0

زندگی با طعم خدا (جلسه پانزدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه پانزدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه آسیه عزیز در بخش نظرات

سلام و درود فراوان به همه بزرگواران و خداجویان

استاد و راهنمای سعادت بزرگوارم فوق العاده از این فایل بینظیر و سرشار از حس خوب شدم و لذت بردم

بار اول که این فایل رو شنیدم دچار سردرگمی عجیبی شدم و احساس تناقض شدیدی در باورهای ناخودآگاهم و صحبتهای بی نظیر شما حس کردم و دقیقا من یک عمر در مسیر اشتباه و برعکس حرکت کرده بودم و همیشه دلم میخواسته خدا منو دوست داشته باشه و ازم راضی باشه و همیشه دچار شک و تردید بوده ام نسبت به خدای مهربونم اما الان باور دارم که خدا منو دوست داره و این من بودم که همیشه خدا رو دوست نداشته ام

بارها و بارها این جمله رو شنیده بودم که اگر میدانستید خداوند چقدر نسبت به بندگانش عشق می ورزد و دوستشون داره هر لحظه از شوق برگشت به سمت خدا جان میدادید ولی هیچ وقت نتونسته بودم باورش کنم

با شنیدن بارها و بارهای این فایل بی نظیر هر بار بهتر و بیشتر متوجه شدم که چقدر باورام اشتباه بودن و کلی تغییر رو در دیدگاه خودم حس میکنم و کلی با همین حرفاتون اشک شادی ریختم و غرق در احساس خوشبختی و بی نیازی شدم از تمام دنیا

من همیشه فقط ادعا داشتم خدا رو دوست دارم ولی هیچ وقت عاشق خدا نبودم چون بارها و بارها معجزه عشقهای زمینیم به طور مثال به مربی باشگاهم یا معلمان یا دوستانی که بی نهایت دوستشون داشتم رو دیده بودم که چطور با جون و دل و لذت فراوان هر کاری میکردم تا رضایتشون رو جلب کنم

من چون پا درد شدیدی داشتم هر وقت با مربی مورد علاقه ام تو باشگاه ورزش میکردم هیچ دردی نداشتم و منی که از ورزش و تحرک بیزار بودم با مربی مورد علاقه ام با لذت و اشتیاق فراوان ورزش میکردم و صبح ها اولین نفر خودم رو به باشگاه میرسوندم اما با جرات میتونم بگم هیچ وقت خدای مهربون و عزیزم رو عاشقانه دوست نداشته ام چون هیچ وقت لذت عبادت و بندگی رو با همه وجودم نچشیدم و همیشه برعکس مسیر حرکت کردم یا هر نوع احکام دینی که باید انجام میدادم هیچ کدوم با عشق نبوده بلکه به اجبار یا نوعی وظیفه دونستن بوده

اما الان این حس رو دارم که میخوام در مسیر سمت خدا عاشقانه حرکت کنم و دقیقا هر کاری بدون لذت و اشتیاق ادامه دار نخواهد بود

استاد با دل من چه کردید گاهی فکر میکنم قلبم طاقت این همه انرژی مثبت رو نداره و بی نهایت ازتون سپاسگذارم که اینقدر زیبا و عالی مسیر لذت بخش بندگی و زندگی با طعم خدا رو برامون به تصویر میکشید و از خوندن دیدگاهای عالی دوستان خوبم لذت بردم و ممنونم از این همه شور و اشتیاقشون که کلی به من کمک میکنه و چراغ نورافشانی هستند در این مسیر زیبا

 

دیدگاه سادات عزیز در بخش نظرات

سلام .
ممنون از فایل های عالیتون که هربار که گوش میدیم پرده ای از جلو چشمامون برداشته میشه . یعنی باوری از باورهای غلطمون برداشته میشه .

وای که این خدای ما چقدر دوست داشتنیه . چقدر قشنگ بود این عبارت واقعا ما کاری نمیتونیم بکنیم که خدا ناراحت بشه . این یعنی نهایت ایمان و اطمینان . خداوند چه زیبا میفرماید:
آیه ۲۷ – ۳۰ سوره فجر
یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ (۲۷) ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً (۲۸) فَادْخُلِى فِى عِبَادِى (۲۹) وَادْخُلِى جَنَّتِى‏ (۳۰)
هان اى روح آرام یافته و متین
به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او خشنود و او از تو خرسند است.
پس در جرگه بندگان من درآى.
و به بهشت من داخل شو!
این آیات عینا همه ی بیانات شما را تایید میکنه .

نفس مطمئن نفسی است که شک و تردید رو کنار گذاشته و به اطمینان رسیده . به سمت خدا بازگرد . خدا یقینه و راه خدا راه اطمینانه .

ای بندگان من یقین داشته باشید که من از شما راضی هستم . از من راضی باشید چون من از شما راضی هستم .

بیاناتتون کاملا درسته چون خدا اول کلمه ی راضیه و بعد مرضیه رو آورده میگه اگه شما به اطمینان برسید و از من راضی باشید میبینید که من از شما راضی هستم .

کسی که هنوز به راضی بودن خدا شک داره یعنی دلش به اطمینان نرسیده نمیتونه از خدا راضی باشه پس نمیتونه رضایت خدا رو از خودش عمیقا درک کنه .

شما با این فایلتون دارید ما رو به سمت آرامش و اطمینان دعوت میکنید . چقدر زیبا بود چقدر عالی بود .

خداوند هم در این آیات داره دعوت میکنه ما رو به یقین به اطمینان به رضایت تا ببینیم و لمس کنیم رضایت خداوند رو . داره دعوتمون میکنه به والاترین مقام بندگی که چشماتو باز کن یقین داشته باش و از من راضی باش و ببین که من از تو راضی هستم . خودتو بنده ی من بدون و بیا به سمت بندگی در بهشت آرامش من وارد شو .

خدا دعوتمون داره میکنه به آرامش . وای خدای من این مدت چقدر نگاهم باز شده . چقدر قشنگ تورو حس میکنم چقدر قشنگ آیاتت رو دریافت میکنم . خدایا ازت ممنونم که من رو با مسیر خودت این مسیر زیبا آشنا کردی . ازت ممنونم که بنده ی آگاهی چون استاد رو در سر راهم گذاشتی که بفهمم تو رو ، که ببینم تو رو ، که لمس کنم تورو ، که صدات رو بشنوم . وای خدا چقدر تو شیرینی چقدر تو دلچسبی . چقدر تو گوارایی . وای خدا که تو چه طعم عالیی داری . خدایا شکرت . شکرت . شکرت .

استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم . فایلتون مثل همیشه عالی بود و من اونقدر مست شرابا طهورای گفته هاتون و آیات الهی شدم که دیگه نمیتونم به نوشتن ادامه بدم . طعم خدا گوارای وجودتان باد که از این شراب پاک الهی که هر لحظه میچشید به ما هم میچشانید . خدای خوبمون حافظ و نگهدارتون.


دستور کار اجرای جلسه پانزدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات این جلسه

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل این جلسه (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به این جلسه در قسمت نظرات

(مشتاق خواندن نظرات ارزشمند شما هستم)

 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.36 from 47 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12524
برچسب ها:
103 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Laleh
      1401/09/01 01:07
      مدت عضویت: 1367 روز
      امتیاز کاربر: 18417 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 576 کلمه

      زندگی با طعم خدا (جلسه پانزدهم):

      سلام به همه هم مسیرانم

      از زمانیکه یادم میاید؛ والدینم و یا جامعه ام در ذهن من گنجانده بودند که در صورت انجام ندادن یک سری کارها، توسط خداوند دوست داشته نمیشوم. به نظر من برای خود من، این احساس گناه از همه چیز بیشتر، باعث سرکوبی من در دوران کودکی، نوجوانی و یا جوانی آم بوده است. در صورتیکه دعا خواندن در درگاه خدا برای ارامش من است، و اصلا؛ خدا به دعای ما احتیاج و نیازی ندارد، بلکه اینها همه، برای « ارامش » است.

      ما برای ارامش خودمون، نیاز به یادخدا داریم و الا؛ خدا بی نیاز از هر دعا، نماز و غیره توسط ما انسانها است. این احساس گناه در من که شاید در جاها و زمینه هایی هنوز وجود داشته باشد، باعث و منجر به سرکوبی اعتماد به نفس، عزت نفس و به طور کلی خودم را قبول نداشتن، شده است. من فقط دارم روی پذیرش خودم کارمیکنم و هر چه بیشتر کار میکنم و اوقات لذت بخش تر بیشتری را تصور میکنم وبیشتر راجع به انها در ذهنم میاندیشم، زندگیم « زیباتر میشود. » من احساس بهتری از خودم دارم. آرزوهایم بیشتر برآورده میشود. زندگی به کامم شیرین میشود و لاغرتر میشوم.

      من گاهی خشمگین میشوم، گاهی عصبانی میشوم و حتی گاهی داد هم میزنم. گاهی میخندم، گاهی شادی میکنم و گاهی قهقهه میزنم. من فکر میکنم این رابطه و حالت‌های من، همش از خود من برمیاید. من اگر از خودم ناراضی باشم و بی ایمان باشم، از خودم خشمگین میشوم، از خودم گاهی عصبانی میشوم و به خاطربی ایمانی خودم، حتی گاهی داد هم میزنم. من اگر از خودم راضی باشم و در آن زمینه زندگی از خودم راضی باشم و ایمانم به اعتقادم متصل باشد، به خاطر دوست داشتن و راضی بودن از خودم، گاهی میخندم،  به خاطر دوست داشتن و راضی بودن از خودم، گاهی شادی میکنم و  حتی به خاطر دوست داشتن و راضی بودن از خودم، گاهی قهقهه میزنم. من فقط کافی است خودم را بپذیرم.

      امروز پسرم از دانشگاه به خانه آمد. او دو روز متوالی داشت برای امتحانی که امروز صبح داشت، درس میخواند و مرتب مطالعه می‌کرد. او گفت که بعد از دادن امتحان، نمره آش را در کامپیوتر دیده است. پسرم گفت که نه تنها نمره آش A نشده است، بلکه شاید به زور B شود؛ چون معلم بایست یک قسمت از امتحان را جداگانه و دستی، ارزیابی کند.

      پسرم به من گفت: « من دو روز است که هیچ تفریح و بازی نکردم و روی امتحانم، متمرکز شدم. مامان، من بهترینم را انجام دادم؛ ولی باز نمره ام خوب نشد. الان از خودم راضی ام و حسرت نمیخورم که به جای بازیهای کامپیوتری و تفریحات دیگر، همه توانم را روی درس خواندن گذاشتم و مسیولیت دانشجو بودنم را برای دادن امتحان انجام دادم. » من لبخندی به او زدم و گفتم:« پسرم ما همیشه ازشکستهای خودمون است که پیروزی را درک میکنیم و از این تجربه ها درس میگیریم و موفق میشویم. مهم این است که تو همه توان خودت و بهترین کاری را که میتوانستی، انجام بدهی را، ادامه دادی. » الان احساس میکنم که وقتی پسرم اینگونه از خودش راضی است،« من و شما چرا از خودمون راضی نباشیم؟!؟ » ما دلیلی برای نپذیرفتن خودمون، که تا حالا ۱۵ بار زندگی با طعم خدا و حضور او راچشیده ایم؛  نداریم. ما همه مورد رضای خداوند هستیم. خودمون را ببوسیم و به اطمینان، متکی شویم.

      روز دوشنبه ۳۰ ابان ماه سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق  ۲۱ ماه نوامبر سال ۲۰۲۲ میلادی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرانا
      1401/08/22 18:18
      مدت عضویت: 1021 روز
      امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه! من اتفاقا همیشه فکر میکردم خدا خیلی بیشتر دنبال این است که ما او را دوست داشته باشیم و به طور خيلی خاصی، روی دوست داشتن ما غیرت و تعصب دارد به حدی که حتی حاضر نیست کسی را در دوست داشتنمان نسبت به خودش، شریک قرار بدهیم یا وقتمان را بدون توجه کردن به او تلف کنیم. هر گناهی را گفته می بخشد الا کفر! چون کفر یعنی وجود او را انکار کرده باشیم و چه دردی برای معشوق دردناک تر از انکار شدن توسط عاشق!! 

      شنیده بودم که برای هر کاری باید اسم خدا آورده شود و کلا همیشه خدا را در زندگی مان دخیل بدانیم. قبلا میگفتم خوب مگر میشود انسان زندگی اش را تعطیل کند و به فکر خدا باشد، ولی الان که تمرینهای شکرگزاری را انجام می دهم، می دانم که باید در همان زندگی روزمره ام، خدا را ببینم. مثلا الان از اینکه خودکاری و کاغذی هست که بتوانیم با آنها بنویسم، خدا را شکر کنم و یا اینکه گوشی موبایلی هست که  می توانم صحبت‌هایم را در آن تایپ کنم، شاکر باشم و در تمام لحظه به لحظه های زندگیم و حتی ساده ترین و معمولی ترین چیزها خدا را ببینم و او را شکر کنم و خوشحال باشم که همچنین خدایی ما را خلق کرده که به فکر همه چیز بوده است و تمام تلاشش را برای راحتی و آرامش ما به کار گرفته است. 

      من اتفاقا همیشه دلم میخواست رابطه عاشق و معشوق با خدا داشته باشم به شکلی که از عشقهای زمینی بی نیاز باشم. از عاشق بودن خدا که مطمئن هستم و حالا باید روی عاشقی خودم کار کنم. تا حالا خیلی از کارها را که جزو مسائل دینی بوده را انجام دادم ولی اکثر آنها از ترس بوده نه از عشق!! 

      یعنی فقط برای مجازات نشدن بوده در حالی که اگر عاشقانه این کارها را انجام می‌دادم، حتماً پاداش خوبی هم می گرفتم. 

      من از وقتی کتاب معجزه شکرگزاری را خوانده‌ام، یاد گرفتم که هر روز صبح و شب و در هر لحظه و هر گام باید شکرگزار باشم و اتفاقات این تمرین که اجباری نیست و به اختیار و علاقه خودم هست، خیلی به دلم می نشیند. الان هم مشکلی دارم که خیلی ذهن مرا به خودش درگیر کرده است ولی به خدا اعتماد دارم و اجازه می دهم به بهترین شکل، آن را برایم حل کند و تلاش می‌کنم که نگران نباشم😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/08/15 00:34
      مدت عضویت: 548 روز
      امتیاز کاربر: 14990 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 385 کلمه

      من مدتهاست ک از دوره های خوب شما استفاده میکنم گوش میدم میبینم مینویسم و باز گوش میدم،  

      اما وقتی این قسمت از دوره رو شنیدم عاشقانه خدارو دوست دارم و خودمم خوب و با ارزش میبینم و برای خودم ارزش  بیشتری قائل میشم در رفتارم در خواسته هام از خدا بهترین احساس‌رو دارم و فکر میکنم چقد این خدای مهربونم منو دوست داره،  

      خیلی احساس قشنگی هست زمانی ک با خدا حرف می‌زنیم یعنی اونو دوست داریم و قبول داریم و بهش اعتماد داریم ،

      خیلی خوشحالم ک انقد چشم ذهن و دیدگاهم راجب خدا و جهان خدا و خلقت خودم باز شده بابت این خوشحالم  

      و من تصمیم گرفتم از این پس با خدا باشم و پادشاهی کنم 

      خدارو باور داشته باشیم و دوست داشته باشیم و بهش اعتماد کنیم 

      با انجام حس های خوب توجه به کارهای خوبم احساس میکنم خدارو خیلی دوست دارم  

      من از خودم راضی هستم و سعی میکنم با انجام کارهای بهتری ک بهم حس بهتری میدن به خدا نزدیک تر بشم و بدونم ک دوستم دارم و منم خیلی حواسم هست تا دوست داشتن خدارو بیشتر کنم 

      با انجام کارخوب حس خوب رفتارهای خوبم 

      این که گاهی احساس میکنیم خدا مارو فراموش میکنه یا دیگه دوست نداره در واقع ما از اون مدار خوب حس های خوب و توجه به طعم های خوبمون دور میشیم 

      مگه میشه من سلامتی دارم و لذت میبرم از زندگی‌بعد خدا منو فراموش کنه ،

      من خیلی راضیم از خودم و احساسم با انجام این تمرثن ها گوش دادن این دوره ها دیدن این حرف های خوب شما منو واقعا عوض کرده و بشدت توی ذهنم مرور میکنم تمرین های عملی رو رابطه ی خوب کلام خوب،

      من خیلی قبل ها ادم نق نقویی بودم و همیشه دیگران به چشمم میومدن ک دیدی فلانی رفت کیف کرد منو خبر نکرد دیدی من وقد تنها شدم دیدی اصن کسی حسابم نمیکنه ، 

      اما از زمانی ک با دوره های خوب شما اشنا شدم این یک هفته ی من به شادی و حس های خوب طعم های خوب خواسته های خوب دیدگاه خوب به زندگی و خدا شد و الهی شکر در این مسیر تغییر قرار گرفتم و احساس میکنم برای گوش دادن فایل ها مشتاق تر جلو میرم و تمرین های خوب رو ک انجام میدم حس خیلی اروم و ارامش خوبی درونم احساس میکنم ‌.

      با تشکر بینهایت از شما استاد عزیز🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1399/12/07 11:16
      مدت عضویت: 1710 روز
      امتیاز کاربر: 15258 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 478 کلمه

      فایل ۱۵ زندگی با طعم خدا 
       به نام آفریدگار مهربان 
       من در گذشته همیشه دلم میخواست کاری انجام بدم که خدا خوشش بیاد واز من راضی باشه ومن بنده خوب خدا باشم  خیلی خدا را دوست داشتم ودارم وهمیشه تلاش ام این بود که رضایت خدا را به دست بیاورم  ولی هیج وفت فکر نمیکردم که خدا همیشه از ما راضی است  وهمیشه به بندگانش لطف داره حتی به گناه کارانش هم لطف داره چون درهای توبه را بروی همه باز گذاشته  وگفته گناه هم کردی اشکالی نداره باز تو میتوانی بنده خوبی باشی برگرد  ما با گناه کردن ضرری به خدا نمیزنیم  این ضرر به ضرر خودماست  وخدا اینقدر ما را دوست داره که درهای توبه را باز گذاشته تا جلوی این ضرر را برای ما بگیره خداوند بی نیاز از همه چیز است این ما هستیم که با شک وتردید به خدا میخواهیم نزدیک شویم چون خدا را دور از خودمون میبینم  ودیدگاه ما  این است که ما لایق محبت وعشق خدا نمیدانیم  ونمیتوانیم رضایت خدا را بخوبی جلب کنیم  ما باید این دیدگاه را تغییر دهیم تابتوانیم تغییرات خوبی در زندگی داشته باشیم 
      اولین فدم این است که باور کنیم که خداوند مارا بی قید وشرط دوست میدارد واطمینان به این دوست داشتن در زندگی کارهایی را انجام بدهیم که ثابت کنه ما خدا را دوست داریم  وافکار خوب در باره خودمون ودیگران داشته باشیم کارهایی خدا گونه انجام دهیم چون روح خدا در ما دمیده شده پس نمیتوانیم خارج از آن انجام دهیم چون کارهایی که از شیطان سر میزنه باروح خدایی که در ما دمیده شده ناسازگار است  پس خدا گونه فکر کنیم وخدا گونه رفتار کنیم تا ثابت کنیم ما لایق تحسین خداوند از خلقت ماست باشد  

      ما باید افکاری چون عشق ومحبت ونیکو کاری را در خودمون پرورش بدیم تا به خودمون ثابت کنیم که ما خدا را دوست میداریم  وقتی با تمام عشق توکل به خدا میکنیم واعتماد به خدا داریم ودیگر نگرانی از آینده نداریم همین میشود دوست داشتن خدا چون آرامش پیدا میکنیم واعتقاد داریم که قدرتی فراتر از ما حامی ماست  واگر توجهات خود را به سمت زیبایی ها  خوبی ها ببریم نشان دهنده همان اعتماد داشتن به خداست ونشان میدهد که ما عاشق خدا هستیم  

      خدایی که در هر لحظه مراقب ماهست تا در این دنیای زمینی بهترین ها در اختیار ما قرار بگیرد  وما اگر به نجوای شیطان گوش کنیم وغرور را سر لوحه خود قرار بدهیم  و وجود این نعمات را ازبی ارزش بدانیم واهمیتی برای نعمتها قایل نشویم از خدا دور میشویم  و آنوقت است که شک و دودلی به سراغمون میاید که آیا خدا ما را دوست داره یانه  وهمین شکها از افکاری است که به ما تلقین شده  وما را دچار سردر گمی کرده ما باید اطمینان داشته باشیم که خداوند تمام بندگانش را دوست داره وسر تعظیم برای خداوند بخاطر این همه عشق ومحبتی که به ماداره فرود بیاوریم  بذر های کینه نفاق ستم به دیگران حسادت انتقام وبدخواهی که از کارخانه شیطان است را در قلب خودمان که خانه خداست نکاریم وبه جایش عشق محبت نیکو کاری در حق خودمان ودیگران نوع دوستی مهربانی گذشت را در قلب خود بنشانیم چون خانه خدا لایق این آذین هاست و جلال وشکوهش در قلب ما با این آذین بندی نمودار میشود  خدا را دوست داشته باشیم چون خدا ما را دوست میدارد 

      🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادى
      1399/10/27 07:53
      مدت عضویت: 1435 روز
      امتیاز کاربر: 22483 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,079 کلمه

      سلام استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊
      زندگى با طعم خدا 15,♥️♥️
      ❄️من بازم خوشحال و سپاسگزارم كه در اين مسير زيبا , زندگى با طعم خدارو , بهتر احساس مى كنم . من وقتى صبح , بيدار مى شم , مى گم , خداوند مهربان عاشق من است & خداوند مهربان من رو عاشقانه دوست داره و تأييد مى كنه & من خودم رو عاشقانه دوست دارم و تأييد مى كنم .🌟اما وقتى اين فايل رو ديدم , احساس بهترى نسبت به خداوند در خودم احساس كردم🌟خداوند مهربان , من ( ما ) رو بدون قيد و شرط دوست داره , امروز يه موضوع رو دريافتم , يادم اومد كه من قبل از ازدواج , وقتى مسئله اى داشتم , در حالى كه به خدا مى گفتم , گاهى اونو مى نوشتم , وقتى ازدواج كردم , همه چى خوب بود . همه چى با عجله و شتاب , ازدواج , باردارى , شغل و كار و كاراى خونه و مسائل ديگه , شلوغ و پلوغ پيش مى رفت . طبيعت من هم آرام بود , دوست داشتم همه چى به آرامى پيش بره و با آرامش زندگى كنم , من مهارت و دانشى براى حل مسائلم نداشتم , و فكر مى كنم درست همين جا بود كه از مسير اصلى زندگيم خارج شدم , و از خودم دور و دورتر شدم . و الان طعم هايى رو كه من از خداوند مهربان مى خوام , همه ى اون طعم ها ( نعمتها و رحمتها ) در زندگيم به من داده شده , اما متاسفانه سالها توجه و تمركز به مسائل زندگيم و به دنبال آن نگرانى , مانع لذت بردن از نعمتهاى زندگيم مى شد , وقتى نگران بودم , سپاسگزار هم نبودم , همش مى گفتم , خدايا , من به تو اعتماد دارم & خدايا , من به تو اعتماد مى كنم , در حالى كه بازم نگران بودم , و احساس شادى نمى كردم .
      اون سالها فكر نمى كردم كه بايد براى خواسته هام صبر هم داشته باشم و نگران نباشم , وقتى هم مى ديدم هيچى تغيير نمى كنه بيشتر در احساس بد و نگرانى مى موندم . خودم دعا مى كردم و فكر مى كردم كافى نيست و مسائلم رو به ديگرى هم مى گفتم كه برام دعا كنه , و هميشه بين منو خدا , واسطه اى هم قرار داشت اما بعد از سالها , دريافتم كه خداوند در زندگيم كوتاهى نكرده و نعمتهاى زيادى به من داده , و البته با ديدن و گوش دادن به فايلهاى زندگى با طعم خدا , حضور خداوند در زندگيم رو , بهتر حس و لمس مى كنم . من فكر مى كنم روابط ما , رفتارهاى ما , روابط پدر و مادر با فرزندان , و به طور كلى روابط ما با همديگه , نقش مهمى در زندگى ما داره , من فكر مى كنم خدا رو نمى شه تعريف كرد , خدا , همين نزديكى ست , در قلبهاى ما💕💞خدا جايى ست كه عشق و محبت هم هست , خدا , در لبخندهاى ما , در شاديهاى ما , در عشق و محبت هاى ما , و در روابط مون هست چون خدا عشق است , خدا محبت است . امروزه اينقدر تحت تأثير اخبار رسانه ها و اتفاقات جهان و … قرار مى گيريم كه حتى ممكنه يادمون بره كه بايد💯 به خدا اعتماد كنيم . اين روزا , گاهى كه نگران اوضاع مى شم و اخبارى رو مى شنوم , يادم مى ياد و مى گم , من به خدا اعتماد دارم , من به خدا ايمان دارم و لحظاتى بعد آرامش دارم . خداروشكر و سپاس در اين مسير هستم و هر روز , روابطم با خودم و خداوند مهربان بهتر مى شه . نشانه هاى خدارو در زندگيم احساس مى كنم , هر روز زندگيم , مباركه . وقتى بارون مى ياد , از بارون لذت مى برم🌧 ☔️ وقتى هوا آفتابيه , از نور خورشيد لذت مى برم☀️وقتى برف مى باره , از بارش برف لذت مى برم ☃️⛄️و اگر هم , يه روزايى هوا خوب نباشه , مى دونم كه هواى خوب در راهه , چون خداوند مهربان , دوست داره , زيباييهاشو به همه ى بندگانش نشون بده . لطف خداوند مهربان بود كه من در اين مسير هستم , در اين مسير , من با وجود مسائل زندگيم , با احساس خوب زندگى مى كنم . من به اينكه خدا منو دوست داره يا نداره , شايد فكر نمى كردم ! البته برنامه هايى كه مى ديدم , بيشتر اين بود كه توشه اى براى آخرت داشته باشيم و به فكر اعمال مون در جهان آخرت باشيم , اينقدر زيبا جهان آخرت رو بيان مى كردن اما از زيباييها و لذتهاى طبيعى اين دنيا چيزى نمى گفتن , انگارى همه چى و همه ى وعده ها در جهان آخرت داده شده , و نه اينجا !
      ديگه چند سالى هست كه اون برنامه ها رو نمى بينم و آرامش بيشترى دارم . در اين مسير دريافتم كه براى اعتماد💯به خداوند , بايد دنبال نشانه هاى خداوند در زندگيم باشم , وقتى من محبت پدر و مادر و يا همسرم رو ببينم , اونوقته كه من محبت خدا رو , بهتر حس مى كنم . همينطور فرزندان ما , كه در كودكى , خدارو در محبت مادر و دستهاى پر مهر پدر مى بينند , وقتى صبح مى رم بيرون و لبخند مردم رو مى بينم , زندگى برام زيباتر به نظر مى رسه , وقتى همسرم روى خوش داره , زندگى برام خيلى زيباتر مى شه , وقتى شادى و سلامتى فرزندانم رو مى بينم , اوج شاديه منه , خيلى چيزهاى خوب همين جا وجود داره و من مى تونم هر لحظه سپاسگزار اونا باشم . وقتى روابط مون به لطف خداوند مهربان خوب و عالى باشه , و احساس خوبى در خودمون ايجاد كنيم , در نتيجه قضاوت خودمون و قضاوت ديگران , غيبت و بدگويى , حسد و … كمرنگ
      مى شه و با ديدن خوشى ديگران , من هم خوشحالم , و در اين مسير دريافتم و دارم تمرين مى كنم كه هر جا نگران چيزى شدم , به خداوند 💯 اعتماد كنم و دنبال نشانه هاى خدا در زندگى روزانه م باشم . خدا با من ( ما) است . وقتى به خداوند💯اعتماد كنم , از راههايى كه , فكرشو هم نمى كردم , لطف خدا شامل حال من مى شه .
      با تشكر فراوان , شاد و خرّم باشيد🥰🎄🎄

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم