همه افراد چاق دوست دارند لاغر شوند اما از آنجا که خوردن را عامل چاقی خود می دانند تصور می کنند هرگز نمی توانند لاغر شوند چون هرگز نمی توانند غذا نخورند.
موضوع خوردن مهمترین چالش ذهن افراد چاق برای لاغری است. عبارت های زیادی در ذهن افراد چاق پیرامون خوردن وجود دارد، مانند:
- هی چی بخورم چاق میشم.
- می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم.
- کاش می شد هرچی دلم می خواست بخورم اما چاق نمیشدم.
- میگن کربوهیدرات ها باعث چاقی میشه.
- دکترا میگن برای لاغر شدن باید شیرینی خوردن رو ترک کنی.
- چاقی من بخاطر خوابیدن بعد از خوردن و نمی تونم این عادتم رو ترک کنم.
- من اراده ندارم کمتر غذا بخورم به همین دلیل نمی تونم لاغر بشم
هزاران عبارت در ذهن افراد چاق پیرامون خوردن وجود دارد و تاکید همه این عبارت ها بر این است که: من نمی توانم لاغر شوم.
سی و پنج سال از زندگی ام چاق بوده ام و گفتگوها و موانع ذهنی افراد چاق را به خوبی می شناسم به همین دلیل در مسیر آموزش لاغری با ذهن به خوبی می دانم که درباره چه موضوعاتی باید صحبت شود و آگاهی صحیح به افرادی که دوست دارند لاغری با قدرت ذهن را تجربه کنم داده شود.
ترس از خوردن و نگرشهایی که افراد چاق درباره تاثیر خوردن بر وضعیت جسمی خود دارند مهمترین مانع ذهنی آنها برای لاغر شدن است.
اگر شما هم خوردن را دلیل چاقی خود می دانید دیگر اهمیت ندارد سعی کنید تا چه مقدار میزان خوراک خود را کاهش دهید، شما هرگز لاغر نخواهید شد. چون در ذهنتان خوردن را عامل چاقی می دانید و برای ذهن شما خوردن یک لقمه یا صد لقمه تفاوتی ندارد.
بنابراین تا وقتی غذا می خورید چاق خواهید بود و از آنجایی که هرگز نمی توانید در شرایطی زندگی کنید که نیاز به خوردن غذا نداشته باشید پس تا روزی که زنده هستید نمی توانید لاغر شده و لذت تناسب اندام را تجربه کنید.
بنابراین بسیار اهمیت دارد که نگرش و فرمول های ذهن خود درباره خوردن را شناسایی و اصلاح کنید.
برای اصلاح فرمول های اشتباه ذهن نیاز به کار خاص یا فعالیت عجیب و غریب نیست و فقط کافی است آگاهی تازه و صحیح به ذهن خود بدهید. در این صورت نگرش و فرمول های ذهن شما تغییر کرده و انتظارتان درباره وضعیت جمسی خود تغییر می کند.
البته دو شرط وجود دارد تا آگاهی دریافتی در ذهن شما ثبت و ذخیره شود.
۱- آگاهی و عبارتهای تازه ای که درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی می شنوید را قلبا باور کنید.
۲- نسبت به فردی که درباره آگاهی جدید صحبت می کند ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشید.
در این صورت کار ساده خواهد بود و پروسه ثبت و ذخیره آگاهی جدید و جایگزین شدن آن با آگاهی قبلی آسان خواهد بود.
قدرت غذا یا قدرت ذهن؟!
با فرض بر اینکه به من و آموزش های لاغری با ذهن اعتقاد و ایمان دارید به شما می گویم که:
غذاها قدرتی برای چاق کردن شما ندارند و این ذهن شما که مسئول وضعیت جسمی تان است.
در تمام سالهایی که به دنبال روش مناسب برای لاغر شدن بوده اید قطعا کسی درباره قدرت ذهنتان با شما صحبت نکرده است و همه از قدرت و ویژگی های مثبت روش خود برای لاغر شدن صحبت کرده اند اما اکنون من می خواهم درباره قدرت ذهن شما صحبت کنم.
قدرتی که در اختیار شماست و فقط شما به آن دسترسی دارید و فقط شما می توانید به هر شکلی که می خواهید از قدرت ذهنتان استفاده کنید.
بنابراین من و نه هیچ فرد دیگری دسترسی به قدرت ذهن شما ندارد و نمی تواند بدون اجازه و خواست شما در محتوای ذهنتان تغییر ایجاد کند.
با آگاهی از این موضوع برای ادامه پروسه اصلاح فرمول های اشتباه ذهنتان نیاز به صدور اجازه دسترسی از سمت شما دارم.
اگر این اجازه را به من می دهید ادامه نوشته را مطالعه کنید.
برای واضح تر شدن قدرت ذهن در نتیجه زندگی بهتر است از مثال های مشابه استفاده کنیم.
حتما با این موضوع مواجه شده اید که دو نفر با شغل یکسان شرایط بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.
یکی کسب و کار پرفروش و با خیر و برکتی دارد اما فرد دیگر توفیقی در کسب و کارش به دست نمی آورد و همیشه از اوضاع و شرایط ناراضی است.
در این شرایط که کسب و کار و شهر و کشور محل کسب و کار یکسان است دلیل تفاوت در نتیجه فقط قدرت ذهن صاحبان کسب و کار است.
در مورد تحصیلات نیز این موضوع صدق می کند و افراد با مدرک و عملکرد تحصیلی مشابه شرایط شغلی و موفقیت بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.
تمام تفاوت هایی که بین افراد در شرایط یکسان وجود دارد فقط و فقط به دلیل تفاوت در محتویات ذهن و چگونگی استفاده از قدرت ذهنشان است.
قدرت ذهن مانند ابزاری است که اگر نحوه کار کردن با ان را بلد باشیم می توانیم از قدرت ذهن به نفع خودمان استفاده کنیم. اما اگر نحوه استفاده از آن را ندانیم به سادگی به خودمان آسیب می رسانیم.
از آنجا که قدرت ذهن بسیار زیاد است بنابراین یادگیری و توجه به نحوه استفاده از آن ضروری می باشد.
هر اطلاعاتی وارد ذهنتان کنید بدون بررسی و تحلیل نتیجه، آن اطلاعات به واقعیت زندگی شما تبدیل می شوند.
اگر اطلاعات درباره قدرت غذاها در چاق کردن انسان وارد ذهنتان کرده باشید، طبیعی است که اکنون در وضعیت جسمی چاق به سر می برید.
برای اثبات این ادعا کافی است به افراد متناسبی که در پیرامون خود می شناسید توجه کنید. آنها در عین حالی که بیشتر از شما غذا می خورند اما همیشه متناسب هستند به شکلی که خیلی وقت ها نحوه غذا خوردن آنها باعث حسرت و ناراحتی شما می شود که چرا نمی توانید مانند آنها با خیال راحت از هر غذایی که دوست دارید بخورید.
تفاوت آنها با شما فقط در محتوای ذهنشان درباره مواد غذایی است.
عقایدی که شما درباره مواد غذایی و قدرتشان در چاق کردن جسم در ذهنتان ذخیره کرده اید در ذهن آنها وجود ندارد به همین دلیل خوردن غذا تاثیری بر وضعیت جسمی آنها ندارد.
یک فرد متناسب اگر به هر دلیل پرخوری کند تا جایی که حالش بهم بخورد هرگز به این موضوع فکر نمی کند که ممکن است چاق شود. اما یک فرد چاق اگر فقط یک لقمه بیشتر از برنامه رژیمی خود غذا بخورد اطمینان دارد که روند لاغری او بهم خوردن و توانایی لاغر شدن ندارد و بارها خود را سرزنش می کند که چرا اراده برای رژیم گرفتن و لاغر شدن ندارد.
یکی از موثرترین راه های کمرنگ کردن و بی اعتبار کردن فرمول های ذهن درباره چاقی، مسخره دانستن آنهاست.
البته که این کار به راحتی انجام نخواهد شد و نیاز است که برای مسخره دانستن فرمول های ذهن خود دلیل و منطق محکم داشته باشید. به همین دلیل در اواسط این نوشته به دو شرط لازم برای تغییر فرمول های ذهنی اشاره کردم.
در فایل تصویری قدرت غذا یا قدرت ذهن توضیحات مفصل درباره فرمول های ذهن افراد چاق داده شده است که با شنیدن و انجام تمرینات داده شده می توانید به راحتی نگرش های خود درباره چاقی را مسخره دانسته و بر عقاید و نگرش های صحیح لاغرکننده تاکید و تمرکز کنید.
اهداف آموشی:
۱- شناسایی فرمول های چاقی ذهن درباره خوردن و تاثیر آن بر وضعیت جسمی.
نحوه شناسایی فرمول های ذهنی به این صورت می باشد که بعد از تماشای محتوای تصویری لیستی از عقاید و نگرش های خود درباره خوردن، ترس از خوردن و تاثیر مواد غذایی بر وضعیت جسمی خود تهیه کنید.
بعنوان مثال:
- من عقیده دارم که خوردن باعث چاقی من است.
- من عقیده دارم که خوردن برنج باعث چاقی من شده است.
- من عقیده دارم برای لاغر شدن باید از برنامه غذایی خاصی استفاده کنم.
- من عقیده دارم برای لاغر شدن باید بر اساس فلان سبک غذایی غذا بخورم اما چون نمی توانم آن روش را انجام دهم نمی توانم لاغر شوم.
۲- نوشتن عبارت های متضاد با هر نگرش و عبارتی که درباره نقش خوردن و غذاها در چاقی ثبت کرده اید.
به این صورت که باید برای هر عبارت نوشته شده در تمرین قبل یک عبارت جدید و صحیح بنویسید و برای عبارت خود یک یا چند دلیل منطقی پیدا کنید.
بعنوان مثال:
- من اطمینان دارم که خوردن باعث چاقی نمی شود چون علی دوستم همیشه بیشتر از من غذا می خورد اما همیشه متناسب است و این نگرش من درباره خوردن و چاقی خیلی مسخره است.
- من اطمینان دارم که خوردن برنج ارتباطی با چاقی ندارد چون چند نفر از دوستان و آشنایان من با اینکه علاقه زیادی به خوردن برنج دارند اما متناسب هستند و این عقیده و نگرش من درباره ارتباط برنج با چاقی خیلی مسخره است.
به این صورت باید با نوشتن عبارت های منطقی در جهت رد کردن نگرش های خود درباره ارتباط خوردن با چاقی محتویات ذهن خود را اصلاح کنید و در ادامه با تاکید و تمرکز بر نگرش جدید باعث تقویت و ثبت این نگرش ها در ذهن خود شوید.
۳- برای تمرکز و تاکید بر نگرش های جدید نیاز به هیچ کار خاصی نیست تنها لازم است هروقت افکاری در ذهن شما پیرامون نگرش های قبلی مرور شد آگاهانه سعی کنید مرور آن افکار را متوقف کرده و افکار جدید و صحیح را مرور کنید.
بعد از مدت کوتاهی مشاهده خواهید کرد که گفتگوهای ذهنتان درباره تاثیر خوردن بر چاقی تغییر کرده و از این موضوع شگفت زده خواهید شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.14 از 118 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان
سلام
قدرت ذهن من است در اصل قدرت در مواد غذایی و چیزهای دیگه نیست این نشون میده که ما باید روی ذهنمون کار کنیم و مسائل و از این زاویه بهش توجه کنیم چیزی که مهمه اینه که هیچ ماده غذایی قدرتی نداره برای چاق کردن ما یا لاغر کردن ما می خوام بگم که تمام تبلیغاتی که در زمینه لاغری افراد چاق درست میشه و وجود داره همشون از این نا آگاهی ما سوء استفاده میکنن که ما قدرتی نداریم یا اراده کافی برای لاغر شدن و غلبه به چاقی مون نداریم مثلاً یه جوری افراد متناسب و نشون میدن که اینا آدمای خاصی هستند و افراد چاق این ویژگی منحصر به فرد یا اراده رو ندارن در صورتی که اصلا اینجوری نیست و همه انسانها از نظر جسمی با هم برابرند در زمینهی نگرش و تفکرات ذهنی شون با همدیگه متفاوت هستند این تفاوت هم از باور کردن های ما اومده یعنی مثلاً ما کلی چیز رو باور کردیم که درست هم نیستند خوب الان استاد به ما یاد دادند که تمام این باورها مسخره باید همه باورهای غلط موجود در زمینه چاقی مونو مسخره بدونیم یعنی چی یعنی اینکه میگن که مواد غذایی باعث چاق شدن ما هستش این مسخره است چون که تمام آدم های متناسب اطراف ما یا کسانی که در شهر ما زندگی می کنند هم دارند از همین مواد غذایی میخورند و لاغر هستند و هیچ مشکلی هم ندارن پس این نشون میده که مواد غذایی که قدرتی برای چاق کردن ماها ندارن و ماده غذایی نمیتونه آدم چاق کنه در نتیجه هیچ ماده غذایی وجود نداره که آدم بتونه لاغر کنه و این نظریه هم رد میشه و مسخره است چیز دیگه ای که مسخره است اینکه ما افراد چاق باور داریم که بی تحرکی من باعث چاقم شدنم شده در صورتی که کلی آدم بی تحرک و حتی فلج قطع نخاعی و آدم هایی که توی کما هستند اینا رو اگه در نظر بگیریم افرادی هستند که حتی مثلاً دستشونو قادر نیستند بلند کنند و مثلاً صورتشونو بخارونند حتی در این حدم تحرک ندارن ولی آدم های ۱۰۰% متناسبی هستند یا افرادی هستن که ویلچری و اینا اصلا قادر به راه رفتن بلند شدن حرکت کر دن ندارند و تایم های خیلی زیادی رومیشینن یا می خوابند و هیچگونه تحرکی ندارند و لاغر هم هستند پس اصلا چاقی ربطی به تحرک نداره و این موضوع مسخره است یعنی وقتی که نمونه پیدا کنیم در افراد لاغر باورهایی که که در زمینه چاقی داریم و باور داریم که اینها علل چاقی ماهستند مسخره میشن مثلاً من همیشه فکر میکردم که چون هرگزتحرک کافی ندارم و عرق نمی ریزم و ورزشهای نمیکنم که هوازی هستش و حالا پیاده روی طولانی می کنم مثل قبل استخر میرفتم باشگاه نمیرم چون قبلاً خیلی ورزش میکردم و نسبتا چاق ای من وزن من کمتر بود ولی الان شرایط زندگی اینجوری شده که دیگه نمیتونم به مثل سابق فعالیت کنم و تحرک داشته باشد و همین مسئله باعث شده که هم خودم باور کنم که این عامل باعث چاقی من هم همسر و اطرافیانم یعنی مرتب به من میگن که برو پیاده روی برو استخر و ورزش کن آهنگ بزار فعالیت کن مرتب به من میگن که فعالیت تو ببر بالا عرق بریز که این نخور اون نخور مثلاً شیرینی جات و حذف کن هله هوله نخورد ایناباعث چاق شدن شده حتی مثلاً تا این حد که هیچ وقت لاغر نمیشی ر اینکه تو همه چی میخوری آدمی که همه چی میخوره چرا باید متناسب بشه دیگه اما من در ذهنم ودر منطقم به عقل من اینو میگه که اصلا ربطی نداره این همه آدم ها توی دنیا که همه چی میخورن و صددرصد متناسبم هم هستند که نمونهاش چند وقت پیش داشتم یک فیلمی نگاه میکردم که بازیگر نقش اول یه دختری بود که خیلی متناسب و خوش هیکل بود و توی فیلم قشنگ نشون داد که رفته بود صبح شیرینی فروشی و و یک شیرینی کره ای شکلاتی خرید و خرد و اصلا هم براش مهم نبود که چاق میشه یا مشکل پیدا میکنه و خوب من کاری ندارم که در رسانه ها و فیلم های خارجی تبلیغ خوردن و تحریک غذایی انسان ها صورت می گیرد ولی من معتقدم که اگه فردی که خود به خود متناسبه میتونه حتی به صورت نمایشی شیرینی کره ای شکلاتی روجوید و قورت بده در طبیعت چاق بشه چرا چاق نمیشه به خاطر اینکه اصلا ربطی نداره که چه ماده غذایی بخوریم ماده مفید باشه مضر باشه که خیلی مسخره که ما آمدیم مواد غذایی تبدیل کردیم به مواد غذایی مفید و مواد غذایی مضر و این مسخره است ۱۰۰% مسخره از خود ما که نمیتونیم غذا نخوریم نمیتونیم هله هوله نخوریم میتونیم نمیتونی بگی چی نخوریم الانم جدیدا دکتر تغذیه رژیمی که مثلاً می گیرند و می دانم به افراد اومدن میگن که حتی میوه چاق میکنه حالا تا چند سال پیش میگفتن میوه اشکال نداره میوه بخورید سبزیجات میخورد الان میگن چاق میکنه خوب این نشون میده که از اولش هم رژیم گرفتن مسخره بوده از اولشم کالری شماری مسخره بوده از اولشم دسته بندی مواد غذایی مسخره بود بابا من مادربزرگم هشتاد و چند سالش بود طول زندگیش یه ذره هم اضافه وزن نداشته و همه چی هم میخورد پفک میخورد سوسیس میخورد کالباس میخورد نوشابه میخورد سس میخورد شیرینی خامهای میخورد اصلاً مورد علاقهش نون خامه ای بود که جز علاقهمندیها سس بود و علاقه مندی ها تخمه بود جز علاقهمندیها پفک بود و اتفاقاً غذا ها رم خیلی چرب درست میکرد مدام غذای سرخ کردنی درست میکرد دوست داشت مدام سیب زمینی سرخ کرده بخوره با همه غذاهاش من اصلا یادم نبود یعنی یه جوری بود که حتی سالاد شیرازی هم درست میکردند دوست داشت سس بزنه بهش بخوره و این آدم در سن خیلی بالاست که ۸۷ هشت سالش بود فوت کرد این آدم فقط به خاطر اینکه دو سه سال آخر عمرش خودشو رها کرد و از نظر روحی به هم ریخت آلزایمر گرفت پارکینسون گرفت و بعد از پیشرفت که فوت کرد و این مسئله اصلاً هیچ ربطی به بیماری نداشته و همیشه خیلی چابک و چالاک بود خیلی سرحال بود خیلی سر زنده بودحالا درست مثل یک کم فشار داشت ولی این خیلی طبیعی یعنی چیزی نیست که مثل مسئله ای نیست که اصلاً به غذا ارتباطی داشته باشد اصلاً مواد غذایی به نظرشون مسخره آمد که این و چاق میکنه یا لاغر میکنه فقط تنها چیزی که به همگیمون می گفت مادرجان اندازه شکمت بخور یعنی چی یعنی که وقتی که سیر شدی دیگه نخور لزومی نداره که بیای یه عالمه چیز بخوری و چون حالا خوشمزه است چون حیف چون هستش مثل مهمونی نه خیلی عادی با مواد غذایی رفتار می کرد یعنی همیشه میگفت که خوردم دیگه چیه مثلاً هیچ وقت با مواد غذایی خوش گذرونی نمی کرد هیچ وقت یاد ندارم که لذت خاصی از مواد غذایی برده باشه یعنی اینکه میخورد بدش بیاد نه از مواد غذایی به اندازه کافی لذت می برد و کلاً برای لذت بردن غذا نمیخورد دوتا مسئله مجزا که افراد چاق برای لذت بردن غذا میخورند خوراکی می خورد افراد لاغر از چیزی که می خورند لذت میبرند متفاوت از موقعیت برای خودمون باورهایی که داریم و باورهای چاق کننده که داریم مسخره کنیم واقعا مسخره است یعنی آدم وقتی درست فکر کنه متوجه مسخره بودنش میشه دیشب همسرم میگفت من چیزی نمیخورم ولی نمیدونم چرا چاق میشم و من بهش گفتم که چرا میگی من نمیدونم چون تو خیلی هم خوب میدونی که چرا اضافه بر سازمان میخوره اضافه میخوری مثلا همسر من آدمایی که متناسب بود ولی خوب با من ازدواج کرد باورهاش یه خورده شکست عوض شد خوب من خودم مقصرم میدونم ولی حالاگذشته از تقصیر هایی که من دارم و ناخواسته بود من نمیخواستم که اون چاق بشه خوب ولی باور که ایجاد شده باور غلطی اینه که میگه که میوه آب و مثلاً میشینه مثلا طالبی و ملون میخوره و میگه که این آب بود دیگه خوب شده و من شام نخوردم شام نمیخورم تفکری که داره که مشابه واقعاً شام نمیخوره ولی مثلاً با این تفکر که من شام نمیخورم مثلاً موقع ناهارش با غذاشدکلی نون میخورهدکه من خودم سیر شدم یه وقت شب گشنم نشه یا مثلاً تو طول روز همکارش شیرینی یا میوه یا بیسکویت یا نسکافه هر چیز شیرینی خوشمزه یا خوراک می خورد میاد خونه ومیوه میخوره قبلا چای میخورد الآن فقط مثل میوه میخورد خوب این تفکر یعنی که فکر میکنه که هیچ چیزی به بدن انسان وارد نمیکنه در صورتی که وارد میشه اون انرژی دارد به قول استاد چرا حوصلتون سر میره ده تا لیوان آب پشت سر هم نمی خورید ده باره تند تند نفس نمی کشید چرا آفتاب نمیگیرید خوب مسئله همین میگه کاری که بدن من ضرر نمی رساند و بازچاق نمیشه چرا انجام میدهیم و کار های مسخره و باورهای مسخرهدهمونا که در زمینهی چاق هستید و دنبال میکنیم و باور من اینکه ما کار نمی کنیم که ما چیزی نمیخوره این موضوع باید درست کنیم این باور را در وجود خودمان درست کنیم و اصلاً مهم نیست بقیه چه فکری میکنند بقیه باور نکنند من وقتی عقل به من میگه که نباید به خاطر لذت جویی چیزی بخورم خوب نباید اینکارو بکنم حال اینکه دوست دارم مپ یعنی چی اصلا مسخره است یا مثلاً شیرینی نباید بخورم که گفته نباید بکنند یعنی من نمیگم که شیرینی برم بخرم و بخورم که توی خونه زیاد داشته باشم ولی این باور که این شیرینی که من خوردم منو چاق میکنه این غلطی مسخره است یه چیزی نمیتونه منو جا ق کنه هیچی این طرز تفکر و نگرش من اگه منو چاق میکنه یعنی من میل ندارم میخورم حوصله ام سر میره میخورم فکر می کنم که باید همش مواظب خوردن باشم در صورتی که اصلا اینجوری نیست باید من خیلی طبیعی به اندازه بخورم مثلاً من همش فکر میکردم که باید همیشه میوه داشته باشیم خوب الان فهمیدم که این تفکر این باور مسخره است چرا باید همیشه میوه داشته باشیم چرا باید هر روز میوه بخوری باورهایی از آنجا نشأت میگیره که آدمی که میوه نخور مریض میشه پوست شرموش میریزه در صورتی که هم میریزه هم پوستم خراب میشه هم مریض میشیم مثل بقیه آدم های متناسب الان من یه خواهر شوهر دارم که ایناصلا سال تا سال میوه نمیخوره یعنی عید به عید شاید مثلا یه دونه میوه بخوره اونم زورش می کنند که بخوره وگرنه با خودش باشه اصلا نمیخوره خودش نه همسرش نمیخورند و ما ادامه نمیده یعنی تقریبا مثل ما مردمی که حالش بد یه ذره بیشتر بمون اینجوری هم نیست که همیشه مریض نه اتفاقاً خیلی سرحال و شاداب تر و متناسب تر و خیلی هم از باورهای چاق هم اونو ببینم که همش مسخره است هر باوری داریم مسخره است که ظهر شده من باید ناهار بخورم الان ساعت یک و نیم خورده شده این باور هستش که من الان ظهر باید غذا بخورم این مسخره از چرا باید بخورم یعنی چه کسانی باید بخورم دلیلی نداره که منو مجبور کنه چرا باید به کسی اجازه بدم کاری بکنه که برای من تعیین تکلیف کنه که من چیکار باید بکنم چیکار باید بکنم این مسخره است که ما زندگیمونو آیندمونو شخصیت منو جونمون و سلامتی و لذت من و همه چیمونو سپردیم دسته بقیه مثل کسی که دور از جونفلج افتاده و همه کاراش بایدبقیه کنند ما سالمیم توانمندی ما مشکلاتی داریم یا مرضی داره ولی دیگه از کار افتاده و بحران وحشتناک نیستیم که حتی اون آدمی که الان و ۱۵۰ کیلو و ۲۰۰ کیلو و ۳۰۰ کیلو اونم حتی میتونه به خودش کمک کنه اونم ته خط نیست مشکلم اینه که فکر می کنیم که خوب حالا تا حالا اگه نمیدونستیم از این به بعد دیگه نمیشه درست کنیم مسخره است شرایط دستمو زندگیمون واسه خودمون تفکرمون دست خودمونه کارهایی که می کنیم از خودمون یعنی هیچ کس هیچ کس نمیتونه مجبور کنه ما را هیچ چیزی چیزی نمیتونه منو مجبور به کاری که دوست نداریم انجام بدیم فیلم هایی که نشون میدن دیگه مثلا طرف اسلحه میزاره رو سرش میگه بازم این خطا را بکنیم طرف نمیکنه حاضر بمیره و در خطر بازارِ تن نمی ده خفت و خاری که یعنی دارم میگم که آدم اگه نخواد کاری رو بکنه حتی اسلحه نمیتونه مجبورش کنه حالا الان چه جوری بالا سرمون که کی ما رو مجبور میکنه که بخوریم مجبور میکنه که درست رفتار شما را مجبور میکنه که ناامید و ناراحت و بدون اراده باشیم از اون آدمی که لاغر چه اراده خاصی داره که مثلا چه اراده ای به کارمیبره که نخوره چالش خوردن مهم نیستدآدم میخواد بخوره مگه دوست نداره بخوره یا میل نداره یا نیاز نداره بخوره مگه باید اراده کنه نمیخوره اراده برای انجام دادن کاری آدم باید چه اراده ای کنه که انجام نده خب انجام نده به همین راحتی مثلا لباس بپوشید بره بیرون و اراده میخواد ولی وقتی شما میخوای روی تخت بخوابی تو خونت بمون دیگه چه اراده ای میخوای اتفاقا وقتی میخوای غذایی بخوریم باید اراده کنی و تصمیم بگیری یعنی تصمیم میگیری یعنی اراده می کنیم غذا رو بخوریم نمیخوای این غذا رو بخوری که دیگه چه اراده ای میخواد این غذا رو بردار تو یخچال تو کمد تو رو میز از بغلت از کشورها از این ورا کمدین اراده کنی که نخوری نخور من زمانی که چاق تر بود و اصلا با این سایت آشنا نشده بودم خیلی به خودم زحمت می دادم حاضر میشدم پول کنار میگذاشتم میرفتم مسیر و طی میکردم و میرفتم شیرینی می خریدم با زحمت فراوان می آوردم توی خونه توی ظرف میذاشتم و تصمیم میگرفتم و مثلاً چندتاشو میخوردم یا همه رو میخوردم و بعد دوباره برای دفعه بعد دوباره همین سختی به خودم میدادم و دوباره می رفتم برای خودم ماده غذایی خوراکی چیز دیگه تهیه می کردم مثلاً پفکی شکلاتی شیرینی بستنی یعنی اگه دقت کنی میفهمی که موقعی که ما میخوریم داریم کار سختی انجام میدیم وقتی که نمی خوریم که چه کار سختی انجام میدیم اراده می کنیم اینجا متوجه میشیم که مسخره است که ما فکر میکنیم برای لاغر شدن باید چه کاری انجام بدیم لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اراده نمیخواد اصلا نمیخواد کاری انجام بدی تمام کارهایی که می کردی ندیدی اضافه میخوردی مواد غذایی چاق میکنه فکر نکن فشار شکم و تحمل کردی انقدر می خوردی دل درد بگیره نخورکلی خوراکی و هله هوله بزار تو خه اصلا سختی به خودت نده راحت ترین حالت ممکن زندگی چرا اضافه میخریم تو خونه بار می کنیم خریدمیکنیم که چی بشه چرا پول تا هدر میدی مشکل ما اینه که فکر میکنیم که باید یه کار خاصی بکنیم تا لاغر شیم در صورتی که اصلاً نباید هیچ کاری هیچ کاری نکن من یه تایمی مریض شده بودم دو هفته آنفولانزا اچ وان ان وان گرفته بودم خیلی حالم بد بود و کلا خوابیده بودم دیگه یه جوری شده بودم که نا نداشتم پاشم برم آب بخورم ولی ترجیح میدادم تشنگی و گشنگی بکشم ولی بلند نشم من اصلاً در این تایم نمیدونستم حتی تو سالن چه خبره یعنی دائم خوابیده بودم و در این زمان من ۸ کیلو کم کردم هیچ کاری نکردن دقیقا من تو این دوهفته هیچ کاری نکرد هیچ کاری نکردم تاکید می کنم هیچ کاری نکردم این نشون میده که ما داریم هر روز یه عالمه کار می کنیم اونا رو نباید انجام بدیم
همین وبس
خداروشاکرم بابت آگاهی امروز وبه امید تناسب ولاغری ایده آلم