0

گام ۹۵: تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری

خوردن و تاثیر بر چاق شدن
اندازه متن

بیشترین ترس افراد چاق از تاثیر خوردن بر چاقی است زیرا خوردن را عامل چاقی خود می دانند.

ترس از چاق شدن بخاطر خوردن به این دلیل رواج پیدا کرد که غذا نخوردن و رژیم گرفتن را تنها راه لاغر شدن معرفی کردند.

اگر باور کرده باشید برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید قطعا در ذهن شما غذا خوردن عامل چاقی محسوب می شود.

اهمیت موضوع خوردن

به همان اندازه که موضوع خوردن برای افراد متناسب بی اهمیت می باشد برای افراد چاق مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. اگر از هر فرد متناسبی درباره نگرش و تفکرش درباره غذا خوردن سوال کنید پاسخ هایی را خواهید شنید که از زمین تا آسمان با پاسخ های افراد چاق به این سوال تفاوت دارد.

آنچه درباره خوردن در ذهن افراد چاق می گذرد شامل این موارد است:

  • هرچی می خورم چاق می شم.
  • چی بخورم لاغر بشم.
  • چی نخورم لاغر بشم.
  • چطور بخورم لاغر بشم.
  • چه غذاهایی رو هر چی بخورم چاق نمیشم
  • چه چیزی برای صبحانه بخورم که چاق نشم.
  • برای شام چی بخورم که چاق نشم.
  • بعد از غذا چی بخورم که چاق نشم.
  • وقتی گرسنه هستم چی بخورم چاق نشم

این نگرش ها و ده ها نگرش مشابه در ذهن افراد چاق درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی وجود دارد که هرگز در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

این فرمول ها و بسیاری فرومول های دیگر با کلمه خوردن یا نخوردن در ذهن افراد چاق وجود دارد و این نشان از اهمیت این موضوع در مسیر لاغری با ذهن است.

برای درک این موضوع و رسیدن به تحلیل منطقی برای تغییر فرمول های ذهنی ساخته شده بر مبنای خوردن و نخوردن باید ابتدا از سه جهت موضوع خوردن را مورد توجه قرار دهیم.

1- منبع ایجاد دستور خوردن. (فیزیکی)

2- عمل خوردن مواد غذایی. (فیزیکی)

3- تجربه ای که از خوردن به دست می آید. (متافیزیکی)

نکته جالب توجه این است که به دلیل متافیزیکی بودن گزینه سوم، تجربه ای که از خوردن کسب می کنیم می تواند بسیار متفاوت از واقعیت باشد و باعث تقویت، وضوح و گسترش فکر اصلی یا فرمول های اصلی ذهن پیرامون خوردن و چاقی می شود.

بدین معنی که افکار و احساسی که از خوردن چند تکه پیتزا در ذهن یک فرد چاق مرور می شود بسیار بیشتر از واقعیت آن چند تکه پیتزا چاق کننده و باعث چاق تر شدن فرد می شود. این عمده ترین تفاوت افکار و فرمول های ذهنی افراد متناسب و چاق است.

به همین دلیل است که افراد چاق با اینکه مدت هاست از خوردن های بی رویه (پرخوری)‌ احساس بد یا عذاب وجدان دارند اما قادر به ترک یا تغییر این رفتار نیستند چون تجربه هر بار پرخوری کردن باعث تقویت فرمول ایجاد کننده آن در ذهن می شود. و هرآنچه در ذهن شکل گیرد بعنوان یک راهنما به مغز ارسال می شود و مغز فقط دستورالعمل هایی لازم برای اجرای راهنمایی ذهن را صادر می کند.

تاثیر مغز بر کاهش اشتها

منبع ایجاد دستور خوردن را بشناسیم

هر حرکتی از انسان سر می زند منشاء دستور آن در مغز است.

مغز ما حاوی اطلاعاتی اولیه (پیش فرض)‌ است که از قبل از تولد و همزمان با تشکیل مغز در آن ذخیره شده است.

کار این اطلاعات انجام دقیق و هوشمندانه نیازهای درونی جسم برای زیستن در جهان مادی است.

اطلاعاتی که باعث تنظیم دقیق فشار خون، ضربان قلب، تنفس کردن، پلک زدن، هضم کردن و بسیاری فعالیت های درونی دیگر می شوند.

از آنجایی که انسان جهت تجربه کردن وارد این جهان مادی شده و تجربه کردن نیاز به حق انتخاب دارد، بخشی از مغز ما قابلیت برنامه ریزی شدن است.

ما می توانیم اطلاعات لازم درباره آنچه میخواهیم تجربه کنیم را به مغز خود بدهیم و سپس به آنچه آموخته ایم عمل کنیم و نتیجه آن را تجربه کنیم.

زمانی که شما دوست دارید به عنوان مثال نواختین گیتار را تجربه کنید، خواسته تجربه کردن نواختن گیتار در شما شکل می گیرد.

دقیقا مانند اینکه پوشه ای جدید در مغز شما ایجاد می شود.

سعی شما برای یادگیری چگونه دست گرفتن ساز و چگونه نواختن و تمام موضوعات مرتبط با هنر گیتار زدن به صورت اطلاعات درپوشه تجربه گیتار زدن مغز شما ذخیره می شود.

به اندازه ای که شما در یادگیری بهتر عمل می کنید و استمرار دارید عملکرد شما در نواختن گیتار بهتر می شود و تجربه شما بیشتر و واضح تر می شود.

در مورد چاق شدن هم دقیقا به همین شکل است.

شما به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه پوشه خواسته چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده اید. تصور کنید نیوفولدری ایجاد کرده اید تحت عنوان “من می خواهم چاق شوم”.

در اکثر افراد این خواسته به شکل ناآگاهانه از طریق شنیدن درباره چاقی و دیدن افراد چاق اطراف خود ایجاد شده است.

هرآنچه درباره علت چاقی، احتمال چاقی، چرایی چاقی و … می شنوید در پوشه (تجربه چاقی) مغز ذخیره می شود.

نقش ذهن در روند یادگیری و عمل کردن

واحد دریافت اطلاعات و پردازش و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمول ها جهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن انجام می شود که عضوی متافیزیکی و غیرقابل دیدن است.

زمانی که میزان اطلاعات ذخیره شده در پوشه خواسته ای (چاق شدن) که در مغز خود ایجاد کرده اید به حد نصاب لازم برسید، به مرور عمل کردن شما بر اساس آن آگاهی ها شروع می شود.

جسم شما بر اساس اطلاعات ذخیره شده مغزی درباره چگونگی تنفس کردن از همان بدو تولد شروع به تنفس کردن می کند و این کار را تا زمانی که زنده است ادامه می دهد، چون اطلاعات کافی درباره این رفتار یا عمل در مغز ذخیره شده است.

در مثال چاقی زمانی که ما شروع به اضافه کردن اطلاعات لازم برای تجربه چاقی در مغز خود از طریق ذهن می کنیم عمل چاق شدن صورت نمی گیرد اما احساس چاق شدن به صورت ترس از چاق شدن در ما شکل می گیرد. وقتی اطلاعات به حدنصاب برای عمل کردن و تجربه کردن برسد روند چاق شدن جسم شروع می شود.

در مورد لاغر شدن هم دقیقا روند به همین شکل است.

ابتدا باید اطلاعات لازم برای لاغر شدن در ذهن ایجاد و سپس در مغز ذخیره شود و این روند ادامه داشته باشد تا میزان آگاهی و اطلاعات لاغری مغز به حدنصاب لازم رسیده و عمل لاغر شدن آغاز شود.

با درک موضوعات مطرح شده مطمئن می شویم که هر عمل و رفتاری که از ما سر می زند منشاء آن مغز است.

عمل خوردن مواد غذایی چگونه صورت می گیرد.

خوردن یک مهارت است که از ابتدا ما آن را بلد نبودیم بلکه در دوران کودکی و در سن مناسب تلاش ما برای خوردن آغاز شده است.

همانگونه که برای غلت زدن و نشستن و راه رفتن تلاش کردیم برای خوردن هم تلاش کردیم.

پس توجه به این نکته مهم است که مهارت “خوردن” مانند سایر مهارت های دیگر برای زنده بودن و زندگی کردن در دنیای مادی لازم و اتفاقا ضروری است.

اطلاعات مورد نیاز تمام مهارت های لازم برای زندگی کردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد و به مرور ما از آنها استفاده می کنیم.

در مورد مهارت خوردن اطلاعات لازم برای انجام عمل خوردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد به همین دلیل یک کودک در مرحله ای از رشد اقدام به خوردن می کند و این عمل را از بردن دست به سمت دهان شروع می کند و هر چیزی را که بتواند با دست بگیرد به سمت دهان می برد تا خوردن را تجربه کند.

جالب توجه است که قبل از شروع استفاده از اطلاعات مغزی درباره خوردن بسیاری فرایند دیگر درباره حرکت انگشتان، دست، گرفتن و … انجام شده است چون برای تجربه مهارت خوردن نیاز به تکامل حرکت دست داریم.

عمل خوردن مهارتی است که اطلاعات لازم جهت تجربه کردن آن در مغز ما ذخیره شده است به همین دلیل است که همه انسانها از عمل خوردن بعنوان مهارتی لازم برای ادامه زندگی برخوردار هستند.

به دلیل اهمیت موضوع خوردن در ایجاد آرامش ذهنی در افراد چاق دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز تهیه و ارائه شده است تا با استفاده از تمرینات این دوره آموزشی به سادگی فرمول های ذهنی و تاثیرگذار بر عملکرد مغز که فرمان پرخوری و یا چاق شدن را صادر می کنند اصلاح و تجربه جدیدی از تغییر افکار و واکنش های رفتاری خود داشته باشید.

شباهت افراد متناسب و چاق

همه افراد متناسب و چاق از عمل خوردن استفاده می کنند.

سوال مهم و پرتکرار ذهن افرادی که چاق هستند این است که چرا من هرچه می خورم چاق می شوم اما افراد متناسب هرچه می خورند لاغر هستند.

رسیدن به جواب این سوال مسیر متناسب شدن را برای شما واضح و روشن می کند.

تجربه ای که از عمل کردن ایجاد می شود

هر عملی از ما سر می زند تجربه ای را برای ما به ارمغان می آورد.

عمل نواختن موسیقی نیست که در ما احساس ایجاد می کند بلکه تجربه ای که از نواختن موسیقی کسب می کنیم باعث بروز احساس در ما می شود.

در موضوع در ارتباط با دیگران این فرد مقابل نیست که در ما احساس ایجاد میکند بلکه تجربه ای که از بودن با آن فرد کسب می کنیم در ما احساس ایجاد می کند.

ما دو نوع احساس داریم.

احساس خوب و احساس بد.

هر تجربه ای باعث شکل گیری احساس در ما می شود و بسته به نیاز و سلیقه ما آن احساس را خوب یا بد می دانیم.

به همین دلیل است که فردی از تجربه نواختن موسیقی به احساس خوب می رسد و فرد دیگری از همان تجربه به احساس بد می رسد.

چون احساس ثابت نیست و برای هر فرد بنا به سلیقه اش متفاوت است.

فردی که در موسیقی پیشرفت می کند و به درجات عالی می رسد از نواختن موسیقی به احساس خوب رسیده است. فردی که از نواختن موسیقی به احساس بد می رسد امکان ندارد در این حوزه پیشرفت کند.

در مورد موضوع خوردن نیز به همین شکل است.

فردی از خوردن مواد غذایی به احساس خوب می رسد و فردی دیگر از خوردن همان مواد غذایی به احساس بد می رسد.

چرا؟

در ابتدای متن اشاره شد که تجربه و منبع ایجاد دستور (ذهن) متافیزیکی هستند و تجربه بر فرمول های منبع تاثیر می گذارد.

احساسی که از خوردن در ما ایجاد می شود نتیجه خوردن را تعیین می کند.

احساسی که از گیتار زدن در ما ایجاد می شود سبب می شود که ما گیتاریست خوب و حرفه ای شویم یا گیتار زدن را رها کنیم.

احساسی که از بودن با فرد دیگری در ما شکل میگیرد تعیین می کند که ما از بودن در رابطه خوشبخت هستیم یا خیر.

احساسی که از خوردن در ما شکل می گیرد تعیین میکند که خوردن باعث سلامتی و شادی ما می شود یا بیماری و ناراحتی را برای ما به ارمغان می آورد.

تاثیر الگوی ذهنی (باور)

همه ما در معرض اطلاعاتی هستیم که از طریق اطرافیان، رسانه، جامعه و … وارد ذهن و سپس مغز ما می شود.

اگر درباره هر موضوعی اطلاعات زیادی از طریق مختلف وارد ذهن شما شود آن اطلاعات به صورت الگوهای اجرا شونده در مغز ذخیره می شوند.

بعنوان مثال اگر از دوران کودکی و میانسالی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن اطلاعات زیادی وارد ذهن شما شود به شکلی که الگوی ذهنی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن در شما ایجاد کند آن الگو در مغز ذخیره شده و در آینده شما همان زندگی مشترکی را تجربه خواهید کرد که قبلا درباره اش زیاد شده اید.

در مورد تمام موضوعات زندگی روال به همین شکل است. شما آن چیزی را تجربه می کنید که از قبل الگوی ذهنی آن تجربه در مغز شما شکل گرفته است.

در ذهن یک فرد چاق تعریف های متعددی درباره غذاها و تاثیر آنها بر چاقی وجود دارد.

این تعریف ها بر احساسی که از تجربه خوردن کسب می کنید تاثیرگذار هستند.

اگر شما درباره مصرف برنج اطلاعات نامناسبی به ذهن خود داده باشید و آن اطلاعات بر اثر تکرار و توجه به صورت الگوی ذهنی در شما ذخیره شده باشند هر بار که شما برنح می خورید احساسی که در شما از تجربه برنج خوردن شکل می گیرد احساس بد و مطابق با شنیده های شما خواهد بود.

احساس بد منظور احساس ترس از چاق شدن بخاطر مصرف برنج است.

از آنجا که احساس شما بر منبع صادر کننده دستورات جسمی تاثیرگذاراست هر بار که شما از خوردن برنج یا هر ماده غذایی دیگر احساس چاق شدن داشته باشد فرمان چاقی بیشتر توسط مغز به تمام اعضای بدن صادر می شود.

به همین دلیل است که افرادی سال ها است هر روز برنج می خورند و چاق نیستند اما افرادی شاید هفته ای یک یا دو بار برنج بخورند و اضافه وزن زیادی دارند.

برنج فقط یک مثال است، با خود فکر کنید درباره سایر مواد غذایی چه اطلاعاتی در ذهن خود دارید و انتظارتان از مصرف غذاها چیست.

انتظار شما از مصرف مواد غذایی باعث شکل گیری احساس شما بعد از غذا خوردن می شود و احساس شما بر فرمان مغزی برای صادر کردن پیغام سلامتی و تناسب اندام یا چاقی و بیماری تاثیرگذار است.

اطلاعات بیشتر را از طریق بارها دیدن فایل آموزشی این قسمت کسب کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید.
  • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟
  • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
  • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟
  • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟!
  • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟
  • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟
  • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟
  • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.03 from 40 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22769
برچسب ها:
86 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/07/02 17:10
      مدت عضویت: 388 روز
      امتیاز کاربر: 24120 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 695 کلمه

      سلام استاد 

      خدایا شکرت در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲ توانستم گام خوردن نیاز برای زندگی است را گوش بدهم 

      استاد چقدر این فایل مهم و آموزنده بود دقیقا کل مسیر را به نوعی توجیه کردید که فقط از یک چیز ما افراد چاق شدیم وگرنه هنگام عمل خوردن ابتدا فکر خوردن در ذهن ایجاد می شود و بعد عمل که ابزار آن دست و چشم و دهان و زبان و حس چشایی به ما در خوردن کمک می کند تا اینجا ما مثل افراد متناسب عمل کردیم فقط فرمول سوم در ما افراد متفاوت است و دیده نمی شود و آن باور یا همان استفاده از فرمول چاقی است یا لاغری است که اگر ما در هنگام خوردن و یابعد از خوردن باور داشته باشیم که فلان غذایی مثل برنج ما را چاق می کنه به قول استاد اگر اندازه گنجشک هم بخوریم چون ما غذا را با فرمول و چاشنی چاقی مخلوط کردیم ما صدرصد به سمت چاقی می رویم و افراد لاغر اگر به اندازه یک دیس برنج بخورند چون باور چاقی ندارند اصلا چاق نمی شوند .

      استاد ممنون از شما که به ما یاد دادید که خوردن ما را چاق نکرده که این فرمول ذهنی  خیلی در افراد چاق مهم است و ترس از خوردن که باعث چاقی شده را بی اثر می‌کند.  بستگی به احساس ما دارد اگر در هنگام خوردن غذایی احساس ما بد باشد ما را به سمت چاقی سوق می دهدحتی اگر چرب و شیرین نباشد و چاق کننده نباشد، حتی آب خوردن ولی اگر احساس من خوب باشد که بدن من به این خوردن نیاز دارد و این خوردن من را چاق نمی کند خیلی مهم است و احساس خوب و بدون سرزنش را داریم و هرروز متناسب تر می شویم . 

      • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید. قبل از آشنایی بااین سایت نگرش من این بود که اگر نخورم لاغر و اگر بخورم چاق می شوم ولی الان متوجه شدم که باور من من را چاق کرده است 
      • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟ فقط از طریق باور که از دیدن و شنیدن و تجربه چاقی بدست آوردیم 
      • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید. خیلی این باور در من قوی بود که فقط با نخوردم من لاغر میشوم 
      • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟ خیلی احساس شکست و ناامیدی داشتم و همیشه خودم را فرد بی اراده ای می دانستم و اعتماد به نفس من پایین بودم 
      • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟! شاید تا چند ماه آن هم با ترس از خوردن بود ولی بعد از چند ماه دوباره چاق می شدم و همیشه این حرف اطرافیان که ول کن تو دوباره چاق می شی ول کن این رژیم را همیشه داری لاغر میشی ولی هیچوقت نمیشه 
      • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟ خیلی مهم است اگر مغز دستور خوردن را صادر نکنه عملکرد جسم هیچ چیزی نیست چون مغز باعث می‌شود که دست و چشم و مزه غذاها را به یاد بیاوریم و غذا خوردن را شروع کنیم 
      • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟ وقتی ارتباط بین ذهن و دستورات با باورها مخلوط شود منجر به پرخوری می‌شود 
      • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟ چون هم باور چاق شدن را دارند و هم تجربه خوردن = چاق شدن 
      • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.نه چون دفعاتی که گفتم نخورم و لاغر می شوم خیلی کمتر از پرخوری و چاق شدن است 
      • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
      • من در این ویدیوی آموزشی یاد گرفتم که خوردن افراد چاق را چاق نکرده بلکه باور و ترس از چاقی آنها را چاق تر کرده پس هروقت احساس من خوب باشه و از خوردن احساس بدی نداشته باشم آنروز من به سمت متناسب شدن پیش می روم 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/08/11 22:38
      مدت عضویت: 1705 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 712 کلمه

      سلام . 

      وای که من چقدر با خوندن این فایلهای رایگان حال میکنم . 

      چقدر محتوای تموزشی داره . 

      به خدا با وجود این همه مطلب اصلا نیازی به خرید دوره نیست . 

      این فایلهای عالی رایگان به نظر من خیلی راحت می تونند استاد رو باز نشسته کنند . چون کل مطالب رو در بر دارند  و خوندن هر متن و گوش دادن به هر فایل واقعا میتونه به راحتی مقدار زیادی از وزن بدن رو کاهش بده . 

      خب من میام مراحل خوردن رو در خودم بررسی می کنم 

      1- منبع ایجاد دستور خوردن. (متافیزیکی)

      2- عمل خوردن مواد غذایی. (فیزیکی)

      3- تجربه ای که از خوردن به دست می آید. (متافیزیکی)

      ۱- خب  مغز  من اولین بار که دستور به خوردن رو صادر کرد تنها و تنها علت خوردن رفع نیاز بدن بود . وقتی من برای اولین بار برای رفع نیاز جسمم شروع به گریه کردم و مادرم از شیر خود در دهان من ریخت اولین فرمول خوردن شکل گرفت . 

      پس منبع ایجاد دستور اولین بار توسط مغز من و کاملا ناخوداگاه و توسط غریزه ای که خداوند در نهاد من قرار داده  بود انجام شد . 

      پس اولین دستور از جانب خدای وجود من و توسط خداوند صادر شد و علت  این صدور فرمان  تنها و تنها برطرف کردن نیاز جسم بود . 

      یعنی  ما مورد ۲ رو انجام دادیم وتجربه ای که از خوردن اولیه در ما شکل گرفت لذت برطرف شدن نیاز بدن و نخواستن بود . 

      یعنی من اونقدری خوردم که دیگه نخواستم دیگه نیازم رفع شده بود و دیگه فرمانی صادر نشد و من رویم را برمیگرداندم یا خوابم میبرد . 

      پس سومین مرحله در من که همان کسب تجربه بود کسب تجربه ی  نخواستن بود . 

      من بی نیاز شده بودم .  من با خوردن مواد غذایی بی نیاز شده بودم از خواستن و احساس خلاء . 

      من پر شدم و دیگر نمیخواستم . 

      تجربه ی لذتبخش نخواستن در من تا زمانیکه غذا در معده ام بود با من بود وقتی کم کم غذا از معده ام خارج میشد و وارد روده ها میشد و بعد مدفوع انجام میشد دوباره میل شیرین خواستن در من پدید می آمد . 

      من مبخواهم بخورم . اما یک سوال ؟ چرا از همان اول وقتی که چیزی را میخواستم با گریه اعلام می کردم چرا با خنده اعلام نمیکردم . خب الگوهای اولیه در ما کاملا ناخوداگاه و توسط قدرت خداوند است . چرا باید موقع نیاز به مصرف مواد غذایی گریه میکردم . 

      علت آن حس نیاز بود . 

      ما ذاتا خداوند هستیم و خداوند بی نیاز است . 

      گرسنگی احساس نیاز است و این احساس نیاز در ما احساس رنج میکرد و باعث میشد ما از خدای وجود خود احساس دوری کنیم چون ما نیازمند میشدیم در حالیکه ذاتی که تا آن زمان بی پرده با او بودیم بی نیاز بود . 

      این حس نیاز باعث میشد خلاء دور بودن از ارباب الهی ایجاد شود و کم کم این خلاء یعنی همان ایجاد شدن  ظرفیت برای دریافت آگاهی بیشتر . 

      خلاء یعنی جای خالی . یعنی ذهن . یعنی  ایجاد شدن فضای خالی . 

      ما با هر بار گریه فضای خالی  بزرگتر را ایجاد می کردیم و کم کم ذهنمان شکل می گرفت و بزرگتر میشد . 

      ظرفیت ما همان ذهن ماست . 

      ما با تجربه ی نیازمند بودن و رنج کشیدن در خود حس نیاز و ظرفیت ایجاد می کردیم چون کودک در آغاز آفرینش هیچ ذهنی ندارد یعنی هیچ ظرفیتی ندارد . و ما میدانیم برای دریافت نعمات الهی باید ظرف آن را آماده کنیم و ظرف همان جای خالیست . اولین جای خالی در ما همان احساس گرسنگی بود که ما با گریه اعلام میکردیم و بعد با خوردن احساس نیاز تبدیل به احساس بی نیازی و رسیدن به ذات الهی میشد و ما حالمان خوب میشد و دیگر گریه نمیکردیم . 

      پس  اولین تجربه ی ما از خوردن رسیدن به بی نیازی ذات الهی خودمان بود . 

      پس مراحل سه گانه خوردن اولیه اینگونه میشود . 

      ۱- منبع دستور : خدا  توسط ایجاد حس نیاز 

      ۲- عمل : خوردن 

      ۳- تجربه : نزدیکی به خدا برطرف شدن نیاز بچه و رسیدن به بی نیازی . و احساس خدا بودن . 

      پس ما با خوردن به خدا میرسیدیم واین اولین تجربه ی ما برای خوردن بود . 

      اما با تشکیل ذهن  توسط خلاء های درونب کم کم وود یک نوزاد پذیرفت که زندگی را تجربه کند . 

      پس تجربه ی دوم  از این مسیر زیبا علاقه به کسب تجربه زندگی  زیبا بود . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/10 20:08
      مدت عضویت: 1447 روز
      امتیاز کاربر: 6757 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 473 کلمه

      سلام

      خوب تو جنبه های دیگه زندگیمون هم نگاه کنیم هم اینطوریه.

      مثل عروسی 

      اگه دیده باشیم اونهایی که مجلس عروسی رو بیشتر دوست دارند بیشتر در مجلس عروسی می رقصند و عده ای که مجلس عروسی رو زیاد دوست ندارند کمتر می رقصند . پس مجلس عروسی باعث رقصیدن نمیشه بلکه به میزان عشقی که ما به مجلس عروسی داریم رقصیدن ما رو مشحص میکنه .

      خوب درمورد چاقی لاغری هم اینطوریه دیگه چه فرقی داره ؟

      به میران عشقی که به غذاها داریم چاق یا لاغرمیشیم پس غذا مثل عروسی باعث چاقی ما نمیشه هرچی عشق به غذا بیشتر خوردن بی رویه بیشتر وچاق تر میشیم .

      خوب حالا عشق به عروسی یا عشق به غذا از کجا میاد؟

      چرا عده ای کمتر وعده ای بیشتر دارند.

      خوب به خاطر تعریفهایی که در ذهنمون داریم آگاهانه یا ناآگاهانه میزان عشق ما مشخص میشود وبه تبع رفتار ما را شکل میدهد. 

      مثلا خودم نمک رو درغذاهام بیشتر میریختم و لذت میبردم اما عده ای مثل مادرم غذای کم نمک بیشتر دوست دارد پس نمک به شخصه بد نیست میزان علاقه من به نمک درغذا باعث رفتار من میشد که غذاهام پرنمک تر بخورم ومادرم کمتر . 

      واین علاقه از کجا شروع شد از افکاری که من نسبت بهش داشتم .

      و این گونه مثالها .

      وقتی من وخواهرم باهم صحبت میکنیم ومن بهش میگم الان میدونی چی میچسبه واونم سریع میگه شیرینی خامه ای . کباب . داره علاقشو نشون میده و منم میگم دلم میخاد برم توباغچه حیاط سبزی بچینم . میزان علاقه منو به باغچه وسبزی نشون میده .

      هرچی علاقه بیشتر باشه ‌ حرص و ولع نسبت به اون چیز بیشتره .

      گاها بازار میرفتیم اون وسط شلوغی که جلوی خودمون رو نمیدیم اون ۲۰ متر جلوتر رو میدید ومیگفت اه وایستا جلوتر قنادی دیدم شیرینی بخرم .

      اصلا نمیدونم چی جوریع که آدم یه چیز روعلاقه داشته باشه اون چیز رو هم بیشتر میبینه وبهش برخورد میکنه .

      مثلا پدرم عاشق اخبار هست نگفتم دوست داره گفتم عاشق .

      وجالبه هرجا میره کاراش رو میرسه نمیدونم چی جوریه سرساعت اخبار میرسه خونه .

      مثلا میره دوش میگیره سر ساعت ۸ کارش تموم میشه میگه اخبار .

      یا میره باغ . میاد خونه میبینه ساعت ۷ هست میگه اخبار.

      از بس تکرار میکنه من به ارتباط ذهنی ورفتاریش پی بردم انگار ساعت دنیا خودش روهماهنگ میکنه که اون موقعی که میاد خونه وقت گوش دادن اخبار باشه .

      دربحث چاقی هم همینطوره .

      یا  .

      مثلا داداشم که متناسبه میاد خونه کاراشو میرسه وبا تومانینه میاد یه چیزی بخوره .

      اما خواهرم تا میاد میگه  ازگشنگی مردم گاها بالباس دریخچال رو باز میکنه وغذا میخوره تازه میگه دل ضاف بگیرم . وعده اصلی رو یک ساعت دیرتر میخورم 

      من به شخصه از وقتی روی خودم وافکارم کار کردم رفتارغذاییم خیلی تغییر کرد وحرص و ولعم نسبت به غذاها خیلی خیلی کم هست . وخیلی خوب هم سیر میشم .

      خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر زیبا .

      تشکر از استاد عزیز بابت انتشار آگاهیهای نابش 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/09/21 10:05
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 23487 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 523 کلمه

      سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان همراهم 

      این فایل بسیار فایل عالی آگاهی دهنده ای بود

      اطلاعات در مورد فکر و عمل و باور که قسمت آخر که باور است نتیجه عمل را بوجود می آورد 

      چیزی که خیلی ها از آن اطلاع ندارند برای همین سردرگم هستند و عمل خودشان با کس دیگر مقایسه میکنند که یکجور است اما نتیجه کار متفاوت است

      این به این دلیل است که باور آنها با همدیگر متفاوت است و چون باور است که نتیجه را رقم میزند این برایشان نامعلوم است و تعجب آور که چطور یک رفتار یکسان نتیجه مختلف در افراد بوجود می آورد

      ما باید باورمان را درست کنیم که غذا ما را چاق نمیکند وقتیکه به اندازه نیاز بدنمان مصرف کنیم و از غذا برای هیچ دلیلی بجز برطرف کردن گرسنگی استفاده نکنیم

      ما باید این باور را در خودمان ایجاد کنیم که غذا نیاز بدن است همانطوریکه مصرف آب و یا هوا و نور از نیازهای بدن است 

      این فرمول غذا خوردن مساوی با چاق شدن را در ذهنمان کمرنگ کنیم و غذا یکی از احتیاجات بدن است را جایگزین کنیم و آنقدر به آن عمل کنیم تا این فرمول پررنگ شده و ذهن آنرا به اجرا بگذارد

      دانستن اینکه سه بخش فکر عمل و باور با هم در ارتباط هستند هم خیلی جالب و آموزنده بود

      اینکه ما تجربه را از عمل به دست می آوریم و احساسی که این تجربه در ما ایجاد میکند به باور ما قدرت میدهد و آنرا تثبیت میکند

      مثالهای خیلی ساده و قابل درک در این مورد یادگیری این مطالب را بسیار آسان کرد و این مثالهاست که به خاطر ما می ماند و به آگاهی های ما اضافه میکند

      پیشنهاد اینکه ما رفتار درست در مورد استفاده از غذاها داشته باشیم و به کسانیکه رفتار اشتباه دارند ولی متناسب هستند اهمیت ندهیم چونکه آنها باور اینکه غذا آنها را چاق میکند ندارند اما وقتیکه این باور به هر دلیلی عوض شود آنوقت است که این رفتار اشتباه زیاده خوری منتهی به اضافه وزن میشود

      من همسرم هفته ای دو بار و هربار دو ساعت والیبال بازی میکرد اما از وقتیکه به خاطر شیوع بیماری کرونا مراکز ورزشی بسته شدند و او نتوانست به این ورزش هفتگی اش ادامه بدهد این فکر در او ایجاد شد که حالا که ورزش نمیکنم پس اضافه وزن پیدا میکنم بعد از مدتی متوجه شده که شکمش بزرگ شده و حسابی از چاق شدن ترسیده است چون او همیشه وزن ثابتی داشته و یکی دو کیلو کم و زیاد می شده

      الان  شروع کرده به کم غذا خوردن و بیشتر اول سالاد میخوره تا غذای کمتری مصرف کنه او به خاطر اینکه ورزش کردن را دلیل چاق نشدن میدانست حالا که این دلیل را نداره انتظار چاق شدن در او شکل گرفته و نتیجه اش را هم که چاق شدن است را داره تجربه میکنه

      او مثل بیشتر افراد که میخواهند قسمت نمایش دهنده که جسم است را مورد فشار قرار بدهند تا از چاق شدنشان جلوگیری کنند عمل میکند او در مداری که من هستم نیست 

      اطلاعات با ارزشی که من از قدرت ذهن و عملکرد آن دارم ندارد و من هم نمیخواهم به او بگویم که تو باید روی باور خودت کار کنی چون برای او قابل هضم نیست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/07/19 18:44
      مدت عضویت: 1047 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 561 کلمه

      سلام
      زندگی من ب دو قسمت تبدیل شده قبل این سایت و بعد این سایت
      من این فایل ک دیدم قبل این سایت ی لحظه جلو چشمم اومد
      همش ب خودم میگفتم بابا این خواهر من از من بیشتر میخوره چرا من چاقم اون ن
      مامانم میگف تو استخون درشتی
      اما میبینم اخه استخون درشتی چ ربطی ب شکم و پهلو داره
      کلا خانواده همسر من خیلی زیاد میخورن قبل ازدواج من همسرم استخون کامل بود
      ولی وقتی با من ازدواج کرد چاق شد
      الان ک میبینم میگم چرا اون چاق شده اینطور ک میگن غذا خوردنش الان نسبت ب اون زمان کمترم شده پس قضیه چیه
      منی ک همیشه از مربا از کره و خامه و سرخ کردنی و برنج شیرینی اینا میزدم چاق بودم و چاقتر میشدم ولی دختر دایی همسرم اندام لاغری داره و خودش میگف برنج با نون نخورم شیر نمیشم حتما باید برنج بخورم
      و این فایل گویای این مسئله است ک اونها اصلا نمیدونن چاقی چیه چی چاق میکنه
      واین تصورات و نگرشها و باورهای منه ک منو چاق کرده ن خوردن های من
      منی ک از یه بچه سه ساله کمتر میخورم
      و این نقش باورهای اشتباه منو میرسونه نقش برچسب هایی ک ب مواد غذایی ب طرز خوردنم میدادم
      چ زیبا گفتید استاد ک مشکل از خوردن نیس از تعریفیه ک ما از خوردن داریم
      بچه برادرشوهر من خیلی زیاد میخوره واقعا زیاد میخوره طوری ک همه میگن تا پارسال همین منوال داش و باز همه میگفتن ولی چن کوچیک بود و نمیفهمید همینطوری بود
      ولی امسال از بس ک زیاد میگن بهش ک چقدر میخوره و فلان
      قشنگ یکم چاقتر شده در حالی ک خوردن اون فرقی نکرده تا سالهای قبل هم همینطور بود
      باید فکر و عمل و باور ما در یک راستا باشن در راستای لاغری در مسیر لاغری با ذهن
      وقتی تو فکر من اینه ک باید فلا شیرینی دوس دارم بگیر بخور و من میگیرم میخورم و پشت بندش ذهنم و باورم اینک شیرینی چاقتر میکنه و مدام حین خوردن این تصویر جلو چشمه منه قطعا نتیجه چاقیه
      من خودم قبل این سایت همش چشمم دنبال غذا بود همش ولع داشتم از صبح تا شب دنبال پیج های رژیمی بودم اصلا ثانیه برا من غذا بود
      اما الان ن الان آرامم ارامش دارم و باورهام داره جون میگیره مثل گلی ک تازه بکاریش هی بری بیای نازش کنی آبش بدی باهاش حرف بزنی و منتظر رشدش باشی منم گلهای لاغری کاشتم ودارم هروز آبش میدم نازش میکنم تا رشد کنه بیاد بالا و من جسمم نشون بده لاغری رو
      من یه همسایه داشتم ک پارسال فوت کرد کرونا گرفته بود و حالش خوب شده بود و قرار بوده فرداش مرخص بشه در اون روز دونفر کرونایی در اتاق اون میمیرن و این هم از دیدن مرگ اونها سکته میکنه
      در حالی ک صحیح و سالم بود
      او با دیدن اون دوتا مرگ باور کرده بودقدرت ب کرونا داده بود اونقدری ک مرد در حالی ک سالم بود
      ب نظر من الان کرونا هم عین این چاقیه کسی در هر لحظه مدام میگه کرونا میگیری فلان و بهمان
      مثل کسی میمونه ک هی میگه این بخورم این نخورم چاق میشم
      هردو مثل همن هردو دارن باورهای چاق شونده و باورهای مریضی تقویت میکنن در نتیجه تو فکرم این ایجاد میشه ور فته رفته تموم سلولهای بدن دستور چاق شدن و مریض شدن دریافت و درنتیجه نشون میدن
      ممنون استاد خیلی آموزنده و پراز اگاهی بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/05/30 19:30
      مدت عضویت: 1398 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 586 کلمه

          سلام دوستای بینظیر ،

      سلااااام استاد گرامی ،

       از متن این جلسه غیر از اونچه که در فایل صوتی تصویری ارتباط خوردن و نخوردن با چاقی و لاغری چند پاراگراف  انتخاب کردم و می خوام ازش یه نتیجه بگیرم ارسال کنم خدمت شما :

      (  به نظر خودم قابل توجهه )  

      .در مورد چاق شدن  دقیقا به این شکله که شما به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه پوشه خواسته چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده اید. تصور کنید نیوفولدری ایجاد کرده اید تحت عنوان “من می خواهم چاق شوم”.در اکثر افراد این خواسته به شکل ناآگاهانه از طریق شنیدن درباره چاقی و دیدن افراد چاق اطراف خود ایجاد شده است.هرآنچه درباره علت چاقی، احتمال چاقی، چرایی چاقی و … می شنوید در پوشه (تجربه چاقی) مغز ذخیره می شود.واحد دریافت اطلاعات و پردازش و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمول ها جهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن انجام می شود که عضوی متافیزیکی و غیرقابل دیدن است.زمانی که میزان اطلاعات ذخیره شده در پوشه خواسته ای (چاق شدن) که در مغز خود ایجاد کرده اید به حد نصاب لازم برسد، به مرور عمل کردن شما بر اساس آن آگاهی ها شروع می شود.

      وقتی اطلاعات به حدنصاب برای عمل کردن و تجربه کردن برسد روند چاق شدن جسم شروع می شود.

      بخشی از مغز ما قابلیت برنامه ریزی شدن است.ما می توانیم اطلاعات لازم درباره آنچه میخواهیم تجربه کنیم را به مغز خود بدهیم و سپس به آنچه آموخته ایم عمل کنیم و نتیجه آن را تجربه کنیم.

      نتیجه گیری :

      در مورد لاغر شدن و یا متناسب شدن با ذهن در این دوره ها ،دقیقا به همین شکله ،ما به صورت آگاهانه و نه   ناآگاهانه ،پوشه خواسته ی لاغر شدن را در ذهن خود ایجاد کرده ایم .یعنی نیوفولدری تحت عنوان  “  من می خواهم لاغر شوم   ”  این خواسته به شکل آگاهانه از طریق  دیدن افراد متناسب و لاغر در اطراف خود و افراد شگفتی ساز در سایت تناسب فکری و همینطور دیدن فایلهای تصویری در مورد آگاهی های لاغر کننده و خواندن دیدگاههای دوستان همراه و هر آنچه درباره علت ،احتمال ،چرایی و چگونگی لاغر شدن و تناسب اندام می شنویم در پوشه تجربه لاغری و تناسب در مغز ذخیره می شود .

       دریافت اطلاعات و پردازش آنها و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمولهاجهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن که عضوی متافیزیکی و غیر قابل دیدن است انجام میشود .

      نکته مهم اینجاست :   

      زمانی که‌میزان‌اطلاعات ذخیره شده در پوشه لاغری و کاهش وزن که در مغز ایجاد کرده ایم برای عمل کردن به حد نصاب برسد به مرور عمل کردن بر اساس این آگاهی ها شروع می شود و در نتیجه روند لاغری و کاهش وزن  به شکل محسوس آغاز میشود و احساس می کنیم لباسها به تنمان گشادتر میشود .و این تجربه شیرین لاغری با ذهن است .

      دوستان دقت کنید که اگر چند ماه  و حتی چندسال است که هنوز لاغری جسمی را مشاهده نمی کنیم چون هنوز اطلاعات لازم برای ذهن لاغرمان کامل نشده و نیاز به ادامه و استمرار در این مسیر داریم‌و به گفته استاد هنوز باورمان نشده که با این روش میشه که متناسب و سپس لاغر بشیم . مسیله باور به توانایی خود و به نتیجه رسیدن روش تناسب فکری از فاکتورهای سنگین وزن ترازوی لاغری ماست .که در جهت ایجاد آن باید هر چه در توان داریم بکوشیم  .باآرامش ودوری از عجله و تعیین تاریخ و زمان ادامه می دیم استمرار بخرج می دیم تا سرانجام کفه اطلاعات لاغری سنگینتر از کفه چاقی ذهنمان شود و ما شاهد کاهش وزن خود باشیم.

               والسلام  .در پناه خداوند باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/04/19 12:37
      مدت عضویت: 1447 روز
      امتیاز کاربر: 6757 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 390 کلمه

      سلام

      همین دیروز بود که من با یه چالش اینجوری مواجه شدم . من خودم بعد ورود به این دوره و کلی آگاهی از مطالب آموزشی به این باور رسیدم که خوردن باعث چاقی نمیشه و موادغذایی خاصیت چاق کنندگی ندارند .

      و تو این دو ماهی که مسنمرا دوره رو دنبال میکنم  ترس از خوردن کلا در من از بین رفت و هر غذایی که دلم بخواد میخورم البته به مقدار نیاز بدنم .

      تا اینکه چند روزی هست متوجه شدم که تو تایم زمانی کوتاه زود به زود گرسنم میشه و دفعات خوردنم زیاد شده . و هرسری که گرسنم میشدغذا میخوردم و پیغام سیری رو میگرفتم دیگه نمیخوردم . بعد ا ساعت دوباره گرسنگی و ….

      تا اینکه دیروز جمعه بود و من و خواهرم هر دو خونه بودیم متوجه شدم که اون هم مثل من زود به زود گرسنش میشه و غذا میخوره. هر ا ساعت به ا ساعت تقریبا .🤔

      خیلی فکر کردم که دلیل این رفتار من و خواهرم چیه ؟ و باهم یه کم صحبت کردیم و اون ربطش داد به موضوع ماهیانه خانمها. که این امر طبیعیه . چون بدنمان ضعیف میشه و درخواست غذای بیشتری میکنه .

      تازه اینجا بود که جرقه زده شد تو سرم . که یه باور اشتباه دیگه.  دقیقا مثل دوران بارداری و شیردهی خانمها که استاد در موردش توضیح دادن .🤔

      به خواهرم گفتم چطور اون موقع که متناسب بودیم این حالت رو نداشتیم و این چندساله پیدا کردیم . و این باور غلطی هست که تو ذهنمه و بایستی با الگو گرفتن از حالت بدنی گذشتم و دوستان و اطرافیانم درستش کنم . 

      من با اینکه مطمءن بودم که غذا چاق نمیکنه ولی چون از رفتارم راضی نبودم که چرا من بایستی مدام سر یخچال برم . من انسان هستم پس بایستی مثل انسان درست رفتار کنم .

      اینجا بود که یه باور مخفی که تو ذهنم از قبل ذخیره شده بود شناسایی شد . 

      مادرم بیخبر از همه جا گفتش خوب یه کله پاچه بگیرید بخورید بزاریدضعفتون گرفته بشه . 🙃

      پس خوردن آدم رو چاق نمیکنه؟ مواد غذایی قدرتی ندارند و اون احساسی که در من بعد خوردن ایجاد شد طبق باوری که داشتم و انتظاری که از خودم داشتم منو چاق میکنه .

       چقدر دراین مسیر حرکت کردن لذت بخشه . نه فقط به خاطر چاقی و لاغری . بلکه کلی رفتارهای نادرست هم اصلاح میشه که باعث میشه از زندگی بیشتر لذت ببریم😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/12 17:54
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,156 کلمه

      به نام بی نام او🍃🍃🍃 

      سلام و درود هم مسیران لاغری من 😍

      اول از همه بگم کاش این فایل رو استاد یه سی قدم جلوتر قرار می دادند من یک ماهی درگیر این موضوعات بودم و خیلی لیز خوردم …ولی از انجا که انتخاب شدم خدا نمی زاره دستشو رها کنم 🙏🏻

      این فایل بسیار پرمغز بود و من چندبار دیدم و لازم می دونم باز ببینم و یه طوری سرم سنگین بود که انگار هیچی نفهمیدم 🤷🏻‍♀️

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

      قویترین باوری که در ذهن افراد چاق ریشه داره موضوع خوردنه ترس از خوردن یعنی بخورم چاق می شم ؟نخورم لاغر میشم ؟چی بخورم لاغر بشم ؟چی نخورم لاغر بشم ؟چقدر بخورم لاغر بشم و موضوع فکری یک فرد چاق خوردنه و البته مهم تر از اون ترس از خوردن اما حقیقت اینه که خوردن چاق نمی کنه مواد غذایی قدرتی ندارند و اون احساسی که در من بعد از خوردن به وجود می آید طبق باوری که دارم و انتظاری که از خودم دارم منو چاق می کنه.

      ۱/هر فکری از منبع اطلاعاتیمون شروع میشه که (متافیزیکیه)

      ۲/عمل صورت میگیره(فیزیکی) 

      ۳/تجربه ما (متافیزیکیه)

      ما برای انجام هر کاری فکری داریم آگاهانه یا ناآگاهانه 

      که باعث میشه کاری فیزیکی انجام بدیم و از تجربه آن احساسی به دست میاد که روی فکر اولیه تاثیر گذاره بنابراین هر چند ما سالها پرخوری رو تکرار کردیم و احساس بدی هم پیدا می کردیم ولی هر بار فرمول ذهنی اولیه رو قویتر می کردیم .ما قبل از تولد اطلاعاتی در مغزمون ذخیره داشتیم که برای زیستنمون و زنده بودنمون روی زمین لازم بوده تعداد ضربان قلب 

      و پلک زدن و ترشح بزاق دهان و هرچی که برای زندگی مادی لازم بوده و مراحل غلتیدن یا سینه خیز رفتن و چاردست و پا شدن تجربه ای بوده که برای راه رفتن لازم بوده و یا برای مهارت خوردن ،کودک اول دستشو سمت دهانش می بره بعد اسباب بازیهاشو و می خواد خوردن رو تجربه کنه  و یک قسمت مغزمون هم چون حق انتخاب داشتیم برای یادگیری بوده که تجربه خلق کنیم که از خانواده و رسانه و جامعه و اطرافیان آموزشهایی رو دریافت کردیم و یک نیوفولدر جدید در مغزمون درست کردیم هر وقت این پوشه پر از اطلاعات بشه (احساس نسبت به موضوع و تصویر سازی و انتظارمون )میشه فرمول ذهنی و نسبت به اطلاعات هر شخص رفتاری در او ایجاد میشه و تکرار اونها که عادت می شن و در مرحله آخر در جسم یا کسب و کار و یا روابط و سلامتی خودشو نشون میده

      بنابراین خوردن چاق نمی کنه احساس ما از طریقه خوردنمون  و اون تجربه باعث انتظاری در ما میشه که باورمون رو هر بار قویتر می کنه که خوردن چاق می کنه ‼️

      این خودش یه باور قدیمی و غلطه که اگر فردی چاق ببینیم میگیم غذاش زیاده و پرخوره باید غذاشو کم کنه و به همین دلیل این همه سال به دنبال رژیم های غذایی گوناگون بودیم چون این باور غلط رو داشتیم که خوردن و پرخوری ما رو چاق کرده و انسانهای متناسبی هستند که البته از نظر ما پرخور هستند و همش چشمشون دنبال غذاست اما متناسبند چرا‼️

      اونها هم با یک فکر (احساس) غذا مصرف می کنند(عمل و رفتارشون )اما احساسی که از خوردن دارند با افراد چاق فرق می کنه یعنی احساس رضایتمندی دارند و حالشون خوبه و اصلا به چاقی و لاغری فکر نمی کنند .وبعضی از دوستان هم مثل من می خوان مثل اون افراد غذا مصرف کنند و متناسب باشند البته استاد تاکید کردند خوردن چاق نمی کند🌟اما اون افرادی که رفتار صحیح ندارند همیشه در معرض خطر هستند یعنی کافیه یه فرمول ذهنی داشته باشند که مثلا از ۵۰سالگی ادم چاق میشه یا یک پزشکی بهشون بگه این دارو چاق می کنه یا شما کبدچرب داری رعایت کن یعنی اون گوی چاقی به حرکت در میاد و نکته ی مهم اینه که شما باید هر سه مرحله رو آگاهانه با هم هماهنگ کنی و اونوقت یک رفتار صحیح با احساس عالی پیدا می کنی منم این مدت این نجوای ذهنی رو داشتم که داری کنترل می کنی این که همون رژیمه غذاها قدرتشو ندارند اصلا شیرینی و چربیو اینا نداریم و حسابی پرخوری کردم و ریزه خواری و فوق العاده احساسم بد میشد البته با آموزشهایی که دیده بودم سریع رها می کردم و البته چاقتر نشدم ولی هر بار فرصت ترمیم رو از بدنم می گرفتم فردی که ذهنش مملو از افکار چاقه نباید انتظار داشته باشه این فرمولا چند هفته و چندماهه پاک بشند چون اصلا پاک نمی شن 😁باااید از طریق گوش دادن و دیدن فایلهای آموزش و تصویر شگفتی سازان عزیز و شنیدن تجربه ی مسیر لاغریشون و خوندن دیدگاه ها نیوفولدر لاغریشو پر از آگاهی و مطالب کنه یعنی لاغری رو خوب یادبگیره تا از طریق فرمولهای ذهنی لاغری جدید رفتارها و واکنشهای جدید آگاهانه ای ایجاد کنه و با تکرارشون عادتهایی در خود ایجاد کنه که باعث احساس خوب و رضایتمندی بشه …

      ما اومدیم اینجا که یه روزی آگاه بشیم که باید آگاهانه رفتار کنیم و احساسمون راهنمای درونمونه میگه راهت درسته بهش اعتماد کنیم و یادگیری این آگاهی ها و عملکرد ذهن در تمام جنبه های زندگیمون موثره نمیشه ما مثل قبل رفتار کنیم و انتظار تناسب اندام داشته باشیم یا روابط عالی با همسرمون و فرزندانمون و سلامتی و شرایط مالی …اگر هر کاری رو که انجام میدیم احساسمون رو در نظر بگیریم و اگر بد بود متوجه بشیم که رفتار و عملکرد و یا تجربه صحیح نیست می تونیم به مرور با استمرار فرمولهای ذهنی صحیح رو جایگزین کنیم مثلا بابای منم کارمند بود و خیلی هم کارمندی رو قبول داشت میگفت می دونیم سر ماه یک آب باریکه ای هست و قناعت می کنیم و با برنامه زندگی می کنیم اصلا یکی از شرطهای ازدواج منم این بود که داماد کارمند باشه ..هر وقت می خواستم کاری شروع کنم بابام می گفت ما بلد نیستیم زبون نداریم ،همینم که داریم از دست میدیم باید دروغ بگی و حلال و حروم کنی و خلاصه همیشه یه ترسی از کار آزاد داشتیم اما برادرم اصرار داشت کار آزاد داشته باشه و یعنی شجاعت به خرج داد و البته پدرم همش آیه یاس می خوند و در نهایت با اینکه برادرم با شوق و امیدواری این کارو شروع کرد کارشو از دست داد یعنی اون سه تا مرحله هماهنگ نبودند و احساس ترس او هرروز بیشتر می شد …در بحث خوردن ما باورهای غلط دیگری هم داریم یعنی غذاها رو دسته بندی کردیم و بهشون مسئولیت دادیم ‼️

      نوشابه شکم میاره و پوکی استخون /سرخ کردنی و سس شکم و پهلو میاره و رگهای قلبو میبنده /شیرینی چاق کننده است و پوست رو خراب می کنه و یک عالمه سناریو تو اتاق فرمان مغزمون هست که همه پوچند و ناگاهانه وارد پوشه چاقی ذهنی ما شدند و طبق همون برنامه کار انجام میدن اما خوبیش اینه که طبیعت ما سلامتیه یعنی هر چه اگاهتر میشیم با ذات خودمون به هماهنگی بیشتری میرسیم و هم احساس قدرتمندی و رهایی پیدا می کنیم و هم به صلح بیشتری میرسیم و این احساس بسیار بسیار شگفته انگیزه که از ما یک شگفتی ساز میسازه 😍💥🌟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادى
      1400/02/29 00:06
      مدت عضویت: 1441 روز
      امتیاز کاربر: 22503 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,977 کلمه

      سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊روز صد و پنجم تكرار , فايل , آيا خوردن در چاقى و نخوردن در لاغرى مؤثر است⁉️خوردن يا نخوردن , و تأثير  و ارتباط ش با چاقى و لاغرى چگونه است⁉️⭐️سوْالات ذهنى كه اغلب در ذهن افراد چاق تكرار مى شه اينه كه , آيا خوردن آدمو چاق مى كنه يا نمى كنه⁉️آيا براى اينكه مى خوايم لاغر بشيم , بايد كم بخوريم⁉️يا بايد رژيم بگيريم⁉️و چطور مى شه هم آدم غذاشو بخوره ! و هم از خوردن لذت ببره ! و هم محدوديت خوردن نداشته باشه ! و لاغر  هم بشه ! ⭐️شايد بزرگترين مقصر چاقى مونو , ” خوردن ”  مى دونيم ” خوردن آدمو چاق مى كنه “و  بيشترين باورى كه آدماى چاق در مورد چاقى و اضافه وزن شون دارن , اينه كه خوردن چاق مى كنه ,  و اين خطاى  ذهنى ست , در حالى كه در اين مسير دريافتم كه بزرگترين مقصر چاقى م , افكار و باورهاى ذهنى خودم هستن و لاغرى با اصلاح افكار و باورهاى خودم آسون تر از اينه كه بخوام بيرون از خودم دنبال راهكارهايى براى لاغرى م باشم و اين فوق العاده س كه براى لاغرى م  بايد افكار و باورهاى خودمو , تغيير بدم , و نه افكار و باورهاى ديگران رو , و چقدر ذهنم خسته تَر مى شد كه بخوام افكار و باورهاى ديگران رو در مورد خودم تغيير بدم . اما وقتى من در اين مسير روى افكار و باورهاى ذهن خودم كار مى كنم , نه تنها خسته تَر نمى شم بلكه با حال و احساس خوب ادامه مى دم . بسيار شنيده ام از همكارانم در محيط كار و از اطرافيان و فاميل كه خوردن برنج , نان , شيرينى و … چاق مى كنه  وبخاطر همين باور , خيليا اولين راهى كه براى لاغرى به فكرشون  مى رسه , انواع رژيم هاى غذايى ست . اما من در اين مسير دريافتم كه خوردن برنج و نان و شيرينى و … چاق نمى كنه , بلكه اون فكر و باور و احساسى كه ما از خوردن تجربه مى كنيم  در روند چاقى تأثير داره . شايد در مورد خودم بتونم حدس بزنم كه اين باور , در من بوده اما نه صد در صد ! چرا كه من دنبال روشهاى رژيمى نبودم و راه حل فكرى من براى لاغرى ورزش كردن بود البته بدونِ رعايت مصرف مواد غذايى ورزش مى كردم .  در قرآن هم اشاره شده كه بخوريد و بياشاميد , اما اسراف نكنيد ! و در اوايل دوره اين موضوع هم توضيح داده شد كه خوردن غذا چاق مى كنه ! اما غذا خوردن چاق نمى كنه !خوردن بايد در شرايط مناسب با حال و احساس خوب باشه , و نه در هر شرايطى , مثال , وقتى ما تحت استرس و مسئله اى نگران كننده قرار مى گيريم , بدن ما ( ذهن ) در لحظه واكنش نشون مى ده , و خود بخود  كم اشتها مى شيم البته موقتى ! و اين خيلى هم طبيعيه  , اما براى بعضى مردم , عجيبه كه يه آدم گاهى اشتها نداره ! اگرچه متاسفانه من وقتى نگران مى شدم , هل و هوله , و هر چيزى كه راحت در دسترس بود , به مقدار زيادى مى خوردم شايد بخاطر اينكه ياد نگرفته بودم كه براى حل مسائل و نگرانى هام چه كارى بهتره انجام بدم !  و چه واكنش مناسبى داشته باشم ! و الان يادم اومد كه چرا احساسم بد مى شد , بخاطر اينكه وقتى من زياد مى خوردم مثلا يه بسته بيسكوييت يا پفك , چيپس و يا مقدار زيادى غذا , بعدش احساسم بد مى شد , مخصوصا بعد از خوردن مقدار زيادى بيسكوييت و يا شيرينى كه اين احساس بد رو داشتم و آگاه نبودم كه چرا احساسم بد مى شه ! و در اين مسير دريافتم كه زياد خوردن  , در حال و  احساس بد ما تأثير داره , اما خدارو شكر و سپاس در اين مسير دريافتم كه راههاى زيادى براى باقى نموندن در نگرانى و حال و احساس بد وجود داره , و در حالت نگرانى , و احساس بد  تنها راه فقط خوردن نيست ! پس بهتره كه براى باقى نموندن در احساس بد در خودم احساس خوب ايجاد كنم , نه اينكه نگرانى م رو با خوردن زياد هل و هوله و غذا برطرف كنم . من فكر مى كردم چون غذا پخته شده و تازه هست , بهتره بخورم تا اينكه غذاى مونده بخورم , بخاطر همين در شرايط حال و احساس بد و نگرانى هم غذا مى خوردم . در حالى كه الان فكر مى كنم بهترين كار اينه كه در حالت نگرانى چيزى نخورم و از اين جهت تا حدود زيادى تغيير كرده ام چون اين واقعا مسئله ى من بود كه بابت ش احساس بد داشتم . ⭐️از طرف ديگه حتى نخوردن غذا هم مسئله است , از روانشناس به نامى شنيدم كه نخوردن غذا هم مسئله است ! من خودم فردى رو ديده ام كه اصن به غذا خوردن اهميت نمى داد ! بايد آگاه بود كه هم , زياد خوردن و هم نخوردن غذا مسئله اى در ذهن است . و خدا رو شكر و سپاس در اين مسير ريشه ى مسئله ى چاقى در ذهن روشن و شفاف بيان شد , مسئله ى چاقى ريشه در افكار و باورهاى ما داره , و چاقى , بيمارى ذهنى ست كه بايد درمان شود , و اين كارى نيست كه من خودم انجام بدم بلكه براى تغيير باورهاى ذهنى  بايد از متخصص اين روش كمك گرفت . همينطور خيلى بايد روزانه مراقب افكار خود باشيم و به افكار منفى مون پَر و بال نديم و به چيزاى خوب توجه كنيم , حتى مى شه گفت , چاقى ريشه در فرهنگ ما داره , مثال , وقتى نوزادى به دنيا مى ياد ,  وزن  بچه مهمتر از  سلامتى مادر و فرزنده , و تازه مادر بايد نگران اين باشه كه وزن نوزادش مثلا زير 3 كيلو هست ! خيلى بايد مراقب افكار و باورهاى ذهنى مون در دوران باردارى و شيردهى باشيم , من از اولين باردارى فرزندم چاقى و اضافه وزنم شروع شد , چون فكر مى كردم كاملا طبيعى ست كه اضافه وزن داشته باشى ,  البته اين فكر من نبود بلكه اينو شنيده بودم و چون گفته بودن كه نوزاد املاح و كلسيم و … بدن مادر رو تغذيه مى كنه شايد   شايد , فكر مى كردم بايد بيشتر بخورم تا خودمو حفظ كنم ! نمى دونم فقط حدس مى زدم , مرحله به مرحله اطرافيان نظر مى دادن و خب مردم در هر صورت حرف مى زنن اما من بايد آگاه مى بودم و به خودم اعتماد مى كردم , كه البته اينطور نبودم ! بعدشم بجاى اينكه از زندگى ت با بچه ت لذت ببرى , يكى از راه برسه و بگه , يه چيزى بدين اين بچه بخوره , چاق بشه , درسته كه فرزند من لاغر بود , اما شاد بود , و همين مقايسه ها متاسفانه با مادرى ناآگاه چه مسائلى رو بوجود مى آره ! و بعد از اون چقدر در ميان مردم اينو بخور لاغر مى شى , اونو نخور چاق مى شى ! سرگرمى ها و جشن هاى متنوعى كه نداشتيم , حتى سرگرمى هامون در طبيعت , جشن عروسى , جشن تولد هم , خوردن بود و نگرانى از اينكه چاق شديم , لباس چى بپوشيم و … و غافل از اين بودم كه تمام اين افكار و باورها بخاطر اين بود كه من در مسير چاقى بودم و همين چيزا هم جذبم مى شد ! خيلى چيزا يادمون رفته ,اما اونا در اعماق ذهن ما ته نشين شدن ,  و حالا كه من در مسير لاغرى با ذهن هستم , افكار و باورهاى فرا گرفته از اينو اون كم كم دارن مى يان به سطح بالايى ذهنم و قدرت شونو از دست مى دن . البته آگاه هستم كه اين دوره ى آموزشى يه هدف بلند مدت هست و نه كوتاه مدت , چرا كه من مى خوام با هدفم زندگى كنم … من دريافتم كه نبايد هر چيزى رو باور كنم  و يا تحت تأثير حرفاى مردم قرار بگيرم ! اگه ياد بگيريم همه چى رو از جانب خدا بدونيم , ديگه تحت تأثير حرفاى اينو اون قرار نمى گيريم , بايد ببينيم اعتمادمون به چيه ⁉️خدا مى گه , همه چى درست مى شه , اما شيطان مى گه , همه چى تموم شد ! ⭐️همه ى ما , نقاط قوّت و مثبتى داريم كه با توجه به اون جنبه هاى مثبت مون مى تونيم روند لاغرى با ذهن مون رو هموارتر كنيم , همينطور هم , نقاط ضعف و منفى داريم كه در اين مسير آرام آرام اصلاح مى شن . شايد آدماى چاق همه چى بخورن اما من هميشه از بين غذاهاى متنوع در مهمانى ها غذاى مورد علاقه ى خودمو بدون درگيرى ذهنى  انتخاب مى كردم و از اين انتخاب هم , احساس خوبى داشتم و دوست نداشتم , چند نوع گوشت رو با هم بخورم , حتى صبحانه , ناهار و شام يه چيزى رو كه دوست دارم انتخاب مى كنم . و اين نقطه مثبت منه .و اما نقطه ى منفى من , مقدار غذايى بود كه مى خوردم و بيشتر در حالت نگرانى و بعد از اون احساسم بد مى شد و در اين مسير آرام آرام در حال تغيير هستم . خداروشكر و سپاس , در اين مسير هستم و اين فايل , فايل خيلى قوى و قدرتمندى بود كه ريشه ى اصلى چاقى كه همون افكار و باورهاى ما هستن رو , بخوبى تحليل و بررسى كرد . ⭐️افكار و باورها در رابطه با كار , در كشوراى ديگه , همه كار مى كنن و بار و فشار زندگى فقط روى مرد خانواده نيست , درسته , اما به همون ميزان زنان از حقوق و آزادى و مزايايى برخوردار هستن , و استقلال مالى دارن  , و در خانواده قدرت حاكم نيست , و مسئوليتهاى زندگى و مراقبت از بچه ها بين پدر و مادر تقسيم مى شه , و هر دو تصميم گيرنده هستن  , در كشور ما هم اين مسئله روو به رشد و آگاهى ست و اينكه در كشور ما مرد ,  نان آور خانواده است از اين جهت خوبه كه يه زن در دوران باردارى و شيردهى نياز به حمايت بيشترى داره و اگه اين نيازها با حمايت مرد خانواده تامين بشه , در رشد و پرورش فرزندان هم مؤثر خواهد بود .  و اينو ناديده نگيريم كه باردارى و شيردهى مادر خودش يه نوع مسئوليت ويژه ايست كه از خداوند مهربان به زنان هديه داده شده است . البته خيلى خوبه كه مرد بره سر كار , و اين يه فاصله ى مقدس است كه در استحكام پايه هاى زندگى تاثير داره مردان هم , دوران باردارى و شيردهى و خيلى مسائل خانما رو ندارن و از اين جهت آسوده تَر هستن و مى تونن با آرامش بيشترى كار كنن🥰من الان خودم متاسف هستم كه چرا در دوران باردارى و شيردهى مرخصى نگرفتم يعنى ارزشش رو داشت كه من با آرامش در خونه مى موندم و اين دوران زيبا رو به سلامتى مى گذروندم اما آگاه نبودم ! ⭐️حس خوب , احساس خوب , بهترين چيزيه كه من در اين مسير دارم , و همواره به ياد داشته باشيم كه GPS ذهن ما , احساس ماست و احساس خوب در خودمون ايجاد كنيم  , چون احساس خوب روى تقويت ذهن تأثير مثبت مى زاره . و يكى از راهكارهاى ايجاد احساس خوب , استمرار در مسير , ادامه دادن , ديدن و گوش دادن به فايلهاست .  🌟نكات طلايى اين فايل , موضوع خوردن ارتباطى با چاقى نداره , اما تعريفى كه ما از خوردن در ذهن مون داريم , داره ما رو  چاق مى كنه ! و بخشى ش هم مربوط به رفتارهاى اشتباه ماست , حتما شنيده ايد كه , 98 درصد چيزايى كه ما فكر مى كنيم هرگز اتفاق نمى افتد ! شايد بخاطر همينه كه تجربه ى فكر كمتر از تجربه ى عمل هست .  با تشكر فراوان , خدا قوّت , شاد و پرانرژى باشيد🥰♥️💙

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/02/08 10:55
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 850 کلمه

      سلام🙂

      یادمه این فایل در طول چالش من اینو نخوردم ضبط شد در پاسخ به سوال یکی از دوستان که اتفاقا از دوره  ورود به سرزمین لاغرها نتیجه گرفته بودن و الان سوالشون این بود که چرا شما که همیشه میگین خوردن ترس نداره و مواد غذایی ادم رو چاق نمیکنه داری روی قضیه خوردن کار میکنید؟؟؟

      بله درسته خوردن آدم رو چاق نمیکنه 

      مواد غذایی جهت تامین انرژی بدن هستن ونمیشه برای لاغر شدن خوردن رو حذف کنیم

      شاهد این قضیه افراد لاغری هستن که اتفاقا خیلی هم پرخورن ولی متناسبن و افراد چاق زیادی رو هم میبینیم که اتفاقا خیلی کم میخورن ولی چاقن و نهایت میتونن وزنشونو ثابت نکه دارن یا روند چاق شدنشون رو کند کنن🤨😶

      از همین مثال نقض میشه فهمید که قانون خوردن مساوی چاقی اصلا وجود نداره و نمیشه برای لاغر شدن خوردن رو کم کنیم یا حذف کنیم

      همه آموزشهای لاغری با ذهن بر این اساسه که چاقی ناشی از یکسری فرمول اشتباه ذهنی هست که از بچگی به خاطر دیده ها و شنیده هامون درباره چاق شدن و افراد چاق از اطرافیان دریافت کردیم که در زمان مناسبش باز شده و ما رو چاق کرده 

      و تنها تفاوت افراد چاق و افراد لاغر در  وجود همین فرمولهای چاق کننده در ذهن هست که  منجر به ایجاد تصاویر چاق کننده در ذهن افراد چاق شده و در نهایت مغز هم دستوراتی صادر کرده که منطبق با اون تصاویر باشه  و این دستورات منجر به عمل و رفتارهایی شده که برای ما احساس خوب یا بد داشته و هر دوی این احساسات اون فکر اولیه و فرمول اصلی رو تقویت کرده و ما باز از اون رفتار بیشتر انجام دادیم و در واقع تکرار اون رفتار برای ما تبدیل به عادت شده

      عادتهایی که ما اونا رو مسئول چاقیمون میدونیم  در مورد من خوردن شیرینی و هله هوله و شکلات یه رفتار چاق کننده بود یا خوردن بیش از حد در مهمانیها و دورهمیها که منجر به فشار شکم میشد و سنگینی و نفخ شکم و درنهایت عذاب وجدان و سرزنش خودم بابت اینکه نتونستم جلوی شکمم رو بگیرم

      و حالا در روش رژیم گرفتن روی میزان خوردن تعداد دفعات خوردن و اینکه چی بخوریم چی نخوریم مانور میدیم و توی ذهنمون به یه عالمه خوراکی برچسب چاق کنندگی و لاغر کنندگی میزنیم و میخوایم بر اساس کم کردن چاق کننده ها و افزایش مصرف لاغر کننده ها وزن رو کاهش بدیم در صورتیکه در لاغری با ذهن یاد میگیریم که غذاها همشون جهت رفع نیازهای بدن ما به انرژی  هستن وما بهشون برچسب زدیم و بر اساس اون برچسب هم در جسم ما عمل میکنن مثلا وقتی ما برنج رو چاق کننده میدونیم هر بار که برنج بخوریم چاقتر میشیم بر این اساس خیلی از افراد چاق رو میشناسیم که برنج رو در هفته نهایتا یکی دو بار اونم به مقدار کم میخورن و باز هم چاقنولی افراد لاغری رو میشناسیم که هر روز روزی ۲ بار برنج میخورن ولی متناسبن😏

      در ذهن ما خیلی از لذت ها مساوی با خوردن تعریف شده که همین در افراد متناسب اصلا اینطور نیست مثلا تفریح کردن برای ما حتما معادل خوردنه سفر کردن معادل خوردنه دورهمی مساوی خوردنه حتی زیبا بودن و توی چشم اومدن و مورد تایید دیگران بودن هم مساوی خوردنه

      همینه که ما موقع سفر سبد داخل ماشین رو از خوراکیهای مختلف پر میکنیم یا در دورهمی های دوستانه حتما شیرینی کیک وآجیل و میوه و‌‌…رو فراهم میکنیم تا به اصطلاح خودمون بیشتر خوش بگذره😁😁

      در لاغری با ذهن ما درک میکنیم که حتی رفتارهای پرخورانه ما هم ناشی از اون فرمولهای ذهنی ما است که منجر به عا تهای پرخوری شده و ما لازمه اونو تغییر بدیم تا رفتار تغییر کنه ولی از اونجاییکه رفتار هم منجر به احساس میشه و احساس ناشی از اون رفتار منجر به تقویت اون فرمول میشه (چون به صورت تجربه در اومده )میشه با مهندسی معکوس رفتار غذایی رو هم تغییر داد تا فرمول راحت تر سست بشه و تغییر کنه👌👌👌

      البته این کار برای کسانی هست که از رفتار غذایی خودشون راضی نیستن و اون رفتار تکرار شونده رو عامل  چاق شونشون میدونن و بعد از این رفتار غذایی عذاب وجدان میگیرن و احساس بد و خودشون رو سرزنش میکنن پس این رفتار در ذهن اونا تجربه ای هست که منجر به تقویت فرمول ذهنی چاق کننده (خوردن=چاقی)میشه 

      ودر چالش من اینونخوردم به صورت خیلی مویرگی روی اون عامل خوردن کار میکنیم و اونو کمرنگ میکنیم تا از اثر احساس ناشی از تجربه خوردن برفرمول اصلی که خوردن رو عامل چاقی میدونه استفاده کنیم و فرمول رو هم ضعیف تر کنیم

      خوب در مورد افرادی که با خوردنشون مشکلی ندارن و از نحوه خوردنشون راضی هستن و احساس خوبی دارن  لازم نیست که از این تمرینها استفاده کنن چون احساس ناشی از خوردن روی اونا تاثیری نداره

      تجربه من از شرکت در این چالش

      این بود که میل من به شیرینی وهله هوله کم شده و کلا شیرینی زیاد دلم رو میزنه 😊

      هله هوله دیگه توی خونه ما خورده نمیشه و حتی پسرم هم دیگه نمیخوره و خریدش کلا کنسل شده😊

      دیگه میلی به خوردن شکلات بعد از غذا ندارم🙂

      و اگه میلم بکشه کیک یا شکلات با چاییم بخورم به میزانی که دوس دارم میخورم اونم بدون ترس از چاق شدن😊😊

        

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم