برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.
همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.
داستان چاقی من
تا همین چند سال گذشته چاق بودم.
چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.
چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.
بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.
البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم
همیشه این سوال در ذهنم بود که:
چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟
مهمترین آرزوی من
رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.
از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.
بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.
تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.
هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.
البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.
رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.
داستان رهایی از چاقی من
به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.
آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.
تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.
روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.
تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.
مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.
تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.
بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.
به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.
تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.
هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.
چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟
سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:
چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟
موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.
هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.
از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.
به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.
نتیجه این فایل آموزشی
به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.
امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.
به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.
لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.
دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز
چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها
مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!
تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون.
دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.
من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.
هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.
فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.
اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.
این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم.
چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.
ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.
ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.
در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.
همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.
ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.
توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:
۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن
۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.
۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.
لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟
من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟
اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم
این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.
خدایا شکرت
ممنونم استاد عزیز و زیبا
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.
در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.
- چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
- شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
- در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
- به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
- آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.92 از 211 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام سلام خدمت استاد عزیز و عاشقان تناسب😃
وقتی شروع کردم به دیدن فایل قدم جدید برام سوال بود که قراره چجوری لاغری با ذهن رو بهمون توضیح بدین و آخر فایل فهمیدم که این مدل شرح دادن که مسیر مهمون ناخونده رو کاملا برامون روشن میکنه جرقه تناسب رو توی ذهنمون میزنه
هر چقدر بیشتر به فایلهاتون گوش میدم بیشتر توی ذهنم میشینه و بهم کد سبک زندگی جدید رو میده
وقتی به مهمون ناخونده به عنوان نتیجه کسب یه مهارت فکر میکنم و میگم خب سارا چجوری نقاشی رو یاد گرفتی ؟
حالا این مهارت هم اینجوری کسب شده جالبه واسه همون نقاشیم هر چی بیشتر ویدیو آموزشی ببینی ذهنت بهتر راه ها رو میسازه تا بتونی بهتر نقاشی بکشی
متناسب شدنم یه مهارته اول از همه خیالت راحت میشه که میرم یادمیگیرم و میدونم نتیجه این مسیر حتما تناسبه
یکی از چیزایی که اطمینان رو توو کلاس نقاشی زیاد میکنه آثار خلق شده توسط استادته کسی که میدونی اونم خبره است تو نقاشی و حالا اومده به تو هم میگه اینکارو بکن تا خودت یاد بگیری
ما دارو نمیخوریم که نقاشی بره تو مغزمون ما نقاشی جزوی از خودمونه همونطور که تناسب جزوی از خودمونه و هر چقدر بهتر سر کلاس به درس گوش بدیم قویتر و خبره تر میشیم حتی ممکنه بتونیم کلی چالش هایی که توی این راه داریم رو درک کنیم و درستش کنیم دیدین با هر بار انجام دادن یه کار در اون کار تبحرمون بیشتر میشه و از این مهارتمون سرشار از اعتماد به نفس و خیال راحت میشیم و حتی میتونیم به بقیه ام اطمینان بدیم که میشه
چرا وقتی بریم کلاس نقاشی با توضیحات استاد و تمارین خودمون هی رشد رو در خودمون میبینیم و میدونیم قراره پیشرفت کنیم و انتظار پیشرفت در ما هست
تناسب اندام باربی شدن لاغر شدن سبک شدن همه و همه هدف ماست و خب چرا انتظار پیشرفت ازخودمون نداشته باشیم؟
اونقدر تو ذهنمون خونده شد که نشدنیه و تصورمون از این مهمون ناخونده یه وصله همیشگی بود که تا اینجا پیش رفتیم
ولی خداروشکر خدارو هزار مرتبه شکر اینا الان در حد یه کابوس کوچیک و کم ارزش شدن و فهمیدیم همش گول خوردن بوده
خداروشکر لازم نیست منتظر معجزه باشیم و بگیم این معجزه فقط واسه اونایی که شانس دارن رقم میخوره چون همونطور که هنر های دیگه از نقاشی آشپزی خیاطی و … رو یادگرفتیم تناسب رو هم یادمیگیریم و جزوی از ما میشه
قبل از اینکه فایل رو ببینم دیدگاه صبای عزیز رو خوندم و با خودم گفتم آخه چرا به غذا بگیم اشغال اینا همه نعمت خداست ولی الان که فکر میکنم وقتی بدون اینکه حتی خبر داشته باشم توی ناخودآگاهم منتظر بیشتر شدن وزنم بودم و حتی وقتی غذا نمیخواستم حتی وقتی داشتم از پرخوری میترکیدم یا میدونستم برام خوب نیست (مخصوصا واسه جوش صورت میدونستم نباید بخورم) میخوردم نگاه نمیکردم دارم چیکار میکنم و اصلا چیزی که جلومه لازمه بخورمش یا ن تو حلقم میکردم
یا همیشه اگه چند قاشق ته ظرف یا لقمه آخر ساندویچ یا بقیه هویج کلا هر چی تهش میموند میگفتم بخور نعمت خدا رو حیف نکن
و اشتباه از من بود که نمیگفتم خب آخه چرا مجبورم میکنی وقتی نمیخوام بشینم بخورم ؟
اشغال دقیقا همین تیکه اس که خودتم نمیخوای ولی به زور میخوری دیگه الان غذا رو کم میریزم که اضافه نیاد هویج رو کوچیک برمیدارم و اگرم موند دیگه ب من ربطی نداره نمیخوام پس لزومی نداره بخورم درمورد این حس خوب ارزشمندی بگم که قبلا گرسنه ام میشد نگاه نمیکردم چی دارم میخورم فقط کافی بود یه چی دم دست باشه که بخورم ولی الان حتی خیلیم گرسنه باشم میشینم فکر میکنم چی دلم میخواد چقدر دلم میخواد بعد پا میشم درست میکنم میخورم خب غذای گرم خیلی دوست دارم ولی قبلا مهم نبود همینکه شکمم غرغر نکنه برام کافی بود ولی الان میگم بزار یه چی درست کنم دلم برداره بخورم و وقتی خودم غذا درست میکنم خیلی بیشتر بهم میچسبه
نمیدونین چقدررر احساس آزادی دارم با خیال راحت و ذوق و شوق به مانتو ها نگاه میکنم
با خیال راحت میخوابم
اما با خیال راحت نمیخورم که باید اینم اصلاح کنم و برم چیزایی که دوست دارم بخرم واسه وعده های غذا که واسه اونم اوکی بشم (خیلی خوبه منم مثل بقیه هر چیزی که صبحانه ناهار شام دوست دارم بخورم متناسب باشم😁)
امشب داشتم با خودم کلنجار میرفتم که متناسب شدن خوبه ؟
یا متناسب زندگی کردن؟
و این متناسب زندگی کردن چقدر حس عالی ای داره همه اون تفکرات مخرب رو کنار میزنه و میگه این همون کلاسیه که میگه یکبار برای همیشه و قرار نیست این مسیر برات موقتی باشه تو امروز شروع میکنی به لذت بردن از زندگیت تا آخر عمرت
قرار نیست ترسی با تو تو این مسیر همراه باشه قرار نیست کالری بشماری یا هی ورزش کنی
چون تو با بقیه متفاوت نیستی و دقیقا همون سیستم بدن رو داری و هر چیم اگه تا الان بوده به سادگی با پله پله رشد کردن و متبحر شدن توی کلاس تناسب
نتیجه قبلی رو جبران میکنی و تا عمر داری سبکبال خوش غذا سالم با طراوت با لباس های رنگارنگ و شاد با احساس ارزشمندی و هزاران هزار نعمت عالی که با یادگیری این مهارت فرصت استفاده ازش برات رقم میخوره رو تجربه میکنی
من خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم که این راه برخلاف تمام راه های عجیب و غریب قبل این مسیر هر لحظه اش قشنگه و این کلاس انقدر عالیه
خداروشکر که اینجام خداروشکر که این فرصت بی نظیر توی زندگی من برام رقم خورده😍😍😍
نمیدونم از مهمون ناخونده تشکر کنم که با بودنش باعث شد الان یه کلید مهم واسه زندگیم پیدا کنم یا ن😅
به یاد خدای یکتا
سلام به استاد عزیز و همراهان سرزمین لاغری
من توی این قسمت چند تا نکته رو درک کردم
1.ما با غذاها چاق نمیشیم بدن ما به خاطر رفتار بدی که باهاش داریم به سمت چاقی سوق پیدا میکنه و با رفتار خوبی که باهاش داشته باشیم و بهش احترام بزاریم متناسب و خوش فرم میشه وقتی هر غذایی رو نخوریم وقتی غذایی که نمیخوای و میدونی دیگه اگه بیشتر بخوری تا خرخره پر میشی و حالت بد میشه نخوری وقتی چند مدل غذا رو ببینی به جای اینکه بترسی تموم شه به بدنت فکر کنی و بهش احترام بزاری و الکی چیز اضافه نخوری یا وقتی که به جای ترس از اینکه اگه الان غذا نخورم و بعدا گرسنه ام شه مجبورم غذا بخرم اونقدر عزت و احترام برای بدنت قایل باشی که اون موقع اضافه تر از نیازت غذا نخوری و هر جایی به جای اولویت قرار دادن چیزای دیگه جسم خودتو اولویت قرار بدی اونم حالش خوب میشه اونم احساس خوبی پیدا میکنه همین احترام گذاشتن به جسمت با هر فرمی که هست باعث میشه رفتار و نظرات بهتری در مورد خودت داشته باشی حتی پوستت روشنتر میشه و چشمات برق میزنه
2. لاغر شدن مثل یادگیری زبان جدید تمرکز میخواد تمرین میخواد و با یاد گرفتنش قابل درک و لمس میشه ما وقتی توی دنیای چاقی هستیم فقط همین زبان رو بلدیم و برای تغییر کردن و یادگرفتن یه زبان جدید باید زمان هایی رو اختصاص بدیم و روی زبان جدید تمرکزکنیم و همین خودش احترام به نفس خودمونه ادم وقتی سراغ یادگیری چیزای خوبی میره که بهشون علاقه مند هست احساس خوبی از رفتار و عملکردش میگیره و بهتر و عمیقتر اون موضوع رو یادمیگیره
3. چی شد که چاق شدم؟ نمیدونم به خودم اومدم و دیدم وزنم خیلی بیشتر از حالت عادی شده ولی خب هر چی بیشتر فکر میکنم چیزایی یادم میاد که قبل از چاق شدن میشنیدم و میدیدم چیزایی که انگار زنگ خطر بود و ادمو میترسوند از چاق شدن نگران میکرد و منی که هیچ ایده ای در مورد چاقی نداشتم کم کم ترس برم داشت و از یه جا بعد تغییر کردم شدم یکی دیگه
الان که فکرشو میکنم چقدر ذهن با احساسات همسوئه اون احساس ترسی که بدون هیچ اثبات علمی به وجود میاد و اتفاقا ادم با همون انتظارات رفتارش و عملکردش تغییر میکنه و حتی به خاطر اون حس نگاهش به خودش و اینده خودش تغییر میکنه و چقدر جالب که روی اینده خودش خودش تاثیر میذاره
همین موضوع به نظر من خیلی واضح تو جنبه های دیگه زندگی خودشو نشون میده
ذهن یه بچه پاکه و هر کار بگی میکنه ولی یه بزرگسال خیلی کارا رو انجام نمیده و حتی وقتی انجام میده ممکنه با کس دیگه که همون کارو انجام میده فرق کنه مثلا دو نفر یه کتابو میخونن و یکی میگه من اصن نمیتونم بفهمم چی به چیه نمیدونم چرا اینجوریه ولی اون یکی دیگه کاملا به کتاب مسلطه به نظرم ما خیلی وقتا به خاطر دلایل کاملاااااااااااااااااا غیر منطقی خودمونو از همه چی دور میکنیم و خیلی کارها که دوست داریم امتحان کنیم و خیلیا ام انجام دادن و تاثیر خوبی گرفتن انجام نمیدیم انگار یه دیوار بین توانایی خودمون و اون کار میبینیم لاغری ام همینه کسب و کار راه انداختنم همینه حتی باز کردن یه بحث حتی واسه جمع کردن چمدونم ممکنه این مانع لمس بشه
چقدر ذهن ما ساده با موانعی که ساختگی هستن از بروز دادن خودش جلوگیری میکنه الانم توی مسیر لاغری این موضوع صدق میکنه لاغر شدن که غول نیست لاغر شدن یه ارزو میشه توی ذهن ما با افکاری که داریم ولی من خیلیا رو دیدم که حتی اگه توی یه بازه اضافه وزن پیدا کردن مثل هوا از بدنشون رفته و باز متناسب شدن بازم به اصل خودشون برگشتن به سادگی اونا شاید دلیل منطقی نداشته باشن درمورد عملکرد بدنشون ولی باورش کردن توانایی بدنشون رو قبول دارن و گول یه سری عوامل بیرونی رو نخوردن ما ام میتونیم ما همه انسانیم و این چیزی نیست که بخوایم ازش بترسیم من واقعا از شما استاد عزیز ممنونم که با به اشتراک گذاشتن این اگاهی ها مسیری رو برامون روشن میکنین که فراموشش کرده بودیم
4. درمورد تصاویر ذهنی و اطلاعات مغز هم یه نکته که به نظرم مهمه رو درک کردم اینکه اطلاعات مغز و ذهن که به شکل تصویری هستن با اطلاعاتی که در گذشته تو ذهنمون ثبت شده و با دیدن و شنیدن درکشون کردیم با فعالیت جسمی تغییر نمیکنه یعنی چی یعنی از صد نفر شنیدی چاقیت ارثیه؟ خیلی جاها گفتن ب احتمال زیاد به خاطر سوخت و ساز بدنت چاقی ؟ خب تو الان برو هرروز ورزش کن برو هرروز رژیم بگیرم یکم لاغر میشی چون تحت فشاری ولی باز برمیگردی به حالت قبلیت یعنی تو تصاویر ذهنیت و اون فرمول ذهنیت که عوض نشده تو فقط یه فعالیتی کردی بعدم ولش کردی
تو تا ذهنت عوض نشه تا به این درک نرسی که چاقی تو به خاطر متابولیسم بدنت نیست یا به خاطر ژنتیک نیست چون تاحالا لاغر شدی یا تو سن کمتر لاغر بودی و اینا همش بهانه اس که لاغر نمیشی حالا هر چقدرم فعالیت کنی
چرا فعالیت باعث تغییر نمیشه ؟
چون با اون نگرش و تصاویر ذهنی ربطی نداره
نگرش و تصاویر ذهنی چاقی با شنیدن و دیدن تغییر کرده الانم تو باید از همون راه وارد شی باید همون جوری تغییرش بدی این فقط درمورد لاغری نیست تا وقتی تصویر ذهنیت فقره شاید با تحت فشار قرار دادن خودت یه خورده پول بسازی ولی تا ولش کنی دود میشه میره تا ذهنیت فقیرت عوض نشه و به سمت ثروت سوق داده نشه فقط با تحت فشار قرار دادن خودت بهش میرسی هر چند پایدار نیست
5. کار تصاویر ذهنی چیه؟وقتی توی ذهنت به خاطر حرف و حدیث ها یا چیزایی که دیدی تصویر چاقی شکل گرفته یه صدای جدید میشنوی یه صدایی که تمام جنبه های زندگیت روبه چاقی ربط میده تورو از مهمونی رفتن میترسونه خجالت زده ات میکنه تورو از کار کردن منع میکنه به کسلی تشویقت میکنه به تنهایی تشویقت میکنه از غذاها میترسونت و … این صدا صدای چاقیه که با یاد گرفتن زبان چاقی و شکل گرفتن زبان چاقی به وجود میاد و کم کم عزت نفس رو میاره پایین پس تا وقتی این صدا هنوز داره پخش میشه تصاویر ذهنی بازم درمورد چاقیه اما با هربار تمرین کردن با هربار قوت گرفتن با هر بار احترام به نفس با هربار گوش دادن به فایل ها با هربار تمرکز کردن به لاغری و پخش کزدن صدای لاغری اون تصویر کمرنگ تر میشه و جاش رو صدا و تصویر جدید میگیره تا کی؟ تا وقتی که اون صدای قبلی دیگه نتونه مانور بده
ما مغزمون معمولا بهانه ها رو با دلیل برامون میاره شایدم خیلی دلیل منطقی نباشه ولی ذهن پذیرفته و واسه تغییرش باید از دلایل منطقی و الگوهای درست و سایت تناسب فکری استفاده کنیم
خدارو شکر بابت اینهمه اگاهی ناب و مهم که خیلی جاها لمس کردم و حالا برام روشن شده