توانایی لاغر شدن در همه افراد چاق وجود دارد اما نمی دانند.
همه ما در بدو تولد مجهز به تمام توانایی های لازم برای زنده ماندن هستیم. بدون اینکه به ما آموزش داده شود به راحتی نفس کشیدن، پلک زدن، رشد و نمو و هزاران فعالیت دیگر برای زنده ماندن را بلد هستیم.
توانایی های ذاتی انسان
به مرور که بزرگتر می شویم توانایی های دیگر نیز در ما بروز پیدا می کند مانند توانایی راه رفتن، صحبت کردن و انواع توانایی هایی که هر انسان بنا به موقعیت و شرایط زندگی اش از آنها بهره مند می شود.
هیچ یک از ما در دوران کودکی تصور و نگرشی درباره توانایی های خود نداریم، بنابراین به راحتی هرآنچه را نیاز داشته باشیم می آموزیم. اما هرچه بزرگتر می شویم تحت تاثیر محیط پیرامون خود دیدگاه و نگرش ما درباره توانایی هایمان تغییر پیدا می کند و این شروع ایجاد تفاوت بین انسانهاست.
در دوران کودکی همه ما بدون توجه به داشتن یا نداشتن توانایی شروع به یادگیری زبان مادری خود می کنیم اما وقتی بزرگتر می شویم در مورد یادگیری زبان دیگری مانند انگلیسی به یک شکل عمل نمی کنیم بلکه برخی از ما که عقیده داریم توانایی یادگیری زبان انگلیسی را داریم برای یادگیری اقدام می کنیم اما عده زیادی که عقیده دارند توانایی یادگیری زبان انگلیسی را ندارند هرگز برای یادگیری آن اقدام نمی کنند.
این در صورتی است که همه کودکانی که در خانواده های انگلیسی زبان متولد می شوند بدون داشتن نگرش درباره توانایی خود در یادگیری زبان انگلیسی به راحتی زبان مادری خود را می آموزند و اگر نیاز باشد آنها زبان فارسی را بیاموزند به همان شکل که ما در مورد یادگیری زبان انگلیسی عمل می کنیم درمورد خود فکر و عمل می کنند.
موضوعی که درباره یادگیری زبان مادری و انگلیسی توضیح داده شد درباره تمام مسائل و جنبه های زندگی صدق می کند و ما هرچه بزرگتر می شویم بر اساس نگرش خود درباره توانایی هایمان برای یادگیری اقدام می کنیم.
اگر امروز زندگی خود را بررسی کنیم در تمام مواردی که احساس و نگرش توانمندی داشته ایم موفق بوده ایم و در بسیاری از مواردی که به خواسته هایمان نرسیده ایم تنها و تنها به دلیل عدم احساس توانایی بوده است.
لاغر شدن هم مانند دیگر موضوعات زندگی ارتباط مستقیم به احساس توانایی در لاغر شدن یا لاغر نشدن دارد و این مهم ترین مانع لاغری در ذهن است که در هیچ روش لاغری مورد توجه قرار نمی گیرد.
ارتباط لاغری با توانایی لاغر شدن
به اندازه ای که احساس توانایی لاغر شدن داشته باشید به راحتی می توانید لاغر شوید.
اگر نیاز به منطقی کردن این عبارت دارید کافی است به روند چاق شدن خود فکر کنید.
هیچ فرد چاقی برای چاق شدن به توانایی خود در چاق شدن فکر نکرده است و هیچ نگرشی درباره اینکه من نمی توانم چاق شوم نداشته است بنابراین به راحتی و بدون هیچگونه تحمل رنج و سختی چاق شده است.
مثال یادگیری زبان مادری را در ذهن مرور کنید دقیقا مشابه چاق شدن است.
نکته جالب توجه اینکه هیچ فرد چاقی برای چاق شدن به توانایی خود در چاق شدن فکر نکرده است اما وقتی چاق شده است و در معرض مشکلات چاقی قرار گرفته، برای لاغر شدن به توانایی لاغر شدن خود شک کرده است.
ما برای چاق شدن متکی به توانایی خاصی نبوده ایم بنابراین برای لاغر شدن نیز به داشتن توانایی خاصی نداریم.
عدم اطلاع از این موضوع یا به دلیل دریافت آگاهی های اشتباه سبب شده که همه افراد چاق خود را فاقد توانایی یا اراده لاغر شدن می دانند. این نگرش مهمترین عامل لاغر نشدن افراد چاق است.
برای درک بهتر این موضوع به این مثال منطقی توجه کنید:
شاید در اطرافیان خود با افراد متناسبی را مشاهده کرده باشید که از نظر شما افراد پرخوری هستند اما هرگز چاق نمی شوند و زمانی که از آنها درمورد چطور چاق نشدنشان سوال کرده اید: جواب داده اند که من چاق نمی شم.
من چاق نمیشم در واقع همان عدم توانمند خود در چاق شدن است.
نمونه مشابه را می توانید در خودتان پیدا کنید که درمورد موضوعی احساس ناتوانی کرده اید و هرگز در آن موضوع موفق نشده اید.
افراد لاغر و احساس توانایی لاغری
شاید در ذهن شما این سوال ایجاد شده باشد که افراد لاغر چگونه توانایی لاغر شدن را در خود ایجاد کرده اند؟
پاسخ این است که آنها هیچ تلاشی برای ایجاد توانایی لاغر بودن در خود ایجاد نکرده اند چون این توانایی به شکل پیشفرض در همه انسان ها وجود دارد. مانند توانایی نفس کشیدن.
افراد متناسب به دو دسته تقسیم می شوند:
۱- افراد متناسب با رفتار غذایی صحیح
۲- افراد متناسب با رفتار غذایی غیرصحیح
گروه اول که افراد متناسب با رفتار صحیح هستند دقیقا بر اساس فرمول های پیش فرض ذهن و دستورالعمل های اولیه مغز خود فکر و رفتار می کنند بنابراین تا ابد متناسب خواهند بود.
گروه دوم افرادی هستند که دستورالعمل های اولیه مغز آنها تغییر کرده و نسبت به مواد غذایی واکنش های متفاوت دارند و در خوردن مواد غذایی زیاده روی می کنند اما این گروه فقط به این دلیل که خود را فاقد توانایی چاق شدن می دانند تا زمانی که این باور و نگرش تغییر نکرده باشد متناسب خواهند بود اما درصورتی که نگرش آنها درباره توانایی چاق شدن خود تغییر کند با سرعت بیشتر از افراد چاق دچار اضافه وزن خواهند شد.
داشتن یا نداشتن احساس توانایی، تنها عامل تعیین کننده نتیجه زندگی شما در جنبه سلامتی و تناسب اندام خواهد بود.
بنابراین اگر رویای لاغر شدن دارید باید بیشتر از هر موضوع دیگر به بازیابی و به یادآوری توانایی خود در لاغر شدن توجه داشته باشید.
اگر عقیده دارید توانایی لاغر شدن را ندارید مهم نیست چقدر برای لاغر شدن تلاش می کنید، شما هرگز لاغر نخواهید شد.
تمام سال هایی که برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کرده ایم تنها به دلیل باور نداشتن توانایی لاغر شدن موفق به کسب نتیجه عالی و ماندگار نشده ایم.
حتی افرادی که با استفاده از هر روشی به مقدار قابل توجهی کاهش وزن و سایز پیدا می کنند نیز تحت تاثیر این نگرش اشتباه که توانایی لاغر ماندن را ندارند دوباره به شرایط چاقی قبلی خود بر می گردند.
بازیابی توانایی لاغر شدن، مهمترین موضوع در کسب نتیجه عالی از مسیر لاغری با ذهن می باشد.
چگونگی ایجاد توانایی لاغر شدن
من در این فایل متوجه شدم زمانی من در وزن ایده آلم بود. آروم آروم اضافه کردم. اگه روزی بهم میگفتن که در وزن الانم خواهم بود هرگز تصورشم نمیتونستم بکنم. میگفتم دروغه. من آروم آروم چاق شدم. برای همین اصلا متوجه چاقیم نشدم.
ولی الان که میخوام کاهش وزن پیدا کنم به حجم عظیمی که میخوام کم کنم فکر می کنم و میگم نمیتونم. انگار که بدنم نمیخواد این حجم عظیم رو از دست بده. میگه میمیرم. توانشو ندارم.
ولی من در این فایل فهمیدم برای ایجاد توانایی لاغر شدن در خودم نباید اینطوری به لاغر شدن فکر کنم و بگم میخوام ۳۰ کیلو کم کنم.
۳۰ کیلو رو من در طی ده سال به دست آوردم. پس الانم نباید عجله کنم. بلکه لازمه کاملا منطقی فکر کنم و کوچولو کوچولو طوری که بهم فشار هم نیاد به سمت لاغر شدن حرکت کنم.
فقط مهم اینه که احساس کنم دارم در جهت لاغر شدنم حرکت می کنم. در نوشته ی دیروز یا پریروز یکی از خانوما خوندم که گفتن باید میانه رو بود ما برای لاغر شدن افراط کردیم. یعنی به خودمون فشار آوردیم. نباید برای ایجاد توانایی لاغر شدن افراط یا تفریط کنیم. به جای زیاده روی میانه روی رو انتخاب کنیم.
در محتوای نوشتاری خوندم علاوه بر افکار نیاز هست که رفتارمون هم تغییر کنه. خب من همیشه رفتارم زیاده روی یا کم روی بوده. یعنی یا اصلا نمیخوردم یا خیلی میخوردم.
در این فایل و متن فهمیدم باید یه شیب ملایم به سمت لاغر شدن داشته باشم و میانه روی رو در ذهن خودم جایگزین کنم. نمیدونم بتونم این کارو کنم یا نه ؟ ولی این جمله رو هم نباید بگم مگه میشه من کاری رو بخوام و نتونم.
میانه روی فشار نمیاره به جسم. یعنی نه اونقدر کم میخوری که اعصابت به هم بریزه نه اونقدر زیاد میخوری که بازم با سرزنش و عذاب وجدان اعصابمون خورد بشه. به این شکل به مرور به افکار و رفتار مسلط میشیم و توانایی لاغر شدن را در ذهنمون ایجاد می کنیم.
به نظر من تفاوت رفتار یه انسان چاق و لاغر اینه که انسان چاق اهل زیاده روی و کم روی هست یا مثلا هیچی فعالیت نمیکنه یا میره فعالیتهای خیلی زیادی می کنه که اونقدر بهش فشار میاد که از توانش خارج میشه. من در این فایل فهمیدم که این رفتار چاقی رو تغییر بدم به میانه روی.
میانه روی به انسان فشار نمیاره. خب یه روتین منظمی هست که لازمه تکرار بشه. اگه دلمم چیزی رو بخواد بازم در حد میانه میتونم بخورم مثلا اگه خواستم پیاده روی هم کنم یهو ۲ ساعت نرم روزی نیم ساعتم با سرعت ۳ حرکت کنم خوبه.
ما زیاده روی رو حتی تو ورزشم میدیدم. وقتی به ورزش کردن می افتیم اونقدر زیاد انجامش میدیم که خسته میشیم و بهمون فشار میاد و نمیتونیم ادامه بدیم.
در مورد افکار هم هی نگیم نمیتونم این کار و انجام بدم نمیتونم لاغر بشم. به ۳۰ کیلو کاهش وزن فکر نکنیم. فقط فکر کنیم که ما زمانی مثلا در ۶۰ کیلو بودیم و از اونجا رسیدیم ۹۰ کیلو ۱۰۰ کیلو پس الانم میتونم دوباره به همون وزن ۶۰ – ۷۰ برگردم.
برای ایجاد احساس توانایی لاغر شدن لازم نیست به کاهش وزن فکر کنم که احساس سختی بهم دست بده . فقط یاد اون زمانی بیفتم که من در شرایط ۶۰-۷۰ بودم و حالمم خوب بود و هیچ زجری هم نمی کشیدم و خیلی هم راحتتر از الان زندگی می کردم.
پس لاغر شدن صحیح مجموعه ی افکار و رفتار هست. ما که افکارمون رو با سایت تناسب فکری داریم درست می کنیم و لاغر شدن رو راحت می کنیم از نظر رفتاری هم به نظرم بهترین رفتار میانه روی کردنه که باید بهش پایبند باشیم و انجامش بدیم البته اونم با احساس خوب انتخابش کنیم.
توکل به خدا امیدوارم بتونم انجامش بدم.
من شیوه رفتار میانه روی رو زمانی که ۶۰ – ۷۰ کیلو بودم داشتم. ولی من همون موقع هم فکر می کردم زیاد میخورم یعنی من همیشه فکر میکردم در حال زیاده روی هستم. این فکر رو هم باید تغییر بدم.
این فکر چاقیه و وقتی همش تصورم این باشه که دارم زیاده روی می کنم خب همین کارو انجام میدم. من تصورم و باید تغییر بدم. من همیشه میانه روی رو انتخاب می کنم. من انسان میانه رُویی هستم. من میانه روی رو در سطح فکرم جایگزین زیاده روی می کنم و در رفتارم هم میانه روی رو جایگزین افراط و تفریط می کنم. هر وقتم که تو فکرم اومد که نمی تونم بدونم این فکر چاقیه و اون رو با فکر لاغری جایگزین کنم. من میتونم لاغر بشم.
با توکل به خدا از امروز میانه روی در رفتار رو میخوام انجام بدم. فکرمم که چند روزه دارم درست می کنم. به نظرم همینطوری ادامه بدم دیگه در جهت لاغری آسان در حرکتم و به مرور و بدون عجله به نتیجه ای که میخوام میرسم.
✍️ تمرین آموزشی 📖
با نوشتن درباره توانایی های خود در جنبه های مختلف زندگی توانایی لاغر شدن را در جسم خود فعال کنید.
- تا قبل از آشنایی با روش لاغری با ذهن نگرش شما درباره توانایی لاغر شدنتان چگونه بوده است؟
- درباره توانایی های خود در انجام کارها یا مهارت هایی که یاد گرفته اید شرح دهید.
- مواردی در زندگی خود پیدا کنید که موفق به انجام کاری شده اید که تصور می کردید توانایی انجام یا موفقیت در آن زمینه را ندارید.
- درباره توانایی های جسم خودتان شرح دهید. تجربه خود از توانا بودن جسمتان را بنویسید.
- انتظار شما از جسمتان برای لاغر شدن چیست؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.04 از 192 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بعد از مدت ها ۲۰ دقیقه از وقتم رو به درستی صرف کردم.محتوایی رو دیدم که به من امید داد و من رو به یاد هدف هایی که برای امسالم انتخاب کرده بودم انداخت.
اولین جمله ای که توجه من را جلب کرد
صفر تا صد رویای لاغر شدن دست خودتان است.
دقیقا درسته چون برای محقق کردن این رویا نیازی به پول و وقت و حرف دیگران ندارم.نیازی به پارتی بازی و آشنا داشتن ندارم تا لاغر بشم.
فقط در این مسیر خودم هستم و خدا.
و این خیلی خوبه که آرزوی من هیچ ربطی به عوامل بیرون از من نداره .
نکته ی دومی که توجه من رو جلب کرد این بود که راحت میتونم جواب های زیادی برای چطور چاق بشم ؟ پیدا کنم و اصلا برای من واضحه که چه اتفاقی میافته
ولی پاسخ چطور لاغر بشم هنوز گنگه و مبهم.
که پاسخش در چند جمله ی بعدی بود :
باید بپذیریم من امروز چاق هستم و میخوام لاغر بشم.
و در گام بعدی افکاری که میگن نمیشه و نمیتونی رو نادیده بگیر .فقط بهشون توجه نکن.
و به این موضوع فکر کن که یک روزی در این شرایط نبودی..
چرا راه دور برم ، پارسال من در این شرایط نبودم حتا دو سال قبل در وضعیت خیلی بهتری بودم و اون شرایط رو همین کسی که الان داره تایپ میکنه بوجود آورده بود تک و تنها با لشکر یک نفره ی خودش.
پس الان هم میتونه.
جسم خیلی قدرت داره .خیلی هوشمنده. به تغییراتی که از بچگی تا الان داشتی نگاه کن ببین این بدن چه تغییراتی رو انجام داده چهره و اندام تو رو از یک بچه به نوجوان و جوان و یک انسان کامل تبدیل کرده و در تمام این سفر تو بزرگ شدی و سالم و سلامت تر شدی.
حالا قدرتی دیگر به اسم ذهن اومده و قدرت جسم رو در مسیری هدایت کرده که تو امروز چاق باشی..
تصمیم گرفتی لاغر بشی و این جسم انجامش داده ،دوباره چاق شدی و دوباره و دوباره این چرخه تکرار شده.
امروز نوبته خودته ..که از این دوتا قدرت استفاده کنی برای هدفی که میخوای..
برای لاغری..
بدون که خیلی قوی هستی و برای رسیدن به هدف قشنگت هرچیزی که لازم هست رو داری ..
پس بدون حسرت خوردن و معطلی شروع کن و رویای خودت رو تا دیر نشده بساز و زندگی کن.
با سلام.
بر میگردم به ۱۰ سال قبل ، اون موقع که شاید ۷۰ کیلو بودم .. همون وزن ۷۰ برای من آخر دنیا بودم و هیچ جوره نمی تونستم قبول کنم که روزی در ۹۰ کیلو بودن زندگی کنم.
اما اتفاق افتاد. من می پذیرم که امروز چاقم و تصمیم گرفتم که لاغر بشم.
در واقع الان هم باورم نمیشه که انقدر چاق هستم و همیشه خودم رو جمع و جور تر از چیزی که هست میدونم تا اینکه بخوام لباسی بخرم و با سیلی حقیقت رو به رو بشم.
درسته که گرم به گرم به این وزن رسیدم و حقیقت این هستش که باید گرم به گرم هم کاهش وزن داشته باشم و مهم تر اینکه منِ واقعی همونی هستش که روزی ۶۰ کیلو بود و روزی ۵۰ کیلو..
البته در این وزن ها هم که بودم راضی نبودم..
چون فکر میکردم باز هم چاق هستم مثلا سایز من رسیده بود به ۴۰ ولی خودم را لایق آن جسم نمی دانستم و باورش نمی کردم و همش در استرس بودم که چاق تر خواهم شد…
اما الان انگار فاجعه را پشت سر گذاشته باشم در خلأ به سر میبرم ..من به وحشتناک ترین عدد وزنی که می ترسیدم، رسیدم …
پس به اصل وجود خودم هم خیلی راحت تر می توانم برگردم.
من حس میکردم که میتوانم لاغر شوم کلی آن را در گرو سختی کشیدن خیلی زیاد می دانستم.
برای مثال فکر میکردم در صورتی لاغر میشوم که شب ها ساعت ۸ بخوابم ساعت ۴ بیدار شوم صبحانه ی سالمی بخورم و سپس به باشگاه بروم ، بدوم یا تردمیل در خانه داشته باشم، اصلا ناهار نخورم و شام را قبل از ساعت ۷ شب بخورم ..
این حرف را خانواده ام زیاد به من میگفتند و الان هم کم و بیش میگويند..
به طور خلاصه من همیشه باور داشتم که میتوانم آن هیکل ایده آل را داشته باشم به شرطی که قله های سختی را طی می کردم …
دلیلش هم این بود که آن زمان فکر میکردم بعضی ها ژن چاقی دارند بعضی ها ژن لاغری و من باید تاوان این ژن چاقی را با ورزش زیاد و گرسنگی پس می دادم.
چاقی انقدر اعتماد به نفس در من را کم کرده که هر مهارتی هم یاد می گیرم نمی توانم آن را بروز بدهم..
مثلا چند زبان خارجی بلد هستم صحبت کنم ولی از حرف زدن با انسان ها خجالت میکشم و همیشه از بروز خودم خودداری میکنم یا ناخواسته طوری انجام میدهم که باعث خطا شود شاید چون حس میکنم که همیشه باید اشتباه کنم چون من چاق هستم!!!
رانندگی هم یاد گرفته ام ولی هنوز تنهایی پشت فرمان نشسته ام و همیشه ترس دارم ، ترس از ابراز مهارت های عملی ..
من همیشه در مواردی که نیاز نبود شناخته شوم عالی بودم مثلا در امتحانات کتبی همیشه عالی بودم ولی ارائه کلاسی نمی توانستم بدهم چون از اینکه مرا ببینند و نظر بدی بدهند می ترسیدم.
یکبار مادرم داشت خیاطی می کرد با اینکه من تا حالا دوخت و دوز نکرده بودم ولی تمیز و مرتب دوخت زدم..
کار با کامپیوتر را خودم یاد گرفتم و از ابتدا کسی کمکم نکرد.
فکر میکردم کیک پختن کار خیلی سختی باشد ولی با چند بار تمرین الان کیک های خوشمزه ای درست میکنم.
جسم من واقعا خیلی توانا است از پس بیماری های سختی برآمده و من الان در سلامت کامل هستم.
خیلی پیش می آمد وقتی بچه بودم و دوچرخه و اسکیت بازی میکردیم من نسبت به دوستانم خیلی کمتر زمین می خوردم و همیشه تعادل بدنم را خیلی خوب می توانستم حفظ کنم..
پوست من فوق العاده است و همیشه از بابت این موضوع خداوند را شاکر هستم.
در دوران بلوغ حتی یک جوش هم نداشتم و الان هم پوست صافی دارم.
موهای من رشد خوبی دارد و همه این را تایید می کنند.
علاوه بر اینها جسم من بارها در لاغر شدن با من همراهی کرده..و بیش از ۲۵ کیلوگرم تا الان وزن کم کرده است..
میدانم که الان تصور ۶۰ کیلو شدن ممکن است برایم سخت باشد ولی وقتی برعکس نگاه میکنم که من در گذشته در بدترين تصوراتم این وزن و شرایط را نمی دیدم ،نور امید در قبلم جوانه می زند و مطمئن می شوم که این جسم امروزی حقیقت من نیست بلکه من همانم که روزی ۶۰ کیلو بوده است.
باید دوباره به جایگاه واقعی خودم باز گردم.
انتظار من از جسمم از خودم این است که مطمئن هستم لاغر میشود و من باید وظیفه ی خودم را که روزی یکگام برداشتن و حضور در اتمسفر لاغری است را انجام بدهم.
این بخش را خیلی دوست دارم انجام بدهم ولی متوجه نشدم چه تمرینی باید باشد عملی ، نوشتاری؟ !