0

زندگی با طعم خدا (جلسه یازدهم)

اندازه متن

خداوند به عنوان خالق جهان هستی همواره در حال رشد و گسترش جهان مادی است. این ویژگی خداوند را نه تنها در طبیعت به وضوح می توانید مشاهده کنید بلکه در شرایط زندگی انسان نیز با توجه کردن به رشد و سرعت گسترش وسايل و امکانات زندگی قابل مشاهده است.

هرآنچه در جهان اطراف خود مشاهده می کنید چه به شکل طبیعی باشد و چه به صورت اختراع دست بشر همه از یک جنس و ماهیت برخوردار هستند و آن هم اراده خداوند برای رشد و گسترش جهان هستی می باشد.

استفاده از نعمت های بیشتر

یکی از ویژگی های مغز انسان منطق گرا بودن آن است که سبب می شود در هر شرایطی زندگی می کنید بودن در آن شرایط را برای شما منطقی کرده اما بودن در شرایط بهتر و بالاتر را محال و غیرممکن جلوه می دهد.

چرا در مغز انسان سقوط کردن و از دست دادن همیشه منطقی اما رشد کردن و پیشرفت کردن در اکثر مواقع غیرممکن است؟

به این دلیل که به واسطه از دست دادن فرد از شرایطی که دارد به شرایط پایین تر و یا قبل تر از خود بر می گردد و چون نسبت به آن شرایط از قبل اطلاعات در ذهنش ذخیره شده است از دست دادن برای مغز ما منطقی است اما به دست آوردن و پیشرفت کردن به این دلیل که اطلاعاتی از آن در مغز ما وجود ندارد همیشه سخت و محال ممکن به نظر می رسد.

نکته جالب توجه اینکه هرآنچه اکنون در اختیار دارید و یا در هر شرایطی هستید در گذشته وجود نداشته است و بودن در این شرایط هم ممکن است در گذشته برای شما محال ممکن به نظر رسیده باشد اما اکنون شما در آن شرایط هستید.

بنابراین رسیدن به شرایط بهتر یا برخورداری از نعمت های بیشتر را با مغز خود بررسی نکنید چون معمولا رسیدن به آن را منطقی نمی داند.

برای تغییر شرایط خود باید از قدرت تخیل ذهن خود استفاده کنید چون ذهن بی نهایت است و بی نهایت تصویر ذهنی می توانیم در ذهن خود ایجاد کنیم و برای ایجاد تصاویر ذهنی نیاز به دلیل و منطق نداریم به همین دلیل برای فکر کردن به شرایط بهتر یا دریافت نعمت های بیشتر از طرف خداوند باید از قدرت ذهن و تخیل خود بهره ببرید.

استفاده از قدرت ذهن

برای استفاده از قدرت ذهن نیاز نیست مهارت خاصی داشته باشید یا حتی از دوره های آموزشی استفاده کنید چون همه انسان ها به طور پیشفرض قابلیت استفاده از قدرت ذهن خود را دارند.

اما نکته مهم و سرنوشت ساز در استفاده از قدرت ذهن این است که باید از وارد کردن اطلاعات نامناسب به ذهن خود خودداری کنید. چون اگر اطلاعات نامناسب وارد ذهن خود کنید موقع استفاده از قدرت ذهن خود برای تخیل یا فکر کردن به خواسته ها تصاویری که در ذهن شما ایجاد می شود بر اساس اطلاعات نامناسب وارد شده به ذهن خواهد بود و به همین دلیل نمی توانید به خواسته ها و آرزوهای خود دست پیدا کنید.

همه انسان ها در دوران کودکی به راحتی به خیلی از خواسته های خود دست پیدا می کنند. کودکان به خوبی از قدرت ذهن خود برای خلق خواسته هایشان استفاده می کنند و از آنجاکه اطلاعات نامناسب وارد ذهن خود نمی کنند تمرکز و اتصال آنها به منبع جهان هستی بسیار قوی و شفاف است و به همین دلیل خواسته های آنها به سادگی و در زمان کم برآورده می شود.

اما هرچه بزرگتر می شوند به دلیل اضافه شدن اطلاعات نامناسب از طریق مختلف در مغز آنها به مرور منطق مغزی آنها رشد کرده و برای رسیدن به خواسته ها با منطق مغزی خود مواجه می شوند که تحقق خواسته ها را محال و غیرممکن می داند.

از این جهت اولین قدم برای بهبود عملکرد ذهن در مسیر خلق خواسته ها و تغییر زندگی مدیریت اطلاعات ورودی به ذهن است. اینکه حواسمان باشد ذهن خود را در معرض چه اطلاعات و آگاهی قرار داده ایم؟

فرایند ورود اطلاعات از طریق چشم و گوش به شکل های متنوع از طریق دیدن تصاویر، گفتگو کردن با دیگران،‌ گوش دادن به محتوای مختلف و … انجام می شود.

بنابراین لازم است نسبت به اصلاح و انتخاب ورودی های مناسب به ذهن خود اقدامات لازم را مبذول فرماییم. 😊

سرآشپز زندگی خودت باش

با عملکرد سرآشپز در رستوران ها تا حدودی آگاهی داریم. از این شغل لذیذ می خواهیم در لذیذ کردن طعم های زندگی خود استفاده کنیم.

برای اینکه مانند یک سرآشپر که منوی رستوران را تنظیم می کند و مواد اولیه برای تهیه غذاهای قرار داده شده در منوی رستوران را تهیه می کند باید ما هم ابتدا مشخص کنیم که چه طعم هایی را دوست داریم در زندگی تجربه کنیم و سپس مواد اولیه تهیه این طعم ها را به شکل آگاهی وارد ذهن خود کنیم.

بعنوان مثال من دوست دارم طعم داشتن ماشین لسکوز nx200 اسپورت را در زندگی ام تجربه کنم.

باید اطلاعات و آگاهی درباره خواسته خود را به شکل آگاهی وارد ذهن خود کنم.

از طریق تحقیق کردن درباره این خودرو از جنبه های مختلف.

از طریق دیدن ویدیوهای توضیحی درباره این خودرو.

همچنین در طی انجام مراحل تحقیق و جستجو درباره اطلاعات مربوط به این خودرو سعی کنیم احساس داشتن و استفاده کردن بر اساس اطلاعاتی که کسب مکنیم را تجربه کنیم.

به عنوان مثال وقتی درباره کیفیت چرم صندلی این خودرو مطلب می خوانید یا ویدیو تماشا می کنید احساس نشستن روی این صندلی به شکل نرم بودن و راحت بودن و …. در ذهن خود تجسم کنید.

به این شکل شما در حین جستجو برای پیدا کردن مواد اولیه از طریق تصویرسازی ذهنی احساس استفاده و برخورداری از این نعمت الهی را تجربه می کنید.

تصور کنید به جای وارد کردن اطلاعات نامناسب که به شکل روزمره از طریق مختلف مخصوصا استفاده از شبکه های مجازی وارد ذهن خود می کنید برای مدت چند ماه اطلاعات و آگاهی مناسب درباره خواسته ها و طعم هایی که دوست دارید در زندگی تجربه کنید را وارد ذهن خود کنید.

تصور کنید ذهن شما چه تغییری از نظر نوع افکاری که با خود مرور می کنید خواهد کرد.

چه تغییری در گفگوهای شما با دیگران ایجاد خواهد شد و چه احساسی در طول روز به شکل پایدار در شما شکل خواهد گرفت.

به اندازه ای که با انجام این تغییر در سبک زندگی شخصی خود احساس شما تغییر کند شرایط و نعمت های متفاوت از طریق مختلف وارد زندگی شما خواد شد.

تجربه هنرجوای زندگی با طعم خدا

سلام استاد عزیز وبزرگوارم و همسفران زندگی با طعم خدا
استاد عزیزم سپاسگزارم واقعا از شما سپاسگزارم
خدایا شکرت بابت اردوی زیبای با طعم خدا چقدر این اردو لذت بخشه همراه با استاد ودوستانم .

تازه این اول راه اردو هست توی این اردو هرکی درسها رو بهتر یاد بگیره وتلاش بکنه و تمرینات رو قشنگ تر انحام بده نتیجه و پاداش بیشتری میگیره

منم سعی میکنم با عشق وعلاقه ی فروان با آرامش بیشتر به تمریناتم عمل کنم و درسها رو عالی یاد بگیرم و به بهترین نحو تمریناتم رو انجام بدم.

استاد عزیزم وقتی از رستوران وطعم های مختلف اون حرف میزنی بسیار لذت می برم چون مدتی هست که من عاشق یه رستوران شدم وحاضر نیستم به هیچ رستوران دیگه ای برم وحتی طعم غذاهای اونها رو بچشم .

بله استاد عزیزم عاشق رستوران الهی با منو وطعم های عالی هرکی یک بار اون طعم ها رو مزه کنه قول میدم هیچ جای دیگه نره واسه غذا .

آدرس رستوران کتاب قرآن هست .

در طول این ۴۰سال به رستورانهای زیادی رفتم وطعم غذاهای اونها رو چشیدم حتی بارها هم به رستوران الهی هم اومدم وغذاهای متنوعی رو هم خوردم رایگانه رایگان . اما وقتی از رستوران بیرون می اومدم به صاحب رستوران توجه نمیکردم فقط یک تشکر میکردم وبیرون می رفتم به دنبال روزمرگی های خودم ،

اما صاحب رستوان اینقدر مهربان بود ومیگفت دوباره میاد منتظرش می مونم .هروقت دستم خالی میشد گرفتار میشدم ناراحت میشدم میرفتم به رستوران الهی وکلی گلایه وشکایت میکردم وصاحب رستوران به همه ی حرفهای من گوش میکرد وجواب حرفعامو میداد اما من اینقدر ناراحت وعصبانی بودم که حرفهای اون نمی شنیدم و غذامو میخوردم بیرون میرفتم بدون اینکه از صاحب مهربان وبخشنده رستوران تشکر واقعی کنم

اما بازهم صاحب رستوران با محبت تمام میگفت عزیزم بازهم منتظرتم بیا چون من عاشقت هستم بیا پیش خودم هر نوع غذا با هر طعمی رو بخوای من عاشقانه بهت میدم .

چند وقتی هست نظرم رو عوض کردم وخودم رو تغییر دادم سعی میکنم بیشتر به این رستوران بیام وطعم های لذت بخشش رو مزه کنم صاحب رستوران هم به تمام گارسونها دستور داده هر وقت میرم به رستوران همه ی گارسونها سعی میکنن بهترین خدمات رو ارائه بدن صاحب رستوران خیلی خوشحاله که من اونجا میرم برای همین هرطعمی رو من سفارش میدم اونها برام آماده میکنن

چند وقتیه به رستوران که میرم دیگه ایراد نمیکیرم وگله شکایت نمیکنم با شادی و با لبخند میرم رستوران . صاحب رستوران هم دستور داده هر طعمی رو که من سفارش میدم دقیقا همون طور باشه نه نمکش کمتر ونه بیشتر شیرینیش به همون اندازه ایی که من میخوام اگه ترشی دوست دارم کنارش بزارن اگه از طعم های تلخ هم خوشم اومد بازهم برام بزارن هیچی رو تغییر ندن ،

ولی من که تازه طعم های اینجا رو چشیدم تمام سعیم بر اینه بهترین طعم ها رو بچشم هر بار که طعمش رو می چشم انگار خوشمزه تر از قبل هست وسعی میکنم سفارش بهتری بدم واز صاحب رستوران و گارسونهاش بیشتر و بیشتر تشکر و سپاسگزاری کنم چون هر چه بیشتر سپاسگزاری کنم سری بعد عاشقانه تر به من خدمت میکنند و تمام تلاش خودشون رو انجام میدن که طعم بهتری رو ارائه کنند.

خداوندا از طعم های عالی را از بدو تولد تا کنون آنهارا دریافت کرده ام خالصانه وعاشقانه سپاسگزارم خداوندا سپاسگزارم خداونداسپاسگزارم خداوندا سپاسگزارم.

(نوشته مه گنج عزیز در بخش نظرات)


دستور کار اجرای جلسه یازدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات جلسه یازدهم

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل جلسه یازدهم (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به جلسه یازدهم در قسمت نظرات

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.28 from 47 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12438
برچسب ها:
110 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار سولیکا
      1401/10/27 20:42
      مدت عضویت: 1165 روز
      امتیاز کاربر: 10935 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 566 کلمه

      سلام به استادم و همه دوستان حاضر در این محفل گرم رسیدن به خواسته ها.

      زندگی با طعم خدا جلسه یازدهم:باید یک منو از طعم هایی که دوست داریم تجربه کنیم رو بنویسیم.

      من به عنوان سرآشپز زندگیم کلی طعم میشناسم که می‌خوام تو زندگی منم بیان و خدا هم به عنوان تهیه کننده همه اون طعم‌هایی که باب سلیقه من هست رو در اختیارم قرار میده.طعم برنده شدن در قرعه کشی ایران خودرو ماشین پژو پارس.

      مواد اولیه:ثبت نام در سایت ایران خودرو ثبت مشخصات که این کار انجام شده.بعد انتخاب ماشین مورد نظر که پژو پارس سفید رنگ هست،مرحله بعد خرید خودرو و دریافت کد پیگیری 

      حالا مواد بالا رو با هم ترکیب میکنیم به ترتیب و منتظر پیامک برنده شدن میمونم و صبر میکنم تا خدا این طعم رو در اختیارم قرار بده و منو برنده جایزه کنه.وقتی خدا منو برنده کرد من از هیجان و خوشحالی به هوا پریدم و مدام خدارو شکر میکردم که همچین طعمی رو وارد زندگیم کرد بعد اومدم ماشین رو توسط برادرم حواله کردم که مبلغ۱۰۰میلیون تومان سودش وارد حساب بانکی بانک رفاهم شد.من با۲۰میلیون پولش تونستم بینی ام رو عمل کنم اونم پیش دکتر محمودرضا طاهری و بینی که میخواستم رو تونستم به دست بیارم و خیلی خوشحالم از این تغییر بعد تونستم با۱۰میلیون تومان به یک سری از مشکلات پوست صورت و بدنم رسیدگی کنم و اون پوستی که می‌خوام رو داشته باشم که خدارو شکر در اختیارم قرار گرفت بعد بامبلغ۲۵میلیون تومان تونستم لپ تاب بخرم و دوره وب مستر ثروت ساز رو یاد بگیرم و خیلی زود سایت خودم رو راه اندازی کردم و خدارو شکر الان روزی یک سایت طراحی میکنم یا کارهای دیگر اینترنتی و روزی یک میلیون تومان درآمد دارم اونم حداقل خدارو شکرگذارم بابت این طعم لذیذ و خوشمزه که دارم میچشم.بعد تونستم یه سری از مهارتهایی که دلم میخواست رو خریداری کنم و یاد بگیرم مثل رانندگی که البته گواهینامه دارم و می‌خوام چند جلسه فشرده کار کنم و تمرین کنم تا راحت بتونم رانندگی کنم یا شنا من شنا کردن رو خیلی خیلی دوست دارم و می‌خوام یادبگیرم شنا کردن رو و اونم۲میلیون دادم و در استخر ولایت دارم یاد میگیرم در۱۲جلسه و کلی لباس قشنگ استخر هم برای خودم خریدم و دارم لذت میبرم از این طعم و کلی مهارتهای دیگه.بعد خریدن کمد برای اتاقم که کلی از وسایلام رو بزارم در اون تا اتاق منو و برادرم جدا باشه البته وسایلاش و من با خیال راحت و در آزادی کامل وسایلام رو بتونم استفاده کنم که تونستم با دادن۱۵میلیون هم کمد و هم میزارایش سفارش بدم.بعد دارم تمام دوره های استاد رو خریداری میکنم و ازشون استفاده میکنم و زندگیم رو رنگین تر میکنم همچنین دوره های عباس منش.بعد کلی برای خودم وسایل شخصی خریدم اونم از بهترین منطقه شهر که شیخ تپه هست مخصوصا مانتو کفش و کلی به خودم و ظاهرم رسیدگی کردم و یه تیپ عالی زدم برای خودم.بعد با ذهن و تمرینات کششی تونستم ۱۵سانت افزایش قد داشته باشم و الان قدم شده۱۶۰سانتی متر که این طعم هم برام خیلی لذت بخش و خدارو بی نهایت سپاسگزارم که این طعم هارو  بهم داده بعد می‌خوام دوره عشق و مودت رو هم تهیه کنم تا بتونم همسری که دلم میخواد با خصوصیات دل خواهم انتخاب کنم و وارد مسیر زندگیم بشه و یه زندگی سرشار از عشق و محبت رو تجربه کنم.میخوام ذهن آرامی داشته باشم که هرگز طعم های تلخ در اون جایی نداشته باشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 23707 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,171 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گرامی 

      استاد من خیلی تحقیق کردم در مورد سفر  در مورد خونه اینا تونستم یه تحقیق خوبی داشته باشم ولی در مورد روابط خوب در مورد شغل در مورد سلامتی نتونستم خیلی خوب بنویسم 

      من تصمیم گرفتم در مورد سفر به شیراز براتون بنویسم 

      ما هر وقت اگر تونستیم مسافرت بریم رفتیم شمال دوست دارم اما از اینکه همیشه یه جا میریم جایی نمی‌بینیم اینا خیلی دوست ندارم برم شمال 

      سلام خدا جون سلام خدای مهربونم من دوست دارم سفر کردن به شیراز با هواپیما رو تجربه دارم واز رفتن به اونجا لذت ببرم خدایا شکرت که میشه به راحتی سفر کرد ولذت برد

      ما میخوایم بریم شیراز ما پنج نفر هستیم من وهمسرش دو تا دخترهای وهمسر دخترم بریم شیزگراز وبرای هر نفر باید بلیط تهیه کنیم که برای هر نفر ۹۲۷۵۰۰ برای هر نفر باید بابت بلیط پول بدیم وخیلی می‌خریم راهی میشیم برای سفر 

      بعد تا فرصتی که داریم آماده سفر میشیم ویه ساکی حاظر می‌کنیم بالاخره روز موعود فرا میرسه وما راهی مسافرت میشیم  بعد یه اسنپ میگیریم وراهی میشیم میریم تهران فرودگاه مهرآباد سه ساعت قبل از سفر تو فرودگاه حاضر شدیم وتا نوبت پرواز ما اعلام بشه بعد میریم وبرای اولین بار با خانواده راهی سفر به شیراز میشیم 

      بعد سوار هواپیما شدیم هواپیما حرکت کرد ما راهی شد وبعد از مدتی رسیدیم به فرودگاه دستغیب شیراز پیاده شدیم از هواپیما وبعد از فرودگاه خارج شدیم تو فرودگاه خیلی جالب بود کلی مغازه های شیک بود کلی صنایع دستی بود من با دیدن اون کلی لدت بردم تو فرودگاه یه مجله گردشگری به ما دادن تا ما بوسیله اون راحت مسیرمونو انتخاب کنیم 

      بعد از هتل اومدیم بیرون یه ماشین بگیریم واز روی مجله یه هتل زیبا ودل نشین انتخاب کردیم هتل هما بعد ماشین گرفتیم رفتیم به هتل رسیدیم مراحل دریافت اتاقها رو طی کردیم رفتیم تو اتاقمون وسایل گذاشتیم یه دوشی گرفتیم یه استراحت کردیم تا فردا صبح سفر رویاییمونو شروع کنیم 

      صبح همه حاضر شدیم لباس پوشیده صبحانه تو هتل خوردیم آماده سفر شدیم میریم که جاهای دیدنی رو ببینیم لذت ببریم عشق کنیم لذت ببریم سپاسگزار خداوندم باشیم 

      اول رفتیم باغ ارم شیراز یه باغ یبا سرسبز بنای زیبا ولذت بخشی داره میریم داخلش عکس میگیریم تا یادگاری برامون بمونه اولین سفر رویاییمون 

      وچون گوشی من از گوشی همه بهتر بود تصمیم گرفتیم با گوشی من عکس بندازیم بعد باغ ارم رفتیم آرامگاه حافظ وبعد اطراف اونو گشتیم از مغازه وبازار دیدن کردیم لذت بریدم کلی خرید کردم سوغاتی خریدم بعد به یه رستوران لاکچری رفتیم غذا خوردیم وهر جا که میرفتیم عکس مینداختم تا از لحظه به لحظه سفر لدت ببریم کلی سپاسگزار خداوندم شدم بخاطر اولین سفر رویایی 

      بعد شب رفتیم تو هتل شام خوردیم واستراحت کردیم ومن مثل یه انسان متناسب رفتار کردم‌تا فردا صبح یه روز پر از شادی ولذت دیگه رو تجربه کنیم 

      بعد رفتیم باع دلگشا یه بار زیباییه عمارت زیبا با یه حوض آبی جلوی عمارت بعد داخل شدیم واز تمام جاهای عمارت دیدن کردیم ومن بابت هر جایی که رفتم سپاسگزار خداوندم بودم بابت هر چیرگزی که خوردم سپاسگزارم باشم بابت هر زیبایی که دیدم بابت همه چیز سپاسگزار باشم 

      بعد رفتیم دروازه قرآن  بعد هم رفتیم باغ پرندگان خیلی زیبا بود جای بزرگ وزیبا که پرندگان همه آزاد بودند وبرای خودشون زندگی میکردن خدایا شکرت بابت دیدن این طاووس زیبا که در کنار خانواده به راحتی زندگی میکنه خدایا شکرت 

      بعد رفتیم حمام وکیل اونجا یه سری مجسمه با لباسهای محلیهمه مرد بودند نشسته بودند وخیلی بنای زیبایی داره با یه حوض بزرگ خدایا شکرت هر جا میرم فقط زیباییها رو میبینم وخدا رو شکر که تو خونه هم هستم زیباییها طعم‌های خدا رو میبینم خدایا شکر 

      بعد در همون نزدیگها یه پیتزا فروشی بود که رفتیم ناهار بخوریم بعد از خوردن غذا رفتیم مزه آب بعد هم خانه‌ای تاریخی دیدم خیلی زیبا بودند تقریبا سنتی و وقتایی بودند کف خیابونها سنگ فرش بود خونه ها کاه گلی بودند یه رودخونه زیبا هم در سمت چپ جاده روان بود صداش شر شر آب یه آرامش عجیبی به ما میداد از اونجا لذت می‌بردیم وتصمیم گرفتیم شام همون جا بخوریم ونزدیک اونجا یه کلیسا بود من مسلمان هستم ولی دوست دارم کلیسا ببینم رفتیم دیدم بع رفتیم برای شام کلی غذاهای محلی داشتند کلم پلو هویچ پلو وکلی غذای دیگه که تصمیم گرفتیم هر کسی یه چیزی انتخاب کنه تا طعم غذهای محلی رو بچشیم 

      بعد رفتیم هتل واستراحت کردیم وتا فردا بریم جاهای دیدنی بیشتری ببینیم من عاشق اینم که برم روستاهای رو ببینم ببینم چه لباسی دارن خونه هاشون چجوریه و‌… 

      بعد رفتیم تو بازار شیراز سوغاتی بخریم من برای اولين کسانی که سوغات خریدم شما وخانواده محترم بودید برای تک تک خانواده یکی یکی لباس محلی خریدیم مردانه وزنانه بعد رفتم جلوتر یه سرویس فنجون نعلبکی با قوری قندون منبت کاری شده دیدم اونو برای شما خریدم میدونستم که شما دوست ندارید تنقلات هدیه بگیرید وبرایراهل خونه هم مقداری مسقطی  بادام سوخته شیرینی کاک با هم یوخه خریدم وسعی کردم برای بقیه هم ساعات بخرم یکم تنقلات با یه وسیله منبت کاری خریدم خیلی لذت بخش بود تو بازار بودن آنقدر طعم‌های زیبا ودوست داشتنی بود که آدم گیج میشد برای کدوم سپاسگزاری کنم وهر جا میرفتم طعم فراوانی رو به وصوح میدیدم 

      بعد تو بازار قسمتی بود که عرقیات داشت خیلی زیبا بود عرق بید مشک داشت تو یه شیشه زیبا با یه شاخه بید مشک داخل شیشه که نشانه اینکه این شیشه عرق بید مشک خیلی برام لذت بخش بود وایده ها برام لذت بخش تر 

      بعد رفتیم یه چشمه دیدیدم بنام چشمه نفش پیر که تلفیقی از طبیعت وتاریخ بود بینهایت زیبا بود بینهایت آرامش دهنده بود بینهایت دیدنی بود با سنگهای آبی که وقتی از دور می‌دیدی انگار فیروزه در سنگ بود ولی رنگ سنگها آبی بود

      بعد یه کتاب شعری دیدم هنر دست اسناد قلم کار بود وخیلی زیبا نقاشی عرفانی شده بود خیلی لذت بردم خدارو شکر کردم بخاطر این ایده زیبا که خداوند با این استاد داده بود خدایا شکرت بابت ایده‌ای خارق‌العاده 

      بعد رفتیم باع نارنج بوی عطر نارنج همه جا رو پر کرده بود وآدم محو این بو میشدم لذت می‌برد خدایا چه بوی عطر زیبایی همه جا رو پر کرده خدایا شکرت من اونجا لباسهای محلی زیادی دیدم وتصمیم گرفتم برای خودم هم لباس محافلی بخرم هم یادگاری هم یه لباس شیک برای عروسی و دوست داشتم رقص شیرازی هم یاد بگیرم  

      وشب شد اومدیم هتل شام خوردیم استراحت کردیم ونسبت برگشت به خونه بود خیلی خوش گذشت خیلی لذت بخش بود عاشق این سفر شدم اولین سفر رویاییمو تجربه کردم خدایا شکر بابت اولین سفر رویایی خدایا شکر بخاطر هتل خدایا شکر بخاطر تک تک خریدهایی که کردم خدایا شکر بخاطر پولی که داشتم تا بتونم بهترین سفر تجربه کنم خدایا شکرت بخاطر غذاهای خوشمزه‌ای که خوردم خدایا شکرت بخاطر همه چیز 

      این منو سفر من با خانواده به شیراز بود وکلی عکس انداختم وهر وقت میبینم یادم میافته به سفر من تا حالا به شیراز نرفتم من تحقیق کردم کلی عکس از گوگل گرفتم واز روی عکسها نوشتم خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم بخاطر این تمرین دلنشینی که نوشتم خودم که عاشقش شدم کلی لذت بردم خدایا ممنون وسپاسگزارم ایشالا قسمت همه مون بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/08/01 08:23
      مدت عضویت: 1714 روز
      امتیاز کاربر: 23457 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 350 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان همراهم

      من یک سال و نیم پیش این تمرین نوشتن خواسته ها را انجام دادم و سه خواسته نوشتم و توی یک قوطی شیشه ای گذاشتم 

      امروز که این فایل را گوش کردم اون قوطی را آوردم و یکی از ورقه هایم را باز کردم و خواندم

      خواسته ام یک چیز فیزیکی مثل خونه یا ماشین و امثال اینها نبود بلکه نوشته بودم که میخواهم یک رابطه عاشقانه با همسرم داشته باشم

      وقتیکه این نوشته را خوندم خنده ام گرفت چون همش نوشته بودم که میخوام او چطور تغییر کنه او چه کارهایی را انجام بده و یا انجام نده که مطابق میل من باشه حتی یک جمله از اینکه من چکار بکنم در این ورقه نبود

      الان من با آموزشهایی که از دوره های مختلف تناسب فکری دیده ام میدونم که من نمیتوانم بخواهم که کس دیگر عوض شود تا من به خواسته ام برسم یعنی یک جورهایی همسرم را مقصر نداشتن رابطه عاشقانه می دانستم

      الان یاد گرفتم که من باید روی خودم کار کنم اگر رابطه عاشقانه میخوام باید دست از گله و شکایت بردارم حتی برای خودم آنها را مرور نکنم 

      رفتارهایی از او را که باعث اعصاب خرد شدنم میشود را مورد تمرکز قرار ندهم

      وقتی زوج هایی که با هم رابطه عاشقانه دارند را می بینم حسرت نخورم که بیشتر همسرم را ملامت کنم بلکه تمرکزم بر این باشد که اگر دیگران اینطور هستند پس ما هم میتوانیم همانطور باشیم 

      نتیجه این طرز فکر به دست آوردن احساس خوب شده و انرژی مثبت به کائنات داده میشود و همان را من تجربه میکنم

      در مقابل گله و شکایت کردن و حسرت خوردن که ایجاد احساس بد شده و در نتیجه همان احساسها بیشتر شده و انرژی منفی ساطع میشود 

      البته متوجه شده ام که من آموزشهایی را که دیده ام تا آنجایی که توانستم به اجرا گذاشتم و رابطه ام نسبت به یک سال و نیم قبل بهتر شده است اما میخواهم که از این هم بهتر شود 

      الان تصمیم گرفتم همین خواسته را بار دیگر بنویسم و اینبار از آموزشهایی که دیده ام استفاده کنم

      این بار تماما در مورد اینکه من چکار کنم تا رابطه بهتری داشته باشم خواهد بود

        

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/02/28 18:59
      مدت عضویت: 1326 روز
      امتیاز کاربر: 12711 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 846 کلمه

      سلاااام

      انقدر امروز پر از عشقم که نمیدونم باید چجوری حسمو بیان کنم. وقتی پر این احساس میشم تنها کاری که میتونم بکنم اینه که با بقیه به اشتراکش بزارم. دلم میخواد داد بزنم و به هر کس دیدمش بگم دوستت دارم. این احساس یهویی برام پیش نیومده. من یه مدته خیلی زیادیه که دارم روی موضوع عشق به خودم کار میکنم ولی تا همین امروز فکر میکردم چندان موفق نبودم اما امروز فرشته ی درونم بلند تر از همیشه باهام حرف میزد و یه ندایی درونم بود که به شدت داشت به من عشق میداد بهم میگفت چقدر عالی هستم و دوست داشتنیم. من چند روز بود که داشتم مسیر انحرافی میرفتم و دوباره شروع کرده بودم به مقایسه خودم با بقیه و همش به خودم میگفتم من اونطوری که میخوام نیستم ولی نمی زاشتم این حس توی خودم موندگار بشه و با کمک فرشته ی درونم خودمو قانع میکردم ولی هر چند وقت یه بار این حس ها به سراغم میومد. دیگه امروز خسته شدم به خودم گفتم تو وقتی با این روش ها و زندگی با طعم خدا و قدرت ذهن آشنا نبودی همین رفتارو نشون میدادی و احساس بد داشتی و حسرت میخوردی و احساس ناتوانی داشتی ، الانم که با این روش ها و آگاهی ها آشنا شدی و داری تمرینشون میکنی هم همین رفتارو نشون میدی؟؟؟ و شروع کردم به یادآوری کردن تمام طعم های خوبی که همین الان هم درونم وجود داره. امروز خواستم فقط برای یه روز چیزی جز اینایی که دارم نخوام. میخوام برای امروز چیزای بهترو نخوام. میخوام فقط خودمو کشف کنم و از بودن کنار خودم لذت ببرم. دیدم که درسته بدنم شبیه اون کسی نیست که اندامشو دوست دارم اما اندام خودمم خوبه. دیدم دستام به لاغری اون مدل ها نیست ولی خیلی خاصن و تا حالا کسی رو ندیدم که دستاش مثل من باشه و با همین دست هامم میتونم تمام کارامو انجام بدم؛ میتونم بنویسم ، باهاشون غذا بخورم، موهای برادرمو باهاشون نوازش کنم و طعم های دلچسب دیگه . وقتی نشستم و تک تک جنبه های مثبتمو زیر نظر گرفتم خیلی حالم خوب شد. دوباره برگشتم به همون فایلی که توش گفته بودید اصلو باید درک کنیم تا چیزای بهتر بهمون داده بشه. منم امروز همین کارو کردم. خیلی هم کار خوبی بود. من عشقی رو که کمرنگ شده بود برداشتم و دوباره برای خودم مقدسش کردم. باید اعتراف کنم که یه چند روزی اصل رو یادم رفته بود و خیلی عجله داشتم که سریع تر نتیجه بگیرم.  همش میرفتم فایل گوش میدادم از همین سایت و فکر میکنم همین آگاهی ها بود که منو به مسیر درست بر گردوند . الان من دوباره توبه کردم. توبه به معنی بازگشته. منم از مسیر اشتباهی که در پیش گرفته بودم برگشتم و الان پاک پاک هستم و خدا هم خیلی خیلی دوستم داره چون خدا خودش گفته کسانی که توبه میکنن و به مسیر الهی برمیگردن رو خیلی دوست داره. 

      من دلم میخواد از نوشتم عشق رو دریافت کنید. چون من الان در عاشق ترین حالت ممکنم هستم و امیدوارم حال خوبم به شما هم منتقل بشه چون من عاشق همه هستم. میخوام به همه عشق بدم بدون اینکه حتی انتظار بازگشتشو داشته باشم.

      الانم میخوام از تمام طعم های دنیا ، چند تاشو که به درد من میخورن و من مشتاق تجربه کردنشون هستم رو بنویسم و میدونم به وفوووور در دنیا وجود دارن این طعم ها . خدا مثل یه اقیانوس خیلی بزرگه که هر کس میتونه به اندازه ی نیازش از آب اون اقیانوس برداره. یک نفر میتونه یه سطل آب برداره ، یک نفر به اندازه یه گالن بزرگ . منم میخوام به این اقیانوس لوله کشی کنم تا هر وقت دلم خواست شیر آب رو باز کنم و به مقدار نیازم از خدایی که همیشه در دسترسمه استفاده کنم:))))

      خیلی خوشحالم.

      خب اولین طعمی که از منو میخوام؛

      کنکور: من دوست دارم توی این 40 و خورده ای روز دیگه تمام درس هایی که لازمه رو بخونم و دو هفته ی آخر فقط تست بزنم. از خدا طعم حافظه ی عالی رو میخوام که سر جلسه تمام مطالبی که خوندم یادم بیاد و شهود هم میخوام که چیز هایی رو که نخوندم بهم الهام کنه چون اون دانای کله. میخوام سر جلسه آرامش داشته باشم و با اطمینان امتحانم رو بدم. و یه چیز خیلی مهمی که میخوام اینه که لیاقت قبولی در دانشگاه عالی رو بهم بده. و کمکم کنه در مسیری که میخوام قدم بزارم چون هنوز کلی راه باید برم و وظیفه ی سنگینی به عنوان یه هنرمند روی دوشمه و میخوام کمکم کنه به خوبی از پسش بر بیام.

      بدن: من از منوی بی نهایت الهی طعم لذت بخشه تناسب اندام رو انتخاب میکنم. دوست دارم قدم بلند تر بشه و بدنم کاملا سالم و متناسب باشه. دوست دارم وقتی توی آینه به خودم نگاه میکنم هیچ چربی اضافه ای نبینم. من از خدا سلامتی کامل بدنم رو میطلبم . دوست دارم تمام دستگاه های داخلی بدنم به عالی ترین شکل ممکن کار کنند و قلبم با هر تپش عشق تراوش کنه. و من بتونم به کل کائنات عشق بدم.

      و خواسته ی معنویم هم آگاهیه. دوست دارم خدا بشم.

      دوستتون دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1399/12/03 20:49
      مدت عضویت: 1672 روز
      امتیاز کاربر: 234 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,020 کلمه

      باسلام جلسه ۱۱ زندگی با طعم خدا
      همه ما خواسته های زیادی داریم که می خواهیم به انها برسیم وهمیشه انها رابصورت رویا در ذهن نگه میداریم .
      گاهی ان خواسته ها دور از دسترس هستند وما امیدی به رسیدن به انها نداریم وبا نا امیدی از خدا انها را طلب می کنیم درواقع باحال بدی بیان می کنیم که انگار چون شایسته ان نیستینم شاید یدهد شاید ندهد وبالتماس به درگاه خدامسرانه انرا طلب می کنیم غافل ازاینکه مرادمون کنار گوشمون هست نه راه دور فقط ما نمی دانیم که چگونه ان را وارد زندگیمان کنیم .انسان اشرف مخلوقات است وهمه چیز برای راحتی وارامش او افریده شده چرا ما نمی توانیم به خوبتر ها وخواسته هامون برسیم یا زودتر برسیم وچرا فکر می کنیم به ما نمی دهند ومالیاقتش را نداریم وبا سرخوردگی از رسیدن به خواستمون دست از خواستن وبدست اوردن بر می داریم .برای رسیدن به خواسته ها باید انرا بیان کنیم وبا احساس خوب تصور کنیم که ان راداریم وازان استفاده می کنیم درواقع فرکانسهای حال خوب داشتن خواسته رابا حرف زدن درمورد  ان و تصور بودن دران موقعیت با حس خوب را بعنوان ارتعاش خواسته به جهان هستیم را بفرستیم تا کائنات بدانند که اولا ما خواسته داریم ودوم چه خواسته ای داریم که حالمان راخوب می کند تابرای ارامش ما ان خواسته را تدارک وکم کم با همسو شدن ما با ان خواسته وارد زندگیمان کنند .بهتر است تصورمان کامل باشد یعنی خواسته رابنویسیم شکلی از ان بکشیم یا تصویری از ان واطلاعات کاملی از خواسته بدست اوریم وبنویسیم ویا در هر جایی می بینیم با حال خوب از داشتن واستفاده کردنش لذت ببریم .خداوند طعم ها ونعمتهای بسیاری به ماداده که مهم ترین ان سلامتی است اگر ما برای حفظ طعم های داده شده تلاش کنیم یعنی قدر نعمت داده شده را می دانیم وبه طریقی شکر ان را می کنیم عالم هستی دارای شعور است ووقتی میبیند که طعمی را که داده شده هرچند کم قدر انرا میدانیم وبه همان مقدارکم راضی هستیم و ازان درست وبا حال خوب استفاده می کنیم فرمان ورود نعمتهای زیادتر رابرایمان صادر می کنند وما می توانیم طعم های بیشتری داشته باشیم .پس برای بدست اوردن طعم های دلخواه ویک زندگی عالی باید درمسیر خواسته ها قرار بگیریم تا درمدار ان نباشیم نمی شود انی به ان برسیم بلکه باید درفاز ان مدار پله پله بالا رویم تا هم ردیف مدار خواسته باشیم تا ان را به ما بدهند درواقع تا ما درک درستی از داشتن ان طعم نداشته باشیم وقدر ان را ندانیم ونیاز به داشتنش را باتمام وجود حس نکنیم ان را به ما نمیدهند.
      اگر اطمینان داشته باشیم که از طعمی که ما می خواهیم دردنیا است وباور کنیم که همه نعمتها از ان خداست وبه وفور از هرکدام دارد به هرکس که لایقش شود میدهد وچیزی ازش کم نمی شود حرص وحسرت بردیگران نداریم چون میدانیم اگر ماهم بخواهیم میتوانیم به مدار دریافت ان طعم برسیم وبرای منم هست باید ارتعاش خودم رابالا ببرم تا با ان طعم هم ردیف شوم انوقت وارد زندگیم می شود وبه من هم میدهند.پدر من همیشه از داشته های دیگران خوشحال می شد از انجام کارهای خیر وخوشبختی دیگران خداروشکر میکردوبهشان تبریک می گفت حتی کسانی که شاید برای ما خوبی نمی خواستند همیشه به پدرم می گفتیم چرا برای اینها هم خیرو خوبی میخواهی ودعا میکنی واز پیشرفت وموفقیتشان خوشحالی پدرم می گفت نیتتان خیر باشد خدا همه چیز رابهت میدهد ازشادی دیگران شاد باش خود به خود خیرو برکت وارد زندگیتان می شود وواقعا هم برای پدرم تا به امروز برکت ووفور وفراوانی که گاهی نمی داند از کجا امده وارد زندگیشون شده.برای رسیدن به مدارهای بالا وبدست اوردن خواسته هامون باید از انچه داریم لذت ببریم وخوشحال باشیم وبه طعم های خوبی که چه داربم وچه نداریم توجه کنیم وبه طعم های بد توجه نکنیم .جهان هستی وکائنات هر احساسی که داشته باشیم را به ما برمیگردانند .گله وشکایت از روزگارمون ونداشته هامون وحسرت برانچه دارند که لایقش نیستیم درواقع اعتراض به خداوند وعالم هستی است که شما نمی دانید چه چیز را به چه کسی بدهید واین علاوه بر توهین به شعور عالم هستی است ناسپاسی از داشته هایمان نیز هست .طعم های بد را از ذهنمان بیرون کنیم درموردشان با کسی حرف نزنیم از سختیها ومشکلات زندگیمان برای کسی تعریف ودرد دل نکنیم  مشکلات دیگران راوارد ذهنمان نکنیم      مروری برهیچ جریان واتفاق وخبر بد نداشته باشیم .جهان هستی پر از طعم های خوب هست🏵که برای رسیدن به انها فقط باید با داشتن اگاهی از عملکرد ذهن واحساسمون درمدارشان قراربگیریم .باید خواستمون را واضح وروشن با تمام جزئیات کاملا احساس خوب ازداشتن ان طعم طوریکه انگار انرا داریم وطعم انرا می چشیم بیان کنیم واز خدا بخواهیم وبعد رها کرده وصبر کنیم کائنات دست به دست هم دهند تا ما در مدار ان خواسته قرارگیریم وان وقت خواسته مارا به مابدهند اگر مرتب برروی داشتن خواسته یاداوری وپا فشاری کنیم عجله در خواستن خواستمون کردیم وکائنات را هم وادار به عجله کردن در طی مراحل رسیدن ان طعم به ما میکنیم که ان وقت طعم مناسبی به ما نمی دهند .جهان هستی حتما خواسته مارابه مامیدهدودیر یازود رسیدن به خواسته وهمینطور دقبق به ان خواسته برسیم یا نزدیک به ان بستگی به حال خوب واحساس خوب ما درمورد داشته ها ونداشته هایمان وصبر در بدست اوردن ان طعم است . درکلاس یوگا که می رفتم مربیمان بهمون گفته بود که از خدا بخواهید وخواسته تان را دردفتری بنویسید ورها کنید به وقتش به شما میدهند در طی دوسالی که اینکار را انجام دادم با اینکه تازه نمی دانستم باید با جزئیات خواسته را بنویسم ویا علت نرسیدن به خواسته یا دیر بدست اوردنش چیست امادوتا از خواسته هایم را طی هرکدام ۶ ماه بدست اوردم ویکی از انها هم که برایم بسیار مهم تر بود را ازوقتی طعم زندگی با خدا رو شروع کردم ۵۰ در صد انرا بدست اوردم امیدوارم که بزودی با پیداکردن طعم های خوب وحال واحساس خوب بتوانم بقیه انرا بدست اورم .
      خدایا بابت تمام نعماتت شکرت واز شما استادگرامی هم که دراین زمانه واویلا که خیلیا سردرگم شدند که راه صحیح چیه لطف کردید وصادقانه انچه حاصل زحماتتان است رابرای بهبود وضع روحی وجسمی وعقاید مردم دراختیارمان می گذارید بسیار سپاسگزارم طول عمر باعزت وسلامتی وتوفیقتان را درمسیر تغییرات عالی تر از خدا طلب می کنم 🖐🖑

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1399/11/16 09:34
      مدت عضویت: 1713 روز
      امتیاز کاربر: 15378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,303 کلمه

      زندگی با طعم خدا جلسه ۱۱ فایل ۶۶ تکرار ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
      برای داشتن یک زندگی ایده آل با طعم های دلخواه باید در مدار خواسته ها قرار بگیریم نمیشه الان که تو مدار خودمون هستیم یهو سه پله یا سه مدار بالاتر بریم باید این مراحل یا پله ها را یکی یکی طی کنیم تا به زندگی که دوست داریم تجربه کنیم برسیم ولی باید این باور هم را داشته باشیم که هر چیزی را که میخواهیم تجربه کنیم الان در جهان هستی وجود داره وخیلی ها دارند از ان استفاده میکنند ولی اگر در دسترس ما نیست بخاطر این است که ما الان در آن مدار نیستیم با آگاهی یافتن از قوانین هستی میتوانیم پله به پله خودمون را در مدار های بالاتر برسانیم اولین چیزی که باید یاد بگیریم این است که در زندگی به طعم های خوب توجه کنیم وبه طعم های بد زندگی توجه نکنیم چون کائنات از هر چیزی که احساس کنیم همان را به ما میدهد حالا که این قانون را درک کردیم سعی کنیم احساسات امون در مورد توجه به اتفاقات زندگی آگاهانه باشد و توجه به اتفاقات خوب داشته باشیم اگر موردی مثلا یک تصادف را دیدیم نیایم در باره اش کلی توضیح بدیم چون کائنات از همان را در زندگی ما به وجود میاورد مثلا از یک خانه ویلایی که عکسی یا فیلمی دیدیم وآرزوی داشتنش داریم بیام برای دیگران تعریف کنیم با احساس خوب بگیم که آن خانه را دوست داریم ودر باره اش با آب وتاب برای دیگران تعریف کنیم تا در جهان هستی شاهد زیاد پیدا کنیم وجهان هستی را وادار کنیم تا از آن طعم وارد زندگی ما کند پس از این به بعد سعی کنیم توجه به اتفاقات خوب داشته باشیم واز آن آنها با لذت بنویسیم وتعریف کنیم
      آشپزخانه الهی پراز نعمت های الهی است ومیتوانیم از این نعمت ها استفاده کنیم ولی باید در مدار آن ها قرار بگیریم با داشتن آگاهی ومرحله به مرحله یعنی وقتی میریم رستوران منو غذا را میآورند این منو دارای غذای های مختلفی است اول باید ببینیم چی دوست داریم بخوریم واز خوردن آن غدا میخواهیم لذت ببریم تا آماده شدن غذا باید چند دقیقه ایی صبر کنیم این آماده شدن وصبر کردن ( همان رفتن به مدار بالاتر جهان هستی است و صبر کردن همان تکامل یافتن آرزو است ) اگر بخواهیم به سر آشپز بگیم زود باش غذای منو بیار صد در صد یک غذای ناپخته خواهیم خورد ولی برای آماده شدن اون غذا وقتی صبر کنیم میتوانیم یک غذای خوشمزه نوش جان کنیم که با ذایقه ما هم جور در بیاد
      حالا اگر خودمون بخواهیم تو خونه آشپزی کنیم اول باید مواد اولیه را آماده کنیم بعد این مواد را به ترتیب پخت بپزیم وبعد صبر کنیم تا غذا جا بیافته وبعدش از طعم دلپذیرش لذت ببریم حالا اگر برای شروع آشپزی احساس خوب وعشق به کار ببریم طعم غذامون هم خوشمزه تر میشه
      حالا بیایم این مثال را در رابطه با خواسته ها ویا آرزوهامون قرار بدیم
      برای رسیدن به هر خواسته ایی ویا هر آرزویی که دوست داریم طعمش را بچشیم باید در مدار اون خواسته وارزو قرار بگیریم وقتی مدار جهان هستی امون را تعقیر میدیم تمام امکانات اون مدار دیر یا زود به راحتی وارد زندگی امون میشه ولی قانون جهان هستی اینو میگه مرحله به مرحله باید بیایی بالا وبرای بالا رفتن اولین چیزی که لازم داره اینه که باید احساس خوب از داشته های فعلی امون داشته باشیم واز آن کاملا لذت ببریم وسپاسگذار باشیم وبعد آرزوی داشته باشیم که به مدار فعلی امون نزدیک باشه وبرای دست یافتن به این آرزو قدم برداریم این آرزو ها با یک جا نشستن و دعا کردن به دست نمیاید بقول معروف میگویند خدا میگه از تو حرکت از من برکت به همین یک جمله دقت کنید یکی از مهمترین قوانین هستی را ساده داره بیان میکنه خدا میگه تو حرکت کن ببینم تو استحقاق داری تا من بهت برکت بدم اگه آرزوی ویا خواسته ایی داریم که میخواهیم طعمش را در زندگی بچشیم اول در ذهن امون اونو باید طراحی کنیم درست مثل همان مثال آشپزی کردن که باید اول مواد اولیه را آماده کنیم وقتی فکر آرزویی در ما شکل میگیره بقول استاد قمشه ایی یعنی ما استحقاق اون آرزو را داریم اول در ذهن امون طراحی اش میکنیم بعدش میتوانیم اون آرزو را بنویسیم چون نوشتن حکم سند را در جهان هستی داره وتاکیدی به جهان هستی است که من دوست دارم طعم این آرزو را با همچنین مشخصاتی بچشم وبعد از نوشتن این آرزو بیایم نشانه هایی از آن آرزو را به واقعیت تبدیل کنیم مثلا من دوست دارم یک ماشین مدل بالا بخرم اول آرزو میکنم در ذهن ام و پیش خودم آن ماشین را تصور میکنم رنگش مدلش تودوزی اش ضبطش فرمونش حتی رانندگی با آن را تصور میکنم بعد آن ارزو وطراحی آن را مینویسم ودر جعبه آرزو ها میگذارم حالا نشانه های آن را تبدیل به واقعیت میکنم مثلا میرم یک جاسویچی نو میخرم خوشگل اون جور که لایق ماشین جدیدم باشه ویا یک عروسک فانتزی برای جلوی آینه داخل ماشین ویا حتی ی جعبه شیک دستمال کاغدی توی ماشین خلاصه چیزهایی را که دوست دارم وقتی ماشین خریدم داخلش داشته باشم این طوری به مدار بالاتر میرم وحالا موقع صبر وتکامل این آرزوست سعی میکنم هر روز در فضای بدست آوردن آرزو م باشم تو اینترنت ماشین های مشابه آن را پیدا میکنم ودرباره اش اطلاعاتم زیاد میکنم تا در فضای آن مدار باشم تا یهو کاینات منو پرت نکنه بیرون چون وقتی دوست داری طعم یک آرزو را بچشی باید در فضای آن ارزو ویا تو رستوران نشسته باشی تا غدات را بیارن یهو نیایی بیرون بعد بگی چرا غذام را نیاوردن پس در فضا ان خواسته بودن خیلی مهمه درست مثل آموزش لاغری با ذهن ما دوست داریم لاغر بشیم از طریق ذهنی اول آرزو کردیم وبعد از طریقی با لاغری با ذهن آشنا شدیم اومدیم اونو در ذهن امون کنکاش کردیم تا با مستندات اون آرزو به یقین رسیدیم بعدش ثبت نام کردیم ( این همان حرکته ) بعد ثبت نام آموزش دیدیم ( همان آماده شدن ) وبعد در فضای لاغری با ذهن قرار گرفتیم ( همان صبر کردن وبه تکامل رسیدن ) وبعدش میبینیم که کاملا به ایده آل وخواسته امون میرسیم چون در مدارش قرار گرفتیم وادامه دادیم صبر کردیم آگاهی پیدا کردیم تا بهش برسیم
      تمام آرزوها روند تکامل را باید طی کنند وعجله کردن فقط آرزو را عقب میاندازه باید با احساس خوب وصبور بودن این پروسه را طی کرد تا طعم های خوب زندگی را دریافت کنیم
      موفق باشید استاد گرامی ودوستان عزیزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم