آرزوی لاغری مهمترین رویایی بود که در ۳۵ سال زندگی در وضعیت چاقی بارها برای تحقق آن تلاش کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بیشتر بود.
بارها لاغر شدن و دوباره چاق شدن باعث شد که باور کنم هرگز نمی توانم لاغر شوم یا اگر می خواهم لاغر بمانم باید همیشه در حال رژیم گرفتن و ورزش کردن باشم.
تلاش برای لاغری
در تلاشم برای لاغر شدن در چند مرتبه مقداری از وزن و سایز من کم می شد به نحوی که لباس های من آزاد می شد.
از آنجای که مادر من خیاط بود هربار که لباس های من بخاطر رژیم گرفتن یا ورزش کردن مقداری آزاد می شد از مادرم می خواستم شلوار یا لباس های من را مقداری تنگ کند.
هر بار پاسخ او یکسان بود.
مادرم می گفت چند روز صبر کن اگه دوباره چاق نشدی برات تنگ می کنم.
و هیچ وقت آن چند روز به سرانجام نرسید تا مقداری از سایر لباس هایم کم شود.
به خاطر دارم در سن ۲۰ سالگی قصد ازدواج داشتم و یکی از شرط های خانواده همسرم این بود که باید مقداری لاغر شوم.
با تشویق دوستم که فرد متناسبی بود تصمیم قاطع گرفتم که در یک ماه مقدار زیادی لاغر شوم.
انصافا عالی عمل کردم
به شدت خوردنم را کنترل می کردم و هر روز یک ساعت در پارک خارج از شهر می دویدم و ورزش می کردم.
بعد از یک ماه تغییرات چشم گیری داشتم و خانواده همسرم از تغییرات من متعجب شده بودند.
امروز که آن ماجرا را مرور می کنم این سوال در ذهنم شکل می گیرد که چرا خانواده همسرم تصور می کردند اگر من لاغر شوم دوباره چاق نخواهم شد که شرط جواب مثبت به خواستگاری من را لاغر شدنم قرار دادند.
بعد از اتمام مراحل خواستگاری و مشخص شدن روز عقد خیلی نگران شدم که نکنه دوباره چاق بشم به همین دلیل روند رژیم سخت و ورزش سنگین را ادامه دادم و در ماه دوم هم تغییرات خوبی داشتم و لاغرتر شدم.
زمانی که برای خرید لباس مراسم عقد اقدام کردم بر خلاف همیشه که باید سایز XXL انتخاب میکردم سایز XL برای من اندازه بود.
چقدر لذتبخش بود بعد از سال ها سایز لباس و کت و شلوار من تغییر کرده بود آن هم در جهت کم شدن و آرزوی لاغری من در حال تحقق یافتن بود.
از خوشحالی برای اینکه بیشتر لاغر شدنم به چشم بیاد به پیشنهاد دوستم که مشوق من برای لاغر شدن بود کت و شلوار سفید و کفش سفید انتخاب کردم.
مراسم عقد به خیر و خوشی انجام شد و تا چند روز بعد از مراسم لباس های جدید سفیدم را می پوشیدم و کلی لذت می بردم.
دوباره چاق شدن
اضافه شدن همسرم به زندگی و تغییر شرایط سبب شد که فرصت ادامه دادن ورزش روزانه را نداشته باشم و به جای هر روز هفته ای دو یا سه روز به پارک می رفتم و ورزش می کردم.
در مورد کنترل خوردن به نظر خودم داشتم کنترل می کردم اما چون مهمانی می رفتیم و من تازه به جمع خانواده همسرم اضافه شده بودم به منظور احترام گذاشتن برای خوردن خیلی به من اصرار می کردند.
من که بیش از دو ماه بود بیشتر وعده های غذاییم سبزیجات بود و دلم لک زده بود برای غذاهای خوشمزه و متنوع بیشتر از حد مدت رژیم غذا می خوردم.
البته دلیل اصرار کردن خانواده همسرم برای خوردن بیشتر علاوه بر احترام گذاشتن این بود که در ذهن آنها اصلا خوردن باعث چاقی نمی شد. چوت همه متناسب بودند و اتفاقا علاقه زیادی به خوردن و تنوع غذایی داشتند.
طولی نکشید که موقع نشستن با کت و شلوار سفیدم احساس راحتی نداشتم. در حالت ایستاده قابل تحمل بود ولی در حالت نشسته احساس خفگی پیدا می کردم.
نگرانی از دست دادن آرزوی لاغری و دوباره چاق شدن در من شدت گرفت.
البته برای من کاملا منطقی بود چون به مرور نحوه غذا خوردنم از عادی قبل از رژیم گرفتن هم به دلیل مهمانی زیاد و تنوع غذایی بیشتر شده بود و فرصت ورزش کردن هم نداشتم.
چند روز بعد دکمه های کت بسته نمی شد و دکمه شلوارم کنده شد و شرایط خیر از غیرقابل استفاده شدن کت و شلوار دامادی می داد.
مرتبه لاغر شدن برای ازدواج کردن بهترین نتیجه من در تلاش هایم برای تحقق آرزوی لاغری بود و بیشترین زمان برگشت شدن وزن و سایز من در این مرتبه بود که حدود دو ماه طول کشید و به نسبت دفعات قبل راضی کننده بود.
گذر از مانع عقد کردن و فاصله گرفتن از حال و هوای روزای اول ازدواج و برگشتن به روال عادی زندگی سبب شد که مثل روال قبل روند چاق شدن من به آرامی ادامه پیدا کرد.
معجزه لاغری با ذهن
روند چاق شدن من ادامه داشت تا در سن ۳۵ سالگی یعنی ۱۵ سال بعد از ازدواج در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم.
آشنایی با قدرت ذهن دریچه از امید برای دنبال کردن آرزوی لاغری به روی من باز کرد.
با تمام سختی ها و موانعی که در ابتدای مسیر لاغری با ذهن با آن مواجه بودم که همه آنها مربوط به دلیل نداشتن راهنما و مطالب منسجم برای یادگیری لاغری از طریق ذهن بود اما به لطف خدا بعد از حدود ۱۵ ماه نتایج سعی و تلاش من برای لاغر شدن ظاهر شد.
لازم به ذکر است که تازه بعد از این مدت من شروع به لاغر شدن نکرده بودم بلکه مدتی بود که احساس می کردم چاق تر نشده ام و این اولین نشانه تاثیر تمرینات ذهنی برای لاغر شدن بود.
توجه به این نکته بسیار مهم است که در روند لاغری با ذهن هرگز روند لاغری به این شکل نخواهد بود که روند چاق تر شدن به روند لاغر شدن تبدیل شود بلکه روند لاغری با در روش لاغری با ذهن به این صورت است که ابتدا روند چاق تر شدن فرد متوقف میشود. یعنی به وضوع متوجه می شوید که نسبت به گذشته و در مقایسه با چند ماه گذشته روند چاق تر شدن شما تغییر کرده است به شکلی که سرعت چاق تر شدن شما کند شده یا بطور کامل متوقف شده است.
وقتی متوجه شدم روند چاق تر شدن من متوقف شده است با اشتیاق و تعهد بی سابقه ای تمرینات ذهنی برای لاغر شدن را ادامه دادم و به مرور تغییرات واضح تر شد و شرایط جسمی من از توقف چاقی به سمت شروع لاغری تغییر وضعیت پیدا کرد.
بازم تاکید می کنم روند لاغری من با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به این صورت بود که بعد از چند ماه که تمرینات ذهنی انجام می دادم ابتدا متوجه شدم چاق تر از قبل نشده ام و چند ماه بعد که همچنان تمرینات ذهنی را ادامه دادم متوجه شدم که از نظر جسمی لاغر شده ام.
آرام آرام احساس سبکی و لاغر شدن داشتم و این نشانه خیلی خوبی برای من بود تا برای اولین بار در زندگی با احساس خوب و اشتیاق برای لاغر شدن و تحقق آرزوی لاغری ادامه بدم و هرچه بیشتر ادامه دادم نتایج من بهتر شد.
امروز که چند سال از شروع حرکت من در مسیر لاغری با ذهن می گذرد همچنان در حال متناسب تر کردن افکارم هستم و نتیجه این استمرار تناسب جسمی بهتر و سلامتی بیشتر است.
بارها در این چند سال بدون نگرانی و ترس از دوباره چاق شدن سایز کمربند و لباس هایم را تغییر داده ام.
بارها لباس هایی که فقط چند مرتبه استفاده شده بودند را دور انداختم و لباس با سایز جدید تهیه کردم.
و هر بار که تغییری در سایز لباس و کمربندم ایجاد می کنم اطمینان دارم که این روند بهتر خواهد شد.
دیگر نگران دوباره چاق شدن نیستم چون به وضوح احساس می کنم از آن انسان چاق گذشته فاصله گرفته ام.
- به وضوح درک میکنم تفکرم درباره چاقی تغییر کرده است.
- بسیاری از علاقمندی های من تغییر کرده است.
- حرص و ولع های گذشته را ندارم.
- بیشتر اوقات روزم را مشغول فکر کردن به چی خوردن و چی خریدن نیستم
- و بسیاری نشانه های دیگر که حاکی از تغییر فرمول های ذهنی من دارد.
اطمینان دارم هر فردی به هر مقدار که اضافه وزن داشته باشد، از مسیری که من برای لاغری طی کردم حرکت خود را شروع کند و با اشتیاق و تعهد در این مسیر ادامه دهد نتایج بهتر از من خواهد گرفت.
اکنون مسیر لاغری با ذهن بسیار واضح است و لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.
بسیاری از مسیرهای اشتباه رفته شده در مسیر لاغری با ذهن علامت گذاری شده است تا دیگران وارد آن مسیرهای اشتباه نشوند.
حرکت از مسیری که به خوبی پاکسازی و علامت گذاری شده است بسیار آسان و لذتبخش خواهد بود.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی آرزوی لاغری شما محقق می شود توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- درباره آرزوی لاغر شدن خود بنویسید. تصور می کنید اگر لاغر شوید در چه شرایط احساسی و جسمی خواهید بود.
هرچه بیشتر درباره شرایط خود در وضعیت تناسب اندام کامل فکر کنید و بنویسید اشتیاق و انگیزه بیشتری در ذهن ناخودآگاه خود برای حرکت به سمت لاغری ایجاد خواهید کرد. بنابراین داستان کاملی از شرایط خود در وضعیت لاغری برای سوال بالا در بخش نظرات ثبت کنید.
- تجربه خود از گشاد شدن لباس ها در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن را بنویسید؟
- در گذشته وقتی لاغر می شدید چه احساسی داشتید؟ برای لاغر شدن خوشحال بودید یا نگران دوباره چاق شدن بودید؟
- تجربه خود درباره نگرانی دوباره چاق شدن را بنویسید. و ارتباط نگرانی از چاق شدن با دوباره چاق شدن را بنویسید.
- برنامه خود برای ادامه مسیر لاغری با ذهن تا تجربه تناسب اندام ایده آل و همیشگی را بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.50 از 40 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من خوشحال و پرانگیزه و با اشتیاق دارم برای این مسیر قدم برمیدارم و چه بخوام چه نخوام من لاغر میشم .
شاید برای من لذت بخش باشه که متراژ خونه ام بزرگتر بشه و یا مقدار پولم در حسابم و کارت بانکیم هر روز بیشتر بشه و یا خیلی لذت بخشه که من بزرگ شدن بچهام رو ببینم و کلا هر چیزی گسترش پیدا کردنش و بزرگ شدنش لدت بخشه مثلا هر چقدر در کسب و کارتون مشتریای شما بیشتر بشه لدت بخشتر هست اما تنها یک چیز برای من شکل معکوسش و برعکس ش لذت بخش هست و اونم کمتر شدن سایز کمر و شلوا هست که رو به کم شدنش خیلی لذت بخش هست مثلا همین دیشب من مهمان داشتم و تونستم یکی از لبایهای دختر بسیار متناسبم رو بپوشم و دکمه هاشو ببندم حالا برای دخترم آزادتر هست اما وقتی دیدم تنم رفت و دکمه ها هم بسته شد بسیار بسیار خوشحال شدم و کلی ذوق کردم.
خلاصه این کوچک شدن سایزم در لباسها از اون مواردی هست که کم شدنش لذت بخش هست . اگر سایز کمرم کمتر بشه و سایز لباسهام برسه به مدیوم و اسمال خیلی لدت بخشه طوری که لباسای قبلی خودت قابل استفاده نباشن و بندازی دور چون که همه ایکس لارج و دو ایکس لارج هستن و بسیار گشاد شدن و این تنها موردی هست در زندگی که کم شدنش لذت بخش هست حالا حساب بانکی پر شدنش لدت بخشه و یا حالا هر دارای ما زیادشدنش لدت بخشه و یا روابط عاشقانه و … همه بیشتر شدنشون لدت بخشه اما این یه مورد کم شدنش لدت بخش هست.
امیدورام همیشه در حال کم کردن سایز کمر و یا سایز لباستون و و مانتو هاتون باشین انشاا… مانتوهات دیگه اندازت نشن و زار بزنن به تنت و بری یکی دیگه بخری چقدر ذوق میکنم . خدایا کاری کن که من تمام لباسهای فبلیم برام گشاد بشن و کلی لباس جدید بخرم و اصلا با ابن کار زندگی من جدید میشه .
خدایا این تجربه رو برای همه قابل امتحان کن که تمام لباسهای گذشته رو بندازن دور و برای جسم جدیدشون برن لباس بخرن و این کار بی نهایت لدت بخش هست .
چقدر لذت بخش هست که ما رو خدا به طریقی با این سایت و این روش هدایت کرده و ما رو انتخاب کرده برای لاغری با دهن و به خداوند اعتماد کنید میدونسته که ما میتونییم از این طریق لاغر بشیم .
چقدر لاغری آسان و راحت هست از این راه ذهنی و من از خدا بازم درخواست این کم شدنها رو همواره دارم تا از اندام ایده الم لذت ببرم و این حق طبیعی من هست که این چنین اندام زیبایی رو به راحتی داشته باشم همانطور که کلی آدم متناسب در اطراف من هست و به راحتی میخورن و زندگی میکنن و همیشه هم لاعر هستن بدون زجر و سختی و ناراحتی و ورزش و رژیم و .. .
پس باید ادامه بدم و ورودی خوب به خودم بدم و در این مسیر باشم میبینم که روند من تعییر میکنه و شاهد این کوچیکترشدن لباسها و سایزها میشیم .
اتفاقا منم همین یه هفته پیش تمام لباسهایی گشاد داخل خونم و تمام مانتوهای بیرونی گدشته ام و تمام مانتوهای زمستانی سالهای قبلم رو بخشیدم و تمام رو از نو خرید کردم و دارم استفاده میکنم وبی نهایت لدت بخش بود و از این لدت بخشتر این هست که از لباسهای جدیدی که خریدم دخترم هر از گاهی یکی رو انتخاب میکنه و میگه منم میخوام این رو بپوشم و من ذوق میکنم که چقدر داره سایز و وزن من نزدیک دخترم میشه که میاد و از من لباس نو انتخاب میکنه و میپوشه چون اگر قبلا بود خیلی سایز و وزن ما از هم فاصله داشت و این کار اصلا امکان نداشت و یا همین دیشب یه لباس خوشگل از دخترم که چون علاقه نداره بهش و بی استفاده مونده بود و نو بود من اوردم و در مهمانی که داشتم پوشیدم و حتی دکمه هاش رو هم بستم و بی نهایت خووووووشحال شدم که بازم سایز و اندام من نزدیک به دخترم شده اما برای دخترم یه مقدار آزادتر بود ولی برای من یکم اندامی شده بود اما من به ااون قسمت این ماجرا توجه دارم که رفت تنم و دکمه ها بسته شد خدایا شکرت خیلی عالیه و امیدوارم همیشه سایز شلوارم ۳۸ و سایز لباسم مدیوم باشه و این کمتر شدن رو از خدا میخوام و با استمرار و تعهد و علاقه و انگیزه چه بخوام چه نخوام به دستش میارم 🤗🤗🤗
منم خوشحال و پرانگیزه هستم و این مسیر لاغری با ذهن رو دارم قدم به قدم جلو میرم و چه بخواهم چه نخواهم لاغر میشم .
شاید برامون خیلی لذت بخش باشه که یه سری چیزا داخل زندگیمون بیشتر بشه و گسترش پیدا کنه مثلا :متراژ خونمون بیشتر بشه و یا حساب بانکیمون بیشتر بشه و یا بزرگ شدن بچها ها رو ببینیم و یا داشتن مشتریهای زیاد در کسب وکار مون رو ببینیم ولی فقط یه چیز هست که معکوس شدنش و رو به کم شدنش برای ما لذت بخش هست اونم سایز شلوار و سایز لباسمون هست .
من دیشب میمهمانی داشتم و نمیدونستنم چی بپوشم و رفتم یه لباس نو از دخترم که اصلا نمیپوشید رو من پوشیدم چقدر لدت بخش بود که منم تونستم لباسهای سایز دخترم رو که بسیار متناسب هست رو بپوشم و دکمه هاش رو همه بستم درسته برای دخترم ازادتر هست و برای من کمی اندامی تر هست ولی همینکه تونستم سایز دخترم رو بپوشم و دکمه هاش رو ببندم کلی لدت بردم .
پس املاک ها و داراییها و دوستان خوب و عشق و مودت و همه بیشتر بشن بهتر هست ولی این یه مورد کمتر بشه بهتر میشه امیدوارم تمام لباسها و مانتو هات برات گشاد بشه و زار بزنه به تنت و بری کلی لباس نو بخری و همه ی لباسهات گشاد بشن و بری کلی لباس نو بخری و تمام چیزا نو میشه و سایزت که عوض میشه تمام زندگیت عوض میشه و از خدا میخو ام برای همتون این تجربه بارها اتفاق بیفته و هی جدا کنی و هی بندازی دور و اینقدر جدا کنی که این لباسها از ریخت بیفته و لباسها رو بندازی و لباس جدید با سایز جدید بخرید فقط این مسیر رو ادامه بدین تا نتیجه بگیرین .
و هر کس به این سایت هدایت شده خواست خداوند بوده که ما داخل این مسیر باشیم پس به انتخاب خداوند اعتماد کنید.
هر کدوم از ما که با این سایت آشنا شدیم باید بدونیم اینجا بهترین روش لاغری رو با آسانی و راحتی برای ما به ارمغان میاره .
پس از خداوند بخواهید که هی مانتوها و لباسهای شما گشادتر بشه و ما لاغر تر بشیم و این حق طبیعی ما هست که ما در اندام ایده ال باشیم و اونم با راحتی وبدون زجر و سختی و ورزش و رژیم و محدودیت ما میتونیم لاغر بشیم .همانطور که به راحتی چاق شدیم و به وزنهایی رسیدیم که اگر ان موقع بهمون میگفتن باورمون نمیشد ولی ما خیلی راحت رسیدیم پس حالا هم ما به راحتی در وزن دلخواهمون میرسم همانطور که خیلی افراد هستن در اطراف ما که خیلی به راحتی هر چیزی رو که دوست دارن میخورن بدون اینکه کار خاصی بکنن و لاغر هم هستن ما هم لاعر میشیم پس ادامه میدم و همواره ورودی خوب میدیم و تمریناتمون رو انجام میدیم و در این فضا هستیم و ما شاهد این تغییر سایزها خواهیم بود پس لذت ببریین از این گشادی لباسها و شلوار و مانتو ها. .
منم چند مورد از گشادی مانتوهام و لباسهام رو مینویسم تا باعث انگیره ی بیشتر در خودم و بقیه ی دوستان بشه
مثلا : همین یکی دوهفته پیش تمام لباسهای داخل خونه ام و تمام مانتوها و پالتو و شلوار های گدشته ام رو بخشیدم و به جاش کلی خرید جدید داشتم که بسیار لدت بخش برام بودن و از این لدت بخشتر این هست که دختر متناسب من هر از گاهی میاد سراغ خریدهای جدیدم و میگه دوست دارم فلان لباست رو بپوشم و من در دلم قند اب میشه که سایزم اینقدر داره به سایز دخترم نزدیک میشه که از لباسهای من میپوشه و اگر قبلا بود همچین کاری نمیکرد دخترم جون لباسهای من خیلی برای اون گشاد بودن و یا همین مهمانی دیشب که بلعکس من تونستم یکی از لباسهای دخترم رو که اصلا خودش نمیپوشه رو من بپوشم و دکمه هاش رو بببندم و بسیار دوق کردم امیدوارم اینقدر تعییر سایز لباس،و شلوار داشته باشم که بتونم شلوار سایز ۳۸ و لباس سایز مدیوم بپوشم خیلی حس قشنگی هست وبسیار لدت بخش هست .
سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند و دوستان در مسیر و پر انرژیم
واقعا همینطور هست ما همیشه از زیاد شدن خیلی چیزها لذت میبریم مثلا متراژ خونه هامون بزرگتر بشه خوشحال میشیم و یا حساب بانکیمون بیشتر بشه و یا بزرگ شدن فرزندانمان رو ببینیم خوشخال میشیم و یا هر چیز دیگه ای در زندگیمون گسترش و بزرگ شدنش خیلی لذت بخش هست مثلا شغلت گسترش پیدا کنه خیلی لذت بخش هست اما تنها یک چیز هست که به صورت معکوس و برعکسش خیلی قشتنگه اونم کم شدن وزن و سایز هست که واقعا هرچقدر این دو کمتر بشن ما خوشحالتر میشیم من یادم میاد وقتی که تازه وارد سایت شده بودم یه ریزش،وزن و سایز خوب و عالی داشتم که خیلی لذت بردم یک دفعه تونستم لباسهای دوران تناسبم رو دوباره بپوشم و دیگه در اونها احساس فشار و تنگ بودن و چسبان بودن نمیکردم حس ازادی در لباسهام داشتم کمر شلوارهام بسیار آزاد شدن حتی یادم میاد دستبندم و انگشترم در دستم خیلی آزادتر شدن حتی ساعت مچیم کلی برام آزادتر شد و چقدر لذت بردم و من زمانی که با بودن در سایت لاغر تر شدم چون میدونستم همیشگی هست و بدون بازگشت کلی مانتوهای رنگ شاد و عالی خریدم کلی خرید زمستانه ی عالی از پالتو تا بوت کردم و کلی لباس خانگی خرید کردم که به راحتی هر چیزی رو انتخاب میکردم برمیداشتم و سایزم میشد و من تونستم در کمترین زمان کلی خریدهای عالی داشته باشم و چقدر راحت تر کفش گیرم میومد و من خیلی کفشهای عالی خرید کردم و حسابی لدت بردم که هنوزم اون تجربه ی لذت تناسب با راحتی و اسانی با من همراه هست و بارها میگم این لذتی که من در کم شدن سایز و وزنم یه هویی تجربه کردم فوق العاده عالی بود حالا به قول استاد بقیه چیزها مثل سفر و تفریح و گشت و گذار و دورهمی زیادش خوبه ولی این یکی لذت که در بالا گفتم هرچی کمتر بشه بهتر هست یادم میاد بارها اطرافیان میگفتن فلانی انگار جمع تر شدی و من بسیار خوشحال میشدم که راهم درسته .
و امیدوارم همیشه در حال لذت بردن از این تجربه ها باشم که تمام مانتو و لباسها و شلوارها و … برام گشاد بشن و به تنم زار بزن و من برم از دوباره لباس جدید بخرم وای چقدر مزه میده چقدر از دوباره همه چیز برام جدید و نو میشه واقعا لذت بخش هست و از خدا میخوام یک بار دیگه تجربه کنم که وزنم و سایزم دوباره کلی کمتر بشه و من کلی وزنهای الکی رو بندازم دور و اینقدر وزن از خودم جدا کنم تا به سایز ۳۸ و مدیوم برسم و هر جا برای خرید برم فروشنده بگه خانم سایز مانکن بردار این سایز برات گشاد میشه ها وای خدای من چقدر لذت بخش هست که به این جا برسم که فروشنده بگه خانم این مدل لباس که انتخاب کردی مخصوص خانمهای لاغر اندام هست خیلی به شما میاد قطعا همین مدل رو بر دارین چون داخل تن شما زیبا میشه .من مطعنم به این خواستم میرسم چون خداوند من رو به این مسیر هدایت کرده پس به من توانایی رسیدن به این خواسته رو هم داده پس من به زودی خیلی راحت در وزن دلخواهم برای همیشه قرار میگیرم و این حق خود من هست که دوباره وارد این وزن ۵۹ کیلو بشم همانطور که در گذشته اگر کسی به من میگفت تا چند سال دیگه تو اینقدر راحت و با آزادی در وزن نرمالی قرار میگیری من باورم نمیشد چون اون موقع خودم در وضع بسیار بدی بودم که هیچی نمیخوردم و وزنم مرتب داشت بالا میرفت و این شرایط الانم که در اون هستم برای من یک رویا بود که الان خدا رو شکر دارمش و بهش رسیدم پس به وزن دلخواهم که ۵۹ کیلو هست بازم به زودی میرسم و چیز سختی نیست و برای من جالبه که در کنار خودم دخترم هم همین روند رو داره طی میکنه هر چیزی و لباسی که از گذشته خودش داره همه براش گشاد هستن و کلی خرید جدید مطابق با اندام جدیدش کرده و خیلی هم جالبه همزمان با ورود من به سایت و همزمان با شیوع این بیماری که مدارس تعطیل شدن این اتفاق برای دخترم افتاد و میبینم که هر عکسی از گذشته ی خودش داره تقریبا دو برابر الانش هست و حسابی پر و تپل هست و این تپلیش در گذشته فقط به خاطر دخالت کردن من در خوردنش بوده و اجبار کردن ایشون در خوردن هر وعده ی غذایی بوده اما از یه جایی به بعد به خاطر اموزشهاسی که دیدم فرزندانم و همسرم رو در خوردن رها کنم و همین باعث،شد دخترم خیلی راحت بدون حتی یک ذره رژیم و ورزش خاصی بدون کوچکترین فعالیتی که حتی یک پیاده روی ساده باشه تازه از همیشه کم تحرک شدن به خاطر بازنبودن مدارس و اما دخترم تونست راحت به وزن بسیار زیبا و لاغری برسه ایشون هر چی بخواد در هر زمانی میخوره و لی اصلا پرخوری نمیکنه اصلا افکار چاق کننده مثل گدشته ی خودم اصلا باورهای علط نداره ، نداره و اصلا هیچ وقت دخترم به دنبال لاعری و راه های اون نبوده و چیزی در این مورد نمیدونه و ….. فقط اتوماتیک به این نیاز بدنش،جواب میده و بسیا عالی لاغر شده تا حایی که دیروز به خاطر بازگشایی مدارس گفت خوبه مانتو ی مدرسه ام رو امتحان کنم ببینم در تنم چطور هست و واقعا میدیدم که بسیار ازادتر شده هم شلوار و هم مانتو تا زه میگفت مامان زیرش لباس کاموایی دارم که اینطورم یعنی بسیار عالی ایشون وزن کم کرده فقط به خاطر اینکه من که مادر ایشون باشم دارم لاغری رو آموزش میبینم پس خواه ناخواه این اموزشها روی رفتارم و روابطم با خانوادم تاثیر گذاشته و هنوزم میزاره و دیگه به هیچ کس اصرار به خوردن ندارم حتی اگر یک لقمه از غدای بچه هام و یا همسرم بمونه نمیگم بخورین ولی هنوزم به بچهام برای خوردن میوه و یه لیوان شیر در صبح یاد اور میشم و نمیتونم این دو رو بیخیال بشم حالا زور نمیگم ولی تا جایی که بشه سعی میکنم یاد اوریشون کنم و بهشون بدم یا براشون ،اب میوه (چون خود میوه رو نمیخورن) درست کنم و بدم چون خودشون فراموش میکنن که امیدوارم بازم رهاتر بشم و ولی تا اینجا هم کلی پیشرفت داشتم خود من دیروز چون هوا خوب بود با یکی از خواهرام که یه مقدار تپل تر هست بیرون رفتم و در فضا سبزی بودم که من به قصد هوا خوری و دیدن مناظر و حالا ناهاار خودن در اون فصا بیرون میرم و اما ایشون چنان مثل گذشته ی خودم فقط در فکر خوردن بودن تازه اگر میگفتم جا ندارم میگفت این حرفها چیه و من رو وادار به خوردن میکرد و تمام حرفهاش در مورد چاقی و چطور خوردن و … بود تازه ته حرفهاشم همش می گفت میخوام از شنبه رژیم بگیرم که واقعا برام تداعی گذشته شد و در دلم خندم گرفت ولی من آگاه بودم که نباید مثل ایشون رفتار کنم و به جز یک فتار بر سر سفره دیگه خطا نداشتم و عالی عمل کردم و نزاشتم مواد خوراکی برای من تصمیم بگیرن که من الان چه بخورم و به چه مقدار بخورم و انصافا کلی از اونها رو پس میزدم و نخوردم و اما ایشون به دنبال تنوع مواد غدایی بود و میخورد حالا هم نیشنی با ایشون هم بی تاثیر هم نبود اما خدا رو شکر سریع به خودم اومدم و سعی کردم به آموزشها عمل کنم فقط کسی نباشم که حرف بزنم تا جایی که همون پفک نمکی مینو که دوستش دارم بود و اونها مشفعول به خوردن شدن اما من گفتم اصلا جا ندارم و حتی یک دونه نخوردم و رفتم قدم زدم و یا میوه بود و بیسکوییت بود من نخوردم فقط موقع ناهار که سیر بودم علاوه بر نیازم چند لقمه اصافه تر خوردم که اونم به خاطر دیدن ساندویچ سوسیس و اصرار خواهرم بود ولی همین کارم در حد دو سه لقمه خوردن بود و هنوز کلی مواد خوراکی بود اما من نخوردم چون سه لقمه رو هم که خوردم زیاد بود برای من و دیگه بعد با چایی خرما و بیسکوییت بود نخوردم میوه بود نخوردم پفک نمکی مینو بود نخوردم نا گفته نماند قبل از ناهار دو مشت پر پفک از نوع دیگه خورده بودم ولی خوب حسم خوب بود و فشار شکمی نداشتم ولی بعد ناهار هیچی دیگه نتونستم بخورم حتی شلغم بود من سه برش،کوچیک بردم و دیگه گفتم نمیخوام و نخوردم و خلاصه دیروز که اومدم خونه گفتم خوب بودم چون در مسیر استمرار دارم و اگر هنوزم ادامه بدم بازم بهتر میشم و اما منفی باف همش میگه چون تو داری چندین روز پفک میخوری پس قطعا چاق میشی ولی من خندم میگیره به این حرف و اصلا با اموزشها این حرف جور در نمیاد خوب بخورم مگر برای بدن من مهم هست که چی میخورم فقط باید به اندازه بخورم خوب دختر متناسب خودم هر وقت من خوردم اونم خورده و بارها به ذهنم میگم اگر من با همین مقدار پفکها قرار جاق بشم پس دختر من هم باید چاق بشه ولی اینطور نیست این حرفها نیستن همانطوز که ایشون هر چی بخواد به اندازه نیازش میخوره و روز به روز متناسبتر میشه منم روز به روز متناسب تر میشم چون دارم عالی عمل میکنم .
اتفاقا این رو هم بگم همین دو هفته پیش من یک شلوار لی میخواستم بخرم که خانم فروشنده گفتن این شلوار همین یه دونه هست فکر کنم سایز شما نشه چون کشی هم نبود و من رفتم داخل پرو امتحان کردم و دیدم شد خیلی خوشحال شدم و گفتم ببین من چقدر عالی دارم به سمت تناسب حرکت میکنم .