

      گفت برو مهمونی گفتی یه لاغری نیاز دارم داری؟

      گفت برو مسافرت گفتی یه لاغری نیاز دارم میدی؟

      گفت برو لباس بخر گفتی یه لاغری نیاز دارم میدی؟ 

      خلاصه اون از سر لطف و مهربونی هر چی بهت پیشنهاد داد تو ازش لاغری و گدایی کردی تو با نیاز به لاغری با گدایی کردن لاغری خودتو تحقیر کردی ،خودت و کوچیک کردی کائنات احساس کرد تو پر رو هستی، که جواب هر خوبی و لطف اونو، با نیازت به لاغری میدی

       کائنات گفت :این پر رو و قدر نشناسه هیچ کدوم از نعمتهای خداوند و نمیبینه و شاکرم نیست که هیچ تازه  بیشترش رو هم میخواد با پر رویی و طلبکارانه خیلی  هم لجبازی میکنه برای نیاز  لاغری اش 

      پس لاغری میخوای ؟

      بهت نمیدم، نه که ندارم؛ دارم ،مثل همون تخم مرغ که خودت داشتی ولی دیدی طرف پر رو و فرصت طلبه بهش ندادی، منم لاغری دارم ولی بهت نمیدم ؛

      همش تقصیر خودمه  چون خودمو محتاج و بدبخت کرده بودم و قدر نعمات فراوانی که داشتم و نمیدونستم 

      شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند 

      شاید مصی  اگر اون روز همسایه ات میومد یکبار میگفت سلام من یه درخواست دارم میخوام چیزی درست کنم این وسایل و ندارم بی زحمت شما داری بهم قرض بدی لطفا ؟

      تو حتما درخواست اونو کامل انجام میدادی و حتی میگفتی قرض نیست برای خودت، بازم چیزی خواستی بگو 

      آره ما سالها هر چی خداوند بهمون نعمت داد  و ندیدیم گفتیم نه اول لاغری 

      عین یه بچه نق نقو و غر غرو اون نعمت و گرفتیم و بعدش کلی غر غر کردیم که من لاغری من لاغری و وقتی خداوند گفت لذت ببر از نعمتهایی که بهت دادم ما باهاش بیشتر لج کردیم و اومدیم از طریق روش‌های مختلف لاغری تلاش کردیم برای لاغری انگار گفتیم عه لاغری میخوام نمیدی خوب نده خودم به دستش میارم روتم کم میکنم 

      و همین کفر نعمتهای پیاپی باعث شد ما نه به لاغری برسیم نه به خیلی از آرزوهامون 

      راستش بیست ساله من به آرزویی که گفتم نرسیدم اما خیلی خیلی نعمتهای مشابه و حتی بهتر و بیشتر از اون خداوند بهم داده ولی من کور بودم طلبکار و پر رو بودم و شکر گزار نبودم پس من خودم لیاقت داشتن اون معجزه رو از خودم گرفتم وگرنه خداوند بسیار بسیار مهربان و رحیمه 

      من امروز یاد گرفتم اگر نیاز داشته باشی و محتاج باشی چون در سطح ناخودآگاهت رسیدن به اون نیاز غیر ممکنه و نشدنیه پس اون اتفاق برات نمی افته 

      من بیست سال گمان کردم خواسته من فقط با معجزه برآورده میشه آخه غیر ممکنه اتفاق بیفته و چون وقوع معجزه در جهان از نگاه من کم و محدود بود و برای دیدن معجزه حتما باید لایق بود و این لیاقت و در خودم نمیدیدم پس بهش نرسیدم 

      اما با آگاهی بی نظیر امروزم من یقین دارم من قدرت این که به خواسته بیست ساله ام برسم و دارم و خداوند منو در مدار اون قرار میده 

      من از وقتی در مسیر هدایت الهی قرار گرفتم خیلی از چیزهایی که برای لذت بردن و رسیدن بهشون گمان میکردم اول باید لاغر باشم و به دست آوردم و الان با وجود چاقی دارم  ازشون لذت میبرم  و به خیلی چیزها رسیدم آرامش ،اعتماد به نفس،پی بردن به ارزش‌های وجودی خودم و……..و تمام اینها بخاطر آموزش‌ها بوده من اینجا فقط لاغری بدست نیاوردم 

      در هر گامی رازی بر من هویدا شد برای بهتر زندگی کردن ،برای انسان بهتری بودن و شناخت من به خودم و خداوند بی همتایم و جهان هستی ،کاملا تغییر کردم و زندگی ام بسیار شگفت انگیز در حال تغییرات مثبت فراوانه 

      خدای من خدای فراوانی و نعمته  

      در جهان هستی ما هر خواسته ای داشته باشیم با استفاده از فرمول‌های جذابی که در حال یادگیری آن هستیم به راحتی به درخواستمان می رسیم 

      آموزشگاه موسیقی دختران من در یک خیابان شلوغ و پر رفت و آمد است و همیشه جای پارک پیدا کردن سخت و تقریبا غیر ممکن است و من هر بار مجبورم برای پیدا کردن جای پارک کلی بگردم و نهایت کلی دورتر از آموزشگاه پارک کنم .

       من دومین بار است که به کمک فکر و تصویر سازی ذهنی در همان نقطه ای که دوست داشته ام پارک کرده ام ،امروز هم وقتی حرکت کردم در ذهنم دقیقا جلوی در آموزشگاه جای پارک تصور کردم و بعد گفتم میخواهم این فرمول را امتحان کنم من به دو جای پارک فکر میکنم و تصور می‌کنم یکی جلوی درب آموزشگاه یکی روبروی آموزشگاه 

      به شکل باور نکردنی هر دو جایی که تصور کرده بودم خالی بود و من انتخاب کردم کجا پارک کنم 

      هفته گذشته مدل دیگر این فرمول را امتحان کردم گفتم من میروم آنجا چند لحظه منتظر می‌مانم و جای پارک مناسب برایم خالی می‌شود و واقعا هم همانطور شد 

      پس فرمول زیبای پندار نیک گفتار نیک رفتار نیک کاملا صحیح و حتمی است 

      من لاغری را برای خودم کوچیک میکنم و با صلح بدون ابزار و بدون جنگ بدستش میارم من خودم و می‌پذیرم و نیازم و به علاقه تبدیل میکنم 

      من یک انسان کاملم نباید چاقی مانع رضایت من از خودم و زندگیم بشه تصمیم دارم متناسب شدن و تجربه کنم

       شد شد نشد نشد ولش کن

      من قدردان تمام نعماتی که خداوند بهم داده هستم و قدر این هدایت الهی به مسیر تناسب فکری رو هم به خوبی میدونم برای همین هر روز با اشتیاق و علاقه و عشق میام تو سایت و یادمیگیرم و تمرین میکنم این یه جور شکرگزاری منه برای داشتن این نعمت بزرگ 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 464 کلمه

      به نام خدا سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان عزیزم .خیلی از عبارات رو وقتی با هم مقایسه کنیم در ظاهر تفاوتی در آنها نمی‌بینیم اما همین عبارات به ظاهر یکسان احساسات متفاوتی در ما ایجاد میکنند که زمین تا آسمان باهم فرق میکنند و میدونیم که احساسات هستند که شرایط زندگی ما رو رغم میزنن. عبارت دوست داشتن لاغر شدن و نیاز داشتن به لاغر شدن دو واکنش احساسی مختلف در ما ایجاد میکنند که نتایج متفاوتی در زندگی ما رقم میزنند . در این گام فوق العاده با ارزش می آموزم که عبارت نیاز دارم لاغر شوم نقطه ی مقابل عبارت دوست دارم لاغر شوم هست و ما را از رسیدن به لاغری دور میکند نه فقط لاغری بلکه ما اگر خودمان را محتاج موضوعی بدانیم چون انتظار نداریم که اون موضوع یا خواسته رو داشته باشیم و باورمون این باشه  که اون دور از دسترس ماست پس صد در صد شرایط زندگی ما طبق انتظارمون پیش میره پس ما باید دقت کنیم چیزی رو که در موردش فکری داریم آیا منطبق بر باور و انتظارمون که در ناخودآگاهمون ثبت شده ، هست یا نه؟ تا بتونیم به طرز عالی با استفاده از این مهارت به خواسته هامون برسیم.حالا ببینیم کسی که دوست داره لاغر بشه چه ویژگی هایی داره؟ از کجا بدونم من دوست دارم لاغر بشم یا نیاز مند لاغریم ؟ من اشتیاق دارم به ادامه ی مسیر، لذت میبرم از بودن در سایت واز نوشتن در سایت احساس خوبی دارم و بینهایت خوشحالم که تغییرات جزیی در جسمم میبینم . من طبق آموزشها سعی میکنم مراقب ورودیهای ذهنم باشم افکار منفی رو از ذهنم دور کنم نعمت های بیشمار خداوند رو به یاد بیارم تا خوشبختی رو همراه با این سایت تجربه کنم .اما کسی که محتاج لاغری هست چون در اعماق ذهنش باور نداره که به اون هدف خواهد رسید همیشه نگرانه که نکنه به هدفم نرسم این فرد همیشه به جسم چاق خودش توجه میکنه وشاید تو دلش حسرت لاغری رو بخوره من در اوایل آشنایی با سایت این طور بودم. شدیدا احتیاج داشتم لاغر بشم از نظر روحی حال خوبی نداشتم عجله داشتم که لاغربشم . اما بعد از مدتی، بودن در سایت و استفاده از محتوای الهی سایت کم کم دیگه عجله ام برای لاغری کم شد چون دیگه راهشو پیدا کرده بودم و از طرفی چیز های خیلی باارزش تر در این سایت پیدا کرده بودم که ترجیح دادم ابتدا اونهارو استفاده کنم ( دوره ی بی نظیر زندگی با طعم خدا) و سپس لاغری رو ادامه بدم. در اون دوره یاد گرفتم باید از همینی که هست راضی باشم و لذت ببرم تا بتونم بقیه ی نعمتهای الهی رو هم تجربه کنم این یه فرمول همه جانبه هست .این آموزش ها رو کم اهمیت ندونیم و سعی کنیم به اونها عمل کنیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار صالحه
        1402/06/14 12:34
        مدت عضویت: 666 روز
        امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 177 کلمه

        سلام دوست عزیز 

        با درکی که دراین زمان کمی که تواین مسیر  هستید  دریافت کردید بهتون تبرک میگم  امید دارم در ماهای وحتی سالهای آینده شما رو درحال تلاش برای یادگیری این مسیر بینم‌چون‌خودم به دوست و عاشق ابن مسیر شدم‌دوست داشتم افرادی که عاشق میشن رو بهش بگم‌با بودن وادامه دادن اون هدف هم پررنکترمیشه هم کلی شور شوق  وانکیزه یه برای رسیدن به هدف برای هرفردی بسیار زیبا میشه 

        من خودم وردم محتاج الاغریی  بودم‌ ولی  به  شکر خداوند  اون احتیاج  تو زمانی که مسیر رایگان رو طی کردم تو کام ۶۰ تبدیل شد به عشق به لاغریی شد پس با بودن بود که ازاحتیاج  به عشق  رسیدم  به  کمک خداوند کلی رو احساسم  تغییر ایجاد  شد  به مسیر وهدف کلی رنک زدم به زندگیم که رنک حیاط دادم روح  تو زندگیم  دمیدم توان  به افکار  کارم  دادم 

        ودرنتیجه زون هم سبک هم شدم  هنوز راه زیادی دارم که به هدفم برسم‌ ولی همبن تغییرات برای من که خیلی سودمند بود 

        امید دارم درآینده همین حسهای عالی به شما هم برسه انشالله 

        خداوند  پشت وپنا هتون  یاحق حق  نگه  دارتون 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 0
          محتوای دیدگاه: 91 کلمه

          سلام امروز نظر شما رو راجع به دیدگاهم دیدم و خوندم و بابت نگاه مهربانانه ی شما بسیار متشکرم و خیلی خیلی هیجان زده هستم و خیلی خوشحالم که دوستان فوق العاده خوب و با ارزشی مثل شما پیدا کردم و خدا رو از این بابت خیلی سپاسگذارم .میخوام بگم من همیشه از خوندن دیدگاه شما و سایر دوستان چیز های زیادی یاد گرفتم که ازتون سپاسگذارم این احساسات خوبی که از بودن در سایت دارم رو با هیچ چیز عوض نمیکنم و از خداوند برای شما خوشبختی رو آرزو میکنم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/05/23 14:24
      مدت عضویت: 585 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 863 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی 

      چقدر از خداوند سپاسگزارم که من را به این سایت هدایت کرد و من فهمیدم که خدا سریع الجوابه ، استادمن دیشب داشتم از خودم می پرسیدم اشکال کار من کجاست که وزن من استپ شده و دیگه لاغر نمی شوم در حالی که فایلها را خوب گوش می دهم نظرات دوستان را می خوانم و با درک به سوالات پاسخ می دهم و امروز این فایل فوق العاده که جواب سوال من بود را دیدم 👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏🙏

      دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟ 

      اول فکر کردم جواب این سوال یکی است ولی وقتی استاد گفتید دوست دارید لاغر شوید یا نیاز به لاغری دارید ؟ من سریع جواب دادم دوست دارم لاغر شوم و چقدر خوشحال بودم که درست جواب دادم و در نهایت فهمیدم که من نیاز داشتم به لاغری با گفتن صحبت‌هایی مثل ،می‌خواهم لاغر بشوم تا به اعتماد به نفس برسم ، دوست دارم لباس‌های زیبا بپوشم ، به همه بگم دیدید این روش جواب میده من لاغر شدم ، لباس‌های دلخواه بپوشم ، به همسرم بگم دیدی عاقبت من هم لاغر شدم و خیلی دلایل دیگه 🤔🤔🤔🤔🤔

      و خیلی از شما استادعزیز ممنونم که این فایل را گذاشتید و من فهمیدم مشکل من این بود که نیاز به لاغری داشتم و فکر میکردم در راه رسیدن اشتیاق و دوست داشتن کافی است و فقط باید احساس خوب داشته باشی و داشتم خودم را به نوعی گول میزدم  😀😀😀

      استاد جالبه من تازه متوجه دقیق کلمه نیاز شدم 

      نیاز = نیست = کمه = از دسترس دوره = معنی نرسیدن داره

      و چقدر مثال الماس که کمه و الان نیاز است را خوب گفتید و چند سال دیگه که یک لایه ای از زمین الماس بود و فراوانی شد هم قیمتش میاد پایین و هم زیاده و دیگر کسی نیاز نداره

      ومن همیشه به این فکر می کردم که لاغری خیلی دوره ، شاید من به آن نرسم ، شاید من در تمرینات کوتاهی کردم ، من زیاد نمی توانم با افکار منفی مقابله کنم ، شکم من هیچ وقت کوچک نمیشه ، چرا وزن من استپ شده من اصلا روی ترازو نرفتم خودم را با اندازه لباسها ، سایز می گیرم حالا جواب همه ی سوالاتم را گرفتم من نیاز به لاغری را در خودم تقویت می کردم با مرور افکار منفی 

      محتاج بودن همراه با احساس ترس، نگرانی و اضطراب است اما دوست داشتن همراه با احساس خوب، اطمینان و انگیزه است.

      ‌وچقدر استاد در آخر فایل زیبا گفتید که اصلا به چاقی توجه نکنیم و همین که زنده هستیم و نفس می کشیم خداراشکر کنیم و احساس خوب داشته باشد حالا لاغری شد ،شد ،نشد هم نشد و ناراحت نباشیم و با احساس و راضی بودن از شرایط الان یک زندگی خوب را تجربه کنیم و وارد حاشیه های زندگی نشویم و این جمله مثل این است که یک تن فشار عصبی را از ذهن من برداشت و من احساس سبکی در ذهن و جسمم کردم بازم ممنون

      • شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟‌ شرح دهید. من فکر می کردم تا الان دوست دارم لاغر بشوم ولی متوجه شدم نیاز به لاغری داشتم و باید ذهنم را اصلاح کنم
      • در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟ محتاج لاغر شدن بودم و بیشتر نظر اطرافیان برای من مهم بود
      • چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید. چون بیشتر با سختی است و برای نیاز می خواهیم لاغر شویم تا بگیم جواب گرفتیم و اراده داریم
      • با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟‌ شرح دهید محتاج بودن بوده است تا تایید دیگران را داشته باشم
      • از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید خیلی بهتر شده و افکار منفی در مورد چاقی خیلی کم رنگ و حتی از بین رفته است و نگرش من نسبت به چاقی ۱۰۰ درصد عوض شده
      • به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟ چون ذهن هر آنچه را که بداند درآن  سختی است در مقابلش مقاومت می‌کند و مقاومت کردن یعنی اراده چاقی ما را بیشتر می‌کند
      • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید. با تغییر فرمول‌های دوست داشتن به جای نیاز داشتن که متوجه شدم نیاز یعنی نیست و کمیاب است
      • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

      ممنون از شما استاد عزیز که در این فایل به ما یادآوری نمودید محتاج لاغر شدن نباشید و مثل تصویر که وقتی روی ترازو رفتیم و وزن کم نکرده بودیم خیلی ناراحت باشیم بلکه در این مسیر با استمرار و با اطمینان که اگر دراین مسیر باشیم عاقبت لاغر می شویم جلو برویم به قولی شاهنامه آخرش خوشه که لاغری و تناسب اندامه 😀😀😀😀و با بی خیالی به چاقی بدنمان مسیر را طی کنیم وشادباشیم وبخندیم و از زندگی الانمان لذت ببریم حالا شاید فردایی نباشد که ما لاغر شویم و به قولی چه زود دیر می‌شود 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1402/05/04 18:31
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,024 کلمه

      سلام و درود ▪︎

      گام  ۶۰    ▪︎

      محتاج لاغر شدن  نباشید لاغر می شوید ▪︎

      _______________________________________________

      در این فایل  می خوایم به چرایی این  قانون ذهنی برای  لاغر شدن  پی ببریم   …قانونی که میگه اگه دوست داشته باشم  لاغر بشم ،میشم اما  اگر محتاجش باشم به هیچ طریقی  نمیشم ▪︎ 

      _________________________________________________

      برای اینکه  بدونم من جزء کدوم گروهم  خیلی مهمه که  بدونم  خصوصیات  فکری رفتاری  اونی که میگه دوست دارم لاغر بشم  چیه  اونی که محتاجشه چیه ؟

        چرا این آگاهی و شناخت مهمه  ؟  

      ممکنه  از نظر ظاهری این دو عبارت با هم تفاوتی نداشته باشن اما از نظر فرمول های ذهنی و محتویات ذهن ناخودآگاه و نتیجه ای که در واکنش های احساسی ما می گذارن بسیار متفاوتن ▪︎.

      بخش ناخودآگاه  مغز انسان  نقش تعیین کننده در تک تک موضوعات زندگیش  داره بنابراین بسیار مهمه  که تفاوت بین چیزی که  در سطح فکر ما وجود داره با چیزی که  در ناخودآگاه ما ثبت شده  رو بدونیم  تا  کم کم  با هماهنگ کردن خواسته  و هدفی که   در سطح فکر داریم با ضمیر ناخودآگاه ،   مسیر رسیدن به هدف رو  خوشایند  و کوتاه  کنیم.▪︎

      ویژگی های دوست داشتن لاغر شدن

      دوست داشتن اشتیاق و  انگیزه با احساس خوب  بوجود می آره ،  باعث ایجاد  تصاویر آرامش بخش از لاغر شدن در ذهن  میشه ▪︎ 

      فردی که دوست داره  لاغر بشه و در مسیر لاغری ذهنی  حرکت می کنه هر روز به اشتیاق یادگیری و برداشتن یک گام دیگه به سمت لاغر شدن روز  خودشو  شروع می کنه ▪︎

      و سعی می کنه از چیزی که  باعث  به همریختگی  افکارش می شه  دور باشه  و  وقتش رو صرف یادگیری و عمل به آموزش های لاغری با ذهن کنه ▪︎

      فردی که دوست داره لاغر بشه  با وجود چاق بودن برای  لاغر شدن مشتاقه ، به ذوق اینکه بعد از مدت ها تلاش برای لاغر شدن از مسیرهای اشتباه،  حالا  در مسیر صحیح  قرار گرفته  خوشحاله و رنج و سختی چاقی رو نادیده می گیره ▪︎ و با توجه به اندامهای چاقش  حس و حالشو بد نمی کنه ▪︎ دچار  نا امیدی نمیشه  ▪︎

      به تحقق رویای لاغری  امیدواره و برای تجربه شرایطی کاملا متفاوت  در زندگی ادامه می ده ▪︎ 

      _________________________________________________

      و  اما  ویژگی های محتاج لاغری بودن

      فردی که محتاج لاغر شدنه  همیشه  نگرانه اینه که آیا لاغر می شه  یا نه.؟

      هر روز خودشو  با دقت زیر نظر می گیره  تا مطمئن بشه  که آیا داره  لاغر میشه  یا خیر ؟

      فردی که محتاج لاغر شدنه  خیلی احتیاج داره که  هر جوری شده مقداری لاغر شه  تا بتونه  کمی از مشکلات چاقی رو  برطرف کنه ▪︎

      محتاج بودن  با احساس ترس، نگرانی و اضطراب  همراهه  برخلاف  دوست داشتن که  همراه با احساس خوب، اطمینان و انگیزه اس ▪︎

      نتیجه می گیریم   دوست داشته باشیم لاغربشیم  یا محتاجش  باشیم  از نظر نتیجه ای که به ما داده میشه خیلی متفاوت خواهد بود ▪︎ 

      فردی که دوست داره لاغر بشه  با احساس خوب، ذوق و شوق و انگیزه بالا برای یادگیری و عمل کردن به آموزشها  بی توجه به چاقی و  بدون‌ انتظار لاغری کشیدن از خودش  در حال فعالیته ▪︎  

      اما فردمحتاج  همیشه احساس ترس و نگرانی از لاغر نشدن داره ، خیلی راحت دچار شک و تردید می شه ▪︎ 

      هر روز منتظره  تا نشانه های لاغر شدن رو ببینه یا از زبان دیگران بشنوه که لاغر شدنشو تایید کنن  و هر روز که سراغ محتوای دوره آموزشی خ می آد  این نیت رو داره  که باید هر طور که شده تمریناتمو  انجام بدم شاید منم لاغر بشم.▪︎ 

      حالا  بخوبی  متوجه شدم که  نباید محتاج لاغریم باشم‌  و اگر بخوام نتیجه بگیرم باید فقط دوست داشته باشم‌که لاغر بشم نه اینکه محتاجش باشم ▪︎ 

      ___________________________________________________________

      اگر بخوام  محتوای آموزشی رو برا خودم منطقی کنم باید مثالی بزنم ▪︎

      اگر بر فرض  مدتها مستاجر باشم  و بخاطرش خیلی رنج کشیده باشم  ،هر سال خونه عوض کرده باشم و مشکلات  اثاث کشی و انواع صاحب خونه های بی انصاف و سختگیر رو تجربه کرده باشم   اما هر لحظه آرزوی  خونه دار شدن منو رها نکرده باشه و برای رسیدن به این آرزو  خیلی دنبال  مسکن‌مناسب رفته باشم اما به دلیل گرونی و کافی نبودن پول و سرمایه نتونسته باشم  خونه دار بشم  در این صورت من محتاج  خونه خریدنم  ….

      شرایط طوریه که  دایم در حال استرس ، نگرانی و اضطرابم   آیا بالاخره خونه دار میشم یا نه ؟ برا پولش چکار کنم ؟ آیا می تونم از فلان کار  به اندازه کافی پول جور کنم یا نه ؟  دائم در حال گریه و زاری و نذر و نیازم  که به این آرزو برسم ▪︎ حال روحی خوبی ندارم  مطمئن نیستم که  بتونم خونه مناسبی بخرم  .عصبی  و کلافه ام  و ممکنه به دلیل شرایط بد روحی  بیمار هم بشم و شرایط جسمی  بدی هم  پیدا کنم ….  در این شرایط  و  بودن در احساسات ناخوشایند  هر روز  از هدفم دورتر میشم و شاید تا آخر عمر  مستاجر بمونم ▪︎ 

      اما اگه  با وجود خونه استیجاری  شکر گذار وضعیتی که هستم باشم  و نیمه پر لیوان رو ببینم  و برداشت بدی از شرایط مسکن نداشته باشم ، نا امید نباشم و به لطف و عنایت خدا امید داشته باشم که  هم مسکن مناسب  پیدا می کنم هم پولشو خدا برام جور می کنه  ▪︎ از مستاجر بودنم احساس حقارت نکنم  و دائم پیش این و اون از مشکلاتش نگم    دائم خوشحال باشم و بگم نه اوضاع اینطور نمی مونه  بگم‌ بالاخره منم خونه دار میشم  خودمو لایق صاحب خونه شدن بدونم  و در کنار همه اینا  از هر فرصتی برای پس انداز استفاده کنم   ، امید داشته باشم  و در احساس خوب خودمو نگه دارم طولی نمی کشه که  خونه دار میشم و به آرزوم  می رسم … اینا یعنی اینکه من محتاج مالکیت مسکن نیستم بلکه  دوست دارم مالک بشم و لذتشو ببرم اما به شرایط فعلیم  نچسبم ، ناراحت نباشم‌  و بدونم که این شرایط ماندگار نیست ، گذراست میگذره و من بالاخره به مالکیت مسکن دلخواه خواهم رسید …

      مثالی از این بهتر به ذهنم نرسید …  برام منطقیه که  در عین محتاج لاغری نبودن  و انتظار توام با احساس بد شک و تردید و دو دلی  نداشتن  میشه  از خودم  انتظار لاغری داشته باشم .یعنی ایمان داشته باشم  از مسیر صحیح  حتما و حتما به وزن و   سایز دلخواه  خودم خواهم رسید و در این راستا برای یادگیری اصول لاغری ذهنی همت داشته باشم و  خوب یاد بگیرم و خوب عمل کنم …. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/08 19:56
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,227 کلمه

      سلام استا عطار عزيز

      خواسته ام اينه كه لاغر بشم يا نياز دارم كه لاغر بشم

      خواسته ام اينه كه ثروتمند بشم يا نياز دارم كه ثروتمند بشم 

      . به همين ترتيب…

      جواب من به دو بخش قبل و بعد از آشنايي با اين سايت تقسيم ميشه….تا قبل از آشنايي با اين سايت نياز من لاغري بود واي الان خواسته من لاغري هست

      نكته: بعضي وقتا ما يه چيزي رو ديديم و گفتيم چه خوب ميشه اينو داشت باشم…و اينو گفتيمو رفتيم 

      و بعد از مدتي اون چيز رو داشتيم

      نتيجه: چيزي كه بهش نياز داشته باشيم رو بهش نميرسيم ولي اون چيزي رو بهش ميرسيم كه خواسته اش رو داشته باشيم

      نمونه اش براي من دوربين هاي گوپرو بود…چند باري بيرون ديدم وگفتم عهه چه خوبه فيلم گرفتن باهاش …توي طبيعت راه ميري و اين رو ميبندي روي سرت و راه ميري اونم واسه خودش فيلم ميگيره 

      و ازش رد شدم 

      تا ديدم همسرم چند ماه پيش خريدش برام در حاليكه من يادم رفته بود 

      چرا نتيجه نميگيريم از سعي و تلاشمون براي لاغري ؟ چون نياز داريم لاغر بشيم…فقط و فقط دليلش اينه كه اونا نياز دارن به لاغري

      اگر در ذهن من نياز داشته باشم كه لاغر بشم كار خيلي سخت ميشه

      وقتي نياز داريم به لاغر شدن …در واقع نياز اوليه ما لاغر شدن هست…در اين حالت ما انتظار داريم و  لاغر نخواهيم شد…وقتي حرف زدنمون طوريه كه نياز داريم كه لاغر بشيم ، لاغر نخواهيم شد….

      من كه بي شمار اين رو تجربه كردم در زندگيم …با هر رژيمي با هر باشگاهي من فرياد ميزدم كه نياز دارم لاغر بشم 

      و خوب نتيجه اش رو همه ما ميدونيم

      من خيلي از كارهام رو منتج كرده بودم به لاغري

      انقدر توي ذهنم بافته بودم روياي لاغري رو كه كل بخش هاي زندگيم يه جورايي متوقف شده بود

      تا جاييكه خودم وايسادم جلوي خودم و گفتم راهي نداري جز اينكه لاغر بشي…چون زمان همينجوري داره ميگذره و من هم كه تا لاغر نشم كار جدي اي رو شروع نميكنم و قدم جدي اي براي اهدافم برنميدارم..و اين شد كه گشتم و اين سايت رو پيدا كردم

      تناسب  يك نياز براي يك رابطه خوب

      نياز دارم متناسب بشم كه با اعتماد به نفس در جامعه حاضر بشم

      استاد من خيلي زياد درباره منيت خونده بودم و اطلاعاتي كسب كرده بودم

      هميشه هم سعي داشتم در رفتارم منيت رو بشناسم

      چون در چيزهايي كه خونده بودم ميگفتن ما جدا از منيت هستيم ما خود خداييم و تمام حس هايي كه ما در زندگي ميخواهيم بهشون دست پيدا كنيم منيت محسوب ميشم…و زماني ما به شعف دائم ميرسيم كه يك قدم با منيت فاصله بگيريم و بفهميم كه ما منيتمون نيستيم

      مثلا منيت من ميخواست كه من لاغر بشم تا اعتماد به نفس داشته باشم 

      و اين حس اعتماد به نفس، منيت من بود

      من با اين آموزش شما كاملا برام روش شد كه من الان بايد يك قدم فاصله بگيرم از اين نيازم كه اعتماد به نفس هست…و بگم اعتماد به نفس خوبه ، ولي نياز من نيست…من بدون اين حسي كه لاغر بشم و اعتماد به نفس داشته باشم ميتونم اعتماد به نفس رو در خودم جستجو كنم …به اين ترتيب كه من اشرف مخلوقاتم و همينجوري كاملم 

      اين حالت زماني رخ ميده كه من خودم رو از منيت جدا بدونم 

      در تمام زنديگم من فكر ميكردم من اعتماد به نفس رو ميخوام و ندارمش چرا ؟

      چون چاقم 

      و الان كه فهميدم اين منيت بوده .و .خلع سلاحش كردم

      از نيازي كه ربطش ميديم به لاغري بايد بفهميم كه ما نيازمند لاغري هستيم يا اينكه ميگيم نه من دوست دارم يه جور ديگه تجربه كنم

      الان باز برميگردم به بحث اعتماد به نفس و لاغري….من دوست دارم لاغر بشم كه در اون حالت يك جنبه ديگه اي از اعتماد به نفس رو هم تجربه كنم

      ببينم اعتماد به نفس در قالب لاغري شيرين تر هست يا اعتماد به نفس در قالب اشرف مخلوقات بودن

      من ذهنم رو با سوالهاي واقعي خلع سلاح ميكنم

       خوب ذهن من خاموش ميشه با اين سوال

      من متوجه شدم كه دائما بايد با سوال و جواب هاي منطقي ذهن رو خاموش كنم

      و هر بار با يك سوال جديد و بايك جواب جديد سرو كله اش پيدا ميشه 

      و من بايد قوي تر از قبل باشم

      اگر نياز داريم لاغر بشيم داريم كار رو سخت ميكنيم 

      وقتي بخوام ارداه ام رو نشون بدم بايد خودمو به چالش بكشم ….بعد متوجه شدم كه مگه مريضم خودمو به چالش بكشم

      من هم كاملا ميدونم كه آدمي نيستم كه كارها رو بخوام سخت انجام بدم 

      در كل راحت طلبم 

      با آموزش هايي كه ديدم هم متوجه شدم جهان بر اساس راحتي و ساده گي هست

      واسه همينم يادگيري با روش هاي ذهني برام خيلي راحت تر از روش هاي ديگه هستش 

      چيزيكه من متوجه شدم از اين مبحث اين بود كه در حال حاضر خودم رو كامل ببينيم…خودم رو ناقص نبينم …و چاقي نبايد مانع از احساس خوبم بشه

      من بايد ، نيازم رو به تجربه تبديل كنم نيازم رو به علاقه تبديل كنم

      بايد پيدا كنم توي زندگيم كه يه چيزي رو يه بار دوست داشتم يه جا ديدم و گفتم و كه چه خوبه داشته باشمش و رفتم و روش واينستادم …نيازمند نبودم بهش….با پيدا كردن اين اتفاقات در زندگيم ميتونم بفهمم قانون چطور كار ميكنه

      درباره با خدا هم اين صدق ميكنه  ذهن اول مياد ميگه نيست…ولي بايد اين باور رو تغيير بدم به اينكه علاقه داشته باشم به خدا نه كه بگم خدا باشه فلان مشكلم حل ميشه 

      من ديروز داشتم با خواهرم درباره شما حرف ميزدم و شما رو بهش معرفي ميكردم 

      و بهش گفتم ايشون داره به من ياد ميده كه اصلا خدا كيه 

      چه جوري ميشه باهاش ارتباط برقرار كرد 

      چه جوري ميشه روي شون خدا نشست

      چه جوري ميشه دسترسي داشته باشي به ميداني انرژي بي نهايت خداوند

      و به خواهرم گفتم كه من تازه يكماه هست كه دارم خدا رو ميشناسم …طوري كه ساكت شدم…دارم به بي نيازي ميرسم

      مثل  ظرفي كه آب توش پر ميشه و ديگه جا براي چيزي نيست توش، دارم به اون حالت ميرسم

      در صورتيكه من قبلا هي داشتم تلاش ميكردم تا با متد هاي مختلف به اهدافم برسم

      ولي الان رسيدم سر خط و فهميدم تلاش هام همه اش از سر نياز بوده 

      در صورتيكه من اصلا در بيرون از خودم نيازي به چيزي ندارم

      خداوند همه چيز رو برام از قبل آماده كرده 

      من بايد باور كنم كه همه چي دارم

      من كاملم

      من بايد اجازه بدم به اراده خداوند

      من بايد ايمان داشته باشم 

      من بايد توكل كنم

      استاد عطار روشن من يك ماه پيش كه وارد سايت شدم فكر ميكردم بايد اول لاغر بشم بعد برسم به بقيه اهدافم …فكر ميكردم چون چاقي شادي من رو گرفته بنابراين بايد اول اون برطرف بشه تا من شاد تر بشم و انرژيم بيشتر بشه

      ولي الان با اين فايل متوجه شدم  يكماه پيش من نيازمند لاغري بودم و بقيه كارهام رو موكول كرده بودم به بعد از لاغري

      البته كه از همون هفته اول يا دو سه روز اول متوجه شدم يواش يواش استرسم كم و كمتر شد از چاقي و متعجب بودم كه چطور انقدر زود داره تغييرات ذهني در من اتفاق ميوفته

      اين فايل شما انقدر آگاهي داشت كه ميتونم هر بار براي هر مشكلي برگردم بهش و مطالبي كه گفتيد رو مطابقت بدم با مشكلم و فرمول اصلي رو جايگزين كنم با چيزي كه ميخوام و خواسته ام هست و استمرار داشته باشم روش و حالم خوب باشه و شاهد اتفاقات شگفت انگيز باشه

      استاد عطار عزيز، اينكه هدفتون اينه كه ماهايي كه داريم از اين برنامه هاي شما استفاده ميكنيم در تمام جنبه هاي زندگيمون توانمند بشيم …ميخوام بگم به هدفتون رسيديد و اگر بچه هايي كه اينجا جمع شديم با قلبمون چيزهايي كه ميگيد رو بشنويم در تمام جنبه هاي زندگي موفق خواهيم شد

      بي نهايت از اين فايل ارزشمند سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/01/07 10:31
      مدت عضویت: 686 روز
      امتیاز کاربر: 12490 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 918 کلمه

      سلام و درود .

      محتاج لاغر شدن نباشیم .

      ما زمانی محتاج لاغر شدن میشیم که باور داشته باشیم وجود نداره . وقتی در ارتعاش منفی باشیم و نبینیم لاغری رو چیزی که جذبمون میشه نبودن لاغریه . چون نمیبینیمش دچار فقر لاغری میشیم و فقدان لاغری یعنی چاقی . پس نیازمند میشیم و احتیاج پیدا می کنیم به لاغری . در حالیکه لاغری همیشه هست . 

      لاغری رو فقط باید باور داشت . برای لاغری اصلا لازم نیست کاری انجام بدیم . 

      اشتباه ما اینه فکر می کنیم باید برای لاغری کاری انجام بدیم . این باور اشتباه باعث میشه باور نکنیم که لاغری خود به خود داره اتفاق میفته . فکر می کنیم وقتی غذا زیاد  میخوریم و کمتر فعالیت می کنیم یعنی از مدار لاغری خارج شدیم و دیگه لاغر شدن اتفاق نمی افته . در حالیکه لاغر شدن در همه زمانها اتفاق می افته . لاغر شدن لحظه ای متوقف نمیشه . دائما ما داریم لاغر میشیم چون دائما داریم نفس می کشیم . تا زمانیکه نفس کشیدن ما هست لاغر شدن ما هم هست . تا زمانیکه گردش خون ما هست لاغر شدن ما هم هست . اما چاق شدن فقط زمانهایی هست که ما باورش کردیم و معمولا  بعد از پرخوری و کم تحرکی  ایجاد میشه . چون باور داریم دقیقا در این دو زمان ما داریم چاق میشیم .  در حالیکه حتی در زمان پرخوری بدن داره لاغر میشه چون ما همون وقتم داریم نفس می کشیم . چون گوارش همون وقتم داره انجام چون  همون وقتم خون داره جذب و دفع انجام میدن . چون در همه ی زمانها بدن داره کار می کنه و انرژی مصرف می کنه . 

      وقتی ما خوابیم بازم داریم نفس می کشیم غذا در معده مون داره هضم میشه و باز هم فرایند لاغر شدن بدن داره اتفاق می افته . 

      میخوام اینو بگم فرایند لاغری دائما داره اتفاق می افته ولی فرایند چاقی فقط بعضی وقتها رخ میده . اونم چون توجه ما از لاغری برداشته میشه . به نظر من هیچ مانعی در راه لاغر شدن ما نیست . وقتی ما لاغری رو در هر زمانی ببینیم دیگه بهش محتاج نیستیم  . بلکه احساس بی نیازی می کنیم و در نتیجه بدن راحتتر کار می کنه و مواد زائد رو دفع می کنه . سلولهای سالم چاق نمیشن . سلولهای ناسالم چاق میشن . ما با افکار خودمون سلول ناسالم خلق می کنیم . وقتی به لاغری محتاج میشیم حس کمبود می کنیم و این حس کمبود باعث جذب کمبود بیشتر میشه . بدن این حس رو میگیره و اونم حس کمبود می کنه و در نتیجه چربیها رو نگه میداره . چربی ها همون انرژیهای ازاد نشده هستند . ما با احساس کمبود که از احتیاج به لاغری و ندیدن لاغری در ما پدید اومده  سلولهامون رو محتاج به ذخیره انرژی کردیم . پس بدن احساس نیاز میکنه و نیاز ما به مصرف مواد غذایی زیادتر میشه . 

      اگه دقت کرده باشیم یه فرد چاق نیازش خیلی بیشتر از یه فرد لاغره . 

      چون دائما با همییییین باور به خودش حس نیاز میده . اون به لاغری محتاجه .  و بدن فرکانس احتیاج رو دریافت می کنه و انرژی رو حبس می کنه . 

      این انرژی دائما در حال اومدنه ما نه فقط از طریق غذا که از همه طریق انرژی رو دریافت می کنیم . ما کمبود انرژی نداریم  لاغری انرژیه . 

      اتفاقا بدن ما از ذخیره انرژی لاغریه که چاق شده . اون انرژی لاغری رها نمی کنه چون ما لاغری رو رها نکردیم . 

      وای خدا چجوری چیزی رو که از این فایل درک کردم بنویسم . 

      من دایما باید لاغری رو ببینم ببینم که هست به خودم حس کمبود لاغری ندم . حس کمبود لاغری انرژی رو نگه میداره . لاغری دائما بر من جاریه . لاغری انرژیه وقتی من احساس کمبود نسبت به لاغری داشته باشم و بهش نیازمند باشم بدن من این ارتعاش رو دریافت می کنه و میلش به دریافت انرژی ببشتر میشه . 

      تمام غداها انرژی دارن . این انرژی لاغر کننده است . بدن به خاطر کمبود انرژی لاغری این انرژیها رو نگه میداره . برای همینه حتی نگهداشتن چربیها هم مارو لاغر می کنه چون برای نگه داشتن چربی نیرو و انرژی بیشتر میخواد پس بدن بازم احساس نیاز بیشتر می کنه و بیشتر انرژی رو نگه میداره و ما خودمون رو چاق می کنیم و انرژیها رو ذخیره می کنیم چون حس نیاز داریم . ما تا جاییکه میتونیم باید حس نیاز به لاغری رو باید از خودمون دور کنیم . انرژی لاغری همیشه هست . ما نیازی نداریم به هیچ عنوان . ما با این حس ارتعاشی  به بدن میفرستیم که اونم حس بی نیازی کنه و آروم اروم انرژیهاشو ازاد می کنه . 

      بله رمز لاغری دقیقا همینه . ما باید لاغر شدن رو رها کنیم تا بدن هم انرژیهارو رها کنه و  احساس نیازش به انباشت انرژی کم بشه . اینجوری ناخوداگاه میل ما به دریافت انرژی کم میشه و ولع ما و حس سیری ناپذیری ما نسبت به مواد غدایی خیلی راحت از بین میره . 

      وای خدای من امروز به چه درکی رسیدم . خیلی خوشحالم از اینکه این درس رو انقدر عالی درک کردم . خدایا شکرت . 

      لاغری همیشه هست و من از این به بعد دیگه لاغر شدن رو رها می کنم و حتی اگه تمرین هم انجام میدم به خاطر لاغر شدن نیست . چون لاغر شدن خودش خودبه خود رخ میده نیازی به هیچ کاری نداره . من فقط با انجام تمریناتم نگرشم رو به فرایند لاغر شدن تغییر میدم و اون رو بیشتر و بیشتر یاد میگیرم تا درکم بالاتر بره . خدارو شکر . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/22 14:17
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 737 کلمه

                سلام صبح بی نیازی به لاغریی مبارک باشه 

      چون هدیت خودم در این مسیر کار خدا میدونم و خودم کاری نمیدونم باره فیل از دیدن فایل اون روز یی اتفاقی برام پیش میاد که کاملا مربوط به فایل همون روز است شب گذشته داشتم پوستم لمس میکردم وبرای یی ماه گذشته این کارو باره انجام دادم هر دفعه یی حسی جدید درمن ایجاد میشد رور گذشته حتی فایل که دیدم تمام کمال با درک متوجه نشدم ولی دوبار که دیدم بهتر متو جه شدم یی حسی به میگفت تمامش برای توی بادقت بیشترز امروز هم فایل تکرار کردم بهتر متوجه بشم یی داشتم با دخترم صبحت میکردم درمورد خرید یی حسی قشنگی تو حرف داشتم تمام فکرم یی لحظه در خرید کردن درسال اینده ودیدن نتیجه این دوره بود 

      شب گذشته با حس ابنگه خیلی چاقی بعد نبوده چرا من داشتم باهش مبارزه میکردم وچرا خودم این همه با چاقی دشمن میدونست جرا ازش اینقد منتفر بودم جسم بیچاره مت که خیلی خوب عمل کرده من اشتباه کردم چرا از اون انتاق میگیرم 

      خواب برد توی خواب دیدم چندین نفر تو صف عمل معده هستیم همه مثل بیدمیلرزید  خانم  دکتر  امد گفت کی میخواد عملش زوددتر انجام بشه من با کمال تعجب گفتم  من  دستمو بلند کردم باورم نمیشه ترس عمل معده درمن اصلا وجود نداشت خیلی باشجاعت گفتم من  با پای خودم روی تخت عمل خوابیدم به خودم گفتم دردخواهی  داشت اصلا مهم نیست دیگه به اندازه ترس نیست  

      مرگ یی بار شیون یی بار به هوش که امد دیدم عمل نکردم 

      به دکتر شکایت کردم که چرا من عمل نکردید من گه خودم خواستم من که دیگه نترسیدم  گفت احتاجی نیست داری لاغر میش کمی پوست که اونم  یی کمی سوزندم تا بهت  جمع بشه  درست میشه ادامه بده لاغر میشی 

      صبح از خواب بیدار شدم یادم رفته بدم داشتمم کارمو می کردم این فا یل شروع کردم تاره یاد امد که چرا من این خواب دیدم 

      با دین این فایل من روزهایی اول که وارد شدم بخاطر ترس از عمل معده کران نجات امدم تا فایل ۱۵ فقط این در نظرم بود تمام که من باید لاغر بشم وتمام با شروع نوشتن تازه درهای دیگه به روم باز شد من کجااینجا کجا من چی میخوام اینجا جی میخواد به من یاد بده یواش یواش تمام فکرم دگرکون شداصلا موضوع کاملا عوض شد ترس رفت جاشو داد به عشق من عاشق لاغریی شدم من باورم نمیشه که چه فکری داستم برای ورد ۱۸۰ درجه عوض شود خواستم اون روز وردمن مجتاج لاغریی بودم ولی امروز پی عاشق لاغریی هستم .

      لاغریی برام  مهم نیست اصلا مهم نیست من اگاهیم زیادشده خواستم احتیاح  بود ولی حالا یادگیری شمادر من تحولی ایجاد کردید که حتی تو خواب هم نمیدیدم حتی عمل کردن برام راحت راحت کردید اگه خدا خواستو کمک کردمن لاغر شدم که کمک خداست اگه نه حتی عمل برام اسون شد دیگه ترس ندارم در من شجاعت روبر شدن با خطر بوجود امده 

      وحشتی بود عظیم حالا مثل اب خوردن میدونم کلی از اینجا ومسیر یاد گرفتم که در سرم جی میگزره چطور بهش برخور کنم   خارج نمی شم این مسیر بقدری برام شیرین دلچسب وخواستنی شده که دلم نمیاد ترکش کنم من ادمه میدم تاجای که بتونم ادامه میدم این دریا پایانی نداره اخرش به  ااقیانوس میرسه من تا جای که خدا بخواد هستم اگه اون نخواد چون من  خواستم   خدا هدایت کرد چون قلبم مملو از دوست داستن خداوند هست ای مهربانم هرچی توبخوای من نه نمی گم .من  خواستم تو  من اجابت کردی  بارهامن امتحان کردی انشالله رو سفید شده باشم 

      من درس امروزبا گوشه ذهنم نگه می دارم تا خدا چی بحواد 

      من دیگه محتاج لا غریی هم نیستم  محتاج لاغریی نیستم اگه شد چه بهتر اگه نشد تلاشم کردم برای بهتر زندگی  کردن 

      من زنده هستم این مهمه تا نفس میگشم باید یاد بگیرم تابهتر زندگی کنم اگاهنه زندگی کردن لذتش خیلی یشتر  از بی اگاهی هست یاد گرفتم خیلی بهتراز بی اطلاعی هست 

      تو مسیر که هستم میوش احساس رهایی از هر فکر اشتباه وبی فایده هست وروی به ذهن دادن اون اگاهنه باشه یاد کیر برای خودیاد گیری باشه نه برای نتیجه نتیجه هر چب میخوادباشه مهم اموزس دیدن ودرس انجام دادن حالا بهتر متوجه شدن ودرست فهمیدن میوه این مدت بودن دراین مسیر هست چیز ی که من دریافت گردم به مراتب از کاری که کردم خیلی خیلی بیشتر هست من کاری خیلی زیادی انجام ندادم ولی دریافتیم خیلی زیاد هست نا ابنجا 

      خداوند پشت پناه همه باشه در پناه حق یا حق 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 77 کلمه

        سلام و درود
        از خوندن نوشته شما لذت بردم
        چقدر خوبه که با احساس و انگیزه عالی داری ادامه میدی و حواست به تغییراتی که داشتی هست
        این خیلی مهمه
        اینکه بدونیم تغییر کردیم و من امروز با من چند روز و هفته قبل تفاوت داره
        تازه این چیزیه که قابل لمس و درک کردنه
        در مورد جسم کلی اتفاق و تغییر رخ داده که از چشم ما پنهانه و به مرور نتیجه اش به شکل لاغری ظاهر میشه
        به شما تبریک میگم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار صالحه
          1401/12/23 15:21
          مدت عضویت: 666 روز
          امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 214 کلمه

                   سلام اقایی استاد 

          با دیدن این متن من مثل کسی که سوت قطار رو میکشه نه برای ایستادن برای حرکت وشادی با تمام قدرت سوت قطار رو کشیدم صدایی شادی دورنم به فریاد سوت تیدیل شد صدای  سوت تمام وجودمن رو پر  کرد من تو مسیر افتادم تویی مسیر از میسیرخارج شده بودم  باعث خودم بودم یاد گرقتم وبازه خواهم یاد گرفت   خدایا شکرت 

          عیدی عظیمی به من دادید انشا الله همه شرکت کننده این حس زیبا رو درک کنن خیلی شیرین هست مثل عسل 

          من برای این حال ۵۶ سال تلاش کردم تلاش کردم ولی امروز به این حس قشنک رسیدم خدا خیرتون بده  حتی من تویی فایل چالش این نخور فبل دیدن این پیام  دو سال اینده ونتیحه شو براتون نوشتم خدایاسپاس خدایا ممنون 

          امید دارم شاکردخوبی بوده باشم وخوب یاد گرفته باشم و درست هم عمل کنم وتا اخرکار پا سس نکنم برام دعا کنید بااشک شوق دارم مینویسم من پیروزاین میدان میشم بارخدایا ممنونم من درام شعر حفظ میکنم اینم یکی دیگه از بودن در این مسیر هست که که بهم رسیده ا ولین شعر که رو با رهای یا افکار متفی وادن شعر زیبای اخرش هست اخرین شعری که حفظ کردم مربوط به ۳۰ سال پیش بود واین تازترین شعری که حفظ کردم 

          خدا پشتو پناهتون باشه درامان خدا 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 917 کلمه

        “به نام خداوندی که نهایت زیبایی و عشق است ”

      درود و سلام ؛

      گام شصتم : محتاج لاغری نباشید !!!

      خدا جانم ، پروردگار مهربانم ، سپاس می گویم تو را که همواره یاری میدهی مرا تا در این مسیر پر از آگاهی های ناب بمانم و ادامه دهم.امروز سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ به لطف خدا توانستم گام شصتم را بردارم ، خدایا شکرت .

      محتاج لاغر شدن نباشید !!! استاد گرامی در این گام واقعا غافل گیر شدم از این آگاهی که کسب کردم ، ممنون بابت آگاهی ناب و به موقع شما .چند وقتی است که با خودم فکر می کنم که چرا من الان در مسیر درست قرار دارم و هر روز با شور و اشتیاق ( البته این اواخر شاید با کمی حالت نگرانی و نا امیدی ) یک گام را بر می دارم و تمرینات آن را انجام می دهم پس چرا لاغر نمی شوم ؟!!! امروز با آگاهی های این گام به درک درستی از باورهای موجود در ذهنم دست پیدا کردم.

      حالا از خودم می خواهم بپرسم که مریم جان ، تو چرا می خواهی لاغر شوی ؟! آیا به لاغر شدن احتیاج داری یا دوست داری و خواستار این هستی که لاغر شوی ؟! شاید در ابتدا با مطرح شدن این سوال ها با خود فکر کنیم که این دو سوال با هم  تفاوتی ندارند اما زمانی که به این سوالات توجه کنیم و دقت داشته باشیم ،کاملا متوجه می شویم که دو سوال متفاوت می باشند.محتاج بودن یعنی به چیزی که نداریم و فاقد آن هستیم و آن چیز کم است و یا نیست ، نیازمندیم و احتیاج داریم و با سختی و فشار به خود می خواهیم آن را به دست آوریم اما خواستن یا دوست داشتن چیزی به این معنی می باشد که آن چیز همیشه به وفور وجود دارد و تنها کافی است من آن را بخواهم و آن را به راحتی و آسانی به دست بیاورم و با شور و شوق خواهان آن باشم .من در اوایل شروع دوره و در ادامه ی آن فکر می کردم که دوست دارم لاغر شوم فقط برای خودم و داشتن اندامی زیبا و متناسب اما با این گام متوجه شدم که من کم کم در طول دوره از خواسته ی حقیقی خود که لاغر شدن فقط برای حس خوبی که به من می دهد ، دور شده ام و این باور در ذهنم وجود داشته است که اولا به تمامی اطرافیان خود ثابت کنم که من هم می توانم و این اراده را دارم که به راحتی لاغر شوم با یک روش متفاوت از روش های دیگر و بعد از آن با اندام جدید خود در واقع به اطرافیان خود پز بدهم و با پوشیدن لباس هایی که سال هاست حسرت پوشیدن آنها را دارم عرضه اندام کنم و این پیام را به همه بدهم که بالاخره من هم توانستم غول چاقی را شکست بدهم و به زمین بکوبم و خودی نشان بدهم و ثابت کنم که تمامی روش های دیگر برای لاغر شدن کاملا اشتباه و نادرست است پس با این توضیحات به این نتیجه می رسم که من محتاج لاغر شدن هستم نه خواستار آن !!! و احتیاج نشان از نیازمند بودن من دارد و اینکه من این باور را دارم که لاغری در من وجود ندارد و من نمی توانم لاغر و متناسب شوم به همین دلیل است که در این مدت من لاغر نشده ام چون قضاوت و فکر و نظر دیگران بیشتر از حس و حال خوبی که از لاغری به دست می آورم و برای من لذت بخش تر است مهم بوده و اهمیت داشته است .الان که دارم می نویسم به این فکر می کنم که من با وجود چاقی و اضافه وزن مشکل خاصی در انجام کارهایم نداشته ام و با وجود این وضعیت باز هم از خیلی چیزهای خوب که در زندگی من وجود دارد لذت برده ام و مهم تر از اینکه زنده هستم و می توانم هر چیزی را آموزش ببینم و یاد بگیرم دقیقا مثل همین الان که در حال یادگیری صحیح لاغر شدن هستم پس من دیگر دلیلی ندارم که به لاغر شدن محتاج باشم و نیاز مند آن بلکه من از حالت متناسب بودن خوشم می آید و لذت می برم که این حالت را نیز یک بار دیگر تجربه کنم حالتی که به صورت پیش فرض در من وجود دارد و از شرایطی که برای من به وجود می آورد استفاده کنم و لذت ببرم.از این حرف استاد خیلی خوشم آمد که گفتند من تلاش خود را می کنم شد شد نشد نشد دنیا که به آخر نرسیده است و من خدا را شکر زنده هستم و همین مهم و با اهمیت است.حالا من هم به خودم می گویم که مریم جان تو لاغر ی و تناسب اندام را دوست داری و خواهان آن هستی و در مسیر درست قرار داری و تلاش خود را می کنی و هیچ احتیاجی به لاغری نداری یعنی لاغری در وجودت هست و تو به راحتی می توانی به آن دسترسی داشته باشی و هم اینکه حس و حال خودت از هر چیز ی و هر کسی مهم تر و با ارزش تر است پس با این وجود آرام باش و ذهنت را آرام نگه دار که این ذهن بسیار استعداد دارد که تو را با افکار منفی نگران و نا امید کند اما تو آگاه باش و آرام بمان و لاغر شدن را کامل رها کن و به چاقی توجه نداشته باش ، تو تلاش و کوشش خود را در این مسیر انجام می دهی شد شد ، نشد نشد ، تمام ختم کلام.

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 487 کلمه

      سلام خدمت استاد و دوستان سایت وقت همگی بخیر.

      استاد چه فایل عالی و تاثیر گذاری بود خیلی خیلی مهم بود خسته نباشید من با دیدن این فایل و خوندن این مطلب متوجه شدم این 60 گام با اینکه 8 کیلو کاهش وزن داشتم ولی کلا راه رو اشتباه رفتم یعنی افکارم هنوزم لاغری نبوده چرا؟ چون من محتاج لاغری بودم نه علاقه داشتم لاغر باشم علاقه داشتن به لاغری یعنی اینکه کاری نداشته باشی چقدر زمان میبره در ماه چند کیلو کم می‌کنی چقدر سایزت کوچیک میشه بقیه چی در موردت میگن ترس نداری و از همش مهم تر احساس عالی داری چاقی رو رها می‌کنی به زندگیت ادامه میدی و مسیر درست رو میری بلاخره میرسی به لاغری چه چند ماه بگذره چه دو سه سال هم ادامه داشته باشه ولی این حال الان من محتاج لاغر شدن بوده چون من روزی که شروع کردم مقدمه رو بخونم و دانلود کنم با این هدف اومدم جلو چون نیاز داشتم لاغر بشم که بتونم باردار بشم و این حرفو چندین مرتبه در دیدگاهام نوشتم همش میگفتم من عمرا با این هیکل باردار بشم دیگه از چاقی زیاد می‌ترکم هرکسی هم ازم می‌پرسید 30 سالته بچه اولت رو بدنیا بیار اول زندگی بچه خوبه و من سریع میگفتم اول باید یه 20 کیلویی کم کنم بتونم اقدام کنم آخه خیلی شکم دارم و با خودم میگفتم نمیخوام بعدا از چشم همسرم بیفتم و یکی از دلایل دیگه که شروع کردم به لاغری با ذهن علاوه بر همه فشارهای چاقی و نگاه بقیه و رو کم کردن خیلیا نیاز داشتم لاغر بشم که به بقیه نشون بدم من لاغر باشم از شما که لاغری خیلی زیباتر میشم واقعا نیاز داشتم لاغر بشم که لباس سایز یک مانکن های مغازه فیت بدنم باشه بقیه هی بهم بگن توروخدا چجوری لاغر شدی به ما هم بگو و به هزاران دلیل دیگه نیاز داشتم لاغر بشم ولی الان متوجه شدم و در گام 59 یاد گرفتم من نیاز ندارم اراده قوی داشته باشم من باید لاغری رو یاد بگیرم و امروز یاد گرفتم من محتاج لاغری نباشم و عاشق لاغری باشم فکرای الکی رو رها کنم و به سمت این مسیر درست ادامه بدم نتیجه اش صد درصد همون لاغری هست که دوست داری وقتی محتاج لاغری نباشم دیگه برات اهمیت نداره بقیه بگن خوش اندام شدی یا نشدی از اقدام به بارداری ترسی ندارم دیگه از نمایش دادن خودم با لباسهای تنگ عجله ای ندارم چون به راحتی به وقتش میرسم و درسته استاد این فایل ها واقعا معجزه میکنن فقط لاغری رو آموزش نمی‌دید بلکه روش صحیح و بهتر زندگی کردن رو یاد میگیریم و در همه جنبه های زندگی تغییر میکنیم من هم تصمیم دارم فایل بارداری رو خریداری کنم و میکنم خداروشکر میکنم بخاطر بودن در کنار شما و این مسیر زیبا در سایت تناسب فکری.اسم سایت هم واقعا زیباست وقتی ذهن ما متناسب بشه همه زندگی ما جسم ما هم متناسب خواهد شد.سپاسگزارم استاد روز خوش خدانگهدار.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1401/05/29 17:55
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14898 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      بنام خدا 

      با شنیدن هر فایل آموزشی به یکی از افکار اشتباه خودم پی میبرم که من در گذشته چه افکار اشتباهی داشتم 

      همیشه برای لاغری هدفی مشخص میکردم تاریخ مشخص میکردم که تا عروسی فلانی باید لاغر شوم ویا تا قبل مسافرت باید لاغر بشم و در این بین به شدت به خودم فشار می آوردم باشگاه ،رژیم هر روز وزن میکردم ولی نتیجه ی خوبی کسب نمیکردم چون پن نیاز داشتم لاغر شوم برای همین لاغر نمی‌شدم اما الان با شنیدن این فایلها متوجه شدم که من خواستار لاغری هستم من بک انسان کامل هستم دارم زندگی میکنم با لذت و احساس خوب و در این بین دوست دارم لاغری را تجربه کنم لاغر شدم که شدم نشدم هم اشکالی نداره به مسیرم که سر شار از شادی ،نشاط ،و احساس خوب هستم ادامه میدم و به این ترتیب من لاغر میشم همان طور که الان من دارم لاغر میشم . و چه حس خوبی دارم خدا یا شکرت که من را به این مسیر زیبا هدایت کردی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghaderianashmill@gmail.com
      1401/03/02 23:15
      مدت عضویت: 1023 روز
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 151 کلمه

      سلام استاد گرامی و همراهان عزیز 

      ما باید تلاش کنیم به توانمندی برسیم در مسائل زندگی

      خیلی عالی بود 

      دقیقا من نوع برخوردم نشان میده که محتاج و نیازمند لاغری هستم،این حالت التماس داشتن کار رو سخت میکنه.

      تمام تلاشم رو میکنم که اصلا بهش محتاج نباشم،

      از این به بعد میگم که همه چیز در زندگی من اوکی ،

      فقط من دوست دارم لاغر شدن رو تجربه کنم،

      این وابسته نبودن  و نچسبیدن به لاغری باعث میشه که لاغر بشم و به هدفم برسم .

      باید لاغر شدن رو برای ذهن آسونش کنیم 

      تا بهش برسیم.

      دوست داشتن با محتاج بودن تفاوت زیادی داره 

      دوست داشتن اشتیاق ایجاد میکنه 

      انگیزه بوجود می آورد 

      احساس خوب به ارمغان می آورد 

      و سبب میشود تصاویر آرامش بخشی در ذهن ما ایجاد شود،

      فردی که دوست دارد لاغر شود ، و در مسیر لاغری با ذهن حرکت میکند، 

      احساس نگرانی نمیکند و هر روز را به اشتیاق یادگیری و عمل به آموزشهای لاغری با ذهن آغاز میکند.

      ممنونم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/12/25 21:27
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 318 کلمه

      سلام

      میخام لاغر بشم یا نیازمند لاغریم ؟

      وقتی میخاهیم لاغربشویم چون لاغری حس خوبیه پس برای اینکه باهاش هم ارتعاش بشیم  تا بهش برسیم بایستی ما هم حس و حالمون رو باهمین وضعیت چاقی خوب نگه داریم انگار که متناسب هستیم و نگرانی نداریم . 

      اما وقتی نیازمند لاغری باشیم چون لاغری حس خوبیه و نیاز حس استرس و ترس ونگرانی حس بدی هست ما نمیتونیم در وضعیت احساسی بد حس خوب لاغری رو تجربه کنیم .

      اینکه استاد بارها در مباحث آموزشی اشاره داشتن که به وضعیت چاقی خود تمرکز نکنید یا در مورد چاقی با کسی صحبت نکنید یا حسرت لاغری رو نخورید یا دنبال روشهای لاغری دیگه نباشید یا در آینه نصفه و نیمه خود را نگاه نکنید .خودتان رو وزن نکنید افکار چاقی رو در ذهنتون مرور نکنید چون همه این موارد باعث نگرانی واسترس  بیشتر ما میشه ونیاز به لاغری رو درما بیشتر میکنه و باعث میشه که ما از هدف متناسب بودن که حس خوب هست فاصله بگیریم .

      من خودم یادم میاد چند سال پیش وقتی از کنار موبایل فروشی رد میشدم یک گوشی دیدم که دلم خیلی نشست و چون توان مالی نداشتم بیخیالش شدم . 

      تا اینکه چند وقت پیش متوجه شدم من همون گوشی و همون رنگ که دیده بودم دستمه . اصلا یادم نبود که این رو کی خریدم . 

      یا ۱۰ سال پیش دلم ماشین میخاست ولی خوب استطاعت خرید رو نداشتم و فراموشش کردم بعد چند سال من همون ماشین رو بی آنگه حواسم باشه که زمانی خواستم بوده دیدم دارم .

      وخیلی از موارد اینچنینی .

      پس چه فرقیه که بعضی خواسته ها رو مثل آب خوردن میرسیم بعضی ها رو نه ؟

      جواب رهایی است یا نچسبیدن به خواسته .

      که درقسمت بالا کاملا توضیح دادم .واین یعنی ایمان ‌به رسیدن به خواسته . درحالیکه داریم آموزشهامون رو عملی میکنیم درعین حال دیگر نگرانی نداشته باشیم و به چگونگیش هم فکر نکنیم .و با احساس خوب مستمر به راحتی به خواستمون میرسیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/11/20 11:04
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 6383 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 382 کلمه

      سلام به همه

      قانون خیلی مهمی بود، قانون رهایی، وقتی خواسته از دل آدم میگذره کاینات دریافتش میکنه، نیاز نیست اصلا بیایم حتی هی دلیل بیاریم که فلان خواسته چیزی نیست من ندارمش هم خوشبختم و این چیزها، فقط رها باش، رها، خواستیم؟؟ تموم شد، ولش کنیم، انقدر ولش کنیم که وقتی فلان ماشین و تو خیابون دیدیم یادمون بره یروز ارزوشو کردیم، اینجوری خدا میگه ببین طرف خیلی پُره، اصلا نیاز نداره به فلان چیز، اینکه خوشحاله همینجوریشم، بیا بهش بدیم خوشحالترش کنیم، بعد تو اصلا نمیفهمی چطور وارد زندگیت شد، ما فاصله بین خودمون و خواسته هامونو فقط میتونیم با حال خوب پر کنیم، گول ذهن نجواگر و نخوریم، از قانون حال خوب اتفاقات خوب به نفع خودمون استفاده کنیم از این قانون ساده ولی مهم، زندگی رو با تمام وجود زندگی کنیم، امروز که واشتم از پنجره به دماوند زیبا نگاه میکردم با خودم گفتم شاید من دیگه همچین ویویی نداشته باشم این نعمت امروز مال منه کسی از فردای خودش خبر نداره،بزار ازش لذت ببرم  و بعدش فایل شمارو پلی کردم و دیدم چه همزمانی قشنگی مثل همیشه، هزاران بار اتفاق افتاده چیزی رو دلم میخواست و بعدش اصلا بهش فکر نکردم و الان جزیی از زندگیمه و کلی خواسته هم دارم که روش گیرم و توجهم بهشه و ندارمش، خدا داره فریاد میزنه من میدونم این خواستته ولی تو باید ولش کنی نچسبی ولی ذهن میگه بچسب بهش، باید بهش توجه کنی، و ما ناخواسته پشت سر ذهن راه میریم و از خدا گله میکنیم چرا نمیدی، از این قانون ساده استفاده نمیکنیم، من از خود شما استاد یاد گرفتم تا حسم داره بد میشه یعنی ذهن اومد وسط و فکرم و پرت میکنم، من گاهی اوقات با فکر کردن به خواستم هم استرس میگیرم چون توجهم بیشتر به نبودنشه تا درخواست بودنش، بنابرین بهش فکر نمیکنم حتی اگه خواستم باشه، میگم خدا که میدونه چی میخوام نیاز نیست هی برم تو اینده و بخوام تجسمش کنم، از لحظه حالم لذت میبرم و پاداشش قطعا آینده ای روشنه، بودن تو لحظه حال همون ایمان به خداست دیگه، خدا قطعا نقشه های بهتری برام کشیده، من فقط با بیخیال و رها بودن میتونم این فرصت و به خدا بدم تا اونها رو وارد زندگیم کنه و از سر راهش برم کنار

      خدایا میخوام واقعی بهت اعتماد کنم، خودت هدایتم کن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 401 کلمه

      به نام خدای مهربون 

      وقت بخیر عزیزان

      خواستت اینه که لاغر بشی یا نیاز داری لاغر بشی؟  اگه نیاز داشته باشی لاغر نمی شی .چون ذهن چیزی و که برای کسای دیگه بخاطر افراد دیگه باشه نمی پذیره 

      و فقط باید به خاطر خودش باشه . یعنی اگه بخوایم که لاغر بشیم به خاطر اینکه سری از سرا در بیاریم که همه تعریف کنن که از کسی کم نداریم …. نمی شه 

      باید فقط به خاطر خودمون لاغر بشیم که بتونیم این حس تناسب و تجربه کنیم .

      چون نیاز نداشتن به چیزی در درجه اول این فکر میاد به ذهنمون که تو نمی تونی لاغر بشی. 

      باید تمام سعیمون این باشه که نیازی به لاغر شدن نداشته باشیم .مهم اینه که در شرایط فعلی زنده هستم و خوبم و اوکیه و می خوام متناسب شدن و تجربه کنم .

      نیازت نباشه که حتما باید لاغر شی تا حالت خوب بشه .تو این شرایط هم کاملم نباید چاقی من مانع احساس خوبم بشه که این چیزی بود که قبل از دوره من می گفتم اگه لاغر بشم دیگه همه چی خوب می شه اینجور می کنم اون جور می شه یعنی مدام می خواستم حتی خرید کنم می گفتم نه بزارم لاغر که شدم اینو بخرم یعنی همش منتظر بودم که لاغر بشم و بعد لذت ببرم از زندگی در نتیجه سالها گذشت و من به همین منوال ادامه داده بودم .

      من وظیفه دارم زندگی کنم هدف اینه که انسان‌های توانمندی بشیم .وقتی چیزی نیازه یعنی کمه . سخته که بهش برسیم .باید لاغر شدن و ساده کنیم . حالا لاغر شدم شدم نشدم دارم زندگیم و می کنم مهمترین مسیله زنده بودنه 

      دارم از این مسیر لذت می برم چیزهای جدید یاد می گیرم وقتی با آدم‌های دیگه حرف می زنم می فهمم که چقدر دید من نسبت به مسایل فرق کرده و رو به رشد هستم 

      منم قبل دوره خدا نکنه که یه وقت عروسی  چیزی می خواست سر بگیره من همش فکر و ذکرم این بود که تا عروسی من باید لاغر بشم حالا واسه یه شب و همه جا هم هی می گفتم دارم لاغر می شم هر روز ورزش می کنم …..

      الان وقتی عکسای قبلم و نگاه می کنم هیچ وقت صورتم به خوبی الان نبوده یادمه که وزنم هم پایین میامد صورتم خوب نبود ولی الان می بینم خیلی بهتر از قبل هستم با اینکه سنم بیشتر شده خودم خوشم میاد به کسی هم نمی گم ولی فقط می بینم و لذت می برم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/10/23 01:08
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,753 کلمه

      روز ۶۷ تکرار 

      محتاج لاغر شدن نباشید

      سلام و وقت بخیر به استاد گرامی و دوستان متفاوت و بینظیرم ،خدارو شکر میکنم که امروز هم میتونم ببینم ،بنویسم و خوشحال باشم ،خدایا شکرت که همه چیز عالیه 

      قبلا من کاملا محتاج لاغر شدن بودم ،اونم بخاطر دردسرهایی بود که در مسیر چاق شدن باهاشون روبرو شده بودم ،دلم نمیخواست چاق باشم‌ و نمیتونستم بصورت دائمی لاغریو تجربه کنم 

      همیشه به دنبال راه و روشی بودم که بتونم لاغر بشم با اینکه مطمئن بودم همشون موقتی هستن‌ و تصور میکردم من توانایی لاغر شدنو ندارم و باور کرده بودم گزینه و آپشن لاغری در من بوجود نیومده و بجاش تا دلم میخواست باور کرده بودم‌ که آپشن های چاقی در من فراوونه 

      پس من محتاج لاغر شدن بودم و با تمام سلول هام دوست داشتم‌ از چاقی فرار کنم و حق هم داشتم‌ ،مموری بدی داشتم و امیدی به فرداهای بهتر هم در من وجود نداشت 

      طبیعی بود که‌ توجهم روی لاغر نشدن باشه و در پی اون‌  احساسات ،دلم خوش بود که میتونستم گاهی با رژیم و ورزش وزنمو کم کنم و چند صباحی خوش باشم 

      امروز که رفته بودم آرایشگاهی که دخترم کار میکنه باز هم بین خانم ها بحث شیرین لاغری داغ بود ،خانمی از متدی با دستگاه صحبت میکرد و داشت پیشنهادش میداد به خانم دیگه ای 

      منم فقط نگاهشون کردم و تو دلم به خودم افتخار کردم که در مسیر صحیح هستم و بدون اتلاف وقت تو این مراکز لاغری تو اون مراکز لاغری ،خیلی با احترام تو خونم میشینم و سواد تناسب اندام رو آموزش میبینم‌، چه چیزی قشنگتر از این ؟

      اتفاقا امروز که دخترم منو بعد از ۱۰ روز دید ،گفت مامان تو بازم جمع تر شدی ،داری سایز من میشی ،البته خودم متوجه‌ نمیشم ولی دیروز هم تو کلاس رقص ،یکی از دوستانم بهم‌ گفت 

      بلخره ما در مسیر لاغری هستیم ،ناخوداگاهمون که ساخته بشه بخواییم‌ نخواییم‌ لاغر شدن ،نتیجشه ،شاید ما متوجه نشیم درونمون چی میگذره ولی بلخره این تمرینات اثر گذاره و توی هر کاری که استمرار داشته باشی نتیجه میگیری 

      امروز که داشتم میرفتم آرایشگاه و با خودم صحبت میکردم و یه خونه در حال تعمیرو نگاه میکردم ،به خودم گفتم فریده شرایط الان تو در هر زمینه ای که داری تمرین میکنی ،شکل این‌خونه ی در حال تعمیره ،ببین این خونه در حال تخریبه ( تخریب و شناسایی موانع ) اول باید تخریب کنی بعد بسازی

      تو با اون شخصیت پر از فرمول های مخرب نمیتونستی ساختمان نو بسازی ،نمیتونستی زندگی جدیدی بنا کنی ،نمیتونی خود قدیمتو با خودت ببری تو دنیای جدیدت ،دنیای لاغری هیچ ربطی به دنیای چاقی نداره ،۲ تا لاین کاملا جدا و دور از هم هستن

      الان‌ توی تخریبی و در کنارش داری آجر به آجر ،خشت به خشت ساختمان جدیدتو میسازی ،اگر محیط و فضای ساختمون بهم ریخته س ،نگران نشو ،درست میشه ،همه چیز عوض میشه و وقتی نوسازی تکمیل شد ،صاحب یک خونه جدید خواهی شد با متریال و برند های عالی 

      فرق دوست داشتن لاغری با محتاج بودن از زمین تا آسمونه ،قبلا و تا حدودی هنوز هم ته مانده های افکار قدیمم ،منو میبرد  به سمت محتاج بودن لاغری و الان تا حدود زیادی ،دوست داشتن و اشتیاقم برای لاغری بیشتر شده 

      با انجام تمریناتی که در این ۲ سال داشتم و با شناخت خودم ،به این‌ نتیجه دارم میرسم که لاغر بودن بیس وجود من و ماست و چیز دور از دسترسی  نیست که فقط در دسترس بعضی افراد باشه و منم میتونم براحتی لاغر باشم و خوشحال 

      مثل وقتیکه کیفمون در اتاق در بسته ای باشه ،وقتی مطمئن هستیم که اونجاست ،میریم در اتاقو باز میکنیم و کیفو برمیداریم ،الان هم مطمئن شدیم که لاغری برای ما هم هست ،فقط کافیه بریم‌ تو اتاق تا بهش تبدیل بشیم و از درونمون نمایان بشه 

      الان با تمام‌ وجودم دوست دارم لاغر بشم ،خیلی احتیاج بهش ندارم چونکه به راهم مطمئنم و شیرینی مسیرش همینه که مطمئنی که داری درست میری و بلخره بخوای نخوای به مقصد میرسی 

      محتاج بودن مال وقتی بود که اصلا راه چاره ای برای مسئلم پیدا نمیکردم و چنگ مینداختم به این رژیمو و اون ورزش که شاید نقطه امیدی برام باز بشه 

      همونطور که ولع ها از وجودم پر کشید و رفت ،حس نیاز هم داره میره و نفس های آخرشو میزنه ،چونکه تو این مدت  به لاغر شدن ریشه ای دست پیدا کردم ،پس احتیاجش در من کمرنگ شد ،دیگه میدونم هست و به زودی کمال و تمام در من نمایان میشه 

      کتمام نمیکنم که تا چند وقت پیش هم گاهی از خودم سئوال میپرسیدم که چرا تا الان به سایز ایده آلم نرسیدم ولی یه مدتیه که خیلی بهش فکر نمیکنم و متوجه میشم‌ داره حس اطمینان در من بیشتر شکل میگیره ،میدونم محتویات درب و داغونی در مورد چاقی در مغزم بوده که نیازه پاکسازی بشه و جاشون افکار و عقاید لاغر کننده بیاد که خدارو شکر میکنم داره باورهای جدیدم قویتر و محکمتر میشن 

      امروز که توی آرایشگاه بودم یکی از پرسنل به اون یکی پرسنل گفت فلانی تو هم لاغرتر شدی ولی اون خانم بشدت مخالفت کرد و گفت من دارم روز به روز چاقتر میشم چرا چرت و پرت میگی ،با اینکه اون خانم لاغر و متناسب بود ولی بشدت از چاق شدن میترسید که اینها نشانه های فرمول های چاق کننده خاموش در وجود این‌افراد هستن و من به خوبی درک میکنم که در درون افکار این افراد چقدر ترس وجود داره 

      احتیاج داشتن به هر چیزی نشان دهنده کمبود و حس نیاز شدید به اون خواسته است ،وقتی با زجه میگم که میخوام لاغر باشم ،یعنی لاغر نیستم و انرژی من نیازمند هستم از من ساطع میشه و حس نیازمندی ،نتیجه نیازمندی بیشتر در بر خواهد داشت 

      وقتی من محتاج مستقل شدن در منزلم هستم و با حس بد و نیاز میخوام‌ که زندگی مستقلی داشته باشم ،انرژی که از من ساطع میشه منو میبره تو مسیرهای نیازمندی بیشتر ،وقتی حالم بد میشه و دلم‌ میخواد بسرعت از موقعیت الان خونم فرار کنم در واقع من دنبال خواستم نیستم و دنبال فرار از یک موضوع یا شرایطی هستم هر چند حال و هوام خوب نیست ولی باید بتونم از نیاز به بی نیازی برسم تا رسیدن به استقلال خونم برام راحتر محیا بشه 

      و اگر ادامه بدم همیشه در این حالت گریز و فرار گیر خواهم کرد ،چونکه محتاج و نیازمند اون موضوع هستم ولی اگر بیام‌ به دور از همه ناراحتی هاییکه برام بوجود میاد ،بخوام که برای لذت بردن بیشتر از زندگیم ،بخوام که مستقل بشم و واقعا بیام هدف گذاری کنم که اگر من از نقطه A به نقطه B برسم میتونم چقدر شادابتر و امن تر و لذت بخش تر زندگی کنم ،میتونم راحتر به خواستم برسم

      یعنی برای ناخوداگاه من رسیدن به نقطه B هنوز جالب و لذت بخش و امن تعریف نشده و ذهنم  راضی نیست که از منطقه امنش در بیاد ،پس من باید بتونم از نقطه هدف براش مدام  تعریف کنم تا خام لذت های اون نقطه بشه و چونکه اون راه حل هارو بلده ،به سریعترین راه های ممکن منو میبره میرسونه به نقطه B 

      پس بجای نیازمند بودن به لاغر شدن ،لذت رسیدن به لاغریو بهش بگیم و بگیم ،که وقتیکه لاغر باشیم چقدر حالمون بهتره ،امن تر هستیم ،سالمتر و شادابتریم ،لذت های فراوانی در لاغری هست ،لباس های زیبایی که میتونیم انتخاب کنیم ،مکان هاییکه میتونیم استفاده کنیم 

      اعتماد بنفسی که میگیریم و میتونیم کارهای بزرگتر هم انجام بدیم‌، حس ارزشمندی و لیاقت که بالاتر میره ، آرامش و آسایشی که خواهیم داشت ،روابط موثرتری که بوجود میاد و خیلی از حال های خوبی که تجربه میکنیم بخاطر لاغر شدنه 

      شنیدی ذهن جانم ؟ حس کردی که چقدر میتونه لذت بخش باشه ؟ حالا دلت میخواد با لاغر شدن بهت توجه بشه یا با چاق و زشت بودن ؟ مسلما با لاغر بودن زیباتر خواهی بود و الگوی خیلی ها خواهی شد 

      همینطور در همه جنبه های زندگی ،اگر به دنبال لذت های رسیدن به خونه مستقل و استقلال مالی باشیم ،ذهن جان ،مارو میبره به همون طرف ،باید تعریف هارو براش تغییر بدیم که سلامت بودن ،شاد بودن ،متناسب بودن ،ثروتمند بودن و داشتن خواسته ها میتونه زیباتر باشه 

      اینکه ما لاغر شدنو ربط میدیم به عوامل و لذت های بیرونی باعث میشه که ما دیرتر به خواستمون برسیم ،مثلا قبلا دوست داشتم لاغر بشم تا به همه ثابت کنم که منم تونستم لاغر بشم ،یا دوست داشتم در ارتباطاتم بهتر نشون داده بشم و دلایل زیادی بود

      و الان این دلایل کمرنگتر شده ،نمیگم کامل از بین رفته چونکه انسان ها همیشه دوست دارن بهشون توجه بشه و این ذات انسانه ، ولی میتونیم کنترلش کنیم و انقدر حال خوب خودمونو وصل نکنیم به نظر دیگران و کمتر ازشون تاثیر بگیریم که اینهاییکه دارم مینویسم خیلی مهم هستن ولی نمیگم من دارم خوب عمل میکنم ،نه ،منم مینویسم تا برام تکرار بشه که انقدر از بیرونم تاثیر نگیرم که اگر ادامه بدم به این عملم ،حتما آسیب های بیشتری خواهم خورد 

      حالا که فکر میکنم متوجه میشم منم خیلی به این موضوع اراده اعتقاد داشتم و با افتخار به همه میگفتم من اراده زیادی دارم و همه چیزو برای خودم سخت میکردم و گاهی هم به سختی به خواسته هام رسیدم 

      حالا میخوام تمام اراده مو بذارم زمین و اعتراف کنم من هیچ اراده ای ندارم و میخوام براحتی به لاغری برسم ،میخوام براحتی به خونم برسم و به هدف هام دست پیدا کنم ،رسیدن به هدف برای من سخت تعریف شده و الان این قانونه قدیمیو نقض میکنم 

      حالا باید حس نیازو به علاقه تبدیل کنیم و این باورو در خودمون بسازیم که من خدارو شکر زنده م ،سلامتم و دارم زندگیمو میکنم ،در مسیر صحیح هم که هستم ،بلخره لاغر هم میشم ،من کار خودمو انجام میدم ،بدنم هم کار خودشو انجام میده که اگر آرام باشم و دخالت نکنم خودبخود به هدفم خواهم رسید 

      من الان تو خونه خودم هستم ،خدارو شکر بی خونه نموندم ولی دلم میخواد یه مدل زندگی دیگه ای هم تجربه کنم ،میخوام تغییر کنم و تغییر بدم سبک زندگیمو و میدونم به زودی در خونه جدید خودم ،چیزهای جالبی خواهم دید که همگیشون باعث رشد و ارتقاء من خواهند بود 

      حس نیازمندی یعنی چیزی که وجود نداره ،من نیازمند لاغری هستم ،پس لاغری نیست که من در به در دنبالشم ،چیزی هم که نباشه و  نیست ،چجوری بدستش بیارم ؟

      وقتی بی خیال لاغری یا هر خواسته ای میشیم و باورشو میسازیم که حالا لاغر بشیم که چه بهتر و اگر نشدیم که داریم زندگیمونو  میکنیم ،این باور در ما آرامشی بوجود میاره و حساسیتمونو کم میکنه و باعث میشه قدرت بیاد در ما و پر انرژی تر به مسیرمون ادامه بدیم که نتایج عالی در امتداد ساخت همین باوره 

      خدارو شکر میکنم برای اینهمه آگاهی و امیدوارم بتونم در شرایط خاص در عمل ازشون استفاده کنم و فقط در حد دانسته نباشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/14 13:20
      مدت عضویت: 1244 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 433 کلمه

      سلام
      قبلا اره خودمو محتاج میدم محتلج لاعریر چن لاعری از خودم دور میدم ن نتها نحتاج لاعری بودم
      محتاج ارامش حس خوب شادی
      اعتماد ب نفس خودم امید زندکی لذت
      من هم ایها رو دور از خودم میدیدمب دساردنشونو سخت میدیم
      اما وقتی فهمیدم بابا اونها تو منوهس و این منن ک با افکار و باورهام اونها رو کمرنگ کردم
      شروع کردم ب تعییر تعییر پذیرفتم هرور ورودی میدم دوری میکنم از اخبار و منفی ها
      الان نیبینم مای هر کدوم از این درختهای دهنم ک خسک شده بودن اب میدم عشق میوم و نیبینم چقدر زنده ت شدن چقدر پررنگ تر شدن با خدم خیی حیلی ب صلخ اوندم
      هس نفی بلفه میا میگه اکه تو شرایطش یاشی بار اونجوری عنل میکنی ولی همینحا مسگم فریبا الان تو در شرایطی هستی ک چن سال قبل تو اون سرایط اسنرس اصطرای و اعصای خردی نجاهاس بیخدی اشتی اما ببین چقدر عرق کردی فریبا میبینی چقدر بیخیالترسدی چقدر نگران نیستی چقدر رلحتی داری زندگیتو میکنی
      پس تو تعییر کردی چن دوس داستی دور از خودت ندیدی میوهای دهن خودت بود خودتواب دادی جون گرفتن و رشد کردن داری میبینیشون وطعنشونو میچشی
      من ب قول دوستم چن تو بارداری اول خیلی از چاقیم ادیت بودم منم همیشه میگفتم باد لاع شپ برایربارواری دکمم
      و نوشتش چقدر خوب بود برام
      من لاعری و چاقی درون خودم میبینم اینا در از من یا بیرکناز من نیستن در درون منم این منم ک با توجه ب چاقی قدرتمندش کردم اا الان با توجه ب لاعری لاعری فویتر میکنم ومیدکنمدردن من هس پس چراباید محتاجش باشم چیزی ادم نیاز میبینه ک ک وابسته باشع ب عیر خودش
      فریبا هر چقدر بیشتر ب درخت لاعری برسی بیشتر لمسش میکنی
      من ب جرات میگم من محتاج لاعری نیستم من نیازمند لاغزی نیستم من لاعری دارم و دوسش دارم
      دیدی ن وشی دارم میرم ی ب انه هایی براش نصب میکنم ک استفادهدبیشتری ازش ببرم حالشوببرم لدت ببرم از اون امکان استفاده کنم چن گوشیم اون توانایی داره
      یا میبینی ماشین دارم براش صبط میگیرم فلش واینا ک استفادهدبیشتر ببرم بیشتر ببرم
      من الازندم زندگی یکنم چ بالاعری چ بی لاعری
      زندم و منلاعری دارم و میخوام ازش ایتفاده کنم از این اپشن اساعاده میکنم تا لدت بیشتری ببرم تا بیشتر تفریح کنم بیتر جسم خوب باشه
      ن ابنک چن چافم باید منتطر باشم لاعر بشم بهد زندگی کنم بعد تفریج کنم ن
      من الان چاقم دارم رندگی میکنم برا خکدم کقت میزادم چیزاهیی ک دوس دارم میگیرم لدت میبرم باعر بشم همین کازها زو میکنم در سطح دیگ
      فریبا من دوس دارم ی سایز کتر بدنمو تجربه کنم ببینم اون سطح چی دازه چجوریه منو ب یک سایز کمتر خودت ببر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/10 21:34
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 10363 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,142 کلمه

      سلام و درود بر استاد عزیز و هم فرکانسی های عاااشق یادگیری🤓 

      محتاج لاغر شدن نباشید!…

      همه ما در زندگیمون خواسته یا هدف یا رویا هایی داشتیم که اتفاقا به یک سری از خواسته هامون هم خیلی راحت رسیدیم ولی اونهایی که خیلی برامون مهم بودند بهشون نرسیدیم !..دلیلش چی میتونه باشه !؟

      آیا ما علاقه داریم به خواسته هامون برسیم یا اینکه ما نیاز داریم به خواسته ای برسیم !؟…

      نیاز داشتن یعنی محتاج بودن یعنی یک احساس حقارت و ضعف و نتیجه ای که در ناخودگاهمون از بار احساسی این کلمات ایجاد میشه یعنی مظلومیت و نشد کار یعنی نیست نگرد نمیشه !✨

      کلمات در سطح فکر ما ممکنه به یک معنی باشند ولی هر کدام بار احساسی دارند که در ناخودآگاه ما تأثیر می گذارند و نتیجه اصلی کار را احساس و انتظار ما رقم می زنه !؟..

      وقتی خواسته ای را از کائنات تقاضا می کنیم همسو با قوانین جهان هستی هستیم و البته آیه شریفه قرآن :سخرلکم السموات و الارض (هر آنچه در آسمان و زمین است را رام شما کردیم )یعنی من ایمان و باور قلبی دارم که فرمان بدهم بشو می شود و این عزت و قدرت از اقتدار روح الهی درونم هست که با شناخت بهتر نسبت به خودمون اطمینان قلبی برامون حاصل میشه …ولی وقتی نیازمندیم یا محتاجیم در واقع خودمون را داریم تحقیر می کنیم و این در شأن و جایگاه یک اشرف مخلوقات نیست و اولین نشونه تخطی کردن از قانون احساس بد داشتنه ترس و نگرانی و احساس ضعف ….و نیاز به معنای کمبود هست و البته که الشیطان یعدکم الفقر (شیطان همیشه در ذهن ما کمبود و نداری و نیستی را نجوا می کند )یعنی اینکه من باید لاغر باشم تا شاد باشم !؟من باید لاغر باشم تا زیبا باشم !؟من باید لاغر باشم تا دوست داشتنی باشم !؟من باید لاغر باشم تا اعتماد به نفس داشته باشم؟! و در واقع این تفکر یعنی رهروی راه شیطان شدن و ای دل غافل ثانیه ثانیه های زندگی رفتند و من از لذت و تجربه و درک حضور در لحظه حال جا ماندم !…

      از خودمون بپرسیم برای چی می خواهم لاغر بشوم !؟…

      اگر جواب این باشه که برای خودنمایی و یا فخرفروشی و یا رضایت همسر و یا از دست ندادن فردی می خوام لاغر باشم یعنی نیازمند به چاقی هستم و این خود شرک هست یعنی ای لاغری بیا به من خوشبختی عطا کن نباشی همسرم از دستم میره نباشی میمیرم نباشی زندگی زندگی نمیشه !؟…و ……

      خب منم مثل خیلی از افراد چاق اوایل فقط می خواستم خودم را به دیگران ثابت کنم که این توانمندی را دارم و ثابت کنم این آموزه ها و ایمان قلبی ام و راه و روشم درست هست ….و الآن هم نمی تونم بگم صددرصد تفکرم خالصانه است ولی به لطف و عنایت یکدانه ام تفکرم حقیقی تر شده من الان یه حسی دارم لاغری درون من یک جوانه ایست که می خواهد دانه را بشکافد برون شود و قد علم کند🌱از خواب بیدار شود و نفسی عمیق بکشد و بدرخشد🌻

      علاقه داشتن به خواسته هامون یعنی تجربه کردن یعنی چشیدن طعم های بیشتر و یک نوع اطمینان قلبی و شوق و انگیزه همراهش هست و یه جورهایی انگار خیلی داشتنش آسونه و در دسترسه یعنی زندگی من الآن فوق العاده است و دارم زندگی می کنم و لذت می برم و حالا میخوام این مورد را هم تجربه کنم و شد شد نشد نشد …مثل همون وقتهایی که یک لباس خوشگل میبینم و در حالیکه می دونم کمد لباس من پر از لباس هست اما دوست دارم این لباس جدید را هم داشته باشم و خیلی راحت از کنارش رد میشم و جالبه بعد از مدتی به طریقی شگفت انگیز اون لباس را جذب می کنم و خیلی چیزها الآن که فکر می کنم من فقط دلم خواسته و دنبالش نرفتم ولی خودش در مسیرم قرار گرفته …

      یعنی عمق این حرف برمی گرده به رضایت و تسلیم یعنی من حواسم به داشته هام هست و بنده شاکری هستم و دارم زندگی میکنم و باور دارم خدا حواسش به من هست و به اراده او وطریق او و زمان او به خواسته ام میرسم و فقط وظیفه من اینه که خودم را بهتر بشناسم تا بتوانم با حقیقت درونی ام ارتباط بهتری برقرار کنم و آرام باشم و شیوه درست زندگی کردن را یاد بگیرم .

      خب به لطف خداوند من الآن (نسبت به شد شد یا نشد نشد )مقاومتی نداشتم چون فکر می کنم اینبار با تکرار دوره مسیر لاغری با ذهن  با چاقی به صلح بیشتری رسیدم بعد از ۲۵سال محروم کردن خودم رفتم آموزش شنا ثبت نام کردم و خیلی لذت می برم با اشتیاق فراوان می روم و فقط لذت می برم یا پشت دوربین حاضر شدم و صحبت کردم و لباسهای رنگ شاد خریدم و به لطف خداوند آروم آروم قدرت و زندگی خودم را از چاقی دارم پس می گیرم و در چنین صورتی که بتوانم چاقی را مانع در هیچ کاری ندونم دیگه میگم شد شد نشد نشد و آموزشهای ذهنی سایت  را به خاطر لذت نوشتن و یادگیری مطالب و البته مرور و تکرار قوانین جهان هستی که در تمام جنبه های زندگی ام کاربردی هستند ادامه می دهم ….

      منم همیشه در سالهایی که گذشت اراده ام را به کار می گرفتم و همیشه افتخار من بود که با اراده هستم در همه کارهام  ….و در تمام اون کار ها که اتفاقا موفق هم بودم خیلی سختی و درد می کشیدم  که الآن با گفته های استاد عزیز خوب متوجه شدم که هر چقدر من می خواستم به کائنات ثابت کنم خیلی با اراده هستم سختی کار و چالش مسیر برام بیشتر می شد و تحت فشار های فیزیکی و بی خوابی و بهم ریختگی ذهن و روان کارها انجام می شد و یه وقتی به خود آمدم دیدم من برده شدم و باز خدا مرا از اسارت و بردگی کارفرما آزاد کرد .

      من همینجا دو دستم را به نشانه تسلیم بالا می برم و می گویم اراده فقط از آن خداست و اراده خداوند در امورات زندگیم حکمفرماست ….

      بنابراین به این نتیجه رسیدیم که هر کجای مسیر زندگی ما داریم حرص می خوریم که خواستمون چی شد پس !؟چرا نمیشه !؟یعنی ما داریم تلاش مضاعف می کنیم یا اراده به کار گرفتیم و داریم نیروی مقاومت بیشتری به خواسته وارد می کنیم و یا اینکه محتاج خواسته شده ایم و این باور یا انتظار در ناخودآگاه ما ز یک موضوع بسیار ساده و مخفی است که داره نتیجه را رقم میزنه خیلی باید در موردش فکر کنیم و تمرین نوشتاری داشته باشیم تا با تخلیه افکارمون بتونیم بررسی لازم را انجام بدیم …

      به امید عشق و آسونی( الهی که بتونیم لحظه های زندگی را بچشیم و از آموزشها و شناختی که نسبت به قوانین جهان هستی پیدا می کنیم متحیر عظمت و شکوه این عالم بشیم و سفر به عرش کنیم و اهل دل باشیم و رهااا و آزاد )🦋✨

      سپاس از استادپر مهر  و انرژی عالیتون 

      همواره در مسیر لاغری آرام و شادمان باشید🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار asmagazban
        1400/10/22 17:20
        مدت عضویت: 1511 روز
        امتیاز کاربر: 7009 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 306 کلمه

        باسلام خدمت دوست عزیز خیلی خوب و عالی نوشته بودین . من هم داشتم چندروزی حال بدرو تجربه  میکردم ازعجله داشتن و وقتی این فایلو دیدم و نوشته ی شما دوست عزیز وخانم الهام رو خوندم  دیدم دقیقا من هم افتادم تودام محتاج بودن محتاج لاغری درواقع نمی‌دونم حرف درستیه یانه امااین برداشت من هست انگار که دارم با حالت  گدایی لاغری واردمسیر میشم یعنی یه جوری که انگار هیچی ندارم اما اگه لاغربشم فلان و فلان میکنم مثل همون قصه ایکه اگه فلان گنجوبدست بیارم هرکاری که تاالان نکردم رومیکنم وقتی بچه بودم خیلی مرورکردم این حرفووخالا باخوندن این نوشته به این نتیجه رسیدم که من چه قدر فکرم محدود بوده و لاغری توذهنم چقدربزرگ وچاقی دقیقا مثل یک اژدها یایک غول که روی اون گنج که لاغری هست خوابیده و همین هم بود که باعث می‌شد من ازفکر کردن به لاغری هم حالم بدبشه ویاتوحسرتش باشم و این حتی در رفتارهای لاغرکننده هم وجود داره من میخواستم که رفتارلاغرکننده درخودم ایجاد کنم اما بدتر رفتارچاق کنندموتکرار میکردم و بعد بیشتر اعصابم بهم می‌ریخت ومثلا میخواستم ذهنم روبارفتارهای چاق کننده به چالش بکشم که ببینم تاچه حدتغییر کردم و این هم همش به نیازمندی من به لاغری برمیگرده چون من بهم گفته بودن که میتونم بچه داربشم اما این توذهنم بود که برای بچه دار شدن باید لاغربشم  ورفتارهام باید تغییرکنم ومدام رفتارهاموچک میکردم خوب تمرین میکردم خوب مینوشتم وتکرار ونوشته های بچه هارو می‌خوندم امادلیل استپ کردن ها م  فقط به خاطرنیازبه لاغری بود نیاز به رفتار لاغرکننده  تانتیجه بگیرم و این باعث می شدکه توذهنم این روش باروشهای قبلی فرقی نداشته باشه و چقدرعالی ونکته بینانه استادفایل هارو میگذارند و وقتی که نوشته ی دوستان رو میخونم  می بینم که واقعا چقدر طرز افکارمون شبیه به همه وبیشتر میخولم تواین سایت باشم و نوشته هارو بخونم انگارکه دارم بخش هایی اززندگی مودمومیخونم.باتشکرازشمادوستان همراه.،🙏🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ملکه عشق
          1400/10/23 22:16
          مدت عضویت: 1433 روز
          امتیاز کاربر: 10363 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 380 کلمه

          سلام و درود دوست نوری و پژوهشگرم 

          ما برای تجربه کردن روی زمین هستیم تمام یک حالت ها را باید تجربه کنیم به شناخت و درکش برسیم و به لطف رب العالمین (پرورش دهنده عالمین)درسمون را پاس کنیم …شاید تجربه این تولد آگاهانه ام راهگشای مسیر زندگیتون باشد …

          من درخواست منزلی که حق الهی ام بود را از خدا کرده بودم ….و مدتی داشتم روی لیاقت و قدرت و ظرفیت ذهنم کار می کردم و این حس را داشتم که خونه باید به سمت من بیاد و همه چیز خیلی خوب پیش میرفت و اما در نیمه راه گمراه شدم نفهمیدم چی شد یعنی خدا را وکیل قرار دادم و باور قلبی هم داشتم و دارم که حق الهی ام آماده است برای من اما هرروز می گفتم چی شد مگه من اشرف مخلوقات نیستم چرا فرمانم اجرا نمیشه ؟!و داشتم حرص می خوردم و در واقع محتاج خونه شده بودم و در این مرحله هر چی بلد بودم به کار گرفتم …تا بالاخره به عنایت یکدانه ام زنده شدم من می خواستم با رسیدن به خونه به شادی و آزادی و منیت و …برسم یعنی نیمه آخر راه غافل شده بودم …و انقدر نشونه پیدا می کردم که رها کن تو باید سوار ماشین باشی نه ماشین سوارت و خلاصه حرص و طمعی در وجودم نعره می زد که نمی شد کنترلش کنی   و راهکار کودک خشمگین درونم بود …

          کودک شدم وقتی ۴ساله بودم برام مهم نبود در چه خانه ای زندگی می کنم یا محله ما کجاست یا چه وسایلی داریم یا چه اندامی دارم !…من زیبا و شاد و متناسب و دوست داشتنی بودم که تنها سرپناهم خدا بود پولی نداشتم ولی هر اسباب بازی که می دیدم و می خواستم بهم داده می شد و همیشه خندان بودم هیچ مسئولیتی هم نداشتم هیچ کار اجباری هم نبود حااالم خوب بود.در مدتی که توجه به افکارم دارم .در مورد پیجم و لاغری و خونه این درس تکرار شده امیدوارم به لطف خداوند این درس را پاسش کرده باشم لاغری هم باید خودش اتفاق بیفته….امیدوارم پیام را به خوبی دریافت کنید  

          خدا شبان من است محتاج به هیچ کس و هیچ چیز نیستم 🍃🌸 

          سپاس از حسن توجهتون نسبت به دیدگاه و البته تجربه ای که از مسیر زندگیتون در اختیارم قرار دادین 

          همواره شاگرد ممتاز کائنات خداوند باشید 🦋✨

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار mzt.zahra.malakouti.ir
        1400/10/27 18:30
        مدت عضویت: 1629 روز
        امتیاز کاربر: 1610 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 23 کلمه

        سلام دوست عزیز متن فوق العاده‌ای بود و کلی از خوندنش لذت بردم احسنت قلم خیلی حوب و توانایی دارید موفق باشید 👏👏👏👏👏👏👏👏👏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ملکه عشق
          1400/10/28 16:04
          مدت عضویت: 1433 روز
          امتیاز کاربر: 10363 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 41 کلمه

          سلام و درود بر شما 

          سپاس از لطف و محبت شما دوست عزیز 

          خدا را بی نهایت بار شاکرم که در این فضای ایمن همنشین دوستان فرهیخته و آگاهی هستم🙏 

          همواره در مسیر مستقیم و هموار و پرنعمت الهی گام بردارید و موفق باشید💕✨💕✨💕

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار elham.farzaneh
      1400/09/13 10:11
      مدت عضویت: 1740 روز
      امتیاز کاربر: 253 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 85 کلمه

      نیاز یا احتیاج…

      توانمندی یا محتاج بودن…

      یادمه یه زمانایی بود که محتاج بودم؛ محتاج اینکه یک کیلو از وزنم کم بشه؛ البته پشت این فکر هم این بود که تو که نمی تونی لاغر باشی؛ تو که همیشه اوضاعت همینه… لاغری کجا بود آخه. تو خانوادگی چاقی…

      از اون روزها کلی گذشته؛ حالا خواسته من لاغریه؛ حالا خواسته من بهتر شدن کیفیت زندگی منه. حالا دارم خواسته هام رو مشخص می کنم…

      خدای مهربونم شکرت برای آگاهی های نابی که هر روز به سمت من روانه می کنی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/09/07 10:51
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 468 کلمه

      سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان همراه

      وقتی این فایل رو گوش دادم با خودم گفتم که چه فرقی داره که من چی میخام یا به چی نیاز دارم ؟ تا اینکه چندبارگوش دادم و متوجه یه نکته ظریفی شدم . 

      برای لاغرشدن من اوایل که وارد دوره شدم شدیدا نیاز داشتم لاغربشم چونکه اطرافیانم مرتب ازم ایراد میگرفتن و لباسهام برام مرتب تنگ تر میشد و کم کم داشت اعتمادبع نفسم رو پایین میاورد و ….

      ولی بعد ۶ ماه که مستمرا دوره رو دنبال میکنم متوجه شدم ناآگاهانه حس نیازم ازبین رفت و به حس خواستن تبدیل شد .

      چون که من بار اول نیاز داشتم برای لاغرشدن و نیاز یعنی اینکه میخام ولی نمیتونم چرا فکرمیکردم نمیتونم لاغربشم .

      چونکه اون رو با مسایل بیرونی گره زده بودم .

      اینکه من چی جوری لاغربشم وقتی نمیتونم کمتر بخورم .

      اینکه چی جوری لاغربشم وقتی کم تحرکم و میخام تحرک داشته باشم زانوهام به شدت درد میگیره.

      اینکه من چی جوری لاغربشم وقتی کارم پشت میزنشینی ونمیخام کارمو عوض کنم .

      اینکه من چی جوری لاغربشم وقتی چاقیم ارثیه و …..

      ولی بعد مدتی که وارد دوره شدم و متوجه شدم که چاقی رو من آموختم و چاق شدم با باورهای مخرب . پس باید لاغری رو هم بیاموزم تا لاغربشم .

      پس چاقی ربطی به مسایل بیرونی مثل خوردن و ارثی و … نداره . 

      چون من بار اول چاقیم رو به این مسایل بیرونی یا باورمخرب  ربط دادم  و خودم رو عاجز وناتوان در تغییر این عوامل میدونستم همش حسرت لاغری رو میخوردم و به شدت نیاز داشتم . پس نیاز یعنی باور مخرب داشتن یا هدفی رو به عوامل بیرونی گره زدن . 

      بعد اینکه مدتی در دوره هستم و روی باورهام کارکردم اتوماتیک وار حس نیازم از بین رفت وتبدیل شد به خواستم .

      چون در حس نیاز اصلا امید نداشتم بتونم لاغری ماندگار داشته باشم .

      اما در حس خواستن من انتظارم لاغری هست و اگه خلافش اتفاق بیافته برام عجیبه .

      به طوریکه اشتیاقم آنقدر زیاده که در دوران که کرونا گرفتم وفکر مرگ میافتاد تو سرم ومیخاست منو منصرف کنه که حالا تناسب رو میخای چی کار . ولی من دوست داشتم که مسیرم رو ادامه بدم و مرتب فایل رو گوش میدادم و در ذهنم تصور میکردم . اگرچه نمیتونستم تمرین رو بنویسم .😄

      والان هم مرتب لباسهام گشاد میشه و خیلی خوشحالم . 

      به نظرمن با تغییر باورها کم کم حس نیاز  تبدیل میشه به حس خواستن  و کم کم میشه انتظار بعدشم میرسی . ولذتشو میبری.

      استاد جان خیلی ازتون سپاسگذارم که اینهمه آگاهی های ناب دراختیارمون میزاری تا زندگی که دوست داریم برای خودمان خلق کنیم 

       من خیلی وقته میخام ماشین بخرم ولی نتونستم چون درذهنم احساس نیاز شدیدی بهش دارم طوری که اطرافیان هم بهم مرتب میگن که بخر . برات لازمه .

      تصمیم دارم این حس نیازم رو هم به حس خواستن تبدیل کنم .تا تجربه داشتن این وسیله رفاهی رو داشته باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/08/02 06:16
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 28872 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 144 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان گرامی

      استاد عزیز قبل از نوشتن دیدگاه خواستم لطفا جمله آخر اولین پاراگراف را چک کنید 

      چقدر عالی تفاوت بین خواستن و نیاز داشتن توضیح داده شد و راهکارهایی برای تغییر نیاز به خواسته داده شد

      واقعا احساس نیاز به لاغر شدن به ما استرس میدهد و در تمام اوقات خودمان را چک میکنیم که آیا پیشرفتی داشته ایم یا نه

      به نظر من این دو چیز را به ذهن ما میگوید

      یکی اینکه ما به این روش اطمینان نداریم و نگران این هستیم که شاید نتیجه نگیریم

      و دیگر اینکه توجه ما را به چاقی معطوف میکند که در هر دو حال کار برای ما سخت میشود 

      این برخلاف عقیده لاغری آسانترین کار دنیاست میباشد

      ما باید همیشه خودمان را محک بزنیم که آیا با این عقیده همسو هستیم یا نه و این نشان دهنده بودن در مسیر و یا خارج شدن از آن میتواند باشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/07/29 15:18
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14898 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 185 کلمه

      بنام خدا سلام دوستان و استاد عطار 

      من دوست دارم لاغر بشم و یا اینکه من نیاز دارم لاغر شوم این دو جمله تا به امروز که من خودم فایل را گوش نکرده بودم فکر می کردم هر دو یک معنی و مفهوم دارن اما امروز با شنیدن این فایل متوجه این تفاوت شدم که جمله ی اول مارا به هر خواسته ای داریم میتونه برسونه ولی جمله ی دوم تا بی نهایت ما را از خواسته هامون که یکیش لاغری است دور میکنه .

      وقتی دوست داریم لاغر شویم یعنی اینکه من خودم خوبم دارم زندگیمو میکنم دوست دارم لاغری را هم تجربه کنم حالا شد ،شد نشد هم من زندگیمو میکنم اما اگر بگیم که نیازه من لاغر بشم یا نیاز دارم لاغر بشم هرگز لاغر نمیشیم و یا خواسته ای دیگه داشته باشیم به اون خواسته نمیرسیم چون وقتی بگیم نیاز یعنی کم یه چیزی دور از دسترس و ما با این کار داریم چاقی را قویتر میکنیم در ذهن خود و به لاغری نمیرسیم .

      ومن،در این،اینو یاد گرفتم که من دوست دارم لاغر بشم و آن را هم در زندگی تجربه کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/07/25 18:50
      مدت عضویت: 1855 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,205 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم 

      من هم واقعا از درک این قوانین  ثابت جهان در تمام جنبه ها و حتی در لاغری لذت میبرم که خواستم لاغری هست یا نیاز دارم که لاغر بشم ؟؟ خیلی وقتها خواستم هست که لاغر بشم  اما یه جاهایی هم هست که نیاز دارم به لاغری ولی میدونم به این شکل لاغری به سمت من  نمیاد و این جا هست که  باید حواسم رو بدم از مسیر خارج نشم و حالم رو بد نکنم  چون اگر به لاغری نیاز داشته باشم  لاغر نمیشم منم جز افرادی هستم که  چون مدتها هست در سایتم پس هر روز قدم برمیدارم و سعی و مشارکت در انجام تمرینات دارم  و  نتیجه هم به مقدار زیادی گرفتم  و الانم اندام بدی ندارم اما بازم میخوام  تمرینات رو انجام بدم که لاغری رو بهتر یاد بگیریم و در واقع روی خودم کار کردم که  خودم رو محتاج و نیازمند به لاغری نشون نمیدم البته این مهارت رو در اثر تمرین کردن و مدتها در سایت  بودن تا حدودی تونستم کسب کنم .

      من وقتی نیاز دارم به لاغری در واقع باور دارم که نمیتونم لاغر بشم من در این مورد خیلی بهتر شدم چون قبلا وقتی فرد لاغری رو میدیم حسرت میخوروم و به خودم و به اون شخص بارها میگفتم خوش به حالت که لاغری  طوری که انگار خودم توانایی لاغر شدن رو ندارم و من نمیتونم و من محتاج لاعری هستم  اما حالا چون مدتها هست در سایت هستم هر وقت فرد متناسبی رو میبینم تحسینش میکنم و میگم چه خوب اگر این شخص تونسته پس منم میتونم مثل همون دوست شگفتی ساز که دیروز عکسش منتشر شد و بسیار لاغر و جمع و جور شده بودن من اصلا حسادت نکردم و یا خودم رو ناتوان ندیدم و گفتم منم  میتونم به زودی به این جسم برسم ته تهش  به خودم گفتم خوب اگر اون چند لقمه ی اضافی رو که  در هر   وعده به زور میخورم  رو دیگه نخورم و افکار مثبت تری داشته باشم و ترس از هیچ مواد غذایی رو  نداشته باشم منم سریع به وزن دلخواهم میرسم و اصلا باور ناتوانی  در لاغری ندارم فقط یه صدایی بهم گفت بهتر به اموزشها عمل کن تا تو هم زودتر شگفتی ساز بشی و منم با دیدن دوست عزیزم بیشتر انگیزه  گرفتم که بهتر رفتار کنم و فکر کنم تا زودتر به نتیجه ی دلخواهم برسم ..

      منم حقیقتا  همچین فکرهایی داشتم  که ای کاش زودتر لاغر بشم که خوشتیپ تر بشم از فلانی لاغر تر بشم  همه بگن عجب اندام ظریف و زیبایی و … اما خیلی وقت هست یاد گرفتم که به خاطر هیچ کس لاغر نشم مگه چه تاثیری دررزندگی شخص  دیگه میزاره تمام اون تناسب به خودم برمیگرده از سبکیش،و آزادیش و حال روحی خوبش و حال جسمی عالیش و لباسهای رنگی پوشیدنش و هر چیز دیگه که  بگی برای خود خودم هست و دیگه کمتر اون افکار رو مرور میکنم اما شاید هنوزم  ممکنه  گاهی  از این افکار داشته باشم که میخوام لاعر بشم تا فلان جا بدرخشم تا فلان شخص تعربفم بده تا …و اینها همون نیاز داشتن به لاغری  هست و کار رو برای من سخت میکنه .

      من  لاغری  رو فقط باید به صورت یه خواسته ی در ذهنم داشته باشم که خیلی طبیعی و راحت به دستش میارم و  من بارها  به خودم میگم بدون هیچ سختی و محدودیت و اراده ی خاصی لاغری رو به دست میارم خیلی راحت ، خیلی راحت من به دستش میارم همانطور که خیلی راحت   نفس میکشم نه از ترس نبودن هوا  من بیشتر نفس نمیکشم نه از ترس اینکه چون خستم و یا مریضم و یا .. من بیشتر نفس نمیکشم خیلی راحت دارم این نیازم رو جواب میدم و در واقع در بدنم اتوماتیک داره اجرا میشه باید نیاز خوردنم هم خیلی راحت باید  جواب داده بشه بدون هیچ ترس و نگرانی و زیاده روی و دررواقع اتوماتیک  باید انجام بشه  و بدون هیچ اراده ی خاصی در من به وجود بیاد و من خیلی وقته  دیگه محتاج لاعری نیستم و التماس به لاغری نمیکنم که در بدن من به وجود بیاد از کجا میگم ؟چون با خودم اوکی هستم و راحت هستم و دارم زندگی میکنم و لذت میبرم حالا اگر به لاغری بیشتر هم رسیدم که چه بهتر بیشتر از خودم و زندگیم لذت میبرم پس نیاز به لاغر شدن ندارم چون خدا رو شکر خیلی وضعیت جسمی بدی رو  که ندارم ته تهش شاید ۶ کیلو دیگه باید کم کنم (شاید دقیق نمیدونم شایدم کمتر )  پس بارها میگم من الان انسان کاملی هستم و از زندگی و از خودم  رضایت دارم و حالا دوست دادم تا اخر این صد گام یه تجربه ی جدیدتری داشته باشم حالا شد که  شد اگر هم نشد که نشد   مهم نیست (اما اینقدر باور کردم که  از این طریق میتونم لاعر بشم  که حتی با این جمله هم که بالا گفتم نشد هم نشد  مقاومت دارم که چرا نشه ؟؟اخه طبق این اموزشها هر کس در مسیر آموزشها  باشه به مرور متناسبترمیشه   چون  بهتر رفتار و فکر میکنه و در نهایت جسم بهتری هم  خواهد داشت و لذت بیشتری از خودم خواهم برد )اخه اینها قانونن و هرکس طبق قانون عمل کنه حتما نتیجه میگیره و عیر از این نیست پس من لاغر میشم و انتظارم از خودم لاغری هست حالا عجله ندارم ولی مطمعنم که لاغری به من هدیه داده میشه و در نهایت در زمان درستش به من داده میشه .

      من نیازمند لاغر شدن نیستم شد شد و نشد هم نشد ( بازم با این جمله مقاومت دارم ) من که دارم زندگی میکنم و از خودم لذت میبرم و از جسمم لذت میبرم حالا لاغرتر بشم تجربه ی بهتزی خواهم داشت و برای همین من در این مسیر هستم و احساس قدرت و توانایی دارم که میتونم لاغر بشم و احساس توانمندی دارم در حل کردن مساله ی چاقی،در جسم خودم و این  قضیه رو که تونستم حل کنم به بقیه مشکلاتم هم عالی رسیدگی میکنم و فردی موفق تر خواهم شد .

      در باور  الان من این هست که لاعر شدن  به فراونی و زیاد  در اطراف من وجود داره این همه آدم لاغر در اطراف من هستن که خیلی راحت و ساده متناسب هستن حالا منم  میخوام یکی مثل اونها باشم و این که  چیز سختی نیست من میخوام مثل دخترم لاغر و زیبا اندام  لاغر  باشم و یا مثل خواهر خودم که بسیار ظریف و جمع و جور هست  لاغر باشم  یا مثل دوستم که بسیار لاغر و زیبا هست  لاغر بشم و  تمام این افراد لاغر در محدودیت و سختی نیستن و بدون هیچ رژیم و ورزشی لاغرن و   منم میخوام  لاغر بشم و این اصلا کار سختی نیست فقط کافیه لاعری رو یاد بگیریم و به جسم خودم و معده ی خودم احترام بزارم و درست رفتار کنم اخه این جسم من فوق العاده ارزشمند هست  چون این  جسم من محل سکونت خدا هست و خدا در اون حضور داره پس مواظبش هستم و بهتر باهاش رفتار میکنم تا همیشه شاد و  سلامت  و متناسب باشم  پس هیچ کمبودی در کار  نیست .

      چه اهمیتی داره من لاغر بشم اما فردا بمیرم پس ارزش نداره مهم زنده بودن من هست و من  باید از زندگیم و زنده بودنم لذت ببرم و حالم رو خوب کنم و قدر دان هر لحظه از عمرم باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/05/24 09:57
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,059 کلمه

      سلام🙂

      یه چند وقتی هست که فکرم درگیر اینه که من که دارم اینهمه روی ذهنم کار میکنم برای رشد و پیشرفت کسب و کارم پس چرا درجا میزنم یا عقب میرم (البته در نظر خودم اینطوره که میزان رشد و موفقیت من با میزان سعی و تلاش من برای کار کردن روی موضوعات ذهنی همخوانی نداره)و حتی درگیر شدم با این فکر که اینهمه افراد دور و بر محل کار من هستن با شغلهای مختلف که احتمالا هیچ اسمی از قانون جذب و موضوعات ذهنی نشنیدن ولی کارشون خیلی هم پر رونقه ولی مال من که اینطور نیست و شاید بارها به نظرم رسیده که منم تمام این موضوعات رو ول کنم و برگردم به عادتها و زندگی قبل از آشنایی با این قوانین …

      چون وقتی شما در این آموزه ها یاد میگیرید که مسئولیت تمام و کمال آنچه در زندگی دارین تجربه میکنید رو به عهده بگیرید و از فرافکنی دست بردارید و مسائل رو به گردن اقتصاد و سیاست و تورم و‌… نندازین و شروع میکنین کار کردن روی خودتون و واقعا هم یه نتایجی رو میبینید ولی یه زمانی هم میرسه مثل الان من که به نظر خودتون خیلی هم خوب دارین روی موضوعات موفقیت و ثروت و لاغری کار میکنین ولی نتیجه اصلا با تلاش شما همخوانی نداره و اینجا اتفاقا هی از خودتون میپرسین چرا ؟؟؟؟پس چرا نتیجه نمیده؟؟؟؟؟من که دیگه همه تلاشم رو دارم میکنم؟؟؟؟؟ و ناخودآگاه مقصر رو خودتون میدونین چون بارها شنیدین که مسئولش خودت هستی و جالبه دیگه اون باورهای قبلی رو که بقیه دارن که شرایط همه خوب نیست و به خاطر کرونا و تحریم و تورم و سیاست و… رو هم باور نداری و با خودت میگی این حرفا دیگه مال من نیست من دیگه اینها رو قبول ندارم چون من دارم روی خودم کار میکنم و اوضاع باااااااید برای من متفاوت از بقیه میبود…ولی چرا نیست؟؟؟؟ چرا فلانی که خیلی کمتر برای خودش وقت میذاره بهتر داره نتیجه میگیره؟؟؟؟ چرا فلانی که همیشه داره اخبار منفی رو میشنوه بهتر درامد داره؟؟؟؟ چرا فلانی …..‌و از این دست حرفهای ذهن منفی باف

      یعنی وقتی روی خودت کار نمیکنی یه حرفایی رو از این ذهنت (به تعبیر قرآن شیطان)میشنوی و فرافکنی میکنی ولی وقتی هم روی خودت کار میکنی و نتیجه دلخواه نیست هم باز یه مدل دیگه ازش میشنوی!!!!!!!!

      وقتی  این فایل رو گوش دادم موضوع خیلی برام واضح شد با اینکه بار سوم هست که این فایل رو میشنوم ولی باز هم فراموش کرده بودم که چرا رسیدن به بعضی خواسته ها اینقدر راحته بعضیهاش اینقدر سخته…؟؟؟؟!!!!

      باور کنید نوشتن درباره دیدگاه خووم هم چندان کار راحتی نبود ولی میدونستم باید این کار رو انجام بدم تا محتویات ذهن خودم رو بهتر کشف کنم همون موضوعاتی که مدتهاست باهاش درگیرم….

      همین دیشب اتفاقا وقتی همسرم گفتن فردا غذای نذری برامون میارن گفتم اتفاقا چند شب پیش هوس غذای نذری کرده بودم و برام جای سوال بود که چقدر راحت اجابت شده….

      در موضوع ثروت من چندین ساله که دارم برای هدف ثروتمند شدن ردی خودم کار میکنم ولی نتیجه اصلا با تلاش ذهنی من(به نظر خودم)همخوانی نداره و ته ذهنم خودم رو آدم موفقی نمیدونستم و واقعا بابتش ناراحتم و انگار یه جورایی دارم التماس خدا رو میکنم که کسب و کارم رو رونق بده و من رو ثروتمند و موفق کنه….

      در موضوع چاقی هم هنوز درگیرم و همیشه میخوام کا روند لاغر شدنم سرعت بیشتری داشته باشه و دوس دارم کسی که مدتی هست منو ندیده بهم بگه لاغر تر شدی انگار ولی این اتفاق نمی افته و من درگیر منفی بافم میشم یه مدت هرچند کوتاه…

      حتی یه بار میخواستم به شما پیام بدم که چرا ما خودمون احساس لاغری میکنیم ولی کسی بهمون چیزی نمیگه؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟این احساس توهمه یا بقیه متوجه تغییرات ظریف ما نیستن؟؟؟؟؟ 

      امروز فهمیدم که هم در موضوع لاغری و هم در موضوع ثروت من یه ترمز و یه مانع ساختم در ذهنم و اونم نیاز داشتنه…نیاز داشتن به لاغری و نیاز داشتن به موفقیت و ثروت….

      در واقع من با کار کردن روی ذهنم انتظارم رو از موفقیت و لاغری تبدیل به منتظر بودن برای لاغری و ثروت کرده بودم  این موضوع خیلی ظریفه …. من با کارکردن روی ذهنم منتظر موفقیت در لاغری و ثروت بودم ولی همین موضوع با ایجاد مانع عجله کردن و نیاز داشتن باعث به تاخیر افتادن اجابت خواسته من میشد ….

      بارها به این جمله شما فکر کردم”شد شد نشد هم نشد”

      و متوجه شدم که من اصلا نمیتونم به این نشدن فکر کنم به زور هم شده میخوام بدستش بیارم چون خودم رو لایقش میدونم چون استعداد و تواناییش رو در خودم میبینم چون برای زمان خودم ارزش قائلم و برای کار کردن روی موضوعات ذهنی وقت میذارم چون بارها به خودم گفتم “اگه من نه پس کی؟؟؟؟؟؟” 

      حالا درک میکنم که اتفاقا باعث شدم احساس بد در خودم به وجود بیارم با مقصر دونستن خودم ،با لذت نبردن از آنچه که هستم، از افتخار نکردن به آنچه تاکنون بدست اورده ام، با نبودنم در لحظه حال ،با نیاز مند بودن به نتیجه و دستاورد …. و همین خودش باعث شده مانع بشم در برابر جاری شدن لاغری و موفقیت در جسمم و در زندگیم ….

      البته که این اصلا اشکالی نداره که ما اینهمه خواسته های نامحدود داریم چون ما از منبع نامحدود اومدیم و محدودیت در ما جایی نداره ولی همین حواستنهای نامحدود باعث شده از هدف اصلی بودن در این دنیا که لذت بردن هست غافل بشیم ….. همواره میخوایم بدست بیاریم و راضی نیستیم از خودمون و نتایج زندگیمون….و این یعنی ساکن لحظه حال نیستیم لحظه ای که در اون در آرامش و لذت هستیم و همواره با فکر کردن به گذشته و آینده از اون فرار میکنیم ما داریم از خودمون فرار میکنیم از لحظات و ثانیه ها داریم فرار میکنیم همیشه میخوایم این لحظه بگذره چون لحظه بعدی رو بهتر میدونیم در صورتیکه تا از این لحظخ لدت نبریم لحظه بعدی هم همین خواهد بود….

      ممنون از آگاهی نابی که در اختیار ما گذاشتین …

      با اینکه نوشتن و اعتراف به این مانع ابتدا کار مشکلی به نظر میرسید ولی الان که با کنکاش ذهن خودم این مانع رو کشف کردم خیلی آروم و خوشحالم چون مدتها بود که ذهنم درگیر این سوال بود که پس چرا نتیجه نمیگیرم؟؟؟؟ 

      برای منکه همیشه ظاهر موفق خودم رو حفظ کردم اعتراف کردن به این حرفها کار چندان راحتی نبود ولی همین هم یه پیشرفته و یه مرحله از تکامل هست که بپذیرم که کامل نیستم و در مرحله ای از رشد و خودشناسی هستم…🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/05/24 07:18
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 172 کلمه

      درود بر شما ،وقت بخیر 

      این قسمت از حرفای الهام عزیز خیلی مورد توجهم قرار گرفت .آفرین خیلی قشنگ نوشتی :

      چرا ناراحتی چرا فقط به لاغری چسبیدی

      نه تو به چاقی چسبیدی

      چاقیتو رها کن، بهش گیر نده، باهاش دوست شو تا یقه تو رو ول کنه.

      تا زمانی که به چاقی بچسبی و محتاج لاغر شدن باشی چاقی یقه تو ول نمیکنه اینو تو مغزت فرو کن.

      یادت نره زندگی تو بکن این همه سال چاق بودی دوسال سه سال چهار سال هم روش به تغییراتت توجه کن اونها رو تو ذهنت بزرگ بکن موفقیت هاتو جشن بگیر نزار شیطان ذهنت تو رو از مسیر قشنگی که توش هستی خارج کنه ونا امیدت کنه از راه به درت کنه تو رو ناراحت کنه.

      خوب زندگی کن محتاج لاغر شدن نباش، وابسته به لاغری نباش، حسرت لاغری نداشته باش ذهنتو آرام کن به ذهنت سکوت یاد بده. آرام باشی چاقی بساط شو جمع میکنه خودش میره. فقط آرام باش فکرهای بیخودو رها کن .”🥇🥇🥇

      با آرزوی سلامتی و متناسب شدن برای خودم و تمام دوستانم در این مسیر .🎀

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamkhazaie0000@gmail.com
      1400/05/09 09:22
      مدت عضویت: 1413 روز
      امتیاز کاربر: 458 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب استاد عزیزم و دوستان همراه گام ۶۰ محتاج لاغر شدن نباشید .شما دوست دارید لاغر بشید یا نیاز دارید لاغر بشید والله من از اون دسته ام ک نیاز دارم لاغر بشم چرا ک دیگه خسته شدم از بس بهم میگن دوباره چاق تر شدی هر دفعه ی عالمه لباس ک تنگ شده رو دستم میمونه دوست دارم بهترین لباس ها رو بپوشم ی کم سایز پام کوچیک تر بشه وووو وهزارتا دلیل دیگه اما مث اینکه این طوری نمیشه من باید لاغر شدن رو دوست داشته باشم بهش نیازمند نباشم تمرین انجام دادن جزئی از زندگیم بشه راحتش کنم برا خودم و ذهنم چرا ک نیازمند بودن با دوست داشتن فرمول های متفاوتی ثبت میکنه در ذهن ما ک نیازمند بودن از فقر میاد یعنی نیست من محتاج ب چیزی هستم ک نیست ولی دوست داشتن باید ب خودم بگم دوست دارم متناسب شدن رو هم امتحان کنم شد ،شد نشدم نشد مهم اینه ک زنده ام و دادم زندگی میکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار shahrbanou1346
        1400/05/25 00:56
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 112 کلمه

           سلام دوست خوبم مریم ،

        عزیزم متنت قشنگ  بود ، حسن ختام این درس می تونه این باشه :

        شد،شد   نشد،نشد،    ولش کن .

        یاد یکی از ترانه های قشنگ سوسن خدابیامرز افتادم .😀

        یعنی ما باید اینقدر با بی خیالی و حال خوب بریم جلو و خودمونو بزنیم به در بی خیالی و شادی  در عین حالی که  تمرینهارو مرتب و خوب و صحیح انجام می دیم ،

        مشتاقانه و با عشق جلو می ریم چون به دنبال اینیم که با متناسب شدن به حس و حال  خوبتر از امروزمون برسیم .به یک‌جسم باحالتر و روفرمتر .از موقعیت اکنون هم لذت کافی ببریم و لحظه حالو قربانی یه دستاوردی در آینده نکنیم .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/05/09 08:44
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 650 کلمه

          سلام و عرض ادب محظر استاد گرامی و دوستان همراه ،

      هر روزی که‌میگذره  به این اطمینان می رسم که مهمترین  و اصلی ترین عامل در موفقیت ما در شروع لاغری و کاهش وزن در این‌ مسیر ،اینه که به اطمینان برسیم .اطمینان از اینکه مسیرمون درسته و هر روز با یادگیری و آموزش اصول ذهنی لاغر شدن ،داریم گام به گام به مقصد ،می رسیم .

      از خودم می پرسم : آیا تونستی مثل کسی باشی که  می خواد  مثلا ازتهران به مقصد شیراز مسافرت کنه .به هر دلیلی بخواد به اون شهر بره چون اطمینان داره راننده بخوبی به مسیر آگاهه و قبلا هم این مسیرو رفته و به شیراز رسیده ،پس راهو بلده .پس با یک‌حالتی از اطمینان سوار وسیله نقلیه ای میشه که می دونه همچین راننده ای داره .

      آیا این آدم که با این اطمینان داره در جاده تهران شیراز حرکت می کنه ،آیا اصلا استرسی داره یا نگرانه  یا هر بار با ترس و نگرانی به تابلوها و علایم‌دقت می کنه  ببینه راهو دارن درست میرن یا نه ؟ 

      خوب معلومه که نه .چون هم راننده آگاه و بلدیه هم ماشینی که توش نشسته راحته ،آب و غذا و میوه هم که همراهشونه ،هر جا خسته بشن متوقف میشن ،غذایی می خورن ،استراحتی می کنن و راه میفتن  با یک دل و فکر و ذهن آرام و پر از اطمینان که بالاخره دیر یا زود به شیراز می رسن .تازه هر تابلویی هم که می بینن خوشحالتر میشن که‌هم راهو دارن درست میرن و هم دارن نزدیکتر میشن .

      به خودم میگم آیا تو مثل این مسافر که‌ مثال زدیم  در این‌مسیری که هستی ،آرامش و اطمینان داری که‌لاغر میشی یا نه ؟ 

      اگر اطمینان و آرامش نداری  پس داری اشتباه میری .و به مقصدت نمی رسی  .چرا نمی رسم  ؟  اگر مسافر تهران ،شیراز  شک کنه به اینکه راننده  داره درست میره یا نه و دچار ترس و استرس بشه آیا تاثیری در نرسیدن داره ؟ در جواب میگم نه تاثیری نداره  چون مسیر تهران ،شیراز فیزیکیه نه ذهنی  .مسافر ،اگر بترسه و شک کنه و دچار استرس و اضطراب از نرسیدن بشه در عوض راننده که  مهارت داره و راهو یا قبلا رفته و بلده و می دونه از کجاها بره یا اینکه  با جی پی اس داره میره و کوچکترین  شکی به رسیدن به مقصد نداره  و بالاخره  با وجود شک و تردید و ترس مسافر اون راننده ماشین و مسافر  رو سالم به مقصد می رسونه .

      اما در مسیر لاغری با ذهن ،اوضاع خیلی فرق می کنه ،در این مسیر راننده خودمم ، نقشه مسیر را از کسی  گرفتم که این راهو رفته و به مقصد تناسب اندام رسیده خودش از کسی نقشه راهو نگرفته بود با آزمون و خطا ولی با ایمان به پیروزی جلو رفته ،راهو پیدا کرده  ،نقشه اشو کامل کشیده داده دست‌من گفته از این راه برو ،حتی گفته در کجا به چه علایمی می رسی .اگر من طبق همین نقشه جلو برم  و شک نکنم و دچار استرس نشم حتما به تناسب اندام دلخواهم می رسم .فرق این‌مسیر با مسیر تهران سیراز اینه که  این مسیر باید ذهنی طی بشه ولی اون مسیر فیزیکیه .

      من در این‌مسیر خودم تنهام ،راننده خودمم و اینکه با چه افکاری و رفتاری دارم‌جلو  میرم مهمه .جی پی اس منم احساسمه  اگر  آرام و شاد باشم و هیچگونه‌ احساس فشار و سختی و رنج و شک و تردید و ترس و اضطراب نداشته باشم و فقط استمرار داشته باشم و از مسیری که میرم لذت ببرم و عجله نکنم و درست طبق دستور و نقشه عمل و رفتار کنم  قطعا لاغری و تناسب رو تجربه خواهم کرد .

      پس من باید روی اطمینانم در این‌مسیر  خیلی کار کنم این اطمینانه که‌منو در این‌مسیر شاد و مصمم نگه می داره و دیر یا زود به مقصد می رسونه .و اطمینان داشتن یعنی احساس درست و خوب داشتن .احساس حرف اول و آخرو در این مسیر می زنه .

      پس پیش به سوی احساس خوب و عالی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/05/08 18:10
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

         سلام وقت بخیر .

      موضوع این‌جلسه :

      تفاوت آدمایی که محتاج به لاغرین با اونایی که  عاشق لاغرین 

      که با طرح دو سوال و پاسخ به اونها این مسیله ارو روشن می کنیم .🍁🍀

      ____________________________

      سوال اول :🔮

      آدمایی که دوستدار لاغرین چه خصوصیات فکری و رفتاری دارند ؟

      دوست داشتن اشتیاق ایجاد می کند، انگیزه بوجود می آورد، احساس خوب به ارمغان می آورد و سبب می شود تصاویر آرامش بخشی در ذهن ما ایجاد شود.🍁🍀

      فردی که دوست دارد لاغر شود و در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کند هر روز به اشتیاق یادگیری و برداشتن یک گام دیگر روز خود را شروع می کند.🍁🍀

      او سعی می کند از آنچه موجب آزار و پریشانی افکارش می شود دور باشد و اوقات خود را صرف یادگیری و عمل به آموزش های لاغری با ذهن کند.🍁🍀

      فردی که دوست دارد لاغر شود گرچه چاق است اما به اشتیاق متناسب شدن، به ذوق اینکه بعد از مدت ها تلاش برای لاغر شدن از مسیرهای اشتباه اکنون در مسیری صحیح قرار گرفته است، رنج و سختی چاقی را نادیده می گیرد.🍁🍀

      او به امید خلق رویای لاغری و تجربه شرایطی کاملا متفاوت زندگی را ادامه می دهد.🍁🍀

      سوال دوم :  

      انسانی که محتاج لاغریه چه خصوصیات  فکری رفتاری دارد ؟ 

       فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس نگرانی می کند که آیا لاغر می شود یا نه.؟🍁🍀

      او هر روز خود را با دقت زیر نظر می گیرد تا مطمئن شود که آیا در حال لاغر شدن است یا نه.؟🍁🍀 

      فردی که محتاج لاغر شدن باشد نیاز دارد تا به هر شکل ممکن مقداری لاغر شود تا بتواند مقداری از مشکلات چاقی را با آن مقدار لاغر شدن رفع کند.🍁🍀

      محتاج بودن همراه با احساس ترس، نگرانی و اضطراب است اما دوست داشتن همراه با احساس خوب، اطمینان و انگیزه است.

      اینکه دوست داشته باشیم لاغر شویم یا محتاج لاغر شدن هستیم نتایج بسیار متفاوتی ایجاد می کند.🍁🍀

      از الهام  عزیز  خیلی سپاسگزاریم که حرفای صادقانه خودشو با ما به اشتراک گذاشته است .  لذت بردم .

      با تشکر 🍁🍀

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار FARIDEH. T
      1400/04/20 20:07
      مدت عضویت: 1466 روز
      امتیاز کاربر: 4983 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 641 کلمه

      بانام خدا ودرود با استاد گرامی ودوستان گرامی ،  

      چه تفاوتی است میان دوست داشتن ونیاز داشتن؟

      تفاوت در اثر گذاری فرمول های ذهنی ومحتویات ذهن  ناخودآگاه و واکنش احساسی است.

      همانطور که آموختیم فرمانده بدن ما ذهن ناخودآگاه  می باشد که در کل زندگی ما تعیین کننده است. مهم است که در افکار ما چی می گذرد ودر ذهن ناخودآگاه  ما چه چیزی ثبت شده ،واگر آگاهانه رفتار کنیم با همسو وهماهنگ کردن این دو قسمت ،مسیر به هدف رسیدن کوتاه تر ولذت بخش تر می شود .

      آنچه که مسلم است دوست داشتن اشتیاق وانگیزه را درما بیشتر می کند وسبب می شود که احساس  خوبی به ما دست بدهد.

      اما نیاز داشتن درما ایجاد نگرانی وپریشانی می کند وسبب می شود که احساس کمبود بکنیم.

      من چون به شخصه دوست دارم لاغر  باشم سعی می کنم در مسیر لاغری  حرکت کنم وهرروز با اشتیاق بیشتری یاد بگیرم وروزم را با برداشتن یک گام دیگر شروع کنم.و همین باعث می شود که از هرچه نگرانی وپریشانی فاصله بگیرم واوقات خودم را صرف یادگیری وعمل به آموزش‌های ذهنی کنم.

      چون نه تنها  در موضوع لاغری  بلکه در تمام موضوعات دیگر زندگی می توانم به خوبی از این تکنیک وقانون بهره ببرم.

      بطور مثال کسی که چک دارد وباید وصول کند نیاز به پول دارد وهمیشه نگران این کمبود پول هست وچون نیاز به پول دارد ،احساس نگرانی می کند واغلب نتیجه خوبی هم نمی گیرد.

      کسی که نیاز به روابط خوب دارد همیشه نگران  است، واز ترس جدایی پریشان حال است و نتیجه خوبی هم نمی گیرد

      کسی که محتاج لاغری  است خودرا زیر نظر می گیرد تا مطمئن  شود که آیا لاغر  می شود یانه؟ وهمیشه احساس نگرانی می کند ونیاز دارد که مقداری از مشکلات چاقی خودرا برطرف کند.

      ما در زندگیمون به یکسری از خواسته ها رسیدیم وبه بعضی ها نه ، علتش این بوده که بعضی از کلمات شبیه هم هستند ولی تاثیر آن در ذهن ناخودآگاه  متفاوت است. 

      طبق تجربه ای که در طول زندگیم دارم ،هرموقع که دوست داشتم چیزی را به دست بیارم وفقط دوست داشتم به آن رسیدم ویک جورایی فقط با آن موضوع زندگی می کردم بهش رسیدم ،

      یادمه در سفر آخری که به فرزندانم سر زده بودم ،وقتی مشغول خرید بودم ،،خوب مجبور بودم که در حال تبدیل کردن تومان به یورو در ذهنم حساب کتاب کنم وخوب بعضی چیزها گران تمام می شد برای من واز خریدش منصرف می شدم ،یکبار گفتم چه خوب بود من تو اروپا زندگی می  کردم وکاری داشتم ویورو در می آوردم ودیگه مجبور نبودم آنقدر معادلات در ذهنم انجام بدم وبه راحتی خرید می کردم واین وگفتم وگذاشتم ، باور کنید یک آن از فکرم گذشت ولی باز درآن لحظه با یک احساس لذتی این حرفو با خودم گفتم باور کنید به سال نرسید که من با اینکه هیچ تصمیمی نداشتم که مهاجرت کنم ،مهاجرت کردم وبعداز مدتی که گذشت کار خیلی عالی پیدا کردم وبعدش به راحتی بایورو اکنون خرید می کنم، 

      دو ستان واقعا خیلی مهمه که با چه حسی آرزو کنید و ایمان داشته باشید که همون احساس خوب به شما جواب می ده وشمارا به خواسته هاتون می رسونه ،منظور من از گفتن تجربه های زندگیم فقط این است که بگم من به این باورها رسیدم.

      درمورد لاغری  وتناسب اندام هم به همین صورت است ،که ما چقدر نسبت به داشتن اندام خوب اشتیاق وعلاقه داشته باشیم ودرکمال آرامش وآسایش باشیم ،عجله نکنیم ،دست از برانداز کردن خود برداریم،بهخودمان در هر شرایطی که هستیم لبخند بزنیم ولذت ببریم ، من سعی می کنم که با خودم روزانه این نجواهارا تکرار می کنم. من خیلی خوشحالم که در مدار لاغر   هستم ،خدایا شکرت 

      من  خیلی خوشحالم که روز به روز جوانتر وچابکتر می شوم خدایا شکرت

      من خیلی خوشحالم که  در مدار پول وثروت هستم ،خدایا شکرت

      من خیلی خوشحالم که همسری عالی وفرزندان عالی دارم ،خدایا شکرت

      من خیلی خوشحالم که استادی بی نظیر ودوستان خیلی خوبی دارم ،خدایا شکرت

      با آرزوی بهترینها برای شما عزیزان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/04/19 13:58
      مدت عضویت: 1579 روز
      امتیاز کاربر: 10212 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,060 کلمه

      گام ۶۰

      با سلام :محتاج لاغر شدن نباشید

      یک مانع دیگر محتاج لاغر شدن 

      اگر محتاج لاغر شدن باشید لاغر نمی شوید ؟چرا ؟چون فکر اولیه ما این است که لاغر نمی شویم

      فرق دوست دارم لاغر شوم با محتاج لاغر شدن چیست ؟کسی که دوست دارد لاغر شود با اشتیاق و انگیزه و حس خوب برنامه هایش را دنبال می کند 

      کسی که دوست دارد لاغر شود هیچ بهانه ای نمی آورد و از هر فرصتی برای ادامه دادن و استمرار داشتن استفاده می کند 

      کسی که دوست دارد لاغر شود اصلا خسته نمی شودبلکه  با ذوق و شوق کارهایی که باید انجام دهد برای رسیدن به هدفش با ارامش دنبال می کند 

      فردی که دوست دارد لاغر شود گرچه چاق آیت هم دهنی و هم جسمی و ممکن اشخاصی باشند که فقط ذهن چاقی دارند نه جسم چاق مثل خودم  و من با اشتیاق و با صبر و حوصله بدون کوچکترین پریشانی و هر روز در مسیر لاغری با ذهن مشغولم نوشته های استاد را می خونم و فایل را چندین بار گوش می کنم مشغول کار هستم و هدفون تو گوشم می زارم و هی تکرار می کنم و خیلی حس عالی  دارم چون تمام آن استرس ها و نگرانی ها و چی بخورم و چی نخورم که قبل از دوره داشتم کاملا از بین رفته اند این تغییر برای من بسیار با ارزش هست و همچنان ادامه می دهم تا به مقصد برسم 

      اما اگر محتاج لاغر شدن باشم همیشه احساس نگرانی خواهم داست که آیا لاغر می شوم یا نه 

      اگر محتاج به لاغری باشم هر روز خودم را زیر نظر می گیرم تا مطمعن بشوم که در حال لاغر شدن هستم  با اگر کسی مرا ببیند انتظار داشته باشم که به من بگویید  !چقدر لاغر شدی!!چقد این لباس تو تنت زیباست 

      اگر محتاج به لاغری باشم زمان برام مهم می شود چون انتظار می کشم هر چه زودتر لاغر شوم و همه این انتظارت و توقعات باعث می شود که احساس نرس و نگرانی و اضطراب داشته باشم 

      اما دوست داشتن همراه با حس خوب و اطمینان همرا آست و من دوست دارم که لاغر شوم  و همیشه هم دوست داشتم حتی سالهای که مرتب در حال رژیم و روش‌های مختلف  برای لاغری بودم همیشه دوست داشتم لاغر باشم !؟چرا!؟برای همین هیچوقت بدن چاقی نداشتم همیشه از نگاه کردن به خودم لذت می بردم و می برم و همیشه برای رسیدن به وزن ایده الم با ذوق و سوق شروع می کردم درسته که به وزن ایده الم نرسیدم اما همیشه حس خوب برای رسیدن به آن داشتم و چون مسیر را اشتباه می رفتم به نقطه اصلی نمی رسیدم و خوشحالم که بالاخره هدایت شدم به این روش زیبا و باور دارم که همه ما که در این مسیر قدم گذاشته ایم موفق خواهیم شد ؟چرا ؟ چون هدایت شده ایم خداوند ما را آزاد و به دور از هیچ محدودیتی افریده است و جهان هستی تنها به ارتعاش ما پاسخ م. دهد تنها کافی است به آنچه که می خواهیم هم مدار شویم و باور کنیم 

      فکر و توجه ما باید بر روی خواسته ما متمرکز باشد چون به هر آنچه فکر کنیم خواهیم رسید چه بخواهیم و چه نخواهیم 

      هر فکری ارتعاشژ دارد و خیلی مهم است که خواسته ما با ارتعاش اونون خواسته هم فرکانس باشد 

      مثلا :اگر خواسته ما ثروت باشد اما اگر ارتعاش فقر هم فرکانس باشد چیزی جز فقر نصیب ما نمی شود

      یعنی اگر دوست داشته باشیم لاغر شویم باید با خواسته لاغری هم فرکانس شویم با بررسی نوع احساس و عواطف خودتان ببینید آیا با آرزوی خواسته تان هم فرکانس هستند یا با فقدان آن 

      احساس بد از نا امیدی   سر خوردکی  شک و تردید استرس. اضطراب. عجله داشتن همه اینها نشان دهمده این است که با فقدان آن آرزوی خود هم فرکانس هستید و هر لحظه از آن دورتر . خواهید شد 

      اگر ارتعاش خود را در سطح مناسبی نگه دارید شاهد متجلی شدن خواسته نان خواهید بود ؟ چرا؟چون ما بنده خداوند هستیم 

      چون ما قدرتمند هستیم 

      چون ما با استعداد هستیم

      چون ما شجاع هستیم

      بذر عظمت در ما نهفته است 

      ما اشرف مخلوقات هستیم

      دوستان این حق ماست که از جانب  حداوند برکت داده شوید 

      این حق ماست که آزاد و سالم و شاد باشیم 

      این حق ماست که متناسب و زیبا باشیم چون خداوند ما را متناسب و زیبا آفریده

      خیلی باید سعی کنیم که نیاز به لاغر شدن نداشته باشیم؟چگونه؟باید به این باور برسیم که زنده هستیم   خوب و سالم هستیم.  و می خواهیم لاغر شدن را با آرامش و لذت تجربه کنیم 

      استمرار داشته باشیم 

      ادامه دهیم 

      باور داشته داشته باشیم که در مسیر . درست  در حرکتیم و یکی یکی موانع را از سر راه بر می داریم و با تغییراتی که تا حالا داشتیم همچنان ادامه می دهیم و روی تغییرات کار می کنیم که نیازمند لاغر شدن نباشیم 

      تا وقتی نیاز به لاغری داشته باشیم همش چاقی در ذهن ماست و نگرانیم و نگرانی اوضاع را به هم می ریزد و سرخورده می شویم و ناامید که از پس آن بر نمی آییم چون فکر اولیه خراب است 

      ما در زندگی خواسته هایی داریم که بعضی برآورده می شود و بعضی هم بر آورده نمی شود !؟چرا!؟ چون در خواسته هایی که می کنیم با کلماتی که در دهن ما نهادینه می شوند فرق دارد کلمات شبیه به هم هستند اما در ناخودآگاه متفاوت هستند و خواسته هایمون با ارتعاش خواسته ی ما هم فرکانس نیست 

      اما رویایی بر آورده می شود که روی آن تمرکز می کنیم و خواسته ما با ارتعاش خواسته ما هم فرکانس می شود و آن آرزو بر آورده می شود و همه ما تجربه آن را داریم 

      بابد یاد بگیریم که در مسیر لاغری که می رویم عجله نکنیم و با آرامش به راه خود ادامه دهیم و همه چیز را به حال خود رها کنیم می خوام بگم مرتب به خود پیله نکنیم    به قد و بالای خود نگاه نکنیم. و هی برای خود ایراد ترشی نکنیم. به حرف دیگران و توجه آنها اهمییتی ندهیم راه خودمون را بریم ودر گوش روزگار بگوییم حال من خوب است و تو هرگز حریف حال خوب من نخواهی شد 

      کارهایی را انجام بده که دوست داری 

      کارهایی که بهت انرژی مثبت منتقل می کند 

      جوری باش که دوست داری و راهی را برو که حالت را بهتر می کند 

      نه اینکه دیگران چه فکری در موردت می کنند 

      ما ابنجانیستیم  که همواره باب میل دیگران باشیم ما امده ایم تا خودمان   تغییر رویابمون و برای خودمان باشیم وقتی به خودمون عشق بفرستیم  به همه عشق می وذزیم. .🙏الان ساعت ۲/۳۰ صبح است .من رفتم بخوابم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار FARIDEH. T
        1400/04/20 18:59
        مدت عضویت: 1466 روز
        امتیاز کاربر: 4983 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 45 کلمه

        سلام دوست عزیز،

        من از خواندن دیدگاه زیبایتان لذت بردم وعلاقه خاصی به افرادی که مثبت فکر می کنند ومثبت هم عمل می کنند دارم،ووجود افراد این چنینی ،سبب می شود که در دنیای بهتری زندگی کنیم ،وباخود ودیگران در صلح وسلامتی بیشتری باشیم.

        موفق وپیروز باشید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/04/13 18:08
      مدت عضویت: 1357 روز
      امتیاز کاربر: 14619 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 353 کلمه

      گام ۶۰ محتاج لاغر شدن نباشید .

      به نام خدا💞💞💞

      خیلی از ما درزندگیمون یک سری درخواست داریم که به یک سری خواسته هامون میرسیم به یک سرییها نمی رسیم .

      چرا ؟

      چون خیلی از اصطاحات وکلمات به ظاهر شبیه هم هستند اما در واقعیت وناخودآگاه ما متفاوته وتاثیر شم متفاوته .

      استاد وقتی به یک قانونی پی می برد به نکاتی توجه می کند که برای تمام جهات زندگی مفید باشد چرا ؟ چون قوانین یکسانه .

      🔴کسانی که هوشیار باشند سعی می کنند که این قوانین رابرای همه زندگی به کار ببرند.

      خواسته ما اینه که لاعر بشیم یا نیاز داریم لاغر بشیم ؟

      اگر خواسته ات اینه که بهش میرسی .

      ⛔اگرنیاز داشته باشی هرچی تلاش کنی نمی رسی .

      خیلی از دوستان عالی تلاش می کنند ولی نتیجه متناسب با تلاششون نیست .چون آنها نیاز دارند که لاغر بشن ونمیشن.

      اگر درذهن نیاز داشته باشی که لاغربشی نمی شی .چرااا ؟ در واقع فکر اولیه ات اینه که نمی توانی لاغر بشی ‌.

      درناخودآگاهت کدنویسی ات اینه که نمی تونی لاغر بشی .

      ⛔تناسب رو برای تجربه زندگی خوب می خواهند .

      ⛔تناسب رو برای داشتن کارخوب،نیاز دارند. 

      ⛔تناسب رو برای اینکه چشم دیگران دربیاد نیاز دارند .

      ⛔تناسب رو برای داشتن شوهری خوب نیاز دارند .

      ⛔تناسب رو برای داشتن فرزند نیاز،دارند .

      ⛔تناسب رو برای اینکه روابطشون با خانواده شوهر بهتر بشه نیاز دارند .

      ونیازهای دیگر …‌‌

      ۰🔴اگر برای سلامتی خودمان برای اعتماد به نفس برای راحت بودن در انتخاب لباسهای زیبا …باشد خوب است .

      وقتی خیلی به لاغری نیاز داشته باشی  اوضاع از داخل ذهنت خرابه .کارت سخت میشه .

      ✅باید به این باور برسیم که در شرایط الان اوضاع خوبه .

      علاقه واشتیاق دارم که متناسب شدن رو هم تجربه کنم .نباید چاقی من مانع احساس خوب من بشه .مانع زندگیم بشه .وقتی فکر عوض بشه راحتیم .

      ✳از الان باید روی تغییر نیازمند نبودن لاغری کار کنیم کهحالمون خوب باشه زندگیمو میکنم اگر متناسب بشم یک تجربه ی جدیده .

      هنر اینه که بتوانیم همه مسائل زندگی رو حل کنیم واین قوانین رو که یادگرفتیم به کار ببندیم .

      انسان توانمندی بشویم که همه ی زندگی رو تغییر بدهیم .

      نیاز: یعنی لاغری نیست .کمه .سخته رسیدن بهش 

      🔴من دوست دارم لاغر بشوم .شد شد 😍نشد نشد 🙄ولش کن😅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/30 11:23
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 167 کلمه

      سلام برهمگی

      منم که چندسالی هست درگیر موضوع چاقی و رفع اون هستم  خودم را یه جورایی محتاج لاغری می دیدم تا بتونم راحت تر زندگی کنم و از زندگیم لذت بیشتری ببرم .

      وقتی خودمون رو محتاج و نیازمند چیزی میدونیم یعنی اون چیز رو نداریم و مرتب به نداشتن اون چیز فکر میکنیم و تمرکز میکنیم و این عمل توام هست با احساس بد و نگرانی و حسرت واسترس و کمبود .و ما ازهرآنچه بیشتر تمرکز کنیم از همون بیشتر به ما داده میشه .و ذهن ما هم همش مسیری رو میخواد که توام با لذت از زندگی باشه. 

      ما اشتیاق داریم که متناسب بشیم چونکه میخاهیم تجربه جدیدی از زندگی داشته باشیم مثل مسافرت به یه منطقه تفریحی. اگه شد چه بهتر و نشد که نشد . این موقع هست که چون بی توجه میشیم به چاقی . وحس نیاز و حس کمبود رو نداریم پس یواش یواش آرامش رو به زندگی مان دعوت میکنیم و رسیدن به خواسته ها راحت تر و سریعتر انجام میشه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zohre.taheri.345
      1400/03/02 00:24
      مدت عضویت: 1782 روز
      امتیاز کاربر: 985 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,002 کلمه

      به نام خدای مهربان🌸

      سلام استاد گرامی و دوستان عزیز💖

      چقدر جالب بود دقیقا بارها و بارها این سوال را از خودم پرسیده بودم که چرا بعضی از خواسته های ما بدون هیچ دردسر و زحمتی براحتی برآورده میشن ولی برای بعضی خواسته های دیگه چقدر باید تلاش کنیم منتظر بمونیم و برآورده نمیشن یا خیلی بسختی بهشون میرسیم همیشه این سوال خیلی ذهنم را مشغول میکرد. در این فایل چقدر زیبا استاد توضیح دادن و من علت خیلی ناکامی ها و بدست نیاوردن خواسته هام را فهمیدم…یکی از این خواسته ها لاغریه و خیلی خواسته های دیگه که برام خیلی مهم بوده و خیلی اصرار داشتم که بدست بیارم ولی نشده.انگار استاد از دل ما خبر دارن برام خیلی جالب بود، همیشه هر وقت تصمیم به لاغر شدن می گرفتم چون بشدت احساس نیاز می کردم به لاغر شدن و خیلی مصر بودم و خیلی سخت تلاش میکردم ولی هر چه بیشتر تلاش میکردم کمتر به هدف میرسیدم و هر چه بیشتر تقلا میکردم بیشتر از هدف دور میشدم دقیقا احساس کسی را داشتم که توی باتلاق گیر کرده و هر چه بیشتر تلاش میکنم که بیرون بیام بیشتر فرو می رفتم و از هدفم که لاغر شدن بود دور میشدم بهش نمی رسیدم دلیلش اینه که ما هر چیزی را که نیاز داشته باشیم بدست بیاریم و خیلی برای بدست آوردنش تلاش و کوشش کنیم و زحمت بکشیم در واقع فکر اولیه مون اینه که ما بهش نمیرسیم فکر اولیه مون اینه که این خیلی کار سختیه و رسیدن بهش ممکن نیست و ذهن هم که فکر و باور مرا در جسمم اعمال میکنه باوجود تلاش زیاد من، خودش را عاجز و ناتوان میدید از اعمال لاغری در جسمم چون اینکار را بسیار دشوار و مستلزم صرف انرژی زیاد میدید و بنابراین در مقابل تلاش هر چه بیشتر مقاومت میکرد و من خسته و ناامید باز هم چاقتر میشدم…در این دوره که آگاهی های من خیلی بیشتر شد درباره ی عملکرد ذهن، ولی باز هم ته دلم احساس نیاز میکردم به لاغری تا زیبا و خوش اندام بشم و دوستان و خانواده ام متعجب بشن و مرا تشویق و تحسین کنن و مورد توجه همه قرار بگیرم و همه در مورد من حرف برنن و منو با دست به هم نشون بدن و هی از من سوال کنن که چطور تونستی اینقدر لاغر و خوش اندام بشی و من هم با لذت خاصی براشون تعریف کنم…برام مهم بود که به خیلیا ثابت کنم که من تونستم لاغر بشم و حال بعضیا را که خیلی بخاطر چاقی به من طعنه و کنایه زده بودن بگیرم.دوست داشتم با لاغر شدن خودی نشون بدم و مورد توجه قرار بگیرم…دوست داشتم لاغر بشم تا بتونم لباسای سایز و اندامی بپوشم و توی جمع ها حضور داشته باشم و همه تحسینم کنن اصلا انگار عقده ای شده باشم از بس عمری تلاش کردم و لاغر نشدم و بخاطر چاقی تحقیر شدم و طعنه شنیدم و حالا می خواستم با لاغر شدن عقده هام را خالی کنم با ذوق و شوق تلاش میکردم لاغر بشم و به این اهداف برسم حتی وقتی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردم و با آموزش های عالی استاد آشنا شدم و خیلی دستاوردهای خوب عالی بدست آوردم که مهمترینش آرامش بود ولی باز هم ته ذهنم این اهداف خودنمایی میکردن و من متعجب بودم که چرا با وجود شوق و اشتیاق من و با وجود اینکه فایل ها را حتما چندین بار گوش میدم یادداشت میکنم تمرین ها را می نویسم نوشته های دوستان را می خونم و تقریبا زمان زیادی برای اینکار صرف میکنم اما نتیجه اونطوری نیست که انتظار دارم؟از این فایل یاد گرفتم که نیاز داشتن به لاغری مانع لاغریه و چقدر عجیبه عملکرد ذهن ما و چقدر دقیق!!!خیلی برام شگفت انگیز بود که حتی وقتی باوری در اون لایه های پنهان ذهنمون هم هست ذهن اون را می فهمه و در جسممون اعمال میکنه!!!!! وقتی من نیاز دارم که لاغر بشم تا اتفاقات خاصی در زندگیم بیفته یعنی لاغر شدن برام سخت یا غیر ممکنه و ذهن زیر بار کارهای سخت نمیره و انجام نمیده و بنابراین هر چقدر من تلاش میکنم نه تنها به هدف نمیرسیم بلکه از اون دور هم میشم…‌

      اما بعد از آگاهی های عالی و مفید و کاربردی که از این فایل بدست آوردم دونستم که نباید نیازمند لاغری باشم و من از این شرایطی که دارم خیلی هم راضی هستم و خدا را شکر میکنم که زنده ام و دارم زندگی میکنم شرایطم همینی که هست عالیه. من بنده خدا هستم با شکوه و منحصر به فرد، که در دنیا دیگه مثل من نیست (در واقع همه مون همینطوریم هر کدام از ما آدم ها انسان منحصر به فردی هستیم که در جهان تکیم و نسخه ی دومی از هیچکدوم مون در جهان هستی وجود نداره) پس به خودم افتخار میکنم و با اعتماد به نفس بالا و آرامش به زندگیم ادامه میدم و در ادامه زندگی روش لاغری با ذهن را هم با اشتیاق و آرامش ادامه میدم تا شرایط دیگه ای را هم در زندگی تجربه کنم با یک جسم و شرایط روحی دیگه فقط برای خودم برای دلم برای آرامش و لذت بردن بیشتر خودم از زندگی ولی بهش فکر نمیکنم نگرانش نیستم دائم خودم را چک نمیکنم به حرف ها، نظرات و قضاوت های دیگران توجه نمیکنم و اهمیت نمیدم…حالا دیگه نه عجله دارم و نه نیاز به لاغر شدن بلکه با آرامش مسیر زیبای لاغری با ذهن را که به لطف خدا به سمتش هدایت شدم ادامه میدم و بقیه ش را به خدا میسپارم و هر فکری که غیر از آرامش خودم باشه از سرم بیرون میکنم…واقعا از وقتی این فایل را برای شاید بیشتر از ده بار گوش دادم خیلی اعتماد به نفسم بالا رفته و خیلی مطمئن تر و با خیال آسوده در اجتماع حضور پیدا میکنم. انگار بار سنگینی از دوشم برداشته شده سبکبال تر از قبل مسیرم را ادامه میدم و خدا را بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا و این آگاهی های بی نظیر شکر میکنم و از استاد عزیز هم بینهایت سپاسگزارم بخاطر این آگاهی های عالی.موفق باشین🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 344 کلمه

      سلام و درود

      درباره سوالاتی که استاد پرسیدن از داشتن خواسته و نیاز و من همه جواب هارو به نیاز داشتن جواب دادم و وقتی استاد گفتن اگر نیاز داشته باشین لاغر نمیشین و اگر خواسته داشته باشین لاغر میشین با این حرف استاد اصلا ناامید نشدم و اولین فکری که به ذهنم اومد گفتم لازمه که این نیاز به لاغری رو تبدیلش کنم به خواسته ام به لاغری و متوجه شدم که این همه تلاش کردم و نتیجه نگرفتم نتیجه این بوده که تا الان حس نیاز داشتن به لاغری رو داشتم
      حالا چطوری این نیاز رو تبدیل کنم به خواسته اول اینکه باید روی خودم زوم نکنم و نقاط چاق خودم رو بزرگ جلوه ندم چونکه با دیدن این نقاط بارها به خودم گفتم که چی میشه منم لاغر بشم و اون رو درخواست نمیکردم و این حرف رو یه جورایی از روی عجز میگفتم
      و بعدش درخواست کردن مثل طلب کردن دعاست و میدونیم که ما دعا رو میکنیم و انتظار این رو داریم که خدا اجابت کنهو اینجوری نیس که دعا رو باعجز و نیاز بخوایم همیشه میگفتن وقتی یه چیزی از خدا میخواین برو تضرع و زاری کن شاید بهت بده اما خدا که به گریه ما نیاز نداره اما اگه درخواستی رو از خدا بخوایم و از قلبمون باشه و با صداقت طلب کنیم حتما بهش میرسیمو به این باور برسم که من نیازی به لاغر شدن ندارم و بدون اینکه بخوام کاری انجام بدم بهش میرسم چونکه نیازی به لاغر شدن ندارم
      چونکه نامتناسب بودن یا نبودن من مانع خوشحالی و شادی و موفقیت من در زندگیم نیست
      اگه یروز هم به لاغری رسیدم خوشحالتر میشم اگر هم نشد باز هم من خوشحالم

      فقط استاد اینجا یه سوال برای من پیش اومده که گفتین وقتی ادم نیازی داشته باشه سخته بهش رسیدن اما ما خیلی از نیازها داریم که میشه راحت هم بهش رسید مثل نیاز به آب موقعی که تشنمونه نیاز به غذا برای رفع گرسنگی و خیلی از نیازهایی که در درون ما هست برام سواله که پس اینا از کدوم دسته از نیازهای ماست ؟ مگر نیاز به لاغری یه نیاز درونی نیس؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 323 کلمه

        سلام دوست عزیز
        به این نکته توجه کنید شما در مثال هایی که زدید عنوان کردی مثلا نیاز به آب داریم و آب می خوریم و موارد مشابه
        در این مثال ها فاصله ای بین نیاز و رفع نیاز وجود نداره و یا خیلی کوتاهه
        ولی همه ما از همون روزهای اولی که متوجه چاق شدن خودمون شدیم نیاز به لاغری داشتیم
        اما این نیاز برطرف نشد
        و هرچه بیشتر زمان برد ما بیشتر باور کردیم که نمی تونیم لاغر بشیم
        نیاز به آب رو شما در بدنت ایجاد نکردی
        خودبخود ایجاد شده و بنابراین خیلی راحت هم برطرف میشه
        گرسنگی رو همچنین
        اما چاق شدن خودبخود ایجاد نشده
        ما ایجادش کردیم که معمولا ناآگاهانه بوده
        در واقع نیاز ما چاق شدن بوده و وقتی چاق شدیم نیاز به لاغر شدن پیدا کردیم
        دلیل اینکه نیاز به لاغری به راحتی برطرف نشده اینه که به صورت عادی نیازی به عنوان لاغرشدن وجود نداره
        وقتی چاق میشیم این نیاز ایجاد میشه
        حالا مساله اینه
        چرا چاقی ایجاد شده؟
        حتما نیاز بوده که ایجاد شده
        چرا نیاز بوده؟
        فقط به این دلیل که افکار و فرمول های ذهنی چاق کننده در ذهن ما ایجاد شده
        پس حالا اگه می خوایم لاغر بشیم در واقع باید نیاز به چاق شدن رو کاهش بدیم
        تا وقتی نیاز به چاق شدن در ما شعله وره تلاش برای لاغر شدن بی فایده است
        پس باید نیاز به چاق شدن رو از طریق اصلاح فرمول های چاقی ذهن کاهش بدیم
        نیاز به چاق شدن که کم بشه خودبخود چاقی کم می شه
        چاقی که کم بشه نیاز به لاغری هم کم میشه
        در اصل لاغری قابل به دست آوردن نیست
        چیزی به اسم لاغری وجود نداره که بخوای تهیه اش کنی
        هیچ فرد لاغری نمی تونه لاغری بیشتری به خودش اضافه کنه
        چون لاغری حالت طبیعیه بدنه انسانه
        ولی چاقی رو میشه ایجاد کرد چون غیر طبیعیه
        وقتی چاقی ایجاد میشه تازه می فهمیم که لاغری خوب بود و از دستش دادیم
        و به اشتباه تلاش می کنیم لاغری رو به دست بیاریم
        درحالی که باید چاقی رو از دست بدیم چیزی که از همون اول لازم نبود ایجادش کنیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 255 کلمه

        سلام دوست خوبم  در رابطه با سوال شما  با اجازه استاد نظر من این است که  

        وقتی ما به غذا نیاز داریم  ویا به آب برای رفع تشنگی  این نیاز ها نیاز های درونی وجسمی میباشد  که برای بقای  انسان لازم است تا انرژی بدن  تامین گردد  اما نیاز های دیگر مانند لاغری که آن هم یک نیاز درونی است ولی انرژی آن متافزیکی میباشد  یعنی نیازی که انرژی روح مارا تامین میکند  در صورتیکه روح ما خودش کامل آفریده شده   واحتیاجی به نیازمندی ندارد بلکه روح  خواسته  وخواستن را دوست میدارد   بنابراین برای هر خواسته ای که غیر جسم در وجود انسان حس شود  خواسته روح وذهن میتواند باشد  یعنی شما اگر بیان بگین که من نیاز دارم لاغر شوم    این حس نیاز مغایر با فطرت روح است  گفتم چون روح کامل آفریده شده   وفقط برای کمال بالاتر خواسته دارد  ویا حتی روح برای پست رفت هم میتواند خواسته داشته باشد که البته الان در اینجا جای بحثش نیست پس برگردیم به همان خواسته کمال گرایی روح  زمانی که روح خواسته لاغری را داشته باشد  ذهن را باخود هماهنگ میکند  البته این کارها نیاز به آموزش دارد   وبعد در جسم لاغری پدیدار میشود که این هم  پروسه خودش را دارد  که با آموزش داغری با ذهن بدست میاورید   بنابراین جواب سوال شما   برمیگردد به این که باید خواسته اتون این باشد که لاغر شوید  واتتظارتون هم باید از خودتون لاغر شدن باشد تا انشالله به تناسب مورد نظرتون برسید  

        با تشکر از شما دوست خوبم واستاد گرانفدرم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 6 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/02/20 12:28
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 50 کلمه

      سلام استاد ببخشید نظری که اینجا گذاشتم نیست . نمیدونم نظرم به دست شما نرسیده یا در ثبت مشکلی به وجود اومده . توی فایل جدیدی هم که گذاشتید برای شروعی دوباره  کلا نظرات نیست . ببخشید میخواستم بدونم دوباره تمرین این گام رو انجام بدم یا برم گام بعدی؟ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 70 کلمه

        سلام دوست عزیز
        روز یکشنبه در اتفاقی نادر هارد سرور سایت تناسب فکری سوخت
        برای رفع این مشکل هارد نو جایگزین کردند و آخرین بک آپی که از سایت موجود بود رو بازگردانی کردند
        که متاسفانه تمام دیدگاه های فایل شروعی دوباره و برخی دیدگاه های بخش های دیگر که طی 24 ساعت توسط اعضای سایت ثبت شده بود را از دست دادیم.
        انشاالله با اعمال پیش بینی های جدید مشکلات اینچنینی نداشته باشیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فاطمه سادات
          1400/02/20 18:30
          مدت عضویت: 1902 روز
          امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          سطح مبتدی
          محتوای دیدگاه: 42 کلمه

          متشکرم بابت پاسختون استاد . الخیر فی ما وقع . 

          خیر این اتفاق فعلا بر ما پوشیده است و بعدها روشن میشه . البته برای من خیرش اینه دوباره تمرین این گام رو انجام میدم و قطعا آگاهیهای جدیدی در انتظارمه . سپاسگزارم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/02/15 17:46
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 560 کلمه

      گام‌ ۶۰ ،،،سلام وقت بخیر ،،،محتاج لاغر شدن نباشید،،،با این توصیفاتی که در مقاله این گام گفته شده ،خودم احساس میکنم ،شرایط قبلی من بیشتر به محتاج بودن شباهت داشته ،البته منظورم خود قبلیمه ،چونکه در مسیر قبلیم ،خبری از اشتیاق و احساس خوب و تصاویر آرامش بخش وجود نداشت ،، من این احساساتو در دوره لاغری با ذهن تجربه کردم و بعد از۳۵ سال اضطراب و استرس رژیم و چاقی ،تونستم آرامش درونیمو بدست بیارم، از خودم تصاویر زیباتری ببینم ، اعتمادبنفسم بالاتر بره ،از خودم راضیتر باشم ووووو   اعتراف میکنم که قبلا خودمو گاهی چک میکردم ببینم لاغر تر شدم یا نه ،الان هم گاهی اینکارو انجام میدم ولی خیلی کمتر ،،من واقعا دوست دارم لاغر بشم و میدونم لاغر شدن لذت بخشه ،،در مسیر لاغری با ذهن ، تازه فرمول های ذهنی ،تصحیح میشن و راه درستو میرن ،اولین اتفاقی که برای ما رخ میده ،آرامشه ،حس رهاییه،حس خالی شدن ترس هاست ،اینکه حس بد بودن نداری،حس ناکافی بودن نداری و میفهمی تو هم‌ارزشمندی ،،خدارو شکر الان در یک سفر طبیعت گردی هستم ،قبلا باور داشتم ،در سفر باید چند کیلویی چاق بشم ولی الان با حال بهتری میخوام که مثل همه ادم ها بهم خوش بگذره و لذت ببرم ،بدون اینکه بترسم از خوردن ها‌،،،قبلا نیاز داشتم لاغر بشم ،نیاز داشتم وضعیت بهتریو تجربه کنم و با درک و فهم بیشتر این‌ مطالب ،اون هیجان اضطرار در من کمو کمتر شد ،انگار قبلا در قایقی در دریای  پرتلاطمی نشسته بودم و الان در قایقی در دریای آرامی هستم که بدون اینکه پارو بزنم فقط شناور هستم و از فضا لذت میبرم ،،قبلا دوست داشتم لاغر بشم که ثابت کنم منم تونستم و دلایل بیشماری داشتم ولی الان دوست دارم بخاطر خودم لاغر بشم ،چونکه هیچ کس مهم تر از خودم وجود نداره ،وقتی من از خودم راضی باشم و حس خوب داشته باشم ،اتفاقات بسمت عالیتری برای من رقم میخوره ،،،منهم جزء اون افرادی هستم که از وضعیت اراده و کارهای سخت قدیمی خسته شده بودم و گفتم اصلا نمیخوام ،اراده داشته باشم‌،منم آدمم ،میخوام مثل همه آدم ها زندگی کنم ،من چه فرقی با بقیه داشتم که به اون شکل ،زندگی دردناکیو میگذروندم ،وقتی بر علیه کارهای قدیمم قیام کردم و به جهان نشون دادم که‌ میخوام شکل دیگه ای زندگی کنم ،جهان هدایتم کرد به این مسیر ،، منم به خیلی چیزهاییکه میخواستم بدون اینکه تلاشی کنم رسیدم ،حتی بهشون فکر هم نکردم ،فقط خواستم و چند ماه بعد بصورت معجزه آسایی وارد زندگیم شدن ،قبلا فکر میکردم شانس آوردم ولی الان میدونم که جریان چیه ،،متناسب بودن حق الهی ماست ،در سرشت‌ ماست ،جزء افرینش ما بوده ولی من به اشتباه باور کرده بودم‌ که حق من نیست ،من با بقیه فرق دارم ،چیزی که برای ذهن ما طبیعی باشه حتما به زندگیمون واردش میکنه ،،امروز دوستم ازم میپرسید  ،هماهنگی درون با بیرون یعنی چی؟ انگار این سئوال یکی از دوستانش بوده ، بهش توضیح دادم ،گفت منم به دوستم همین هارو توضیح دادم ،قبول نمیکنه ،فکر میکنه کار شاقیه،کار سخت و خاصیه،یعنی تو باورهای ما ،رسیدن به خواسته ها مساوی تحمل سختی و رنج زیاده ،،در لاغری با ذهن هم ،چونکه کار بسیار راحتیه ،نمیپذیریم و فکر میکنیم باید مثل قبل رنج ببریم،ورزش های سنگین داشته باشیم تا شاید به نتیجه کمی برسیم ،،ولی از این به بعد باید به زندگیمون برسیم ،لاغری با بودن در این مسیر سهم ما خواهد بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 34 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1400/02/12 04:56
      مدت عضویت: 1694 روز
      امتیاز کاربر: 11726 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 165 کلمه

      باسلام خدمت استادگرامی و دوستان دوره

      من با شنیدن چند بار فایل متوجه شدم که خیلی نیازمند لاغری هستم بله من می خواستم لتغر بشم تا مانتوهای اندامی بپوشم برم سر کار.

      من می خواستم لاغر بشم تا بتوانم باردار لشوم .

      من می خواستم لاغر بشوم تا در روابطم با همسرم لذت ببرم.

      من می خواستم لاغر بشم تا جلوی دختر خاله هام پز بدم

      من می خواستم لاغر بشم تا خواهرام تز دیدنم شگفت زده بشن .

      و این کار یعنی اضطراب یعنی سختی که ذهن با تمام نیرو در مقابلش قد علم می کنه

      من می خواهم لاغر بشم تا یک تجربه جدید را حس کنم بله عزیزم تو دیگه باید فهمیده باشی که روشهای قبلی تو را همواره به اول برمی گردونه و اصلا به درد نمی خورن این روش داره راه درست رو نشونت می ده پس عمل می کنم بله من عمل می کنم من عاشق لاغری هستم من بت حس قشنگ لاغری را دنبال می کنم متشکرم استاد خیلی بهم انرژی و انگیزه دادید سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️حبيبه😊
      1400/02/03 13:04
      مدت عضویت: 1871 روز
      امتیاز کاربر: 4916 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      سلام استاد و دوستان مسیر شگفتی سازی

      استاد فایلی بود که درکش برای من اینطوری شد که با چند بار گوش دادن اینو درک کردم:

      اگر لاغر بشم آنگاه رابطه خوبی خواهم داشت

      اگر لاغر بشم آنگاه زیبا هستم

      اگر لاغر بشم آنگاه موفقیت های دیگر میآید 

      اگر … آنگاه …

      اگر ثروتمند بشم آنگاه  حس خوشبختی رو خواهم چشید

      اگر ثروتمند بشم آنگاه از زندگی لذت خواهم برد 

      اگر ثروتمند بشم اون وقته که میخام تازه زندگی کنم …

      در واقعا زمانی که  رسیدن به اون خاسته تنها  راه چاره است و نرسیدن بهش بیچارگیه،  اون وقته که اون رسیدن انقدر دور و دست نیافتنیه که فقط انگار داری تو یه باتلاق دست و پا میزنی ، انگار اون رویایی در یک سرابه…

      در صورتی که وقتی خاسته ای داریم رهاس میکنیم و میگیم اگر بشه اینطوری میشه اون طوری میشه خیلی خوب میشه اما اگرم نشد من بیچاره نمیشم ، من محتاج و بیچاره اون اتفاق نیستم ، که اگر لاغر شدم اون موقع خوشبختم تا اون موقع زندگی نکنم … و اون روز لاغری هیچ وقت هم نمیاد چون ذهنم انقد بیچارشه و انقد براش دور از دسترسه که از کاری هم که انجام میده لذتی نمیبره و همش با حس بد و غر میخاد به ژور کاری انجام بده که نتیجه فرکانسیشم نرسیدنه 

      اما وقتی من برای خودم میگم دوست دارم لاغر بشم مشتاقم برای لاغری و لذت هم میبرم از تناسب اندام داشتن اما اینطور نیست که حیات و خوشبختی و روابط خوب و موفقیت من وابسته رسیدن به تناسب اندام باشه

      اون وقته که من با حس خوب و دستاوردهایی که برام این مسیر داره لذت میبرم و انجام میدم ، حال خوب دارم و میدونم من خوشبختم الانم خوشبختم و لاغری تنها راه چاره خوشبختیم نیست ، اونوقت ، این رهایی ، این قانون بی نظیر ، جواب فرکانس های منو تو نمایشگر بدنم قطعا میده و من لاغر میشم و الانم خوشبختم الانم خودم رو دوس دارم اون موقع هم خودم رو دوس دارم و حس خوشبختی دارم قطعا 

      خیلی دلم میخواست اینارو صوتی بگم چون حرف زدن برام خیلی متفاوت تره و گفتن برام راحت تره

      موفق باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,091 کلمه

      سلام دوستان واستاد گرامی گام ۶۰ وامروزم ی موضوع مهم وجالب دیگه که هم در مورد لاغری میشه ازش استفاده کنیم هم در تمام جهات زندگی خیلی از این فایلها خوشم میاد خیلی لذت بخشن چون در همه موارد میشه ازشون استفاده کرد ما در زندگیمون ی سری خواسته داریم حالا بهش هر چی که میگن رویا اررو ولاغری هم یکی از اون خواسته هامونه وهمین طور در تمام جنبه های زندگیمون ی سری خواسته داریم که نکته مهمتر اینکه ما به بعضی از خواسته هامون میرسیم به بعضی ها نمیرسیم دلیلش چیه که نمیرسیم برای منم سوال که چرا به ارزوهام نمیرسم وبیشترش نرسیدم حالا اون موقعا ماه رمضان بود وقتی از مدرسه تعطیل میشدیم تو راهنمائ دیگه افطار میشد تو راه که میومدی بوی انواع غذا میومد منم میگفتم مثلا چه بوی کتلتی چه خوبه که برم خونه مامانم کتلت درست کرده باشه در همین حد وی دوره از زندگیم رفتم عظیمه استاد داشتم تمرین مینوشتم دستم خورد وتمرینم رفت دوباره که اومد نصف بیشترش نیست ودوباره مینویسم اگه اینجوری شد برای دفعات بعدی چکار کنم ممنونم وخونه اجاره کردیم خونه ش حرف نداشت اونچیزی بود که میخواستم اونجا فرش مبل تلوزیون هم خریدیم ولی دیگه تکرار نشد بگذریم حالا چرا علتش چیه اینکه خیلی از کلمات به هم شبیه هستند واز نظر معنا با هم یکی هستند ولی در نا خداگاه ما اونها با هم تفاوت دارن ونکته جالبش اینکه تاثیر اونها هم متفاوتهوومن بسیار سپاسگزارم بابت اینکه شما موضوعاتی رو انتخاب میکنید که ما با عمل به اونها در تمام جهات زندگیمون تغییر کنیم ومهم نیست هدفمون چی بوده مهم تغییر در تمام اموره وسوال استاد اینکه شما خواستتون اینکه لاغر بشین یا نیاز دارین که لاغر بشین بهنظر منچونکه  ما همگی نیاز داریم که لاغر بشیم که خواسته مون اینکه لاغر بشیم به نظر من تفاوت داره با هم وقتی میگیم خواسته مون یعنی اینکه دوست داریم لاغر بشیم حالا میدونیم که دیر یا زود کم زیادش حالا ی ضره این کر واون ور مطمئنیم که لاغر میشیم ولی وقتی پای نیاز میاد وسط موضوع فرق میکنه یعنی ما شدیدا نیاز به لاغری داریم یعنی اگه نباشه میمیریم یعنی زندگی بدون لاغری امکان پذیر نیست خوب اینا با هم متفاوتن وسوال مشابه خواستتون اینکه ثروتمند بشین یا نیاز دارین خواستتون اینکه خونه وماشین داشته اشین یا نیاز دارین و…در زندگی به بعضی از خواسته هامون رسیدیم به بعضیهاش نرسیدیم وبعضی از خواسته ها هستن که وارد زندگیمون میشن ولی بعضی ها هستند هر چی تلاش کنی وارد زندگیت نمیشنداینا دوچیز متفاوتن اگر خواستت این باشه که لاغر بشی خوب میشی اما اگه نیاز به لاغر شدن داشته باشی نمیشی بعضی از دوستان هستند که خیلی خوب تمرین مینویسن فایل چند بار گوش میدن نظر دوستان میخونن وبه عمل تبدیل میکنن ولی چون نیاز به لاغری دارنواما نتیجه که باید نمیگیرن دلیلش اینکه اونا خیلی نیاز دارن که لاغر بشن ونمیشن اما ی سری از دوستان هستند که نیاز ندارند همین جوریم خوبن فقط میخوان راحت باشن میخوان ی تجربه جدید کسب کنن اونا لاغر میشن چون نیاز ندارن شد شد نشدم نشد اگر در ذهنت شما نیاز به لاغری داشته باشی لاغر نمیشی یا سخت لاغر میشی وقتی ما نیاز داریم به لاغری یا هر چیز دیگه پول خونه ماشین درواقع فکر اولیه ما چی میگه دوست داری لاغر بشی نیاز داری لاغر بشی ولی فکر اولیه میگه لاغردنخواهی شد لاغری سختهووقتی واکنشت وقتی حرف زدنت جوریکه نیاز داری لاغر بشی در نا خوداگهات کد نویسی طوریکه نمیتونی لاغر بشی نمیتونی خونه دار بشی نمیتونی ثروتمند بشی وچطور میتونی این نیاز در خودت تشخیص بدی بعضی از خانمها تناسب نیاز دارن بخاطر که همسرشون دوست داره بعضی ها بخاطر حرف وحدیثهای که شنیدن میخوان‌بعضی ها میخوان پوز فلانی به خاک بزننو…باید بگی نه همه چیز خوب وعالیه فقط میخوام متناسب بشم تجربه کنم زندگی با طعم تناسب اندامو من نیازم برای لاغری بخاطر این چیزا نیست بخاطر وجود خودم میخوام لاغر بشم که لذت متناسب بودن ببرم بخاطر خودنمایی وپوز زدن نیست بخاطر ارامش گرفتن بخاطر تجربه دوباره متناسب شدن بخاطر ازادی بخاطر خودم من برای خودم نیاز دارم اگه نیاز داری کارت سخت میشه اینم مثل اون ارادهست وقتی اراده داری باید با نقطه مقابلش مبارزه کنس هی شکست بخوری هی پاشی تا ثابت کنی من با اراده هستم مثل ی مرد اراده رو میذارم زمین ودیگه کاری به کارش ندارم من ی ادم تنبلم من میخوام خیلی راحت باشم من اصلا اراده ندارم اراده یعنی چی اراده برای خداست واین موضوع هم مثل نیازه وقتی که ما نیاز داریم لاغری یعنی اوضاع نا خداگاه ما خرابه بنابر این سعی کنیم که نیاز به لاغری نداشته باشیم خیلی سخته ولی استاد ودوستان شگفتی ساز تونستن ما هم میتونیم  چطور میتونیم نیاز نداشته باشیم مهم اینکه به این باور برسی من در شرایط فعلی زنده هستم زندگی میکنم همه چیز عالیه خوبم ومیخوام تجربه کنم متناسب شدنو اینجوری نیاز به علاقه وتجربه تبدیل میکنی من الان انسانی کامل هستم نباید چاقیم مانع رضایتم بشه از زدگیم بشه من راضیم از خودم از زندگیم واز امروز تصمیم گرفتم که متناسب شدنو تجربه کنم وقتی نیازت به چیزی لاغری پول خونه نباشه پس چی میشه شما هدایت میشی به مسیرهای ساده افکارت تغییر میکنه وقتی فکرت عوص بشه عملت عوص میشه تا وقتی نیاز به لاغری یا هر چیز دیگه داری فکرت اینکه لاغری نیست پول نیست خونه نیست من گرفتار چاقیم بدبختم کرده چاقی اگر این نگاه داشته باشی چاقی بزرگ وسنگین میشه وتو کوچیک وحقیر میشی ودر نتیجه چاقی پیروز میدون میشه پس دقت کنیم از الان روی دیدگاهمون که کار کنیم که نیازمند لاغر شدن نیستم عادی باشیم شد شد نشدم نشد باشه من وظیفه دارم زندگی کنم من الان خوبم همه چیز عالیه دارم زندگی میکم‌لاغر شدم که ی تجربه جدید کسب میکنم پس ایناوچکار میکننه ذهنتو اروم میکنه اینا باعث میشه تمام قدرت از چاقی گرفته بشه وبه من داده بشه تا من احساس قدرت کنم ومن خیلی خوشحالم که شما دوست دارید ما توانمند باشیم ودر حل تمام مسائل زندگیمون خود کفا باشیم با کمک‌شما دوست عزیزمون ومن هیچ وقت محبتهای شما رو فراموش نمیکنم وتا زنده هستم دعا گوتونم وقتی تو ذهنت نیاز داری لاغر بشی یعنی چی یعنی لاعرشدن نیست وقتی نیاز داشته باشی سخت بهش میرسی وبیاید لاغری رو ساده کنیم نباید لاغری برات نیاز باشه پس سادش میکنیم من میخوام لاغر بشم حالا تصمیم دارم لاغر بشم خواسته ام اینکه لاغر بشم شد شد نشد نشد زندگی که هست زنده که هستم مهم زنده بودنه بقیه تو حاشیه هستن ولاغری رو هم از اصل برمیدارم وتو حاشیه میذارمش خییلی سخته حتی گفتنش ولی با تمرین وتکرار درست میشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shmm
      1400/01/16 11:25
      مدت عضویت: 1884 روز
      امتیاز کاربر: 1517 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 162 کلمه

      باسلام خدمت همه دوستان من هم قبلا تناسب رو یک نیاز میدونستم و خیلی برای لاغر شدن تقلا میکردم و هرچی بیشتر تلاش میکردم نتیجه دست نیافتنی تر و مسیر بسیار سخت تر میشد تا اینکه متوجه شدم که باید فقط هدف و مسیر رو تعیین کنم و دیگه کاری باهاش نداشته باشم چون متوجه شده بودم که قبلا زور زیادی میزدم ولی بعداز اینکه متوجه شدم نباید زیادی مته به خشخاش بزارم دیدم بدون اینکه متوجه بشم و سختیه خاصی بکشم دارم روز به روز لاغر و لاغر میشم و دلیل این حرکت عالی این بود که هدف رو در ذهنم کوچیک کرده بودم و تمام توانایی را به خودم داده بودم که من میتونم به هر خواسته ای که دارم برسم و متوجه شدم که لاغری نیاز من نیست چون من همین الانم بهترین و عالی ترینم و از خداوند سپاسگذارم که این ذهنیت درست رو به من داد تا همچنان در مسیر لاغری و تناسب اندام قرار داشته باشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/12 01:28
      مدت عضویت: 1855 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,004 کلمه

      ما در زندگی یه سری خواسته ها داریم که به اونها آروز و یا رویا هم میگیم
      ما در زندگی به یه سری از خو استه ها رسیدیم اما به بعضیا نرسیدیم چرا ؟علتش چیه ؟چون یه سری کلمات شبیه هم هستن اما در ناخودآگاه متفاوت هستن و تاثیراتشون هم متفاوت هست .
      ما باید اگاه باشیم قوانین برای همه ی موضوعات به یک شکل عمل میکنه و یکسان هست .پس شما خواسته ات این هست که لاغر بشی یا نیاز داری که لاغر بشی ؟؟
      خواسته ات این هست که ثروتمند باشی یا نیاز داری که ثروتمند بشی؟؟
      خواسته ات این هست که روابط عالی داشته باشی یا نیاز داری که روابط عالی داشته باشی؟؟
      خیلی وقتاا بوده یه خواسته ای در ذهنت بوده و گفتی چه خوب هست اگه داشته باشم و رد شدی و رفتی اما اون بعد ازیه مدت داخل زندگیت اومده اما اگر به چیزی بچسبی و همش بهش فکر کنی به اون نمیرسی .( من از وقتی این فایل رو فهمیدیم همش سعی کردم بهش عمل کنم و گفتم من نیاز به لاغری ندارم چون من الان خوبم اندامم خوبه و خودمن رو دوست دارم فقط باید کمی ایده آلتر بشم اونم بدون زجر و سختی و وسواسی و چسبیدن به خواسته که هر روز برم داخل آیینه و خودم رو نگاه کنم و یا از ترس چاقی نخورم و زجر بکشم و یا اینکه خودم رو وزنم کنم و … و اما بعضی وقتها هم گفتم خوب میخوام لاغر بشم که فلانی بدونه این دورها تاثیر دارن و یا گفتم میخوام لاغر بشم تا در فلان لباس زیبا باشم و در اون جمع عالی باشم و یا گفتم من میخوام لاغر بشم در حالی که همه چیز بخورم و بقیه بگن از چه راهی تو لاغر شدی و آدرس سایت رو بدم و یه لاغر شگفتی ساز و تاثیر گذار باشم و …)

      حالا اگر خواسته ات لاغری باشه بهش میرسی اما اگر به لاغری نیاز داشته باشی بهش نمیرسی .
      خیلی از دوستان تمرینها رو خوب انجام میدن و مینویسن اما تتیجه اشون به اندازه سعی و تلاشون نیست چون نیاز دارن که لاغر بشن و لی یه افرادی هستن که میگن ما خوبیم و اوکی هستیم فقط میخواییم کمی لاغر تر بشیم که به مشکل بر نخوریم .(من خودم بارها گفتم میخوام لاغر تر بشم که ایده ال تر بشم و عالی بشم و گرنه حالا هم اندامم خیلی خوبه و من راضیم و من خودم رو دوست دارم و جسمم رو دوست دارم و تمام نافرمیهای جسمم رو دوست دارم حتی دیروز یه مهمون داشتم خواستم بپرسم ازش فلانی لاغرتر شدم ولی دوباره گفتم نه این چه سوالی هست بگه نه و یا بگه ار ه چه به درد من میخوره مهم این هست که خودم از خودم راضی باشم و لذت ببرم و هیچ نپرسیدیم و اونم هیچ نگفت و اما من عاشقانه راهم ر و ادامه میدم و یا امروز شخصی بعد از مدتها من رو دید و گفت چقدر لاِغر شدی بسه ولی من اصلا کاری به نظر هیچ کس ندارم و خودم بازم دوست دارم متناسبتر بشم پس با لذت مسیرم رو ا دامه میدم )

      پروسه ی لاغری به این شکل هست که :
      فکر لاغری تبدیل میشه به گفتار لاغری و و گفتارلاغری تبدیل میشه به رفتارهای لاغری و در نهایت جسم لاغر میشه
      وقتی ما نیاز داریم به لاغر شدن همون اول پروسه به مشکل بر میخوریم چون فکر اولیه این هست که ما نمیتونیم لاغر بشیم و یا انتظار داریم که لاغر نخواهیم شد و وقتی حرف زدن ما طوری هست که ما نیاز داریم لاغر بشیم من لاغر نمیشم.(من قبلا که در رژیم و ورزش بودم بارها گفتم میخوام لاعر بشم چون نیاز دارم بهش برای ادامه ی زندگیم برای سلامتی جسمم و برای حال خوبم برای لذت بردن از خودم و جسمم و زندگیم و واقعا کار به جای رسیده بود که نه از ورزش نه از خودم و نه از زندگیم و نه از لباسهام هیچ لدتی نمیبردم و کار هم سختتر شده بود اما حالا میگم من لاغری رو میخوام تجربه کنم به عنوان سبک جدیدی از زندگی که مثل اونها غذا بخوریم و رفتار کنیم و سبک باشم و هر لباسی رو بپوشم و تجربه های جدید داشته باشم )

      این نیاز رو چطور تشخیص بدیم :
      این تناسب رو بعضیا نیاز میدونن برای یک رابطه ی خوب و یا نیاز دارن متناسب بشن که با اعتماد به نفس در جامعه حاضر بشن .(منم قبلا در هر جمعی با اندامم اعتماد به نفس نداشتم حاصر بشم و یا هر لباسی رو بپوشم و حالا خیلی بهتر شدم اما هنوزم هر از گاهی یه افکاری دارم که من هم دوست دارم لاغر بشم که به دوستم بگم ببین منم چه اندام خوبی دارم و یا دوست دارم لاعر بشم که به بقیه بگم من هم اندام زیبایی دارم با وجود دو بچه که دارم اما خوش اندام هستم ولی هر وقت از این افکار داشتم و یا خواهم داشت به خودم باید بگم آخه لاغری من و اندام من چه به درد کسی و یا زندگی کسی میخوره این اندام مخصوص من هست و در زندگی من تاثیر میزاره و من اگر لاعر بشم خودم سبکتر میشم خودم خوش لباس ترمیشم خودم حال روحیم بهتر میشه خودم سلامت تر میشم و به دنبال راضی کردن بقیه از خودم نباشم )

      هر وقت نیاز داشتی به لاغری بگو به خودت که نه من انسان کاملی هستم و همه چیزم خوب هست و میخوام لاغری رو تجربه کنم با سبک جدید زندگی و لباس پوشیدن (واقعا حتی با گفتن این جمله ها حالم بهتر میشه استرسم کمتر میشه و آرامشم بیشتر میشه و انگار برای خودم زندگی میکنم و اصلا به دنبال راصی کردن هیچ کس از خودم نیستم و اصلا مردم کین ؟ من برای خودم زندگی میکنم من واقعا از این جمله خوشم میاد و این رو آویزه ی گوشم میکنم .که من انسان کاملی هستم و همه چیز عالیه و فقط میخوام به سبک جدیدی زندگی کنم و لاعری رو تجربه کنم )

      اما اگر بگی من لاغر بشم که دهن مردم رو ببندم چشم فلانی رو در بیارم این میشه نیاز به لاغری
      ( من میخوام لاغر بشم برای خودم برای تجربه ی آزادی و یک زندگی بدون محدودیت در کمال آزادی در تمام جنبه ها چون من این مدل زندگی رو میپسندم من میخوام یه جسم سالم و سلامت و متناسب داشته باشم اصلا میخوام هیچ کاری به مردم نداشته باشم هر کس هر چیزی میخواد بگه شاید باور نکیند ولی چند روز پیش دخترم گفت مامان انگار چاقتر شدی فقط خندیدیم واصلا نترسیدیم گفتم این نظر دخترم هست من که خودم راضیم و با خودم حال میکنم و از درون احساس متناسب بودن میکنم و دیروز که مهمون داشتم شیطون بهم گفت که بهش بگو لاغر نشدم ؟ اما اینقدر مطمعنم که لاعرشدم و میشم که گفتم اصلا برام مهم نیست چی میگه و نپرسیدیم و راه خودم رو ادامه دادم )

      مثل اراده هست برای لاغری که غلط بوده وقتی ما برای کاری اراده داریم که اون کار سخت باشه و هی شکست بخوریم اما دوباره بلند بشیم و هی بخوریم زمین اما بلند بشیم و این کار سخت اراده میخواد و اما ما برای لاغری اراده نمیخواییم اراده مال خدا هست و بگو من آدم تنبلی هستم و بدون اراده وارد دورها بشو و هر وقت اراده رو بردی داخل دوره ها ی لاغری کار خودت رو سخت میکنی و خودت رو به چالش میکشی که وارد سختی ها بشی (منم اآدم بدون اراده ای بر عکس گدشته هام هستم که میخوام لاعر بشم اخه لاعری کار سختی نیست لاغری بسیار اسان هست مگر من برای چاقی اراده کردم ؟نه خیلی راحت و خود به خود من چاق شدم و حالا هم خیلی راحت من باید لاغر بشم اما طبق پروسه اول از فکر و بعد در حرف و بعد در عمل و رفتارها و بعد در جسم من خیلی راحت لاغر میشم مثل این همه ادم لاغر که در اطراف من هستن و بدون زجر و سختی و خیلی راحت لاغر هستن و اصلا اراده ای ندارن )

      اگر نیاز داری به لاغر شدن تو در فکر ناخود اگاهت هست که تو محتاج لاغر شدن هستی و انگار التماس میکنی که لاغر بشی و این اوج بدختی انسان هست و نشون میده که اوضاع خراب هست و کار رو سخت میکنه .(منم قبلا التماس میکردم به مربی ورزشیم به دکتر تغدیه ام به اطرافیانم که چیکار کنم که لاغر بشم و بارها میگفتم ارزوی من این هست که لاعر بشم و لاعر بمونم حتی گاهی اوقات میگفتم تنها مشکل من همین چاق شدن من و لاغر نماندن من هست و اما حالا اینقدر در ذهنم طبیعی هست که لاغر بشم که گاهی اوقات فراموش میکنم برای چی وارد این مسیر شدم و میخوام در دورهای دیگه هم شرکت کنم و در کنار اون مسیر لاغری به اونها هم بپردازم و حقیقتا چند باری هم همین کار رو کردم چون میگم‌من که به لاغری میرسم میخوام به چیزهای دیگه هم برسم و لاغری حق من هست و سهم من از زندگی هست )

      به لاغری نیاز نداشته باشین و بگو من در شرایط فعلی زنده هستم و همه چیز خوبه و فقط بگو من میخوام لاغری رو تجربه کنم
      و نیاز ندلشته باش لاغر بشی تا حالت خوب باشه و اینها کار رو سخت میکنن (من واقعا الان دارم لذت میبرن از این مسیر و ارامشش،و ازادی و حال خوبش و تمام کارهاش و عاشق این سبک زندگی و این سبک خوردن هستم و حالا لاغری هم اومد اومد نیومد من همچنان ادامه میدم چون واقعا راضیم و دارم لذت میبرم و اصلا دوست ندارم برگردم به اون فشار و زجرهای اون دوران و محدودیتاش و اون همه التماس کردنها و … من انسان کاملی هستم که دارم زندگی میکنم حالا اگر شد که چه بهتر نشد هم زندم و نفس میکشم و جسمم رو هم دوست و عاشقانه دوستش دارم و بهترین لباسها رو میپوشم و بهترین غذاها رو میخوزم و .. )

      اما اگر بگی من در این شرایط جسمی با وزن .. انسان کاملی هستم و حالم خوبه این دید و فکر عالی هست و اما نباید هیچ وقت چاقی من مانع خوشبختی و حال خوب من باشه و من میخو ام متناسب شدن ر و تجربه کنم و بگو شد شد نشد نشد و چیر مهمی نیست این طور کار راحت میشه (من دارم از زندگی خودم و جسمم لدت میبرم و برام مهم نیست بقیه چه افکاری در مورد من دارن فقط من خودم برای خودم مهم هستم و دوست دارم به بهترینا برسم و یک جسم ۵۹ کیلویی برای چندمین بار تجربه کنم همین برای من مهم هست شاید خیلیا بگن همین اللن هم خوبی و یا صورتت خیلی لاغر شده و دیگه لاعر نشو اما من فقط خودم برای خودم مهم هستم و میخوام ایده آل باشم )

      خیلی چیزها اومده در زندگی ما که فقط دوست داشتیم و گفتیم و رد شدیم و اومده داخل زندگی ما .(من خیلی چیزها اینطور شده اخرین موردش هم میز تی وی هست که جدیدا خریدم من یک سال قبل اون رو دیدیم داخل مغازه و گفتم چقدر شیک و زیبا هست و با دکوراسیون من جور میشه و خیلی خوشم اومده بود و امسال که کاغد دیواری کردم به همسرم گفتم بریم یه میز جدید هم بخریم و بلخره خریدمش و وارد زندگیم شد و خیلی از این دست خریدها داشتم )

      وقتی بگی لاغری نیست من گرفتار چاقی هستم و اون من رو بدخت کرده و اون من رو داغون کرده اینطور تو حقیرتر و چاقی رو قویتر میکنی و شکست میخوری (من الان میگم یه مهمان ناخوانده دارم در جسمم به اسم چاقی که به زودی میره و من اصلا ناراحت نیستم و جسم مهمان من داره هر روز ضعیفتر میشه تا از بین بره قبلا ۱۲کیلو بوده و اما حالا ۵ یا ۶ کیلو آخرش مونده که این هم به زودی میره از جسم من و من قویتر هستم و من قدرت دارم و اون روشکست میدم چون اون مهمان ناخوانده فقط ۶کیلو و یا کمی کمتر چربی هست اما من یه انسان هستم با قدرت ذهن قوی که خداوند گفته تو اشرف مخلوقات هستی و تو بینهایت قدرت و توان داری پس من موفق میشم )

      دعا کردن هم یه نوع نیازمندی هست که درذهن اینطور معنی میشه که اون خواسته وجود نداره و نیست که اومدم با دعا کردن و یا گریه کردن و التماس کردن به دستش بیارم و برای ذهن رسیدن به اون چیز و یا اون خواسته غیر ممکن میشه .
      من نیازمند لاغر شدن نباید باشم لاغری باید عادی باشه شد شد نشد هم نشد مثل اینکه یه کفش میخواییم بخریمم حالا شد و خریدم که چه بهتر و اگر هم نشد که مهم نبست پابرهنه که نیستم و کفش حالا دارم (نمیدونم در این حد برای لاعری راحت فکر میکنم یا نه ؟؟ ولی دیگه مثل قبلا خودم هم نیستم مطمعنم از اینکه امروز حتی یکی اشاره میکرد انگار شکمت تو این لباس بیرون زده ولی من میگفتم مهم نیست در مسیر لاغر شدن هستم و به زودی اینم از بین میره و من به یک جسم لاغر و تراشیده میرسم و اصلا نه نگران شدم نه ترسیدم نه ناراحت شدم ولی در حد ی که استاد گفتن نمیدونم ولی میدونم دیگه حرص وزنم رو نمیزنم استرس ندارم که این ماه وزنم چطور و دیگه از هیچ ایام خاصی نمیترسم مثل عید نوروز و ماه رمصان که چاقتر میشم و دیگه از هیچ غدای خاصی نمیترسم و ته ذهنم میگم من لاغر میشم و به جسم ایده ال خودم میرسم )

      ذهنت رو آروم کن که محتاج لاغری نیستم و قدرت رو از چاقی بگیر و به خودت منتقل کن تا خودت احساس قدرت کنی(من از وقتی که وارد این دوره ها شدم احساس قدرت کردم و دیگه برای لاغری خودکشی نمیکنم زجر نمیکشم و یا خودم رو اذیت نمیکنم و میگم من با قدرت ذهنم که درون من هست لاغر میشم همانطور که تا حالا شدم همچنان ادامه میدم و به لاغری عالی میرسم و از چاقی ترس ندارم و همین کار من باعث میشه قدرت رو از چاقی بگیریم و همش دارم به لاغری توجه میکنم و همین کار باعث میشه قدرت لاغری رو در خودم بیشتر کنم اما قبلا به اشتباه زیاد به چاقی توجه میکردم با رژیم و ورزش و وزن کردن و محدودیتها و نخوردنها و داخل آینه رفتنها و دررمورد چاقیم با بقیه حرف زدن و …. و به اون قدرت رو میدادم و چاقتر هم میشدم اما حالا بر عکس فکر میکنم و حرف میزنم و رفتار مبکنم تا در نهایت قدرت رو به لاغری بدم )

      هر کس بگه من میخوام فقط لاغر بشم یعنی در ذهنش لاغری یک وزنه ی سنگین هست که میگه من باید لاغر بشم و اول اون مشکل رو حل کنم و همین نمیزاره شما لاغر بشین و علط هست (پس باید به عنوان یک کار که شدنی و حتمنی هست به اون نگاه کنیم و بگیم من که حتما لاغر میشم و به وزن دلخواهم میرسم و لاعری برای من طبیعی هست و من به زودی در جسم جدید ۵۹ کیلو قرار میگیرم و با اطمینان قدم برداره تا موفق بشه )

      نیاز در ناخودآگاه به این معنا هست که در ذهن من به شدت نیست و من بهش احتیاح دارم
      چرا الماس گرون هست چون کم هست و اما متقاصی زیاد هست پس باید الماس زیاد بشه و متقاصی کم بشه تا ارزون بشه .(ما به هر چیز احساس نیاز کردیم یعنی اون چیز کم هست و وجود نداره و قطعا ذهن ما هم می گه رسیدن به همچین چیزی محال هست و از رسیدن به اون خواسته ما رو منصرف میکنه )

      انتظار ی که دیگران از شما دارن رو به صفر برسونید مثلا :
      من لاغر بشم تا حال بقیه رو که گفتن نمیتونی تو لاغر بشی رو بگیریم و یا من لاغر بشم تا رابطه ام با همسرم خوب بشه و … نباید لاغر شدن رو نیاز داشته باشی برای رسیدن به چیز دیگه نه بگو من زنده هستم و نفس میکشم و این مهمترین موضوع زندگی من هست و بقیه حاشیه هست مثلا لاغری رو بزار داخل حاشیه و ببینید چقدر زندگی آسون میشه( ذهن هیچ وقت هیچ کاری رو و خواسته ای رو که در افکارمون داریم به خاطر کسی دیگه برامون مهیا نمیکنه و این ذهن خودمون هست و فقط به دنبال خدمت به خودمون هست نه هیچ کس دیگه پس بهش بگو لاعری رو میخوام که خودم سلامت تر باشم ویا لاغری رو میخوام که در بهترین حالت روحی و جسمی باشم و یا بگو لاغری رو میخوام که احساس سبکی و آزادی کنم و یا بگو لاغری رو میخو ام که خوشتیپ تر باشم و لباسهای رنگ شاد و به روز بپوشم و بگو لاغری رو .میخوام که …. و در نهایت به خودت بگو من الان با خودم و این جسم و اندامم در صلح هستم و خودم رو بسیار دوست دارم و از اینکه زنده هستم و سلامت هستم و دارم هر روز به بهترین شکل اوقاتم رو میگذرونم لذت میبرم و عالیه و فقط میخوام لاعری در جسم ۵۹ کیلو رو هم تجربه کنم برای چندمین بار حالا شد که بهتر اگر هم نشد مهم نیست چون زندم و زندگی میکنم چی از این مهمتر در زندگی من و برای من همین کافی هست )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/01/03 07:58
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 888 کلمه

      سلام🙂

      همه ما در زندگی درخواستهایی داریم رویاها و ارزوهامون… همون چیزهایی که فعلا در زندگیمون نداریم

      و خیلی دوس داریم که داشته باشیم

      ولی به بعضیهاشون خیلی راحت میرسیم به بعضیها هم نمیرسیم حالا علت چیه؟

      👈وقتی قوانین رو که یاد بگیریم به راحتی همه جنبه های زندگیمون تغییرات دیده میشه چون ذهن هماهنگ میشه

      👈پس هوشیار باشین و قوانین رو درک کنید تا خوشبختی رو تجربه کنید

      خوب در موضوع لاغری به این فکر کن که دوست داری لاغر بشی یا نیاز داری لاغر بشی؟

      بعضی خواسته ها فقط یه بار از ذهن رد میشه و خیلی راحت وارد زندگیت شده🤩

      بعضیها هم سالهاس که بهش فکر میکنی و….ولی هنوزم نداری🤔

      در مورد لاغری هم اگه دوس داری لاغر بشی لاغر میشی ولی اگه نیاز داری لاغر بشی لاغر نمیشی😏

      خیلی ها در همین دوره هم با وجودیکه فایلها رو عالی انجام میدن تمرینات رو مینویسن و فعالن ولی لاغر نمیشن ….. چرا؟چون نیاااااز دارن به لاغر شدن😮

      خوب هر موضوعی برای اینکه وارد زندگی ما بشه از ۳ مرحله عبور میکنه

       
      فکر ……گفتار…….. عمل

      وقتی نیاز داری به لاغر شدن فکر اولیه و اصلی (همون باور) اینه که لاغر نمیشی

      پس همین گفتگوی ذهنی در کلامت هم ظاهر میشه و بارها به خدت میگی منکه میدونم هر کاری بکنم لاغر نمیشم یا اینکه میگی من آبم بخورم چاق میشم یا اینکه لاغر شدن سخته ژنتیک ما اینه چاق باشیم و….

      و اونوقت به مرور رفتارهای غذاییت تغییر میکنه و تکرار رفتارهای اشتباه میشه یه جسم چاق😶

      حالا چطور تشخیص بدیم که نیاز داریم لاغر بشیم یا دوس داریم لاغر بشیم؟ خوب فکر کنید ببینید لاغر شدن رو برای چی میخواید مثلا بعضی خانمها تناسب رو برای رابطه خوب با همسرشون ضروری میدونن

      از نیازی که ربطش میدی به لاغری متوجه میشی که دوس داری لاغر بشی یا نیاز داری👌👌👌

      اگه منتظری لاغر بشی برای اینکه جلوی بقیه عالی باشی یا بزنی تو دهن بقیه یا منتظر تایید گرفتن از دیگران هستی یا میخوای لاغر بشی حرف و حدیثها کم بشه یا تو رو ولت کنن اینقدر تذکر بهت ندن و……. اینا یعنی نیاز😏

      در مورد اراده هم چون احساس میکنی که باید اراده داشته باشی و مبارزه کنی 

      در صورتیکه اراده مال خداس بابا بی خیال تو خودت رو رها کن و لذت ببر

      در واقع نیاز بعنی در ناخودآگاه اوضاع خرابه

      و از اونجاییکه ناخودآگاه نتایج زندگی ما رو رقم میزنه پس هر چیزی کا به عنوان باور در ناخودآگاه ذخیره شده رو ما تجربه میکنیم نیاز نشوندهنده فاصله باور ما با تجربه اون خواسته اس ….هرچه نیاز بیشتر یعنی باور اولیه محدودتر

      خوب حالا چطور نیاز نداشته باشیم به لاغری؟

      خوب در واقع باید لاغری رو در راستای لذت بردن از زندگی قرار بدی مثلا با خودت بگو من با شرایط فعلیم اوکی هستم و لاغر هم بشم بیشتر لذت میبرم

      باید بگی من خودم راضیم از خودم از زندگیم لاغر هم بشم راضی تر میشم👈 اونوقت نیاز به علاقه تبدیل میشه👉

      براتون مثل چیزی بشه که یه بار از ذهنتون گذشته و بهش نچسبیدی اونوقت خیلی راحتوارد زندگیتون میشه

      وقتی داری هی چاقی رو بزرگ میکنی در واقع داری خودت رو کوچیک میکنی👌👌👌

      در رابطه با خدا هم اگه در خواست از خدا داریم فکر اولیه اینه که نیست

      👈 پس تغییر دیدگاه این باشه که من میخوام لاغر بشم شد شد نشد هم نشد😁😎😉

      یعنی لذت از زندگی رو به بعد از لاغر شدن موکول نکن 👌👌

      اینجوری ذهنت آروم میشه و قدرت از چاقی گرفته میشه و به خودت داده میشه🤩🤩

      خوب من وقتی فایل رو گوش کردم با خودم فکر کردم که من نیاز دارم لاغر بشم یا دوس دارم؟

      با اطمینان باید بگم که من الان دوس دارم لاغر بشم

      چون با دیدن جسم خودم در آینه احساسم بد نمیشه منتظر تایید دیگران نیستم اصلا حرف نگاه و نظرشون برام کم اهمیت شده

      کسی متوجه بشه که جمع و جورتر شدم لبخند میزنم و تشکر میکنم کسی هم متوجه نشه ناراحت نمیشم دیگه از کسی نمیپرسم فلانی من لاغر تر نشدم؟ دیدن افراد متناسب اعضابم رو خورد نمیکنه

      موقع غذا خوردن لذت غذا رو درک میکنم و نگران اینه چی خوردم و چقدر خوردم نیستم

      به تغییرات رفتاریم توجه میکنم

      توی عکسهام به تغییرات جسمیم توجه میکنم و کیف میکنم

      از زندگیم لذت میبرم و چاقی و نافرمی بدنم حالم رو بد نمیکنه میدونم که توی مسیرم و لاغری کم کم در جسم من خودش رو نشون میده چون دارم برای خودم وقت میذارم و هر روز فایل گوش میدم و برای ساعتی از روز ذهنم رو مشغول اموزش لاغری میکنم پس ذهن رو دارم هماهنگ میکنمو وقتی ذهن هماهنگ بشه همه چی متناسب میشه😎😎😎🤩🤩🤩

      باید افرادی که در این دوره هستن هنر حل مساله رو یاد بگیرن😏

      هدف اینه که انسانهای توانمند تری بشیم😎

      نیاز در ناخودآگاه به این معنا است که لاغری وجود نداره و اصلا هم امکان نداره پس من شدیدا نیاز دارم به لآغری

      الان چرا الماس گرونه؟ چون فعلا دسترسی به الماس کمه اگه شرایطی بیاد که الماس زیاد بشه دیگه اینقدر ارزش نداره

      در ذهنتون لاغری رو ساده کنید باید انتظار دیگران رو از خودتون کم کنید

      نباید لاغر شدن براتون نیازی بشی برای رسیدن به موضوعی دیگه👌👌

      👈👈 مهمترین موضوع زندگی ما  زنده بودنه بقیه حاشیه است 👉👉

      اونوقت ببین چقدر همه چی آسونتر میشه

      وقتی در حل مسائل زندگی توانمند بشین اونوقت چرخ زندگیتون خیلی روانتر میچرخه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1400/01/02 14:50
      مدت عضویت: 1411 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,061 کلمه

      سلام سلام🤩🤩 وقتتون بخیر🙏
      واااای این فایل چقدر خوب و عالی و فوق العاده بود مثل همه ی فایل های آموزشی دیگ …چقدر بجا منحصربفرد بودوهست و خواهد بود…
      فایل ۶۰از مسیر لاغری من 😊😍 (محتاج لاغر شدن نباشید)🙏
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      نیاز داشتن در تمام مراحل زندگی ی نوع کمبوده ، ی نوع نداشتنی ک هیچ وقت امیدی نیست برای بدست اوردنش ، ی حسرته ک من کجا اون کجا ، حالا یا پولش نیست ، یا موقعیتش نیست ، یا ما خودمون رو لایق اون نیاز خواستن نمیدونیم…واصلا بهش فکر نمیکنیم ، ما فقط آرزو ش رو میکنیم ولی دیگران بدستش میارن ،،چون ما هیچ تلاشی برای بدست آوردن اون نیازمون نمیکنیم ،،،
      مثل نیاز (محتاج )لاغر شدن:وقتیک ما نیاز داشته باشیم برای لاغر شدن هیچ وقت امیدی نداریم ک بهش برسیم ، ب خودمون ، تواناییمون ، مسیرمون اعتماد و اطمینان نداریم ، همه کاری میکنیم برای لاغر شدنمون اما نتیجه ای نمیگیریم چون این نیاز رو برای خودمون نمیخاییم برای رو کم کنی دیگران میخاییم ، میخاییم بهشون ثابت کنیم ک ما هم تونستیم و دهنشون رو ببیندیم ، میخاییم ک همسرمون رو رازی نگهداریم ، میخاییم تو مراسمی ک درآینده دعوت میشیم همه با دست نشونمون بدن بگن واووووووو ترکونده ،چ لاغر شده ،چ جمع شده ، چ استایلی ، چ خوش لباس …. این خودش ۲تا مانع است برای لاغر نشدنمون …بکیش ک نیازمونه ،محتاجیم بهش و این محتاج بودن در ذهن ناخودآگاهمون سخته ، رنجه ، آرامششو بهم میزنیم با ترس نرسیدن ب لاغر شدن ، بااطمینان نداشتن ب مسیر،با ترس اگ نشه چی ،باترس چی جواب دیگران رو بدم ،باهروز رفتن تو آینه خودمون رو برانداز کردن ، با عجله کردنمون ک چیشد پس،من ک فایلامو گوش میدم ، شرح عالی میدم ، مدال میگیرم ،تشویق و انرژی دوستانم رو دارم پ کو ،کجاست ،چیکار کنم دیگ ،و یه مانع دیگ دیگرانه ک ما باز همه چی رو برای دیگران میخاییم ک دیگران مارو تایید کنن ،بپسندن،،،در حالیک مهم ماییم ، حال ما ،لذت ما ،آرامش ما ،سلامتی ما،،در حالیک این مانع ها در ذهن ناخودآگاهمون فرمول لاغر شدن سخته ایجاد میشه و برچسب ما نمیتونیم لاغر بشیم رو ذهن منفی بافمون هی تکرار میکنه تو ذهنمون..واگ قلق اهمیت ندادن بهشو بلد نباشیم ممکنه ک از مسیرمون لیز بخوریم یا خدای نکرده خارج بشیم…🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      اون زمانهایی ک ما برای لاغر شدنمون ورزش انجام میدادیم ورژیم های سخت و مختلف میگرفتیم درسته برای لاغر شدن بود در حالیک توجهمون روی چاقی و چاقتر شدن بوده ..ولی اون زمان هم ک نیاز داشتیم برای لاغر شدن اگ کاری رو انجام میدادیم میخاستیم فقط ب بقیه بفهمونیم ک ببین من بیکار ننشیتم ،من اراده دارم ،وحتی مسیر غلط و اشتباهشم برامون مهم نبود چون میدونستیم ک بالاخره دیر یا زود ما ب همون جای اولمون برمیگردیم…وما همیشه حسرت لاغر شدن داشتیم ،بانامیدی کارهایی رو برای لاغر شدن انجام میدادیم،میدونستیم ک بی فایده و بی نتیجه اس ولی باز ب خودمون رنج و عذاب میدادیم ،،،
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      خب من تا قبل از گوش دادن و دیدن این فایل حتی تا وسطای فایل آموزشی استاد عزیزم فکر میکردم ک من میخام ک لاغر بشم و نیاز من نیست ، اما از ی جای ب بعد حرفای استاد دیدم ک عه🤭🤭😐😐☹️☹️🙄🙄🙄😲😲😯😯😮😮😮من در ذهن ناخودآگاهم ب وضوح مشخصه ک من نیاز دارم ک لاغر بشم ،باینک تغییرات خوبی داشتم فکری ،غذایی ،جسمی ن عالی ولی راضیم..و اوضاع ذهنم بقول استاد خرابه ..من دراین مدتی ک دراین مسیرم و گاهی درک شرح عالی دادم ،گاهی مدال گرفتم ،گاهی تشویق شدم ،میگم ک نتیجه ام گرفتم اما این نیاز من بوده ک من لاغر بشم ک همسرم باور کنه مثل من این مسیر و تا محصولات رسیدن ب آرزوها رو برای خودش بخره ، میخاستم لاغر بشم تا وقتیک ب خونه پدرو مادرم رفتم وقتی اقوام منو دیدن نشناسنم بگن سمی چقدرلاغرررر شدی ، من حتی امسال سال۱۴۰۰توایام عید مسافرت نرفتم ونمیرم چون نخاستم درگیر عیدی و مسافرت بشم و بیشتر دوست داشتم عید امسالمو بیشتر بافایل ها بگذرونم چون هم حالمو خوب میکنه ،هم انرژی میگیرم هم خیلی خوش میگذره،، من میخاستم لاغر بشم ک جلوی مریم ک عمل اسلیو انجام داده کم نیارم بگم تو عمل کردی و همیشه ترس از خوردن داری .اما من بدون عمل لاغر شدم و هیچ وقت ترسی نخاهم داشت از خوردن ها و نخوردنها،،میخاستم لاغر بشم ک تو ایام عید لباسایی رو ک بهم تنگ بودن رو بپوشم و جلب توجه کنم …و خیلییی دیگ از دلیل های مسخره ای ک هیچکدومشون رو برای اصل خودم نمیخاستم…درسته من قبلا تو دیدگاههای قبلی نوشتم ک دوستدارم لاغر بشم …دروغم نگفتم اما اینها هم توش دخیل بوده …و چون آگاهی نداشتم ازین خواسته ی غلط ک مانع رسیدن من ب هدفمه همیشه فکر میکردم ک درسته ،،در حالی ک نبوده..
      اما خداروشکر ک هنوزم دیر نیست ،،هرموقع ماهی رو از آب بگیریم تازه س…و من از امروز دیگ نیازی ب لاغر شدن ندارم محتاجش نیستم..
      میخام این نیاز رو تبدیل کنم ب تغییر نگرش نمیتونم فراموشش کنم ،یا پاکش کنم این نیاز همیشه هست ،ممکنه باز ی جاهایی گریبان گیرم بشه و لیز بخورم پس خیلی باید هواسمو جمع کنم …
      نیازمو تغییر میدم ب دوستداشتن ، ب شوق ،اشتیاق ،من هروز میخام با گوش دادن ب فایل ها و دیدن و شنیدنشون خوندن دیدگاههای دوستان ی درس جدید اززندگی و ی تجربه کسب کنم برای بهتر کردن زندگیم ،،میخام افکارمو بروز کنم ،میخام افکار کهنه و پوسیده رو شناسایی کنم و بجاش فرمول و افکارهای جدید و آپدیت رو جایگزین کنم برای بهترکردن روند زندگی کردن و لذت بردن ازش و آرامش داشتن…
      این وسط مسطا ها هم اگ لاغر شدم چ بهتر نشدمم چیزی از دست ندادم بلکه خیلیییی چیزهای مهمو مفید تری رو کشف کردم،یاد گرفتم ودرآینده زندگی خودم ازش استفاده میکنم و ب فرزندم آموزش میدم ک زندگی عالی رو تجربه کنه بادید و افکار بهترتری نسبت ب زندگی های امروزی ک پراز تنش و حال و احوال و اخبار بده ،،،
      ما انسانیم و در حال زندگی کردن ..پس نمیشه بخاطر نیازهامون ادامه زندگی رو تعطیل کنیم وبخاطر نیاز های ک با خال بد و نامیدی لذتی از حال امروز زندگیمون نبریم ..دبرس باشیم عاجز..
      ما تا همین الانشم عالیم ، حذابیم ،دوست داشتنیم برای پدرومادرمون ،همسرمون ،فرزندمون ،.وجودمون..امیدی هست برای عزیزانمون…پس امید خودمونم باشیم ،عاشق خودمون باشیم ،برای خودمون ارزش و احترام قایل بشیم ، اززندگی هامون چ کم چ زیاد ،لذت ببریم…
      و همیشه یادمون باشه ک سر هر کوچه خدا هست ،خدا هست ،خدا هست…
      ب امید موفقیت همه ی دوستان عزیز و همسیر🤩🌹🙏

      .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/01/01 16:27
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 590 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 579 کلمه

      سلام
      احساس نیاز به هر چیزی از باور کمبود نشات میگیره . و جهان هم فقط کمبود رو در هرزمینه ای به مانشون میده . مثل پول .اگه ما همیشه به پول نیاز داشته باشیم موقع خرج کردنش نگران باشیم حالمون بد شه وقتی پول از حسابمون خارج شه، یا خوشحالیمون فقط وابسته به داشتن پول بیشتر ماشین بهتر لباسای آنچنانی باشه و از وضع فعلیمون مدام شکایت کنیم پول تا ابد ازمون فراری میشه .این سیستم جهانه هرچی بیشتر دنبال چیزی بدوویی بااحساس ترس نگرانی و…. اون ازت فرار میکنه . اما اگه تو هرشرایطی که هستی خودتو اروم کنی رها باشی بااحساس خوب تمرکزت و فقط بزاری روی داشته هات هرچند کوچیک ،ذوق کنی برای داشتنشون شکرگذار باشی خواه ناخواه نعمت بیشتری میاد توی زندگیت . لاغری هم یه نعمته فرقی نمیکنه . خوده من تو تمام این سال ها نیاز لاغری داشتم خییلی هم شدید بود در من . یعنی اصلی ترین معضل زندگیم بود همه چی و تعطیل کرده بودم فقط دنبال یه راهی بودم که ازاین وضع خلاص شم بعد برم دنبال بقیه هدف هام . از تمام تفریحا مهمونی و … میزدم که مثلا به خواستم برسم . اما فرسخ ها دور میشدم ازش . اما نمیدونم چی شد که بریدم و واقعا تسلیم خداوند شدم گفتم دیگه من نمیدونم اگه راهی داره نشونم بده اگه نه من کلا دیگه این خواستمو بیخیال میشم بقیه چجوری زندگی میکنن منم مثل همونا . که چندوقت بعد به طور اتفاقی بااین سایت آشنا شدم و قلبم بهم گواهی داد که راهشو پیدا کردی . خیالم راحت شد عجله برام بی معنی شد ،حرف مردم برام کاملا بی اهمیت شد ،و امروز هم به لطف خدا و حرفای شما باز برام یاداوری شد که من نه به لاغری که به هیچ چیزی محتاج نیستم خدا منو به بهترین شکل ممکن کامل ترین شکل خلق کرده و انقدر عاشقانه دوستم داره که جهان به این عظمتش رو به خدمت من دراورده پس خیلی زشته که من حس احتیاج و نیاز برای چیزی داشته باشم من به محض درخواست چیزی همه چیز برام محیاست خداوند سریع الجوابه فرموده که بخوانید مرا تااجابت کنم شما را . این یعنی چی؟یعنی به محض درخواست خداوند جواب و میده اگه دیر به من میرسه من یه مشکلی یه مانعی ایجاد کردم وگرنه در کار خدا ذره ای ایراد وجود نداره . من باید سپاسگزار باشم که اولا زنده ام و فرصت زندگی دارم هنوز دوما تمام اعضای بدنم و کل جهان در خدمت منن تامنو به هدفم برسونن و انقدر خواسته هامو گنده نببینم سختشون نکنم برای خودم و رهاکنم خواستمو تا به وقتش به روش صحیح به راحتی بیاد تو زندگیم من فقط وظیفم اینه بخوام و با اشتیاق و علاقه درمسیر بمونم . واقعا لاغری یا هرخواسته دیگمون رو ببریم تو حاشیه نچسبیم به نتیجه . نتیجه هر چی شد شد . تو همین وضعیت میشه شاد بود میشه لباس خوب و خوشگل پوشید میشه مهمونی رفت پول دراور میشه … بخدا میشه …فقط ارامش و حس خوب و حفظ کن و لاغری رو برای خودت بخواه نه جلب توجه و رضایت بقیه . دیگران چه منو تایید کنن چه نکنن برام سرسوزنی مهم نیست من عزیز خداوندم بنده ی خدام اونه که باید تاییدم کنه که همون روز اول خلقت انسان اینکارو کرده. مهمترین رابطه زندگیمون فقط خودمون و خدا هستیم اینو که حفظ کنیم همه چی به صورت کاملا طبیعی و ساده میاد سمتمون . متشکرم استاد عزیزم 🌸🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار F:sh
      F:sh
      1399/12/30 18:08
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      محتاج لاغر شدن
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 919 کلمه

      سلام به استاد معجزه ها و دوستان هم مسیرم گام 60محتاج لاغرشدن نباشید.
      من این فایل چندین بار نگاه کردم قبلا هم دیده بودم ولی واقعا تازه متوجه شدم که من نیاز به لاغر شدن دارم و لاغرشدن در ذهنم سخت بود.
      به چه دلیل میگم من نیاز به لاغر شدن دارم چون میگفتم لاغر بشم تا دیگران مخصوصا اقوام نزدیک خانواده حیرت کنن از من و خیلی توجه کنن بهم مخصوصا جنس مخالف.
      لباس می خریدم رنگارنگ که بیشتر بهم توجه کنن و مورد تحسین توجه قرار بگیرم میخواستم لاغر بشم که اعتماد بنفسم افزایش پیدا کنه از صفر به صد برسه که بتونم لباس ها شیک بپوشم مث افراد لاغر دوست داشتم لاغر بشم که موفق بشم در زندگی در همه جنبه ها دوست داشتم لاغر بشم تا ازدواج کنم و فک میکردم چون من چاقم ازدواج نمیکنم و نیاز داشتم به لاغر شدن و کلا زندگیم نیاز به لاغری گرفته بود. و همیشه نیاز داشتم به لاغر شدن واسه رسیدن به اهدافم و فک میکردم لاغر شدن خیلی سخت است و با سختی بدست می آید چون هرچی تلاش میکردم نتیجه نمیگرفتم
      والان فهمیدم که من اینقدر داشتم فایل گوش میدادم تمرین می‌نوشتم حتی از استاد هم مدال دریافت میکردم ولی لاغر نمی‌شدم اندازه تلاشم نتیجه نمی گرفتم و الان فهمیدم مشکل اصلی من از کجاست و خیلی خوشحالم که مشکلم فهمیدم الان و قبلا میگفتم من نیاز ندارم ولی زبونی بود فکر اصلیم الان که بررسی کردم روی نیاز بوده و مانع من شده برای رسیدن به تناسب اندام حالا خداروشکر فهمیدم مشکلم از کجاست واینم یه عیدی میدونم از طرف خداوند و با اینکه قبلا هم بارها گوش دادم این فایل ولی فک میکردم همین که بنویسم من نیاز ندارم دیگه کار تمومه و خیلی بهش توجه نمی‌کردم والان فهمیدم واقعا من مشکل اصلیم نیازم است و برای رفع نیاز باید چکار کنم باید بپذیرم باور کنم که من در حال حاضر از شرایط فعلی خودم راضی هستم و وابسته به لاغر شدن نیستم زنده هستم دارم راحت زندگیم میکنم حالا میخام یه تجربه جدید داشته باشم حالا حرکت میکنم لاغر شدم که شد نشدم هیچ اشکالی نداره و خیلی راحت بهش نگاه کنم و ساده ببینم لاغر شدن و وابسته به لاغر شدن نباشم
      و الان از شرایط الانم لذت ببرم لاغری هم خودش میاد و متناسب میشم و این دیدگاه داشته باشم در مورد لاغرشدن تا راحت لاغر بشم بخاطر مردم نخوام لاغر بشم بخاطر کسی یا چیزی یا توجه ای یا خودنمایی نخوام لاغر بشم بلکه بخاطر خودم میخام لاغر بشم و تجربه کنم اندام جدید رو حالا شد شد نشدم نشد و لاغرشدن در ذهنم ساده کنم و اینجوری خیلی راحت لاغر میشم بدون استرسی تلاش بیهوده ای انتظار لاغر شدن برای رسیدن به هدف های بعدیم و فشار روحی لاغر میشم
      واقعا این نیاز به لاغر شدن خیلی مانع بزرگی در زندگی من به وجود آورده به این نتیجه رسیدم تمام چیزی هایی از همسر خوب بگیر تو پول کار خوب ماشین خوب مسافرت عالی همه اینها بخاطر نیازم است بهشون و هرکدوم باید جداگانه مورد بررسی قرار بگیره اما وقتی یاد بگیرم به چیزی نیاز نداشته باشم و عادی باش برخورد کنم اون هدف خیلی راحت بدست می آید
      پس نیاز به علاقه تبدیل کنیم.
      من خودم یک هفته پیش یه کفش دیدم خیلی ازش خوشم اومد و گفتم کاش می‌خریدم این کفش رو چقدر خوش رنگه و رفتم دیروز گرفتمش راحت با کلی تخفیف الان فهمیدم اگر منم نیاز داشتم به این کفش ومیگفتم خدایا اگه این کفش نگیرم نمیتونم دیگه شاد بشم برم مسافرت برم مهمانی اگه این کفش نخرم زشت میشه تیپم هیچ کس بهم توجه نمیکنه حتما باید این کفش باشه تا من خوشحال شم شاد شم از زندگیم لذت ببرم اگر این چنین فکری داشتم هیچوقت اون کفش به راحتی نمی‌تونستم بخرم پس باید فکر اولیه انتظار باورمان بدونیم در مورد هر جنبه ای چی هست و اگر بهش نیاز داریم اون نیاز برداریم
      چون به هرچی نیاز داشته باشیم نمی‌رسیم و مسیر رسیدن برای خودمان سخت میکنیم پس بخواهیم برای خودمان لاغر بشیم و نیازی نداشته باشیم بهش و ساده عادی بگیریم لاغری مث همه چیزهایی که بهش رسیدیم به اینم میرسیم و لاغر میشیم پس کاملا سادش‌کنیم در ذهن مان لاغر شدن رو و نیاز به علاقه تبدیل کنیم مث تجربه یه جسم جدید حالا ما زنده هستیم داریم زندگی میکنیم خیلی راضی خوشحالم هستیم حالا لاغری دوست داریم تجربه کنیم همین من خیلی خوشحالم که به این نتیجه رسیدم و واقعا احساس خیلی خوبی دارم انگار لاغر شدم و خیلی خوشحالم که تونستم راز ومانع رسیدن به لاغری درخودم کشف کنم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sofiashirazi667
      1399/12/19 21:50
      مدت عضویت: 1508 روز
      امتیاز کاربر: 3699 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 76 کلمه

      سلام…همگی اول ب سلامتی و آرامش در زندگی نیاز داریم تا چیزهای دیگه بنظر من نباید محتاج و احتیاج ب یه چیزی داشته باشی من میگم چون همیشه ب اون فکر میکنیم و حواسمون پیش اونه بیشتر ازش فاصله میگیریم باید برای رسیدن ب هر چیزی اشتیاق داشته باشیم و سعی خودمون رو بکنیم من ک صحبت های استاد عزیز و گوش میدم در مسیر هستم و راهم رو با شوق و اشتیاق همچنان ادامه میدهم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خوشبخت
      1399/11/29 09:30
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 7568 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 826 کلمه

      در مورد این که به نام خدای خوبی ها
      من فکر میکنم من به خاطر نیاز داشتن به تناسب اندام می خواهم لاغر شوم برای همین لاغر نمیشم .دوست دارم لاغر شوم تادر چشم دیگران زیبا دیده شوم.من تاحالا سعی کردم حس نیاز به لاغری رو از خودم دور کنم مقاطعی خیلی خوب عمل میکنم ولی باز هم این حس نیاز گریبان من رومیگیره ونمی زاره مسیرم را با حال خوب طی کنم باید بیشتر خودمو جستجو کنم ببینم چرا می خوام لاغر بشم ؟چند روزی هست من در دوره بارداری شرکت کردم وقتی این فایل را گوش دادم متوجه شدم من برای بارداری نیازمبرم به لاغری داشتم برای همین نه لاغر شدم نه باردار. چندین ساله دوستان وآشنایان ازم می پرسند دخترت بزرگ شده بچه دوم بیار دیگه وقتشه منم در جوابشون میگم اول باید لاغر بشم بعد هنوز چاقم با چاقی نمی تونم یا اگرم نمی گفتم همش تو ذهنم این دلیل رو مرور میکردم من برای بارداری مجدد لاغری را اورژانسی تشخیص داده بودم برای همین سالهاست من لاغر نشدم وچون لاغر نشدم پس بارداری هم اتفاق نمی افته .این احساس نیاز به لاغر شدن برای بارداری همواره بهم استرس داده نکنه باردار بشی با اندام چاق این یکی از موانع من برای لاغری بوده که کشف کردم استاد در پاسخ کامنت من در دوره بارداری گفتن که در نوشته شما رازی هست که براتون واضح میشه نمیدونم شاید این راز شرکت در دوره بارداری بوده. دوستان عزیزم من سه جلسه دوره بارداری گوش دادم خیلی عالیه آنقدر حالم خوبه چند روزه به نظرم خیلی رشد کردم ورفتارم عالی شده خیالم تخت شده دیگه نگران بارداری نیستم دوره بارداری فوق العاده هست با اینکه سه جلسه گوش دادم حسم به بارداری عالیه عالی تا جایی که عاشق بارداری شدم ودوست دارم باردار بشم اگر قصد بارداری اول یا دوم دارین حتما بخرید.استاد واقعا عالی مطالب بارداری را بیان میکنن اگر دوره بارداری بخرین دیگه نیاز به دوا ودکتر وسونو گرافی و انومالی نداری هزینه اینها توی جیبت می مونه اگر دوره رو قبل بارداری خوب کار کنی بارداری لذت بخش آسان طبیعی وراحت خواهی داشت بعد زایمان هم افسردگی نمیگیری راحت به بچه ت میرسی به خونه به زندگیت خیلی خوشحالم خیلی خدارو شکر میکنم که خدا منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه.
      ..دومین دلیل برای اینکه میخوام لاغر بشم فکر میکنم برای جلب توجه بقیه برای تحسین بقیه برای خودنمایی که ببینید منم لاغر شدم ببینید من اندام زیبایی دارم اره میگم میخوام برای خودم لاغر بشم ولی نه دلیل لاغریم اینه که از چربی اضافه از شکم بزرگ رها بشم تا به بقیه اندامم رو نشون بدم وبه اندامم افتخار کنم نمی خوام فیلم بازی کنم باید خودم رو بکاوم حتی لباس زیبا ورنگی واندامی رو هم برای جلب توجه بقیه میخوام میخوام بقیه از اندامم تعریف کنن بگن وای چه اندامی راستیتش عقده خودنمایی دارم رک میگم منم دوست دارم بتونم لباس نیمه برهنه بپوشم واز شکم وچربی اضافه بدنم خجالت نکشم میخوام بدنم لاغر بشه تا بتونم لباس باز بپوشم واین حسرت تو دلم مونده دوست دارم راحت برم باشگاه ولی از شکمم خجالت میکشم من عاشق ورزشم از اولم بودم حالا بازم دوست دارم برم ولی چند روزه فکرم درگیره چه لباسی بپوشم شکمم زیاد برآمده نباشه واینها همش توجه به چاقی ونیاز به لاغری هست بعد ناراحتی ازینکه تغییر جسمی زیادی نداشتی نه ماهه شروع کردی هرچی دوست داشتی با لذت خوردی خیلی تغییرات روحی وذهنی ورفتاری داشتی جسمتم داره روند لاغری رو شروع میکنه دیگه چه دردته الهام نه ماهه چاق نشدی امسال بهترین سال عمرت بوده خیلی پیشرفت داشتی همه جوانب زندگیت رشد داشته روابطت اعتماد به نفست ایمانت حالت خداشناسیت برکت ورزق تو زندگیت چهار دوره جذب کردی لاغری بارداری خلق آرزوها 1و2بدون اینکه از همسرت پول بگیری بدون اینکه همسرت بدونه بدون کار بدون بدون شغل اصلا نفهمیدی این پولها از کجا اومد واقعا از کجا اومد فکر کردی هیچ کاری نکردی هیچ کار فیزیکی نکردی خدا بهت رسوند از جایی که فکرشم نمی کردی بدون مقاومت بتونی دوره رو راحت تهیه کنی بدون حساب کتاب بدون ترس با اشتیاق با علاقه پول خرج دوره ها کنی اینها همش نتایج بزرگ هست قدرشو بدون الهام شکرگزار باش چرا ناراحتی چرا فقط به لاغری چسبیدی نه تو به چاقی چسبیدی چاقیتو رها کن بهش گیر نده باهاش دوست شو تا یقه تو ول کنه تا زمانی که به چاقی بچسبی به لاغری نیاز داشته باشی چاقی یقه تو ول نمیکنه اینو تو مغزت فرو کن یادت نره زندگی تو بکن این همه سال چاق بودی دوسال سه سال چهار سال هم روش به تغییراتت توجه کن اونها رو تو ذهنت بزرگ بکن موفقیت هاتو جشن بگیر نزار شیطان ذهنت تو رو از مسیر قشنگی که توش هستی خارج کنه وناامیدت کنه از راه به درت کنه تورو ناراحت کنه. خوب زندگی کن به لاغری نچسب وابسته به لاغری نباش حسرت لاغری نداشته باش ذهنتو آرام کن به ذهنت سکوت یاد بده .آرام باشی چاقی بساط شو جمع میکنه خودش میره. فقط آرام باش فکرهای بیخودو رها کن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Laleh
        1400/03/22 22:27
        مدت عضویت: 1570 روز
        امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        مدال طلایی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 252 کلمه

        سلام الهام عزیز

        شما بسیار انسان شجاعی هستی. من خانمها ی زیاد ی در طول عمرم دیده ام، ولی واقعاً شجاعت شما ستودنی است.  اینکه با این شجاعت و روراستی و شفافی ،از درونت صحبت کردید، احساس کردم که شما فرمانده یک لشکر هستید و این همه قدرت و نیروی درونی شما ،مطمئنا شما را یک شگفتی ساز زیبا میسازد.لحظه ای شک نکنید.

        خیلی این نوشته شما بی نظیر بود. من بسیار لذت بردم، چون بسیار اموختم.  خیلی خوشحالم که افراد با کمالاتی مثل شما، این مطالب را به اشتراک ميگذارند. برای من خوشحال کننده است که هم مسیر هایی داشته باشم، که از همراهیشون لذت ببرم و هر روز مطلب جدیدی ازشون یاد بگيرم.

        من بسیار شکرگزارم ،چون بسیار اموختم.  پیشاپیش شگفتی ساز شدنتان رابه شما تبریک میگویم.  این فضا با انکه مجازی است، ولی انقدر صمیمی است که کسانی که عاشق لاغری هستند، باعث دلگرمی همديگر میشوند و با هم دوست میشوند.

        با انکه استاد را هیچکدام ندیده ایم، ولی انرژي ایشان و به روز رسانی هر روزه فایلها، همواره مرا به سمت جلو و تمرین بیشتر حمایت و هدایت میکند.

        از شما و استاد تشکر ویژه دارم برای این همه انرژی خوب که از فرسنگها راه دور و دور از وطن ،هنوز این را درک میکنم.  واقعاً که دستها ی معنوی، قلبها را بدون حضور افراد ،چقدر خوب میتواند به هم وصل کند.

        خیلی به خودم افتخار میکنم که ساکن این سرزمين هستم و متناسب شدن خودم را هر روز، بيشتر از قبل حس میکنم و از زندگیم خوشحالم و لذت میبرم.  الهی امین. 😇

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار الهام خوشبخت
          1400/03/27 23:11
          مدت عضویت: 1914 روز
          امتیاز کاربر: 7568 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 40 کلمه

          ممنونم از شما لاله ی عزیزم پیامتون خیلی مراخیلی خوشحال کرد ممنون از پیام بااحساس ودل انگیزتون عزیزمی بعد چند وقت خوندن پیامتون مرا دلگرم کرد واشتباقی مرا دوچندان کرد برای ادامه مسیر لاغری با ذهن ممنون که هستین 😍😍😍

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Laleh
            1400/03/28 08:56
            مدت عضویت: 1570 روز
            امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 1 کلمه

            سپاسگزارم.

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemehboskabadiii@gmil.com
      1399/11/18 18:47
      مدت عضویت: 1415 روز
      امتیاز کاربر: 224 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام من مخلوق خدای یکتا هستم و به هیچکس وهیچ چیز نیاز ندارم غیر از خداوندی که همیشه هست هوامو داره
      من یک انسان کامل و بالغ هستم و هیچ چیز در زندگیم کم ندارم اما هست چیزهای که دوست دارم داشته باشم ویا دارم دلم میخواد بهترشو داشته باشم مثل خونه ماشین حتی اخلاق خوب لاغری هم یکی از خواستهامه که مطمئنم با توکل به خدا بهشون میرسم اما اینایی که گفتم هیچ کدوم رکن اساسی زندگی من نیستن چون من زنده ام و دارم زندگی میکنم وهمین بهترین فرصتی هست که خدا به بندگانش میدهد پس نباید خواستهای جزئی اون رو مختل کنه
      چه دلیل داره من و امثال من بخاطر چاقی و نداشتن اندام متناسب در مجلسی ویا جشنی شرکت نکنیم مطمئنا با این نظر انسان فقط خودشو داغون میکنه
      در همه حال و هر خواسته ایی رو باید از خدا داشته باشیم و رهایش کنیم چون خدایی که بهش اعتماد کردیم خودش به بهترین شکل مارا به خواستهایمان میرساند
      لاغری هم یکی از خواستهای من است و من در این راه تمام تلاشم را میکنم که متناسب بشم اما نمیگذارم حرف مردم ویا دیر متناسب شدن در من اثر بگذارد چون مطمئنم در بهترین وقت و شرایط بهش میرسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 760 کلمه

      نیاز لاغری یا خواسته لاغری کدوم درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      این موضوع خواسته یا نیاز داشتن در تمام موارد زندگی وجود داره اگر به تفاوت این دو مورد پی ببریم میتوانیم به علت رسیدن ویا علت نرسیدن به هدف امون پی ببریم
      وقتی عامل نیاز را در ذهن امون ایجاد میکنیم چه وقتی است یعنی ما چه احساسی داریم که احساس نیاز داشتن را داریم ؟
      زمانی که حس کمبود داشته باشیم وانتظارمون از برآورده نشدن هدف امون باشه وناامید باشیم واز همه مهمتر اطمینان به مسیر مون نداشته باشیم

      خواستن ودوست داشتن چه کمکی در رسیدن به هدفمون میکنه ؟؟؟
      وقتی هدفی را در ذهن امون طراحی میکنیم اگر دوستش داشته باشیم وازته دل بخواهیم به نتیجه خوب برسیم اولین چیزی که مد نظر ذهن میتونه باشه این است که اطمینان به مسیر درست رفتن را داره یعنی مطمعنه که مسیر درسته وبا عشق واشتیاق مسیر را دنبال میکنه به نتیجه فکر نمیکنه چون مطعنه که نتیجه رسیدن به هدف در انتظارشه
      حالا بیایم این پروسه را ببریم در مورد لاغری با ذهن وتفاوت نیاز به لاغری داشتن وخواسته لاغری داشتن را مورد بررسی قرار بدیم
      خواسته امون اینه که لاغر بشیم یا دوست داریم که لاغر بشیم البته این مورد مثالهای زیادی در جنبه های دیگر زندگی هم دارد در مورد لاغر شدن وقتی احساس مبکنیم نیاز داریم احساس نگرانی در ما شکل میگیره حس عجله کردن برای گرفتن نتیجه که خیالمون راحت بشه حس ترس نرسیدن به نتیجه حس این که جواب اطرافیان را چی بدن ودر ذهن وقتی حس نیاز بوجود بیاد کار لاغر شدن سخت میشود و فکری که در ذهن صورت میگیره اینه که ما نمیتونیم لاغر بشویم چون نیاز داری لاغر بشی ولی دررناخودآگاه میگه نمیتونی لاغر بشی چرا چون پیش خودمون میگیم من نیاز دارم لاغر بشم تا همه از من تعریف کنند من نیلز دارم لاغر بشم تا روابطم خوب بشه من نیاز دارم لاغر بشم تا اطرافیان انگشت به دهن بمونند وشگفت زده شوند واین نیاز داشتن یعنی اطمینان نداشتن به مسیر لاغر شدن بیایم ی سری بزنیم به گذشته اون زمان که رژیم های سخت میگرفتیم ویا با ورزشهای سخت خودمون را خسته میکردیم واقعا اون موقع چه حسی داشتیم حس نیاز داشتن به لاغری برای خودمون نه رژیم میگرفتیم نه ورزش را برای خودمون انجام میدایم فقط بخاطر این که به دیگران نشون بدیم چقدر ما بااراده هستیم ونیاز به لاغر شدن ما را وادار میکرد اون همه کارهای سخت وبی فایده را انجام بدیم به مسیرمون هم اعتمادی نداشتیم چون میدونستیم بعد از رها کردن باز به حالت اول برمیگردیم تمام این پروسه که گفتم ناشی از داشتن نیاز به لاغری بود وقتی نیاز داشته باشی وذهن ناخودآگاه فکر اولیه اش این که نمیتونی لاغر بشی باید فکر اولیه این باشه که من نیاز به لاغر شدن ندارم بلکه دوست دارم که لاغر شوم تا تجربه جدید وبهتری در زندگی داشته باشم چون در هر شرایطی ما باید از خودمون راضی باشیم و لاغر شدن را مهم برای ذهن جلوه ندهیم وفقط دوست داشته باشیم واشتیاق به تجربه جدید داشته باشیم این طوری ذهن قانع میشه که باید اون چیزی را که دوست داری در زندگی ات پدید بیاره و ناخودآگاه نقشه ذهنی را میکشه که به سمت لاغری پیش بره وذهن آرام میگیره وآرامش پیدا میکنه وقدرت در دست خودمان قرار میگیره وبه سمت لاغر شدن میتوانیم حرکت کنیم درتمام مسایل زندگی این فرمول کاربرد داره یاد بگیریم حس نیاز را به اشتیاق در ذهن تبدیل کنیم وقتی نیاز داشته باشیم چون آن را نداریم حس نیاز میکنبم ولی وقتی اشتیاق داشته باشیم میدونیم که آن هدف وجود داره فقط کافیه بهش برسیم وقتی نیاز باشه فکر میکنیم سخته رسیدن ولی وقتی اشتیاق وخواستن باشه میدونبم هست آسانه رسیدن به هدف مهمترین موضوع در زندگی انسان زنده بودن است وباقی آن حاشیه است حالا برای آسان کردن لاغری میگیم لاغری وجود داره و خواسته و اشتیاق من لاغری است وانتظار من از خودم لاغر شدنه
      موفقیت استاد گرامی ودوستان عزیزم آرزو دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 4 کلمه

        ممنونم استاد عزیزم
        🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار farideh.ganjoortehrani@yahoo.com
        1399/11/18 19:50
        مدت عضویت: 1466 روز
        امتیاز کاربر: 4983 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 13 کلمه

        دوست عزیز بسیار عالی ومو شکافانه توضیح دادید ممنون از نگرش ونگارش زیبایتان

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
        1400/01/02 13:55
        مدت عضویت: 1411 روز
        امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 23 کلمه

        سلام دوست عزیز..خیلی عالی درک تون رو شرح دادید….و از نوشتتون خیلی لذت بردم…بهتون تبریک میگم بابت درک فوق العاده تون ازین فایل🌹😍

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1399/11/13 08:45
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 29229 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 183 کلمه

      نیاز لاغری یا خواسته بودن لاغری.
      مهمترین اصل زندگی من زنده بودن من است من نیازی به لاغری ندارم لاغری در حاشیه زندگی من است اگه من لاغر بشم و بمیرم چه فایده
      فقط دوست دارم لاغری رو به عنوان یک خواسته و تجربه ی جدید داشته باشم شد شد نشد هم نشد
      نیاز داشتم از باور اصلی اینکه انتظار لاغری نداری میاد پس تو زندگی خودت نگاه کن تمام چیزهایی که به دست نیوردی علتش همین بوده من همیشه فک میکردم به شغل نیاز دارم به همین خاطر هیچوقت نشد حتی زمانی هم میشد زود شغل خودمو از دست میدادم و الان میفهمم چرا
      یا این مدت در مسیر قدرت ذهن بودم ولاغر نشم همین نکته بود همش میگفتم کاش لاغر بشم شوهرم اینقد تحقیرم نکنه و حرف بارم نکنه ولی الان متوجه شدم که فقط خودت واحساس خودت مهمه دیگران اصلا مهم نیستند مهم اینه من زنده ام میتونم کارهای خودمو انجام بدم و زندگی کنم پس من اصل زنده بودن را دارم لاغری در حاشیه است وفقط دوست دارم لاعری رو به عنوان یک تجربه ی جدید داشته باشم همین 😃😃😃😃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1399/11/04 16:30
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 15073 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 374 کلمه

      من وقتی در دوره ی ورکد به سرزمین لاغرها شرکت کردم ،راستش رو بخواید اصلا برام مهم نبود لاغر می شم یا نه یعنی برای من یه جور بهانه بود که می خواستم باهاش سر گرم بشم چون وقتی در دوره رکت کردم خیلی مریض بودم ،دوسالی می شد که مریض بودم ودیگه روحیه ام هم داغون بود توانایی هیچ چیز وهیچ کاری رو نداشتم وفقط زنده بودم نه توجمع شرکت می کردم ونه حتی باهمسرم هم اونقد حرف نمی زدم فقط مثل یه موجود زنده ،نفس می کشیدم وغذا می خوردم ومی رفتم س کار واصلا حتی نمی خواستم زندگی کنم وخیلی از دست همسرم ناراحت بودم وایشون رو عامل این همه اتفاق بد وبیماری خودم می دیدم وبه زور باهاش زندگی می کردم وقتی اون زمان رو یادم میاد گریه ام می گیره ،وهمسرم هم فقط برای اینکه من راضی باشم وحالم بهتر بشه هرکاری انجام می داد بدون هیچ مخالفتی ومقاومتی چون قبلش باید خیلی باهاش بحث می کردم تا راضی می شد ،ومن قبل از آخرین باری که بیمار بشم توی یو تیوب دنبال یه روش لاغری بازبان فارسی می گشتم که چشمم به یه ویدیو خورد که نوشته بود لاغری باذهن نگاه کردم خوشم اومد ،از لحجه استاد متوجه شدم خوزستانیه وبرای خیلی مئنوس بود وشروع کردم دوره ی رایگان روش،یه فتر بزرگ خریدم وفقط پنج جلسه ش رو انجام دادم ویادم پنج کیلو وزن کم کردم وتصمیم گرفتم ثبت نام کنم دوره رو ولی بعدش باز مریض بودم نتونستم وبعداز چند دوره بیماری توی بستر افتادن وخوب شدن به همسرم گفتم که حاضر نیستم برم دکتر اگه می خوای من رو ببر طب سنتی تهران وامدم ایران ودر برگشتم به خونه از همسرم خواستم که دردوره ی ورود به سرزمین لاغرها شرکت کنم که یادمه پولش رو دادم راننده که همراهمون بود وبرای استاد فرستاد ومن به استاد نامه دادم که شرکت کردم ویادمه استاد خوشامد گوبی کردن ونمی دونید من چقدر خوشحال شدم از درون روز بروز بهتر شدم وبه دوره های دیگه استاد هدایت شدم وبعداز تموم شدن دوره خدایه دختر خوشکل به من داد دختری که پنج سال با دوا ودکتر نمی شد ولی اینبار بدون هیچ برنامه ی قبلی وبدون دارو ودرمان خدا بهم هدیه کرد ،خدا شکرت به خاطر هدایتم به این دوره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 31 کلمه

        خدا را شکر عزیزم از نتایج خوبی که در دوره گرفتید بسیار برای شما خوشحال شدم و خدا را شکر کردم انشالله به زودی در صحت وسلامتی ببینیمتون گلم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1399/10/17 06:28
      مدت عضویت: 1570 روز
      امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 237 کلمه

      فایل “اگر نیاز به لاغر شدن داشته باشید لاغر نمیشوید!”:

      نظر من درباره این فایل :

      لاغری و کاهش وزن یکی از ارزوهای اصلی هر کدام از ما در این دوره است. ما باید عاشق لاغری باشیم. ما باید اشتیاق داشته باشیم تا لاغر شویم. ما میتوانیم بدون رژیم و ورزش و بدون اینکه خودمون را از چیزی محروم کنیم، لاغر شویم. ما میتوانیم تا زمانیکه احساس رضایت کنیم غذا بخوریم و لاغر شویم. ما میتوانیم غذا را بدون هراسی بخوریم و لاغر شویم. ما میتوانیم غذا را با میل بخوریم و لاغر شویم. ما میتوانیم صبور باشیم و لاغر شویم.

      نظر من تا اینجای دوره درباره خودم:

      من دختر جوانی هستم. من نیازی ندارم لاغر شوم یا اینکه نیازی به مدل شدن ندارم. من برای اینکه دوست داشته شوم، میخواهم ارزشمند باشم و سطح اگاهیم بالاتر رود. من دروغ رسانه ها را باور داشتم اما در این دوره فهمیدم من باهوش هستم ، با استعداد هستم و نیازی به لاغر شدن ندارم. من این دروغ را دور ریختم. من الان دوست دارم و علاقه مندم که تناسب اندام را تجربه کنم. من الان زیبا هستم. من قدرتمندم مثل همه شما عزیزان که در دوره هستید. من مشتاقم که تناسب اندام را تجربه کنم. این به من بهترین فرصت را برای زندگی اگاهانه فراهم میسازد. من ميخواهم خود واقعی خودم را نمایان کنم. من دوست دارم در طول این دوره راز موفقیتهای پیاپی خودم را به اشتراک بگذارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/09/25 14:39
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 1750 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      به نام خدا سلام
      اگر باور کرده ام که لاغر شدن آسانترین کار دنیاست پس یعنی نیازم به آن برطرف شده ومن نیازی ندارم که لاغر باشم تا از زندگی لذت ببرم من همین حالا بهترین زندگی رادارم وعاشق خودم هستم واینگونه که هستم خودم را دوست دارم ومیدانم که به دست آوردن لاغری هم درجریان این زندگی شیرین برایم آسان است چون من از لحظه لحظه ی زندگی لذت میبرم ودر آرامش کامل هستم وخدا را برای این آرامش وعشق هزاران بار شکرگذارم خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mojgan
      1399/09/18 11:50
      مدت عضویت: 1882 روز
      امتیاز کاربر: 4706 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 218 کلمه

      با سلام
      من باید این فایل رو بارها گوش بدم البته در ذهن من لاغر شدن نه تنها غیر ممکن نیست بلکه خیلی هم راحت و به راحتی در مسیرش هستم و به لطف خدا از وزن کم کردنم راضیم. اما اینکه در گوشه ذهنم این تصور دارم هروقت لاغر شدم این کارو می کنم یا اینکه من هنوز به وزن ایده آلم نرسیدم پس چطور فلان کارو انجام بدم ، دارم. و این حس دوست ندارم. مسئله اینه که من تصورم این بود که اگه بگم همینی که هستم خوبم حالا لاغرم بشم عالی تره ممکن ذهنم بگه خب این از خودش راضیه پس دیگه ولش کن لاغر نشیم!!! ولی بهخوام بهش درست فکر کنم اینه که من رفتار صحیح و افکار متناسب رو در ذهنم به وجود آوردم و حالا چه بخوام چه نخوام متناسب میشم مثل وقتی که افکار غلط و رفتار غلط داشتم و متاسفانه اضافه وزن داشتم الان برعکسش و ذهن من با افکار من کاری نداره چون رفتار غذاییم و تصویر ذهنیم درسته خب بدن به راحتی در زمان خودش ترمیم انجام میده منکه تخریبی انجام نمیدم می دونمم که به هرحال من لاغر و متناسب میشم پس احساس نیاز بهش ندارم از الان خودم خوشنودم و می دونم هرروز به شکلی عالی به سمت متناسب شدن گام برمیدارم چون این عدالت خداست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادى
      1399/09/15 11:51
      مدت عضویت: 1638 روز
      امتیاز کاربر: 23563 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 477 کلمه

      سلام و درود , استاد عزيز & دوستان سرزمين لاغرى با ذهن😊
      روز شصت و هفتم تكرار ,
      فايل , اگر محتاج لاغر شدن باشيد , لاغر نمى شويد !🔸سوْال ,
      شما خواسته ات اينه كه لاغر بشى⁉️يا نياز دارى كه لاغر بشى⁉️
      كلمه ى نياز در لاغرى , براى من يادآور كلمه ى نيازمند است . نياز , كمبود رو نشون مى ده ! لاغرى در ذهن من , مساوى ست با ايجاد احساس خوب .
      لاغرى = احساس خوب داشتن😊 من هر روز با اجراى ميثاق نامه تكرار مى كنم , ” لاغر شدن , آسان ترين كار دنياست ”
      من براى لاغر شدن , نياز به اراده ندارم , بلكه من اشتياق دارم كه با شادى و سلامتى و احساس خوب لاغر بشم و از مسير تناسب فكرى و لاغرى با ذهن لذت ببرم . من همانطور كه از مسير اصلى منحرف شدم و چاق شدم , به مسير اصلى لاغرى طبيعى م باز مى گردم . در مسير چاقى , ايستگاههاى نگرانى , ترس , و احساس بد , و پيامد آن رفتارهاى غذايى اشتباه و چاقى و اضافه وزن بود , اما مدتى ست كه من در مسير تناسب فكرى و لاغرى با ذهن هستم , در اين مسير , با افكار خوب و توجه به چيزاى خوب , احساس خوب در خودم ايجاد مى كنم , تمرين مى كنم كه به خداوند 💯 اعتماد كنم و به نجواهاى ذهن منفى بافم كه مى خواد مانع شادى و احساس خوب من در مسير بشه , توجه و تمركز نمى كنم . در اين مسير , لاغرى با ذهن , براى من كاملا طبيعى و عادى ست , و من باور دارم كه لاغر شدن , به شكل طبيعى و خودكار انجام مى شه . من با تلاش و كوشش چاق نشده ام‼️حتى براى چاقى و اضافه وزن هم تصميم نگرفته ام و حالا براى لاغرى طبيعى م هم نيازى به اراده و تلاش و كوشش ندارم چون ذهن من نمى تونه كار فيزيكى انجام بده , ذهن من هيچ كار فيزيكى انجام نمى ده , فقط انباشته شده از افكار و باورها و الگوهاى ذهنى , پس بهتره بجاى تلاش فيزيكى , افكار و باورها و الگوهاى ذهنى م رو اصلاح كنم تا به طور خودكار روى بدنم تاثير مطلوب بزاره . ذهن من فرمانرواى بدنم است و اگه من بدون هماهنگى با ذهنم , بخوام بدنم رو لاغر كنم , مثل دور كوه چرخيدنه . سالها دور كوه چرخيدم و چرخيدم , چون با ذهنم هماهنگ نبودم و آگاهى به قدرت ذهنم نداشتم , از موانع ذهنى , ذهن منفى بافم چندان آگاه نبودم ! و همچنين از بخش مثبت ذهنم نيز همينطور ‼️اما الان با شناخت ذهن منفى بافم و فرشته ى هدايتگرم در اين مسير با استمرار و بدون اراده و نياز ادامه مى دم 🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
      با تشكر فراوان , شاد و سلامت باشيد🧡🧡

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribapiri5
      1399/09/06 09:40
      مدت عضویت: 1754 روز
      امتیاز کاربر: 3849 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 141 کلمه

      سلام بر پروردگار عشق و مهربانی ۰💖💖سلام بر استاد گرامی 💖🌹💖🌹💖🌹
      چند روز پیش ک خیلی درگیر بودم با خودم ک چرا وزنم استپ کرده و دیگه لاغر نشدم وخیلی ناراحت بودم و مرتب خودم رو برسی میکردم ی نداری از درونم بهم گفت حالا فرض کن لاغر شدی الان اینقدر داری کار انجام میدی ک لاغر بشی خوب بعدش ک دیگه ب وزن ایده آلت رسیدی اون موقع چی؟ وخیلی با خودم فکر کردم ،
      الان ب جواب خودم رسیدم من از بس همش درگیر بودم و خودم رو چک میکردم ک ببینم سایز کم کردم وزنم ثابت شده بود ،پس حالا من راهم را ادامه میدم لاغر شدم ک لذت میبرم نشدم هم ک نشد،
      یعنی باهاش میکنم توجهم را از لاغر شدن بر میدارم .من دوست دارم لاغر بشم نیاز ندارم
      من دوست دارم لاغر بشم ک خودم کیف کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shine bright like a sky
      1399/08/30 03:04
      مدت عضویت: 1533 روز
      امتیاز کاربر: 199 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 88 کلمه

      سلام
      من در این شرایطی که هستم کاملا راضیم. هیچ مشکلی ندارم. یک جا خوندم نوشته بود شما هر خواسته ای رو که میخواید، درخواست کنید و بعد رهاش کنید و بهش فکر نکنید. اون خواسته توسط کائنات دریافت شده و بالاخره محقق میشود.
      من خواسته ام اینه که لاغر بشم. از چیزی که الان هستم راضی هستم . من با همین اندامم لباس های زیبا میپوشم و به خوبی زندگی میکنم وقتی لاغر بشم هم همین طور خواهد بود. فقط میخوام یک تجربه جدید کسب کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalgolipur
      1399/08/16 01:34
      مدت عضویت: 1634 روز
      امتیاز کاربر: 3496 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 102 کلمه

      خواسته من رسیدن به تناسب اندامه ، من تناسب اندام رو دوس دارم ،من تجربه جسم جدید رو دوست دارم دیدن خودم در جسم متناسب برام هیجان داره، دوست دارم لاغر شم وبه سبک جدید لباس بپوشم ، و من نیاز ندارم به لاغری چون الان هم زندگی دارم ،شادم همه چی خوبه و چیزی کهاصل زندگی من رو قشنگ تر از چیزی که هست میکنه متناسب شدنه و من نیاز ندارم به متناسب شدن و فقط دوست دارم که متناسب بشم شوق و ذوق دارم که متناسب بشم ،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tavassoli
      1399/08/11 09:15
      مدت عضویت: 1764 روز
      امتیاز کاربر: 18313 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 151 کلمه

      سلام به استاد و دوستان عزیز
      من از اولی که با لاغری با ذهن شدم واقعا دوست داشتم لاغر بشم، اصلا از همون فایل های ابتدایی که گوش دادم اینقدر احساس خوب در من ایجاد شد که کلا توجه من از چاقی برداشته شد و به توانمندی های خودم توجه و اعتماد کردم، من هیچ نیازی به لاغری ندارم، هیچ عجله ای ندارم. من از وزن الانم خیلی راضی هستم، خیلی خودم رو دوست دارم، با همین وزنم (حدود 54 کیلو) لباس های خوشرنگ اندازم هست، راحت میتونم راه برم و از پس کارام برمیام، اما دوست دارم متناسب شدن رو تجربه کنم، دوست دارم لباس های دلخواهم رو بپوشم و لذت ببرم. دوست دارم بهترین ها رو تجربه کنم. از امروز با خودم عهد میکنم که در تمام جنبه های زندگیم نیازهام رو به خواسته ام تبدیل کنم تا خیلی راحت و آسون به دستشون بیارم و به آرامش برسم 😊.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1399/08/08 09:50
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 7610 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 264 کلمه

      بهدنامپخدا
      سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم
      استاد اونطور که من متوجه شدم مس؛له نیاز به چیزی باعث توجه بیش از حد به اون میشه.نباید زیاد به چیزی توجه کنیم که بهش نمیرسیم.‌باید رها کنیم.‌منم دقیقا همینطوری بودم…سالهای سال شاید نزدیک ده سال خواسته ای رو دیوانه وار میخواستم.براش خیلی تلاش کردم .بهر دری زدم.‌دو سال آخر دقیقا حس ذلالت و تحقیر داشتم که التماس خدا و بنده خدا رو میکردم و نمیشد‌.تا اینکه در اوج ناامیدی خسته شدم و لش کردم وگفتم همینجوریم خوبه‌. گفتم دنیا روآب ببره میخوام منو خواب ببره.البته همینجوریم نبود.‌به الهیات رو آوردم وعبادت خدا رو سر وقت انجام میدادم. بخدا طولی نکشید که بصورت کاملا اتفاقی پیداش کردم و بهش رسیدم.خوبه با این متن یادم اومد چقد با سختی بدستش أوردم و از روزمرگی معمولی شدن دراومدم وبرام عزیزتر شد. توی یه فیلم معنوی مه نگاه میکردم منو به این راه هدایت کرد. میگفت وقتی چیزی رو بیش از حد میخوای نمیشه.باید ولش کنی.رها کنی تا بهش برسی. برای من که جواب داد. حالا در این موضوع هم همینه‌ ‌باید اینجوری ذهنم رو پرورش بدم که من خیلی هم از نظر اندام خوبم. اصلا عالیم ولی میخوام دوران و مدل دیگه ای رو هم تجربه کنم..من تموم سعی مو میکنم حالا شد شد نشدم ادامه زندگیمون.‌گرچه میدونم زندکی باکیفیت در دوران تناسب اندام یه چیز دیگه ست و‌ خواسته قلبیم واقعا اونه.تموم تمرینامو مرتب انجام میدم و کوتاهی نمیکنم ولی محتاج تناسب اندام نیستم.‌الانم هر وقت از کنار آینه رد میشم به انسان فوق العاده مبیبنم که عاشق زندگیشه .تناسب اندام آسانترین کار دنیاست. این فکر سرمشق منه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 453 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 277 کلمه

      با سلام 😍🌹
      فایل بسیار ارزشمندی بود چون اگاهی با ارزشی به من دادقبلا اینطورفکر میکردم ، اگه از شرایطی که دارم ، از بدنی که دارم از وسایل وهر چیزی که دارم احساس رضایت داشته باشم وحس بدی به داشته هام نداشته باشم کائنات و خدااین حس رضایت رو در من ببینن به ایده الم نمیرسم چون میگن اینکه از این شرایط راضیه پس همین براش خوبه ومن حس بدم به اون شرایط هر روز بیشتر میشد

      با این فکر اشتباه که البته به خاطر نبود اگاهی بودمن به خواسته هام نمیرسم ویا خیلی دیر میرسم
      پس حالا که من بسمت این فایل فوق العاده هدایت شدم 🤩 از داشته هام لذت میبرم وبه این فکر میکنم اینهایی که دارم خیلیم خوبه واگر بهترش بهم داده شد چه بهتر اگرهم نبود از همین جسم از همین وسیله واز همین شرایط لذت میبرم واینو باید بدونم بهترین نعمت خدا که همون حق حیات هست در اختیار منه وشکر گذار خدا باشم واحساس نیاز رو تبدیل به احساس خوب ولذت از زندگی کنم تادر بهترین شرایط قرار بگیرم

      در محل زندگی مایک فرد ناتوان جسمی که از لحاظ بدنی قدرتی برای انجام کار وامرار معاش نداره ولی هیچوقت نیاز مالی خودش رو به زبون نمیاره رهگذران خیلی با احترام ورضایت بهش کمک میکنن بدون اینکه چیزی بگه
      ولی از اون طرف افرادی هستن که برای براورده شدن نیاز خود آویزون همه میشن وکسی تمایلی به کمک نداره
      نتیجه ای که از این مثال برای خودم میگیرم این بود اگه من به خواستم بچسبم واحساس نیاز کنم فقط ازم دور میشه پس باید رهاش کنم واز داشته هام لذت ببرم تا بهترینها بهم داده شود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faribab313
        1399/08/01 22:06
        مدت عضویت: 1672 روز
        امتیاز کاربر: 3043 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 155 کلمه

        شد شد نشد نشد ولش کن.
        اول ک وارد دوره شدم نیاز مند لاغری بودم چون فکرمکردم بهتره زندگی فوق‌العاده میشه راحت میشم دهن بقیه رو میبندم همه تعحب مکنن وفلان ولی الان مخام لاغر بشم درصورت م هیچ نیازی بهش ندارم همین الانم خیلی جذاب و زیبام همین الانشم بهترین لباس رو میپوشم همین الان باهمین جسم کسی ک عاشقشم عاشق منه همین الان من عالیم اگه متناسب ترم بشم خوبه نشدم نشد چون من یاد گرفتم لذت ببرمم از زندگیم از الانم از سلامیتم از زیباییم از جوانی م من لذت میبرم.
        لاغری اصلا کم نیست اینهنه ادم لاغر متناسب ک ارزوشونه یک کیلیو چربی داشته باشن ولی نمیشه اینهمهههه ادم متناسب. هرچیزی ک تو ذهن بزرگشون کنیم دست نیافتنی میشه وقتی کسی بخودش ایمان داشته باشه از همینی ک هست لذت ببره بنظر من اون جذابترین انسان روی زمینه. مهم ترین موصوع زندگیم خوشحالی وسلامتی م هست ک دارم. خدایا شکرت.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فروغ ریاحی
          1399/08/05 17:08
          مدت عضویت: 1855 روز
          امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 288 کلمه

          پس خوب متوجه شدم که من هم یه سال پیش نیاز داشتم به لاعری و خواسته ام نبوده محتاج لاغری بودم یعنی حال خوبم در گرو داشتن لاعری اندام برای من بود پس اگر کمی چاقتر میشدم و لباسم تنگتر میشد حالم بد میشد و ناراحت میشدم حتی گریه هم میکردم بد اخلاقی میکردم بی حوصلگی میکردم من محتاج لاعری بودم و اینطور لاعری هم در من کمتر و کمتر میشد چرا ؟جز قانون های جهان که به هر چیز محتاج باشی و نیاز داشته باشی از تو دورتر میشه حالا میخواد لاعری باشه یا رابطه ی عالی یا ثروت و یا ….
          من یه انسانم اشرف مخلوقاتم من تکه ای از خود خدا هستم پس دوست دارم تمام بهترینا رو در جهان تجربه کنم چون دات من اینطور هست حتی زندگی لاکچری اندام ایده ال ثروت لاکچری چون ارزشمندم چون لایقم ولی نباید محتاج هیچ خواسته ای باشم چون خدایی دارم که با خودش زندگی میکنم و اون من رو به تمام خواسته هام میرسونه اصلا خدا دوست داره که به من کمک کنه من به خواسته ام برسم
          پس من یاد گرفتم نیازمند هیچ چیز نباشم چون که حقارت یه انسان رو نشون میده که من یه چیزی کم دارم و میخوام با فلان چیز که نیاز دارم به اوج برسم نه اینطور نیست و هر انسانی که در خودش خلا میبینه نیاز به چیزی پیدا میکنه
          من اول حالم رو باید خوب کنم و راصی باشم از جسم الانم از داشته هام تا به بهترینهاش هم برسم در واقع باید بپدیرم و تسلیم هر انچه که دارم و هستم باشم

          من خواسته دارم زیادم دارم ولی نیازی به هیچ چیز ندارم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار khandan614
      1399/07/22 23:10
      مدت عضویت: 1739 روز
      امتیاز کاربر: 21230 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 261 کلمه

      سلام خدمت استاد و دوستان متناسب ، استاد چقدر خوب تفاوت خواسته و نیاز توضیح دادین من علت اینکه به خواسته هام نمیرسیدمو فهمیدم ، خواسته های من روی مدار کمبود بود و از نداشتنشون عصبی میشدم ، وقتی نیاز به چیزی داریم خیلی تلاش میکنیم که بهش برسیم و متحمل رنج و سختی میشیم مثل قبل که با رژیم های مختلف و ورزشهای سخت میخاستیم لاغر بشیم ولی بی نتیجه بود ، تو روش لاغری با ذهن یاد گرفتم که لاغر شدن را از نیاز به خواسته تبدیل کنم که خیلی راحت و آسونه و نیاز به سختی کشیدن نداره و غول لاغری توی ذهن من شکست و تبدیل به تیکه های کوچیک شد ( گرم به گرم ) یگ گرم کم کردن خیلی راحتره تا یک کیلو ، من این فرمول را تو چند ماه تو ذهنم جا انداختم و سعی کردم با حال خوب به زندگیم ادامه بدم و به چاقی توجه نکنم نتیجه خیلی عالی بود به ساده ترین راه ممکن من لاغر شدم چیزی که جزء آرزوهای محالم بود و لاغری از آرزو خارج شد و الان تبدیل به تجربه اکنون شده ، خیلی تجربه عالییه ، الان تمام چیزهایی را که دوست دارم مثل سلامتی کامل ، ثروت ، اندام ایده آل ، همه را از حالت نیاز خارج میکنم و تو حالت خواسته قرار میدم چون حالت خواسته باعث رهایی میشه که نتیجه ش آرامشه و آدم میتونه برای همیشه با نگرانی خداحافظی کنه و راحت از زندگیش لذت ببره مهم زنده بودنه بقیه چیزها حاشیه س این جمله طلایی فایله ، خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/07/09 06:23
      مدت عضویت: 1728 روز
      امتیاز کاربر: 13074 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      به نام خدا
      با سلام ،من الان در این وضعیتی که هستم خیلی خوشحالم و دوست دارم متناسب شدن رو تجربه کنم دوست دارم لباس های مورد علاقه ام رو بپوشم دوست دارو سبک و راحت بالا و پایین بپرم
      ذوست دارم اون اندامی که در دوران ۱۳-۱۴سالگی داشتم رو تجربه کنم
      من نیازی نمی بینم که باید لاغر بشم و نیازم نیس
      من عاشق لاغری هستم و دوست دارم تجربه اش کنم متناسب شدن رو 🙏🏻🥰
      من الان در این وزنی که هستم خودم و دوست دارم هر روز با عشق و علاقه میرم جلوی اینه نگاه به خودم میکنم و از خودم لذت میبرم و با خودم میگم ان شاالله کم کم به نتیجه ی دلخواهم میرسم و من به مرور متناسب میشم 🙏🏻
      مهم ترین هدف ما زنده موندنه بقیه خواسته ها حاشیه هس شد شد نشد هم نشد این جمله باعث شد که لاغری خواسته ی ما بشه و خیلی برام راحترش کرد در ذهنم که لاغر شدن واقعا خیلی راحته ساده
      ساده مثل اب خوردنه 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا:)
      1399/07/07 21:12
      مدت عضویت: 1845 روز
      امتیاز کاربر: 1918 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,495 کلمه

      سلام
      نیاز به لاغری برای چاقها
      نیازی به پرشدن برای لاغرها
      نیاز به داشتن پول و ثروت
      نیاز به داشتن ماشین
      نیاز به داشتن لباسهای گران قیمت

      همه اینها طی اجتماعی شدن بوجود اومده

      اینکه من نیاز دارم مورد تایید بقیه باشم

      دقیقا اشتباه همین جاست
      چرا نیاز به تایید بقیه دارم؟ چون احساس ارزشمندی بدون نظر بقیه را ندارم
      باید بقیه تاییدم کنند
      یک افسار دائمی که معلوم نیست تا کجا پیش خواهد رفت

      من چند وقتی دارم رو عزت نفس کار میکنم

      اونجا به خودم گفتم فریبای عزیز درسته الان از لحاظ مالی نسبت به خیلیا پایینتری
      همونطور که نسبت به خیلیا بالاتری
      ماشین نداری
      ) اصلا جهان ما جهان نسبیت هاست)

      حالا به این دلایل خودت اومدی خودتو کوچیک کردی
      خودت به خودت میگی تو حرف نزن؟
      بابا تو دیگه کی هستی این وسط؟
      واقعا چرا به این دلایل خودتو پسی خور بقیه کردی
      رو چه حسابی
      تا حالا فکر کردی تو جوونترین فردی هستی که تو سن خودش این کارو استارت زده؟؟
      چقدر خودتو دیدی؟
      اکثر همکارام هم سن پدر ومادر و برادر خواهر بزرگ من هستن
      حتی یکبار اینو در خودم تحسین نکردم

      من خودمو نیازمند خواسته هام میدونم استاد
      بخاطر همین بهشون نمیرسم
      مثلا درآمد ۳ برابری
      ماشین
      خونه
      دفتر
      مشتریهای فراوونتر
      در مورد لاغری هم انصافا یک ۲۰ درصد مواقع نیاز داشتم اما ۸۰ درصد شوقم غلبه کرد
      و الان لاغر شدم
      از نظر خیلیا عالیم
      حدود۳ کیلو بنظرم هنوز زیاد

      🌹🌹🌹🌹

      حالا راه حل چی واقعا؟؟
      فایل گوش کردن باید نتیجه بده

      میدونید استاد دیروز بخودم گفتم گمشده من خداست
      نه پول نه مشتری
      من دنبال خدا نبودم
      حالا کجاست؟

      اوست گرفته شهر دل
      من به کجا نظر کنم
      اوست نشسته منتظر
      من به کجا نظر کنم

      واقعا برای تجربه حس خدا در درونم درسته کسی که دغدغه مالی داره نمیتونه به این فرکانس برسه
      اصلا دسترسی نداره
      ولی چاره راه تسلیم
      بگو طوفان ذهن من هر چه میخواهی بکن
      من با قدرت و صبر نظاره گرت هستم

      واقعا فرکانس کمبود و سختی و رفاه نداشتن متفاوت از فرکانس خداست

      اما چاره راهشو پیدا کردم
      فرشته ام امروز گفت اگر مقصد هست حتما راهی بوده
      بهم گفت تمرین صبر بکن
      اگر خواستی جواب کسی را بدهی صبر کن
      اگر خواستی چیزی بخوری صبر کن و نگاهش کن
      استاد اینا افسانه نیست
      شما میدونید
      عین حقیقته
      تجربه سکوت ذهن
      از چشمان خدا بنگر
      در سکون محض بنگر
      پارو زدن استر هیکس یعنی تسلیم نیستی
      با چه دیدی باید تسلیم باشی؟
      با چه آگاهی؟؟
      اینکه اگر تصویر سکون و حضور خدا در وجودت را همواره در ذهنت داشته باشی ارتعاشی میدی که هیچ چیز نمیتونه بهت آسیب بزنه
      هیچ خوردنی ازت دور نمیشه تو خود فراوانی هستی
      دور هم بشه تو سرور درونی داری
      تجربه ای که ۴۰ روز در مقابل خوردنیها داشتم

      استاد من وقتی این حالت نفسانی را میگیرم یعنی زبان بدنم فرم صورتم تن صدام توی حالتی میره که تسلیمم و از هیچ کس نمیترسم نتیجه عالی میشه….
      توی تئوری تحلیل رفتار متقابل سه تا حالت نفسانی داریم
      کودک
      بالغ
      والد
      بالغ اگر غالب بشه به کودک طبیعی میرسه که سرچشمه شهود و الهام
      من این درسو ۸ سال پیش گرفتم
      اونموقع نفهمیدم
      اما بعد آشنای با قانون متوجهش شدم
      و به اعتقاد بنده یکی از دلایلی که شما نسبت به بقیه زود و خوب رشد کردید حالت نفسانی بالغ در وجود شماست که غالبه
      🌹🌹
      همه اینها یعنی فریبای عزیزم راهی هست که از فرکانس نیاز خارج بشوی و در فرکانس آرامش و غنا بری
      با این تصویر که خدا در اندرونی منتظرته
      چه قدرتی بالاترز اون در هستی
      🌹🌹🌹

      روانشناسا میگن نگید من باید به این خواسته برسم
      باید یکی از خطاهای شناختی هست که نیاز به درمان داره
      بگید من میتونم
      من حق انتخاب دارم
      چقدر عمیقا این فایل شمارو تایید میکنه
      این مبحث روانشناسا
      میگن باید یک حس گناه و فشار و تقابلی توش هست
      واقعا درسته🌹🌹🌹

      مهم این شما بتونی به این باور برسی من در شرایط فعلی زنده هستم
      واقعا این نیروی حیات چی در وجود ما
      که در همه هستی هم هست
      این زندگی
      این زنده بودن؟؟

      این حس تجربه هستی
      اگر شیطان بزاره هر لحظه عمر بسیار عمیقه
      بقول اشو چیزی بالاترز حیات هست در این دنیا که بخواهید بهش برسید؟
      اونو الان در وجودتون دارید
      واقعا راست میگه
      من پولدار شدم
      من بهترین ماشینو خریدم
      فرداش حیاتم گفت بای
      به چه کارم میاد
      اصلا نیستم که
      🌹🌹🌹
      مهم اینه که نیاز را به علاقه تبدیل کنی
      چطور؟

      طرف مثلا میگه من برنج دوست دارم علاقه هم دارم ته دیگ بخورم
      یعنی حالا بود بود نبود هم نبود
      این زبان بدن میتونه کمک کننده باشه
      من با خودم در صلحم
      واقعا بازهم میگم که خودمو تو فشار نزاشته باشم:
      وقتی یک موجود شرطی شده هستی
      یا اصلا مگه میشه بدون پول احساس خوبی در مسیر زندگی زمینی داشت؟
      قطعا خیر
      چون ما انسانیم
      تنها راهش تسلیم
      بگو خدایا میپذیرم که نیست
      عیب نداره
      زندگی الانم قشنگیاشو داره بهم هدیه میده
      واقعا تو کتاب راهنمای درونم اینطوری حس آدمارو خوب میکنه
      ☺️☺️
      چون چسبیدن به اون تصویر نداشتن یعنی رفتن درفرکانس نیازمندی

      من همین الانم ارزشمندم
      شما یکجا گفتید آدم چاق بخودش میگه تو اصلا حرف نزن تو جمع
      تورا چه به اظهار نظر
      واقعا منم خیلی جاها خودم خودمو کوچیک کردم
      همه چیز از درون شروع میشه
      آقا اصلا من فلان چیزو ندارم
      آیا باید اجازه بدم بقیه خردم کنند؟
      این عاقلانه است
      اصلا ببخشید به بقیه چه ارتباطی داره🤔🤔🤔
      استاد من واقعا تواناییها و علمم تو فروش خیلی بالاست
      صادقانه بگم همکارامو قبول ندارم
      ولی بخاطر اینکه ماشین ندارم هنوز یا مشتریام کمترن خودم از درون اونارو تو سکوی اول میزارم
      و خودم توپ جمع کن
      خیلی تصویر دردناکی استاد
      اون بندگان خدا اصلا تو حال خودشونند
      یا تو فامیل
      با فلانی حسسابی گرم بگیر
      خودتو کوچیک کن
      چون فلان جا فلان خوبیو کرده
      واقعا چرا؟؟؟؟
      یک فریبای ستیزه جو از درونم بیدار شده استاد😁😁
      داره به فریبای رئیس میگه چرا این کارو با من کردی؟؟؟
      من انسان ارزشمندیم
      استاد متاسفانه به آدمهای اطرافمم اینطوری نمره میدادم
      احترام بیشتر و کمتر 😏😏😏
      حالا توبه میکنم
      میخوام فریبای درونمو ببینم
      استاد تو فامیل و بچه های دانشگاه منو یک دختر موفق و زرنگ میدونن
      چون از سن ۲۷ سالگی بیزنس خودمو استارت زدم
      کارمند دارم
      البته من توی سن ۲۳ سالگیم کاملا آماده بودم منتها روند اداریش زمان برد
      توی سن ۲۳ سالگی توی تهران موندم و تنها زندگی میکردم
      واقعا جسارت قابل تحسینه
      👏👏👏👏👏
      هرگز خودمو کم ندونستم واس خواسته هام
      میدونم به هر چی بخوام میرسم
      اما خودم تو این چند سال اخیر گرفتار مقایسه شدم
      و به گفته روانشناسا بدترین روند تخریبه
      و خودمو تو قسمت کم ماجرا گذاشتم
      تو همین لاغری من پایان ماه دوم لاغریم شروع شد
      این خودش قابل تحسینه
      👏👏👏👏🎊🎊🎊
      خب من نمیگم برتری دارم
      ولی من لایقش بودم
      چون تمرکز لیزری کردم رو هدفم
      بقیه هم تمرکز لیزری کنند نتیجه میگیرن….
      استاد اگه جمله آخرو نگم عذاب وجدان رهام نمیکنه که حرفی زدی بقیه رو ناراحت کردی
      این جمله از بچگی باهامه
      همه خوبیارو پنهان کن بقیه ناراحت نشن
      خودتو کوچیک کن بقیه ناراحت نشن
      بابا بقیه هم خدا دارن
      بقیه هم احساس دارن
      بزرگترین قدرت جهان مادی در درون همه است
      اونم احساس
      😍😍😍😍
      خدا میدونه استاد چقدر اینکه من سکوی اول باشم دیگری سکوی دوم و پایینترز من برام رنج آوره
      اگر بچه بودم بابام پولدار بود چون توانایی داشت
      بابای اونام میتونست
      این مسئله یکی از بزرگترین احساس گناههای کودکیم بوده که هنوزم باهامه
      پدر من واقعا ایمانش بالا بوده
      حرکت میکرده
      پولم داشته
      نوش جونش
      نتیجه ایمانشو میگرفته.
      تازه ما بهترین الگو بودیم

      ولی من پدر و مادر متواضع و دلرحمی داشتم
      و این طوری تربیت شدم که احساس رحم کردن در وجودم بسیار بالاست
      دلسوزی برای بقیه

      فریبا جان پس از موفقیت نترس
      از رشد نترس
      تو ارزشمندی
      خدا در درونته
      همراهته
      اونام میتونن
      هر وقت به خواسته ای رسیدی به خودت ببال
      تازه مثل روشن و عباسمنش بهترین و محبوب ترین الگوها میتونی باشی
      به خودت افتخار کن

      طبق مبحث تحلیل رفتار وقتی خویشتن نوازی کنی احتیاجی به نوازش از بیرون نداری که حالا نیازمند خواسته هات باشب و بری فرکانس نیاز و پرت بیفتی از مسیر و تجربه عمرت لذت بخش نباشه

      اینا یعنی هر روز خودتو تحسین کن
      و به توفیق هایت ببال
      وقتی تونستی این احساس گناه رو در درونت بشکنی حس ارزشمندیت تقویت میشه
      و آدمی که خودشو ارزشمند بدونه هزاران نفرم بگن تپلی …چاق….نابود نمیشه
      استاد من خیلی از دختراهای چاااااق را دیدم که بهترین پسر انتخابشون کردم و مثل یک خدمه در خدمت ایناست
      انگار ملکه ان
      واقعا هم نوش جونشون
      همین استاد عباسمنش خودمون
      مگر چاق نیست
      منکه واقعا دوستش دارم
      محبوبه برام
      انقدرم فالوور داره
      نوش جونش
      هر کسی در دنیا نتیجه ایمانشو میگیره
      بقول قدیمیا نون دلشو میخوره
      واقعا خوب گفتن
      ایمان تو قلب
      استاد
      در طول روز در روابط با مشتریام
      خانوادم
      دوستانم
      واقعا خودمو کوچیک میکنم تا اونا راضی بشن
      اصلا صددرصد
      ترس شدیدی دارم از ابراز وجود
      ترس از دست دادن اونا
      خانوادم
      مشتریام
      دوستام
      واقعا خدا را به چه سبدی فروختم
      وای بر من
      چقدرم البته دارن رنجشو میکشم در طول روز
      واقعا فرکانس غالبمه
      ترس
      حس گناه
      اما شروع کردم به درمانش
      استا شما بهم گفتید باور داری چاقی مانع ثروتته
      واقعا تناسب و لذت قطع وابستگی به غذا رهایی بسیار لذت بخشی
      اینو انکار نمیشه کرد
      ولی با چاقی میشه حس ارزشمندی کرد
      و بنظر خودم من توی دوره اول حس ارزشمندی کردم حتی با وجود جسم چاقم بعد متناسب شدم
      درسته حواسم نبود
      ولی ارزشمندی اولویت داره بر لاغر شدن
      نمیدونم چطور این اتفاق افتاده توی دوره
      ولی من نتیجه گرفتم
      میتونه تمرکزمو از چاقی گرفته باشه
      همه اینارا میگم تا درک کنم با چاقی میشه حس ارزشمندی داشت
      بشرطی که باهاش در صلح باشی
      طرف ی دیس غذا میخوره با قدرت میگه نوش جانم
      درسته لاغری عبادته
      من هرگز حاضر نیستم این حس عبادتو از دست بدم
      ولی چاقی مانع توفیق نیست
      آقای محمدرضا شریفی نیا بشدت اعتقاد داره که چاقی عامل موفقیته
      من مصاحبه شو دیدم
      و واقعا هم موفق شده تو کارش
      باهاش به صلح رسیده
      چیزی که من میبینم

      اما من عاشق تناسب…‌عاشق غذا خوردن با فرشته درونم
      عاشق سکوت ذهنم هستم
      عاشق وابسته نبودن و لذت نجستن از خوردنی ها هستم
      عاشق سکوت و صبوری در برابر غذا هستم
      😍😍😍
      رهایی محضه
      😍😍😍

      مهمترین نعمت کره خاکی حیات است
      بالاترین نعمت کره خاکی حیات است
      همین بهترینو همه ما داریم
      پس الهی شکر

      چرا بخاطر چاقی خودتو فرش زیرپای بقیه کردی؟؟
      وای بر تو
      😐😐
      چه کردی با خودت
      😑😑

      بیدار شو

      خواسته تو یک ریشه احساسی داره قبل از هر چیز
      اونو ایجاد کن در درونت
      فقط همین
      ۷ مهر ۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سمیرا
        1399/07/09 00:59
        مدت عضویت: 1913 روز
        امتیاز کاربر: 7434 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 26 کلمه

        چقدر زیبا همه چیز را برای خود و دیگران تجزیه و تحلیل میکنید.خیلی لذت میبرم از نوشته هاتون و انرژی میگیرم مرحبا به شما فریبا جون👏👏👏👏👏👏💋💋💋💋💋

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار Tavassoli
        1399/08/11 09:17
        مدت عضویت: 1764 روز
        امتیاز کاربر: 18313 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        سلام،احسنت فریبا خانم👏👏👏
        از خوندن نوشته شما لذت بردم، عالی بود🌹🌸🌷

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار laleh_rhmn
      1399/06/29 16:18
      مدت عضویت: 1539 روز
      امتیاز کاربر: 683 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 58 کلمه

      باورم نمیشه که تو این مسیر قرار گرفتم و به این فایل ها گوش میدم، قبلا خیلی دنبال چنین مطالبی در اینترنت میگشتم و پیدا نمیکردم و بعد که رهاش کردم و از جستجو نامید شد، الان خیلی اتفاقی دارم گوش میدم، از خدا یه دنیا ممنون که خدا استاد رو وسیله ای برای هدایت ما فرستادن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیرا
      1399/05/06 18:25
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 7434 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 27 کلمه

      با سلام و درود به استاد.استاد فایل بعدی رو برای من باز نمیکنه میگه برای کسایی که ایمیل دارند و ثبت نام کردند میتونن استفاده کنن.چرا اینجوریه؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیرا
      1399/05/04 18:54
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 7434 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 158 کلمه

      با سلام خدمت همه دوستان عزیزم.چقدر این فایل من رو یاد حرفی از بزرگان انداخت که میگفت وقتی خواسته ای دارید اون رو رها کنید تا زودتر به خواسته برسید.چون احساس نیاز کردن در خواسته باعث میشه نداشتن اون رو خیلی زیاد احساس کنیم و اون مارو از خواستمون دور میکنه .من هم میخاهم به سایز ایکس لارج برسم تا بتوانم پوشیدن لباسهای زیبارو تجربه کنم .دوست دارم متناسب شدن رو تجربه کنم تا سبک بشم و زیبا بودن رو تجربه کنم.در مورد پول این تجربه رو داشتم که وقتی خیلی نیاز به پول داشتم بیشتر دستم خالی میشد و احساس بدی داشتم و کاملا حرفایراستاد رو درک میکنم.نیاز به معنی نبودن هست و ما در این شرایط هم میتونیم خشکل بپوشیم و استخر و بیرون بریم وخودمون رو دوست داشته باشیم و از اصل زنده بودن لذت ببریم ولی خواستمون هست که یه روز زیبایی اندام رو تجربه کنیم و لذت ببریم .ممنون از نظرات شما دوستان.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nana
      1399/04/29 07:56
      مدت عضویت: 1891 روز
      امتیاز کاربر: 603 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 261 کلمه

      با درود فراوان به همراهان عزیز و استاد خوبمون
      من ابتدا و بار اول بخاطر نیاز به لاغری تکالیف و انجام میدادم و به روز سی ام تکرار که رسید و حتی نتیجه هم بسیار عالی صورت گرفته بود یهو رها شد از دستم و بقدری که اون ۲۱ روز ها رو نمی تونستم درست انجام بدم و با سوال از استاد که مشکل من چبه چکار کنم گفتن ادامه نده چون دوست نداری .
      اون لحظه چتان تلنگری به من وارد شد که نپرسید و بایک نیروی خاص نمی گم اراده چون اراده نمی خواد دوست داشتن زیاد شروع کردم و تاریخ هارو توی یک سر رسید قدیمی به روز کردم و برای هر کدوم از موارد که می بایست انجام بشه جای تیک گزاشتم . ۲۱ روز که سهله ۴۰ روز و هم الان می تونم چله نشینی کنم ۵ روز استراحت می دم دوبار تیک تایید و آماده می کنم و ۲۱ روز جدول فرازمان .فایل تصویری و… ۵۳ رو روز های فرد و انجام می دم و الان واقعا لاغری رو دوست دارم . پوشیدن لباس سایز ۳۸ و دوست دارم چون خودم دیزاینر لباسم . و سایز هارو مرور کردم . به سایز ۳۸دنیاز ندارم و جهان هستی به سایز های ۳۸ بیشتری نیازمنده و من دوست دارم در فستیبال سایز ۳۸ شرکت کنم . دوست دارم این سایز و مرور ۵۰ بار در روز و دوستش داشته باشم . و جهان هستی دو برای ورود به سرزمین متناسب ها اعلام حضور کنم . سپاس بودنم را سپاس . در مسیر قرار گرفتنم راسپاس .😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Niikii
      1399/04/12 02:45
      مدت عضویت: 1882 روز
      امتیاز کاربر: 2276 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 29 کلمه

      سلام بر همراهان، من تمام فایلهای استاد عطارروشن را در تمامی ابعاد زندگیم استفاده میکنم و این آموزشها در تمامی زندگی من تحول ایجاد کرده چراکه ذهنم متحول شده🥰سپاسگذارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1399/03/28 12:12
      مدت عضویت: 1701 روز
      امتیاز کاربر: 505 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 110 کلمه

      سلام خدا رو شکر که من در زمینه لاغری با حس نیاز روبرو نیستم واین خواسته من است وهمین الانم خیلی خودم را دوست دارم ولی این درسی داشت برای بقیه زندگی ام.در قسمتهای دیگه ای از زندگی ام بود که من واقعا به چشم نیاز دنبال چیزی بود والان متوجه شدم.که حس نیاز از کمبود میاد یعنی من.ندارم واین نوع توجه این فرکانس را به جهان هستی میفرسته
      نداشتن وکمبود وجهان هم از همین نوع برام میفرسته
      من باید تمرکزم را روی فراوانی ونکات مثبت بزارم ودر عین حال خواسته هام را هم بگم ولی نه اینکه اگو انها را نداشته باشم خوشحال نیستم بلکه همین الان خوشحالم …😊😊😊😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس مرادی
      1399/03/23 01:15
      مدت عضویت: 1886 روز
      امتیاز کاربر: 7486 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 385 کلمه

      امشب من تلاش کردم که جسم ووجود خودم را بشناسم وبپذیرم وزیاد تلاش کردم که راهی را بیابم که حقیقی و دلنشین، اندام و جسم فعلیم رابپذرم وکم کم که به جسم خودم توجه کردم دیدم همین دست عزیز و سالم من هست که دوست دارم زیبایش کنم دیدم این اندام، کمر ،پا ، وگردن و شکم ،انگشتان ،و ذره ذره وجود و جسم فعلیم هست که به من انگیزه داده برای انتخاب ،این سلامتی و سالم بودن این جسم واین عضلات فعلیم هست که به خاطر سالم بودنش من جرات کرده ام و تصمیم گرفته ام که برایش تغییر و تحولی ایجاد کنم اگر زبانم لال من یک پا نداشتم ،یایک دست نداشتم یایک نقص بزرگی در اندامم بود ویا یکنقص عضو بد قیافه ای داشتم ،آنوقت آیا دیگه به لاغری این اندام فکر میکردم ،آیا دیگه در انتخاب این اندام وآن اندام فکر می کردم که تازه بخواهم برای خودم مثل حالا قیافه بگیرم. آیا دیگه به این فکر میکردم که نهههه من این بدن رو دوست ندارم و اون بدن رو دوست دارم ،محال بود که من دیگه حاضر بودم برای یک اندام ناقص هم تصمیم بگیرم و دغدغه ام فراتر از این حرفها بود ،پس حالا که متوجه شدم خدای من چه نعمتی به من دادی ،پای سالم بدن سالم همه اعضایم سر جایشان هستند ومیتونم حتی برای سایزش تصمیم بگیرم ،سراپای وجودم به وجد اومده وخدا رو سپاسگزارم و حالا با این همه نعمت تصمیم گرفتم که خیلی عاشقانه برای این اندام عزیز ومبارکم وبرای این ملکه وجودم بهترین لباسها را از خداوند سفارش بگیرم ،این بدن این اندام فعلیم هدیه ی بزرگ خداوند است که صحیح و سلامت به من عنایت کرده و این اندامم ملکه و شاهزاده قصر وجود من است و لیاقت و شایستگی بهترین لباس که هما ن لباس تناسب است رادارد ودر عین اینکه وجود این جسم عزیز من است که شاهزاده وار وفی نفسه عزیز وباعزت است ولی می دانم که هر لباسی چه لباس تناسب و چه لباس دیگری بر وجودش برازنده است واصل برازندگی خود محتوای وجودم هست پس هر لباسی باهر هیبتی را در خور و شایسته ی آن میبینم واز این به بعد اصل ووجود واقعی خودم رادوست دارم وعاشقانه تحت فرمانهای ملکه و وفرمانروای سرزمین وجودم با عشق وامیدواری راه تناسب وزیبایی را میپیمایم ان شاءالله.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس مرادی
      1399/03/22 18:04
      مدت عضویت: 1886 روز
      امتیاز کاربر: 7486 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 361 کلمه

      با عرض سلام .حالا که برای بار دوم دراین دو روز فایل اگرنیازبه لاغر شدن دارید لاغر نمی شویدرا خوب گوش دادم ،به این حرف استاد که یک فکر زمینه ای باعث ایجاد احساس نیاز می شود ودرخودم کنکاش کردم دیدم واقعا گفته های استاد درست هست من ازدوران کودکیم که عروسک بازی میکردم همیشه بعضی از قسمتهای بازیهایم مثل نقاشی روی ذهنم حک شده وبه یاد می آورم که چقدر در بازیهایم روی رابطه ی عاطفی و محترمانه بین عروسک پدر و مادرم حساس بودم و حتی خیلی محترمانه وبه اصطلاح امروزی با کلاس باشه سعی میکردم رابطه ی بین خانواده ی عروسکیم بسیار بسیار مودبانه باشه وتوی بازیهام همه چیز خوب و بسیار مرتب و منظم پیش برود و دقت زیادی روی اینکار داشتم و تا این سن که نزدیک به چهل و هشت سالم هست این قضایا برایم سوال بود تا اینکه امروز آن حساسیت کودکیم را کشف کردم و همیشه تا به امروز این قوانین در زندگیم مهم بوده ویابهتر بگویم نگران ش بودم و حالا که به تجربه هایم برمیگردم میبینم درهمان قسمتهای حساس شده ام از دوران کودکی بیشتر در جا زده ام و بیشتر از چیزهای دیگر نقطه ضعف من در زندگی بودند و این را هم میدانم که رابطه ی عاطفی و صمیمانه بین پدر ومادرم وباز بین بچه هادر خانواده ی ما بسیار ضعیف بود واین روند بود که توجه منفی دراین موارد مهم برایم پیش آمد چون رابطه ام با همسرم خیلی خیلی برایم مهم هست که خوب باشد وبه نکات منفی رابطه توجه میکنم تا برطرف کنم ،ویا روی رابطه دو فرزندم خیلی حساس هستم که با هم صمیمی باشند و اتفاقا به خاطر همین توجه ام در کارم همیشه لنگ بودم و همیشه با نگرانی می گفتم خدایا منکه دارم خیلی تلاش میکنم حتی بیشتر از اطرافیانم ،پس چرا جواب منفی میگیرم و میدانستم که علتش توجه زیادی هست ولی راه حل رانمی دانستم که باید چکار کنم وخداراشکرمیکنم که شما استاد عزیز وبزرگوار را ناجی ما قرار داده تا بدون هیچ چشم داشتی بعد از زمانهای زیادی همواره هم پاسخ سوالها رو میدین وهم ما رو از فایلهای جدیدتان بهره مند میکنید بسیار سپاسگزارم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس مرادی
      1399/03/21 18:14
      مدت عضویت: 1886 روز
      امتیاز کاربر: 7486 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 215 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیز ،دررابطه با این فایل که فرمودید ببینید از چه دریچه ای به دوره و لاغری نگاه میکنید،ازراه اینکه دوست دارید لاغر شوید وخواسته شما هست ویا اینکه نیاز شما هست .من هر بار که میخواهم لاغری را برای خودم عادی کنم میترسم اینکار را بکنم ومیگویم اگر آنرا بی اهمیت کنم هم درحال چاقیم باقی میمانم وهم اینکه دیگه بی خیال قضیه میشوم و مراحل بعدودوره رو رها میکنم وهی خانم منفی باف میگه استاد خودش گفته باید به این دوره توجه کنید و تمام تمرکز خودتون رو بزارید روی دوره و دیگه هیچ فعالیت غیر ضروری نداشته باشیدبرا همین من خودم به این برنامه ها خیلی توجه میکنم وداعم استرس دارم که نکند درروز برنامه ها رو براساس تکرار‌و تمرین انجام ندم وانگاراین وسط یک چیزی یک خطایی باریکتر از مو اتفاق می افتد که من دوباره برمیگردم به اینکه نکند لاغر نشوم چون نیت اولیه شرکت در دوره این بوده که لاغر شوم پس به من این پیام میده که من یک چاق هستم وحالا انگار بلد نیستم جور دیگه فکر کنم واگه موفق بشم باز بی خبر دوباره‌بعد ازمدتی که شمادررابطه با این قضایا صحبت میکنید متوجه خطای خودم میشوم ،امیدوارم برای این حالت گیج کننده باجوابی من را راهنمایی کنید.متشکرم از استاد عزیزم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/02/24 10:28
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 364 کلمه

      سلاااااام استاد ،چقدر این اگاهی فوق العاده بود،سپاسگزارم از این ندای درونیتون که نمیذارهدشما بخوابید تا قبل از اینکه این اگاهی ها رو به اشتراک بذارین،من همون موقع خوندن نوشته قبل از فایل وقتی به این جمله رسیدم که نیاز دارم یا میخوام که لاغر بشم چند بار خوندم و بهش فکر کردم دیدم اره نیازه میچربه،بعد فکر کردم در مورد پول هم همینه چون چند ساله توی موضوع قانون جذب و … دارم کار میکنم و به نظر خودم خوب دارم کار میکنم و وقت میذارم برای گوش دادن فایلها و نوشتن سپاسگزاری و جملات تاکیدی و تلقین و بازی فراوانی و…….. و نتیجه اونی که میخوام نیست و حتی روند نزولی گرفته وجالب اینجاست همسر من که بعد از من شروع کرده هیچ کدوم از این کارا رو نمیکنه وفقط کار خودشو درست انجام میده و روند صعودیه ،اخیرا با هم که صحبت میکردیم و من با حس بد بودم که چرا جواب نمیگیرم ایشون گفت که تمام دوره های قانون جذب از اساتید مختلف هدفش احساس خوبه ومن میگفتم نه اصلا اینطور نیست و من برای موفق شدن و ثروتمند شدن و…هست که شرکت میکنم توی دوره های اساتید مختلف و حس خوب یه ایتمه و اکثر کسایی که شرکت میکنن هدفشون مثل منه ایشون میگفت اشتباهه و من باز حرف خودم رو میزدم و باز مسیر خودم رو ادامه میدادم حالا میفهمم بله من نیاز داشتم ثروتمند بشم و این کارو سخت میکرده ممنونم استاد بابت این نکته فوق العاده که صدها میلیارد می ارزه فقط همین نکته👌👌👌👌عاشق این جمله شما شدم مهمترین هدف ما زنده بودنه بقیه خواسته ها حاشیه است شد شد نشد هم نشد👏👏👏👏👏👏👏👏از امروز این جمله طلاییتونو میذارم تابلو ذهنم،اتفاقا همین چند روزه خودم به این نتیجه رسیده بودم که من وقتی شروع میکنم به لاغری که این جسم رو همینجوری که هست بپذیرم و دوستش داشته باشم اونوقته که نتایج شروع میشه،دیروز هم به دوستم میگفتم ما فقط باید برای خودمون، شخص خودمون باید جذاب و دوست داشتنی باشیم ،فقط خودمون
      امروز هم با گوش دادن به این فایل همین نکته تایید شد بسیار خوشحالم استاد که با شما اشنا شدم وسپاسگزارم از خدای عزیزم که منو به این مسیر سبز وزیبا هدایت کرد🙏🙏🙏🙏🙏😊😊😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 64 کلمه

      من الان خوبم با این شرایط ولی می خوام متناسب شدن و تجربه کنم از پوشیدن لباسهای دلخواهم لذت ببرم اعتماد به نفس پیدا کنم به هیچ کس هم کاری ندارم !
      تا حالا که پیشرفت کردم از این به بعد هم خدا هم همراهیم می کنه همونطور که به این مسیر هدایت شدم!
      نیاز یعنی نیست خیلی جالبه و ذهن ناخوداگاه اونو تجربه می کنه!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/02/12 05:11
      مدت عضویت: 1887 روز
      امتیاز کاربر: 13841 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 372 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان عزیز
      من به لاغری نیاز ندادم درباره سلامتی اینکه افراد لاغر نیز بیمار میشوند من همیشه فکر میکردم سنگ کیسه صفرام به خاطر چاقی ولی یکی از دوستان نزدیکم نیز سنگ صفرا گرفته
      در مقوله حتی خریدن لباس نیاز به لاغری نیست چون الان برای افراد.چاق هم لباس های متنوع زیادمن یک زمانی که خیلی لاغرتر از الان بودم به سختی شلوار پیدا میکردم ولی الان حتی برای سایزهای بالاتر از من هم لباس هست
      من نیازی به لاغری ندارم که مورد تعریف و تجید دیگران قرار بگیرم چون لاغر بودن و چاق بودن مربوط به تو و بدن تو است انها مسئول اندام خود هستند من نیاز ندارم با لاغر شدن جواب محکمی به کسانی که یک عمر به من کنایه و زخم زبان زدن بدهم چون خداوند شاهد است و اعمال هر کسی به خودش برمیگردد چه بسا انها واقعا دلسوز بوده اند و اینکه من از کجا میدانم که خودم نیز شاید عده ای را رنجانده باشم و اگر هم واقعا تعمدی باشد کسی که هدفش تخریب دیگران است از راههای دیگر نیز میتواند وارد شود کافی بعت بگوید لاغری به تو نمیاد پس نیاز نیست برای دیگران لاغر شد
      من میخواهم لاغر شوم چون دوست دارم سبک باشم از قید و بند چربیها رها شوم به راحتی بنشینم و برخیزرم و از دیدن خودم لذت ببرم چون قاصدکی در باد رها شوم تاب بخورم و دوباره به زمین برگردم
      و یک تجربه با مدیتیشن غذا بخورید دیروز دو برش پرتقال با تمام لذت خوردم در اون لحظه به هیچ چیز فکر نمیکردم گویا متعلق به هیچ جا نبودم تمام وجودم غرق در لذت بود محو در تماشای رنگ و بویش هیچ صدایی را نمیشنیدم به قدری تمام ذهنم از احساس لذت پر شد که اگر نه از روی نیاز جسم بلکه اگر از روی نیاز ذهن هم میخوردم خیلی سریع اشباع شدن و به موقع رها کردم یادم امد چه روزهایی که تمام مدت در فکر خوردن بودم جز ان لحظه که میخوردم و در هنگام خودن فقط در فکر اینکه حالا چاق میشم و لینکه نمیتونم کم بخورم اینبار زیاد بخورم این غذا هیچ وقت دیگه پیدا نمیشه و بیشتر خوردن و بیشتر خوردن و بیشتر خوردن بدون اینکه حتی درکی از مزه غذا داشته باشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار saberizahra80
        1399/02/24 10:33
        مدت عضویت: 1805 روز
        امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 8 کلمه

        سلام چقدر عالی بود نوشته تون دوست عزیز

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طوبی حاج احمدی
      1399/02/12 00:36
      مدت عضویت: 1890 روز
      امتیاز کاربر: 3444 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 178 کلمه

      سلام استاد عزیز ودوستان گرامی خسته نباشید
      همانطوریکه تاب حال زتدگی کردم با اضافه وزن میتونم ب زندگی ادامه بدم ولی دوست دارم متناسب بشم وزندگی کردن با تناسب را تجربه کنم
      من الان هم میتونم لباسهای زیبا بپوشم ولی دوست دارم لاغر بشم ولباسهای شیک تر ومدرن تری بپوشم
      الان هم ب اندازه پول دارم ومیتونم زندگی کنم ولی دوست دارم زندگی با ثروت را تجربه کنم
      الان هم میتونم ورزش کنم ولی دوست دارم لاغرتر باشم وورزشهای بیشتری را انجام بدم وتجربه های بهتری از ورزش کردن داشته باشم
      من دوست دارم متناسب بشم وزندگی کردن با تناسب را تجربه کنم ولی نیازمند لاغری نیستم چون الان هم زیبا هستم
      من علاقه دارم ک جسم وروح وذهن خودم را بیشتر بشناسم وتجربه های بیشتری از زندگی کردن با دانش خود شناسی وخدا شناسی داشته باشم….ولذت میبرم از همه اطلاعاتی ک استاد عزیزمون در اختیار ما میگذارد
      من الان هم میتونم فکر کنم ولی دوست دارم ب تناسب فکری برسم وزندگی کردن با تناسب را تجربه کنم
      خدایا شکرت
      استاد سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribapiri5
      1399/02/11 12:38
      مدت عضویت: 1754 روز
      امتیاز کاربر: 3849 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 163 کلمه

      سلام استاد عزیز ومهربان
      من قبل از دوره واقعآ فکر میکردم ک نیاز من هست ک لاغر بشم چون تمام اطرافیانم ،دکتر و.. می گفتند و باید لاغر بشی تا سلامتیت را بدست بیاری
      از وقتی ک با دوره آشنا شدم و کم کم یاد گرفتم ک خودم رو دوست داشته باشم و با خودم آشتی کردم فکر من تغییر کرد .
      دیدم ک نه من دوست دارم ک لاغر بشم وهر روز با علاقه فایل ها رو گوش میدم و تکالیف رو انجام میدم.خیلی احساس سبکی دارم .تو این ۳ ماه ک در دوره قرار گرفتم خیلی موانع سر راهم رو برداشتم وباهاش کنار اومدم .تنها چیزی ک نتونستم باهاش کنار بیام رفتار همسرم و کنایه زدنش هست.آب هم ک بخوام بخورم میگه نخور چاق میشی و…..این رفتارش چند روزه حالم رو گرفته هرچی تلاش میکنم از حالت ناراحتی بیرون بیام نمیشه نمیدونم خیلی وابسته ب همسرم هستم ک حرفش برام ارزش داره نمیدونم از شما استاد عزیز میخام راهنماییم کنید ???

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faribapiri5
        1399/02/12 13:56
        مدت عضویت: 1754 روز
        امتیاز کاربر: 3849 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 30 کلمه

        سلام استاد گرامی
        ممنون از لطف شما ک اینقدر عالی من رو راهنمایی کردید .انشاالله که بتونم تغییر در خودم بوجود بیارم وفکرهای مثبت رو جای گزین فکرهای منفی کنم .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/02/10 22:37
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 534 کلمه

      روز ۶۷ تکرار
      سلام‌
      من سالیان زیادی منتظر لاغر شدن و لاغر موندن بودم
      این منتظر بودن منو کلافه کرده بود،دلم میخواست به همه نشون بدم مثل همیشه میتونم لاغر بشم ولی چونکه باور اینو داشتم که من برای لاغر شدن باید هیچی نخورم وبشدت زیاد ورزشای سخت انجام بدم تا کوچولو کوچولو لاغر بشم ،،پس وقتی ورزش و رژیمو ول کردم ،روز به روز چاقتر شدم ،۶سالی میشد که اصلا لاغر نشده بودم و از همه فراری بودم که نکنه بهم بگن تو چرا این شکلی بدهیکل شدی،،،مادرم واقوام که هر وقت منو مجدد چاق میدیدن میگفتن تلاش نکن این ژنتیک خانواده ماست ،و زمان هاییکه لاغر میشدم ،میگفتن خیلی زشت وبیریخت شدی،زرد شدی،مثل مریضا شدی،مثل معتادا شدی?ولی روح من میخواست پرواز کنه وبسمت لاغری بره ومنم با خودش میبرد،بالای ۵۰بار رژیم گرفتم وقرص و دارو وورزشای سختو تکرار کردم ومرتب لاغر وچاق شدم واین آخرین بار که شاهکار کرد ومنو تو این مسیر قرار داد که هم لاغر میشم،هم لذت میبرم،هم تمام قسمتای زندگیم تغییر میکنه،هم اینهمه آگاهی و سواد ذهنی بهم اضافه میشه ،هم اعتمادبنفسم بالا میره،هم خودمو دوست دارم که خیلی مهمه ،دیگه راحتر از اینم مگه داریم
      میخوام یه توضیح کوچیک در مورد تجربه ۵روز سفرم به شمال بگم
      اولا که اونجا نت نداشتم وخیلی بسختی میتونستم فایلارو گوش بدم ، میومدم تو شهر تا بتونم تو سایت نظرمو بنویسم یا نظر دوستانو بخونم ،تازه فایل تغییرات خودمو توی شمال ضبط کردم و واسه استاد فرستادم ،بماند که اولش ذهنم چقدر مقاومت میکرد و میگفت تو فایلتو صوتی بفرست ولی من توجه نکردم وفرستادم ،منکه سخنران نیستم ،در حد یه آدم عادی میتونم صحبت کنم ،پس انتظار فیلم خاصی نباید از خودم داشته باشم وتونستم جواب دندان شکنی به منفی بافم بدم
      توی این سفرم که با خانواده رفته بودم ،دوست داشتم خودمو یه محک بزنم ،میدونستم توی سفر زمان خوردن غذا دست من نیست،وتنوع خوراکی ها هم زیاده ،پس رفتم که از آموزه هام استفاده کنم وببینم چقدر باهاشون راحت شدم
      اولا که من هر زمانی گرسنه بودم غذامو میخوردم و خودمو مجبور نمیکردم با بقیه باشم،اگر مثلا کباب هنوز آماده نشده بود ومن با خوردن چند قاشق برنج خالی سیر شده بودم ،دیگه اون کبابو نمیخوردم ومیذاشتم برای وقتی گرسنه میشدم،ولی قبلنا هر چی توی بشقابم بود میخوردم وبعد شکمم ورم میکرد،محال بود کباب داغو نخورم،،اگر بلال میپختن ،من میل نداشتم نمیخوردم ویه تایم دیگه میخوردم ،همینطور میوه وتنقلات،درکل سبد خوراکی مو ازشون جدا کرده بودم ،وچندین بار از جمله میل ندارم استفاده کردم
      خوشحالم که ایندفعه هم تونستم تو سفرم موفق عمل کنم آخه من یه باور مخرب داشتم که هر سفر چند روزه منو چند کیلو چاق میکنه و واقعا اون روزا چاق میشدم ولی تو این ۵ماه ۲بار سفر رفتم ولاغر تر هم میشم
      رفتارهای اشتباه مادرم و دیگرانو تو این سفر میدیدم وبا خودم تکرار میکردم که من باید یه شکل دیگه عمل کنم در کل خیلی از خودم وعملکردم راضی هستم ،هر چند منفی باف گاهی سری بهم میزنه که منم جواب دارم واسش?
      منم دوست دارم متناسب شدنو تجربه کنم فقط برای خودم و دل خودم ،بلخره در کنار اینهمه آگاهی که یاد میگیرم لاغری رو هم یاد میگیرم بقول استاد شد شد نشدم نشد مهم منم که زنده وسالم هستم و دارم از زندگیم لذت میبرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فریبا:)
        1399/07/07 18:33
        مدت عضویت: 1845 روز
        امتیاز کاربر: 1918 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 32 کلمه

        سلام
        توانایی بسیار بالا برای لاغری
        ۵۰ بار رژیم واقعا برام عجیبه
        نتایجتون مثل مقاومت در مقابل بوی کباب تحسین برانگیزه
        واقعا چی باعث میشه یک نفر ۵۰ بار رژیم رو امتحان کنه و ناامید نشه؟

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/02/06 17:59
      مدت عضویت: 1742 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 403 کلمه

      سلام. روز شصت و هفتم تکرار:
      یادمه که در دوران دبستان در درس اجتماعی، نیاز های انسان رو به طور کلی سه دسته ی خوراک و پوشاک و مسکن طبقه بندی کرده بود و من یاد گرفته بودم که نیاز یعنی چیزی که بدون نتونی زندگی کنی.
      هوا نیاز منه چون بدون اون دیگه زنده نیستم.
      آب همینطور. و خیلی چیزهایی که حیات من در این کره خاکی بدون آنها امکان پذیر نیست.
      تامین نیازهای من رو خداوند برعهده گرفته و تا وقتی عمر دارم خدای متعال خیلی عالی نیازهای من رو تامین و برطرف میکنه.
      اما لاغری نیاز محسوب نمیشه. چرا؟ چون که من در سال هایی از عمرم چاق بودم و زندگی هم میکردم و زنده بودم.
      ثروتمند بودن نیاز نیست. چرا؟ چون بی نهایت انسان در فقر یا شرايط متوسط هستند و دارند زندگی می‌کنند.
      همسر خوب نیاز نیست. چرا؟ چون خیلی ها مجردند و همسر ندارند ولی دارند زندگی میکنند و زنده هستند و شاید اتفاقا خیلی هم خوب زندگی کنند.
      اما وقتی نیاز ها رو خداوند تامین میکنه وظیفه ای هم من دارم در قبال زندگی و نعمت حیات که من عطا شده اون چی هستش؟ درخواست کردن.
      بله درخواست کردن و رسیدن به آنها و دوباره درخواست کردن و رسیدن و سپاسگزاری از آنها و احساس خوب داشتن، وظیفه ی من در قبال خودم هستش. من هر خواسته ای میتونم داشته باشم. ولی بدون اون خواسته هام باز من زنده هستم و زندگی میکنم و برای اینکه سطح جدیدی رو تجربه کنم، لذت بیشتری ببرم و بيشتر از نعمت ها استفاده کنم تا بتونم بیشتر سپاسگزاری کنم خیلی مهمه.
      من خواسته هایی دارم :خدایا میخوام لاغر باشم. این خواسته ی منه. چون خودم رو خیلی دوست دارم میخوام خودم رو خوش هیکل تر، زیباتر، سالم تر و شادتر ببینم.
      میخوام که ثروتمند باشم. تا با تجربه ی خیلی چیزهای بیشتر و تجربه ی حس بی نیازی از همه مخلوقات، همه ی درخواست های خودم رو فقط از خدا بخوام.
      من میخوام همسر خوبی داشته باشم. چون میدونم لیاقتشو دارم و میتونم آرامش بیش‌تری کنارش داشنه باشم و سپاسگزاری من بیشتر بشه و من بزرگ بشم و سطح درک و فهم و بعد از آن دریافت من بیشتر بشه.
      من عاشق لاغری، ثروت و عشق و سلامتی هستم چون عاشق خداوند هستم و خدا منبع همه همه بهترین هاست.
      پس من نیازی به لاغری ندارم و من درخواست دارم که لاغر بشم چون سطح جدیدی از زندگی، روابط و احساس رو تجربه میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سمیرا
        1399/05/04 18:44
        مدت عضویت: 1913 روز
        امتیاز کاربر: 7434 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 6 کلمه

        چقدر از نوشته شما لذت بردم👏👏👏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/02/06 17:45
      مدت عضویت: 1742 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 101 کلمه

      سلام. یک سوال : من قبلا دیدم در قسمتی از سایت دوستی کامنت گذاشته بودن که من این راه رو دوست دارم و ادامه میدم حتی اگر لاغر نشم.
      و استاد جواب داده بودن که این دوره هدفش لاغری هستش و نمیتونی اون رو ازش حذف کنی و باز کامل بدونیش مثل اینکه بگی خدایا من به تو ایمان دارم حتی اگر خورشید دیگر طلوع نکند..
      در فایل امروز استاد شما خودتون گفتین من ادامه میدهم لاغر نشدم هم نشدم مهم لذت بردن است.
      من متوجه تفاوت این دو جمله نمیشم خب اون دوست هم همینو گفته بودن.
      لطفا توضیح بدین ??

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار saberizahra80
        1399/02/24 10:45
        مدت عضویت: 1805 روز
        امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه

        کاملا درست وعالی👌👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بهار تهرانی
      1398/12/24 12:33
      مدت عضویت: 1869 روز
      امتیاز کاربر: 791 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 377 کلمه

      با سلام
      استاد در ابتدا باید از شما تشکر کنم که بی ریا و صادقانه همه مطالب را می گوئید .من خودم حرفهای شما را در مورد تمام خواسته هایم اجرا می کردم و الان می بینم شما خودتون اینقدر بخشنده هستید که فقط در مورد هدف برنامه خودتون که لاغری است و ما برای اون ثبت نام کرده ایم حرف نمی زنید . من در کتاب علم ثروتمند شدن والاس واتلز خوندم که می گفت اگر ما بیشتر از پولی که از دیگران می گیریم به اونا خدمت ارائه کنیم نتیجه اش به صورت ثروت و موفقیت به زندگی خودمون برمیگرده و ایمان دارم نتایج به صورت تصاعدی به زندگی شما بر می گرده .ان شاالله
      نیاز به لاغر شدن
      من از خودتون یاد گرفتم وقتی ما احساس نیاز داریم مثلاً به تناسب اندام ، یعنی الان ندارم و تمرکز میره روی نداشتن. در یکی از فایل ها شما می فرمودید نگاه کردن به یک موضوع دو تا نگاه است . یکی داشتن اون و یکی نداشتن اون .و وقتی ما احساس نیاز داشته باشیم یعنی تمرکز روی نداشتن است .پس تلاش ما بی فایده است .اگر من الان خودمو لاغر بدونم(یعنی خودمو بببینم به هدفم رسیدم یعنی تجسم ، یعنی برم به آینده ) دیگه برای لاغر شدن دست و پا نمی زنم و با آرامش زندگی می کنم و غذا می خورم و دیگه چاقی را نمی بینم. مثلاً چند روز پیش موضوع در مورد عادت متناسب ها بود ، من ناخودآگاه از زبون اون آدم ها عقیده ام را گفتم .استاد دو روز پیش من غذایی خوردم که با اینکه به اندازه خورده بودم ولی نمی دونم چرا برام زیاد بود .احساس می کنم معده ام جمع شده .همیشه خودمو سرزنش می کردم زیاد خوردی چاق میشی و….ولی دو روز پیش اصلاً ترس از چاقی نداشتم ، و برای همین فقط به خودم گفتم چه اذیت شدم ، باید برای راحتی خودم دفعه دیگه حجم این غذا را کمتر کنم وقتی اینو به خودم گفتم متوجه شدم که دیگه ترس از چاقی ندارم و فقط میگم برای راحتی خودم کمتر بخورم .خیلی خوشحال شدم باور اینکه غذاها و خوراکی ها هیچ تاثیری در چاقی و لاغری ما ندارد کم کم داره عادت من میشه.و خدا را شکر می کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azita
      1398/12/13 10:03
      مدت عضویت: 1897 روز
      امتیاز کاربر: 6948 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 138 کلمه

      قبل از شرکت در دوره واقعا نیاز داشتم که لاغر بشم برای رفتن به جشن ها و دورهمی ها و ایام عید ومسافرت ها واقعا یکی از مشکلاتم این بود که حالا چی بپوشم که به چشم بقیه چاق نیام و نسبت به دفعه قبلی که منو دیدن نگن که تغییر کردی و چاق تر شدی و… بعداز شرکت در دوره وقتی استاد گفتن بخاطر دل خودتون لاغر بشین ودر واقع برا هیچکس چاقی ولاغری ما مهم نیست مهم احساس خودمونه الان متوجه شدم که اون یه مقدار هم باید توی ذهنم از بین بره و فقط وفقط به خاطر خودم واحساس خودم به تناسب اندام برسم من دوست دارم سایز و وزن پایین تر راکه توی جزوه نوشتم تجربه کنم هرچند الان هم وضعیتم خوبه و با همین شرایط لحظه های شاد وخوبی را با خانواده میگذرونم.??

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1398/12/08 16:45
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 15073 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 56 کلمه

      من قبلا که رژیم می گرفتم ولاغر نمی شدم به خاطر اینکه احساس نیاز می کردم به لاغری ازبس بهم گفته بود اگه لاغر بشی اینطور می شه وباید لاغر بشی وچون احساس نیاز می کردم بهش نمی رسیدم ولی الان یاد گرفتم لاغری خواسته ی منه نه نیاز ولی راحتم واحساس اجبار نمی کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 186 کلمه

      من فقط به خاطر خودم می خوام لاغر شم و تجربه کنم این لاغری رو به کسی هم کاری ندارم!
      اتفاقا امروز رفته بودم کلاس یوگا بعد از یک ماه یکی از خانمه گفت پونه چقدر لاغر شدی از دفعه قبل و این تشویقی بود برام و من خوشم اومد!
      من کلا هیچ کاری رو به خاطر اینکه کسی انجام داده من هم باید همون کار و بکنم نمی کنم!
      می دونم هیچ کس هم منتظر لاغری من نیست هر کی سرش به کار خودشه
      من هم الحمدالله همه چی خوبه برام و دارم با این شرایط زندگی می کنم ولی خوب لاغرتر شدن و دوست دارم تجربه کنم!

      یه چیزی الان یادم افتاد که ربطی به موضوع امروز نداره ولی براتون تعریف می کنم
      چند سال پیش که سفر کردیم به ایران یه سفر چند روزه به اصفهان و شیراز داشتیم بنا بر دلایلی من اشتها اصلا نداشتم که غذا بخورم توی این چند روز من انقدر کم خورده بودم اومدم از سفر وقتی خودم و وزن کردم دیدم اصلا تغییری نکردم به خودم گفتم اخه چطور ممکنه این ولی الان بعد از آشنایی با این مسیر جواب سوالم و گرفتم!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سپیده منیعی
      1398/10/16 02:33
      مدت عضویت: 1895 روز
      امتیاز کاربر: 11369 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 754 کلمه

      منم دقیقا آدمی بودم که نیازمند و محتاج لاغری بودم یعنی هرکاری میخواستم بکنم همش تو ذهنم میچرخید من اگه چاق نبودم میتونستم این کارو بهتر انجام بدم .فقط حالمو بد میکردم و نتیجه فکرام یا انجام ندادن اون کار بود یا انجام دادنش با حس بد .اصلا هم فرقی نمیکرد چه کاری بود حتی ی دورهمی ساده با دوستان یا فامیل .همش فکر من درگیر چی بپوشم و چرا چاقم و اه مثلا دوماه از اخرین دیدار من با این آدما گذشته و من نتونستم حتی دوکیلو کم کنم ?اصلا معیار شمارش روزها و ماههای من وزن کم نکردنم بود.ی خاطره بگم که من از وقتی که یادمه فکر کنم حدود ۲۰سالی هست که من در لحظه سال نو غم دنیا میاد تو دلم و همیشه سعی میکردم تنها باشم روزهای اول سالو چون همش در حال گریه و زاری بودم که یکسال دیگه هم گذشت و منو لاغر نشدم و همش تو ذهنم حساب کتاب میکردم که اگه ماهی یک کیلو هم کرده بودم شده بود ۱۲تا پس چرا نتونستی??دیگه همه اطرافیان میدونستن من سال نو حالم خوب نیست دلیلشو نمیدونستن چون واقعا دیگه مسخره بود که بگم ولی از وقتی یادمه سالها این اوضاع من بود به غیر از دو سه بار که وزن کم کرده بودم و به هدف وزنیم نزدیک بودم حالم بهتر بود.چقدر زجر کشیدم سر این چاقی لاغری هنوزم گاهی سراغم میاد و این وسطا حالمو بد میکنه .اصلا همین چسبیدن من به لاغری و احساس نیاز مبرمم چند بار هم که حال خوب داشتم تو دوره و دقیقا داشتم عالی نتیجه میگرفتم منو زمین زد .من ول کنم بدجوری به لاغری اتصالی کرده واقعا نزدیک به مرگم کرده بود .دقیقا افکار بد من باعث دردهای شدید و مبهم بدنی میشد که هر دکتری هم میرفتم میگفت بیشتر روانیه و قرص اعصاب واسم تجویز میکرد،که دیگه اونهام کارساز نبود حتی دکتر آخری همین چند هفته پیش ی قرص اعصاب واسه من تجویز کردن که من قبلا استفاده میکردم و میدونستم چیه .گفتم دکتر اینو نده من قرص اعصاب نمیخورم من مشکل اعصاب ندارم.ودکتر عزیز جواب جالبی داد /عیب نداره بخور عوضش لاغرت میکنه?من خیلی حالم گرفته شد که ببین من چقدر چاقم که اینجوری به چشم دکتر اومده حالا من آخرین بار حدود ۷۳کیلو بودم با سایز ۴۲.الانم کمتر نباشم بیشتر نیستم .تا دو روز همش این فکر آزارم میداد و حالم دوبرابر بد میکرد که چه دکتر بیشعوری.چه غلطی کردم من که رفتم دکتر ولی ..وقتی آروم شدم و درست فکر کردم تازه دیدم بابا طرف اتفاقا دکتر خیلی خوبی بوده چون درد تورو فهمیده ،اون فقط افکار تورو بلند گفته چرا ناراحت میشی?مگه خودتم نظرت این نیست??اینا همون چسبیدن به لاغریه یعنی سالها صبحی نبود که من بیدار شم و باخودم بگم وای امروز هم باید چاق زندگی کنم و کاشکی دیشب کمتر خورده بودمو در حالت بهتر تصمیم به رژیم و کالری شماری و ترازو آشپزخونه و اینا میگرفتم در حالت بدتر هم زانوی غم به بغل میگرفتم و بیشتر میخوردم که آسیبو جبران کنم.بعنی من روز وشب نداشتم از احتیاج به لاغری در تمام لحظاتم من در حسرت لاغری بودم و اینکه بدون استرس غذا بخورم.جدیدا که دیدم حالم خیلی بده و کلا مشکلات جسمیم زیاد شده گفتم ولش کن بابا شاید امروز آخرین روز عمرت باشه دیگه چاق زندگی کردی چاقم بمیری حرفی نیست و فکر میکردم تصور اشتباهیه که الان دیدم تو این فایل هم استاد دقیقا همین جمله رو گفتن. من آنقدر ماه گذشته قلبم دردمیکرد و نفسم بالانمیومد که دقیقا مرگو به چشمم دیدم ،همون حسی که اون دوست موفقمون بعد از پایین آمدن از آبشار استاد میگفت تجربه کردن منم تو همون حال ایشون بودم تازه تو خونه و تختم ،خیلی بد بود که دیگه گفتم ول کن بابا سر سی سالگی پدر خودتو درآوردی با این بخور نخورا.تنها راهت اونم نه واسه لاغری ،واسه رهایی از غم چاقی همین سایت و استاد و فایلاست .همینارو گوش بده که لااقل درد بدنیت کم شه لاغری پیش کشت.فکر کنم حدود روز پنجاه تکرار بود که من دوباره به مسیر برگشتم و الان خیلی حال جسمیم هم بهتره و واقعا چقدر این فایل به موقع بود چون من با اینکه میدونستم باید رها کنم چاقیو ولی بازهم باورم ضعیف بود به این کار یعنی هی عذاب وجدان داشتم که به لاغر شدن فکر نمیکنم وواقعا خیلی تاثیر خوبی داشت این فایل برای من.استاد امروز وقتی در فایل گفتید رضا عطار روشن هستم همراه همیشگی دوستانی که رویای متناسب شدن دارن دیدم واقعا که چقدر درست گفتید و واقعا همراه به معنای واقعی کلمه هستید .سلامت باشید و خدا قوت❤️??

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 370 کلمه

        چقدر خوبه که اینجا رو داریم که میتونیم راحت احساسمون رو بنویسیم
        حال دل ما رو فقط خودمون میفهمیم و نه هیچکس دیگه
        خدا رو شکر میکنم که سعی من برای تغییر کردن این همه نتایج خوب داره
        وقتی می بینم دوست عزیزی از حالتی که برای من خیلی واضح و قابل درکه به حالتی رسیده که خودش احساس بهتری داره خدا رو شکر میکنم و لذت میبرم از اینکه تاثیری در تغییر احساس دوستانم دارم
        این تغییر احساس لازمه تغییره جسمه
        بیشتر سعی کنید آنچه هستید رو به عنوان مرحله ای از بازی زندگیتون بپذیرید
        چاقی نمیخواد شما رو نابود کنه، نمیخواد شما رو گرفتار کنه، اون یه هشداره، یه زنگ خطره یه پیشنهاده که وقتشه تغییر کنی، وقتشه مسیرت رو عوض کنی، وقتشه تجربه های دیگه ای از بازی زندگی داشته باشی
        فکر نکنیم اگه از روزی که وارد این جهان میشیم در بهترین شرایط جسمی و مالی و اجتماعی و هر چیزی باشیم و تا روزی که زنده هستیم در اون شرایط باشیم به این میگن زندگی خوب و ایده آل
        زندگی خوب به اندازه ای خوبه که ما بتونم چالش های زندگیمون رو به فرصتی برای بهتر بودن و تجربه های بهتر داشتن تبدیل کنیم
        بدی ها و رنج ها گسترش پیدا نمیکنند، دیدید که رنج چاقی چند سال قبل با رنج چاقی همین چند ماه قبل تفاوتی نداره
        رنج دو سه کیلو چاقی با رنج بیست سی کیلو چاقی تفاوتی نداره
        ولی خوبی ها گسترش پیدا میکنه
        همین که در مسیر لاغری با ذهن استمرار داشته باشی و احساست بهتر بشه و خودت رو مسلط بر زندگیت و خلق شرایطت خودت بدونی می بینی این خوبی گسترش پیدا میکنه و در سلامتی خودش رو به شکلی دیگر نشون میده، در روابط به شکلی دیگر، در موفقیت های زندگی در شادی در احساس خوب در هر جنبه از زندگی خودش رو نشون میده
        پس این شادی و احساس خوبه که گسترش پیدا میکنه نه رنج و سختی
        و انسانی که بتونه، شادی رو در خودش ایجاد کنه و احساس خوب داشته باشه یعنی انسان امیدواریه، انسان متوکل برای تغییر کردنه، انسانیه که همینی که هست رو نپذیرفته و میخواد اونی باشه که میخواد
        و خداوند از این بنده ها بدجور حمایت میکنه
        با اشتیاق و احساس عالی مسیر خلق رویای خودت رو ادامه بده و مطمئن باش مقصد شما شگفتی ساز شدنه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار من میتوانم
          1399/02/06 17:05
          مدت عضویت: 1742 روز
          امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 55 کلمه

          سلام. استاد من سوالی برام پیش اومده در مورد جوابی که به این دوستمون دادید.
          اول گفتین که : بیشتر سعی کنید آنچه هستید رو به عنوان مرحله ای از بازی زندگی تون بپذیرید.
          و آخر متن نوشتین که: انسانیکه همینی که هست رو نپذیرفته و میخواد اونی باشه که میخواد….
          من نفهمیدم بالخره بپذیریم یا نپذیریم؟ ?

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عشق
      1398/10/16 00:27
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 4677 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 292 کلمه

      روز شصت و هفت تکرار:
      جالبه که بارها برام پیش اومده که چیزی رو با احساس خوب و تجسم لذتی که داشتنش ایجاد می‌کنه ارزو کردم و با فاصله‌ی نه چندان زیاد اون خواسته به حقیقت پیوسته.
      و همیشه برام سوال بوده که چطور اون خواسته رو به راحتی بدست اوردم. جالبه که همیشه لحظه‌ی اون درخواست یادم مونده و حالا بعد از اینکه از آموزش‌های دوره بهره‌مند شدم میفهمم که دلیل به یاد داشتن اون لحظه‌ی خاص درگیر شدن احساسیم با اون خواسته بوده و باز هم حالاست که می‌فهمم اون خواسته رو ارسال کردم بدون اینکه مقاوتی در مقابل دریافتش نشون بدم. شاید حتی دلیل عدم مقاومتم این بوده که دیگه اون خواسته رو فراموش کردم اما به‌دلیل نبود مقاومت خواسته‌ام به سمتم اومده و دریافتش کردم.
      در مورد تناسب هم عمیقا معتقدم به اندازه‌ای که تونستم حسمو خوب نگه دارم و نگران نباشم و در مقابل دریافت تناسب با افکار منفی مقاومت نشون ندم متناسب شدم‌ و همچنان در حال ادامه‌ی مسیر هستم.
      در چند وقت اخیر چندین بار از اشخاص مختلف شنیدم که خیلی لاغر شدم بهم گفتن نصف شدی? و ادامه دادن جالبه که صورتت هم جوون‌تر و شاداب‌تر شده. منم تایید کردم و از تعریفشون لذت بردم.
      مجسم می‌کنم اگه میتونستم صد در صد افکارمو کنترل کنم تا توجهم کاملا به اونچه می‌خوام متمرکز بشه چه نتایج بزرگ‌تری بدست میارم.
      الان هم در ادامه به بدنم اعتماد می‌کنم و میذارم که خودش منو به سمت تناسب نهایی ببره و با توجه به دستاوردهایی که تا حالا داشتم از زندگی و حالم لذت می‌برم.
      با احساس سپاسگزاری عمیق از ورود به این مسیر ارامشم رو تقویت می‌کنم و سعی می‌کنم با همه‌ی وجود از همه‌ی نعمت‌هایی که تا کنون در زندگی به من هدیه شده نهایت استفاده رو ببرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 228 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      سلام
      من در ابتدا که وارد مسیر تناسب ذهنی شدم قصدم لاغر شدن بود و واقعا این رو به صورت یک نیاز دنبال میکردم و به لاغر شدن احتیاج داشتم به همین خاطر اصلا موفق نمیشدم و اگر هم موفقیتی بدست میاوردم به سرعت از دست میدادم بعد از آشنائی با این مسیر ناخودآگاه خواسته من از لاغری برداشته شد و به سمت استفاده کردن از فایلها برای قسمتهای مختلف زندگی کشیده شدم ظاهرا تمرینات لاغری رو انجام میدادم ولی کل زندگی من تحت تاثیر این دروس قرار گرفت و زمانی متوجه شدم که دیگه به لاغر شدن نیاز ندارم فقط دوست دارم لاغر بشم که این اتفاق هم به خوبی افتاد.
      قبل از هر اقدامی در این مسیر خودم رو پذیرفتم پس دیگه لاغر شدن از حالت نیاز خارج شد چون خودم رو دوست داشتم و هیکل خودم هم جز این دیدگاه بود پس بخش زیادی از این نیاز برطرف شد قسمت بعدی که لاغر شدن رو به نیاز تبدیل میکرد البته در من این طور بود وزن کردن بود که تمام انرژی منو برای زندگی گرفته بود بعد از این مراحل بهره بی نظیری بود که من از فایلها در زمینه کاری بردم که خیلی تغییرات مثبتی انجام گرفت به همین خاطر من همیشه میگم با اینکه خیلی لاغر شدم و در گروه شگفتی سازان قرار گرفتم ولی لاغری و تناسب اندام کمترین استفاده ای بود که من از این دوره بردم
      با تشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار amirali13872007
        1398/10/16 20:21
        مدت عضویت: 1799 روز
        امتیاز کاربر: 3447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 27 کلمه

        آفرین رها من ادامه دهنده این راه هستم مثل شما فقط لطفا از تجربیاتتون با جزئیات بیشتری بگید دوست دارم درست تجسم کنم دقیق وبه طور کامل

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 895 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 368 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم
      وقتی این فایل رو گوش کردم یادم اومد اوایل دوره یه فایل داشتیم که اصلا فکر نکنید در دوره لاغری شرکت کردید وفکر کنید تویه کلاس مثلا اشپزی ثبت نام کردین .و فایل دیگه ای بود در مورد عجله داشتن که وقتی عجله داشته باشیم کار خراب میشه .خوب که فکر کردم دیدم این سه تا فایل به هم خیلی ارتباط نزدیکی دارند .وقتی درگیر این نباشیم که توی اموزش لاغری شرکت کردیم اینطوری توجه ما به نیازمون برای لاغری هم کم میشه و بهش فکر نمیکنیم وبعد توی ادامه دوره با فایلهای دیگه ما یاد گرفتیم که اصل داشتن احساس خوب هست و یاد گرفتیم چه با چاقی چه با لاغری مهم اینه که لذت ببریم از زندگی کردنمون ومنتظر لاغری نباشیم وفقط انتظارمون از خودمون لاغر شدن باشه .وقتی همه اینها رو در کنار هم داشته باشیم انوقت عجله هم نمیکنیم چون عجله کردن همانا ووارد شدن منفی باف همانا و این منفی باف ممکن انقدر توی گوش ما بخونه تا ما رو از مسیر به کل خارج کنه .
      ومن در کل دوره سعی کردم اینها رو اجرا کنم ویه نکته دیگه که برای خود من پیش اومد این بود که اگر به این فکر میکردم که به هر دلیلی به خاطر بقیه لاغر بشم انوقت هم عجله کردن وارد میشد .هم نیاز به لاغری وارد میشد و هم منتظر لاغری بودن وبه همین خاطر تمام توجهم رو روی خودم گذاشتم ولذتی که از لاغری خواهم برد ودیگه از یه جایی اصلا حرف بقیه وفکر بقیه در مور چاقی ولاغری من برام مهم نبود وفقط خودم وخواسته خودم برام مهم بود واز وقتی که یادگرفتم برای خودم وبرای دل خودم لاغر بشم نه حرف وفکر بقیه انوقت اوضاع خیلی بهتر شد یعنی عالی شد دیگه به این فکر نمیکردم که حالا ایا نتیجه میگیرم یانه ؟اگه به وقت منفی باف این سوال رو در گوشم نجوا میکرد فوری با خودم میگفتم حالا من که سختی نمیکشم کار خاصی هم که انجام نمیدم چند تا فایل خوب دارم گوش میدم ازشون هم لذت میبرم پس ادامه میدم .حالا شد که چه بهتر نشد هم من سختی نمیکشم واینطوری استمرار خودم رو داشتم وبه نتیجه هم رسیدم ودارم بیشتر میرسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1398/10/15 04:40
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 28872 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 26 کلمه

      سلام مجدد الان متوجه شدم که نظر من که باید در این جا باشد در قسمت پاسخ نوشته شده است بابت این اشتباه عذرخواهی میکنم ???

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zohreh Abotalebiyan
      1398/07/23 19:54
      مدت عضویت: 1910 روز
      امتیاز کاربر: 173 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 211 کلمه

      باسلام خدمت استادگرامی.همین الان این فایل : اگرنیاز داریدلاغرشویدلاغرنمیشویدراگوشکردم درباره چیزی میخواستم بگم
      من چندساله که ازخریدکردن لباس متنفر شدم به خاطراینکه لباس موردعلاقه ام د سایزمن کم بود ویارنگ وطرح موردنظرم درسایزم نبود اینقدربدم میومد که برای خریدلباس برادخترم وشوهرم هم به زور واکراه به بازار میرفتم ووقتی هم میرفتم ناخودآگاه چشمم به لباسهای قشنگ و یبا میافتاد ولی درسایز کوچکترازسایز من .اعصابم خورد میشد وباعصبانیت میگفتم زود ی چیزی بخرید تا برگردیم .دیروز درفکر مانتویی بودم که عید میخواستم بخرم ولی اندازه ام نبود ومن اصلا دیگه خریدنکردم وگفتم لباس نمیخوام.تادیروز که به این نتیجه رسیدم گفتم من چندساله منتظراینم که لاغر بشم وبرم لباس بخرم همین باعث شده که من لاغر نشم به شوهرم گفتم ی وقتی بزار بریم بازار لباس بخرم گفت حالا چی شده میخوای لباس بخری گفتم میرم بازار چند دست لباسی که دوست دارم میخرم اگه ساطزم بود که چه بهتر اگم نبود میخرم ومیخوام از بازار رفتن وخرید لباس لذت ببرم وچکد ساعت توبازار بچرخم وخوب کیف کنم دیگه منتظرلاغری نمیمونم.اگه لاغر شدم که چه بهتر اگه نشدم زندگیمو میکنم دیگم به لاغرز وسایزو چی بخورم وچی نخورم کاری ندارم وفکرشم نمیکنم که امروز را فایل شما برخوردم ود یدم نظر من مثل فایل شمابود ازتون ممنونم استاد همه فایلهای شما نکات طلاییه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار shahla mahmoudi
        1398/10/15 04:36
        مدت عضویت: 1914 روز
        امتیاز کاربر: 28872 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 166 کلمه

        سلام استاد گرامی و دوستان عزیز
        این فایل هم مثل همه فایلهای دیگه خیلی قشنگ جالب و آموزنده است ???
        من یکی از کسانی بودم که میخواستم متناسب بشم تا همسرم را راضی کنم و رابطه مان بهتر شود اما وقتیکه در یکی از فایلها استاد گفتند که شما باید فقط برای خودتان بخواهید لاغر شوید نه هیچکس دیگر یا بخاطر هیچ چیز دیگر چونکه یا لاغر نخواهید شد و یا اینکه اگر هم با سختی لاغر شوید ماندگار نخواهد یود ???
        من این طرز فکر لاغر شدن به خاطر همسرم را عوض کردم بخصوص از زمان شروع دوره که با خورم آشتی کردم و خودم را دوست دارم فقط برای خودم میخواهم لاغر شوم و این تجربه لاغر بودن را به خودم هدیه میدهم پس میتونم بگم الان نیاز به لاغر شدن را تبدیل به اشتیاق به لاغر شدن کردم و از نتیجه اش هم تاکنون راضی هستم ???☺??
        ممنونم استاد عزیز که اینقدر ساده و قابل درک این نکات ارزشمند را به ما آموزش میدهید ?????????

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Hedieh
      1398/06/28 20:07
      مدت عضویت: 1894 روز
      امتیاز کاربر: 2260 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 35 کلمه

      خيلي ممنون از شما استاد عزيز واقن همينطور كه شما با مهربوني اين مطالب به ما انتقال ميديد واقن مام با همين حس ازتون دركش ميكنيم خدا هميشه حافظتون باشه استاد مهربون ❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم