0

من به عمل کردن به هدایت الهی ایمان دارم (قدم ۱۸)

هدایت الهی
اندازه متن

انسان های زیادی در مدت حیات خود خواسته های زیادی در وجودشان شکل می گیرد، حتی ایده های در ذهنشان مرور می شود که قدم اول برای حرکت به سمت تحقق رویاهایشان است. اما اطمینان لازم برای حرکت کردن را ندارند.

دعا کردن، درخواست کردن، مطالعه کردن،‌ نوشتن و … برای درک آگاهی های زندگی با کمک خداوند در صورتی تاثیرگذار خواهد بود که اعمال تان بر اساس ایمان به هدایت الهی باشد.

مشورت گرفتن از دیگران

سال های زیادی از زندگی ام وقتی تصمیم به انجام کاری داشتم سعی می کردم از افرادی که در این زمینه آگاهی دارند مشورت بگیرم. همیشه پدرم به من توصیه می کرد در انجام کارها مشورت بگیر و این ضرب المثل را به کار می برد:

نادان نمی داند و نمی پرسد اما دانا می داند و می پرسد.

اولین سالی که کنکور شرکت کردم در دو رشته دانشگاه تهران پذیرفته شدم. یک رشته روزانه بود و دیگری شبانه.

من دوست داشتم رشته شبانه را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم اما در مشورت هایی که پدرم با افراد به اصطلاح آگاه انجام داد به این نتیجه رسید که اصلا رفتن به تهران برای درس خواندن صلاح نیست و به این ترتیب علاقه من نادیده گرفته شد.

البته که خودم هم از رفتن به تهران ترس داشتم چون تصورم این بود که زندگی در شهری به این بزرگی با جمعیت زیاد کار سختی است. بنابراین با اولین مخالفت های پدرم من هم اصرار نکردم اما بعد ها همیشه آنها را مقصر عدم پیشرفت خودم می دانستم.

سال بعد بدون تلاش خاصی برای آماده شدن جهت کنکور در دانشگاه علمی کاربری رشت قبول شدم و این بار با کسی مشورت نکردم و چون دوست داشتم زندگی در شمال کشور را تجربه کنم راهی رشت شدم و چند سالی که در شمال کشور زندگی کردم بهترین سال های زندگی ام بود.

بعد از اتمام دانشگاه وارد کسب و کار آزاد شدم و به همراه یکی از دوستانم مغازه تایپ و خدمات کامپیوتری تاسیس کردیم که خیلی ساده و ابتدایی بود. خیلی زود دوستم منصرف شد و عهده دار مسئولیت مغازه شدم و به آرامی شرایط مغازه بهتر می شد.

دو سه سال بعد به پیشنهاد یکی از آشنایان به کار در یک شرکت دولتی دعوت شدم. خودم به هیچ عنوان کار دولتی را نمی پسندیدم اما مشور با دیگران باعث شد که برخلاف میل خودم مغازه رو جمع کردم و وارد کار اداری شدم که قبلا شرح حال آن را داده ام.

۸ سال مشغول کار اداری بودم که ۵ سال آخر هر روز شرایط سخت تر می شد اما جرات ترک کار را نداشتم.

با هر کسی مشورت می کردم به شدت من را از ترک کار منع می کرد و عصبانی می شدند که همه دنبال کار اداری هستند آنوقت تو می خوای کار رسمی رو ترک کنی بری سراغ کار آزاد!!!!

چند سال به این روال سپری شد تا با فردی که مهارت فنی داشت و چندین شغل موفق را ایجاد کرده بود مشورت کردم که برخلاف دیگران به من امید و انگیزه داد که اگه دوست داری وارد کار آزاد بشی خیلی خوبه ولی باید تصمیم بگیری که برای بهتر شدن شرایط ادامه زندگی ات تلاش کنی. اگه از شرکت بیای بیرون و شرایط بدتر بشه اونوقت خیلی اذیت می شی.

نکته ای که بعدها متوجه شدم این بود که فردی که با او مشورت کردم عقیده داشت که نتیجه کار دست خودته و به انگیزه و تلاش خودت بستگی داره بخاطر همین تاکید می کرد که اگه می خوای از شرکت بیای بیرون مشکلی نیست ولی باید تصمیم بگیری که در شغل آزاد تمام تلاشت رو به کار بگیری که شرایط زندگی ات بهتر از قبل بشه.

هدایت الهی

هدایت الهی جایگزین مشورت انسانی

از سال ۹۳ که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و خیلی زود متوجه شدم که برای تغییر زندگی فقط باید روی هدایت الهی حساب کنم هرگز برای تصمیماتی که در این چند سال اتخاذ کردم از کسی مشورت نگرفتم.

تصمیمات زیادی در این چند ساله اتخاذ کردم که برخی از آنها بدین شرح است:

  • برای پرداخت بدهکاری ها تصمیم گرفتم بیمه نامه های فرزندانم را با ۵۰ درصد جریمه باطل کنم.
  • تصمیم گرفتم تمام اقساط بانکی را قبل از موعد مقرر تسویه کنم.
  • تصمیم گرفتم دوره های آموزشی متعدد برای تغییر زندگی خریداری کنم.
  • تصمیم گرفتم برای رهایی از بدهکاری دسته چک های بانکی رو پاره کنم.
  • تصمیم گرفتم فروش مغازه ابزار و یراق فقط نقدی باشه.
  • تصمیم گرفتم برای لاغر شدن از قدرت ذهن استفاده کنم.
  • تصمیم گرفتم لاغری با ذهن را به دیگران آموزش دهم.
  • تصمیم گرفتم برای تمرکز بر آموزش مغازه رو جمع کنم.
  • تصمیم گرفتم کسب و کار اینترنتی راه اندازی کنم.
  • تصمیم گرفتم هرگز در زندگی ام وام و قرض نگیرم.

تصور کنید برای هر کدام از این تصمیمات با اطرافیانم مشورت می کردم. چه اتفاقی می افتاد؟

جالب اینکه هنوز برخی از نزدیکانم به من می گویند اشتباه‌ کردی مغازه رو جمع کردی اگه داشتی الان سرمایه ات چند برابر شده بود.

من از همان روزهای اول تصمیم گرفتم به جای مشورت کردن با انسانها فقط به هدایت الهی و ایده های خداوند که در ذهنم ایجاد می شود و به عمل کردن به آنها ترغیب می شوم عمل کنم.

حتی برخی مواقع هدایت الهی از طریق شنیدن صحبت های دیگران یا خواندن عبارتی در یک کتاب یا حتی حرفی که از زبان فرزندانم به من زده شده است که آن قدم بعدی من برای تحقق آرزویم بوده است و باید به آن عمل می کردم.

خیلی جاها تصمیماتی گرفتم که به شدت ترسناک بود چون هیچ سابقه از از نتیجه همچین تصمیماتی نداشتم ولی با هر ضرب و زوری بود به ایده هایی که در ذهنم مرور می شد عمل می کردم.

هدایت الهی

تصور کنید زمانی که فروش مغازه بهتر شده بود این ایده در وجودم شکل گرفت که فروش نسیه ای رو متوقف کن و به مشتری ها اعلام کن که فقط فروش نقدی خواهد بود.

عواقب این کار برای من واضح بود که قطعا خیلی از مشتری هایی که سالهاست نسیه کار می کنند دیگر به من مراجعه نخواهند کرد ولی نتیجه این هدایت الهی برای من واضح نبود چون هیچ سابقه ای در ذهنم برای این گونه تصمیمات نداشتم.

خیلی مردد بودم و احساس ترس از عواقب این تصمیم داشتم. از خداوند درخواست هدایت کردم و گفتم خدایا چطور بر ترسم غلبه کنم و به ایده هایی که در وجودم ایجاد می کنی عمل کنم.

به طور واضح درک کردم که به این فکر کن که وقتی به این ایده عمل کنی از نتیجه ان چه احساسی خواهی داشت. اگر احساس خوبی داشتی مطمئن باش و عمل کن.

وقتی به این فکر کردم که فروش مغازه فقط نقدی شده و دیگه نیاز نیست تماس بگیرم و درخواست کنم افراد مقداری از حسابشان را پرداخت کنند و دیگه نیاز نیست روی اقساط مشتری ها حساب کنم و همه چیز واضح و ساده خواهد شد خیلی احساس خوبی داشتم.

بنابراین با اطمینان این موضوع را به استادکارها اعلام کردم. همانطور که فکرش را می کردم خیلی ها عصبانی شدند و رفتند و چند هفته مراجعه به مغازه به شدت کاهش پیدا کرد اما خداوند وفادار به وعده های خود است و پس از مدت کوتاهی سر و کله مشتری های جدید که فقط نقد می خریدند و اتفاقا حجم خرید آنها بیشتر از مشتری های نسیه بود به مغازه من مراجعه کردند و شرایط بهتر از قبل شد.

برای اجرای تک تک هدایت الهی دچار ترس و نگرانی می شدم اما همیشه با استفاده از راهکاری که خداوند به من داده بود به احساسی که از نتیجه اجرای اون ایده خواهم داشت فکر می کردم و اشتیاق من برای عمل کردن به اون ایده چندین برابر می شد و با اطمینان عمل می کردم.

حتی زمانی که خواستم برای تمرکز بیشتر بر کسب و کار اینترنتی مغازه ابزار و یراق رو جمع کنم باز دچار ترس و نگرانی شدم ولی به همین روش ایمان و توکلم به خداوند رو تقویت کردم و در کمتر از یک ماه همه اجناس رو به قیمت پایین تر از فاکتور فروختم.

خیلی ها سرزنشم می کردند که مغازه رو جمع نکن. یا حالا که می خوای جمع کنی چند ماه صبر کن که یواش یواش جنس ها رو به قیمت خوب بفروشی.

ولی من آگاه شدم زمانی را که باید صرف کنم تا اجناس مغازه رو به قیمت یه کم بیشتر بفروشم رو وقتی بذارم روی گسترش هدف جدیدم نتایج مالی خیلی بیشتر از مقداری خواهد بود که از بیشتر فروختن اجناس مغازه کسب خواه کرد.

و دقیقا همین اتفاق افتاد و چند ماه بعد از جمع کردن مغازه درآمد من هر ماه چندین برابر فروش مغازه ابزار و یراق شده بود.

هدایت الهی

عمل کردن بر اساس ایمان

گفتن عبارت (من به خداوند ایمان دارم)‌ به تنهایی موجب تغییر شرایط زندگی تان نخواهد شد. خیلی ها در تمام عمرشان می گویند که به خداوند ایمان داریم اما تغییری در زندگی آنها ایجاد نمی شود.

ایمان به تنهایی باعث کسب نتیجه نخواهد شد بلکه باید با تکیه بر نیروی ایمان، عملکرد خود را تغییر دهید.

به این آیات در قرآن کریم توجه کنید:

  • هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد. (سوره بقره آیه ۶۲)
  • هر کس از زن و مرد عمل نیک انجام دهد در حالی که او (به خدا) ایمان دارد. (سوره نحل آیه ۹۷)
  • کیست نیکو گفتار از آن شخص که به خدا دعوت کند و عمل نیک انجام بدهد. (سوره فصلت آیه ۴۱)
  • هر کس به ملاقات پروردگار خود امیدمند است، حتما عمل نیک انجام دهد. (سوره کهف آیه ۱۱۰)

در قٰرآن همیشه عبارت ایمان و عمل پشت سر هم آمده است. یعنی ایمان به تنهایی موجب سعادتمندی نخواهد شد بلکه ایمان به همراه عمل صالح سبب خوشبختی در دنیا و آخرت می شود.

بنابراین باید سعی کنید بر اساس ایمان خود به هدایت الهی عمل کنید تا کمک خداوند را در زندگی خود تجربه کنید.

اگر به کمک خداوند ایمان دارید باید شجاعت گام برداشتن برای تحقق آرزویتان را داشته باشید.

خیلی از افراد مخصوصا خانم هستند که از سالها قبل دوست داشته اند رانندگی یاد بگیرند اما پس از سالها هنوز هیچ اقدامی نکرده اند. آرزو برای تبدیل شدن به واقعیت نیاز به عمل دارد.

اگر به خداوند ایمان دارید و بر اساس ایمان خود در قلب شما آرزوها و خواسته هایی شکل می گیرد اما ایمان شما منجر به حرکت کردن برای تجلی خواسته تان نمی شود خداوند اجباری به حرکت دادن آرزوهای شما به سمت زندگی شما ندارد.

این شما هستید که باید برای تجربه آرزوهایتان به سمت آنها حرکت کنید. خداوند هیچ آرزویی را به سمت شما حرکت نمی دهد.

به همین دلیل است که میلیارها میلیارد آرزو در وجود انسان های جهان شکل گرفته که هرگز به واقعیت تبدیل نشده است. فقط آن آرزوهایی به واقعیت تبدیل می شوند که صاحب آن آرزو برای تحقق خواسته خود حرکت کرده و گام بردارد. به محض اینکه حرکت خود را شروع کنید امدادهای غیبی از راه می رسند و شما را در تحقق آرزویتان یاری می کنند.

هدایت الهی

از خواسته تا تجربه

درخواست کردن اولین مرحله از تجربه نعمت های الهی است. مرحله بعدی مشتاق بودن برای عمل کردن به ایده های خداوند برای تحقق آن خواسته است.

من دوست داشتم شور و اشتیاق را در سایت تناسب فکری افزایش دهم. هیچ ایده ای هم برای این کار نداشتم فقط یک خواسته بود.

پس از آن به ایده هایی که به سمت آنها ترغیب می شدم عمل کردم.

به سمت تماشای تعدادی ویدیوی سخنرانی اساتید معنوی ترغیب شدم. بدون مقاومت و قضاوت کردن که چه نتیجه ای خواهد داشت چندین ساعت ویدیو با زیر نویس فارسی تماشا کردم.

شنیدن صحبت های آنها توجه من را به این ایده جلب کرد که برای افزایش شور و هیجان در سایت باید آموزش عملی برای تغییر زندگی ایجاد کنم.

این ایده از آنجا در من شکل گرفت که در یکی از ویدیو ها شنیدم که: اگر تونستی مشکلی را در زندگی ات برطرف کنی و می بینی که دیگران هم به این مشکل گرفتار هستند باید به آنها کمک کنی تا مشکل را برطرف کنند.

اگر خداوند به تو راه حل مساله ای را ارائه کرده است فقط برای خودت نبوده، بلکه خواسته از طریق تو، راه حل را به گوش انسان ها برساند.

به محض اینکه این عبارت را شنیدم مطمئن بودم این هدایت الهی برای من است و از همان لحظه بارش افکار در ذهنم شروع شد. در یک لحظه سناریوی طولانی در ذهنم شکل گرفت و کاملا واضح شد که درباره چه موضوعاتی باید صحبت کنم.

قدم بعدی اجرای سناریوی الهام شده بود که خواستم اولین ویدیوی تصویری را ضبط کنم که این ایده در وجودم شکل گرفت که باید به صورت نوشتاری باشد.

شروع کردم به نوشتن و یکی پس از دیگری کلمات و جملات پشت سر هم قرار گرفتند و معجزه الهی رخ داد و جریانی از آگاهی از دنیای غیب وارد جهان مادی شد.

به این نکته توجه کنید که من فقط اقداماتی که برایم مقدور بود را انجام دادم. هیچ اقدامی برای پیدا کردن مخاطب انجام ندادم.

فقط نوشتم و نوشتم و همچنان داری می نویسم.

به طریق هدایت خود به این نوشته ها فکر کنید تا بهتر درک کنید خداوند به چه طریق امدادهای غیبی خود را به سمت شما می فرستد.

زودتر از آنچه انتظار داشتم و تصور می کردم این نوشته ها مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت. علاقمندانی که بدون کارت دعوت به این مهمانی الهی دعوت شده‌اند.

من فقط به ایده هایی که یکی پس از دیگری به من داده شد عمل کردم.

چگونه بنویسم، چی موضوعاتی را مطرح کنم، نگرش های الهی را به صورت عکس در بین نوشته ها تکرار کنم، چه موسیقی برای هر قسمت قرار دهم و همه چیز به همین سادگی و واقعا بدون زحمت انجام شد و نتیجه فراتر از انتظار شده است.

بارها در نوشته های دوستان به این نکته اشاره شده است که چقدر موسیقی های متن متناسب با محتوا انتخاب شده است درحالی که من حتی به این موسیقی ها قبلا گوش نداده بودم. در یک لحظه برای هر قسمت موسیقی مناسب در مقابل دیدگان من قرار می گرفت.

هدایت الهی

شناسایی ایده های الهی

هدایت الهی همیشه با شرایط فعلی شما مطابقت دارد. خداوند بر اساس ویژگی های وجود شما ایده های مناسب برای تحقق خواسته هایتان را به شما الهام می کند.

عمل به هدایت الهی اگر نیاز به پول داشته باشد حتما پرداخت آن در توان شما می باشد. اگر برای تحقق آرزویتان ایده ای به ذهن شما آمد ولی برای اجرای آن باید وام بگیرید یا قرض کنید قطعا نجوای ذهنی است و ایده الهی نمی باشد.

عمل به هدایت الهی اگر نیاز به یادگیری مهارتی داشته باشد حتما مطابق با توانایی و استعداد شما می باشد.

هدایت الهی بر اساس توانایی فعلی شما می باشد و حتی نیاز به کمک فردی دیگر ندارد و اگر برای اجرای آن نیاز به حضور فردی باشد آن فرد خودش به شما مراجعه خواهد کرد یا در مسیر زندگی شما قرار خواهد گرفت.

برای عمل به هدایت الهی فقط نیاز به ایمان دارید.

ایمان که داشته باشید در هر شرایطی باشید برای عمل کردن به هدایت الهی اقدام می کنید.

سهم ما و سهم خداوند

تصور کنید زمانی که این ایده به من داده شد که فروش نسیه ای را متوقف کنم برای اجرای این ایده من فقط باید چند کلمه حرف می زدم. نیاز به هیچ کار یا امکانات دیگری نبود.

اما نتیجه ای که در کسب و کار من ایجاد کرد را اگر خودم می خواستم با عقل و منطقم ایجاد کنم باید چند تا وام می گرفتم و کلی جنس به مغازه اضافه می کردم تا بلکه فروش مغازه بیشتر بشه و شاید سود من هم افزایش پیدا کند.

ولی من فقط چند کلمه حرف زدم و باقی کارها را خداوند انجام داد. مشتری های جدید را خداوند به سمت من هدایت کرد.

خداوند آنها را ترغیب می کرد تا اجناس بیشتری از من خرید کنند.

من چگونه می توانستم مشتری های دست به نقد و عالی را از شهرهایی که هرگز آنجا نرفته بودم پیدا کنم؟!

اما خداوند این کار را به سادگی انجام داده بود و مشتری های جدید از شهرهای دیگر به سمت من هدایت شده بودند.

هدایت الهی

درباره سایت تناسب فکری هم همین روند شکل گرفته است.

من فقط به ایده های ساده ای که با شرایط آن لحظه من قابل اجرا بودند عمل کردم و به مرور سایت تناسب فکری به این تکامل رسید.

من سهم خودم را انجام دادم که شاید ۱٪ بوده است و خداوند سهم خودش را به خوبی انجام داده است که همیشه ایده های قابل اجرا با شرایط من را در اختیارم قرار داده است، افراد مشتاق را به سمت من هدایت کرده است. موضوعات کاربردی را به من الهام کرده است و …..

برای تحقق خواسته هایتان فقط کافی است سهم خودتان را انجام دهید که اتفاقا در مقایسه با سهم خداوند هیچ چیز نیست.

اما در بیشتر مواقع ما مغلوب افکار منفی ذهن خود می شویم و برای عمل به سهم اندک خود دچار مشکل می شویم.

در بیشتر موارد در مقابله با اولین موانع در مسیر رسیدن به خواسته هایمان ما خیلی زود تسلیم می شویم.

  • من سعی خودم را کردم ولی جواب آنها منفی بود.
  • من سعی کردم آن خانه را بخرم ولی مشاور املاک نامردی کرد و با فرد دیگری قولنامه کرد.
  • من خیلی دوست داشتم هنر مورد علاقم را ادامه دهم اما شرایط زندگی من مساعد نبود.
  • خیلی دوست داشتم رانندگی یاد بگیرم اما همسرم مخالفت کرد.
  • من عاشق نقاشی بودم ولی خانواده ام اجازه ندادند در رشته نقاشی تحصیل کنم.

موارد زیادی در زندگی ما وجود دارد که با برخورد به اولین مانع از دنبال کردن خواسته مان منصرف شده ایم.

فردی که به کمک خداوند در زندگی عقیده دارد مصمم تر از این باید باشد.

نگرش شما به مسائل باید نگرش (حتما موفق می شوم)‌ باشد.

در مسیر تحقق خواسته تان شاید نتوانید به راحتی از در وارد شوید، به سراغ پنجره بروید و دوباره سعی کنید.

شاید از پنجره هم نتوانید وارد شوید، به پشت بام بروید و به دنبال راهی برای دست یابی به خواسته تان باشید.

امدادهای غیبی خداوند فقط زمانی که در حال جستجوی دست یابی به خواسته تان هستید به سمت شما جاری می شوند. اگر ساکن بایستید کمک های خداوند متوقف می شوند چون خداوند فقط می تواند گسترش دهد نمی تواند و شما دستان او برای گسترش هستید.

تا زمانی که در مسیر خواسته خود حرکت کنید و سعی و تلاش کنید همواره امدادهای غیبی برای کمک به شما به شکل های مختلف به سمت شما جاری می شوند.

باید ایمان خود به خداوند را به عمل در زندگی تبدیل کنید.

باید فقط به یک مسیر برای تحقق خواسته هایتان اکتفا نکنید. شاید مسیری که شما انتخاب کرده اید یا سراغ دارید مسیر مناسبی نباشد. خداوند بر همه امور مسلط است بنابراین اگر مسیر رسیدن به خواسته شما مسدود شد مطمئن باشید مسیرهای دیگری وجود دارد که هنوز کشف نکرده اید.

اینکه فکر کنید مسیری برای تحقق آرزوی شما وجود ندارد ناسپاسی محسوب می شود. یعنی شما عقیده دارید که هدایت الهی برای تحقق خواسته شما وجود ندارد یا خداوند در تحقق آرزوی شما ناتوان است.

هدایت الهی

این لحظه بهترین زمان تحقق آرزوهاست

هر روزه در جهان میلیارها آرزو به فراموشی سپرده می شود چون بیشتر انسان ها با برخورد به اولین مانع در مسیر رسیدن به خواسته شان از ادامه مسیر منصرف می شوند و تصور می کنند تحقق این آرزو برای آنها میسر نیست.

به این جمله فکر کنید:

خداوند با این همه توانایی و قدرت بی نهایت مدت هاست با صف های خالی از درخواست کنندگان مواجه شده است.

آرزوهای زیادی وارد سیستم مدیریت خداوند شده اند اما صاحبان آرزو درخواست خود را رها کرده اند و خداوند می خواهد نقشه برآورده شدن آرزوها را به صاحبان آنها هدیه کند اما کسی نیست.

همه آرزوهای خود را گذاشته اند و آنجا را ترک کرده اند.

هم اکنون بهترین زمان در تاریخ خلقت است که می توانید خواسته های خود به خداوند عرضه کنید و برای دریافت نقشه راهنما و دریافت هدایت های لازم برای تحقق خواسته هایتان به خداوند مراجعه کنید.

از این فرصت استفاده کنید.

تا می توانید درخواست های بیشتری را به خداوند عرضه کنید. تا می توانید حواس خود را بر حرکت در مسیر صحیح تحقق آرزوهایتان متمرکز کنید.

تا می توانید سعی کنید ایمانتان به زندگی با کمک خداوند را به عمل در زندگی و اقدام کردن برای تحقق خواسته هایتان تبدیل کنید.

فرصت های زندگی خود را صرف تجربه نعمت های خداوند کنید که تنها راه سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت است.

اخطار

تمرین:

۱- مواردی در زندگی که با دیگران مشورت کرده اید و کلا از تصمیم خود منصرف شده اید را شرح دهید.

۲- مواردی در زندگی که بعدها دیگران را مقصر کردید که مشورت با آنها باعث رها کردن خواسته و آرزویتان شده است را شرح دهید.

۳- مواردی در زندگی که بر اساس ایده و احساس خود عمل کرده اید و درحالی که دیگران مخالف تصمیم یا ایده شما بودند در نهایت نتایج عالی کسب کردید را شرح دهید؟

۴- نگرش شما درباره سهم ما و سهم خداوند چیست؟ مواردی را در زندگی خود شرح دهید که سهم خود را انجام داده اید و خداوند نیز سهم خودش را انجام داده است و از نتیجه کار راضی بوده اید.

۵- نگرش شما درباره بهترین زمان انجام ایده ها چیست؟ ایده هایی که تصور می کردید از زمان آن گذشته یا الان زمان مناسب نیست و اجرا نکرده اید را شرح دهید.

۶- مواردی که دیگران اصرار داشته اند الان زمان مناسب برای این کار یا اجرای تصمیم نیست ولی شما بر اساس ایده و الهام قلبی خود تصمیم گرفته اید و نتایج عالی کسب کردید را شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.68 from 34 votes

https://tanasobefekri.net/?p=42757
برچسب ها:
34 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار rastegar.moradzadah
      1403/01/25 10:59
      مدت عضویت: 1189 روز
      امتیاز کاربر: 6002 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,988 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان 

      گام 18 از دوره زندگی با کمک خداوند

      من به عمل کردن به هدایت الهی ایمان دارم🌺

      1_مواردی در زندگی که با دیگران مشورت کرده‌اید و کلاً از تصمیم خود منصرف شده‌اید را شرح دهید؟ 

      من در کل آدمی هستم که خیلی زود تحت تاثیر دیگران قرار می گیرم شاید این هم بخاطر چاقی است وچاقی قدرت انتخاب را از من گرفته است واین مسعله در تمام جنبه های زندگیم اثر گذاشته خیلی موارد هست که باید در این قسمت بنویسم مثلا چند روز مانده به کنکور وقتی همسرم که تازه عقد کرده بودیم وهنوز زندگی مشترک را شروع نکردیم ازم خواست دانشگاه نرم وبا مشورتی که با او بر سر انتخاب رشته داشتم بحث به اینجا رسید که اگه بری دانشگاه محیط خوابگاه دانشجویی برات سخته به کل منصرف شدم وحتی امتحان ندادم

      وقتی برای اولین بار که تازه عروس بودم وبه شهر دیگه ای رفته بودم پیشنهاد کار بهم دادن ویا همسرم در میان گذاشتم با اینکه خیلی به اون کار علاقه داشتم ومسبر نزدیک بود وکار زنانه دامنی بود ولی مخالفت کرد ومن خیلی زود تسلیم شدم وبه کل منصرف شدم 

      وقتی بعد چند سال تصمیم گرفتم دوباره ادامه تحصیل بدم فقط بخاطر اینکه با همسرم وخواهرم مشورت کردم واونا نظرشون این بود سخته برات منصرف شدم وحتی این آرزوی ادامه تحصیل هنوز در من زندس و سال گذشته هم اقدام کردم ولی باز بخاطر مشورت کزدن منصرف شدم 

      در خرید خیلی از وسایل خونه تا با همسرم مشورت کردم منصرفم کرده برای خرید حتی لباس تا مشورت کزدم منصرفم کرده حتی دخترم که خیلی سنش کمه در موارد باهاش مشورت کزدم مثل رنگ کردن مو یا خرید وسیله ای تونسته منصرفم کنه 

      2_، مواردی در زندگی که بعدها دیگران را مقصر کرده‌اید که مشورت با آنها باعث رها کردن خواسته و آرزوهایتان شده را شرح دهید؟ 

      همین داستان ادامه تحصیلم همیشه همسرم را مقصیر می دونم ووقتی بحثش پیش میاد بهش می گم اگه از اول تو دلم رو خالی نمی کزدی وتا سنم کم بود می زاشتی برم دانشگاه الان برای خودم مدرک تحصیلی داشتم وحتی به دخترم هم بهتر می تونستم کمک کنم یا اینکه همیشه دوست داشتم رانندگی یاد بگیرم ولی همسرم همش امروز فردا می کرد ونمی زاشت همش می گفت بزار اول خودم یادت بدم بعد برو ثبت نام کن وتا حالا نشده ومن همیشه همسرم رو مقصر می دونم

      3_،، مواردی در زندگی که بر اساس ایده و احساس خود عمل کرده‌اید در حالی که دیگران مخالفت تصمیم یا ایده شما بودند در نهایت نتایج عالی کسب کرده‌اید را شرح دهید؟ 

      من سر ازدواجم خیلی ها مخالفت کردن اما احساس درونیم همیشه می گفت عشق همسرم بهم واقعی واینکه چندساله پام وایساده با تمام مشکلات مخالفت ها حتما عشقش واقعی وپاکه ومن حرف احساسم رو گوش دادم واون الهام درونی که الان می دونم هدایت خداوند بوده ومن بهش عمل کردم وشکر خدا بعد 17 سال زندگی عشق همسرم هر روز بیشتر از قبل می شه وتمام کم کاستی های اخلاقی منو تحمل می کنه وهمیشه همراه وهم دل با من هرچند توی همه زندگی های زناشویی یه اختلافاتی هست که اونم جدی نیست وطبیعیه

      مورد دیگه که به هدایت الهی وایده ای که توی ذهنمان اومد نقل مکان کردیم با اینکه فقط یه سال بود توی اون شهر بودیم مدرسه دخترم رو عوض کرده بودیم شوهرم مغازش رو فروخته بود وکلی از لحاظ مالی ضرر کردیم وریسک بود دوباره به شهر خودمون برگزدیم همه می گفتن اشتباهه تازه دارین جا می افتین اینجا آب وهوا خوبه اینجا خیلی شهرش ومحیطش بهتره اما ما مخصوصا همسرم فقط به ندای درونی‌ گوش داد برگشتیم شکر خدا توی این سه سال که برگشتیم اوصاع زندگیمون زیر ورو شد از لحاظ درآمدی همسرم تونست مغازه رو دوباره بخره مدرسه دخترم که به سختی ثبت نام می کنه ومدرسه نمونه ای تو شهرمون به راحتی دوباره پذیرفتش 

      4_ نگرش شما درباره سهم ما و سهم خداوند چیست مواردی را در زندگی خود شرح دهید که سهم خود را انجام داده‌اید و خداوند نیز سهم خودش را انجام داده و از نتیجه کار راضی بوده‌اید؟ 

      وقتی بر اساس ایده الهی واون الهام درونی که بهت می شه عمل می کنی وایمان داری نتیجه مورد دلخواه خوهد بود همه چیز همان طوری می شود که خواسته بودی در مورد همین نقل مکان ما به شهر خودمون همسرم فقط با گفتن یه حرف که به شریک سابقش گفته بود می خواد برگرده مغازه رو دوباره بخره سهم خودش رو در عمل کزدن به ایده الهی ادا کزد وبقیه کارها که انجام شد سهم خداوند بود خداوند به دل اونها انداخت دوباره سهم مغازه رو به همسرم بفروشن خداوند به دل صاحب خونه انداخت روتر از موعد رهن خونه رو بهمون پس بده خداوند به دل مدیر مدرسه انداخت دوباره دخترم رو ثبت نام کنه واز همه مهم تر رونق گرفتن مغازه و سرازیر شدن مشتری های زیاد به مغازه بود که در طول این چندین سال بی سابقه بود وسهم ما در مقابل سهم خداوند خیلی خیلی ناچیز بود در واقعه همه کار را خداوند کرد وانگار فقط از ما یه حرکت می خواست واگه همسرم فقط با خودش خودخوری می کرد واون شرایط رو تحمل می کرد وهرگز به زبان نمی اورد می خواد برگرده شاید هرگز شرایط زندگی ما اینجوری در کوتاهترین زمان ممکن تعقیر نمی کرد 

      5_ نگرش شما درباره بهترین زمان انجام ایده‌ها چیست ایده‌هایی که تصور می‌کردید از زمان آن گذشته یا الان زمان مناسب نیست و اجرا کرده‌اید را شرح دهید؟ 

      به نظر من بهترین زمان اجرا کزدن ایده های الهی همون لحظه ای هست که دلت می گه برو جلو وانجام بده ووقتی به نتیجه کار فکر می کنی وخودت رو بعد از جرا کزدن اون ایده تصور می کنی می بینی حالت خوبه واحساست نسبت بهش  خوبه وزمانی که همه می گن نه وحتی عقلت می گه نکن اما دلت واحساست می گه برو جلو واون ایده رو عملی کن باید دست دست نکرد وفقط عمل کرد واولین قدم رو برداشت بعد از اونکه خداوند بقیه قدم هارو باهات برمی داره

      من توی اسفند ماه در دوره زندگی با طعم خدا که بودم وهنوز تمامش نکردم در یکی از گام ها باید لیست خواسته هامون رو می نوشتیم ومن یکی از خواسته هام رسیدن به درآمد ویه شغل راحت بود که حداقل ماهی یه تومن برای شروع دستم بیاد دقیقا همون روز یا روز بعدش بود که یکی از دوستانم یه وضعیت گذاشته بود بازش که کزدم یه تبلیغ برای آموزش خیاطی بود شماره رو که گرفتم وصحبت کزدم اصلا باور کردنی نبود با دویست هزار تومن آموزش مجازی می دادن ویه کانال داشتن که منو دعوت کزدن کارشون جوری بود که می گفت برای عید خودتون می تونید لباس بد زین وبرای کسی مثل من که قبلا هم یه دوره رفته بود فرصت خیلی خوبی بود وبهترین زمان بود تا به این ایده در جهت برآورده شدن خواسته ام عمل کنم اما من عمل نکزدم واون قدم اول رو برنداشتم متاسغانه

      همون موقعه ها که یکی از خواسته هام سلامتی وتن درستی بود و مدتی بود سنه ام درد می کرد وهمش می ترسیدم برم دکتر بهم الهام شد برم ماموگرافی بدم وچون اون زمان مدام در سایت ودر دوره زندگی با کمک خداوند بودم همون موقعه ایده رو عملی کردم واونجا به یه سونوگرافی خیلی دقیق وخوب معرفی شدم که دکتر متوجه توده داخل سینه ام شد وخدا رو شکر در بهترین زمان متوجه شدم ودیگه ترسی ندارم واون حجم افکار منفی که داشت کار دستم می داد رو دیگه درباره درد سینه ام ندارم وباید هرچندماه یه بار فقط برم چکاپ 

      6_ مواردی که دیگران اصرار داشتند الان زمان مناسب برای این کار یا اجرای تصمیم نیست ولی شما بر اساس ایده و الهام قلبی خود تصمیم گرفته‌اید و نتایج عالی کسب کردید را شرح دهید؟ 

      چند سال پیش برای مشکل بلوغ زود رس دخترم رو دکتر بردم وبراش آمپول هایی نوشتن تا زمان بلوغش به تآخیر بیفته اما با این کار روند رشد قدش هم مختل شد من پرونده پزشکیش رو از اون دکتر گرفتم در حالی که همه می گفتن این بهترین دکتره  ولی احساسم بهم می گفت این دکتر درمان درستی برای دخترم انتخاب نکرده همون موقعه ایده اینکه یه دکتر دیگه ببرمش بهم الهام شد واز دوستم که خونش تهران بود خواستم یه دکتر غدد خوی برام پیدا کنه واونم برای یه ماه بعد برام از یه دکتر وقت گرفت باز هم با سختی ووجود مخالفت اطرافیان موفق شدم ببرمش پیش اون دکتر اونجا متوجه شدم این دکتر خودش استاد دکتری بوده که قبلا پیشش پرونده داشتیم توی شهر خودمون وایشون خیلی دکتر با تجربه و حاذقی بودن وتا دخترم و آزمایش هاش رو دید گفت دیگه بهش آمپول نزن وهمون آمپول ها مناسب ایشون نبوده وباید درمان دیگه ای رو می گرفت ومن خدا رو شکر تونستم جلو مشکلات بیشتر رو بگیرم ودیگه دخترم رو اذیت نکنم وراه حل های مناسبی جلو پام قرار گرفت خدا رو هزار مرتبه شکر

      من از مطالعه این گام از دوره دریافتم ایمان به تنهایی برای کسب نتیجه کافی نیست ودر کنار ایمان وتکیه کزدن برایمان باید عملکرد خود را تعقیر دهیم واگر می خواهیم کمک خداوند را در کارهایمان داشته باشیم باید بر اساس ایمان خود به هدایت الهی عمل کنیم خداوند وظیفه ندارد آرزوها وخواسته های ما را به سمت ما هل بده این ما هستیم که باید قدم اول را برداریم وبه سوی خواسته ای که داریم برویم تا خداوند هم گام های بعدی را برای ما بردارد اینکه خیلی از آرزوها به خ آوند عرضه شده وبخاطر دنبال نگرفتن ما همون جور باقی مانده وبه اجرا نرسیده خیلی حسرت برانگیزه وقتی ما خدایی به این مهربانی وبزرگی داریم که همیشه آماده است تا آرزوهای ما را برآورده کنده چرا ما اینقدر دس دس می کنیم چرا به ندای دلمون واون ایمان قلبی که داریم گوش نمی دیم وشروع نمی کنیم سه ساله توی سایت تناسب فکر هستم وخداوند دستمو گرفت وبه ایجا هدایتم کزد و گفت این گوی واین میدان ببینم چکار می کنی ولی من هنوز هیچ کدوم از دانسته هامو به عمل تبدیل نکردم هنوز گام اول رو برنداشتم هنوز در ترید وامرو وفردا کردنم 

      وقتی آرزویی به دل ما می افته یعنی خداوند توان برآورده شدن اون رو در ما دیده. ومی دونه که می تونیم بهش برسیم فقط کافیه در راه برآورده شدنش حرکت کنیم واگه راهی به رومون بسته شد نا امید نشیم ویه راه دیگه رو انتخاب کنیم 

      ما یه دوست خانوادگی داریم که سه تا دختر دارن وهمیشه آرزو داشتن پسری هم داشته باشن با اینکه دختراش بزرگ شدن وهمه حتی خود دکتر هم بهشون گفته بود شما خدا رو شکر سه تا بچه دارین اما اونا دست از آروزی پسر داشتن برنداشتن با وجود اینکه عاشقانه دختراشون رو دوست دارن وهیچ چیزی براشون کم نزاشتن وخدا رو شکر همخ سلامت وموفق هستن اما اونا بازم دوست دارن فرزند پسری هم داشته باشن چند سال پیش از طریق آی یو اف اگه اسمش رو درست نوشته باشم یا همون لقاح مصنوعی اقدام کردم اما بچه سقط شد وبا اینکه همه گفتن دیگه خدا نخواسته و دست بردارین بازم امسال اقدام کزدن هم از نظر مالی وهم روحی احساسی وجسمی خیلی سختی کشیدن اما دست از خواسته ای که داشتن برنداشتن این روحیه اونا برای من خیلی قابل تحسین هست واقعا همون حرف استاد که گفتن اگه در بسته شد از پنجره اقدام کنید وهمه راه هارو امتحان کنید ایشون همون کار رو دارن می کنن ومن مطمعنم خداوندکمکشون می کنه وبه خواسته ای که دارن حتما می رسن جالبه بدونید این خانم با همین پشت کار ودنبال کزدن خواسته هاش خیلی از آرزوهاش رو عملی کزد اونم در سن بالا ووقتی که مادر شوهرش که باهاش زندگی می کزد ومخالف هرنوع فعالیت اجتماعی ایشون بود وبراش مشکل درست می کزد اما بعد فوت ایشون در زمانی که کسی باور نمی کزد مدرک خیاطی گرفت والان خیاط خیلی خوبیه چندتا تابلو فرش نفیس یافت گواهینامه رانندگی گرفت والان  همه  کارهای شخصی مربوط به بچه هارو خودش انجام می ده ومن ایمان دارم به این خواسته داشتن فرزند پسر هم می رسه 

      خدایا  خدای خوب ومهربانم از تو بسیار سپاسگزارم 

      به داشتن خدایی چون تو افتخاری کنم وبی نهایت بهت ایمان دارم و وستا دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم