0

قانون جذب چیست و چگونه کار می کند

اندازه متن

تا سی و چهار سالگی سرگرم زندگی کردن بودم. البته زندگی نمی کردم بلکه در تلاش برای رفع مشکلات و خرابی هایی بودم که عامل ایجاد آن را والدینم، جامعه، مسئولین و در برخی موارد خداوند می دانستم.

آشنایی با قانون جذب

در یک روز کاملا تکراری با موضوعی به نام قانون جذب آشنا شدم و این سوال در ذهنم شکل گرفت که: قانون جذب چیست و چگونه کار می کند و این شروع ماجرای تغییر زندگی من در سن ۳۴ سالگی بود.

چند سال قبل وقتی که تازه با مباحث قانون جذب آشنا شده بودم درک این موضوع که در کتاب ها و مخصوصا فیلم راز گفته می شد که: شما خالق زندگی خود هستید برای من قابل درک نبود.

همیشه به این موضوع فکر می کردم که من چطور می توانم خالق زندگی خود باشم وقتی عوامل مختلفی هر روز زندگی من را تحت تاثیر خود قرار می دهند.

  • وقتی من در خانواده ای متولد شده ام که همگی چاق بوده اند من چطور می توانم لاغر باشم و زندگی کنم.
  • وقتی خانواده من از لحاظ مالی شرایط معمولی دارند من چطور می توانم زندگی دلخواهم را داشته باشم.
  • وقتی من مغازه، خونه، ماشین، پول و لوازمی که دوست دارم داشته باشم را ندارم چطور می توانم به شکلی که دوست دارم زندگی کنم و خالق زندگی خود باشم.

من صدها دلیل کاملا منطقی و موجود در زندگی ام داشتم که اثبات می کرد در این شرایط امکان زندگی کردن به شکلی که دوست دارم را هرگز نمی توانم داشته باشم و این موضوع باعث می شد تا در برابر پذیرش این جمله که من خالق زندگی خود هستم مقاومت زیادی داشته باشم.

وقتی به شرایط زندگی پدر، برادر و سایر اطرافیان خود نگاه می کردم هیچکدام در شرایطی نبودند که دوست داشتند. همه آنها از وضعیت خود گله و شکایت داشتند و هزار آرزوی دست نیافتنی داشتند. بنابراین دل کندن از آنچه می دیدم و خودم تجربه می کردم و دل سپردن به حرف هایی که صحبت از ثروت، شادی، مسافرت، ماشین و … می کرد کار بسیار سختی بود.

تنها نکته جالب توجهی که باعث موفقیت امروز من شد این بود که در عین حالی که این مباحث و ادعاها را قبول نداشتم اما از خواندن کتابهای موفقیت فردی و شنیدن صحبت های اساتید داخلی و خارجی خوشم می آمد و به همین دلیل هر روز زمان زیادی را صرف خواندن و شنیدن می کردم.

قانون جذب چیست

قانون جذب چگونه باعث تغییر زندگی ام شد

یک روز که از سر عادت مشغول مطالعه یک کتاب در زمینه ثروت بودم گویی صدایی با من شروع به صحبت کرد و گفت:‌ تو که این همه وقت داری کتاب می خونی، بهتر نیست به جای خواندن کتاب های زیاد به آنچه در یک کتاب گفته شده است عمل کنی و نتیجه را بررسی کنی؟

با اینکه نمی دانستم این صدا از کجا و چگونه با من صحبت می کند اما به نظرم حرفش منطقی بود و از آن روز دیگر عجله ای برای تمام کردن یک کتاب و شروع کتاب دیگر نداشتم بلکه تصمیم گرفتم به آنچه در کتابی که در حال خواندنش بودم عمل کرده و درست یا غلط بودن آن را بررسی کنم.

چند هفته به همین شکل سپری شد و اتفاق خاصی در زندگی من رخ نداد و فقط من احساس بهتری پیدا کرده بودم.

الان که بیشتر فکر می کنم فقط احساسم بهتر نشده بود بلکه مقداری امیدوار شده بودم که شرایط زندگی من هم تغییر خواهد کرد. البته که نمی دانستم چطور این اتفاق رخ خواهد داد چون تا آن زمان تصورم این بود که فرد نیکوکاری دست مرا می گیرد و از این شرایط نجات می دهد.

یادم میاد که همسرم از حالت جدیدی که در من ایجاد شده بود ابراز نگرانی می کرد و می گفت: چرا بیخیال شدی!

آخه من عادت داشتم هر روز درباره مشکلات و گرفتاری های زندگی با او و البته دیگران صحبت کنم و زمانی که همسرم متوجه شده بود درباره مشکلات صحبت نمی کنم تصور می کرد من بی خیال زندگی شده ام.

از نظر او و البته من برای زندگی کردن باید زحمت می کشیدم و چون دیگه گله و شکایت نمی کردم تصور می کرد من دیگر تلاشی برای زندگی انجام نمی دهم و نگران بدتر شدن شرایط زندگی مان بود.

مدت ها به همین شکل گذشت و من به جای صحبت کردن با دیگران مشغول مطالعه و انجام تمریناتی بودم که به نظرم جذاب و لذتبخش بود و به من احساس آرامش می داد.

به همین دلیل یواش یواش اشتیاق و انگیزه من برای انجام کارهای جدید بیشتر شد و دوست داشتم یه کار جدید یا تغییری در کسب و کارم ایجاد کنم و با اینکه هیچ ایده ای نداشتم اما خیلی بهش فکر می کردم و درباره اش می نوشتم.

احتمالا شما هم این تجربه را دارید که در مقطعی از زندگی انگیزه و اشتیاق انجام کاری را داشته اید و برای انجام دادنش با دیگران صحبت کردید و درباره علاقه خود توضیح داده اید و آنها از سر لطف و محبت توضیحاتی داده اند که انگیزه و اشتیاق شما به ترس و ناامیدی تبدیل شده است.

به این دلیل که مدت ها بود با دیگران درباره مسائل و مشکلاتم صحبت نمی کردم وقتی ایده تغییر در کسب و کارم در ذهنم شکل گرفت با مانع توضیح و تفسیر دیگران مواجه نشدم.

فقط خودم به ایده هام و چگونه انجام دادن آنها فکر می کردم و اگر من مثل گذشته درباره تصمیماتم با دیگران مشورت می کردم قطعا با موانع ذهتی مواجه می شدم که ترس و ناامیدی را در من تشدید می کرد و ایده های خود را رها می کردم.

تاثیر عوامل بیرونی

تاثیر عوامل بیرونی بر قانون جذب

بسیاری از انسان ها زندگی خود را تحت تاثیر عوامل بیرونی می دانند به همین دلیل قانون جذب را نمی توانند باور کنند و همچنین استعدادهای خود را فراموش می کنند و سعی می کنند به شکلی رفتار کنند که دیگران رفتار می کنند.

به همین دلیل اکثر انسانها برای رسیدن به شرایط بهتر به دنبال پیدا کردن شغلی هستند که دیگران از انجام آن به موفقیت رسیده اند و بارها شاهد این موضوع بوده ام که فردی به تقلید از دیگری کسب و کار خود را راه اندازی کرده است اما کمتر از یک سال مجبور به جمع آوری آن شده است.

اگه دوست داری زندگی داشته باشی که مطابق با علاقه ات باشه باید نگاهت را به روی اطرافت و نحوه عملکرد دیگران ببندی.

اگه می خوای از قانون جذب برای خلق زندگی مورد علاقت استفاده کنی باید چشم از دیگران برداری چون قانون جذب بر اساس موفقیت یا شکست دیگران به تو جواب نمیده بلکه بر اساس احساس و عملکرد شخصی ات بهت جواب می ده.

زمانی که در حال توجه به دیگران و عوامل پیرامونت هستی در حال پر کردن مخزن آگاهی ذهنت هستی. قانون جذب به آنچه تو در ذهنت ذخیره می کنی جواب می ده نه به آنچه دوست داری تجربه کنی.

اگه دوست داری زندگی آرام و شادی داشته باشی اما هر روز مخزن ذهنت رو از اخبار و اطلاعاتی که درباره بدبختی و ناخوشایندی های زندگی دیگرانه پر می کنی خواسته تو با آگاهی ذخیره شده در ذهنت مطابقت نداره و قانون جذب به علایق تو جواب نمیده بلکه به آگاهی که در ذهنت ذخیره کردی جواب می ده.

اگه در حال خوندن این نوشته هستی یعنی باور داری که رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن امکانپذیر است حتی اگر به طور واضح این موضوع را مدنظر نداشته باشی.

تو داری ذهنت خود را از آگاهی مناسب که تو را در مسیر خواسته هات قرار می دهد پر می کنی. مهم نیست بیرون چه خیر است یا دیگران در چه شرایطی زندگی می کنند یا مسئولین درحال انجام چه کار یا تصمیمی هستند.

قانون جذب بر اساس نظر دیگران به تو جواب نمی ده بلکه فقط به تو و آنچه در مخزن ذهنت ذخیره می کنی جواب می ده.

این نوشته و ویدیوی آموزشی که قرار دادم می تواند شروع جدید و متفاوتی را برای شما رقم بزند و نقطه عطف زندگی شما باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

محتوای آموزشی رسانه ای:

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.06 from 65 votes

https://tanasobefekri.net/?p=33403
برچسب ها:
20 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار maryam1398rahimi
      1401/04/08 20:08
      مدت عضویت: 1519 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 436 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار و دوستان تناسب فکری 

      قانون جذب:

      من موقعی که کتاب قانون جذب رو خوندم باورم این بودکه به هر جه فکر کنم برام اتفاق می افته 

      به هر چه تصور کنم بدون اینکه خودم تغییر کنم 

      و خودم هم همون آدم قبلی بودم یعنی نه فکرام و نه رفتارهام عوض شده بود ولی انتظار نتیجه داشتم 

      مثلا تصورم میکردم متناسب شدم و لباس مورد علاقه ام پوشیدم و بارها و بارها میرفتم تو تصورش به خیالم که با تصور کردن میتونم به تناسب برسم ولی رفتارام همون بود 

      و هر چه بیشتر زمان میگذشت وبیشتز کتاب خوندم بیشتر صحبت های استادها رو گوش میدادم به مرور و مرور درکم نسبت به قانون جذب بیشتر شد و  بیشتر آگاه تر میشدم 

      و نظرات اساتید و استادان که در زمینه های قانون جذب توضیح دادن بیشتر متوجه شدم که قانون جذب چیه 

      من قبلا یک آدم ناسپاسی خیلی  گله و شکایت میکردم از عالم و آدم خیلی روزها حالم بد بود 

      همیشه تپش قلب داشتم آرزوی مرگ میکردم همه ی روزها برام تکراری شده بود 

      و حوصله ی کسی رو نداشتم و همسرم همیشه بهم میگفت خیلی ناشکری 

      ولی از موقعی که با استاد عزیز و کتاب قانون جذب و بیشتر در این دوره ها بودم 

      خیلی حالم بهتر شده خیلی رفتارام تغییر کرده و وقتی می بینم بعضی افراد حالشون بده و خیلی ناشکرن و گله و شکایت دارن بهشون میگم میتونی تغییر کنی 

      همه جی از ذهنه 

      زندگی هر کس برگرفته ار افکارشه

      و تو خالق زندگی خودت هستی 

      میتونی به چیزای خوب فکر کنی و زندگی خوب رو جذب کنی 

      میگن خبه خبه این چیزا چیه من باور ندارم اینا الکیه 

      یعنی کل دنیا دارن بر اساس قانون جذب میرن جلو 

      اون افرادی که وضعشون خوبه زندگی به کامشونه اونا که اصلا نمیدونن اینجور چیزا چیه 

      و دیگه  ادامه نمیدم و  فقط دوست دارم اونا هم بتونن ذهنشون رو تغییر بدن و بیشتر شکر گزار باشن و زندگی راحت داشته باشن 

      ما همیشه زندگیمون رو تحت تاثیر عوامل بیرونی می دونیم که من بخاطر فلانی بخاطر اون چیز بخاطر …….زندگیم اینجور 

      اگه فلانی نبود خوب بود اگه اون اینکار و نمی‌کرد اینجور نمیشد 

      ولی در صورتی که خود ما هستیم که توجه مون روی ناخواسته هات به همین دلیل اون جیزای برامون اتفاق می افته که نمیخاهیمش 

      توجه مون روی ناخواسته هاس که ناخواسته ها رو جذب میکنیم 

      و من باور دارم که رسیدن به آرزوها به قدرت ذهن امکان پذیر هستش 

      و الان که درک میکنم قانون جذب رو  اصلا درباره ی سختی ها مشکلات  زندگی و گرانی و غیره ….صحبت نمیکنم 

      و خیلی راحت و آرام تر هستم 

       و بر داشته هام توجه میکنم و زندگیم تغییر کرده آرامش بیشتری دارم شکرگزار هستم و آموزش ها رو دنبال میکنم و احساس بهتری دارم الحمدالله 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1401/04/08 20:10
      مدت عضویت: 1519 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 436 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز   بزرگوار و دوستان تناسب فکری 

      قانون جذب:

      من موقعی که کتاب قانون جذب رو خوندم باورم این بودکه به هر جه فکر کنم برام اتفاق می افته 

      به هر چه تصور کنم بدون اینکه خودم تغییر کنم 

      و خودم هم همون آدم قبلی بودم یعنی نه فکرام و نه رفتارهام عوض شده بود ولی انتظار نتیجه داشتم 

      مثلا تصورم میکردم متناسب شدم و لباس مورد علاقه ام پوشیدم و بارها و بارها میرفتم تو تصورش به خیالم که با تصور کردن میتونم به تناسب برسم ولی رفتارام همون بود 

      و هر چه بیشتر زمان میگذشت وبیشتز کتاب خوندم بیشتر صحبت های استادها رو گوش میدادم به مرور و مرور درکم نسبت به قانون جذب بیشتر شد و  بیشتر آگاه تر میشدم 

      و نظرات اساتید و استادان که در زمینه های قانون جذب توضیح دادن بیشتر متوجه شدم که قانون جذب چیه 

      من قبلا یک آدم ناسپاسی خیلی  گله و شکایت میکردم از عالم و آدم خیلی روزها حالم بد بود 

      همیشه تپش قلب داشتم آرزوی مرگ میکردم همه ی روزها برام تکراری شده بود 

      و حوصله ی کسی رو نداشتم و همسرم همیشه بهم میگفت خیلی ناشکری 

      ولی از موقعی که با استاد عزیز و کتاب قانون جذب و بیشتر در این دوره ها بودم 

      خیلی حالم بهتر شده خیلی رفتارام تغییر کرده و وقتی می بینم بعضی افراد حالشون بده و خیلی ناشکرن و گله و شکایت دارن بهشون میگم میتونی تغییر کنی 

      همه جی از ذهنه 

      زندگی هر کس برگرفته ار افکارشه

      و تو خالق زندگی خودت هستی 

      میتونی به چیزای خوب فکر کنی و زندگی خوب رو جذب کنی 

      میگن خبه خبه این چیزا چیه من باور ندارم اینا الکیه 

      یعنی کل دنیا دارن بر اساس قانون جذب میرن جلو 

      اون افرادی که وضعشون خوبه زندگی به کامشونه اونا که اصلا نمیدونن اینجور چیزا چیه 

      و دیگه  ادامه نمیدم و  فقط دوست دارم اونا هم بتونن ذهنشون رو تغییر بدن و بیشتر شکر گزار باشن و زندگی راحت داشته باشن 

      ما همیشه زندگیمون رو تحت تاثیر عوامل بیرونی می دونیم که من بخاطر فلانی بخاطر اون چیز بخاطر …….زندگیم اینجور 

      اگه فلانی نبود خوب بود اگه اون اینکار و نمی‌کرد اینجور نمیشد 

      ولی در صورتی که خود ما هستیم که توجه مون روی ناخواسته هات به همین دلیل اون جیزای برامون اتفاق می افته که نمیخاهیمش 

      توجه مون روی ناخواسته هاس که ناخواسته ها رو جذب میکنیم 

      و من باور دارم که رسیدن به آرزوها به قدرت ذهن امکان پذیر هستش 

      و الان که درک میکنم قانون جذب رو  اصلا درباره ی سختی ها مشکلات  زندگی و گرانی و غیره ….صحبت نمیکنم 

      و خیلی راحت و آرام تر هستم 

       و بر داشته هام توجه میکنم و زندگیم تغییر کرده آرامش بیشتری دارم شکرگزار هستم و آموزش ها رو دنبال میکنم و احساس بهتری دارم الحمدالله 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم