0

ترکیب رفتار با عادت (ششم)

رفتار جدید لاغری
اندازه متن

ترکیب رفتار جدید با عادت قبلی نیاز به زمان و تکرار دارد چرا که تغییر عادت ها فرایندی مبنی بر زمان است.

عادت های ما در واقع رفتارهایی هستند که به واسطه تکرار در زمان به عادت تبدیل شده است.

رفتارها را نباید به دو گروه خوب یا بد تقسیم بندی کرد چرا که هر رفتار به نوبه خود نه خوب است و نه بد بلکه بخاطر تکرار شدن آن در زمان طولانی با نتیجه ای که ایجاد می کند مشخص می شود رفتارما که به عادت تبدیل شده است خوب یا بد می باشد.

این ما هستیم که اگر از نتیجه تکرار یک رفتار رضایت نداشته باشیم آن را عادت بد و اگر رضایت داشته باشیم عادت خوب می نامیم. و این درحالی است که شاید همان عادتی که از نظر ما بد است از نظر فرد دیگری عادت خوبی باشد.

دلیل تفاوت در نگرش ما به عادت ها بخاطر نتیجه ای است که از آن عادت برای خود متصور هستیم.

در واقع نتیجه ای در زندگی خود را به آن عادت ارتباط می دهیم و از آنجا که از نتیجه راضی نیستیم مقصر آن را عادت خود می دانیم و کاسه کوزه ها بر سر آن عادت شکسته می شود.

به عنوان مثال خوردن نان در هر معده غذایی عادتی است که برخی آن را بد و عامل چاقی خود می دانند و برخی آن را خوب و عامل سیر شدن خود می دانند.

پس این نان نیست که خوب یا بد بودن تکرار خوردنش را در هر وعده غذایی تعیین می کند بلکه تعریفی که شما از خوردن نان در ذهن خود دارید تعیین می کند که این عادت خوب و مفید است یا بد و مضر.

رفتار ما بخشی از مجموعه رفتارهاست

اگر رفتارهای خود را بخشی از مجموعه رفتارهای قابل انتخاب توسط هر فردی بدانید دیگر خود را بخاطر رفتاری که دارید سرزنش نمی کنید.

چون سرزنش کردن خود بخاطر رفتاری که به نظر شما صحیح نیست و عامل چاقی شما شده است باعث توجه بیشتر به آن رفتار می شود.

بیشتر شدن تمرکز بر رفتار باعث می شود درباره رفتار خود با دیگران صحبت کنید،‌آن رفتار را عامل و دلیل چاقی خود معرفی کنید و … و همه این موارد باعث قدرت گرفتن آن رفتار ذر شما می شود و ترک آن رفتار کاری دشوار و غیرممکن خواهد بود.

تجربه تصمیم گرفتن برای ترک برخی عادت های خود را داریم که با تصمیم قاطع تصمیم به ترک عادت خود گرفته ایم اما شاید فقط چند روز موفق به تکرار نکردن آن عادت شده ایم و با اولین فشار عصبی یا بهم ریختگی روحی آن عادت را تکرار کرده و موفق به ترک آن نشده ایم.

صلح کردن با عادت های خود

به صلح رسیدن با هر عادتی به صورت منطقی برای اصلاح یا تغییر آن لازم است که در چالش من اینو نخوردم به شکل عالی و بسیار ملایم مراحل به صلح رسیدن با عادت موردنظر خود را سپری کردیم.

تصمیم ما برای ایجاد تغییر در عادت مورد نظر در واقع ترکیب کردن انتخاب رفتاری جدید با عادت قبلی است.

به عنوان مثال  اگز شما مقداری رنگ زرد را با رنگ قرمز ترکیب کنید. رنگ قرمز متمایل به رنگ نارنجی خواهد شد.

هرچه میزان رنگ زرد را افزایش دهیم تمایل رنگ جدید ایجاد شده به رنگ نارنجی بیشتر خواهد شد.

در این ترکیب نه رنگ قرمز رنگ نامناسبی است و نه رنگ زرد انتخاب بسیار مناسبی است. بلکه فقط انتخاب رنگ ها نشان دهنده علاقه ما برای انتخاب از بین تنوع بی نهایت رنگ ها دارد.

ادغام انتخاب جدید با عادت قبلی

شما با انتخاب رفتاری تازه برای ادغام با عادت قبلی در واقع یک واکنش جدید خلق کرده اید که تجربه متفاوتی برای شما به ارمغان می آورد.

تجربه ای که نه دقیقا مشابه تجربه عادت قبلی است و نه تجربه ای کاملا نو و جدید برای شما می باشد.

از آنجایی که ذهن ما علاقه شدید به تنوع طلبی دارد با تصمیم شما جهت ترکیب رفتار جدید با عادت قبلی قطعا موافقت خواهد کرد چرا که خواسته روح تجربه کردن است و روند تجربه کردن روح از طریق ذهن می گذرد و به جسم می رسد.

در واقع پردازش خواسته ای که روح شما تمایل به تجربه آن دارد در ذهن انجام شده و نتیجه آن در جسم به صورت فیزیکی و قابل لمس قابل مشاهده می شود.

حتما در زندگی موارد زیادی را سراغ دارید که از ایجاد تنوع استقبال کرده اید.

تنوع در مکان موردنظر برای سفر کردن،‌ تنوع رفتن به رستوران، تنوع در تفریح کردن و بسیاری موارد دیگر

دلیل تمایل ذهن نسبت به تنوع طلبی ایجاد فرصت های بیشتر برای تجربه های متفاوت است.

بنابراین همانگونه که در سایر جنبه های زندگی بارها از ایجاد تنوع، احساس خوب و رضایت داشته ایم این بار سعی کنیم از همین روش که سال هاست مورد رضایت و استقبال ما بوده است برای تنوع در عادت های خود استفاده کنیم.

رفتار جدید “من اینو نخوردم” می تواند انتخابی بسیار متنوع را برای ما خلق کند.

من اینو نخوردم بعنوان انتخابی جدید می تواند تنوعی لذت بخش در رفتار تکراری “من اینو خوردم” بوجود آورد و سبب ایجاد احساس بهتر از خوردن مواد غذایی و برطرف کردن ترس از عدم کنترل خود در مواجه شدن با مواد غذایی باشد.

بنابراین از امروز با انتخاب رفتار جدید “من اینو نخوردم” سعی کنیم در هر رفتار تکرار شونده ای که برای احساس بد و عذاب وجدان ایجاد می کند تنوعی لذت بخش ایجاد کنید.

لازم به ذکر است که چنانچه عادت مدنظر شما مربوط به رفتارهای غذایی نمی باشد می توانید رفتار “من اینو نخوردم”‌را به هر عبارتی مرتبط به عادت موردنظر خود تغییر دهید و از ایجاد تنوع در رفتار تکراری و خسته کننده قبلی لذت ببرید.

اگر عادت انتخابی شما تغییر عادت خوابیدن می باشد می توانید از رفتار “من امروز نخوابیدم” استفاده کنید.

من امروز ریزه خواری نکردم

من این نخ سیگار رو نکشیدم

من این رفتار رو نداشتم

به سلیقه خودتان می توانید رفتاری جدید برای ایجاد تنوع در عادت قبلی خود ایجاد کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.14 from 28 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22587
برچسب ها:
72 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/08/22 10:00
      مدت عضویت: 381 روز
      امتیاز کاربر: 23450 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 433 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که درتاریخ 1402/08/22 فایل من این را نخوردم را گوش دادم 

      تغییر عادت یک پروسه است که ما میتوانیم تغییری درعادتهای قبلی که باعث لذت ما میشد انجام دهیم و چون این عادتها سلیقه ای بود یعنی شاید یک عادتی مثل نون با برنج خوردن برای بعضی ازافراد خوشایند و برای بعضی ناخوشایند باشه را به راحتی تغییر بدهیم بدون اینکه احساس ما بد شود چون هرکاریکه احساس ما را بد نکند ما به راحتی آن عادت را تغییر میدهیم 

      ما نباید به خودمان بگوییم فلان عادت و رفتار من اشتباه بوده و خود را سرزنش کنیم بلکه باید بگوییم چون انسان دارای اختیار است و تنوع را دوست دارد قبلا این مدل رفتار مورد پسند من بوده و با تکرار به یک عادت تبدیل شده بود والان با تغییر این عادت یک رفتار دیگری را جایگزین رفتار قبلی میکنم چون این رفتار را دوست دارم و برای ایجاد تنوع باید توجه بیشتری به خوردن و نخوردن خودم بکنم و چون افراد چاق از خوردن و تست کردن غذاهای گوناگون لذت بیشتری میبرند کم کم این عادت را تغییر بدهم چون افراد چاق درمورد کلمه نخوردن زود واکنش نشان میدهند و جالبه وقتی هم میخواهند رژیم بگیرند به همه میگویند من چه چیزی را بخورم تا لاغر شوم هرگز نمیگویند چه چیزی را نخورم تا لاغر شوم چون افراد چاق با خوردن بیشتر لذت میبرند تا نخوردن و این چالش برای افراد چاق باید خیلی جذاب باشه که توجه کنند که چه چیزهایی را نمیخورند 

      1- من دیشب جایی مهمانی بودم شیرینی بر نداشتم و به جای آن یک انار خوردم 

      2 من دیشب به جای خوردن شام یک عدد کیک یزدی خوردم وخیلی هم سبک تر بودم 

      3 من دیشب چای را بدون قند و نبات خوردم 

      4 من دیروز درسر کار ریزه خواری کمتری داشتم فقط مقداری تخمه هندوانه خوردم 

      5 من دیروز فقط دو تا چای خوردم 

      6 من دیروز به جای زیاد خوردن چیزهای دیگر آب زیادتر خوردم 

      من از امروز تصمیم گرفتم قبل از خوردن چیزی فکر کنم که تا چه میزان میتوانم آن را نخورم و توجه کنم به احساسم که آیا از نخوردن چیزی احساس من بد میشود و یا اینکه به راحتی از کنار این قضیه رد میشوم و اگر احساس من خوب بود این تمرین را درروزهای بعد هم ادامه دهم 

      من تصمیم گرفتم به خودم نگویم عادتهای قبلی اشتبا بوده چون ناراحت میشوم از انتخاب بد خودم بلکه بگویم من میخواهم عادتهای رفتاری دیگر را امتحان کنم و فقط از یک روش استفاده نکنم و ببینم چقدر دراین کار موفق هستم 

      در انجام دادن این چالش من این را نخوردم استمرار داشته باشم و سعی کنم هرروز عادتهای بیشتری را تغییر بدهم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/05/30 14:30
      مدت عضویت: 1651 روز
      امتیاز کاربر: 28071 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 662 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام به همگی 

      من با اشتیاق دارم راهم رو ادامه میدم 

      من نباید فکر کنم  چقدر عادتم بد و اذیت کننده هست نه اون رفتار خودش بد نیست بلکه به خاطر تکرار زیادش من رو خسته و ناراحت کرده پس اون عادت خوب هست ولی تکرارش بد هست .

      پس عادتها رو تفکیک به خوب و بد نکنید همه خوبند اونها رفتارهایی هستند که در گذشته  خودمون انتخاب کردیم اون رو انجام بدیم و اشتباه نبودن ولی الان من چون نتیجه اش رو دوست ندارم  میخوام اون  رو تغییر بدم پس ذهنمون باید اگاه باشه من هیچ عادت و رفتار بدی ندارم چون اگر ذهن متوجه بشه  که این رفتارم بد هست به این نتیجه میرسه که من هم  بدم و این نتیجه خوبی نداره پس عادتهای قبلی  من  که بد هم نیستن  و هنوزم همراه من هستند اما من میخوام تجربه های جدیدتری  از اونها داشته بلشم یعنی دنبال تغییر و تنوع در اونها هستم  من خودم عاشق تنوع در لباس و دکوراسیون و تفریح و … هستم پس باید عاشق تنوع در رفتلرهام باشم و تجربه های جدید داشته باشم .

      من باید در ساعت خوردن و میزان خوردم و … تنوع بدم و از این تنوع لذت ببرم 

      برای مثال :

      همین نیم ساعت پیش غذا درست شد خواستم یکم از ته دیگ بردارم برداشتم اما اینقدر بی میل بودم و سیر بودم که راحت گفتم نه انجام نمیدم و ادامه ندادم همون یه ذره شد کمی بعد پلو ماهی رو گرم کردم و با دیدنش این فرمول بود که بخور خوشمزه اس خاصیت داره و … اومدم ریز یه تکه برداشتم دو تکه برداشتم واما دیدم بازم سیرم رها کردم و نخوردم و گقتم در نهایت اگر کسی نخورد بره سطل اشغال چرا من بخورم ؟؟ 

      خورشت بامیه و برنج درست شد برای پسرم کشیدم اومدم یکم بخورم بازم حس سیری رو داشتم و فقط،یه دونه بامیه با برنج خوردم و دیگه ادامه ندادم چون سیر بودم و اتفاقا در همین چند مورد سریع به خودم گفتم چرا ریره خواری میکنی حالا اگر هم دوست داری این کار رو بکنی به یه ذره تست کردن قانع باش و ادامه نده که انصافا همین کار رو کردم چون واقعا سیر بودم و انجام  این رفتارم به جای لذت من رو رنج میداد و فقط طبق عادت انجام میدادم که به خاطر بودن در این دوره تصمیم گرفتم یه راه ایجاد کنم و اونم مقدار و یا تعداد دفعات و  … رو در این عادت تعییر بدم .که امروزم هر دفعه خواستم این کار رو بکنم در حد سر سوزن برداشتم و دیگه ادامه ندادم 

      من ریزه خوراری هنگام اماده شدن ته دیگ رو کم کردم .

      من ریزه خواری حین اماده شدن پلو ماهی رو کم کردم .

      من ریزه خورای حین خورشت بامیه با برنج رو کم کردم .

      چقدر این تنوع در غذاا خوردنم رو دوست دارم و من عاشق این تغییرات هستم .

      من همیشه به دنبال تست کردن مواد عذایی جدید بودم  و  هستم و تنوع طلبی در خوردن و خیلی چیزای دیگه رو دوست دارم اما چرا تنوع در رفتار رو دوست نداریم و تنوع در عادت رو دوست نداریم و نمیخواییم عادتها رو تغییر بدیم پس هر وقت مزه ی جدید رو میبینید دقت کنیم انتخاب با شما باشد و تحت تاثیر تنوع مزه ها قرار نگیرید چون  در جهان هر روز تنوع در همه چیر خصوصا مزه ها و غداها بیشتر میشه پس باید کنترل دست ما باشه و سریع واکنش ندیم و کاری به روند تنوع پذیر  بازار نداریم .

      من امروز ظهر خورشت بامیه رو خالی بدون نون و برنج خوردم چون در همین حد چند قاشق خالی میل داشتم و بیشتر از این نمیتونستم بخورم پس من امروز ظهر برنج و نون و ته دیگ و همراهش بود اما من انتخاب کردم نخورم و فقط چند قاشق خالی خورشت بخورم چون سیر بودم خیلی گرسنه نبودم همین رو هم خوردم که ذهنم دست از سرم برداره و نگه چونکه ناهار نخوردی برو فلان چیز رو بخور و …یکم خالی  خوردم که ساکت بشه و من ارامش داشته باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/28 13:46
      مدت عضویت: 482 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 809 کلمه

      سلام و درود ‌. 

      من دارم تمرین می کنم که به عادت قبلی خودم راههایی اضافه کنم . 

      اول اینکه  دلایل خوردن رو از ذهنم بردارم . دوم اینکه دلایل نخوردن رو به ذهنم  اضافه کنم . 

      مثلا یکی از دلایل خوردن من به جز نیاز جسمی خوردن برای سرگرمی و باز شدن حوصله است . 

      خب در تمرین امروز صدگام این فرمول رو پیدا کردم و در اینجا ابن فرمول رو پاکسازی می کنم . 

      امروز برای رفع سر رفتن  حوصله غذا نمیخورم . این رفتار رو تغییر میدم . البته این همیشگی نیست . بیشتر روزهایی که تعطیلم و خانه هستم این عادت رو تکرار می کنم . 

      از امروز این عقیده رو تغییر میدم . 

      موقع سر رفتن حوصله نمیخورم . 

      بهش فکرم نمیکنم . 

      مثلا یه عقیده دیگه اینکه وقتی نخورم احساس گم کردگی دارم . 

      خب آخه این چه عقیده ایه . چی گم شده ؟ غذا که همیشه هست . چرا حس خلاء بکنی . 

      عجب باور  مسخره ای دارم . الان پیداش کردم . 

      خب دلیل این عقیده ام علاقه به خوردن غذاست . خب این علاقه  نیست . این اعتیاده . وابستگیه و میشه ترکش کرد . 

      اتفاقا از ترکش لذت ببرم و علاقه به ترکش رو در ذهنم پررنگ کنم . 

      تغییر عقیده عملکرد رو تغییر میده . 

      پس میتونم روی این عقیده کار کنم و بگم من عاشق جسم خودمم . علاقه ی من به جسم و روح و روان خودمه . 

      من با اینا خودمو پیدا کنم و پیدا کردم . عشق به مواد غذایی رو با عشق به بدنم و روانم و روحم جایگزین کنم . 

      اینجوری باعث میشه اعتماد به نفسم بیشتر بشه .

      چون عشق و انرژی  که دارم به مواد غذایی میدم رو برای خودم نگه میدارم . 

      پس این عقیده رو پررنگش کنم . 

      من خودم رو دوست دارم .

      چون بدن من جایگاه خداست .

      چون بدن من جایگاه منه . 

      چون من من هستم .

      پس خودمو حالمو دوست داشته باشم و برای خودم ارزش قائل باشم .

      من نمیخورم چون برای خودم ارزش قائلم .

      نمیخورم چون خودمو دوست دارم .

      نمیخورم چون نمیخوام آشغال وارد بدنم کنم .

      نمیخورم چون جسم من خونه خداست .

      نمیخورم چون میخوام سرگرمیهای دیگه برای خودم درست کنم .

      نمیخورم چون میخوام قدرت خلاقیتم رو در سایر علاقمندیهام به کار ببرم . 

      نمیخورم چون حالم بد میشه از زیاده خوردن .

      نمیخورم چون نیازم نیست .

      نمیخورم چون دوست ندارم .

      نمیخورم چون فرقی ندارن با هم .

      نمیخورم چون همشون یه مزه میدن .

      نمیخورم چون سبک بمونم . 

      نمیخورم چون خوابم میاد و میخوام بخوابم . 

      نمیخورم چون میخوام برم بیرون . 

      نمیخورم چون خوردن سخته . 

      نمیخورم چون نخوردن آسونتره . 

      نمیخورم چون حوصله ندارم همش برم دسشویی . 

      نمیخورم چون حوصله خوردن ندارم .

      نمیخورم چون خوردن بیش از اندازه نیازم  گناهه  

      نمیخورم چون حالم رو بد می کنه .

      اینها هم تمرینات امروز منه کار روی عقاید و ایجاد کردن دلایل نخوردن در ذهنم و توجه کردن به عقاید جدید و جستجو کردن این عقاید در انسانهای متناسب . 

      خیلی واقعا این تمرینات رو دوست دارم . تمرین کردن روی عقاید باعث میشه رفتار من خود به خود صحیح بشه و این خیلی کار منو راحتتر می کنه . 

      یعنی یه جورایی از تمرکز کردن روی نخوردن راحتتره . وقتی به  دلیل نخوردن توجه می کنم ناخوداگاه نمیخورم . ولی وقتی آگاهانه میخوام نخورم انگار انرژیش بیشتره . 

      البته من هردوتاش رو تمرین می کنم .

      همشون مثل شاخه گل هستند . هر کدوم یه بویی دارن و من دوست دارم از نیروی تنوع طلبی ذهنم استفاده کنم و هر چی که به ذهنم میرسه در راه لاغریم امتحانش کنم . 

      نمیخورم چون دوست دارم . 

      نمیخورم چون حال می کنم .

      نمیخورم چون میخوام بنویسم . 

      نمیخورم چون میخوام برم سر کار .

      نمیخورم چون گرسنم نیست . 

      نمیخورم چون میخوام راه برم . 

      نمیخورم چون میخوام کتاب بخونم 

       نمیخورم چون کار دارم . 

      نمیخورم چون اسرافه .

      نمیخورم چون مال من نیست .

      نمیخورم چون نمیدونم پولش حلاله یا نه .

      نمیخورم چون مال من نیست . 

      نمیخورم چون اضافه خوردن حرامه . 

      نمیخورم چون فلان ماده غذایی رو دوست ندارم .

      نمیخورم چون به دهنم مزه نمیده .

      نمیخورم چون دیگه عشقی به خوردن ندارم .

      نمیخورم چون دیگه با خوردنش حال نمی کنم .

      نمیخورم چون  نمیخوام انتخابش کنم ‌ . 

      ترکیب این رفتارها با عادت قبلیم کلا عادت جدید در من ایجاد می کنه و باز هم انتخاب خودمه و ناخوداگاه باعث میشه من عادتم تغییر کنه و همون عادت رنگ و بوی دیگه ای به خودش بگیره . 

      دقیقا مثل حرکت در طیف رنگ هست . من آرام و آهسته در طیف رنگ حرکت می کنم و رنگهای جدید رو تجربه میکنم . 

      چون بودن در یک رنگ دیگه خسته کننده میشه و من دوست دارم زندگیم متنوع باشه . 

      ایجاد تجربه جدید در زندگی خیلی لذتبخشه و اینکه من ابعاد جدیدی از ذهنمو و زندگیمو کشف می کنم . 

      خود متنوع تری از خودم رو میشناسم . چون من محدود نیستم و میتونم همه چیز رو تجربه کنم . فقط لازمه از قدرت خلاقیتم استفاده کنم و ببینم چه تغییراتی میتونم ایجاد کنم که هم آسون باشه هم دوستداشتنی  . فعلا همینا برای امروز  خوبه و من باهاشون حال می کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/30 19:49
      مدت عضویت: 482 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 755 کلمه

      سلام . 

      من امروز دو قاشق سمنو ته ظرف رو نخوردم .

      من امروز شکلات نخوردم .

      قند با چای نخوردم .

      نصف پرتغال نخوردم . 

      نصف نارنگی نخوردم . 

      با آبگوشت نان نخوردم .

      اضافه آبگوشتم رو نخوردم .

      گوشت کوبیده نخوردم . 

      من صبحانه نخوردم .

      ناهار نخوردم . 

      آبگوشت سرد شده نخوردم .

      این خیلی برام جالب بود و خودم خنده ام گرفت . 

      من  حدودا یکی دو ساعت پیش  خب گرسنه شدم و مقداری که آب گوشت خوردم سیر شدم و مابقی آب گوشت رو نخوردم . گفتم دوباره که گرسنه میشم میخورم حدودا یه ساعت بعد احساس گرسنگی کردم رفتم بقیه آبگوشت رو بخورم دیدم سرد شده و گفتم دوست ندارم . نخوردم . رفتم گرمش کردم بعد خوردم . 

      این یه واکنش جدید بود که خلق کردم  . من در شخصیت چاقم اصلا برام فرقی نداشت که آبگوشت گرم باشه یا سرد . هر چی بود دم دستم میخوردم . این واکنش جدید از شخصیت لاغرم سرزد . خوشحال شدم که شناختمش . فهمیدم  شخصیت لاغرم  غذایی که سرد شده باشه رو دوست نداره و حتی اگه یکم زحمت داشته باشه ولی اشکالی نداره  یکم گرسنه میمونم ولی  گرمش می کنم بعد میخورمش .

      این  یه رفتار جدید بود که خودبه خود ایجاد شد و من فهمیدم از  شخصیت لاغر وجودمه  . پس این رفتار رو تو دفترم یادداشت میکنم که جزء رفتارهای خودبه خودی منِ لاغرم بود. 

      من دیشب شام نخوردم دوتا کیوی  خوردم . من سه تا کیوی نخوردم . ساندویچ بندری نخوردم . 

      من امروز صبحانه  نخوردم . 

      فکر می کنم غیر از سیر بودن یا گرسنه نبودن خوبه یه دلایلی هم برای نخوردنم اضافه کنم . 

      مثلا همون رفتاره که گفتم نخوردم چون سرد شده بود . 

      پس خوبه این تنوع ها رو در نخوردن ایجاد کنم . 

      نخوردم نه فقط به این دلیل که سیر بودم . نخوردم چون سرد شده بود . 

      مثلا چیزایی که میشه اضافه کرد :

       نخوردم چون وقت نداشتم . 

      نخوردم چون غذای مورد علاقه ام نبود . 

      نخوردم چون …. 

      میبینید الان زیاد دلیل ندارم برای نخوردن . 

      ولی ذهن چاق کلی دلیل برای خوردن داشت . 

      خوردم چون نذری بود .

      خوردم چون مامانم گفت .

      خوردم چون خوش میگذشت .

      خوردم چون پولشو دادم .

      خوردم چون حیف بود .

      خوردم چون خوشمزه بود .

      خوردم چون نرم بود .

      خوردم چون عصبی بودم . 

      خوردم چون خیلی کار کرده بودم

      خوردم چون جدید بود .

       و همین تنوع طلبی که شما در فایل فرمودید در خوردنهامون خیلی به کار بردیم . 

      خوردم چون طعمش با اون یکی فرق میکرد . میخواستم امتحان کنم هردو طعم رو .

      خوردم چون رستوران جدید بود .

      خوردم چون تعارفم کردن . 

      ذهن چاق ما دلیل برای خوردن زیاد داشت . 

      خب ما میتونیم از همین ویژگی استفاده کنیم و تنوع طلبی رو در لاغری هم بیاریم . 

      من اینو نخوردم چون …. 

      الان فقط دلیل سیریه . 

      نخوردم چون سیر بودم .

      نخوردم چون گرسنه نبودم . 

      امروز یه دلیل پیدا کردم نخوردم چون سرد بود .

      آها بازم میشه گفت 

      نخوردم چون مونده بود . 

      نخوردم چون مثلا دنبه داشت و من دنبه رو دوست نداشتم . 

      نخوردم چون ادویه داشت . 

      نخوردم چون تکراری بود . 

      نخوردم چون دوسش نداشتم . 

      فعلا اینا به ذهنم میرسه . 

      راستی امروز یه رفتارهای دیگه هم اضافه کردم . 

      رختخوابمو خودم جمع کردم . 

      همش روی تخت دراز نکشیدم . 

      یه وقتایی بلند شدم حرکت کردم و نشستم .

       یا وقتی زیاد نشسته بودم میگفتم خب خسته شدم چیکار کنم مثلا بلند شدم رفتم توی آشپزخونه پیش مامانم و شیر آب رو درست کردم . 

      ظرف ناهارمو خودم شستم . 

      دلم میخواد فردا که برم سرکار با موتور نرم پیاده برم راه زیاد نیست ولی میترسم یکم عجله کنم . 

      حالا اگه دیدم خوشم اومد و هوا خوب بود فردا به جای موتور پیاده میرم سرکار . 

      امروز به مامانم کارامو نگفتم . 

      نگفتم مامان یه لیوان آب بیار .

       نگفتم مامان حولمو بیار . 

      نگفتم مامان لباسامو بیار . 

      خودم حولمو بردم .

       خودم آب خوردم . 

      خودم لباسامو گرفتم و بردم حمام . 

      حالا سرکارمم یه سری تغییرات میخوام بدم  . ولی عجله نمی کنم آروم آروم . 

      در این درس یاد گرفتم  که رفتار جدید در عادت قبلی کلی واکنش جدید خلق می کنه  که باعث میشه من تجربیات جدیدی رو به وجود بیارم . این تجربیات امروزم بود که دیروز نداشتم . 

      برام جدیده دوست دارم ادامه بدم . شیرینه . یاد گرفتم از این به بعد تنوع طلبی رو در لاغری به کار ببرم . مثل همون نیروی انعطاف. 

      همونطور که یاد گرفتم از نیروی انعطافم برای چاقی استفاده نکنم و  برای لاغری استفاده کنم از نیروی تنوع طلبی هم برای لاغری استفاده کنم . 

      درس خوبی بود . عمل کردنش شیرینه . البته الان نمیدونم چی کار میخوام بکنم ولی این فرمول ذهنی جدیده کم کم به ذهنم میاد که چیکار کنم . 

       فرمول قبلی : تنوع طلبی در چاقی . 

      فرمول جدید : تنوع طلبی در لاغری . 🤗🤗🤗🤗

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1401/01/15 04:03
      مدت عضویت: 1366 روز
      امتیاز کاربر: 18387 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 590 کلمه

      فایل ” ترکیب رفتار جدید با عادت (قسمت ششم )\”:

      عادتهای ما در واقع رفتارهایی هستند که به واسطه تکرار در زمان، به “عادت” تبدیل شده اند.

      همان طور که استاد در ابتدای فایل در نوشته خود به ان اشاره کردند ، ما رفتارها را به دو گروه خوب یا بد تقسیم نمیکنیم؛ چرا که هر رفتار به نوبه خود نه خوب است و نه بد.

      من سال 2009 وارد کشورامریکا شدم و توانستم با زندگی در اینجا به تفاوتها ی عادتهای غذایی که ما در ایران داریم و مردم امریکا در اینجا دارند، پی ببرم.  

      در اینجا چند مورد را برای شما عنوان میکنم تا ببینید وبهتر متوجه شوید، که تعریفی که انسانها از ان عادت یا عادات کرده اند؛ دراین دو کشوربا هم تعریف کرده اند متفاوت است؛ والا خوب یا بد بودن عادت ، مفید یا مضر بودنش، ربطی به مردم ان کشور و یا خوب و بد بودن رفتارهای انان ندارد.

      فقط و فقط و فقط این “عادات” توسط خود انسانها متفاوت تعریف شده است.

      مثالهایی راجع به مقایسه عادات رفتار غذایی ما در ایران با مردم امریکا:

      1. ما در ایران، برنج را با “ قاشق” در وعده غذایی ناهارو یا شام میخوریم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که برنج را با چنگال بخورند.

      2. ما در ایران، پیتزا را با “ سس کچاپ ” میخوریم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که پیتزا را با سس رنچ بخورند.

      3. ما در ایران، نیمرو را با “ نان” میخوریم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که تخم مرغ را بدون نان و با پنیر پیتزا و بیکن ميخورند.

      4. ما در ایران، “صبحانه” را به عنوان یک وعده غذایی میخوریم وروزمان را با ان شروع میکنم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که بیشترروزها صبحانه نخورند.

      5. ما در ایران، “ ميوه” را برای صبحانه نمیخوریم، ولی  مردم امریکا، عادت کرده اند که اگر زمانی بخواهند صبحانه بخورند؛ ميوه یکی از ان گزینه ها باشد.

      6. ما در ایران،  بیشتر وعده های غذایی را دوست داریم در صورت امکان؛ کنار “ خانواده ” بخوریم، ولی  مردم امریکا، عادت کرده اند که فقط وعده شام را در کنار خانواده بخورند.

      7. ما در ایران، “ چای” را داغ و گرم و حتی گاهی با نبات میخوریم، ولی  مردم امریکا، عادت کرده اند که اگر چای بخورند ، انها چای را سرد میخورند که در ضمن شکرهم به ان اضافه شده است

      8. ما در ایران، “ قند” را در کنار لپ خود میگذاریم و چای را با ان میخوریم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که اگر چای بخورند، قند را در ان حل میکنند.

      9. ما در ایران، “ غذای گوشتی” را با برنج و یا نان میخوریم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که گوشت را تنها بخورند؛ مخصوصا وقتی استیک میخورند.

      10. ما در ایران، “ میوه ” را پوست میگیریم و میخوریم، ولی مردم امریکا، عادت کرده اند که بیشتر ابمیوه بخورند؛ چون بیشتر میوه ها را بلد نیستند که پوست بگیرند.

      من در تمرین اول، تصميم گرفتم که “ موقع خوردن چای ، فقط یک برش از کیک و یایک عدد خرما و یا یک عدد بیسکویت و یایک برش دونات donut یا یک عدد شیرینی بخورم.

      من الان در تمرین ششم، تصمیم گرفتم که رفتار جدید زیر را برای ایجاد تنوع در عادت قبلی ام، جایگزین کنم:

      من از امروز روزانه، یکساعت از زمان دیدن و تماشای فیلم و سریال را ، به انجام تمرینها و فایلها در سایت اختصاص دهم و از زندگیم لذت بیشتری ببرم؛ چون این رفتار جدید، مرا به هدف متناسب شدنم؛ نزدیکتر میکند و همچنان برایم، مانند تماشا ی فیلم؛ لذت بخش است و حتی بیشتر مرا، به هیجان میاورد .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1401/01/09 04:23
      مدت عضویت: 1322 روز
      امتیاز کاربر: 12676 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 697 کلمه

      سلااام

      من خوشحالم که دارم ذهن خودمو بهتر میشناسم.

      ذهن من عاشق تنوعه و تا قبل از اینکه این دوره رو شرکت کنم اینو یادم رفته بود و به زور سعی میکردم یه عادتو تکرار کنم چون بار اول که انجامش داده بودم احساس خوب بهم داده بود ولی ازون به بعدی که ازش خسته شدم با انتخاب خودم تصمیم میگرفتم تکرارش کنم و چون ذهنم عاشق تنوعه از این رفتارم خسته شده بود و مدام بهم اخطار میداد که صبا این اون چیزی نیست که من دوست دارم و وقتی من بهش گوش نمیدادم احساسمو بد میکرد بهم عذاب وجدان میداد افکار چاق کنندمو تقویت میکرد و… در واقع خودم همون ذهنمم ولی برای درک این موضوع دارم ذهنمو مثه یه عامل جدا توی خودم در نظر میگیرن اما در واقع خودم تک تک اون عادتا رو ایجاد کردم و تکرارشون کردم و الانم خودم میخوام یه تنوعی ایجاد کنم توشون همه چیز اختیار خودمه و ذهنم هم مال خودمه . این منم که تصمیم میگیرم چه رفتاری داشته باشم و این بهم احساس قدرت میده الان چند وقتیه که ولع ندارم چون خودمو تایید کردم به خودم گفتم تو رفتار درستو انجام میدادی و اون همه انتخاب زیادی که برای خوردن داشتی در واقع خیلی هم خوب بوده . وقتی خوردن بهم آرامش میده چرا نگم خوردن بهم آرامش میده؟ من اینو میدونستم ولی اون زمان داشتم انکارش میکردم که پرخوری خیلی رفتار و عادت خوبیه و چون با خودم بد بودم دنبال یه راه فرار از خودم میگشتم و چون پرخوری کردن بهم آرامش میداد دوباره میرفتم سمتش ، الانم میتونم برم سمتش و پرخوری کنم وقتی حالم گرفته ولی خب این دیگه تکراری شده و من چیزای تکراری رو دوست ندارم الان میخوام چیزای جدید انتخاب کنم و وقتی حالم بده اون کارا رو انجام بدم . همون قدر که ذهنم دوست داره جای میز کارمو عوض کنم ، گل ها رو جا به جا کنم ، فیلم جدید ببینم ، با آدمای جدید حرف بزنم ، همون قدرم دوست داره من رفتار جدید توی خوردنم به وجود بیارم و الان دارم کیف میکنم چون خیلی باحاله که من هر بار موقع خوردن یه تغییری ایجاد میکنم مثلا لقمه ی نون و شکلات صبحانمو دلم میخواست مثه همیشه تا ته بخورم ولی یه لحظه یادم افتاد که پرنده ها هم شاید به اندازه ی من دلشون بخواد ازین خوراکی بخورن و ته صبحونمو گذاشتم برای پرنده ها ، یا دیروز که ته نودلو نخوردم خیلی بهم کیف داد ، شبشم سه چهار تا خیار شور ته کاسه مونده بود که من دیگه دلم نمیخواستشون ، یا اون وقتی که داشتم بادوم زمینی میخوردم و به خودم گفتم چند دقیقه دیگه میام میخورمشون و رفتم بالا و بعد از چند دقیقه اومدم خوردمشون خیلی خوب بود. اینطوری دیگه همه ی فکر و ذکرم غذا نیست چون به خودم اطمینان میدم که حتما اون کارو انجام میدم و فقط با یه تغییر کوچولو انجامش میدم.

      من عاشق زندگیم به خاطر اینکه خیلی شبیه بازیه ، من عاشق بازی کردنم و بازی هم همون قدری تنوع داره که ذهن ما عاشقشه. این چالشم یه بازیه برای همین ذهن من خیلی دوسش داره و من هر روز میام فایلامو گوش میدم و تمریناتمو انجام میدم و منتظرم این قسمتم کامل شه قسمت بعدی رو ببینم و نظراتو میخونم تا دید بهتری به تمرینات پیدا کنم ، به خاطر همینه که ایمان دارم شگفتی ساز میشم و به خودم افتخار میکنم.

      درباره ی تحت تاثیر قرار نگرفتن هم خیلی فکر کردم و دیدم بیشتر آدمای چاق اینطورین که تا یه جای جدید باز میشه یا یه خوراکی جدید میبینن میخوان امتحانش کنن و مثلا داداش خودم که متناسبه عمرا چیزای جدیدو امتحان کنه و باید صد بار بهش بگیم خوشمزست و حالا یه بار بخور عاشقش  میشی و… تا شاید لب بزنه به اون چیز جدید، البته من که این حرفا بهش نمیزنم و میزارم هر طور دوست داره غذا بخوره اما دیگران توی این کار خیلی استمرار دارن و همیشه بهش چیزای جدیدو تعارف میکنن اما سپهر حاضر نیست یه بارم بخورتشون .

      و ما باید حواسمون باشه که امتحان کردن چیزای جدید بر طبق انتخاب خودمون باشه نه تحت تاثیر گرفتن عوامل بیرونی مثه تبلیغات و…

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد عطار روشن عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/12/26 15:11
      مدت عضویت: 1651 روز
      امتیاز کاربر: 28071 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 939 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان عالی و هم مسیرم  

      من با اشتیاق هر روز یک قدم برمیدارم اما  خوب میدانم تغییر عادت من یکم زمان می‌بره و من نباید عجله کنم و فقط باید استمرار در مسیر داشته باشم  چون عادت قبلی من هم با تکرار کردن بارها ی اون رفتار در من به وجود اومده پس حالا هم با تکرار رفتار جدید(که یک راه ایجاد کردم ) من عادت جدیدی پیدا خواهم کرد  و من یاد گرفتم با این عادت خودم که  وقتی غذایی خوشمزه بود و دوستش داشتم اضافه بر نیاز سیری غذا میخورم در صلح باشم و بارها باید بگم این عادت من و بقیه عادتها ی  من همه خوب هستن و اما ممکنه نتیجه ی اون عادت ها  برام خوب نباشه و من دوستشون نداشته باشم  که من باید با  تکرار این آموزشها اون عادت رو کمرنگ کنم .

      پس تمام عادتهای  خوب هستن چون در گذشته این رفتار ها انتخاب من بودن پس حتما برام خوب بودن که این رفتار رو انتخاب کردم اما حالا می‌خوام انتخابهای متفاوتی داشته باشم نه اینکه انتخاب قبلی من اشتباه بوده نه می‌خوام تنوع در انتخاب داشته باشیم.

       و حالا چرا باید با عادتهای خودمون در صلح باشیم ؟؟؟

      چون اگر ذهن ناخود آگاه نتیجه گیری کنه که رفتارها و یا عادتهای من بد هستن به این نتیجه میرسه که خود من بد هستم و دیگه رفتار اشتباه پشت سر هم برای ما ایجاد میشه که تاثیر خوبی در ما نخواهند داشت .

      پس من انتخابهای قبلیم رو دوست دارم  و لی چون نتیجه اش رو دوست ندارم  ، می‌خوام  یه تغییر  در اون  ایجاد کنم .

      من باید از تنوع در انتخابهای غذاییم استقبال کنم همانطور که از تنوع در دکوراسیون و سبک پوشش و مکان تفریح و … استقبال میکنم .

      من خیلی انتخابهای جدیدی در خوردن باید داشته باشم مثلا  هم در زمان خوردن هم در میزان خوردن و هم در….‌‌و تمام این تنوع باعث قدرت و شادابی در ما میشه .

      و من دوست دارم مدتها این انتخابهای جدیدم رو تکرار کنم 

      مثلا من امروز ظهر ناهار پیراشکی داشتم و دلم خواست داغ و داغ حین سرخ کردن  بخورم و همونجا پای اجاق گاز دو عدد خوردم و اما دیگه روی میز ناهار دوست نداشتم با بچه هام بخورم چون سیر بودم و هر چقدر خواستم وسوسه بشم که برم دوباره بخورم اما به جسمم که توجه میکردم سیر بودم و اصلا نیاز نداشتم و خیلی راحت از خوردن ناهار با بچه هام صرف نظر کردم تا یه ساعت بعد که رفتم میز رو جمع کنم دو عدد و نصفی در بشقاب پسرم بود وذلم خواست که دوباره  اضافه بر نیازم که سیرم بخورم و من فقط اون عادت گذشته رو تکرار کردم اما با خوردن همون یه نصف پیراشکی و دلم اون دو تا ی دست نخورده رو هم دیگه نخواست و سر جاشون گذاشتم  و چقدر امروز من از خوردن خودم لذت بردم که اضافه خوری رو داشتم اما با یه تغییر و تنوع که مقدار اضافه خوردیم از همیشه در گذشته  خیلی کوچک تر  بود و من لذت بردم .که هم عادتم رو داشتم و هم برای  تناسب اندام خودم کاری کردم . 

      من عاشق این تنوع در رفتارم هستم و لذت میبرم از تنوع در انتخابهام و می‌خوام تنوعهای بیشتری رو تجربه کنم  و یا یک مثال دیگه از امروز خودم که بخوام بگم این هست که  من امروز صبح از خواب که پا شدم خیلی گرسنه نبودم و اما طبق عادت به عدد کروسان با شیر برداشتم که  بخورم  اما بازم تنوع در انتخابهام داشتم  چون با کارد نصفش کردم و نصفش رو خوردم و هنوز نصفش داخل بوفه ی کیکها هست . اصلا یادم رفت که هست که برم  دوباره بخورم و چقدر دیدن اون نصفه کیک نخورده   .برای من ارزشمند هست .

      ای  ول دم خودم  گرم. با این همه تنوع جدید که  در خوردن پیدا کردم من از تمام اونها لذت میبرم و احساس قدرت و توانایی میکنم .

      و اما من وقتی تنوع در مواد غذایی  رو به روم باشه خیلی دوست دارم تمام مزه ها رو اگه شد در حد یه نوک قاشق تست کنم   و این نشون میده که ذات من عاشق تنوع هست اما باید به خودم بگم چرا تنوع در عادتهامون رو دوست نداریم  ؟؟؟؟؟ و  دوست داریم همش یک  عادت  رو تکرار کنیم .

      من توانایی ایجاد تنوع در عادتهام  رو دارم ولی فقط در یک جاهایی از اون استفاده میکنیم که اشتباه هست .

      من باید بدونم هر روز این جهان به سمت تنوع زیادی در تمام جنبه ها مثل مواد خوراکی و رستورانها و …. پیش می‌ره اما من نباید مغلوب این تنوع بشم  چون هر روز شاهد کلی خوردنی‌های جدید و ….هستیم اما من کاری به این همه تنوع مواد خوراکی و مکانها برای سرو غذا. در  در بازار ندارم .

      من فعلا تنوع رو فقط در جنبه ی عادتهایی که نتیجه ی خوبی برام نداشته  رو می‌خوام  و من دلم عادتهای متنوع و  جدید می‌خواد و از وقتی در دوره هستم کلی عادت جدید خلق کردم که از داشتن اونها کلی لذت میبرم مثلا من هر وقت برم خونه مادرم و سیر باشم و اما اونجا کلی‌ خوراکی و غذا  باشه من لب نمیزنم چون سیرم و تمرکزم رو بر نیاز جسمم میازرم و یا من هر بعد ازظهر چایی نمی‌خورم و یا اگر بخورم به خاطر علاقه ام به کشمش ترجیح میدم با کشمش بخورم در حالی که قند و شیرینی هم هست اما من نمی‌خورم .چون دوست ندارم و یا قبلا عادت داشتم بعد از ظهر برم کنار  قابلمه  و  غذا بخورم اما حالا دیگه  از انجام این کار اصلا لذتی نمی‌برم و اصلا این عادتم  یادم رفته و اصلا یادم نمیاد که بخوام انجامش بدم و …..

      من شگفتی ساز میشم 

      من در مسیر تغییر کردنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/07/23 20:06
      مدت عضویت: 1601 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 481 کلمه

      سلام🙂

      دو تا نکته مهم یاد گرفتم از این فایل 

      یکی اینکه ما ذاتا تنوع طلبیم و از اینکه دکور خونه رو عوض کنیم یا لباس با رنگهای مختلف یا طرحها یا حتی جنسهای مختلف رو امتحان کنیم لذت میبریم حتی این تنوع رو در خوردنهامون هم وارد کردیم و از اینکه طعمهای مختلف غذاهای مختلف یا رستورانهای مختلف رو امتحان کنیم لذت میبریم

      از این خصوصیت تنوع طلبی مون بیایم استفاده کنیم برای اینکه عادتهامون رو هم تغییر بدیم یعنی به جای اینکه عادتهای قبلی رو در خوردن یا توجه رو هر روز تکرار کنیم بیایم به خودمون حق انتخابهای بیشتری بدیم و همیشه یه عادت رو تکرار نکنیم به این عادتها هم تنوع بدیم و چون تنوع برای ذهن ما لذت بخشه با تنوع در انجام رفتار ها هم راحت تر کنار میاد و اینکه فلان رفتار رو میخوایم گاهی جای رفتار عادتی همیشگیمون بکنیم اونو تنوع بدونیم و از تنوعی که به خرج دادیم لذت ببریم

      مثلا من که عادت داشتم همیشه جلوی آینه لباسم رو عوض کنم گاهی هم جلوی آینه نرم چه اشکالی داره اینم یه تنوعه یه انتخابه و من قدرت انتخاب دارم که گاهی هم مدل دیگه ای رفتار کنم اونم بدون اینکه حسم بد بشه از انجام ندادن عادت همیشگیم…

      نکته دوم اینکه ما چون عادت داریم به تنوع طلبی و از امتحان کردن طعمهای جدید .رستورانهای جدید،پیتزاهای جدید لذت میبریم یه جوری شده که به محض دیدن یه تبلیغ درباره رستوران جدید یا خوراکی جدید یا حتی شنیدن درباره طعم غذای فلان رستوران یا تاسیس رستوران جدید با منوهای متفاوت تحریک میشیم که حتما امتحانش کنیم 

      انگاری اون تبلیغات اون خوراکیها اون طعمها ما رو دارن کنترل میکنن و تشویقمون میکنن که حتما امتحانشون کنیم و اگه اینکار رو نکنیم حس بدی داریم 

      اینجا از قدرت خودمون استفاده کنیم در انتخاب…اینکه ما هستیم که انتخاب میکنیم این طعم جدید این غذای جدید وارد حیطه انتخابهای ما بشه یا نه…

      و اینطوری انگار همیشه این طعمها و رنگها و غذاها مثل یه میز با منوهای مختلف جلوی ما هستن ولی این ماییم که تصمیم میگیریم کدومش رو انتخاب کنیم حتی در مقدار استفاده از اون غذا هم خودمون مختار باشیم …این حس قدرت خیلی لذت بخشه و بعد از مدتی دیگه با دیدن یا شنیدن طعمهای جدید آب از لب و لوچه ات آویزون نمیشه و خودت هستی که انتخاب میکنی از کدوم و به چه میزان بخوری…

      این تاثیر رو من در طی چالش قبلی خیلی خوب درک کردم به این صورت که قبلا وقتی میرفتم فروشگاه خرید کنم از اینکه کیکهای جدید با طعمها و روکشهای مختلف میدیدم خیلی با هوس انتخابشون میکردم و خیلی تمایل داشتم که طعمهای جدید رو امتحان کنم ولی الان وقتی برای خرید این خوراکیها برای پسرم میرم واقعا فرقی نداره که فلان کیک روکش شکلاتی داره یا توت فرنگی …همینطوری انتخاب میکنم و اینجوری منم که قدرت انتخاب دارم اونا منو تحت تاثیر خودشون قرار نمیدن و این خیلی حس متفاوتی از قبل داره🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم