0

ایجاد نگرش لاغری (هفدهم)

باورهای لاغری
اندازه متن

شاید پیچیده ترین مرحله لاغری با ذهن ایجاد باورهای لاغری باشد.

در تمام جنبه های زندگی دو موضوع نقش اساسی دارند:

1- افکار

2- باور

از آنجایی که در چالش من اینو نخوردم تمرکز ما بر روی لاغر شدن است تفاوت افکار و باور در این موضوع را با هم بررسی می کنیم.


این قسمت به صورت پاورقی جهت درک بهتر مطلب به این نوشته اضافه شده است.

شاید برای شما سوال باشد که “باور” به چه چیزی می گویند؟

چند سال است روی موضوع شناسایی باور و تغییر آنها دارم کار می کنم و ساده ترین و واضح ترین تعریفی که از کلمه “باور” برای خودم ایجاد کردم این است که: باور همان انتظار من از زندگی کردن است.

انتظار شما چیست؟

باور شما همان است.

در هر جنبه از زندگی هر انتظاری که از زندگی داشته باشید نشان دهنده نوع و چگونگی باور شما نسبت به آن موضوع است.

و نکته جالب توجه این است که نتیجه نهایی بر اساس باور شما رقم می خورد.


در مورد لاغر شدن دو موضوع بسیار مهم وجود دارد:

1- افکار لاغر کننده (شامل تصمیمات، اقدامات لاغر کننده، گفتگوها و …)

2- باورهای لاغر کننده (شامل انتظارات شما از خود، نتایج لاغری و … )

شاید بتوان گفت که همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند که متناسب شوند.

حتی ممکن است برای عده ای لاغر شدن مهمترین آرزوی آنها باشد و بارها اعلام کرده باشند که اگر من لاغر شوم دیگه هیچی از خدا نمی خوام. فقط لاغر بشم کافیه.

علاقه شما به لاغر شدن میزان اشتیاق شما برای شکل گیری رویای لاغری را تعیین می کنید.

هرچه بیشتر دوست داشته باشید لاغر شوید رویای لاغری شما قوی تر می شود اما نکته ابهام برانگیز اینجاست که چرا رویای لاغری افرادی که اضافه وزن دارند محقق نمی شود؟

رویای لاغری در سطح فکر ایجاد می شود یعنی مروبط به بخش اول یا همان افکار لاغر کننده هستند.

همه شما در سطح فکر خود دوست دارید لاغر شوید و رویای لاغری را در سطح فکر خود ایجاد می کنید.

اما برای لاغر شدن علاوه بر افکار لاغر کننده نیاز به باورهای لاغر کننده نیز داریم که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند این بخش بسیار مهم برای تحقق رویای لاغری خود را ندارند.

نکته جالب توجه این است که نه تنها بسیاری از ما برای تحقق رویای لاغری خود باورهای مناسب و لاغر کننده را در ذهن خود نداریم بلکه باورهای سمت مخالف آن که باورهای چاق کننده هستند را در ذهن خود ایجاد کرده ایم.

به این شکل که سال هاست داریم تلاش می کنیم فکر یا رویای لاغری خود را با باورهای چاق کننده به واقعیت تبدیل کنیم و این امر غیرممکن است.

تغییر جسم و لاغر شدن زمانی در شما رخ می دهد که باورهای لاغرکننده را در خود ایجاد کنید.

چون برای تحقق افکار و رویاهای لاغری نیاز به باورهای لاغری داریم و این چیزی است که از نظر ما مخفی مانده است و همین عامل سبب عدم موفقیت ما در تلاش برای لاغری می شود حتی در مورد افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته اند این موضوع صدق می کند.

با اندکی جستجو در باورهای خود متوجه می شویم که بسیاری از باورهای ما بر خلاف لاغر شدن هستند.

یعنی ما از طرفی خیلی دوست داریم که لاغر شویم و برای تحقق رویای خود تلاش می کنیم، اما از طرفی باور داریم که لاغر شدن اصلا خوب نیست و از آنجایی که نتیجه نهایی بر اساس باورهای ما رقم می خورد ما همیشه چاق باقی خواهیم ماند.

با ذکر چند مثال عدم هماهنگی بین افکار لاغری و باورهای لاغری را در ذهن خود واضح تر می کنم.

  • شما دوست دارید که لاغر شوید اما عقیده دارید که افراد لاغر بنیه ضعیفی دارند و به راحتی مریض می شوند.
  • شما علاقه دارید لاغر شوید اما عقیده دارید افراد لاغر رنگ رخساره زرد و بیمارگونه ای دارند.
  • شما عاشق لاغر شدن هستند اما در باور شما افراد لاغر، انسانهایی ضعیف و مردنی هستند.
  • شما می خواهید لاغر شوید اما عقیده شما این است که لباس به تن آدم های لاغر خوش فرم نیست.
  • شما دوست دارید لاغر شوید اما عقیده دارید اگر لاغر شوید صورت شما زشت می شود.
  • شما می خواهید لاغر شوید ولی عقیده دارید اگر لاغر شوید پوست شما شل و افتاده می شود.

اینها فقط چند تا مثال از عقاید افراد چاق در مورد لاغری و لاغرهاست.

اکنون شما می توانید به سادگی باورهای چاق کننده یا مانع لاغری ذهن خود را بهتر شناسایی کنید.

برای قرار گرفتن در مسیر لاغرشدن باید افکار و عقاید خود درباره لاغری را با هم هماهنگ کنید در غیر اینصورت تلاش شما برای لاغر شدن نتیجه ای دربر نخواهد داشت.

اهمیت موضوع باورهای لاغری و چگونه هماهنگ کردن افکار و بارها برای لاغر شدن سبب شد که در آخرین قسمت از چالش من اینو نخوردم در مورد این موضوع مهم و تاثیرگذار با شما دوستان عزیز صحبت کنم.

با دقت به آنچه درباره هماهنگی افکار و باورها گفته می شود گوش دهید و سعی کنید به شکل عالی هماهنگی بین افکار و باورهای خود ایجاد کنید تا نتایج شما در لاغری شگفت انگیز شود.

منتظر خواندن نوشته های ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.44 from 16 votes

https://tanasobefekri.net/?p=23626
برچسب ها:
49 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/08/23 12:45
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 390 کلمه

      سلام
      باورهایی که مانع لاعر شدن من هست :
      ۱:
      با لاغری انگار مریض و بیمار شدی
      ۲:
      با لاغری صورتت بسیار زشت و پزمرده شده
      ۳:
      با لاغری انگار پوست صورت و بدنت چروک و شل و افتاده شده
      ۴:
      با لاغری لباس به تنت قشنگ نیست
      ۵:
      با لاغری بدنت ضعیف میشه و زود به زود مریص میشی
      ۶:
      با لاغری انگار دماغ ام بزرگتر نشون داده میشه
      ۷:
      با لاغری انگار قیافه ات پیرتر و شکسته نشون داده میشه
      ۸:
      با لاغری دستهای زشتی پیدا میکنم که هیچ طلاو جواهری و بدلیجاتی برای گداشتن قشنگ نیست و پاهای خیلی لاعر و زشتی خواهم داشت که هیچ لباس کوتاهی به تنم قشنگ نخواهد بود
      ۹:

      با لاغری در دوران بارداری بچه ای با بنیه قوی به دنیا نمیارم قطعا بچه ای ضعیف خواهم داشت
      ۱۰:
      با لاغری باید کلی سختی بکشم و عذاهای مورد علاقه ام رو نخورم و کلی فعالیت ورزشی داشته باشم و کلی عذاب وجدان برای خوردن هر لقمه داشته باشم
      ۱۱:
      با لاغری صورتم سریع لاعر میشه که دوست ندارم ولی شکمم به سختی و اخرین جایی هست که یه مقدار لاغر میشه

      شاید مانع های بزرگی دیگه هم باشه که خودم نمیدونم شاید هم نباشه نمیدونم ولی همینا رو اگه عقیده و باور داشته باشم مانع از رسیدن من به هدفم میشن هر چقدر که من رفتارهای درستی داشته باشم و عالی رفتار کنم
      پس هم باید رفتارم و هم باورهام با هم همسو باشن تا به هدفم نزدیک بشم پس مسایل ذهنی اینطور هستن که باید موافقت ذهن رو همیشه جلب کنیم اون باید اول راضی بشه و اون هدف ما رو کامل قبول داشته باشه که خوبه و باعث خوبی و لدت و ارامش و پیشرفت و حال خوب ما میشه و بعد سریع مجوز رسیدن به اون هدف از طرف دهن ما صادر میشه (همون مانع نداشتن هست )
      ولی باورهای ما که ریشه در اعماق وجود ما دارن دقیقا نمیزارن که ذهن ما به هدف نزدیک بشن چون برای ذهن نگرانی و استرس حال بد و ناخوشایند و شکست رو یاد اور میشن پس ذهن اجازه ی رسیدن به اون خواستها رو نمیده

      پس همیشه باید ذهن و جسم با هم هماهنگ باشن

      رویای لاعری و تناسب اندام رو به همراه سلامتی رو برای خودم و تک تک عزیزان سایت آرزومندم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فروغ ریاحی
        1399/08/27 19:38
        مدت عضویت: 1658 روز
        امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 883 کلمه

        باورهای جدید من که در مقابل باورهای گدشته ی من هست و تمام باورهای گدشته ام رو نقص میکنه رو میخواهم تک به تک بگم و در این راه لاغر ی با ذهن با تمرکز بر روی متناسبها و چاقها و مقایسه کردن هر دوتا با هم اونها رو به دست اوردم و باعث پیشرفت من در لاغری شده :

        من عقیده داشتم ادم لاعر رنگ زرد و پژمرده ای داره ولی الان اینطور فکر نمیکنم ممکنه داخل چاقها هم همچین رنگ چهر ای با وجود اضافه وزن باشه پس مخصوص لاغرها نیست و نقصش میکنم
        من قبلا میگفتم با لاغری انگار مریص و بیماری در صورتی که چاقها بیشتر به این حرف میخورن چون نه توانایی جسمی در فعالیتها دارن نه جسم قشنگی دارن و نه اینکه جسم سالمی دارن و اونها از همه ی بدن خود مینالن که درد میکنه ولی من بارها با کم کردن وزن زیاد در لاغری این رو شنیدم ولی حالا میگم نه تازه اون آدم لاغر که چابک و سریع و هست و توانایی جسمیش بیشتر شده و اصلا شبیه مریضا نیست و کاملا سالم و سر حال هست نمونه استاد عطار روشن که در فایل دو روز پیش گفتن چقدر راحت پلها رو بالا پایین میرن و احساس سبکی و سلامتی زیاد دارن

        قبلا باور داشتم با لاعری پوست صورت و بدنت چر وک و زشت میشه ولی حالا باور دارم در این روش چون دهن و جسم با هم همسو هستن پس جسم فرصت ترمیم پیدا میکنه و اصلا از این خبرا نیست نمونه اش خود استاد عطار روشن و دوستان شگفتی ساز که پوستشون خیلی عالی هست
        قبلا میگفتم با لاغری لباس به تنم قشنگ نیست ولی حالا برعکس میگم که تا اندام مانکنی نباشه لباس هر مدلی که باشه هر چقدر هم زییا باشه جلوه نداره و لی برعکس اگه اندام زیبا و مانکنی باشه هر لباسی به تنم عالی نشون داده میشه نمونه اش هم دختر خودم که بسیار متناسب هست هر چی میخواد میخره و میپوشه و به قدری زیبا هستن بارها شده بود قبلا من هم همون رو پوشیده بودم ولی مثل دخترم نشد به تنم پس لباس فقط به لاعر اندام ها میاد
        قبلا میگفتم ادمهای لاغر زود مریص میشن ولی اصلا ربطی به چاقی و لاعری نداره خیلی از چاقا در اطراف من هستن که بسیار مریص میشن و خودشون میگن بدن ما َضعیف هست و برعکس خواهر خودم و دخترم که بسیار لاعرن سال به سال مریص نمیشن و این باورم رو هم نقص میکنم یا استاد عطار روشن که میگه من مدتها هست که اصلا دارو و دوا نخوردم و بیمار نشدم

        قبلا وقتی لاعر میشدم همه میگفتن دماعت بزرگتر شده ولی حالا اصلا اینطور فکر نمیکنم تازه چهره در هماهنگی خوبی قرار میگیره و تمام اجزای صورتم بهم میان چون من ۲۰ سال در وزن ۵۹ بودم همیشه هم از زیبایی من تعریف دادن ولی بعد از رژیم که دوباره به وزن ۵۹ رسیدم چون عادت نداشتن به چهر ی جدیدم این حرفا رو میزدن و در شخصی ترین مسله من چهر و اندامم نطر میدادن که الان اصلا این حرفها برام مهم نیست
        قبلا که لاعر میشدم بهم میگفتن انگار پیر شدی وسنت بالا نشون داده میشه بازم نقص میکنم این باور رو چون زمانی که چاق بودم و در باشگاه با خواهر بزرگترم ورزش میکردم همه میگفتن تو بزرگتری از خواهرت؟ پس هیچ ربطی به چاقی و لاعری نداره

        قبلا که لاعر بودم از پاهای لاعر و دستهای لاعرم خجالت میکشیدم و باز همه میگفتن خیلی زشته کمی باید دست و پا تپل باشه تا با لباس کوتاه قشنگتر بشی ولی الان اصلا همچین باوری ندارم و هر چقدر پاها و دستها کشیده و لاعرتر بشه مثل مانکنها که هیچ چربی اصافه ای ندارن و کاملا لاعر و کشیده هستن هم لباس قشنگتر هست هم زیور آلات قشنگتر میشه مثل دختر متناسبم کافیه به خودم برسم پس اینم نقص شد

        قبلا میگفتم باید بخورم در بارداری تا فرزند تپل با بنیه قوی به دنیا بیارم اولا بنیه قوی هیچ ربطی به چاقی و لاعری نداره و وزن بچه هیچ ربطی به وزن مادر نداره چون خودم دو بارداری داشتم در هر دو هم اضافه وزن شدید ولی دخترم با پسرم در دو وزن مختلف پسرم ۴کیلو نیم و دخترم ۳ و نیم این حدودا بود پس بازم بی ربط هست و نقصش میکنم
        قبلا فکر میکردم با لاعری باید همیشه در سختی باشم و زجر بکشم و عدای خاص بخورم و رزیمی که این جسم رو داشته باشم ولی با این روش اصلا از این خبرا نیست وتازه من این باور رو دارم که لاغر شدن اسانترین کار دنیا هست و هر چی که بخواهم میخورم به اندازه نیازم و لاغر هم میشم
        قبلا فکر میکردم با لاعری صورتم سریع لاعر میشه ولی شکمم دیر لاعر میشه ولی الان نقصش میکنم چون در این روش جسم خودمون رو خلقش میکنیم اونجور که میخواهی با دوست داشتن خودمون و تمام انداممون حتما به یک اندام تراشیده و مانکنی میرسیم مثل دوستان شگفتی ساز و استاد عطار روشن که در این مسیر هستن باصورت عالی و سایز عالی یا همون دور شکم عالی
        من به رویای تناسب اندامم میرسم به شرطی که افکارم و باورهام با هم همسو باشن

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/09/05 20:02
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 245 کلمه

      من برداشتم این بود که فقط در حد فکرمون و حرف هامون که بارها بگیم دوست دارم لاغر بشم کافی نیست باید ببینم اون اعماق فکر ما چی هست اون لایه های زیری فکر ما در مورد لاغری چی هست اون اعتقاد ما در مورد لاعری که همون باور هست چی هست پس باید اون حرف و فکرهای سطح بالای ما با افکار عمیق و پایینی ذهن ما که اعتقادات و باورهای ما هستن همسو باشن و در خلاف جهت نباشن مثلا کسی ممکنه بارها بگه لاغری خیلی خوبه ولی وقتی لاعر میشم صورتم خیلی زشت میشه یا لاغری رو دوست دارم ولی وقتی لاغر میشم پوست صورتم چروک و زشت میشه و یا خیلی از این نوع ناهماهنگی بین باورهای ما و افکار ما که به راحتی جلوی لاغر شدن ما رو میگیرن پس من افکار و باور همسو میخوام که :
      لاغری رو عاشقشم چون آدمهای لاغر سرحالترن
      من عاشق لاغریم چون لاغرها خوشتیپتر هستن
      من عاشق لاغریم چون لاغرها جوانتر و زیباتر هستن
      من عاشق لاغریم چون لاغرها خیلی سبک و رها
      هستن و آزادی در هر زمینه ای دارن
      من عاشق لاغری هستم چون لاغرها به راحتی خرید میکنن در وقت کم و هر مدلی رو که بخوان میخرن و محدودیت ندارن
      من عاشق لاغریم چون لاغرها رفتار غذایی خیلی با کلاسی دارن
      من عاشق لاغریم چون لاغرها سلامت جسمی خوبی دارن
      من عاشق لاغریم چون لاغرها اعتماد به نفس دارن
      من عاشق لاغریم چون ….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/28 16:12
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,242 کلمه

      باید  سعی کنیم به انچه گفته میشه عمل کنیم .

        در ذهن ما  دو موضو ع هست که باید  اونها رو بشناسیم  یکی  فکر ما هست ودیگری عقیده و باور ما هست .و اینها از هم  متفاوت هستن  و  باید بشناسیمیشون  خیلی وقتها خواسته های ما بر اساس فکر ما هست ولی باور ما نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه . مثلا  دیدی بچه ای که کلی تصمیم ها برای خودش  میگیره ولی در نهایت پدر بچه تصمیم میگیره چه اتفاقی بیفته یا نیفته .

       دقت کنید ما خیلی وقتها یه چیزی دوست داریم اما یه چیز دیگه میشه 

       به اهمیت فکر و باور پی ببرین  ما یه افکاری داریم اما باور ما یه چیز دیگه هست و در نهایت باور ما نتیجه رو رقم میزنه 

      خیلی افراد هستن  لاغر شدن رو خیلی  دوست دارن ولی باورهایی دارن که نمیزاره نتیجه اتفاق بیفته .

       در واقع خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن دوست دارن لاغرن بشن ولی  در باورشون هست که  لاغری خوب نیست آدم لاعر بشه از ریخت و قیافه میفته صورتش خیلی لاغر و زشت میشه انگار مریض میشه و .. و هر تعریف دیگه مانع لاغر شدن شما میشه  مثلا لاغر بشی لباس به تنت زار میزنه یا میگن انگار معتاد و مریض شدی و این در ذهن همه ی  ما هست  و دقیقا بر خلاف افکا ر ما هست 

      مثلا :استاد چون کاهش،وزن زیادی داشته  اطرافیان بهش گفتن بسه دیگه از ریخت و قیافه افتادی و این یه فرمول در ذهن افراد لاغر هست .

      و همیشه وقتی لاعر بشی این حرفها هست و باوجود اینکه الان استاد این همه از لاغریش لذت میبره و خوشحال و لی  اطرافیان  همش نگران این زشت شدن  صورتش هستن و بهش میگن و یا  قبلا استاد فکر میکرد آدمهای لاغر افراد فقیری هستن  و …..

      .من اون چیزی رو که باور کنم در نهایت تجربه میکنم .

      برداشت من از فایل :

      من در طول دوران چاقی خودم یعنی  بعد از اردواجم تا همین چند  وقت پیش همیشه در حال رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم  و همیشه میخواستم با رژیم و ورزش خودم رو لاعر کنم و همیشه وقتی لاغر میشدم  به محض  دیدن اولین تغییرات در جسمم به سمت لاغری از اطرافیان میشنیدم که بسه چقدر لاغر شدی صورتت  زشت شده دیگه نمیخواد لاعر بشی وقتی چاق بودی چقدر زیباتر بودی ولی حالا پوستت شل شده و صورتت کشیده شده و … و در اخرین بار بعد از بارداری دومم که اقدام به لاعری کردم  تونستم با رژیم و دکتر ۳۵ کیلو از وزن خودم رو کم کنم و واقعا اونجا خودم داشتم از جسم ام از سبکی که پیدا میکردم و اون جمع و جوری خودم  لذت میبردم  در حالی که چون  از راه غلط  داشتم لاغر میشدم و زجر و سختی میکشیدم یه مقدار ناراحت بودم  اما چون عاشق لاغری بودم  اون عشق  براون زجرو سختی راه علبه میکرد  و از لاعری  جسمم خوشم میومد اما اینقدر اطرافیان من از صورتم میگفتن که چقدر لاعر و کشیده شده چقدر پوستت بد شده انگار مریص شدی انگار دماغت بزرگ شده انکار معتاد شدی و …..که من حتی حاصر نمیشدم داخل عکسها یی که میگرفتم به چهره ی خودم نگاه کنم چون میترسیدم خیلی زشت و بد قیافه  باشم یا اگر نگاه میکردم کلی به همه و خودم میگفتم وای چقدر  قیافم بد شده چقدر صورتم لاغر شده چقدر دماغم بزرگ شده و …… خلاصه در کنار اون همه عاشق لاعری بودن تحت تاثیر حرفهای بقیه قرار میگرفتم و از لاغری صورتم بیزار شده بودم و صورتم رو دوست نداشتم و اما حالا با این دوره ها و اگاهی ها به این نتیجه رسیدم که این لاغری من یه امر کاملا شخصی هست و به خودم ارتباط داره و برام مهم نیست از نطر بقیه خوشگل و خوب باشم یا بد من عاشق طرافت و لاغری در تمام اندامها حتی صورت هم شدم از وقتی وارد دوره ها شدم شاید باور نکنید بارها نگاه به عکسهای گذشته ی خودم در اون وزن میکنم و میگم این چهره که خیلی عالی و پرفکت بوده پس  چرا اینقدر ناراحتی میکردم و تازه به خودم بارها میگم من دقیقا این  چره رو میخوام و اصلا از چاقی حتی در صورت که قبلا میگفتم نه تنها دوست ندارم بلکه  بیزارم  و یه چیز جالبتر حتی چاقی در بچه های کوجیک رو هم دیگه دوست ندارم  چیزی که من قبلا بارها برای فرزندان خودم تلاش کرده بودم که چاقشون کنم و اینقدر عاشق بچه های تپل بودم و  اما حالا هر وقت کسی از بچه ی تپلی خیلی دوق میکنه من بر عکس از دیدن اون بچه ناراحتش میشم و  میگم وای طفلی این بچه معلومه از الان فرمولهای ذهنیش دارن دست کاری میشن و  اصلا از چاقی اون بچه خوشم نمیاد و من بارها به خواهر زاده ی ناز خودم که دوسالش هست و بسیار متناسب و قدبلند و زیبا چهره هست عزیزی میکنم اما بقیه اطرافیان همش بهش  به خواهرم میگن  فکر این بچه باش چون خیلی لاعر وضعیفه باید تقویتش کنی و  .. و من تعجب ی می کنم اخه این یه بچه با وزن نرمال و طبیعی و بدن قوی و قد بلند هست  چرا باید نگران باشنن اخه چاقی دلیل بر سلامتی هیچ کس در هیچ سنی نیست .

      خلاصه اینکه من هم قبلا لاعری رو دوست داشتم اما از صورت لاغر خودم که با لاعری اندامم  لاغر میشد وحشت داشتم و اما حالا دقیقا بر عکس از هر اندام و عضو بدنم که لاعر باشه بسیار لدت میبرم و زیبا میدونمش 

      یا مثلا قبلا بارها  میگفتم لاعر بشم دست و پام خیلی زشت و لاعر میشن و دست و پای تپل و چاق قشنگ هست و همیشه در باشگاه و اطرافیانم  به دنبال افرادی بودم با این ویزگی و بعد میگفتم این افراد اندامشون قشنگه تو دل برو تر هستن و یا لباس به تنشون قشنگتر هست ولی حالا عاشق اینم که دست و پای لاغر و کشیده ومخصوصا رانهای لاعر داشته باشم بر عکس گدشته و حالا این اندام از نطر من زیبا و ایده ال هست و حتی قبلا  چند تا از آشتاهای نزدیک من دقیقا همچین ویژگی داشتن و دست و پاهای خیلی چاق داشتن  و من با یه حسرتی میگفتم چقدر این مدل قشنگه و ناز و من خوب نیستم ولی حالا که اونها رو میبینم و خودم رو میبینم بیشتر به خودم میبالم چون این فرم کشیده و لاعر رو دوست دارم و احساس میکنم با این دست و پا  شبیه باربی ها هستم (هر چند هنوز رانهای من  یکم تپل هستن ) و دیگه  از اون چاقی پاها  و بازو ودستاهای اون اشخاص  متتفرم شاید باورتون نشه ولی اصلا سلایقم و علایقم زیر و رو شده و من تغییر کردم  طوری که بعصی وقتها خودم تعجب میکنم .

      و یا  بار آخر  که خیلی وزن زیادی کم کرده بودم یه اشنایی بهم گفت تو حتما قرص خوردی از چهرت معلوم هست انگار شبیه مریضا و معتادا  شدی ولی  الان با این اگاهی ها میگم چرا من سالها  قبل از ازداوجم در اون وزن  بودم همون وزن ۵۹ کیلو و از نظر همه  زیبا و قشنگ هم بودم ولی حالا که به زور رژیم در این وزن شاید یکم هم بیشتر  قرار گرفتم  همه از این حرفها میزنن و  اما من به خودم اینطور گفتم که این افراد هنوز به چهره ی جدید من  عادت نکردن و همش از این حرفها میزنن و اگر براشون عادی بشه بعد از یه مدت دیگه ول میکنن پس من باید راه خودم رو برم شاید هم ول نکن ولی من باید راه خودم رو برم و برای  هر تغییری از نظر بقیه استفاده نکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/16 11:22
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,213 کلمه

      سلام به همگی.

      من هم جز افرادی بودم که در گذشته با وجود اینکه خیلی برای لاغری تلاش میکردم و به سختی به  دستش میاوردم اما از صورت لاغرم ناراحت بودم از حرفهای بقیه که میگفتن انکار معتاد و مریض شدی  میترسیدم از اینکه میگفتن چقدر چهره ات نازیبا شده  چقدر پوستت خراب شده  ناراحت میشدم از اینکه میگفتن بدنت ضعیف شده  و یا چرا دست هات اینطور شدن رگ اونها زده بیرون ناراحت میشدم یا اینکه میگفتن  چقدر دماغت بزرگ شده و ….خلاصه حرفهایی که تمام اونها هم از سمت  آدم های چاق به گوش من می‌رسید به من حال بد و نگرانی میداد و اعتماد به نفسم رو می‌گرفت و همیشه آرزو میکردم که ای کاش لاغر بشم اما صورتم چاق باشه اما می‌خوام بگم بعد از مدتها در سایت بودن و در مسیر تناسب بودن افکار و باورهای من دقیقا برعکس شده.

      . از نظر من چاقی در هر اندامی حتی صورت  برای من بسیار زشت هست .

      از نظر من چاقی در هر سنی حتی کودکان  بسیار زشت و نازیبا هست .

      چاقی بدن رو ضعیف و بیمار می‌کنه .

      چاقی صورت و زیبایی رو در آدم ها از بین می‌بره .

      چاقی تیپ و فرم لباس پوشیدن آدم ها رو خراب می‌کنه. .

      از نظر من چاقی از فقر و بدبختی میاد که افراد بی بضاعت به خاطر اهمیت ندادن به خودشون  و خوب با کیفیت غذا نخوردن گرفتار چاقی میشن .

      از نظر من چاقی محدودیت میاره و هیچ لباسی در تن آدم زیبا نمیشینه و آدم روش نمیشه لباسهای قالب تن کنه و هر جایی با اعتماد به نفس بره .

      از نظر من چاقی  ادم رو پیر و بیمار می‌کنه و در نهایت خیلی زود فرد  رو  به کام مرگ میکشونه .

      از نظر من چاقی سراسر حال بد و ناراحتی و استرس و … هست .

      از نظر من چاقی حتی  ادم رو از خودش  و از خدای خودش دور می‌کنه تا جایی که شاید فرد عبادت درستی هم نداشته باشه .

      از نظر من چاقی سراسر رنج و درد و سختی هست .

      چاقی …

      خلاصه اینکه من. در هر زمانی در هر سنی فرد چاقی ببینم دلم براش  میسوزه که ای کاش با این مسیر آشنا بشه و از این همه رنج که می‌دونم داره اما حرف نمیزنه  رها بشه اما نمیشه کاری کرد خلاصه اینکه من هر وقت عکس دوران تناسبم که در وزن ۵۹ کیلو بودم رو میبینم که یادم میاد در اون دوران از چهره ام خجالت می‌کشیدم و حتی یادم  عکس نمیگرفتم و از خودم فرار میکردم و یا اگر میگرفتم و بعدش خودم رومیدیدم  همش میگفتم وای چقدر صورتم زشت و لاغر شده چقدر کشیده و بد شده و کلی غصه می‌خوردم اما الان واقعا بدون اغراق هر وقت نگاه میکنم به چهره ی خودم در اون وزن لذت میبرم و میگم چقدر زیبا بودم. چقدر دلنشین و چقدر عالی بودم و افسوس میخورم که به خودم و سلیقه ام که دوست داشتم لاغر باشم احترام نزاشتم و به خاطر حرف مردم  از خودم بدم میومد هنوزم که هنوز من با خواهر بزرگترم که از من لاغر تر و قد بلند تر  هست هر جا برم همه به خواهرم  میگن وای چقدر لاغر شدی  و بعد که نگاه  من میکنن میگن تو بهتری نکنی تو هم مثل خواهرت بشی دیگه بسه نکنه لاغر تر بشی  ولی اینقدر گفتن و من محل نزاشتم و گوش ندادم که دیگه قیافه  ی جدید من. و خواهرم داره براشون عادی میشه و اتفاقا من در هر شرایطی  از اندام بسیار لاغر خواهرم تعریف و تمجید میکنم و  با عشق میگم منم در اینده ی نزدیک به این جسم  خواهم رسید و در مسیر رسیدن هستم و اصلا از درون خودم رو در اون جسم حس میکنم و نه تنها خواهرم حتی دختر خودم  رو وقتی در کنار  دوستش که بسیار تپل هست میبینم از اندام زیبای دخترم لذت میبرم و اون رو تحسین میکنم .

      حتی یه زمانی که خبلی لاغرر بودم  از دست وپای لاغر خودم روم نمیشد لباس کوتاه و یا آستین کوتاه بپوشم و میگفتم لباس به تن من قشنگ نیست و  همیشه از افراد با دست و پای تپل خوشم میومد اما شاید باورتون نشه به طرز  عجیبی از دست وپای چاق متنفرم فقط دست و پای کشیده و باربی دوست دارم و اگر کسی دست و پاش  تپل باشه  حالم بد میشه و میگم آخه چطور روش میشه با این دست. و پا لباس تنگ بپوشه  خلاصه  قبلا  که لاغر میشدم. از صورت لاغر و دست و پای لاغر رنج می‌بردم. اما حالا میگم این  دو مورد فوق العاده  شخص رو خوشتیپ و زیبا و مانکنی سلامت و … می‌کنه آخه میبینم وقتی  برای خرید طلا میرم چقدر راحت هر طلایی سایز دستم میشه میخرم اما اگر تپل بودم قطعا محدودیت داشتم و نمی‌تونستم بخرم وچقدر طلاهای ظریف وبه روز به دستهای متناسب و لاغر میان  اخه من عاشق لاغری در هر قسمتی ازجسمم شدم و یا اینکه یه خانم اشنایی  از نزدیکهای من هستن که من قیافه ی  اروپایی این خانم که بسیار زیبا بود رو همیشه دوست داشتم و تعریف دادم حالا پیج دختر ایشون رو دارم که دقیقا مثل مادر هست اما با صورت بسیار ظریف تر و من وقتی عکس هر دو  نفر یعنی مادر و دختر  رو در کنار هم دیدم همون منی که همیشه تعریف قیافه ارو پایی اون خانم رو میدادم سریع گفتم چقدر صورتش  چااقه و زیبا نیست و چقدر اون صورت ظریف دختر ایشون و چهره ی زیبای ایشون به دلم نشست .

      اصلا شاید باورتون نشه ملاک من در انتخاب افراد زیبا  نمیگم همش اما  بخش  عمده  اش بر میگرده  به اندام زیبا اگر اینطور بود بعد نگاه به چهره اش میکنم اگر لاغر نبود و چاق باشه هر چقدر صورتش زیبا باشه از نظر من عیب بزرگی داره که نمی‌زاره زیباییش دیده بشه .

      پس من در گذشته لاغری رو دوست داشتم اما .

      از چهره ام در لاغری میترسیدم .

      از دست و پاهای خودم در لاغری میترسیدم 

      از رنگ چهره ام در لاغری میترسیدم .

      از پوستم در لاغری میترسیدم .

      از ضعیفی جسمم در لاغری میترسیدم .

      از اینکه لباس به تنم خوب نباشه میترسیدم 

      از اینکه بهم بگن انگار معتاده و مریض هست  میترسیدم .از اینکه در لاغری بچه دار بشم میترسیدم فرزندم ضعیف باشه .

      از لاغری در سن بالا میترسیدم که آدم زود شکسته بشه 

      اما دقیقا حالا تمام و کمال عاشق تناسب و لاغری در هر اندام خودم و در هر سنی از خودم هستم و هر جا هر فرد لاغری در اطرافم  ببینم  به شدت تحسینش میکنم  و به خودم میگم منم دارم جسمم  همینطوری میشه  و هر فرد لاغری که بخواد چاق بشه رو تا جایی که میتونم راهنمایی میکنم که این کار رو نکن .

      نمی‌دونم چطور بگم دقیقا نقطه ی مقابل گذشته ی خودم شدم حتی خواهر زاده ی ناز خودم که بسیار دختر زیبا رو قد بلند و متناسبی هست و سه سال سن داره رو بارها به خاطر جسمش و اندامش تحسین میکنم  اما مادر و پدر ش و اطرافیانش بارها بهش میگن فلانی بچه ضعیفه کمی تقویتش کن و خیلی وقتها به زور بهش غذا میدن که واقعا تا جایی که میتونم اونها رو راهنمایی میکنم که این کار اشتباه تو رو خدا بچه رو چاق نکن کی گفته چاقی یعنی سلامتی  ؟؟؟؟پس  دنبال این حرفها نباش و بزار خوش اندام و زیبا  باشه .

      نمی‌دونم چقدر باورهای من تغییر کردن ولی هر چقدر دقیقتر میشم داخل خودم میبینم هیچ اثری از دوست داشتن چاقی  در خودم نمی‌بینم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/06/29 17:55
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 575 کلمه

      سلام و درود بی نهایت به همگی 

      قسمت اخر چالش من این رو نخوردم :

      فکر ما هر چیری باشه مهم نیست مهم  باور ما هست که نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه با یه مثال میخوام    نقش فکر و باور  رو در وجودمون  بیان کنم فکر مثل بچه ای هست که  تصمیم داره و میخواد خیلی از کارها رو انجام بده اما باور مثل پدر اون بچه هست که اون تصمیم میگیره چه کاری انجام بده  و در نهایت  اون بچه کاره ای نیست خیلی وقتها ما خیلی چیزها دوست داریم اما در نهایت یه چیز دیگه میشه و این قصیه به خاطر باورهای   ما هست مثلا دررزمینه کسب و کار  خیلی وقتها همین طور  هست یا در زمینه ی روابط همینطور هست .در زمینه کسب و کار ادمها انتظار دارن با فعالیت بیشتر پول بیشتری وارد زندگی اونها  بشه اما درامد ادم ها با تلاش ادم ها هماهنگی نداره چون باورها در افراد مشکل داره اگر این مسایل ذهنی رو بدونیم و باورها رو تغییر بدیم نتیجه های متفاوتی به دست میاد در لاغری هم  همینطور هست خیلی از ما لاغری رو دوست داریم و  برای اون کلی تلاش میکنیم اما چون باورهای نادرست در ذهن  داریم مانع لاغری ما میشه و ما لاغر نمیشیم .

      خیلی از ما لاغری رو دوست داریم اما در ته ذهنمون باورهایی هست که مثلا اگر من لاعر بشم زشت میشم یا ،پوستم شل میشه و رنگ و روم زرد میشه و یا ادم لاغر بشه مریض احول میشه ادم لاغر بشه لباس به تنش  قشنگ نیست و… تمام این باورها ته ذهن همه ی ما هست و ما باید این باورهای نادرست که مانع لاغری هست با اموزشها از بین ببریم البته کم کم از بین میرن و این اتفاق به هویی نیست و نباید انتظار داشت یه،شبه باورهای نادرست ما تعییر کنه و ما لاغر بشیم من خودم همین چند وقت پیش که لاغر شده بودم همه میگفتن چقدر صورتت لاعر شده و این یک فرمول غلطه و اما من نباید این باور غلط رو فبول کنم و اما چقدر در اون زمان من سبک و خوش تیپ تر بودم و چقدر از خودم راصی بودم اما از نطر خیلی ها این بود که من ضعیف شدم  و باید تقویت بشم .اما خودم اینطور فکر نکردم .

      من خودم  در گدشته دوست داشتم لاعر بشم اما در باورهای نادزستم این بود  که با لاغری زود پیر و زشت و شکننده میشم و یا من با لاغری پوستم خراب میشه من با لاغری ضعیف میشم اما میبینم که افراد لاغری مثل دخترم و یا همسرم و یا خواهرم و یا فلانی چقدر با وحود تناسب اندامی که دارن اما خوب و عالی و قوی هستن و اصلا اینطور نیست و من فکر کنم باورهام نسبت به لاغری تغییری کردن و دیگه با لاغری فکر بدی در ذهنم مرور نمیشه و اتفاقا  بر عکس با دیدن  چاقی در جسم کسی کلی چیز در ذهنم مرور میشه که چقدر این فرد زشت و بیمار و بد تیپ و سنگین و … سراسر مشکلات هست و دلم براش میسوزه و دیگه به دنبال چاقی در هیچ اندامی از خودم مثل صورت و دست و پا نیستم و  من از چهره ام و از تک تک اندام هام در زمان لاغری راضی هستم ،و دوست دارم همیشه در بهترین حللت جسمی خودم یعنی در تناسب اندام عالی که دوست دارم باشم و به خودم برسم و از وجود خودم و  از اون سبکی و سلامتی و آزادی که دارم  لذت ببرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم