0

ترکیب احساس و رفتار (هفتم)

نقش احساس سیری در لاغر شدن
اندازه متن

لاغر شدن از تکرار افکار و رفتاری که در شما احساس لاغر شدن ایجاد می کند حاصل می شود.

هر تغییری از گام های کوچک شروع شده است.

هر موفقیتی از تغییرات کوچک آغاز شده است.

هر مسیر طولانی با برداشتن گام های کوچک طی شده است.

و زندگی ما از سپری کردن روزهایی که زنده بوده ایم شکل گرفته است.

چند روز دیگر تولد 40 سالگی من در این دنیای فیزیکی است.

40 عددی دو رقمی است که از بیش از 14.600 روز تشکیل شده است.

آنچه امروز هستم حاصل زندگی کردن در این چهارده هزار و ششصد روز است.

چاق شدن نتیجه زندگی کردن روزهایی زیادی است که افکار، رفتار و احساس چاق شدن داشته ایم.

نکته جالب توجه این است که ما خاطره چندانی از روزهایی که تازه مسیر چاق شدن را شروع کرده ایم در ذهن نداریم.

چرا؟

چون تغییرات کوچک برای ذهن ما اهمیتی ندارد. به این دلیل که از تغییرات کوچک احساس خاصی در ما ایجاد نمی شود.

ما از زمانی متوجه چاقی خود شدیم که تفاوت را احساس کردیم.

لباس های ما تنگ شده بود، جسم ما تغییر کرده بود و حرف های اطرافیان درباره چاق شدن خود را می شنیدیم.

در واقع ما زمانی متوجه چاقی شدیم که نتیجه آن همه روزهایی که در مسیر چاقی حرکت کرده بودیم مشخص شده بود.

سختی ماجرای تغییر کردن این است که تغییراتی که به صورت ناآگاهانه در ما شروع می شود و ما هر روز یک قدم در آن مسیر حرکت می کنیم برای ما قابل توجه یا شناسایی نیست تا زمانی که نتیجه آن را تجربه کنیم.

در واقع بی خیال مسیر تغییر هستیم و اهمیتی به تغییرات کوچک افکار و رفتار خود نمی دهیم تا اینکه با نتیجه روبرو می شویم.

و این روند به این دلیل است که ما آگاهانه تصمیم به تغییر نگرفته ایم.

اما زمانی که از تغییرات ناآگاهانه خود متعجب شده و در رنج و سختی قرار می گیریم و به صورت آگاهانه تصمیم قاطع برای تغییر شرایط و وضعیت خود می گیریم هر روز انتظار تغییرات بزرگ و رسیدن به نتیجه نهایی را داریم.

این چالشی است که بسیار از افراد را به سمت شکست خوردن هدایت می کند.

بارها درنوشته های شرکت کننده ها درباره عجله داشتن آنها برای لاغر شدن خوانده ام. عجله ای که باعث نادیده گرفتن تغییرات کوچک و انتظار برای رسیدن به نتیجه نهایی می شود.

از آنجایی که هر تغییری با سپری کردن گام های کوچک رخ می دهد این افراد از برداشتن گام های کوچک خسته شده و احساس شکست و ناتوانی برای لاغر شدن می کنند و مسیر لاغری را رها می کنند.

این مثال در جنبه های مختلف زندگی صدق می کند و به وضوح می توانید نمونه های آن را در زندگی خود پیدا کنید.

در مثالی مشابه من تا سن 35 سالگی در شرایط سخت شغلی و مالی بودم.

آن شرایط حاصل 35 سال ساخته شدن فرمول های ذهنی من و زندگی کردن بر اساس آن آموزش ها بود.

به لطف خدا با قدرت ذهن آشنا شدم و قصد کردم شرایط زندگی ام را تغییر دهم.

عجله برای تغییر کردن باعث شد در همان سال اول و دوم بارها احساس شکست و ناامیدی به من دست.

چرا که انتظار موفقیت و تجربه ثروت و خوشبختی و سایر شرایط در زمان خیلی کوتاه را داشتم و این انتظار سبب شده بود که برای تغییرات کوچکی که در زندگی ام ایجاد می شود ارزش و اهیمتی قائل نشوم.

به لطف خدا خیلی زود به این آگاهی رسیدم اگر قصد تغییر دادن زندگی ام را دارم باید همانگونه که 35 سال هر روز بر اساس آن فرمول های اشتباه ذهنی زندگی کرده ام اکنون نیز هر روز بر اساس فرمول های اصلاج شده ذهنی زندگی کنم.

تکرار زندگی بر اساس آگاهی های جدیدی که کسب می کنم مرا به نتایج عالی که انتظارش را دارم می رساند نه عجله کردن برای رسیدن به موفقیت.

این فرمول درمورد لاغری هم صادق است.

اگر نیت لاغر شدن دارید باید همانگونه که مدت ها بدون نیت چاق شدن در مسیر چاقی حرکت کردید و هر روز بدون نگرانی از اینکه پس چرا چاق نشدم؟ زندگی را ادامه دادید تا به نتیجه چاقی جسم خود رسیدید اکنون نیز هر روز بر اساس فرمول های جدید لاغری ذهن خود زندگی کنید و این روند را ادامه دهید تا به نتیجه لاغری جسم خود دست پیدا کنید.

برای رهایی از عجله کردن و ایجاد اشتیاق برای ادامه دادن در مسیر لاغری باید به تغییراتی که در افکار و رفتارتان ایجاد شده است توجه کنید.

آنها را بزرگ و ارزشمند بدانید و برای آن تغییرات به ظاهر کوچک خوشحال و سپاسگزار باشید و مطمئن باشید اگر همین تغییرات کوچک را ادامه دهید و هر روز تکرارشان کنید شما رابه نتیجه بزرگ که لاغر شدن است می رساند.

راهی جز این برای لاغری صحیح و ماندگار نیست.

برای آرام کردن ذهن نجواگر که همواره ما را از نتیجه نگرفتن و موفق شدن می ترساند و امیدمان را کمرنگ می کند باید از قدرت نوشتن و تمرکز بر خواسته ها (لاغری) است استفاده کنیم.

انجام تمرینات به خوبی می تواند شما را در مسیر لاغری با ذهن نگه دارد.

وقتی درباره آنچه آموخته اید، فکر می کنید و می نویسید شما به سادگی افسار ذهن ناآرام خود را گرفته و در مسیر لاغری با ذهن هدایتش می کنید.

به همین دلیل همیشه تاکید بر انجام تمرینات،‌ نوشتن تمرینات و خواندن نوشته های دیگران دارم.

این فرمول ساده اما بسیار تاثیرگذار در آرام کردن ذهن و قرار دادنش در مسیر تغییر کردن است.

زمانی که شما برای مدتی مشغول یادگیری،‌ فکر کردن و نوشتن باشید به مرور این فرمول در ذهن شما به عادت تبدیل می شود و به راحتی شما هر روز با اشتیاق این مراحل را انجام می دهید.

ذهن شما مشتاق تکرار کردن این مراحل شگفتی ساز می شود.

 تغییر کردن با زندگی کردن تمام روزهایی که شما این فرمول را اجرا کنید حاصل می شود.

قدم بعدی و بسیار مهم برای تثبیت فرمول های جدید ادغام کردن احساس با رفتار است.

هر رفتاری در ما احساس ایجاد کند در ذهن ما قابل ذخیره شدن خواهد بود.

تمام رفتارهای چاق کننده ما به این دلیل که در ما احساس خوب ایجاد کرده اند در ذهن ما ذخیره شده و به عادت تبدیل شده اند.

شاید امروز شما از برخی رفتارهای خود راضی نیستید و از تکرار آن احساس بد یا حتی عذاب وجدان داشته باشید اما مطمئن باشید در روزهای اول که این رفتار در شما شکل گرفته است حتما برای باعث شده شما در احساس بهتری قرار بگیرید و به همین دلیل به فرمول ذهنی شما تبدیل شده است.

برای این مرحله از چالش من اینو نخوردم می خواهیم احساس سیری را با رفتار خود ترکیب کنیم.

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند از جمله خودم احساس سیری را نمی توانیم تشخص دهیم.

نمی دانیم واقعا کی سیر هستیم و کی گرسنه هستیم.

به دلیل اینکه مدت هاست در حال تکرار و تقویت فرمول های اشتباه هستیم نشانه های تشخیص احساس سیری در ما کمرنگ شده است.

به همین دلیل بارها اتفاق افتاده که بعد از خوردن کامل غذا تمایل به خوردن شیرینی یا میوه یا هر چیز دیگری داریم.

این واکنش به دلیل عدم شناخت و توجه ما به احساس سیری است.

احساسی که افراد متناسب آن را به خوبی تشخیص می دهند.

توجه و عمل کردن افراد متناسب به احساس سیری باعث می شود که بارها از اینکه چرا یک فرد متناسب به راحتی میتواند در برابر شیرینی یا کیک یا هر غذایی که ما نمی توانیم از خیر خوردنش بگذریم به راحتی می گذرد و از آن نمی خورد تعجب کرده ایم.

این تفاوت در رفتار یک فرد متناسب با یک فرد چاق در برخورد با مواد غذایی ققط به خاطر شناسایی پیغام و احساس سیری است.

بنابراین از این جلسه سعی خواهیم کرد با ادغام احساس سیری با تغییرات رفتاری خود این فرمول تاثیرگذار را در ذهن خود پررنگ کرده و به مرور از نتایج عمل کردن به آن لذت ببریم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.61 from 33 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22681
برچسب ها:
92 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/09 19:35
      مدت عضویت: 141 روز
      امتیاز کاربر: 11953 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 414 کلمه

      به نام خداوند مهربانم و همیشه حاضر و عاشق پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت هدایت ثروت سعادت لذت نور آگاهی شادی ارامش آسایش سلامتی دو جهان با عمر طولانی نثار شما استاد ارجمند و گرامی ،

      استاد اول باید تشکر کنم بابت روشی که در این سایت بهش برنامه دادید که زمانیکه وقتی موضوع رو عوض میکنیم بریم جای دیگه از سایت و موضوع فایل اموزشی دیگه رو بخونیم سر همون موضوع قبلی مارو راهنمایی و یادآوری می‌کنه و یکراست میاره

       همونجا،

      خیلی ممنونم از زحماتتون بابت کارایی آسون و راحت سایت خوبتون و این فایلهای آموزشی فوق العاده و جدید و شگفت انگیزتون که نمونه اش نیست، خیلی ممنونم،

      استاد قدرت کلمات به به !!!

      استاد تغییر دادن همین کلمه به کلمه در ذهن من جا ب جایی هایی داره انجام میده برام‌ که انگار هفت طبقه تمام هستی رو رفتم بالا به خدا میرسم و هی میگم واااای اااااا اووووو تمام کلمات متعجب کننده که دهانم باز میمونه همش دود از سرم بلند میشه با گفتن عین کلمات 

      مثلاً انتخاب من این یا من سیرم یا من بهترین حال خودم هستم الان من با اراده عاشق مصمم متمرکز و لایقم من قدرتمندم من حقمه لاغر باشم و دیگر کلماتی که فقطبار مثبت برای ما دارن و نتایج عالی لاغری و  لاغر ماندن  با آرامش و 

      ادغام حس اغری با تکرار رفتار درست و حتی کلمات درست در ذهن ،

      استاد اینم بگم از خودتون یاد گرفتم 

      زمان من نامحدود و نوع غذای من نامحدود و  متنوع هست من آزادم و با اختیار کامل انتخابم ر ا خودم انجام میدهم و عالی انجام میدم و با بهترین حالت ممکن درونم من سیرم به اندازه و دقیق و حس خوب لذت و شادی و من عاشق تمام زمینه زمان و نعمتهای خداوندم و خود خداوند رفیقم همیشه پایه ام همیشه هوامو داره نعمتها و برامون آفریده حال کنیم لذت ببریم و عاشقی کنیم و لذت ببریم حتی با چاقی و عادتهاش اما انتخاب من لاغری و عادتهای لاغری ای چاقی گلم ای عادت چاقی گلم ،من الان مهمان جدیدم اومده تو باید کم کم بری جای دیگه عزیزم و اون تاج سرم بیادو کلا پادشاه جدید لاغریم اومده و قدمشم روی چشام  من پذیرای تو بودم مهمان عزیزم چاقی عزیزم برکت داشتی وخداحافظت باش خدا نگهدارت باش عزیزم ،

      ول ی الان سلام لاغری من سلام زیبا بفرمایید الان تو اومدی باید ا ز تو خوب پذیرایی کنم و هدایت و برکت تورا از سوی خداوندم با جان دل پذیرا باشم،

      استاد از خداوند بینهایت ممنونم و از شما هم واقعا ممنونم خدا خفطتون کنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1402/01/20 09:20
      مدت عضویت: 1688 روز
      امتیاز کاربر: 10581 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 256 کلمه

      نمیخورم چون چاق میشم

      همیشه خوردن برای من نهایت تمام خوبیها بود پارک با خوردن معنی داشت کوه میرفتم برای صبحانش دورهمیها رو خوردن رهبری میکرد سیزده بدر بود و سبزی پلو با ماهیش و کاهو سکنجبینش عید با بوی شیرینی نارگیلی برام معنی داشت حتی یه بار یه نفر بهم گفت تو خاطره ای داری که مربوط به خوردن نباشه الان میفهمم چی میگفت حتی خاطرات برفی من به جای برف بافی توش خوردن برف و شیره حرف اول رو میزد تمام خوردنها تا جایی ادامه داشت که چاقی سر و کلش پیدا شد

      نمیخورم چون چاق میشم

      مگه میشه برای انسانی که خوردن براش تو اوج هستش به خاطر چاقی بگی نخور

      خوردنم نه تنها کمتر شد بلکه با محدودیت و ممنوعیت رژیمهای مختلف به حرص و ولع تبدیل شد اگر قبلا یه بستنی میخوردن  شدسه تا  اگر قبلا یدونه شکلات  شد ده تا و اگر اونموقع یه کوچولو چاق بودم شد صد تا 

      تا جایی که نتونستم از خوردن دوست داشتنیم دست بکشم و بی خیال چاقی شدم

      مگه میشه بی خیال چاقی شد اگر بیخیال میشدم که لاغر میشدم هر ادم لاغری که میدیدم اه میکشیدم هر لباسی که میدیدم اه هر مهمونی ای که دعوت میشدم اه میکشیدم خلاصه اینکه زندگی جهنمی به معنای واقعی طرف میخواد لاغر بشه نمیتونه از خوردن دست بکشه میخواد بخوره نمیتونه لذت ببره چون خوردن رو تنها عامل چاقیش میدونع مثل یه گرداب هر چی دست   و پا بزنی بیشتر گزفتار میشی

      من تو این دوره یاد گرفتم نخورم چون چاق میشم نخورم چون

      سیرم 

      دوست ندارم

      نمک نداره

      خیلی شیرینه

      میل ندارم

      برام خوب نیست

      سرده

      ‌روزه ام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/13 00:35
      مدت عضویت: 467 روز
      امتیاز کاربر: 50875 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      سلام 

      هر کلمه در جابگاه خود ممنعی خاصتی دارم بعضی کلمه با  مثبت وبعضی بارمنفی داره مثل کلمه سیرم کا امروز مورد نظر قرا داره .

      سیرم یعنی نمی خورم سیر یعنی اشتهارندارم سیرم یعنی جای برای مواد اضافه غذایی نیست سیرم کلمه وبارمثبت داره من باین کلمه احساس قریبی دارم میخوام باهاش راحت باشم چون حس میکنم دارم دروغ میگم .

      حالباهش در موارد مختلف ودر بعصی موادمیخوام استفاده کنم وفتی کسی تعارف میکنم بگم سیرم وفتی با غذایی مودر علاقه امروبر میشم ونمیخوام بخور سیرم وفتی دارم به مواد خوراکی بخچال نگاه میکنم باید وحتما بگم سیرم .

       تکرار کلمه مثبت ذهن دا ره ازمقاومتش کم میشه برای گفتن کلمه مخالف با فرمول ذهنی جایگزین کردن حس حال خود شو داره .

      ما برای چاقی هییچ عجله نداشتیم اصلا براش زمان مشخص 

      نکردیم  یاید چاق بیشیم جسم ارا م ارام با لذت وارامش  تلاش خودشو کرد تاماچاق بیشیم اصلا متوجه نشدم کی چاقشدیم ماباذهن وفرمولهای چاقی زمینه چاقی برای وخودمون مهیا کردیم این کار نااگاهنه بود ولی برای برگشتباید اگاهانه عمل کنیم بایدگامهای کوتاه وزمان بر استفاده کنیم وحس لذت بهش اضافه کنیم واینگامهای کوچک وتغییر گوچک برازخودمون با ارزش بدونیم تا مسیر برگشت با عملی انجام دادن اگاهانه به لاغریی درزمان زیاد دسترسی پیدا کنیم 

      نوشتن دیگاه تاثیر زیادی داره که درذهن داره باعث میشه شما ادمی باشید که با نجوایی ذهنی جواب نمدید وذهنو به مسیر لاغریی هدایت میکنید درنوستنانجه اموختیم وفکر کردن به اموزش درهنگام نوشتن باعث میشه اموخته به عمل نزدیکتر بشه 

      نوشتن وتکرا کردن خود به خود مارومشتاق کرده ومارورادمه راه نگه میداره.

      وباعث ادامه مسیر شده برای نتیحه بهتر ولاغریی بلند مدت 

      وادمه دار بودن مسیر لاغریی .

      تقاوت افراد چاق ولاغریی درزمان سیر هستش افراد چاق چونبه تکرا از خوردن زیاد دیگه احساس سیری رو گم کردن واز سیری ومراحل ان کمتر اطلاع دارن وخوردن بیش ازنیاز رو علامت سیری میدونن وختی بیشتر از حد تاجای که احساس درد درناحیه شکم داشته باشن اون علامت سیری میدونن  ولی فردلاغر چون ذهنش دستکاری نشده از سیری خود به خوبی اطلاع دارد ووفت سیر ی هست از خوشمزه ترین چیزهاهم میگزره ونتیجه اون فرد لاغر وماچاق هستیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 39460 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 285 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان عزیز
      امیدوارم هیچوقت از این مسیر با ارزش و مطمئن خسته نباشید🌷
      عالی بود
      خیلی جالبه ، من یه چند وقته بدون اینکه این مطلب جدید رو گوش داده باشم وقتی همسرم یا مادرم بهمچیزی تعارف میکنند،میگم من سیر هستم،
      واقعا نسبت به گذشته بیشتر وقتها احساس سیری میکنم و از این موضوع خیلی خوشحالم .
      از این به بعد هم میگم من به اندازه ی نیازم خودم و الان سیر هستم اینقدر این رو تکرار میکنم تا یه فرمول جدید در ذهنم ایجاد بشه و در جسمم خودش رو نشون بده .

      ♡❤تغییر کردن با زندگی کردن تمام روزهایی که ما این فرمول رو اجرا میکنیم حاصل می شود❤♡

      هر رفتار،تصویر و حتی بو در ما احساس ایجاد کند در ذهن ما قابل ذخیره شدن خواهد بود.

      ☆ذهن من مشتاق تکرار کردن این مراحل شگفتی ساز است ☆

      برای رهایی از عجله کردن وایجاد اشتیاق برای ادامه دادن در مسیر لاغری باید به تغییراتی که در افکار و رفتارمان ایجاد شده است توجه کنیم.

      باید از قدرت نوشتن و تمرکز روی خواسته که لاغری است استفاده کنیم.
      وقتی درباره ی آنچه آموخته ایم ،فکر کنیم و بنویسیم ما به سادگی افسار ذهن ناآرام خود را گرفته و در مسیر لاغری با ذهن هدایتش میکنیم .
      باید برای آن تغییرات به ظاهر کوچک خوشحال و سپاسگذار باشیم و آنها را بزرگ و ارزشمند بدانیم،
      و مطمئن باشیم اگر همین تغییرات کوچک را ادامه دهیم و هر روز تکرارشان کنیم،
      ما را به نتیجه ی بزرگی که لاغر شدن هست می رساند .
      خدایا ممنونم

      سپاس استاد
      واقعا خوشحالم که با این مسیرتون آشنا شدم
      《یه جایی گفتید :
      به هر اندازه که دست به غذا بودن شما رو چاق میکنه، دست به قلم بودن شما رو لاغر میکنه.
      به این نتیجه رسیدم که ۱۰۰درصد درسته》

      شادوسلامت باشیدودرمسیرمتناسب شدن💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریماه فقری
      1400/11/12 22:52
      مدت عضویت: 1239 روز
      امتیاز کاربر: 11555 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 377 کلمه

      سلام 

      من امروز سرناهار زمانی که سیر شدم دیگه کاملا دست از غذا خوردن کشیدم و بعد عصر‌ دلم یه خوراکی می‌خواست و رفتم یه پفک برداشتم و بعد تقریبا نصف پفک را نخوردم ولی خب موقع شب هی چیزمیز‌ خوردم و ریزه خواری کردم متاسفانه یه باور اشتباهی که من دارم اینه که میخام مشکلاتی مثل خستگی، بی‌حوصلگی ، درد ، ناراحتی ، سردرد و بی‌قراری را با خوردن حل کنم و امشب یکم حس بی‌قراری داشتم و حوصلمچه نداشتم و هی چیز میز ریز خوردم تا برطرف بشه اما برطرف نمیشد خب چون اگه من بی حوصله ام که بخاطر غذا نخوردن بی‌حوصله نشدم که حالا بخام با خوردن حلش کنم برا همین خب معلومه که اینجور مشکلات با خوردن حل نمی‌شوند اما خب خاستم بگم که رفتار پرخوری در من هنوز تکرار میشه امااااا به تعداد خیلی خیلی کمتر و با کیفیت خیلی بی متفاوت مثلاً قبلاً پرخوری میکردم در حد خفگی این چندروز فقط در حد سیری پرخوری مردم در واقع یکم بعد از سیری و زمانهایی هم که رفتار قبلیم همراه با تنوع را اجرا میکنم به محض اینکه حس سیری بهم دست میده دیگه ادامه نمیدم و خب به بقیه هم میگم سیر شدم دیگه و امروز فهمیدم که باید این جمله سیرم رو هرزمان که سیر هستم بکار ببرم خیلی ساده‌. من یه تایم هم از در حد خفگی نخوردن می‌ترسیدم ، می‌ترسیدم که بعد گشنم شه ولی خب با خودم گفتم خب گشنگی یه چیز طبیعیه هروقت کرسنت شد دوباره میای میخوری و این چندوقت یکی دوباره حدود یکساعت بعد غذا گرسنم شد و رفتم بازم در حد سیری فقط غذا در خوردم و خیلی بهم حس بدی داد در واقع گرسنگی چیز‌وحشتناک‌و ترسناکی نیست راه حل داره قبلاً از اینکه مبادا گرسنم بشه می‌ترسیدم اما الان دیگه نه حتی اگه هیچی هم نداشته باشیم که بخورم یه چند دقیقه که به گرسنگیم اهمیت ندم حسش از بین می‌ره و مثلاً بدره وقت بعد میاد و اگه چیزی باشه میخورم 

      پس تمرینی که میخام به روزهای اضافه کنم اینه که از جمله من سیر هستم حتما استفاده کنم و به خودم یادآوری کنم که اگر ادامه نمیدم به خوردن به این دلیله که سیر هستم 

      و راه اضافه کردن به عادت پرخوری را هم که ادامه میدم 

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد  

      ممنونم از خودم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/05 09:52
      مدت عضویت: 1444 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 375 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      من امروز متوجه باور مخربی شدم که بعد ۸ ماه کارکردن روی خودم شناساییش کردم خاستم با دوستان به اشتراک بزارم .

      اینکه من همیشه چایی رو بایستی پررنگ و یکرنگ میخوردم و آب جوش داخلش نمیریختم و باعث شد که من قند زیادتری مصرف کنم .

      تا یک ماه پیش این کار رو ادامه میدادم .

      تا اینکه یک ماه پیش یهو فکری اومد تو سرم که چای رو وعده صبونه نخورم و عصرانه و میان وعده صرفش کنم .

      چون شنیده بودم چای همراه با صبحانه روی و آهن بدن رو از بین میبره خصوصا اگه نیمرو یا عدس و … باشه .

      من این کار رو طی یک هفته انجام دادم بعد متوجه شدم که بعد خوردن صبونه احساس تشنگی در من خیلی زیاد میشه .

      طوریکه چندین لیوان بایستی آب سرد میخوردم تا عطشم برطرف بشع .

      که گاها درد شکم میگرفتم .

      بعدش گفتم بیام صبونه چای بخورم اما کمرنگ . واین کار رو چند روز انجام دادم . اما متوجه شدم بازم فرقی نکرده و احساس تشنگی زیادی درمن شکل گرفت .که منجر شد من تو سرمای زمستان آب زیادی رو بنوشم و شکمم در بگیره.

      تو همین وادی ها بودم که امروز رسیدم به این فایل .

      که وقتی میخایم غذامونو کم کنیم ذهن ما متوجه میشه و فکرمیکنه چون کم خوردیم درخواست زود به زود میده برای خوردن . بایستی بگیم سیر شدیم .

      منم با خودم گفتم من که چایی میخورم همش فکرم اینه که من چای رو کم رنگ تر خوردم و چون بارها وبارها طی سالیان سال شنیدم که چای عطش رو برطرف میکنه و چون خودم موقع خوردن چای احساس میکردم چاییم کمرنگه و آب جوشس بیشتره . ذهنم متوجه میشد و فرمان خوردن آب زیاد برای برطرف کردن عطش تشنگی میداد .

      ومرتب من درحال تجربه احساس تشنگی بودم .

      از امروز تصمیم گرفتم که  چایی باعث رفع احساس تشنگی نمیشه چونکه خیلی ها هستند که اصلا چایی نمیخورن مثل همکارم که صبونه شیر و بیسکویت میخوره و عطش تشنگی هم نداره .

      من میخاستم چایی ام رو راهراه کنم که اومدم کمرنگ تر کردم ودچار این چالش شدم .

      تجربه خوبی بود و من همین راهراه رو با رد باور ادامه میدم و کم کم با احساس خوب از مسیرغذایی ام خارج بشه.

      دوستان اگه پیشنهادی دارن محبت کنن ممنون میشم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azamhoseinzadeh0180@gmail.com
      1400/10/13 11:42
      مدت عضویت: 984 روز
      امتیاز کاربر: 189 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 160 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی 

      چالش من اینو نخوردم 

      روز ۷ ترکیب احساس با رفتار 

      ادغام احساس سیری با تغییرات رفتاری

      الان متوجه میشم چرا وقتی کم می خورم وعده بعد حریص تر هستم چون ذهنم به من می گه کم خوردی الان این چیز رو بخور اشکال نداره تو نهار کم خوردی

      و امروز من یاد گرفتم که به خودم بگم من سیر هستم 

      من سیر هستم تا به ذهن ناخودآگاهم یادآوری کنم که من کم نخوردم بلکه سیر هستم 

      من از روز اول یک تکه نون از ندارم رو برمیدارم و کم می کنم و دیروز هنوز به نصفه نرسیده بود که سیر شدم و خیلی خوشحالم که هر روز زودتر سیر میشم

      من خودم آگاهانه انتخاب می کنم چی بخورم و به خودم میگم من سیر هستم 

      اینجوری احساسم با تغییراتی که انجام میدم ترکیب می شن و با این گام های کوچک هست که هر روز مسیرم طی میشه و به تناسب اندام دوست داشتنی ام و مقصدم نزدیک و نزدیک تر میشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/27 19:15
      مدت عضویت: 1234 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 928 کلمه

      سلام و درود همکلاسی 😍

      تکرار افکار و رفتاری که در ما که احساس لاغری ایجاد کند منجر به لاغری می شود .تغییرات از گامهای کوچک شروع می شوند و با تغییرات کوچک موفقیت پدیدار میشه تمام سالهایی که زندگی کردیم تشکیل شدند از روزهایی که ماافکار و رفتاری رو قدم به قدم تکرار کردیم .و خیلی جالبه ما قدم به قدم افکار و رفتاری ناآگاهانه رو تکرار کردیم و قادر به شناسایی مسیر و نتیجه نبودیم تا نتیجه شده چاقی و ما از تفاوتی که در جسممون مشاهده کردیم تازه متوجه افکار و رفتار و مسیر خودمون شدیم چون تغییرات کوچک حسی در ما ایجاد نمی کنه یعنی به مرور سایزمون تغییر کرده لباسهامون تنگ شدند و افرادی با صحبت هاشون ما رو وادار به تفکر کردند و ما تصمیم گرفتیم که شرایط رو تغییر بدیم و افکار و رفتارمون رو عوض کنیم اینبار آگاهانه قدمهای کوچک را با تغییراتی جزئی تکرار می کنیم و بازم جالبه هرروز انتظار تغییرات بزرگ در جسممون داریم و همین باعث عجله ما در مسیرمون میشه و از تکرار و تغییرات کوچک خسته میشیم و شکست می خوریم .بهترین کار برای شوق و انگیزه در این مسیر این هست که برای تغییرات جزئی که در رفتارمون ایجاد شده خوشحال و سپاسگزار باشیم و همانطور که قبلا گفتیم مسیر لاغری همون مسیر چاقی است بنابراین ما مثلا ۳۵سال افکار و رفتاری رو تکرار کردیم هرروز هم نمی گفتیم پس چرا چاق تر نمی شم و به سادگی و با لذت چاق شدیم .درسته از نتیجه احساس رضایتمندی نداشتیم اما حتما از تکرار افکار و رفتارمون احساس خوبی دریافت می کردیم وگرنه مغز باهامون همکاری نمی کرد .

      بهترین کار دیدن و شنیدن و البته فکر کردن و نوشتن فایلهای آموزشی هست که باعث میشه ذهن نجواگر ناامید کننده را ،ما در مسیر لاغری نگه داریم و هدایت کنیم .

      تغییراتی که ما الان این مدت تو رفتارمون ایجاد کردیم و این حس و حال خوب که با رفتارمون به صلح رسیدیم خیلی هم راحت نبوده و ما سالها می خواستیم که اینکارو انجام بدیم و بارها تصمیم می گرفتیم اما برامون سخت و غیرممکن شده بود حتی افرادی که مواد مخدر مصرف می کنند و یا مشروب مصرف می کنند و عادتهایی و اعتیادی به هر نوع رفتاری دارند که خودشون از نتیجه احساس خوبی ندارند بارها خواستند تغییر کنند ولی نتونستند و اولین و مهمترین دلیلش این بوده که نتونستند رفتار رو بپذیرند و با اون رفتار آشتی کنند به هر حال هر رفتاری از ما سر زده اولین دفعات  احساس خوبی و لذت بخشی در ما ایجاد کرده و با تکرار اون تبدیل به عادت شده و مغز برای تکرار خیلی خوب همکاری می کنه چون انرژی کمی نیازه  و چون ناآگاهانه بوده زمانی صرف شده تا نتیجه ای حاصل شده که امروز برای ما عادتی شده آزار دهنده ! بنابراین ما می تونیم با اصلاح و تغییر رفتارمون و با تکرارش از همکاری مغز خیلی خوب بهره ببریم و در جهت نتیجه ی رضایت بخش و اشتیاق در مسیرمون استفاده کنیم .اما به لطف خداوند و آموزه های استاد گرامی خیلی به راحتی این تغییرات داره ایجاد میشه و من تونستم این چند روز انتخابهای جدیدی داشته باشم یک سبک دیگه کلا غذا خوردم و حسم خوب بود هر بار لقمه اضافی رو می انداختم سطل آشغال هم با قدرت می گفتم انتخاب می کنم من اینو نخوردم 😇 صلح با رفتارهام تا حدودی منو از سرزنش و قضاوت کردن خودم رها کرده و عالیه .خیلی آرام تر هستم خداروشکر و امروز یک درس جدید گرفتم که احساسم رو با رفتارم ترکیب کنم 😍

      همیشه اون حسی که در ما ایجاد میشه به صورت فرمول ذهنی قوی در ذهن ناخودآگاهمون ذخیره میشه /حسی که از بوی بدن نوزاد متولد شده استشمام می کنیم و یا موسیقی که ما رو به خاطره ای در سالها قبل میبره و دیدن صحنه ای که عشق ❤️را در ما زنده می کنه و ….همه حس هایی هستند که حال و هوای ما رو عوض می کنند .

      اینکه بارها من سیر بودم اما شیرینی و یا میوه ای بلافاصله بعد از غذا استفاده کردم یعنی نقطه سیری رو احساس نمی کنم انقدر که سالهای متوالی رفتارهای تکرار شونده چاقی داشتم احساس سیری در من کمرنگ شده ولی در افراد متناسب اینگونه نیست و اگر حالا یه خوراکی خوشمزه هم ببینند بدون کوچکترین واکنشی می گویند من سیر هستم 👸

      گفتن من سیرم احساس و واکنشی در ما ایجاد می کنه که خیلی قدرتمنده و در واقع اون حس گمشده و کمرنگ شده خودمون رو داریم تقویت می کنیم پس در تغییراتی که ایجاد کردیم اگر قسمتهای اضافه یک کیک رو نخوردیم حتماا به خودمون بگیم و به زبان بیاریم که من سیرم این جمله میتونه حالت تاکید داشته باشه که من الان نیاز به غذا ندارم مخصوصا اگر دیگران به ما چیزی تعارف کنند خیلی میتونه گفتن من سیرم به ما قدرت انتخاب بده البته منم یادمه وقتی خیلی اضافه وزن داشتم و حتی سیر بودم از گفتن جمله من سیرم خجالت می کشیدم و انعکاس اون حس چاقی و سرخوردگی باعث میشد که سریع میزبان می گفت :حالا امروز نمی خواد خونه ما رژیم بگیری بزار خونه خودتون 😓یعنی تو با این اضافه وزن مگه میشه سیر باشی😥

      اگر ما بگیم کم خوردم یا کم کردم ذهن واکنش نشون میده یعنی کلا کلمه ی کم در ذهن ما تعریف دیگری داره بنابراین ما تعریف دیگه ای قرارمیدیم من حق انتخاب دارم یا به اندازه نیاز بدنم مصرف می کنم و یا من سیر هستم .

      الان به ذهنم اومد وقتی تصمیم گرفتم که بیدار بمونم به خودم بگم من سیر خواب هستم باور کن نیاز ندارم بخوابم ‼️😜😇🙏🏻

      لحظه هاتون سرسبز🪴👋

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/12 16:42
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28201 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 927 کلمه

      من هر روز انتخاب میکنم چه چیزی بخورم و این فوق العاده هست و این یک تصمیم راحت برای من در گذشته نبوده و اما طی این مدت  که در دوره هستم به خوبی در رفتارم تغییرات دادم و ذهنم داره همکاری میکنه و برنامه ریزی انجام میشه .

      بارها شده با حرف زدن در مورد لیموترش بزاق دهانمان  ترشح  شده و یا با حرف زدن در مورد موضوعی حالمون خوب شده  پس معلوم میشه تصاویر  با احساس هماهنگ هست .

      ما خیلی وقت هست وقتی  که عادت نادرستی رو   داریم  انجام میدیم که   در ما احساس بد به وحود آورده در حالی که اوایلش با انجام   همین رفتار احساس خوب در ما  به وجود  می آمد .در واقع تکرار یه رفتار با احساس خوب در ذهن به صورت فرمول در میاد و اینقدر تکرار میشه  که دیکه این فرد از انجام اون کار خسته هست ولی نمی تونه ترکش کنه  .

       پس  اول باید رابطه ی خوب با اون عادت برقراررکنی و بعد تغییرش بدی 

      پس تعریف جدید برای حالتهای خودتون ایجاد کنید 

      پس نیاییدد بگیم من کمتر خوردم و یا این غذا رو کم کردم   چون  این کلمه ما رو حریص میکنه چون کمتر در ذهن ما یه  تعریفی داره  که هر وقت گفتیم بیشتر خوردیم .

      پس خیلی از ما عادتی رو که چند وقت بود تکرار  میشد حالا تکرار میشه اما با مقدار کمتر یعنی کیک با چایی رو به مرور کم کردم تا حذف شد پس هر وفت خواستی کمتر بخوریم بگو من سیر هستم و این رو به صورت فرمول در بیار و بگو من سیر هستم و هر وقت میل به خوردن ندارید و یا کسی چیزی تعارف کرد بگو من سیر هستم .

      من سیر هستم رو به عنوان یک تعریف حدید در ذهنت ثبت کن و بگو در مقابل تعارفهای بقیه و زمانی که تصمیم به خوردن نداری  پس بگو بارها بگو در مقابل واکنشهای بیرونی و خوب دقت کن  ببین لاغرها راحت میکن سیرم ولی ما سخت تر میگیم .

      پس هر وقت تصمیم گرفتیم این مقدار رو بخوریم بیاییم بگیم من این مقدار رو انتخاب کردم چون سیر هستم و بارها بگو من سیر هستم تا در ذهنت ثبت بشه .

      برداشت من از فایل:

      خیلی عالیه که هر حرفی رو نمیگیم که این ذهن  چموش رو آروم کنیم و حمله نکنه برای خوردن  در واقع ما داریم این ذهن منطقی رو آروم میکنیم که هیچ کمبود و نبودنی و هیچ نخوردنی در  کار نیست تو آرام باش،و هروقت  به غدا نیاز داشتی به اندازه بردار بخور ولی اضافه نخور (چون سیری ) و بارها باید بهش بگیم هیچ رفتار و عادتی در ما که داره بارها تکرار میشه بد نیست اگر نتیجه اش بد هست  دلیل نمیشه  که خود اون رفتار بد باشه قطعا در ما لدتی ایجاد کرده که بارها تکرارش کردیم پس باید  با اون رفتاری که بارها داریم تکرارش میکنیم در صلح باشیم که خوبه و هیچ ایرادی نداره و فقط ما میخواییم یک تغییر کوچک  در اون ایجاد کنیم  برای تنوع  چون ما انسان هستیم و قدرت انتخاب داریم  پس از این به بعد میتونیم اتتخابهای جدید داشته باشیم  و ما  اصلا نمیخواهیم  که اون عادتها رو حذف کنیم  پس از این به بعد ما انتخابهای جدید داریم و دیگه به راحتی هر غدایی رو به هر مقداری در هر زمانی که دوست داریم میخوریم و خیلی این کار به ما قدرت میدهد که ما میتونیمم تغییر کنیم  پس از قدم های کوچک این تغییرات رو شروع میکنیم مثلا هر روز یه لقمه یا دو لقمه بیشتر از سیری بخور و دست از خوردن بکش و به مرور کمترش کن تا دیگه هیچ لقمه ی اصافی نداشته باشیم و اما نباید بیاییم بگیم که من فلان موقع این چند چیز رو نخوردم چون با این اشاره کردن به نخوردنها ذهن حریص تر میشه و ما را وادار به خوردن میکنه نه بگو سیر بودم و نخو استم   بخورم یا هر وقت کسی چیزی تعارف کرد که قصد خوردن نداشتی  بگو من سیر هستم   و این  تعریف جدید در ذهن برای  کم خوردنهای خودت که تصمیم داری نخوری عالی هست و خیلی بهتر با ما همکاری میکنه .

      پس در صلح باش  با عادت همیشگی 

      به جای  اینکه بگی من اشتها دارم بگو من قدرت انتخاب دارم 

      به جای اینکه  بگی من این غذا رو امروز  نخوردم و یا امروز کمتر خوردم و کلا هر  تصمیمی که برای   نخوردن داری   بگو  من سیر هستم تا ذهنت راحت تر همکاری کنه 

      (پس من در هر وعده به محض،گرفتن پیغام سیری در حالی که هنوز  میل به خوردن هست به ذهنم میگم من سیرم و دیگه خوردن رو ادامه نمیدم تا تبدیل به فرمول بشه ممکنه روز اول  دو  لقمه اصافه بخورم و روز بعد  یک لقمه اصافه بخورم و روز بعد   اصلا   اضافه نخورم .

      هر وقت در مکانی بودم که تحریک به خوردن شدم به هر طریقی در حالی که کاملا سیر هستم میتونم  یه لیوان اب بخورم و بگم من سیرم که این هوس  و تحریک به خوردن بخوابه و یا  اگر ذهن همکاری نکرد در حد مزه چشی باشه  بگم اخه سیرم و ادامه ندم خوردنم رو .

      هر وقت در جایی بودم مثل مهمانی و یا خانه مادرم و یا دور همی و یا تفریحی و …و  بقیه خیلی تعارف کردن بخور و من واقعا سیر بودم در مقابل تعارف و اصرارهای بقیه من میگم من سیر هستم و به خوردن مشعول نمیشم .

      من باید به جای کمتر خوردنهام بگم به ذهنم چون سیرم اضافه نمیخورم چون سیرم نمیخورم چون سیرم با چایی کلی شیرینی نمیخوام  و هر وقت در وعده ای نیاز نداشتم و پیعام سیری رو گرفتم اضافه  بر نمیدارم چون سیرم .)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم