0

انعطاف در انتخاب (سوم)

علایق
اندازه متن

همه ما در زندگی علایق ی داریم که برخی از آنها از کودکی در ما شکل گرفته اند و تا به امروز پایدار بوده اند.

برخی دیگر از علایق ما در طی زندگی روزمره در ما ایجاد می شوند که بیشتر تاثیرگرفته از محیط پیرامون ما هستند.

من عقیده دارم زمانی می توانیم در زندگی احساس خوشبختی داشته باشیم که بر اساس علایق خود زندگی کنیم.

زندگی بر اساس علایق بالاترین سطح آزادی را برای ما به ارمغان می آورد.

تصور کنید شما در انتخاب همه جنبه های زندگی خود بتوانید آزادانه رفتار کنید.

  • پوشش مورد علاقه خود را داشته باشید
  • با فرد مورد علاقه خود زندگی کنید
  • در شهر مورد علاقه خود زندگی کنید
  • شغل مورد علاقه خود را داشته باشید
  • در زمان مورد علاقه خود بخوابید و از خواب بیدار شوید
  • غذای مورد علاقه خود را بخورید
  • هر کاری که مورد علاقه تان باشد را انجام دهید.

به نظر شما این طریق زندگی کردن چه طعمی دارد؟

متاسفانه بیشتر انسان ها در طول زندگی به دلیل آموزش های اشتباه توسط خانواده و جامعه، بر اساس سلیقه و نظر جامعه مجبور به انتخاب های متفاوت با آنچه مورد علاقه شان است می شوند.

این طریق زندگی کردن نتیجه ای جز احساس یاس و ناامیدی نخواهد داشت.

به زندگی خود در جنبه های مختلف توجه کنید.

چه تصمیماتی در زندگی گرفته اید که منطبق با علایق شما نبوده است.

ممکن است شما به پوشیدن لباس رنگ شاد علاقه داشته باشید اما به دلیل تعریف هایی که درباره پوشش مناسب یا رنگ مناسب شنیده اید ترجیح می دهید رنگی را بپوشید که مورد تائید خانواده یا جامعه باشد.

شاید شما علاقه دارید در شهر دیگری زندگی کنید اما به دلیل تعریف های خانواده و جامعه ترجیح داده اید در شهر فعلی محل سکونت خود زندگی کنید تا فرزند دلسوز والدین یا والدین دلسوز فرزندتان باشید.

احساس شادی و خوشبختی در زندگی شما ارتباط مستقیم با انتخاب بر اساس علایق تان دارد.

هرچه انتخاب های شما در جنبه های مختلف زندگی بر اساس علایق تان باشد شما در زندگی احساس بهتر و شادتری خواهید داشت و از زندگی لذت بیشتری می برید.

پس کاملا واضح است که انتخاب بر اساس علایق تاثیر بسزایی در شرایط کلی زندگی ما دارد.

نکته قابل توجه در مورد علایق این است که ما درباره انتخاب های خود تا حدودی انعطاف پذیر هستیم.

به این معنی که اگر گزینه ای نزدیک به علاقه اصلی ما باشد با انتخاب یا پذیرش آن مشکلی نداریم.

اما اگر گزینه پیش رو فاصله زیادی با علاقه ما داشته باشد و به هر دلیل مجبور به انتخاب آن باشیم احساس خوبی در ما ایجاد نخواهد کرد و باعث بالاگرفتن نجوای ذهنی در ما می شود.

موارد زیادی در زندگی ما وجود دارد که انتخابمان دقیقا منطبق با علایق ما نبود ولی نزدیک به آن بوده است.

شاید شما به رنگ قهوه ای علاقمند باشید و تصمیم گرفته باشید  برای خانه خود مبلمان با رنگ قهوه ای تهیه کنید.

اما زمانی که به فروشگاه های متعدد برای مشاهده مدل های موجود مراجعه می کنید مبلمان هایی که قهوه ای هستند ولی با رنگ دیگری ترکیب شده اند نیز مورد توجه شما قرار می گیرند.

دلیل این امر غالب بودن رنگ قهوه ای که موردعلاقه شماست و در ساخت مبلمان به کار رفته است می باشد.

حتما در جستجوی خود مبلمان هایی با رنگ های مختلف می بینید اما اصلا مورد توجه شما قرار نمی گیرند چون با علاقه شما تفاوت بسیاری دارند.

این از ویژگی های ذهن ماست که در مورد انتخاب علایق خود انعطاف پذیر است و ما می توانیم از این ویژگی ذهن خود برای اصلاح یا تغییر عادت های خود استفاده کنیم.

یکی از دلایلی که افرادی همیشه متناسب هستند این است که از این قانون ذهن خود به صورت ناخودآگاه استفاده می کنند.

آنها به مجموعه ای از غذاها علاقه دارند و همواره انتخابشان برای خوردن بر اساس علایق یا تا حدی متغیر است که از انعطاف ذهنی آنها خارج نمی شود.

اما به وضوح مشخص است که افراد چاق به علایق خود در انتخاب غذا یا حد و حدود انعطاف پذیری ذهن خود توجه نمی کنند و به همین دلیل تنوع غذایی افراد چاق بسیار گسترده تر از افراد متناسب است.

علاقه و انعطاف در انتخاب علایق موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار در برنامه ریزی مجدد ذهن برای لاغر شدن است که در جلسه سوم به طور مفصل به آن می پردازیم

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.32 from 37 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22431
برچسب ها:
140 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مهلا
      1403/01/20 15:53
      مدت عضویت: 239 روز
      امتیاز کاربر: 6305 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 188 کلمه

      با سلام 

      من در مورد علاقه ام میتونم انعطاف داشته باشم ،انعطافذپذیری حتی گاهی اوقات نتیجه رو دلچسب تر و زیباتر از اون چیزی که واقعا می‌خواستیم ،می کنه.

      اومدم بنویسم دیدم آخرین نفری که کامنت داده خودمم،

      کامنتم رو خوندم ،واقعا خیلی وقت ها انعطاف پذیری و خلاقیت به خرج میدم برای انجام کارها،مثلا برای سفره هفت سین چون سالی یکبار استفاده میشه ،معمولا هزینه زیادی جز خرید ماهی و سبزه نمیکنم و همون پارسالیا رو با چیدمان متفاوت می‌ذارم مثلا یه سال برای خود سفره هفت سین رومیزی مناسبی نداشتم اما بجای خرید رومیزی از چند متر پارچه حریر لباسی که توی خونه داشتم استفاده کردم و جالبه هر کس میومد خونمون باورش نمیشد که این همون پارچه ای باشه که فلان سال خریدم و اونا دیدنش.

      یه جفت روبالشی سنتی خریده بودم فقط به خاطر زیبایی طرح و نقشش و استفاده ش نکردم ،امسال همونا رو بجای رومیزی گذاشته بودم و جالبه که باز هم هر کس میدید تعجب میکرد وقتی گفتم اینا روبالشی هستند.

      برای ترک عادت ریزه خواریم موقع آشپزی وقتی میرم تو آشپزخونه سعی میکنم آب زیاد بخورم بجای اینکه مدام غذای درحال پخته شدن رو بچشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/11/27 12:05
      مدت عضویت: 459 روز
      امتیاز کاربر: 50135 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 279 کلمه

      سلم صبح بخیر

      من این موضوع رو با مثال علاقه شروع میکنم من شدیدن گل کیاه دوست دارم معمولا اگه شما بخواهید کیاه تهیه کنید در هر گلدان یی نوع گیاه برای فروش دارن ولی من با ترکیبی کارگردند گلدان ازیی گیاه باترگیب رنگی با ترکیب فرمی باترکیب شگلی وبا ترگیب چندفرمی درگلدان  مدلیردارم که کمترافراد درگلدان منزلشون دا ن

      ترکیب گیاهن ارغوانی ورنگی با گیاه سبز 

      حشن یوسف با گیاه سبز 

      من گل کاکتوس دارم با تیغ ترکیب شده چون گل کاکتو س

      دوست دارم بعضی وفتهاتیغ پر میکنه ولی دوست داشتنش من از درد تیغ نمی تروسونه نگه میدارم

      حالا من موردخودم من عاشق رنگ روشن هستم ودرپوشش خود ازترکیب مشکی نیزبا روشن کمی استفادهمیکنم .

      در مود علایق نسبت به مواد غذایی 

      پرخوری با ترکیب حس بعد از از پر خوری وغداب میشه نارحتی ازرفتا بد

      مناسب خوری ولذت چشیدن طمع غذا وحس سبکی بعداز غذا  میشه احساسارامش 

      مثلامن چون ته دیگ  دوستدارم اگه اون بهمقدار زیاد بخورم وسنگین بشم هم حس بد دارم هم از غذابعد ازخوردن حس لذت نبردم 

      حالا برای ته دیگ حذف نمی کنم در مقدار کم کنار  بشقاب قرار میدم  بعد از تمو شدن برنج داخل بابشقاب اون اخر میخورم یا اینکه ترکیبش مکنم باهمه برنج داخل بشقاب درهرلقنه یی کمی همته دیگ هست با کم خوردن وترکیبیانجام دادن حس بهتریولذت بیشتری میبرم این امروزکشف کردم تاحالا به این شکل ته دیگ نخوردم امتحان میکنم وعملیانجام میدم  یی فکری پسرم بهم گفت چون اونم دا ه  انجام میده وسط غذا بلن میشه میره کاری انجام میده و بعد میا غذا شو مخوره وسط غدا ترکیبی کار رو اضافه کرده زمان بیشتری به خودش میده تاحس سیری بگیرهمناینکارانجام میدمامیدارم درست فهمیده باشم 

      ت این قسمت چون عملی باید زمان بیشتری براش بزارم 

      تشکر  یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/19 23:05
      مدت عضویت: 479 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 372 کلمه

      سلام و درود .

       یکی از دلایلی که من عادت پرخوری رو انجام میدم علاقه به غذاست و دوم علاقه به خوردن غذا و سوم علاقه به تکرار خوردن غذا . 

      گرچه به مرور زمان به دلیل سیر شدن و از بین رفتن طعم و ارزش غذایی غذاهای وارد شده به بدن  بعد از سیر شدن  و همچنین احساس ترس از چاقی ، مورد سوم از دایره  علاقمندی من حذف شده ، اما هنوز هم به تکرار خوردن غذا علاقه دارم چون مرا یاد علاقه اول و علاقه دوم می اندازد و باوجود ترس از چاقی بعد از پرخوری ، با وجود سیر شدن و با وجود از بین رفتن طعم غذا  اما همچنان خوردن زیاد را انتخاب می کنم . 

      در حقیقت تنها دلیلی که ما غذا خوردن را بعد از سیر شدن تکرار می کنیم خاطره ی علاقمند بودن به غذا و خوردن است .

      یعنی کاملا یک فرمول ذهنیست و علت خوردن ما بعد از سیر شدن تنها و تنها دلایل ذهنیست نه جسمی .

       در حالیکه ذهن ما به غذا نیاز نداره . چون ذهن ما جسم نیست که نیاز به مصرف غذا داشته باشه . پس با این اوصاف به راحتی و کاملا منطقی میشه علاقه سوم رو از دایره رفتاری حذف کرد .   

      پس میشه گفت ۴ عامل در علاقه ما به پرخوری انعطاف ایجاد می کنند . 

      اول :  احساس چاقی که ما از تکرار زیاد فعل خوردن داریم خودش میتونه در علاقه به پرخوری انعطاف ایجاد کنه . 

       دوم : احساس سیری هم میتونه در عادت پرخوری  انعطاف ایجاد کنه 

       سوم : احساس بی مزه شدن غذا هم میتونه در عادت پرخوری  انعطاف ایجاد کنه .

      چهارم :احساس صلح با پرخوری هم میتونه در عادت پرخوری انعطاف ایجاد کنه . 

      از این چهارتا ۳تا ی آخر حس خوبن برای من ولی مورد اول  برای من یه حس درد آوره و اونم به خاطر اینه که من با چاقی به صلح نرسیدم یعنی هنوز از چاقتر شدن خوشحال نمیشم . البته علتش اینه قدرت رو دادم دست چاقی و فکر می کنم اون منو انتخاب کرده در حالیکه من اون رو انتخاب کردم و وقتی دیگه انتخابش نکنم پس ترس ازچاقی هم دیگه نمیاد . 

      پس با ۳ مورد دیگه که به عادت مورد نظرم اضافه کردم میتونم تغییراتی در روند عادت پرخوریم ایجاد کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 231 کلمه

      سلام و درود🌺🌺

      ⬅️من یادمه برای خرید مبل رفتیم و من مد نظرم شکلاتی روشن بود اما خب نداشتن و توش قهوه ایی پررنگ بود که خیلیم خوشم اومد و خریدیمش

      ⬅️حتی لوازم ارایش مارک خاصی مدنظرم بود و فروشنده مارک دیگه ای رو بهم پیشنهاد داده ومن خریدم و راضی هم بودم

      ⬅️رفتم مانتو کتی مشکی بخرم اما یه مانتو دیدم که طوسی مشکی بود کوتاه بود اما کتی نبود و خوشم اوند و خریدمش

      ⬅️یا میخواستم غذایی درست کنم تا دقیقه اخر انتخابمم بوده و همسرم گفته که میشه چیز دیگه ای درست کنی و من تغییر دادم غذا رو 

      ⬅️برای خرید شال رفتم که شال ساده مد نظرم بود با رنگ سفیداما وقتی رفتم و بهم  پیشنهاد شده که خب از این طرح دارهاش بهتره و من طرح داره سفید مشکی یا سفید کرمشو خریدم

      ⬅️روتختی میخواستم بخرم که میخاستم مشکی باشه با قرمز ولی رفتم تنوعشون رو دیدم یه دونه خریدم که زمینش مشکیه و طرح سنگ ریزس و زرشکی وبنفش و سفید توش داره و خیلیم دوسش دارم 

      ⬅️یادمه یه بار رفتیم برای خرید حوله و دوست داشتم که زرد بخرم اما خواهرم  زرد خرید و من سفید گرفتم 

      ⬅️میخواستیم برای عید بریم شمال اما همسرم گفته اول بریم مشهد یا گناوه و ما تغییر مسیر دادیم 

      وخیلی از این انتخاب های دیگه انعطاف دارم تو انتخاب هام هنگام خرید یا کاراهای دیگه 

      خیلی پیش اومده هنگام خریدن کفش ،کیف،لباس مجلسی،کت و شلوار برای همسرم،پرده ملافه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/12/21 18:38
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 572 کلمه

      سلام بر استاد  و دوستان عزیزم 

      من هم تا حدودی در انتخابهام آدم  منعطفی بودم و خیلی  سخت گیر نبودم اونم در زمینه های مختلف اینطور بودم  مثلا همین یه هفته پیش پسرم  رو تختی نیاز  داشت و رفتم بگیرم و دقیقا دنبال یه طرح ورنگ خاص می‌گشتم که یه  ماشین فراری بود  با رنگ قرمز و مشکی که  هر چقدر گشتم نبود و من تنها به جایی نزدیک به انتخابم   موردی دیدم که بیشتر مشکی بود و زرشکی  و یکم آبی داشت و گفتم عیب نداره اینم. میشه و طرحش هم یه  ماشین دیگه بود و بازم قبول کردم و خریدم.

      و یا اینکه چند روز پیش من به دنبال خرید  یه هدیه برای همسرم بودم که دوست داشتم  کمربند چرم کامل  مشکی بخرم  که جور نشد و فروشنده به من یه کمر بند چرم مشکی با  سری  خاکستری داد که گفت جنسش عالیه  و من خریدم و همسرم بسیار خوشش اومد.

      و یا اینکه. من  چند وقت پیش به دنبال خرید یه شومیز   و شلوار شیک  برای دخترم بودم. ولی با تن کردن یه بلوز و دامن شیک کلا نظرم عوض شد و همون بلوز و دامن رو خریدم .

      و یا اینکه من به دنبال خرید ظروف آشپزخانه ی لب طلایی آرکوپال بودم که چون فروشنده تاییدشون نکرد در نهایت یه سرویس آرکوپال سفید با کل های سبز آبی خریدم وچقدر هم زیبا هستن .

      و یا اینکه  من به دنبال خرید  یه شلوار لی  دمپا برای دخترم بود اما در نهایت یه شلوار لی  اسلش خریدم که بسیار  برای دخترم برازنده وزیبا هست  .

      و یا اینکه من به  دوست داشتم قاب دور تی وی خونم سفید و طلایی رنگ آمیزی بشه اما در نهایت کامل طلایی رنگ شد و بسیار هم شیک و هماهنگ با دکور خونه شد 

      من امروز هم دوباره تا حدودی خواستم اون  عادت چند لقمه اضافه تر بر نیاز بخورم رو تکرار کنم  اما به یاد آموزشها افتادم و گفتم الان دیگه  آگاهم چرا این کار رو دارم میکنم چون فلان لذت ها  رو به من میده اما محکم به خودم گفتم من به دنبال لذت تناسب اندام هستم که بسیار برای من خوشایند تر هست و دقیقا عین همین انتخابهای بالا که مثال زدم خواستم هنوز بخورم اما گفتم الان همین اندازه هم که غذا خوردم خوبه سیرم پس بیشتر چرا بخورم و به همون مقدار اولیه که خوردم  راضی شدم و دیگه دوباره نرفتم بخورم چون غذای امروز هم از نظر من بسیار خوشمزه بود و دوستش داشتم اما با این چالش واین آگاهیها دارم بسیار  ایده التر و درست تر رفتار میکنم و می‌خوام کمی انعطاف داشته باشم  مثل همیشه با مواد غذایی دلخواهم برخورد نکنم. به اندازه نیازم وقتی سیر بودم بخورم .و هیچ لقمه ی اضافه تری وارد بدنم نکنم .

      من میتوانم  اگر در خوردنم  کمی انعطاف داشته باشم مثل بقیه ی جنبه های زندگی مثل خرید کردن و یا مکان تفریح ویا مکان خریدن ویا نوع وسیله و ….. که بارها دلم خواسته به فلان جا سفر کنم اما نشده و یه جای دیگه رفتم و ناراحت نشدم و کلی لذت هم بردم ویا خواستم به یه مکانی برای خریدن برم اما نشده و از جای دیگه خرید کردم و راضی هم بودم و یا من بارها شده از یک مارک  خاص مواد غذایی استفاده کردم و اما  به دلیل دفعه ی بعد مارک دیگه استفاده کردم و بازم دیدم بد نیست و خوشم اومده و دوباره خریدم  پس من باید در تغییر رفتارهام وجسمم انعطاف داشته  باشم تا موفق بشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azamhoseinzadeh0180@gmail.com
      1400/10/06 17:58
      مدت عضویت: 976 روز
      امتیاز کاربر: 189 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 305 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی 

      انعطاف در انتخاب 

      من هز صبح خیلی دارم فکر میکنم که من چی می خواستم بخرم و مشابه اش یا نزدیکش رو خریدم 

      هر چی دور و ورم رو نگاه کردم دیدم نه نیست تقریبا همه رو همین جوری انتخاب کردم یعنی رفتم مغازه همین جوری خریدم یا شوهرم بدون اینکه من بگم چه رنگی یا چه مدلی خریده 

      شوهرم ام دی اف کاره و تو خونمون خیلی کار چوب هست و هر چی فکر کردم دیدم هیچ کدوم رو من نظر ندادم ولی قبول دارم

      بعد به این نتیجه رسیدم که من به عنوان آدم چاق همین جوری که هر چی غذا به ذارن جلوم می خورم نه نمی گم هر چی باشه انتخاب نمی کنم فقط می خورم هر موقع باشه سیر باشم یا گشنه در مورد لوازم خونه هم اینجوریه هر چی بود به علایقم و برای  خودم ارزش قائل نشدم 

      ما آدم های چاق انتخاب نمی کنیم دختر من متناسب هست و یا شوهرم متناسب هست وقتی چیزی نخوان اصلا نمیخورن مثلا همسایه مون حلوا آورده بود یک قاشق خورد دوست نداشت و دیگه نخورد 

      دختر متناسب چند سال پیش کله پاچه درست کردم و شب او گفت من نمی خوام من هم گفتم نخوری حق نداری غذای دیگه ای بخوری من به خاطر مفید بودن کله پاچه گفتم شب دخترم هیچی نخورد صبح که از خواب بیدار شد گفت مامان من دیشب هیچی نخوردم الان که فکر می کنم اون ذهن متناسب داره به علایقش احترام میذاره

      البته من در انتخاب وسایل کوچیک خونه و لباس هام انتخاب‌های جایگزین داشتم مثلا 

      پرده کاملا سفید می خواستم ولی یک پرده دیدم سفید با یک  راه قهوه ای و خریدم

      جا قاشقی و جا ریایی کرم می خواستم یکی پیدا کردم که کرم بود ولی توپ های قرمز هم داشت خریدم

      پیرهن مجلسی ام رنگ سفید می خواستم پارچه اش رگه های آبی هم داشت خریدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شقایق
      1400/05/30 18:02
      مدت عضویت: 1139 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 648 کلمه

      پسر دوم من بسیار لاغر و خوش اندامه و من اکثر وقتا رفتارها و اعمالشو در مورد  خوردن مد نظر قرار میدم و الگو برداری میکنم

      چند روز پیش که ناهار شوید پلو با گوشت گذاشته بودم مقداری از اون رو برای شام کنار گذاشتم  به اضافه ی فلافل

      وقتی شام و اماده کردم  دیدم پسرم از بین شوید پلو  و فلافل ، به سراغ فلافل رفت و برای خودش ساندویچ درست کرد هر چی به او اصرار کردم که از پلو هم مقداری بکش و بخور او به هیچ عنوان زیر بار نرفت در حالی که من خودم به راحتی میتونستم هم از اون پلو بخورم و هم فلافل 😁

      همونجا با دیدن رفتار او به انتخاب غذای مورد علاقه ش پی بردم .

      که ادمای متناسب کاملا طبق علاقه مندیهاشون حرکت میکنن

      البته او این علاقه مندی رو در سایر کارهای دیگه هم داره که کاملا چیزی که دوست داره مثلا در مورد لباس فقط حتما باید مدلی  رو که میخواد انتخاب کنه و این ویژگی او از زمان کودکی همراه ش بوده او بیشتر به رنگهای مشکی علاقه منده

       و یادمه یکبار براش یه پیراهن رنگ روشن گرفتم اصلا یکبار هم نپوشید و من  مجبور شدم همانطور سالم به دوستی هدیه بدم و الان هم که بزرگتر شده به هیچ عنوان زیر بار هیچ پیشنهادی  از طرف من چه در مورد رنگ لباس یا  مدل مو یا نوع غذا نمیره

      البته من بعنوان مادر شاید این رفتار فرزندم را نپسندم ولی از وقتی که شروع به ایجاد تغییر در خودم کردم اصلا با او مخالفت نمیکنم چون بر این باورم که فرزندان ما عروسک خیمه شب بازی ما نیستند که بخوان بنا به میل و سلیقه ی ما حرکت کنند

      البته شاید برخی این توجه به علاقه مندی را با سخت گیری اشتباه بگیرن که مثلا اگر ما طبق علاقه ی خود عمل کنیم  ادمهای سخت گیری هستیم

      قطعا نظر من هم تا  قبل از ورود به مسیر ذهنی  همین بود

      که حالا مثلا فلان رنگ نباشه حالا چی میشه رنگ نزدیک بهش و بگیری 

      ولی از وقتی وارد این مسیر شدم و فهمیدم که خودم و علایقم بسیار با ارزشه سعی میکنم من هم کم کم به علاقه هام توجه بیشتری داشه باشم اما خب  من فکر میکنم در آدمهای چاق  علاقه مندی ها ی گسترده ای دارند  ، لا اقل در مورد انتخاب  غذاها 

      دامنه ی علاقه مندی ها و انتخاب نوع غذا در من خیلی بیشتر هست تا فرزندم که فردی کاملا لاغر و متناسب 

       یعنی من اکثر غذاها رو دوست دارم 

      و انچنان محدودیتی در انتخاب ندارم و خب این هم بر میگرده به همون روش تربیتی که مادرم همیشه میگفت بچه باید همه چی بخوره و همه غذا ها  رو دوست داشته باشه

      خب حالا میریم سراغ تمرینی که استاد گفتن

      من خودم دوست داشتم دبیرستان رشته ی گرافیک بخونم اما خب بخاطر اینکه دبیرستانی که این رشته رو داشته باشه اون زمان نزدیک منزل ما نبود من تجربی خوندم چون به علاقه مندی هام نزدیکتر بود

      یا یکبار که از پیج اینستاگرام سرویس قابلمه رنگ سرمه ای  سفارش دادم و رنگی که برام ارسال شد مشکی  بود و منم استفاده کردم

      یکبار هم دمپایی  رنگ مشکی میخواستم که مغازه دار نداشت و رنگ  سورمه ای برداشتم

      و این جایگزینی چندین بار در مورد خرید کیف یا روسری یا حتی سرویس طلا برام اتفاق افتاده که حالا طرحی شبیه به چیزی که میخواستم خریدم

      یا مثلا من زیاد  آبگوشت دوست ندارم  ااما خب برای اینکه مادرم ناراحت نشه ، میخوردم 

      به هر حال  بهتره که یکم راجع به علاقه مندیهامون دقت و توجه بیشتری داشته باشیم چون احساس شادی و نشاط  در زندگی بستگی زیادی به این نکته داره و خب در نسل ما بخاطر احترامی که برای والدین داشتیم  ترجیح میدادیم بیشتر میل و سلیقه مونو با اونا تطابق بدیم 

      البته در مورد خودم در مورد تصمیمات مهم زندگی مثل انتخاب همسر  و انتخاب هنرهایی که یاد گرفتم  کاملا ازاد بودم و مهارتهایی که واقعا دوستشون داشتم را آموختم 

      و هیچ گونه تحمیلی در این موارد نبود و  شاید فقط در مورد  لباس و نوع پوشش و رنگ بندیشون یا نوع غذاهاطبق نظر والدینم بود. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار علیرضا معینی
      1400/05/22 07:16
      مدت عضویت: 993 روز
      امتیاز کاربر: 81
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 709 کلمه

      سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و سایر  دوستان عزیز 

      خب این فایل برای من که معمولا رنگها و لباسهای مورد علاقه ام رو خوب میشناسم خیلی خوبه . 

      من به تیپ اسپرت علاقه دارم حالا اگر در این میان یه روز هم به جای کتونی کفش راحتی بپوشم در دایره ی علائقم هست و خیلی خارج نشده . 

      معمولا سعی می کنم از برندهای خارجی استفاده کنم اما اگرم برند ایرانی بود و با کیفیت بازم دوست دارم . 

      من معمولا به رنگ سیاه و سفید در لباس پوشیدن علاقه دارم اما اگر رنگهای تیره مثل سورمه ای یا قهوه ای هم در انتخاب لباسهام باشن بازم دوستشون دارم . 

      من معمولا دوست دارم مد روز لباس بپوشم ولی اگر هم بعضی روزها نتونستم لباس مد روز باب سلیقه ام پیدا کنم اگر هم نزدیک به سلیقه ام بود و دوست داشتم بازم اون رو انتخاب می کنم ‌ 

      من در انتخاب کتونی معمولا برند کامن پراجکت

      که یکی از پرطرفدارترین برندها است که اسنیکرهای آن ، به سبکی مینیمالیست و مدرن طراحی شده است. رو انتخاب می کنم . چون هم رنگ های مدرن داره و  طرح های ساده اما اگه حالا مارک دیگه ای مثل مک کوئین هم باشه بازم دوست دارم . 

      من در انتخاب دوستانم معمولا افرادی رو که با خودم هم عقیده هستن انتخاب می کنم اما اگر در این میان کسی هم بود که با من کمی اختلاف عقیده داشت اما بچه ی با مرامی بود اون رو به عنوان دوست میپذیرم . برای همین با افراد زیاد و با حالی دوستم . 

      امیدوارم چیزی که میخوام بنویسم رو قضاوت نکنید اما من در انتخاب رل (دوست دختر) معمولا دختران شاد و تیپ روز  رو انتخاب می کنم اما اگر دختری پیدا شد که مثلا تیپش یکم معمولی باشه ولی در عوض اخلاقش خوب باشه اونم جزو دوستان دخترم انتخاب می کنم .

      من در انتخاب غذاهام معمولا غذاهای فست فودی رو در اولویت قرار می دم اما چون مادرم رو دوست دارم غذایی که مادرم بپزه رو هم حتی اگه فست فود نباشه دوست دارم و میخورمش و خیلی هم بهم مزه میده چون دستپخت مادرمه . 

      من در انتخاب رشته ی دانشگاهیم به رشته ی روانشناسی دانشگاه تهران علاقه داشتم ولی چون رتبه ی عالی نتونستم برای دانشگاه تهران کسب کنم به دانشگاه آزاد تهران هم رشته روانشناسی قناعت کردم و راضی شدم . چون فقط هدفم دانشگاه رفتن هست و کسب مدرک . من  مدرک لیسانس رو بیشتر از دیپلم دوست دارم . 

      من به ورزش والیبال علاقه دارم و مدتی هم والیبال بازی کردم اما ورزش تنیس رو هم دوست دارم و همراه والیبال دوست دارم اون رو هم انجام بدم . 

      من به دروس حفظی علاقه دارم اما درسی که یکم هم مفهومی باشه اما بازم حفظیاتش بیشتر باشه هم جزء دایره ی علائقم هست . 

      من به بازیهای کامپیوتری هم علاقه دارم ولی اگر بازی کامپیوتری نبود ولی سرگرم کننده و جذاب و رقابتی بود اونم انتخاب می کنم . 

      من به گوشی برند اپل علاقه دارم اما اگر شیائومی هم بود دوست دارم .

      من به رنگ قاب گوشی مشکی علاقه دارم ولی اگر رگه های نقره ای هم توش بود دوست دارم 

      من معمولا دوست دارم گوشی مدل جدید که میاد رو همون وقت که تو بورسه بخرم ولی اگرم نشد و کمی فاصله افتاد اشکالی نداره .

      من آهنگهای رپ در اولویتم قرار داره اما اگرم آهنگ معمولی گوش دادم خیلی سخت نمی گیرم و بازم دوست دارم .

      من به آهنگهای تتلو بیشتر  علاقه دارم ولی رضا پیشرو رو هم دوست دارم . 

      من معمولا به زندگی کردن در کشورهای آمریکایی علاقه دارم ولی اگر هم در یکی از کشورهای اروپایی زندگی کنم  بازم دوست دارم . 

      من معمولا به شرکت کردن در پارتی ها علاقه دارم ولی اگر تولد دوستانه بود بازم شرکت میکنم و دوست دارم . 

      من فعلا زندگی مجردی رو دوست دارم ولی اگرم روزی بخوام ازدواج کنم ترجیح میدم با کسی ازدواج کنم که خودم انتخابش کرده باشم نه افراد خانوادم . 

      امیدوارم این تمرین رو درست انجام داده باشم . چون چیزی که از فایل متوجه شدم همین بود . 

      البته من هم از انتخابها و تجربه های فعلیم نوشتم و هم از انتخابها و تجارب آینده . اینا موارد مورد علاقه ی منه که تا اینجا به ذهنم اومد . اگرچه اگه  فکر کنم بازم یادم میاد ولی فعلا همینا رو نوشتم . 

      فعلا تا تمرین بعدی خدانگهدار . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/04 23:29
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 497 کلمه

      منم یک عادت انتخاب کردم که  گفتم میخوام تغییرش بدم (لقمه های اضافه بر سیری   )

      و اومدم با اون به صلح رسیدم  که  اگر تکرارش کردم با اون به احساس خوب برسیم  و دیگه حالم بد نشه .

      با انجام تمرینات ما نتیجه میگیریم  و مو فق میشیم و بدونید همیشه تعداد افراد موفق از تعداد افرادی که آرزوی موفق شدن رو کمتر هست و ما باید حز افرادی باشیم که در راه موفق شدن قدم بر می دارن   .

      بارها شده رفتیم  خرید ولی اون چیز دلخواهم رو نخریدم و شبیه اون چیز مورد علاقه ی من   بوده و من اون رو خرید کردم و یا ممکنه  وارد رابطه با کسی بشیم  که چندین رفتار خوب  داره و حالا  یکی دومورد هم داره که پسند ما نیست و میگیم مهم نیست چون خوبیهاش بیشتر  هست .

      همیشه همینطور هست  یعنی یک چیزی  یک رنگی اصل دوست داشتن ما هست حالا  یک رنگی هم قاطیش میشه و  ما اون مجموعه رو دوست داریم 

      ما عادت داریم در تمام جنبه ها ترکیب میکنیم و خیلی سختگیر  نیستیم و هر چه قدر علاقه ی ما  در اون چیز بیشتر باشه اون  رو  ما میپذیریم 

      مثال :

      *من همین چند وقت پیش یه لاک قرمز رنگ اکلیلی  دلم میخواست و رفتم  برای خرید هر چقدر داخل اون فروشگاه رو نگاه کردم قرمز داشت ولی اکلیلی نبود منم به خاطر رنگش که قرمز بود خریدم ولی اصلا اکلیل نداره .

      *یا اینکه من چند وقت پیش مهمانی داشتم و رفتم از یه  فروشگاه ظروف یک بار مصرف بخرم تمام ظرفهای مورد نیازم  رو داشت به جز یک نمونه  رو نداشت که من میخواستم و شبیه اون رو داشت و من هم گفتم حالا همه رو داره و شبیه اون مدل رو هم داره میشه جایگزین کنم پس خرید کردم و استفاده کردم .

      *یا اینکه من چند وقت پیش   یه ست بلوز و شلوار  برای داخل خونه میخواستم که رنگش و مدلش و اندازه اش وطرحش رو دوست داشتم اما جلوی بلوز دکمه میخورد که من دوست نداشتم اما به خاطر بقیه ی ویژگیهاش صرف نظر کردم و خریدم .

      و یا اینکه برای خرید  ماهیتابه  به یک فروشگاه رفتم و مارکش و رنگش رو و سایزش رو پیدا کردم اما بدون درب و یک دسته میخواستم نداشت و  و دو دسته و درب دار داشت و کمی هزینه اش بیشتر میشد اما  چون بقیه گزینه های مورد نظرم رو داشت گفتم مهم نیست و خرید کردم .

      چند وقت قبل برای خرید باند به چندین فروشگاه رفتم و فقط یه مورد مورد تایید اون فروشنده ی مورد قبول ما بود که گفتن کیفیت دارن رقص نور دارن و قابلیت بلوتوث دارن  و اپشن های خوب دارن اما اون ترکیب  رنگ  باندها رو مشکی و طلایی میخواستم که این کار  نداشت و چون خیلی کیفیت داشتن و تمام گزینه های عالی رو داشتن و به روز بودن من از ترکیب رنگش گذشتم و ترکیبش مشکی شد با نقره ای و من  خرید کردم و انصافا چیز با کیفیتی هستن و خوشحالم که چیز خوبی انتخاب کردم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم