0

لاغری با ذهن – راهنمای جامع ۱۲ جلسه ای

لاغری با ذهن
اندازه متن

لاغری با ذهن تنها روشی است که می تواند به شما کمک کند تا بدون استفاده از رژیم غذایی، ورزش کردن و سایر روش هایی که تا کنون استفاده کرده اید لاغر شوید.

جوامع انسانی سال هاست با مشکل چاقی مواجه شده اند و از این رو پیدا کردن روشی برای لاغری اولویت اول بسیاری از کشورهاست.

چرا لاغری با ذهن؟

روش های مختلفی به منظور کمک به افراد چاق برای لاغر شدن توسط افراد و شرکت ها ارائه شده است که با توجه به وضعیت فعلی چاقی و گستردگی آن در جهان مشخص است که کارایی لازم را نداشته اند.

انواع رژیم های غذایی به همراه برنامه های ورزشی و انواع داروها و دمنوش های مختلف بعنوان راهکارهای مناسب برای لاغر شدن ارائه شده است اما تجربه افراد چاقی که از این روش ها استفاده کرده اند واضح می کند که هیچکدام از آنها راه حل مناسبی برای لاغر شدن نمی باشند.

به منظور آشنایی با روش های مختلف لاغری در سراسر جهان مجموعه مستند های بررسی رژیم ها و روش های لاغری در سایت تناسب فکری ارائه شده است که اگر همچنان فکر می کنید با استفاده از یک روش رژیمی یا ورزشی می توانید لاغر شوید توصیه می کنیم حتما این مستندها را با دقت تماشا کنید.

داستان چاقی من

من رضا عطارروشن هستم که از کودکی دچار اضافه وزن بوده ام و روند چاق و چاق تر شدن من تا سن ۳۲ سالگی ادامه داشت و وزن من به بیش از ۱۳۵ کیلوگرم رسیده بود.

از دوران دبستان متوجه تفاوتم با همکلاسی هایم شدم و آزار و اذیت های چاق بودن از همان موقع شروع شد.

هرسال که به کلاس بالاتر می رفتم،‌ وزن و سایز من هم رشد می کرد و به کلاس بالاتر می آمد و مشکلات زندگی با چاقی بیشتر و پررنگ تر می شد.

از دوران راهنمایی به پیشنهاد معلم ورزش اولین اقدام خود برای لاغر شدن از طریق رژیم غذایی شروع شد و هر ساله روش های بیشتری را برای لاغر شدن استفاده می کردم اما نتیجه نهایی چاق و چاق تر شدن بود.

این روند ادامه داشت تا سال ۱۳۹۴ که در سن ۳۵ سالگی من با نیروی جذب و قدرت ذهن آشنا شدم و پس از چندماه که در این حوزه مطالعه و جستجو می کردم جرقه استفاده از قانون جذب و قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من زده شد.

جرقه ای که هیچ منبع سوخت و راهکاری برای به نتیجه رساندن آن سراغ نداشتم اما احساسی قوی در من شکل گرفته بود که مرا ترغیب به تحقیق و جستجو برای لاغر شدن با قدرت ذهن می کرد.

لاغری با ذهن آخرین روشی است که از سال ۱۳۹۴ برای لاغر شدن مورد استفاده قرار داده ام و بر خلاف نتایج سایر روشهای لاغری که تا آن روز استفاده کرده بودم نتایج این روش نه تنها باعث تناسب اندام و شگفتی من شد بلکه در چند سال اخیر به لطف خدای مهربان باعث متناسب شدن هزاران نفر از هموطنانم در سراسر جهان شده است.

محتوایی که در ادامه در اختیار شما قرار خواهد گرفت نتیجه چند سال تحقیق و تمرین برای یادگیری استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن است. این آگاهی در هیچ کتاب یا دوره آموزشی گفته نشده است و برای اولین بار در دنیای مادی توسط من در سایت تناسب فکری ارائه شده است.

لاغری با ذهن

برای یادگیری این روش از کجا شروع کنم؟

برای لاغری با ذهن باید از مسیر چاقی حرکت کنید.

شاید به نظر عجیب باشد که چگونه می توان از مسیر چاقی برای لاغری اقدام کرد اما تنها طریق لاغر شدن اصولی و همیشگی حرکت از مسیر چاقی است. این مسیر از دوره لاغری با ذهن رایگان شروع می شود.

با یک مثال مشابه می توان بهتر این موضوع را درک کرد.

تصور کنید وسیله نقلیه شما خراب شده باشد و شما هیچ اطلاعی از مسائل فنی خودرو نداشته باشید. اگر به صورت اتفاقی مشغول تعویض قطعات خودرو شوید احتمال رفع عیب و روشن شدن ماشین بسیار کم خواهد بود در عین حالی که هزینه و زمان زیادی برای تهیه و تعویض قطعات باید صرف کنید.

اما اگر ابتدا از متخصص امور فنی خودرو کمک بگیرید و نقص ایجاد شده در ماشین را تشخیص داده و سپ اقدام به تهیه قطعه معیوب کنید، هزینه و زمان بسیار کمتری برای رفع عیب خوردو صرف خواهید کرد.

برای برطرف کردن چاقی که همان نقص فنی جسم ما محسوب می شود باید ابتدا علت نقص فنی جسم خود را بدانیم تا با صرف هزینه و زمان کمتری نتیجه مطلوب از سعی خود برای لاغری کسب کنیم.

همانطور که در خرابی ماشین به دنبال عیب فنی خودرو در قطعات آن هستیم برای رفع چاقی به دنبال رفع عیب جسم خود هستیم اما نکته قابل توجه این است که در مورد جسم شرایط پیدا کردن نقص فنی مشابه خودرو نیست.

تمام سعی شما برای لاغری در سال هایی که از چاقی رنج می برید، جستجو و تلاش برای رفع عیب جسمتان بوده است درحالی که علت نقص فنی جسم که همان چاقی، بیماری، افسردگی و … می باشد در ذهن است و نه در جسم. و به همین دللیل افرادی که اضافه وزن دارند با اینکه تلاش زیادی برای لاغری کرده اند اما همچنان چاق هستند و از آن همه تلاش و سعی برای لاغری نتیجه مطلوب کسب نکرده اند.

لاغری با ذهن
نتیجه لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان لاغری من بعد از ۳۵ سال

برای لاغر شدن از روش لاغری با ذهن باید ابتدا ذهن خود را آموزش دهید و سپس در زندگی به آموخته ها عمل کنید تا به راحتی به آرزوی لاغری خود برسید.

در سالهایی که اضافه وزن داشتم از روش های مختلفی برای لاغر شدن استفاده می کردم، رژیم می گرفتم، باشگاه می رفتم، در پارک با سختی زیاد می دویدم، قرص های چربی سوز مصرف می کردم و هرکاری که به نظرم می رسید می توان با آن لاغر شد را انجام می دادم.

اما نتیجه چشم گیری کسب نمی کردم و از آن بدتر، طولی نمی کشید که مقدار کم شده از وزن من بر می گشت و دوباره چاق می شدم.

به همین دلیل زمان هایی که مقداری تغییر می کردم و دیگران متوجه می شدند و به من می گفتند که لاغر شدی، خیلی خوبه، ادامه بده، چند روز بعد که دوباره با هم ملاقات می کردیم به من می گفتند: باز که نتونستی جلوی خودت رو بگیری و چاق شدی!

و من واقعا نمی دانستم چرا برای مقداری لاغر شدن آنقدر سختی و رنج را تحمل کنم، اما بدون هیچ تلاشی دوباره چاق می شوم.

شاید چالش ذهنی من سوال شما هم باشد

واقعا چرا ما هیچ تلاشی نمی کنیم و چاق می شویم، اما هرچه تلاش می کنیم لاغر نمی شویم؟

پاسخ خود را در بخش نظرات همین صفحه درج کنید.

چگونه این روش محبوب شد!

سال های زیادی به دنبال روشی بودم که از چاقی رها شوم و این جستجو باعث هدایت من به روش لاغری با ذهن شد وقتی از این روش برای لاغری استفاده کردم و تغییرات شگفت انگیزی داشتم مورد توجه اطرافیانم قرار گرفتم.

عده ای کنجکاو بودند تا بدانند راز لاغر شدن من چیست؟ و عده بیشتری در انتظار چاق شدن مجدد من بودند چون سابقه ای که از چندین سال زندگی من داشتند گواه این بود که من دوباره چاق خواهم شد.

اما به لطف خدای مهربان این بار از روشی کاملا اصولی و شگفت انگیز با نام لاغری با ذهن در مسیر لاغر شدن قرار گرفته بودم و افرادی که بعد از مدتی دوباره مرا می دیدند متعجب بودند که چرا من چاق نشدم!!

این تعجب آنها سبب شد که به روشی که این بار برای لاغر شدن انتخاب کرده ام اطمینان کنند و تصمیم گرفتند از این روش برای متناسب شدن استفاده کنند.

هربار برای فردی که اضافه وزن داشت درباره روشی که استفاده کرده بودم توضیح می دادم تعجب می کرد که چگونه می شود به این راحتی وزن کم کرد! و با شک و تردید تصمیم می گرفتند از روش لاغری با ذهن شانس خودشان برای متناسب شدن را امتحان کنند.

نتایج استفاده کنندگان

به لطف خدای مهربان افرادی که به آنچه به آنان گفته شد توجه کردند و تمرینات را انجام دادند تغییرات بسیار خوبی را تجربه کردند و بعد از چندین سال مبارزه برای لاغری این بار با روشی آسان و لذت بخش لاغر شدن را تجربه کردند.

موفقیت دوستانم در استفاده از روش لاغری با ذهن سبب شد تصمیم بگیرم این روش را به افرادی که تمایل دارند برای همیشه متناسب باشند آموزش دهم.

به همین منظور کانالی در تلگرام ایجاد شد و به لطف خدا در مدت زمان کوتاهی افراد از شهرهای مختلف افراد عضو این کانال شدند و از فایل های آموزشی لاغری با ذهن ارائه شده استفاده می کردند و بعد از مدت کوتاهی نتایج شگفت انگیزی از اجرای تمرینات و گوش دادن به فایلهای صوتی کسب کردند.

تصویر تعدادی از شرکت کننده ها که اجازه انتشار تصاویر قبل و بعد از استفاده از این روش را به ما داده اند را در قسمت آلبوم شگفتی سازان می توانید ملاحظه کنید.

به مرور بر تعداد افرادی که تمایل به استفاده از روش لاغری با ذهن داشتند اضافه شد و افرادی که از این روش نتیجه گرفته بودند مهر تاییدی بر تاثیرگذار بودن این روش زدند و سبب جذب افراد بیشتری به سمت این روش شگفت انگیز  برای لاغری می شدند.

افزایش علاقه افرادی که از اضافه وزن رنج می بردند به استفاده از این روش برای لاغری و از طرفی عدم اطلاع داشتن از چگونگی تاثیرگذاری روش لاغری با ذهن سبب شد تا مجموعه ۱۲ جلسه ای آموزش رایگان لاغری با ذهن (همین دوره که در حال مطالعه نوشته های جلسه اول آن هستید) که شامل دوازده جلسه تصویری است برای علاقمندان به استفاده از این روش برای لاغری تهیه کنم.

آنچه در این دوره می آموزید

  • در دوره آموزشی لاغری با ذهن دلیل اضافه وزن شما توضیح داده می شود، موضوعی که تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند از آن بی اطلاع هستند.
  • موارد تاثیرگذار بر اضافه وزن شرح داده می شود و تمریناتی بسیار کاربردی برای شناسایی دلایل اضافه وزن شما ارانه می شود.
  • با گوش دادن به فایل های فایل های لاغری با ذهن و انجام تمریناتی که داده می شود به راحتی از تاثیرگذار بودن ذهن خود در روند چاق شدن، اطمینان پیدا می کنید.
  • توضیحاتی درباره نحوه استفاده از نیروی ذهن برای لاغر شدن داده شده است که با به کارگیری آنها به راحتی می توانید تاثیر ذهن را در تغییر احساس و کاهش حرص و ولع خوردن و حتی کاهش وزن در طی چند روز استفاده از این دوره در بدن خود احساس کنید.

با استفاده از فایل های این دوره آموزشی شما با اصول کار ذهن خود آشنا خواهید شد و با نحوه تاثیرگذار بودن ذهن در اضافه وزنی که سال ها باعث ناراحتی شما شده است آشنا خواهید شد.

همچنین با انجام تمرینات گام به گام دوره لاغری با ذهن به صورت ناخودآگاه ذهن خود را برای لاغری برنامه ریزی می کنید و بعد از چند روز به صورت کاملا واضح احساس می کنید توانایی لاغر شدن را پیدا کرده اید و امید و انگیزه لاغری به شکل کاملا متفاوت با سایر روش هایی که تابحال استفاده کرده اید در شما شکل می گیرد.

یادگیری روش لاغری با ذهن به تمام افرادی که اضافه وزن دارند توصیه می شود و به شما دوست عزیز که تا این قسمت از توضیحات را دنبال کرده اید تبریک می گویم که نسبت به شرایط خود احساس مسئولیت کرده و تمایل دارید در شرایط بهتری زندگی کنید.

دست آوردهای شما از این دوره

به شما اطمینان می دهم با استفاده از این فایل های آموزشی لاغری با ذهن، دیدگاه شما درباره اضافه وزن خود به طورکلی تغییر خواهد کرد و شما در ابتدای مسیری شگفت انگیز برای متناسب شدن قرار خواهید گرفت

شما با استفاده از این مجموعه آموزشی به وضوح به تاثیرگذاری آموزش ذهنی در لاغر شدن پی خواهید برد و با اطمینان از کسب نتیجه عالی می توانید برای استفاده از دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها اقدام کنید

دوره ای که شامل تعداد زیادی فایل های صوتی و تصویری آموزش لاغری با ذهن است و به استفاده کنندگان کمک می کند تا پس از سال ها تلاش بی ثمر برای لاغر شدن از مسیری صحیح، آسان و لذت بخش به سوی هدف خود حرکت کنند و رویای لاغری خود را به واقعیت تبدیل کنند.

آموزش های گام به گام و تاثیرگذاری که از صفر تا صد لاغری با ذهن را به شما آموزش می دهد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

لاغری با ذهن بر پایه تمرینات ذهنی انجام می شود. بنابراین لازم است در هر جلسه به سوالاتی که مطرح می شود به صورت کامل و شرح انشایی پاسخ داده شود. به این صورت می توانید ابتدا فرمول های ذهنی خود را شناسایی و سپس نسبت به اصلاح آنها اقدام کنید.

همه ما تجربه استفاده از رژیم های غذایی و برنامه های ورزشی را داشته ایم. بنابراین تا به امروز زمان، هزینه و انرژی زیادی صرف لاغری کرده ایم درحالی که نتیجه مطلوب کسب نکرده ایم.

برای کسب نتیجه عالی از روش لاغری با ذهن نیاز به صرف زمان، انرژی،‌ تمرکز و هزینه داریم با این تفاوت که این بار نتیجه از زمین تا آسمان با گذشته متفاوت خواهد بود.

حتما به خاطر دارید زمان هایی را که صرف تهیه غذای مخصوص به خود کرده اید چرا که تصور می کردید با خوردن آن غذاها لاغر خواهید شد.

همچنین به خاطر دارید زمان هایی را که صرف رفت و آمد و تمرین در باشگاه کرده اید به امید اینکه لاغر شوید.

همه ما ساعت های زیادی از زندگی خود را صرف تلاش برای لاغر شدن کرده ایم اما متاسفانه تمام آن ساعت ها نه تنها به لاغر شدن ما کمک نکرده است بلکه به دلیل نتیجه نگرفتن سبب شد که بیشتر از قبل احساس ناامیدی و حسرت نسبت به لاغر شدن در ما شکل گرفته و نسبت به چاقی احساس عجز کنیم و نتیجه این فرایند چاق تر شدن بوده است.

اکنون در مسیر لاغری با ذهن نیاز به صرف زمان داریم اما نه برای تهیه مواد غذایی یا رفتن به باشگاه و ورزش کردن بلکه برای سر و سامان دادن به افکار پریشان خود درباره چاقی و عدم توانایی لاغر شدنی که طی سالها چاقی و تلاش برای لاغر شدن در ذهن ما ایجاد و تثبیت شده اند.

به همین دلیل در اولین قدم از دوره آموزشی ۱۲ گام لاغری با ذهن نیاز است به خودتان تعهد دهید که با صدها برابر اشتیاق و انگیزه ای که سالها قبل داشتید تا از طریق ورزش کردن و رژیم گرفتن لاغر شوید اکنون در مسیر لاغری با ذهن حرکت خود را برای لاغر شدن آغاز و تا رسیدن به تناسب اندام ایده آل به تعهد خود پایبند باشید.

متن تعهد خود که شامل نام، سن، شهر محل سکونت (جهت ایجاد همبستگی)، وزن فعلی، قدمت چاقی، وزن مورد نظر و شرح تعهد خود برای حرکت در مسیر لاغری را در بخش نظرات همین صفحه بنویسید.

نمونه متن تعهد:

اگر من با شرایطی که در سال ۹۳ داشتم امروز با مسیر لاغری با ذهن آشنا می شدم اینگونه متن تعهد خود را می نوشتم:

من رضا عطارروشن در سن ۴۳ سالگی ساکن شهر دزفول با وزن ۱۳۷ کیلوگرم و قدمت چاقی ۳۴ ساله تصمیم قاطع گرفته ام تا از مسیر لاغری با ذهن ۵۲ کیلوگرم از وزن خود را کم کرده و ادامه زندگی جدید خود با وزن ۸۵ کیلوگرم را ادامه دهم.

من از امروز مورخ ۱۴۰۲/۰۳/۲۵ تا روزی که به شرایط ایده آل برسم در این مسیر به حرکت خود ادامه خواهم داد و هر روز بعنوان عمل به تعهدم تمرینات مربوط به هر جلسه آموزشی را در بخش نظرات ثبت می کنم تا ردپایی از تعهد و مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم.

در ادامه شرح مفصل از عمل کردن به تعهد خود را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته و تعهد شما برای یادگیری و عمل کردن به روش لاغری با ذهن هستم.

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.74 from 462 votes

https://tanasobefekri.net/?p=9608
برچسب ها:
239 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار میعاد علوی
      1403/01/28 19:41
      مدت عضویت: 12 روز
      امتیاز کاربر: 145 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 445 کلمه

      سلام من میعاد هستم . 

      من سالها برای لاغر شدن تلاش کردم .

      خیلی ناامیدم حس و حال چاقی خیلی آزارم میده . 

      نمیتونم غذامو کم کنم . 

      نمیتونم ورزش کنم .

      اصلا حس و حال انجام هیچ کاری رو ندارم . 

      شاید حتی حس و حال گوش دادن به فایلها رو هم   ندارم  .

      چند روزه وارد سایت شدم . مطالب رو خوندم . نمیدونم چطور میشه یه آدم چاق که با تمام وجودش نسبت به مصرف مواد غذایی ولع داره بتونه  از غذاها بگذره و نخوردشون ‌ . چرا همه میخوان غذاها رو از ما بگیرن ؟ اصلا چرا ما اینجوری شدیم ؟ شما میگید ذهن ما . نمیدونم اصلا ذهن چی هست ؟ چرا ذهن من دستور به خوردن میده .

      ذهن من در ۲۴ ساعت شبانه روز دستور به خوردن میده ‌ اصلا نمیدونم  چرا من همیشه دلم میخواد بخورم . گاهی فکر می کنم این بیماریه که من دارم . مثلا صبح از خواب بیدار میشم میخورم زیادم میخورم شاید روزی یه دونه نون سنگک صبحانه بخورم .دو سه تا لیوان چایی با شکر فراوون ‌ .بعد ۲ ساعت بعدشم دوباره گرسنمه . راستی چرا من سیر نمیشم . از هرکی میپرسم میگن ما اگه مثل تو غذا بخوریم تا چند روز سیریم ولی من دوساعت بعد گرسنه ام میشه ‌ 

      یعنی اینا تو ذهنمه ؟ 

      نمیدونم من فعلا درکی ندارم ‌ . اما دوست دارم به جز خوردن به چیزای دیگه هم فکر کنم اما همچین که بهم میگن نخور من باز دلم میخواد بخورم . خط قرمز من غذاهامه . نمیخوام کسی غذامو ازم بگیره ‌ 

      نمیدونم چرا انقدر نسبت به غذاها وابسته شدم . 

      من غذا رو خیلی دوست دارم اما همچین که بهم میگن نخور من چند برابر میخورم همچین که میگن رژیم بگیر من چند برابر میخورم . وزنمم ۸۰ هست . 

      نمیدونم جزء دسته چاق هستم یا نه . اما همه میگن اینجوری که تو میخوری تا چند سال دیگه حتما میترکی ‌. 

      من مشکلی با غذا خوردنم ندارم اما چون دیگران هی بهم میگن نخور چاق میشی من بیشتر دلم میخواد بخورم . 

      یعنی من تا چند سال دیگه خیلی چاق میشم ‌ ؟

      حالا سایت رو میخونم خدا کنه بتونم خوردنای خودمو کنترل کنم . ولی چطوری ذهنمو تغییر بدم که دستور به خوردن نده  

      من هرچیزی که میبینم و خوردنی باشه دلم میخواد بخورمش ومیخورمش . خب وقتی ذهنم میگه بخور خب چرا نخورم ؟ 

      چی میشه مگه  ؟

      چرا ما افراد چاق نباید بخوریم ؟ 

      مگه بدن ما با بدن بقیه چه فرقی داره ؟ 

      اصلا چرا بدن ما چاق میشه ؟ 

      من با این همه سوال فعلا تعهد نمیدم . 

      چون هنوز نمیدونم باید چیکار کنم . فعلا در حال خوندن مطالب هستم  . اگه با این روش اوکی شدم و تا حدی تونستم غذامو کم کنم ادامه میدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/01/23 06:04
      مدت عضویت: 1532 روز
      امتیاز کاربر: 8933 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 411 کلمه

      سلام من فاطمه هستم. ۲۶ ساله از تهران.

      از حدود ۸ سالگی جسم من شروع به چاق شدن کرد و الان در وزن ۹۰ هستم .میخوام کاهش وزن ۳۰ کیلویی داشته باشم و به وزن ۶۰ کیلوگرم برسم.

      در حال حاضر این عدد (۶۰) خیلی برام دور و دست نیافتنیه..همونطور که هیچ وقت باور نمی کردم روزی فقط ۱۰ کیلو تا سه رقمی شدن وزن فاصله داشتم ولی این اتفاق افتاد پس برگشتن مسیر و طی کردن یکی کی اعداد و رسیدن به ۶۰ و حتی کمتر ( وزن ایده آلم ۵۴ )

      هم ممکنه..بستگی به انتخاب های من داره ..

      انتخاب هایی کوچک در روزمره که نتایج بزرگی دارند.

      یک‌مثال بزنم ؛ اپلیکیشنی برای گوش دادن به موسیقی دانلود کرده بودم و چند روز پیش دیدم میشه جدول فعالیتم و ساعت هایی که بود را ببينم طی چند ماه استفاده من از برنامه به اندازه ی طی کردن ۵ بار مسافت تهران تا شیراز بود.

      خیلی شوکه شدم چون فکر نمی کردم عدد انقدر بزرگی باشه ولی در طی چند ماه حتی ۱۰ دقیقه در روز استفاده از برنامه باعث جمع شدن این عدد بزرگ شده بود.

      به خاطر سنگینی افکار منفی و اهميتی که ما به اونها میدیم باعث میشن خودمون رو از موفقیت در زندگی دور ببينيم. برای من در این برهه از زندگی موفقیت در لاغر شدن و سلامتی خلاصه میشه چون جسم چاق و ذهنی که باری بیشتر از اضافه وزن روی جسم رو به من تحمیل میکنه عزت نفس و اعتماد به نفس رو در من بسیار کاهش داده و برای تجربه ی حس شادی نیاز دارم که اونها رو تقویت کنم.

      از دوره ی ۱۲ گام میخوام استفاده کنم تا به تمرین کردن و فایل گوش دادن استمرار داشته باشم.

      تعطیلات عید و دورهمی ها به نتایجی رسیدم که فایلی که استاد گذاشتن درباره ی دنیای کوچک خودمون و شباهتش با برداشت های خودم برای من بسیار جالب بود.

      کسی که در بیرون حرف منو متوجه بشه وجود نداره،

      پس جایی حرفم رو میزنم که بسیاری از دوستانم هستند و باهم خیلی راحت میتونیم صحبت کنیم.

      اینکه برنامه ی روتین و تکرار شونده و خاص خودم داشته باشم که هرروز برای شادی خودم انجام بدم بسیار‌اهميت داره.پس دوست دارم که این هدیه زیبا رو هرروز به با ارزش ترین فرد زندگیم تقدیم کنم.

      من امروز ۲۳ /۰۱/ ۱۴۰۳ متعهد می شوم که برای تجربه ی لاغری همیشگی تمرینات رو انجام بدم و فقط به فایل گوش دادن اکتفا نکنم ، نظرات دوستانم را مطالعه کنم، و برای عملی کردن آموزش ها در زندگی روزانه ام تلاش کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1402/12/29 15:20
      مدت عضویت: 419 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 361 کلمه

      با نام و یاد خدای مهربان دوباره و برای همیشه شروعی مجدد دارم برای آموزشهای لاغری با ذهن چون با تموم وجودم درک کردم که نه برای یکبار بلکه هر لحظه باید در این مسیر باشم حرکت کنم و ادامه دهم.

      یکسال پیش به صورت خیلی جذاب و معجزه وار با استاد و تناسب فکری آشنا شدم و از اون زمان زندگیم در همه جنبه ها تغییر کرده 

      نتایجی بدست آوردم که حال با یک حساب سرانگشتی حتی نمیشه خودم را با قبلم مقایسه کنم.

      اون زمان من آدم دیگری بودم و الان آدم دیگری

      لاغری و تناسب اندام فقط یکی از دستاوردهای من بوده ولی هزاران نتایج محشر کسب کرده ام که الان تصمیم به شروع مجدد و از ابتدای دوره ۱۲ قدم گرفته ام.

      دیروز با لطف خداوند جلسه آخر دوره پیشرفته را تموم کردم و با خودم عهد بستم بلادرنگ امروز دوره ۱۲ قدم را شروع کنم و بعد از اون دوره ۱۰۰ گام ،شروع دسته بندی های لاغری،ورود به سرزمین لاغرها و هر بار ادامه دادن این مسیر شگفت انگیز که الان با لطف خداوند اینجا هستم و شروع کردم.

      من با ادامه دادن و استمرار در این مسیر به خودم ثابت کردم که زندگی چقدر زیباست و چقدر آسون و راحت هر آنچه که میخواهم میتوانم کسب کنم.

      یک تعهد دیگر هم به خودم دادم و اینکه تا برای هر جلسه یک کامنت بنویسم این تعهد را اینجا اعلام میکنم که چون یکم برام سخت هست و پاشنه آشیلم هست ولی بسیار با نوشتن نتیجه کسب کرده ام اینکه افکارم رابنویسم بسیار کمکم‌ کرده

      پس از مسیر و روشی که بسیار نتیجه بدست آوردم حرکت میکنم و برای خودم آسونش میکنم.

      به تمام دوستان پیشنهاد میکنم این دوره ۱۲ قدم را با جدّیت و تمام وجودشون انجام دهند و باور کنند چون نقطه عطف شروع لاغری هست.

      خوشحالم که این مسیر باز برایم باز شد که میتوانم باز نتایج متفاوتی از خودم رقم بزنم.

      من تمام تلاش خودم را انجام‌ میدهم تا تناسب فکری سبک زندگی من شود و جزئی از زندگی روزمره و همیشگی من باشد.

      من برای خودم بدنی ایده آل در نظر گرفته ام بدنی کاملا عضلانی با شکمی تخت و سیکس پ 

      که الان بسیار نزدیکش هستم و چند قدمی باهاش فاصله دارم و از آن من هست

       ۱۴۰۲.۱۲.۲۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/29 22:30
      مدت عضویت: 131 روز
      امتیاز کاربر: 11758 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 617 کلمه

      بنام خداوند مهربان یکتا و فرمانروا و همیشه حاضر و شنونده شاهد و دانا و  همیشه عاشق و و حامی و خواهان پیشرفت ما،

      و درود رحمت و برکت قدرت و نعمت و هدایت و لذت و شادی و سلامتی و هر آنچه سعادت خیرو نیکی و کمال  هست و ارامش آسایش روانه هر لحظه زندگی شما استاد گرامی و عالیقدر باش از سوی خداوند مهربان،

      سئوال:واقعا چرا هیچ تلاشی نمی‌کنیم چاق میشویم اما هر چقدر تلاش میکنیم لاغر نمی شویم ؟الان که متوجه شدم و آگاه شدم بخاطره فرمول‌های ذهنی که به لاغر شدن ایمان نداشتیم و مطمئن بودیم از چاقی،

      تعهدنامه:

      به یاری و هدایت و حمایت الله یکتا مهربان،

      من تینا گرشاسبی ۳۷ ساله با قد ۱۷۰ و وزن ۸۰ کیلوگرم ساکن شهر تهران تعهد میدهم با قدمت چاقی دقیقا شش ساله تصمیم گرفتم از مسیر لاغری با ذهن وزن خود را ۲۳ کیلوگرم کاهش دهم و ادامه زندگی خود را با وزن ۵۷ کیلوگرم ادامه دهم،

      من از امروز مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۹ بهمن ماه روز یکشنبه در ساعت ۲۲:۰۴ دقیقه شب تا روزی که به شرایط  ایده ال خود برسم به حرکتم در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهم و هر روز به عنوان عمل به تعهدم تمرینات مربوط به هر جلسه آموزشی را در بخش نظرات ثبت می کنم تا ردپایی از تعهد و مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم.

      پیرو درخواست استات برای شرح مفصل از عملکرد خود در آینده برای موفقیتم در لاغری با ذهن ،

      هر روز انجامش خواهم دادم در حد توانم چرخه هدایت و نیروی موفقیت را قطع نخواهم کرد،

      آرام آرام به خودم قول میدهم بدون هیچ محدودیتی با لذت از مسیری لاغری با  قدرت ذهن از طریق آموزشهای استاد من حتما به اذن الله به سبک خوردن سالم و شایسته خودم خواهم رسید،

      سعی میکنم به هیچ عنوان خودمو تحقیر و سرزنش نکنم حسرت نخورم و برای رقابت و تایید دیگران هیچ کاری نکنم 

      ناامید نشم حتی حرفهای دیگران را نشنوم و عملشون در مورد خودم را نبینم،

      بلکه با عزت و ارامشو احترام و  لیاقت و شایستگی  و اعتماد به نفس با ایمان و باور از ته دل و ارام بر طبق قوانین الهی سیر تکاملی خود را نه تنها در این مسیر بلکه در همه مسیرهای موفقیت زندگیم با وقار سنگین با منش و با بخشش و احترام و رفتار بزرگوارانه و‌شایسته و والا و اخترام‌به بدن و روح گرانبهایم که فقط ارزش خوشبختی و کمال و رسیدن به خدا را دارد و سعادت دو جهان و ثروت مادی و معنوی و لذت و شادی و سلامتی وعمری با لذت را و در حق خودم رفتار کنم و پیش بروم،

      مسئولیت خودم را بپذیرم از خداوند عذرخواهی کنم و در صدد جبران و انجام و یقین و تعهد و عمل برآیم،

      ترمزها و فرمول‌ها ذهنی خود را شناسایی کنم با درایت و به وضوح تا پاکسازی اشان کنم و فرمول‌های درست لاغری با ذهن را یاد بگیرم و پررنگ در استفاده کنم تا با نگه داشتن حرمتها و رعایت و هماهنگ با قوانین خدای مهربانم قدم‌های سنجیده و درست بردارم،

      میخواهم طوری آزاد و با لذت و پیشرفت و خس خوب اطمینان به خداوندم زندگی منم که هر موقع ملکه موت گفت برویم وقت رفتن هست بگویم به روی چشم من از این نعمتها لذت بردم و توانستم بنده با کمال و شمر گزار و دست گیرنده و بخشنده و کمک کننده  خدایم شوم‌ انشاالله در جهان آخرت و دیگر هم همینطور بهم‌خوش بگذره اونم دوباره در برکت حضور الله یکتای مهربانم . 

      خدایا در این مسیر تا آخر عمر دستانت را از من جدا نکن همواره مرا در آغوش مهربان خودت نگه دار و با تو یکی  باشم همیشه،

      تا نه تنها در این مسیر بلکه در تمام مسیرهای زندگیم موفق و رو سفید شوم و تو‌از من خشنود باشی،

      خدایا شکرت استاد خیلی خیلی ممنونم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرزانه
      1402/10/05 07:59
      مدت عضویت: 267 روز
      امتیاز کاربر: 12245 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 536 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز

      تمرین آموزشی گام اول

      من چرا چاق هستم؟چون استعداد ژنتیکی دارم و مادر و خانواده مادری اضافه وزن دارند. بابام متناسبه ولی اون از دوران نوجوانی اکثر روزا ورزش می‌کرده و به دورانی مربی شنا بوده و با وجود اینکه زیاد غذا می‌خوره ولی تغذیه‌ی مناسبی داره.

      چون بی تحرک بودم و همش می‌نشستم درس می‌خواندم الان هم همش دوست دارم بشینم چون زیاد میخورم و ریزه خواری دارم یعنی دوست دارم چیزایی که هوس میکنم مثل شیرینی و قهوه فوری و کشک و شوری اینا بخورم چون شام رو ساعت ۱۱ شب می‌خوردم چون آب کم می‌نوشم میوه و سبزی منظم نمی‌خوردم گاهی می‌شد که فست فود هفته ای دو سه بار بخورم.

      شب دیر میخوابم و مقدار خواب کمی دارم تند تند غذا میخورم و در عرض پنج ده دقیقه غذا رو تموم میکنم لقمه های بزرگ بر می‌دارم و غذا رو خوب نمی‌جوم انگار که حوصله غذا خوردن ندارم.

      حتی وقتی سیر شدم باز دوست دارم غذا بخورم خورشت و نون و برنج زیاد می‌خوردم متابولیسم بدنم پایین اومده. چون ورزش نمیکنم چاق شدم.

      چون باور پیدا کردم هر چی که بخورم چاق میشم دوست دارم هر بار که بیرون میرم یه چیزی کافی شاپی بخورم

      دوست دارم هر بار که بیرون میرم یه چیزی کافی شاپی بخورم آدم بد شانسیم که هر چی دوست دارم بخورم چاقم می‌کنه ولی بقیه راحت غذا می‌خورن ولی چاق نمیشن

      در دو سال آخر تحصیلم به علت سبک زندگی نامناسب، خواب ناکافی و نامنظم، استرس، پرخوری، خوردن غذاهای مضر و شیرینی و فست فود ۱۲ کیلو چاق شدم در حالی که قبل از اون با وجود تغذیه عادی و ورزش نکردن وزن ثابتی داشتم.

      از چه سنی چاقی شما شروع شد؟از سه چهار سال قبل کنکور چاقی من شروع شد قبل از اون در دوران ابتدایی لاغر بودم ، راهنمایی اندام و وزنم متناسب بود ولی از دبیرستان شروع به چاق شدن کردم به طوری که بعد کنکور ۷۸ کیلو بودم.

      خاطرات شما از چاقی چیست؟قبل از چاق شدن شنیدن بودم مادر و خانواده مادری استعداد چاقی دارند و من هم اگه در آینده رعایت نکنم چاق میشم. اگه بی تحرک بشم و ورزش نکنم و زیاد بخورم چاق میشم.آدم راحت چاق میشه ولی سخت لاغر میشه. رژیم های لاغری رو باید تا آخر عمر رعایت کنی و اگه ادامه ندی دوباره چاق میشی.اگه هر چیزی رو کم و به اندازه بخورم چاق نمیشم همه‌ی آدمای لاغر خوش اندام یه رژیم سخت و ورزش سنگین انجام میدن.

      چاقی چه مشکلاتی در زندگی شما ایجاد کرده؟خیلی از لباس هام دیگه اندازم نمیشه یا دکمه های لباس بسته نمیشه یا آنقدر به بدنم می‌چسبد که منظره بدی پیدا می‌کنه.ورزش کردن برام سخته یعنی سخته یه سری حرکت ها رو انجام بدم مثل حرکاتی که وزن بدنم باید روی دستم باشه از دیدن هیکلم توی آینه بدم میاد و حس بدی پیدا میکنم. توی خریدن لباس اغلب مشکل دارم و سایزم نمیشه غر زدن و سرزنش‌های خانواده رو می‌شنوم که میگن هیکلت خوب نیست. موقع غذا خوردن عذاب وجدان دارم که الان بخورم چاق میشم به خاطر هیکلم اعتماد به نفس پایینی دارم و فک میکنم که به خاطر ظاهرم ممکنه کسی از من خوشش نیاد.

      از اینکه چاقی برام در آینده باعث بیماری بشه میترسم حس میکنم به خاطر وزنم حرکت دادن بدنم سخت تره.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/09/10 17:02
      مدت عضویت: 457 روز
      امتیاز کاربر: 49890 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 711 کلمه

      سلام بر خداوندی که سال فبل رو توشرایط،بسیارسخت که ازچاقی خودم  هیج را چاره دیگه نداشتم من رو با درخواستم خودم که ازخودش خواستم که راه علاجی برام‌ درن ظر بگیره من ازخانم حضرت زهرا(ص ) خواستم‌ که واسطه این امر بشه تا من ازراین شرایط رهایی پیدا کنم وبا نوشتن کلمه  کسی هست که با ذهن لاغرذه باشه این‌ مسیر دل نوازم برام من روشن شد  ازاون تاریکی که هیچ نورامید.ی برای رهایی ارابن خمه مشکل پیدا شد   

      امسال گفتم بیا برای این مسیر ا زاول دیگاه بنویسم سال گذشته من این مسیر رو طی کردم‌ ولی آزارش نوشتن دیگاه هیچ اطلاعی نداشتم. بخاطر همین من هیچ دبگاهی تواین بخش. ندارم. 

      من آگاهی زیبای توابن بخش وبخشهای دیکه به یاری خداوند کسب کردم دوست داشتم بیا با تکرار این بخش شاید اگه کسی مثل خودم‌ وارد این‌ مسیر شد  اون کمکی رو که دوست  داشتم‌ تو زمان وردم کسی به من بکنه رو انجام بدم 

      من یاد گرفت که برای این مسیر باید اول دوست داشتی باشی که لاغر بشی دوست داشته باشی که ازمشکلات چاقی رها بشی همه دوست داشتن که من سالهای زیادی داشتم‌ اما مسیرهای زیادی روطی کردم بی راه زیاد رو طی کردم کمی موفق بودم ولی زمان‌خوشحالی زیاد نیود برکشتم ورشکست خوردن کلی احساس اشوقته خراب روبه پرونده خودم‌ااضافه کردن ولی بازم‌ کوتاه بیا نبودم آنقدر تلاش کردم ولی وفتی از خداوند درخواست گردم واین دراوج ناتوانی وتسلیم صورت گرفت به بهترین مسیر هدایت شدم‌ و خداوند حمایت کرد که بمونم استمرا  داشته باشم و این زمان ثمره ابن کاره رو دارم به جسم تجربه میکنم وکم شدن وزن رو دارم‌ تماشا میکنم هنوز خیلی کارههست که باید انجام بدم‌به اون هدفم‌دنرسید. ولی  وزنم‌. کم شده این باره این کم شدن رو همراهی ذهنم‌که بسیار پرقدرت توامند بود و هر انچه من  رشته بودم‌ چون  با رضایت این  بخش  صورت  نگرفت همه  رو پنبه کرد واین باره اول همه سعی تلاشم گذاشتم‌که اول اون راًی کنم این خیلی مراحل دات که طی شد به همین آسونی سرسر نشد   آسون بود چون ذهنی بود چون من یاد گرفتم‌ اول هر زآنچه تو. مسیر اگاهی که باید کسب کنم رو به شکل واقعی کسب کنم‌ نه فقط گوش کردن‌ رعد شدن 

      به قول استاد من‌ ماشین وجودی خودم رو تو دستگاه کامپیوتری گذاشتم عیب یابی کردم فهمیدم کجاهای این مسیر رو اشتباه طی  کردم‌ که  به چاقی ختم  شده  چه اشتباهاتی رو داشتم‌که با به کارگیری چاق و،چاقتر شدم‌ جه ترسهای از غذا داشتم که نباید داشته باشم که باهش به این مشکل رسیدم‌ خلاصه کلی زمان گذاشتم‌ ولی برای من‌ نتیجه خوبی روبه  همراه داشت هنوز  هم دارم‌. با تکرار گردن اون آموخته خودم رو تو ذهنم‌ بیشتر کردده که اگه باره اول کمی تو هر فایل یاد گرفتم‌ هم۶ فایل روباره اول کلا پت جه نشدم ابن زمان به درک بیشتر از اون فایل میرسم  

      من این تعهد نامه روبه شکرخدا با این باره شاید بشه ۴ یا ۵ بار مهم عهدی هست که من با خودم‌میبندم ابن عهد با خودم هست که با کاراش اون قولی که به خودم دادم رو توذهنم قویتر میکنم که من باید ازهرانچه چاقی برام مشکل  به وجود اورده کلی احساسم بد به من داد وکلی  کارهای که چاقی اجازه انجام دادنش رو به من نداد ازرش پس میگیرم من ازچاقی و اضافه وزن  زیاد طلب دارم همه رو به شکرخدا پس میگیرم 

      من صالحه مهدیزاده  سکان  شهرری  تهران تعهد میکنم که خودم رو از وزن  که حالا نمیدونم چند کلیو  هست چون هیچ وزن کشی نداشتم به هیچ عنوان نه سایز ونه وزن کشی نداشتم تو ماه ۲۳/ ۱۰. /۱۴۰۱ آخرین وزش کشی بود برای تعهد اول تومسیر  ۱۰۰ قدم رایگان ۱۲۸ کلیو که حدود یی سالی هم بود که رژیم  داشتم‌و گرنه وزن‌اولی ۱۳۹ بیشتر بود تا ۱۴۴ هم  رسیده بود تعهد میدم یعنی چیزی حدود ۶۸ کیلو رو کم‌کنم  که ازاین وزن به وزن ۶۰ کلیو برسم من میدونم که میرسم جون به این مسیر ایمان دارم‌یقین دارم اون اطمیان فبلی من تواین مسیر من‌رو به هدفم میرسونه چون استادمسیر بسیار دلسوز مهربان دارم با اگاهی ویادگیری که ازایشان به من رسیده 

      چنان‌تحولی در زندگی من رخ  داده که از تصور خودم خارج هست من‌ کلی تغییر عالی داشتم همه وهمه رو اول خداوند وبد از نگاه وا فکار دلسوانه وتشویق های ایشون دارم 

      خدا پشت وپناهتون یاحق حق.  نگه. دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ستایش
      1402/08/25 18:18
      مدت عضویت: 742 روز
      امتیاز کاربر: 375 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 221 کلمه

      خدا هست 

      سلام  و خسته  نباشید به استاد عزیز و همراهان سایت

      من ستایش عس در سن ۱۸ سالگی ساکن رامسر با وزن ۷۳ کیلوگرم و قدمت چاقی ۱۰ ساله  تصمیم قاطع گرفته ام تا از مسیر لاغری ذهن ۲۵ کیلوگرم از وزن خودم را کم کرده و ادامه زندگی جدید خود را با وزن ۴۸ کیلوگرم ادامه دهم .

      من از امروز پنجشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲ متعهد میشوم تا روزی که به شرایط ایده آل برسم در این مسیر به حرکت خود ادامه خواهم داد و هر روز بعنوان عمل به تعهدم  تمرینات مربوط به هر جلسه آموزشی را در بخش نظرات ثبت میکنم تا در پایی از تعهد در مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم.

      .هر روز هر چند کم من موظف هستم به فابل های صوتی گوش کنم 

      .من از روش هایی که دیگران هی پیشنهاد می‌کنند استفاده نمیکنم چون من بدون پیشنهاد کسی چاق شدم به بدون پیشنهاد و نظر کسی به مسیر لاغری برمیگردم 

      .در این مدت به قضاوت های دیگران توجه نمکنم 

      .در ناامید و سختی و هر شرایط دیگه به تعهدم عمل میکنم و بهانه تراشی نمکنم 

      .بهانه هایی مثل وقت نکردم فلان شد بهمان شد در این تعهد نامه قابل پذیرش نیس

      .یادم باشد با پای بند بودن به این تعهد نامه سال دیگه در ۲۵ آبان ۱۴۰۳ شرایط نسبت به الان زمین تا آسمان فرق کرده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1402/08/01 22:53
      مدت عضویت: 1395 روز
      امتیاز کاربر: 6075 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 489 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم

      با سلام به استاد عطار روشن عزیز

      بنده حسن شهبازی هستم ازقم از بچگی کنار اسم حسن اسم چاق و تپل  چاق و هر صفتی که نشون بده چاقم هم یدک من بود حالا ۱ درصد اطرافیان ۹۹ درصد ذهنم اینطوری میتونم بگم که هیچ وقت ارامش ذهن  نداشتم طوری که این ذهن چاق نمیذاشت تمرکز و توجه به کاری که دوست داشتم داشته باشم و یا کلا ارامش داشته باشم، تابستان میشد با عرق کردن گرمم میشد با عرق کردن و خیس شدن لباس ، تو حرکت نفس زدن نتونستن پیاده روی کردن ، وای وای موقع خرید لباس هیچ وقت یادم نمیره بزرگترین عذاب من خرید لباس بود من لباس اسپرت و تنگ دوس داشتم ولی وزن و شکم گندم نمیزاشت که لباس هایی که دوست دارم بخرم ولی بازم از رو نمیرفتم لباس تنگ میخریدم میرفتم تو مرحله دکمه پرون و دکمه لباسم دیگه خودشو میترکوند بهترین و زیباترین شلوارها تو سایز ۴۰ تا ۴۴ بود ولی من مجبور بودم سایز ۵۰به بالا بخرم، یسره بوی بد عرق یسره وقتی با همسرم بودم غر غر همسرم که چرا اینقدر عرق میکنی از بچگی بخاطر وزن و شکمم استخر نمیرفتم همیشه وقتی سرم پایین بود شکمم بولد بود سرتون رو درد نیارم کل کل کل ذهنم رفتارم حرف زدن های توی ذهنم خود خوریام فقط و فقط چاقی بود و چاقی و چاقی.

      من حتی رژیمی رو انجام دادم از سایز ۲ ایکس شدم مدیوم و لارج ولی ترس از چاقی درست نشد که نشد همش میگفتم اگر رژیم رو قطع کنم برمیگردم یا نه یسره ترس تو ذهنم بوده و هست ولی الان انشالله تصمیم گرفتم ریششو خشک کنم یعنی سعی کنم ریششو خشک کنم .

      اگر من اینقدری که به این چاقی و اصافه وزن فکر کردم و تمرکز داشتم بهش ، نصف این تمرکز رو تو این ۳۸ سال میزاشتم تو بحث فراوانی و ثروت الان کلی سرمایه نقدی و ملکی داشتم چونکه فقط خودم میدونم چه تمرکز و توجهی رو چاقی دارم مثلا همزمان دارم با ده نفر حرف میزنم ولی تمرکز ذهنم تو چاقی هستش ذهنم درگیر اضافه وزن هستش و عذاب وجدان هایی که میاد سراغم.

      امروز به این نتیجه رسیدم اگر فقط این مشکل چاقی و تفکر چاقی رو از ذهنم پاک کنم حداقلش اینکه ذهنم ازاد میشه و اجازه پیدا میکنه به چیزهای دیگه هم فکر کنه  و برای همیشه از این تفکرات سمی چاقی ازاد شه امیدوارم.

      من حسن شهبازی در سن ۳۸ سالگی متعهدانه به خودم قول میدم تو این سایت بمونم و تو این مسیر برای لاغری و ازاد سازی ذهنم از چاقی و ترس از چاقی تمام تلاش خودم رو کنم و اینکه به خودم بقبولونم هیچ ماده غذایی من رو چاق نمیکنه فقط و فقط ذهنم منو چاق میکنه و تمام تلاش خودم رو بزارم تا خودم رو متناسب کنم و متناسب نگه دارم ،چندین ماه هستش که وزن نکردم خودمو ولی گمونم وزنم ۸۶ کیلو باشه و قدم ۱۷۳ .

      فعلا تا کامنت بعدی خدا نگهدار.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/07/21 21:06
      مدت عضویت: 457 روز
      امتیاز کاربر: 49890 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 616 کلمه

      سلام خدایی مهربان 

      سلام براستاد وهمسیران دانال لاغریی بل ذهن که اول اون به شکل دنبال هست ودرطی مسیراون تودیدمن که شد کل  زندگی وجهان  من 

      چرا من هیچ تلاشی میکردم‌ راحت  آسوده چاق میشدم ولی هرچه فشاربه خودم میاوردم  لاغری رو نمیتواستم به دست بیارم 

      وفتی به گذشته خودم‌ نگاه دمیکنم  وفتی اولین نشانه چاقی رو درخودم دیدم اویل چون تومحیط اون زمان ما به این شکل بچه رو کمتردچارمسخره کردن هم سن های خودم نمیشیدم شاید می‌شد من حواسم‌نبود برای حرف دیگران به اون شکل برام مهم نبود اولین  باری که این حرف تو یی مهانی که حاضر شدم از پشت در که ماتو  اون  منزل بودیم‌ یی بچه شیطون ازپشت در داشت خرفهای  میزد که من رو متو جه اضافه وزن کرد اون با مسخره کردن من پشت در اولین نگاه رو به خودم‌ انداختم که چرا اون کودک داره این کاره رومیکنه واین درادامه بیشتر وبیشتر شد من طی ساله  داشتم با هیچ کاری درکمال راحت دچار اضافه وزن  شدم‌  اصلا کاری نمیکردم‌ فقط مواد غذایی روبا لذت دراول مسیر چاقی میل میکردم وفتی که وزن بیشتر شد متوجه نشدم چرا به این راحتی چاق اون زمان شروع کردم به رژیم‌گرفت وزن کم‌ کردن ولی درنهایت تعجب خیلی سریع و در زمان کوتاه چنان وزن برگشت می‌کرد که خودم میوندم چرا چاقی راحت بی‌دردسر ولی لاغر شدن با کلی سختی مشکلات گاهی نبود ولی اگه  بود با فشارهایی که به بدنم می‌آوردم به سرعت  باد برکشت نیکرد انکارمسابقه برگشت وزن داشتم‌که اون خودش به من با سرعت میرسون چاق شدن چه آسون لاغر شدن چه مشکل حالا که دارم‌  وزنم‌.  رو کم‌. میکنم  تو ذهنم این فرمول عوض شدم چاق شدن چه سخت لاغرشدن چه  آسون  واقعا با این مسیر من‌دکه دارم وزن کم میکنم در حقیقت  دارم از اون چاقی انتقام‌ میگیرم  چون  کارم‌ تومسیر  برکشت هست تودیدم‌ هم‌اون چاق شدم روخیلی سخت میبینم‌ چون من با هیچ کاری که انجام بدم خیلی راحت آسون دارم  وزنم  رو. از. دست میدم چون هیچ فشاری روی جسم  ندارم  دارم  تو ذهنم‌ کار میکنم ونتیجه این کار درجسم من جسم من تجربه میکنه و حالا خوب میشه چون کل کارم توذهنم رو فشارش تو این بخش جسم بود وحالا حقدر آسون راحت لاغر بشه چون اون دوست داره تجربه روحم  وذهنم‌ که با هم  شدن رو توخودش حس کنه 

      آره  من‌ اویل  روی  بارها خودم خیلی کارکردن اویل کمی بر طرف  کردن  این باورها برای من‌ سخت  بود  اون مرحله این مسیر برام‌ کمی سخت بود ولی دربرابرچیزی که دریافت کردم هیچ نیست چون بععضی زمان میگم‌. من که هیچ کاری نمیکنم‌چه خوب دارم‌. وزن کم میکنم چقدر این   زمانم‌  رو دوست دارم چون دارم‌هرچی چاقی ازمن گرفت کم کم به شکل خیلی  بزرگتری ارزش پس میگیرم‌ تو زمان  کم که گذشته  خیلی  تودید خودم 

      رشت  تو هر بخش  زندگیم  دارم بعضی زمان چنان محو مسیر واثری که درمن‌گذشته واون بزرگی که به هیچ وج شاید تودید خودم نبود رو به خودم‌ دادم دیدم بازتر شده افکار مرتب شده امروز به فاضله  چنددقیقه دچار افکار منفی  شدم به فوری خودم روبا رشهای که تو. این‌ مسیر یاد گرفتن ازاون افکاربیرن کشیده خودم دو تواغوش افکار  مثبت و فکرهای خوب وحس خوب دیدم‌. سال گدشته اگه توبخش اول که واددمیشدم شاید خیلی اگه زرنگ بود بازم  شاید تا یی ساعت تو اون فضا وقت میگزارندم‌ وفتی  به خودم میمومدیم کلی حالم خراب احساسم خراب وکلی نامیدی رو به من میداد ولی امروز با فوری سریع  بیرون  شدن  از بخش منفی ورفتن به بخش مثبت اول که کلی حالم دلم عالی میشه بعدازتمام شدن حرفهای من با این بخش اون حس عالی  اون انگیزه واون اشتیاقی که داشتم  شعله ورمیشه ونمیدونم که پیروز این میدان خودم هست که به هدفم میرسم 

      خدا پشت  وپنا هتون  یا حق.  حق  نگه. دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/05/29 06:15
      مدت عضویت: 252 روز
      امتیاز کاربر: 5725 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 15 کلمه

      به‌نام‌آنکه‌عشق‌راآفرید. باسلام‌وخداقوت‌به‌استاد‌. عطارروشن‌وعاشقان‌سایت‌تناسب‌فکری. من‌سحرزنددرسن56سالگی‌باوزن90کیلوگرم‌‌وچاقی56ساله‌همینجادرتاریخ29/5/1402.متعهدمیشوم‌تازمانی‌که‌40کیلوگرم‌ازوزنم‌راکاهش‌دهم‌دراین‌‌مسیرشگفت‌انگیز‌ولذتبخش‌به‌حرکت‌خودادامه‌دهم‌.ودراین‌راه‌ازهیچ‌سعی‌وتلاشی‌کوتاهی‌‌نکنم‌وبه‌خودم‌قول‌میدهم‌که‌هرروزبه‌نهال‌لاغریم‌عشق‌وانرژی‌دهم‌تابراحتی‌وبالذت‌رشدکندومرابه‌وزن‌ایده‌‌آلم‌برساند. من‌کلاس‌اولیم‌ودرترم‌دوم‌ادامه‌تحصیل‌میدهم. ترم‌اول‌رابادوره100گام‌شروع‌کردم‌‌ودرآخرین‌گام9کیلوازوزنم‌کم‌شده‌بودودرمقابل9صفت. آرامش. شادی. لذت. انگیزه. اشتیاق. توانمندی. اعتمادبه‌نفس. عزت‌نفس‌وصبردرمن‌رشدکرده‌است.درترم‌قبلی‌چون‌تازه‌کاربودم‌فقط‌فایل‌هارامی‌دیدم‌وگوش‌میدادم‌ونظرات‌ودیدگاه‌هارامی‌خواندم‌وتمرینات‌راانجام‌میدادم‌ونمی‌دونستم‌چطوری‌دیدگاه‌بنویسم‌. برای‌همین‌ازدیدگاهای‌بچه‌های‌سایت‌نکته‌برداری‌میکردم‌‌ودردفترم‌مینوشتم.من‌زیادکارکردن‌بامبایل‌رابلدنیستم‌ولی‌تصمیم‌گرفتم‌دراین‌دروره‌دیدگاهم‌راهرچندساده‌درسایت‌ثبت‌کنم‌ومطمعنم‌باادامه‌دادن‌درانجام‌آن‌مسلط‌میشوم‌وهرجاکه‌کم‌بیارم‌خداهست.استادهست.سایت‌تناسب‌فکری‌هست.وایمان‌دارم‌خدای‌لاغری‌دراین‌مسیردوست‌داشتنی‌راهنمایی‌وهدایتم‌میکندتابهترین‌خودم‌باشم.خدایاسپاسگذارم‌که‌هستی‌وبه‌من‌هستی‌میخشی❤️❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 26857 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 368 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام به همه عزیزان

      من فاطمه نیکوزاده در سن ۲۲ سالگی ساکن شهر مشهد با قد ۱۵۰سانتی‌متر و وزن “؟؟؟؟” ( نمیدونم چند کیلو هستم چون تعهد دادم رو ترازو نرم) و قدمت چاقی ۶ یا ۷ ساله تصمیم قاطع گرفته‌ام تا از مسیر لاغری با ذهن “؟؟؟؟؟” (هر چقدر وزن که بدنم میدونه) را کم کرده و ادامه زندگی جدید خود را با هر وزنی که به اندام دلخواهم برسم ادامه دهم. 

      من از امروز مورخ ۱۴۰۲/۵/۱۵ تا روزی که به شرایط ایده آل برسم در این مسیر به حرکت خود ادامه خواهم داد و هر روز به عنوان عمل به تعهدم تمرینات مربوط به هر جلسه آموزشی را در بخش نظرات ثبت میکنم تا ردپایی از تعهد و مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم. 

      من حرف هیچکس درباره لاغری را به غیر از استاد باور نمیکنم. چون فقط باعث سردرگمی و خارج شدن از مسیر لاغری با ذهن میشه. 

      سعی میکنم در روزهایی که ممکنه حالم گرفته باشه و از لاغری ناامید باشم هم به مسیرم ادامه دهم. 

      هر زمان که به اندام دلخواهم رسیدم باز هم به فایل گوش کردن ادامه میدم. 

      سعی میکنم لاغری با ذهن و مثل یک کار روزمره و همیشگی ببینم که آدم بدون هیچ مقاومتی هر روز انجامشون میده. 

      سعی میکنم فقط ادامه بدم، گوش کردن به فایل‌ و تمرینات رو اولویت بر خستگی و ناامیدی قرار بدم. به قول یک نفر که گفت تا ته ناامیدی رفته و دیده هیچ خبری نیست. 

      به حرف هیچکس درباره اینکه چاق شدی لاغر شدی زشت شدی ضعیف شدی فلان شدی بهمان شدی پر و بال نمیدم.

      سعی میکنم از مسیر لذت ببرم. حتی اگر روزهایی لذت نمیبردم بازهم ادامه میدم. 

      به حرف‌ها و افکار ذهنی که میگه چرا لاغر نشدی، فلان قد ماهه که به خوبی تمرین مینویسی و عمل میکنی پس چرا تغییر نکردی اهمیت نمیدم. چون راه دیگه‌‌ای برای لاغری به غیر از این نیست. بقیه همه کشکن. 

      هدفم ادامه دادن هستش. میخوام شب که میخوابم فایل گوش دادن و تمرین نوشتن و عمل کردن اون روزم و انجام داده باشم. اگر روزی بنا به هر دلیلی نتونستم فایل گوش کنم خودم و سرزنش نمیکنم، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. 

      میخوام ذهن آرام و سالم داشته باشم با بدن سالم. 

      با همراهی خدا ادامه میدم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/03/30 13:49
      مدت عضویت: 321 روز
      امتیاز کاربر: 7067 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,615 کلمه

      سلام به دوستان عزیزم و استاد عطار روشن عزیز و گرامی که بیانشون در تمامی توضیحات فایل ها بسیار شیوا و عالیه 

      من از تاریخ ۲۲ ام خرداد ماه سال ۱۴۰۲ وارد این سایت بینظیر شدم.تا الان چندین فایل رایگان رو گوش دادم و مطالبشون رو مطالعه کردم و تصمیم گرفتم که از این دوره برای کنترل ذهنم و اصلاح برنامه های ذهنی خودم که متوجه شدم چقدر مانع پیشرفت من در سایر جنبه های زندگیم هم شدن،شروع کنم.و تا به الان تا قدم اول این دوره رو کار کردم و تمرینشو انجام دادم اما احساس کردم که باید کامنت بنویسم که اصلا چی شد اومدم تو این سایت عضو شدم..من ۳۳سال سن دارم،سال ۱۴۰۰حدود ۵۹ یا ۵۹و نیم کیلو وزن داشتم در حالی که قدم ۱۵۶ هست هر کسی که منو میدید میگفت متناسب هستی ولی من راضی نبودم چون از دوران راهنمایی و دبیرستان همیشه اندامم رو حجیم دیدم و وقتی خودم رو با خیلیا مقایسه میکردم خیلی لاغرتر از من بودن.درتمام طول دوران دانشجویی در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد وزن من ۶۳ کیلو بود و اصلا تغییر نکرد البته من ورزش میکردم منتها رژیم نمیگرفتم.خلاصه از اون تصویر همیشگی که از اندام خودم داشتم اصلا راضی نبودم و دوست داشتم وزن کم کنم و تصمیم گرفتم کاهش وزن خودم رو بعنوان یه چالش یا پروژه در نظر بگیرم واز همون موقع شروع کردم به ورزش روزانه و پیاده روی و همزمان رعایت کردن خوردو خوراکم اینکه مصرف نون و برنج رو خیلی کم کردم و شیرینی جات رو بشدت بشدت کم کردم اولش برای انجام این کار ذوق داشتم چون روند کاهش وزن و سایزمو به وضوح میدیدم و همه بهم میگفتن که خیلییی تغییر کردی لاغر شدی و من بیشتر ذوق میکردم تا اینکه وزنم رسید به ۴۷ کیلو و من از اندامم و شکل چهره ام در حالت لاغری بسیار لذت بردم و این نکته هم بگم که من هر ماه خودم رو وزن میکردم و با متر هم دور اعضای مختلف بدنم رو اندازه میگرفتم اما داستان به اینجا ختم نشد دوستان،از اسفند ماه سال ۱۴۰۱ تا همین خرداد ماه امسال من احساس کردم این کارا کافی نیستن و یه جورایی به هول و ولا افتادم که چیکار کنم برنگردم به وزن سابقم چون اصلااا از اندام گذشته ام خوشم‌نمیومد و ترس از چاق شدن در من بسییااار شدت گرفت و اضافه شدن چند گرم ب وزنم یا چند میلیمتر یا سانتی متر به سایزم برای من فاجعه بود دچار وسواس فکری شدید و ترس شدید از غذا و هر ماده خوراکی شدم بماند که چقدددد ورودی منفی در خصوص تاثیر مواد خوراکی بر وزن تو همه این دوسال به خودم دادم و چه برنامه های ذهنی وحشتناکی که برام تشکیل نشد…وسواس فکری من به حدی بود که خواب شبانه ازم گرفته شد نمیتونستم بخوابم اونم من ک قبلنا تا سرمو میذاشتم رو بالشت راااحت میخوابیدم البته اینم بگم ک من در همون سال ۱۴۰۰ شروع کردم رو خودم کار کردن و خودشناسی و آرامش فکری بهم برگشت خواب شبانه من خیلییی عالی شده بود اما این ۴ ماه اخیر متوجه شدم که دیگه راحت به خواب نمیرم این ترس از چاقی یه وجه قضیه بود که بشدت از مواد خوراکی ترس داشتم چون اونا رو عامل چاقی میدونستم و مساله دیگه که برام پیش اومد متوجه شدم نسبت به مواد خوراکی ولع شدید پیدا کردم اشتهام خیلی زیاد شد به حدی ولع من زیاد شد که به جرات میتونم بگم ۹۹و ۹دهم تمرکز روزانه من صرف فکر کردن به خوراکی میشد کیک و شیرینی و انواع و اقسام میوه و غذا همه اش تو فکرم بود میزان خوردن من بیشتر شد نسبت ب قبل اما خوردنی که با ترس همراه بود و اصلاااا لذاتی نداشت دوستان وضعیت من ب حدی بود که مثلا فلان مواد خوراکی تو یخچال بود اما تصویرش طعمش تو ذهنم بود به حدی ک خواب شب رو ازم میگرفت وقتی میرفتیم مهمانی یا دور همی هممممه فکرم سمت خوردن بود اونم با ولع و حالت ناراحتی جوری بودم ک هیچ خوردنی سیرم نمیکرد این وضعیت منو به ستوه آورد خیلی به احوالات خودم فکر کردم خودم رو با یک سال پیشمم مقایسه کردم دیدم اخه من هیچوقت اینجوری اشتها نداشتم اینجوری ولع نداشتم اخه چی شد یه هو؟؟؟میرفتیم پارک میدیدم بعضیا اومدن هواخوری و فقط یه بطری آب کنارشون هست و با خونسردی دارن صحبت میکنن و از بودن بیرون لذت میبرن اون موقع من با حسرت نگاهشون میکردم میگفتم اخه چطور به یه بطری آب قانع شدن و میتونن ایبینقد آرامش داشته باشن به هر کسی که برای خوردن ولع نداشت حسرت میخوردم و میگفتم خوش بحالش به هررر کسی که یه لقمه غذا یا یه بیسکوییت و کیک رو با ارامش میخورد حسرت میخوردم…من آرامشم رو از دست داده بودم متوجه شدم زندگی روزمره ام کاملا مختل شده واین نکته رو هم بگم که از وقتی من بشدت فکرم درگیر این مسائل شددرآمدم به صفر رسیده و هیچ ورودی مالی ندارم میخوام بگم که این مساله چقدددد همه جوانب زندگی مارو تحت تاثیر قرار میده.یه مساله دیگ هم که متوجه شدم من در تمام این مدت اخیر لذت اندامم رو نبردم باور کنید وقتی لباس اسپرت جذب تنم میکنم دقیقا شبیه مربی های ورزشی ب نظر میام اما چشم من این اندام رو نمیبینه تازه همون لحظه ک خودمم رو میبینم تو آینه میگم چه فایده اینکه برام نمیمونه من کلیییی تلاش کردم پیاده روی رژیم ورزش روزانه شدم این اما کافی نیست این کارا و از طرفی من خسته ام از این همه فشار یه روز اگ‌پیاده روی نکنم عذاب وجدان منو میکشه ی تیک کیک بخورم همون موقع ترس شدید میگیرم ک چاق میشم …..من جوری شدم که روزانه یا هفتگی دور ران و شکم و بازومو متر میکردماز اول خرداد ماه مدام ی صدایی تو قلبم میشنیدم که سحر یه چیزی اینجا داره اشتباه پیش میره و من دیگ نمیتونم این اوضاع رو تاب بیارم تمرکز صفر در حدی ک من میرفتم محل کارم ارباب رجوع داره شرح حال میده ولی من تو فکرم تصویر و مزه خوراکی ها و در عین حال قدرت چاق کنندگی اونها داره رژه میره،خواب شبم مختل شده….منی که شاغلم منی که یه آدم سحر خیز بودم این اواخر بزووور ساعت ۱ظهر از خواب پا میشدم دوست نداشتم بیدار شم چون کل روزو با ترس و وسواس فکری سپری میکردم مدام میخواستم ی راهکاری برای خودم پیدا کنم اما عاجز بودم تا اینکه از ته دلم شبانه روز از خدا کمک و هدایت خواستم و گفتم من به خیری که از تو به من برسه فقیرم من نمیدونم چطور خودم رو کمک کنم خودت یه کاری برام بکن دیگ خسته شدم دیگ نمیتونم و الا کلااا زندگیم به فنا میره به خودم میگفتم خدا درستش میکنه تا اینکه منو خواهرام که داشتیم در مورد رژیم و سختیش صحبت میکردیم و میگفتیم اما تا کی و منو خواهرم داشتیم میگفتیم اخیرا چقد ولعمون زیاد شده خواهرم گفت راستی آقای عطار روشن تو سایتش در مورد لاغری با ذهن صحبت میکنه و مقاله رایگان هم داره یه چیزی تو قلبم گفت گوش کن این هدایت خداست گفتم واااقعا رایگان مطلب و فایل داره؟در مورد لاغری صحبت میکنه گفت اره برو ببین(اینم تو پرانتز بگم که منو خواهرام استاد عطار روشن رو از طریق سایت استاد عباس منش میشناسیم و همیشه کامنتها شون رو میخونیم و بخصوص سری فایل های استاد عطارروشن در بخش نتایج دوستان که من عاشقشون هستم رو دیدم و اعتماد به ایشون شکل گرفته بود منتها جالب اینجاست که من تو صحبتهاشون شنیدم که فرمودن من سایت دارم اما سرچ نکردم حوزه فعالیتشون چیه تا اینکه خواهرم گفت و وارد سایتشون شدم) من ۲۲ ام خرداو وارد سایت شدم و مطالب رو خوندم کامنت خوندم دیدم همممه از دغدغه های من گفتن از مشکل من حرف زدن و بشدت ذوق کردم گفتم خدایااااا این چه هدایت دقیقیه اخه داری چیکار میکنی با من؟؟؟؟این همه مدددت من کجا بودم ولی گفتم حتما لازم بود این مسیرو طی کنم تا الان اینجا باشم.خدارو شکر میکنم که تو سایت ثبت نام کردم کامنت یکی از دوستات رو همون اول که وارد شدم خوندم نوشته بودن بعد مدتی متوجه شدم که ولعم به صورت ناخودآگاه کم شده و من بدون اینکه تصمیم بگیرم میزان خوردنم رو کم کنم دیدم چقد کمتر خوردم حتی همسرشون بهشون گفته بود بیشتر بخور تو چیزی نخوردی اما ایشون گفتن کافیه و سیر شدم سالاد ماست مونده بود در حالی که قبلنا بقیه غذای بچه هاشونم میخوردن من اینو خوندم گفتم خدااایا خوش بحالشون یعنی میشه به صورت ناخودآگاه ولع کم بشه؟؟؟و آرزو کردم منم بهبود پیدا کنم.

      استاد عزیزم و دوستان گرامی منو ببخشید خیلییی کانتم طولانی شد اما لازم میدونم اینو بگم من با وجود اینکه در حال حاضر یه گرم اضافه وزن ندارم اما این مشکلاتی که پیش اومده لازم دیدم بیام اینجا و آموزش ها رو شروع کنم چون دیدم این مساله زندگی روزمره منو مختل کرده من داشتم رو جنبه های دیگه از زندگیم و خودم کار میکردم اما با این مساله و مشکل که ریشه در بچگی من داره دیدم نمیتونم ادامه بدم هرررر اموزش دیگه ای رو تعطیل کردم و گفتم لازمه از اون مشکلی شروع کنم که زندگی روزمره منو مختل کرده و کل تمرکزمو از بین برده شروع کنم اول اینو باید اصلاح کنم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که وارد این دوره شدم.من تو این چند روز یعنی ۲۲ ام خرداد تا به امروز که ۳۰ ام هست فایل اول دوره لاغری با ذهن و چند فایل رایگات دیگه رو بارها و باااارها شنیدم و تمرینات رو دارم انجام میدم و چون این کامنت خیلیی طولانی شد در گام بعدی از بهبود های خودم براتون مینویسم وااااقعا خدارو شکر میکنم که اینجام و از استاد عزیزم استاد مهربون و دلسوزم خالصانه تشکر میکنم بابت آموزش های عالی تون.در گام بعدی براتون مینویسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/28 07:57
      مدت عضویت: 344 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,083 کلمه

      سلام و درود به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      صبح زیباتون به خیر! 

      امروز براتون بهترین ها رو آرزو میکنم! 

      امیدوارم سفارش ها تون رو از خدا تحویل بگیرید!

      آنچه از سایت تناسب فکری در بدو ورود به من کمک کرد وآگاهی هایی ناب بود که شاید در لحظه شنیدن ساده به نظر بیاد( که البته ساده هم هست) ولی پرباره 

      وفقط وقتی متوجه با ارزش و پر بار بودنش میشیم که به اونها باور داشته باشیم و بهشون عمل کنیم ودر زندگیمون به‌کار ببریم ودرمقابل تمام باورهای غلطی که قبلا دراین زمینه ها داشتیم قرارشون بدیم واز ذهنمون در مقابل افکار اشتباه قبلی محافظت‌ کنیم و به عبارتی جواب توجیهات اشتباه ذهن ما در گذشته رو بده.

      ۱_ انسان در هر شرایطی باید متناسب باشه > درجواب :

      به دلیل مصرف دارو چاقم، 

      به دلیل ژنتیک منه وچاقی من  ارثیه ،

       به دلیل ازدواج، 

      به‌دلیل بارداری،

       به دلیل شیر دهی، 

      به خاطر افزایش سن منه که چاقم،

       به دلیل کم‌تحرکی وپشت میز نشینی، 

      به دلیل پرخوری، 

      به دلیل یائسگی، 

      به دلیل پایین بودن سوخت وساز و متابولیسم و….

      تمام این دلایل رو با مثال برای خودم رد کردم و به خودم ثابت کردم که هیچ کدوم از این ها دلیل چاقی من نیست، 

      دلیل چاقی من ، ذهن چاق منه 

      افکار چاق کننده منه.

      ترس من از چاقیه .

      گوش ندادن به صدای جسم خودمه .

      راه رفتن کبک گونه خودم بوده  که باعث شده راه رفتن ساده و درست خودم رو از یاد ببرم . 

      کوتاهی من در دادن آگاهی های درست به ذهنم بوده 

      از وقتی خواستم با کلاس باشم و بخواهم رژیم بگیرم . البته دوست نداشتم واز رژیم متنفرم ولی حالا که فکرش رو میکنم از خودم در عجبم که چطور این همه سال به این ادا واصول ها فکر نکردم . 

      یکی نبود به من بگه : بابا اونی که از این حرف ها میزنه ، خودش هم تو مسیر اشتباهه ، خودش خبر نداره .

      خودت باش . خودت به آگاهی برس .

       خودت راهتو پیدا کن. 

      بسوزه پدر ناآگاهی و بی اطلاعی . 

      فرقی نمیکنه چقدر درس خوندی 

      مدرکت رو از کدوم دانشگاه وکدوم شهر گرفتی  . دکترا داری یا فوق تخصص. 

      وقتی این مسایل وچیزهایی که به دست آوردم به درد خودم وبقیه نخوره ، بیسوادم. خدا وکیلی کسی نیست ، خودم هستم و وجدانم. حتی بالاترین مدرک بدرد نخوره وقتی در کنار اون، عمل به آموخته هام نباشه . درد جامعه من اینه :

      همه دارن تقلید می کنن ( البته بجز عده ی انگشت شماری ) ، می دون مدرک بگیرن،  خودشون رو بالا بکشن ، 

      نفس کار خوبه، ولی روش اشتباهه . نه به درد خودشون می خوره و نه به درد بقیه. 

      میدونید چرا اینو میگم :

      چون مطابق آموخته هاشون عمل نمی کنن. چون یاد نگرفتن در شا’ن آموخته هاشون عمل کنن. هر جا میرن پشت مدرکشون قایم میشن واز اون اعتبار میخوان ودلشون میخواد مردم بهشون احترام بزارن . ولی مدرک اعتبار نمیاره .

      دلم میخواد داد بزنم بگم: مردم عزیزم! 

      همشهری های عزیزم ! 

      هم وطن های عزیزم! 

      هم سیاره ای های عزیزم! 

      وایسین ، این راه اشتباهه. بن بسته. تهش هیچی نیست. مدرک تنها فایده نداره . اگه صد تا کتاب خونده باشی وحفظش کرده باشی و نمره عالی گرفته باشی ولی به آموخته هات عمل نکنی ، تغییر مثبتی در تو ودنیا ایجاد نمیکنه. به ارزش خودت ودنیا اضافه نمی کنی. به‌درد خودت و هیچ کس دیگه ای نمیخوره. 

      خودمونیم ، خودت رو هم راضی نمیکنه. هی تقلا میکنی،  واسه اینه که راضی نشدی. 

      روحت خداییه.پاکه. دنبال راه درسته. دنبال پیشرفت واقعیه به حرفش گوش بده . ترمز رو بکش . بزن کنار ، به صدای دلنشین طبیعت دل بسپار. با خودت  خلوت کن . به آرامش می رسی عزیزم . 

      بخدا دوستت دارم .روح ناآرامت رو دوست دارم ، و دوست دارم به آرامش برسی .

      حتی نمی شناسمت.نمی خوام تحقیرت کنم. 

      حتی نمیدونم چه پست و مقامی داری. کجای زندگی وایسادی، ولی دوستت دارم چون فطرت پاکت رو می بینم ، چون روح خدایی تو رو می بینم.برات آرزو میکنم از ته دلم  که غرق لذت آگاهی بشی و در آغوش خدا ، آرامشی رو که لیاقتشو داری تجربه کنی! 

      حرفم به درازا کشید. آخه میدونید چه لذتی داره آدم یه گوش شنوا پیدا کنه؟ کسی یا کسايی که حرفاشو بفهمن. به نظر من لذتی بالاتر از اون توی دنیا نیست.

       از این به بعد هرکسی با هر مدرکی ودر هر جایی( اگر توی تلویزیون باشه ، تو هر کتابی از هر نویسنده ای باشه با هرمدرکی  وباهر لباسی وژستی) بخواد به من تلقین کنه که‌ اینها دلیل چاقی من هستن  و ادای دلسوز منو دربیاره وبهم راه حل نشون بده که با فشارآوردن بی فایده به جسم عزیزم ، مثلا به من کمک کنه واز ناآگاهی من بخواد سو، استفاده کنه ؛

       با خودم میگم : دیگه باور نمی کنم.  هرکی هستی ، باش محترمی . نظرت رو برای خودت نگهدار چون بی پایه واساسه و حتی به درد خودت هم نمی خوره . 

      من دیگه تغییر کردم ، آگاه شدم ، دیگه این آگاهی از من گرفته نمی شه.دیگه یادگرفتم. دیگه بیشتر از هرکسی به خدای درونم و استاد عزیزم اعتماد دارم. دیگه راه درست رو پیدا کردم 

      قبلا زیاد شنیده بودم که صراط مستقیم کوتاه ترین و ساده ترین راهه. ولی فقط شنیده بودم ؛ 

      اما حالا فهمیدم و باورش کردم.

      حالا می فهمم که دور زدن از مسیر چاقی وبرگشتن به مسیر لاغری یعنی چه؟ 

      وقتی بخوام دور بزنم اول سرعتم رو کم می کنم و آرام آرام ترمز چاقی رو می‌کشم .نزدیک دور برگردون فرمان رو به سمت درست بر می گردونم وباز هم ملایم جلو میرم . در مسیر معکوس، که مسیر لاغریه،  و موازی ودر خلاف جهت مسیر چاقیه،  قرارمی گیرم و آرام ادامه میدم و یواش یواش گاز میدم .

      ووقتی تو مسیر درست قرار گرفتم با خیال راحت جلو میرم  به آهنگ مورد علاقم گوش میدم واز بودن در این مسیر لذت می‌برم. مسیرم درسته . ادامه میدم .

      اگه خواستم سر راهم خرید کنم بدون ترس میزنم کنار ، خوراکی های مورد علاقمو می خرم و هر وقت میل داشتم نوش جان میکنم واز خوردنش لذذذت می برم. ازهیچی نمی ترسم .خیالم راحته. دارم بر می گردم به سرزمین رویایی خودم ، به تنظیمات کارخانه . مطمئنم در مقصد اندام متناسبم با یه لباس شیک وخوشبو و با وقار،  با یه دسته گل  زیبا ، بی صبرانه منتظر منه و من بی قرار تر از اونم ، که بهش برسم ودر آغوش بگیرمش. خدایا چه لحظه ی با شکوهی، لحظه دیدار من ، بامن رویایی خودم. 

      پس با احتیاط جلو میرم واز بودن در کنار همسفر عزیزم و استاد دوست داشتنیم که دستان مهربان خداونده ، که برای یاری رساندن به من امده  ، لذت می‌برم واز چشمه معرفت جاری در وجودش مست میشم .

       از شما دوستان عزیزم که دراین سفر همراهم هستین ممنونم. راهمون درسته . پس ادامه میدیم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/28 06:17
      مدت عضویت: 344 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 326 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم !

      من گلستان ۴۸ ساله از سیاره زمین با وزن فعلی۷۴کیلو و داشتن ۱۶ کیلو اضافه‌ وزن به مدت ۲۳ سال تصمیم قاطع گرفته‌ ام تا از طريق لاغری با ذهن ۱۶ کیلو از وزن خود را کم کرده و زندگی جدید خود را با وزن ۵۸ کیلو ادامه دهم.

      من از امروز مورخ۱۴۰۲/۳/۲۷ تا روزی که به شرايط ایده آل برسم در این مسیر به حرکت خود ادامه خواهم داد و هر روز به عنوان عمل به تعهدم، تمرينات مربوط به هر جلسه ی آموزشی را در بخش نظرات‌ ثبت‌ می کنم تا ردپایی از تعهد و مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم.  

      نوشتن ونوشتن و نوشتن . خواندن و خواندن و خواندن ودیدن هر روز فایل های تصویری و گوش دادن هر روز فایلهای صوتی هرجلسه ، برای من از اهم واجبات است و  مثل عبادت وبا لذتی روز افزون انجام می‌دهم.

      در این مسیر خستگی معنا ندارد. عجله معنا ندارد. حتی به انتظار لاغری نمی نشینم چون خواسته ام را به خدا گفته ام ودر دست اقدام است ، در نتيجه خیالم راحت است که بزودی تناسب اندام من از راه می رسد.

       به این مکان که برایم مجازی نیست بلکه عین واقعیت است نقل مکان کرده ام واز بودن در اینجا لذت می‌برم وانقدر سرم به آگاهی های این سایت گرم است که گذر زمان را حس نمی کنم .دیگر حتی به لاغری فکر هم نمی کنم . چاقی اکنون را نیز از یاد برده ام. 

      فقط به تغییر فکر می‌کنم آن هم در همه زمینه ها.

      تنوع موضوعات در این سایت مانع از خستگی ذهن می شود به گونه ای که برای زنگ تفریح فقط کافی است موضوع مورد مطالعه را تغییر بدهی ونیازی به خارج شدن از این سایت که باغی زیباست نمی باشد.

      خیلی کتابی شد . برای تنوع خوب بود. چون تعهد محضری دادم وباید در دفترخانه سایت ثبت میشد، کتابی نوشتم.

      ممنونم که وقت گذاشتید ومتن تعهد منو خوندید.دوستتون دارم .حالم عالییییه…. ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/16 06:07
      مدت عضویت: 344 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 332 کلمه

                       به نام خدای ای لاغری

      امروز میخوام درباره نیرویی برای شما صحبت کنم که درون همه ما هست،

       میخوام درباره نیرویی صحبت کنم که، ازقبل از تولد با من بوده و الان م با من هست و بعد از مرگ هم با من خواهد بود.

      نیرویی که هیچ وقت از من جدا نمیشه.

      امروز میخوام درباره نیرویی با شما صحبت کنم که

       من اسمشو گذاشتم “خدا” ؛ 

      خدایی که درون همه ما هست.

      خدایی که برای من بهترین ها رو در نظر گرفته :

      بهترین زندگی ، بهترین سلامتی، بهترین جسم، بهترین احساس، … بهترین هر چیزی که فکرش رو میکنم.

      خدایی که درون من هست در خلق جسمی که برای خودم ساختم نقشی نداشته، 

      این خدا برای من مقدر نکرده که چاق باشم،

       این خدا دوست نداشته که افسرده و ناراحت باشم، 

      این خدا هیچ وقت منو تشویق نکرده که بیشتر بخورم.

      این خدا از منزوی بودن من خوشحال نمیشه.

      این خدا ژنتیک منو دستکاری نکرده که من در این وضعیت باشم.‌

      این خدا عاشق منه، یه عاشق با معشوق خودش این کارها رو نمیکنه.

      این خدا عاشق اینه که من بیشترین لذت رو از زندگیم ببرم

      این خداخیلی دوست داره که من بتونم هر کاری که دوست دارم رو انجام بدم.

      این خدا دوست داره که من ترسی از چاق تر شدن نداشته باشم.

      این خدا دوست داره که من از نعمت هایی که خلق کرده وحشت نداشته باشم.

      این خدا میدونه که من فکر میکنم که همه این مشکلات تقصیر اونه.

      این خدا یه روز به من گفت “ من برای مشکلاتی که داری مقصر نیستم.” 

      اون به من گفت:” چرافکر میکنی من دوست نداشتم تو متناسب باشی؟ 

      چرا فکر میکنی من جسم تو رو طوری برنامه ریزی کردم که هرچی میخوری به وزنت اضافه میشه؟

      بهش گفتم:” خدایا از وقتی خودم رو شناختم چاق بودم

      از وقتی که خوب و بد رو شناختم از رفتار بد بنده هات آزرده بودم، ازاینکه منو سرزنش می کردن برای اتفاقی که خودم رو مقصر اون نمی دونستم، برای جسمی که اصلا” دوستش نداشتم، بهش گفتم:

      خدایا! من چه گناهی کردم که باید چاق باشم؟

      خدا چند لحظه ای سکوت کرد…….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/12 10:19
      مدت عضویت: 344 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 768 کلمه

      سلام وصبح بخیر خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم! 

      بعد از چند هفته‌ای که از آشنایی من با این سایت رویایی والهام بخش میگذره هنوزم مثل بار اولی که چشمم به سایت افتاد ومطالب اونو خوندم ، ذوق زده میشم هربار که به اون فکر می کنم ، وهرشب با این فکر به خواب میرم که فردا یقینا” شگفت زده خواهم شد و باز هم مثل تشنه ای که آب حیات رو پیدا کرده ، هر روز و هر لحظه جرعه ای از اون می نوشم وروحم رو صیقل میدم. 

      سال های زیادی از عمرم رو باسوال های بی جوابی گذروندم و به هر دری زدم واز هر کسی پرسیدم اما جوابی که منو قانع کنه پیدا نکردم ولی خسته نشدم و رها نکردم ، گشتم ودوباره گشتم . همه جا رو گشتم ، اما پیدا نشد. میان آدم های فامیل و دوستانم ، همکلاسی هام، استاد های دانشگاهم . پزشکانی که می شناختم، همکارانم ، درکوچه وخیابان لابلای حرف آدم های خوش صحبت و محترمی که احساس می‌کردم شاید حرفی برام داشته باشن. تومسافرت ها و از همسفرهای عزیزم.  اما اون جوابی رو که می خواستم هیچ جا نشنیدم و به جای اون ، بعضی جاها با تعجب نگاهم می کردن، بعضی ها به من میگفتن چه آدم عجیبی هستی؟ بعضی افراد می گفتن چه سوال های عجیبی می پرسی!!! دنبال چه چیزهایی هستی!!! 

       بعضی ها از من فاصله می گرفتن و خلاصه بگم اون گمشده من که اسمش رو گذاشته بودم “ کلمه نجات” هیچ کجا نبود. اما ناامید نشدم فقط تجربه پیدا کردم و فهمیدم که هر سوالی رو از هر کسی نمیشه پرسیدو

      سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد     وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنامیکرد 

      گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

             طلب از گمشدگان لب دریا میکرد

                          

       به اندازه تک تک آدمهای روی کره زمین ، دنیا وجود داره، دنیایی که هر کدومش مال یه نفره. وهیچ دو تا دنیایی پیدا نمیشه که عین هم باشه ویا خیلی شبیه هم باشن. 

      پس به تعداد تک تک آدم های روی کره زمین راه و روش وجود داره که هیچ کدومش راه من نیست وراه من منحصر به فرده.من در نوع خودم تک هستم وشبیه هیچ کس نیستم این خودم هستم که باید راه ومسیر درستم رو پیدا کنم و……

      بعداز جستجوهای پی گیر و مداوم

      به اینجا رسیدم :

      از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی! 

      و رفتم سراغ خدای خوبم ، خدایی که درون منه  واز رگ گردن به من نزدیکتر !

      که همیشه صبورانه ومهربانتر از مادر به حرفام گوش میده وبا اون حرف زدم و از اون پرسیدم : خدایا مسیر من کجاست؟ راه کجاست ؟ چکار کنم؟ کمکم کن!

      یه حسی از درون مدام در گوشم زمزمه میکرد: بخوان، کتاب بخوان ، زیاد بخوان، هرلحظه بخوان. هر فرصتی که بدست میاری بخوان. هر کجا بودی بخوان. …

      هرمطلبی رو هر جا میدیدم می خوندم .

       یه دفترچه کوچیک همیشه تو کیفم داشتم وهر جا مطلبی میدیدم که ارزش نگه داری وتکرار وتفکر داشت رو توی اون یاد داشت میکردم ،  رو دیوار مطب ها ، مغازه ها، کتاب فروشی ها ، رو داشبورد تاکسی ها،  رو در و دیوار های شهرم وخلاصه هر جایی که رد پایی از تفکر ، پیدا میکردم .

      سال ها خوندم ، سال ها گشتم. خستگی معنا نداشت .عطش من هنوز سیراب نشده وهنوز دارم میخونم. 

      اما از وقتی گوشیم رو عوض کردم شکل خوندنم تغییر کرده و علاوه بر کتاب های خطی ، تو گوشی هم یا صوتی ویا تصویری باز هم میخونم وادامه میدم.

       اون کلمه نجات شاید برای هر کسی اسم متفاوتی داشته باشه، اما باورم اینه که وجود داره وباید پیداش کنم. 

      تا رسیدم به اینجا و این سایت، جایی که وقتی در حال و هوای اون هستم ، حالم خوبه،  هوای دلم لطیف میشه. حس می کنم اینجا خودم هستم ، بدون هیچ نقابی ، که رنگ و بویی از جنسیت ، نقش های اجتماعی ، تعارف ها، باید ونباید های مسخره و دست وپا گیر و ملاحظات روتین بدون هیچ پشتوانه فکری و فقط صرف، وبدور از دغدغه های روز مره .

      از خدای خودم سپاسگزارم که منو به این سایت هدایت کرد وبا این استاد عزیز آشنا کرد. 

      بین فطرت آدم ها فاصله وجود نداره، معنا نداره، 

      من هیچ کدام از شما عزیزان رو نمیشناسم اما انرژی مثبت شما رو احساس میکنم و از حضور در جمع شما حس خوب “ خود واقعی خودم ” رو دارم وایمان وباورم به من میگه که در مسیر درستی هستم ، پس ادامه میدم با همراهی شما دوستان با ارزشم.

         به امید روزی که همه ی ما برسیم به آرزوهای خدای درونمون ، همون خدایی که وقتی حسش میکنیم  آرامشی جاودانه رو در وجودمون پذیرا میشیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/02/29 10:25
      مدت عضویت: 533 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 402 کلمه

            “ به نام خداوند مهربانی ها و زیبایی ها ”

      درود به تناسب فکری های عزیز و استاد گرامی ؛

      مقدمه ( ۱۲ گام ) : لاغری با ذهن رایگان ؛

      پروردگار خوبی ها ، از تو سپاسگزارم که همواره مرا یاری میدهی و پشت و پناهم هستی . امروز ۲۹ ارردیبهشت ۱۴۰۲ به لطف و یاری خدواند این گام را بر داشتم ، خدایا شکرت.

      از اینکه یک بار دیگر می خواهم این دوره را سپری کنم بسیار خوشحال هستم. من دیروز دوره ی مسیر لاغری من (۱۰۰ گام) را به اتمام رساندم و امروز بلافاصله این دوره را برای بار دوم شروع کردم و می خواهم آن را به نحو احسن به پایان برسانم و بیشترین استفاده را از آن بکنم .لاغری با ذهن روشی بسیار  آسان و راحت و در عین حال لذت و بخش و زیباست برعکس تمامی روش های دیگر لاغری ،که سرشار از سختی و رنج و بسیار طاقت فرساست و انسان هر چه بیشتر این روش ها را ادامه می دهد بیشتر تمایل دارد که هر چه زودتر آن را تمام کند و راحت شود اما روش لاغری با ذهن به گونه ای است که می خواهی بیشتر و بیشتر در این مسیر بمانی و آن را انجام دهی و آگاهی های خوب و مفید را دریافت کنی و بدون رنج و زحمت در آخر به راحتی و آسانی به تناسب اندام و لاغری مورد نظر خود برسی .از خداوند مهربان می خواهم که مانند همیشه به من کمک کند تا بتوانم به راحتی دوره ی ورود به سرزمین لاغرها را تهیه کنم و بهتر و متمرکز تر مسیر لاغری با ذهن را ادامه بدهم.از عزیزانی که به تازگی با این روش آشنا شده اند می خواهم و پیشنهاد می کنم که فقط شروع کنید بدون هیچ تردید و نگرانی و به زودی پی خواهید برد که این روش بهترین و راحت ترین روش لاغری است که می توانید از آن به راحتی و آسانی به تناسب اندام و لاغری برسید. با قاطعیت می توانم بیان کنم که در هیچ روش دیگری که تا اکنون برای لاغری وجود داشته هیچ کدام مانند این روش پر از آگاهی و آرامش و حس خوب و دست یابی راحت به قدرت درون خود و باور توانایی های خود نیست و چه روشی بهتر از این.من که این روش و مسیر را خیلی دوست دارم و به آن باور و ایمان دارم پس همچنان ادامه می دهم .

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1401/11/30 17:18
      مدت عضویت: 1122 روز
      امتیاز کاربر: 5975 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 876 کلمه

      بنام خداوند  جان و خرد

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی

      آموزش لاغری باذهن(مقدمه ۱۲گام)

      من درتمام زندگی خودم که ازخداوندمهربان ۵۶سال عمرگرفتم

      همیشه چاق بودم وباچاقی زندگی کردم وحالاکه دوسال است دراین مسیرزیباقرارگرفتم واقعانمیدانم چگونه توصیفش کنم

      چون من درتمام عمرم باسپری

      کردن کلی مشکلات واسیبهای روحی وجسمی وکلی فرازونشیبهای که داشتم بالاخره راهم ومسیرم روپیداکردم

      من تقریبایک سال وچندماه میشه که گوشیم خراب شده بود

      ونتونستم درسایت بنویسم ودراخرین بارگوشیم خیلی اذیتم

      کردوباتلاش زیادبه مدت سه روز طول کشید منوبه گریه انداخت

      وچون استادگفته بودن که وقتی

      ناراحتی دارین ادامه ندهید 

      ومن به استادپیام دادم که گوشیم خراب شده است و نمیتوانم بنویسم واستادگفتندکه ناراحت نباش وتمریناتت رادردفترادامه بده ومن باخیال راحت باگوشی همسرم تمریناتم رادردفترادامه دادم

      وامروز من گوشیم رو عوض کردم باتمام مشکلات زیادی که داشتم یک گوشی خوبی تهیه کردم وباخوشحالی دارم درسایت مینویسم و میدانم که بازخداکمکم میکنه که بتونم دورههاروهم تهیه کنم وازاستفاده کردنشان لذت ببریم

      من دراین مسیرهستم و خواهم ماندتابه زندگی و اندام دلخواهم برسم چون لاغرشدن آسان‌ترین راحت‌ترین بهترین زیباترین وخوشمزه ترین کاردنیاست

      مابرای این کاربایداول ذهن‌مان رااموزش دهیم وسپس به انچه که می‌آموزیم عمل کنیم تابه آسانی و به راحتی آب خوردن‌ به آرزوی لاغری خودمان برسیم

      من از موقعی که در رحم مادرم بودم یک جنین درشت بودم چون بارها از مادرم شنیده بودم که می‌گفت تووبرادربزرگت پدرم رودراوردین 

      من موقع تولدم یک نوزاد۵کیلوی بودم درسته اون موقع نه بیمارستان بستری می‌شدن نه وزنه‌ای بودهمونطوری که میدین می‌فهمیدند که بایددرچه وزنی باشیم 

      من نمی‌دانم چطوری وچگونه فرمولهای چاقی در من شکل گرفته وچگونه درمغزم خطورکرده که من درشت بدنیابیام 

      من باهمون درشتی بزرگ شدم ورشدکردم 

      واززمانی که فهمیدم که لاغری چه حسنی و چه زیبایی داردیعنی از۸الی۹سالگی که اضافه وزن داشتم خیلی از روش‌های مختلف برای لاغریم استفاده کردم انواع و اقسام رژیم های مختلف ورزش‌های سبک و سنگین قرصهای چربی‌سوز گیاهی و شیمیایی انواع دمنوشها افشرده های تلخ و بدمزه دکترتغذیه. خامگیاه خواری آب درمانی و هرکاری که به نظرم می‌آمد که می‌تونستم بااون خودم را لاغرکنم انجام دادم به جزجراحی ودستگاه های گران قیمت ودرخیلیهانتیجه میگرفتم وکاهش وزن از۴گیلوتا۴۰گیلوکم میکردم

      ولی خیلی طول نمی‌کشیدکه همون مقداروزنی که باسختی  و

      دشواری بدست می‌آوردم درعرض چندماه دوباره بازمی‌گشت

      وهرموقع که خودم رولاغرمیکردم

      هرکسی که من رومیدیدن بهم میگفتندکه خیلی لاغرشدی مواظب باش دوباره چاق نشی

      ووقتی برای باردیگه که میدیدن بهم میگفتن که بازچاق شدی وهمیشه میگفتن که ژنتیکی چاق

      هستی تولاغربشونیستی اینقدرتلاش بیهوده نکن 

      بقول استادان باتمام تلاشی که انجام میدادموباسختی ودشواری خودم رالاغرمیکردم ولی بدون اینکه اصلآ درچاق شدنم هیچ تلاشی نمی‌کردم اماچاق میشدم 

      به قول استاداین در ذهن من هم بود که چرا هیچ تلاشی انجام نمیدم چاق میشوم ولی هرچه سعی وتلاش میکنم لاغرنمیشوم؟؟

      امروزبه این نتیجه رسیدم که ماچاقها چاقی رااموزش دیدیم بارها حرفهای راشنیدیم وخیلیهارو

      دیدیم و ذهن‌مان راباانهااموزش دادیم وبالذت چاق شدیم وباتنفری که ازچاقی داشتیم فقط جسممان رادرفشاروسختی قراردادیم وبه همین دلیل امکان نداشت که بتوانیم لاغرشویم 

      وامروز من دراین مسیرهستم و ۳روزاست که ۲سالگیم تمام شده و من هنوزدارم ازاین مسیرلذت میبرم 

      چون خیلی تغییرات زیادی داشتم اول ازهمه در همون اوائل به آرامش ذهنی رسیدم و بعد از اون احساساتم تغییرکرد 

      من پرخوری عصبی داشتم یعنی وقتی استرس واضطراب داشتم خیلی پرخوری میکردم هميشه  دراون موقعهااشتهای کاذب پیدامیکردم واین پرخوری ازبین رفت بعدریزه خواریهام ازبین رفت ناخنک زدنهام ازبین رفت 

      مهم ترازهمه حرص و ولعم ازبين رفت واقعانمیدانم چگونه وبه چه 

      طریق همه اینهادرمن تغییرکرد اگه این تغییرات شگفت‌انگیز نیستن پس اسمشو چی باید گذاشت

      من وقتی به خودم اومدم یعنی درهمون روزهای اول سال۱۳۹۹/۱۱/۲۷همشون ازبین رفتن شاید بعضی مواقع باشه اماخیلی کمرنگشده و این باعث خوشحالی من است 

      من باتمام این تغییراتی که داشتم هنوزجسمم زیادتغییرنکرده وزنم کمی کاهش پیدا کرده ولی 

      خیلی کاردارم چون لاغری باذهن زمان براست و نبایدعجله کنیم چون باعجله کردن کارست میشه

      من دراین مسیرزیباقرارگرفتم تابه کنکاش خودم بپردازم تابه اون جسم زیبای خودم برسم ومن باداشتن این همه تغییراتدرمسیردرست و صحيح هستم ومیدانم دراین راه و مسیربه زندگی واندام دلخواهم میرسم چون دراین سالها نتوانسته بودم که این‌همه تغییرات داشته باشم امامن بااین همه تغییرات شگفت‌انگیز به لطف خداوند متعال بااین روش کاملآ اصولی درمسیر لاغری قرارگرفتم

      مابایددراین مسیرفقط به انچه گفته‌ میشه توچه کنیم فایل گوش کنیم مطالب آموزشی که داده شده رامطالعه کنیم ديدگاه همراهان رابخوانیم وتمریناتمان راانجام دهیم

      تکرارکنیم تکرارکنیم استمرارداشته باشیم وادامه دهیم واون موقع است تغییرات جسمی خیلی‌خوبی راتجربه خواهیم کرد

      باتوضیحاتی که درموردنحوه استفاده کردن نیروی ذهن برای لاغری داده می‌شود که بابکارگیری آنها به آسانی می‌توانیم تاثیرذهنمان رادرتغییراحساسمانوکاهش حرص و ولعمان وحتی کم کردن وزنمان درطی چندروزاستفاده کردن ازاین دوره هادربدنمان احساس کنیم 

      که من این حسهاروداشتم وخدایم راهزاران بارشکرمیکنم 

      مابااین فایلهای دوره آموزشی بااصول کارذهن خودمان آشنا می شویم وباتاثیراتی که ذهن‌مان درافزایش وزنمان که درتمام این سالهاایجادناراحتیمان شده اشنامیشویم وباانجام دادن 

      تمرینات قدم به قدم دراين دوره به طورناخوداگاه ذهن‌مان رابرای لاغری برنامه ریزی میکنیم وسپس این حس درمابوجودمیایدکه ماتوانایی لاغرشدن راداریم و امیدواشتیاق لاغرشدن به صورت کاملا متفاوت با وسایل که تابه امروزاستفاده کردیم صورت می‌گیرد 

      من درتمام این۲سال حتی یک روزهم نشده که ز این مسیرخارج شوم من دراین مسیرماندم میمانم و خواهم ماندتابه اندام دلخواهم که۶۰گیلوهست برسم

      من دراین۲سال تغییرات شگفت‌انگیز داشتم ومیدانم حالا که گوشیم رو عوض کردم بازهم خداوند متعال کمکم خواهدکردتابتوانم دورههارویکی یکی خریداری کنم وازمسیردرست.صحیح.راحت ولذت بخش‌ به سوی هدف خودم حرکت کنم ورویای لاغری خودم رابه واقعیت تبديل کنم

      واین خیلی دورنیست

      چون لاغرشدن آسان‌ترین راحت‌ترین بهترین زیباترین وخوشمزه ترین کاردنیاست ومن میدانم همه ماکه دراین مسیرزیباقرارگرفتیم و ادامه می دهیم به اون نیچه عالی و فوق‌العاده خواهیم رسیدبااطمینان قلبی و باایمان به خدای مهربان

      من ازخدای وجودم وازاستادعزیز

      دوستان همراهم نهایت تشکررادارم وسپاسگزارم وهمه شماروبه دستان قدرتمندخدامیسپارم 

      خدایارویاورتان خداقوت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/04 14:44
      مدت عضویت: 1408 روز
      امتیاز کاربر: 8393 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 272 کلمه

      سلام! 

      سلام سرزمین لاغرها سلام استاد عزیز ودوستان متناسبم

      سلام ذهن عزیزم 🥰

      آماده هستی تا اینجا هم از رویاهامون بگیم از احساس خوبی که در شرکت در دوره داریم از انرژی که از خوندن میثاق نامه در جلوی آینه قدی با صدای خودم لذت لبخند در صورتم محبت نگاهم وعشق به خودم بگیم

      ذهن عزیزم مااینجا هستیم تا به اون دسته از افرادی که دوست دارند دراین دوره شرکت کنند انگیزه بدیم بهشون بگیم راه درست همین جاست 

       بیا دوست خوبم این راه پراز روشنایی ،پراز زیبایی ،پرازاراده ست ، پراز انرژی وقدرت ،پراز افراد شجاع با رویای قشنگ تناسب

      افرادی که سال های سال متناسب بودن و مثل خودم ولی با انتخاب یک باور اشتباه توی مسیر چاقی افتادن وبرای رهایی ازش کلی پیاده روی کردن ولی میدونی دوست خوبم انتخاب میتونه توی زندگی خیلی مهم باشه اینکه تو انتخاب کنی روشی و استفاده کنی که بارنج و سختی همراه هست و هیچ تضمینی براش وجود نداره

      و میتونی انتخاب کنی وارد سرزمین لاغرها بشی و توی جمع ما به رویاهای قشنگت دست پیدا کنی

      پس رویاهات رو رها نکن ،آرزوهات رو رها نکن ، زیبایی هات رو رها نکن

      دوست خوبم

      با خودت تکرار کن من به این دنیا نیومدم تا رنج و سختی بکشم ،من به این دنیا نیومدم تا مدام با چاقی مبارزه کنم

      من به این دنیا اومدم تا متناسب باشم ، من به این دنیا اومدم تا سرحال وپراز انرژی باشم ، من به این دنیا اومدم تااززندگیم لذت ببرم ،من به این دنیا اومدم تا شاکر خداوند مهربونی باشم که منو از هیچ خلق کرد 

      خداوند متعالی که وقتی صداش کردم صدامو شنید

      ومنو دراین مسیر هدایت کرد مسیری پراز شگفتی وخلق رویا کلی موفقیت کسب کردم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 11 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه رضائی
      1401/08/06 23:51
      مدت عضویت: 556 روز
      امتیاز کاربر: 9980 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 774 کلمه

      سلام  رفقا ! چطورین شما ؟

      داشتم مطالب بالا رو میخوندم ، رسیدم به قسمتی که استاد راجع به نقص  فنی یک ماشین صحبت کردند . خواستم بگم این مثال دقیییییییقاً مصداق منه !

      یعنی بهتون  بگم وسیله ی  برقی توی خونه نداریم که خراب شده باشه من توش دست به آچار نشده باشم !!!  حالا بماند به چه بدبختی ، با انوای پیچ گوشتی دوسو و چارسو ، با آچار آلن ، با انبردست ، دم باریک و … بازش میکنم .

      خوب حالا باز شد ؟ دوحالت پیش میاد : 

      یا میبینم سر  یه سیم یا خازن جدا شده ، که سعی  میکنم به یه سیم دیگه یا صفحه اصلی بچسبونمش ، که در انتها وقتی فاتحانه ، فکر کردم نقص  رو حل کردم ،و درب رو با یه مصیبت دیگه برعکس موقع باز کردن  بستم ، فقط  کافیه بزنمش به برق . یکدفعه بووووم !!! دیگه راجع به اینکه صدا از  دستگاه میاد ، یا کنتور برق برای بار ۱۷۸۹۶۵۴ مین بار  پریده ، توضیح اضافی ندم ! 

      یا وقتی بازش  کردم اینقدر سیستمش پیچیده و پراز قطعات عجیب غریب و ریز و درشت هست که چشمم که بهش میوفته  خیلی  متواضعانه ، به آرامی ،  درب رو که دیگه حتی جا نمی‌افته چه برسه به اینکه بسته بشه ، با یک کش ! یا سیم خود دستگاه ! می بندم  و  میبرم تعمیرگاه ! 

      از غرغرهای  آقای  همسر و سایر اتفاقات بعد هم دیگه فاکتور میگیرم  که خاطر عزیزتون رو مشوش نکنم !

      داشتم توضیحات مقدمه ۱۲ گام  رو میخوندم یکدفعه ، مثل شبیه همین لوگوی زیبای سایت تناسب فکری ، یه لامپ  توی ذهنم روشن شد !!! بینگ !!!

      ای دل غافل … من با بدنم هم این  چند سال که اضافه وزن دارم همین کار رو کرده بودم !!! 

      هر رژیمی که از هر دکتر و متخصص و کارشناس تغذیه گرفتم ، هر توصیه ای که هر کسی برای لاغری بهم کرد  ، هر روشی که کم کردن وزن بهم پیشنهاد شد ، هر نوشیدنی زهرماری که صبح ناشتا خوردم  ، هر مدل ورزشی که برای شکم و پهلو  کردم ،  هر مدل قرصی که اتفاقاً بقول تبلیغاتش همه شون هم  معجزه آفرین !!! بودند رو با قیمت های سرسام آور خریدم و خوردم ، هر دارویی که از عطاری گرفتم ، هر کمربند لاغری و لرزاننده و خورد کننده‌ چربی !!! که خریدم ، هر جلسه ماساژ لاغری که رفتم و آخر سر له و لورده و کبود ، دولا و خمیده به خونه برگشتم ، یا هر اعتصاب غذایی ! که به اسم رژیم انجام دادم  ، و … هر کار دیگه ای توی این زمینه که می‌سپارم خودتون به انتهای این لیست اضافه کنین ؛

      همه شون همون تلاش های بیهوده ، همون ابزارهای مختلف ، همون انبر و پیچ گوشتی و آچار های مختلفی بودند که بدون اینکه علم و آگاهی اش رو داشته باشیم دونه دونه شون رو ، روی بدن عزیز و بی گناهمون به کار بردیم . هر بار با استفاده بی مورد از هر کدوم ، به خیال رفع نقص چاقی ، آسیب هایی به بدن نازنین مون زدیم که گاهی غیرقابل جبران بود ، مثل ناراحتی‌های گوارشی ، بالا رفتن یا پایین اومدن فشار خون ، ناراحتی های کبد ، یا کلیه ، یا حتی ناراحتی های اعصاب و روان و … خیلی درد های جسمی و روحی دیگه که بدلیل نامناسب  اون روش‌ها یا ناآگاهی از اثرات آتی شون ، دقیقاً مثل یک ماشین که دچار نقص شده و هر کی رد میشه یه نظری میده و ما هم  گوش میگنیم و انجام میدیم ، بهشون عمل کردیم . غافل ازاینکه نه تنها مشکل حل نمیشه بلکه داریم ایراد جدیدی  در سیستم بدن مون بوجود میاریم .

      خودمو میگم که به بقیه بر نخوره : من الان تو همون مرحله هستم که  گفتم درب دستگاه رو با کش و سیم می بندم  و میبرم تعمیرگاه !!!

      این بدن خسته و شکنجه شده و آسیب خورده که هزارتا بلا سرش آوردم تا به زعم خودم لاغر و متناسب اش کنم رو آوردم کمپانی تناسب فکری !

       تا با بهترین روش ها ، با عالی  ترین آموزش ها ، با برترین تکنیک ها و باکاربردی ترین تمرین های ذهنی و عملی ، به اون آرزوی هر ساله ، یعنی کم کردن وزن و تناسب اندام ،  که هر سال موقع نوشتن اهداف سالیانه توی سررسید سال نو ، بدون اینکه مثل بقیه اهداف خط بخوره  ، به عنوان اولین هدف در سررسید سال جدید  دوباره جا خوش میکنه برسم ! تا دوباره مثل روز اولی که خدا بهم امانت دادش  ، سلامت و متناسب و خوش فرم و روبراه بشه ! همون حالت تنظیمات کارخانه ! 

      آره ، میشه ، میتونم  ، مطمئنم ! 

      پس بزن بریم گام بعد و فایل بعد …

      یا حق .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22187 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 774 کلمه

      با سلام به تناسب فکریها مقدمه لاغری با ذهن 

      من قبل از اینکه با این آگاهی‌ها آشنا بشم کلی بیماری داشتم کلی رابط متشنج داشتم وکلی مشکلات داشتم ودر این اوضاع تیروئید هم اضافه شد استرس چاق تر شدن هر روز هم اضافه شد ومن موندم چاقی کلی مشکلات 

      من زمانی با تناسب فکری آشنا شدم که همه این مشکلات ومشکلاتهای دیگه رو هم داشتم من  یادم که آخر ناراحتی آخر نا امیدی آخر بدبختی بودم که این تیروئید  هم اعصاب منو خورد کرده بود از خدا خواستم که یه راهی جلوی پای من بذار ونمیدونم چند وقت بعد شاید یکی دو روز با سایت آشنا شدم وشروع کردم به جمع آوری اطلاعات از خوشحالی هم دوره لاغری با ذهن میگذرونم هم زندگی با طعم خدا خیلی یادم نمیاد محتواش چی بود فقط یادم میاد که در زندگی با طعم خدا گفته شده بود بنویسید ومن با دردی که داشتم با بی‌حالی وکسلی سستی بی جونی که داشتم فقط می‌نوشتم نه روی کاغذ من روی تخت خوابیده بودم روی لحاف روی دستم هر جا که انرژی کمتری از من می‌گرفت می‌نوشتم وخدایی  حاجت میگرفتم 

      مثلا می‌نوشتم خدایا خدایا خدایا کمکم کن منو از این بیماری نجات بده کمکم کن که دیگه من اصلا اصلا اصلا سرگیجه نگیرم وهر بیماری که داشتم می‌نوشتم کمکم کن زودتر خوب بشم وهر چی اون لحظه به ذهنم میومد می‌نوشتم آخرش هم از خدا تشکر میکردم خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکر خدایا کرور کرور شکر وخددایی حالم بهتر میشد ومیتونستم یکم از رخت خواب جدا بشم 

      بعد من با این آگاهی‌ها انس گرفتم حالم کم کم خوب شد آرامش گرفتم احساسم خوب شد وکلی تغییر دیگه داشتم وتصمیم گرفتم که آنقدر ادامه میدم تا با تمام این آگاهی‌ها آشنا بشم واونوقت این آگاهی‌ها رو تکرار میکنم وتمام دورها رو تهیه میکنم وپاس میکنم وبعد تکرار میکنم آنقدر ادامه میدم تا آخرین روزی که زنده هستم 

      ومن نتایج های زیادی کسب کردم

      اینکه من سرشار از اعتماد به نفس شدم اینکه من به آرامش ذهنی رسیدم درسته خیلی تو زندگی من پیش میاد که آرامشم بهم میخوره اما اینو خوب یاد گرفتم که نگذارم زیاد تو این حس بد بمونم وسعی میکنم زودتر خودم از این حس بیرون بیارم یا فایل گوش میدم یا مینویسم مشکلی که دارم واز خدا کمک میخوام وخدایی به بهترین شکل کمکم میکنم طوری که به نفع من پیش میره یا سعی میکنم یه فکر خوب داشته باشم چون من عاشق پول هستم سعی میکنم که به پول فکر کنم مثلا اگه یک میلیارد داشته باشی چطور خرج میکنی پن عاشق اینم که پول داشته باشم فکر کنم که چطور خرجش کنم وخیلی زود خرجش میکنم تو ذهنم 

      وخیلی نتایج دیگه هم گرفتن مثلا من آدمی بودم که هر چیزی گیرم میومد میخوردم اما الان هر چیزی رو نمیخورم انتخاب میکنم چی بخورم اون چیزی که بیشتر دوست دارم میخورم اینکه یاد گرفتم چه افکاری رو مرور کنم واگر بخوام بنویسم کلی میشه 

      من تو این سایت یاد گرفتم که تو هر چی بخوای میشه فقط باید بخوای واین تنها از طریق ذهن امکان پذیر واینو یاد گرفتم از طریق ذهن بیماریت تموم میشه از طریق ذهن تو میتونی به تمام خواسته هات برسی واینا الکی بدست نمیاد باید ادامه بدی دوره تهیه کنی از محتوای رایگان استفاده کنی وهر روز یک قدم برای رسیدن به اونها برداری وقتی تو فایل گوش میدی تمرین مینویسی تکرار میکنی دیدگاه دوستانتون میخونی یک گام برداشتی 

      من مطمئنم که تنها راهی که میتونه منو از چاقی رها کنه لاغری با ذهن زیرا که من قبلا راهای بسیاری رو طی کردم که هیچ کدام به نتیجه نرسید از قبیل انواع رژیم انواع دمنوش انواع قرص وحتی اینکه دائم در حال رژیم بودن همیشه رعایت میکردم وهر چیزی رو نمیخوردن اما متناسب نشدم فق برای مدت کوتاه 

      اما الان به لطف خدای مهربانم واستاد عزیزم الان نه سختی میکشم نه گرسنگی میکشم نه اینو نخور اونو بخور دارم نه دمتوشهای تلخ وبی مزه میخورم نه قرصهای تند میخورم نه رژیم میگیرم اما خدا رو شکر هم حالم بهتر هم آرامش دارم هم احساسم در بیشتر اوقات روز خوبه هم هر چیزی که دوست دارم میخورم ودارم متناسب میشم روند لاغریم شروع شده اینجا بهشته ما آدمهای چاق وهر چه بیشتر تو این بهشت بمونی وادامه بدی هم آرامش بیشتری داری هم بهت بیشتر خوش میگذره ومن تا آخر ین روز عمرم تو این بهشت میمونم تا به هر آنچه باید برسم من تا حالا نرسیدم یا کم رسیدم به بهترین شکل باید برسم وادامه میدم تا به تناسب ایدهالم برسم واز اون به بعد یه زندگی جدید رو آغاز کنم یه زندگی که پراز آرامش پراز شادی پراز امید پراز انگیزه پراز نشاط پراز پول پراز سلامتی پراز خوشبختی تجربه کنم‌به امید روزی که همه به خوشبختی برسن ایشالا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/28 21:45
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 671 کلمه

      سلام . 

      من خیلی شادم که در این سایت هستم . 

      مسیر لاغری با ذهن که در اینجا ۱۲ گام لاغری هست

      برای پی ریزی اطلاعات ذهنی تنظیم شده و ریشه و اساس اطلاعات چاق کننده رو به ما نشون میده .

      این که ترس از چاقی با ما همراهه یا امید به لاغری ؟ 

      نگرانی از چاقی با ما همراهه یا اطمینان به لاغری ؟ 

      ناراحت بودن از چاقی با همراهه یا خوشحال بودن از اینکه وارد مسیر لاغری شدیم . 

      ما در اینجا یاد میگیریم که کالبد احساسی خودمون رو تغییر بدیم و به جای نگران بودن و ترس و ناراحت بودن از چاقی از اینکه در مسیر لاغری قرار گرفتیم خوشحال و امیدوار و مطمئن باشیم . 

      هر چقدر در طی روز با این احساسات بیشتر زندگی کنیم مسلما کالبد جسمی ما متناسبتر خلق میشه  . 

      چیزی که هست و باعث میشه من سالها اینجا بمونم و بنویسم اینه که استاد هیچ وقت هیچ کسی رو تایید یا تکذیب نمی کنند فقط میگن احساستو ببین اگه احساست خوبه بدون که در مسیری و اگه احساست به هر دلیلی بده بدون که از مسیر تناسب خارج شدی . 

      پس تاکید مهم استاد در هر فایلی اصلاح کالبد احساسی ماست که جسم رو میسازه . 

      احساس ما از طریق الگوهای ذهنی ساخته میشن و الگوهای ذهنی از طریق ورودیها . 

      پس اگه الگوهای ذهنی ما حس بدی به ما میدن باید اونا رو رها کنیم و در حال خوب زندگی کنیم . 

      نگرانی در من گاهی اوقات اونقدر شدید میشه که من حتی نگران برداشت دیگران از حرفامم هستم . 

      و چون باورم بر اینه بیشتر انسانها به افکار منفیشون توجه می کنند حس می کنم نکنه حرفام باعث بشه حس بدی در کسی ایجاد کنه . 

      در حالیکه امروز یاد گرفتم مهم آرامش خودمه . البته نخوام به عمد کسی رو ناراحت کنم ولی در ذهن خودم انقدر تشویش خاطر درست نکنم  و عزت نفس داشته باشم و برداشت دیگران و به خودشون واگذار کنم . 

      این مساله و  داشتن عزت نفس باعث میشه بین خودم و دیگران خودمو انتخاب کنم و نظر خودمو در ذهن خودم مهمتر از دیگران بدونم تا حال خوبم بهتر و بهتر بشه . 

      این دوره به من کمک می کنه تا بهتر و بهتر در مسیر لاغری ثابت قدم بشم . الگوهای بی نظیری در هر فایل نهفته و واقعا اونقدر عالی ترتیب بندی شده که به راحتی میتونه نتایج عالی برامون به ارمغان بیاره . 

      لاغر شدن از طریق ذهن خیلی راحته . 

      به شرطی که با حال خوب بنویسیم و تحلیل کنیم و هیچ عجله ای نداشته باشیم و کاملا ازاد و رها تمرینات رو انجام بدیم و اشتیاقمون اونقدر حال مارو خوب می کنه که ناخوداگاه دوست داریم تمارین رو به ترتیب انجام بدیم . 

      من وقتی اینجام اولین اتفاقی که برام میفته حال خوبمه که در من جاری میشه و دوم تفکرات مثبته که بیشتر در وجودم جاری میشه . 

      امید به رسیدن به همه آرزوهام و نه فقط لاغری در این سایت در من جاری و ساری میشه و میدونم که استاد هیچ وقت هیچ کسی رو قضاوت نمی کنند پس با خیال راحت بنویسید و هرچی دلتون خواست بگید تا بتونید از تفکرات غالب خودتون اطلاع پیدا کنید و کم کم سعی کنیم این الگوها رو تغییر بدیم و از الگوهای این سایت بیشتر استفاده کنیم . 

      البته الگوهای متناسب کننده در این سایت  زیادن و باید ببینیم کدومش مطابق حال ماست . البته که هممون از همش استفاده می کنیم اما در زمانی که بهش نیاز پیدا می کنیم و جالبتر از اون اینه دقیقا همون زمانی که بهش نیاز داریم خودشو بهمون نشون میده و نیازمون خیلی راحت رفع میشه و این به خاطر توجه ماست که این اتفاق رخ میده . 

      ۱۲ گام در ۴ سال پیش برای من بهترین تاثیر رو داشت و اون زمان من با همین گامها ۱۴ کیلو وزن کم کردم و خیلی تاثیر عالی روی ذهنیت و حال من گذاشت .

      من با اشتیاق تمرینات رو دنبال می کردم و اطمینان لاغر شدن در من به هزار درصد رسیده بود 

       و من نتایج عالی از دوره رایگان گرفتم . 

      هنوزم خیلی دوسشون دارم و دوست دارم هر وقت شد دوباره مرورشون کنم . 

      خدایا شکرت . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 11 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roya.minaeian@gmail.com
      1401/05/29 19:17
      مدت عضویت: 655 روز
      امتیاز کاربر: 940 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      درود به استاد عزیز و تمام همسفران این دوره ی شگفتی ساز
      وقتی وارد دوره شدم متوجه شدم چه افکاری داشتم که باعث شده از خودم لذت نبرم به ظاهر شاید خودم رو دوست داشتم ولی در باطن اینجور نبود اینو زمانی فهمیدم که وارد فروشگاهی شدم تو آینه خودمو که دیدم بدون مکث خودم رو کشیدم کنار همین چند روز پیش این اتفاق افتاد این زمانی بود که من با میثاق نامه آشنا شدم با یکم فکر برگشتم جلو آینه به خودم یه لبخند زدم و کمی از خودم تعریف کردم اضافه وزن من در حد ۵ کیلو هست ولی عیب کار رو فهمیدم و با واقعیت حرف های استاد آشنا شدم
      الان که این متن رو مینویسم در کمال آرامش هستم خیلی راحت غذا میخورم بدون استرس الان راحت احساس سیری میکنم البته هنوز جا داره آموزش ها رو باید دنبال کنم هنوز هم گاهی وقتا زیاده روی دارم با اینکه احساس سیری میکنم ولی یکی از مشکلاتم که خیلی عالی برطرف شد با عرض معذرت مشکل یبوست بود مشکلی که خودم و خواهرم رو چند سال درگیر کرده بود و الان زمانی که با هم وارد دوره شدیم متوجه شدیم هر دومون این مشکلمون برطرف شده رسیدن به اون ارامش درونی و حس خود دوست داشتن بهمون کمک بزرگی کرد
      شاید اول دوره یک بار وزن کردم ولی الان حتی به سمت وزنه هم نمیرم
      یادمه زمانی که در باشگاه ورزش های سنگین مبکردم چقدر چشمم به وزن روی ترازو بود زمانی که رژیم میگرفتم هر روز صبح ناشتا وزن میکردم اگه یکم بیشتر میخوردم احساس سنگینی تا گلوم میومد ولی الان راحت راحتم من به تناسب اندام میرسم ولی از الان و تو همین شرایطی که هستم خودم رو دوست دارم
      زمانی که عقد کردم هیچ اضافه وزنی نداشتم ولی همه فامیل منتظر چاق شدنم بودن نزدیکای عروسی یکی از اقوام خندید و گفت صبر کن بعد عروسی چاق میشی تو زمان عقد خیلی با حرفشون مقابله کردم ولی بعد از عروسی انگار برام واقعیت پیدا کرد و من ۵ کیلو اضافه کردم و الان خدا رو شاکرم که این مسیر سر راهم قرار گرفت تا برای همیشه به تناسب اندام برسم و خودم رو یک بار برای همیشه به خودم ثابت کنم من میتوانم و قطعا در این مسیر یک شگفتی ساز فوق العاده خواهم شد
      خواهر عزیزم به اراده ی بی نظیر تو هم ایمان دارم
      با هم موفق میشویم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/19 16:29
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27891 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 812 کلمه

      سلام به همگی 

      منم جز افرادی  هستم که  تونستم  در حد  دو سال  هست که متناسب بشم  و  دیگه متناسب موندم ودارم یه زندگی رویایی رو تجربه میکنم . من با عشق ولذت و ارامش هر لحظه از زندگیم رو سپری میکنم چون من کسی هستم که همطعم چاقیبالای صد کیلو روچشیدم هم طعم تناسب ۵۹کیلویی با زجر سختی و فشار و چنگ و دندون کشیدم اما الان این سبک زندگیم رو خیلی دوست دارم و عاشق این سبک تناسب هستم .

      لاغر شدن بسیار ساده هست اگر در مسیر صحیح باشیم و استمرار داشته باشیم همانطور که برای چاقی استمرار داشتیم .

      همین دیشب من کلی مهمان داشتم که چند روز پیش  خیلی راحت رفتم برای این مهمانی یه  یه شومیز و شلوار زیبا خریدم و بدون نگرانی  از اندامم  واز اینکه نکنه قضاوت  بشم کسی اونها  رو پوشیدم و چقدر هم لذت بردم  و من و دخترم در یه سبک لباس پوشیدم و چقدر خوشحالم که دارم روز به روز متناسب تر میشم و مطمعنم به زودی جسمم مثل جسم دخترم زیبا تر و لاغر تر خواهد شد .

      اتفاقا همین دیشب مهمانها درخواست داشتن چند عکس و فیلم از گذشته با هم ببینیم و دقیقا من  در فیلمها میدیم و برام مرور میشد که من در مجردی خیلی  لاغر بودم و اما بعد از ازدواجم چاق شدم  دقیقا مثل بادکنک که هی بادش کنی و خالی کنید من در حال چاق و لاغر شدن بودم حتی طوری که مهمانها هم بهم میگفتن  فلانی ببین در فلان موقع چقدر چاق بودی و الان لاغری  و براشون تعجب بود اما من خوشحال ازبودن در مسیرم با عشق بهشون گفتم آره در دلم گفتم همش مدیون سایت تناسب فکری هستم که اینقدر راحت دارم متناسب تر میشم تازه کلی نتایج زیبای دیگر  رو هم دارم همزمان با تناسبم  میگیرم .

      و اتفاقا تقریبا تمام مهمانها ی من چون خودشون رو داخل فیلم و عکسهای  ما از گذشته تا الان میدیدن همشون با هم این نظرشون بود که چقدر همه در گذشته لاغر تر بودن چقدر همه  الان چاقتر شدن  و راست هم میگفتن همه در این  روند چاقی بودن  بجز چند نفر خاص ازاونها که از اول  لاغر بودن و هنوزم هستن  و خود من که مستثنی  از بقیه ی چاقهای اطرافم بودم  یعنی نه تنها روند صعودی نداشتم   بلکه  روند نزولی  در  افزایش وزن داشتم و اندام زیباتر و بهتر ی  پیدا کرده بودم .

      خلاصه اینکه هم دیشب  و هم امروز با گوش دادن به این فایل  برام یاد آور شد که من در گذشته چه بودم چه اوضاعی داشتم و الان چه هستم و چه اوضاعی دارم 

      اتفاقا فیلم  عقد  و ازدواجم رو که دیدم  قشنگ متوجه  شدم از همون دوران به محض عقد کردن من شروع به چاق شدن کردم یعنی در شب ازدواج یه اندام جدید دیگه داشتم  و منی که کلی لاغر  بودم در شب ازدواجم تپل شده بودم با اندکی اضافه وزن و همین روند ادامه داشت تا مدتها که دیگه اذیت بودم و خودم سر خود با کم خوری و شام نخوردن و … بلاخره دوباره کمی لاغر تر شدم اما به محض بارداری دوباره بی نهایت چاق شدم تا صد کیلو چاق شدم  چون دیگه فرمول‌های ذهنی من تغییر کرده بودن که آدم بعد از ازدواج چاق میشه آدم در دوران بارداری چاق میشه و… تمام اونها داشتن در زمان مقرر برای من اجرا میشدم خصوصا که نمونه هم زیاد دیده بودم هم خواهر بزرگم و همسر ایشون و هم خواهر های همسرم که بارها عکسشون رو میدیم که میگفتن ما لاغر بودیم اما بعد از ازدواج و بارداری چاق شدیم هیچوقت نپرسیدم چرا  فقط قبول کردم و فکر کردم طبیعی دیگه همه همینطور هستن. پس منم طبیعی که چاق بشم اما حالا میبینم چقدر راحت خواهر همسرم که لاغر لاغر هست با همون وزن باردار شد و با همون وزن فارغ شد و حتی یه گرم بجز وزن بچه بهش اضافه نشد و در دلم تحسینش کزدم چقدر عالی بود 

      من در گذشته بارها با زجر و سختی لاغر میشدم اما هر گز لاغر نمیماندم یعنی باشرایط سخت و با مدتها رژیم و ورزش وزن جدیدی به دست میوردم اما ازیه جایی به بعد که دیگه متناسب میشدم  سریع پرخوری های من دوباره شروع میشد و من خیلی راحت طی  چند  هفته  دوباره چاق میشدم .یعنی  چون ذهنم با  جسمم هماهنگ نبوده پس  من نمی‌تونستم در هدفم موفق باشم 

      و اما در یه جایی از فایل  فکر کنم استاد گفتن بارها میشه شما به چیزی بخوری و بعد ناراحت بشی من باید بگم چقدر این رفتار. رو کمتر دارم و کمرنگ دارم من جدیدا که نه مدتها هست تا گرسنه نباشم نمی‌خورم  تا چیزی رو دوست نداشته باشم نمی‌خورم  خلاصه تسلط عالیتر  و بهتر ی پیدا کردم و خیلی تغییرات بینظیر دیگه پیدا کردم. که اگر بخوام همه رو بگم وقت گیر هست فقط باید بگم من ،من قبلی نیستم خیلی تفاوت دارم و اگر استمرار داشته باشم و هر روز در مسیر باشم تغییرات بینظیر دیگه هم پیدا میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1400/12/02 06:58
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 20628 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,183 کلمه

      کامنت دوره مقدمه لاغری با ذهن:
      من مدتهای زیادی هست عضو سایت بودم ولی هیچوقت با باور اینکه این روش موثر هست فایلها را دنبال نکردم 
      .یکسال پیش تصمیم گرفتم که دوره رایگان لاغری را شروع کنم و شیوه ای که من برای مطالعه هر جلسه در پیش گرفتم اینگونه بود که یک جلسه را چندین بار میدیدم و بعد شروع به نوشتن میکردم و هرجا که استاد نکته ای را میگفت اول با ذهنم و تجربیاتم میسنجیدم و اگر برخلاف اونها بود شروع میکردم دلایل ذهنی ام را مینوشتم و ترمزهای ذهنی ام را مینوشتم و ترس‌هایم را مینوشتم و حرفهای استاد را مینوشتم و مثال در زندگی خودم و اطرافیانم پیدا میکردم و اگر مثال نقض در رابطه با دلایل ذهنی ام پیدا میکردم انوقت حرف استاد رو قبول میکردم.
       اینکار طول میکشید ولی برایم ارزش داشت چون با دلیل به ذهنم ثابت میکردم که اشتباه فکر میکند
      مثلا وقتی استاد میگفتند که ما همیشه با جسم مون تصمیم میگرفتیم که لاغر بشویم نه با ذهن مون و بعد از گذشت چند روز از رژیم حالت ناراحتی و عصبانیت پیدا میکنیم من دقیقا مثالهایش را در زندگیم پیدا میکردم و برای خودم مرور میکردم

      من جلسه مقدمه و اول دوره رایگان رو بعلاوه حدود ده دقیقه از جلسه دومش را نگاه کردم و برای خودم منطقی کردم اینکار برایم حدود دوماه طول کشید که تقریبا هر شب حداقل یکساعت زمان میگذاشتم ولی بعد خسته شدم وقتی متوجه شدم کلی جلسه مونده، دوره صدگام هست و هنوز محصول لاغری را شروع نکردم. بیخیال شدم و رها کردم. جالبه که با منطقی کردن حرفهای استاد چند وقت بعد متوجه شدم که حدود شش کیلو وزن کم کردم (البته این رو خودم متوجه نشدم اطرافیانم بهم گفتند و بعد رفتم روی ترازو متوجه شدم. این کاهش وزن بسرعت رخ نداد) ولی نجوای ذهنی ام میگفت اینکار خیلی طول میکشه و اگر بخوایی برای اینکار اینقدر وقت بگذاری به دوره های ثروت و عزت نفس و … نمیرسی و متاسفانه رها کرده ام و مشغول کارهای روزمره شدم. البته روی خودم کار میکردم ولی کلا پذیرفته بودم که باید بیخیال چاقی ام بشوم.

      یکی از ترمزهای ذهنی ام این بود که متوجه شدم من حرفهای استاد را صد در صد باور ندارم و چون باور ندارم با ایمان به حرف‌هایش گوش نمیدهم. با هدایت خداوند به یکی از فایلهای استاد «عملکرد قلب و ذهن در زندگی» و شنیدن صحبتهای مشترک استاد با شاگردانشون مثل خانم حسنی، خانم صبا و اون زوجی که با همدیگه لاغر شده بودند و خوندن کامنتهای افراد منتخب که برام ایمیل میشد مثل خود استاد و یا خانم شهربانو که صحبتهای استاد رو بصورت سوال و جواب و مصاحبه توی کامنتهاشون مینوشتن خیلی خیلی بهم کمک کرد.
       

      حدود سه ماه هست که فقط کامنتهای منتخب سایت رو که برایم ایمیل میشود به همراه فایلهای رایگانی که استاد هر چند روز در سایت قرار میدادند رو گوش میکردم ولی هیچ اقدام عملیی انجام نمیدادم. دوماه قبل رفتیم پارک آبی و وقتی که میخواستم از سرسره ابی استفاده کنم از من خواستند که روی ترازو بروم و بعد بهم اجازه دادند که از سرسره استفاده کنم (از نظر شرایط ایمنی و طبق قوانین فیزیک کاملا تصمیم درست و عاقلانه ای بود) اونجا خیلی بهم برخورد و تصمیم جدی گرفتم که روی موضوع لاغری کار کنم. توی یکی از فایلهای اخیر استاد(فکر کنم پرسش و پاسخ بود)، ایشان گفتگوی خودشون با یکی از شاگردانشون رو مطرح کردند که بهشون گفته بودند لاغر شدن برای تو بزرگ‌ترین ثروت هست تو وقتی لاغر بشوی به همه چیز میرسی.یاد یکی از الهامات خداوند افتادم که انگار مستقیم بهم گفت، مهرداد راه موفقیتت از لاغر شدن میگذرد.

      طبق تحقیقاتی که من کردم هیچ آدم موفق و ثروتمندی چاق نیست!

      این بود که تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم.الان حدود بیست روزه که مجددا شروع کرده ام و در این بیست روز جلسات مقدمه و اول و دوم و سوم را برای خودم منطقی کردم و تمریناتش را در دفترم نوشته ام و یک حسی بهم گفت که قبل از شروع جلسه چهارم بیام و از خودم ردپا اینجا بگذارمدر ابتدای جلسه مقدمه اومدم و ترس‌هایی که از لاغر شدن و متناسب شدن داشتم رو نوشتم و اونها رو برای خودم منطقی کردم.
       

      مثلا یکی از بزرگ‌ترین اونها این بود که الان من کلی لباس دارم و اگر من لاغر بشوم اونها رو باید بندازم دور و نمیتونم استفاده کنم و دوباره باید برم خرید که اصلا حال و حوصله اش را ندارم و اینجوری کلی از نظر مالی ضرر میکنم. این ترس خیلی مخفی بود و خداراشکر تونستم برای خودم منطقی کنم که من کلی لباس قدیمی دارم که الان اندازه ام نمیشه و من باید حتما امسال لباس بخرم پس چه بهتر که برم و لباس اندازه خودم و سایز خودم خریداری کنم و برای خودم مزایا و فواید لاغر شدن را نوشتم مخصوصا تفریحاتی را که با شرایط الانم نمیتوانم انجام بدهم. و  البته چندین بار گوش دادن فایل رایگان «آزادی در انتخاب » خیلی توی منطقی کردن این قضیه بهم کمک کرد
      .یک ترمز دیگر هم داشتم و اون هم عجله کردن بود من متوجه شدم که اصلا نمیخوام دو یا سه سال برای لاغر شدن صبر کنم و متوجه شدم که ته دلم دوست دارم در کنار دوره لاغری با ذهن  ورزش  هم بکنم که زودتر لاغر بشوم. البته هنوز روی این قضیه باید خیلی بیشتر کار کنم. ( من از رژیم متنفر هستم)
       

      بحث تصویر ذهنی که استاد گفته اند خیلی منو بفکر فرو برد و گشایشی برایم حاصل شد.
       

      اینکه استاد گفتند تمام کسانی که با رژیم وزن کم کرده اند بعدش مجددا چاق شده اند را توی خودم و اطرافیانم شناسایی کردم و راجع بهش تحقیق کردم و دیدم دانشمندان تحقیقات بسیار زیادی در این زمینه انجام داده اند و افراد در عرض مدت کوتاهی بعد از اتمام دوره رژیم شان وزنشان بیشتر از وزن قبل از رژیم شان شده است.
       

      نکته ای که استاد راجع به مسیر صحیح و مسیر اشتباه گفتند خیلی برایم مفید بود و باعث شد که احساس عزت نفس بیشتری پیدا کنم و ایمان بیشتری به خودم و توانایی هایم بیاورم«تفاوت رسیدن به مقصد و نرسیدن به مقصد در تلاش و سرعت و کوشش نیست در مسیر هست»«با هر قدرت و انگیزه و توانی در مسیر اشتباه حرکت کنید قطعا به مقصد نمیرسید» و تمام دفعاتی که برای لاغری اقدام کرده ام و نتیجه نداده بخاطر این بوده که مسیری که انتخاب کرده بودم اشتباه بوده است وگرنه در تمام موارد کم نگذاشته ام و چقدر زحمت کشیده ام. این جملات اشک من رو دراورد و نیروی ایمانم را بیشتر کرد. ایمانم به توانمندی هایم بیشتر شد و انگار یک جورایی خودم رو بخشیدم. استاد تونستم تصویر مهرداد متناسب رو برای خودم تجسم کنم. استاد بخاطر همین جملات بالا ازت سپاسگزارم که ارومم کرد.
       

      بعد از اتمام این جلسه من رفتم مهمانی و اونجا نشانه ای دیدم که ایمانم به این مسیر بیشتر شد، اونجا با آقایی ملاقات کردم که توانسته بود وزنش را کم کند و خیلی خوش هیکل شده بود و منم تحسینش کردم مهم نیست که از چه روشی استفاده کرده بود این برایم مهم بود که این را نشانه ای دیدم برای اثبات مسیری که دارم خودم میروم انگار خدا بهم میگفت مهرداد مسیری درسته ادامه بده

      شاد و رو به رشد باشین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 34 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
      1400/09/26 11:13
      مدت عضویت: 873 روز
      امتیاز کاربر: 549 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,099 کلمه

      سلام به همه ی متناسبین 

      نوشته های دوستان رو خوندم . چقدر خوشحالم که میبینم نه تنها من که خیلی ها با من هم مسیرن و منو درک می کنند و من اونا رو درک میکنم . امروز برای اولین بار بود که فهمیدم تنها نیستم . 

      همه ی انسانها دقیقا به نوعی از درگیریهای ذهنشون دارن رنج  می کشن . این که خودشون یه چیزی میخوان و میبینند سرنوشتشون یه چیز دیگه است . 

      وقتی چند تا از نوشته های دوستان رو خوندم به یک وجه مشترک رسیدم اینکه ما بلد نیستیم چطور به آرزوهامون برسیم . راه رسیدن به ارزوهامون رو بلد نیستیم و خداوند مارو هدایت کرد به اینجا که یاد بگیریم و مهمتر از اون آموخته هامون رو عمل کنیم . 

      من تا الان چه چیزهایی یاد گرفتم .

      یاد گرفتم لاغری با ذهن خیلی آسونه . 

      یاد گرفتم تنها راه لاغری  فقط و فقط لاغری با ذهنه . 

      یاد گرفتم باید راههای دیگه رو کنار گذاشت و درست مثل چاقی که بدون هیچ برنامه ای و فقط در زندگی روزمره بهش رسیدیم برای لاغری هم دقیقا باید از همون مسیر رفت و باید فقط از طریق زندگی روزمره بهش رسید .

      فهمیدم برای تغییر رفتارم باید محتوای ذهنم تغییر کنه و برای اینکه محتوای ذهنم تغییر کنه باید ورودیهاش رو تغییر بدم . 

      وقتی یه گل رو بو می کنیم و یا وقتی از جایی رد میشیم و بوی مردار مثلا یه موش به مشاممون میرسه این هر دو ورودیه و هر دو در ذهن ما واکنش متفاوت ایجاد می کنه . ما از بوی گل خوشمون میاد ولی از بوی تعفن مردار بدمون میاد . پس این احساس خوش اومدن یا نیومدن شده محتوای ذهن من که از طریق ورودی ایجاد شده و این رفته در ذهنم و شده الگوی ذهن من . تا ابد هم که بگذره من هر وقت گل بو کنم لذت میبرم و هر وقت بوی مردار بهم برسه حالم بد میشه و سریع بینیم رو میگیرم که اون بو نره توی مشامم . یعنی واکنشم اینه سریع جلوی ورودی رو میبندم  تا رنج نکشم . اما ورودی رو برای لذت باز میکنم تا بیشتر لذت ببرم . اما حالا کسی که کارش کار با زباله است اصلا از بوی تعفن زباله مثل من رنج نمیکشه . اون عادت کرده و خیلی وقتها دیدیم افرادی هستند که تا کمر در سطلهای زباله خم میشن و دنبال موادی به دردبخور برای فروش میگردن . یعنی اونها به خاطر رسیدن به لذت پول حاضر شدن رنج خم شدن در سطلهای زباله رو تحمل کنند و الگوی اولیه ی رنج از بوی تعفن رو برای خودشون تبدیل کردن به لذت برای به دست آوردن پول . اونا الگوی اولیه رو تغییر دادن . درست مثل ما که الگوی اولیه تناسب رو تغییر دادیم و به جاش الگوهای چاقی جایگزین کردیم و با تکرار این الگوها چاق شدیم . 

      اما من دارم در اینجا یاد میگیرم که چطور دوباره برگردم به ریست از کارخانه . من باید کم کم برنامه های مخرب رو شناسایی کنم و اونها رو با دلیل و منطق به خودم ثابت کنم که اشتباهه و برام رنج آوره  و بعد الگوی جدید رو به خودم بدم و به خودم ثابت کنم که این  الگوی جدید به من لذت میده . حال منو خوب می کنه . من این الگو رو دوست دارم و بعد هر بار با لذت تکرارش کنم و ازش خاطره ی لذتبخش برای خودم  بسازم . 

      من یاد گرفتم که  تناسب در ژنتیک تمام انسانها هست  یعنی متناسب بودن طبیعت اصلی همه ی انسانهاست . اما ما این ژنتیک رو با دستای خودمون تغییر دادیم . پس هرکسی میگه ژنتیک تغییر نمی کنه اشتباه میکنه . چون ما خودمون با تکرار فرمولهای چاقی ژنتیک خودمون رو تغییر دادیم . 

      ژن قسمتی از دی ان ای هست و مجموعه ای از ملکولهاست که کنار هم قرار میگیرند و روی یک دی ان ای مجموعه ای از ژنها قرار دارند . ملکولهای دیگه در فضای بین دی ان ای در حال گردشن وقتی در ما هر احساسی تولید میشه خاصیت مغناطیسی ژنهای ما تغییر می کنه و ملکولهایی از جنس همون مغناطیس و احساس جذب دی ان ای میشه و در نتیجه به مرور زمان ژن ما تغییر می کنه . 

      ما اینجوری تناسب رو تبدیل کردیم به چاقی . وگرنه در اصل ژنتیک همه ی ما تناسب هست . 

      اما حالا چطور برگردیم . ما با تغییر مغناطیس وجودمون میتونیم خاصیت جذب چاقی رو برداری . یعنی وقتی خاصیت ربایش چاقی در وجود ما از بین بره ژن تغییر شکل یافته ی ما ملکولهایی که برای چاق شدن جذب کرده رو  دفع می کنه و چاقی رو از بین میبره . 

      پس اگه ما باور کردیم که چاقی ژنتیکه اول این که باید بپذیریم که این یه فرمول اشتباهه . چون در اصل چاقی وجود نداره بلکه ما ایجادش کردیم و حالا که ایجادش کردیم پس قطعا خیلی راحتتر از ایجاد کردنش میتونیم دوباره به اصلش برگردیم و  دوم اینکه ژنتیک اصلی ما تناسب هست و ما برای برگشتن به این ژنتیک فقط کافیه مغناطیس خودمون رو تغییر بدیم . 

      یعنی چی مغناطیس خودمون رو تغییر بدیم یعنی اینکه با تغییر ورودیها محتوای ذهنی رو تغییر بدیم بعدش احساس ما تغییر می کنه . رفتارمون تغییر میکنه وقتی احساس ما تغییر کنه یه سری هورمونها در بدنمون ترشح میشن که باعث جذب یه سری ملکولها به دی ان میشن و ملکولهای اضافه رو دفع میکنند . 

      فضای جسم ما تحت تاثیر این مغناطیسه . پس خیلی مهمه ما در طول روز با چه مغناطیسی زندگی کنیم . 

      ما با تغییر ورودیهامون میتونیم احساس خوب در خودمون ایجاد کنیم . احساسی که ما رو به تناسب اولیه بر میگردونه . وقتی کار خوبی انجام میدیم احساس خوب در ما تولید میشه و این احساس خوب مارو به تناسب اولیه بر می گردونه . 

      اما اگر هم کار بد طبق عادت  ازمون سر زد باید بتونیم احساسمون رو تغییر بدیم . این کار یکم سخته . این که وقتی کار بد انجام میدی بعد بتونی احساست رو نسبت بهش تغییر بدی .

      کار راحتتر از اون اینه که من محتوای ذهنیم رو با تغییر ورودیها تغییر بدم طوری که کار خوب ازم سر بزنه و تمایلم به انجام کار خوب زیاد بشه . 

      کار خوب هم کاریه که احساس منو خوب کنه . 

      اما اینجا یه تناقض پیش میاد . کارهای چاق کننده برای من لذت بخش بوده . مثلا من وقتی به اوج ناراحتی میرسم خوردن چیپس و پفک آرومم می کنه .  پس این کار که برای ذهنم خوب تعریف شده رو چطور رنج آفرین کنم . 

      البته زیادم تکرارش نمیکنم . چون تکرار زیادش حال منو بد می کنه . 

      اینجا  من یه تغییر جدید کردم من  از تکرار فرمولهای چاق کننده  احساسم بد میشه . پس همین یعنی یه تغییر  در جهت مثبت . 

      در حالیکه من یه زمانی هر چقدرم چیپس و پفک میخوردم بازم لذت میبردم . 

      پس من این تغییر رو کردم که از تکرار این عمل ناراحت میشم . حالا چرا ناراحت میشم . 

      چون من خوردن زیاد چیپس و پفک رو برابر با چاقی می دونم و چون از چاق بودن ناراحت میشم  پس از خوردن زیاد تنقلات هم ناراحت میشم . 

      خب تناسب رو دوست دارم با خوردن زیاد حس دوری از تناسب میکنم . 

      خب این دو تا فرمول من چاق کننده است . ولی در ذهنم هست . 

      ۱- خوردن زیاد چیپس و پفک = چاق شدن 

      ۲- ناراحت بودن از چاقی  = چاقی بیشتر  و دور شدن از تناسب 

       ما باید چاقی رو بپذیریم و ازش بدمون نیاد . حتی از خوردن زیاد چیپس و پفک هم بدمون نیاد . حتی اگه زیادم خوردیم بدمون نیاد .

       ولی خب وقتی یه چیزی ناراحتمون می کنه چرا باید بگیم نه من خوشحالم از اینکه چاق میشم . خب من ناراحتم از اینکه چاق بشم ولی هر چقدر بیشتر ناراحت بشم انگار که چاقیم بیشتر گسترش پیدا میکنه . چون احساس دودی از تناسب می کنم . پس باید حس بدم رو نسبت به چاقی بردارم . 

      احساس چاقی باعث چاقی بیشتر میشه . اینم یه فرمول دیگه است . 

       من از احساس چاقی  نباید ناراحت بشم . 

       اما درست مثل همون بوی تعفن که دماغمو ازش میگیرم برای اینکه ناراحت نشم باید ورودیهامو ازش ببندم . 

      من از چاق شدن ناراحت میشم . این فرمول ذهنیه . نمیدونم خودم ایجادش کردم یا از اول بوده . اما میدونم هست . پس برای اینکه بوی تعفنش به مشامم نرسه باید ورودیهامو کنترل کنم که  بوی چاقی رو به مشامم نرسونه . 

      باید چشم و گوشم رو پر از بوی گل کنم . چون من بوی گل رو دوست دارم . 

      چرا جایی برم که بوی تعفن چاقی به مشامم برسه جایی میرم که بوی خوش گل تناسب بهم بخوره . 

      شاید  تنها جایی که بوی خوش گل تناسب به مشامم میرسه همینجاست . 

      من اینجا رایحه ی تناسب رو استشمام می کنم . برای همین احساس خوب تناسب رو میتونم حس کنم . 

      وقتی احساسم خوبه کاری هم که انجام میدم خوبه . 

      من یه چیز دیگه رو هم تا اینجا یاد گرفتم که برای لاغر شدن باید از همون مسیر چاقی حرکت کنم . 

      من هیچ وقت نخواستم چاق بشم بلکه کم کم چاق شدم . اگر وقتی ۷ سالم بود یه روزی بهم میگفتن قراره تا ۷۵ کیلو برسی اون موقع درک نمیکردم که نه چجوری . مگه میشه ؟ 

      ولی دیدم که آرام آرام شد . خودبه خود شد . من در مسیرش حرکت کردم و به خودم ورودیهای چاق کننده دادم . همه چیز رو براساس چاقی تحلیل کردم . همه چیز رو بر اساس چاقی سنجیدم و آرام آرام اندامم چاق شد . 

      من هیچ وقت عجله ای برای چاقتر شدن نکردم . پس چرا حالا که میخوام لاغر بشم عجله می کنم . احساس عجله همیشه با من هست و جلوی لاغریم رو میگیره . من همیشه خواستم لاغر بشم و هیچ وقت لاغر نشدم . 

      حالا بیاییم از طریق چاقی عمل کنیم . 

      لاغرشدن رو نخوایم .  بلکه با لاغر شدن زندگی کنیم . شاید بگیم وقتی نخوایم لاغر بشیم ذهن میخواد چاق بشه پس خواسته ی چاقی میاد سراغمون . ولی ما هیچ وقت نخواستیم چاق بشیم بلکه با فرمولهای چاقی زندگی کردیم . 

      پس الانم نباید بخوایم که لاغر بشیم بلکه فقط با فرمولهای لاغری زندگی کنیم . 

      البته جایی شما فرمودید حتی لازم نیست با فرمولهای لاغری زندگی کنید همین که هربار کمتر از فرمولهای چاقی استفاده کنید به همون میزان خودبخود فرمولهای لاغری میان جای فرمولهای چاقی . 

      من دیروز دلم پفک و کرانچی میخواست رفتم خریدم و با دل درست نشستم خوردم . دیشب میلم نکشید شام بخورم . تا همین حالا هم هنوز چیزی نخوردم . آها راستی فقط یه خرما و دو تا زیتون  خوردم چون باید ساعت ۹ صبح قرص میخوردم  و یه باوری که ما داریم اینه که با شکم خالی نباید قرص بخوریم . 

      نمیدونم این فرمولش چاق کننده است یا نه ولی یه خرما و دو تا زیتون حس چاقی بهم نداد . 

      من باید طوری غذا بخورم که حس چاقی نکنم . حس چاقی مثل حس ولع حس سرزنش و …. 

      این احساسات چاقی باعث میشن در مسیر چاقی هدایت بشم و ذهن من چاقی بیشتر تولید کنه . پس همینکه من هربار از فرمول چاقی کمتر استفاده کنم یعنی فرمول لاغری در من جایگزین شده . 

      چیز دیگه ای که تا اینجا یاد گرفتم اینه که من مسئول چاقی خودم هستم پس نباید عوامل بیرونی رو مسبب چاقی خودم بدونم . انتخابهای خودم منو چاق کرد پس انتخابهامو که تغییر بدم لاغر میشم . 

      من تا الان چه انتخابهاییم رو تغییر دادم ؟ 

      این که از دندانهام که خدا قرار داده برای جویدن ازش استفاده کنم . چرا من غذا رو تند تند میخورم مگه من دندان ندارم . چرا از دندانهام استفاده نکنم . دندان برای جویدن هست . چرا من انقدر تند غذام رو فرو میدم . قطعا اگه بخوام از دندونهام استفاده کنم احساس تناسب رو بهتر حس می کنم ‌ . 

      یه انتخاب دیگه ام استفاده از مفاصله . خدا به من مفصل داده تا ازش استفاده کنم . چرا فقط میخوابم و ازش استفاده نمیکنم . هم دندان و هم مفاصل جزء نعمت های من هستند . نعمت هم اومده که حال منو خوب کنه پس چرا ازشون استفاده نکنم . 

      یه نعمت دیگه ام که خوبه  انتخابش کنم نعمت استفاده کردن از طبیعته . درسته الان طبیعت پاییز و زمستانه و شاید من تنبلیم بیاد جای گرم و نرمم رو رها کنم که برم از نعمت طبیعت گردی استفاده کنم ولی خب طبیعت گردی هم یکی از دارایی های منه . 

      چرا ازش استفاده نکنم . 

      چرا فقط از خوابیدن استفاده کنم شب تا صبح که خوابم روز هم همش تو رختخوابم . پس چطور توقع دارم پول بیشتری جذب کنم وقتی ازش استفاده نمی کنم . 

      پس استفاده از نعمتها یکی دیگه از انتخابامه . فعلا هم سه تاست . دندان مفصل طبیعت . 

      سعی کنم از این سه نعمت بیشتر استفاده کنم . 

      فعلا چیزی که از این قسمت یاد گرفتم همینا بود . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم