0

جلسه هفتم: نیروی لاغری درون

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

به نام خداوند مهربان

در تمام سال هایی که چاق بودم عقیده داشتم خودم چاق شدم و عامل چاقی خودم را درونی می دانستم اما برای لاغر شدن در جستجوی روش یا راهکاری در بیرون از خودم بود.

هر انسانی که اضافه وزن دارد برای چاقی خود دلیل و توجیهی دارد که درونی است اما همه آنها برای لاغر شدن در جستجوی روشی در بیرون از خودشان هستند.

قدرت خداوندی انرژی نامتعالی و نامرئی است که در وجود شما به ودیعه گذاشته شده است.

هر زمان که اراده کنید می توانید از این انرژی الهی بهره مند شوید.

این انرژی نیروی بیرونی و خارجی نیست که در جایی دوردست قرار گرفته باشد و برای رسیدن به آن نیاز به حرکت یا جستجو برای پیدا کردن آن داشته باشید. این انرژی برای فعال شدن و کار کردن حتی نیاز به درخواست یا دعا کردن هم ندارد چون از ابتدا و برای همیشه فعال می باشد.

این نیروی نامرئی که خداوند از بدو تولد در وجود انسان به ودیعه نهاده خود متعالی شماست. از این قدرت نهایت استفاده را ببرید این نیرو گوش به فرمان شماست تا بزرگترین آرزوهایتان را محقق سازید.

وقتی آرزوی لاغری را در تخیل شبانه خود مرور می کنید هرگز به دیده شک و تردید یا احتمال به آن نگاه نکنید، از تحقق آن کاملاً اطمینان داشته باشید.

برای اطمینان دادن به خودتان تکرار کنید (من این آرزو را به واقعیت تبدیل می کنم). محقق شدن یا نشدن آرزوی لاغری شما فقط بستگی به خودتان دارد و هیچ نیروی خارجی در تحقق لاغری یا ایجاد مانع برای لاغر شدن شما دخالتی ندارد.

نیروی لاغری درون

فایل صوتی را با دقت گوش کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

زمانی که دیدگاه های ثبت شده در این جلسه به ۱۵۰ دیدگاه برسد جلسه بعدی قرار داده می شود.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.40 از 60 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45260
158 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1403/08/03 10:38
      مدت عضویت: 639 روز
      امتیاز کاربر: 48451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 113 کلمه

      سلام‌ شادی خانم دوست هم مسیر من‌

      من‌دوره  رو تو سال فبل به شکلی که هردو بار  اول اول شروع کرده همه بخش های اون اجرا کرد ولی بازم    گذشت زمان  اگاهی دریافت نشست  بهتری ودربهتری ازش میشه  برای  من که با این باره باره سوم هست که با دقت روز اول دارم تکرار  میکنم مخصوصا نوار زمان‌ وتلیقن که ۲روز ازش دارم‌ که ۲۱ بشه با اگاهی این‌ دوره ای که انجام  دادم اصلا یی ابعادی خیلی بهتر وعمیقتراز باره دوم‌‌ رو دارم‌حس میکنم‌ امید که برای شما  هم‌ مفید باشه  که حمتا هست  

      درپناه حق باشید وموفق وسربلندمتناسب خودتون رو تو اینه منزل وهر اینه‌که از جلوش عبور میکنید بینید امین 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 787 کلمه

      به نام خداوند مهربانم

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم

      روز ۳۱

      {می خوام در مورد ذهن افراد متناسب بگم ، خیلی جالبه ،چند روزه همسرم که کاملا متناسب هست ، خیلی کمتر می خوره ، مثلا دیروز نهار اومد ،خیلی خسته بود گفت چیزی نمی خورم خوابم بهم می ریزه ، دوست دارم بخوابم و خوابید بعد که بیدار شد یه چای خورد با یه حبه قند و تا وقت شام چیزی نخورد .چند روز قبل هم که صبحانه ،نهار و شام خورد بعد شام گفت خسته شدم از این همه خوردن ، گفتم چرا ، گفت آخه خیلی وقتم هدر میره همش باید برم دستشویی ، تفلکی دستگاه گوارشم که باید این همه کار کنه ، بهش فشار میاد الکی .بعد گفت واقعا من به این همه خوردن نیازی ندارم ، مگه چقدر کار میکنم که این همه انرژی لازم داشته باشم و فرداش چیزی نخورد تا شب .برام خیلی جالب بود که در ذهن همسر من و اکثر افراد متناسب خوردن اصلا باعث اضافه وزن نمیشه و نیست .باهاش صحبت کردم گفتم که جالبه چند روزه خیلی کمتر می خوری و میگی واقعا ۳وعده ی کامل نیاز نداری ، چرا ؟گفت که جسمم اذیت میشه ، روده م اذیت میشه ، چرا باید این همه بهش فشار بیارم ،گفتم اصلا در ذهنت نخواستی مثلا متناسب تر بشی ، گفت نه ، اصلا بهش فکر نکردم .خیلی کم پیش میاد اضافه خوری کنه و اگر هم اضافه بخوره فقط میگه که خواب راحتی ندارم اینجوری… یا میگه اذیت شدم  معده م سنگینه ،اصلا نگران اینکه چربی بدنش میره بالا یا مضر هست فلان چیز برای بدن  یا اون ماده ی غذایی مفید هست براش نیست .}

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم هست .متناسب بودن حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به خوردن و چاقی میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس اعتماد بنفس ، عزت نفس ، اراده ،ارزش ،جوانی،زیبایی،جذابیت ،شادابی و لیاقت میده .

      از اینکه هر لباسی می پوشم به تنم زیباست لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه جسمی کاملا سبک و راحت پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در زمان کمتری و خیلی راحت انجام می دهم لذت میبرم .از اینکه از دیدن خودم ذوق زده میشم لذت میبرم .از اینکه ۶۵کیلوگرم شدم و عاشق اندامم هستم،لذت میبرم .از اینکه پاهام کاملا کشیده و بدون چربی اضافه شده ،لذت میبرم .

      همسرم از دیدن من شوکه شد ، خیلی خوشحال شد ،گفت خیلی جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .دوستم زینب از دیدن من بسیار تعجب کرد و گفت آفرین نشمیل چقدر زیباتر شدی خیلی عالیه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .مادرم اشک شوق ریخت وقتی من رو دید و گفت خدایا شکرت که نشمیل به آرزوش رسید .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم بودند و وقتی من رو دیدند با تعجب نگام کردند و گفتند وااااای چقدر تغییر کردی ، خیلی زیباتر شدی ، لباسها هم به تنت خیلی زیبا شدند ،عالیه، به ما هم بگو که چیکار کردی تا ما هم خوش تیپ بشیم 🙂

      میبینم که توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .میبینم که خوردن مخصوصا شیرینیجات خیلی در زندگیم کم اهمیت شدند .میبینم که افکارم و ذهنم رو میتونم کنترل کنم و قدرت کنترل ذهن رو یادگرفتم .میبینم مثبت اندیش شدم و افکار منفی رو رها می کنم .به گذشته کاری ندارم ، به آینده کاری ندارم ، سعی دارم در حال زندگی کنم .سعی دارم همیشه حس و حالم رو خوب نگهدارم .خیلی راحت تعارف دیگران رو رد میکنم و نه میگم به خوردن چیزی که انتخاب من نیست و سیرم و تصمیمی برای خوردنش نداشتم .

      باید بتونم لحظات بیشتری در طول شبانه روز تجسم کنم و جسم لاغر خودم رو ببینم .باید شبها تجسم رو قبل خواب حتما انجام بدم .باید رویایم رو دنبال کنم .باید حس لاغری رو در خودم بیشتر کنم .باید انتظار لاغری رو در خودم بیشتر کنم .باید همیشه ادامه بدم و تکرار کنم آگاهی های لاغری با ذهن رو تا بهترین نتایج رو در جسمم ببینم .

      ✓خداوندا شکرت برای تمام لحظات خوبم ،برای تمام گشایش های زندگیم ،برای تمام کمک ها و هدایت هایم به مسیر درست ، ممنونم هر لحظه در کنارمی و بهم آرامش میدی.✓

      « استاد گرامیم سپاسگذارم برای همه ی آگاهی ها ، افکار و فرمولهای عالی که بهم یاد دادید »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 331 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      روز ۳۰

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیمه .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار منفی و افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس جوانی،شادابی،زیبایی،جذابیت ،اراده، ارزش،اعتماد بنفس ،عزت نفس و لیاقت میده .

      از اینکه بهترین اندام رو دارم ،لاغر شدم و در وزن ۶۵ کیلوگرم هستم لذت میبرم.از اینکه هر وقت خودم رو میبینم بسیار خوشحال میشم به خودم آفرین میگم ، برای استاد دعا می کنم و از خداوند سپاسگذارم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی از هر رنگی که بخوام می تونم بپوشم و بسیار بسیار به تنم زیبا شدند لذت میبرم .از اینکه راحت کارهام رو انجام میدم در تایم کمتری و با سرعت بیشتری ، لذت میبرم .از اینکه هیچ چربی اضافه ای ندارم و اندامم کاملا کشیده و جذاب شده لذت میبرم .

      همسرم ،مادرم ،دوستم زینب،برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام ،همه وقتی من رو دیدند بسیار تعجب کردند و گفتن آفرین بهت چقدر لاغر شدی ،لاغری خیلی بهت میاد و لباسها به تنت خیلی زیبا شدند ، به ما هم بگو در مورد راز لاغریت !

      میبینم که توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده .میبینم افکارم عوض شده دیگه به اون اتفاقات گذشته  فکر نمی کنم ، نگران آینده هم نیستم و فقط در فکر الانم که خوش باشم و حال خودم رو خوب نگهدارم .افکار و رفتارم مثل شخصی شده که کاملا متناسب هست و رفتارها و افکار صحیحی دارد .

      باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید انتظار لاغری داشته باشم .باید مسیر لاغری با ذهن رو هر روز عالی انجام بدم .باید تجسم شبانه رو انجام بدمباید رویایم را دنبال کنم اصلا رهاش نکنم .

      خدایا شکرت 

      استاد بزرگوارم خسته نباشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار بی همتا
        1403/08/03 02:37
        مدت عضویت: 1714 روز
        امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 137 کلمه

        سلام دوست عزیز.

        من از نوشته ی شما به این درک رسیدم که حس تناسب اهمیت داره نه عدد و ارقام برای مثال شما در وزن ۶۵ حس لاغری رو تجربه می کنید ولی برای من این عدد ۵۴ هستش . با این حال هردو از یک احساس صحبت می کنیم و حس شادی و ارزشمندی که داریم یکسان هست.پس مهم احساس ما هستش ، برای همین زبان چاقی مشترکه چون احساس های یکسانی ایجاد میکنه اون فردی که ۵ کیلو اضافه وزن داره با کسی که ۳۵ کیلو اضافه داره وقتی چاقی بهشون فشار میاره و ناراحت شون میکنه یک شرایط رو تجربه میکنن.

        وظیفه ی ما این هستش که از اطمینان مون کم نکنيم، هرگز سمت مسیر های انحرافی نریم که میدونیم چیا هستند ، استمرار داشته باشیم و تجسم شبانه و تمرین سوالات رو انجام بدیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/03 10:33
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 65 کلمه

        سلام نشمیل خانم

        تو این قسمت کامنتتون که نوشته بودید

        «میبینم که توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده»

        منم همینطور شدم بعضی موقع ها اینقدر بی توجهم ذهنم کلافه میشه قبلا چونکه با عادت میخوردم ولی الان عادت رو گذاشتم کنار بعضی مواقع که عادت دوباره فعال میشه میخاد ولی درونم نمیخواد و وقتی فکرم میبینه که درونم قویتره شاکی میشه اونجاست که میفهمم باورهام عوض شد

        ممنون 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/02 23:52
      مدت عضویت: 1714 روز
      امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 607 کلمه

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس شادی داره ، من امروز رفته بودم بیرون و جلوی مغازه‌ی طلا فروشی متوقف شدم میخواستم برم جلوتر تا مدل ها رو نگاه کنم ولی این فکر که تو پول نداری طلا بخری چرا میری ببینی؟! من رو منصرف کرد همون لحظه گفتم من بقیه مغازه ها و اجناس رو که میبینم مگه از من پولی میگیرن چرا به جایی رسیدم که خودم رو حتی لایق نگاه کردن به طلا هم نمیدونم؟! 

      این موضوع در چاقی هم هست به جایی رسیده بودم که مهمانی نمی‌رفتم، عروسی نمیرفتم، از بیرون رفتن با دوستام لذت نمی بردم و میخواستم همش یجوری کنسل کنم و نرم حتی آرزو میکردم کاش مریض بشم و به این بهانه نرم .چرا؟ چون چاق بودم !! فقط به همین دلیل.

      من خودم رو از خیلی نعمت ها، حس ها که هیچ ربطی به وضعیت جسمم نداشت محروم کرده بودم مثل اینکه نگاه کردن به طلاها ربطی به اندازه موجودی حسابت نداره تو فقط داری نگاه میکنی!

      پس دیدم متناسب شدن برای من حس لیاقت داشتن به همراه داره و به نگاه درست تر اول باید خودم رو لایق بدونم تا تناسب اندام هم این حس رو در من تقویت کنه، اصلا من همین که بنده ی خداوند هستم لایق بهترین هام ، چرا انقدر خودم رو اذیت میکردم این همه سال؟ 

      حس لیاقت بهترین حسی که میتونم به خودم هدیه بدم. من لایق بهترین‌ها هستم، من لایق بهترین ها هستم، بهترین زندگی ،بهترین سلامتی ،بهترین تناسب اندام،بهترین دوستان،بهترین خانواده.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه دیگه کمرم طبقه طبقه نیست و صاف شده خیلی خوشحالم، اینکه وقتی میشینم کمرم باریک و خوش فرم هست لذت میبرم و از تماشای خودم و عکس انداختن از خودم بسیار استقبال میکنم.

      از جمع شدن شکمم خیلی خوشحالم چون میتونم تی شرت کوتاه تر بپوشم، از اینکه پاهام خوش فرم شده هم سپاسگزارم چون میتونم شلوار جین بپوشم و در خانه هم راحت پیراهن های رنگارنگ و زیبا بپوشم.

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      خیلی ها از دیدن من متعجب میشن و من عاشق لحظه ای هستم که وقتی منو بعد از مدت ها میبینن چشم هاشون گرد میشه! کلی ذوق میکنم. اگر براشون معجزه میکردن انقدر شوک نمیشدن و من قند تو دلم آب میشه چون من تونستم تغییری کنم که همه غیر ممکن میدونستن و جالبش اینجاست که من خیلی راحت و با عشق و حال این نتیجه ی فوق العاده رو گرفتم .عاشق این لحظات شدم . مامانم که از من ناامید شده بود و همش با نگاه افسوس منو میدید چشماش برق میزنه از تغییرات من، از اینکه شکمم کوچک‌ شده ، کمرم باریک شده و حسابی وزن کم کردم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      احترام زیادی برای خودم قائلم ، هرغذایی رو نمیخورم ، به بهانه خستگی، ناراحتی ،هوس و.. شکمم رو پر از آشغال نمیکنم.

      حتی افکارم رو هم سعی میکنم پالایش کنم و بیشتر مثبت وارد ذهنم میکنم.

      بیشتر مطالعه میکنم و از نوشتن بیشتر کمک میگیرم برای ثبت اطلاعات مفید در ذهنم.

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      همین فرمون ادامه بدم ، به همونی که استاد میگه عمل کنم، اطمینان داشته باشم، عجله نکنم، موانع رو بشناسم تا در مسیر لیز نخورم، به خودم سخت نگیرم این جسم محصول افکار سال ها چاقی هستش صبور باشم و اجازه بدم مسیر طبیعی و درستش رو طی کنم. واقعا باور داشته باشم که میشه و تناسب اندام رو جدا و بیرون و دور از خودم ندونم، بلکه تناسب طبیعت جسم من، حقیقت وجود من و برای من هستش و رسیدن بهش هم بسیار راحت هستش، هم چنین استمرار داشتن و یاری طلبیدن از خداوند رو فراموش نکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/03 10:12
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 133 کلمه

        سلام دوست عزیزم

        دوست بی همتا

        ممنون بابت کامنتتون، چقدر خوب بود

        من رو یاد خیلی موارد انداخت، دو بار بین کامنت شما، گوشی را زمین گذاشتم و موردی را در دفترم ثبت کردم و بهش پرداختم و فکر کردم، بسیار بسیار ممنونم.

        و بحث احساس لیاقت که به نظر من همه چیزه، مهم ترین بحثه. و مثال طلافروشی که من هم خیلی تجربه. شروع داشتم، ولی الان که از دید عدم احساس لیاقت بهش نگاه میکنم، میبینم این مورد در خیلی از جنبه های زندگی م بوده. که به خاطر اینکه خودم رو ازش دور میدونستم، اصلا به سراغش هم نمی‌رفتم. این دور دونستن از عدم احساس لیاقت نیومده و اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که این حس لیاقت رو در وجود خودمون رشد بدیم.

        بازم بسیار ممنون از کامنت خوب و آگاهی بخش شما 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Soheila
      1403/08/02 19:06
      مدت عضویت: 81 روز
      امتیاز کاربر: 1060 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 331 کلمه

      سلام؛

       با آگاهی از وجود نیرویی درون ما که قدرتِ محقق گرداندنِ هر خواسته ای را دارد، و با ایمان به این نیرو و خودِ برتر با تخیل شبانه و ورود تصویر ایده آل به ذهن و سوالهایی درجهت رسیدن به خواسته مان، انتظاراتی در ما شکل گرفت.

      روتین زندگیمون شده کار کردن روی ذهن و ورود به ذهن ناخودآگاه برای تغییر باورها و تصاویر ذهنی ، با تجسم بخواب میرویم و با تصویری واضح و روشن بیدار میشویم و زندگی ای نو و جدید با اخلاق و روحیات تازه در ما شکل گرفته. آرامش و حس خوب و انتظارِ لاغری درون ما شکل گرفته،

      انتظاراتی که با تغییر افکار، رفتار و نگرشهای جدیدِ به زندگی ، هرچه بیشتر ما را به سمت خلق خواسته ی خود سوق داده.

      این نیروی درونی همیشه درون ما زنده بود، ولی ما از روی ناآگاهی به سمت ناخواسته ها هدایتش کردیم، حالا در این دوره و آموزشها و آگاه شدنمون، همان نیرویی که مارا به خوردن و رفتار نادرست ترغیب میکرد، بارِ دیگر با برنامه ریزیِ ذهنیِ درست ، راه صحیح و افکار و رفتار صحیح مارا به سمت رسیدن به خواستمون هدایت میکنه.

      پس انتظار ما دور از ذهن نیست که هر چه سریعتر به اندام ایده آل خودمون برسیم.

      آنهایی که با تحت فشار قرار دادن جسمشون وزن کم کردن و لاغر شدن به این دلیل موفق به نگهداشتن وزنِ کاهش یافته نیستن، که برنامه ریزی  ذهنشون رو تغییر ندادن. 

      اگر ذهن تغییر میکرد رفتار و احساساتشون تغییر میکرد، همه ی سبک زندگیشون تغییر میکرد و میتونستن انتظار متناسب ماندن رو داشته باشن.

      ولی حتی اگر تمامِ سلول به سلول بدنِ ما تغییر کند.

      چون ذهن ما در بدنمون قرار ندارد، ذهن تغییر نکرده و ما طوری رفتار میکنیم که انگار هیچ تغییری در نگرش و رفتار و کردار ما صورت نگرفته،ما همون آدم قبلی هستیم، چون ذهنمون تغییر نکرده نمیتونیم انتظار رسیدن به ایده آلهامون رو داشته باشیم. و محکوم به بازگشت هستیم.

      این فرق کار درونی و ذهنی با کارِ سطحی و جسمی است.

      لاغر شدن با ذهن آسانترین کارِ دنیاست🙏🤍✨️🕊🕊🕊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار بی همتا
        1403/08/03 02:46
        مدت عضویت: 1714 روز
        امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 146 کلمه

        با سلام دوست عزیز.

        خیلی زیبا تمریناتی که باید انجام بدیم رو توصیف کردید.

        مادربزرگم میگه هرشب اتفاقات بد زندگیش رو مرور میکنه و تا صبح نمی‌خوابه من مطمئنم که کلی روزهای خوب داشته و حتی در خیلی از اون روزها من حضور داشتم و شاهد بودم ولی عادت کرده به شمردن بدی ها و منفی ها، وقتی استاد گفتن تجسم شبانه رو کار عجیبی ندونید چون هرشب انجامش می‌ديد و حالا قراره که‌ موضوعش تناسب و حس و حال خوب باشه ، یاد مادربزرگم افتادم اون هم هرشب تجسم شبانه داره ولی چه تجسمی!!

        خوب من الان این افتخار رو دارم که به لطف نعمت اینترنت با استادی آشنا بشم که بهتر زندگی کردن رو یادم میده و بابتش از خداوند بسیار سپاسگزارم.

        و هم چنین بابت دوستان فوق العاده ای مثل شما و سایر دوستان که کنار هم رشد می کنیم و به ارزشمندی جهان اضافه می کنیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/03 10:53
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 108 کلمه

        سلام به شما

        تو کامنت شما این قسمت که نوشته بودی«آنهایی که با تحت فشار قرار دادن جسمشون وزن کم کردن و لاغر شدن به این دلیل موفق به نگهداشتن وزنِ کاهش یافته نیستن، که برنامه ریزی  ذهنشون رو تغییر ندادن»

        این دوره خیلی چشم و گوشم رو باز کرد و خیلی از سوالات بی پاسخ رو داد که چرا هر بار تو رژیم شکت میخوردیم و دوباره برمیگشت ولی الان اونقدر خاطر جم هستم که نگو ،دقیقا تمام سوالات تو این سایت پاسخ داده شده  به طور مثال که همون مواد غذایی منو چاق میکرد ولی خانوادمو لاغر که هر دو تو یه سفره غذا میخوردیم

        ممنون از کامنت زیباتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/03 11:09
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 172 کلمه

        « با آگاهی از وجود نیرویی درون ما که قدرتِ محقق گرداندنِ هر خواسته ای را دارد، و با ایمان به این نیرو و خودِ برتر با تخیل شبانه و ورود تصویر ایده آل به ذهن و سوالهایی درجهت رسیدن به خواسته مان، انتظاراتی در ما شکل گرفت.»

        سوال من از خودم اینه؟ آیا انتظار در من شکل گرفته؟ آیا واقعا الان منتظر تناسبم؟ آیا واقعا برام طبیعی و روتین شده؟ اگر برام طبیعی شده باشه عملا دیگه دغدغه ش رو ندارم.

        نمیدونم انجام تمرینات چقدر درونی شده، چقدر روی ذهن من تاثیر می‌ذاره یا فقط داره روتین میشه، فقط می‌دونم خیلی وقتها قشنگ احساسم رو درگیر میکنه، و ادامه میدم با نگاه به احساس خوب و بعد انتظار اتفاقات خوب.

        نمیدونم من همون آدم قبلی هستم یا نه، نمیدونم چقدر تغییر کردم. ولی ادامه میدم. به کار نرمی که ذهنم باهاش مشکلی ندارد و مقاومتی نشون نمی‌ده ادامه میدم. می‌خوام ادامه بدم و خسته نشم و نصفه ول نکنم. که همین استمرار و ادامه دادن خودش یه هدفه که بهش میرسم.

        خدایا به امید تو

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/08/02 15:53
      مدت عضویت: 1806 روز
      امتیاز کاربر: 10191 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 258 کلمه

      به نام خدای خوب ومهربانم،خدای عادلی که بهم اجازه داده تا زندگیمو خودم بسازم،متناسب شدن چه حسی داره؟حس خوب شدن زانوهام،من الان که متناسب شدم دیگه پاهام درد نمیکنه،خیلی راحت از روی مبل واز روی زمین بلند میشم ومیشینم،راحت میرم خرید میکنم تو بازار وخیلی احساس خوبی دارم نسبت به بیرون رفتن،الان که ۶۰ کیلو شدم خیلی خوشتیپ شدم کیف میکنم از پوشیدن لباسهایی که تو کمد خاک میخوردن،خیلی خوبه کارای خونه رو خیلی راحت تر انجام میدم،وخیلی شادو سرزندم،احساس جوانی میکنم وخیلی خوشحالمسوال ۲=از چهتغیراتی در جسم خودت لذت میبری؟ازین که شکمم کوچیک شده لذت میبرم، ازین که تراشیده شده بدنم لذت میبرم،ازین که مجبور نیستم لباسایی رو بپوشم که دوستشون ندارم،لذت میبرمسوال ۳-چه باز خوردی از اطرافیان دریافت کردی؟دیگه کسی بهم نمیتدنه بگه اراده نداری،به فکر خودت نیستی،وازین حرفا راحت شدم،دیگه اصلا نه دیگران نه حرفاشون برام مهم نیستسوال ۴-چه تغیری در رفتار وافکار جدید خودت میبینی؟خیلی خوشحالم،همشه از داشتن این بدن ناراحت بودم،ازین که نمیتونستم راحت کارام رو انجام بدم ناراحت بودم،ولی الان خوشحالم وسعی میکنم کارهایی رو که استادم بهم یاد داده به عمل تبدیل کنم ،الان دیگه وقتی عصبی میشم یا استرس میگیرم،نمیرم سراغ غذا خوردن ،چون آرامشم خدا رو شکر زیاد تر شدهسوال ۵-چه اصلاحاتی در در جهت بهبودروند متناسب شدنخودت میتونی انجام بدی؟تمریناتم رو برای خودم راحت ترش کنم،تمریناتم رو عاشقانه انجام بدم،نقش آدم متناسب شاد وصبور ودانا رو خیلی خوب بازی کنم ،الان خیلی راحت تر میتونم نقش بازی کنم چون شخصیتم اینجوری شده یعنی اولاش که میخواستم اینجوری باشم مجبور بودم نقش بازی کنم ولی الان واقعا اینجوری شدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار بی همتا
        1403/08/03 02:54
        مدت عضویت: 1714 روز
        امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 157 کلمه

        سلام دوست عزیز.

        واقعا زندگی با تناسب فوق‌العاده است ، حتی مسیر رسیدن بهش هم زیباست.من یادمه اوایل آشناییم با تناسب فکری به جایی رسیدم که تنوع و مقدار غذا اصلا برام اهمیت نداشت بعد از سال ها که غذا ارباب من بود این بار خودم شده بودم فرمانده و با اینکه عروسی و مهمونی های مختلف میرفتم ولی از رفتارم خیلی راضی بودم و افتخار میکردم که انقدر تغییرات داشتم ، تغییراتی که با رژیم و ورزش عمرا شکل می گرفت محصول رژیم حسرت خوردن غذای بیشتر بود ولی نمیدونم چجوری وقتی که اینجام و یاد میگیرم هیچ غذایی دیگه صدا نداره و من آزاد ترین آدم دنیام که هرچی دوست دارم بخورم ولی احترام بدنم رو فراموش نمیکنم و در شأنش رفتار میکنم. بله اینجا جسم من محترمه و یاد میگیرم که دوستش داشته باشم و مواظبش باشم و به شرایط تناسب برش گردونم. اینجا بهترین جای دنیاست برای یادگیری بهتر شدن در هر زمینه ای.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/08/02 10:13
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 160 کلمه

      زندگی اون چیزی نیست که ما منتظرشیم که یه روزی بیاد زندگی همین چیزیه که الان توش هستیم! 

      برگردید و دوباره جمله من رو بخونید! 

      زندگی همین چیزیه که الان توش هستیم! 

      مثل قضیه اون ماهی که توی اقیانوس زندگی می‌کرد و بعد از یه ماهی پیر پرسید که اقیانوس کجاست و چه جوری بهش برسم؟

      گفت تو همین الان هم توی اقیانوس هستی و اون گفت چه حرف خنده‌داری من الان توی آب هستم و می‌خوام به اقیانوس برسم!

      من هر روز منتظر روز موعود بودم روزی که دیگه میلی به هیچ خوراکی نداشته باشم و انقدر با اراده باشم که دیگه زیادی نخورم اصلاً ترجیحاً کلاً غذا نخورم (انگار مرتاضن)

      روزی که دیگه شروع کنم و روزی دو ساعت ورزش سنگین بکنم 

      غافل از اینکه می‌تونم همین حالا هم چند تا حرکت ورزشی وسط کارای خونه انجام بدم اونم برای سلامتی 

      غافل از اینکه با همه خطاهای ریز و درشتی که دارم باز هم می‌تونم تلاشم رو بکنم برای اینکه به اندازه بخورم و آگاهانه بخورم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار بی همتا
        1403/08/03 03:00
        مدت عضویت: 1714 روز
        امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 146 کلمه

        سلام دوست عزیز .

        من امشب لباس یکم جذب پوشیده بودم و صدایی در سرم میگفت نگاه کن اوووو چه وضعیه؟! و خلاصه کلی سرکوفت که ماشالله تخصص هم داره در یک لحظه هزاران حرف و فکر منفی یاد آدم میاره ولی نمیدونم نتیجه ی تجسم شبانه است یا گوش دادن فایل ها ولی مطمئن هستم نتیجه ی در این مسیر بودنه ، من میتونستم حالت متناسبم رو در آینه و در پس جسم فعلی ام ببینم. یعنی حسش میکردم، برای من قابل دسترسی بود و به خودم آرامش‌ دادم که صبر کن، این جسم شاید نتیجه ی ده سال افکار و درخواست‌ خودآگاه یا ناخودآگاه خودت بوده، نگران نباش من در مسیر درستی هستم.جای هیچ حس بدی نیست که من همونجایی هستم که باید باشم و به لطف خدا در حال تغییر و به سمت تناسب حرکت کردن هستم و اینجوری احساس خیلی بهتری پیدا کردم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/08/02 10:10
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 242 کلمه

      دوستان هیچ وقت برای شروع دیر نیست 

      امروز بهتر از فرداست 

      و اینکه یک اشتباه ما نباید باعث بشه که بگیم خب پس دیگه من خودم رو ول می‌کنم 

      بذارین با یه مثال شروع کنم 

      فرض کنید که دستتون بخوره یه لیوان آب بریزه رو سفره 

      پارچه میارید خشکش می‌کنید نه اینکه بگید حالا که دیگه آب ریخته پس بذارین لیوان بقیه روهم خالی کنم روی سفره 

      وقتی دستت می‌شکنه یا دستت می‌بره دنبال درمانش میری 

      نه اینکه بگی حالا که دستم شکست بذار پامم بشکنم سرمم بشکنم 

      یا مثلاً دستم بریده بذار پس اون یکی انگشتامم ببرم

      یعنی ببینین چقدر این مثال‌ها می‌تونه مسخره باشه 

      ببخشید اگه یکم حال به هم زن شد 😁

      بحث من سر اینه که من همیشه تو زندگی 

      می‌گفتم وای من الان یه دونه کلوچه خوردم دیگه چه فایده‌ای داره امروز رعایت کنم 

      وای امروز ناهار زیاد خوردم دیگه چه فایده‌ای داره شام به اندازه بخورم دیگه ولش کن بذار امروز آزاد باشم 

      کدوم از ما می‌تونه ادعا کنه که کاملاً بدون اشتباهه 

      خب اگر هر روز یه دونه از این اشتباهات انجام بدی و بعد به جای اینکه بقیه روز رعایت کنی و جبران کنی 

      بگه خب حالا که یه اشتباه انجام دادم کل روز به اشتباهم ادامه بدم 

      در واقع داری هر روز به اشتباهاتت ادامه میدی و هیچ روزی نمیاد اون روز موعودی که قراره شروع کنی 

      برای من اینجوریه که میگم وای من دو تا کلوچه خوردم خیلی زیاد بود خب باشه الان که فهمیدی الان که آگاه شدی بسه استاپ بزن 

      کلوچه سوم و چهارم و پنجم و دهمم بخوری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار بی همتا
        1403/08/03 03:05
        مدت عضویت: 1714 روز
        امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 92 کلمه

        با سلام دوست عزیز؛ 

        من با حرف شما کاملا موافقم.

        ما نباید عملکردهای خوب خودمون رو با یک اشتباه کلا زیر سوال ببریم.

        ما دونه دونه فکر و حس خوب روی هم جمع می کنیم ولی در اطراف مون سیل ویرانگر افکار منفی وجود داره هم در اخبار هم در صحبت افراد ، دیگه خودمون نباید همراه این موج بشیم و جوانه های احساس‌ خوب و تناسب اندام مون رو از بین ببریم باید مثل یک گنج با ارزش ، مثل بچه مون ازش مراقبت کنیم و نذاریم شیطان از ما بدزده و خرابش کنه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/08/02 00:15
      مدت عضویت: 443 روز
      امتیاز کاربر: 7564 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 13 کلمه

      استاد عزیزعمری پایدار و روزگاری خوش را از خداوند برای شما خواستارم تولدتان میارک

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/01 16:51
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 232 کلمه

      متناسب بودن چه حسی داره؟ مهم ترین احساس من کدومه؟

      مطمئنا متناسب بودن پر از احساس های خوبه، احساس آزادی و رهایی، احساس گذشتن از باید ها نباید ها و بخور و نخور ها، احساس باز شدن و آزاد شدن همیشگی ذهن از فکر درباره چاقی، احساس سبکی، احساس خوش تیپی و خوش ظاهری و خوش هیکلی، احساس با کلاسی و با شخصیتی، احساس قدبلندی و خیلی احساسات خوب دیگه.

      ولی!!! برای من یک حس مهمتر از حس های دیگه است. حس رسیدن، حس شدن، حس مسلط شدن به ذهن، حس احساس توانمندی رسیدن به خواسته با قدرت ذهن.

      توی یه فایل تصادفی استاد میگفتن اینکه بعضی ها بعضی کارها رو با شور و شوق اولیه شروع میکنن ولی ادامه نمیدن به خاطره اینه که ایمان ندارن که جواب میده، اگر ایمان داشتن که جواب میده مطمئنا با همون شور و شوق ادامه میدادن…

      حالا اینجا هم همون بحثه، متناسب شدن احساس ایمان به روش ذهنی رو بهم میده. بهم ثابت می‌کنه این راه درسته و راهی غیر از این راه وجود ندارد. نشون میده و ثابت می‌کنه ما قدرت خلق کنندگی داریم و میتونیم با تغییر افکار، باورها و نگرشمون، نتایج رو تغییر بدیم.

      پس من مشتاق و چشم به راه رسیدن به تناسب اندامم، تا یه مهر تایید به روش ذهنی و توانمندی خودم در این روش بخوره.

      من به زودی به تناسب مورد نظرم میرسم و بهم ثابت میشه.

      به امید اون روز

      خدایا به امید تو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مری خانمی
        1403/08/02 08:23
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 44 کلمه

        سلام لیلا خانم عزیز ممنون بابت کامنتی که گذاشتین خیلی جالب بود اصلاً حواسم به این موضوع نبود که ربط به ایمان داشتن داره خیلی برام جالب بود راست می‌گین شاید به خاطر همینه که ما بعضی از مسیرها رو نصف کاره رها می‌کنیم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 69 کلمه

      به نام خداوند مهربانم

      سلام استاد بزرگوارم 

      تولدتون مبارک 

      بسیار بسیار خوشحالم از اینکه با سایت بی نظیر شما آشنا شدم و در این ۲سال و ۸ماهی که در سایت شما بودم کلی تغییرات عالی در شخصیت من ایجاد شده، ممنونم برای همه ی زحمت هاتون ،

      سپاسگذارم ،

       امیدوارم همیشه خداوند بهترین شرایط رو برای خودتون و خانواده ی محترمتون ایجاد کنید .

      بازم تبریک میگم ، شاد و سلامت و متناسب بمانید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/08/01 15:00
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 85 کلمه

      امروز برای من روز خوبی بود  از اتفاقات خوب چند تا از درهای الهی باهم به روی من باز شد امروز در هستم از احساسات خوب بسیار خوشحالم 

      و به نظر لاغری چیز ساده ای میاد 

      چه مسائلی که من پشت سر گذاشتم 

      چه قدم‌های بزرگی برداشتم

      چه مشکلاتی که با لطف خدا حل شد 

      چه چیزهایی در طول زندگی یاد گرفتم 

      دیگه یاد گرفتن لاغری و گوش سپردن به بدنم که در برابر اینا هیچه

      خدای من خیلی بزرگه 

      اون فکر منه که کوچیکه و فکر می‌کنم وای لاغری چه سخته. 

      خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 537 کلمه

      به نام خالق هستی بخش

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      روز ۲۹

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم هست .متناسب بودن بهم حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به خوردن و چاقی میده.متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس اعتماد بنفس،عزت نفس،اراده ،ارزش ،جذابیت ،زیبایی،جوانی و لیاقت میده .

      از اینکه اندامم بسیار جذاب شده بی نهایت لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم بی نهایت لذت می برم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم لبخند میزنم ، خدا رو شکر می کنم ‌و با خودم میگم این من هستم در این جسم کاملا متناسب و به آرزوی لاغری رسیدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه راحت همه ی کارهام رو در زمان کمتری انجام می‌دهم،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه  هر لباسی در هر رنگی دلم بخواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه لباسهای دوران دانشجوییم الان بسیار به تنم زیبا شدن حتی بعضی هاشون رو باید یکم تنگ کنم لذت میبرم .

      همسرم از اینکه لاغر شدم بسیار خوشحاله و همیشه میگه آفرین بهت ، خیلی جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد .مادرم بسیار خوشحال شد و اشک ریخت و خدا رو شکر کرد بخاطر اینکه من به آرزوم رسیدم . گفت چقدر زیباتر شدی عزیزم .دخترم میگه مامانم چقدر خوشکل شدی شبیه پرنسس شدی .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل واقعا عالی شدی این همه سایز و وزن کم کردی ، بهت تبریک میگم ، راستی من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام ،همشون بسیار تعجب کردند و گفتن آفرین بهت خیلی قشنگ شدی با لاغرشدنت ، لباسها خیلی به تنت زیبا شدن ،خوش به حالت ،به ما هم بگو چیکار کردی ، تا ما هم اینجوری تغییرات عالی داشته باشیم .منم در مورد سایت تناسب فکری بهشون گفتم .

      میبینم که مثبت اندیش شدم ، افکار منفی رو راحت رها میکنم و نمی زارم در ذهنم بمونند و اذیتم کنند.میبینم که مواظب ورودی های ذهنم هستم .میبینم که رفتار غذاییم خیلی تغییر کرده ، به محض اینکه سیر شدم دست میکشم و نمی خورم .دیگه اضافه خوری ندارم .میبینم که توجهم به موادغذایی بسیار کمتر شده ، مخصوصا شیرینیجات .میبینم که حس لاغری در من بوجود اومده .میبینم که انتظارم از خودم لاغر شدنه .میبینم که موقع غذا خوردن استرس ندارم که اندازه ش رو کاملا مشخص کنم و بعد بخورم .میبینم ترس از مواد غذایی ام بسیار کمتر شده و غذاها رو تفکیک نمی کنم .میبینم که شکرگذاری ام برای هر چیزی بیشتر شده .

      باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید مواظب باشم که گذشته و آینده اصلا مهم نباشند در ذهنم تنها حال برام مهم باشه و اینکه لذت ببرم از شرایط الانم .باید حال خودم رو هر روز خوب نگهدارم .باید تمریناتم رو هر روز عالی انجام بدم .باید تجسم شبانه رو حتما انجام بدم .باید رویایم رو دنبال کنم .

      « خدا رو شکر می کنم برای همه چیز »

      « استاد بزرگوارم سپاسگذارم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/01 08:08
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 479 کلمه

      سلام دوستان این داستانی که میگم واقعیه صحبت منو یه شیرینی کشمشی

      بریم بریم

      یه روز قرار شد یه سبد انگور تعارف ببرم خونه خواهرم سوار ماشین شدمو راه افتادم تا رسیدم خونشون زنگ زدم، کیه منم حسن اومدم یه سبد انگور بدم الان میام پایین سلام اقا عابس (دامادمون بود خواهرم خونه نبود)چطوری خوبی ، مرسی تشکر این سبد انگور رو از باغ اوردم اونم گرفت و تشکر کرد و گفت ممنونم خدا زیاد کنه صبر کن برم ظرفشو خالی کنم بیارم (تو، فامیل ما کسی تعارف چیزی میاره یا میبری جاش یه خوراکی میدن که داماد عزیزمون بعد از اوردن ظرف یه خورده شیرینی اورد که بردارم)

      از پله ها که داشت میومد پایین شیرینی رو دیدم از اینجا گفتگوی منو شیرینی کشمشی شروع شد

      من ،یا خدا داره شیرینی میاره, بخورم ,نخورم ، دلم نمیخاد ، بر دارم باید بخورم ,بر ندارم ناراحت میشن, چکار کنم ,همینطوری فکر تو ذهنم بازی میکرد که رسید پایین پله ها و اقای شیرینی کشمشی جلوی صورتم 

      حسن اقا بفرما 

      نه نمیخورم

      بابا بفرما چیزی نیست شیرینیه

      بابا لامصب همون شیرینی نمیخورم این تو ذهنم بود

      حالا با سختی یه دونه برداشتم خداحافظی و رفتم تو ماشین گذاشتم کنار دستم روی صندلی رو پلاستیک

      استارت ماشین رو زدم که دوباره دیدمش البته ذهنی

      شیرینی گفت: منو بخور گفتم نه نمیخورم ,

      گفت:کوچیکم چیزی نمیشه گفتم نه دارم میرم غذا بخورم, بخورم اشتهام بسته میشه،

      گفت: تو اینجوری نبودی هر چی میخوردی غذا هم میتونستی بخوری

      گفتم الان فرق میکنه الان اگاهیم رفته بالا

      شیرینی گفت چرت و پرت نگو اگاهی چیه بخور منو،

      و دوباره گفت: تو معدت سریع هضم میشم بخور منو،

       گفتم: نه لال شو نمیخورمت گفت باشه نخور منم میشینم اینجا دق بدمت،

       تو حرکت بودم تصویر سازی شروع شد 

      هی میگفت بخور منم میگفتم نه هی چشمک میزد دلمم نمیخواست بخورم ولی عادتم میگفت بخور یه ۱۰دقیقه ای تو کشمکش بودم که قدرتش زیاد شد، دهنمو سرویس کرد  

      من یه حالتی دارم وقتی فکرم شروع میکنه به فک زدن وایمیسم نگاش میکنم اونجایی که فکر و ذهنم درگیر میشه ینی چجوری بگم فکرم شروع میکنه به تند تند حرف زدن که با درونم سازگار نیست من وایمسم نگاش میکنم ببینم چی میگه 

      باورتون نمیشه فکرم در مورد شیرینی چنان تصویر میساخت که بخورم یه لحظه از درونم اومد شیرینی رو از پنجره بنداز بیرون خداشاهد قسم میخورم وقتی انداختمش بیرون ، لحظه ای رو دیدم فکرم وایساد جلوم نگام کرد از این حرکتم یدفه لال شد من از حالت صورتش خندم گرفت قهقهه زدم و لال موندنش رو نگاه کردمو رانندگی کردمو رفتم 

      و مثل ادمایی بودم که قله رو فتح کرده بود واقعا هم فتح کرده بودم و تونسته بودم به افکارم پیروز بشم این حالت خیلی پیش میومد جوری منو درگیر میکرد که باید میخوابیدم تا یادم بره ولی بیدار میشدم بازم میومد همین حالت ها تصویر های ذهنی منو تشکیل میداد حسابی درگیرش بودم که به لطف اموزه های استاد عطار روشن در حال پاکسازی تصاویر چاقی و جایگزینی تصاویر لاغری هستم

      سپاسگزارم استاد عزیز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/08/01 14:38
        مدت عضویت: 434 روز
        امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 289 کلمه

        با سلام و درود فراوان

        بسیار سپاسگزارم آقای شهبازی شما خیلی صادقانه و شیرین درمورد تغییراتتون توضیح میدهید منم قبلاً این کشمکش‌ها را با ذهنیت چاقم زیاد داشتم خیلی هم مقاومت در مقابل نجواهای وسوسه انگیزش سخت است حتی وقتی میخواستم دورهٔ اصلاح پُرخوری را تکرار کنم خیلی سعی می‌کرد منو از تکرار کردن منصرف کند و مرتب در گوشم ویزویز می‌کرد که چی رو میخوای تکرار کنی تو که تمام فایلهای دوره رو به تکرار گوش دادی تمریناتش نوشتی دیدگاهم ثبت کردی آگاهیهای آن را هم یاد گرفتی دیگه برای چی میخوای تکرار کنی بیا برو سراغ یه دورهٔ دیگه… اما من که دانش آموختهٔ استادم بودم میدونستم که ذهن وقتی میخواد از نقطهٔ امنش خارج بشه و تغییر کنه مقاومتش شدیدتر و نجواهایش بیشتر می‌شود و این همان نقطهٔ پُر درد تغییر است که اگر با صبوری ردش کنیم به مرور صدایش ضعیفتر و گفتگوهایش کمتر می‌شود. 

        یه ترفند بهتون یاد می‌دهم که خودم تجربه اش کردم بسیار تاثیرگذار و زودبازده است هر وقت ذهنیت چاقت شروع میکند به حرف زدن دوتا گوش دیگه هم قرض کن و با تمام حواست فال گوش شو ببین چی میگه؟ شاید باور نکنید اما وقتی به جای مقاومت و فرار از گفتگوهای ذهنی با دقت و با تمام حواست سعی میکنی صدای ذهنت را بشنوی در دم صدایش حذف میشود من با استفاده از این ترفند توانستم خیلی راحتتر این مرحله رو رد کنم و الان اگر صد رقم غذا و خوراکیهای خوشمزه جلوی چشمم باشد، با آرامش و خیلی مسلط غذای انتخاب خودم را میخورم و اگر هم نجوایی باشد قدرت انتخاب من قویتر از وسوسهٔ ذهنیم است انشاالله با استمرار و ادامه دادن بزودی به این مرحله میرسید و می افتید توی سرازیری تناسب و روند کاهش وزنتون روان‌تر میشود. 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/08/03 00:15
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 50 کلمه

          سلام سلام به سحر خانم

          ترفند خوبی گفتید اره منم از این روش هم استفاده میکنم خیلی جالبه وقتی گوش میدم انگاری یکی پیشم نشسته و یسره حرف میزه وقتی جوابش رو میدم اونم دوباره ادامه میده و لج میکنی ولی وقتی فقط گوش میکنم دیگه بیخیال میشه میره

          سپاسگزارم از شما

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/08/03 08:38
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 19 کلمه

          سلامی دوباره

          ترفنی که گفتید خیلی ساده تر بود و بعد از انجام دادن ذهنم خیلی ارو شد واقعا سپاسگزارم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار سحر
            1403/08/03 14:04
            مدت عضویت: 434 روز
            امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 55 کلمه

            سلام آقای شهبازی

            خوشحالم که براتون مفید بوده ذهن ما ماهیت فیزیکی ندارد بنابراین وقتی ما آگاهانه و با تمرکز کامل روی گفتگو و ماهیتش دقیق میشویم، سریع خاموش و محو می‌شود و این واضح‌ترین نشانه است برای اینکه بپذیریم ذهن بدون توجه ما به گفتگوهایش، هیچ تاثیری نمیتواند روی عملکرد ما بگذارد. 

            شاد و سلامت باشید. 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/01 07:57
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 433 کلمه

      سلام و درود

      چرا من می توانم به تناسب برسم؟ چرا تناسب برای من امکان پذیر است؟

      چون من قدرت خلق کنندگی دارم.

      ارتباط قدرت خلق کنندگی با رسیدن به تناسب اندام چیه؟ ارتباط قدرت خلق کنندگی با رسیدن به تناسب اینه که وقتی من باور داشته باشم که قدرت خلق کنندگی دارم، یعنی باور دارم که زندگی خودم به دست خودم ساخته می شه و عامل بیرونی ای در آن تاثیر نداره و زمانی یک عامل بیرونی روی زندگی من تاثیر می ذاره که من خودم بهش قدرت داده باشم. افراد قدرت تاثیر گذاشتن روی زندگی ما رو دارن، مگر وقتی ما بهشون قدرت بدیم. افکار گذشته و اتفاقات بد گذشته هنوز می تونن روی زندگی ما موثر باشن چون ما بهشون قدرت می دیم، چون ما هر بار اونها رو نبش قبر می کنیم. الان من توی مرحله ای هستم که واقعا متوجه شدم هر خواسته ای داشته باشم فقط خودم هستم که می تونم در رسیدن بهش موثر باشم. 

      جالبه، من الان فهمیدم و قشنگ درک کردم که این من بودم که به خوراکی ها برچسب چاق کننده و لاغر کننده و مفید و مضر زده بودم. توی همین دو ماه قشنگ به این درک رسیدم. ذهنم رو از این همه برچسب ها و اطلاعات بیخودی درباره مواد غذایی پاک کردم. من ذهنیتم را تغییر دادم وگرنه مواد غذایی همان ها هستند. خواص و ویژگی های مواد غذایی تغییر نکرده ولی ذهنیت و باور من تغییر کرده.

      پس مرحله اول این است که از آنچه تا به امروز فکر می کردیم (و در واقع خیال می کردیم، چون واقعیت نداشته) دست برداریم و به قدرت ذهن ایمان بیاریم و شروع کنیم ذهنیت خودمان را بر اساس چیزی که می خواهیم بچینیم و شکل دهیم.

      این که چگونه مجدد ذهن خودمان را بر اساس آنچه می خواهیم شکل دهیم را داریم یاد می گیریم. تجسم شبانه، تصویر سازی خواسته ها، تخیل روزانه، ساختن سناریوی ذهنی از آنچه می خواهیم، تجسم اندام مورد نظر، پاسخ گویی به سوالاتی که احساس ما را درگیر می کند و …

      در واقع یا این تمرینات شرایط مورد نظر خودمان را شبیه سازی می کنیم و خودمان را در محیط شبیه سازی شده قرار می دهیم تا ذهنمان سناریوی جدید را به عنوان واقعیت قبول کند و دیگه بعد از اون همه چیز به صورت روتین و طبیعی پیش می رود چون فرمان های لازم بر اساس آنچه ما خواسته ایم صادر می شود و موجب تغییر رفتار و بعد از اون تغییر نتیجه می شه.

      پس تناسب اندام به طور طبیعی امکان پذیره چون ما قدرت خلق کنندگی داریم و به راحتی با استفاده از این قدرت به این خواسته مون می رسیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/08/01 05:47
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 142 کلمه

      سلام و عشق نثار مهربانترین و خاص ترین استاد دنیا❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

      استاد عزیزم من جسم سبک و متناسبم و فکر آرام و حال خوشم را مدیون آموزشهای بینظیر شما هستم و مهربانی و سخاوت و هوشمندی و توانمندی و همراهی عاشقانه و بی دریغ شما را با هیچ ارزشی در دنیا نمیتوانم جبران کنم فقط میتوانم بگویم به اندازهٔ تمام خوبیها و زیباییهای دنیا و به اندازهٔ تمام جسم های زیبا و افکار متناسبی که برای عاشقان لاغری آفریدی بهترین چشم روشنی ها و پاداش‌های خدا را برایتان آرزو دارم🙏🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹

      تولد پُر از عشق و برکت تان را به توان هزار به شما تبریک میگویم الهی زیباییهایی که وارد روح و جسم ما کردید مانند یک گُل پیچک جادوئی تمام ابعاد زندگیتان را غرق در عشق و شادی و نور الهی کند و همواره دریای دلتان آرام و زلال و پُر از عشق خداوند باشد❤️🎂🎁🎉🎵💐🎊🥰💖🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6191 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 48 کلمه

        سلام و درود
        از لطف و مبحت شما دوست عزیزم سپاسگزارم
        خدا رو شکر میکنم که در مدت حیاتم در دنیای مادی تاثیر مثبتی بر زندگی دوستانم داشته ام.
        از اینکه خداوند انسانی های نازنین زیادی را همراه من در این مسیر قرار داده است همواره سپاسگزارم.
        شاد و موفق باشید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1403/08/01 12:26
          مدت عضویت: 434 روز
          امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 27 کلمه

          عاشقانه از پاسخگویی شما تشکر میکنم استاد جانم. ما خیلی خوشبختیم که شاگرد شما هستیم امیدوارم لایق محبتهای بی دریغ و بهشت متناسبی که برایمان ساختید باشیم🌹🌿❤️🌿🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/30 22:25
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 254 کلمه

      سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن حس اعتماد به نفس اینکه هر لباسی اراده کنم میتونم بخرم و بپوشم 

      زمانی که چاق بودم با اینکه از نظر مالی مشکلی نداشتم اما همیشه از لباس خریدن متنفر بودم

      اما حالا دیگه به جای اینکه با خجالت به فروشنده بگم سایز بزرگتر می‌خوام با لبخند میگم این هم بزرگه میشه سایز کوچیک‌تر بدی؟

      لباسهام همگی گشاد شدن دادم بعضی هاش رو تنگ کنن بعضی هاش رو هم بخشیدم می‌خوام برم لباس جدید بخرم 

      از اینکه دیگه پایین تنه ام چاق نیست خیلی خوشحالم مجبور نیستم خودم رو هزار لا یپوشونم یا لباس سایز بزرگ بخرم 

      لباس سایز خودم میخرم 

      همیشه آرزو داشتم یک محجبه ی خوش تیپ باشم و حالا به آرزوهام رسیدم 

      مهمونی دعوت بودیم و اول اطرافیان من رو نشناختن 

      بعد هم گفتن چه رژیمی گرفتی که زیباتر شدی 

      هرکس لاغر میشه از قیافه می‌افته ولی تو ده سال جوونتر شدی مریم! 

      منم گفتم اونا رژیم سخت میگیرن ولی من نه

      اعتماد به نفسم خیلی بالا رفته دیگه از جمع از مهمونی از خرید فراری نیستم 

      با اعتماد به نفس غذا میخورم خیلی باکلاس غذا میخورم ارزش خودم رو میدونم صاف راه میرم عاشق مریم توی آینه شدم 

      کار خاصی نمی‌خوام بکنم فقط هر روز همین حال خوب رو تمرین کنم حتی اگر ناراحتی ای توی زندگی پیش اومد بهش دامن نزنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/30 22:10
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 58 کلمه

      مهمونی دعوت شدم و هجوم افکار منفی دارم فقط الان حرف هایی که استاد زده به کارم میاد چون فهمیدم واقعا توی سختی باید نشون بدیم چقدر فرمول‌های ذهنیمون تغییر کرده و چند مرده حلاجیم

      الان دلم میخواد بشینم وسط خونه گریه کنم 

      اینا رو اینجا میذارم چون می‌دونم یه روزی که به سایز مورد علاقه ام برسم 

      حتما بهش میخندم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/30 21:12
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,432 کلمه

      سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنیبه نام خدای لاغری و تناسب اندام …….

      29   مهر ….

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟ 

      لاغر  شدنم برام حس جذابیت و زیبایی به همراه آورده که شدیداً  لذت داره ….

      لاغر شدن  حس خوب رهایی داره 

      لاغر شدن  حس اعتماد بنفس بهم  میده 

      لاغرشدن  حس زندگی در  بهشت رو بهم میده

      2ـ   از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری ؟ 

      چقدر لذت داره  خودمو‌ با  لباس‌های قالب تن و کفش‌های پاشنه بلند جلو  آینه   تماشا  می کنم و با حال خوبو احساس عالی خدارو شکر می کنم   …. 

      چقدر لذت بخشه  پوشیدن  مدلهای مختلف با طرح و رنگای شاد و زیبا  …  حالا که دیگه  شکر خدا   لاغر شدم  هم لباسای چسبان و کوتاه توو تنم قشنگن هم ترکیب  لباسای گشاد و سایز بزرگ با چسبان و قالب تن  واین خیلی جالبه    :))

      چقدر لذت بخشه  موقع نشستن روی مبل وصندلی  شکمم توو رفته و صافه  ….

      چقدر لذت بخشه  که می‌تونم شلوارای  تنگ بپوشم و روی مبل و صندلی  بنشینم و  پاهام رو روی هم بندازم و یک استایل زیبا از خودم به نمایش بگذارم…..

      چقدر لذت بخشه که شلوار تنگ   می پوشم  و مینشینم  اما کمر شلوار لوله نمیشه و پایین  نمی آد…..

      چقدر لذت بخشه وقتی که با شلوار تنگ می‌شینم اما فشاری به شکمم احساس نمی‌کنم….

      3ـ    چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ 

      بازخورد از آرایشگرم  :

      گوشی رو برمی دارم و به آرایشگاه  زنگ می زنم 

      ــ   الو  دنیا  خانم    سلام … 

      ــ  سلام عزیزم  خانم  باقری  جانم بگو ….

      ـــ  عزیزم  می خوام  برم مراسم عقد کنان  دختر داییم  می آم برا  رنگ و  شینیون و  آرایش …

      ـــ  باشه عزیزم  بیا  …..

      ـــ  من خوش قولم  چند دقیقه دیگه آرایشگاهم …

      گوشی رو گذاشتم  از شادی در پوست خودم نمی‌گنجیدم… آخه دنیا  خانوم چند ماهه منو ندیده.. اصلا خبر نداره که به این خوبی لاغر شدم. حتماً از دیدنم تعجب می‌کنه  .. خانم چاقیه.. الان چند ساله دنبال یک پزشک جراح درجه یک می‌گرده که شکمش رو عمل  ابدومینو‌پلاستی  کنه  .. اما بازوها و کمرش هم  چربی اضافه داره … سینه هاش خیلی بزرگه  میگه سنگینن و به سرشانه هاش فشار می آره و  خسته اش می کنن  …  همه اش میگه  کی بشه از شر این  وزن اضافی  خلاص بشم  ..‌میگه هفته ای چند بار باشگاه میره و  عرق می ریزه  و رژیم  می گیره   ولی دریغ از  نتیجه …  خلاصه خییییلی ناراحته …..

      من چند بار  بهش گفته بودم که  یک راه خیلی آسون و منحصر به فرد هست که می‌تونیم باهاش لاغر بشیم فقط یکم زمان می‌بره مثل این روش‌های زودبازده نیست چون باید روی ذهنمون کار کنیم تا مقدمات تناسب اندام فراهم بشه…

      گفته بود چقدر عالی حالا این روش رو از کجا داری یاد می‌گیری ؟  گفتم از طریق یک سایت اینترنتی با استادی رصا عطار روشن…. توضیح بیشتری خواست   که ندادم گفتم آدرس سایت رو بهت میدم برو ببین چه خبره….  ولی ظاهراً که نرفته بود….بگذریم……..  لباس مجلسی ساتن  سفید خودمو‌  پوشیدم    عین همونی که عکسشو  نشونتون  دادم   مدل همون  منتها سفید به رنگ  لباس عروس خانوما  ……  اخه می خواستم دیگه خونه برنگردم  از همونجا  همسرم بیاد  دنبالم  که بریم سالن عقد ….. 10  دقیقه بعد جلو آرایشگاه بودم….. پرده رو کنار زدم و وارد شدم و سلام دادم از شانس آرایشگاه خلوت بود و هیچکس نبود دنیا خانم داشت جلوی آینه موهاشو سشوار می‌کشید از توی آینه به من نگاه کرد و جواب سلامم رو داد اما چشماش از تعجب گرد شد دستش که بالا سرش بود همینجور خشکش زد ..من چشمام از خوشحالی برق می‌زد  .. چند لحظه دستی که با  سشوار بالای سرش برده بود بی‌حرکت روی سرش موند…. …. من با شیطنت فقط نگاهش می‌کردم و لبخند به لب داشتم…. از قصد سکوت کردم و عکس‌العملی نشون ندادم.. ..بالاخره سکوت رو شکست و از جلوی آینه برگشت به سمت من و با تعجب به من گفت چیکار کردی تو با خودت راستشو بگو کدوم دکتر عملت کرده تو چند ماه پیش شکم داشتی .. ولی الان شکم که نداری هیچ قسمت‌های دیگه بدنت هم لاغر شده پس معلومه که عمل نکردی ناقلا چه جور رژیمی گرفتی کدوم باشگاه رفتی ؟؟

      حالا دیگه نوبت من بود که سخنرانیمو شروع کنم …. گفتم دنیا جان مگه یادت رفته چند وقت پیش هم بهت گفتم که من دارم با آموزش‌های سایت لاغری با ذهن تمرین می‌کنم اینارو بهت گفته بودم‌ حتی آدرس اون سایت رو هم برات فرستادم گفتم برو ببین چه خبره…… رفتی ؟   نه نرفتی ….  بعد دوباره خندیدم…گفتم  من با قوانین لاغری ذهنی وزن کم کردم اون موقع که به تو آدرس دادم بذری که کاشته بودم محصول نداده بود و تو با ناباوری برخورد کردی و حرفامو گوش ندادی…. اما حالا ببین سایزم ۳۸ شده از گشادی لباس‌هام فهمیدم که وزنم خیلی اومده پایین به نظرم دور و بر ۶۰ کیلو باید باشم….. وزن کشی و تند تند   سایز کردن برای ما  ممنوعه  …ما بیخیال نتیجه فقط با احساس خوب تمرین‌ها را انجام میدیم و جلو می‌ریم  بعد یهو به خودمون میایم که لاغر شدیم  ….

      دنیا خانم با تعجب و در سکوت به حرفام گوش داد و گفت  :  من که نمی‌تونم لاغری ذهنی رو باور کنم پس اگه توی این سایت هم برم و  سردر بیارم که اونجا چه چیزایی گفته می‌شه اما مطمئنم که نتیجه نمی‌گیرم چون نمی‌تونم این مدل لاغر شدن رو باور کنم…

      گفتم دنیا خانم داری منو با چشمای خودت می‌بینی چرا باور نمی‌کنی ؟؟؟   به خدا بهت راست گفتم   من نه رژیم گرفتم نه قرص چربی سوز خوردم نه کپسول کاهنده اشتها نه باشگاه رفتم نه پیاده‌روی   ولی لاغر شدم      اگر اینطوره که میگی خب این مشکل خودته هر کس باور کنه که با قدرت ذهن میشه لاغر شد مثل آب خوردن می‌تونه لاغر بشه چون دنیای ما رو باورهای ما می‌سازه نه اعمال ما……. حالا اگه می‌خوای به خودت سخت بگیری کلی پولی که با زحمت به دست آوردی بریزی تو جیب جراحان پلاستیک و کلی هم استرس جراحی و عواقب بعد از جراحی رو به جون بخری خوب دیگه  خودت می دونی … برو خوب فکراتو بکن….

      و بعد روی صندلی جلوی آینه نشستم تا موهامو‌ رنگ کنه و بقیه کارا ..‌‌….

      4ـ از نظر افکار و رفتار چه تغییراتی در خودت مشاهده می‌کنی  ؟

      من وقتی لاغر شدم که ابتدا فکرم لاغر شد  یک پروسه‌ای طی شد و سپس جسمم شروع به لاغر شدن کرد….. افکاری که در من تغییر کرد چند دسته مختلف بودند افکار مربوط به توانایی و لیاقتم افکار مربوط به نگرش خودم نسبت به خودم و افکار مربوط به نگرشم در مورد مواد غذایی…. 

      دگرگونی‌های فکری باعث شد که در خودم لیاقت لاغر شدن رو ببینم و همچنین تونستم باور کنم که توانایی لاغر شدن رو‌‌دارم و سپس با در پیش گرفتن تمرینات دوره سرزمین لاغرها هفته به هفته انتظار لاغری در من بالا  و بالاتر گرفت… چون همانطور که آموزش می‌دیدم و اصول لاغری صحیح رو یاد می‌گرفتم  در متن زندگیم آگاهی‌ها رو به اجرا می‌گذاشتم..  من بیخیال نتیجه اصلی شدم احساسم رو خوب نگه داشتم و فقط به انجام تمرین‌ها پرداختم و به شکل اتفاقی متوجه شدم که لباس‌هام به تنم گشاد شده… اولین علائم لاغری رو که در خودم دیدم انگیزه و اشتیاقم صد برابر شد برای ادامه دادن  و آنقدر ادامه دادم تا نتیجه گرفتم…..وقتی انتظارم از خودم لاغری شد رفتارهای غذاییم هم خود به خود در جهت متناسب شدن تغییر کرد… دیگه تند تند گرسنم نمی‌شدم موقع غذا خوردن حرص و ولع نداشتم نقطه گرسنگی و سیریم رو کاملاً تشخیص دادم و بعد از سیری به هیچ وجه تن به خوردن هیچ چیزی ندادم  و اینجوری بود که من به این خوبی تونستم لاغر بشم…..

      5ـ    چه اصلاحاتی ر جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می‌تونی ایجاد کنی؟ 

      تصمیم دارم تا آخر عمرم از سایت تناسب فکری دور نشم و همواره در کنار استادم و دوستان متناسبم باقی بمونم  دوست دارم که به عنوان همیار لاغری در سایت فعال باشم و دوستانی رو که نگران هستند و یا دچار شک و تردیدند رو راهنمایی کنم..

      دوست دارم هیچ وقت از شخصیت لاغرم جدا نشم و کارهایی نکنم که شخصیت چاقم دوباره فعال بشه….

      حالا که  لاغری رو تجربه می‌کنم دوست دارم برم باشگاه و ورزش کنم دوست دارم برم پیاده‌روی و با حال خوب از مسیر لذت ببرم  هرجا خسته شدم بشینم و گلویی تازه کنم… و با آب معدنی از خودم پذیرایی کنم..

      دوست دارم که بدنم رو عادت بدم روزی ۸ لیوان آب رو به راحتی دریافت کنه و ازش لذت ببره 

      دوست دارم همچنان شیک و باکلاس غذا بخورم  مثل پرنسس‌ها رفتار کنم به غذا هیچ وقت حمله نخواهم کرد و مثل قحطی زده‌ها رفتار نخواهم کرد اگرچه در زمانی هم که چاق بودم همچین رفتارهایی رو نداشتم….. 

      تجسم شبانه حالا دیگه برام خیلی راحت و لذت بخشه  من حالا دیگه در این تمرین هم خود واقعیم رو متناسب می‌بینم هم اون چیزی که در ذهنم به نمایش می‌گذارم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/01 17:11
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 103 کلمه

        سلام شهربانوی عزیز

        چقدر کامنتتون خوب بود

        طولانی بود ولی من با علاقه تا آخر خواندم

        ممنون از شما

        چقدر صحنه سازی و سناریو نویسی تون عالیه، ما هم با شما توی آرایشگاه بودیم. 

        آدم شما دوستان رو که آنقدر خوب می‌نویسید و به قول معروف دل به کار میدید را میبینه، انگیزه میگیره. ضمن اینکه وقتی احساستون رو میخوانیم، انگار خودمون یک بار دیگه داریم تمرین رو جواب میدیم، تازه از یک زاویه ای که ممکنه به فکر خودمون نرسیده باشه. 

        ضمنا انقدر سناریو واقعی بود که من گفتم حالا که میخواهید موهاتون رو رنگ کنید کاش پیراهن سفید رو نپوشیده بودین 😉

        موفق و متناسب باشی دوست خوبم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1403/07/30 13:42
      مدت عضویت: 1865 روز
      امتیاز کاربر: 32506 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,219 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد بی نظیرم و دوستان هم مسیر شگفتی سازم 

      روز ۴۶ : 

      یه احساسی از دورنم بهم گفت امروز اینجا هم تمرین روزانه ام رو کپی کنم و بفرستم علاوه بر قسمت گام چهارم که عاشقشم 

      و انتظار لاغری در من به شدت تقویت شده و کاملا درونی حسش میکنم و به طور آسان و شیرین شاهد این شگفتی بزرگ هستم 

      من همیشه با رژیم و ورزش سخت هم این انتظار رو نداشتم و اکثرا وزنم به استپ میرسید از بس چک میکردم نتیجه رو و هیچ اعتمادی در کار نبود 

      ولی الان با اعتماد کامل دارم تمرین به این خوش احساسی رو انجام میدم و اصلا هم سخت نیس 

      اجباری نیس 

      با حال عالی و بدون خستگی انجامش میدم و فایلها رو با اشتیاق گوش میدم 

      و همش در حال تصویر سازی مثبت میبینم خودمو و این فوق العاده است 

      و نشانه های تغییرات هم به وضوح برام قابل مشاهده و عشق دنیا رو میکنم 

      و دنیا هم پاسخ عشق بهم میده 

      اگه من و دوستان هم مسیرم موفق نشیم پس کی قراره موفق بشه

      اونایی که مدتها خودشونو شکنجه میکنن که خب بالاخره رها میکنن 

      ولی من با اینهمه اعتماد دیگه چجوری میتونم رها کنم 

      دیگه هیچی نمیتونه مانع خوشبختی و سعادت من بشه 

      حتی اینبار کلی مشکل برام پیش اومد که جا نزدم و خیلی خیلی خوشحالم و به خودم ایول میگم 

      حتی شده با یه تمرین کوتاه حال خودمو عالی کردم 

      و این قدرت تخیل درونی واقعا قدرتمند و هوشمند عمل میکنه 

      و مرحله کاشت و داشت و برداشت رو راحت کرده به شدت 

      و حس این خوشبختی کاملا قابل باور و کاملا طبیعی و آسونه و بی نظیره هیچ جای دنیا همچین امکاناتی نیست و ما همه غرق در لذت رویاهای خودمونیم و در هر لحظه زندگیش میکنیم و این تجسم نیرویی هست که به تازگی کشف شده در من و هرگز نمیدونستم که انقدر میتونه آسون باشه همش فکر میکردم آداب و ترتیب خاص داره و برای خودم سختش میکردم 

      هر چی آسون تر بهتر 

      واقعا کیف میکنم موقع ظرف شستن و آشپزی و هر کاری تو تجسم اندام درخشان و اصل وجودی خودمو ببینم و کیف کنم 

      و خواسته و آرزوی خودمو زندگی کنم 

      و ناخودآگاهمم صد در صد باورش میشه که من متناسبم و فقط به احساس من کار داره 

      و آگاهانه هر کاری که هنوز نمیتونم انجامش بدم خودمو مجبور نمیکنم مثلا الان برای من بلند شدن از کنار میز نهارخوری سخته 

      چند روزی کیف کردم چون تازه میز نهار خوریمون اومده و میدیدم حس بلند شدنم سخته فعلا این حس رو تقویت نکردم تا ناتوانی رو توجه عینی نکنم 

      واقعا از توی تخت غذا خوردنم لذت میبرم 

      میدیدم سر میز خیلی با مامانم درگیر میشم و به رفتارهاش مخصوصا صدای خوردنشون حساس بودم پس آرامشم برام مهم تر بود و تنها غذا خوردن رو خیلی دوست دارم و دیگه بحث و درگیری نیس 

      و انجامش نمیدم که حسم بد نشه و دل مامانمم نرنجونم و اون اشتباه بود مامانم دوست داشت در کنارشون باشم ولی من دیدم نمیشه گیر ندم و درگیر میشم با چپ چپ نگاه کردن داداشم ادامه ندادم و حالمم بهتر شد و حس ناتوانی هم رفت 

      واقعا دردهای روماتیسمی من خیلی بدون دارو خوردن کمتر شده و پیشرفت رو میبینم 

      با این کار کوچک به هم نمیزنم که خودمو مجبور کنم سر میز غذا بخورم و به راحتی خودم فکر میکنم و دیگران و حسمم فوق العاده است و راضی ترم و کلا من از هیچ اجباری تو زندگیم استقبال نمیکنم و عاشق رهایی هستم و همین انتظار موفقیت بهم میده و عاشق آزادی در انتخابهام هستم  

      تمرین سوالات زیبا و پر احساس منطق ساز :

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      ۱. حس آرامش و آسایش و بی دغدغه زندگی کردن بهم میده حس سلامتی کامل و تولید سلولهای پر انرژی شادی آفرین حس سلامت تمام اندام داخلی و خارجی رو بهم میده پوست شاداب و پر طراوت موهای درخشان و زیبا حس پذیرش و صلح عمیق درونی با خودم رو بهم میده و حس سبکی بچگیام و حس بپر بپر و دویدن و بازیهای کودکانه انجام دادنی که همیشه سعی کردم از هیکلم خجالت بکشم حس ریز نقش شدن بهم میده و حس اینکه خیلی بی بی فیس تر میشم و هیچکس سن منو باور نمیکنه و سن فقط عدد و رقمه و حس بچگی رو خیلی دوست دارم رهای رها از هر غمی هستم 

      ۲.حس عاشقی و از آینه سیر نشدن و خوشبویی و تمیزی و هر روز صبح رو با حال خوش شروع کردن و کل روز در حال خوش بودن چون مشکلات برای من مثل آب خوردن حل میشه و من پر حس ناب آگاهی هستم و تا گور در حال آموزش هستم ز گهواره تا گور دانش بجوی رو خوب عملی میکنم و حس اینکه همیشه بدنبال آموزش سودمند به نفع خودم هستم چون تجربیات فراوانم حس اشتیاق یادگیری رو در من هزاران برابر کرده و زندگیمو زیباترین میسازم و حس توانمندی و لیاقت و ارزشمندی و شجاعت شدید رو بهم میده و حس اعتماد به نفس خیلی بالا رو دارم و عاشق دور همیا و جشنا شدن و شیک پوشی فوق العاده رو برام داره و ظرافت اندامم برام خیلی جذابه و حس پرواز تا اوج خوشبختی و سعادت دنیا و عقبی و زندگی در بهشتی که خودم خالقشم و دنیام گلستانه و حس همه چی آرومه رو بهم میده و حس داشتن گنج الهی با حمایت و هدایت صد در صدی رو بهم میده 

      ۳. حس لاغری عبادت است و عمل صالح و رسالتم رو درست انجام دادن و رهایی در همه انتخابهام لباس و خوراک و تفریحات نامحدود و برگشت به اصل خودم و حس باور فراوانی نعمت ها و منم به اندازه تمام مخلوقات خدا حق لذت بردن از تمام نعمتهای الهی رو دارم و حس شکر گزاری و شناخت بهتر خودم و خدای بی نظیر و شگفتی ساز درونم رو کشف میکنم و تمام تواناییهام رو در جهت خواسته هام به آسونی به کار میگیرم متناسب شدن با قدرت ذهن یعنی حس داشتن پکیج کامل خوشبختی و دیدن لبخند عمیق رضایت از خودم و دیدن رضایت خدا که امانت الهی رو به شکل اولیه خلقت برگردوندم و حس اشرف مخلوقات شدنی که خدا موقع آفرینش به من احسنت گفت و این یعنی عشق الهی رو دیدن با تمام وجود و عاشق این احساسات بی نظیرم و خیلی آسون و طبیعی و شیرین و دلچسب نه اینکه بخام ابرو درست کنم چشم خودمو کور کنم بر عکس حس بینایی زیباییها رو دارم با ذره ذره وجودم عین استاد و راهنمای خودم و تمامی دوستان هم مسیر قدرتمندم و من و اینهمه خوشبختی کاملا طبیعیه    

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۱.از اینکه شکمم تخت و صاف شده و بی نهایت زیبا و هیچ چربی اضافی نداره دقیقا مطابق تجسم و تصویر سازی دائمم و کمرم باریک و خوش فرم شده خیلی لذت میبرم 

      ۲. از اینکه سینه هام کوچک و خوش فرم و زیبا شده و بازوهام خوش تراش شده و ترقوه هام نمایان عشق میکنم و صورتم باریک و زیبا شده و چال گونه هام عمیق شده و چشمام درشت تو صورتم پیداست و لپهام چشمام رونمیپوشونه خیلی لذت میبرم 

      ۳. از اینکه باسنم کوچک و جمع و جور شده و خوش فرم و رانهام کشیده و باریک و ساق پاهام باریک شده درست عین تصویر سازی و سلیقه خودم و مفصلهام همه سالم و بی درد شدن و بیماریهای ذهنی خودمو درمان کردم و بی درد و سالم هستم خیلی لذت بخشه و عشقه برام  

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۱. رفتم قشنگ ترین لباس بازار رو برای اندام خوش تراشم خریدم و به جشن عروسی رفتم با اشتیاق کامل و همه حیرت کردن از دیدن من انگار صندلی رو تو سالن نمیدیدم از اول تا آخر مجلس میچرخیدم و از مصاحبت با تمام فامیل لذت میبردم و کوه اعتماد به نفس شده ام و همشون بهم تبریک میگن که چقدر تغییر کردی چه زیبا شدی و خوش به حالت کاش ما هم مثل تو اراده داشتیم رژیمی که گرفتی چی بود و من با لبخند عمیق میگم رژیم ذهنی و صد در صد تضمینی و بی هیچ سختی و فشاری و اکثرا مشتاق میشن و منم آدرس سایت رو بینشون پخش میکنم و نجات پیدا میکنن و از گسترش لاغری با ذهن غرق در احساس خوشبختی میشم 

      ۲. خانواده ام خیلی برام خوشحالن و مدام میگن خدا رو شکر عالی شدی خیالمون راحت شد که دیگه هرگز به روزهای قبل بر نمیگردی ایول که ادامه دادی و جا نزدی و باعث افتخاری و کلی تشویقم میکنن مخصوصا مامانم که عمیقا از من راضیه و همش دعام میکنه و برام دعای عاقبت بخیری میکنه 

      ۳. جشن پیروزی تالار شگفتی سازان برام بسیار با شکوه برگزار شد و همه دوستان هم مسیرم بهم تبریک گفتن و استاد عزیزم منو تشویق کرد و خیلی بهم حال داد که تونستم ذره ای از کل شرکت کننده ها باشم که نتایج درخشانم رو به نمایش بزارم و عمل صالحم رو سپاس که کلاس اولیها انگیزه بگیرن و پر قدرت ادامه بدن و این خیلی برام ارزشمنده 

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      ۱. خیلی کمتر از اینستا استفاده میکنم و علاقم داره کم میشه هرگز خبرهای بد رو دنبال نمیکنم تا مطلبی در مورد سود و زیان مواد غذایی میبینم کاملا بی توجهم و اصلا نگاه نمیکنم کاری که در گذشته عادتم بود و باورهای مخرب برام میساخت و الان آگاهانه جلوی ورود اطلاعات غیر از این سایت ارزشمند رو باور نمیکنم و خودمو لایق آگاهی اصل اورژینال میدونم 

      ۲. خیلی از هله هوله هایی که قبلا عاشقش بودم برام خیلی عادی شدن و هر وقت دلم بخاد میخورم و هرگز دچار وسوسه نمیشم که تا نخورم آروم نشم چون حرص و ولع ندارم و موقع نیاز حتما میخورمش و با چیز دیگه جایگزین نمیکنم و حتی یدونه میخورم حس بی نیازی میکنم و کاملا حس صلح و پذیرش دارم و قبول مسئولیت صد در صدی خودم و قدرت رو به غذاها نمیدم و ترس رو همش پاکسازی میکنم با آگاهی حتی از دیدن خیلی عکسا و فیلمهای موگبانگ تهوع میگیرم و دیگه پرخوری دیگران برام چندشه نه جذاب و فقط عاشق رفتار متناسبها هستم و برام لذت بخشه و مورد علاقه و این برام خیلی تغییر بزرگیه دیروز خواهرم گفت برای تولد از پیج رستوران غذا انتخاب کنم ولی از دیدن همشون بدم میومد و تهوع میگرفتم و هیچکدوم رو دلم نمیخاست و قبلا آب دهنم راه میفتاد الان نه دیگه انتخابم شد چیپس و پنیر با اینکه حجم پرس خیلی کم بود ولی گفتم شاید همینم زیاد بیاد و دنبال حجیم بودن پرس نمیرفتم و چقدر کامنتها نوشته بودن سیر نشدن ولی من میدونم کاملا اندازه نیاز میخورم 

      ۳. خیلی عاشق فعالیت روزانه شدم و سعی دارم زیاده روی نکنم و مثل قبل تمام کارها رو خودم تنها انجام ندم چون قبلا انقدر به خودم فشار میاوردم و دیگه نمیتونستم ادامه بدم الان کمک میکنم زیاد ولی نه در حد اینکه از پا در بیام و درد و فشار به خودم نمیارم و این هم یه تغییر بزرگه برای من و نشونم میده این بار کلی عاقلانه ترم و آگاه تر و این نشون میده بهم عمل کردم به این که رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود و عاشق استمرار خودم هستم حتی به صورت کم و این عمل کردن با عشقه نه اجبار خودم  

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      ۱. استمرار لذت بخش و تکرار به ظاهر تکراری رو آهسته و پیوسته داشته باشم و هیچوقت حس اجبار نداشته باشم چون من همیشه با اجبار کم میارم و همین روند که زیاده روی نمیکنم و تا لحظه ای که عشق میکنم آموزشهام رو دنبال میکنم برام خیلی عالیه و محاله لیز بخورم و جا بزنم و به خودم استرس نمیدم و عاشقانه در مسیرم و به آموزشهام عالی عمل کنم و نور آگاهی در وجودم متبلور کنم و کود اعتماد به نفس بدم به درخت تنومند لاغری و موفقیت و مرحله داشت رو به طرز عالی پیش ببرم 

      ۲. تو مورد بحث کردن واقعا خیلی پیشرفت کردم و این خیلی بهم آرامش میده با همین فرمون ادامه بدم و به مهارت برسم واقعا تغییرات هر روزه خودمو میبینم و دلسرد نمیشم حتی اگه یه جا اشتباه کردم دیگه تکرارش نمیکنم مخصوصا بحث کردن با مامان و داداشم و برام خیلی رضایت بخشه و ایول دارم و مطمئنم کاملا برام ترک میشه و قضاوت و گله و شکایت هم کاملا در من پاکسازی میشه و خیلی آرامشم بیشتر میشه و عالیه 

      ۳. هیچ ترسی تو وجودم نباشه و تمام باورهای پوچ و بی اساس از مواد غذایی رو پاکسازی کنم و من کاملا از رفتارم راضی هستم ولی مامانمم میگه تو فقط ترس داری هنوز چون پیغام سیری رو عالی دریافت میکنم و هرگز غم گذشته رو نداشته باشم و گذشته در گذشته و فقط لحظه حال رو به بهترین شکل بسازم و قدرتمتد باشم در اشرف مخلوقات خودن شدم و احساس عالی داشته باشم و ناخودآگاهمو به بهترین شکل برنامه ریزی کنم و شک و تردید رو پاکسازی کنم و انتظار و ایمانم رو تقویت کنم و سرعت ترمیم رو ببرم بالا و کفه ترازوی خوشبختی رو سنگین تر و نتایج خودشون میان اتوماتیک و خیلی آسون و طبیعیه که به تمام خواسته هام برسم

      خدا جونم من مسئولم لطفا مرا ببخش عاشقتم متشکرم که هر لحظه هادی و حامی منی 

      استاد بی نظیرم خدا قوت دمتون گرم ایول دارید خدا خیر و برکت فراوان نصیبتون کنه 

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و من لایق بهترینهام و این حق طبیعی منه 

      این تمرین شگفتی ساز با اشتیاق ادامه دارد … 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/08/01 15:49
        مدت عضویت: 434 روز
        امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 111 کلمه

        سلام شیرین عسل من سپاسگزارم که برایمان مینویسی بازم با قلم جادوئی و دلنشینت غوغا کردی خیلی لذت بردم. مبارکت باشد عمل صالح و تناسب زیبایی که با عشق و اشتیاق داری در خودت پرورشش میدهی و خیلی مشتاقم که بزودی توی تالار شگفتی سازان متناسب شدنت را با عشق و بوسه بهت تبریک بگویم امیدوارم همواره لبخندهای لاغریت زیباتر و عمیق تر شود و با اون چشمات مهربان و پُر از شوق تغییرت، تماشگر خلق بهترین زیباییهای خودت و جهانت باشی و واقعاً لایق این همه خوشبختی هستی چون دوست داشتنی ترین اشرف مخلوقات هستی و خوشحالم که همه چیز دارد باب میلت پیش میرود. 

        شاد و موفق باشی دوست گُلم😘💖🌿🌹🌿

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار آسیه رفیعی
          1403/08/02 20:47
          مدت عضویت: 1865 روز
          امتیاز کاربر: 32506 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 291 کلمه

          سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد نازنین و سحر قشنگم 

          مرسی عزیز دلم ممنونم از لطف و انرژی که بهم میدی تمام ما انتخاب شده های این سرزمین 

          مثل نجات یافتگان کشتی حضرت نوح هستیم و در حال دیدن شکفتی و زیباییها و شجاع و توانمند برای تغییراتمون و این کاملا طبیعی و آسون و لذت بخشه و دیر و زود داره ولی سوخت و سوز محاله و این انتظار و قدرت تخیل سوخت ما هست که قدرت ماورایی و فوق العاده ای داره و چقدر خوشبختیم که تازه داریم یاد میگیریم به نفع خودمون استفاده اش کنیم 

          همیشه بوده و در جریان بوده ولی به ضرر خودمون و باری به هر جهت ولی با نور آگاهی و آموزش به درخشش رسیده و نورافشانی میکنه و خیلی لذت بخشه و سرشار از احساسات و امید و آرزوهایی که موجود میشن و مشتاقانه به دنبالشیم و چقدر عالیه که پکیج کامله و در همه چی شگفتی ساز میشیم و کاملا حق طبیعی ماست در سرزمین بهشتی که خودمون خالقش هستیم و از هر لحظه یاد میگیریم درست بهره ببریم و غرق نعمت و خوشبختی باشیم و خدا هرگز دیر نمیکند و پر پرواز و دو بال ایمان درآوردیم و از تمام قدرتهامون شگفتی خلق میکنیم و انتظار خوشبختی در ما قوی و طبیعی هست و هیچی برای ما دیگه مانع نمیشه و ماها هممون خیلی شجاع و توانمندیم و حق طبیعی ماست هم از مسیر لذت ببریم هم از رسیدن و تا ابد ساکن بودن و تک تکمون شگفتی سازی رو جشن بگیریم باز هم ممنونم از انرژی فوق العاده ات که همیشه تو خاطر من هستی با خواب شیرینی که برام دیدی و نشانه ای واضح برام در قلبم نشوندی ممنونم عزیز دلم شاد و موفق باشی و آرزومند آرزوهاتم تا همیشه 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/30 08:38
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 445 کلمه

      سلام عرض می‌کنم خدمت استاد عطار روشن عزیز و دوستان خوبم که با هم برای بهتر شدن زندگیمون تلاش می‌کنیم امروز اولین روز از شروع دوباره منه باز هم یک مدت به خاطر ناراحتیی‌ها و اعصاب خردی‌هایی که داشتم همه چیز رو ول کرده بودمدیشب رفتم روی وزنه و دیدم شدم ۸۵ کیلو و گفتم امروز از نو شروع می‌کنم امروز صبح که بیدار شدم اول یه آهنگ خیلی شاد گذاشتم و بعد موقع آماده کردن صبحانه به این فکر کردم که تا زمانی که من قبول نکنم که ر همین وزنی که هستم هم ارزشمند و دوست داشتنی هستم نمی‌تونم به وزن ایده آلم برسم چون همواره با خودم در جنگم من همین حالا هم توانمندی‌های زیادی دارم چه کسی گفته که من به خاطر اضافه وزنم نمی‌توانم لباس خوشگل بپوشم و یا برقصم و خوشحال باشم هر وقت یاد گرفتم که الان حالم خوب باشد راه برای رسیدن به خواسته قلبیم که همانا کاهش وزن است هموار می‌شود من به یک چیزی اعتقاد دارم اینکه گاهی یه موضوعی مربوط میشه به سال‌ها قبل اما وقتی تو به یک سری آگاهی و آرامش دست پیدا می‌کنی انگار خدا کاری می‌کنه که اون موضوع رو به یاد بیاری تا راه برات هموارتر بشه امروز که داشتم به این آهنگ شاد گوش می‌دادم و به این فکر می‌کردم که چرا اینقدر به خودم محدودیت میدم و چرا هنوز به باور ذهنی لاغری نرسیدم اینکه لاغری و تناسب اندام حق طبیعی منه

      ناگهان یاد سال‌ها قبل افتادم ۱۵ سال پیش که دانشجو بودم دو سه تا از افرادی که توی دانشگاه ما بودند معلولیت جسمی داشتند یکیشون اصلاً نمی‌تونست راه بره یعنی دو نفر زیر بغلش رو می‌گرفتند و چون دانشکده ما پله داشت با بالابر بالا می‌رفت بعد که می‌رسید به طبقه همکف دوباره با آسانسور باید می‌رفت کلاس باور کنید راهی که برای ما شاید ۳۰ ثانیه طول می‌کشید برای این بنده خدا ۳ دقیقه زمان می‌برد یا یادم افتاد که دانشجوهایی توی دانشکده ما بودند که بینایی نداشتند یکی از همین دانشجویان شد جزو دانشجویان برتر و بعد وقتی که باهاش مصاحبه کردند یک بیت شعر خوند من فکر می‌کنم اینکه خدا کاری بکنه که من بعد از ۵ سال یاد این شعر بیفتم یک نشانه است برای اینکه بهم بگه ای بنده من تو راه رو گم کردی تو شاکر نیستی تو خودت رو ناتوان می‌بینی اون بیت این بود گر نباشد چشم ظاهر عیب نیست در نبود چشم دل باید گریست …

      من فکر می‌کنم این ۴ کیلویی که توی این دو ماه اضافه کردم به تلافی تمام سال‌هایی بوده که به خودم سختی دادم مشقت دادم محدودیت ایجاد کردم ولی حالا که دیگه چشم و دلم سیر شده دیگه برای غذا هول نمی‌زنم دیگه می‌خوام این باور رو ایجاد کنم که من یک آدم ارزشمند و با شخصیت هستم و مثل یک آدم باشخصیت غذا بخورم و رفتار بکنم و خودم به خودم احترام بذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 44 از 9 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/03 00:23
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 74 کلمه

        سلام به شما دوست عزیز

        بهترین کار رو کردید دوباره شروع کردی عضویت من 1575 روز هستش و اونقدر اومدم و برگشتمو جای دیگه رفتم تا اینکه سفت و سخت از این دوره شروع کردم دوباره کولاک شده روی ترازو نمیرم ولی گمونم از تاریخ شروع این دوره 8کیلو کم کردم لباسم که دکمه هاش بهم نمرسید الان براحتی بسته میشه شلوارهایی که نمیشد براحتی میشه شلوارم

        ینی فقط اشک ذوق دارم 

        بمون که خوب جایی اومدی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/30 02:21
      مدت عضویت: 1714 روز
      امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 253 کلمه

      روز احتمالا ششم: 

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      حس اعتماد به نفس، حس اینکه من لاغری رو که فکر می‌کردم محال بود بهش رسیدم دیگه هیچ محدودیتی در رسیدن آرزوهایم وجود نداره و من میتونم به هرچیزی که دوست دارم برسم. حس سبکبالی متناسب بودن یعنی خالی شدن مغزم از تمام سرو صداهایی که حتی خواب من رو مختل کرده بودن یعنی سکوت ، متناسب شدن یعنی رضایت یعنی لبخند.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه شکم و پهلوهام آب شده و کمر باریک شدم لذت میبرم از اینکه لباس هام به تنم زار میزنن غرق شادی و لذت میشم و از اینکه روند متناسب شدنم رو تماشا میکنم خیلی خوشحالم.

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      دوستام بهم تبریک گفتند بابت تغییر فوق العاده ای که داشتم ، خانواده ام بهم افتخار میکنن و هرکسی منو می‌بینه سلام یادش میره و میگه وااای چه قدر لاغر شدی چه قدر خوب شدی چیکار کردی؟ یکی دیگه شدی 🙂 مامانم هرروز بهم میگه داری لاغرتر میشی و من خیلی خوشحالم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      دیگه عجله برای غذا خوردن ندارم، هوس غذای خاصی نمیکنم، بعد از اینکه کارهام تموم میشه حس گرسنگی ندارم. به غذاهای مختلف دیگه فکر نمی‌کنم، رفتار درستی دارم و بیشتر مواقع از خودم راضیم.

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      ایمان داشتن به خودم و مسیرم رو میتونم تقويت کنم، تجسم شبانه رو منظم تر انجام بدم، با خودم مهربون باشم ، بیشتر از قدرت نوشتن استفاده کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/02 19:59
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 133 کلمه

        سلام به شما دوست گرامی به بی همتا

        در این قسمت کامنت شما که نوشته اید:حس اینکه من لاغری رو که فکر می‌کردم محال بود بهش رسیدم دیگه هیچ محدودیتی در رسیدن آرزوهایم وجود نداره و من میتونم به هرچیزی که دوست دارم برسم.

        دقیق گفتید واقعا فکر میکردم لاغری دیگه محال شد دیگه شدنی نیست مخصوصا بعد از دوره قانون سلامتی که دیگه واقعا نا امید بودم که این دوره دیگه تمام دیوار نشدن های منو فرو ریخت و با قدرت دیوار جدید شدن ها رو ساخت و اینکه امیدوار به این نتیجه رسیدن ،متناسب شدن اغاز این باشه که بفهمم من خالقم من میتونم خلق کنم لاغری رو که تونستم دیگه خلق زندگی دلبخواهم راحتره 

        داشتن ثروت برام مثل لاغری راحت بدست میاد داشتن روابط عالی برام راحت بدست میاد

        سپاسگزارم از شما دوست گرامی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار بی همتا
          1403/08/02 23:32
          مدت عضویت: 1714 روز
          امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 188 کلمه

          با سلام به شما دوست عزیز و همراه مسیر تناسب:

          خیلی ممنونم از پاسخ زیبایی که نوشتید. 

          دقیقا همینطوره ، لاغری رو برای ما به هزاران دلیل نشدنی و غیرقابل دسترس توصیف کردند از دلایل درونی مثل ژنتیک و نداشتن اراده تا دلایل بیرونی مثل کم تحرکی و پرخوری . ولی ما اینجا یاد می‌گیریم به یک دلیل باید و میتونیم متناسب بشیم.و اون دلیل متناسب خلق شدن ما هستش. 

          در واقع اون حالتی که درسته ، باید باشه و حق ماست تناسب هستش ولی برعکس این رو برای ما باور ساختند که تو اصلت چاقیه حالا بدو تا بلکه لاغر بشی اونم به سختی و در مدت کوتاهی هم دوباره برمیگردی سرجای اولت.

          به لطف خدا با مسیر تناسب فکری ما از این همه باورهای اشتباه رها شدیم و به اطمینان رسیدیم که میشه و می‌توانیم به جایگاه درست و حقیقی خودمون برگردیم فقط باید موانع رو کنار بزنیم و تناسب رو تجربه میکنیم. 

          و اون موقع هستش که به نظر من هر خواسته ای رسیدنی ، راحت و لذت‌بخش میشه برای ما و دیگه لازم نیست حسرت چیزی رو بخوریم و از زندگی لذت بیشتری می‌بریم و شادی ما بیشتر میشه.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/30 00:43
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 729 کلمه

      به نام خدای لاغری و تناسب اندام

       ….29   مهر……

      برای اینکه بتونم طبیعی‌تر به سوالات منطقی جواب بدم همین حالا خودم رو با پوشش لباس زیبای سبز رنگ مجلسی  با جسمی متناسب می‌بینم که پشت میز مطالعه روی صندلی نشستم و می‌خوام به این سوالات   با لبخند  و  احساس عالی  جواب بدم…

      …سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      احساس می‌کنم خیلی  جذاب و  دوست داشتنی ام‌….احساس می‌کنم خیلی شیک پوش و خوشتیپم….احساس می‌کنم زیباترینم….احساس می‌کنم از این بهتر دیگه نمی‌شه…احساس می‌کنم به شدت سبک و راحتم…احساس شادی در وجودم پایان ناپذیر ه….احساس می‌کنم خدادوستم داره و من خیلی از این بابت سپاسگزارم

                   »»»»»»»»»»»«»›»»»»»»

      2ـ   از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری ؟

      از اینکه شکمم صاف و تخت شده لذت می‌برم….از اینکه باسن و سینه‌هام به اندازه طبیعی  دیده میشن لذت می‌برم…..از اینکه ران‌های متناسبی دارم لذت می‌برم…..از اینکه استخوان‌های ترقوه از زیر گوشت بیرون اومده و به زیبایی خودشو نشون میده لذت می‌برم……از اینکه با لاغری ذهنی موهام پرپشت‌  و  درخشان  شده لذت می‌برم….از نبودن غبغب در زیر چانه لذت می‌برم….از نافم که از گودی بیرون اومده قتی سرم رو پایین می‌گیرم می‌بینمش خیلی لذت می‌برم…..خدایا خیلی سپاسگزارم…..

                                »»»»»»»»»»»»»»«««««

      «3ـ    چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      برخورد مادر 

      :زنگ خونه به صدا در اومد از پشت آیفون پرسیدم کیه مادر گفت منم درو باز کن…. از شنیدن صدای مادرم خیلی خوشحال و ذوق زده  شدم چون چند ماه بود ندیده بودمش قبل از اون هنوز لاغر نشده بودم اما در طی چند ماه به سرعت لاغر شدم و حالا مادر از همه جا بی‌خبر به دیدنم آمده بود… جلوی درب ورودی ایستادم تا وقتی از آسانسور میاد بیرون ببینه که اومدم به استقبالش… صدای حرکت آسانسور به سمت طبقه ۴ خوشحالی و شادی مو بیشتر کرد. آسانسور به طبقه ۴ رسید و توقف کرد مادرم وارد شد من سلام دادم.. مادر انگار خشکش زد و با دهان باز به من خیره موند  من لبخند به لب داشتم و نگاهش می‌کردم و اون همچنان سر جای خودش میخکوب شده بود و با تعجب گفت وای تو چطوری این همه لاغر شدی نکنه مریض شدی؟خندیدم گفتم مامان جان بفرمایین تو حالا صحبت می‌کنیم خیالت راحت مریضی خبری نیست من از همیشه سالم‌ترم… از جلوی در کنار رفتم و مادر داخل شد چادرشو ازش گرفتم و روی چوب لباسی گذاشتم بغلش کردم و بوسیدمش مامان منو به خودش فشار داد و گفت چقدر لاغر استخونی شدی یعنی از همون روش ذهنی لاغر شدی  ؟؟باز در حالی که لبخند به لب داشتم گفتم بله مامان جان یادته اصلاً باور نمی‌کردی و چند بار بهم گفتی که حوصله داری این همه می‌نویسی اصلا چی می نویسی  تو  ، معلوم نیست چی گوش میدی اینجوری لاغر بشو نیستی باید صبح زود بیدار شی چای شیرین نخوری بری پیاده‌روی نون و برنجتو کم کنی آخه دختر من اینم شد راه و روش لاغر شدن؟؟؟  مادر خندید گفت خب آره من اینا رو زیاد بهت گفتم ولی تو خوشم میاد که هیچ گوش ندادی  کار خودتو می‌کردی… گفتم مادر مگه بد شده ؟ببین چقدر قشنگ بدون زحمت و دردسر بالاخره لاغر شدم و حتی از تو هم لاغرترم تو الان نزدیک ۷۰ کیلویی ولی من الان ۶۵ کیلو هستم  لباس سایز ۳۸ راحت به تنم میره…. اینا رو گفتم و رفتم توی آشپزخونه که برای مادر چای بریزم زیر چشمی نگاه تعجب بار مادر رو نبال می‌کردم…..خدایا بابت تجربه این احساسات و اتفاقات عالی سپاسگزارم…    

                »»»»»»»»»»»»»»««««««««««

      «4ـ از نظر افکار و رفتار چه تغییراتی در خودت مشاهده می‌کنی  ؟

      بعضی از تغییرات فکری  در دوره زندگی من در بهشتی به نام سرزمین لاغرها 

       :غذاها چاق کننده نیستند بلکه من با انرژی افکارم این قدرت رو به اون‌ها داده بودم….لاغر شدن ربطی به رژیم غذایی و انجام ورزش‌های خاص و سخت و آزاردهنده نداره….برای لاغر شدن نیازی به هیچ عامل بیرونی نداریم…فقط با تغییر افکار و باورها و سپس با انجام رفتار صحیح به تکرار  می‌توان به تناسب اندام رسید….برای راحت لاغر شدن فقط نیاز هست که احساس لاغری رو جایگزین احساس چاقی کنیم بقیه چیزها خود به خود درست می‌شه…..

                               »»»»»»»»»»»»»»»«««   

      «5ـ    چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می‌تونی ایجاد کنی؟

      تکرار تجسم شبانه…… بیشتر  کردن احساس لاغری به جای احساس چاقی…..  عمل کردن به رفتار صحیحی که یاد گرفتیم و تکرار اون‌ها ادامه داشته باشه  ……. ماندن در سایت تناسب فکری در کنار دوستان و استاد گرامی تا آخر عمر ….. خریدن دوره‌های تکمیلی بیشتر از سایت تناسب فکری……

                 »»»»»»»»»»»»»»««««««««««««

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/02 17:27
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 61 کلمه

        سلام 

        شهربانو خانم

        داشتم قسمت 3رو میخوندم بازخورد دیگران رو نوشته بودی که مادر اومد،

         من ادم سفتی هستم ولی داشتم میخوندم اشکم سرازیر شد از شدت ذوق گریم گرفت انگار من جای شما بودم این چاقی چه کرده با من که حس طبیعی لاغر بودن رو اینقدر بزرگش کردیم که با خوندن کامنتت اشکم رو در اورد که بدستش اوردم

        سپاسگزارم حالمو خوب کردی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 327 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      روز ۲۸

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم هست .متناسب بودن بهم احساس جوانی،شادابی،زیبایی،جذابیت ،اعتماد بنفس،عزت نفس،اراده ،ارزش و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی رو میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .

      از اینکه اندامم بسیار زیبا شده و الان در وزن ۶۵کیلوگرم هستم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم کیف میکنم ،لبخند میزنم و خدا رو شکر می کنم و میگم این منم که بسیار زیبا شدم در این اندام ایده آل ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لباسی بخوام می تونم بپوشم در هر رنگی که دوست دارم ، لذت میبرم . از اینکه کار هام رو به راحتی انجام میدم بدون سختی ، سریع و سبک ، لذت میبرم .

      همسرم ، مادرم ، دوستم زینب ، برادرانم ، خواهرم ، خواهرزاده هام ، همه شون تعجب کردند وقتی من رو دیدند و گفتند آفرین بهت ، چقدر زیباتر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، لباسها بسیار به تنت زیبا شدن و حداقل ۱۰ سال جوان‌تر نشون میدی ، مبارکت باشه ، راستی به ما هم بگو چیکار کردی تا ما هم از زندگی لذت ببریم مثل خودت لامصب .

      میبینم که افکارم صحیح شده دیگه به خوردن و چاقی توجه چندانی ندارم .مثبت اندیش شدم .ورودی های ذهنیم رو کنترل می کنم .رفتارم شکر خدا خیلی شبیه افراد متناسب شده و این عالیه .

      باید ادامه بدم مسیرم رو و با تکرار و استمرار بهترین نتایج رو بگیرم .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید تجسم شبانه رو انجام بدم.نباید رویایم را رها کنم .

      « خدایا شکرت »

      « استاد گرامیم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/29 22:23
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 54 کلمه

      از فردا دوباره از صفر شروع میکنم 

      چه عیبی داره…

      دو ماه پیش که تناسب فکری رو شروع کردم یه آدم قحطی زده بودم 

      با ۸۱ کیلو وزن 

      الان خودم را وزن کردم شدم ۸۵.

      فدای سرم 

      این چهار کیلو بخاطر تمام اون سالهایی که گشنگی کشیدم 

      از فردا سعی میکنم با گوش دادن به فایل ها مغزم رو آروم کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1403/07/29 22:21
      مدت عضویت: 1189 روز
      امتیاز کاربر: 38052 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,275 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خدایا یاریم کن تا همچنان بمانم و ادامه دهم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      در تمام سالهایی که چاق بودن تمام عوامل اونو درونی میدیدم اینکه من ارثی چاقم و یا استعداد چاقی دارم و من بدنم اینطوره که سوخت وسازش پایینه یا بدنم اینطوره که حتی از اب هم کره میگیره ولی هروقت که اسم لاغری میومد اولین چیزی که مد نظرم و همه ما بود اینکه باید کم بخوریم و زیاد ورزش کنیم 

      درصورتی که لاغری از اول که به دنیا میایم در درون ما هست و ما متناسب به دنیا میایم 

      خداوند با به دنیا اومدنم در وجودم نیرویی گذاشته که من از اون بی خبر بودم این نیرو در دورن من هست و من برای حرکت به سمت هر هدفی به اون نیاز دارم این نیرو گوش به فرمان منه و میتونه بزرگترین ارزوهامو محقق کنه 

      من باید با تمام وجودم ایمان داشته باشم که میتونم از نیروی تخیل به خواسته هام برسم نباید این فکر رو داشته باشم که حالا تخیل میکنم ببینم چی میشه نه من ایمان دارم که با این کار میتونم به خواسته هام برسم و میتونم خواسته هامو به واقعیت تبدیل کنم 

      من ایمان دارم که تمام ارزوهام و خواسته هام به واقعیت تبدیل میشه 

      یک نکته مهم این تمرینات انتظار لاغری رو در من افزایش میده و هر چی انتظار من از لاغری بیشتر بشه من بهتر به هدفم میرسم 

      من انتظارم از خودم لاغریه و میتونم به راحتی لاغر بشم 

      قبلا که از خودم انتظار م چاق شدن بود و توان لاغر شدن رو در خودم نمیدیدم همونطور هم چاق میشدم من انتظار چاق شدن داشتم ولی تلاش برای لاغری میکردم و تازه با عوامل بیرونی هم تلاش میکردم ولی چون انتظارم با تلاشهام همسو نبود پس من اگه هم که لاغر میشدم دوباره بعد رها کردن چاق میشدم 

      درسته که داریم کار رو ذهنمون انجام میدیدیم ولی تصاویر چاقی گذشته همچنان در ذهنمون هست و هر چی بیشتر کار کنیم اونا کمرنگ تر میشن ولی هستن و ممکنه گاهی با یک تلنگر دوباره اون تصاویر روبیان بالا و حالمون رو بد کنه پس در درجه اول من باید با خودم اشتی کنم و خودم رو بپذیرم در همین شرایطی که هستم و خودم رو دوست داشته باشم 

      تصاویر ذهنی فقط از طریق دیدن شکل نمیگیره ممکنه ما یه تعریفی بشنویم و یا ببینیم میتونه این تصاویر رو ایجاد کنه 

      من از بچگی همیشه مامانم بهم میگفت طاهره زرنگه و یک بار کاری که بهش میگم انجام میده و به نحو احسنت انجام میده این تصویر از من در ذهنم شکل گرفته و هنوز که هنوزه هر کار رو یک باربرام بگن من یاد میگیرم مثلا اداره همکارم وقتی کاری با نرم افزاری رو برام توضیح میده یک بار یاد میگیرم و دیگه از اون سوال نمیکنم   

      یا پسرم که الان 11سالشه و از یک سال پیش به رانندگی که علاقه داره باباش هی بهش میگفت مایکل شوماخر و رو پاش میزاشت و الان که خودش پاش به ترمز و گاز میرسه خیلی خوب رانندگی میکنه واین به خاطر تعریف های باباش در ذهنش تصویر یک راننده خوب ایجاد شده و خیلی عالی رانندگی میکنه 

      پس تصاویر ذهنی که ایجاد میکنیم باید دقت کنیم که درست باشه و باعث پیشرفت ما بشه من با ایجاد تصاویر ذهنی درست میتونم به همه اهدافم برسم 

      رسیدن به خواسته هام در ذهنم شکل میگیره ووقتی این اتفاق بیوفته دیگه اراده اهنی برای رسیدن به ارزو لازم نیست و خیلی راحت اون کار انجام میشه 

      نباید خودم رو با دیگران مقایسه کنم چون هنوز من تصاویر مربوط به اون کار در ذهنم ایجاد نشده پس اون کار برام سخت به نظر میاد  و از انجام دادن اون پشیمون میشم ولی چون تصاویر ذهنی اون کار در ذهن ان فرد شکل گرفته پس انجام دادنش براش راحته 

      مثلا داداشم سالهاست که تار میزنه و سالها تکرار و تمرین کرده ومن که دارم الان نتیجه رو میبینم چون هنوز تصاویر ذهنی تار زدن در ذهنم شکل نگرفته درسته که عاشق تار زدن هستم ولی برای من سخته و چند بار میخواستم شروع کنم و نتونستم ولی برای اون خیلی راحته و چشم بسته تار میزنه 

      مثلا همین تایپی که الان خیلی راحت انجام میدم چون تصاویر ذهنی در ذهنم شکل گرفته خیلی راحته برا من چون تکرار و تمرین زیاد کردم و الان خیلی راحته برامن ولی اوایلی که میخواستم اصولی یاد بگیرم و انگشتی تایپ کنم خیلی برام سخت بود که سردرد میشدم چون تصویر ذهنی اون در ذهنم ایجاد نشده بود

      همکاری دارم که هر روز ساعت 4صبح بیدار میشه ودوش میگیره و بعد میاد اداره برای من واقعا سخته ولی اون خیلی راحت انجام میده چون سالها تکرار کرده و تصویر ذهنی اون در ذهنش ایجاد شده این کار خیلی راحت انجام میده ولی من نمیتونم و سختم هست 

      برای رسیدن به ارزوها نیازبه کار بیرونی هست ولی در مورد لاغری نه لاغری در درون من هست و من خودم هستم و خاص خودم هست 

      خداوند هم چاق کردن رو بلده و هم لاغر کردن 

      لاغری پیش فرض ماست و چاق شدن به وسیله خودم بوده 

      نیرویی که دربدن انسان لاغر هست و اونو ترغیب میکنه به نخوردن همون نیرو در بدن ما چاقها ماروترغیب میکنه به خوردن چون بستگی به برنامه ریزی اون داره که ما ازش چی خواستیم همون رو به ما تحویل میده 

      پس حالا با این تمرینات ذهنم رو برنامه ریزی میکنم برای لاغری با این کار افکارم و رفتارم و همزمانی ها در جهت لاغری قرار میگیره 

      وقتی تصویر ذهنی من درست بشه انتظارات من هم درست میشه و هدایت میشم و کمک ها میرسه و من میتونم موفق بشم 

      1- متناسب بودن چه حسی داره ؟

      متناسب بودن حس ازادی بهم میده من ازادم هر چی دلم بخواد از هر چی دلم بخواد به اندازه نیازم بخورم من ازادم هر مدل و هر رنگی دلم بخواد انتخاب کنم و بخرم و بپوشم 

      متناسب بودن احساس رهایی بهم میده رهایی از افکار منفی رهایی از استرس در مقابل مواد غذایی و رهایی از حال بدو 

      متناسب بودن حس سلامتی و جوانی بهم میده من انگار 20سال جوانتر شدم و هیچ جای بدنم درد نمیکنه 

      متناسب بودن احساس نزدیکی به خدار رو بهم میده که من به لطف خدا هدایت شدم و هر لحظه خدا رو حس میکنم خدایا شکرت 

      2-از چه تغییراتی در بدنم خوشم میاد 

      از صورت شاداب و جوانم خوشم میاد خدایا شکرت 

      از گلوی لاغر و بدون غب غبم خوشم میاد خدایا شکرت 

      از شانه های صاف و بازوهای باریک و کشیده و مچ دست باریک که ساعتم گشاد شده و توی مچم بازی بازی میکنه لذت میبرم خدایا شکرت 

      از پشت صاف وبدون برامدگیم لذت میببرم خدایا شکرت 

      از شکم صافو تختم که کلا محو شده وفکر میکنم که اصلا دیگه من چیزی به اسم شکم ندارم لذت میبرم خدایا شکرت بینهایت شکر 

      از پهلوهای صاف و باسن خوش فرمم خوشم میاد خدایا شکرت 

      از پاهای  کشیده و صافم لذت میبرم خدایا شکرت 

      3بازخورد اطرافیانم 

      حمید میگه چقد لاغر شدی دیگه چیزی نمونده 

      بازوبندی همکارم میگه افرین فروغی اخرش به هدفت رسیدی تازه از من هم شکمت تخت تر وصافتر شده خدایا شکرت 

      زیدانلو افرین فروغی دقیقا شدی عین عکس رو گوشیت یه پیشنهاد از خودت عکس بگیر و بزار رو گوشیت 

      4-چه تغییری در رفتار و افکار جدیدم مشاهده میکنم 

      اصلا به خوردن فکر نمیکنم و فقط با صدای شکمم یاد خوردن و غذا میوفتم 

      افکار منفیم خیلی کم شده و بیشتر میتونم افکارم رو کنترل کنم 

      در مقابل مواد غذایی وقتی سیرم خیلی خوب رفتار میکنم 

      دیشب سیربودم و شام برای شوهر و پسرم اوردم و خودم نخورم 

      5-چه اصلاحاتی برای بهبود عملکردم باید انجام بدم 

      تمریناتم رو بیشتر در طول روز مورد توجه قرار بدم 

      دوره هام که تموم شده رو دوباره شروع مجدد انجام بدم تا این اگاهی ها در من تثبیت بشه 

      از دیدن فیلمها حتی همون یک فیلم هم بکاهم و بیشتر از کوچکترین فرصت در سایت باشم 

      خدایا در این مسیر مرا هدایت و حمایت کن تا بتونم به بهترین شکل نتیجه بگیرم 

      خدایا بی نهایت سپاس 

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/29 21:55
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 271 کلمه

      کمک کمک کمک

      سلام 

      به همه

      میدونید چی شده ؟😞

      حدس بزنید چی شد؟😞

      بچه ها من گم کردم؟😞😞

      همه کسم رو گم کردم؟😣😣

      پدرمو مادرمو زنمو بچمو یارمو همه رو گم کردم😓

      تو ذهنم بود؟ همه کسم بود؛ هر روز باهام بود، ثانیه به ثانیه باهام بود،از بیداری تا خواب، موقع خوردن ،موقع راه رفتن، موقع رانندگی، لحظه به لحظه باهام بود ولی گم کردم؟

      نمیدونستم گم کردم چند وقته میگفتم  همراهم نیست ولی نمیدونستم که گم کردم

      هر چی میگردم پیدا نمیکنم ؟

      دیگه نیست؟

      واقعا نیستااااااا؟

      خداشاهده نیست،

      میدونید از کجا فهمیدم گم کردم 

      استاد بهم گفت ، تو دقیقه ۱۸:۱۷ تا دقیقه ۱۸:۲۵ گفت که گم کردم و وقتی استاد گفت گم کردم از ذوق بال دراوردم که گم کردم، ذوق زده شدم گم کردم،لذت بردم گم کردم ، حدس بزنید چی بود ؟

      خودم میگم 

      مننننننننننن

      ذهن چاقم رو گم کردم

      من تصویر چاقیم رو گم کردم

      من لحظه به لحظه تصویر شکم گندمو گم کردم،

      فکر میکردم گم کردم ولی انگار پاک شده

      خداشاهده نیست

      واین تنها گمگشده ای که ناراحت نیستم

      خدارا شکر که نیست ، خداروشکر که گم کردم

      و در عوض ذهن متناسب رو پیدا کردم،دوست و رفیقم شده،همه کسم شده، تو خواب و بیداری باهام شده، اصلا یه وضعی شده این رفاقت ، ارامش پیدا کردم، هر روز صبح خودمو میبینم لذت میبرم، امروز همکارم گفت خیلی خوب شدی لذت بردم بال دراوردم ، ینی همتون میدونید و میفهمید که وقتی یکی میگه لاغر شدی، خوب شدی چه لذتی داره ، چه ذوقی میکنی ، دیگه فهمیدم که من وقتی تونستم لاغری رو خلق کنم کل زندگیمو اونجوری که میخوام دیگه خلق میکنم،

      و این پاکسازی ذهن هم چنان ادامه دارد…

      سپاسگزارم استاد عطار روشن عزیز

      سپاسگزارم از دوستان گرامی بابت کامنت هاشون 

      سپاسگزارم از شگفتی سازان سایت تناسب فکری.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 34 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مری خانمی
        1403/07/29 23:51
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 6 کلمه

        واقعا خیلی لذت بخشه تبریک میگم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/08/01 08:28
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 8 کلمه

          سلام 

          دوست گرامی

          مرسی سپاسگزارم از شما بابت خوندن کامنتم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/07/29 08:43
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      با سلام و  ادب

      در بخشی از این درس استاد میگن باید بنویسیم و بگیم به خودمون به بقیه و به جهان، تا توی رودربایستی بمونیم و اون چیزهایی که گفتیم رو عملی کنیم.

      من هم می نویسم تا اعلام کنم، می خوام چک سفید امضا بذارم که بیشتر حواسم باشه:

      قبل از دست بردن به هر خوراکی ای بین روز یه ثانیه از خودم بپرسم آیا واقعا دوست دارم اینو بخورم، به خاطر خوردنیه دارم می خورمش یا همینطوری از روی عادت؟

      قبل از خوردنش از بدنم بپرسم بهش نیاز داری؟ یا میل خاصی به خوردنش داری؟ اگر نه که به خواست بدنم احترام بذارم.

      موقع گاز زدن به هر خوراکی و غذایی یه لحظه از خودم بپرسم داری با سرعت مناسب می خوری؟ یا یه ترسی داری که باید زودتر بخوری؟ اگه دیدم سرعتم زیاده بگم بدن عزیزم، ذهن عزیزم خوراکی هست، فراوانیه، عجله نکن خیلی آرام بخور و از مزه و طعم غدایی که نوش جان می کنی لذت ببر.

      موقع خوردن یه لحظه از خودم بپرسم این مدل خوردنم با شخصیت و باکلاس هست؟ مثل یه فرد که چشم سیری داره هست یا نه؟ گرسنگی شکم خیلی باشخصیت تره تا گرسنگی چشم. بپرسم آیا یک فرد با کلاس و با شخصیت و چشم و دل سیر داره این غذا رو می خوره؟

      وقتی کسی بهم چیزی تعارف می کنه، یه لحظه از خودم بپرسم آیا الان بهش نیاز دارم؟ یا فقط چون تعارفیه و دیگه بعدش می بره می خوام بردارم؟ بهش بگم کمبود غذا و خوراکی که نیست، تازه بخوای هم خودت می تونی بهترین ها رو تهیه کنی، حس ذخیره کردن نداشته باشم.

      هر وقت توی محل کار خسته شدم و خواستم یه چیز بخورم که فقط خستگی م در بره یا ذهنم آزاد بشه و استراحت کنه، بپرسم تشنه ش نیست؟ شاید یه آب خنک و گوارا رو بیشتر دوست داشته باشه.

      اینجا نوشتم که بیشتر یادم بمونه و توی رو دربایستی قرار بگیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 39 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مری خانمی
        1403/07/29 19:45
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 67 کلمه

        عالی بود عالی 

        ممنون که مسئله تشنگی رو یادآوری کردی چون من خودم هم با این موضوع درگیرم و خیلی از وقت‌ها که ‌میخوام برم چیزی بخورم در واقع به خاطر تشنگیه که من حواسم نبوده آب بخورم و حالا فکر می‌کنم که گشنمه

        در واقع اون لحظه اگه یه نوشیدنی خنک مثل آب بهم برسه شاید اصلاً لازم نباشه دیگه چیزی بخورم اصلاً لازم نباشه دیگه چیزی بخورم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار حسن شهبازی
        1403/07/29 22:14
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 229 کلمه

        سلام خانم کشاورز

        دمت گرم چه کامنتی لذت بردم سپاسگزارم از شما

        از موقعی که تو این دوره بودم این سوالا اتوماتیک میمود تو ذهنم 

         خیلی طبیعی این ها اتفاق می افتاد اصلا برنامه نداشتم که این کار رو انجام بدم خود به خودی میشد مثلا یه میوه میدیدم سوال میومد توذهنم به این صورت؟؟؟؟ بخورم یا نه؟ دلم میخاد؟ یا عادته؟ که یچی بخورم،  کسی که تعارف کنه دلم نخواد اصلا و ابدن نمیخورم وسط غذا خوردن یه قاشق مونده بود دیگه قفل میشدم نمیتونستم بخورم، شیرینی نتونستم بخورم ینی نمیذاشت بدنم بخورم ، چایی چیه اصلا بدن نمیکشه که از گلو بره پایین ، اب میخوری زیاد میخوری دیگه بدنت نمیخواد اونجوری میشدم، 

        وای یه اتفاق افتاد یکی یه شیرینی تعارف کرد که بخورم گذاشتم روی صندلیی بغلم، ولش کن تو یه کامنت جدا حرف زدن منو شیرینی رو مینویسم،

         با همکارام موقع صبحانه خوردن قبلا یه نون سنگک تنهایی میخوردم الان شاید ۵لقمه کوچیک یدفه بدن نمیکشه نمیتونم بخورم  یطوری شدم دیگه نمیخان باهام صبحونه بخورن 

        ولی فوق العاده لذت داره این مدل بودن ، شب نشینی رفته بودم داشتن غذا میخوردن من سیر بودم ولی تعارف میکردن قبلا بود به یه کاسه سالاد همیشه جا بود ولی از بوی غذا داشتم بالا می اوردم سالاد رو میدیدم اوقم میگرفت خود به خودی ، عادی و خیلی اسون و تو این موقعیت ها میفهمم این جمله رو که اسونترین کار دنیا لاغریه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/29 08:28
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 243 کلمه

      سلام و صد سلام به استاد و دوستان عزیز

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      حس ارامش خیال ازادی ذهن ،حس بودن در لحظه حال، حس و شوق زندگی، احساس سبکی و ازادی در تمام جهات زندگی، حس بودن با همه ،حس بودن در جامعه، حس تزادی در عمل 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از دیدن شکم و پهلو که میبینمشون صاف شدن و سفت هستن ذوق مرگ میشم هر وقت جلوی اینه میبینم خودمو امکان نداره اشک ذوق سرایز نشه 

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      اطرافیان منو به اسم ادم با اراده دیگه میشناسن ، تو هر مجلس چه باشم چه نباشم چه زنونه چه مردونه خیر و ذکر من هستش و حرف از لاغری من میزنن، هر مجلسی که وارد میشم همه میگن بیا پیش من بشین یه توضیح بده چطور اینهمه تراشیده شدی، تو خیابون رد میشی اول دوستانت نمیشناسن یزره که از کنارت رد میشن بعدش دوباره برمیگردن میبینن  و میشناسن که چقدر تغییر کردم

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      افکار رو اگاهانه ببرم سمت همون بدن و استایلی که میخام داشته باشم و به خودم بفهمونم تا وقتی که تو این مسیر هستم متناسب میمونم تا وقتی که لاغری باذهن کار میکنم متناسب هستم

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      هر روز هر لحظه توجهم به متناسب شدن باشه ،خودمو هر روز به سمت بهتر شدن و موندن در وضعیت ایده ال و متناسب لاغری نگهش دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 12 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1403/07/29 01:43
      مدت عضویت: 641 روز
      امتیاز کاربر: 8795 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 407 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست.همانطور که خداوند منو به این مکان و در زمان درست راهنمایی کرده،همان خدا درون من نیرویی نهاده که بتونم خواسته هامو تحقق ببخشم.همان خدایی که منو متناسب آفریده،برای مشکل من هم راه حلی در نظر گرفته،خودمو به دست خودش میسپارم تا بتونم هرچه سریعتر به خواسته هام برسم.

      لاغری به من حس جوانی و شادابی میده حالا که لاغر و خوش اندام هستم احساس میکنم در هر زمان و مکانی که دلم بخواد با حال خوب و با اعتماد به نفس کامل حضور پیدا میکنم.من خوش اندام هستم و هر لباسی رو که انتخاب کنم میتونم بپوشم و زیبایی و شادابی خودم رو دو چندان کنم.من از این خوش اندامی و متناسب بودنم رضایت کامل دارم و میخوام که تا آخر عمرم متناسب و خوش پوش و خوش اندام بمونم.همسرم از خوش اندامی من خیلی لذت میبره و به میگه حال میکنم میبینم آنقدر خوش استایل شدی،کی آنقدر خوش تیپ و خوش هیکل شدی که من متوجه نشدم.منو به همه با افتخار نشون میده و میگه هیچ کس خوش اندامی خانم منو نداره.بهم میگه دلم میخواد همیشه کنارم باشی.منم که از دیدن خودم توی آینه قدی و شیشه های مغازه ها لذت میبرم،وقتی پاهام و رانهام خوش فرم و کشیده تر شدن،از این لذت میبرم که شکمم صاف شده و سایز کمرم به ۳۸ رسیده،وقتی شلوار جذب جین میپوشم آنقدر زیبا و جوون به نظر میام که دلم میخواد فقط توی آینه به خودم نگاه کنم.سینه هام خوش فرم و سفت شدن،از بازوهام نگم که چقدر سفت و لاغر شدن.خیلی دارم از دیدن خودم توی پیراهن های جذب و یا بلوز و شلوارهای جین و رنگی واقع کیف میکنم.به خودم میبالم که انقدر شیک شدم.ی مدتی هست که عادت‌های بدم رو ترک کردم،اصلا علاقه ای به هله و هوله ندارم.قبل از غذا اگه هله و هوله یا میوه بخورم دیگه میل به خوردن وعده های اصلی غذا ندارم.نقطه ی سیری رو خوب شناختم..به زور و به اصرار دیگران اهمیتی نمیدم و به بدنم آسیب نمیزنم.بیشتر از قبل عاشق خودم شدم .به خودم احترام بیشتری میذارم ولی برای بهتر شدن روند تناسب باید بتونم هله و هوله رو حذف کنم،باید بتونم ریزه خواری و ناخنک زدن به خوراکی و غذاها رو قبل از خوردن وعده های اصلی حذف کنم.باید به خوراکی و غذاهایی که دوست ندارم.یک نه بزرگ بگم و خودمو خلاص کنم.الهی شکر.من آرزوی متناسب شدنم رو به واقعیت تبدیل میکنم.من هر آنچه بخوام رو با تکرار و تمرین به دست میارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/30 09:05
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 197 کلمه

        سلام مهدیه عزیز

        چه کامنت خوبی بود

        چقدر زیبا تصویر سازی کردید. این شیک پوش شدن و خوش ظاهر بودن، داره همزمان با تناسب ذهنی با ما ایجاد می شه و رشد می کنه. من خودم هر روز صبح میگم حیفه که با این اندام خوب، لباس مناسب و شیک و رسمی نپوشم. حالا که لباس خوب پوشیدم حیفه کمی به پوستم نرسم. جالبه که برمیگردم و عطر هم می زنم. با اینکه با عطر صبحگاهی زیاد احساس خوبی نداشتم، و کمی بوش اذیتم می کرد ولی الان با اون هم راحت شدم و انگار می گم حیفه، عطر هم بزن. حتی عصر که می رم لباسم را دربیارم، از بوی عطری که زده بودم لذت می برم. یا جلوی آینه دیگه دوست ندارم به پوستم ور برم و جوش هام رو دستکاری کنم، میگم حیف این ظاهر خوب منه که با کندن پوستم خدشه دار بشه. کلا داریم از ظاهر و بدن خودمون بیشتر لذت می بریم و این یک روند نرم و تکاملیه و یه جورایی نتیجه کار روی تناسب ذهنیه. در حالی که هدف اصلی ما نبوده. اینه که استاد می گفتن اول دوره، نتیجه ای رو برای دوره در نظر نگیرین.

        بازم از کامنت خوبت متشکرم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار مهدیه
          1403/08/01 08:46
          مدت عضویت: 641 روز
          امتیاز کاربر: 8795 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 39 کلمه

          سلام لیلای عزیزم،امیدوارم بهترین نتیجه رو از انجام تمرینات بگیرید.خوشحالم ک کامنت من حس خوبی بهتون داد.به امید خدا و تمرین‌های مکرر و منظم مون همه ما به اندام ایده آلمون برسیم.لحظه های خوبی رو برات آرزو میکنم عزیزم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار servehchopani_1
      1403/07/29 00:27
      مدت عضویت: 1599 روز
      امتیاز کاربر: 9498 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 212 کلمه

      بنام خدا سلام جلسه هفتم:نیرولاغری درون همه‌ انسان های که اضافه وزن دارند برای لاغرشدن از روش‌های بیرون استفاده می‌کنند ولی درعوض همه در درون ماست که باید آن راتغییر دهیم وهمه چیز از درون آغاز می‌شود نه از بیرون خداوند متعال این نیرو درون رو در ما نهفته است واین نیرونامرئي که خداوند از بدو تولد در وجود هر انسان ها نهاده است خود متعالی ماست وباید مااز این قدرت نهایت استفاده رو ببریم واین نیرو قدرتمند گوش به فرمان ماست بزرگترین آرزوهایمان را محقق میکند وقتی به آرزوی لاغری درتخیل شبان یمان آن رامرور کنیم وهرگز نباید باشک تردید نگاه نکنیم وبرای تحقق آن کاملاایمان واطمینان داشته باشیم وبرای اطمینان تکرارکنیم واین آرزو به واقعیت برای ما تبدیل می‌شود واگر بخواهیم به آن آرزو برسیم بستگی به خودمان دارد وباید آنرا درذهن خودمان طبیعی کنیم ودر حال باشیم وتوجه مان به لاغری باشید باایمان به آن میرسم چون خداوند متعال آن را برای ما محقق میکنید. ونیروی درونی مرا ازهر لحاظ تغییر می‌دهد اگر ما به درستی ازآن استفاده کنیم وایمان وباور داشته باشیم نه از جنبه لاغری بلکه از تمام جنبه ها تغییر میکنیم کسانی که ازلاغری باذهن نتیجه عالی  می‌گیرند که به نیروی لاغر درونشون اعتماد کنند گوش میکنند نتایج عالی می‌گیرند ممنونم استاد گرامی بابت آگاهی ارزشمندتون. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/07/28 23:33
      مدت عضویت: 51 روز
      امتیاز کاربر: 3150 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 344 کلمه

      سلام دومین کامنت من در مورد نیروی درونی برای لاغری

      خوب راستش من تا قبل اینجا نمیدونستم چنین نیرویی در درون خودمن وجود داره که من باهاش میتونم لاغر بشم 

      همش دنبال عوامل بیرونی مثل یه برگه رژیم و ورزش و قرص و دمنوش و …بودم و چه کارهای وحشتناکی نکردم 

      از قرص اسهال بیزاکودیل گرفته تا قرص دفع چربی ونوستات یا انواع قرصهای لاغری که داخلش شیشه داشت یا خوردن آب کرفس یا چقدر زنجفیل و دارچین و تخمه شربتی دانه چیا و جودوسر پرک و قرص زیره مصرف کردم 

      چقدر این چاقی بهم فشار میاورده که حاضر به انجام هر کاری برای چند کیلو لاغری بودم  

      بعد اینکه اومدم اینجا فهمیدم نیرویی درون من وجود داره بعد از کشفش و کار کردن رو همون نیروی درونی من چقدر راحت شدم 

      اینهمه پیج رو که در مورد خاصیت و کالری غذاها اطلاعات میداد رو و من رو گیج میکرد همه رو آنفالو کردم 

      اینهمه پیج ورزشی رو که تنها لاغری رو ورزش میدونست آنفالو کردم 

      اینهمه پیج آشپزی رو که دستور غذاهای رژیمی میداد آنفالو کردم 

      اینهمه دکتر از دکتر کرمانی بگیر تا کلی های دیگه رو آنفالو کردم 

      و چقدر فکر من آزاد شد حس رهایی و نجات ازینهمه رگبار اطلاعات از بیرون 

      هرروز یکی می‌گفت اینو بخور برای لاغری خوبه اونو نخور بده و من گیج میشدم و نمیدونستم چکار کنم دائم در حال خرید بودم ببینم چی منو لاغر می‌کنه رایس کیک بگیرم نون جو بگیرم چی بگیرم 

      الان چقدر راحت شدم چقدر فکر آسوده شده 

      هیچ کس خبر نداره من دارم چیکار میکنم تو سکوت و راحت دارم راه خودمو میرم و چقدر این حرف نزدن با دیگران لذت بخشه هیچ کس م ازت انتظار لاغری نداره و هی سوال نمیپرسند 

      من آرامش این مسیر رو خیلی دوست دارم خیلی لذت بخشه

      من تجسم شبانه و روزانه شو دوست دارم 

      من اینکه هیچ زوری بالا سرم نیست هیچ تایمی برای خوردن برام تعیین نکردند همه ی این آزادی عمل ها رو دوست دارم 

      پادشاه خودمم اختیارم دست خودمه مثل یه پادشاه یاد میگیرم برای خودم ارزش قائل بشم و چیزای خوب بخورم تو ظرفای شیک با کلاس بخورم اندازه بخورم هر چی دوست دارم بخورم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 40 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مری خانمی
        1403/07/29 19:51
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 35 کلمه

        جملاتتون بسیار زیبا بود پادشاه خودم هستم کسی از من انتظاری ندارد و هیچ فشاری روی من نیست دقیقاً همینطوره…

        حالا دیگه آزاد و رها شدیم از بند پرسش های دیگران از بند بخور نخور ها

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار مژگان نوحی
          1403/07/30 11:44
          مدت عضویت: 51 روز
          امتیاز کاربر: 3150 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 40 کلمه

          سلام مریم جان 

          ممنونم از پیام پر مهرت همین پیامها ،دلگرمی میشه برام برای ادامه پر قدرت تر مسیر و راهم درسته باید جلو برم

          خوشحالم که پیام منو خوندی وقت گذاشتی و جواب دادی برام خیلی ارزشمنده رفیق و همراهم 🤝

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/07/28 22:01
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 263 کلمه

      سلام و ادب

      یکی از مراحل تناسب اندام، باور این است که ما توان لاغر شدن را داریم و لاغری برای ما امکان پذیر است.

      ما انتظار تناسب اندام از خودمون داشته باشیم. منتظر لاغر شدن باشیم و نیروی لاغر شدن را در وجود خودمان پیدا کنیم. نیروی هوشمند و اعجاب آوری که در درون ماست و همه کارها رو خودش هدایت می‌کنه.

      همون نیرویی که ما رو زنده نگه میداره، ما رو سر پا نگه میداره، تنفس ما رو بر اساس جایی که هستیم و کاری که میکنیم تنظیم می‌کنه. همون نیرو قادره که ما رو متناسب کنه.

      ما باید به دنبال این نیرو در درون خودمان بگردیم و بدانیم هیچ نیروی تاثیر گذاری بیرون از ما نیست و لازم نیست دنبال همچین نیرو، راه حل، دستورالعمل یا معجزه ای بگردیم.

      این نیروی خارق العاده رو خدا خودش در درون ما قرار داده، نیرویی از جنس خود خدا، خود متعالی ما.

      ما انقدر درباره لاغری اطلاعات جمع کردیم که قدرتی را برای لاغری در خودمان نمیبینیم، و همیشه به دنبال این نیرو در بیرون از خودمان هستیم.

      فقط کافیه به این نیرو باور کنیم، از هیاهوی ذهنی و بیرونی کم کنیم تا صداش رو بشنویم و به هدایت هاش اعتماد کنیم.

      تصاویر جدید در ذهن مان حک کنیم، با هر بار تجسم، تصور، تخیل. با هر بار تکرار حس رسیدن به تناسب، تصاویر لاغری را در ذهن مان ایجاد کنیم و تثبیت کنیم، اون وقته که دیگه ذهن کار خود شروع شروع میکنه، و از هر راهی که ممکنه ما رو به خواسته مون که تناسبه میرسونه. فقط باید بدونیم شدنیه، طبیعیه، باید منتظرش باشیم و بهش اعتماد داشته باشیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/28 21:36
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 709 کلمه

      به نام خدای مهربان….خدای لاغری و تناسب اندام….

      28  مهر 

      سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق

       ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟  

               »»»»»»»»»»»»»««««««««««««

      چند نمونه از احساسات شخصیت متناسبم :احساس امید به یک زندگی روشن در پیش رو دارم…احساس سبکی فوق العاده‌ای دارم….احساس می‌کنم از یک گناه بزرگ پاک شده‌ام..احساس می‌کنم که به خدای خودم خیلی نزدیک‌ترم…احساس می‌کنم که خدا از من راضیه و دوستم داره…احساس می‌کنم بنده خوب خدا شده‌ام…احساس قدرتمند بودن  می کنم به حدی که می‌تونم به هر آنچه می‌خوام در زندگی دست پیدا کنم… من محکوم به سرنوشت از پیش تعیین شده نیستم من قربانی نیستم و می‌تونم بهترین‌ها رو علاوه بر تناسب اندام برای خودم بیافرینم..احساس می‌کنم بدن سالمتری دارم..   

               «««««««««««««««««««««««««

      لیست برخی از تغییرات جسمی که که از اون‌ها لذت می‌برم  :از باشگاه رفتن با جسمی متناسب لذت می‌برم…از دویدن لذت می‌برم از به پهلو  خوابیدنم لذت می‌برم…از راه رفتن در خیابان لذت می‌برم…از پیاده‌روی بدون خستگی لذت می‌برم از تند پایین آمدن از پلکان لذت می‌برم از تند و چابک بالا رفتن از پلکان لذت می‌برم از پوشیدن کت و شلوارهای شیک لذت می‌برم  

               »»»»»»»»»»»»»««««»»»«»«»«

      «بازخورد اطرافیان…عروس خانومم  میگه      وای خاله جان چقدر لاغر شدی به مجید گفتم چند ماهه مامانتو ندیدی مامانت تازگیا خیلی خوش تیپ و خوش اندام  شده.. خاله کاشکی به حرفت گوش داده بودم و از چند ماه پیش عضو سایت استاد عطار روشن شده بودم… بهش  گفتم ناراحت نباش   هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه است  دیر نشده عزیزم بیا این لینک سایت برو حالشو ببر و دیگه ازم نپرس چطور لاغر شدی. عروس خانومم ادامه داد چشم خاله جان قبل از اینکه لاغر بشی بارها به من گفتی برو تو این سایت فقط گوش بده کار خاصی نمی‌خوای انجام بدی ولی وقتی می‌دیدم هنوز خودتون نتیجه‌ای نگرفتید و لاغر نشدید به این حرفتون گوش ندادم  ببخشیدها  حتی بعضی وقتا تو دلم بهتون خندیدم گفتم اگر خاله ایمان داره به آموزش‌های این سایت پس چرا خودش هنوز نتیجه نگرفته… خلاصه خاله جان خیلی کم لطفی کردم اما الان دارم غبطه می‌خورم به شما خیلی خیلی خوب شدین و ما رو خیلی خوشحال کردین یه مادر شوهر  سالم و سبک و خوش اخلاق خیلی بهتر از مادر شوهر مریض و سنگین وزن و بد اخلاقه  … خاله جان استقامتت در رسیدن به هدفی  که داشتی برای من یک درس بزرگه… بوسیدمش و گفتم تو خیلی عروس خوبی هستی و از اینکه همیشه بهم احترام گذاشتی ازت ممنونم و دوستت دارم…    

             »»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«

      چه تغییری در افکار و رفتار من مشاهده می‌شه ؟

      من  با عجله غذا نمی خورم ،غذامو بخوبی می جوم  و با آگاهی از چرایی خوردنم  غذا  می خورم ▪︎ 

      # آب بیشتری می نوشم و نان کمتری مصرف می کنم .

       #  به هنگام خوردن به بو و مزه غذا  توجه می کنم و با حواس پرتی نمی خورم .. 

      # غذامو با نام خدا  شروع می کنم و به محض سیری  دست از خوردن می کشم و سپس خدارو بابت نعمتی که به ما میده شکر می کنم

       # سعی می کنم  قند و چای و شکر و شیرینی  کمی مصرف کنم .

       #  از ظروف شکیل و کوچک برای غذا خوردن استفاده می کنم 

      # هر بار از منبع غذای کمتری می کشم‌ اگر نیازم بود بیشتر … 

      #  موقع غذا خوردن  سعی می کنم حرف نزنم  دهانمو پر از غذا نکنم و با عجله  نخورم ..

       # در مهمانی ها  از خوشمزگی غذای میزبان تعریف نمی کنم اما در آخر  از آشپزی  او  تعریف و تمجید می کنم نه از نوع غذای خاص  سر سفره…

      .این‌ها گوشه‌ای از رفتارهای متناسب کننده من در این دوران از زندگیمه… من خوشحالم که انقدر تغییر کردم.. و شخصیت جدید و جالبی برای خودم به وجود آوردم.. من مدیون آموزش‌های بی‌بدیل جناب استاد  عطار روشن هستم… براشون آرزوی سلامتی و عمری پربرکت دارم…  

           »»»»»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««

      سوال می‌کنم از این به بعد چه برنامه‌ای دارم که روند متناسب شدنم بهتر از قبل بشه ….

      .حتماً سعی می‌کنم هر شب تجسم لاغری رو انجام بدم حتی به مدت چند دقیقه…. ….. از تجسم لاغری روزانه نیز غافل نشم …. سعی می‌کنم ترسم از غذا خوردن رو به صفر برسونم در این جهت امیدوارم بتونم دوره پیشرفته لاغری با قدرت ذهن رو از استاد خریداری کنم…..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/07/28 19:29
      مدت عضویت: 1357 روز
      امتیاز کاربر: 14283 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 252 کلمه

      بنام خدا 

      جلسه هفتم 

      نیروی لاغری درون 

      سلام خدمت استاد روشن و دوستان همراه 

      لاغری فقط از طریق ذهن امکان پذیر هست ذهن نیروی درونی هر انسانی است که خیلی از ما از آن بی‌خبر هستیم خود من از راه‌های زیادی برای لاغری استفاده کردم و نتیجه ندیدم چون همش روش فیزیکی بودن مثل رژیم و ورزش و داروهای چربی سوز و خیلی روش‌های دیگر که در دنیای پیرامون ما هستن .

      یک مورد دیگه اینکه ما از طریق تصاویر ذهنی که خودمون ایجاد کردیم چاق شدیم که این هم از طریق نیروی درون هست در صورتی که ما فکر می‌کردیم از طریق خوردن غذا یا ارث یا مصرف بعضی داروها چاق شدیم در اصل وقتی ترس ازمواد غذایی داشته باشیم یا لباسی را نپوشیم چون فکر می‌کنیم تنگ شده برامون و یا حتی دونفر را ببینیم دارن حرف میزنن و فکر کنیم در مورد ما حرف میزنن اینها همه تصاویر چاقی از خودمون بوجود می‌آوریم و باعث چاقی میشن این هم کار نیروی درون ما است که چاق شدیم 

      در افراد لاغر هم همین نیرو هست اما در آنها باعث لاغری می‌شود فرد لاغر هم گاهی به خاطر لاغریش از خودش عکس نمی گیره و این هم تصویر ذهنی لاغری است .

      پس ما با آموزش ذهن داریم تصاویر جدید لاغری به مغز میدیم هرشب با استفاده از مدیتیشن لاغری که با تصویر انتخابی انجام میدیم کم کم ذهن ذهن تصاویر لاغری را ذخیره می‌کند و در جسم ما باعث لاغری می‌شود و روند لاغری در جسم ما شروع می‌شود . 

      خدا را سپاس و سپاس از استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 569 کلمه

      به نام خداوند مهربان

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      روز 

      ۲۷

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      امروز وقتی صبحانه خوردم متوجه شدم خیلی زودتر سیر شدم البته بعد دو ساعت متوجه شدم ،یه لحظه که نجواهای ذهنم ، خانم منفی باف گفت چرا انتظار داری لاغر بشی ، تو که سیر خوردی ، به خودم فکر کردم متوجه شدم من نصف روزهای قبل سنگکی خوردم ، یعنی یه تکه سنگک البته همراه ارده و عسل ،اما دیدم سیر شدم خودبخود دست کشیدم .می خوام بگم شیطان ول کن نیست ، باید مواظب باشیم و متوجه تغییراتمون باشیم و اون رو به خودمون یادآوری کنیم ، اگر تغییرات رفتارهامون رو ببینیم ، انتظار لاغری در ما بوجود میاد و حس لاغری در ما بیشتر میشه و این باعث میشه لاغر بشیم .خوشحالم که درک کردم من رفتارم داره خیلی صحیح تر میشه و همین الان حس لاغری و انتظار لاغری رو دارم ،قطعا لاغر میشم  .

      متناسب شدن بهترین حس زندگیم هست .متناسب شدن بهم احساس جوانی ،شادابی،جذابیت ،زیبایی،اراده ،ارزش ، اعتماد بنفس،عزت نفس و لیاقت میده .متناسب شدن بهم حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .

      از اینکه میتونم هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد بپوشم لذت میبرم .از اینکه جذاب ترین لباسها به تنم جذاب هست لذت میبرم .از اینکه عاشق اندامم شدم و وقتی میرم جلو آینه همش خدا رو شکر میکنم و با خودم میگم این منم در این اندام ۶۵ کیلوییم و کیف می کنم از دیدن خودم .از اینکه پاهام خیلی خوش فرم و کشیده و بدون چربی شده لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در زمان کمتری به راحتی بدون درد ،انجام میدم لذت میبرم .از اینکه جسمم راضی ست کلی پیاده روی کنم و سبک و سلامت شدم لذت میبرم .از اینکه بدنم در حال ترمیم هست لذت میبرم .

      همسرم ، مادرم ، دوستم زینب ، برادرانم ، خواهرم ، خواهرزاده هام ، همه شون تعجب کردند وقتی من رو دیدند و گفتند آفرین بهت ، چقدر زیباتر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، لباسها بسیار به تنت زیبا شدن و حداقل ۱۰ سال جوان‌تر نشون میدی ، مبارکت باشه ، راستی به ما هم بگو چیکار کردی تا ما هم از زندگی لذت ببریم مثل شما 🙂

      مثبت اندیش شدم ، افکار منفی رو راحت تر رها می کنم و می تونم ذهنم رو کنترل کنم .توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .شخصیتم بسیار شبیه یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح شده .گذشته رو رها کردم .نگران آینده نیستم .سعی دارم از حال لذت ببرم و حس و حالم رو خوب نگه دارم .

      باید احساس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید هر روز خودم رو با نشمیلی که قبل از بودن در سایت بودم مقایسه کنم و تغییراتم رو به خودم یادآوری کنم .باید مواظب ورودی های ذهنیم باشم .باید تجسم رو هر شب انجام بدم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب راه برم ، حرف بزنم ، بشینم ، بخوابم ، بخورم و …اونوقته که خودم دقیقا اون شخص با اون اندام ایده آل مورد نظرم خواهم شد 🙂

      « خدایا شکرت »

      « استاد گرامیم سپاسگذارم » 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حمیده پارسا صفت
      1403/07/28 16:32
      مدت عضویت: 1589 روز
      امتیاز کاربر: 3438 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      باسلام خدمت دوستانم 

      واقعا که هرچه بر سرما آمد از سرما آمد

      حتی همین چاقی هم در درون خودمون تولید شده آخه خداوند عادل هستش و متناسب بودن رو برای همه ما یک حق هستش وله همون داده مثل ثروت شادی آرامش و همه چیزها خودمون با باورهای اشتباه و نادرست و فرمول‌های اشتباه اونها رو کمرنگ و ناپدید میکنیم من اعتقادی اینه که ازبین نرفتن دوباره میشه شارژسون کرد ومتبلورشون کرد هرانچه من برای خوشبختی و لاغری می‌خوایم در درون ماهم هست فقط باید در خود جستجو کنیم همین

       و بس

       شناخت کامل خود وخدایمان

      خدایاشکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/28 12:51
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 116 کلمه

      چند روزی پسرم مریض بود و من وقت نداشتم که بشینم الکی فکر کنم که چی بخورم چی نخورم چقدر بخورم وای چاق نشم 

      و هر وقت که گرسنه بودم به اندازه از غذایی که لازم بود می‌خوردم 

      بعد دیشب مادر شوهرم خواهر شوهرم که من رو دیدن با تعجب گفتن که از یک هفته پیش تا الان لاغر شدی؟

      در صورتی که من هیچ تحرکی نداشتم حتی ۱۱ روز هست که از خونه نرفتم بیرون یعنی زیاد فعالیتی نداشتم که بگی ورزش کردم یا حتی رژیم گرفتم و واقعاً واقعاً فقط و فقط به خاطر این بود که به چاقی توجه نکرده بودم یعنی مسئله مهم‌تری برام پیش اومده بود که توجهم رو به خودش جلب کرده بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/28 11:40
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 335 کلمه

      سلام 

      به همه دوستان

      دیدید یه نفری که مهمه برامون و خیلی به حرفاش و کاراش حساب باز میکنیم هر چی میگه براحتی باورمون میشه و انجام میدیم حالا چه درست چه غلط الان اگر ما با مطالب و تصاویر استاد عطار روشن اینمدلی شدیم دیگه یه جمله یا یه متن چند دقیقه ای استاد باید ما رو لاغر کنه مثل این متن پایین که مثل روز برام روشنه منو شگفتی ساز خودم میکنه و تا الان از تاریخ این دوره حسابی تو بدنم طوفان بپا کرده،

      فایل تصویری و صوتی رو، بالای ۵۰۰بار گوش دادم و دیدم و خوندم،

      غذا یه ماده است،یه فیزیکه شما به تعداد، به مقدار محدودی داری غذا می خوری مگه در روز چقدر غذا می خوری؟اما فکر محدودیت نداره شما میتونی صبح یه قاشق مربا بخوری تا شب بش فکر کنی,

       فکر کن یه قاشق مربا رو ضربدره چند بار فکر کردن کردی؟ مثلا 10 بار بش فکر کردی یه قاشق خوردی ولی چقدر داری بش فکر می کنی؟

       و فکر کردن در تو انتظار به وجود میاره

       اصلا مغز شما نمی دونه این چی بود تو خوردی مربا چیه اصلا؟ 

      مغزت نمیدونه این چیه تو خوردی؟

       ولی تو با فکر کردن انتظار در خودت به وجود میاری براساس چیزی که خوردی  ربطی به مغزت نداره ها مغز چه میدونه چی خوردی؟ 

      یچیزی خوردی ، معده چی میدونه چی خوردی؟ براش چه فرقی میکنه چی خوردی؟

      هر چی خوردی قاطیش میکنه آنزیم میزنه یا علی میره هضم میشه تموم شداما شما با فکر کردنت به اون چیزی که خوردی در خودت انتظار ایجاد میکنی انتظار رو معدت درست نمیکنه انتظار رو مغزت ایجاد نمیکنه انتظار رو خودت با مرور افکارت داری به وجود میاری بنابراین فکر کردنه که شما رو داره به انتظاریک چیزی نزدیک میکنه وقتی لاغری با ذهن کار می کنی فکر کردن شماداره عوض میشه شما انتظار لاغر شدن داری وقتی لاغری با ذهن رو می ذاری کنار دوباره افکارت میره حول خوردن الان اینو خوردم ، این ساعت خوردم ، اونو خوردم دوباره انتظارت می شه چاقی انتظار شما تغییر میکنه و شما تغییر میکنی.

      سپاسگزارم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/07/29 14:27
        مدت عضویت: 434 روز
        امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 58 کلمه

        سلام آقای شهبازی

        من حدس می‌زنم این صحبت استادم مربوط به همان فایلی باشه که گفتید توی اینستاگرامه خیلی خیلی آگاهی بخش و تاثیرگذار بود و بی نهایت از استاد عزیزم تشکر میکنم که همیشه بزرگترین موانع لاغری را خیلی ساده و روان برای ما توضیح میدهند و ممنون از شما دوست مهربانم که با ما به اشتراک گذاشتید🙏🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/07/30 08:45
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 48 کلمه

          سلام به شما

          بله دقیق همونه 

          من وقتی که غذایی میخورم و یا دوباره ذهنم بازی در میاره که این غذا چاق میکنه یا ذهنم درگیر عوامل بیرونی میشه این فایل رو پلی میکنم و میزارم تو تکرار تا ذهنم اروم بشه من با همین فایل متناسب میشم اینو مطمئنم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1403/07/28 10:45
      مدت عضویت: 660 روز
      امتیاز کاربر: 4665 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 358 کلمه

      به نام خالق یکتا خداوندا تنها تورا میپرسم واز تو یاری میخواهم                                                   سلام خدمت استاد بزرگوار                              در درون همه ما نیروی وجود داره که مارو به سوی خواسته هامون هدایت میکنه این نیرو کاری نداره که این خواسته به سود ماست یا به ضرر ما اون فقط یاری دهنده ما هست تا ما رو به هدفم برسونه من قبلا خواسته یا ناخواسته چاقی رو میخواستم وهر روز وهر لحظه به فکرش بودم وقتی خودم توی آینه نگاه میکردم هروقت مسافرت میرفتم هر وقت میخواستم  لباس بپوشم وهر وقت داشتم غذای رو میخوردم همشیه به چاقی فکر میکردم ونیروی درون من شرایطش روبرام فراهم میکر د تا در اون شرایطی که هرروز دارم بهش فکر میکنم بمونم والان که تصویر ذهنی من داره تغیر میکنه هر روز داره به احساس های که موقع لاغری میتونه داشته باشه فکر میکنه وهر روز  با انگیزتر وبا امید تر داره رفتارهاش و تغیر میده تا به حس زیبای لاغری دست پیدا کنه والان که دارم هرشب با تجسم تصویر لاغری میخوابم وصبح با آرامش بیشتر از خواب بیدار میشم ودر هر لحظه از خودم رضایت دارم وقتی یه رفتار نادرست غذایم رو به یه رفتار متناسب تغیر میدم خودم رو تشویق میکنم وبه خودم امیدوار تر میشم همون نیروی درون، من رو هدایت میکنه به سمت خواستم به سمت تصویر ذهنیم من الان انتظارم از خودم تغیر کرده در گذشته  حتی زمان های که داشتم رژیم میگرفتم به امید لاغری ولی در آخر منتظر بودم دوره رژیم تمام بشه ودوباره به حالت قبل برگردم ولی لان انتطار تغیر کرده وفقط وفقط از خودم انتظار دارم که یک شخصیت متناسب داشته باشم رفتار های غذای درستی داشته باشم هر روزم رو  با شادی زندگی کنم واز خودم راضی باشم وبا احساس لاغری زندگی کنم هر چند که الان لاغر نیستم ولی حس لاغری رو در وجودم زنده نگه میدارم چون امید دارم من هم یک روز متناسب میشم واحساس زیبای لاغری رو تجربه میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/28 08:23
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 211 کلمه

      سلام

      به همه متناسب های سایت

      جدیدن یه روشی کشف کردم برای خودم جالب بود اینجا خواستم بگم کسی خواست تجربه کنه

      ذهن ادم با شادی و احساس خوب خیلی دقیقتر نتیجه میگیره اگر بتونید با یه اهنگ شاد شرطی کنید برای لاغری فقط موزیک تو گوشت پلی بشه لاغریت سریعتر میشه

      مثلا رفتید شمال یه اهنگی همون موقع پخش میشد ،حالا هر وقت اون اهنگ پخش بشه حتی تو اون موقعیت نباشی ذهنت اونجاست و لذتی میبره از اونجا که اگر همون لحظه تو اون مکان بودی اینهمه کیف نمیداد 

      حالا من چکار میکنم:

      تو قسمت شگفتی سازان موزیک پلی میشه و تصاویر رو میبینم دونه به دونه به هر عکس خداروشکر میکنم به هر تصویر تبریک میگم و لذت میبرم در حد ذوق مرگی و خودم رو اونجا تصور میکنم حالا این روش رو هر روز انجام میدی چند روز بعد اهنگ رو دانلود کنید بدون تصویر نگاه کنید ذهن خودش میره تو حال هوای لاغری هم رقصت میگیره هم احساست عالیه میشه و هم تجسم لاغریت دو چندان که نه صد چندان میشه ،

      من الان داشتم گوش میدادم احساس کردم در جا یک کیلو کم کردم بسکه احساس خوبی بهم دست داد بعد از گوش دادن موزیک بدون تصویر

      حتما امتحان کنید فوق العاده جواب میده.

      از همه شگفتی سازان سپاسگزارم بابت این تصویر سازی عالی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/07/28 08:04
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 208 کلمه

      سلام به عاشقان لاغری

      دیروز توی شلوغی خیابون یه دستی منو کشوند طرف خودش نگاه کردم دیدم دوستم ناهیده. با حالت تعجب پرسید واقعاً خودتی؟! گفتم نه ناهیدجان اشتباه گرفتی خندید و گفت خیلی لاغر شدی چکار کردی چه رژیمی گرفتی؟ گفتم رژیم چیه همینجوری لاغر شدم گفت نکنه گرمای شدید تابستون امسال چربیهاتو آب کرده؟ گفتم نه ربطی به گرمی هوا نداره گفت ای بابا خب بگو چطوری لاغر شدی؟ گفتم عاشق شدم! یه لحظه مکث کرد و بعد گفت عاشق شدی؟ عاشق کی شدی؟ گفتم عاشق لاغری شدم! دستمو رها کرد و گفت میخوای راستشو نگی خب نگو دیگه چرا هذیون میگی گفتم باور کن دارم حقیقتو میگم و تمام ماجرا را برایش تعریف کردم. از اینکه بدون رژیم و سختی متناسب شده بودم خیلی خوشحال شد و بعد گفت یه عمره لاغرم هیچ عشق و علاقه ای به لاغریم ندارم تازه یه وقتا بابتش ناراحت هم میشم و میگم کاش یه چند کیلو به وزنم اضافه میشد تا بدنم از این حالت استخوانی بیاد بیرون گفتم این کارو نکنی که دیگه نمیتونی جلوی چاق شدنت رو بگیری گفت نترس من هر کاری بکنم چاق نمیشم گفتم خب خدا رو شکر که این باور رو داری و همین باور بهت اجازه نمیده رنج چاقی رو تجربه کنی. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/07/28 06:43
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 497 کلمه

      به نام خالق زیباییها💖

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همفکرم

      1_متناسب بودن چه حسی دارد؟ حس سبکی و شادی و آرام بودن حس طبیعی بودن متعادل بودن صحیح بودن حس توانمندی و لایق بودن حس بی نیازی و وصل بودن به قدرت درونم حس امنیت و رهایی از افکار منفی و حس در صلح بودن با همه چیز 

      2_از چه تغییراتی در جسمت لذت میبری؟ از سبکی وزنم و کم شدن سایزم و از راحت و روان راه رفتن و حرکت کردنم و از آب شدن چربی‌های اضافی بدنم و از جوان و زیبا شدن چهره‌ام و با طراوت شدن پوستم و از خوش اندامی و سلامتی کاملم لذت میبرم.

      3_از چه تغییراتی در افکار و رفتارت لذت میبری؟ ذهنیت چاقم ضعیف و بیصدا شده و احساس لاغری در من قوی‌تر شده دیگه ترسی از عمل خوردنم ندارم و فقط تمرکزم روی نقطهٔ سیری و گرسنگی است و با حس خوب و لذت و اطمینان در حد نیاز بدنم غذا میخورم و بایدی برای خودم قرار نمیدهم از هر غذایی که دوست داشته باشم تا مرز سیری میخورم با حس خوب آب مینوشم و دیگه ولع غذایی ندارم و ریزه خواری نمیکنم و درهم و برهم نمی‌خورم دیگه برای خوردن نقشهٔ ذهنی ندارم و افکار سنگین و حال بدکن چاقی توی ذهنم مرور نمی‌شود و از احساس سیری و رفتار صحیح غذاییم خیلی لذت میبرم.

      4_چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ همه تحسینم می‌کنند و با حس خوب بهم تبریک می‌گویند و مهمتر از همه اینه که خودم از جسم زیبا و خوش استایلی که برای خودم خلق کردم بی نهایت لذت میبرم و مرتب جلوی آینه خودم را تحسین و برای ادامه دادن تشویق میکنم

      5_چه اصلاحاتی میتوانی در روند بهبود متناسب شدنت ایجاد کنی؟ باید از تغییرات استقبال کنم و در تکرار تمریناتم استمرار داشته باشم و احساس و انرژیم را برای مسائلی که به من مربوط نیست خرج نکنم و فقط تمرکزم روی انجام اصلاحات و ایجاد عادت‌ها و باورهای مفید و سازنده و تقویت احساس لاغری باشد نباید به شیطان ذهنم اجازه دهم که در انجام تمریناتم وقفه ایجاد کند و نکتهٔ مهم این است که به نتیجه فکر نکنم خط پایانی وجود ندارد و جایی برای رسیدن نیست چون ذات من ابدی و بی انتهاست.

      و این سؤال‌ را خودم به تمریناتم اضافه کردم.

      دوست داری امروز خودت را چطوری تجربه کنی؟ دوست دارم امروز خودم را متناسب تر و شادتر و جوانتر تجربه کنم دوست دارم امروز خودم را شاداب‌تر و پرانرژیتر و رهاتر تجربه کنم دوست دارم امروز آرامش و پذیرش بیشتری را تجربه کنم دوست دارم امروز ثروت و فراوانی و بخشش بیشتری را تجربه کنم دوست دارم امروز اتفاقات شاد و زیباییهای بیشتری را تجربه کنم دوست دارم امروز از قدرت درونم بیشتر استفاده کنم و خودم را در بهترین حالت ممکن تجربه کنم و از بودنم بیشتر لذت ببرم. 

      وقتی در مسیر صحیح شروع به حرکت میکنیم فقط کافی است با آرامش و صبوری تمرینات اصلاحی را انجام دهیم و ادامه دهیم آنوقت به هر آنچه می‌خواهیم براحتی می‌رسیم پس راز در ماندگاری است. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/28 01:15
      مدت عضویت: 1714 روز
      امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 327 کلمه

      روز پنجم: 

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس راحتی داره برای من ، حس سکوت و آرامش ذهنی در شرایطی که زمان چاقی باعث آشوب در ذهن من میشد. قبل و زمانی که عروسی دعوت میشم فقط به اینکه قراره چه قدر خوش بگذره فکر میکنم و خیلی لذت میبرم.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه می بینم کمرم باریک شده و شکمم آب شده لذت میبرم و احساس خیلی خوبی دارم. لباسم کاملا به تنم زیبا وایمیسته و خییلی خيلی خوشحالم که راحت میتونم کمربند ببندم و دیگه باز نمیشه .

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      از لباس زیبایی که میپوشم همه خوششون آمد و گفتند خیلی بهت میاد. مادرم بهم گفت که اندامم خوش فرم شده و دوستانم بهم تبریک گفتند برای اینکه لاغر شدم و هرکسی که منو مدت ها ندیده بود از تغییرات من شگفت زده شد و من خوشحالم و آرزو میکردم کاش زودتر اقدام کرده بودم تا این حس های فوق العاده رو تجربه کنم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      بعد از اینکه کاری انجام میدم دیگه فکر اینکه چیزی بخورم در من مرور نمیشه ، کمتر هوس فست فود میکنم، و این روزا خیلی کمتر به غذا خوردن فکر میکنم و جا برای فکر های قشنگ ،کلی باز شده .

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      به طور مرتب فایل گوش کنم و بنویسم ، نوشتن با قلم روی کاغذ خیلی در من تاثیر گذاره دوست دارم علاوه بر سایت برای خودم هم بنویسم.

      تمرین تجسم شبانه رو باید منظم تر و هرشب انجام بدم. نباید اجازه بدم احساس بد بر من غلبه کنه چون وقتی در مسیر چاقی هستم هیچ کاری با من ندارن ولی به محض اینکه شروع میکنم همه باهم به سمت من هجوم میارن تا منصرفم کنن و من بارها لیز خوردم . باید جمله ی من می‌خواهم احساس خوبی داشته باشم را تکرار کنم و حواسم به احساس لحظه ای ام باشد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghanbarimahbobe92
      1403/07/27 22:49
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 4493 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 195 کلمه

      سلام خدمت دوستای عزیزم 

      موضوع انتظار مهمترین حس هست که باید مورد توجه قرار بگیرد.باید انتظار از لاغری در خودمان ببینیم و نه در بیرون .باید ببینیم ته دلم از خودم چی هست لاغری یا چاقی ؟

      ذهن مملو از افکار و تصاویر چاقی است .حتی یک حرف یا هر چیز کوچکی باعث به وجود امدن افکار چاقی میشود. تصویر فقط دیدن نیست از طریق مختلف هست .

      اگر تصویر خوب ایجاد کنیم باعث حس سلامتی و شادابی وآرامش ذهنی و سبکی داریم و باعث انتظار لاغری میشود.

      رسیدن به ارزوها با تلاش و پیگیری اتفاق میفتد و رسیدن به خواسته ها در ذهن شکل میگیرد.

      لاغری با ذهن کاملا درونه و مثل خواسته های دیگر نیست.

      اگر نگرش و تصاویر تغیر کند و تمایلات هم تغییر می کند .

      در تحقق لاغری خودت با خدای خودت و درون خودت میتواند هدایتت کنه.

      انسان لاغر میگه میل ندارم و نیروی نخوردن به مواد غذایی وقتی سیر هستند ولی انسان چاق نمیگه میل ندارم و با اشتیاق هر چی ببینه میخوره و ترغیب به خوردن داره.

      تصاویر ذهنی با رژیم های مختلف عوض نمیشود

      باید انگیزه و اشتیاق و متعهد به تمرینات و تجسم و سوالات را جواب بدهیم تا بهرنتایج دلخواهمون لاغری برسیم انشالله 🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1403/07/27 11:19
      مدت عضویت: 1887 روز
      امتیاز کاربر: 22938 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 559 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      نیروی لاغری درون 

      هر انسانی در درون خودش نیروهای زیادی دارد یکی از آنها نیروی لاغری درون هست .نیرو یعنی همون انرژی. يعنی هممون اون انرژی لاغری رو در درونمون داریم ولی ازون استفاده‌ نکردیم تا حالا وسعی کردیم به نیروهای خارجی وبیرونی متوسل بشیم و برای همین تا به حال لاغر نشدیم یا ماندگار نبوده. 

      ما در لاغری با ذهن به نیروی درونی لاغری خودمون ایمان میاریم و با کمک نیروی درونمون به لاغری وتناسب اندام می‌رسیم .

      کسانی که این نیروی درون خودشون رو بیشتر باور کنن زودتر و بهتر نتیجه میگیرن. ما به نیروی درونمون وصل هستیم ولی به نیروی درونمون اعتماد کامل نداریم برای همین نتایج عالی نمیگیریم نیروی لاغری درونمون به ما نقطه ی سیری گرسنگی و نیاز بدنمون رو میگه ولی ما نمی‌شنویم یا خیلی وقتها می‌شنویم ولی عمل نمی‌کنیم 

      ما همواره باید توجهمون رو بر نیروی لاغری درونمون بزاریم اونوقته که صداشو میشنویم نیروی درون خود متعالی ماست خود آگاه ماست خود برتر ماست یا همون خدای درون ماست .

      به نظر من کسانی که در همه ی جنبه های زندگی موفق هستند اونها به نیروی درون خودشون وصل هستند و مطابق نیروی درونشون حرکت می‌کنند. 

      مثلا کسی که ثروتمند به خدای درونش اعتماد میکنه و به ندای درونش گوش میده و به ثروت هم میرسه یا کسی که لاغر هستند عمیقا به نیروی درونی خودشون وصل هستند .

      کسانی که از لاغری با ذهن نتایج عالی میگیرند هم این طور به نیروی لاغری درونشون اعتماد میکنن و گوش می‌کنند و  نتایج عالی میگیرند اونها تا زمانی که به نیروی درون وصل هستند نتایجشون ثابت میمونه ولی وقتی دیگه به نیروی درونشون فاصله میگیرند نتایجشون برمیگرده 

      به نظر من باید این نیروی درونمون رو جدی بگیریم و باهاش ارتباط عمیق تری بر قرار کنیم این آموزش‌ها وتخیلها وتمرینات یک کمک کننده هست تا به نیروی لاغری درونمون وصل بشیم و صداشو بشنویم و به اونها عمل کنیم .

      ما اگر به نیروی لاغری درونمون باور داشته باشیم لاغریمون رو هم باور می‌کنیم 

      مشگل تمام کسانی که نتیجه ی خوب نگرفتند این هست که این نیروی لاغر درونشون رو باور نکردند پس توانایی لاغر شدن خودشون رو هم باور نکردن پس لاغر نشدن 

      لاغری به خوردن نخوردن نیس لاغری درونیه هر شخصه لاغری باید از درون بجوشه لاغری با ورزش و رژیم اجباری از درون نمیجوشه 

      باید نیروی لاغری درون تو رو به جوشش در بیاره نه یک عامل بیرونی.

      اگر این نیروی لاغری از درون بجوشه خودبخود تمام رفتارهات درست میشه خودبخود خوردنت کم  میشه  بدون هیچ زجر و سختی خودت دیگه اصلا میل به خوردن نخواهی داشت دیگه خیلی از مواقع سیر خواهی بود کمتر گرسنه میشی همش میگی میل ندارم خودبه خود انرژیت بیشتر میشه و کارهای زیادی تو طول روز انجام میدی فعالیت بدنیت زیاد میشه ک یهو به خودت میای میبینی داری هر روز لاغر تر میشی .

      نیروی لاغری درونت اگر به جوشش در بیاد هیچی جلودارش نیس فقط مستقیم با سرعت به لاغری نزدیک و نزدیک تر میشی .

      حالت خوب میشه احساس لاغری خواهی داشت شادتر میشی از خودت خوشت میاد احساس ارزشمندیت زیاد میشه قلبت همیشه بازه آرومی در لحظه زندگی میکنی ونگران هیچی نمیشی به خودت خیلی مطمئنی خدارو درون خودت حس میکنی عاشق خدا میشی و خیلی از حس‌های خوب دیگه .

      پس به نیروی لاغری درونمون ایمان بیاریم وبهش وصل بشیم تا به راحتی به تناسب اندام عالی برسیم .

      من به نیروی لاغری درونم ایمان دارم. 

      من آروزی لاغری خودم را محقق میکنم 

      خدایا بی‌نهایت سپاسگزارم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار بی همتا
        1403/07/28 01:03
        مدت عضویت: 1714 روز
        امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 66 کلمه

        سلام دوست عزیز. بابت نوشتن نظری به این خوبی سپاسگزارم.  

        من هم با شما موافقم. توجه و ایمان به نیروی درونی برای لاغری در امتداد استفاده از آموزش های ذهنی قرار داره و اینها مکمل هم هستند.

        باید لاغر شدن مثل آسان ترین کارهای روزانه برای ما در دسترس باشه و این همون حس لاغری هستش.

        وقتی حس تناسب داشته باشیم حرکت در مسیر آسان تر خواهد بود.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/28 21:47
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 144 کلمه

        سلام الهام خانم عزیز

        ممنونم بابت کامنت عالی و جامع و کامل شما

        چقدر خوب که به صورت تاکیدی آنقدر خوب به نیروی درون پرداختید.

        هر چقدر ما به نیروی درون مون نزدیک بشیم و بهش اعتماد کنیم راه رو درست رفتیم. چون این نیروی درون خود متعالی ما و از جنس خداست. سختی کار اینه که باور کنیم همچین نیرویی درون ما هست و اینکه باور کنیم همچین نیرویی کافیه. ما فکر میکنیم برای رسیدن به خواسته هامون تلاش های عجیب بیرونی یا اتفاقات خاصی لازمه، چون اولا خواسته های خودمون رو خیلی بزرگ می‌دونیم و خودمون رو در مقابل اونها کوچک می‌دونیم، یعنی خودمون رو به اندازه کافی لایق نمیدونیم، و دلیل دیگه اینکه نیروی درون خودمون رو کافی نمی‌دونیم.

        هر وقت خودمون رو لایق خواسته هامون بدونیم و با اعتماد به درون خودمون و خدای خودمون جلو بریم رسیدن به خواسته ها برامون آسان میشه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 799 کلمه

      به نام خدا

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      روز ۲۶

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس زندگیم بوده .متناسب بودن بهم احساس آرامش واقعی میده .متناسب بودن باعث شاد بودن و ذوق و شوق داشتن برای زندگی کردن بهم میده .متناسب بودن باعث داشتن اعتماد بنفس و عزت نفس در من میشه .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار منفی و افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن بهم حس جوانی ، جذابیت ، زیبایی ،اراده ، ارزشمندی و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس با کلاس بودن میده .

      از اینکه میتونم جذابترین لباسها رو در هر رنگ روشن و قشنگی بپوشم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه میتونم همه ی کارهام رو راحت و سبک در تایم کمتری انجام بدم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه میتونم راحت بشینم ، بلند بشم ، بخوابم ،راه برم بدون هیچ دردی ، در سلامتی کامل هستم ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه پاهام کاملا کشیده و باریک و خوش فرم شدن و هیچ چربی اضافه ای دیگه ندارند ،بی نهایت لذت میبرم.از اینکه ۶۵کیلو گرم شدم ، عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو در آینه میبینم یا از پنجره ی مغازه ای میبینم لبخند میزنم و بی نهایت لذت میبرم .

      وقتی همسرم من رو دید شوکه شد و گفت چقدر عالی شدی ،لاغری خیلی بهت میاد، مبارکت باشه، خیلی جذاب تر شدی ، براووووووو 🙂

      مادرم با دیدن من اشک شوق ریخت ،خیلی خوشحال شد و گفت بسیار زیباتر شدی عزیزم ،خدا رو شکر می کنم که به آرزوی لاغرشدن رسیدی و الان در بهترین حالت هستی .

      دوستم زینب وقتی داشتم از خیابون رد میشدم دیدمش ، خیلی تعجب کرد و گفت واقعا جالبه من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ، خیلی خوبه که این همه سایز و وزن کم کردی ، آفرین نشمیل .برادرانم ، خواهرم ، خواهرزاده هام همه با تعجب من رو نگاه کردن و گفتند آفرییییین چقدر لاغر شدی و اما زیباتر ، لباسها خیلی به تنت زیبا شدن ، چیکار کردی به ما هم بگو ، منم که خیلی خوشحال شدم از نگاهشون ، گفتم من از طریق لاغری با ذهن متناسب شدم ،آدرس سایت رو بهشون دادم و گفتم اصلا با مسیری که تا الان رفتید یکی نیست ، نه رژیم داره ، نه ورزش ،تنها باید گوش بدید به استاد و هر چیزی که ایشون میگن انجام بدید ، تکرار ، ادامه و استمرار در این مسیر بسیار مهمه و اجرای هر تمرینی که استاد عطار روشن می فرمایند .پس راز لاغری من شد تغییر شخصیت از طریق تغییراتی در ذهن ناخوداگاه .

      میبینم که راحت میتونم از خطای دیگران بگذرم ،بخاطر خودم ، بخاطر حفظ آرامش درونی خودم ،افکار منفی رو رها میکنم،مثبت اندیش شدم .میبینم که دیگه به گذشته فکر نمی کنم و اصلا نگران آینده نیستم ، فقط در حال زندگی میکنم .میبینم که هر روز سعی میکنم حس و حال خودم رو خوب کنم و خوب نگهدارم .میبینم که افکار و رفتارم درست مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار و رفتار صحیح شده و این عالیه :))میبینم که به خوردن خیلی کمتر فکر می کنم و توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده .میبینم که فقط وقتی گرسنگی واقعی داشته باشم می خورم .اگر به هر دلیلی تحریک به خوردن بشم بینایی،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی ، اصلا نمی خورم و صبر میکنم تا حس گرسنگی واقعی داشته باشم .میبینم که هر مشکلی برام پیش بیاد عجله نمی کنم اول بهش فکر میکنم بعد اگر لازم باشه حرفی میزنم یا کاری انجام میدم یعنی در این زمینه خیلی صبورتر شدم و این عالیه .میبینم که بخاطر اینکه حیفه و گناه داره ، اصلا حاضر نیستم مواد غذایی اضافه رو بخورم و اینم عالیه .چند روزی هست همسرم توجهش به خوردن کمتر شده و خیلی در مورد خوردن صحبت نمی کنه ، همین باعث شده منم کمتر اهمیت بدم .

      باید ادامه بدم ، تمریناتم رو هر روز انجام بدم .باید در خودم حس لاغری رو بیشتر کنم .چون حس لاغری من رو به لاغری میرسونه .باید نگاهم به خودم تغییر کنه ، هر بار که خودم رو میبینم اون تصویر ایده آل بیاد جلو چشمم و خودم رو در اون تناسب اندام عالی ببینم .تجسم شبانه رو حتما باید انجام بدم .هرگز رویایم رو رها نکنم .باید اولویت زندگیم نگه داشتن حال خوبم باشه .وقتی من وابسته ی هیچ کسی نباشم و منتظر توجه نباشم ، یعنی آدم کاملا مستقل و موفقی هستم ، پیشرفت میکنم و بهترین زندگی رو در تناسب اندام ایده آلم خواهم داشت .

      (خدایا شکرت )

      «استاد بزرگوارم خسته نباشید»

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/28 22:07
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 83 کلمه

        سلام نشمیل عزیز

        چقدر شما خوب کار میکنید، چقدر خوبه که متعهدانه تمرینتون رو توی سایت می‌نویسید. من هر بار که این تههد را میبینم هم انگیزه میگیرم و هم لذت میبرم.

        ضمن اینکه خود کامنتتان هم خیلی خوب است، مخصوصا اون قسمتی که تاثیر افکار جدید رو در رفتارتون در سایر جنبه های زندگی گفتید.

        این که باعث صبوری بیشتره، باعث گذشت بیشتره، باعث مثبت نگری بیشتره.

        امیدوارم در این مسیر هر روز موفق تر از قبل باشید و به بقیه مثل من هم انگیزه بدید.

        🥰🥰🥰

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 52 کلمه

          سلام هم مسیر عزیزم

          امیدوارم حالتون خوب خوب باشه .

          سپاسگذارم برای دعای خیرتون ،

          من هم امیدوارم همه شما دوستان گرامیم هر روز افکار و فرمولهای لاغرکننده ی بیشتری رو به ذهنتون وارد کنید و لذت ببرید از اندام متناسب ، شاد و سلامتی که برای خودتون خلق کردید .

          در پناه خداوند باشید .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/27 09:10
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 458 کلمه

      به نام خدای مهربان. خدای لاغری و تناسب اندام….۲۷ مهر پاسخ به سوالات منطقی کردن ذهن….

                ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      بهترین حس تمام زندگیم متناسب شدنم بوده .متناسب شدن پکیجی از احساسات نابه :

      حس آزادی در انتخاب‌ها دارم انتخاب رنگ و مدل و سایز در خرید پوشاک مورد نیازم …..حس رهایی از قید و بند خوراک دارم…..

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه عکسم به آلبوم شگفتی سازان منتقل شده لذت می‌برم…..از سبک وزنی فوق العاده‌ای که دارم لذت می‌برم…..از داشتن شکمی صاف و تخت باسنی خوش فرم و کوچک  ران‌ها و بازوهایی به اندازه لذت می‌برم….

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      روی تخت خواب زیر ملافه  درازکشیده بودم داشت خوابم می‌برد همسرم وارد اتاق شد نگاهش به من خیره موند چند لحظه در سکوت گذشت چشمان من بسته بود اما خواب نبودم منتظر بودم چیزی بگه بعد از چند لحظه سکوت همونجور که در چهارچوب در ایستاده بود گفت چقدر لاغر شدی…. از خوشحالی این سوالش چشمامو باز کردم و لبخند لاغری رو تحویلش دادم بعد دوباره جدی گفت نه والا خیلی لاغر شدی عجیبه  گفتم آره عجیبه بدون گرسنگی کشیدن بدون ورزش و باشگاه تونستم به سایز ۳۸ برسم می‌دونی چرا؟چون بالاخره بعد از کلی تمرین در سایت مورد علاقم تونستم  در خودم انتظار لاغری به وجود بیارم تونستم باور کنم که لاغری یک امر طبیعی و آسان برای جسم و ذهن منه تونستم باور کنم که بدون سختی کشیدن هم میشه لاغر شد فقط کافیه بگم منم می‌تونم لاغر بشم و از خودم انتظار کاهش وزن داشته باشم اینو گفتم و منتظرش شدم می‌بینی که در نهایت شگفتی الان در وزن ۶۵ و سایز ۳۸ هستم…. خدایا شکرت…..

           ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      با اینکه خیلی لاغر شدم اما تجسم شبانه لاغری رو ترک نکردم که این خیلی عالیه…دیگه نگران اینکه چی بخورم چقدر بخورم و کی بخورم نیستم…دیگه نگران اینکه وای داره ماه رمضون میاد عید میاد می‌خوام برم مهمونی و عروسی حتماً یه چند کیلو چاق میشم نیستم این گفتگو در من شکل نمی‌گیره  چون در هر حال تصمیم دارم وقتی در موقعیت خوردن قرار می‌گیرم فقط به نیاز بدنم با علائم خاص خودش بها بدم نه چیز دیگه و وقتی هم اقدام به خوردن کردن به نقطه سیری و رفع نیاز بدنم توجه کنم و بیشتر تحت هیچ شرایط و گفتمانی نخورم…..

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      تصمیم دارم همچنان به تجسم شبانه لاغری ادامه بدم…. تصمیم دارم با  اختصاص حتی ۱۵ دقیقه وقت در سایت محبوبم حاضر بشم و کاری انجام بدم دیدگاهی بخونم دوتا کامنت بزارم چهار تا لایک کنم بعد بیام برم دنبال کارم…… تصمیم دارم وقتی سیرم و نیازی ندارم به تعارفات از طرف هرکی می‌خواد باشه با مهربانی و نرمی و  احترام نه بگم….. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/26 19:29
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 811 کلمه
      • به نام خدای مهربان  …خدای تناسب اندام  ……
      •  
      •  26   مهر 
      •  
      • سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی
      •  
      • ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟ ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟ ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟ ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟               «««««««««««««««««««««««
      •  
      •  از وقتی لاغر و متناسب شدم و به وزن آرمانی خودم رسیدم یه عالمه احساس ناب و متعالی دارم  از جمله : احساس می‌کنم خیلی شیک پوش شدم….احساس می‌کنم خوشبختم…احساس می‌کنم آزاد و رها هستم…احساس می‌کنم سبک و فرز و چالاکم….احساس می‌کنم یک انسان عابد و عبادت کارم. احساس می‌کنم با تلاشی که برای لاغر شدن از طریق قدرت ذهنم کردم جز عبادت کاران محسوب شدم و اهل بهشتم… خدا ازم راضیه و منو دوست داره…..احساس می‌کنم خودمو خیلی دوست دارم نسبت به دنیا و انسان‌ها حس عشق و دوست داشتن دارم…حس می‌کنم آرامش خیلی خوبی دارم..حس پیروزی در بیرون راندن مهمان ناخوانده چاقی رو دارم خدایا بابت تجربه این همه احساسات عالی سپاسگزارم….   
      •  
      •    »»»»»»»»»»»»»»»»»›»»»»»» 
      •  

      من متناسبم و از خیلی چیزها لذت می‌برم : لذت از شکمی تخت و صاف …..لذت از ران‌ها و باسنی فوق العاده طبیعی …..لذت از پاهایی خوش تراش و زیبا …..لذت از سینه‌های کوچک و چشم نواز……. لذت از صورتی بدون پف و غبغب……  

               »»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«»

       بازخوردهایی که از مادرم همسرم پسرم دخترم زن برادرم دوستانم خالم و دختر عمم گرفتم بسیار بسیار خوشحال کننده بود  دختر عمم بهم گفت که خوش به حالت بالاخره بدون جراحی بدون ورزش و پیاده‌روی بدون باشگاه بدون رژیم بدون مصرف قرص و دمنوش شکمت صاف و قشنگ شده کاش منم حوصله و وقت  داشته باشم که بیام بشینم پای صحبت‌های استاد عطار روشن  ..  گفتم دعا می‌کنم برات که وقت و حوصله این کار رو پیدا کنی چون اطمینان دارم به زودی متوجه میشی که انگار از نو متولد شدی وارد دنیای نور و روشنایی و رنگ‌های زیبا شدی…. 

        

              «««««««««««««««««««« 

      چه تغییری در افکار و رفتار من پیدا شده ؟اول اینکه  خودمو‌عادت دادم که هر شب در تجسم لاغری یک انیمیشن چند دقیقه ای  با بازیگری جسم لاغرم داشته باشم  …

       دوم  اینکه  سعی کردم  آگاهانه غذا خوردن رو تمرین   کنم ….حدود ۱۰ روز میشه که تونستم وعده عصرانه رو که قشنگ به یک وعده غذایی اصلی تبدیل شده بود از اعتبار خارج کنم بدون فشار و سختی با کمال میل این وعده رو که همیشه با مصرف نان و مواد غذایی همراه بود رو با میوه سبزیجات و آب جابجا کنم اگر آجیل باشه مقداری می‌خورم نباشه که هیچ….. پشت این تغییر رفتار یک تغییر فکر هم اتفاق افتاده  قبل از  این تغییرات رفتاری  این افکار در ذهن من مرور می‌شد  :     اگه می‌خوای راحت‌تر لاغر بشی باید اونقدر روی ذهنت کار کرده باشی که به راحتی بتونی وعده غیر ضروری عصرانه رو حذف کنی مفهوم حذف نه اینکه هیچی نخوری بلکه  باید  مصرف نان رو در این ساعت حذف کنی باید بتونی  روی خوردن‌های عادتی کنترل بیشتری داشته باشی… باید مثل لاغر اندام‌ها به سه وعده اصلی اکتفا کنی و حتی بتونی از میزان خوراکت در وعده‌های اصلی هم کم کنی . شاید اوایل این کار برات سخت باشه و فکر کنی داری کمتر از نیازت می‌خوری و احساس خوبی نداشته باشی اما یه مدت بعد می‌فهمی که اتفاقاً همین مقدار،، مورد نیاز بدنت هست  چون بعد از یه تایم کوتاه متوجه میشی که سیر شدی و میلی به خوردن نداری و اون مقداری که قبلاً می‌خوردی و فکر می‌کردی اندازه نیازته زیادی بوده بیش از نیازت بوده و تو در این مورد اشتباه فکر  می‌کردی  تو‌ حد سیری رو رد می‌کردی و به پر کردن معدت می‌پرداختی باید متوجه باشی که سیر شدن با پر شدن معده  متفاوته…. اگر بین گرسنگی تا پری معده شماره‌های صفر تا ۱۰ بدی باید بتونی تا شماره ۶ و ۷ بیشتر نخوری و اجازه ندی معدت پر بشه بعد کنار بکشی و فکر کنی که حالا دیگه سیر شدی  می فهمی  خوردن در حد 6  و  7  یعنی یک سیری طبیعی و به اندازه…. باید لذت نخوردن برات بیشتر از لذت خوردن بشه…..

                     »»»»»»»»»»»»»»»»»»

       از این به بعد برای متناسب‌تر شدنت می‌خوای چه کار کنی چه برنامه‌ای داری ؟ مهمترین کاری که می‌تونم به شکل عملی انجام بدم  لاغرتر بشم اینه که اولا  هر شب  تجسم لاغری رو  داشته باشم   حتی در طی روز  تجسم روزانه هم  داشته باشم  و  در درجه دوم آگاهانه غذا خوردن رو  تمرین کنم   می‌خوام از اهمیت میان وعده‌ها کم کنم خصوصاً وعده عصر اگرچه فعلاً در این مورد با موفقیت روبرو شدم  اما می‌خوام بهترش کنم…… می‌خوام در وعده‌های اصلی قبل از پر شدن معده دست از خوردن بردارم……. می‌خوام از آوردن چند نوع چاشنی سر میز ناهار و شام خودداری کنم و فقط به یک نوع چاشنی اکتفا کنم مثل سبزی خوردن و حتماً قبل از غذا آب کافی در حد تحمل بنوشم…. می‌خوام همواره به یاد داشته باشم که آوردن چاشنی‌های متعدد با مزه‌های مختلف می تونه منو وادار به بیشتر خوردن کنه  پس  یک نمونه  کافیه…    

                  »»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/26 17:13
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 97 کلمه

      سلام 

      دوستان بهتون پیشنهاد میکنم برید قسمت شگفتی سازان سایت اهنگی رو هم که پخش میشه رو گوش کنید و قبلش به ذهن بگید که میخوام جایی ببرمت که خیلیا تونستن لاغری رو انجام بدن پس منم میتونم تصاویر با اهنگ وقتی پخش شد اگر اشکتون از ذوق و احساس در نیومد هر چی خواستید اینجا به من بگید تصاویر لاغری رو حسابی براتون واضح میکنه و با منطقی کردن ذهن بهش میفهمونید که درستکارترین و دقیق ترین و راستگوترین و تنها ترین راه متناسب شدن گوش دادن سر تا پا به مطالب استاد و خوندن کامنت هاست.

      https://tanasobefekri.net/?p=22986

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مری خانمی
        1403/07/28 12:48
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 53 کلمه

        دقیقاً من همون روزهای اولی که اومدم به اون بخش از سایت رفتم و دیدم که دو سه تا مصاحبه‌ام توش گذاشته بود استاد که دیگه واقعاً اشکم رو درآوردن

        مخصوصاً اون زوج شگفتی سازی که خانم و آقا با هم کم کرده بودند و از اعتماد به نفسی که به دست آوردن می‌گفتند

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/28 23:35
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        سلام
        دقیقا موافقم
        تازه من با دیدن هر عکس یه ماشاالله هم به صاحب عکس میگفتم
        آهنگ شاد روش خیلی با حال و هوایش میخوانه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/26 15:56
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 82 کلمه

      انا الله و انا الیه راجعون

      روح پرفتوح و مقتدر ذهن چاق بعد از سی و پنج سال جان به جان افرین تسلیم کرد و از ذهنم پاک شد.

      از شما سروران گرامی دعوت بعمل میاید با تمام قوا  مجلس را ترک نموده و به مجلس شادی و عروسی ذهن متناسب ذهن لاغر حضور بعمل اورید

      حضور شما با کامنت های فوق العاده تمام توجه بنده را بسمت لاغری سوق داده و آن از دست رفته را از یادها برای همیشه به فراموشی سپرده شد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1403/07/27 22:48
        مدت عضویت: 1567 روز
        امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 41 کلمه

        وای حسن آقا خدا نکشت  :)))   با خوندن انا لله و انا الیه راجعون رنگ از رخم پرید توی دلم خالی شد یه لحظه……ولی خیلی زود متوجه شدم و کلی خندیدم     عروسیت با جسم متناسب مبارکت باشه…. :))

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/26 15:40
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام 

      استاد عزیز

      و دوستان گرامی

      از وقتی این دوره شروع شده و تصویر سازی میکنم و تو سایت هستم کامنت میزارم و کامنت میخونم یه اتفاقی که افتاده تصاویر ی که اطرافیان بابت چاقی انتقال میدادن به طرز عجیبی بالای ۹۹درصد قطع شده دیگه کسی نمیگه که چاقی یا اینو بخور یا نخور این قطع شدن حرف دیگران تصاویر چاقی رو تو ذهنم خیلی کمرنگ کرده اتوماتیک انتظارم از دیگران این شده که بگن چقدر لاغر شدی ، شکمت کوچیک شده، نمیگنا ولی تو ذهنم اینمدلی شده، دیگه تصویر چاقی اخرای عمرشه اگر هم سراغم بیاد سریع میام کامنت میخونم یا فایل انتظار لاغری که تو اینستاگرام هست رو چندین بار گوش میدم و وقتی ذهنم ساکت شد ، و خاموش شد دیگه میرم سراغ کارهای دیگم ،

       استاد عزیز با این اموزش دنیایی جدیدی برای من باز شده، لاغری سخترین کار برای من بود ولی الان راحترین کار شده، تجسم شده وررد ذهنم دیگه شده خوراکم دیگه به این باور صد در صد رسیدم که تنها ترین راه لاغری همین مسیره، راحترین راه لاغری مطالب همین سایته، استاد ترین استادها برای لاغری همین استاده، بنظرم استاد باید بادیگارد بگیره این سایت جهانی نون همه دکترهای لاغری رو اجر میکنه.

      سپاسگزارم استاد عطار روشن عزیز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/28 23:40
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 99 کلمه

        سلام

        ممنون از کامنت خوبتون

        میگن دیگران همان فکری را راجع به ما میکنن که ما راجع به خودمون داریم، همون حرف های رو بهمون میگن که خودمون درباره خودمون میگیم، نظر ما را به خودمون برمیگردونن.

        وقتی ما تصور مون از خودمون یه فرد خوش تیپ و قلمی و متناسب و قد بلنده، دیگران هم همین تصور رو نسبت به ما دارن و درون خودمون رو بهمون بازخورد میدن.

        ما منتظر تناسبیم و دیگران همین بازخورد رو به ما میدن.

        حالا شما میگید که نمیگن، ولی به زودی زود میگن.

        ما منتظر تناسبیم و تناسب رو برای خودمون طبیعی و شدنی و آسان می‌دونیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/07/29 13:47
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 90 کلمه

          سلام به شما

          همین که نمیگن چاق هستی یا شکمت بزرگه خودش معلوم میکنه که دارم تغییر میکنم اول باید روند قبلی توقف بشه تا مرجله بعدی استارت بخوره که الان توقف خورده استارت لاغری هم خورده حالا منتظر لاغری هستم میدونم میگن، اطرافیان یه ترسی از من دارن اونم ارادم هستش وقتی واقعا میگم لاغر میشم دیگه میشم اونا میترسن تعریف کنن از لاغریم و من انرژی بگیرمو حسابی لاغر شم ،

          ولی با گفتنشون انرژی میگیرم ولی با نگفتنشون ضد حال نمیگیرم خودم با خودم تو این مورد تو صلحم.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا
      1403/07/26 14:31
      مدت عضویت: 84 روز
      امتیاز کاربر: 15971 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 366 کلمه

      به نام خدا

      متناسب شدن چه احساسی داره

      امروز که این فایل رو گوش دادم و همزمان شده با فایلهای مهم و مورد علاقه من در دوره آموزشیم  لذت متناسب شدن خیلی بهتر برام پررنگ شده.

      احساسم از هر روز دیگه ای بهتره چون دیگه یاد گرفتم که نقطه سیری و گرسنگیم رو به خوبی تشخیص بدم .احساسم از تناسب خیلی زیباست احساس پرواز به سرزمین لاغری احساس سبکی اعتماد به نفس غرور احساس قدرت و توانمندی .من اصلا خودمو چاق نمیدونم من متناسبم.

      تمام سالهایی که چاق بودم منتظر یک ناجی بودم که منو از شر چاقی نجات بده .همیشه میگفتم علم خیلی پیشرفت کرده و حتما به همین زودی یه راه آسون پیدا میشه که بتونم به راحتی لاغر بشم ولی افسوس که من به دنبال چیزی بودم که همیشه با من بود و من  از وجودش اطلاع نداشتم نمیدونستم که اون ناجی من درون خودمه اون یک نیروی درونیه که بدون هیچ فشار جسمی منتظر درخواست منه که منو متناسب کنه.

      وقتی فرد موفقی رو میدیدم میگفتم چه اراده ای .اون تونسته پس منم میتونم ولی مشکل اراده من نبود مشکل من تصویر چاقی بود که در ذهنم ترسیم شده بود.

       تمام افراد موفق و افرادی که صاحب مدال شدن به واسطه این تصویر ذهنی بوده که به این درجه رسیدن نه به خاطر سعی و تلاش.

      این افراد با ایجاد تصویر ذهنی از موفقیت خود در ذهنشون و برنامه ریزی با علاقه و بدون هیچ سختی با تمرین و پشتکار به موفقیت دست پیدا کردن.

      ولی تناسب اندام احتیاج به هیچ نیروی خارجی و هیچ رقابتی نداره کافیه که ما تصویر لاغری رو در ذهن خودمون ایجاد کنیم وانتظار لاغر شدن رو داشته باشم .

      نیروی انتظار در ما انرژی ایجاد میکنه هر چی  میل و انتظارما به لاغری بیشتر باشه درصد موفقیت ما بیشتره.

      فقط کافیه که من بخوام همون نیرویی که من رو چاق کرده با کمک همون نیرو هم میتونم لاغر بشم.

      در ابتدا باید تصاویر لاغری رو در ذهن جایگزین تصاویر چاقی کنیم و با استمرار در تجسم شبانه و انجام تمرینات به نتیجه برسیم .

      لاغری پیش فرض ذهن منه و من به دنبال هیچ عامل خارجی نیستم .و من با رویا سازی شبانه که لذت بخش ترین و آسون ترین کارهاست این راه رو برای خودم هموار میکم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مژگان نوحی
        1403/07/28 22:52
        مدت عضویت: 51 روز
        امتیاز کاربر: 3150 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        درود بر شما لیلا جان 

        کامنت بینظریتون رو الان خوندم و کیف کردم چقدر احساس مشترک با شما داشتم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/26 09:27
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 543 کلمه

      سلام 

      استاد عزیز و دوست داشتنی

      و سلام به دوستان هم مسیر این سایت الهی 

      دوستان عزیز بعد از رفتن اون دوستم که تو اداره اومده بود و دید چقدر تغییر کردم احساسم بابت لاغری چندین برابر شد، بعد از این دوره چقدر محبت دوستان و یاداوریشون بابت متناسب شدن منو به وجد میاره ذوق میکنم و یسره توجهم به لاغری و متناسب شدن بیشتر میشه،

       البته اینم بگم من تو این دوره احساسمو به حرف دیگران گره نزدم سعی کردم تعریف و تمجید دیگران حالمو خوب کنه ولی وابسته اونا نباشم و خودم خود جوش حالم خوب باشه.

      کارم تموم شد و حرکت کردم سمت خونه هوا گرم بود ماشینم تو افتاب مونده بود و گرم شده بود وقتی رسیدم خونه همسرم گفت لباست رو در بیار عرق کردی بندازم تو لباس شویی بعدش با تعجب گفتم چی؟وات؟ عرق؟ کرده؟

       گفتم بهش :

      خانم جان خداحافظ اون عرق کردنا ، اون بو گرفتنا ،

      که هر روز مجبور بودم هر لباس رو یبار بپوشم ،

      همین تمیز و خشک هستش نیازی به شستن نیست اویزون میکنم فردا دوباره میپوشمش.

      بعدش قرار گذاشتیم برای روز مرد بریم بعدازظهر چند دست لباس رنگ روشن بخریم به حساب خانم که رفتم و خرید کردم حتما اینجا میگم.

      و بعد خانمم صدا زد بیایید ناهار بخورید سفره رو باز کردم ،

       خانم گفت ناهار مرغ و برنج گذاشتم ، از انورم پسرم داد زد نوشابه خریدم تو یخچال گذاشتم اونم بیارید سر سفره ،

      رفتیم که مشغول کشیدن غذا شدیم برنج رو کشیدم مرغ هم کشیدم و با یه بسم الله شروع به خوردن کردم وای چه غذای خوشمزه ای مگه خوشمزه تر از مرغ هم وجود داره خداروشکرت که میتونم براحتی بخورم وسط خوردن بود ییهو پسرم داد زد بابا!!!!!

        گفتم بلهههه چی شدهههه ،

      چرا نشمردی برنج چند قاشق ریختی؟ حواست نبیست ؟

       پرسیدم چرا ؟چطور ؟

      با تعجب گفت اخه چرا با قاشق برنج ها رو

      نشمردی ،

       چرا سالاد مخصوص خودت که سس نداره نیاوردی، چرا از نوشابه استقبال کردی داد نزدی چرا نوشابه خریدی، 

      چرا دیگه به هیچی گیر  ندادی ، 

      چرا دیگه نمیشینی کالری حساب کنی، 

      چرا دیگه برات مهم نیست،

      چرا نگفتی نوشابه هم میخری ،نوشابه زیرو بخر چرا بهم زنگ نزدی بگی نوشابه فلان مارک بدون کالری و قند بخر، اخه چراااااا، 

      بعدشم یدفه گفت اهان بابا یادم افتاد!!!

       چرا لباسم بهت میشه ، اون سفیده،

      چرا سویشرتم بهت میشه ،

       چرا صبح بیدار میشی لباسم رو اشتباه پوشیدی ، (دوستان عزیز اخه میدونید چی شده بود؟

       اون لباس سفیده بود تو کامنت قبلی پوشیده بودم یه مدل با دو تا سایز خریده بودیم اشتباهی لباس پسرم رو پوشیدم که دو تا سایز از من کوچکتر بود من ۴۰سالمه پسرم ۱۷سالشه )

       منم گفتم باشه حالا غذاتو بخور حال داشتم توضیح میدم و یجوری پیچوندمش و حرف رو عوض کردم، که بابت لباسش شاکی نشه اونقدر تغییر کردم اصلا نفهمیدم لباسشو پوشیدم (اخه استاد چه کردی با من سپاسگزارم ازت, راضیم از شما)

      اره دوستان الان دیگه با خیال راحت غذا میخورم ،هر غذایی که باشه خودمو جدا نمیکنم از خانواده، من یه مدل نمیخورم اونا یه مدل دیگه،

       به خانمم زحمت نمیدم برای من یچی بپذه برای خودشون یه چیز دیگه ، 

      با خیالت راحت بدون ترس ، بدون ترس هر چی بخوام هر اندازه ای که بخوام میخورم

       و فرمول های چاقی مغزم کمرنگ شده و جاشون رو داده به فرمول های لاغری،

      سپاسگزارم از استاد عزیز بابت اگاهی های ناب

      و دوستان که محبت میکنید کامنت من رو میخونید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/07/26 15:47
        مدت عضویت: 434 روز
        امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 164 کلمه

        سلام دوست متناسبم

        تجربهٔ تغییراتتون خیلی جذاب و دلنشین است بسیار ممنونم که با ما به اشتراک می‌گذارید و واقعاً احساس شما را درک میکنم چون خودم دارم تجربه اش میکنم و بدون هیچ ترس و نگرانی در کنار خانواده ام از غذای سفره میخورم و به آسانی هم وزن کم میکنم و زیباترین و هیجان انگیز ترین قسمتش اینه که هر مدل لباسی با هر رنگ و طرحی که دوست داریم براحتی میپوشیم و بقول شما دستمون بازه برای انتخاب لباس من فکر میکنم غذاخوردن و لباس پوشیدن تاثیرگذارترین عوامل در روند چاقی و لاغری هستند با این تفاوت که موقعی که چاقیم تجربهٔ این دو مورد احساسمان را بد میکند اما وقتی متناسب میشویم تاثیر خیلی خوبی  روی احساس ما دارند و تبدیل می‌شوند به دو تجربهٔ بسیار لذتبخش که متناسب شدن را برایمان شیرین و گوارا می‌کنند و بقول استاد عزیزم وقتی ما احساس و نگاهمان را نسبت به هر چیزی تغییر می‌دهیم خیلی راحت همه چیز به نفع ما تغییر میکند

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/07/28 07:35
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 152 کلمه

          سلام به شما 

          ینی دقیق زدی تو خال که گفتید:

          «من فکر میکنم غذاخوردن و لباس پوشیدن تاثیرگذارترین عوامل در روند چاقی و لاغری هستند»

          این غذا خوردن وای وای دهن سرویس میکنه ینی بعد از هر غذا انقدی که ذهن میومد سراغم و ازم تمرکز میگرفت و خستم میکنه حد وحساب نداره میرفتم معدن دو شیفت هم کار میکردن راحتر بودم گاهی وقتا فقط میخوابیدن ذهنم لال بشه حتی میخواستم بخوابم بدبختی بود ذهنم میگفت بعد از غذا خواب تا این حد ولی، الان به لطف خدا که منو اینجا گذاشت که سپاسگزار استاد عزیز و کامنت شما دوستان هستم که اموزش ببینم براحتی غذا میخورم و یا هر چی که سر سفره باشه به اندازه بدون هیچ ترس و واهمه ای میخورم براحتی میخوابم حتی اگر ذهن دوباره شروع کنه سریع یه فایلی که خیلی باهاش ارتباط برقرار میکنم رو گوش میدم و کامنت میخونم ذهنم ساکت میشه بعدش میرم سراغ کارهای دیگم.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار سحر
            1403/07/29 15:49
            مدت عضویت: 434 روز
            امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیاری
            محتوای دیدگاه: 128 کلمه

            سلام دوست متناسبم

            ممنونم که نظرتون را برایم مینویسید واقعاً درست میگویید گفتگوی ذهنی از خوردن خود غذاها بیشتر مارو عذاب میداد مخصوصاً ما خانمها چون بخاطر پخت و پز زیاد با مواد غذایی در ارتباط هستیم این نجوای ذهنی خیلی برای ما قوی‌تر است اما شکر خدا منم مثل شما با تکرار و انجام تمرینات و گوش دادن مدام فایلهای آموزشی استادم مخصوصاً تمرینات و آگاهیهای دورهٔ بسیار قدرتمند اصلاح پرخوری و اشتها، این نجواهای ذهنی خیلی کمتر و آرام‌تر شدند و هر چقدر لاغرتر میشوم با تغییر این گفتگوها ذهنیت متناسبم قوی‌تر و تصویر لاغری در مغزم پُررنگتر و واضحتر می‌شود و هر چقدر این تصویر برای ناخودآگاه مان شفافتر شود تناسب در ما گسترده تر میشود و ما آسانتر و روانتر به تناسب ایده آلمان میرسیم. 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار شهربانو باقری
        1403/07/26 19:39
        مدت عضویت: 1567 روز
        امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 6 کلمه

        آفرین خیلی خوب صحنه سازی کردی….

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار شهربانو باقری
        1403/07/28 22:09
        مدت عضویت: 1567 روز
        امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 77 کلمه

        سلام به دوست عزیزم حسن آقای شهبازی 

        از خوندن دیدگاه شما فوق العاده لذت بردم عالی نوشتی شما هم استعداد فیلمنامه نویسی مثل من…..

        آن روز دیر نخواهد بود که تک تک ما جشن تناسب اندام بگیریم  عکس‌هامون رو برای  قسمت شگفتی سازان سایت بفرستیم…ناگفته نماند که سال گذشته من سه سایز کم کرده بودم و عکسم رو برای استاد فرستادم و ایشون لطف کردن در قسمت شگفتی سازان آپلود کردن  حتماً این بار عکس متناسب‌تری رو خواهم فرستاد….

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 889 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم

      روز ۲۵

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگی م بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار منفی ، فکر چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس زیبایی ،جذابیت ، جوانی، اراده ، اعتماد بنفس ، عزت نفس ،ارزشمندی و لیاقت میده . متناسب بودن بهم حس آرامش و لذت بردن از زندگی میده .متناسب بودن بهم حس با کلاس و تمیز بودن میده .

      از اینکه کاملا سبک و سلامت شدم لذت میبرم .از اینکه تمام اندامم بدون چربی اضافه شده لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم هستم و کاملا متناسب شدم لذت میبرم .از اینکه پاهام خیلی باریک و خوش فرم شدن لذت میبرم .از اینکه وقتی خودم رو در آینه میبینم بسیار خوشحال میشم و عاشقانه به خودم می‌نگرم ، لذت میبرم .از اینکه بهترین لباسها،جذاب ترین و خوشرنگ ترین لباسها رو میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه راحت کارهام رو بدون درد در تایم کمتری انجام میدهم لذت میبرم .

      ✓✓✓دیروز وقتی آیفون خونه ی مامانم رو زدم هیجان زیادی داشتم ، از خوشحالی داشتم خیلی عجله میکردم ،آخه میدونستم که مامانم ، برادرام ، خواهرم و خواهرزاده هام همه شون اونجا هستن ،وقتی رفتم تو ، با تعجب گفتن وااااااای چقدر عالی شدی ، چقدر زیباتر شدی ، واقعا لباسها به تنت زیبا شدن ، چیکار کردی به ما هم بگو ، لاغری خیلی بهت میاد ، حداقل ۱۰ سال جوونتر بنظر میرسی ، آفرین بهت .بعد با هم بازی کردیم ، چقدر لذت می‌بردم از این دورهمی و نشستن با عزیزانم ، دلیل اصلیش حال خوب خودم بود ، دلیل حال خوبم هم تنها لاغر شدنم ، واقعا نشستن ، برخواستن ، خوابیدن ، پیاده رفتن ، همه چیز من تغییر کرده بود خیلی راحت و سبک و سلامت شدم شکر خدا .بعد همراه همسرم رفتیم خرید ، مانتو ، شلوار ،شال و کفش سفیدم رو که تازه خریدم پوشیدم ، چقدر لذت بخشه برام پوشیدن رنگ های روشن ، یعنی وقتی خواستم از خونه ی مامانم بیار بیرون به آینه زل زدم ، گفتم خدایا شکرت این منم با این اندام متناسب و زیبا ، بسیار رنگ سفید بهم میاد و لذت میرم از دیدنش ، خیلی قشنگ بودن به تنم 🙂رفتیم به مغازه اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد ، دامن کوتاه آبی رنگ و یه نیم تنه که خیلی بهم میومدن ، رفتم پرو کردم ،همونجا اشکهام سرازیر شدن و بازم شکر خدا کردم ، دیدم که خدا چقدر من رو دوست داره و چه راحت آرزوهام رو برآورده میکنه ،این منم ، با این اندام زیبا ،در سلامتی و تناسب کامل ، با لبخند به خودم نگاه میکردم و لذت می‌بردم از اندامم .بعد همسرم اون شلوار اسکینی رنگ یخی رو بهم داد گفت بپوش ، منم وقتی پوشیدم متوجه شدم یه سایز بزرگه برام ، خیلی خوشحال شدم ، چون این یه اتفاق فوق العاده و جدید بود ،گفتم یه سایز کوچکترش رو میاری ،بعد آورد و پوشیدم ، همینجوری خدا رو شکر می گفتم ،واقعا اندامم زیبا شده و لذت بردم از خرید کردن ، کاری که سالها بود برام سخت بود اما الان بسیار خوشحال شدم از این خریدهای ناب ، خدایا شکرت .تو راه برگشت به خونه ، دوستم زینب رو از دور دیدم گفت واااای نشمیل چقدر زیباتر شدی ، جذاب تر شدی ،جوون تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ،چقدر خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ، بهت تبریک میگم عزیزم ، چیکار کردی لامصب ،نکنه با همون سایت تناسب فکری لاغر شدی ، منم گفتم بله دیگه ، گفت من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ✓✓✓

      میبینم که میلم به خوردن خیلی کمتر شده ،همین دیروز واقعا وقت نداشتم نهار بخورم چون میرفتم یه جایی پس اگر اون لحظه ای که به دخترم نهار میدادم نمی خوردم ،دیگن وقتی نبود، اما با خودم گفتم نگران آینده نباش ، الان گرسنه نیستی و چند ساله که استاد روی همین نکته تاکید کرده بارهای بار ، پس نخور و راحت ازش گذشتم نهار نخوردم ،ساعت ۳ در حد ۱۰ دقیقه وقت داشتم پس یه سیب خوردم چون گرسنه بودم ، بازم رفتم بیرون ساعت ۶ نهار خوردم ، دیگه به عنوان شام هم حساب کردم و بسیار بسیار لذت بردم از این تغییر خودم ،از اینکه تونستم از اون غذای خوشمزه ای که درست کرده بودم بگذرم ، اصلا یه قاشق هم نخورم تا ساعت ۶ و این عالیه .میبینم که افکارم رو میتونم کنترل کنم ،چند روز پیش یه نفر یه حرفی زد ، اون لحظه ناراحت شدم ، ولی راحت بخشیدمش و باهاش حرف میزنم بدون اینکه چیزی رخ داده باشه ، در آرامش کامل و این تغییر عالیه .

      باید همین مسیر رو ادامه بدم ، تکرارش کنم ، تجسم کنم اندام ایده آلم رو ، رویام رو رها نکنم و لذت ببرم از اینکه در این مسیر با ارزش هستم .هر روز احساس لاغر بودن رو داشته باشم ، چون حس لاغری من رو به لاغری میرسونه .

      «سپاسگذارم از خداوند متعال برای اینکه اینجا هستم و از استاد بزرگوارم برای زحمتهاشون .»

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/26 00:33
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 626 کلمه

      به نام خدا 25   مهر سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟       ()()()()()()()()()()()()()()()()()()()متناسب شدن  با قدرت ذهن و با ترک عادت‌های  چاق کننده  بعد از بیست سال رنج چاقی  اونم با اون راهکارهای  غیر انسانی و نامعقول  بسیار حس شیرین و  لذت بخشیه …حس می کنم  از نو متولد شدم ….. حس می کنم آدم قدرتمندی ام که تونستم   با اتکا به لطف خدا و  قدرتهای درونی زندگی و جسمم رو متحول کنم  … حس می کنم از بند بلایی که شیطان به روح و جسمم انداخته بود رها شدم …. حس می کنم  پرنده ای بودم که در قفس خوردن و نخوردن و انواع ترسها و خودکم بینی ها گیر افتاده بودم اما حالا آزاد و رها هستم ….حس آزادی و‌رهایی از اسارت زنجیرهای جهل و نادانی دارم ….            ##################از اینکه  سبک شدم ، فرز و چالاک  پامیشم و میشینم لذت می برم …از اینکه  هیکلم جمع و جور و طبیعی شده لذت می برم از اینکه دیگه چربی خون ندارم لذت می‌برم…از اینکه ریفلاکس معده ام شفا گرفته لذت  می برم ..از اینکه دیگه موقع پایبن امدن از پله کان‌ها کوچکترین دردی در زانوهام ندارم لذت می برم                ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛همسرم میگه از اینکه  اینقدر خوش هیکل شدی خیلی خوشحالم بهت تبریک میگم  از اینکه هر وقت می دیدمت که داری فایل گوش میدی و  با نوشتن خودتو  خسته می کنی سر می کردم به جونت  که بابا ول کن این مدل لاغری رو  اینجوری داری وقتتو  تلف می کنی تو بیا غذاتو کم کن هر روز  پاشو برو پیاده روی لاغر میشی  و ناراحتت می کردم معذرت می خوام … استاد گرامی این با اهمیت تربن بازخوردی هست که منتظر بودم تجربه اش کنم و حالا این انتظار به بار نشسته و من به شدت خوشحالم و خدارو شکر می کنم …از نگاه پر از تحسین بچه هام لذت می برم ….  از نگاه متعجب همراه با سکوت خیلی ها  به شدت خوشحال میشم …..          »»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««««:در سطح فکر اینقدر تغییرات داشتم که نمی دونم از  کدومشون بگم   مهمترین فکری که در من تغییر کرد  چاق کننده بودن مواد غذایی بوده که تبدیل شده به این فکر که  هیچ نوع ماده غذایی ابتدا به ساکن چاق کننده نیست پس می تونم با خیال راحت  هر چی دوست دارم انتخاب و به اندازه نیاز مصرف کنم که این طرز فکر چقدر به من آرامش داده …حالا به این فکر می کنم که  غذا هدیه خداونده به انسان که هم انرژی ازش بگیره هم لذت ببره هم آرامش بگیره  پس از خوردن نباید  ترسید نباید تقصیر چاقی رو به گردنش انداخت  چیزی که ترسناکه رفتارها و عادتهای بد غذاییه نه  خودغذا ….        &&&-&&&&&&&&&&&&&-&&&&مجموعه ای از رفتارها می تونن به روند بهتر و سریعتر لاغر شدن کمک کنن  در اینجا چند نمونه  ارو  نام می برم :اجازه میدم  علائم گرسنگی واقعی خودشو نشون بده بعد غذا می خورم ….به خودم بارها تذکر میدم که بیش از سه وعده غذایی  مصرف کردن  نوعی اضافه خوری محسوب میشه و باید ازش بپرهیزم ……  آهسته خوردن خیلی خوبه  …سعی می کنم قبل از ناهار و شامم یک لیوان آب میل کنم , با قاشق مربا خوری و در بشقاب سایز کوچکتر  به رنگ آبی   و با دست چپ غذا بخورم اینا ترفندهاییه جهت  کمتر خوردن و زودتر سیر شدن…   خیلی سعی می کنم به چاقی خودم خصوصا قسمت شکم توجه نکنم یا حداقل کمتر توجه کنم … سعی  می کنم به چاقی دیگران کاری نداشته باشم و درباره اش حرف نزنم …همواره به جای حساس شدن روی مقدار غذا  به نقطه سیری توجه کنم و احساس خوبی نسبت به خوردن داشته باشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sanaz 🌺
      1403/07/25 20:53
      مدت عضویت: 1221 روز
      امتیاز کاربر: 12231 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,027 کلمه

      به نام یکتای بی همتا 

      با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی و دوستان همراهم. 

      تمام سال های زندگی پرخوری رو عامل چاقی خودم میدونستم و چاقی رو به یک عامل بیرونی مثل غذا ربط میدادم .

      پس برای رفع این مشکل شروع کردم به گشتن دنبال یک روشی بیرون از خودم .

      یعنی غذا رو به هر صورت با فشار و سختی کم کن تا متناسب بشی .

      برای سرعت بخشیدن هم ورزش کن .

      مدام این فشار رو زیادتر کن چون بدنت داره عادت می کنه و وزنت کم نمیشه. 

      تنها عامل درونی که فکر می کردم چرا متناسب نمی مونم ،بی ارادگی و بی عرضگی و ناتوانی بود .

      ولی الان نه، می دونم عامل اصلی در  درون منه و اون تصاویر ذهن ناخودآگاهمه. 

      الان می دونم با تغییر ناخودآگاه می تونم به خواسته ام برسم .

      حالا می دونم چاقی من درونیه و دیگه بیرون از خودم دنبال راه حل نمی گردم .

      نیرویی الهی در درون منه 

      همیشه می دونستم که خداوند از روح خودش در انسان دمیده ولی اینکه قدرت خودش رو به عنوان یک انرژی درون من نهاده بی اطلاع بودم .

      نیرویی که منو توانمند می کنه تا بتونم به خواسته های خودم برسم .

      نیروی الهی که نیاز نداره برای داشتنش کاری کنم بلکه اون همیشه در اختیار منه .

      این نیرو رو از ابتدای تولد همراه دارم و اون نیرو خود متعال منه .

      نیرویی فوق العاده مثل غول چراغ جادو همیشه در خدمت من .

      کافیه ازش بخوام پس اجابت می کنه .

      نیروی ناخودآگاه ما که کافیه تجسم شبانه ام رو درون خودش جا بده تا اون خواسته رو برآورده کنه .

      جای شک و تردیدی وجود نداره ،خواسته ی خودمو باید هر شب براش بازگو کنم با حس و حال عالی چون اون خواهان شور و شادی منه .

      خواسته ی منو به من می رسونه اگه ببینه من براش اشتیاق دارم .

      چقدر زیباست که آرزوی من دست خودمه و هیچ چیزی مانع رسیدن من نیست .

      واقعا درک می کنم خوده خودم و بس .

      چه قدرت عظیمی می گیرم که قوی و توانا آفریده شدم و آرزوهام درون من منتظر ظهور هستند .

       مهم ترین عامل رسیدن من به هدفم داشتن انتظاره .

      انتظار هر خواسته ای اونو برآورده می کنه .

      تناسب می خوای پس باید از هر کار از هر گام و از هر روزت انتظار لاغری سرچشمه بگیره .

      انتظار، انرژی درونمه که منو سرحال و با نشاط نگه میداره .وقتی پر از امیدی خیالت راحته متناسب میشی .

      سوال مهم اینه که چه انتظاری از متناسب شدن دارم ؟

      تا حالا که موفقیتی در زمینه ی تناسب نداشتم مسلما انتظارم تناسب و لاغری نبوده ،چرا که اگه بوده من الان اینجا نبودم.

      مشکل اصلی اینه به اندازه ای که عاشق لاغریم و براش تلاش کردم ولی انتظار لاغری رو نداشتم .

      چرا انتظارش رو نداشتم ؟

      چون نیروی لاغری رو درونی نمیدونستم. 

      فکر می کردم من کاره ای نیستم و هر چه هست به من تحمیل شده حالا یا خدا کرده یا غذاها و دارو ها و ….

      همین الان اگه توی گوگل سرچ کنیم همش با عوامل خارجی به ما می خوان یاد بدن متناسب بشیم. 

      حتی هنوز این علم جهانی نشده و همه جا با رژیم های مختلف و کالری شماری و ورزش می خوان تو رو متناسب کنن .

      تمام سال های چاقی و گشتن دنبال راه حل ها به ما یاد داده که بیرون از خودمون دنبال راه حل باشیم .

      این همه اطلاعات اشتباه نباید ما رو درباره ی تجسم شبانه مردد کنه .

      فقط تجسم کن و ببین ته دلت چی میگه.

      ببین از تجسم شبانه انتظار لاغری رو داری یا نه .

      انتظار لاغری در ما کمه و باید اینو درستش کنیم .

      ذهن ما پر از تصاویر چاقیه ،با هر نگاه در آینه ،هر بار لباس پوشیدن ،دیدن هر عکسی که می گیریم ،حتی میشینیم روی مبل و شکممون می افته جلو .

      همه و همه تصاویر چاقی رو تداعی می کنه

      حالا با تجسم شبانه می خوایم این تصاویر رو عوض کنیم .

      تصویر جدید متناسب بسازیم .

      با سوال و جواب ها ما تصاویر جدیدی رو که دوست داریم می سازیم .

      وقتی تجسم می کنی و به سوالات پاسخ میدی با حس و حال خوب یک تصویر عالی از خودت می سازی .

      باید تمرین تجسم و سوالات رو این قدر تکرار کنیم تا تصاویر ذهنی ما تغییر کنه .

      موضوع جالب اینه که هر وقت موفقیت دیگران رو می بینیم ،اونو به سختی و مشقت و زحمت ربط می دیم .

      در صورتی که کاری که برای ما مشقت و سختیه برای اون فرد که رسیده عین زیبایی و خوشحال و شور و شوق بوده تا به نتیجه رسیده .

      ما ذهن افراد موفق رو نمی بینیم فقط انتهای کار و نتیجه رو می بینیم .

      کاری رو که فرد موفق انجام داده حتما براش سهل و آسون بوده .

      حتما با اشتیاق انجام داده .

      حتما انتظار همون نتیجه رو داشته که بدستش آورده و گرنه با سختی و تلاش و هیچ کاری به سرانجام نمی رسه چون انسان خسته و زده و کلافه میشه .

      خواسته وقتی در ذهن نقش ببنده ،رسیدن بهش آب خوردنه .

      بهتر از اون اینکه رسیدن به بعضی از موفقیت ها مثل ورزشی و درسی و کاری ،احتیاج به رقابت با بیرون و عوامل بیرونی داره در صورتی که تناسب اندام نیاز به هیچ رقابتی نداره ،هیچ مانع بیرونی نداره .

      خودتی ،فقط و فقط خودت .

      تناسب اندام عین زندگیه ،شما زندگی می کنید و متناسب میشید .

      لازم نیست که مثلا یک مدت به زور انجام بدی بعد بذاریش کنار .

      تناسب اندام خود زندگی کردنه .

      همون نیرویی که نفس کشیدن و ضربان قلب رو تنظیم می کنه تناسب اندام رو هم توی دستانش داره. 

      لاغری پیش فرض ذهنمونه فقط کافیه بری توی تنظیمات و روی تنظیمات کارخونه کلیک کنی .

      وقتی بر گردی به پیش فرض کارخونه دیگه تمام اطلاعات که تو ناخواسته ذخیره کردی درست میشه .

      خوردن و نخوردن ،تمایلاتت و واکنش هات ،همش خودبه خود انجام میشه مثل نفس کشیدن ‌خودش تنظیم می کنه .

      نیروی خدایی در تمام انسان ها هست چه متناسب چه ….

      فقط فرقش برنامه ریزی که کردیم .

      نیرو فقط میگه قربان امر بفرمایید تا من اجرا کنم .

      همین غول چراغ جادو برای ما کافیه .

      فقط باید خواستمونو درست براش بگیم .

      تصاویر ذهنیتو تغییر بده تا نتیجه رو ببینی.

      فقط و فقط استمرار داشته باش .

      ۱_فقط تجسم شبانه 

      ۲_پرسش و پاسخ 

      ۳-نتیجه (این یکی خودش اتفاق می افته )

      استاد عطار روشن عزیز بسیار سپاسگزارم بخاطر این اطلاعات ناب .🙏🌷

      خدایا شکرت .

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ط.ه
      1403/07/25 19:22
      مدت عضویت: 286 روز
      امتیاز کاربر: 1530 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      روز ۲۵ 

      ۱ متناسب شدن چه حسی دارد؟متناسب شدن به من حس شادی درونی میده احساس میکنم تک تک سلول‌های بدنم شاد هستن 

      ۲‌از  چه تغییراتی در جسم خودت لذتدمیبری ؟از اینکه شکمم صاف شده لذت می‌برم از اینکه لاغرم و همه لباس‌های زیبا اندازم شده لذت می‌برم از اینکه حالم خوب شده لذت می‌برم 

      ۳ چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟همکارام مرتب به من میگن تو داری رژیم میگیری منم میگم نه من فقطذهنم رو تغییر دادم 

      ۴ چه تغییری در افکار و رفتار جدیدخودت مشاهده میکنی؟خیلی خوشحالم احساس سیری رو متوجه شدم و اصلا سر سفره به کسی تعارف خوردن نمیکنم و فقط یک نوع غذا میخورم 

      ۵ چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتونی ایجاد کنی؟از اینکه سعی میکنم احساسم رو همیشه خوب نگه دارم و از اینکه ریزه خواری نمیکنم و از اینکه نه رو یاد گرفتم در مورد غذا خوردن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/07/25 18:10
      مدت عضویت: 639 روز
      امتیاز کاربر: 48451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 914 کلمه

      به نام خدای بخشنده ومهربان 

      سلام برلاغری  سلام برعشق کم شده این همه سالم سلام‌ برزندگی وسلام بر تواستم‌ وسلام بر واقعیت زندگی کردن و سلام بر تواستن وسلام برحرکت وسلام‌ بر زندگی تو وبخش خوبش وادر شدن وسلام برامید سلام بر انگیزه وسلام‌بر لایفت وسلام بر تواستن ومیلیون سلام بر بخش طبیعی جسم خودم وهر فردی که دوست داره تو این  بخش خودش قرار بده 

      امروز ر بسیاز  دوست دارم جون به یی مطلی دست پیدا کردن که بسیار برام شیربن هست گفتم به اشتراک بزارم شاید به یی فرد دیگه کمک بشه این حس من تجربه کنه 

      به یا دارم‌ سال ۱۴۰۱ ماه بهمن من‌ به واسطه ایده که از بودن تو مسیرگرفتم توبخش چالش من این‌نخوردم وارد شدم وهمه اون بخش فایلهای رو انجام دادم دیدگاه نوشتن بعد ازاون  دیگه به اون بخش وارد نشدم از دوره ای خودم که وبد از اون‌ تهبه کردم   استفاده کرده تا امرورز که به شکرخدا بعضی رو به باره ۵ تکرار هم رسیدم‌ یی دوستی توهمین هفته تودیدگاهش ازاین بخش نام  برد چالش لاغری صحبت داشت فکر کنم فهیمه خانم دوست عزیزم  یاد اورد شد فایل ۱۶ این بخش،کمک کننده هست وحسن اقا امرورز تو دیدگاهی  که ازایشون دیدن اسم‌ این بخش رو بردن یی حسی به من‌ گفت برم یاد اروی کنم از تغییرات خودم اول متوجه بشم و اون کمک رو بهتر بهش برسم من‌ تو این  ۱۳ روزگذشته گلی تو بخش دورد  به سرزمین لاغرها فالی گوش کردم وبه شکلی عالی از خواندم جزواهم ازاول تا اخر اون به فاصله زمانی حسی عالی رو به خودم  دادم امروز خواند این جزوه به اتمام‌ رسید از صبح دارشتم تواین بخش چالش من این نخودرم  جستجو تو دیدگاه خودم دارم‌ وبا کمال تعجب باوره برام  سخت هست همین فابل  ۱۶ تو اون روز  اصلا به هیج عنوان باز نشد فرداش رفتم بار باز نشد من از دیدگاه دوستان خواندم واز نوشته انها با درک‌ ناقص دیدگاه نوشتم و امروز  وفتی برکشت این فایل دیدن وسوالهای  استاد  این فابل که چطوری طزح سوال برای  هرفر بشه رودیدن امدم‌توسوالهای ذهن ناخدا اگاه دوسوالی دیگه مطر ح کردم وازخودن پرسیدم‌که وفتی  من لاغربشم زندگی من  جطوری  خواهد بو.د مثل مسلسل که روی تیر  قرارکرفته باشه انقدر نوشتم که خودم‌ گفتم‌دیگه بسه بیقه باشه با هرروز جواب بدم وفتی صفحه گوشیم  بسته بازم ادامه داشت انقدرسوال حواب که  اخر سر دستهای خودم روی سرم‌ گذاشتم‌ فقط گفتم‌ من‌ باید و حتما لاغر بشم‌ با صدای به بلندی فریاد گفتم‌ من‌ لاغر بشم  دنیای بهتر رو تجربه میکنم وای که باوره نیشم این از تمرین‌ نوار زمان  که ۱۱ روزهست وتمرین‌ تلقین‌ که بازم  دارم تکرارش میکنم‌  وبخش لاغری متن نوشته شده  رو کاملا پاک‌کرده با شریط امروز و اگاهی امروزم اون یاداشت کرده دارم‌ تکرار میکنم زمان براش  گذاشتن داده نتیجه که از مسیرم برام‌ واضح میشه  

      وبا خواند ن جزوه ام هربخش که  تغیبردرشت ایحادشده رو بازم‌ یا پرکردم یا تغیبرش دادم‌ و تمرینهای اون به روز رسانی کرده اگاهی بهتری رو دورنش جای داد تونگاه همین امروز دورام تکمیل شد به روز شد هرجای خالی اگه یادم رفته بو پر شد هیج جای خالی دورنش دیگه نیست هرسطر اون پر شد از اگاهی تمکیل شده من‌ طی این مدت کار خدا بود  که اون فایل اون روز باز نشد چون نیاز من دریافت کل گامهای این‌ مسیر بود شاید اگه باز میشد من با سوالهای  جواب تو بخش لاغرری موفقیت داشتم ولی از کلی اگاهی عالی و تکمیلی مسیر  از خودم گرفته بودم  وبه این درک‌ متفاوت ازاون نوشته نمی رسیدن خدایا شکرت که هپه جیز دست به دست هم داده تا این تمرین مسیرحتما نتیجه که سالهای فبل از ودرم ور وبد رویاش  داشتن  به راحتی اب خودرن  برسم وفتی دیدگاه رو مطالعه کردم چقدر توبخش خوررن  ونخوردن دیدگاه نوشتم جیزی که واقعیت نداشت مهم زندگی من شده بود چقدر کابوس عمیقی رو امروز خودم ازش رها شده دریافتم  کردن خدایا شکرت که دیگه هیج یک از اوت دیدگاه رو نه مرو ونه فکر براش دارم که چیزه هست کلی  افکار وسطحی بالاتر وعمیف تراز فبل هست برای این همه اگاهی ومسیرم که امروز بازم برام واضحتر شد که پقدر درمن   توانی و لایفت وارزشنمدی فراوان رد  ایخاد کرده اول ازخدای خودم  بسیار تشکردارم که هم زمانی عالی روبرای من  جیده وبد از  استاد عطار روشن بسیار تشکر دارم  که بخش های ر ایگان رو هم برای همه افراد قرار دادن  که اگه کسی واقعا دوست داشته باشه  با زمان گذاشتن وفت بیشتر دادن به خودش از انها حتما بهره خواهد برد با دقت تو هرفایل اون  با تمرکز میشه اگاهی عالی رو تو هیج مکانی از این اگاهی تاب اصلا خبری نیست به خودش بهر برسونه انقدر من به این‌ مکان امن اعتماد دارم‌ که حد نداره مکانی امنی که عاری از هیج حس  بد هست هر جیزی هست کلا حس خوب وارامش هست و امنیت خاطر که نیاز هر بنده بخصوص ما افرادی  که اسبیب  زیادی از یخش فبلی رو شاهدش بودیم وداریم خودمون رو ازش دور دورتر میکنم زندگی به همه ما لبجندی به بزرگی دنیا و خالق  که بی همتا هست داره میزنه که تجربه بی مثال از بودن واز شدن وعشق به خود و خدای خود و هربنده رو لمس درک تحربه و هر انجه که خوبی هست رو بهش رسید

      خدایا ازت بی نهایت تشکر دارم‌ که احساس به این عابی روبه من  هدیه دادی بی نهایت ازت تشکر دارم 

      خدا یا انی و کمتر از انی هیج‌بنده رو به حال خودش رها نکنن ‌که پناه امن تو کمک کننده بی تظیرهست که با هیج‌ پناه  دیگه اصلا  فابل مقایسه نیست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شادی
        1403/08/02 16:14
        مدت عضویت: 1806 روز
        امتیاز کاربر: 10191 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        سلام ممنون از نوشتتون صالحه خانم منم از شنبه برم دوره ورود به سرزمین لاغرها رو شروع کنم،

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/07/25 17:05
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 249 کلمه

      انتظارت از خودت چیه؟

      انتظارم لاغریه

      انتظارم اینه که وقتی جلوی آینه میرم یه فرد متناسب زیبای جذاب رو ببینم.

      انتظارم اینه که توی آسانسور که وارد میشم از دیدن خودم حالم خوب بشه.

      انتظار اینو دارم، توی همون آسانسور که بقیه هم سوار میشن تحسین رو توی نگاهشون ببینیم.

      انتظار دارم دست روی هر لباسم بذارم، بتونم انتخابش کنم و بپوشمش.

      انتظارم تناسب اندامه، انتظارم قد بلند یه.

      چرا نباید انتظار داشته باشم، تناسب راحت ترین کار دنیاست.

      وقتی از تناسب ذهنی استفاده میکنی، مو بای درز نتیجه گرفتن نمیره. آخه چقدر دلیل و مثال میشه آورد که همه چیز ذهنیه.

      من به راحتی آب خوردن به خودم ثابت کردم اضافه شدن وزنم کاملا ذهنی بوده، الان هم عقب گردش ذهنیه.

      وقتی استاد که به اون تپلی بوده، فقط با همین راه به تناسب رسیده، وقتی این همه دوستان که هنوز هم توی سایت و گروه هستند، به راحتی کلی وزن کم کردن با همین روش، برای من که خیلی خیلی راحت تر از اوناست، من اول مسیرم. 

      من که دارم هر روز تلاش خودم رو در کسب آکاهی میکنم، پس برام آسانه.

      من که خودم تغییر در ذهنم رو حداقل نسبت به باورهای غلط دارم میبینم، پس به این روش اعتماد دارم و به نتیجه ش اعتماد دارم.

      اصلا همین الان هم انتظار لاغری بیشتری داشتم، یکم ممکنه دیر و زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره.

      من از خودم انتظار تناسب دارم و این خواسته م رو به خدا سپردم و بهش توکل کردم، پس نتیجه ش ردخور ندارد و به زودی نتیجه رو ازش هدیه میگیرم

      به امید خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 37 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مری خانمی
        1403/07/28 13:46
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        دیدگاه تون عالی بود اومدم امتیاز بدم دستم خورد امتیاز ۲ خورد خواستم بگم اشتباه شده ‌.. وگرنه دیدگاه شما عالی بود

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/25 13:29
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 135 کلمه

      سلام عرض می‌کنم خدمت دوستان عزیزم و استاد عطار روشن گرامی که کمک ما می‌کنند که برای بهتر شدن زندگیمون تلاش کنیم

      خدا را شکر می‌کنم که آشنا شدن با این سایت و پیوستن به گروه دورهمی لاغری 

      به من این فرصت و امکان رو میده تا در آرامش از همه نعمت‌های خداوند متعال استفاده کنم 

      من قادر هستم که فرمول‌های چاقی بدی رو که توی ذهنم هک شدن رو از ذهنم پاک کنم 

      اگرچه هنوز با شنیدن اسم بعضی از خوراکی‌ها می‌ترسم اما آموزش‌های استاد باعث شده که به خودم یادآوری کنم 

      تو هم حق داری تو هم اجازه داری که این چیزها رو بخوری مصرف کنی لذت ببری و خداوند متعال رو بابت این نعمت‌ها شاکر باشی 

      تناسب اندام تو ربطی به خوردن و نخوردن این غذاها نداره همانطوری که بسیاری از آدم‌های متناسب از این خوراکی‌ها استفاده می‌کنند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/07/25 12:54
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 26451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 444 کلمه

      به نام خدای مهربان. 

      جلسه هفتم از دوره ورود به ضمیر ناخودآگاه..

      عنوان این جلسه نیروی لاغری درون 

           ««««««««««««»»»»»»»»»»»»

                        دیدگاه شماره ۱ 

      سلام استاد وقت شما بخیر چقدر این کلام شما منطقی و قابل قبوله که می‌فرمایین وقتی چاق شدیم گفتیم من چاق شدم (و من یعنی خودم )   عامل چاقیمون رو خودمون دونستیم اما برای لاغر شدن به دنبال روشی یا راهکاری بیرون از خودمون بودیم….. بله استاد با فرمایش شما ین نظر در من قوت می‌گیره که  وقتی یک رویدادی در زندگی و یا جسم ما مربوط به مسائل درونی ما می‌شه چطور می‌تونیم با عوامل بیرونی در موردش اقدام کنیم…خیلی واضحه که نمی‌تونیم و به نتیجه هم نمی‌رسیم…

      در این دوره یاد گرفتیم که هیچ عامل بیرونی در چاقی ما نقش نداشته نقش عوامل بیرونی مثل ژنتیک داروها اشتها پرخوری پرخوابی کم خوابی و غیره چیزی جز یک توهم نبوده است تک تک عوامل بیرونی به راحتی با دیدن نمونه‌های عینی قابل نقض شدن هستن …مثلاً یکی می‌بینی ۳۰ ساله چاقه میگه ژنتیک خانوادگیم چاقیه و با این توهم جلوی کاهش وزن خودش رو گرفته اما وقتی می‌بینه فلان دوست یا فامیل پدر مادرش چاقند ولی خودش لاغره می‌فهمه و باور می‌کنه که چاقی ژنتیکی نیست و خود به خود یک دیوار بلند در مسیر لاغریش فرو می‌ریزه و احساس می‌کنه که می‌تونه لاغر بشه…. و این احساس همان نیروی لاغری درون ماست….

      حالا دیگه می‌دونیم و آگاهیم که هر انسانی که اضافه وزن داره و برای چاقی دلیل و توجیه میاره اشتباه محضه که برای لاغر شدنش در جستجوی راهکاری در بیرون از خودش باشه… بره سراغ جراحی مصرف دمنوش خوردن قرص‌های چربی سوز رژیم گرفتن و گرسنگی کشیدن و پیاده‌روی‌های اجباری و کلی هزینه برای باشگاه رفتن و آمدن….

      آگاهی این جلسه به ما یادآوری می‌کنه که نیرویی نامرئی از ابتدای تولد در درون همه انسان‌ها از طرف خداوند هدیه داده شده که نیاز به پیدا کردنش در دنیای بیرون نیست همیشه فعاله و حتی نیاز نداریم که با دعا کردن اون رو دریافت کنیم این هدیه قدرتی است که می‌تونه انسان رو به بزرگ‌ترین آرزوهاش برسونه….

      من آرزوم لاغریه و دارم در تخیل شبانه اون رو مرور می‌کنم استاد می‌فرمایند که هرگز به دیده شک و تردید بهش نگاه نکن نگو حالا انجام بدم ببینم چی میشه .. بلکه با نتیجه ۱۰۰ در 100به این تصاویر متحرک نگاه کن تا انتظار لاغری در وجودت و در ذهن آگاهت در بیداری هم شکل بگیره…شکل‌گیری این انتظار باعث میشه با اطمینان به خودت بگی من این آرزو رو به واقعیت تبدیل می‌کنم و این جمله رو تکرار می‌کنی و از بیان کردنش لذت می‌بری و در دل  هم بهش ایمان داری…….

            پایان دیدگاه شماره ۱

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/25 10:05
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 583 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان

      امروز صبح بیدار شدم یه لحظه دیدم فکرم خالی و به چیزی فکر نمیکنم رفتم جلوی اینه خودمو دیدم عادی بودم بعدش دست و صورتم رو شستم. مسواک زدم اومدم بیرون رفتم اتاق لباس هامو دیدم که یکیش رو انتخاب کنم بپوشم برم سر کار خداشکرت چقدر دستم برای انتخاب بازه یکی از اون لباس های اندامی رو برداشتم رنگ سفید پوشیدم و یه شلوار اسپرت تنگ مشکی هم انتخاب کردم پوشیدم اومدم کمر بند رو ببندم دیدم یکی از سوراخ های کمبرند یخرده رنگش عوض شد یادم افتاد قبلا شکمم بزرگ بود فشار می اورد به کمربند و زده بود کمربند رو خراب کرده بود مجبور شدم یه کمبربند دیگه ببندم بستم لباسم رو تو شلوارم گذاشتم صاف کردم و بعدش رفتم جلوی اینه خودمو دیدم یه هیکل تراشیده و صاف ،که لباسم بدون ترکیدگی دکمه صاف ایستاده یه قربون صدقه به خودم رفتم و کیف رو برداشتم رفتم سر کار،

       موقع رانندگی به اطراف نگاه میکردم و خداروشکر میکردم که امروزم یه فرصت دیگه بهم داد برای زندگی ساختمون های بلند رو میدیدم شکر میکردم درخت ها رو میدم شکر میکردم هوای فوق العاده و لطیف که از شیشه های پایین ماشین میومد تو ماشین، واقعیتش از موقعی که متناسب شدم شکر گزاریام بیشتر شده ذهنم خالی شده و جا باز شده برای دیدن زیبایی های خداوند،

       که یدفه چشمم افتاد به شکم تختو صاف و سفتم از ذوق خوشحالی چشام پر اشک شد و خدارو شکر کردم ،

      و بعدش رسیدم سر کار موقع ورود نگهبانی رو دیدم یه همکار خوش اخلاق که با یه خوش امد گویی گرم تحویل گرفت که خواستم برم یدفه پرید جلمو گرفت، ازم پرسید اقا شهبازی یه سوال میتونم بپرسم منم گفت بله بفرما و گفتش چند وقته که زیر نظر دارمت بدنت خیلی داره فرق میکنه لاغر شدی اون شکم بزرگت تخت شده صاف شده از همکارا پرسیدم باشگاه و سالن اداره هم نمیری چجوریاس میشه بگی چی کار کردی رژیم گرفتی عمل کردی بالخره بگو منم این شکم رو اب کنم راحت بشم (اخ که چقدر این لحظه قشنگه که یکی ازت بپرسه چکار کردی لاغر شدی) منم با خوشرویی و خنده گفتم بهش راحترین کار لاغر کردنه این که کاری نداره ، و دوباره با جدیت گفت پدرم در اومده چطور میگی راحترین کار لاغریه منم که عادت توضیح دادن رو ندارم یجوری حرف رو عوض کردمو رفتم به اتاقم ،

      تو اتاق نشسته بودم که یه متقاضی که رفیقم هم بود و چند وقتی بود ندیده بودمش اومد سراغم در و باز کرد یه لحظه اومد تو برگشت و رفت چند ثانیه بعد دوباره در رو باز کرد و اومد تو اتاق با تعجب گفت اه اقا شهبازی شمایید چقدر تغییر کردید، چقدر لاغر شدید،چکار کردی پسر ،فوق اعاده شدی،نشناختمت اومده بودم شکم گندتو مسخره کنم بخندم بهت،

       چقدر لباسات خوبه انگار لباس ها رو تو تنت دوختن ، مبارکه مبارکه واقعا اینهمه اراده ای که داری رو بهت تبریک میگم و بعدش تو ادامه حرفاش گفت کار دارم میرم دوباره برمیگردم مفصل بهم بگی که چکار کردی تراشیده شدی پسررر و دوباره ذوق زدگی من و شکر خدا رو گفتن،

      و هر روز این متعجب شدن همکاران و دوستان ادامه داره و کلی انرژی گرفتن از تمجید و تشویق دیگران ،

      و با ذوق و شوق فراوان تو سایت باید ادامه بدم این راهمو،

      حالا رفتن به لباس فروشی و مهمونی و کجا وکجا رو تعریف کنم که چی شده باید کل سایت رو کامنت پر کنه ،

       ایشالا که در زمان مناسب میامو میگم،

      و در اخر سپاسگزار شما استاد عزیز هستم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 50 از 10 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/07/25 13:29
        مدت عضویت: 434 روز
        امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 20 کلمه

        سلام آقای شهبازی

        بابت تغییرات تون خیلی بهتون تبریک می‌گویم انشالله بزودی عکس شگفتی ساز شدنتون بره تو آلبوم شگفتی سازان👌 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/07/26 08:10
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 23 کلمه

          سلام

          به شما دوست هم مسیر

           از شما بابت خوندن و پاسخ به کامنت ی که نوشتم خیلی سپاسگزارم 

          ممنون بابت دعایی قشنگی که برام کردید.😊😊

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار شادی
        1403/07/25 18:21
        مدت عضویت: 1806 روز
        امتیاز کاربر: 10191 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 34 کلمه

        سلام وقت بخیر،کامنتون خیلی دلنشین بود ،منو برد توخیال،خیالهای شیرین،لطفا بیشتر بنویسید ازرفتن به مهمونی ولباسفروشی وبقیه جاهایی که میرید واز لاغریتون کیف میکنید،اینا به تصویر سازی من خیلی کمک میکنه،ممنون از کامنت قشنگتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/07/26 08:13
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 20 کلمه

          سلام 

          دوست هم مسیر سایت تناسب فکری

          خیلی خوشحالم که کامنتم براتون تجسم ایجاد کرد

          ممنونم که با ذوق و شوق پاسخ دادید.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار Soheila
        1403/07/25 18:35
        مدت عضویت: 81 روز
        امتیاز کاربر: 1060 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 34 کلمه

        هزاران آفرین به شما آقای شهبازی، چقدر عالی تجسم و حال خوبتون رو توضیح دادین، بحق شایسته ی اندام ایده آلتون هستین. فکر میکنم همین لباس ، مناسبِ تصویر شگفتی سازیتون باشه🧿

        بهتون تبریک میگم💖🧿

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/07/26 08:15
          مدت عضویت: 1577 روز
          امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 23 کلمه

          سلام

          به شما دوست گرامی

          فکر میکنم همین لباس ، مناسبِ تصویر شگفتی سازیتون باشه

          خیلی عالی نوشتید اول صبح احساس خوبم رو پو چندان کردی.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 605 کلمه

      به نام خدای عزیزم 

      سلام استاد گرامیم و دوستان هم مسیرم 

      ✓ مهمترین موضوع انتظار لاغری داشتن است ✓

      هر کاری که ما می کنیم در این دوره ، باعث میشه انتظار لاغری از خودمون داشته باشیم .

      ✓من از وقتی در سایت هستم مخصوصا این دوره ی جدید ،واقعا انتظارم از خودم لاغر شدن هست ✓

      / باورها و آگاهی های گذشته باعث شده ما قدرت لاغری رو در خودمون نمی بینیم /

      «نیروی لاغر شدن در درون من هست نه بیرون »

      ( قدرت لاغری در درون من است )

      اونقدر باید این تمرینات رو انجام بدیم که به کلی تصویر ذهنی ما تغییر بکنه چون همه چیز در ذهن تصویری ست .

      / اعتماد به نفس هم تصویر ذهنی ست /

      [من هر روز به تصویر مورد علاقه م نگاه میکنم در ذهنم ، تجسمش میکنم ، تکرارش میکنم و تصاویر چاقی در ذهنم کمرنگ و کمرنگتر میشن ، کلا تصاویر ذهن من میشن همون اندام کاملا ایده آل و لاغر ، تا جایی که واقعا همون تصویر در جسمم ایجاد بشه .]

      ✓✓✓ رسیدن به خواسته ها در ذهن شکل میگیره ✓✓✓

      ✓ با شنیدن صحبت های استاد در این فایل بسیار مطمئن تر شدم که وقتی تصاویر ذهنی تغییر بکنه همه چیز تغییر میکنه،رفتارهای من حتما تغییر می کنند چون تصاویر ذهنی من دارن تغییر میکنند ‌و این خیلی خیلی جالبه ،عالیه ، مثل معجزه میمونه ✓

      { قبل از اومدنم به سایت یه مدتی بود باورم رو به لاغرشدن از دست داده بودم بخاطر همین چندتا از مانتو هام رو که خیلی هم دوستشون داشتم بخشیدم ، یعنی دادم به چند نفر ،الان که باورم اینه که من قطعا لاغر میشم و لاغرشدن کاملا یه چیز دست یافتنی و طبیعی ست ، خیلی پشیمون شدم و میگم کاش مانتو هام رو نمی دادم چون کم کم اندازم می‌شدند }

      « رسیدن به آرزوی لاغرشدن خیلی تفاوت داره با رسیدن به آرزوی مدال المپیک یا هر آرزوی دیگه ای ، چون اینها نیاز به کار بیرونی داره ،ولی لاغرشدن فقط درونی ست »

      هزاران حرکت در بدن ما شکل میگیره و باعث میشه که ما بتونیم راه بریم ، حرف بزنیم و …این یه نیروی درونیست که به ما کمک میکنه .

      / خداوند هم چاق کردن رو بلده هم لاغر کردن ، لاغر کردن که اصل وجودی ماست /

      ✓✓✓ هر دو  یه نیروست ولی بستگی داره من چجوری برنامه ریزیش بکنم ، که ترغیبم بکنه به خوردن یا نخوردن ✓✓✓

      ✓ باید باور کنم که نیروی درونی من برای لاغرشدنم کافیست ✓

      ذهن خارج از جسم هست بخاطر همینه که وقتی کسی حرفی میزنه بعد از سالها ما بهش فکر می کنیم، جسم ما همون جسم نیست تغییر کرده ولی چون ذهن مون تغییر نکرده بازم اون فکر میتونه اذیت کنه ،(اگر مواظب نباشیم )

      ✓این قسمت خیلی برام جالب بود که استاد گفتن با نوشتن این سوال و جوابها ما یه جوری میشیم که بهمون برمیخوره که اگر غیر از این رفتار و افکار رو داشته باشیم واقعا درسته ✓

      { من سالها وقت گذاشتم برای ورزش ، ۱۸ سال ، سالها انرژی گذاشتم ، چقدر خسته میشدم و ادامه میدادم ، سالها رژیم گرفتم ، قرص خوردم  ، دمنوش خوردم برای لاغری ،این همه ذوق و شوق داشتم برای لاغرشدن ،الان اگر بیام همون زمان ، انرژی ، ذوق و شوق رو در لاغری با ذهن بگذارم، قطعا بهترین نتایج رو می گیرم و جوری لاغر میشم که هرگز برگشت نخواهد داشت چون شخصیتم برای همیشه مثل فردی میشه که هم افکار صحیحی داره هم رفتار صحیح و هیچ چیزی برام با ارزش تر از این نیست .}

      « خدایا شکرت که امروز تونستم اونجوری که دلم می خواد به برنامه های لاغری با ذهن برسم »

      « استاد بزرگوارم ممنونم که این فایل بی نظیر رو برامون گذاشتید »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 45 از 9 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 379 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      روز ۲۴

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن حس آزادی،رهایی،سبکی،سلامتی،زیبایی،جذابیت،آرامش،اراده،اعتمادبنفس،عزت نفس،ارزشمندی و لیاقت بهم میده ،در کل باید بگم هیچ حسی از حس تناسب اندام زیباتر و بهتر و خوشایندتر نیست .

      از اینکه می تونم در این اندام کاملا متناسبم این همه لباس جذاب و رنگ روشن رو ببینم لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم و کاملا از اندامم راضی هستم لذت میبرم .از اینکه دیگه هیچ نگرانی برای اضافه وزنم ندارم و همه چیز تموم شده ، همه ی چربی ها آب شدن و اضافه ای در جسمم نیست لذت میبرم .از اینکه راحت ،رها ، سبک و سلامت شدم لذت میبرم .از اینکه با خیال راحت میشینم ،پا میشم ، راه میرم و طولانی مدت میتونم پیاده روی کنم ،لذت میبرم .

      همسرم ، مادرم ، دوستم زینب ، برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همشون از دیدن من شوکه شدند ، خیلی خوشحال شدن از لاغری من و اینکه لاغرشدن شدنی ست ،گفتند خیلی زیباتر شدی لباسها خیلی به تنت زیبا هستن و منم از نگاهشون ، برخوردشون با تغییرات من بسیار بسیار لذت بردم 🙂 ؛)

      میبینم که احساس قدرت و توانمندی در فکرم دارم .میبینم که افکارم رو میتونم کنترل کنم .میبینم که برای خودم ارزش بسیار زیادی قائل هستم و همین باعث شده اطرافیان و دیگران هم اینگونه بشن .میبینم که توجهم خیلی کمتر شده به مواد غذایی و خوردن .میبینم که راحت تر از خوردن دست میکشم و پیغام سیری رو دریافت میکنم .میبینم که با خوردن مقدار کمی از یه ماده ی غذایی که فقط تحریک شدم بخورم با دیدنش ، میلم برطرف میشه .

      باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .هر کاری لازمه برای اینکه حالم خوب بمونه باید انجام بدم .باید عاشقانه به خودم بنگرم و مواظب جسم و روحم باشم .باید اصلا به گذشته فکر نکنم ، در زمان حال زندگی کنم و نگران آینده نباشم .

      خداوندا ممنونم برای تغییرات عالی که داشتم ، شکر گذارم ، خیلی دستت دارم .

      « استاد بزرگوارم خسته نباشید ، امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید در این مسیر ،در کنار ما » 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 666 کلمه

      به نام خداوند خوبم

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      روز ۲۳

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم بوده .متناسب بودن باعث میشه خودم رو ارزشمندترین آدم بدونم .متناسب بودن باعث میشه احساس اعتماد بنفس کامل داشته باشم .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از هر فکر منفی ، افکار مربوط به چاقی و خوردن رو میده .متناسب بودن حس عزت نفس رو بهم میده .متناسب بودن حس جذابیت ، زیبایی ، جوانی ، اراده ،سلامتی ، سبکی و لیاقت رو بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم رو بهم میده .متناسب بودن باعث میشه با تمام وجود احساس خوشبختی بکنم .

      از اینکه اندامم کامل متناسب شده و وزنم ۶۵ کیلوگرم هست  لذت میبرم. از اینکه دیدن خودم خیلی خوشحال میشم ،لبخند روی لب هام میاد و عاشق خودم هستم لذت میبرم .از اینکه هیچ چربی اضافه در هیچ کجای جسمم جمع نشده ، لذت میبرم .از اینکه همه ی لباسهای جذاب و سایز کوچک رو میتونم بپوشم ،از هر رنگی که دلم بخواد ، لذت میبرم .از اینکه خیلی راحت پیاده روی طولانی میرم و خسته نمی شم لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو می‌تونم در تایم کمتری با خیال راحت ،سبک و سلامت انجام بدم لذت میبرم .

      همسرم از دیدنم شوکه شد  ،گفت عالی شدی ، خیلی لاغری بهت میاد ،چیکار کردی با خودت ، بسیار جذاب تر شدی ، مبارکت باشه .مامانم خیلی خوشحال شد ، اشک شوق ریخت ، گفت خدایا شکرت که دخترم به آرزوی لاغریش رسید ، خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب با تعجب بهم نگاه کرد و گفت آفرین نشمیل چقدر عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی ، خیلی خوشکل شدی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه نشسته بودن خونه ی مامانم ،وقتی من وارد شدم گفتند واااای چقدر جالبه که تا این حد تغییر کردی ، لامصب حداقل ۱۰ سال جوانتر به نظر میای ، آفرین بهت ،خیلی زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیبا شدند ،به ما هم بگو چیکار کردی ؟منم در مورد سایت تناسب فکری بهشون گفتم و گفتم تغییرات جسمی یکی از فواید و مزایای بودن در مسیر تناسب فکریست وگرنه آدم کلی نتایج عالی در زمینه های دیگه کسب  میکنه و کلا یه شخصیت جدید و ایده آل بوجود میاد .

      میبینم که افکار منفی ام رو راحت تر میتونم کنترل کنم .میبینم که مثبت اندیش شدم .میبینم که آروم تر و صبورتر شدم .میبینم که کنترل ذهن پیدا کردم .میبینم که توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده ،مخصوصا شیرینیجات .میبینم که غذا رو به عنوان یه سوخت مصرف میکنم .میبینم که غذا برام جنبه ی لذت و تفریح نداره .میبینم که فقط وقتی که کاملا گرسنه باشم می خورم .میبینم که وقتی با یه خوردنی مواجه میشم و از لحاظ بینایی،بویایی،شنوایی،لامسه و چشایی تحریک به خوردن میشم ،نمی خورم ،چون می دونم این گرسنگی کاذب هست نه واقعی .میبینم که حرص و ولع ندارم برای خوردن .میبینم که ریزه خواری دیگه نمی کنم .

      باید هر شب حتما تجسم رو انجام بدم .باید هر روز تمریناتم رو به بهترین شکل انجام بدم .باید خودم رو قوی تر کنم با حس و حال لاغری .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم تا به لاغری برسم .باید رویا ام رو رها نکنم .باید حس و حال خودم رو خوب نگهدارم .باید تلاش کنم برای داشتن آرامش بیشتر .باید به چیزهایی که شاید هرگز اتفاق نیوفته اصلا فکر نکنم و افکار منفی م رو راحت تر کنترل کنم و از بودن در زمان حال لذت ببرم .

      ✓خداوندا شکرت برای تمام نعمت هایی که بهم داده ای ،کمکم کن تا باز هم آنچه را که باعث خوشحالی و خوشبختی بیشتر من می شود بدست آورم ،سپاسگذارم .✓

      « استاد گرامیم ممنونم بخاطر وقتی که گذاشتید »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا آبکار
      1403/07/25 07:11
      مدت عضویت: 283 روز
      امتیاز کاربر: 6330 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 199 کلمه

      بنام خدایی که ما را درتناسب اندام آفرید.باسلام خدمت استاد وهمراهان عزیز.اگر ازمن بپرسند که عمر خودرا چگونه گذرانده ای .بدون شک خواهم گفت که نصف عمرم را در رژیم گرفتن سپری کرده ام .رژیم فیتمیس.توربو.فستینگ.دکتر کرمانی..قلیایی..وچندین رژیم دیگر که اسمشونو یادم نمیاد .ده کیلو .شش کیلو .چهارکیلو کم کردم .والان فکرشو میکنم میگم من چه قهرمانی برای خودم بودم .ولی همه برگشت .واقعا چرا؟؟الان متوجه شدم که اگر وزن کم میکردم انتظار لاغری نداشتم وهیچ کس به من نگفت که ذهنتو پاکسازی کن از افکار منفی .همیشه ترس اینو داشتم که نکنه دوباره چاق بشم و چاق هم شدم ..ولی الان با یاری خدا و کمکهای استاد و تجسم لاغری دارم موفق میشم که از خودم انتظار لاغری داشته باشم.که متاسفانه برخلاف هزینه های زیادی که پرداخت کردم بابت این رژیمها .ولی هیچ نتیجه ای نگرفتم .همیشه میخواستن با خوردن نخوردن ماهارو به نتیجه برسانند.در حالی که لاغری در فکر وذهن ما قرار داشت .از این به بعد انتظارلاغری از خودم دارم ..قبل از آشنایی باسایت هر جا کلمه لاغری رو میدیدم بلافاصله جستجو میکردم .ولی الان باور میکنید از کلمه رژیم هم متنفر شدم تا برسد به اینکه بروم دنبال یک رژیم دیگر .خدایا شکرت .با سپاس..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/07/28 07:51
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 98 کلمه

        سلام 

        به شما سارا خانم

        کامنت فوق اعادهای نوشتید سپاسگزارم

        تو این قسمت که نوشتی:

        «همیشه ترس اینو داشتم که نکنه دوباره چاق بشم چاق هم شدم»

        این قسمت که شما نوشتی موقع رژیم این ترس رو داشتم که دوباره چاق بشم، برای من که لاغر هم بودم اطرافیان تو ذهنم کاشتن که چاق میشی اینو کجای دلم بزارم انتظاری در من ایجاد کردن که حد و حساب نداشت در حد لالیگا ذهنم مستعد چاقی شد و شد ، هر چی میکشیم از کاشتن تخم چاقی قبل از چاقی بود ولی حالا براحتی سوت زنان در حال یف کردن و لاغر شدن هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ط.ه
      1403/07/24 22:41
      مدت عضویت: 286 روز
      امتیاز کاربر: 1530 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 305 کلمه

      به نام خدای بی همتا 

      با سلام خدمت استاد عزیزم 

      فایل رو دوبار گوش کردم دوست دارم مرتب گوشش کنم یه حس امیدواری به من داد خیلی بهم انگیزه داد اینکه فقط ادامه بدم به این فایلها و در درون خودم دنبال لاغری باشم و به آرزوم میرسم خیلی شادی آوره .امروز وقتی داشتم فایل رو گوش میکردم انگار کسی بهم میگه صدرصد نتیجه میگیری و خیلی در درونم خوشحال شدم اینقدر خوشحال شدم که همه کارهای اشپزخونه رو پشت سر هم انجام دادم اصلا خسته نشدم من این تایم همیشه خوابم از سر کار برگشتم ولی این فایل بهم انرژی داد 

      اینکه هیچ کاری از بیرون نمیتونه مارو لاغر کنه به ما آرامش میده ما رو راحت میکنه که دیگه کسی رو دیدیم ازش نپرسیم چکار کرده لاغر شده تو اینستا دنبال رژیم‌نباشم دیگه راحت و آرام و با اطمینان کامل خودمونولاغر میشیم همین به همین راحتی به خدا خیلی آسونه سخت نیست من دادم حسش میکنم لاغری رو احساس میکنم در وجودم رخنه کرده و داره خودش رو نشون میده چقدر خوشحالم چقدر حالم خوبه دارم به سمت لاغری‌میرم به همین سادگی 

      من هرشب  تصویر مورد نظرم رو در ذهنم میارم و براش دلیل دارم و هر شب تقریبا به فایل انگیزشی گوش میدم و به خواب میرم اینقدر خواب راحت دارم که صبح سرحال بلند میشم 

      توی تمام دوران زندگیم کسی مثل استاد باهام حرف نزده و به من امیدواری بده اینقدر راحت لاغری رو برای ما توصیف میکنه که با خودم میگم چرا ده سال پیش استاد رو ندیدم چرا اینقدر حالم بد بود چرا اینقدر عصبی بود و عمرم گذشت ولی بازم خوب الان متوجه سایت تناسب فکری شدم و خدا من رو هدایت کرد و به آرزوم رسوند 

      ممنونم خداکه همیشه هوامو داری 

      دیگه درونم رو تغییر دادم جسمم تغییر میکنه دیگه همه چیز درست میشه درست میشه درست میشه و من به آرزوی لاغری میرسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/07/26 21:21
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 69 کلمه

        سلام به شما دوست عزیز

        تو این قسمت کامنتتون که نوشتی «فایل رو دوبار گوش کردم دوست دارم مرتب گوشش کنم یه حس امیدواری به من داد خیلی بهم انگیزه داد»

        اره دقیقا استاد عزیز یه چراغ خاموش شده ای تو دلمون روشن کرده که منبع تغذیش مثل نور خورشید فروزان هستش که تا وقتی نفس میکشیم اگر بخواهیم روشن میمونه و هدایت به سمت متناسب شدن هستش

        سپاسگزارم از کامنت عالیتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/07/24 22:28
      مدت عضویت: 443 روز
      امتیاز کاربر: 7564 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 78 کلمه

        سلام.                                               من زهرا در تاریخ  ۱۴۰۳/۷/۲۴ متعهد می شوم من برای این دوره نتیجه ای از قبل تعیین نمی کنم   من برای انجام تمرینات این دوره زمان در نظر نمی گیرم چون هدف من از شرکت در این دوره یادگیری برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه برای تجربه سعادت و خوشبختی در زندگی دنیا و آخرت است.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/07/26 15:51
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 15 کلمه

        سلام به شما دوست هم مسیر

        واقعا تعهد فوق العادهای نوشتی احساسم خوب شد

        سپاسگزارم از شما

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/07/24 18:59
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 502 کلمه

      به نام خالق مهربانم

      سلام و عشق به استاد بینظیرم و عاشقان لاغری

      وقتی تصویر ذهنی ما تغییر میکند همه چیز در ما همسو با تصویر ذهنی جدید تغییر می‌کند موضوع خیلی ساده و راحت است اما مسئله اینجاست که تا تکاملمان را در مسیر انتخابی مان طی نکنیم، تغییری حاصل نمیشود بنابراین باید با صبوری تمرینات را تکرار کنیم و ادامه دهیم. در بیشتر مواقع ما داریم به لاغری فکر میکنیم اما احساسمون همسو با چاقی است و طبق معمول احساس ما برنده است و تا زمانی که فکر و احساس ما با هم همسو نشوند تصاویر لاغری در ما بوجود نمی آیند و مسئله اینجاست که نباید به فکر متناسب شدن باشیم بلکه باید احساس کنیم که متناسب هستیم آنوقت چه بخواهیم چه نخواهیم متناسب میشویم وقتی احساسمان لاغر باشد انتظار لاغری در ما شکل می‌گیرد و به مرور رفتار و بعد جسم ما لاغر می‌شود و وقتی در کنار دورهٔ اصلی به کمک تمرینات این دوره تصویر سازی میکنیم و میپذیریم که همین الان هم لاغریم، دیگه از داشتنش بی نیاز میشویم چون باور میکنیم که آن را داریم بنابراین دیگه بهش فکر نمی‌کنیم بلکه باهاش زندگی میکنیم و همین که فکرمان از لاغر شدن رها می‌شود، خیلی راحت در واقعیت زندگیمان خلق می‌شود پس رها کردن به این معنی نیست که روی خواسته مون خط بکشیم به این معنی است که احساس کنیم همین حالا آن را داریم و بهش رسیدیم

      هر کدام از ما انسانها جزئی از خداوند هستیم و قدرت خلق و آفرینش داریم و وقتی با انرژی بی نهایت درونمان همسو میشویم براحتی می‌توانیم هر آنچه که میخواهیم تجربه کنیم و به هر شکلی که دوست داریم تبدیل شویم و با توجه به این اصل من میتوانم به آسانی آرزوی لاغری را در خودم به واقعیت تبدیل کنم

      وقتی کامنت دوستان هم مسیرم را میخوانم میبینم استاد عزیزم درست میگویند زبان چاقی بین همهٔ چاقها مشترک است و همهٔ ما بخاطر رهایی از رنج چاقی، سختی و رنج روشها و رژیمهای طاقت فرسا را تجربه کردیم و خیلی از موقعیت‌ها و شرایط خوب را در زندگی بخاطر اضافه وزنمان نتوانستیم تجربه کنیم و همیشه هم متهم ردیف اول چاقی ما مواد غذایی بودند و من مطمئنم که اگر بتوانیم این مانع قدرتمند را برطرف کنیم سایر موانع براحتی برطرف می‌شوند چون خودم دارم تجربه اش میکنم از وقتی توسط تمرینات و آگاهیهای دورهٔ فوق العاده قدرتمند اصلاح پُرخوری و اشتها در مغز، این مانع قَدر در ذهنم دارد به حالت خنثی در می آید سایر موانع لاغری خود به خود دارند در ذهنم کم رنگ می‌شوند آگاهیهای این دوره بسیار قدرتمند و تاثیرگذار است و من بار اول بعد از طی کردن این دوره براحتی 12کیلو وزن کم کردم و هر بار که دوره را تکرار میکنم کاهش وزنم راحت‌تر انجام میشود و من اگر جای استاد بودم این دوره را بعنوان پیش نیاز سایر دوره های لاغری اجباری میکردم تا انسانهای مشتاق لاغری آسانتر و راحتتر بتوانند به رویای خودشان برسند امیدوارم دوستان هم مسیرم آن را تهیه کنند و خیلی آسان‌تر لاغری با ذهن را تجربه کنند👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/07/26 21:14
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 64 کلمه

        سلام سحر خانم

        کامنت فوق العاده و معرکه ای نوشتید

        لذت بردم و سپاسگزارم از شما

        این قسمت کامنتتون 

        «همیشه هم متهم ردیف اول چاقی ما مواد غذایی بودند»

        دقیق نوشتید خیلی حال کردم پاشنه اشیل هم همینه یجوری ذهن این مواد غذایی رو برام بزرگ میکنه گاهی وقتا مایعات مثل اب هم میخوری احساس چاقی داشتم ولی تو این سایت امیدوارم که این پاشنه اشیل از بین بره.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1403/07/27 15:02
          مدت عضویت: 434 روز
          امتیاز کاربر: 7081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 115 کلمه

          سلام دوست خوبم

          بسیار از محبت و نظر لطف شما تشکر میکنم و خداوند را بی نهایت شاکرم که با دوستان خوش فکر و مشتاق تغییری چون شما هم مسیر هستم. بله واقعاً آدمهای چاق بیشتر درگیریه فکری شان با مواد غذایی و عمل خوردنشان است و چون ما در طول روز بخاطر نیاز بدنمان با مواد غذایی زیاد در ارتباط هستیم، زور این باور مخرب بیشتر از سایر باورهای چاقی است و بقدری فرمول چاق کنندگی مواد غذایی در ذهن ما ریشه دار شده که بقول شما حتی با نوشیدن آب هم احساس چاقی میکنیم و من مطمئنم که اگر در انجام تمرینات ذهنی و تجسمی استمرار داشته باشیم نتایجی فراتر از انتظارمان دریافت میکنیم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم رمضاني
      1403/07/24 15:10
      مدت عضویت: 1442 روز
      امتیاز کاربر: 17925 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 814 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 

      وقتی متوجه بشیم که تمرینات چه تاثیری داره با حس بهتر و امید بیشتر ادامه میدیم

       هر آنچه که تجربه میکنم از درون ما نشأت گرفته و اگر هم بخوایم تجربه هامون رو تغییر بدیم بازم باید اول از درون تغییر کنیم 

      چرا انتظار ما از خودمون چاقی هست نه لاغری ؟؟

      ذهن ما تصویری هست ،ما سالها تصویر چاقی رو از طریق افکار و احساسمون و دیدن و شنیدن در خودمون ایجاد و پررنگ کردیم :

      من خوب یادمه گه هر باری که لباسی رو میپوشیدم و برام تنگ شده بود اونقدر حسم بد میشد که انگار دنیا رو سرم خراب شده !

      هر بار که روی ترازو میرفتم و عدد بالاتر رو میدیدم غصه ام می‌گرفت، هر بار که رژیم میگرفتم و دیگران میخوردن حس بدی پیدا میکردم 

      هر بار که از مسافرت برمیگشتم و میدیدم به وزنم اضافه شده حسم بد میشد 

      هر بار که عید نزدیک میشد ماتم میگرفتم که چاق میشم 

      ماه رمضون میشد میگفتم چاق میشم 

      میخوردم میگفتم چاق میشم 

      و همه اینا به اضافه دیدن خودم ،شنیدن حرف دیگران در ذهن من یه آدم چاق و گنده ساخت و هر روز پررنگ و پرنگ تر میشد 

      و من میخواستم با رژیم و ورزش خودم رو لاغر کنم  و نمیدونستم که درسته لاغر میشم ولی تصویر ذهنی من چاقه و دوباره ترغیب به خوردن و چاقی مجدد شروع میشد 

      و الان در این دوره با تجسم های شبانه و نوشتن سوالات و جواب دادن به اونها دارم تصویر متناسب رو در ذهنم ایجاد میکنم و باید این تمرینات به عادت من تبدیل بشه و ادامه پیدا کنه تا انتظار من از خودمون بشه لاغری 

      وقتی تصویر ذهنی من تغییر کنه ،نگرش من تغییر میکنه و خودبخود سبک زندگی نن هم تغییر میکنه 

      لاغر شدن با تمام خواسته های دیگه فرق میکنه ،لاغر شدن کاملا درونی هست

      انرژی بی نهایت خداوند در وجود همه انسانها جریان داره و ما رو هدایت میکنه 

      اگر لحظاتی فکر کنیم متوجه میشیم که چقدر بدن ما منظم و عالی داره کار میکنه بدون اینکه ما کار خاصی انجام بدیم ،چه چیزی باعث میشه که اینقدر بدن ما منظم کار کنه ،سلول سازی کنه،ضربان قلب ،تنفس،کلیه ،کبد،گوارش،…

      نیرویی در ما هست که بسیار هوشمند و خلاقه و بدن ما رو مدیریت میکنه و همین نیرو میتونه به ما کمک کنه تا متناسب بشیم و به اصل خودمون برگردیم همونطور که کمک کرده تا ما چاق بشیم 

      ما هر چی که بخوایم ،به هر چی که توجه کنیم و هر تصویری که در ذهنمون ایجاد کنیم و پرورش بدیم ،خدای درونمون طبق انتخاب نا ،ما رو هدایت میکنه تا خواسته مون رو تجربه کنیم 

      همونطور که با توجه کردن به چاقی و ساختن من چاق در ذهنمون خداوند ما رو ترغیب کرد به سمت افکار چاق کننده و حس چاقی و رفتار چاق کننده و همزمانی هایی ایجاد کرد تا ما همیشه درگیر چاقی بشیم ،همونطور هم با توجه به لاغری و ایجاد تصویر متناسب ذهنی باز هم انرژی بینهایت درون ما ،مارو ترغیب به افکار متناسب و احساس شیرین تناسب اندام و رفتارهای لاغر کننده میکنه و همزمانی هایی رو رقم میزنه تا ما فکر و عمل متناسب داشته باشیم و انتظارمون از خودمون بشه لاغری و نتیجه بشه تناسب اندام و سلامتی 

      لاغری کاملا درونی هست،خودم و خدای درون خودم و هیچ رقابت بیرونی نیست 

      من باید باور کنم که تجسم و تخیل همون توجه به خواسته ام هست و شروع تجربه خواسته من هست 

      من دارم هر شب تجسم میکنم که متناسب هستم و هر روز سوالاتی از خودم میپرسم که حس لاغری در من ایجاد کنه و با ادامه دادن همین تمرینات ،قدم به قدم تصویر متناسب در ذهن من تثبیت میشه و پررنگ میشه و احساس متناسب بودن در من ایجاد میشه و انتظار من از خودم لاغری میشه و اونوقته که هدایت های خداوند در جهت لاغری من شروع میشه ،منو ترغیب میکنه تا افکار متناسبی در ذهنم مرور کنم و رفتار غذایی مناسبی داشته باشم و در نهایت متناسب بشم 

      من نصف شب که بیدار میشم معمولا یه چیز میخورم و توی جواب سوالم نوشتم که من نصف شب چیزی نمی‌خورم و نتیجه اینطوری شده که این رفتار کمتر از قبل از من سر میزنه 

      من نوشته بودم که میخوام ورود به سرزمین لاغری رو دوباره شروع کنم و چند روز پیش که کتابخونه رو تمیز میکردم جزوه این دوره عالی رو پیدا کردم و گذاشتم دم دست و این برای من همزمانی که خداوند داره منو به سمت عملکرد بهتر هدایت میکنه 

      نوشته بودم وقتی واقعا گرسنه هستم آرام غذا میخورم و وقتی سیر شدم ادامه نمیدم و این رفتار رو دارم عملی میکنم بهتر از قبل 

      من مشتاقانه این تمرینات رو انجام میدم تا به عادت من تبدیل بشن و تصویر متناسبی رو واضح در ذهن من ایجاد کنن و من اول حس متناسب شدن و انتظار لاغری رو تجربه و بعد قدم به قدم ترغیبات و الهامات خداوند رو اجرا کنم و به سمت لاغری حرکت کنم و  تناسب اندام به این روش بسیار راحت و شیرین و لذتبخشه 

      خداي مهربانم بینهایت سپاسگزارم

       استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Paris.R
      1403/07/24 14:47
      مدت عضویت: 102 روز
      امتیاز کاربر: 2395 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 125 کلمه

      از زمانی چاق شدم ویادم میاد جملات منفی درباره چاقی وباورهای مردم درباره چاقی وبرچسبهایی است که به غذاها زدند ومدام به من تلقین شده که فلان چیز چاق کننده است فلان کار چاق کننده است و… وحالا من این ویسو گوش دادم ومی خوام طبق آن درون  خودم را به این باور لاغری  برسونم برام خیلی خیلی  سخته ولی باید با تمرین‌های شبانه ونوشتنهای روزانه وگوش دادن ویسها روزانه واستمرار راه  را ادامه بهم چون این جملات را کسی بیان می کند که تجربه این راه را داشته وبه نتیجه مطلوب ودلخواه رسیده پمن هم به ایشان اعتماد کرده وهمین طور عمل می کنم  هرچند بعصی از روزها لیز می خورم ولی باز ادامه میدم ان شالله که من هم به هدفم می رسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/07/24 09:59
      مدت عضویت: 444 روز
      امتیاز کاربر: 8110 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 414 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      چقدر این مثال استاد باعث تلنگر بمن شد که اون کسی که مدت ها توی رژیم بوده و نتایج خوبی هم گرفته ولی با رها کردن یک هفته ای اونم هم نه رها کردن کامل بلکه با یه تغییرات کوچکی تو رژیمش با پوشیدن اون شلوار کلا بهم ریخته و خیلی راحت براش باورپذیر بوده که یک هفته ای کل وزن کم شده چند ماهه برگرده !!!! این یعنی فاجعه !!!

      یعنی ما در این حد به چاق بودن خودمون باور داریم باور نه ایمان داریم .تا این حد تصاویر ذهنی ما چاق بودنه که میتونیم توی یک هفته به حالت اول خودمون برگردیم همه ما این تجربه رو داشتیم که با مدت کوتاهی رها کردن رژیم کل زحمت چند ماهه یا حتی چند ساله مون از دست رفته و به حالت اول چه بسا چاق تر از حالت اولیه رسیدیم این یعنی قدرت ذهن این یعنی دورونی بودن خواسته چاقی و لاغری این یعنی اینکه برای لاغر شدن نباید مثل خواسته های دیگه مون کاری فیزیکی و  یاخارجی انجام بدیم .همه چیز از درون ما شروع میشه و در جسم ما نمایان میشه .

      این جمله رو باید بافونت خیلی درشت  در ذهن مون حک کنیم که یادمون نره ما هرچیزی هستیم ریشه اون در درون ماست اگر چاقیم درون ما چاقه، اگر بداخلاقیم درون ما بداخلاقه ، اگر زودرنجیم درون ما زود رنج ،اگر موفق هستیم درون ما موفق ،اگر فقیر هستیم درون ما فقیره و…..

      پس برای تغییر دادن این خودی که الان هستیم فقط باید درون رو تغییر بدیم با انجام دادن کارهای بیرونی فقط خودمون و خسته میکنیم .

      این تغییر هم برای هر فردی منحصر به فرد مثل اثر انگشت که به تعداد مردم جهان اثر انگشت متفاوت وجود داره .ما سال ها تلاش کردیم که با استفاده از رژیمی که دکترها برای صدها نفر به صورت مشابه تجویز میکنن لاغر بشیم به همین خاطر که هیچ وقت به خواسته لاغریمون نرسیدم اولا بخاطر اینکه این روش درونی نبوده دوما بخاطر اینکه مال ما نبوده به قول استاد که میگن همون نیرویی که افراد متناسب رو متناسب نگه میداره همون نیرو ما رو چاق نگه میداره این نیرو هر فرد رو متفاوت از دیگران به خواسته ش میرسونه پس اشتباهه که ما به دنبال این باشیم که از روش های دیگران برای رسیدن به خواسته مون استفاده کنیم .تنها راه رسیدن به موفقیت و خواسته اینه که به نیروی درون مون اعتماد کنیم اون به به بهترین شکل و متفاوت از دیگران ما رو به خواسته مون میرسونه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/07/24 09:40
      مدت عضویت: 558 روز
      امتیاز کاربر: 26870 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,242 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی 

      هربار که سایت را بازمیکنم و یک فایل جدید را میبینم بسیار خوشحال میشوم که یک آگاهی جدید از سوی استاد ارائه شده که یکی دیگر از موانع لاغری را به ما یاداوری کنه 

      من همیشه فکر میکردم چاقی درمن ارثی است و ان را دردرون خودم میدانستم و برای لاغر شدن همیشه به دنبال عامل بیرونی مثل رژیم – ورزش – و.. بودم و بنابراین هرگز لاغر نشدم

      جالب اینجاست که عامل چاقی خودم را خوردن میدانستم و همیشه هم توقع داشتم که افرادیکه برای ما نسخه ی لاغری میپیچند بیشتر بگویند ما چه چیزهایی بخوریم تا لاغر شویم و همیشه به دنبال خوردن بودم تا نخوردن و الان متوجه میشوم که این افکار ذهن چاق است که همیشه به دنبال خوردن و پرخوری کردن است 

      الان دراین سایت یاد گرفتم همه ی انسانها به صورت پیش فرض متناسب هستند و نیرویی مارا به سمت متناسب شدن سوق میدهد که این نیرو به نام خود متعالی است و این نیرو برای براورده شدن ارزوهای ما همیشه اماده است و درهمه از بدو زندگی تا پایان عمر وجود دارد 

      اولین گام ما دراین مسیر این است که انتظار لاغر شدن درخود را دراین مسیر برای خود درذهنمان تصور کنیم یعنی لاغر شدن را دوراز تصور خود ندانیم و رسیدن به ان را سخت . چون در روشهای قبلی باید از رژیمهای سخت و ورزشهای دشوار استفاده میکردیم ولی در این مسیر ما بدون سختی رژیم و ورزش و فقط با به اندازه خوردن روزبه روز متناسب میشویم 

      استاد داشتن احساس خوب و عالی دراین مسیر بسیار مهم است من قبلا با احساس بسیار خوب و عالی و انتظار لاغری از خواب بیدار میشدم و جالبه تمام چیزهای درمسیر خانه تا محل کار من برای من شگفتی داشت مثل ( آسمان – درختها – ادمها – و…) و با احساس بسیار خوبی زندگی میکردم و بسیار خوشحال و سبک و رها بودم و به راحتی و بدون سختی من 20کیلو کم کردم ولی نمیدانم شاید اشتباه میکنم فکر میکنم اون احساس اولیه شروع دوره درمن کاهش یافته ولی من چون متعهد هستم هرروز دراین فایل هستم و دوره تکرار 3 از سرزمین لاغرها را دارم انجام میدهم و هرگز خودم را وزن و یا سایز نمیکنم و دقیقا اطمینان دارم که من درمسیر درست هستم و خوشحالم که هرروز یک آگاهی جدید دریافت میکنم ولی گاهی افکار منفی به سراغ من میاید که لاغر شدن من کند شده چون اون احساس شادی اولیه را ندارم .استاد آیا این چنین است ؟

      من دیشب هنگام خواب تصویر لاغری را درذهنم تجسم کردم با همان تصویر به خرید و مهمانی رفتم و بسیار خوشحال بودم و باخورد اطرافیان را دریافت میکردم و من هرروز صبح با اشتیاق میثاق نامه را می خوانم و بعد درمحل کار فایل صبحگاهی را گوش میدهم و فایل میثاق نامه را میخوانم و به 5 سوال برنامه ریزی منطق ذهن جواب میدهم 

      متناسب شدن چه حسی داره ؟ حس رهایی از چاقی – حس دورشدن از افکار چاقی – حس سبک شدن – حس سلامتی – حس عزت نفس بالا داشتن – حسی اینکه اینبار درمسیر درست لاغری هستم چون خداوند دراین مسیر با من است 

      از چه تغییراتی درجسم خود لذت میبری؟ صورت من دیگر حالت پف و چاقی ندارد . گونه هایم کوچک شده و صورتم زیباتر شده – بازوها و ران و شکم من بسیار کوچکتر شده -تغییرات خوبی درسلامتی و دیابت من اتفاق افتاده است – به راحتی میتوانم لباسهای سایز کوچکتر را بپوشم و این بسیار من را خوشحال میکند

      چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ هرکس من را میبیند تعجب میکند من چطور این همه لاغر شدم – کسی باور نمیکند که من بدون رژیم وورزش لاغر شدم – دیگران و خودم باور داریم که من فرد شجاعی هستم و تا پایان مسیر ادامه میدهم تا به وزن ایده ال خود برسم 

      چه تغییراتی در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی ؟ خیلی از باورها اشتباه من تغییر کرده و انها رادیگر قبول ندارم – افکار چاقی درذهن من کم رنگ شده و افکار لاغری بیشتر شده – دیگر غذاها را عامل چاقی خود نمیدانم – دیگر ترس از چاقی ندارم – به اندازه میخورم و احساس درد شکم ندارم 

      چه اصلاحاتی درجهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتوانی ایجاد کنی ؟ من باید سعی کنم بیشتر انتظار لاغری را درخودم افزایش بدهم مثل انتظار افزایش بنزین برای ادامه مسیر – باید انتظار لاغری را درذهن و جسم خود افزایش دهیم و این یک عامل درونی است 

      ما باید درک بهتری از فایلها داشته باشیم نه اینکه فقط تمرینات را انجام دهیم 

      . ما باید انتظار لاغری  را درذهن خود افزایش دهیم و اگر درذهن خود لاغر شدن را سخت بدانیم لاغر نمیشویم استاد من خودم میدانم بارها درذهنم وقتی به این فکر میکنم که من میخواهم به وزن 60کیلو برسم و الان دروزن 86 هستم این برای ذهن من کمی قابل باور نیست که چطور میخواهی 26 کیلو دیگر لاغر کنی ولی وقتی به این فکر میکنم من چطور طی 8ماه توانستم 20کیلو کم کنم پس 26 کیلو برای من نباید سخت باشد وبارها به خودم میگویم من ابتدا 6کیلو باید کم کنم تا به 80کیلو برسم و بعدا دوباره مقداری کم کنم . دقیقا میدانم این افکار از ذهن منفی باف من است و میخواهد با این حربه انتظار لاغر شدن را درمن کم کند چون ابتدا انتظار خواسته ای درذهن ما شکل میگیرد وما یک تصویر ذهنی درذهن میسازیم و بعد از ساختن تصویر ذهنی و یک الگوی ذهنی ما به ان سمت میرویم 

      افکار از تصاویر به وجود میاید و چون ما تصویر ذهنی چاق از گذشته درذهن زیاد داریم و تصویر لاغری و انتظار لاغر شدن درذهن ما کمتر است کم کم توجه ما به نشانه ها و تغییرات کمتر میشود انتظار لاغری درذهن ما نیز کمتر میشود و فکر میکنیم افرادیکه درکاری موفق شدند دارای اراده ی اهنین – شانس- مهارت بالا-و امکانات بودند درحالی که فقط انتظار انجام ان کار درذهن انها ایجاد شده و تصویر رسیدن به ان موفقیت درذهن انها شکل گرفته و با این نقشه ذهنی هرروز کارها را انجام دادند و روز به روز موفق تر هستند چون انتظار موفقیت را در خود دارند 

      ما باید بدانیم رسیدن به تناسب اندام یک هدف درونی است و احتیاج به عوامل بیرونی ندارد . نیاز به مهارت و اراده اهنین ندارد چون دران رقابت با دیگر افراد وجود ندارد و نباید از دیگران سبقت بگیریم پس متناسب شدن خیلی اسانتراز دیگر کارها است چون فقط باید انتظار لاغری را درخود به وجود بیاوریم و تنها خود فرد مسئول این کار است چون باید در ذهن خودت انتظار لاغری را به تصویر بکشی و هرگز آرزوی لاغر شدن را با به دست آوردن دیگر آرزوها مقایسه نکن چون لاغری یک چیز درونی است و این بدن به صورت پیش فرض مارا هدایت میکند به سمت متناسب شدن چون نیرویی دربدن وجود دارد که به صورت هوشمندانه کارهارا دربدن انجام میدهد که از اختیار ما خارج است ( تنفس- ضربان قلب و…) و این نیرو کار خود را بلد است ما باید به این باور برسیم 

       نیرویی که درفرد متناسب وجود دارد و فرد را ترغیب به نخوردن میکنه با 

      نیرویی که درفرد چاق وجود دارد و فرد را ترغیب میکنه به خوردن 

      یکی است هردو یک نیرو هستند ولی درهر فرد متفاوت است و فقط بستگی به برنامه ریزی ذهن افراد دارد که چه انتظاری از انها را درذهن به تصویر کشیدند که الان دران موفق هستند 

      من باید انتظار لاغری درذهن را درذهنم روزبه روز بیشتر کنم تا نقشه ذهنی برای لاغری درذهن من ترسیم شود و ذهن من را به سمت لاغری بیشتر سوق دهد .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/24 23:22
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 107 کلمه

        سلام زهرا خانم عزیز

        بسیار ممنونم از شما

        چقدر کامنتتون خوب بود، من بخش های از کامنت رو کپی کردم که بعداً هم مجدد بخوانم.

        افکار از تصاویر بوجود میاد و ما آنقدر از قبل تصاویر نامناسبی توی ذهنمون ایجاد کردیم که انتظارمون هم بر اساس همون تصاویره.

        الان باید با هر بار تصور، تجسم و احساس لاغری (با استفاده از نوشتن حس یک فرد متناسب) یک تصویر جدید به آلیپم تصاویر ذهنی مون اضافه کنیم تا تعداد تصاویر متناسب از تعداد تصاویر چاق بیشتر بشه و بشه تصویر ذهنی غالب و منجر بشه به افکار و رفتار و نتایج.

        ممنونم که این نوشته خوب رو در اختیار ما هم گذاشتین 🥰

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار زهرا
          1403/07/25 09:58
          مدت عضویت: 558 روز
          امتیاز کاربر: 26870 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 56 کلمه

          سلام لیلا خانوم 

          بسیار خوشحال هستم که نظر من مورد پسند شما بوده و  انشاالله بتواند کمکی برای دوستان هم مسیر باشد . دقیقا ما از افکار و تصورات ذهنی اتفاقات را برای خود الگو سازی و درنهایت جذب میکنیم و بسیار باید به این آگاهی مهم توجه داشته باشیم . درتمام زندگی شاد و سلامت باشید

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/07/24 07:44
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 306 کلمه

      سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان

      توی بخشی از این فایل اومده که تصاویر چاقی رو چطور جمع کردیم توی ذهنمون

      مثلا هر بار روی ترازو رفتیم و عدد را دیدیم یه تصویر ثبت شده

      هر بار کسی گفته یه تصویر ثبت شده

      هر بار جلوی آینه گفته شده که چقدر چاق شدم یه تصویر ثبت شده و …

      برای من که چاقی م فقط و فقط ذهنی بود، اونم بیشتر به خاطر اطلاعات بیخودی و غلطی که توی ذهنم پر کردم اینطوری بود که کربوهیدرات چقدر بده باعث چاقیه یا قند چقدر تاثیرات خاصی می ذاره، پس با هر بار خوردن نان یه تصویر ثبت شد، با هر بار خوردن برنج یه تصویر ثبت شد، با هر بار خوردن کیک و شیرینی یه تصویر ثبت شد. با هر بار نخوردن هر کدام از اینها هم یه تصویر ثبت شد، با هر بار فکر کردن بهشون یه تصویر ثبت شد. برای منی که روزی کلی آموزش شیرینی و کیک می دیدم، با هر بار فکر کردن بهش یه تصویر ثبت شده (چون قبلا ثبت شده بود که شیرینی چاق کننده است، پس الان با دیدن شیرینی و حتی نخوردنش یه تصویر چاقی ثبت شد)، حالا باید بگردم دنبال تصویرهای لاغری. باید به طور آگاهانه و خواسته تصاویر لاغری توی ذهنم ثبت کنم.

      دیگه دیروز موقع نوشتن این که متناسب بودن چه حسی داره، هر کدام را که می نوشتم، احساس می کردم یه تصویر بردم ثبت کردم. هر تصور، تخیل، یک تصویره که ثبت می شه. هر باور درباره مواد غذایی، مثل اینکه غذاها چاق کننده نیستند، یه تصویر جدید ثبت می شه. و من به این ثبت تصاویر به صورت آگاهانه ادامه خواهم داد. ما توی این فایل انگار ساز و کار و پشت صحنه تمرین رو بهتر درک کردیم.

      من سعی می کنم تمرین رو بهتر و با احساس بیشتری بنویسم و تصورات خودم را جدی بگیرم.

      به امید خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/07/26 15:00
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 162 کلمه

        سلام به شما

        تصویر سازی رو خیلی خوب توضیح دادید ممنون از شما 

        «مثلا هر بار روی ترازو رفتیم و عدد را دیدیم یه تصویر ثبت شده

        هر بار کسی گفته یه تصویر ثبت شده

        هر بار جلوی آینه گفته شده که چقدر چاق شدم یه تصویر ثبت شده »

        اره والا این تصویر سازی که اگر از نزدیکانمون که خیلی قبولش داریم گفته باشه دیگه بدتر

        مخصوصا تو جاهایی که احساسات دخیل بود وقتی میگفتن که چاق شدی قدرت چاق شدن چندین برابر میشد, توجهمون خیلی بیشتر میشد به چاقی

        برای من خرید لباس عذاب اورترین مرحله دوران چاقیم بود که لباسی که دوس داشتم بپوشم بهم نمیشد مثلا شلوار میخریدی مجبور بودی بخاطر دور کمرت سایز بزرگتر بخری انوقت کمر اندازه میشد پایین تنه گشاد ،خیلی سخت بود ولی حالا میری لباس فروشی هر چی میپوشی و میخری سایز سایز اندازه، حسابی ذوق زده میشم وقتی خرید میکنم دیگه دوران خرید لباس زمان تصاویر چاقی جاش رو داده به تصاویر لاغری و با قشنگترین لباس های اسپرت

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/07/24 00:39
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 12315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 246 کلمه

      سلام 

      به استاد عزیز

      و دوستان گرامی

      این جمله طلایی هستش

      «در تمام سال هایی که چاق بودم عقیده داشتم خودم چاق شدم و عامل چاقی خودم را درونی می دانستم اما برای لاغر شدن در جستجوی روش یا راهکاری در بیرون از خودم بود.»

      وقتی یه بک به عقب میزنم و از زمانی که یادم میاد و گفتگوها و حرف هایی که تو ذهنم به باور چاقی تبدیل شده و باور کردم و فهمیدم که که چاق میشم و به خودم یاداوری میکنم میبینم که اگر از همین راه و روش استفاده کنم صد در صد لاغر و متناسب میشم

      مثلا میگفتن برنج بخوری چاق میشی، بعد از غذا بری حموم شکم میاری, ساعت۱۲شب غذا بخوری چاق میشی ، ناهار بخوری چاق میشی ، قند و شکر بخوری چاق میشی ، نوشابه بخوری چاق میشی، بخوری بخوابی چاق میشی، پشت میز بشینی چاق میشی، نون با غذا بخوری چاق میشی، لواش بخوری چاق میشی، نمیدونم تحرک نداشته باشی چاق میشی، بستنی چاق کنندس، و هزاران حرف ها و جملاتی که بمباران شدم و وقتی با این دقت بمباران اطلاعاتی میشدم غیر از چاقی انتظار دیگه ای نبود حتی من از طریق قانون سلامتی از ۹۵کیلو به ۷۸کیلو رسیدم ولی تمام اون تفکرات بالا همراهم بود یه چند ماهی لاغری رو تجربه کردم ولی زور تفکرات بیشتر بود و دوباره به ۹۵کیلو برگشتم و اینجا متوجه شدم که به جای اینکه خودمو با نخوردن زجر بدم بشینم ذهنمو اصلاح کنم بدنم خودش میدونه چکار کنه و به اسانی و راحتی لاغر میکنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/24 23:31
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 95 کلمه

        سلام و ادب

        ممنون از کامنت خوبتون

        دقیقا همینه، اگه ما بتونیم با همون شدت و با همون تعهد که ذهن خودمون رو از اطلاعات چاق کننده، مثل همون مواردی که نام بردید و کلی اطلاعاتی که فکر میکردیم چقدر مفیده، بمباران کردیم، بیایم با تجسم و تصور و تمرین، با تصاویر ذهنی متناسب بمباران کنیم، هیچ فاصله ای با لاغری و تناسب اندام نداریم.

        ما داریم سعی خودمان را می‌کنیم و باید انتظار لاغری داشته باشیم چون داریم از همون مسیر استفاده میکنیم و ماقبلا از این مسیر نتیجه گرفتیم، البته این دفعه می‌خوایم نتیجه عکس بگیریم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/24 00:17
      مدت عضویت: 1714 روز
      امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 531 کلمه

      با سلام .

      در مورد تصویری بودن ذهن من هم تجربه ی خودم رو می نویسم. من خیلی تغییر کرده بودم ۶۹ کیلو بودم و سایز ۴۲_۴۰ و برای من یعنی ۱۰ کیلو تا متناسب شدن فاصله داشتم. از سایز ۵۲ _۵۰ رسیده بودم به این شرایط .شکم من و بالاتنه ام خیلی کوچک شده بود. صورتم فوق العاده بود اصلا غبغب نداشتم بازوهای من همونی بود که میخواستم ولی وقتی عکس می گرفتم فقط به قسمت پهلوها و ران هایم توجه میکردم و میگفتم واای چه قدر چاقم ، چرا انقدر زشتم پس چرا لاغر نمیشم و همیشه تصویر اون قسمت از بدنم به چشمم می اومد یا اگر جلوی آینه قدی می نشستم مثل اتاق دوستم که رفته بودم و روی تختش نشستم همش می گفتم اینهمه لاغر شدی ولی باز چاقی و جالبه که پاهای و پهلوهای من تغییر نکردند و همچنان همان بودند و الان که چاق تر ه شدند با صحبت های استاد دقیقا یاد اون روزهای خودم افتادم. و دیدم که درسته من مدام در حال پررنگ کردن چاقی قسمت هایی بودم که دوست شون نداشتم .

      در مورد رویا پردازی و ایجاد تصاویر: 

      من دیشب یک پستی در اینستاگرام می دیدم درباره‌ ی مرلین مونرو که میگفت من هرروز رویاپردازی میکردم که مردم تشویقم میکنن و صف کشیدن برای تماشای من و همون حرف هایی که تجسم میکردم بقیه دارن بهم میگن رو خودم بلند بلند به خودم میگفتم. و علت موفقیتش رو افکار مثبت خودش می دونست.

      درباره ی من اینه که من نسبت به خودم وقتی احساس مثبت دارم و بازخوردش رو از دیگران دریافت میکنم باورم نمیشه!!! و این یعنی هنوز اون انتظار در من شکل نگرفته چون اگر حرف منفی بشنوم متأسفانه قبول میکنم خیلی هم راحت بعدش تازه متوجه میشم چه اتفاقی افتاده. پس نقش انتظار خیلی مهم تر از چیزی هست که فکر میکنم.

      مقایسه ی آرزوی لاغری با سایر آرزوها اشتباه است. 

      چون مثلا برای کسب رتبه ی خوب در کنار تجسم مثلا داشتن، تلاش ، علاقه و استفاده از مشاوره و منابع درست الزامی است. ولی در مسیر لاغر شدن کسی جز ما در راه نیست پس نه عجله ای نیاز است نه زمان مشخصی مثل کنکور دارد. و فقط احتیاج به باور و انتظار درست و استمرار دارد. برای خود من لازم است که هر‌چند وقت یکبار یادآوری کنم که این استمرار در جهت بهبود شرایط تناسب اندام است تا دچار تکرار و یکنواختی نشوم و لیز نخورم.

      من خیلی از رژیم ها سختی دیدم و اذیت شدم بنابراین هیچ وقت حتی اگر بگن یک‌شبه میشی ۵۰ کیلو هم تحریک نمی شوم که آن روش چیست.دوستم از یک‌رژیم سخت ۱۵ کیلو کم کرد و دوباره ۵ کیلو آن برگشت آن موقع که لاغر شد به من گفت بیا تو هم از روش من استفاده کن گفتم اصلااا امکان نداره..

      خودش هم از آن روش خسته شد چون خیلی سخت و بی منطق همه چیز را حذف کرده بود و پزشک گفته بود تا آخر عمر نباید برنج و نان بخورید!!!

      من هرلحظه خداروشکر میکنم که در مسیر لاغری با ذهن هستم و از خداوند می‌خواهم هرروز اشتیاق مرا زیاد کند تا استمرار داشته باشم و نتیجه بگیرم.

      همونجوری که برای رژیم ها متعهد بودی برای تجسم و پاسخ به سوالات و فایل ها وقت بگذار.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 35667 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 380 کلمه

      میدونید من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردنه 

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      واقعا استاد حرفاتونو من باید با طلا بنویسم چون واقعا انتظار لاغری باید در من ایجاد بشه 

      من سناریو خودمم نوشتم بهترین ارائه دادم ولی چیشد آخر اون نتونست انتظار لاغر شدن در من ایجاد کنه 

      من دلم میخواست سناریو اینجوری بنویسم که با تکرار دوره گام سوم دارم مینویسم چون اون ته ته های وجودم برام باور پذیر نبود همش میگفتم منکه هنوز لاغر نشدم چطور بتونم زندگی بعد از اونو بنویسم 

      و تصمیم گرفتم سناریو خودم از ا ول بنویسم و اینکه گفتید نیروی درون استاد دوستان نمیدونم چند بار ولی زیاد شنیدم در مورد نیروی درون داستان‌هایی که همش یادم من یه نیرویی درونم دارم به من گفت برو این کارد انجام بده 

      در صورتیکه پدر منکه سالهاست در شغل فکر میکنم املاک بودن مخالف بودن اما ایشون خرید و همون ملک باعث میلیاردر شدن ایشون شده 

      چقدر فکر میکردم باهاش دارم ارتباط عالی برقرار میکنم هر شب چقدر فکر میکردم بهش ایمان قلبی دارم 

      خدایی از حق نگذریم به نظر خودم داشتم این جلسه یه تلنگر حسابی به من زد منو بیدار کرد بابا یه نیرویی درون خودت داری ازش کمک بخواه 

      چقدر شنیدم همه چیز به خدا بسپار چقدر شنیدم خدا همه کارها رو انجام میده حتی بزرگ شدن منم خدا انجام داده 

      میدونید استاد حرفا خیلی می‌شنوم تا درکسشون نکنم نمیشه ازش استفاده کرد خدایا شکرت کمکم کردی تا نیروی درون انتظار داشتن از تو رو درک کنم 

      واقعا همین خدایی که منو هدایت می‌کرد تا چاق بشم الان داره به بهترین  شکل ممکن هدایت میکنه من لاغر بشم اما من درکش نکردم 

      واقعا قبول دارم جسم سه  روز من با جسم الان من کاملا متفاوت من کلا تغییر کردم ولی اینو درک نکرده بودم 

      خدایی که من گفتم درمان سرطان با ذهن منو به این مسير الهی هدایت کرد تا به بهترین شکل ممکن زندگیم تغییر بدم 

      خدایی که منو از میون نمیدونم چقدر جمعیت از ایران فقط منو انتخاب کرد در این مسير قرار داد که بتونم دنیای خودم بسازم 

      خدایا منو ببخش خدایا منو ببخش خدایا منو ببخش تو منو هدایت کردی من نفهمیدم 

      دیگه با توکل به تو با انتظار داشتن از تو با نیروی درونم هر کاری انجام میدم از نیروی درونم کمک میگیرم 

      استاد بینهایت سپاسگزارم برای دوره ارزشمندتان الهی دست به خاط بزنید براتون طلا بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 53485 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 505 کلمه

      به نام‌ خالق هستی بخش 

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      امروز بسیار سرم شلوغ بود و نتونستم فایل رو کامل گوش بدم ، بخاطر همین فعلا در موردش نمی نویسم .

      استاد سپاسگذارم برای جلسه ی  جدیدی که لطف کردید و گذاشتید .

       

      روز ۲۲

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم بوده .متناسب بودن حس رهایی و آزادی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن بهم حس سبکی ، سلامتی ، زیبایی ، جذابیت ،جوانی ، اعتماد بنفس ، عزت نفس ، اراده ، ارزش و لیاقت میده .متناسب بودن سرشار از خوبی هاست .

      از اینکه عاشق اندامم شدم و با دیدن خودم ذوق میکنم لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم به خودم افتخار می کنم چون من این تغییرات بی نظیر رو در خودم ایجاد کردم و لذت میبرم .از اینکه می تونم با خیال راحت کلی پیاده روی کنم چون سبک شدم ،لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو راحت و بدون سختی در تایم کمتری انجام میدهم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم بخواد میتونم بپوشم لذت میبرم .

      همسرم با دیدم شوکه شد و گفت چقدر لاغری بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ، مبارکت باشه .مادرم اشک از چشماش جاری شد وقتی من رو دید و خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل خیلی خوبه این همه تغییرات عالی داشتی و کلی سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام همه با دیدنم تعجب کردند و گفتند عالی تغییر کردی چقدر لاغر شدی و خیلی زیباتر ، لباسها به تنت خیلی زیبا شدن .

      افکار و رفتارم درست مثل یه شخص کاملا متناسب با افکار و رفتار صحیح شده .میبینم که راحت میتونم از یه وعده بگذرم ، مثل امشب که چون نهار رو خیلی دیر خوردم و وقت نداشتم ، شام اصلا گرسنه نیستم و نمی خورم .قبلا تصورم این بود که حتما باید بخورم چون همه داشتن شام می خوردن منم وسوسه میشدم و فقط تحریک بینایی و گرسنگی کاذب بود وگرنه گرسنه نبودم .میبینم که میلم به خوردن مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات خیلی کمتر شده .میبینم که افکار منفی در ذهنم خیلی کمتر شده و مثبت اندیش شدم .

      باید بیشتر روی خودم کار کنم ، باید وقت بیشتری ایجاد کنم و فایل ها رو گوش بدم .باید تمریناتم رو مثل همیشه مرتب و با عشق و علاقه انجام بدم .باید هر روز حال خودم رو خوب نگه دارم .باید احساس لاغری رو در خودم بیشتر ایجاد کنم چون حس لاغری من رو به لاغری میرسونه .باید تجسم لاغری رو هر شب قبل خواب حتما حتما انجام بدم .

      « خدایا شکرت »

      « استاد گرامیم ممنونم  »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره اقاپور
      1403/07/23 23:52
      مدت عضویت: 1885 روز
      امتیاز کاربر: 15774 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 61 کلمه

      انتظار در وجودم باید مثبت و با عشق لاغر شدن باشد .اگر در وجودم نبینم و در بیرون منتظر چیزی باشم که لاغر م کند حسابی در اشتباهم . ذهنم از من انتظار دارد که فرمول‌های  درست لاغری را یاد بگیرم و جای یادگرفته های چاقی ام بزارم .من سعی خواهم کرد به جای تصویر چاقی تصویر های لاغری بزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ارامش
      1403/07/23 21:37
      مدت عضویت: 516 روز
      امتیاز کاربر: 11370 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 260 کلمه

      به نام خالق زیباییها وسلام و درود خدمت دوستان واستاد گرامی.                                                       ۱ حس زیبایی حس آرامش حس آزادی انتخاب لباس حس شیک پوش شدن حس خوش اندام شدن حس رهایی.                                                                ۲ من از شکم وپهلوهای صاف و تختم لذت می برم از کمرباریکم لذت می برم از اینکه روز به روز دارم لاغرتر میشم لذت می برم از اینکه پاهام باریک و خوش فرم شده لذت می برم.                                                  هر کی من و میبینه از تعجب چشاش گرد میشه میگن چه کار کردی چقد خوش اندام شدی چقد زیباتر و جوون تر شدی قدت بلندتر شده.                                        ۳تغییرات زیادی کردم دیگه افکار چاقی ندارم رفتارهام هم تغییر کرده دیگه ریزه خواری ندارم حرص و ولع خوردن ندارم ترس از غذا خوردن ندارم.                        من باید همیشه توی مسیر باشم فایلها رو گوش بدم ومهمتر عمل کنم وسعی کنم عادات و باورهای جدید و ان قدر تکرار کنم تا ملکه ذهنم بشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/07/23 20:15
      مدت عضویت: 441 روز
      امتیاز کاربر: 2140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      سلام استاد و سلام بر همه دوستان جان هم مسیران گرامی 

      قسمت بسیار جالب فایل امروز متمایز کردن رسیدن به تناسب از همه درخواستهای دیگرمان در طول زندگیست اینکه رسیدن به تناسب هیچ نیازی به بیرون ندارد بهیچ وجه عوامل بیرونی دخالتی ندارند فقط وفقط میباید از نیروی درون کمک گرفت و این اصطلاح خود متعالی هم بسیار جالب بود که میبایست از درون خودمان شروع کنیم بدون هیچ سختی وزجروتحملی 

      وتاکید همواره وپیوسته شما مبنی بر انتظار    که انتظارمون چیه این شاه کلیدی است که اگر درکش کنیم و کامل متوجه بشوییم همه مسائل دست یافتنی است 

      وتاکید دوباره اتان بر تصویری بودن ذهن واهمیت آن 

      واهمیت دوره ورود به ذهن ناخودآگاه که واقعا هنوز بر این باورم که درک صحیح وانجام تمریناتش میانبری است جهت تسریع درتناسب 

      خداقوت 

      دستمریزادخسته نباشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/23 16:06
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 406 کلمه

      سلام عرض می‌کنم خدمت استاد عطا روشن عزیز و دوستان خوب توی سایت که با هم برای بهتر شدن زندگیمون تلاش می‌کنیم این سومین کامنتی که من می‌ذارم و این کامنت‌ها رو جدا جدا می‌فرستم چون هر کدومش یک موضوع جداگونه داره 

      موضوعی که الان می‌خوام در موردش صحبت کنم اینه که حقیقتش رو بخواید من این چندمین باره که به خودم به خدای خودم قول میدم که تمرین‌ها رو مرتب انجام بدم و استمرار داشته باشم اما به نظرم ما انسان هستیم و ممکن الخطا 

      به هر حال من اون استمراره رو خوب نداشتم و اون تمرین‌ها رو به خوبی انجام ندادم و الان تصمیم گرفتم امروز که چهل و نهمین روزیه که همراه این سایت هستم نه فردا که میشه پنجاهمین روز نه از فردا صبح بلکه از همین لحظه از همین حالا واقعاً شروع کنم روی ذهنم کار کنم…

      و بعضی از دوستان هستند که تازه به سایت می‌پیوندند و براشون این سوال اینه که خب من این همه سال رژیم گرفتم اگه من قرار باشه رژیم رو ول بکنم پس چاق می‌شم این رو خواستم بگم 

      من روزای اول لاغری با ذهن حریص بودم خیلی ذهن فقیر و گرسنه‌ای داشتم به خاطر اون همه رژیمی که گرفته بودم 

      بعد من خیلی خوردم و چاق‌تر نشدم فقط لاغر نشدم 

      بعد یه مدت که هنوز اوایل بود ولی از اون حرص زیاد دست برداشته بودم واقعاً لباسام داشت گشاد می‌شد و اطرافیانم می‌گفتند که چیکار می‌کنی که لاغر شدی 

      یعنی مثلاً می‌رفتم خونه مادر شوهرم خواهر شوهرم می‌گفت رژیم جدید گرفتی ورزش جدید می‌کنی آخه لاغر شدی 

      دوباره تمرین‌ها رو خوب انجام ندادم استمرار نداشتم و پرخوری می‌کردم اما باورتون نمی‌شه چون باور ذهنی من اینه که من از این چاق‌تر نمی‌تونم بشم و ون باورم اینه که چون رعایت نکردم لاغر هم نمی‌تونم بشم وزنم ثابت مونده 

      الان به خودم قول دادم که منی که بدن به این مهربونی دارم بدن من یک شبه ۱۰ کیلو اضافه نمی‌کنه بدن من با یه وعده پرخوری از من انتقام سنگین نمی‌گیره بدن من صبوره بدن من جزئی از طبیعت جزئی از خلقت بی‌نهایت خداست 

      انشاالله شروع بکنم با توکل به خدا با یک صبر و حوصله‌ای لی از برنامه‌های اضافه زندگیم رو کم بکنم و وقت بذارم و با استمرار و با انجام تمرین‌ها انشاالله وارد مسیر لاغری با ذهن بشم انگار که امروز و این لحظه از نو متولد شدم 

      در ساعت ۴ بعد از ظهر روز بیست و سوم مهرماه ۱۴۰۳ من به خودم و خدای خودم قول میدم که از نو شروع کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/23 15:57
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 923 کلمه

      ذهن مثل تغییرات جسمی تغییر نمیکنه چون خارج از بدن است..جسم چروک میشه پیر میشه سلول می‌سازه… تخریب میشه ترمیم میشه …ذهن ولی اینجوری نیستباید تصاویرت رو تغییر بدید تا ورودی کنی به ذهن ناخودآگاه و در پایان جسمت تغییر می‌کنه استاد توی فرمایشات تون گفتید اگر همون انرژی ای که گذاشتی که رژیم بگیری و ورزش کنی رو بذاری روی تغییر فرمول ذهن و لاغری با ذهن نتیجه میگیری .به نام خدا استاد گفتش که قبلاً چه جوری انرژی می‌ذاشتی…من هم با اینکه این موضوع تکراریه و بارها توی این سایت به این سوال جواب دادم ولی این از اون دسته جواب‌هاست که هر چقدر جوابش بدم خسته نمی‌شم و اتفاقاً فکر می‌کنم یه تمرین خیلی خوبه.اولین باری که من رژیم گرفتم ۱۴ سالم بود و با یک انرژی خیلی زیادی چون اولین بارم هم بود یک رژیم خیلی سخت گرفتم خیلی هم امیدوار بودم که لاغر بشم.  واقعاً هم تونستم ۱۲ کیلو کم کنم از ۷۲ کیلو تبدیل بشم به ۶۰ کیلو که برای قد و هیکل من یعنی واقعاً باربی شده بودم.ولی خب متاسفانه دو برابر وزنی که کم کرده بودم برگشت و شدم ۸۶ کیلو .و من یادمه که بعد از اون با یک انرژی بسیار زیادی من رفتم هیئت بدمینتون کلاس بدمینتون ثبت نام کردم و با اینکه هر روز می‌رفتم دانشگاه ولی کلاس بدمینتون رو هم سه جلسه در هفته می‌رفتم و اینکه توی دانشگاه هم مرتب پیاده روی می‌کردم از این دانشکده به اون دانشکده بعد دانشکده ما پای کوه بود از دانشکده ما تا در ورودی شاید به اندازه نیم ساعت راه بود این مسیرو من می‌رفتم میومدم. وقتی هم که با سرویس می‌رفتم سر ایستگاه پیاده می‌شدم تا خونه ما یک ربع پیاده می‌رفتم دوباره فردا صبحش یک ربع پیاده میومدم تا سر ایستگاه …من تمام این‌ها رو با ذوق و شوق انجام می‌دادم و  با هر قدمی که برمی‌داشتم هر قدمی که روی زمین می‌ذاشتم احساس می‌کردم که کالری‌هام داره می‌سوزه و وزن بدنم داره کم میشهمنی که یه زمانی رسیده بودم به ۸۶ کیلو حالا داشتم وزن ۶۷ کیلو رو تجربه می‌کردم! دوست‌هام همه می‌گفتن چقدر لاغر شدی چیکار کردی که انقدر لاغر شدی با چه اشتیاقی رژیم می گرفتم با اینکه نمی‌تونستم مثل بقیه دوستام پیتزا بخورم و من فقط آب معدنی سفارش می‌دادم با اینکه اونا چیپس و پفک می‌خوردند و من نگاه می‌کردم تمام این‌ها داشت از من انرژی می‌گرفت و من تمام وجودم رو برای رژیم‌ها و ورزش‌ها می‌ذاشتمبعد از اون دوباره وزنم رفت بالا دوباره شدم ۸۰ کیلو دوباره این دفعه خودم رسوندم ۷۲ کیلو و بارها و بارها و بارها این کارو تجربه کردم همین اواخر با موضوع رژیم‌ کتوژنیک آشنا شدم و انقدر هیجان زده بودم یک کتاب صوتی گرفته بودم داشتم گوش می‌دادم حالا اسمش رو نمیگم ولی خیلی آدم معروفیه من شبانه روزی اینو گوش می‌دادم یعنی همونجوری که الان فایل‌های استاد رو یکسره گوش میدمظرف می‌شستم گوش می‌دادم تا وقتی  می‌خوابیدم گوش می‌دادم بلند می‌شدم گوش می‌دادم غذا می‌پختم گوش می‌دادم بعد واقعاً یک اشتیاق عجیبی رو توی سینم احساس می‌کردم انگار که گم شده‌م رو پیدا کردم رفتم  MCT oil خریدم. کره نارگیل سرکه سیب  دمنوش و روغن حیوانی خریدم…و واقعاً بهش ایمان آورده بودم انقدر هیجان زده بودم انقدر هیجان زده بودم که وقتی رفتیم خونه مادر شوهرم با اینکه خواهر شوهر من خیلی متناسبه و حتی لاغره نشوندمش کنارم که بدو بیا می‌خوام یه چیزی برات تعریف کنم یه چیز جدیداً یاد گرفتم دست از سر اون برمی‌داشتم یقه شوهرمو می‌گرفتم بیا بیا ببین چه چیزایی یاد گرفتم انقدر هیجان زده بودم بعد دوباره ویس می‌دادم برای دوستام تعریف می‌کردم از چیزایی که یاد گرفتم خوب فکر نمی‌کنم لازم باشه که بگم نتیجه‌اش هم معلومه که الان ۸۳ کیلوام بهتر که نشدم هیچی بدترم شدم بعد از اون رفتم دکتر رژیم اینترنتی پیدا کردم باور کن وقتی چت هام رو باهاش می‌خونم گریه‌م می‌گیره که چقدر چه حرفایی که زدم گفتم خانم دکتر شما آخرین امید منی من دیگه این بار دیگه رژیم بگیرم تمام تلاشمو می‌کنم من دیگه قول میدم روزی یک ساعت ورزش کنم یا حداقل برقصم من دیگه قول میدم اصلاً یه کالری بیشتر از اون چیزی که بگی نخورم و یک بار ۳۰۰ هزار تومان و یک بار ۵۰۰ هزار تومان هزینه کردم و باز هم حتی یک روز رژیمش رو رعایت نکردم …یه دکتر دیگه پیدا کردم اون اینجوری بود که از این دستگاه‌هایی داشت که میگه بدن چقدر چربی داره و اینا بعد باور کنین با این بچه کوچیک راه افتادم رفتم پیش اون دکتر به چه زحمتی وقتش رو گیر آوردم که فقط برم رو دستگاه و بگه چند درصد از وزن بدنم چربیه بهم گفتش که با اینکه سنت ۳۱ سال است ولی سن بدنت ۳۹ سال زانوی چپت به شدت ضعیف شده … چقدره چربی تو بدنت هست و فلان و بعد من خیلی انگیزه داشتم از در اونجا که اومدیم بیرون به شوهرم گفتیم برم یه چلو کباب بزنم از فردا صبح شروع کنم 😂که رژیمش به همون دست شد کاغذ باطله افتاد زیر دست بچه‌ام خط خطیش کرد انداختیمش دور اونجا هم کلی هزینه کرده بودم 😔🤦‍♀یعنی می‌خوام بگم من تک تک این‌ها رو کلی براش انرژی می‌ذاشتم که کلی بهش امید می‌بستم واقعا اگر همون انرژی‌ای  رو که برای اونا می‌ذاشتم رو جمع بکنم و برای لاغری با ذهن بذارم مطمئنم یه نتیجه عالی می‌گیرم. کما اینکه درسته هنوز خیلی لاغری با ذهن برام نمود بیرونی نداشته ولی انقدر از درون آرومم کرده انقدر حالم رو خوب کرده که نگو…فقط یه نکته اونم اینکه دلم می‌خواد به خودم به خدای خودم به استاد و به هم مسیران دوست داشتنی خودم این قول رو بدماز این به بعد تلاشمو بیشتر می‌کنم…ممنون که پیام من رو خوندید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/07/23 15:37
      مدت عضویت: 503 روز
      امتیاز کاربر: 12147 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 648 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزو مهربانم و دوستان گرامی 

      استاد همیشه از شنیدن صدا و صحبت های الهی تون لذت میبرم. خدا شمارو حفظ کنه که اینقدر وجود نازنینتون باعث پراکنده شدن حال خوب و خیرو برکت هست❤

      خدارو شکر که هستید و همدیگه رو پیدا کردیم🌹

      استاد واقعا من از وقتی وارد این دوره شدم باز هم شاهد تغییراتی در تمایلاتم شدم.قبل از این دوره چند روزی بود که دوباره نگرانی ها و افکار چاقی در ذهنم شروع کرده بودن به مرور شدن و از مرورشون هم بیشتر نگران شدم.ولی خدارو شکر این دوره خیلیی به موقع اومد روی سایت در واقع حس کردن من درسته که تغییرات خیلیی خوبی داشتم با استفاده مداوم از آموزش های سایت اما انگار ذهنم یه روغن کاری دوباره میخواست که این دوره همینکارو داره برام میکنه.

      با شروع این دوره و انجام تمریناتش شاهد تغییرات جدیدی در تمایلاتم و رفتارهام شدم خدارو شکر حتی حس میکنم چهره امم زیباتر شده و از دیدن چهره ام لذت میبرم.

      خب با لحاظ آگاهی های این فایل واقعا ارزشمند میرم سراغ پاسخ دادن به سوالات برای تقویت تصویر جدید لاغریم:

      ۱_

      متناسب شدن برای من حس زیبا تر شدن و سلامتی داره.واقعا در ذهنم لاغری و متناسب شدن برابر شده با سلامتی.با تحرک راحت با تندو فرز شدن در راه رفتن در انجام کارهای روزمره و به راحتی پله هارو بالا پایین رفتن. با توانایی بالا برای پیاده روی و قدم زدن.با نفس کشیدن راحت. متناسب شدن حس آرامش بهم میده حس اطمینان از خودم که نگران چاقی یه هویی نیستم.متناسب شدن باعث شده دیدن از مغازه های لباس فروشی برام یه تفریح لذت بخش شده و فقط از دیدن لباس ها لذت میبرم بدون حس حسرت و حسادت و نگرانی! متناسب شدن برای من حس خوش استایل بودن رو داره حس شادی و خوشبختی! حس اعتماد به نفس و ترغیب شدن برای ارتباط برقرار کردن و تعامل با مردم!

      ۲_

      از دیدن بازوهای باریک و کشیده ام که فرم ماهیچه هام بیشتر و بهتر داره خودشو نشون میده لذت میبرم. از دیدن کمر و دور کمر تراشیده و زیبام لذت میبرم. از دیدن شکم و زیر شکم تخت و صاف و ماهیچه ای خودم لذت میبرم.از دیدن پاهای خوش فرم و کشیده و باریک خودم لذت میبرم. از اینکه لباسام به زیبایی به تنم میشینه خوشحالم. از اینکه میتونم به راحتی خیلیی از لباس هایی که آرزو داشتم تنم کنم و حالا با این اندام متناسب به راحتی میتونم تنم کنم لذت میبرم.

      ۳_

      همه بدون استثنا وقتی منو میبینن بهم میگن که چقدر جوون تر و بچه تر شدی چقدر زیباتر شدی. به هیچ وجه کسی سن واقعی منو باور نمیکنه پیش اومده جدیدا چند نفری بهم گفتن تو دهه ۸۰ هستی این بازخورد دیگه واقعا برام جدید بود!

      همه ازم میپرسن دختر تو چیکار میکنی روز به روز داری لاغرتر میشی رازتو بهمون بگو و من فقط لبخند میزنم! خدایا این لبخندو برای همیشه ام میخوام!

      ۴_

      تمایلاتم خیلی تغییر کرده. ترغیب های ذهنیم برای ریره خواری بشدت کم شده.جدیدا متوجه شدم یکم بیشتر از حد خودم خوردن یا خوردن در حالی که در حالت سیری رضایت بخش هستم اصلا بهم نمیسازه. کمتر از ی مدت پیش گرسنه ام میشه. و ساعات بیشتری در سیری هستم.

      میزان تحرک و فعالیتم نسبت به ی مدت پیش باز هم بیشتر شده. میزان تمایلم به تمیزتر و منظم تر نگه داشتن محیط اطرافم بیشتر شده. و حس میکنم نظم ظاهری خودم و ترتمیزی لباس و ظاهرم خیلییی بیشتر و چشمگیرتر شده.ترغیب شدم به کارهای ساده ای که منو زیباتر میکنن مثلا بعد از مدتهااا رنگ مویی خریدم که خیلیی به چهره ام میاد و زیباترم کرده.و از این تغییراتم دارم لذت میبرم.

      ۵_ 

      حس میکنم باید به اندازه کافی آب بخورم. به ترغیب های ذهنم برای خوردن قبل از خواب اهمیت ندم هر چند چند روز اخیر خیلی کمتر شده. به استراحتم اهمیت بدم و وقتی خوابم میاد حتما به موقع بخوابم.

      استاد ازتون بینهایت بابت این دوره شگفت انگیز ممنونم.

      دوستتون دارم و براتون زندگی پر خیرو برکت رو آرزو دارم 🌹🫂❤ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 50 از 10 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/07/29 08:01
        مدت عضویت: 69 روز
        امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 198 کلمه

        سلام سحر عزیز

        صبحتون و صبحمون بخیر

        من نمی دونم چطور این کامنت رو ندیده بودم و قسمت بود که الان ببینم

        چقدر از خواندن کامنت شما لذت بردم. و بهم یه انگیزه و روحیه جدید داد که تمرین امروزم رو انجام بدم. در واقع می خواستم تمرینم رو انجام بدم، گفتم بذار یه کامنت بخوانم بعد و بعدش این کامنت رو دیدم.

        وقتی جواب سوالات را می خواندم همش می گفتم واااای این همون چیزیه که منم دوست دارم بنویسم و کلی از مواردی که نوشتید ایده گرفتم.

        من هم این نظم در ظاهر رو واقعا در خودم بیشتر می بینم. انگار وقتی گفتیم متناسبیم، صبح هم از خودمون توقع بیشتری داریم که این تناسب رو توی لباس های مرتب و سر و وضع بهتری ظاهر کنیم. و پوشیدن لباس های مرتب و رسیدن به ظاهر باز هم حس تناسب را در ما بیشتر می کنه. وقتی توی آسانسور خودم را می بینم خیلی لذت می برم و خیلی احساس زیبایی دارم و این حس خودم را در چشمان دیگران هم می بینم و بعضی وقت ها افراد بهم می گن.

        خدا رو شکر از قرار گرفتن در این مسیر و خدا رو شکر بابت کامنت تون که حال من رو خوب کرد.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1403/07/30 17:28
          مدت عضویت: 503 روز
          امتیاز کاربر: 12147 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 22 کلمه

          سلام لیلا خانم عزیزم 

          وقتتون بخیرو شادی 

          ممنونم از اینکه زمان گذاشتید و دیدگاهم رو مطالعه کردید و سپاسگذارم از نظر لطف و محبتتون🌹❤🫂

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/23 14:42
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 2725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 565 کلمه

      فایل رو گوش دادم و اولا که واقعا لذت بردم 

      و اما بعد

      استاد نکته ی خوبی گفتید 

      ما انتظار لاغر شدن رو نداریم 

      ما از خودمون نمی‌بینیم که لاغر میشیم و همه‌اش فکر میکنیم باید دست به دامن عوامل بیرونی بشویم.

      اون مثال تنگ شدن شلوار چقدر قشنگ بود…

      حمله ی چاقی…

      اینکه افکار چاقی رو مثل یه بار سنگین به دوش میکشیم…

      خیلی تصویر چاقی داریم

      مثال از خودم: کسی رو نشون دوستم یا خواهر شوهرم دادم و میگم به نظرت من اندازه ی اونم؟ و مثلا اطرافیان مثل دوستم یا خواهر شوهرم گفته وای مریم!!! اون از تو کوتاه تره چاق تره… حداقل ده کیلو از تو بیشتره 

      من الان ۸۳ کیلو ام خودم تصورم از خودم مثل آدم ۱۰۰ کیلویی هستم ولی اطرافیان وزنم رو خیلی کمتر حدس میزنن…

      واقعا من یه دنت الان خوردم احساس کردم با دنت از ۸۳ کیلو شدم ۸۵ کیلو…

      یه بنده خدایی بینی عمل کرد ولی خودش به بینی جدید عادت نداشت 

      هی می‌گفت مریم دماغم کجه!!!! 

      کج نبود 

      کج می‌پنداشت 

      دوست خودم داره خودکشی می‌کنه که بدنش قرینه میشه هر چی میگم بابا به خدا مردم همه یه ور تنشون از اون ور بزرگترها

      انگشت دست چپ و راست هم حتی با هم فرق داره 

      هیچ ابرویی خدا دادی قرینه نیست 

      بعضی ها چشمشون انحراف داره 

      تو چرا اینقدر به خودت گیر میدی؟؟؟

      والا الان فایل استاد رو گوش میدم میگفتم کسی اصلا من. رو نگاه هم نمیکنه من میرم بیرون فکر میکنم همه میگن وای این دختره چه چاق است!

      راست میگین به کسی بگی عبوس خسیس خنگ باهوش نقاش عصبی مهربان صبور دلسوز دست و دلباز….

      میشه همون…

      گفتید باید با خودمون در صلح باشیم چقدر درست گفتید 

      حرف استاد خیلی جالب بود اینکه وقتی کسی به جایی میرسه ما فکر می‌کنیم چقدر سختی متحمل شده…
      اما
      اون تصویر ذهنیش رو ساخته و دنبالش رفته زحمتی نداره…
      همه اش زیبایی همش قشنگی است…
      در داستانهای دینی ما هست که برخی از بزرگان ما در اوج سختی و چیزی که ما بلا و مصیبت میدونیم می‌گفتند 
      ما چیزی جز زیبایی نمی‌بینیم!
      ما درک نمی‌کنیم ولی اونا زیبایی می‌دیدن…
      قضیه همینه باور ذهنی همینه 
      رژیم گرفتن و ورزش کردن برای ما همیشه یه مصیبتی بوده که باید برای رسیدن به لاغری تحمل کنیم
      وای دقیقا اونجا که گفتید بابا ولش کن اگر مسیر موفقیت اینه من نمیخوام!
      دقیقاً من زمانی که کنکوری بودم ما رو جمع کرده بودن تو کلاس هر کسی بگه چند ساعت می‌خونه بعد مثلاً طرف نشسته بغل دست من میگه ۱۷ ساعت می‌خونم اون یکی میگه ۱۴ ساعت می‌خونم بعد من تو دلم می‌گفتم اگه مسیر موفقیت اینه آقا من نمی‌خوام به پیر به پیغمبر من نمی‌خوام !
      من وقتی که وارد لاغری با ذهن شدم هرچی پیج و هشتگ  رژیم و اینا رو آنفالو کردم. واقعاً حذف کردم. فقط یه دوستم هست که این هر روز از غذاش عکس می‌ذاره سر رودربایستی فالو دارمش 
      که اونم گفتم واقعاً دیگه نرم تو پیجش بس که این بشر سالم‌خوری رو سخت کرده یعنی مدام پروتئین پروتئین‌های گران گران تو غذاهاش هر روز دغدغه فکر اینکه گوشت چی بخورم چند تا سفیده و چند تا زرده بخورم و در باشگاه چه کار کنم و چه سبزیجاتی رو مصرف کنم یعنی دیگه انقدر میگه که 
      با خودم میگم وای خب پس من چرا به فکر این چیزا نیستم من چرا انقدر غذا درست کردن و انتخاب غذا برام آسونه و واقعاً دارم سرش استرس می‌گیرم یه دوره‌ای هم باهاشون گروه زده بودیم 
      بعد اصلا اینو دیگه انقدر می‌گفتن کالری فلان چیز انقده ورزش انقدر کالری می‌سوزونه یعنی باور کنین کاهش وزن برای من تبدیل شده بود به یه غول بی‌شاخ و دم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/07/23 14:25
      مدت عضویت: 639 روز
      امتیاز کاربر: 48451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 769 کلمه

      به نام خدای  بخشنده ومهربان 

      سلام براستاد عطار روشن وهمه دوستان 

      هدف من زندگی بهتر کردن هست این هر روز به تعداد زیاد تو ذهنم باره گفته میشه پس انتظازم هم این خوب شدن هست وفتی تجسم اینده رو با احساسی واقعی انجام‌ میشه  وفتی هر روز به تعداد زیاد این تجسم رو دارم‌ اویل فقط  بخش لاغری بود چون بلدش نبود اول انتظارم‌ این بود که یی فردی لاغرمتناسب همیشه با من باشه که من تحت نظر داشته باشم‌ ورنمی تواستم این تجسم رو به شکلی که دل چسب بود نداشتم انکار مال من‌ نبود ولی با اگاهی درست که کسب کردم  و تمرین کردم‌ که برای تمرینهای که انجام داد با کلی انتظار واقعی شد و حال که دارم هر روز اون برای خودم‌ تجسم میکنم‌ انکار یی رویای که‌ واقعی شده  از انچه که خواستم و دارمش و چیز واقعی هست وفتی از تجسم خارج میشم انتظارم‌ دیدن همون تجسم همین امروز هست نه ساله های اینده و حسی خوبی از اینده برای خودم‌ می سازم 

      تجسم هر روز رو بهش فکر میکنم‌ نه فقط  بخش لاغری هست چندین جنبه این تجسم رو دارم برای  شیرین شده چون تو هر جنبه کسب کار تو رابطه با اطراف تو بخش سلامتی که به شکر خدا تو هر تجسم هست پس دست یافتی هست چون تو هر تجسم من فردی کاملا سالم هستم تو ویترین لباسهای که این همه سال اروزش داشتم پوشدن ودیدم تو اینه دید خودم با اون لباس دیدم‌ و احساسه های عالی که این همه سال کلی حسرت بود که نداشتم وکلی افسوس ونگران بودن برای هر روزم‌

      چه برسه اینده که دنیای از کابوسهای خطر ناک برای خودم  ساخته بودم‌ منتظرم  اون بودم  وفتی تو دوره و دوره ورد به سرزمین لاغر شما کفتید و وضعیت اینده خودتان رو بنویسد هر جی که خواستن خودم‌ گول بزنم‌ نشد هر جی نوشتم اینده بسیار با شرایط ناراحت کننده بد هیج حس خوشحالی از بودن دورنش نبود 

      حالا با طی کردن این همه زمان و تمرین در من‌ که به شکر خدا اینده بسیار روشن  واضح بهبود  یافته کاملتری رو هم‌حس هم لمس وهم‌ تجربه و هم اطمینان از بودن  برای خودم هست من صحبهای رو تو،این زمان دارم هر روز وهرشب باره تجسم میکنم‌ که خیلی  زمان تودمسیر فبلی قادر به تجسم حتی یی بخش از این افکار  نبود 

      بارها خواستم خودم رو فردی کمی وزنش کم‌ شده بینم‌ نشد که نشد هر جی شد فقط  بار بیشتر بودن‌ نه  کمتر مگه من‌ چه تغیبر خواستی تو بیرون انجام  دادن به خدا از جام‌ تکون‌ نخودرم  تو همون‌ مکان‌ تو همون  خونه و درست تو همون جای هر روز  هستم  ولی دنیای تغییر شکفتی سازی تو هر جنبه از زندگی من داره رقم  میخورم‌ که اصلا برای خودم  برای  این‌ مسیر این موقع نبود فقط لاغری اون به اندازه که بیوانم از  این  وضیعت خلاص بشم چه برسه جنبه هاای دیگه زندگی روپوشش  بده تو جنبه سلامتی  تو جنبه ربطه تو جنبه استقال مالی باورش برای خودم‌ که دارم‌ مینوسم اسون نبود ولی شد داره هی بزرگتر عمیفتر باوره پزیرتر میشه

       اره زندکی من‌ کلی تغیبرعالی با کلی  احساس شگفتی سازه و زمانی میشد که از احساس ایجاد شده اشک شوق فراوان از چشم‌ جاری هست که چه  دست  اودی رو به کل وحودم  دادم 

       فرد  دل مرده نا امید نا توان‌ پر استرس بی توان خودش  هدبه بی نظیر که هیج زمان‌ تصورش  رونداشتم  انقدر احساس درمن هست که قادر به توضیح دادنی نیستم کلا میگم من زنده شدم همین

       وافعا زنده شدن  اینده من صد درصد همین حالا شده هست واننظارم همین تجسم‌ واقعی تو هرجنبه هست که همین‌ امروز بهش رسیدم فقط اگه این زمان بین این فاصله  رو باید طی کنم همین من به انچه که تجسم میکنم‌ به امید خدای عزیزم خواهم رسبد

       درست بگم‌ حالا روز هست وتا چندساعت اینده   شب  نزدیگ شده وبازم فردا روز شروع میشه ایا به این شک دارم‌اصلا نه چیری هست‌که واقعیت داره من‌ هر کاری بکنم‌ تغیبر نخواهد کرد اگه  زمانی که  من‌ نفس بکشم  زنده باشم  زندگی کنم  تمرین کنم ادامه بدم‌ استمرار داشته باشم از اگاهی که کسب کردم  به شکل کامل استفاد کنم‌  همه این‌ اگه میشه همن تجسم واقعی من که  بسته به من‌ و کارم و استمرار و ادامه دادن باشه به همین راحتی و اسونی اگه فقط ادامه با احساس وانتظار  از دریافت رو در خودم به شکلی واقعی حفظ کنم

       اینده  رو که تجسم کردم  رو تجربه واقعیت شده بهش میرسم  چقدر این نگاه  جدید در من قدرتی خوب و ارزشمندی دیدن خودم  وحس لایقت از دریافت انچه که امادگی حذب و برای  خودم  به مرو ساخنم و پس خواهم رسید انشالله 

      خدایا  برای هرکمکت که شامل حالم شد ازت بی نهایت تشکر وسپاس گزار هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3200 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 196 کلمه

      سلام خیلی عالی بود من از دیشب یه موضوعی ذهنم رو مشغول کرده بود و امروز در این فایل صوتی خیلی زیبا استاد بازش کرد و من متوجه شدم . یکی از دخترای فامیلمون ۶ سال پیش وقتی رتبه های کنکور اومد میتونست پزشکی قبول بشه ولی خانواده خیلی باهاش صحبت کردن که بره فرهنگیان چون برای خانومها خیلی بهتره و اون قبول کرد لیسانس رو گرفت بعد هم فوق رو گرفت امسال رفته کنکور داده و پزشکی قبول شده و میخواد بره پزشکی من از دیروز که متوجه شدم گفتم چقدر پشتکار داشته با بچه ی کوچیک ، شوهر ، سر کار رفتن تونسته قبول بشه و با خودم تصمیم گرفتم که خیلی برای لاغری با ذهن پشتکار داشته باشم مدام تو سایت باشم بنویسم از خوابم بزنم و…. ولی امروز در این فایل متوجه شدم اون از ابتدا تصویر ذهنیش پزشک بوده هر چند که چند وقتی هم رفته معلمی و اون اذییت نشده پس من هم وقتی تصویر ذهنیم لاغری و تناسب اندام بشه خود به خود فعالیتم بیشتر میشه بدون اینکه بخوام پشتکار و اراده داشته باشم فقط باید سعی کنم لیز نخورم و نامید نشم و ادامه بدم ممنون ازهمگی  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/23 14:03
      مدت عضویت: 1714 روز
      امتیاز کاربر: 11878 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 287 کلمه

      سلام. هنوز فایل رو گوش ندادم ولی همین متن دو دقیقه ای حال من خوب کرد. چرا اینجوریه واقعا؟ چه رمزی داره که هر قسمت سایت و هر مطلبی حال منو خوب میکنه؟ خداروشکر که من جای امن خودم رو دارم در این دنیای شلوغ من در فضای مجازی جایی برای آرامش یافتن دارم. سپاسگزارم. 

      خیلی جالبه دو روزه به این موضوع فکر می کردم و جوابی براش نداشتم یعنی می گفتم خوب چاقی رو قبوله مقصر و باعث و بانیش منم ولی برای لاغری چه کنم؟ با اینکه در دوره ی ورود به سرزمین لاغرها جواب این پرسش رو داشتیم ولی اصلا به یادم نمی اومد من چند بار دوره رو گوش داده بودم و چند بار هم تکرار کردم. و اینجا به حرف استاد رسیدم که استمرار مهمه نه تعداد تکرار نه اینکه حرف ها و موضوعات رو حفظ باشی و مو به مو بدونی چیه. اون تاثیر درونی خیلی مهم تره . اونی که به جان آدم میشینه و میشه بخشی از شخصیت و هویت آدم‌ . همونطور که در مورد چاقی هست .. جوری پذیرفته بودمش که خوده خوده خودم می دونستم ولی لاغری انگار باید عمل پیوند جسم انجام بدم!!!

      و با دونستن اینکه جسم لاغر هم باز منم ولی حس غریبه ای بهش دارم انگار برای یکی دیگه س و من نیستم. و این متن فوق العاده بود که بابا لاغری هم تویی همونطور که این جسم چاق هم خودتی.

      قبول کن که با لاغر شدن اتفاق عجیبی نمیوفته و تو هم همین زندگی رو داری ولی قشنگ تر همین! 

      اصلا سخت نیست، ترس نداره ، بلکه خیلی راحت و بی دردسر و لذت بخشه. 

      الان که آرامش دارم میخوام فایل رو گوش کنم و ایمان دارم که سرشار از آگاهی و حس خوب برای منه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/07/23 11:31
      مدت عضویت: 51 روز
      امتیاز کاربر: 3150 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      سلام بر خدای مهربانم و استاد روشنایی و بیداری وجودی من استاد روشن عزیز

      امروز ۴۰ روزه من تو این بهشت رویایی قدم گذاشته ام

      کاش میتونستم از خودم عکس بگیرم و بفرستم و یکسری محدودیت ها نبود تا باور کنید چی میگم 

      امروز رفتم جلوی آینه صورتم برق میزد هی به آینه نزدیکتر شدم ببینم چطوری اینقدر صورتم صاف و شاد شده و اون خط و خطوط اخم بین ابروهام کجا رفته و چقدر چشمای من می‌خندید و برق شادی داشت 

      سریع اومدم جلوی آینه قدی ، خدای من نگاه کن من چقدر متناسب شدم چقدر شکم و پهلوهام جمع شده چقدر قدم کشیده تر شده چقدر سفیدتر شدم موهامو نگاه 

      همون طوری که هر روز می‌نوشتم موهام فر و مواج و پر پشت شده بود با یه کلیپس بزرگ جمعش کردم و آوردم بالای سرم که گرمم نشه موقع دوچرخه زدن و حل تمرینات امروز و سر زدن به سایت 

      قبلا واقعا موقع پاسخ به اون پنج تا سوال خودمو تو جسم لاغر مجبور بودم تجسم کنم و بعد پاسخ بدم ولی الان نیازی نبود من متناسب شده بودم و خودمو همون طوری که امروز بودم جلوی آینه لذت می‌بردم به سوالات با همون حس و حال متناسب الآنم جواب دادم درسته هنوز یه کوچولو شکم و پهلو هام مونده ولی من خیلی متناسب شدم شاید با لباس اصلا همون یه ذره اصلا معلوم نباشه 

      پیراهنی که تنم بود فوق العاده تو تنم آزاد شده در صورتی که قبلاً سخت به تنم می‌چسبید  

      چقدر حال درونیم خوبه چقدر آرامش نصیب دلم شده 

      در حین گوش دادن به این سورپرایز استاد منظورم همین فایله یاد افکار جدیدم افتادم که فتح قله دماوند بود و ذهن من داره جلو جلو برنامه ریزی هاش رو می‌کنه و خنده م گرفت مثل دوست استاد منم انگار عجله و ذوق دارم 

      با خودم گفتم مژگان عجله نکن تو خیلی خوب داری پیش میری و دماوندم میتونی فتح کنی و اصلا شاید عکس دماوندت بشه عکس شگفتی ساز تو در این سایت خدا رو چه دیدی

      سایز ۴۶ دیگه ازون تنگی تو تنم درومده و حالا کلی انتخاب بیشتر تو لباسهای تو کمدم دارم و این منو ذوق زده کرده

      اینم گوشه ای از ذوق و شوق من از امروزم که  فکر کنم دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ باید باشه 

      خدایا شکرت هزاران هزار بار خدایا شکرت و خدا من چقدر دوستت دارم و عاشقتم اینو میدونی دیگه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/07/23 08:59
      مدت عضویت: 69 روز
      امتیاز کاربر: 4145 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 352 کلمه

      سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

      ممنون استاد که جلسه جدید برای ما گذاشتید

      انتظار لاغر شدن را داریم یا انتظار لاغر نشدن؟

      نیروی لاغر شدن درون خودمان را می بینیم یا دنبال نیروی لاغری در بیرون می گردیم؟

      زمانی تغییر جسمی ما شروع می شود که از نظر ذهنی به این رسیده باشیم که برای تناسب نیازی به عوامل بیرونی نداریم.

      من برای اینکه هی به خودم بگم که نگاه من به بیرون نیست، حواسم هست ورزش و پیاده روی به نیت لاغری انجام ندم. نه به خاطر اینکه ورزش بده یا برای تناسب عجله ندارم، بلکه برای اینکه از ذهنم بیرون کنم که برای تناسب به برنامه های بیرونی نیاز دارم.

      لاغر شدن مثل رسیدن به خواسته های دیگه نیست که با بیرون بخوای کاری داشته باشی یا زحمت بیرونی بکشی یا رقابت کنی با دیگران یا از روش زندگی ت بیای بیای. کاری درونی، در آرامش و صلح با خودمونه. لاغر شدن یک آرزوی متفاوت با هر آرزویی در جهان است. چون درونیه، نیرویی درونی داریم که داره بدن رو هدایت می کنه. نیرویی که یکی رو ترغیب می کنه به خوردن همون نیرویی است که یکی دیگه را ترغیب می کند برای نخوردن. چشممان به نیروهای بیرونی نباشد، بریم به درون خودمون نگاه کنیم و بهش بپردازیم و درونمون رو درست کنیم و ذهنمون را درست کنیم.

      اگر انتظارت از خودت این نباشد که من باید لاغر بشم همش نگاهتان به دیگران است که چطوری دارن لاغر می شن.

      باید تصاویر ذهنی مون عوض بشه که لاغر بشیم. تصاویر ذهنی چاق از قبل در ذهن افراد چاق ثبت شده.

      با هر بار رفتن روی ترازو یه تصویر از چاقی ذخیره کردی و … پس ما کلی تصویر ذخیره کردیم و داریمش

      با هر بار جواب دادن به سوالها یک تصویر از تناسب ذخیره می کنی

      با هر بار تجسم شبانه یک تصویر جدید از تناسب ذخیره می کنی

      هر بار تخیل کنی که متناسبی، یک تصویر جدید از تناسب ذخیره می کنی

      پس متعهد باشم هر شب تصور کنم، روزها تخیل کنم، تمرین ها را هر روز انجام بدهم و استمرار داشته باشم. گفتن به جهان، به خودم و به دیگران باعث می شه من این راه را رها نکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم