0

لاغر شدن آسان است اگر…

لاغر شدن آسان
اندازه متن

در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم به دنیال روشی برای لاغر شدن آسان بودم اما هرچه بیشتر جستجو می کردم به این نتیجه می رسیدم که به سادگی نمی توان لاغر شد اما تا دلت بخواهد می توان به سادگی چاق شد.

در آن روزها روشی از نظر من برای لاغر شدن آسان بود که محدودیت غذایی کمتری داشته باشد.

هربار که می شنیدم فردی از برنامه غذایی برای لاغر شدن استفاده می کند که در هفته یک بار می تواند پیتزا بخورد تصور می کردم چقدر با این برنامه رژیمی لاغر شدن آسان است اما اجرای همان برنامه بعد از مدت کوتاهی برای من سخت و طاقت فرسا می شد.

در تلاش هایم برای لاغر شدن از روشهایی استفاده می کردم که جسم خودم را تحت فشار قرار می دادم.

تصمیم قاطع می گرفتم از طریق رژیم های سنگین خودم را لاغر کنم، یا از طریق اجرای برنامه های سخت ورزشی سوخت و ساز بدنم را بالا ببرم، در مقطعی هم سعی کردم با مصرف قرص های چربی سوز به میزان دفع چربی ها کمک کنم اما نتیجه همه تلاش های من لاغر نشدن، ناامیدی، افسردگی و در نهایت چاقی بیشتر بود.

از زمانی که به لطف خدا با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و در این مسیر فوق العاده قرار گرفتم نحوه مدیریت افکار و رفتارم را آموختم و به مرور رفتار غذایی من تغییر کرد.

در این مسیر تجربیات گرانبهایی کسب کردم و چگونه عملکرد ذهن را به خوبی درک کردم و نحوه آموزش دادن لاغری به ذهن را به خوبی کشف کردم و توانستم تا به امروز حدود 40 کیلوگرم از آخرین روزهای چاقی خود را کاهش دهم.

چاقی در طی 35 سال در من شکل گرفته بود و این در حالی بود که سنین نوجوانی برای چاق تر نشدن و لاغر شدن تلاش می کردم.

اما نتیجه ای که از روش لاغری با ذهن کسب کردم در کمتر از 2 سال برای من رقم خورد و این در حالی است که چندین سال است در حال تجربه رویای لاغری خود هستم و امروز ایمان دارم که تنها روش لاغر شدن آسان ، لاغری با ذهن است.

در روش لاغری با ذهن شما به مراتب سریع تر و راحت از آنچه چاق شدید لاغر خواهید شد. لاغری که ماندگار و بدون ترس از چاق شدن خواهد بود اگر در مسیر لاغری من استمرار داشته باشید.

شاید در شروع این مسیر و هفته های اول تصور کنید لاغر نشده اید اما این اشتباهی بزرگ است چون لاغری با ذهن از جسم شروع نمی شود که بتوان آن را مشاهده کرد بلکه از طریق ذهن ایجاد می شود.

آنچه در ذهن ایجاد می شود را فقط می توان احساس کرد.

اگر در مدت حرکت خود در مسیر لاغری با ذهن من احساس بهتری دارید، شور و شوق دارید، انگیزه و امید برای لاغر شدن دارید مطمئن باشید ساخت و ساز لاغری در وجود شما شروع شده است.

این نشانه ای برای افرادی است که رویای لاغر شدن دارند و تصمیم قاطع گرفته اند از طریق یادگیری لاغری با ذهن رویای خود را به واقعیت تبدیل کنند.

مقامت ذهن در برابر فشار و سختی

یکی از خصوصیات ذهن، مقاومت کردن در برابر سختی هاست، هرچقدر بیشتر خود را تحت فشار قرار دهید ذهن هم استقامت بیشتری از خود نشان خواهد داد.

در تمام سالهایی که چاقی بوده اید هر چه بیشتر برای لاغر شدن تلاش کرده اید و خود را تحت فشار قرار داده اید نتیجه کمتری کسب کرده اید و هر بار میزان نتیجه شما در لاغر شدن کمتر از قبل می شد.

دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.

مقاومتی که ما خود آن را ایجاد کرده ایم. اما نمی دانستیم.

ما تلاش می کردیم با تحت فشار قراردادن جسم خود، از طریق محدود کردن مصرف مواد غذایی و یا بالابردن فعالیت جسمی وزن خود را کاهش دهیم و این فرایند برای ذهن ما به عنوان سختی و رنج محسوب می شود و تمام سعی خود را به کار می گیرد تا از این مرحله رهایی پیدا کند.

دلیل اینکه بارها در اجرای مراحل لاغری شکست خورده ایم و کار ناتمام باقی مانده است بی اراده بودن ما نبوده است بلکه افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.

نقش ذهن در لاغر شدن

عملکرد ذهن ما بسیار شبیه واکنشهای کودکان است و لذا با تحلیل رفتار کودکان به خوبی می توان به چگونه برخورد با ذهن خود دسترسی پیدا کنیم.

اصول آموزشها در دوره لاغری با ذهن بر اساس هدایت ذهن ناخودآگاه برای کسب نتیجه عالی است.

ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است.

در تمام روشهایی که برای لاغری استفاده کرده ایم از گزینه رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کرده ایم در صورتی که در دوره لاغری با ذهن اساس کار بر رضایت و شادی ذهن و احساس خوب است و همه اینها مواردی است که مورد تایید ذهن ما قرار دارد.

یکی از نشانه هایی که مشخص می کند شما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنید این است که از اجرای مراحل یادگیری احساس خوبی نداشته باشید.

اگر با سختی و بی حوصلگی از مطالب آموزشی استفاده می کنید یا تمرینات را انجام می دهید متاسفانه از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نمی کنید.

به همین دلیل در بسیاری از فایل های آموزشی بر احساس خوب داشتن در مسیر لاغری با ذهن تاکید کرده ام.

ضمنا به منظور چگونگی رسیدن به احساس خوب و موانع رسیدن به احساس خوب محتوای آموزشی متعددی در قسمت نکات طلایی زندگی، رهایی از افکار منفی و … قرار داده ام که از طریق منوی سایت، گزینه دانلود رایگان و بخش “برای تغییر زندگی” در دسترش علاقمندان قرار داده شده است.

من زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم بیشتر به تفاوت واکنش های ذهنی خودم نسبت به زمانی که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم پی بردم.

زمانی که از روش اشتباه برای لاغری استفاده می کردم همیشه درگیری ذهنی داشتم، ناراحت بودم، اعصابم خراب بود که چرا نباید از هر غذایی که دوست دارم به اندازه دلخواهم بخورم.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز بیشتر از پیش مطمئن هستم که روش لاغری با ذهن تنها روش ساده و بدون بازگشت برای لاغر شدن و رهایی از رنج چاقی است.

روشی که اولین دستاورد آن برای من آرامش ذهنی بود، اطمینان به خودم و توانمند بودنم در لاغر شدن بود.

به لطف خدا همه دوستانی که از روش لاغری با ذهن برای رهایی از اضافه وزن استفاده کردند به این موضوع تاکید دارند که استفاده از روش ذهنی برای لاغر شدن تاثیر فوق العاده ای در ایجاد احساس آرامش ذهنی آنها داشته است، احساس ناامیدی آنها را برطرف کرده و اطمینان به موفقیت را در آنها اضافه کرده است.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستانی که از این روش شگفت انگیز برای خلق رویای خود استفاده کرده اند می توانید به راحتی و تنها با مقداری تلاش ذهنی، صبر و استمرار در این مسیر به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد.

شما هم می توانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.03 from 58 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11620
برچسب ها:
162 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مصی کوثری
      1402/04/18 22:30
      مدت عضویت: 325 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 857 کلمه

      به نام خدای بی نظیرم 

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام 

      من در این گام متوجه شدم که ما دو مدل رفتار داریم اعمال و رفتار ارادی و اعمال و رفتار غیر ارادی که به ذهن ناخودآگاه ما مربوط می‌شود در تمام زمانهایی که رژیم می‌گرفتیم و تلاش میکردیم تا بصورت ارادی کمتر غذا بخوریم و یا بصورت ارادی ورزش‌های سنگین جهت کاهش وزن انجام می‌دادیم  چون این اعمال ارادی در جهت مخالف ذهن و ناخودآگاه ما بود این رژیم و ورزش برای ما عذاب آور و همراه سختی و رنج بود چون ما طبق ذهن ناخودآگاه خودمان و آموزش‌های غلط چاقی که طی سالها کسب کرده بودیم دوست داشتیم راحت و بدون محدودیت بخوریم و تنبل باشیم و ورزش نکنیم و همیشه گلایه داشتیم که فلانی این همه میخورد ورزش هم نمیکند چقدر لاغر است آن وقت سرنوشت من فقط حسرت خوردن است اما دقت نمیکردیم که آن شخص متناسب که به قول ما همه چیز میخورد و فعالیتی هم ندارد مثل ما افراطی نیست از هر چیزی به اندازه نیاز و میل بدنش میخورد اما ما افراد چاق کلی اضافه تر از نیاز بدنمان با حرص و ولع سیری ناپذیری میخوردیم و انتظار داشتیم چاق هم نشویم همگی ما چاقها با لذت چاق شده ایم و تمام کارهایی که برای لاغر شدن انجام می‌دادیم چون با سختی و به چالش کشیدن ذهن و جسممان همراه بوده کوتاه مدت و رنج آور بودند و خواسته یا ناخواسته آنها را رها میکردیم یا چون مسیر برایمان دشوار بود دنبال رژیم‌هایی بودیم که در کمترین زمان بیشترین کاهش وزن را داشته باشند و در تمام آن مدت منتظر پایان دوره رژیم خود بودیم تا به سبک راحت زندگی خودمان که در ناخودآگاهمان نقش بسته بود برگردیم و هرگز تلاش نمی‌کردیم تا عادات بدمان را اصلاح کنیم مدام دهانمان در حال جنبیدن بود کلی قاطی خوری داشتیم هنوز تا خرتناق غذا خوردیم پشت بندش دسر و میوه و تنقلات و از لحظه ای که چشم باز میکردیم تحت عناوین مختلف مدام در حال خوردن بودیم و انتظارمان هم این بود متناسب باشیم یک روز خواهر شوهرم که خیلی چاق است گفت ای بابا من هیچی نمی‌خورم نمیدونم چرا اینقدر چاقم و لاغر نمیشم من آن روز رفتار او را به طور نامحسوس زیر نظر گرفتم ببینم علت چاقی او چیست چون دیدم راست می‌گوید طفلک اندازه یک بچه کوچک هم سر سفره غذا نمی‌خورد اما اما نتیجه 

      آن روز او هر چه و هر اندازه خورد من در گوشی ام نوشتم و از صبح تا آخر شب که برای خوابیدن رفتیم او را تحت نظر داشتم بطرز فجیعی میخورد آخر شب لیست خوردنهایش را نشانش دادم و با تعجب گفت واقعا من این همه خوردم بسیار از ما چاقها واقعا متوجه رفتارهای ناخودآگاهمان نیستیم خیلی از ما مثل خواهر شوهر من سر سفره به قاعده غذا می‌خورند اما موقع سرو غذا و جمع کردن سفره دو برابر یا گاهی چند برابر می‌خورند بدون اینکه متوجه شوند همین ناخنک زدن‌ها که جز عادات بد چاقی و ذهن ناخودآگاه است اگر کنترل شود خودش باعث کاهش وزن می‌شوددر روش لاغری با ذهن ما با تمرین و تکرار آموزش‌های صحیح تناسب فکری بدون رنج الگوها و نگرش‌های درست را جایگزین الگوها و نگرش‌های اشتباه گذشته میکنیم و اینبار که به صورت ارادی قصد درست مصرف کردن مواد غذایی را داریم چون ذهن ناخودآگاه ما، با ما همراه است بنابراین قطعا به نتیجه خواهیم رسید در لاغری با ذهن ما خودمان را میپذیریم و لاغر شدن را برای ذهنمان لذت بخش میکنیم ما در این روش خودمان را محدود نمی‌کنیم در خلاف جهت ذهنمان حرکت نمی‌کنیم بلکه با آموزش ذهن ناخودآگاه این هماهنگی بین خواسته و ذهن بوجود می آید و ما به هدفمان که لاغری است به راحتی و لذت خواهیم رسید جالب اینجاست که همسرم دیروز شیرینی خریده بود و چون به تعداد بود برای من نگرفته بود گفت فکر کردم رژیمی چون خیلی لاغر شدی و برای تو نخریدم گفتم رژیمی و نمیخوری ،ولی من خندیدم و گفتم نه من رژیم ندارم من در مسیر تناسب فکری ام با اینکه من عاشق شیرینی هستم اما به کمک آموزش های ذهنی راحت گفتم ممنونم من میل ندارم و شیرینی را حتی دوست نداشتم تست کنم و اصلا نخوردم بدون اینکه در برابر ذهنم و خواسته ام مقاومت کنم

      چند روز پیش هم همسرم گفت بستنی بخوریم من قبلا هرگز از خوردن بستنی نمیگذشتم حتی وقتی رژیم داشتم و من خیلی راحت گفتم عزیزم بی زحمت برای من نگیر چون میل ندارم همه تعجب کرده بودند که من بستنی میل ندارم ولی من خیلی راحت بدون مقاومت ذهنی خودم انتخاب کردم که بستنی نخورم و اینها را همه مدیون آموزشهای نابه مسیر تناسب فکری هستم  تغییرات رفتاری که در خودم مشاهده میکنم برایم مثل جایزه گرفتن کودکانه شیرین و لذت بخشه است دیگر هیچ زمانی از اوقاتم را به بطالت نمیگذرانم مدام در سایت هستم و تحت آموزش هستم و هیچ وقت خودم را خسته و ناامید یا بدون ذوق و شوق نمیبینم چون اهداف والایی دارم که حرکت در این سفر رویایی را برایم شیرین کرده تنبلی و کسالت برای ذهن چاق است لاغری با ذهن یعنی متناسب شدن در اوج شادی و لذت پس پیش به سوی متناسب شدن الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلی
      1401/12/10 20:37
      مدت عضویت: 426 روز
      امتیاز کاربر: 1130 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 379 کلمه

      رهرو آن نیست کمی تند و   کمی خسته رود

      رهرو آن ست که آهسته و پیوسته رود

      در طول این چند روز متوجه شدم که با فشارهای که در گذشته به خودم میاوردم باعث میشد خسته بشم و رژیم و ورزش رو کنار بزارم و ولع خوردنم هم بیشتر میشد. جالب بود برای خودم که هر بار وزن من بیشتر میشد.

      یادمه روزهای ابتدایی که مسیر لاغری با ذهن رو شروع کردم از غذا خوردن به اندازه لذت بردم، هیچ وقت خودمو سر زنش نکردم. هیچ وقت کالری غذاها رو نگاه نکردم به غذاها برچسب چاق شدن نزدم. این موضوعات باعث شد ولع من کم بشه و  بی میل باشم، جز مواقعی که بدنم نیاز داشت.

      الان یه هفته هست تخمه نخوردم. قبل این مسیر و ابتدای مسیر هر روز تخمه می خوردم. ولی الان میل ندارم. نه اینکه به خودم فشار بیارم…. واقعا بی میل هستم. امروز کیک و آبمیوه برای خونه خریدم ولی  خودم نخوردم…بی میل بودم. ما با شنیدن فایل ها و گوش کردن مدام آنها تونستیم جلوی اشتهای خودمون رو بگیریم. ان شاءالله بتونیم تا پایان متناسب  شدن براحتی قدم برداریم و به رویای خودمون برسیم. البته ما الان در مسیر هستیم و همین الان خودم رو متناسب میبینم. موضوع جالبی که این چند توجه خودشو به من جلب کرد در مورد مادرم هست. سال قبل (من هنوز با این سایت آشنایی پیدا نکرده بودم) مادرم نوشابه رو کنار گذاشت و علت چاقی خودشو نوشابه می دونست بعدچند وقت متوجه شدیم، مادرم هر روز لاغر تر میشه بعد یک سال مادرم متناسب شد. وقتی وارد سایت شما شدم و یه سری تمرین های شما در مورد علت چاقی رو انجام میدادم و متوجه شدم ماها خودمون باعث شدیم چاق بشیم، مقصر خودمون بودیم با این افکار.

      روزهای اول که فایل ها رو میدیم واقعا فکر من لاغر شد. هیچ وقت با ولع غذا نمی خورم. حتما ساعت مشخصی غذا نمی خورم هر وقت سفره انداخته میشد میل داشتم، ولی الان نه. خیلی پیش اومده که کنار سفره ننشستم. و بعدا غذا خوردم یا اصلا میلی نداشتم .

      به ذهن نمیشه فشار آورد چون دیر یا زود به همون نقطه میرسه. ولی میشه علت ها و پیدا کرد و ناخودآگاه رو آگاه کرد.

      با آرزوی بهترین ها برای شما. متشکرم از دوستان عزیز که هر روز ما رو آگاه تر می کنن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/06 23:17
      مدت عضویت: 476 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,052 کلمه

      سلام . باز من رسیدم به فایل حیرت آور دیگه ای  که اتفاقا همین امروز در خودم باهاش مواجه شدم . 

      من گاهی مثل زمان مدرسه و دانشگاه از انجام تمارین احساس بی حوصلگی می کنم .

      امروز این احساس رو داشتم و خیلی جالب در فایل امروز توجهمو جلب کرد .

      البته شما فرمول زیاد فرمودید ولی این فرمول توجه منو جلب کرد . برای همین دلم میخواد ازش بنویسم . 

      بی حوصلگی یکی از فرمولای چاقیه . 

      آدم چاق همیشه بی حوصله است . حال نداره کاراش و انجام بده . حال نداره بنویسه . حال و حوصله نداره بره مدرسه بره دانشگاه . حال نداره درس بخونه . حال نداره کار کنه .  حال نداره حتی مطلب حفظ کنه . حال نداره حتی بلند شه بره یه لیوان اب برای خودش بریزه . 

      کلا فرمول بی حوصلگی در من یه فرمول با دوامه که حتی گاهی خودشو در حین تمرینات هم نشون میده . 

      اما دوست دارم تمرینات رو با احساسی خوب انجام بدم . برای همین خودمو مجبور به نوشتن نمیکنم . چون دوست دارم با  ذهن جستجوگرم بنویسم  نه فقط صرفا به خاطر برنامه و تکلیف روزانه که باید تمرینات رو انجام بدم .

      اینجا آموزش لاغری با ذهنه و ما طبق نظر استاد حرکت می کنیم و یکی از اموزشهای استاد اینه که اگه دیدید دارید لاغری رو برای خودتون سخت می کنید و یا در انجام تمرینات حال خوبی ندارید یعنی مسیر رو دارید غلط میرید . 

      خب حالا میخوام بررسی کنم که چرا بی حوصلگی فرمول چاقیه . چیزی که به ذهنم میرسه اینه که این بی حوصلگی دقیقا مثل کلمه ی اشتهاست . 

      بی حوصلگی شکل فیزیکی نداره بلکه من به خاطر فرمول ذهنی که میگه (من بی حوصله هستم) میخوام  مسئولیت خودمو روی دوش بی حوصلگی بزارم درست مثل اشتها و اون رو به چیزی بیرون از خودم بدم . در این صورت برام قابل تغییر نمیشه . 

      من اگه انجام ندادن تمرینات رو گردن بی حوصلگی بزارم پس دارم به یه عامل به جز خودم قدرت میدم . 

      قدرت رو دارم میدم به بی حوصلگی . بنابراین با توجه به نکاتی که آموختم  اول باید بدونم خودم مسئول انتخابام هستم . پس کلمه ی بی حوصلگی رو با انتخاب خودم تغییر میدم . 

      من بی حوصله نیستم . اتفاقا خیلی هم با عشق و ذوق هستم . 

      اما اگه  انتخابم بی حوصلگیه این ( من ) هستم که دارم بی حوصلگی رو انتخاب می کنم . 

      پس اول مسئولیتشو میپذیرم . 

      حالا باید  با این عادت به صلح برسم . پس مزایاش رو مینویسم . 

       بی حوصلگی  از نظر من یعنی راحتی یعنی بیخیالی . یعنی بی مسئولیتی  . خب بی مسئولیت بودن راحتتر از پذیرش مسئولیته . 

       من دلم میخواد راحت باشم و کار نکنم . کار نکردن رو راحتی میدونم . ( مثل فرمول چاقی (چاقی راحت بود ولی لاغری سخت  ) 

      من از بی حوصلگی  لذت بردم . من از کاری انجام ندادن لذت بردم حالا شاید بعدش تکرارش برام رنج بود ولی اولش لذت بردم . 

      بی حوصلگی  دقیقا مثل پرخوری یه عادته .  یعنی انتخاب می کنم که نیاز بدنم رو در اون پیدا کنم و کارم رو مطابق نیاز جسمم انجام بدم . یعنی وقتی  جسمم نیاز داره کار کنم  و هروقت که نیاز نداره کاری انجام ندم . 

      مزیت دیگه بی حوصلگی اینه که باعث میشه من به خودم فشار نیارم و خودمو مجبور نکنم . 

      مزیت دیگه اینکه دوست دارم کاری رو انجام بدم که برام جذاب باشه . پس بی حوصلگی باعث میشه به دنبال کارای جذاب باشم . 

      حالا میخوام به این عادت یه راه اضافه کنم . اونم اینکه  حالا بی حوصله هستی عیبی نداره حداقل بیا چند خط بنویس . چون میدونی وقتی  میای سمت آموزشها به خاطر وفور اطلاعات خیلی مطلب به ذهنت میاد که بتونی اونا رو بنویسی . 

      بعد تنوع بده به نوشتنت . 

      سعی نکن تکراری بنویسی که حوصلت سر بره . 

      و بعد زمانهایی که بی حوصلگی رو انجام ندادی رو بنویس . البته در مورد این عادتم باید مرحله مرحله در چالش من اینو نخوردم حرکت کنم تا مثل پرخوریم این فرمولمم درست بشه . 

      فقط چون در اینجا در مورد احساس خوب موقع نوشتن صحبت شد فرمول مورد نیاز خودمو در این فایل عشق و علاقه و احساس خوب دیدم که جایگزین  بی حوصلگی  بشه . 

      باورتون میشه با نوشتن همین چند سطر من دوباره حال خوبم برای نوشتن اومد و الان کاملا با حوصله دارم می نویسم . 

      چون فهمیدم بی حوصلگی هم یه عادت زمان چاقیه که کم کم باید ترکش کنم و همین احساسمو خوب کرد و این که سعی کنم آگاهانه باهاش روبرو بشم و  خودم مسئولیتشو بپذیرم نگم بی حوصلم . بگم خودم ننوشتن رو انتخاب می کنم . نگم خسته میشم . بگم خودم دیگه نمیخوام بنویسم . نگم حوصله گوش دادن ندارم بگم انتخابم اینه که فعلا گوش ندم  . پس عشق و علاقه و بی حوصلگی رو در یه سطح قرار بدم که خودم انتخابشون می کنم . 

      این منم که دوست دارم با علاقه بنویسم . این منم که دوست دارم بنویسم . این منم که دوست دارم عشق و علاقه رو انتخاب کنم . چون من لایق عشق هستم . من لایق بی حوصله بودن و حال بد و بی حالی و تنبلی نیستم . من لایق حال خوب و عشق و علاقه به کارام هستم . من لایق اینم که در فضای حال خوب زندگی کنم نه در فضای رخوت و سستی و بیحالی . 

      پس فرمول لیاقت هم اینجا به کمکم اومد . 

      واقعا که چقدر انجام تمارین برام لذتبخشه . 

      در عرض چند ثانیه عشق و علاقه رو به شکلی بسیار عالی جایگزین رخوت و سستی کردم . 

      پس این نشون میده استفاده از ( من ) چقدر عالی هست و سریع فرمولها رو جایگزین می کنه . استفاده از ( من ) فرمولی در جهت لاغریه و استفاده از این فرمول  چقدر قدرت انتخاب منو ، عزت نفسمو و لیاقتمو بیشتر می کنه . 

      من عاشق نوشتن هستم  . من عاشق نوشتن با شور و ذوق هستم . من خیلی عالی میتونم فرمولها رو تبدیل کنم . چون قدرت تبدیل دست منه . پس خیلی راحت از فرمول بی حوصلگی می گذرم و فرمول زیبای عشق و علاقه رو جایگزین می کنم و آگاهانه  استمرارش میدم تا عادت کنم که در همه کارها عشق رو همراه خودم داشته باشم . چون عشق همسفر خوبیه . چون من لایق عشق هستم . 

      لاغر شدن آسان است اگر همسفران خود را از بهترینها انتخاب کنیم . 

      لاغر شدن آسان است اگر انتخابهای خود را تغییر دهیم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 836 کلمه

      به نام خالق زیبایی ها سلام

      سنگ بزرگ علامت نزدن قبل از هر چیز میخواهم بگم از وقتی در این مسیر لاغری با ذهن هستم زندگی برام جذاب تر شده و میبینم که چه جوری ربم قدم قدم من هدایت میکنه و ذهنم برای گوش کردن و درک قدم بعدی آماده میکنه درست مثل دقایق پیش که این ضرب المثل از  tv شنیدم و بعد متن این قسمت خواندم ودر ادامه الهامی که ربم بهم کرد من باید صبور باشم من نباید به فکر آخر مسیر و داشتن اندامی کاملا متناسب باشم چرا که مدام متوجه و دنبال نتیجه بودن من از هدفم دور و دل سرد میکنه بلکه باید از الانم از این که آرامش دارم از این که افراد متناسب میبینم که کاملا سالم هستند بدون هیچ ورزشی یا رژیمی بدون این که بخوان چیپس و ….. نخورند کاملا متناسب اند و کارشون هم پشت میزی صد در صد و با ماشین از خونه تا محله کار میرند خوش حال باشم و بگم مریم ببین تناسب اندام یعنی سلامت کامل یعنی موهای پرپشت پوست سالم و تو هم میتوانی این داشته باشی هیچ یک از فاکتور هایی که بهش به عنوان عامل چاقی فکر میکردی واقعیت نداره و تنها رفتار ما یا بهتر بگم افکار ما نسبت به غذا هاست که نتیجه رو شکل میده این مسیر کامل ترین طبیعی ترین و تنها مسیر متناسب شدن هست مریم قدم ها و نتایج مختلف در زندگیت نگاه کن و باور داشته باش مسیر درستی هست تا حالا آنقدر برای نوشتن راجب مطلبی آنقدر آسوده و با خیال راحت بودی ؟ ببین چه قدر باحوصله مطلب می خوانی و همین طور کامنت ها رو امتیاز میدی پاسخ میدی بهشون تمام این ها نشان میده که تو دوست داری در این مسیر باشی پس لاجرم نتیجه میگیری اگه دوست نداشتی اگه از روی بی حوصلگی و کسالت و رفع تکلیف این کار انجام میدادی تا الان صد بار رها کرده بودی این مسیر رو دقت کردی تا کامل فایل گوش ندی تا تعداد کامنت بیشتری نخوانی تا نوشته اول فایل نخوانی و کامنت ننویسی غیر ممکن به سمت قدم بعدی بری و این یعنی تعهد تو و بهایی که در این مسیر داری پرداخت میکنی پس تو در مسیر درست هستی و بودن در مسیر درست یعنی ایمان داشتن به انتهای مسیر و لذت بردن از تک تک اتفاقات که در طول مسیر رخ میده .

      چقدر خوش حالم برای این که می‌شنوم طرز فکرم نسبت به ذهن درست بوده و ذهن ما مثل یک بچه است که نه با تنبیه و دعوا بلکه با تشویق و آرامش به حرف هام خیلی راحت گوش میکنه و عمل میکنه خود این نشان میده که چقدر راحت می‌توانیم ذهنمون تربیت کنیم و پرورش بدیم وقتی چون بچه ها تنها در بازی و شادی که مطالب یادمیگیرند و ذهن هم تنها در وقتی آرام هست داره لذت میبره یادمیگیره پس اولین قدم برای آموزش ذهنم این که ترسی نسبت به غذا ها نداشته باشم و مهم ترین مسئله این که آرام باشم و موقع انجام تمرینات و عملی کردن آنها احساس لذت و شادی داشته باشم اگه اشتباهی دیدم از خودم خودم سرزنش نکنم به راحتی ببخشم و بگم اشکال نداره یادمیگیری و به یاد بیارم وقت هایی که درست عمل کردم با همین به یادآوردن ذهنم دارم تربیت می کنم در مسیر لاغری باشه ذهن عزیزم خوش حالم که دارمت و آنقدر خوب و دوست داشتنی هستی راستی مریم نمی‌توانی ذهن گول بزنی بگی من نمی خوام کنترلت کنم اما مدام به این فکر باشی به طرق مختلف که چه جوری کنترلش کنی تنها باید دوستش باشی و درکش کنی تا خودش بهت نشان بده مسیر رو درست مثل بچه ها همین که احساس کنند قصد داری کنترلشون کنی شروع می‌کنند به ناسازگاری باهات .مریم خودت گول نزن هنوز از چاقی خوشت میاد و این کاملا طبیعی خوب به نظرت بای چی کار کنیم که از لاغری خوشت بیاد و از چاقی نه درسته بیا هر روز که داری کامنت میزاری از مزایای لاغری بگو علتی که استاد هر روز از این مسیر تعریف می کند هم به این خاطر که ذهن این مسیر بپذیره و ذهن پذیرفته که الان این جا هستی و حالت خوبه . وقتی متناسبی با خیال راحت لباس های مورد علاقه ات میپوشی . موهای پرپشتی داری پوستت سالم تر و شفاف تر و تمیز تر از الان هست . با لذت و خیال آسوده غذا میخوری . سیستم ایمنی بدنت قوی تر هست شاد تر و با انرژی تری از زندگی لذت بیشتری میبری . خدایا شکرت شکر .دوست دارم خدا جون . راستی یه نکته که خودم وقتی میخواهم کامنت بنویسم بهش عمل میکنم و خیلی هم موثر این که به احساسمون موقع نوشتن توجه کنیم اگه احساسمون خوب بود یعنی داریم به تناسب اندام فکر می‌کنیم اما اگه بد بود یعنی داریم به چاقی توجه میکنیم . هر کسی ذهنش یه کلید داره من هر وقتی به موهای پرپشت . پوست سالم تر و شفاف تر فکر میکنم لذت میبرم و ترقیب میشم به تناسب اندام .

                   یاحق🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/04/26 18:42
      مدت عضویت: 1434 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 399 کلمه

      به نام خدا

      تا اونجا که یادم میاد ازکودکی عشق به چاقی در وجودم شکل گرفت اونجا که پدرم به دختردایی ام همیشه میگفت با خواهرم کشتی بگیره ببینه کی قویتره .

      اونحایکه لپ های بچه های چاق رو میکشیدن وتحسینش میکردن .

      اونجا که مادرم همیشه پیش اقوام ازچاقی بجه هاش صحبت میکرد و به دخترای فامیل راهکارهای چاقی نوزاد رو میداد .

      اونجایکه عکس داداشم رو که درنوزادی خیلی چاق بود طوریکه گردنش معلوم نبود وصورتش به بدنش چسبیده بود رو وسط اتاق چسبوند وهمش به به وچه چه میکرد .

      اونجا که خاطره تعریف میکرد که تخم مرغ وعسل و … رو درشیرنوزاد میریخت که بخوره دلش رونگهداره وبچه زود گرسنش نشه .

      اونجا که داداش کوچیکم که خیلی لاغر بود رو همش سر دعوا مسخره میکردن و من به عینه میدیدم چقدر ناراحت میشد .

      اونجایکه زیبایی عمه هام رو به چاقیشون نسبت میدادن .

      اونجایکه سفره خون دایی ام همیشه پهن بود ودایی ام دسا ودلباز بود وخوش مشرب .

      اونجایکه خانم معلم مهرصدآفرین رو وسط صورتم میزد و من توخونه مرتب تحسین میشدم .

      اونجایکه جایزه وتشویقی ما تو خونه همش خوراکی بود .

      اونجایکه برای یک گردش چندساعته یه کامیون بارمیزدیم داخل ماشین که موقع برگشت به خونه همه دم میکردیم وتکون نمیتونستیم بخوریم .

      اونجایی که دخترای چاق خواستگار زیادی داشتند و توی بورس بودن .

      و کلی اونجاهای دیگه .

      حالا من بخام با اینهمه لذت هایی که از چاقی تو ذهنم ایجاد کردم با رژیم . ورزش . دمنوش . رژیم کتوژنیک که اخیرا مد شده . عمل معده و… که همشون با رنج وسختی هست لاغربشم .

      مگه میشه . مگه داریم .

      چطور ذهنی که با لذت چاق شده بخاد به شلاق وکتک لاغربشه .

      وجدانا اگه خونه به هردلیل ما رو کتک بزنن وبهمون فشار بیارن ما زیر بار حرف بزرگترا میریم یا میزنیم به سیم آخر و بدتر میکنیم .

      چرا میخاهیم وقتی ذهنم رو با عشق وآزادی واختیار کامل چاقش کردم با محدودیت وحبس لاغرش کنم .

      پس نمیشه . پس باید چی کارکنم .

      همانطوریکه به ذهنم چاق شدن رو یاد دادم لاغرشدن رو هم به ذهنم یاد بدم واین مسیر رو براش لذت بخش کنم که باهام راه بیاد . 

      وهمه اینها با آموزش وتکرار وعمل وصبر به دست میاد .

      پس به امید متناسب شدن به روش ذهنی منم گام به گام با آموزشها پیش میرم .

      تا حالا خیلی عالی نتیجه گرفتم وازمسیر جنوب حرکت کردم سمت شمال . الان کم کم ساحل دریا رو میبینم ونزدیک هست به دریای لاغری برسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/09/19 11:47
      مدت عضویت: 1699 روز
      امتیاز کاربر: 5338 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 567 کلمه

      سلام به همه

      دلیل اینکه ذهن نمیخواد چیز جدید یاد بگیره اینه که دنبال راحتیه، دلش میخواد از همون فرمولی که درش ذخیره شده استفاده کنه و فکر میکنه یادگیری چیز جدید اونو از این راحتی در میاره، خب چرا لاغری در ذهن ما سخته ولی چاقی راحت؟؟ و اینکه چون چاقی در ذهن ما راحته اون دلش میخواد کار راحته رو انجام بده، خب ما سالهای سال با تحت فشار قرار دادن خودمون از طریق نخوردن و ورزش لاغر شدیم اونم با احساس اعصاب خوردی و گرسنگی کشیدن و بی حالی به خاطر ورزش های چند ساعته ذهن هم دیده لاغر شدن خیلی سخته، ولی برای چاقی ما هیچ کاری نکردیم فقط خوردیم اتفاقا لذت هم بردیم چون از اون غذایی که دوست داشتیم بیشتر میخوردیم و بیشتر مزشو تو دهنمون حس میکردیم و این حس خوبی بهمون میداد خب ذهن دیده عع این چاقی چقد خوبه چقد راحته چقد لذت بخشه هی مارو هدایت کرد سمت لذت حاصل از خوردن، درسته هممون بعد از خوردن عذاب وجدان میگرفتیم ولی موقع خوردن که داشتیم لذت میبردیم ذهن هم هی میخواد مارو به اون لذت برسونه، باید لاغری رو حالا تو ذهنمون لذت بخش کنیم و چاقی رو سخت تا ذهن بیاد سمت لاغری، چه جوری؟؟؟ با نوشتن اهرم رنج و لذت

      سختی ها و رنج چاقی:

      1_نمیتونم لباس های مورد علاقمو تو هر رنگی که دلم میخواد بپوشم

      2_به خاطر چاقی ام همش سر خورده و عصبی هستم به شدت احساس بدی دارم به خودم بابت ناتوانی ام در کنترل خوردنم

      3_اعتماد به نفسم خیلی پایینه

      4_دلم نمیخواد حتی تو آیینه خودمو نگاه کنم

      5_برام بیماریهای زیادی رو به وجود میاره

      6_بسیار محدودم در انتخاب لذت های دنیایی، نه استخری نه لباس زیبایی ‌نه بدن زیبایی هیچ هیچ هیچ

      7_خیلی بیشتر از سنم نشون میدم 

      انقدر چاقی پر از رنج و عذابه واقعا حالم بد میشه در موردش مینویسم

      و بعد باید از راحتی های لاغری برای ذهنمون بگیم

      لذت های لاغری:

      1_هر لباسی که دلم بخواد هر شلواری هر لباس زیری هرررررچی دلم بخواد و خوشم بیاد آزاد آزادم در خریدش و لذت میبرم

      2_انقدر احساس سر زندگی نشاد و امید به زندگی دارم که حد نداره

      3_به شدت از خودم راضی ام و به خودم افتخار میکنم که اسیر سرنوشت نشدم و اون جسمی که میخواستم و برای خودم ساختم

      4_لذت های دنیایی رو با لذت تجربه میکنم میرم استخر لباسهای زیبا میپوشم فعالیت میکنم و هر کاری که بهم لذت میده

      5_هم فکرم و هم زندگیم نظم خاصی گرفته

      6_از دیدن خودم تو آیینه از دیدن اندامم لذت میبرم

      7_خدا رو تو وجودم بیشتر حس میکنم و شکر میکنم که انقدر من رو توانا خلق کرده که حتی توانایی خلق جسمم رو به اون شکلی که خودم میخوام و بهم لذت بیشتری میده رو هم به خودم داده

      8_جسمم به شدت سالم و سرحاله و خیلی جوانتر از سنم هستم

      لاغری انقدر لذت بخشه که ساعتها میشه در موردش فکر کرد و نوشت و لذت برد

      این کاریه که هر روز باید انجامش بدیم تا ذهن باور کنه لاغری راحته و چاقی سخت

      واقعا هم بودن تو این مسیر لذته، آدم لذت میبره از اینکه انتخاب میکنه اون شیرینی رو نخوره وقتی سیره، آدم لذت میبره از اینکه انتخاب میکنه فلان غذارو که قبلا انقدر میخورد تا شکمش درد بگیره الان به راحتی از اضافه خوردنش میگذره، چرا؟؟ چون اینجا چیزی تحمیل نمیشه بلکه انتخاب ها عوض میشه اونم با لذت، فقط باید ادامه داد، انقدر که ذهن باور کنه اره این راحته نه اون رفتار قبلی و دیگه خودش باهامون همکاری میکنه

      اموزش_عمل_استمرار

      فرمول ساده ی لاغری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/08/24 21:03
      مدت عضویت: 1224 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,009 کلمه

      سلاااااااام لحظه هاتون خوشمزه 😋😄(از روغن داغهای استاد یاد گرفتم )😇💖

      تشویق یا تنبیه؟!

      خب اول برین دیدگاه گام قبلی منو بخونید تا براتون شرح بدم ….از عملکر صفری که این چند روز داشتم .

      امروز وقت سحر خدا صدام کرد دیشبم انقدر به زور ساندویچ و نوشابه خورده بودم که نمی تونستم تو خواب تکون بخورم و درد شدی روی معده احساس می کردم اما ته دلم خدا را صدا می کردم ..صبح منو متوجه کردند چند روزه خیلی ناسپاس شدم دائم شکایت می کنم و زیاده خواهی و عصیان درونی من باعث پرخوری بی رویه من شده کاملا درست بود انقدر درگیر شده بودم که یک برنامه سنگین برای خودم ریخته بودم هرروز سایت تناسب فکری و تمرین و نوشتن  ،مطالعه کتاب ،چند قدم انگلیسی،تمرینات نوشتاری باورهای ثروت ساز ،انجام تمرینات چله شهدو شکر ،تمرین آینه ،همراهی با ادبیات و متون کهن ،مراقبه و موسیقی و دوش انرژی  انجام شود 😶(این ذهنمه 😫😵‍💫🤕🥵)

      انگار این فایل هم جواب من بود یعنی مثل یک ارباب بی رحم ایستاده بودم بالا سر ذهنم و می گفتم وای به حالت کم کاری کنی وگرنه نابودت می کنم.

      (چقدر عجیب و شگفت انگیزه این روابط ما با خودمون …)و در واقع باعث رفتار ناسالم شده بود و ذهنم فقط می خواست آزاد بشه .

      دقیقا یک دلیل خیلی مهم افراد چاق اینه که میانه رو نیستند افراطی یا تفریطی هستند برای همین من از خداوند خواستم ذهنم متناسب بشه که هدایت شدم به این سایت (یه وقتهایی روز های پرکار و روزهای کاملا  بیکار و خواب ) 

      اما صبح به عنایت و لطف خدا متوجه شدم زیاده خواهی درونی ام شدم که باعث پرخوری بیرونی شده 🤔…پاکسازی کردم و زبانم بر شکرگزاری گشاده شد .خدایا شکرت 

      خدایا عاشقتم ♥️مرسی که مراقبمی مرسی که هوامو داری و قدرمو می دونی 🙏🏻🕯♥️

      البته شما دوستان فقط تکیه بر فایلهای آموزشی و اصلی داشته باشید من دوست داشتم با استاد در میون بگذارم .

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

      در طی سالهایی که گذشت و هربار با رژیم و محدویت غذایی سروکار داشتیم در واقع داشتیم خودمون را تنبیه می کردیم ما به صورت ناخوداگاه از چاقیمون لذت بردیم و عملکردمون اینو نشون می ده .وقتی می خواهیم جشنی برگزار کنیم و عزیزمون رو سوپرایز کنیم سریع یاد رستوران می افتیم جایزه بچه ها هم پاستیل و بستنیه کلا فکر کردن به مواد غذایی حالمون را خوب می کنه حالا درسته میگیم من از چاقی متنفرم ولی این در سطح فکر ماهست وگرنه انقدر تست انواع غذاها و فکر کردن به غذاها واسه ما لذت بخش نبود .همین دیشب من یهو به همسرم گفتم دلم میگو می خواد از اون میگوهای درشت که تو کیش خوردیم و البته ماهی شکم پر حالا داشتم بالا می آوردم از پرخوری و البته برام عجیب بود که من خیلی وقت بود از این حرفها نمی زدم ..🤔

      کلا ذهن ما برای  کاری که سخت باشه و رنج آور همراهی نمی کنه و زمانهایی که می خواستیم اون لذت خوردن را با محدود کردن و رژیم غذایی از خودمون بگیریم در واقع با ذهن دست به یقه بودیم ما در تلاش که نخوریم و رنج بکشیم و ذهن در تلاش رها شدن از این مصیبت و همین باعث یک جنگ روانی در ذهنمون می شد و هرچقدر ما بیشتر پافشاری می کردیم ذهنمون هم مقاوم تر می شد و باعث پرخاش و احساس بد و نارضایتی ما می شد .

      میشه اینطور مثال زد که ذهن ما مثل رفتار کودکان عمل می کنه چون کودکان آزاد هستند از باورهای ما به شکل بهتری به پیش فرض کارخانه خود نردیکتر هستند هر چند که ما ناآگاهانه رفتار آنها را نمی پذیریم اما به قول یکی از اساتید عزیز کودکان عارفانی هستند که ما یک عمر می خواهیم آنگونه باشیم آزاد و رها طبق سلیقه خودمون .

      اگر کودکی بی نظمی کنه و خونه را خیلی به هم بریزه و والدین کودک را دعوا کنند و سرزنش کنند و مورد تنبیه و تهدید قرار دهند کودک برای ساعاتی از ترس تنبیه آرام می گیرد و منظم عمل می کند اما این رفتار مقطعی است و به طور ناسالم تری بروز پیدا می کند و در واقع تیر والدین به هدف نخورده و مشکل سر جاشه دقیقا افراد چاق هم وقتی محدودیت غذایی و ورزشی پیدا می کنند این مقطعی است و دنبال راهی برای فرار هستند یه جایی خسته می شوند و با حرص و ولع بیشتر می خورند و یا یواشکی و من اینو زیاد تجربه کردم ده یا پانزده روز که از رژیم می گذشت یهو سیم مغزم اتصالی می کرد می رفتم سر شیشه مربا و یک قاشق قاشق نصف شیشه را تما م می کردم و فقط می بلعیدم !….

      اما روش تشویقی برای کودک هم بسیار مناسبه منظم تر شو بریم پارک یا بازی کنیم وسایلتو جمع کن باهم کارتن ببینیم یا بغلت می کنم و به طور مداوم اگر انجام بشه کودک بسیار منظم تر میشه و عالیه 😍

      در مسیر لاغری به ذهن هم ما خیلی نرم و آرام لاغری را کوچولو کوچولو می آموزیم و با روش تشویق و خودباوری و آزادی در مسیر حرکت می کنیم و با آموزشها سعی داریم لاغری را در ذهن لذت بخش کنیم تا بخشهای وجودیمون هماهنگ شوند و نتیجه عالی برامون رقم بخوره !..(عاااالیه😇)

      لاغری از ذهن ما شروع میشه یعنی با نشانه احساس خوب داشتن شروع میشه که ما داریم لاغر میشیم و بعد از مدتی در جسم نمایان میشه .

      احساسمون خوبه (حالا اگر بدون انگیزه به زور و یا بی حوصله بیایم فایل گوش کنیم و تمرین بنویسیم هیچ نتیجه ای نمی گیریم )باید شوق دشته باشیم با توجه به درگیریهای ذهنمون ممکنه یه وقتهایی حس و حالشو نداشته باشیم و خلاصه ذهنمون درگیر باشه که باید اول حالمون را خوب کنیم با فایلهای تغییر زندگی و نکات طلایی )همین سایت و بعد مسیر را ادامه بدهیم 

      لاغری باید مثل چاقی آسون باشه تا در ذهن ما لذت بخش بشه پس هر جا داریم سختی می کشیم و یا بی حوصله شدیم راهش نیست اولین و مهمترین چیز اینکه اول حال خودمون را خوب کنیم .

      خدا را بی نهایت بار شاکرم بابت تک تک موهبتهای الهی که نصیبم کرد اینکه اینجا هستم و در مسیر و همراهان خوبان عاشق و آگاه 

      مسیرتون سبز و طبیعی 🌱🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/08/20 18:14
      مدت عضویت: 1317 روز
      امتیاز کاربر: 12266 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,161 کلمه

      سلاااامچقدر این فایل انگیزه دهنده بود ، من صبح دوبار فایل صوتی رو گوش دادم و الان که خواستم بیام دیدگاه بنویسم یه حسی بهم گفت که فایل تصویریشو هم ببینم و منم اومدم فایل تصویری رو دیدم و چه قدر عالی که به حسم توجه کردم و به حرفش گوش دادن و فایلو دیدم. چقدر دیدن تصاویر شگفتی سازا کنار حرفای شما دلنشین و امید دهنده بود و من چقدر خوشحالم که دوره ی ورود به سررمین لاغر ها رو شرکت کردم و تمام آگاهی های ناب این دوره الان گوشه ذهنمه .برداشت من درباره ی چیزایی که گفتید اینه که لاغری یه مهارته و باید از طریق آموزش اون رو یاد گرفت و از طریق تمرین توش خبره شد خب این خیلی قدم بزرگیه به عنوان اولین گام لاغری ، ما همیشه فکر میکردیم لاغری مال ما نیست و یه سری تفاوت بین آدما وجود داره که چاقی و لاغری یکیشه ، یعنی یه سری لاغرن و سرنوشتشون اینه که لاغر باشن و یه سری چاقن و باید چاق بمونن و در واقع اینطوری توی ذهنمون بود که لاغر ها میتونن چاق بشن مثلا بعد از ازدواج، زایمان، مسافرت ، مهمونی و… ولی بر عکسش هیچ وقت امکان پذیر نیست یعنی چاق ها نمیتونن هیچ وقت لاغر بشن و اگرم بخوان لاغر بشن باید ۷ خوان رستم رو طی کنن ولی در نهایت هم به هدفشون نمیرسن و احتمالش خیلی کمه.این الگو توی ذهن خیلی از ما چاق ها بود و هنوز هم هست ولی ما با آموزش های این دوره داریم این اطلاعاتو کوچولو کوچولو پاک میکنیم و کمرنگشون میکنیم ، اینطوری نیست که بشه محوشون کرد چاقی مثله یه زخم روی ذهن ما هست ممکنه این زخم انقدری کم رنگ بشه که دیگه حتی دیده نشه ولی جاش و اثراتش همیشه توی ذهن ما باقی میمونه و ما باید از طریق استمرار توی مسیر لاغری با ذهن هر روز یه درجه این زخمو کمرنگ تر کنیم و مراقبت کنیم ازش تا دوباره باز نشه از طریق جایگزین کردن اطلاعات درست لاغری . پس لاغر شدن آسونه چون ما فقط باید محکم روی صندلیمون بشینیم و کمربند ایمنی رو ببندیم ، قوانینو رعایت کنیم و در نهایت به مقصد میرسیم . لاغر شدن دقیقا مثله شروع یه سفره ، ما برای رفتن به سفر ذوق داریم و حتی شب قبلش خوابمون نمیبره از اشتیاق به مقصد رسیدن و لذت بردن از مسافرت پس برای لاغری هم باید همینقدر اشتیاق داشته باشیم و این همون رمز موفقیته ، اینکه ما با اشتیاق راهی که قلبمون بهمون میگه درسته رو امتحان کنیم و پیش بریم. ما هیچ وقت قبل از سفر به این فکر نمیکنیم که نکنه هیچ وقت به مقصدم نرسم چون با تمام دقت سعی میکنیم وسائلو جمع کنیم ، ماشین رو چک میکنیم، بنزین میزنیم ، نقشه ی راهو چک میکنیم که اشتباه نریم ، روغن و موتور و همه چیز ماشین رو هم چک میکنیم و میدونیم که اگه با سرعت مجاز بریم ، خواب آلوده نباشیم و همه ی قوانینو رعایت کنیم سالم و سلامت به مقصد میرسیم .لاغری با ذهنم همینطوره دیگه!!! این فکرا منفی که میگه: وااای نکنه لاغر نشم، نکنه نتیجه دلخواهمو نگیرم و… به خاطر اینن که چندین بار تاحالا از مسیر های اشتباه رفتیم و به بن بست خوردیم برای همین ذهن ما که حال صرف انرژی نداره، دیگه پیش فرضشو این گذاشته که لاغر شدن ممکن و میسر نیست و نمیشه لاغر شد ولی این فقط دستوریه که اشتباه توی ذهن جا افتاده و واقعیت نداره ، درست مثل تمام کسایی که توی فایل تصویری نشون داده شدن . اونا هیچ استعداد خاصی نداشتن و آدم خاصی هم نبودن که مثلا شاخ و دم داشته باشن نه! این شگفتی ساز های شگفت انگیز تنها از روی دستور پخت لاغری با ذهن غذاشونو پختن و در نهایت چیزی که آماده شد یه جسم زیبا و متناسب بود ، نه نمکی بیشتر از حد نیاز اضافه کردن، نه ادویه ای ، نه اینکه ‌معجزه ای رخ داده باشه… اونا فقط چیزی که بهشون گفته شده بود رو عملی کردن این کجاش سخته؟ برای همینه که لاغری با ذهن آسون ترین روش لاغری و فکر کردنه !دقیقا همون طوری که با لذت چاق شدیم با لذتم لاغر میشیم . خیلی کارها توی دنیا هست که باید براش تلاش کنی تا به دستش بیاری ، صبح زود بیدار شی و یه سری محدودیت ها  داشته باشی ولی لاغری اینطوری نیست لاغری جز اون دسته کارهاست که بعد از یه مدت برات مثل یه عادت میشه و تو خود به خود درست رفتار میکنی و این رفتار درست تورو هر روز متناسب تر میکنه.و در مورد با لذت چاق شدن گفتید، که خیلی برای من جالب بود، واقعا تعجب کردم وقتی به حرفای شما فکر کردم و دیدم منم دقیقا از چاقی و چاق تر شدن لذت میبردم هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که من چاقی و رفتار های خودمو دوست دارم همیشه این توی ذهنم بود که من از چاقی بدم میاد و باید تغییرش بدم درسته به یه سری از موهبتاش پی برده بودم ولی هیچ وقت اشتیاق خودمو برای چاقی و چاق تر شدن کشف نکرده بود و این موضوع  برام جالب بود.من به چاقی نیاز دارم و باید این نیاز رو از بین ببرم و الگوی نیاز به چاقی رو در خودم محو کنم و تبدیل به سلامتی و تناسب اندامش کنم. همه ی ما به سمت خوبی ها تمایل داریم فقط کافیه به ندای قلبمون گوش بدیم و کاری که به نظرمون درسته رو انجام بدیم. هیچ چیزی به اسم استعداد در ما وجود نداره که از قبل باشه ، استعداد یعنی توانایی انجام کاری . توی مغز ما یه سری نورون وجود داره که این نورون ها مدام دارن پالس های الکتریکی به هم ارسال میکنن ، رفتار هایی که در ما تبدیل به عادت شدن معنیش اینه که این پالس های الکتریکی با تعداد و تراکم بیشتری دارن به نورون های دیگه منتقل میشن ، پس نتیجه میگیریم این مسیر های عصبی دقیقا همون چیزیه که دیگران بهش میگن استعداد اما خبر ندارن که وقتی یه نفر توی یه کاری مهارت زیادی داره به معنی این هست که اون کارو بیشتر از بقیه تکرار کرده و مسیر عصبیش کامل ساخته شده . میکل آنژ میگه اگه مردم میدونستن من برای این مهارتی که الان دارم چه تلاش های طاقت فرسایی میکنم دیگه اثرهای هنریم اونا رو به وجد نمیورد ، این معنیش برای من اینه که هر کس تلاش کنه یه مهارتی رو به دست میاره و چیزی به اسم شانس یا استعداد ذاتی فقط یه سری بهانست برای اینکه خود متعالیمون رو متجلی نکنیم . ذهن همیشه میخواد مارو از سختی ها دور کنه چون خسیسه و نمیخواد انرژی صرف کنه ولی قلب ما همیشه میدونه راه درست چیه؟ من برام مهم نیست حتی اگه فشار و سختی ای توی این راه متحمل بشم چون ارزشش رو داره ولی لاغری در ذات خودش کار آسانیه ، اصل بر متناسب بودنه و چاق بودن دلیل میخواد ، این همون طبیعی کردن لاغریه!خدایا شکرتممنونم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/16 11:21
      مدت عضویت: 1611 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,012 کلمه

      روز ۴۰ تکرار 

      سلام وقت همگی بخیر امروز هم با فایل صبحگاهی و میثاق نامه شروع شد 

      لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود

      منم همیشه دوست داشتم راه و روشیو پیدا کنم که محدودیت و مقررات نداشته باشه ،اینکه اونها انتخاب میکردن من چه خوراکی هایی بخورم یا کی و ساعتش چجوری باشه ناراحتم میکرد 

      یا اینکه باید ورزش های هوازی و سخت انجام میدادم ،البته اون زمان ها ورزش کردنو برای خودم لذت بخش کرده بودم و منم تو فضایی بودم که فکر و ذهنم مدام دنبال ورزش های مختلف بود و پارتنر خوبی هم داشتم که مدام تو باشگاه ها و مسابقات بودیم و کلی لذت هم میبردیم  

      ولی ما بین اون لذت بردن ها ،تمرین و حرکات اضافه ای هم برای لاغرتر موندنم انجام میدادم ،انقدر ورزش تو ورزش شده بودم‌ که بعد از چند سال از چندین نقطه  بدنم آسیب  دیدم و دیگه نتونستم ادامه بدم 

      و این فکر همیشه با من بود که ای کاش یه راهی پیدا بشه که من بتونم براحتی لاغر بشم ،اون زمانها آرزوی اینو داشتم که یک روز بتونم غذایی که میخورم بدون هیچ گونه اضطرابی باشه و هیچ وقت تجربش نکردم ولی از اونجاییکه من و خیلی از افراد چاق و همینطور استاد این رویا رو داشتن و درخواستشو فرستادن ،رویاش تو قلب استاد افتاد و هدایت شدن به خلق این متد و خدارو شکر میکنم که هر آنچه رو که ما بخواهیم برای ما از قبل آماده کرده 

      اینکه ذهن اصلا به فشار و اجبار ما کاری نداره و کار خودشو انجام میده ،سالها تجربش کردیم که هر چقدر ما به جسممون فشار آوردیم هیچ نتیجه ای نداشت ، درون پر بود از آلودگی چاقی و ما انتظار لاغر شدن داشتیم 

      تو این متد هم نباید فشاری روی ذهن بیاریم ،ما تمریناتمونو انجام بدیم ،رفتارهامون عوض میشه ،رفتارها که تغییر کنه ،جسم هم شروع به لاغر شدن میکنه ،در این راه نباید مدام گیر بدیم به اینکه چرا من لاغر نمیشم ،منکه دارم تمرین میکنم 

      هر چقدر روی اضطرار برای لاغر شدن باشیم دیرتر نتیجه میگیریم ،قبلا هم گفتم من چند وقتیه اون فشارهای درونیمو رها کردم ،نه اینکه من دلم میخواسته به خودم فشار بیارم نه ،تربیت قدیم  ذهنم مدام دوست داشت منو بکوبه،سرزنشم کنه و تغییرات منو از من قایم کنه ،چونکه میدونه من اگر به توانمندی و قدرت های خودم مطمئن بشم دیگه پای رادیوی ذهنم نمیشینم و ازش تاثیر نمیگیرم و تنها شنونده ذهنم من هستم 

      پس برای اینکه منو متوقف کنه هر روز چندین بار بمن میگفت تو چرا همین شکلی موندی و از اینجور حرف های ناراحت کننده ، منم بعد از ۱ سال که مدام اذیتم کرده بود ،تصمیم گرفتم احساس رضایت داشته باشم از همین الان خودم و با خودم نجنگم برای اینکه یه جسم دیگه ای بشه

      بمحض اینکه دیگه نخواستم که لاغرتر بشم و به خودم گفتم بدن تو استاندارد جهانیه و از این به بعد سایز تو بهترین سایزه ،متوجه شدم فشارهای حرف های منفی بافم کم شد ،الان هم هر وقت دلش میخواد اذیتم کنه بهش میگم من اوکی هستم با این هیکلم ،نمیخوام لاغر بشم 

      یجورایی رها کردنه ،در کنار تمریناتم که انجام میدم ،توجهمو از بدنم برداشتم و خدارو شکر احساس میکنم حالم بهتره و همینطور بدنم جمعتر شده ،در کنارش لحظه به لحظه که یادم میاد با خودم صحبت میکنم و خوبی های خودمو یادآوری میکنم و کفه ترازوی عشقیمو پر میکنم تا به حرف های منفی باف غلبه کنه 

      ذهن کارهاییو برای ما انجام میده که اولا برای ما امنیت بیاره دوما لذت بخش باشه ، برای همین مابین  سمینارهای علوم ذهنی کارهای مزحک انجام میدن که ذهن احساس شادی داشته باشه و تا آخر سمینار با اون افراد همکاری کنه 

      الان هم تو این دوره لذت بخش بودن انجام تمرینات خیلی مهمه که ذهنمون لذت ببره ،اگر این حس در ما کم شده باید بصورت عمدی به ذهنمون یادآوری کنیم  ،  چجوری؟ با گفتن و تعریف کردن لاغر شدن ،وقتی براش تعریف میکنی که وقتی لاغر بشیم کلی حالمون خوبه ،لباس های رنگی میپوشیم ،تو مهمونی ها راحت میرقصیم ،هر کسی میدونه کودک درونش از چه تفریحاتی خوشش میاد 

      باید طبق همونها براش لاغر شدنو لذت بخش کنه ،مثلا من میدونم کودک درونم عاشق رقص ، شیطنت ،تفریح ،مسافرت  و کارهای هیجانیه ،میام از اینها بهش میگم که وقتی لاغر باشیم میتونیم تندتر تو سفرهامون راه بریم ،جاهای بیشتریو میبینیم ،لباس های خوشگلتری میپوشیم،اجراهای زیباتری خواهیم داشت ،مربی م بهمون افتخار میکنه ،میتونیم تفریحات لذت بخش تری داشته باشیم

      باید جوری از لذت های لاغری بگیم که کودکمون هیجانی بشه و بدو بدو بیاد   کمکمون کنه 

      تشویق کردن یکی از بهترین راهکارهاست  که هم برای کودکان جواب میده هم بزرگسالان ، ولی به اشتباه به ما یاد دادن برای انجام هر کاری از اهرم فشار استفاده کنیم ،با خشم چیزیو بخواییم ،منکه هر زمانی به دخترم میگم کاریو انجام بده اگر با تندی بگم اونم با تندی جواب میده یا قهر میکنه و وقتی با حالت شوخی و تشویق و کودکانه بهش میگم اونم بصورت کودکانه بمن جواب مثبت میده و این نتیجه حال خوب و تشویقه 

      برای لاغر شدن هم باید باید ناخوداگاه ما بخواد که ما لاغر بشیم ،باید لاغر شدن براش امنیت و لذت تعریف بشه  برعکس آنچه که قبلا شنیده بوده 

      در کنارش باید تصویری که از خود قبلی چاق داریم آرام آرام با اجرای تمرینات به تصویر* من توانمند و متناسب *تبدیل بشه ،از اونجایی که ذهن با تصویری که از ما سالیان پیش گرفته کار میکنه حالا باید اون عکس عوض بشه 

      باید آگاهانه حرف های جدید با خودمون داشته باشیم، باید سلول به سلولی که قبلا برامون تخریبش کردن ،ترمیمش کنیم ،باید تنها راه سالم و مفید لاغر شدنو ،لاغری با ذهن باور کنیم ،اعتقادش کنیم  بعد اعتقاد ما ، مارو میبره بسمت لاغر شدن آسان 

      لاغری با ذهن یک فرمول ۱ ۲ ۳  نیست ،یکسری کارهای کوچیک کوچیکه که وقتی در کنار هم قرار میگیره پازل لاغری کامل میشه ، در این راه ما داریم ذره ذره از خود قبلیمونو بر میداریم و ذره ای جدید بنا میکنیم

      کار هم راحتیه هم مستمری و  هم خارق العاده ایه ،اینکه بتونی از درون جدید بشی و جدید خلق کنی ،حس قدرت و توانمندی میده و اعتمادبنفسو افزایش میده

      خدارو شکر میکنم برای بودن در مسیر خواسته هام  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/07/10 13:15
      مدت عضویت: 969 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,920 کلمه

      گام 18 (تکرار1)

      بنام خداوند بخشنده مهربان 

      نه تنها شما استاد، بلکه همه ی افراد چاق دنبال آسان ترین روش برای لاغری هستند!

      من که خودم چون میدونستم نمیتونم بیشتر از 3 /4 ماه رژیم بگیرم که تازه 3 یا 4 هم بخوام کیلو کم کنم .رژیم های کوتاه مدت 1 ماهه با 10 کیلو کاهش وزن رو همیشه ترجیح میدادم !ولی خب خیلی سخت بودن !

      از نظر ما آسون ترین راه برای لاغر شدن این بود که هرچی میخواستیم میخوردیم و لاغر میشدیم ! که الان تازه با اینراه آشنا شدیم .

      در روش لاغری با ذهن به مراتب سریع تر و راحت تر از انچیزی که چاق شدیم ، لاغر میشیم ، لاغری ماندگاررر و بدون ترس از بازگشت و چاق شدن .اگر در این روش استمرار داشته باشیم !

      اگر هم در شروع این مسیر و هفته های اول تصور کنیم که لاغر نشدیم اشتباه بزرگیه ، چون لاغری باذهن از جسم شروع نمیشه که بتونیم اون و ببینیم ، بلکه از طریق ذهن ایجاد میشه .پس اگه ما در اوایل مسیرمون دیدیم لاغر نشدیم سریع ناامید نشیم و جا نزنیم ! یزره صبوری کنیم و ادامه بدیم تا جسممون کم کم واکنش نشون بده .

      آنچه در ذهن ایجاد میشود رو میشه احساس کرد !

       اگر در مدت حرکت خودمون تو این مسیر احساس خوبی داریم ، شورو شوق داریم ، انگیزه و امید داریم ، مطمعناا روند لاغرشدن در ما استارت خورده .

      این نشانه هارو من کاملا حس میکنم .

      یکی از خصوصیات ذهن مقاومت در برابر سختی هاست و ما هرجقدر بیشتر خودمون و تحت فشار قرار بدیم ، ذهن هم مقاومت بیشتری  میکنه !

      من خودم که هربار هرچقدر خودمو میترکوندم علاوه بر اینکه خیلیی سخت لاغر میشدم ، دوباره زودم چاق میشئدم و هر دفعه نتیجه زود تر برمیگشت !

      دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن بوده است  نه بی اراده بودن ما .مقاومتی که ما خودمون ایجادش کردیم اما نمیدونستیم!

      چون که ما تلاش میکردیم با محدود کردن مصرف غذایی  یا تحت فشار قرار دادن جسممون  و… وزن خودمون رو کاهش بدیم و این فرایند برای ذهن ما به عنوان سختی و رنج محسوب میشد و تمام سعی خودش رو به کار میگرفت تا از این مرحله رهایی پیدا کنه!

      عملکرد ذهن ما شبیه رفتار و واکنشهای کودکان است ، ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است .

      بچه ها چون هنوز زیاد  تحت تعلیم خانواده شون  قرار نگرفتن و ذهن ناخودآگاهشون زیاد برنامه ریزی نشده بخاطرهمین رفتارشون خیلی فابریک ترو درست تره  .حالا از لحاظ ما بزرگترها ممکنه اشتباه باشه ولی از لحاظ عملکرد ذهنی رفتار اونها صحیح تره .

      مثلا دیدیم بجه هایی رو که کارهایی رو انجام میدن که رو مغزممونه و ما نمیخوایم که انجامشون بدن ، اومدن اونارو تهدید به کتک زدن و تنبیه کردن و …. میکنن و میترسوننشون و اون بچه هم بخاطر ترس ازینکه تنبیه بشن ، جند دقیقه و یا چند ساعت رفتارشونو تغییر میدن ولی دوباره مجدد به رفتار قبلی خودشون برمیگردن و ادامه میدن و این کارشون هم ناخوداگاهه .ولی ما فکر میکنیم که دارن از قصد دوباره رفتارشون رو تکرار میکنن ! 

      ذهن ما هیچ کنترلی نداره و ما نمیتنونیم که با تنبیه و رنج و ترسوندن از انجام کاری منع کنیمش!

      و اون لحظه که بچه آروم میشه و اونکارو انجام نمیده تصمیم خودآگاهشه که برای اینکه کتک نخوره یا تنبیه نشه اونکارو انجام میده و وقتی که دوباره تغییر رفتار میدن به دلیل ذهن ناخوداگاهه که زیر حرف بار زور نمیره !

      ولی اگه بخوایم این بچه رو تشویق کنیم که اگه مثلا فلان کارو نکنی بهت جایزه میدم ، شکلات میدم ، میریم پارک یا … اگه ی وعده لذت بخش رو به بچه ها بدیم اونا خیلی راحت تر میتونن رفتارشون رو کنترل کنن و ذهن ناخودآگاهشون هم میپذیره که جون قراره ی لذت  بهتری و تجربه کنیم ، اینکارو الان انجام نمیدیم

      کلا روند ذهن ناخوداگاه اینشکلیه که هرکاری که براش لذت بخش تر باشه رو انجام میده .

      حالاربط این موضوع با چاقی اینه که همه ما در روند  زندگیمون  در مسیر چاقی ،چاق شدن برامون لذت بخش بوده !

      شاید خودمون هم میگفتیم که دوست نداریم چاق بشیم یا از چاقی بدمون بیاد اماا رفتار ما برعکس این و نشون میداد!

      وقتی که برای بیشتر خوردن و لذت بردن از خوردن برنامه ریزی میکردیم و همش تمام فکر و ذکرمون در خوردن و بیشتر خوردن بود . این ها نشان میدادکه ما از چاق شدن لذت میبریم !

      شاید هم قبول نداشتیم که چاقی رو دوست داریم ، اما رفتار و عمل و افکار ما کاملا از چاق شدن لذت میبردند .و بخاطر همین ما هرکاری میکردیم ، رژیم میگرفتیم ، ورزش میکردیم و… نتیجه نمیگرفتیم ،چون در ناخودآگاهمون ما از چاقی لذت میبردیم !و تمام اون اقداماتی که ما برای لاغر شدن انجام میدادیم ، مثل تهدید والدین به بچه ها میمونه ! میتونستیم تا چند مدت اون  برنامه رو رعایت کنیم ولی چون ذهن ناخوداگاه از چاق شدن لذت میبرد دوباره براحتی وارد مسیر چاقی میشدیم و دوباره رفتارمون رو ادامه میدادیم و به همین دلیل نتیجه ای از اقداماتمون برای لاغری دریافت نمیکردیم .یا اگه هم چیزی کم میکردیم ، دوباره به وزن قبلی برمیگشتیم ، چون نمیشه با فشارو محدودیت ذهن ناخوداگاه رو از چاق شدن منع کرد.

      رفتار ما با مواد غذایی نشون میده که ما از چاق شدن بدمون میاد یا لذت میبریم !

       ناخودآگاه رو نمیشه با عمل جراحی تغییرداد، جسم رو میشه ولی ذهن رو نه !

      ممکنه تا چندمدت چون بخوان نتیجه عالی بگیرن ، دستورالعمل های پزشک رو رغایت کنن و چون مطمعناا که دیگه عمل کردن و خیالشون راحنته که ی اقدامی انجام دادن و…و خودشون هم همکاری میکنن ، مسلما نتیجه میگیرن! ولی همه ی اینها فشار جسمی و تصمیم آگاهانس و دوام نداره و همیشیگی نیست !

      یکی از آشناهای های ما به همراه دخترش دوتایی عمل کردن و خیییلی  لاغر و زیبا شدن حدود دوماه پیش  یکی از فامیلامون که ارتباط نزدیکی با اونا داره اومده بود خونمون و مادرمم درباره اونا سوال پرسید چون خودشم خیلی کارها برای اینکه لاغر بشه انجام داده ولی نتیجه نگرفته و بعضی وقتا به فکرش میزنه که عمل کنه .

      بعد فامیلمون گفت که آره خیلی لاغر شدن و فلان و … ولی خیلی باید مراقب باشن تا دوباره چاق نشن!

      بعد مامان من پرسید که مگه بازم میشن ! مگه عمل نکردن و…؟

      گفت عاوو بله خانم معلومه که چاق میشن ! خیلی ها اطرافش مثل اینکه عمل کرده بودن و بازم چاق شده بودن و اینم مطمعن بود که  اونا هم بازم چاق میشن اگه مراقب نباشن !

      به هرحال ناخودآگاه غلبه میکنه بر خوداگاه اونا . درسته این افراد عمل کردن ولی تصویر خودشون از چاقی هنوز تو ذهنشون هست  و ذهن اون ها جسمشون  به هر حالتی که شده اونارو به تصویری که از چاقی در ذهنشون دارن میرسونه

      و از اونجایی که در روش لاغری با ذهن ما ذهن و ناخوداگاه و برای کسب نتیجه عالی هدایت میکنیم به طوری در این روش با رضایت و شادی و احساس خوب، لاغرشدن مورد تایید ذهن ما قرار میگیرد با تجسم کردن مزایای لاغری با تصویر سازی کردن از طریق تمریناتی که انجام میدیم ، و لاغر شدن رو برای ذهنمون لذت بخش میکنیم و از رنج و ناراحتی قبلی لاغر شدن خارجش میکنیم  .لدرصورتی که در تمام روش های قبلی با گزینه رنج و سختی برای ذهنمون استفاده کرده بودیم !

      پس ما لاغر شدن و برای ذهنمون لذت بخش میکنیم و بعد از جند مدت متوجه میشیم که رفتارهامون داره تغییر میکنه !

      درسته که ماا تو دورانی که رژیم هستیم خیلی خودمون رو کنترل میکنیم ولی ذهن ما همش میخواد که از اون غذا بیشتر بخوریم و ….و همش مارو اذیت میکنه . و عصبانی و پرخاشگر شدن ما در دوران رژیم ها و ورزش های سخت به همین دلیله .

      چون ذهن یچیز دیگه میخواد ولی ما به زور داریم یکار دیگه و انجا م میدیم و این عدم تعادل بین جسم و رفتار و ذهن باعث ایجاد عصبانیت در فرد میشه ! بخاطر همین یسری افراد نمیتونن برنامه های رژیمیشون رو ادامه بدن !

      ولی اگه ذهن ناخودآگاه رو آموزش بدیم این هماهنگی خود به خود به وجود میاد . و ذهنمون با جسممون در تعادل قرار میگیره و بعد حرکت کردن کردن به سمت متناسب شدن برامون لذت بخش تر میشه .

       چون ذهن ناخودآگاه ما با تصمیم آگاهانه ما  که لاغر شدنه همسو میشه  و دیگه اون مقاومت های ذهنی وجود نداره !و تازه اشتیاق هم پیدا میشه در ما  و بهمون انگیزه میده برای لاغر شدن !

      پس یکی از نشانه هایی که به ما نشون میده مسیر ما اشتباهه اینه که ما در اجرای مراحل  حس بدی داشته باشیم !

      چون که اگه با سختی و بی حوصلگی این مسیر و انجام بدیم ، متاسفانه از تلاش خودمون برای لاغر شدن نتیجه ای نمیگیریم !

      من هم خودم سعی میکنم که مواقعی که حوصله ندارم از فایل ها استفاده نکنم و هروقت  اون انرژی  و داشتم بیام ادامه بدم ، بخاطر همینم هست که یزره طول کشیده ولی اشکال نداره مهم نتیجه س نه مدت زمان !

      به هرحال من با آرامش تو این مسیر دارم حرکت میکنم و هروقت میبینم حس بدی دارم ، یزره وایمیسم و دوباره شروع میکنم . 

      چون قبلا اگه حس بدی هم داشتم بزور ادامه میدادم و بایدد حتما سریع نتیجه میگرفتم و… و نتیجه ش هم پایدار نبود .

      پس آرام آرام دارم با آرامش حرکت میکنم و هیج زوری هم روش نیاوردم ، تو جاده یک عالمه با هم استراحت هم میکنیم .

      زمانی که با روش های اشتباه قبلی اقدام میکردم برای لاغر شدن همش اعصابم خورد بود که من چرا باید هرچی میخورم چاق بشم ولی فلانی هرچی مثه اسب میخوره باید لاغر باشه !یا این چه سرنوشت و شانسیه و…

      ولی الان تو این مسیر آرامش پیدا کردم و مطمعن شدم که منم میتونم مثل اونا باشم ! این اولین حسی بود که بهم دست داد و منو امیدوار کرد و من گفتم که این همون مسیریه که قراره منو برسونه !چون داره درباره خودم حرف میزنه ولی روش های قبل فقط راهکار و رژیم بود و…

      .پس برای لاغرشدن هیچ روشی به غیر از لاغری با ذهن نیست!

      همه ی ما دوست نداشتیم چاق بشیم اما هرماه یا در خودم هر رووز چاق تر میشدیم !همه ی ما دوست نداشتیم که پرخوری کنیم ولی همیشه پرخوری میکردیم و بعدش عذاب وجدان میگرفتیم !و….

      این تجربیات مشابه در همه ی افرادی که اضافه وزن دارند وجود دارد .

      در روش ذهنی نتیجه برای همه یکسانه بخاطر همین افرادی که از این روش نتیجه گرفتن ،تجربیانشون هم یکسانه .با این تفاوت که چه مقدار احساسشون خوب میشه و انجامشون میدن و در این مسیر استمرار دارن !و هرکس این قسمت رو بهتر انجام بده ، نتیجش براش بهتر میشه .

      ولی احساس شادی و نشاط و آرامش و اشتیاق به لاغری  و…در همه ی افراد مشابه ، به خاطر آموزش ذهن ناخوداگاه است .

      پس یک بار برای همیشه تصمیم  قاطع بگیریم که از این روش لاغر بشیم و حتی  اگه 10 % از اون تلاش و سرسختی که ما در روش های قبل انجام میدادیم و در این روش انجام بدیم و متعهد باشیم و تمریناتمون رو انجام بدیم و…. نتیجه مون رو میگیریم .

      چه بخوایم جه نخوایم !

      آسان ترین راه برای لاغر شدن ، لاغری ازطریق ذهنه ! چون به همین سبک ما چاق شدیم ، خیلی ساده! 

      هیچ کسی که جاق شده رنج نکشیده ، هممون هی لذت بردیم ، خوردیم ، زندگی کردیم ، بازی کردیم و…همینطوری چاق شدیم !

      همش با لذت بوده و بنابراین روشی مارو به لاغری و تناسب اندام میرسونه که همواره با لذت و شادی و نشاط باشه که اون روش هم لاغری با ذهن هست .

      شاد و پیروز و متناسب باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/06/31 04:57
      مدت عضویت: 1704 روز
      امتیاز کاربر: 23407 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      درود به شما استاد عزیز و همه دوستان گرامی

      این فایل خیلی عالی بود

      موضوعاتی را مطرح کرد که قبول کردن آن در برخورد اول سخت بود

      مثل اینکه ما از چاق شدن لذت میبردیم و برای همین روز به روز چاقتر میشدیم و این واکنش ذهن ناخودآگاه است که در مقابل سختی مقاومت میکند اما شادی و لذت را به راحتی می بپذیرد و با ما همراه میشود

      الان هم باید از همین آگاهی برای لاغر شدن استفاده کنیم

      لاغری را برای ذهن ناخودآگاهمان لذت بخش کنیم تا با ما همراهی کند و در یک تیم باشیم نه دو تیم مخالف هم

      ما یاد گرفتیم که ذهن ما خیلی قوی است و ما قدرت شکست دادنش را نداریم

      پس چه بهتر که بجای در تیم مقابل بودن و نهایتا شکست خوردن با او هم تیم شویم و پیروزی مسلم داشته باشیم

      مثال شلوغ کاری بچه ها و اینکه از متد تنبیه استفاده کنیم و یا تشویق خیلی عالی بود

      من مطمئن هستم تمام کسانیکه بچه دارند و یا بچه هایشان را بزرگ کردند این تجربه را داشته اند

      این روش تنبیه یا تشویق حتی در بزرگسالان هم صدق میکند

      من چندین سال پیش که برای یک شرکت چاپ خانه کار میکردم و یکی از مسئولیت هایم تقاصای دریافت صورتحساب مشتریانی که حساب سی روزه داشتند یعنی به آنها ۳۰ روز مهلت داده میشد تا بدهی شان را پرداخت کنند بود از روش تشویق استفاده میکردم

      به این صورت که به کسانیکه به موقع حسابشان را تصفیه میکردند استیکر های ستاره طلایی و یا اینکه “مشتری محبوب” به رسیدی که برایشان فرستاده میشد می چسباندم 

      این درصد مشتری های خوش حساب را بالا برده بود

      حتی یکی از آنها به من میگفت پرداخت صورت حساب شرکت شما را در اولویت قرار میدهم که استیکر دریافت کنم

      این نشان میدهد که ذهن ناخودآگاه به تشویق و شادی عکس العمل خوب و همکاری کردن نشان میدهد

      وقتیکه به ذهنمان آموختیم که متناسب شدن چه مزایا و شادی هایی را به ارمغان می آورد او تشویق میشود که با ما همکاری کرده تا آن شادی ها را تجربه کند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/29 16:31
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27861 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,348 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم .

       من خودم نمونه ی عینی همین حرفها بودم بارها رژیم گرفتم و عالی لاغر شوم اما ذهنم با زور  و سختی و مشقت این کار رو میکرد و من همیشه شاهد کلنجار بین خودم و نیازهای جسمم بودم که دلم همه چیز میخواست اما من از ترس لاعری نباید میخوردم و تا یه زمانی میتونستم در مقابل اون همه نخوردن مقامومت کنم و از یه جایی به بعد دیگه  برام سخت مبشد و بعد از مدتی دوباره من به  جایگاه اولم بر می گشتم و تمام زحماتم بر باد میرفت  چون ناخود آگاهم هنوز چاق بود درسته جسم من با زور رژیم لاغر شده بود اما ذهن ناخود آگاه من کاملا اطلاعات غلط لاغری داشت و چاق بود و  بر من غلبه میکرد و  اما من  چون  در هر بار که تصمیم به  لاغری میگرفتم  هنوز  تصویرهای ذهنیم تغییر نکرده بود دوباره به حالت چاقی برمیگشتم  من حتی در مدت زمانی که قبلا  زیر نظر کارشناس تغذیه بودم و  هر ماه که میرفتم مطب و کلی وزن کم میکردم و جسمم داشت روزبه روز لاعر تر میشد اما  با وحود این همه تغییر جسمی ،ذهنم در مسیر چاقی بود و هیچ تغییری نمیکرد و   سربع به من میگفت آهان حالا  که تونستی کلی وزن کم کنی  برو سوپر مارکت هر چی میخوایی بخر  و بخور و من کلی چیپس و پفک میخوردم و یا بهم میگفت برو رستوران هر چی میخوایی بخر و بخور و من بلافاصله این کار رو میکروم و به فست فودی میرفتم و دوتا پیتزا میخوردم  و  اما به  خاطر عشقی که به لاغری داشتم  دوباره از فردا شروع میکرد م و  رژیم سخت رو به همراه ورزش سنگین  ادامه میدادم   و اما زمانی  که کاملا دیگه  متناسب میشدم  و در وزنم دلخواهم قرار میگرفتم  واویلا  برای این ذهنم که اجازه نمیداد  من از این جسم لذتی ببرم از فرداش شروع میشد یکم بیشتر بیشتر بخور  این که چیزی نیست حالا فقط همین یک قاشق رو  بخور  و …..تا کم کم  دوباره به جای اولم  برمیگشتم .

      من همیشه با تحت فشار گذاشتن جسم و رژیم و ورزش سنگین مبخواستم  خودم رو لاغر کنم و اما ذهنم نمیخواست قبول کنه با این همه زجر و سختی کنار بیاد و  هماهنگ بشه تا لاغر بشم و برای همین  همیشه در حال  حرکت به سمت  چاقی بیشتر بود چون در ذهن من همیشه  چاقی با لذت بیشتر  همراه بود همیشه با حال خوب و آسانی بود یعنی من خیلی راحت با لذت بیشتر غدا میخوردم  و راحت هم چاق میشدم اما به سختی متناسب میشدم وبه همه هم  میگفتم من اینطور هستم  به سختی لاعر میشم و به اسانی چاق میشم برای همین  همیشه در فکر خوردن بودم که چی رو با چی ترکیب کنم و بخورم  که خوشمزه تر بشه و … و خیلی  راحتم چاق میشدم و هیج وقت چاقی من با زجر و سختی همراه نبود با گریه کردن غدا نمبخوردم درسته از چاقی بدم میومد ولی همیشه در حال فکر کردن به این بودم که مثلا اگر رفتم مهمانی  تا میتونم بخورم چون فقط یه امشبه و دوباره از فردا  رژیم بگیرم و یا اگر رفتم مسافرت فقط بخورم تا خیلی خوش بگدره و یا اینکه اگر رفتم تفریح در پارکی و یا فضا سبزی تا میتونم بخورم تا خیلی به من خوش بگذره و  کلی از این حرفها داشتم و من خیلی راحت چاق میشدم .

      همه ی ما دوست نداشتیم چاق  بشیم و دوست داشتیم لاغر بشیم و لباس خوب بپوشیم  و سلامت و سبک باشیم و من  انصافا جز اون افرادی بودم که خوب و عالی از چاقی زیاد خودم رو متناسب میکردم حتی تا وزن ۵۹ کیلو هم لاغر میشدم اما ماندگار نبود و همین من رو خیلی اذیت میکرد حالا علت رو متوجه میشم چرا اینطور بودم  چون ذهن ناخود آگاه من موافق خواسته ی لاغری من نبود و این ذهن ناخود آگاه من هرکاری که براش سخت و همراه  با رنج و مشقت باشه رو انجام نمیده و مثل بچه ای میمونه  که با تنبیه و ترس ممکنه کار بدی  رو برای یه مدت  انجام نده اما تا مدتی میتونه خودش رو کنترل کنه و اما زود خسته میشه و  دوباره برمیگرده و انجامش میده و اما اگر  همون بچه رو برای انجام ندادن کار بدش  کلی  وعده ی جایزه بدی  و به اون وعده ی  کلی پاداش خوب  بدی  اونم با اشتیاق انجام نمیده و با شما همکاری میکنه تا دقیقا به اون همه لذت و پاداش برسه  و  دقیقا حکایت ما میشه در دوره ی لاغری با قدرت ذهن چون لاغری رو در قسمت لذت ذهن میاریم و ذهن با لذت برای رسیدن به اون  لاغری تلاش میکنه و ما خیلی زود نتیجه میگیریم و کاملا در این مسیر ذهن ما با  خواسته ی ما هماهنگ میشه و دیگه خیلی از رفتارها و عادتهای ما و اون افکار و حرص،و ولع های ما تغییر میکنه و ما روز به روز به خواستمون نزدیکتر میشیم 

      لاغری در ذهن ناخود آگاه من  =با خوشتیپی و لباس رنگ شاد و به روز پوشیدن و آزادی در خوردن  که هر چیزی در زمانی که بخوام به هر اندازه ای که نیاز داشته باشم بخورم و ازادی در فعالیت کردن و سبک بودن  که هر کاری دلم خواست به راحتی میتونم اتجام بدم و  آزادی در خرید کردن  از هر جایی که خواستی با کمترین زمان ممکن و به راحتی میتونم خرید کنم حتی سایز مانکن و زیبایی و جوانی چهره و حتی سلامتی کل اندامها و حال خوب روحی که هر روز از دیدن خودم در آیینه بیشتر لذت ببرم و اعتماد به نفس بالا داشتن و روابط عالی با همه داشتن و خود باوری و موفقیت بیشتر و ایمان و توکل بیشتر و ….من کلا عاشق این سبک زندگی کردن و خوردن هستم که دارم هر روز برای رسیدن به اون یک قدم بر میدارم و تلاش میکنم .

      و اما  بازم  بگم چون من از اون زمان  رژیم و ورزش سنگین فاصله گرفتم خیلی از سختیها و مشکلات و ترسها و افکار ناجور  برای لاغری یادم نمیاد اما اون آشنای من که هر هفته تقریبا اون رو میبینم که  چند باره داستانش رو  گفتم که  با رژیم سخت خودش رو لاعر کرده  رو وقتی میبینم تمام اموزشهای استاد و این راه  لاغری با قدرت ذهن و اون سختیهای اون موقع رژیم و محدودیت  برام زنده میشه و یاد اون دوران خودم میفتم همین فرد چون رژیمش حذف کربوهیدرات و مواد قندی و نشاسته ای و .. هست و بسیار رژیم  پر هزینه و گران قیمتی هست چون فقط باید پروتیین زیاد مصرف کنه و اما  من اصلا دقیق اطلاعاتی از این رژیم ندارم همین رو هم به زور چند باری که داخل جمعشون بودم شنیدم و اصلا دیگه گوش ندادم و رفتم اما میدونم در این حد ممنوعیت داره و از تعارف کردن بهش در جمع  که چیزی  بر نمیداره متوجه میشم و این شخص برای چند هفته بیمار بود اما تازه خوب شده و دیشب در جمع ما بود و چون به قول خودش  در این دوران بیماری حالت تهوع داشته و نمیتونسته غدا بخوره حالا با یه حرص،و ولعی دیشب شام میخورد اونم از همه چیز که من  تعجب میکردم  چون نباید میخورد و جز محدودیتاش بود و  از دیدن اون حجم غدا تعجبم میشد و یا اینکه میگفت چون سرم قندی زدم من الان کلی چاقتر شدم چون جز رژیمم نبود ه و انصافا هم چاق  شده بود و خلاصه من  دارم از نزدیک میبینم که محدودیت با این  فرد داره چیکار میکنه و تا کی میخواد با این رژیم باشه معلوم نیست کمای اینکه خیلی وقتها اذیت هست و مشکل عصبی پیدا میکنه که نمیتونه بخوره و  یه جا پرخوری میکنه و بعدش ناراحت هست و خیلی از مشکلات دیگه که من حتی حاضر نیستم برای یک بار دیگه و یه لحظه ی دیگه به اون شرایط سخت رژیم و محدودیت برگردم و این رو هم بگم من الان  بسیار از این شخص لاغرتر هستم و هر چیزی رو هم بخوام به راحتی میخورم و هیچ محدودیتی ندارم و با حال خوب و آرامش دارم ادامه میدم .و اما اون برد روز به روز داره چاقتر میشه و از اندام لاعری وه کسب کرده بود فاصله میگیره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Maryam
      1400/04/08 08:43
      مدت عضویت: 1681 روز
      امتیاز کاربر: 1590 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,067 کلمه

      به نام آن که او نامی ندارد 💖💖💖                       💖💖💖به هر نامی که خوانی سر برارد 

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم در این مسیر فوق العاده 😍😍😍⚘⚘⚘ 

      گام هجدهم : لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود! 

      قبل از هر چیزی باید تشکر کنم از استاد عزیز به خاطر این فایل فوق العاده و بگم که من حسم با این فایل خیلی عالی بود و حدود ۷ ، ۸ بار یا شاید بیشتر گوش دادم و هر بار لذت بردم 😍😍😍 

      خلاصه ی فایل امروز : 

      در مقایسه ی رفتار بچه ها و بزرگتر ها متوجه میشیم که رفتار بچه ها چون هنوز زیاد برنامه ریزی نشده درست تر از بزرگترها عمل می کنن و ذهنشون خیلی فابریک تره ! 

      وقتی بچه ها یک کاری می کنن که از نظر ما بزرگتر ها درست نیست اگر بخوایم ازروش تهدید و تنبیه  استفاده کنیم و دعواشون کنیم ممکنه برای مدت کوتاهی از ترس تنبیه دست از اون کار بردارن 

       ولی خیلی زود فراموش می کنن و دوباره همون کار رو انجام میدن چون ذهن ما هیچ کنترلی با فشار و رنج روش جواب نمیده 

      یعنی نمیشه از طریق تنبیه کردن یا ترسوندن بچه رو از انجام کاری منع کرد چون وقتی تصمیم می گیره از طریق تنبیه کاری انجام نده توسط ذهن خودآگاهشه 

      و خیلی زودگذره و زود یادش میره دلیلش ذهن ناخودآگاهشه که زیر بار حرف زور نمیره ! 

      اما اگه از روش تشویق استفاده کنیم و بهش وعده بدیم که اگر بچه ی خوبی باشی شب می برمت پارک یا برات اسباب بازی می خرم و … 

      یک وعده ی لذت بخش رو اگر به یک بچه بدیم خیلی راحت تر می تونه رفتارش رو کنترل کنه 

      و ذهن ناخودآگاهش خیلی راحت تر می پذیره که به خاطر وعده ی یک لذت بزرگتر و بهتر خودش رو کنترل کنه و به خودش میگه چون قراره بعداً یک لذت بهتر رو تجربه کنم الان این کارو انجام نمی دم ! 

      روند ذهن ناخودآگاه به این صورته که هر کاری براش  لذت بخش تر باشه اون کارو انجام میده ! 

      همه ی افراد چاق که در روند چاق شدن هستند چاق شدنشون براشون لذت بخشه ! 

      نه اینکه دوست داشته باشن چاق بشن ! 

      هیچ کس دوست نداره چاق بشه منظور اینه که از انجام کارهایی که برای چاق شدن انجام می داده لذت می برده !

       یعنی وقتی می خواست بره پارکی جایی به این فکر می کرده  که با خودش چی ببره بخوره که بیشتر لذت ببره ! 

      یا اینکه وقتی به مهمونی دعوت میشده از قبل برای خودش برنامه ریزی می کرده که کجای میز قرار بگیرم که همه چیز در دسترسم باشه ؟ ! 

      وقتی که هر روز فکر می کردیم مثلاً برای ناهار یا شام چی درست کنیم که خوشمزه باشه و بیشتر لذت ببریم ! 

      یا وقتی یک روز قرار بود رستوران بریم از چند روز قبل خوشحال بودیم که قراره یک چیز خوشمزه بخوریم ! 

      و وقتی رفتارهای قبلی خودمون رو در زمان چاق شدن مرور کنیم متوجه میشیم که از انجام تمام این کارها لذت می بردیم ! 

      درسته هی من میگم نمی خوام چاق بشم اما رفتارم و عملم و طرز فکرم لذت بخش بودن چاقی برای من بوده 

      در رژیمها نمیشد به مدت زمان طولانی ذهن ناخودآگاهم رو از چاقتر شدن منع کنم 

      چون در ذهنم از چاقی لذت می بردم 

      درسته شما از چاق شدن متنفری اما در مواجهه با مواد غذایی چطوری رفتار می کنی ؟ 

      همه اینا نشون میده ما در ناخودآگاه از چاق شدن لذت می بردیم ! 

      تجربه ی شخصی خودم : 

      من در یک خانواده ی خیلی مذهبی متولد شدم و در خانواده ی ما تفریحاتی مثل رفتن به مسافرت و رفتن به پارک یا شهر بازی و رفتن به سینما و … و حتی رفتن به رستوران بسیار به ندرت انجام میشد ! 

      وقتی متناسب بودم از یک رفتار خانواده ام متعجب میشدم و گاهی عصبی میشدم و اون هم شادی برای خوردن بود ! 

       یادمه هر وقت غذای خوشمزه ای که باب میل بابام بود داشتیم از رفتار بابام میشد کاملاً فهمید چقدر به خاطر خوردن غذای مورد علاقه اش خوشحاله ! 

      من نمی تونستم درک کنم که چرا بابام به خاطر اینکه بخواد چیزی که دوست داره بخوره تا این حد شاده ؟! 

      یا مثلاً یادمه یک بار از مدرسه به خانه اومدم و دیدم خواهرام خوشحالن و وقتی پرسیدم چرا خوشحالن از جوابشون که علت شاد بودنشون خوردن غذای مورد علاقه شان بود  متعجب و عصبی شدم ! 

      اما بعداً متوجه شدم که خودم دقیقاً همین رفتار رو در پیش گرفتم و بزرگترین لذت زندگی برام شده خوردن !!! 

      یادمه ما خانوادگی عاشق قورمه سبزی بودیم به جز بابام و چون بابام دوست نداشت هیچ وقت نمی خوردیم به جز مواقع خاص که بابام قرار بود ناهار نیاد 

      و ما اون روزی که قورمه سبزی داشتیم همگی به شدت خوشحال بودیم و تا حد خفگی می خوردیم !!!

      قطعاً ما از این غذا خاطرات خیلی قشنگی توی ذهنمون ساخته بودیم ولی خاطره ی بابا از نفرت از قورمه سبزی واقعاً برامون جالب بود چون می گفت زمانی که سربازی میرفته هر وقت قورمه سبزی داشتند چمن های جلوی پادگانشون کوتاه شده بود !

      و بابام فکر می کرده توی قورمه از همون چمن ها ریختن و می گفت طعم خیلی بدی هم میداده ! 

      یه خاطره ای که هر وقت یادم میاد کلی به رفتار اون روزم می خندم اینه که یکبار در روز سیزده به در بابام قرار بود با دوستاش بره روستای خاوه و ما هم در حال برنامه ریزی بودیم برای اینکه کاری کنیم که خیلی خیلی بهمون خوش بگذره 

      برای همین تصمیم گرفتیم کلی خوراکی های خوشمزه برای خودمون بخریم که مثلاً خیلی لذت ببریم و ما اونروز از بس رو هم رو هم خوراکیهای مختلف هوردیم همه حالمون به شدت بد شده بود چون خودمون رو با خوراکیها خفه کرده بودیم که خوش بگذره !!! 

      حتی کسانی که عمل جراحی می کنند و قسمتی از معده شون رو برمی دارند یا بالون میذارند و حجم معده رو کوچک می کنن و به مدت چند ماه حتی تا ۶ ماه ، یک سال طبق لیست غذاییشون عمل می کنن و می دونن که دیگه نمی تونن مثل سابق غذا بخورند و … 

      ولی ذهنشون رو که عمل نمی کنن !

      ناخوداگاه رو نمیشه با عمل تغییر داد !

      و در نهایت همه ی این ها فشار جسمیه و دوامی نداره و ناخوداگاه به هر حال غلبه می کنه به خوداگاه ! 

      تمام روشهای لاغری به جز روش ذهنی جنگ بین ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه صورت می گیره و در این جنگ پیروز میدان ذهن ناخودآگاهه چون زور تو کَتش نمیره ! و زورشم بیشتره ! 

      و در سایر روشهای لاغری  ما تصویر چاق خودمون رو توی ذهن ناخودآگاهمون داریم و ذهن نا خوداگاه تلاش می کنه که جسم ما رو مثل تصویری که در ذهنمونه بکنه و ما دوباره چاق میشیم ! 

      اما در روش لاغری با ذهن ما میاییم برای ذهن تصویر سازی لاغری رو انجام میدیم تا براش لذت بخش  بشه و موافقت ناخودآگاهمون رو بدست میاریم و چون مسیر براش لذت بخش میشه موفق میشیم رفتارمون رو تغییر بدیم ! 

       در رژیم ها عدم تعامل بین رفتار و جسم و ذهن سبب ایجاد عصبانیت در ما میشه و چون ذهن و جسم با هم در تعامل نیستند عصبی میشیم ! 

      اما وقتی ذهن ناخودآگاه رو آموزش بدیم به ذهن ناخودآگاه می فهمونیم ما خواسته مون لاغر شدنه و وقتی آموزش ببینیم ذهن و جسم در تعامل با هم قرار می گیره و اونوقت متوجه میشین لاغر شدن چقدر لذت بخشه 😍😍😍 

      چون ذهن ناخودآگاه ما همسو میشه با ذهن خودآگاه ما و اونوقته که می بینیم لاغر شدن چقدر آسون بوده و نمی دونستیم 🥰🥰🥰 

      و می بینید که دیگه اون مقاومت های ذهنی وجود نداره و به همین دلیلیم هست که دوستانی که در دوره های ذهنی شرکت می کنن خیلی مشتاقانه تمریناتشون رو انجام میدن 

       چون می خوان ببینن تمرین بعدی چه آموزشهایی براشون داره و چه آگاهی هایی بهشون میده و چقدر احساسشون رو بهتر می کنه و این بهتر شدن به اونها انگیزه میدن که ادامه بدن و برای لاغر شدن هیچ راهی به جز روش ذهنی وجود نداره 

      من خودم همه ی روشها برای لاغر شدن رو انجام دادم ولی نتیجه ای نگرفتم 

      احساس شادی و آرامش و نشاط داشتن در تمام افرادی که از روش ذهنی تلاش می کنن مشابهه 

      اینبار قطعاً نتیجه می گیریم چون به همین روش چاق شدیم حالام باید با همین روش لاغر بشیم ! 

      در آخر می خوام مثالی بزنم از خودم : 

      من از زمان کودکی علاقه ی زیادی به پزشکی داشتم به طوریکه اسم تمام داروها رو خیلی زود حفظ میشدم و وقتی به دکتر می رفتم خودم اسم داروها رو می گفتم و دکتر فقط می نوشت ! 

      این اطلاعات در من بالاتر میرفت تا وقتی ازدواج کردم و از همسرم خواستم یکسری کتاب پزشکی برایم تهیه کند و ایشون هم قبول کرد و کتابهای تخصصی پزشکی از جمله کتاب داروشناسی طرح ژنریک که هر پزشکی باید این کتاب رو داشته باشه برام تهیه کرد 

      و من از اونجایی که علاقه ی زیادی به.جمع آوری اطلاعات راجع به داروها داشتم به مطالعه راجع به داروها پرداختم و اطلاعاتم بالاتر رفت به طوری که می دونستم چه داروهایی از چه گروه خانوادگی هستند و برای چه بیماریهایی تجویز میشه و میزان دوز مصرف و … 

      و اینکه در زمان بارداری ممنوعیت دارند یا نه و همه رو حفظ کرده بودم تا اینکه چندین سال بعد با طب اسلامی سنتی آشنا شدم و طبق علاقه ام در این زمینه هم اطلاعات زیادی بدست آوردم 

      و در یک کلاس مجازی در تلگرام ثبت نام کردم و مبانی طب اسلامی سنتی رو آموزش دیدم و مدرکم رو گرفتم و بعد به کلاس حضوری حجامت و زالو درمانی رفتم و آموزش دیدم 

      در این میان به مسائلی برخورد کردم که چقدر طب اسلامی در مقایسه با طب نوین بهتر و کارآمد تره ! و کلاً ذهن من راجع به طب نوین منفی شد و از اون به بعد متوجه شدم که با جمع آوری اطلاعات بیشتر از طب اسلامی سنتی بدنم نسبت به داروهای شیمیایی واکنش حساسیتی میده ! 

      مثلاً وقتی یک داروی چرک خشک کن می خوردم بدنم کهیر میزد ! و بعد از آن متوجه شدم که نسبت به خیلی از داروهای شیمیایی همینطور واکنش میدم و متعجب شدم ! و از اون زمان هر وقت برای خودم یا خانواده ام بیماری پیش میاد فقط با طب اسلامی سنتی درمان می کنم 

      از زمانی که با روش ذهنی آشنا شدم متوجه شدم دلیلی این واکنش ها در بدن من به چه علت بوده و برام خیلی جالب بود ! 

      حالا ربط این موضوع به لاغری : 

      من تا قبل از آشنایی با روش ذهنی تمام روشهای لاغری به جز عمل جراحی رو امتحان کردم اما به نتیجه ی مطلوبی نرسیدم و اغلب مقداری از وزن خودم رو کاهش میدادم ولی دوباره همان مقدار یا بیشتر بر می گشت ! 

      از زمانی که با روش ذهنی آشنا شدم و اطلاعاتم بالاتر رفت دیدم نسبت به سایر روشهای لاغری منفی شد و دیگه هیچ روشی جز روش ذهنی رو قبول ندارم و چندین بار که بعد از آشنایی با روش ذهنی خواستم یکی از روشهای سابق لاغری رو انجام بدم بدنم نسبت به داروی لاعری و رژیم و ورزش واکنش منفی داد ! 

       یعنی پیاده روی کردم برای لاغری گردن و رگ سیاتیکم گرفت ! قرص لاغری خوردم بدنم از طریق بیماری بهم هشدار داد ! رژیم غذایی گرفتم گوارشم به هم ریخت و من فهمیدم دیدم آونقدر نسبت به این روشها منفی شده که دیگه بهم اجازه نمیده هیچ گونه رژیم و قرص و ورزش و خلاصه هر کاری جز روش لاغری با ذهن رو انجام بدم بدنم واکنش میده و بهم اجازه نمیده ! 

      متوجه شدم که باید فقط همین روش رو برای لاغری ادامه بدم تا به نتیجه برسم اما نکته ای امروز ذهنم بهم گوشزد کرد این بود که من در گذشته یعنی از زمان کودکی دائماً سرما خورره بودم ! و همیشه برام سوال بود که چرا من اینقدر زیاد سرما می خورم ؟! 

      اما از زمانی که با روش ذهنی آشنا شدم و متوجه شدم تمام بیماریها مربوط به ذهنه جز یکی دو بار سرما نخوردم البته سرما خوردگی نبود یکبار آنفولانزا بود که من فقط یک روز حالم کمی بد بود و خیلی زود خودم رو جمع و جور کردم و یکبارش کرونا بود 

      که فقط یک روز کمی تب کردم و خیلی زود باز خودم رو جمع و جور کردم و به خودم گفتم حواست کجاست ؟ مگه نمی دونی همه ی بیماریها به خاطر توجه به بیماریه و ذهنیه و خیلی زود تونستم خودم رو درمان کنم 

      و الانم مطمئنم خیلی زود لاغری رو یاد می گیرم و بدنم نسبت به چاقی و تمام عادت اشتباه چاقی واکنش میده و من خیلی زود به آرزوی زیبای تناسب اندامم می رسم 🤩🤩🤩

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/04/06 23:57
      مدت عضویت: 1058 روز
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,116 کلمه

      سلام همگی دوستان

      گام هجدهم لاغری اشتیاق:

      تشابه ذهن بزرگتر ها با حرکات و رفتار بچه ها: بچه‌ ها چون هنوز طبق اموزش های ما رفتار نمیکنن ذهن ناخودآگاهشون کمتر برنامه ریزی شده رفتارشون خیلی فابریکتر و درست تره درسته که شاید از لحاظ ما اشتباه باشه که بزرگتریم ولی از لحاظ عملکرد ذهنی خیلی درست تر دارن عمل میکنن!

      وقتی یه بچه داره شلوغ بازی یا کاری میکنه که ما دوست نداریم بعضیا از طریق تهدید کردن بچه را از انجام اون کار منع میکنن، بچه بخاطر ترس از اینکه تنبیه بشه چند دقیقه ای را معمولا تغییر رفتار میده اما مجددا بعد از چند دقیقه به رفتار قبلی خودش ادامه میده چرا این اتفاق میفته؟ چون ذهن ما هیچ کنترل شدنی درش وجود نداره با تنبیه و با رنج یعنی نمیشه ذهن را با فشار و تنبیه و ترسوندن از انجام کاری منع کرد! اون بچه وقتی اروم میشه و به حرف ما گوش میده تصمیم خودآگاهشه بخاطر اینکه تنبیه نشه این کار را انجام میده، اما بعد از چند دقیقه رفتارشو ادامه میده بخاطر ذهن ناخودآگاهشه که زیربار حرف زور نمیره!!

      اما اگه همین بچه را بیای وعده بهش بدی که این کار را نکن شب شما را پارک میبرم یا میبرم با پسرخالت بازی کنی، یه وعده لذت بخش را به بچه بدی اون خیلی راحت تر میتونه رفتارش را کنترل کنه و ذهن ناخودآگاهشم خیلی راحت تر میپذیره که باشه چون میخوای لذت بهتری را تجربه کنی این کار را الان انجام نمیدیم چرا؟ چون میخوایم لذت بهتری را تجربه کنیم! کلا روند کار ناخودآگاه به این شکله!

      هرکاری که براش لذت بخش تر باشه اون کار را انجام میده👍

      حالا ارتباط این صبحت ها با چاقی و لاغری چیه؟ همه افراد چاق در روند زندگیشون که در مسیر چاق شدن هستن چاق شدنشون براشون لذت بخشه!!! در تمام سالها از چاق شدن و چاقتر شدن لذت میبردن شاید میگفتن نه من دوس ندارم چاقتر بشم یا من از چاق شدن متنفرم اما رفتارشون نشون میداد که لذت میبرن وقتی پرخوری میکردن و خوراکی ها را انبار میکردن ک کسی متوجه نشه و بعدا بخورن یا فکر غذای ناهار فردا، از شنبه بفکر رفتن رستوران پنج شنبه و خوردن پیتزا خیلی از این رفتارها یعنی واقعا دارن لذت میبرن از چاقتر شدن حالا درسته هی میگن نمیخوام چاقتر بشم اما رفتار و عمل و طرز فکرشان لذت میبرد و به همین دلیل همه رژیم ها و ورزش ها و … نتیجه نمیداد و در ناخودآگاه ذهن از چاقی لذت می‌بردند و همه این کارها برا لاغر شدن مثل تهدید والدین برای بچه میمونه ممکنه برای دو سه روز یا یک هفته طبق برنامه غذایی عمل میکردن اما ذهن ناخودآگاه چون از چاقتر شدن لذت میبره به راحتی دوباره وارد مسیر چاقتر شدن میکرد و رفتار قبلی را ادامه میدادن و نتیجه ای از کارهایی که برای لاغری انجام میدادن کسب نمیکردن!!! 

      با فشار و اعمال محدودیت نمیتوان ذهن ناخودآگاه را از خوردن منع کرد!! چون از چاقی لذت میبرید!!

      نحوه رفتار و افکار در مقابل مواد غذایی میگه که شما از چاقی لذت می‌برین و اصلا متنفر نیستید!!

      عمل جراحی سخت‌ترین کاره که زیر تیغ جراحی میره و ممکنه ۶ ماه بگذره و خیلی هم وزن کم کنن و یک سال هم هنوز وزنشون کم باشه اما در نهایت در چندسال آینده به وضع قبلیشون برمیگردن چون ناخودآگاه را نمیشه با عمل جراحی تغییر داد، درسته جسم را تغییر میدن و برای مدتی محدودیت ایجاد میکنن و دستورالعمل هایی که پزشک بعد از عمل جراحی میده را بخاطر اینکه اون فرد نتیجه عالی بگیره و خودشم همکاری میکنه در درست مصرف کردن غذا مسلما نتیجه میگیره اما همه این ها فشار جسمیه تصمیم آگاهانه است مثل همون تهدید کردن بچه هاست! دوام نداره و همیشگی نیست و این افراد به مرور به جایگاه اولشون برمیگردن!!

      در روش لاغری با ذهن، ذهن آموزش داده میشه برای لاغری مزایای اون گفته میشه و تصویر سازی میکنه از طریق تمرینات تا ذهن لاغر شدن براش لذت بخش باشه از اون حالت رنج و ناراحتی قبلا خارج میکنیم لاغر شدن را و اون را لذت بخش میکنیم اونوقت بعد چند وقت میبینی که رفتارهات داره تغییر میکنه!!👍✌️

      در رژیم همش ذهن دوست داره بیشتر بخوره و خیلی اذیت میکنه و عدم تعادل بین ذهن و رفتار و جسم باعث عصبانیت افراد میشه و برای همین خیلی از افراد نمیتونن برنامه های رژیمی خودشون را ادامه بدن!! اما وقتی ذهن ناخودآگاه را آموزش بدی این هماهنگی به وجود میاد خواسته من لاغر شدنه، از طریق انجام تمرینات از طریق فایلهای صوتی از طریق توصیه هایی که میشه از طریق تمرینات نوشتاری ذهن آموزش داده میشه مثل اموزش زبان وریاضی و … که ذهن را با جسم در تعادل قرار میدیم و اونوقت میبینی که لاغر شدن چقدر لذت بخشه چون ذهن ما همسو میشه با تصمیم ما، ذهن ناخودآگاه ما همسو میشه با تصمیم آگاهانه ما که لاغر شدنه و دیگه اونوقته که میبینی مقاومت های ذهنی دیگه وجود نداره و برای همینه که دوستانی که شرکت میکنن مشتاق میشن و ذهنشون اشتیاق پیدا میکنه برای اینکه برن مرحله بعد، تمرین بعد ببینند چه چیز جدیدی میخوان یاد بگیرن، این تمرین جدید چه تاثیری روشون میذاره، چقدر احساسشون را بهتر میکنه و این بهتر شدن به اون ها انگیزه میده که ادامه بدن!!!

      هیچ راهی برای لاغر شدن به جز راه ذهنی نیست👍

      ده درصد تلاش های قبلیتون را در این راه بگذارید و متعهد باشید و فایلها را گوش بدین و تمریناتتون را انجام بدین ببینید نتیجه چی میشه!!! اسونترین راه لاغری از طریق ذهنه چون به همین سبک ما چاق شدیم خیلی ساده چاق شدیم هیچ کسی که چاق شده رنج نکشیده همه راحت زندگی کردیم بازی کردیم لذت بردیم از مهمونی رفتن تفریح کردن و هی چاقتر شدیم همه با لذت بوده و با رنج نبوده پس راهی ما رو به تناسب اندام میرسونه که همواره با لذت و شادی و نشاط باشه و اون روش تنها روش لاغری با ذهنه!

      نظر شخصی:

      من با تمام مطالب گفته شده موافقم و همیشه هرکاری که با رنج و فشار و محدودیت همراه بوده را نتونستم تحمل کنم و بچه ها هم وقتی بهشون میگی نکن اگه مطابق میلشون نباشه بیشتر لجبازی میکنن و یا به قول استاد نهایت چند دقیقه به حرف ما گوش بدن ذهن ما همون بچه شیطون و لجبازه که فقط با وعده های خوب و لذت بخش و آسون میتونیم آرومش کنیم تا به خواسته ما جامع عمل بپوشونه و به خواسته لاغری چندین ساله خود دست پیدا کنیم!

      مه تاب هیچ روشی وجود نداره که تو رو با حس خوب و ارامش و بدون محدودیت بتونه به لاغری برسونه و خودتم از این بابت آگاهی پس متعهد باش در این مسیر و فایل ها را گوش بده و به عمل تبدیلشون کن که هدف نزدیکه!! أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ

      مه تاب متناسب شاد و شاگرد ممتاز لاغری🥰🏅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/17 02:19
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,961 کلمه

      گام ۱۸
      لاغر شدن آسان است اگر
      ذهن مشتاق شود .
      به به همین یک جمله دنیایی از حرف در خود دارد و دنیایی از لذت را به ذهن متبادر می کند .
      آسانی و اشتیاق دو هدف از اهداف ذهن است که همواره در هر کاری مد نظر دارد .
      اگر کاری سخت باشد با مقاومت ذهن روبرو هستیم . اگر کاری به اجبار باشد باز هم واکنش ذهن مقاومت است .
      اما لاغری با ذهن هم آسان است هم ذهن مشتاق است .
      استفاده از سایر روشهای لاغری برای ذهن ما بسیار مخرب است چون با اهداف ذهن ناهمسوست . ذهن رنج و سختی را نمی پذیرد ، اجبار را نمیذیرد ، اسارت را نمی پذیرد ، در حالیکه همین ذهن وقتی عاشق و مشتاق شود از هر فرصتی برای رسیدن به محبوب استفاده می کند تا خودش را با او پر کند .
      در لاغری با ذهن ، ذهن عاشق لاغری میشود و هر لحظه میخواهد به او برسد .

      اما نه ان لاغری را که ما تصور می کنیم . تناسبی که خودش در نظر دارد . تناسبی که در اصل وجودش است .
      تناسبی که با اصول اولیه ی او همسوست .
      تناسبی که راحت حاصل میشود نه به سختی و عذاب .
      استفاده از سایر روشهای لاغری تاثیر منفی بر روی ذهن می گذارد برای همین است که با شکست مواجه میشود . چون استفاده از این روشها تصاویری از غیر قابل دسترس بودن لاغری در ذهن ایجاد می کند . باورهایی از ناممکن بودن لاغری در ذهن ایجاد می کند .
      باورهایی از ناتوانمندی در ما ایجاد می کند . هرچقدر ما خودمان را محدودتر کنیم تاثیر آن بر عکس است و این محدودیت موجب مقاومت شدیدتر ذهن در مراحل بعدی می شود و چه بسا چاقتر شدن و چاقتر شدن بیشتر بر ما جلوه گری می کند . چون ما باروشهای دیگر لاغری در حقیقت داریم چاقتر شدن را در ذهن ترسیم می کنیم .
      ما به دست خودمون خودمون رو چاق می کنیم .
      وقتی به ذهن اعتماد نمی کنیم و مدام او را عامل چاقی خود می دانیم او واکنش نشان میدهد .
      ما باید به ذهن اعتماد کنیم تا او راه مطابق راه خود برود حتما می گوییم اگر ذهن را رها کنیم فقط میخواهد بخورد و بخورد و لذت ببرد و سناریو نویسی برای خوردن ایجاد کند و از راه قبلی برود .

      در حالیکه ذهن ما اکنون با لاغری آشنا شده که تا حد زیادی عشق به خوردن را در او کمرنگ کرده ما خیلی از راههای لاغری را در ذهن گشوده ایم تا ذهن را ترغیب کنیم برای اینکه در راه لاغر شدن با ما همراه شود .
      لاغر شدن ما منوط به اصلاح ذهن است نه اصلاح جسم .
      در حالیکه استفاده از روشهای جسمی لاغری تاثیر بسیار مخربی بر ذهن دارد .

      استمرار در مسیر لاغری با ذهن ترس از چاق شدن را از وجود ما پاک می کند . به ما جرات می دهد تا به ذهن اعتماد کنیم .

      وقتی من خودم را آزاد می گذارم و در دلم ترسی از چاقتر شدن ندارم ذهنم مرا می آزماید که ببیند واقعا او را رها کرده ام او در اول کار درست مثل سیستم قبل عمل می کند اما ما جلوی خود را نمیگیریم و فقط اجازه می دهیم با رغبت به کارش ادامه دهد .
      او سیر میشود . ذهن ما از خوردن سیر میشود . ما باید به سیری ذهن برسیم . باید ذهن ما چشم و دل سیر شود و محدودیت او را گرسنه تر می کند .

      هرچقدر ما آزادتر باشیم چشم و دل او سیرتر میشود ‌. اگر احساس گرسنگی مدام با ما همراهست این واکنش ذهنیست که نشان از اشتباه عمل کردن ما دارد . ما در خود ایجاد محدودیت کرده ایم و به جای تشویق ذهن مدام خود را سرزنش کردیم .

      حتما میگویید من در حالیکه دارم مثل یک حیوان غذا میخورم چطور خودم را تشویق کنم و به خودم به به و چه چه بکنم و پاسخ اینست چه کار کردی که باعث شدی ذهن مثل یک حیوان به غذا حمله کند و حریص شود .
      آیا غیر از این است که دائما او را سرزنش کرده ایم و دائما ناتوانش خواندیم و دائما مجبورش کردیم و او رم کرده است .
      با شلاق هیچ حیوانی رام نمیشود اما با نوازش و محبت همه آرام میشوند اما وقتی ما مدام ذهن خود را با گفتگوهای ذهنی آگاهانه یا ناآگاهانه شلاق زده ایم او هم همین واکنش را به ما نشان خواهد داد چون ذهن ما آیینه ی ماست دقیقا عملکرد ما را به ما بر میگرداند .

      چیزی را که ما قبلا هرگز نمیدانستیم این بود که ما با ذهن چاق شدیم و اکنون هم تنها راه لاغر شدن ما ذهن ماست .
      ما از روی ناآگاهی چاقتر شدن را به ذهن یاد دادیم یاد دادیم و با انواع و اقسام آگاهیها چاق شدن را به ذهن دیکته کردیم و ذهنمان پر شد از اطلاعات و تصاویر و خاطرات و سناریوهایی که فقط باعث بیشتر چاقتر شدن ما شد .
      ای خدا ما با خودمان چه کردیم .
      خدایا به خاطر این آگاهی سپاسگزارم .
      استاد به خاطر این آگاهیها سپاسگزارم .
      فاطمه ازت ممنونم که منو دوباره به اینجا هدایت کردی .
      ما با ذهن خودمون چاق شدیم هنوز هم داریم هنوز هم عادت به چاق کردن خود داریم و اکنون در تلاش هستیم تا عادت چاق کردن خود را به عادت لاغر کردن خود تبدیل کنیم و این عادت لاغر کردن تنها و تنها در تغییر محتویات ذهن است . هرچقدر ذهن خود را سرشار از این آگاهیها کنیم و هر کدام از این آگاهیها را به عمل بیاوریم محتویات ذهن ما تغییر می کند . آگاهی غالب این متن جلوگیری از محدودیت بود . من باید تمرین کنم دست از محدود کردن خودم بردارم .
      یکی دیگر از تفاوتهای استفاده از روش لاغری با ذهن و سایر روشهای دیگر اینست که ما وقتی از سایر روشها اقدام میکنیم تازه اگر خیلی هم خود را مجبور کرده باشیم که خوب اجرا کنیم هربار نتیجه ی کمتری میگیریم . یعنی اگر بار اول رژیم مثلا ۱۰ کیلو کم کردیم بار دوم ۵ کیلو و بار سوم ۲ کیلو و بارها شده حتی رژیم داریم اما اصلا وزن کم نکرده ایم و حتی خیلی ها رو دیدم با داشتن رژیم باز هم افزایش وزن دارند .
      و واقعا این افراد با خود چه کرده اند جز اینکه اینها با رژیم گرفتن تنها و تنها مقاومت ذهن خود را زیاد کرده اند و ذهن را الگوی چاق کنندگی دادند .
      به جرات میتوان گفت تمام روشهای لاغری نتیجه ای جز چاق شدن و بیمار شدن برای ما نخواهند داشت .
      در حالیکه لاغری با ذهن هرچقدر بیشتر میگذرد نتیجه ی آن بهتر میشود . چون در هر آموزش ذهن مقاومتش کمتر میشود .

      ذهن ما در لاغری با ذهن ابتدا فکر می کند همانند دیگر روش ها میخواهیم عمل کنیم ابتدا مقاومت می کند ولی بعد که متوجه میشود نه این روش مثل روشهای قبلی نیست . محدودیت نیست . آزادیست . لذت است . تغییر محتوای ذهن است .
      تغییر زاویه ی نگاه و نگرش به خوردن است . اصلاح منشاء واکنشهای رفتاری است . شاید حتی خودمان متوجه نشویم چقدر ذهنمان تغییر کرده ولی کم کم با استمرار این تغییرات جسمی میشود . این تغییرات ابتدا در احساس خود را نشان می دهد . هرچقدر جسم و رفتار ارادی را رهاتر کنیم و فقط به آموزش بپردازیم رفتارهای غیر ارادی ما بهتر میشود .
      در روشهای دیگر لاغری با ذهن ما رفتارهای ارادی خود را تغییر میدهیم ولی رفتارهای غیر ارادی ما اصلاح نمیشود . اما در لاغری با ذهن رفتارهای غیر ارادی ما اصلاح میشود . هرچقدر میزان اراده در رفتار را کمتر کنیم رفتارهای غیر ارادی اصلاحتر میشود .
      البته در لاغری با ذهن کنترل رفتار ارادی هم هست . اما این کنترل رفتار تا جاییست که ذهن هم همراهی کند و احساس مارا خوب کند به محض اینکه احساسمان بد شود واکنش ذهن تغییر می کند و رفتارهای غیر ارادی تهاجمی مجددا آغاز میشود . پس عمل صالح خیلی مهم است . عمل صالح عملیست که در صلح با خود است نه هر عملی . عملی که انسان با ذهنش همسو و هم جهت است و با هم در صلح به سمت هدف گام بر میدارند .
      عمل اگر صالح باشد تاثیر خوبی بر ذهن می گذارد و سبب تولید واکنش مثبت میشود و رفتارهای غیر ارادی خوبی از ما سر میزند .
      خوردن غذا برای همه ی ما لذت بخش است ولی ما میخواهیم لذتی بیشتر و بهتر از خوردن را در لاغری با ذهن تجربه کنیم .یعنی ما میخواهیم علاوه بر خوردن به لذتهای دیگر نیز دست پیدا کنیم وقتی ذهن را به لذتهای بیشتر ترغیب کنیم ناخوداگاه توجه ذهن از خوردن ها برداشته میشود و به سایر لذتها اختصاص پیدا می کند .
      هدف ما از لاغری با ذهن تنها لذت بردن است و لذتی فراتر از چاق شدن .
      ما در لاغری با ذهن به لذتی بیش از چاقی با ذهن میرسیم . چون نیروی ارادی و غیر ارادی با هم همسو میشوند .
      نکات برداشت شده از متن : تک تک جملات این متن نکات طلایی برای لاغر شدن بود .
      ۱- لاغر شدن آسان است .
      ۲- ذهن مشتاق لاغری آسان است .
      ۳- استفاده از سایر روشهای لاغری باوهای ناهمسو با لاغری در ذهن ایجاد می کند .
      ۴- استفاده از سایر روشهای لاغری ذهن را چاق می کند .
      ۵- حتی قبلا روش لاغری آسان برای ما روشی بود که محدودیت غذایی در آن کمتر باشد اما حتی همان هم برای ما قابل اجرا نبود .
      ۶- روشهای لاغری جسمی ، جسم را تحت فشار قرار می دهد . رژیمهای سنگین ، برنامه های سخت ورزشی ، قرص های چربی سوز تمام اینها سبب واکنش لاغر نشدن ، ناامیدی افسردگی و در نهایت چاقی است .
      ۷- روش لاغری با ذهن مدیریت افکار و رفتار است .
      ۸- روش لاغری با ذهن رفتار درونی رو نسبت به غذا تغییر می دهد .
      ۹- روش لاغری با ذهن عملکرد ذهن را تحت تاثیر قرار میدهد .
      ۱۰- نتیجه ی لاغری با ذهن سریعتر از چاق شدن با ذهن است .
      ۱۱- تنها روش لاغری آسان لاغری با ذهن است .
      ۱۲- در روش لاغری با ذهن ما به مراتب سریعتر و راحتتر از آنچه چاق شدیم لاغر میشویم .
      ۱۳- لاغری با ذهن ماندگار و بدون ترس از چاق شدن است به شرط استمرار .
      ۱۴- در مسیر لاغری با ذهن استمرار داشته باشیم .
      ۱۵- لاغری با ذهن از جسم شروع نمیشود که بتوان آن را مشاهده کرد بلکه از طریق ذهن شروع میشود .
      ۱۶- تاثیر لاغری با ذهن را میتوان احساس کرد . احساس بهتر . شور و شوق . انگیزه و امید برای لاغر شدن . اگر این احساسها را داریم ساخت و ساز لاغری در ما شروع شده است .
      ۱۷- تغییر احساسات نشانه ای برای افرادیست که رویای لاغر شدن دارند .
      ۱۸- تغییر احساس نشانه ای است برای افرادی که رویای لاغر شدن دارند .
      ۱۹- یکی از خصوصیات ذهن مقاومت در برابر فشار و سختیست .
      ۲۰- هر چقدر بیشتر خود را تحت فشار قرار دهیم ذهن هم استقامت بیشتری از خود نشان خواهد داد . درست مثل بچه ها هنگامی که آنها را تحت فشار قرار می دهیم .
      ۲۱- اصول آموزش در لاغری با ذهن بر اساس هدایت ذهن ناخوداگاه برای کسب نتیجه ی عالیست .
      ۲۲- ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن مقاومت دارد و نسبت به تشویق و لذت بردن بسیار مشتاق است .

      ۲۳- در روشهای لاغری جسمی از گزینه ی رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کردیم .
      ۲۴- دوره لاغری با ذهن اساس کار بر رضایت و شادی و احساس خوب است و اینها مواردیست که ذهن آن را تایید می کند .

      ۲۵- یکی از نشانه هایی که مشخص می کند ما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنیم اینست که از اجرای مراحل بادگیری احساس خوبی نداشته باشید . بی حوصلگی = عدم نتیجه

      ۲۶- بی حوصلگی واکنش ذهن است به ععملی که به ان وارد کردیم . این عمل یا برداشت صحیح نبوده که موجب بی حوصلگی شده است . بی حوصلگی احساس ناهمسو با هدف است و سبب میشود ما مسیر لاغر شدن را رها کنیم . پس تمرینات را طوری انجام دهیم که به احساس بهتر برسیم .
      ۲۷- تاکید بر احساس خوب در بسیاری از فایلها مشهود است و حتی برای بهتر شدن احساس ، فایلهای دیگری هم در مورد شیوه ی زندگی در سایت قرار دارد که میتوان از آنها برای بهتر شدن احساسمان استفاده کرد ‌.
      ۲۸- روشهای جسمی لاغری فقط خرابی اعصاب به همراه داشت . چرا نباید از هر غذایی به هر اندازه که دوست دارم بخورم .
      ۲۹- روش لاغری با ذهن تنها روش ساده و بدون بازگشت برای لاغر شدن و رهایی از رنج چاقیست .
      ۳۰- اولین دستاورد روش لاغری با ذهن آرامش ذهنی ، اطمینان به خود و توانمند بودن در لاغر شدن هست .
      ۳۱- لاغر شدن با ذهن تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما به وجود می آورد و سبب میشود زندگی جدیدی برای خودمان بسازیم و زندگی جدید را به خودمان و اطرافیانمان هدیه بدهیم .

      نکات استخراج شده از فایل :
      ۱- واکنش ذهن بزرگترها با حرکات و واکنشهای بچه ها شباهت دارد .
      ۲- اموزش ذهنی برای لاغر شدن نتیجه میده .
      ۳- رفتار بچه ها چون هنوز تحت تاثیر اموزش والدین قرار نگرفته صحیح تر از بزرگترهاست .
      ۴- ذهن را با فشار و ترساندن و تنبیه نمی توان تحت کنترل درآورد .
      ۵- ذهن ناخوداگاه زیر بار حرف زور نمیره .
      ۶- تشویق کردن روی ذهن تاثیر بیشتری دارد . چون در تشویق کردن میخواهیم لذت بهتری را تجربه کنیم .
      ۷- ذهن هرکاری که برایش لذتبخش تر باشد همان کار را انجام میدهد .
      ۸- ما باید کاری کنیم که لاغر شدن برای ذهن لذتبخشتر از خوردن باشد .
      ۹- در ناخوداگاه ذهن من ، من از چاقی لذت میبردم و از روشهای لاغری لذت نمبردم چرا که روشهای لاغری دقیقا مثل همان روشهای تهدید برای بچه ها بود ‌.
      ۱۰- ناخوداگاه رو نمیشه با عمل جراحی تغییر داد .
      ۱۱- تصمیم آگاهانه دوام نداره و به مرور به جایگاه اولیه بر میگرده چون ناخوداگاه بر تصمیم خوداگاه غلبه می کند .
      ۱۲- در روش لاغری با ذهن مزایای لاغر شدن ، تصویر سازی ، انرژی عالی به ذهنمون تزریق می کنیم که لاغر شدن برای ذهنمون لذت بخش باشه . بعد از چند روز متوجه میشیم رفتارهای درونی تغییر میکنه.
      ۱۳- عدم هماهنگی بین رفتار درونی و رفتار بیرونی موجب عصبانیت در فرد میشه .
      لاغری با ذهن رفتار درونی رو تغییر میده به شرط استمرار .
      ۱۴- وقتی ذهن ناخوداگاه را آموزش میدهیم هماهنگی رفتار درونی و بیرونی ایجاد میشود .
      ۱۵- از طریق فایلها و متنها و تمرینات لاغری رو آموزش میبینیم و ذهن رو با جسم در تعادل قرار می دهیم .
      ۱۶- تعادل بین ذهن و جسم و همسو شدن ذهن با تصمیم ما حرکت به سمت لاغر شدن رو لذتبخش می کنه .
      ۱۷- در آموزش های لاغری با ذهن ذهن مشتاق پیگیری و استمرار است . مثلا با خودمون میگیم بریم مرحله ی بعد ببینیم چه تاثیری رومون میزاره چقدر احساسم رو خوب میکنه و این بهتر شدن به ما انگیزه میده که ادامه بدیم .
      ۱۸- لاغر شدن راهی جز آموزش از طریق ذهن نیست .
      ۱۹- تجربه های همه تقریبا مشابه هم هست و هرکس آموزشها را دنبال کند نتیجه میگیرد و هرکس بهتر انجام دهد بهتر نتیجه میگیرد اما خوب شدن احساسات در تمام افراد مشابه است .
      ۲۰- یکبار دیگه تصمیم قاطع بگیریم و یک دهم از تلاشی رو که در روشهای قبلی انجام میدادیم اینجا انجام بدیم .
      ۲۱- این بار متعهد باشیم و هر روز انجام بدیم تا ببینیم چی میشه .
      ۲۲- ما به همین سبک چاق شدیم یعنی از طریق ذهن .
      ۲۳- ما خیلی ساده چاق شدیم .
      ۲۴- هیچ کس که چاق شده رنج نکشیده .
      ۲۵- لذت بردیم و چاق شدیم .
      ۲۶- روشی ما رو به تناسب اندام می رسونه که همواره با لذت و شادی و نشاط باشد .
      ۲۷- آن روش لذتبخش و شادی آور و نشاط انگیز لاغری روش لاغری با ذهن است .

      اونقدر متن و فایلها عالی و سرشار از نکات ارزنده هستند که واقعا حیفم میاد مو به مو اونها رو ننویسم . تک تک جملاتش ارزنده است .
      من یا اشتیاق تمرینات رو انجام میدم تا محتوای ذهنیم تغییر کنه .
      من حرکتم رو مستمر ادامه میدم تا رفتار درونیم تغییر کنه .
      من در این فایل به این نکته ی مهم رسیدم که ما دو نوع رفتار داریم رفتار بیرونی (ارادی ) و رفتار درونی (رفتار غیر ارادی ، یا ذهنی)
      ما در شیوه های دیگر لاغری تنها روی رفتار ارادی کار می کنیم در حالیکه در شیوه ی لاغری با ذهن علاوه بر رفتار ارادی ما روی رفتار غیر ارادی کار میکنیم .
      یعنی ما نه تنها باید از پرخوری و تنبلی ارادی جلوگیری کنیم بلکه باید منشاء این رفتار رو که در ذهن است اصلاح کنیم اونم با اشتیاقی که به سمت لاغری در وجودمون ایجاد می کنیم . باید عمل آگاهانه و ارادی رو طوری انتخاب کنیم که واکنش ذهن پرخوری و تنبلی و بی حوصلگی نشه .
      به این عمل میگن عمل صالح . عمل آگاهانه اگر عمل زور و اجبار و رنج باشه عکس العمل یا همان رفتار ذهنی در خلاف جهت هدف حرکت می کنه و ما چاقتر شدن رو بیشتر تجربه می کنیم .
      ما با تشویق کردن و دادن لذت بیشتر میتونیم ذهن رو ترغیب کنیم تا واکنشهای لاغر کننده برای ما تولید کنه و رفتار درونیمون رو با اینکار اصلاح کنیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/21 19:02
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27861 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,636 کلمه

      تشابه رفتار ذهن بزرگترها با حرکات و رفتار بچها چی هست ؟؟؟؟(یعنی اینجا استاد ذهن رو به یه بچه ی کم سن و سال شبیه میدونه که این ذهن به مرور زمان پر از فرمو لهای اشتباه در اثر تربیت و خانواد و اجتماع و اطرافیان شده و گرنه در بدو تولد که پاک و سفید هست پس خیلی مهم که چه چیزی وارد این ذهنمون میکنیم و قبلا چی به خورد این ذهن دادن سعی کنیم اطلاعات درست رو بپذیریم و هر چیزی رو از هر کسی به راحتی قبول نکنیم حالا چه در زمینه ی لاغری چه در بقیه ی جنبه های زندگی )
      بچها خیلی رفتار درست و فابریکی دارن که ممکنه از نظر ما درست نباشه ما از لحاظ ذهنی خیلی درست هست ( همین خوردن در نوزدان رو دقت کنید هر چقدر بخوان در هر زمان و مکانی میخورن بدون ترس و اگر سیر باشن هر چقدر ما تلاش کنیم نمیخورن و خیلی از بزرگترها ممکنه نگران باشن که چرا بچه ام کم میخوره یا خوب غدا نمیخوره ولی اون ذهنشون هنوز پاک و دست نخورده هست و اتوماتیک میخورن و وقتی سیرن دیگه نمیخورن اما از نظر خیلی از پدر و مادرها رفتار غداییشون غلط هست و کم میخورن و ضعیف هستن و دهن اونها رو از بچگی با فرمولهای غلط پر میکنن مثلا :بخور که بزرگ بشی بخور که قوی بشی بخور که اندازه فلانی بشی و …) .
      ما معمولا اگر بچه ای کار بد بکنه تهدیدش میکنیم که نکن و بچه به خاطر چند دقیقه ساکت میشه ولی دوباره شروع میکنه به انجام کارهای خودش ولی اگر به بچها بگید فضولی نکنید که شب شما رو پارک ببرم یا خونه ی خاله ببرم با فلانی بازی کنی و یا پیتزا بخرم که دوست داری
      چون ذهن اینجا با لذت بیشتری مواجه شده پس دست از اون لذت کمتر میکشه
      روند ذهن همین طور هست هر کاری براش لذت بیشتری داشته باشه اون رو انجام میده (ذهن به دنبال کارهای لذت بخش هست و دوست داره اونها رو انجام بده پس مواظب باشین هر چیزی رو که وارد ذهنتون می کنید در قسمت رنج و یا لذت ذهن شما میشنه؟ که ممکنه خیلی وقتها به خاطر اطرافیان و جامعه به اشتباه وارد ذهن ما خیلی چیزا کرده باشن مثلا لاغری =رنج و سختی چاقی =لذت و آسانی یا ثروت داشتن =رنج و سختی فقیر بودن =لذت و آرامش و …)
      من در تمام سالها از چاقتر شدن و چاق شدن لذت بردم ممکنه بدم میومد ولی رفتارم نشون میداده که من لذت میبردم وقتی میدونستم فردا مهمانی هستم و من حالا چطور بخورم و یا وقتی فکر میکردم فردا اگه رفتم رستوران چه سفارش بدم و یا اگه رفتم بیرون چی و چی ببرم و همه ی رفتارهام نشان از لدت من داشته حالا درسته من رژیم میگرفتم برای لاغری و هی طبق برنامه می خوردم ولی ذهن من چون از چاقتر شدن لذت می برد ذهن من تمایل داشت به سمت چاق شدن بره و دو باره چاقی رو اجرا میکرد و هر چند بار رژیم گرفتم اما بعد یه مدت دوباره برمیگشتم چرا ؟؟چون از چاقی لذت میبردم ممکنه بگین نه من از چاقی متتفر بودم و لی نحوه ی رفتارت چی ؟؟وقتی فلان غذا رو میدیدی چی ؟؟چرا همش به دنبال بیشتر خوردنی ؟؟چرا وفتی میخوای بری بیرون همش به دنبال این هستی چی ببری چون نشون میده ذهن از چاقی و خوردن لذت میبره و ما با رژیم به زور میتونیم یه مدت لاغر بشیم ولی در نهایت در چند سال آینده به وزن قبلیشون برمیگردن چون ناخوداگاه رو نمیشه با رژیم لاغر کرد و یا با جراحی و یا قرص و دمنوش نمیشه لاغر کرد و همه ی اینها فشار جسمی هست و داوم ندارد و همیشگی نیست و بعد از یه مدت به جای اولمون برمیگردیم چون ذهن ما غلبه میکنه و ذهن ما تصویر چاقی از ما داره و ما رو به اون چاقی میرسونه ( من خودم نمونه ی واضح همین حرفها بودم چون من خیلی عاشق لاغری بودم و با تعهد و انگیزه تونستم بیش از ۸ یا ۹ بار رژیم اساسی بگیریم و لاِغر و خوش اندام بشم اما هیچ وقت دوام نداشت و من دوباره مثل قبل میشدم و همیشه ناراحت بودم و علت رو هم نمیدونستم و میگفتم چرا جسم من با متناسبها فرق داره و چرا من نمیتونم و خبر نداشتم علت چی هست اما خدا رو شکر حالا که به این همه آگاهی ناب و عالی دسترسی دارم و واقعا میدونم و مطمعنم تنها راه لاغری آموزش ذهن هست و من در بار آخر که پیش دکتر تغدیه رفته بودم بهش میگفتم کی رژیم من تموم میشه منم دلم میخواد خیلی چیز ا رو بخورم دلم شیرینی میخواد دلم چیپس و پفک میخواد و بی حد حریص شده بودم و یادم میاد یه روز که خوب وزن کم کرده بودم به خودم تشویقی دادم و یه عالمه چیپس و پفک خریدیم و حین رانندگی میخوردم و رانندگی میکردم تا داخل خونه هنوز باز میکردم و میخوردم و همسرم متعحب از رفتار من ولی انگار بدتر میشدم و حرص و ولعم کمتر نمیشد تازه بعدش هم کلی عذاب وجدان داشتم و فردا هم دلم دوباره میخواست و اصلا انگار کنترلی روی خودم نداشتم و حالا متوجه میشم موضوع چی بوده و من فقط به جسمم فشار میوردم و یه جاهایی دیگه کم می آوردم و دلم غداهای معمولی میخواست دلم شیرینی و هله و هوله میخواست دلم فست فود میخواست یادم میاد هر ماه بعد از کم کردن وزن از همسرم تقاضای رفتن به فست فودی رو میکردم و میگفتم این جایزه ی من هست و دوباره از فردا شروع میکنم و چه رفتارهای پرخور ی از من سر میزد و هیچ کس نبود این چیزا رو آموزش بده دقیقا استاد عزیز درست میگن فقط اون دکتر به من میگفت چه مقدار از چه چیزی در چه زمانی بخور آخه چقدر راه اشتباه رفتم ولی خودم رو تحسین میکنم که این همه نتیجه ی عالی با تمام سختی های راهش تونستم بارها بگیریم و خودم رو متناسب کنم بازم دم خودم گرم که اینقدر پشتکار داشتم و دارم تو بی نظیری )
      ما وقتی داریم رژیم میگیریم درسته خودمون رو کنترل میکنم ولی ذهن ما دوست داره کاری دیگه انجام بده و این عدم تعادل باعث پرخاشگری و عصبانیت در ما میشه و وقتی ذهن ناخوداگاه رو آموزش بدیم خیلی راحت نتیجه میگیریم و ذهن رو آموزش میدیم مثل هر آموزش دیگه مثل آموزش ریاضی و خیاطی و رانندکی و اینطور خیلی لذت بخش هست چون ذهن ما با تصمیم ما همسو میشه ودیگه مقاومت ذهنی وجود نداره و ذهن مشتاق میشه که بره مرحله ی بعد و ببینه اون مرحله چه تاثیری میزاره و این بهترین راه برای لاعر شدن هست (بازم از خودم مثال میزنم من ذهنم یه نمونه ی آموزش دیده هست از آموزشهای لاِغری با ذهن که فقط لذت میبرم با این ذهن عزیزم غذا بخورم و رستوران و مهمونی و تفریح برم و یا سفر برم و حالا تا ماه رمصان هم باهاش انشاا… باشم و ببینم چطور برخورد میکنه و تا حالا واقعا عالی بوده و چون همیشه حواسم به متناسبها هست چه داخل خونه ی خودم چه داخل جمع میبینم چقدر مثل متتاسبها رفتار میکنه و حالا اگر لغزشی هم در این مدت داشتم بازم خوشحالم چون خیلی عالی متوجه شدم که کارم زشت و غیر انسانی بوده و اما با تکرار رفتارهای درست برطرف میشه و دیگه انجامش نمیدم مثلا همین امروز من کشمش پلو داشتم و خیلی من این غدا رو دوست داشتم و قبلا وقتی میخوردم ته مانده ی عدای بچها رو هم میخوردم و هر چی هم تونستم از روی قابلمه میخوردم و باقی مانده ی غذای همسرم رو میخوردم ولی امروز تا خواستم بخورم میگفتم سیرم چرا بخورم نخور تا گرسنه ات بشه حتی نزدیک بعد از ظهر بود گفتم برم بکشم تو بشقاب بخورم چون دوست دارم رفتم روی قابلمه ولی بازم گفتم من که سیرم این غذا هم هست هر وقت خواستم حتی شب بود میام داخل ظرف میکشم و میخورم نگران نباش و همین آرامش داشتن که هر وقت خواستی بخور باعث میشه ذهن من نترسه و من رو وادار به خوردن نکنه دقیقا بر عکس گذشته که رژیم داشتم
      و ترس از نبودن غدا من رو وادار به رفتارهای ناجور پرخوری میکرد )
      همه ی ما دوست نداشتیم پرخوری کنیم ولی میخوردیم و بعدش عذاب وجدان میگرفتیم همه ی ما دوست نداشتیم چاقتر بشیم و اما هر ماه چاقتر میشدیم (من خیلی تجربه میکردم این رفتارها رو عذاب وجدان بعد از خوردن و چاقتر شدن هر ماه خودم از ماه پیش و انکار هیچ راهی نداشتم و فقط غصه میخوردم و ناراحت بودم ولی ته دلم به دنبال راهی بودم تا با لاغری با ذهن آشنا شدم ).
      ولی حالا احساس شادی و نشاط و آرامش،و اشتیاق داشتن در همه ی ما که برای متناسب شدن با این روش قدم برمیداریم مشترک هست و لدت بخش و بی نطیر هست و بازم از استاد عزیز ممنونم و سپاسگزارم .
      من اگر حتی ده در صد تلاش گذشته ام رو بیارم داخل این مسیر و ومتعهد باشم نتیجه رو می بینیم (من تا حالا کلی نتیجه دیدم و مطمعنم این نتیجه های من بزرگتر هم دارن میشن فقط باید ادامه بدم و صبر کنم ).
      ما ساده چاق شدیم و بدون زجر و سختی بوده و هی لذت بردم و خوردم و رفتم رستوران و من چاقتر شدم و باید با لذت هم لاغر بشم و تنها راهش لاغری با ذهن هست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار smoazamiy@gmail.com
      1399/11/18 16:44
      مدت عضویت: 1177 روز
      امتیاز کاربر: 230 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,061 کلمه

      سلآااام سلاااام روزتون بخیررررر😍😍 این فایل ها انقدر عالییین😍😍ک روز مارو هم عالیییی میکنن😍🤗💃
      بزنید بریم برای شرح این فایل ناب 👣🤸قسمت هجدهم مسیرلاغری من👌

      🔴رفتار ما با کودکان ، مثل رفتار ذهن با ماست باین تقاوت ک دررفتار ما با کودکان قدرت دست ماست حتی اگ شده لحظه ای، رفتار ذهن با ما قدرت دست ذهنه.
      وقتی بچه ای شلوغ میکنه ما با تحدید وفشار و زور گاهی میتونیم ازین شلوغ کاری ها جلوگیری کنیم…و ب خیال خودمون ک ازمون حساب میبرن،درحالی ک وقتی سرمون و برگردونیم ،بچه بکار خودش ادامه میده،و هر بار ک باین تحدید ها مواجهه بشه براش عادی شده ک هر دفعه در مقابل شلوغ کاری مواجهه میشه با تحدید.😐 در یک وجه دیگ اگ باز شلوغ کنه و ما بجای تهدید باهاش حرف بزنیم ک کارش درست نیست کنترل کردنش آسونتر میشه ،یا وقتی ک باادب بودنش رو وعده ی یک شهربازی یااسباب بازی میدیم..این میشه (رفتاره ما با کودکان)
      حالا بیاییم رفتار ذهن با خودمون رو بررسی کنیم🧐🤔
      خب وقتیکه ما تصمیم میگیریم ک رژیم بگیریم این تصمیم فقط ماست و ذهن ازین بیخبر است و همچین دیدگاهی نداره ک قراره چی بشه، و ما بدون اینک بخاییم مثلا نظر ذهنمون رو بدونیم شروع میکنیم ب رژیم گرفتن، روزای اول مشکلی نداریم و ذهن همچنان آرومه ،حتی اگ آرومم نباشه هنوز ب مرحله عصبانی کردنش نرسیدیم و ما خوشحال از رژیم گرفتن و کاهش وزن و سایز، ب مرور ک میگذره با مواجهه شدن ما با مواد غذایی ک دوست داریم یا حداقل نیاز بدنمون هست و اونجاست ک ذهن دستور خوردن میده و ما گوش نمیدیم یا کم میخوریم، یا اصلا نمیخوریم،یا همش سالاد ،یا چیزهایی رو ک دوست نداریم ولی وارد بدنمون میکنیمش ،اینجا داریم کم کم ذهن رو ب اعصبانیت تحریک میکنیم ک ذهن میگه چخبره،چیشده،چراسرپیچی میکنه،غذا نیست،لذت نیست،آرامش نیست وشروع میکنه سلول های اعصبانی رو فعال کردن و فشارهای اعصبی بر ما وارد میشه وما کمتر میتونیم خودمون و کنترل کنیم،پرخاشگر میشیم،و خوردن ها شروع میشه ک بعدشم عذاب وجدان ک من رژیمم پس چراانقدر پرخوری کردم و سرزنش خودمون ازینک نمیتونیم رژیم بگیریم .وناتوان و بی عرضه هستیم.
      از طرفی دیگ اگ ما امنیت بدیم ب ذهن ک همه چی اوکی هست و لذت بخشش کنیم براش اون هم با ما راه میاد و خودش کمک میده.در مرحله ی اول باید ذهن آموزش ببینه ب این درک و فهم برسه ک لاغرشدن از چاق شدن آسانتره بعد ک خیالش راحت شد اونموقع تازه ذهن و جسم همسو میشن باهم ک باهم پیش برن.
      در تمام دورانی ک من دنبال رزیم ها و چربی سوزها وورزش بودم ذهن من همراهم نبوده و من فقط ب جسمم فشار وارد میکردم ، در حالی ک خبر نداشتم ک جسم من گناهی نداره ، و باید دستور از جایی دیگ صادر بشه .ما همیشه هم برای خودمون هم برای ذهنمون چاقی رو لذت بخش کردیم تو مهمونی، مراسمات عروسی، مریضی ها،شادی و غم ها،همه چی و همه چی ب خوردن ربط دادیم ک حالا ی شبه،حالا یباره،حالا این از فلان جا اومده،حالا این نذریه،حالااینو امتحان کن،وما آگاهانه نمیخواستیم ولی نااگاهمون میخاسته و دوسش داشته چون براش لذت داشته آرامش داشته، حتی حاضر ب درد کشیدن هم نیست ذهن مثلا ی دندون درد 🤕🤕یا سردرد وقتی ک درد میگیرن انگار کل بدن درد میکنه و دستور بیشتر خوردن حتی قرص رو میده ک بخور خوب بشی واگ خوب نشی عصبانی و حالمون بده😐
      خب حالا ک تصمیم گرفتیم ک لاغر بشیم متعهد شدیم و شروع کردیم ب آموزش دادن ذهن ک بابا لاغر شدن خیلیییی آسانتراز چاق شدن هست باید حالمونم خوب باش..اشتیاق داشته باشیم،و مطمئن قدم برداریم ،یکبارم برای خودمون قدم برداریم برای هدفمون،روزی یکی دوساعت فقط برای خودمون و مسیرمون وقت بزاریم،دلسرد نشید ازینک فایل گوش میدید و تمرینات و انجام میدید بازم چاقیت شما فردا و پس فردا هم چاق هستید،پس حتی اگ مسیر رو هم رها کنی یابابی حوصلگی فایل و تمرینات رو انجام بدی فکرنکن ک تو لاغر میشی یا خدا دلش برات میسوزه،،،خدا بزرگ اگ بزرگ نبود اگ صدای ناله های مارو نمیشنید اگ ب بن بست رسیدنمون رو نمیدید ماالان اینجا نبودیم،پس خدا خواسته ک اینجا باشیم و جوری ک خودمون ،خودمون رو داشتیم نابود میکردیم ،الان باید خودمون ،خودمون رو رو پا کنیم،،واین بدونیم ک سالهایی رو ک ما با لذت خودمون چاق شدیم خدا نمیاید ی شبه لاغری رو بزاره زیر سرمون پس بهترین کار اینه ک حالمون رو باحسمون رو خوب کنیم و اشتیاقمون ب هدفمون ب تمرینات هروزمون رو چند برابر کنیم،و فقط ب خودمون اعتماد کنیم😊🤗😍
      راستش من دیگ طاقت چاقی رو ندارم چاقی برای من مساوی است با:حال بد،اعتماد ب نفس پایین،لباس های تیره و زشت،دریت راه نرفتن،آزاد نبودن،رها نبودن،هر لباس یا کفشی رو نتونستن پوشین،تحقیر و مسخره کردن دیگران،،محرومیت،محدودیت،دیگ نمیخام چاق باشم،،،من هر کاری کردم ک لاغر بشم،نشد…الان روزی هزاران بار قربون صدقه خودم و ذهنم میرم ک من عاشق لاغریم کمکم کنن،باهام راه بیان ک من ب آرزوم برسم،
      ذهن عزیزم ک همیشه هر احساسی رو در من دیدی و تو نتونستی تشخیص بدی ک اون خوب بوده یا بد .نتونستی تشخیص بدی شادم یا غمگین،یا میخاستمش یا مبخاستم رها بشم،ازت خواهش میکنم تمام هواستون بده ب من به هیچ چیز و هیچکس فکر نکن گوش کن من عاشقققق لاغریمممم ،من لاغری رو دوست دارم دوست داذم شاد باشم ،رها باشم ،آزاد باشم،دوست داذم هر لباسی و ک دوستدارم بپوشم،با هررنگ و مدلی،ذهن عزیزم با من راه بیا مقاومتی در برابر باورهات نداشته باش…ببین دارم برات روشن میکنم ،ثابت میکنم ک از هرروشی ک استفاده کردم برای اون چیزی ک دوستدارم لاغری و نتیجه نگرفتم چون تو نخاستی..
      الان دستتو گرفتم با خودم تا بهت بفهمونم تا متوجهت کنم ک من میخام ب هدف لاغریم برسم..ذهن عزیزم ی مسیر خدا سرراهم گذاشته اسمش مسیرلاغری با ذهنه یعنی باتو، اسم تو روشه ببین چقدر مهمی ک بدون داشتن تو نمیشه عیچ کاری کرد،نمیشه تصمیمی گرفت،رضایتت مثل یک پدر لازمه،تا تو رضایت نداشته باشی تو ساختمان جسمی من هیچ اتفاقی نمیافته،ذهن عزیزم بیا و روی باور چاقی لذت بخش تره باور لاغررررشدن آسانترین و لذت بخش تره رو جایگزین کن،ذهن عزیزم میخام بقیه عمرمو با شوق و دوق،با شادی و رقص کنان،بااعتماد ب نفس ادامه بدم با سلامتی و آرامش،بدون دغذغه چاقی،دیگ نمیخام ب چاقی فکر کنم ک کجا لاغری هست بدوعم و سراب باشه،،،چون تو نمیخای،،داذم آموزشت میدم پس خواهش میکنم خوب یاد بگیر عالی درک کن،فوقالعاده عمل کن و منو ب رویایی متناسب شدنم برسون,ذهن عزیزم ازت انتظار دارم ،انتظار لاغری در مسیر لاغری،،🙏🙏🌹🌹🌹
      ب امید موفقیت همه ی دوستان همسیر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم