0

گام ۱۴: می خورم چاق میشم، نمی خورم لاغر نمیشم!

می خورم چاق میشم
اندازه متن

در ذهن همه ما خوردن با چاق شدن ارتباط مستقیم دارد. همچنین نخوردن را عامل چاق تر نشدن می دانیم.

به همین دلیل متعجب هستیم که چرا می خورم چاق میشم، اما نمی خورم لاغر نمیشم؟!

نکته جالب اینکه در هر دو مورد تمرکز ما بر چاقی است.

عامل لاغر شدن را پیدا کنید

افراد چاق زیادی در جهان هستند که تصور می کنند برای لاغر شدن باید مقدار کمتری غذا بخورند یا از یه نوع خاص فقط بخورند و همچنین هر روز ورزش کنند تا لاغر شوند این در حالی است ک میلیارها انسان متناسب هر روز ورزش نمی کنند یا بر اساس دستور العمل های نوشته شده غذا نمی خورند.

بنابراین غذا و ورزش کردن عامل لاغر شدن نیست که البته همه ما این عقیده را هم داریم چون بارها رژیم گرفتیم و به اندازه کافی ورزش هم کرده ایم اما لاغر نشدیم یا اگر هم مقداری لاغر شدیم خیلی سریعتر از زمانی که صرف لاغر کردن کردیم دوباره چاق شدیم.

پس برای لاغر شدن باید به دنبال عامل و دلیل دیگری باشیم که تا کنون بهش توجه نکردیم. به عبارتی باید عامل لاغر شدن را کشف کنیم.

چه چیزی عامل لاغر شدن است؟

سال های زیادی از عمرم را درگیر اضافه وزن و تلاش برای لاغر شدن بودم. سابقه 35 ساله من در چاقی سبب شد تا تمام جنبه های زندگی من تحت تاثیر چاقی قرار بگیرد.

در آن سال ها بارها شنیده بودم که خوردن باعث چاقی می شود و بارها از اطرافیانم شنیده بودم که هرچی می خورم چاق میشم ولی وقتی نمی خورم لاغر نمیشم.

هربار که برای لاغر شدن اقدام می کردم اولین راهکاری که به نظرم می رسید رژیم گرفتن بود.

  • برای مدتی سعی می کردم غذای سرخ کردنی نخورم
  • مقدار نان را به حداقل می رساندم
  • برنج را حداکثر 8 تا 10 قاشق می خوردم
  • بیشتر سعی می کردم با خوردن سالاد و سبزیجات مقداری از وزن و سایز خودم را کم کنم.

هربار که توسط دیگران به خاطر چاقی مورد نصیحت قرار می گرفتم، اولین راهکار آنها این بود که کمتر غذا بخورم و راهکار دوم هر روز یک ساعت ورزش کنم.

کمتر خوردن و بیشتر فعالیت کردن نسخه ای است که بارها برای همه افراد چاق در جهان صادر شده است اما نتیجه ای از این نسخه تکراری به دست نیامده است.

متاسفانه متولیان لاغر شدن افراد چاق انسانهایی هستند که خودشان لاغر هستند و هیچ درک و شناختی از چاقی ندارند بنابراین تنها راهکاری که به نظرشان می رسد کنترل غذا خوردن یا تعیین مقدار و نوع مواد غذایی است.

به همین دلیل است که سالهای زیادی است انواع برنامه های رژیمی برای کمک به لاغر شدن افراد چاق ایجاد شده است که ماهیت همه آنها رژیم گرفتن است اما به شکل های بی نهایت متنوع این برنامه را ارئه می کنند.

نکته اصلی و مهم این است که فرد چاق با رژیم گرفتن نمی تواند لاغر شود چون حتی اگر غذایی که برای او تعیین شده است را بخورد اما در ذهنت تمایل و علاقه به خوردن غذایی دارد که دوست دارد بخورد اما اجازه خوردن ندارد.

از آنجا که ذهن ما اصل را از بدل تشخیص نمی دهد بنابراین فکر کردن به غذایی که حتی خورده نمی شود می تواند فرد را در معرض چاقی قرار دهد چون ذهن ما نمی فهمد که این فکری که در حال مرور کردن آن هستیم فقط یک فکر است و غذایی خورده نشده است.

چون در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی محسوب می شود وقتی به خوردن یک غذا فکر می کنید برای ذهن شما این افکار به منزله خوردن است و خوردن هم در ذهنتان برابر با چاقی است پس فرایند چاق تر شدن تنها با فکر می تواند انجام شود. به همین دلیل است که بسیاری از افراد چاق عقیده دارند چرا می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم؟!

اگر به روند گذشته خود فکر کنید این موضوع برای شما واضح می شود که چگونه با قدرت ذهنتان چاق شده اید.

همه افراد چاق این تجربه را دارند که در شرایطی که برنامه غذایی آنها تغییر نکرده است چاق تر می شدند یعنی برای من به این شکل نبود که به مرور غذا خوردن من بیشتر شده یا تنوع غذایی من گسترده تر شود بلکه با همان غذایی همیشگی به همان مقدار و تنوع من به مرور چاق تر می شدم. به همین دلیل من عقیده پیدا کرده بودم که آب می خورم چاق میشم.

چه چیزی باعث چاق تر شدن من می شد؟

من که نه مقدار غذایم را بیشتر کرده بودم و نه تنوع سفره غذای خانه ما بیشتر شده بود پس چرا هر سال چاق تر می شدم؟

قدرت ذهن و تمرکز بر چاقی و احساس ترس از چاق تر شدن و تنفر از چاقی و همه افکار مشابه باعث چاق تر شدن من می شد بدون اینکه مقدار یا تنوع غذایی من تغییر کنه.

تکرار تعدادی فکر برای مدت طولانی برای چاق تر شدن کافی است.

قدرت غذا یا قدرت ذهن
لاغری با ذهن

چرا غذا می خورم چاق میشم

بسیاری از افراد چاق عقیده دارند که غذاها عامل چاقی آنها هستند. من هم عقیده داشتم هر چی می خورم چاق میشم در صورتی که انسانهای متناسب زیادی از همین مواد غذایی می خورند اما لاغر هستند.

همیشه برایم سوال بود:

چرا غذایی که دیگران را چاق نمی کند به راحتی مرا چاق می کند؟

چرا من هرچی می خورم چاق می شم اما دیگران هرچی می خورن لاغر هستند؟!‌ از طرفی چرا نخوردن های من باعث لاغری من نمی شود! اما بارها از افراد متناسب شنیده بودم که بخاطر فقط دو سه روز بهم خوردن نظم غذا خوردنشان لاغر شده اند.

به این عبارت دقت کنید:

به همان سرعتی که من چاق تر می شدم افراد متناسب لاغر تر می شدند و به همان کندی که من لاغر می شدم آنها به وزن و سایز قبلی خود بر می گشتند.

واقعا چرا؟ چرا این همه تفاوت بین دو انسان باید وجود داشته باشد؟

معجزه لاغری

معجزه لاغری با ذهن

به لطف خدا با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن به مرور پاسخ همه سوالات و ابهامات ذهنی ام درباره چاقی و لاغری را پیدا کردم و آن چیزی نبود جز قدرت ذهن.

تنها تفاوت من با افراد متناسب در محتویات ذهنی ام بود.

دیدگاه و نگرش من درباره چاقی با افراد متناسب تفاوت داشت و همین عامل کافی بود تا آنها از هر غذایی که دوست دارند می خوردند و همیشه متناسب بودند اما من بارها بخاطر فقط چند تکه خوردن پیتزا چاق تر شده بودم!

شاید شما هم مثل من بارها بخاطر خوردن فلان غذا احساس چاق تر شدن کرده اید.

  • بخاطر یک شب شام خوردن در مهمانی احساس چاق تر شدن کرده اید.
  • بخاطر خوردن یک بستنی یا چند برش پیتزا احساس خطر چاق تر شدن کرده باشید.

آنچه ما احساس می کنیم ارتباطی به ماده غذایی ندارد بلکه بخاطر نگرش و تعریفی است که از آن ماده غذایی در مغز ما ذخیره شده است.

توجه به این نکته بسیار مهم و تاثیرگذار است.

اطلاعات مربوط به مواد غذایی در مغز ما ذخیره شده اند.

هر بار که آن اطلاعات را مرور می کنید و به احساس چاق تر شدن می رسید در واقع تصویری مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید که چاق تر شده اید.

همانگونه که یک نقاش با نگاه کردن به یک صحنه آن را روی بوم نقاشی می کند. مغز هم با توجه کردن به آنچه در ذهن نقش می بنند به شکل دادن جسم می پردازد.

به عبارت خیلی ساده تر، اطلاعات مغزی به صورت تصاویر مجازی در ذهن ایجاد می شوند، سپس مغز آن تصاویر را به واقعیت زندگی ما تبدیل می کند.

درک تفاوت بین ذهن و فکر سبب می شود تا در مسیر لاغری با ذهن نتیجه عالی کسب کنیم.

رفتارهای ما توسط مغز برنامه ریزی می شود اما مغز تحت تاثیر ذهن است.

به همین دلیل است که اگر ما تصمیم بگیریم تغییری در برنامه غذایی یا مقدار خوردن خود ایجاد کنیم آن تصمیم بعنوان دستوری در مغز ایجاد می شود و سپس به رفتار و عمل ما تبدیل می شود.

این تغییر که به صورت دستی توسط ما اعمال شده است تاثیری بر ذهن ما ندارد و باعث تغییر تصاویر مجازی ذهن ما نمی شود به همین دلیل است که رژیم گرفتن باعث لاغری همیشگی ما نمی شود.

اعصاب خوردی رژیم گرفتن
لاغری با ذهن

نتیجه رژیم گرفتن چیست

همه ما تجربه رژیم گرفتن را داریم. خیلی وقت ها در زمانی که در رژیم هستیم اما همچنان عقیده داریم که غذا می خورم چاق میشم چون در ذهن ما دیگر مقدار غذا اهمیت ندارد بلکه عمل خوردن مهم و چاق کننده شده است.

در مدت رژیم ما خیلی از مواد غذایی که قبلا می خوردیم را دیگر نمی خوریم اما به همان اندازه که خوردن آن مواد غذایی باعث چاقی ما می شود نخوردن آنها باعث لاغری ما نمی شود.

علت این تفاوت در عملکرد مواد غذایی در بدن ما به محتویات ذهنی ما درباره خوردن و نخوردن غذاها ارتباط دارد.

در ذهن همه افراد چاق خوردن یک غذا می تواند باعث چاق تر شدن آنها شود. همچنین آنها اعتقاد دارند که نخوردن یک غذا می تواند مانع چاق تر شدن آنها شود.

یعنی در هر دو حالت خوردن و نخوردن توجه و تمرکز روی چاق شدن و نشدن است.

در این بین هیچ ردپا یا اثری از لاغری مشاهده نمی شود.

شاید به ظاهر ما برخی مواد غذایی را نمی خوریم که لاغر شویم اما در واقع هدف ما از نخوردن، چاق تر نشدن است نه لاغر شدن.

این موضوع را می توان با توجه کردن به دلیل نخوردن های خودمان به راحتی متوجه شویم.

اگر هربار که به هر دلیلی غذایی را نمی خوریم از خودمان سوال می کردیم چرا من این غذا را نمی خورم؟

به وضوح مشخص می شد که تقریبا در همه موارد دلیل ما برای نخوردن هر غذایی ترس از چاق تر شدن بوده است نه لاغر شدن.

فکر اصلی که در پس همه نخوردن های ما وجود دارد چاق تر نشدن است نه لاغر شدن.

حتی شاید بارها شما تصمیم گرفته اید از طریق اجرای فلان برنامه رژیمی لاغر شوید و اتفاقا به خوبی آن برنامه را اجرا کرده باشید اما به این نکته توجه کنید:

  • دلیل اینکه لیستی از غذاها مجاز برای خوردن تنظیم می شود چیست؟
  • دلیل اینکه مقدار خوردن در هر وعده غذایی با قاشق یا ترازو تعیین می شود چیست؟

به وضوح مشخص است که دلیل اصلی این است که خوردن غذاهای دیگر یا مقدار بیشتر از آنچه تعیین شده است باعث چاق تر شدن ما می شود.

واضح است که در برنامه های رژیمی نیز تمرکز بر روی چاق تر نشدن است.

“دقت کنید”

درست است که برنامه رژیمی تنظیم شده به منظور لاغر شدن است اما از آنجایی که لیست غذاهای مجاز برای خوردن بسیار کمتر از غذاهای غیرمجاز است پس به این معناست که در ذهن ما یا فرد تنظیم کننده برنامه رژیمی احتمال چاق شدن افراد بسیار بیشتر از لاغر شدن آنان است چون تنوع غذاهای چاق کننده به مراتب بیشتر از غذاهای لاغر کننده هستند.

این طرز برخورد و تجربه هایی که ما از تلاش های خود برای لاغر شدن داریم واضح می کند که همواره تمرکز ما بر روی چاقی بوده است و به همین دلیل هیچوقت لاغر نشده ایم.

اهمیت درک تفاوت بین نگرش ما درباره چاقی و لاغری و عملکرد ما برای لاغر شدن سبب شد که تجربه خود در مسیر لاغری با ذهن را با دوستانم از طریق این فایل آموزشی به اشتراک بگذارم.

اطمینان دارم دیدن بارها این فایل آموزشی سبب تغییر در نگرش شما نسبت به موضوع چاقی و لاغری خواهد شد و نتیجه تغییر نگرش شما تغییر جسم شما خواهد بود. چه بخواهید چه نخواهید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک محتوایی آموزشی چرا می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم بعد از خواندن نوشته و تماشای ویدیوی آموزشی درک خود از آگاهی دریافت شده را به صورت شرح انشایی بنویسید و دقت کنید در نوشته خود به سوالات زیر پاسخ دهید.

  • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید.

اگر به تلاش های قبلی خود فکر کنید متوجه می شوید که در ابتدا هدف شما برای شروع به رژیم گرفتن یا ورزش کردن لاغر شدن بوده است اما نگرش و تفکر اصلی شما در هر روز از مدت رژیم یا برنامه ورزشی تلاش برای چاق تر نشدن بوده است.

چرا که اگر غذایی را نمی خوردید به این دلیل بود که اگر می خوردید لاغر نمی شدید یا چاق میشدید.

اگر ورزش می کردید به این دلیل بود که عقیده داشتید اگر ورزش نکنید لاغر نمیشی یا چاق میشی.

به همین دلیل به محض رها کردن رژیم یا ورزش نکردن دوباره چاق می شدیم چون دلیل و عامل چاق نشدن خود را رها کرده بودیم. با توجه به درکی که از این مطلب دارید بنویسید که:

  • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟

فکر کردن به متناسب بودن به ایجاد تصاویر جدید ذهنی لاغر شدن کمک میکند بنابراین سعی کنید تصور کنید شما در وضعیت متناسب هستید و با بودن در وضعیت متناسب به سوال زیر پاسخ دهید.

  • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.15 از 71 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23967
83 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مریم نیکروان
      1403/08/27 02:07
      مدت عضویت: 115 روز
      امتیاز کاربر: 3580 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 185 کلمه

      سلام همیشه ماترس ازچاقترشدن باخوردن یک سری ازخوراکی ها ونوشیدنی ها داشتیم وهنوزم کمرنگ هست توافکارما خوردن پیتزارو فست فودهاروترس داشتم وعامل چاقترشدن میدونستم هربارکه میخوردم خیلی ترس داشتم چندکیلووزنم اضاف میشه وچجوری بایدبسوزونم یا شیرینی ونوشابه ودلسترهمه ایناروترس داشتم ومیگفتم باخوردنشون چاقترمیشم ازبس ترس داشتیم همین نمیزاشت لاغربشیم بجای لاغری به سمت چاقی صعودمیکردیم درگذشته تلاش میکردم لاغربشم اونم بارژیم وورزش ودمنوش ولی برعکس ازبس فکرچاقی توذهنم بودبیشترچاق میشدم لاغری درحدچندکیلواونم زودبرمیگشت اززمان اشنایی بالاغری باذهن نگرشم تغییرکرده ترس ازخوردن ها وغذاها وخیلی چیزاتغییرکرده ودیگه اون افکارچاق کننده کمرنگ شده راحترمیخورم دیگه سراغ ورزش نمیرم چون فقط به جسم فشاراوردنه واسیب دیدنه نباید ترس داشته باشیم بایدبادیدن فایل هرروزتکرارش کنیم تابشه عادت فرمول مغز تغییرکنه وجایگزین فرمول متناسب شدن بشه دنبال رژیم وورزش نباشیم اگه تواین مسیرقدم برداشتیم ثابت بمانیم نه هم لاغریدبادهن درکنارش روشهای دیگرامتحان کردن هیچ تاثیری نداره وما نیایم قبل رفتن به جایی مثل رستوران ویامهمانی تعیین کنیم چی بخوریم درصورتی نگرش برعکس وبیشتربه سمت پرخوری پیش میریم بزاریم بریم وتواون شرایط باشیم وگرسنه بشیم بعدتصمیم بگیریم یا دنبال خوردن سالاد نباشیم چون هیچ تاثیری بررولاغری نداره ایناهمش افکارچاق کنندست تالاغرکننده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس کشاورز
      1403/08/07 17:11
      مدت عضویت: 51 روز
      امتیاز کاربر: 1440 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 690 کلمه

      این فایل پر از نکات عالی بود دقیقا جاهایی که من گیر داشتم رو بیشتر از قبل برام روشن و دقیق کرد برام 

      وقتی همه چیز مسیر مشخص هست اشتباهات ما یکی یکی و هر روز کمتر میشن. 

      پاسخ به سوالات و تمرینات باعث شد من از نگاه خود متناسبم زندگی رو ببینم و این یک راهنماست برای من تمام مسیر طرز فکر نسخه ی متناسب خودمو چراغ راهم میکنم . 

      خود متناسب من هیچ ترسی از هیچ غذایی نداره هر چی بخواد رو با لذت و بدون ترس میخوره به اندازه مصرف میکنه بدون این که خودش بدونه فکرش درگیر خوردن و نخوردن نیست چون این اموزش ها از بس تکرار شدن در عمل براش مثل اب خوردن داره انجامشون میده بدون فکر قبلی و به صورت کاملا ناخود آگاه . 

      خود متناسب من اگر قرار باشه ورزش کنه فقط برای تنوع و تفریح و خوشگذرونی هست با همسن و سالاش بره باشگاه یا استخر و خوش بگذرونند فقط همین .

      خود متناسب من اصلا کالری و این چیزارو چک نمیکنه و از شیرینی ها نمیترسه چون اونها هم مثل بقیه غذا ها و تنقلات به اندازه مصرف بشن خیلی هم لذت بخش هستن .

      خود متناسب من هیچ ترسی درباره ی  چاق شدن نداره رفتاراش و عملکردش و افکارش همه متناسب هست و مطمئن هست که همیشه متناسب میمونه چون دیگه با ترساش روبرو شده و آگاه هست و به اون تاریکی که قبلا درش بود و وقتی یه بار با ترست روبرو بشی دیگه نمیتونه تو رو توی دام بندازه اون قوی هست و با افکارش یکی نمیشه .

      همیشه در هر تلاش من برای لاغری در گذشته که بسیار هم زیاد بودند هدف من فقط و فقط پایان دادن به احساس خجالت و شرمی بود که از بدنم داشتم در هر تلاش من فقط دوست داشتم شبیه دیگران باشم و اینقدر درشت نباشم . فقط برای همین و چون خیلی به نظر دیگران درباره ی خودم اهمیت میدادم مدام در حال مقایسه جا و بی جای خودم با دیگران و اطرافیانم بودم و فقط آزار میدیدم از این مقایسه هیچ لذتی در کار نبود . 

      و این احساس شرم حتی در متناسب ترین حالات من همیشه همراهم بود چون ذهن من تغییر نکرده بود . گرچه هنوز این احساس زیرکانه همراه من هست و بسیاری از جاها حسش میکنم اما امروز وقتی به علت تلاش های قبلی خودم فکر کردم تنها چیزی که به ذهنم رسید همین بود ‌. درستش میکنم و به طور ویژه ای روش کار میکنم . 

      این جسم من هست من این کار رو باهاش کردم خودم به این شکل درش آوردم دمش گرم خیلی هم خوب سالم موند و تحمل کرد و از الان به بعد نیازی به خجالت نیست خودم درستش میکنم ولی تا زمانی که این اضافه وزن و اثرات اون هست من با جسمم مهربان خواهم بود و سعی میکنم خجالت نکشم ازش .

       چون من به هیچ احدی هیچ چیزی بدهکار نیستم من نه به کسی تناسب اندام بدهکارم نه زیبایی نه هیچی چه اهمیتی داره که دیگران چه نظر و فکری راجع به بدن من دارند . ذره ای برام مهم نیست . اصلا من زشت و درشت باشم خب و دیگران منو تایید نکنند و دوست نداشته باشن خب چه تاثیری در زندگی من داره من که دارم راه خودمو میرم . 

      من هرگز نمیتونم فکر دیگران رو عوض بکنم این یک تلاش بیهوده هست برای چیزی که من هیچ کنترلی روش ندارم . 

      از نکات مهم دیگه در فایل این بود که خوردن و نخوردن مهم نیست مهم اون فکری هست که پشت اینهاست و ما رو واردار به عمل میکنه اون مهمه اون باید تغییر کنه تغییر از گفت و گوهای ذهنی ما اتفاق می افته و این گفت و گوی ذهنی فقط به این شیوه تغییر میکنه که شما اطلاعات قبلی اش رو به چالش بکشی و ردشون کنی و بهش بفهمونی که داره اشتباه میکنه بعد بیای بگی این درسته موضوع اینه وقتی بهش یاد دادی اونم طرز صحبت کردنش در هر چیزی باهات عوض میشه این صدا که همیشه در پس زمینه ذهن ما هست این خیلی مهمه این باید آموزش ببینه و عوض بشه پس حواسمون بهش باشه . 

      با تشکر فراوان از استاد عزیز سپاس از این همه آگاهی و لطف

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1403/08/03 11:02
      مدت عضویت: 470 روز
      امتیاز کاربر: 8755 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 394 کلمه

      به نام خدای بخشنده و هدایتگر

      سلام به همه دوستان

      ترس از چاق تر نشدن یکی از اولین فکرهای بود که من رو ترغیب به گرفتن رژیم های سخت و طاقت فرسا می کرد به محض اینکه یکی از لباسهام تنم نمیشد یا یکی از اطرافیانم بهم گوشزد می‌کرد که داری چاق میشی اولین فکرم این بود که وای از این بیشتر چاق بشی چی و بعد اون شروع میکردم به کم خوردن غذاهایی که دوست داشتم چون معتقد بودم که غذاهایی رو که دوست دارم بیشتر از بقیه غذاها میخورم و اون حرص و ولعی که برای خوردن غذاهای دلخواهم داشتم واقعا مغزم رو منفجر می‌کرد مخصوصا وقتی می‌دهیم کسی داره از اون غذاها میخوره دیگه واقعا عذاب بود بعد رسیدن به تناسب اندام دلخواهم وای نگم که مثل قحطی زده ها بود غذای مورد علاقه ام رو سه وعده هم می‌خوردم اصلا سیرمونی نداشتم 

      بعضی از وقتها که میخواستم مثلا به خودم سخت نگیرم رژیم نمی گرفتم و میخواستم با ورزش لاغر کنم طوری ورزش میکردم که خودم انگار یه زندانی هستم و انواع شکنجه های ورزشی رو برای خودم در نظر می‌گرفتم و وقتی آموزشهای ورزشی رو نگاه میکردم همش تو ذهنم این بود که طرف ببین چه با لبخند و به راحتی  داره حرکات رو انجام میده اما چرا برای من عذابه؟ این فایل آگاهی خیلی خوبی بهم داد که من برای تناسب اندام آماده نبود افراد متناسب ورزش رو برای لاغر شدن انجام نمیدن و بیشتر به عنوان تفریح و در بعضی هم برای سلامتی جسمشون انجام میدن

      کالری شماری که وضعیت ذهنم رو اونقدر خراب کرده که موقع غذا خوردن اصلا به نیاز بدنم توجه نمیکنم و میگم اگه نون مثلا از این مقدار بیشتر بخوری یعنی زیاد خوردی در حالی که شاید اون موقع نیاز بدنم بیشتره یا کمتره یا روغن غذا نباید بیشتر از این مقدار باشه در حالی که فردی که متناسب هست نگاه نمیکنه چقدر خورده یا کالری غذا چقدر هست وقت غذا باید بهترین کیفیت رو داشته باشه و به حد نیازشون میخورن به اینکه از غذاشون بمونه یا بعداً از این غذا گیرشون میاد بخورند یا نمیاد فکر نمیکنن 

      برای تناسب اندام همیشگی باید افکار و رفتارم تغییر بکنه و نمی‌دونم کی این اتفاق می‌افته اما با تغییراتی که این مدت داشتم می‌دونم قطعی هست پس این راه رو ادامه میدم هر چند ممکنه مواقعی دلسرد بشم اما دوباره بر میگردم تا بالاخره به افکار دلخواهم برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه گلی
      1403/08/01 10:54
      مدت عضویت: 74 روز
      امتیاز کاربر: 725 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 436 کلمه

      به نام خدا

      برداشت من به طور کلی از این قسمت:

      «ما چاق ها همیشه به فکر چاقی هستیم چه غذا بخوریم چه غذا نخوریم!»

      بله داده های چاقی موجب چاقی بیشتر و بیشتر می شود یا در بهترین حالت باعث ماندن در همان وزنی می شود که هنوز هم اضافه وزن است!

      ما چاق ها هر بار که رژیم لاغری گرفتیم در اصل مشکل از ذهن مان بوده که لاغر نشدیم چون مدام در احساس بد و محرومیت به سر می بردیم و روزی صد بار خودمان را وزن می کردیم و حرص می خوردیم و می گفتیم من آب بخورم هم چاق می شم!

      ما چاق ها به زور و به سختی می خواستیم به وزن متناسب برسیم که نمی شد! چون شبانه روز در حال فرستادن ارتعاشات چاقی بودیم و به خیال خوش خودمان فکر می کردیم که داریم به لاغری وتناسب اندم  فکر می کنیم!

      بیشتر افکار ما چاق ها از این نوع بودند:

      «چقدر چاق شدم!»

      «نکنه چاق بشم!»

      «من چاقی رو نمی خوام!»

      «چیکار کنم چاقیم از بین بره؟»

      «چطور چاق نباشم؟»

      «این غذا، چاق کننده است؟»

      «آیا این غذایی که خوردم چاق کننده بود؟»

      «چاق شدم؟»

      و همیشه از یک چیز حرف می زدیم و فکر می کردیم:

      بله! چاقی! چاقی و چاقی!

      افراد لاغر اما برچسبی به غذا ها نمی زنند!

      افراد لاغر همیشه داده های لاغری به ذهن‌شان می دهند!

      افراد لاغر حس خوبی به لاغری و غذا ها دارند!

      افراد لاغر نگران چاق شدن نیستند!

      افراد لاغر از لاغری نمی ترسند!

      افراد لاغر، متناسب بودن را حالت طبیعی بدن می دانند!

      لاغرها، مدام و‌ مدام درباره ی اینکه وای چاق نشوم، حرف نمی‌زنند!

      لاغرها انگار که یک عدد ذهنی یا یک تصویر کلی از لاغری شان داشته باشند، همیشه ی خدا به همان وزن و تصویر متناسب خود هستند یا اگر دو سه کیلو اضافه کنند باز هم نا خودآگاه به همان وزن متناسب بر می گردند!

      افراد لاغر به تناسب اندام خود احساس خوب دارند و چاقی را عامل امنیت نمی دانند! 

      لاغر ها همیشه یک چیز ورد زبانشان هست و به یک چیز فکر می کنند و باور دارند:« من لاغرم و همیشه لاغر و متناسب می مانم! لاغری آسان است و متناسب بودن،حالت طبیعی بدن است» پس توجه هر جا باشد انرژی‌ هم همانجاست و ذره ذره هر توجه و ارتعاش کم کم تبدیل به یک سیستم ناخودآگاه باور می شود! 

      ما باید کم کم انقدر به تناسب اندام و لاغری ارتعاش و عشق و توجه و احساس خوب بفرستیم و در همین جهت گام برداریم که باور ما هم همانند باور های ناخودآگاه افراد متناسب بشود تا وقتی خواستیم الکی لقمه ی اضافه برداریم با خود بگوییم:« من که الان سیرم، من الان میل ندارم غذا بخورم، من متناسب و سلامت و زیبا بودن رو دوست دارم»

      ممنون و متشکرم‌.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/07/11 12:33
      مدت عضویت: 78 روز
      امتیاز کاربر: 4495 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 683 کلمه

      سلام استاد  روشن عزیز ،چراغ امید بخش راه من و سایر دوستان 

      استاد بخدا من همه ی فایلها رو میخونم انجام میدم و نتیجه هم گرفتم و کلی لاغر شدم 

      استاد در میان حرفاتون من به یاد آوردم برعکس بعضی وقتا هم من موقع رژیم یسری چیزها رو می‌خوردم چون فکر میکردم خوردن اونها لاغر کننده ست 

      مثل دو لیوان آب ولرم با لیمو ترش اول صبح ،مثل خوردن آب کرفس که وقتی دماغمو می‌گرفتم و بزور میخوردمش ولی میدونستم لاغر می‌کنه و ازش انتظار لاغری داشتم 

      مثل خوردن شیر و جو دوسر پرک با دارچین  ازش انتظار لاغری داشتم مثل خوردن تخمه چیا و خاک شیر و تخم شربتی و زنجفیل و دارچین و پروتئین بیشتر که از همه ی اینها من انتظار لاغری داشتم 

      و در مورد سالاد کاملا باهاشون موافقم و همین الآنم من این اشتباه رو داشتم و اصلاحش میکنم 

      من چون فکر میکنم معده ی ما واقعا گشاد هست اولش باید حجم زیادی سالاد و هویج بخوریم تا این پر بشه 

      من همین الان هر روز مقدار زیادی سالاد و هویج هم خورد میکنم جلوی دستم میزارم تا میان وعده ها ،قبل مثلا ناهار یا شام خوردن بخورمشون تا معده مو پر کنه و من با مقدار کمتری غذا سیر بشم 

      خوب چیزی که الان متوجه شدم این حرص و ولع من به خوردن بیش از حد نیاز بدنم به سالاد و کاهو و هویج است طوری که شاید اصلا نیاز به اینهمه نباشه و با یکمش هم من سیر بشم پس چرا من اینهمه سالاد میخورم بحدی که دست و پاهام یخ میزنه

      پس فهمیدم فکر پشت این سالاد خوردن من اشتباهه من برای چاق نشدن دارم میخورم و این طرز فکر اشتباه عملکرد اشتباهی بهمراه داره طوری که اگه بروز سالاد نباشه بعدها احتمالا من با حجم زیاد غذا یا میوه این پرکردن معده رو جبران خواهم کرد 

      فهمیدم نگرشم فکر ذهنم رو در مورد نخوردن بعضی غذاها با استمرار اصلاح کنم 

      مثلا همین پریروز ما ناهارهم لازانیا داشتیم هم مرغ 

      و من مرغ رو ترجیح دادم و خوردم 

      الان باید نگرشم این باشه که من لازانیا رو نخوردم چون میخواستم لاغر بشم من هر دو غذا رو دوست داشتم ولی تمایلم به خوردن پنیر پیتزا در مواد غذایی تغییر کرده راستش

      میلم دیگه به پنیر پیتزا نمی‌کشه واسه همین مرغ با برنج رو ترجیح دادم از طرفی هم هر وقت فیله مرغ با برنج میخورم خوب سیر میشم و میمونم 

      پس بعضی وقتا که به خوردن بعضی چیزا نه میگم باید ذهنم یاد بگیره بخاطر اینکه نخوردن اون مثلا پیتزا بخاطر لاغر شدنه ،نه از ترس چاق شدن 

      من قبلنا بیشتر مواقع با توجه به رژیم ها و نخوردن بعضی مواد غذایی فقط بخاطر ترس از چاق کنندگی شون اون چیز رو نمی‌خوردم 

      خوب الان یاد گرفتم باید بخاطر لاغر شدن و تغییر دید لاغری به نخوردن بعضی مواد غذایی که میلم هم نمی‌کشه نگاه کنم و لذت متناسب شدن از نخوردن رو هر دفعه تجربه کنم نه ترس چاق شدن رو 

      مثلا الان ۲۷ روزه من میلی به بستنی ندارم ناخواسته این تغییر میل در من رخ داده و من نمی‌دونم از کجا اومده ولی در هر صورت من اصلا میلی به خوردن بستنی ندارم 

      الان من اصلا فکر نمیکنم چون بستنی چاق کننده ست پس من نباید بستنی بخورم 

      نه من اصلا به چاقی کنندگی بستنی فکر نمیکنم فقط میلی به خوردنش ندارم 

      الان جدیدا میلم به خوردن کاهو و هویج با سس بیشتر شده چون 

      احساس میکنم داره به لاغر شدنم کمک میکنه حال خوبی بعد خوردنش بهم دست میده از طرفی هم سالاد سزار کلا دوست دارم و از درست کردنش هم لذت میبرم 

      ولی خوب مثلا سبزی خوردن هم چیز خوبیه ها ولی چون اندازه سالاد میلم به خوردنش نمیره و پاک کردن و شستنش برام خوشایند نیست سمتش نمیرم 

      الان کاری رو میکنم که میلم می‌کشه و با لذت انجام میدم و در تمام مدت هم تمرکزم رو لاغری و تناسب اندامم هست نه چاق کنندگی مواد و ترس از چیزی 

      من الان از هیچ ماده غذایی نمی‌ترسم فقط میلم دیگه بهشون نمی‌کشه 

      مژگان ۴۳ ساله پر از آرامش روحی و جسمی و احساس خوب و عملکرد و نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن 

      هفت کیلو به بالا تو این ۲۷ روز تقریبا کم کردم البته حدس میزنم بشدت لاغر شدم کاملا محسوسه این لاغری 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,078 کلمه

      گام 14 از 100گام 

      میخورم چاق میشم  نمی‌خورم لاغر نمیشم 

      با سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان گرامی 

      تیتر این گام  خیلی منو به فکر فرو برد  یادمه همیشه از خوردن غذا ها میترسیدم لب به شیرینی و شکلات نمیزدم  بستنی نمی‌خوردم  چون اعتقاد داشتم که کالری بالایی دارند بیشتر سعی میکردم تو رژیم باشم  چون میترسیدم چاق بشم  اعتقاد ام این بود اگر این غذا را بخورم چاق میشم  و واقعا هم چاق میشدم. یادمه ی زمانی مجبور شدم عمل مهمی را برای یک بیماری انجام بدم و مدت 6ماه از ورزش منع شدم آن موقع به علت ترس از چاقی غذا های پر کالری نمی‌خوردم اما حتی یک کیلو هم لاغر نشدم و باورم این بود که رژیم بدون ورزش جواب نمیده تا ورزش نکنم لاغر نمیشم. به هرحال چه می‌خوردم و چه نمی‌خوردم ترس از چاقی و تمرکز بر چاقی نمی‌گذاشت من لاغر بشوم  و دوباره با هزار جون کندن. ورزشهای سنگین و رژیم های سخت خودمو لاغر میکردم اما همچنان عادی زندگی کردن مانند یک فرد متناسب بر دلم میماند چون کار من همیشه در رابطه با ورزش بود و رژیم هم جز برنامه کاری من بود طبق معلومات و آگاهی های آن زمان که همه این دو عامل را عامل لاغری می‌دانستند من هم همین عقیده را داشتم اما خوب هم می‌دانستم که هر گاه این دو عامل را کنار بگذارم چاق میشوم. که چاق هم شدم  پس با هدایت خداوند به سایت  تناسب فکری راهنمایی شدم و آنجا بود که فهمیدم عامل لاغر شدن نه ورزش است نه رژیم چرا ,،،،  چون زمانی میشود لاغر شد که واقعا لاغری ماندگاری باشد نه این که بعد از مدتی که روش مورد. نظر را کنار بگذاری باز هم چاقتر از قبل بشوی  اشکال کار کجاست که این همه افراد متناسب بدون ورزش و رژیم متناسبند اما ما که همش به دنبال لاغر شدن از روشهای مختلف بودیم باز هم چاقیم. در تناسب فکری متوجه شدم اشکال ما از ذهن ماست ذهنی که مدتها تحت تاثیر اطلاعات پیرامون ما بوده و آگاهی های متفاوت از چاق نشدن و لاغر شدن بدست آورده  حالا این ذهن بدون این که خودمان متوجه بشویم چاق شده و اضافه وزن را در جسم ما بوجود آورده  وقتی فهمیدم که ذهن من باعث چاقی من شده است خواستم بیشتر ذهن و قدرت ذهن را بشناسم دوره های استاد را تهیه کردم و روی دوره ها کار کردم اوایل خیلی درک نمی‌کردم اما با ادامه دادن به درکی بالاتر از لاغر شدن رسیدم خیلی جالبه.  من برای لاغری در دوره ها شرکت کردم اما در تمام جنبه های دیگر زندگی هم پیشرفت کردم دیدگاه ام به زندگی تغییر کرد و موفقیت های دیگری بدست آوردم که اگر سالها تحصیل میکردم نمی‌توانستم به آن موفقیت ها دست پیدا کنم   ذهن و قدرت ذهن را از طریق حرفهای روان استاد شناختم و عامل چاقی و لاغری را پیدا کردم بله عامل چاقی و لاغری. عامل خوشبختی  وبدبختی  عامل ثروت و فقر. و تمام عوامل دیگر در زندگی ما ذهن ماست  تمام موفقیتها و شکست‌های ما در زندگی ما ذهن ماست چیزی که خیلی ها باور ندارند چون به آن سطح از آگاهی نرسیدند. دوست من خوشحال باش که الان اینجا هستی  چون تو آگاه شدی و هدایت خداوند ترا به اینجا آورد تا بیشتر  بهتر آگاه شوی 

      بارها رژیم های متنوعی در سرتاسر دنیا منتشر شد و افراد چاق زیادی از این رژیم ها پیروی کردند ولی بازهم بعد از رها کردن چاقتر از قبل رژیم شدند  من بارها که نه سالها در رژیم بودم و همیشه پیروی از منوی رژیم داشتم  ولی غذایی را دیگران میخورند و من با حسرت نگاه میکردم.  میگفتم نه میل ندارم  ولی واقعا میل داشتم دوست داشتم از آن غذا بخورم الان متوجه هستم چه ظلمی سالها به خودم کردم یک خاطره آیی که دارم  این است که برای دوره مربیگری بین المللی  به کشور انگلیس  رفتم دوتا هدف داشتم  یکی گرفتن مدرک  یکی دیدار برادرم و خانواده اش بعد از هشت سال دوری. من مدت 6ماه انگلیس بودم. اما حتی یک بار از شکلات های آنجا نخوردم شاید بگم صدها مدل نان دارند حتی یک لقمه از آن نانها که به نظر خوشمزه هم بودند نخوردم  انواع و اقسام چیس ها ی متنوع شیرینی شکلات  خوراکی های که واقعا دوست داشتم بخورم  و نخوردم  حسرت همه هم به دلم ماند. ولی همان موقع تو ذهن ام مزه اشون احساس میکردم مثلا فلان شکلات حتما شبیه اینه که خودمون هم تو ایران داریم. اگر می‌دانستم چه بخورم و چه به آن فکر کنم هردو تاثیر در چاقی من خواهد داشت بلاشک می‌خوردم و آنقدر خودم را زجر نمی‌دادم درسته آن موقع با این رژیم های سخت و ورزشهای سنگین  موفق به دریافت مدرک شدم  اما بعدش چی هیچی وقتی تمام اش را کنار گذاشتم این همه اضافه وزن پیدا کردم. اما همین اضافه وزن در جدید تناسب فکری را به روی من باز کرد. که باعث این همه دریافت آگاهی شد 

      چاق شدن هیچ ربطی به خوردن ندارد اما چه جور خوردنی   خوردنی که مورد نیاز بدن باشد از هر نوع مواد غذایی  هیچ وقت باعث چاقی نمیشود اما اضافه بر نیاز بدن است  که چاقی را بوجود میآورد  به افراد متناسب توجه کنید. هیچ وقت چاق نمی‌شوند چونکه ذهن آنها براساس پیش فرضشون عمل می‌کنه وقتی سیر میشوند و ذهن استاد میدهد حتی لقمه آیی اضافه نمی‌توانند بخورند آنها هیچ ترسی از مواد غذایی ندارند تمام مواد غذایی در ذهن آنها یکسان است  جدا نمی‌کنند این کالری اش بیشتره اون قندش بیشتره. هرچه را دوست دارند در زمان احتیاجشان به مواد غذایی میخورند و آرامش ذهنی در این قضیه دارند اما یک فرد چاق ترس از چاقی داره نفرت از چاقی داره  نگرانی از چاقتر شدن داره    و همین باعث اضافهذوزنش میگردد بله ما اینجوری چاق شدیم با قدرت رهنمون چاق شدیم و فقط با قدرت ذهن امون میتوانیم دوباره لاغر شویم 

      در لاغری با ذهن به معجزه آیی برخورد میکنیم که متوجه میشویم  ذهن میتواند آگاهی های اطراف را جمع کند و از آن فرمول بسازد. و مغز که تحت تاثیر ذهن و فرمول‌های ذهنی است دستوراتی را بوجود میآورد که خواسته های ذهن را برآورده کند  و این قانون برای تمام جنبه های زندگی ما صدق میکند و فتارهای ما را میسازد  عملکرد های مارا شکل میدهد. 

      حالا به این نتیجه رسیدیم که هیچ رژیمی و ورزشی نمی‌تواند تا ابد مارا لاغر نگه دارد و فقط از طریق  تغییر فرمول‌های ذهنی  میتوانیم به لاغری دست پیدا کنیم  و آن هم با آموزش صحیح  قدرت ذهن را افزایش میدهیم و از راه صحیح به لاغری میرسیم 

       با تشکر سهیلا عظیمی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم نیکروان
      1403/06/31 17:12
      مدت عضویت: 115 روز
      امتیاز کاربر: 3580 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 122 کلمه

      سلام درگدشته من زمانی که ازدکتربرنامه رژیمی میگرفتم سعی میکردم طبق برنامه اجراکنم ولی اونقدرحرص وولع من زیادبودباعث میشد پرخوری کنم عذاب وجدان بگیرم یک روزروزازادداشتم وانوباپرخوری خراب میکنم رفتن روترازوحالموبدترمیکردمیگفتم خوب ۳کیلوکم کردم‌پس بخورم ودوباره چاقی برمیگشت نسبت به غذا ها ترس داشتم همیشه افکاربدتوذهنم بودباخوردن غذا وهی توذهنم نشخوارذهنی داشتم یا قبل غذا چای سبزبخورم که لاغر میکنه بدترافت فشارمیگرفتم حتی ازفست فودهابعنوان غذاهای چاق کننده توذهنم بود یا خیلی وابسته به شیرینی بودم هیچ وقت توذهنم افکرلاغرکننده نبود وهمین باعث چاقی من بودولی اززمانی که من بالاغری ذهن اشناشدم به لطف خدا خیلی کمک کرده تایه مقداری ازاون افکار ازذهنم پاک بشه ومیخوام یادبگیرم باذهن ومتناسب بشم وبراهمیشه تکرارکنم نه مقطعی بخوادباشه این روش خیلی توهمه مراحل زندگی تاثیرمیزاره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/06/26 16:43
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14888 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 264 کلمه

      بنام خدا 

      میخورم چاق میشم 

      نمیخورم لاغر نمیشم 

      واقعیتی بود که برا منم همیشه سوال بود که هم با خودم و هم به اطرافیان میگفتم بابا من چیزی نمیخورم اما چاق میشم کلافه بودم از نخوردن و از اینکه به قول استاد قبل غذا یخ مدتی سالاد میخوردم که سیر بشم و زیاد غذا نخورم ا همین طور هم بود سالاد شکمو پر می‌کرد و گاهی هم من قبل غذا چند لیوان آب میخوردم و دیگه زیاد غذا نمیخوردم اما خوب بدن من ضعیف میشد انرژی نداشتم بی حوصله بودم مادرم بهم غر میزد که چرا این کار را میکنی ضعیف شدی میگفت آدم درخت نان و آب هست تو وقتی نمیخوری چطور میخوای سر پا باشی و منم اشتباه میکردم وقتی داشتم به غذایی که دوست داشتم فکر میکردم و یا سر سفره میدیدم و نمیخوردم داشتم چاقی را قوی‌تر میکردم برا همین لاغر نمی‌شدم و استاد مثال دوستی را زد که هنگام برگشت از پیاده روی کیک و قهوه مورد علاقه خودشو می بینه و نمیخوره و برعکس میاد خونه بجاش کالباس و پنیر میخوره اونم اشتباه کرده اگه همون قهوه کیک و می‌خورد بهتر بود چون با این کار از چاقی ترسیده و نخورده من از این به بعد وقتی خواستم کمتر بخورم میگم که میخوام مثل افراد متناسب رفتار کنم میخوام درست رفتار کنم و کمتر میخوردم نه اینکه از ترس چاقی نخورم چون اینا فرمول های اشتباه هستن و در طول این مدت ما را چاق کردن و ما با قرار دادن فرمول های صحیح جسم خود را به حالت اولش که متناسب بودن است برگرده .با سپاس فراوان از استاد عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1403/06/22 07:40
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,004 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم 

      سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز

      گام ۱۴: می خورم چاق میشم، نمی خورم لاغر نمیشم!

      همين اول فايل بگم اين فايل رو هم چندين بار گوش كردم و حالا دارم براش كامنت مينويسم

      ميتونم درباره اين فايل بگم ، اگر همين يه دونه فايل رو يك فردي با اضافه وزن هر روز گوش بده و هر روز بهش فكر كنه و درباره اش يه اقدام عملي بكنه با اطلاعاتي كه ازش بدست مياره ، ميتونم به جرات بگن كل مسير تناسب فكري رو رفته….خيلي فايل پر محتوايي هست.

      در لاغري با ذهن ،هم زمان هم روي ذهن كار ميكني هم روي عملكردت.

      چقدررررر نكته جالبي بود براي من اينكه چه چيزهايي بخوريم لاغر بشيم و سالاد كه كالريش صفر هست موجب ميشد من انقدر سالاد ميخوردم كه معده ام منفجر ميشد بعدشم شروع ميكردم غذا ميخوردم اين وسط هم ذهنم هي ميگفت نه بابا چيزي نخوردي كه بيشترش سالاده 

      …بخور بابا

      و من تا دم مرگ و دل درد ميرفتم

      و نكته بسيار بسيار مهم بعدي يه غذايي رو ميخوري چاق ميشي همون غذا رو نخورديم  شايد چاق نشديم ولي لاغر هم نشديم..

      تا حالا به اين موضوع اينجوري نگاه نكرده بودم

      انقدرررر براي من اين موضوع پيش اومده و انقدررررر مثل اون دوستتون رفتم جاش چيزي رو كه دوست نداشتم در حد دل درد خوردم

      اي واااي من چقدر جفا كردم به خودم

      چقدر خودمو گول ميزدم 

      چي فكر كرده بودم درباره خودم

      هدف تغيير جملات نيست

      هدف فكر كردن به تصميم قبل از خوردن هست

      من از اين فايل فهميدم بايد هميشه به يه استپ قبل از غذا خوردن فكر كنم در حالتي كه اضافه وزن دارم . و اگر ميخوام متناسب بشم بايد به يه استپ بعدش فكر كنم.{{استاد : هيچ فرد متناسبي رو نمي بينم كه از قبل فكر كنه چي بخوره چه جوري بخوره }}

      يعني چي؟

      وقتي اضافه وزن دارم و يه چيزي رو ميخورم نبايد از اون چيزي كه ميخورم ترس داشته باشم يا نبايد با باورهاي قبلي اون غذا رو بخورم …چون اگر با اين نگرش ها بخورم ، انتظارم از خودم چاق تر شدن هست …همون كاري كه قبلا ميكردم …..قبلا هم ميرفتم تولد كيك ميخوردم و هي به خودم ميگفت واااي چقدر منو چاق خواهد كرد…يا برعكسش ميرفتم تولد و خودم رو توي فشار ميزاشتم و كيك نميخوردم شايد چاقتر نميشدم ولي لاغر تر هم نمشدم چون اون نگرش داشت كار خودش رو ميكرد{{{ نخوردن با فكر ، همون خوردن با فكر هست}}}…و اون نگرش در جايي ديگه مي آمد و نخوردن من رو جبران ميكرد با يه خوراكي ديگه …زرنگ نبودم كه فكر كنم چرا از كيك خوردن ميترسيدم ..بلد نبودم فكر اصلي رو درست كنم …پشت صحنه رفتارهاي خودم رو بلد نبودم تحليل كنم..علت رفتارم برام باورهاي غلط جامعه بود..

      حالا اگر ميخوام متناسب بشم ،  نبايد به اون نگرش هاي قبلي فكر كنم …بلكه بايد به اهداف مهم ترم فكر كنم …مثل هر آدم متناسبي كه اصلا هيچ نگرشي درباره غذاها نداره ولي براش مهمه كه متناسب باشه تا هميشه با اعتماد به نفس همه جا ظاهر بشه …يا براي يه آدم متناسب مهمه كه انرژيش بيشتر باشه تا به اهداف بزرگترش برسه ..يا يا يا يا….

      خيلي فلسفه سنگيني داشت اين بخش.

      نگرش

      خيلي وقتا ما يه چيزيا رو ميخوريم و نگرانيم كه اونو خوردم چاقتر ميشم …و خيلي بيشتر از اونا  خيلي وقتا ما يه چيزي رو نميخوريم و خوشحاليم كه نخورديم و چاقتر نميشم ولي چون در هر دوش ترس وجود داره همونم ترسه نميزاره لاغر بشي…با نخوردن ممكنه چاق تر نشي ولي لاغر تر هم نميشي

      چرا من اينو نميخورم ؟

      اون چرا داره كار ميكنه

      اين بحث نگرش منو ياد ماه رمضون انداخت…زماني كه روزه ميگرفتيم و نميخورديم و زماني كه افطار ميكرديم در حد دل درد ميخورديم….سحر ها انقدر ميخورديم كه نگو…و اصلا نگرش درستي از بحث روزه نداشتيم…

      • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟

      تلاش هاي قبلي من صد درصد با ذوق و شوق لاغر شدن بوده ولي چون با ترس نميخوردم …لاغر هم ميشدم ولي لاغر نمي موندم…

      اون ترس مثل يك فنري كه فشرده اش ميكني بلاخره يه جا رها ميشه و وقتي رها ميشه به جايي خيلي دورتر پرتاب ميشه 

      دقيقا مثل زماني كه رژيم ميگرفتم و هي ترس روي ترس ميزاشتم و بلاخره فنر رها ميشد و چاقتر از قبل ميشدم و فنر دورتر از جاي قبلي رها ميشد و من چاقتر از قبل ميشدم

      از قبل تعيين نكنيد چه چيزي بايد بخورم چه چيزي نبايد بخورم انقدر به خودتون مسلط باشيد و انقدر به خودتون اطمينان داشته باشد كه هر وقت گرسنه شديد تصمصم بگيريد چه چيزي بخوريد

      شما براي كدوم نياز بدنتون تعيين كرديد كه من بايد چه رفتاري داشته باشم 

      براي تنفس تعيين مي كنيد كه مثلا ميخواهيد بريد كوه ميگيد در فلان ارتفاع ضربان قلبم چقدر باشه؟؟؟ !!!!

      خدا رو شكر كه هدايت شدم به اين آگاهي ها

      استاد : سعي كنيد به خوردن فكر نكنيد

      هر وقت كه قرار به خوردن بود اون و قت تصميم بگيريد

      نكته طلايي:

      افراد چاق خييييييلي بيشتر از افراد متناسب حواسشون هست چي بخورن چي نخورن…ولي افراد متناسب اصلا اهميت نميدن چي بخورن چي نخورن …طرز فكر افراد متناسب با طرز فكر افراد چاق از زمين تا آسمون فرق داره…

      هر چقدر رفتار رو دستكاري كنيم نتيجه نميگيريم …به فكر پشت اون رفتار بايد توجه كنيم.

      مثالي به ذهنم رسيد ، وقتي ميخوام برم پياده روي توي پارك يا كوه يا جنگل فقط به پياده روي فكر مي كنم ولي در مسير عرق ميريزم ..احتمالا از بالاي كوه ويو جالبي ببينم..هواي لطيفي در جنگل و پارك استشمام خواهم كرد و بعدشم هي به خودم ميبالم كه رفتم پياده روي و اعتماد به نفسم هم بيشتر ميشه 

      اينهمه در حاليه كه من اولش فقط يه تصميم گرفتم برم پياده روي …به هيچي ديگه فكر نكردم و لي يه عالمه نتيجه ديگه داشت برام..

      فكر نكردن درباره مواد غذايي و حساس نبودن به مواد غذايي و فقط پيروي كردن از فلسفه تناسب اندام فقط به اين دليل كه متناسب به دنيا اومدم پس لياقت دارم تا ابد در تناسب اندام زندگي كنم…انقدر نتايج شگفت انگيز ديگه به همراه داره …كه نا خود آگاه حساسيت نسبت به كالري غذاها و چربي غذاها و فلام و بهمان …بي جلوه ميشه 

      سپاس استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/06/21 23:29
      مدت عضویت: 88 روز
      امتیاز کاربر: 2755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 236 کلمه

      سوالات استاد:

      _نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود._نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود._نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود._نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.

      جوابهای من:

      ✓اکنون که در مسیر لاغری با ذهن قدم برمی‌دارم میدانم که همه چیز نعمت خداوند است. من حق دارم از هر چیزی که خدا به من عطا کرده بهترین استفاده را ببرم اما نباید زیاده روی بکنم . اکسیژن اطراف من زیاد هست من به اندازه نیاز خودم وارد ریه هام میکنم. ( خودم برای مثالم کیف کردم 😬)✓بدن سالمی که خداوند به من عطا فرموده بسیار ارزشمند است. همه روزه صبح و شب در خدمت منه و کار خودش رو به بهترین نحو انجام میده پس فکر کنم مستحق این باشه که من با ورزش کردن اون رو سالم و سرحال نگه دارم و با تحرک حتی به روانم هم آرامش بدم. همیشه گفتم یکی از بهترین درمان های غیر دارویی افسردگی ورزش است.

      ✓غذا تا وقتی که در زمان درست و به مقدار لازم استفاده بشه تنها انرژی بخش است برای جسم و جان من. و تمام!

      ✓اینکه قرار است با روش لاغری ذهنی که نه هزینه ای دارم و نه بار سنگینی بر من تحمیل میکنم به تناسب اندام برسم و به صورت مادام العمر آن را حفظ کنم سبب میشود تا تمام وجود را شور و شعف و شادی فرا بگیرد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/06/21 23:19
      مدت عضویت: 88 روز
      امتیاز کاربر: 2755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 148 کلمه

      چند مورد از چیزهایی که این جلسه یاد گرفتم:

      1. رفتارم خیلی افتضاح تر از متناسب ها نیست! چه بسا در میزان توجهی که به مقدار غذا داشتم صدها برابر فردی متناسب دقت می‌کردم
      2.  مال گول بعضی حرف ها را می‌خوردیم. استاد مثال کالری پایین سالاد و زیاده روی خودشون و دوستان‌شون در مصرفش رو زدن. کاملا یاد خودم افتادم که تا حد دل درد سالاد می‌خوردم که پر بشم که کم بخورم!
      3.  لازم نیست کل روز دغدغه ی خوردن نخوردن داشته باشی. هر وقت گرسنه شدید نعمت خدا فت و فراوان هست. 
      4. ما به دستشویی رفتن و تنفس و ضربان قلب و چه می‌دونم حتی آب خوردنمون کل روز فکر نمی‌کنیم پس چرا غذا دغدغه ای شده که از صبح تا شب باهاش درگیرم!

      ۵.هدف تغییر جملات نیست. نمیشه من بشینم سر غذا هرچی می‌خورم بگم وای من دارم لاغر می‌شم!

      و اما جمله ی طلایی استاد:

      نخوردن با فکر همون خوردن بدون فکره !

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/06/21 23:09
      مدت عضویت: 88 روز
      امتیاز کاربر: 2755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 198 کلمه

      این گام از صد گام بسیار پربار بود و من واقعاً به جای اینکه خودم چیزی بگم ترجیح میدم چند تا از جملات استاد رو تکرار کنم چون واقعاً این جملات و این حرف‌ها برام حیرت آور بود باورم نمی‌شه که من می‌تونستم با فکر کردن به غذا هم چاق بشم. 

      ✓ از آنجا که ذهن ما اصل را از بدل تشخیص نمی دهد بنابراین فکر کردن به غذایی که حتی خورده نمی شود می تواند فرد را در معرض چاقی قرار دهد چون ذهن ما نمی فهمد که این فکری که در حال مرور کردن آن هستیم فقط یک فکر است و غذایی خورده نشده است!

      ✓ در  ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی محسوب می شود وقتی به خوردن یک غذا فکر می کنید برای ذهن شما این افکار به منزله خوردن است و خوردن هم در ذهنتان برابر با چاقی است پس فرایند چاق تر شدن تنها با فکر می تواند انجام شود. به همین دلیل است که بسیاری از افراد چاق عقیده دارند چرا می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم؟!

      ✓اطلاعات مغزی به صورت تصاویر مجازی در ذهن ایجاد می شوند، سپس مغز آن تصاویر را به واقعیت زندگی ما تبدیل می کند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مینا
      1403/05/27 16:58
      مدت عضویت: 210 روز
      امتیاز کاربر: 3910 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 111 کلمه

      سلام من از این فایل یاد گرفتم هروقت می خوام چیزی بخورم چاق می‌کنه یا چاق نمی کنه و این همان تله 

       بود چون دوباره تمرکز رفت روی چاقی و لاغری کلا ناپدید شد 

      فکر می کنم باید تمرکز ذهنم را ببرم سمت وقتی که متناسب هستم و می خواهم چیزی بخورم.چون در زمان متناسب بودن نمی‌ترسم که چاق تر نشم.برای ورزش هم همینطور دیگه ورزش را برای چاق نشدن انجام نمی دهم بلکه برای حال خوب خودم انجام می دهم.

      در زمان متناسب بودن من از مواد غذایی نمی‌ترسم حتی بهش فکر هم نمی کنم به اندازه نیاز بدن میخورم و پا میشم.در آن زمان فقط به چی دوست دارم فکر می کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 💖نرگس💖
      1403/05/16 14:26
      مدت عضویت: 223 روز
      امتیاز کاربر: 4460 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 665 کلمه

                به نام پروردگار زمین و آسمان

      سلام

      انشالله که حال همه خوب خوب باشه

      من امروز چی درک کردم از این گام؟!

      من فهمیدم که زمانی که نمی‌خورم و میگم می‌خوام چاق نشم با زمانی که می‌خورم و میگم که الان چاق میشم هیچ تفاوتی با هم نداره چون در هر دو موضوع تمام تمرکز من بر روی چاقی هست

      هدفمونم این نیست که فقط جمله رو عوض کنیم و بگیم نه من غذا نمی‌خورم که لاغر بشم

      با تغییر جمله نگرشی که توی ذهن ما هست تغییر نمی‌کنه

      بلکه همین جمله ما نتیجه نگرش و باورهایی که توی ذهن ما هست

      که ما اون‌ها را به زبون میاریم و حالا اگه بخواهیم تضاد اون چیزی که توی نگرش ما هست رو به زبون بیاریم چیزی رو عوض نمی‌کنه

      ما چیزی رو میگیم که باورش داریم و نگرشمون همونه

      پس اول باید نگرش ما تغییر کنه و بعد جمله حقیقت رو به زبون بیاریم

      و تغییر نگرش در این سایت احتمال شدنیه

      چون اگه نگاه کنی می‌بینیم که از اول مسیر تا الان بعضی از نگرش‌های ما تغییر کرده

      واقعا هم همینجوره

      من واقعاً مطمئنم که چاقی ارثی نیست و عادتی هست وقتی بقیه اینطور حرف می‌زنن کامل می‌فهمم که چه نگرش اشتباهی دارند و به خودم میگم که نه این ها دارن اشتباه می‌کنن

      چون من نگرشم تغییر کرده و این نگرش فقط با حرف زدن تغییر نکرده

      ما باید ببینیم که تمرکزمون روی چی هست

       باید به فکری که پشت عملمون هست توجه کنیم نه به خود اون عمل

      پس وقتی که نمی‌خوایم چیزی رو بخوریم باید از خودمون بپرسیم که چرا نمی‌خوایم بخوریم تا جواب این چرا نشونمون بده که چه نگرشی در ذهنمون هست

      ما با نگرشمون به غذا قدرت میدیم

      بیایم این قدرت رو به خودمون بدیم

      ما توی اون همه رژیم و تلاش‌هایی که می‌کردیم ترسمون این بود که چاق‌تر نشیم

      یعنی به عبارتی زندگی معمولی خودمون را چاق شدن دیده بودیم و اگر غذایی رو می‌خوردیم می‌گفتیم که خب طبیعیه چاق بشیم ،اگر هم نمی‌خوردیم می‌گفتیم که نخوردیم که چاق نشیم

      شاید به این نیت که می‌خوایم لاغر بشیم رژیم می‌گرفتیم اما بیاین روراست باشیم

      واقعا مگه غذا نمی‌خوردیم نمی‌گفتیم که اگه زیادتر بخوریم چاق می‌شیم اگه به اندازه بخوریم چاق نمی‌شیم؟!

      خیلی کم پیش میومد که بگیم اگه نخوریم لاغر می‌شیم اصلاً برامون سخت بود که این عبارت رو به کار ببریم چون توی ذهنمون همش می‌گفتیم که مگه میشه لاغر بشیم؟!

      و توی ذهنمون این حک شده بود که کلاً خوردن عامل چاقی هست

      خلاصه کلام اینکه ترس ما فقط و فقط چاق‌تر نشدن بود نه لاغر شدن

      و الان که فکر می‌کنم تلاش‌های من برای این بود که چاق نشم

      هیچ وقت با ذوق و شوق رژیم نگرفتیم چون همیشه ترس داشتیم و به خاطر ترسمون اقدام کردیم

       وتوی تمام اون رژیم‌ها تمرکز ما روی چاقی بود

      و حالا که فهمیدم اون همه کار که انجام می‌دادم هیچ کدوم برای لاغر شدن نبود چون با ذوق و شوق نبود و حالا فهمیدم که اون کارها از ترس بود

      می‌خوام حالا با ذوق و شوق لاغر بشم

      دیگه می‌خوام زندگی معمولی خودم رو لاغر شدن بدونم چون پیش فرض منه و بایدِ من لاغر بودن هست

      من متناسب دیگه غذاها رو چاق کننده نمی‌بینم بلکه برای قدرت گرفتن و انرژی گرفتن برای ادامه زندگی می‌بینم ،یک نعمت الهی و لذت بخش و یک عامل حیاتی میبینم

      من متناسب ورزش رو به چشم کاری برای انرژی گرفتن و لذت بردن و نشاط 

      برای بودن کنار دوستان و استفاده مفید از اوقات فراغت

      برای قدرتمند کردن و توانمند کردن جسم خودم می‌بینم نه برای وزن کم کردن

      من متناسب قدرتی در غذا نمی‌بینم که من رو چاق کنه بلکه غذا فقط به من انرژی می‌بخشد تا من با وجود الله مهربانم که به من قدرت زندگی کردن داد زیست کنم

      من متناسب زندگی معمولی خودم رو متناسب می‌بینم چون دلیلی نمی‌بینم که چاق باشم

      چون می‌دونم پیش فرض من لاغری هست و چاقی برای جسم من یک حالت غیر طبیعی به حساب می‌آید

      و حالا یک تمرین عالی که می‌تونم برای همیشه انجامش بدم اینه که بیام و لاغری رو زندگی کنم و نگرش‌هام رو نسبت به تناسب اندام و همه چی تغییر بدم

      و این واقعیت است

      الحمدالله که باز هم آگاه‌تر شدم

      ممنونم استاد

      حق نگهدارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Marjan
      1403/05/12 15:53
      مدت عضویت: 402 روز
      امتیاز کاربر: 3755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,629 کلمه

      سلام استاد روزتون بخیر.خیلی سپاسگزارم باید این فایل و مقاله فوق العاده.عالی هستن.خدا قوت بهتون.

      چندتا نکته برای خودم:

      ✓درباره خوردن کلی حرف و حدیث هست تو ذهن ما.

      ✓ترک عادت:بعد از خوردن میگیم ای وای خوردم اینو الان چاق تر میشم.مدام این فکر مرور میکنیم:-چرا اینو خوردم؟

      ✓توی ذهن خودمون غذایی که خوردیم رو ارتباط مستقیم میدیم به چاق تر شدن.

      ✓خیلی اوقات نخوردیم.و دلیل نخوردنمون این بوده که:چاق تر نشم.

      ✓چه وقتایی که میخوریم و چه وقتایی که نمیخوریم تمرکز ذهن ما روی چاق شدن.

      ✓من اینو نمیخورم که چاق نشم.

      ✓این فکر و این دیدگاه کمکی نمیکنه به لاغر شدن

      ✓اون فکر و کلام شما برمیگرده به نگرشی که شما در خودت داشتی از قبل.

      وقتی ناخوداگاه این فکر در ذهنت مرور میشه موقع غذا خوردن که:من چاق تر میشم یعنی اینکه انتظارت از خودت رو داری مرور میکنی.انتظارت از خودت چاق تر شدنه.

      حتی وقتی ماده غذایی رو نمیخوری و مرور میکنی با خودت که من نخوردم که چاق تر نشم:بازم داری انتظارت از خودت رو مرور میکنی.بازم انتظارت چاق تر شدن خودته.

      ✓راه حل:نگرشمون درباره خودمون و درباره چاقی باید تغییر کنه.چطور؟ استمرار

      ✓نگرش درباره لاغری باید تغییر کنه

      ✓غذا خوردن و رژیم نبودن اذیتم میکنه.چرا؟ چون نگرشم درباره لاغر بودن و چاقی اشتباهه.چون نگرشم اینه: لاغری فقط با رژیم و تحرکت بدست میاد،حالا که رژیم ندارم اذیتم.فکر میکنم این تغییر نگرشا لاغرم نمیکنه.

      ✓چون نگرش اینکه:چون رژیم و تحرک ندارم لاغر نمیشم، خیلی قوی تر از این اموزش هاست یه مانع این وسط میمونه و برای نتیجه گرفتن این مانع باید برداشته بشه.

      ✓تو ذهنت اینه کار اصلی رو انجام ندادم.رژیم ندارم و تحرکم ندارم.پس لاغر نمیشم. من انتظار لاغر شدن ندارم به خاطر این نگرش.

      ✓حلقه اصلی:این حلقه ی انتظار باید به وجود بیاد.

      ✓غذاها مقصر چاقی من نیستن که حالا بیام حذفشون کنم و نخورم.

      راه حل نخوردن به خاطر اینکه غذاها دلیل چاقی من هستن راه حل درستی نیست.

      ✓تمایلات خود به خود تغییر میکنه بدون اینکه دلیلش بدونی.

      ✓در لاغری با ذهن:تمرکزتون روی نگرشی که درمورد عملکردتون دارین باشه.نه فقط عملکردتون .

      ✓ترس وجود داره در نگرش ها و عملکرد های ذهن چاقی افرین

      ✓چرا اینو نمیخام بخورم؟ اون چرا نتیجه رو رقم میزنه

      ✓مرور خاطرات خوب و بعد ترغیب شدن به خوردن

      ✓از قبل تعیین نکنید چه چیزیو باید بخورم چه چیزیو نباید بخورم.

      ✓به خودتون اعتماد کنید :من هر موقع گرسنه شدم تصمیم میگیرم چه چیزی بخورم

      ✓چرا از قبل تعیین کنم. از قبل تعیین نکنید چه رفتاری داشته باشید.

      ✓من چی باید بخورم.چطوری بخورم.از فردا این طوری باید بخورم.

      ✓اصلا سعی کنید به خوردن فکر نکنید: اجازه بدید هر موقع قرار به خوردن بود اون موقع تصمیم بگیرید چه رفتاری داشته باشید

      ✓زرنگ باشید به فکر اصلی توجه کنید.به اون ریشه.:به فکری که پشت عملتون هست توجه کنید نه عملتون

      ✓چرا نمیخوری؟چه فکری داری که نمیخوری.چه ترسی داری که نمیخوری: اون رو درست کن

      ✓من باید اینطور رفتار کنم: ببین چرا داری اینطور فکر میکنی اون فکر اصلی داره تغییرات رو در شما ایجاد میکنه.اون عمل هیچ تاثییری در تغییر شما و نتیجه پایانی نداره.

      ✓پشت صحنه رفتارهات رو تحلیل کن.

      ✓با تغییر رفتار نتیجه نمیگیری اگر دنبال نتیجه ای علت رفتار باید تغییر کنه.

      ✓به رفتارت توجه نکن.چرا فکر میکنی یجور خاصی باید بخوری یه مواد خاصی باید بخوری.چرا فکر میکنی مقدارش باید تعیین کنی.

      ✓به این فکر میکنی اینو بخورم چی میشه .اینو نخورم چی میشه.

      ✓ما گرفتار افکاریم.

      ✓چرا لاغر نمیشم؟:چون میخام چاق تر نشم

      ✓این خوردن من رو چاق میکنه_اینو نخوردم که چاق نشم: باید فکرای پشتش رو درست کنی. دستکاری کردن این رفتار چیزیو درست نمیکنه.

      ✓خود به خود خیلی نگرش ها درست میشن با گوش کردن اموزش ها

      ✓توجهتو به سایز و ضاهرت نده.فقط ادامه بده. یهو تغییرات میبینی.

      ✓در ذهن همه ما خوردن با چاق شدن ارتباط مستقیم دارد. همچنین نخوردن را عامل چاق تر نشدن می دانیم.در هر دو مورد تمرکز ما بر چاقی است.براب همینه نمیخوریم ولی لاغر نمیشیم‌

      ✓غذا و ورزش کردن عامل لاغر شدن نیست

      ✓بارها شنیده بودم که خوردن باعث چاقی می شود و بارها از اطرافیانم شنیده بودم که هرچی می خورم چاق میشم ولی وقتی نمی خورم لاغر نمیشم.

      ✓کمتر خوردن و بیشتر فعالیت کردن نسخه ای است که بارها برای همه افراد چاق در جهان صادر شده است

      ✓قدرت ذهن و تمرکز بر چاقی و احساس ترس از چاق تر شدن و تنفر از چاقی و همه افکار مشابه باعث چاق تر شدن من می شد بدون اینکه مقدار یا تنوع غذایی من تغییر کنه.تکرار تعدادی فکر برای مدت طولانی برای چاق تر شدن کافی است.

      ✓بسیاری از افراد چاق عقیده دارند که غذاها عامل چاقی آنها هستند. در صورتی که انسانهای متناسب زیادی از همین مواد غذایی می خورند اما لاغر هستند

      ✓تنها تفاوت من با افراد متناسب در محتویات ذهنی ام بود.

      ✓شاید شما هم مثل من بارها بخاطر خوردن فلان غذا احساس چاق تر شدن کرده اید.

      بخاطر یک شب شام خوردن در مهمانی احساس چاق تر شدن کرده اید.

      بخاطر خوردن یک بستنی یا چند برش پیتزا احساس خطر چاق تر شدن کرده باشید

      ✓آنچه ما احساس می کنیم ارتباطی به ماده غذایی ندارد بلکه بخاطر نگرش و تعریفی است که از آن ماده غذایی در مغز ما ذخیره شده است.

      ✓اطلاعات مربوط به مواد غذایی در مغز ما ذخیره شده اند.

      هر بار که آن اطلاعات را مرور می کنید و به احساس چاق تر شدن می رسید در واقع تصویری مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید که چاق تر شده اید.مغز هم با توجه کردن به آنچه در ذهن نقش می بنند به شکل دادن جسم می پردازد.

      ✓اطلاعات مغزی به صورت تصاویر مجازی در ذهن ایجاد می شوند، سپس مغز آن تصاویر را به واقعیت زندگی ما تبدیل می کند.

      ✓در ذهن همه افراد چاق خوردن یک غذا می تواند باعث چاق تر شدن آنها شود. همچنین آنها اعتقاد دارند که نخوردن یک غذا می تواند مانع چاق تر شدن آنها شود.

      یعنی در هر دو حالت خوردن و نخوردن توجه و تمرکز روی چاق شدن و نشدن است.

      در این بین هیچ ردپا یا اثری از لاغری مشاهده نمی شود.

      شاید به ظاهر ما برخی مواد غذایی را نمی خوریم که لاغر شویم اما در واقع هدف ما از نخوردن، چاق تر نشدن است نه لاغر شدن.

      ✓این موضوع را می توان با توجه کردن به دلیل نخوردن های خودمان به راحتی متوجه شویم.

      اگر هربار که به هر دلیلی غذایی را نمی خوریم از خودمان سوال می کردیم چرا من این غذا را نمی خورم؟

      ✓فکر اصلی که در پس همه نخوردن های ما وجود دارد چاق تر نشدن است نه لاغر شدن.

      ✓همواره تمرکز ما بر روی چاقی بوده است و به همین دلیل هیچوقت پایدار لاغر نشده ایم.

      ✓اگر غذایی را نمی خوردید به این دلیل بود که اگر می خوردید لاغر نمی شدید یا چاق میشدید.

      اگر ورزش می کردید به این دلیل بود که عقیده داشتید اگر ورزش نکنید لاغر نمیشی یا چاق میشی.

      ۱- نمیدونستم اما الان متوجه شدم معمولا کارهایی که میکنیم و تصمیمایی که میگیریم از این تفکر میاد که من چاق تر میشم پس بیا جلوشو بگیریم تا چاق تر نشیم.حالا که فکرشو میکنم این تو ذهنم میگذره: من که لاغر نمیشم اینطوری حداقل اینو نخورم یا تحرک داشته باشم تا چاق تر نشم حداقل‌.تا اوضاع بدتر نشه‌. تو ذهنم اینه :لاغر شدن که به این راحتیا نیست.وقتی خودمو تو شرایط سخت و فشرده بزارم لاغر میشم‌.الان فشاری روم نیست.الان لاغر شدنی در کار نیست پس برای اینکه چاق تر نشم اینو نخورم.نگرش من و تمرکز من جلوگیری از چاق تر شدنه .پس تو ذهن من تصویر چاقی وجود داره و تمرکز من روی چاقیه.تو ذهن من واقعیت وجودی من چاقیه.خودمو متناسب نمیدونم.

      ۲-همیشه چون از بد شدن اوضاع و وضعیتی بدتر میترسیدم شروع میکردم رژیم گرفتن.وقتی ام متناسب بودم چون باورم این بود که بدن من چاق میشه تلاش میکردم رعایت غذایی داشته باشم.موقع رژیم و تلاش فیزیکی تمرکزم روی لاغری نبود.تمرکزم این بود که نکنه لاغر نشم چاق بمونم.نکنه چاق تربشم.وقتی ام متناسب بودم از وضعیتم لذت نبردم.چون نگران این بودم چاق بشم و چون نمیتونستم همیشه تو رژیم باشم یا نمیتونستم همیشه رعایت و کنترل کنم با مصرف هرچیزی خارج از رژیم انتظار چاق تر شدن داشتم.رژیم کاری کرد که حتی با یک لقمه نان خارج از رژیم من مطمعن بودم چاق میشم.یا مطمعن بودم با خوردن همین یک تکه نان من دیگه لاغر تر نمیشم.الان که رژیم نیستم و همه چیز میخورم حتما این تو ذهنمه که:من که رژیم نیستم حالا چاق ترم نشم لاغر نمیشم.من که یروز کم میخورم یه روز زیاد و هیچ برنامه غذایی منظمی ندارم پس چطور ممکنه لاغر بشم.ذهنم هنوز تو رژیمایی که داشتم مونده‌.فکر میکنم غذا باید کنترل بشه هر روز مقدار مشخصی مصرف بشه.هنوز تو ذهنمه که این مقدار مصرف چاق کنندست.این نوع ماده غذایی چاق کنندست.با این میزان مصرف و این ماده غذایی نمیشه لاغر شد.نمیشه چاق تر نشد.نمیشه متناسب موند.

      ۳-نگرشی در باره مواد غذایی ندارم.غذا و هر تنقلاتی که میشه خورد مثل هوا میمونند.همونطور که هوا رو نفس میکشم و به زنده بودن ادامه میدم و هیچ ضرری بهم نمیرسه.غذاهم مثل هوا و اکسیژن میمونن برای بدنم.

      ۴-ورزش خوبه.بدن ادم رو قویتر میکنه.باعث عضله سازی و فرم گرفتن بدن میشه.خیلی به ادم روحیه و حال خوب میده.لذت بخشه.

      ۵-به چاق کننده بودن مواد غذایی تا به حال فکر نکردم.اطلاعاتی راجب غذاها ندارم.یه چیزایی شنیدم اما اهمیتی نداشتن برام و الان یادم نمیاد.نه مضراتشون میدونم نه کالری هاشون.فقط فواید چندتاشونو شنیدم.نمیدونم چه تاثییری میزارن و چطوری ممکنه چاق کنن.

      ۶-بدنم که همیشه حتی نسل به نسل به یک شکل کار میکنه و چند سال یک بار فعالیتش تغییر نمیکنه.غذاهاهم که همیشه مواد سازندشون یکیه و تغییر نمیکنه.پس بدن من همیشه در حالت متناسب و ثبات هست.

      ۷-در حالت متناسب: فکرم خالی از غذا و چاقی و لاغری و بدنم هست. صبحا که چشامو باز میکنم و شبا قبل خواب فکری راجب غذا و بدنم و چاقی ندارم.از قبل برنامه ای ندارم چه چیزی بخورم.چه رفتاری داشته باشم.به چیزایی که خوردم و رفتار هایی که داشتم فکر نمیکنم. در ذهنم کلمه چاقی تکرار نمیشه.نگرانی راجب جسمم وجود نداره.وقتی متناسبم نگرانی ندارم درباره لاغر شدن. 

      در وضعیت متناسب اصلا فکر نمیکنم به لاغر شدن چون لاغر هستم.فکر نمیکنم به چاقی چون لاغر هستم.فکر نمیکنم به غذاها و تغییر غذاها و رفتارای خودم چون لاغر هستم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار servehchopani_1
      1403/04/26 02:28
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 11393 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 214 کلمه

      به خداوند بخشنده مهربان سلام استاد گرامی ودوستان سایت تناسب فکری گام چهاردهم: میخورم چاق میشم نمیخورم لاغر نمیشم تو ذهن همه ی  افراد چاق به خوردن ارتباط دارد ما خیلی موقع ها فکر میکنیم باورزش کردن وکم خوردن لاغر می‌شویم غذا ورزش عامل لاغری نیستند کم تر خوردن زیادفعالیت داشتن نتیجه جز چاقی نیست چون تمرکز ما چاقی هست افراد چاق فکر می‌کنند می‌توانند بارژیم ورزش لاغر شوند ولی یک دلیل اشتباه هست اصلا نمیتواند با این روش ها لاغر شد نمی‌توان بدن روناچار کردکم بخور چون ولعش زیاد به خوردن  دارد. ذهن مااصل بدل روتشخص نمیدهداون موقع ما غذا میخوریم نمی‌دانید چه میخوریدبنابرین فکر کردن به غذاحتی نخورده شود فرد رامیتواند درمعرض چاقی قرار دهیدچور ذهن ما نمیفهمد که این فکر درحال مرور کردن آن هستیم فقط فکر هست چون در ذهن افراد چاق خوردن برابر چاقی محسوب می‌شود وقتی به خوردن غذا فکر میکنی برای ذهن شما این افکار به منزله خوردن است.چرا افراد چاق عقیده دارند چرا میخوریم چاق میشم نمیخوریم لاغر نمیشم به روند گذشته خود فکر کنید. برای شما واضح می‌شود چگونه باقدرت ذهن چاق شده اید پس میتوانم با قدرت ذهن هم لاغر شویم اونم بانگرش وافکاروعملکرد درست وبا استمرار داشتن تکرار کردن ودراین مسیرماندن وعجله نداشتن واحساس خوب به موفقیت می‌رسیم به امید خدا سپاس فراوان. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نادیا همتی
      1403/04/20 15:48
      مدت عضویت: 192 روز
      امتیاز کاربر: 3485 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      با سلام به نام الله یکتا 

      تغییر نگرش ما سبب لاغری میشود 

      نه جملات ما تغییر نگرش سبب تغییر اعمال میشود 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1403/04/14 19:17
      مدت عضویت: 638 روز
      امتیاز کاربر: 1695 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 224 کلمه

      بزرگی هست در عالم خدا نام که دل با یاداومیگیردآرام

      سلام خدمت استادعزیزودوستان هم مسیر

      من هم تلاشهایی که در گذشته داشتم رو که 

      الان بهشون فکر میکنم اره همشون ترس داشتیم

      به ظاهر برای لاغرشدن اقدام کردیم ولی فکر 

      عملکرده که مهمه و اون رفتارها یی که از ما سر

      میزنه همشون ترس از چاق تر نشدن هست 

      اگه حواسم نبود یه کوچولو پام لیز میخورد

      چند لقمه اضافه می خوردم ،نشخوارها شروع 

      میشد که هر چی رژیم گرفتی بر باد رفت الان 

      بر میگرده هر چی کم کردی تو اینکاره نیستی 

      بابا و….

      من ودر حالت متناسب به مواد غذایی اینطوری

      فکر می کنم که همه مواد غذایی خلق شده اند

      که من ازشون استفاده کنم و خدارو شکر کنم 

      اگر هم زیاده رویی پیش بیاد اصلا اشکال نداره 

      مواد غذایی قدرتی نداره که منو چاق کنه این 

      مرور افکار منه که من رو دچار مشکل میکنه

      نگرش من در مورد ورزش کردن اینه که 

      ورزش کردن باعث ترشح یک سری هورمون ها

      در بدن من شادی و حال خوب و رو برای من 

      به ارمغان میاره ،و باعث سلامتی من میشه 

      اینکه من رو لاغر یا چاق کنه نه در این باره 

      قدرتی نداره ،مواد غذایی برای بدن انسان 

      ضروری هست هر روز باید به اندازه به بدنمون

      سوخت برسونیم ،و این الزامی هستش و باعث میشه

      من همیشه متناسب و شاد به زندگیم ادامه بدم 

      ممنونم از استاد بابت این همه انرژی که گذاشتید 

      و ما هر وقت این حرفاتون رو گوش کنیم اون انرژی

      مثبت رو ازتون میگیرم.🌺🌺🌺🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلی
      1403/04/13 17:47
      مدت عضویت: 635 روز
      امتیاز کاربر: 5715 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 420 کلمه

      به نام خدا

      خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن حرکت کنم….

      یک کلام اینکه نگرش باید تغییر کنه. باید با مواد غذایی آشتی کنیم و نگاهمون مهربانانه باشه. نباید به مواد غذایی چپ چپ نگاه کنیم. یادمه وقتی متناسب بود همه چی میخوردم ولی به اندازه. روی هیچ کدوم برچسب نمیزدم. نمی گفتم اگه شب پلو بخورم چاق میشم. غذای چرب و چیل بخوریم وزنم بالا میره. اگه عصرونه بخور چاق میشم….. اتفاقا گاهی وقتها بیشتر هم میخوردم تا چند کیلو اضافه کنم ولی دریغ از یک کیلو اضافه کردن. گاهی اوقات اگه کم میخوردم چند کیلو کم میکردم.  اون زمان از خوردن نمی ترسیدم. راحت، بدون مشکل میخوردم. ولی چند سال بعد به محض چند کیلو اضافه کردن، از همه چی ترسیدم. حتی آب خوردن بعد غذا. بر چسب زدن به هر غذایی که بوجود اومد. 

      الان که یادم میاد، با خودم میگم چقد اشتباه کردم. تا چند سال قبل من همه چی میخوردم، نگران نبودم. ولی بعد اضافه وزن، هر روز نگران چاق تر شدنم بودم. نمی خوردم تا چاق نشم. در واقع من هر روز با رژیم، به خودم یادآوری می کردم تو چاق میشی. تو اگه رژیم رو کنار بزاری حتما چاق میشی، چون خودت میگی غذاها چاقت میکنه. ماها فقط نهایت دو ماه رژیم بودیم. هر بار با رژیم و ورزش یه سری عادتهای اشتباه هم به اشتباهات قبلیمان اضافه میشد. پرخوری در میوه و سبزی جات. ما عادتهای غذاییمان رو تغییر دادیم. تبدیل به یک پرخور شدیم، با حس بد نسبت به هر مواد غذایی. می تونم بگم ما با خوردنمون کلی فکر غلط میخوریم. فکرهای که هیچ سندی نداره. الان میگم بخور تو چی کار داری. فکر نکن به غذاها. هر وقت احساس کردی نیاز داری بخور. اونقد خودتو جلوی آینه نگاه نکن. سایز نگیر. وزن نکن. بزار رفتارهات شبیه سابق برگرده. بزار هر روز بگی کاش چند کیلو اضافه کنم. هر روز استخون تر میشم. این ترس از مواد خوراکی هنوز در درون ماست. نمی تونیم بگیم الان با دیدن این کلیپ، ترس ما تموم شده. زمانی متوجه میشیم،این ترس تموم شده، که سر  سفره،  غذایِ بدون ترس بخوریم….. با آرامش بخوریم و لذت ببریم

      همه چی از افکار ما شروع میشه. اتفاقا این چند وقت برام سوال بود که چرا من بعد هر فایل دچار چالش میشم. هر چقدر جلوتر میرم، حسم بهتر میشه و افکار چاق کننده رو بهتر میشناسم. پر قدرت ادامه میدم. الان که اینجا هستم، حسم خوبه، سنگینی حس نمی کنم. حتی خودمو هم متناسب میببنم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس عبداللهی
      1403/04/06 16:23
      مدت عضویت: 191 روز
      امتیاز کاربر: 4415 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 277 کلمه

      سلام و درود بر استاد 

      من در دوره لاغری ثبت نام کردم ودارم تمرینات رو انجام میدم 

      واقعا وقتی حدود یک ماهه پیش خودم میفتم با خودم میگم چرا من آنقدر ناآگاه بودم ذهن من داشته بامن چیکار می‌کرده ومن فقط با ور های غلط و در زندکی خودم اجرا میکردم 

      چرا باید من با نوشته و دست خط دیگری غذا میخوزدم ساعت معین غذای معین یعنی اندازه لقمه غذایی که من قرار بود میل کنم باید کسی دیگه ای برام آندازه میکرفت ومن هیچ نقشی نداشتم و حتی با اون مقدار کم خوردن وسانت کردن نون و قاشق کردن برنج و غیره حتی لاغر هم نمی‌شدم وباز هم فرد چاقی بودم

      چون من در ذهنم فقط به این فکر میکردم که چی بخورم چاق نشم چی نخورم که چاق نشم آخه این همه تامل در باره این موضوع اصلا به چه درد من میخورد من که تمام عمرم در رژیم بودم وبازهم تمام عمرم چاق بودم

      به لطف خدای مهربان وقتی به سمت لاغری با ذهن و آشنا شدن با استاد عطا روشن هدایت شدم 

      تغییر کردم تمام باورهای من درست شد گاهی اوقات بیشتر از اون چه که در فایل ها می‌شنوم با خودم پرسش و پاسخ میکنم و بهش فکر میکنم و برای خودم دلیل میارم و به نتیجه میرسم 

      یعنی قدرت ذهنم اینقدر بالا رفته که 

      با تمام وجود این صحبت‌ها رو در ک میکنم وبعش ایمان دارم وباور ش دارم 

      واقعا نوشتن برام سخته‌نمی تونم روی ورق بیارم چون ا‌نچه که یاد گرفتم بقدری زیاد هست که قادر به نوشتن نیست برام چون من فقط ذره ای از این مطالب میارم تومتن بقیه اش توی ذهنم هست و کلمه پیدا نمیکنم برای توصیفش در این حد تغییر در من ایجاد شده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/28 16:13
      مدت عضویت: 628 روز
      امتیاز کاربر: 23126 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 403 کلمه

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      خدایا تو هدایتم کن تا بتوانم بنویسم

      چقدر عالی توضیح دادید که به اون فکری توجه کنیم که باعث انجام کاری میشه

      زمان های زیادی در رژیم بودم و از مواد غذایی برای لاغری و چاقی استفاده میکردم میخوردم چاق میشدم نمیخوردم بازم چاق میشدم چون توی فکرم مدام داشتم نقشه خوردن را میکشیدم حدود ۶ ماه در رژیم شدید خودم را قرار دادم و تنها روز ازادم جمعه ها بود ولی همون روز ازاد هم از ترس اینکه چی بخورم که تموم زحمت اون یک هفته را به باد ندهد بازم رعایت میکردم حدود چند ماهی به همین سبک گذشت تا جایی که خسته شده بودم از رژیم ولی دنبال بهانه ای برای خوردن میگشتم و وقتی هم چیزی بخواهی راهش هم پیدا میکنی شنیدم که هفته ای یکبار استراحت خوبه چون باعث شوک میشه و بدن گول میخوره و چربی سوزی بیشتر و اون یک روز هم هیچ چیزی نمیخوردم فقط خودم را مجاز کرده بودم کمی نون خشک میتونم بخورم اون هم طبق بند و تبصره و اینکه صبحانه املت با روغن کم درست کنم که یک طعم و مزه ای هم بگیره و یا نهار ساندویچ بخورم ولی همین هم پر از عذاب وجدان برام بود چون شنیده بودم که این همه رژیم میگریم یه روز اگه ادامه ندی هر چی رشته ای پنبه میشه 

      از طرفی این میل به خوردن اینقدر زیاد بود و از طرفی هم ترس و ناراحتی از خوردن که هر چه تلاش کردم از بین میره 

      در طول روز واقعا گشنه ام میشد ولی شروع به خام خواری میکردم 

      یه جوری کرفس میخوردم که هر کسی میدید میگفت چطوری میتونی این همه کرفس بخوری و من با افتخار میگفتم تو رژیم هستم و جزیی از وعده غذایی ام هست و تازه بیشتر هم توهم بهم داده میشد که با ولع بیشتری استفاده کنم چون میدیدم دیگران نمیتونند ولی من چقدر با اراده ام و میتونم 

      ولی حال بعد از گذشت این چند سال میبینم هر کاری میکردم داشتم تلاش میکردم از ترس چاقی و از ترس اینکه لاغریم را از دست ندهم ولی فایده ای نداشت چون افکارم تغییر نکرده بود در جمع همه در حال خوردن و من با افسوس و حسرت نگاه میکردم ولی برای اینکه کم نیارم اون غذای رژیمی خودم را استفاده میکردم 

      به قول شما استاد فکر پشت پرده چیست 

      بجای اینکه در عمل انجام شده خودم را قرار دهم بهتره کمی با خودم خلوت کنم و بدانم برای چی میخوام لاغر بشم 

      هدفم چیه  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/01/23 16:08
      مدت عضویت: 500 روز
      امتیاز کاربر: 10070 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,157 کلمه

      به نام خدای مهربانم 😇🙏

      باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم🙋‍♀️😍

      گام ۱۴ : می خورم چاق میشم ،نمی خورم لاغر نمیشم 🤔

      افراد چاق، متأسفانه چاقی رو ربط می دهند به خوردن و لاغر شدن رو به نخوردن ولی با نخوردن هرگز لاغر نشدن ولی درباره خوردن که باعث چاقی هست به راحتی موفق شدن ولی درباره نخوردن که باعث لاغری هستش موفق نیستن چون در زمان های که نمی خورن در ذهنشان این مرور میشه که با نخوردن چاق تر نمی شن وکلا توجه اونه بر چاقی هستش واحساس و انتظار اونها چاق شدن هستش 

      تنها عامل لاغر شدن داشتن نگرش لاغری هستش و انتظارمان از خودمون  لاغری باشه مثل افراد متناسب اونها خوردن فقط برای رسیدن به سیری وگرفتن انرژی برای ادامه دادن به زندگی می دونن اصلا تصور چاقی از خوردن ندارن

      پس من هم  لاغری رو به نخوردن و چاقی رو به خوردن ربط نمیدم وخوردن رو فقط عامل گرفتن انرژی برای بدنم می دونم وبرای زنده بودن سلولهای بدنم لازم وضروری هستش که غذا بخورم وخوردن روبرای رفع احساس گرسنگی به سیری میدونم وهر گز خوردن رو ربط نمی دم به چاقی

       بلکه اون احساس بد از چاقی هستش که ربطش دادم به خوردن و باورم شده که من مقصر نیستم این خوردن بوده که من رو چاق کرده در صورتی که من مقصر بودم که چاقی رو باور کردم ودر فکرم و ذهنم توجه به چاقی داشتم ودر آخر ربطش می دادم به خوردن در صورتی که در کل جهان همه افراد لاغر هم در حال خوردن هستن چرا اونها چاق نمیشن چون فکری که من نسبت به غذاها و عمل خوردندارم انها اون افکار رو ندارن و بدونه فکر منفی از مواد غذایی متنوع استفاده می کنن وبرای تمام سالهای زندگیشون متناسب باقی می مانن

      ولی من چون خوردن رو به چاقی ربط داده بودم حتی اگر چیزی هم نمی خوردم بازم لاغر نمی شدم از آنجا که ذهنم اصل از بدل تشخیص نمیده بنابراین فکر کردن به غذایی که حتی خورده نمیشه می تونه فرد رو در معرض چاقی قرار بده چون مغزم در حال مرورافکار چاقی بودوحتی  نخوردن غذا برای ذهن فرقی با خوردن نداره واصل واز بدل تمایز قائل نیس و توجه وفکر من رو غذا نخوردن وخوردن بوده و احساسم رو در گیر این افکار کرده بودم و ذهنم من نمفهمه که این یک فکر که در حال مروروچون خوردن رو به چاقی ربط داده بودم و ذهنم فکر رو از اصل خوردن تشخیص نمیده باز من رو به سمت چاقی سوق می ده 

      چه چیزی عامل لاغر شدن هستش ؟

      فکر نکردن به خوردن نخوردن غذاها و تغییر نگرش در ذهن 

      فکر نکردن به موانع لاغری مثل افراد لاغر هیچ فکراشتباهی در باره غذا نداشته باشیم 

      چه چیزی باعث چاق تر شدن است ؟قدرت ذهنم رو وقتی در راستا توجه و تمرکز بر چاقی واحساس ترس واز چاق تر شدن وتنفر از چاقی وهمه افکار مشابه باشه  باعث چاق تر شدن میشود بدون این که مقدار یا تنوع غذایی من تغییر کنه 

      تکرار تعداد فکر برای مدت طولانی برای چاق تر شدن کافی است 

      چرا غذا می خورم چاق میشم؟تنها تفاوت من با افراد متناسب در محتویات ذهنی  ام بود دیدگاه و نگرش من درباره چاقی با افراد متناسب تفاوت داره وهمین عامل کافی بودتا آنها از هر غذایی که دوست دارن می خوردن وهمیشه متناسب بودن واما من بارها به خاطر خوردن احساس بد داشتم وفکر می کردم زیاده روی کردم 

      آنچه که احساس می کنیم ارتباطی به مواد غذایی نداره بلکه بخاطر نگرش!وتعریفی است  که از آن ماده غذایی در مغز ما ذخیره شده است هر بار اطلاعات نادرست درباره مواد غذایی رو مرور کنیم به احساس چاق تر شدن رسیده در واقع تصویر مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید که چاق تر شده اید مغز ما هم با توجه کردن به آنچه در ذهن نقش!می بندد به شکل دادن جسم می پردازد و رفتارهای ما توسط مغز برنامه ریزی می شود اما مغز تحت تاثیر ذهن است 

      در موضوع لاغری با ذهن توجه وتمرکز من باید به نگرشم باشه نه به عمل کردم 

      وقتی چیزی نمی خورم باید از خودم بپرسم چرا نمی خورم ؟اگر برای چاق تر نشدن باشه فایده ای نداره چون با عمل کرد می خوای چاق تر نشوم پس هرگز لاغر نمیشوم پس برای لاغر شدن باید نگرشم نسبت به خوردن، نخوردن به کل عوض کنم مثل افراد متناسب خوردم برای گرفتن انرژی بدن و رفع گرسنگی هستش ونخوردنم به خاطر میل نداشتم و سیر بودنم باشه نه هیچ چیز دیگه

       قبل از گرسنگی تعیین نکنم چه چیزی بخورم ونخورم هر زمانی که احساس گرسنگی کردم در همون زمان هرچیزی که دوست دارم رو با احساس خوب میل کنم 

      به رفتارم توجه نکنم چجوری بخورم چی بخورم کی بخورم چه مقدار بخورم از چی بخورم بلکه به علت این طرز رفتار باید توجه کنم که چرا این رفتار قبل از زمان خوردن در ذهنم مرور میکنم وبعد با روبرو شدن با غذاه اجرا می کنم ولی فرد متناسب اصلا این افکار و نداره ودر لحظه روبرو شدن با غذا رفتار درست رو بر حسب نیاز بدنش از خودش نشون میده واگر هم زیاد روی کنه وحس خوبی نداشته باشه اصلا فکر چاقی رو درذهنش نداره وهر گز چاق هم نمیشه 

      ما گرفتار افکار مون هستیم تا گرفتاررفتارهای ناجالب مون فرد متناسب همیشه لاغر و فرد چاق همیشه چاق هستش و تفاوت در طرز فکر ماست نه عمل آخر 

      نگاه رو باید از جسم برداشت وهدف تغییر نگرشمون هستش 

      تفاوت نگرش ترس از چاق تر شدن و لاغر شدن را بنویسید ؟دو نوع نگرش در این سوال مطرح شده وهر کدوم هم دو نوع خروجی دارن 

      نگرش ترس از چاق تر نشدن هرگز به لاغری نمی رسه وفقط با رژیم وورزش جلوی چاق تر نشدن رو میگیره چون بیشترین انتظار از خودش اینکه می تونه جلوی چاق تر نشدن برای مدت کوتاهی بگیره وهر گز انتظار لاغر شدنش رو نداره و باور نمی کنه که میشه لاغر شد ولی کسی که نگرشش!لاغری هست بدون هیچ تلاشی لاغری رو تجربه می کنه چون انتظارش از جسمش لاغری هستش!هرگز باورش نمیشه که اون روزی چاق بشه پس تفاوت در نگرش و تمرکز و انتظار شون است 

      تلاشهای قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق وشوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر شدن یا چاق ماندن ؟ ترس از چاق تر شدن و چاق  ماندن بود و اصلا امید نداشتم که شکم تخت گذشتم رو دوباره تجربه  کنم ولی اکنون امیدم انتظارم از خودم تجربه دوباره  لاغری در شکمم هستش

      نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود ؟  مواد غذایی فقط برای دادن انرژی به بدن هستن و همگی سالم و مقوی هستن ومن فقط برای رفع گرسنگی  و ادامه حیات بدنم از آنها استفاده می کنم از اونها می خورم تا زنده باشم 

      نگرش!من در باره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود ؟ورزش رو برای احساس خوب انجام میدم برای لذت بردن و ساخت بدنی ورزیده و سالم 

      نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود؟من همیشه در این شرایط خواهم ماند ودر صورتی لاغر هستم وهر گز چاق نمی شم چون نگرشم درست شده 

      خدایا شکرت🙏🏻🙏🏻🙏🏻😇

      سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/15 10:26
      مدت عضویت: 446 روز
      امتیاز کاربر: 7790 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 440 کلمه

      باسلام 

      .خوردن فقط برای کسب انرژی لازم و برای زنده موندن ما در ما بوجود آمده،مثل ضربان قلب که برای زنده موندن ما طراحی شده ،مثه پلک زدن ،مثل تنفس.

      اما تفاوت اینها با خوردن در غیر ارادی بودنشون هست،این که ما نمی‌توانیم تصمیم بگیریم نفس نکشیم پلک نزنیم غیر ممکنه،

       خوردن ارادی هست، اما هضم غذا و احساس گرسنگی و سیری ارادی نیست و ما نمی‌توانیم در هضم غذا و احساس گرسنگی و تشنگی دخالتی بکنیم مگر بوسیله خوردن !

      باید  ما به بدنمون اجازه بدیم با احساس سیری هم مثه پلک رفتار بکنه و همینطور که ما در پلک زدن دخالتی نداریم اجازه ندیم در حس سیری بدن هم دخالت کنیم،ما با زیاد خوردن و یا کم خوردن در این احساس سیری دخالت می کنیم و می‌خواهیم این احساس رو کنترل کنیم،غافل از اینکه فقط خوردن به اراده ماست و ما باید کنترلش کنیم و احساس سیری و گرسنگی دست ما نیست .

      ما باید بتونیم در این احساس دخالتی نکنیم و بلافاصله بعد از رسیدن به حس سیری دست از غذا بکشیم و یا تا زمانی که گرسنه هستیم به خوردن ادامه بدیم و مابقیش رو بذاریم به عهده بدن !

      و با زیاد خوردن و کم خوردن کار بدنمون رو مختل نکنیم.

      پس من از این لحظه به بعد سعی میکنم نسبت خوردن هم بی تفاوت باشم، همون‌طور که نسبت به کارهای غیر ارادی بدنم بی تفاوت هستم .و فقط زمانی که گرسنه میشم یا سیر میشم به خوردن و نخوردن فکر کنم .

      البته فکر نکردن و بی تفاوتی نسبت به کاری که تصمیم میگیری بهش بی تفاوت باشی خیلی کار سختی هست،و احتیاج به تمرین زیادی داره، 

      وقتی در مورد نگرش خوردن و چاق شدن تو این فایل خوندم یادم اومد که در مورد قانون جذب و کارایی ذهن یه جا شنیدم که با ده ثانیه تمرکز و فکر کردن به قره‌قروت بزاق دهان ترشح میشه بدون اینکه قره ثروتی در کار باشه!

      اما اگه ده بار بگیم قره قوروت یا بنویسیم قره قوروت اتفاقی نمیافته،مگه اینکه خوردن اون رو تصور کنیم و روی مزه ش تمرکز کنیم .

      رابطه خوردن و چاقی هم به همین صورته وقتی غذا میخوریم بعدش اگه مدام به این فکر کنیم که این غذا باعث چاقی میشه و آنقدری فکر ما واقعی باشه که احساس عذاب وجدان هم بکنیم ،قطعا چاق می‌مونیم در مورد لاغری هم به همین صورت اگر ما معتقد شده باشیم که این غذا برای دریافت انرژی هست نه چاق شدن و ما لاغر می موندیم و لاغر میشیم .

      پس فقط به حرف نیست که با گفتن ده بار یا نوشتن ده بار «من لاغر میشوم»لاغر بشیم .

      اصل اون نگرش و دیدگاه هست که روی مغز و ذهن تاثیر می‌ذاره نه تکرار چند تا واژه ساده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 242 کلمه

      بنام خدای یکتا

      باز هم اول از همه جا داره از خدا تشکر کنم که منو با این مسیر آشنا کرد .

      من قبلا برای لاغری خودم خیلی کارها کردم از جمله ورزش رژیم و دمنوش ولی یادمه که در کنار انجام این کارها تا چیزی که میخواستم بخورم  به این فکر میکردم که نکنه اینو بخورم چاق بشم نکنه اینو بخورم و الان ورزش کردم بی فایده بشه نکنه اینو بخورم تاثیر  دمنوش رو از بین ببره خیلی دغدغه داشتم روی خوردن مواد غذایی و همینا باعث میشد که من اگرم لاغر میشدم لاغریم موندگار نبود ولی از زمانی که با لاغری با ذهن آشنا شدم فهمیدم که ما اصلا نباید از مواد غذایی بترسیم نباید ازاندازه ای برای خودمان تعیین کنیم فقط و فقط باید به افکار و نگرشمون برای استفاده از آن گوش بدهیم فقط فکر نکنیم با گفتن حرفای مثبت میتوانیم لاغر شویم نه اینطور نیست اصلا اصلا مواد و خوراکی ها چاق کننده نیستن و فقط ما خودمون از فکری که درباره اونا میکنیم باعث تاثیر آنها بر جسم خود میشویم اگر دقت کنیم افراد متناسب اصلا مواد و میزان غذا خوردن برای خودشون اصلا انتخاب نمیکنن و بدون دغدغه و ترس از همه ی مواد استفاده میکنن و ما هم باید یاد بگیریم که ترس از خوردن نداشته باشیم فقط به ذهنمون در مورد خوردن چیزی گوش بدیم همین کافیه .و بازهم جا داره ازشما استاد عزیز که همراه ما هستید در این مسیر دلنشین تشکر کنم 😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه
      • درود خداوند یکتا بر شما استاد ارجمند و گرامی و برکت و سلامتی جاری هر لحظه از زندگی شما نور خدا و هدایت،
      • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید.منفیو نادرست مدام بر چاقتر نشدن و چاق میشم و  تمرکز داشتن بر چاقی همون نتیجه چاقی رو رقم میزنه،لاغرها اصلا تصویری ازچاقی ندارن هر چی بخورم برنامه ذهنی و تصویری ندارن متناسب بودن و لاغری در ذهنسچن نقش بسته ترسی ندارن فکری ندارن. 
      • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟
      • فقط به ترس ازچاقتر نشدن بوده تلاشهام و،به لاغری به سختی فکر میکردم و تصویر قوی و معلموی ازش اصلا نداشتم انگار قفل شده بود در مغزم .
      • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.ترس ندارن وحشتناک نیستن طبیعیو لازم و عالی هستن.
      • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. برای سلامتی بیشتر و روحیه سادتتر و عضله سازی بیشتر خواهد بود و شکل اندامی زیباتر .
      • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.قدرتی ندارن عوامل کنترل کننده بیرونی بر ذهن و طرز فکر قدرتمند من تاثیری ندارن و رفتار درست من با اونها در وضعیت عالی مرا قرار داده.
      • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.چقدر آسان راحت متناسب بودن دردسر نداره و کنترل همه چی دست خودم و همه چیز سالم خوب و لازم و عالی و کافی و آسان برای بدن من. 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/10/05 09:20
      مدت عضویت: 584 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 796 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که درتاریخ1402/10/05 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      بیشترین فکری که افراد چاق را عذاب میدهد فکر خوردن یا نخوردن مواد غذایی است . 

      قبل از خوردن هرمواد غذایی این فکر که آیا من اگر این غذارا بخورم چاق میشوم ویا اگرمن این را نخورم لاغرتر میشوم آرامش ذهنی افراد چاق را مختل میکند و حتی این نگرش بعد از خوردن و نخوردن مواد غذایی هم تا ساعتها وجود دارد 

      چون افراد چاق درطی سالیان با تجربه یاد گرفتند که باید کمتر بخورند و بیشتر ورزش کنند درحالی که هیچ وقت هم با این نسخه به لاغری نرسیدند ولی چون این موضوع را همه با ان موافق هستند آنهاهم آن را قبول دارند .

      مثلا خوردن سالاد از خیلی از افراد شنیدیم که چون کالری و چربی نداره پس چاق کننده نیست درحالی که الان متوجه شدم خوردن زیاد سالاد علاوه برتقویت پرخوری باعث به وجود آمدن انواع بیماریها میشود 

      جالب است مدتی که درسایتها با قانون جذب آشنا شده بودم به ما میگفتند که بیشتر کلمات و جملات تاکیدی و درزمان حال برای لاغری به کار ببریم چون با نگرش لاغری و فکر کردن به ان لاغر میشویم . من لاغر و زیبا هستم و برای همیشه لاغر میمانم

      شما به هرچیزی فکر کنی نگرش خود را نسبت به ان چیز را نشان میدهی و وقتی که غذایی را میخوری و یا آن را نمیخوری درهردو صورت توجه ما به چاق تر نشدن است پس اصلا دراین وسط لاغر شدن نقش بسیار کم رنگی دارد و چاقی بیشتر بلد شده است و جالب است با خوردن و نخوردن درهر دوصورت انتظار من از خودم لاغر نشدن است چون هنوز منطق چاقی درذهن من به قوت خودش باقی است و اصلا ذهن من منطق لاغری را یاد نگرفته است 

      پس ابتدا باید دراین مسیر یاد بگیریم که چگونه نگرش قبل از خوردن و بعد از غذا خوردن خود را تغییر دهیم تا درمسیر لاغری قرار بگیریم 

      شما با هر عادتی که داشته باشید وقتی فایلهای چالش من این را نخوردم را ببینی حتما نگرش شما نسبت به خوردن مواد غذایی تغییر خواهد کرد .

      شما قبل از غذا خوردن باید به نگرش قبل از خوردن غذا توجه کنی نه به عملی که درهنگام خوردن مواد غذایی انجام میدهی چون فکر ان باعث تغییرات درشما خواهد شد .اصلا به رفتارت توجه نکن بیشتر به فکرو نگرش خودت نسبت به خوردن مواد غذایی توجه کن 

      تفاوت افراد لاغر و چاق فقط درنوع نگرش انها نسبت به خوردن و یا نخوردن مواد غذایی است که انها را چاق و یا لاغر میکند باید افراد چاق فکر و نگرش خود را ازروی وزن و سایز بدن خود بردارند و بیشتر روی تغییر نگرش خود نسبت به مواد غذایی و ترس از خوردن مواد غذایی متمرکز کنند .

      • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید. همیشه این سوال درذهن من بود که چرا درمهمانیها افراد لاغر را میبینم که خیلی زیادتر از من چاق غذا میخورند و اصلا ورزش هم نمیکنند و تحرک زیادی هم ندارند و حتی خواب بیشتر از من دارند ولی همیشه لاغر هستند و بیشتر درذهن من یک باور اشتباه جا افتاده بود که افراد لاغر چون خیلی حسودند هرچه میخورند دربدن آنها سوخت میشود و بارها این کلمه ر ازاطرافیانم شنیده بودم و سعی میکردم خیلی با افراد لاغر دوست نشوم چون حسودند و با این نگرش که من اگر کم هم بخورم چون ژن چاقی دارم من را چاق میکند همیشه قبل و بد از غذا خوردن درگیر این ترس از چاقی بودم
      • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟بیشتر برای چاق تر نشدن بوده است چون لاغری برای من یک آرزوی دست نیافتنی بود چون باور چاقی من ارثی است بسیار درذهن من قوی بودو هرگز ذوق و شوق درمن ایجاد نمیکرد
      • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. وقتی که من یاد بگیرم که مواد غذایی خود بخود من را چاق و لاغر نمیکنند و این نگرش قبل و بعد از خوردن غذا عامل چاقی و لاغری است اصلا درهنگام خوردن مواد غذایی در هنگام لاغری به چاق شدن فکر نمیکنم
      • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. وقتی یاد گرفتیم که ورزش در چاقی و لاغری من نقشی ندارد و بیشتر فکر چاقی من را چاق کرده پس ورزش نکردن من را ناراحت نمیکنه که من با ورزش نکردن چاقتر میشوم
      • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. چون یاد گرفتم غذاها دیگر خود بخود قدرت چاقی ندارند پس در وضعیت متناسب اصلا به قدرت چاقی درمواد غذایی فکر نمیکنم
      • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود وقتی من متناسب شوم دیگر نگرش چاقی درمن اصلاح شده است و من اصلا فکر ترس از چاقی را درذهن ندارم و با آرامش و بدون ترس غذا میخورم
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/09/26 15:39
      مدت عضویت: 1331 روز
      امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,543 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      مسیر لاغری من صد گام:گام ۱۴

      می خورم چاق میشوم نمی خورم لاغر نمی شوم 

      همیشه این در ذهن‌مان حک شده که خوردن مساوی است با چاقی و ارتباط مستقیم با چاقی دارد و این را گفته بودند که اگه زیاد نخوریم چاق نمی شویم 

      به این دلیل بود که همیشه تعجب می کردیم که چرا وقتی می خوریم چاق میشیم و وقتی می خواستیم نخوریم لاغر هم نمی شدیم چون در هر دو حالت توجهمان بر روی چاقی بود 

      خیلی از آدمها در این جهان هستند که فکر می کنند اگر بخواهند لاغر شوند باید کمترغذابخوریم و بیشتر فعالیت بکنند یا از یک نوع مواد غذایی استفاده کنند یا کلا از بعضی مواد غذایی اجتناب کنند و دیگه اون موادغذایی رو نخورند و هر روز ورزش بکنند تا لاغر شوند ولی اون هایی که لاغر هستند هیچوقت نه کم خوردن نه غذا را تفکیک کردند و نه ورزش کردند 

      و خیلی ها هستندکه در طول عمرشان یک بار هم ورزش نکردند اما همیشه لاغر و متناسب ماندند و حتی با برنامه خاصی غذا نخوردن 

      پس نه غذا و نه ورزش کردن نمی تواند در لاغری وچاقی دخیل باشد و برای ما این ثابت شده که بارها رژيم گرفتیم و ورزش کردیم ولی لاغرومتناسب نشدیم و اگرهم لاغر شديم اون هم به مقدار کم دوباره خیلی سریع چاق شدیم 

      ما برای اینکه می خواستیم لاغر شویم اولین کاری که به نظرمان می رسید رژيم گرفتن وورزش کردن بود همیشه سعی کردیم که غذایمان را تفکیک کنیم مثل 

      هرچیزی که سرخ کردنی بود نخوریم

      همیشه نان را باید به اندازه کف دستمان استفاده می کردیم 

      برنج مان را از ۱۰تا۱۲قاشق شروع می کردیم و در آخر سر دیگه نمی‌توانستیم استفاده کنیم 

      همیشه گفته بودند که بیشتر از غذایمان از سالاد و سبزیجات استفاده کنیم 

      هر بار صحبت از چاقی می شد می گفتند که کمترغذابخوریم و بیشتر فعالیت داشته باشیم 

      من یادم است که مقدار کمی غذا می خوردم حتی می‌گفتند که همون مقدار کم هم برات زیاد است و نباید بخورم فکر کن هر روز به اندازه یک بشقاب میوه خوری غذا بخوری اون هم برات زیاد باشه 

      من هم همیشه در فکرم این بود که چی بخورم، چقدر بخورم، چطور بخورم، کی بخورم، شاید زمانی های بود که من حتی یک قاشق غذا نمی خوردم و به خیال خودم با نخوردن می خواستم خودم رو لاغر کنم و همیشه ذهنم درگیر خوردن و نخوردن بود 

      من همیشه با کم خوردن و نخوردن چقدر جسمم روتحت فشارقرار دادم ومیخواستم ازچاقی رهاشوم یه‌جورایی می‌خواستم ازچاقی فرارکنم بعضی مواقع  کمی لاغر می شدم ولی دیگه اون کم خوردن و نخوردن جواب گو نبود 

      خیلی از ما ها برای اینکه بتوانیم غذایمان را کنترل کنیم به دکتر تغذیه مراجعه می کردیم چون فکر می کردیم که ما بلدنیستیم و باید برایمان می گفتند که چه بخوریم، کی بخوریم، چه مقدار بخوریم، باید اون ها می گفتند و ما اجرا می کردیم 

      همیشه در برنامه غذایمان سالاد و سبزیجات برایمان آزاد بود حتی میوه را هم باید می گفتند که چطوری استفاده کنیم و همیشه ما را از خوردن خیلی چیزها منع می کردند و به همین خاطر بود که حرص و ولع خوردنمان بیشتر از همیشه می شد 

      من خودم هميشه چشمم دنبال خوردن موادغذای بود من سالاد کاهو رو اصلآ دوست نداشتم اون هم بدون سس مایونز و زیاد استفاده نمی کردم ولی بعضی مواقع با سرکه و آبلیمو مجبور بودم که کمی بخورم 

      بار ها شده بود که غذایی که می خوردم واحساس می کردم که زیاد از حد خوردم به خودم و دیگران می گفتم که چرا زیاد خوردم باز هم چاق میشوم کاشکی نمی خوردم و از بعضی غذا هم اجتناب می کردم و نمی خوردم چون فکرمیکردم اگه بخورم چاقتر میشوم درواقع اون غذاهایی را که دوست داشتم بخورم بهم میگفتندکه نخور چاق کننده است 

      من خودم وقتی غذایی را میخوردم فکر میکردم چاق میشوم ووقتی به غذایی فکر میکردم چاق کننده است نمی خوردم درهردوحالت توجه وتمرکزم برچاقی بود.به چاقی چاقترشدن فکر میکردم 

      من خودم هميشه درحال رژيم گرفتن بودم  خیلی درخوردن مواد غذایی محدودیت داشتم واز ترس اینکه اگه بخورم چاق میشوم نمیخواستم بخورم وهمیشه چشمم دنبال موادغذایی بود وبه همین خاطر بودکه لاغر نمی‌شدم واگر هم می شدم مقطعی ومدت زمان کوتاهی لاغر می‌شدم 

      من همیشه به این فکر میکردم که خوردن زیاد باعث چاقی میشه واین رو باور کرده بودم وخیلی راحت چاق میشدم وباورکرده بودم که زیاد خوردن وارثی بودن، و ژنتیکی باعث چاقی من است ومن فکر میکردم من دیگه لاغر بشو نیستم ولاغر نخواهم شد وبه این خاطر بود که همیشه با رژيم گرفتن ، کم خوردن، ویا نخوردن، خودم را لاغر نگه دارم اما هیچ وقت هم موفق نشدم چون بااون همه نخوردنها نتوانستم خودم را لاغر کنم 

      من زمانی که این مسیر وروش زیبا را پیدا کردم که دیگه بریده بودم وهیچ راهی برایم نمانده بود که به این مسیر هدایت شدم ومتوجه خیلی چیزهاشدم که در طول عمرم اصلآ به اونها اشاره هم نشده بود

      من خیلی وقتا بخاطر غذا نخوردنهایم جونی برایم نمانده بود همیشه رنگ پریده بودم ، ضعف داشتم وکم خونی شدیدی داشتم وخیلی به جسمم فشاروارد میکردم که چیزی نخورم وهمیشه درحال رژيم گرفتن ونخوردن بودم وقتی توی جمعی میرفتم همه به من میگفتن که توهم همیشه در حال رژيم گرفتن هستی بابا ول کن دیگه تو لاغر بشو نیستی می گفتند که سنت گذشته تو ژن چاقی داری و محال لاغر شوی 

      خیلی وقت ها به خودم میگفتم 

      آخه من که چیزی نمی خورم پس چرا هرروز چاقتر میشوم وهمیشه از خوردن ونوشیدن ترس داشتم 

      وامروزبودن دراین سایت به من ثابت شدکه من هم میتوانم لاغر ومتناسب شوم وبه اندام ایده آلم برسم ومیرسم چون در مسیر قرار گرفتم که هرروز اگاهیهاواطلاعات زیادی دریافت میکنم وآموزش میبینم تا به اون هدفی که دوست دارم برسم

      ما به همون نخوردنها که فکر می‌کنیم در واقع همون خوردن بدون فکرهستش چون ما هر کاری که انجام دهیم وفکرکنیم که ازچاقیمان جلوگیری میکنیم بدترچاق خواهیم شد 

      چون ما به هر چیزی که فکر کنیم همون رو جذب خواهیم کرد وبه هرچیزی باورداشته باشیم اون رو در زندگیمان گسترش خواهیم داد چون نتیجه اصلی همون فکرمان است چون ذهنمان اصلآ نمیفهمه که ما چه می‌گویم فقط به احساسمان کار دارد وجواب می‌دهد وهرچیزی درفکروباورمان باشد اون رو در زندگیمان گسترش می‌دهد  

      من حالا دیگه اینقدر تغییر کردم که چاقی خودم را به اشتها داشتن، ژنتیکی، بی‌تحرکی، و…..ربط نمی دهم در واقع ما باید فکر و رفتارهایمان را اصلاح کنیم چون ایراد از فکر و رفتارهایمان است 

      وقتی من در این مسیرزیباقرارگرفتم چقدر صحبت‌ها و حرفهای استاد گرامی به‌ دلم نشست و من به آرامش رسیدم چقدر در افکار و رفتارم تغییراتی صورت گرفت چقدر احساس خوبی پیدا کردم وقتی به حرفهای استاد گوش می کنم فکر می کنم که دارند من رو می گویند 

      من از وقتی در این مسیرزیباقرارگرفتم دور رژيم گرفتن را یک خط قرمز رنگ کشیدم ودیگر سراغ هیچ رژیمی نرفتم حتی اگر کسی در مورد رژيم گرفتن واین رو بخور و اون رو بخور حرف بزنند اصلآ گوش نمی کنم 

      ما با آگاهیهایی که در این مسیر پیدا کردیم داریم هر روز لاغرتر و متناسب تر می شویم وهیچ عامل بیرونی را برای لاغرشدن وچاقیمان نمی دانیم و احتیاج به هيچ چیزی نداریم نه رژیم، نه ورزش کردن، نه قرصهای چربی‌سوز و…..ما خودمان جسممان و زندگی ایده آلمان را خواهیم ساخت. چون هیچ عامل بیرونی مقصر چاقیمان نیست ما خودمان مقصر هستیم و با افکارهاو رفتارهای اشتباه باعث چاقیمان می‌شویم 

      ما یاد گرفتیم که غذاهابرای انرژی رساندن نیاز بدنمان هستند واگر هرچیزی را به اندازه نیازمان استفاده کنیم برایمان ضرر ندارد که هیچ بلکه فایده هم دارد

      فقط مانباید در خوردن افراط داشته باشیم اگرغذا را به اندازه نیازبدنمان استفاده کنیم همیشه سرحال خواهیم بود نباید زیادازحد بخوریم که درحال ترکیدن باشیم ونه اینقدر کم بخوریم که ضعف داشته باشیم هرچیزی به حد اعتدالش خوبه نه بیشتر نه کمتر  

      ماباید فکر ورفتارهایمان را در هماهنگی قرار دهیم تا به نتیجه مطلوب برسیم وقتی فکرمان درست کار کند رفتارهایمان هم در کنارش به درستی کار خواهد کرد و ما تغییر خواهیم کرد 

      ما باید هر چیزی را که می خوریم به اندازه نیاز بدنمان بخوریم و با عشق و علاقه بخوریم و حالا من هر چیزی را که دوست دارم به اندازه نیاز بدنم می خورم و با عشق و علاقه میخورم وهر جا احساس کردم که سیر شدم دست از خوردن برمی‌داریم 

      ما نباید از ترس اینکه چاق میشیم از بعضی غذاها صرف نظر کنیم واونها رو نخوریم که چاقتر نشیم ویا غذاها را تفکیک کنیم 

      نباید موقعی که مهمانی ودورهمی می رویم به خودمان بگویم که چه چیزی را بخورم يا چه چیزی را نخورم که چاق نشوم معلوم است که چاق خواهیم شد 

      تفاوت من با یک فرد لاغر در فکرمان است نه در عملکردمان.  

      پس باید فکرمان را اصلاح کنیم و تغییرش دهیم واون موقع است که تغییر خواهیم کرد و من موقعی تغییر خواهم کرد که مسیرم رو ادامه دهم و آموزش ببینیم و دنبال یادگیری باشم 

      من دنبال تغییرات در افکار و رفتار و نگرشم هستم و هرروز چند ساعتی در این سایت هستم و به فایل های آموزشی گوش می دهم و مطالب آموزنده رامطالعه میکنم و دیدگاه دوستان را میخونم وتمریناتم راانجام می‌دهم تا تغییر کنم و من این مسیر را ادامه می دهم و خواهم داد و من در کنار استادگرامی وهمراهان به آرامش درونی میرسم و من با ادامه دادن تکرارکردن و استمرار داشتن تغییرات اساسی در خودم بوجود خواهم آورد خدایا ازت ممنونم متشکرم وسپاسگزارم خدایا شکرت همیشه پایدار و سرفراز باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار افسر
      1402/09/19 13:34
      مدت عضویت: 466 روز
      امتیاز کاربر: 2985 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 290 کلمه
      • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید.
      • قبلا درک و نگرش من این بوده که وقتی من شیرینی و یا غذاهای چرب نخورم لاغر میشم و وقتی رژیم میگرفتم خودم را از خیلی چیزها منع میکردم مثلا وقتی به مهمانی دعوت میشدم میدیدم که همه از همه چیزهایی که در مهمانی بود را میخوردن ولی من از خوردن انها خیلی ترس داشتم و نمی خوردم وقتی از مهمانی بر میگشتم خودم را با بعضی چیزهایی که دوست نداشتم سیر میکردم ومن داخل مهمانی هم زیاد سالاد میخوردم تا سیر شوم واز غذا ها هم زیادنخورم که چاق نشوم 
      • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟
      • تلاش های قبلی من ترس از چاق شدن بوده و به خودم میگفتم این رژیم را بگیرم که چاق تر از نشوم 
      • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
      • من فکر میکنم مواد غذایی در متناسب بودن وزن من خیلی تاثیر دارد واگر من انها را استفاده نکنم به وزن ایده ال خود میرسم 
      • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود
      • ورزش هم برای روحیه خود فرد هم با ورزش کردن تحرک داری و ان هم باعث لاغری میشه 
      • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود
      • اگر ما غذاهای چاق کننده را به اندازه مصرف کنیم برای ما مشکلی ندارد وما نمیتوانیم که تا اخر عمر از این غذا ها  استفاده نکنیم 
      • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود
      • باید هر چیز را به اندازه نیاز بدنمان استفاده کنیم و زیاده روی نکنیم تا انجایی که احساس خفگی داشته باشیم و یا بعد خوردن ان به خودمان لعنت دهیم که چرا ما زیاد غذا خوردیم  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/17 09:35
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 686 کلمه

      به نام خداوند فکورم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات میخورم چاق میشم اما نمی‌خورم لاغر نمیشم 

      • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید.

      خیلی خوب میدانم که در تمام دورانی که از روش‌های مختلف لاغری تلاش میکردم تا وزنم کمی پایین بیاید هرگز انتظارم لاغری نبود فقط داشتم مبارزه میکردم که از آن وضعیت چاقتر نشوم .یک نبرد نابرابر با ذهنم و جسمم به راه انداخته بودم و در تمام مدت نگرش من فقط چاقی و یا حتی چاقی بیشتر بود و به هر دری میزدم فقط جهت همین چاقتر نشدن بود.

      • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟

      تمام تلاش‌های قبلی من برای جلوگیری از چاقتر نشدن بود .چون من پذیرفته بودم که من لاغر شدنی نیستم و هر تلاشی میکردم که لاغر شوم یا حداقل جلوی روند چاقی ام را بگیرم کارساز نبود ،کم کم به این باور قوی رسیدم که من دارای اختلالی هستم که هیچ ترفندی جلوی رشد چاقی من را نمی‌تواند بگیرد .اما نتیجه تمام آزمایشات خبر از سلامتی و طبیعی بودن جسم من میداد به حمدالله. 

      ولی سوال همیشگی من این بود پس چرا چاقی ام متوقف نمیشود؟؟؟؟!!!!

      و همیشه ترس از چاق ماندن و یا چاقتر شدن به شدت آزارم میداد.

      • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
      • من در وضعیت متناسب قطعا نگرشم به مواد غذایی بسیار متفاوت تر از زمان چاقی خواهد بود،هر چند که به شکر هدایتم به مسیر تناسب فکری در جاده تناسب در حرکت هستم و مقداری از نگرش‌های تغییر کرده است ولی باز هم جای کار زیادی دارم .
      • و اما پاسخ سوال 
      • یک شخص متناسب هیچ ترسی از خوراکی ها ندارد ،آنها را تفکیک نمی‌کند به آنها برچسب چاق کنندگی یا لاغر کنندگی نمی‌زند،بدون محدودیت از هر چه میل داشته باشد به قدر نیاز بدنش میخورد 
      • او به خوبی زبان بدنش را یاد گرفته 
      • پرخوری نمی‌کند و به اندازه نیاز جسمش غذا می‌خورد 
      • مدام هوس خوردن ندارد و …..
      • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
      • یک شخص متناسب ورزش را فقط برای سلامتی ارگانهای بدنش انجام میدهد و اصلا به ورزش با نگاه چربی سوزی و لاغری نمی نگرد .به نظر او ورزش کردن مثل یک مکمل اسا جهت افزایش طول عمر بیشتر و سلامتی بدن نه یک کارخانه ی چربی سوزی و لاغری 
      • او از ورزش کردن لذت می‌برد و احساس خوبی دارد و اصلا به زور و رنج ورزش نمی‌کند.
      • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
      • یک فرد متناسب غذاها و مواد خوراکی را نعمتهایی از سوی خداوند می‌داند که برای لذت بردن او خلق شده و رفع نیازهای بدنش .
      • او به غذاها قدرت نمی‌دهد به آنها برچسب چاق کنندگی و لاغر کنندگی نمی‌زند و تمام غذاها برای او یکسان هستند 
      • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
      • من با متناسب کردن ذهنم به راحتی میتوانم در تناسب اندام همیشگی قرار بگیرم و از این تناسب دائمی بسیار لذت ببرم نه اینکه مثل یویو مدام درحال چاق و لاغر شدن باشم .
      • من یقین دارم در روش لاغری با ذهن می‌توانم به آن لاغری همیشگی که آرزویی بیش در گذشته نبوده به راحتی برسم و آن را از حالت آرزوی دور و دراز و دست نیافتنی تبدیل به یک خواسته دست یافتنی و آسان کنم و ایمان دارم خداوند باری تعالی و تمام ذرات کائنات و جهان هستی من را در این زمینه یاری می‌کنند 
      • من یاد گرفتم که با معجزه شکرگزاری به غذاها و نعمتهای خداوند نگاه کنم و قبل از خوردن هر نعمتی ابتدا سپاسگزاری کنم و به آن خوراکی انرژی مضاعفی بدهم در جهت لاغر کردن خودم .
      • من می‌خواهم حتی از انرژی خوراکی ها هم برای هدف لاغری ام استفاده کنم .
      • من انرژی خودم و کائنات و خوراکی ها را همسو در جهت لاغری ام میکنم .
      • خدای مهربانم سپاسگزارم برای تمام آنچه برای خوردن و آشامیدن من آفریدی 
      • خدای خوبم سپاسگزارم که سلامت هستم و می‌توانم از تمام خوراکی هایی که برایم خلق کرده ای بخورم و لذت ببرم 
      • خدای بی نظیرم یاری ام کن تا بتوانم به خوراکی ها انرژی لاغری بدهم و از این انرژی لاغری جهت لاغر کردن خودم بهره ببرم 
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1402/08/12 20:15
      مدت عضویت: 536 روز
      امتیاز کاربر: 6985 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 809 کلمه

      به نام خدای مهربون سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی که با خوندن کامنت هاشون بهتر میتونم درک کنم 

      خوردن و نخوردن وقتی تو این مسیر قرار گرفتم از خیلی از دوستان میپرسم که علت چاقی و لاغری خودشون رو در چی میبینن و تقریبا میتونم بگم همه افراد چاق گفتن بخاطر خوردن و تحرک کمحتی اوناییکه میگن من والا زیاد نمی‌خورم باز هم ته ذهنشون خوردن رو عامل چاقی میدوننو منم خودم یکی از اون افراد  بودم و البته الآنم هنوز این نگرش در من هست ولی درجه اش کمتر شده و میدونم اگر ادامه بدم این درجه کم و کم تر میشه 

      اتفاقا امروز داشتم به این فکر میکردم من یه سری شرایط نادلخواه تو زندگیم دارم یه سری ناخواسته که برای جذب هیچ کدومشون هیچ دوره ی خاصی نگذروندم هیچ تمرین خاصی انجام ندادم چرا باید برای خواسته لاغری فایل گوش کنم ؟بله من بخاطر محاصره شدن با ورودی های چاقی و ترس از چاقی که بخاطر اون ورودی ها در من شکل گرفت خیلی راحت چاقی رو یاد گرفتم حالا من تو محیطی هستم که انگار چاقی رو خوب یاد میدن باید بیام تو محیطی که لاغری رو خوب یاد میده این مثال اومد تو ذهنم که فک کن من دارم تو یه آموزشگاه زبان انگلیسی آموزش زبان رو میبینم خوب معلومه اینجا انگلیسی یاد میدن و من اون آموزش ها رو به صورت مداوم و مستمر ببینم حتما یاد خواهم گرفت حالا میخام زبان فرانسه رو یاد بگیرم یا باید برم یه کلاس دیگه یا کلا آموزشگاه رو عوض کنم و این کار باید آگاهانه انجام بشه من صد سالم که سر کلاس زبان انگلیسی باشم زبان آلمانی یاد نخواهم گرفت من باید ورودی های خوب بدم به خودم و چه جایی بهتر از این سایت استاد وقتی میگفتید اونایی که باورشون اینه که با رژیم و ورزش باید لاغر کنن نمیتونن باور کنن که فقط با گوش کردن این فایل ها بدون رژیم و ورزش میتونن لاغر بشن و اون ذهنیت چون قوی تر هست میشه مانع براشون دقیقا خود من هستم با اینکه آشنایی من با قانون جذب از ازطریق لاغری با ذهن بود ولی با استادی که آشنا شدم میگفت هر روز باید یه تحرکی حالا ورزش یا رقص یا پیاده روی داشته باشید و این سوال در ذهن من شکل گرفته بود که مگه اینا نگفتن تو دوره من خبری از رژیم و ورزش نیست پس چرا همیشه تو تمرینات میگه ورزش رو داشته باشید و ایشون میگفتن که بخاطر حال خوب این کارو میکنیم ولی من با اون سطح آگاهی به این درک رسیده بودم درسته که میگن لاغری با ذهن ولی خب باید ورزشهم به صورت کمکی کنارش انجام بدیم و چون انجام دادن این کار برام سخت بود و نمیتونستم مداوم ورزش کنم لاغر هم نمی‌شدم نهایت خوشبختی من این بود چند سال خودمو تو یه وزن که اونم ایده آل ام نبود نگهدداشته بودم و از اون چاقتر نشده بودم  

      من وقتی رژیم میگرفتم و محدود میشدم و سالاد میخوردم که اونم با حس خیلی بدی بود چون بدون سس بود با دیدن دیگران که با خیال راحت سالاد با سس میخوردن فقط حسرت میخوردم توی برنامه رژیمی اینگه چه چیزی رو تو چه ساعتی بخورم نوشته بود و من سری اول خیلی خوب بهش عمل میکردم اما یادمه ماه دوم نمیتونستم طبق برنامه پیش برم 

      یا حتی اگرم پیش میرفتم کاهش وزن خیلی کمی رو تجربه میکردم که انگیزه ام برای ادامه مسیر خیلی کم میشد و در نهایت کنار گداشته میشد استاد راست میگید که گوش کردن این فایل ها و ادامه دادن این کار و تکرارش نگرش ما رو از ریشه عوص میکنه وقتی تو جمعی قرار دارم و صحبت از رزیم میکنن میخوام فریاد بزنم و بگم بخدا داستان چیز دیگه ای وقتی میگن ما ژنتیکی چاق هستیم میخوام بگم بخدا داستان چیز دیگه ای ولی ترجیح میدم نتیجه جای من حرف بزنه و سکوت میکنم ولی تو دلم میدونم که علت چیز دیگه ا هست دیشب تو یه مهمونی بودیم و دو نفر کنارم نشسته بودن یکیش لاعر و یکیش چاق اونی که چاق بود گفت خسته شدم از اینکه وزن کم نمیکنم باشگاه و رژیم هم میرم ول میکنم دوباره برمیگرده آدم هم که همیشه نمیتونه ادامه بدهو اون یکی گفت منم چاق نمیشم والا خوردنم هم زیاد استعداد چاقی ندارم من موقع شام به هردوشون دقت کردم هر دوشون غذا یه اندازه خوردن ولی اون فرد لاغر با خیال راحت و آرامش و لذت غذاشو خورد جتی خودش هم میگفت زیاد خوردم گفتم نگران چاق شدن نیستی گفت نه بابا من با این چیزا چاق نمیشم ولی اون فرد چاق مدام خودشو سرزنش می‌کرد که وای چقدر زیاد خوردم عجب اشتباهی کردم و آنقدر هول و تند غداش رو میخورد که مجبور میشد حین خوردن برای اینکه غذا گیر نکنه تو گلوش نوشابه بخوره 

      این خوردن و نخوردن ما نیست که نتیجه رو بوجود میاره این ذهنیت ماست که نتیجه رو شکل میده این افکار و باورهای ماست ما باید اینا رو تغییر بدیمو راه تغییر این نگرش استمرار تو دادن آگاهی های این سایت دادن ورودی های خوب

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/23 18:36
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,557 کلمه

      به نام خدای مهربانم که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      من رویای تغییر کردن دارم 

      بیشترین موضوع در ذهن افراد چاق این هست که  چطور بخورم چی رو بخورم یا نخورم به چه اندازه بخورم یعنی اونها  کلی در مورد خوردن و نخوردن  حرف و حدیت دارن که  ذهن اونها رو  خیلی درگیر  کرده 

       ما باید  فکر کنیم خوردن چه نقشی در وضعیت جسمانی ما داره ؟؟؟

      من خودم سالها از،طریق نخوردن میخواستم لاغر بشم یعنی واقعا کم میخوردم و اون اوایل  چقدر این راه جواب میداد و خوب لاغر میشدم اما واقعا تحت فشار بودم تا اینکه برای اخرین بار که خیلی چاق شدم تصمیم گرفتم زیر نظر کارشناس تغذیه لاغر بشم و دیگه اون برای من مشخص میکرد که چی بخورم به چه اندازه بخورم تا لاغر بشم و  خوب هم لاغر میشدم و یادم میاد طبق رژیم کارشناس خوردن سالاد و سبزی ازاد بود اما من همیشه از اون چیزی که منع بودم حرص و ولع داشتم و زیاد خوشم نمی اومد سالاد بخورم اونم بدون سس با ترشی  مگر از روی مجبوری که گرسنه بودم و نمیشد غدا بخورم سالاد میخوردم و یه وقتهایی هم که علاوه بر نیاز بدنم میخوردم چون میگفتم خب سالاد که کالری نداره و یا میگفتم چون کالریش صفر هست بزار هر چقدر میخوام بخورم و اما  درسته آزاد بود اما بعد از  کنار گذاشتن رژیمم این کار  میشد  یک رفتار نادرست در وجود من که همراه من می ماند و من همین رفتار رو در غذاهای دیگه هم اجرا میکردم و اونها  باعث چاقی من میشد ن .

      من بارها شده بود در گذشته وقتی غدایی رو میخوردم به خودم و بقیه میگفتم من الان چاق میشم چرا خوردم ؟؟؟ کاش نمیخوردم و خیلی وقتها هم غدایی رو نمیخوردم که چاقتر نشم  یعنی در هر دو حالت توجه و تمرکز ما بر روی چاقی هست من خودم یادم میاد در اواخر که بسیار رژیم میگرفتم و به،شدت محدودیت داشتم  خیلی از چیزها رو از روی ترس چاقی نمیخوردم اما لاغر نمیشدم و اما خواهر متناسبم به راحتی به اندازه نیاز  میخورد و لاغرر هم میشد و همیشه فکر میکردم چرا اینطور هست ؟؟ چه فرقی بین ما هست ؟؟ چون من همیشه باور داشتم خوردن زیاد باعث چاقی میشه و نخوردن زیاد باعث لاغری میشه  اما دیگه این باورم زیر سوال رفته بود و فکرم درگیر بود و همیشه اطرافیانم میگفتن چون تو فلان مشکل رو داری و قرص میخوری برای این هست اما خودم ته دلم میگفتم مگر یه قرص چطور باعث چاقی من میشه من که کم میخورم غدایی نمیخورم که چاق بشم  یعنی به شدت دنبال علت اصلی بودم که با این راه اشنا شدم و متوجه شدم چقدر باورهای ما و توجه ما در چاقی و لاغری ما تاثیر دارند .

      من اینقدر هیچ چیز نمیخوردم که چاق بشم که همه من رو مسخره میکردن و میگفتن تا کی میخوای نخوری بلخره خسته میشی و رها میکنی اما تا جایی که در توانم بود نمیخوردم و اما چاقتر هم میشدم و همیشه میترسیدم و میگفتم من اینقدر نمیخورم اینقدر چاقم پس اگر بخورم چقدر چاق میشم ؟؟ و بیشتر از خوردن مواد عذایی میترسیدم .و از ورزش نکردن هم می ترسیدم .

      من خیلی وقتها خیلی عداها رو نمیخوردم که چاقتر نشم و اما در نهایت هم چاقتر میشدم .

      من از وقتی در میسر هستم خیلی راحت میگم من به اون اندام ایده ال خواهم رسید چون در مسیر لاعری هستم و دارم هر روز اون رو بیشتر یاد میگیرم و می بینم که  ذهن من به سمت تناسب حرکت کرده و من رو بیشتر به هدفم نزدیک کرده .

      .

      نخوردن با فکر همون خوردن بدون فکر هست  یعنی من هر کاری انجام بدم و ته فکرم برای جلوگیری از چاقی باشه من چاقی بیشتر رو جذب میکنم پس مهم حرف و عمل نیست نتیجه ی اصلی رو اون فکر اصلی من یا همون فکر نگهبان رقم میزنه .

      من واقعا نگرشم در مورد چاقی تعییر کرده و هیچ وقت  چاقی  خودم رو گردن اشتها و قرص و ژنتیک و .. نمیدازم اگر هر اندازه چاقم چون هنوز همون اندازه  افکار و رفتارهای من ایراد دارن و غلط هستند .

      من یادم میاد خیلی بیشتر از خوردنهام نمیخوردم اما لاغر نمیشدم چون نمیخوردم که چاق نشم و تمرکز من روی چاقی بود .

      من خودم  در گذشته این نگرش رو  داشتم که لاغر شدن از طریق ورزش،و رژیم هست و هر وقت این کارها رو نمیکردم به شدت حس چاقی داشتم اما چون این اواخر به خاطر پزشکان باورهای من خراب شده بودند و دیگه نتیجه ام نه تنها اندازه تلاشهام نبود بلکه اصلا داشتم چاقتر هم  میشدم و من به شدت دنبال علت دیگه ای در وجودم  بودم و همیشه میگفتم من که ته رژیم و ورزش هستم پس چرا هر روز چاقتر میشم کجای کارم ایراد داره  ؟؟  و چون خیلی اماده ی  دریافت این جواب سوالها بودم و کلی سوال در ذهنم داشتم زمانی که وارد این سایت شدم تمام حرف های استاد رو از اعماق وجودم درست میدانستم و قبول داشتم و تک تک حرف های استاد برام اگاهی دهنده بودن و دقیقا انگار استاد  داشتن  از مشکلات  من  حرف میزدن و واقعا به دل من این حرفا نشستن  .

      پس از وقتی این فایلها رو گوش دادم و در این راه هستم دور رژیم و ورزش رو خط کشیدم و فقط،از طریق این اگاهی ها دارم متناسب تر میشم .و عمدا سمت ورزش نمیرم تا به خودم ثابت بشه من خودم بدون هیچ عامل بیرونی میتونم لاغر بشم و نیاز،به هیچ چیز ندارم .من قدرت خلق جسم و زندگی ایده الم رو دارم .

      من عاشق این دوره ها و این روش هستم که ازادی کامل در خوردن و زمان خوردن و همه چیز رو  داریم اما اگر جایی حرف از نخوردن هست منظور اونجاهایی هست که ما داریم اضافه بر نیاز غدا وارد جسممان میکنیم اونها رو نباید خورد چون باعث چاقی ما همون ها هستند من خودم دیروز دو وعده کله پاچه با دل راحت خوردم و عشق کردم و چون برای رفع نیاز جسمم بود  با خیال راحت خوردم اما اگر زمانی اضافه بر نیاز بخورم اونجا از خودم راضی نیستم پس دیگه تفکیک غذایی و زمان  رو برای خوردن کاری ندارم من  به بیشتر از نیاز خوردن خودم کار دارم و هرگز هیچ وقت در هیچ زمان و مکانی  من اون رو نمیپسندم ..

      فقط اعمال ما یا افکار ما درست بشه فایده نداره ما باید هر دو رو با هم درست کنیم تا به هدف برسیم و اگر افکار ما درست بشه خود به خود رفتار ما هم تغییر میکنه و ما تبدیل به یک فرد دیگه میشیم.

      من هر وقت میخوام خوراکی رو نخورم باید بپرسم چرا نمیخورم ؟؟ و اون جواب من رو لاغر میکنه نه عمل نخوردن من  ،

      من در تمام طول روز سعی میکنم غدا بخورم چون گرسنه هستم و غدا نخورم چون سیر هستم و ب این تغییر افکار  تا به حالا موفق بودم اما بازم یه جاهایی هست که خطا دارم و باید هنوزم افکارم رو درست میکردم .

      من باید همیشه  چیزی رو که دوست دارم با عشق بخورم در این حالت  خیلی راحت تر در مسیر می مانم تا اینکه چیزی رو بخورم که باید طبق دستور و برگه بخورم با این کار حالم بد میشه و بیشتر از نیاز میخورم و  اصلا درست نیست من از قبل برای بدنم تصمیم بگیرم که از چه عدایی به چه مقداری بخورم اصلا به خوردن فکر نکنید بزارید هر وقت قرار به خوردن بود تصمیم بگیرید چه میخواهید بخورید از قبل به خوردن فکر نکنید به فکر اصلی من باید توجه کنم نه به عملم نگاه کنم .

      اگر من از ترس چاقی یه سری غداها رو نمیخورم من چاقتر میشم اگر من دارم برای فلان روز مهمانی از قبل برنامه ریزی میکنم که چه نخورم یا بخورم که  چاق نشم من چاقتر میشم .

      هر چقدر رفتار رو تغییر بدم فایده نداره باید علت رفتار رو تعییر بدم تا نتیجه بگیرم .

      مقدار خوردن و زمان خوردن از کجا میاد ؟؟ همش از توجه به چاقی میاد و اشتباه هست هیچ فرد لاعری از این افکار نداره اون فرد  هر چیزی دوست داشته باشه  راحت میخورره  اما این ما  هستیم که گرفتار افکار هستیم و گرنه رفتار ما هیچ فرقی با افراد متناسب نداره .

      من خودم در حال حاضر شاید خیلی وقتها  رفتارم از خواهر لاغرم یا دختر لاعرم بهتر هست اما از اونها لاغرتر  نیستم پس این  نشون میده هنوزم در افکارم باید تغییر کنم و جای کار دارم پس تفاوت من با یک فرد لاغر در افکار ما هست نه در اعمال ما وگرنه اعمال ما که با هم خیلی فرق ندارند من باید فکر نگهبان رو درست کنم و به اون افکار اصلی باید توجه کنم و اون رو تغییر بدم و تعییر اون با دنبال اموزشها امکان پذیر  هست .

      من از وقتی در این مسیر هستم متوجه تغییر افکار و رفتار خودم با خیلی از چاق ها شدم و هستم و دوست دارم به چاق ها بگم بابا داستان این نیست و چاقی ربطی  به نخوردن نداره  به توجه به چاقی نیست من  باید تمرکزم  رو از چک کردن  خودم در اینه و چک کردن خودم در لباسها بردارم .

      من به دنبال تعییر افکارم و نگرشم هستم پس هر وقت وقت  ازاد داشتم باید بیام داخل سایت و روی خودم و افکارم کار کنم تا تغییر کنم .

      من هر جا فایلی باشه کاری ندارم فایل رایگان هست یا ثبت نامی هر چه دروجود من تغیبر کرده رو مینویسم تا نوشته هام  ردپایی برای خودم و بقبه باشن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1402/07/14 08:43
      مدت عضویت: 653 روز
      امتیاز کاربر: 3270 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,149 کلمه

      گام ۱۴:

      ممنونم ازتون استاد بابت فایلهای عالیتون 

      غذا میخورم احساس چاقی بهم دست میده اما وقتی غذا نمی‌خورم بدنم تغییر نمیکنه این چیزی بود که خیلی حسش کردم الان هم توی همین شرایطم لحظه ای که شروع میکنم به خوردن ترس از چاقی به سراغم میاد و با خودم میگم این درست نیست اما ناخودآگاهم به حرفام توجهی نمیکنه و کار خودش رو میکنه میدونه سیرم میدونه نیاری ندارم اما احساس عجیبی رو درونم به وحود میاره که برم سراغ خوردن غذا بدون هیچ دلیلی 

      هر بار این ترس با هر لقمه پر رنگ تر میشه اما وقتی سعی میکنم غذا نخورم امیدی به لاغری ندارم با خودم میگم خب الان پس ن کم میشه از وزنت ن بهش اضافه میشه حتی اشتهای کاذب هم بهم دست میده که به اصطلاح میگن طرف چشمش گرسنه اس وقتی از هله هوله خوردن پرهیز میکنم جای امید برای کاهش وزن در نظر نمیگیرم خیلی فرقه بین نخوردن برای چاقتر نشدن تا نخوردن برای لاغری 

      وقتی انتظار داریم زود زود لاغر بشیم و باز به رویه قبلی یعنی پر خوری برگردیم معادلاتمون بهم میریزه تو اینن لحظه ها بین بیش از حد خوردن و لاغر شدن گیر میکنیم ولی این چیزی نیست که در حقیقت بهمون کمک کنه خیلی خوب میشه اگه به بدن خودمون اعتماد کنیم که لحظه مناسب غذای مورد نیازش رو دریافت کنه و به بیشتر از  اون اجازه نده که خورده بشه و از طرفی بپذیریم که با به اندازه خوردن لاغر میشیم و بدنمون روی روال مثبت تناسب اندام میوفته و سبک زندگی سالم رو شروع میکنیم  لاغری یه دوره کوتاه مدت یا حتی بلند  مدت نیست  شیوه ای از زندگیه که تا آخر عمر ادامه میدیم و باهاش خو میگیریم

      وقتی به گذشته و حال نگاه میکنم هر لحظه نگران بودم از اینی که هستم بیشتر بشم و بدنم از حالت تناسب خارج بشه اما انگار این ترس این نگرانی برعکس جوال داد هر چقدر نگران‌تر شدم نشانه های چاقی رو بیشتر حس کردم و ترس از چاقتر شدن پر رنگ تر شد  اینن حس که چاقی خیلی راحت به وجود میاد و لاغر شدن راه درازی در پیش داره  واقعا نگران کننده بود وقتی فور میکردم با چند وعده میشه وزن اضافه کرد اما خیلی طول میکشه تا همون مقدار رو کم کرد و دلایل زیاد دیگه باعث ترس من از چاقی میشد 

      زمانی لاغر شدن سخت میشه که توانایی اش رو در خودمون نبینیم دقیقا زمانی که داریم کالری ها رو می‌شماریم و با تعداد دراز و نشستی که باید انجام بدیم برآورد میکنیم و هر لحظه این روند رو برای خودمون پیچیده تر میکنیم امیدمون کمتر و ترسمون از چاقی بیشتر میشه اما حقیقت چیز دیگه ایه بدن ما با غذا مشکل نداره و ما با غذا های مختلف سازگاری داریم فقط وقتی تفکر اشتباه درمورد سیستم غذا و بدن داریم وقتی اون اطلاعات رو در ناخوداگاهمون نهادینه داریم لاغری برامون مشکله  

      من بارها شده خواستم که لاغر بشم و بارها نا امید شدم  چون برنامه هایی که برای تناسب اندام به من گفته شده بود در حد یک بدنساز بود یا برنامه غذایی من به اندازه یک گیاه خوار کم گزینه و به اندازه یک مدل کم حجم بود   واقعا درک نمیکردم که چرا انقدرررر باید برام سخت باشه تا بتونم بهش برسم  ن دختر عمه متناسبم فیتنس کار می‌کرد ن دختر خاله ام تو حوزه مدلینگ بود ولی در حین اینکه لاغر بودن غذاهای مختلف میخوردن و ورزش خاصی ام نداشتن

      غذاها و خوراکی ها هیچ نقشی ندارن این مغز ماست که مجبورمون میکنه به خوردن تا فرمول‌های به وجود اومده رو عملی کنه حتی اگر اون فرمول ها از روی منطق به وجود نیومده باشن حتی اگه غذا هم دور و برمون نباشه ناخودآگاه تموم تلاشش رو میکنه تا حالت پرخوری و چاقی در ما اجرا بشه نمیشه با خوراکی هادعوا کرد نمیشه با خودمون سر جدال برداریم که دست به این غذا نزن فقط وقتی که با حقیقت بدن و مکانیزم ناخودآگاه آشنا بشیم و بر اساس اون فرمول‌های درست فکر کنیم رفتارمون عوض میشه 

      حس میکنم ورزش چیزی نیست که بشه برای کاهش وزن بهش اتکا کرد وقتی بخوای ورزش رو ملاک بدونی ممکنه گاهی وقتا حوصله نداشته باشی کار داشته باشی یا هر اتفاقی بیوفته که تایم ورزش نداشته باشی حالا باید تو این لحظه ها ترس از چاقی رو تحمل کنی؟ حس کنی زحمات قبلیت به باد رفته؟؟ ن تکیه به ورزش درست نیست وقتی بدن میتونه متناسب بشه و به زمان احتیاج داره و به غذای به اندازه دیگه نیاز نیست خودمون رو تحت فشار ورزش هایی بزاریم که گاها به بدنمون هم آسیب میزنه   ورزش انرژی بخش و قوی کننده عضلات و بدنه و این تاثیر مستقیم با طراوت و جوونی و شادابی و انرژی زیادمون میشه اما همون رو هم اگر با علاقه انجام ندیم ازش دلزده میشیم

      مطمئنم روزی که به وزن ایده الم برسم و اندام دلخواهم رو عینا ببینم غذا ها همون تاثیر قبلی رو به بدنم دارن  و قرار نیست از تاثیرشون بترسم چون با همین غذاها من متناسب شدم اما یادگرفتم ازشون درست استفاده کنم یاد گرفتم برنامه نریزم واسه هر وعده غذام یادگرفتم هر موقع که گرسنه بشم بدنم آلارم میده که نیاز به غذا داره و اونوقت هست که میرم سراغ چیزی که بتونه نیاز بدنم رو رفع کنه و بهم حس خوب بده 

      شاید اگه منم تو دوره بودم و جای اون خانوم بودم خودم رو از غذا منع میکردم اما اگه بخوام به راحتی خودم نگاه کنم و این سختی و مقاومت در برابر علاقه ام رو بررسی کنم باز هم تاثیر فرمول‌های کهنه مغزم رو توی رفتارم حس میکنم 

      وقتی زیاد از حد به سنجش عملکرد خودمون می‌پردازیم ممکنه راه رو خطا بریم و این دست خودمون نیست براساس فرمول‌های ته ذهنمون این مسیر خطا رو پیش گرفتیم  و خوبه راحتی خودمون رو ملاک قرار بدیم تا با بازی ذهنمون گول نخوریم       خوردن و نخوردن راحته فقط کافیه به طور مستمر درمورد تناسب اندام اطلاعات کسب کنیم و زندگی افراد متناسب و باورهاشون رو بررسی کنیم 

      میشه همیشه متناسب موند میشه سالها بگذره و در وزن خاصی موند و این زمانی تحقق پیدا میکنه که رویه غذاییمون  روی یک حالتی استوار باشه   ممکنه با کم یا زیاد شدن فعالیت های روزانه  احتیاج بدن به تغذیه کمتر یا بیشتر بشه  اما همیشه حالتی به وجود میاد که ما بیشتر از نیاز غذا به بدنمون وارد نکنیم که احساس خفگی و… بهمون دست بده یا کمتر از نیاز نخوریم که ضعف همچنان باهامون همراه باشه  این حالت تعادل رو بدن بهمون آلارم میده و ما وقتی به زبان بدنمون جواب درست بدیم همیشه متناسب خواهیم بود  و این عالیه 

      بهترین تمرینی که میتونم برای خودم در نظر بگیرم گوش دادن یک فایل آموزشی در طول روز هست روی ترتیبش حساس نیستم ولی اگر مرتب انجام بشه دیگه چه بهتر   و  تمرین دیگه ای که میتونم برای خودم در نظر بگیرم بررسی زندگی افراد متناسب و مقایسه شرایط و زندگی اونها با خودم تا جایی که منم مثل اونها زندگی کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/28 23:44
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 3747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 3,884 کلمه

      به نام خدای مهربان🌺

      سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی درسایت تناسب فکری🙋🏻‍♀️💖

      گام چهاردهم: میخورم چاق میشم،اما نمیخورم لاغر نمیشم.

      توی ذهن همه ما خوردن با چاق شدن ارتباط مستقیم داره،همینطور نخوردن رو هم عامل چاق‌تر نشدن می‌دونیم،اونوقت  تعجب می‌کنیم که چرا نمی‌خوریم، ولی چاق میشیم،اما نمیخوریم هم لاغر نمیشم،خیلی موقع‌ها فکر می‌کنیم که برای لاغر شدن باید مقدار کمتری غذا بخوریم، یا از یه نوع خاصی فقط بخوریم،همینطور ورزش هم بکنیم تا لاغر بشیم، و این در حالیه که میلیاردها انسان متناسب هر روز ورزش نمی‌کنن، یا بر اساس دستورالعمل‌های نوشته شده غذا نمیخورن،پس غذا و ورزش کردن عامل لاغر شدن نیست.

      کمتر خوردن و بیشتر فعالیت کردننسخه ای هست که بارها برای افراد چاق در جهان صادر شده، اما نتیجه‌ای از این نسخه تکراری به دست نیومده،متولیان این روشها افرادی هستن که خودشون لاغرن و هیچ درک و شناختی از چاقی ندارن،بنابراین تنها راهکاری که به نظرشون میرسه کنترل غذا خوردن، یا تعیین مقدار و نوع مواد غذاییه،نکته اصلی و مهم اینه که من با رژیم گرفتن نمیتونم لاغر بشم،چون حتی اگه غذایی که برام تعیین کردن رو بخورم، ولی توی ذهنم همش تمایل دارم  غذایی رو بخورم که دوست دارم اما اجازه خوردنش رو ندارم،و از اونجایی هم که ذهنم اصل رو از بدل تشخیص نمیده،بنابراین فکر کردن به غذایی که حتی خورده نمیشه، می‌تونه منو در معرض چاقی قرار بده،چون ذهنم نمیفهمه که این فکری که در حال مرور کردن اون هستم فقط یک فکره،و غذایی خورده نشده،و چون توی ذهنم خوردن رو برابر با چاقی  میدونم،وقتی که دارم به خوردن یه غذا فکر میکنم، برای ذهنم این افکار به منزله خوردنه،و خوردن هم توی ذهنم برابر با چاقیه،پس  این فرایند چاق‌تر شدن تنها با فکر میتونه انجام بشه،برای همینه که همش این فکر برام میومد که چرا میخورم چاق میشم،اما نمی‌خورم لاغر نمیشم.

      پس با فهمیدن این آگاهی‌ها، اگه به روند گذشته خودم فکر کنم این موضوع برام واضح میشه که چگونه با قدرت ذهنم چاق شدم،برای همین بود که حتی توی شرایطی هم که برنامه غذاییم تغییر نمیکرد چاق‌تر میشدم،و برای همینه که افراد چاق هم با اینکه خوردنشون بیشتر نشده،

       تنوع غذاییشون بیشتر نشده،

       بلکه با همون غذای همیشگی و با همون مقدار و تنوع غذا میخوردن  وبه مرور چاق‌تر شدن،و این باعث شده بود که فکر کنن حتی آب هم می‌خورن چاق میشن.

      پس چه چیزی باعث چاق‌تر شدن من میشد؟؟قدرت ذهن و تمرکز بر چاقی و احساس ترس از چاق‌تر شدن و تنفر از چاقی و همه افکار مشابه باعث چاق‌تر شدن من میشدن،بدون اینکه مقدار یا تنوع غذایی من تغییر کنه،باید بدونم تکرار کردن تعدادی فکر برای مدت طولانی، برای چاق‌تر شدن کافیه.

      بسیاری از افراد چاق عقیده دارن که غذاها باعث چاقی اونا میشن و هرچی می‌خورن چاق میشن،در صورتی که انسان‌های متناسب زیادی از همین مواد غذایی می‌خورن اما لاغرن، و این افراد چاق نخوردن‌های اونا باعث لاغریشون نشده،اما بارها افراد متناسب رو دیدیم که به خاطر فقط دو سه روز به هم خوردن نظم غذا خوردنشون، لاغر شدن،و به همون سرعتی که ما چاق‌تر میشدیم، افراد متناسب لاغرتر میشدن و به همون کندی که ما لاغر میشدیم،اونا به وزن و سایز قبلی خودشون برمی‌گشتن،پس تنها تفاوت من با افراد متناسب در محتویات ذهنی ماست،دیدگاه و نگرش من درباره چاقی با افراد متناسب تفاوت داره،و همین عامل کافیه تا اونا از هر غذایی که دوست دارن بخورن و همیشه متناسب باشن،اما من بارها به خاطر فقط چند تکه خوردن پیتزا چاق‌تر شدم،یا به خاطر خوردن فلان ماده غذایی احساس چاق‌تر شدن کردم،به خاطر یه شب شام خوردن توی مهمونی احساس چاق‌تر شدن کردم،به خاطر خوردن یه بستنی یا چند برش پیتزا احساس خطر چاق‌تر شدن کردم.

      پس باید بدونم که اونچه که احساس می‌کنم ارتباطی به ماده غذایی نداره،بلکه به خاطر نگرش و تعریفی هست که از اون ماده غذایی در مغزم ذخیره شده،

      توجه به این نکته بسیار مهم و تاثیرگذاره،اطلاعات مربوط به مواد غذایی توی مغزم ذخیره شدن،هر بار که اون اطلاعات رو مرور می‌کنم و به احساس چاق‌تر شدن می‌رسم،در واقع تصویری مجازی در ذهنم ایجاد می‌کنم که چاق‌تر شدم،همونطور که یه نقاش با نگاه کردن به یه صحنه اونو روی بوم نقاشی میکنه،مغز هم با توجه کردن به اونچه در ذهن نقش میبنده،به شکل دادن جسم میپردازه.

      اطلاعات مغزی به صورت تصاویر مجازی توی ذهن ایجاد میشن،اون وقت مغز اون تصاویر رو به واقعیت زندگیم تبدیل می‌کنه،درک تفاوت بین ذهن و فکر باعث میشه تا در مسیر لاغری با ذهن نتیجه عالی کسب کنم،رفتارهای من توسط مغز برنامه‌ریزی میشه،اما مغز تحت تاثیر ذهنه،برای همینه که اگه تصمیم بگیرم تغییری توی برنامه غذایی یا مقدار خوردنم ایجاد کنم، اون تصمیم به عنوان دستوری در مغز ایجاد میشه و سپس به رفتار و عملم تبدیل میشه و این تغییر که به صورت دستی توسط من اعمال شده،تاثیری بر ذهنم نداره و باعث تغییر تصاویر مجازی ذهنم نمیشه،برای همینه که رژیم گرفتن باعث لاغری همیشگی من نمیشد.

      اون زمان‌هایی که دارم رژیم میگیرم،ولی همچنان عقیده من اینه که غذا هم میخورم چاق میشم،ذهن من که دیگه مقدار غذا براش اهمیتی نداره،بلکه عملِ خوردن مهم و چاق کنندهشده،توی مدت رژیم که میخواستم خیلی از مواد غذایی که قبلاً می‌خوردم رو دیگه نخورم،باید بدونم به همون اندازه که خوردن اون ماده غذایی باعث چاقی من میشه، نخوردن اونا که باعث لاغری من نمیشن،

      و علت این تفاوت در عملکرد مواد غذایی توی بدن به محتویات ذهنم درباره خوردن و نخوردن غذاها ارتباط داره،

      در ذهن ما اینه که خوردن غذا میتونه باعث چاق‌تر شدن  بشه،بازم فکر میکنیم که نخوردن یک غذا میتونه مانع چاق‌تر شدنمون بشه،یعنی در هر دو حالت خوردن و نخوردن، توجه و تمرکز ما روی چاق شدن و نشدنه،

      شاید به ظاهر  برخی مواد غذایی رو نمیخوریم که لاغر بشیم،اما در واقع هدفمون از نخوردن چاق‌تر نشدنه،نه لاغر شدن،این موضوع رو میتونم با توجه کردن به دلیل نخوردن‌هام به راحتی متوجه بشم، اگه هر بار به هر دلیلی غذایی رو نخوردم، از خودم سوال کنم که چرا من این غذا رو نمی‌خورم،اون وقت به وضوح مشخص میشه که در همه موارد دلیلم برای نخوردن هر غذایی ترس از چاق‌تر شدنم بوده نه لاغر شدن،

      فکر اصلی که در پسِ همه نخوردن‌هام وجود داره، چاق‌تر نشدنه،  نه لاغر شدن.

      شاید بارها تصمیم گرفته باشیم که از طریق اجرای فلان برنامه رژیمی لاغر بشیم و اتفاقاً به خوبی اون برنامه رو اجرا کرده باشیم،اما باید به این نکته توجه کنیم دلیل اینکه لیستی از اون غذاها مجاز برای خوردن تنظیم میشه چیه؟؟دلیل اینکه مقدار خوردن در هر وعده غذایی با قاشق، یا ترازو تعیین میشهچیه؟؟ دلیل اصلی اینه که خوردن غذاهای دیگه یا مقدار بیشتر از اونچه تعیین کردن، باعث چاق‌تر شدن ما میشه،پس معلومه که در برنامه‌های رژیمی هم تمرکز بر روی چاق‌تر نشدنه،درسته که برنامه رژیمی که تنظیم کردن منظورشون لاغر شدنه،اما از اونجایی که لیست غذاهای مجاز برای خوردن خیلی کمتر از غذاهای غیر مجازه،پس به این معناست که توی ذهن ما یا فرد تنظیم کننده برنامه رژیمی،احتمال چاق شدن افراد بسیار بیشتر از لاغر شدن اون‌هاست،چون تنوع غذاهای چاق کننده به مراتب بیشتر از غذاهای لاغر کننده هستن،این طرز برخورد و تجربه‌هایی که ما از تلاش‌های خودمون برای لاغر شدن داریم مشخص میکنه که همواره تمرکزمون بر روی چاقی بوده و برای همینه که هیچ وقت لاغر نشدیم.

      اگه به تلاش‌های قبلی خودم فکر کنم متوجه میشم که در ابتدا هدفم برای شروع رژیم گرفتن یا ورزش کردن لاغر شدن بوده،اما نگرش و تفکر اصلی من در هر روز از مدت رژیم یا برنامه ورزشی، تلاش برای چاق‌تر نشدن بوده،چرا که اگه غذایی رو نمی‌خوردم به این دلیل بود که اگه میخوردم لاغر نمیشدم،یا چاق میشدم،اگه ورزش می‌کردم به این دلیل بود که عقیده داشتم اگه ورزش نکنم لاغر نمیشم، یا چاق می‌شم.برای همینه که به محض رها کردن رژیم یا ورزش نکردن، دوباره چاق میشدیم، چون دلیل و عامل چاق نشدن خودمون رو رها کرده بودیم.

      توی خیلی از برنامه‌های رژیمی که استفاده می‌کردیم، طبق برنامه‌ها نوشته شده بود که باید از چه غذایی به چه مقداری مصرف کنیم،و همیشه هم یه فضای آزاد رو در نظر می‌گرفتن،مثلاً میگفتن سالاد آزاده،و چون فکر می‌کردیم سالاد آزاده،اینقدر این چیزا رو می‌خوردیم که بتونیم یه جورایی جبران اون مقدار کمتر غذایی که می‌خوردیم رو کرده باشیم،این کار باعث چاقی بیشتر ما میشه،چون در مدتی که داریم رژیم می‌گیریم و سالاد آزاد شده بود،اون حرص و ولع ما برای خوردن سالاد حتی با اینکه میگفتن کالریش صفرِ،ولی وقتی که ما مقدار بیشتری و حجم بیشتری از اون غذا رو بخوریم،با این خیال که کالریش صفرِ وتاثیری در ما نمی‌ذاره،به محض اینکه نمی‌تونستیم رژیممون رو ادامه بدیم و کنار میذاشتیم،اون عادت پرخوری بیشتر هم به ما اضافه شده بود،و ما هم اینقدر توی اون مدت رژیم که  سالاد مصرف کرده بودیم به خیال اینکه سالاد آزاده،باعث میشه که اون رفتار اشتباه در ما شکل بگیره،اون رفتار اشتباه که طی چندین هفته در ما ایجاد شده بود، که خوردنِ بیشتر بود، بعد از آزاد شدن رژیم باعث میشه که روی غذاهای دیگه اعمالش کنیم و خیلی راحت بعد از اینکه رژیم رو کنار میذاریم در مدت خیلی کوتاهی چاق‌تر از قبل میشیم،و این جمله‌ای که سالاد آزاده  هر چقدر که دوست داری  بخور،این فرمول‌های ذهنی رو خراب‌تر از قبل می‌کنه،چاق‌تر از قبل می‌کنه،چون مقدار رو زیاد میکنه،حرص و ولع رو بیشتر می‌کنه،و ما به خیال اینکه سالاد آزاده و کالری نداره هر چقدر که می‌خواستیم می‌خوردیم،بعد از اون مدتی که از برنامه رژیمی بیرون میومدیم، همون رفتار رو اعمال می‌کنیم روی غذاهای دیگه و اوضاع خیلی بدتر از قبل میشه.

      خیلی موقع‌ها شده که یه غذایی رو خوردیم و همش گفتیم که وای من این غذا رو خوردم حالا منو چاق میکنه،حالا یا به خودمون میگیم یا همش به دیگران میگیم، و صد بار با خودمون اینو مرور می‌کنیم که من این غذا رو خوردم حالا چاق میشم، چرا اینو خوردم،و توی ذهن خودمون اون غذایی رو که خوردیم ارتباطش میدیم به چاق‌تر شدن،

      مورد مشابه اون هم  یه غذایی رو نخوردیم و دلیل نخوردنمون این بوده که چاق‌تر نشم،یعنی چه خورده باشیم، چه نخورده باشیم،دلیلش برای ذهنمون چاق شدنه،

      یه وقتایی ما می‌خوریم و نگرانیم و می‌ترسیم از اینکه وای من اینو خوردم چاقتر میشم،خیلی وقتا هم نمیخوریم و خوشحالیم به خاطر این که خوب شد من اینو نخوردم که چاق‌تر نشم،ولی در هر دو مورد تمرکز بر روی چاقیه و نتیجه‌ای هم نداره ،خیلیا هستن که خیلی از مواد غذایی رو نمی‌خورن لاغر هم نمیشن،چرا؟؟چون عقیده‌شون اینه که من اینو نمی‌خورم که چاق نشم،در ذهنشون این فرمول نیست که من می‌خوام درست رفتار کنم که لاغر بشم،یا من به اندازه می‌خورم که متناسب بمونم،و فرمول توی ذهنشون اینه که من نمی‌خورم که چاق نشم،ولی بازم لاغر نمیشن.

      باید بدونم که اینجا موضوع تغییر جملات نیست،باید سعی کنم به یک نگرش بالاتر از این دست پیدا کنم که هدف تغییر جملات نیست.

      مثلا خیلی وقت‌ها غذایی رو میخورم نگران اینم که وای من اینو خوردم چاق میشم،و خیلی وقت‌ها هم یه غذایی رو نمی‌خورم به خاطر اینکه چاق‌تر نشم،نتیجه هر دوش در نهایت یا چاق‌تر شدنه،یا همون حالت موندنه،به لاغری ختم نمیشه،و به این شکل نیست که من الان بخوام این جمله رو عوض کنم بگم اِ اینجوریه،پس من هر وقت حالا چیزی رو نخوردم، به خودم میگم من اینو  نخوردم لاغر میشم،اصلاً اینجوری نیست که مثلاً فکر کنم یک جمله رو عوض می‌کنم دیگه واقعاً همه چی تغییر می‌کنه،به این شکل نیست،باید توجه کنم که نگرش من در مورد چاقی چیه،نه اینکه بگم من جمله رو تغییر بدم، دیگه شرایط تغییر می‌کنه.

      ذهن ناخودآگاه من به این شکل نیست که با عبارت‌ها بتونم تغییرش بدم،اون چیزی که من به زبان میارم یا با خودم فکر می‌کنم، نتیجه اون نگرشیه که من نسبت به خودم دارم،یعنی وقتی من یه غذایی رو می‌خورم و نگران اینم که من چاق‌تر می‌شم،در واقع من دارم نگرشم نسبت به خودم رو مرور می‌کنم،یعنی من انتظارم از خودم چیه؟؟چاق‌تر شدن،و حتی توی همه اون دفعاتی هم که یه سری چیزها رو نمی‌خوردم و خوشحال بودم که اینا رو نخوردم که چاق‌تر نشم،

       بازم دارم نگرش خودم رو مرور می‌کنم،که انتظارم از خودم چیه؟؟اینه که من دارم تلاشم رو می‌کنم چاق‌تر نشم،اصلاً موضوع در هر دو حالتش لاغری نیست.

      پس باید نگرش خودم رو تغییر بدم، نه اینکه بخوام جمله رو عوض کنم،جملاتی که به کار می‌برم یا افکاری که مرور می‌کنم نتیجه اون نگرشیه که من نسبت به خودم و موضوع چاقی دارم،اون نگرشه باید تغییر کنه،اون نگرش هم با چهار تا نوشتن جمله و عبارت تاکیدی گفتن تغییر نمیکنه.

      حالا اون نگرشه چه جور تغییر میکنه؟؟با استمرار داشتن در مسیر لاغری با ذهن،

      استمرار داشتن چیه؟؟گوش دادن فایل‌های تناسب فکری،  با گوش دادن این فایل‌ها، چه بخوام، چه نخوام یه تضادهایی توی ذهنم ایجاد میشه و هر چقدر که اینا رو گوش کنم، نگرشم درباره موضوع چاقی و لاغری کلی تغییر میکنه و اینو میگن تغییر نگرش،چه بخوام چه نخوام نظرم عوض میشه،

      و بعد از فهمیدن این آگاهی‌ها اگه توی جمعی صحبتی از چاقی ارثی شد، بدون اینکه بخوام وارد بحث بشم دیگه خودم میدونم که این حرف‌ها نیست،این داستان‌ها نیست و موضوع چیز دیگه‌ایه،به این میگن تغییر نگرش،نه اینکه جملاتم عوض بشه.

      تغییر نگرش نسبت به موضوع لاغری هیچ راهی نداره جز اینکه خودم رو ببندم به این آگاهی‌ها، تکرار کنم، گوش کنم، و درباره‌شون فکر کنم.

      خیلی از افراد چاق که می‌خواستن رژیم بگیرن و لاغر بشن، هر چند سالی که داره میگذره، اون‌ها خیلی بیشتر از خوردن‌هاشون، نخوردن،ولی لاغر هم نشدن،چون اگر هم نمی‌خوردن به این دلیل بود که چاق‌تر نشن.

      خیلی از افراد بودن که سال‌ها تلاش کردن تا از طریق ورزش لاغر بشن و نتیجه هم نگرفتن،الان هم که در مسیر لاغری با ذهن هستن این فکر داره اذیتشون میکنه که باید چیکار کنن،؟؟آخه چه جوریه،؟؟ مگه میشه ورزش نکنم و لاغر بشم؟؟این افکار درونی از کجا داره در ذهن این فرد مرور میشه؟؟از نگرشش نسبت به موضوع لاغری، چون این نگرش در این فرد ایجاد شده که لاغر شدن فقط از طریق ورزش کردن به دست میاد و حالا که ورزش نمیکنهاذیته،چون اون فکرش اینه که من ورزش نمیکنم، پس لاغر هم نمیشم،و اون فکر مانع میشه،و چون ورزش هم نمیکنه انتظار لاغری هم نداره،

      پس باید سعی کنم که توجهم به نگرشم درباره موضوع چاقی و لاغری باشه،نه فقط به جملات،نه اینکه فقط فکر کنم که غذاها مقصر اضافه وزنم  هستن،پس حالا این غذاها رو نخورم.

      استاد میگه هر چیزی که از من میشنوید درباره نخوردن یا خوردن،اینا مربوط به اون بخش اضافه بر نیازه،ما اصلاً کاری به بخش مورد نیاز نداریم، بخش مورد نیاز تماماً آزاده،شما از هر ماده غذایی که دوست دارید مصرف کنید،تاکید من و تمرکز من بر روی اون بخش فراتر از نیازه،اونو می‌خوایم درست کنیم،نه اون بخشی که مورد نیازه،

      خیلی ها که لاغری با ذهن رو دارن کار می‌کنن، کلاً می‌زنن یه جور رژیم برای خودشون درست می‌کنن،اینا از صبح تا شب هیچی نمی‌خورن، بعد میگن من دارم لاغری با ذهن کار می‌کنم، 

      موضوع این نیست که شما چیزی نخوری، وقتی شما نگرشت درباره موضوع لاغری تغییر کنه خود به خود تمایلات شما تغییر می‌کنه،نمی‌دونید چطور،ولی تغییر می‌کنه.

      می‌تونم از چالش تغییر عادت برای تغییر دادن هر عادتی که مد نظرم هست استفاده کنم و هیچ ارتباطی هم به چاقی و لاغری نداره،.می‌تونم با هوشیاری از اون توضیحات برای هر جنبه از زندگیم استفاده کنم و به راحتی عادتی که شاید سال‌ها سعی کردم که تغییرش بدم اما موفق نشدم رو می‌تونم با انجام تمرینات این دوره به راحتی تغییرش بدم،چرا اینجوریه؟؟چون من همزمان دارم روی ذهن و عملکردم در اون چالش کار می‌کنم،نه فقط ذهن،نه فقط عملکرد،چون زمانی که رژیم می‌گیرم فقط عملکرد رو می‌خوام تغییر بدم و هیچ نتیجه‌ای هم نمی‌گیرم،ولی در این چالش روی هر دو کار می‌کنیم، ذهن و عملکرد،اینا هر دو با همدیگه پیش میره،بیشتر روی ذهن کار می‌کنم، خود به خود هم عملکردم یواش یواش تغییر می‌کنه،

       پس خیلی مهمه که در موضوع لاغری با ذهن، توجه داشته باشم به نگرشی که نسبت به عملکرد خودم دارم،خیلی وقت‌ها یه چیزایی رو نمی‌خورم و نگران اینم که من اینو خوردم چاق‌تر می‌شم،یه وقت‌هایی هم یه چیزایی رو نمی‌خورم و شاید هم خوشحال باشم که من اینو نخوردم چاق‌تر نمی‌شم،ولی چون در هر دو روش ترس وجود داره،چه بخورم، چه نخورم، ترس وجود داره، همون ترسِ کار رو درست می‌کنه و نمیذاره.

      هر چقدر هم که بخوام چیزی رو نخورم چون نگرشم اینه که من اینو نخوردم که چاق‌تر نشم،و خوشحالم از اینکه اونو نخوردم که چاق‌تر نشم،اینجا باید ببینم که خوشحالیم از چیه؟؟

       وقتی که می‌خوام چیزی رو نخورم،به این فکر کنم که چرا من اینو نمی‌خوام بخورم،اون چراهه داره کار رو درست می‌کنه،نه عمل من،نه تصمیم من.

      برای مثالش هم استاد توضیح میده که یه نفر رفته بوده پیاده‌روی، به یک کافه میرسه که قهوه‌های خیلی خوشمزه و شیرینی‌های خیلی خوشمزه داره، که این‌ها خاطرات این فرد از اون کافه است،

      از کجا میدونه این کافه مثلاً چی داره، شیرینی خوشمزه داره؟؟چون قبلاً مراجعه کرده، مصرف کرده و احساس خوب و خاطره خوبی در ذهنش از اون کافه ایجاد شده،و تا اینجا میاد خاطرات خودش رو مرور می‌کنه نسبت به اون کافه،

      بعد از جلوی اون کافه رد میشه، میگه که خیلی دوست داشتم که برم یه قهوه با شیرینی بخورم،اما چون از قبل تصمیم گرفته بودم که امروز برای صبحانه مقداری نون و کالباس و پنیر بخورم به خاطر همین نرفتم کافه و قهوه و شیرینی رو نخوردم،اومدم خونه و یه مقدار نون برای خودم جدا کردم و تصمیم گرفتم که این نون رو هم با همون کالباس و پنیر بخورم،و اتفاقاً وقتی اون مقدار نون رو خوردم بازم گرسنه بودم و بیشتر از اون چیزی که تصمیم گرفته بودم ،خوردم و بعدش هم احساس خوبی نداشتم که چرا من زیاده روی کردم،و استاد هم بهش گفته بود که اگر اون شیرینی و قهوه رو اول صبح خورده بودی که دوست داشتی بری بخوری،بعدش این خلع رو نمیومدی روی نون و پنیر و کالباس جبران کنی،چون وقتی شما یه چیزی رو دوست داری بخوری و نمی‌خوری،میای اون چیزی رو که دوست نداری بخوری رو می‌خوری،و چون هیچ لذتی هم نمی‌بری و انگار یک اجباره،شما بیشتر از اون چیزی که باید بخوری هم می‌خوری و حواست هم نیست و بعدش هم عذاب وجدان می‌گیری که چرا من اینو خوردم،پس همیشه توجه داشته باشید،اون چیزی رو که دوست دارید بخورید،با احساس خوب بخورید،

      و باید اینو توجه کنیم که خوردن صبحانه رو نیاز داشته،این فرد نیاز داشته که صبحانه بخوره، حالا ساعت چندش رو نمی‌دونیم، اما نیاز داشته صبحانه بخوره و دوست داشته اون قهوه با اون شیرینی که دوست داره رو بخوره،  این بهش حال خوبی میداده، اما اونو نخورده و تصمیم می‌گیره که اون چیزی رو که از قبل مشخص کرده که من امروز باید نون و پنیر و کالباس بخورم،و این بزرگترین اشتباهه که شما بخوایی تصمیم بگیری.

      بارها گفتم که از قبل تعیین نکنید که من چه چیزی باید بخورم، چی رو نباید بخورم، اجازه بدید اینقدر به خودتون مسلط باشید، اینقدر به خودتون اعتماد داشته باشید، که من هر وقتی گرسنه شدم تصمیم می‌گیرم چه چیزی بخورم،چرا باید  از قبل تعیین کنی؟؟شما برای کدام نیاز بدنتون از قبل تعیین می‌کنید که من چه رفتاری باید داشته باشم؟؟برای تنفس کردن از قبل تعیین می‌کنی که مثلاً من امروز می‌خوام برم پیاده‌روی؟ من امروز می‌خوام برم کوه، باید به این شکل نفس بکشم؟؟کی تعیین کرده که من باید چه جوری نفس بکشم؟؟شما کجا تعیین کردی که من باید چقدر آب بخورم؟؟من باید چقدر پلک بزنم؟؟من باید ضربان قلبم چه جوری باشه؟؟ بالاخره شما یه روزایی ممکنه یه فعالیت‌هایی انجام بدی که ضربان قلبت بالا بره،شما تعیین می‌کنی؟؟شما از قبل تصمیم گرفتی که من در فلان زمان باید ضربان قلبم بره بالا؟؟اما چه جوریه که برای خوردن، ما همیشه از قبل تصمیم می‌گیریم، فکر می‌کنیم که من باید چی بخورم، چه جوری بخورم،من تصمیم می‌گیرم فردا اینجوری بخورم،

      اصلاً سعی کنید به خوردن فکر نکنید، اجازه بدید هر وقتی گشنتون شد، هر وقتی قرار به خوردن بود،اصلاً کار هم ندارم گشنتون باشه،هر وقتی قرار به خوردن بود،اون وقت شما تصمیم بگیر چه رفتاری داشته باشی،نیاز نیست از قبل برای خوردن تصمیم گیری کنید،زرنگ باشید،به فکر اصلی توجه کنید،به فکری که پشت عملتونه توجه کنید،نه به عملتون.

      اگه قهوه و شیرینی صبح رو نمی‌خوری،چرا نمی‌خوری؟؟ببین چه فکری داری که نمی‌خوری؟؟چه ترسی داری که نمی‌خوری؟؟اونو درست کن،یا مثلاً اگه امشب مهمونی هستی امشب جایی دعوتی اگه از قبلش فکر می‌کنی که من امشب تصمیم می‌گیرم که فلان جور رفتار کنم،یا من باید اینجوری باشم،یا من رفتم از این غذا نمی‌خورم،یا من اینجوری می‌خورم،یا من اصلاً غذای خودم رو با خودم می‌برم،ببین چرا تو داری اینجوری فکر می‌کنی؟؟ اون فکر اصلیه داره کار رو درست می‌کنه، تغییرات رو در شما ایجاد می‌کنه،نه عمل آخر شما،عمل نهایی شما هیچ تاثیری در تغییر شما نداره،اون فکر اصلی رو باید درست کنی،خیلی موضوع مهمیه،دوست دارم یه جورایی بیایی پشت صحنه رو ببینی،پشت صحنه خودت رو ببینی،پشت صحنه رفتارهات رو تحلیل کنی،نه رفتارت رو،رفتار که نتیجه آخرشه،نمایش آخرشه،تمام افکار گذشته ات و اون فرمول‌های ذهنیت میشه رفتار،شما هر چقدر تلاش کنی رفتارهات رو تغییر بدی نتیجه نمی‌گیری،علت رفتار رو باید تغییر بدی،اگر می‌خوای نتیجه بگیری به رفتارت توجه نکن،فکر نکن به اینکه من چی بخورم،چطور بخورم،

      چرا اینجوری فکر می‌کنی؟؟چرا فکر می‌کنی باید یه جوری بخوری؟؟ چرا فکر می‌کنی باید مثلاً مقدارش رو تعیین کنی؟؟یا تصمیم بگیری که من باید چه جوری بخورم؟؟چطور بخورم؟؟اینا همه اصلاً از کجا میاد؟؟از همین برنامه‌های رژیمی میاد که همیشه دارن فریاد می‌زنن که برنامه باید چه جوری باشه، کالری باید منفی باشه، ورودی باید کمتر از خروجی باشه، عددها رو میگن،به خاطر اینهاست.

      هیچ فرد متناسبی رو شما نمی‌بینید از قبل به اینکه چی بخورم،یا موقع خوردن به این فکر کنه که مثلاً اینو بخورم چی میشه،نخورم چی میشه،هرچی دوست داشته باشه می‌خوره،اصلاً از این افکار نداره،ما گرفتار افکاریم،وگرنه رفتارهای ما خیلی هم تفاوتی با آدم‌های متناسب نداره،خیلی از شما اضافه وزنتون به خاطر رفتارهای شما نیست.

      خیلی از افراد چاق اگر بخواهیم از لحاظ مقدار و توجه به خوردن حساب کنیم، صدها برابر افراد متناسب دقت می‌کنن در خوردن، در مقدار،که چی بخورم، چی نخورم، چه جوری بخورم،اما نتیجه نهایی اینه که فرد متناسب همیشه متناسبه،فرد چاق همیشه چاقه،با اینکه اینقدر داره توجه میکنه که چی بخورم، چی نخورم، چطوری بخورم،این کالریش چیه، کربوهیدراته،این پروتئینه،این فلانه،اینقدر اینا رو در نظر می‌گیره،ولی برو افراد متناسب رو ببین،اصلاً از این داستان‌ها اونا ندارن،تفاوت ما در طرز فکر ماست،باید به فکرِ پشت قضیه نگاه کنید،نه به اون عمل آخر.

      مثلاً خیلی وقت‌ها یه چیزایی رو می‌خوریم نگران اینیم که این چیز منو چاق می‌کنه،این خوردن این پیتزا، این یه دونه سمبوسه، این منو چاق می‌کنه،با اون زمان‌ها که ما این همه یه سری چیزا رو نمی‌خوردیم که نکنه منو چاق کنه، 

      باید بتونیم فکر پشتش رو درست کنیم،

       اینا رفتار شماست،هر چقدر اینا رو دستکاری کنی نتیجه نمی‌گیری،به اون فکری که باعث این رفتار میشه،به اون فکری که پشت این رفتاره،توجه کنید،اونو باید تغییر بدید،

      و تغییر دادن اون هم با تغییر جملات و عبارت‌های تاکیدی و نوشتن و تکرار کردن صورت نمی‌گیره ،فقط با دنبال کردن آموزش‌ها ،فقط با استفاده از این فایل‌ها،هر فایلی رو که گوش می‌کنیم خود به خود در ذهنمون یه سری تضادها به وجود میاد،یه سری رفتارهای گذشته برامون عجیب و غریب میشه،به اشتباه بودنش پی می‌بریم ،و در ادامه مسیر توی زندگی به شرایطی برمیخوریم که خیلی راحت تشخیص میدیم که رفتارمون اینجا اشتباه بوده،این فکر من اشتباه بوده،این فکر همون فکره که استاد توی اون فایله گفت که من دارم اشتباه فکر می‌کنم.

      و وقتی که توی جمعی قرار بگیری، متوجه‌ای که وقتی اونا حرف می‌زنن درباره چاقیشون، درباره رفتارهاشون، درباره مواد غذایی،شما خودت متوجه‌ای که چقدر نگرشت داره تفاوت پیدا می‌کنه با اون افراد،و مطمئنی که داستان اینا نیست،داستان این چیزی نیست که شما فکر می‌کنی،اینو میگن تغییر نگرش.

      و وقتی که دارید این فایل‌ها رو نگاه می‌کنید،این تغییر نگرش ایجاد میشه،فقط باید ادامه بدید،این مسیر رو ادامه بدید تا این نگرش بیشتر تغییر کنه،نگاهت رو از جسمت بردار،نرو هی توی آینه خودت رو چک کن،وزن نکن،متر نزن،سایز نگیر،فقط ادامه بده،هدف اینه که نگرشمون رو تغییر بدیم،نه اینکه فقط چهار تا جمله رو عوض کنیم.

      سپاسگزارم از شما استاد عزیز🌺🌺🌼🌼🙋🏻‍♀️🙋🏻‍♀️💖💖💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/24 15:26
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 437 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      وقتی ویس رو گوش دادم متوجه شدم چه رفتارهای اشتباهی داشتم که توجه منو به چاقی بیشتر میکرد و من به زعم خودم فکر میکردم که چقدر رفتارم تحسین برانگیزه که این عمل رو انجام ندادم .

      من و دوستم اون موقع که هنوز انقدر چاقیم خودش رونشون نمیداد اکثر اوقات که بیرون می رفتیم و می گشتیم حتما ذرت مکزیکی هم می خوردیم چون حس خوبی به هردومون میداد و یکی از عادتهای ما حین بازار رفتن وگشتن شده بود و حتما هم می بایستی می رفتیم یه جایی همیشگی که ذرتش عالی درست میشد و مزه اش تا چند روز زیر زبانمون بود آنقدر اون آقاهه خوشمزه درست میکرد که بااینکه مسیرمون نبود ولی حتما میرفتیم اونجا .

      بعد مدتی که چاقیم خودش رو نشان داد وترس از غذاخوردن پیدا کرده بودم یکی از غذاهای ممنوعه من همین ذرت مکزیکی بود که چون باورداشتم پنیرپیتزا وسس ومخلفاتش همه چاق کنندست و من دیگه باید ازش بگذرم .

      بارها شده بود دلم هوس میکرد و دوستم بهم پیشنهاد میداد حالا بریم یکی بخوریم چی میشه . اما من علیرغم میل باطنی ام نمی خوردم .

      الان که متوجه شدم چه من میخوردم وچه نمیخوردم در هرصورت داشتم توجه میکردم به چاقی . چقدر من به خودم ظلم کردم  و فکر میکردم چه کار بزرگی کردم .

      یا بارها شده بود شام ماکارونی داشتیم ومن به بهانه های مختلف که اون سیر نمیکنه جلوی خودم رو میگرفتم و نون وپنیر چیزی میخوردم .وبازم به خودم افتخار میکردم .

      خدای من . من چندین سال تمام الویه رو بدون سس میخوردم الویه ای که خوشمزگیش به سس اش هست وچقدر به خودم افتخار میکردم .

      ورفتارهای اینجوری .

      الان استاد داره میگه چه این غذاها رو میخوردی وچه نمیخوردی داشتی به چاقی توجه میکردی ورفتلرمهم نیست ونگرش پشت این رفتار مهمه .

      چقدر خوبه که دراین مسیر عالی قرلرگرفتم که خوردن ونخوردنی وجود نداره . من میتونم هرغذایی که دلم خاست راحت وبدون ترس برای نیاز بدنم بخورم .وخودم رو شکنجه روحی نکنم و دنیا رو برای خودم جهنم نکنم .

      البته درسته که تغییر نگرش یک شبه اتفاق نمی افته و باید مرتب روی خودم کارکنم تا ترسها کلا ریشه کن بشه و رفتارهام شبیه متناسبها.

      کدوم فرد متناسب غذاهاش رو محدودکرده متناسب شده .یا خودش رو درگیر ورزش و… کرده .

      بلکه افکار درست داشته واون افکار درست رفتار درست و جسم متناسب رو براش به وحود آورده 

      منم یادمیگیرم افکارم رو شبیه افکار فرد متناسب کنم تا جسمم متناسب بشه . و بااستمرار تو این مسیر زیبا وآسان  به آسانی ممکن خواهد بود 

      خدا روشکر میکنم بابت هدایتم به این سایت الهی و تشکر از استاد عزیز بابت انتشار این آگاهیهای ناب .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهين
      1402/05/14 21:13
      مدت عضویت: 660 روز
      امتیاز کاربر: 6025 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 279 کلمه

      باسلام به هم گروهي هاي عزيزم واستادم

      به نظر من ريشه فكر كردن خيلي مهمه بخاطر اينكه اگه من 

      با سالاد خوردن بخوام حالت سير شدن بهم بده افراط در خوردن سبزيجات كنم ذهن من خيلي خوشحاله كه تونسته موفق بشه ودر اصل فعل خوردن انجام دادم حالا محتويات چي هست مهم نيست 

      مهم اينه من به سالاد هويت دادم

      ًحس سيري ازش گرفتم زمزمه هاي ذهن و راج منم اروم ميشه

      ولي در حالي كه كنجايش معده من بزرگتر شده

      واثرخيلي بدي در من ايجاد شده

      متاسفانه ما چاق ها همش در حال گول زدن خودمونيم

      ًهمش براي خودمون دليل تراشي ميكني وخودمون راضي كنيم

      ولي من از صحبت هاي متوجه شدم

      فكر مون بايد اصلاح كنيم به اندازه نياز بخوريم

      هم به بدنمون اسيب نزنيم وهم به پول جيبمون

      وسعي كنيم ريشه تفكرمون درست كنيم واين سوال از خودمون بكنيم

      ايا وافعا نياز هست اين مواد غذايي رو با اين حجم بخورم

      وجواب سوال بديم من مطمئنم خودبه خود  به خوددر حد نيازمون داخل بشقاب مون ميريزيم

      به غذا ها وسالا. ها ونوشيدني ها هويت نديد

      برچسب نزنيد

      الان واقعا نياز داريد بخوريد بخوريد

      سوال وجواب هاي براي خودتون طرح نكنيد

      مثلا. خاصيت داره  حيف خوشمزه است  خراب ميشه وهزاران سوال وجواب دهن طرح ميكنه

      فقط سعي كنيد از اين سوال وجواب ها خارج شويد

      فقط در مورد حجم كشيدن غذا از خودتون سوال كنيد

      واقعاً لازم هست اين مقدار بخورم

      به مرور زمان ياد ميگيريم با حجم كمتري از غذا در بشقابمون روبه رو شويم

      من خودم در اين زمان كوتاهي با اين سايت اشنا شدم

      تقريبا خوردنم نسبت به قبل نصف شده

      واصلا وسوسه خوردن نميشم  وخيلي وقت ها مثل متناسب ها چند قاشق هم توي بشقابم  ميمونه 😂😂

      خيلي حس خوبيه 

      تا دونه اخر غذاتو نميخوري وحس سيري داري ودست از غذا ميكشي

      اميدوارم اين حس خوب هر روز بيشتر بيشتر بشه 👌🏽

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نگین
      1402/05/11 06:19
      مدت عضویت: 513 روز
      امتیاز کاربر: 13867 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 73 کلمه

      واقعا صحبتمون درباره زیاد سالادخوردن درست بود در مدتی که رژیم میگرفتم یا سعی می‌کردم که چاق تر نشوم با خوردن زیاد سالاد حجم زیادی از معده رو پر میکردم که کمتر غذا بخورم  اما یه ساعت بعد از غذا به طور شدیدی گرسنه میشدم و با ولع دنبال خوراکی و غذا میرفتم و در مجموع از اون مقدار غذای مورد نیازم که اگه وقت غذا میخوردم سیر میشدم خیلی بیشتر خورده بودم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مصی کوثری
      1402/04/11 16:11
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 431 کلمه

      به نام خداوند زیباییها 

      سلام استاد عزیزم و دوستان همگام 

      سالهای زیادی که با روش‌های نادرست و من در آوردی خودم برای کسب نتیجه لاغری با روح و جسمم وارد یه نبرد جانانه میشدم تماما ذهنم چاق بود اکثر اوقات چون از لاغر شدن نا امید شده بودم حالا دیگه رژیم و کنترل میکردم تا چاقتر نشم در تمام اون احوالات همیشه ذهن من دنبال چاقی و کسب نتیجه بوده دنبال این بودم دیگران تاییدم کنند مرتب وزن و سایز میگرفتم یا لباس‌های زمانهای لاغریم و تست میکردم ببینم چقدر دیگه مونده تا مثل آخرین بار لاغر شدنم بشم تمام  حواسم به خوردن  و غذاها بود میرفتم تو اینستا و … پختن غذاهای مختلف و یاد میگرفتم یا اصلا غذا خوردن مستر تسترها رو نگاه میکردم وای واقعا چه رفتارهای غلطی داشتم از خوراکی ها وحشت داشتم نه که نخورم میخوردم ولی با ترس چاقی بعضی چیزها رو هم درست نمیکردم چون فکر میکردم چاقتر میشم مثلا کتلت توی خونه ما جز غذاهای ترسناک بود چون چرب بود من نقطه گشنگی و سیری نداشتم اصلا گشنه نمی‌شدم چون مدام در حال خوردن بودم ،احساس سیری هم برای من معنایی نداشت چون میخوردم تا یا تموم بشه اون ماده غذایی یا دیگه در حال انفجار باشم و غذا و خوراکی که میدیدم تا اونو نمی‌خوردم آروم و قرار نداشتم هر روز بیشتر از روز قبل از خودم و لاغر شدنم نا امید تر میشدم و مدام خودم و با جملات اشتباه گول میزدم با افکار غلط دنبال پنهان کردن اشتباهاتم بودم تا اینکه به لطف خداوند با این سایت هدایت شدم با گوش دادن با فایلها و خوندن کامنتها کلی نگرشهام تغییر کرد و کم کم این تغییر نگرش وارد رفتارم شد و جسمم داره شگفت انگیز تغییر میکنه تغییر نگرش ما درباره چاقی این نیست که چیزی نخوریم بلکه باید از هر چیزی که دوست داریم خودمون و محروم نکنیم و فقط به قدر رفع حوس و قطعا نیاز جسممون استفاده کنیم لاغری با ذهن نه معنی اش اینه تو مدام بگی اینو نمیخورم چون عله اونو نمیخورم چون بله و برای خودت رژیم اختراع کنی ویا 

      یا فکر کنیم حالا هر چی بخوایم بدون استرس بخوریم و حالا چنتا فایلم گوش بدیم و دیگه لاغر میشیم نه لاغری با ذهن یعنی درست فکر کردن و درست تر رفتار کردن  من قطعا در  اول راهم و سعی میکنم بیشتر اوقاتم و توی سایت باشم تا فضای ذهن چاقم نگرشهام و رفتارم و تحت الشعاع قرار نده من یقین دارم تنها راه قطعی و درست رسیدن به آرزوی تناسب اندامم همین مسیر تناسب فکریه پس پیش به سوی موفقیت خدایا پناهم باش مثل همیشه عمرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/03/29 11:08
      مدت عضویت: 584 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 446 کلمه

      خدارا شاکرم که توانستم گام چهادرهم از زمین لاغرها را گوش کتم و چقدر استاد دقیق به نکاتی توجه کردند که واقعا ما افراد چاق ذهنمان با آنها درگیر است و اصلا به آنها توجه نمیکنیم . مثل نداشتن کالری برای سالاد و زیاد خوردن برای جلوگیری از خوردن غذاهای کالری دار که نمیدانستیم همین باعث افزایش پرخوری در افراد چاق میشود .

      دقیقا وقتی گفتید که باید نگرش خود را با تمرین و استمرار و گوش دادن به فایلها تغییر بدهیم این هم برای من جالب بود.به عنوان مثال اگر این فایل را گوش نداده بودم که یک نفر از دوستان ورزش میکرده و الان که انجام نمیده درذهنش هست که با ورزش نکردن لاغر نمیشه و این نگرش باعث میشده که فرد لاغر نشه 

      و همچنین در این فایل متوجه شدم که بدن ما به دو صورت عمل میکند 

      1- بخش مورد نیاز بدن = با لذت خوردن و بدون استرس                  

      2- بخش اضافی بر بدن = وقتی که بدن علامت سیری را داد که ما آن اضافه را نخوریم و ما توجهی نکردیم و بعد از پرخوری خود را سرزنش کردیم پس باید نگرش خودمان را تغییر بدهیم 

      و یا وقتی استاد گفتند که ذهن و عملکرد باید با هم باشند ما باید بیشتر روی ذهنمان کار کنیم تا عملکرد خودش اصلاح بشه برایم خیلی جالب بود 

      و یا باید رفتارمان را تغییر بدهیم و همچنین علت  تغییر رفتارمان را پیدا کنیم مثلا اگر ما از خوردن چیزی ترس داریم علت آن را پیدا کنیم و برای رفع آن تلاش کنیم .

       من از تاریخ 1402/03/08 متعهد شدم هرروز یک فایل را گوش دهم و نکات آن را یادداشت برداری و در بخش نظریات هم نظر خودم را تایپ کنم . دیروز در یک مراسمی چند نفر از خانمهای فامیل من را دیدند همگی به اتفاق گفتند چقدر لاغر شدی و این انگیزه برای من بود و اول از همه هم میپرسند چه رژیمی و چند کیلو و درچه مدت لاغر شدی وقتی من بهشون گفتم رژیمی  در کارنیست و نه ورزش میکنم و همه چیز میخورم و اصلا روی ترازو نمیروم و فقط تمرینات ذهنی داره بقول استاد که گفتند اطرافیان ما را مسخره میکنند گفتند اینها همش الکیه کم خوردی لاغر شدی و وقتی گفتم سایت داره و فایلها رایگان بیشتر تعجب کردند و حرفم را با تعجب تایید کردند و همان جا خدا را شکر کردم که به قول استاد ما از طرف خداوند برگزیده شدیم که دراین مسیر قرار بگیرم و هرکس که برگزیده نشده باشد اصلا در این مسیر قرار نخواهد گرفت . 

      از استاد عزیز ممنون و سپاسگزارم که فایلهای بسیار ارزشمند و مفید و با نکات بسیار ریز برای ما قرار میدهند . بازم ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 516 کلمه

      سلام به استاد عزیزم 

      من الان هرچی بخورم اصلااا به کالریش فکرم نمیکنم و این یک رفتار جدید

      اتفاقا خواهرم جدیدا از رژیم و لاغری رو میگف ک دوستش گرفته و لاغر شده حالا اینکه لاغر تا کی قراره لاغر بمونه خدا عالم…

      خلاصه میگف منم قراره رژیم اونو بگیرم استفاده کنم ازش 

      همون لحظه اومد تو ذهنم م واقعا من دیگه به رژیم غذایی هیچ اعتقادی ندارم و چقد مسخرس برام 

      منی ک قبلا ذهنم کالری شمار بودا  

      خخخ 

      و خیلی از این رفتار و از وضعیت جدیدی ک توش قرار گرفتم راضیم 

      این جاده لاغری این جاده شکست ترس هام و این لذت غذا خوردن و لذت بردن از زندگی 

      منو همسرم کلا زیاد نمیریم بیرون یا کلا سفارش نمیدیم ک پیک برامون غذای فسفودی بیاره 

      نکه بدمون بیاد نه کی از فسفود بدش میاد ولی باشه میخوریم نبودم نبود خیلی تک و توک پیش میاد سفارش بدیم یا بیرون برا خرید رفته باشیم غذای فسفودی بخوریم 

      ن اینکه ب خاطر این باشه ک برچسب چاقی دارن 

      کلا نمیریم زیاد سمتش ب صورت ناخودآگاه مصرف نوشابه ام همینطوره مهمونی ب مهمونی اونم فاصله زمانی زیاد 

      و این رفتار ب بچمم قطعا انتقال داده میشه بچه هرچی ما بخوریم میخوره دیگه حالا شاید بچه ها بیشتر پیتزا دوس داشته باشن 

      فقط موندم گیر کردم تو این ورزش

        نمیدونم چرا از ذهنم پاک نمیشه و چطور این قضیه رو حلش کنم برا خودم 

      از ی طرف همسرم ناراحت میشه نرم باشگاه از ی طرفم دوس دارم برم انرژی میگیرم حس خوبی میده بهم 

      ولی ولی اماا 

      داشتم با خودم فکر میکردم میگفتم ی روز باشگاه ی روز با دوستم میرم بدمینتون بازی میکنم پس من اگه اینطوری پیش برم حتما شکمم تخته تخت دیگه اخرشه دیگه این همهه قراره کالری بسوزونم 

      😂😂🤣🤣🤣 

      نمیدونم شاید ورزش کردن و سخت هم ورزش کردن و عرق ریختن برام لذت بخشه 

      و اینکه ب ذهنم یه جوابی میدم اینکه تحرک دارم به به چقد خوبه 

      😂😂😅 

      شاید لاغری رو دارم برا خودم سختش میکنم 

      یا نگاه من وقتی ک‌ نمیرم باشگاه ب انداممه بیشتر زوم میکنم روش ☹️

      مشکل من اینه میدونم راه چیه 

      شمام الگوی منی تو بی تحرکی لاغرم هستین 

      ولی نمیتونم انگار این یکی رو پیاده کنم تو ذهنم یا افکار شوهرم نمیزاره

      بهم اعتماد نداره یا کلا ب کارای ذهنی هیچ علاقه ای نداره باورم نداره

      حالا من دارم به این فکر میکنم که اگه ی روزایی باشه که من بخوام ورزش نکنم مثل دوران بارداری 

      دیگه همسرم نمیتونه بگه برو ورزش که چون دلیل موجه دارم ک نکنه بچه بیوفته فلان … 

       خب اون موقع میتونم بهتر لاغری با ذهن رو پیاده کنم 

      خب چند روز پیش ی کامنتی گذاشته بودم مبنی بر اینکه احساس میکنم دوباره دارم برمیگردم ب حالت قبل و یادم رفته بود انگار که باید تو این مسیر صبور باشم و اصلا عجله نکنم برا تغییر سایز ،ک داشتمشم 

      من حس میکنم تو قسمت شکم دو قدم الی چهار قدم فاصله دارم با شکم تختی داشتن برا همین شکممو میدم تو میگم خدایا فقط مشکل همین یه خردستا 😂😂

      و باید تو گوش دادن فایل ها بیشتر اراده نشون بدم و علاقه نشون بدم و یا ساعت و وقتی رو تعیین کنم برا گوش دادن ب فایل ها 

      امیدوارم ب زودی با خودم کنار بیام

      مرسی ک از وقتی ک برا ما میزارین استاد عزیزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 38 کلمه

        سلام و درود
        آموزشهات رو ادامه بده و باشگاهم اگه دوست داری بری مانعی نداره
        چون اگه نرفتن باشگاه باعث ایجاد مشکل و احساس نگرانی بشه پس بهتره بری که آرامش داشته باشی و از آموزشها استفاده بهتری کنی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/16 20:58
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 309 کلمه

      سلام

      ازبس تو سایت کامنت نوشتم وتمامی ذهنیتهام رو رو کردم دیگه چیز جدیدی یادم نمیاد .

      جز اینکه برام مطلبی جالب بود خاستم منتشر کنم اونم اینکه وقتی مثلا میوه میخورم مثل سیب . زردآلو و … چون قبلن شنیدم که میوه لاغر میکنه بعضی اوقات که احساس میکنم زیاده روی کردم اصلا عذاب وجدان نمیگیرم و بی خیال رد میشم .یا همینطور سالاد و ….

      و فکرکنم اینم یه فرمول غلطی تو ذهنم هست که میوه لاغر میکنه . وباعث میشه من پرخوری کنم و این رفتار نادرست رو داشته باشم .

      والبته این رفتارم هم به خاطر داشتن خاطرات زیبا وعلاقم به بعضی میوه هاست . مثلا خودمان درخت از گیل داریم والان فصلش هست و گاها من تا یک کیلو هم در طول روز میخورم 

      چون یادمه که قبلنا تو اینترنت خونده بودم ازگیل لاغر میکنه و حس خوبی بهم میداد و همون حس رو بایستی با منطق قوی رد کنم .

      خوب اگه ازگیل لاغر کننده بود چرا من اون سالها ازگیل که چه عرض کنم آب لیمو ترش رو گاها خالی میخوردم روزی چندین لیوان . پس چرا لاغر نشدم .

      مطمنم شدم که از این به بعد به هر مطلبی که تو اینترنت نوشته شده اعتماد نکنم .

      آخه مگه اونهایی که این آگاهیها رو منتشر میکنن خودشان چاق بودن و با ازگیل یا لیمو ترش و … لاغر شدن که اومدن اینطوری تو سایتها منتشر کردن .

      وخدا میدونه چه کدهای نادرستی رو به ذهنمون منتقل کردیم .

      قبلنا محیط خانواده واجتماع بود که فرمولهای ذهنی فابریکی ما رو خط خطی کرد حالا رسانه و اینترنت که دیکه سنگ تموم گذاشتن .

      اگه یه کم حواسمون جمع نباشع میشیم یه اجتماعی از مردم بیمار افسرده .

      خدایا شکرت که به موقع به سمت این آگاهیهای ناب هدایت شدم .

      تشکر از استاد عالیقدر بابت انتشار مطالبی که خودشان اول امتحان کردن جواب گرفتن بعد منتشرش کردن و خدمت بزرگی به همنوعان خودشان کردن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Shahrbanou
        1401/03/17 20:53
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 306 کلمه

        سلام دوست من ،متناسب خانم شاد ،

        اولا آفرین به شما که اینقدر کامنت می نویسی برای دوستانت ..دوم اینکه  بله  به نکات خوبی اشاره کردی … در حال حاضر اینترنت و رسانه ها  کانون  نشر باورهای جدید یا  بزرگنمایی باورهای قدیمی راجع به هر چیزی هستن منجمله چاقی و لاغری      

        ما عادت کردیم  که  هر چی رسانه ها و سایتها میگن  گوش بدیم و باور کنیم  و اصلا دنبال تحقیقات و راستی آزمایی  نیستیم ..

        همونطور که سالهای زیادیست  داد سخن از غذاها و خوراکی های چاق کننده  می دن  خوراکی های لاغر کننده  هم اختراع کردن ،غیر از قرص و دمنوش ،فلان میوه  لاغر کننده اس ، یا دو وجهیه  شب بخوری چاق میشی ،  صبح ناشتا بخوری لاغر میشی ،  

        اصلا یک‌چیزای عجیب و غریبی ، گاهی میگم واقعا چقدر ما  ساده و زود باور بودیم و   باور کردیم هر چرندیاتی برای چاقی و لاغری به خوردمون دادن ، ، 

        کافیه فایل شما چاقید یا اضافه وزن دارید  رو بنا به توصیه استاد گرامی   ، هر هفته گوش بدیم و برامون کامل جابیفته که  چاقی غیر از اضافه وزنه …و اضافه وزن محصول چاقیه نه علت و برای از بین بردن یک بیماری  سراغ ریشه باید رفت  ،،، …اگر کسی تب کنه   فوری آزمایش می گیرن ببینن علت تب چیه …چون تب یک‌نشانه اس  و برای پایین آوردنش باید علت واقعی رو در بدن جستجو کرد  که حتی ممکنه علت جسمی هم نداشته باشه و روحی و روانی باشه  …

        برای تغییر یک‌ باور  فقط باید  به آگاهی که جنبه مخالف اون باوره  بارها توجه کنیم و تبدیلش کنیم به گفتگوی ذهنی ،  تا عوض بشه …

        چاقی  دستپخت ذهن‌منفی بافه ،و به این راحتیا ازش نمیگذره  ،پس فقط با  استمرار در آموزش و یادآوری باورهای درست با ادله و منطق میشه شکستش داد یعنی بشگنیم و کمرنگش کنیم ….فقط همینه تنها راهش

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ریحانه دوست محمدی
      1399/12/04 15:48
      مدت عضویت: 1435 روز
      امتیاز کاربر: 425 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 791 کلمه

      سلام استاد… من دقیقا این فایل رو سه چهار ماه قبل نگاه کردم و اون موقع همسرم فایل های شمارو برام روی فلش دانلود میکرد و من توی تی وی روزها نگاه میکردم. ولی هیچ دیدگاهی نمیزاشتم و حتی مطالب قبل از فایل هارو هم نمیخوندم… خیلی فایل به این طریق دیدم تا اینکه یه روز یه فایل ازتون دیدم که نگاه کردن، نوشتن و گوش کردن هرسه همزمان معجزه میکنه. ازاون روز تصمیم جدی گرفتم که گام به گام از سایت و مطالبش استفاده کنم و پیش برم و هرفایل رو مطالبشو بخونم، دیدگاه دوستانو مرور کنم و خودم هم دیدگاه بزارم… و شروع کردم دوباره به تماشای فایل های رایگان و یکی یکی و به ترتیب نگاه کردم و دیدگاه گزاشتم… و الان سه ماهه دارم کلی اگاهی جدید کسب میکنم، و وقت مفیدمو که چهار ماه قبل به بطالت میگزروندم، دارم الان ازش به نحو احسن استفاده میکنم. و عجله ای هم برای تموم کردن فایل ها ندارم.. هرروز اختصاص دادم به یکی دوتا فایل انگیزشی برای تغییر زندگی و لاغری… خداروشکر که کلی نتیجه مثبت گرفتم از همه لحاظ.. از لحاظ روحی. جسمی. ذهنی و فکری کلی تغییر کردم و حالم صدبرابر از قبل بهترشده …الان دیدن دوباره این فایل خیلی برام تازه گی داشت و انگار اولین باربود دارم گوش میکنم. و کلی اگاهی ها دوباره در ذهنم مرور شد و در خاطرم و ذهنم ثبت شد. من هم دقیقا همین رفتار رو داشتم که خیلی وقت ها عادت کرده بودم نون پنیر میخوردم. و شرایط چون جوری بود که همسرم تا ساعت 5سرکاره،از ناهار خبری نبود و به محض رسیدن همسرم، ما شام و ناهارمون یکی میشد. من طبق عادت چن وقت نون پنیر میخوردم و خیلی دوست داشتم و کنترل شده هم میخوردم اما اثری از لاغری نبود. چون پشت خوردن نون پنیر، ترسم از بیشتر خوردنش بود و چاق تر شدن. و جالب اینه که تافردا شب همون ساعت من غذا نمیخوردم اما عادت به خوردن تنقلات داشتم. و هرجا مینشستم به همه میگفتم من بانون پنیر چاقم اگه غذا بخورم خدامیدونه چی بشم..حتی گاهی با اکراه مجبور بودم غذایی که دوست ندارم و میلی به خوردنش ندارم رو بخورم و اتفاقا بیشتر از همیشه میخوردم، چون خلا غذای مورد علاقم مثل پیتزا و فست فودرو، باخوردن زیاد نون پنیر یا تخم مرغ پر میکردم.. همه ی این طرز تفکر اشتباهم، سال های سال با کوله بار چربی و سنگینی وزن به همراه داشت. که خداروشکر الان از شر این تفکرات غلط خلاص شدم و کلی تفکر تازه و جدید و البته درست رو در ذهنم پرورش دادم و ازشون استفاده میکنم. خیلی موضوع جالبی هست که بهتون بگم، یه دوستی دارم که خیلی متناسبه و هم قد خودمم هست. چون اطرافیانم هم چاق هستن هروقت دورهم جمع میشدیم، طبق معمول از چاقی و رژیم و لاغری و ترس از خوردنامون حرف میزدیم و همیشه میگفتیم به دوستم که تو بااینکه مثل گاو میخوری ولی چاق نمیشی، ولی مااین همه کنترل شده غذا میخوریم از تو چاق تریم.وکلی بهش حسودی میکردیم بخاطر قد بلند و اندام متناسبش و اون به من میگفت چون من اهل تنقلات نیستم و فقط غذا میخورم چاق نمیشم. و دلایل خودشو داشت برای تناسب اندامش… اینقدر این دورهمی ها و صحبت ها در گروه چتمون تکرار میشد تااینکه همین هفته پیش که بعد از چن ماه دورهمی داشتیم، متوجه شدم همون دوستم که بین ما ازهمه متناسب تروخوش اندام تر بود و اضافه وزنی نداشت، شکمش خیلی بزرگ شده و الان درگیر کوچیک کردن شکمشه بااینکه هیچ تغییری در خوردن دوستم اتفاق نیفتاده و طبق قبل غذا میخوره … ومن برعکس اون کلی تغییر جسمی داشتم، خیلی جالبه که فرمول های ذهنی غلط ما در اون زمان، در ذهن دوستم اینقدربه طور ناخودآگاه مرور ‌شده و با هربار دورهمی و چت گروهی که باهم داشتیم،ذهنش درگیر شده بااین فرمول ها. که اون بااینکه هیچ وقت 30سال چاق نمیشد، الان شکم کرده و چاقیش تجمع کرده در قسمت شکمش و ازاین موضوع الان رنج میبره و دنبال راه حله اب کردن شکمشه…فرمول چاقی خیلی خطرناکه و در معرض هر فرد لاغری قرار بگیره و مرور بشه در ذهنش، اونو به طور ناگهانی چاق میکنه، حتی اگه اون فرد هیچ وقت چاقی رو تجربه نکرده باشه. همونطور که فرمول های لاغری اگه در فرد چاق که هیچ امیدی به لاغری نداره، مرور بشه و ثبت بشه در ذهنش، فرد چاق به طور شگفت انگیزی لاغر میشه، طوری که اصلا متوجه لاغر شدنش و تغییر جسمش نمیشه و یهویی متوجه میشه که شگفتی ساز شده….. خداروشکر میکنم منم دراین سه ماه هرروز کلی فرمول لاغری در ذهنم مرور میکنم و دارم ازشون نهایت استفاده رو میکنم. اما خدا به دوستم رحم کنه که چاقیش تاکجا ادامه خواهد داشت و خودش هم خبر نداره…. عمرتون بابرکت استاد…. یاعلی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 453 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 562 کلمه

      سلام وقت بخیر 🌷
      این فایل بسیار فوق العاده بود ،نظرات دوستان رو خوندم که بتونم ازشون بهره بیشتری ببرم‌ واقعا اگر برای هر کاری قبلش لااقل یک دقیقه فکر آگاهانه بشه شاید کمتر اشتباه کنیم معمولا ما آدمها فکر کردن رو بیشتر برای کارهای خیلی مهم زندگیمون میگذاریم واینو نمیدونیم که برای کوچکترین کارها فکر کردن میتونه چقدرزندگی رو راحت کنه ، به شرط اینکه افکار درستی داشته باشیم همین موضوع در ظاهر ساده خوردن که مشکلات خیلی بزرگی برای ما افراد چاق بدنبال داشته اگر قبل از عمل خوردن اون فکر پشت خوردن درست باشه هیچوقت ما به همچین مشکلاتی برخورد نمیکردیم من تقریبا از ۲۰ سال قبل در باره یه خانم شنیدم که با هم اشنایی دوری داریم ،بامراجعه به دکتر تغذیه وگرفتن رژیم مقدار زیادی وزن کم کرده بود ،همه درباره تغییرات ظاهریش صحبت میکردن ومن از اونجا توجهم به اندامم جلب شد و تا حالا دیگه به معنای واقعی یه آب خوش از گلوم پایین نرفت ترس از خوردن مدام همراهم بود که چرا اینو خوردم وهمیشه به زور جلو خودم رو میگرفتم که خوراکی مورد علاقم رو نخورم ومقدار نخوردهام خیلی بیشتر از خوردنهام بود در این سالها شاید مهمترین مسئله زندگیم چاقیم‌بود وحالا که به اون سالها فکر میکنم چقدر بی نتیجه زندگی رو به خودم حروم کرده بودم وبه طبع درروندزندگی اطرافیانم هم تاثیر گذاشته بودم مثلا هر روز به دنبال خرید وسایل سالاد وسبزی خوردن بودم وچقدر با حسرت به سفره وغذایی نگاه میکردم که خودم پخته بودم ولی مجبور به خوردن سالاد بودم ویا اینکه اگر چند لقمه ای هم غذا میخوردم اینقدر باهاش سبزی خوردن میخوردم که سیر بشم تا مدتها از سالاد وسبزی خوردن متنفر میشدم وهمه این افکار نادرست واون خاطرات بد رو به دلیل نا اگاهی خودم میدونم وخودم رو سرزنش نمیکنم از وقتی با دوره اشنا شدم لذت بردن از غذاها رو درک کردم وبا این فایل زیبا بیشتر فهمیدم که استاد چی میگن وکلمه به کلمه ش راه رو برام‌هموارتر کرد که فکر پشت هر عمل مهم نه خود عمل به تنهایی،اگر فقط عمل به تنهایی باشه وتوجه به افکار نباشه در بهترین حالت اضافه نشدن وزن ودر همون اندام موندن رو بدنبال داره یه مثال میزنم که تاثیر افکار رو برای خودم روشنتر کنم یکی از دوستانم اضافه وزن زیادی پیدا کرده بود دلیلش رو پیاده روی نکردن میدونست بعد از اینکه مدتی پیاده روی های زیادی انجام میداد وزنش به میزان قابل توجهی کم شد وبر این عقیده بود که خوردن باعث چاقی نمیشه و خوردنش هم همیشه زیاده البته نمیخوام بگم که این افکار درسته چون این دوستم هم باید مدام ورزش وپیاده روی کنه واگر روزی نتونه پیاده روی انجام بده مطمئنا باز دچار اضافه وزن خواهد شد پس تنها راه موندگار لاغری با ذهن هست ،خوشحالم که تونستم تا حدود زیادی افکار درست رو جایگزین افکار نادرست کردم وقتی که به اندازه نیازم بخورم وغذاها رو تفکیک نکنم که کدوم چاق کننده تره واز قبل برای خوردن نقشه نکشم ومواظب افکارم باشم وبه جای انجام کارهای بیهوده وقتم رو با گوش کردن به فایلها بگذرونم مطمئنا نتایج فوق العاده ای رو کسب میکنم همونطور که تا حالا نتایج فکری ورفتاری بسیار خوبی رو کسب کردم خدارو سپاسگزارم که در بدترین شرایط فکری وجسمی من رو هدایت کرد واز استاد عزیزم متشکرم که با اموزشهای عالی من روآگاه کردن 💖💖💖💖💖🌷🌷🌷🌷🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 71 کلمه

      سلام اقا حامد افرین به این عزم وارده قوی شما که استمرار داشتی وشگفتی ساز شدی موفق باشیوخیلی خوشحال که ی نوجونی تو سن شما تونسته اینکار رو بکنه معمولا نوجونها این مسائل ذهنی جدی نمیگیرن وبهش اعتقادی نداره تبریک میگم به خود شما وپدر مادر گرامی افرین افرین احسنت به شما دوست عزیز نمیدونی من چقد خوشحالم که شما به وزن ایده الت رسیدی ایشالا درتمام جهات زندگیتم موفق باشی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 400 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان شگفتی سازم
      استاد منم عاشق خنده هاتونم😂😂
      من خاطره چندانی از تناسب اندامم ندارم فقط یادم هست تا ۱۱ سالگی خیلی لاغر بودم و مادرم به شدت من و خواهر دوقولوام را تهدید و تمسخر میکرد، چاقی ما از راهنمایی شروع شد و از ۱۹ سالگی کاملا هویدا بود تا الان که من ۳۱ سال دارم .. کاری در زمینه رژیم و ورزش نبود که من نکرده باشم.. چه رژیم های سخت و اعصاب بهم ریزی بودن… خوب یادمه که من ۸ کیلومتر را هر روز میدویدم یا بسبار سریع راه میرفتم،، بدتر از همه زمانی بود که به خانه بر میگشتم واقعا عذاب بود چون قرار بود بعد از این همه ورزش سخت فقط ۱ کف دست نان و کمی غذا و ۱ کاسه سالاد بخورم و بدتر از آن چیزی را که حقم بوده است را با ترس چاق تر نشدن بخورم… عذاب روحی آن به مراتب سخت تر از چاق شدن است… من دانشجو هستم و در خوابگاه زندگی میکنم.. من تنها چاق طبقه ام هستم. کنار هم شام یا نهار میخوریم… باورم کنید بارها مقایسه کردم که من چقد اضافه تر از دوستانم میخورم.. شاید و شاید نهار ها من ۴ یا ۵ قاشق و شام شاید ۲ یا ۳ لقمه اضافه تر بخورم… ولی فکر نمیکنم این مقدار تفاوت باعث ۲۰ کیلو اضافه وزن شه!!؟؟ من از آنها شیرینی کمتر میخورم، فست فود به ندرت میخورم و… چرا من باید چاق باشم و آنها متناسب؟؟ یجای کار خراب.. اون طرز تفکر ما نسبت به غذاست… همش فکر میکنیم خوردن غذا باعث ماست از بس که رسانه ها و خانواده و اطرافیان به ما گفتن… همه چی به انتظار ما برمیگرده.. وقتی هر چی میخوری حتی برای نیازت، فکر میکنی چاق میشی، نتیجه میشه ۲۰ کیلو اضافه وزن… ولی به لطف پروردگارم مسیر زندگی ام به یاری استاد عزیزم(که زیباترین لبخند دنیا رو دارن، نمیتونم نگم😉) تغییر اساسی پیدا کرد.. میل به خوردنم کم شده.. مثل سابق به فکر خوردن نیستم، چون یاد گرفتم هر زمان و به اندازه نیازم هر غذایی دلم خواست بخورم و اینکار باعث از بین رفتن ترسم نسبت به غذا شده است.. مطمئنم که در این مسیر زیبا و روح پرور به همه اهدافم میرسم.. چون اگه من نرسم کی قرار برسه؟؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sanaatparisa
      1399/10/20 01:08
      مدت عضویت: 1794 روز
      امتیاز کاربر: 314 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 116 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز ساعت یک شب هست فایل دیدم من در دوره تکرار هستم ولی میخام دوباره از اول شروع کنم موفقیت های زیادی داشتم ولی هربار فایل یا لایو از شما میبینم انگار که رمز گشایی جدیدی رخ میدهد نمی دونم چرا مطالب شما برام تکراری نمیشه هر دفه گوش میکنم انگار مطلب تازه س برای همین رمز تثبیت فقط تکرار و تمرین هست برای همین چون بک بار راه رفتم دباره میخام با تمرکز بیشتر قدم بردارم چون در مقایسه با دستاوردای مفید و عالی که داشتم لاغری هم جزیی از اون بود با قدرت تر و متعهد تر تکرار دوره ها و تمامی فایلای سایت شروع میکنم ممنون که هستین 💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1399/10/17 22:37
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 15073 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 364 کلمه

      مرسي استاد بازم شاهكار كرديد ،ذهنم رو به جالش كشيد كه بينم تاجقدر تونستم نكرشم عوض شده ،تاحدزيادي اون قدرتي رو كه قبلا به غذاها وداروها داده بودم كه باعث جاقي من شدن ويا مي شن رو كرفتم و خودم مسؤلذت جاقي خودم رو پذيرفتم وبااينكه بيشتر از يك سال مي شه وارد سرزمين لاغرها شدم باز هنوز بعضي از فرمولهاي جاق كننده روكشف نكردم ،كه اصلاحشون كنم تازه از حرفاي استاد يه جيزي يادم افتاد جندوقت پيش همسرم براي نهار از رستوران يكي از دوستانم كه تازه باز كرده بود ساندويچ كباب تركي گرفته بود من همين كه چشمم به سادويچ افتاد تريدم ونتونستم از خوردنش لذت ببرم چون ساندويچش خيلي بزرگ بود وهمسرم كفتش تو از ترس بزرگي ساندويچ اصلا نتونستي بخوري وبه همين خاطر مي گي خوشمزه نيست و الان كه دارم راجبش فكر مي كنم همين طوره واين يك اشكاله بااينكه تونستم خيلي وقتا اون غذايي رو كه دوست دارم درحد نيازم بخورم بعضي وقتا منفي بافم بهم مي كه اي واي چطور اينكار رو كردي نبايد مي خوردي والان برام روشن شد كه من هنوز ترس از خوردن ترس دارم بااينكه خيلي وقتا مي كم كه هر غذايي رو مي توني به اندازه ي نيازت بخوري وجاق نمي شي خيلي وقتا من اينو به همسرم مي گم ولي مي بينم اين فرمول ذهني كه خوردن زياد غذا برابر با چاقيه در من رنگ ولعاب داره كمي كم رنگ تر شده ولي هنوز فعاله وموثر چون حالا كه در مورد برخوردم با مواد غذايي رذز مي شم اين ترس رو همچنان در خودم مي بينم كه حتما نياز به اصلاح داره وچقدر خوب مي شه اون روزي كه ديگه اصلا توجهي به مواد غذايي نداشته باشم خيلي خوب عمل مي كنم ومي دونم كه نياز به تمرين بيشتر واسمرار بيشتر دارم تا بهتر وبهتر وعالي بشم يه مشكلي كه دارم وتا حالا نتونستم صددر صد حل كنم اينه وقتي خيلي گرسنه هستم نمي تونم درست پيام سيري رو دريافت كنم واكثرا در اين مواقع زياده روي مي كنم كه جديدا اگه گرسنه باشم يه جيزي خيلي كم مي خورم تااين اتفاق نيوفته يا اينكه قبل از سير شدن دست از خوردن برمي دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1399/10/09 16:29
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 590 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 207 کلمه

      سلام به جناب عطار روشن عزیز و اعضای محترم سایت. من چند ماهه که توی سایت عضوم و هروز فایل رایگان گوش میدادم و نتیجه اش این بود که چاق شدنم ازهمون روزهای اول دوره لاغری باذهن رایگان متوقف شده بود.و خیلی رفتارای اشتباهم اصلاح شد.تااینکه این ماه عزمم و جزم کردم که باید جوری تمرین کنم جوری عمیق بشم رو محتواهای این سایت تا نتیجه بگیرم که شما لطف کردید و این فایل و گذاشتید بار اول بقدری روی من تاثیر گذاشت که تصمیم گرفتم تا یمدت هروز گوشش بدم خوب بهش فکر کنم . همین امروز خدا بهم نشونه ی خوبی نشون داد و بهم فهموند که تمرینات این چندماهم نتیجه داده هرچند کوچک اما امیدوار کننده و یک نفر که هرروز هم منو میبینه و کنارمه اما تاحالا اینو نگفته بود بهم گفت لاغرتر شدی خیلی جمع وجور شدی بقدری این قضیه بهم حس خوب داد و ذوق زده شدم و گفتم باید زیر همین فایل ثبتش کنم که بقیه هم انگیزشون بیشتر شه . این فایل بینظیره بنظرم باهمین یه فایل ارزشمند بشه نتیجه خیلی عالی گرفت.این اولین کامنت من توسایت هستش امیدوارم روزی برسه که نتیجه دلخواهمو بگیرم و همینجا اعلام کنم😊 واقعا ازتون ممنونم خدایا شکرت🌹🌹🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 46 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از اینکه در سرزمین لاغرها همراه ما هستید خوشحالم
        خدا رو شکر احساس بهتری دارید
        لاغری با ذهن بالاخره اعضای سایت رو یکی یکی به وجد میاره و سبب میشه خوشحالیشون رو با ما به اشتراک بگذارند و درباره اش بنویسند
        منتظر خوندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار جاودانگی
          1399/10/09 22:22
          مدت عضویت: 1632 روز
          امتیاز کاربر: 590 سطح ۲: کاربر متوسطه
          محتوای دیدگاه: 9 کلمه

          از توجه و لطف شما استاد عزیز بسیار سپاسگزارم🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حامد نویدی نیا
          1399/11/18 12:06
          مدت عضویت: 1912 روز
          امتیاز کاربر: 4058 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          دیدگاه فنی
          محتوای دیدگاه: 480 کلمه

          سلام به شما استاد عزیز من حدود دو سال هست که مطالب سایت شمارو دنبال میکنم لاغری برای من حدود 1سال نیم طول کشید تا اینکه تونستم 27 کیلو کم کنم که همین چند ماه پیش فهمیدم متناسب شدم جالبه اعضای خانوادم هیچکمون متوجه نشده بودن خودم هم همینطور اصلا خبر نداشتم من تا 1سال هیچ نتیجه خاصی نداشتم ممکنه کلا 5 کیلو کم کرده بودم ولی بعد از یکسال در چند ماه همه چی عوض شد سرعت متناسب شدنم خیلی زیاد شد و این رو از حرف اطرافیانم متوجه شدم کسایی که بعد از چند ماه میدیدمشون میگفتن وهمش به خاطر اون یکسال استمرار من بود یک شبه نبود نگرشم درباره خوردن تغییر کرد زمانی هم که تغییری رخ نمیداد چون خبر نداشتم وزن نمیکردم خودم رواصلا ناراحت نمیشدم ولی هر روز با ذوق وشوق فایل های شما رو گوش میدادم فکر میکردم ولی چون فرمول های چاقی من خیلی ریشه داشتن خیلی سرعت کند بود چون من توی سن 16 سالگی 127 کیلو وزن داشتم . ولی جالبه اصلا فکر نمیکنم دو سال از اون زمانی که شروع کردم انگار همین دیروز بود میخوام به تمام دوستانی که این راه و مسیر شروع کردن بگم که نا امید نشین ادامه بدین با ذوق و شوق چون در صورتی که شما هیجان و ذوق وشوق برای انجام کاری داشته باشین دیگه نمیفهمین زمان کی میگذره براتون اصلا اهمیتی نداره چند ساعت فایل گوش دادین چقدر تغییر کردین چه مثبت چه منفی اگه ادامه بدی واستمرار داشته باشی بعد از یک مدتی چشمات رو باز میکنی میبینی چقدر تغییر کردی. ایمان داشته باشید که به اونچه که میخواید میرسید همین ایمان باعث ادامه و هیجان و ذوق شما میشه خوبه اینجا تعریفی از ایمان رو بگم ایمان اطمینانی هست به چیزهایی که بهشون امیدواریم و اعتقادی هست به چزهایی که نمیبینیم هر چیزی که در جهان دیدینی هست از انچه نادیدینی هست بوجود اومده جهان با کلام خدا بوجود آمده و خدا به اون چیزی که میگه ایمان داره خدا انسان رو هم مثل خودش آفریده نمیخوام وارد خیلی از مباحث بشم چون ممکنه خیلی از دوستان بدلیل اینکه خیلی از چیزهاو نمیدونن اشتباه برداشت کنن از موضوع . به ایمان هست که زنده ایم اگه باور کنین و ایمان داشته باشین تا 6 دقیقه دیگه می میریم خواهیم مرد همونطور که دکتر به بیمار میگه تا 6 ماهه دیگه زندست اگه بیمار باور کنه حرف دکتر دقیق 6 ماهه دیگه میمیره من خیلی خوشحالم که در سن 18 سالگی دارم جهان خودم رو میشناسم و این موضوع شناختن تا اخر ادامه داره چون من هیچوقت کامل نمیشناسم فقط بهتر میشم بدلایل تضاد هایی که برای من در سن 12 سالگی پیش اومده برام تصمیم گرفتم جهان خودم رو بهتر بشناسم ولی نکته پایانی که میخوام بگم هیچ وقت به فکر استاد بودن توی زندگیتون نباشیم بذارین همیشه شاگرد باشین یاد بگیرین

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Salimeh
            1399/11/20 04:21
            مدت عضویت: 1461 روز
            امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
            محتوای دیدگاه: 218 کلمه

            بنام حق
            اول از همه، از استاد عزیز بخاطر همچنین سایت جامع و کامل و عالیییی تشکر میکنم، و اینکه یه بستری هم فراهم کردند اونم بدون هیچ محدودیتی تا ما بتونیم نظرات، و حتی بعضی از تکالیف مون و حتی از درد و دل ها، از غم و شادی ها و تجربیاتمون خیلی رک و بی پروا و بدون ترس و راحت بنویسیم و با دوستامون که یه درد مشترک یا بهتر و مثبت بگم یه هدف مشترک داریم به اشتراک بگذاریم و بدونیم توی این مسير تنها نیستیم، و باعث نور امید و انگیزه بیشتر برای ادامه مسیر بشه
            من به شخصا خیلی از دیدگاه های دوستان فرکانس و انرژی مثبت دریافت میکنم
            اینجا جایی که واقعا تو خودِ خودتی و بدون هیچ سانسوری🥰
            و بعد هم به این دوست عزیز صمیمانه تبریک میگم بخاطر استمرارش، ایستادگی و مقاومت کردن هاش، دلسرد و ناامید نشدن هاش، عجله نداشتن هاش،شک و تردید نکردن هاش… و در نهایت به طعم شیرین تناسب اندام و افکار رسیدید👏🌹🎊🎂🎈🎉
            و چه عالی و ارزشمند توی این سن پایین و نوجوانی به این درجه رسیدید
            و اکنون خداوند رو شاکرم که این مسیر رو توی جوانی بهم نشون داده که ان شاءالله بتونم با تغییراتی که ایجاد خواهم کرد در بقیه دوران جوانی و میانسالی و پیری…از تناسب اندام و افکار بهره‌مند بشم و لذت ببرم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار الهام خوشبخت
            1399/11/20 10:09
            مدت عضویت: 1914 روز
            امتیاز کاربر: 7568 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 288 کلمه

            سلام حامد عزیز پسر شجاع وقدرتمند خیلی بهت تبریک میگم افرین آفرین بهت گل کاشتی چقدر عالی نوشتی چقدر تو بزرگی با اینکه هنوز کوچکی ایول به تو. این پیام پیامی از طرف خداوند برای من بود دیروز مانتو پوشیدم دخترم رو ببرم کلاس دیدم زیاد گشاد نشده انتظارم بیشتر بود کمی حالم گرفته شد عصبی بودم تا شب شب با خدا حرف زدم گفتم خودت می دونی من تا حالا تمام سعیم رو کردم دیگه نمیدونم چه گار کنم من می خوام لاغربشم چرا روند لاغری من کنده اخه من که دارم ادامه میدم حساب کردم نه ماه شده اخه من چندین ماهه رفتار غذاییم تاحدودی خوب شده حداقل نصف شده غذام پس کو نتیجه کجاست پس چرا نمیاد خیلی غمگین شدم گریه ام گرفت گفتم من دیگه هیچی بلد نیستم همه چیز وبه تو می سپارم. تا شب سعی کردم حال خودم را بهتر کنم گفتم الهام نه ماه چاق نشدی خیلی نتیجه خوبیه چاق نشدی نه ماهه اگر دوره نبودی الان نمیدونی چقدر دیگه چاقتر میشدی بعد گفتم با خودم این مانتو برای سال 96هست اونموقع گشاد بود الان سه سال گذشته انتظار داری تنت بشه تو چاق شدی نفهمیدی تو لاغر شدی ولی مثل سه سال قبل هنوز نشدی پس ناراحتیت بیجا هست امروز که این پیام را دیدم خیلی خوشحال شدم وامید گرفتم که ادامه بدم وبه آنچه دیدنی نیست ایمان بیارم باید باور کنم که منم میتونم باید با اشتیاق ادامه بدم وقدم هام رو محکم به جلو بردارم عقب نشینی یعنی سقوط به پرتگاه .
            ممنونم عزیزم به خاطر پیامت کاش یک روزی برادر کوچک من هم مثل شما با این مسیر آشنا بشه وخودش را لاغر کنه برادر کوچکم هم درگیر چاقی هست. باز هم آفرین میگم بهت آفرین 👏👏👏👏

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار faridehhasani5455
            1399/11/20 11:36
            مدت عضویت: 1821 روز
            امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
            محتوای دیدگاه: 135 کلمه

            تبریک میگم به آقای نویدی نیا که تغییر و پیشرفت در زندگیو خیلی زود و به موقع شروع کردند و برای این دید عالی تون که تونستید هم به ایمان قوی برسید و هم جسم وتناسب جدیدی برای خودتون خلق کنید
            چند وقتیه منفی بافم مرتب بهم میگفت انگار داری چاق میشی ،آخه الان ۱۴ ماهه تو دوره ای،مرتب فایل گوش میدی،کامنت میخونی،پس چرا رو سایز ۴۲ موندی و پایینتر نمیری ،ببین استادتم سر ۱۵ ماه به نتایج بزرگی رسیده بوده ،پس تو چرا در جا میزنی ووووو و همینطور اون میگفت و منم با روش هایی که یاد گرفتم از اون جملات منفی میگذشتم ولی حال درونم خوب نبود انگار دوباره میترسید و الان با خوندن کامنت شما انرژی و قدرت بیشتری گرفتم که منم به نتیجه مورد دلخواهم خواهم رسید
            ممنونم ازتون و موفق باشید

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 50 کلمه

              سلام دوست عزیز
              من کجا گفتم سر 15 ماه به نتایج بزرگی رسیدم؟!!
              همه شرکت کننده ها سر 15 ماه نتیجه بهتر از من کسب کردند.
              این از ویژگی های ذهنه منفی بافه که دیگران رو به شکل های مختلف موفق تر و بهتر از ما نشون میده درصورتی که واقعا اینطور نیست.

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار faridehhasani5455
              1399/11/21 00:19
              مدت عضویت: 1821 روز
              امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
              محتوای دیدگاه: 64 کلمه

              سلام استاد
              شما تو خاطراتتون تعریف کردید که تا ۶ماه نتیجه لاغری خاصی ندیدید و بعد از ۱۵ ماه متناسب تر شده بودید هر چند با گذر زمان تناسب بیشتری بدست آوردید
              در واقع این توقعات ذهن من بوده حالا درست یا اشتباهش موردیه که این چند وقت زیاد اذیتم کرده و منم فقط با گوش دادن و بودن در مسیر صداشو کمرنگتر کردم

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
                محتوای دیدگاه: 73 کلمه

                سلام دوست عزیز
                بله این درسته
                بعد از 15 ماه نتیجه به حدی بود که برای خودم قابل قبول بود چون در مدت 15 ماه در روش های قبلی به این اندازه و البته به این راحتی نتیجه نگرفته بودم
                ادامه بدید
                مهم نیست در چه مرحله ای از تناسب هستید
                همیشه در این مواقع از خودت سوال کن
                فکر کن کاملا متناسب شدی ، بعدش می خوای چیکار کنی؟؟؟
                قاعدتا همین مسیر رو ادامه خواهی داد
                پس عجله نداشته باشید

                برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                امتیاز: 0 از 0 رأی
                افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
            محتوای دیدگاه: 60 کلمه

            آفرین به شما دوست عزیز که در این سن کم اینقدر با تجربه وعالی اندیشه میکنید واقعا عالی بود تبریک میگم به شما که به تناسب دلخواه اتون رسیدید وچقدر عالی که در این سن با روش استاد آشنا شدید وچقدر در زندگی آینده شما این مباحث میتواند راهگشا باشد بازهم تبریک به شما واستاد عزیزمون 👏👏👏👏👏

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار ریحانه دوست محمدی
            1399/12/04 14:57
            مدت عضویت: 1435 روز
            امتیاز کاربر: 425 سطح ۱: کاربر مبتدی
            محتوای دیدگاه: 42 کلمه

            سلام به اقای نویدی نیا… خیلی خوشحالم که طعم متناسب شدن رو چشیدین. خیلی قشنگ و روون نوشتین و حرف که از دل برآید بردل نشیند.. مخصوصا جمله اخرتون که همیشه شاگرد باشیم تا یاد بگیریم.. دمتون گرم. بهترینها همراه زندگیتون. یاعلی

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3509 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 99 کلمه

      سلام استاد خوبم مهربانی و محبت فقط بغل کردن خوب حرف زدن نیست اینکه هر آنچه فکر میکنی به بهبود حال یک لحظه یک نفر با اینکه نمیشناسید بدون چشمداشتی بدون هیچ توقعی کمک می‌کند بدون دریغ در اختیار همه میگذارید معنی واقعی عشق و محبت و مهربانی است از مهربانی شما من ممنونم
      فایل طبق معمول عالی دست میزارید رو نقطه اصلی
      من از سرزمین لاغرها میام واقعا درست میگید فایل های رایگان واقعا پر و سرشار از نکات اصلی است واقعا دیدگاه مهمه و اینکه نگرش است که باور و در نهایت رفتار را میسازد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54
      محتوای دیدگاه: 476 کلمه

      با سلام و خدا قوت استاد عزیز و دلسوز
      خدا میدونه چقد لبخندتون برام باور آسون بودن این راه رو روشن میکنه و وقتی که میشنوم و میبینم فایلهارو واسم تبدیل به شگفتی میشن
      اولین باری که من فایلتون رو دیدم تو یوتیوب بود و من از همه جا و همه راه ها خسته بودم و یهو سرچ کردم چاقی، که فایل رایگانتون چاقی با ذهن اومد بالا و من از تعجب دهنم باز مونده بود، برای چند ماهی من فایلاتون رو شنیدم و به خاطر شکننده بودنم تحت تأثیر افکار بقیه بودم و دیگه ادامه ندادم به گوش کردن فایلها ولی ولی به جرأت میتونم بگو اونا کار خودشونو کرده بودن و من اصلا تو دهنم نمی اومد که چاقی ارثی، من اگه آبم بخورم چاق میشم و… ولی مدتی که گوش نمیکردم یه چیزی تو ذهنم و مغزم در جدال بودن که باید فایلهارو گوش کنی اونجا شاه کلیدو پیدا میکنی.. یه چیز خیلی جالب از تأثیر فایلا بگم که چقد شگفت انگیزن.. فکر کنم در فایل خوردن باعث چاقی می شود یا نه، من نوشتم که ما باید به چه اندازه بخوریم، چه جوری بخوریم و.. و یادم رفته بود که چه نظری داده بودم، بعد 3 یا 4 روز دیگش اومدم فایل رو دوباره شنیدم و اومدم اول نظر دادم و گفتم موضوع خوردن یا نخوردن نیست موضوع اون توجه و تمرکز ماست، و بعدا نظرات بقیرو که خواستم بخونم، چون نظر من تازه بودش اول بود، وقتی دیدم اینو من نوشته بودم خیلی تعجب کردم، که ظرف 3 روز چی انقد عوضم کرد؟ … مسیر اگه درست باشه، نتیجه شگفتی ساز میشه و من مطمئنم در بهترین مسیر ممکن قرار دارم نه فقط در مسیر لاغری در مسیر درست فکر کردن در هر مسیر چه شخصی و چه حرفه ای قرار دارم، هر روز به آگاهی هام زیادتر میشه.. هر روز عاشق تر میشم.. من جز کسایی بودم اگه جلوی آینه میرفتم برای تحقیر بیشتر خودم بود که به خودم بگم دیدی تو ناتوانی که نمیتونی لاغر شی، از خودم حالم بهم میخورد در هر فرصتی برای سرکوبی خودم استفاده میکردم، رابطم خراب میشد میگفتم بخاطر چاقی، ورزش نمیکردم یه مدت میگفتم چه چیزی این هیبت عظیمو آب میکنه؟ میخواستم لباس بخرم میگفتم به این هیکل زشت چی میاد که میخوای الکی لباس بخری؟ و… مثال از این دست فراوون.. ولی الان تو آینه اول به خودم میگم عاشقتم حرفای خوب به خودم میزنم، برای رشد فردیم از هیچی دریغ نمیکنم چون یاد گرفتم افکارمو عوض کنم، مثل سابق به خاطر خوردن خودمو سرزنش نمیکنم، حتی ولع سابق رو هم ندارم، من هر روز شادم، موضوعات دیگه مثل گذشته ناراحتم نمیکنن چون طرز فکر در همه جنبه ها عوض شده نه فقط یک جنبه.. تا ابد متعهدم که این مسیر رو ادامه بدم و خداوند رو بینهایت شاکرم که در چنین مسیری قرار گرفتم و همیشه قدر دان استاد عزیز هستم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1399/10/07 11:41
      مدت عضویت: 1872 روز
      امتیاز کاربر: 334 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 225 کلمه

      سلام استاد متشکرم ازاین فایلتون
      پانزده ماهه که دوره رایگان رودنبال کردم برام دو گانگی ایجاد شده بود که درجایی میگفتیدبه خودتون بگیداگرزیاد بخوری چاق میشی میترکی یا تمریناتی که باعث بی میلی به ریز خواری خوردن شیرینی وخامه بیش از اندازه میشیه رومیدادید ودرهمه جا میگفتید هرچه می خواهید بخورید
      ولی الان بااین فایلتون متوجه شدم که گفتید اصرارشما برا یادگیری ذهن درنخوردن مازاد بر نیاز بدن است ولی انچه که از خوردنش لذت میبریم واحساس خوب داریم را بخوریم
      واینکه تعیین نکنیم از قبل چی بخوریم وهروقت گرسنه شدیم یا نیاز داشت بدنمون انچه دوست داریم بخوریم
      ودیگه اینکه ذهن وقتی اماده بشه خودش تمایل به خوردن اضافه ها نداره
      ونیاز نیست ماخودمون رو محروم کنیم با زور وناراحتی از خوردن
      الان بهتر متوجه شدم البته بیشتر فایلهای هربخش رو میخونم وبعضیهاشو نظر میدم الان دوره زنگی با طعم خدا هستم فعلا بقیه فایلها رو کمتر میبینم
      با خواندن نظراتی که دردوره هزینه دار شرکت کرده بودم فکر میکردم تاهزینه ندهم واز تمریناتی که برای انها منسجم ترواصولی تر گذاشتید خیلی طول میکشه تا لاغر بشم وبه نوعی چون نمی تونستم هزینه رو تهیه کنم ناامید شدم و ۸ ماهه که پیگیر نشدم ولی با گوش دادن به این فایل متوجه شدم اگه به فایلهای حاشیهخوب گوش وعمل کنم حتما میتونه اثر بخش باشه.
      خدابه شما سلامتی وطول عمر وتوفیق بابرکت بده .متشکرم از توضیحاتتون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عشق
      1399/10/04 17:05
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 4677 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 613 کلمه

      گوش دادن به این فایل برای من بسیار لذت‌بخش بود. یکبار دیگه باورهای صحیحمو ابیاری کردم و هر جا نیاز به اصلاح بود روش تاکید کردم.
      چقدر این فایل به دل میشینه.
      نکات کلیدی و هر انچه یک شخص برای لاغر شدن بهش نیاز داره در همین یه فایل وجود داره.
      اگه یک‌نفر فقط همین یه‌فایلو هر روز برای چند ماه گوش کنه حتما ازش نتیجه میگیره. من که اینو تو لیست فایل‌های محبوبم قراردادم تا بیشتر ازش استفاده کنم. من خودم یکی از اشخاصی هستم که مطالب گفته شده در فایل رو چه قبل از ورود به دوره، با ذهن چاقم و چه بعد از ورود به سرزمین لاغرها با ذهن در حال متناسب شدنم تجربه کردم و تغییرات معجزه وارشو روی رفتار و بدن خودم هر روز می‌بینم.
      من همیشه میگم راه رسیدن به موفقیت و خواسته‌ها از جمله لاغری اینقدر اسونه که از شدت اسانی و سهل‌الوصول بودن غیر قابل باوره. به همین دلیله که بیشتر انسان‌ها به دلیل ترس از گول خوردن و‌ ترس از کوته‌فکر و ساده‌لوح پنداشته شدن از طرف عموم، نمیپذیرنش و حتی امتحانشم نمی‌کنن. در حالیکه واقعا چه چیزی از دست میدیم اگر یکی دو سال به گونه‌ای دیگر بیندیشیم؟
      مگر نه اینکه هر کدوم از ما سال‌های متمادی راه متداول همیشگی رو رفتیم و بر شماره‌ی شکست‌هامون افزودیم؟
      حالا تغییر نگاه برای مدتی که در قبال کل زندگیمون زمان بسیار کوتاهیه چرا باید اینقدر ایجاد مقاومت کنه؟
      خوشا به حال اون‌ها که ترس‌هاشونو کنار میذارن و بر خلاف طرز فکرهای کلیشه‌ایی که تا کنون مورد استفاده بوده، برای رسیدن به رویاشون قدم بر میدارن.
      من خوشحالم که این خوش‌به‌حالی شامل منم میشه.
      شاید هنوزم به حالت پرفکت افکارم نرسیدم اما همین تغییر افکاری که تا کنون تجربه کردم نتییجه‌ای معجزه‌وار داشته و نه تنها در لاغری و شادابیم اثر گذاشته بلکه از اون مهم‌تر زندگی رو برام شیرین و لذت‌بخش کرده و من موفق شدم در طول این مدت زندگی رو با سلول سلول بدنم حس کنم ازش استفاده کنم لذت ببرم و قدردان فرصتی باشم که بهم برای بودن در این جهان فیزیکی داده شده.
      فایل‌هایی که در بخش رایگان در دسترس عموم هستن انقدر با ارزش و پر محتوان که من با وجود دارا بودن هر سه دوره‌ی مقدماتی، پاکسازی و پیشرفته مربوط به لاغری به شکل دوره‌ای به فایل‌های رایگان رجوع می‌کنم تا هم از شنیدنشون لذت ببرم و هم هر چه بیشتر ذهنمو برنامه‌ریزی مجدد کنم.
      در کنار اموزش‌های مفیدی که محتوای این فایل رو تشکیل میده طرز بیان و باوری که این حرف‌ها ازش نشات میگیره چنان عمیق، راستین و متکی بر حقیقته که در عمیق‌ترین قسمت‌های روح و جان ادم رخنه می‌کنه و احساس اطمینان،ارامش و نشاط زیادی منتقل می‌کنه.
      به همین دلیل در همون اولین روزی که با سایت آشنا شدم با وجودی که همیشه با دیده‌ی شک و تردید به خریدهای اینترنتی مخصوصا موارد مربوط به لاغری نگاه می‌کردم و در مورد همشون پیش‌قضاوتی مبنی بر کلاه‌برداری یا بی‌اثر بودن داشتم، بدون شک و تردید اقدام به خرید می‌کنم‌ی مقدماتی کردم و حتی خودم از عملکرد متفاوتم متعجب بودم. زیاد طول نکشید که بهم اثبات شد ندای قلبم منو به درستی راهنمایی کرده و من با تصمیمی که گرفتم بزرگ‌ترین و مفیدترین کاری رو که ممکن بود برای خودم انجام دادم.
      از شما استاد عزیز برای به اشتراک گذاشتن این فایل اگاهی بخش فوق‌العاده بسیار سپاسگزارم.
      از جهان هستی با همه‌ی وجودم به شکل مداومی احساس سپاسگزاری دارم که منو به این مسیر هدایت کرد و از خودم سپاسگزارم که همت کردم و این قدم بزرگ رو برداشتم و سپس از تصمیمی که گرفته بودم حمایت کردم و‌راسخ و پابرجا همچنان ادامه دادم. این راه رو برای همه‌ی زندگیم برگزیدم و ادامه خواهم داد و از نتایجش بیشتر و بیشتر برخوردار خواهم شد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/10/03 22:13
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 1,379 کلمه

      سلام استاد عطارروشن و دوستان.این فایل هم عالیه و پر از آگاهی،به دلیل چاق بودنم برای تقریبا تمام سالهای عمرم دارای تجربه های بیشماری از رژیم ها و ورزش ها ووووو هستم که اصلا برام خوشایند نبوده و حتی بهشونم فکر میکنم حالم بد میشه و من بیشتر ترجیح میدم به شرایط الانم توجه کنم و لذت تغییراتمو ببرم ولی وقتی فایلی گذاشته میشه ناخوداگاه اون خاطرات یاداوری میشن.در طول اون پرسه ها مجبورن تن به عادت هایی به اجبار داده بودم،که خوراکی هارو دسته بندی کرده بودیم در کم کالری پرکالری ،واقعا چه بساطی داشتم هر روز باید وزن میکردم سانت میزدم و اطرافیانم مسخره م میکردن ولی من همچنان در مسیر تلاش خودم بودم،هر راه و مسیری که بهم پیشنهاد میشدو قبول میکردم و چندین ماه انجامش میدادم ،خسته میشدم و مجدد میرفتم سراغ روش دیگه ای و این چرخه معیوب ادامه داشت،حاله که بد بود،بدنه که چاق وزشت،روحیه که خراب،احساسات که درب و داغون ،اعتماد بنفس وعزت نفس که نداشتم ولی همچنان امیدوار که شاید راهی پیدا شود ،از ۱۰سالگی در رژیم های سخت بدستور پدرم بودم،حذف کردن شام برای من تنبیه سختی بود که منو وادار به یواشکی خوردن کرده بود و زمانیکه اون عملو انجام میدادم هم میترسیدم لو نرم هم از خودم بدم میومد،احساس میکردم بدرد هیچ کاری نمیخورم،و من پر بودم از احساس شکست و ناکامی،رژیم و دارو و درمانی نبود که انجام نداده باشم وجواب ها مقطعی بود و برگشت من به چاقی حتمی بود ‍
      جالبه بیشتر افراد چاق تجربه های شبیه به هم دارن .مثلا سالاد خوردن یکی از عادت های همه ما بوده که خاطره خوبی هم ازش نداریم،منکه بشخصه متنفر شده بودم از هر نوع سالادی،انگار توی معده م خالی و یخ بود هر چقدر بیشتر سالاد میخوردم بیشتر گرسنه میشدم ولی جزء باورام شده بود که سالاد کمک میکنه کمتر غذا بخوری .جالبه هیچ وقت ولع من برای خوردن خوراکی های مورد علاقم کم نشد،حجم معده م کوچیک شده بود بر اثر کم خوردن ولی فکرم آزاد نشده بود،مرتب به غذا فکر میکردم ،همیشه غمگین بودم ،احساس کمبود در مقابل افراد متناسب داشتم،اصلا امیدی به بهبودی شرایطم نداشتم و فقط زندگیو ادامه میدادم،یادمه مدتها عادت به خوردن خرما داشتم بجای قند،وقتاییکه ‍‍‍‍‍‍رژیم داشتم و نمیتونستم خوراکی بخورم بجاش یدفعه یه پیش دستی پر خرما میخوردم که گرسنگیمو کمتر احساس کنم ولی تو تمام اون سالهای وحشتناک نتونستم به اون وضعیت عادت کنم و هر لحظه منتظر بودم دوران رژیمم تمام بشه که بتونم عقده های نخوردن هارو خالی کنم هر چند به محض اتمام رژیم، ترسهای من بیشتر میشد.تا قبل از شرکت تو دوره لاغری با ذهن انقدر با خودم وبا دیگران در مورد چاقیم صحبت کرده بودم ..خیلی سر در گم بودم ،هیچ چاره ای پیدا نمیکردم ،عصبی بودم،زودرنج شده بودم .همه رو مقصر میدونستم،روزگار خوبی نداشتم .مرتب بدنبال دکتر و دمنوش و راهکار و ورزش بودم،از بیشتر غذاها میترسیدم و باور کرده بودم چاق کننده هستند،اگر نمیخوردم ناراحت میشدم که چرا نخوردم و کل روزو بهش فکر میکردم که من چه فرقی با بقیه دارم،اگر میخوردم عذاب وجدان میگرفتم و مجبور بودم تا چند روز تاوانشو پس بدم ،یعنی خوردن و نخوردنم بدلیل ترس از چاقتر نشدنم بود و اون صدای منفور منفی بافم که همیشه توی گوشم بود و هنوزم گاهی هست که مرتب منو میترسوند از چاقی بیشتر،جالبه من خیلی وقت بود صدای منفی بافم کمرنگتر شده بود ولی یه مدتی بود که ذهن من درگیر مسايلی بود متوجه شدم داره ترکش هاش به مسيله لاغریمم میخوره،دیروز که تو کلاسم بودم انقدر منفی بافم اذیتم میکرد و مرتب بهم گوشزد میکرد که چاق شدم وقتی خودمو تو آینه نگاه میکردم احساس میکردم بدنم برگشته به چاقی قدیمم ،انقدر حالمو بد کرده بود که ترجیح دادم کمتر خودمو نگاه کنم،متوجه شدم هنوزم منفی باف در کمین هست با اینکه من هر روز فایل گوش میدم و در مسیر هستم،این فایلو ۲بار گوش کردم و متوجه شدم که صدای نجواها کمتر شدن و امروز بهشون گفتم که من در حال ساختن نقشه های جدید ذهنی لاغر کننده هستم .جالبه هر روز که استاد فایل جدیدی میذارن و من فکر میکردم ،ما که دوره پیشرفته رو هم گذروندیم و دیگه چیزی نمیمونه واسه یادگیری و جالبه یدفعه یه فایل و آگاهی این جنسی میاد و کل محتویات ذهنی منو دگرگون میکنه،هر چند ذهنم دلش میخوادکه به من فشار بیاره که فریده تو که بلدی همه چیزو، و دوست نداره من به آگاهی های جدید گوش کنم ،،،دقیقا ما هر لحظه در حال ارسال پیام هایی به جهان هستیم،من میگم این جهان به ما گیرنده هایی وصل کرده که این گیرنده ها دقیقا با احساسات ما کار میکنن ،اینکه استاد اصرار میکنن ما باید به چرایی کارامون فکر کنیم نشون دهنده اینه که ما در حال ارسال چه چیزی به جهان هستیم،مثلا چند روزه که اون صدای منفور منو میترسوند از چاقتر شدن و من واقعا احساس میکردم چاقتر شدم اونم بی دلیل،در طی این چند روز من مدام به ترس هام فکر کردم و تصویر خود چاقمو میدیدم ،انقدر حالم بد میشد ،،و من در حال فرستادن انرژی های چاقی بودم و کاملا توجهم روی چاقتر نشدن بود و متوجه شدم هنوزم فرمول های ریزی در اعماق درون من قایم شدن که باید پیداشون کنم،وقتی من هیچ کار اشتباهی انجام ندادم ولی اون احساسات بدو تجربه میکنم یعنی یه ویروسی در من داره اجرا میشه،من حدس میزنم بخاطر اتفاقی بوده که اخیرا برام رخ داد،،،،من چند روزی کسالت داشتم و اشتهای غذاییم کم شده بود ذهنم مرتب میگفت انگار لاغر شدی چونکه اشتهات کم شده و دقیقا بعد از بهبودی ذهنم مرتب میگفت حالا که حالت خوب شده دوبله تپل میشی و حس میکردم بدنم ورم کرده بود البته اینم بگم که من این مدت مدام تو فرکانس های ناخوبی بودم و ترس های زیادی در من بالا اومده بود و حس میکنم منفی بافمم سوءاستفاده کرده از حال اون روزهام و گیرنده های من داشتن پیغام نادرستی میفرستاده ،این قانون در همه قسمت های زندگیمون کار میکنه وقتی من در پس ناخوداگام یه عالمه احساس بی ارزشی دارم هر کاری انجام میدم بر اساس اون باورهای عمقی منه،مثلا من برای تایید خودم به همه باج میدم چونکه نمیتونم ورژن خوبی که دیگران میپسندنو ارایه بدم پس کارهایو انجام میدم که مورد دلخواه خودم نباشه ولی دیگران تاییدم کنن ،یعنی دیگران مهم تر از من هستن ،ریشه این حس وباور داره به جهان اعلام میکنه که من مهم نیستم ،چرایی رفتارهای من نشون دهنده اینه که من خودمو چی میبینم؟من خودمو کی میبینم؟هر چقدر برای خودم ارزش قایل باشم جهان آینه اثبات اون باورهاست به من ،باید ببینیم در ریشه وجودمون چی کاشتیم.اگر کاریو انجام میدیم دلیلش چیه؟ دلیلش ترسهای ماست ؟آیا اون محبتیو که به عشقمون میکنیم بخاطر ترس از تنها نشدنمونه؟یا ترس از رها نکردنمونه؟یا بخاطر حال و هوای خودمونه؟ چونکه من حالم خوب میشه وقتی به عشقم محبت میکنم،من لذت میبرم وقتی غذای خوشمزه ای براش درست میکنم ووووو دلیل کارهامون نشان دهنده درونیات ماست،،،باید خودمو ،ذهنمو واکاوی کنم ببینم چرا هر چند وقت یبار منو بهم میریزه؟چی در اون اعماق وجود من روشن میشه ؟ بلخره سالها من شنیده بودم که من با همه فرق دارم ،من بدن نامتعادلی دارم،من تا ابد چاقم،من ارثی چاقم وووووووو از تمام خوراکی ها ترس دارم،باور به لاغر شدن ندارم،یه عمر استرس داشتم بلخره بدنم به اون مواد شیمایی ها که در مواقع ترس در بدن من تولید میشده اعتیاد پیدا کرده و الان دارم حرف های ناآشنایی میشنوم که به ضرر ذهن قدیممه معلومه اجازه نمیده به راحتی وارد وجود من بشن و با هر ترفندی منو به در و دیوار میکوبه..با گوش دادن و تعمق کردن در مورد آگاهی های جدید ،در من بذرهای جدید کاشته میشه ،که اون بذرها ،حرف های جدیدی برای گفتن دارن و باید از این بذرها محافظت کرد ،مراقبشون بود ،بهشون مرتب سر زد تا اینکه بزرگ بشن و در آینده نزدیک بتونیم از زیبایی هاشون بهره مند بشیم،پس درس این فایل ،،چرایی انجام هر عملی که از خودمون بپرسیم چرا این خوراکیو نخوردم؟چرا این خوراکیو خوردم؟چرا به خوردن این خوراکی فکر کردم؟ و در کل یک چرایی بزرگ قبل از انجام تمام کارهامون از خودمون بپرسیم و با خودمون صداقت بیرحمانه داشته باشیم که بتونیم به جواب های صحیح برسیم ‍‍‍‍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار من میتوانم
        1399/10/05 22:04
        مدت عضویت: 1741 روز
        امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 32 کلمه

        از خواندن نوشته ی شما بسیار لذت بردم . عکس پروفایل شما را که دیدم با خودم گفتم که خانم فریده خیلی لاغر تر شدند .براتون آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار faridehhasani5455
          1399/10/07 00:52
          مدت عضویت: 1821 روز
          امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 92 کلمه

          ممنونم دوست عزیزم از خوندن کامنت من و انرژی مثبتت ⚘
          کامنت های شما هم بینظیره و لذت میبرم از خوندن اینهمه آگاهی از دوستان پرقدرتم
          من نظرم اینه که ما آدم های متفاوتی هستیم چونکه در موقعیت متفاوتی هستیم،افکار متفاوتی داریم،عملکردهای متفاوتی داریم پس نتایجونم متفاوت خواهد بود ،من در اطرافیان خودم اینهمه استمرار ندیدم اینهمه انگیزه برای تغییر کردن ندیدم ،پس ما یه فرقی با آدم های عادی داریم
          موفقیت حق الهی ماست اگر باورش کنیم
          اگر قدرت خدای درونمونو بپذیریم
          منم برای شما آرامش ،سلامتی وتناسب اندام آرزومندم دوست همراهم🌷

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/10/03 21:38
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 1750 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 138 کلمه

      به نام خدا سلام
      دردوره یادگرفتم که اگر هر چیزی رو به اندازه نیازم بخورم حتما وبدون شک لاغرمیشم وقتی بتونم با احساس خوب ولذت غذای مورد نیازم روبدون اندازه گیری وبدون ترس بخورم این یعنی موفقیت درمسیر لاغری من دیگا به این فکر نمیکنم که چی بخورم چاق نشم یا حتی چی بخورم لاغر بشم فقط سعی میکنم به رفتارهام توجه کنم ورفتارهای اشتباهم رو شناسایی کنم واونها رو اصلاح کنم وخدا روشکر باتوجهم به رفتارهام دیگه خیلی کم پیش میاد رفتار اشتباهی انجام بدم یا احساس بدی داشته باشم وایمان دارم که حالا با تغییر دررفتار واحساس وباور وانتظارم حتما تغییر دلخواه درجسمم نیز حاصل میشود.من از خودم فقط انتظار لاغری دارم ودیگه اصلا توجهم روی چاقی نیست ودرآینده ای نزدیک خودم رو یک شگفتی ساز میبینم وخدارو شکر میکنم که دراین مسیر قرار گرفتم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1399/10/03 13:28
      مدت عضویت: 1511 روز
      امتیاز کاربر: 6999 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      باسلام خدمت دوستان و استاد .
      من دیروزاین فایل رودیدموچیزهایی ازاون فهمیدم جاییکه استادگفتن به پشت صحنه خودتون برسید وببینیدچراانتظارتون ازخودتون چاق شدن از ماده غذایی هست اصلا چرا به غذافک میکنیدچراهمش نگران چاقی هستین وخبری ازلاغری نیس
      درسته من دیروزخیلی بهش فکرکردم که چرامن واقعا ازغذاخوردن میتر سم وچرازیاده روی میکنم امروزفهمیدم که چرا
      من به جای انتظار ازخودتوبرگه ی تمرینم
      نوشتم نظر من درباره‌ی خودم درسته که جملات باهم فرقی نمیکنن اماانگارکلمه ی انتظار برامن یه خورده کلی بودومن تاحالابه این فکرنکرده بودم که نظرم درموردخودم چی هست بعدنشستم به نوشتن بداخلاق منفی عصبی چاق رشت بدهیکل و…..واقعا شکه شدم ازخودم که من همین منی که نفس میکشم و زندگی میکنم کلی ازخودم این همه نظرمنفی دارم وبه خاطرهمین هم بودجه من هرکاری میکردم برای لاغر شدن دوباره برمیگشت واون غذای که می‌خوردم وبغداحساس گناه میکردم به خاطرش همش به خاطر این بود که من خودمو تواین افکارحبس کرده بودم این افکارزندگی منودرهم پیچیده بودهمه ی نظرهایی که درباره‌ی خودم داشتم همشون منفی بودونظرمقبتی وجودنداشت الان فهمیدم که من همه‌ی نظرها بی که درباره‌ی خودم دارم هم از دیگران گرفتم اربس که شنیدم و باور کردم وخودموومیخواستم بهشون ثابت کنم اشتباه می‌کنند اما امروز فهمیدم اگر تمام این سال‌ها یکباربه این فکرمیکردم چرافکرمیکنم زشتم یابی مسولییتم به این جواب می‌رسیدم من خودم روارداخل نابودکرده بودم پرشده ذهنم ا زعلفهای هرزازافکارمنفی که تثبیت شده بودند طی این سالها به خودم اومدم و گفتم اگه من این همه نسبت به خودم حس بدارم واین همه ازدرون حالم خرابه پس واقعا چرابایدمنتظرلاغری باشم وقتیکه خودم دارم خودموازداشتن لاغری سلامتی احساس خوب و روابط خوب باهمسرم منع میکنم اونیکه منوتواین تمام مدت به من ظلم میکردادمانبودن من بودم اونی که این هم از من نفرت داشت من بودم وخبرنداشتم پس منظربودن لاغری وخواسته های این چنینی درفردی که این همه ذهنش پرازنظرمنفی درموردخودش باشه واین همه خودش رودرمقابل آدمها وغذاکوچیک می‌کنه واین همه انتظار داره که دیگران براش کاری بکنن خدابراش کاری بکنه و بعداین همه ازخداگله می‌کنه درحالی که خداهدتیت کنندس ومشکل خدانیس خدانعمت داره همه چیز خدا نعمته امامن اون طرف عکس روگرفتم ونظرخودم اینه پس چه انتظاری از ادمادارم وحالا یادگرفتم که واقعا من یه آدمم من باید این نظراتی که خودم راجع به خودم دارم تغییر بدم واقعا بایدزندگیموتغییربدم وتنهاراه همین راهی هست که الان درش قدم گذاشتم بهم ثابت شدکه راه درست فقط همینه ولی ممنون از شما 🌸🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fereshtehgeranpayeh
      1399/10/03 00:50
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 19597 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 417 کلمه

      با عرض سلام
      استاد خسته نباشیدواقعا فایل خوب و پر باریه من که خیلی لذت بردم دقیقا برای من ضبط شده عادتهای غذایی من خیلی تغییر کرده و مدتها است که این سئوال برام مطرح شده که چرا اثرش رو در جسمم نمی بینم و حالا مطمئن شدم که هنوزذهن من مقاومت می کنه و نسبت به مواد غذایی حساسه و هنوز به فکر چاقی هستم البته من پیشرفت زیادی داشتم و قبلا احساس می کردم دارم چاقتر میشم ولی حالا مدتیه که فکر می کنم چاقتر نمی شم و گاهی اوقات مطمعنم که دارم لاغر میشم که البته هنوز کم اتفاق میفته که این احساس رو داشته باشم ولی به مرور بیشتر میشه ویکی از دلایلش عدم اعتماد به نفسه و مرتب به خودم میگم این روش روی دیگران اثر داره ولی روی من نه ولی زود این فکر رو از سرم بیرون می کنم و به خودم میگم صبور باش و ادامه بده شاید دیرتر نتیجه بگیری ولی حتما به نتیجه دلخواه میرسی .دیروز کامنت دوستی رو خوندم که نوشته بود زمانی که فکر میکرده لاغرتر شده در مهمونی دوستاش بهش گفتن چاقتر شده و با ناراحتی روی ترازو رفته که ثابت کنه اشتباه می کنن ولی با کمال ناباوری دیده که عقربه ترازو وزن بیشتری رو نشون داده وخیلی ناراحت شده و با ناامیدی به استاد پیام داده که چه کنم و استاد فقط گفته ادامه بده و دوباره دوره رو تکرار کرده و با پشتکار بیشتری تمرین انجام داده و تکرار و تکرارو تکرار و خیلی زود نتیجه گرفته و حالا هر کس می بینتش بهش میگه خیلی لاغرتر شدی و خیلی خوشحال بود و من هم خیلی روحیه گرفتم و تصمیم گرفتم که با پشتکار بیشتری فایل گوش بدم و تمرین و تکرار کنم . یکی از چیزهایی که باعث میشه ذهنم مقاومت کنه اینه که استاد و دوستانی که نتیجه گرفتن می گن نمی دونیم چه اتفاقی افتاد فقط دیدیم که بدون هیچ تلاشی داریم لاغر میشیم و برای ذهن من یکم باورش سخته و همش از خودم می پرسم مگه میشه و مرتب دارم دلیل میارم که میشه مثل کسانی که بیماری ها رو با قدرت ذهن شکست دادن و یا کسانی که کارهایی رو انجام دادن که بقیه محال می دو نستن ولی باز ذهنم مقاومت می کنه که با تمرین زیاد این باور غلط رو تغییر میدم و در این دوره ها ما هنر جو ها با کمک هم و استاد باید به نتیجه دلخواه برسیم باگذاشتن کامنت و به اشتراک گذاشتن تجربیات خودمون به امید موفقیت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 54
        محتوای دیدگاه: 5 کلمه

        ممنون دوست عزیز
        به امید موفقیت

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Maryam Piri
      1399/10/02 21:49
      مدت عضویت: 1882 روز
      امتیاز کاربر: 9959 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 50 کلمه

      سلام وقت بخیراستادگرامی
      ممنونم ازفایل عالی وپرمحتواتون
      شمافرمودیدکه به غذافکرنکنیدوقتی وقتش رسیدیه چیزی میخوریدوهمونطورکه گفتیدخودبه خوداصلاخودم نمیدونم چطوری ولی توجهم ازروی غذاهابرداشته شده ونگرشم خیلی متفاوت ترشده الان این سوالادارم که میگیدفکراصلی رادرنظربگیریدخوب اصولابه این فکرمیکنیم که چی بپزم ومیخوام بدونم اینم باعث میشه که توجهمون بیشتربشه وچطوربایدتغییرش بدیم ؟
      ممنونم ازراهنماییتون🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خوشبخت
      1399/10/02 20:36
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 7568 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 286 کلمه

      این فایل منوکمی گیج کرد احساس میکنم گیج می زنم افراد چاق خوردن چاق شدن اگر نمی خوردن که چاق نمی شدن نه نه صبر کن خوردن به چاقی ربطی نداره افراد چاق خیلی غذاهارو تجزیه تحلیل میکنند خیلی برای خودشون خوردن را سخت میکنند اخرشم زیاد تر ازحد معمول میخورن بابا راحت بخورید راحت باشید در لحظه بخورید به غذاهایی که قراره بخورید فکر نکنید .تو لحظه غذا بخورید. غذاهارو دسته بندی نکنید. به نوع غذا توجه نکنید به چربی غذا توجه نکن. تجزیه نکن .بسه توروخدا. غذا بلای جان چاق ها شده تا کی باید ذهن رو درگیر چی خوردن چطور خوردن کی خوردن کجا خوردن بکنیم. بدبخت ذهن رو درگیر خوردن کردیم بابا راحت باش .بزار ذهن از غذا وخوردن آزاد بشه .تو نمی زاری ذهن کارشو کنه برای ذهن خط ومشی تعیین میکنی .ذهن گیج شده با خودش میگه این دیگه کیه بابا خسته شده .ذهن خودش کارش رو بلده خواهشا از سر راه ذهن برو کنار راحتش بزار چقدر به ذهنت عذاب میدی اخه .جان مادرت زندگی تو بکن چیزهای مهمی غیر غذا هست برو چیزهای دیگرو تجزیه کن. اگر دنبال تجزیه تحلیل چیز دیگه بودی الان دانشمند بودی. بسه دیگه. من دیگه نمی تونم عمرم تباه شد. بابا خودتو دریاب. به چیزهای دیگه توجه کن بحث و عوض کن کانال غذارو عوض کن خسته نشدی واقعا خسته نشدی .مغزم هنگ کرده واقعا دیگه تحمل این همه افکار بیهوده در مورد غذا رو نداره تو ذهنت غذا رو غول کردی به خدا غذا برای خوردنه .با غذا راحت باش بهش گیر نده به چیزهای دیگه گیر بده دست از سرش بردار بزار ذهنت هوایی بخوره ذهنتو خالی کن بزار نفس بکشه ذهنت داره خفه میشه از دست تو .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شیرین محصلی
        1399/10/18 14:48
        مدت عضویت: 1914 روز
        امتیاز کاربر: 15073 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 94 کلمه

        من هم اولين باري كه فايل رو گوش دادم هنگ كردم چون تا اون موقع فكر مي كردم پرخوري باعث چاقي مي شه بعداز شنيدن حرفاي استاد چندساعتي در موردش فكر كردم وديدم بااينكه يك سال بيشتره تو دوره ام اما هنوز اين فرمول ذهني در من رنگ ولعاب داره پس هنوز خيلي راه مونده تاهدف وبايد بيشتر روش كار كنم وبه قول شما بايد بزاريم اين ذهن بيچاره هوا بخوره واز قيد وبند غذا ازادش كنيم و بيشتر در زمينه هاي ديگه كه ميتونه زندگي مارو متحول كنه بكارش بگيريم .درود بر شما

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/10/02 20:26
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,879 کلمه

      چی بخوریم چی نخوریم ؟خبلی درمورد خوردن در ذهن ما حرف هست و ما رو در گیر کرده .
      نگرش ما باید در مورد خوردن تغییر کنه و به یه ثباتی برسه .
      خوردن واقعا چه نقشی در وضعیت جسم ما داره ؟
      منم همیشه با کنترل خوردن میخواستم لاعر بشم و به دنبال هیچ راه و روش دیگه نبودم پس هر جوری بود خوردن رو کم میکردم شام نمیخوردم یا سرخ کردنی نمیخورم و یا شیرینی و … نمیخوردم و یا این اواخر که رژیم داشتم از دکتر تغدیه اونجا به من گفته میشد چه چیزهایی ممنوع هست چه چیزهایی ازاد هست مثلا سالاد و سبزی آزاد بود وه منم خیلی وقت ها تلافی رزیم رو با خوردن سالاد در میوردم و وقتی من رژیم رو کنار میزاشتم اون همه زیاده روی در خوردن سالاد رو با چیزهای دیگه جبران میکردم چون دیگه به هردلیلی رژیم نبودم و انگیزه برای خوردن سالاد نداشتم و حرص و ولعم تو خیلی از چیزا که محدود بود رو با خوردن زیاد در مواقع غیر رزیم جبران میکردم خود من بارها دوران بارداریم یه فرصت بود تا تلافی رزیم و نخوردن هام رو در بیارم و تازه کلی هم فرمولهای دیگه داشتم که به جای دو نفر بخور و زیاد بخورم که واقعا زیاده روی میکردم در خوردن .
      و همینا باعث میشد من در مدت کوتاهی چاقتر میشدم و همین ها فرمولهای ذهنی من رو خراب میکنه چون اسم سالاد ازاد بود و کالری هم نداشت و منم زیاد میخوردم در واقع به همون حس خفگی که میگفتیم سیری در دوران رزیم با سالاد میرسیدیم بعدا که رزیم نبودم به همین صورت دلم میخواست زیاد بخورم تا به سیری و همون خفگی برسیم و بگم سیرم اما این دفعه با مواد غذایی دیگه که تمام دوران رزیم از اونها محروم بودیم و حرص و ولعشون رو پیدا میکنیم اما دیگه در مواقعی که رزیم نیستم با مواد عذایی دیگه میخوام این پیعام رو یا این حس رو بگریم که در اون مواقع هم احساس سیری ما که مثل الا نبوده با حس خفگی و شکم درد و … اینا بوده و همین باعث میشد ما در زمان کوتاهی چاقتر بشیم
      من باید نگرشم به خوردن بهتر بشه و کار این دورها همین هست .
      من قبلا که رزیم بودم بارها میگفتم که این غدا رو بخورم خیلی چاق میشم یا این موقع بخورم خیلی چاق میشم . و وقتی میخوردم همش عداب وجدان و سرزنش داشتم بعد از خوردنش و یا خیلی وقتها فلان عدا رو نخوردم که چاقتر نشم پس چه نخورم یا بخورم دلیلیش این بوده که چاق نشم و اگر یه چیزی نخوردم خوشحال بودم که نخوردم و میگفتم پس چاقتر نمیشم . منم قبلا که رزیم بودم اینطور بودم که تفکیک میکردم چی بخورم یا چی نخورم اگر این رو خوردم چاق میشم و یا بهتر این رو نخورم که چاقتر نشم والان که در این مسیرم خیلی فکرم عوص شده و اون ترسم خیلی کمتر شده و چون استمرار دارم در این مسیر اگاهی ها رو مرتب مرور میکنم با حال خوبی عدا میخورم و معمولا هم این افکار من خیلی کمتر سراع من میان ولی بعصی وقتها ادم هایی در اطراف من هستن و اونها هنوز به دنبال رزیم و لاعری و ورزش هستن و اینقدر با وسواس و دقت میخورن که من واقعا تعجب میکنم که منم اینطور بودم و باورم نمیشه و اونجا هست که تفاوت خودم با بقیه رو میبینم که جقدر راحت میخورم ولدت میبرم بدون استرس و همچنان هم دارم متناسبتر میشم اما اون افراد روز به روز چاقتر و محدودتر در خوردن میشن و اونجا هست که به این روش بیشتر ایمان میارم .
      و این افراد نمیخورن که چاق نشن و نمیگن نمیخورم که لاعر بشم نه میگن نمیخورم که چاق نشن به نطر من استاد داخل یه فایلی گفتن که هم توجه کردن داریم و هم توجه نکردن داریم اما این افراد در هر دو مرود دارن به چاقی توجه میکنن هم اون موقع که عدا ی خاصی رو خوردن و ترسیدن همش میگن ما خوردیم الان چاق میشیم وای کاش نمیخوردم این فرد داره به چاقی توجه میکته اونجا هم که نمیخوره از ترس اینکه چاقتر نشه بازم داره به چاقی توجه میکنه که نخورم وگرنه وزنم اینقدر میره بالا و من چاقتر میشم و …در صورتی که باید توجه و تمرکز ما بر لاغری باشه که به اون برسیم و اون رو در جسممون نمایان کنیم گفتیم که ما به هر چیزی تو جه کنیم همون رو وارد زندگی خودمون میکنیم میخواد خوشمون بیاد میخواد خوشمون نیاد اگه دوستش نداریم توجه نکنیم .
      و این جا موصوع تغییر جملات نیست که بگیم خوب جمله ام رو تغییر میدم و دیگع این حرف رو نمیزنم که چاق نشم نه موصوع اینجا نگرش ما هست و هدف ما این هست از سطح بالاتر به این موصوع نگاه کنیم و اصلا تمرکز ما بر جملات نیست و ذهن ناخوداگاه با جملات ما کاری ندارد به احساس ما که ترس و نگرانی از چاق شدن داریم و نگرش و انتطار ما از خودمون کار داره و اگر من نخورم که چاقتر نشم و یا خوردم که چاق میشم در هر دو حالت من انتطارم این هست که من چاق میشم و من باید نخورم که چاق نشم و این انتطار و احساس و نگرش ما و یا همین فرمولهای دهنی به همین راحتی تغییر پیدا نمیکنه مگر استمرار داشته باشیم و در این مسیر باشیم که نگرش و انتطار ما تغییر پیدا کرده باشه
      یه مثال برای تغییر نگرشم :
      من کنار همین افراد رزیم دار که باشم و درمورد چاقی و لاعری که حرف میزنن و همش به دنبال حذف یه سری چیزها مثل نون و برنج و شیرینی هستن و برعکس میگن باید پروتیین و ..بخوری من به خدا خندم میگیره و اصلا دوست دارم فریاد بزنم که این راهش نیست منم اینکار رو کردم ولی الان برعکس شده هر چی میخوام حتی چیزهایی که چندین سال جرات نکردم بخورم رو به راحتی میخورم مثل کره و مربا و تخم مرع سرخ شده داخل روعن و کیک و شیرینی و … شام دلخواهم نه اون چیزهای رژیمی و بد مزه و …. خیلی هم متناسبتر م شدم و دوست دارم بهشون بگم همه چیز بخورین اما بعصی افکار رو وانتطارها و فرمولها رو حذف کنید از ذهنتون نه غداها رو و اصلا اینقدر این حرفهایی که میزنن برام خنده دار و غیر پذیرفتنی هست که از جمع جدا میشم اگه شرایط باشه میرم دور ی میزنم تا حرفشون تموم بشه و برمیگردم چون از من قبول نمیکنن هم حرفی نمیرنم .
      پس تغییر نگرش نسبت به موصوع لاعری این هست که فقط ب باید در این راه با استمرار باشیم .
      من خودم اون وقتا خیلی از چیزا رو نمیخوردم ولی لاعرتر نمیشدم که هیچ چاقتر هم میشدم و بارها شده بود در حین ورزش و رزیم من وزنم بالاتر میرفت و همیشه با نگرانی و با ترس به همه میگفتم که ای کاش دیگه در این وزن بمونم و چاقتر نشم ولی هی هر ماه چند کیلو اصافه میکردم و دوباره هی میترسیدم و میگفتم هر چیزی رو که باید نخورم که نمیخورم پس کاش چاقتر نشم به همه میگفتم چیکار کنم وزنم نره بالا چه ورزشی بکنم که چاقتر نشم و تمام توجه و تمرکزم این بود که من نمیتو نم لاعر بشم پس حداقل چاقتر نشم ولی چون انرژی میدادم فکر و با احساس که همون فرکانس چاقی میدادم و ارتعاش چاقی میدادم و چاقی رو دریافت میکردم و جهان کاری نداره که من چاقی رو دوست دارم یا ندارم جواب توجه و تمرکز من رو به چاقی برام میفرستاد با چاقی بیشتری که من دریافت میکردم .
      پس تغییر نگرش من هست که نتیجه رو رقم میزنه .
      پس عداها مقصر چاقی ما نیستن افکار ما مقصر هستن و ما رو چاق یا لاعر میکنن.
      و ما یاد گرفتیم کاری با عدای مورد نیاز خودمون نداشته باشیم و اون که نیاز بدن ما هست و تمام حرف ما با اون اصافه خوردنها هست و باید اونها رو تغییر بدیم .
      ما باید هم ذهن و هم عملکرد رو تغییر بدیم و نباید فقط روی عملکرد کار کنیم پس اول ذهن رو تغییر میدیم و بعد عملکرد تغییر میکنه .

      وقتی نگرش من این باشه نخوردم که چاقتر نشم و خوشحال باشم که نخوردم بپرس از خودت چرا نخوردی ؟؟؟همون چرا هست که نتیجه رو رقم میزنه برای شما در واقع ما باید ببینم در لایهای زیری دهن ما در اعماق دهن ما چه فکری هست نه اینکه بر زبان ما چی میاد خیلی وقتعا هست که افکار ما با گفتار ما همسو نیست و همون افکار ما نتیجه رو رقم میزنه مثلا :من در گفتار میگم من لاعر میشم و لی در سطح افکار صدایی میشنوم که شتر در خواب بیند پنبه دانه
      پس همین همسو نبودن باعث میشه ما نتیجه رو چاقی ببینم .
      .
      به فکرهای پشت عمل خودتون توجه کنید
      که اگر میری مهمانی و نمیخوری و از شب فکر میکنی چطور رفتار کنی و چی بخوری و چی نخوری ببین چرا این فکر رو کردی و این تصمیم رو گرفتی ؟؟؟ همیشه باید علت رفتار رو تعییر بدهی و کاری به رفتار نداشته باشین .
      پس نتیجه میگریم تمام این نخوردنها و چطور خوردنها و چی رو چطور بخورم ابپز بخورم و یا سرخ شده و یا چند برش از چی بخورم و یا شب بخورم یا طهر بخورم و یا کالری شماری کردن و محاسبه کردنها و برچسب زدن به عداها و تفکیک اونها از هم همه ی اینها توجه به چاقی هست و ما رو به چاقی بیشتر سوق میده باید این خوردن اینقدر برای ما بدیهی و ساده و بدون فکر و استرس و ترس و نگرانی باشه و یه فعالیت مثل سایر فعالیتهای جسمم ما باشه مثل نفس کشیدن و پلک زدن که ما لاعر بشیم و باید اتوماتیک در ما انجام بشه مثل تمام متناسبها که هر چی بخوان در هر زمانی میخورن و اصلا کاری به این افکار و نگرانیها ندارن ما گرفتار افکار شدیم .

      چاقها همیشه با وسواس و دقت عدا انتخاب میکنن و میخورن اما نتیچه چافی بیشتر هست و اما لاعرها بیخیال میخورن و متناسبتر هم میشن پس تفاوت در افکار ما هست نه در عمل ما اصلا ما از خیلی متناسبها کمتر میخوریم اما چرا چاقیم چون فکرهای پشت رفتار ما علط هست که باید اون رو درست کنیم که جرا نمیخوریم ؟؟؟همون باید تعییر کنه و درست بشه و من با دوره و استمرار و گوش دادن تمام فرمولهای دهنی رو باید تعییر بدهم .
      و اصلا کاری به مواد غذایی ندارم و باید نگرشم تغییر کنه .
      و من هنوز اطرافیان رو میبینم که لاعری رو با نخوردن و بدو بدو کردن و محدودیت داشتن میبینن و من اصلا همچین نگرشی که ندارم هیچ خندم هم میگیره و به یاد اون وقتهای خودم میفتم که چه زجر و سختی میکشیدم و نتیجه با حالای خودم از زمین تا اسمان فرق داشت .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/10/02 20:17
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      با سلام تا این لحظه یکبار فایل را دیده ام و فقط یک جمله ی استاد در ذهن من مرور شد در این چند ساعت که وقتی نتیجه بگیری پشیمان میشی از اینکه چرا زودتر باور نکردی ، چرا زودتر اقدام نکردی و…..
      من این پشیمان شدن را در جنبه هایی دیگر مثل درس خواندن خییلی تجربه کردم مثلا یک موضوعی را کاملا بلد بودم اما از اعتماد به نفس پایین یا بیانش نکردم و یا به یکی دیگه گفتم و نمره اش را هم دیگری به دست آورده.
      من سال 97 وارد دوره شدم قبلش هم با دوره ی رایگان نتایج عالی گرفتم و با استفاده از دوره 3 سایز و چند کیلو که دقیق نمیدانم کم کرده ام .اما از یک جایی تغییر جسمی من متوقف شد احساسم عاالی بود و هرروز سعی میکردم عالی تر هم باشه ، بیشتر روزها رفتار غذایی درستی داشتم و و از خودم راضی بودم و هستم هرروز تمرین انجام دادم ، نظراتم رو نوشتم ،نظرات دوستانم را خواندم ، شبنم سازی کردم و به حرف های بقیه بی اهمیت بودم، عجله ای نداشتم و فقط ادامه دادم با حال خوب اما با گذشت ماهها جسم من هیچ تغییری نکرده وحتی یکی دو نفر هم گفتند که انگار داری دوباره حجیم میشی یا حواست باشه یکم چاق شدی…با شنیدن این حرف ها حالم بد میشد اما سریع به سایت میام و با چندتا مطلب یا یک فایل حالم دوباره و خیلی سریع خوب میکنم اما خوب راستش این سوال ته ذهنم پیش میاد که پس نتیجه ی این همه تلاش من چرا به دستم نمیرسه ؟ کجا نشتی داره که حاصل کارهای من داره هدر میره؟ از استادم نپرسیدم چون خودشون گفتند در فایلی که سوال پرسیدن کمکی نمیکنه…. .با وجود انگیزه ، اشتیاق، امید و استمرار من اما نتیجه در جسمم تجلی نمیکنه و واقعا منو سردرگم کرده خلاصه چند ماه دنبال این حلقه ی گمشده هستم که حتما من زمانی داشتمش چون اون اوایل من نتیجه ی عالی گرفتم و خیلی مشتاقم که فایل حلقه ی گمشده را ببینم و استفاده کنم و پازل متناسب شدنم رو به لطف خدا کامل کنم.من میدونم کهاین روش نتیجه میده و تنها راه حداقل برای شخص من برای لاغری همیشگی همین راه هستش خیلی هم دوستش دارم چون هم آسونه هم به من انرژی و آرامش میده اما نمیدونم واقعا چی شد که تغییرات من آهسته یا خیلی آرام شد چون بعد از یک سال و نیم انتظار کاهش وزن داشتن خیلی بی راه نیست و نمیشه اسم عجله هم روش گذاشت.
      نمیدونم چرا این ها را نوشتم چون واقعا از جستجو برای پیدا کردن این حلقه خسته شدم اما خوشحالم که فایل جدید جواب خواسته ی من هستش و انشاالله مسیر تناسب من هم به همواری و نتیجه ی بخشی سابقش و حتی خیلی بهتر برگرده .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 50 کلمه

        سلام دوست عزیز
        طبق وعده خداوند هر درخواستی پاسخ داده می شود
        درخواست شما قبل از آنکه به صورت نوشتن مطرح شود پاسخ داده شده است و به زودی به دست شما خواهد رسید
        اگر باور کنیم چه قدرتی در خلق کردن خواسته هامون داریم خیلی کار ساده تر و لذت بخش میشه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار مصی کوثری
        1402/04/11 09:50
        مدت عضویت: 535 روز
        امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 329 کلمه

        سلام دوست عزیزم قطعا استاد بهترین راهنما برای شما هستند و من کوچکتر از اینم که نظر بدهم اما من با توجه به تغییرات جسمی خودم چیزی رو که متوجه شدم میگم امیدوارم برای شما هم مفید باشه و شاید جواب حلقه گمشده شما باشه طی سالها تلاش و مداومت از راه‌های مختلف خودم برای کسب نتیجه تناسب اندام در مدتی که در حال آموزش تناسب فکری هستم تغییرات شگفت انگیزی در روح و جسمم هر روز در حال شکل گرفتنه دوست خوبم ما هر روز برای رسیدن به هدفمون باید یه سری کارها رو انجام بدیم و یه سری کارها رو انجام ندیم مجموع این انجام دادن و انجام ندادن باید کفه ترازوی لاغری و تناسب فکریش سنگین‌تر باشه مثلا بخوام توضیح بیشتر بدم من خودم هر روز ساعتها به جای وب گردی در سایت هستم و مثل معتادی که در حال ترکه و باید جلسات ترک اعتیادش و بره مدام وصلم به سرچشمه تا فرکانس‌های چاقی و بتونم مهار کنم موقع غذا خوردن با تمرکز بالا و توجه به رفتار شخص متناسب غذا میخورم و مدام در ذهنم کار میکنم تا یه سری عادات غلط گذشتم مبادا تکرار بشه چون ما ذره ذره و لقمه لقمه چاق شدیم و اصلا متوجه نشدیم الانم ممکنه شما به مرور درجه سیری ات تغییر کرده و متوجه نشدی که جسمت متوقف شده وگرنه این بدن هوشمند ما قطعا اگر اصولی و به قدر نیاز مصرف کنه به سمت تناسب میره مگر اینکه خیلی کمتر مصرف کرده باشیم که گمان قحطی به جسم دست داده باشه یا به مرور لقمه لقمه به درجه سیری اضافه شده باشه و با اندازه گیری جسم و مقایسه اون و حرفهای دیگران ما نباید ثمره تلاشمون و هدر بدیم قطعا پیشرفتی که شما داشتید و استمرارتون بسیار قابل تحسینه برای من و مطمئنم نباید نا امید بشید بلکه یک بازنگری مجدد بر رفتار و باید و نبایدهاتون داشته باشید به دور از زاویه صد در صد موفقیت در انتظار شماست براتون بهترینها رو آرزو دارم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parsasaryna04
      1399/10/02 18:26
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 3498 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 808 کلمه

      سلام استادعزیز من تقریبا اشنایی باسایت سما رو باید بگم برمیگرده به همین دوره کرونا وقرنطینه البته از همون تقریبا اردیبهشت امسال که دیگه همه اون مکانهایی که من به خاطر لاغر شدنم میرفتم بسته شد مثل باشگاه ودکتر رژیم ووقت بیشتری رو صرف ماندن در خونه میکردم ووقت بیشتری پیدا کردم که بیشتر فایل هارو بخونم وگوش کنم الان تقریبا روز یک تا دوساعت فقط اختصاص دادم به همین کار وواقعا برام خیلی خوب بود البته بگم من برای لاعری وارد سایت شدم ولی الان در مراحل دیکه زندگی ام موفقتر شدم وهرفایلی رو گوش میدم حتی اگه برای لاعری هست من توی دیگه مراحل زندگی ام استفاده میکنم واونجا اتفاقا بیشتر جواب گرفتم چرا؟؟خودم جوابش رو میگم چون من تقریبا از اول تولد چاق بودم البته نه از اون چاقها اضافه وزن داشتم و از دوره راهنمایی دیگه مسئله برام مهم شد واز اون وقت به بعد هر روز وهر ساعت فکرم مسعول این مسئله بوده چون هر روز ما باید برای رفع نیاز بدنمان بخوریم روزی دست کم سه دفعه پس هر روز من با این مسئله درگیر بودم وورودیهایی که من بابت این مسیله وارد ذهن خودم کرده ام از هر مسئله دیگه زندگی ام بشتره مثلا چی کالری اش چه قدره چی قند داره چی چربی داره از همین مطالب وورودی های بیخودی که من ذهنم رو پر کرده ام ویک فرد متناسب اصلا خودس رو درگیر این چیزها نمیکنه ولی ما چا قها بیستر وقتمون قبلا پرداختن به همین موضوعات بوده پس حالا فهمیدید چرا مسایل دیگه زندگی راحتر با این فایلها حل مبسه چون ورودی های اضافه در مورد مسئله مورد نطر کمتر بوده وتازه مدت زمان کمتری رو صرف فکر کردن اون موصوع در قدیم میکردم مثلا اگه دلم میخواست ماشین شاستی داشته باشیم حالا یک فکری میگروم ورد میشد دیگه در همین حد بود وبرام زیاد حیاطی نبود رسیدن بهش ولی چاقی خیلی برام مهم تر بود پس بیشتر فکرم مشعول بود ولی حالا که یاد گرفتم توسط این فایلها که میشه من به زندگی بهتری دست پیداکنم دیگه الان دارم تمرکز میکنم وفکر میکنم با این تفاوت که یاد گرفتم از همون ابتدا چطوری درست فکر کنم چطور باورسازی کنم چطور احساس خوب در خودم بوجود بیارم وهزاران باور درست که از این فایلهای استاد یاد گرفتم ولی در مورد چاقی از ابتدا راه رو نادست رفتم باور ها وفرمولهابم همه نادرسته ومعلومه که زمان بیشتری میبره تامن بیام این هارو اصلاح کنم وباور واعتقاد درستی جایگزین کنم پس زمان بیشتری میبره ولی در موارد دیگه زندگی ام نه چون از همین ابتدا باور هایم درسته وفرمولهاب درستی داره سر جای خودش قرار میگیره ومن هر روز دارم محصول این باورهای درستم رو زودتر الز لاعری ام میبینم خدارو شکر ودر مورد چاقی ام هم فقط یک کلمه میگیم خدارو شکر که الان به این مرحله رسیدم که بدون هیچ ترسی وبدون درگیری ذهنی هرچی رو دوستدارم میخورم وفقط وفقط به ندای بدنم گوش میدم هر وقت گفت بابا بسه من دیگه سیرم تو چه خبرته دیگه نمیخورم حالا یک روز بدنم دوست داره بیشتر بخوره میخورم یک روز دوست داره تا ادان معرب جز چایی چیزی نخوره میگم باسه هرچی تو بگی دلش میخواد شیرینی بخوره میگم باشه معلومه قند ت افتاده پس بریم باهم شیرینی بخریم ومیخوریم واحساس لدت میکنم بچه ها بدن ما با ما دشمن نیست اون بیشتر از نیازشم نمیخواد چشم هم نداره که بگی چشمهاش گرسنه است اون فقط در حد نیازش میخوره بهش اطمینان کنید اون از جای درستی دستور میگیره از جایی دستور میگیره که نفس مارو دستور میده به قلبمون دستور میده پس خاطر تون جمع بهش اطمینان کنید ولی هنوز من فرمولهای اشتباه زیادی دارم ولی خیلی هایش باهمین فایل وفایل قبلی داره درست میسه الان فهمیدم هیچ ماده عدایی ومقدار وحتی نحوه خوردن که خیلی هامون فک میکنیم چون تند تند میخوریم چاقیم این ها هیچ کدوم روی بدن ما اثر چاقی ندادن فقط فکری که از باورهای نادست ما میاد و در ما موقع خوردن احساس ترس ونگرانی بوجود میاره فقط باید اون باور رو درست کنیم بعد فکر مون عوص میسه واحساس مون ودراخر رفتار درستی از ما سر میزنه .من خودم رو خیلی گرفتار رفتارم نکردم چون میدونم تقصیری نداره اول باید باورم رو درست کنم وبعد رفتارم خودش درست میشه رفتار نتیجه است نتیجه من نمیتونم عوضکنم مگه باور واحساس رو عوص کنم نتیجه خودش عوص میشه استاد من این چیزهایی رو که درحصور شما گفتم فقط نتیجه گوش دادن به فایلهای رایگان شما بوده وبس هنوز توانایی خرید فایلهای دیگه رو ندارم ولی مطمئنم که خدا راه خرید رو بدام هموار میکنه میخواستم بدونید فایلهای رایگانتونم خیلیل خیلی پر باره لا اقل برای من که خیلی خوب بوده وتقریبا زندگی ام در همین مدت تکون اساسی خورده که به چشم میاد خدار وشکر هزار بار که با این سایت وشما ودوستان اشنا شدم خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الهام خوشبخت
        1399/10/03 11:03
        مدت عضویت: 1914 روز
        امتیاز کاربر: 7568 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 204 کلمه

        آفرین به شما! چقدر نوشته تون سطحش بالا بود. فایلهای رایگان هیچ چیزی کمتر از دوره ها نداره هر فایلی استادمیزارن واقعا عالیه اگر بچه ها قدرشو بدونن. هر کس توانایی مالی داره من توصیه میکنم حتما دوره رو بخرن ولی اگر فعلا مقدور نیست بیان از همین فایلها شروع کنند. تو دوره آدم دلش قرص تر میشه که داره قدم به قدم داره یاد میگیره دوره منسجم تره واینکه باید برای رسیدن به چیزی بهاش رو پرداخت کرد .من خودم یه مدت رایگان گوش دادم خوبم رفتارم تغییر کرده بود ولی رها کردم چون پول کافی نداشتم بعدش که پول دستم اومد اصلا نتونستم صبر کنم حس قوی منو تشویق به خریدن دوره میکرد ومن خریدم. الان که فکر میکنم میگم کاش تو همان فضا می موندم تا پول برسه گوش میدادم هر چند وقت طول میکشید اشکال نداشت ولی قطع نمیکردم چون من خیلی دقیق گوش میدادم ونکته نکته یادداشت برداری می کردم اگر با همون احساس به دوره وصل میشدم خدا می دونه چقدر نتایج عالی تری میگرفتم چون استمرارم قطع نمیشد میدونید وقتی فایلها رو رها میکنید مثل این
        شروع کنید. موفقیت در رهانکردن هست. هست که مسیر
        شروع کنید رفته رو بر می گردید وباید از اول

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1399/10/02 17:52
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 28862 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 251 کلمه

      سلام استاد عزیزم و دوستان خوبم
      اینجا در سیدنی ساعت ۱۰ دقیقه به ۱ صبح هست ساعت ۱۰ رفتم که بخوابم ولی تا ساعت ۱۲ دیدم خوابم نمیبره آمدم آشپزخانه یک مقدار غذا خوردم چون احساس گرسنگی میکردم اصلا هم به اینکه الان چه وقت خوردنه فکر نکردم و با احساس خوب غذایم را خوردم و لذت بردم بعد موبایلم را باز کردم و دیدم شما این فایل را گذاشتید خیلی خوشحال شدم و با ذوق و شوق آنرا دیدم و چقدر آگاهی بدست آوردم و لذت بردم 👏👏👏👏
      هر وقت می بینم فایل جدیدی گذاشتید مثل اینکه یک هدیه زیبا به من داده شده است خیلی خیلی خوشحال میشم از اطلاعاتی که دریافت میکنم از دیدن چهره خندان و مهربان و کلمات دلنشین تان احساس شادی و نشاط و آرامش میکنم که چقدر صمیمانه و دلسوزانه اطلاعاتی که به ما برای رسیدن به هدفمان کمک میکند در اختیارمان قرار میدهید 🙏🙏🙏👏👏👏
      من هیچ دوره آموزشی ندیدم که اینجور افرادی که از آنها استفاده میکنند ساپورت شوند و اینجور بطور مرتب فایلهای جدید در اختیارشان قرار داده شود اینقدر فایلهای رایگان که واقعا ارزشمند هستند در اختیار علاقه مندان قرار داده شود
      من از طرف خودم و تمام دوستانی که انتخاب شده خدای مهربانمان هستند که در این دوره ها شرکت کرده اند از شما استاد عزیزمان تشکر میکنم که چه زندگی هایی را تغییر دادید و چه دلهایی را که شاد کردید و امید به زندگی بهتر داشتن دادید ممنونیم 🙏🙏🙏😊😊😊
      الان ساعت یک و بیست دقیقه صبح شد بهتره برم بخوابم ☺☺☺😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زهرا
        1402/02/11 09:29
        مدت عضویت: 584 روز
        امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 397 کلمه

        سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

        من  از بچگی چاق بودم به طوری که در عکسها ی کودکیم هم مشهود است و همیشه  این باوراشتباه را قبول داشتم که چاقی من ارثی است در حالی که چند نفر از خواهر و برادرهایم متناسب بودند و همه به من میگفتند که به عموهایت رفتی و واقعا هرروز که عموهایم را میدیدم چاق تر میشدند درحالی که پدر خدابیامرزم خیلی متناسب بودند . من چندین سال با رژیم چند کیلو کم میکردم و الان من در سن 47 سالگی با چهار فرزند هستم که فقط اضافه وزن را دردوران بارداری داشتم و به مدت 15 سال است که بعد از دوران شیردهی به وزن ثابت 100تا 105 کیلو می رسیدم یک روز به طور اتفاقی در آذر ماه سال 1401 طی یک برنامه ای در اینترنت با رژیم لاغری آشنا شدم ویک دوره از ان را خریداری کردم . من به مدت 5 ماه 10کیلو وزن کم کردم که  از این بابت خیلی خوشحال هستم و به قول استاد شاید خداوند به طریقی من را به این سایت لاغری با ذهن آشنا کردندکه دیگر رژیم های سخت نگیرم و اصلا من از این موضوع خبر نداشتم .من  در بدترین بحران در محیط کارم بودم که به لطف خداوند با این سایت آشنا شدم که با دیدن و گوش دادن این فایلها مسیر زندگی من عوض شد. انشالله بتوانم متناسب شوم و به وزن ایده ال خودم برسم و ثابت بمانم.یک اتفاق خیلی خوب برای من افتاد  من سه چهارروز پیش  با خانواده به گردش در طبیعت رفتم و همیشه برای بالا رفتن از کوه باید از همسرم کمک میگرفتم برای اولین بار  توانستم بدون نفس نفس زدن و کمک از دیگران از کوهی بالا بروم و به طبیعت نگاه کنم و این واقعا برای من شگفت انگیز بود . و الان دوره 12گام را تمام کردم و خیلی خوشحال شدم که فهمیدم چاقی من ارثی نیست و می توانم به تناسب اندام برسم در گام سیزدهم سرزمین لاغرها هستم . انشاالله با یاری خداوند متعال بتوانم این مسیر را طی کنم . استاد هنوز بعضی مواقع ترس از خوردن بعضی از غذاها و یا چقدر خوردن برای چاقی ضرر دارد به سراغم میآید  که با گوش دادن به این فایل بسیار زیبا به من کمک کرد که بتوانم جواب درستی به این فکر بدهم 

        بازم ممنون از شما استاد گرانقدر که تجربیات خود را به دیگران ارائه دادید . بازم ممنون 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 24 کلمه

          سلام و درود
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
          به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
          با تشکر

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم