0

انتخاب لاغری در زندگی (دهم)

انتخاب لاغری
اندازه متن

انتخاب چاقی شاید آگاهانه صورت نگرفته باشد، اما انتخاب لاغری باید صد در صد آگاهانه شروع شود.

حق انتخاب داشتن یکی از نعمت های ارزشمندی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است.

همه موجودات بر اساس دایره غریزه خود عمل می کنند و به همین دلیل در بین موجودات یک گونه انتخاب یا عملکرد متفاوت وجود ندارد.

بعنوان مثال همه پرستوها به یک شکل خانه سازی می کنند یا مهاحرت می کنند و …

اما برای انسان این امکان وجود دارد که بر اساس علایق خود انتخاب متفاوت از اطرافیان خود داشته باشد.

پیشرفت بشر به دلیل تنوع سلیقه در انتخاب کردن ایجاد شده است.

گسترش شهرها، تنوع در وسایل نقلیه، تنوع در نوع پوشش و بسیاری موارد دیگر نتیجه حق انتخاب داشتن انسان در زندگی است.

البته لازم به ذکر است که در ذهن بسیاری از ما به دلیل آموزش های اشتباه و ایجاد باورهای غلط، حق انتخاب (انتخاب لاغری) برای خود قائل نیستیم و احساس می کنیم مجبور به زندگی کردن بر اساس سلیقه و نظر دیگران (آنچه درباره چاقی به ما گفته شده است)‌ هستیم.

بر اساس آموزش های اشتباهی که در ذهن ما درباره مجبور بودن ایجاد شده است، ما در انتخاب مواد غذایی نیر دچار این اشتباه می شویم و تصور می کنیم که مجبور به خوردن هر ماده غذایی هستیم.

قبلا درباره این موضوع توضیح داده شده که وقتی فرمول اشتباهی در ذهن ایجاد می شود آن فرمول در تمام جنبه های زندگی تاثیرگذار است.

اگر ما باور کرده باشیم در نوع پوشش، سبک زندگی، دنبال کردن علایق و … حق انتخاب نداریم، این فرمول اشتباه در نحوه برخورد ما با مواد غذایی نیر تاثیرگذار خواهد بود.

به همین دلیل ما همواره در مسیر چاقی و چاق تر شدن حرکت کرده ایم بدون اینکه به این موضوع فکر کنیم که من حق انتخاب لاغری را دارم.

تصور ما این است که مجبور به چاق شدن و تحمل چاقی هستیم و راهی جز این نیست.

برای تغییر این فرمول ذهنی مخرب باید از توجه کردن به داشته های شخصی شروع کنیم.

برای قدم اول: به داشته های شخصی خود توجه کنید و لیستی از آنچه مربوط به شخص شماست تهیه کنید.

در قدم دوم: به آنچه دارید توجه کنید، آیا نظر و دیدگاه دیگران درباره آنچه دارید اهمیت دارد؟

  • نظر دیگران درباره کد ملی شما اهمیت دارد؟
  • دیدگاه دیگران درباره شماره همراه شما اهمیت دارد؟
  • عقیده دیگران درباره مسواک شما تاثیرگذار است؟

تا می توانید مثال هایی مانند این درباره موضوعات شخصی خود پیدا کنید.

این تمرین به شما کمک می کند تا باور کنید در حالت فعلی که تصور عمومی شما این است که در زندگی مجبور هستید بسیاری موارد هستند که برای داشتن یا انتخاب یا استفاده از آنها مجبور نیستید به نظر یا عقیده دیگران اهمیت دهید.

نکته جالب توجه درباره تمرینی که انجام دادید این است که احتمالا فراموش کردید جسم خود را بعنوان یکی از موارد شخصی زندگی خود عنوان کنید.

تجربه های شما درباره جسم یکی از شخصی ترین موارد زندگی است.

  • تنفس کردن شما ارتباطی با دیگران ندارد.
  • ضربان فلب شما بر فرد دیگری تاثیرگذار نیست.
  • شما نمی توانید با بوئیدن یک گل آنچه دریافت کرده اید را در شخص دیگری ایجاد کنید.
  • تناسب اندام شما کاملا شخصی است و هیچ گونه ارتباطی بین تناسب اندام شما و دیگران وجود ندارد.

همه ما تحت تاثیر قرار گرفتن به خاطر شرایط جسمی (چاقی) را تجربه کرده ایم.

بارها بخاطر حرف دیگران از شرایط جسمی خود شرمنده و ناراحت شده ایم.

بارها بخاطر حرف دیگران از حضوردر مهمانی ها و … منصرف شده ایم.

نکته جالب توجه این است که تا وقتی برای شرایط جسمی خود تحت تاثیر دیگران باشیم موفق به تغییر شرایط خود و انتخاب لاغری نخواهیم بود.

یکی از مهمترین دلایل موفقیت افرادی که در مسیر لاغری با ذهن شگفتی ساز می شوند این است که تحت تاثیر حرف های دیگران قرار نمی گیرند.

آنها فقط به خاطر خود می خواهند متناسب شوند و موضوع تناسب اندام را از هر موضوع دیگری در زندگی تفکیک می کنند.

در مقابل افرادی هستند که در عین حالی که عاشق متناسب شدن هستند اما دلیل اصلی آنها برای انتخاب لاغری خودشان نیستند بلکه بخاطر دیگران می خواهند متناسب شوند.

آنها به خاطر جلب رضایت همسرشان می خواهند متناسب شوند.

آنها دوست دارند متناسب شوند تا جواب دندان شکنی به آنهایی که سالها بخاطر اضافه وزن تحقیرشان کرده اند بدهند.

دلایل انتخاب لاغری آنها شخصی نیست بلکه برای قانع کردن یا جلب نظر دیگران است. و این یکی از مهمترین موانع متناسب شدن است.

در گام دهم از چالش فوق العاده “من اینو نخوردم” درباره انتخاب لاغری به عنوان شخصی ترین موضوع زندگی است.

موضوعی که باید مهم ترین موضوع زندگی باشد.

در این گام باید موضوع تناسب اندام را از هر موضوع دیگری در زندگی تفکیک کنیم تا به شکل عالی در مسیر تحقق رویای لاغری خود قدم بر داریم.

باید در ذهن ما انتخاب های ما در راستای لاغر شدن باشد.

زمانی که شما آگاهانه تصمیم می گیرید از این لحظه برخورد با مواد غذایی را بعنوان یک انتخاب موثر در ایجاد احساس بهتر در خود برای ادامه دادن در مسیر لاغری با ذهن بدانید به مرور این فرمول تاثیرگذار در ذهن شما ایجاد می شود که: من لاغر شدن را انتخاب کرده ام.

زمانی که انتخاب لاغری در ذهن ناخودآگاه شما انتخاب همیشگی شما باشد به مرور تمام تصمیاتی که قبلا می گرفتید و باعث ایجاد احساس بد در شما می شد به تصمیماتی با ایجاد احساس خوب در شما تغییر شکل می دهند.

نکته قابل توجه این است که هدف ما از اهمیت قائل شدن برای انتخاب لاغری از طریق داشتن انتخاب های شخصی و صحیح در رابطه با مواد غذایی اهمیت دادن به مواد غذایی به عنوان عامل چاق کننده نیست.

بلکه نکته مهم تنظیم احساس خود بر اساس هدف متناسب شدن است.

اگر شما به شکلی از مواد غذایی استفاده می کنید که احساس عذاب وجدان یا ترس از چاق شدن در شما ایجاد می کند این شما هستید که به وسله مواد غذایی در خود احساس چاق شدن ایجاد می کنید.

مواد غذایی به هیچ عنوان قدرت چاق کردن شُمــــا را ندارند.

 حتما بارها دیده اید که افراد متناسب بیشتر از نیاز بدن خود از هر ماده غذایی که ما جرات خوردن حتی به مقدار کم از آن را نداریم خورده اند اما نتیجه نهایی در آنها انتخاب لاغری و تناسب اندام داشتن است.

این مثال به وضوح مشخص می کند که مواد غذایی تاثیری در چاقی ندارند بلکه تاثیر اصلی تفکری است که ما درباره مواد غذایی در خود ایجاد کرده ایم.

در تمام فایل های آموزشی لاغری با ذهن هرجا صحبت از غذا خوردن یا مقدار یا نوع آن می شود به دلیل احساسی است که از خوردن آن در ما ایجاد می شود.

ما قصد داریم با استفاده از تغییر در نحوه برخورد خود با مواد غذایی به احساس بهتری درباره لاغر شدن برسیم و به این ترتیب آرامش و اطمینان از لاغر شدن را در خود تشدید کنیم.

منتظر خوندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.48 from 21 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22914
برچسب ها:
52 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/08/27 08:47
      مدت عضویت: 384 روز
      امتیاز کاربر: 23540 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 600 کلمه

      سلام استاد 

      خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/08/27 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      انتخاب لاغر و چاق بودن هرفردی یک امر شخصی است و دیگران نمیتوانند درلاغر و چاق بودن ما دخالت داشته باشند مثل مسواک شخصی . کد ملی . شماره شناسنامه . اثر انگشت و خیلی چیزها درزندگی که اگر به آن توجه کنیم متوجه میشویم که این کار شخصی است .

      درمورد نوع خوردن یعنی کم یا زیاد خوردن هم یک امر شخصی است مثلا دیگران نمیتوانند برای من تصمیم بگیرند که من یک جعبه شیرینی بخورم یا چند دانه همه ی آنها بستگی به افکار و فکر من است که آن شخصی است و چقدر خوبه که این اتفاق برای همه ی انسانها می افتد که خودشان برای خودشان میتوانند تصمیم بگیرند حتی اگر شما ازنظریه شخصی خوشتان بیاید و یا دوست داشته باشید که ان را انجام بدهید ولی فکر و ذهن شما آن کاررا برای شما انجام ندهد شما موفق به انجام دادن آن کار نخواهید شد .

      پس هرموقع که درموقعیتی قرار گرفتیم که باید خوردن را امتحان کنیم ابتدا انتخاب کنیم که آیا من وقتی انتخاب میکنم که این غذا را بخورم علاوه بر لذت زود گذر خوردن آیا برای رسیدن به تناسب اندام برای من مفید است یا نه باعث اضافه وزن من میشود و با این کار به جای به کار بردن اشتهای من زیاده بگوییم انتخاب برای من زیاده و فکر کنیم و آگاهانه بهترین انتخاب را انجام دهیم که بعد از خوردن و تمام شدن درآن موقعیت زمانی و مکانی خود را سرزنش نکنیم و خوشحال باشیم که من دررودرو شدن با انواع مواد غذایی بهترین انتخاب را کردم و الان از این انتخاب خودم بسیارراضی هستم 

      و این باوررا درذهن خود تقویت کنیم که مواد غذایی به هیچ عنوان قدرت چاق کردن شُمــــا را ندارند.و چقدر این جمله باعث ایجاد آرامش هم درذهن و جسم ما میشود و باور اینکه خیلی از مواد غذایی برای بدن من مفید نیست و من را چاق میکند را از بین میبرد و این ذهن و افکار ما است که مارا چاق میکند حتی آب که نه چربی و کالری ندارد وقتی با افکار چاقی ما مخلوط شود حتما مارا چاق خواهد کرد پس خیلی باید مواظب افکار چاقی که این افکارهم شخصی است باشیم چون ما با تایید شدن و نشدن از طرف دیگران بابت خوردن فلان مواد غذایی چاق و لاغر نشدیم بلکه با افکار چاقی خودمان چاق شدیم 

      مزه ی غذاها خیلی زود گذر هستند و شاید تا نیم ساعت  لذت مزه ی غذا را درک کنیم بعد از آن به کلی مزه ی ان یادمان میرود پس باید به خاطر اینکه در خاطرات قبلی ما مزه ی غذایی لذیذ بوده از آن غذا زیاد نخوریم بلکه با انتخاب درست از غذاها استفاده کنیم و ابتدا به متناسب شدن فکر کنیم و بعد از خوردن و انتخاب درست احساس آرامش و اعتماد به نفس بالایی را بدست بیاوریم چون نکته مهم تنظیم احساس خود بر اساس هدف متناسب شدن است.

      زمانی که انتخاب لاغری در ذهن ناخودآگاه شما انتخاب همیشگی شما باشد به مرور تمام تصمیاتی که قبلا می گرفتید و باعث ایجاد احساس بد در شما می شد به تصمیماتی با ایجاد احساس خوب در شما تغییر شکل می دهندو چقدر برای این موضوع اهمیت دارد که خودم انتخاب کردم که الان این غذا را بخورم یا نخورم و دیگر کاری به کلمه اشتها نداریم که من اختیاری از خود ندارم چون اشتهای من زیاد است من الان میگویم من این غذا و مقدار غذا را خودم انتخاب کردم و خیلی هم از انتخاب خودم راضی و خشنود هستم و اصلا احساس عذاب وجدان ندارم و با اعتماد کامل میگویم من درمسیر لاغری هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/06/11 19:00
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 881 کلمه

      به نام خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      من  خیلی از  جاها انتخاب  میکنم چه رفتار غذایی  و یا چه مقدار غذایی یا  چه مزه ای و  یا چه مدلی  از غذا  رو بخورم و اما حالا میخوام این انتخاب رو تاثیر گذار تر کنم یعنی سطح بالایی از انتخاب رو تجربه کنیم .

      خیلی از  موضوع ها در زندگی ما شخصی هست  مثل شماره موبایل ما یا مسواک ما و ….و این لاغری  و تناسب اندام  ما  هم باید کاملا شخصی  باشه و خودمون براش تصمیم بگیریم و کاری به نظر بقیه نداشته باشیم .

      من بارها شده یه  نظر شخصی رو داشتم اما به خاطر اینکه  نظر بقیه رو جلب کنم اون مورد رو تغییر دادم و در نهایت خسته شدم  مثلا سلامتی و تناسب اندام ما،شخصی هست پس نمیشه کسی به جای ما ورزش کنه و ما لاغر و یا سلامت باشیم پس تناسب یه موضوع شخصی هست که هر لخطه همراه ما هست ما نمیتونم خودمون رو از تناسب اندام جدا کنیم .

      موضوع چاقی باید تفکیک بشه و از هر موضوعی مهمتر یاشه من بارها شده به مهمانی رفتم که کلی غداهای متنوع بوده اما باید به خودم بگم من تجربه ی خوردن این همه مزه رو میخوام یا تجربه ی تناسب اندام رو میخوام ؟؟

       بارها بگو هر مزه ای هر چقدر خوشمزه میگذره اما مزه ی تناسب اندام هست که همیشه همراه ما میمونه  پس تناسب از هر موضوعی مهمتر هست و در هر شرایطی باید اون رو انتخاب کنیم .

      پس بارها بگو تجربه ی غذاها های متنوع و یا نذری و یا … رو نمیخوام و فقط تجربه ی تناسب اندام رو میخوام .

      من نمیشه اضافه بر نیازم  بخورم و رفتارهای اشتباه و پرخوری داشته. باشم و لاغر هم باشم هیچ چیزی ارزشمند تر از این نیست که بخوام جسم سالم و متناسب داشته باشم همه ی طعم ها و مهمانی ها گذراه هستند همه ی شادی ها و ناراحتی ها گذرا هستند پس بارها بگو میخوام تابع شرایط  باشم یا  میخوام  تابع جسم سالم و متناسب باشم ؟؟

      من باید  بارها این اموزشها رو تکرار کنم تا تناسب اندام الویت زندگی من باشه و من باید بارها بگم طعم این عذاها  برای من اهمیت داره یا تناسب اندام برای من اهمیت داره ؟؟؟

      من خودم در گذشته که وزنهای زیادی در زمان های  مختلف کم میکردم تمام اطرافیانم در مورد چهره ام و صورتم نظر میدادن و چقدر همه میگفتن لاعر و زشت شدی انگار معتاد شدی انگار پیر شدی صورتت شکسته شده اون زیبایی رو نداری چقدر دماغت بزرگ شده چقدر پوستت خراب شده و من هم  بسیار میترسیدم و همیشه میگفتم ای کاش جسمم  لاغر میشد اما صورتم لاغر نمیشد و  برای همسن همش ارایش میکردم تا بقیه تاییدم کنن و به همه میگفتم من الان لاغرم اما صورتم خوب نیست و از دیدن خودم در عکسها بدم میومد و به دنبال چاقی صورتم بودم چون این اگاهی ها رو نداشتم نظر بقیه خیلی برام مهم بود و هر چی بقیه در مورد من میگفتن قبول میکردم اما حالا هر کس هر چیزی بگه برام مهم نیست حتی باید بگم  در این ایام که وزن زیادی به خاطر  یه مورد استرس زا کم کردم همه گفتن زشت شدی بازم نجوای ذهنی داشتم که انگار صورتم خراب شده و همه میگفتن  بدو فلان کار زیبایی رو بکن و … اما من  بر نجواها غلبه کردم و گفتم برام مهم نیست کسی پسندم کنه خودم باید از خودم راصی باشم و به دنبال هیچ کار دیگه ای  نرفتم  و با کمی رسیدگی به ظاهرم مثل مدل مو و  لباسهام دوباره از خودم راضی شدم .

       اما در مورد مطلب دیگه که استاد گفتن من باید بگم این رو من باید همیشه اویزه ی گوشم کنم که هر وقت هر جا رفتم و هر چقدر تنوع غدایی بود به خودم بگم من به دنبال لدت زود گذر این همه مواد غدایی هستم یا دنبال لذت دایمی تناسب اندام هستم و به اندازه نیازم عذا بخورم من قول میدم در سفرها که منوی باز رستوران ها رو در هر وعده رو دارم همین جمله رو به خودم بگم در مهمانی  ها که سفره ی متنوع روبه روی من هست همین جمله رو بگم در دورهمی ها در تفریح ها در پارک ها و فضای  سبز و در سوپر مارکت ها … هم باید همین جمله رو بگم تا همیشه به یاد هدفم باشم و درست.  عالی رفتار کنم  .

      من امروز ظهر به اندازه نیازم غذا خوردم و دیگه اضافه بر نیازم نخوردم .چون سیر بودم 

      من امروز صبح به خرید رفتم لما در سوپر مارکت هیچ خرید اضافه ای نکردم و به اندازه نیازم خرید کردم .چون به دنبال لذت زود گذر این طعم ها نیستم 

      من امروز عصر در حالی که کلی خوردنی بود اما نخوردم و فقط یه لیوان چای با لیمو ترش خوردم چون سیر بودم 

      الان  کلی میوه هست که همش،در ذهنم مرور میشه برم بخورم اما چون سیرم  نمیخورم و به راحتی میگدرم 

      شب قراره با خواهرام بریم کنار رودخونه اما از الان به خودم میگم من لذت رود گذر این تنوع سفره و مواد غدایی رو نمیخوام من لذت دایمی تناسب اندام رو میخوام .

      من بیشتر از هر چیز دیگه به خودم و  سلامت و تناسب جسمم  اهمیت میدم و هرگز دوست ندارم این امانت الهی رو با پرخوری و هوس هاای زود گذر و اضافه بر نیاز خوردن خراب و بیمار و چاق کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/12/03 19:15
      مدت عضویت: 485 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,029 کلمه

      سلام و درود .

      این قدم در مورد انتخاب لاغری در زندگی بود . 

      از خودمون بپرسیم آیا خوردن این لقمه های اضافه انتخابمه یا احساس لاغری داشتن ؟ 

      خب من معمولا بعد از  خوردن غذا بر اساس حس پرخوری و ولع دچار عذاب وجدان میشم . 

      هر دوی این احساسها در مسیر چاقی هستند و چاقی ذهن من رو فعال نگه می دارند 

      ولی با گفتن همین یه جمله که انتخابت لاغریه یا چاقی جهت حرکت خودمون رو تغییر می دیم .

      من هر وقت که میبینم دارم بر اساس ولع میخورم یا نقطه سیری رو نتونستم تشخیص بدم اولش که میفهمم بر اساس گرسنگی نخوردم که نتونستم سیری رو تشخیص بدم یعنی مسیر رو از چند قدم قبل درست عمل نکردم ولی میگم اشکال نداره از همینجا که آگاه شدی جهت حرکت ماشین ذهنت رو تغییر بده ؟ 

      خب این جمله ای که شما گفتید خیلی خوبه آیا میخوای لاغری که همیشه برات ماندگاره رو انتخاب کنی یا این غذاهایی که این همه خوردی و تموم شد و هیچیش نموند . 

       من تا الان  از این جمله استفاده  میکردم که آیا میخوای بر اساس ولعت بخوری که بعد عذاب وجدان بگیری و احساس چاقی کنی یا میخوای بر اساس سیری و گرسنگی بخوری که بعد احساس لاغری داشته باشی ؟ 

      این سوال رو که از خودم میپرسم چون حس لاغریمو دوست دارم  دست از غذا میکشم میگم شاید الان نفهمم سیر شدم یا نه ولی میدونم که گرسنه نیستم . پس اینا لقمه های اضافه است که دارم میخورم پس نمیخورمش میزارم برای زمانیکه دوباره گرسنه شدم تا احساس شادی و لاغری باهام بمونه . 

      اما این سوال شما هم خوبه . چون باعث میشه ما لاغر شدن رو انتخاب کنیم که لذتش ماندگارتره و لقمه های اضافه رو کنار بزاریم . 

      در قسمت متن دوتا سوال پرسیده بودید . 

      برای قدم اول: به داشته های شخصی خود توجه کنید و لیستی از آنچه مربوط به شخص شماست تهیه کنید.

      در قدم دوم: به آنچه دارید توجه کنید، آیا نظر و دیدگاه دیگران درباره آنچه دارید اهمیت دارد؟

      قدم اول : من هویت دارم . من عطا علی بزرگی هستم . اسمم شخصیه . تاریخ تولدم شخصیه . تاریخ تولد دوباره ام شخصیه . کد ملی و شماره شناسنامه ام سختیه . مدرکم شخصیه . گواهینامه موتورم شخصیه . گواهینامه ماشینم شخصیه . کارت پایان خدمتم شخصیه . لباسام شخصیه . چهره ام شخصیه . صدام شخصیه . قدرت بینایی شنوایی لامسه و سایر حواسم شخصیه . معده ام شخصیه . کلا روح و جان و ذهن و جسمم شخصیه . موتورم شخصیه . وسایلم شخصیه . مسواکم شخصیه . حوله ام شخصیه . برسم شخصیه . تناسب اندام هم چون مربوط به جسم من میشه شخصیه . پس انتخابهام در مورد تناسب اندام هم شخصیه . غذایی که از گلوی من پایین میره شخصیه . احساس چاقی یا لاغری که من دارم شخصیه . 

      به نظر من این تمرین میخواد من رو قدرتمند کنه و بهم نشون بده من در مورد وسایل شخصیم  قدرت انتخاب دارم . مثلا  خودم انتخاب می کنم چشمام و ببندم و چیزی رو نبینم یا ببینم . خودم انتخاب می کنم چیزی رو بشنوم یا نشنوم . خودم انتخاب می کنم چیزی رو بخورم یا نخورم . در مورد مسائل شخصی من انتخاب کننده من هستم . تناسب اندام هم یه قضیه شخصیه پس تصمیم گیرنده و انتخاب کننده اون من هستم . هیچ تحمیلی وجود نداره . 

      خوردن یا نخوردن هیچ غذایی بر من تحمیل نمیشه . انتخاب با منه که در کدوم جهت حرکت کنم . آیا برخورد من با مواد غذایی در جهت همسو بودن با جسمه یا حرکتی تحمیلی حالا چه خوردن چه نخوردن . 

      آیا دارم خوردن رو به خودم تحمیل می کنم ؟ 

      آیا دارم نخوردن رو به خودم تحمیل میکنم ؟ 

      ما در مورد رفتار تحمیلی نخوردن معمولا خوب عمل می کنیم و  در مورد نخوردن رفتاری رو به خودمون تحمیل نمی کنیم مگر روشهای لاغری اشتباه که شخص رو به زور و تحمیل گرسنه نگه میدارند ولی ما بعد از مدتی تحمیل اون رو رها می کنیم . ولی در مورد خوردن تحمیلی خیلی حساسیت نشون نمیدیم . ولی انسانهای متناسب در مورد خوردن تحمیلی خیلی حساسن . وقتی زیادی چیزی بهشون تعارف کنیم اصلا و قاطعانه بر نمیدارن . 

      اما حالا به هر جهت انتخابم کردن اونقدر از این انتخاب ناراحتن که دیگه اصلا تکرارش نمی کنند . اابته عذاب وجدان چاقی ندارند ناراحتیشون مثل ما به خاطر چاق شدن نیست از رفتار تحمیلی پرخوری و فشار جسمی خوششون نمیاد . از دل درد و اذیت شدن جسمی  خوششون نمیاد . برای همین خیلی راحت انجامش نمیدن . 

      شخصیت لاغر طبیعی هیچ رفتاری رو به خودش تحمیل نمی کنه . نه خوردن نه نخوردن . 

      اون تناسب اندام خودش رو شخصی می دونه و به هیچ کس و حتی خودش اجازه نمیده که تناسب اندامش رو به هم بزنه  چون سلامتی و تناسب اندام و جسمش براش مهمه . به جسمش با خوردنهای بی رویه  فشار وارد نمی کنه . 

      جسمش براش محترمه . جسمش براش ارزش داره . 

      در قدم دوم: به آنچه دارید توجه کنید، آیا نظر و دیدگاه دیگران درباره آنچه دارید اهمیت دارد؟

      من وقتی چیزی رو دوست داشته باشم چون سخصی و مربوط به خودمه معمولا خودم انتخاب می کنم و نظر دیگران در صورتی که همراستا با عقاید خودم باشه خب میپذیرم اما وقتی همراستا با تصمیمات شخصی من نباشه کاری رو انجام میدم که دل خودم میخواد . 

      البته در این موارد کمی انعطاف دارم . یعنی شخصیت لاغرم قاطعیت داره اما شخصیت چاقم منعطفه . اما من از این انعطاف در جهت پیشنهادات لاغری استفاده می کنم . یعنی از قدرت انعطاف ذهنم در جهت لاغری استفاده می کنم نه در جهت چاقی . 

      من قاطعیت تناسب اندام رو با انعطاف ترکیب می کنم و رفتاری جدید خلق می کنم . 

      یعنی در مقابل رفتار چاقی قاطعانه عمل می کنم اما در مورد رفتار لاغری انعطاف به خرج میدم . 

      یعنی مثلا رنگ سبز رو دیگه ایجاد نمیکنم یعنی مثلا به رنگ زردم آبی اضافه نمی کنم . در اضافه کردن آبی قاطعیت به خرج میدم اما در اضافه کردن قرمز انعطاف به خرج میدم تا نارنجی های مختلف ایجاد کنم . 

      انعطافم رو در مسیر لاغری ظاهر می کنم . 

      البته تمام این رفتارها فعلا آگاهانه است و هنوز عادتم نشده . اما تمرین می کنم که بیشتر به این شیوه عمل کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/04 13:50
      مدت عضویت: 485 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,127 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم .

      چقدر فرمولهای عالی در این فایل و متن بود .چقدر نگرشهای عالی . انتخاب لاغری به عنوان موضوع شخصی من . 

      استاد چیزی که امروز به ذهنم رسید بعد از فرمایشات شما این بود که در همه ی این فرمولها یه چیزی مشترکه . یه ردپایی در همشون هست و اون من هستم . 

      در تمام این آموزشها شما میگید خودتون رو ببینید .

      چیزی که اکثر ما انسانها نمیبینیم . 

      ما اونقدر نگاهمون به بیرونه که از خودمون غافل هستیم و به نظرم همه ی این اتفاقا افتاده تا من خودمو ببینم . 

      در انتخابهام خودمو ببینم .

      در اندامم خودم و ببینم .

      در شخصیتم خودمو ببینم .

      در رفتارها و نگرشم خودمو ببینم .

      اینا همه مال منه و شخصی منه . 

      این حس مالکیت نسبت به خودم داشتن باعث میشه من بدونم اولین شخص در زندگی خودم خودم هستم . 

      البته این موضوع هم نباید از حد خودمون پاشو بیشتر بزاره و این خودبینی و خود خواهی وقتی از حوزه شخصیمون فراتر میره و باعث دخالت در زندگی دیگران میشه خب تبدیل به حس مذموم خودخواهی میشه و باعث میشه بعضی افراد ظالم باشن و به حقوق دیگران تجاوز کنند . در عین حال وقتی این خود بینی کم باشه باعث میشه ما خودمون رو نبینیم و به نوعی ظلم پذیر بشیم .  یعنی اینجا هم زیاده روی خوب نیست و اکثر ما چاقها به دلیل اینکه ظلم پذیر بودیم و ظلم زیاده رویهای خودمون و دیگران رو به خودمون پذیرفتیم شخصیتی کاملا ضعیف داریم که منجر به تشکیل فرمولهایی در همین راستا شده که اجبار یکی از اونهاست و ما فکر می کنیم به چاق بودن مجبور هستیم . 

      استاد میبینید حتی روش لاغری با ذهن شما از لحاظ جامعه شناسی هم قابل بررسی و اثباته و علم مردم شناسی جامعه شماسی و سایر علوم انسانی رو هم در لاغری با ذهن میشه دید . دیشب علوم دیگه رو در لاغری با ذهن پیدا کردم و امروزم این علوم رو .  شما چقدر قشنگ دارید این ویژگی ظلم پذیری ما رو دارید تبدیل می کنید به خوددوستی مثبت . 

      شخصیت ما رو دارید شکل میدید . بله کد ملی شخصیه و فقط به خودمون مربوط میشه . شناسنامه . رشته ی انتخابیم . امتحاناتم . نمراتم . کارم . پولهام . موتورم . لباسهام . اتاقم . وسایلم و از همه مهمتر جسمم . 

      صاحب جسمم خودم هستم و نباید به خاطر دیگران بخوام لاغر بشم . وقتی انگیزه ام از لاغر بودن به خاطر دیگران باشه نشون میده من بازم برای خودم ارزش قائل نیستم و باز قدرت رو دادم دست عوامل بیرونی . این فرمول در راستای لاغری نیست . 

      هر چی بیشتر می گذره بیشتر میفهمم لاغری چقدر امر مقدسیه و من با انتخابهای لاغری و تغییر بینش و نگرشم نسبت به لاغری چقدر اون رو پاک میبینم که کاملا در مسیر صراط مستقیمی که خدا ازش صحبت می کنه حرکت می کنه . 

      همه چیز در حد نیاز و تمام افکاری که ما رو ترغیب به زیاده روی می کنند لازمه که پاکسازی بشن . لازمه اونا رو از خودمون جدا کنیم . دقیقا نگهداشتن اون عقاید سبب میشه ما در سطح جسمی دچار اضافه وزن بشیم . مثلا بعد از سیر شدن وقتی می گیم این غذا  نذریه دقیقا همین عقیده باعث میشه ما اون غدا رو بخوریم بعد حالمون بد بشه احساس عداب وجدان کنیم . احساس چاقی کنیم و باز این رفتار و تکرار کنیم . تکرار عقایدی از جمله همین باعث میشه عم و اندوه دائمی داشته باشیم . اما نمیدونم چطور این فرمولها تبدیل به چاقی میشن . یعنی چطور ممکنه افکار ما یا رفتار ما به جسم تبدیل بشن ؟ چرا وقتی ما اضافه میخوریم چاق میشیم ؟ خب اگه بگیم فرمولشو داریم . چرا این فرمول مارو چاق می کنه ؟  یا اصلا چرا چاق میشیم . چاقی چیه دقیقا ؟ چطور فرمولها تبدیل میشن به چاقی مثلا چرا تبدیل نمیشن به چیزای دیگه ؟ 

      وای باز ذهنم درگیر سوال شد . فکر کنم این سوالها از ذهن چاق میاد . خب خودش پاسخ داده میشه . رهاشون می کنم و ادامه تمرین رو انجام میدم . 

      من امروز فهمیدم حتی اگه عذاب وجدان هم باعث چاقی میشه چون ما این عقیده رو داریم . در متنتون چقدر خوب گفتید حتی حال بد بعد از خوردن هم ما خودمون انتخاب می کنیم که حالمون بد بشه . 

      دقیقا اینم یه عادته .  انگار که غذا رو حق خودمون نمیدونیم . باهاش به صلح نرسیدیم . با خودمون نمیگیم خب خودم انتخاب کردم . 

      دقیقا همه ی این ناراحتیها هم انتخابیه و میتونیم انتخاب کنیم که ناراحت نباشیم . فقط در مسیر درست ادامه بدیم . 

      فضای لاغری ذهن رو انتخاب می کنم چون من در این فضا حالم خوبه . این چند وقت که اینجا بودم حالم خوب بوده و افکار و رفتارهایی همراستا با لاغری انتخاب کردم . من این روزها لاغری رو انتخاب کردم و یکی از فرمولهای ذهنی که در درسهای قبلی گفتید این بود که مگه ما اون وقت که رفتارهای چاق کننده رو تکرار می کردیم  دائمااز خودمون میپرسیدیم چرا چاق نمیشم ؟ نه اولش نه آخرش .  نه ما هیچ وقت در طول مسیراین سوال رو از خودمون نمیپرسیدیم . پس اینجا هم لازمه هیچ وقت نپرسیم چرا لاغر نمیشم ؟ این سوال در راستای مسیر لاغری نیست بلکه اتفاقا ما در مسیر چاقی این سوال رو مواقع رژیم میپرسیدیم . ولی اینجا لاغری با ذهنه نه لاغری با رژیم و چنین سوالاتی زیر سوال بردن خودمون و ضعیف کردن قدرت انتخاب خودمون و ایمان نداشتن به خودمونه . پس این سوالات رو هم باید پاک کنم . وقتی مطمئن باشم که لاغری هست دیگه این سوالات پیش نمیاد . و من در لاغری با ذهن به این اطمینان رسیدم که اینجا لاغری همیشگی هست و بزرگترین شاهدش استاد و سایر دوستانی که لاغر شدن . 

      امروز یه راه دیگه میخوام به مسیرم اضافه کنم و اونم  خوندن نظرات دوستانیه که لاغر شدن . 

      این کار سوالات ذهن چاقم رو پاک می کنه و من رو بیشتر به مسیر لاغری هدایت می کنه . 

      اما تمرین امروز من اینو نخوردم . 

      من یک ظرف پر گوشت کوبیده نخوردم .

      من آب گوشت نخوردم .

      من سمنو یک کاسه پر نخوردم . 

      من  بادومها رو تا ته ظرف نخوردم . من انجیر خشک تا ته ظرف نخوردم . 

      من مقدار زیاد مویز نخوردم . 

      من چند تا کیوی نخوردم . 

       من در موقع گرسنگی سریع نخوردم . انتخاب کردم که میتونم فعلا نخورم . 

      من در موقع سیری نخوردم . 

      نخوردم چون سیر بودم . 

      نمیخورم چون حالم خوبه . 

      نمیخورم چون سیرم . 

      نمیخورم چون اضافه است .

      اضافه نمیخورم چون ظلمه . 

      نمیخورم چون دوست ندارم .

      نمیخورم چون اعتماد به نفس دارم .

      نمیخورم چون حق انتخاب دارم . 

      نمیخورم چون مجبور نیستم . 

      نمیخورم چون میخوام لاغری رو انتخاب کنم . 

      البته که غذا قدرت چاق کردن منو نداره ولی نمیخورمش چون بهش حسی دیگه ندارم .

      اضافه نمیخورم چون بهش نیاز ندارم . 

      نمیخورم چون آگاهیم بیشتر شده . 

      نمیخورم چون آگاهم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1401/01/24 08:44
      مدت عضویت: 1369 روز
      امتیاز کاربر: 18417 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 942 کلمه

      فایل ” انتخاب لاغری در زندگی ( قسمت دهم ):”

      قدم اول :

      لیست قسمتی از داشته های شخصی من به صورت زیر میباشد:

      1. بدن سالم

      2. گوشی تلفن همراه

      3. ماشین شاسی بلند

      4. حساب بانکی شخصی مجزا

      5. شغل تمام وقت و نیمه وقت

      6. همکاران و دوستان صمیمی

      7. پدر ، مادر و خواهر

      8. فرزندی مهربان و صالح و خوش تیپ

      9. همسری مهربان و باوفا و همراه

      10. لپ تاپ شخصی

      11. لباس و کفش و جواهرات و لوازم ارایشی و بهداشتی

      قدم دوم :

      نظر ديگران راجع به موارد ذکر شده در بالا:

      1. کسی تا حالا دربارهٔ بدن سالم من، صحبت خاصی نکرده است؛ فقط چون خواهرم رژیم “نخوردن برنج و نان” را مدتی گرفته است، از من خواست که یک فکری برای خودم بکنم.

      من هم موضوع حرف را عوض کردم. برای داشتن بدن سالم، به نظر دیگران اهمیت نداده ام.

      2. افراد زیاد ی از من پرسیدند که با انکه گوشی تلفن همراه من ایفون است، چرا ایفون مدل جدید نمیخرم.  

      با انکه این مساله هیچ ارتباطی به دیگران ندارد و مساله کاملاً شخصی است، من به انها گفتم: “تا زمانیکه گوشی من کار میکند، ازش استفاده میکنم.”

      برای داشتن و انتخاب گوشی تلفن همراه، فقط به نظر خودم اهمیت دادم.

      3. درباره ماشین شاسی بلند من، پسرم و همسرم به من قر زدند که چون ماشین من نیسان 4 سیلندر است، ماشین سایز بزرگتر بگیرم، ولی چون سایز ماشین برای من کاملاً مناسب است؛ من نیازی به تعویض ماشینم ندیده ام.

      برای داشتن نیسان شاسی بلند، با فکر خودم و به پيشنهاد همسرم، این ماشین را خریدم.  برای تعویض ماشینم، به نظر دیگران اهمیت نداده ام.

      4. همسرم چندین بار از من خواسته است که حساب بانکی شخصی ام را ببندم و با او حساب مشترک باز کنم.  

      ولی چون من دوست دارم از درامد خودم برای خانواده خودم گاهی کادو بخرم، این جوری راحتتر هستم که نخواهم بابت خرید هر کادو، دلیل، قیمت و غیره را برایش توضيح بدهم و یا شاید بابت مساله راجع به کادو، مجبور به  بحث و گفتگو با او نشوم.

      برای  داشتن حساب بانکی مجزا، به نظر دیگران اهمیتی نداده ام.

      5. من دو شغل؛ تمام وقت و نیمه وقت دارم. دربارهٔ شغل نیمه وقتم؛ که در اخر هفته ها است، تقریبا همه اطرافیانم از من خواسته اند که استعفا دهم؛ ولی چون من تدریس کردن را دوست دارم، ان را 5 سالی هست که در کنار شغل تمام وقتم؛ ادامه داده ام.

      برای داشتن شغل تمام وقت خودم ، شغلم را با استفاده از فایلهای پیاده روی پیدا کردم و برای شغل نمیه وقتم؛  تدريس را به پبشنهاد پسرم، انتخاب کردم؛ چون پسرم هنوز هم معتقد است که؛ من از معلمهای مدرسه اش بهتر به او، مطلب درسی رامیتوانم یاد دهم.

      6. داشتن ارتباط من با همکاران و دوستان صمیمی، بانظر و یا ایده ای از اطرفیانم و نظراتشان، هیچ تغییری تا حالا نکرده است.

      برای داشتن  ارتباط با همکاران و دوستانی صمیمی، همواره تمرینهای سایت تناسب فکری؛ نظر مرا جلب کرده و به من کمک فراوانی در این مورد بخصوص، نموده است.

      7.  در داشتن  ارتباط من با پدر ، مادر و خواهرهایم، تغییری با نظر اطرافیانم،به وجود نیامده است.

      داشتن 5 عدد خواهرم همیشه در نظر ديگران؛ سوال بوده و من در بچگی خجالت میکشیدم که تعدادان را بگويم،  چون دیگران معتقد بودند که؛ خانواد ه من پر جمعیت است؛ ولی بعد که بزرگتر شدم و درکم بهتر شد، انها را به پدر و مادر خودم رجوع میدادم؛ چون تعداد فرزندان  و 5 عدد خواهرم؛ انتخاب من نبوده است.

      8. داشتن فرزندی مهربان و صالح و خوش تیپ؛ در خیلی موارد تربیتی با دخالت زیاد مادر، برادرو خواهر شوهر ، پدر و مادر و خواهرانم؛ همراه بوده است.

      انگار انها مرز بین دخالت کردن و ارتباط داشتن؛ را هنوز که هنوز است، از هم تشخيص نداده اند.

      وقتی من  یاد گرفتم که؛ کمربند ایمنی خانواده خودم را که شامل همسر، خودم و پسرم بود، را ببندم، رفتار ديگران کاملاً تغییر پیدا کرد.

      9. داشتن همسری مهربان و باوفا و همراه؛ در تمام طول ازدواجم باعث شده است که همه موفقیتهای من را اطرافیانم بعد از ازدواج، به خاطر وجود همسرم بدانند و به من بگويند:” شانس اورد ی که این اقا؛ شوهرت است.”

      البته حرف اطرافیانم؛ سالهاست باعث تغییری در رفتار من و همسرم نشده است، چون همه ما خوب میدانیم که ازدواج هم مثل متناسب شدن دو طرفه است؛ تا من قدمی در سمت محبت به همسرم، برندارم، نمیتوانم انتظار محبت بی دریغ از او داشته باشم.

      بهمين ترتيب، من تا فایلی را به طور عملی انجام ندهم؛ نمیتوانم، انتظار داشته باشم که، متناسب شوم.

      از زمانیکه ساکن سایت شده ام ، وقتی برای این حرفهای خاله زنکی، ندارم.

      10. راجع به برند لپ تاپ شخصی ام، من نظر زیاد شنیده ام، حتی راجع به جعبه و ساک ان.

      من همواره هر لپ تاپی تا حالا، خریده ا م را، دور ننداخته ام؛ بنابراین الان 3 تا لپ تاپ دارم که یکی را 12 سال پیش خریدم ، یکی را 7 سال پیش و یکی را امسال.

      با هر کدامشان،  کارهای مختلف مخصوصی، انجام میدهم.برای داشتن و خریدن هر لپ تاپ، نظر همسر و پسرم را پرسیده ام، چون انها راجع به کیفیتی که من خواسته بودم، حسابی در اینترنت وقت گذاشته بودندوتحقیق کرده بودند.

      11. من از ان خودم، لباس و کفش و جواهرات و لوازم ارایشی و بهداشتی دارم و چون فرزندم پسر است، تقريباً تمامی این وسایل را فقط خودم، استفاده میکنم و به کسی هم تا حالا زیاد، انهاراقرض نداده ام.

      گاهی برای مدل و یا رنگ لباس، ظاهر و کیفیت کفش، از همسر و پسرم نظرشان را خواسته ام؛ ولی نهايتا خودم آنها را،  انتخاب کرده ام.

      دلم میخواهد که این جمله را هزار بار بلند بخونم و داد بزنم که: “نکته جالب توجه این است که تا وقتی برای شرایط جسمی خود،  \” تحت تاثیر دیگران\” باشیم،  موفق به “تغییر شرایط خود و انتخاب لاغری”،  نخواهیم بود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1401/01/23 05:17
      مدت عضویت: 1325 روز
      امتیاز کاربر: 12711 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 498 کلمه

      سلااام

      من وقتی این فایلو دیدم به رفتارام و حرفایی که با خودم در طول روز میزدم دقت کردم و دیروز همینطوری که داشتم فکر میکردم با خودم گفتم چقدر خوب میشه اگه لاغر شم و دوستام بیشتر دوسم دارن و احساسم بهتره نسبت به خودم و دلم میخواد هر چه زودتر لاغر شم بعد که به این گفتگوی ذهنیم آگاه شدم فهمیدم دقیقا همین جاهاست که من جسمم رو مربوط به دیگران میدونم و همون موقع به خودم گفتم نه من به خاطر هیچ کس لاغر نمیشم ؛ به خاطر اینکه دوستام بیشتر دوستم داشته باشن و تحسینم کنن

      به خاطر اینکه بقیه ازم تعریف کنن و مدام درباره ی جسمم صحبت کنن

      به خاطر اینکه به بقیه نشون بدم منم میتونم ببینید منم لاغر و زیبام

      نه به خاطر هیچ کدومشون نیست که من میخوام لاغر شم مگه من به خاطر دیگران لهجه و نوع حرف زدنمو تغییر میدم؟ مگه به خاطر دیگران کرم پوستمو تغییر میدم؟ مگه به خاطر دیگران ساعت خوابمو تغییر میدم؟

      هیچ کدوم از اینا رو به خاطر اینکه دیگران ازم راضی باشن تغییر نمیدم حتی اگه بعضیا بهم بگن تغییر بده ولی من طوری که راحتم حرف میزنم پس اینا برام یه چیز شخصیه و بدنم هم شخصی ترین چیز من توی زندگی منه و من به خودم اجازه نمیدم به خاطر دیگران تغییرش بدم. اونا اصلا براشون مهم نیست که من چه جسمی دارم و خودمم که فکر میکنم اگه لاغر شم بقیه بیشتر دوسم دارن در صورتی که این اشتباهه اصلا اگه کسی قراره به خاطر بدنم دوستم داشته باشه و اگه بدنم تغییر کرد میزان علاقه ی اونم به من تغییر کنه پس اصلا نمیخوام دوستم داشته باشه و توی زندگیم جایی نداره .

      منم که تصمیم میگیرم چطور زندگی کنم و دیگران رو توی زندگیم دخالت بدم یا نه. من برای شخصی ترین دلیلام میخوام متناسب بشم نمیخوام کسی بیشتر دوستم داشته باشه چون همین الانم دوست داشتنی هستم ، نمیخوام بقیه بیشتر روم حساب کنن چون من همین الانم مسئولیت پذیرم و از پس بیشتر کارا بر میام 

      من اونقدری ارزش دارم که ، به خاطر حرف دیگران درباره ی جسمم ، دست به تغییر شخصی ترین چیز خودم نزنم و بزارم روند تناسب اندامم درست و به موقع و پله پله اتفاق بیوفته.

      من به خودم احترام میزارم

       در همین راستا حواسم به خودم هست میدونم که تناسب اندام الویت زندگی منه و زندگی خیلی های دیگه همینطور که وقتی میبینم یه نفر توی دنیا بهترین جایزه ها رو میبره ولی آدم چاقیه خب درک میکنم که اونقدرا بهش نمیچسبه این جایزه! چون سلامتی همه چیزه و اگه تو سلامت نباشی ولی پولدار ترین و موفق ترین آدم رو زمین هم باشی بازم دستاوردات بهت کیف نمیدن و همش با خودت میگی کاش متناسب بودم وقتی اون جایزه رو میگرفتم و یا هر چیز دیگه ای.

      پس من به رفتارم توجه میکنم و اون کاری رو انجام میدم که در راستای الویت هامه. هربار میخوام چیزی اضافه وارد جسمم کنم یادم میوفته که اینجا یه مکان مقدسه و نباید توش آشغال ریخت .

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/04 16:20
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,024 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان پر انگیزه ام 

      من تا به این جای  چالش یاد گرفتم انتخاب کنم که چه مقدار از چه غذایی رو بخورم و بارها بگم من حق انتخاب دارم نه قدرت اشتها پس هیچ تحمیلی و اجباری  در کار نیست و همش عادتها و باورهای ما هست که باعث انجام یه سری کارها و انتخابها میشه .

      چقدر استاد در این فایل شخصی بودن  قضیه  ی لاغری  رو خوب برای من نوعی  جا انداختین چقدر عالی  این قضیه رو درک کردم  چقدر در گذشته به اشتباه رفتار می  کردم و فکر می کردم  ودر حق خودم ظلم می کردم و به خودم بی احترامی میکردم  چون  با نظر بقیه  زندگی میکردم ولی الان دو سه سالی میشه که دیگه آگاهم جسم من هم مثل خیلی از لوازم شخصی  من یک موضوع کاملا  شخصی هست و هیچ ارتباطی به کسی نداره همانطور که نظر کسی در مورد مسواک من که یک وسیله ی شخصی من هست اهمیت ندارد و یا اینکه همانطور که  نظر  بقیه در مورد شماره ی شناسنامه ی  من اهمیت نداره و یا همانطور که نظر بقیه در مورد  شماره ی ماشین من برام اهمیت نداره ویا اینکه  نظر بقیه در مورد شماره  موبایلم هیچ اهمیتی ندارد پس نظر بقیه هم. در مورد جسم من که شخصی ترین موضوع زندگی من هست و هر لحظه همراه من هست اهمیت نداره و نخواهد داشت و من باید این موضوع رو درک کنم چون من در گذشته که بارها با رژیم به تناسب میرسیدم اما نظر و دیدگاه اطرافیانم به راحتی روی من تاثیر می‌گذاشت که هر بار  به من میگفتن دیگه بسه  لاغری چقدر زشت شدی صورتت لاغر شده پوستت خراب شده دماغت بزرگ شده و یا اینکه خیلی‌ها پشت سرم  میگفتن  فلانی انگار قرص و چیزی خورده که لاغر شده و طفلی قیافه اش داغون شده انگار معتاد شده انگار مریضی داره و ….و من سریع میترسیدم که وای من این لاغری رو نمی‌خوام. من اون چهره ی  قبلی خودم رو می‌خوام و همیشه میگفتم ای کاش جسمم لاغر بود اما صورتم چاق بود ولی حاضرم به جرات بگم از وقتی که در این مسیرم نه تنها کاری به  حرف اطرافیانم ندارم و کاری به نظر اونها در مورد جسمم ندارم  بلکه از هر اندام چاق حتی صورت هم به شدت بدم میاد و اتفاقا چهرهای  ظریف و زیبا و خوش فرم رو بیشتر دوست دارم و چقدر از صورت خودم در حالت تناسب بیشتر راضی هستم و لذت میبرم ‌‌

      جسم من شخصی ترین موضوع زندگی من هست 

      جسم من شخصی ترین موضوع زندگی من هست 

      جسم من شخصی ترین موضوع زندگی من هست .

      .پس موضوع تناسب اندام من باید از هر موضوعی در زندگی من مهمتر باشه .

       خود من این دو شب در  ایام عید هست که  باسفره های رنگین و متنوع رو به رو میشم برای شام و یا ناهار که واقعا همه  ی غذاها فوق العاده هستن واونجور که دوست دارم غذاهای دلخواهم رو روی سفره میبینم  و حتی هنوزم مقداری از انواع غذاهای عالی وخوشمزه  ازمهمانی که دو شب پیش  داشتم در یخچال هست و امروز برای ناهار دوباره از اونها کشیدم اما خیلی عالی و به اندازه خوردم و به خودم گفتم من طعم عالی و بینظیر و زود گذر این موادغذایی رونمیخوام   من طعم بینظیر  و دایمی تناسب اندام رو میخوام درسته یک بار خطا  در برخورد با مواد غذایی  دلخواهم داشتم اما دوباره دیگه رو  عالی رفتار کردم که مطمعنم  اون یک بار خطای من هم بسیار بسیار از رفتارهای درست گذشته ام بهتر بوده .

      من لذت آنی هیچ مواد غذایی  رو نمی‌خوام 

      من لذت آنی هیچ پاستا، پیتزا و لازانیا وساندویچ رو نمی‌خوام 

      من لذت آنی هیچ بستنی و شیرینی و شکلات واجیل رو نمی‌خوام .

      من لذت آنی هیچ چیبس و پفک و کرانچی, و …. رو نمی‌خوام .

      من هیچ وقت به دنبال  خوردن و تست کردن مزه های جدید نیستم و عشقم و لذتم فقط خوردن نیست 

      من هوشیارم و آگاهم که عشقمم تناسب اندام ایده الم هست و در هر شرایطی به یاد هدفم هستم .

      تجربه ی این شیرینی  و این مواد غذایی جدید و این غذای نذری و .. نباید من روچاق کنه من فقط باید به یاد  هدفم باشم و رفتار درستی داشته باشم چون تمام مشکل مابه خاطر اون اضافه خوردن ها هست یعنی من نباید از خوردن خودم برای رفع نیازم بترسم من باید از اون اضافه بر نیاز خوردن خودم که رفتار ناپسندی هست بترسم .

      پس به قول استاد در این چالش من با هیچ بهانه ای نباید غذا وارد جسمم کنم که مثلا چون نذری هست وثواب داره من نباید بخورم که مثلا چون اسراف نشه من نباید بخورم هیچ چیز به اندازه جسم من ارزشمند نیست همه ی  اینها واین طعم ها  و آین لحظات گذرا هستند و فراموش میشن پس من باید تصمیم بگیرم تابع مواد غذایی بیرونی باید  رفتار کنم یا تابع جسم متناسب خودم وهدفم باید رفتار کنم ؟؟

      من از این به بعد  در زندگیم یعنی  از این لحظه به بعد  که در ایام عید هستم بیشتر به این قضیه اهمیت میدم و فقط به جسمم و نیاز اون توجه میکنم و به اون احترام می‌زارم و نه کمتر از مقدار نیازش و نه بیشتر از مقدار نیازش مصرف میکنم چون برای خودم و جسمم و هدفم ارزش قایلم پس زیاده روی در خوردن نمیکنم .

      من لذت میبرم که تناسب اندام همیشگی در اولیت زندگی من هست .

      من باید همیشه از خودم بپرسم که آیا لذت خوردن این مواد خوراکی برای من لذت بخش هست  و یا لذت تناسب اندام همیشگی برای من لذت بخش هست ‌..

      و من اتفاقا باید بگم بازم امروز ظهر من سه مدل از انواع غذا های دلخواهم مثل لازانیا و پاستا و ته چین عالی در یخچالم بود اما دقیقا با همین تفکر از هر کدوم به اندازه نیازم برداشتم و خوردم و اصلا زیاده روی نکردم و سبک و عالی میز غذا رو ترک کردم در حالی که کلی دسر و شیرینی و سالاد و زیتون و …. بود اما من لب نزدم چون نمی‌خواستم .چون لذت آنی و زود گذر هیچ مواد غذایی و   در لحظه ی سیری نمیخوام وبه خاطر  لذت دایمی تناسب اندام هیچ غذایی رو به زور وارد جسمم نمیکنم

      من همچنان با قدرت و با استمرار.و علاقه  راهم رو ادامه میدم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم