0

حق انتخاب عادت ها (پنجم)

حق انتخاب
اندازه متن

 یکی از ویژگی های متمایز کننده انسان از سایر موجودات داشتن حق انتخاب است.

هیچ موجود زنده ای حق انتخاب در تغییر زندگی خود را ندارد.

اگر پرستوها باید در زمان مشخص از سال به منطقه دیگری کوچ کنند،‌ هیچ پرستویی نمی توانند تصمیم بگیرد که من امسال نمی خواهم کوچ کنم.

پرستو حق انتخاب ندارد و باید بر اساس غریزه خود عمل کند.

گیاهان حق انتخاب برای رشد کردن یا نکردن ندارند و باید بر اساس غریزه خود عمل کنند.

اما انسان در هر شرایطی می تواند انتخاب کند که چگونه فکر کند، رفتار کند،‌ واکنش دهد و زندگی کند.

این حق انتخاب باعث ایجاد تنوع در زندگی بشر شده است.

نتیجه حق انتخاب داشتن

حق انتخاب باعث ایجاد سلیقه های مختلف می شود و یکی از دلایل رشد و گسترش زندگی بشر داشتن حق انتخاب و شکل گیری سلیقه هاست.

هر انسانی در برخورد با هر موضوع از زندگی میتواند انتخاب مختص به خود را داشته باشد که به آن علاقه یا سلیقه نیز گفته می شود.

هر انتخابی منجر به بروز نتیجه ای در زندگی ما می شود.

در واقع ما انتخاب های خود را تجربه می کنیم. و به همین دلیل تجربیات انسانها از زندگی کردن با یکدیگر متفاوت است.

هر انسانی بر اساس حق انتخابی که دارد می تواند تصمیم مورد علاقه اش را عملی کند و آن تصمیم سبب بروز نتیجه ای در زندگی فرد می شود و آن فرد نتیجه انتخاب خود را تجربه می کند.

چاقی انتخاب است یا اجبار

اگر ما چاق هستیم به خاطر انتخاب چاقی بوده است که احتمالا به شکل ناآگاهانه صورت گرفته است.

آگاهی و اطلاعاتی که درباره چاقی،‌ مزایای آن،‌ معایت آن و چگونگی بوجود آمدن آن وارد ذهن ناخودآگاه ما می شود سبب انتخاب ناآگاهانه چاقی برای ادامه زندگی مان شده است.

انتخاب چاق شدن برای عده ای به صورت آگاهانه بوده است.

آنها به دلایل مختلف دوست داشته اند چاق شوند.

بیشتر آنها دوست داشته اند از وضعیت لاغری که داشته اند فقط مقداری چاق تر شوند اما از آنجای که حد و حدود چاق شدن را نمی توان برای ذهن مشخص کرد، انتخاب چاق شدن توسط آنها باعث ایجاد اضافه وزنی بیشتر از آنچه دوست داشتند شده است.

انتخاب چگونه به تجربه تبدیل می شود

زمانی که ما در ذهن ناخودآگاه چاق شدن را انتخاب می کنیم این تصمیم باعث ایجاد فرمول های زیادی در مغز ما می شود که هر کدام از آنها سبب بروز رفتاری جدید در ما می شود که نتیجه همه آن رفتارها چاق شدن و چاق تر شدن خواهد بود.

هر رفتاری را که ما به منظور چاق شدن انتخاب کرده ایم به مرور به دلیل تکرار شدن به عادت ما تبدیل می شود. و از آنجایی که ما از تکرار آن عادت احساس خوبی ندارم آن رفتار تکراری را عامل چاق شدن خود می دانیم.

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند لیستی از عادت های خود را باعث بروز چاقی خود می دانند و بارها تصمیم گرفته اند که آن عادت ها را ترک کنند.

از آنجایی که منبع ذخیره فرمول های عادت ساز در ذهن ناخودآگاه است با تصمیم قاطع و تلاش فیزیکی نمی توان آن رفتارها را تغییر داد.

بنابراین اگر تصمیم گرفته اید عادت های خود را اصلاح یا تغییر دهید باید طبق اصول یادگیری ذهن ناخودآگاه عمل کنید.

اصولی که در چالش من اینو نخوردم به صورت مفصل توضیح داده می شود.

در جلسات قبلی درباره شناسایی عادت تکرار شوندن و چگونگی به صلح رسیدن به عادت های خود توضیح داده شد.

اینکه چگونه فکر خود درباره عادت هایی که تصور می کنیم باعث چاقی ما شده اند را اصلاح کنیم به شکلی که با تکرار کردن آن عادت در صلح قرار بگیریم.

همچنین توضیح داده شد که به شکل بسیار ملایم تغییراتی در عادت خود ایجاد کنیم که آن را با مثال اضافه کردن راه های مشکی به لباسی که رنگ مورد علاقه مان را دارد برای شما توضیح دادم.

استفاده از حق انتخاب در تغییر عادت ها

در این قسمت باید با توجه کردن به این که من حق انتخاب دارم و خودم انتخاب کرده ام این رفتار را بارها تکرار کنم تا به عادت من تبدیل شود احساس بهتری در خودمان برای پذیرفتن مسئولیت انتخاب هایمان ایجاد کنیم.

در ابتدای این متن عنوان کردم که هر انتخابی باعث بروز نتیجه ای خواهد شد و آن نتیجه تجربه زندگی ما را رقم خواهد زد.

بنابراین باید به این باور صحیح برسیم که من انتخاب کرده ام این رفتار را داشته باشم و از نتیجه این رفتار راضی بوده ام به همین دلیل تصمیم به تکرار آن گرفته ام.

اما با گذشت زمان و تکرار بارها و بارهای این رفتار به این نتیجه رسیده ایم که از نتیجه این رفتار احساس خوبی ندارم.

به عبارت دیگر تکرار این انتخاب باعث ایجاد شادی و لذت اولیه در من نمی شود.

بنابراین آگاهانه تصمیم گرفته ام برای ادامه زندگی انتخاب متفاوتی داشته باشم و نتیجه انتخاب جدید خود را تجربه کنم.

با این علم و آگاهی که ذهن ما از تنوع در تجربه کردن استقبال می کند به همین دلیل ما به تنوع طلبی علاقه داریم.

از ویژگی علاقمند بودن ذهن ناخودآگاه خود به تنوع طلبی استفاده کرده و تصمیم می گیریم رفتار جدیدی را انتخاب کنیم و نتیجه آن تجربه کنیم.

به این شکل شما با تغییر عادت های خود به شکل عمیق تری در حالت صلح و دوستی قرار می گیرید و اصلاح یا تغییر عادت ها کار بسیار ساده تر و البته لذت بخشی خواهد بود.

از آنجایی که به توانایی خود برای تغییر عادت هایی که سالها از انجام آنها احساس بد داشته اید پی می برید و احساس بسیار خوبی در شما ایجاد می شود.

نتیجه گیری

به طور خلاصه در این قسمت ما متوجه شدیم که نتیجه عادتی که احساس بد در ما ایجاد می کند به خاطر انتخاب خودمان بوده است.

انتخابی که روزی بسیار لذت بخش بود اما الان به دلیل تغییر شرایط لذت گذشته را برای ما ندارد.

از آنجایی که ما حق انتخاب داریم تصمیم می گیریم رفتار دیگری را انتخاب کنیم و نتیجه دیگری را تجربه کنیم.

نه رفتار قبلی که عادت ما شده رفتار زشت و ناپسندی است و نه رفتار جدید که قصد انتخاب داریم رفتار بسیار نیکو و پسندیده ای است.

همه رفتارها سبب بروز نتیجه ای خواهند شد و ما می توانیم بر اساس نتایجی رفتارها از حق انتخاب خود استفاده کرده و رفتار دیگری را انتخاب می کنیم.

نکته قابل توجه این که ممکن است بارها تصمیم بگیریم رفتارهای جدید انتخاب کنیم و نتایج آنها را تجربه کنیم.

داشتن این نگرش به عادت های خود می تواند تحولی در تغییر آسان عادت های ما در جنبه های مختلف زندگی ایجاد کند.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.87 from 30 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22447
برچسب ها:
98 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/08/20 09:08
      مدت عضویت: 385 روز
      امتیاز کاربر: 23780 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 804 کلمه

      سلام استاد 

      خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/08/20 توانستم این فایل حق انتخاب را گوش بدهم 

      استاد دریکی از فایلها شما گفتید تمام چیزهایی که دراین جهان وجود دارد دو وجهی است حتی انسان ، انسان در وجه اول زندگی وقتی کودک است به صورت غریزه کارها را انجام میدهد مثل میکدن غذا درابتدای زندگی – گریه کردن هنگام گرسنگی و خیلی از چیزها و حق انتخاب درآن زمان ندارد چون ذهن او مثل لوحی سفید است و تمام کارهای ابتدای زندگی را به صورت غریزه ای انجام میدهد و بعدها درزندگی خیلی از کارها را به صورت اکتسابی یاد میگیرد و از این جا است که حق انتخاب درانسان کم کم شکل میگیرد و هرکس با توجه به سلیقه ی خودش کارهاو غذایش را انتخاب میکند و دقیقا تفاوت انسان و حیوان از این جا مشخص میگردد .چون ما درطول سالهای چاقی از خوردن لذت بردیم و این انتخاب ما از کودکی بوده و هربار به خاطر لذت بردن دوباره آن را انتخاب کردیم و قدرت اینکه من هم میتوانم انتخاب کنم که چه چیزو چه موقع غذا بخورم را از خودم سلب کردم و به قبولوندم که من دربرابر خوراکی هیچ گونه اراده ای ندارم چون اشتهای من زیاد است . این درحالی است که اصلا درموقع گرسنگی من انتخاب نمیکنم که آیا من میتوانم کمی صبر کنم و دیرتر غذا بخورم وباکمی احساس گرسنگی سریع چیزی نخوردم مثل وقتی روزه بودم ایا وقتی گرسنه میشوم میتوانم سریع چیزی بخورم بلکه صبر میکردم و فکرم را از خوردن به سمت چیزدیگری سوق میدادم تا موقع اذان بشود و من بتوانم غذا بخورم چون روزه گرفتن یک تمرین برای داشتن اعتماد به نفس است چون من خودم انتخاب کردم روزه بگیرم و کسی من را مجبور نکرده ووقتی روزه را کامل انجام میدادم چقدر احساس خوبی به انسان داده میشد پس پرخوری هم یک انتخاب خودم بوده که حالا به هر دلایلی لذت بردن – نگاه کردن به اطرافیان برای زیاد خوردن – احساس قدرت زیاد خوردن دربین دوستان و… از طرف خود من انتخاب شده است پس حالا هم با تغییر دادن عادت پرخوری به روشهای متعدد میتوانم اینکه من اشتهام زیاده و نمیتوانم از خوردن غذاهای خوشمزه خوداری کنم حق انتخاب و قدرت را از اشتها بگیرم و بگویم من انتخابهای متعدد و زیادی داشته و دارم و با اعتماد به نفس بالا میتوانم انتخابهای زیادتری داشته باشم و کلمه ی اشتها را ازذهن و فکرم بیرون کنم چون وقتی کاری را انجام میدهیم و احساس ما بدمیشود مثل پرخوری دقیقا دنبال مقصر میگردیم که کارها را به گردن آن بیندازیم و خودمان را بی تقصیر جلوه دهیم تا احساس ما خوب شود پس به راحتی میگوییم اشتهای من زیاده و من نمیتوانم دربرابر دستور اشتها که بیا بخور مقاومت کنم و این باعث تقویت هرچه بیشتر پرخوری و درنهایت چاقی بیشتر میشود .

      و بارها دراین سایت ذهنی با خودمان تکرار میکنیم که فکر کنم دوباره اشتهای من برگشته است ؟ یعنی به این نتیجه رسیدیم که با چند تا فایل گوش دادن  رفتار آنها نسبت به خوردن غذاها تغییر کرده بوده و اشتها مال من نبوده و حالا دوباره برگشته و من شروع به پرخوری کردم باید یاد بگیریم از این پس به جای کلمه اشتها بگوییم انتخاب و بگوییم من درخوردن انتخابم زیاده و از این دفعه درهنگام خوردن قبل از انتخاب فکر کنم که قدرت انتخاب کاملا دردست من است پس درست انتخاب کنم که بعد از خوردن دنبال مقصر نباشم و احساس من نسبت به خوردن هرغذایی بد نشود .

      من باید به جایی برسم  که هرگز ازانتخابهای خودم فراری نباشم و بعد از انتخاب خود را سرزنش نکنم و به انتخابهای خودم ایمان داشته باشم و با اعتماد به نفس بگویم من خودم این انتخاب را کردم مثل انتخاب چاقی بله من تا الان انتخاب کرده بودم چاق باشم و از چاقی خودم لذت میبردم ولی الان میخواهم کمی تغییرات دراین انتخاب بدهم و کم کم متناسب تر شوم و باید کم کم ونه با عجله این عادتها را تغییر بدهم و با این کار عزت نفس خود را بالا ببرم و لاغر شوم

      من از امروز انتخاب میکنم اصلا قند و نبات با چای نخورم و چای ولرم بخورم 

      من از امروز انتخاب میکنم با برنج نان نخورم 

      من از امروز انتخاب میکنم وقتی احساس سیری را دریافت کردم سریع ما بقی غذا را نخورم 

      من انتخاب میکنم از امروز ریزه خواری را ترک کنم 

      من از امروز درهنگام اولین جرقه گرسنگی ابتدا یک لیوان آب بخورم و فکرم را از خوردن به سمت دیگری سوق بدهم 

      من از امروز انتخاب میکنم که لاغری با ذهن بهترین روش لاغری است 

      من از امروز انتخاب میکنم که خودم باید بهترینها را برای لاغر شدن انتخاب کنم و اختیار خوردن را خودم دردست دارم و چیزی به نام اشتها دربدن من وجود ندارد 

      من از امروز انتخاب میکنم که دقیقا تمرینات را به خوبی انجام دهم تا هم لاغر شوم و هم عزت نفس خود را افزایش دهم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/05/26 18:42
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28161 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 630 کلمه

      سلام و درود فراوان 

      من عادت قبلی خودم  رو نباید بد و دوست نداشتنی بدونم و عادت جدید رو که میخوام ایجاد کنم خوب و دوست داشتنی بدونم من باید با رفتار قبلیم در صلح باشم چون اگر نباشم برای ذهن  من زنگ خطر هست یعنی  به اون میگیم من خودم و رفتارم و عادتم دوست داشتنی نیست چون رفتار ما از ما جدا نیست اگر من اون رفتار قبلی  رو دوست ندارم یعنی خودم رو دوست ندارم .

      من خیلی خوشحالم و راضی هستم که این اگاهی ها رو دارم  کسب میکنم و سعی میکنم رفتارهای بهتر از خودم رو نشون بدم 

      .

      من هرگز نباید برای پرخوری هام چیز دیگه  بیرون از خودم رو مقصر کنم مثلا بگم اشتهام باعث پرخوری میشه و اشتها هم که تحت کنترل من نیست غلطه ما چیزی به اسم اشتها نداریم بلکه ما باید جاگیزین کلمه ی اشتها.  بگیم انتخاب  یعنی به جای اینکه بگیم اشتهام زیاده بگیم انتخابمون زیاده  بابا اشتهایی که جود نداره قدرت رو به خودت بده  پس در مواقع ناراحتی و استرس،و درس و امتحان نگو اشتهام زیاده بگو انتخابم زیاد شده من خودم همین جا باید بگم در این مدت که در سایت به علت خاصی که برام پیش اومده بود  نبودم به طرز وحشتناکی انتخابهام کم شده بود و در حد اینکه بتونم سر پا بمونم عدا میخوردم و در این یک ماه وزن قابل توجهی  کم کردم و اما به لطف خدا که دیگه اون مشکل حل شد و حالم دوباره خوب شد همش،پیش خودم میگم خوب کم کم عادتهای قبلیم داره برمیگرده و من دوباره به وزن قبلی برخواهم گشت و شایدم در ته تهای ذهنم این فرمول باشه که دوباره اشتهام باز شده  و برگشته و من عدا میخورم و اما در اون مدت که درگیر قضیه ای  بودم من که اشتها نداشتم برای همین لاعر شدم و این فایل دوباره به من یاد اوری میکنه که بابا اشتهایی در کار نیست همش خودمم و انتخابهای خودم پس قدرت رو باید از کلمه ی اشتها بگیرم و بدم به خودم و توانایی هام و انتخابهام تا درست و عالی رفتار کنم 

      پس کلمه ی انتخاب  جایگرین کلمه ی اشتها میشه و باید یاد بگیریم این کلمه رو بگیم 

      من در این چند روز که دوباره  شرایط روحی ام عادی شده انتخابهای بیشتری دارم برای خوردن که باید بگم من  از اونها فراری نیستم اما باید یادم باشه که قرار بود من در اونها تنوعی ایجاد کنم .

      انتخابهای جدید  در رفتارهای غذایی ام رو باید داشته باشم اما نه اینکه بگم  انتخابهای گذشته. اشتباه بوده چون اگر فکر کنم در گذشته رفتارم اشتباه بوده دیگه انگار به خودم میگم من رفتارهام و خودم قابل قبول نبودم و خودم اشتباه کردم نه پس  میگم اونها انتخابهای گذشته ام بودن و درست بودن  اما الانم میخوام انتخابهای جدید داشته باشم و از اونها لذت ببرم میخوام تنوع انتخاب داشته باشم و من هقچ بدی در خود گدشته ام و الانم نمیبینم فقط تنوع در انتخابهام میخوام .مثل اینکه من تا یک ماه پیش یه گوشی موبایل  داشتم  که ازش راضی بودم اما میخواشتم تنوع ایجاد کنم و عوضش کردم و الان این گوشی جدید رو دارم یا من یک ماه پیش یه رنگ و مدل خاص،لاک برای ناخن هام داشتم اما دیروز خسته شدم و اونها رو تغییر دادم یا مثلا در گدشته از یک برند کرم استفاده میکزدم اما الان میخوام تعییرش بدم  نه اینکه انتخاب قبلیم بد باشه بلکه تنوع در انتخاب گذاشتم  پس بارها میگم اگر در گذشته خیلی غدا میخوردم از غدای اضافه هر کس در خانه  میخوردم و یا ریزه خواری میکردم اما الان دوست دارم که این کار رو  انجام ندم یا اینکه مقدارش رو کم کنم یا چند بار انجام این کار رو در طول روز  حذف کنم و فقط یک بار در طول روز انجام بدم .و کم کم همین رو هم  انجام ندم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/26 13:50
      مدت عضویت: 486 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,031 کلمه

      سلام و درود . 

      من در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم .

      من شادم . 

      من زمانی از عادت پرخوری لذت میبردم چون نتیجه اش منو آزار نمیداد ولی از وقتی پرخوری رو با اصافه وزن مربوط کردم و نتیجه چاقی رو بهش پیوند دادم پرخوری برای من آزار دهنده شد . 

      دیگه از نتیجه خوشم نمیومد .

      نتیجه پرخوری حال منو بد میکرد .

      من تا قبل از پیوند چاقی و پرخوری فقط از پرخوری لذت میبردم .

      یعنی برای لذت و تفریح پرخوری می کردم . 

      برای  عشق و حال و صفا . یعنی این نیجه رو از پرخوری میگرفتم و خیلی هم باهاش حال می کردم .

      اما از یه جایی به بعد که ویروس چاقی رو پذیرفتم و به ذهنم راه دادم نتایج تمام پرخوریهای من شد چاقی . حالا از این نتیجه راضی نیستم . 

      امروز فهمیدم پیوند بین چاقی و تمام غذاها رو در ذهنم بشکنم و چیزی که به نظرم اومد جایگزین کنم پیوند بین غذاها و زنده موندن و سلامتی هست . 

      قبلا در درسهایی از شما یاد گرفته بودم که تفکیک غذایی نکنم و غذاها رو مضر و سالم نکنم . امروز یاد گرفتم  کلا پیوند غذاها رو با چاقی از بین ببرم . و پیوند خوردن و چاقی رو هم از بین ببرم و پیوند پرخوری و چاقی رو هم از بین ببرم . خب در این درس یاد گرفتم  رفتارهامو بد و خوب نکنم . تفکیک نکنم . از خودم جدا نکنم . این منم که دارم رفتارهام و انجام میدم . 

      علت اینکه میخوام بعضی رفتارهام و تغییر بدم به علت این هست که از نتایج عادتم راضی نیستم . 

      خودم میخوام تغییرش بدم . پس اول نگرشم رو به رفتار تغییر میدم . نگرشی میدم که باهاش به صلح برسم . 

      پرخوری حاصل اشتها نیست . پرخوری حاصل انتخابه . 

      من انتخابم پرخوری بوده و تنها دلیلشم لذت و تفریح بوده و تا زمانیکه این انتظار رو ازش داشتم خب لذت میبردم 

      اما وقتی اون رو با چاقی پیوند دادم ازش رنج کشیدم و نگرشم نسبت بهش تغییر کرد . 

      خب الان دیگه هر دو پیوند در سر من هست . هم پرخوری و لذت و هم پرخوری و چاقی . 

      و همچنین پیوند پرخوری و عادت . برای همین درجه اول اینه که این پیوندها رو بردارم  . نه برای لذت پرخوری کنم . نه  برای ترس از چاقی بخوام ترکش کنم و نه اون رو عادتی جدای از خودم بدونم که نمیتونم ترکش کنم . 

      پرخوری فقط یک فعله که من بارها اون رو انجامش دادم .

      وقتی دلایل انجامش رو در سرم پاک کنم و اون علتها رو ازش جدا کنم پرخوری دیگه برام قدرتی نداره . بخوام انجامش میدم . نخوام انجامش نمیدم . نه از انجامش ناراحت میشم چون انتخاب خودم بوده و نه از ترکش خوشحال میشم چون بازم انتخاب خودمه . 

      تکرار این اموزشها مدام به من یاداوری می کنه که چطور عمل کنم که  خودم رو در مسیر طبیعت بهتر حس کنم . 

      بدن من جزئی از این طبیعته . پس توجه کردن به زبان بدن و احترام گذاشتن به اون یکی از وظایف منه . 

      من خودم میخوام انتخاب کنم که به خودم احترام بزارم . آشغال وارد طبیعت بدنم نکنم . 

      طبیعت بدنم رو پاکیزه نگه دارم . درسته که بدنم خودش دایما داره فرایند پاکسازی رو انجام میده ولی منم زیبایی طبیعت خوبه که بهش کمک کنم و این فرهنگ رو در بدنم ایجاد کنم که اشغال در طبیعت بدنم وارد نکنم . 

      بدن پاک شعار و عملکردم باشه و در حفظ اون کوشا باشم . 

      چاق شدن انتخاب من بوده . راه دادن ویروس چاقی انتخاب من بوده و من در این تمرین به عنوان عضوی از طبیعت دیگه نمیخوام حال بد واردش کنم . دیگه نمیخوام تهمت بهش بزنم . دیگه نمیخوام بهش تحمیل کنم . دیگه نمیخوام بهش بی احترامی کنم . دیگه نمیخوام آشغال واردش کنم . 

      من انتخاب می کنم که عادتهام رو آرام و اهسته و در صلح و آشتی و با احساس خوب تغییر بدم . چون پرخوری نیاز بدن من نیست . بدن من وقتی سیره دیگه میلی به غذا نداره و طعم غذا رو حس نمی کنه پس خوردن رو همینجا متوقف کنم و برای آغاز خوردن هم دقیقا خودش بهم میگه که چه وقتی مناسب خوردنه . من از این انتخاب راضی هستم . چون این انتخاب همسو و هماهنگ با طبیعت بدنه . در حیات و زندگی من نقش خوبی ایفا می کنه و باعث حال خوب من میشه . 

      من امروز انتخاب کردم که صبحانه نخورم چون سیر بودم . 

      انتخاب کردم که تا الان چیزی نخورم چون سیر بودم 

      و کم کم داره گرسنم میشه . تا نیم ساعت دیگه هم میتونم صبر کنم و وقتی هم که شروع به خوردن غذا کردم انتخاب می کنم که چه مقدار غذا بخورم و انتخاب من بر اساس ذائقه و زبان بدنمه . جایی که مزه غذا رو درگه متوجه نشم با انتخاب خودم دست از غذا خوردن می کشم . 

      بعد از سیری نمیخورم چون دلمو میزنه . 

      نمیخورم چون سیر میشم . 

      نمیخورم چون دیگه بی مزه میشه .

      نمیخورم چون دیگه حال بهم نمیده . 

      نمیخورم چون سبک بمونم . 

      نمیخورم برای اینکه احساس رضایت از خودم داشته باشم . 

      نمیخورم چون میخوام با بدنم همسو باشم .

      نمیخورم چون وقتی سیر بشم از نخوردن لذت میبرم . 

      نمیخورم چون دوست دارم دیگه نخورم . 

      نمیخورم چون انتخابمه . 

      بعد از سیری نمیخورم چون من عضوی از این طبیعتم .

      نمیخورم چون نمیخوام آشغال وارد طبیعت بدنم کنم . 

      نمیخورم چون میخوام زنده بمونم 

      نمیخورم که سالم بمونم . 

      نمیخورم که بدنم فرصت کافی برای اکسید چربیها داشته باشه . 

      نمیخورم چون میخوام با کیفیت تر زندگی کنم .

      نمیخورم چون میخوام به علائق دیگم بپردازم . 

      نمیخورم که همش درگیر خوردن نباشم . 

      نمیخورم چون میخوام به بدن پاکم کمک کنم . 

      نمبخورم چون بدنم رو دوست دارم . 

      نمیخورم چون سلامتی بدنم رو دوست دارم .

      بعد از سیری نمیخورم چون احساس خوبم رو دوست دارم 

      نمیخورم چون سیرم . 

      نمیخورم چون حق انتخاب دارم . 

      و تنها به این دلیل میخورم چون گرسنه هستم . 

      تنها دلیل برای خوردنم فقط و فقط گرسنگیه . اونم گرسنگی جسمی و مابقی دلایل رو برای خودم تمرین می کنم که پاکسازی کنم . 

      تا به بدن پاکم کمک کنم و باهاش هماهنگ باشم . خلاف خواسته اش عمل نمی کنم . چون من لایق سلامتی بیشتر هستم .  لایق زندگی بهتر لایق حال بهتر و لایق افکار و رفتاری هستم که نتایج قابل پسند بهتری برام به ارمغان میاره . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/28 22:19
      مدت عضویت: 486 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 270 کلمه

      سلام . چقدر موضوع امروز برای من کاربردی بود . 

      به کارگیری کلمه انتخاب به جای اشتها  و همینطور تساوی رفتار لاغر کننده و چاق کننده برای من دو فرمول بسیار کلیدی بود . 

      این که من این دو رفتار رو دارم انتخاب می کنم و در اصل نه لازمه بعد از رفتار متناسب کننده کلی ذوق کرد و نه بعد از رفتار چاق کننده ناراحت شد . 

      تغییر این دیدگاه واقعا برای من خیلی خوب بود از صبح بهش فکر کردم . 

      رفتارای امروزمم عالی بود . 

      انتخابام عالی بود . 

      من برنج با شام نخورم .

      من تکه اضافه ی مرغ رو نخوردم . 

      من با چای قند نخوردم .

      من نون با شام نخوردم . 

      من موقع گرسنگی غذا خوردم و غذاهای اضافه نخوردم . 

      موقع سیری دست از غذا کشیدم .

      من خودم کاملا آگاهانه این رفتارها رو انتخاب کردم . 

      من از انتخابهای امروزم راضی بودم . 

      یه خبر خوب دیگه هم اینکه یکم لباسام داره به تنم گشاد میشه .

      به راحتی 

      به آسونی .

      من دارم لاغر میشم . 

      با حال خوب . 

      من دقیقا دارم همونطور که چاق شدم لاغر میشم . 

      انرژیم از دست نرفته .

      ضعیف نشدم .

      زور و اجبار به کار نبردم .

      فقط انتخاب کردم .

      من زندگی در تناسب اندام رو انتخاب کردم . 

      فرمولهای ذهنیم رو دارم مرحله به مرحله تغییر میدم .

      و در زندگی بهشون عمل میکنم . 

      حالم عالیه .

      و دارم خیلی منطقی و طبیعی لاغر میشم . 

      لاغر شدن طبیعت بدن ماست . 

      لاغر شدن یادگیریه .

      وقتی لاغر شدن رو یاد میگیریم میفهمیم لاغر شدن آسانترین کار دنیاست .

      من در لاغر شدن عجله نمیکنم . 

      من با لاغر شدن زندگی می کنم .

      من انتخابهام رو تغییر میدم . 

      من لاغری رو انتخاب می کنم .  

      ممنونم از تک تک آموزشهاتون استاد . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/28 14:21
      مدت عضویت: 486 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,224 کلمه

      سلام . چقدر این فایل حالم و خوب کرد . 

      من از امروز انتخاب رو جایگزین اشتها می کنم . 

      من انتخابم زیاده روی بوده . 

      و حالا هم میخوام انتخاب کنم که زیاده رویها رو دیگه نخورم .

      دقیقا منم خیلی خوشحال بودم که رفتارم تغییر کرده این خوشحالی یعنی تو از رفتار قبلت هنوز ناراحت میشی و هنوز باهاش به صلح نرسیدی . هنوز نپذیرفتی اونم انتخاب تو بوده و در نتیجه مسیر به درستی پیش نمیره . 

      من انتخابم چاقی بوده . 

      در سالهایی که من چاق بودم انتخابم چاقی بوده .

      انتخابم این بوده که افکار غلط رو انتخاب کنم . انتخابم این بوده که غم و اندوه و نفرت و سرزنش رو انتخاب کنم . انتخابم این بوده که پرخوری کنم . انتخابم این بوده که از رفتار خوردن فقط لذت ببرم . انتخابم این بوده که این رفتار رو بارها تکرار کنم و برای اینکه بتونم این کار رو بیشتر تکرار کنم خودم رو مجازات می کردم که رنجشو بکشم تا بعد دوباره در موقع خوردن بتونم اون لذته رو ببرم .

      الان میفهمم حتی علت انتخاب سرزنش ، تحقیر ، عذاب وجدان این بوده که من با خودم بگم خب خوردم تنبیهشو شدم دوباره انتخابش می کنم و دوباره و دوباره . 

      خودم انتخاب کردم .  پس من حتی از سرزنش هم لذت میبردم چون این کارو برای این انجام میدادم که دفعه ی بعد با خیال راحتتری بخورم . آره همه ی اینا انتخاب خودم بود حالا میفهمم چرا می گفتید ما در چاقی خیلی استاد شدیم . چون همه جوره همه کار کردیم . همه راهها رو انتخاب کردیم تا بتونیم یک رفتار تکراری رو سالها تکرارش کنیم و به یک وضعیت پایدار برسیم . 

      واقعا ما چطور   یک رفتار تکراری رو سالها تکرار کردیم و تازه هربارم میل و اشتیاقمون بیشتر و بیشتر بشه و حتی از غم و اندوه هم باز به نفع  تکرار رفتار پرخوریمون استفاده کنیم ؟ جوابشم اینه ما هربار این رفتار رو انتخاب کردیم  . هربار انتخاب کردیم .  بازم یه سوالی که این روزها تو ذهنم بود این بود که خب ما اگه از رفتاری ناراحت باشیم که بهتر می تونیم اون رو ترک کنیم آخه چرا استاد میگن که  نباید دیگه از رفتارت ناراحت بشی ؟ 

      چون این ناراحتی در جهت تکرار بیشتر اون رفتار بوده و یکی از دستاوردهای ذهن در مسیر چاقیه . یک فرمول ذهنی در مسیر چاقیه . 

      و البته خوشحالی زیاد از رفتار جدید اونم یه فرمول چاقیه یعنی نشون میده من رفتار قبلی رو خودم انجام نمیدادم انتخاب من نبود از بیرون بود . 

      پس اینجا فرمولهای روز دوم دوباره یاداوری شد و البته دو سه تا فرمول دیگه . 

      از تکرار پرخوری ناراحت نشیم . چون انتخاب خودمونه  و یکی از هزاران انتخابیه که ما در طی روز انجام میدیم .

      خودمون رو با تمام رفتارها و عاداتمون یکی بدونیم . اونها هم ما هستیم . چاقی و لاغری هر دو انتخاب خودمونه . نگیم چاقی بد لاغری خوب . اینطوری بینشون فاصله می افته . چاقی و لاغری   در یک سطحن و قدرت دست منه . خودم میخوام انتخاب کنم که  رفتار دلخواهم و انتخاب کنم .  

      از رفتار جدید خیلی ذوق زده و شاد نشیم چون این باعث میشه رفتار قبلی رو نفیش کنیم و خودمون رو از پذیرش مسئولیتش خلع کنیم . 

      دیگه نگیم اشتها و به جاش بگیم انتخاب خودمه . 

      انتخاب هر نوع رفتار دست منه ‌.

      تغییر رفتار دست منه . 

      این که چیزی رو بخوام بخورم یا نخوام بخورم دست منه . 

      این که میخوام عادتم رو تغییر بدم دست منه . 

      و علت اینکه میخوام انتخابم و تغییر بدم چیه ؟ 

      خب اگه چاقی و لاغری برای من هر دو در یک نقطه است چرا من میخوام لاغری رو انتخاب کنم ؟  چرا من میخوام تغییر کنم ؟ 

      اینا باز سوالای ذهن منه . 

      خب من از زندگی در چاقی رنج می کشیدم اینو نمیتونم انکار کنم . خب من از اینکه میرم جلو آیینه و اندام لایه لایه خودم رو میبینم رنج می کشم  چطور با خودم در صلح باشم وقتی اون چیزی که میخوام نیستم . 

      من الان با رفتارهای جدید حال کردم  . خب اگه ازشون خوشحال بشم بازم تکرارشون میکنم . اگه خوشحال نشم که ادامه نمیدم . 

      یکم دلیلش برام مبهمه . میدونم که پاسخشو میگیرم . میدونم که شما باهوشید و ترفندهای ذهن رو میشناسید و قطعا وقتی میگید از پرخوری ناراحت نشید دلیل داره . وقتی میگید از رفتار جدید خیلی خوشحال نشید دلیل داره . حالا فعلا دلیلش بر من پوشیده است . ولی به نظرم میاد علتش این باشه که نمیخوایم به ذهن وانمود کنیم که من در مسیر تغییرم . آها خودتون دلیلش رو گفتیم . چون با ناراحتی از رفتار قبلی باعث قوی شدن باور اشتها میشیم و بیشتر خودمون رو از رفتار جدا می کنیم و انتخاب خودمون رو نمیپذیریم . خودمون رو ضعیف می کنیم . آها شما با این کار میخواین قدرت رو بدین دست خودمون . میخواین منو در نظر خودم قدرتمند کنید . 

      وای خدای من شما با این کار دارید به من عزت نفس رو نشون میدید . وقتی من از رفتارای قبلی ناراحت نشم یعنی خودمو قبول دارم . یعنی قدرت و میدم دست خودم . یعنی ایجاد و  پررنگ کردن این باور که من قدرتمندم . من قدرتمندم . من انتخاب کردم . انتخاب من بوده . شما من رو پرقدرت می کنید . حالا این من قدرتمند به راحتی میتونه همون طور که رفتار چاقی رو انتخاب کرده رفتار لاغری رو انتخاب کنه . 

      بازم خیلی خوشحال نشم از رفتار جدید که این باز نشون میده این کار چه کار خارق العاده ای بوده که با این کار  قدرت رو میدم دست رفتار . بلکه بگم خب این یه کار معمولیه . اون زمان انتخاب تکرار خوردن بوده الان انتخابم تکرار نکردن خوردن هست . پس هردو رفتار یکی هستن و این منم که بنا به سلیقه ام دوست دارم انتخابشون کنم . خب علتشو فهمیدم . 

      میرم سراغ تمرین . 

      دیگه صبحانه و ناهار و شام ترتیبش برام شده گرسنمه میخورم سیرم نمیخورم . 

      دیروز ساعت ۵ برنج و کوکو و تخم مرغ خوردم با نون . وقتی سیر شدم دیگه نخوردم . من دیگه برنج نخوردم . من دیگه کوکو نخوردم من دیگه تخم مرغ نخوردم . 

      بعد دوباره ساعت ۱۲ گرسنه شدم . مقداری سمنو و مقداری  بادوم و انجیر و یه قاشق عسل خوردم و سیر شدم  . 

      دیگه چیزی نخوردم .

      تا ۱۲ امروز گرسنه بودم یه لیوان چای و عسل و یه لقمه کره عسل خوردم و رفع گرسنگی شد 

      من  صبحانه نخوردم . من ناهار نخوردم . 

      اینا فرمولهای ذهنیم هستن . شایدم یه روز دلم یخواد باز بخورمشون ولی تا گرسنه نباشم نه . خلاصه فعلا انتخاب کردم که بر اساس گرسنگی و سیری بخورم و نخورم . انتخاب کردم که پرخوری نکنم . انتخاب کردم که لقمه های اضافه رو نخورم . انتخاب کردم که  فایل گوش بدم . انتخاب کردم که بنویسم . هنتخاب کردم که کامنت بخونم . انتخاب کردم که لاغر بشم . انتخاب کردم که این روند رو پایدارش کنم . انتخاب کردم . من انتخاب کردم . من به جای کلمه اشتها دیگه میگن انتخاب تا عزت نفسم بالا بره . چون من انسان لایقی هستم . قدرت انتخاب دارم . هیچ چیزی از بیرون به من تحمیل نمیشه . خودم انتخاب می کنم و همه بهانه هارو هم پاک می کنم . اشتها فقط یه بهانه است برای تکرار مجدد اون رفتار . ولی من انتخاب می کنم که دیگه از کلمه اشتها استفاده نکنم و به جاش بگم انتخاب . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1401/01/07 03:12
      مدت عضویت: 1371 روز
      امتیاز کاربر: 18502 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,322 کلمه

      فایل “حق انتخاب عادتها (قسمت پنجم):”

      سال نو 1401 به همه عزیزان مخصوصاً کسانیکه ساکن ایران هستند و در حال و هوای عید \”نوروز\” به سر میبرند، مبارک باشد.

      ایا چاقی انتخاب است یا اجبار؟

      جواب این سوال اینقدر سخت نیست؛ چون یا “ انتخاب ” جواب درست است یا “ اجبار” جواب صحيح است.

      یکی از این دو جواب ، جواب درست میباشند اما اینکه بشنویم که جواب درست:” چاقی انتخاب است”، برای بعضی از ما، بسیار باور سختی است.

      چرا ؟

      چون ما نمیدانیم، یا بهتر بگویم نمیدانستیم، که اگاهی و اطلاعات درباره چاقی درضمیر ناخوداگاه ما، باعث چاقی شده است.

      البته یکبار این اطلاعات را دانستن باعث کل اضافه وزن ما نبوده است؛ بلکه تکرار رفتارچاقی، باعث چاقی ما بوده است.

      من دوست دارم در اینجا اتفاقی را که خودم 8 روز پیش در مسافرت تجربه کردم را برای شما بازگو کنم.  ما به مکان جدیدی که تا حالا نرفته بوديم، سفر کردیم.  

      من به همسر و پسرم پیشنهاد دادم که به دیدن یک ریل اهن قدیمی که به شکل اریب روی تپه است برویم. این ریل اهن قدیمی بالای 1000 پله دارد که از شیب کم تا بسیار تند در بالا به صورت یک تکه ادامه دار قرار گرفته است.

      وسط این ریل اهن قدیمی کج و اریب، روی یک پل است که وقتی از روی ان رد میشوی بین پله های چوبی و ریلهای اهنی باز است و فقط بایست به سمت جلو نگاه کنی نه پایین را، چون ارتفاع ان بسیار زیاد است.  

      این ریل اهن قدیمی در سراشیبی تندی قرار دارد و رفتن از نقطه شروع تا پایان ان، بسیار چالش برانگيز است چون به صورت سربالایی است.

      طول کل ان حدود 1.6 مایل یا 2.6 کیلومتر و ارتفاع ان 88فیت یا 27 متر است.

      دو تا نکته مهم برای من مشخص شد که به من نشان داد با انکه من سه دوره اصلی لاغری با ذهن را گذرانده ام و تمرینها  را مو به مو انجام داده ام، ولی هنوز رفتار ذهنی من لاغری نیست و من به خاطر انتخاب قدیم و قبلی ام این بدن و جسم را دارم؛ ولی الان دوست دارم یک انتخاب جدید را داشته باشم، تا تنوع را در زندگيم ایجاد کنم:

      نکات رفتار چاقی ام که من ازاین سفرم به ان پی بردم:

      نکته اول:

      ما ساعت 9 صبح، اول مسیر چالش برانگيز این ریل اهن بودیم. ذهن من مرتب به من تذکر میداد که تو خسته شدی ، برگرد چون سراشیبی دارد تند تر و تندتر میشود.

      من با اینکه نمیدونستم چه موقع خسته میشوم، سعی کردم فقط به اینکه به نقطه پایان برسم فکر کنم.  هر چه بیشتر پله ها را بالا میرفتم، شیب تندتر میشد و گرماو رطوبت هوا هم بیشتر.

      این ریل راه اهن روی تپه قرار داشت و اگر تا بالای ان میرسیدم، میتوانستم کل جزيره را ببینم، چون بالای ریل؛ بالاترین نقطه در این جزیره به شمار میرفت.  

      دوستان عزيزم ، نفسهای من مرتب بند میامد، بنابراین سعی کردم نفس بگیرم ، اب بخورم و دوباره مسیر را طی کنم.

      هر چقدر ذهنم شروع کرد به سرو صدا که برگرد، من فقط تعداد زمان استراحت بین پله ها را بیشتر میکرد م تا نفس تازه کنم و بعد دوباره مصمم تر از قبل به حرکتم به سمت بالادامه میدادم.

      یاد استاد افتادم زمانی که به یکی از ابشاهار ی خوزستان که مسیر پیاده روی طولانی داشت، رفته بودند.یادمه استاد میگفتند خیلی مسیر طولانی و طاقت فرسایی بود.

      خلاصه بعد از حدود یک ساعت و نیم، به بالای تپه و انتهای پله های ریل راه اهن قدیمی رسیدم.تعداد پله ها دران سربالایی بیشتر از 1000 پله تخمین زده شده است.

      طبیعت بسیار زیبایی در انجا بود. من به خودم افتخار کردم، چون حتی همسر و پسر من که متناسب هستند؛ شک کرده بودند که من بتوانم به انتهای مسیر برسم.  

      نکته جالب اینجا است که من در تراس هتل از ارتفاع بالا که در طبقه چهاردهم بودم، نتواستم به پایین نگاه کنم چون حالم بد میشد؛ ولی اینجا در بالاترین نقطه در ارتفاع 27 متری به راحتی و با شادی و اشتیاق داشتم یا عکس میگرفتم یا ویدیو و یا شکر گزار ی میکردم.

      اینجا بود که فهمیدم هنوز تمامی فرمولها ذهن من لاغر نشده است، چون ذهنم دایما به من تذکر میداد که “ شاید نتوانی مسیر را تا اخر بروی ، رها کن. برگرد برو پایین.

      نکته بسیار جالب تر این بود که من مسیر برگشت را در فقط نیم ساعت به سمت پایین امدم.  انهم با شادی و لبخند.

      الان یادم افتاد که وقتی ما به سمت بالای تپه در حال حرکت بودیم، یک خانم و اقا را دیدیم که به ما گفتند “ رفتن به بالا خیلی راحت است، ولی برگشتن از بالای تپه به پایین بسیار سخت تر است؛ چون شیب تند است و سرازیری حسابی چالش را صد برابر سخت تر میکند.

      من ان موقع در ذهنم حرف این دو نفر را باور نکردم و به همسرم گفتم که من در تناسب فکری یاد گرفته ام که مسیر رو به بالا کمی چالش برانگيز است، ولی وقتی به بالای رسیدی؛ ادامه مسیر در هر مسیری از ان به بعد، اسان است.

      حتی به همسرم گفتم من باور دارم که سرازیری راه رفتن و قدم برداشتن، خیلی اسا ن است، چون هيچ فشاری به ماهیچه ها نمی اورد. حتی یادم است که من مثل همسرم چند تا از پله های پایینی مسیر را از بالای تپه به حالت دویدن تا پایین تپه طی کردم.

      نکته دوم:

      به خاطر این چالش سخت و طولانی، در طول سه روز بعد ی که در مسافرت بودیم؛ ماهیچه های پاهای من ، همسر و پسرم گرفت.

      ماهیچه های پای پسرم یک روزبعدگرفت و خوب شد. ماهیچه های پای همسرم دو روز بعد و از من روز سوم گرفت.

      من داشتم کفشهایم را میپوشیدم و میخواستم  کفش پای راستم را بپوشم که با درد زیاد ماهیچه پایم مواجه شدم.

      درد انقدر زیاد بود که من نتواستم دستم را به سمت کفشم ببرم. وقتی از پسرم خواستم کمکم کند او با عصانیت به من کمک نکرد.

      من خیلی ناراحت شدم، ولی وقتی علت را جویا شدم خیلی خوشحال شدم. پسرم گفت که “ تو همیشه برای برداشتن هر چیزی از روی زمین از من یا بابا کمک میخواهی. لطفاً کارهای خودت، را خودت انجام بده.”  

      با انکه برای برداشتن اب یا هر کار شخصی در “ دوره ورود به سرزمين لاغرها ”تمرین داشته بودم،  واقعاً تا انروز متوجه نشده بودم که به چه دلیلی من از دیگران برای برداشتن اشیا از روی زمین، کمک ميخواهم.

      الان متوجه شدم که این عادت ، یک عادت چاقی است و من حتی متوجه حضورش نشده بودم، تا زمانیکه اتفاقی در این سفر متوجه ان شدم.

      امروز وقتی صبح پاشدم، قبل از سر کار رفتن؛ صبحانه ام را اماده کردم و خودم خوردم، به جای انکه همسرم را بیدار کنم تا صبحانه را او اماده کند.

      فقط نیم ساعت بعد از بیدار شدنم، از همسرم  خواستم که اگر دوست دارد با من چای بخورد،چون من  فقط ميتوانستم در حد ده دقیقه با او چای بخورم،  چون هم من باید خانه را به سمت محل کارم ترک میکردم و چون او هم قرار بود سفر کاری برود و شب به خانه بر نگردد.

      الان از این سفر ی که داشته ام،  خیلی راضی هستم چون نگاه به طبيعت، مرا به خودم اورد و من میاندیشم و عادتها ی انتخاب قدیم ام را پیدا میکنم.  «بیندیشید وبه تناسب اندام برسید.»

      بعد عادتهای جدیدم راجایگزین میکنم و لاغر میشوم.  من ميخواهم عادتهای قديم خودم را  به عادتهای جذاب جدیدم تغییر دهم به شکلی که با تکرار کردن ان عادتها در صلح قرار بگیرم.

      خیلی خوشحال شدم که این ویدیو را بعد از پایان دوره پیشرفته دیدم چون به من درک بهتری از مطالب اموزشی داد.

      با انکه ویدیواین قسمت ممکن است از نظر زمانی کوتاه باشد ، ولی بسیار پر مغز و محتوا است.

      نکات ان بسیار کلیدی ، طلایی و باارزش است.  الهامات استاد کاملاً به وضوح،  در ویدیو مشخص است.

      استاد گرامی بابت این دوره فوق العاده مانند تمامی دوره های قبلی از شما سپاسگزارم. سال خوب و موفق امیزی را برای شما ارزومندم.

      سال بسیار زیبا، پر از شاد ی و تناسب را برای تک تک شما هم مسیران و دوستان خوب و دیگر عزيزان اروز دارم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/12/24 16:50
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28161 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 762 کلمه

      سلام به همگی 

      اتفاقا من امروز بازم عادتم رو در مواجه شدن با مواد غذایی مثل کلوچه محلی  در وعده ی صبحانه و یا اینکه  تا حدودی در نهار ظهرم داشتم اما یکم کمتر از همیشه و اما جالبش این بود که تا خواستم بگم دیدی هنوز عادت با من هست سریع گفتم خب باشه این عادت من که بد نیست من از انحامش قطعا لذت آنی میبرم که انحامش میدم پس ناراحت نیستم فقط به خودم گفتم من می‌خوام لذت تناسب اندام  ایده الم رو هم بچشم پس  در حین اینکه اون عادت اضافه بر نیاز خوردن رو دارم یکم تغییرش میدم تا به تناسب دلخواهم بریم و در حال حاضر که در چالشم  هر دو لذت رو فعلا دارم تجربه میکنم هم لذت تکرار  رفتار همیشگی و هم لذت  انجام کاری برای رسیدن به تناسب اندام و این واقعا برای من آرامش‌بخش هست و برای ذهنم قابل قبول هست و مطمعنم ذهنم به زودی در رسیدن به هدفم مرا بیشتر کمک می‌کنه 

      پس عاشق عادت انتخاب شده در چالش هستم چون خیلی برای من لذت داره و من عادتم رو دوست دارم چون خودم رو دوست دارم پس اگر امروز صبح که در مقابل کلوچه ی خوشمزه ی محلی قرار گرفتم و یه خورده بیشتر ازنیازم خوردم نوش جونم چون واقعا طعمش بی نظیر بود چون مدتها من در رژیم سخت بودم و فقط صبح ها سه عدد خرما گردو خوردم و حالا با حس خوب و  آزادی کلوچه ی دلخواهم رو خوردم اما از همیشه کمتر اضافه خوردم یه تیکه  ی کوچکی (یک راه درست کردم ) اضافه برداشتم خوردم که هم لذت اون عادت  همیشگی رو داشته باشم و هم لذت قدم برداشتن برای تناسب ایده الم رو حس کنم و احساس توانایی برای خلق خواسته ام  کنم .

      اگر امروز ظهر غذا ی دلخواهم با اون ته دیگ برشته شده  رو یک بیشتر از نیازم خوردم نوش جونم کار بدی نکردم خیلی هم لذت بردم چون مدتها که  در  رژیم ومحدودیت بودم من  نباید مثل بقیه  اعضای خانواده غذای سفره  رو می‌خوردم پس لذت بردم که تونستم مثل بقیه هر چه دلم خواست بخورم اونم با ته دیگ خوشمزه فقط وقتی سیر شدم یک یا دو  لقمه بیشتر از نیازم خوردم و لقمه ی آخر رو داخل بشقاب گذاشتم(یک راه درست کردم ) و نخوردم تا به لذت تناسب اندام ایده الم برسم .و احساس توانایی در خلق خواسته ام کنم 

      من اصلا از رفتارهای گذشته ام که امروز  هم تکرارش کردم ناراحت نیستم چون دوستش دارم چون به من حس خوب میده من عاشق خودم و اون افکار و اون رفتارهام هستم و مطمعنم خودم به خودم باید کمک کنم تا به هدفم برسم پس یه تغییر کوچیک رو پذیرا هستم و لقمه های اضافه روخیلی کوچیک تر از قبل برمیدارم تا لذت تناسب رو تجربه کنم 

      من قبلاً یکی از دلایل اصلی چاقیم رو اشتهای خودم میدونستم و فکر میکردم این اشتها یه چیزی هست درون من که به من تحمیل شده  تا من رو چاق کنه ولی الان دیگه آگاهم که همچین چیزی در من وجود ندارده و به جاش باید بگم من قدرت انتخاب دارم  پس من نمیگم اشتهام زیاده نه انتخابهام زیاده 

      من نمیگم اشتها دارم میگم حق انتخاب دارم و هیچ چیز درون من به این نام اشتها وجود ندارد نه غده نه آنزیمی. نه عضوی و .. پس هیچ چیزی من رو مجبور به خوردن نمیکنه چون اشتهایی وجود ندارد .

      من انتخابم زیاده 

      من انتخابم زیاده 

      من انتخابم زیاده 

      من انتخابم زیاده 

      احساس قدرت میکنم و هیچ بهانه ای برای  پرخوری هام دیگه ندارم  خصوصا که نزدیک عید هست اگر با هر مواد خوراکی که رو به رو شدم و سیر بودم اما  بخورم این نشون میده که من انتخابهام زیاده وگرنه اشتهایی در من  نیست که بخواد زیاد باشه و یا اگر در هر وعده ی غذایی اضافه خوری دارم این به خاطر انتخابهای خودم هست و گرنه اشتهایی در کار نیست 

      انتخاب جایگزین اشتها میشه 

       پس رفتار گذشته ی من خیلی رفتار خوبی هست  چون انتخاب خودم هست و من از اون ناراحت نیستم و اگر من دارم به اون رفتارم راه هاییی اضافه میکنم چون  از اون رفتار که بدم نمیاد که بخوام حذفش کنم نه فقط می‌خوام تغییر ی داخلش به وجود بیارم چون این انتخاب جدید من هست و رفتار گذشته ی  من هم انتخاب قبلی من بوده که سالها انجامش دادم اما حالا تنوع در انتخابهام دارم و این خیلی لذت بخش هست .

      تنوع در هر جنبه ای برای من لذت بخش هست پس در انتخابهام تنوع برای من لذت بخش هست پس  لقمه های اضافه رو خیلی کوچیک برمیدارم و از این تنوعی که ایجاد کردم خیلی لذت میبرم .

      من در مسیر تغییر کردنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/07/21 17:42
      مدت عضویت: 1606 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 758 کلمه

      سلام

      یکی از ویژگیهای ذهن ناخودآگاه اینه که درسته که فرمولهای ذخیره شده در اون هست که نتایج زندگی ما رو در هر جنبه داره رقم میزنه ولی باز هم این خود من هستم که انتخاب کردم چه فرمولی در اون ذخیره بشه

      این خود من هستم که محتویات ذهنم رو تعیین میکنم

      این خود من هستم که انتخاب میکنم چه چیزی رو بببینم چه چیزی رو بشنوم چه آگاهیهایی رو مرور کنم و در چه جمعی حضور پیدا کنم ….

      تا قبل از آشنایی با موضوعات ذهنی این انتخابها ناآگاهانه و از روی عادت و تقلید از اطرافیان انجام میشده و من متوجه نبودم که همین سریال دیدنها .رمان خواندنها . حضور در جمعهایی که همه حرفشون در مورد اوضاع بد اقتصادی و مدیریت بد سیاسیون و بیماری و فقر و دزدی و خیانت بوده ..باعث شده که من ترس و نگرانی و اضطرابها رو با این حرفها وارد ذهن ناخودآگاهم کنم و مدتی بعد اونا رو به عنوان نتایج زندگیم ببینم چون بین ورودیها و اتفاقها فاصله زمانی بوده من متوجه نشدم که این اتفاقها حاصل اون ورودیها است پس خیلی راحت و کاملا عادتی همون رفتارهای قبل رو تکرار میکردم و بعد که با همون نتایج مواجه میشدم دست به گله و شکایت برمیداشتم کا آخه چرا من؟؟؟؟ چرا برای من؟؟؟؟ واین سیکل مرتب تکرار میشده باز هم بدون آگاهی من

      ولی از زمانی که با موضوعات ذهنی آشنا شدم و به مرور درک کردم که چرا اینهمه روی ورودی ذهن تاکید میشه ….چرا تلویزیون ممنوع میشه….چرا از حضور در هر جمعی کا بحث درد دل و ناراحتی وگله و بیماری …‌هست باید انصراف بدی…

      متوجه شدم که چقدر این ورودیها اثر گزارند و کنترل ذهن از همین جا شروع میشه…

      حتی بعد از آشنایی با سایت تناسب فکری متوجه شدم حتی چاقی من هم نتبجه انتخابهای من بوده برای دریافت آگاهیهای چاق کننده و من با تکرار اونا ذهن چاقم رو ساختم وبه مرور همین ذهن باعث انجام رفتارهایی شده در راستای همون محتویات و انجام اونا باعث لذت برای من شده و چون لذت بخش بوده بارها تکرارش کردم تا بتونم اون لذت رو باز هم تجربه کنم …و انجام اون و حتی تکرار اون باز هم انتخاب خود من بوده…پس کسی مسئول نیست جز خود من

      اولش پذیرش این مسئولیت سخته چون همه ما عادت داریم به فرافکنی و از اینکه تقصیر رو به گردن بقیه بندازیم لذت میبریم ولی به مرور با بودن در این مسیر و با آشنایی با نحوه کار ذهن متوجه میشیم که این کاملا درسته و مسئولیتش رو صد در صد به عهده میگیریم حتی پذیرش صد در صدی اون هم اوایل حس بدی به ما میده و از خودمون عصبانی و دلخور و ناراحتیم که چرا با خودمون چنین کردیم و رو میاریم به سرزنش کردن خودمون که همین سرزنش کردن هم عادتی هست که ما یادگرفتیم و انجام میدیم چون هرگز به ما یاد ندادن که مسئول بودن و پذیرش مسئولیت به معنی سرزتش کردن نیست بلکه به این معنی هست که خیلی هوب حالا که دونستی خودت کردی پس بدون که باز هم این خودت هستی که میتونی آگاهانه با انتخابهای متفاوت تغییرش بدی…..با این تعریف چقدر حس ما عوض میشه …دیگه سرزنش که خودش باعث حس بد میشه در ما از بین میره یعنی قدرت دستت میاد با خودت میگی تا حالا انتخابم این راه بوده و نتیجه اش رو هم دیدم و خوشم نیومد حالا انتخاب دیگه ای رو انجام میدم تا نتیجه ای متفاوت رو ببینم …این حس قدرت از داشتن حق انتخاب و از داشتن اختیار با ذات و اصل آفرینش ما توسط خداوند هماهنگه و این راه درسته و نتایج فوق العاده ای هم برامون داره…

      در مسیر تغییر عادتها هم نباید عادت قبلی رو بد و زشت و زننده بدونیم که با انجامش حالمون بد میشده و برای همین ازش تنفر داشتیم بلکه اونم انتخاب خود ما بوده و اون تا زمانی با ما همراهه که ما بخوایم و از لحظه ای که دیگه انتخابش نکنیم اونم از ما جدا میشه چون قدرتی نداره دربرابر انتخابهای ما…اصراری هم نداره با ما بمونه این خود ماییم که اصرار داریم همراهمون باشه….

      از اونجاییکه ذهن تنوع رو دوست داره ما از این خاصیتش میخوایم به نفع خودمون استفاده کنیم و به جای سرزنش خودمون به خاطر عادتهای قبلی تصمیم میگیریم که عادت جدید در خودمون ایجاد کنیم که باز هم لذت ببریم اونم بدون هیچ جبری…

      عادت جدید برای من مبخوام توجه به فرم گرفتنهای زیبای بدنم باشه …من که دارم توجه میکنم به بدنم خوب بیام نگاهم رو بذارم روی تغییرات رو به تناسب بدنم و از اونا لذت ببرم اینم یه انتخابه دیگه حس خوبی هم داره…چرا که نه….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شقایق
      1400/06/07 20:35
      مدت عضویت: 1147 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 571 کلمه

      به نام خدا برداشت من از قسمت پنجم ( ۱)

      *انتخاب* کلمه ای که انسان را  از سایر موجودات متمایز میکند کلمه ای که فقط مختص انسان  است و بس

      وقتی به زندگی پرندگان مینگرم ، می بینم آنها سالهاست که به شیوه ی اجداد خود چه در پیدا کردن غذا ، چه در ساخت خانه ، چه در نحوه ی شکار همه و همه طبق یک سری برنامه ی خاص و پیش فرض که خداوند در نهاد آنها قرار داده بنام غریضه پیش میروند و عمل میکنند

      اما در مورد انسان جای بسیار تامل دارد آری من انسانم و حق انتخاب ،    از مهمترین حقوق من است همانگونه که میتوانم محل زندگی ، نحوه ی پخت غذا ، نحوه ی خوابیدن و بیدار

      شدنم را و هزاران مورد دیگر را خودم انتخاب کنم و با انتخابم لذت بیشتری را وارد زندگیم کنم

      اصلا زندگی ما همان انتخابهای ماست که حالا غلط یا درست بودنش کاملا بستگی به انتخاب ما داره وقتی من حق انتخاب دارم پس در مورد رفتارها و به طبع عادتهایم هم حق و قدرت انتخاب دارم من سالها پیش انتخاب کردم که به یک شیوه  برای خوردنم رفتار کنم اتفاقا ان وقتها بسیار هم این رفتار برایم لذت بخش بود چون انتخاب خودم بوداما از یجایی به بعد  میخواهم از حقم استفاده کنم و رفتار دیگری را انتخاب کنم

      و این اصلا ربطی به این نداره که عادت قبلم بد و نا صحیح بوده چرا ؟ چون خودم ان رفتار و بدنبالش عادت کردن به اون رفتار را  برگزیدم و اگر بگویم ان عادت بد بوده در واقع خودم را زیر سوال برده ام

      مثل لباسی که دو سال پیش خریدم و حالا میخواهم لباس دیگری بخرم و بگویم لباس قبلی خیلی زشت بود ☺️خب اینجا در واقع خودم را دارم سرزنش میکنم چون ان لباس هم چند سال پیش انتخاب خودم بود

      خب این نوع برخورد با عادتها  ، نشان میدهد که عادات چیزی جدای از من نیستند و من خالق آنهایم حالا در مورد خوردن هم همینه ، من مدتها  انتخاب کرده بودم که شام بخورم ولی حالا میخواهم تغییری در سبک خوردن شامم ایجاد کنم پس براحتی چند لقمه کمتر میخورم و میدانم به این رفتار جدید هم عادت میکنم

      نکته ی بسیار خوبی که این فایل داشت کلمه ی اشتها بود که استاد چقدر زیبا به تفسیرش پرداختند

      واژه ای به نام اشتها اصلا وجود نداره وقتی من میگویم امروز اشتهام زیاده در معنا دارم اشتها را از خودم جدا میکنم ، انرژی و قدرت را میدهم دست این کلمه و میگویم دست خودم نیست اشتهام زیاده انگار که یک نیرویی از بیرون داره به ما تحمیل میشه و با زور و اجبار میخواد ما رو وادار به انجام کار یا حالا خوردنهای اضافه کنه

      و استاد میگویند کلمه ای به نام اشتها وجود نداره این همان انتخاب است که یکروز ما انتخاب میکنیم بخوریم و بخوریم و بخوریم اما یکروز نه این انتخاب و نداریم و اصلا نمیخوریم یعنی باز ما هستیم که قدرت دستمونه خب میتونیم نخوریم ، اینها بهانه هاییست برای پر خوری برای اینکه مثلا امروز ناراحتم پس بروم و بخورم تا جایی که ناراحتیم فراموش بشه خب میتونی بجای پر خوری یه کار دیگه انتخاب کنی بری بیرون پیاده روی ، زنگ بزنی به دوستت و … و هزاران کار دیگه چرا بی ارادگی و نداشتن قدرت انتخاب صحیح را با واژه ای به نام  اشتها می پوشانی

      پس من هم از این به بعد بجای استفاده از کلمه ی اشتها میگویم انتخاب و هر گاه خواستم بگویم  من امروز اشتهام زیاده میگویم من انتخابم زیاده خب پس میتونم انتخاب نکنم خیلی راحت خیلی آسون

      خدایا شکرت که هر روز داری لاغری رو واسم آسونو راحت و قابل دسترس میکنی

      لاغر شدن آسانترین کار دنیاست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/09 20:19
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28161 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,313 کلمه

      فایل صوتی :

      ما قرار نیست اگر عادتی رو تغییر بدیم به این منزله باشه که این عادت  قبلی یک عادت بد هست و  این عادت حدید یک عادت خوب هست .و اگر از نخوردنهای خودت خیلی خوشحال باشی این خوشحال بودن یعنی اون عادت گدشته ام خیلی زشت و بد  بوده و من دوست داشتم تغییرش بدم و این کار برای ذهن یک زنگ خطر هست و این معنارو میده که خودت رو دوست نداری و خودت اشتباه هستی پس نگو این رفتار و عادت رو دوست ندارم چون خودت  از عادتت جدا نیستی و ذهنت میگه تو خودت رو دوست نداری .پس نگرشت رو به عادتها تغییر بده و  با شروع دوره خیلی رفتارهای جدید در شما به مرور شکل میگیره  مثلا  او ن انگیزه و حرص،و ولع خوردن رو  ندارین و ..‌‌ .ولی بعضی افراد  نگران میشن که  به مرور ما دوباره اشتهامون برگشته و ما اشتهامون  زیاد شده 

      وقتی  این افراد با تغییر ذهن خوردشونشون تغییر میکنه فکر میکنن این تاثیر دوره هست و اشتها دست از سرشون برداشته بابادخودتی که تغییر کردی ولی بج ها به غلط بعد از زمانی از گدشتن دوره  نگران میشن

      اصلا ما چیزی به نام اشتها نداریم که اون نمیزاره و اون بر ما غلبه کرده و من به زور وادار به خورد میشم و اما  تغعیر بده این کلمه ی اشتها رو به انتخاب  جایگزین کن و اشتها رو بنداز دور 

      نگو من اشتهام زیاده بگو انتخابم زیاده .

      ما غده ای در بدن نداریم که اشتها ترشح کنه و اشتها رو بنداز دور و انتخاب رو جایگزین‌کن و بگو من انتخابم زیاده 

      کلمه اشتها رو تغییر بده به انتخاب تا قدرت بیاد دست تو و دیگه بهانه نداشته باشی .

      انتخاب قدرت دست‌ماست 

      اشتها یک چیز بیرون ماست که به ما فشار میاره 

      پس اگر من یه مدت  دارم یک خطهایی رو به اون زرشکی  اضافه میکنم خیلی هم خوبه من از انتخابم فراری نیستم و من انتخاب کردم و حالا دارم انتخاب جدید میکنمو تغییراتی ایحاد میکنیم  نه به این معنی که انتخابهای گذشته اشتباه هست چون با این فکر ذهن میگه تو خودت اشتباهی  رفتارت غلطه تو آدم هستی که هیچ قدرتی در انتخاب نداری و در تمام جنبه ها قدرت میاد پایین 

       بارها بگو رفتار جدید تو   انتخاب جدید هست و رفتار گذشته اصلا بد نبوده .

      مثل گوشی موبایل تا حالا اون گوشی رو داشتم حالا این گوشی رو گرفتم نه که اون گوشی قبلی بده نه اون انتخاب قبلی من بوده و این انتخاب جدید من هست .

      و با معرفی رفتار جدیدت به این معنی نیست  که رفتار گذشته بد هست نه  بگو اون رفتار گذشته ی من بوده و سالها انحامش دادم و حالا میخوام تغییرش بدم   این به تو قدرت میده که من تنوع انتخاب دارم .

      برداشت من از فایل امروز  :

      من به خودم میگم من تا حالا خیلی انتخابها داشتم و دیدم نتیجه اش اون طور که میخوام نشده پس اومدم تغییرش دادم خیلی ساده هست مثلا یه مواد غدایی مثل رب گوجه خریدم و دیدم انگار رنگش یا غلظتش پسندم نیست  دیکه از اون مارک نخریدم و اومدم یه مارک دیگه رفتم و انتخابم رو تغییر دادم و نتیجه هم تغییر کرده یا مثلا من  از یک مغازه خرید کردم و اما چون برخورد خوبی نداشته یا جنس گرون و بی کیفیت داشته  دیگه از اون  مغازه خرید نکردم و تغییر دادم  و از مکان دیگه خریدم پس خیلی چیزها هست که من نتیجه اش رو دوس ندارم  میام انتخابم رو عوض میکنم چاقی هم نتیجه ی یک سری رفتارهای  و عادتهای ما هست که حالا اگر نتیجه رو نمیخواییم میاییم تغییری در اون عادتها ایجاد میکنیم و اما باید با گام های کوچیک این تغییرات رو ایحاد کنیم و اصلا به عجله کردن نیست که بخواهیم یک دفعه اون عادت رو حذف کنیم و ما چون انسان هستیم به عنوان تنها موجود زنده ای هستیم که قدرت انتخاب داریم و بقیه موجودات از روی غریزه زندگی میکنن پس  از این قدرت انتخاب   استفاده میکنیم و همین قدرت انتخاب انسانها  باعث میشه افراد سلایق و زندگی متفاوتی رو داشته باشن و خیلی به راحتی زندگیشون رو تغییر بدن و زندگی متفاوتی از هم داشته باشن و همه مثل هم زندگی نکن و محکوم به هیچ شرایط و زندگی خاصی تا آخر عمرشون نیستن و  اگر افرادی از شرایطی  راضی نیستن میتونن در زندگیشون تغییراتی به وجود بیارن تا به نتیجه ی مطلبو برسن اما بدون عحله با گام های کوچک  ما تغییرات رو به وحود میاریم .

      من هم طبق این چالش قرار شده  که به عادت خودم که چند قاشق اضافه بر نیازم میخورم و یا خوردن شیرینی با چایی رو در بعد از ظهر رو تغییر بدم ولی نه به این معنا که عادتم در گذشته بد بوده نه اون بد نبوده و من با اون در صلح هستم چون در قسمتهای قبل علتش رو گفتم مهمترین علتش برای من این هست که انگار من سد محدودیت رو میشکنم و انگار به خودم میگم ببین این آزادی رو دارم که تا هر اندازه بخورم  و حالا  من هر  هفته یک لقمه کمتر میکنم اون اضافه رو که هم عادت قبلی باشه هم تغییر داده باشم آخه بد که نمیگدره با این عادتم پس جلو میرم .پس اگر کمی کمتر از همیشه خوردم نباید خوشحال باشم چون اینطوری خودم رو زیر سوال میبرم  که تمام رفتارهام و خودم و عاتهام در گذشته غلط بوده نه اینطور نیست من اون عادتهای گدشته رو با لذت انجام دادم و حالا این جدیدها رو هم که کمتر میخورم با لذت دارم انجام میدم چون به من قدرت تسلط میدن و انگار دیگه چیزی به نام اشتها که سالها من رو زجر میداد و به همه میگفتم اشتهام زیاده و  همین باعث چاقی من شده  با کار کردن روی خودم دیگه  انکار اصلا وجود نداره و فقط یه خیال بوده و من با نهایت قدرت و تسلط بر مواد غدایی دارم رفتار میکنم و لذت میبرم  چند نمونه از رفتاهای اخیرم :

      من  همین دیروز شام خوردم و بعد رفتم خونه مادرم اونجا بوی نون بربری  داغ با کنجد و ریحون تازه و پنیر بود و من اول که وارد شدم مادرم اصرار کرد بیا بخور و رفتم که بخورم دیدم سیرم بدون هیچ زجری و میلی و ناراحتی سریع انتخاب کردم که نخورم و گفتم نمیخوام در حالی که بقیه داشتن میخوردن من هیچ تحریک نشدم و اضافه نخوردم و تازه خواهرم اومد گفت بیا بخور بابا کالری نداره و من خندیدم که اصلا برام مهم نیست این قضیه من سیرم که نمیخورم و اما  اگر قبلا بود که این حرفها نبود باید میخوردم و جالب  همون لحطه خیلی برام چیز عادی هست که نمیخورم وقتی میام خونه فکرش رو میکنم میبینم که چه جالب بود و من نخوردم پس من انتخاب جدید کردم .

      یا یک مثال دیگه بازم  دو شب قبل من شام خورده بودم و رفتم خونه مادرم دیدم مامانم ابگوشت رو   تازه درست کرده و میخوان شام بخورن  و  خیلی تعارف کرد که بخور و بقیه خوردن ولی  من خوردم چی کار کنم نمیخواستم میل نداشتم  چون سیر بودم و خودم گفتم به خودم اگر گرسنه هستی بخور اگر نه چرا اضافه وارد جسمت  کنی و دقیقا اگر میخوردم میشد لقمه های اصافی که من دارم با چالش تغییری در اونها ایجاد میکنم و خیلی راحت گفتم سیرم و نمیخورم و این قدرت رو در من بیشتر کرد .

      همین امروز یه نصف پودر  کاپوچینو  رو داخل  آب جوش حل کردم که بعد از طهر بخورم  اما همون رو هم نصفه خوردم و نتوستم کامل بخورم به همراه یه نصفه شکلات تلخ و نصفش رو گداشتم و اینم بازم یک نمونه ی دیگر از قدرت من بر رفتارهای غدایی ام هست و انتخاب میکنم به چه اندازه از چی بخورم 

      من با قدرت دارم هر روز رفتارهای جدید ارایه میدم که نتیجه ی جدید بگیرم  و بسیار خوشحالم که قدرت و اختیار دست من هست  نه غداها که در چه زمانی و مکانی به چه اندازه بخورم و دیگه غذاها هیچ تسلطی بر من ندارن و به زور وارد جسمم نمیشن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم