آرزوی لاغری مهمترین رویایی بود که در ۳۵ سال زندگی در وضعیت چاقی بارها برای تحقق آن تلاش کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بیشتر بود.
بارها لاغر شدن و دوباره چاق شدن باعث شد که باور کنم هرگز نمی توانم لاغر شوم یا اگر می خواهم لاغر بمانم باید همیشه در حال رژیم گرفتن و ورزش کردن باشم.
تلاش برای لاغری
در تلاشم برای لاغر شدن در چند مرتبه مقداری از وزن و سایز من کم می شد به نحوی که لباس های من آزاد می شد.
از آنجای که مادر من خیاط بود هربار که لباس های من بخاطر رژیم گرفتن یا ورزش کردن مقداری آزاد می شد از مادرم می خواستم شلوار یا لباس های من را مقداری تنگ کند.
هر بار پاسخ او یکسان بود.
مادرم می گفت چند روز صبر کن اگه دوباره چاق نشدی برات تنگ می کنم.
و هیچ وقت آن چند روز به سرانجام نرسید تا مقداری از سایر لباس هایم کم شود.
به خاطر دارم در سن ۲۰ سالگی قصد ازدواج داشتم و یکی از شرط های خانواده همسرم این بود که باید مقداری لاغر شوم.
با تشویق دوستم که فرد متناسبی بود تصمیم قاطع گرفتم که در یک ماه مقدار زیادی لاغر شوم.
انصافا عالی عمل کردم
به شدت خوردنم را کنترل می کردم و هر روز یک ساعت در پارک خارج از شهر می دویدم و ورزش می کردم.
بعد از یک ماه تغییرات چشم گیری داشتم و خانواده همسرم از تغییرات من متعجب شده بودند.
امروز که آن ماجرا را مرور می کنم این سوال در ذهنم شکل می گیرد که چرا خانواده همسرم تصور می کردند اگر من لاغر شوم دوباره چاق نخواهم شد که شرط جواب مثبت به خواستگاری من را لاغر شدنم قرار دادند.
بعد از اتمام مراحل خواستگاری و مشخص شدن روز عقد خیلی نگران شدم که نکنه دوباره چاق بشم به همین دلیل روند رژیم سخت و ورزش سنگین را ادامه دادم و در ماه دوم هم تغییرات خوبی داشتم و لاغرتر شدم.
زمانی که برای خرید لباس مراسم عقد اقدام کردم بر خلاف همیشه که باید سایز XXL انتخاب میکردم سایز XL برای من اندازه بود.
چقدر لذتبخش بود بعد از سال ها سایز لباس و کت و شلوار من تغییر کرده بود آن هم در جهت کم شدن و آرزوی لاغری من در حال تحقق یافتن بود.
از خوشحالی برای اینکه بیشتر لاغر شدنم به چشم بیاد به پیشنهاد دوستم که مشوق من برای لاغر شدن بود کت و شلوار سفید و کفش سفید انتخاب کردم.
مراسم عقد به خیر و خوشی انجام شد و تا چند روز بعد از مراسم لباس های جدید سفیدم را می پوشیدم و کلی لذت می بردم.
دوباره چاق شدن
اضافه شدن همسرم به زندگی و تغییر شرایط سبب شد که فرصت ادامه دادن ورزش روزانه را نداشته باشم و به جای هر روز هفته ای دو یا سه روز به پارک می رفتم و ورزش می کردم.
در مورد کنترل خوردن به نظر خودم داشتم کنترل می کردم اما چون مهمانی می رفتیم و من تازه به جمع خانواده همسرم اضافه شده بودم به منظور احترام گذاشتن برای خوردن خیلی به من اصرار می کردند.
من که بیش از دو ماه بود بیشتر وعده های غذاییم سبزیجات بود و دلم لک زده بود برای غذاهای خوشمزه و متنوع بیشتر از حد مدت رژیم غذا می خوردم.
البته دلیل اصرار کردن خانواده همسرم برای خوردن بیشتر علاوه بر احترام گذاشتن این بود که در ذهن آنها اصلا خوردن باعث چاقی نمی شد. چوت همه متناسب بودند و اتفاقا علاقه زیادی به خوردن و تنوع غذایی داشتند.
طولی نکشید که موقع نشستن با کت و شلوار سفیدم احساس راحتی نداشتم. در حالت ایستاده قابل تحمل بود ولی در حالت نشسته احساس خفگی پیدا می کردم.
نگرانی از دست دادن آرزوی لاغری و دوباره چاق شدن در من شدت گرفت.
البته برای من کاملا منطقی بود چون به مرور نحوه غذا خوردنم از عادی قبل از رژیم گرفتن هم به دلیل مهمانی زیاد و تنوع غذایی بیشتر شده بود و فرصت ورزش کردن هم نداشتم.
چند روز بعد دکمه های کت بسته نمی شد و دکمه شلوارم کنده شد و شرایط خیر از غیرقابل استفاده شدن کت و شلوار دامادی می داد.
مرتبه لاغر شدن برای ازدواج کردن بهترین نتیجه من در تلاش هایم برای تحقق آرزوی لاغری بود و بیشترین زمان برگشت شدن وزن و سایز من در این مرتبه بود که حدود دو ماه طول کشید و به نسبت دفعات قبل راضی کننده بود.
گذر از مانع عقد کردن و فاصله گرفتن از حال و هوای روزای اول ازدواج و برگشتن به روال عادی زندگی سبب شد که مثل روال قبل روند چاق شدن من به آرامی ادامه پیدا کرد.
معجزه لاغری با ذهن
روند چاق شدن من ادامه داشت تا در سن ۳۵ سالگی یعنی ۱۵ سال بعد از ازدواج در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم.
آشنایی با قدرت ذهن دریچه از امید برای دنبال کردن آرزوی لاغری به روی من باز کرد.
با تمام سختی ها و موانعی که در ابتدای مسیر لاغری با ذهن با آن مواجه بودم که همه آنها مربوط به دلیل نداشتن راهنما و مطالب منسجم برای یادگیری لاغری از طریق ذهن بود اما به لطف خدا بعد از حدود ۱۵ ماه نتایج سعی و تلاش من برای لاغر شدن ظاهر شد.
لازم به ذکر است که تازه بعد از این مدت من شروع به لاغر شدن نکرده بودم بلکه مدتی بود که احساس می کردم چاق تر نشده ام و این اولین نشانه تاثیر تمرینات ذهنی برای لاغر شدن بود.
توجه به این نکته بسیار مهم است که در روند لاغری با ذهن هرگز روند لاغری به این شکل نخواهد بود که روند چاق تر شدن به روند لاغر شدن تبدیل شود بلکه روند لاغری با در روش لاغری با ذهن به این صورت است که ابتدا روند چاق تر شدن فرد متوقف میشود. یعنی به وضوع متوجه می شوید که نسبت به گذشته و در مقایسه با چند ماه گذشته روند چاق تر شدن شما تغییر کرده است به شکلی که سرعت چاق تر شدن شما کند شده یا بطور کامل متوقف شده است.
وقتی متوجه شدم روند چاق تر شدن من متوقف شده است با اشتیاق و تعهد بی سابقه ای تمرینات ذهنی برای لاغر شدن را ادامه دادم و به مرور تغییرات واضح تر شد و شرایط جسمی من از توقف چاقی به سمت شروع لاغری تغییر وضعیت پیدا کرد.
بازم تاکید می کنم روند لاغری من با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به این صورت بود که بعد از چند ماه که تمرینات ذهنی انجام می دادم ابتدا متوجه شدم چاق تر از قبل نشده ام و چند ماه بعد که همچنان تمرینات ذهنی را ادامه دادم متوجه شدم که از نظر جسمی لاغر شده ام.
آرام آرام احساس سبکی و لاغر شدن داشتم و این نشانه خیلی خوبی برای من بود تا برای اولین بار در زندگی با احساس خوب و اشتیاق برای لاغر شدن و تحقق آرزوی لاغری ادامه بدم و هرچه بیشتر ادامه دادم نتایج من بهتر شد.
امروز که چند سال از شروع حرکت من در مسیر لاغری با ذهن می گذرد همچنان در حال متناسب تر کردن افکارم هستم و نتیجه این استمرار تناسب جسمی بهتر و سلامتی بیشتر است.
بارها در این چند سال بدون نگرانی و ترس از دوباره چاق شدن سایز کمربند و لباس هایم را تغییر داده ام.
بارها لباس هایی که فقط چند مرتبه استفاده شده بودند را دور انداختم و لباس با سایز جدید تهیه کردم.
و هر بار که تغییری در سایز لباس و کمربندم ایجاد می کنم اطمینان دارم که این روند بهتر خواهد شد.
دیگر نگران دوباره چاق شدن نیستم چون به وضوح احساس می کنم از آن انسان چاق گذشته فاصله گرفته ام.
- به وضوح درک میکنم تفکرم درباره چاقی تغییر کرده است.
- بسیاری از علاقمندی های من تغییر کرده است.
- حرص و ولع های گذشته را ندارم.
- بیشتر اوقات روزم را مشغول فکر کردن به چی خوردن و چی خریدن نیستم
- و بسیاری نشانه های دیگر که حاکی از تغییر فرمول های ذهنی من دارد.
اطمینان دارم هر فردی به هر مقدار که اضافه وزن داشته باشد، از مسیری که من برای لاغری طی کردم حرکت خود را شروع کند و با اشتیاق و تعهد در این مسیر ادامه دهد نتایج بهتر از من خواهد گرفت.
اکنون مسیر لاغری با ذهن بسیار واضح است و لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.
بسیاری از مسیرهای اشتباه رفته شده در مسیر لاغری با ذهن علامت گذاری شده است تا دیگران وارد آن مسیرهای اشتباه نشوند.
حرکت از مسیری که به خوبی پاکسازی و علامت گذاری شده است بسیار آسان و لذتبخش خواهد بود.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی آرزوی لاغری شما محقق می شود توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- درباره آرزوی لاغر شدن خود بنویسید. تصور می کنید اگر لاغر شوید در چه شرایط احساسی و جسمی خواهید بود.
هرچه بیشتر درباره شرایط خود در وضعیت تناسب اندام کامل فکر کنید و بنویسید اشتیاق و انگیزه بیشتری در ذهن ناخودآگاه خود برای حرکت به سمت لاغری ایجاد خواهید کرد. بنابراین داستان کاملی از شرایط خود در وضعیت لاغری برای سوال بالا در بخش نظرات ثبت کنید.
- تجربه خود از گشاد شدن لباس ها در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن را بنویسید؟
- در گذشته وقتی لاغر می شدید چه احساسی داشتید؟ برای لاغر شدن خوشحال بودید یا نگران دوباره چاق شدن بودید؟
- تجربه خود درباره نگرانی دوباره چاق شدن را بنویسید. و ارتباط نگرانی از چاق شدن با دوباره چاق شدن را بنویسید.
- برنامه خود برای ادامه مسیر لاغری با ذهن تا تجربه تناسب اندام ایده آل و همیشگی را بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.50 از 40 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
من كمتر از چهار ماه است بصورت مداوم و روزانه در سايت حضور دارم و تمريناتم رو انجام ميدم و از معجزه تكرار كردن باخبر شدم
در اين چهار ماه به زندگي عادي خودم ادامه دادم نه ظرف غذايم جدا بود و نه غذاي كة خوردم غير غذاي جمع بود در مهمانيها شركت كردم و دو چيز كة برايم اوردن اسم انها دشوار بود بطور كل از زندگيم خدف شدن ١- رژيم هستم٢- ترازو براي وزن كردن
اين دو چيز مدام به من استرس ميدادند ولي در اين راه من با وجود عادي زندگي كردن و سير خوردن توانستم كة چاقتر شدم را به صفر برسانم و الان سير نزولي را شروع كردم و دارم به طرف لاغري ميرم
در خودم احساس سبكي و لاغري دارم و حتي بهم گفتن سايز شكمم كوچكتر شده اين خبر عالي بود براي من
مدتي پيش چند پارچه مختلف به خياط داده بودم برايم بدوزد وقتي كة ٨ روز گذشته خواستم براي تولد برادر زادةام لباس موردنظرم را بپوشم ديدم تنگ است خيلي عادي برخورد كردم گفتم لاغرتر شدم ميپوشم قبلا بود عصبي ميشدم و ناراحت ولي يكي ديگه از لباسها را پوشيدم
ديشب خونه مادرم دعوت بوديم من همان لباس تنگ را بدون اينكه يادم بياد تنگ بوده رى پوشيدم بعد از مدتي يادم امد و دوباره خودم را نگاه كردم ولي لباس تنگ نبود و خيلي اندازه بود
خوشحال هستم كة دعاي استاد براي من جواب داد و اميدوارم تمام لباسهاي كمدم يكي يكي در تنم زار بزند و از كمدم جدا شود خيلي مشتاق هستم لباسهاي جديد با سايز جديد بخرم و خيلي زوست دارم زودتر كمدم از لباسهاي جديد پر شود
ديروز دخترم سوالي پرسيد خيلي اتفاقي گفت ميتوني يه لباسي رو امسال بخري و سال بعد بپوشي گفتم بله حتما
يعني ذهنم به اين نتيجه رسيده من چاقتر نميشم
خدايا هر روز دارم نشانهاي در رفتار و افكار و سايزم ميبينم و خيلي خوشحال هستم كة در مسير قرار دارم و دارم در مسير لاغر شدن قدم بر ميدارم و از چاقتر شدن عبور كردم و دارم در شيب به سوي لاغري حركت ميكنم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
يه فايلي بود كة استاد صحبتهاي در مورد زدن چكش به ديوار حرف ميزد
كم مثلا مي خواهي ديواري را خراب كني در ضربات اول هيچ اتفاقي نمي افتد ولي وقتي مداوم داري ضربه ميزني ضربات اولت محكم است و جون مداوم است باعث ميشه كة يواش يواش ديوار درزهاي بدهد و بعد با ضربهاي ديگر هرچند ارامتر باشد قسمتهاي بزرگي از ديوار مي افتد و بعد ميتوانيم ديوار را بطور كامل خراب كنيم
اين صحبتها هميشه در دهنم است كة دارم ضربها را وارد ميكنم و ايمان دارم با ادامه دادن با همين ضربها ميتوانم در روزي كة نميدانم كي است نتيجه خيلي عالي بدست بياورم عجله ندارم فقط دارم ضربات خودم را به ديوار ميكوبم و به اميد روزي هستم كة نتيجه ضربات را ببينم