0

گام ۱۴: می خورم چاق میشم، نمی خورم لاغر نمیشم!

می خورم چاق میشم
اندازه متن

در ذهن همه ما خوردن با چاق شدن ارتباط مستقیم دارد. همچنین نخوردن را عامل چاق تر نشدن می دانیم.

به همین دلیل متعجب هستیم که چرا می خورم چاق میشم، اما نمی خورم لاغر نمیشم؟!

نکته جالب اینکه در هر دو مورد تمرکز ما بر چاقی است.

عامل لاغر شدن را پیدا کنید

افراد چاق زیادی در جهان هستند که تصور می کنند برای لاغر شدن باید مقدار کمتری غذا بخورند یا از یه نوع خاص فقط بخورند و همچنین هر روز ورزش کنند تا لاغر شوند این در حالی است ک میلیارها انسان متناسب هر روز ورزش نمی کنند یا بر اساس دستور العمل های نوشته شده غذا نمی خورند.

بنابراین غذا و ورزش کردن عامل لاغر شدن نیست که البته همه ما این عقیده را هم داریم چون بارها رژیم گرفتیم و به اندازه کافی ورزش هم کرده ایم اما لاغر نشدیم یا اگر هم مقداری لاغر شدیم خیلی سریعتر از زمانی که صرف لاغر کردن کردیم دوباره چاق شدیم.

پس برای لاغر شدن باید به دنبال عامل و دلیل دیگری باشیم که تا کنون بهش توجه نکردیم. به عبارتی باید عامل لاغر شدن را کشف کنیم.

چه چیزی عامل لاغر شدن است؟

سال های زیادی از عمرم را درگیر اضافه وزن و تلاش برای لاغر شدن بودم. سابقه 35 ساله من در چاقی سبب شد تا تمام جنبه های زندگی من تحت تاثیر چاقی قرار بگیرد.

در آن سال ها بارها شنیده بودم که خوردن باعث چاقی می شود و بارها از اطرافیانم شنیده بودم که هرچی می خورم چاق میشم ولی وقتی نمی خورم لاغر نمیشم.

هربار که برای لاغر شدن اقدام می کردم اولین راهکاری که به نظرم می رسید رژیم گرفتن بود.

  • برای مدتی سعی می کردم غذای سرخ کردنی نخورم
  • مقدار نان را به حداقل می رساندم
  • برنج را حداکثر 8 تا 10 قاشق می خوردم
  • بیشتر سعی می کردم با خوردن سالاد و سبزیجات مقداری از وزن و سایز خودم را کم کنم.

هربار که توسط دیگران به خاطر چاقی مورد نصیحت قرار می گرفتم، اولین راهکار آنها این بود که کمتر غذا بخورم و راهکار دوم هر روز یک ساعت ورزش کنم.

کمتر خوردن و بیشتر فعالیت کردن نسخه ای است که بارها برای همه افراد چاق در جهان صادر شده است اما نتیجه ای از این نسخه تکراری به دست نیامده است.

متاسفانه متولیان لاغر شدن افراد چاق انسانهایی هستند که خودشان لاغر هستند و هیچ درک و شناختی از چاقی ندارند بنابراین تنها راهکاری که به نظرشان می رسد کنترل غذا خوردن یا تعیین مقدار و نوع مواد غذایی است.

به همین دلیل است که سالهای زیادی است انواع برنامه های رژیمی برای کمک به لاغر شدن افراد چاق ایجاد شده است که ماهیت همه آنها رژیم گرفتن است اما به شکل های بی نهایت متنوع این برنامه را ارئه می کنند.

نکته اصلی و مهم این است که فرد چاق با رژیم گرفتن نمی تواند لاغر شود چون حتی اگر غذایی که برای او تعیین شده است را بخورد اما در ذهنت تمایل و علاقه به خوردن غذایی دارد که دوست دارد بخورد اما اجازه خوردن ندارد.

از آنجا که ذهن ما اصل را از بدل تشخیص نمی دهد بنابراین فکر کردن به غذایی که حتی خورده نمی شود می تواند فرد را در معرض چاقی قرار دهد چون ذهن ما نمی فهمد که این فکری که در حال مرور کردن آن هستیم فقط یک فکر است و غذایی خورده نشده است.

چون در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی محسوب می شود وقتی به خوردن یک غذا فکر می کنید برای ذهن شما این افکار به منزله خوردن است و خوردن هم در ذهنتان برابر با چاقی است پس فرایند چاق تر شدن تنها با فکر می تواند انجام شود. به همین دلیل است که بسیاری از افراد چاق عقیده دارند چرا می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم؟!

اگر به روند گذشته خود فکر کنید این موضوع برای شما واضح می شود که چگونه با قدرت ذهنتان چاق شده اید.

همه افراد چاق این تجربه را دارند که در شرایطی که برنامه غذایی آنها تغییر نکرده است چاق تر می شدند یعنی برای من به این شکل نبود که به مرور غذا خوردن من بیشتر شده یا تنوع غذایی من گسترده تر شود بلکه با همان غذایی همیشگی به همان مقدار و تنوع من به مرور چاق تر می شدم. به همین دلیل من عقیده پیدا کرده بودم که آب می خورم چاق میشم.

چه چیزی باعث چاق تر شدن من می شد؟

من که نه مقدار غذایم را بیشتر کرده بودم و نه تنوع سفره غذای خانه ما بیشتر شده بود پس چرا هر سال چاق تر می شدم؟

قدرت ذهن و تمرکز بر چاقی و احساس ترس از چاق تر شدن و تنفر از چاقی و همه افکار مشابه باعث چاق تر شدن من می شد بدون اینکه مقدار یا تنوع غذایی من تغییر کنه.

تکرار تعدادی فکر برای مدت طولانی برای چاق تر شدن کافی است.

قدرت غذا یا قدرت ذهن
لاغری با ذهن

چرا غذا می خورم چاق میشم

بسیاری از افراد چاق عقیده دارند که غذاها عامل چاقی آنها هستند. من هم عقیده داشتم هر چی می خورم چاق میشم در صورتی که انسانهای متناسب زیادی از همین مواد غذایی می خورند اما لاغر هستند.

همیشه برایم سوال بود:

چرا غذایی که دیگران را چاق نمی کند به راحتی مرا چاق می کند؟

چرا من هرچی می خورم چاق می شم اما دیگران هرچی می خورن لاغر هستند؟!‌ از طرفی چرا نخوردن های من باعث لاغری من نمی شود! اما بارها از افراد متناسب شنیده بودم که بخاطر فقط دو سه روز بهم خوردن نظم غذا خوردنشان لاغر شده اند.

به این عبارت دقت کنید:

به همان سرعتی که من چاق تر می شدم افراد متناسب لاغر تر می شدند و به همان کندی که من لاغر می شدم آنها به وزن و سایز قبلی خود بر می گشتند.

واقعا چرا؟ چرا این همه تفاوت بین دو انسان باید وجود داشته باشد؟

معجزه لاغری

معجزه لاغری با ذهن

به لطف خدا با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن به مرور پاسخ همه سوالات و ابهامات ذهنی ام درباره چاقی و لاغری را پیدا کردم و آن چیزی نبود جز قدرت ذهن.

تنها تفاوت من با افراد متناسب در محتویات ذهنی ام بود.

دیدگاه و نگرش من درباره چاقی با افراد متناسب تفاوت داشت و همین عامل کافی بود تا آنها از هر غذایی که دوست دارند می خوردند و همیشه متناسب بودند اما من بارها بخاطر فقط چند تکه خوردن پیتزا چاق تر شده بودم!

شاید شما هم مثل من بارها بخاطر خوردن فلان غذا احساس چاق تر شدن کرده اید.

  • بخاطر یک شب شام خوردن در مهمانی احساس چاق تر شدن کرده اید.
  • بخاطر خوردن یک بستنی یا چند برش پیتزا احساس خطر چاق تر شدن کرده باشید.

آنچه ما احساس می کنیم ارتباطی به ماده غذایی ندارد بلکه بخاطر نگرش و تعریفی است که از آن ماده غذایی در مغز ما ذخیره شده است.

توجه به این نکته بسیار مهم و تاثیرگذار است.

اطلاعات مربوط به مواد غذایی در مغز ما ذخیره شده اند.

هر بار که آن اطلاعات را مرور می کنید و به احساس چاق تر شدن می رسید در واقع تصویری مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید که چاق تر شده اید.

همانگونه که یک نقاش با نگاه کردن به یک صحنه آن را روی بوم نقاشی می کند. مغز هم با توجه کردن به آنچه در ذهن نقش می بنند به شکل دادن جسم می پردازد.

به عبارت خیلی ساده تر، اطلاعات مغزی به صورت تصاویر مجازی در ذهن ایجاد می شوند، سپس مغز آن تصاویر را به واقعیت زندگی ما تبدیل می کند.

درک تفاوت بین ذهن و فکر سبب می شود تا در مسیر لاغری با ذهن نتیجه عالی کسب کنیم.

رفتارهای ما توسط مغز برنامه ریزی می شود اما مغز تحت تاثیر ذهن است.

به همین دلیل است که اگر ما تصمیم بگیریم تغییری در برنامه غذایی یا مقدار خوردن خود ایجاد کنیم آن تصمیم بعنوان دستوری در مغز ایجاد می شود و سپس به رفتار و عمل ما تبدیل می شود.

این تغییر که به صورت دستی توسط ما اعمال شده است تاثیری بر ذهن ما ندارد و باعث تغییر تصاویر مجازی ذهن ما نمی شود به همین دلیل است که رژیم گرفتن باعث لاغری همیشگی ما نمی شود.

اعصاب خوردی رژیم گرفتن
لاغری با ذهن

نتیجه رژیم گرفتن چیست

همه ما تجربه رژیم گرفتن را داریم. خیلی وقت ها در زمانی که در رژیم هستیم اما همچنان عقیده داریم که غذا می خورم چاق میشم چون در ذهن ما دیگر مقدار غذا اهمیت ندارد بلکه عمل خوردن مهم و چاق کننده شده است.

در مدت رژیم ما خیلی از مواد غذایی که قبلا می خوردیم را دیگر نمی خوریم اما به همان اندازه که خوردن آن مواد غذایی باعث چاقی ما می شود نخوردن آنها باعث لاغری ما نمی شود.

علت این تفاوت در عملکرد مواد غذایی در بدن ما به محتویات ذهنی ما درباره خوردن و نخوردن غذاها ارتباط دارد.

در ذهن همه افراد چاق خوردن یک غذا می تواند باعث چاق تر شدن آنها شود. همچنین آنها اعتقاد دارند که نخوردن یک غذا می تواند مانع چاق تر شدن آنها شود.

یعنی در هر دو حالت خوردن و نخوردن توجه و تمرکز روی چاق شدن و نشدن است.

در این بین هیچ ردپا یا اثری از لاغری مشاهده نمی شود.

شاید به ظاهر ما برخی مواد غذایی را نمی خوریم که لاغر شویم اما در واقع هدف ما از نخوردن، چاق تر نشدن است نه لاغر شدن.

این موضوع را می توان با توجه کردن به دلیل نخوردن های خودمان به راحتی متوجه شویم.

اگر هربار که به هر دلیلی غذایی را نمی خوریم از خودمان سوال می کردیم چرا من این غذا را نمی خورم؟

به وضوح مشخص می شد که تقریبا در همه موارد دلیل ما برای نخوردن هر غذایی ترس از چاق تر شدن بوده است نه لاغر شدن.

فکر اصلی که در پس همه نخوردن های ما وجود دارد چاق تر نشدن است نه لاغر شدن.

حتی شاید بارها شما تصمیم گرفته اید از طریق اجرای فلان برنامه رژیمی لاغر شوید و اتفاقا به خوبی آن برنامه را اجرا کرده باشید اما به این نکته توجه کنید:

  • دلیل اینکه لیستی از غذاها مجاز برای خوردن تنظیم می شود چیست؟
  • دلیل اینکه مقدار خوردن در هر وعده غذایی با قاشق یا ترازو تعیین می شود چیست؟

به وضوح مشخص است که دلیل اصلی این است که خوردن غذاهای دیگر یا مقدار بیشتر از آنچه تعیین شده است باعث چاق تر شدن ما می شود.

واضح است که در برنامه های رژیمی نیز تمرکز بر روی چاق تر نشدن است.

“دقت کنید”

درست است که برنامه رژیمی تنظیم شده به منظور لاغر شدن است اما از آنجایی که لیست غذاهای مجاز برای خوردن بسیار کمتر از غذاهای غیرمجاز است پس به این معناست که در ذهن ما یا فرد تنظیم کننده برنامه رژیمی احتمال چاق شدن افراد بسیار بیشتر از لاغر شدن آنان است چون تنوع غذاهای چاق کننده به مراتب بیشتر از غذاهای لاغر کننده هستند.

این طرز برخورد و تجربه هایی که ما از تلاش های خود برای لاغر شدن داریم واضح می کند که همواره تمرکز ما بر روی چاقی بوده است و به همین دلیل هیچوقت لاغر نشده ایم.

اهمیت درک تفاوت بین نگرش ما درباره چاقی و لاغری و عملکرد ما برای لاغر شدن سبب شد که تجربه خود در مسیر لاغری با ذهن را با دوستانم از طریق این فایل آموزشی به اشتراک بگذارم.

اطمینان دارم دیدن بارها این فایل آموزشی سبب تغییر در نگرش شما نسبت به موضوع چاقی و لاغری خواهد شد و نتیجه تغییر نگرش شما تغییر جسم شما خواهد بود. چه بخواهید چه نخواهید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک محتوایی آموزشی چرا می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم بعد از خواندن نوشته و تماشای ویدیوی آموزشی درک خود از آگاهی دریافت شده را به صورت شرح انشایی بنویسید و دقت کنید در نوشته خود به سوالات زیر پاسخ دهید.

  • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید.

اگر به تلاش های قبلی خود فکر کنید متوجه می شوید که در ابتدا هدف شما برای شروع به رژیم گرفتن یا ورزش کردن لاغر شدن بوده است اما نگرش و تفکر اصلی شما در هر روز از مدت رژیم یا برنامه ورزشی تلاش برای چاق تر نشدن بوده است.

چرا که اگر غذایی را نمی خوردید به این دلیل بود که اگر می خوردید لاغر نمی شدید یا چاق میشدید.

اگر ورزش می کردید به این دلیل بود که عقیده داشتید اگر ورزش نکنید لاغر نمیشی یا چاق میشی.

به همین دلیل به محض رها کردن رژیم یا ورزش نکردن دوباره چاق می شدیم چون دلیل و عامل چاق نشدن خود را رها کرده بودیم. با توجه به درکی که از این مطلب دارید بنویسید که:

  • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟

فکر کردن به متناسب بودن به ایجاد تصاویر جدید ذهنی لاغر شدن کمک میکند بنابراین سعی کنید تصور کنید شما در وضعیت متناسب هستید و با بودن در وضعیت متناسب به سوال زیر پاسخ دهید.

  • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.07 from 57 votes

https://tanasobefekri.net/?p=23967
برچسب ها:
63 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهره
      1403/01/23 16:08
      مدت عضویت: 299 روز
      امتیاز کاربر: 8405 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,157 کلمه

      به نام خدای مهربانم 😇🙏

      باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم🙋‍♀️😍

      گام ۱۴ : می خورم چاق میشم ،نمی خورم لاغر نمیشم 🤔

      افراد چاق، متأسفانه چاقی رو ربط می دهند به خوردن و لاغر شدن رو به نخوردن ولی با نخوردن هرگز لاغر نشدن ولی درباره خوردن که باعث چاقی هست به راحتی موفق شدن ولی درباره نخوردن که باعث لاغری هستش موفق نیستن چون در زمان های که نمی خورن در ذهنشان این مرور میشه که با نخوردن چاق تر نمی شن وکلا توجه اونه بر چاقی هستش واحساس و انتظار اونها چاق شدن هستش 

      تنها عامل لاغر شدن داشتن نگرش لاغری هستش و انتظارمان از خودمون  لاغری باشه مثل افراد متناسب اونها خوردن فقط برای رسیدن به سیری وگرفتن انرژی برای ادامه دادن به زندگی می دونن اصلا تصور چاقی از خوردن ندارن

      پس من هم  لاغری رو به نخوردن و چاقی رو به خوردن ربط نمیدم وخوردن رو فقط عامل گرفتن انرژی برای بدنم می دونم وبرای زنده بودن سلولهای بدنم لازم وضروری هستش که غذا بخورم وخوردن روبرای رفع احساس گرسنگی به سیری میدونم وهر گز خوردن رو ربط نمی دم به چاقی

       بلکه اون احساس بد از چاقی هستش که ربطش دادم به خوردن و باورم شده که من مقصر نیستم این خوردن بوده که من رو چاق کرده در صورتی که من مقصر بودم که چاقی رو باور کردم ودر فکرم و ذهنم توجه به چاقی داشتم ودر آخر ربطش می دادم به خوردن در صورتی که در کل جهان همه افراد لاغر هم در حال خوردن هستن چرا اونها چاق نمیشن چون فکری که من نسبت به غذاها و عمل خوردندارم انها اون افکار رو ندارن و بدونه فکر منفی از مواد غذایی متنوع استفاده می کنن وبرای تمام سالهای زندگیشون متناسب باقی می مانن

      ولی من چون خوردن رو به چاقی ربط داده بودم حتی اگر چیزی هم نمی خوردم بازم لاغر نمی شدم از آنجا که ذهنم اصل از بدل تشخیص نمیده بنابراین فکر کردن به غذایی که حتی خورده نمیشه می تونه فرد رو در معرض چاقی قرار بده چون مغزم در حال مرورافکار چاقی بودوحتی  نخوردن غذا برای ذهن فرقی با خوردن نداره واصل واز بدل تمایز قائل نیس و توجه وفکر من رو غذا نخوردن وخوردن بوده و احساسم رو در گیر این افکار کرده بودم و ذهنم من نمفهمه که این یک فکر که در حال مروروچون خوردن رو به چاقی ربط داده بودم و ذهنم فکر رو از اصل خوردن تشخیص نمیده باز من رو به سمت چاقی سوق می ده 

      چه چیزی عامل لاغر شدن هستش ؟

      فکر نکردن به خوردن نخوردن غذاها و تغییر نگرش در ذهن 

      فکر نکردن به موانع لاغری مثل افراد لاغر هیچ فکراشتباهی در باره غذا نداشته باشیم 

      چه چیزی باعث چاق تر شدن است ؟قدرت ذهنم رو وقتی در راستا توجه و تمرکز بر چاقی واحساس ترس واز چاق تر شدن وتنفر از چاقی وهمه افکار مشابه باشه  باعث چاق تر شدن میشود بدون این که مقدار یا تنوع غذایی من تغییر کنه 

      تکرار تعداد فکر برای مدت طولانی برای چاق تر شدن کافی است 

      چرا غذا می خورم چاق میشم؟تنها تفاوت من با افراد متناسب در محتویات ذهنی  ام بود دیدگاه و نگرش من درباره چاقی با افراد متناسب تفاوت داره وهمین عامل کافی بودتا آنها از هر غذایی که دوست دارن می خوردن وهمیشه متناسب بودن واما من بارها به خاطر خوردن احساس بد داشتم وفکر می کردم زیاده روی کردم 

      آنچه که احساس می کنیم ارتباطی به مواد غذایی نداره بلکه بخاطر نگرش!وتعریفی است  که از آن ماده غذایی در مغز ما ذخیره شده است هر بار اطلاعات نادرست درباره مواد غذایی رو مرور کنیم به احساس چاق تر شدن رسیده در واقع تصویر مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید که چاق تر شده اید مغز ما هم با توجه کردن به آنچه در ذهن نقش!می بندد به شکل دادن جسم می پردازد و رفتارهای ما توسط مغز برنامه ریزی می شود اما مغز تحت تاثیر ذهن است 

      در موضوع لاغری با ذهن توجه وتمرکز من باید به نگرشم باشه نه به عمل کردم 

      وقتی چیزی نمی خورم باید از خودم بپرسم چرا نمی خورم ؟اگر برای چاق تر نشدن باشه فایده ای نداره چون با عمل کرد می خوای چاق تر نشوم پس هرگز لاغر نمیشوم پس برای لاغر شدن باید نگرشم نسبت به خوردن، نخوردن به کل عوض کنم مثل افراد متناسب خوردم برای گرفتن انرژی بدن و رفع گرسنگی هستش ونخوردنم به خاطر میل نداشتم و سیر بودنم باشه نه هیچ چیز دیگه

       قبل از گرسنگی تعیین نکنم چه چیزی بخورم ونخورم هر زمانی که احساس گرسنگی کردم در همون زمان هرچیزی که دوست دارم رو با احساس خوب میل کنم 

      به رفتارم توجه نکنم چجوری بخورم چی بخورم کی بخورم چه مقدار بخورم از چی بخورم بلکه به علت این طرز رفتار باید توجه کنم که چرا این رفتار قبل از زمان خوردن در ذهنم مرور میکنم وبعد با روبرو شدن با غذاه اجرا می کنم ولی فرد متناسب اصلا این افکار و نداره ودر لحظه روبرو شدن با غذا رفتار درست رو بر حسب نیاز بدنش از خودش نشون میده واگر هم زیاد روی کنه وحس خوبی نداشته باشه اصلا فکر چاقی رو درذهنش نداره وهر گز چاق هم نمیشه 

      ما گرفتار افکار مون هستیم تا گرفتاررفتارهای ناجالب مون فرد متناسب همیشه لاغر و فرد چاق همیشه چاق هستش و تفاوت در طرز فکر ماست نه عمل آخر 

      نگاه رو باید از جسم برداشت وهدف تغییر نگرشمون هستش 

      تفاوت نگرش ترس از چاق تر شدن و لاغر شدن را بنویسید ؟دو نوع نگرش در این سوال مطرح شده وهر کدوم هم دو نوع خروجی دارن 

      نگرش ترس از چاق تر نشدن هرگز به لاغری نمی رسه وفقط با رژیم وورزش جلوی چاق تر نشدن رو میگیره چون بیشترین انتظار از خودش اینکه می تونه جلوی چاق تر نشدن برای مدت کوتاهی بگیره وهر گز انتظار لاغر شدنش رو نداره و باور نمی کنه که میشه لاغر شد ولی کسی که نگرشش!لاغری هست بدون هیچ تلاشی لاغری رو تجربه می کنه چون انتظارش از جسمش لاغری هستش!هرگز باورش نمیشه که اون روزی چاق بشه پس تفاوت در نگرش و تمرکز و انتظار شون است 

      تلاشهای قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق وشوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر شدن یا چاق ماندن ؟ ترس از چاق تر شدن و چاق  ماندن بود و اصلا امید نداشتم که شکم تخت گذشتم رو دوباره تجربه  کنم ولی اکنون امیدم انتظارم از خودم تجربه دوباره  لاغری در شکمم هستش

      نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود ؟  مواد غذایی فقط برای دادن انرژی به بدن هستن و همگی سالم و مقوی هستن ومن فقط برای رفع گرسنگی  و ادامه حیات بدنم از آنها استفاده می کنم از اونها می خورم تا زنده باشم 

      نگرش!من در باره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود ؟ورزش رو برای احساس خوب انجام میدم برای لذت بردن و ساخت بدنی ورزیده و سالم 

      نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود؟من همیشه در این شرایط خواهم ماند ودر صورتی لاغر هستم وهر گز چاق نمی شم چون نگرشم درست شده 

      خدایا شکرت🙏🏻🙏🏻🙏🏻😇

      سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/10/05 09:20
      مدت عضویت: 384 روز
      امتیاز کاربر: 23540 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 796 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که درتاریخ1402/10/05 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      بیشترین فکری که افراد چاق را عذاب میدهد فکر خوردن یا نخوردن مواد غذایی است . 

      قبل از خوردن هرمواد غذایی این فکر که آیا من اگر این غذارا بخورم چاق میشوم ویا اگرمن این را نخورم لاغرتر میشوم آرامش ذهنی افراد چاق را مختل میکند و حتی این نگرش بعد از خوردن و نخوردن مواد غذایی هم تا ساعتها وجود دارد 

      چون افراد چاق درطی سالیان با تجربه یاد گرفتند که باید کمتر بخورند و بیشتر ورزش کنند درحالی که هیچ وقت هم با این نسخه به لاغری نرسیدند ولی چون این موضوع را همه با ان موافق هستند آنهاهم آن را قبول دارند .

      مثلا خوردن سالاد از خیلی از افراد شنیدیم که چون کالری و چربی نداره پس چاق کننده نیست درحالی که الان متوجه شدم خوردن زیاد سالاد علاوه برتقویت پرخوری باعث به وجود آمدن انواع بیماریها میشود 

      جالب است مدتی که درسایتها با قانون جذب آشنا شده بودم به ما میگفتند که بیشتر کلمات و جملات تاکیدی و درزمان حال برای لاغری به کار ببریم چون با نگرش لاغری و فکر کردن به ان لاغر میشویم . من لاغر و زیبا هستم و برای همیشه لاغر میمانم

      شما به هرچیزی فکر کنی نگرش خود را نسبت به ان چیز را نشان میدهی و وقتی که غذایی را میخوری و یا آن را نمیخوری درهردو صورت توجه ما به چاق تر نشدن است پس اصلا دراین وسط لاغر شدن نقش بسیار کم رنگی دارد و چاقی بیشتر بلد شده است و جالب است با خوردن و نخوردن درهر دوصورت انتظار من از خودم لاغر نشدن است چون هنوز منطق چاقی درذهن من به قوت خودش باقی است و اصلا ذهن من منطق لاغری را یاد نگرفته است 

      پس ابتدا باید دراین مسیر یاد بگیریم که چگونه نگرش قبل از خوردن و بعد از غذا خوردن خود را تغییر دهیم تا درمسیر لاغری قرار بگیریم 

      شما با هر عادتی که داشته باشید وقتی فایلهای چالش من این را نخوردم را ببینی حتما نگرش شما نسبت به خوردن مواد غذایی تغییر خواهد کرد .

      شما قبل از غذا خوردن باید به نگرش قبل از خوردن غذا توجه کنی نه به عملی که درهنگام خوردن مواد غذایی انجام میدهی چون فکر ان باعث تغییرات درشما خواهد شد .اصلا به رفتارت توجه نکن بیشتر به فکرو نگرش خودت نسبت به خوردن مواد غذایی توجه کن 

      تفاوت افراد لاغر و چاق فقط درنوع نگرش انها نسبت به خوردن و یا نخوردن مواد غذایی است که انها را چاق و یا لاغر میکند باید افراد چاق فکر و نگرش خود را ازروی وزن و سایز بدن خود بردارند و بیشتر روی تغییر نگرش خود نسبت به مواد غذایی و ترس از خوردن مواد غذایی متمرکز کنند .

      • تفاوت نگرش ترس از چاق تر نشدن و لاغر شدن را بنویسید. همیشه این سوال درذهن من بود که چرا درمهمانیها افراد لاغر را میبینم که خیلی زیادتر از من چاق غذا میخورند و اصلا ورزش هم نمیکنند و تحرک زیادی هم ندارند و حتی خواب بیشتر از من دارند ولی همیشه لاغر هستند و بیشتر درذهن من یک باور اشتباه جا افتاده بود که افراد لاغر چون خیلی حسودند هرچه میخورند دربدن آنها سوخت میشود و بارها این کلمه ر ازاطرافیانم شنیده بودم و سعی میکردم خیلی با افراد لاغر دوست نشوم چون حسودند و با این نگرش که من اگر کم هم بخورم چون ژن چاقی دارم من را چاق میکند همیشه قبل و بد از غذا خوردن درگیر این ترس از چاقی بودم
      • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن با ذوق و شوق لاغر شدن بوده است یا ترس از چاق تر نشدن یا چاق ماندن؟بیشتر برای چاق تر نشدن بوده است چون لاغری برای من یک آرزوی دست نیافتنی بود چون باور چاقی من ارثی است بسیار درذهن من قوی بودو هرگز ذوق و شوق درمن ایجاد نمیکرد
      • نگرش من درباره مواد غذایی در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. وقتی که من یاد بگیرم که مواد غذایی خود بخود من را چاق و لاغر نمیکنند و این نگرش قبل و بعد از خوردن غذا عامل چاقی و لاغری است اصلا درهنگام خوردن مواد غذایی در هنگام لاغری به چاق شدن فکر نمیکنم
      • نگرش من درباره ورزش کردن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. وقتی یاد گرفتیم که ورزش در چاقی و لاغری من نقشی ندارد و بیشتر فکر چاقی من را چاق کرده پس ورزش نکردن من را ناراحت نمیکنه که من با ورزش نکردن چاقتر میشوم
      • نگرش من درباره قدرت چاقی غذاها در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود. چون یاد گرفتم غذاها دیگر خود بخود قدرت چاقی ندارند پس در وضعیت متناسب اصلا به قدرت چاقی درمواد غذایی فکر نمیکنم
      • نگرش من درباره همیشه متناسب بودن در وضعیت متناسب چگونه خواهد بود وقتی من متناسب شوم دیگر نگرش چاقی درمن اصلاح شده است و من اصلا فکر ترس از چاقی را درذهن ندارم و با آرامش و بدون ترس غذا میخورم
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/09/26 15:39
      مدت عضویت: 1130 روز
      امتیاز کاربر: 6110 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,543 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      مسیر لاغری من صد گام:گام ۱۴

      می خورم چاق میشوم نمی خورم لاغر نمی شوم 

      همیشه این در ذهن‌مان حک شده که خوردن مساوی است با چاقی و ارتباط مستقیم با چاقی دارد و این را گفته بودند که اگه زیاد نخوریم چاق نمی شویم 

      به این دلیل بود که همیشه تعجب می کردیم که چرا وقتی می خوریم چاق میشیم و وقتی می خواستیم نخوریم لاغر هم نمی شدیم چون در هر دو حالت توجهمان بر روی چاقی بود 

      خیلی از آدمها در این جهان هستند که فکر می کنند اگر بخواهند لاغر شوند باید کمترغذابخوریم و بیشتر فعالیت بکنند یا از یک نوع مواد غذایی استفاده کنند یا کلا از بعضی مواد غذایی اجتناب کنند و دیگه اون موادغذایی رو نخورند و هر روز ورزش بکنند تا لاغر شوند ولی اون هایی که لاغر هستند هیچوقت نه کم خوردن نه غذا را تفکیک کردند و نه ورزش کردند 

      و خیلی ها هستندکه در طول عمرشان یک بار هم ورزش نکردند اما همیشه لاغر و متناسب ماندند و حتی با برنامه خاصی غذا نخوردن 

      پس نه غذا و نه ورزش کردن نمی تواند در لاغری وچاقی دخیل باشد و برای ما این ثابت شده که بارها رژيم گرفتیم و ورزش کردیم ولی لاغرومتناسب نشدیم و اگرهم لاغر شديم اون هم به مقدار کم دوباره خیلی سریع چاق شدیم 

      ما برای اینکه می خواستیم لاغر شویم اولین کاری که به نظرمان می رسید رژيم گرفتن وورزش کردن بود همیشه سعی کردیم که غذایمان را تفکیک کنیم مثل 

      هرچیزی که سرخ کردنی بود نخوریم

      همیشه نان را باید به اندازه کف دستمان استفاده می کردیم 

      برنج مان را از ۱۰تا۱۲قاشق شروع می کردیم و در آخر سر دیگه نمی‌توانستیم استفاده کنیم 

      همیشه گفته بودند که بیشتر از غذایمان از سالاد و سبزیجات استفاده کنیم 

      هر بار صحبت از چاقی می شد می گفتند که کمترغذابخوریم و بیشتر فعالیت داشته باشیم 

      من یادم است که مقدار کمی غذا می خوردم حتی می‌گفتند که همون مقدار کم هم برات زیاد است و نباید بخورم فکر کن هر روز به اندازه یک بشقاب میوه خوری غذا بخوری اون هم برات زیاد باشه 

      من هم همیشه در فکرم این بود که چی بخورم، چقدر بخورم، چطور بخورم، کی بخورم، شاید زمانی های بود که من حتی یک قاشق غذا نمی خوردم و به خیال خودم با نخوردن می خواستم خودم رو لاغر کنم و همیشه ذهنم درگیر خوردن و نخوردن بود 

      من همیشه با کم خوردن و نخوردن چقدر جسمم روتحت فشارقرار دادم ومیخواستم ازچاقی رهاشوم یه‌جورایی می‌خواستم ازچاقی فرارکنم بعضی مواقع  کمی لاغر می شدم ولی دیگه اون کم خوردن و نخوردن جواب گو نبود 

      خیلی از ما ها برای اینکه بتوانیم غذایمان را کنترل کنیم به دکتر تغذیه مراجعه می کردیم چون فکر می کردیم که ما بلدنیستیم و باید برایمان می گفتند که چه بخوریم، کی بخوریم، چه مقدار بخوریم، باید اون ها می گفتند و ما اجرا می کردیم 

      همیشه در برنامه غذایمان سالاد و سبزیجات برایمان آزاد بود حتی میوه را هم باید می گفتند که چطوری استفاده کنیم و همیشه ما را از خوردن خیلی چیزها منع می کردند و به همین خاطر بود که حرص و ولع خوردنمان بیشتر از همیشه می شد 

      من خودم هميشه چشمم دنبال خوردن موادغذای بود من سالاد کاهو رو اصلآ دوست نداشتم اون هم بدون سس مایونز و زیاد استفاده نمی کردم ولی بعضی مواقع با سرکه و آبلیمو مجبور بودم که کمی بخورم 

      بار ها شده بود که غذایی که می خوردم واحساس می کردم که زیاد از حد خوردم به خودم و دیگران می گفتم که چرا زیاد خوردم باز هم چاق میشوم کاشکی نمی خوردم و از بعضی غذا هم اجتناب می کردم و نمی خوردم چون فکرمیکردم اگه بخورم چاقتر میشوم درواقع اون غذاهایی را که دوست داشتم بخورم بهم میگفتندکه نخور چاق کننده است 

      من خودم وقتی غذایی را میخوردم فکر میکردم چاق میشوم ووقتی به غذایی فکر میکردم چاق کننده است نمی خوردم درهردوحالت توجه وتمرکزم برچاقی بود.به چاقی چاقترشدن فکر میکردم 

      من خودم هميشه درحال رژيم گرفتن بودم  خیلی درخوردن مواد غذایی محدودیت داشتم واز ترس اینکه اگه بخورم چاق میشوم نمیخواستم بخورم وهمیشه چشمم دنبال موادغذایی بود وبه همین خاطر بودکه لاغر نمی‌شدم واگر هم می شدم مقطعی ومدت زمان کوتاهی لاغر می‌شدم 

      من همیشه به این فکر میکردم که خوردن زیاد باعث چاقی میشه واین رو باور کرده بودم وخیلی راحت چاق میشدم وباورکرده بودم که زیاد خوردن وارثی بودن، و ژنتیکی باعث چاقی من است ومن فکر میکردم من دیگه لاغر بشو نیستم ولاغر نخواهم شد وبه این خاطر بود که همیشه با رژيم گرفتن ، کم خوردن، ویا نخوردن، خودم را لاغر نگه دارم اما هیچ وقت هم موفق نشدم چون بااون همه نخوردنها نتوانستم خودم را لاغر کنم 

      من زمانی که این مسیر وروش زیبا را پیدا کردم که دیگه بریده بودم وهیچ راهی برایم نمانده بود که به این مسیر هدایت شدم ومتوجه خیلی چیزهاشدم که در طول عمرم اصلآ به اونها اشاره هم نشده بود

      من خیلی وقتا بخاطر غذا نخوردنهایم جونی برایم نمانده بود همیشه رنگ پریده بودم ، ضعف داشتم وکم خونی شدیدی داشتم وخیلی به جسمم فشاروارد میکردم که چیزی نخورم وهمیشه درحال رژيم گرفتن ونخوردن بودم وقتی توی جمعی میرفتم همه به من میگفتن که توهم همیشه در حال رژيم گرفتن هستی بابا ول کن دیگه تو لاغر بشو نیستی می گفتند که سنت گذشته تو ژن چاقی داری و محال لاغر شوی 

      خیلی وقت ها به خودم میگفتم 

      آخه من که چیزی نمی خورم پس چرا هرروز چاقتر میشوم وهمیشه از خوردن ونوشیدن ترس داشتم 

      وامروزبودن دراین سایت به من ثابت شدکه من هم میتوانم لاغر ومتناسب شوم وبه اندام ایده آلم برسم ومیرسم چون در مسیر قرار گرفتم که هرروز اگاهیهاواطلاعات زیادی دریافت میکنم وآموزش میبینم تا به اون هدفی که دوست دارم برسم

      ما به همون نخوردنها که فکر می‌کنیم در واقع همون خوردن بدون فکرهستش چون ما هر کاری که انجام دهیم وفکرکنیم که ازچاقیمان جلوگیری میکنیم بدترچاق خواهیم شد 

      چون ما به هر چیزی که فکر کنیم همون رو جذب خواهیم کرد وبه هرچیزی باورداشته باشیم اون رو در زندگیمان گسترش خواهیم داد چون نتیجه اصلی همون فکرمان است چون ذهنمان اصلآ نمیفهمه که ما چه می‌گویم فقط به احساسمان کار دارد وجواب می‌دهد وهرچیزی درفکروباورمان باشد اون رو در زندگیمان گسترش می‌دهد  

      من حالا دیگه اینقدر تغییر کردم که چاقی خودم را به اشتها داشتن، ژنتیکی، بی‌تحرکی، و…..ربط نمی دهم در واقع ما باید فکر و رفتارهایمان را اصلاح کنیم چون ایراد از فکر و رفتارهایمان است 

      وقتی من در این مسیرزیباقرارگرفتم چقدر صحبت‌ها و حرفهای استاد گرامی به‌ دلم نشست و من به آرامش رسیدم چقدر در افکار و رفتارم تغییراتی صورت گرفت چقدر احساس خوبی پیدا کردم وقتی به حرفهای استاد گوش می کنم فکر می کنم که دارند من رو می گویند 

      من از وقتی در این مسیرزیباقرارگرفتم دور رژيم گرفتن را یک خط قرمز رنگ کشیدم ودیگر سراغ هیچ رژیمی نرفتم حتی اگر کسی در مورد رژيم گرفتن واین رو بخور و اون رو بخور حرف بزنند اصلآ گوش نمی کنم 

      ما با آگاهیهایی که در این مسیر پیدا کردیم داریم هر روز لاغرتر و متناسب تر می شویم وهیچ عامل بیرونی را برای لاغرشدن وچاقیمان نمی دانیم و احتیاج به هيچ چیزی نداریم نه رژیم، نه ورزش کردن، نه قرصهای چربی‌سوز و…..ما خودمان جسممان و زندگی ایده آلمان را خواهیم ساخت. چون هیچ عامل بیرونی مقصر چاقیمان نیست ما خودمان مقصر هستیم و با افکارهاو رفتارهای اشتباه باعث چاقیمان می‌شویم 

      ما یاد گرفتیم که غذاهابرای انرژی رساندن نیاز بدنمان هستند واگر هرچیزی را به اندازه نیازمان استفاده کنیم برایمان ضرر ندارد که هیچ بلکه فایده هم دارد

      فقط مانباید در خوردن افراط داشته باشیم اگرغذا را به اندازه نیازبدنمان استفاده کنیم همیشه سرحال خواهیم بود نباید زیادازحد بخوریم که درحال ترکیدن باشیم ونه اینقدر کم بخوریم که ضعف داشته باشیم هرچیزی به حد اعتدالش خوبه نه بیشتر نه کمتر  

      ماباید فکر ورفتارهایمان را در هماهنگی قرار دهیم تا به نتیجه مطلوب برسیم وقتی فکرمان درست کار کند رفتارهایمان هم در کنارش به درستی کار خواهد کرد و ما تغییر خواهیم کرد 

      ما باید هر چیزی را که می خوریم به اندازه نیاز بدنمان بخوریم و با عشق و علاقه بخوریم و حالا من هر چیزی را که دوست دارم به اندازه نیاز بدنم می خورم و با عشق و علاقه میخورم وهر جا احساس کردم که سیر شدم دست از خوردن برمی‌داریم 

      ما نباید از ترس اینکه چاق میشیم از بعضی غذاها صرف نظر کنیم واونها رو نخوریم که چاقتر نشیم ویا غذاها را تفکیک کنیم 

      نباید موقعی که مهمانی ودورهمی می رویم به خودمان بگویم که چه چیزی را بخورم يا چه چیزی را نخورم که چاق نشوم معلوم است که چاق خواهیم شد 

      تفاوت من با یک فرد لاغر در فکرمان است نه در عملکردمان.  

      پس باید فکرمان را اصلاح کنیم و تغییرش دهیم واون موقع است که تغییر خواهیم کرد و من موقعی تغییر خواهم کرد که مسیرم رو ادامه دهم و آموزش ببینیم و دنبال یادگیری باشم 

      من دنبال تغییرات در افکار و رفتار و نگرشم هستم و هرروز چند ساعتی در این سایت هستم و به فایل های آموزشی گوش می دهم و مطالب آموزنده رامطالعه میکنم و دیدگاه دوستان را میخونم وتمریناتم راانجام می‌دهم تا تغییر کنم و من این مسیر را ادامه می دهم و خواهم داد و من در کنار استادگرامی وهمراهان به آرامش درونی میرسم و من با ادامه دادن تکرارکردن و استمرار داشتن تغییرات اساسی در خودم بوجود خواهم آورد خدایا ازت ممنونم متشکرم وسپاسگزارم خدایا شکرت همیشه پایدار و سرفراز باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1402/08/12 20:15
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 4805 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 809 کلمه

      به نام خدای مهربون سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی که با خوندن کامنت هاشون بهتر میتونم درک کنم 

      خوردن و نخوردن وقتی تو این مسیر قرار گرفتم از خیلی از دوستان میپرسم که علت چاقی و لاغری خودشون رو در چی میبینن و تقریبا میتونم بگم همه افراد چاق گفتن بخاطر خوردن و تحرک کمحتی اوناییکه میگن من والا زیاد نمی‌خورم باز هم ته ذهنشون خوردن رو عامل چاقی میدوننو منم خودم یکی از اون افراد  بودم و البته الآنم هنوز این نگرش در من هست ولی درجه اش کمتر شده و میدونم اگر ادامه بدم این درجه کم و کم تر میشه 

      اتفاقا امروز داشتم به این فکر میکردم من یه سری شرایط نادلخواه تو زندگیم دارم یه سری ناخواسته که برای جذب هیچ کدومشون هیچ دوره ی خاصی نگذروندم هیچ تمرین خاصی انجام ندادم چرا باید برای خواسته لاغری فایل گوش کنم ؟بله من بخاطر محاصره شدن با ورودی های چاقی و ترس از چاقی که بخاطر اون ورودی ها در من شکل گرفت خیلی راحت چاقی رو یاد گرفتم حالا من تو محیطی هستم که انگار چاقی رو خوب یاد میدن باید بیام تو محیطی که لاغری رو خوب یاد میده این مثال اومد تو ذهنم که فک کن من دارم تو یه آموزشگاه زبان انگلیسی آموزش زبان رو میبینم خوب معلومه اینجا انگلیسی یاد میدن و من اون آموزش ها رو به صورت مداوم و مستمر ببینم حتما یاد خواهم گرفت حالا میخام زبان فرانسه رو یاد بگیرم یا باید برم یه کلاس دیگه یا کلا آموزشگاه رو عوض کنم و این کار باید آگاهانه انجام بشه من صد سالم که سر کلاس زبان انگلیسی باشم زبان آلمانی یاد نخواهم گرفت من باید ورودی های خوب بدم به خودم و چه جایی بهتر از این سایت استاد وقتی میگفتید اونایی که باورشون اینه که با رژیم و ورزش باید لاغر کنن نمیتونن باور کنن که فقط با گوش کردن این فایل ها بدون رژیم و ورزش میتونن لاغر بشن و اون ذهنیت چون قوی تر هست میشه مانع براشون دقیقا خود من هستم با اینکه آشنایی من با قانون جذب از ازطریق لاغری با ذهن بود ولی با استادی که آشنا شدم میگفت هر روز باید یه تحرکی حالا ورزش یا رقص یا پیاده روی داشته باشید و این سوال در ذهن من شکل گرفته بود که مگه اینا نگفتن تو دوره من خبری از رژیم و ورزش نیست پس چرا همیشه تو تمرینات میگه ورزش رو داشته باشید و ایشون میگفتن که بخاطر حال خوب این کارو میکنیم ولی من با اون سطح آگاهی به این درک رسیده بودم درسته که میگن لاغری با ذهن ولی خب باید ورزشهم به صورت کمکی کنارش انجام بدیم و چون انجام دادن این کار برام سخت بود و نمیتونستم مداوم ورزش کنم لاغر هم نمی‌شدم نهایت خوشبختی من این بود چند سال خودمو تو یه وزن که اونم ایده آل ام نبود نگهدداشته بودم و از اون چاقتر نشده بودم  

      من وقتی رژیم میگرفتم و محدود میشدم و سالاد میخوردم که اونم با حس خیلی بدی بود چون بدون سس بود با دیدن دیگران که با خیال راحت سالاد با سس میخوردن فقط حسرت میخوردم توی برنامه رژیمی اینگه چه چیزی رو تو چه ساعتی بخورم نوشته بود و من سری اول خیلی خوب بهش عمل میکردم اما یادمه ماه دوم نمیتونستم طبق برنامه پیش برم 

      یا حتی اگرم پیش میرفتم کاهش وزن خیلی کمی رو تجربه میکردم که انگیزه ام برای ادامه مسیر خیلی کم میشد و در نهایت کنار گداشته میشد استاد راست میگید که گوش کردن این فایل ها و ادامه دادن این کار و تکرارش نگرش ما رو از ریشه عوص میکنه وقتی تو جمعی قرار دارم و صحبت از رزیم میکنن میخوام فریاد بزنم و بگم بخدا داستان چیز دیگه ای وقتی میگن ما ژنتیکی چاق هستیم میخوام بگم بخدا داستان چیز دیگه ای ولی ترجیح میدم نتیجه جای من حرف بزنه و سکوت میکنم ولی تو دلم میدونم که علت چیز دیگه ا هست دیشب تو یه مهمونی بودیم و دو نفر کنارم نشسته بودن یکیش لاعر و یکیش چاق اونی که چاق بود گفت خسته شدم از اینکه وزن کم نمیکنم باشگاه و رژیم هم میرم ول میکنم دوباره برمیگرده آدم هم که همیشه نمیتونه ادامه بدهو اون یکی گفت منم چاق نمیشم والا خوردنم هم زیاد استعداد چاقی ندارم من موقع شام به هردوشون دقت کردم هر دوشون غذا یه اندازه خوردن ولی اون فرد لاغر با خیال راحت و آرامش و لذت غذاشو خورد جتی خودش هم میگفت زیاد خوردم گفتم نگران چاق شدن نیستی گفت نه بابا من با این چیزا چاق نمیشم ولی اون فرد چاق مدام خودشو سرزنش می‌کرد که وای چقدر زیاد خوردم عجب اشتباهی کردم و آنقدر هول و تند غداش رو میخورد که مجبور میشد حین خوردن برای اینکه غذا گیر نکنه تو گلوش نوشابه بخوره 

      این خوردن و نخوردن ما نیست که نتیجه رو بوجود میاره این ذهنیت ماست که نتیجه رو شکل میده این افکار و باورهای ماست ما باید اینا رو تغییر بدیمو راه تغییر این نگرش استمرار تو دادن آگاهی های این سایت دادن ورودی های خوب

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/23 18:36
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,557 کلمه

      به نام خدای مهربانم که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      من رویای تغییر کردن دارم 

      بیشترین موضوع در ذهن افراد چاق این هست که  چطور بخورم چی رو بخورم یا نخورم به چه اندازه بخورم یعنی اونها  کلی در مورد خوردن و نخوردن  حرف و حدیت دارن که  ذهن اونها رو  خیلی درگیر  کرده 

       ما باید  فکر کنیم خوردن چه نقشی در وضعیت جسمانی ما داره ؟؟؟

      من خودم سالها از،طریق نخوردن میخواستم لاغر بشم یعنی واقعا کم میخوردم و اون اوایل  چقدر این راه جواب میداد و خوب لاغر میشدم اما واقعا تحت فشار بودم تا اینکه برای اخرین بار که خیلی چاق شدم تصمیم گرفتم زیر نظر کارشناس تغذیه لاغر بشم و دیگه اون برای من مشخص میکرد که چی بخورم به چه اندازه بخورم تا لاغر بشم و  خوب هم لاغر میشدم و یادم میاد طبق رژیم کارشناس خوردن سالاد و سبزی ازاد بود اما من همیشه از اون چیزی که منع بودم حرص و ولع داشتم و زیاد خوشم نمی اومد سالاد بخورم اونم بدون سس با ترشی  مگر از روی مجبوری که گرسنه بودم و نمیشد غدا بخورم سالاد میخوردم و یه وقتهایی هم که علاوه بر نیاز بدنم میخوردم چون میگفتم خب سالاد که کالری نداره و یا میگفتم چون کالریش صفر هست بزار هر چقدر میخوام بخورم و اما  درسته آزاد بود اما بعد از  کنار گذاشتن رژیمم این کار  میشد  یک رفتار نادرست در وجود من که همراه من می ماند و من همین رفتار رو در غذاهای دیگه هم اجرا میکردم و اونها  باعث چاقی من میشد ن .

      من بارها شده بود در گذشته وقتی غدایی رو میخوردم به خودم و بقیه میگفتم من الان چاق میشم چرا خوردم ؟؟؟ کاش نمیخوردم و خیلی وقتها هم غدایی رو نمیخوردم که چاقتر نشم  یعنی در هر دو حالت توجه و تمرکز ما بر روی چاقی هست من خودم یادم میاد در اواخر که بسیار رژیم میگرفتم و به،شدت محدودیت داشتم  خیلی از چیزها رو از روی ترس چاقی نمیخوردم اما لاغر نمیشدم و اما خواهر متناسبم به راحتی به اندازه نیاز  میخورد و لاغرر هم میشد و همیشه فکر میکردم چرا اینطور هست ؟؟ چه فرقی بین ما هست ؟؟ چون من همیشه باور داشتم خوردن زیاد باعث چاقی میشه و نخوردن زیاد باعث لاغری میشه  اما دیگه این باورم زیر سوال رفته بود و فکرم درگیر بود و همیشه اطرافیانم میگفتن چون تو فلان مشکل رو داری و قرص میخوری برای این هست اما خودم ته دلم میگفتم مگر یه قرص چطور باعث چاقی من میشه من که کم میخورم غدایی نمیخورم که چاق بشم  یعنی به شدت دنبال علت اصلی بودم که با این راه اشنا شدم و متوجه شدم چقدر باورهای ما و توجه ما در چاقی و لاغری ما تاثیر دارند .

      من اینقدر هیچ چیز نمیخوردم که چاق بشم که همه من رو مسخره میکردن و میگفتن تا کی میخوای نخوری بلخره خسته میشی و رها میکنی اما تا جایی که در توانم بود نمیخوردم و اما چاقتر هم میشدم و همیشه میترسیدم و میگفتم من اینقدر نمیخورم اینقدر چاقم پس اگر بخورم چقدر چاق میشم ؟؟ و بیشتر از خوردن مواد عذایی میترسیدم .و از ورزش نکردن هم می ترسیدم .

      من خیلی وقتها خیلی عداها رو نمیخوردم که چاقتر نشم و اما در نهایت هم چاقتر میشدم .

      من از وقتی در میسر هستم خیلی راحت میگم من به اون اندام ایده ال خواهم رسید چون در مسیر لاعری هستم و دارم هر روز اون رو بیشتر یاد میگیرم و می بینم که  ذهن من به سمت تناسب حرکت کرده و من رو بیشتر به هدفم نزدیک کرده .

      .

      نخوردن با فکر همون خوردن بدون فکر هست  یعنی من هر کاری انجام بدم و ته فکرم برای جلوگیری از چاقی باشه من چاقی بیشتر رو جذب میکنم پس مهم حرف و عمل نیست نتیجه ی اصلی رو اون فکر اصلی من یا همون فکر نگهبان رقم میزنه .

      من واقعا نگرشم در مورد چاقی تعییر کرده و هیچ وقت  چاقی  خودم رو گردن اشتها و قرص و ژنتیک و .. نمیدازم اگر هر اندازه چاقم چون هنوز همون اندازه  افکار و رفتارهای من ایراد دارن و غلط هستند .

      من یادم میاد خیلی بیشتر از خوردنهام نمیخوردم اما لاغر نمیشدم چون نمیخوردم که چاق نشم و تمرکز من روی چاقی بود .

      من خودم  در گذشته این نگرش رو  داشتم که لاغر شدن از طریق ورزش،و رژیم هست و هر وقت این کارها رو نمیکردم به شدت حس چاقی داشتم اما چون این اواخر به خاطر پزشکان باورهای من خراب شده بودند و دیگه نتیجه ام نه تنها اندازه تلاشهام نبود بلکه اصلا داشتم چاقتر هم  میشدم و من به شدت دنبال علت دیگه ای در وجودم  بودم و همیشه میگفتم من که ته رژیم و ورزش هستم پس چرا هر روز چاقتر میشم کجای کارم ایراد داره  ؟؟  و چون خیلی اماده ی  دریافت این جواب سوالها بودم و کلی سوال در ذهنم داشتم زمانی که وارد این سایت شدم تمام حرف های استاد رو از اعماق وجودم درست میدانستم و قبول داشتم و تک تک حرف های استاد برام اگاهی دهنده بودن و دقیقا انگار استاد  داشتن  از مشکلات  من  حرف میزدن و واقعا به دل من این حرفا نشستن  .

      پس از وقتی این فایلها رو گوش دادم و در این راه هستم دور رژیم و ورزش رو خط کشیدم و فقط،از طریق این اگاهی ها دارم متناسب تر میشم .و عمدا سمت ورزش نمیرم تا به خودم ثابت بشه من خودم بدون هیچ عامل بیرونی میتونم لاغر بشم و نیاز،به هیچ چیز ندارم .من قدرت خلق جسم و زندگی ایده الم رو دارم .

      من عاشق این دوره ها و این روش هستم که ازادی کامل در خوردن و زمان خوردن و همه چیز رو  داریم اما اگر جایی حرف از نخوردن هست منظور اونجاهایی هست که ما داریم اضافه بر نیاز غدا وارد جسممان میکنیم اونها رو نباید خورد چون باعث چاقی ما همون ها هستند من خودم دیروز دو وعده کله پاچه با دل راحت خوردم و عشق کردم و چون برای رفع نیاز جسمم بود  با خیال راحت خوردم اما اگر زمانی اضافه بر نیاز بخورم اونجا از خودم راضی نیستم پس دیگه تفکیک غذایی و زمان  رو برای خوردن کاری ندارم من  به بیشتر از نیاز خوردن خودم کار دارم و هرگز هیچ وقت در هیچ زمان و مکانی  من اون رو نمیپسندم ..

      فقط اعمال ما یا افکار ما درست بشه فایده نداره ما باید هر دو رو با هم درست کنیم تا به هدف برسیم و اگر افکار ما درست بشه خود به خود رفتار ما هم تغییر میکنه و ما تبدیل به یک فرد دیگه میشیم.

      من هر وقت میخوام خوراکی رو نخورم باید بپرسم چرا نمیخورم ؟؟ و اون جواب من رو لاغر میکنه نه عمل نخوردن من  ،

      من در تمام طول روز سعی میکنم غدا بخورم چون گرسنه هستم و غدا نخورم چون سیر هستم و ب این تغییر افکار  تا به حالا موفق بودم اما بازم یه جاهایی هست که خطا دارم و باید هنوزم افکارم رو درست میکردم .

      من باید همیشه  چیزی رو که دوست دارم با عشق بخورم در این حالت  خیلی راحت تر در مسیر می مانم تا اینکه چیزی رو بخورم که باید طبق دستور و برگه بخورم با این کار حالم بد میشه و بیشتر از نیاز میخورم و  اصلا درست نیست من از قبل برای بدنم تصمیم بگیرم که از چه عدایی به چه مقداری بخورم اصلا به خوردن فکر نکنید بزارید هر وقت قرار به خوردن بود تصمیم بگیرید چه میخواهید بخورید از قبل به خوردن فکر نکنید به فکر اصلی من باید توجه کنم نه به عملم نگاه کنم .

      اگر من از ترس چاقی یه سری غداها رو نمیخورم من چاقتر میشم اگر من دارم برای فلان روز مهمانی از قبل برنامه ریزی میکنم که چه نخورم یا بخورم که  چاق نشم من چاقتر میشم .

      هر چقدر رفتار رو تغییر بدم فایده نداره باید علت رفتار رو تعییر بدم تا نتیجه بگیرم .

      مقدار خوردن و زمان خوردن از کجا میاد ؟؟ همش از توجه به چاقی میاد و اشتباه هست هیچ فرد لاعری از این افکار نداره اون فرد  هر چیزی دوست داشته باشه  راحت میخورره  اما این ما  هستیم که گرفتار افکار هستیم و گرنه رفتار ما هیچ فرقی با افراد متناسب نداره .

      من خودم در حال حاضر شاید خیلی وقتها  رفتارم از خواهر لاغرم یا دختر لاعرم بهتر هست اما از اونها لاغرتر  نیستم پس این  نشون میده هنوزم در افکارم باید تغییر کنم و جای کار دارم پس تفاوت من با یک فرد لاغر در افکار ما هست نه در اعمال ما وگرنه اعمال ما که با هم خیلی فرق ندارند من باید فکر نگهبان رو درست کنم و به اون افکار اصلی باید توجه کنم و اون رو تغییر بدم و تعییر اون با دنبال اموزشها امکان پذیر  هست .

      من از وقتی در این مسیر هستم متوجه تغییر افکار و رفتار خودم با خیلی از چاق ها شدم و هستم و دوست دارم به چاق ها بگم بابا داستان این نیست و چاقی ربطی  به نخوردن نداره  به توجه به چاقی نیست من  باید تمرکزم  رو از چک کردن  خودم در اینه و چک کردن خودم در لباسها بردارم .

      من به دنبال تعییر افکارم و نگرشم هستم پس هر وقت وقت  ازاد داشتم باید بیام داخل سایت و روی خودم و افکارم کار کنم تا تغییر کنم .

      من هر جا فایلی باشه کاری ندارم فایل رایگان هست یا ثبت نامی هر چه دروجود من تغیبر کرده رو مینویسم تا نوشته هام  ردپایی برای خودم و بقبه باشن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1402/07/14 08:43
      مدت عضویت: 452 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,149 کلمه

      گام ۱۴:

      ممنونم ازتون استاد بابت فایلهای عالیتون 

      غذا میخورم احساس چاقی بهم دست میده اما وقتی غذا نمی‌خورم بدنم تغییر نمیکنه این چیزی بود که خیلی حسش کردم الان هم توی همین شرایطم لحظه ای که شروع میکنم به خوردن ترس از چاقی به سراغم میاد و با خودم میگم این درست نیست اما ناخودآگاهم به حرفام توجهی نمیکنه و کار خودش رو میکنه میدونه سیرم میدونه نیاری ندارم اما احساس عجیبی رو درونم به وحود میاره که برم سراغ خوردن غذا بدون هیچ دلیلی 

      هر بار این ترس با هر لقمه پر رنگ تر میشه اما وقتی سعی میکنم غذا نخورم امیدی به لاغری ندارم با خودم میگم خب الان پس ن کم میشه از وزنت ن بهش اضافه میشه حتی اشتهای کاذب هم بهم دست میده که به اصطلاح میگن طرف چشمش گرسنه اس وقتی از هله هوله خوردن پرهیز میکنم جای امید برای کاهش وزن در نظر نمیگیرم خیلی فرقه بین نخوردن برای چاقتر نشدن تا نخوردن برای لاغری 

      وقتی انتظار داریم زود زود لاغر بشیم و باز به رویه قبلی یعنی پر خوری برگردیم معادلاتمون بهم میریزه تو اینن لحظه ها بین بیش از حد خوردن و لاغر شدن گیر میکنیم ولی این چیزی نیست که در حقیقت بهمون کمک کنه خیلی خوب میشه اگه به بدن خودمون اعتماد کنیم که لحظه مناسب غذای مورد نیازش رو دریافت کنه و به بیشتر از  اون اجازه نده که خورده بشه و از طرفی بپذیریم که با به اندازه خوردن لاغر میشیم و بدنمون روی روال مثبت تناسب اندام میوفته و سبک زندگی سالم رو شروع میکنیم  لاغری یه دوره کوتاه مدت یا حتی بلند  مدت نیست  شیوه ای از زندگیه که تا آخر عمر ادامه میدیم و باهاش خو میگیریم

      وقتی به گذشته و حال نگاه میکنم هر لحظه نگران بودم از اینی که هستم بیشتر بشم و بدنم از حالت تناسب خارج بشه اما انگار این ترس این نگرانی برعکس جوال داد هر چقدر نگران‌تر شدم نشانه های چاقی رو بیشتر حس کردم و ترس از چاقتر شدن پر رنگ تر شد  اینن حس که چاقی خیلی راحت به وجود میاد و لاغر شدن راه درازی در پیش داره  واقعا نگران کننده بود وقتی فور میکردم با چند وعده میشه وزن اضافه کرد اما خیلی طول میکشه تا همون مقدار رو کم کرد و دلایل زیاد دیگه باعث ترس من از چاقی میشد 

      زمانی لاغر شدن سخت میشه که توانایی اش رو در خودمون نبینیم دقیقا زمانی که داریم کالری ها رو می‌شماریم و با تعداد دراز و نشستی که باید انجام بدیم برآورد میکنیم و هر لحظه این روند رو برای خودمون پیچیده تر میکنیم امیدمون کمتر و ترسمون از چاقی بیشتر میشه اما حقیقت چیز دیگه ایه بدن ما با غذا مشکل نداره و ما با غذا های مختلف سازگاری داریم فقط وقتی تفکر اشتباه درمورد سیستم غذا و بدن داریم وقتی اون اطلاعات رو در ناخوداگاهمون نهادینه داریم لاغری برامون مشکله  

      من بارها شده خواستم که لاغر بشم و بارها نا امید شدم  چون برنامه هایی که برای تناسب اندام به من گفته شده بود در حد یک بدنساز بود یا برنامه غذایی من به اندازه یک گیاه خوار کم گزینه و به اندازه یک مدل کم حجم بود   واقعا درک نمیکردم که چرا انقدرررر باید برام سخت باشه تا بتونم بهش برسم  ن دختر عمه متناسبم فیتنس کار می‌کرد ن دختر خاله ام تو حوزه مدلینگ بود ولی در حین اینکه لاغر بودن غذاهای مختلف میخوردن و ورزش خاصی ام نداشتن

      غذاها و خوراکی ها هیچ نقشی ندارن این مغز ماست که مجبورمون میکنه به خوردن تا فرمول‌های به وجود اومده رو عملی کنه حتی اگر اون فرمول ها از روی منطق به وجود نیومده باشن حتی اگه غذا هم دور و برمون نباشه ناخودآگاه تموم تلاشش رو میکنه تا حالت پرخوری و چاقی در ما اجرا بشه نمیشه با خوراکی هادعوا کرد نمیشه با خودمون سر جدال برداریم که دست به این غذا نزن فقط وقتی که با حقیقت بدن و مکانیزم ناخودآگاه آشنا بشیم و بر اساس اون فرمول‌های درست فکر کنیم رفتارمون عوض میشه 

      حس میکنم ورزش چیزی نیست که بشه برای کاهش وزن بهش اتکا کرد وقتی بخوای ورزش رو ملاک بدونی ممکنه گاهی وقتا حوصله نداشته باشی کار داشته باشی یا هر اتفاقی بیوفته که تایم ورزش نداشته باشی حالا باید تو این لحظه ها ترس از چاقی رو تحمل کنی؟ حس کنی زحمات قبلیت به باد رفته؟؟ ن تکیه به ورزش درست نیست وقتی بدن میتونه متناسب بشه و به زمان احتیاج داره و به غذای به اندازه دیگه نیاز نیست خودمون رو تحت فشار ورزش هایی بزاریم که گاها به بدنمون هم آسیب میزنه   ورزش انرژی بخش و قوی کننده عضلات و بدنه و این تاثیر مستقیم با طراوت و جوونی و شادابی و انرژی زیادمون میشه اما همون رو هم اگر با علاقه انجام ندیم ازش دلزده میشیم

      مطمئنم روزی که به وزن ایده الم برسم و اندام دلخواهم رو عینا ببینم غذا ها همون تاثیر قبلی رو به بدنم دارن  و قرار نیست از تاثیرشون بترسم چون با همین غذاها من متناسب شدم اما یادگرفتم ازشون درست استفاده کنم یاد گرفتم برنامه نریزم واسه هر وعده غذام یادگرفتم هر موقع که گرسنه بشم بدنم آلارم میده که نیاز به غذا داره و اونوقت هست که میرم سراغ چیزی که بتونه نیاز بدنم رو رفع کنه و بهم حس خوب بده 

      شاید اگه منم تو دوره بودم و جای اون خانوم بودم خودم رو از غذا منع میکردم اما اگه بخوام به راحتی خودم نگاه کنم و این سختی و مقاومت در برابر علاقه ام رو بررسی کنم باز هم تاثیر فرمول‌های کهنه مغزم رو توی رفتارم حس میکنم 

      وقتی زیاد از حد به سنجش عملکرد خودمون می‌پردازیم ممکنه راه رو خطا بریم و این دست خودمون نیست براساس فرمول‌های ته ذهنمون این مسیر خطا رو پیش گرفتیم  و خوبه راحتی خودمون رو ملاک قرار بدیم تا با بازی ذهنمون گول نخوریم       خوردن و نخوردن راحته فقط کافیه به طور مستمر درمورد تناسب اندام اطلاعات کسب کنیم و زندگی افراد متناسب و باورهاشون رو بررسی کنیم 

      میشه همیشه متناسب موند میشه سالها بگذره و در وزن خاصی موند و این زمانی تحقق پیدا میکنه که رویه غذاییمون  روی یک حالتی استوار باشه   ممکنه با کم یا زیاد شدن فعالیت های روزانه  احتیاج بدن به تغذیه کمتر یا بیشتر بشه  اما همیشه حالتی به وجود میاد که ما بیشتر از نیاز غذا به بدنمون وارد نکنیم که احساس خفگی و… بهمون دست بده یا کمتر از نیاز نخوریم که ضعف همچنان باهامون همراه باشه  این حالت تعادل رو بدن بهمون آلارم میده و ما وقتی به زبان بدنمون جواب درست بدیم همیشه متناسب خواهیم بود  و این عالیه 

      بهترین تمرینی که میتونم برای خودم در نظر بگیرم گوش دادن یک فایل آموزشی در طول روز هست روی ترتیبش حساس نیستم ولی اگر مرتب انجام بشه دیگه چه بهتر   و  تمرین دیگه ای که میتونم برای خودم در نظر بگیرم بررسی زندگی افراد متناسب و مقایسه شرایط و زندگی اونها با خودم تا جایی که منم مثل اونها زندگی کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهين
      1402/05/14 21:13
      مدت عضویت: 459 روز
      امتیاز کاربر: 2665 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 279 کلمه

      باسلام به هم گروهي هاي عزيزم واستادم

      به نظر من ريشه فكر كردن خيلي مهمه بخاطر اينكه اگه من 

      با سالاد خوردن بخوام حالت سير شدن بهم بده افراط در خوردن سبزيجات كنم ذهن من خيلي خوشحاله كه تونسته موفق بشه ودر اصل فعل خوردن انجام دادم حالا محتويات چي هست مهم نيست 

      مهم اينه من به سالاد هويت دادم

      ًحس سيري ازش گرفتم زمزمه هاي ذهن و راج منم اروم ميشه

      ولي در حالي كه كنجايش معده من بزرگتر شده

      واثرخيلي بدي در من ايجاد شده

      متاسفانه ما چاق ها همش در حال گول زدن خودمونيم

      ًهمش براي خودمون دليل تراشي ميكني وخودمون راضي كنيم

      ولي من از صحبت هاي متوجه شدم

      فكر مون بايد اصلاح كنيم به اندازه نياز بخوريم

      هم به بدنمون اسيب نزنيم وهم به پول جيبمون

      وسعي كنيم ريشه تفكرمون درست كنيم واين سوال از خودمون بكنيم

      ايا وافعا نياز هست اين مواد غذايي رو با اين حجم بخورم

      وجواب سوال بديم من مطمئنم خودبه خود  به خوددر حد نيازمون داخل بشقاب مون ميريزيم

      به غذا ها وسالا. ها ونوشيدني ها هويت نديد

      برچسب نزنيد

      الان واقعا نياز داريد بخوريد بخوريد

      سوال وجواب هاي براي خودتون طرح نكنيد

      مثلا. خاصيت داره  حيف خوشمزه است  خراب ميشه وهزاران سوال وجواب دهن طرح ميكنه

      فقط سعي كنيد از اين سوال وجواب ها خارج شويد

      فقط در مورد حجم كشيدن غذا از خودتون سوال كنيد

      واقعاً لازم هست اين مقدار بخورم

      به مرور زمان ياد ميگيريم با حجم كمتري از غذا در بشقابمون روبه رو شويم

      من خودم در اين زمان كوتاهي با اين سايت اشنا شدم

      تقريبا خوردنم نسبت به قبل نصف شده

      واصلا وسوسه خوردن نميشم  وخيلي وقت ها مثل متناسب ها چند قاشق هم توي بشقابم  ميمونه 😂😂

      خيلي حس خوبيه 

      تا دونه اخر غذاتو نميخوري وحس سيري داري ودست از غذا ميكشي

      اميدوارم اين حس خوب هر روز بيشتر بيشتر بشه 👌🏽

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم