انسان در طول زندگی آرزوهای زیادی در وجودش شکل می گیرد اما فقط تعداد ناچیزی از آنها محقق می شود.
تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند است.
درخواست از خداوند
از کودکی بارها شنیده بودم نباید درخواست های زیادی از خداوند داشته باشیم.
اگر خداوند به ما سلامتی داده است کافی است و گناه دارد اگر درخواست های بیشتری از او داشته باشیم.
اگر صاحب اولاد هستی دیگر نباید از خداوند درخواست های بیشتری داشته باشی.
اگر دستت جلوی مردم کشیده نسیت این از لطف خداوند است و دیگر نباید درخواست های بیشتری داشته باشی.
به شکل های مختلفی در ذهن ما این نگرش شکل گرفته است که اگر می خواهی خداوند تو را دوست داشته باشد نباید از خداوند درخواست کنی. او هرآنچه صلاح بداند به تو می دهد و هرآنچه به تو نداده است حتما صلاح تو نبوده.
بارها شنیده بودم که مومن واقعی اگر در تنگنا و سختی قرار می گیرد باید قناعت کند چون خداوند برای او این شرایط را خواسته و حتما به صلاحش است.
قناعت کردن در ذهن بسیاری از انسانها به مفهوم درخواست نکردن از خداوند است.
بسیاری از ما عقیده داریم که هرآنچه خداوند صلاح بداند به ما عطا می کند بنابراین نباید از خداوند آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم را درخواست کنم. چون خداوند خودش بهتر از ما می داند چه چیزی به صلاح ما هست و چه چیزی به صلاح ما نیست.
باور نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند مهمترین دلیل برآورده نشدن آرزوهاست، چرا که فرد به سادگی از خواسته ها و تحقق آرزوهای خود دست بر می دارد و از آنجا که در اطراف ما پر است از آدم هایی که تحقق آرزوهای خود را تجربه نکرده اند و برآورده شدن آرزوها را امری محال می دانند. به سادگی می تواند این نگرش در ذهن ما نیز شکل گرفته است که تحقق آرزوها غیرممکن و محال است.
نزدیک به صد در صد انسانها زمانی که می خواهند به خواسته ها و تحقق آرزوهای خود فکر کنند چون به چگونگی برآورده شدن یا سختی های احتمالی در مسیر رسیدن به آرزوی خود فکر می کنند و همانجا متقاعد می شوند که امکان ندارد آرزوی آنها برآورده شود و به راحتی رویای خود را فراموش می کنند.
تحقق آرزوها
برای رسیدن به آرزوها اولین قدم تغییر نگرش درباره تحقق آرزوهاست.
باید این نگرش که تحقق آرزوها محال است یا شتر در خواب بیند پنبه دانه را به طور کلی از وجود خود پاک کنید.
بهترین روش برای تغییر نگرش درباره تحقق آرزوها این است که انجام مراحل آن را به خداوند واگذار کنید.
این نگرش را در وجود خود قرار دهید:
من ایمان دارم که آرزوهایم توسط خداوند در شرف تحقق است.
هیچ انسانی نمی تواند در برابر اراده خداوند برای تحقق آرزوهای من ایستادگی کند.
هیچ یاس و ناامیدی در وجود من نمی تواند جلوی تحقق آرزوهایم توسط خداوند را بگیرد.
خداوند برای هر مشکل یا مانعی که در مسیر تحقق آرزوهایم با آن مواجه شوم راه حل مناسبی دارد.
افراد شایسته ای در مسیر زندگی من قرار می گیرند که دستان خداوند برای کمک به تحقق آرزوهای من هستند.
در مسیر زندگی ام همزمانی های مختلف به شکل اتفاقات و شرایط گوناگون رخ می دهند که همه در جهت تحقق آرزوهای من هستند.
من سرنوشتم را به کمک خداوند به بهترین نحو می سازم و تجربه ای لذت بخش در زندگی خواهم داشت.
تحقق آرزوهای من
لاغر شدن آرزوی بود که تحقق آن را محال ممکن می دانستم. سالها چاق بودن و بارها تلاش کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن باعث شده بود که باور کنم هرگز لاغر نخواهم شد.
صحبت های اطرافیان درباره اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و من به خاطر تنبل بودن و اراده نداشتن هرگز لاغر نخواهم شد.
آرزوی من لاغر شدن بود اما تحقق آن را غیرممکن می دانستم.
اما زمانی که به لطف خدای مهربان ایده لاغری با ذهن به من الهام شد نور امیدی بر قلب من تابیدن گرفت.
با اینکه فکر کردن به لاغر شدن هم خنده دار بود و انبوه افکار منفی در ذهنم شکل می گرفت که من هرگز لاغر نخواهم شد اما نوری که از سوی خداوند به قلب من تابیده شده بود باعث شد تا بر انبوه افکار منفی غلبه کنم و قدم در مسیر لاغری با ذهن بگذارم.
طولی نکشید که اطمینان پیدا کردم توسط خداوند در مسیر لاغری با ذهن در حال هدایت شدن هستم.
من عادت داشتم هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم از چند روز قبل به همه اعلام می کردم که تصمیم گرفتم لاغر بشم و این بار تا آخر ادامه خواهم داد. صحبت کردن درباره تصمیم به لاغر شدن باعث حرف و حدیث های زیادی در اطرافیانم می شد که مرا مسخره می کردند که بی خودی تلاش نکن. اگر لاغر بشو بودی تا حالا لاغر می شدی.
اما به شکل عجیبی از وقتی تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم به کسی در اینباره چیزی نگفتم. گویی فراموش کرده بودم با دیگران درباره تصمیم خودم صحبت کنم.
بعد از چند روز متوجه شدم که من برای اولین بار به کسی نگفتم که قصد لاغر شدن دارم و همین موضوع باعث شد که باور کنم واقعا توسط خداوند در حال هدایت در مسیر لاغر شدن هستم.
از همان اول این نگرش را در خودم ایجاد کردم که اینبار قرار است توسط خداوند لاغر شوم.
ناگفته نماند که قبل از شکل گیری ایده لاغری با ذهن آرزوی پرداخت بدهکاری های من برآورده شده بود و چون ایمان داشتم تحقق این آرزو فقط توسط خداند صورت گرفت است چون من ده سال بود برای پرداخت بدهکاری هایم تلاش می کردم اما هر سال بدهکارتر می شدم.
همان شرایطی که سالها برای لاغر شدن تجربه کرده بودم که هر سال بارها رژیم می گرفتم اما هر سال چاق تر می شدم در مورد بدهکاری هایم نیز تجربه کرده بودم. هر سال تلاش می کردم بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما هر سال بدهکارتر می شدم.
از آنجا که بعد از درخواست از خداوند برای پرداخت بدهکاری ها توانستم در کمتر از یک سال تمام بدهی های ده ساله را پرداخت کنم ایمان داشتم که این معجزه ای در زندگی من بوده است که فقط از عهده خداوند بر می آید.
به همین دلیل وقتی ایده لاغری با ذهن در وجود من شکل گرفت با اینکه از نظر خودم لاغر شدن محال بود اما به خودم گفتم سال قبل من یک آرزوی محال کردم و خداوند در کمتر از یک سال آن را برآورده کرد حالا که خود خداوند آرزوی لاغر شدن را در قلب من قرار داده است پس حتما این آرزو هم برآورده خواهد شد.
ماه ها گذشت و من هر روز در حال مطالعه و تحقق درباره قدرت ذهن و تاثیر آن بر جسم و چگونگی استفاده از قدرت ذهن برای تغییر جسم بودم و هیچ نشانه ای از لاغر شدن در خودم نمی دیدم اما ذره ای از ایمان من نسبت به تحقق آرزوی لاغر شدن در وجودم کاسته نشده بود.
هر روز با اشتیاق و انگیزه برای کشف تازه های دیگری درباره قدرت ذهن از خواب بیدار می شدم و تلاش می کردم تمام وقت های آزاد و بیکاری در مغازه را مشغول تحقیق و یادگیری کنم و به لطف خداوند نشانه های تحقق آرزوی لاغری بعد از حدود ۱۵ ماه نمایان شد.
من در این مدت هیچ فعالیت ورزشی برای لاغر شدن انجام نداده بودم و از هیچ برنامه رژیمی برای لاغری استفاده نکرده بودم اما جسم من مقداری لاغر شده بود به شکلی که اطرافیان به من می گفتند که نسبت به ماه یا هفته قبل لاغر شدی.
شنیدن نشانه های تحقق آرزوی لاغری اشتیاق و انگیزه من را برای ادامه دادن و واضح تر کردن معجزه خداوند در وجودم بیشتر شد.
آنچه باعث غلبه بر انواع افکار منفی در وجودم شد که همیشه مرا برای لاغر شدن مورد تمسخر قرار می داد این بود که من مسئولیت تحقق آرزوی لاغر شدن را به عهده خداوند گذاشته بودم.
از آنجا که برای اولین بار در زندگی بود که بدون رژیم و ورزش و از طریق انجام تمرینات ذهنی در حال تلاش برای لاغر شدن بودم، خودم را در تحقق آرزوی لاغری هیچ کاره می دانستم و باور داشتم که این بار قرار است توسط خداوند رویای لاغری من محقق شود.
به همین دلیل هر بار که درک جدیدی از چگونگی لاغری با ذهن در وجود من شکل می گرفت ایمان داشتم که این هدایتی از سوی خداوند است که دارد مرا در مسیر لاغری با ذهن هدایت می کند.
نکته جالب توجه اینکه نه تنها تحقق رویای لاغر شدنم را به خداوند سپرده بودم بلکه بعد از واضح شدن نشانه های لاغری و هدایت شدنم به مسیر آموزش لاغری با ذهن تحقق رویای گسترش روش لاغری با ذهن در جهان را نیز به عهده خداوند قرار دادم و من در این سالها فقط ایده های الهی که در شرایط و به شکل های مختلف به من الهام شده است را اجرا کرده ام و به لطف خدای مهربان در طی چند سال نتایج گسترش لاغری با ذهن شگفت انگیز بوده است.
اگر به نحوه آشنایی خود با سایت تناسب فکری فکر کنید متوجه خواهید شد که خداوند چگونه آرزوی من را از طریق هدایت شما به سایت تناسب فکری برآورده کرده است بدون اینکه من هیچ اقدامی برای پیدا کردن شما یا قانع کردن شما برای استفاده از محتوای سایت تناسب فکری کرده باشم.
من هیچ اقدامی برای پیدا کردن علاقمندان به لاغری با ذهن انجام نداده ام و خداوند مهربان به بی نهایت شکل افرادی که آرزوی لاغر شدن داشته اند را به سمت من و سایت تناسب فکری هدایت کرده است.
اطمینان دارم هر فردی که این نوشته را می خواند با داستان لاغر شدن و گسترش لاغری با ذهن مواجه شده است به خاطر می آورد که در فلان سال به شکلی مشابه که از نظر او معجزه بوده است فلان آرزویش برآورده شده است.
حتما به خاطر می آورید که دوست داشتید فلان خانه را بخرید یا در فلان شرکت مشغول کار شوید و یا حتی با فردی دوست شوید یا وسیله ای را داشته باشید اما از نظر منطقی امکانپذیر نبوده است و امیدی به برآورده شدن خواسته خود نداشته اید ولی بعد از مدتی که معمولا این موضوع را فراموش کرده اید در موقعیتی قرار گرفتید که دقیقا خواسته شما برآورده شده است.
همه ما در زندگی موارد مشابهی را تجربه کرده ایم که خواسته های ما برآورده شده است به شکلی که اطمینان داشتیم این یک معجزه بوده که من در آن شرایط به خواسته ام رسیده ام.
خداوند می تواند بی نهایت اتفاق را رقم بزند تا شما به خواسته خود برسید درحالی که به دیگران آسیب وارد نشود.
فردی تصمیم به نقل مکان می گیرد و جا برای استخدام شما باز می شود.
صاحب خانه ای که دوست دارد با قیمتی پایین تر از عرف بازار خانه را به شما بفروشد یا اجاره دهد.
فردی که با تمام کم و کاستی ها دوست دارد از شما خرید کند و خیر و برکت وارد زندگی شما می شود.
همزمانی های مختلفی در زندگی همه ما رقم خورده است که باعث تحقق آرزوهایمان شده است که وقتی برای دیگران شرح داده ایم باعث حیرت و تعجب آنها شده است. این موارد همان خواست و اراده خداوند برای تحقق آرزوهایی است که به اشکال مختلف در وجود ما ایجاد شده اند.
نکته حائز اهمیت اینکه در زندگی همه انسانها نشانه های مختلف از عملکرد خداوند در تحقق آرزوهای افراد وجود دارد اما همواره نسبت به تحقق آرزوهای خود شک و تردید داریم چرا که هیچوقت روی خدا حساب نمی کنیم و هربار که به رویاهای خود فکر می کنیم این نگرش که چطور و چگونه باید به خواسته ام برسم باعث می شود که از تحقق آرزوهای خود ناامید شویم.
باید از آنچه خداوند تاکنون در زندگی ما انجام داده است برای تقویت ایمان و اشتیاق تحقق آرزوهایمان استفاده کنیم.
باید زمان هایی که کارها به شکل معجزه وار انجام شده است و در حالی که تصورش هم برای ما سخت بوده است آرزوی ما برآورده شده است را به خاطر بیاوریم تا ایمان و توکل ما به خداوند برای تحقق آرزوهایمان بیشتر شود.
باید با یادآوری کارهایی که خداوند در زندگی ما انجام داده است این نگرش که انجام امور مربوط به تحقق آرزوها را باید به خداوند واگذار کرد را در وجود خود تقویت کنیم.
فقط خداوند می داند چگونه اوضاع و شرایط را مطابق با تحقق آرزوهای ما تغییر دهد.
زمانی که افراد متوجه لاغری من شدند و درباره چگونه لاغر شدنم سوال می کردند برنامه یا ایده ای برای آموزش لاغری به دیگران نداشتم چون اولا هنوز به شرایط ایده آل نرسیده بودم و ثانیا در خودم لیاقت یا توانایی آموزش دادن نمی دیدم.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم برای من واضح می شود که قرار گرفتن در مسیر آموزش لاغری به دیگران برنامه ای بود که توسط خداوند در مسیر زندگی من ایجاد شد تا تمرکز و مهارت من در لاغری با ذهن بیشتر شود.
چه بسا اگر سوال کردن ها و درخواست های علاقمندان نبود من به این شکل موضوع لاغری با ذهن را دنبال نمی کردم و آنچه آموخته بودم فقط مورد استفاده خودم یا چند نفر از اطرافیانم محدود می شد.
اما خداوند به شیوه خود که از قدرت تفکر انسان فراتر است طی یک شب که از نظر من یک معجزه الهی بود عده زیادی را دور من جمع کرد و آنها را مشتاق یادگیری لاغری با ذهن قرار کرد و به این طریق من را در مسیر آموزش و گسترش لاغری با ذهن قرار داد.
چه بسا اگر اصرار و اشتیاق آنها نبود من هرگز فکر ضبط کردن فایل های صوتی درباره لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت. خداوند قبل از تولید محتوا و آموزش، شنونده ها و افراد مشتاق را دور من جمع کرد.
اگر احساس شور و شعف استفاده کنندگان از محتوای آموزشی را نمی دیدم شاید هرگز فکر آموزش لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت.
اگر نتایج عالی و شگفتی ساز شدن شرکت کننده ها نبود هرگز انگیزه و اشتیاقی برای تولید محتوای لاغری با ذهن نداشتم.
به وضوح مشخص است که رد پای خداوند در تمام این اتفاقات و همزمانی ها وجود دارد.
چگونه من می توانستم افرادی که هرگز ندیده و نمی شناختم را از سراسر ایران و بعدا جهان عضو گروه لاغری با ذهن کنم بدون اینکه تبلیغات یا کار خاصی انجام داده باشم.
چگونه می توانستم بر عملکرد شرکت کننده ها نظارت داشته باشم درصورتی که هر کدام در شهر و خانه خود مشغول استفاده از این محتوا بودند.
هیچ کاری از من ساخته نبود و همه آنچه رقم خورد فقط از عهده خداوند بر می آید.
اینکه افراد مشتاق و آماده را به شکل های مختلف با من و گروه لاغری با ذهن آشنا کرد.
اینکه اطمینان و ایمان قلبی در آنها ایجاد کرد تا با اشتیاق در مسیر لاغری با ذهن قدم بردارند و نتایج عالی کسب کنند. به قدری اشتیاق و انگیزه این دوستان زیاد بود که خیلی زودتر از من که این روش را آموزش می دادم نتایج عالی گرفتند.
چگونه می شود من که هرگز سابقه فعالیت آموزشی نداشتم بدون استفاده از کلاس های آموزشی یا دوره های خاص برای آموزش و فن بیان به آن شکل عالی و مسلط به امر آموزش درباره لاغری با ذهن ساعت ها فایل صوتی ضبط کردم؟!
چه اتفاقی رخ داد که افراد بدون اینکه من را بشناسند یا از محل زندگی من اطلاع داشته باشند و فقط به واسطه آشنایی با من در تلگرام به من و این روش اعتماد کنند و بهای استفاده از دوره های آموزشی را پرداخت می کردند تا در لیست افراد شرکت کننده ماه های بعد قرار گیرند.
اینها فقط برخی از نشانه های واضح ردپای خداوند در تحقق آرزوهای من بود که فقط در جنبه کسب و کار و سلامتی رخ داد.
در جنبه های مختلف به همین صورت رد پای خداوند را در شکل دهی همزمانی های موثر در تحقق آرزوهایم دیدم و تجربه کردم.
این اتفاقات و همزمانی هایی که برای من رخ داده است فقط مختص به من نیست.
من هیچ تفاوتی با شما و هر انسان دیگری ندارم.
هیچ سابقه مذهنی درخشانی ندارم که شاید با خود تصور کنید به این دلیل مورد لطف خداوند قرار گرفته ام.
هیچ سابقه تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارک مختلف برای آموزش لاغری با ذهن کسب نکردم چون اصلا همچین رشته تحصیلی هنوز که هنوزه وجود نداره و باور اینکه می شود با قدرت ذهن و بدون داشتن برنامه های رژیمی و ورزشی شد برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان غیرقابل باور است.
توجه به این موضوع که فاصله بین زندگی در شرایط قبلی از هر نظر و زندگی در شرایط جدید در جنبه های مختلف فقط دو سال بود.
قطعا در دو سال هیچ فردی نمی تواند تغییرات گسترده در جنبه های مختلف وجود خویش ایجاد کند تا بتواند به این شکل گسترده زندگی خود را تغییر دهد.
بنابراین تنها عاملی که موجب تغییر گسترده در زندگی من شد تفاوت در نگرش من به خداوند در تحقق آرزوهایم بود.
من مسئولیت برنامه ریزی و مدیریت تحقق آرزوهایم را به خداوند واگذار کردم و اکنون که در این شرایط هستم به شما اطمینان می دهم که او مدیری مدبر برای هدایت شما به سمت خوشبختی و تحقق آرزوهایتان است.
فقط کافی است ابتدا تصمیم بگیرید که برنامه ریزی تحقق آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید.
سپس سعی کنید فکر کردن به چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را متوقف کنید و فقط به اینکه خداوند به عهد خود وفا می کند فکر کنید.
هر زمان فکری در ذهن شما مرور شد که چطور و چگونه می خواهید به خواسته هایتان برسید فقط مرور نگرش هایی مانند اینکه:
- من به معجزات الهی ایمان دارم.
- من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
- من به برنامه ریزی خداوند ایمان دارم.
- من برای آنچه از خداوند در زندگی ام هدیه گرفته ام سپاسگزارم
مرور کردن این جملات و مشابه آن به شکل واضح از فشار افکار منفی درباره تحقق نیافتن آرزوها کم خواهد کرد.
در نهایت با آرامش و احساس خوب زندگی کنید و هر قدمی که می توانید به سمت تحقق خواسته هایتان بردارید را حتما به اجرا بگذارید.
خداوند از طریق ایده هایی ساده که با شرایط فعلی شما سازگار است تحقق آرزوهایتان را برنامه ریزی می کند.
ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که:
من نمی دانم الهامات الهی چگونه هستند یا به چه صورت به من الهام می شوند.
لازم به توضیح است که الهامات الهی چیزی جدا از وجود شما نیست. یعنی نه به شکل صدایی عجیب به شما گفته خواهد شد نه به صورت تصویری در پیش چشمانتان ظاهر خواهد شد که شگفت زده شوید که خداوند با شما صحبت کرده است.
بلکه به شکل عادی و دقیقا منطبق با شرایط فعلی تان به صورت شکل گیری تمایل و ترغیب به شما گفته می شود.
مثلا خواسته شما خریدن خانه یا خریدن ماشین است.
در وجود خود ترغیب می شوید که درباره خانه و ماشین مورد علاقه خود فیلم یا تصویر یا … ببینید. یا ترغیب می شوید که به فلان بنگاه معاملات مسکن مراجعه کنید و درباره خواسته خود سوال کنید.
در مثالی دیگر ممکن است خواسته شما داشتن شغل خاص یا کسب و کار اینترنتی باشد.
این ترغیب در وجود شما شکل می گیرد که درباره شغل مورد علاقه خود تحقیق کنید. به دنبال مکان ها یا موقعیت هایی که شغل مورد نظر شما در آنجا جاری است بگردید. حتی ممکن است ترغیب شوید به یکی از این شرکت ها رفته و بازدیدی از محل کار مورد علاقه خود داشته باشید.
آنچه مهم است اینکه همیشه الهامات الهی در مسیر تحقق آرزوهایتان به شکل تمایل و ترغیب در شما شکل می گیرد.
فقط کافی است به همین ایده های کوچک و به ظاهر بی فایده عمل کنید و به آنچه در وجودتان نسبت به انجام آن ترغیب شده اید اهمیت قائل شوید و قدم بردارید و آنچه به انجامش ترغیب شده اید را تجربه کنید.
با انجام این کار تاثیرات عمیق و متنوعی بر ذهن ناخودآگاه خود خواهید گذاشت که با هیچ کتاب و دوره آموزشی نمی توانید تا این حل بر ذهن خود تاثیرگذار باشید.
با انجام ایده ها شما در حال تصویرسازی درباره خواسته خود در ذهن ناخودآگاه هستید. در حال جمع آوری کردن اطلاعات در مغز خود درباره موضوع مورد علاقه تان هستید.
این کارهای به ظاهر ساده محرک های قوی دنیای مادی هستند که بر نیروی خلاق و بی نهایت خداوند تاثیر گذاشته و برنامه تحقق آرزوهایتان طرح ریزی و قدم به قدم اجرا می گردد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.62 از 60 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان
من به تحقق آرزوهایم توسط خداوند ایمان دارم.
من خداوند را مدیر برنامه های خودم کردم.
من به معجزات الهی باور دارم .
تنها راه تحقق آرزوهای ما باور به تحقق آنها توسط خداوند هست. باید باورمون به خداوند رو قویتر کنیم باید به تحقق آرزوهامون توسط خداوند ایمان بیاوریم.
به نظر من هم ایمان خیلی مهمه وایمان داشتن برای ما انسانها واقعا سخته شرط اول تحقق آرزوها ایمانه وما به راحتی به خداوندو وعده هاش ایمان نمیاریم .باور کردن یک ایمان وباور قلبی میخواد وکسانی که ازین مرحله عبور میکنن به راحتی به خواسته هاشون میرسند وبر دوش خداوند سوار میشوند وخداوند اونها رو به مقصد میرسونه
ما بايد به خداوند ایمان بیاوریم اگر ایمان نیاوریم زندگی بر ما سخت میشه ودر بدحالی زندگی خواهیم کرد وشیطان بر ما چیره خواهد شد .
منم ایمانم در بعضی وقتها خیلی ضعیف میشه ونمیتونم باور کنم که من هم میتونم به خواسته هام برسم .واحساس ناامیدی میکنم ولی باید روزهایی رو یادم بیارم که ایمانم رو نشون دادم وخداوند کارها رو یکی یکی برای من انجام داد
من باید مثالهایی در زندگی خودم ودیگران یاد بیارم که به خداوند ایمان آوردم وخداوند کارها رو برام انجام داد.
مثال اول من بعد ازدواج جهیزیه ای نداشتم ولی به خداوند ایمان داشتم نگران نبودم درحالی که هنوز با این مباحث آشنا نبودم وخداوند وسایل خونمون رو به بهترین شکل به ما رسوند قبل اینکه حتی خونمون تکمیل بشه ما در حال ساخت خونمون بودیم وکارهای داخلش مونده بود وخونه مادر شوهرم بودیم و ازینکه جهیزیه نداشتم کمی حرف میشنیدم از خانواد ه ی همسرم ولی خداوند به طرز باور نکردنی جهیزیه منو شش هفت ماه قبل تکمیل شدن خونمون بهمون هدیه داد وهمه ازین موضوع متعجب کردن .
مثال دوم من همون اول ازدواج صاحب خونه ای تازه ساخت وعالی شدم وهیچ وقت مستاجر نبودم در حالی که همسرم اونموقع 26 یا 27سالش بود خونه مون رو از صفر شروع کرد وخداوند خودش آدمها و تجهیزات ساخت خونه رو میرسوند به طرز معجزه گونه برادرهای من الان نزدیک چهل سالشون هس ولی هیچی ندارن و دلشون به سهم الارث مادر وپدرم خوشه وازدواج نکردن در حالی که شوهر من تو 25سالگی ماشین داشت وازدواج کرده بود خواهرهای من هم هنوز خونه دار نیستن بااینکه چندساله ازدواج کردن پس من این رو معجزه الهی میدونم که همون اول زندگی یک خونه ی عالی داشتم وفقط یک سال ونیم خونه مادر شوهرم بودیم
یا خداوند همسرم رو به طرز عجیب وشگفت انگیز به من رسوند در حالی که من در خانواده ی فقیر وپراز مسائل ومشکل بزرگ شده بودم همسرم از شهری کیلومتر ها دورتر با یک جلسه خواستگاری ازمن خوشش اومد وما به عقد هم درومدیم بدون اینکه از خانواده من تحقیق کنن خواهر همسرم با خواهرم در یک دانشگاه درس خوانده بودند وبعد تمام شدن درسشان دیکه چندسالی باهم در رابطه نبودند خواهر همسرم منو تو خوابگاه دیده بود وبعد از سالها منو به همسرم که قصد ازدواج داشت معرفی کرده بود وهمسرم با دیدن عکسهای دوران خوابگاه ودانشگاه خواهرش که من هم در دو تا عکسشون که با خواهرم گرفته بودم حضور داشتم از من خوشش اومده بود و به خواستگاری من در شهر تبریز اومدن و همسرم عاشق من شد و بی صبرانه منتظر جواب من بود اینارو خداوند طرح وبرنامه اشو نچیده پس کی چیده همه چیز این همه عالی وساده وزیبا انجام شده کی میتونست این برنام ر اینطور عالی وبدون نقص بچینه من فقط یکبار به خوابگاه خواهرم مهمان رفته بودم وخواهر همسرم از من خوشش اومده بود من خواهران دیکه هم داشتم اونها رو هم دیده بود ولی منو به برادرش معرفی کرده بود .
یا من کارشناس ارشدم رو بدون هیچ کتاب وکلاس کنکوری قبول شدم از کتابخانه کتاب می خریدم و میخوندم یا کتابهای درسیم رو خوندم در بین ده تا بچه با اون همه سروصدا ودر یک اتاق خیلی کوچک که لحاف تشکهامون رو میزاشتیم وخیلی جای کمی برای من بود صبح تا شب درس خوندم و قبول شدم بدون هیچ حمایت وپشتیبانی از طرف خانواده من شبانه قبول شدم و امیدی به ثبت نام نداشتم چون هزینه داشت وهزینه اش برای خانواده ام سخت بود خداوند خودش دلها رو برای من نرم کرد خواهرم که پرستار بود واستخدام شده بود هزینه رفت و آمد وکتابها و شهریه ی دانشکاه رو پرداخت کرد ومن به دانشگاه تبریز رفتم واین خودش معجزه ی الهی برای من بود. سال بعدشم ازدواج کردم وهمسرم هزینه دانشگاه وبقیه مخارجم رو پرداخت کرد.الان که اینارو مینويسم ویادم میارم به قدرت وبرنامه الهی خداوند وبه وفاداري خداوند وزمانبندی الهی ایمان میارم و باورم قوی میشه
همون سال که کنکور ارشد میخوندم تصمیم گرفتم لاغر بشم هم درس میخوندم وهم متعادل میخوردم اولین کمی کمتر نون وبرنج میخوردم وروزانه صدتا تو همون اتاق کوچک درازو نشست میرفتم هر وقت از درس خوندن خسته میشدم اینکارو انجام میدادم البته اونموقع اصلا به جسمم توجه نمیکردم فقط همین کارهارو هرروز انجام میدادم ومتعهد بودم ومن بعد پنج ماه که کنکورم رو دادم واز اتاق بیرون اومدم به طرز شگفت انگیزی لاغر ومتناسب شده بودم وهمه تعجب کردن من اصلا خودم نمیدونستم لاغر شدم مامانم نگران شده بود نکنه مريض شده باشم. این هم یکی از تحقق شدن های آرزوهای من .
یا من چند سال پیش گوشی لمسی وهوشمن نداشتم وهمسرم نمیخرید سال 96 یک روز همسرم اومد خونه و دیدم گه یک گوشی خریده ومن خیلی خوشحال شدم واصلا باورم نمیشد من تا اونموقع تلگرام وواتساپ اصلا نرفته بودم چند روز بود خریده بود از همسایه مون یاد گرفتم ووارد تلگرام شدم ودر عرض چند روز یک گروه خانواده ایجاد کردم همه اعضای خانواده متعجب بودن اونها تلگرام داشتن از سالهای قبل ومن تازه گوشی خریده بودم وزود بلد شدم گروه زدم وهمه منو تشویق کردن البته شاید هنوز یک ماه نگذشته بود گوشیم به طرز عجیبی شکست بااینکه من خیلی ازش مراقبت میگردم وهمسرم ناراحت شد ودیگه گوشی رو درست نکرد و دلیل شکستن گوشیم هم ناشکری من بود میگفتم چرا کوچکشو گرفتی چرا مدلش پایینه بچه های کوچک گوشی های بزرگ دارن از مال من گرون تره وناراحت بودم بعضی ها هم میگفتن ومنو بیشتر ناراح میکردن
تا اینکه چند ماه بعد همسرم باز هم بدون اطلاع من گوشی رو برده بود درست کرده بود ووقتی رفته بودیم گوشیمو بهم داد ومن خیلی خوشحال شدم ومن طولی نکشید در دی ماه 96با قانون جذب به طور شگفت انگیزی آشنا شدم وخداوند رو شکر میکنم که منو به راه راست هدایت کرد داستان آشنایی من با قانون هم قصه داره نن به گروهی اد شدم ولی ازون لفت دادم ولی نمیدونم چی شد دختر دایی همسرم بازم به گروه ادم کرد ومن دیگه موندگار شدم وپله پله با اساتید جوان اومدم دورهها وپول اون دوره ها بهطرز معجزه گونه وارد زندگی من میشد من از همون اول به دوره ها پول دادم وراحت خریدم راحت یعنی مقاومت ذهنی کمی داشتم هر پولی دستم میومد هدیه یا یارانه ام برای دوره ها خرج میکردم وتا الان هیچ کس همسرم هم خبر نداره که من دوره ها خریدم تا اینکه چند سالی هست شاگرد استادعزیزم هستم .
خداوند همه کارهارو برای من انجام داد خداوند منو هدایت کرد من اصلا تا آن زمان هیج آشنایی با این مباحث نداشتم وخداوند دست منو میگرفت ومن با خداوند به جلو میآمدم
خیلی مثالها هست که بزنم که خداوند آرزوهامو محقق کرد ومن کاری نکردم به نظرخودم بعد آشنایی با قوانین جهان من آرامشم بیشتر شد قبلا شاید بدون آگاهی چیزهای خوب وبزرگ جذب کردم ولی حالا آرامشم بیشتره اونموقع خیلی ذهنم مغشوش بود وحالم خوب نبود روابط داغون داشتم ولی خداروشکر الان روابطم خیلی عالیه زندگیم فراوانی وبرکت در زندگیم بیشتره همه چیز طبیعی وارام آرام درحال تغییر کردنه زیاد دیگه تقلا نمیکنم بعضی وقتها احساسم بد میشه ولی میگم به وقتش به اون خواسته هام هم میرسم
امسال هم بعد سالها همسرم به خونه زندگیمون داره میرسه خونمون رو نماکاری کرد اتاق دخترم رو که سالها بود به خاطر اختلافات با خانواده همسرم انباری و کثیف کرده بود وبسته بود چون راه به حیاط خونه پدر شوهرم داشت باز کرد و وسایلش رو بیرون ریخت ودیوارهاش وکفش که خیلی کثیف وسیاه شده بود رو تمیز کردیم و ده روز پیش رنگ کاری کردیم به بهترین شکل و فرش وتشک پهن کردیم وخیلی عالی شده وبقیه وسایل اون رو خداوند در زمان مناسب به ما هدیه خواهد داد کارهایی که از همسرم بعید بود انجام بده چون همسرم خیلی مشغله کاری داره وهم شرکت میره وهم چندتا گاو داره به اونا میرسه چون علاقه داره وهم به کارهای پدر مادرش وخونه ی اونها میرسه واصلا به کسی نه نمیتونه بگه وهرکس یه کاری براش میگه واون میره وانجام میده چون اهل فن هست وکارهای فنی وجوشکاری خوب بلده اصلا به کار های خونه نمیرسید ومن همیشه باهاش بحث میکردم که اول خودت وخونه خودت برس بعد بقیه خونه ات داره خراب میشه واون اصلا اهمیت نمیداد من دیگه رها کرده بودم وبهش نمیگفتم تا اینکه امسال خودش دست به کار شده وداره کارهای خونه رو یواش یواش درس میکنه قرار شده اتاق خواب مارو رو هم چندروزه دیگه رنگ کنیم اتاق دخترم اینقدر رنگش خوب شده که آدم ذوق میکنه وهمسرم هم میگه چه خوب شده تابستون هم قراره بقیه خونه رو رنگ بزنیم به امید خدا
همة ی اینهارو گفتم که به اینحا برسم که خداوند خیلی عالی کار میکنه فقط ماییم که باید با احساس خوب زندگی کنیم حرکت کنیم وبقیه کارهارو به خداواگذار کنیم وبه تحقق وعده های خداوند ایمان بیاوریم .
ممنونم استاد عزیزم .
به نام خدای مهربان
من به تحقق خواسته هایم توسط خداوند ایمان دارم.
همه ی ما در زندگی آرزوهاي داشتیم وداریم که محقق نشده است چرا؟
چون به تحقق آرزوهایمان توسط خداوند ایمان نداریم .چون میخواهیم با عقل منطقی خودمان مسیر رسیدن به آرزوهایمان را ترسیم کنیم و این باعث میشه رسیدن به اهداف در نظرمون سخت وپیچیده ومحال به نظر برسه ما برای تحقق آرزوهایمان باید خدای وجودمان را باور کنیم وباور کنیم که خداوند مسیر آرزوهایمان را میداند و او مسیر اهدافمان را هموار میکند اوست که همزمانی ها را هماهنگ میکند اوست که افراد صالح رو وارد زندگیمان میکند اوست که راه حل مسایل ما را میداند.
برای رسیدن به اهداف گام اول این هست که به تحقق خواسته هایمان توسط خداوند ایمان بیاوریم ونکته مهم دیگه این هست که بدون فکر کردن به چطور وچگونه رسیدن به اهداف از خداوند درخواستهای فراوان داشته باشیم او به همه ی خواسته ها پاسخ میدهد .
برای خداوند هیج خواسته ای سخت نیس از کودکی به ما گفته اند که قانع باشیم زیاد از خداوند نخواهیم خداوند قهرش میگیره همین که سالمی برو خدارو شکر کن همین که یه سقف بالا سر داری کلاهتو بنداز بالا همین که شوهر داری خوشحال باش خرجتو میده دیگه از خدا چی میخوای خوشی زده زیر دلت و…همه اینها تماما باورهای اشتباهی هست که در ذهنمان فرو کرده اند وما برای اینکه خداوند از ما راضی باشد به کم قانع شدیم یا دیگر آرزوهاي بزرگ نکردیم در حالی که خداوند بینهایت هست وهر چقدر بخواهیم خداوند تمام خواسته هايمان را محقق میکند..
خداوند صلاح و مصلحت اندیشی نمیکند او هر آنچه که ما میخواهیم و باور میکنیم به ما میدهد او کاری به صلاح بودن یا نبودن خواسته هایمان کاری ندارد او بدون حساب کتاب دنیای مادی هر آنچه را که باور کنیم محقق میکند
یک مثال از خواسته ی من که پسر دار شدن هست میزنم .خیلی از اطرافيانم شنیدم یا مطالبی خواندم که گفته بودند خداوند خودش مصلحت بداند پسر میدهد به زور نباید از خداوند چیزی را بخواهیم خداوند صلاح ما را بهتر میداند. مثلا شنیدم که فلانی چند تا دختر بچه داشت تا بالاخره خدا بهش پسر داد و اون پسر وقتی بزرگ شد بلای جان پدر ومادرش شد و ناخلف از آب درآمد یا فلانی پسر دار نمیشد شوهرش یواشکی زن دوم گرفت و پسر دار شد ولی باز هم اون پسر مایه ننگ وبی آبرویی او شد و معتاد شد و
یا فلانی به زور از خدا پسر خواست ولی پسرش تو بیست سالگی از دنیا رفت والی ماشاالله دهها مثال ازین مثالها که شنیدم.
من اگر میخواهم به خواسته ام برسم باید این باور اعمال مصلحت توسط خداوند را درباره ی خواسته هایم رادور بیاندازم من باید نمونه هایی پیدا کنم بعد سالها پسر دار شدن ولی پسرشان یک پسر بینظیر وعالی هست من نباید با این باورهای اشتباه دور خواسته ام خط بکشم واز آن صرف نظر کنم چون هرآنچه من میخواهم حتما به صلاحم هست که من آن خواسته در قلبم شکل گرفته اگر صلاح یا خیر برای من درآن خواسته نبود اصلا به آن خواسته فکر نمیکردم.
ما باید روزهایی را یاد بیاوریم که به طرز باور نکردنی به خواسته ی خود رسیدیم از جایی که فکرشم نمیکردیم صاحب گوشی شدیم یا از جایی که فکر نمیکردیم صاحب خانه یا ماشین یا بچه شدیم ما بایدبه یادبیاریم خواسته هایی را که خداوند با ایجاد همزمانی ها مارا به خواسته هایمان رساند .من وسایل خانه مان را به طور معجزه گونه و توسط خداوند جذب کردم .
ما اوایل ازدواج وسایل خانه نداشتیم در خانه مادر شوهرم زندگی میکردیم تا ساخت خانه مان تمام شود من این درخواست را به خداوند داده بودم که تا زمان آماده شدن خانه مان وسایل خانه را بخریم در حالی که هیچ پولی نداشتیم وهمسرم با قرض وبدهی زیاد داشت خانه مان را میساخت وخودش به خاطر نبود پول اکثر کارهای خانه را انجام میداد ما هیچ پولی نداشتیم هزینه خورد وخوراکمان را هم خانواه همسرم میدادند. ولی خداوند خودش دست به کار شد و وسایل خانه مان شش ماه قبل از تکمیل شدن خانه مان به ما رساند .خداوند همزمانی هارا برای ما ایجاد کرد.
همان سال در شهرمان زلزله شده بود دایی همکار همسرم در یک خانه ای مستاجر بودند صاحب آن خانه تهران زندکی میکرد در یک اتاق این خانه وسایل خانه شان را گذاشته بود زلزله به اتاق خانه آسیب وارد کرده بود دایی دوست همسرم به صاحب خانه زنگ میزنه تا بیاد وضعیت اتاق رو ببینه صاحب خانه موقع مهاجرت به تهران وسایل خانه اش را نبرده بود چون ثروتمند بود وقتی میاد تصمیم میگیره همه اونها رو یک جا بفروشه دوست همسرم به طرز عجیبی به همسرم قضیه رو میگه و ما تمام وسایل اون خونه رو به قیمت خیلی پایین وباور نکردنی با یک چک چند ماهه میخریم وسایل عالی با برند قدیمی فرش موکت جاروبرقی آبمیوه گیری مبل میز صندلی با کیفیت تا جایی که هرکس خونه ما میومد از باکیفیت بودن مبل فرش وبقیه وسایل حرف میزد واقعا خدا خودش برنامه تحقق آرزوی مرا چید پانزده سال پیش هنوز سمساری هم در شهرمان نبود برنامه ی دیوار هم نبود ولی خداوند خودش دست به کار شد من فقط خواستم حتی قدم هم برنداشتم خداوند خودش با دستان خودش همه ی کارهارو انجام داد خودش وسایل خانه مان را تحویل ما داد و رفت .مثالهای زیادی دارم از جذب گوشی چندین بار یا دریافت غیر منتظره ی هدیه وپول از جاهایی که فکرشم نمیکردم ما با یادآوری این مثالها باید ایمانمان را به خداوند حفظ کنیم وبه تحقق آرزوهایمان توسط خود خداوند ایمان بیاوریم.
ما باید در باره خواسته هایی که کاری از دستمان بر میآید قدمهایمان را برداریم وحرکت کنیم باید به الهامات الهی عمل کنیم الهامات الهی همان ترغیب ها وشور وشوقی هست که برای قدم برداشتن میشویم .
خداوند به طرق مختلف با ما سخن میگوید وبه ما الهام میکند او ما را ترغیب به حرکت کردن در مسیر رسیدن به اهدافمان میکند ونکته مهم در الهامات خداونداین هست که تمام الهامات خداوند با شرایط فعلی زندگی ما سازگار است خداوند همسطح زندگی وشرایط ما به ما الهام میکند نه بیشتر .اگر ایده ی داری ولی خارج از توان تو هست اون ایده از طرف خدا نیست.
من به تحقق آرزوهایم توسط خداوند ایمان دارم .من به برنامه الهی ایمان دارم من به وفاداری خداوند ایمان دارم .من به معجزات الهی ایمان دارم .
من باور دارم که خداوند همواره به من راهها را میگوید.
خدایا شکرت که راحل خواسته هایم را به من میگویی خدایا شکرت که به قلبم الهام میکنی خدایا شکرت که در قلبم هستی ومرا هدایت میکنی خدایا شکرت که همواره در بهترین زمان ومکان به کمک من می آیی
خدایا مسیر زندگیم را زیبا ولذت بخش وپر از حس ها عالی بگردان خدایا قلبم را باز کن خدایا قلبم را سرشار از عشق به خودت قرار بده
خدایا من از تو خودت را میخواهم وخوب میدانم اگر تورا داشته باشم راحت به خواسته های دیگرم هم میرسم .
خدایا تسلیم درگاه تو هستم .خدایا تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میجویم خدایا من به تو توکل میکنم من به قدرت تو ایمان دارم وبا قلبی سرشار از آرامش وعشق وبا خیال راحت زندگی میکنم تا خودت مرا به خواسته های زیبای زندگیم که باعث رشد و گسترش جهان زیبای تو میشه برسم .
خدایت پناهم باش خدايا همه کسم تویی خدایا خودت مادرم باش خودت پدرم باش خودت خواهرم وبرادرم باش دوستم باش من باتو به عشق هیچ کس نیاز ندارم تو خودت یکتایی و مرا هم یکتا خلق کردی پس خودت مرا از محبت دیگران بینیاز کن وقلبم را از سرشاراز عشق به خودت کن .
خدایا تورا بینهایت سپاسگزارم .
وبیشک خداوند نزدیک هست .