0

گام ۷۴: زندگی یا مرگ، لاغری یا چاقی!

زندگی یا مرگ
اندازه متن

اگر فقط یک انتخاب داشته باشید، از بین زندگی یا مرگ کدام را انتخاب می کنید؟

من و احتمالا شما زندگی را انتخاب می کنیم.

اگر چاقی باعث مرگ و لاغری فرصت زندگی باشد کدام را انتخاب می کنید؟

اگر انتخاب شما لاغری است، عملکرد شما چگونه است؟! به سمت زندگی است یا مرگ؟!

باور کردن توانایی خود

همه ما در زندگی تجربه انجام کارهایی را داریم که از نظر دیگران سخت و غیر ممکن بوده است اما موفق به انجام آن شده ایم.

باور کردن توانایی خود

ممکن است این کار مهم، خواندن تمام بخش های کتاب درسی در شب قبل از امتحان و گرفتن نمره عالی باشد.

ممکن است یادگیری مهارتی باشد که دیگران استعداد یادگیری آن را در ما ندیده بودند.

شاید از عهده انجام چند کار همزمان به خوبی برآمده و موجب تعجب همگان شده باشیم.

و موارد مشابهی که حتما میتوانید از زندگی خود مثال بزنید.

همه اینها بخاطر قدرت و توانایی نامحدود ذهن ما در رسیدن به خواسته هایی است که اشتیاق برای آنها داشته باشیم

اما نکته مهم این است که این قدرت و توانایی توسط بخشی منفی باق ذهن ما به شدت سرکوب میشود و به همین دلیل هر انسانی در مواردی توانسته است در انجام کارهایی که از نظر دیگران سخت است شگفتی خلق کند اما در موارد دیگر که همه به ساده بودن آن تاکید دارند ناتوان است.

اشتیاق عاملی است که باعث فعال شدن قدرت بی انتهای ذهن ما می شود

در موضوع چاق و لاغری نیز این مساله به خوبی خود را نشان می دهد

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند متاسفانه با پذیرش چاقی و مغلوب بخش منفی باف ذهن خود شدن سالهای عمر خود را در رنج و سختی چاقی سپری می کنند و تصور می کنند توانایی لاغر شدن را ندارند.

اما عده ای که اشتیاق برای لاغر شدن دارند، و به هشدارهای ناشی از چاقی که در جسمشان ایجاد می شود توجه می کنند و اشتیاق سوزان برای رهایی از چاقی و تجربه لاغری در آنها شدت میگیرد.

قدرت ذهنشان از خواب سنگین غفلت بیدار شده و روح و جسم آنها را در مسیر لاغر شدن هدایت میکند و پس از مدتی شگفتی ساز میشوند و از جسمی با انبوهی از چربی های اضافه رها شده و زندگی جدیدی را تجربه می کنند.

متاسفانه چاقی، بیماری است که به آرامی و بدون درد اولیه در جسم ما شکل می گیرد اما غفلت از نشانه های آن سبب می شود در شرایطی قرار بگیریم که زندگی ما سراسر رنج و درد و ناتوانی باشد و آنجاست که همت و سعی بیشتری برای رهایی از این درد نیاز داریم

عوارض چاقی

نشانه های بحران چاقی

نفس نفس زدن، خواب پریشان داشتن، درد کمر، پا درد، سخت شدن نشستن و برخواستن، از دست دادن شادی و نشاط در زندگی، افکار پریشان که ما را به سمت جاقی هدایت می کند و بسیاری نشانه های دیگر که همه افرادی که اضافه وزن دارند کم و بیش تجربه کرده اند

اگر این نشانه ها را جدی بگیریم و برای رهایی از چاقی تصمیم قاطع بگیریم در واقع ما زندگی را برای ادامه حیات انتخاب کرده ایم.

اما اگر به نشانه های چاقی بی تفاوت باشیم، آن ها بپذیریم و تحملشان کنیم، ما به مرگ فرصت می دهیم تا ما را انتخاب کرده و با خود از این جهان ببرد.

ماجرای این فایل آموزشی داستان دو نفر از دوستانم است که یکی نشانه های چاقی را جدی گرفت و زندگی را انتخاب کرد اما دیگری به نشانه ها بی توجه بود و آنها را پذیرفت و با چاقی زندگی کرد تا مرگ او را طعمه خود کرد.

نتایج لاغری با ذهن

تجربه انتخاب زندگی یا مرگ

زندگی را انتخاب می کنید یا مرگ را ؟!…

زندگی یعنی زنده بودن پویایی در حرکت بودن مثل رود زلال و جاری آب و البته همراه بودن با جریان حضور خداوند که تمام و کمال احساس خوب است از سلامتی و تناسب تا آرامش و شادی و عزت نفس و ثروتمندی …و برای هر زنده بودنی باید مرگی اتفاق بیفته مرگ افکار پوسیده مرگ رفتارهای تکراری که هیچ رضایتی در من ایجاد نمی کنند مرگ از پذیرش رنج ….

مرگ یعنی پذیرش اینکه (همینه که هست!..)😱

روزی که من بپذیرم باید رنج بکشم و شرایط و آدمها برای من تصمیم می گیرند روز مرگ من است سالها اینگونه زندگی کرده ام و همچون مرده ای متحرک فقط نفس کشیده ام ….

چاقی برای من فقط رنج بوده و الآن هم هست.

چرا !؟ چون نسخه اورجینالم نیست یک ضایعه است یک اختلال یک انحراف!

چاقی فقط ناامیدی است فقط غم است فقط درد و گرفتاری است عامل دوری ام از خودم از زیبایی درونی ام و البته انرژی خوار اصلی زندگی هر روزه ام که تمام تمرکز و توجه منو به خودش اختصاص میده …

چاقی بیماری خوره است که از تمام احساسات خوب من تغذیه می کند نوعی ضعف و شکست است که کاملا نامتقارن با حقیقت وجودی من است نوعی دست پرورده شیطان که خور و خواب و خشم و شهوت را تقویت می کند.

آرام آرام وارد سرزمین وجودم شده است و در سرزمین امید و عشق وجودم لانه کرده و هدفش مرگ من است از تمام دلخوشی هام و آسودگی هام.

مردن هرروز که جای خود دارد اختلال در روند سلامتی و شادی و اعتماد به نفس و خودباوری همه مرگ لحظه ای است چاقی مرگ آرامش و حق الهی ام است   ….

بارها باید هرروز بمیرم !….تا در نهایت روز مرگ با باری سنگین از اضافه وزن و چربیها و حسرت و پشیمانی جسمم را به خاک بسپارم چاقی قاتل خاموش است بی سروصدا که با تأیید طبیعی بودنش از دیگران و جامعه و رسانه پزشکان و والدین و تقلید از دگر افراد چاق زنده بودن را نشانه می گیرد !؟..،

انتخاب من چیست!؟ مرگ یا زندگی!

به لطف و اراده خداوند به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم برای بار اول که از این دوره استفاده کردم حدود ۱۰ کیلو از اضافه وزنم کم شده و البته بسیار دستآوردهای موفقیت آمیزی در جنبه های دیگر زندگی داشته ام به طوری که پسرم یا خواهر شوهرم و البته دیگران به من گفته اند که آدم قبلی نیستم.

ویترین جدیدی از خودم و زندگی هدفمندم و ارزش وقت و زمانم به جهان ارائه دادم و البته کاملا متعهد هر روز روند آموزشهای لاغری با ذهن را گذراندم. بارها لیز خوردم و نجوا داشتم و می دانم که این تنها راه است برای لاغر شدن آسون و ماندگار ….

اما اعتراف می کنم به مرور اشتیاق و انگیزه را برای تبدیل آگاهی ها به مهارت نداشتم یعنی هربار این منفی باف یه جوری ذهن منو نشونه میگیره اوایل عجله داشتم گفت ادامه بده بالاخره لاغر میشی همین تمریناتو انجام بدی خوبه و دارم ادامه میدم. بعد گفت نمیشه که باید وقتی تحریک چشمی میشی نخوری !…

گفتم باشه بعد چندبار گفت اینم که رژیمه !…مگه خوراکیها قدرت دارند!؟…بعد اراده کردم گفت یعنی چاقی قدرتمنده !؟

دوباره تصویر لاغر اندام دیدم که ذهنم تصویرسازی کنه ذوق کردم اگه لاغر بشم فلان می کنم اومد منحرفم کرد محتاج لاغری شدم.

خلاصه الآن فعلا هنگ کردم دارم ادامه می دم و حتی معنی انگیزه را نمی فهمم.

تصویر لاغری و احساس لاغری ام نیست

توجهم رفته روی چاقی، دوباره از آینه دوری می کنم و البته می دونم از کجا آب میخوره

تمرکزم به هم خورده البته نه برای پیرامون و حاشیه های زندگی بلکه برای خودسازی خودم

ذهنم را برای آموزش چندکار همزمان به کار گرفتم هرروز احساس می کردم

زیر فشارم ولی می گفتم باید ادامه بدهم و در نهایت بیمار شدم باز توجهی به بیماری نکردم و گفتم نجوای ذهنه و بیماری وجود نداره و …

اوضاع خراب تر شد البته دستاورد معنوی فوق العاده ای داشتم ولی از اونجایی که در مسیر تجربه کردن هستم و یک شبه هم نمیشه باورهای مربوط به سلامتی و روابط و آرزوهامو را اصلاح کنم حتما دوباره خواستم دو پله یکی کنم !…😏

می دونم کار شیطانه، می دونم منفی بافه، می دونم این حس الهی نیست، می دونم که تنها راه همینه، به خاطر همین چشمامو بستم گفتم خدایا من تسلیمت شدم خودت هدایتم کردی به این سایت. بار اول هم نتیجه گرفتم.

می دونم مسیر صحیحه فقط کمکم کن، نجاتم بده، خدایا بار این افکار این نجواها و …به تو می سپارم که حلش کنی🥺

این همه دوستان نتیجه گرفتند مگه همه در مسیر عرفان و خودشناسی بودند همه جور قشری توی آلبوم شگفتی سازان هستند خودم که برای خودم دروغ نیستم این همه به لطف و اراده خداوند تغییر و تحول داشتم من هم می توانم به آموزه ها عمل کنم. اما هر روز می گم از فردا …

مدتها خودم را سرزنش می کردم. اومدم اینو اصلاح کنم به پذیرش خودم رسیدم ولی از اونور بوم افتادم و دائم میگم اشکال نداره اضافه خوردی یا گرسنه نبودی خوردی !…از فردا از فردا …….🥺

خدایا کمکم کن یکدانه ام🙏 

نشانه های زندگی پس از مرگ

تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم 

خدایا هزاران بار شکر که هدایتم کردی باز ابنجا هستم و دارم مینویسم خدایا هزاران بار شکر که در مسیر صحیحم و تابلوهات هرروز بهم چشمک می زنند خدایا هزاران بار شکر که امید هر لحظه ام تویی و آرامش حضورت را در قلبم هدیه می کند خدایا عاااااشقتم❤️ 

خدایا اراده ات و طریقت را در وجودم و مسیر زندگی و لاغری ام جاری کن و مسیر درست را کاملا بر من واضح و روشن کن تا فقط چشم به روبرو و آنچه تو برایم پرنعمت قرار دادی بدوزم و بس!.. 

سپاس استاد عزیزم شکر وجودتون و سپاس از ایجاد این فضا خیلی کمک کننده است برای اینکه هرچقدرم که لیز خوردی باز قدرتمندتر بلند بشی و به مسیر ادامه بدی متشکرم🙏 

روح پدرو مادرتون شاد 🍃🌸

دوستان هم مسیری ام 

همواره با قدرت الهی درونتان در مسیر زیبای خدا قدم بردارید و شاد باشید  

توجه به توضیحات فایل زندگی یا مرگ، لاغری یا چاقی! و تامل درباره شرایط فعلی خود می تواند اشتیاق ما برای انتخاب زندگی را افزایش دهد و به لطف خدا قدرت ذهن ما را برای قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن را فعال کند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به انتخاب زندگی یا مرگ توصیه می شود ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس با دقت ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.

  • از نظر شما برابر کردن چاقی با مرگ و زندگی با لاغری مقایسه درستی است؟ شرح دهید.
  • در زمان هایی که بدون توجه به مساله چاقی و به فکر لاغر شدن زندگی کرده اید روند چاقی به چه صورت بوده است؟
  • چرا برای داشتن تجربه عالی از زندگی ضروری است که لاغر شویم؟ شرح دهید.
  • مرگ زندگی را از ما می گیرد. چاقی چه چیزهایی را از شما گرفته است؟ شرح دهید.
  • به نظر شما لاغر شدن باعث تولد چه ویژگی ها و شرایطی در زندگی تان خواهد شد.

با توجه به توضیحات ویدیوی آموزشی پاسخ به سوالات زیر را شرح دهید.

  • اگر فردی که مرگ را انتخاب کرد اراده و خودباوری انتخاب زندگی را داشت اکنون در چه شرایطی زندگی می کرد.
  • اگر امیر داستان ما به جای انتخاب زندگی به مسیر قبلی خود ادامه می داد اکنون در چه شرایطی زندگی می کرد؟!
  • تصمیم خود برای بهبود عملکردتان در انتخاب مسیر لاغری و زندگی را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.53 از 32 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19677
برچسب ها:
93 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مهلا
      1403/02/11 09:29
      مدت عضویت: 269 روز
      امتیاز کاربر: 6830 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 494 کلمه
      • از نظر شما برابر کردن چاقی با مرگ و زندگی با لاغری مقایسه درستی است؟ شرح دهید.

      بنظر من از بعضی جهات ممکنه مقایسه درستی باشه اما خیلی کلی هست،چون همون‌طور که خیلی‌ها از چاقی رنج میبرن ،خیلیها هم بهش توجهی ندارن و از اصل زندگیشان لذت میبرن.

      اما اگه بخواهیم به قیچسمت درستش اشاره کنیم ،چاقی گاهی وقتا باعث مرگ اعتماد بنفس میشه ،مرگ سلامتی ،این که نتوانیم از زیبایی های دنیا که شامل لباس زیبا ،رنگهای زیبا استفاده کنیم ،با مردگی یکسان هست و مثل مرده متحرکی میشیم که در جشن ها و مراسم دعوت میشه و باید بره.

      اما لاغری آزادی هست آزادی در انتخاب ،آزادی در رفتار و کردار و گفتار.

      بنظرم مقایسه مرگ با اسارت و لاغری با آزادی منطقی تر باشه.

      • در زمان هایی که بدون توجه به مساله چاقی و به فکر لاغر شدن زندگی کرده اید روند چاقی به چه صورت بوده است؟

      منذاین رو زندگی کردم ،قبلاذهم گفتم اوایل ازدواجم که اندام زیبا برام مهم بود با تمرکز به لاغری و عشق به لاغری ناخواسته تونستم لاغرتر و متناسب تر بشم ،انقدری که هر کس من رو  میدید تعجب میکرد که چرا و چطور آنقدر عوض شدم.

      چرا برای داشتن تجربه عالی از زندگی ضروری است که لاغر شویم؟ شرح دهید 

       من هم لاغری رو تجربه کردم و هم چاقی رو و میدونم که دغدغه ظاهر نداشته باشی دغدغه لباس نداشته باشی و هر چی خوشا میاد بپوشی یعنی چی؟

      این که ذهنت از بابت ظاهرت آزاده و خیالت جمع جمع باشه انگار صرفه جویی در انرژی و قدرت ذهن هست و اینکه راحتتر میتونی به کارهای دیگران برسی ،اما زمانی که چاق باشی هر کاری رو هم که انجام بدی و موفق بشی تهش یه ولی و اما داری که بگی,مثلا 

       «اینکارو انجام دادم ولی چه فایده کاش همینجوری هم میشد لاغر بشم»

      مرگ زندگی رو از ما میگیره ،چاقی لذت زندگی رو!

      • اگر امیر داستان ما به جای انتخاب زندگی به مسیر قبلی خود ادامه می داد اکنون در چه شرایطی زندگی می کرد؟!

      قطعا خوشگذرانی های کمتری می‌داشت ،شاید مجبور میشد تمام هزینه های را که الان در خوشگذرانی صرف میکند با انتخاب چاقی ،در دوا ودکتر و رفع بیماری صرف میکرد.

      تمام زمانهایی که برای تفریح می‌گذاشت ،با انتخاب چاقی در مطب دکتر و سونو و اینجور جاها و استراحت در منزل می گذاشت.

      و ممکن بود دوست مرحوم شما با انتخاب لاغری و تغییر سبک زندگی هنوز هم زنده بود و در کنار خانواده و دوستان زندگی میکرد .

      • تصمیم خود برای بهبود عملکردتان در انتخاب مسیر لاغری و زندگی را شرح دهید.

      من تصمیم خودم رو گرفتم و می‌خوام وزن خودم رو کم کنم از طریق لاغری با ذهن که بنظرم ساده ترین روش لاغری است .

      با انجام دادن روزانه تمرین ها و گوش دادن به فایلها خودم رو در مسیر لاغری قرار دادم .سعی میکنم عادت های غذاییم رو تغییر بدم و مثل زمان تناسبم رفتار بکنم تا مثل همون زمان به تناسب برسم .به چاقی زیاد فکر نمیکنم و سعی میکنم به لاغری فکر کنم ،بجای تنفر از چاقی به لاغری عشق میورزم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/28 23:41
      مدت عضویت: 1066 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 283 کلمه

      من هر چی ب گذشته خودم نگا میکنم میبینم هیچ وقت قبول نکردم ک چاق بمونم همیشه خدا دلم خواست لاغر شم اونقدر ادامه دادم تا خسته شدم و از خدا کمک خواستم و سایت هدایت شدم الان میخدام اونقدر ادامه بدم تا ب لاغری برسم من ب لاغری خواهم رسید و ایمان دارم ب این مسیر اره چاقی پراز سختی هس ک من خودم ب وجودش اوردم بیماری سنگین بودن نداشتن اعتماد بنفس خریدک دوس داشته باشی
      عشق ب خود وهزارران چیز دیگه ب واسطه چاقی ب وجود میاد اما بیشتر اینا فشار عصبیه ک چاقی روح و اعصاب ما میزاره
      روح من مچاله شده از پرسیدنهای همه بعضیها انگار تو چشماشونم ترازو دارن .
      اما الان خوشحالن ک در مسیر درستم دارم میرم ب سمت سلامتی ب سمت تناسب ب سمت هدفم
      و من مطمئنم و اون نور لاغری حس می‌کنم
      خداوندا خودت چاقیو اگاهیهای چاقی از من خارج کن و درونمون رو پر از نور و ایمان ب لاغری بکن
      من توانمندم و من اشرف مخلوقات من ب هرچی بخوام میرسم لاغری یکی از خواسته های منه موفقیت من تضمینیه چون وقتی تو ایمان مسیرموحسم عالیه دوسش دارم
      و میدونم لاغری اسونه خیلی اسونه من چن سال زحمت کشیدم چاق شدم اما راحت لاغر میشم
      دیشب عکس کودکی دیدم اونقدر لاغر بودم خودم شوکه شدم شب اصلا خوابم نمیبرد باورم نمیش داینکی تو عکسه منم
      پس من ب طبیعت خودم برمیگردم
      میشم همون دختر لاغر
      همون ذهن زیبا
      ذهن تمیز
      فکر زیبا و تمیز
      باور زیبا گوش و چشم و جسم سلامت پاک و زیبا
      من زندگی دوست دارم فریبا جانم
      بیا انتخاب کن زندکی کردن هر وقت ک تو درگیر حرف و انتطار دیگری میشی یعنی نمیخوای زندگی کنی
      خودتو از باتلاق بیار بیرون
      خودت مهمی خودت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/08/03 10:37
      مدت عضویت: 1402 روز
      امتیاز کاربر: 10077 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 630 کلمه

      گام ۷۴

      رندگی را انتخاب می کنید یا مرگ را ؟من زندگی را انتخاب می کنم

      به نظر من خوبه که همه این سوال را از خودشون داشته باشند و با صدای بلند از خودشون بپرسند  و جواب بدهند تا مطمعن باشند که زندگی را انتخاب کرده‌اند نه مرگ را

      اگر هر کسی خوب فکر کند در زندگی تجربه ایی دارد که موفق به انجام کاری شده است که از نظر دیگران سخت و غیر ممکن بوده است 

      بادم است چند سال پیش که می خواستیم به امریکا مهاجرت کنیم کاری انجام دادم که برای خیلی‌ها باور آن سخت بود .اما من انجامش دادم ،موضوع از این قرار بود ،در ایران معلم بودم. یادم هست وسط سال بود که داشتیم مهاجرت می کردیم و متوجه شدم فردا که روز آخر من در مدرسه هست مدیر مدرسه برای  خداحافظی برنامه ای تدارک دیده  (یادش بخیر)

      وقتی به خونه بر گشتم یهو به ذهنم رسید برای دانش اموزانم جا مدادی بدوزم به عنوان کادو و یادگاری دوست داشتم هدیه ایی باشد که حاصل دست کار  خودم باشه ،خلاصه،ساعت ۶ بعد از ظهر شروع کردم با پارچه های زیبا و با کیفیت  و برای ۵۰ تا دانش اموز    

       کیف کوچک با زیب باز و بسته می شد که به عنوان جا مدادی و وسایل کوچک قابل استفاده بود آماده کنم در عرض چند ساعتی تمامش کردم خیلی هم حرفه ای کار کردم و حسابی لذت بردم حتی همین الان که بادم می اید تمام اونون لحظات زیبا تداعی می شود .زیبا بود چون که برای دانش اموزام هدیه تهیه کرده بودم اما سخت بود چون خداحافظی همیشه سخت است.صبح که رفتم مدرسه و وقتی مدیر و همکارانم متوجه شدند که ۵۰تا هدیه در عرض چند ساعت بسیار تمیز و حرفه ایی انجام دادم همه تعجب کرده بودند و باور نمی کردند که به تنهایی در وقت کم کار قشنگی انجام دادم واز همه مهمتر از ایده ایی که انجام دادم خوششون اومده بود  می خوام بگم که اگر تصمیم بگیریم و علاقه داشته باشیم در هر کاری موفق می شویم 

      حالا که خداوند ما را دوست داشته و به این مسیر زیبا هدایت شده ایم که ساخته ذهن استاد بوده پس بهتر بهترین استفاده را داشته باشیم تا به هدفمون برسیم  عجله نکنیم  و تمرین و استمرار در هدف خود را فراموش نکنیم

      ما تنها موجوداتی هستیم که دارای اختیار و اراده کامل و هستیم و همچنین اختیار و اراده ،. ما را در مقابل انتخاب های گوناگون در مسیر زندگی قرار می دهد و هر انتخاب می تواند تاثیر شگرف فردی و اجتماعی و حتی مادی و معنوی به جا بگذارد. پس یکی از بهترین راه ها برای اموختن ، نحوه انتخاب است .هر انتخابی ممکن آست با شکست مواجه شود  از انتخاب ساده یک لباس تا شریک زندگی. اما می توان راهکارهایی را در نظر گرفت و ضریب انتخاب را کاهش داد. برای هر مسله ای بر اساس میزان اهمیت آن برای تحقیق صرف می کنیم تا دانش و آگاهی لازم ما را یاری می کند که از مسیر انتخاب ناصیحیح دور  شویم

      سالهای  سال روش های مختلف را انتخاب می کرده ایم که بتوانیم به وزن ایده ال خود برسیم اما نمی شد ؟ چرا ؟ چون مسیر را اشتباه انتخاب می کردیم حالا که انتخاب صیحیح را انجام داده ایم فکر کنیم با این انتخاب چه چیزی به دست می آوریم. مسلما اعتماد به نفس. عزت به نفیس خود باوری. لیاقت داستن آنچه دوست داریم  لذت پوسیدن لباس های زیبا و دلخواه. و خیلی مسایل دیگر

      حواسمون باشد که عجله نداشته باشیم چون عجله داشتن مانع رسیدن به اهداف ما می شود  

      استاد دو تا موضوع از دو فرد داشتند خیلی واضح و مشخص شد که یک انتخاب صیحیح باعث ادامه زندگی سالم  و یک انتخاب ناصیحیح باعث مرگ یک فرد شد پس اگر زندگی را انتخاب می کنید زندگی کردن را بیاموزید با سپاس از استاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/04/31 13:06
      مدت عضویت: 1180 روز
      امتیاز کاربر: 13804 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 719 کلمه

      گام ۷۴ زندگی را انتخاب می کنید یامرگ را.؟

       به نام خدا

       خیلی برای دوستتون ناراحت شدم و غصه خوردم کاش اون می تونست به مسیر درست هدایت بشه بعضی وقت ها خداوند سختی ها را قرار می ده که در عین اذیت رحمت هستند.

       دوتا دوستای شما هر دو اذیت هایی که همه مون کشیدیم رو کشیدن  یکی هیچ تلاشی نکرد وخودش نخواست که تغییر را از خودش شروع کنه .

      ولی دوست دیگر پیاده روی آن روز براش خیلی سخت و طاقت فرسا بود اون سختی هدیه‌ای از طرف خداوند بود که بهش فشار بیاد و برای ادامه زندگی اش حرکتی بکنه و تغییری در آن بده روزنه ای از نور رو به سمت خودش باز کنه .

      پس از او سختی و شدت  عین خوشی و رحمت بود.

      اون روز خاطره دوست داشتنی برای دوست تان شد که تغییر و سلامتی و جوانی نتیجه اش شد .

      همه ما در زندگی تجربه انجام کارهایی را داریم که از نظر دیگران سخت و غیر ممکن بوده است اما موفق به انجام آن شده اید.

       ممکن است این کار مهم خواندن تمام بخش های کتاب درسی در شب قبل از امتحان و گرفتن نمره خوب باشد

       یا یادگیری مهارت ای که دیگران استعداد یادگیری آن را در خود ندیده اند.

       شاید از عهده انجام چند کار همزمان به خوبی برآمده باشیم که بقیه نمی توانند.

       همه اینها به خاطر قدرت و توانایی نامحدود ذهن ما در رسیدن به خواسته هایی است که اشتیاق برای آنها داشته باشیم.

       نکته مهم، این قدرت و توانایی توسط بخش منفی باف ذهن ما به شدت سرکوب می شه و همین دلیل هر انسانی در مواردی توانسته است در خلق کارهایی که از نظر دیگران سخت است شگفتی خلق کند اما در موارد دیگر که همه به ساده بودن آن تاکید دارند ناتوان است.

       اشتیاق عاملی است که باعث فعال شدن قدرت بی انتهای ذهن ما می شود .

      در موضوع چاق و لاغری نیز این مسئله به خوبی خود را نشان می‌دهد بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند متاسفانه باید با پذیرش چاقی و مغلوب بخش منفی باف ذهن خود سالهای عمر خود را در چاقی به سر می برند و تصور می کنند توانایی لاغر شدن را ندارند .

      اما عده‌ای که اشتیاق برای لاغر شدن دارند به هشدارهای ناشی از چاقی که در جسم شان ایجاد می شود توجه می‌کنند و قدرت ذهن روح و جسم آنها را در مسیر لاغرشدن هدایت می‌کند و شگفتی ساز می شود .

      چاقی بیماری است که به آرامی و بدون درد اولیه در جسم ما شکل می گیرد اما غفلت از نشانه های آن باعث میشه زندگی ما سراسر رنج و درد و ناتوانی بشه‌.

       نشانه های چاقی :نفس نفس زدن، خواب پریشان داشتن، درد کمر، پا درد ،سخت شدن نشستن و برخواستن، از دست دادن شادی و نشاط زندگی ،افکار پریشان … که ما را به سمت و سوی چاقی هدایت می کند.

       پس این نشانه ها را جدی بگیریم و برای رهایی از چاقی تصمیم قاطع بگیریم در واقع ما زندگی را برای ادامه حیات انتخاب کرده ایم.

       اما اگر به نشانه های چاقی بی تفاوت باشیم به مرگ فرصت می‌دهیم که ما را انتخاب کند.

       ما انسانهای شجاعی هستیم که برای تغییرزندگی تصمیم قاطع گرفتیم این چاقی که آرام آرام ما را گرفتار کرده رو شکست بدهیم نگذاریم در مسابقه مرگ و زندگی پیروز میدان او باشد و برای ما تصمیم بگیرد.

       به لطف خدا در مسیر روشن قدم گذاشتیم و قدم به قدم به تناسب خودمان نزدیک‌تر می‌شویم اینجا کسی را داریم که مرتب به ما روحیه و انگیزه می‌دهد که ادامه بدهید و نگران نباشید کافیه فقط خواسته باشید .

      خودش انسان توانمند و زیرکی بوده که توانسته از هیچی برای خودش بهترین‌ها را بسازد. نه می دانست که باید چه کار کند نه اینکه از کجا شروع کند ولی دست از تلاش بر نداشته او هم مثل ما منفی باف زیادی داشته ولی تسلیم نشده ها بارها راهی را که نمی‌دانسته اصلاً برایش نتیجه‌ای دارد یا نه؟ رو آزموده تا خداوند به خاطر تلاش و پشتکار ش به رویش لبخند زده و این لبخند سرآغاز پیروزی و موفقیت بزرگی برایش شده است.

      حال این  انسان، بدون هیچ چشم داشتی راه موفقیت خودش را در اختیار ما قرار داده تا ما هم نتیجه بگیریم کاری که از عهده هرکسی بر نمی آید که نتایج زحماتش را به دیگران بدهد.

       پس باید انسان نادانی باشم این راه زندگی را انتخاب نکنم راهی که تناسب و سلامتی و موفقیت در انتظار من است.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/04/06 11:24
      مدت عضویت: 1466 روز
      امتیاز کاربر: 6867 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 640 کلمه

      سلام 

      من هم موردهای اینجوری تو زندگیم خیلی دارم .

      اینکه که وقتی میخواستم تو رشته ریاضی وفیزیک درس بخونم بهم می گفتند خیلی سخته میتونی ؟ من چون علاقه زیادی به این رشته داشتم خوندم و موفق شدم دیپلمم رو بگیرم.

      موقع کنکور شد گفتند کنکور خیلی سخته و خیلی شرکت کنندگان زیاده و امکانات میخاد و… وتو نمی تونی. 

      ولی منم همون سال اول که کنکور شرکت کردم تو دانشگاه دولتی قبول شدم .

      بعدش تو باشگاه یه رشته ورزشی هست به اسمم هیپ هاپ که می گفتند خیلی سخته وتو نمی تونی؟من هم ثبت نام کردم و خیلی خوب هم نتیجه گرفتم .

      کلاس آرایشگری رفتم تا چند ماه کار با نخ رو بلد نبودم تا چه برسه به چیزهای دیگه . ولی کمتر از یکسال همه چی رو یاد گرفتم و سالن اجاره کردم و کارکردم .

      وخیلی موارد دیگر که اطرافیان می گفتند نمیشه سخته ولی من انجام دادم و موفق شدم .

      در مورد لاغری با ذهن که آنقدر اشتیاق در من ایجاد میشه وقتی به مزایاش فکرمیکنم که علیرغم وجود افکار منفی که مدام بهم میگه کو تغییرات . تو نمی تونی.  نمیشه؟ ولی منم بازم مثل همیشه میگم من میتونم ‌ و برای من کاری سخت نیست مگراینکه خودمان سختش کنیم .

      هر روز که میگذره بیشتر رفتارهای غلطم رو شناسایی میکنم .

      دوستان وقتی تو تمریناتشون اظهار میکردند که ما چایی رو با شکلات یا کلوچه و… میخوردند و ترک این عادت براشون سخته و یا کسی بهشون شیرینی تعارف میکنه به جای یکی چندتا برمیدارند  برام عجیب بود . 

      تا اینکه چند روزی هست که  متوجه شدم منم همچین عادتی رو با قند دارم ‌ وقتی دستم رو داخل قندون میکنم ۵تا۶ تا قند داخل دستم میزارم تازه برای صرف یه استکان چای..

      من الان چند روزی روز رفتارغذاییم زوم میکنم متوجه شدم که من غذا خوردنم خیلی سریعتر از بقیه اعضای خانواده هست.

      و همینطور یه عادت زشت دیگه که هر ا ساعت میرم سر یخچال و یه چیزی بر میدارم و میخورم و کل روز فقط درحال خوردن هستم . و واقعا گرسنم میشه و صدای شکمم بلند میشه .و پیغام سیری رو هم میگیرم . بعد ا ساعت نشده دوباره گشتم میشه و دوباره سر یخچال. 

      درسته من برای لاغرتر شدن و تناسب اندام وارد این دوره شدم اما الان چیزی که برام مهم تر هست اینه که مثل انسانهای باکلاس غذا بخورم و هرساعت دهنم نچرخه.و ازاین رفتار زشت واقعیت پیش خودم خجالت میکشم . تاحالا که نتونستم ترک کنم ‌.چون واقعا گرسنم میشه و نمیتونم چیزی نخورم . وآنقدرسریع غذا رو می خورم که خواهرم میگه انگارم مثل آره برقی سریع چوب رو میبره تو هم اینجوری غذا میخوری.

      موندم چرا تا حالا متوجه نشدم و رفتارم رو شبیه متناسب ها میدونستم .

      الان منم مثل دوست استاد که واقعا پیش مردم  خجالت میکشید که این وضعیتش باعث رنج ایشون و زوم کردن دیگران روش شده و انگیزه ای شده که مصمم این مسیر رو بره.چون هدفش براش ارزشمندتر از هرکاری شد . 

      منم این رفتارم انگیزم شد که یه کم برای خودم ارزش قائل بشم یه کم برای زندگیم وقت بزارم و رفتارهای ناپسندیده خودم رو درست کنم . تیپم رو درست کنم و از زندگی لذت ببرم .

      الانا که برق خونه میره و همه غیرمیزنند که چه کشوری بی سروسامانی داریم که هنوز نتونسته مشکل برق رو حل کنه . من وقتی  یاد خودم میفتم که ساعت ۳ بعدازظهر تو ضلع گرما میرفتم پیاده روی و تا یکساعت پیاده روی میکردم بعدشم میومدم خونه میرقصیدم تا خوب عرق کنم و گرما رو نمیفهمیدم.  اصلا غر نمیزنم و خدا رو شکر میکنم که منو با استاد و دوره اش آشنا کرد که دیگه لازم نیست برم پیاده روی و اون فشار رو تحمل کنم درسته برق نیست ولی جای سایه و آروم نشستم و ویس های استاد رو گوش میدم . البته عصرها فایل چشم زخم رو گوش میدم چون هرچی بیشتر گوش میدم آرامشم بیشتر میشه و شجاعتر میشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/04 00:30
      مدت عضویت: 1643 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,197 کلمه

      گام ۷۴ ،، سلام وقت بخیر ،،زندگی را انتخاب میکنید یا مرگ را ؟!هر کسی در زندگیش کارهاییو انجام داده که بنظر دیگران سخت بوده ، منم کارهایی کردم که بنظر دیگران خیلی نیاز به اراده و پشتکار داشته ، همه بهم گفتن تو چقدر مصمم هستی تو چقدر قوی عمل میکنی ولی در وجود خودم ،منفی بافم ،به من گوشزد کرده که کار خاصی نکردم ،چیز مهمی نبوده وووو پشتکار داشتن در ورزش و رژیم های متفاوت ،یکی از کارهایی بوده که من به مراتب انجام دادم و همه هم گفتن تو خیلی صبوری ولی در درونم از طرف حامی درونم ، تشویق نشدم ،، هر بار که منفی بافم منو ترسوند از لاغر نشدن ،من سرخورده شدم ،بی اعتمادبنفس شدم ، حالم بد شده ولی باز هم مجدد با روش دیگه ای شروع کردم ،هر چند منفی بافم زخمشو بمن زده ولی من محکمتر و مشتاقتر بودم برای تجربه کردن تناسب اندام ،بخاطر همون اشتیاقم از ۱۰ سالگیم تا الان ،هنوز هم محکم و قوی در راه هدفم موندم ،،، از ۸ سال پیش که ورزشو و رژیمو رها کردم و مطمئن بودم مجدد چاق خواهم شد و در این ۸ سال ریز ریز شاهد چاقتر شدن خودم بودم ،پر از ترس بودم ،پر از حس چاقتر شدن بودم ولی اون شرایطو انکار میکردم ،یجورایی زده بودم بر طبل بی عاری ، میدونستم دارم چاقتر میشم ولی اصلا دلم نمیخواست مجدد برم تو رژیم و ورزش ،بخاطر همین در عرض چند سال به وزن ۹۴ کیلو براحتی و آهسته رسیدم ،،اولین نشانه های چاقتر شدنم ،تنگ شدن شلوارهام ،مانتوهام که هر روز میپوشیدم بود ،توی آینه خودمو نگاه میکردم و حالم بد میشد ،خجالتی شده بودم ،حس سنگینی داشتم ،خودمو تو عکس گرفتن قایم میکردم وووو       استاد   تبریک میگم به دوست قدرتمندتون  که با همتی که داشت ،تونست مرز چاقیو بشکونه و موفق بشه و  طعم شیرین لاغریو بچشه ،، این اتفاقی که در کوهنرودی برای دوستتون افتاد و اون همه خستگی و کلافه بودن در راه و اون نگاه های آدم ها که خیلی اذیت کننده است و منم این تجربه رو نه برای خودم بلکه از دوستم شاهد بودم ، ۱ سال و نیم پیش که با یه گروه ۳۶ نفره  سفر بودیم ،یکی از تفریحات اون شهری که رفته بودیم  ،دیدن مزارع تنباکوی سیگار کوبایی بود ، که اون تور از صبح شروع میشد تا عصر ادامه داشت ،که همراه بود با پیاده روی طولانی و چندین ساعت هم باید با اسب میرفتیم تا به مقصد برسیم ،اولا پیاده روی توی مسافرت هامون که با تور برگذار میشد ،برای دوستم ناراحت کننده بود ،چونکه اضافه وزن زیادی دارن و همیشه از گروه هسفرها ،عقب میفتاد  و خیلی ها با تمسخر غر غر میکردن که باید منتظر ایشون میموندن ،، اون روزی که رفتیم تور تنباکو ، تو سوار شدن اسب هم ایشون به مشکل خوردن و خودشون نمیتونستن سوار اسب بشن و اون لیدری هم که همراه ما بود که مسیرو بهمون کمک کنه و مراقب اسب ها باشه ،نمیتونست براحتی به ایشون کمک کنه و اون روز دوستم  بسختی تونست سوار اسب بشه و کلی کمرش درد گرفته بود و خجالت کشیده بود، حتی لیدر تور گفت که براش یه اسب قویتر بیارن که تحمل وزن ایشونو  داشته باشه و یک روز دیگه هم که باید تا آبشاری ، مجدد با اسب  میرفتیم دوستم نپذیرفت و براش یک گاری با صندلی گرفتن و متوجه میشدم که چقدر حالش بد بود و بهش گفتم ،من مطمئنم تو به زودی وارد دوره مقدماتی خواهی شد ،چونکه اون زمانیکه ما مسافرت بودیم من تازه ۲ ماه بود که وارد دوره مقدماتی شده بودم و ایشون این دوره رو برای خودش باور نداشت که بتونه باهاش لاغر بشه و زمانیکه در انتهای همون سفر که ۳ هفته طول کشیده بود ،متوجه شد من لاغر شدم ، گفت برای تو این روش کار میکنه چونکه تو کلا ۲۵ کیلو اضافه داری ولی من  بالای ۶۰ کیلو اضافه دارم ، نمیتونم  و کاملا ناامید بود ولی بلخره لاغر شدن منو دید  و صحبت هاییکه من تو این ۱۵ ماه باهاش داشتم ، وارد دوره مقدماتی شد ،هر چند مقاومت شدید داشت که نمیتونه لاغر بشه ولی من متوجه شدم داره سایز کم میکنه ،من مرتب بهش میگم که داری لاغر میشی ولی خودش خیلی ناامید بود   و میگفت تو میخوایی بمن انگیزه بدی ،من لاغر نشدم  ولی الان یواش یواش داره به خودش اعتماد میکنه ،دیروز بهم گفت فریده پاهام لاغر شده ،البته بعدش پشیمون شدو گفت  ،نه انگار آینه منو لاغرتر نشون میده ،یعنی حتی الان هم که داره لاغر میشه منفی بافش مدام بهش میگه ،نه تو لاغر نشدی ،، بهش گفتم میدونم یه روزی عکس قبل و بعدتو برای استاد میفرستیم و جزء شگفتی سازان میشی ،،یکی از مشکلاتی که دوستم داشت این بود که صندلی هواپیما  براش کوچیک بود ، حتی قسمت بیزینس هواپیما هم که مینشست ،مجبور بود  برای بستن کمربندش از اگستند استفاده کنه ،یا میز نهار خوری هواپیما روی پاهاش باز نمیشد و خیلی خجالت میکشید ،چند ماه پیش که مجدد  یه سفری با هواپیما داشتیم ،متوجه شد که  نیازی به اگستند کمربند نداره  و هم میزنهارخوری روی پاهاش باز شد و خیلی خوشحال شدیم ،احساس غرور میکرد ،با اینکه هنوزم خیلی اضافه وزن دارن ولی همین موفقیت ها میتونه سوخت ادامه راه باشه ،،، یا هر وقت پارک آبی میرفتیم ،نمیتونست با من از وسایل استفاده کنه یعنی بهش اجازه نمیدادن ،چونکه تویپ ها تا یه حدی تحمل وزن دارن و باز هم ایشون یه گوشه ای مینشست از ما فیلم میگرفت و خیلی خجالت میکشید ،،، خدارو شکر میکنم برای بودن در مسیر سلامتی و حال خوب که اینجا دیگه خبری از رژیم ،ورزش،دارو،عمل و هزاران کاری که قبلا انجام میدادم به امید لاغر شدن ،نیست ،امروز که تو رختکن کلاسم ،در حال تعویض لباسم بودم ،متوجه صحبت های خانم ها و دختر خانم هایی شدم که داشتند در مورد چاقی صحبت میکردن ، یکیشون تو آینه به خودش نگاه میکرد و به بقیه میگفت ،من چقدر چاق شدم آخه چند روز مسافرت بودم ، اون یکی میگفت ،منکه هیچ وقت ازدواج نمیکنم که هیکلم بهم نخوره یعنی همشون نگران چاقتر نشدنشون بودن و جالب بود همشون هم متناسب بودن ، بهم دیگه دلداری میدادن که ،تو که خیلی خوش هیکلی ، بعد طرف میگفت وای نه دارم چاق میشم🙂 این جملات قبلا برای من آشنا بود ولی مدتیه دیگه از این دیالوگ ها با خودم ندارم ،کلی تو دام قنج رفت ،خوشحال شدم از موقعیت عالی خودم ،تازه امروز منشی باشگاه وقتی منو دید که داشتم میرفتم تو اتاق رختکن ،بهم گفت فریده تو لاغرتر شدی ؟ گفتم آره ،این طبیعیه که من لاغر بشم ،همه همکلاسی هام و مربی م میدونه من کارهای ذهنی میکنم ،شخصیت مثبت و توانمند کلاس من هستم که همیشه برای همه تمرینات، حس توانمندی‌ میدم و غر نمیزنم ،امروز مربی م ازم پرسید ،صورتم زیاد جوش میزنه ،آیا میتونم با ذهنم ترمیمش کنم ،گفتم این کوچکترین کاریه که ذهن براحتی برات انجام میده ،گفت ،اااا ،چه خوب ،چطوری؟ چکار کنم ؟ گفتم آموزش ببین ،انتظار داری یه پروسه چند ساله رو که باید روی ذهنت کار کنیو تو ۲ دقیقه بهت توضیح بدم ،،، واقعا با آموزش ذهن،کنترلش ،تغییر باورها ،تمرین و تکرار میتونیم به هر آنچه که باورش کنیم برسیم‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️حبيبه😊
      1400/02/16 04:35
      مدت عضویت: 1693 روز
      امتیاز کاربر: 4816 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,326 کلمه

      سلام و عرض ارادت 

      درود بر استاد عزیز که هربار فایل هاتونو میبینم و گوش جان میدم بهشون فقط تحسینتون میکنم از این درک و نکته بینی عالی که اصلا تو هر موضوعی جایی برای بهانه تراشی ما نذاشتی و و تو همین دوره رایگان انقد نکات عالی و تکمیلی هست که من نمیدونم در دوره ها دیگه چه محتوای هیولایی هست و چقد هم مشتاقشم و انشاالله به زودی برام فراهم میشه و وارد اون سرزمین شگفت انگیز میشم .

      استاد میدونم کم کاری کردم و اوایل که دوره رو شروع کردم بعد هر فایل کامنت میذاشتم و کامنت میخوندم و خیلی شاگرد خوبی بودم اما ادامه ندادم کامنت گذاشتن رو ، ولی فایل ها رو مستمر ادامه دادم و با عشق و با شوق هر روز در بهترین شرایط گوشش میدم که بتونم کامل متوجه بشم و گاهی یک فایل رو در روز چندین بار گوش میدم.

      استاد این عادت رفتاری شما از تعهد و استمرار که ازش گفتید در چند فایل و لایو برای من خیلی تحسین برانگیزه و خودم خیلی تو این مورد ضعف دارم و شما رو گذاشتم الگو خودم دارم انجامش میدم و برای اهدافم تلاش میکنم هر روز قدمی بردارم و مهمترین هدفم امسال تناسب اندام و تندرستی گذاشتم و دیگه واقعا میخام بهش برسم ، واقعا با عشق با شور فراووان 

      از اینکه خدا شما رو سر راهم قرار داد و من رو هدایت کرد به سمت سایت شما و تو اون همزمانی دوره مسیر لاغری من هم شروع شد شکی نیست که خدا من رو به بهترین بهترین بهینه ترین عالی ترین مسیر در دنیا هدایت کرده من با همه وجودم با همه وجودم به این مسیر به این آموزش ها به گفته هاتون ایمان دارم و ایمان دارم این تنها روشی هست که میتونه من رو به تناسب اندام به رویای سالهای زیاد که دلم لاغری خاسته نشده برسونه و فعل شدن رو محقق کنه .

      من انقد به این روش ایمان دارم که اصلا به روش های گذشته که باورهام شده بود از بس شنیده بودم یک درصد هم به اونا ایمان ندارم دیگه،  انقد این مسیر برام شدنیه ، خدا میدونه،  اونا شدنی نیست…

      خوب جالبه که اومده بودم چیز دیگه بنویسم ولی حرف هام خودشون دارن میان …

      استاد میخام ازتون این خصلت متعهد بودن رو یاد بگیرم وقتی گفتید من مهمونی بودم و اومدم خونه تردمیل رفتم و دوباره برگشتم مهمونی، وقتی گفتید عزیزترین فرد زندگیتون به رحمت خدا رفت اما رسالتتون،  کارتون رو روی سایت  متعهدانه انجام دادید ، من به خودم اومدم،  من مهمونی میرفتم همه چی تعطیل میشد ، مسافرت همه چی تعطیل میشد ، همه هدف ها و تعهداتم رو میذاشتم خونه و همیشه میگفتم حالا یه مسافرت اومدیم ، حالا مهمونی اومدیم حالا … و وقتی هم برمیگشتیم دوباره برگشت به روتین قبلی طول میکشید و گاهی یه چیز هایی هم یادم میرفت 

      استاد من ایمان دارم مهمترین نقطه قوت شما همین تعهد و استمراره و این خصلت بسیار عالی و نیکوییه،  عاشق این کلامتونم که در چند فایل میگید در هر شرایطی ادامه بده ، انگیزه از دست میدی ، نتیجه ندیدی، افتادی در سربالایی ، نجوا داری… ادامه بده 

      وقتی انقد متعهدانه ادامه میدیم کائنات راهی نداره جز پاداش دادن و پاداش همون نتیجه هست …

      الهی شکر واقعا ، الهی شکر که علاوه بر تناسب اندام در این دانشگاه مجازی داریم اصول درست زندگی کردن یاد میگیریم .

      استاد من به آموزش ها و مسیر شما ایمان دارم ، ایمان کامل دارم که این مسیر شدنی ترینه،  بهترینه،  درست ترینه اما به خودم ایمان ندارم هنوز ، به من میتونم هنوز دلم قرص نیست ، اما تنها راهم موندن در مسیره و هر روز دارم ادامه میدم ، میگم من باید انجام بدم باید فایل گوش کنم ، من ادامه میدم … حتی چند روز قبل دوستی رو دیدم که فروردین همو دیده بودیم و جایی دیدمش که خیلی سرش شلوغ بود و فرصت صحبت باهم رو نداشتیم زیاد ، تو همون صحبت کوتاه بهم گفت لاغر شدنی ، اون نیروی درونیم خوشحال شد ، خنده اومد رو صورتم ، گفتم ممنون ، اما نجواها اومد که پس کو ؟! هنوز که همون لباس ها رو می پوشی،  هنوز منتظره یهو منو تو سایز ۳۸ ببینه و نمیخواد قبول کنه آب هم میذاری نوش بیاد آروم آروم گرم میشه تا به نقطه جوش میرسه ، و من مدام از تکامل از مسیر شما براش میگم تا منطقی کنم اما باز این نجواها گاهی حالم رو خراب میکنه اما من ادامه میدم من تنها راهم ادامه در این مسیره …

      استاد راهنمایی کنید به یک فایل قوی از دوره برای خودباوری لطفا . سپاسگزارم.

      تا اینکه دو روز پیش که اون دوست بهم فیدبک لاغری داد و نجواها خوشحالیم رو کور کردن ، دیروز در حال رقصیدن بودم که شلوار کشی که همیشه می پوشم و خوب کش هست جذبه و چسبون از کمرم افتاد پایین،  استاد نمیدونم چه طور بگم چه حالی شدم اصلا، اون نیروی خیره درونم مثل نور روشن شد و گفت ببین ببین تو میتونی لاغر بشی ، ببین لاغر شدی و برای چند لحظه اون تونستن رو با همه وجودم حس کردم و همینطور اشک ریختم فقط از خوشحالی بلخره باور کردن اینکه منم میتونم … با اینکه هنوز نجواها میگه اتفاقی بود پس کو ؟ میگه برو جلو آینه ببین عمومی،  اما من جلو آینه هم لاغر شدنم رو میبینم ، درسته خیلی هیوج و بزرگ نیست هنوز ولی قشنگ به چشمم میبینم لاغر تر شدم …

      تا اینکه امروز داشتم این فایل بی نظیر رو میدیم از داستان دو نفری که تعریف کردید و از اون مسیر آبشار که گفتید مثل اهرم رنج در ۵ سال آینده برای من بود که حبیبه اگر مسیر چاقی رو ادامه بدی سرنوشت توام همین میشه چقد آزادی هات گرفته میشه ، من که عاشق طبیعت و طبیعت گردیم چقد رویاها رو باید به گور ببرم و همینطور شما تعریف کردید و من گوله گوله اشکام ریخت پایین و وقتی از تصمیم اون دوست گفتید بازم از ذوقش اشک ریختم و با اینکه تصویرشون رو قبلا دیده بودم ولی وقتی داستان پشت اون عکس رو شنیدم برام خیلی جذاب و تحسین برانگیز تر بود … و خیلی حال خوبی داشتم از دیدن این فایل و خیلی لذت بردم و گفتم حتی شده یک روز باید لاغری و تناسب اندام رو تجربه کنم و بعد بدم دنیای زیبای بعدی و این رو واقعا واقعا با همه وجودم با همه انگیزم میخام که لاغر و متناسب بشم و هر روز اون صحنه ای که همه لباس هامو جمع کردم که بدم بره چون دیگه برام بزرگه و دیگه لازمشون ندارم و اون لباس های دل خواهم و تیپ دلخوام رو بعد سالها میتونم بپوشم و از لذت خرید با آزادی ، انقد سر ذوق و شوق میام و انرژی میگیرم،  هر روز عکس لباس ها و تیپ های دلخوام رو در اندامی که دلم میخاد نگاه میکنم ، و لذت میبرم ، خیلی دوسشون دارم و تجسم اون خرید کردن با آزادی انتخاب رنگ در ستیزی که همه جا براش هر مدل لباس هست انقد هیجان انگیزه که خدا میدونه …

      استاد عاشقتونم ، ارادت دارم ، سپاسگزارم از لحظه لحظه هایی که زمان ارزشمندتون رو میذارید و فایل برامون ضبط میکنید 

       لایو دو روز پیش ، آخ آخ نکن براتون که بزرگترین پاشنه آشیل منو زد نابود کرد چقد براتون دعاکردم و گفتم خدا خیرتون بده ، خدا سلامتی و عمر با عزت بده بهتون،  خدا خودش پاداش این فایل هارو بهتون بده…

      انقد در دوره قبل که من شرکت کرده بودم در مورد سرعت خوردن بهم گفته بودن و باید هر روز نمره میدادم که تونستم کمتر کنم یا نه و از اینکه نمیدونستم چقد خودم رو سرزنش میکردم… چقد دوس دارم دیدگاه و حرف هاتون که ایمان دارم واقعیته و هیچ چیز بیرونی تاثیری نداره و هرچی بیرونیه رو باید قیچی کنم ، چقد دوس دارم گفتید چرا باید بقیه برای تو تصمیم بگیرن چه طور بخوری… استاد چقد روش شما درونیه و چقد این روش بی نظیره ، خدایا فقط چی بگم من ، خدایا شکرت …

      استاد در پناه حق همیشه سلامت و متناسب و ثروتمند باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/02/02 19:00
      مدت عضویت: 1415 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 684 کلمه

      سلام گام 74مرگ را انتخاب می کنید یا زندگی را.                                       چاقی در ما گرم به گرم شکل میگیره و ذهن ما وقتی آموزش ببینه هر روز تلاش می‌کنه که ما رو بیشتر بیشتر چاق تر کنه چون رفته رفته که سن ما بیشتر میشه تصویر ما از خودمان در ذهن مان چاق تر میشه و ذهن هم کارش اینه مارو به تصویر ذهنی مون شبیه کنه و رفته رفته ما چاق میشیم عادت می‌کنیم به چاقی عادت می‌کنیم ارام آرام از علاقیمان بخاطر چاقی منصرف بشیم و ذهن هم چون عادت کرده به این روند براش آسان شده و دوست نداره تغییر کنه و ما آرام آرام تنها تنهاتر میشیم افسرده تر میشیم اعتماد بنفس مان کم کمتر میشه از خودمان بدمان میاد از همه چی ایراد میگیریم و چون همیشه هم تلاش کردیم لاغر بشیم نشدیم چون مسیر اشتباه رفتیم دیگه میگیم دنیا واسه مردنه من تا کی خودم معن کنم از خوردن تا که رژیم ورزش کنم تاکه نخورم حالا که من این سرنوشتمه میخورم آخرش مردن است این حرفی بود که من خودم بارها بارها بعد از هربار شکست خسته شدن به خودم میگفتم ولی بعد مدتی باز بدم از جسمم میومد دانبال راه حل بهتر بودم و کل زندگیم از زمانی که نظر دیگران برام مهم شد توجه کردن میخواستم دانبال روش ها لاغری بودم و ت دلمم میدونستم تغییر نمیکنم ولی میخاستم تلاشم کنم گفتم آخر به یه جایی میرسم بهتر از هیچ کاری نکردن است.           واقعا ما چرا خیلی راحت با مشکلاتمان کنار میاییم همین چاقی من دیگه پذیرفته بودم و باش کنار اومده بودم چون چاقم نمیتونم عکس بگیرم توجمع نمیتونم تو مجلس عروسی برقصم نمیتونم پیاده روی کوهنوردی کنم و هربارم این کار میکردم قصدم لاغری بوده تا که برم باشگاه بخوام لاغر بشم وقتی باشگاه میرفتم بیشتر غصه می‌خوردم حسرت اندام بقیه رو می‌کشیدم نمیتونم ازدواج کنم چون چاقم خیلی خیلی مشکلات روحی من زیاد کرده بود و عامل تمام بدبختی گرفتاری نشدن هارو چاقی خودم میدونستم اما هیچوقت نتونستم تصمیم قاطع بگیرم  ولی الان یا میمیرم یا لاغر میشم من زندگی به این شکل نمیخام خداوند من آفریده لذت ببرم نه اینجوری با رنج سختی حسرت غصه زندگی کنم چرا چیزی که حق طبیعی من است ندارم چرا بقیه راحت این نعمت ندارن من ندارم چرا من این زندگی که خودم برای خودم ساختم رو پذیرفتم و همیشه در حال حسرت ناراحتی غصه هستم مگه این افرادی لاغر شدن همین مشکل چاقی نداشتن پس چرا باید همچی راحت بپذیرم بگم سرنوشت من است که می‌خوام به خودم بیام جای نوشتن جای گوش دادن جای اینکه استاد قانع کنم من خوب عمل میکنم ولی لاغر نمیشم بیام باخودم رو راست باشم عمل کنم باور کنم که لاغری با ذهن بهترین مسیر لاغر شدن است تا که باید من نقش آدم مظلوم زندگیم بازی کنم که همه بهش ستم کردن بیام خودم کارگردان زندگیم باشم خودم زندگی جدیدم خلق کنم تا که میتونم تو این زندانی که برای خودم ساختم زندگی کنم تاکه هرچی شد بگم سرنوشت من اینه سرنوشت من اینه چاق باشم سرنوشت من اینه بیکار باشم سرنوشت من اینه تنها باشم سرنوشت من اینه حسرت بخورم این که نشد زندگی مرگ که صدشرف داره از این زندگی که من دارم چرا راحت هربرچسپی به خودم میزنم باورش میکنم ولی خودم لایق نعمت ها تناسب اندام ثروت آرامش زیبایی نمبینم چون ذهنم عادت کرده به جمع کردن انگ ها بیشتر به من زدن ذهنم تقصیری نداره خودم اینجوری ذهن آموزش دادم اینم وضعیت الان من است واقعا دیگه تصمیم گرفتم تغییر کنم اونم فقط با عمل کردن دیگه نمیخام فقط نویسنده خوبی باشم نمیخام خودم قربانی ذهنم تقدیرم بدونم واسه حس توجه نمی‌خوام این شرایط رو باید تغییر کنم این حق من است اول که شروع کردم به نوشتن اصلا نمی‌دونستم چی میخام بنویسم همه این حرفها همزمان اومد شایدم ربطی به این گام نداشته باشه ولی من درکم نوشتم از این گام و تصمیم قاطع میگیرم دیگه قربانی نباشم دیگران مقصر ندونم خودم از نو زندگی جدیدی بسازم ،🤩😍😌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/01/18 11:08
      مدت عضویت: 1628 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 889 کلمه

      سلام 🙂

      این فایل برای من چندین نکته آموزنده داشت که شامل موارد زیر هستند

      ۱-عادتهای چاقی پیشرونده است

      به مرور که از سن چاقی ما میگذره عادتهای چاق کننده ما هم بیشتر میشه یه سری از اونا رو خودمون ایجاد میکنیم (مثلا در مورد من ترکیب کردن یه سری خوراکیها با هم )یه سری رو هم از اطرافیان و دوستان چاقمون یاد میگیریم

      چون همیشه افراد چاق دنبال طعمهای جدیدتر و خوشمزه تر هستن تخصص پیدا میکنن در ترکیب کردن طعمها یا اینکه چی با چی خوشمزه تره چون خوشمزه تر بودن به معنی بیشتر خوردنه😉

      ۲_ عوارض چاقی پیش رونده است

      اوایل که شروع میکنیم به چاق شدن آنچنان درد و مشکلی نداریم فقط احساسمون بد شده یا در لباس پوشیدن اون انتخابهای آزادانه و دلخواه رو نداریم ولی به مرور نگاههای اطرافیان سرزنشها و تحقیرها تذکر برای نخوردن و…اضافه میشه بعد کم کم حرکتهامون کند میشه نفس زدنهامون زیاد میشه و بعد دردهای مفاصل اضافه میشن بعدها بیماریهایی مثل فشار خون و دیابت و کانسرها و….و به مرور فرسودگی و به کام مرگ رفتن

      حتی به قول استاد بعد از مردن هم باید از اینکه افراد زیادی باید جسد سنگین ما رو حمل کنن باید خجالت زده باشیم😑

      ۳_ دوستان و اطرافیان چقدر برما تاثیر گذارن همیشه در موضوعات موفقیت میگن شما مینگین پنج نفری هستین که بیشترین ارتباط رو بااونا دارین

      خوب دوستای افراد چاق معمولا مثل خودشون چاق هستن و همگی پر از عادتهای چاق کننده مثل اینکه تمام لذتها با خوردن تکمیل میشه سفر یعنی خوردن بیرون رفتن یعنی خوردن خرید یعنی خوردن فوتبال دیدن یعنی خوردن سینما رفتن یعنی خوردن و الی ماشالا عادت پرخوری….

      و در ضمن همگی هم فرمولهای چاق کننده در ذهنشون دارن که همدیگه رو تقویت میکنن و حرف و حدیث مشترکشون هم چاقیه

      ۴_ نحوه هدایت خداوند در انسانها متفاوته

      داستان هدایت همین دوست استاد با من و سایر دوستان این سایت متفاوته و هر کدوم به نحوی با این مسیر آشنا شدیم

      ۵_ لاغری با ذهن هیچ محدودیتی نداره و با استفاده از قدرت ذهن لاغر میشیم هیچ کدوم از دردو رنج ها و محدودیتهایی که درسایر روشهای لاغری وجود داره در این روش نیست و به نظر من بزرگترین مزیت این روش همینه که آزادی انتخاب وجود داره 🤩🤩🤗🤗

      ۶_ خریدن دوره و صرف گوش کردن فایلها تاثیری در لاغر شدن ما نداره باید با گوش دادن فایلها و انجام تمرینات و تکرار فایلها کم کم شخصیت ما باید تغییر کنه و ذهنیت یه فرد متناسب رو پیدا کنیم که در هر شرایطی چطور رفتار میکنه و چه افکاری در ذهنش مرور میشه

      ۷_ چاقی چقدر بر ما فشار می اوره از همه جهات از نظر جسمی و از نظر روانی و ما تا به اون مرحله آخر که خستگی از چاقی هست نرسیم تصمیم قاطع نمیگیریم برای تغییر و رهایی از چاقی🤨🤨

      ۸_ ترس از برگشت چاقی و اضافه وزن یه مانع مهم تصمیم گیری برای لاغری میشه

      از خاطراتی که خودمون از سایر روشهای لاغری داریم یا داستانهایی که دوستان و اطرافیان تعریف کردن بارها دیدیم و شنیدیم که هر کسی با کلی رنج و سختی لاغر شده دوباره چاق شده و حتی بیشتر از وزن قبلیش برگشته و خود اون محدودیتها ترس داره برگشت اون وزنی که با اونهمه سختی و نخوردن و عرق ریختن کم شده بود ترس بیشتری داره😶😶🤨🤨

      ۹_چقدر چاقی سرعت حرکت ما رو کم میکنه

      اکثر ادمهای لاغر فرز و چابک هستن ولی اکثر ادمهای چاق کند هستن و با اندگک فعالیتی به نفس نفس زدن می افتن و نیاز به استراحت دارن😑😶

      ۱۰_ چقدر ادمها از همراه شدن با افراد چاق و طی گردن مسیر به کندی متنفرن

      هیچ کس دلش نمیخواد با سرعت ادمهای چاق حرکت کنه که لذت تفریح براش تبدیل به رنج بشه😶😑

      ۱۱_چقدر مصرف در چاقها زیاده

      این دوست استاد هر چی آب بوده رو خورده آخر هم تشنگیش رفع نشده در مورد بقیه خوراکیها و غذاها هم همینطوره اینجاس که استاد میگن صنعت مواد غذایی فقط به خاطر چاقهاس که داره پیشرفت میکنه چون افراد متناسب که مصرف بی رویه ندارن چاقها هستن که هم تنوع بیشتر میخوان و هم مقدار بیشتر😉😑

      ۱۲_ چقدر نگاه ترحم امیز یا تحقیر کننده بقیه به چاقها حس بدی داره

      این مورد رو توضیح نمیدم از بس که هممون ازش خاطرات و حسهای بدی داریم😶😶😶😑😑😑

      ۱۳_ابشار رفتن و تفریح که باید به منظور لذت باشه چقدر رنج اور شده 😶😶😑😑

      👈 و این نتیجه تصمیم شجاعانه است 👌👌👌این تناسب واقعا لذت بخش و تحسین برانگیزه👌👌👌

      و میشه از هر شرایطی به تناسب اندام رسید👌👌👌

      👈اینکه خیلی از ما این تصمیم شجاعانه رو نمیگیریم دلیلش اینه که ذهن نمیخواد تغییر کنه و عادت کرده در همون شرایط بمونه

      از اون طرف افکار ما درباره لاغر شدن هم اشتباهه و همراه با سختی و محدودیت هست و ما هم که از رنج فراری هستیم

      دوستان چاقی یه بیماریه و میشه رفعش کرد👌👌👌

      👈 تصمیم با ما است که زندگی رو انتخاب کنیم یا مرگ ما رو انتخای کنه😏😮

      👈👈 چقدر زندگی در لاغری لدت بخشه بدون درد بودن و درسلامت بودن سبک و فرز بودن و با اعتماد به نفس بودن و آزاد بودن در انتخاب انواع و مقدار غذاها و آزادی در انتخاب نوع جنس و رنگ لباسها

      لذت بردن از اندام خودت در آینه لذت بردن از تفریح و سفر و دور همی ….🤩🤩🤩🤩

      ✍ در لاغری زمان اصلا مهم نیست مهم اینه که حرکت کنی تا به هدف برسی و تا رسیدن به هدف ادامه بدی و ادامه بدی👌👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/01/15 18:10
      مدت عضویت: 1454 روز
      امتیاز کاربر: 490 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 773 کلمه

      سلام به استاد و دوستان هم مسیر 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      اول از همه برای دوستتون که به رحمت خدا رفتند واقعا متاسف شدم روحشون شاد باشه 🍃🍃🍃
      و تبریک میگم به دوست دیگتون که عکسشون رو هر بار توی کلیپ شگفتی سازان میدیدم چقدر تحسینشون میکردم و برام انگیزه بخش بود .تازه متوجه شدم که دوست شماهستن.آفرین به ارادشون 👏👏👏آرزو میکنم همه ما روزی نزدیک تجربه کنیم اینهمه تغییر و…
      چاقی حقیقتا بیماریه خطرناکیه چون جوری مارو عادت میده که اصلا خودمونم متوجهش نمیشیم زمانی بخودمون میایم که کار برامون سخت شده نشونه های زیادی میبینیم اما بیتوجهی میکنیم مثل درد پا کمر قند چربی خون فشار خون و ….باهمه این رنج ها ذهن چون عاشق وضع موجوده و خواهان راحتیه نمیزاره ما جدی وارد عمل شیم و هربار به یه بهونه ای مارو متوقف میکنه .اما کافیه راه درست و پیدا کنی و نوید راحتی و سادگی به ذهن بدی اونوقت ذهن میشه بهترین ابزار برای رسیدن به هدفت. شکر خدا هر مشکلی راه حلش قبل از خودش وجود داره . نشد نداره اما اشتیاق سوزان میخواد و تصمیمی قاطع . لاغری درون ما هست از اول بوده فقط باید دونه دونه موانع و رد کنیم گرم به گرم کم کنیم درست مثل چاقی باید طی بشه این پروسه البته که لاغری سرعتش بیشتره اما بازم صبر میخواد تا تخریب ها متوقف بشه ترمیم صورت بگیره تا لاغری که مال خودمونه رو بتونیم تو جسممون مشاهده کنیم. مسلما همه ماهایی که تو سایت هستیم زندگی رو انتخاب کردیم . من یکی از دغدغه های زندگیم این بود حتی قبل آشنایی با کل قوانین جذب و لاغری و ،که زندگی رو و کامل تجربه کنم تو همه ی ابعاد خوب زندگی کنم باکیفیت زندگی کنم و انقدر سماجت کردم تا همه درا به روم باز شد . اشتیاقم به تغییر بی نهایته و روز بروز دارم بیشتر به اهدافم که تناسب اندام روییایی مهمترینشه نزدیک میشم .
      من توی روش های قبلی هم بدون بهونه و توجیه هر روشی و انتخاب میکردم درست شروع میکردم و انجام میدادم ولی چون راه غلط بوده خودبخود بهم میخورد و دوباره روش بعدی …. یعنی میخوام بگم از اول هم انتخابم زندگی بود و مشتاق لاغری بودم که خدا دستمو گرفت و راه آسون و اصولی رو بهم معرفی کرد .
      دوتا ماجرایی که امروز تعریف کردید فوق العاده تاثیر گزار بود .اولی یجورای هشدار دهنده بود و این چراغ و توذهنمون روشن کرد که تادیر نشده باید فکر خودمون باشیم ،و دومی یه محرک قوی بود که بااشتیاق صدبرابری ادامه بدیم و تا آخر عمر تو مسیر درست بمونیم. عکسای دوستمون و توضیحات شما حجت و برهمه تموم میکنه که باقدرت ذهن میشه شگفتی ها خلق کرد .
      اینکه همگی یروزی ازدنیا میریم پس نباید سخت گرفت و شرایط و پذیرفت باعث میشه که بدون اینکه خودمون متوجه بشیم آروم آروم بادست خودمون ……درسته همگی قراره یروزی این دنیارو ترک کنیم اما زندگی نعمت بسیار ارزشمندیه که یمدتی دراختیار ماست نباید با درد و بیماری و ناراحتی سر بشه همگی برای لذت بردن برای تجربه ی زندگی مادی اجازه ورود به دنیا رو پیدا کردیم. خیلی حیفه که همش بااسترس و درد و عذاب وجدان و ….. بگذره . اصلا آدمی که کل روز فکرش درگیر چاقی و بیماری باشه حال و حوصله ی شناختن خدا و خودش و قشنگ زندگی کردن و نداره .حتی دوکلمه نمیتونه با خدا راز و نیاز کنه حالش همیشه گرفته اس که خودهمین اتفاقای بدتر و جذب زندگیش میکنه . آدمی که متناسبه روحش هم در راحتی و آرامشه سبکباله شادو پرنشاطه .رابطش باخودش عالیه باخدا بیشتر و بهتر میتونه ارتباط بگیره . اعتماد بنفسش بالاست میتونه خیلی راحت پیشرفت کنه اجتماعی تره شرایط بهتری براش پیش میاد درهر زمینه ای …وقتی من میتونم انقدر زیبا و درجه یک زندگی کنم و بجای اینکه کلی وقت بزارم برای دوا درمون و رژیم و فکرو خیال و حسرت و غصه خوردن ،تمام وقتمو بزارم برای تجربه های باحال هیجان انگیز کشف خودم و توانایی هام ….اونوقت لحظه مرگم یه درصدم غصه نمیخورم چون زندگی رو تمام و کمال استفاده کردم و هیچ حسرتی به دلم نمونده . تازه باخیال راحت میرم به سمت خدای خودم .این سبک زندگی لحظه به لحظش سپاسگزاریه .اینجوری هم این دنیا بهشته هم اون دنیا . تو دنیا به قدری تجربه های لذت بخش هست که حدو حساب نداره وقتی بار سنگین اضافه وزن و بزاری زمین تازه فضا باز میشه برای ورود اونهمه اتفاقای جدید و باحال که تادیروز به فکرت هم نمیرسیده … خوبه که فایل ها هرروز بهتر از دیروز باعث میشن درمسیر ثابت قدم تر و مشتاق تر باشیم .💖💖💖😍😍😍😍
      ممنون استاد . پاینده باشید 🌷🌷🌷🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1399/12/14 08:52
      مدت عضویت: 1736 روز
      امتیاز کاربر: 15903 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 624 کلمه

      (شرح عالی بر اساس محتوا، ذکر مثال برای درک بهتر)
      .
      فایل تکرار ۸۶ 
      همه ما در زندگی کارهایی را انجام دادیم که نشدنی به نظر میرسید ولی ما خواستیم وآن را انجام دادیم مانند شب امتحان که درسی را یک شبه خواندیم ونمره قبولی گرفتیم 
      استاد عزیز این مثال کاملا برای من پیش آمد  کلاس سوم راهنمایی بودم که به بیماری رماتیسم قلبی دچار شدم ومجبور شدم ۶ ماه در خانه استراحت کنم از آنجایبکه در مدرسه هدف درس میخواندم قانون مدرسه بسیار سخت بود اگر شاگردی نمره قبولی نمیآورد از مدرسه اخراج بود ودیگر نمیتوانست در آن مدرسه تحصیل کند  هرچه پدرم مدارک پزشکی منو به مدرسه و آموزش پرورش ارایه داد قبول نمیکردند وآخر سر با اصرار پدرم حاضر شدند فرادش ساعت ۱۰ صبح من برم امتحان بدم اگر نمره ۱۲ به لالا میآوردم در دو درس ریاضی وعلوم تجربی میتوانستم در آن مدرسه بمانم واین کاری غیر ممکن بود یادمه مادرم خیلی ناراحت بود ومیگفت مگه میشه این بچه بتونه این دوکتاب را امتحان بده وقبول بشه  من فقط ۲۴ ساعت وقت داشتم وخدا را شاهد میگیرم که پلک روی هم نگذاشتم وهروو کتاب را مطالعه کردم تا برای من یاد آوری شه  ومن فردا پس از امتحان در درس ریاضی ۱۲ گرفتم ودر علوم ۱۱/۷۵ که ۲۵ ٪ به من دادند ودر هردو قبول شدم واقعا الان که فکر میکنم واین مثال شما منو به یاد آن انداخت  فهمیدم من چه کار بزرگی انجام دادم  وچقدر مادر وپدرم را شاد کردم  وخودم هم که شاگرد ساعی در دروس ام بودم توانستم به موفقیت برسم وبرای سال اول دبیرستان باز هم در هدف ثبت نام شوم بله شما درست میگویید هر کسی اگر کاری را بخواهد میتواند انجام دهد به شرط خواستن توانستن است الان دیگر لاغر شدن با یادآوری این خاطره بسیار بسیار در نظرم ساده تر وآسان تر شد 
       من در آن شرایط به خوبی به یاد دارم که اجازه ندادم حرف منفی مادرم وپدرم در ذهن من رسوخ کنه و بهشون گفتم من قبول میشم وشدم  نزاشتم منفی باف بگه سخته تو نمیتونی  فقط ایمان داشتم من میتوانم  وهمین باعث موفقیت من شد 
      اشتیاق باعث فعال شدن قدرت میشود چه جمله زیبایی بود بله چون من اشتیاق داشتم دیپلم ام از هدف باشه تا در دانشکده پزشکی بتوانم شرکت کنم همین اشتیاق به من قدرت داد تا از پس آن امتحان سخت بربیایم 

      در پروسه چاقی ولاغری هم باید به این شکل باشیم  اشتیاق داشته باشیم برای لاغر شدن تا قدرت پیدا کنیم برای انجام تمرینات  وبه منفی باف گوش ندهیم  وبدانیم ما کارهای سختتری را توانستیم انجام بدهیم لاغر شدن که دیگر کاری ندارد بسیار آسان است ولذت بخش 

      باید بدانیم که چاقی یک نوع بیماری است که آرام آرام مانند دیابت انسان را از پای درمیاورد واگر جلوی چاقی را نگیریم مارا در نهایت با انواع بیماریهای وابسته به چاقی به کام مرگ میکشاند 
       چاقی آنقدر آرام پیش میرود که ما متوجه نمیشویم  یهو میبینم پله بالا رفتن برای ما سخت شده یا در سربالایی نفس نفس میزنیم یا کمر درد پیدا کردیم ویا زانو درد داریم یا فشار خون پیدا کردیم ویا دجار دیابت شدیم این نشانه ها به ما یآد آوری میکند که ما داریم از تعادلمون خارج میشیم وبا تنگ شدن لباسهامون متوجه میشیم چاق وچاقتر شدیم این نشانه ها را باید جدی گرفت وبی اهمیت نبود  مانند دوست استاد که این پروسه را طی کرد واهمیتی به خودش نداد چاقی را جدی نگرفت ودر آخر سر به کام مرگ رفت  خدا رحمتشون کنه ولی واقعا حیف که انسان خوردن را به زندگی کردن ترجیح بده واز زیبایی های زندگی چشم بپوشه ولی خوشبختانه دوست دیگر استاد به موقع توانست خود را از چنگال دیو چاقی نجات دهد  وبا انجام کامل دوره لاغری با ذهن توانست به لاغری دست پیدا کند آفرین براین همت وتصمیم قاطع  آفرین براین دوست گرامی که توانستند نمونه بارز خواستن توانستن است را به نمایش بگذارند وآفرین بر دوستان عزیزی که در این دوره تلاش میکنند تا بتوانند جسم جدیدی از خودشان را به جهان هستی نشان دهند ودر آخر آفرین براستاد توانمندم که با توانایی خودشان اولین تجربه خواستن توانستن است را به ما هنرجو ها نشان دادند تا ما الگویی چون ایشان داشته باشیم وراه درست را از غلط بشناسیم 

      با تشکر از استاد عزیز وهمراهان متناسبم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم