0

عجله برای تغییر (قسمت چهارم – 2)

عجله کردن
اندازه متن

برای موفقیت عجله نداشته باشید.

یکی از دلایل اصلی موفق نشدن عجله کردن است.

همه انسانها برای رسیدن به شرایط فعلی هیچ عجله ای نداشته اند اما زمانی که از آنچه هست احساس نارضایتی می کنند و تصمیم می گیرند تغییر کنند برای رسیدن به شرایط جدید عجله می کنند.

پارامتر عجله کردن در قوانین جهان هستی تعریف نشده است و سیستم جهان هستی (کائنات – خداوند) هیچ واکنشی به عجله کردن انسانها نمی دهد.

هیچ موجود زنده ای در طبیعت عجله ای برای زندگی کردن ندارد.

هیچ گیاهی برای رشد کردن عجله نمی کند.

هیچ پرنده ای برای زودتر رسیدن به مقصد عجله نمی کند.

هیچ سیاره ای برای حرکت در مدار خود عجله نمی کند.

اما شاید هر انسانی یک بار در زندگی خود عجله کرده باشد.

چرا طبیعت عجله ندارد

به نظر من علت اینکه طبیعت (شامل موجودات،‌ سیارات و …) هیچوقت اسیر عجله کردن نمی شود به این دلیل است که قادر به تغییر برنامه ریزی ذهن خود نیست.

هیچ پرنده ای قادر به تغییر غریزه خود نیست و تمام رفتارش بر اساس غریزه اش صورت می گیرد.

هیچ گیاهی قادر به تغییر برنامه غریزی رشد و نمو خود نیست و نمی تواند در روند رشد کردنش تغییر ایجاد کند.

هیچ سیاره ای قادر به تغییر سرعت یا جهت حرکت خود نیست.

فقط انسانها هستند که می توانند برنامه ریزی ذهن خود را تغییر دهند و به واسطه این کار زندگی خود را آنگونه می خواهند بسازند.

امکان تغییر ذهن و تغییر شرایط باعث تمایل ما به عجله کردن برای رسیدن به شرایط جدید می شود.

خبر خوب برای افرادی که تصور می کنند نمی توانند تغییر کنند این است که آنها بارها تصمیم گرفته اند زندگی خود را تغییر دهند و اتفاقا برای تغییر کردن عجله داشته اند.

عجله داشتن برای هر تغییری در زندگی اثبات می کند که ما به صورت ناخودآگاه باور داریم که می توانیم تغییر کنیم والا مانند سایر موجودات عجله ای برای تغییر کردن نداشتیم.

پس عجله داشتن نشانه خوبی برای اثبات توانایی تغییر کردن است.

اما این نشانه اگر به درستی مدیریت نشود به سادگی باعث شکست ما خواهد شد.

ارتباط عجله کردن با شکست خوردن

نکته قابل توجه که اثبات می کند هر تغییری باید از ذهن شروع شود این است که ما در جنبه های مختلف زندگی تصمیماتی داشتیم که برای رسیدن به آن عجله کرده ایم.

عجله کردن باعث خسته شدن ما در ادامه مسیر رسیدن به خواسته هایمان می شود و به این علت ما به خواسته های زیادی در زندگی یا نمی رسیم یا با سختی و تحمل رنج فراوان می رسیم که تحمل آن همه سختی لذت رسیدن به خواسته ها را از بین می برد.

دلیل خسته شدن از ادامه مسیر بخاطر تلاش فیزیکی ما برای موفق شدن است.

از آنجایی که تغییر کردن به فعالیت فیزیکی ارتباط ندارد بلکه به تغییر فرمول و برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه بستگی دارد تلاش فیزیکی ما باعث رسیدن سریع تر به نتیجه دلخواه نمی شود.

تمام نتایجی که در زندگی کسب می کنیم بخاطر برنامه هایی است که در ذهن ناخودآگاه ما ذخیره شده است.

این برنامه ها با عجله کردن و به صورت آگاهی های تکرار شونده و کاملا ناآگاهانه در ذهن ما ثبت شده اند به همین دلیل تغییر برنامه ها به صورت آگاهانه با تکرار زیاد یا استفاده از عبارت های تاکیدی تاثیری بر تغییر برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه ندارد.

تغییر برنامه ذهنی چگونه است

روش تغییر برنامه ریزی ذهن ناخوداگاه به این صورت است که ما آگاهانه تصمیم می گیریم در جبنه مورد نظر از زندگی تغییر کنیم.

1- باید آگاهانه ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم.

2- از تکرار شنیدن و دیدن آگاهی مرتبط با شرایطی که می خواهیم تغییرش دهیم جلوگیری کنیم.

3- اطلاعات صحیح برای تغییر کردن را به ذهن خود بدهیم.

4- در وارد کردن اطلاعات صحیح به ذهن خود استمرار داشته باشیم.

5- درباره آنچه می خواهیم تجربه کنیم فکر کرده و درباره آن بنویسیم.

6- در صورت امکان با افرادی که تصمیم به تغییر کردن دارند درباره تصمیم و آگاهی های دریافت شده صحبت کنیم.

7- به مرور سعی کنیم به شنیده های خود در راستای خواسته مورد نظر عمل کنیم.

به میزانی که رفتار و تصمیمات ما تغییر می کند ما به سمت شرایط جدید حرکت می کنیم و نشانه های تغییر کردن در رفتار و شرایط زندگی ما واضح می شود.

به نشانه های تغییر کردن توجه کرده و با اشتیاق مسیر خود را ادامه دهیم.

به این شکل و به مرور آگاهی جدید در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده و سبب تجربه شرایط جدید در زندگی ما می شود.

در مراحل تغییر ذهن ناخودآگاه که توضیح داده شد عجله کردن هیچ نقشی ندارد.

چرا نباید عجله داشته باشیم

عجله کردن در این پروسه به منزله تلاش فیزیکی برای تغییر فرمول های ذهن است که کاری بی هوده و خسته کننده است.

وقتی برای تغییر کردن عجول باشید انتظار شما برای رسیدن به مقصد بیشتر می شود و این در حالی است که ذهن شما هیچ عجله‌ای برای این کار ندارد.

چون ذهن ناخودآگاه هماهنگ با قوانین جهان هستی عمل می کند و در قوانین جهان هستی عجله کردن پارامتر تاثیرگذاری نیست.

اگر می خواهید تغییر کنید باید گام های کوچک و مستمر در مسیر صحیح بردارید.

به عنوان مثال برای تغییر عادت های خود مسیر صحیح چالش من اینو نخوردم است.

گام های کوچک جلسات آموزشی این چالش است.

استمرار ادامه دادن و تکرار کردن جلسات آموزشی و انجام تمرینات است.

به این شک شما می توانید بدون عجله کردن اطلاعات صحیح و جدید را در ذهن ناخودآگاه خود وارد کرده و به مرور نتایج عالی آن برای شما تمایل به تغییر عادتی است که موجب ایجاد احساس بد در شما شده است.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.11 from 36 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22444
برچسب ها:
103 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/04/25 19:34
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 266 کلمه

      سلام به همگی 

      من سعی میکنم آگاهانه تمرینات  رو انجام  بدم.

      در تغیبر عادتها نباید عجله کنم و  گام ها رو بزرگ بردارم چون با توجه به اینکه هنوز ذهن تغییر نکرده این تغیبر عادت یه هویی کار سختی میشه برای مثال افرادی که میخوان از راه رزیم و ورزش لاغر بشن روزهای اول کلی تلاش سنگین میکنن اما چون ذهن اماده نبست و ما از لحاظ جسمی به خودمون فشار میارییم جسم خسته میشه. و  به راحتی  تمام 

      اونها رو بعد از چند روز  کنار میزاره پس عجله باعث شکست ما میشه و باعث میشه ما از مسیر دور بشیم  هر چیزی در این دنیا  روند تکاملی داره که باید طی بشه .

       ببینید هدف اصلی  ما در این دنیا زندگی کردن هست پس عجله نکنید حالا چه چاق باشی یا لاغر باشی مهم نیست  باید حالت خوب باشه چون  این  مهم  هست .و این باعث موفقیت تو میشود .

      هر جا در این مسیر بهت  سخت گذشت بدون راهت اشتباه هست و ما باید با آسانی و راحتی لاغر بشیم پس بارها به خودت بگو لاغر شدن آسانترین کار دنیاست

        

      من میخوام تمام تغییراتم رو از دیروز بگم .

      من امروز بازم برای پسرم شیرینی اوردم اما نخوردم چون میل نداشتم .

      من امروز برای دخترم غذا کشیدم و گذاشتم روی میز اما لب نزدم چون سیر بودم 

      .

      من  امروز برای پسرم چندین بار عذا اوردم و اون هر بار  کامل نخورد چون  مریض هست اما من  لب نز دم و برداشتم 

      من در مسیر تغییر هستم  و مطمعنم کم کم عادت هام تغییر میکنه و  تبدیل به یک شخصیت جدید میشم چون دارم اموزش میبینم   و دارم  برای انجام تمریناتم تلاش میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/10/27 11:12
      مدت عضویت: 1444 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 579 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و مشتاقان تناسب اندام

      من خودم به شخصه نظرم اینه که قبلا جزو گمراهان در مسیر لاغری بودم البته نا آگاهانه . 

      چرا گمراهان؟ چون از مسیر درست تناسب اندام که خدا در وجودم قرار داد دورشدم .

      وجزو مشرکان بودم ؟  چرا مشرک؟  مشرک کسی نیست که فقط خدا رو قبول نداشته باشه. بلکه به نظر خودم مشرک کسی هست که قدرت خودش رو  بده عوامل بیرونی . مثل کم تحرکی . پشت میز نشینی. ارثی بودن . واز بدن خود ایراد گرفتن که کار خدا نقص داره وبلد نبود بدنم رو خوب طراحی کنه که روند سوخت وسازش نرمال باشه.و…

      وکم کم وقتی این عوامل بیرونی رو در ذهنم بزرگ کردم وجودم و روابطم با خدا کم رنگ شد . 

      چون دیگر جایی که شرک هست وقدرت دست عوامل بیرونی هست بودن خدا بی معناست .

      وجایی برای خدا در دلم به معنای واقعی نبود و رسیدم به نامیدی . دیگه تقدیرم اینه . لاغربشو نیستم . 

      مرنب ناراحتی و غم و غصه و شکایت از همه حتی خدا.

      بعدش وقتی ته دلم یه امید کوچولویی بود که میگفت یه چیزی هست که من نمیدونم . من از خدا تو زندگیم خیلی خوبی دیدم . و گشتم وگشتم  . و خدا هدایتم کرد به سایت تناسب فکری .

      اینجا بود که فهمیدم من مشرک بودم من به عوامل خارجی خیلی بها دادم و حالا که متوجه شدم مسیر درست کدومه .

      بیقرارشدم که بیام تمام تلاشمو اینجا به کارگیرم .

      منتها مثل راننده ای که میخاست سمت شرق بره اشتباها غرب میره . حالا که متوجه میشه گاز ماشین رو میگیره وعجله میکنه 

      واگر به خودش نیاد معلوم نیست به مقصدش برسه یا نه .

      حالا فهمیدم که ایمان که میگن چیه؟

      هرقدر ایمانت  یا باورت بیشتر باشه بیشتر نتیجه میگیری یعنی چی؟

      یعنی هرقدر که بتونی اون عوامل های چاقی رو که در ذهنت قدرت دادی وقدرت رو از خدا گرفتی و به اونها دادی پیداش کنی و با نمونه ها ردش کنی واستمرار داشته باشی با این آموزشها که ایمانت وباور رو زیاد میکنه .

      وهرقدر به موضوعی ایمان ات بیشتر باشه بهتر نتیجه میگیری .

      من وقتی دست عوامل بیرونی . کم تحرکی و پشت میز نشینی و…. رو از سرنوشتم خط زدم یهو دیدم آرامشم بیشترو بیشترشد واین نشونه ایمان هست ومرتب درحال کاهش وزن هستم .

      واین یعنی نزدیک شدن به توحید .

      من تو چاه چاقی افتاده بودم خداوند استاد روشن رو برای کمک بهم فرستاد واون با وسایل کمکی مثل همین چالش ها وآموزشها ازم میخاد محکم این طناب رو بگیرم و رها نکنم تا آرام آرام منو از چاه چاقیم خارج کنه .

      منم مرتب داد بزنم چرا نمیرسم بالا. استاد بهم میگه تو چاهی که افتادی عمیقه . توخیلی با چاقی کلنجار رفتی خیلی باورهای ریشه ای محکم ازش ساختی . 

      بهم اعتماد کن و طناب رو بگیر منم آرام آرام تو رو از چاه چاقی میارم بیرون .

      بهم میگه خیلی ها بهم اعتماد کردن و من از این چاه اوردمشون بیرون .

      دو حالت داره: 

      یا من بهش اعتماد میکنم و از چاه بیرون میام

      یا از بس شکایت میکنم وعجله میکنم که دستم شل میشه و طناب رو رها میکنم و میافتم دوباره ته چاه.

      تصمیم با خودمونه .

      البته استاد ما میگه هر سری افتادی تو چاه برگرد من باهات هستم من کمکت میکنم من درکت میکنم من خودم این مشکل رو داشتم . 

      میدونم عجله کردنت واسه چیه؟  خودم این سرزنشها رو تو زندگیم تجربه کردم . 

      سایت تناسب فکری درش به روی همه آدمهای چاق . حتی رهاشده ها بازه . واین اوج پشتیبانه .

      خدایا شکرت که منو به این سایت خوب و استاد بزرگوار هدایت کردی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hassanradin105@gmail.com
      1400/07/01 15:17
      مدت عضویت: 980 روز
      امتیاز کاربر: 78
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 289 کلمه

      صبور باش 

      چیزهای خوب زمان میبرند. 

      با سلام 

      ۲۵ روزی هست که عضو این سایت شدم . دیروز به یکی از آشنایان پیشنهاد دادم که اونم بیاد اینجا و عضو بشه ازم پرسید حالا یعنی تو چقدر لاغر شدی ، خیلی؟ 

      گفتم نمی‌دونم تو بهرش نمی‌رم ولی مهم اینه که حالم خیلی خوب شده و خیلی خوشحالم ،اونقدر توی روحیه ام تاثیر مثبت گذاشته که حد نداره .(ولی خب همسرم میگه خیلی لاغر شدی، میگم نمیدونم چون اصلا خودم رو وزن نکردم)

      امیدوارم همه ی کسانی که اینجا میان به همین آرامش و خوشحال که من رسیدم، برسند. حتی بیشتر.

      بعد به همسرم گفتم به قول استاد روشن اگه ازم بپرسم چطوری لاغر شدی مطمئن باش میگم نمیدونم.

      من دیروز بدون این که بخوام به خوردنم توجه کنم و بگم که من باید حتما دیگه عادت تند غذا خوردن رو کنار بگذارم همون‌طور که گفتم وسط غذا خوردن چند لقمه رو خیلی آهسته خوردن.

      بعد از چند بار سرک کشیدن به یخچال ،دفعه بعد که خواستم برم راهم رو عوض کردم و رفتم جلوی آینه و خیلی آگاهانه چیزهایی که در ذهنم بود رو با خودم تکرار میکردم و مدام ما بین خودگویی هام میگفتم لاغری آسون ترین کار دنیاست و تو میتونی. 

      توی این دو روز از پس چالش بر اومدم و اصلا کار سختی نبود .

      عجله نمیکنم

      ما باید لاغری رو توی ذهنمون مثل یک بذر بکاریم. و این بذر تا بخواد ریشه در بیاره و بعد ریشه هاش قوی بشن و ساقه و برگ و میوه بدن زمان میبرند . 

      بذری که من توی ذهنم کاشتم تازه ریشه زده و من خیلی مراقبشم و کود دهی به موقع میدم.من باور دارم که این بذر به درختی تنومند تبدیل میشه که دیگه نمیشه تکونش داد. این چالش پر از کود های مقوی هستن برای بذر ذهن من .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار علیرضا معینی
      1400/05/27 22:09
      مدت عضویت: 1000 روز
      امتیاز کاربر: 81
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 629 کلمه

      سلام و عرض ادب . 

      متن در مورد عجله کردن بود . خیلی نکات خوبی داشت برای اینکه عجله رو ترک کنیم . 

      اتفاقا عجله کردن عادت بدیه که حال انسان رو می گیره و خیلی خوبه بعد از اینکه عادت عذاب وجدان دادن به خودم رو ترک کردم این عادت رو هم مورد بررسی قرار بدم . 

      اما فایل در مورد نوشتن تغییرات بود 

      خب من تا الان در مورد عذاب وجدان همین که حواسم بهش بود و کنترلش می کردم خیلی خوب بود . یعنی به خودم یاداوری می کردم ببین الان دلیلی برای عذاب وجدان نیست .تو دلخواهتو خوردی و جایی هم که میلت نکشید و سیر شدی نخوردی دیگه دلیلی برای عذاب وجدان نیست . 

      این گفتگوها و توجه کردن و قدرت دادن به خودم و اینکه عذاب وجدانم خیلی کمتر شده حال منو بهتر کرده و اجازه میده من از غذا خوردنم لذت ببرم . 

      ضمن اینکه برای تغییر کردن باید باورتو با خواسته ات همسو کنی .

      خب این یعنی چی ؟

      یعنی خواسته ی ما لاغر شدنه

      باورمون چاق شدنه .

      ما باورمون رو که قبلا چاق شدن بود روی لاغر شدن تنظیم کردیم . چطوری ؟

      باور کردیم لاغری آسونه . باور کردیم لاغری ربطی به کم کردن غذا و افزایش فعالیت نداره . باور کردیم لاغر شدن خودبخود رخ میده . باور کردیم هر عملی از ما سر بزنه وقتی نگرشمون از زاویه ی ذهن لاغر باشه اون عمل لاغری تعریف میشه . و …

      تا اینجا تا مرحله ی باور بود . ما این باورها و کلییییی باور دیگه رو با خواستمون که لاغری بود همسو کردیم .

      حالا نوبت عملکرد ماست . آیا باور داریم عملکرد ما با این باورها همسوست .

      آیا به خودمون راحت می گیریم ؟ آیا موقع خوردن ترس رو کنار گذاشتیم ؟

      آیا موقع عمل به رهایی رسیدیم ؟

      آیا موقعی که داری میخوابی فکر می کنی این خواب تو رو چاق می کنه ؟

      در یک جمله آیا عملکردت با باورهای لاغری که ساختی همسو هست یا با باورهای چاق کننده ای که قبلا داشتی ؟

      عملکرد ما هنوز با باورهای جدیدمون همسو نشده . خیلی وقتها هنوز طبق باورهای قبلی عمل می کنیم .

      چیزی که الان فهمیدم دقیقا همین بود که همونجور که برای لاغر شدن باید باورهامون رو با خواستمون که لاغریه همسو کنیم عملکردمونم باید با این باورهای جدید و خواستمون همسو کنیم .

      وقتی تو باور کردی علت چاقی تو غذا نیست اما موقع عمل همچنان از غذا خوردن میترسی و دستتو پس میکشی یعنی هنوز عملت رو با باورت همسو نکردی .

      وقتی باورت اینه که علت پرخوریها به خاطر محدودیت در تو ایجاد میشه ولی همچنان در عمل خودتو محدود می کنی یعنی عملت با باورت همسو نشده .

      بله ما باورهامون رو با خواستمون همسو کردیم اما خیلی جاها  عملمون با خواسته و باورهای جدیدمون همسو نیست . برای همین از اصلاح رفتار حسمون بد میشه .

      فکر می کنیم اصلاح رفتار یعنی کم خوردن و زیاد تحرک داشتن .

      در حالیکه اصلاح رفتار یعنی همسو کردن رفتار با باورهای جدید  . یعنی به صلح رسیدن عملمون با باورهای جدید .

      اینجوری دیگه میبینی از توجه کردن به  عمل و رفتار  فرار نمی کنیم .

      ما از توجه کردن به رفتار همیشه حسمون بد میشده چون همیشه  اعمالی ناهمسو با باورهای اصلیمون رو انجام دادیم .

      چون همیشه  محدودیت و فشار جسمی رو برای ما عملکرد تعریف کردند 

      در حالیکه عملکرد لاغری یعنی  همسو کردن رفتار با باورهای جدیدمون .

      خب در این تغییر عادت من دارم سعی میکنم رفتارهای دلخواهم رو انجام بدم ‌و عادت کنم طبق آنچه میلم هست و دوست دارم و میپسندم عمل کنم .

      وقتی باور کنم میل من الهیه و خواسته ای که دارم همون خواسته ی خداست اون وقت عملم رو هم همسو با خواسته ام انجام بدم یعنی آنچه دلم بخواهد را عمل کنم اون وقت میبینم عمل و باور هم سو و هم ارتعاش با خواسته ی من که لاغریه هست و وقتی این روند رو تکرار کنم عادت جدیدم عالی شکل میگیره . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Somayeh
      1400/04/31 10:15
      مدت عضویت: 1444 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 306 کلمه

      با سلام 

      راستش من از روزی که با چاقیم آشتی کردم و به خوبیهاش وهدیه هایی که برام آورد فکر کردم و تمرینش رو نوشتم انگار آرامش عجیبی درونم دارم و واقعا از اینکه اینهمه توی این مدت بهم خوبی کرد و من با بدی جوابشو دادم ازته قلبم پشیمونم چون من تا حالا آزارم به مورچه نرسیده بود چه رسد به مهمانی که خودم دعوتش کردم و خودم با رفتارهام عصبانیت . تنفر و… رنجوندمش  و نمیدونم هنوز با من قهره یا آشتی .دیگه از اون روز عجله کردن از زندگیم حذف شد .

      امروز موقع صرف میان وعده اومدم با بیسکویت ساقه طلایی ام صحبت کردم بهش گفتم نگاه کن من میون اینهمه بیسکویت های جورواجور داخل سوپرمارکت تو رو انتخاب کردم چون تو موقع خوردن حس خوبی بهم میدی ترکیب شکر  با آرد سبوس دار و کمی روغن مزه فوق العاده ای بهم میدی و ازت کلی خریدم و داخل اتاق گذاشتم پس محدودیتی ندارم و در دوره لاغری اومدم بازم تو رو دارم . میتونستم پتی بور بخرم یا ویفر اما نه تو برام فوق العاده ای . ویه کم نگاش کردم و حس خوبی بهم داد.

      واومدم با یه چای ولرم مایل به گرم خوردم نمیدونم چرا اینا رو که بهش گفتم برام ناز میکنه و تونستم فقط دوتاشو بخورم منی که ۵ تا ۶ تا شو با یه استکان میخوردم . 

      حالا اومدم باهاش دوست شدم اون از من فرار میکنه واقعا عجیبه معلوم نیست تو این دنیا چه خبره .

      موقعی که از ترس میخوردم و مر اقب بودم کمتر بخورم ۵ تا۶ تا رو باچای میخوردم حالا که ازش تعریف کردم مثل یه پسری که از یه دختر نجیب خواستگاری میکنه اونم سرش رو میزاره پایین و خجالت میکشه و سمت اون پسره کمتر میره .😂

      من که موندم چه خبره ؟واقعا چه خبره؟به نظرم ادامه بدم این چالشو ببینم چه اتفاقی افتاده ؟😅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/03/28 19:48
      مدت عضویت: 1326 روز
      امتیاز کاربر: 12711 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 424 کلمه

      سلااام

      من این چند وقته خیلی فایل درباره ی عجله نکردن توی سایت دیدم و گوش کردم.

      یعنی انگار خدا هر چی فایل درباره ی عجله نکردن بود رو یه باره جلوی من قرار داد تا اهمیتش رو برام چندین برابر کنه.

      من اتفاقا همین امروز دیدگاهم برای قسمت 13 زندگی با طعم خدا رو نوشتم که اونم برای عجله نکردن و موندن توی خونه های خوب بود. 

      خداوند گفته پاداشی به صابرین میده و همون طور که استاد گفتن صابرین صبر با ایمان دارن . اما خیلی از ما داریم شرایط فعلیمون رو تحمل میکنیم و فقط منتظریم یه اتفاقی بیوفته که ما رو از اون احساس بد دربیاره . در این صورت ما به خواستمون نمیرسیم چون داریم تحملش میکنیم یعنی از شرایط فعلی راضی نیستیم اما باید اینو بدونیم که تا با شرایط فعلی در حالت صلح قرار نگیریم نمیتونیم تغییر کنیم و امکانات بهتر رو به دست بیاریم ، دقیقا همون چیزی که استاد در جلسه 2 همین چالش گفتن . 

      این عجله کردن به این خاطره که ما شرایط الانمون رو دوست نداریم و هنوز داریم باهاش مبارزه میکنیم. اگه واقعا تمرین جلسه 2 رو عملی کنیم خود به خود عجله از بین میره چون ما داریم با اون عادتمون هر چقدر هم بد باشه صلح میکنیم و آخه چرا باید چیزی که ازش لذت میبریم و برامون فایده داره رو با عجله از ذهنمون بیرون کنیم؟ 

      عجله ما مثل اینه که ما دقیقا داریم با همون قدرتی که به سمت هدف میریم ، یه مانع بزرگ می سازیم که جلومون رو بگیره. مثل یه دست انداز خیلی بزرگه که ما رو از سرعت طبیعیمون خارج میکنه. 

      عجله کردن مثل اینه که یه باغبون به خاطر عشق زیادی که به درختای باغش داره و میخواد میوه هاشونو زود ببینه هر روز بره یه بشکه ی آب پای هر درختش بریزه . این اقدام باعث میشه ریشه ی درخت بگنده چون این اقدام فیزیکی یهویی با رشد تکاملی یه درخت رابطه ای نداره و هر چقدر که هر روز باغبون به گیاهش آب بده باعث نمیشه اون گیاه زود تر رشد کنه ، چه بسا باعث میشه اون گیاه آسیب ببینه . 

      پس ما هم اگه میخوایم میوه های خوشمزه ای از درختمون به دست بیاریم باید آروم آروم هر روز یه گام برداریم که انجام تمرینات این چالش همون قدم های کوچک و متوالیه. 

      من هیچ عجله ای ندارم و در عوض به خودم و خدا ایمان دارم و میدونم هر زمانی که موقعش بشه اتفاقایی که میخوام برام میوفته چه مربوط به ترک عادت ها باشه چه مربوط به موارد دیگه ی زندگیم…

      خدایا شکرت 

      ممنونم استاد عطار روشن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/17 23:19
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 824 کلمه

      سلام و درود همیشه در حال تغییر کردن باشید😇

      عجله کار شیطونه !شیطونی تو مسیر ممنوع😜

      همه ی ما برای رسیدن به شرایط فعلی زندگیمون هیچ عجله ای نداشتیم  اما همین که تصمیم می گیریم شرایط زندگی و خودمون رو تغییر بدیم شروع می کنیم به عجله کردن .اما عجله کردن در قوانین جهان هستی تعریف نشده هیچ گیاهی عجله نداره رشد کنه یا هیچ پرنده ای عجله نداره که تخمش زود جوجه بشه یا زود تر کوچ کنه یا ماه عجله نداره که زودتر پیدا بشه یا  شکوفه ها عجله ندارند که زود میوه بشند چرا اسیر عجله نمی شوند⁉️چون دیگر موجودات ذهنشون قابل تغییر و برنامه ریزی نیست و به صورت غریزی رفتار می کنند و فقط انسان هست که می تونه ذهنش رو برنامه ریزی کنه و شرایط جدیدی از زندگی برای خودش خلق کنه .البته خبر خوب برای افرادی که فکر می کنند توانایی تغییر کردن ندارند اینه که اتفاقا برای تغییر زندگیشون تصمیماتی گرفتند و خیلی هم عجله هم داشتند .

      عجله کردن پارامتری است که به ما ثابت می کنه ما به صورت ناخوداگاه دوست داریم تغییر کنیم اما اگر عجله کردن به درستی مدیریت نشه باعث شکست میشه از اونجایی که تغییر کردن ارتباطی با تلاش فیزیکی نداره و فقط از طریق تغییر و اصلاح فرمولهای ذهنی انجام میشه فرد سعی می کنه با تلاش فیزیکی تغییرات رو به وجود بیاره و این کار تلاشی بیهوده و خسته کننده است و انتظار فرد رو از مسیرش سخت می کنه و باعث شکست میشه چون عجله کردن  تلاش فیزیکی است و چون ناخودآگاه ما با قوانین جهان هستی هماهنگ هست نمی تونه با جسم هماهنگ بشه و باعث درد و رنج برای ما میشه هدف ما زندگی کردنه چه چاق باشیم و چه لاغر چه رفتار صحیح داشته باشیم یا عادت مخرب ما بااید از زندگی و مسیر رسیدن به خواسته خودمون لذت ببریم احساس رضایت از خودمون داشته باشیم اصلا پایه اساس آموزشهای ذهنی بر سادگی است باید برای ما آسون باشه و اگر ما داریم سختی میکشیم باید آنالیز کنیم که کجای افکارمون نیاز به اصلاح دارند .ما با عجله آگاهی های تکراری رو نا آگاهانه به ذهنمون دادیم و الان برای اصلاح و تغییر فرمول های ذهنیمون با آگاهی های تکراری و تکرار عبارات تأکیدی هیچ نتیجه ای نمی گیریم مثلا /بارها در روشهای قبلی لاغری عجله کردیم و با سختی و تلاش مضاعف ،اگر نتیجه ای هم گرفتیم مقطعی بوده و  ماندگار نبود هر چند که اصلا مسیر ما اشتباه بود !

      بنابراین برای متناسب بودن باید آرام آرام قدم برداشت تا نتیجه ماندگار بشه برای تغییر فرمول های ذهنی باید ۱/آگاهانه ورودی ذهنمون رو کنترل کنیم ۲/گفت و شنود در مورد موضوعی که می خواهیم تغییر کنه نداشته باشیم ۳/آگاهی صحیح به ذهنمون بدیم ۴/در دادن اطلاعات صحیح به ذهنمون استمرار داشته باشیم /۵با اشتیاق از مسیر تغییر لذت ببریم ۶/فکر کنیم و تجزیه تحلیل کنیم ۷/تمرینات رو بنویسیم ۸/با قدمهای کوچک استمرار داشته باشیم ۹/تمرینات به صورت عملی در رفتار ما مشاهده بشند ✅و این روند صحیح و اصولی آموزش ذهنی است .و نشونه ی مسیر صحیح احساس خوب داشتنه .🌟

      خب برای تغییر عادتهامون هم نباید عجله کنیم یا گامهای بزرگ برداریم وگرنه شکست می خوریم خیلی از افرادی که تردمیل می خرند و روز اول ذوق دارند روزهای اول یک ساعت استفاده می کنند و چون ذهنشون آمادگی نداره و نمی تونه بپذیره و جسمشون هم خسته میشه به مرور بهانه تراشی می کنند و زمان رو کم می کنند و در نهایت تردمیل میشه رخت آویز و یا افرادی که باشگاه ثبت نام می کنند منم مدتی میرفتم باشگاه همون روز اول گفتم همه روزه میام تمریناتم را هم خوب انجام می دادم و فقط عجله داشتم سخت تر بشه که من بیشتر لاغر بشم😳شبها هم از بدن درد خوابم نمی برد اما خوشحال بودم که دارم لاغر میشم و بدنم هم عضله ای میشه  انصافا خوبم ادامه دادم اما در نهایت عدد روی ترازو صحبت دیگری داشت و من شکست خوردم ‼️ پس ما هم کم کم در صلح و آرامش تغییرات جزئی در رفتار و عادتهامون ایجاد می کنیم و ادامه می دیم و خیلی به راحتی عادت جدید جایگزین میشه مثلا/عادت سر قابلمه رفتن من هنوز هست امروز رفتم بازم در قابلمه رو برداشتم بعد گذاشتم سر جاش اومدم خیلی هم خوشم اومد فقط موندم اینو بعدا چه طور راه راه کنم 😂یا وقتی ریزه خواری داشتم نسبت به قبل میزانشو کم کردم ظهرم که شد چشمم به ساعت ۱/۳۰افتاد گفتم باشه یه نیم ساعت دیگه کلا یادم رفت حدود ساعت ۴گرسنه شدم خدارو شکر تمایل به شیرینی هم نداشتم اما دلم تردنمکی خواست خوردم و اما می تونیم هرشب تغییرات جزیی که خودمون به وجود اوردیم رو بنویسیم و به راه راههای خودمون لایک ❤️بدیم و ذهنمون رو تشویق کنیم و لازم نیست یکدفعه تغییر ایجاد بشه و هر چقدر ما دیدگاههای دوستانمون رو بخونیم راهکارهای بیشتری به ذهنمون میرسه و نوشتن و دیدن و شنیدن موضوعات لاغری با ذهن یعنی برنامه ریزی ذهن و تخصص بیشتر در لاغری

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/07 17:53
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 424 کلمه

      در تغییر عادتها عجله نداشته باشین و گام های بلند برندارید عادت اشتباه ما این هست که هر وقت میخواییم تغییر کنیم یه هویی ‌گام های   بلندی ایحاد میکنیم و این باعث میشه چون هنوز ذهن تغییر نکرده در نهایت خسته بشیم و رها کنیم مثلا خیلی افراد در ورزش کردن اینطور هستن در روزهای اول اینقدر با شدت ورزش میکنن چون ذهن هنوز آماده نیست جسم خسته میشه و دیگه همراهی نمیکنه و همیشه به دنبال در رفتن از ورزش کردن هستن پس تغییر ناگهانی به خودت نده و ورزش رو از یک ساعت شروع نکن کم کم شروع کن .گام ها رو بلند برندارین و عجله نکنید در تغییر عادتها هدف زندکی کردن هست پس چه چاق باشم یا لاغر من دارم زندگی میکنم پس عجله نکن درست زندگی کن و اگر در تغییر عادتها و لاغری به خودت فشار بیاری این  لاغری ارزش نداره و ماندگاری نداره و  در نهایت رهاش میکنی .

      لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیا هست و هیچ سختی نداره 

       حالا هرروز تغییرات رو بیا بنویس تا در ذهنت ثبت بشه و هماهنگی بین ذهن و جسم بیشتر برقرار میشه 

      با نوشتن این تغییرها  برای ذهنمون این رفتارهای جدید  اهمیت داده میشه و این رفتار در ما گسترش پیدا میکنه و میشه عادت جدیدو جایگزین عادتهای گدشته میشه  خیلی راحت خیلی راحت بدون سختی 

      من میخواستم به محض پیغام سیری گرفتن دیگه غدا نخورم و غدا رو رها کنم اما عادت داشتم چند لقمه اضافه تر میخوردم و اما همین دیشب  با شامم  دلم نون  نخواست و خالی یک کاسه    آش  بلغور  گندم خوردم و به محض اینکه پیغام سیری رو گرفتم غذا نخوردم و اما به جاش یک ذره خربزه خوردم میدونم  خربزه با غدا هیچ فرقی برای بدن من  نداره ولی این کار رو کردم که ببینم توانایی نخوردن غدا رو دارم و میتونم رهاش کنم و ادامه ندم و خربزه هم در حد یک قاچ کوچک خوردم  .

       و یا امروز ظهر ناهار خوردم واقعا در حد سیری خوردم و غذای من  در حد یک کف دست نون شد با  یک سیخ کباب چنجه  بود  و احساس کردم نیاز ندارم بیشتر بخورم و میخواستم تغییری در عادتم به وحود بیارم  بقیه ی غدا رو به همسرم دادم و از  سیخ دوم یک تیکه ی کوچک برداشتم و اگر قبلا بود شاید نصفه ی سیخ دوم رو هم میخوردم ولی امروز این کار رو نوردم و رهاش کردم فقط یه تکه از اون بردم ولی به مرور اونم دبگه بر نخواهم داشت و به محض سیری غدا رو رها میکنم 

      پس در عادتم یک تغییر کوچک ایجاد کردم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1399/11/12 07:41
      مدت عضویت: 1247 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,097 کلمه

      سلام‌خدمت عزیزان
      من آدم عجولی بودم ، برای همه ی کارهام عجله داشتم، میرفتم باشگاه یا پیاده روی همون هفته اول میخواستم نتیجه کارو ببینم مدام نگا میکردم ببینم چقد کم کردم ، رفتم کلاس موسیقی و‌عجله داشتم ک خیلی زود بتونم ی اهنگیو‌کامل بزنم ولی با عجله نمیشد ظرف ی هفته و ی ماه بشه ی اهنگیو زد و نیاز ب تمرینات مستمر داشت، همیشه اینقد عجول بودم ک فکر میکردم من همین الان ک ی تصمیمی رو برای تغییر گرفتم ی ساعت دیگه ی روز دیگه باید اون عمل برای من کاملا تغییر یافته بشه ، تصمیم ب یادگیری زبان انگلیسی گرفتم ی ماه باید بتونم مکالمه کنم تصمیم گرفتم ک اخلاقمو در بعضی موارد درست کنم گله شکایت نکنم قهر نکنم ولی ی ساعت دیگه میبینم باز مثل قبلم و دلسرد میشدم ک من تغییر بکن نیستم میخواستم تغییراتی در روابطم بدم ک اوضاع مثلا بهتر شه ولی اونقد
      عجله برا تغییر میکردم ک وقتی دو سه روز دیگه میدیدم نشد و‌نتیجه دلخواهو نداشتم شکست رو قبول میکردم و کلی هم بدو بیراه ب خودم و طرف ک تغییر بکن نیست و همینی ک هست، وارد سایت استاد شدم و فایلای لاغریو گوش دادم و فک کردم ک قراره ی شبه ذهنم عوض شه لاغر شم ولی دیدم ن روزها میگذره و تغییری نمیکنم ☹️☹️ ولی از اونجایی ک من ایمان داشتم هدایتم ب سمت سایت استاد از طرف خدا بوده و‌همینجوری و‌المی نبوده با اینکه نتیجه ای نمیدیدم ولی حال خوبمو دوست داشتم و ادامه دادم و بعدها هم مسائلی پیش اومد ک موندن منو در این سایت همیشگی کرد، من با اینکه دوره رو تهیه نکرده بودم ولی هر روز فایلی رو از سایت گوش میدادم لایوای استادو دنبال میکردم و ب هر چی ک میگفتن چندین بار تکرار میکردم یاداشت برمیداشتم و هر بار ک فایلیو تکرار میکردم چیز جدیدتری ازش برداشت میکردم و هر روز گامی در این مسیر برمیداشتم و اشتیاق داشتم و دیگه از جسمم چشم برداشته بودم ،از لباس هام حس تغییر رو‌متوجه میشدم ک کم کم اطرافیان هم بهم گفتن ک تغییر کردی و تغییرات جسمی من بخاطر استمراری ک داشتم و ماه ها من فایل های تکراری رو با ذوق و اشتیاق گوش داده بودم نتیجه داده بود ، و شاید بگم اینجا تنها جایی بود ک من عجله رو کنار گذاشتم و دارم موفقیتو میبینم ، ولی خب حربه های شیطانی و‌منفی همیشه هست و همیشه اماده اس ک بگه زود باش زودباش ببین تو کی شروع کردی چن روزه ولی چرا تغییر نمیکنه چرا عوض نشدو بس کی و ….. و همین مورد دوباره در رسیدن ب آرزوها با قدرت ذهن داشت سراغ من می اومد ، من دوره رو خریداری کرده بودم و از اونجایی ک شرایط بدی داشتم و برای خلاصی از اون شرایط خریداری کرده بودم ک زودتر ب خواسته ام برسم بعد گوش دادن یکی دو فایل منفی بافم شروع کرده بود و حتی چن روزم موفق شد ک‌منو متوقف کنه ، ولی خدارو شکر در مدت زمانی ک توی سایت فایلای مختلفی گوش دادم آگاهی هام نسبت ب قبلم خیلی بالاتر رفته و خیلی زودتر نسبت ب قبل میتونم شناسایی کنم حربه های شیطانی و نجواهای منفی ذهنمو ک منو ب سمت عجله میبره و همونجا متوقفش کردم و ب خودم گفتم تنها مسیری ک میتونه تو رو ب خواسته هات برسونه فقط و فقط مسیر رسیدن با ذهنه تو هیچ راهی نداری تو ک نمیخوای در این شرایط بمونی میخوای عوض شه تغییر کنه و ب خودم یادآوری کردم ک سالها با کلی روش میخواستی لاغر بشی و نمیشد ولی باعجله نکردن و استمرار در مسیر لاغری مثل اب خوردن اونم در این شرایط کرونا ک فقط تو‌خونه ای و کلی باور اشتباه از خونه موندن و‌جاق تر شدن داشتی لاغر شدی بس گام هاتو در این مسیر هم ادامه بده و باز شروع کردم و پرونده عجله کردنو بستم و‌گذاشتم کنار هر روز ی گام الان با اینکه یکم لاک پشت وار دارم حرکت میکنم و گاهی منفی باف میگه تو دوره دومم خریدی و هنوز دوره اولت تموم نشده ولی همون لحظه ب خودم یاد آوری میکنم ک در تمام این مدت تو مستمر ادامه داشتی متوقف نبودی هر روز داری گوش میدی و‌بعضی فایلارو یکم بیشتر ولی استمرارو داری حال خوبو داری تو کلی تغییر‌ کردی گله شکلایت نمیکنی باورهای اشتباهتو‌شناسایی میکنی و حتی خواسته های کوچک و‌بزرگی رو که در این دوره بهشون رسیدم رو برای خودم میشمورم ک برای بعضی هاشون سالها بود ک تلاش میکردم و یا در ذهنم بود و نمیشد تمام این تغییراتو ک برا خودم میشمرم و حتی مینویسم بعدش ی لبخندی از ته دلم میزنم ب منفی بافم و میگم بعد این هر چی میخوای بگی بگو‌ ولی من همونجا میفهمم ک همه ی حرفات برعکسه و‌من در مسیرم ، الانم برای تغییر عادت هام از همون اول عجله رو گذاشتم کنار و اصلا ب عجله فکر نمیکنم چون ب مسیرم و استاد ایمان دارم ، من تغییراتی ک در چند عادتمو میخواستم بدم رو طبق آموزش استاد تا ب این جلسه انجام دادم و الان دارم راه راهش میکنم یکی از عادتهایی ک میخوام تغییر کنه تند تند غذا خوردن بود ، من الان ک میخوام غذامو شروع کنم با خودم میگم ک من دوست دارم عادتمو راه راه کنم تا جذاب تر شه اول با اروم خوردن شروع کنم بعدش هر جور دوس داشتم و یا در نون خوردن با بعضی غذاها ب خودم میگم چطوری میتونم راه راهش کنم و با موافقت ذهنم من مقداری از غذامو با نون میخورم و بعدش میبینم ک شروع کردم ب خالی خوردن و دارم اونجوری حتی لذت میبرم و ب خودم میگم چقد زیبا راه راهش کردی ، و بعدش خودمو تحسین میکنم اخر شبم ی دوره میکنم ک کجاها و چطوری عادتتو راه راه کردی و ی لبخند از سر رضایت میزنم ک کجاها تونستم و اگه جایی نتونسته بودم ب خودم میگم ک اشکالی نداره ببین موفقیت ها چقد بیشتر بوده بس ادامه میدیم 🥰😊من ی عادت دیگه هم داشتم ک اون خوردن زیاد و‌متنوع در مهمونی ها بود البته ک الان خیلی وقته بیشتر از نیاز بدنم غذا نمیخورم ولی خب همچنان در مهمونی تنوع و‌خوردن از بیشتر مواد غذاییو خوراکی ک برا پذیرایی اوردنو دارم و امشب ما ی دور همی خونوادگی داریم برای همین من مشتاقانه صب ساعت ۷بیدار شدم و فایل این جلسمو گوش دادم و اومدم کامنتمو بزارم و میخوام امشب عادت متنوع خوردن در مهمانیمو راه راه کنم و کلی هم ذوق دارم ولی هیچ عجله ای برا تغییر کاملش ندارم 😊قراره امروز فقط ی ذره راه راه شه 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم