در قسمت قبل درباره نقش عزت نفس در شکل گیری دنیای پیرامون توضیح داده شد. در این قسمت درباره مهمترین عامل زندگی یعنی “هدفمند بودن” توضیح داده می شود.
ذوق و شوق زندگی کردن
به لطف خدا پس از ایجاد تغییر و تحول اساسی در زندگی ام فرصت پیدا کردم تا بار دیگر پدر شدن را تجربه کنم. تجربه ای که از پدر بودن بعد از تولد آیدا کسب کردم را هرگز درباره دو فرزند دیگرم کسب نکرده بودم چون در آن زمان من در شرایط ذهنی متفاوتی بودم.
تولد آیدا و بودن با او در هر لحظه از روزهای زندگی باعث شد تا نکات بیشتری از ارتباط بین خدا و انسان و همچنین پیش فرض هایی که خداوند برای انسان قرار داده است را درک کنم.
از مهمترین ویژگی هایی که خداوند به صورت پیش فرض در انسان قرار داده است و به وضوح در آیدا و همه کودکان قابل مشاهده است، ذوق و شوق زندگی کردن است.
همه ما از ابتدای تولد ذوق و شوق بالایی برای زندگی کردن داریم اما به مرور که بزرگتر می شویم و تحت تعلیم و یادگیری بایدها و نبایدها قرار می گیریم هدف اصلی از حضور در دنیای مادی را فراموش کرده و سعی می کنیم به آنچه دیگران، جامعه، فرهنگ، دین و … برای ما تعیین کرده است دست پیدا کنیم و از آنجا که آنچه ما به دنبال تحقق آن هستیم با اصل و اساس خلقت ما هماهنگی ندارد به مرور دچار احساس پوچی و بی هدفی در زندگی می شویم.
برای تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت نیاز به زندگی کردن داریم و برای ذوق و شوق زندگی کردن نیاز است هدفمند باشیم.
حس هدفمندی مهمترین عامل خودشکوفایی در زندگی است.
انسان هدفمند با متعالی ترین ویژگی های بشری زندگی می کند.
از زمانی که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم با موضوع هدفمند بودن در زندگی آشنا شدم اما هرگز درک درستی از آن نداشتم.
سوالات زیادی در ذهنم درباره هدفمند بودن وجود داشت که پاسخ مناسبی برای آنها نداشتم.
چطور می توانم هدفمند باشم؟
آیا برای زندگی کردن واقعا باید هدفمند باشم؟
چرا نمی دانم هدفم در زندگی چیست؟
چگونه هدف یا رسالتم در زندگی را پیدا کنم؟
در این باره تحقیق و مطالعه زیادی کردم اما پاسخ قطعی و قانع کننده ای برای هدفمند بودن پیدا نکردم.
استمرار و ادامه دادن همیشه پاسخ صحیح را نمایان می کند و از آنجایی که من در مسیر تغییر کردن استمرار داشتم در نهایت پاسخ مناسب برای هدفمند بودن را پیدا کردم.
حضور ما نشان از هدفمند بودن ماست
از ابتدای نوشته های باورساز درباره قدرت اراده خداوند توضیحات مفصل داده شده است. این قدرت همچون نیرویی در جهان وجود دارد و هرکس و هرچیزی به این نیروی نامرئی متصل است.
از آنجا که جهان هستی سیستمی هوشمند است اگر قرار نباشد چیزی در این دنیا باشد، پس نخواهد بود و اگر چیزی در این جهان وجود دارد پس باید وجود داشته باشد. در نهایت هیچ اشتباهی رخ نداده است.
درک این موضوع برای رسیدن به احساس هدف مندی کافی است.
اگر حضور دارید پس باید حضور داشته باشید و هرآنچه باید حضور داشته باشد حتما هدف و مقصودی از حضورش در این دنیا وجود دارد.
پس در یک عبارت ساده، حضور ما دلیل بر هدفمند بودن ما می باشد و اگر بارها با خود فکر کرده اید هدفی در زندگی ندارید، یا نمی دانید چرا و برای چه به این دنیا آمده اید به این مفهوم نیست که بی هدف خلق شده اید بلکه به این دلیل است که به دلیل جدا شدن از قدرت اراده خداوند، هدف و رسالت خود را گم کرده اید.
به این دلیل است که سوال کلیدی و مهم در ذهن انسان های زیادی این است که: “هدفم چیست؟”
این سوالی است که موجب سردرگمی و شک و تردید انسانها برای زندگی کردن و انتخاب مسیر رشد و پیشرفتشان است.
چه کاری باید انجام دهم؟
مهندس ساختمان شوم یا بهتر است پزشک شوم؟
بهتر است ادامه تحصیل دهم یا برای یادگیری حرفه ای مشغول کار شوم؟
الان وقت ازدواج کردن است یا بهتر است فعلا ازدواج نکنم؟
این شهر برای زندگی و پیشرفت کردن خوب است یا باید به شهر دیگری بروم؟
همه ما با تعداد زیادی پرسش در ذهن خود مواجه هستیم که گزینه های بی شماری را پیش روی ما قرار می دهند و باعث سردرگمی ما می شوند.
برای رهایی از احساس بی هدفی باید پرسش کردن را رها کنید و به جای دنبال پاسخ بودن به روح جهانی مشیت الهی اعتماد و توکل کنید. به خاطر داشته باشید شما از آن سرچشمه گرفته اید و در تمامی اوقات بخشی از آن هستید.
برای رهایی از احساس بی هدفی به این موضوع فکر کنید:
هیچ رویدادی به صورت تصادفی در جهان رخ نمی دهد، شما به منظور هدفی آفریده شده اید و قبل از اینکه وارد دنیای مادی شوید قرارداد همکاری خود با خداوند را امضا کرده اید.
هرچه ارتباط بین خود و قدرت اراده خداوند را جلا دهید احساس هدفمند بودن بیشتری در زندگی خواهید کرد ضمن اینکه به دو نکته مهم پی خواهید برد.
1- در ابتدا درک می کنید که هدفتان پیش از آنکه به آنچه در زندگی انجام می دهید مربوط باشد به چگونگی احساس تان مربوط می شود.
2- سپس درک می کنید که احساس هدفمندی، قدرت اراده خداوند را به جریان می اندازد تا هرآنچه با ویژگی های قدرت اراده خداوند هماهنگی دارد را خلق کند.
با زندگی ام چه کاری باید انجام دهم؟!
این سوالی است که سالها در ذهن من بود که باید با زندگی ام چه کاری انجام دهم؟ شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که هدفتان از زنده بودن و زندگی کردن در دنیا چیست و هر روز که از خواب بیدار می شوید باید چه کاری انجام دهید تا احساس هدفمند بودن یا معنوی بودن داشته باشید.
پاسخ صحیح این است:
ما دست خالی به این جهان آمده ایم و دست خالی نیز این دنیا را ترک خواهیم کرد. پس فقط می توانیم زندگی کنیم.
زمانی احساس زنده بودن و زندگی کردن خواهید داشت که زندگی خود را به دیگران هدیه کنید. در این صورت احساس هدفمندی خواهید کرد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید. (72 سوره ص)
خداوند از آنچه خود داشت در انسان دمید تا خودش را از طریق انسان تجربه کند.
آنچه هستیم را زمانی می توانیم تجربه کنیم که آن را مشاهده کنیم.
چگونه می توانیم آنچه هستیم را مشاهده کنیم؟ زمانی که واکنش یا احساسی که ارائه یا دادن آن به دیگران در آنها ایجاد می کند را مشاهده کنیم.
برای درک مهربان بودن باید به دیگران مهربانی کنید و احساسی که مهر شما در دیگران ایجاد می کند را از طریق مشاهده کردن تجربه می کنید.
زندگی فرصتی است که نه می توان آن را ذخیره کرد و نه می توان آن را مصرف کرد و به اتمام رساند.
زندگی را فقط می توان تجربه کرد از طریق هدیه کردن آن به دیگران. هدیه مهربانی، هدیه لبخند، هدیه بخشش، هدیه کمک، هدیه دستگیری، هدیه ….
پس برای هدفمند بودن فقط باید زندگی کرد و برای زندگی کردن باید به دنبال فرصت اهدا کردن آن به دیگران بود.
نقش خداوند در زندگی چیست؟
خداوند پیوسته مشغول اهدا کردن نیروی زندگی است تا چیزی را از هیچ خلق کند..
برای پیوستن به قدرت اراده خداوند باید مانند او عمل کنیم. پیوسته مشغول زندگی کردن و خلق کردن هرآنچه می توانیم از فرصت زندگی باشیم.
این بالاترین نوع احساس هدفمند بودن است.
برای تجربه احساس هدفمند بودن لازم است ابتدا در درون خود به جایگاه احساسی برسید که در آن هیچگونه ترس و نگرانی برای اموری که انجام آن برایتان مقدر شده است وجود ندارد.
من در زندگی زمانی به احساس هدفمند بودن می رسم که پیام ها و نوشته های افرادی که از آموزش های سایت تناسب فکری استفاده کرده اند و نتایج عالی گرفته اند.
ذوق و شوق زندگی کردن پیدا کرده اند و احساس هدفمندی می کنند.
مشاهده احساس رضایت و شادی افراد بالاترین تجربه احساس هدفمند بودن در زندگی برای من است.
برای تجربه احساس هدفمند بودن از هرآنچه در اختیار دارید استفاده کنید. از همین لحظه ای که در حال سپری کردن آن هستید شروع کنید.
به دیگران کمک کنید، احساس شادی را گسترش دهید، کودکی را بخندانید، تکه زباله ای را از روی زمین بردارید و ….
به این شکل زندگی خود را صرف تجربه کردن ویژی های قدرت اراده خداوند کرده اید و این بالاترین نوع هدفمند زندگی کردن است.
به دنبال هدف نباشید، هدف شما را پیدا می کند
در نوشته های قبلی به موانع ارتباط با قدرت اراده خداوند اشاره شد و یکی از مهمترین موانع، افکار و اندیشه هایی است که به طور پیوسته در ذهن ما مرور می شوند.
همه ما همان انسانی هستیم که در طول روز به آن فکر می کنیم.
چه افکاری را در ذهنتان مرور می کنید که مانع می شود در زندگی احساس هدفمندی داشته باشید؟
آن افکار را رها کنید.
اگر فکر می کنید در زندگی بی هدف هستید دقیقا همین شرایط را در زندگی جذب خواهید کرد و مانند برگی بر روی آب در جریان زندگی حرکت خواهید کرد و با هر موج بالا و پایین خواهید شد و این نوسان احساسی به شدت باعث احساس خستگی و ناامیدی خواهد شد.
من احساس بی هدف بودن را به این شکل برای خودم از طریق منطقی کردن برطرف کردم:
من اطمینان دارم که جهان هدفمند است و نیرویی بی نهایت در جهان مادی جریان دارد که همه چیز و همه کس را تحت پوشش دارد.
من بعنوان بخشی از این جهان هستم و تحت پوشش این نیروی بی نهایت قرار دارم.
حتی اگر من ندانم که هدفم از زندگی و زنده بودن چیست، خداوند (نیروی بی نهایت) حتما هدف از موجود بودن مرا می داند و از آنجایکه خداوند هرگز کار اشتباه یا بی هوده انجام نمی دهد، همواره من را به بهترین شکل در مسیر تجربه هدفم از زندگی کردن هدایت می کند.
به این شکل خودم را از شر افکار مزاحم که سعی می کنند زندگی را برای من بی معنی و مفهوم جلوه دهند خلاص می کنم و بلافاصله احساس ذوق و شوق برای زندگی کردن پیدا می کنم.
تصمیم می گیرم با احساس خوب زندگی کنم و از هر فرصتی در اختیار دارم برای لذت بردن و تجربه کردن زندگی استفاده کنم و اطمینان داشته باشم خداوند مرا به مسیر درست هدایت می کند.
فکر کردن به اینکه چرا در جهان حضور دارید باعث می شود افکارتان را به برقراری ارتباط با قدرت اراده خداوند ترغیب و تشویق کنید.
شما به قدرت بی نهایت فکر کردن مجهز شده اید. در واقع قدرت فکر کردن ما همان روح بی نهایت الهی است که در ما دمیده شده است.
شما به هر چیز و به هر شکلی می توانید فکر کنید. در واقع شما می توانید از هیچ در فکر خود چیری خلق کنید.
این همان ویژگی نامحدود بودن خداوند است.
بنابراین به هر طریق به هدف خود فکر کنید، یا به بودن خود در دنیا فکر کنید شما در حال به جریان انداختن قدرت اراده خداوند در زندگی خود هستید.
در این بین همیشه منیت به شما توصیه می کند اعتقاد داشته باشید از قدرت اراده خداوند جدا شده اید و به عنوان یک موجود سرگردان و بی سرپناه به دنبال جلب رضایت و بخشیده شدن از طرف قدرت اراده خداوند باشید.
بخششی که هرگز مطمئن نخواهید شد صورت گرفته است یا خیر.
منیت همواره در تلاش است تا احساس دور افتادگی و جدا شدن از خداوند را در قلب ما گسترش دهد و این وظیفه به عهده خودتان است که هم قدم با منیت همیشه سعی در تقویت احساس اتصال و یکی بودن با قدرت اراده خداوند داشته باشید.
متمرکز شدن بر آنچه منیت از شما می خواهد سبب می شود احساس ناکامی و درماندگی داشته باشید. اما هدف راستین زندگی، آن چیزی است که قدرت اراده خداوند در وجود شما قرار داده است تا از بودن در دنیا برای زندگی کردن و تجربه زندگی استفاده کنید.
نکته جالب توجه و آرامبخش درباره قدرت اراده خداوند این است که اگر به هر اندازه احساس بی هدفی و درماندگی در زندگی داشته باشید به محض اینکه تصمیم می گیرید به قدرت اراده خداوند ملحق شوید، او شما را پیدا می کند.
مهم نیست کجا هستید، خداوند شما را پیدا می کند و با ایجاد احساس آرامش در قلبتان، نزدیک بودنش به خودتان را احساس خواهید کرد.
هدفمندی را در درون خود چستجو کنید
همه ما در پس زمینه مبهم ذهنمان، آنچه را قرار است انجام دهیم می دانیم، اما نمی توانیم انجام آن را شروع کنیم.
هر لحظه انتظار داریم طلسم شکسته شود اما همچنان طلسم ادامه می یابد، موانع یکی پس از دیگری ظاهر می شوند و ما در آن موانع شناور می شویم.
برداشتی از نوشته ویلیام جیمز (روانشناس و فیلسوف)
جایی در اعماق درونمان برای حرکت به سمت هدف فراخوانده می شویم. این فراخوان همیشه هم کاملا منطقی، آشکار و با جزئیات کامل نیست بلکه حتی گاهی اوقات بی معنی و مضحک به نظر می رسد اما آگاهی آن در اعماق وجودمان قرار دارد.
نیروی خاموشی در درونتان وجود دارد که تشویق تان می کند خود را متجلی کنید، آن نیروی خاموش همان قدرت اراده خداوند است. اما اکثر افراد به آنچه قدرت اراده شخص شان گوشزد می کند عمل می کنند و هرگز در جهت تجلی خود و تجربه هدفمند بودن حرکت خود را آغاز نمی کنند.
آن معرفت خاموش درونی هرگز شما را رها و تنها نمی گذارد، ممکن است سعی کنید او را نادیده بگیرید یا وانمود کنید که وجود ندارد اما در لحظه هایی که با خودتان صادق هستید و خلوت می کنید صدایی را می شنوید که از شما می خواهد حرکت خود را آغاز کنید.
آنچه باعث می شود پیشنهادات معرفت خاموش را نادیده بگیریم، بررسی کردن آنها بر مبنای قدرت اراده شخصی است.
ضرورتی ندارد خداوند درباره انجام وظیفه ای خاص یا اشتغال در شغلی ویژه یا زندگی در مکانی فوق العاده با شما صحبت کند. قدرت اراده خداوند به این موضوع مربوط می شود که در کارهای ابتکاری که سرشار از عشق هستند شرکت کنید و از مهارت ها و علاقه های ذاتی خود که بخشی از وجودتان هستند استفاده کنید.
به این موضوع فکر کنید که چرا خداوند در قرآن به هیچ شغل خاص یا عمل خاصی اشاره نکرده است. همیشه صحبت از ایمان و عمل صالح شده است و هرگز توضیحی درباره عمل صالح داده نشده است چون عمل صالح هر عملی است که باعث ایجاد شادی درونی شود و برای هر فرد می تواند مختص به خودش باشد.
عمل صالح می تواند رقصیدن باشد، نوشتن کتاب باشد، شفابخشی، باغبانی، پرستاری، آهنگسازی، فیلم سازی، موج سواری، خوانندگی، آموزش لاغری یا هر عملی که باعث ایجاد شادی درونی در فرد شود باشد.
این فهرست هیچ محدودیتی ندارد.
به این نکته دقت کنید که قدرت اراده خداوند بر اساس این فهرست نامحدود به شما پیشنهاد هدفمند بودن و تجربه زندگی کردن را می دهد اما انسان ها بر اساس آنچه قدرت اراده شخصی مشخص کرده است فعالیت ها را به خوب و بد تفکیک می کند و در این میان ممکن است آنچه روح الهی درونی تان به شما پیشنهاد انجام دادنش را می دهد در لیست کارهای بد و ناشایست قدرت اراده شخصی قرار داشته باشد و در این مواقع افراد با اینکه علاقه به انجام کاری دارند که در آنها احساس شادی درونی ایجاد می کند اما از ترس مورد خطاب قرار گرفتن هرگز به سمت اجرای آن فعالیت حرکت نمی کنند.
اگر آنچه احساس می کنید باید انجام دهید در شما احساس خوب ایجاد می کند و در جهت کمک یا خدمت به دیگران است مطمئن باشید این همان عمل صالحی است که باید برای تکمیل ایمان به خداوند در دنیای مادی انجام دهید.
در این صورت سعادت و برکت یک زندگی هدفمند را احساس خواهید کرد. در این شرایط بیشتر از آنچه دوست دارید در زندگی داشته باشید را جذب خواهید کرد.
در قسمت بعدی درباره راهکارها استفاده از الهامات الهی برای حرکت در مسیر هدفمند بودن توضیح داده خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.42 از 19 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلاااام ب فرمانروا،سلاام و درود ب جلال و جبروت
سلام ب استاد عزیز و دوستانم
خدایا شکرت که اینجا هستم..
انسانی که ذوق و شوق داره،صبح با اشتیاق ب زندگی ب همان امکاناتی که داره از خواب بیدار میشه و با امید روزش را شروع میکنه.
میشود گفت فردیست سالم و شاد . و ناخواسته ،وصل ب خداوند است. من این تجربه شیرین را ناخواسته در خیلی خیلی وقت پیش داشتم و لذتش را چشیدم.
حتی موقع غذا درست کردن بی اختیار ذوق
میکردم و امید ،شور و شوقی در درونم فریاد میکشید،ولی صد حیف که خیلی کوتاه بود و همانطور که آمد،رفت. من ماندم و پوچی و ترسهایم..……
من با باورهای اشتباه و بینش های داغان،صدمه اصلی را ب خودم زدم.
با مشغول شدن ب حرف های اطرافیانم و راضی نگه داشتنشون.فراموش کردم ب اصل خلقت خودم و هدف چیست؟
خودم را ب منجلاب ترس و نگرانی و اظطراب و تنگ دستی ،بیماریهای گوناگون
انداختم.
بارها از خداوند خواستم چه علتی داشت که چندین بار از مرگ نجاتم داد و دوباره ب من زندگی بخشید.
(حضور ما نشان دهنده ،هدفمند بودن ماست)
اولین نجات من)
ب علت سقط شدن فرزند دومم،تا مرگ پیش رفتم.ب علت ۲ قلو شدن بچه ها و یکی از بچه ها به رحم چسبیده و قلب ۲ قلوها ایستاد و کورتاژ انجام شد ،در اتاق عمل ب علت خونریزی شدید و خواستن ۳ دکتر دیگر ب اتاق عمل . و امضا گرفتم همسرم تا نمرده رحم را دربیاوریم .
اما خدا خواست این اتفاق صورت نگرفت و ب هر صورتی بود عضو را نگه داشتن و عمل من تا ۳ صب طول کشید.اما من تا ۵ ماه بعد هم مشکل داشتم و نزد دکتر میرفتم و میگفت عادی…
تا ب نوروز نزدیک شدیم و عازم شیراز..
در شیراز چنان به خونریزی شدید افتادم که ب بیمارستان مراجعه کردم ایست قلبی ک دم ،بعد جراحی .دکتر شیراز ب همسرم گفت اگر همسر شما ب این مسافرت نمیآمد و تحرک نمیکرد..حتما یک شب ب تب مبتلا میشد و شما تا بفهمید از چیه..عفونت کل خون میگرفت..و مرگ حتمی بود.و باز ۱ سال بعد بخاطر این م
جریان دوباره در بیمارستان تهران عمل خیلی سنگینی انجام شد ب دست خودپرفسور صارم ..تا کلا خداروشکر خلاص شدم .هر بار خدا صدایم میکرد وآن هم بلند… من فقط نجوا شیطان را میشنیدم.
برای دومین بار)
در سال ۹۳ مبتلا ب ویروسی شدم که در شهر قزوین،شیوع پیدا کرده بود و خیلی ها از بین رفتن..فشار ب زیر ۵ میرسید و بعد کما و مرگ.
که خانم دوست همسرم ۲۷ ساله با داشتن ۲ فرزند کوچک از دنیا رفت .
من تا ۳ هفته درگیر بودم و در رختخواب افتاده بودم و روی پا نمتونستم بایستم.
با رسیدن نوروز و همسرم از روی ناچاری و دیگر نمیدانست چکارم کند..مرا نزد خانواده م در شمال برد .هر روز سرم ،هر روز بیمار ستان و نتیجه صفر.
خواهرم موضوع مرا ب برادر شوهرش گفت و ایشان ب من ساعت برای اتصال دادن ، و من بدون پرسیدن که چیه؟انجامش دادم و ب حکم الله ..در اولین اتصال از جایم بلند شدم و در اتصال دوم ..تمام سرمها در سطل زباله ریخته شد…(و شافی تو هستی)
و همه خوشحال …
اما متاسفانه من بی اعتنا به این موضوع و
پیگیری نکردن ،دوباره ب اشتباهاتم .باورها و تنش ها و ترس هایم ادامه دادم.و حتی نخواستم راز این موضوع را بفهمم
من همچنان در ناآگاهی خودم غوطه ور بودم.تا مدتی بود بخاطر بیکاری همسرم و روابط خرابمان ،بیماریهای خودم ..پسرم همیشه و زود بیمار میشد ..ب واسطه کسی پیش دعانویسی رفتم تا که مثلا مشکلاتم را حل کند ..من و همسرم سالها پیش دعانویس و فالگیر و ……میرفتیم ،با اینکه نتیجه نمیگرفتیم از رو. هم نمیرفتیم باز کسی میگفت فلانی هست خیلی خوب..ما سریع آنجا بودیم و در این سالها چه هزینه ها و وقتها و برای این کار نگذاشتیم..(خدایا توبه من عاجز را بپذیر)
این آقا بعد گفتن خیلی حرفها در آخر با جزئیات گفت تو میمیری..
من هم در ترس و ناآگاهی..
فقط چند هفته روی پا بودم و حرف این آقا حجت شد که من رفتنی هستم.خخخخخ
دوباره ترس،اظطراب،بیماری،همه حمله کردن.هر آنچه که من پذیرفتم آمد..
و خدایا شکرت که تو هم ب موقع خودت را رسانیدی..
من با وزن ۵۸..۴۰ کیلو شده بودم..بی اشتهایی شدید با حالت تهوع..داغون و پر از دلهره و اظطراب.و تو آمدی ..دستانم را گرفتی نجاتم دادی.تو نور شدی در درونم و حضور پیدا کردی.هدایتم از اینجا شروع شد..
یهو در همان حال خراب ..تلنگر خدا بهم گفت با برادر شوهر خواهرم تماس بگیرم .و ایشان باز با دادن ساعت ومن نشستن در اتصال دوباره جان گرفتم و توانستم غذا بخورم و مرا راهنمایی کرد و از شمال با مستر های قزوین برایم کلاسهای حضوری را ردیف کرد و من وارد کلاسهای عرفان شدم.و در جلسه اول با کلمه (شرک)آشنا شدم ..
یعنی غیر خداااا…مثل دعانویس..فالگیر..چشم ب دست دیگران داشتن..شریک ب غیر خدا گرفتن و و و و
همه چیز برام هم عجیب بود هم آشنا..
خدایا شکرت..
خدایا چگونه دستم را گرفتی و از منجلاب و مردابی که داخلش گرفتار بودم نجاتم دادی..
و گفتی زندگی که ب من هدیه دادی و چگونه بگذرانم..گفتی بر روی کره زمین بمان و اول خودت را پیدا کن و اصلاح)…هدف اول و اصلی تو این است خودت را نجات دهی..)
من تازه وارد کلاسها شده بودم و کمی حالم رو ب بهبود..که خداوند بیماری لاعلاج فرزندم را تا اکنون ۱ بار نامش را نبردم..پیش رویمان گذاشت و گفت (ایمانت را کاملتر میکنم)
تمام پاتولوژی و آزمایشات و MRI..و دکترها
نشان دهنده این بود و ثابت میکرد که مدت کوتاهی پسرم زنده خواهد ماند.
امااااا باز حکم ،حکم خداست.
با کمک استادهای عرفان و اراده خداوند..پسرم بدون کو چکترین هزینه و حتی خوردن یک دانه استامینوفن در خانه و حضور در کلاسها ..معجزه انجام شد..
آن هم استخوان ..عضو مهم در بدن..شروع ب بازسازی و احیا شدن کرد..
فقط و فقط با وصل شدن ب خداوند ..
خدایا چگونه سجده کنم تورا؟؟؟؟
من عاجزززززززم و ناتوان در برابر این همه عظمت.
میگویند خدا دیگر پیامبری نخواهد فرستاد تا معجزه کند..
اما ب اذن خداوند من پیامبرها دیدم ..و معجزه ها..
بعد تعطیل شدن کلاسهای حضوری عرفان ..خداوند پیامبرانش را یکی یکی برایم فرستاد و گفت گوش کن و بیاموز ..اما اصل منم (خدااا)ب قول استاد عرفان ما..
پرواز را بخاطر بسپار ..پرنده مردنیست ..پسرم چقدر با جوان های دورم که میبینم فرق داره..خدایا شکرت..
خداوند کاملا نقش و اراده خودش را در زندگی ۳ نفره مان نشان داده..و از من فریاد زدن را خواسته..که نامش را فریاد کنم..همانطور در کل خانواده دیگر کسی نیست که پیش فالگیر و دعانویس بره.. نامش را فریاد کنم و شرک را ب همه آنهایی که دورم هستن بفهمانم..که دست از خرافات ۴۰..۵۰..ساله بردارن..من و فرزندم که با کوچکترین بیماری،بیمار میشدیم.. در دوران کرونا ۱ دقیقه هم بیمار نشدیم ما ۳ نفر حتی واکسن هم نزدیم،تمام هدفمون اول کار کردن ب روی خودمان و کمک ب دیگران است.
خدایا کمکم کن تا در اصلاح خودم ب آنجایی برسم که بتوانم بیشتر در کنار مردم قرار بگیرم تا یکتا پرستی ،توحید،شجاعت،عششق، را یادآور شوم.
تا آنهایی که مثل من منتظر دستی هستن را بگیرم و در دستان خدا بگذارم.
این خلاصه خیلی خیلی کوتاه از زندگیم.
(من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد)
به نام خدای مهربان و دانا
با سپاس از استاد عزیزم که به ما یاد داد هر کسی برای هدفی پا به این دنیا گذاشته و خداوند از روح خودش در آن دمیده
و اینکه خداوند برای هر هدفی در انسان با او همسو میشود
و اگر کاری انجام دهیم که باعث شادی درونی ما شود یعنی
سعادت و برکت یک زندگی هدفمند رو پیدا کردیم
همینکه بعضی وقتها خانواده هایی رو میبینم که میگن کاس این دو تا بچه اخری رو به دنیا نمیاوردم یا کاش بچه زیادی نداشتم ولی هرکس برای هدفی به دنیا اومده خواهرم وقتی به دنیا اومد مادرم ناراحت شده گفته کاش پسر بود یا کاش به دنیا نمیومد ولی بعدا برای یه مساله ای در زندگی ما همون خواهرم مارو نجات داد پس خدا خودش بهتر میدونه چرا خلق کرده
ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر ما هم به نامت باز شد
سلام به تک تک پرتوهای نور الهی و هدفمندهای سایت و سلام به استاد عزیز و بزرگوار👋🏻
الهی شکر که امروز به چنین بحث قشنگ و به درد بخوری برخوردم🤲🏻
چیزی که واقعاً تو ذهنم بود و مونده بودم چه جوابی بهش بدم😔
همیشه به خودم میگفتم همه دارن میگن باید هدفی پیدا کنی و استعدادی از خودت پیدا کنی و در اون راستا قدم برداری همیشه سردرگم بودم که خب هدف من و استعداد من چیه؟!
آخه همه درسها رو قشنگ میخوندم و نمرههای خوبی داشتم و نمیدونستم که در آینده باید چیکاره بشم چون به کارهای مختلفی علاقمند بودم😕
اما امروز فهمیدم که من وقتی در این دنیا حضور دارم پس حتماً برای هدفی آفریده شدم
چون خداوند هرگز در کارش اشتباه نمیکند🙂
فهمیدم که هدفمند بودن حتماً به این منظور نیست که یک شغل و حرفه خاصی داشته باشی چون در قرآن هیچ کدام از این حرفا نیومده اما باید کاری بکنی که حال دلت رو خوب میکنه
هم حال دل خودت رو خوب میکنه هم حال دل بندههای دیگر خداوند رو
بله هدف اصلی همینه یعنی ایمان و عمل صالح
و امروز میخوام به خودم این رو بگم که دختر تو توی هر کاری که بری اگه با ایمان و این نیت که هم حال دل خودت رو خوب کنی و هم حال دل میلیونها آدم رو خوب کنی مطمئن باش در اون کار هم موفق میشی هم آخرت خودت رو آباد میکنی
من واقعا استرس داشتم و هنوز هم پردههایی از اون استرس در من حضور داره و همیشه میگفتم که من آخه چه جوری از وقتم استفاده کنم، در چه هدفی برم آخه چه رشتهای انتخاب کنم که آینده منو آباد کنه و باعث سربلندی کشورم بشه!!
اما الان میفهمم که حتی اگه در رشته هنری هم بریم ولی با این نیت که به مردم کشورت کمک کنی و باعث شادی حال کلی آدم نه تنها در کشور خودت بلکه در تمام دنیا و همینطور برای شادی دل خودت کار رو پیش ببری و با ایمان به خدا اون رو ببری جلو مطمئن باش در همون کار موفق میشی و میتونی
باعث یه حال عالی در تمام دنیا بشی حتی با کشیدن یه دونه نقاشی😇
پس دختر دیگه نگران انتخاب رشته نباش اگه پایان کار خودت رو به خدا سپردی اون بهتر از هر کسی
میدونه چطور آخرشو قشنگ تموم کنه
چون رشته ، هدف و…. همه از او آمده و او تواناترینه🥰
الحمدلله رب العالمین
ممنون استاد
یاحق مدد
با سلام به نام الله یکتا
ذوق و شوق زندگی کردن انسان باید برای زندگی کردن ذوق و شوق داشته باشد وبرای خود این احساس را درونی ایجاد کند
برای تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت نیاز به زندگی کردن داریم و برای ذوق و شوق زندگی کردن نیاز است هدفمند باشیم.
حضور ما نشان از هدفمند بودن ماست شاید حتی خودمون هدف نداشته باشیم اما خداوند از آفرینش ما قطعا هدفی داشته و آگاهاست پس ما هدفمند هستیم حتی اگر ندانیم هدفمون چیست
با زندگی ام چه کاری باید انجام دهم؟!
ما دست خالی به این جهان آمده ایم و دست خالی نیز این دنیا را ترک خواهیم کرد. پس فقط می توانیم زندگی کنیم.
زمانی احساس زنده بودن و زندگی کردن خواهید داشت که زندگی خود را به دیگران هدیه کنید. در این صورت احساس هدفمندی خواهیدکرد.
چگونه می توانیم آنچه هستیم را مشاهده کنیم؟ زمانی که واکنش یا احساسی که ارائه یا دادن آن به دیگران در آنها ایجاد می کند رامشاهده کنیم.
نقش خداوند در زندگی چیست؟ خداوند پیوسته مشغول اهدا کردننیروی زندگی است تا چیزی را از هیچ خلق کند..
برای پیوستن به قدرت اراده خداوند باید مانند او عمل کنیم. پیوسته مشغول زندگی کردن و خلق کردن هرآنچه می توانیم از فرصت زندگیباشیم.
به دنبال هدف نباشید، هدف شما را پیدا می کند
اگر فکر می کنید در زندگی بی هدف هستید دقیقا همین شرایط را در زندگی جذب خواهید کرد و مانند برگی بر روی آب در جریانزندگی حرکت خواهید کرد و با هر موج بالا و پایین خواهید شد و این نوسان احساسی به شدت باعث احساس خستگی و ناامیدیخواهد شد.
من اطمینان دارم که جهان هدفمند است و نیرویی بی نهایت در جهان مادی جریان دارد که همه چیز و همه کس را تحت پوشش دارد.
هدفمندی را در درون خود چستجو کنید
نیروی خاموشی در درونتان وجود دارد که تشویق تان می کند خود را متجلی کنید، آن نیروی خاموش همان قدرت اراده خداوند است. امااکثر افراد به آنچه قدرت اراده شخص شان گوشزد می کند عمل می کنند و هرگز در جهت تجلی خود و تجربه هدفمند بودن حرکت خود راآغاز نمی کنند.
سلام استاد
من امروز بعد از خواندن این مطالب ابتدا به یاد گذشته افتادم که دران شکستها و موفقیتهایی داشتم و گاهی با یادآوری گذشته که چقدر درآن درمحل کارم توسط بعضی از همکاران اذیت شدم فکر میکردم و با خود فکر میکردم چطور این افراد رفتند درحالی که زمانی که بودند چه برو بیایی داشتند و چقدر همکاران از بودن در کنار این افراد ناراحت بودند و چاره ای نداشتند جزء چشم گفتن و چقدر عزت نفس همکاران را پایین می آوردند الان فقط خاطرات خوب و بد درذهن همکاران دارند و بارها گفتم خدایا منون از تو که عمر در حال گذر است و زمان تمام این مشکلات را حل میکند چون وقتی بعد از مدتی نباید چیزی باشد به امر خداوند دیگر نیست
حضور من درزندگی نشان از هدفمند بودن من درزندگی است . چقدر این جمله معنا و مفهوم دارد یعنی من با خلق شدن دراین زندگی هدفی دارم و خودم دقیق نمیدانم چه رسالتی دارم ولی خداوند میداند قبل از اینکه وارد دنیای مادی شوید قرارداد همکاری خود با خداوند را امضا کرده اید.
با زندگی باید چیکار کرد ؟ با زندگی باید با مهربانی و بخشش زندگی کرد تا دراین دنیا احساس آسایش هم درخود و هم دردیگران ایجاد کنیم چون ما دست خالی آمدیم و دست خالی هم میرویم و فقط برای زندگی و تجربه کردن آمدیم پس باید زندگی خوب و شادی را با بخشش و مهربانی و بدون کینه سپری کنیم چون عمر کوتاه است و دوبار به انسان داده نمیشود که بعد از تجربه اولی با دومی به خوبی و بدون اشتباه زندگی کنیم ما باید با شادی درخود و دیگران هدفمندی را دراین دنیا خلق کنیم و این کار فقط بدست خودمان انجام میپذیرد و دیگران دراین مسیر نمیتوانند به ما کمک کنند پس باید از امروز از افکار منفی و بیهوده گذشته رها شویم و خود را درآغوش خداوند ببینیم که برای آوردن ما به این دنیا هدفی داشته است و زندگی را با کمک خداوند از نو آغاز کنیم من درکتابی راههای رهایی از افکار گذشته را خواندم گفتم دراین جا برای دوستان هم بنویسم
1- تصمیم بگیر : که تمام خاطرات گذشته چه خوب و چه بد را به زیاله دان تاریخ بسپاری
2- اراده کن : تصمیم بگیر از الان دیگر اجازه ندهی افکار منفی گذشته درذهنت مروز شود
3- حرف بزن : یکبار با خودت درمورد گذشته حرف بزن و به قولی سنگهایت را وا بکن و پرونده آن را برای همیشه ببند
4- مظلوم نمایی نکن : سعی نکنیم دیگران را درگذشته مقصر بدانیم چون رابطه دونفره بوده است و خود را بی تقصیر
5- دیگران را متهم نکن : اشتباهات خود را درگذشته بپذیر و برای اصلاح آن تلاش کن
6- روی زندگی درزمان حال تمرکز کن : درزمان حال با شادی زندگی کم وبه گذشته فکر نکن
7- ببخش و فراموش کن : چون با ببخشش خودت را سبک مکنی وبگو من اون را میبخشم نه به خاطر اینکه لایق آن است چون میخواهم فقط خودم به ارامش ذهنی و جسمی برسم و بعد با تمام وجود ان را ببخش
8- گذشته و افکار منفی را با خودت حمل نکن : زندگی درحال جریانه و دیگرانی که به تو ظلم کردند دارند زندگی میکنند پس غصه خوردن و کینه داشتن مثل فردی است که سم بخورد و منتظر باشد دیگران بمیرند
9- طرز تفکرت را درمورد دیگران تغییر بده : اگر تاکنون فکر کرده ای که میتوانی گذشته را به حال و آینده ربط بدهی دست از این تفکر غلط بردار
10- منفی بافی نکن : زندگی دو روی دارد خوب و بد دلیل نمیشود چون درگذشته بد اوری درزمان حال و آینده هم بد بیاری فکرت را تغییر بده و خوبیها را تجربه کن
11- خاطراتت را یادداشت کن : تمام خاطرات گذشته را با تمام خشم و نفرت یادداشت کن بعد از آن حس بهتری درتو بوجود میاید
12- دوستانت را عوض کن : دوستان جدید و مکانهای جدید شمارا ازافکار گذشته دور میکنند
13-سعی نکن همه را راضی نگه داری : چون اخر یکی طرز تفکرش با شما فرق میکند پس خودت را راضی نگه دار
14- به ظاهرت برس : چون ازروی ظاهرت تو را قضاوت میکنند
15- به خاطره های بد قدرت نده : خود را به کاری دیگر مشغول کن تا یادتت برود
16- خودت را بسیار دوست داشته باش :به خودت احترام بگذار تا دیگران به تو احترام بگذارند
17- اثر خاطرات را خنثی کن : خاطرات گذشته مردند با دوباره مرور کردن آنها را زنده نکن
18- ذهنت را کنترل کن : به افکار مثبت و شاد فکر کن
19- افکار واقع بینانه داشته باش : با خیال و رویای کارهای نشدنی زندگی نکن
20- داستان ناراحتی را درذهنت مرور نکن
21- کمک ها را دریاب : از کمک دیگران راضی و خوشحال باش
22- مثبت فکر کن : با افکار مثبت اتفاقات مثبت را خلق کن با تصویر سازی
23- خشمت را پنهان کن : چون با این کار وجهه ی و احترام خود را در اجتماع نگه میداری
24- به روزها و ساعتها از دست رفته فکر کن : فکر کن که آیا بعد از چند سال همین قدر ناراحت میشدی
25- ذهنت و روحت را پاکسازی کن و به ارامش روحی و جسمی میرسی
26- یاد بگیر که گذشته قابل تغییر نیست : پس به گذشته فکر نکن و حال و آینده ات را بهتر بساز
27- فعالیتهای جدیدی را شروع کن : به علاقمندیهایت برس
28- به دل طبیعت بزن : با رفتن به طبیعت بزرگی خداوند را مشاهده کن و به آرامش برس و شاد باش
29- اجتماعی تر شو: از بودن درجمع فراری نباش و با دیگران هم صحبت شو
30- برای زندگیت هدف داشته باش : برای رسیدن به هدف درزندگی تلاش کن
31-مهارت های جدید را یاد بگیر : تا فرصت به افکار منفی نداشته باشی
32- شغلت را جدی بگیر : درشغلت بهترین باش
33- اشتباهات جدیدی را تجربه کن : درزندگی ترسو نباش ریسک پذیر باش
34- معجزه صبحها را درک کن : صبح زود بیدار شود و معجزه زندگی دوباره را درک کن
35- کوله بار سنگین گذشته را زمین بگذار : با این کار سبک و رها میشوی
36- برای پاک کردن گذشته به مخدرها پناه نبر
37- ادامه تحصیل دررشتهی مورد علاقه ات بده
38- گذشته ات را نقاشی کن و خودت نظاره گر باش
39- به دنبال تعادل درزندگی باش :با دیگران صحبت کن
40- از مشاوره دیگران و افراد متخصص کمک بگیر
41- گذشته ات را چراغ راه آینده ات کن تا خطا نکنی
42- افسرده مانی نکن :وقتی درمورد گذشته صحبت میکنی افسرده نباش
43- عجله نکن : برای یک کار درست عجله نکن و تصمیم خوب بگیر
44- انتقام نگیر : به خاطر اینگه دیگران تورا پس زدند ازانها انتقام نگیر
45- ایمان بیاور : برای رهایی ازافکار منفی هیچ جا بهتر از آغوش خداوند نیست
46- رویا بساز : با رویا پردازی برای زندگیت هدف بساز و هدفمند زندگی کن
47- زندگیت را مدیریت کن : خباورکن زندگی دردستان توست و خودت باید ان را بسازی نه دیگران
48- اجازه نده ازت سوء استفاده شود : برای دوستانت قصه های گذشته را تعریف نکن تا هروقت خواستند تو را ناراحت کنند
49- قبول کن که بعضی مواقع حالت بده : به موقع خودت را بیرون بریز – با خدای خودت صحبت کن و گریه کن و ازاو کمک بخواه
50- مواظب سلامتی روحی و جسمی خودت باش : چون مشکلات روحی مقدمه مشکلات جسمی است و برای آنکه به آن دچار نشویم هوای خودت را داشته باش
استاد ممنون از شما که باعث میشوید خداوند مطالب مفیدی را سر راهمان قرار دهد تا انسان جدیدی شویم
سلام استاد
من امروز بعد از خواندن این مطالب ابتدا به یاد گذشته افتادم که دران شکستها و موفقیتهایی داشتم و گاهی با یادآوری گذشته که چقدر درآن درمحل کارم توسط بعضی از همکاران اذیت شدم فکر میکردم و با خود فکر میکردم چطور این افراد رفتند درحالی که زمانی که بودند چه برو بیایی داشتند و چقدر همکاران از بودن در کنار این افراد ناراحت بودند و چاره ای نداشتند جزء چشم گفتن و چقدر عزت نفس همکاران را پایین می آوردند الان فقط خاطرات خوب و بد درذهن همکاران دارند و بارها گفتم خدایا منون از تو که عمر در حال گذر است و زمان تمام این مشکلات را حل میکند چون وقتی بعد از مدتی نباید چیزی باشد به امر خداوند دیگر نیست
حضور من درزندگی نشان از هدفمند بودن من درزندگی است . چقدر این جمله معنا و مفهوم دارد یعنی من با خلق شدن دراین زندگی هدفی دارم و خودم دقیق نمیدانم چه رسالتی دارم ولی خداوند میداند قبل از اینکه وارد دنیای مادی شوید قرارداد همکاری خود با خداوند را امضا کرده اید.
با زندگی باید چیکار کرد ؟ با زندگی باید با مهربانی و بخشش زندگی کرد تا دراین دنیا احساس آسایش هم درخود و هم دردیگران ایجاد کنیم چون ما دست خالی آمدیم و دست خالی هم میرویم و فقط برای زندگی و تجربه کردن آمدیم پس باید زندگی خوب و شادی را با بخشش و مهربانی و بدون کینه سپری کنیم چون عمر کوتاه است و دوبار به انسان داده نمیشود که بعد از تجربه اولی با دومی به خوبی و بدون اشتباه زندگی کنیم ما باید با شادی درخود و دیگران هدفمندی را دراین دنیا خلق کنیم و این کار فقط بدست خودمان انجام میپذیرد و دیگران دراین مسیر نمیتوانند به ما کمک کنند پس باید از امروز از افکار منفی و بیهوده گذشته رها شویم و خود را درآغوش خداوند ببینیم که برای آوردن ما به این دنیا هدفی داشته است و زندگی را با کمک خداوند از نو آغاز کنیم من درکتابی راههای رهایی از افکار گذشته را خواندم گفتم دراین جا برای دوستان هم بنویسم
50روش برای رهایی از افکار منفی در گذشته
1- تصمیم بگیر : که تمام خاطرات گذشته چه خوب و چه بد را به زباله دان تاریخ بسپاری
2- اراده کن : تصمیم بگیر از الان دیگر اجازه ندهی افکار منفی گذشته درذهنت مروز شود
3- حرف بزن : یکبار با خودت درمورد گذشته حرف بزن و به قولی سنگهایت را وا بکن و پرونده آن را برای همیشه ببند
4- مظلوم نمایی نکن : سعی نکنیم دیگران را درگذشته مقصر بدانیم چون رابطه دونفره بوده است و خود را بی تقصیر
5- دیگران را متهم نکن : اشتباهات خود را درگذشته بپذیر و برای اصلاح آن تلاش کن
6- روی زندگی درزمان حال تمرکز کن : درزمان حال با شادی زندگی کنیم وبه گذشته فکر نکنیم
7- ببخش و فراموش کن : چون با بخشش خودت را سبک مکنی و به خودت بگو من اون را میبخشم نه به خاطر اینکه لایق آن است چون میخواهم فقط خودم به ارامش ذهنی و جسمی برسم چون خودم ارزشمند هستم و لایق زندگی بهتر بعد با تمام وجود ان را ببخش
8- گذشته و افکار منفی را با خودت حمل نکن : زندگی دائم درحال جریانه و دیگرانی که به تو ظلم کردند دارند زندگی میکنند پس غصه خوردن و کینه داشتن مثل فردی است که سم بخورد و منتظر باشد دیگران بمیرند
9- طرز تفکرت را درمورد دیگران تغییر بده : اگر تاکنون فکر کرده ای که میتوانی گذشته را به حال و آینده ربط بدهی دست از این تفکر غلط بردار
10- منفی بافی نکن : زندگی دو روی دارد خوب و بد دلیل نمیشود چون درگذشته بد اوری درزمان حال و آینده هم بد بیاری فکرت را تغییر بده و خوبیها را تجربه کن
11- خاطراتت را یادداشت کن : تمام خاطرات گذشته را با تمام خشم و نفرت یادداشت کن بعد از آن حس بهتری درتو بوجود میاید
12- دوستانت را عوض کن : دوستان جدید و مکانهای جدید شمارا ازافکار گذشته دور میکنند از افراد سمی درزندگی دوری کن
13-سعی نکن همه را راضی نگه داری : چون اخر یکی طرز تفکرش با شما فرق میکند پس خودت را راضی نگه دار
14- به ظاهرت برس : چون ازروی ظاهرت تو را قضاوت میکنند
15- به خاطره های بد قدرت نده : خود را به کاری دیگر مشغول کن تا یادتت برود
16- خودت را بسیار دوست داشته باش :به خودت احترام بگذار تا دیگران به تو احترام بگذارند
17- اثر خاطرات را خنثی کن : خاطرات گذشته مردند با دوباره مرور کردن آنها را زنده نکن
18- ذهنت را کنترل کن : به افکار مثبت و شاد فکر کن
19- افکار واقع بینانه داشته باش : با خیال و رویای کارهای نشدنی زندگی نکن
20- داستان ناراحتی را درذهنت مرور نکن
21- کمک ها را دریاب : از کمک دیگران راضی و خوشحال باش
22- مثبت فکر کن : با افکار مثبت اتفاقات مثبت را خلق کن با تصویر سازی
23- خشمت را پنهان کن : چون با این کار وجهه ی و احترام خود را در اجتماع نگه میداری
24- به روزها و ساعتها از دست رفته فکر کن : فکر کن که آیا بعد از چند سال همین قدر ناراحت میشدی
25- ذهنت و روحت را پاکسازی کن و به ارامش روحی و جسمی میرسی
26- یاد بگیر که گذشته قابل تغییر نیست : پس به گذشته فکر نکن و حال و آینده ات را بهتر بساز
27- فعالیتهای جدیدی را شروع کن : به علاقمندیهایت برس
28- به دل طبیعت بزن : با رفتن به طبیعت بزرگی خداوند را مشاهده کن و به آرامش برس و شاد باش
29- اجتماعی تر شو: از بودن درجمع فراری نباش و با دیگران هم صحبت شو
30- برای زندگیت هدف داشته باش : برای رسیدن به هدف درزندگی تلاش کن
31-مهارت های جدید را یاد بگیر : تا فرصت به افکار منفی نداشته باشی
32- شغلت را جدی بگیر : درشغلت بهترین باش
33- اشتباهات جدیدی را تجربه کن : درزندگی ترسو نباش ریسک پذیر باش
34- معجزه صبحها را درک کن : صبح زود بیدار شود و معجزه زندگی دوباره را درک کن
35- کوله بار سنگین گذشته را زمین بگذار : با این کار سبک و رها میشوی
36- برای پاک کردن گذشته به مخدرها پناه نبر
37- ادامه تحصیل دررشتهی مورد علاقه ات بده
38- گذشته ات را نقاشی کن و خودت نظاره گر باش
39- به دنبال تعادل درزندگی باش :با دیگران صحبت کن
40- از مشاوره دیگران و افراد متخصص کمک بگیر
41- گذشته ات را چراغ راه آینده ات کن تا خطا نکنی
42- افسرده مانی نکن :وقتی درمورد گذشته صحبت میکنی افسرده نباش
43- عجله نکن : برای یک کار درست عجله نکن و تصمیم خوب بگیر
44- انتقام نگیر : به خاطر اینگه دیگران تورا پس زدند ازانها انتقام نگیر
45- ایمان بیاور : برای رهایی ازافکار منفی هیچ جا بهتر از آغوش خداوند نیست
46- رویا بساز : با رویا پردازی برای زندگیت هدف بساز و هدفمند زندگی کن
47- زندگیت را مدیریت کن : خباورکن زندگی دردستان توست و خودت باید ان را بسازی نه دیگران
48- اجازه نده ازت سوء استفاده شود : برای دوستانت قصه های گذشته را تعریف نکن تا هروقت خواستند تو را ناراحت کنند
49- قبول کن که بعضی مواقع حالت بده : به موقع خودت را بیرون بریز – با خدای خودت صحبت کن و گریه کن و ازاو کمک بخواه
50- مواظب سلامتی روحی و جسمی خودت باش : چون مشکلات روحی مقدمه مشکلات جسمی است و برای آنکه به آن دچار نشویم هوای خودت را داشته باش
استاد ممنون از شما که باعث میشوید خداوند مطالب مفیدی را سر راهمان قرار دهد تا انسان جدیدی شویم
باسلام خدمت شما استاد عزیز
خدای مهربان برای تمام داشتههایی که در زندگی به من عطا کردی تا شادی لذت و آرامش و تجربه کنم از تو سپاسگزارم،
و من همواره میکوشم که در مسیر رسیدن به خواستههام و در مسیر شناخت دنیای خودم تلاش کنم تا هر روز خودم رو با افکاری زیباتر زندگی کنم،
اقکاری که خالی هستند حسادت مقایسه کردن خشم کینه داشتن عصبانیت بد رفتاری و زشت حرف زدن حتی با خودم،
یادمه که یک روز یکفیلم سینمایی رو تماشا میکردم در یکی از سکانسهای اون فیلم مادری به فرزندش میگفت که به من قول بده که در دنیا در برابر همه مشکلات شجاع باشی و مهربان،
مهربانی چنان قدرتی دارد که میتواند جادو کند و زندگی تو را از این رو به اون رو کند،
و در آخر فیلم اون دختر ملکه اون شهر و کشور شد،
به همه اون رو دوست داشتن و مهربانی رو از اون یاد گرفتند،
من هم خیلی دوست دارم که همیشه زمانهایی که بر اساس عوامل بیرونی گاهی احوالمان ناخوش میشود سریع به یاد بیارم که من انتخاب کردم در زندگی چه هدفی داشته باشم،
و فکر میکنم که با شروع مسیر خودم به هدفم تا حدودی نزدیک شدم و در حال وقوع اتفاقهای خوبی درون خودم هستم،
و هدفم این بوده که تغییر کنند و از زندگی لذت ببرم و آرامش داشته باشم و در سلامتی زندگی کنم،
از زمانی که سعی کردم همسو با اراده خداوند زندگی کنم و از اراده شخصی خودم پیروی نکنم احساس بهتری دارم و میتونم به جرأت بگم حالم خوبه و خوشحالم،خدا رو نزدیک خودم احساس میکنم انگار که منو در آغوش گرفته و به من میگه نگران نباش،
خیلی سپاسگزار این زندگی جدیدم و این تولد دوباره افکارم در رابطه با خودم و خدا هستم ،
وقتی به این سایت میام میخونم و گوش میدم آرامش خاصی رو از نوشتههای شما و از فایل های شما درون خودم پیدا میکنم،
قبلاًها خیلی امتحان کرده بودم کتابهای مختلف خونده بودم و وارد دورهها و سایتهای مختلف شده بودم اما قدرت اونها برای من کم بودند چون فکر میکنم اون موقع واقعاً تصمیم به تغییر نگرفته بودم،
اما من امروزه واقعاً یک انسان جدید هستم که شگزار داشتههای خودم از زندگی هستم و راضیام از اونچه که دارم هدفم اینه که زندگی کنم و این خیلی هدف مهمیه،
لازم نیست که حتماً هدف خاصی رو در زندگی داشته باشیم گاهی انسانهایی را میبینم که حتی یادشون میره خوشحال باشند حتی یادشون میره که زنده هستند و باید زندگی کنند سخت نگیرند و حتی لبخند بزنند خیلی براشون سخته و این کارای کوچیکبراشون خیلی سخته اما ارزشمنده،
میتونه روی اتفاقهای زندگیمون تاثیر بزاره و میتونه نشون بده که ما بر اساس اراده شخصی ما زندگی میکنیم یا تصمیم داریم تا همسو با اراده خداوند زندگی زیبایی رو تجربه کنیم تا لذت بیشتری ببریم ،
و من مهربان همسو با اراده خداوند تصمیم میگیرم که از این لحظه به بعد باز هم برای رشد و گسترش آگاهی ذهنم در مسیر خودم مصممتر بمانم تلاش کنم و همیشه بهترین خودم باشم با توکل به خدای مهربون،
باتشکر از شما
سلام خدایی مهربون سلام بر دوست بی نظیر م
سلام بر آقای عطار روشن وهمه هم مسیران
من از قبل از و ردم به سایت صبح که ازخواب بیدار میشدم یی بی انگیزگی داشتم این هم طی ده سال گذشته با زباد شدن وزنم به من رسیده بود اصلا برای چی زنده هستم
باشم که بازم چاقتر بشم از رصبح رفکر درست گردن غذا وچگونه خوردن باشه این شد زندگی هر چی روش تودید خودم بود که طی این همه سال که اجرا کرده ر بود تو اویل هر رژیم بسیار خوشحال بودم ولی رفته اون احساس خوشایند تبدیل میشد به تنفر بی احساسی نسب به خودم چون ته ذهنم میدونستم بی فایده هست
.این شده بود که ازخودم بپرسم برای چی اصلا به دینا آمدم
آمدم که فقط زمان طلف کنم هی پی راه کار بکردم که بی فایده هست آخرش چی تا رزمانی که جان دربدن دارم این اضافه وزن دنبال خودم بکشم اخه مگه میشد کشید آخرش چی
ولی بازم مجبور بودم که باشم واین حس هرروز بععضی زمان افراد پرکاری رو که میدیدم که ازصبح تا ساعت۱۰ شب برنامه پری رو دارن باره تو دلم بهوش آفرین میگفتم که از زمان ونیروی جسمی خودشون کمال استفاده داره میکن من چی
ولی با وهدایتد وحمایت خداوند ورسیدن به آین مسیر اول که کلی خوشحال شدم که راه نجات خودم رو پیدا کردم ولی بازم اون بخش منفی هی به میگفت خیلی خوشحال نشو این م ثل بقیه هست دلتو خوش نکن ولی چون این مسیر رو از طرف خداوند میدوستم کم کم بعد از دو یا سه روز احساسس داشت خیلی بیشتر می شو د و
کم کم اون احساس تبدیل شد به دوست داشتن بازم انقدر مهو این مسیر شدم اون دوست داشتن تبدیل شد به شورو شوق وعشق به این مسیر و تازه درهایی پا احساسهای عالیه روی من ازهمون دری باز شده که من محکم بسته بودن تازه مزه شور و شوق و هدف داشتن رو به خودم هدیه دادم پش داشتن اون هدف در دید من نفس زندگی هست یی موتر حرکتی هست که باهش بخوای به آنجه آرزو دارم برسیی وچه زیباست این هدف که کلی احساس حیاط وزندگی در وجود من تزریق کرد
با زندگی چکارباید بکنم
من که داشتم اشکالتی رو به خودم به وجود اورددم برطرف میکردم ولی اون بی نتیجه بود
حالا که لطف خداوند شامل حالم شده امروز با زندگیم چکار باید بکنم من برای خودم کلی برنامه که میخو ام به شکل واقعی انجام بدم چیدم و مرحله به مرحله وآرام آرام برنامه زندگی با مسیر تناسب فکردی اضافه میکنم تواند روزی برنامه کوجک ولی ادامه داره تا هرانجهکه رک تواین همه مدت تلق کردم رو جبران کنم البته بخشی رو اگه خدا کمککننده بتوانم برطرف کنم
نفش خداوند درزندگی من چیست
اون هدایت وحمایت خداوند نبود که درحال حاضر اشتم در
جا میزدم بعنی دنبال راهکار میکشم
قدر بدنم شادی بخشهای دیگران باشم اون ذق شوق رو بیشترین کنم هدفمند زندگی کنم چون میخوام با ا ره الهی همسو پشم داشتند برای بسیار مهمی تواین مسیر اون هدف ارتباط با ارده خداوند هست داشتن هدف اون انگیزه کارکردن روی خودمون رو به مامیده
خداوند و اهدایی زندگی از چیزی از هیچ چیز است خلق میکنه من چون هدفم روکه ارتباط با ارده الهی هست باید سعی کوشش خودم رو برای آنجه که دردیدم نشدنی هست کنم تا من بتوانماون خلاقیت رو به اطراف داشته باشم احسا س شادی به دیگران ببخشم من اون اموری که به من محول شد که برام مهیا شده ه توهمین زمان به شکل درست انجام بدم موفقی بودمکه اون ارتباط رو به شکل درست انجام بدم
شاید بخش متفی ذهنم باره هی به من تاکید که تو سنت زیا د هست اگه بخواهی کار ی مفید بعد از لاغریی کاری بخواهی انجام بدی خیلی زمان نداری اون کار نصفه میمونه ولی من میگم خداوند من رو به این سمت هدایت گرده ه هرچی اون درنظر داشته باسه من باید اون رو به شکل خوب انجام بدم چون قصدم ارتباط و هموسو شدن با ارده خداوند هست مهم مقدار زمان بلند مدت نیست شاید توهمین زمان گوتاه که خداوند من نمیدونم چندساله اون کاره من تا یی زمانی به گردن من هست وشاید یی عده دیگه اون کاره من رو ادامه بدن حتما که من نباید تا آخرش باشم شاید من باید شروع کننده باشم اون بستگی به خداوند داره نه من
هدفمندی رو درخود م جستجو کنم
من شاید باره برای این مسیر وهدف که تو این مسیر به من رسید باره ازخداوند تشکر کردم من دنبال لاغریی آمدم وبا وردم اون لاغریی یی هدف ب اارزش شد که اصلا من برای اون به این مسیر نیومد تازه چون هدف برام مهم با ارزش شد با بودن وادامه دادن که به هدفم برسم هیی یی خش تازه روبروی من بازمیشه تا اون بخش رو طی میکنم یی بخش بالاتر به من میرسه اگه من فقط لاغری رو درنظر میگرفتم شاید خداوند من به این بخش راهنمایی نمی کرد که چه دنیای بزرگی رو جلوی چشم باز کرده پس هدف خودش من رو پیدا کرده من دنبالش نبودم
هدف مندی خودم رو پیدا کنم
خداوند برام ا ین هدف مندی رو به شکل خواست خودش برای من مهیا کرده خیلی وفت هست که من بخاطر این دورهام که زمان زیادی ازمن میگرفت مسئولیت گلهای حیاطم رو به پسرم ولی فرد دیگه سپرد بودم که بهشون فقط اب بده کاره دیگه نکنه
روز گذشته به خودم گفتم من مسئولیت این کا ه رو به عهد دیگران انداختم برم بهشون رسیدگی کنم درکمال تعجب وفتی داشتن بهشون رسیدگی میکردم بعضی از گلدانها حیاط انکار رمن رو صدا می گردن که ما احتیاج به رسیدگی تو داریم به خودم گفتم دیگه این بخش که شاید خداوند برای در نظر داره رو به عهد هیچ کس نمیزارم بقدری رسیدگی رو خوب درست انجام دادم اخر کار م انکار گلهای حیاطم انگار خوشحال بودن داشتن بال در میاوردن
پس من اون عمل صالح که تونظرم دنبالش تو جای دیگه میگشتم تو حیاط منرل خودم بود خیلی برام جالب شد حتی بععضی از گلدانه دیگه انکار منتظرم باشن خودش رو به شکلی تونظر م می انداختن وفتی بهشون دست می زدم میدیم اگه تواین چند روز بهشون رسیدگی نمی کردم حتما ازبین میرفتند چون ریشها شون از خاک بیرون آمده بود
فقط همین چند روز فرصت داشتم برای احیای ورسیدن تازه بعد ازد تموم شدن کارم با اینگه خیلی خسته شدم پام کمی درد گرفت ولی یی حس شادی دورنی رو به خودم دادم خیلی حس خوبی بود کلی موجود زنده رو از خطر مرگ نجات دادم حق حیات دو باره بهشون دادم اونم با ارده خداوند چون من قصدشو داشتم که رسیدگی کنم ولی هی امروز وفراد میگردم ولی دو روز گذشته انکار کسی به من بگه که باید انجام بدی من هم فبول کنم این مورد برام پیش آمد
خداوند پشت و پنا هتو ن یا حق حق نگه دار تو ن
باسلام خدمت شما
اگر همیشه در زندگی با احساس خوب و ذوق و شوق برای ادامه مسیر زندگی را تکه تکه کنید و همیشه به دنبال هدف باشید برنامه ریزی ذهنی دارید و می دانید که برای رسیدن به هدف خوب باید با افکار خوب هم در رسیدن به این هدف تلاش کرد اما اگر از این آگاهی بهره مند نیستید باید بدانید که ما با افکار خودمان هست که به دنبال هدف می رویم و به او می رسیم اگر احساس ما در رسیدن به هدف و در این مسیر خوب و عالی باشد همیشه بهترین جواب خود را از جهان هستی در زندگی جذب می کنیم و این همان قانون جذب است که در باره هر چیزی که به خوبی فکر کنید به سمت خودتان خوبی ها را جذب می کنید وقتی با هدفمندی و شوق زندگی کنید هر روزتان را بهتر از دیروز میسازی برای مثال من امروز که از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم که دیگران را همیشه بتونه انتظار داشتن از اون ها دوست داشته باشم و خطاها و پای اون ها رو نبینم و زیباییهای انسانها و جهان هستی رو ببینم وقتی که صفات خوب خود را تقویت کنید می توانید با دانش و آگاهی بالا هر روز را یک روز جدید را آغاز کند،
من انسان های زیادی دیدم که هر روز شان بدون هدف و تکراری هست و از این که در جهان هستند پشیمان هستم و از حضور خودشان شکایت دارن وقتی که انسان این آگاهی رو نداره که هدف از خلقت اش بر روی زمین چگونه و چه بوده است برای همین نمی تواند باور کند و زندگی خوبی را داشته باشد هدف از حضور ما این است که خودمان را بهترین انسانی کنیم که می تواند باشد یعنی به بهترین شکل ممکن زندگی کنیم زیرا که بهترین نوع زندگی حساب میشود و افکار منفی و زندگی تکراری و خسته کننده در جهان آخرت یا بهتر است بگویم زندگی پس از مرگ بیاب نمیشود و فقط خوبی ها را زندگی می کنیم و بدی ها حذف می شود،
برای همین است که به انسان آگاهی و این علم رو می دهند که باید احساس خوب داشته باشیم تا بر اساس قانون جذب و سیستم خداوند به آنچه که با فرستنده های ذهن خودمان به جهان هستی میفرستیم نعمت های خوبی را دریافت کنیم و آنچه که دوست داریم در زندگی تجربه کنیم وقتی که احساس خوب و شوق و ذوق و هدفمند باشیم هر روز را با افکار خودمان حلق می کنیم و در مسیر خودمان محکم و استوار هستیم و هیچ وقت از نظرات و افکار دیگران ناامید نمی شویم به مسیرمان فکر میکنیم و هدفی که قرار است ما رو انسانی بهتر و بهتر کنه،
یکی دیگر از اعمالی که برای من به صورت عادت تبدیل شده این است که دیگران رو خیلی دوست دارم همانطور که خودم رو خیلی دوست دارم و به خودم احترام می گذارم و ارزش می دهد و جدیداً من در خودم این حس رو بسیار زیاد ترشح می کنم که خداوند همیشه در زندگی من نقش بسیار خوبی دارد برای مثال من تا در ذهن خودم شروع کردم به خواستن تغییر خودم را با شوق و ذوق و خواسته قلبی وارد این مسیر شدم تا به الان هرگز نتونستم که از این دوره ها دل بکنم یا روزی نباشه که من این دوره ها رو گوش بدم همیشه دوست دارم که با شوق و ذوق پیش برم و اطلاعات من روز به روز بیشتر بشه و احساس من بهتر و بهتر باشه درباره خودم زندگی و شناخت خداوند و آیا به راستی که نقش خدا در زندگی ما چیست فقط و فقط میتونم اینو بگم که خود آقا میتونه یک الگوی بسیار زیبا برای ما انسانها ای باشه که آگاه شدهایم و دوستانم همانند خداوند رفتار کنیم زیبا ببینیم و زیبا حرف بزنیم و شوق برای زندگی داشته باشیم مهربانی کنیم و بین انسان هایش تفاوتی نداریم دوست داشتن بدون حد و مرز را داشته باشیم و از افکار و انسانهای منفی دوری کنیم و افکار مثبتی داشته باشیم تا زندگی خود را تجربه کنیم،
من هم به خداوند توکل می کنم و همیشه سعی می کنم در زندگی با اراده خداوند همسو باشم و به خواسته های زیبای خودم با بهترین هدفمندی ها و ذوق و شوق داشتن در زندگی و سپاسگزاری فراوان که به صورت عملی باید داشته باشم برسم،
باتشکر ازشما
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
ااز مهمترین ویژگیهای که خدا در انسان قرار داده از ابتدا ذوق و شوق زندگی کردن است . واقعا مثل بچه ها که از همه چیز لذت می برن . من دیشب جایی خوندم که بهترین روش احترام به خداوند همینه که با شور و شوق زندگی کنیم یه وقتها که صبح ها که حوصله ندارم اینو یاد آوری می کنم به خودم . قبلا که می رفتم سرکار خیلی ذوق و شوق داشتم اما الان یه روزایی نه ولی باز بلند می شم سرم و گرم می کنم یه وقتها چیزای جدیدی و یاد می گیرم درست می کنم .نیاز داریم که زندگی کنیم .و برای اینکه با شوق و شور زندگی کنیم باید هدفمند باشیم .و حضور ما نشان از هدفمند بودن ما است من تا حالا به این هدفمند بودن راستشو بخواین فکر نگرده بودم همینهایی که شنیده بودم بچه ها درس می خونن بزرگ می شن ازدواج می کنن و بچه دار می شن ….. ولی این خیلی جالب بود که گفتین حضور ما در این دنیا نشان از هدفمند بودن است حتما یه رسالتی داریم . همه به اون نیروی منشع متصل هستن . و آنچه باید حضور داشته باشد حتما هدف و مقصودی از حضورش در این دنیا وجود دارد.شما از آنچه سرچشمه گرفتید در تمامی اوقات بخشی از آن هستید.هیچ چیزی تصادفی نیست در این جهان .هر چه ارتباط خودمون و با خدا بیشتر کنیم احساس هدفمند بودن بیشتری در زندگی تجربه می کنیم.
هدفمون پیش از آنچه در زندگی انجام می دهیم مربوط باشد به چگونگی احساس مربوط می شود. و احساس هدفمندی قدرت اراده خداوند و به جریان می ندازه تا هر آنچه با ویژگیهای خداوند هماهنگی دارد رو خلق کند.
زمانی احساس زنده بودن و زندگی کردن و خواهید داشت که زندگی خود را به دیگران هدیه کنید.در این صورت احساس هدفمندی خواهید کرد .آنچه هستیم را زمانی می توانیم تجربه کنیم که اون و مشاهده کنیم مثلا مهربانی که از ویزگیلهای خداونده رو در وجودمون بوجود بیاریم و به دیگران با مهربانی رفتار کنیم اون و تجربه می کنیم یعنی همون ویژگیهای خداوند و در خودمون ایجاد کنیم و عمل کنیم و مشاهده می کنیم .
برای پیوستن به قدرت اراده خداوند باید مانند او عمل کنیم.پیوسته مشغول زندگی کردن و خلق هر آنچه می توانیم از فرصت زندگی باشیم .
برای تجربه احساس هدفمند بودن لازمه که ابتدا هیچ ترس و نگرانی برای اموری که انجام اون برای شما مقرر شده نداشته باشید .
با اینکه روی این موضوع کار می کنم و فکر می کنم هنوز نتونستم به طور کامل ترس و بیرون کنم خیلی موقع ها دلشوره می گیرم و ترس میاد به سراغم .
خیلی دوست دارم به اون آرامش برسم دیگه از هیچی نترسم .
حتی اگه من ندانم هدفم چیست خدا مرا هدایت می کنه در مسیر هدفم .با احساس خوب زندگی کنم و از هر فرصتی که در اختیار دارم برای لذت بردن و تجربه کردن استفاده کنم و اطمینان داشته باشم که خداوند مرا به مسیر درست هدایت می کند.
همه ما در ذهنمان می دونیم آنچه و که باید انجام بدیم اما نمی توانیم انجام آن را شروع کنیم .به اون نیروی خاموش که همون قدرت اراده خداونده توجه نمی کنیم.
عمل صالح هر عملی است که باعث ایجاد شادی درونی می شود .و برای هر فردی مختص به خودشه .
یه وقتا من مثلا غذا درست می کنم یه خورده به همسایه ها می دم . برا مامانم اینا می برم . خیلی با مادر بزرگم حرف می زنم . چون شنوایش کم شده همه حوصله ندارن ولی من هر وقت می رم پروش می شینم به حرفاش گوش می دم ازش فیلم می گیرم .وقتی هم می خوام فیلم بگیرم می گم مامان جان تعریف کنین می گن اخه باید تو بپرسی بعد من بگم خلاصه داستانیه ولی من دوست دارم خیلی .
انگاه که اورا به خلقت کامل بیاراستم وازروح خود بران بدمیدم براو به سجده بیافتید
واای وای استاد باروح من چه کردی نمیتونم بیان کنم احساسم رو از خوندن این متن وشنیدن این آهنگ بینظیر
استاد عزیزم منو تودل این شب وصل کردی به معبودم. فقط اشک ریختم وسپاسگذاری کردم ازاینکه خداوند منو چقدر قدرتمند خلق کرده ومنو به تمام توانایی ها ونیکی ها اراسته وهمواره درحال هدایته منه. خدایاااا عاشفتم. وااای چقدر خدا به من نزدیکه ومن ندیدمش چقد عاشقه منه ومن خودم رو از عشقش محروم کردم خدایاااااااا😭😭😭
خدایا تو چقدر بزرگی. سپاسگزارم که منو بی هدف خلق نکردی ومنو به حال خودم رها نکردی متشکرم
که به من قدرت خلق کردن عطاکردی
استاد جایی که گفتین خداوند میخاد از طریق من خودش رو تجربه کنه منو دیوانه کردید بارها باخودم تکرارش کردم چقدر احساس ارزشمندی کردم چقدر به خودم افتخار کردم وخودم رو لایق دونستم حالامیتونم این جمله درک کنم که(خدایا تو همه منی ومن همه تو). میتونم وجود خدارو درون قلبم احساس کنم. خدایی که سالهای سال ازش دور بودم رومیتونم در اغوش بکشم وعشقش رو باولع نفس بکشم خدایا سپاسگزارم برای ثانیه ثانیه ی این لحظه ها که دارم زندگی رو تجربه میکنم. دارم خالقم رو تجربه میکنم وباهاش عشق بازی میکنم واشک شوق میریزم. استاد ازت متشکرم ازت متشکرم ازت متشکرم مرد خدا
خدایا سپاسگزارم برای وجود افراد نازنینی که در مسیرم قراردادی سپاسگزارم بابت دستان الاهیت
استاد عزیزم از خدای وهابم میخام که هرروز ریسمان اتصالت به خداوند قوی وقویتر بشه وهرروز بیشتر بدرخشی ودلت شاااد وخوشحال باشه
سپاسگزارم بابت این بخش از سایت هزاران بار تشکر
در پناه الله یکتا بدرخشید 🌸🌸🌸