0

گام ۱۶: با ذهن می شود لاغر شد اما با فکر نه!

قدرت ذهن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سالهاست در تلاش برای لاغر شدن هستند اما چون نمی دانند با قدرت ذهن باید لاغر شوند تلاش می کنند تا با قدرت فکر لاغر شوند.

تفاوت قدرت ذهن با قدرت فکر

افکار به آنچه در لحظه در مغزمان مرور می شود گفته می شود. افکار بر اساس شنیده ها و دیده های ما در لحظه ایجاد می شوند.

افکار در وجود ما به دو دسته تقسیم می شوند:

۱- افکار اولیه

۲- افکار ثانویه

افکار اولیه چیست

هر زمان در معرض اطلاعات و آگاهی از طریق شنیدن یا دیدن قرار بگیریم بلافاصله یک فکر جدید در ما ایجاد می شود.

تصور کنید در خیابان در حال قدم زدن هستید که در یک لحظه اتفاقی رخ می دهد. با دیدن این اتفاق در همان لحظه یک یا تعدای فکر در شما ایجاد می شود. این افکار که در لحظه در واکنش به محرک های بیرونی در ما ایجاد می شوند افکار اولیه هستند.

افکار ثانویه چیست

افکار ثانویه در واقع همان افکار اولیه هستند که مدتی بعد از لجظه وقوع توسط خودمان بازبینی و مورد دوباره مرور شدن قرار می گیرند.

تصور کنید صحنه ای را در خیابان دیده اید و همان لحظه افکار در شما ایجاد شده اند. از آن محل دور می شوید و متناسب با محرک های اطراف شما در مکان های بعدی افکار جدید در شما ایجاد می شود.

چند ساعت بعد به خانه بر می گردید و درباره آنچه در خیابان مشاهده کرده اید برای دیگران صحبت می کنید یا حتی ممکن است در ذهنتان شروع به مرور کردن آن اتفاق کنید.

در این صورت افکار اولیه به واسطه تکرار و مرور شدن توسط شما افکار ثانویه را ایجاد می کنند.

افکار ثانویه در صورت تکرار شدن قابلیت تبدیل شدن به نگرش یا ثبت در ذهن ناخودگاه و شکل گیری باور یا انتظار در ما را دارند.

بنابراین باید در انتخاب افکار برای مرور کردن در ذهن خود حساسیت داشته باشیم چون مرور افکار به راحتی تبدیل به نگرش و باورهای ما می شوند.

لاغری با قدرت فکر چگونه است

در تمام سال های چاقی به خاطر رنج و ناراحتی که از چاق بودن داشتم در جستجوی روشی برای لاغر شدن بودم. به همین دلیل خیلی نسبت به اطلاعات و آگاهی که از طریق اطرافیان، رسانه ها و به شکل های مختلف درباره روش های لاغری ارائه می شد مشتاق بودم.

زمانی که از شنیدن صحبت های دیگران درباره فلان روش لاغری و نتایجی که کسب کرده اند به وجد می آمدم تصمیم می گرفتم که من هم از این روش برای لاغر شدن استفاده کنم.

این تصمیم گیری برای لاغر شدن فقط در سطح فکر من ایجاد شده می شد.

با اشتیاق و تصمیم قاطع خودم را آماده می کردم تا با اجرای دقیق روشی لاغری که درباره ان شنیده بودم خودم را از شر چاقی خلاص کنم.

روزهای اول را با اشتیاق و انگیزه شروع می کردم و با دقت مواد غذایی را بر اساس وزن یا مقداری که مشخص شده بود جدا می کردم و در زمان های معین می خوردم و خوشحال بودم که با اراده عالی دارم پیش میرم.

با گذشت چند روز از شروع برنامه رژیمی انجام مراحل برای من سخت می شد و انگار اون حوصله و ذوق و شوق اولیه را ندارم به این دلیل که هر روز باید به شکلی که طبیعی رفتار و عملکرد من نبود رفتار می کرد و این نیاز به صرف انرژی زیاد توسط مغز دارد به همین دلیل تمایل من برای ادامه دادن کم و کمتر می شد تا بعد از چند روز استفاده از آن برنامه رژیم لاغری را رها می کردم.

با توجه به توضیحات ابتدایی این بخش واضح است که افکار اولیه درباره لاغر شدن از طریق در معرض شنیدن توضیحات دیگران در من ایجاد شده اند و با قکر کردن به اینکه من با این روش می توانم لاغر شوم افکار ثانویه را ایجاد کرده و دست به اقدام می زدم.

اما با گذشت روزهای اول افکار جدید درباره اینکه انجام این روش سخت است،‌ با اینکه من دوست داشتم از فلان غذا می خوردم اما نمی توانستم،‌ یا دوست داشتم بیشتر می خوردم اما اجازه نداشتم و …. در من مرور می شد و همین افکار با مرور شدن فکر ثانویه رژیم نگرفتن و رها کردن را ایجاد می کردند و پس از چند روز من از رژیم خارج می شدم.

تمام تصمیمات من برای لاغر شدن از طریق هر روشی که قبلا انجام دادم تصمیم به لاغر شدن بر اساس قدرت فکر بوده است و به همین دلیل نتیجه مطلوب کسب نمی کردم.

لاغری با قدرت ذهن

در ابتدای آشنایی با روش لاغری با قدرت ذهن درک و برداشت من از این روش مانند روش های قبلی بود و در عین حالی که تصور می کردم در حال یادگیری لاغری با ذهن هستم اما عملا در حال تلاش برای لاغری با فکر بودم.

بارها شده درباره لاغری با قدرت ذهن از طریق مختلف محتوایی را مطالعه یا شنیده ام اما هرآنچه گفته می شد درک سطحی از لاغری با فکر بود نه لاغری با قدرت ذهن.

برای درک بهتر این موضوع به نمونه هایی از لاغری با فکر اشاره می کنم.

1- استفاده از عبارت های تاکیدی برای لاغر شدن نمونه لاغری با فکر است.

2- استفاده از تخیل و رویاپردازی برای لاغر شدن شکلی از لاغری با فکر است.

3- گوش دادن به موسیقی یا هر صدایی به قصد تغییر در قسمت هایی از مغز برای لاغر شدن، لاغری با فکر است.

4- سعی در آرام غذا خوردن و جویدن هر لقمه برای مدت زمان مشخص لاغری با فکر است.

و نکته جالب توجه این است که شما از طریق لاغری با فکر به نتیجه مطلوب که لاغری همیشگی است دست پیدا نمی کنید.

شاید بهتر باشد درباره تفاوت بین فکر و ذهن بیشتر بدانیم تا بهتر به تفاوت عملکرد این دو بخش از وجودمان آگاهی داشته باشیم.

ایجاد افکار در ذهن

فکر (افکار) چیست؟

فکر در جسم و توسط مغز ایجاد و مدیریت می شود.

افکار نقطه شروع و پایان دارند.

شما می توانید در این لحظه که من از شما می خواهم به مسواک زدن فکر کنید، درباره مسواک زدن در مغز خود فکر کنید و چگونگی انجام آن را مرور کنید.

افکار در بیشتر مواقع شخصی نیستند یعنی مربوط به شما نمی شوند و شما درباره موضوع یا فردی دیگر در حال فکر کردن هستید.

معمولا افکار شامل بیشتر از خود شما هستند. به این معنی که شما به هنگام فکر کردن دارید به شخص یا اشخاص دیگری فکر می کنید.

ممکن است به خودتان و شخص دیگری فکر کنید.

حتی ممکن است به خودتان و وسیله یا موضوعی فکر کنید.

شاید هم درباره فرد دیگر یا موضوعی درباره او فکر کنید.

به هر حال افکار شامل فقط شخص شما نمی شوند.

حتی اگر در مواقعی در حال فکر کردن درباره خود باشید این فکر به خواست شما ایجاد نشده است بلکه به وسیله فرد یا موضوعی بیرون از شما ایجاد شده است و باعث شده که شما به خودتان فکر کنید.

ذهن چیست؟

ذهن در جسم نیست.

ذهن عضوی از بدن نیست که بتوان آن را لمس کرد یا از طریق عکس برداری آن را مشخص کرد.

ذهن محدوده ای کاملا شخصی است.

ذهن شما فقط برای شماست و هیچ موضوعی غیر از شما قادر به وارد شدن به آن نیست.

ذهن شما مجموعه ای از عقیده هایی است که شما درباره خودتان دارید.

آنچه در ذهن ذخیره می شود کاملا شخصی، مخفی و محرمانه هستند.

انتظاری که شما از خودتان دارید در ذهن شما ثبت شده است.

آنچه در زندگی در حال تجربه کردن هستید نتیجه انتظاری است که شما از خودتان و از زندگی دارید به همین دلیل ذهن مرکز فرماندهی شرایط و موقعیت های زندگی شماست.

تفاوت ذهن و فکر چیست؟

تفاوت این دو بخش وجودمان را با ذکر مثالی توضیح می دهم.

به زمانی که متناسب بودید فکر کنید.

اگر از کودکی چاق بوده اید به زمانی که وضعیت جسمی بهتری داشتید فکر کنید.

در آن زمان انتظار شما از خودتان برای چاق تر شدن به شدت انتظار امروز شما برای چاق تر شدن نبوده است.

انتظاری که شما از خودتان دارید نتیجه اطلاعاتی است که در ذهن خود ذخیره کرده اید.

اگر شما بارها برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده باشید و نتیجه نگرفته اید به خوبی می توانید الان دلیل لاغر نشدن خود را درک کنید.

تمام تلاش شما برای لاغر شدن در محدوده لاغری با فکر صورت می گرفته است و از آنجایی که فکر دسترسی به ذهن ندارد هرچه شما در سطح فکر خود برای لاغر شدن تلاش کنید نتیجه ای حاصل نخواهد شد.

شاید نتوان راهکار دقیقی برای تغییر محتوای ذخیره شده در ذهن ارائه کرد اما طبق تجربه ای که در این چندساله کسب کرده ام به نظر من بهترین راهکار تغییر محتوای ذهن بودن در فضای جدید است.

حضور شما در سایت تناسب فکری و استفاده از دوره های آموزشی لاغری با قدرت ذهن، انجام تمرینات، خواندن نوشته های دیگران و بودن به هر طریق در این سایت سبب می شود که شما در فضای لاغری قرار بگیرید.

تماشای تصاویر نتایج لاغری با ذهن افراد در آلبوم شگفتی سازان که قبل از شما از طریق یادگیری لاغری با قدرت ذهن رویای لاغری خود را محقق کرده اند در شما انگیزه و اشتیاق لاغر شدن ایجاد می کند.

در تمام لحظاتی که شما مشغول گشت و گذار در سایت تناسب فکری هستید ذهن خود را مشغول لاغری کرده اید و در حال قوی تر کردن قدرت ذهن خود برای لاغر شدن هستید.

حضور در فضای لاغری به میزان مناسب که برای هر فرد متفاوت و مختص به خودش است سبب می شود که انتظار شما از خودتان برای لاغر شدن با قدرت ذهن تان تغییر کند.

این تازه شروع تغییر جسم خواهد بود.

یعنی تغییر جسم بعد از شکل گیری قدرت ذهن برای لاغر شدن صورت خواهد گرفت.

به این مثال توجه کنید.

فردی که مدت هاست اضافه وزن دارد و روش های مختلفی را برای لاغر شدن استفاده کرده است و نتیجه مطلوب کسب نکرده بعد از تحمل رنج و سختی فراوان به طریقی به سمت این سایت هدایت شده است.

با حضور در سایت تناسب فکری نور امیدی به قلبش تابیده می شود.

احساس می کند بعد از سال ها تلاش بی ثمر برای یافتن روش صحیح لاغر شدن گمشده خود را یافته است.

با اشتیاق و علاقه شروع به استفاده از محتوای آموزشی می کند و هر روز زمانی را صرف دیدن، نوشتن و خواندن نوشته های دیگران می کند.

بسیار خوشحال است و احساس بسیار خوبی در او شکل گرفته است و اشتیاق و انگیزه زیادی برای لاغر شدن پیدا کرده است.

در این شرایط به نظر شما انتظار این فرد از خودش چیست؟

صد در صد چاقی است.

او انتظارش از خودش چاقی است اما اشتیاق و انگیزه زیادی برای لاغر شدن دارد.

اما همچنان انتظارش از خودش چاقی است چون قدرت ذهن او به خاطر فرمول های چاقی تمایل به چاق تر کردن جسم دارد.

روزها می گذرد و هر روز فایل می بیند، می نویسد و می خواند و دیدگاه تازه ای نسبت به موضوع چاقی و لاغری پیدا می کند.

اما انتظار این فرد از خودش همچنان چاقی است.

به مرور متوجه می شود که دیدگاه های او درباره دلایل چاق بودنش اشتباه بوده است و هرچه بیشتر تمرینات را دنبال می کند به عقیده های اشتباه بیشتری درباره چاق بودنش پی می برد اما انتظار این فرد همچنان از خودش چاقی است.

مدت ها در این مسیر ادامه می دهد و تغییرات بسیار خوبی در احساس او ایجاد می شود.

احساس خوب و مشغول بودن به مطالب لاغری با قدرت ذهن سبب می شود که به مرور تغییراتی در رفتار و واکنش های غذایی او ایجاد شود بدون اینکه سختی خاصی متحمل شود.

تمایل او به خوردن تا حدودی تغییر کرده است و آن میل و هیجان قبلی برای خوردن را ندارد.

در این شرایط که بسیار خوشحال کننده است اما باز هم انتظار آن فرد از خودش چاقی است.

روزها می گذرد و آن فرد ممکن است مقداری از هیچان شروع آشنایی با سایت تناسب فکری را از دست بدهد و برایش عادی می شود اما همچنان ادامه می دهد.

ممکن است برخی روزها احساس خوبی نداشته باشد و حتی ناامید شود اما دوباره به سمت این سایت هدایت می شود و مسیر را ادامه می دهد.

در این شرایط نیز هنوز انتظار آن فرد از خودش چاقی است اما آن انتظار به قدرت قبل نیست و تا حدودی سست شده است.

در این مرحله عده ای که به این سایت هدایت شده اند توانایی ادامه دادن ندارند و انتظار چاقی گرچه مقداری سست شده بود اما همچنان در آنها وجود دارد و سبب ناامیدی آنها می شود و بعد از مدتی حضور در این مسیر دیگر ادامه نمی دهند و پس از چند روز انتظار آنها از خودشان برای چاق تر شدن دوباره به حالت قبل بر می گردد.

در واقع قدرت ذهن آنها برای لاغر شدن به قدری تغییر نکرده است که بر قدرت ذهن شان برای چاق شدن غلبه کند و به همین دلیل روش لاغری با قدرت ذهن را رها می کنند.

اما عده ای که ادامه می دهند از این پس به شکل سریعتری تغییر انتظار از خودشان برای لاغر شدن را تجربه می کنند.

و به مرور که انتظار آنها از خودشان لاغری می شود تغییرات جسمی را در خود مشاهده می کنند.

لازم به ذکر است این پروسه ممکن است برای افراد طی دو تا سه هفته رخ دهد اما هیچ معیار مشخصی ندارد و کاملا بستگی به اشتیاق و احساس خوب فرد استفاده کننده دارد.

آرزوی لاغری

بررسی انتظار لاغری داشتن

این کار بسیار ساده است.

با توجه به گفتگویی که با خود درباره چاقی یا لاغری دارید به وضوح می توانید میزان تغییر انتظار خودتان را بررسی کنید.

وقتی انتظار شما از خودتان چاقی باشد، صدایی درون شما همواره شما را از چاق تر شدن می ترساند، از نتیجه نگرفتن، از شکست خوردن، از لاغر نشدن، از بی فایده بودن و به هزار شکل مختلف سعی در مایوس کردن شما دارد.

به مرور که انتظار شما از خودتان تغییر می کند گفتگوی درونی شما نیز تغییر می کند.

این تغییر به این شکل است که در ابتدا لابه لای حرف های ناامید کننده بخش منفی، صدایی ضعیف به شما امید می دهد، انگیزه می دهد و شما را تشویق می کند که ادامه دهید.

هرچه بیشتر ادامه دهید این صدا بلندتر و واضح تر می شود و به مرور صدای بخش منفی کم و کم تر می شود.

این تنها طریق بررسی میزان تغییر انتظار شما از خودتان برای لاغری شدن یا چاق شدن است.

درک تفاوت بین فکر و ذهن به شما کمک می کند تا به شکل بهتری احساس خود را مدیریت کنید.

بعد از این شما قادر خواهید بود احساس خود را ردیابی کنید که مربوط به کدام بخش است.

بخش منفی که گزارش گر انتظار چاق شدن شماست یا بخش مثبت که گزارش گر انتظار لاغری شماست.

محتوای این فایل آموزشی به شما کمک می کند تا به شکل بهتری تفاوت این دو بخش مهم را درک کنید و با هوشیاری بالاتری در مسیر خلق رویای لاغری خود قدم بردارد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر لاغری با ذهن باید بارها محتوای آموزشی را ببینید و درباره آنچه گفته شده بیاندیشید تا آگاهی در شما نفوذ کرده و به شکل نگرش و اعمال و در نهایت به شکل انتظار لاغر شدن در شما نمایان شود.

بعد از خواندن نوشته این جلسه و دیدن ویدیوی تصویری درک و برداشت خود را از مطالب ارائه شده بنویسید و سعی کنید به سوالات زیر در شرح خود از محتوای آموزشی استفاده کنید.

  • تفاوت فکر و ذهن چیست؟ با مثال از زندگی روزمره خود شرح دهید.
  • در روش هایی که قبلا برای لاغری استفاده کرده اید به چه مقدار انتظار لاغر شدن در شما ایجاد شده است؟
  • به نظر شما در سال هایی که اضافه وزن دارید میزان انتظار از چاقی در شما بیشتر بوده یا انتظار لاغری؟
  • در چه زمان هایی یا به واسطه انجام چه کارهایی انتظار لاغر شدن در شما ایجاد شده است؟
  • تغییر ذهن برای لاغر شدن را شرح دهید به چه صورت انجام می شود.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.50 از 48 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23892
برچسب ها:
89 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Susan behrad
      1403/02/07 12:41
      مدت عضویت: 1138 روز
      امتیاز کاربر: 6240 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,151 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      مسیر لاغری من صد گام:گام ۱۶ =باذهن می‌شود لاغر شد اما با فکر نه 

      بیشتر آدمهایی که چاق هستند در طول مدت عمرشان سعی و کوشش می کنند تا لاغر شوند ولی چون نمی دانند با قدرت ذهن باید لاغر بشن تلاش می کنند که با قدرت فکر لاغر شوند 

      فکرهای که در همان لحظه در مغزمان مرور می شه واون چیزی که می شنویم و می بينيم در همان لحظه بوجود می آیند. 

      فکرها در وجودمان به دو دسته تقسیم می شوند 

      ۱. فکر اولیه. 

      ۲. فکر ثانویه. 

      ۱. افکار اولیه چیست؟

      هر وقت ما در موقعیت اطلاعات و آگاهیهایی که می شنویم يا می بینیم قرار بگیریم همان لحظه یک فکر جدید در ما بوجود می آید 

      ۲. افکار ثانویه چیست؟

      افکار ثانویه همان فکرهای اولیه هستش که مدتی بعد از لحظه وقوع توسط خودمان بازبینی درباره اون اتفاق دوباره در حال  مرور شدن قرارمیگیرد 

      افکار ثانویه قابل تبدیل شدن به منش يا تثبیت شدن در ذهن ناخودآگاه و صورت پذیری باور يا انتظار در ما هستند 

      ما باید به فکر کردنهایمان و مرور کردنهایمان حساس باشیم چون مرور کردن اون فکرها خیلی راحت واسون تبدیل به دیدگاه و باورهایمان می شود 

      من از بدو تولدم چاق بودم واز همون کودکی خیلی عذاب کشیدم و همیشه دنبال روش‌هایی بودم که بتوانم خودم رو لاغر کنم و به این خاطر بود که همیشه از اطلاعات و آگاهیهایی که از اطرافیان و یا رسانه ها به صورتهای مختلفی در مورد روش‌های لاغری گفته می شد با شوق واشتیاق دنبال کنم و اون روشها رو دنبال میکردم

      و موقعی که حرفهای بعضی رو می شنیدم که از یک روش لاغری نتيجه خوبی بدست آورده بودند خیلی خوشحال می شدم و با اشتیاق تصمیم می گرفتم که من هم از اون روش برای لاغریم استفاده کنم 

      وحالا متوجه می شوم که این تصمیم همیشه برای اینکه لاغرشوم فقط در سطح فکرم بوجود می آمد 

      همیشه با ذوق و شوق و با تصمیم قطعی آماده می شدم که دقیق اون روش لاغری که در موردش می شنیدم اجرایش کنم تا به اون اندام دلخواهم که دوست داشتم برسم و از شر چاقی که همیشه گریبانگیرم شده بود و دست از سرم برنمی داشت خلاص شوم. 

      من از وقتی که يادم می آید همیشه در حال رژيم گرفتن وورزش کردن بودم و دیگر از شنیدن اسم رژيم حالم بد می شد ولی هیچ چاره‌ای به جز گرفتن رژيم نداشتم و در این اواخر باز خیلی وقتها با شوقواشتیاق و انگیزه اقدام می‌کردم و طبق برنامه غذایی که بهم داده بودند و مشخص کرده بودند انجام می دادم ولی بعد از مدتی چون همیشه رژيم گرفتن برایم سخت بود کم کم ذوق و اشتیاق خودم را از دست می دادم و برنامه رژیمی لاغری را رها می کردم چون هیچوقت به صورت طبیعی رفتار و عملکرد من نبود 

      اینجا افکار ثانویه بود که در من بوجود آمده بود و بخاطر شنیدن حرفهای دیگران شروع به این روش لاغری کرده بودم 

      چون فکر می کردم که این روشی که من انجام می دهم سخته آخه من دوست داشتم اون غذایی که دوست دارم رو بخورم اما نمی توانستم و یا اینکه می خواستم کمی بیشتر بخورم اما اجازه اش را نداشتم و…….در من مرور می شد و این فکرها با مرور شدنشان افکار ثانویه رژيم نگرفتن و رها کردن را بوجود می آورد و بعدش رژيم را رها می کردم 

      هممون قبلا تصمیم برای لاغریمان از هر روشی که انجام دادیم بر پایه قدرت فکرمان بود و به این خاطر بود که نتیجه خوبی هم به دست نیاوردیم 

      حالا نمونه های که با فکر می خواستیم لاغر شویم .

      ۱= وقتی که با عبارت‌های تاکیدی برای اینکه لاغرشویم استفاده می کردیم لاغری با فکر بود 

      ۲= رویا پردازی و تخیل برای لاغرشدنمان شکلی از لاغری با فکر است 

      ۳= وقتی به موسیقی یا هر صدایی که بخواهیم به آن گوش کنیم و لاغر شویم لاغری با فکر است. 

      ۴= شمارش جویدن لقمه ها و آرام غذا خوردنها برای مدت زمان مشخص لاغر شدن با فکر است 

      حالا خیلی برایمان آشکار شده که هیچگاه از روش لاغری با فکر به نتیجه خوبی که لاغری دائمی و همیشگی باشه دست پیدا نخواهیم کرد 

      حالا بودن دراینجا فرق لاغری با فکر و لاغری باذهن را می فهمیم و درک می کنیم 

      هممون با رژیم‌های گوناگون در حال لاغری با فکر بودیم و این سبب‌ شده بود که نتیجه ای هم بدست نیاوریم ولی حالا با لاغری باذهن و آموزش‌ها راحت و آسون داریم به نتیجه خوبی می رسیم. 

      حالا می خواهیم تفاوت فکر و جسممان را بدانیم 

      فکر در جسم به واسطه مغز انسان بوجود آمده و مدیریت می شود 

      ذهن در جسم وجود ندارد ذهن دیدگاه و انتظاری هستش که خودمان نسبت به خودمان داریم ما وقتی به اندازه اون چیزی که باور داشته باشیم در ذهن‌مان است 

      ما با گوش کردن به فایلهای آموزشی و انجام دادن تمرینات در مورد چاقیمان همه اینها در سطح فکر و مغزمان هستش تمام این اطلاعات و آگاهیها در مغزمان نفوذ می کند و آرام آرام دیدگاه و انتظارمان از لاغری در ذهن‌مان صورت می‌گیرد و وقتی که برایمان قابل پذیرش باشه که می توانیم لاغر شویم این دیدگاه در ذهن‌مان بوجود آمده و بعد از اون جسممان هم لاغر خواهد شد 

      ذهن یک چیز درونی هستش و ما تنها می توانیم درباره خودمان از ذهن‌مان استفاده کنیم و ذهن تنها مال خودمان هستش و در باره خودمان آگاهیهایی را جمع می کند من هر دیدگاهی که در باره خودم داشته باشم این کار ذهن هستش برای مثال اگه بعضی مواقع بشنوم که کسی موفق شده کارهای زیادی انجام داده و من به اون غبطه بخورم و بگویم که من از این شانسها ندارم این کار ذهن هستش 

      وحالا اگر دیدگاه من در مورد خودم لاغر شدن باشه این راه بهتر و عالی تر نتیجه می دهد 

      من از همون اول که با این روش عالی آشنا شدم کاملآ مطمئن بودم که نتیجه خوبی می گیرم و ایمان داشتم. وخیلی راحت واسون دارم به نتیجه می رسم و اون ایمان و اعتمادی که برای نتیجه گرفتن ایجاد شود کار ذهن‌مان است. 

      من همیشه ترس از اینکه چاق شوم خیلی داشتم و همیشه در حال رژيم گرفتن وورزش کردن و پیاده روی کردن بودم و می ترسیدم که رهایشان کنم چون می دانستم که با رها کردن رژيم و ورزش دوباره چاق خواهم شد. 

      وحالا بودن دراین سایت همه افکارم تغییر کردند و انتظار من همیشه از خودم لاغری هستش و هر روز دارم لاغرتر می شوم 

      چون من لیاقت لاغرشدن را دارم 

      چون من لیاقت دارم که متناسب ولاغر شوم. 

      من خیلی راحت واسون هر روز دارم لاغرتر می شوم. 

      من عاشق لاغرشدن و متناسب شدن هستم. 

      طبیعت بدنم لاغری است 

      وقتی من در این مسیرزیباقرارگرفتم و انتظار لاغری دارم اگر من لاغر نشوم پس کی میخواد لاغر بشه 

      طبیعت جسم من لاغری و متناسب شدن هستش 

      من لیاقت پوشیدن لباسهای زیبا و اندامی دارم 

      من جسم عالی وزیبایی دارم. 

      من هر روز در این مسیر لاغری باذهن می مانم و خواهم ماندتابه اندام دلخواهم برسم و هر روز یک قدم برای ایجاد حال خوب. سلامتی و تندرستی و آرامش و زیبایی ولاغری برمیدارم ان شاءالله 

      به امید تنها خالق یکتا و بی همتا 

      یاحق. حق نگهدارتان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا
      1403/02/04 10:04
      مدت عضویت: 568 روز
      امتیاز کاربر: 5425 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 432 کلمه

      سلام 

      واقعامطلبی سنگین در عین حال ترسناک و در عین حال شگفت انگیز بود واقعا ادم بیشتر میفهمه ک خودش ک همه کاره هس 

      میفهمه خودش وانچه در درونش هس جسمشو میسازه 

      انتطار چاقی درمن زمانی ک رزیم میگرفتم اصلا خیلی بالا بود همش در احساس حسرت افسوس غصه بودم همش انتظارم از خودم چاقی بود الان بعد سه چهار سال خیلی انتطارم فرق کرده خیلی اصلا برام مسخره میاد میگن بارداری و فلان باعث چاقیته 

      گفت و گوهای ذهن من خیلی فرق کرده شاید ب قول استاد اوتقدر های انتطار لاغری نداشته باشم ک هر روز دارم روز ب روز لاغرتر میشم اما اینو میفهمم ک زمانی کی عادتی رو گفتم تغییرش میدم تکرار میکنم انتظار من از خودم چاقیه 

      اما بعضی اوقات ک مطابق اون چیزی ک تعیین کردم عمل میکنم انتطارم لاعریه زمانی ک در سایتم فوق العاده انتطارم لاغریه زمانی ک مینویسم فوق العاده احساس شدن میکنم 

      و اگاهی از این موضوع سبب شد ب فکر برم و هم خوشحال شم از اینک خیلی گفتگوهای ذهنم فرق کرده و هم بفهمم گیر کارم اینک ک من سر هر اشتباهی انتطارم از خودم چاقیه 

      باعث شد بفهمم ک از این ب بعد اون فکرهایی ک دوس ندارم تجربه شون کنم رو مرور نکنم و وسواس داشته باشم نسبت ب این موضوع 

      و قدرت خلق رو واقعا حس کردم ک من میتونم با مدیریت ذهنم جسمم و وجودمو بسازم اونجوری ک دوس دارم 

      دیدی ادم ی خونه ای رو میسازه اونجوری ک دوس داره چقدر خوشحاله چقدر ب اون تیکه ها نگا میکنه لدت میبره 

      من دارم خودمو دوباره میسازم دوباره تربیت میکنم 

      و این برام خیلی ارزش داره 

      اما تو این راه سستی هایی دارم مثل تعهد ب عملهام 

      اما دارم مدیریت میکنم ک ب دیگران توحه نکنم درگیر دیگران بودن انرژی رو از من میگیره ک جونی برام نمیمونه و درمقابل نجوای ذهنی میگم ول کن بزار خفه بشه 

      اینک مواظب انرژی الهی درونمون باشه بزرگترین کمکی میتونم تو این راه ب خودم بکنم شاید دلیل اینک من نشانه جسمی نداشتم همین ی عامل بوده اونقدر درگیر این و اونم زندگی وفلان ک اگاهی در اون لحظه ها ک باید اگاه ماجرا باشم کم و کم میشه و فقط دلم میخواد ک رها باشم اون لحظه و خوردن رو انتخاب میکنم یعنی خسته میشم از ذهنم و میخورم 

      فک کنم ذهنم در اون لحظه ها حس میکنه من هوای خودمو ندارم 

      مثل داروییک باید بخوری و حس میکنی جونت بند اونه دراون موقع ها حس میکنی بقای تو ب همین خوردنه هس و زمانیک انجامش نمیدم انگار  احساس خطر میکنم 

      اونقدر این فایل شگفت انگیز بود ک من یجوریم حتی نمیتونم بنویسم و این نشون میده باید گوش بدم تا ی کدهایی برام باز بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/02/03 16:54
      مدت عضویت: 307 روز
      امتیاز کاربر: 8650 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 895 کلمه

      به نام خدای مهربان

      باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم

      گام۱۶ با ذهن میشود لاغر شد اما با فکر نه

      استاد برای  آگاهی های این فایل سپاس گذارم خیلی عالی و کمک کننده هستش من مانع اصلی لاغر نشدنم رو پیدا کردم همون ذهنم بود و نگرش اشتباه چاقی در من باعث لاغر نشدنم شده بود  با فهم و درک بهتر از قبل درباره تفاوت فکر و ذهن در من باعث شد که خیلی بهتر از قبل متوجه شدم چطور چاق شدم وچرا دراین سالها قدمی برای لاغری بر نداشتم چون در ذهنم درباره خودم انتظارم چاق شدن بود وقتی داشتم چاق تر میشدم انتظارم این بود که من هرگز لاغر نمیشم چون من نمی تونم رژیم بگیرم چون چربی من سفته وشل نیست که بشه با رژیم لاغر کنم الان مانع لاغر نشدن رو فهمیدم بله من با ذهنم که فقط در باره خودم وشخصیتی و باورهای که نسبت به خودم دارم باعث چاق شدن در خودم شدم وبا فکر کردن فرق داره 

      چاق شدن من اولش با دیدن و شنیدن ها و منطقی شدن اون در دوران کودکی تا زمان زایمان در فکرم گاهی مرور میشد وبا دیدن دیگران که بعد از ازدواج چاق شدن در من قوی تر شد بله فکر اولیه در من شکل گرفته وبا دیدن دوباره و شنیدن های مکرر و تکرار در مغزم اونه رو تبدیل به افکار ثانویه کردم واین افکار هم می تونه درباره دیگران باشه وهم می تونه درباره خودم باشه ولی بیشتر درباره پیرامون بیرونی من ودیگران هست و بعدش که من هم باورم شد که این موضوع راسته ودر مغزم تایید کردم واین چاقی زمانی در من شکل گرفت که در ذهنم نسبت به خودم انتظارم چاقی شکمی شد جوری باورم شده بود که زمان زایمان از دکتر خواسته بودم من به روش طبیعی پسرم رو بدنیا بیارم چون سزارین برای من مساوی بود با چاقی شکمی و عوارض ناجالب ولی دکترخودم گفت تو نمی تونی باید سزارین بشی و دکتر  بیمارستان هم تایید کرده خطر ناک که طبیعی بدنیا بیاری وترس از چاقی شکمی در من انقدر زیاد بود که حاضر بودم طبیعی بدنیا بیارم وچون نشد تصمیم گرفتن سزارین بشم  من نگرشم از خودم بعد از عمل  چاقی شکمی بود و بعدش چاقی شکمی در من باقی ماند ولی خوب خیلی ناچیز بود ولی با ذهنم انقدر انتظارم از خودم چاقی بود که بعد ها شکمم بزرگ تر شد من با ذهنم که درباره خودم بود انتظارم ونگرشم درباره ی خودم چاقی بود  پس از آن چاقی  خلق کردم وبرای خودم  ثابت شد وجزی از  طبیعت بدنم می دونستم و همیشه نگرشم این بود که من نمی تونم لاغر بشم ودر من چاقی عادی شد واین جا بود که روند چاقی در من سرعت گرفت و زمانی که از خداوند کمک و یاری طلب کردم به این سایت شگفت انگیز هدایت شدم 

      استاد عزیزم حالافرق لاغری بافکر و لاغری با ذهن رو فهمیده و درک کردم 

      همه دوستان قبلا با انواع رژیم ها ورزشهای در حال لاغری با فکر بودن و همین باعث شده بود نتیجه نگیریم ولی الان بالاغری با ذهن به آسونی لاغر میشویم 

      بله واقعا استاد درست فرمودید.ذهن یک چیز درونی وفقط درباره خودشخص اطلاعات جمع می کنه وبه خودش کمک می کنه ولی فکر درباره خود ودیگران واتفاقات پیرامون ما هستش که از طریق مغز ایجاد ومرور میشه به نظر من فکر بیشتر درباره گذشته وآینده هستش ولی ذهن در باره حال هستش خودم وقتی به گذشته وآینده فکر می کنم کلا توجه من میره رو دیگران و خاطرات که در مغزم ذخیره کردم ولی در زمان حال تمام نگرشم روی خودم هست مثلا من در حال تغییر کردن شخصیتم هستم من در مسیر لاغری هستم.امروز فایلم رو گوش دادم توجهام بیشتر روی خودم هست نه دیگران و زمانی که در سایت هستم توجه من بیشتر روی پیشرفت شخصی خودم معطوف میشه و همین بودن در سایت در من باعث میشه اطلاعات نگرشهای درست رو در مغزم ذخیره کنم وبا مرور و ادامه دادن همین افکار در ذهنم نسبت به خودم نگرش ام از چاقی رها شده وبه سمت لاغری هستش 

      خدارو شکر دیگر نگرش چاق تر شدن ندارم واگه گاهی هم نجوای چاقی شنیده میشه زود به طور آگاهانه رد می کنم ومی دونم در من نگرش لاغر شدنم شکل گرفته واز خودم انتظارم لاغری هستش ولی باز هم خیلی جا داره تا به نگرشی قوی تر تبدیل بشه 

      من با دیدن افراد متناسب پی میبرم به نگرش درستشون نسبت به خودشون رو ودر من احساس تحسین کردن انها نا خودگاه ایجاد میشه واین یک نگرش درست در من ایجاد می کنه که منهم می تونم لاغر بشم فقط با داشتن انتظار لاغری از خودم 

      من باید در باره سلامتی هم نگرشم این باشه که من سلامتی در وجودم هست تا زمان مرگم در شادی و سلامت کامل خواهم بود وزندگی رو تجربه خواهم کرد 

      نگرشم وانتظارم از زندگی پر از فراوانی ونعمت هستش  چون من لایق زندگی با رفاه وثروت فراوان هستم  

      نگرشم نسبت به خودم دریافت هرچه بیشتر درک عشق وفراونی وثروت معنویت در زندگیم هستم و خواهم بود ومن بهترین خودم هستم ولایق بهترینها 

      من روز به روز در حال متناسب شدن هستم 

      من روز به روز در حال رشد وپیشرفت شخصی هستم 

      من روز به روز اتفاقات خوب رو تجربه می کنم 

      من روز به روز سالم تر و زیباتر و جوان تر میشم 

      من روز به روز نگرشم نسبت به خودم مثبت تر شده واز این که در مسیر درست هستم به از خدای خودم بی نهایت سپاس گذارم  

      خدایا به امید تو🙏🏻

      سپاس فراوان از استادعزیزم

      \"🙏🏻\"/
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/20 07:32
      مدت عضویت: 252 روز
      امتیاز کاربر: 6585 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 559 کلمه

      با سلام 

      تفاوت فکر و ذهن:

      وقتی رفتیم کلاس اول دبستان هیچ سوادی در فارسی و ریاضی نداشتیم و معلم مدام به ما تمرین میداد ،مشق میداد،و ما با استفاده از فکرمون و گاهی به سختی اون مطالب رو یاد می گرفتیم و تمرین می‌کردیم.

      تا دو سه سال تحت تمرین زیادی بودیم هم برای فارسی هم ریاضی و برای اینا بیشتر از فکرمون استفاده می‌کردیم مخصوصا برای مطالب جدید، و آنقدر این مطالب برای ما تمرین و تکرار شد که در مغزمون نهادینه شد و بجایی رسید که دیگه همون مطالبی رو که به سختی و تحول فشار یاد می گرفتیم،با یه نگاه انداختن درک کردیم 

      تا چسممون به نوشته میوفته ،درک خود کلمه و معنی اون برامون سختی ندارم و فهمش یه چیز عادی و طبیعی شده. 

      خواندن و نوشتن آنقدر زیااااد برای ما تکرار شده،که یادمون می‌ره برای یادگیریش تلاش کردیم ،فکر میکنیم از همون ابتدا توی ما وجود داشته،

      و همه اینها بخاطر ذهن هست ،خوندن و نوشتن ملکه ذهن ما شده ،کاری که اصلا بابت انجام احتیاج به فکر کردم نداریم .

      چون یه زمانی از سطح فکر ما خارج شده و رسیده به اعماق رهنمون و جزیی از ما شده!

      لاغری با ذهن هم همین حالت رو داره ،با تکرار و تمرین در مورد لاغری اون رو ملکه ذهن می کنیم و از سطح فکر میبریمش به اعماق ذهنمون،

      ما الان دیگه نمی‌تونیم نخونیم و حساب کتاب نکنیم چون تمام اطلاعات مربوط بهش همه توی ذهنمون هست!

      وقتی لاغری هم با تکرار و تمرین ملکه ذهنمون بشه،دیگه نمی‌تونیم لاغر نباشیم!

      لاغری با روش های دیگه در سطح فکر بوده!

      وقتی رژیم می‌گرفتم فکر میکردم که لاغر میشم امید داشتم که لاغر بشم،اما در لاغری با ذهن به لاغری فکر نمیکنم مسایل مربوط به لاغری رو در فکرم کندوکاو میکنم و با مداومت میفرستمشون به ذهنم 

      من زمانی که بدنم شروع کرد به اضافه وزن ،انتظار این رو داشتم یه جایی این اضافه وزن متوقف بشه،و نگران این بودم که نکنه هیچ وقت تموم نشه و یک سره وزن اضافه کنم .و چون شنیده بودم از شیر گرفتن بچه باعث چاقی میشه اضافه وزنم رو یه چیز طبیعی میدونستم و هم بابت دوران لاغری افسوس می‌خوردم هم دیگه امیدی به برگشت وزنم نداشتم.

      تغییر ذهن برای لاغر شدن هم مثه یادگیری خواندن و نوشتن هست و فقط با تکرار و تمرین و اینکه خودمون رو در معرض مسایل مربوط به لاغری قرار بدیم،

      یه تغییر کوچولویی که من تواین چند روز انجام تمرینات کردم و برای خودم جالبه رو براتون مینویسم: 

      قبلا به اندام و بدن زنان دیگه توجهی نمی‌کردم یعنی برام مهم نبود اگه یه فرد چاق می‌دیدم که سنش بالا بود برام یه چیز طبیعی بود،اما تو این چند وقت که ذهنم مرتب درگیر لاغری هست ،افراد لاغر برام مهم شدن نه این که بگردم توی جمع تا یه لاغر ببینم ،وقتی یه خانوم لاغر میاد میاد جلوی چشمم زیبایی اندام و ظرافتش ناخودآگاه باعث میشه توی ذهنم تحسینش کنم.حتی خانومای فامیل که زیاد می بینمشون و قبلا توجهی به اندام لاغرشون نداشتم رو, حالا ناخودآگاه لاغریشون برام خودنمایی می کنه!

      و دلیلش هم فقط اینه که به لاغری زیاد فکر میکنم و امیدوارم با تکرار بیشتر از مرحله فکر عبور کنه و به ذهنم برسه!

      بنظر من آنقدر باید در مورد لاغری فکر کنیم که حتی دیگه ملکه ذهنمون هم نباشه،و برام به امر طبیعی و عادی بشه درست مثه کلمه هایی که فقط با دیدنشون قابل درک هستن برای ما بدون این که به معنی اونها فکر کنیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/10/12 09:29
      مدت عضویت: 391 روز
      امتیاز کاربر: 24260 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 935 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که درتاریخ 1402/10/12 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      افکار درذهن ما دودسته هستند .

      1- افکار اولیه : درمعرض هراطلاعات و آگاهی که قرار بگیریم بلافاصله یک فکر جدید درما شکل میگیرد 

      2- افکار ثانویه : افکار اولیه ما درزمان وقوع دوباره توسط مغز ما بازبینی و مرور میشود 

      تفاوت فکر و جسم درچیست . 

      فکر : درجسم و توسط مغز انسان ایجاد و مدیریت میشود 

      ذهن : درجسم ما نیست و نگرش و انتظاری است که ما خودمان نسبت به خودمان داریم یعنی به اندازه ای که چیزی را باور داشته باشیم درذهن ماست 

      ما درمورد چاقی وقتی که فایل ها را گوش میدهیم و تمرینات را انجام میدهیم تمام اینها درسطح فکر و مغز ما است چون این آگاهی در مغز ما نفوذ میکند و کم کم نگرش و انتظار ما از لاغر شدن درذهن ما شکل میگیرد و وقتی این باوررا پذیرفتیم که ما هم میتوانیم لاغر شویم این نگرش درذهن ما ایجاد میشود و بعد از طریق جسم لاغرشدن درما به نمایش درمیآید .

      ما هرنوع نگرشی را فقط درمورد خودمان داشته باشیم درسطح ذهن است و اصلا ما نمیتوانیم با ذهن نگرش و انتظاری را برای دیگران درذهن داشته باشیم هرچیزی که مربوط به دیگران باشد درمغز ما مروز و تکرار میشود چیزهای مربوط به گذشته درمغز ما است و درمغز ما تصویر سازی میشود خوشحالی – ناراحتی و یا هراحساسی دیگر که مربوط به خودت باشد درذهن شما ذخیره میشود مثلا نگرشی که ما افراد درمورد شانس داشتن داریم این در ذهن ما شکل میگیرد پس اگر لاغر شدن درمغز شما شکل بگیرد و نگرش شما درذهنت چاقی باشد هیچ وقت لاغر نخواهی شد و اگر نگرش من درذهنم این باشد که من هم میتوانم لاغر بشوم و دراین مسیر استمرار داشته باشم من کم کم لاغر خواهم شد چون با اطمینان این باور را درذهن پذیرفتم چون نگرش این افراد درمورد خودشان تغییر کرده است که میتوانند لاغر شوند و وقتی شما نگرش خودتان را تغییر دادید که من میتوانم لاغر شوم این تغییرات حداقل پروسه زمانی بین 2 تا 3 ماه طول میکشد تا لاغری درجسم شما نمایش داده شود چون وقتی نگرش شما ازچاقی به لاغری تغییر کند گفتگوهای ذهنی شما درمورد چاقی کاملا تغییر پیدا میکندو نگرش و رفتار شما کم کم نسبت به خوردن مواد غذایی تغییر میکند پس بعد از دیدن تغییرات در خودمان باید این انتظار و نگرش که من هم لاغر خواهم شد را درذهن خودمان تقویت کنیم و هرچه این باور قوی تر باشد سرعت لاغری دربدن ما افزایش پیدا میکند اگر بعد از چند ماه دیدیم که تغییری درلاغری ما بوجود نیامده باید بدانیم که درذهن ما هنوز انتظار چاقی وجود دارد و این انتظار نمیگذارد که ما لاغر شویم پس باید سعی و تلاش کنیم که انتظار چاقی درذهنمان را به انتظار لاغری درذهن تغییر دهیم تا کم کم لاغری دربدن ما خودش را نمایش دهد وقتی که حال درون ما شاد و خوب باشد نگرش ما به سمت لاغری است ولی وقتی حال درون ما هنوز گرفته باشد و مرتب درذهن که آیا من هم لاغر میشوم را تکرار کنیم و هنوز از چاقی خود عصبانی باشیم ما هرگز لاغر نمیشویم پس بدون هیچگونه ناراحتی این باور و نگرش که من فقط از طریق این سایت لاغر میشوم ولا غیر را درذهن خود هرروز تقویت کنیم و دراین مسیر استمرار داشته باشیم تا روز به روز لاغرتر شویم و حس و حال خودمان خوب و بهتر شود .

      افرادی که عقیده دارند من روز به روز چاق و یا لاغر تر میشوم این نگرش درسطح ذهن انهاست و این کلمه ریشه درذهن افراد دارد چون ذهن یک چیز نامحدود است و خوشبختانه و یا بدبختانه اصل و بدل را ازهم تشخیص نمیدهد ووقتی من با خودم تکرار میکنم من هرروز چاق تر میشوم گفتن این کلمات درذهن باعث چاق تر شدن فرد میشود و سرعت چاقی دربدن من سرعت میگیرد و لاغر ی دربدن من سرعت کمتری پیدا میکند  پس ما باید این نگرش که من با گوش دادن به این فایلها و با بودن دراین مسیر روز به روز لاغرتر خواهم شد را درذهن تقویت کنیم و سرعت لاغری را دربدنمان زیادتر کنیم و با خوشحالی و حس خوب دراین مسیر باشیم که همین حس خوب داشتن بسیار باعث ایجاد انگیزه درما میشود 

      • تفاوت فکر و ذهن چیست؟ با مثال از زندگی روزمره خود شرح دهید. 
      • من وقتی درجمعی نشسته ایم و فردی درمورد موقعیت خوب و عالی درزندگی صحبت میکند و من آن را درذهنم مروز میکنم که ای کاش من هم این موقعیت را داشتم این آرزو داشتن و یا عنوان شانس داشتن درذهن افراد است 
      • در روش هایی که قبلا برای لاغری استفاده کرده اید به چه مقدار انتظار لاغر شدن در شما ایجاد شده است؟ بیشتر لاغر شدن درمغز تکرار میشد و انتظار لاغر شدن درمغز بود نه درذهن پس از مدتی دوباره از بین میرفت 
      • به نظر شما در سال هایی که اضافه وزن دارید میزان انتظار از چاقی در شما بیشتر بوده یا انتظار لاغری؟ انتظار چاق بودن چون لاغر شدن درذهن باید باشد که نبود و چاقی با تکرار و تمرین درذهن ما به صورت یک باور تقویت شده است 
      • در چه زمان هایی یا به واسطه انجام چه کارهایی انتظار لاغر شدن در شما ایجاد شده است؟ مواقعی که لاغر شدن را دردیگران مشاهده کردیم و آرزو کردیم که من هم بتوانم مثل این فرد لاغر شوم 
      • تغییر ذهن برای لاغر شدن را شرح دهید به چه صورت انجام می شود. تغییر لاغر شدن ابتدا باید درمغز آگاهیها شکل گیرد و بعد از مدتی درذهن به صورت یک نگرش دربیایید و بعد از آن ذهن ان را به صورت یک باور قوی قبول کند و بعد کم کم در جسم نمایش داده میشود لاغری که ابتدا درذهن مروز کرده اید 
      •  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shabnamsarmadi@gmail.com
      1402/08/10 17:47
      مدت عضویت: 1020 روز
      امتیاز کاربر: 805 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 634 کلمه

      تفاوت فکر و ذهن رو طبق توضیحاتتون خودآگاه و ناخودآگاه درک می کنم…فکر چیزیه که در طول روز به صورت یک پروسه ی مستمر در پس ذهنم در جریانه وبا توجه به دیده ها و شنیده هام باز تولید میشه. 

      ذهن اما اون حسیه که در من نهادینه شده و دسترسی بهش کمی سخت تر از فکره چون عمیقتره و در جایی شکل گرفته که رسیدن بهش احتیاج به خودآگاهی و تمرکز و حس درست داره. مثلا اگر در طول روز به موضوع بی پولی فکر کنم فکرهای زیادی از پس فکرم می گذره که مرتبط با پول داشتن ؛پول درآوردن یا سختی های این مسیره…ذهن ولی حس و پیش فرضیه که نسبت به احساس بی پولی بعضا بهم غلبه میکنه..نگرانی ای که از نداشتنش میاد. 

      در مثال چاقی و لاغری الان که فکر می کنم می بینم خیلی اوقات جلوی آینه دارم به خودم میگم چاق یا لاغر شده م…دقیقا هر روز…هر روز! و الان که ویدیوتون رو دیدم می فهمم اصلا خنده داره هر روز بخوام فکر کنم امروز چاق شدم دیروز لاغرتر بودم…ذهنم داره کم کم آماده میشه برای حسی که توضیح دادید چون انتظارم هر روز بهتر شدنه ولی هنوز نرسیدم بهش..صرفا درکش میکنم..فکر می کنم احساس غمی که از پوشیدن لباس و تنکیش بهم دست میده از ذهنه و بخوام مثال بزنم اکر به غذایی فکر کنم که چاق کننده س در اونصورت اون فکره!ولی فکر ذهن رو درگیر میکنه..به لحاظ احساسی.

      من در واقع روشهای خیلی خیلی زیادی رو برای لاغری امتحان کردم… همیشه مسلما با هیجان اولیه ..بعد از مدتی نتیجه گرفته م..کمی بعدتر ازون استایل غذا خوردن خسته شده م و بعد باز انتظارم چاقتر شدن بوده. هرچقد بیشتر ادامه دادم رژیمی رو بیشتر انتظار لاغر شدن داشته م ولی به همون اندازه هر وقت نشده ادامه بدم به همون اندازه ویا چندبرابر بیشتر انتظار چاقی داشتم..شاید به همین دلیل بارها به همون رژیم برگشته م چون فکر کرده م تنها راه نجاتم همونه…در واقعیت ولی بارها کند شده روند لاغریم (احتمالا چون انتظارم از لاغری کمتر شده) و نهایتا کنار گذاشته م اون روش رو ورفتم سراغ روش جدید! 

      در سالهایی که گذشته انتظار چاقیم مسلما بیشتر بوده…چون هر سال چاقتر از سال قبلش شده م…چون فقط به چاقی و وحشتم ار چاقی فکر کرده م. این وحشت عجیب!

      همونطور که خودتون بارها گفتید هر بار چاق شده م تصمیم به رژیم غذایی و ورزش گرفته م…هر بار موفق شده م ورزش سنگین تر و غذای کمتر بخورم لاغر شدم ولی مسلما هر بار خسته شده م و رها کرده ام و در بهترین حالت به وزن قبلی برگشته ام یا چاقتر شده م. این اولین باره که از ماده ی غذایی نمی ترسم.. اولین باره به این فکر میکنم فقط وقتی گشنه هستم غذا بخورم.. اولین باره فکر میکنم به مقداری که محتاجم بخورم و اون احساس ولع بسیار کمتر شده!

      تغییر ذهن فکر می کنم بخشی از همین پروسه س… اینکه طرز فکر کردن آدم عوض میشه ..به دنبالش الگو و رفتار آدم عوض میشه.. و به دنبال اون تغییر یه حسی شروع میکنه به خودنمایی که فکر میکنم ذهنه..یه احساس خوب ازینکه کاری که دارم می کنم داره نتیجه میده..مسیر ساده ای نیست چون تغییرات بنیادین لازمه ولی فکر میکنم چون تغییرات فقط در سطح فیزیکی  نیست ذهن می پذیره که این یک بار برای همیشه س. احساس خیلی خوبیه..یه جور حس ضمانته.

      تمرینی که می تونم بهش فکر کنم؛ در طول روز تا جایی که میشه ببینم چه چیزهایی ذهنی و چه چیزهایی فکرین..اونها رو کاغذ بنویسم و نسبت بهشون آگاهی بیارم. در نهایت تغییر در احساسه که تغییر اصلی رو ایجاد میکنه.پس دقت در حس درونی می تونه تمرین امروزم باشه.

      نکات مهم این جلسه؛

       جایی که حس درونی برانگیخته میشه ذهنه…ذهن به فکر کردن احتیاج نداره..نگرش به خود در ذهن اتفاق میفته 

      نگرش درباره ی خودمون در ذهنه 

      تغییر انتظار تغییر احساس به چاقی

      اهمیت اصلی در  احساس نسبت به خودمونه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/25 19:31
      مدت عضویت: 1661 روز
      امتیاز کاربر: 28371 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 904 کلمه

      به نام خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      من رویای متناسب شدن دارم و خدا رو شکر بازم فرصت  این رو دارم که  در مسیر لاغری با ذهن حرکت‌کنم (.خدایا شکرت برای تمام این آگاهی ها )

      من زمانی که وارد این سایت شدم برای لاغری وارد شدم اما من با  مسایل ذهن و قدرت ذهن و این جور چیزها آشنا شدم که من رو بسیار در تمام جنبه های زندگی هوشیار کرد و در زمینه ی لاغری هم کلی اگاهی پیدا کردم که چطور باید به لاغری برسم .

      من باید تفاوت بین فکر  و ذهن  و مغز  رو بدونم در حالی که خیلی ها فکر و عقل و مغز و ذهن رو یکی میدونن اما  ما باید بدونیم که ذهن  همان  مغز نیست و این دو از هم جدا هستند 

      هر جا که من دنبال فکر کردن هستم اون  مغز   هست اما هر جا دارم به تعریفی در مورد خودم و بقبه ی چیزهای اطرافم  فکر میکنیم اون ذهن هست .

      ذهن یک چیز درونی هست و  ما فقط در مورد خودمون از ذهن استفاده میکنیم  پس ذهن فقط مال من هست و درمورد من اطلاعات جمع میکند  من هر نگرشی که در مورد خودم دارم این کار ذهن هست برای مثال اگر  می شنوی فلانی به موفقیت های زیادی رسیده و  تو بگی خوش به حالش من که از این شانس ها ندارم این کار ذهن هست .

       اگر دراین راه من   نگرشم درمورد خودم لاغری بشه این راه عالی و خیلی خوب   نتیجه میده .

      اوایل حرکت در  این مسیر که فقط،فایل می بینی و گوش میدی هنوز تعییرات در سطح فکر هست اما کم کم که استمرار داشتی میفهمی که تو هیچ مانعی برای لاغر شدن نداری و در جسمت نتیجه رو می بینی اما اگاه باش  اونجا هست که  در ذهن تغییر کردی و تازه باید منتظر نتیجه های عالی تر هم باشی .پس اوایل راه شاید نتایج جسمی نداشته باشید اما  عجله نکنید ادامه بدید تا کم کم فرمولهای ذهنی شما تغییر کند و انتظار شما هم  تغییر می  کند .

      من خودم زمانی که با این راه اشنا شدم خیلی اطمینان داشتم که نتیجه میگیریم و  به این راه ایمان داشتم و چقدر راحت هم نتیجه گرفتم اون ایمانی که برای نتیجه به وجود میاد اون کار ذهن هست . انتظار شما  از خودت چی هست ؟؟ 

      من مدتها هست در این میسر هستم و دارم روی خودم کار میکنم و انتظارم از خودم تغییر کرده و مطمعنم هر جا برم میتونم خوش پوش ظاهر بشم میتونم با اعتماد. به نفس ظاهر بشم و نگرانی من از ظاهر شدن در جمع و حرف مردم و … خیلی کم شده .

      من یادم میاد در گذشته فکر میکردم ماه به ماه دارم چاقتر میشم و دقیقا همین اتفاق هم برای من می افتاد چرا ؟؟ چون پزشکان بارها به من گفته بودن تو با این دارو ها چاق تر میشی و منی که تا قبلش داشتم وزن کم میکردم  یه دفعه   انتظارم از خودم تعییر کرد  چون که دیگه من قرص میخورم پس باید چاقتر بشم و چقدر ذهن من قدرت داره و دقیقا  از وقتی این حرف رو چند پزشک. با هم به من گفتن انگار نه انگار که من تا دیروز داشتم لاعر تر میشدم رروند جسمی من به طور عجیبی تغییر کرد در حالی که من همون فرد قبلی بودم با همون سعی وو تلاش در لاغری یعنی  هنچنان اخر رژیم و ورزش بودم حتی ورزشم رو هم سخت تر کردم  و رژیمم رو هم محدود تر کردم اما فایده نداشت ذهن من داشت با قدرت خودش من رو چاق میکرد و هر وقت  من میرفتم روی ترازو  و متوجه  می شدم مقداری وزن اضافه کردم و دقیقا با همین تفکر که دارم ماه به ماه چاقتر میشم چند ماهی درگیر  بودم و بسیار ناراحت و خسته بودم که با این راه اشنا شدم و متوجه شدم چرا من چاق تر میشدم . من در اون شرایط میگفتم  خدایا یعنی تا چند کیلو میخوام هر ماه چاقتر بشم یادم میاد از وزن ۵۹ کیلو  که با رژیم  شدید به دستش اورده بودم  تا وزن ۷۴ کیلو خیلی راحت  چاق شدم و همش میگفتم خدایا. یعنی تا کی این روند ادامه داره ؟؟ اما زمانی که وارد این دوره ها  شدم خیلی راجت حرف پزشکان رو کنار گذاشتم و رد کردم و دیگه کاری به  خوردن قرص هام نداشتم و خیلی عالی لاغر شدم و هنوزم لاغر هستم و مطمعنم نگرش من و  ذهن من تغییر کرده که این اتفاق در وجود من افتاده .

      من در گدشته چقدر ترس از چاقی بیشتر و اظطراب چاقی داشتم چقدر  ترس از کنار گذاشتن رژیم و ورزش داشتم چون میگفتم با وجود این دو اینقدر چاق هستم  پس اگر اینها رو  کنار بزارم دیگه چقدر چاق می شم ؟؟ اما با این دوره ها تمام این افکار من تغییر کرد و من انتطارم از خودم لاعری شد و و من لاغر هم شدم  انتظار  درونی من لاعر تر شدن هست .

      من لیاقت تناسب اندام زیبا رو دارم 

      حق من لاغری جسمی  است 

      من خیلی راحت هر ماه لاغر تر و زیباتر میشم .

      من به لاغری ایده الم بسیار نزدیک هستم .

      من لاغر نشم کی لاغر بشه .

      من انتظارم از جسمم این هست که روز به روز زیبا اندام تر بشم .

      جسم من همواره برای لاغری تلاش میکند 

      من عدای سالم به اندازه ی کافی وارد جسمم میکنم تا همیشه سالم و شاداب و پر انرژی و لاغر  باشم 

      من لیاقت پوشیدن بهترین لباسها رو دارم 

      من لیاقت یک جسم زیبا و تراشیده رو دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه
      1402/06/05 12:40
      مدت عضویت: 277 روز
      امتیاز کاربر: 6140 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 441 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همه دوستان گرامی

      گام 16:با ذهن می توان لاغر شد ولی با فکر نه!

      برداشت من از گفته های امروز استاد این بود که فکر و ذهن با هم تفاوت دارند، فکر درواقع در برخورد با اتفاقات و افراد بیرونی در لحظه در ما ایجاد می شه ولی ذهن به طورکلی نگرش مارو درمورد خودمون شامل میشه ، اینکه در زمینه های مختلف چه چیزی درمورد خودمون در ذهن ما مرور میشه ، مثلا شوهرم بدون اینکه مهارت خاصی در کارهای کامپیتوتری  داده باشه می تونست کافی نت مون رو اداره کنه ولی وقتی من به اون نگا میکردم میگفتم من اصلا نمیتونم مثل اون باشم و از پسش برنمیام این نگرش من درمورد خودم رو داشت نشون میداد که من نمیتونم تو کاری که زیاد توش مهارت ندارم موفق بشم و این رو اونموقع متوجه نبودم وبا گوش دادن فایل این گام ذهنم به سمت این موضوع درمورد خودم رفت که نگرش من در مورد خودم موفق نشدن بود و همش توی ذهنم مرور میشد و هرقت شوهرم میگفت توهم میتونی یه ترسی به سراغم میومد که من نمیتونم درواقع نگرش من در مورد خودم باعث ترسم میشد و منو از حرکت به سمت جلو منصرف میکرد ولی خداروشکر با اصرارهای شوهرم که توهم مثل من میتونی و قرار دادن من تو عمل انجام شده تونستم به طرز قابل توجهی تغییر کنم و الان من به جای شوهرم کافی نت رو اداره میکنم و کلا نگرشم در مورد خودم در این زمینه تغییر کرده و روز به روز دارم پیشرفت میکنم و تغییرات خودم رو احساس میکنم .نگرش من در مورد چاقی  هم فرقی با این موضوع نداره چون دیدگاه و نگرش من در ذهنم نسبت به خودم چاقی بیشتر و بیشتره به همین دلیل هر وقت که کسی که متناسب بود رو میدیدم میگفتم این با من فرق میکنه من اصلا نمیتونم مثل اون لاغر و متناسب باشم . پس من باید سعی کنم نگرشم رو درمورد خودم تغییر بدم تغییر نگرش یعنی تغییر ذهن . وقتی نگرش من درمورد خودم تغییر کنه مطمئناً جسم منم تغییر میکنه  همان طوری که نگرش من در مورد انجام دادن کارهای کامپیوتری تغییر کرد و تونستم تغییر کنم پس در این مورد هم میشه .با رژیم گرفتن و ورزش کردن نمیشه لاغر شد چون این ها لاغری با فکره ، برای لاغری شدن دائمی و همیشگی باید لاغری باذهن رو انجام بدیم چون با رژیم و ورزش ذهن و درنتیجه نگرش ما در مورد خودمون تغییر نمیکنه ولی در لاغری با ذهن ما ذهنمون رو تغییر میدیم پس نگرش و توقع ما از خودمون هم تغییر میکنه و ازچاقی به لاغری تبدیل میشه .

      به امید روزهای خوب برای همه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/30 23:36
      مدت عضویت: 1040 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,289 کلمه

      به نام خدای مهربان🌼

      سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت تناسب فکری🪴

      گام ۱۶ : با ذهن می‌شود لاغر شد اما با فکر نه،

      بسیاری از افراد چاق سال‌هاست برای لاغر شدن تلاش می‌کنن،و چون نمیدونن که با قدرت ذهن باید لاغر بشن،تلاش میکنن تا با قدرت فکرشون لاغر بشن،

      تفاوت قدرت ذهن با قدرت فکر،

      افکار به اونچه که در لحظه در مغزم مرور میشه گفته میشه،افکار بر اساس شنیده‌ها و دیده‌های من در لحظه ایجاد میشن،افکار در وجود من به دو دسته تقسیم میشن،افکار اولیه،افکار ثانویه،افکار اولیه چیه؟؟

      زمانی که در معرض اطلاعات و آگاهی از طریق شنیدن یا دیدن قرار بگیرم، بلافاصله یک فکر جدید در من ایجاد میشه،مثلاً توی خیابون در حال قدم زدنم که در یک لحظه اتفاقی رخ میده،با دیدن این اتفاق توی همون لحظه یک یا تعدادی فکر در من ایجاد میشه،این افکار که در لحظه در واکنش به محرک‌های بیرونی در من ایجاد میشن، افکار اولیه هستن،

      افکار ثانویه چیه؟؟افکار ثانویه در واقع همون افکار اولیه هستن که مدتی بعد از لحظه وقوع، توسط خودم بازبینی و مورد دوباره مرور شدن قرار می‌گیرن،مثلاً صحنه‌ای رو در خیابون دیدم و همون لحظه افکار در من ایجاد شدن،از اون محل دور میشم و متناسب با محرک‌های اطرافم در مکان‌های دیگه افکار جدید در من ایجاد میشن،چند ساعت بعد که به خونه میام و درباره اونچه که در خیابون مشاهده کردم، برای دیگران صحبت میکنم، یا حتی ممکنه در ذهنم شروع به مرور کردن اون اتفاقات کنم،در این صورت افکار اولیه به خاطر تکرار و مرور شدن توسط من  افکار ثانویه رو ایجاد می‌کنن،افکار ثانویه در صورت تکرار شدن، قابلیت تبدیل شدن به نگرش، یا ثبت در ذهن ناخودآگاه و شکل‌گیری باور یا انتظار در ما رو دارن،

      پس باید در انتخاب افکار برای مرور کردن در ذهنم حساسیت داشته باشم،چون مرور افکار به راحتی تبدیل به نگرش و باورهای من میشن.

      خیلی از افراد چاق هستن که به خاطر اشتیاق فراوان برای لاغری،به دنبال روش‌های لاغری و جمع کردن اطلاعات و آگاهی از طریق اطرافیان و رسانه‌های مختلف میرن تا روشی رو پیدا کنن برای لاغر شدن،و وقتی هم که از دیگران در مورد روش‌هایی میشنون که نتایجی رو از استفاده از اون روش به دست آوردن،اونا هم تصمیم می‌گیرن که اون روش رو انجام بدن،این تصمیم گیری برای لاغر شدن، فقط در سطح فکر اونها ایجاد میشه،و با اشتیاق فراوان خودشون رو آماده می‌کنن، تا با اجرای دقیق اون روش لاغری که درباره اون شنیده بودن، خودشون رو از شر چاقی خلاص کنن،روزای اول رو با اشتیاق و انگیزه شروع می‌کنن، و با دقت مواد غذایی رو بر اساس وزن و اون مقداری که مشخص شده،  و در زمان‌های معین میخورن و خوشحالن که دارن با اراده عالی پیش میرن،ولی وقتی که چند روز از شروع برنامه رژیمی اونا میگذره،مراحل براشون سخت میشه و انگار دیگه حوصله و ذوق و شوق اولیه رو ندارن،چون هر روز رو باید به شکلی که طبیعیِ رفتار و عملکرد اون‌ها نبود رفتار می‌کردن،که نیاز به صرف انرژی زیاد توسط مغز داشت،و تمایل اونا برای ادامه دادن مسیر کمتر میشد و بعد از چند روز هم رژیم رو رها میکردن،

      پس افکار اولیه که درباره لاغر شدن از طریق  شنیدن توضیحات دیگران در اونا ایجاد شده بود،

       و با فکر کردن به اینکه اونا با این روش میتونن لاغر بشن، افکار ثانویه رو ایجاد کردن و دست به اقدام زدن،اما با گذشت روزای اول،افکار جدید دیگه‌ای درباره اینکه انجام این روش سخته،دوست داشتن از مواد غذایی دیگه بخورن اما نمی‌تونستن،یا دوست داشتن بیشتر بخورن اما اجازه ندارن،این افکار در اونها مرور میشه و همین افکار با مرور شدن، فکر ثانویه که رژیم نگرفتن و رها کردن بود، رو ایجاد میکنه و پس از چند روز اونا از رژیم خارج میشن.

      پس باید بدونم که تمام تصمیمات من برای لاغر شدن از طریق هر روشی که قبلاً انجام دادم،تصمیم به لاغر شدن بر اساس قدرت فکر بوده،برای همین بوده که نتیجه نمیگرفتم.

      نمونه‌هایی از لاغری با فکر،

      استفاده از عبارت‌های تاکیدی برای لاغر شدن،استفاده از تخیل و رویاپردازی برای لاغر شدن،گوش دادن به موسیقی یا هر صدایی که به قصد تغییر در قسمت‌هایی از مغز هست، برای لاغر شدن ،سعی در آروم غذا خوردن و جویدن هر لقمه برای مدت زمان مشخص،این‌ها همه لاغری با فکره و من نمی‌تونم از طریق لاغری با فکر،  به نتیجه مطلوب که لاغری همیشگی هست دست پیدا کنم.

      فکر چیست؟؟فکر در جسم و توسط مغز ایجاد و مدیریت میشه،افکار نقطه شروع و پایان دارن،مثلاً اگه کسی از من بخواد که به مسواک زدن فکر کنم،اونوقت می‌تونم درباره مسواک زدن در مغز خودم فکر کنم و چگونگی انجام اونو مرور کنم،افکار در بیشتر مواقع شخصی نیستن، 

      یعنی مربوط به من نمیشن و من درباره موضوع یا فرد دیگه‌ای در حال فکر هستم.

      معمولاً افکار شامل بیشتر از خودِ من هستن،به این معنی که من به هنگام فکر کردن دارم به شخص یا اشخاص دیگه‌ای فکر می‌کنم،ممکنه به خودم و شخص دیگه‌ای فکر کنم،حتی ممکنه به خودم و وسیله یا موضوعی فکر کنم،شاید هم درباره فرد دیگه یا موضوعی درباره اون فکر کنم،به هر حال افکار، شامل فقط شخصِ من نیستن.

      حتی اگه در مواقعی در حال فکر کردن درباره خودم باشم،این فکر به خواست من ایجاد نشده،بلکه به وسیله فرد یا موضوعی بیرون از من ایجاد شده و باعث شده که من به خودم فکر کنم.

      ذهن چیست؟؟ذهن در جسم نیست،ذهن عضوی از بدن نیست که بتونم اونو لمس کنم، یا از طریق عکسبرداری اونو مشخص کنم،ذهن محدوده‌ای کاملاً شخصیه،ذهن من برای منه و هیچ موضوعی غیر از من قادر به وارد شدن به اون نیست، 

      ذهن من مجموعه‌ای از عقیده‌هاییه که من درباره خودم دارم.

      اونچه در ذهن ذخیره میشه کاملاً شخصی، مخفی و محرمانه هستن،

       انتظاری که من از خودم دارم در ذهن من ثبت شده،اونچه در زندگی در حال تجربه کردن هستم نتیجه انتظاریه که من از خودم و از زندگی دارم،برای همینه که ذهن مرکز فرماندهی شرایط و موقعیت‌های زندگی ماست.

      تفاوت ذهن و فکر چیست؟؟برای درک این تفاوت می‌تونیم با مثال به این موضوع برسیم،به زمانی که متناسب بودم فکر کنم،اگه از کودکی چاق بودم، به زمانی که وضعیت جسمی بهتری داشتم فکر کنم، در اون زمان انتظار من از خودم برای چاق‌تر شدن به شدتِ انتظار امروز من برای چاق‌تر شدن نبود،انتظاری که من از خودم دارم نتیجه اطلاعاتیه که در ذهنم ذخیره کردم،اگه من بارها برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده باشم و نتیجه نگرفتم به خوبی میتونم الان دلیل لاغر نشدنم رو درک کنم،تموم تلاش من برای لاغر شدن در محدوده لاغری با فکر صورت میگرفته و از اونجایی که فکر دسترسی به ذهن نداره، هر چقدر که من در سطح فکر خودم برای لاغر شدن تلاش کنم، نتیجه‌ای حاصل نمیشه.

      شاید نتونیم راهکار دقیقی برای تغییر محتوای ذخیره شده در ذهن ارائه بدیم، اما بهترین راهکار  تغییر محتوای ذهن، بودن در فضای جدید، حضور در سایت تناسب فکری و استفاده از دوره‌های آموزشی لاغری با ذهن، انجام تمرینات، خوندن نوشته‌های دیگران، و بودن به هر طریقی در این سایت، باعث میشه که من در فضای لاغری قرار بگیرم،

      تماشا کردن تصاویر نتایج لاغری با ذهن افرادی که قبل از من از طریق یادگیری لاغری با قدرت ذهن رویای لاغریشون رو محقق کردن، در من انگیزه و اشتیاق لاغر شدن ایجاد میکنه،در تموم لحظاتی که مشغول گشت و گذار در سایت تناسب فکری هستم، ذهنم رو مشغول لاغری میکنم و در حال قوی‌تر کردن قدرت ذهنم هستم،

      برای لاغر شدن از حضور در فضای لاغری، به میزان مناسب که برای هر فرد متفاوت و مختص به خودشه، باعث میشه که انتظارم از خودم برای لاغر شدن با قدرت ذهنم تغییر کنه،این تازه شروع تغییر جسم خواهد بود،

      یعنی تغییر جسم بعد از شکل‌گیری قدرت ذهن برای لاغر شدن صورت خواهد گرفت.

      با بررسی انتظار لاغری داشتن، با توجه به گفتگویی که با خودم درباره چاقی یا لاغری دارم، به وضوح میتونم میزان تغییر انتظارم رو بررسی کنم،وقتی که انتظارم از خودم چاقی باشه صدایی درونم همواره منو از چاق‌تر شدن میترسونه،از نتیجه نگرفتن،از شکست خوردن از لاغر نشدن،از بی‌فایده بودن،و به هزار شکل مختلف سعی در مایوس کردن من داره،به مرور که انتظار من از خودم تغییر میکنه،گفتگوی ذهنی من هم تغییر میکنه،این تغییر به این شکله که در ابتدا لابلای حرف‌های ناامید کننده بخش منفی صدایی ضعیف به من امید میده، انگیزه میده و منو تشویق میکنه که ادامه بدم.

      هر چقدر که بیشتر ادامه بدم، این صدا بلندتر و واضح‌تر میشه و به مرور صدای بخش منفی کم و کمتر میشه،این تنها طریق بررسی میزان تغییر انتظارم از خودم برای لاغر شدن یا چاق شدنه،

      درک تفاوت بین فکر و ذهن بهم کمک میکنه تا به شکل بهتری احساسم رو مدیریت کنم،بعد از این میتونم احساسم رو ردیابی کنم که مربوط به کدوم بخشه،بخش منفی که گزارشگر انتظار چاق شدن منه،یا بخش مثبت که گزارشگر انتظار لاغری منه.

      در مسیر لاغری با ذهن، باید سعی کنم که به وسیله این آگاهی‌ها اصل و اساس عملکرد ذهنم رو بشناسم،

      چطور میتونم بشناسم؟؟با بارها گوش دادن به این فایل‌ها، فکر کردن به اون چیزی که گفته میشه، وقتی آگاهی در من نفوذ کرد، تغییراتی رو در نگرشم و انتظارم از خودم ایجاد میکنه و باید با کمک این آگاهی‌ها خودم رو محک بزنم و خودم رو بررسی کنم و ببینم که چه مقدار از فرمول‌های ذهنم درباره چاقی تغییر کرده به لاغری،کجای مسیر هستم؟؟چطور ادامه بدم؟؟و یا به چه شکلی ادامه بدم؟؟

      تفاوت ذهن و فکر چیه؟؟خیلی‌ها ذهن و فکر و عقل و مغز رو یکی میدونن و همه اینا رو مغز میدونن و میگین من فکر کردم،باید اینو بدونم که من دارم با مغزم فکر میکنم،هر چیزی که در مغز من تحلیل میشه، جابجا میشه، من دارم در مغزم باهاش فکر می‌کنم،

      ولی ذهن، مغز نیست،

      چطور می‌تونم تفاوتش رو متوجه بشم که کجا از ذهنم دارم استفاده می‌کنم، کجا از مغزم؟؟وقتی که میخوام در گذشته سیر کنم، خب بلافاصله من از مغزم دارم استفاده می‌کنم و فکر می‌کنم که چی شد؟چرا اینجوری شد؟چرا فلانی این حرفو زد؟حالا یا خاطرات خوب، یا خاطرات بد.و اینجا من از مغزم دارم استفاده میکنم و فکر می‌کنم،ولی اونجاهایی که یه حرفی میشه، یه صحنه‌ای رو می‌بینم، یه صحبتی رو میشنوم و یه حس درونی در من ایجاد میشه و تصمیمی درباره خودم می‌گیرم و یا انتظاری رو در خودم می‌بینم، یا مطمئنم که برای من اینجوریه،اون ذهنه.

      ذهن نیاز به فکر کردن نداره،و در واقع نگرش من درباره خودم، معمولاً با ذهن انجام میشه نه با فکر،

      مثلاً میام درباره مسائل مختلف فکر می‌کنم که چرا اینجوریه؟چون فکر از مغز شروع میشه،یعنی در مغز انجام میشه،مغز هم ورودی‌هاش رو از بیرون میگیره،مثلاً من یک زمانی بهش اطلاعات میدم با دیدن،یه مسافرتی رفتم، یه صحنه‌هایی رو می‌بینم، یه حرف‌هایی رو می‌شنوم، اینا وارد مغزم میشه،اون دیده‌ها و شنیده‌هایی که در من احساس به وجود میاره در مغز من، در خاطره من ذخیره میشه،وگرنه من در طول روز خیلی حرف‌ها رو میشنوم که اصلاً به خاطرم نمیمونه،یا خیلی از صحنه‌ها رو هم میبینم که در خاطرم نمیمونه،صحنه‌هایی فقط در خاطر من ثبت میشه،در مغز من ثبت میشه که در من تغییرات احساسی ایجاد کنه،مثلاً خوشحال بشم، ناراحت بشم، هیجانی بشم،اونا ذخیره میشن،هر چیزی که به احساس من ربط پیدا کنه ذخیره میشه،ولی اینها همه در سطح مغز من صورت می‌گیره،

      ذهن اینجوری نیست،ذهن یک چیز درونیه، و فقط درباره خودم میتونه عمل کنه،حتی توی ذهنم، نمی‌تونم به یه نفر دیگه فکر کنم،خیلی‌ها به اشتباه میگن، نه من از فلانی چیزای بدی توی ذهنم دارم،نه شما توی ذهنت نداری، شما در مغزت ذخیره کردی،شما در ذهنت نمی‌تونی درباره دیگران چیزی ذخیره کنی، ذهن فقط مال خودته، درباره خودت اطلاع جمع میکنه و به خودت کمک میکنه،بنابراین ذهن من فقط درباره خودم میتونه عمل کنه،اون جاهایی که نگرشم نسبت به خودم هست، اون ذهنمه.

      مثلاً دارم می‌شنوم که یه نفر داره صحبت میکنه درباره اینکه یه اتفاق خوب براش افتاده، یه سود خوبی کرده، یه معامله خوبی کرده، سود خوبی گیرش اومده، همون لحظه  در ذهنم احساس می‌کنم، در ذهنم به خودم میگم، خوش به حالش، ما که از این شانسا نداریم،اون ذهنه،

      یعنی اون نگرشی که من درباره خودم دارم در جنبه‌های مختلف زندگی، اون از ذهن بر میاد،چون فقط درباره منه،فقط نگرش من درباره خودم در ذهنم ذخیره است،یعنی اون چیزی که من از خودم انتظار دارم در ذهنمه.

      و در مورد لاغری، وقتی که نگرشم درباره خودم لاغر شدن بشه کار به ذهن رسیده و شروع میشه دیگه،تا وقتی که من مثلاً اوایلی که با این مسیر آشنا شدم، شروع می‌کنم به فایل گوش دادن، متن خوندن، ویدیو دیدن، اینا همه در سطح فکر من داره هی مرور میشه،تا کی؟؟تا وقتی که استمرار دارم در دیدن و شنیدن و خوندن و تمرین کردن،یواش یواش انتظارم از خودم برای لاغر شدن تغییر میکنه.

      یعنی اگه مثلاً فکر میکردم که من یه آدم بدشانسم، ژنتیکم چاقیه، سوخت و سازم پایینه، به هزار و یک دلیل طبیعیه که من چاق باشم،وقتی در این مسیر قرار می‌گیرم، یواش یواش متوجه می‌شم که نه، منم میتونم لاغر بشم،از اونجا به بعد تازه ذهن من داره تغییر میکنه،نگرشم درباره خودم که منم می‌تونم لاغر بشم .

      و اون وقته که باید ادامه بدم،تازه اون وقت باید ادامه بدم تا این نگرش در من به شکل فیزیکی نشون داده بشه،

      خیلی از کسایی که در دوره لاغری با ذهن هستن ،بعد از گذشتن چند هفته کلی تغییرات احساسی و رفتاری  در اون‌ها شکل می‌گیره، حالشون بهتر میشه، خیلی از مسائل و مشکلات و بیماری‌هاشون حل میشه، روابطشون با دیگران بهتر میشه، شادترن ،خیلی از واکنش‌های غذایشون تغییر میکنه،اما هنوز جسمشون تغییر آنچنانینمیکنه،دلیلش اینه که این افراد در حال ذخیره کردن فرمول‌های لاغری در ذهنشون هستن،همه این‌ها خیلی خوبه،اما هنوز نگرش اون افراد نسبت به خودشون تغییر آنچنانی نکرده که جسم تغییر نکرده،از زمانی که نگرشم درباره خودم که میتونم لاغر بشم تغییر کنه،خیلی زمان نمیبره تا جسمم شروع کنه به تغییر کردن،شاید بین دو تا سه ماه از زمانی که واقعاً من باور کنم،یعنی انتظارم از خودم لاغری باشه زمان میبره تا روند لاغریم شروع بشه،

      پس اون ایمانی که در من به وجود میاد نسبت به خودم که می‌تونم لاغر بشم اون ذهنه، نه حرف.

      پس خیلی مهمه که در خودم این تفاوت رو بتونم تشخیص بدم که آیا این تغییراتی که در من ایجاد شده در سطح فکر منه،یا  انتظارم از خودم رو تغییر داده، اینو خودم باید بتونم بررسی کنم،انتظار وقتی تغییر کنه، احساس هم تغییر میکنه.

      مثلاً شاید چند ماه بشه که فایل‌ها رو گوش کنم، ویدیوها رو ببینم، تمرین انجام بدم، اما هنوز حالم گرفته است به خاطر چاقی، دپرسم،تمرینات رو هم انجام میدم، حالم هم هی خوب میشه، وقتی که دارم این فایل‌ها رو گوش میدم،ولی بیشتر اوقات روز بازم به خاطر چاقی حالم بده، بازم نگرانم که نکنه برم فلان جا این حرف رو بزنن،نکنه برم توی اون مهمونی فلانی اونجا باشه، اون حرف رو بهم بزنه،یعنی دارم فایل‌ها رو گوش میدم  اما توی سطح فکرم همیشه دارم پیش‌بینی می‌کنم که چه حرف‌هایی قراره بهم زده بشه،در چه موقعیت‌هایی قرار بگیرم،  اونجا بهم بگن چاقم،نکنه اون موقع که پچ پچ می‌کردن در مورد من حرف می‌زدن،این‌ها نشون میده که هنوز انتظارم از خودم لاغری نیست،وقتی که انتظارم از خودم لاغری باشه، دیگه این افکار اهمیتی برام ندارن و خیلی کمرنگ میشه توی ذهنم.

      اینکه مثلاً این گفتگوی درونی من هی میره به سمت اینکه تحقیر میشم، سرزنش میشم، مسخره‌ام میکنن،اینا چی میگن،اینا دیگه خیلی کمرنگ میشه،چون انتظار من تغییر کرده،به محض اینکه انتظار من درباره خودم تغییر کنه،نوع گفتگوی ذهنی من هم تغییر میکنه.

      اگه گفتگوی ذهنی من با خودم هنوز روی چاقیه، ترس از چاقیه، نگرانی از چاقیه، نگرانی از سرزنش شدن، نگرانی از حرف مردمه،یعنی انتظار من از خودم هنوز چاقیه،اصلاً نباید نگران بشم و فکر کنم که لاغر نمیشم،فقط باید بیشتر کار کنم،اینجوری نیست که ظرف دو سه هفته که روی خودم کار میکنم، انتظارم از خودم لاغری بشه،بستگی به نحوه خودم داره،بستگی به نحوه عملکردم داره،

      بستگی به این داره که در درونم انتظار خودم از خودم چی باشه،که اینو فقط خودم میتونم تشخیصش بدم.

      خیلی از افراد چاق درباره خودشون هزاران بار اینو گفتن که من روز به روز دارم چاق‌تر میشم،این فقط یک جمله نیست،این فقط یک کلام نیست،این انتظار ما از خودمون بوده،یعنی انتظار ما از خودمون این بوده که من روز به روز دارم چاق‌تر میشم،اگر ما این عبارت رو به کار بردیم که من روز به روز دارم چاق‌تر می‌شم،این فقط یک جمله نیست،این ریشه در ذهن ماست،یعنی انتظار ما از خودمون اینه که روز به روز چاق‌تر میشم.

      باید اینو بدونم که ذهن ما نامحدوده،هر چیزی رو میتونه قبول کنه،و یک ویژگی هم که داره اینه که اصل رو از بدل تشخیص نمیده،یعنی می‌تونم یه چیزی که اصلاً غیر ممکن باشه رو در ذهن بپذیرم،و ذهن میتونه قبول کنه،یه چیزی که اصلاً نمیشه به وجود بیاد رو  ذهن میتونه قبول کنه،مثل افرادی که قبول کردن روز به روز دارن چاق‌تر میشن،یا مثل افرادی که قبول کردن روز به روز دارن لاغرتر میشن،اما در واقعیتِ جسم ما همچین اتفاقی نمیفته.

      ولی ذهن می‌تونه اینو قبول کنه،مثلاً در مورد چاق‌ها می‌تونیم ما در ذهنمون این تصویر رو بسازیم که روز به روز داریم چاق‌تر میشیم،اما واقعیت این نیست که جسم من روز به روز ‌چاق تر میشه،این عقیده ماست،و این انتظار رو از خودمون داریم و به خاطر این انتظار به چاق‌تر شدنمون سرعت میبخشیم،

      و اصلاً اینجوری نیست که ما روز به روز چاق‌تر بشیم،اونی هم که لاغره به قول خودش داره لاغر میشه، اینجوری نیست که روز به روز لاغر میشه،ولی داشتن این فکر، داشتن این انتظار از خودمون برمی‌گرده به اون فرمول‌هایی که در ذهنمون درباره چاقی داریم،اینقدر این فرمول‌ها قوی و پررنگ میشه که ما انتظارمون از خودمون روز به روز چاق‌تر شدنه،در حالی که واقعیت این نیست،اما چون که ذهن نمیتونه اصل رو از بدل تشخیص بده، اینو می‌پذیره،و وقتی انتظارت  از خودت این باشه که من روز به روز چاق‌تر میشم، روند رو بیشتر میکنی، نگرانی‌ت  بیشتر میشه، همیشه نگرانی درباره چاقیت، و روند چاقی مستمر ادامه پیدا میکنه،ولی اینجوری نیست که روز به روز باشه.

      ما به اندازه‌ای که در پروسه چاقی بودیم، در مسیر چاقی بودیم، اینقدر فرمول چاقی در ذهن ما ایجاد شده که ما به نگرشی درباره خودمون رسیدیم که ما روز به روز چاق‌تر میشیم،اون دوست عزیزی که الان داره لاغر میشه از لاغریش رنج میبره، اون داره تلاش میکنه برای چاق شدن و موفق نمیشه،به این نگرش درونی رسیده که من روز به روز دارم لاغرتر میشم،در حالی که واقعیت جسمیش این نیست،اما خودش در ذهنش این تصویر رو به وجود آورده و این تصویر ذهنی و این انتظاری که از خودش داره باعث میشه که هر روز نگران‌تر و مضطرب‌تر بشه،منتظر باشه،منتظره که هی لاغرتر و لاغرتر بشه،از قبل منتظره،و این در مورد افراد چاق هم صدق میکنه که خیلی از افراد چاق، انتظارشون از خودشون اینه که روز به روز دارن چاق‌تر میشن،اما وقتی وارد دوره لاغری با ذهن میشن، و اتفاقاً هم خوب دارن نتیجه می‌گیرن، نمیتونن به این راحتی بپذیرن که من روز به روز دارم لاغرتر میشم،داستان چیه؟؟چرا در چاقی ما راحت میپذیریم که من روز به روز دارم چاق‌تر میشم،ولی در لاغری نمی‌تونیم اینو بپذیریم که من روز به روز دارم لاغرتر میشم،تفاوت در چیه؟؟

      تفاوت در اینه که ما یه مدت طولانی در پروسه چاقی بودیم، قشنگ فرمول‌ها ذخیره شده،به اصطلاح در ذهن ما تصاویر ایجاد شده و این نگرش درونی در ما به وجود اومده که ما هر روز در حال چاق‌تر شدنیم،اما شاید هنوز به اون شکل ما در پروسه لاغری به مقدار کافی ادامه ندادیم، به مقدار کافی استمرار نداشتیم،نفوذ نکرده این آگاهی‌ها در ما که بخواد این نگرش در ما ایجاد بشه که من روز به روز لاغرتر میشم،این تفاوت بین فکر و ذهنه،

      و باید شما بتونید اینو تشخیص بدید،این مرز بین فکر و ذهن رو که شما کجا فکر میکنید دارید لاغر میشید،و کجا انتظارت از خودت لاغریه؟؟اونجاهایی که انتظارت از خودت لاغریه شما جسمت داره تغییر میکنه و وقتی فکر میکنی من لاغر میشم،من در حال لاغر شدنم،من دیگه لاغر میشم،اگه در حد فکره،اینا خوبه که به شما اشتیاق بده که ادامه بدید،اما جایی شروع میکنه به تغییر و روندش قابل ملاحظه و مشاهده میشه که انتظار درونی شما از خودتون لاغر شدن باشه.

      اینو اگه بتونید خوب درک کنید و تشخیص بدید خیلی دیگه راحت میتونید خودتون رو محک بزنید که انتظارت از خودت چیه،فکرت درباره خودت چیه،

      همیشه نتایج بر اساس انتظار شما از خودتونه،نه فکرِ شما درباره خودتون.

      استاد عزیزم سپاسگزارم🙏🙏🦋🌺💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1402/05/24 16:24
      مدت عضویت: 1196 روز
      امتیاز کاربر: 5617 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,151 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست…❤️❤️❤️

      سلام 🙋

      مسیر لاغری من: گام 16 : با ذهن می شود لاغر شد اما با فکر نه !🌹

      تمرین آموزشی ✍️✍️✍️

      تفاوت فکر و ذهن : افکار به آنچه در لحظه در مغزمان مرور می شود گفته میشود.

      افکار دو دسته هستند: افکار اولیه  و  افکار ثانویه 

      افکار براساس شنیده ها و دیده های ما در لحظه ایجاد میشوند به عنوان مثال داریم از خیابون رد میشیم یهو یه ماشین عروس میبینیم همون لحظه افکاری در ما ایجاد میشه و سیمای  مغز مون تکون میخوره اون لحظه شاید  یاد عروسی خودمون یا نزدیکان مون بیوفتیم و در مورد اون فکر کنیم از اون مکان دور میشیم و چند ساعت بعد به خونه بر میگردیم  و درباره آنچه در خیابان دیدیم با دیگران صحبت میکنیم و یا حتی ممکنه در ذهن مون شروع به مرور اون اتفاق کنیم 

      در این صورت افکار اولیه در مغز مون به وسیله تکرار و مرور شدن تبدیل به افکار ثانویه میشه و افکار ثانویه در صورت تکرار شدن قابلیت تبدیل شدن به نگرش یا ثبت در ذهن ناخودآگاه و شکل گیری باور و انتظار در ما رو دارن . بنابراین باید در انتخاب افکار برای مرور کردن در ذهن مون  حساس باشیم چون مرور افکار به راحتی تبدیل به نگرش و باورها مون میشن خب حالا ما چطور با ذهن مون چاق شدیم و با فکر مون لاغر نشدیم شاید در ظاهر معنی هر دو یکی باشه ولی کلی با هم فرق دارند ما افراد چاق معمولاً در خانواده های چاق متولد شدیم رشد کردیم  و تحت آموزش چاقی بزرگ شدیم مثلاً زیاد شنیدیم که چاقی مون بخاطر ارثی و ژنتیکی  ، ازدواج، بارداری ، زایمان ، میل و اشتهای زیاد ، بالا رفتن سن …..در موردش فکر کردیم با همدیگه صحبت کردیم تایید کردیم الگو دیدیم و پذیرفتیم و باور کردیم خب اول فقط یک فکر بوده اما چون بارها و بارها این فکر و با خودمون مرور کردیم در ذهن مون تبدیل به نگرش و باور شده و زمانی که به سن ازدواج رسیدیم و ازدواج کردیم جرقه این باور در ذهن مون زده شد و مغز مون دستورات لازم برای به واقعیت تبدیل کردن این باور در زمان خودش در زندگی مون و صادر کره  و ما از طریق ذهن مون چاق شدیم .و انتظار از چاقی و داشتن اضافه وزن در ما به وجود امد.

      حالا چطور با فکر لاغر نشدیم و چاق تر شدیم ؟ من زمانی که چاق شدم و اصلا نمی‌دونم که چی شد و چطور چاق شدم  البته اون زمان نمی‌دونستم الان تا حدودی فهمیدم که جریان چی بوده چون از چاقی متنفر بودم به دنبال راهکار برای خلاصی از اضافه وزن بودم و از روشهای مختلف استفاده میکردم  در اون زمان میخواستم با فکر لاغر بشم و چون در  اون روشها هیچ تلاشی برای تغییر باورها انجام نمیشد پس در نتیجه انتظار من از خودم  همچنان چاقی بود چون مثلاً باور من این بود که چاقی من ارثیه بنابراین انتظار من این نبود که من لاغر بشم و تا ابد لاغر بمونم اگرم در مدت زمان استفاده از اون روش لاغر میشدم چون اون روش و قبول داشتم لاغر میشدم نه انکه  توانایی خودمو  باور داشته باشم و انتظار داشتم که اون روش منو لاغر کنه در نتیجه در زمان استفاده ، اون روش منو لاغر میکرد و به محض رها کردن یا تموم شدن مدت زمان استفاده انتظار منم از لاغری به پایان می‌رسید و دوباره انتظار خودم از باور چاق بودن ارثی شروع به فعالیت میکرد و دستورات چاقی از مغزم صادر میشد و ذهنیت چاقم کار خودش و میکرد و من چاق و چاقتر میشدم  پس با ذهن باید لاغر شد نه با فکر 

      در تمام مدت زمانی که من داشتم از روشهای مختلف نادرست برای لاغر شدن استفاده میکردم داشتم با فکر لاغر میشدم نه با ذهن . ولی از زمانی که دارم در مسیر لاغری با ذهن حرکت میکنم کلی از افکار و باورها و عقاید نادرستم اصلاح شدن و تغییرات زیادی در من به وجود آمده و هر روز این تغییرات بیشتر میشن مثلاً قبلاً حتما باید طبق عادت وعده های اصلی غذایی رو می‌خوردم حتی اگه سیر بودم ولی الان نه بارها پیش اومده که فقط یک وعده غذایی خوردم البته در طول دروز چندتا میوه یا تنقلات خوردم و دیگه کاملا سیر بودم و شب موقع خواب یادم افتاده که مثلاً ناهار و شام نخوردم و خودم شگفت زده شدم و لبخند روی لبم نشسته در صورتیکه قبلاً مخصوصا اگه مهمونی بودم و یکی از وعده های غذایی شون یکمی دیر میشد مدام به ساعت نگاه میکردم و کلی با خودم گفت و گوی درونی داشتم و در ذهنم به صاحب خونه نهیب میزدم که چه قدر بی فکرند و به مهمون اهمیت نمی‌دن و این کار اونا رو یه جور بی احترامی به مهمون میدونستم و الان به اون روزای خودم خندم میگیره که من چه قدر در برابر گرسنگی کم طاقت و بی صبر بودم . یه چیز دیگه که همین الان یادم اومد قبلاً وقتکه  فعالیتم زیاد بود و خسته میشدم بعد از تموم شدن کارام سریع واسه خودم چای دم میکردم و مینشستم با کلی چیزهای شیرین می‌خوردم و می‌گفتم آخی خستگیم در شد چون زیاد شنیده بودم که چای خستگی رو در میاره و ما افراد چاق هم که مدام به دنبال بهانه برای خوردن هستیم و از این مثالها به نفع خودمون استفاده میکنیم  ولی الان وقتی که مشغول انجام کارهام میشم بعدش که کارام تموم میشه یک لیوان آب سرد میخورم و بعد خدارو شکر می‌کنم که تن و بدنم سالمه و میتونم فعالیت داشته باشم و بعد استراحت میکنم تا خستگیم رفع بشه .خدایا شکرت بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا . چقدر باورهای نادرست هنوز در ذهنم دارم که با هر گامی که در این مسیر بر میدارم یکی یکی آشکار می شوند مثل همین  باور چای باعث رفع خستگی میشه شاید درست باشه ولی مشکل اینجاست که ما افراد چاق چون ذهنیت چاق داریم فقط از خود چای برای رفع خستگی استفاده نمی‌کنیم میایم اونو با چیزای دیگه ( کیک ، شیرینی ، شکلات ، کلوچه ،حلوا …) ترکیب میکنیم تا لذت بیشتری ببریم اصلا بیشتر مواقع به بهانه چای میخواییم اون چیزای شیرین و بخوریم در صورتیکه من بارها دیدم که دخترم کاملا متناسبه یا اصلا چای دوست نداره یا اگرم به اصرار بقیه بخوره فقط یه نصفه لیوان اونم  اگه شکلات مورد علاقه اش باشه میخوره و اگه نباشه خالی بدون قند میخوره حتی اگه خسته باشه .من خودمم الان بالای یک ساله که چای مو با قند نمی‌خورم اصلا نمی‌دونم چی شد که خود به خود این عادت قند خوردنم رفع شد و منی که عاشق چای خوردن با چیزهای شیرین بودم الان در طول شبانه روز شاید فقط یکی ، دو لیوان چای خالی بخورم شاید بعضی از روزا اصلا نخورم و برامم مهم نیست که بخورم یا نخورم الان علاقه ام بیشتر سمت آب خوردن رفته و با یک لیوان آب سرد حالم خوب میشه و سرحال میشم .👏👏👏👏

      ممنون از زحمات بیدریغ شما استاد بزرگوار.🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/02/14 00:03
      مدت عضویت: 442 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 867 کلمه

      به نام خداوند هدايتگرم

      سلام به استاد عزيزم

      اين فايل رو بايد هر روز گوش بدم انقدر كه دست ميزاره روي لايه هاي پنهان ذهن من

      با توجه به گفتگویی که با خود درباره چاقی یا لاغری دارید به وضوح می توانید میزان تغییر انتظار خودتان را بررسی کنید.

      با خط بالا و گفتگوهاي دروني موافقم

      از چند روز پيش كه توي يكي از تمرين ها گفتم كه به اين درك رسيدم كه بايد همين بدنم رو دوست داشته باشم و به ذهنم رسيد من كه خريد لباس ها رو هي موكول ميكنم به بعد از لاغري ، حالا برم براي خودم لباس بخرم به نشانه اينكه همين بدنم رو دوست دارم 

      اين كار رو كردم با اينكه در اتاق پرو متوجه شدم مهمان ناخوانده بيشتر جا بازكرده در بدنم 

      از اين اتفاق ناراحت نشدم بلكه جدي تر شدم 

      دوتا لباس براي خودم خريدم و جلوي آينه اتاق پرو به بدنم گفتم تو با من همكاري كن من قول ميدم بهترين ها رو برات بخرم و اگر الان بيشتر برات خريد نميكنم براي اينه كه ميدونم در ماههاي آينده انقدر عالي تر از ايني كه هستي ميشي كه من كلي برات خريد خواهم كرد 

      اين يك تغيير بود براي من

      دفعه هاي قبل من حالم بد ميشد و نفرت از چاقي رو در اتاق پرو حس ميكردم

      اما الان حس انتظار رو در خودم ديدم

      جدي تر شدم و به خودم گفتم بايد عميق تر خودم رو دوست داشته باشم 

      بايد تمرينات رو قوي تر انجام بدم

      توي چهار پنج روز گذشته توي سايت اومدم و تمريناتم رو خوندم

      ديدم كجاها چيزايي نوشتم كه بهش عمل نكردم و شروع كردم به عمل كردنش

      و نتيجه اين شد كه من قبلا فستينگ (روزه) زياد ميگرفتم 

      كه در طول دو سال گذشته اصلا نتونسته بودم مدت دار انجامش بدم

      يادمه اوايل كه با فستينگ آشنا شده بودم با دوست متناسبم درباره اش حرف زدم و براش توضيح دادم كه فستينگ چقدر براي بدن و سلامتي مفيد 

      و ديدم دوست متناسبم در جواب من گفت “ اوووو پس من هر روز بدون اينكه خودم بدونم فست هستم”

      بعد از اينكه تمرينات هفته هاي گذشته رو خوندم ديدم يه جايي نوشته بودم من دوست متناسبم رو ميارم توي ذهنم و تمام كارهايي كه اون انجام ميده رو الگو برداري ميكنم

      و الان كه دوست داشتم فستينگ رو انجام بدم و نميتونستم ، از اون حرف دوستم كمك گرفتم

      و گفتم ايندفعه فستينگ مترادف ميشه با رفتار يك فرد متناسب كه من ميشناسمش 

      شنيده بودم كه شما مثال زديد از اينكه با چشم تمرين انجام ميديد و ميبينيد يك فرد لاغر چند تا قند با چاييش ميخوره و يك فرد با مهمان ناخوانده چقدر قند ميخوره

      اين نوع نگاه فرق داره با اون زمان كه شما در رژيمي قند رو كم ميكرديد چون شيده بوديد قند باعث مهمان ناخوانده ميشه

      و اين فستينگ ايندفعه من با فستينگ هاي دفعه قبلم فرق داره 

      من با الگو برداري از دوست متناسبم كه شب شام كه ميخوره تا 1 عصر فردا ديگه چيزي نميخوره 

      و من كه براش فست رو توضيح دادم گفت من كه هر روز تا 1 عصر چيزي نميخورم 

      و ذهن من در همون اولين روز مقاومتش شكست و من كه دو سال بود دوست داشتم دوباره به فست برگردم به راحتي دوباره دارم فست ميگيرم و بسيار خوشحالم از اينكه تونستم ايندفعه با آموزش هاي جديد ، كار رو حرفه اي شروع كنم ..كه نتايجش هم بسيار شگفت انگيز تر از قبل خواهد بود به اميد خدا

      درباره فستينگ ايندفعه ام يك توضيحي بدم كه شما و خوانندگان متوجه باشن كه اين از روي اين نيست كه من رد كردم لاغري با ذهن رو 

      فستينگ براي من مثل ماهي لجن خوار هست درون آكواريوم

      فستينگ هم همونقدر بدن من رو تميز ميكنه

      امروز اولين وعده اي كه براي باز كردن فست براي خودم آماده كردم املتي بود كه توش سيب زميني داشت

      اگر با باورهاي دو سال قبلم بودم ميگفتم كه نه سيب زميني براي متناسب شدن مفيد نيست و نميخوردم 

      امروز تا اودم سيب زميني خورد كنم، صدايي از توي سرم گفت اينهمه 16 ساعت هيچي نخوردي الان ميخواهي سيب زميني بخوري كه چي !!

      من همون موقع متوجه شدم اين نشات گرفته از باورهاي قبلي من هست و گفتم چه ربطي داره …هيچ ماده غذايي نيست كه من رو متناسب كنه و برعكس …اين نحوه رفتار من با مواد غذايي هست كه تعيين كننده تغييرات در من هست….

      استاد يه نكته از شما سوال ميكنم درباره عبارات تاكيدي

      مگه ما نميگيم ورودي هاي ذهني ما هستن كه شرايط زندگي ما رو رقم ميزنن

      اگر ما عبارت تاكيدي براي لاغري بگيم يه ورودي مناسب داريم وارد ذهنمون ميكنيم كه نتيجه اش ميشه لاغري

      سوال :

      اگر اين روند رو براي يك مدت طولاني ادامه بديم ، آيا ميتونيم بگيم ذهن ما اين روند رو ميپذيره و فرمول هاي ذهني جديد شكل ميگيره و انتظار متناسب بودن رو براي ما هميشگي ميكنه؟ به قول شما عبارات تاكيدي  ميشه نفوذ كنه در ذهن ما ؟

      من فكر ميكنم فردي كه مثلا شش ماه با عبارات تاكيدي خودش رو متناسب نگه داشته ، گفتگوهاي ذهنيش هم بر اساس متناسب شدن شكل ميگيره و فرمول هاي متناسب بودن ايجاد شدن در مغزش

      سوال بعدي اينكه چطور ذهن رو اونطوري كه ميخواهيم  شكل بديم ؟

      من ميدونم كه يكيش اينه در اين سايت باشم و مطالب رو دنبال كنم 

      شكرگذاري رو ميدونم 

      لذت بردن از اون چيزي رو كه دارم رو ميدونم

      طعم هاي شبيهش رو پيدا كنم در اطرافم و هي بگم اين طعمو دوست دارم رو ميدونم 

      ممنونم از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 455 کلمه

      سلام به خدای مهربونم ک منو تو یکی از بهترین مسیرها مسیر تناسب فکری قرار داد 😍😍

      سلام به استاد عزیزم 

      قبل از اینکه شما توضیح بین ذهن و فکر را بدین من قبلا این حرف رو از دهن ی استاد ک استاد لاغری نیست شنیده بودم و با توضیح عالی شما در مورد موضوع بی نظیر لاغری موضوع برام شفاف تر شد

      بله دقیقا همینه تا به کسی حرف از لاغری با ذهن میزنم همه میگن یعنی چی یعنی همش بگم من لاغر میشم ،میشم ،مسخره میکنن و این واقعیت محض میدونن ک همش کلک و دروغ 

      ولی اینو فقط ما لاغرهایی ک تو مسیر لاغری هستیم میدونیم که اصلا بحث خیلی فرق میکنه

      یعنی مثل صندوقچه با ارزش میمونه که توشو باژ نکنی و وارد بحث نشی دل ندی به کار نمیفهمی 

      چه اتفاق شگفت انگیزی انتظارتو میکشه و لاغری چقدر آسونهههه و امثال مثل من چقدر این راه رو برامون سختش میکنیم 

      و تنها کسی مستحق و لاااایق لاغری با ذهن که به خودش زحمت بده و فایل هارو تکرار باور و لاغری رو در خودش پرورش بده 

      و این موضوع رو از فکری سطحی به عمیق ترین نقطه های ذهنش ببره 

      اصلا بیاد مثل شما بررسی کنه ببینه داستان چی بود چیشده ک به این نقطه رسیده 

      حالا شما اومدین یه لقمه حاضر آماده کردین کار امثال منو راحت کردین 

      الهی خدا به روزیتون برکت بده و درهای بیشمار موفقیت بیشتری رو براتون باز کنه 

      الان ک فایل هارو خیلی پشت سرهم دنبال نمیکنم و سرعتم کم شده احساس میکنم به تکرار فایل ها نیاز پیدا کردم ایشالا بعد اتمام این دوره از اول گوش میدم تا لاغری بیشتر در جسمم نفوز پیدا کنه 

      البته ک بدن ما خودش بلده چطور لاغر شه فقط ما توسط باورهایی ک  جامعه به ما تحمیل کرده گرفتار شده و ما فقط الان وظیفه داریم که این رو به یادش بیاریم و بهش اعتماد داشته باشیم 

      شاید قبل از اینکه این مطلب رو بنویسم واقعا چیزی ب ذهنم نمیومد ولی همینکه شروع ب نوشتن کردم کلمات همینطور پشت سر هم اومد و قسمتی از اموزش های شما برام مرور شد 

      و احساساتم ب جریان بیشتر افتاد و همینه ک شما میگی وقتی تو مسیر لاغری هستیم شکوفا شدن احساسات به سلول های ما آموزش لاغری رو میدن و بدن خود ب‌ خود در مسیر لاغری قرار میگیره 

      از اون مثالی ک در مورد یکی از دانشجوها زدین خیلی لذت بردم و این نشونه اینه ک چقدر لاغری راحته و کسی ک تو این مسیر باشه چقدر راحت مثل آب خوردن لاغر میشه 

      از خدا میخوام اراده منو تو این مسیر زیبا و شگفت انگیز بیشتر از قبل کنه ،چرا ک من عاشق لاغریم و وقتی ی قسمت از بدنم لاغر میشه مثل دست هام 

      بهشون بوسه میزنم و احساساتم رو به جریان میندازم😍 

      شعار همیشگی ما لاغری آسان ترین کار دنیاست😍

      لاغری بهترین حس دنیاست😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1399/12/17 20:45
      مدت عضویت: 1719 روز
      امتیاز کاربر: 15558 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 744 کلمه

      تفاوت فکر وذهن در چیست ؟؟؟ 

      فکر ویا افکار تماما در مغز انسان تشکیل میشود ومربوط به ۶۰ هزار رشته عصبی میباشد یعنی انسان در روز میتواند به ۶۰ هزار مورد فکر کند  واین افکار ناشی از خاطراتی است که در مغز ذخیره شده خاطراتی مانند دیده ها وشنیده ها میباشد  و وقتی فکر به انسان رو میآورد ناشی از به یاد آوردن این خاطرات میباشد فکر فقط به خود شخص مربوط نمیشود بلکه به اشخاص ویا اشیا ویا روابط با دیگران است این افکار نقطه شروع وپایان دارند وجهشی عمل میکنند یعنی شما دارید به یک موضوع ویا یک شخص فکر میکنید ولی در آن واحد آن فکر را رها میکنید وبه سمت موضوع ویا شخص دیگر فکر میکنید این افکار تماما در سطح مغز تشکیل میشود واکثرا ثبات ندارند   

      ذهن چیست ؟؟؟ 

      ذهن عضوی از بدن نیست که بشود آن را دید ویا از آن عکسی تهیه کرد ذهن محدوییت ندارد  ذهن میتواند جهانی باشد  که بطور خدادادی در درون ما نهاده شده باشد  ویا فرایندی باشد که میتواند از خواسته های درونی ما شکل گرفته باشد ذهن در واقع یک قدرت خدادادی است که برای پیش برد اهداف شخصی شخص در درون فرد نهاده شده است این قدرت مانند یک غلام حلقه به گوش فرمان بردار است منطق ندارد وقدرت تشخیص خوب وبد را هم ندارد طالب شادی وراحتی است وکارش گسترش آن است  ذهن در هیچ کجای بدن وجود ندارد  نه در مغز است نه در قلب بلکه در تمام بدن جاری است   

      ذهن چگونه میتواند عمل کند ؟؟؟ 

      ذهن با احساس انسان کار میکند هر چیزی که مخصوص به خود شخص باشد  واز آن موضوع شخصی احساسی چه بد وچه خوب چون برای ذهن فرق نمبکند دست بدهد  ذهن همان احساس را به صورت باور ودر نهایت انتظار  در انسان جاری میسازد  وحالا این دیگر بستگی به خود شخص دارد که باورش وانتظارش از خودش به چه شکل داده شده  آیا مقبت داده شده یعنی در راستای هدفش بوده ویا نه به شکل منفی داده شده واز هدفش دورش کرده   
       گفتیم که ذهن قدرت تشخیص ندارد و و بد و خوب را نمیداند فقط احساس را میشناسد وآن را گسترش میدهد   ود زندگی میشود نتایج آن را به وضوح دید ولی فکر این قدرت را ندارد  یعنی نمیتوان نتایج آن را دید  چون فقط در مغز تشکیل میشود وقدرتی برای نمایش آن فکر به بیرون از جسم نیست مگر در باره اش فقط صحبت کرد زمانی میشود نتیجه آن فکر را دید که از سطح فکر به ذهن رسوخ کند  و آن هم در ذهن پالایش میشود وبعد پردازش میشود آن گاه آن فکر اگر در باره سخص دیگر باشد نمیتواند به ذهن راه پیدا کند وفقط در باره خود شخص عمل میکند 

      مثالی در این رابطه بزنید 

      مثلا من در باره خواهرم مشکل رفتاری و اخلاقی داشته باشم واز رفتار ایشون ناراحت بشم آنگاه در سطح فکر به رفتارش با خودم فکر میکنم  ولی کاری برای رفتار بدش نمیتوانم انجام دهم همش در فکر من است ومن با او میجنگم ودعوا مبکنم  واین افکار در اثر تکرار وارد ذهن من میشود  اینجا ذهن من آن را پالایش وپردازش میکند واجازه نمیدهد من بتوانم تصمیمی در باره خواهرم بگیرم تنها میتوانم در باره رفتار خودم تصمیم بگیرم حالا یا میرم با ایشون دعوا میکنم  یا قطع رابطه میکنم ویا آشتی میکنم ابن دیگر مربوط به باورها وانتظاراتی است که از خودم دارم و کدام گزینه را بپذیرم  وبعد ذهن من  این باور را در من تقویت وگسترش میدهد 

      در رابطه با لاغری ذهن  وانتظار  لاغری وچاقی  توضیح دهید ؟؟؟ 

       در رابطه با لاغری ذهن  

      اول فکر لاغری در سطح مغز ایجاد میشود وفرد به لاغر شدن فکر میکند وحتی از خدا درخواست راهنمایی میکند چون بارها رژیم قرص و دمنوش واتواع راهها را امتحان کرده است ولی چون همه آن راهها در سطح فکر بود قدرتی برای لاغر شدن همیشگی نداشته است ومقطعی با انواع روشهای بیرون از خود سعی کرده لاغر شود برای همین شکستهای زیادی در پی خود داشته است  وبا هدایت از سمت خداوند را روش لاغری با ذهن آشنا شده و کم کم با گوش دادن به فایل ها و و انجام تمرینات  سعی کرده با ذهن خود و قدرت خود آشنا بشه  ولی  چون باز تمام این تلاش ها در سطح فکر فرد بوده وانتظارش از خودش هنوز چاقی است که در معرض دیدش هست لاغر نشده اگر این تمرینات را تکرار کند واستمرار داشته باشد این فکر به ذهن اش رسوخ پیدا کند وباور وانتظارش از خودش لاغر شدن باشد صد در صد با قدرت ذهن اش به سمت لاغری پیشرفت میکند  چون ذهن قدرت گسترش را دارد وآن را بسط میدهد ولی تمام این پروسه منوط به باور ذهنی است  وانتظار لاغر شدن از خود  وایمان به مسیر درست ومنتظر برای نتیجه سریع گرفتن نباید باشد چون سرعت ترمیم بدن هر شخص با دیگری متفاوت است  در نتیجه وقتی تمام این نکات  رعایت شود این فرد صد در صد به لاغری با قدرت ذهن میرسد فقط کافی است باور کند وانتظارش از خودش لاغری باشد 

      من هم از وقتی که این مسیر را باور کردم وایمان آوردم که ابن راه درست لاغری است سعی در انجام هرچه بهتر تمرینات کردم واستمرار خوبی هم دارم چون باور کردم با قدرت ذهن میتوان لاغر شد ولاغر ماند والان بعد یک سال نتایج فیزیکی آن را در جسمم هم مشاهده میکنم  

      با تشکر از استاد عزیزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم