0

گام ۱۱: آرزوی لاغری را برآورده کنید

آرزوی لاغری
اندازه متن

آرزوی لاغری مهمترین آرزوی من در تمام سال هایی بود که چاق بودم.

به قدری چاقی در روحیه و احساس من تاثیر منفی گذاشته بود که رسیدن به هر آرزویی همراه با چاقی برای من لذت بخش نبود.

آرزوی لاغری من

چگونه لاغر شدم
نتیجه آموزش های لاغری با ذهن

به خاطر دارم زمانی که آروزی داشتن دوچرخه کوهستانی را داشتم.

مهمترین دلیل پدرم برای خریدن دوچرخه این بود که فعالیت بدنی من بیشتر شود که چاق تر نشوم.

گره خوردن آرزوی داشتن دوچرخه با چاق تر نشدن سبب شد که با اینکه به آرزوی خود رسیدم ولی احساس خوبی از سوار شدن به دوچرخه نداشته باشم.

هربار که سوار دوچرخه می شدم تصور می کردم هرکه مرا می بیند با خود می گوید طفلکی برای لاغر شدن چقدر تلاش می کند.

در این شرایط با اینکه سعی می کردم با سرعت زیاد رکاب بزنم و حسابی عرق کنم ولی هی چوقت لاغر نشدم چون در تمام آن لحظات که در حال رکاب زدن و عرق ریختن بودم تمرکز من بر چاقی بود.

چاقی لذت رسیدن به هر آرزویی را از بین برده بود و به همین دلیل به شدت دوست داشتم لاغر شوم.

تصور می کردم اگر لاغر شوم حتی اگه به هیچ آرزوی دیگری نرسم باز هم ارزشش را دارد چون رها شدن از رنج چاقی و سرزنش و نگاه تجقیرآمیز دیگران به اندازه رسیدن به همه آرزوهایم ارزشمند بود.

خیلی ها آرزوی لاغر شدن را دارند و در تمام عمر خود بارها سعی می کنند از طریق روش های مختلف به لاغری مورد نظر خود دست پیدا کنند اما تا روزی که زنده هستند به این مهم دست پیدا نمی کنند.

آرزوی لاغری

آرزوی لاغری داشتن

اینکه چرا همه افراد چاق آرزوی لاغری را دارند به این سبب است که واقعیت وجود ما لاغری است.

به این دلیل که حالت پیش فرض بدن ما تناسب اندام و سلامتی می باشد وقتی از این وضعیت خارج می شویم یک ناهمانگی بین وجود فعلی ما و واقعیت وجودی ما که خداوند برای ما مقدر کرده است ایجاد می شود.

از آنجایی که جسم در تلاش برای رسیدن به حالا طبیعی و پیش فرض خود می باشد آرزوی لاغری در ذهن همه افرادی که چاق هستند شکل می گیرد.

نکته مهم دیگر این است که بارها مشاهده کرده اید که افرادی از لاغری رنج می برند و تلاش می کنند مقداری چاق شوند.

دلیل اینکه این افراد نیز در خلق آرزوی چاقی خود ناکام می مانند این است که چاقی حالت غیرطبیعی جسم می باشد و از آنجایی که با تلاش فیزیکی نمی توان جسم را از حالت طبیعی خود خارج کرد، تلاش این افراد برای چاق شدن بی نتیجه می ماند.

اگر می بینید ما چاق شده این چون از ابتدا برای چاقی سعی و تلاش فیزیکی نکرده ایم.

ابتدا به واسطه وارد شدن آگاهی های چاق کننده به مغز ما از طریق کانال های ارتباطی تصاویر چاق در ذهن ما ایجاد شده است و سپس جسم ما برای منطبق شدن (هماهنگ شدن) با تصاویر ذهنی به سمت چاقی تغییر وضعیت داده است.

در نتیجه چاقی حالت غیرطبیعی بدن است و به این دلیل آرزوی لاغری در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند ایجاد می شود.

شنیدن این توضیحات باید در شما ایمان و اطمینان بیشتری برای لاغر شدن ایجاد کند.

چون بسیاری از افراد چاق تصور می کنند توانایی لاغر شدن را ندارند یا بدتر از آن فکر می کنند بدن آنها نسبت به لاغر شدن مقاومت می کند.

همین فکر اشتباه می تواند به راحتی مانع لاغر شدن شما شود.

پس بدانید و آگاه باشید که جسم شما هیچ مقاومتی در برابر لاغر شدن ندارد چرا که لاغر شدن حالت طبیعی و پیش فرض جسم است و اتفاقا جسم شما به شدت علاقمند است که به وضعیت متناسب خود برگردد.

وقتی این آگاهی را دریافت می کنید و آن را برای خود منطقی می کنید که حق طبیعی من است که لاغر شوم و جسم من بیشتر از من دوست دارد متناسب باشد و به همین دلیل آرزوی لاغری در من ایجاد شده است افکار و هدف شما با هم موازی و همسو می شود.

تا قبل از این شما دوست داشتید لاغر شوید اما از طرفی عقیده داشتید که جسم شما در برابر لاغری مقاومت می کند یا شما توانایی لاغر شدن را ندارید یا لاغر شدن کاری سخت و رنج آور است.

در این حالت خواسته شما (لاغر شدن) با افکار و عقیده های شما همسو و همجهت نیست و در این شرایط شما هرچه تلاش کنی لاغر نخواهی شد.

اما اکنون با درک این آگاهی افکار و عقیده های شما با خواسته شما که لاغر شدن است همسو و در یک جهت قرار می گیرتد و روند متناسب شدن شما روان تر می شود.

چرا لاغر نمی شم؟

چرا به آرزوم نمی رسم؟!

دلیل اینکه هرچه تلاش کرده موفق به تحقق آرزوی لاغری خود نشده ایم فقط و فقط این است که از روش صحیح برای تحقق آرزوی لاغری استفاده نکرده ایم.

رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو مصرف کردن، استفاده از انواع دمنوش ها، استفاده از قرص های چربی سوز و هر عاملی که به عنوان یک وسیله، ابزار یا برنامه بیرونی بخواهد باعث لاغری شما شود نتیجه بخش نخواهد بود.

همانطور که می دانید هیچ فرد چاقی برای چاق شدن برنامه ریزی نکرده است.

بنابراین با برنامه ریزی کردن یا استفاده از برنامه هایی که دیگران برای ما تنظیم می کنند هرگز موفق به تحقق آرزوی لاغری خود نخواهیم شد.

روش لاغری با ذهن از این جهت تنها روش صحیح برای تحقق آرزوی لاغری است که برای شما برنامه ریزی نمی کند که چگونه بخورید، چه چیزی بخورید، چه مقداری بخورید، چقدر فعالیت داشته باشید یا چه کاری انجام دهید و چه کاری انجام ندهید.

در روش لاغری با ذهن فقط فرمول های صحیح و لاغر کننده به شما یادآوری می شود.

فرمول هایی که در ذهن شما از قبل موجود است اما به دلیل یادگیری چاقی سالهاست که از آنها استفاده نکرده اید.

روش لاغری با ذهن به یاد شما می آورد که چه فرمول های در ذهن خود دارید و چگونه شروع به استفاده کردن از آنها کنید.

تمام مراحل روش لاغری با ذهن درونی و ریشه در وجود خودتان دارد.

در روش لاغری با ذهن هیچ برنامه ای به شما تحمیل نمی شود.

تک تک آموزش های من در دوره لاغری با ذهن، حکم یک راهنما و انگیزاننده ی همیشگی است برای ساختن افکار و رفتاری قدرتمند کننده که جسمی سرشار از شادی، سلامتی و تناسب اندام را برای شما به ارمغان می آورد.

آموزش هایی که راهنمای شما برای تحقق بخشیدن به رویای لاغری هستند.

روش آموزش من در دوره لاغری با ذهن سرمایه گذاری روی ساختن فرمول های لاغرکننده و تغییر عادتها است.

جسم شما به عنوان بزرگترین و با ارزش ترین سرمایه شما در زندگی است که باید مراقبت از آن را یاد بگیرید.

این مهم ترین دلیلی است که به من انگیزه داد تا از وضعیت سخت گذشته به زندگی ای سراسر آرامش و سلامتی و تناسب اندام هدایت شوم.

زمانی که از نقش افکار و رفتار و کلا ذهن خودم در اضافه وزنم آگاه شدم، به جای استفاده مکرر و بی هوده از هر روشی دیگر کار کردن روی ذهن خود را شروع کردم و افکار و رفتارهای متناسب کننده را جایگزین افکار و رفتار چاق کننده کردم.

در مدت نه چندان طولانی صاحب سلامتی و جسمی شدم که سالها در رویای من بود و من سالها خود را از داشتن این نعمتها محروم می دانستم.

برآورده کردن آرزو

شاید زیاد شنیده باشید که خداوند آرزوها را برآورده میکند یا شما را به خواسته هایتان می رساند اما این به منزله ادامه مسیر چاقی و آرزوی لاغری داشتن به امید اینکه خداوند ما را لاغر کند نیست.

باید تصمیم بگیرید و خودتان برای برآورده کردن آرزوی لاغری خود تلاش کنید. در این صورت خداوند هم حامی و هدایت کننده شما به سمت رویای لاغری خواهد بود.

اگر آرزوی لاغر شدن دارید و اشتیاق دارید مانند من و بسیاری از افراد چاقی که قبل از شما از مسیر لاغری با ذهن آرزوی لاغری خود را محقق کرده اند و شگفتی ساز شده اند در مسیر تحقق آرزوی لاغری خود حرکت کنید، باید با تصمیم قاطع و اشتیاق فراوان شروع به سرمایه گذاری روی ذهن خود برای لاغری کنید.

این سرمایه گذاری موجب ساخته شدن ایمان و اراده ای در وجودت می شود تا هر بهانه ای که مانع لاغر شدنت شده را کنار بگذاری، از توانایی فوق العاده ای که خداوند در وجودت گذاشته استفاده کنی و جسم خود را آنگونه که دوست داری خلق کنی.

آنوقت نتایجی می آفرینی که در عرض کمتر از یک سال، همه ناکامی‌های سالهای گذشته‌ات را جبران می کن و تمام آرزوهایت را از چاقی پس می گیرید.

زیرا به این نتیجه میرسی که هر چقدر هم تلاش گذشته شما برای تحقق آرزوی لاغری با شکست مواجه شده باشد شما می توانی لاغر شوی و این بار تصمیم گرفته ای که از روشی صحیح و متفاوت به خواسته خود برسید.

در مسیر لاغری با ذهن به این شناخت می رسی که تفاوت تو با همه افرادی که سالهاست لاغر هستند و به راحتی و بدون ترس از هر ماده غذایی که دوست دارند مصرف می کنند فقط در فرمول های ذهنی شماست.

شاید افراد لاغری در اطرافیان شما باشد که بارها دوست داشته اید اندام آنها را داشته باشید، یا دوستان خوش تیپ و متناسب داری که دوست داری الان جای آنها باشی، در واقع آنها را الگوی آرزوی لاغری خود می دانید. آنها به دلیل تلاش یا استعداد بیشتر، برنامه های رژیمی قوی، ورزش های سخت و مدام و یا شانس و ژنتیک صاحب این اندام نیستند، بلکه به دلیل افکار و رفتار غذایی صحیحی است که در ذهن این افراد وجود دارد.

مشابه مجموعه فرمول هایی که در ذهن افراد متناسب وجود دارد در ذهن افراد چاق نیز وجود دارد.

فقط باید آنها را پیدا کرده و از آنها استفاده کنید. در این صورت چه بخواهید چه نخواهید لاغر می شوید.

استفاده از آموزشهای دوره لاغری با ذهن فرصت مناسبی است تا ذهن خود را برای تحقق آرزوی لاغری و از آن مهمتر لاغر ماندن تربیت کنید. تا تحولی عظیم در وضعیت جسم و روح و کل زندگی خود ایجاد کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

جهت انجام بهتر تمرین جلسه آموزشی آرزوی لاغری ضمن نوشتن درک و برداشت خود از این محتوا به سوالات زیر به صورت شرح انشایی در بخش نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

  • نگرش شما درباره آرزو کردن و رسیدن به آرزوها چیست؟ شرح دهید.
  • درباره آرزوهایی که در زندگی داشتید و به آنها نرسیدید توضیح دهید.
  • درباره آرزوهایی که در زندگی داشتید و به آنها رسیدید توضیح دهید.
  • اگر چاق شدن را یک آرزو تصور کنید به نظر شما چه اقدامات مستمری برای چاق شدن انجام داده اید.
  • درباره آرزوی لاغری خود بنویسید و اقداماتی که برای تحقق رویای لاغری انجام دادید شرح دهید.
  • درک و نگرش خود از تحقق آرزوی لاغری با روش لاغری با ذهن را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.17 از 100 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11065
برچسب ها:
182 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار ندا
      1402/06/15 17:05
      مدت عضویت: 376 روز
      امتیاز کاربر: 3115 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 680 کلمه

      بنام خدا.

      سلام خدمت استاد گرامی و خانواده محترم و دوستان تناسب فکری.

      استاد اول بگم از دید من اصلا آرزو چیه من فکر میکنم آرزو از رویا جدا هست آرزو اونی هست که دوست داری بهش برسی اما خیلی وقتا یا کم می‌رسی یا اصلا نمیرسی چون فقط اون چیزی که دلت میخواد رو از خدا طلب می‌کنی بدون اینکه راه حل یا تلاشی برای رسیدنش بکنی شایدم یه تلاش نصف و نیمه بکنی اما وقتی دیدی به آرزوت نرسیدی رهاش می‌کنی و با ناامیدی میگی که من به آرزوم نمی‌رسم چون قسمت نبوده خواست خدا نبوده ولی رویای لاغری یعنی اون چیزی که توی ذهنت رسیدن بهش رو خیال بافی می‌کنی اونقدر لحظات خوب توی ذهنت میچینی ولی به جای آرزو کردن خشک و خالی و با نذر و نیاز بهش برسی بی فایده هست باید در قبال رویایی که در سر داری تلاش کنی متعهد باشی و تنها چیزی که از خدا میخوای نشان دادن راه درست هست استاد من برای این یک مثال هم دارم من خانه پدریم توی یک روستا هست ۵ دقیقه تفاوت داره با شهرستانی که خودم ازدواج کردم و توی اون محیط روستا توی هم سن و سال های برادر من ۳۰ تا بودن و به لطف خدا و تلاش های خود برادرم تنها شخصی که راهش رو از اونا جدا کرد و علاوه بر اینکه به تحصیلش ادامه داد و الان یک دبیر موفق هست اما به این قانع نیست همچنان داره کتاب میخونه تلاش می‌کنه بی وقفه در خال یادگیری هست در زمینه فعالیت های مالی ارزی میخاد فراتر از یک معلم یا کارمند باشه و تازه ۲۴ سال داره و خیلی پر تلاش داره زندگیش رو مدیریت میکنه و تنها چیزی که از اطرافیان و فامیل شنیدیم این هست که ما رشته درستی انتخاب نکردیم یا هزارتا بهانه های میارن که بگن آره ما هم داریم تلاش میکنیم اما قسمت نیست بعد هم میگن چیه بابا معلمی که شغل نیست ما هم میتونستیم بشیم خودمون نخواستیم اما همچنان بیکار هستن و از پدر گرامی خرجی میگیرن و برادر من به قسمت شاید ۵ درصد معتقد باشه و بقیش رو به تلاش و یادگیری خودش می‌دونه و همیشه به من میگه من آرزو نمیکنم چون تهش پوچی هست و رسیدن صد درصدی نداره اما این رویایی که توی سر من هست و برای رسیدنش تا زمانی که زنده هستم ادامه میدم تلاش میکنم و مطمئنم که نتیجه اون ماندن در یک شغل کارمندی نیست چون من از بچگی دارم تلاش میکنم راهمو از همه جدا کردم موفقیت هست و این مثال در لاغری خیلی زیاد صدق میکنه چرا چون آرزو کردن لاغری رو همه ی ما چاق ها از خدا خواستیم ولی در قبالش چیکار کردیم منتظر یه معجزه یا چراغ جادو بودیم که یک ماهه ۳۰ کیلو از وزنمون رو کاهش بده و هیچوقت چنین اتفاقی نیفتاد و خیلی وقتا به خودمون گفتیم من قسمت نیست لاغر بشم قراره چاق بمیرم و رو آوردیم به قرص و دمنوش روغن مالیدنی یا رژیم ها و ورزش های که وقتی یادم میاد چقدر به خودم زجر میدادم که آرزوم به حقیقت بپیونده اما سر یک ماه پشیمون میشدم و دیگه ادامه نمی‌دادم و صبر رو هیچوقت یاد نگرفتم اصلا دنبال دلیل چاقیم نبودم فقط میخواستم منم یک روزی مثل همه انسانهای متناسب بدون حتی یک درصد چربی اضافه قشنگترین لباس رو بپوشم ولی تلاش های که الان میکنم خیلی متفاوت تر عاقلانه تر صبورانه تر و منطقی تره و به جای آرزوی الکی و پوچ رویای لاغری که در سر دارم به واقعیت تبدیل میشه اونم با تلاش های درست و مداوم من و تنها خواهشی که از خدا میکنم این هست که منو در ادامه دادن و ماندن این راه درست حمایت کنه نه اینکه من بشینم و با نذر و نیاز و رژیم های یکم ماهه و عذاب دعا کنم که ۳۰ کیلو کم کنم و نهایتا هم لاغر نمیشم من این همه سال آرزوی لاغری را داشتم بدون برنامه ای درست اصلا چیزی به عنوان ذهن متناسب نمی‌دونستم ولی الان که راهم رو پیدا کردم در راه رسیدن بهش تمام تلاشم رو میکنم تا رویای لاغری من حقیقت پیدا کنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار صالحه
        1402/07/01 12:50
        مدت عضویت: 245 روز
        امتیاز کاربر: 29875 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیار لاغری
        محتوای دیدگاه: 171 کلمه

        سلام ندا خانم 

        متن سما رومطالعه کردم خود من تمام مسیرهای رو که بای میرفتم رفتم‌همه به بن بست رسید وزن کم‌گرده ولی برکست خیای لیشتری رودریافت کردم اگه اول باوره کنید که این ممسیر تنهاترین مسبرهست که به شما کمک میکنه اول قدم رو خیلی محکم برداشتید بعد روی باورهای خودتون کارکنید اونهارو اول شناسایی کنید توذهنتون کم رنگ کنید بعد روی یادگیری عالی کاری کنید نصف نیمه یادگیری کمک کننده نیست زمان بزارید چون دراینده این یادگیری درزمانهای بسیارکمک کننده میشه برای برطرف کردن مشکلات مسیر 

        بعد یادگرفته خودتون رو به شکلی که مال خودتون هست به رفتار وعمل کرد تبدیل کنید  این کاره رو من با تمام‌وجودم انجام دادم‌ونتجه خوبی روهم به خودم‌توزمان کمی که گذاشتم‌گرفتم هنوز به  اون باشید  بدون عجله گردن همه این مورد روباید با دفت درزمان طولانی انجام بشه که جواب بده 

        شرایط من خاصت هست با مشکلاتی که داشتم دردید خودم خوب جواب داده امید دارم برای شمانیز به ابن شکل وحتی خیلی بهتر حواب بده  موفق سربلند باشید 

        خدا  پشت  وپنا  هتون یاحق خق نگه  دارتون 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/25 20:32
      مدت عضویت: 812 روز
      امتیاز کاربر: 1607 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,045 کلمه

       به نام خدای مهربان 🌼

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری.

      گام یازدهم: آرزوی لاغری را برآورده کنید.

      اینکه چرا همه افراد چاق آرزوی لاغری رو دارن، به خاطر اینه که واقعیت وجودی ما لاغریه،برای اینه که حالت پیش فرض بدن ما تناسب اندام و سلامتیه،پس وقتی  از این وضعیت خارج میشم یک ناهماهنگی بین وجود فعلیم و واقعیت وجودیم که خداوند برام مقدر کرده ایجاد میشه.

      و از اونجایی که جسم در تلاش برای رسیدن به حالت طبیعی و پیش فرض خودشه، آرزوی لاغری توی ذهن همه افرادی که چاقن شکل می‌گیره.

      نکته مهم اینه که  افرادی هم که از لاغری رنج می‌برن و تلاش می‌کنن کمی چاق بشن،وتوی خلق آرزوی چاقیشون ناکام می‌مونن اینه که چاقی حالت غیر طبیعی جسمه و از اونجایی که با تلاش فیزیکی نمی‌تونیم جسم رو از حالت طبیعی خودش خارج کنیم،تلاش این افراد هم برای چاق شدن بی‌نتیجه میمونه.

      منم که الان چاق شدم، از اول برای چاقی سعی و تلاش فیزیکی نکردم،اول به خاطر وارد شدن آگاهی‌های چاق کننده به مغزم از طریق کانال‌های ارتباطی، تصاویر چاقی توی ذهنم ایجاد شده،

       اون وقت جسمم برای منطبق شدن  وهماهنگ شدن با تصاویر ذهنی، به سمت چاقی تغییر وضعیت داده و چون چاقی حالت غیر طبیعی بدنه، برای همینه که آرزوی لاغری توی ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارن ایجاد میشه.

      خیلی از افراد چاق فکر می‌کنن که توانایی لاغر شدن رو ندارن،یا بدتر از اون فکر می‌کنن بدنشون نسبت به لاغر شدن مقاومت می‌کنه،همین فکر اشتباه میتونه به راحتی مانع لاغر شدن بشه،پس باید بدونم که جسمم هیچ مقاومتی در برابر لاغر شدن نداره،چرا که لاغر شدن حالت طبیعی و پیش فرض جسممه،و اتفاقاً جسمم به شدت علاقه داره که به وضعیت متناسب خودش برگرده.

      پس الان که این آگاهی رو دریافت کردم، و اونو برای خودم منطقی کنم که این حق طبیعی منه که لاغر بشم،و جسم من بیشتر از من دوست داره متناسب باشه، برای همینه که آرزوی لاغری در من ایجاد شده،اون وقت افکار و هدفم با هم موازی و همسو میشن،تا قبل از این دوست داشتم لاغر بشم،اما از طرفی عقیده ام این بود که جسمم در برابر لاغری مقاومت می‌کنه،یا من توانایی لاغر شدن رو ندارم،یا لاغر شدن کار سخت و رنج‌آوریه،و توی این حالت خواسته من که لاغر شدن بود،با افکار و عقیده‌های من همسو و هم جهت نبودن،برای همین هر چقدر تلاش می‌کردم لاغر نمی‌شدم، اما الان با درک این آگاهی،افکار و عقیده‌های من با خواستم که لاغر شدنه همسو و در یک جهت قرار می‌گیره و روند متناسب شدنم روان‌تر میشه.

      دلیل اینکه هر چقدر تلاش میکردم موفق به تحقق آرزوی لاغری خودم نمیشدم، فقط و فقط اینه که از روش صحیحی برای تحقق آرزوم استفاده نمیکردم،رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو مصرف کردن، استفاده از دمنوش‌ها، قرص‌های چربی سوز، و هر عاملی که به عنوان یک وسیله، ابزار، یا برنامه بیرونی، بخواد باعث لاغری من بشه،اینا که نتیجه بخش برام نمیشن.باید بدونم که هیچ فرد چاقی برای چاق شدنش برنامه‌ریزی نکرده،پس با برنامه‌ریزی کردن، یا استفاده از برنامه‌هایی که دیگران برام تنظیم می‌کنن، هرگز موفق به تحقق آرزوی لاغریم نمیشم،روش لاغری با ذهن از این جهت تنها روش صحیح برای تحقق آرزوی لاغریه که برنامه ریزی نمیکنه که چطور بخورم، چه چیزی بخورم،چه مقدار بخورم،چقدر فعالیت داشته باشم،یا چه کاری انجام بدم،چه کاری انجام ندم،توی این روش فقط فرمول‌های صحیح و لاغر کننده بهم یادآوری میشه. فرمول‌هایی که توی ذهنم از قبل  بودن،اما به خاطر یادگیری چاقی، سال‌هاست که از اونا استفاده نکردم،این روش به یادم میاره که چه فرمول‌هایی توی ذهنم دارم و چطور شروع به استفاده کردن از اونا بکنم،تموم مراحل روش لاغری با ذهن درونی و ریشه در وجود خودم داره،توی روش لاغری با ذهن،هیچ برنامه‌ای به من تحمیل نمیشه.

      و تک تک این آموزش‌ها حکم یک راهنما و انگیزاننده همیشگی برای ساختن افکار و رفتاری قدرتمند کننده است که جسمی سرشار از شادی، سلامتی و تناسب اندام رو برام به ارمغان میاره،آموزش‌هایی که راهنمای من برای تحقق بخشیدن به رویای لاغری هستن،این آموزش‌ها سرمایه‌گذاری روی ساختن فرمول‌های لاغر کننده و تغییر عادت‌هاست،جسم من به عنوان بزرگترین و با ارزش‌ترین سرمایه من در زندگیه که باید مراقبت از اونو یاد بگیرم.

      پس الان که از نقش افکار و رفتار و کلاً ذهن خودم در اضافه وزنم آگاه شدم،به جای استفاده مکرر و بیهوده از هر روش دیگه‌ای،کار کردن روی ذهنم رو شروع کنم و افکار و رفتارهای متناسب کننده رو جایگزین افکار و رفتار چاق کننده کنم،اون وقت به راحتی میتونم صاحب سلامتی و جسمی بشم که سال‌ها در رویام بود و سال‌ها خودمو از داشتن این نعمت‌ها محروم کرده بودم.

      اگه شنیدم که خداوند آرزوها رو برآورده میکنه یا منو به خواسته‌هام میرسونه،این نباید به منزله ادامه دادن مسیر چاقی و آرزوی لاغری داشتن، به امید اینکه خدا منو لاغر کنه نباشه،باید تصمیم بگیرم و خودم هم برای برآورده کردن آرزوی لاغریم تلاش کنم،در این صورت خدا هم حامی و هدایت کننده من به سمت رویای لاغری میشه، پس اگه آرزوی لاغر شدن دارم و اشتیاق دارم که به آرزوی خودم برسم،باید در مسیر تحقق آرزوی لاغریم حرکت کنم،باید با تصمیم قاطع و اشتیاق فراوان شروع به سرمایه‌گذاری روی ذهنم برای لاغری کنم،این سرمایه‌گذاری باعث ساخته شدن ایمان و اراده‌ای توی وجودم میشه تا هر بهونه‌ای که مانع لاغر شدنم شده رو کنار بزارم،از توانایی فوق العاده‌ای که خدا در وجودم گذاشته استفاده کنم و جسمم رو اونطوری که دوست دارم خلق کنم،اون وقت نتایجی رو خلق می‌کنم که  همه ناکامی‌های سال‌های گذشته‌ام رو جبران می‌کنه و تموم آرزوهام رو از چاقی پس می‌گیره،چون به این نتیجه می‌رسم که هر چقدر هم که تلاش‌های گذشتم برای تحقق لاغری با شکست مواجه شده،ولی من باز می‌تونم لاغر بشم،و این بار تصمیم گرفتم که از روش صحیح و متفاوت به خواستم برسم،و توی این مسیر لاغری با ذهن به این شناخت رسیدم که تفاوت من با همه افرادی که سال‌هاست لاغرن و به راحتی و بدون ترس از هر ماده غذایی که دوست دارن مصرف می‌کنن،فقط توی فرمول‌های ذهنیمونه.

      باید بدونم افراد لاغری که اندام متناسبی دارن،اون‌ها به دلیل تلاش یا استعداد بیشتر، برنامه‌های رژیمی قویتر،ورزش‌های سخت و مدام،و یا شانس و ژنتیک،صاحب این اندام نیستن،بلکه به خاطر افکار و رفتار غذایی صحیحی هست که توی ذهن این افراد وجود داره.

      مشابه  فرمول‌هایی که توی ذهن افراد متناسب وجود داره، توی ذهن افراد چاق هم وجود داره،فقط باید اونا رو پیدا کنم و از اونا استفاده کنم،در این صورت چه بخوام چه نخوام لاغر میشم.

      پس استفاده از آموزش‌های دوره لاغری با ذهن فرصت مناسبیه تا ذهنم رو برای تحقق آرزوی لاغری و از اون مهمتر لاغر موندن تربیت کنم،اون وقت تحول عظیمی در وضعیت جسم و روح و کل زندگیم ایجاد میشه.

      خیلی از افراد در دنیا هستن که هر ساله دارن هزینه‌های سنگین، تلاش فوق العاده، رژیم‌های سخت، عمل‌های خطرناک، انجام میدن برای اینکه به آرزوی لاغریشون برسن،اما هرگز موفق نمیشن.

      اینها به خاطر اینه که آرزو کردن کلاً توی ذهن ما به این شکل ثبت شده که مثلاً توی یک شرایطی هستیم، از خدا می‌خوایم، دعا می‌کنیم، طلسم می‌بندیم، از این کارهای عجیب و غریب انجام میدیم،و  فکر می‌کنیم که مثلاً آرزو کردن و انجام یه سری کارهای عجیب و غریب مثل دعانویسی و چله گرفتن و این چیزا باعث میشه که شرایط زندگیمون کلاً عوض بشه،مثلاً توی یه شرایطی هستیم که اوضاع مالیمون خرابه، نابسامانه، آرزو می‌کنیم ثروتمند بشیم،برای رسیدن به آرزومون دعا می‌خونیم، نذر و نیاز می‌کنیم، سال‌ها نذر می‌کنیم که به آرزومون برسیم،اما هرگز آرزومون محقق نمیشه،چون کلاً بیس نگرش ما درباره رسیدن به آرزوها اشتباهه،ما فکر می‌کنیم که رسیدن به آرزو یعنی اینکه من یه خواسته‌ای رو مشخص کنم، یه آرزویی رو تعیین کنم برای خدا،بعد دیگه خدا اگه صلاح دونست، اگه به خیر و صلاح من بود، آرزوها رو وارد زندگیم می‌کنه،یا منو میندازه تو آرزوم،و به این شکل یه دفعه زندگیم تغییر می‌کنه، هرگز این اتفاق برای هیچ کسی رخ نداده و هیچ کسی هم نمیتونه بیاد بگه که من به این شکل به آرزوم رسیدم.

      مثلاً خیلی‌ها آرزوشون اینه که پزشک بشن، از بچگی میگن که آرزوم اینه که دکتر بشم و اگر بپرسی برای رسیدن به این آرزو چیکار می‌کنی؟؟میگه هیچی، و برای رسیدن به این آرزو هیچ کاری انجام نمیده،اما اون فردی که رفته پزشک شده خیلی کارها رو انجام داده که خیلی از اونایی که آرزو داشتن پزشک بشن انجام ندادن،چه قبل از اینکه بخواد به مرحله کنکور برسه و کنکور بده،چه بعد از حتی قبولیش در دانشگاه و رشته پزشکیش،خیلی فعالیت‌های مختلف و تلاش و تمرکز داشته،خیلی کارها رو انجام نداده که هم سن و سال‌های خودش انجام می‌دادن،و خیلی کارها رو انجام داده که هم سن و سال‌های خودش انجام ندادن،و دلیل تفاوت اینکه بعضی از افراد مثلاً به رویای پزشکی خودشون می‌رسن و خیلیای دیگه نمی‌رسن، به خاطر همینه،نه شانسه، نه تفاوت خاصی بین اون‌هاست.

      یه عده‌ای فقط آرزو می‌کنن و فکر می‌کنن  که آرزو کردن یعنی من یه چیزی رو می‌خوام و اگر خدا صلاح دونست من رو میندازه در آرزوم،در حالی که یه عده دیگه اینجوری فکر نمی‌کنن،اونا می‌خوان به یه شرایطی برسن و برای رسیدن به اون شرایط تلاش می‌کنن، آزمون و خطا دارن، سعی می‌کنن، و در نهایت به خواسته‌شون هم می‌رسن.

      افراد به دو دسته تقسیم میشن،یه عده که برای رسیدن به آرزوشون یه اقداماتی انجام میدن، اقدامات مستمر. 

      مثلاً چند ساله داره تلاش می‌کنه، راه‌هایی رو امتحان می‌کنه، آزمون و خطا می‌کنه، سعی می‌کنه آزمون شرکت کنه، میخواد زبانش رو تقویت کنه برای اینکه بتونه مهاجرت کنه،اما یه عده دیگه فقط آرزو می‌کنن،خدایا یه جوری بشه ما هم مهاجرتکنیم،اما هیچ اقدامی براش انجام نمیدن،

      در مورد لاغر شدن هم دقیقاً همین تفاوت بین افراد هست،اونایی که اضافه وزن دارن و آرزوی لاغر شدن دارن به این شکل می‌خوان لاغر بشن که مثلاً یه مدت کوتاه، یه رژیمی رو استفاده کنن، یا یه مدت کوتاه یه باشگاهی ثبت نام کنن، یه دمنوشی بخورن، یه چیزی رو استعمال کنن، یه کاری رو برای یه مدت محدودی انجام بدن و دیگه لاغر بشن،ولی آرزوشون محقق نشده.

      چرا محقق نشده؟؟چون رسیدن به آرزو به انجام یه سری کارها در مدت زمان کوتاه و فشرده هیچ وقتی انجام نمیشه،یعنی هیچ فردی نیست که در یک دوره یه ماهه، ۶ ماهه، یه ساله، پزشک بشه. آرزوش پزشکی باشه، بتونه یه ساله به رویاش برسه.

      یعنی اون فردی که می‌خواد به آرزوش برسه در واقع سبک زندگیش، افکارش، نگرشش و تصمیماتش در زندگی تفاوت داره با اون افرادی که فقط آرزو می‌کنن که به خواسته‌هاشون برسن،مثلاً اون فردی که آرزوش پزشک شدنه ممکنه ۱۰ سال این سبک درس خوندنش، سبک زندگی کردنش، جوری باشه که خیلی از جاها رو نمیره،سعی میکنه بیشتر وقتش رو مطالعه و تکرار و تمرین کنه،یه سری کارها رو انجام میده که بقیه انجام نمیدن،و چون یه سبک مداوم چند ساله رو انجام داده، خیلی راحت هم ممکنه به آرزوش برسه، اگر که ادامه بده.

      اما خیلی‌ها ممکنه همون یه سال آخر بشینن بکوب بخوان درس بخونن، نتیجه خاصی هم نمی‌گیرن،چون رسیدن به آرزو به این شکل نیست که من فقط یک مقطع کوتاه بخوام یه تغییری توی زندگیم ایجاد کنم و دیگه به آرزوم برسم و دوباره بخوام به سبک قبلی زندگی کنیم.

      یا اونی که کسب و کار موفقی داره همیشه داره اون کارو انجام میده،این نیست که ۶ ماه، یک سال، این کارو انجام داده باشه و دیگه ترکونده باشه و دوباره رفته باشه به سبک گذشته اش.

      یعنی موفقیت ارتباط مستقیمی داره به سبک زندگی و نگرش طولانی مدت فرد.

      پس توی لاغر شدن هم این نیست که توی ذهنم اینجوری ترسیم کنم که یه مقطعی بیایم فشرده رژیم بگیریم،۲۰ کیلو، ۳۰ کیلو کم کنم، و دیگه خلاص میشم از این ماجرای چاقی و دوباره برم لذت ببرم به سبک قبل از لاغر شدنم.

      خیلی از افراد برای لاغر شدن، تصورشون اینه که برای یه مقطعی اینا میان یه تغییری رو ایجاد می‌کنن،حالا این تغییر می‌تونه ورزش باشه، میتونه رژیم باشه، میتونه خوردن دمنوش و هر چیز خوردنی دیگه‌ای باشه،میتونه استعمال کردنی باشه،میتونه هر چیزی باشه،که مثلاً من میام این کارو انجام میدم راحت میشم، خلاص میشم از چاقی،دیگه بعدش عشق و حاله،برای همینه که همه روش‌هایی که برای لاغری ارائه میشه معمولاً زمان و مقدار تعیین می‌کنن که مثلاً توی سه ماه ۴۰ کیلو یا ماهی ۱۰ کیلو.

      برای همینه که افرادی که متولی روش‌های لاغری هستن، هم از همین ترفندها استفاده می‌کنن،چون میدونن افراد چاق به دنبال یه روش برای زمان محدود، با یک مقدار اضافه وزن خاص هستن،

       به خاطر همینه که روش‌های مختلفی رو ارائه میدن که اگه ۱۰ کیلو اضافه وزن داری، این روش خوبه.اگه ۲۰ کیلو می‌خوای کم کنی این روش،و به این شکل وعده میدن، واون انگیزه رو در فرد چاق ایجاد می‌کنن که از اون محصول استفاده کنه.

      پس   برای محقق شدن رویای لاغریم باید کلاً سبک فکری، نگرش و عملکردم تغییر کنه،اگه می‌خوام که همیشه پایدار لاغربمونم.مثل اون فردی که همیشه موفقه،مثل افرادی که همیشه موفقن،دلار میره بالا موفقن، میاد پایین موفقن، رئیس جمهور هرکی می‌خواد باشه، دولت هرچی می‌خواد بشه،اینا کسب و کارشون موفقه،اینا افراد موفق پایدارن،یه کار رو به شکل خوب، برای مدت طولانی دارن انجام میدن و در این مدت طولانی، سعی کردن اشتباهاتشون رو کمتر و کمتر کنن،چون موفق شدن فقط به این شکل نیست که من هی فقط فکر کنم که چه قدم موثری باید بردارم برای موفق شدن، 

      همونطور که باید یاد بگیرم که چه قدم‌های مفیدی رو باید بردارم،باید در کنارش هم یاد بگیرم چه قدم‌های اشتباهی رو برندارم،ادغام این دوتا باعث موفقیت میشه،نه اینکه فقط تمرکزم بر روی برداشتن قدم‌های موثر باشه،چون اگه قدم‌های موثر بردارم در کنارش حواسم نباشه و قدم‌های غیر موثر هم بردارم،اینا همدیگه رو خنثی می‌کنن و رشد و پیشرفتی هم صورت نمی‌گیره،لاغری با ذهن تنها روشیه که باعث میشه نه تنها سبک زندگیم، افکارم، نگرشم برای همیشه تغییر کنه،بلکه باعث میشه که قدم‌های اشتباه کمتری رو بردارم،قدم‌هام به سمت چاقی کمتر میشه،در عین حال که قدم‌هام به سمت لاغری بیشتر میشه.

      و اینقدر باید این کارو انجام بدم تا به شکل مستمر زندگیم اول از نظر افکار تغییر کنه،افکار یعنی چی؟؟یعنی اینکه به شکل پایدار دیگه ترس از خوردن نداشته باشم،دیگه نگران چاق‌تر شدن نباشم،اینکه چپ چپ به خودم نگاه نکنم که از خودم متنفر باشم،خودمو سرزنش نکنم،اینا همه تغییراتیه که در سطح فکر باید انجام بشه به شکل پایدار،یعنی باید مدت‌ها دیگه هرگز خودمو سرزنش نکنم،نه اینکه خودم رو بگیرم که خودمو سرزنش نکنم،پس یه سری تغییرات در سطح فکره،مثل از غذا خوردن نترسیدن،پذیرفتن اینکه  وراثت و سوخت و ساز و داروها اینا عامل چاقی نیستن،و بپذیرم که من تا الان اشتباه فکر می‌کردم که اینا عامل چاقی هستن،اینا همه تغییر در سطح فکره،یه سری تغییرات هم در سطح نگرش به وجود میاد،تحلیل ذهنی باید به وجود بیاد،که مثلاً خوردن پیتزا در من تبدیل نشه به فکر چاقی،چون یه سری اعمال در ذهن ما تبدیل میشه به چاقی،مثلاً می‌خوابیم چیزی نخوردیم خوابیدیم، بعد بلند میشیم میگیم بعد از ناهار بازم خوابم گرفت، حالا چاق‌تر میشم،اینا میشه تحلیل‌های ذهنی،اینم باید تغییر کنه.و در نهایت یه سری عملکردها هم تغییر می‌کنه و اینا وقتی به شکل پایدار عوض بشه،

       اونوقت دیگه آدم گذشته‌ نخواهم بود،بعد می‌بینم که جسمم هم خیلی آسون خود به خود تغییر می‌کنه،این جسمی که الان توی آینه دارم میبینم و از خودم بدم میاد، این جسم حاصل همون افکار، نگرش و عملکردیه که به سمت چاقی بوده، نتیجه‌اش این جسمه،حالا من از جسمم فرار کنم که مشکلی رو حل نمی‌کنم،پس باید بپذیرم که این وضعیت حاصل عملکرد خودمه،شاید الان ندونم عملکردم چیه،اشکالی نداره،ولی باید بپذیرم و ازش فرار نکنم،که بعد بتونم بگم خب پس حالا که حاصل عملکرد خودمه،من می‌خوام عملکردم رو تغییر بدم که این جسم هم تغییر کنه،اینکه بخوام این جسم رو با یک عامل بیرونی تغییر بدم، کلاً یه فکر باطل و شکست خورده است،اینکه افکار، نگرش و عملکردم همون آدم قبلی باشه، بعد فکر کنم خوردن یه قرص بتونه منو لاغر کنه،یا افکار عملکرد و نگرشم همون آدم باشه، فکر کنم یه چند تا حرکت ورزشی، یه برنامه غذایی می‌تونه منو لاغر کنه،اینها یک توهم باطله،

       یک خیال باطله، 

      افکار و نگرش و عملکردم باید تغییر کنه، به شکل پایدار،اون وقت جسمم هم تغییر می‌کنه.

      پس برای تحقق رویای لاغری، اگه آرزوم لاغر شدنه،بدونم که برای رسیدن به آرزوم باید یک مسیری رو طی کنم  تا تغییر کنم، نه اینکه مقطعی باشه،

      چرا همه آدمایی که رژیم گرفتن، ورزش کردن، و لاغر شدن، ترس از دوباره چاق شدن دارن،؟؟چون چیزی توی ذهنشون عوض نشده، 

      اونا با فشار جسمشون یه مقدار لاغر شدن،

      در حالی که لاغر نشدن ضعیف شدن،

       لاغری زمانی معنی پیدا میکنه که من شاد و سرحال و پر انرژی باشم،مثل خیلی از افراد متناسب،نه اینکه تلاش کنم از یه روشی لاغر بشم، موهام بریزه، عصبی باشم، پرخاشگر باشم، منزوی باشم، صورتم آویزون بشه،این چه لاغریه، این ضعیف شدنه.

      باعث فشار گذاشتن روی خودمه،پس اگه هر اتفاقی واست بیفته و حس کردم  لاغر شدم، یا یکی دو سایز کم کردم،باید بدونم که در واقع ضعیف کردم خودمو،به همین دلیله که وقتی دوره ام تموم میشه،

       برمی‌گردم به حالت قبلم،چون دوباره بدنم میاد روی حالتی که قبلاً بودم.

      پس برای رسیدن به رویای لاغری و تحقق آرزوی لاغری باید بدونم که به شکل پایدار افکار، نگرش و عملکردم باید تغییر کنه،  به این شکله که به خواستم می‌رسم،حالا هر خواسته‌ای که باشه،اگر خواستم رسیدن به استقلال مالی باشه، باید افکار، نگرش و عملکردم در حوزه مالی تغییر کنه،اینکه تصمیم بگیرم ساعت‌های بیشتری کار کنم،

       مثل همون رژیم گرفتنه است، چقدر می‌تونم مگه کار کنم، چند ساعت بیشتر مگه می‌تونم کار کنم،

      که اینم مثل همون رژیم گرفتنه است،

       که طبق یه برنامه‌ای عمل می‌کردم، ۵ ، ۶ کیلو کم می‌کردم، بعد می‌گفتم، خب اگه قراره بیشتر کم کنم باید این کارا رو هم بکنم،خب مگه تا کجا می‌تونستم کمش کنم،یه جایی دیگه قفل می‌کردم،یا اینکه بخوام ساعت کاریم رو اضافه کنم، چند سال مگه می‌خوام ساعت کاریم رو اضافه کنم،چقدر مگه می‌تونم بیشتر کار کنم، نمی‌تونم،پس نگرشم باید در مورد ثروت عوض بشه،اونی هم  که می‌خواد روابطش بهتر بشه، چقدر میخواد سعی کنه که یه جوری رفتار کنه که حالا همسرش خوشش بیاد، یه روز، دو روز،بالاخره خسته میشه و برمی‌گرده به حالت قبلش،پس اگه بخواد روابطش تغییر کنه، باید به شکل پایدار افکار، نگرش و عملکردش در روابط تغییر کنه که ارتباطش هم تغییر کنه.

      دلیل اینکه بچه‌های دوره‌های لاغری با ذهن به شکل پایدار حالشون خوب میشه،

       اعتماد به نفسشون میاد بالا،

       روابطشون با بقیه بهبود پیدا می‌کنه،

       ذوق و شوق پیدا می‌کنن،

       انگیزه پیدا می‌کنن، 

      به خیلی از خواسته‌هایی که سال‌ها نرسیدن انرژی پیدا می‌کنن که به سمتش حرکت کنن، 

      به خاطر همین تغییراته،

      یه هفته، ۱۰ روزه نیست،اینا به شکل پایدار خیلی از نگرش‌ها، افکار و عملکردشون تغییر می‌کنه و خود به خود جریان زندگیشون متحول می‌شه.

      پس برای تحقق لاغری باید بدونم که باید به شکل پایدار و مستمر، سبک فکری، نگرش و زندگیم باید تغییر کنه،مقطعی و  کوتاه و یه هفته و ۲۰ روزه و یک ماهه هم نمیشه.

      سپاس بینهایت از شما استاد عزیز و مهربون.

      💖💖💖🦋🌼💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1402/05/22 13:01
      مدت عضویت: 246 روز
      امتیاز کاربر: 2115 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 195 کلمه

      سلام

      چند ساله ک آرزوی متناسب بودن رو دارم؟؟چقدر استمرار داشتم برای متناسب بودن؟؟پایدار بوده یا مقطعی؟؟حدود بیست سال هست ک دلم میخوادمتناسب باشم و مثه خود استاد سرنماز یا سرهفت سین و یا مکان‌های زیارتی ک میرفتم دعا میکردم لاغر شم.هروقت توی مسیر لاغری قرار میگرفتم بعد دو یا سه ماه رژیم و ورزش وقتی ب وزن دلخواه می‌رسیدم کم کم و بدون کنترل کردن اوضاع به وزن قبلی برمیگشتم.همیشه مقطعی بوده،استمراری نداشتم برای پایدار بودن وزن دلخواه چون ب نظرم دوره رژیمم تموم می‌شده و من باید خودمو با رژیم تثبیت وزن ثابت نگه می‌داشتم ک متاسفانه هرگز ب این مرحله نمی‌رسید

      و الان ک فکرشو میکنم میبینم ک یکی از ترمزهای ذهنیم همین رژیم تثبیت وزن بوده حالا باید ی فکر و باور محکم تر جایگزین این باور کنم ک عزیزم مهدیه جان تو باید ب مقصد فکر نکنی تو باید از مسیر لذت ببری تو باید یاد بگیری ک ب انداره و ب وقت گرسنگی غذا بخوری تو باید یاد بگیری ک وفور نعمت هست و مواد غذایی همیشه هست تو باید یاد بگیری ک در مسیر درست هستی،تو باید یاد بگیری ک هر روز روز تازه ایه برای یادگیری افکار جدید.الهی شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/21 15:24
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 364 کلمه

      سلام بر استاد عزیز ودوستان همراه

      رفتارمن برای لاغرشدنم شبیه به بچه های شب امتحانی بود که بانزدیک شدن امتحانات شروع به خوندن درس میکردن و پایان ترم یاقبول نمی شدن یا اگه قبول میشدن برای ترم بعدی که این درس پیش نیاز درس دیگه ای بود به مشکل بر میخوردند .

      درحالیکه اونهایی که نمرات عالی میگرفتند همشون پیوسته در طول ترم با استاد پیش می رفتند و برای ترم بعدی هم بهتر عمل میکردن‌ 

      من چاق هم هر سری مثل شب امتحانی عمل میکردم و یه مدت خودمو درگیر ورزش و پیاده روی ورژیم و… میکردم و بعدش که رها میکردم دوباره به حالت قبل و بدتر برمی گشتم .

      لاغری با ذهن بهم کمک کرد که درونم رو واکاوی کنم و آرام وپیوسته فرمولهای جدید رو بسازم و درصفحه نمایش جسمم نتایجش رو ببینم .

      من خودم بار اول تو کنکور سراسری قبول شدم چون من اگه میخاستم طی یک ماه بعد امتحان فقط برای کنکور بخونم هرگز به هدفم نمی رسیدم بلکه طی سالها آموزش وتکرار وعمل تونستم  این نتیجه عالی رو بگیرم .

      حالا فرق لاغری با ذهن با کنکور این هست که پیش فرض تناسب اندام در وجود ما هست و ما با باورهای اشتباه ازش دور شدیم و با واکاوی درون و ایجاد باورهای جدید میتونیم دوباره بهش نزدیک بشیم و متناسب شویم .

      من همیشه یک باور اشتباهی که داشتم و درمحیط پیرامونم آموزش دیدم این که فردی که آرامش داره تو زندگیش فرد چاقی هست .

      واین رو مرتب میشنیدم که فلانی زندگی خوبی داره به همین دلیل چاقه .

      فرد مهربان فرد چاقیه . 

      و این  باور که به تدریج و با نمونه های مختلف در ذهنم شکل گرفت و تکرار شد  ومن در زندگی تجربه اش کردم.

      ومن هم برای پاکسازی این باور مخرب همین روند رو تکرار کردم وبه تدریج و به کرات نمونه هایی رو شناسایی کنم که باور منو نقض کنه .

      مثلا شوهر عمه ام فرد مهربان و خانواده دوسته اما متناسبه .

      یا کلی از افراد رو دوربرم دارم که درسن جوانی موفقیت های عالی دارن و آرامش در زندگی . اما متناسبند .

      پس  بدون هیچگونه تلاش فیزیکی فقط با آموزش وتکرار وعمل میتونم اول درسطح فکر وبعد در سطح جسمم متناسب شوم .

      لاغرشدن آسانترین و راحت ترین کار دنیاست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرام
      1402/04/18 13:35
      مدت عضویت: 234 روز
      امتیاز کاربر: 595 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 531 کلمه

      درود دوستان ،،نگرش من در مورد آرزو کردن : طبق تجربه خودم که از کودکی عاشق طراحی لباس بودم همیشه و هر روز در حال طراحی بودم � نوع دفتر و مداد رنگی و کاغذ برام مهم نبود حتی در روزنامه حتی در دفترهایی که پر از نوشته بودند در کتاب‌ها هر چیزی را که پیدا می‌کردم در آن طراحی می‌کردم و هر روز و هر لحظه در غم و شادی این کار برایم لذت بخش بود همیشه دوست داشتم مسیر زندگیم در این راه باشد �احساس می‌کنم از بس عشق به این کار داشتم و هر روز آن را انجام می‌دادم مسیرم هم در این راه باز شد و تونستم وارد این حرفه بشم در صورتی که شاید شرایط بسیار سخت بود می‌شود گفت به آرزوی خودم رسیدم و تجربه‌های دیگر که به من نشان داد هر آرزویی که دارم اگر آن را دوست داشته باشم و عاشقش باشم در مسیرش قرار می‌گیرم در صورتی که مثبت باشم,

      ۲__خوب مثلاً در مورد آرزوهایی که به آنها نرسیدم �ان که به آن فکر می‌کنم در بعضی موارد �ساس می‌کنم که واقعاً نمی‌شد به آن آرزو برسم و تمام تلاشم رو کردم اما آگاهی و جرات و توان جسمی و روحی برای تحمل آن شرایط را نداشتم

      ۳__در مورد آرزوهای تحقق یافته �ساس می‌کنم مثبت بودن و رها کردن و لیاقت خود دانستن و انتظار آن را داشتن باعث شد به آرزویم برسم

      ۴__این سوال که اگر چاقی یک آرزو بود شما چه تلاشی برای آن کردید بسیار به ذهنم �ار می‌آورد و مرا ناراحت می‌کند �ید هنوز دلیلش را نمی‌دانم ولی اگر چاقی آرزویی بود که خود انجام دادم �‌شود گفت در کودکی �ینکه هیکلی بودم و بقیه از من می‌ترسیدند خوشحال می‌شدم چون کودکی بودم که مورد ظلم افراد زورگو واقع می‌شد این چاقی بود که باعث می‌شد از من بترسند و مرا کمتر اذیت کنند آن موقع انگار � من محافظت می‌کرد و من این را دوست داشتم � بس در خانواده ما همیشه از زنان هیکلی و درشت گذشتگان تعریف می‌کردند همیشه دوست داشتیم درشت و هیکلی باشیم هم از این موضوع ناراحت هم آن را می‌خواستم �لا که فکر می‌کنم من این چاقی را خود همیشه می‌خواستم من هیچ وقت این احساسات را نسبت به لاغری نداشتم لاغری برای من همیشه یک چیز غیر ممکن و زشت ضعیف ترسو و غیره بود

      ۵__برای لاغری همانطور که در دیدگاه‌های قبلی گفتم م‌ها ورزش‌ها کلاً کارهای زیادی انجام دادم ولی این موضوع در حدی در من تضاد ایجاد کرده بود که ذهنم را بسیار آشفته کرد زیرا با خواندن کتاب های خودشناسی و روانشناسی فهمیده بودم � رژیم راه حل درست نیست و بدتر به من و روانم و جسمم آسیب می‌زند.

      ۶__از تمامی روش‌هایی که با آنها کار کردم و تقریباً همه آنها شبیه هم بودند و فقط روی �ییر نتیجه کار می‌کردند و اصلاً �ری به ریشه که باعث آن نتیجه می‌شد نداشتند �ط می‌گفتند که اراده داشته باش و رفتارت را تغییر بده و به ریشه رفتار و چیزی که باعث آن رفتار می‌شد کاری نداشتند و این موضوع همش باعث کشمکش درونی و تضاد درونی در من �شد اما در این روش احساس می‌کنم از همه آن روش‌ها �ست‌تر و راه حل اصلی این موضوع و اصلاً مسیر درست �‌باشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مصی
      1402/04/07 16:20
      مدت عضویت: 113 روز
      امتیاز کاربر: 2755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 614 کلمه

      به نام خدای زیبایی آفرینم 

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام 

      آرزوی لاغر شدن آرزویی که سالها برای کسب اون از راه‌های مختلف اما اشتباه اقدام کردم ولی این آرزو برآورده نشد که نشد آرزویی که در رسیدن به اون طاقتم طاق شده بود راههای مختلف و میرفتم اما خبر نداشتم مسیر اشتباه هیچ وقت به مقصد نمی رسه در طول زندگیم آرزوهای زیادی داشتم که خدا رو شکر به تک تک اونها رسیدم با تلاش و مسیر درست تمام آرزوهام محقق شدن بجز آرزوی لاغری که به شکر خداوند الان متوجه شدم که بدلیل مسیر اشتباه بوده سالها رژیم گرفتم و ورزش های سنگین داروهای لاغری و ابزار مختلف به کار بردم و بعد کسب نتیجه یا عدد وزنی یا سایز مورد نظرم رها کردم و طی چند ماه چاقتر از قبل شدم اما الان فهمیدم  که چرا به این آرزوی سالیان سالم نرسیدم و به لطف استاد عزیزم مسیر درست و پیدا کردم و نگرشم درباره رسیدن به آرزوی لاغری کاملا تغییر کرده نگرش من درباره رسیدن به آرزوها اینه که نباید منتظر معجزه بود بلکه باید برای رسیدن به اون رویا مدتها در مسیر درست تلاش کرد و قطعا بدون تلاش و استمرار در مسیر صحیح هیچ آرزویی برآورده نمی‌شود و برای همیشه به شکل یک حسرت و آرزو باقی میماند ما افراد چاق بارها و بارها برای رسیدن به آرزوی لاغری تلاش کرده ایم تلاش‌هایی طاقت فرسا که هیچ فرد متناسبی توان انجام آنها را ندارد اما چون مسیر اشتباه بوده رسیدن به مقصد مقطعی و با بازگشت مجدد چاقی همراه بوده در مسیر لاغری با ذهن که من بیشتر دوست دارم اسم این روش رو تناسب فکری بگذارم رسیدن به آرزوی لاغری حتما و قطع به یقین محقق می‌شود چون ما تا تلاش نکنیم ذهنمان متناسب شود جسممان متناسب نمی‌شود برای رسیدن به این آرزو باید صبر و حوصله به خرج داد تلاش کرد عادات اشتباه گذشته تکرار نشود نگرش و افکار و تصمیمات ما باید تغییر کند سبک زندگی ما باید سالم و مثل افراد متناسب شود در این روش نباید زمان برای ما معنایی داشته باشد اگر دنبال رسیدن به لاغری در زمان کوتاه هستیم بهتر است اصلا دنبال این روش نباشیم این روش در صورتی موفقیت به همراه دارد که دنبال مقطع زمانی خاصی نباشیم این فرمول‌های صحیح که طی آموزش‌ها یاد میگیریم باید جایگزین فرمول‌های اشتباه و سبک زندگی غلط گذشته چاق ما شود در ذهنمان نباید دنبال عدد وزنی خاص یا سایز خاصی باشیم توجه به هدف نهایی ما را از اصل مطلب دور خواهد کرد من با عشق و لذت وصف نشدنی در این سفر هیجان انگیز گام به گام حرکت میکنم و نتایج خود به خودی در جسم و ذهن من به مرور زمان بوجود خواهد آمد من بسیار به این معتقد هستم که هر چیزی در زمان مخصوص خودش اتفاق می افتد فقط کافیست قدمهای اشتباه برنداریم و در مسیر کاملا درست قدمهای صحیح هم برداریم تا قدمهای ما به سمت چاقی کمتر و قدمهای ما به سمت لاغری بیشتر شود من در راه روشن تناسب فکری قدمهای پایدار زیر و برمیدارم 

      ۱_تا گرسنگی را حس نکردم چیزی نخورم 

      ۲_از مواد غذایی و ساعت خوردن و مقدار آن نترسم تفکیک غذایی نکنم 

      ۳_به محض حس سیری دست از خوردن بکشم 

      ۴_من سطل زباله نیستم که هر آشغالی و وارد بدنم کنم

      ۵_عجله بی عجله زمانبندی و سایز و وزن خاص وجود نداره 

      ۶_ریزه خواری و هی برم یه چیزی بخورم کار اشتباهیه 

      ۷_ورزش مورد علاقم و با عشق ادامه بدم 

      موفقیت نیاز به تغییر پایدار داره نه تغییر مقطعی، نگرش من باید به مصرف مواد خوراکی تغییر کنه عملکردم باید به مواد خوراکی تغییر کنه سبک زندگیم باید تغییر کنه و خود به خود جریان زندگیم متحول میشه با توکل به خدا با قدرت ادامه میدم الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1402/01/16 15:37
      مدت عضویت: 239 روز
      امتیاز کاربر: 2940 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 336 کلمه

      من نزدیک به ۱۳سالی میشه ک ارزوی لاغری دارم در این بین لاغرم شدم با رژیم ناصحیح به مدت هفت ماه لاغر شدم ولی باتوجه به آسیبی ک بهم زد دوباره رژیمو رها کردم و کم کم هر سال به مدت ۷سالی برگشتم به همون وزن قبلیو این یعنی روشی ک انتخاب کردم کاملا غلط بوده نزدیک به ۶ سال پیش باشگاه رفتم ولی تغییر انچنانی نداشتم پارسال رفتم باشگاه ب مدت پنج ماه سایز کم کردم ولی وزن نه ثابت موند بعد باشگاه تازه چاق ترم شدم حالا جالبش اینه با یکی از افراد کاملا لاغر در اقوام صحبت میکردم گف بعد اینکه باشگاهو ترک کردم تازه چهار کیلوام لاغرتر شدم ایشون میخواس چاق تر بشه چجوریه چرا انقد باید بین ما و افراد لاغر فاصله باشه ما خودمونو میکشیم بریم باشگاه لاغر بشیم بعدش ک ول میکنیم چاق تر میشم ولی این شخص لاغر لاغرترم میشه چه عامل مهمی بغیر از ذهن میتونه باشه کسی که میخواد لاغر شه چاق تر کسی ک میخواد چاق شه لاغرتر میشه تنها یک علت داره وقتی ک ما به لاغرتر شدن فکر میکنیم در واقع داریم به چاقی توجه میکنیم و شخص لاغرم عوض چاقی داره به لاغری فک میکنه و همون لاغری رو پروش میده در نهایت نه ما ب خواستمون میرسیم نه اون شخص پس نتیجه میگیرم که کانون توجه مهم ترین عامل ما در لاغری هستش کانون توجه شما چیه تمرکز شما رو چیهاگر لاغریه ک هرکس در این سایت خوب میدونه که ما الان در جاده لاغری با ذهن قرار داریم پس ما در حال لاغر شدن هستیم حتی اگر تغییر انچنانی نداشته باشیم بدن ما داره کار خودشو میکنه دیگه نباید لاغری رو دور از دسترس دید بلکه باید امید داشت ک در چندین ماه آینده باتوجه به انجام تمرینات لاغری با ذهن ما حتما به اون نقطه میرسیم آهسته ولی پیوسته برعکس تبلیغات لاغری  هیچ عجله ای در کارنیست ما با بدنمون به صلح رسیدیم ما این کارخانه عظیم رو ک خداوند بزرگ افریده دوستش داریم بدن ما کار بلده بدن ما عاشق متناسب شدنه عاشق سرحال و سبک بال بودنه به امید لاغری دائمی لاغری بهترین حس دنیاست لاغری اسان ترین کار دنیاست من عاشق لاغریم الهی ب امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا اسدزاده
      1402/01/16 15:01
      مدت عضویت: 197 روز
      امتیاز کاربر: 1081 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 629 کلمه

      سلام خدمت استاد شادی آور 

      سلام ب دوستان هم مسیرم

      وارد گام یازده و پله ی بالاتر شدم و هر کلامو حرف استاد برام مثل یادآوری میمونه انگار این حرفهارو از قبل میدونستم و باور داشتم اما فراموش شده بودن والان دارن برام بازگو میشن ….نمیدونم استاد چرا انقد این حرفها ب دلم میشینه و کاملا حسشون میکنم واین یکی از اون رازهای جهانه ک ما هنوز بهشون پی نبردیم…

      درسته این آرزو همیشه وهمیشه همراه ما بوده یادمه هروقت میخاستم لباس برای مراسم های جشن تهیه کنم بهترین پارچه هارو می‌خریدم زیباترینشو می‌خریدم تا اون لباسه خودشو نشون بده و اندام منو بپوشونه البته این طرز فکر من بود ک فکر میکردم زیر لباس زیبا اندامم مخفی میشه ….اتفاقا جواب عکس میداد وقتی واسه پرو میرفتم می‌دیدم این مدل روی تنم بااون مدل کاملا فرق داره درواقع مدل همون مدل بود اما روی تن من کاملا یه چیز دیگه دراومده بود

      در صورتی ک یه ادم خوش اندام و متناسب ارزونترین لباس و تهیه میکرد با مدلی بسیار ساده اما نگاه همه رو بخودش جلب می‌کرد چون پایه ش درست بود 

      استاد من همیشه با انواع روشهای لاغری کاملاااااا مخالف بودم همیشهههه….ینی هروقت میخاستم اقدام کنم ب رژیم گرفتن یا ورزش سخت یک غم سنگییییین همه وجودمو می‌گرفت ….و نمیدونم چی بود درونم یچیزی مثل یه صدا یه هشدار نمیدونم یه الهام ک نه این روش غلطه ومدام ذهنم وروحمو قلبم باهم در تضاد بودن حتی منطقمم یچیز دیگه می‌گفت ….بهم میگفت اگه مثلا برنج یانون مضر هست پس چرا خدا آفریده …چرا من عاشق نونم اما برام ضرر داره خب این با قانون جهان در تضاده چون از اول ب ما گفتن ک عشق خدا ب بنده هاش از عشق مادر ب فرزندش بالاتره …اگه من مادرم ک فقط برای پسرم لذت و آرامش و خنده وشادی میخام و دلم میخاد ببینم داره بالذت زندگی می‌کنه و از همه چی لذت می‌بره …وحالا فکرشو کن عشق خدا ب ما بنده هاش بیشتراز اینه ینی خدا میخاد مارو در اووووج لذت ببینه و حض کنه…

      ای کاش از همون اول زندگیمون خدارو قانون جهان و یادمون داده بودن و میگفتن تامیتونین تلاش کنین برای شاد زیستن ولذت بردن وقتی از هرچیزی ک داری لذتشو ببری از جهانت از خدای خودت لذت ببری جهانم کاری می‌کنه ک غرق بشی تو شادی ….

      اما استاد شما کاملا درست میگید …من میدونم ک باید خودمو دوس داشته باشم اما این دوس داشتن زوری نمیشه خیلیا توی دنیای مجازی یه کلیپ سه دقه ای پر میکنن و بالبخند حرف میزننو میگن خودتو دوس داشته باش خودتو بغل کن فلان کن بهمان کن اما در واقعیت اینجوری نیست منی ک این اندام قلمبمو نمیتونم قبول کنم وقتی ذهنم این چربی های اضافه داره رنجش میده چجور برم تو آینه بخودم بگم عاشقتم…..خب نمیشه ذهن ک بچه نیس بشه گولش زد یا مثلا بخودت بگی من از خوردن نمی‌ترسم در صورتی ک وحشت دارم وهر لقمه ک میخورم باترس میخورم…..

      اما شدنیه و اون شدن و رسیدن ب این هدف چقدررررر لذت بخشه ک ذهنتو روحتو قلبتو بدنت همه باهم هم عقیده باشن ….من تازه وارد شدم وهیچ ادعایی ندارم ک بگم رسیدم ب اون نقطه اما یچیزی درونم میگه می‌رسی و لذتشو میبری و اونروز باقدرت میای می‌نویسی ک رسیدم ب پله ی آخر رسیدم ب قله واز حسم میگم….

      چون ب قلبم اعتماد دارم قلبم میگه میشه عجله هم ندارم آرام آرام عین دونه ای ک میکاری و مراقبت میکنی تا رشد کنه ووقتیم ک تنه ی اون دونه رشد کرد و شد تنه ی درخت هیچی قدرت شکوندنو خراب کردنشو نداره من میخام ب اون رشد برسم رشد محکم رشد قوی ک با هییییچ بادی نلرزه….

      من هروز گام ب گام پیش میرم تمرینمو می‌نویسم تا ذهنم باهام گام ب گام جلو بیاد و همسو بشه و اونوقت ذهن وبدنم دست در دست هم باقدرت جلو میرن ….

      ب امید فتح قله

      \"💪\"/
      \"🤝\"/
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/01 09:01
      مدت عضویت: 214 روز
      امتیاز کاربر: 6105 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 564 کلمه

      سلام استاد عطار روشن عزيز سال نو مبارك

      امروز سال 1402 تحويل شد و من اين فايل رو دارم ميبينم

      خيلي جالبه كه امروز درباره آرزوي موقع تحويل سال گفتيد 

      من امروز صبح قبل از تحويل سال نشستم اون جعبه شگفت انگيز كه توي زندگي با طعم خدا گفتيد رو آماده ميكردم و آرزوهام رو نوشتم و مثل شما لوله كردم و چسب زدم يكي يكي گذاشتم توي جعبه… و جالبه كه يكي از آرزوهامم رسيدن به تناسب اندام بود تا آخر سال 1402….. شما هم توي اين فايل ، با همين موضوع شروع كرديد…به نظرم اينا اصلا تصادفي نيست ….شما تجربيات واقعي رو بيان مي كنيد چراكه، من هم امروز همين كارو كردم و امروز نوبت ديدن اين قسمت از لاغري در صد روز بود براي من….

      توي متن هم توضيح داديد كه رسيدن به آرزوي لاغري انقدر براتون مهم بود كه شيريني رسيدن به آرزوهاي ديگه رو در خودش حل كرده و اين خيلي براتون مهم بوده…..دقيقا من هم اين حس رو دارم…و همين امر، احساس شاد بودن واقعي رو از من سلب كرده و متوجه شدم بايد حتما اول به تناسب اندام برسم در اينصورت تلاشم براي اهداف ديگه ام صعودي ميشه….

      يك اتفاق جالب براي من افتاد…من امروز كه شيريني تحويل سال رو خودم ، ذره اي عذاب وجدان نداشتم…و جالبه كه قبلا فكر ميكردم اگر روزي بدونم با خوردن شيريني چاق نميشم…شايد يك جعبه شيريني رو بخورم …ولي امروز واقعا اين اتفاق نيوفتاد و اصلا اون حس رو نداشتم كه بخوام يك جعبه شيريني رو بخورم…سه چهارتا شيريني خوردم ولي نكته اش اين بود كه اصلا عذاب وجدان نداشتم…طبق آمورش هاي شما اين خبر خوشي هست…و باورهاي چاقي يواش يواش دارن كم رنگ ميشن…ميدونم مسير طولاني تري در پيش دارم…ولي قلبم بهم اطمينان ميده كه اين روش درسته

      خيلي خوشحال بودم امروز وقتي اين تغيير رو توي خودم ديدم

      خدا خيرتون بده كه بار سنگين رو از روي ذهن من برداشتيد

      اون عذاب وجدان باعث ميشد من از خودم بدم بياد

      خودمو هي تحقير ميكردم

      اين موضوع اعتماد به نفس من رو هي كم و كمتر ميكرد

      هي خود زني ميكردم با تحقير خودم

      اين خود زني باعث ميشد صد تا كلاس عزت نفس هم برم جوابي نگيرم

      شما ميدوني كه عدم عزت نفس چه ريشه قوي اي داره و با ساختن عزت نفس ما به هر آرزويي كه داريم ميتونيم برسيم

      واي خداي من ، از خوشحالي دارم پر درميارم وقتي اين تغييرات رو در خودم دارم ميبينم

      نميدونم چه دعاي خيري براتون بكنم…اين احساس سبكي ذهني رو از شما دارم

      اون تمريني كه توي زندگي با طعم خدا گفتيد كه هر طعمي رو ميبينيم هي بگيم كه چقدر دوسش داريم..من امروز كه فيلم ميديدم اون خانماي متناسبي رو كه در فيلم ميديدم هي ميگفتم خديا شكرت من چقدر اين طعم تناسب اندام رو دوست دارم

      و برام جالبه كه ناخودآگاه لبخند روي لبم مياد وقتي دارم طعم هايي كه دوست دارم رو به جهان ميگم

      از ديگر تغييراتم بگم كه من از وقتي كه با سايت شما آشنا شدم، بطور آگاهانه دارم بيشتر رستوران ميرم ..بيشتر برنج ميخورم …ميخوام ببينم اون ترس ها چقدر در ذهنم هنوز هست…و ميبينم شايد 10% ترس ديگه توي ذهنم هست…اونم شايد

      جالبه كه قسمت هاي چاق بدنم رو كه ميبينم ازشون تشكر ميكنم كه اين همه سال با من بودن و بهشون ميگم عمري با من بوديد حالا ديگه دوست دارم بدن متناسب خودم رو كه زير شما پنهان شده ببينم

      سالي پر از تناسب اندام و شادي و ثروت براي شما و بقيه عزيزان در اين سايت آرزو دارم

       يا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1401/12/28 01:56
      مدت عضویت: 232 روز
      امتیاز کاربر: 895 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 318 کلمه

      آرزوی لاغری

      من از وقتی که ذهنیتم عوض شد به مرور اصافه وزن پیدا کردم تو فکر تناسب اندام بودم اینطوری بود که من دوست داشتم متناسب بشم یه کارایی مثل مثلا رژیم نون و ماست یا روزه گرفتن یا پیاده روی یا حلقه زدن یا طناب زنی و … رو انجام می‌دادم 

      اما از اون طرف مامانم چون خودش اضافه وزن داره هر وقت تلاش میکردم واسه تناسب اندام با حرفی یا با مثلا پرتر کردن ظرف غذام غذا رو بهم تحمیل می‌کرد منم خب میخوردم چون اونجا خیلی از افکارمم همسو بودن با اضافه وزن 

      من یادمه خیلی کم وزنم تغییر می‌کرد ولی همونم تو مدت زمان مناسبی بود ولی همین برگشتن به رویه قبلی چون تغییر اساسی ای حاصل نشده بود هم در سطح افکارم هم در عملکردم هم در علاقه هام باعث می‌شد که من پایدار توی راهم نمونم 

      الان که فکر میکنم خیلی جاها دلم خواسته بود متناسب بشم ولی همیشه ته دلم بود که نمیشه 

      اینکه میگین یه آدم موفق اینجوری نیست که یه کار خوب رو مدام انجام میده و به نتیجه میرسه   ن یه فرد با بهترر کردن عملش با دونه دونه درست کردن اشتباهاتش  و انجام کارهای درست به مرور با تغییر پایه و اساس زندگیش که موجب تغییر سبک زندگی میشه  موفق میشه و نتیجه میگیره 

      این یاد گیری و عملکرد صحیح دائمی خیلی مهمه 

      چون ما تو کارتون ها زیاد می‌بینیم که فرشته مهربونی آرزوی یک نفر رو برآورده میکنه   ولی در حقیقت فرشته مهربونی در کار نیست که آرزوها رو کادو پیچ به ما بده بلکه ما با بهتر عمل کردنمون با یادگیری و عمل به یادگیری 

      ایمانی با عمل 

      معجزات رو حقیقی میکنیم 

      استااااااااااااادددددددد پهلوهام حجمش کم شده حس خیلی عالیییییییییییییی ای دارم گفتم شمام بدونین😍😍😍😍😍😍😍

      لاغر شدن اسونترین کار دنیاست به شرط باور کردنش

      خیلی ممنونم ازتون با ادامه دادن فایلهاتون  رویای لاغری حالا برام ممکن شده😃😃😃

      خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت تو ب دلم آگاهی که من رد به دستان مهربانت هدایت میکنی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/28 12:35
      مدت عضویت: 264 روز
      امتیاز کاربر: 9040 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,622 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم  سلام 

      مطالبی که امروز از این فایل آموزشی یاد گرفتم این بود که برای لاغر شدن فقط تغییر یک عملکرد کافی نیست . ما باید یک جریان رو تغییر بدیم . یک مسیر رو تغییر بدیم . علت شکست روشهای لاغری که فقط بر عملکرد متمرکزه اینه که اونها مسیر جریان رو تغییر نمیده برای همین تغییر عملکرد در اونها دائمی نیست . 

      اونها فقط می گن باید سبک زندگیتو تغییر بدی . در حالیکه فکر می کنند مثلا با یک برنامه غذایی ما سبک زندگیمون تغییر می کنه . 

      ما در اینجا درسته که داریم سبک زندگیمون رو تغییر میدیم و به نوعی عملکردمون شبیه افراد لاغر شده و دیگه مثل افراد چاق نیست  که هر چی دم دستشون میاد میزارن دهنشون اما این تغییر عملکرد حاصل برنامه غذایی نیست ، بلکه حاصل تغییر در افکار و نگرش و عملکرد هر سه با همه . 

      من تا زمانیکه در فکرم تغییر ایجاد نکنم نمیتونم عملکردم رو تغییر بدم و یا اگه عملکردم رو هم به زور و مبارزه با خود تونستم تغییر بدم این تغییر عملکرد مقطعی هست نه یه تغییر پایدار . 

      در حالیکه ما در لاغری با ذهن به دنبال یک تغییر پایدار هستیم . برای همین در این روش لاغری  باید طوری عمل کنیم که حالمون همیشه خوب باشه . چون قراره تغییرات دائمی باشه . 

      ما هرگز نمیتونیم با حال بد و افراط و تفریط یک روند پایدار لاغری ایجاد کنیم . 

      تعریفتون در مورد نگرش برام خیلی درس داشت . من فهمیدم که نگرش یعنی تغییر تحلیلهای ذهنی نسبت به موضوعات . 

      مثلا یکی از تحلیلهای ما اینه که همیشه به غذاها برچسب چاقی یا لاغری میزنیم . فلان غذا چاق کننده است فلان غذا لاغر کننده . و البته معمولا همه غذاها رو چاق کننده میدونیم . خب این تحلیلها غلطه و این نگرشهای ما هم باید تغییر کنه . همه غذاها برای تامین انرژی مورد نیاز بدن ما آفریده شدن . حالا فقط بدونیم چقدر از اون بخوریم که مارو چاق نکنه . خب مثلا شیره انگور . 

      همین چند وقت پیش دختر خاله ام می گفت شیره انگور شدیدا چاق کننده است میگفت من یه مدت میخوردم دو برابرم کرد . 

      خب الان میفهمم این تحلیل اشتباهه . شیره انگور هم مثل سایر مواد غذایی یه ماده است که اومده انرژی به بدن من برسونه . خب حالا اگه من در خوردنش زیاده روی کنم  و مهمتر از اون با افکار چاقیم ترکیبش کنم خب منو چاق می کنه . خب ما گفتیم زیاده روی یعنی تکرار خوردن بعد از رفع نیاز جسمی . هر وقت گرسنگی برطرف شد اگه به خوردن ادامه بدیم میشه زیاده روی . حالا مثلا چیزایی شبیه به همین شیره انگور که سیر کنندگیشون مشخص نمیشه چطور بفهمیم چه مقدار بخوریم . اول اینکه اینو بدونیم هر وقت خواستیم چیزی بخوریم حتما باید گرسنه باشیم وقتی سیریم یعنی گرسنه نیستیم پس اون زمان چیزی نخوریم . خب گرسنگی جسمی رو که احساس کردیم اگه خواستیم غذا مثل برنج و نون و … بخوریم  نقطه ی سیری مشخصه جاییه که دیگه غذا به دهنمون  مزه نمیده ولی اگه چیزایی مثل شیره انگور یا میوه یا چیزایی کوچیک باشه چطور نقطه ی سیری رو تشخیص بدیم . به نظرم  اینا رو باید در حدی بخوریم که رفع گرسنگی بشه . یعنی اولین نقطه ی سیری جاییه که گرسنگی رفع شده . 

       در طی این یک هفته که داشتم تمرینات تغییر عادت رو انجام میدادم متوجه شدم هم سیری و هم گرسنگی درجه داره . 

      ما در زمان چاقی که اصلا نه گرسنگی میفهمیدیم نه سیری همه چی همه وقت میخوردیم اما الان دارم به شناخت میرسم و اولش تونستم بفهمم نقطه ی سیری و گرسنگی کجاست و تشخیصش دادم . حالا جدیدا دارم میفهمم این نقاط مثل رنگها درجه بندی شده هستند . سیری خودش درجه داره . گرسنگی هم درجه داره . 

      فهمیدم  مثلا گرسنگی اول از طریق حس بویایی میاد . بوی غذاها به مشامت میاد . زود نباید با اولین بویی که ازش لذت بردی بخوری . چون ذائقه و معده هنوز سیرن . بعد از مدتی ذائقه هم تغییر می کنه . مثلا دهان آب میفته . یعنی غذا میخواد که داره بزاق ترشح می کنه . اما معده هنوز سیره . جایی که معده به قار و قور افتاد یعنی اسید معده میخواد ترشح بشه . فعلا تا اینجا رو تونستم تشخیص بدم و حس می کنم اینجا زمان خوردن فرا رسیده . اما اگه به هر جهت نخوریم و بازم زمانشو عقب بندازیم به سر درد میرسیم . یعنی نشون میده رگها و اعصاب و بدن غذا میخوان . اینجا دیگه باید خورد . 

      حالا چقدر بخوریم و نقطه سیری کجاست  . به نظرم حالا این روند بر عکسه . مثلا برای شیره انگور و اینا همین که رفع سردرد شد کافیه اما غذاهایی مثل ناهار و شام میشه روی معده یا حس ذائقه  تمرکز کرد و چون معده ممکنه دیر متوجه بشه میتونیم از حس ذائقه کمک بگیریم . به نظرم اگه روی لقمه ها تمرکز کنیم بهتر بتونیم تشخیصمون رو در مورد  درجات سیری و گرسنگی بالا ببریم . مثلا معمولا متخصصین تغذیه میگن ۲۰ دقیقه طول میکشه تا نقطه ی سیری در معده تشخیص داده بشه . خب مایی که تند غذا میخوریم در عرض ۵ دقیقه کلی غذا میخوریم و اگه بخوایم تا ۲۰ دقیقه منتظر بمونیم و آروم بخوریم حوصلمون سر میره کلی ریزه خواری می کنیم . من زبانم زودتر متوجه میشه نقطه ی سیری رو . تازه من الان فکر می کنم خیلی دارم آرومتر از قبل میخورم چون دارم تمرکز می کنم . یعنی ناخوداگاه دارم آرومتر از قبلم میخورم . 

      درجه اول نقطه ی سیری برطرف شدن گرسنگیه ولی با یکی دو لقمه معمولا این اتفاق میفته و برای خوراکیهایی مثل شیره انگور خوبه این طور بخوریم . برای ناهار و شام هم درجه دوم یعنی از روی حس ذائقه . البته بعد از یه مدت عادت می کنیم که چقدر بدنمون نیاز داره . چون مهم اینه باور کنیم که سبک غذایی من و انتخاب مواد غذایی بر حسب نیاز بدنمه نه میل به خوردن نه موقعیتهایی که باهاش روبرو میشم نه اوقاتی که فکر می کنم زمان ناهار و شامه . فقط گرسنگی و سیری جسمم . اونم با توجه به درجه گرسنگی و سیری میتونیم غذاهای دلخواه رو انتخاب کنیم . 

      خب پس من تحلیلم نسبت به غذاها تغییر کرده یعنی دیگه به غذاها برچسب لاغری و چاقی نمیزنم . یعنی همون شیره انگور اگر فقط موقع گرسنگی خورده بشه و به اندازه ای خورده بشه که گرسنگی رفع بشه نه تنها چاق کننده است بلکه خیلی هم مقوی و خوبه و باعث سرحال شدن انسان میشه . 

      پس نگرش من به این ماده غذایی تغییر پیدا کرده . 

      افکار من هم که همون فرمولهای ذهنی چاق هستن مثل ترس از غذا هم که داره تغییر می کنه . 

      عملکرد منم که دقیقا داره مطابق گرسنگی و سیری و درجه بندیهاش تغییر می کنه . 

      خب حالا میریم سر مساله ی بعدی . 

      لاغر شدن ضعیف شدن نیست اینم عالی بود واقعا این نکته خیلی خوب بود . مامان من همین عقیده رو داره . غذاتو بخور ضعیف میشیا . 

      خب ما در لاغری با ذهن نمیخوایم ضعیف بشیم . نمیخوایم موهامون بریزه بلکه بر عکس ما در لاعری با ذهن میخوایم یه لاغری برای خودمون ایجاد کنیم که خوشحالمون کنه که  قویمون کنه . که سبکمون کنه و اتفاقا نیروی بیشتری بهمون بده . اتفاقا الان که چاقیم ضعیفیم . توان حرکت نداریم . همش دلمون میخواد بخوابیم . وقتی لاغر بشیم همش لازم نیست ۳۰ کیلو اضافه بار با خودت حمل کنی که دائما خسته باشیم . آدم چاق دائما خسته است و برای همین چاقی مریضی میاره . چون همه نیروی بدن داره صرف نگهداشتن از چربیها میشه . پس خیلی مهمه افکار و نگرشمون نسبت به چاقی و لاغری تغییر کنه که با انگیزه ی سلامتی به سمت تناسب اندام قدم برداریم . 

      دیگه اینو همه قبول دارن که تناسب اندام بدن رو سالم می کنه و بیماریها رو از بین میبره ولی چاقیه که بیماری میاره غم میاره افسردگی میاره تنبلی میاره و …. 

      ولی تناسب اندامی که ما داریم شخصیتمون رو بر اساس اون شکل میدیم روش لاغری با ذهنه که هیچ گونه فشاری به جسم نمیاره . فقط کافیه وقتی با موقعیت غذا روبرو میشی اون برات تصمیم نگیره بلکه تو انقدر عالی خودتو شناخته باشی که بدونی  الان گرسنه هستی یا نه . اگه گرسنه ای بخوری و اگه سیری به راحتی به غذا نه بگی . 

      متاسفانه در موقعیت مصرف مواد غذایی قرار گرفتن فکر و نگرش انسان رو به سمت خوردن سوق میده . مثلا میگیم حالا عیبی نداره مامانت ناراحت میشه تو مهمونی دوستات ناراحت میشن خوش نمیگذره اگه تو نخوری و …. نباید بزاریم موقعیتها مارو تحریک به خوردن کنند  . بلکه برای خودمون ارزش قائل باشیم . اگه گرسنه نیستیم نخوریم و اگه گرسنه بودیم غذاهای تنقلات رو در حد برطرف شدن گرسنگی و غذاهای اصلی رو در حد بی مزه شدن . 

      و نکته جالب اینه اگه در فضای تناسب فکری نباشیم ذهن ما طبق عادت چاقی میخواد بر اساس فرمولهای چاقی عمل کنه که در این زمان لازمه ضمن صلح با عادت مورد نظر و ناراحت نشدن از اون دوباره خودمون رو در فضای تناسب فکری قرار بدیم که انتخابهامون دوباره بر اساس گرسنگی و سیری باشه . 

      پس در مجموع برداشت من از این فایل اینه که  لاغری با ذهن یک رونده که اول فرمولها و افکار درست میشن . بعد تحلیلها و نگرشها . بعد عملکرد و در همه ی این زمانها با حس خوب و آرامش و بدون زور و فشار و مهمتر از همه ی اینا پایداری این پروسه نه فقط یه روز دور روز یا یه مقطع سه ماهه و ۶ ماهه بلکه یک در یک روند پایدار انجام میشه  . در  نهایت آرزوی ما طی این پروسه ی پایدار به واقعیت تبدیل میشه و مهمتر از اون ما برای همیشه  لاغر می مونیم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سولیکا
      1401/10/26 12:33
      مدت عضویت: 944 روز
      امتیاز کاربر: 6995 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 740 کلمه

      سلام دوباره به همه دوستان عزیزم و مخصوصا استاد مهربانم.گام11:آرزوی لاغری را برآورده کنید.

      بزارید اول کار یه اعترافی بکنم من تقریبا 3سال میشه که در این مسیر هستم 6ماه اول که مدام در مسیر بودم و تمریناتم رو مو به مو انجام میدادم لاغرشدم و در یک قدمی اندام دلخواهم بودم وقتی دوره رایگان رو تموم کردم و لاغرشدم یه مدت پی گیر سایت نبودم انگار کلی بهانه داشتم که تمریناتم رو دیگه انجام ندم چون خوب لاغر شده بودم و فکر میکردم این هم مقطعی هست وچه لزومی داره که من دوباره بخوام از اول شروع کنم و تمرینات رو انجام بدم و حدود یک سال هم در اون وزن موندم اما همین که یه مدتی در این مسیر نبودم به مرور افکار چاق کننده قبلیم دوباره سر از خاک بیرون آوردن و شروع کردن به جوانه زدن و تا به خودم اومدم دیدم در عرض سه ماه من بازم چاق شدم و این بار فکر میکردم خوب من که دوره رایگان رو طی کردم اون دیگه برام تکراری شده دیگه برام تاثیری نداره و به دنبال این بودم که یه جورایی دوره ثبت نامی رو تهیه کنم و به لطف خدا تونستم تهیه کنم و به طور مستمر انجامش دادم و بازم لاغرشدم ولی دوباره اون فکرها در ذهنم بود و من بهش توجه داشتم که چه لزومی داره که بازم تکرار کنی تو دیگه یاد گرفتی و از این حرفها و در سال جدید یه ماه بعدش من دوباره چاق شدم و هر چقدر از دوره ثبت نامی استفاده کردم برام فایده نداشت انگار یه چیزی کم دارم حتی مرحله اول دوره پاکسازی رو هم تهیه کردم ولی انگار هیچی ازش درک نمیکردم تا اینکه یه روز یه حسی بهم گفت بیا از به بسم الله شروع کن و من اومدم اول از دوره12گام شروع کردم و الان که خدارو شکر دوباره برگشتم به مسیر و با دیدن این فایل این موضوع برام قابل درک و منطقی شد برام که راه درست رو باید مستمر و پایدار انجام بدم و باید شخصیت و سبک زندگیم عوض بشه تا من لاغر بشم و لاغر بمونم و با این فایل فهمیدم که من قبلاً هم که حالا رژیم می‌گرفتم یا ورزش یا قرص هم همین کار رو انجام میدادم یعنی یه مقطعی من فشرده رژیم می‌گرفتم و ورزش میکردم و لاغر هم میشدم و همین که رژیم رو رها میکردم و به سبک قبل از لاغری برمیگشتم دوباره چاق میشدم و تقریبا این روند برای من 20سال طول کشید و اون موقعی هم که لاغر میشدم آرامش نداشتم سلامتی قبل رو نداشتم پوست صورتم از شدت رنج و فشارآنقدر زرد میشد که این دفعه همه بهم میگفتن چی خوردی که این جوری شدی و نگران بودن که نکنه من مریض باشم یا معتاد شده باشم بعد پرخاشگر میشدم و عصبانی کسی جرات نمی‌کرد بهم بگه دیگه نخور بازم چاق میشی و انگار اون حرفا و نصیحت‌ها برای من نبودن ریزش مو داشتم نگرانی دوباره چاق شدن رو داشتم هیچ اشتیاقی نداشتم که لباس سایز کوچیک بخرم و انتظارم از خودم این بود که دوباره چاق میشم و بعد اون هم واقعا چاق میشدم اما وقتی با روش لاغری با ذهن لاغر شدم اولین کاری که کردم این بود که برای خودم مانتو سایز کوچک خریدم حتی بازم برام تنگ بود و به خودم میگفتم نترس بازم لاغرتر میشی چون روشت درسته شور و اشتیاق داشتم برای انجام دادن کارهایی که در این همه مدت چاقی نمی‌تونستم انجام بدم مثلاً رفتن به استخر که یکی از کارهای لذتی بخشی بود که میخواستم موقع لاغری انجام بدم یا رقصیدن یا پیدا کردن کاری با درآمد عالی یا شادی و تفریح کردن که برام خیلی لذت بخش بود و البته انجامش هم‌دادم یه تعدادی رو.و الان به این باور و درک رسیدم که افراد موفق همیشه سبک زندگیشون و افکار و نگرششون تغییر کرده و اونها یه آدم دیگه شدن و تونستن علاوه بر اینکه روی برداشتن قدم‌های موثرشون تمرکز کنن بلکه برنداشتن قدم‌های اشتباه رو هم کم و کمتر کنن و این روند پیشرفت افراد موفق هست البته به صورت مستمر و پایدار. و من هم تازه وقتی دوباره وارد این مسیر شدم با خودم عهد بستم که سبک زندگی و افکار و نگرشم و حتی عملکردم هم در مورد لاغری با ذهن رو مستمر و پایدار تا آخر عمر انجام بدم که با این کار من دیگه آدم گذشته نخواهم بود و جسمم هم خود به خود چه بخوام چه نخوام متناسب میشه اینه روش درست لاغرشدن و لاغر موندن.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1401/10/19 21:47
      مدت عضویت: 304 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,257 کلمه

      سلام به نام رب هدایتگر آنکه در همه حال هدایتگر ماست و مارو به این مسیر زیبا و راحت هدایت کرده چرا که خواستیم هدایت بشیم به سمت آسانی ها پس بر ما آسان کرد آسانی ها رو این خود ما هستیم که مسائل برای خودمون سخت و پیچیده و طاقت فرسا میکنیم درست مثل لاغر و متناسب شدن میشه با کنترل ورودی های ذهن با مدیریت نجوا های ذهن و مشاهده کردن آنها و پیدا کردن کدهای درست و غلط و جای گزاری کردن آنها لاغر شد متناسب شد قبلا فکر میکردم بین ذهن و جسم تفاوت هست دو چیز جدا از هم میدیدم فکر میکردم باید برای لاغری يه اجبار یه فشار از بیرون برای خودم قرار بدم سیستم پاداش و تنبیه اما وقتی نگاه کردم دیدم این طوری جواب نمیگیرم نمیشه هر وقت که خطا کردم خودم توبیخ و جریمه کنم و در عین حال هر وقت که کار درست تشویق حداقل من با این روش چیزی تا الان یادنگرفتم تنها وقتی یه عادت جدید در من ایجاد شده که دیدم چقدر میتوانه فایده برام داشته باشه و در ذهنم از اون طرف عکس اون کار دیدم این که مثلا وقتی کاری به موقع انجام دادم و چقدر احساس عالی داشتم و بارها و بارها این حس به خودم یادآور کردم و خودم تشویق به خاطر انجام اون کار و وقتی به تعویق انداختم کاری و به بهانه های مختلف چقدر شرایط برام سخت شد اما فقط نظاره کردم اون اشتباه و به اون اشتباه جوری نگاه کردم که احساس بدی نسبت بهش نداشته باشم به عنوان یک تجربه و به خودم یادآور کردم تمام اون وقت ها که کار به موقع انجام دادم و نتیجه عالی بود و کم کم دیدم چه جوری جسمم هم خواهان انجام دادن به موقع کارها بود دیدم هر وقت که اولش میخواستم تنبلی کنم ناخودآگاه رنج سهل انگاری برام زیاد میشد و از اون طرف لذت به موقع انجام دادن هم بسیار و همین طور که این اتفاقات در ذهنم رخ می‌داد من مشغول انجام کار میشدم . همانطور که افراد چاق نمی‌توانند با فشار وارد کردن به جسم لاغر باشند افراد لاغر هم با فشار آوردن به جسم نمی‌توانند چاق شوند چون جسم تنها نتیجه افکار خود ما هست و نشان دهنده افکار ما . ورودی های ما افکار مارو رقم میزنه افکارما نگرش ما رو رقم میزنه و نگرش ما رفتار مارو و رفتارهای ما عادت ها و در آخر سبک زندگیمون شکل میگیره . پس اولین قدم و تنها کاری که در ابتدای مسیر برای هر هدفی باید انجام بدم دادن ورودی درست به ذهنم تا مدیریت کنم افکارم را . پس نوشتن کامنت و خواندن کامنت ها و دیدن فایل ها باعث میشه من از دست افکارم یا نجواهای ذهن که توچاقی یا فلان چیز نخور چاق میشی یا گرسنه ای بدن چربی ذخیره میکنه یا تو نمی‌توانی در کل از دست تمان نجواهای منفی امثال این رها میشم و به آرامش میرسم و کم کم جاش با نجواها و افکار لاغری این که بدن استعداد لاغری داره و طبیعت بدنم متناسب شدن و مواد غذایی چاق کننده اصلا نداریم و علت چاقی جسمم به خاطر چاقی ذهنم و فرمول ها و الگو های غلط که نشون دادم پس با برداشتن فرمول غلط بدنم اتوماتیک وار به حالت پیش فرض یا حالت کارخانه برمیگرده به همین سادگی و تنها من باید ناظر باشم بر رفتارم مشاهده کنم و به دنبال علت آن رفتارباشم ببینم چه فکرو نگرشی پشت اون وجود داره و مخالف اون نگرش پیدا کنم تا برای ذهنم لاغری طبیعی و منطقی بشه . همین طور متوجه شدم من هرچی بیشتر با تمرکز بالاتر از قبل کامنت بنویسم و بخوانم و فایل رو بیشتر گوش کنم که همه این ها تمرین روزانه من هست و بسیار از آنچه که فکر میکنم مهم تر و ضروری تر هست من راحت تر و بهتر در مسیر لاغری حرکت میکنم یعنی همه چی برمیگرده به عملکرد من هر چی بیشتر ذهنم متناسب شده باشه در جسمم هم این نتایج هویدا میشه و بیشتر میبینم و از علائم اولیه آرامشی هست که موقع غذا خوردن پیدا میکنم و نگران چاق شدنم نیستم من قبلا از خودم بدم میومد اما حالا خودم دوست دارم . به جسمم احترام میزارم و تحسین میکنم جسمم به خاطر این که انقدر متعهد نسبت به طبیعت خودش نمیشه الگو و فرمان اشتباه بدم و انتظار داشته باشم جوری دیگه عمل کنه امکان پذیر نیست تا همین جا هم به مقداری که الگو ها و فشار غلط کنار گذاشتم در واقع موانع چاقی که همون فرمول های ذهنی بودن برداشتم تا همون جا جسمم کارش به بهترین شکل ممکن انجام داده . قبلا به مدت بیشتر از یک ماه به جسمم فشار می‌آوردم تا لاغر بشه با این فکر که اگه الان بر فرض ۲ کیلو در هفته  با یک ساعت ورزش در روز کم کردم اونم یه ورزش سبک حالا باید تعداد حرکات وتایم  ورزش بیشتر کنم تا نتیجه بگیرم یا مدت کوتاهی که پرهیز داشتم و رژیم گرفتم با خودم فکر میکردم الان که بر فرض نصف بشقاب غذا میخورم الان باید برای این که لاغر تر بشم یک چهارم غذا بخورم و خیلی چیز ها نخورم در واقع داشتم نیاز بدنم رو نادیده میگرفتم و به سمتی میرفتم که اصلا هیچی نخورم به خاطر همین مسیر ادامه پیدا نکرد چون بر خلاف نیاز بدنم رفتار میخواستم کنم و از طرفی در ذهنم غذا جایگاه بالا و ویژه اس داشت و من میخواستم مهم ترین چیز ازش بگیرم درست مثل بچه ای که اسباب بازی مورد علاقش ازش میگیری و میگی نه . خوب چه انتظار بی جایی از جسمم داشتم الان مهم ترین نتیجه برای من داشتن ذهنی آرام بدور از نگرانی برای چاق تر شدن باید حواسم باشه در طی این  مسیر نگرانی جدید مبنی بر این که نکنه بیش تر از نیازم نقطه سیری خوردم یا نکنه کم خوردم امروز زیادتر از قبل خوردم و…… ایجاد نکنیم . و با خیال راحت و با تمرکز تمرین هر جلسه که خیلی خیییییییلی مهم یعنی نوشتن و خواندن کامنت ها و دیدن فایل و فکر کردن به سوال مطرح شده در فایل انجام بدیم . قدم قدم باید افکار و نگرش اشتباه شناسایی کنم و اونها رو اصلاح کنم که این فرایند در این مسیر که باشم و تمرین ها رو انجام بدم ناخودآگاه اتفاق میافته . باید به یاد داشته باشم این جا مسئله زمان مطرح نیست این که یه نفر چند ساله در سایت پس باید نتیجه بهتری از منی که تازه در این مسیر هستم گرفته باشه نیست یا چرا فلانی با این که مدت عضویتش بیشتر و امثال این تغییر چندانی نکرده پس من که تازه اومدم که دیگه هیچی یا وای باید این همه مدت کارکنم تا به یه ذره نتیجه برسم اصلا به هیچ وجه این طوری نیست چون من نمی دونم اون فرد به چه نسبت متعهد بوده و گفته ها رو باور کرده ووچه باور هایی از قبل داشته و داره نتایج هر فردی به عملکرد و تعهد خودش در این مسیر برمیگرده همین بس . پس نتایج کوچیکی رو که میبینی در خودت تحسین کن و بدون این کار بسیار مهم چون به خودت نشان میدی من دارم تلاشت میبینم و انگیزه میده برای ادامه مسیر به خودت مریم بهت افتخار میکنم که گام یازدهم برداشتی با تعهد کامل و این طوری داری وقت میزاری و تمرین ها رو امروز بهتر از دیروز انجام دادی و نشانه های رب دنبال میکنی دوست دارم بهترینم در این لحظه.

      در پناه رب العالمین ذهنی متناسب تر از اکنون داشته باشید .                           به امید خدا .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عاطفه ♥ عادله
      1401/10/17 17:56
      مدت عضویت: 602 روز
      امتیاز کاربر: 5721 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 692 کلمه

      بنام الله ،رب، فرمانروا و مالک دنیا

      خداوند بزرگ و بی‌همتا رو برای هدایت شدن به  این فایل بینهایت ارزشمند شکرگزار و سپاسگزارم

      استاد عزیزم سپاسگزارم مثل همیشه عالی بود عالی 

      دوستان عزیز و همراهم سلام و عرض ادب

      چقدر جهانی که توش زندگی می‌کنیم شگفت انگیز

      دیروز از یک استاد عزیزی دقیقا یک فایلی در مورد رسیدن به خواسته ها گوش کردم،، ایشون در زمینه موفقیت فعال هستن، من یه مقدار متوجه منظورشون شده بودم و برای این که کامل متوجه منظورشون شم امروز وارد سایتشون شدم و هر چقدر دنبال اون فایل گشتم نتونستم پیداش کنم،، کلی گشتم چون خیلی اون فایل برام مهم بود، انگار کلید گنج برام… به خودم گفتم برو یه فایل جدید گوش کن از استاد عطارروشن( سایت تناسب فکری سایتی که همیشه من هستم و هر فرصتی پیدا شه من تو این سایتم چون مطمئنم خدا هدایتم کرده که اینجا باشم و حالم خوب شه) چون دارم به ترتیب فایلارو گوش می‌کنم امروز نوبت شنیدن این فایل بود، و خدا شاهد دقیقا همون موضوع اما به شیوه ای که کاملا درک کنم رو شنیدم.. استاد هزاران بار ازتون سپاسگزارم.. این فایل مثالش در مورد چاقی اما در تمام جنبه های زندگی حقیقت محضِ. همیشه موفقیت دیگران رو میدیدم و میگفتم که عادله تو الان ۳۳ سالته و داری دیر شروع میکنی ،، همه رسیدن تموم شده.. در صورتیکه من تو مسیر بودم اما داشتم درجا میزدم و نگرش و باورهای درستی نداشتم..من در مورد همین سایت بی‌نظیر حرف میزنم خوب یادمه در اوایل ۲ یا ۳ هزارتا ودیوها دیده میشدن، ولی الان ۲۰ هزارتا و بیشتر بیننده  داره .. چرا؟؟ چون همیشه استاد به فکر بهتر کردن سایتِ، همیشه آپشن های جدید و راحت به سایت اضافه میشه، همیشه جواب هر سوالی داده میشه، کامنتها خونده میشه، امتیاز داده میشه،، اینها حاصل چندین سال تلاش شبانه روزی استاد بوده و واقعا لذت میبرم..‌ هر موفقیتی مستلزم استمرار.. هر خواسته ای در مسیر و در طول زمان شکل میگیره و بزرگ و بزرگتر میشه.. یک استادی داشتیم ایشون پروفسور ریاضی بودن و ازشون پرسیده بودیم استاد کی درس تموم میشه و ایشون رو خدا رحمتشون کنه میگفتن مگه انتهایی داره؟؟ شما در هر مرحله پخته تر میشین، خواسته جدیدتون شکل میگیره و دریچه جدیدی از علوم مربوطه یاد گرفته خواهد شد.. من فکر میکردم که آرزو یا خواسته رو به خدا میگیم و بعدش خدا اگه صلاح دونست اون موضوع انجام میشه.. خیر، چنین چیزی نیست.. مثلا من عاشق رشته شهرسازی ام و دلم میخواد یه شهرساز شم،، اینطور نیست که اگر خدا صلاح بدونه من دکتری قبول شم و تموم… خیر تازه اول کارِ، در مسیرِ که پروردگار الهامات و نشانه هارو میفرسته،، برای یک شهرساز موفق شدن فقط داشتن دکتری که کافی نیست قطعا بهره گیری از علوم دیگه ،،، و یادگیری خیلی از دانش ها و آزمون و خطا ها کردن لازم و این کارهارو در یک مقطع چند ماهه و یک ساله یا دو ساله نمیشه انجام داد.. چون اصن خیلی چیزا در طول مسیر فهمیده میشه،، یسری نیازها در طول مسیر احساس میشه که باید برای رفع اونها تجربه داشت، من چجوری در چند ماه تجربه یک کسی که ۱۰ ساله داره تحقیق میکنه رو داشته باشم؟؟؟ این راه ابدیِ،، اصن تو این راهِ که شادی و موفقیت میسر میشه..‌  من تو این ۲۰ سالی که چاق بودم برای لاغر شدن حداقل ۱۰۰ بار اقدام کردم، اما چون مقطعی بودن سریع به وزن اولیه برمیگشتم، چون فکر میکردم حالا که لاغر شدم دیگه بعدش میتونم مثل گذشته باشم ، بخور و بخور…

      در سایت تناسب فکری هم باشی اگر باورهای رو تغییر ندی و نگرشت مثل گذشته باشه هم نمیشه متناسب شد.

      پس ابتدا باید علاقه داشته باشی، مسیر درست رسیدن به هدف رو پیدا کنی و نگرش و باورها و طرز تفکر رو باید عوض کنیم.. که اگر مسیر درست باشه با شادی با خوشحالی با لذت تمام مسیر رو دنبال میکنیم.. من که هر فرصتی پیدا کنم تو سایتم چون حالم خوبه.. ار نشانه هایی که میتونیم بفهمیم مسیر درست ،، حال خوب… چون این سایت حالمو خوب میکنه پس مسیرم درست و حتما این حال خوب آگاهی های خوبی دریافت میکنه که شادِ…

      استاد بینهایت سپاسگزارم یکی از مهم ترین مساله های زندگیم حل شد… سپاسگزارم

      عادله.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1401/10/08 10:18
      مدت عضویت: 320 روز
      امتیاز کاربر: 4290 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 400 کلمه

                          “به نام پروردگار بی همتا”

      با سلام به همگی؛

      گام یازدهم:آرزوی لاغری را بر آورده کنید؛

      به لطف خدا امروز پنج شنبه ۸ دی ۱۴۰۱ توانستم گام یازدهم را بر دارم.در طول این سالها که چاق بوده ام همیشه بزرگترین آرزوی من لاغری و تناسب اندام بوده است.تلاش های زیادی برای رسیدن به این آرزو انجام داده ام مانند: گرفتن انواع رژیم،خوردن انواع دمنوش،ورزش کردن،خوردن قرص گیاهی  و … که همه به صورت مقطعی اثر داشته اند و به محض ترک آنها باز چاق می شدم و در واقع همه ی آنها بی فایده بودند.با این وجود باز من همچنان در آرزوی لاغری و متناسب شدن روزگار را می گذراندم،چرا؟! پاسخ این سوال با کمی فکر کردن،راحت است چون حالت طبیعی بدن به صورت پیش فرض لاغری و تناسب است و من همیشه درگیر حالت فعلی به وجود آمده توسط باورها و نگرش های غلط خودم و حالت پیش فرض و خدادادی بدنم بوده ام و نتوانسته ام بین ذهن و جسم خودم تعادل و هماهنگی ایجاد کنم و در نتیجه هر کاری که برای کاهش وزن انجام می دادم غلط و بی نتیجه بوده است چون با این کارها تنها به جسم خودم فشار وارد می کرده ام و خود را ضعیف و ناتوان می کردم،در حالی که باید باور،نگرش و عملکردم را از چاقی تغییر میدادم و به باور و نگرش و عملکرد لاغری روی می آوردم.با آشنایی من با روش لاغری با ذهن، من خیلی خوب به این درک رسیده ام که ما باید برای تحقق هر آرزویی به خصوص لاغری، قدرت ذهن خود را دست کم نگیریم و ذهن خود را با آموزش صحیح به آن، در راستای برآورده شدن آن خواسته و آرزو قرار دهیم.البته برای برآورده شدن آرزو باید در راه تحقق و رسیدن به آن استمرار و پایداری داشته باشیم کاری که ما با روش های بیهوده و گذرا کاملا در جهت عکس آن عملی را  انجام میدهیم و انتظار نتیجه ی شگرف و همیشگی داریم!!!پس به این نتیجه رسیدم که‌ من برای رسیدن به آرزوی لاغری و تناسب اندام باید علاوه بر تغییر نگرش و باور،عملکرد و رفتارم از چاقی به لاغری حتما باید در راه و مسیر خودم استمرار و پایداری را نیز همیشه داشته باشم تا بتوانم به خواسته ی دیرینه ی خود برسم.به امید حق  و تلاش و استمرار و آموزش صحیح ،انشاالله آرزویم تحقق پیدا می کند،همچنین شما تناسب فکری های عزیز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skhlaghe@gmail.com
      1401/09/24 02:06
      مدت عضویت: 749 روز
      امتیاز کاربر: 2940 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 273 کلمه

      سلام استاد عزیز 

      مطالب این بخش من رو یاد درسی در کتاب عربی انداخت اون جایی که که اشاره میکرد قطرات ابی که به صورت مداوم به تکه سنگی برخورد میکرد تونسته بوددر سنگ حفره ایجاد کنه 

      واقعا من تمام کارهای که برای لاغر شدن انجام دادم مداوم نبوده نه تنها لاغر شدن بلکه در مورد مسایل دیگر زندگی هم به همین صورت بوده بنابراین حاصلی هم جز حسرت نداشتم 

      بیش از بیست سال هست که ارزوی لاغری دارم  چند نوبت رژیم گرفتم ولی چون حالم خیلی بد میشد مجبور به رها کردن میشدم یا ریزش مو داشتم یا فشار خونم پایین بود مدام ضعف میکردم مدتی دمنوش خوردم که فایده نداشت از پمادهای استعمالی استفاده کردم بازم سودی نداشت و تکرار این همه کار بیهوده من رو روز به روز خسته تر کرده بود 

      تا با این سایت و شما آشنا شدم و الان هر وقت فکر میکنم شاید این مسیر بیهوده باشد یا برای من جواب ندهد به خودم میگویم این آخرین راه است تو سالها کارهای تکراری رژیم . ورزش . و غیره را انجام دادی حالا مدتی هم به صورت مستمر این روش را انجام بده 

      ولی همین که این روش ذهنی من را با فکر و ذهنم سر خوردن و نخوردن و مقاومت کردن وارد جنگ نمی کند خیلی خوب است انگار یه آشتی بین من و درونم و ذهنم ایجاد شده که داریم در این مسیر با هم هماهنگ میشویم تا به یک هدف مشترک برسیم . ولی قبلا هدف من لاغری بود و هدف ذهنم برگشت من به مسیر قبلی و چه جدال عذاب اوری داشتیم 

      خدا را شکر میکنم بابت وجود نازنین شما استاد عزیز . وبابت هدایتم به این سایت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 42 کلمه

        سلام و درود
        خوشحالم احساس بهتری داری😊 و در جمع شگفتی سازان هستید
        به نکته مهمی اشاره کردید و اونم رسیدن به هاهنگی و آشتی بین من و درونم و ذهنم است
        این مهمترین موضوع در رهایی از چاقی و تجربه لاغری همیشگی است

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مــریم بانو
      1401/09/10 21:24
      مدت عضویت: 329 روز
      امتیاز کاربر: 1190 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 165 کلمه

      امروز از ناراحتی اشک از چشام اومد و واقعا از ته ته دلم ناراحت بودم و طبق معمول پناه اوردم به این جا جایی که ارومم میکنه امید وارم میکنه ، دلمو قرص میکنه نسبت ب آینده  ، خیلی ته دلم حسرت شیک پوشیدن رو دارم دوست دارم بتونم و از پسش بر بیام  من مطمنم اگه به آرزو لاغریم برسم هر کار دیگه ای برام مثل اب خوردنه

      دلم از خودم گرفته چرا ارزشی برای خودم قائل نمیشم

      من لایق بهترینام من توانایی شو دارم

      من نباید وابستگی به اطرافیانم داشته باشم

      باید خودم خودمو پیدا کنم و در کنار خدا به ارامش محض برسم

      خدا منو به این جا هدایت کرده من مطمنم که میتونم

      خدا جون مرسی بابت این مکان قشنگ پر از آموزش های عالی

      من خیلی تلاش کردم برای لاغر شدن به روش های مختلف نه این ک لاغر نشدم بلکه ولع ام به خوردن بیشتر می

      شد و چاق میشدم

      من به این ارزوم میرسم مطمنم که میرسم من عاشق لاغریم من لایق لاغریم من میتونمممم مطمنم میتونم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار narges faraji
      1401/09/06 22:42
      مدت عضویت: 1473 روز
      امتیاز کاربر: 549 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 165 کلمه

      باسلام منم مثل همه آرزوی لاغری داشتم  هرسال عید یکسری باشگاه رژیم دوباره برگشت وسیله ورزشی داخل خونه اونم تاثیری نداشت بارژیمهای اشتباه موهایم ریخت پوست صورتم خراب شد   دوباره رژیم شروع میکردم ازاول عمرم یادم هست رژیم میگیرم یه رو فهمیدم من ازکلمه لاغر مردنی خیلی میترسم اون نمیزاره من لاغربشم بعدادیدم چون پوستم خراب شده ازاونم میترسیدم   هرباربا15کیلوکاهش موفق میشدم دوباره برمی‌گشت دیگه ترس ازایناندارم  پارسال دوباره تصمیم گرفتم لاغری باذهن شروع کنم خیلی سایزکم کردم 15کیلووزن کم کردم الانم به وزن دلخواهم نرسیدم ولی همچنان استمراردارم خطا زیا ددارم ولی به خودم میگم اشکال نداره فوقش 2سال بکشه عوضش موفق میشم تصمیم گرفتم میخوام آرزویم رابه جامع عمل برسونم  سن چاقی درمن بالاس 55سال دارم سخته باورهایم زیادهست   من قبول کردم خودم باعث چاق شدنم هستم عامل بیرونی وجودنداره عادت اشتباه خوردن بی‌موقع خوردن اضافه خوری ها همه باعث شده من چاق شوم دیگه رژیم نمیگیرم حواسم به خوردنه‌ای اضافی هست برای مشغولیت کارهای اشتباه هست ازشما متشکرم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 43 کلمه

        سلام و درود
        خوشحالم که با اشتیاق و استمرار در مسیر ساختن رویای خودت حرکت می کنی
        دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز برای بهبود افکار و نگرش درباره موضوع لاغری و تثبیت فرمول های مغزی بسیار مفید می باشد
        پیشنهاد می کنم استفاده کنید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده قادری آذر
      1401/09/01 22:10
      مدت عضویت: 602 روز
      امتیاز کاربر: 31525 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 279 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر 

      من جز کسایی بودم که از سن ۱۴ سالگی تلاش کردم برای لاغری و هر بار که لاغر میشدم بعد که برنامه ی رژیمم ، ورزشم و یا دمنوشم رو وقتی  کنار میگذاشتم دوباره چاق میشدم و این خیلی آزار دهنده بود ،

      و نا امید کننده .

      اما امروز یاد گرفتم :

      موفقیت ارتباط مستقیم داره با سبک زندگی و نگرش طولانی مدت فرد 

      موفقیت ارتباط مستقیم داره با سبک زندگی و نگرش طولانی مدت فرد 

      موفقیت ارتباط مستقیم داره با سبک زندگی و نگرش طولانی مدت فرد 

      این جمله رو ۳بار هم توی دفترم نوشتم چون خیلی بهش باور دارم .

      اگر من آرزو دارم لاغر بشم و این رویای منه که هست 

      باید افکارم ، نگرشم و عملکردم به شکل پایدار (طولانی مدت) تغییر کنه ،

      در این حالت من دیگه اون فرد گذشته نخواهم بود .

      یادگرفتم که باید اول افکارم تغییر کنه مثلا دیگه ترس از غذا نداشته باشم،دیگه نگران چاقتر شدن نباشم ، دیگه چپ چپ به خودم نگاه نکنم،هرگز هرگز خودم رو سرزنش نکنم ،بپذیرم مسئولیت چاقیم رو و اگه همه اینها به صورت پایدار تغییر کرد 

       بعد در مرحله ی دوم تغییرات در سطح نگرشم بوجود میاد مثلا خوردن پیتزا در ذهنم تبدیل نشه به چاقی ،

      مثلا خوابیدن بعد غذا در ذهنم تبدیل نشه به چاقی ، اینها میشه تحلیل های ذهنی ، اینها باید تغییر کنه و در نهایت یک سری عملکرد ها هم تغییر میکنه .

      وقتی اینها به شکل پایدار عوض بشه دیگه من اون آدم گذشته نخواهم بود .

      من اینجام تا آرزوی لاغریم رو برآورده کنم 

      و در این راه هر تمرینی لازم باشه انجام می دهم 

      ان شاالله به صورت پایدار روی افکارم ، نگرشم و عملکردم کار خواهم کرد .

      خسته نباشید استاد گرامی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/09/01 19:48
      مدت عضویت: 795 روز
      امتیاز کاربر: 21274 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 428 کلمه

      سلام خدای مهربون 

      خدایا شکرت که در این مسیر به ارزوهام نزدیک شدم و تا حدی رسیدم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من همیشه از وقتی با عملی شدن باورهای اشتباهم چاق شدم ارزوی دوباره لاغری و حتی لاغر تر از گذشته رو داشتم  وفتی افراد لاغر رو میدیدم بهشون حسادت میکردم چون لا خیال راحت میخوردن و هیچ استرسی برای چاقی نداشتن 

      منم مثل استاد فکر میکردم باید اررو کنم و صبر کنم تا اگه خدا صلاح بدونه برام براورده کنه و وفتی به ارزوم نمیرسیدم میگفتم من حتما بنده بدز نیستم و براز همین ارزش این ارزو رو ندارم 

      در مورد بقیه موارد و ارزوهان حز افرادی  بودم که فقط ارزو میکردم و منتظر بر اورده شدن ولی در مورد چاقی همش در تلاش بودم که به ارزوم که لاغری بود برسم من اون موقع که چاق شدم نمیدونستم رژیم چیه و با مریض شدن مادرم فهمیدم ولی همش نمیتونستم اون مواد رو تهیه کنم خب یه مدت با خودم گفتم تا کی باید اینو رعایت کنم و وقتی کم خوردن و روزه گرفتن رو استفاده کردم خب تا کی میتونستم مراعات کنم من به سمت چاقی میرفتم با ترس از غذا و ترس از چاقی و استرسی که در اثر این ترس داشتم  من افکارم و باورهام و عملکردم به سمت چاقی بود و تلاشم برای لاغری و ابن پایدار نبود 

      خوردن دمنوش ها از تلاشهای دیگم بود و استفاده از وسایل ورزشی و خوردن قرصهای لاغری همه از تلاشهای من بود و ولی همه با باورهام همسو نبود  و نمیتونستم به ارزوم برسم 

      در این دوره باورهای درستو جایگزین باورهای اشتباه کردم و دارم بهسمت لاغری میرم 

      وفتی باورهام درست میشه عملکرد و رفتارم درست میشه و در نهایت جسمم تغییر کرده

      من در ابن دوره غیر از تغییر جسمم دارم به تغییر افکارم در بقیه موارد زندگیم رسیدم 

      من در این دوره به ارامش رسیدم  هر روز یک گام به سمت لاغری بر میدارم و هر روز یک گام درست برمیدارم و گامهای اشتباهم کم شده

      رفتارهای اشتباهم کم شده از خوردن نمیترسم و غذا خوردن به اندازه نیازم و فقط برای  ایجاد انرژی در وجودم میدونم 

      من میدونم برای خوشبختی باید تغییر کنم و وقتی افکار و باورهام تغییر کنه کل زندگیم تغییر میکنم 

      من منتظر تغییر دیگران نمیمونم تا شرایط من تغییر کنه و وقتی ارزو میکنم میدونم که بهش میرسم 

      خداوندا در رسیدن به ارزوهام کمکم کن و ایندفه جور دیگه ای ارزو میکنم نمیشینم و هر روز انتظار رسیدن به ارزومو داشته باشم 

      من از راه درست تلاش میکنم که به ارزوم برسم 

      و میدونم برای نتیجه پایدار باید افکار و رفتارن تغییر کنه

      خداوندا در این مسیر هدایت و حمایتم کن 

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار z.mohammadi7835
      1401/09/01 11:49
      مدت عضویت: 1328 روز
      امتیاز کاربر: 746 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 304 کلمه

      بله درست است، که همه افراد چاق ارزوی لاغری را دارند.چون افرینش انسان بر پایه تناسب در تمام جنبه ها هست نه تنها شکل ظاهر .که در غیر این صورت با ذات پر وردگار در تضاد است .او همه چیز را حساب شده خلق کرده.

       اینکه فرد متناسبی که از نظر خودش لاغرهست وشروع میکنه به خوردن وکم کم با تغییر فرمولهای ذهنیش وتبدیل شدن به یک فرد چاق ،تازه میفهمه کجا بود وبه کجا رسید و حسرت اون روزها رو میخوره ،که واقعا جایی اصلی من همون جا بود نه اینجا.مانند کسی میمونه که ارزو داره از جایی به جای دیگه بره که خوش هیچ تجربه ایی در مورد ش نداره وفقط طبق عکسها وفیلمها واخبار و……باغهای پر نعمتی بهش نشون داده شده ووقتی بعد از مدتی شرایط فراهم میشه ومیره ویه مدت هم زندگی در اونجا رو تجربه میکنه میبینه نه جای اول ، خیلی براش لذت بخش بود .همچین اشدهن سوزی هم نبود . این خودش بود که فکر وذهن مریض داشت ونمیگذاشت از زندگیش  وشرایط و محیط وادمهای اطرافش لذت ببره .

      هر کسی کو دور مانداز اصل خویش 

      باز جوید روزگار وصل خویش

      اصل وذات ما انسانها متناسب بودن است چون خدا هیچ کس را نا متناسب نیافریده این مایییم که افریده ی خدا را دستکاری کردیم .وتنها راه موفق شدن تغییر فکر وذهن است هیچ راهی دیگر وجود ندارد هیچ رژیمی وجود ندارد هیچکس نمیتونه تا اخر عمرش محدود زندگی کنه خدا تمام نعمتهایش رو افریده برای لذت ما .ماهم باید با تغییر فکر ونگرش ذهن خود باور کنیم که نعمتهای خدا همیشه هست وتمام نمیشه که بخوایم یک روزه همشو تموم کنیم .خدا روشکر من چهار سال است در راه سبز تناسبفکری استاد عطار روشن  زندگی میکنم ولذت میبرم 

      این حس ولذت را برای تمام اعضای سایت وهمه ی انهایی که ارزوی متناسب شدن رو دارند ارزو میکنم 

      استاد عزیزم مرسی که هستی……………..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هاجر ساریخانی
      1401/08/30 09:53
      مدت عضویت: 401 روز
      امتیاز کاربر: 12715 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 284 کلمه

      باسلام و درود 

      اين فایل هم خیلی عالی بود چقدر خوشحالم  و خدارو شکر میکنم که با سایت شما آشنا شدم. چقدر خوب تمام نکات مهم و حیاتی که در این مسیر قرار دارد رو برامون مطرح میکنید بعضی از این مطالب رو شاید ما هم میدونیم ولی شما تونستید این مفاهیم رو باز کنید وتشریح کنيد که این کار در درک افراد تاثیر گذار است..

      این که باید ما برای رسیدن به هر هدفی همیشه در مسیر باشیم و برای رسید به آن سماجت کنیم این کلمه سماجت در یه جایی من خوندم و حس دنبال کردن هدف برام واضح تر شدکه برای رسیدن به آرزوها نه تنها باید پیگیر باشیم بلکه باید سماجت کنیم و هرچقدر هم تلاش کردیم ناامید نشیم و ادامه بدیم .

      ومن تا حالا دقیقا و هميشه اين اشتباه رو میکردم که تا یه مدتی فلان رفتا و رژیم رو داشته‌ باشم وقتی به هدف رسیدم دوباره برگردم به همون رفتار های قبل

      مثل اینکه من میخواستم به یک شهر بخصوصی برسم ولی ولی میگفتم اون شهر رو دوست دارم ولی مسیرش رو خوشم نمیاد و مسیر مخالف رو میرفتم و معلومه که به شهر هدف نمیرسیدم.

      من برای اینکه توی مسیر باشم سعی کردم افکار اضافه رو از ذهنم بیرون کنم تا ذهنم مجال فکر کردن و تمرین کردن مسیر. لاغری رو داشته باشه و حتی روزانه تماس تلفن‌هایی که با دوستان و اقوام داشتم و همیشه پیگیر بودم که چه خبر؟  ودوست داشتم بفهمم اطرافیانم چکار می‌کنند وتلاش میکردم از همه چیز خبر داشته باشم رو کنار گذاشتم و تمرکزم روی هدفم هست و خوشبختانه احساس آرامش زیادی رو هم دارم

      با سپاس فراوان از شما استاد گرامی که با تلاش راه زندگی رو پیدا کردید و ما رو هم راهنمایی میکنید🌺🌺🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ندا
      1401/07/06 14:37
      مدت عضویت: 376 روز
      امتیاز کاربر: 3115 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 698 کلمه

      سلام خسته نباشید استاد عطار روشن گرامی و دوستان هم مسیر.

      این گام هم مثل ده گام قبلی واقعاً لذت بخش بود و هر روز بیشتر به این باور میرسم که همه کسانی که رویای لاغر شدن دارن به این سایت هدایت نمیشن و ما چقدر خوش شانس هستیم که الان اینقدر نسبت به درون خودمون آگاه شدیم دست به نوشتن پیدا کردیم جرات میکنیم و اشتباهاتمون رو بیان میکنیم و شاید هیچکدوم از کسانی که تازه وارد سایت شدن تو این مدت ده گام وزن و سایز کم نکرده باشن اما یاد گرفتن که لاغری معجزه نیست که یک چشم برهم زدن یا یک دوره کوچیک به تناسب برسی لاغر شدن یاد گرفتنی هست با انجام تمرینات و گوش دادن به ویس ها و دیدن فایل ها و چهره خندان و پر انرژی شما در همه فایلهای تصویری به شخصه من یکی رو هر روز مشتاق تر میکنه که منظم بدون اینکه عجله کنم هر روز یک گام بردارم و اگه یک روز نتونستم انجام بدم شب قبل خواب هر جوری شده باید این گام انجام بدم بعد بخوابم انگار این حس رو دارم که فردای اون روز امتحان دارم باید بهترین نمره رو بگیرم پس با دقت گوش میدم و یادداشت برداری میکنم از نکات کلیدی  چیزی که دیروز خیلی خوشحالم کرد و اشتیاقم بیشتر شد تا آخر مسیر 100 گام برم و می‌دونم که رویای لاغری من به حقیقت منجر میشه محکم تر شد این بود که دیروز من رفتم حمام دوش گرفتم و وقتی اومدم لباس زیرم رو بپوشم دیدم یک درجه گشاد تر شده و درجه آخر قفل لباسم راحت بسته شد این همون لباسی بود که هفته قبل با رابط بسته بودم به درجه آخر و خیلی حس خوبی بهم داد و عصرش همسرم میخواست فوتبال بیینه گفت تخمه میخرم بخوریم گفتم بخر وقتی نشستیم پای تماشا فوتبال و نگاه کردن متوجه شدم برعکس تمام این سال ها که دیوونه تخمه خوردن بودم نتونستم پا ب پای همسرم تخمه بشکنم و با ولع بخورم شاید یک مشت هم نتونسم بخورم از این پاکت پر از تخمه انگار یه چیزی درونم میگفت مزه اش رو چشیدی بسه چقدر دیگه میخوای بخوری بدون اینکه خودم بخوام کشیدم کنار همسرم با تعجب گفت تخمه هستا مورد علاقت گفتم خوردم دیگه میلی ندارم و اینکه شب سالاد ماکارونی درست کردم و داخل یه ظرف بزرگ آوردم گذاشتم تو سفره دوتا بشقاب میوه خوری هم آوردم تا همسرم کل ظرف رو جلوش نذاره و اینو بگم همسرم اندام متناسبی داره تا همسرم اومد بشقاب سوم رو بخوره اونم با ولع زیاد که چقدر خوشمزه هست و فلان من اینقدر آروم با لذت خورده بودم که متوجه نشدم هنوز نتونستم همون بشقاب اولی رو تموم کنم و استاد باور کنید خودم تونستم با ذهنم ارتباط بگیرم اخرای بشقابم بود که همش نگاهم به ظرف بزرگ سالاد بگو و انگار یه چیزی درونم میگفت بخور یکمی دیگه هنوز که سیر نشدی خودتو گول نزن یه لحظه چنگالم رو کنار گذاشتم و یه مکثی کردم حس سیری کردم و اون آخرین لقمه ته بشقابم رو دیگه نتونستم با میل بخورم خودم تعجب کرده بودم باورم نمیشد حس سیری رو فهمیدم یعنی چی اونم با وجود کم خوردن تا نیم ساعت همش تو فکر بودم همسرم می‌گفت چته ساکتی گفتم این چند روز همش فکر میکردم به خودم تلقین میکنم اما امشب پیغام سیری رو از مغزم گرفتم یکمی برام عجیب بود تا به یکی از فایل های اول مراجعه کردم و آروم شدم که ما با یاد گیری لاغری اونم با صبر و بدون عجله تغییرات رو اول در افکارمون بعد در رفتارمون متوجه میشیم و چقدر خوشحالم که اینقدر خوب دارم پیش میرم و دیگه توجهی به کم شدن وزن و سایز نمیکنم و این گفته شما خیلی زیباست که در همه حرفاتون به این نکته توجه دارید که ما برای چاق شدن هیچ رنجی نکشیدیم و راحت چاق شدیم باید از همون مسیر برگردیم خیلی راحت لاغر بشیم و این حرف شما که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست روزی به همه انهایی که برای تحقق رویای خود بی وقفه تلاش میکنن در این مسیر ثابت بشه و همچنین به خودم و لذت ببریم و خدا رو شاکر باشیم و برای شما آرزوی سلامتی دارم پیروز و مانا باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/05/25 16:01
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 16901 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,411 کلمه

      سلام بر استاد گرامی و دوستان عزیزم 

      من چند سالی هست در مسیر هستم و با عشق موضوعات لاغری با ذهن رو دنبال میکنم چون همیشه خواسته ی  من لاغری بوده و به دنبال راهی برای رسیدن به اون برای همیشه بودم و  حالا که در مسیر درست هستم و راهش رو پیدا کردم می‌خوام تا زنده هستم در مسیر بمونم و به آسانی و با راحتی و با عشق به هدفم برسم .

      من درگذشته بارها از راه رژیم و ورزش اقدام به لاغری میکردم و لاغر هم میشدم اما دوباره به محض رها کردن من چاقی رو حتی بیشتر از قبل و با سرعت بیشتری درجسمم  تجربه میکردم  و من فکر میکردم تنها راه لاغر شدن همیشه برای من  در رژیم و ورزش بودن هست و اگر من غذای عادی و معمولی سفره رو بخورم طبیعی که چاق بشم اگر ورزش  نکنم و فعالیتی نداشته باشم طبیعی که چاق بشم و فکر میکردم بدن من اینطوره و با متناسب ها  فرق داره  همیشه باید در رژیم و ورزش باشم. تا لاغر باشم و همین  اواخر رژیمم که پنج سال  پی در پی من در محدودیت همیشگی  بودم باعث  شده بود من فکر کنم چرا بعضیا هرچی بخوان هر خوراکی  بخوان میخورن و لاغرن  اما من اگر همون خوراکی رو بخورم چاق میشم و در همین افکار بودم که به این راه  لاغری با ذهن هدایت شدم .

      من در  اوایل ازدواجم اینقدر آرام چاق شدم که خودم هم متوجه نمی‌شدم  در مسیر چاقی هستم تا از روی لباسهام متوجه شدم که انگار من  خیلی تپل تر شدم و سایزم  تغییر کرده و دیگه نمیتونم لباس دلخواهم رو بپوشم اما  بر عکس این اواخر  رژیمم اینقدر به وزنم حساس‌شده بودم و هر هفته خودم رو وزن میکردم که متوجه بالا رفتن وزنم در هر ماه بودم در واقع چون من  به اون اضافه وزن واکنش نشون میدادم و ذهنم هم متوجه نمیشد من بدم میاد به خاطر توجهی که به اون میکردم وناراحتی میکردم ذهنم  وزن من رو بالا می‌برد  .در واقع داشتم چاقی  بیشتر رو جذب میکردم .

      من کسی هستم که  در گذشته  با چاقی زندگی  کردم و اون چاقی رو با تمام وجودم  لمس کردم  و با مسایل و مشکلاتش  کاملا آشنا هستم که چاقی  چقدر باعث درد و رنج و  ناراحتی و بی اعتماد به نفسی و  بد لباسی و محدودیت وکمر درد و زانو درد و و بیماری و روابط بد و حال بد و افسردگی و چهره ی نازیبا وچهره ای مسن تر و محدودیت در خوردن  وخریدن  و فعالیت کردن  و… در من شده بود در واقع ذهن من درگذشته روی چاق شدن برنامه ریزی شده بود و ذهن من چاق شدن رو یادگرفته بود و این اتفاق ناخواسته در من به وجود اومده بود چون من در گذشته  ناخواسته پیگیر  چاق شدن از اطرافیانم بودم  .

      من هر چقدر میخواستم در گذشته با کم خوردن خودم رو لاغر کنم فایده نداشت چون ذهنم هنوز پرازفرمولهای چاقی بود و من هر چقدر رژیم میگرفتم فایده نداشت  چون ته دلم دوست داشتم مثل گذشته بخورم زیاد بخورم ازخوراکیهای دلخواهم بخورم و این جنگ و جدال بین من و ذهنم زیاد دوام نداشت و من در نهایت از خودم   شکست می‌خوردم و به رفتارها و عادتهای چاق کننده ی  قبلا برمیگشتم و من بارها این حالت و تجربه کردم و اما حالا آگاهم اگر می‌خوام لاغر بشم باید لاغر شدن رو یاد بگیرم و ذهن من پر از فرمول های لاغری بشه و به فشار  وارد کردن به جسمم و محدودیت داشتن  نیست و من از وقتی در مسیرم تونستم با همین روش کلی ریزش سایز وجسم داشته باشم پس به خودم میگم اگر من تا الان  لاغری رو یادکرفتم و کلی تجربه ی لاغری دارم  پس دوباره هم با در مسبر بودن   میتونم لاغری بیشتری رو تجربه کنم من البته با فیلم در آوردن و به ظاهر در مسیربودن  تغییر  نمیکنم من باید از درون احساس تناسب کنم  من باید اعمال و رفتارم و عادتهام و باورهام تغییر کنه تا جسم من  هم تغییر کنه  پس من دارم ذهنم رو تغییر میدم تا بدون زجر و سختی و ناراحتی لاغر بشم و من  خیلی راحت وخود به خود و  ناخودآگاه دارم  لاغری بیشتر  رو‌ تجربه میکنم  .و  دیگه من مثل گذشته رفتارهای نادرست و ناهماهنگ با خواستم ندارم اگر هم دارم خیلی کمتر شدن دیگه زیاد خبری ازاون پر خوری ها و اسیر مواد غذایی بودن درمن نیست که هر وقت در گذشته  من  انحام میدادمرتا مدتها  بعدش    ناراحت میشدم که چرا اینطور رفتار کردم .چون ذهنم رو آموزش دادم و بهش گفتم رفتارهای درست و هماهنگ باعث میشن من به هدفم برسم و چه لذتهای برای من داره و من بارها  به خودم گفتم به اندازه خوردن باعث رسیدن به خواسته و حال خوب و تناسب اندام و سلامتی و سبکی و آزادی و آرامش و خوشتیپی و اعتماد به نفس  و روابط عالی و  …. میشه و من با بودن در این مسیر  به ذهنم یاد دادم  اصبلا  سیری و گرسنگی چی هستن و تعریف‌های من از این دو پیغام تغییر کرده چقدر راحت تر. متوجه میشم کی سیر هستم و کی گرسنه و بسیار درست تر پاسخ این دو. پیغام در بدنم رو میدم و اصلا دیگه الان ذهن من طوری شده که ازپر خوری وزیادخوردن متنفر شده و اگردر  زمانی  ویا مکانی. به این حالت برسم از رفتار خودم بدم میاد وخودم رو تنبیه میکنم و اگر به اون اندازه نیازم بخورم خوشحالم و شادم که درست رفتار کردم و سیرم چون تعریف ها در ذهن من تغییر کرده و من دارم آموزش میبینم و من دوست دارم بازم آگاهی هام بیشتر بشه و بازم درست تر رفتار کنم و درست تر فکر کنم  تا نتیجه ی رویایی خودم رو بگیرم .

      من عاشق این سبک و روش هستم چون به مرور هرچقدر بیشتر بگذره من بیشتر مشتاق بودن در این مسیر میشم شاید باورتون نشه استاد ولی  ازوقتی در مسیرم اینقدر با ذوق و شوق فایل گوش دادم و نوشتم که اصلا کاری به زمان فعالیتم در سایت نداشتم اما چند وقت پیش بود یه فایلی از شما گوش دادم که خواستم در نوشتم  بگم از سال چند در مسیر هستم و برای یه لحظه به خودم اومدم و متوجه شدم من آبان امسال سه سالم پر میشه که در این راه هستم و بسیار شگفت زده شدم یعنی من این همه مدت هست درمسبرم و متوجه گذر زمان نشدم و اتفاقا از همون روز نجواهای منفی هم اومد سراغم که ببین بچه های شگفتی ساز  با چند ماه بودن در مسیر چه نتایج بزرگی میگیرن و بعد تو بعد این همه مدت هنوز میخوای چند کیلو ناقابل کم کنی و نشده و یا اگر شده جزیی بوده و  همین نجواها میخواستن من رو ازهدفم دور کنن اما من مچ منفی باف  رو گرفتم و نزاشتم که لیزبخورم و ناامید بشم و بازم با حال خوب دارم ادامه میدم و اتفاقا چقدر راضیم که اومدم  بازم دوره ی صد گام رو تکرار کنم چون من کلی بهتر  رفتار و فکر میکنم و این دوره های استاد کاری با من کردن که من سالها آرزوی داشتن این چنین شخصیتی داشتم اما نمیشد و واقعا تلاش فیزیکی میکردم اما فایده نداشت من هی حریص تر میشدم و من هی گرسنه ترمیشدم و بقیه ی  جنبه های زندگیم رو همین چاقی داشت تحت فشار میزاشت .چون ذهنم چاقی رو آموزش‌دیده بود و همیشه به دنبال بیشتر کردن  وزن من بود و اون کاری به تصمیم های من نداشت که می‌خوام من لاغر کنم و اما حالا همین ذهن من داره لاغری رو بیشتر و بیشتر یادمی گیره و من رو به سمت خواستم هدایت می‌کنه  پس من آگاهم هیچ کس با تلاشهای بیهوده مثل ورزش  ورژیم و…  به لاغری  نمیرسه یا اگر برسه هم نمیتونه نتیجه رو برای خودش نگه داره باوجود سختی تمام راه که برای فرد داره اما نتیجه ماندگار نیست .

      اما من فروغ به خودم تعهد میدم با بودن در این مسیر و تبدیل کردن اون  به سبک زندگیم من لاغری زیبا و راحت برای خودم به وجود بیارم  من تعهد میدم لاغری رو آموزش ببینم  و ذهنم رو تغییر بدم من تعهد میدم با آموزش صحیح داشتن یه جسم لاغر  برای خودم رقم بزنم .

      من با رسیدن به لاغری دلخواهم زندگیم لذت بخش تر راحت تر و رویایی تر و سالم تر و دلخواه ترم میشه و من مطمعنم با بودن در مسیر  هر سال از سال قبل زندگیم و جسمم زیباتر و عالی تر میشه  پس نگاهم رو از همه چیز و همه کس برمیدارم و به خودم قول میدم خودم زندگی وجسمم رو اینطور که دوست دارم  می‌سازم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1401/05/20 11:58
      مدت عضویت: 1492 روز
      امتیاز کاربر: 14678 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 342 کلمه

      سلام به همگی دوستانم

      چند روز پیش خاله همسرم اومده بود خونه ما ما هم دیگر و تقریبا یک سال ونیم بود ندیده بودیم .وقتی منو دید گفت الهام فکر میکردم بعد یه سال ونیم که تو رو میبینم انتظار داشتم چاق تر شده باشی ولی فکر میکنم لاغر تر شدی 

      وقتی اینو گفت واقعا برام تائید شد که همه افراد چاق همش ترس از چاق شدن دارن و انتظارشون سال به سال چاق تر شدن هست 

      خاله همسرم اضافه وزن داره ولی نسبت به بقیه خواهر ها متناسب تر هست مادر شوهرم هم که خیلی چاقه و توانایی راه رفتنش ضعیف شده وزیاد نمیتونه سرپا باشه 

      و شوهر خاله ی همسرم همیشه خاله رو از چاقی میترسونه ومیگه تو هم مثل خواهرت میشی اگر خودتو مواظبت نکنی 

      واقعا چاقی یک مشکل ذهنی همه گیر هست حتی افراد متناسب هم با خودشون درگیرن 

      دختر عمه همسرم رو دیدم رفته بودیم روستا بحث چاقی لاغری شد حرف از پیاده روی شد منم مثال زدم گفتم مگه این آرزو یا حکیمه عروستون پیاده روی میکنن که لاغرن 

      تا اینو گفتم گفت من خودم اضافه وزن دارم .

      بااینکه کاملا متناسب بود 

      شاید نوشته ام با فایل همخوانی نداشته باشه ولی گفتم بنویسم و همچنین خوشحالی خودم رو ابراز کنم که من افتخار کردم به خودم که درین دوسال من روند چاقیم متوقف شده ودر سراشیبی لاغری هستم به امید خدا همین مسیر رو ادامه بدم لاغری تو مشتمه 

      واقعا نتیجه بزرگی هست برای من ومن خداروشکر میکنم بیایید واقعا ناشکری نکنیم 

      من چند نفر رو تو این چند سال ندیده بودم چند روزه دیدم چند نفر کاملا متناسب شکم در آورده بودن چند نفر چاقم چاقتر شده بودن وقتی اینارو ادم می بینه واقعا خوشحال میشه که وارد مسیر خوشبختی و لاغری شده 

      استاد فایلم خیلی عالی بود سال 97 این قدر آگاهی رو قشنگ درک کردین وگفتین و چقدر لاغری رو همون موقع قشنگ فهمیدین ترموستات رو هم اینجا خیلی عالی توضیح دادید واقعا رایگانها عالیه 

      خدا اجرتون بده بهانه برای لاغر نشدن واقعا هیچ کس نداره چه کسی که دوره داره چه نداره رایگان ها عالین من که فقط لذت میبرم.

      واقعا استادی برازنده شماست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/04/15 19:52
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 299 کلمه

      به نام خدا

      بازم صحبت از قدرت خارق العاده ذهن

      یادم میاد خواهرزادم درسن فکرکنم ۱۵ یا۱۶ سالگی بدون اینکه کلاس رانندگی بره رانندگی رو یادگرفت .

      اونم چطوری ؟زمانی که پدرش رانندگی میکرد وجایی میخاست بره  و اون ازکودکی تا اون سن پیش پدرش میشست وناخودآگاه یاد گرفت .

      وفقط سالها رومیشمرد تا سن قانونی برسع وگواهینامشو بگیره وپشت فرمون بشینه .

      وزمانی که رفت گواهینامشو بگیره . مربیش گفت تو نیاز به آموزش نداری وهمه چی روبلدی .

      حالا من تو سن ۲۸ سالگی تازه رفتم دنبال گواهینامه رانندگی و بعد چندین بار رد شدن به سختی گرفتم .

      چون خانوادم ماشین نداشتن که من یادبگیرم .

      اینقدر ذهن به شکل ناخودآگاه برنامه ریزی میشه و آموزش میبینیم .

      حالا چاقی رو که ما لحظه لحظه باهاش زندگی کردیم و درمحیط پیرامونمون ناخودآگاه و خودآگاه یاد گرفتیم واستاد شدیم .

      لاغرشدن هم همینطوریه . منم باید باهاش آگاهانه زندگی کنم و یادش بگیرم . یادبگیرم که درمحیط اطرافم هستند افرادی که کم تحرک هستن ونصف تحرک منو ندارن اما متناسبن . هستند افرادی که پشت میزنشینن و کاملا متناسب . هستند افرادی که ازم بزرگترن ومتناسب . هستندافرادی که بیشترازمن میخورن اما متناسب . هستند افرادی که امکانات مالی ورفاهیشون بیشترازمن هست اما متناسب .هستندافرادی که کلاشبیع پدرومادرشون هستن اما علیرغم چاقی پدرو مادر متناسبن و ….

       وذهنم رو با تکرار دیدنها وشنیدن این موضوعات آموزش بدم واون را برای متناسب شدن آماده کنم .

      از روزی که آموزش لاغری رو با ذهن دنبال میکنم هر روز آگاهانه شاهد هستم که چقدر باورهای مخربی در خونه ما داره تکرار میشع و خوشبختانه من همون لحظه مچ خودم رو میگیرم وبا دلیل منطقی ردش میکنم .

      که ذهنم دیگه اینها رو آموزش نبینه و من یه روز مجبور نشم دوباره ترکش بدم .

      بیاییم معلمان خوبی برای ذهنمان باشیم و اون رو طوری تربیت کنیم که میخایم تا باب میلمان زندگی کنیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1401/04/05 09:42
      مدت عضویت: 1025 روز
      امتیاز کاربر: 9477 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,224 کلمه

      سلام خدمت عزیزان 

      رویای لاغری 

      ب جرات میتونم بگم من حتی قبل از چاق شدن هم رویای لاغری داشتم ،چطور؟؟وقتی فک میکنم ک من از کی رویای لاغری در ذهنم افتاد یاد روزهایی میوفتم ک یه دختر متناسب و زیبا بودم ولی بخاطر حرفای اطرافیان و شباهت دادن من ب خونواده مادری ک همه چاق بودن ترس چاقی در دل من افتاده بود و داشتم چاقی نداشته ی جسمم رو باور میکردم بس لاغری و لاغر بودن در اینده رویای من شده بود،من جسم متناسب خودمو چاق میدیدم و همون هم ب مرور برام اتفاق افتاد وجهان منو ب تصویر کشید و من چاق و چاق تر شدم ،درست مثل مامانم مث مامان بززگم مث خاله هام دقیق همون مدلی مثل اونا چاق شدم چون من اموزش چاقی میدیدم و بدون اینکه تلاشی بکنم ب چاقی میرسیدم ، ولی بی نهایت رویای لاغری داشتم و مثل مادرم چاقی رو برای جسم خودم قابل قبول نمیدونستم، و تلاش چ تلاش برای رویای لاغری رژیم های متفاوت رو انجام میدادم و اوایل لاغر هم میشدم حتی خیلی لاغر و متناسب ولی بعد مدتی برمیگشتم ب وزن سابق و حتی بیشتر و ب مرور روش های مختلف وداروها …. کلا هر لحظه از زندگی من خلاصه میشد ب اینکه دنبال روش و وسیله وچیزی برای لاغری باشم وانصافا هم هر روشی ک پیدا میکردم با وجود سختیاش تلاشمو میکردم ،ولی ای دل غافل ک ایراد کار جای دیگه اس، ذهن من با من هماهنگ نبود ،من فشار ب جسم میاوردم و تاحدودی موفق هم میشدم ولی ذهن من چیز دیگه ای یاد گرفته بود وحتی تنظیماتش چیز دیگه ای بود، هفته قبل ب دلایلی نشد ک برای این فایل دیدگاه بنویسم و گام هامو ب جلو بردارم ولی هر وق ک وق میکردم همین فایلو باز گوش میدادم دیروز ک داشتم برای بار چندم گوش میدادم ی جایی از فایل چراغی روشن کرد تو ذهن من ک ای وای بر من ، من هر بار از هر روشی تصمیم میگرفتم ک لاغر کنم فقط ب این فکر میکردم ک مثلا الان وزن من ۸۰ کیلوعه و من ده کیلو میخوام کم کنم ،یعنی اون وزن ۸۰ رو برا خودم میدونستم ،یعنی من خودمو روی ۸۰تنظیم کرده بودم و الان تصمیم داشتم ده تاشو کم‌کنم حالا برای چ مدتی ؟؟؟خب اینم توی ذهنم ثبت شده بود ک مدت زیادی نمیمونی و برمیگردی ،و با هر بار وزن کم کردن وبرگشتن ب قبل این برای من باورش قوی شده بود ،وانتظار منم برگشت ب همون وزن قبل بود،

      دیروز فهمیدم من هیچوق موقع لاغری خودمو برای وزن کم تنظیم نکردم ذهنمو آماده وزن کم نکردم، درسته ک راه های من برای وزن کم کردن درست نبود ووقتی خیلی اسون چاق شدم نمیتونم با زجر دادن جسم لاغر بشم ،یاد کرفتم چاقیوو بایدلاغری رو هم اموزش ببینم و تکرار کنم ویاد بگیرم ،من یادگرفتم ک منم باید مثل مامانم تو فلان وزن وسایز باید باشم و ذهنم همون هارو برام تنظیم کرده وهر چقد ک من فشار میاوردم ولاغر میشدم خیلی اسون باز برمیگشتم ب همون تنظیمات،و الان فهمیدم ک اگه بخوام ب سایز و وزنی ک می‌خوام برسم باید تنظیمات رو درست کنم، اینجا داخل پرانتز بگم ک من این مدت بیشتر از ی سال ک با این سایتم خب خیلی وزن و سایز کم کردم ولی از ی جایی ب بعد دیگه نتونستم و الان متوجه شدم ک گیر کارم کجاست،من سالها باور کردم ک استخوان بندیت وقتی دشته نمیتونی خیلی لاغرتر بشی و بهت نمیاد واصلا مگه استخوان اب میشه واون سایز برا استخونه و رو استخونام باید ی پره گوشت باشه و کلی از این باورها منو ناخوداگاه تنظیم کرده رو سایزی ک دیگع بیشتر از اون نتونم بیام، من حتی قبل عید سایزم پایین تر اومدن بود و لباس های سایز ۳۸برام ازاد میشد ولی اصلا متوجه نشدم ک کی دوباره لباس های ۳۸ برام فیت و کیپ و اندازم شد وهمش میگفتم خب من ک ادامه میدم من ک‌متوقف نیستم واصلا غیر ممکنه ذهن رو‌اموزش بدی و باز نشه،من ک باور کردم لاغر شدن طبیعت بدن منه بس گیر کارم کجاست،گیر کارم همون ترموستات ذهنم بوده ،بله درسته من در ظاهر سایز ۳۶و‌ حتی پایین تر روبرای خودم دوست داشتم ومیخواستم بهش برسم ولی ی اموزش هایی وباورهایی خلاف این در ذهن ناخواگاه من لونه کرده بود و ترس از لاغری زیاد و زشت شدن و اینکه استخونات درشته وفلان در من بود وهمونها تنظیمات ذهنمو سفت وسخت توی سایز ۳۸ نگه داشته بود ومنی ک خیلی اسون مثل اب خوردن چند سایز کم کرده بودم الان ماه هاس گیر ی سایز بودم ،چرا ؟؟؟چون ذهنم با اون نگرش ها و باورهایی ک داشت با من هماهنگ نبود ک سایزهای پایین ترو هم تجربه کنه،

      الان متوجه شدم ک من هم توی ذهنم ی درجه بندی هایی دارم باید اول برم سراغ اون تنظیمات و درجه بندی بعدش برای ذهنم دلیل بیارم ک‌ چرا میخوام  اون سایز و وزن روداشته باشم ،وقتی من ترموستات ذهنمو روی سایز پایین تر تنظیم کنم واون رو برای ذهنم زیبا کنم وباورها ونگرش های جدید راجب سایز۳۶ ک رویای من هست رو بهش بدم جسمم هم ک طبیعتش متناسب شدن هست پس ب اسانی ومثل اب خوردن میتونه منو ب سایز دلخواهم برسونه ،من عاشق سایز ۳۶هستم چون فکر میکنم توی این سایز انتخاب لباس های زیادی دارم مخصوصا لباس های برند ک عاشقشم ،این سایزو دوست دارم چون سبک ترم چون توی این سایز ظرافت بیشتری دارم وچون سالم ترم و …………اونقد مبخوام از زیبایی های سایز۳۶ برای خودم بنویسم تا موافقت ذهنم روجلب کنم ،

      من برای چاقی فرمول هایی رو یاد گرفتم وچاق شدم و الان فرمول های چاقیمو شناسایی میکنم و یاد میگیرم ک فرمول های لاغری چیا هستن و همین میشه اموزش لاغری،وتکرار کرد واستمرار داشتن هم رمز موفقیت منه، و یکی از مهمترین دلایل لاغر نشدم تنظیمات ترموستاتی ذهنم بود من باورزش با رژیم بادارو ورودی هارو میبستم و تلاش برای اب کردن مثلا چربی بدنم ،کاری ک خود جسمم ب خوبی اونو بلده اگه من تخریبش نکنم،در حالی ک من تنظیماتم ی چیز دیگه میگف ،براب مدتی میومدم پایین ولی اون وزن پایین روذهنم برای خودش نمیدونست ،درجه ی جا دیگه تنظیم بود و ذهن شروع میکرد منو برسونه ب همون درجه وسایزووزنی  ک تنظیم کردم ، الان رویای تناسب خودمو دست یافتنی وجزئی از خودم میدونم دیگه تناسب رویا نیست تناسب و لاغری طبیعت منه وچاقی برای بدن من غیر طبیعی بوده،چون غیر طبیعی بوده همیشه در پی رفع اون بودم ،یهو چیزی میچسبه ب پوست مثلا ی تیکه ادامس و سعی میکنیم اونو بکنیم بندازیم دور چرا ک اون ی چیز اضافه اس طبیعی بدن نیست و ذهن درگیر رفع اونه و حالا با فرمول ها و باورهایی لاغری وتناسب روبرای جسمم طبیعی تر میکنم تا ذهنم خود ب خود و ب اسونی بدون اینکه من متوجه بشم و فشاری بیارم خودشو ب سمت تناسب ببره،

      خدارو هزاران بار شکرمیکنم ک مسیر درست رو نشانم داده و باعشق وعلاقه مدتهاست در مسیر ذهنی هستم، ومتوجه شدم ک با نخوردن غذاوفشار اوردن ومحدود کردن خودم نمیتونم ب تناسب برسم ،غذا نیاز بدن منه و برای سوخت گیری من ب غذا خوردن نیاز دارم ولی مهم اینجاست ک ب حس ها وپیغام هام توجه کنم تا ب اندازه نیاز مصرف کنم اونوقته ک دیگه مشکلی برای جسمم نیست وجسمم ب خوبی خودش بلده ک از اون مقدار انرژی بگیره واشغالی هم در بدنم انباشته نمیشه ونیازی ب تلاش بیشتر من و ورزش وسختی ب جسمم نیست 

      خدایا سپاس 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1401/01/02 23:18
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 10153 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,536 کلمه

      به نام خدایی که انتخابم کرد 

      به زمانبندی خداوند اعتماد دارم 🦋

      سلام و درود دوستان پر انرژی و عاشق لاغری  

      آرزوی لاغری خود را به واقعیت تبدیل کنید 

      وای خدای من دقیقا روز دوم عید نوروز ۱۴۰۱ این فایل را جذب کردم .

      یکی از خواسته های مهم افراد چاق در عید نوروز لاغری است چون هر چقدر هم در دیگر  جنبه های زندگی موفق می شوند باز یه جایی ته دلشون می خواهند لاغر باشند .اما چون خواسته با عید نوزوز و البته فرمول ذهنی مخرب عید ما را چاق می کنه شروع میشه همون دوروز اول فراموشمون میشه و یک کم یک کم پرخوری و ریزه خواری می کنیم و هربار با نگرانی به امید روز ۱۴که دوباره با تلاشی و روشی اضافه وزن خود را پائین بیاوریم .

      سالهای سال از نوجوانی خیلی از خواسته های من با آرزوی لاغری گره خورده بود شنا که دوست داشتم را نمی رفتم چون چاق بودم و البته اگر می خواستم کوهنوردی بروم بارها می شنیدم که چون اضافه وزن داری به زانوهات فشار میاد وبهتره نروی !..یک سری کارهای لذت بخش اجباری می شدند که به اصطلاح مرا لاغر کنند و سوخت و ساز بدنم را بالا ببرند و یک سری دیگر به انجام نمی رسیدند چون من چاق بودم!…

      همه افراد چاق آرزوی لاغری دارند چون واقعیت وجودی آنها لاغری است 

      بدن ما به صورت طبیعی می خواهد لاغر باشد چون پیش فرض و حالت اورجینال آن لاغری است و دلیلش این هست که لاغرها بدون هیچ تلاشی لاغر هستند .

      خیلی از افراد چاق فکر می کنند که توانایی لاغر شدن ندارند یا جسمشون مقاومت داره ولی با دریافت محتوای آموزشی و تجزیه تحلیل فکری این نظریه افراد چاق که مانع لاغری آنها هست  رد میشود.

      چاقی ما به صورت فیزیکی نبوده و ریشه آن در آموزشهای ذهنی و مغز ما هست که به صورت تصویر چاقی و انتظار چاق شدن  در ذهنمون ایجاد شده است و به مرور رفتار منطبق با چاقی در ما شکل گرفته است و منطقی کردن این موضوع برای ذهن آموزش لاغری را آسان و لذت بخش می کند .

      اگر تا به امروز آرزوی لاغری ما محقق نشده است به این دلیل است که روش لاغری ما غیر صحیح بوده است و ما سعی داشتیم با ابزار و برنامه های بیرونی که محدودیت و منع غذایی بودند یا فشار سنگین ورزشی بر جسم لاغر شویم والبته اگر به خاطر تغییر سبک زندگیمون به صورت مقطعی کمی هم لاغر می شدیم در نهایت نتیجه ماندگار نداشتیم و بعد از مدت کوتاهی به وزن قبلی خود و یا حتی وزنی بالاتر بر می گشتیم .

      چون ترموستات ذهنی ما روی وزن مورد نظر مثلا ۶۸کیلو تنظیم شده بود دقیقا مثل آبگرمکن که اگر روی۶۰درجه تنظیم بشه هر مقدار آب ورودی سرد دریافت کنه چون تنظیم شده شعله ور میشه و آن رابه دمای ۶۰درجه می رسونه در ذهن ما هم یک وزنی به صورت استاندارد با یک تصویر ذهنی و همراه انتظارات چاقی طبق الگوهای ذهنی چاق قرار گرفته است که اگر به فرض مثال شیر ورودی آب را به آبگرمکن ببندیم یا منع غذایی داشته باشیم چیزی تغییر نمی کنه به محض ورود آب دما در ۶۰درجه قرار می گیره و ما هم بعد از مدتی چون روشها غیر صحیح و اصولی نبودند درواقع فیزیکی و بیرونی و بر خلاف اصول یادگیری و خلق موضوع بودند به وزن ثبت شده در ذهنمون می رسیدیم .

      ما برای چاقی هیچ برنامه ریزی بیرونی نداشتیم هیچ زمانی هم تعیین نمی کردیم و خیلی راحت و خودبه خودی و آرام آرام چاق می شدیم طوری که متوجه چاقی خود نمی شدیم چون چاقی را یادگرفتیم و بارها تکرار و تمرین و در نهایت در چاقی استاد شدیم .

      به تعداد دفعاتی که از جسم خود متنفر شدیم یا به اعداد ارقام روی ترازو و یا دورکمر و بازوی خود توجه کردیم واکنش ما به موضوع چاقی بیشتر شده اعصابمون ضعیف تر و مقابله ذهنی ما با چاقی بیشتر و هر بار خودتخریبی ما بیشتر شده است و اعتماد به نفسمون کمتر تا جائیکه چاقی را یک عامل بیرونی قدرتمند دانستیم که به ما تحمیل شده و اقتدار خود را از دست دادیم .برای ذهن ما واکنش احساسی به منظور خواسته تلقی میشه و براش فرق نمی کنه شوق دیدن عزیزمون باشه یا تنفر و کینه از شخصی هر دو نوعی توجه و خواسته و واکنش هست و آن احساس باعث گسترش موضوع در ذهن و البته زندگی ما می شود تا باز همان احساس را تجربه کنیم چون ذهن به دنبال پیشرفت هست و براش فرقی نمی کنه موضوع چی باشه !…

      جسم ما بزرگترین و با ارزشترین سرمایه زندگی ماست که باید مراقبت از آن را یاد بگیریم .

      تا سلامت شاد متناسب و جوان بمانیم .

      اضافه وزن مشکلات و محدودیتهایی بسیاری در زندگی ایجاد می کند که باعث میشود اقدام به لاغری شخصا دشوار شود .

      بنابراین نیاز به آموزش دارد باید به ذهنمون یاد بدیم ما چه وزنی را دوست داریم یعنی ترموستات آن را تغییر بدهیم و البته تصویر جسمی که دوست داریم و فقط با آموزش و تکرار و تمرین و استمرار در مسیر لاغری با ذهن میشه به آسونی لاغر شد و لاغر ماند ….

      همانطور که ما برای رانندگی تصمیم گرفتیم کلاس ثبت نام کنیم و آموزش ببینیم و در سعی و تلاش بودیم که با تمرکز بیشتری یاد بگیریم و بعد که گواهینامه گرفتیم با احتیاط رانندگی می کردیم و با فکر کردن متوجه می شدیم که الآن باید دنده عوض بشه یا راهنما بزنم تا کمی مهارتمون بهتر شد و با تکرار و تمرین روزی رسید که به صورت ناخودآگاه همین که سوار ماشین میشیم بدون فکر کمربند ایمنی می بندیم و یا در مواقع لازم بدون فکر بوق می زنیم یا راهنما …به همین صورت فقط با تکرار و تمرین و یادگیری هست که به صورت ناخودآگاه ما از پکیج لاغری ذهنمون بدون فکر استفاده می کنیم روش لاغری با ذهن یک سبک فکری است که هیچ ورزش و رژیم و دمنوش و قرصی ندارد و چون لاغری حالت طبیعی جسم و حق طبیعی ما هست ریشه های قوی در ذهن ما دارد و چون سالهای زیادی از این پکیج استفاده نکردیم یادمون رفته و اما هرروز با دریافت محتوای آموزشی واقعیت را به خودمون یاد آوری می کنیم پس جای خوشحالی داره که بدونیم راه درسته و لاغری آن آسان و ماندگار چون آرزوی لاغری در ذهنمون هست و حالت طبیعی ما هست از طرفی جسم ما در تلاشه که همسو با طبیعت باشه و لاغری ایده آلش هست از طرفی الگوها در ذهن ما از قبل هستند فقط کافیه غبارگیری شوند و البته نتیجه آموزش میشه مهارت یک دودوتای ساده و منطقی .

      دلیل چاقی ما عدم تعادل و توازن و هماهنگی ذهن و جسممون هست 

      ذهن ما چاقی را یاد گرفته است بارها ما سیر بودیم یا میلی نداشتیم به خوردن شیرینی یعنی جسم ما نمی خواسته بخوره ولی دست ما رفته سمت آجیل یا شیرینی و ما خوردیم و بعد از آن عذاب وجدان گرفتیم و خودمون را سرزنش کردیم چون ذهن ما را وادار کرده بخوریم و این جنگ و جدال باعث آسیب دیدن ما شده است .

      در محتوای آموزشی لاغری ذهن ما به تعادل میرسه و با جسم ما همسو میشه یعنی کنترل ذهن و احساس خود را یاد میگیریم ذهن خود و کارایی آن را می شناسیم و آن را به خدمت می گیریم .

      نقطه سیری و گرسنگی و البته پیغام آن را می شناسیم    

      با گفتن عبارت تآکیدی نمیشه لاغر شد حتی اگر روزی هزار بار تکرار بشه اول باید پایه و اصول آموزشی را یاد گرفت و بعد از آن عبارت به عنوان تلنگر و جملات انگیزشی استفاده کرد اگر من روزی ده هزار بار هم بگویم من راننده خوبی هستم راننده نمی شوم به قول معروف با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود باید قوانین و اصول یادگیری را بیاموزم و بعد توانمندی خودم را یادآور خودم بشوم .

      تفاوت عظیم بین روش لاغری با ذهن و دیگر روشها این هست که هر گاه روشی را انتخاب می کردیم که از اضافه وزن خود بکاهیم روز اول با یک عدد کذایی روبرو می شدیم و با حالت کسلی و خستگی و البته به زور و اجبار با دانستن و تجربه اینکه مسیر سختی پیش رو داریم قدم اول را بر می داشتیم و هر چند سعی داشتیم از راه منحرف نشویم ولی جدال ذهن هرروز کار را سخت تر می کرد و تلاش می کرد ما را به سمت چاقی هدایت کند و در نهایت با یک لقمه اضافه تر از مسیر خارج شده و باز به حالت ترموستات ذهنی خود باز می گشتیم ولی در مسیر لاغری با امید و اطمینان بدون هیچ محدودیتی گام اول را بر می داریم هیچ فردی برای ما برنامه ریزی نمی کنه به آزادی و حق انتخاب می رسیم و هرروز این محتوا آگاهی هایی به ما میدهد که اشتیاق و حس توانمندی را در ما افزایش میدهد مسیری که هرروز مطمئن تر میشی به خودت و قدرت ذهنت و البته آرامش جنس تعادل و حضور هماهنگ بین بخشهای وجودی هست .

      همراهی استاد عزیز خواندن دیدگاه دوستان و آلبوم شگفتی سازان بودن در جمعی که درکت می کنند و سفر به درون خود همه پاداش دریافت محتوای آموزشی هست که مسیر را لذت بخش می کند 

      خدایا سپاسگزارم از تمام فضل و مرمت که در حقم تمام کرده ای 

      خدایا عاااشقتم 

      سپاس از استاد پر مهر 

      دوستان مشتاق یادگیری همواره مانا و پایدار باشید  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/12/17 21:16
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 449 کلمه

      سلام

      دیروز بود که بعد مدتها رفتم واسه خودم لباس بخرم.

      چون دراین دوره که بودم تصمیم گرفتم فعلن خرید نکنم ویه مدت بگذره تغییرات رو که احساس کردم برای خودم خرید اساسی کنم . 

      نمیدونم شاید نمیخاستم اون لحظات سخت خرید قبلی رو تجربه کنم .

      وقتی وارد هر فروشگاهی که میشدم برای خرید لباس سایز منو داشتن وچون الانا لباس رو سایز فری یزنند ومن اصلا از این  سبک ها خوشم نمیومد چون دلم میخاست لباس سایز خودم رو بگیرم . وسایز خودم شد از ۴۶ به ۴۲ ‌ .

      جالب اینجا بود وقتی مانتوم رو پوشیدم فروشندش بهم نگاه کرد و گفت چقد این سبک اسپرت بهت میاد وخودش چون چاق بود میگفت هر لباسی نمیتونم بپوشم . و توچون اندامت خوبه بهت میاد .

      اینجا بود که نتیجه تلاشهام رو گرفتم . اون بنده خدا نمیدونست که منم روزی در وضعیت ایشون بودم وهرموقع برای خرید اقدام میکردم بهم میگفتن بارداری. 

      و ذوق خرید درمن میمرد . تازه بعد خرید بایستی میرفتم پیش خیاط ویک سری تغییرات به لباسهام بده تا کمتر چاقیم به چشم بیاد .

      با اینکه هنوز خودم حس میکنم یه ۱۰ کیلوی دیگه کم کنم متناسب میشم ولی تو خرید دیروز واقعن لذت بردم .

      وجالبتر اینجا بود که لباسی که من گرفتم چون سایزهای بزرگش فروش رفته بود و من تک سایزی که مونده بود خوشم اومد وگرفتم با قیمت نصف قیمت بازار گرفتم و خیلی لذت بخش بود .

      و هرلباسی شلوار و ‌ تی شرت و … که میگرفتم یه سایز یا دوسایز کوچکتر بهم میخورد . وبعد چندین سال لذت خرید رو تجربه کردم بازم میگم بااینکه خیلی جا داره که ادامه بدم و کم کنم .

      اگه من این تلاشها رو نمیکردم واوایل که بهم فشار میومد خصوصا سرزنش عزیزترین کسانت .

      که اینها چیه گوش میدی ؟ خرافاتی شدی ؟ کمتر بخور و کار فیزیکی کن لاغرمیشی 

      پشت گوش نمیانداختم الان خدا میدونه که تو چه وضعیت احساسی بودم .

      اصلا تصور کردنش برام سخته . وچه وزن بالایی رو بایستی تجربه میکردم. 

      به راستی که درخت چاقی را  در ذهنمون کاشتیم و بهش رسیدگی کردیم و پرورشش دادیم و بزرگش کردیم .و بر درخت لاغری ما سایه انداخته بود و اون رو خشک کرده بود . 

      وحالا وقتش بود که دیگه درخت چاقی روبهش رسیدگی نکنیم تا در بی آبی وبی غذایی خشک شه و درخت لاغری ما رشد کنه و تنومند شه . 

      اول از خدای خودم تشکر میکنم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد و بعد تشکر میکنم از استاد عالیقدر وآموزشهای بی بدلیل شان که در چند روز باقیمانده به عید احساس خوب لاغر شدن رو بهم هدیه دادن .

      با اشتیاق و استمرار فراوان این مسیر رو ادامه میدم ومطمنم که وزن ایده الم میرسم . که لاغرشدن یکی از  لذت بخش ترین کار دنیاست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahboobehqanei.1400@gmail.com
      1400/12/17 09:35
      مدت عضویت: 577 روز
      امتیاز کاربر: 263 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 69 کلمه

      سلام 

      خداروهزار مرتبه شکر که تونستم تا اینجا همراه شما باشم و هرروز یک قدم برای تناسب اندام و خوش اندامی پیشرفت کنم.

      من هم سال های سال برای لاغری مسیرهای اشتباه زیادی رو برداشتم ولی به لطف خدای رحمان به این مسیر هدایت شدم و خوشحالم که یاد گرفتم که باید برای لاغری و متناسب شدن آموزش ببینم که خدارو شکر تا اینجا خیلی موفق بودم.

      باسپاس فراوان از شما ❤❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghaderianashmill@gmail.com
      1400/12/10 19:30
      مدت عضویت: 602 روز
      امتیاز کاربر: 31525 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 164 کلمه

      استاد سلام
      واقعا این متنتون و فایل بی نظیر بود😃
      من ۵صفحه در موردش نوشتم.
      یکی از عقده هایی که من همیشه داشتم این بود که من چون مکانی مناسب ندارم واسه دویدن به این دلیله اندامم اینجوریه،
      و همیشه حسرت داشتن اندام اون بازیگرای معروف هالیوود رو داشتم چون میگفتن ما الانم تو این سن کیلومترها دوو انجام میدیم ،میگفتم خوش به حالشون فقط دلیلش اینه😄
      الان متوجه شدم که دلیل خوش اندامی و خوش تیپی اونها رژیم غذایی قوی،ورزش سخت و مداوم،شانس و ژنتیک ، استعداد و تلاش نیست بلکه به دلیل افکار و رفتار غذیی صحیحی است که در ذهن این افراد وجود دارد.
      مشابه این مجموعه فرمولهایی که در ذهن افراد متناسب وجود دارد در ذهن ما نیز وجود دارد فقط باید به کمک روش صحیح و بی نظیر تناسب اندام باذهن، آنها را پیدا کنیم و از آنها استفاده کنیم.

      در روش لاغری با ذهن فقط فرمولهای صحیح و لاغر کننده به ما یادآوری میشود .

      ❤خدایا شکرت برای راهنماییم
      و هر چیزی که بهم دادی❤

      《ممنونم استاد گرامی》

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/12/01 19:30
      مدت عضویت: 1210 روز
      امتیاز کاربر: 490 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,191 کلمه

      سلام 

      گام یازدهم:آرزوی لاغری خود رابه واقعیت تبدیل کنید.

      داشتن آرزوی لاغر ی باید این ذهنیت رو درما بوجود بیاره که اگر ما سال هاست با وجود تمام شکست هایی که از روش های مختلف لاغری نصیبمون شد اما هنوزم رویای متناسب شدن  داریم یعنی حالت طبیعی و پیشفرض جسم ما متناسب بودنه . اگه به هر دری زدیم تا لاغر بشیم برای این بوده که درونمون ناراضیه از اضافه وزن و داره فریاد میزنه که لاغر بودن و دوست داره باید برگرده به اصل خودش .

      هیچ انسانی در جهان نیست که رویای فقر و بیماری و چاقی داشته باشه . چرا چون همه ی اینها غیر طبیعیه خلاف قوانین جهانه . و ازونجا که ذات ما تمام اینهارو میدونه شبانه روز داره مارو تشویق میکنه که به این اهداف برسیم .ولی ازونجا که ما هیچ شناختی نداریم از عملکرد ذهنمون و  از  جهان به جای اینکه همسو بشیم سوار این موج بشیم تا مارو باخودش ببره جاییکه دوست داریم برعکس تمام توجهمون رو میزاریم برای حسرت خوردن و غصه نداشته هامون رو بخوریم و چی عایدمون میشه؟ناخواسته های بیشتر با حجم و تنوع بیشتر . 

      وقتی من آگاه باشم ازاین موضوع دیگه نباید با عجله و ناراحتی بجنگم برای ازبین بردن اضافه وزن یاهر مسئله دیگه ای .چون کارکرد بدنم اینو درک نمیکنه که من از چاقی بیزارم پس دوهفته ای منو خلاص کنه و تموم شه بره . اون طبق یه قاعده و قانونی کار میکنه و راه خودشو میره بایه سرعت مشخص تمام اعمال بدنمو داره انجام میده  . من اگر دستم زخم بشه با دعا و نذر و نیاز  نمیتونم سرعت ترمیم و بالاببرم فقط باید اعتماد کنم به جسمم و بدونم یه مراحلی باید طی بشه تادستم خوب شه . من فقط باید تخریب و بزارم کنار مانع تراشی نکنم .من اگر بتونم هدفم رو با باورهام همسو کنم اونوقته که حرکت برام آسونتر میشه .

      تا قبل از آشنایی با روش ذهنی دوست داشتیم لاغربشیم اما هزارو بک باور اشتباه داشتیم مثل اینکه بدن من در برابر لاغر شدن مقاومت داره یا لاغری سخته و نمیتونم لاغر شم. اما وقتی منطقی کنم برای ذهنم که جسم من مقاومت نداره هیچ، تازه بشدت عاشق سبکی و لاغریه جسم من هوشمنده و میدونه چاقی یه ناهماهنگیه حالت غیر طبیعیه و از خداشه که برگرده به تنظیمات کارخونه !

      اگر تا الان موفق نشده خودشو برگردونه به طبیعتش انقدر مانع تراشی کردیم براش انقدر بهونه ها اوردیم و تخریب کردیم که واقعا نتونسته خودشو ترمیم کنه . ما بخش قدرتمند و اصلی ماجرا که ذهن و یادگیری هست رو  کاملا نادیده گرفته بودیم و فقط فشار فیزیکی به جسم میوردیم معلومه لاغر که نمیشدبم تازه چاق و چاقتر میشدیم تاجایی که به حالت تسلیم رسیدیم . تا رانندگی یاد نگیریم از راه صحیحش ، مگه میتونیم پشت فرمون ماشین بشینی که توقع داریم بدون هیچ آگاهی و آموزشی بتونیم لاغر بشیم . لاغری اصولی و ماندگار !

      بارژیم ورزش و هر روش بیرونی مافقط به قول استاد شیر گاز فقط  بستیم نمیزاریم ورودی داشته باشیم با کم خوردن یافعالیت شدید . اما ترموستات ذهنمون روی عدد وزنی خاصی که مطابق تصویرای ذهنی که خودمون بهش دادیم تنظیمه .هزاری هم تلاش کنیم به محض اینکه روش و رها کنیم کم کم برمیگردیم به همون وزن .تاابد مگه میشه رژیم و محدودیت ادامه داد بالاخره یه جا خسته میشیم و رها میکنیم. انگار دوباره شیر گاز و باز کردیم شعله رو که روشن کنیم باز میریم رو اون دمایی که خودمون تنظیمش کردیم  .

      اما وقتی موافقت ذهن و جلب کنیم و براش توضیح بدیم چه وزنی رو دوست داریم و چرا دوست داریم مگه چی میشه چه مزایایی داره رسیدن به وزن مورد علاقمون و خطرات وزن فعلی و مضرات چاقی رو هم یادآوری کنیم تازه کم کم باماراه میاد و مارو به سمت متناسب شدن هدایت میکنه .

      هر روشی بخواد یه چیزی بیرون از خودمون رو به ماتحمیل کنه صدرصد به نتیجه دلخواه و ماندگار نمیرسه . مگه برای چاقی ما از کسی برنامه گرفتیم رژیم خاصی رعایت کردیم که برای لاغری اینکارو باید انجام بدیم . هر فرمولی که درذهن یه فرد لاغر هست درذهن ماهم هست فقط سالها بی استفاده مونده و خاک خورده . کافیه ذهنمون رو پاک کنیم گردگیری کنیم تا اون فرمولا خودشونو نشون بدن . 

      من سالهای سال هر غذایی که خوردم حتی رژیمی زهرمارم شد چون فکر میکردم که هواهم بخورم چاق میشم چون سیستم بدنیم اینجوریه ! اما تو این مسیر که قرار گرفتم انگار پرده ها از جلو چشمم برداشته شد دنیارو جور دیگه دارم نگاه میکنم همه چیز برام شفاف شده . اکثر ترسهام نابود شدن . دیگه غذا خوردن نه برام زجر اوره نه خیلی لذت آنچنانی داره به چشم یه کار خیلی طبیعی و  مورد نیاز بهش نگاه میکنم . من اگر غذانخورم که میمیرم مریض میشم انرژی برای فعالیت های روزمرم ندارم . اون رو حق مسلم و طبیعی خودم میدونم دیگه .یجورایی با غذاها و مواد خوراکی به صلح رسیدم و دیگه از این مسئله گذشتم .ثانیه ای وقتمو برای فکر کردن به غذا تلف نمیکنم چون ایمان دارم رفتارم کاملا صحیح و برحسب نیاز بدنمه.این بزرگترین و ارزشمندترین دستاورد منه تو اینمدت که بااستاد و دوستان هم مسیر همراه بودم. که شاید بعضیا باورشون نشه بدون هیچ فشار و محدودیت و زجری ما بچه های لاغری باذهن یادگرفتیم سیری و گرسنگی واقعی رو تشخیص بدیم .

      همینقدر نامحسوس و راحت تونستم یکی از فرمولای اشتباه ذهنمو اصلاح کنم و ازاون فرمول صحیحه که ازقبل بوده استفاده کنم . 

      یه زمانی فکر میکردم بدن من با کل عالم فرق داره شاید  سوخت و سازم پایینه که بیشتر  کالری های غذارو ذخیره میکنه و چاقم میکنه اما الان هربار کسی اینو میگه تو ذهنم یاداوری میکنم که بدن من هم تونسته چندین و چند تن غذا رو رد کنه یه فرد لاغر اندامم همین مقدار و ….. پس بدن طفلکی من کجاش ایراد داره که سال ها بهش برچسب زدم که نمیتونه نمیتونه نمیتونه …….بدن ازاین قدرتمند تر شگفت انگیز تر ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!در بدترین حالت کم کاری تیروئید بعد سالها نهایتا سه تا 7 کیلو فرد چاق میشه پس بقیه اضافه وزنمون از کجا بوده ! و باقی باورهای اشتباهم رو هم به همین شکل دارم کم کم جابه جا میکنم .

      گاهی اوقات به خودم میگم اینهمه که از بدنمون ایراد میگیریم و ناتوان و مورد دار خطابش میکنیم یکبار به عملکرد فوق العادش طی اینهمه سال که شبانه روزی درخدمت ماست فکر کردیم ؟ اگه آگاهانه و بی طرف نگاه کنیم به خودمون واقعا  باید ساعت ها اشک بریزیم از اینهمه ناشکری .اصلا  خدایی که برای هرچیزی اندازه ای معین قرار داده و این کهکشان های باعظمتو  خلق کرده و اداره میکنه ودر قرآن بارها اشاره کرده به علم بی نهایت خودش که برهرچیزی احاطه داره  مگه امکان داره بنده اش رو جوری خلق کنه که ایراد داشته باشه بابقیه فرق کنه سالها  اذیت شه  اززندگیش نتونه لذت ببره  و ناتوان باشه در یه لاغر شدن که کلی ادم الان دارنش و براشون طبیعیه  . باورکنیم که افکار و عملکرد خودمون این وضع و بوجود اورده و از جایی که همه چیز دردنیا دو وجه داره همونطور که چاق شدیم لاغر هم میشیم .

       کافیه رویای لاغریمون و فراموش نکنیم 🍃🍃🍃

      باسپاس استاد عزیز . شما و همگی دوستان در پناه خداوند شاد و متناسب باشید 🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/11/22 04:36
      مدت عضویت: 1492 روز
      امتیاز کاربر: 11355 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 299 کلمه

      به نام خدای مهربان

      وقت بخیر عزیزان 

      واقعا همینطوره دیگه دست دس نکنین از این اموزشها استفاده کنین ، من هم دیگه قبل از دوره واقعا نمی دونستم چیکار کنم از همه این روش ها و رژیم‌ها خسته شده بودم و هی هم چاق تر می شدم و همش فکرم این بود که نمی خوام کار خاصی انجام بدم همه همه چی می خورن من باید یه چیز دیگه بخورم اینو بخورم اونو نخورم خلاصه  به این روش هدایت شدم همیشه رژیم می گرفتیم ورزش بعد خسته می شدیم و دوباره به روش عادی زندگی و اون فرمولها بنابراین دوباره چاق می شدیم .

      من واقعا نمی دونم من چرا انقدر دیر متوجه شدم که این روش‌ها کار نمی کنه چرا وقتی ول می کنی دوباره چاق می شی .. و همه رژیم‌ها هم می گفتن  در یه ماه ده پوند اینطوری زمان و وزن و تعیین می کردن . هر روشی که در اون زمان و مقدار باشه اشتباهه مگه ما موقع چاق شدن زمان و مقدار مشخص کردیم . همونطور که چاق شدیم همونجور هم باید لاغر شیم . کار خاصی نباید بکنیم در حین زندگی روزمره باید بتونیم لاغر بشیم .خدا رو شکر که من الان خیلی وقته روی ترازو نرفتم فکر کنم کم کم داره از سرم میافته .حالا شاید آخر این دوره برم نمی دونم .ولی گاهی بهش فکر می کنم .

      دیگه با این اموزشها یاد گرفتیم که چطوری لاغر بشیم و منم اصلا دس دس نکردم سریع شروع کردم این چند ساله هم که دارم ادامه می دم هنوز . این اموزشها باعث می شه ذهن و جسم در تعادل قرار بگیره و ناخوداگاه باشه واکنش هامون .چاق شدنمون با رنج و سختی نبوده و حالا باید لاغر شدنون هم به همون صورت باشه .و نباید درگیری ذهنی داشته باشه و نتیجه موندگار می شه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Marjannoori1363@gmail.com
      1400/11/20 23:26
      مدت عضویت: 607 روز
      امتیاز کاربر: 250 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      سلام استاد عزیز 

      من امروز گام یازدهم را همراه شما برداشتم واز این بابت خیلی خوشحال وسپاسگزار خداوند هستم چون من در گام دوم بودم که شوهرم مریض شدند ویک هفته خوابیدند ویه جورایی کارهای خانه برایم زیاد شد خرید دکتر بردن 

      خلاصه اوضاع دیگه بهتر شده ‌ومن خوشحالم که در آن شرایط تا ۱۲ شب بیدار می‌ماندم با وجود خستگی نوشته فایلها را می‌خواندم وبعد فایل را گوش میدادم وهر شب هر چند در حد چند خط دیدگاه می‌گذاشتم واصلا متوجه نبودم چی تایپ میکنم 

      چیزی که از فایل امروز درک کردم اینه که ذهنم در تعادل با جسمم باشه یعنی ذهن دستورهای درستی به جسمم بدهد

      مثلا من با یک شیرینی مواجه میشوم ذهن ناهماهنگ سریع دستور میده بخور ودستم میره سمت شیرینی وبرمیدارم میخورم بدون فکر کردن اما ذهن متناسب آموزش دیده ودرست با مواد خوراکی برخورد می کند ووقتی ذهن متناسب باشد جسم متناسب می‌شود

      درسته من برای تحقق آرزوی لاغریم باید در این مسیر بمانم وهر روز آموزش ببینم وقتی در مسیر باشم مدام به خودم هدفم را یاد آوری میکنم ووقتی من شور واشتیاق برای هدفم داشته باشم خداوند وکائنات هر کاری می‌کنند تا من به هدفم برسم چون آنها بیشتر از خود من دوست دارند من خوشبخت باشم وتنها مسیر درست لاغری با ذهن است من در مسیر می‌مانم تا با هدایت خداوند در مسیر دوره ها قرار بگیرم 

      سپاس از شما استاد گرامی بابت تهیه این فایل پر از آگاهی 

      خدایا متشکرم دوستت دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/09/11 15:41
      مدت عضویت: 1487 روز
      امتیاز کاربر: 4128 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 344 کلمه

      سلام

      انقدر با این فایل ارتباط گرفتم که حیفم اومد یبار گوش کنم، دوبار پشت هم گوش کردم و دوبارم متنشو خوندم، داستان زندگی منو تعریف میکردین، چقد اول عید با اراده زیاد تصمیم میگرفتم از همین روز اول سال درست غذا بخورم و همون شب اول با سبزی پلو ماهی همه چی و خرااااب میکردم و هیچ وقت نتونستم به تصمیمم تو این همه سال عمل کنم، کل شیرینیهایی که واسه عید میخریدم و خودم میخوردم کل این سالها داستان همین بود، خودم و میکشتم تا عید لاغر شم همینکه عید میشد کم کم بیشتر میخوردم و دو ماه نمیشد کل وزن برمیگشت، انقدر بدم میومد تا یکی میدید لاغر شدم فوری بهم میگفت تو که باز چاق میشی چقد رژیم میگیری انقدر موضوع لاغری برام مهمه که میام رو هرموضوعی برای تغییرش تو زنذگیم تمرکز کنم ذهنم میره سمت لاغری، انقدر زحمت میکشیدم با ورزش و رژیم سخت خودمو لاغر میکردم و خبر نداشتم ذهنم چاقه فرمولاش چاقه افکارم چاقه رفتارم چاقی ذهنم رو عدد بالای وزنی تنظیم شده، واسه همینه به سرعت با ول کردن رژیم برمیگشتم سرجای قبلیم، ولی بازم همیشه فکر و ذکرم لاغری بود، خدایا تو چقد دوسم داری که بالاخره چشم و گوشم باز شد و هدایتت و دیدم خدایا تو چقد دوسم داری من و با این روش آشنا کردی، مگه میشه آدم از یه روش خسته نشه؟؟ مگه میشه ادم عادت کنه به گوش دادن این همه فایل؟؟ استاد من واقعا ناراحت میشم شما میگین از فایل های رایگان استفاده کنین، این فایل ها اصلا رایگان نیستن خیلی ارزشمندن، کاش دیگه نگین رایگان بگین فایل های با ارزشی که هدیه شماست به ما، واقعا انسان درستکاری هستین که اینجوری خالصانه دانسته هاتونو در اختیار ما میزارید، من باید رویای لاغریمو تبدیل به واقعیت کنم، هرچیزی که داشتنش به ما حس خوب میده همون چیزیه که خواست خداست و این حس خوب همون خداست، لاغری حق منه جسمم هم همون کاری و میکنه که من بهش دستور میدم، بهش گفتم انقدر متناسب میشی تا خودم بگم تا همینجا کافیه، هر روز کارت متناسب کردن من باید باشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ماهر
      1400/09/09 16:30
      مدت عضویت: 684 روز
      امتیاز کاربر: 4811 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 225 کلمه

       چرا همه افراد چاق  آرزوی لاغری میکنند؟ بدن ما در طبیعت خود باید متناسب و لاغر باشد که متاسفانه به دلیل عادت ها باورها و رفتارهای اشتباه ما از حالت طبیعی و نرمال خود خارج شده و به همین دلیل همواره در حال ترمیم خودش می باشد ولی چون سرعت تخریب باورها و رفتارهای ما بیشتر از  سرعت ترمیم بدنمان میباشد  بدن ما نمی‌تواند متناسب بماند .در دوران رژیم هر رژیمی ما از تخریب بدن خود دست بر می داریم و شما نمیدانید بدن من با چه سرعت بالایی خود را ترمیم میکند و چقدر سریع من را  به تناسب می رساند  من متناسب می شوم ولی وقتی متناسب می شوم دوباره به زندگی عادی خود بر می گردم  رژیم را رها می کنم و تخریب شروع می‌شود و با سرعتی بیشتر از ترمیم پس من دوباره از تناسب جسمی خارج میشوم.وس رژیم راه علاج نیست من باید باورهای مخرب را رفتارهای مخرب را از بین ببرم بدن عزیزم خود را ترمیم می کند و من را متناسب خواهد کرد .من هم فهمیده بودم اشکال از این باورها و رفتارها است و بارها تصمیم گرفته بودند و رفتارهای غلط را کنار بگذارم مثلاً تند خوردن را مثلاً پرخوری را ولی موفق نمی‌شدم و راهش را بلد نبودم امیدوارم در این مسیر رفتارها و عادت های درست در من ایجاد شود و من به آرزوهایم برسم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار عاطفه ♥ عادله
        1401/10/20 01:45
        مدت عضویت: 602 روز
        امتیاز کاربر: 5721 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 28 کلمه

        سلام وقت بخیر دوست عزیزم

        برای ترک رفتارهاتون (تند خوردن و پرهوریتون) از چالش من اینو نخوردم (چالش تغییر عادت) استفاده کنید.

        شاد و موفق در مسیر تناسب فکری باشید❤️❤️

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ماهر
          1401/10/23 11:23
          مدت عضویت: 684 روز
          امتیاز کاربر: 4811 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 19 کلمه

          سلام دوست هم مسیر 

          ممنون از شماامیدوارم شما هم در این مسیر زیبا شاد و موفق و پایدار باشید 💖💐💐💐

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1400/09/06 13:14
      مدت عضویت: 1279 روز
      امتیاز کاربر: 405 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 437 کلمه

      سلام استاد عزیزم ودوستان همراهم

      واقعا عالی ودرست میگید استاد من سالها در آرزوی لاغری بودم میتونم بگم از زمانی که خودمو شناختم چاق بودم.

      آرزوی لاغری باعث شده بود راهها  مختلفی را امتحان کنم 

      ولی زمانی که راهی را شروع میکردم همون اول با خودم میگفتم کی تموم بشه ومن لاغر بشم وراحت بشم وهر چیزی که دوست دارم بخورم یعنی یک جورایی برگردم به عادت پرخوری

      ذهن من انگار مثل یک رباط شده بود با دستور اینکه قراره منو چاق کنه ومدام دستورهایی می داد که منجر به چاقی من میشد.چون باور کرده بود که مثلا غذا  زیاد منو سیر میکنه یا اینکه بدن من پر مصرفه وچه عالی شما این باور را عوض کردید به اینکه بدن ما یک بدن کم مصرفه وبا مقدار کمی غذا انرژی میگیره من که لذت میبرم از این باور جدیدم وچه عالی داره کمکم میکنه.

      میدونم باید روی ذهنم دیگه کار کنم تا کی مهم نیست چون دارم لذت میبرم نمیگم چی بخورم چون ذهنم وقتی لاغری را یاد بگیره قطعا راهنمایی هایی منو میکنه که من متناسب بشم.

      یک تجربه میخوام از این فایل بگم که دیروز برام اتفاق افتاد ومتوجه تغییر فرمول های ذهنی ام شدم.

      من دیروز در یک برنامه صعود یک قله ۳۲۰۰ متری شرکت کرده بودم صدای دوستان همنوردم را تو مسیر می‌شنیدم که ابتدا می‌گفتند کی صبحانه بخوریم در صورتی که منم هیچی نخورده بودم واز ساعت ۳.۳۰ صبح حرکت کرده بودیم 

      این باور که بدن من کم مصرفه باعث شده بود با یک شکلات وآب تا ساعت ۸ صبح سیر باشم با خودم میگفتم هر زمان وقتش بشه وسرپرست اعلام کنه  می خوریم مهم نیست چون من اگه سرپا گرسنه بشم با یک سیب سیر میشم

      موقع نهار شد.در زمان گذشته ذهن من مدام منو توجیه می‌کرد که حالا که این همه کار کردی .راه رفتی خسته ای وووووودلایل زیادی که خوردن بیش از حد منو توجیه کنه

      ولی این بار متوجه دستور جدیدی شدم من دوتا ساندویچ برای صبح برده بودم یکی املت ویک پنیر صبح ذهنم گفت پنیر را بخور ولذت ببر

      ظهر هم ۲ تا ساندویچ داشتم یکش را مقداری از نوشابه ام خوردم دیدم داره میگم کافیه تو الان سیر شدی باید سبک باشی من دیشب که برگشتم با دوتا ساندویچ اضافه وکل خوراکی هام برگشت خونه اگه قبلا بودم حتما تو راه ویا می‌رسیدم خونه با هزار توجیه اونا را میخوردم ولی وقتی اومدم اون دو تا ساندویچ را به بچه هام دادم و خودم فقط یک چایی خوردم 

      زیبایی این قضیه این که من اصلا تصمیم خاصی نگرفتم که کی وچقدر قراره بخورم  کاری که در زمان قبل انجام می‌دادم

      ولی الان در لحظه تصمیم های عالی گرفته میشه.

      خدارو شکر وبسیار بسیار استاد عزیزم سپاسگزارم برای آموزش‌های بینظیرتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار sareh.taherii123@gmail.com
        1400/11/06 12:46
        مدت عضویت: 621 روز
        امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 345 کلمه

                              به نام خداوند مهربانم

        سلام استاد عزیز

        به لطف خدای مهربانم و لطف شما تونستم گام یازدهم رو بردارم و همچنان در من این شور و اشتیاق زیادتر و زیادتر شده. 

        بله استاد شما درست می‌گین برای شخص خود من هم لاغر شدن همیشه یه رویا بود ! همیشه میتونستم خودم رو به وزن دلخواهم یا نزدیک کنم یا حتی به همون وزن برسونم ، اما هیچوقت نتونستم وزنم رو حفظ کمن و این بزرگ‌ترین کابوس زندگی من بود که من نمیتونم لاغری خودم رو که به سختی و عذاب بهش رسیدم حفظ کنم! 

        من همیشه از اینکه تحت فشار باشم برام دردناک بود !! حتی توی رژیم‌های سختی هم که میگرفتم همش به این فکر میکردم چقدر وعده ناهارم سالادم زیاد باشه که بتونه کنار غذا فقط سیری کنه!! یا بارها برام دیش اومده بود که تو رژیم های سخت و وحشتناک بودم که کنارم دوستان یا خانواده ام شروع به خوردن مثلا شیرینی مورد علاقه ام میکردن که در اعصاب و روانم تاثیر می گذاشت !! همیشه خودم رو سرزنش میکردم که « ای کاش منم لاغر بودم هرچی دلم میخواست میخوردم»  اما هیچوقت تا شروع این دوره ها از خودم سوال نکردم من چه فرقی دارم با اونهایی که تناسب اندام دارن؟!! چرا اونها میخورن و لاغرن؟! ولی من میخورم و چاقتر از دیروز میشم!! من تازه تو این دوره فهمیدم خون اونها رنگیتر از من نیست!! بلکه این من هستم که با آموزش اشتباه به ذهنم این شرایط رو برای خودم ایجاد کردم!! 

        ذهن عزیز من داره به مدت دوازده روز آموزش میبینه که بدن من هیچ فرقی با یه بدن آدمی که تناسب اندام داره نداره ! فقط باید درست فکر کنه!! ببینه کی نیاز داره!! به چشم هاش اجازه تصمیم گیری نده که به مغزش فرمان بده باید هرچیزی رو بخوره!!! بلکه این ذهنه که با کمی فکر تصمیم بگیره آیا گشنه هست یا نه؟! یاد بگیره درست غذا خوردن رو بدون اینکه ذره ای گشنگی رو حس کنه عذاب بکشه! بدون اینکه خوردن چیزی براش رویا باشه…

        با سپاس از شما استاد عزیز🌸

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 36 کلمه

          سلام و درود
          از اینکه احساس بهتری دارید و با اشتیاق ادامه میدی خوشحالم و به شما تبریک می گم
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
          این نوشته را به اشتباه در پاسخ به دوست دیگری نوشته اید

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m6h2k6@gmail.com
      1400/09/01 23:38
      مدت عضویت: 916 روز
      امتیاز کاربر: 24
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,341 کلمه

      سلام وقت همگی بخیر

      به زیادی متن نگاه نکنید بخونید مطمئنم پشیمان نخواهید شد

      برداشت من از این گام

      ما برای این که بخواهیم لاغر شویم می بایست این لاغر شدن را به ذهن خود القا کنیم تا نتیجه اش را در جسم ببینیم و نه بالعکس کاری که رژیم انجام میدهد این است که ما با ذهن خود مبارزه میکنیم نه سازش زیرا ذهن میگه بخور اما شما جلوی اون می ایستید و میگید نه من نمیخورم 

      به عبارتی اراده شما در برابر ذهن شما قد علم میکند 

      یا اینگونه بگویم که در رژِیم هایی که توسط اشخاص دیگر طراحی شدند به ما ماهی داده اند نه ماهیگیری را 

      شاید بگویید خب من برای خودم رژیم تعیین میکنم اینگو اشخاص دیگری اینکار را نکرده اند

      بله این هم حرفی است اما منظور من از اشخاص دیگر همه چیز و همه کس به جز ذهن ناخوداگاه شما هست

      اجازه دهید منظورم رو واضح تر بیان کنم

      شما با ذهن آگاه تان تصمیم میگیرید و برنامه رژیمی مینویسید(هر چند این کار به دلیل بی تجربه بودن شما از نظر پزشکی درست نیست ولی به هر حال مینویسید) حال وقت عمل کردن است طبق برنامه امروز باید 10 قاشق غذا بخورین

       سوال: این 10 قاشق را بر چه اساسی انتخاب کردین یا اصلا فرض کنیم رژیم را پزشک تعیین کرده او بر چه اساسی این کار را کرده؟

      شاید جواب دهید خب انتخاب 10 قاشق توسط ما غلط بوده ولی توسط پزشک بر اساس معیار ها و شاخص های خاصی هست

      سوال: ان شاخاص ها بر چه اساس است؟

      بله شاید تا این حد به این موضوع فکر نکرده باشین که این شاخص ها از کجا می ایند 

      در حقیقت بر اساس مطالعه روی افراد مختلف میزان غذایی که نیاز دارند تا به حالت سیری برسند را پزشک ثبت و با توجه به شباهت شما به الگو های موجود به شما میگویند با این مقدا شاخص توده بدنی(BMI) این مقدار غذا را مصرف کنید

      سوال: تا اینجا که همه چیز منطقی است پس شکل کجاست

      بله از این جا تا حتی زمانی که شما نتیجه میگرید(لاغر میشوید) همه چیز منطقی است اما این مشکل وجود دارد

      که شما با اینکه لاغر میشوید چرا لاغر نمیمانید؟

      چون شما هیچگاه به روند لاغر شدن خود دقت نکرده اید

      بیایید روند لاغر شدن تنها بر اساس کاهش میزان غذایی مطالعه ای داشته باشیم

       1- شما به پزشک مراجعه کرده و براساس مراحلی که در بالا گفتم رژیم متناسب خود را دریافت میکنید

      2-  زین پس ذهن خوداگاه شما (اراده شما) در مقابل ذهن ناخوداگاه شما(هوس های شما) به مبارزه برخواهد خواست و شاهد پرخاشگری در برخی افراد خواهیم ماند اما شما چرا این را تحمل میکند؟ بله درست است به امید روزی که لاغر شوید وووووو از دست این رژیم خلاص شوید اما به راستی چرا ذهن ناخوداگاه و ذهن خوداگاه با هم به مقابله می پردازند؟

      زیرا ذهن ناخواگاه شما تا پیش از این عادت به خوردن بیش از اندازه غذا داشت اما اکنون یکدفعه و بدون هیچ توضیح ودلیلی(بدون هیچ اموزشی) میخواهید عادت او را به هم بزنید پس شاهد مقابله هستیم

      3- خب به هر طریقی که بود شما مراحل بالا را طی و لاغر شدید 

      شما در این مدت چه کردید؟ بله درست است سبک زندگی که فردی دیگر برای شما طراحی کرده بود را اجرا کردید  بدون انکه از اون شخص (پزشک) بپرسید چرا باید این سبک زندگی(مثلا 10 قاشق غذا خوردن در وعده ناهار) رو باید اجرا کنم

      اصلا به همین دلیل هست که میخواهید پس از لاغر شدن رژیم خود را ترک کنید

      چون علت سبک زندگی را نمیدانید و ان برای شما شخصی سازی نشده چون هیچکس بجز ذهن ناخود آگاه شما نمیتواند سبک زندگی کاملا شخصی سازی شده برای شما را ارائه دهد 

      پس تا اینجا متوجه شدیم روند رژیم این هست که سبک زندگی شما را تغییر میدهند تا نتیجه بگیرید

      اما از ان جایی که اکثر رژیم ها را نمیتوان به مدت دائمی داشت پس نمیتوان سبک زندگی دائمی با توجه به ان رژیم داشت زیرا به عنوان مثال رژیمی که میگوید بستنی و چیپس و پفک حذف درواقع سبک زندگی با حذف این ها بیان میکند اما ایا شما میتوانید تا اخر عمر از این ها مصرف نکنید معلومه که نه پس متوجه شدیم این سبک زندگی ها ماندگار چیست

      اما به راستی راهکار چیست

      خب ما طبق الگو برداری از رژیم متوجه شدیم باید سبک زندگی ارائه بدیم

      اما سبک زندگی باید شرایط زیر را داشته باشد

      1-ذهن ناخوداگاه طراحی کرده باشد

      2- دائمی باشد

      3- دلیل ان را بدانیم تا سختی و رنج نکشیم

      خب حال به نحوه چگونگی ان میپردازیم 

      اگر بگوییم احساسات زیر مجموعه ای از ذهن ناخوداگاه ما هستند پس برای این که سبک زندگی را ذهن ناخوداگاه ما طراحی کند میتوانیم از احساسات کمک بگیریم به این گونه که هر حسی را ابتدا درک کرده و سپس بدان پاسخ دهیم اینگونه ما به اندازه نیاز خود رفتار کردیم  اینگونه ذهن خوداگاه که دستور رفتار کردن را میدهد با ذهن ناخوداگاه در یک جهت هست نه در خلاف هم 

      برای مثال

      تا به حال به این توجه کرده اید که چه زمانی دلتان میخواهد غذا بخورید؟

      اگر واقعا به این سوال پاسخ دهید دلایل متعددی را اورده اید مثل پرخوری عصبی تنش رهایی از افکار مزاحم و….. اما از بین تمام مواردی که نام بردید تنها یک مورد از احساس و ذهن ناخوداگاه شما سرچشمه گرفته و ان زمانی است که واقعا احساس گرسنگی میکنید

      اصلا چند وقت است که اخساس گرسنکی نکردید تا به حال به ان فکر کرده اید؟

      شما عادت کرده اید که هر از گاهی بروید سر یخچال و چیزی بخورید اما ایا از روی احساس ؟ معلوم است که خیر شما از روی عادت غلطی که دارید(رفتن سر یخچال) غذا میخورید نه برای رفع نیاز خود 

      اما باید چه کرد؟

      قرارمان شد که شما برای پاسخ به نیاز و احساس گرسنگی تنها غذا بخورید پس باید ابتدا احساس گرسنگی و نشانه های ان را بشناسید 

      عادی ترین نشانه گرسنگی احساس خالی بودن معده است خب پس 

      خب الان که این احساس را حس کردید وقت ان است که غذا بخورید 

      سوال بزرگ : چقدر بخوریم؟

      جواب بزرگ: بر اساس نیاز خود 

      بله این سخت ترین مرحله کار است شما باید به اندازه ای غذا بخورید که احساس سیری را تجربه کنید 

      اولین نشانه سیری این است که دیگر احساس خالی بودن معده نکنید 

      اما ممکن است بعضی بپرسند که خب با اولین لقمه این احساس به سراغ ما می اید

      حق با شماست در این مرحله شما نیاز به تمرین و تکرار دارید زمانی که شما غذا میخورید کمی جذب در دهان و معده انجام و کمی هورمون مربوط به سیری ترشح و شما احساس سیری میکنید اما بیشترین جذب در روده باریک انجام و هورمون های سیری که از روده باریک به مغز فرستاده میشود خیلی اثر عمیق تری دارند و شما به وضوح ان را در خود میبینید و دست از خوردن میکشید

      خب پس اگر ما اینگونه عمل کنیم سبک زندگی دائمی برگزیدیم که بر اساس احساسات و نیاز ما و کاملا شخصی سازی شده صورت گرفته 

      پس دیگر ذهن ناخوداگاه با ذهن خود اگاه درگیر نمیشود 

      به عنوان مثال 

      امروز قرمه سبزی دارین 

      احساس گرسنگی میکنید(درک این احساس بسیار مهم است )

      شروع به خوردن غدا میکنید طی برای مثل 10 قاشق اول احساس سیری میکنید یعنی ذهن ناخود اگاه شما میگوید غذا نخور در این اراده شما که همان ذهن خود اگاه شما است هم میگوید چشم و نمیخورد 

      اما اگر رژیم از پزشک دریافت کرده باشین پس از خوردن چند قاشق برای مثال 10 قاشق اراده شما (ذهن خوداگاه شما ) بر اساس دستور پزشک میگوید نباید بخورم ولی چون شما برای درک احساس سیری تمرین نکرده اید یا به عبارتی سیری را برای خود خفگی با غذا تعریف کرده اید و نه رفع نیاز بدن 

      ذهن ناخوداگاه دلیل این دستور ذهن خود اگاه را نیمفهمد و شما دچار چالش درونی میشیود که اگر غذا نخورید دچا عدم تمرکز حواس و پرخاشگری میشوید و اگر هم غذا بخورید دچا عذاب وجدان میشوید

      خب میدونم زیاد شد ولی امیدوارم لذت برده باشید

      اما از ان جایی که انساس دغدغه مند است و ذهنی پرسشگر دارد 

      سوال پیش می اید که نتیجه چه میشود ؟

      این سبک زندگی تا کجا ما را دچا تغییر وزن میکند؟ 

       من خود حدس هایی میزنم اما ترجیح میدم فایل ها را ادامه دهم تا نظر یا فرمول اشتباهی را به شما تلقین نکنم

      همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصود و من نوسفرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/08/24 16:28
      مدت عضویت: 1089 روز
      امتیاز کاربر: 8179 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 700 کلمه

      بنام خدا 🌹

      هروقت شروع می‌کنم به نوشتن حقیقت اینه نمی‌دونم ازکجا اما ازیه جایی به بعد می بینم دارم می‌نویسم و ادامه  میدم  درمورد لاغری و لاغرشدن  هم همینه   وقتی که خواستم شروع کنم و فقط برای خودم شروع کنم دیدم که داره ادامه پیدا می کنه. بااینکه این روزهادرگیر حواشی زیادی شدم  ولی وقتی بهش فکرکردم دیدم اینها همه حاشیه  است ومن تنها بخش مهم زندگی خودمم و دوباره برگشتم به خودم وتمریناتم و به خودم گفتم منی که طی این همه سال منتظرلاغری بودم  وکلی رنج کشیدم و چاقی  روزندگی کردم بایدبیشتربه خودم فکرکنم به زندگیم شاید باورش   برای خیلیا سخته اما از وقتی مشغول انجام این برنامه هاوگوش دادن به فایل ها ی این سایت شدم  من خیلی بهتر با بیماری صر ع کنار اومدم وکمتر تشنج بهم دست میده قبلاً تمام فکرم چون روی چاقی بودو همیشه به فکر حرفای اطرافیان خود م درباره‌ی مریضیم واینکه همیشه بیماری منو به چاقیم ربط میدادن و به خیلی چیزای دیگه مثل بچه داشتن و دکتر م فقط بهم گفته بود که تشنج باید کنترل بشه تا دوباره  بچه داربشیم واینهم فقط اینه که مشکلی ندارم فقط خطربرای سلامتی من هست نه بچه اما همه ی اطرافیانم همه حتی عزیزتر ینهاشون منو مدام مواخذه میکردن بابت  مریضی اما ازوقتی که دارم ادامه میدم و هیجان. دارم برای تمرین کردن فایلها و اعمال کردنش روی خودم دارم نسبت به قبل خیلی بهتر میشم از وقتی هم سایزکم کردم و اعتماد بیشتر پیداکردم بیشتر ازنظر جسمی تغییر کردم وازنظرفکری خیلی بیشتر من که همیشه به صورت ناخودآگاه تو حالت  محو وتشنج بودم به قول دکتر اماحالا ازدوماه پیش که رفتم دکترفقط سه بار تشنج کردم و این  فوق العادست وحتی نوشته های باور ساز روهم تمرین کردم تاحالافقط چهار برگشو خوندم  اماواقعا خیلی چیزها درمن تغییر کرده چند وقت پیش داشتم کلیپ در اینستا گرام درمورد فقر می‌دیدم یه جایی دکتر روانشناس می‌گفت درمورد ازمایشی  صحبت می کرد درباره ی آستانه ی تحمل وبعد. رسیدین این‌جا که چرا آدم های فقیر که پولدار میشن یهو ممکنه ضرر مالی بکنند یادچار شکست  بشن و گفت که فقر دکمه ی توقف نداره آدمای پولدار  و موفق این دکمه رودارن  طوری که وقتی بهشون فشاربیاد می‌دونن که میتونن شرایطشونو  کنترول کنند اما یک سری آدمها می‌خوان  ره صدساله روپیش برن اینطوری رفتار میکنن چون اون دکمه ی کنترل کردن شرایط رو ندارن  چون همیشه به زورخودشونو کنترل  کردن  من وقتی داشتم حرفشو  میشنیدم گفتم  من درتمام این مدت که چاق بودم و چاق میشدم  هم به همین  خاطر بوده چون چاقی دکمه ی توقف نداشت خودم بلد نبودم شرایطمو کنترل کنم  وقتی باغذای جدیدومزه ی جدید مواجه میشدم به خاطر فشار رژیمی که به خودم داده بودم میخواستم لاغربشم و درواقع درمورد سایرجنبه های زندگی من فقط میخواستم به زورواجبار خودمو برای لاغربشم وحالا بیشتر درک کردم که من باید برای رهاشدن  ازهرشرایطی که دوست ندارم و یا خواسته ای که می‌خوام بهش برسم دقیقا نیازبه کنترل شرایط و همون  دکمه ی کنترل دارم که اینجابهش میگیم   ترموستات ذهنی و اینم دارم یاد میگیرم تنها نجات دهنده‌ی من خودم هستم و لاغرشدن ودارم ادامه میدم  نه فقط به حرف که به عمل وفکر دارم لاغری روزندگی میکنم و میخوام شرایطمو  تغییربدم اینو یادگرفتم  که باید مسیرم. رو وسبک زندگیمو تغیربدم  ومسول زندگیم منم  این دوره واین سایت واقعا ازوقتی تصمیم گرفتم که برای خودم تمرین کنم و تکرارکنم و ازحواشی دو باشم برام شکل دیگه ای شده زندگی جدید دنیای جدید چندروزیه ناخودآگاه میرم جلو آینه و خودمو میبوسم وبه خودم  بامحبت نگاه میکنم امروز به خودم میگفتم انگار  ازیه دنیای دیگه اومدم. خودمودوست دارم و چهر مو  چیز یکه  همیشه به خاطرش مسخره میشدم اماحالا خودمو دوست دارم و به خودم تعهد دادم پای خودم بمونم درسته  وقتی استاد میگه وقتی کاری روتکرارکنه ذهن تاپنجاه کیلوهم پیش می‌ره  داشتم بهش فکر میکردم و به این واقعیت پی بردم واینکه ذهن همیشه به احساس واکنش کار داره و به جسمم اعتماد میکنم و ترس رو برمیدارم  وشجاعت  روجایگزینش  میکنم .من یادگرفتم دراین مسیرزندگی کنم و تمرین کنم فایلها رو باهاشون زندگی کنم و حالادر مسیر تغییر قرارگرفتم  

      باتشکر از شما دوستان وازاستاد که این سایت خوب رو راه اندازی کردن  خواستم حال خوب تغییردرسلامتی رویاشما شریک بشم دوستان عزیز هم مسیرم.🌹🌹🌹🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 6 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/08/17 21:38
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 10153 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,022 کلمه

      سلام و درود استاد و هم کلاسی های 

      خوش اندام و خوشگل و پرشورم🥰

      همه ی  افراد چاق آرزوی لاغری دارند چون حالت پیش فرض جسم و طبیعی آنها لاغری است و خود جسم ما بسیار مشتاق هست که به حالت طبیعی و اولیه خود برسه و به همین خاطر از درون وجودمون این به ما القا میشه که تو باید متناسب باشی ولی افرادی که شرایط جسم چاق خود را با یک هزار دلیل طبیعی می دانند هرگز رویاشون محقق نمیشه⁉️ .اما لاغری و تمام موهبتهاش حق الهی ماست و می خواهد رخ عیان کند.💖

      آموزش لاغری با ذهن بسیار آسونه و هر گامش لذت بخشه که بسیار آرام و قدم به قدم به صورت مرحله ای بذر های لاغری و سلامت و اعتماد به نفس و شادی را در ذهن ما می کاره و فقط آبیاری می خواهند این بذرها🌱در این مسیر با هیچ عامل بیرونی رودررو نمی شویم اینکه چه بخور و چه نخور و چقدر ورزش کن و فشار اینکه شما باید تا ماه دیگر انقدر از اضافه وزنتون بکاهید و احساس بد پرخاش و حرص و ولع نداریم 

      همانطور که برای چاق شدن هیچ سختی نکشیدیم و همش با لذت بود برامون باید همانطوری لاغر بشیم  و نشانه درستی مسیر احساس خوبه آرامش و امید .

      🪶آرزوی لاغری ….فقط به دوصورت محقق میشه😍

      ۱)آرزوی مهم زندگیت باشه یعنی اولویت باشه و انقدر فکر کرده باشی که اگر همه چیز باشه ولی چاق باشی احساس خوشبختی نداری🤔

      ۲)در مسیر صحیح لاغری قرار بگیری یعنی خیالت راحت باشه و مطمئن باشی که تنها راهش هم آموزش ذهنی است.💖

      آموزش ذهنی سبک زندگی ما را عوض می کنه ولی هر وقت به سبک قبل خود بر گردیم باز چاق می شویم یعنی ما سالهای بسیاری چاقی را یاد گرفتیم و همین که در انجام آموزش ذهن برای لاغری تنبلی می کنیم و بی شوق میشیم باز به صورت اتومانیک ذهن به سبکی که در آن استاد بوده عمل میکنه و دستوالعملهای چاقی به مغز صادر می کنه انگار چاقی یک درخت تنومند هست و لاغری بذری که فقط جوانه ای دارد .با توجه به اینکه عموم افراد سبک تقلیدی زندگی را پذیرفتند هر وقت که فرد چاق در مسیر استپ کند با سیل فراوانی از آموزشهای چاقی خود روبرو می شود و از ادامه مسیر لاغری جا می ماند .#تلنگر

      چرا با توجه به رژیمها و روشهای قبل لاغری که اتفاقا نتیجه هم داشت !اما نتیجه لاغری ماندگار نداشتیم⁉️🤔

      ما سعی داشتیم با فشار و محدودیت بیرونی جسم خود را لاغر کنیم اما این تصمیم بدون هماهنگی با ذهن انجام شده بود و در واقع ما در جنگ و جدالی درونی به سر میبردیم هر بار که ولع و حرص خوردن داشتیم باید به زور جلوی خودمون رو می گرفتیم هر بار کلی حرص می خوردیم و تقویم و روزها را می شمردیم که فقط تموم بشه  که زیاد نخورده باشم و در کنارش هی وزن می کردیم و خودمون رو سایز می کردیم و هر بار این مسیر دشوار تر و ذهن ما متشنج تر می شد و اتفاقا چاقی ما هم تشدید می شد اما به هر حال ورودی به بدن کنترل شده بود و نتیجه می شد کمی لاغری اما بعد از دوره رژیم خیلی نامحسوس و گرم به گرم باز چاق می شدیم یک لقمه حالا این شیرینی چیزی نمیشه و من یادم با خودم عهد بسته بودم بعد از رهایی از رژیم هرروز خودم را وزن کنم و حسابی حواسم باشه که یهویی با چندکیلو اضافه وزن روبرو نشم و خیلی جالب بود اصلا اتفاقاتی می افتاد که نتونم سبک رژیم را پیاده کنم مثلا تردمیل کار نمی کرد ویا شرایط خرید مواد غذایی خاص رژیم جور در نمی آمد یا بیمار می شدم و بی حوصله و درواقع ذهنم می خواست من از رنج خلاص شوم و آرام بگیرم 🤔چون ذهن ما چاق بود و مسؤول هدایت ما به خواسته هامون طبق آموزشهایی که دیدیم و ترموستات ذهن ما روی هر عددی تنظیم شده بود بر می گشت به حالت خودش و با توجه به اینکه ما چاقی را خیلی خوب یاد گرفتیم از خانواده و اطرافیان و جامعه و مدرسه و غیره و سبک چندین ساله زندگی ما بوده خیلی زود لاغری فراموشمون میشه مگر اینکه انقدر تمرین و تکرار کرده باشیم که به درجه استادی برسیم.

      ترموستات لاغری🍃🌸

      وقتی ذهن آموزش ببینه برای لاغری فرمولهاش صحیح میشه در واقع به طور پیش فرض این فرمولها در ما وجود دارند و با یادگیری داریم تقویتشون می کنیم🌱 اونوقت به صورت خود بخودی دستورات جدید به مغز ارسال میشه و مغز هم عملکرد جدیدی در رفتار ما اعمال می کنه و اگر ما به ذهن آموزش دهیم که چه وزنی و یا چه جسمی موردنظرمون هست خیلی مشتاقانه حرکت می کنه تا به انچه براش تعیین شده برسه .😍

      یک قانونی هست که جهان هر لحظه در حال گسترشه  ذهن ما هم با توجه به آموزشهاش هرروز خودشو گسترش میده اگر ما چاق باشیم برای چاقی بیشتر سناریو میچینه و اگر ثروتمند باشیم برای پولسازی بیشتر بنابراین اگر آموزش لاغری ببینه ایده ها ی لاغری بیشتری در در اختیار ما قرار میده و شرایط را برای لاغری بیشتر ما مهیا می کنه . خب سالها ما نا آگاهانه آموزشهایی دیدیم از طریق چشم و گوشمون چاقی و نداری و بیماری و هر چه امروز باهاش دست و پنجه نرم می کنیم ولی حالا که به لطف خداوند متوجه شدیم باید فرمولهای ذهنمون را اصلاح کنیم با اشتیاق در این مسیر حرکت کنیم تا یک زندگی ایده آل عالی برای خودمون بسازیم .💪🏻💪🏻❤️

      افراد چاقی که می خواهند لاغر شوند و لاغری را حالت طبیعی خود می دانند بسیار خوب و سریع نتیجه می گیرند اما افراد لاغری که می خواهند چاق شوند نه⁉️

      🌟چاق شدن خیلی سخته خیلی! چون حالت غیر طبیعی ما هست 

      حالا فردی که می خواد برای پنج کیلو چاقی را یاد بگیره باید بدونه برای ذهن ۵یا ۵۰فقط عدده و فرقی براش نداره و توجه ما به هر موضوعی برای ذهن خواسته تلقی میشه و به دنبال گسترش اون موضوع هست و درواقع داره به ما لطف می کنه که ما را به خواستمون برسونه  و خیلی دوستان متناسب بوده اند که چاقی را آموزش دیدند و با اضافه وزن بالایی الآن درمانده شدند که باید باز به ذهنشون آموزش لاغری با ذهن را یادآوری کنند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زهرا
        1402/03/26 09:48
        مدت عضویت: 163 روز
        امتیاز کاربر: 6765 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 287 کلمه

        سلام به همگی

        ما انسانهای چاق وقتی برای خرید لباس می رویم و لباس مناسب را پیدا نمی کنیم خیلی آرزو داریم که سریع لاغر بشویم و حتی در آن لحظه به فکر یک رژیم می افتیم که لاغر کنیم و بعد از مقطعی دوباره ذهن چاق ما را دوباره به سمت چاقی سوق می دهد . و چون از اطرافیانمان شنیدیم که ما لاغر نمیشیم پس دوباره به خوردن ادامه می دهیم ، افراد چاق وقتی با افراد لاغر همسفر می شویم و می بینیم که چگونه افراد لاغر با خیال راحت و با لذت همه چیز می خورند و ما باید بخوریم تا جایی که احساس خفگی کنیم و بعد ذهن سرزنش به ما می گوید چرا خوردی و ما خودمان را سرزنش می کنیم ، آرزوی افراد چاق برای رسیدن به سرزمین لاغرها ،رابا خوردن چیزی درست می دانند  یعنی اگر کسی به ما بگوید با نخوردن فلان چیز ما لاغر می شویم و در گزینه دیگر بگوید با خوردن فلان چیز لاغر می شویم به طور حتم با خوردن فلان چیز را انتخاب می کنیم چون حتی برای لاغری هم با خوردن می خواهیم لاغر شویم و این برای من خیلی جالب است که ذهن چاق ، من را فقط به سوی خوردن می کشاند چون فرمول ذهن چاق فقط خوردن است تا به لذت برسد. در حالی که وقتی با سایت تناسب با ذهن آشنا شدم متوجه شدم که وقتی فرمول ذهن را عوض کنیم خودش به ما علامت سیری را می‌دهد و ما با خوردن لذت می بریم و لاغر می شویم ، من الان در گام یازدهم هستم و تا گام ۱۰۰ هنوز باید خیلی چیزها را یاد بگیرم انشاالله بعد از ۱۰۰ گام من هم جزء شگفت انگیزان باشم 😁😁😁😁

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 3 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 24 کلمه

          سلام و درود
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
          با تشکر

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1400/08/07 11:54
      مدت عضویت: 1006 روز
      امتیاز کاربر: 1591 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 371 کلمه

      سلام روز همه پرانرژییی❤️
      ✅اگر رفتارها(عوامل بیرونی) رو دلیل لاغری بدونیم و بخوایم تغییر بدیم ، نمیتونیم این مسیر رو ادامه بدیم و یه جایی میبریم.
      پس لاغری با رژیم ورزش و هرچیزی غیر از فکر هم نتیجه اش هم عملمون ناپایدار هست.
      ✅چرا نتیجه ناپایدار است؟
      چون ذهن ترموستات داره که باعث میشه وضعیت بدن رو در شرایط ثابتی نگه داره.مثلا ترموستات ذهنم روی ۹۰ کیلو هست و هرکاری(عوامل بیرونی)کنم نتیجه میده اما دوباره بعد یه مدت ذهن هرکاری میکنه تا بدن رو دوباره به ترموستاتش برگردونه.
      ✅پس چطور باید ترموستات رو تغییرداد؟ باید ذهن رو تغییر داد و طور دیگه ای تربیت کرد.عین بچه ای که بد تربیت شده رفتارهای ناشایست میکنه تا طرز فکرش عوض نشه ممکنه جلوی ما مودب باشه اما دوباره رفتارش برمیگرده به قبل و شاید پنهانی وقتی تنهاست رفتاراشتباه کنه و جلوی ما مودب باشه.

      ✅نکته درمورد تغییر ترموستات:
      تصمیم به تغییر ترموستات باعث تغییرش نمیشه، تصمیم به ثروتمندشدن باعث ثروتمند شدن نمیشه.تصمیم به لاغری باعث لاغری نمیشه
      باید ذهن رو اموزش داد
      هرجا حرف اموزش دادن یاد دادن شد دقیقا یعنی تکرار.
      باید شروع کنیم به متفاوت فکر کردن تا ذهن کم کم یادبگیره متفاوت فکرکنه نظرش نسبت به غذاها عوض بشه و…
      اینطوری ترموستاتش تغییر میکنه و خودبخود دستور رفتارهای متفاوتی رو میده.
      ✅وقتی نظر جسم و ذهن یکی نباشه من چاق میشم.
      یعنی جسمم سیره اما ذهن میگه بخور.
      همیشه ذهن پیروزه چون جسم از ذهن(مافوقش)دستور میگیره.
      با دادن ورودی ها و اطلاعات جدید به ذهن جسم و ذهن هم نظر میشن و اشتی میکنن.و بازهم جسم از ذهن دستور میگیره اما اینبار ذهن دستورهای جدید میده.
      ✅یکی از کارهای ذهن اینه که گسترش بده داشته هارو بیشتر کنه.ثروت بیشتر چاقی بیشتر تناسب بیشتر به نفعمه همین الان جلوشو بگیرم.

      ✅در روش لاغری با ذهن با لذت لاغرمیشم در هرروش دیگه ای غیرازین با سختی کشیدن و بعدشم نتیجه ی سختی کشیدنام به سرعت هدرمیره میشم عین اول

      ✅چرا دوست دارم لاغربشم؟
      چون باعث میشه بهتر نفس بکشم
      اعتماد به نفسم میره بالاتر
      ورزش های مورد علاقه مو میتونم انجام بدم کوهنوردی و…
      لباس های مورد علاقمو میخرم هرچی دلم بخواد.ازادمیشم ازاددد هرکاری بخوام میکنم
      بدن سبک
      بدن زیباتر خیلیییی زیباتر

      ✅توی مسیر لاغرشدن حواسم به تغییرات نباشه و بجاش تمام تمرکزمو بذارم روی بیشتر اموزش دادن ذهنم…
      نتیجه خودش دربهترین زمان اتفاق میوفته اتفاقا وقتی زودتر اتفاق میوفته که من بیشتر تمرین کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1400/08/05 18:53
      مدت عضویت: 1126 روز
      امتیاز کاربر: 5870 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 458 کلمه

      سلام به استاد نازنین و دوستان گلم

      امروز یه نکته که فراموش کرده بودم دوباره بهم یادآوری شد و چقد خوشحالم مسیر صدگام رو سروع کردم.به هر چی توجه کنی یا نفرت داشته باشی  در زندگیت بیشتر میشه.در مورد دوست داشتنم همینه. چیزی و دوست داشته باشی کا،نات طوری میچرخن که اون چیز رو بدست میاری.خوب وقتی من نوعی که از چاقی بدم بیاد برای ذهن فرقی نداره.تفاوتش رو احساس نمیکنه.اون طوری برنامه ریزی میکنه که من هی چاق و چاق تر بشم.استاد من قبلا با این موضوع آشنا شده بودم و میدونستم ولی الان یادآوری خوبی بود .روزمرگی باعث شده بود در ذهنم کمرنگ بشه.پس حالا که ذهن ما این قدرت رو داره چرا بجای چاقی و فکر کردن دا،م بهش و بالتبع تنفر ازش به لاغری فکر نکنیم. در فایلی گفتین ما باید با چاقی آشتی کنیم و با لاغری دوست بشیم….یعنی دست از تنفر از چاقی برداریم که خودش یکی از موانع لاغریه.اول از همه باید همین جسممون رو هر طور که هست بپذیریم .عجله نداشته باشیم. آموزش ببینیم و بعد آروم آروم لاغر بشیم.میدونم شاید اولش سخت باشه. ما یه عمری از بقیه طعنه و تحقیر شنیدیم.از دوست و آشنا .در جمع.حتی از خودمون در آینه.ممکنه از گوشه گوشه بدنت بدت بیاد.از چربی های بدنت…ولی چاره ای نیست. این تنها راهه.‌یه قانونه.باید اول از داشته هات در دنیا لذت ببری و شکرگذار باسی تا خداوند برات نعمت های بیشتری بفرسته.این قانونه خدا و کا،ناته. بخدا خودم که اینو میگم سالها وقتی تواتاقی که آینه داشت رد میشدم چراغ اتاق رو روشن نمیکردم.همه براشون سوال بود چرا تو اتاق تاریک هستی.یا اگه قرار بود از کنارش رد شم رومو اونور میکردم. غم عالم میریخت تو دلم اگه کوه آویزون دنبه شکمم رو میدیدم.حالا که بهتر شدم ولی از همون اول که پذیرفتم مس،ول چاقیم خودم هستم.‌نه کم کاری تیرویید و ژنتیک خانواده مادریم.از همون موقع با خودم صحبت کردم. با بدنم صحبت کردم.‌حتی چاقی های بدنمم ناز کردم و بهشون قول دادم بزودی این وضعیت رو درست میکنم.‌و دیگه طبق میثاق نامه جانم ناخودآگاه از جلوی هر آینه ای رد میشم بخودم لبخند میزنم و از دیدن خودم لذت میبرم.‌استاد گلم همه اینا قدرت جادویی و شگفت انگیزه دوره شما رو نشون میده.‌و من اینجام. اینجا میمونم تا آخر عمرم.استاد ازتون ممنونم بابت آشتی دادن من با بدنم. خیلی برام با ارزشه.‌اینکه بخدا دیگه از اندامم خجالت نمبکشم یا حتی وقتی کسی راجع لهم نظری میده و قضاوت میکنه دلشکسته و افسرده نمیشم..با خودم میگم اون خبر نداره. من بزودی یکی مثل خودش میشم. زیبا و خوش اندام. اصلانم حرف رو کش نمیدم. من شاگرد خلف شمام. باعث افتخارمه روزی بتونم منم به کسی این آموزش ها رو بدم و یکی دیگه رو هم خوشحال کنم و از رنج چاقی نجاتش بدم…..ممنونم استاد عزیز. ممنونم خدایا.ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/08/15 22:38
        مدت عضویت: 885 روز
        امتیاز کاربر: 168 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 5 کلمه

        موفق و مستمر باشی دوستم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/02 21:29
      مدت عضویت: 1399 روز
      امتیاز کاربر: 17223 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,931 کلمه

      روز ۳۱ تکرار 

      سلام وقت همگی بخیر 

      خدارو شکر میکنم برای یک روز و یک هدف دیگه 

      منم مثل همه افراد چاق که از وضعیت بدن و جسم و زیبایشون راضی نیستن ،راضی و خوشحال نبودم و الان میفهمم که ضربه مهلکی به جسم و کودک درونم زدم

      احساس چاقتر شدنم از ۱۰ سالگی کاملا مشخص شد همون موقعی که تو مدرسه منو وزن کردند و در سن ۱۰ سالگی ۵۰ کیلو بودم ،پدرم وقتی فهمید بشدت تخریبی با من برخورد کرد و فشارها و رژیم هاش بیشتر شد

      هر چقدر سرزنش ها بیشتر میشد من از خودم متنفر تر میشدم ،از خودم دورتر میشدم ،آخه زمان کوتاهی هم نبود از ۱۰ سالگی تا ۲ سال پیش  یعنی ۳۴ سال  یا حتی تا همین الان که دارم این کامنتو مینویسم 

      حتما تو این ۲ سال که وارد دوره ها شدم رابطم با جسمم بهتر شده ولی خودم میدونم بصورت کاملا عمیق از بدنم راضی نیستم ،شاید اگر غر نمیزنم و شکایت نمیکنم بخاطر بودنم در آموزش هاست که دارم نقش یک عاشق رو بازی میکنم

      خدارو شکر میکنم که وارد دوره های ذهنی شدم ، اول نقش عشق به خود رو بازی کردم و یواش یواش من غرق نقش خودم شدم و دارم بیشتر غرق این نقش میشم

      همونجوری که دوران کودکیم آرام آرام غرق نقش نفرت از خودم شدم تزریق به تزریق 

      حالا با هر بار که خودمو تشویق میکنم مقداری از اون زهر تنفر از وجودم میره بیرون ،میدونم وظیفم سنگینه ،اومده بودم تو دوره ها که لاغر بشم ولی متوجه شدم که من و خودم میلیون ها کیلومتر از هم فاصله داریم 

      قبل از اینکه از خودم بخوام که لاغر بشه اول باید پیداش کنم ببینم وضعیت الانش چیه ،چجوریه ،جالبه من هیچ بذری در خودم نکاشته بودم ولی انتظار درخت داشتم  ،مگه من بذری از لاغری در مغزم وجود داشت ؟ نداشت ولی انتظارم لاغر شدن بود

      باید اول به خودم رسیدگی کنم ،انقدر غر نزنم ،شکایت نکنم ،واقعا خوبه که درون من حالش از رفتارهای من بهم نمیخوره ،منکه اعتراف میکنم ۳۰ سال فقط ناراضی بودم از خودم از جسمم از بدنم از همه چیز 

      در واقع من احساس تعلق به جسم و بدنم نداشتم ،دوسش نداشتم ،از بعضی از قسمت های صورتم خوشم نمیومد ،از مدل بدنم خوشم نمیومد ووو

      حالا با اونهمه احساس دوری به خودم چرا انتظار داشتم بدنم عاشق من باشه ، کنار من باشه ،لذت ببره 

      حس نارصایتی داشتم اون حس ،انرژی نارضایتیو به جهان میفرستاد ،جهان هم میگفت چشم شکل حس نارضایتی بیشترو در زندگیت گسترش میدم ،بعد تعجب میکردم چرا همش ناراحتم و حالم خوب نیست ؟ زندگی آگاهانه یعنی همین که آگاه باشیم به خودمون و احساساتمون

      از اونجاییکه پیش فرض بدن ما تناسب اندامه ،پس بدن بسمت لاغر شدن حرکت میکنه ولی ما با برنامه ریزی پیش نویس های کودکیمون راه رو بر سیستم طبیعی بدنمون بستیم ،و اینجا به قدرت باورها پی میبریم 

      یکی از باورهای قدرتمند در خودم این بود که من توانایی لاغر شدن بصورت طبیعیو ندارم باید خیلی رنج ببرم و تلاش کنم تا چند کیلویی کم کنم و همیشه باید در رژیم باشم تا بتونم خودمو در اون وضعیت نگه دارم ،با داشتن این باور، هر تلاش از طرف من مردود میشد و حالا در حال شناسایی و منهدم کردن اون باور هستیم 

      جسم ما دوست داره ما حالت نرمال و طبیعی خودمونو زندگی کنیم ولی انقدر از بچگی دستکاری شده ،در استرس چاق شدن بوده ،ترس از خوردن داشته ،در تنگناهای ورزش بوده ،بخور نخور داشته ووو از حالت نرمالش خارج شده ولی بهر حال در تمام رژیم های ما به ما کمک کرده و لاغر هم شده 

      این منطقیه که من لاغر باشم ،فرمول اصلی آفرینش من تناسب اندام بوده و بدن من بیشتر از من دوست داره متناسب باشه و بمن کمک میکنه ، روح من همواره رویای لاغر شدنو بمن یادآوری میکنه ولی ذهن جور دیگه ای برنامه ریزی شده ،برنامه ریزیش اینه که من باید چاق باشم ،من نمیتونم لاغر بشم ،خواست خدا بوده ووو

      ولی وقتی اون کدها در من شکسته میشه ،من و رویام در مسیر هم قرار میگیریم 

      یه روزی من در سیاره زمین  بدنیا اومدم ،در شهر وجودم یه عالمه در و دیوار و کوچه بود که هر کدوم از اون کوچه ها توسط الگوهای من نام گذاری شدن ، یکیشون شد * تو ارثی چاقی*  * ژنتیکت چاقه *خواست خداست*استخونبندیت درشته * و یه عالمه کد و اسم دیگه روی تک تک دیوارهای شهر درونم زده شد

      حالا من با همون چشم و عقلی که به اون شهر نگاه میکنم به خودم و جهانمم نگاه میکنم که همه چیز پر از کدهای مخرب هستند ،من با عینک (من ارثی چاق هستم ) به جهانم نگاه میکنم بنابراین هر چیزی میخورم و هر کاری که انجام میدم از زیر این فیلتر رد میشه و ده ها فیلتر و بازدارنده مخرب دیگه که در لایه های زیرین مغز من جا خوش کردن و من خبر ندارم 

      حالا میخوام متناسب بشم اول باید در شهر وجودم برم و تک تک اون کدهای مخربو بشکنم و دوباره کد نویسی کنم ،کدهای جدید با فرمول های لاغری ،که الان هم در حال انجام همون کارها هستیم  

      یکی از بدترین کارهاییکه ما به مراتب انجام میدیم اینه که مدام خودمونو چک میکنیم‌ ببینیم یکمی لاغر شدیم ،با لباسامون ،با نگاه کردن بدنمون تو آینه ،با توجه به قسمت های چاق بدنمون و هر بار که احساس میکنیم لاغرتر نشدیم ،حالمون بشدت بد میشه و همون حال بد باعث میشه فکر کنیم داریم چاقتر هم میشیم و از داشتن اون احساس باز هم میترسیم و به خودمون میاییم میبینیم چندین ماهه تو لوپ تکراری ترس و احساس بد گیر کردیم 

      حالا چرا انقدر ما به چاقیمون توجه میکنیم؟ چرا به نقص هامون میپردازیم ؟ چرا از خودمون راضی نیستیم ؟

      ما که اینهمه زیبایی داریم ،اینهمه نعمت و فراوانی داریم ،اینهمه نکات مثبت در شخصیتمون داریم ،در زندگیمون داریم ،ما یه عالمه داشته داریم که میتونیم بهشون توجه کنیم و حالمون باهاشون خوب باشه 

      ولی چرا چشم ما بینا نیست ،چرا حواس ما فقط روی همین چند کیلو اضافه وزنه ،روی نداشتن فلان ماشینه ،روی ناراحتی هامونه ؟

      تمام این دیدن های نقص هامون و ندیدن داشته هامون برمیگرده به عزت نفس ما به  دوران کودکی ما ،وقتیکه مثلا یه نمره خوبی تو ریاضی گرفتیم و با شادی بدو بدو اومدیم به خانواده نشون دادیم و اونها بجای قدر دانی و تشویق ما بهمون گفتن ،حالا مگه چکار کردی ،برو مثلا جغرافیتو بخون که نیفتی و ما سرخورده شدیم ،مگه چند بار دیدیم که الگوهامون از زندگیشون راضی بودن ؟ همیشه ناراضی بودن 

      و اون  نوع تربیت در بعضی خانواده ها به کرات دیده میشد،از اونجا ذهن ما برنامه ریزی شد که فقط بدنبال منفی ها باشه ،تشویق نشه ،بیشتر تنبیه کنه ،تحقیر و سرزنش کنه ووو

      حالا افرادی که چاق هم بودند که اضافه بر سازمان بهشون فشار میومد تازه باید درد چاقی ، عوارضش و تخریب هاشو هم تجربه میکردن 

      پس بصورت عمیق  من آموزش دیدم که اولا چیز خوبی نیستم ،دوما قابل تشویق هم نیستم و یاد نگرفتم برای خودم دست بزنم‌

      به من گفته بودن جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت بود ، جیک جیک ( یعنی خوشحال نباش ) و فکر زمستونت بود ( یعنی برو به چیزهای منفی فکر کن ) ،حالا من یه بدن چاقی دارم با یه عالمه افکار منفجر و بیریخت ،میخوام به خودم و نکات مثبت شخصیتیم توجه کنم

      آیا من برای اینکار تربیت شدم ؟ نه نشدم چونکه ذهن من اموزش دیده که چجوری نگاه کنه ،به چیا نگاه کنه ،چقدر نگاه کنه 

      پس تشویقی در درون من نیست ،بجاش مقایسه کردن زیاده ، عشق به خودم و جسمم نیست ،حال خوب نیست و خیلی چیزها در درون یک فرد چاق نیست ،حالا چجوری میتونه خودشو خوب و خوش اندام ببینه ؟

      نمیتونه برای همین در هر مسیری وارد میشه شکست میخوره ، اولین کاری که ما باید انجام بدیم اینه که مدام خودمونو چک نکنیم چونکه چک کردن همانا و مقایسه کردن و متر کردن بدن همان و این شروع حس های بد و وحشتناکه که ممکنه ماه ها ادامه داشته باشه که واسه خودم حتی ۱ سال طول کشید

      باید یاد بگیریم که احساس تعلق کنیم به بدن خودمون ،دوسش داشته باشیم ،ازش تشکر کنیم ،باید به خودمون افتخار کنیم که در این مسیر اومدیم 

      من همیشه به خودم میگم ،میگم فریده مگه چند درصد از آدم ها این راهو میشناسن ؟ مگه چند درصد از اونهاییکه اومدن تو این مسیر موندن ؟ مگه چند درصدشون مثل من تمرین انجام میدن ؟ مگه چند درصدشون ۲ سال پی در پی بدون وقفه دارن تلاش میکنن ؟ مگه چند درصدشون هر جایی که باشن بلخره تلاش میکنن خودشونو برسونن به فایلها ؟

      معلومه که درصد خیلی کمی هستن ،من به خیلی ها مشاوره دادم برای اومدن در این راه ،حتی خودم براشون ثبت نام کردم ،برای تک تکشون آموزش سایتو اسکرین رکورد کردم ،در واقع لقمه رو جویدم ولی اونا حاضر نشدن حتی اون لقمه رو قورت بدن ،چه اطرافیان خودم چه غریبه ها 

      این یعنی تفاوت من با دیگران ، اگر خودم بفهمم که متفاوتم جهان هم میفهمه که من فهمیدم ،اگر خودم متوجه نباشم که چقدر مهم هستم‌،افکارم مهم هستن و من خالق زندگیمم ،جهان هم براش فرقی نداره ،پس اول خودمون بدونیم چه قدرتی داریم 

      قدر وجود و بدن خودمونو بدونیم ،منکه بخدا از بدنم خجالت میکشم از ۱۰ سالگی انداختمش تو رژیم های سخت ،حتی تنبیه ، تو شام نخوردن ،آخه کی میتونه ۲۸ سال شام نخوره ؟ ولی آدم های چاق این کارهارو زیاد انجام دادن 

      اینهمه همکاری بدن ما با ما ،تشویق نیاز نداره ؟؟ عشق نیاز نداره ؟؟ دست زدن نداره ؟؟

      انقدر مثل تربیت الگوهامون با خودمون رفتار نکنیم ،یکمی حس نوارش به خودمون داشته باشیم ،سالهاست خودمونو رها کردیم و فقط بهش دستور میدیم ،اینو میخواییم ،پول میخواییم ،رابطه میخواییم‌، خونه خوب میخواییم ،سفر میخواییم ،لاغری میخواییم وووو 

      چی بهش دادیم‌ که انقدر ازش میخواییم ؟ اول پرش کنیم بعد تخلیش کنیم ،سالها که با رژیم های مزخرف و ورزش ها سنگین پدر بدنمونو در آوردیم الانم اومدیم تو دوره لاغری با ذهن با یه شلاق دیگه بهش زور میگیم ،همش خودمونو چک میکنیم ،مدام غر میزنیم ،پس چی شد ؟ چرا بسرعت لاغر نمیشیم ؟وووو 

      ترمز بزنیم ،اجازه بدیم نفس بکشه ،نفس بکشیم ، رها بشیم ،آرام بشیم ،کف دریای متلاطم دیده نمیشه ، با آرامش و حس خوبه که میتونیم به خواسته هامون که یکیش لاغریه  ،با اضطرار و استرس ،فقط بدبیاری هارو جمع میکنیم ،حواسمون باشه در حال ارسال چه انرژی های مخربی به جهان هستیم ،بعد تعجب نکنیم که چرا نتایج منفی گرفتیم ،مسئولیت خودمونو بپذیریم  

      بیاییم هر روز نشانه های تغییراتمونو یاداوری کنیم ،ذهن هم مارو تو همون قسمت ها گسترش میده و کم کم نشانه ها برامون بزرگو بزرگتر میشه ،بیاییم چاقی و تمام عوارضشو برکت ببینیم ،اگر اسم خاطراتمونو  عوض کنیم خدا هم به همون اسم صدا میزنه 

      دختر من یک هفته است توی خونه در حال استراحت کردن و ریکاوری بدنشه ،خیلی نق میزنه و شکایت میکنه ،دلش میخواد بره سر کارش ولی نمیتونه حق هم داره حوصلش سر رفته تو خونه ،منم مجبورم بخاطر اون بمونم تو خونه ،الان که بهش گفتم دخترم فلان شربتتو خوردی گفت آره اون کوفتی زهر ماریو خوردم 

      بهش گفتم دخترم هر اسمی روی اون دارو بذاری همون میشه تو بدنت ،اتفاقا بگو این دارو شفاست ،سلامتیه ،به سلول سازیه من کمک میکنه ، بگو این اتفاق یه برکته برای زندگی من ،مثل قدیمی ها که همیشه میگفتن خیره ،اونها باور کرده بودن یه خیری تو هر اتفاقی هست 

      پس نوع نگاهمونو تغییر بدیم به خودمون ،به بدنمون ،به شرایط تا نتایج عوض بشه ،کار پر تلاشیه که باید تکرار بشه ولی آروم آروم در ما شکل میگیره و اونوقت لذتشو خواهیم برد

      خدارو شکر میکنم برای بدن سالم ،زیبام ،قدرتمند و خوش اندامم ،جسم من متعلقه به منه و من بهترین لذتهارو باهاش تجربه کردم و خواهم کرد ،امیدوارم که بتونم چیزهاییکه نوشتم رو باور کنم ،عمل کنم و زندگیشون کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ندا زنجانی
        1400/08/03 12:51
        مدت عضویت: 1024 روز
        امتیاز کاربر: 10637 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        همیار لاغری
        محتوای دیدگاه: 161 کلمه

        هم‌مسیر عزیزم سلام

        من بارها از نوشته ها و گفته های شما الهام و انگیزه گرفتم ولی این دیدگاه شما رو از اعماق قلبم لمس کردم و فهمیدم حس کردم گمشده ای دور رو پیدا کردم من امروز صبح هنگام پیاده روی صبحگاهی داشتم فکر میکردم چند نفر مثل من اراده موندن و تغییر زندگیشون رو دارن من هم مثل شما به خیلی ها آگاهی دادم ولی آخرش راه خودشون رو رفتن منم یاد گرفتم مسئولیت زندگی دیگران رو به دوش نکشم ولی این حقیقت که شما امروز منو بهش واقف کردید برام تکان دهنده بود من چقدر نسبت به خودم بیرحم و ایده آلیست هستم من ۱۰ ماهه هر روز تمرین میکنم نتیجه دیدم ولی هیچ وقت خودمو ندیدم و از خودم قدرشناسی نکردم امروز دریچه ای بزرگ جلوی چشمم باز شد و اون که من لایق بهترین و والاترین سپاسگزاری و ارزشمندی از طرف خودم هستم 

        ممنون که هستید و این نظرات ارزشمند رو خستگی ناپذیر به اشتراک میزارید دوست عزیز

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فریده حسنی
          1400/08/24 20:58
          مدت عضویت: 1399 روز
          امتیاز کاربر: 17223 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیار لاغری
          محتوای دیدگاه: 829 کلمه

          سلام ندای  عزیز 

          خوشحالم براتون که در مسیر تغییر خودتون دارید تلاش میکنید 

          نظر من اینه که افرادیکه تصمیم گرفتن ِتغییر کنن و نپذیرفتن که باید با همون شخصیت و سرنوشت قدیمیشون به زندگیشون ادامه بدن ،خیلی خاص هستن ،خیلی قابل احترام تر هستن

          اصلا رسالت ما در زندگیمون کشف گوهر درونمونه

          پیدا کردن درونیات ارزشمندمونه 

          ولی آیا به ما گفته شد که ما لایق و ارزشمند هستیم؟

          به من که گفته نشد هیچ ، تازه هر روز به من اعلام کردن که دختر یک موجود اضافه ست که باید سریع شوهرش بدن بره 

          و خیلی چیزای دیگه که دارم تلاش میکنم اون روزهارو فراموش کنم و از اون پوسته داغون خارج بشم و شخصیتی متناسب با هدف های جدیدم برای خودم بسازم

          حالا با اون تربیتی که شدم که اصلا منی دیده نشد ،اصلا نکات مثبتی از من گفته نشد و تازه برعکس فقط نقص های من بمن گوشزد شد ،من یاد گرفتم برم بگردم دنبال ایراداتم

          حالا با یه کوله بار بگراند نامفید اومدم تو دوره لاغری با ذهن  به اضافه  خاطرات شکست های لاغر شدن های قبلیم 

          میخوام دوره مو شروع کنم و ادامه بدم ،میخوام نکات مثبت خودمو ببینم ولی آیا من این کار را بلد هستم؟

          معلومه  که بلد نیستم ،من خیلی ساله به همه چیز قهرم ووو

          پس در جاده ای قرار میگیرم که برام ناآشناست ،زمان میبره عادت کنم به اون جاده

          زمان میبره تمرین میخواد که یاد بگیرم خودمو نگاه کنم ،خودمو از روی اون عکسی که در کودکی توصیفم کردن نگاه نکنم ،یه عکس جدید از خودم بگیرم و تو مغزم سیو کنم

          احترام به خودم ،پذیرفتن خودم با همین سایز،با همین چهره،با همینی که الان هستم‌ رمز موفقیت من خواهد بود

          چرا ؟ چونکه قبلا بهم گفته بودن تو به اندازه کافی خوب نیستی پس برو شکل اون شخص بشو ،حالا برو شکل اون یکی شو و وقتی من از جایگاه خودم خارج شدم جای من خالی شد ،خلاء بوجود اومد و من هیچ وقت نتونستم اون خلاء رو پر کنم ،یعنی هر چیزی توی اونجا ریختم پر نشد 

          حالا فهمیدم من باید در جایگاه صحیح خودم باشم ،اینکه خویشتن پذیر باشم ،خودم و حسن هامو ببینم ،قابلیت هامو ببینم ،از بس ندیدم اینجوری شدم

          مشکل ما نداشتن نیست ندیدنه، ما هر روز خواسته جدید داریم‌ بدون اینکه با امروزمون کیف کرده باشیم ،فکر میکنیم اگر فلان چیزو بخرم دیگه خوشبختم 

          اگر الان با محدودیت هام خوشحال باشم بمن بیشتر داده میشه 

          اگر الان با بدن خودم لذت ببرم به هیچ عنوان سرزنشش نکنم ،تحقیرش نکنم ،مقایسش نکنم هدیه ای که بمن داده میشه لاغری

          اول آشتی، بعد عشق به بدن و روحی که ترکش کرده بودیم و بعد شاهد شفا در درونمون خواهیم بود 

          انجام کارهای گذشته نتایج گذشته رو برامون میاره

          هر کسی اگر با خودش صادق باشه میدونه چه کارهایی با خودش انجام داده ،تمام اون کارهارو به یاد بیاریم یا اصلا به یاد هم نمیخواد بیاریم‌ چونکه داریم هر روز انجامشون میدیم ،فقط کافیه هر عمل و رفتار و حسی به خودمون داریم چند ثانیه بهش فکر کنیم 

          آیا من الان دارم خودمو تخریب میکنم یا ترمیم؟

          سرزنش میکنم یا تشویق؟

          نوازش میکنم یا تهدید؟

          کدومش ؟ حالا هر روز یکمی تغییرش بدیم ،یکمی مهربانتر یکمی عشق بیشتر ،یکمی نوازش و محبت

          اصلا این نوازشه کولاک میکنه ،باعث میشه به خودمون نزدیک بشیم ،اونم نه ۱ بار ۲ بار در روز ،من ریمایندر ساعتمو ساعتی ۱ بار کوک کردم ،خودمو میبوسم ،چند تا کلمه قشنگ به خودم میگم که بشه عادتم

          جلوی آینه هم قرار میگیرم با خودم ارتباط عاطفی میگیرم و میگم که چقدر فریده تو جذابی  اگر کسی بلد نبود تو رو دوست داشته باشه دوست داشتن بلد نبوده و کلی باهاش دوست شدم میدونم اون قسمتم درمان بشه همه چیز میره سر جای خودش

          که همون قسمت باید حس لیاقت و شایستگی کنه که با این تمرینات عالی میشه و همچنین هر روز و شب نکات مثبت شخصیتی خودمو مینویسم و به خودم با نوازش و حس خوب میگم تا جای سالهاییکه بدون عشق گذروندمو خودم پر کنم

          یجورایی پذیرفتن مسئولیت خودمه 

          مهم بودنم در کنار خودمه ،اینکه حامی خودم باشم حتی در زمانیکه  بدترین کار دنیارو انجام داده باشم 

          اینجوری یاد میگیرم که نقص های خودمو درمان کنم و کسیو اذیت نکنم 

          الان بجای تخریب هیکلم میرم جلوی آینه میگم‌ اصلا فریده من عاشق مدل بازوهاتم ،مدل پاهاتم ،دست میکشم رو بدنم ،دیگه از چاقی هام نمیترسم و فرار نمیکنم ،این منم آفریده خودمه 

          مگه ما بچه هامونو دور میندازیم؟ نمیندازیم ،پس بدنمونم دور نندازیم 

          هر روز کارهاییکه انجام میدیمو به خودمون یادآوری کنیم

          آفرین که امروز فایلتو گوش کردی،آفرین که امروز کامنتتو نوشتی اصلا هیچ کس مثل تو نمیتونه کامنت بنویسه،آفرین که یه غذای خوشمزه پختی،آفرین که به دخترت لبخند زدی،آفرین که پیاده روی کردی،آفرین که تونستی یه ارزش آفرینی کنی ووووو

          اینجوری درونت غنی میشه ،تازه حس شجاعت و قدرتمند خدادیت بیدار میشه ،مخصوصا ما که در مسیر آموزش هم هستیم نتایج فوق العاده خواهیم گرفت

          فقط کافیه به خودمون نزدیک بشیم و انقدر به خودمون زور نگیم ،تمریناتمونو انجام بدیم بدنمون خودش هوشمنده میره بسمت لاغر شدن ،فقط کافیه تلاششو ببینیم که اون مجبور نشه با کارهای ژانگولری جلب توجه کنه ،مثل چاق کردن ما مثل بیمار کردن ما وووو

          براتون موفقیت بیشترو آرزو دارم دوست عزیز

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/08/15 22:40
        مدت عضویت: 885 روز
        امتیاز کاربر: 168 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه

        عالی بود دوستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار scarlet
      1400/07/20 01:29
      مدت عضویت: 883 روز
      امتیاز کاربر: 51
      محتوای دیدگاه: 161 کلمه

      سلام.خدمت همه ی دوستان و استاد عزیز.گام یازدهم.آرزوی لاغری.این آرزو یکی از بزرگترین آرزوها برای افراد چاق هست.از جمله خود من که بارها تصمیم گرفته میشد اما همه ی روش هااز جمله رژیم و ورزش و دارو ودمنوش بیفایده بود.چون تنها جسمم مجبور به تحمله این سختی بود.و بعد از سالها دارم یاد میگیرم که سعی کنم به ذهنم یاد بدم.که البته نیاز به آموزش داره.ما خودمون دلمون نخواسته که چاق بشیم.اما به ذهنمون اینجوری سپردیم.بنابراین باید یاد بگیریم.آرزوی لاغری و خوش اندام شدن با تغییر فرمولهای ذهنی امکانپذیره.اینکه فکر کنی که افراد لاغر هرچی دلشون بخواد میخورن و هیچ تلاشی برای لاغری نمیکنن به ما اثبات میکنه که همه چی بستگی به ذهنشون داره همونطور که ما برای چاق شدن تصمیم به چاقی نگرفته بودیم.روش صحیح خوردن خیلی به ما کمک خواهد کرد.وقتی ذهنمون رو آماده کنیم دیگه نیازی تصمیم به لاغری نیست.چون ذهنمون خودش به طور ناخودآگاه شروع به لاغری میکنه و بدن خودش واکنش میده.به امید موفقیت دوستان.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/07/17 01:57
      مدت عضویت: 1492 روز
      امتیاز کاربر: 11355 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 395 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      روش لاغری با ذهن از این جهت تنها روش صحیح برای تحقق آرزوی لاغری است که برای شما برنامه ریزی نمی کنه که چگونه بخورید،چه چیزی بخورید،چه مقداری بخورید، چقدر فعالیت داشته باشید یا چه کارهایی انجام دهید و چه کاری انجام ندید.

      در این روش لاغری با ذهن فقط فرمولهای صحیح و لاغر کننده به شما یاداوری می شودفرمولهایی که در ذهن شما از قبل موجود است اما به دلیل یادگیری چاقی سالهاست که از آنها استفاده نکردیم.

      ما هم همگی از این رژیم‌ها استفاده کردیم نتیجه می گرفتیم ولی ماندگار نبود چون فرمولهای ذهنمون عوض نمی شدن برای همین هم سبک زندگیمون بعد از رژیم ر می گشت به قبل و دوباره ما یواش یواش چاق می شدیم 

      لاغری یه امر طبیعی برای بدن هستش به طور طبیعی همه باید لاغر باشن ولی چون اون فرمولهای ما بر اساس باور کردن حرف‌ها و چیزهای دیگه تغییر کردن ما اینطوری چاق شدیم و بعضی های دیگه فرمولهاشون کاملا دست نخورده باقی مونده .من قبل از دوره همیشه به این فکر می کردم یه مدت توی فکرش بودم که به سبک عادی و روزانه باید لاغر بشم دوست نداشتم دیگه رژیم بگیرم اعصابم بهم می ریخت حوصله نداشتم هر روز ورزش کنم البته ورزش و خیلی دوست دارم ولی دوست نداشتم همش ورزش کنم به خاطر لاغری می خواستم ورزشی نوعی سرگرمی باشه نه حالت جون کندن.اینم خیلی نکته جالبی بود که موقع های رژیم می پرسیدیم حالا من چقدر قراره کم کنم ؟ یعنی می دونم که موقتیه و دوباره برمی گردم به وزن گذشته یواش یواش . 

      یا نکته دیگه که بعضی ها که لاغر هستن دوست دارن چاق بشن یادمه من هم دوست داشتم همسرم یه ذره چاق تر بشه چون خیلی لاغر بود یکی از دوستام برای خودش رژیم چاقی گرفته بود از یه دکتر تغذیه بعد من هم یه مدت برای همسرم درست می کردم یادمه صبحها عدسی درست می کردم و یه مدت خیلی مواظب بودم بعد یادم نمیاد چی شد دیگه ولی خدا رو شکر فرمولهاش دست نخورده باقی مونده البته از ازدواجمون تا الان وزنش اضافه شده ولی نه اینکه چاق شده باشه .

      و این اموزشها واقعا به همگیمون کمک می کنه که به تناسب عالی ایده ال خودمون برسیم .پیغام سیری و گرسنگی و می گیریم و بی خودی غذا نمی خوریم .هیچ محدودیتی نداریم . هر وقت بخوایم ورزش می کنیم برای حال خوب خودمون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/07/14 13:45
      مدت عضویت: 1105 روز
      امتیاز کاربر: 9121 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 631 کلمه

      سلااام

      من از این فایل همون چیزی رو برداشت کردم که در کل دوره دربارش حرف زده شد ، در واقع این فایل برام خلاصه ای بود از تمام چیزایی که تا حالا یاد گرفتم.

      من یاد گرفتم برای لاغری باید رویایی داشت و این رویا در واقع رویا نیست بلکه بخش فراموش شده ی وجود خودمونه، ما متناسب زاده شدیم دقیقا همون طوری که توی نقاشیهای اسطوره ای بدن یک زن یامرد رو ترسیم میکنن . این چیزی نیست که در وهم ما باشه بلکه دقیقا همون چیزیه که ما باهاش زاده شدیم اما بر اثر انتخابی که داشتیم چالش چاقی رو انتخاب کردیم و باید از چاقی یه سری درس ها رو بگیریم . چاقی خیلی چیزا تا حالا به ما یاد داده ، من فکرمیکنم هر کس که درس هایی که باید از چاقی بگیره رو کامل درک کنه اونوقت میتونه متناسب بشه ، اصلا به رژیم و دارو و جراحی و کارای عجیب غریب نیست چون ما هر چقدر هم این کارارو بکنیم ولی هنوز درس چاقی رو پس نداده باشیم بازم درگیر چاقی میشیم . مثل تمام وقتایی ‌که رژیم میگرفتیم ولی دوباره بر میگشتیم به حالت اولمون ، انگار کائنات میخواست یه جوری به ما یاد بده که تو هنوز چیزی که باید یادبگیری رو از این چالش یاد نگرفتی و همین میشد که بر میگشتیم سر خونه ی اول. دقیقا همون مثال ترموستات . گویا این ترموستات میخواد به ما بگه عدد ذهنی ما نشون دهنده ی یه سری کم و کاستی توی ذهن ماست و ما باید تغییرش بدیم اما نه با زور و فشار . درس چاقی برای من این بود که باید خودمو دوست داشته باشم و عاشق خودم بشم ، هیچ کس توی این دنیا مثل من نیست پس نیازی نیست برای خاص بودن تبدیل به کس دیگه ای بشم و رفتار دیگرانو تقلید کنم ، من دارم این درس رو یاد میگیرم و برای همینه که لاغر شدم چون این چالشو پشت سر گذاشتم و دارم هر روز برای اینکه خودم باشم و خودمو دوست داشته باشم تلاش میکنم. 

      نه رژیم ،نه ورزشای عرق ریزون ، نه هیچی نخوردن ، نه دمنوش و نه هیچ چیز دیگه ای نتونست این درس رو به من یاد بده . تنها روشی که خیال منو از لاغر شدن راحت کرد ، لاغری با ذهن بود ، به خاطر اینکه مطابق با قوانین موفقیت هستیه ، من فقط باهاشون هماهنگ شدم نه زوری زدم نه رنجی کشیدم.

      ما باید متناسب بشیم چون به این دنیا اومدیم تا از همه ی همه ی نعمت های خدا استفاده کنیم ، لذت ببریم ، ثروتمند بشیم ، سلامت و آگاه باشیم و یه عشق کامل و بی نقص رو تجربه کنیم . 

      ما به خاطر این اینجاییم ، رسالت ما لذت بردنه. هر کس کار میکنه ، بچه دار میشه ، درس میخونه ، چیزی میخره یا هر فعالیت دیگه ای ، همش به خاطر اینه که لذت بیشتری رو بتونه تجربه کنه .

      این راه درسته و من بهش ایمان دارم . خیلی خیلی از نظر ظاهری تغییر کردم و لاغر شدم ولی چیزی که منو از این روش مطمعن کرد وزن کم کردنم نیست ، چیزی که من دارم به خاطرش ادامه میدم تغییرات درونیه منه . چند روز پیش یه تبلبغی دیدم برای شخصیت شناسی و اینکه چطور اعتماد به نفسمونو بازیابی کنیم و روی خودمون کنترل داشته باشیم ، من وقتی این تبلیغ رو دیدم فقط لبخند زدم ، چون من الان نیازی به هیچ دوره ی آموزشی شخصیت شناسی ای ندارم چراکه این دوره برای من کامل ترین درس زندگیم بوده و هست و خواهد بود. من بدون اینکه قصدش رو داشته باشم اعتماد به نفسم زیاد شده و کارایی رو انجام میدم که حتی باعث میشه خودم هم تعجب کنم.

      این برای من معجزست و نشون میده این راه درسته . من بهش ایمان دارم…

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Jazab
      1400/07/08 12:59
      مدت عضویت: 774 روز
      امتیاز کاربر: 237 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,106 کلمه

      سلام گام یازدهم در مسیر لاغری من 

      من همیشه قبل سال تحویل تصمیم میگرفتم از شروع سال جدید زندگیم تغییر بدم اندامم تغییر بدم یه کار خوب پیدا کنم و خیلی ارزوها دیگه ولی مهمترین دعا من لاغر شدن بود و ازدواج کردن و اول میخواستم لاغر بشم چون میگفتم تا لاغر نشم نمیتونم با فردی که خودم دوست دارم ازدواج کنم و زمان تولدم سال تحویل همیشه این تصمیم میگرفتم که باید حتما لاغر بشم و جز ارزو ها من بود لاغر شدن 

      و برنامه ریزی جدیدی شروع میکردم رژیم میگرفتم ورزش پیاده روی ولی من زمان سال تحویل فقط یکی دو روز اول خودم میتونستم کنترل کنم ولی چون مهمونی ها شروع میشد منم دیگه کنترلم از دست میدادم و باز ارزوم هدفم یادم میرفت و باز برمیگشتم روز اول و فراموش میکردم هدف هامو 

      و زمان تولدم تا یکماه دوماه خوب پیش میرفتم و تغییراتی هم داشتم ولی باز چون نمیتونستم همیشه در رژیم باشم نخورم حسرت بخورم عصبی میشدم رها میکردم و باز همون مسیر قبلا خودم طی میکردم و همین جوری ادامه داشت 

      نتیجه میگرفتم ولی نمیتونستم نگه دارم به محض رها کردن روش برنامه ها لاغری باز به نقطه اول برمیگشتم 

       و همیشه اون مقدار کم کردن برام ملاک بود که چقدر میتونم کم کنم و هرکسی روشی بهم معرفی میکرد اولین سوالم این بود فلانی لاغر شده از این روش  چقدر کم کرده و اون مقدار همیشه واسم ملاک بود که این روش انجام بدم منم مثلا ده کیلو تو دو ماه کم میکنم و این کم کردن برام مهم بود 

      و بخاطر اعداد ارقام روی ترازو من خوشحال ناراحت میشدم هر چه عدد پایین تر بود از وزن قبلا خودم خوشحال میشدم واسه یساعت دوساعت اول ولی همون موقع باز میترسیدم نکنه باز چاق بشم حالا تا که نخورم که همین جور بمونم و استرس ترسش داشتم و وقتی ترازو عدد بالاتر نشان میداد من منفجر میشدم که ای وای بدبخت شدم چرا لاغر نمیشم حالا چکنم و خیلی ناامید میشدم و حتی گریه میکردم خودم خیلی سرزنش میکردم حسرت میخوردم 

      و نمیدونستم دارم با این کارم من چاق شدن خودم بیشتر میکنم تشدیدمیکنم 

      و اعتمادی به خودم نداشتم اصلا فقط این ترازو بود که حالم نمایش

       میداد و نمیدونستم دارم تشدید میکنم چاقی خودم رو 

      و نمیدونستم تصمیم من واکنش من مهم نیست این احساس من است که مهم است و هروقت به هر نحوه ای ازچاقی خودم حالم بد میشد داشتم این چاقی رو تشدید میکردم در ذهنم و من چاق چاقتر میشدم بدون رژیم ورزش دمنوش باشگاه عمل جراحی من بدون هیچ زحمتی چاق میشدم و فک میکردم من نمیتونم لاغر بشم من توانایی لاغر شدن ندارم و لاغر شدن سخته سرنوشت من چاقی است از این باورها داشتم 

      ما به هرچیزی واکنش احساسی نشان بدیم احساس مان بد بشه نسبت به اون موضوع  برای ذهن میشه یک دستور که این خوشش میاد از این وضعیت واین وضعیت بیشتر کن و وقتی از دیدن عدد روی ترازو احساس مان بد میشد برای ذهن یک دستور تلقی میشه که این فرد از چاقی بیشتر خوشش میاد چاقیش بیشتر کن 

      برای ذهن تصمیم هدف ما مهم نیست این احساس ما مهم است و این احساس ما است که مهم است و نتیجه تغییر بده و احساس بد نسبت به هر موضوعی باعث تشدید اون موضوع در زندگی ما میشه که یک نکته طلایی است مث چراغ راهنما است نشان میده ما به خواسته خودمان داریم نزدیک میشیم یا دور 

      ذهن ما چاق شدن رو یاد گرفته تصمیم نگرفته روشی انجام نداده ناخواسته یاد گرفتیم چاقی رو و چاق شدیم و با احساس بدمان نسبت به چاقی خودمان تنفر حسرت و احساس بد چاقی در ذهن مان تشدید کردیم و چاق شدیم بصورت ناخواسته شاید ما اصلا بدمان از چاقی میومده اصلا دوست نداشتیم چاق بشیم ولی وقتی ذهن اموزش چاقی ببینه دیگه تصمیم ما نمیتونه جلو ذهن مان رو بگیره 

      لاغر شدن رو باید اموزش ببینیم سالها تصمیم گرفتیم لاغر بشیم مگه شدیم نهه یه مدت لاغر شدیم ولی بعدش باز وزن مان برگشت و چاق تر هم شدیم پس تصمیم روش رژیم ورزش ما رو چاق نکرده که الان لاغر کنه سالها تصمیم گرفتیم لاغر نشدیم برعکس چاق تر هم شدیم 

      ما چاقی اموزش دیدیم و چاق شدیم الانم باید لاغر شدن رو اموزش ببینیم تا لاغر بشیم 

      وقتی ذهن اموزش لاغری ببینه مث بذر است است که کاشته میشه و این اموزش ادامه پیدا کنه این جوانه لاغری زده میشه و تغییرات شروع میشه اول احساس مان خوب میشه بعد نگرش بعد رفتار ودراخر جسم تغییر میکنه درست همان جور که چاق شدیم لاغر هم میشیم 

      ذهن دستور خوردن میده ولی ما گرسنه نیستیم این ناهماهنگی بین ذهن وجسم باعث چاقی میشه حالا ما در این دوره هدف مان این است که ذهن با جسم هماهنگ کنیم تا متناسب بشیم 

      ذهن اموزش میدیم گرسنگی سیری عادت اینها یعنی چی و اینجوری یاد میگیریم که ذهن با جسم هماهنگ بشه و خواسته خودمان به ذهن مان اموزش میدیم که لاغری است و ذهن که یاد بگیره مغز که فرمانده کل بدن است دستورات جدید میده و رفتار ما تغییر میکنه ودر نهایت جسم تغییر میکنه و لاغر میشیم این میگن هماهنگی ذهن و جسم 

      و کار ذهن این است هر اموزشی ببینه روز به روز بیشترش میکنه اون اموزش در زندگی فرد این ذهن همیشه در حال بیشتر کردن است در همه موضاعات همین ذهن وفتی اموزش لاغر شدن ببینه این لاغر شدن بیشتر بیشتر میکنه در جسم ما تا جایی که خودمان بخواهیم 

      پس فقط کافیه اموزش ببینی و این جوانه لاغری زده بشه در ذهن و هر روز اگاهانه گام ها برداریم ادامه بدیم و این ذهن وقتی باور کنه میتونه لاغر بشه اموزش ببینه لاغری فرد شروع میشه و روز به روزم این لاغری گسترش پیدا میکنه و لاغر متناسب میشیم 

       کار ذهن بیشتر کردن اموزشی است که میبینه در هر موضوعی که باشه 

      اموزش به گفتن جملات تاکیدی نیست باید اموزش ببینیم چه وزنی دوست داریم اموزش ببینیم تا متناسب بشیم 

       همچی رو ذهن رقم میزنه ذهنم با اموزش ها ما شرایط ما رو میسازد  

      چاق شدن بارنج سختی مقدار زمان نبوده پس لاغر شدنم نباید با سختی استرس حسرت تلاش ها فیزیکی بیهوده باشه اگه با سختی باشه یعنی شکست مث قبلا خودمان که تجربه کردیم هرچقدر تلاش فیریکی میکردیم بیشتر شکست میخوردیم چاق تر میشدیم چون روش ما اشتباه بوده 

      پس تلاش بیهوده نکنیم وقت مان تلف نکنیم خودمان زجر ندیم ما به سختی چاق نشدیم که الان بخواهیم با سختی لاغر بشیم 

      ما به راحتی اسانی لذت چاق شدیم الانم باید به اسانی راحتی لاغر،بشیم و تنها راه درست لاغر،شدن اموزش لاغری از طریق ذهن است و این ذهن است که نتیجه رقم میزنه نه تلاش فیزیکی ما 

       من فرخنده با تعهد کامل در این مسیر،قدم برمیدارم استمرار دارم عمل میکنم به اموزش ها وذهنم اموزش میدم و مطمعنم لاغر میشم 

      شاد پیروز موفق باشید دوستان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/31 18:14
      مدت عضویت: 756 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,540 کلمه

      بنام خدا 

      استاد این رو بگم که من چند روزی اینترنت نداشتم تا بتونم دید گاهمو تو سایت قرار بدم ولی نوشتم تا اسرع وقت اونها رو بفرستم .

      گام 11( تکرار 1)

      دقیقا چاقی لذت رسیدن به هر ارزویی را از بین برده ، من هم یادمه آخرین باری که  برای لاعر شدن از روش های دیگه ، باشگاه ثبت نام کرده بودم ، افرادی و میدیم که متناسب و لاغر بودند و برای تفریح و وقت گذرانی  به باشگاه میومدن ، اونموقع منم خیلی دوست داشتم که لاغر و متناسب میبودیم و برای گذراندن اوقات فراغتم ، باشگاه بیام .  

      یا در کل بگم ، خیلی کارها رو دوست داشتم با شرایط و جسم لاغر تجربه کنم ، چون لذت بیشتری بهم میداد ، اصلا به ادم کیف میده که مثلا دوست داری یکاری کنی ، تمام تمرکز و حواستو فقط روی همون کار بزاری و با عشق واونو تجربه کنی و لذت ببری . البته درسته که با شرایط اضافه وزن  هم میشه انجامش دادا! ولی متاسفانه بیشتر تمرکز ادم ، موقع انجام دادن اون کار ، روی اضافه وزنشه و  به نحوی دوست نداره که اصلا اون کار و انجام بده ، یعنی شوق و اشتیاقی برای انجام دادن اونکار نداره. مثل خودم که دوست داشتم و الان هم دارم که خیلی چیزهارو در شرایط متناسب بودن خودم  تجربه میکردم ، چون که باعث میشه اعتماد بنفس من هم بالاتر بره ! 

      جالب است بدانید که چرا ارزوی لاغرشدن در ما انسانها شکل میگیرد!

      چون حالت طبیعی و پیشفرض همه انسانها وواقعیت وجودی انسان ها لاغری و متناسب بودن و سلامتی است ووقتی بدن انسان از این وضعیت خارج بشه، یک ناهماهنگی بین وجود فعلی ما و واقعیت ما که خداوند برای ما مقدر کرده است ایجاد میشود .

      و همیشه هم ازانجایی که جسم در حال تلاش برای رسیدن به حالت طبیعی و پیشفرض خود است ،بنابراین آرزوی لاغری در ذهن همه افراد چاق شکل میگیرد.

      ( چون که بدن انسان هوشمند خلق شده و در صورت ایجاد هرگونه بیماری و یا حالتی غیرطبیعی مثل یک دستگاه خودکار ، روند درمان خودشو انجام میده وما نمیتونیم جلوشو بگیرم ، چون این  یک قانون  برای حیات انسان هاست،  مثل زمانی که قسمتی از بدن اسیب میبینه ویا بریده میشه ، فرمول هایی  که باعث ترمیم و درمان ما شده فعال شده و برای محافظت از انسان ها و جلوگیری از بروز مشکلات در اون ، دستور به شروع سلول سازی  و درمان بخش اسیب دیده میکنه و اون قسمت روکاملا ترمیم میکنه . بعد از مدتی کاملا اثر اون زخم از بین میره . و این عمل خودبه خود انجام میگیره و بدن ما برای انجام چنین اقدامی از ما دستورنمیگیره و اصلا دستور ما براش اهمیتی نداره ، چون باید چنین کاریو انجام بده !) چاقی هم دقیقا به همین حالته ، اما خداوند بخشی از اون رو در اختیار ما هم قرار داده . ولی  سهم بیشتر از اختیار رو خداوند و هوشمندی خلقت بدن ما انسان داره ، یعنی از 100% مثلا ما خودمون اختیار 40%ر رو میتونیم داشته باشیم . بقیه اون اقدامیه که خودش باید انجام بشه و دستورما اصلا براش اهمیتی نداره ! مگه ما برای نفس کشیدن خودمون میتونیم دستور بدیم که کی نفس بکشیم ، کی نکشیم؟؟ معلومه که نه ! اصلا میمردیم !! طبیعت انسان اینه که برای زنده بودن نفس بکشه و اصلا خواسته ما براش مهم نیست!

      خیلی چیزها من تو این قدرت ذهن یادگرفتم ، خیلیی درک هایی کردم که شاید نتونم بیانش کنم  ، چون شما هم باید درک کنید !! متاسفانه توصیف ادراکات خیلی سخته 

      ولی میحوام بگم که بدن انسان مثل یک رباته که برنامه ریزی هاش از ابتدا انجام شده ، و تنها تفاوتش اینه که فقط درونش قدرت  تفکر و فکر کردن قرار داده شده است  ! شاید دیگه بیشتر از این نتونم براتون توصیفش کنم!.

      بنابراین ما هم اکنون ، دچار بیماریه اضافه وزن شدیم که جسم ما برنامه ریزی درمان کردنش در اون وجود داره ولی اون 40% که دست خودمونه ، کارو دشوار کرده !

      پس چرا فکر کردین که افرادی هم وجود دارند که هرکاری میکنن چاق نمیشن!! 

       چون که حالت طبیعی انسان ها تناسب اندامه و نمیشه طبیعت رو با تلاش فیزیکی تغییر داد ، اصلا طبیعت تغییر نمیکنه ، چه ما بخوایم ؛ چه نخوایم ! و پس  ازونجایی که هیچوقت نمیشه طبیعت و قانون طبیعت تغییر داد و یکی از دلایل دیگه ای هم که سبب ناتوانی درباور تغییر اونها اینه که اونا 100% اختیارشونو سپردن به ناخوداگاهشون و خودشون واصلا دخالت ندادن ، به همین دلبل   نمیتونن چاق بشن !

      پس این چاقی کاملا حالت غیرطبیعی بدنه !

       و اگه ما چاق شدیم ، چون حداقل 1 خواستیم  % اختیارو ما به عهده بگیریم. چطوری ؟ از طرف خانواده ، اطرافیان وبه واسطه آگاهی های چاق کننده ای که به مغز ما از طریق راه های ارتباطی به خودمون دادیم و  تصاویرچاقی در ذهن ما ایجاد شد و سپس بدن ما هم  برای مطابقات داشتن با تصاویر ذهنی ما به سمت چاقی حرکت کرد و ما مثلا خواستیم که یزره بیشتر بخوریم چون خوشمزس، سالمه و … و حداقل خواستیم 1% خودمون بیشتر از حد نیازمون بخوریم و…

      و چون هم از ابتدا هیچ گونه تلاش فیزیکی هم برای چاق شدنمون انجام ندادیم 

      پس باید کاملا اطمینان و ایمان داشته باشیم  که میشه لاغر شد ! چه بخوایم چه نخوایم ، دست خود ما نیست، طبیعت ما بوده و 60 % از ما اصلا به باورها . تفکرات ما اصلاا اهمیت نمیده ، کار خودشو میکنه چه بخوایم چه نخوایم ، همونطور که دست خودما نیست نفس کشیدن ، این 40% اختیار اگاهانه خودمونه که کارو سخت و دشوار کرده و اگه این 40% هم دست خودمون نبود ، دقیقا ما هم امثل افرادی بودیم که کاملا متناسب هستند ! و هیچکاه چاق نمیشن.

      میگم در واقع خوداگاه همیشه دوست داره خراب کنه !  و کار اضافه تر برات بتراشه! 

      با توجه به مثالی که تو گام( لاغری رو رها کنیذ تا لاغرشوید زدم ) من دیگه کاملا متوجه دخالت بیجای خوداگاهم که همیشه باعث تراشیدن کار اضافه برای ناخوداگاه من میشه شدم ! 

      همین افکاری که در افراد چاق وجود داره که تصور میکنن نمیتونن لاغر بشند یا دربرابر لاغری مقاومت دارن ، مانع لاغرشدنشون شده .کار اون 40% که دست خودمونه و مانع گذاشته برامون و کارو سخت کرده .

      من موندم اخه خدا قدرت تفکر و به ما داده که خلاقیت داشته باشیم و راحتی رو  ایجاد کنیم و خلق کنیم  !! اگه قدرت فکر کردن و در ما قرار نمیداد که انسانها  دیگه فرقی با ربات ها نداشتن. !!

      حالا من بعضی وقتا با خودم فکر میکنم که اقاا حالا من نمیتونم با این قدرت تفکر خودم مثلا چیزی و خلق کنم و یا بزرگ فکر کنم ، حداقل اصلا بیه چیزی فکر نکنم دیگهه! چون من چه فکر کنم چه نکنم دارم زندگی میکنم ، علایم حیاتی رو دارم الکی خودمو اذیت کنم که چیی؟؟ کاررها ها که  خودش که داره انجام میشه دیگه !!

       مثلا یک شرکت موفقی با چند تا مددیر عامل  وجود  د اره که  رییس اون شرکت جلسه ای برگزار میکنه  که نظرات مدیر عامل هرو در جهت تغییر دکوراسیون شرکت یا مثلا رنگ مبلمان دفتر کارکنان بدونه  تا یک تنوعی به ظاهر شرکتش بده ، درصورتی که این تنوع دادن تاثیری روی درامد یا موفقیت  اون شرکت نداره ! و برای رییس هم فرقی نمیکنه که شرکتش  چه ظاهری دشته  باشه ، چون تمرکزش روی درامد بیشترو عملکرد بیشتروبهتر و… .و میخواسته برای تغییر روحیه کارکناش مثلا رنگ دیوار یا مثلا مبلمان دفتر شخص هر بخش رو به سلیقه یکی از اون مدیر عامل ها تغییر بده .  که حالا اون فرد اومده از نظر خودش ایده های قشنگ قشنگ داده و تونسته رییس و قانع کنه. و از بین رای گیری ها مثلا 40% افراد با نظر اون شخص و سلیقش موافق بودن و 60% مخالف بودن ، ولی همیشه حرف اصلی رو رییس میزنه و رییس هم به نحوی کنجکاو و مشتاق شده بود که طبق نظر اون شخص عمل کنه ، اما  اون 60% مخالف  دلخور شدن و چون از دکوراسیون خوششون نمیومد و نمیتونستن تمرکز کنن روی کارشون ، ضعبف تر عمل میکنن و عملکرد شرکت هم مقداری پایین میاد !

      این مثال خیلی شبیه به منظور من بود ، امیدوارم تونسته باشم درک کافی و بهتون داده باشم .

      بنابراین جسم ما هیچگونه مقامتی برای لاغرشدن نداره چون که لاغری  حالت طبیعی و پیش فرض جسم خودمونه ، بلکه این خودمون هستیم که داریم در برابر واقعیت مقاومت میکنیم و فقط هم خودمون و اذیت میکنیم ؛ اون هم بیخود و بی جهت و بهانه جسم رو برای مقامت کردن میاریم .در صورتی که جسم ما علاقمند به برگشتن به وضعیت طبیعی خود هست .

      و حق طبیعی همه ما است که لاغر شویم . و با باور کردن این ها که طبیعت جسم  ما لاغریه ، افکارو هدف ما با هم موازی و همسو میشود و روند متناسب شدن ما روان تر میشود.

      فقط دوست داشتن این که لاغر بشیم اکا این عقیده رو داشته یاشیم که نمیتونیم؛ در این حالت خواسته ما با افکار ما ما همسو همجهت نبوده و ما هیچوقت هم لاغر نمیشسم  ، چون لاغری تنها در تخیلات ما بوده !تخیل یعنی داشتن چیزی که وجود نداره ! که در واقعیت هم وجود نداره و فقط خیال پردازی محاله !!

      پس تنها دلیلی که ماهر تلاشی کردیم ، اما موفق به تحقق آ رزوی لاغری خودمون نشدیم ، این بود که مسیرصحیح  رو برای تحقق لاغریمون به کارنگرفته بودیم.

      رژیم و ورزش و قرص و دمنوش و…. و درواقع هرعاملیکه به عنوان یک وسیله و …یا برنامه بیرونی بخواد باعث لاغری ما بشه، نتیجه بخش نخواهد بود.

      همانطور که هیچ فرد چاقی ، برای چاق شدن ، برنامه ریزی نکرده بود. پس ما با استفاده از  برنامه ریزی دیگران هرگز موفق به لاغر شدن نمیشیم.

      و یکی از دلایل صحت  روش لاغری با ذهن ، اینه که ، برامون مشخص نکردن که چی بخوریم ، جی نخوریم ، چه قدر بخوریم و….بلکه فقط فرمول های لاغر کننده به ما یاد اوری میشود.

      و این فرمول ها از قبل و در ابتداا در وجود ما بوده! ولی ما به دلیل یادگیری چاقی ، از انها استفاده نکرده بودیم .

       تمام مراحل روش ذهنی ، درونی و ریشه در وجود خود ما دارد. و در این روش هیج گونه برنامه ای به کسی تحمیل نمیشود .

      جسم ما بزرگنرین و مهم ترین و با ارزش ترین سرمایه وجودی ما در زندگیه که باید ازش مراقبت کنیم ! پس باید با یک تصمیم قاطع و اشتیاق فراوان روی ذهنمون برای لاغری سرمایه گذاری کنیم . که این سرمایه گذاری باعث ایجاد ایمان واراده ای قوی در وجود افراد میشود، تا از توانایی های فوق العاده خودشون که توسط خداوند به انها داده شده است استفاده کنند و و  جسم خود را انگونه که دوست دارند خلق کنند!

      د ر این روش ما نتایجی رو کسب میکنیم که تمام ناکامی های مارو جبران میکنه! چون بالاخره بعد از استفاده از هر روشی که ما درش شکست خورده بودیم ، میتوانیم بالاخره لاغربشیم و این دقعه تصمیم گرفتیم که از روشی  صحیح و متفاوت به نتیجه برسیم.

       تنها تفاوت افراد چاق با افرادلاغری که بدون ترس و نگرانی از هر غذایی میخورن  فقط در فرمول های ذهنی این افراده .

       شانس و ژنتیک و…. نیست ، بلکه افکار و رفتارهای غذایی صحیج انها است . و قیقا هم مشابه چنین فرمول های ذهنی در افراد چاق هم وجود دارد که فقط با پیدا کردن آنها و استفاده از انها چه بخوایم ، چه نخوایم  لاغر خواهیم شد .

       و در این دوره ها ما ذهن خودمون رو علاوه بر لاغر شدن ، بلکه همچنین مهمتر از اون  لاغر ماندن  تربیت میکنیم .

      در سبک زندگی عادی ما اشکال بوده که باعث چاقی ما شده ، چون تا وقتی که در سبک دیگه ای هستیم ، شرایطمون راضی کنند ه بود اما وقتی به سبک زندگی قبلیمون برمیگشتیم ، همه چیز خراب میشد. چون وقتی رژیم میگرفتیم یا برنامه خاصی رو رعایت میکردیم ، نتیجه خیلی خوبی میگرفتیم. اما نگه داشتن اون مهم بود ، چون به محض این که برنامه تموم میشد، دوباره ، به سبک عادی زندگی خودمون برمیگشتیم  و دوباره همون میشدیم ، دقیقا مثل خود م که هربار از طریق ی روش جدید،ی برنامه جدید و… اقدام میکردم برای لاغر شدن ولی دوباره برمیگشتم به حالت و وزن قبلی خودم یا شایدم بیشتر .

      بنابراین باید رفتار عادی و طبیعت زندگی ما تغییر کنه تا لاغر بشیم و لاغر بمونیم . چون در روش های قبل ، ملاک عمل ما مقداری بود که باید کم میکردیم .

      و اگه ته ذهن ما این باشه که ما چقدر بخوایم کم کنیم ، در اصل میدونیم که قراره دوباره همه زحمت هامون بی فایده باشه و برگرده . 

      چرا ؟؟

      چون ما اومدیم برای یک مقطعی روش خودمون رو حالا( از طریق رژیم ، ورزش و..) تغییر دادیم و لاغر هم شدیم و نتیجه گرفتیم اما پایدار نبودن نتیجه  و از بین رفتن اون به این دلیل بود که سبک فعلی زندگی ما مشکل داشت و مار و چاق میکرد.

      چونکه ما درهر روشی زندگی کنیم و دوباره برگردیم به روش قبلی زندگیمون ، هر وزنی که کم کرده باشیم دوباره  برمیگرده .

      و اضافه وزن خیلی ارام ارام به ما اضافه میشه ، طوری که اصلا متوجه نمیشیم!.

      نوسان احساسی هم باعث تشدید بیشتر چاقی در ما میشه چون که به خودمون بی اعتماد میشیم، هرچه ما بیشتر به ترازو و یا یک روشی  وابسته بشیم و بر اساس اعداد و ارقام بخوایم خوشحال و یا ناراحت بشیم ، در واقع اعتمادمون به خودمون کمتر میشه و تحت فشار بیشتری قرار میگیریم . به همین دلیل هم بالا رفتن وزن برای فردی که لاغری رو بلد نیست به مراتب راحت تره تا پایین اومدن وزن و برعکس کسایی هم که تلاش میکنن چاق بشن و یزره که چاق میشن،صبح که پا میشن میبینن دوباره همونن و هرچی اضافه کردن نیست .

      بنابراین به دفعاتی که اعصاب ما خورد بشه از دیدن وزن بالاترمون رو ترازو ، داریم بیشتر چاق شدن رو تشدید میکنیم ،چون  داریم به ذهنمون فرمان و دستور میدیم که من علاقه دارم به چاق شدن !

      شاید ما خودمون همچین چیزی نخوایم و خوشمون نیاد ازش، ولی برای ذهن ما واکنش و فکر ما مهم نیست ، احساس ما مهمه . 

      و وقتی احساس ما بد میشه به معنای اینه که ما داریم به اضافه تر شدن وزن واکنش نشون میدیم و  ما به هرچی واکنش نشون بدیم ، تصور ذهن اینه که ما از اون وضعیت خوشمون میاد و اونو بیشتر میکنه .

      برای لاغر شدن، نمیشه به تنهایی اقدام کرد، نیاز به آموزش داریم .

      چون ما چاقی رو یادگرفته بودیم ، از خانواده ، جامعه و…و خیلی عوامل زیادی بوده که رو چاقی ما تاثیر داشته .و خود ما هم پیگیرش بودیم .

      ناخواسته خودمون پیگیر یادگیری چاق تر شدن بودیم .

       و الان تو هر وضعیتی که هستیم نتیجه  سعی و تلاش و تکرار اموزش های خودمونه.

      چون وقتی ما مدتی رژیم میگیریم و لاغر میشیم ، داریم یاد میگیرم که لاغر بشیم ولی چون به روش اشتباهی هست و ما نیومدیم که خودمون رو اموزش بدیم بلکه خودمون رو محدود کنیم که لاغر بشیم ،نتیجه نمیده و ما هر چقدر که با رژیم خودمون رو لاغر کنیم ، مجددا وزنمون برمیگرذه.

      درواقع ترموستات ذهنی ما روی چاقی و وزن قبلی ما تنظیم شده .ترموستات فرمول های ذهنی هست که مارو به سمت چاق تر شدن هدایت میکنه .رفتار ما ، عملکرد ما و…

      مثلا اگه ترموستات ابگرمکنی روی 60 درجه تنظیم شده باشه ، هر چقد دمای اب پایین بیاد ، دوباره ترموستات فعال میشه و اب رو به دمای 60 درجه میرسونه ذهن افراد چاق هم دقیقا همینطوره ، هرچقدر که ما از روش های رژیمی  … وزن خودمون و پایین بیاریم ، دوباره ترموستات ما فعال شده و مارو دوباره به وزن قبل خودمون برمیگردونه . چون که ما در روش های دیگه رژیم و.. ورودی مون رو کنترل میکردیم در صورتی که ترموستات ذهنی ما روی چاقی تنظیم شده بود و ما که نمیتونیم تا اخر عمر ورودی مون رو کنترل کنیم ، خسته میشیم و به روند عادی زندگی خودمون برمیگردیم ، ارام ارام طوری که خودمون هم متوجه نشدیم .

      پس وقتی که مثلا ترموستات ذهنی ما روی 60 کیلو تنظیم شده باشه ، ما هرچقدر که خودمون رو پایین بیاریم ، دوباره ترموستات فعال میشه و یواش یواش ذهن ما ، مارو وادار میکنه رفتار قبلی خودمون رو تکرار کنیم تا وزنمون به چیزی که بوده برسه ! دقیقا همین اتفاقی که بعد از اخرین رژیمی که گرفته بودم برام افتاد . پس ترموستات ذهنی من روی 66 کیلو تنظیم شده بود !

      بنابراین باید لاغر شدن رو یاد گرفت ، با تصمیم گرفتن ، نمیشه لاغر شد ، چون که ما تصمیم نگرفته بودیم که چاق بشیم .

      کسانی هم که از لاغری زیاد ، رنج میبردن و میخواستند که چاق بشن و کارهای زیادی هم برای چاق شدن انجام دادن ، وقتی که چاق شدن دیگه نتونستن جلوی چاقی خودشون رو بگیرن و بدن انها در روند چاق شدن قرار گرفت ، چون اونها به اجبار به ذهنشون  اموزش میدادن که از فلان طریق وزنشون بالابره و یکی از خصوصیات ذهن هم اینه که هر چیزی رو که یاد بگیره ، دایما تکرارش میکنه و براش مهم نیست که شخص برای 5 کیلو اضافه وزن داره تلاش میکنه.  برای ذهن 5 کیلو با 50 کیلو فرق نمیکنه ، چون  رفتاری که برای اضافه کردن 5 کیلو انجام میدیم همینطوری تکرار بشه ، مارو تا 50 کیلو هم میرسونه!

      ذهن در هرجنبه از زندگی ، دنبال بیشتر کردنه ! حتی وزن 

      وقتی ذهن آموزش چاقی دیده باشه ، هرروز بدنبال اضافه تر کردن ، وزنمونه !و همین ذهن هم وقتی آموزش لاغر شدن ببینه ، هر روز بدنبال لاغر ترشدن ماست ، تاجاییی که خودمون تعیین کنیم و ترموستات ذهنیمونه رو روی وزنی که میخوایم قرار بدیم .

      وقتی روند تغییر شروع بشه تاهرجایی میتونه ادامه داشته باشه .!

      پس باید یادگرفت . موضوع ذهنه ، جسم ما نیست!

      وقتی ذهن آموزش دیده بشه ، دیگه تصمیمی وجود نداره .

      وقتی موضوع ذهنی باشه ، تصمیمی نیاز نیست . مثل رانندگی 

      ی زمانی ما تصمیم گرفتیم بریم رانندگی رو یادبگیریم و کلاس ثبت نام کردیم ، اموزش دیدیم ، سعی و تلاش کردیم ، رانندگی رو یادگرفتیم . بعد با تمرین و تکرار کردن اصول اون، رانندگی رو یاد گرفتیم .

      چون تکرار کردن به ناخوداگاه ما سپرده میشه ودر ما تبدیل به عادت  میشه . و بعد از مدتی دیگه اختیاج نداریم که فکر کنیم کجا بوق بزنیم ، راهنما بزنیم و…

      در چاق شدن هم اینطوریه ، خیلی وقت ها ما میدونیم که نباید بخوریم  و سیر هستیم ولی وقتی یچیزی و میبینم ، کیکی ؛ اجیلی و.. ذهن ما که دستور بده ، دستمون رفته و ما میدونیم که سیر هستیم و نباید بخوریم ولی میخوریم و بعد از اینکه هم خوردیم ، پشیمون میشیم !

      این عدم هماهنگی بین ذهن و جسمه که باعث چاقی میشه ، چون ما از لحاظ جسمی نیاز به مصرف غذا نداریم ،  سیر هستیم ولی ذهنمون در تعادل با جسممون نیست و دستور  خوردن میده ، 

      در روش لاغری با ذهن، ذهن جهت هماهنگ شدن با جسم آموزش داده میشود و ما ذهنمون رو کنترل میکنیم .و اون کنترل به معنای رژیم و اندازه  گیری در خوردن و.. نیست .

      چون تا الان خواستع ذهن ما چاق تر شدن بوده ، حالا ما هرچی بگیم که چاقی رو نمیخواستیم ، گفته ما هیچ نغییری در روند ذهن ما ایجاد نمیکنه ، چون آموزشی که به ذهنمون د دادیم و یادش گرفتیم ، چاق شدن بوده.

      عبارت تاکیدی زمانی تاثیر گذاره که اصل رو بلد باشیم و با اینها یاداوری بشه بهمون .وگرنه که ما با عبارت تاکیدی چاق نشدیم که بخوایم با عبارات تاکیدی هم لاغر بشیم.!

      اگه اصل رو بلد نباشیم ، نمیتونیم با تلنگر زدن به خودمون یادش بگیریم ، هیچ علمی با تلنگر زدن اموزش داده نمیشود 

      چون لاغری هم نوعی علمه !

      و ما با اموزش دیدن لاغری ، رفتارهامون تغیییر میکنه .

       ولی این اموزش کسل کننده نیست و مشتاق کنندست تفاوتی که با همه آموزش های دیگه داره .

      وقتی عدد ذهنمون رو تعیین کنیم ، هدایت میشیم به اون وزن و این رو باید بهش آموزش بدیم ، چون به گفتن نیست. 

      باید ذهن بپذیره که ما چه عددی وزنی رو دوست داریم ، چه اندامیو دوست داریم و… و مارو به اون برسونه . 

      خیلی دوست دارم ، خییییلللیییییییی دوست دارم که به  اون فایله تنظیم ترموستات ذهنی برسم و انجامش بدم .

      برای لاغرشدن بهتره که دست از تلاش بیهوده برداریم .چون که روش های دیگه خیلی سخت و رنج اور بود و غممون میگرفت که دوباره فردا هم باید اونکارارو تکرار کنیم.

      هیچ کدوم ما برای چاق شدن رنچ نکشیدیم ، و بالعکس لذت هم بردیم ، خودمون هم نمیدونستیم ،و هرروز  یکسری کارهای تکراری و انجام میدادیم که نتیجش هم چاقی بود 

      بنابراین ، لاغرشدن هم باید مثل چاقی ما ، لذت بخش باشه و نباید برای برای لاغر شدن ، رنچ بکشیم .

      در روش های قبل ، درگیری داشتیم و همش اذیت میشدیم . ولی وقتی لاغری رو یاد بگیریم ، شرایط تغییر میکنه.

      ذهن ما خودش چیزی نداره ، باید اطلاعات لاغری رو بهش بدیم تا نتیجه رو به ما بده . دقیقا مثل یک کامپیوتر 

      پس تلاش بیهوده کافیه ، باید آموزش ببینیم .

      دیگه تجربه را تجربه کردن خطاست . 

      مهم ترین عاملی که میتونه روزهای ما رو خوب یا بد کنه ، خودمون هستیم . خودمونیم که شرایط پیرامون رو به سوی خودمون جذب میکنیم و یک روز خوب رو برای خودمون میسازیم ، پس نگاهمون رو از  روی شرایط پیرامونمون برداریم و به خودمون نگاه کنیم که این خخودمون هستیم که پیرامونمون رو میسازیم . 

      ما در درون دنیا نیستیم ، دنیا در درون ماست .

      در البوم شگفتی سازان میبنمتون. 

      شاد و پیروز و متناسب باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/06/25 17:25
      مدت عضویت: 802 روز
      امتیاز کاربر: 6392 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه! چرا همه چاقها دوست دارند لاغر شوند؟ چون واقعیت وجودی ما لاغری است و بدن بخاطر ناهماهنگی بین چیزی که باید باشد و چیزی که الان هست، از وضعیت موجود ناراضی است و آرزوی لاغری در ذهن همه افراد چاق شکل می‌گیرد. ما در ابتدا بدون هیچ تلاش فیزیکی تصویر چاقی را به ذهن منتقل کرده ایم و بعد جسم خودش را با آن تصاویر منطبق کرده است! بنابراین اشتباه است که فکر کنیم لاغر نمی‌شویم یا بدن دربرابر لاغری مقاومت می کند، برعکس بدن می‌خواهد به حالت طبیعی خودش برگردد. بنابراین باید این را برای ذهنتان منطقی کنید که جسم بیشتر از من لاغری را دوست دارد و لاغری حق طبیعی من است و در این صورت آرزوی لاغری با افکار و هدف شما موازی و همسو می‌شود و اگر تاکنون لاغر نشده اید به این دلیل است که بین خواسته شما و خواسته ذهنی شما تضاد برقرار بوده است. دلیل دیگر برای اینکه هرچقدر تلاش کردیم ولی لاغر نشدیم، استفاده نکردن از روش درست برای لاغر شدن است. هر روشی که بخواهد با تغییر دادن عوامل بیرونی به لاغری برسد، نتیجه نمی دهد. بنابراین لاغری با ذهن که عوامل درونی را با جایگزین کردن فرمول های چاقی به فرمول های لاغر کننده، تغییر می‌دهد، تنها راه صحیح برای لاغری است. درواقع این فرمول ها همیشه در ذهن شما وجود داشته ولی به دلیل یادگیری فرمول های چاقی از آنها استفاده نکرده اید! سبک زندگی عادی همه افراد مشکل دارد بنابراین باید روال عادی زندگی ما تغییر کند. وقتی با هر روشی یک مقدار از وزنمان کم میشود به این دلیل است که در طی مدت استفاده از آن روش بر خلاف سبک عادی زندگیمان عمل کرده ایم. در حال حاضر ذهن ما در مسیر چاقی هست و ما به تنهایی نمی‌توانیم تصمیم بگیریم و لاغر شویم مگر اینکه لاغر شدن را به ذهنمان آموزش بدهیم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/06/22 14:37
      مدت عضویت: 1492 روز
      امتیاز کاربر: 16727 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 188 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم

      این فایل چقدر آموزنده و دلگرم کننده بود

      اینکه پیش فرض ما متناسب بودن است و چاقی یک امر غیر طبیعی است

      من بعد از مدتها که تلاش برای لاغر شدن میکردم و دوباره به وزن قبلی برمیگشتم اینرا به خودم قبولانده بودم که سرنوشت من این است که تا آخر عمرم چاق باشم و هر روز حسرت اندام متناسبی که تا سن ۲۲ سالگی داشتم را بخورم

      اما با ورود به سرزمین لاغرها و آموزشهایی که دیدم بینهایت امیدوار و خوشحال شدم که سرنوشت من ماندن در چاقی نیست و با یاد گرفتن هنر لاغری به اندام متناسب قبلی ام بر میگردم 

      آنموقع است که تنها اندام متناسب نیست که بدست می آورم بلکه خیلی چیزهای دیگر را هم تجربه میکنم

      اعتماد به نفسم را بدست میاورم و در خیلی زمینه های دیگر زندگی ام تغییر ایجاد میشود 

      وقتیکه به این امر موفق شدم خواسته های دیگرم را هم به سادگی میتوانم بدست بیاورم 

      چون خواست خدا برای ما با لذت زندگی کردن و آرامش داشتن و رسیدن به خواسته هایمان است 

      ما همه اینها را با یادگیری آموزشهای ارزنده این دوره و عمل کردن به آنها تجربه خواهیم کرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مسیر خدا
      1400/06/12 15:59
      مدت عضویت: 1487 روز
      امتیاز کاربر: 4128 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 358 کلمه

      سلام

      از وقتی خودمو چاقتر از همسن هام دیدم آرزوی لاغری در من شکل گرفت از همون کلاس 4،5 که یکی دو کیلو وزنم بیشتر از دوستام بود و این دو کیلو خودشو نشون میداد دوست داشتم منم لاغر بشم، این شد که آرزوی لاغری بدون اینکه متوجه باشم درمن شکل گرفت، هرسال که چاقتر شدم این آرزو بیشتر و به حسرت تبدیل شد، من همیشه و هر لحظه آرزوی لاغری داشتم و حتی همین الانشم دارم، ولی نمیدونم چرا منی که انقد لاغری رو دوست دارم و بارها با رژیم های سخت و ورزش خودمو به تناسب رسوندم و تو مسیر ذهنی هم چندین کیلو و سایز کم کردم اون تعهد در روشهای قبلی رو در این روش به کار نبردم و مسیرم همچنان بالا پایین میشه، نمیدونم چرا تو این مسیر به این راحتی اون تعهدم رو به کار نبردم، انگار جسمم از دستم خسته شده و ذهنمم هرچی میخواست فرمانروایی کرد و من از این همه چاق و لاغری و تعهد و شکوندنش خسته شدم، ولی هیچ وقت نشده یک روز حتی به فایلهام گوش ندم، یه پیغامی رو از فطرت درونم میشنوم که میگه بیا، انقد ادامه بده تا همونی بشی که میخوای ذهنت همون دستوری رو بده که میخوای، ذاتت میخواد، ادامه بده تا ذهنت هماهنگ شه با روحت و جسم زیبات نمایش این هماهنگی باشه، من کم نمیارم، ادامه میدم، میدونم خود استادم بارها شده تو این مسیر جوری مقابل غذا رفتار کنه از خودش راضی نباشه با اینکه سالهاست تدریس میکنن، پس ذهنی که سالها بهش یه مدل خوراک دادیم الان به راحتی بهمون پسش نمیده، اون پرخوری رو بهمون به این راحتی ها پس نمیده، میگه مگه تو نبودی از همین مدل خوردن لذت میبردی خب دیگه منم دارم به لذت میرسونمت،راستم میگه، خودم کردم دیگه، ولی انقدر ادامه میدم تا ذهنم بگه اه پرخوری دیگه چی بود یه عمر بهم عادتش دادی نخواستم، میخوام بگم من ادامه میدم تا لذت اون اندام دلخواهم و بچشم، اینجا میگم که دیگه حرفی برا گفتن نمونه، بازم تعهد میدم بهترین رفتار خودم و مقابل غذا ارایه بدم و هر روز بهتر از دیروز باشم، قول میدم هم به خودم همه به همه شما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار moradiisomaih@gmail.com
      1400/06/12 07:43
      مدت عضویت: 942 روز
      امتیاز کاربر: 60
      محتوای دیدگاه: 173 کلمه

      سلام . صبح زیبای تمام همسیریای متناسبم بخیر.     نکات مهم گام یازدهم:تنها دلیل چاقی عدم هماهنگی بین ذهن وجسم هست، ،،   چرا دوست داریم لاغر بشیم ؟چون جسم ما حالت طبیعیش لاغری وتناسب اندام هست.   چرا فردی که لاغره هرچه تلاش فیزیکی میکنه چاق بشه اما نمیشه؟چون چاقی حالت طبیعی بدن نیست.    چرا باورزش ورژیم و… تونستیم مقداری از وزنمونو کاهش بدیم؟چون جسم ما حالت طبیعیش لاغری ودفع چربی ومواد زائد هست.   خب چرا با وجود کاهش وزن به کمک رژیم و ورزش و…بعد رها کردنشون وزنمون دوباره برگشته؟   چون ترموستات یا همون عدد ذهنی ما روی چاقی قرار داره .  چکاری کنیم که ترموستات ذهنی رو وزن ایده المون قرار بگیره ؟خب با همین آموزش های ذهنی اولا ذهن تغییر میکنه به سمت کاهش وزن طبیعیش وقرار گرفتن روترموستات اصلیش، .و ذهن هم جهت باجسم میشه واون وقته کاهش وزنمون شروع میشه ودائمی میشه.و اما لاغرشدن آسونترین کار دنیاس اگه ذهنمونو به طریقی استاد میگن برای لاغری ولاغرشدن آموزش بدیم، خدایاشکرت بابت دریافت های امروزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پروانه
      1400/06/10 18:42
      مدت عضویت: 1333 روز
      امتیاز کاربر: 625 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,112 کلمه

      گام یازدهم : سلام به همگی آرزوی لاغری خود را به واقعیت تبدیل کنید . آرزوی لاغری مهمترین آرزوی من هست و احساسی که در زمان این تمرینات و گوش دادن به فایل ها دارم اینه که این تنها و تنها کاری هست که صد در صد اون برای خودم هست و برای همین متوجه شدم که چرا چند روز از این سایت فاصله میگیرم دچار سر درگمی و حال بد میشم ابتدا فکر میکردم که من وابسته شدم و این خیلی بده و تا کی باید اینجوری باشه حالا میفهمم که وابستگی نیست بلکه حس خوبیه که برای خودم دارم قدمی بر میدارم و اگر نکنم انگار برای خودم کم گذاشتم و حس بیهودگی و بی هدفی میکنم . در ضمن در این سال‌های زندگیم اینقدر فاصله گرفتن از مسیر تناسب اندام برای من تاثیر منفی داشته که رسیدن به هر آرزویی برای من لذت بخش نیست و نبوده و جالبه که الان هم فکر میکنم که هر ارزویی که توسط خانوادم بر آورده شد با شرط لاغری برای من بوده از خرید ماشین تا خواسته های عادی مثل خونه خاله و مادر بزرگ و بیرون رفتن که ابتدا لاغر میشدم تا به خواستم میرسیدم یا دوباره چاق میشدم و رها میشد و دیگه این اواخر همون هم در خودم نمیدیدم انجام بدم در نتیجه از رفتن یا خرید منصرف میشم و کم کم در من حس بی لیاقتی به همه چی تقویت شد و خودم هم خودم رو لایق نمیدونستم و زمانیکه دیت خودم هم بود خودم رو محروم میکردم و در نتیجه همیشه توجه من به چاقی بوده . چاقی برای من لذت رسیدن به هر ارزویی رو از بین برده و به همین دلیل به شدت دوست داشتم و دارم که لاغر بشم . رسیدن به لاغری برام‌ از هر ارزویی با ارزش تر هست چون اولا رهایی از رنج چاقی و سرزنش و نگاه دیگران و از طرفی اینکه برای خودم همچین کار بزرگی انجام میدم و از طرفی به بزرگترین ترس و فکر زندگیم غلبه میکنم . ۱. داشتن آرزوی لاغری :همه افراد چاق ارزوی لاغری دارند به این علت که واقعیت وجود ما لاغری هست ( حالت پیش فرض بدن ما تناسب اندام و سلامتی میباشد ) . الان که میبینید ما چاق شده ایم ما برای چاق شدن تلاش فیزیکی نکردیم بلکه از طریق وارد شدن آگاهی های چاق کننده به مغز و از طریق کانال های ارتباطی تصاویر چاقی در ذهن ما ایجاد شده و سپس جسم‌ ما برای منطبق شدن و هماهنگ شدن با تصاویر ذهنی به سمت چاقی تغییر وضعیت داده است . در نتیجه چاقی حالت غیر طبیعی بدن هست. و برای همین زمانیکه از تلاش برای برطرف کردن این نتیجه غیر طبیعی فاصله میگیریم سر در گم میشویم و هیچگاه نتونستیم دست بکشیم چون مهمترین و اولویت ذهن ما هست چون در رابطه با جسم ما و خود ما هست خب معلومه این مشکل برطرف نشه که مربوط به سلامتی و حیات ما هست طبیعیه تلاش برای بقیه مسائل بی معناست چون خود ما هم وجود نداریم در اصل . در صورتیکه افراد چاق تصور میکنن که توانایی لاغر شدن ندارند و بدتر از آن فکر میکنند بدن اونها نسبت به لاغر شدن مقاومت میکند . همین فکر اشتباه میتونه به راحتی مانع لاغر شدن ما شود . در صورتیکه بر عکس چون لاغری حالت پیش فرض و طبیعی بدن ما هست اتفاقا جسم‌ ما به شدت علاقه مند هست که به وضعیت متناسب برگردد . در نتیجه حق طبیعی من هست که لاغر شوم و جسم من از من بیشتر دوست داره که لاغر شود و آرزوی سلامتی و طبیعی بودن دارد . به این صورت جسم و ذهن باهم هماهنگ میشه تا به امروز فکر میکردیم جسم ما توان لاغری نداره یا تا وزن خاصی توان داره و بعدش براش سخت میشه و یا میزان لاغری براش حد و مرزی داره و یا مقاومت میکنه و … ولی خواسته ما لاغری هست ولی این دو در جهت های مخالف هم هستند و در نتیجه هر چی تلاش میکردیم لاغر نمیشدیم . ولی الان با این آگاهی ها روند تناسب ما روان تر میشه . ۲. محقق نشدن آرزو ( لاغر نشدن ) دلیل اینکه تلاش کردیم و لاغر نشدیم فقط و فقط و فقط این هست که از روش صحیح برای تحقق آرزوی خودمون استفاده نکردیم . همانطور که میدانید ما هیچگاه برای چاقی برنامه ریزی نکردیم در نتیجه استفاده از هر روشی تا به امروز برای لاری برای ما به صورت برنامه ریزی بوده مثلا تصمیم بگیریم لاغر شویم از طریق ورزش ، رژیم غذایی ، قرص ها و …. و اینها همه برنامه هایی هست که دیگران به ما میدهند و جواب نخواهد داد . در روش لاغری با ذهن فقط فورمول های صحیح و لاغر کننده به شما یادآوری میشود ، فورمول هایی که از قبل در ذهن ما وجود داشته و دارد و به علت یادگیری چاقی از اونها استفاده نشده سالهاست . در روش لاغری با ذهن به ما یاد می‌دهد که ما چه فورمول هایی داریم و چگونه شروع به استفاده از اونها بکنیم . تمام مراحل روش لاغری با ذهن درونی و ریشه در وجود خودمان دارد . در این روش هیچ روشی به ما تحمیل نمیشود . در این روش ساختار افکار و رفتاری قدرتمند کننده که جسمی سرشار از شادی ، سلامتی و تناسب اندام را برای ما به ارمغان میاره . لاغری با ذهن سرمایه گذاری روی ساختن فورمول های لاغری کننده و تغییر عادت هاست . جسم ما با ارزش ترین سرمایه ما در زندگی هست که باید مراقبت از آن را یاد بگیریم . این برای ما باید مهمترین دلیل و انگیزه باشه تا بخواهیم به زندگی سراسر آرامش و تندرستی برسیم. باید با تصمیم قاطع و اشتیاق فراوان برای بزرگترین آرزو و خواسته ی زندگیمون شروع به سرمایه گذاری روی ذهن خود برای لاغری بکنیم . این سرمایه گذاری سبب ساخته شدن ایمان و اراده در وجودمون میشود که تا هر بهانه ای که مانع لاغر شدنت میشود را کنار بگذاری و از توانایی فوق العاده ای که خدا در وجودت گذاشته استفاده کنی و جسم خود را آنگونه که دوست داری خلق کنی. آن وقت نتایجی که خلق میکنی در عرض کمتر از یکسال همه ناکامی های گذشته ات را جبران میکند . این افراد لاغر که آرزو داریم جای آنها باشیم به دلیل افکار و رفتار غذایی صحیحی است که در ذهن این افراد وجود دارد و تفاوت ما با اونها فقط در فورمول های ذهنی ماست . مشابه مجموعه فورمول هایی که در ذهن افراد متناسب وجود دارد در ذهن افراد چاق هم هست فقط باید آنها رو پیدا کرده و از اونها استفاده کنیم در این صورت چه بخواهید چه نخواهید لاغر میشوید . دوره های لاغری با ذهن فرصت مناسبی هست تا ذهن خود را برای لاغر شدن و از آن‌ مهمتر لاغر ماندن تربیت کنیم تا تحولی عظیم در وضعیت جسم و روح و کل زندگی خودمون ایجاد کنیم . من همیشه با خودم فکر میکردم چه حیف که از خانوادم و جامعه و اطرافیانم چاقی رو یاد گرفتم و الان به جای آموزش های دیگه مجبورم روی این داستان زمان بگذارم ولی حالا متوجه شدم این مثال مثل این میمونه که همیشه میگیم ما چه خوبه کسی زبان مادرزادی اون انگلیسی هست و راحت همه جا میتونه بخونه و حرف بزنه و ما باید کلی فکر کنیم و وقت بگذاریم ولی بعد که باهاشون صحبت کردم دیدم ما میتونیم زبان یاد بگیریم ولی ما افرادی که مهاجرت کردیم به جرات افرادی توانمند تر و با اعتناد به نفس تر و از اون مهمتر قدر دان تر هستیم چون میدونیم این امکانات نباشه یعنی چی و از طرفی برای زندگیمون تلاش کردیم و حس خیلی خوبی داریم و درسته دیرتر به مسائل دیگه رسیدیم ولی شادترین لاغری هم همینه دقیقا و تفاوت ما با افراد لاغر که بینشی پیدا می‌کنیم که خیلی متفاوته و از این به بعد خوب زندگی میکنیم و خودمون زندگیمون رو خلق میکنیم و خداروشکر جزو اون دسته نیستیم که تا اخر عمر حسرت بکشیم و نتونیم لاغر شویم . من تصمیم گرفتم جزو اون دسته از آدمهایی باشم که اگر شرایط خودمون رو دوست نداریم تغییر بدهیم و شجاعت داشته باشم . با این روش هر سال برامون بهتر از بهتر میشه و جبران همه سالهای قبل میشه برامون . با توجه به اینکه هر زمان لاغر شدیم و یا از نظر کاری و فکری به شرایط عادی خودمون برگشتیم هر روز و روز به روز چاق تر شدیم حتی من دیدم اگه بخواهم آزاد و نرمال مثل همه زندگی کنم برای من حتما همراه با چاقی خواهد بود تازه قبل از آشنایی با این دوره که زندگی عادی خیلی ساده یعنی وزن نکنم و اینکه شام و ناهار بخورم و عادی به مغازه برم و چیزی که دوست دارم بخرم و هر زمان دوست داشته باشم آزاد باشم و بیرون برم و مهمونی یا دیدن کسی یا دوست یا رستوران با سفر که حتماااا حدالاقل روزی ۲ کیلو چاق میشدم حالا کمی ترسم کمتر شده و آزادانه تر زندگی میکنم ولی متوجه شدم که ایراد صد در صد در زندگی عادی من و تفکر من هست . زندگی عادی من هست که منجر به چاقی و در نهایت منجر به سر درگمی من میشه. تا به زندگی عادی که همه دارند بر میگردم همه چی خراب میشه . در نتیجه رفتار عادی من هست که باید عوض بشه و تا لاغر بشم و از اون مهمتر لاغر بمونم نه فقط دوره ای خاص تغییر کنم و در نهایت دوباره همه چی بیشتر از قبل برگرده . اضافه وزن خیلی رام اضافه میشه و نمیدونم چجوری حتی اینهمه اضافه شد.اگر در این سیر به این چاق شدن و لاغر شدن توجه کنی خیلی آثار بدی داره و دجار نوسان اعتماد به نفس میشیم و اعتمادمون به خودمون کمتر میشه و بیشتر تحت فشار قرار می‌گیریم. هر زمان عدد وزنی بالاتری رو مشاهده میکنیم با توجه یه چاقی داریم میگیم که چاقی رو دوست داریم و چون فقط چاقی رو بلد هستیم خیلی عادی چاق میشویم . ما هر روز و به مدت ۳۴ سال هر ثانیه چاقی رو زندگی کردیم و برای همین برای لاغری نمیتونی به تنهایی اقدام کنی حتما نیاز به آموزش داری ، ذهن یه فرد چاق مثل ترموستات آبگرمکن هست و تا دما پایین میاد ولی چون روی دمای بالا تنظیم شده سریعا دما رو بالا میاره و بدن ما هم تا وزن کم میکنه چون روی عدد بالاتر تنظیم شده در نتیجه به سمت چاقی بدن رو هدایت میکنه . برای همین هست که محدودیت جواب نمیده و تا اینکه محدودیت برداشته بشه دوباره چاقی صورت میگیره . این همون علت هست که آدم ها به اشتباه اسمش رو ژن چاقی میزارند و خارج از توان ما میدونند که هر چی لاغر بکنیم باز چاق خواهیم شد در صورتیکه قضیه چیز دیگه ای هست و سالها با وزن کردن زیاد و هی چاقی رو دیدن این ترموستات رو روی عدد بالاتری تنظیم کردیم . ما برای چاقی تصمیم نگرفتیم و با تکرار به ذهن آموزش میدی و زمانیکه یاد بگیره دائما تکرار میکنه و در نهایت در جسم ظاهر میشه . زمانیکه به ذهنت آموزش بدی دیگه لازم به تصمیم نداری زمانیکه آموزش تکرار بشه در ناخودآگاه ما شکل میگیره و به فرمول ذهنی ما تبدیل میشه و به بدن و واکنش ما تبدیل میشه. مثلا تو سیر هستی ولی به جسمت دستور خوردن میده ذهنت خب این عدم هماهنگی بین جسم و ذهن هست از لحاظ جسمی سیر هستی و نیاز به غذا نداری ولی ذهن تو نیاز به خوردن داره .در این دوره ذهن و جسم هماهنگ میشه ذهن رو کنترل میکنیم که با جسم همسو بشه به ذهن آموزش میدیم که پیغام سیری چیه و پیغام گرسنگی چی هست و یاد میگیریم که ذهن رو در تعامل با جسم قرار بدهیم و هماهنگ کنیم . زمانیکه به ذهن آموزش میدهیم اصل رو بلدیم همونطور که چاقی رو یاد گرفتیم . در این آموزش هر روز اشتیاق تو بیشتر میشه و آگاهی جدید کسب میکنی و از همون روزهای اول تغییر در رفتار و افکار حس میکنیم . با علاقه آموزش هایت رو دنبال میکنی . ذهن ما در همه شرایط به سمت بیشتر کردن و گسترش دادن هست همانطور که خواسته هامون گسترش پیدا میکنه و همینطور که در زمینه چاقی هر روز با اشتیاق به سمت چاقی بیشتر پیش رفتیم . و این مسیر حد و مرزی نداره . و همین حالت در مسیر لاغری هست تا زمانیکه خودت حد و مرز تعیین کنی . باید به جسمت آموزش بدی که چه جسمی رو دوست داری چه عدد وزنی رو دوست داری و جسم هدایت میشه .همیشه سختی کشیدیم در روش های قبلی ولی نتیجه ماندگار نیست در روش لاغری با ذهن سختی حذف شده و با لذت لاغر میشویم و مثل چاقی که با لذت چاق شدیم در این روش هم به همین صورت هست . و درگیری ذهنی وجود نداره . و یواش یواش به ذهنت یاد میدی که چرا دوست داری لاغر بشی و چرا باید لاغر بشی .  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 26 کلمه

        سلام و درود
        اگه در نوشتن دیدگاه از اینتر کردن برای ایجاد پاراگراف بندی استفاده کنید خوندن نوشته شما خیلی ساده تر و جذاب تر می شه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hosynzadh66@gmail.com
      1400/06/09 10:50
      مدت عضویت: 768 روز
      امتیاز کاربر: 81
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      سلام به استاد عزیزم 

      گام ۱۱

      من خیلی خوشحالم و خودمو تحسین میکنم که تو این مسیر گام برداشتم 

      وهر روز یه گام میرم جلوتر 

      من با این فایل متوجه شدم واقعا زندگی عادی من مشکل داره چون تو دوره رژیم همه چیز خوبه 

      از امروز تعهد دادم به ترازو وابسته نباشم ،احساس خوب کنم ،با لذت و ارامش باشم 

      من دوست دارم به این هماهنگی ذهن و جسم در این دوره  برسم 

      همچنان مشتاق گام بعدی هستم 

      پیش به سوی لاغر شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1400/06/02 16:17
      مدت عضویت: 1307 روز
      امتیاز کاربر: 8304 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,080 کلمه

      به نام خدا

      با سلام به دوستان همراه و متناسب و استاد عزيز و بزرگوار 

      گام يازدهم :(در حضور استاد عزيز )

      ارزوي لاغري خود رو به واقعيت تبديل كنيد 

      من از زماني كه خودم رو شناختم و متوجه شدم كه جه بلاي سرم اومده و به كجا رسيدم ديكه از اون موقع تا حالا  با خودم در جنك هستم از خودم متنفرم اعتماد به نفس ندارم دوست ندارم برم خريد دوست ندارم لباس هاي تنك بپوشم 

      دوست ندارم در جمع ها حاضر بشم 

      نمي تونستم تو جمع ها صحبت كنم 

      در كل يك ادم روحيه خراب با احساس بد و داغون داشتم زندكي  ميكردم 

      بارها شده تصميم گرفتم كه از سال جديد ميخام شروع كنم  ديكه سال جديد با اندام جديد اين دفعه ديكه نه نميزنم زير قولم 

      اين دفعه ديكه خودشه ميخام به اون جيز (لاغر شدن)دست پيدا كنم و شايد براي بار هزارم بود كه اين تصميم ها ميگرفتم ولي اين تصميم ها شايد به دو ماه نميكشيد رها ميكردم و يك روز و دو روز  بعد از رهايش از يه لقمه و دو لقمه و كم و كم شروع كردم تا دوبرابر قبل غذا خوردنم ادامه داشت و ديكه بعد از رزيم با خيال راحت غذا ميخوردم و بعد از خوردنم هم كه ميدونين چي ميگم اون حس. بد و عذاب وجدانه😔

       هميشه به خودم ميكفتم خدايا اين ارزوي منو بر آورده كن يعني خدايش خيلي خيلي خيلي دوست داشتم لاغر بشم 

      من عاشق لاغري بودم يعني بهش نياز داشتم چون نيازش داشتم هيج وقت بهش نرسيدم 

      محتاج به لاغري بودم اما لاغري از من فرار ميكرد 

      هميشه ادم هاي مي ديدم كه بخاطر مريضيشون خيلي لاغر شدند 

      يعني تو دلم ميخاستم منم مريض بشم و نتونم جيزي بخورم كه وزن زيادي كم كنم يعني تا اين حد لاغري رو دوست داشتم 

      حاضر بودم بميرم و همه ميدونن ميكن  واي مريم تو خودت و كشتي واسه لاغري ولي لاغر نميشي 

       يا دوست داشتم مثل افراد معتاد باشم كه مواد مصرف ميكنن جون همه ي اونايي كه معتاد هستند ديدم روز به روز  لاغرتر ميشن خيلي وزن كم ميكنن بعضي مواقع با خودم ميكفتم كاش ميشد منم مواد مصرف كنم كه اين همه وزن كم كنم هميشه دنبال راه و چاره ي لاغري مي گشتم .يه خواهري دارم خيلي متناسب بود خيلي 

      بهش ميكفتم خواهر، خوش به حالت خيلي متناسبي كاش من مثل تو بودم 

      ميكفت واي مريم جي ميكي من دلم ميخاد مثل تو باشم دوست دارم بازوهام بزرك باشه بهش ميكفتم اشتباه نكن تو خيلي اندام خوبي داري 

      هميشه سعي ميكرد كه جند كيلو اضافه كنه 

      تا اينكه يه نفر پيشنهاد بهش داد اينقدر دوست داري جاق شي اين قرص اشتها رو بخور تا وزن زياد كني 

      جون باورش شده بود كه از اين طريق ميشه جاق شد 

      روز به روز اشتهاش بيشتر شد و جاق شد  و خيلي وزن زياد كرد 

      الان پشيمونه خيلي نامتناسب شده وزنش زياده شكم داره پهلو داره سنش بيشتر ميزنه خيلي ناراحته و الان دقيقا شده مثل من هر وقت مي بينمش ميكه جند روزه رزيمم من ديكه برنج نميخورم شروع كردم رزيمم رو يا من شيريني نميخورم 

      بخاطر  اين جاقيه قند هم گرفته 

      خيلي مشكلات ديكه هم داره 

      هميشه ميكه از فردا 

      الان افتاده تو مخمصه  الان ميكه ياد باد ان روزگاران كه كمر باريكي داشتم ياد باد دوران خوش زندكيم و خيلي خيلي ناراحته 

      افراد لاغر هم اكه بخوان جند كيلو اضافه كنن در معرض جاقي هستن 

      جون ذهن كه ديكه براش فرقي نداره ٣كيلو يا ٣٠كيلو 

      اون فرمول هاي ذهنيش تغيير كرده 

      براي متناسب شدن هم همين جور بايد فرمول هاي ذهنمون عوض كنيم 

      جه بكي من ميخام ١كيلو كم كنم جه ١٠براش فرقي نداره 

      اون فرمول هاي صحيح در ذهنش ايجاد ميشه 

      و اكه اون فرمول هاي صحيح درست بشن ديكه تا جايي كه جا داره ادم ميتونه وزن كم كنه و ثابت بمونه براي هميشه 

      دوستان عزيزم و استاد عزيزم من اين بار به خودم تعهد دارم نه از اون تعهدهاي كه هزاران بار به خودم دادم و براي دو ماه ميشد و رها ميكردم 

      در لاغري با ذهن من تعهدم رو رها نكردم جون تعهدي كه از طريق ذهن باشه نميشه به تعهدي كه دادي عمل نكني 

      جون در اين تعهد عشق هس حس خوب حال خوب اعتماد به نفس شادي …..تمام جيزاي خوب 

      خب جه جور  ادم ميتونه تعهدش رو بشكونه ما ادم ها به دنبال همين جور جيزا هستيم حال خوب ارامش احساس خوب و در نهايت هم وزن كم كردن 

      من جند ساله در اين دوره مهم لاغري  بودم مدتي رها كردم ولي هميشه فكرم در اين دوره ها بود ولي بازم برگشتم به اين دوره ها جون ميدونستم هيج راه و چاره اي  جز از طريق ذهن ندارم و بايد در اين مسير صحيح حركت كنم اين همان راه درست هس اين همان هدايت خداوند هس و امروز كه تاريخ ٢شهريوره هنوز در تعهدم باقي ماندم و باقي هم خواهم  ماند 

      من اين جاقي رو نميپذيرم جون حالت غير طبيعي جسم منه 

      و من ميخام اين جاقي غير طبيعي رو از بدنم بيرون كنم 

      و به حالت طبيعي خودش كه متناسب شدن هستش برش گردونم من مطمينم در اين روش ها به نتيجه ميرسم و متناسب ميشم و متناسب باقي مي مونم 

      دوستان به جز اين راه ديكه راه ديكه اي وجود نداره اين اولين و اخرين راهي هستش كه ميتونيم متناسب بشيم و متناسب بمونيم

      و كساني كه هدايت شدن و در اين راه هستند ادامه بدين و همه ان شاالله به نتيجه ميرسيم 

      رها نكنيد كه باز بر ميگرديدبه اين دوره ها 

       اين وقت ها رو ارزشمند بدونيد خداوند شما رو هدايت كرده به اين راهها رها نكنيد 

      حكايت :

      يه فردي داشت تو دريا غرق ميشد و كفت من مطمينم خدا كمكم ميكنه دو مرتبه خدا رو صدا زد 

      خداوند دو كشتي رو به سويش فرستاد كشتي اول كفت اومدم كمك ،بيا بالا 

      كفت نه و كشتي دوم هم همين جور كفت بيا بالا ميخام كمكت كنم كفت نه خدا كمكم ميكنه 

      تا اينكه غرق ميشه و ميميره وقتي ميره اون دنيا ميكه خدا جرا كمكم نكردي منو نجات ندادي 

      خداوند فرمود من اومدم به سويت ولي خودت نخواستي دو مرتبه كشتي فرستادم اما تو قبول نكردي 

      حالا  اين حكايت زندكي ماهاس 

      خدا كمكمون كرده هدايتمون كرده ازش كمك خواستيم استاد عزيز رو سز راهمون قرار داده و ما بايد خودمون به خودمون كمك كنيم تا از اين جربي ها خلاص بشيم و اكه بخاهيم اين راه اخري كه خدا جلوي رومون قرار داده رها كنيم و امروز و فردا كنيم ما هم مانند اون فرد كه در دريا بود غرق شد ما هم غرق ميشيم و ميميريم(از مريضي ) 

        و از خدا گله مند ميشيم كه جرا نجاتمون ندادي و خدا ميكه من شما رو هدايت كردم خودت نخواستي خودت باورش نداشتي 

      امروز و به فردا نيندازيد از همين امروز شروع كنيد و ادامه بديد اي كساني كه هدايت شديد 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      خدايا شكرت خدايا شكرت سپاس فراوان از استاد عزيزم 🌹🌹🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/28 13:28
      مدت عضویت: 798 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 340 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      استاد عزیز و دوستان گلم سلاااااام..

      چقدر خرسندم که یازده گام در جهت حالِ خوبم برداشتم‌.

      من همه نکات این فایل رو در دفترم نوشتم و فایل رو خوب گوش کردم و قطعا اگر بخوام دوباره حرف های توی فایل رو دیکته کنم و بنویسم خسته کننده میشه 

      اما میخوام به کسی که میاد و این دیدگاه رو میخونه گم یه ((دمتتتتت گرممممممم)) به خودت بگو!

      به خودت افتخار کن که تا اینجای راه اومدی 

      حرف های دیگران هست،جسمت هر روز باهات هست ولی خدا هم هست.خودت هم کنارت هستی ..

      این ادمی که تا اینجای راه اومده خیلی محکم تر از این حرفاست.

      به خودت تبریک بگو واسه خودت دست بزن که یازده گام رو طی کردی 

      یازده اصل مهم لاغری رو یاد گرفتی 

      به خودم افرین میگم که تا گشنه‌ام نشده لب به چیزی نمیزنم و وقتی گشنم شد به اندازه ای میخورم که سیر بشم 

      به خودم افرین میگم با اینکه قشنگ معلومه چاق شدم اما دارم ادامه میدم! 

      به خودم افرین میگم که هر بار خواستم پا پس بکشم گفتن از کجا میدونی ارمیتا؟ شاید همینجا که تو پا پس کشیدی شروع متناسب شدنت نبوده باشه؟؟

      به خودم احسنت میگم که دارم روی عزت نفسم کار میکنم ،چون خوشبختی و حس خوب توی اندام متناسب ترم نیست! بلکه توی همین لحظه ایه که هستم…

      میگن اگر ادم توی بی پولیش عصبانی باشه قطعا توی پولداری هم بی اعصاب خواهد بود‌‌‌

      پس اگه با همین جسمت حالت خوب نباشه با اون جسم متناسب تر هم حالت خوب نمیشه 

      اینا همه سیاه بازیه 

      برو درون خودت دنبال حال خوبت بگرد…

      توی نقطه پایان هیچ چیز نیست..

      هرچی هست و هررررچی یاد میگیره توی مسیره 

      لذت ببر از اینکه داری راهی رو میری که کمتر کسی بهش هدایت شده…

      پس فقط خواستم این دیدگاه رو بنویسم 

      تا هم خودم یادم بیاد دو ماه پیش کجا بودم و الان کجام

      و هم به تو دوست عزیزم!! یاد اوری کنم که چقدر تو نظر کرده خدایی…

      مطمئن باش کائنات به احساس تو پاسخ میده نه به حرف های تو..

      پس احساست رو خوب کن..

      همه چیز توی همین ثانیه هاست..

      حال خوبتو دریاب..

      استاد! دریاره فایل هم که نگم برااااتون…فوق العاده بود 

      سپاس سپاس سپاس فراواااان💜💪🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fateme Bologh
      1400/05/27 02:06
      مدت عضویت: 1483 روز
      امتیاز کاربر: 123 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 291 کلمه

      درود و خدا قوت 

      گام یازدهم : 

      ارزوی لاغر شدن  

      ارزوی لاغری یکی از مهم ترین و اولین ارزوی افراد چاق هست اینکه همه ما در الویت ارزوی لاغری داریم پس طبیعت و ماهین بدن ما لاغری است 

      من لرای چاق شدن هیچ زحمتی نکشیدم فقط از یکسری فرمول های اشتباه استفاده کردم 

      اینکه من ارزوی لاغری دارم یعنی طبیعت وجود من بر لاغری است .در مسیر لاغری باذهن متوجه میشوم که تفاوت من با افراد لاغر یا تفاوت خودالانم با فاطمه سالها قبل در اینه که هیچ ترسی از خوردن مواد غذایی نداره و این در ذهن من است 

      در مسیر لاغری من باید فرمول های درست ذهنی خودم رو پیدا کنم و از ان استفاده کنم 

      فرمول های درست لاغری رو که  در ذهنم پیدا کنم و اونهارو مثل قبل بازیابی کنم و استفاده کنم 

      چه بخواهم چه نخواهم لاغر میشوم و نکته بعدی وقتی من سالهای گذشته  لاغر و متناسب بودم و الان هم در پی رویایی لافری هستم پس طبیعت بدن من لاغری است .در مسیر لاغری فرمول های لاغری ذهن رو پیدا میکنیم انهارو بکار میگیریم لاغر میشویم و لاغر میمانیم باید سبک درست زندگی رو پیدا کرد و لاغری رو اموزش ببینم 

      موفقیت اینه که من فرمول ها وافکار ذهنیم رو تعغیر بدم با تعغیر افکارم رفتار و عادتهای من تعغیر میکند و با تعغیر رفتار جسم من هم با من همراه میشود 

      گام به گام باید افکارم رو تعغیر بدم 🌺

      در مسیر لاغری احساس خیلی مهمه  ذهن ما کاری به تصمیم رفتارو تصمیم ما نداره بلکه با احساس ما همراهه

      و ما چاقی رو انتخاب نکردیم و دوست نداشتیم که چاق شویم ولی به طور اشتباه چاقی رو یاد گرفتیم اموزش دادیم و در مسیر چاقی قرار گرفتیم 

      حالا کافی  فرمو لهای درست لاغری رو اموزش ببینم و در مسیر درست لاغری قرار بگیرم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mzt.zahra.malakouti.ir
      1400/05/27 00:58
      مدت عضویت: 1207 روز
      امتیاز کاربر: 3665 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 22 کلمه

      هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

                            بازجوید روزگار وصل خویش

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5310 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 876 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      روز ۱۱۶: روز سی و یکم تکرار ، سه شنبه ۱۴۰۰/۵/۱۹

      یکم محرم ، السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 

      سلام بی نظیرهای خداوند

      برام هیجان انگیز بود که این فایل آموزشی نوروزی بود اونم نوروز ۹۷، و چقدر خوب بود که من هم همان سال این فایل را می شنیدم ولی باز هم خدا را شاکرم و مطمئنم شاید اون روزها آمادگی پذیرش نداشتم و یادمه که متناسب هم بودم و با رژیم تقریبا به خواسته خود رسیده بودم و صد حیف که اندام ایده آل با رژیم هیچوقت ماندگار نبود و مثل یخ هی تو دستم آب میشد و حسرت می ماند و حسرت. خلاصه اینکه خدای مهربان هرگز دیر نمی کند و قطعا به صلاح من  همین بوده که در بهار ۱۴۰۰ این فایل را بشنونم. 

      در تمام تلاشهای مکرر قبلی برای لاغر شدن تا وقتی در دوره رژیم بودم بسرعت وزن کم می کردم و البته با عوارض آن مثل آویزان شدن و شلی پوست و ریزش مو و …. ولی نتیجه کلی که میخواستم یعنی لاغری سریع به هر قیمتی را بدست می آوردم. و بالاخره دوره رژیم تمام می شد با هشدار اینکه اگر این رژیم ادامه یابد عوارض بسیار زیادی دارد و نمی توانی به آن ادامه دهی. و قسمت غم انگیز ماجرا این بود که من با اشتیاق لباس دوخته بودم و …. ولی گرم گرم با تمام رعایتها و کنترل ها و سختی کشیدنها و فشار عصبی و زنم اضافه می شد و بر لباسهای آینه حسرت من در کمد افزوده می شد. لباسی که دیگه برام کوچک بود و نمی تونستم بپوشم.

      چرا این دوره تغییر وزن یویویی که هی بالا و پایین می شد را در زندگیم بارها تجربه کرده ام؟ 

      چون من با فشار برجسم خودم به وزن ایده آل خودم می رسیدم و ایده آل جسم ما هم متناسب است و جسمم در مسیر دلخواه متناسب شدن مرا بخوبی یاری می کرد ولی ذهن پن پر از باورهای چاق کننده بود و تصویر چاقی در ذهنم جاخوش کرده بود و ترموستات ذهنم بر عددی بالا تنظیم شده بود و به محض رها کردن رژیم و محدودیت غذایی ذهن چاق مرا به سمت چاق و چاق تر شدن هدایت می کرد.

      ذهن ماطی دوران طولانی چاقی را یادگرفته و فرمولهای پیش فرض متناسب بودن خودش را بدست فراموشی سپرده است. پس باید لاغری را هم یاد بگیرم یا بهتر بگویم باید لاغری را به ذهنم یادآوری کنم تا به فرمولهای پیش فرض متناسب بودن خودش بازگردد و با ایجاد تصویر ذهنی متناسب چه بخواهم و چه نخواهم لاغر خواهم شد.

      همانطور که برای چاق شدن تصمیم نگرفتم ولی تحت آموزشهای باورهای چاق کننده قرار گرفتم و خودم ناخواسته چاق شدن را دنبال کردم و در آن استمرار داشتم، هم اکنون باید برای لاغر شدن از همان مسیر پیش بروم.

      نمی شود برای لاغر شدن تصمیم به لاغر شدن بگیرم ، بلکه باید به ذهنم لاغر شدن را آموزش بدهم باید به ذهنم یادآوری کنم که من اصالتا متناسب هستم و در دوره قبلی زندگیم به اشتباه تعادل بین جسم وذهن و روحم را بر هم زده ام و با ایجاد تصویر لاغری ذهنی تعادل جسم و ذهنم برقرار می شود.

      پس برای لاغر شدن پایدار باید تحت آموزش لاغری قرار بگیرم و بذرلاغری را در ذهنم بکارم و از آن مراقبت کنم و در مسیر لاغری استمرار داشته باشم تا به اندام متناسب پایدار دلخواه خودم برسم.

      ذهن چاق وقتی بدنم نیاز به غذا ندارد و سیر هستم در تعادل با بدن نیست و در حالیکه جسمم تمایل به خوردن ندارد ذهنم مرا وادار به خوردن می کند.

      پس عبارات تاکیدی و تصمیم و خواسته ما بر روند لاغر شدن ما تا وقتیکه آموزش ذهنی لاغری ندیده باشیم موثر نیست. در ضمن صرف شرکت در دوره هم کافی نیست. باید آموزشهای ارائه شده را بپذیرم و روی آن تفکر کنم و برای خودم باورهای جدید را منطقی کنم و بر آنها استمرار داشته باشم و سعی کنم آن باورها را در زندگی روزمره خود عملی کنم.

      نتیجه با اجرای عملی آموزشها در زندگی روزمره حاصل می شود.

      برای مشتاق بودن و انگیزه کافی داشتن باید بر احساس خود متمرکز باشم و تغییرات مثبت کوچک و بزرگ خود را مدنظر قرار دهم و نگاهم را از جسم خودم بردارم.

      دقت کنم که در کائنات رشد جهشی وجود ندارد و تاکنون هم در تمام جنبه های زندگی چه تغییرات مثبت و چه منفی ذره ذره مرا رشد داده است. موفقیت مالی پله پله رخ داده است، چاق شدن هم گرم به گرم زیاد شده بود هم اکنون با تنظیم ترموستات ذهنم روی وزن دلخواهم، و ایجاد تصویر من متناسب در ذهنم و اینکه می دانم من متناسب آفریده شده ام و خودم را نادانسته از نعمت متناسب بودن که حق مسلم خودم هست، محروم کرده بودم ، به سمت لاغر شدن خواهم رفت. 

      ذهن متناسب هدیه این روزهای من است و به اندازه استمراری که در یادگیری لاغری دارم و تلاشی که برای آموزش لاغری به ذهنم میکنم و امیدی که به لاغر شدن دارم و احساس اشتیاق و لذتی که در مسیر دارم ، نتیجه خواهم گرفت.

      من می توانم هر آنچه می خواهم را خلق کنم.

      فقط من می توانم سبب شکست یا موفقیت خودم شوم و تمرکز بر شرایط و پیرامون فقط بهانه است.

      خدایا برای هدایتم به مسیر درست لاغر شدن سپاسگزارم و از تو می خواهم در این مسیر مرا و دوستان همراهم را هدایت و حمایت کنی. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skjoker5858@gmail.com
      1400/05/19 22:22
      مدت عضویت: 826 روز
      امتیاز کاربر: 1046 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,416 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ی مهربان 

      با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار و همراهان عزیز در مسیر تناسب🌹🌹

      یازدهمین روز از کلاس رو با مرور جزوه شروع می کنم .

      آرزوی لاغری خود را به واقعیت تبدیل کنید .

      شاید بتونیم به صراحت بگیم که برای تمام چاق ها بزرگ ترین آرزوشون لاغری است .

      چاقی درسته که جسم ما بد شکل و فرم می کنه ولی مخرب ترین آسیب چاقی بر  روح و روان ماست .

      چاقی که نمیذاره ما هیچ آرزویی رو به جز لاغری در اولویت قرار بدیم. 

      برای من این طوری بود که فکر می کردم خدا لاغرها رو بیشتر دوست داره وقتی نماز می خوندم و زیر چادر نماز حس چاقی منو اذیت می کرد با خودم می گفتم اگه لاغر باشم خیلی بهتر نماز می خونم و خدا منو بیشتر دوست داره .

      این در حالیه که اصلا چاقی جسم ما مقصر نیست و مقصر اصلی ذهن نا آرام و پریشان ما بوده که همه چیرو به چاقی مربوط می کرده .

      نکات مهم جزوه :

      1. داشتن آرزوی لاغری 
      2. محقق نشدن آرزو (لاغر نشدن )

      اولین نکته :

      داشتن آرزوی لاغری 

      چرا همه ی افراد چاق آرزوی لاغری دارن ؟

      چون واقعیت وجود انسان ها بر مبنای لاغری است .

      توضیح برای درک بهتر :

      خداوند تمام انسان ها رو متناسب و در سلامتی آفریده است ،زمانیکه ما به دلایلی که از آن آگاهیم مثل خانواده ، از وضعیت پیش فرض خودمون خارج میشیم یک ناهماهنگی بین وجود فعلی ما و واقعیت وجودی ایجاد میشه ،برای همینه که همه ی چاق ها آرزوی لاغری دارن چون دوست دارن بر گردن به اصل خودشون .

      برای این آرزو همه ی ما تلاش های مختلفی کردیم و راههای مختلفی رو امتحان کردیم ولی چون راهی رو که رفتیم اشتباه بوده ما به یک باور و یک فرمول اشتباه رسیدیم و اون اینه که :

      فرمول اشتباه :

      ما توانایی لاغر شدن نداریم .

      طبیعی دونستن چاقی خودمون .

      بدانید که بدن ما در برابر لاغری مقاومت نداره چرا ؟

      چون طبیعت بدن ما لاغری است و بدن ما به شدت دوست داره به حالت اولیه ی خودش برگرده .

      آموزش باور و فرمول درست : 

      آرزوی من برای لاغری نشان دهنده ی اینه که چاقی من طبیعی نیست .

      با خودت بگو :حق طبیعی من لاغر شدنه و جسم من بیشتر از من دوست داره متناسب باشه برای همین من آرزوی لاغری دارم .

      نکته ی مهم :

      آرزوی لاغری من دلیل بر طبیعی بودن لاغری است .

      نکته ی دوم :

      لاغر نشدن 

      حالا با خودت میگی ای بابا پس من چرا لاغر نمیشم؟ ،دوست داری بدونی ،چون عزیز من راه رو اشتباه رفتی .

      تمام روش هایی که همه ی ما امتحان کردیم یک ابزار بیرونی برای تحقق آرزوی درونی ما بوده .

      لاغری با ذهن برنامه ی بیرونی نداره مثل چی بخور ،کی بخور ،چقدر بخور، چی نخور ،…..

      در روش لاغری با ذهن فرمول های صحیح و لاغر کننده به ما یاد آوری میشه .

      ما باید دو تا کار انجام بدیم :

      1. فرمول لاغری که در ذهن ما وجود داره و بلا استفاده مونده باید دوباره بازیابی بشه. 

      ۲.باید یاد بگیریم حالا چطور از این فرمول ها استفاده کنیم و از کجا شروع کنیم .

      جزوه با این متن زیبا به پایان می رسه که جسم ما بزرگترین و با ارزش ترین سرمایه ی ما در زندگیه پس باید خوب ازش مراقبت کنیم .

      حالا که جزوه رو تموم کردم نوبت شروع کلاس است ،خداروشکر امروز استاد در کلاس حاضرن و با روحیه ی خوبشون کلی جو کلاسو شاد می کنند .

      استاد از بزرگ ترین آرزوی همه ی ما در شروع هر سال نو میگن، لاغری .

      از روزهای تلاش های مکرر و برگشتن به نقطه شروع گفتن .

      از محقق نشدن آرزوی چندین سالمون .

      از روش های مختلفی که تا زمان رعایت خوب ،خوب بود، ولی تا تموم می شد روز از نو و روزی از نو .

      فکر نمی کنم هیچ کدوم از ما چیزی غیر از این گفته رو تجربه کرده باشیم .

      من خودم در عرض ۴۰ روز به تناسب رسیدم و دو سال با همون رژیم و به صورت دردناک ادامه دادم ،وقتی خسته شدم از تلاش بیهوده دوباره برگشتم نقطه ی شروع. 

      استاد میگن این ثابت می کنه سبک عادی زندگی ما مشکل داره ،بله درسته منم الان میگم همینه .

      نقطه ی شروع و استارت کار مشخص میشه 

      طبیعت زندگی ما و رفتار عادی ما باید تغییر پیدا کنه تا ما بتونم لاغر بشیم و لاغر بمونیم .

      چرا زمانیکه یک برنامه رو اجرا کردیم لاغر شدیم بعد دوباره چاق شدیم ؟

      چون در زمان انجام برنامه ی خاص ما از سبک اشتباه زندگیمون فاصله گرفتیم و بعد از تموم شدن برنامه دوباره شیوه ی اشتباه زندگی رو ادامه دادیم .

      صحبت از ترازو میشه از توجه به چاقی ،از احساس بد زمان وزن کردن .

      استاد می خوان بگن همه ی توجهات ما به چاقی ،چه خوب ،چه بد ،برای ذهن ما یعنی علاقه به چاقی.

      واکنشی رو که ما در مقابل چاقی نشون میدیم باعث میشه ذهنمون تصور کنه که ما چون دوسش داریم بهش واکنش نشون میدیم .

      نکته ی مهم آموزشی:

      1. گام به گام افکارت رو تغییر بده .
      2. با تغییر افکارت ،رفتارت تغییر می کنه .
      3. با تغییر رفتارت جسمت تغییر می کنه .

      مطلب مهمی که استاد بهش اشاره می کنن اینه که :

      ما نمی تونیم تنهایی برای لاغری اقدام کنیم چون ذهن ما روی چاقی تنظیم شده  اگه بخواییم ذهنمون رو روی لاغری تنظیم کنیم باید آموزش ببینیم .

      ترموستات ذهنی :

      کار ترموستات اینه که هر چیزی رو روی شماره ای که شما بهش دادین تنظیم کنه .

      ترموستات ذهنی من بین ۷۵ تا ۸۰ تنظیم شده .

      جالبه بگم من هر وقت کاهش وزن دارم وقتی برگردم به اول کار ،هیچ وقت ۸۰ کیلو رو رد نمی کنم دیگه هر چی بخورم اثری نداره زیادتر نمیشه .

      این مورد همیشه برام جای شگفتی داشت که آخه چطوریه که این جوری میشه، الان فهمیدم چرا همیشه این طوری بوده .

      خب الان من این شماره رو دوست ندارم باید شماره ای رو که دوست دارم تنظیم کنم .

      اینم باید در این دوره ی آموزشی از استاد بزرگوارم یاد بگیرم تا بتونم شماره ی ترموستات ذهنم رو روی عدد ۵۸ تنظیم کنم .

      حرف استاد به فرق بین تصمیم گرفتن و انجام ذهنی می رسه .

      توی برنامه هایی که برای لاغری گذروندیم همیشه ما تصمیم گرفتیم که از فردا یا شنبه مثلا چقدر نان یا برنج بخوریم یا نه یک ساعت ورزش کنیم اینا همه تصمیم ما بوده حالا چون ما با تصمیم چاق نشدیم با تصمیم هم لاغر نمی شویم یا لاغر نمی مونیم .

      ذهن ما آموزش دید برا چاقی حالا نوبت آموزش لاغری است .

      دلیلی نداره من تصمیم بگیرم کم بخورم ،ذهنم خودش این کار رو انجام میده وقتی آموزش ببینه اونوقت رفتارم عوض میشه در پایان جسمم تغییر می کنه .

      همیشه برای یادگیری ذهنی باید مثال رانندگی رو به یاد بیاریم که اول ثبت نام کردیم ،کلاس رفتیم ،آموزش دیدیم ،تکرارو تمرین کردیم ،الان دیگه به ذهن ناخودآگاه سپردیم و بدون فکر انجامش میدیم .

      لاغری هم همین پروسه رو داره کاملا قابل درک است .

      نکته :عدم هماهنگی بین ذهن و جسم باعث چاقی میشه .

      چطوری ؟

      استاد میگن این طوری که شما سیر هستی ولی وقتی چشمت به یک شیرینی می افته دستت رو دراز می کنی برمی داری می خوری بعد پشیمون میشی .

      این یعنی جسم من یک چیزی میگه و ذهنم یک چیز دیگه .

      راه حل اینه که جسم و ذهن باید با هم همسو شوند 

      چطوری ؟

      از طریق آموزش لاغری با ذهن .

      راهکار :

      ذهن رو آموزش میدیم 

      بدونه سیری یعنی چی ؟

      گرسنگی یعنی چی ؟

      صحبت از عبارات تاکیدی میشه 

      اینکه روزی هزار بار بگی من لاغر می شم ،دلیل نمیشه شما لاغر بشی.

      در دوره ی آموزشی ما ،عبارات تاکیدی فقط حکم انگیزشی دارن و بس و گرنه لاغری یک علمه که به دانشگاه رفتن نیاز داره .

      دانشگاه لاغری با ذهن 

      آخر کلاس استاد درباره ی ذهنی برامون گفتن که همیشه سعی در بیشتر کردن داره 

      اگه به سمت چاقی میری ذهنت سعی در بیش تر کردن چاقی داره .

      حالا نوبت اون رسیده که با آموزش به ذهنت ،لاغری رو بیش تر و بیش تر کنی ،طوریکه روی اون درجه ترموستات که یادش دادی بمونه و ازش لذت ببری .

      در پایان کلاس استاد برامون کامپیوتر رو مثال زدن که شما اطلاعاتی رو که دوست داری به کامپیوتر میدی و از اون نتیجه رو می خوای ،ذهن ما همون کامپیوتر است که باید اطلاعات درست بهش بدی و بعد خودش نتیجه ی درست که تغییر در جسمت است رو بهت نشان میده.

      کلاس امروز رو هم با کوله باری از آموزش های زیبا و پربار تمام کردم تا اینکه به امید خدا ذهنم رو بار دیگر پرورش دهم .

      پیش به سوی بهترین و زیباترین افکار و رفتار و تغییر جسمانی .

      استاد گرامی از کلاس فوق العاده شما بسیار سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹

       برای همه ی شما سعادت و سلامت و تناسب اندام رو آرزو دارم ❤❤💖💖

      در پناه حق باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1400/05/12 12:29
      مدت عضویت: 1465 روز
      امتیاز کاربر: 4926 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 707 کلمه

      سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد

      استاد خیلی ممنون میشم که در پایین نوشته ام تایید یا تکذیب شما رو بگیرم

      من اوایل دوره یعنی با گوش کردن دو تا فایل رایگان به این ذهنیت رسیدم که کاملا متوجه کلام شما شده ام اما بعد خرید می‌کنم و دیدن عملکردم در دوره اینکه من تا حدودی به تناسب میرسیدم و دوباره وزن کم شده برمیگشت درست مثل تجربه های رژیم با این تفاوت که احساس بهتری داشتم یعنی با احساس بهتری رژیم و محدودیت اعمال میکردم و نمیزاشتم این محدودیت غذایی تا یک حد و مرزی که من براش تعیین کرده بودم پیش بره مثلا اگر یک شب شام نمیخوردم با خودم میگفتم وای داره رژیم میشه با دیدن تصویر شگفت انگیزان گذشتن زمان از اولین روز خرید می‌کنم و اعتراض اطرافیان که چرا لاغر نشدی خوب دیگه مطمین شدم که من مسیر اشتباه اومدم نمیدونم چرا ذره ای به درستی روش لاغری با ذهن شک نکردم ولی شک کردم که خودم دارم راه درست میرم یا نه

      اوایل من فقط فایلها رو گوش میکردم ساعت پنج صبح بیدار میشدم فایل گوش میکردم و تمرینات انجام میدادم و برام خیلی مهم بود که یک روز عقب نیفتم و عقب هم نمیافتادم و وقتی استاد میگفتن فرمولها رو اجرا کنید اصلا نمیدونستم فرمول چی؟

      بعد دوره اول نتایجی گرفتم شکمم تو رفته بود و شلوارهام کمی برام ازاد شده بود و برای اجرای دوباره دوره مرتب میگفتم از شنبه برای بار دوم و سوم و چهارم دوره ورود به سرزمین لاغرها رو اجرا کردم هر بار نتایجی گرفتم بیشتر به سمت تصویر سازی ذهنی و تجسم لاغری میرفتم که بی نتیجه بود تا اینکه کم کم متوجه شدم فرمولهای لاغری چی و چه طوری جایگزین فرمولهای چاقی میشه و تجسم ذهنی چیز سختی نیست که من براش زمان میزاشتم و گاهی چند روز فراموش میکردم به محض اینکه نشانه های لاغری بیاد تجسم ذهنی هم خودش میاد و رویاهای لاغریت میسازه

      شاید کسانی که این نوشته رو بخونن بگن چه قدر خنگم ولی اعتراف میکنم من تازه فهمیدم وقتی سیر میشی تو روش ذهنی نیرویی دستت قفل نمیکنه که نخوری تو میتونی بخوری مثل قبل با حالت انفجار بلند شی و به راحتی هم میتونی نخوری در رژیم ما نمیخوردیم ولی با یک دنیا حسرت ولی در روش ذهنی میدونی بیشتر از این نیاز جسمت نیست

      و با لذت نمیخوری و در وقتی هم میخوری فکر نمیکنی که الان چاق میشی در رژیم حتی کوچکترین لقمه هم که خارج ار رژیم بود اندازه سه تن احساس چاقی به همراه داشت خوراکیها تفکیک نمیشه من وقتی رژیم بودم به قدری کاهو اب سیب هویچ میخوردم و شکمم جلو میومد که به این باور رسیده بودم که کاهو من چاق میکنه ولی الان پیتزا شیرینی چیپس میخورم و باور دارم لاغر میشم چون در حد نیازم میخورم البته الان که این مینویسم شاید دو هفته باشه که شیرینی نخوردم چون در دسترس نبوده و من برای تهیش هم تلای نکردم در هر حال شیرینی همیشه و به هر مقداری بخوام تو شیرینی فروشی ها هست و لازم نیست برای تهیه و انبارش سختی بکشم مثلا در یک کانال اشپزی بودم که لفت دادم چون نیازی نمیدیدم مرتب با غذا سر و ‌کار داشته باشم

      لرداشت من از روش لاغری ذهنی اجرای فرمولهایی است که باعث برخورد صحیح در مقابل مواد غذایی میشود و این فرمولها به موقع به یادت میاد مثلا وقتی بوی غذای خاصی میاد و تو همون لحظه گرسنه میشی در صورتیکه تازه صبحانه میل کردی سریع فرمول ذهنی میگه توجه به کانالهای عصبی و دیگه تمایل به خوردن از بین میره همسر من که فردی متناسب وقتی سیر از بوی غذا هیچ الارمی برای خوردن نمی گیره و من هم کم کم از دیدن تصاویر و صحبت کردن در موردشون برای خوردن انگیزه نمیگیرم و وقتی که از غذا واقعا لذت میبرم نیازم برای خوردن دفعات بعد خیلی کم میشه

      قبل دوره مثلا ما میخواستیم پیتزا بخوریم من خیلی فکر میکردم که من خیلی گرسنم حالا باید چی کار کنم تخورم مگخ من انسان نیستم بخورم چاق می شم کم بخورم نمیتونم

      ولی الان اصلا این سوالها نمیاد من بالذت  مقدار مورد نیازم میخورم اصلا قبلش خیلی به غذا فکر نمیکنم و از عملکردم و نتایجی که میگیرم راضیم شلواری که تنم نمیرفت اندازم شده و میدونم که حفظ این حالت نیازمند استمرار 

      با تشکر استاد بزرگ

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/05/04 01:42
      مدت عضویت: 910 روز
      امتیاز کاربر: 2635 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,172 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان 

      وسلام به استاد عزیزدوخوش رووهمراهان گرامی لاغری باذهن

      گام یازدهم

      آرزوی لاغری خودرابه واقعیت تبدیل کنید

      من درتمام سالها که چاق بودم آرزو داشتم که لاغرومتناسب باشم 

      من هرآرزوی که داشتم دلم می‌خواست به آرزوهایم برسم امااین چاقی تاثیرمنفی که درروحیه احساسم گذاشته بودرسیدن به تمام آرزوهایم رابرایم غیرممکن کرده بود

      من خیلی دوست داشتم دوچرخه سواری ورانندگی رویادبگیریم امااین چاقی مانع شدومن حتی نتوانستم سواردوچرخه بشم چه برسه برای یادگیری

      چاقی من تمام اون لذت‌های که میخواستم بهشون برسم روازبین برده بود 

      ومن همیشه عاشق لاغرشدن بودم ودوست داشتم لاغروخوش اندام باشم

      موقعی که خیلی چاق بودم وبیرون ازخانه مرفتم نگاه مردم وحرفهایهایشان مراهمیشه اذیت میکرد ومن همیشه دنبال راهی بودم که خودم روازاین چاقی خلاص کنم

      داشتن آرزوی لاغری 

      تمام افرادی که چاق هستندومیخواهندلاغرشونداین است که وجودواقعی مالاغری وتناسب اندام بدنمان است

      وقتی بدن ماازتناسب اندام وسلامتی خارج میشه یک ناهماهنگی بین وجود فعلی ما وواقعیت وجودی که خداونددرمانهادهاست ایجادمیشه

      جسم ماکه برای رسیدن به حالت طبیعی خودتلاش میکنددرذهنمااین آرزونقش میبنده که لاغربشیم

      وجالبش این است که افرادلاغرهم تلاش میکنندکه مقداری چاق بشن 

      واین افرادهم درچاق شدن ناکام هستندبه این دلیل که چاقی حالت غیرطبیعی جسم میباشدوهیچکس باتلاش فیزیکی نمی تونه جسم راازحالت طبیعی خود خارج کنه ولاغرها هم درچاق شدن بی نتیجه می‌مانند 

      اگرماچاق هستیم، ما از ابتدا برای چاقیمان سعی وتلاش فیزیکی نکردیم 

      برای من آگاهیهای چاق کننده ازهمان دوران جنینی درمغزم ایجاد شده وذهنم باتصاویری که ازچاقی درخودنقش بسته من رودرچاقی گذاشته‌است واین چاقی درمن ازدوران جنینی نقش بسته ومن ازوقتی که خودم راشناختم ازهمان کودکی این آرزو درمن ایجاد شده 

      من هیچوقت تصوراینکه لاغربشم رادرخودنمیدیدم وحتی توانایی لاغری رودرخودم نمی دیدم وهمیشه به همه می‌گفتم چون من ازکودکی دائما درحال رژیم گرفتن بودم وبدنم مثل یویوشده واین لاغری درمن مقاوم شده چون شنیده بودم که اگه بدن آدم مثل یویو لاغروچاق بشه دیگه لاغرشدن غیرممکن میشه واین فکر افکارمانع لاغرشدنم میشد

      وحالابابافایلهاومطالب استاداگاهی پیداکردم که دیگه جسم من هیچ مقاومتی دربرابرلاغرشدن نداره چون لاغرشدن وکاهش وزن حالت طبیعی جسم و بدن من است واین جسم بشدت دوست داره که به حالت متناسب خودش برگردد

      ومن این آگاهی را پیداکردم که  جسم من ازخودم بیشتردوست دارد وحق طبیعی خودش میداندکه لاغرومتناسب شودوبه این خاطرهمیشه آرزوی لاغرشدن داشته است واین افکار وهدف باهم همسووموازی میشود 

      من قبل ازاینکه بااین سایت آشنا بشم دوست داشتم لاغربشم وازطرفی هم می‌دیدم که جسمم دربرابرلاغرشدن مقاومت میکردوتوانای لاغرشدن روندارم ولاغرشدن سخت وطاقت فرسابرایم شده بود ودراین حالت است که افکاروعقیده ام که آرزوی لاغرشدن بودهمسووهمجهت نباشه ومن دراین شرایط هرچه تلاش وکوشش کنم نمیتونم لاغربشم 

      بااگاهی ودرکی که دراین سایت پیداکردم خواسته ام که لاغرومتناسب شدن است راحتتروروانتر شده 

      محقق نشدن آرزو(لاغری نشدن)

      ماباتمام تلاش وکوششی که کردیم موفق به آرزوی لاغری خودماننشدیم برای اینکه ازروشهای صحیح برای لاغرشدن استفاده نکردیم مااگربخواهیم ازرژیم گرفتن. داروها.قرصهای چربی سوز.ورزش.پیاده روی.دمنوشهاوهرروش دیگری که به عنوان یک وسیله ویابرنامه بیرونی بخواهیم خودمان رالاغرکنیم هیچوقت وهیچ موقع برایمان نتیجه بخش نخواهدشد 

      ما چاقهاهیچ برنامه ای برای چاق شدنمان بکارنبردیم 

      پس بابرنامه ریزی کردن ویااینکه دیگران برای‌مان تنظیم کنندهیچوقت به آرزوی لاغرشدن وکاهش وزن نخواهیم رسید 

      پس حالامیفهمیم که لاغری باذهن تنهاراه صحیح لاغری می‌باشد ودرلاغری باذهن هیج برنامه‌ ای برایمان تنظیم نمی‌شه که چگونه بخوریم یاچه اندازه ویاچه موقع  ووبه چه مقداربخوریم ویااینکه چقدرفعالیت داشته باشیم چکارانجام بدیم یاچکاری انجام ندهیم 

      درروش لاغری باذهن فقط فرمولهای صحیح لاغری به ذهن داده میشه

      واین فرمولهاازقبل درذهنمان وجودداردامابخاطرچاقی سالهاازانهااستفاده نکردیم 

      لاغری باذهن به مایادمیده که چه فرمولهایی درذهنمان وجوددارد وچگونه میتوانیم ازآنها استفاده کنیم

      تمام این مراحل ها ریشه در وجود خودمان است

      وحالامیبینیم که بااین روش هیچ برنامه ای برایمان تحمیل نمیشه 

      مایک جسمی داریم که بزرگترین باارزشترین سرمایه زندگیمان است وبایدمراقبت ازاون رویادبگیریم 

      ومن می‌دانم که بالاغرشدن ومتناسب شدن به آرامش وسلامتی هدایت خواهم شد 

      من دیگر بجز این روش که لاغری باذهن است هیچ روشی دیگراستفاده نخواهم کردکه همه انهابیهوده ووقت تلف کردن هستند فقط افکارورفتار متناسب کننده راجایگزین افکارورفتارچاق کننده خواهم کرد 

      ومیدانم که خیلی طول نمیکشه که صاحب جسمی سالم که سالهارویای من بودومن خودم راازان محروم کرده بودم.خواهم شد

      ومن بافرمولهای صحیح لاغری که درذهنم جایگزین میکنم وچه بخواهم وچه نخواهم لاغر ومتناسب میشوم

      ومن بااین کارهاسگفتی ساز خواهم شد

      اولین آرزو وخواسته من همیشه لاغرشدن وتناسب اندامم بود 

      بخصوص‌ درایام عیدکه شروع سال نوبود ومن همیشه می‌گفتم که دیگه باید امسال لاغرومتناسب شوم

      اما در عیددیدنی به خونه دوست واشنامیرفتیم انواع واقسام شیرینیجات بودومن هیچوقت نتونسته بودم جلوی خودم روبگیرم همون جا ازذهنم خارج می‌شد ومن یادم می‌رفت که چه خواسته وآرزوی داشتم وحتی یادم میآید که هر موقع شیرینیجات می‌خوردم بدتر گرسنه ام می‌شد وبعد از خودن اون همه شیرینی غذاهم می‌خوردم وازاین کارهم خیلی ناراحت می‌شدم وعذاب میکشیدم

      من خیلی وقتهاازروشهای مختلف لاغری استفاده میکردم ودرهمه اونها نتیجه می‌گرفتم همه روش‌ها نتیجه می‌دادند ومن وزن وسایزم کم می‌شد اما نمیتونستم نگهش دارم ووقتی که برنامه رژیمم تمام میشدومن وزنم کم می‌شد ومن ازانجام برنامه‌ کم کم به وزن قبلیم برمیگشتم وبارهااین این روش رو تکرار میکردم 

      بقول استاد این زندگی عادی من بودکه مشکل داشت چون من وقتی دررژیم بودم وبرنامه رژیمی وفعالیتم روانجام میدادم نتیجه خوبی میگرفتم چون من.هم خوردوخوراکم راکنترل میکردم وهمدرحال فعالیت بدنی بودم پس بایدطبیعت زندگیم ورفتارعادی من بایددرست وصحیح بشه تامن لاغربشم ولاغرومتناسب بمونم 

      ماتوروشهای مختلف لاغری که قرارمیگرفتیم همیشه صحبت ازاین بودکه چه مدت بایدوزن کم کنیم مثلا دردوهفته پنچ کیلو دردوماه دوازده کیلوکم کنیم 

      همیشه زمان و مقدار کم کردن ووزنمان گفته میشد 

      همیشه ملاک عمل ما مقدار وزن وسایزی بودکه کم میکردیم 

      اگه ته ذهنمان این بود

       که ماچقدرباید وزن کم کنیم برای اینکه میدانستیم که دوباره برمیگرده

      ما فقط سبک عوض می‌کردیم ونتیجه اش مقداروزن وسایزی بود که کم می‌کردیم حتی من درخام گیاه خواری به همه میگفتم که سبک زندگیم رو عوض کردم وانصافااین دفعه واقعابه اون وزنی که آرزویش روداشتم رسیده بودم خیلی هم خوشحال بودم امابقول استادمن به ذهنم لاغرشدن وکاهش وزن رویادنداده بودم وخیلی زودودرعرض چندماه زحمت دوونیم سالم به هدررفت و دوباره چاق شدم

      واون سبک فعلی زندگیمان است که مشکل داشت 

      وقتی که هرچه تلاش کنیم وچندماه هم روش زندگیمان را تغییر دهیم ودوباره به زندگی فعلیمان برگردیم اون وزنی رو که کم کردیم دوباره برمیگرده

      اضافه وزن خیلی آرام وآهسته به مااضافه می‌شه ومااصلا متوجه اضافه شدن وزنمان نمیشویم 

      واون زمانهایی که من هرروز چندین بارخودم رو وزن میکردم وهمیشه خودم رادرفشارروحی واسترسواضطراب قرارمیدادم وو قتی که کمی عددترازوکم رونشون میداد خوشحال بودم ووقتی عددترازوزیادنشون میداداسترس میگرفتم وازته دلم ناراحت وعصبی میشدم 

      وما اگه به روش‌های مخلتف ووزنه و اعدادوارقام وابستگی پیداکنیم اعتمادبه خودمان را ازدست می‌دهیم ودائما درحال تحت فشارعصبی قرارخواهیم گرفت 

      ما همیشه بااضافه وزنمان زندگی کردیم با محدودیتهایش.مشکلاتش. مسائلش آشنا هستیم وهمه مامیدانیم که اضافه وزن یعنی چی 

      ما برای لاغرشدن نیازبه آموزش داریم بایدلاغرشدن رایادبگیریم وبایدبه ذهنمان لاغرشدن رایادبدهیم 

      ومن بودن دراین سایت به ذهنم یاد میدهم وبادادن فرمولهای صحیح واموزشش می‌دهم تالاغربشم ولاغربمونم وبه ارزووخواسته ام برسم 

      ومیدانم که شگفتی ساز خواهم شد 

      وخداروشکر میکنم با شما استاد

      گرامی آشنا شدم وبااموزشهای لاغری باذهن ذهنمان رااموزش می‌دهیم که درتعادل جسممان قرار بگیره وکنترلش می‌کنیم نه این‌که بخواهیم باکم خوردن ویا چه مقدار خوردن و….

      مابه ذهنیمان یادمدهیم که سیری یعنی چی وگرسنگی یعنی چی وپیغام سیری وگرسنگی یعنی چی یادمیدهیم که ذهنمان باجسممان درتعادل باشه وهماهنگش میکنیم 

      وبااموش دادن ذهنمان دیگه به هیچ تکنیکی نیازنداریم مانند عبارت تاکیدی وگفتن جملات انگیزشی 

      ماباید با تغییر رفتارهایمان ودادن فرمولهاواموشهای صحیح لاغری به ذهنمان میتوانیم نتیجه ببینیم ونتیجه همان لاغری جسممان است

      با گوش کردن فایل‌ها وخوندن مطالب وانجام تمرینات بایدزمان بگذاریم 

      ومن واقعادراین سایت لذت میبرم وبه راه ومسیرم ادامه میدهم خدایاشکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار darya.69.ft
      1400/04/18 01:58
      مدت عضویت: 1300 روز
      امتیاز کاربر: 613 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 872 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹ما از کودکی دنبال شیطونی و بازیگوشی بودیم و تمام مدت در حال بازی کردن بودیم گاهی خاله بازی میکردیم و می شدیم مامان و غذا درست می کردیم  و بچه داری می کردیم از همون ابتدای زندگی توی نقش ها فرو میرفتیم و گاهی پیش مامانمون میرفتیم تا هنر آشپزی رو یاد بگیریم تا توی خاله بازی بهترین غذارو برای عروسکمون درست کنیم و کلی ذوق می کردیم پسر ها هم همینطور بودن میرفتن پیش باباها تا کارهای کشاورزی رو یاد بگیرند و نحوه ی آبیاری درختان و نهال کاشتن و هرس کردن درختان و … یادمه توی باغ همیشه بچه ها چند تا بادام بر می داشتن و زیر خاک می کردن و بهش میرسیدن تا درختی به اسم خودشون داشته باشن و دنیای رقابتی بود به خاطر همین عشق و رقابت بهترین بادام رو انتخاب و بهترین جا رو براش مهیا می کردند تا قوی ترین درخت باغ توی سال های آینده مال اونا باشه 😊خیلی باحال و جذاب بود دنیای کاشت و برداشت ها😊 الان دقیقا زندگی ما هم به همین منوال طی شده ماهمون کودکی هستیم که در کنار هنر آشپزی و خاله بازی یک سری باورهای اشتباه هم یاد گرفتیم که مثلا بی تحرکی باعث چاقی میشه ما ژنتیکی چاق هستیم و ما استخوان بندیمون محکمه و … همون جور که آشپزی کودکی رو با ظروف پلاستیکی و به صورت خیالی  یاد گرفتیم و کار کردیم رفته رفته با ظروف اصلی به مرحله ی اجرا رسوندیمش و عملیش کردیم باورهای اشتباه چاقی هم رفته رفته به مهمونی بدنمون دعوتش کردیم و بهش بها دادیم و خوب ازش پذیرایی کردیم اونم به قول گفتی اومد و کنگر خورد و لنگر انداخت😔بعد از مدتی که به خودمون اومدیم دیدیم ای داد بیداد که چقدر جسم چاقی رو برای خودمون ساخته ایم و شروع کردیم به رژیم گرفتن و ورزش کردن ولی ته قلبمون یقین داشتیم که ما سرنوشتمون اینه که چاق باشیم برای همین تمام تلاشمون بی فایده بود دقیقا مثل این بود که بخواهیم یه ظرفی رو پر آب کنیم و غافل از اینکه  ته ظرف سوراخ هست و تمام آب از اون سوراخ خارج میشده و هیچوقت ظرفه پر آب نمیشده گاهی هم شاید پر‌میشد ولی به علت نشتی ناشی از سوراخ ته ظرف دوباره ظرف خالی میشد دقیقا به نقطه نا امیدی داشتیم میرسیدیم که با سایت تناسب فکری آشنا شدیم واستاد بدادمون رسید و بهمون یاد داد که 👈 سیستم بدنی و مغزی ما اینطوریه که به هرچه بها بدهیم اون فکر میکنه ما بهش علاقه  داریم و سعی میکنه ما رو در رسیدن به اون یاری کنه پس چون مدام به فکر چاقی بودیم و بهش بها دادیم چاقی مهمون ناخونده ما شده 👈ذات و طبیعت انسان اینه که متناسب باشه و از تمام نعمت های خدادادی با لذت تمام استفاده کنه و چاقی حالت غیر طبیعی هست 👈 ذهن ما آموزش پذیره و  ما طی سالها با پذیرفتن باورهای اشتباه به چاقی رسیدیم پس برای رسیدن به لاغری باید آموزش ببینیم مثل هر هنری چطور‌ما توی خاله بازی از بزرگترها پیروی میکردیم الانم برای لاغر شدن باید  از یک‌سری قانون ها پیروی کنیم 👈اول  از همه باورهای لاغری رو جایگزین باورهای چاقی کنیم و ذهن خودمون رو از باورهای اشتباه چاقی‌پاک‌سازی کنیم بعدش یقین پیدا کنیم که ما  توانمند هستیم و اینکه به اندام دلخواهمون نرسیدیم دلیلیش اینه که مسیر رو اشتباه طی کردیم  الان که مسیر درست رو یاد گرفتیم حتما پیروز میشیم😊  برای رسیدن به هر چیزی زمان مناسب نیازه تا به بهترین نتیجه برسیم همون طور که آب تا به دمای ۱۰۰ درجه نرسه جوش نمیاد ما هم تا ذهنمون از باورهای اشتباه پاک نشه وباورهای لاغری جایگزینش نشه به نتیجه دلخواه نمیرسم .و اینکه همون طوری که بادام های بچه ها نیاز‌به مراقبت و نگه داری مداوم داشت تا به درخت تنومند تبدیل بشه که هیچ باد و بارونی نتونه اون رو از ریشه بندازه و به شاخ و برگ هاش آسیب برسونه توی‌مسیر‌ لاغری هم استمرار خیلی تاثیر داره باید اینقدر استمرار  داشته باشیم که باورهای لاغری با جون و پوست ما عجین بشه و نا خودآگاه عمل کنه و ما رو به نتیجه تناسب اندامی دائمی برسونه مثل همون رانندگی که استاد فرمود بدون فکر‌کردن عمل میکنه خیلی جالب بود زمانی که داشتم  این فایل رو برای سومین‌بار گوش میدادم در حال نقشه کشی زمین های زراعی با کامپیوتر بودم دیدم من خیلی راحت بدون فکر کردن چند تا کلید میزدم و راحت نقطه زنی می‌کردم و پیش میرفتم یک دقیقه به حرکت دستم و سرعت عملش  فکر‌کردم وبعدش یک نقطه ای رو زدم شاید باورتون نشه همون نقطه رو  اشتباه زدم در صورتی که بدون فکر‌کردن و توجه صدها نقطه درست زده شده بود دقیقا همین جا بود که حرف استاد بهم ثابت شد و چقدر لذت بخشه وقتی سیستم مغزی و بدنیمون اینجوری پیش بره و بدون فکر کردن مسیر لاغری رو به صورت عملی و بدون هیچ نگرانی و ناراحتی و فشار‌جسمی با لذت تمام طی کنه و همیشه متناسب باشیم😊

      خلاصه اینکه برای رسیدن به تناسب اندامی که  نه فقط جسم مون بلکه کلیه امورات زندگیمون تحت تاثیر میگذاره و باعث حال خوب و رشد و پیشرفتمون میشه باید آموزش دید و عمل کرد و استمرار داشته باشیم تا به رویای لاغری خود برسیم .🌹خواستن توانستن است🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberehsadat@gmail.com
      1400/04/10 13:10
      مدت عضویت: 925 روز
      امتیاز کاربر: 395 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 741 کلمه

      سلام . برداشت من از گام ۱۱

      آرزوی لاغری را به واقعیت تبدیل کنید .

      وقتی ما آرزوی چیزی را داریم قطعا آن چیز طبیعت و خصلت اصلی وجودی ما و پیش فرض بدن ماست .

      بله من هم دقیقا مثل همه ی ادمهایی که اضافه وزن دارند همیشه داشتن یک اندام متناسب جزو آرزوهای اصلی من بود و چون چاقی من از زمان جنینی ام بود آرزو ی لاغرشدن  هم از همان دوران کودکی و دوران دبستان در من شکل گرفت .

      البته لازم به ذکر است که آرزویی که از آن حرف میزنم آن وقتها آرزو نبود بلکه یک حسرت  بود . چون آرزو اگر آرزویی واقعی باشد هیچ وقت نباید با حال و احساس بد باشد نباید در ما حس نرسیدن را ایجاد کند . البته این حسرتها هم فقط یک دلیل داشت .

      و آن این بود که من پذیرفته بودم که آدمی چاق هستم و طبیعت بدن من همین چاقی بوده و حالت عادی من همین چاقیست و اگر احیانا لاغری برای من پیش می آید  خیلی غیر طبیعی است

      «مثل اینکه من برای مدتی از شهر خودم  به شهری دیگری می روم چاقی شهر من بود و اگر مدتی لاغر بودم انگار موقتا در شهر دیگر هستم و باید سریعا به محل اصلی خودم باز گردم »

      بخاطر همین پذیرفتن چاقی بود که لاغری همیشه برایم یک نوع حسرت محسوب میشد با دیدن بانوان متناسب در مجالس واقعا به حالشان غبطه می خوردم و افسوس که چرا من اینقدر چاقمو توانایی لاغر شدن ندارم ❌و همین حسرت ها مرا از حق طبیعی ام دور و دور تر میکرد

      تا اینکه 🌿☘️🌿☘️وارد مسیر صحیح لاغری شدم ⚡💫

      فهمیدم باید لاغری را در ذهنم تبدیل به آرزو کنم ، آرزو یعنی رسیدن ، یعنی تو هم می توانی مانند همه ی متناسبا خوش اندام بشی . آرزو یعنی حال و احساس خوب و

      حالا که آرزوی لاغر شدن در من شکل گرفته  یعنی پیش فرض بدن من لاغریست .

      از طرفی  از استادی شنیدم  وقتی خداوند آرزویی را در دل تو شکل میدهد قطعا توانایی خلق آن را هم در تو ایجاد کرده و این توانمندی و قدرت را در تو دیده پس من هم هر روز تلاش میکنم که هر روز این آرزو را برای خودم به واقعیت تبدیل کنم  

      برای من چاقی دیگر طبیعی نیست برای من چاقی مهمان ناخوانده ایست که هر چند قدمت دیرینه ای در من  دارد اما من با  اموختن زبان لاغری و با اموزش صحیح لاغری ایمان دارم که این مهمان ناخوانده و نا دلخواه را با آرامش تمام برای همیشه  بدرقه میکنم ☺️☺️

      و آرزویم را محقق میکنم . آرزویی دست یافتنی که همین الان نیز بوی خوشش به مشامم میرسد و با آرامشی که برایم به ارمغان آورده حال و احساسم را عالی کرده

      و حالا من  در حال دادن برنامه به ذهنم هستم همانگونه که قبلا چاقی و عدد وزنی ام را کاملا پذیرفته بودم ،  و هر چقدر جسمم را تحت فشار قرار می دادم باز به محض رها کردن به همان عدد برنامه ریزی شده در ذهنم باز میگشتم دقیقا انگار کشی به من وصل بود و من با فشار زیاد آن را میکشیدم و به محض رها شدن به جایگاه اولم پرتاب میشدم اما الان  از همین قانون برای لاغریم   استفاده میکنم لاغریم را می پذیرم ، عدد وزنی که دوست دارم در آن باشم را به ذهن میدهم و ترموستاتم را  روی آن تنظیم میکنم و از ذهنم می خواهم و انتظار دارم مرا به ان عدد برساند . چرا که ایمان دارم  اگر روند لاغری من آغاز گردد تا هر جایی که

      بخواهم خواهد رفت مانند دانه ای که وقتی رشدش شروع میشود اگر تمام شرایطش مهیا باشد طبق پیش فرضش تا یک درخت کامل شدن ادامه میابد پس روند لاغری من هم آغاز شده و میدانم که اگر باور سازیها و اموختنهایم درست باشد اگر واقعا دست از افکار چاق کننده و باورای قدیمی ام بطور جدی دست کشیده باشم خیلی طبیعی خودبخود ارزوی من به حقیقت می پیوندد

      و اکنون اقرار میکنم درست است که زمانی لاغری تمام آمال و فکر و ذکر من بود اما من پایم را فراتر میگذارم و میگویم میخواهم تغییر کنم میخواهم  کل زندگیم را تغییر دهم . میخواهم توانمندیهایم را شناسایی کنم و از آنها در جهت صحیح زندگی استفاده کنم من میخواهم آموزش ببینم چون تشنه ی آموختنم ، عاشق درک خداوندم و نیروی بینهایت ذهنم هستم و می دانم همین عشق نیروی محرکه ی من خواهد بود برای رسیدن به اهداف و یک زندگی موفق که قطعا یکی از ان اهداف نیز *لاغریست*

      خدایا شکرت و متشکرم ای ذهن خوبم  و متشکرم استاد که دستان خداوند شدید برای هدایت همه ی ما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار mzt.zahra.malakouti.ir
        1400/05/30 23:07
        مدت عضویت: 1207 روز
        امتیاز کاربر: 3665 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 40 کلمه

        سلام دوست عزیزم

        مطلبتون عالی بود چقدر این حرف به دلم نشست

        من متعلق به شهر لاغری هستم فقط چند مدت مهمان شهر چاقی بودم و حالا کوله بارم رو جمع کردم و اروم اروم دارم به شهر اصلی خودم نزدیک میشم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/04/02 21:28
      مدت عضویت: 1171 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,049 کلمه

      سلام گام یازدهم در مسیر لاغری من 

      یکماه دوماه جلو سال تحویل تصمیم میگرفتم لاغر بشم هر جور شده و هدفم لاغری بود که سال تحویل که شد یه جسم جدید داشته باشم که خانوادم اطرافیان شگفت زده بشن و خودمم بتونم راحت خرید کنم هر جور لباس که دوستدارم بپوشم و من تصمیم میگرفتم هدفم لاغری بود نه واسه حس خوب بلکه واسه اینکه خودم نشان داده باشم ازم تعریف بشه توجه دیگران جلب کنم 

      یه روشی شروع میکردم یه مدت هم ادامه میدادم چون خودم هدفم لاغری بود ولی ذهنم هدفش چاقی بیشتر بود بعد یه مدت کلنجار با خودم ذهنم رها میکردم و ناامید میشدم بعضی وقتها هم یه مقدار کم میکردم ولی اون مقداری نبود که من خوشحال کنه و همیشه ترس برگشتن این وزن داشتم که اگه این روش رها کنم باز چاق میشم و کلا دلسرد میشدم بعد مدتی هم رها میکردم تا عید میشد و دقیقا لحظه دعای تحویل سال من التماس خدا میکردم که خدایا من لاغر کن و چون هیجان داشتم فوری تصمیم میگرفتم که از امروز رژیم بگیرم و فورا شروع میکردم برای خودم برنامه ریختن که شب برنج نخورم ،مهمانی رفتم شیرینی نخورم ،شام عروسی جشن نخورم ،و تا چند روز ادامه میدادم ولی باز رها میکردم 

      واسه تولدم هم همیشه این تصمیم میگرفتم قبل رسیدن تولدم یکماه دوماه جلوتر تصمیم میگرفتم تا تولدم ۱۰کیلو کم کنم و روش هایی به کار میبردم و کم میکردم ولی نه اون مقداری خودم میخواستم و  باز دلسرد میشدم که من عرضه ندارم و رها میکردم 

      ملاک لاغری در ذهن اون مقدار وزنی بود که باید کم میکردم و هرکس بهم میگفت فلان کار کن اولین سوال من این بود چقدر کم کردی چقدر طول کشید 

      ما خودمان اومدیم تصمیم گرفتیم و حالا با روش هایی یه مقدار کم کردیم ولی باز برگشته این وزن و بیشترم شده 

      من به خودم ایمانی نداشتم فقط عدد روی ترازو نشان میداد که من باید خوشحال باشم یا ناراحت وابسته به عدد روی ترازو بودم و ترازو بهم میگفت چافی یا لاغر و هیچگونه توانایی به خودم نداشتم واحساس ناتوانی میکردم بیشتر چون ترازو همیشه بیشتر از قبل نشان میداد و خیلی کم پیش میومد که کمتر از قبل وزن نشان بده و وقتی وزن کمتر میدیدم ترس داشتم حالا چکار کنم که این وزن بمونه بیشتر نشه

      و من نمیدونستم این ناراحتی از اضافه شدن وزن و یا خوشحالی واسه کمتر شدن وزن و یا وزن کردن وترس برگشتن وزن داره تو ذهنم یه پیغام ارسال میکنه اونم من علاقه دارم به چاق شدن بیشتر و علاقه به چاقی بیشتر نشان میداد در ذهنم و دستور چاق شدن بیشتر میداد 

      در ذهن ما رفتار ما گفتار ما تصمیم ما مهم نیست بلکه این احساس ما است که پیغام ارسال میکنه به ذهن این نکته خیلی مهمه که ذهن کاری به ما تصمیم ما ندارد بلکه احساسی که به اون خواسته داریم مهم است ما رو هدایت میکنه 

      ما برای لاغر شدن ولاغر ماندن باید از طریق ذهن تصمیم بگیریم اگر میخواهیم لاغر شویم و تا ابد لاغر بمانیم باید لاغری به ذهنمان اموزش بدیم مث چاقی که باور ها اشتباه و رفتار ها اشتباه طبیعی کردیم در ذهنمان که چاقی حق ماست و سرنوشت ماست 

      الانم باید لاغری به ذهن اموزش بدیم ارام ارام با باورها صحیح با ثابت کردن به خودمان که ذات طبیعی انسان لاغری است و ما خودمان با باور رفتار چاق کننده چاقی به ذهن اموزش دادیم 

      علت اینکه افراد چاق بعد هربار شکست باز دانبال لاغرشدن هستند چون ذاتا متناسب بودند چون ذات طبیعی انسان است متناسب شدن ولی با فرمول و رفتار اشتباه چاق کننده چاق شدند واسه همینم همیشه دانبال اصل وجود خودشان که همان لاغری است میگردند و همیشه در حال تلاش هستند واسه رسیدن به اصل وجود خویش که همان تناسب اندام است 

      و یک نکته طلایی ذهن جوری برنامه ریزی شده که هرچی بهش اموزش بدی همان چیز بیشتر بیشتر میکنه در شرایط فیزیکی ما در جسم ما

       مثلا: یکی به ذهن اموزش داده باور کرده پول کم است ومن فقیرم کار نیست این فرد حالا هی تلاش فیزیکی میکنه که شرایط خودش تغییر بده بیشتر کار میکنه پس انداز میکنه وام میگیره و هرکاری بگی میکنه ولی شرایطش تغییر نمیکنه وهمیشه ناراضی است میناله که خدایا چرا من و ناراحت است همیشه گله شکایت و نمیدونه با این کارش داره وضعیت شرایط مالی خودش بدتر میکنه 

      ما باید واسه رسیدن به هر خواسته ای به ذهنمان اموزش بدیم این ذهن که رهبری میکنه هدایت میکنه ما رو به سمت هدف 

      واسه خیاطی کردن اول اموزش دیدی تمرین کردی تکرار کردی تا خیاطی یاد گرفتی اشپزی همین جور ،رانندگی همین جور ،چاقی هم به این شکل بوده ارام ارام با فرمول سازی باورها چاق کننده چاقی یاد گرفتیم الانم برای رسیدن به لاغری باید لاغری به ذهنمان اموزش بدیم تا ارام ارام اول نگرشمون بعد رفتارمون وبعد جسممان تغییرکنه

      باتصمیم نمیشه لاغر شد با رژیم ورزش نمیشه تا ابد لاغر موند ما برای چاقی هیچ تصمیمی نگرفتیم هیچ روش خاصی انجام ندادیم هیچ تلاشی نکردیم خود به خود با تغییر افکارمون و باورهامون چاقی در ذهن اموزش دادیم و چاق شدیم و ذهن هم کارش بیشتر کردن هرچیزی است که اموزش دیدیم و اینجوری هست که ما روز به روز چاق ترشدیم 

      الانم واسه لاغر شدن باید لاغری به ذهن اموزش بدیم اصلا تصمیم نمیخواد کار فیزیکی نمیخواد این ذهن است که وقتی اموزش لاغری دید رفتارش تغییر میکنه و بعد جسم تغییر میکنه 

      به ذهن اموزش میدیم که سیری یعنی چی ،گرسنگی یعنی چی ،مواد غذایی چاق کننده نیست از خوردن نترسید چاقی شما با خوردن به وجود نیومده ،بدن شما توانایی لاغرشدن دارد طبیعت وجود شما لاغری است ،باید لاغری اموزش دید اینجوری ما داریم به ذهن لاغری اموزش میدیم و با تکرار باورها لاغر کننده در ذهن ما ثبت میشه و بعد نگرش ما احساس ما تغییر میکنه و بعد رفتار ما و در اخر جسم ما این روش صحیح رسیدن به لاغری برای همیشه است 

      ❤💖❤💗💖❤💗❤💞💗❤☺اصل  رسیدن به هر خواسته ای اموزش ذهن است ثروت ،سلامتی ،درامد عالی، ارامش ،رفاه ،ماشین ،خونه ،باید ذهن اول اموزش ببینه بعد در زندگی فیزیکی ما قابل مشاهده باشه 😊😊

      ما در بقیه روش ها خودمان اجبار میکردیم به کمتر خوردن ولی در روش ذهنی بدون ذره ای سختی یا برنامه ای یا تصمیمی خوردن ما کم میشه خود به خود اینم یکی از تفاوت ها مهم در عمل است تفاوت این روش ذهنی با بقیه روش ها است 😊☺😍 

      شاد پیروز موفق باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/04/01 18:07
      مدت عضویت: 963 روز
      امتیاز کاربر: 6583 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 290 کلمه

      .بنام خدا 

      گام یازدهم رویای لاغر شدن .

      من از فایلهای رایگان شروع کردم و نتیجه خوبی گرفتم و چیزهای زیادی یاد گرفتم و الان دارم صد گام را آموزش میبینم 

      من عادت دارم متن های اول فایل را چندین بار بخونم تا خوب متوجه بشم بعد فایل را گوش میکنم و بعد مینویسم امکان داره این کارم دو روز طول بکشه تا من خوب یاد بگیرم محتویات فایلها را اما در مورد این فایل یک بار خوندم و یک بار گوش دادم چرا چون همه چیز دستم اومد که چه کارهایی کردم برا لاغری ،چقدر ناراحت بودم ،چقدر رژیم ،ورزش ،پیاده روی ،چقدر وزن می کردم و هر بار عدد روی ترازو اعصابمو خراب میکرد ،چقدر موقع خرید اذیت بودم همیشه چیزی که من میخواستم سایزم نبود ،چقدر تحت فشار بودم با چه بدبختی وزن کم میکردم اما همیشه نگران برگشتش بودم .تمام این کارهای من چیزی بجز توجه به چاقی نبود .

      اما خدا را شکر از وقتی که،با دوره رایگان آشنا شدم و شروع کردم نتایج شروع شد و چقدر ارامشم خوب شد چون مطمئن هستم که تنها را لاغری اونم برا همیشه آموزش دادن به ذهن هستش و ما باید به ذهن یاد بدهیم و فرمول های لاغری را جای گزین فرمول چاقی کنیم مثل دانشگاه که ما میریم ثبت نام میکنیم و یه سری درسهای نوشتاری داره خوندنی داره تمرین عملی داره ،اموزش ذهن هم همین طور ه  که با یه سری تمرین خواندنی، گوش دادن ،نوشتن یاد میگیره لاغری را و این کار لستمرار میخواد این آموزش با یه روز،دو روز و یا یک ماه،نیست ما،کار به زمان ،نداریم چون مسیر درسته و انشاالله یواش یواش در مسیر لاغری قرار میگیرم و جسم ما به سمت لاغری حرکت میکند ‌.

      از شما هم ممنونم استاد فایل عالی بود .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/03/31 10:58
      مدت عضویت: 846 روز
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      سلام همگی دوستان

      گام یازدهم رویای لاغری:

      همه ما بارها تلاش کردیم برای لاغری و رویا و ارزوی لاغرشدن را داشتیم و سعی ها تلاش های ما گاها نتیجه میداد ولی حفظ آن بسیار سخت بود و همیشه وزن های کاسته شده پس از رهایی بازمیگشت و حتی بیشتر!!!

      همه روش های رژیمی زمان و میزان کاهش را بیان میکنن و حتی خودمون هم حساب میکردیم چون یعنی من میدونم برمیگردم سر وزن قبلی حالا ببینم این بار چقدر میتونم!!!

      با هر روشی سبک زندگی را تغییر دادیم و یه مقداری از وزن و سایزمون کم شده ولی چرا نمیمونیم روی اون وزن برای اینه که سبک فعلی زندگیمون مشکل دارن!!!

      اضافه شدن وزن خخخخیلی آرام به ما تحمیل میشه و افرادی که هر لحظه وزن میکنن نوسان احساسی چاق شدن را تشدید میکنه، چون اعتماد به خود کمتر و بیشتر تحت فشار قرار میگیریم!!!

      وقتی احساس بد بشه یعنی به اضافه شدن وزن واکنش نشون میدیم و هرچی واکنش نشون بدیم ذهن ما تصورش اینه که این خوشش میاد از این وضعیت و اونو اضافه میکنه!👍

      برای لاغر شدن وقتی ذهن روی چاقی تنظیم شده باشه نیاز به اموزش دیدن داریم!!

      تا وقتی ترموستات ذهن روی یک عدد باشه هرچند هم با رژیم وزن را بیاری پایین بعد از اون دوباره برمیگردی به عدد قبلی و هیچ فایده ای نداره!

      ترموستات ذهن: فرمولهای ذهنی، رفتار شما ، عملکرد شما جزء ترموستات ذهنی!!

      وقتی یه رفتار تکرار بشه تا هرجایی که انجام بشه پیش میره و هی چاق و چاقتر میشه!!

      وقتی ذهن را آموزش بدی تصمیم نیاز نداره! 

      برای رانندگی هم اوایل با احتیاط و فکر کردنه ولی بعد به صورت ناخودآگاه میشه و به موقع اش راهنما و بوق میزنی و …!

      عدم هماهنگی بین ذهن و جسم باعث چاقی میشه!

      یعنی از لحاظ جسمی نیاز به مصرف غذا نداری، سیر هستی اما ذهنت در تعادل با جسمت نیست و میگه بازم بخور و شما ادامه میدی!

      ذهن تمایل به زیاد کردن هر چیزی هست در تمام جنبه های زندگی!!! و ترموستات ذهنی هم باید با آموزش تنظیم بشه تا وزن را به سمت اون هدایت کنه! در روش لاغری با ذهن سختی های روش های قبلی حذف شده و به لذت تبدیل شده!!! چون کسی از چاق شدن رنج نبرده همش با لذت و آرامش بوده چون هرروز یه سری کارهای تکراری انجام شده و نتیجش شده چاقی!!

      مه تاب دوستدار لاغری و زیبایی🥰😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Narges
      1400/03/31 00:58
      مدت عضویت: 1469 روز
      امتیاز کاربر: 870 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,993 کلمه

      💝💝💝تا که سخن از دل و از دلبر است                 نام خدا زینت هر دفتر است 💝💝💝🌺🌺 سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان خوب همراهم🌺🌺گام یازدهم : آرزوی لاغری خود را به واقعیت تبدیل کنید 😍😍😍من تا کلاس چهارم ابتدایی کاملاً لاغر بودم و از همون زمان بود که جوانه ی چاقی در من زده شد و کم کم شروع به چاق شدن کردم اما خیلی آروم و به تدریج چون تا کلاس دوم راهنمایی که از طرف بهداشت برای وزن کشی همه ی بچه های مدرسه اومده بودند من به خوبی یادمه که وزنم ۴۴ کیلو بود و ولی به نسبت قدم نرمال بودم اما اکثر بچه های هم سن و سال من وزنی بین ۳۵ تا ۴۲ کیلو داشتند البته ناگفته نماند که بین بچه ها ی کلاسمون چندین نفر بودند که وزن بالاتر از ۵۰ داشتند که به شدت مورد تمسخر قرار گرفتند اما من هم به خاطر همان چند کیلو که اضافه تر از بقیه بودم کلی مورد تمسخر لاغرها قرار گرفتم و یادمه اون روز کلاً گریه کردم و حتی خانم بهداشتمون که دید گریه می کنم بهم گفت تو چاق نیستی و وزنت نرماله ولی من خیلی ناراحت شدم که چند کیلو بیشتر از بچه های دیگه هستم و باعث شد بقیه بهم بخندندو از همون موقع مهمترین خواسته و دعایم در تمام روزهای مخصوص دعا مثل روز عرفه ، مراسم عزاداری اهل بیت ، شبهای قدر ، سر هر نماز و … رسیدن به لاغری بود و بارها برای لاغر شدن انواع نذر و ختم و چهله را براشتم انواع رژیم را امتحان کردم و انواع ورزش ها در باشگاه و پیاده روی و دارو های مختلف رو امتحان کردم و متوسل به دکتر های تغذیه شدم و چندین دکتر رفتم و از آنها رژیمهای مختلف دریافت کردم و و پیش چندین دکتر طب سنتی و طب اسلامی هم رفتم و از آنها نیز انواع رژیم و دارو را گرفتم و در کنار رژیمها و ورزش ها بارها از قرصهای شیمیایی و گیاهی لاغری و دمنوشها و جوشانده ها و دارو های گیاهی و معجونها و عرقیات و … را مصرف کردم و از همه ی این روشها تنها نتیجه ای که می گرفتم این بود که پس مدتها سختی و رنج که بر بدن خودم تحمیل می کردم نتیجه ی کوتاه و زود گذر می گرفتم و خسته میشدم و رژیم رو رها می کردم و دوباره به فاصله ی کوتاهی تمام زحماتم به باد می رفت و خیلی سریعتر و خیلی راحت تمام وزنی که کم کرده بودم بر می گشت و من خسته و نا امید از شکست های پی در پی باز هم روشی دیگر رو انتخاب می کردم با این امید که اینبار شاید نتیجه بگیرم و موفق شوم ! 

      چون بارها دیده بودم افرادی که خیلی چاقتر از من بودند توسط رژیم و ورزش و یا حتی خود به خود لاغر شده بودند و البته این رو هم می دونستم که خیلی مواظب غذا خوردن خودشون هستند که دوباره چاق نشند ولی من نمی دونستم که که اونا چقدر تلاش می کنند که وزنشون رو حفظ کنند فقط می دیدم که مثلاً خیلی دلشون شیرینی می خواد ولی از ترس چاق شدن لب نمی زنند ولی درک درستی از کارشون نداشتم 

      من تا قبل زمستان سال ۹۶ که با این دوره آشنا شدم از روش ذهنی هیچگونه آگاهی نداشتم و اصلاً فکرش رو هم نمی تونستم بکنم که لاغر شدن از طریق ذهن امکان پذیره  ولی همیشه از این موضوع فوق العاده ناراحت بودم که چرا من هر کاری می کنم فایده نداره ؟ چرا از هر روشی استفاده می کنم به نتیجه نمی رسم یا دوباره چاق میشم ؟ همیشه از همه چیز گله داشتم بیشتر از همه از خودم که عرضه لاغر شدن رو ندارم و ناراحت بودم که چرا اراده ندارم ؟ فکر می کردم اگه رژیم رو اونقدر ادامه بدم که کاملاً لاغر بشم دیگه برنمی گرده !!! حتی یک نمونه یکی از اقواممون رو دیدم که اونم از بچه گی خیلی چاق بود و از بچه گی به اجبار پدر و مادرش مرتب زیر نظر بهترین و معروفترین متخصصین تغذیه بود و گرونترین و بهترین قرصها و داروهای لاغری رو براش تهیه می کردند و چون خودش نمی خواست لاغر بشه یواشکی قرصها رو توی چاه ظرفشویی یا دستشویی یا سطل آشغال می ریخت و نمی خورد و بعداً که ازدواج کرد چون بچه دار نمیشد و دکتر گفته بود به خاطر چاقیه تمام تلاشش رو کرد و لاغر شد و به وزن ایده آل رسید اما دوباره به مدت کوتاهی چاق شد و من فکر می کردم چون دوباره پرخوری کرده چاق شده و به حالش افسوس می خوردم که چرا نتونست جلوی خودش رو بگیره که دیگه چاق نشه ! اما الان می فهمم چه خودم و چه تمام کسانی که در عمرشون بارها رژیم گرفتند و لاغر شدند و بعد از مدتی دوباره چاق شدند به دلیل ترموستات ذهنی بوده ! 

      و امکان نداره کسی که لاغر بشه و دوباره به زندگی عادی برگرده دوباره چاق نشه مگر اینکه کلاً سبک زندگیش رو تغییر بده و همیشه خودشو کنترل کنه و مواظب غذا خوردنش باشه و یک عمر با حسرت و تلاش و ترس زندگی کنه !یادم میاد یکبار که به یکی از دکترهای تغذیه برای رژیم مراجعه کردم یک خانمی رو دیدم که ۶۵ کیلو بود و از وزن خودش خیلی راضی بود و کمی با هم حرف زدیم و گفت چند ساله که با رژیم همون دکتر ۱۶ کیلو کم کرده و تا اون زمان وزنش ثابت مونده بود بهش گفتم الان دیگه همه چی می خوری؟ گفت آره ولی کم ! گفت من دیگه معده ام کوچک شده و کلاً سعی می کنم پرخوری نکنم ولی اگر یکبار پرخوری کنم مثلاً می گفت آش رشته که می بینم نمی تونم جلوی خودمو بگیرم و تا دو تا بشقاپ پر نخورم آروم نمی گیرم اما به جاش دو ساعت پیاده روی می کنم برای همین سعی می کنم توی خوردن زیاده روی نکنم چون حال ندارم بعدش اینهمه پیاده روی کنم و من همونجا به خودم گفتم یعنی ما چاقها حتی اگر لاغر بشیم تا آخر عمرمون باید رژیم داشته باشیم که یک وقت بر نگرده 😑😑😑 یه جورایی نا امید بودم ولی بازم گفتم عیب نداره لاغر شدن ارزش اینو داره که حتی تا آخر عمرم رژیم باشم یا می گفتم من لاغر بشم بعدش دیگه مواظبم ولی نمی تونستم طاقت بیارم چون به مواد غذایی اعتیاد داشتم 😬😬😬 و بارها خودم حیرت کرده بودم که وقتی لاغر میشدم دقیقاً اگر ۸۶ کیلو بودم وقتی مقداری از وزنم کم میشد و دوباره چاق میشدم به همون عدد ذهنی که قبل شروع رژیم داشتم بر می گشتم ولی خواهر بزرگترم اعتقاد داشت وقتی وزنش برگرده بیشتر از قبل چاق میشه و دقیقاً بیشتر از وزن اولیه چاق میشد ! چون ذهنش به زیادتر شدن روند چاقیش عادت داشت !همیشه با خواهرام می گفتم اینهمه دانشمند و پروفسور و دکتر داریم تو کل دنیا چرا هیچ کدوم یه کار اساسی نمی کنن برای لاغری ؟ چرا یه قرص یا دارو اختراع نمی کنن که بخوری و واقعاً لاغر بشی؟ یکی از اقوام عمل جراحی کرد و چربی های داخل شکمش رو در آورد و وقتی به ملاقاتش رفتیم با اینکه سه هفته از عملش گذشته بود خیلی درد داشت و هنوزم شکم داشت و علت رو جویا شدم گفت ورمه طول می کشه تا بخوابه ! 🤔🤔🤔 تا شش ماه بعد از عمل هیچی جز مایعات نباید می خورد والان که چندین سال از عملش می گذره هنوزم شکم داره و همون به قول خودش ورم رو داره و به نظر من زیاد با قبلش فرقی نکرده با اینکه دیدم خیلی مواظب خوردنشه و در مواجهه با شیرینی به قول خودش ضعف اعصاب می گیره چون براش ممنوعه و یکبار خورد گفت تا چند روز به جاش رژیم گیاه خواری می گیرم که جبران بشه 😑😑😑حتی چند نفر از آشنایان رو شنیده بودم عمل اسلیو معده کردند و یکیشون از وزن ۱۲۵ کیلو به وزن ۵۰ کیلو رسید و برنج و نان و شکر و نمک رو به طور کل از غذای خود حذف کرده بود و بیشتر فقط سوپ سبزیجات می خورد ! اما بعد از یک سال گفتن از قبلشم چاقتر شده و به ۱۴۰ کیلو رسیده 😢😢😢یکی دیگر از اقوام دور با هزینه ی بسیار گزاف در تهران عمل مکش چربی انجام داده بود و چربی های  کل بدنش رو با دستگاه مکیده بودند و شنیدم از وزن ۱۱۵ کیلو به ۶۰ کیلو رسیده ولی بعد از چند ماه دوباره به وزن اولیه برگشت ☹️☹️☹️حالا اینجا یک سوال پیش می آید :چرا تمامی رژیمها و قرص و داروها و دمنوشها و ورزش و عمل های جراحی منجر به شکست می شود؟چرا یک انسان چاق حتی اگر با رنج و مشقت و سختی با یکی از این روشها لاغر شود یا در مدت کوتاهی وزنی که کم کرده یا حتی بیشتر از آن بر می گردد و یا اینکه آن شخص تا آخر عمر باید همیشه با ترس و وحشت غذا بخورد و بسیار مواظب خوردن خود باشد تا دوباره چاق نشود؟ از زمانی که با این دوره ارزشمند و استاد عزیز آشنا شدم جواب تمام سوالهایم رو گرفتم و دریافتم علت تمام شکست ها در زمینه لاغری چیست ؟ 

      .                         🌺    🌺    🌺مهمترین دلیل این است که ما دچار چاقی ذهن هستیم و ذهن ما چون چاق است دستور رفتارهای چاق کننده می دهد و جسم ما تابع ذهن ماست پس وقتی ذهن ما چاقی رو یاد گرفته و مرتب دستورات چاق کننده می دهد جسم ما هم ناگزیر اطاعت می کند چون جسم ما از خود اراده ای ندارد وگرنه طبیعت همه انسان ها لاغر است و برای همین فرشته ی درون ما دوست دارد که ما لاغر بشیم اما چون ذهن ما چاقه لاغری رو بلد نیست و تنها راه اینه که ما همان طور که چاقی رو یاد گرفتیم لاغری رو یاد بگیریم و ذهن ما وقتی لاغری رو یاد بگیره نمی تونه همزمان هم چاق باشه هم لاغر اگر باورهای چاق کننده رو در یک کفه ترازو فرض کنیم و باورهای لاغر کننده رو در یک کفه ترازوی دیگر فرض کنیم ذهن ما مجبور میشه تابع اون کفه ای باشه که سنگین تره پس ما باید اونقدر در آموزش لاغری استمرار داشته باشیم که کفه ترازوی لاغری حسابی سنگین بشه و تغییرات ما ابتدا در رفتار ما نمایان میشه و بعد در جسم ما کاملاً قابل روئیت خواهد بود 😍😍😍 

      .                       🌸      🌸      🌸در تمام سالهای رژیم خواسته ی ما با رفتار ما همسو نبود یعنی ذهنمون به دنبال چاقی بود و ما داشتیم تلاش می کردیم که جسممون و در واقع اضافه وزنمون رو درمان کنیم و چون ذهن و رفتار ما با خواسته و جسم ما همسو نبود تلاش ما بی فایده بود و هر چقدر هم که تلاش می کردیم و کمی از وزن خود رو کم می کردیم به دلیل وجود ترموستات ذهنی دوباره به وزن اولیه بر می گشتیم ترموستات ذهنی هم یعنی عدد وزنی که در ذهن ناخودآگاه ما ذخیره شده و در واقع مانند آبگرمکن عمل می کنه و وقتی ما رژیم می گرفتیم و کمی از وزنمون کم میشد  مانند این بود که آب سرد شده و درجه آبگرمکن پایین اومده و آبگرمکن روشن میشه و شروع می کنه به داغ کردن آب و جبران مقدار درجه ای که پایین اومده و تا زمانی که درجه ای که برایش تنظیم شده و درجه آب با هم یکی نشود به تلاش خود ادامه می دهد و وقتی ما رژیم می گیریم و هر وزنی که از دست داده باشه ذهن تلاش می کنه تا جسم رو به عددوزنی که براش تنظیم شده بر گردونه پس ما فقط برای لاغر شدن یک راه داریم و اونهم اینه که خواسته ذهن و هدف و آرزومون با هم همسو بشه و این امر فقط با آموزش دادن لاغری به ذهن میسر میشه اونوقته که به تناسب اندام عالی و همیشگی دست میابیم  🥰🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/29 11:19
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 3326 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 490 کلمه

      سلام🙂

      دو تا موضوع عالی در اینجا یاد گرفتیم

      ا_لاغری حالت طبیعی و ذاتی جسم ما است و جسم ما بیشتر از ما مشتاقه برای لاغر شدن و توانا هم هست و هیچچچ مقاومتی هم در برابر متناسب شدن نداره و این رو بارها در رژیمها و ورزشهای سخت ثابت کرده 

      ۲_علت اینکه از سایر روشها لاغر نشدیم فقط اشتباه بودن مسیر لاغر شدن بوده و جسم ما هیچ ایرادی نداشته غذاها مشکلی نداشتن متابولیسم بدن ما نرمال بوده ‌‌‌‌…و هیچ نیازی به برنامه غذایی مخصوص یا ورزش سخت یا داروی چربی سوز نیست👌👌

      سبک زندگی روزمره ما که حاصل تکرار عادتهای ما است منجر به چاقی و اضافه وزن شده

      عادتها هم همون رفتارهایی هستن که اینقدر تکرار شدن که به ناخودآگاه سپرده شدن و اتوماتیک وار و بدون آگاهی و بدون صرف انرژی انجام میشن

      پس ما باید سبک روزانه مون رو تغییر بدیم نه اینکه در مقطع زمانی موقتی از یه برنامه غذایی یا ورزشی خاصی تبعیت کنیم👌👌

      برای تغییر عادتها هم باید توجه کنیم چه عادتهای چاق کننده ای داریم و اونها رو چطور یاد گرفتیم اونوقت رفتارهای جدید رو یاد بگیریم و تکرار کنیم تا به عادتهای ما تبدیل بشن و اونوقته که چه بخوایم چه نخوایم لاغر میشیم

      مثل زمانی که چاق میشدیم به راحتی و با آرامش و گرم به گرم 😏

      برای شناسایی عادتها نیاز به آگاهی و هوشیاری و آموزش داریم

      برای یاد اوری اینکه چطور اونها رو یاد گرفتیم و اصلا چرا یاد گرفتیم هم نیاز به راهنما و مشاور داریم 

      برای دانستن اینکه چه عادتهایی متناسب کننده هستن هم آموزش لازمه

      و برای تبدیل شدن عادتهای جدید به سبک زندگی روزمره هم تکرار و تکرار آموزشهای جدید نیازه

      و تنها جایی که این آموزشها وجود داره سایت تناسب فکریه🙂🙂👌👌

      و تنها کسی که لایق راهنمایی  و مشاوره رو داره استاد لاغری با ذهنه 👌👌 استاد عطار روشن عزیز که خودشون زمانی چاق بودن و با استفاده از آموزش ذهن متناسب شدن و از تمام رنجها و عادتها ی چاقی آگاهن و چم مخم مسیر لاغری صحیح و اصولی رو بلدن وهمواره دلسوزانه و متعهدانه در کنار تمام کسایی که آرزوی لاغری دارن هستن و اینقدر ساده و عالی آموزش میدن که ما معتاد یادگیری لاغری میشیم و اگه روزی از این آموزشها استفاده نکنیم بیقرار میشیم و احساس میکنیم گمشده ای داریم که شدیدا بهش نیاز داریم🙂🙂🙂👌👌

      وقتی از آموزشها استفاده میکنیم و تکرار میکنیم و سعی میکنیم در زندگی روزمره ازشون استفاده کنیم خیلی راحت بدون هیچ تلاشی و بدون هیچ رنج و محدودیتی عادتهای جدید پیدا میکنیم و یه جورایی همیشه آگاه و هوشیاریم به خوردنهامون به فکرایی که درسرمون میگذره وبه پیغام سیری و….و به مرور و با آرامش و گرم به گرم از ما کاسته میشه و وقتی عجله نداشته باشیم و به لاغر شدن نچسبیم و هدفمون فقط دریافت آگاهی امروز و انجام تمرین امروز و لذت بردن از دریافت آگاهی و داشتن هدف و برنامه مفید برای امروز باشه خییییلی ساده و آسون متناسب و زیبا میشیم آرزویی که سالهاست ابتدای هر سال به عنوان رویا مینویسیمش 👌👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parsasaryna04
      1400/03/25 09:45
      مدت عضویت: 1194 روز
      امتیاز کاربر: 2038 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      با سلام من این فایل رو گوش دادم ومطالبش رو هم خوندم فهمیدم که برای لاعری فقط باید از طریق ذهنی کار کنیم چون دیگه راههای مختلفی رو رفتم وهی برگستم پس باید بریم سراغ راه دیگه  دیگه چاره ای وراهی دیگه ای نیست فقط باید برم سراع ذهنم همین وبس وباید اینقدر تمرین وتکرار واستمرار داشته باسم تا مثل رانندگی کرون خود به خود  ماشین رو روشن میکنم وشروع به رانندگی میکنم ویا وقتی میخوام قورمه سبزی درست کنم دیگه خود به خود میرم سر گاز وشروع میکنم به درست کرون قورمه سبزی ودهنم خودبه خود به دستهایممیگه چی بریز وچی رو چه قدر بریز پس باید این مسیر رو هم اینقدر برای خودم طبیعی کنم واینقدر استمرار داشته باشم که این مسیر تناسب اندام هم مثل اشپزی کردن خودبه خود دیگه دستم نره به سمت عدای اضافه ویک لقمه یک لقمه هی بخورم یا اینکه هنوز دهنم مشعول چقدر خوردن وچی خودن بشه من حدود یک ماهه که بشدت دارم روی این مسئله کار میکنم وحدود یک هفته است که نسبت به روزاای قبلم هی دارم رفتار وواکنشم تغییر میکنه وهی فکر میکنم ودچار وسواس شده بودم که نم هم دارم رژیم میگیرم اخه هی مواطب احساس سیری ام بودم واینکه یواش بخورم اخه توی فایل قبلی چند تا قوانین برای خودم گذاشتم حالا میگم این هم که همون شده ولی حالا فهمیدم اینها واین قوانین همون فرمولهای درسته که که باید توی دهن من پر رنگ بشه پس این رزئم نیست بلکه قوانین وفرمولهای درسته که با استمرار باید یاد بگیرم وهی تکرار کنم واگاهانه باید روی فرمولها کارکنم ولی بتید احساسم رو خوب نگاه دارم ونیاید احساسم بد باشه وهر روز تکرار کنم وهمیشه شاد باشم  وکمکم ترموستات دهنم رو روی سایز ۳۶ تنطیم کنم ووقتش دیگه عمل کنم خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sana.motalebikhah@gmail.com
      1400/03/11 21:41
      مدت عضویت: 927 روز
      امتیاز کاربر: 72
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      به نام خداوند جان و خرد ❤ سلام و درود…

      سپاس بی نهایت بابت فایل بی نظیر تون🌟من متعهدانه دارم فایل هارو دنبال میکنم و با وجود پر بار بودن روزهام حتما حتما باید فایل رو گوش بدم و کامنت هم بزارم😍یکی از هدف هام گذروندن دوره صد روزه و به امید خدا بعدش دوره سرزمین لاغرها🌟واقعا دارم نشونه هایی رو تو رفتار خودم میبینم…به طور مثال دیشب باقالی پلو که غذای مورد علاقه من بود داشتیم و من اصلا گشنم نبود و نخوردم😍بدون اینکه حتی یه ذره دلم بخواد،،،قبلا هر موقع این غذا بود دو برابر غذاهای دیگه می‌خوردم😂یا وقتی سیر میشم دست از غذا میکشم و توجه نمیکنم که چقدر مونده😇البته اینم بگم چون اول راهم یکم شیطونی میکنم ،مثلا میگم بزار یه قاشق دیگه هم بخورم😁ولی بازم خودم خیلی راضیم چون قبلاً باید تا ته بشقاب رو می‌خوردم ولی الان تا جایی که سیر میشم و مطمئن هستم روز به روز بیشتر رو خودم کار کنم قوی تر میشم و ذهنم بیشتر و بیشتر لاغری رو یاد میگیره 💪خدارو صد هزار مرتبه شکر که در مسیر درست قرار گرفتم🌟

      لاغری آسان ترین کار دنیا هستش و من موفق ترین شگفتی ساز میشوم 💪🌟💪 لاغری طبیعت بدن من هستش😍

      سه شنبه ۱۴۰۰/۳/۱۱

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا آرام
      1400/02/21 19:10
      مدت عضویت: 1079 روز
      امتیاز کاربر: 48
      محتوای دیدگاه: 178 کلمه

      سلام به همه دوستان و استاد عزیز

      گاهی یه باور مخرب می اومد توی ذهنم که مگه چند سال می خوای زندگی کنی؟ سلامتیت مهم تره! همین که الان سالمی کافیه! برای چی می خوای شکمت کوچیکتر بشه؟ و …

      الان یکی از آرزوهای قلبیم اینه که مثل دورانی که داشتم، وزنم 57-56 کیلوگرم بشه و اندام متناسبی داشته باشم. راه دوری نیست. همین جاست توی قلبمه و مثل آیینه هر ورز بهش نگاه می کنم و خودم رو می بینم که مثل قبل لباسهای خوشگل پوشیدم و از بودن توی جمع لذت می برم و از اینکه هر لباسی می خوام می پوشم حس خوبی دارم. 

      نمی خوام عدد خاصی مشخص کنم اما دورانی که بین وزن 56 تا 58 کیلوگرم بودم بهترین دورانم بود. همیشه دوست داشتم توی مهمونی ها و جمع دوستانم باشم و لذت می بردم از این که خودم رو ببینم. دوست دارم و آرزو می کنم به زودی به اون روز ها برگردم و باز هم طعم شیرینش رو بچشم.

      برای همه آرزو می کنم اندامی متناسب و جسم و روح و ذهنی سالم داشته باشند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم