0

زندگی با اراده خداوند (قسمت هفدهم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره موانع درونی رسیدن به خواسته ها توضیح داده شد و گفتگوی درونی، سطح انرژی و ارزشمندی خود، بعنوان سه موضوع مهم درونی در ایجاد موانع برای رسیدن به خواسته ها عنوان شد.

درباره موضوع سطح انرژی که بسیار مهم و تاثیرگذار است توضیحات مفصل داده شد و توصیه می شود بارها آن را مطالعه کنید و سعی کنید آنچه گفته شده است را در زندگی روزمره خود به کار بگیرید تا به مرور شخصیت شما به شکل همسو با اراده خداوند تغییر پیدا کند.

در این قسمت درباره راهکارهایی ساده اما بسیار تاثیرگذار در افزایش سطح انرژی برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند توضیح داده می شود.

1- مراقب افکار خود باشید

مهمترین و البته مخفی ترین موضوعی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

اگر عضوی از بدن شما مجروح شود از طریق دردی که احساس می کنید متوجه آن می شوید. اگر میزان آب بدن شما کم شده باشد از طریق احساس تشنگی متوجه آن خواهید شد و اگر بدن شما نیاز به استراحت داشته باشد از طریق احساس خواب آلودگی به نیاز خود پی می برید.

اما مرور افکار برای بسیاری از انسانها نشانه محسوب نمی شود.

تاثیر درد بر جسم به صورت آنی و در لحظه می باشد. اگر سوزنی به دست شما فرو رود بلافاصله از طریق درد شکل گرفته در سیستم عصبی خود متوجه آن می شوید. چون عامل (سوزن) و معلول (جسم) هر دو فیزیکی هستند.

اما در مورد افکار قضیه به این شکل نیست و از آنجایی که افکار غیرفیزیکی هستند به صورت آنی نتیجه آن را تجربه نمی کنیم به همین دلیل انسانها توجهی به افکار خود ندارند.

برخورد دست شما با وسیله ای که داغ است در کسری از ثانبه باعث واکنش سیستم عصبی و به صورت ناخودآگاه باعث دور کردن دست خود از منبع گرما می شود. اما برخورد یک فکر با ذهن شما و مرور آن به صورت لحظه ای باعث نتیجه مادی یا فیزیکی نمی شود به همین دلیل واکنش ناخودآگاه در ما ایجاد نمی کند.

از این رو باید آگاهانه مراقب افکار خود باشید و انقدر این مراقبت را ادامه دهید تا به صورت ناخودآگاه توسط ذهن شما صورت بپذیرد.

هر فکر یا اندیشه ای را که در ذهن مرور می کنید، بر شما تاثیر می گذارد. وقتی سعی می کنید مرور کردن یک فکر ضعیف کننده را متوقف کرده و به جای آن فکر تقویت کننده ای را مرور کنید، شما ارتعاش انرژی خود را افزایش داده اید.

این عمل نه تنها باعث بالارفتن انرژی درونی شما می شود بلکه بر محیط و افرادی که در پیرامون شما هستند تاثیر می گذارد. البته که هدف ما از بالابردن سطح انرژی خود تاثیر بر دیگران نیست ولی این امر به صورت خودبخودی شکل می گیرد.

از روزی که تصمیم گرفتم از طریق قدرت ذهن زندگی خودم را تغییر دهم به وضوح مشاهده کردم که احساس و انرژی من بر اطرافیانم تاثیر گذاشت و نتایج زندگی آنها تغییر کرد.

برای نمونه وقتی مشغول گفتن نکته ای به پسر یا دخترم بودم که سبب می شد او از رفتارش احساس شرمندگی کند، متوجه سطح انرژی پایین در گفتار و عملکرد خودم شدم و می دانستم که در محکوم کردن و احساس گناه دادن به دیگران هیچ نقطه امیدی برای بهبود و رشد شخصی وجود ندارد.

بنابراین گفتار خود را تغییر دادم و به این شکل سطح انرژی خودم افزایش پیدا کرد و به طبع آن مشاهده کردم که احساس بهتری در فرزندم شکل گرفت و او با خوشحالی و احساس قدرت سعی کرد رفتار بهتری در خود ایجاد کند.

نکته قابل توجه این است که همیشه تغییر از خودمان شروع می شود و هرگز نباید انتظار داشته باشیم دیگران زودتر از ما تغییر کنند تا سطح انرژی و احساس ما بهتر شود.

بر آنچه در ذهنتان مرور می شود تسلط داشته باشید و همچون استادی سخت گیر افکار صحیح برای مرور کردن در ذهن خود را انتخاب کنید.

شناسایی افکار مخرب کار بسیار ساده ای است هرچند بسیاری از انسانها از آن اطلاع و آگاهی ندارند.

افکار به دلیل غیرفیزیکی بودن نتیجه و تجربه لحظه ای و فیزیکی به همراه ندارند اما می توان از طریق کنترل احساس نتیجه افکار خود را پیش بینی کرد.

اگر فکری که در حال مرور کردن آن هستید احساس بد در شما ایجاد می کند یقین داشته باشید در آینده ای نه چندان دور آن فکر به شکلی در زندگی شما تجلی می شود که احساس بد این لحظه را به شکل عمیق تر وارد تجربه زندگی شما می کند.

به عنوان مثال اگر در حال فکر کردن به نوعی بیماری هستید که در شما احساس بد ایجاد می کند و بدون توجه به احساس خود به مرور کردن آن فکر ادامه دهید، به مرور آن فکر قدرت گرفته و به شکل بیماری در زندگی شما تجلی پیدا می کند و احساس بیمار بودن را به شکل عمیق تجربه خواهید کرد.

احساسی که از مرور افکار در شما ایجاد می شود نوع ضعیف شده احساسی است که نتیجه آن فکر در دنیای مادی و اقعیت برای شما به ارمغان خواهد آورد.

اگر افکاری در مورد چاقی را در ذهن خود مرور کنید، قطعا احساس بدی خواهید داشت، تکرار این افکار باعث تقویت آنها شده و چاقی در جسم شما نمایان می شود، در این صورت شما احساس بد عمیق تری به واسطه چاق شدن را تجربه خواهید کرد.

در مثالی دیگر اگر شما به خانه ای که دوست دارید داشته باشید فکر می کنید و در شما احساس خوب ایجاد می شود این فکر در صورت تکرار و تقویت شدن به واقعیت زندگی شما تبدیل می شود و شما احساس خوب خانه دار شدن را به صورت عمیق تر تجربه می کنید.

پس احساسی که به هنگام مرور هر فکر در ذهن خود در شما شکل می گیرد نوع ضعیف شده همان احساسی است که به صورت عمیق تر زمانی که فکر شما به واقعیت تبدیل شد تجربه خواهید کرد.

اکنون که این آگاهی را دارید از اینکه چرا عموم انسانها در وضعیت احساس بد و ناامیدی زندگی می کنند تعجب نمی کنید. آنها به راحتی اجازه می دهند هر فکری در ذهنشان مرور شود و بدون توجه به احساسی که از مرور آن فکر دارند بارها درباره آن موضوع صحبت کرده و به تحلیل یا محکوم کردن آن موضوع می پردازند.

نتیجه این عمل ویرانگر قرارگرفتن در شرایطی است که باعث ایجاد احساس بد در آنها می شود.

شاید خودتان از این دسته افراد باشید که هر روز موضوعی در زندگی تان رخ می دهد که باعث ناراحتی و احساس بد شما به طور عمیق می شود.

این فرایند به دلیل مرور افکاری است که سالهاست بدون توجه در ذهن شما جریان داشته است. افکاری که احساس ناخوشایند در شما ایجاد می کرده اند اما به آن توجه نداشته اید.

از امروز توجه با افکارتان را جدی بگیرید و بعنوان یک تمرین در زندگی روزمره همواره مراقب افکاری که در ذهتان مرور می شوند باشید. این افکار در نهایت سرنوشت و واقعیت زندگی شما را رقم می زنند.

2- هر روز مراقبه کنید

زمانی که به اهمیت مراقبه در افزایش سطح انرژی آگاهی پیدا کردم درک کردم که چرا در قرآن بارها به مراقبه اشاره شده است.

مراقبه در قرآن به صورت توجه کردن به خداوند (صَلاة) بیان شده است و در آموزه های دینی آن را نماز خواندن می نامند.

نماز خواندن یا مراقبه کردن یا توجه به خداوند همه برای رهایی از افکار منفی و رهایی از شر اراده شخصی و همسو شدن با اراده خداوند است. چیزی که در 35 سال زندگی آن را درک نکرده بودم.

من تصور میکردم باید برای رضای خداوند نماز بخوانم تا او از من راضی باشد و در آخرت مرا به واسطه نماز خواندن مورد بخشش قرار دهد.

تمرکز من برای نماز خواندن بر رعایت اصولی بود که هدف از اجرای آنها رضایت خداوند بود نه آرامش و همسو شدن من با اراده خداوند.

اینکه به چه صورت باید نماز بخوانم، چه زمانی نماز بخوانم یا در کجا نماز بخوانم و … همگی توجه به بخش فیزیکی اجرای عمل نماز است که هیچ تاثیری در همسو شدن با قدرت اراده خداوند ندارد.

هدف از نماز خواندن همسو شدن با قدرت اراده خداوند برای تجربه رشد و گسترش در زندگی مادی است نه جلب رضایت او برای عاقبت به خیر شدن در زندگی ابدی.

شاید تعجب کنید اگر بدانید خداوند در قرآن کریم بارها به موضوع (صَلاة) اشاره کرده است اما حتی یک بار به چگونگی انجام آن اشاره نشده است چون شکل اجرای آن باعث ایجاد همسو شدن با قدرت اراده خداوند نمی شود بلکه احساسی که در هنگام اجرای آن در فرد شکل میگیرد باعث افزایش سطح انرژی فرد می شود.

نماز به شکل رایج آن طریقی بوده است که حضرت محمد برای (صَلاة) کردن از آن استفاده می کرده است و این درصورتی است که در زمانی که هنور ایشان پیامبر خدا نبوده است نیز به همین شکل با خدا خلوت می کرده است.

بنابراین تمرکز بر شکل اجرای نماز باعث افزایش سطح انرژی فرد نمی شود بلکه تمرکز بر تاثیر نماز باعث افزایش سطح انرژی و همسو شدن با خداوند می شود.

در مورد مشابه استفاده از ذکر گفتن نیز برای همسو شدن با اراده خداوند در بین مومنان رایج شده است اما به مرور به جای تمرکز بر تاثیر آن به شیوه ای نمادین برای نمایش ایمان تبدیل شده است.

در گذشته وسیله ای خریده بودم که ذکرشمار بود، دکمه ای داشت که بعد از هربار ذکر گفتن آن را فشار می دادی و تعداد ذکرهای گفته شده را شمارش می کرد.

چرا به مرور زمان، مسلمانان به وسیله ای نیاز پیدا کردند تا تعداد ذکرهایشان را محاسبه کند؟

چون اهمیت تاثیر ذکر گفتن کمرنگ شده بود و به جای آن تعداد گفتن ذکر اهمیت پیدا کرده بود.

این تغییر نگرش به دلیل قرار گرفتن انسانها در رقابت برای جلب رضای خداوند ایجاد شده است.

بارها نیت می کردم هزار مرتبه صلوات بفرستم، نیت من برای جلب رضایت خداوند و دریافت نعمت یا حل مشکلاتم بود. هیچ توجهی به ذکر و احساسی که در من باید ایجاد می کرد نداشتم و فقط تلاش می کردم تعداد ذکر گفتن را به عدد هزار برسانم.

فکر می کردم وقتی هزاربار فلان ذکر را تکرار کنم از نظر خداوند بنده مومن و لایقی هستم.

همه ما کم و بیش نگرش و عملکرد مشابه یکدیگر داشته ایم و نتیجه آن را به خوبی می دانیم و نیاز به شرح بیشتر آن نیست.

در کنار هر نوع عبادت روزانه خود سعی کنید نوعی مراقبه را تمرین کنید که همان لحظه در شما احساس خوب ایجاد کند.

بعنوان مثال عبارت “من به خدا ایمان دارم” را تکرار کنید.

یک بار تکرار این عبارت کافی است، سپس سعی کنید آرامشی که ایمان و توکل به خداوند در شما ایجاد می کند را احساس کنید.

هربار که یادتان آمد این عبارت یا هر عبارتی که خودتان دوست دارید را بعنوان نوعی مراقبه عملی در زندگی روزمره تکرار کنید و به احساس خوبی که در شما ایجاد می کند توجه کنید.

زودتر از آنچه تصور می کنید، نتیجه این تمرین الهام بخش را تجربه خواهید کرد.

3- مواد دارای انرژی ضعیف مصرف نکنید

مصرف الکل، سیگار، قلیان، قرص های روان گردان و هر دارو یا ماده ای چه قانونی باشد چه نباشد، سطح انرژی بدن تان را پایین می آورند و شما را ضعیف می کنند.

مصرف این مواد شما را در زندگی در موقعیت هایی قرار می دهد که انرژی های ضعیف پیرامون خود را جذب کنید.

با مصرف موادی که انرژی ضعیف دارند به مرور افرادی وارد زندگی شما می شوند که دارای همان انرژی ضعیف هستند.

بارزترین تاثیر منفی مصرف مواد دارای انرژی ضعیف ایجاد وابستگی در شما برای مصرف مداوم و همیشگی آن هاست.

وابستگی یکی از انواع انرژی ضعیف است و تفاوتی ندارد شما وابسته به انسان باشید یا مصرف هر نوع مواد یا حتی وابسته به حیوان خانگی خود باشید. در هر صورت شما در حال تشدید انرژی ضعیف در خودتان هستید.

نگهداری از حیوانات خانگی به هر دلیلی و منطقی باشد باعث ایجاد وابستگی و شکل گیری انرزی ضعیف در افراد می شود و نتایج آن در سایر جنبه های زندگی تاثیر می گذارد.

در سفری که سال گذشته به ترکیه داشتم، خانمی همراه ما بود که سگ خانگی خود را به همسایه شان سپرده بود.

شدت وابستگی او به سگش به حدی بود که در تمام لحظات سفر به او فکر می کرد و نگران شرایط او بود.

بارها دیدم که کنار استخر آمده بود که شنا کند اما به جای شنا کردن درباره دلتنگی خود برای سگش با دیگران صحبت می کرد.

او جسم خود را عازم سفر کرده بود اما ذهن افکارش را در خانه و نزد سگش جا گذاشته بود.

انرژی تضعیف کننده وابسته بودن به حیوان خانگی تمام فرصت های لذتبخش سفر را از بین برد و در روز آخر خوشحال تر از همه مسافران بود چون می خواست به خانه و نزد سگش برگردد.

این قدرت وابستگی و تاثیر انرژی های ضعیف است که در نوشته های قبلی به آن اشاره شد.

مثال خارج کردن دوشاخه رشته لامپ الوان را به خاطر بیاورید.

انرژی ضعیف وابستگی باعث اختلال در ارتباط با قدرت اراده خداوند برای لذت بردن از فرصت زندگی کردن شده بود.

4- در انتخاب موسیقی دقت کنید

گوش دادن به شعر های حماسی و هیجانی که درباره نفرت، درد و رنج، خشم، ترس و خشونت می باشند به شدت سطح انرژی شما را کاهش می دهند. این اشعار دارای انرژی های ضعیفی هستند که پیام های ضعیف کننده به ضمیر ناخودآگاه شما ارسال می کنند و باعث جذب انرژی های ضعیف مشابه به زندگی شما می شوند.

اگر دقت کرده باشید برای سربازانی که عازم جنگ و نبرد هستند سرودهای حماسی تحت عناوین مختلف پخش می کنند. این موسیقی ها حاوی انرژِی خشم، نفرت، انتقال و … هستند و ضمیر ناخودآگاه افراد را برای قرار گرفتن در صحنه های نبرد آماده می کند.

اگر می خواهید در زندگی عشق و آرامش را تجربه کنید باید به موسیقی هایی گوش دهید که نوید عشق و آرامش را می دهد نه وعده خیانت و اندوه و جدایی را.

لازم به ذکر است که گوش دادن یک بار یا چند بار هر موزیکی اتفاقی در زندگی شما رقم نمی زند اما اگر عادت دارید همواره به موسیقی هایی گوش دهید که احساس بد در شما ایجاد می کند باید نسبت به تغییر علایق خود اقدام کنید.

برخی ها عقیده دارند من گوش دادن به آهنگ های غمگین را دوست دارم ولی توجهی به موضوع یا شعر آنها ندارم.

این خیالی باطل است که شما خوردن زهر را دوست داشته باشید بدون اینکه توجهی به عواقب آن داشته باشید.

گوش دادن و تکرار عبارت هایی که صحنه هایی از زندگی را توصیف می کنند که دوست ندارید آن را تجربه کنید باعث شکل گیری میدان انرژی تضعیف کننده در ضمیر ناخودآگاه شما می شود.

در این صورت اهمیتی ندارد شما فقط دوست دارید آهنگ های غمگین گوش دهید چون ضمیر ناخودآگاه شما تجربیاتی را وارد زندگی شما می کند که همسو با آن چیزی است که همواره در حال گوش دادن هستید.

5- به نظافت و نظم محیط اطراف خود اهیمت دهید

کثیف بودن و بهم ریختگی میدان انرژی ضعیفی دارند و افرادی که در میدان های ضعیف زندگی می کنند دارای سطح انرژی پایینی هستند.

اگر شما هر روز 8 ساعت خواب باشید پس 16 ساعت در حال زندگی در دنیای پیرامون خود هستید.

زندگی کردن در محیط های کثیف و بی نظم باعث کاهش سطح انرژی می شود. حتی خوابیدن در این اماکن به مراتب آرامش کمتری به همراه دارد.

به آفریده های خدا توجه کنید، هرگز بی نظمی در مخلوقات خداوند مشاهده نمی کنید.

سعی کنید به خود و محیط پیرامون تان توجه کنید و نظافت و نظم را گسترش دهید.

به آراستگی و نظافت شخصی خود توجه کنید.

شلخته و ژولیده بودن باعث کاهش شدید انرژی درونی شما می شود.

به نظافت و منظم بودن محیط زندگی و کار خود توجه کنید.

بی نظمی و بهم ریختگی محل زندگی و کار در کاهش سطح انرژی شما و افرادی که در آن حضور دارند تاثیر می گذارد.

از رنگ های شاد و انرژی بخش استفاده کنید و تصاویر زیبا و آرامش بخش را در محیط کار و زندگی خود نصب کنید.

در قسمت بعد به 5 راهکار دیگر برای افزایش سطح انرژی شرح داده می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.23 از 31 رای

https://tanasobefekri.net/?p=30257
برچسب ها:
23 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 24742 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,747 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      من این موضوع تجربه کردم البته مت اون زمان یاد گرفته بودم که هر وقت فکر بدی اومد تو ذهن شما سریع باید قط کنید یه فکر خوب جایگزین کنید موصوف فکر تضعیف کننده فکر تقویت کننده رو نمیدونستم ولی الان بخوبی درک میکنم که وقتی یه فکر بد میاد تو ذهنم فورا فکر پول میکنم که وقتی آنقدر پول داشته باشی چجوری خرجش میکنی خیلی لذت بخش و شادی آفرین هیجان انگیزه منکه خیلی دوست دارم حالم خوب میشه شادی درون به وصوح تجربه میکنم طوریکه انگار واقعا اون پول دارم اون چیزهایی که نیاز دارم تهیه کردم خیلی لدت بخش خیلی خوبه میلیارد بودن تجربه کنیم خیلی حال دلم خوب میشه 

      استاد پن قبلنا وقتی میخواستم با دخترم حرف بزنم با عصبانیت حرف میزدم حرفه‌ای من سرشار از سرزنش تحقیر بود اما الان خداروشکر اونجوری نیستم با آرامش حرف میزنم چیز زیادی هم نمیگم در حد یک یا دوجمله طوریکه احساس شادی احساس پذیرش  احساس اینکه قبول دارم تو درست میگی و حتی در کلامش  هم  میگهبه وصوح میبینم  و درسته عملی در کار نیست ولی خوبیش به اینکه می‌پذیرم یه جایی یه روزی با همین حرفه‌ای من که از همین آگاهی‌ها کسب کردم خدا کمکش میکنه یاریش میکنه و مشکلش حل میکنه 

      من اینم تجربه کردم که مثلا بیمار بودم خوب شده بودم چند روز بوده که هیچ مشکلی نداشتم اما یهویی یه فکری تو سرم اومده ترسیدم که عه چند روزه سلامتم  همون لحظه یا چند دقیقه بعد دردی تجربه کردم و قبلنا یاد نگرفته بودم چکار کنم دوباره یه دوره دیگه چند ماهه بیماریم شروع میشد اما این دفعه دیگه باد گرفتم چکار کنم دیگه به بیماری توجه نکردم اصلا به هیج عنوان دردی که شدید هم میشد مسکن مصرف میکردم نپذیرفتم گفتم این فقط یه حسی که خانم فریبکار برام ایجاد کرده من به شفا رسیدم نمیشه که خدا به من شفا بده از طرفی هم بیمار باشم نپذیرفتم خدا روشکر الان در سلامتی کامل بسر میبرم خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم برای لحطه لحظه زندگیم که سلامتم آرامش خیال دارم حالم خوبه احساسم خوبه شادم حال دلم خوبه خدایا شکرت 

      بله خیلی لذت بخش وقتی به خونه رویایی فکر میکنم که همه چیز داره ولی هنوز نتونستم به ا ن حد برسم که دارم توی اون خونه زندگی میکنم با این حساب با مخملی احساسم تقویت میشه حالم خوب میشه به اون حد از درک هم میرسم 

      من فردی بودم که هر مسئله‌ای میشد سریع واکنش نشون می‌دادم از نوع بدش خیلی عصبانی میشدم اما الان تونستم یکم نسبت به موصوعات دیرتر واکنش بدم سعی میکنم واکنش ندم برای هر مسئله‌ای خودم ناراحت نکنم  

      پن چند وقتکه دارم روی افکارم کار میکنم چون به این درک رسیدم که همه مسائل من چه بد چه خوب ناشی از افکار من است همه مشکلات من همه سختی‌هایی ک تحمل میکردم  همه احساس بهایی که داشتم همه همه ناشی از افکار من ست که شرایط پیرامون مرا شکل می‌دهد من اون شرایط تجربه میکنم شاید لذت نمی‌برم و جهان هم پاسخ احساس مرا می‌دهد این روند ادامه دار خواهد شد من همیشه مشکلات و سختی‌ها را تجربه میکردم 

      اما دارم سعی میکنم مراقب افکارم باشم هر فکری اجازه ندم تو ذهنم مرور بشه چون باعث بدبختی من میشه  سعی میکنم همیشه افکار مثبت داشته باشم 

      خیلی مهارت کسب نکردم چون هنوز افراد خانواده  جامعه  اطرافیان و…در حال انتشار دادن افکار منفی هستند  دیدی دیدی ماشین اومده پایین دیدی فلان جا سیلی اومد اینجوری شده اونجوری شده  این نیست پیدا نمیشه میخواد گرونتر بشه و….و منم توجه نمیکنم اما کر که نیستم دور از جون شماها می‌شنوم دیگه ولی قبول ندارم چون من تو دنیای اونا زندگی نمیکنم دنیای من خیلی متفاوتر  

      من تو دنیایی زندگی میکنم که این مسائل معنی و مفهمومی نداره مهم نیستند دنیای من همه چیز فراوانی به وفکر یافت میشه هر کس به هر مقدار که بخواد استفاده میکنه دنیای من دورنی  دنیایی که خیلی لدت بخش شادی آفرین هیجان انگیز و خارق العاده است و‌ یه خدایی هم داره که همه جا هست در همه چیز هست  به هر چیزی نگاه کنم تجلی خداوند و من اون خدا رو در وجودم نهفته دارم پس چرا باید نگران چیزی باشم خدایی که بدون اینکه مت کاری انجام بدم نعمتهاشو به سمت من روان میکنه خدایی که میگه تو فقط از سرزمین جهل و نادانی  هجرت کن بیا به سرزمین امید و آرزو من با کلی هدایا منتطر تو هستم چه دلیلی داره نگران مرغ و گوشت نانم باشم خدای من همیشه مرافگقب من هست مرا هدایت حمایت میکنه 

      استاد من با نماز خواندن میانه خوبی ندارم ۴۵ سال از عمرم نماز خوندم با ترس از اینکه اگه نخونم خدا چکار میکنه چه عذابی میده که یه روایت هم شنیده و دیده بودم که اگه نمازتو سبک بشماری اینجوری میشه اونجوری میشه در نهایت هم  جهنم تجربه خواهی گرد

      اما الانمن دارم ذکر میگم من نمیدونستم که ذکر گفتن چجوری فکر میکردم روزی چند بار اونو باید تکرار کنم من این ذکرها رو تکرار میکردم با تسبیح خودم میگفتم 

      امروز اومدم هر ذکر یکبار گفتم سعی کردم بهشون فکر کنم راستش چیز زیادی به ذهنم نیومد اما مطمئنم که این عمل تکرار بشه چیزی که در ذکر گفتن نهفته بوده من متوجه نشدم درک میکنم متوجه اش میشم  

      من با خودم این دورها رو تکرار میکردم من به خدا ایمان دارم من به خدا اطمینان دارم من میخوام احساس خوبی داشته باشم  من به خداوند توکل کروم من به خداوند پیمان بستم و چند تا دیگه امروز هر کدام یک بار گفتم بجاش دربارش فکر کردم 

      من به خدا ایمان دارم 

      اینکه من به خدا ایمان دارم میدونم مطمئنم که یه خدایی درون پن هست مرا هدایت حمایت میکنه مهربان بزرگ بخشنده ست  مرا در هر لحطه راهنمایی میکنه که فلان کارو کن باعث پیشرفت من میشه باعث میشه من صفات خدا رو تجربه کنم باعث میشه من خدا رو بهتر بشناسم و…

      من میخوام احساس خوبی داشته باشم 

      برای داشتن احساس خوب باید چکار کنم  اول اینکه کارهایی انجام میدم که دوست داشته باشم حالم خوب باشه بعد اینکه مراقب افکارم باشم که هر فکری مرور نکنم که احساسم بد کنم چون هر زمان که احساسم بد باشه ارتباط ضعیف تری با خدا دارم دیگه نمیتونم الهامات دریافت تجربه کنم سپاسگزارش باشم 

      اینکه من با خدا پیمان بستم 

      واقعا با خدا پیمان بستم پن یه زمانی یه درخواستی از خدا کردم خدا ند هم مرا هدایت کرد به این سمت منو در اول راه قرار داد و گفت این گوی این میدان برو ببینم چکار میکنی  اولش که درکی نسبت به این مسائل نداشتم و خدا رو شکر همون اول شنیدم که این آگاهی‌ها رو بعنوان آگاهی جدید بپذیرید منم این کار و کردم والان در خدمت شما هستم 

      تازه با استادمم پیمان بستم که من دوره گام اول آغاز میکنم پیمان بستم در عرص ۶ ما آگاهی کسب کنم نتایج فراتر از انتظارم دریافت کنم 

      من اول فکر کردم منظور ا مراقبه همان مراقبتهای که میگن چشمامونو ببینی فکر کنید تو جنگل دارید راه مرید صدای پرنده و …تجسم سازی خیلی لدت بخشی من اینم دوست دارم حالم خوب میکنه 

      اما الان معنی مراقبه رو درک کردم که باید یه جمله رو انتخاب کنم بهش بیاندیشم دربارش فکر کنم به خدا ربطش بدم و اینم خیلی خیلی لدت بخش شادی آفرین چون الان که دارم میگم احساس شادی درون احساس میکنم چه برسه به اینکه دربارش فکر کنم خیلی عالی ممنونم استاد بابت تک تک کلماتی که به من اموزش دادید سپاسگزارم 

      اون روزا خیلی دکر میگفتم همش هم میگفتن آنقدر تند تند نگد فایده نداره که خودت متوجه میشی چی گفتی که خدا متوجه بشه راستش پنکه هیچ درکی نداشتم چون عربی نمی‌فهمم که ولی آبان خیلی درک میکنم چون دارم فارسی با خدای خودم صحبت میکنم به حرفش گوش میدم عمل میکنم باعث رشد و پیشرفت خودم و باعث گسترده شدن جهان میشم خدایا شکرت 

      اگر اشتباه نکرده باشم از نظر قانون جدب مراقبه به چیزی میگن که ما با فکر کردن به اون احساس خوبی در خودمون احساس کنیم پس در نتیجه به هر چیزی خوبی که دوست دارید فکر کنید در شما احساس خوبی ایجاد کنه نوعی مراقبه انجام دادید مثلا به خونه رویایی خودت فکر کنی به وسایل خونت که همه نو هستند باید از روی دفترچه راهنمای اونو راه انداری کنی فکر کنی هم نوعی مراقبه است خیلی لذت بخش خیلی حالم خوب میکنه این نوع مراقبه رو خیلی زیاد دوست دارم واقعا آرامش الهی تجربه میکنم 

      خدا روشکر در خانوادگی بزرگ شدم که اهل مصرف کردن انرژی تضعیف کننده نیستن 

      ولی عاشق حیوان خانگی هستم یعنی بودم از زمانیکه کوکو عزیز و مهربانم زیبای من بهشتی شد دیگه دیگه دیگه تصمیم گرفتم هیچ وقت حیوان خانگی نداشته باشم چون واقعا وابستگی شدیدی ایجاد میشه طوریکه ۱۰ماه پیش بهشتی شده هنوز وقتی سیب زمینی پوست میکنم احساس میکنم الان میاد روی دستم آرام آرام میاد پایین روی انگشتانم چند گازی از سیب زمینی خام میخوره تازه من اینو درک کردم که تو حال بد نیاید خودم نگه دارم  ولی خاطره ست دیگه مرور میشه و اینم یه جور الهام چون خاطره خوبه 

      من خوشبختانه موسیقی گوش نمیدم مگر موسیقی هایی که در دوره وجود دارن و گاهی موسیقی خانم هایده اینا که الان اونها رو هم گوش نمیدم 

      و اما نطافت محیط راستش من انسان خیلی تنبلی هستم خیلی به امور خانه رسیدگی نمیکنم اما الان دارم روی خودم کار میکنم چون یاد گرفتم که باور بی تحرکی بودن خودم باید تغییر بدم  تمرین انجام میدم تا این باور در من تغییر کنه 

      من همیشه به نطمی که خداوند در جهان ایجاد کرده توجه میکنم زمانیکه انار میخورم به خدا میگم خدایا این همه نطم این همه نطافت این همه سلیقه از این خصوصیات به منم بده خیلی لدت میبرم یا زمانیکه به باغ میرم زمانیکه درختان شکوفه دارن کم کم از دل یک گل گوچک میوه‌ای روییده می‌شود تا کم کم رسیده و شیرین شود طعم خاص خود را بدست آورد هم توجه میکنم 

      یا اینکه داروهای گیاهی  یا آویشن که در دل گوه روییده میشن و فصل خاص خودشونو دارن اینجوری نیست که تو هر وقت دوست داشتی بری بچینی اونا یه زمانی دارن بعدش گل میدن خشک میشن تموم میشن تا سال دیگه دوباره زنده بشن جوانه بزنند  من به این چیزها هم فکر میکنم و سعی میکنم انسان تنبلی نباشم  و دارم سعی میکنم انسان  منطقی باشم اینجوری هم نیست که تو کثافت زندگی کنم ولی تنبل هستم دارم روی خودم کار میکنم ایشالا به زودی این مشکلم حل میشه 

      استاد ممنونم که این نوشتها رو ایجاد کردید پن احساس میکنم درکی که باید داشته باشم ندارم ولی این درس احساس میکنم یکم بهتر درک کردم احساس کردم یکم ساده تر نوشته شده بود بینهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم