0

گام ۴۸: محاسبه اضافه وزن ذهن چاق!

محاسبه اضافه وزن
اندازه متن

سال های زیادی از عمرم با چاقی گذشت. در آن سال ها ترازو یکی از وسایل شخصی من بود و من هر روز مشغول محاسبه اضافه وزن خودم بودم.

اما در روش لاغری با ذهن متوجه شدم برای محاسبه اضافه وزن نباید وزن جسمم را در نظر بگیرم بلکه وزن ذهنم را در محاسبه اضافه وزن باید مدنظر قرار بدم.

نحوه محاسبه اضافه وزن

اگر عبارت محاسبه اضافه وزن را در اینترنت جستجو کنید، سایت های زیادی نحوه دقیق محاسبه اضافه وزن را توضیح داده اند.

  • روش ساده محاسبه اضافه وزن بدن، فرمول BMI
  • محاسبه وزن ایده آل یا BMI | شاخص توده بدنی
  • فرمول اضافه وزن و روش های کاهش وزن به آسانی
  • محاسبه bmi یا قد و وزن آنلاین، وزن مناسب من چنده؟
  • چند کیلو اضافه وزن دارم؟
  • ماشین حساب وزن ایده آل
  • چگونه اضافه وزن خود را محاسبه کنیم؟
شاخص توده بدنی bmi

شاخص توده بدنی یا بی‌ام‌آی (به انگلیسی: body mass index، مخفف BMI) سنجشی آماری برای مقایسه وزن و قد یک فرد است. در واقع این سنجش میزان چاقی را اندازه‌گیری نمی‌کند بلکه ابزاری مناسب است تا سلامت وزن فرد با توجه به قدش تخمین زده شود.

این روش محاسبه اضافه وزن در بین سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰ توسط آدولف کوتله دانشمند بلژیکی ابداع شد.

نحوه محاسبه آن بسیار ساده است به این شکل که از تقسیم وزن فرد به کیلوگرم بر توان دوم (x²) قدش به متر بدست می‌آید

برای مثال اگر وزن فردی ۹۵ کیلوگرم و قد او ۱.۷۵ متر باشد محاسبه اضافه وزن یا شاخص توده بدنی او به این شکل خواهد بود:

۹۵ تقسیم بر ۳/۵ برابر است با ۲۷/۱ خواهد بود سپس این عدد را با اعداد جدول شاخص توده بدنی مورد مقایسه قرار داده و میزان اضافه وزن فرد را مشخص می کنند.

ردهشاخص جرم بدن – kg/m۲
دچار کمبود وزن شدیدکمتر از ۱۶
کمبود وزناز ۱۶ تا ۱۸٫۵
عادیاز ۱۸٫۵ تا ۲۵
اضافه وزناز ۲۵ تا ۳۰
چاقی کلاس ۱از ۳۰ تا ۳۵
چاقی کلاس ۲از ۳۵ تا ۴۰
چاقی کلاس ۳بیش از ۴۰

با توجه به جدول فوق فردی با قد ۱.۷۵ و وزن ۹۵ در گروه افراد چاق قرار می گیرد.

همه ما با این طریق محاسبه اضافه وزن آشنایی داریم که به راحتی با ضرب و تقسیم دو عدد برچسب چاق یا خیلی چاق و … به ما زده شده است اما آیا واقعیت چاقی انسان به همین سادگی است؟!

در دنیای چاق ها حرف و حدیث های زیادی درباره چاقی، چگونه چاق شدن و راه و روش های مختلف برای لاغر شدن ارائه شده است اما نکته قابل توجه اینکه چرا در همه این سالها راه حل مناسب برای لاغری ارائه نشده است و یا افرادی که از برنامه های رژیمی یا روش های لاغری استفاده کرده اند موفق به لاغر شدن و لاغر ماندن نشده اند؟

نقش ترازو در زندگی افراد چاق

سی و پنج سال از زندگی ام با چاقی گذشت و در این سال ها بارها از ترازو استفاده می کردم.

نکته جالب درباره استفاده از ترازو برای همه افراد چاق این است که معمولا برای بررسی مقدار کاهش وزن و لاغر شدن از ترازو استفاده می کنند ولی همیشه استفاده از ترازو باعث ایجاد احساس بد و ناراحتی در آنها می شود.

هر وقت که برنامه رژیمی را شروع می کردم از همان روز بارها خودم را وزن می کردم که ببینم چقدر کاهش وزن داشته ام.

اگر عددی که ترازو نمایش می داد کمتر از چند ساعت قبل بود خوشحال می شدم ولی اگر عدد تغییر نمی کرد یا کی بیشتر شده بود به شدت احساس ناامیدی می کردم.

استفاده از ترازو سبب شده است که افراد چاق انتظار کاهش وزن یا افزایش وزن ساعتی از خودشان داشته باشند.

  • بعد از پیاده روی خودم را وزن می کردم تا ببینم چقدر لاغر شده ام.
  • بعد از ورزش خودم را وزن می کردم تا از مقدار کاهش یافته انگیزه بگیرم برای ادامه دادن.
  • بعد از مهمانی یا هر وعده غذا خوردن خودم را وزن می کردم تا از مقدار افزایش وزنم اطلاع داشته باشم.

تمام زندگی من بازی با اعداد روی ترازو بود.

بسیاری از افراد چاق از ترازو برای محاسبه اضافه وزن خود به صورت روزانه و حتی ساعتی استفاده می کنند و حتی به شکل احساسی رابطه عمیقی با ترازو دارند و نمی توانند برای چند ساعت بیشتر از ترازو دور باشند چون اگر هر چند ساعت یک بار خودشان را وزن نکنند دچار احساس ترس و نگرانی از بی اطلاع بودن از وضعیت چاقی یا لاغری خود می شوند.

در بسیاری از برنامه های رژیمی نتیجه فرد بر اساس عدد روی ترازو مشخص می شود و این موضوع بارها باعث عصبانیت و ناراحتی شدید ما شده است.

تصور کنید یک هفته، دو هفته و حتی یک ماه با هر رنج و سختی بر اساس برنامه رژیمی فلان دکتر یا مرکز لاغری زندگی می کردیم و در پایان بخاطر اینکه عدد روی ترازو مطابق میل یا پیش بینی آنها نبود مورد سرزنش قرار می گرفتیم که چرا به شکل بهتری برنامه لاغری را اجرا نکرده ایم.

این در صورتی است که خیلی وقت ها تمام تلاش خود را کرده بودیم و انصافا هم عالی عمل کرده بودیم و این کاملا بی انصافی بود که بخاطر عدد روی ترازو تمام تلاش و کوشش یک ماهه یا مدت رژیم نادیده گرفته شود.

آنچه مسلم است استفاده از ترازو برای محاسبه اضافه وزن و همچنین محاسبه مقدار وزن کاهش پیدا کرده هیچ تاثیری بر میزان موفقیت افراد چاق برای لاغر شدن ندارد.

متاسفانه در تمام روش های لاغری وقتی درباره چاق شدن یا لاغر شدن افراد صحبت می شود به شکل کوتاه مدت و کاملا سطحی مورد بررسی قرار می گیرد به همین دلیل در تمام این سالها صنعت لاغری موفقیت قابل عرضه ای نداشته است.

تمام تمرکز روش های لاغری بر کاهش میزان غذا خوردن افراد چاق و افزایش میزان فعالیت آنها می باشد و سعی می کنند با محدود کردن تنوع غذایی و افزایش فعالیت بدنی افراد را مجبور به لاغر شدن کنند اما این برنامه ها به دلیل عدم هماهنگی با برنامه ریزی ذهن افراد چاق بیشتر از چند روز یا چند هفته قابل اجرا نیست بنابراین افراد بعد از مدت کوتاهی از ادامه روش لاغری منصرف می شوند.

در روش های لاغری ترازو یکی از مهمترین ابزار محاسبه اضافه وزن و همچنین میزان موفقیت فرد است به همین دلیل افراد چاق در مدت استفاده از برنامه های لاغری رابطه و خاطره خوبی از ترازو ندارند.

تمرکز افراد چاق بر اعداد ترازو باعث شده که هیچ توجهی به رفتار خود بعنوان عامل اصلی چاقی نداشته باشند. تصور کنید افراد چاق از طرفی خودشان را مسئول چاقی شان نمی دانند و دلایل مختلفی برای چاق بودنشان دارند که هیچ کدام تحت کنترل آنها نیست و از طرفی ترازو را بعنوان نمایش گر میزان چاقی یا لاغری خود انتخاب کرده اند و احساس خود را به اعداد روی ترازو ارتباط داده اند.

وقتی احساس فرد تحت تاثیر اعداد ترازو باشد، از آنجا که اطلاعی از چرا و چگونگی اضافه شدن یا کاهش وزن خود نداریم آنچه ترازو نمایش می دهد را بعنوان گزارشی درباره وضعیت سلامتی و تناسب خود قبول می کنیم.

همانطور که بسیار از انسانها نسبت به نظر دیگران درباره خودشان و زندگی روزمره بسیار حساس هستند و تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا دیگران از آنها راضی باشند درباره ترازو هم به همین شکل عمل می کنند و نظر ترازو درباره وضعیت تناسب اندام خود را به شدت قبول دارند و تلاش می کنند تا هرطور که شده ترازو عدد کمتری را به آنها نشان دهد تا بلکه خوشحال شوند.

در مورد لاغری و استفاده از ترازو برای محاسبه اضافه وزن یا مقدار لاغر شدن به این مهم توجه داشته باشید:

به همان شکل که نمی توانید بر گفته ها دیدگاه انسانها درباره خودتان مسلط شوید و کاری کنید که آنها حرفی را بزنند که باعث شادی و آرامش شما شوند نمی توانید با استفاده از ترازو در مسیر لاغری به موفقیت برسید.

اگر برای شاد بودن و احساس ارزشمندی کردن نیازمند تایید انسانها هستید هرگز شادی و آرامش درونی را تجربه نخواهید کرد. به همین ترتیب اگر برای رسیدن به احساس خوب لاغری نیازمند تایید یا مشاهده اعداد روی ترازو هستید هرگز لاغری همیشگی و آرامش بخش را تجربه نخواهید کرد.

از چاقی تا لاغری، توهم یا واقعیت

در تمام سال هایی که چاق بودم برای محاسبه اضافه وزن از ترازو استفاده می کردم و به محض اینکه ترازو عدد بالاتری نشان می داد از خودم و اینکه چرا چاق تر می شوم متنفر می شدم و هربار هم که برای لاغر شدن تلاش می کردم به محض اینکه ترازو عدد کمتری نشان می داد خوشحال می شدم که بالاخره موفق شدم مقداری لاغر شوم.

اما از آنجا که شادی من از لاغری بخاطر عدد روی ترازو بود به محض تغییر عدد روی ترازو دوباره به احساس بد چاقی و تنفر از چاقی می رسیدم.

  • اینکه با استفاده از ترازو و یک فرمول ریاضی ساده به این نتیجه برسیم که چاق هستیم یک توهم بیش نیست چون به هیچ وجه نمی توان میزان چاقی را با اعداد و ارقام روی ترازو مشخص کرد.
  • همچنین اگر ترازو عدد وزنی کمتری را نشان داد به احساس لاغری و موفقیت در لاغر شدن برسیم نیز توهمی بیش نیست چون واقعیت لاغر شدن به تغییر عدد روی ترازو یا سایز دور کمر و باسن و … نیست.

محاسبه اضافه وزن واقعی باید بر اساس فرمول های چاقی ذهن،‌ نگرش فرد و رفتار او مورد بررسی قرار بگیرد که هرگز هم قابل محسابه دقیق نیست چون فرد در هر شرایط می تواند افکار و تصمیمات متفاوتی اتخاذ کند.

لاغری واقعی هم باید بر اساس مقدار تغییر احساس درونی فرد، تغییر فرمول های ذهنی و نگرش او درباره لاغر شدن و همچنین تغییر رفتارهای او محاسبه شود که باز هم قابل محاسبه به شکل دقیق نیست چون می تواند تحت تاثیر عوامل بیرونی این پارامترها بارها تغییر کند.

بنابراین استفاده از ترازو برای محاسبه اضافه وزن یا مقدار وزن کاهش یافته کاملا کار بی هوده و مخربی است چرا که اگر وزن فرد بیشتر شود به شدت باعث تشدید احساس ناراحتی و ناامیدی فرد خواهد شد که به شدت بر چاق تر شدن او تاثیر می گذارد و اگر مقداری کاهش وزن داشته باشد باعث ایجاد رضایت مغزی از وضعیت لاغری در فرد خواهد شد و خیلی راحت فرد برنامه لاغری خود را به بهانه لاغر شدن رها می کند و خیلی سریع دوباره به حالت قبل بی می گردد.

بنابراین استفاده از ترازو به هر بهانه و ترتیبی که باشد کار اشتباهی است.

مقایسه وزن جسم و وزن ذهن

تاثیر استفاده از ترازو را همه افراد چاق به خوبی درک و تجربه کرده اند ولی با اینکه در فایل های مختلف لاغری با ذهن درباره آن توضیح داده شده و از مضررات وزن کردن با ترازو صحبت شده است ولی همچنان یکی از پرکاربردترین روش های باور کردن لاغر شدن رفتن روی ترازو و دیدن عدد است که روی صفحه ترازو نمایش داده می شود.

در دسترس بودن ترازو افراد چاق را بیشتر وسوسه می کند که هر روز و هر ساعت برای محاسبه اضافه وزن خود روی ترازو بروند. این تمرکز بر محاسبه اضافه وزن نه تنها باعث ایجاد احساس ترس از چاق تر شدن می شود بلکه به شدت امید به لاغری را کاهش می دهد.

ترازو عدد وزنی جسم شما را نمایش می دهد و این عدد به مراتب کمتر از عدد وزنی چاقی ذهن شما است.

اگر روی ترازو رفتید و مشاهده کردید یک کیلو چاق تر شده اید مطمئن باشید عدد چاقی وزن شما بیشتر از یک کیلو بوده است اما چون چاق شدن روند کند و تکاملی است بنابراین به مرور وزن جسم اضافه می شود تا به عدد وزن ذهنی برسید.

اگر روی ترازو رفتید و مشاهده کردید یک کیلو لاغر شده اید مطمئن باشید عدد لاغری ذهن شما بیشتر از یک کیلو می باشد اما چون جسم روند تکاملی برای کاهش وزن دارد به مرور مقدار کاهش پیدا کرده وزن ذهن در جسم نمایش داده می شود.

بنابراین عدد روی ترازو یک عدد توهمی است و از آن نه برای محاسبه اضافه وزن باید استفاده شود و نه به عنوان ملاک موفقیت در لاغری باید مورد توجه قرار بگیرد. عدد واقعی و تاثیرگذار مربوط به وزن ذهن است که قابل محاسبه با ترازو نیست.

ما ترازویی برای محاسبه اضافه وزن ذهن خود نداریم و همیشه وزن جسم خود را بعنوان پارامتر افزایش وزن یا کاهش وزن درنظر می گیریم.

برای فردی که اضافه وزن دارد قبل از آنکه جسم او درگیر چاقی و اضافه وزن شود، ذهن او مملو از فرمول های چاقی شده است و به واسطه ذخیره شدن فرمول های چاقی در ناخودآگاه، روند تغییر وضعیت جسمی و افزایش وزن در فرد شروع می شود.

اما عدم اطلاع از این موضوع سبب شده است که همه افرادی که اضافه وزن دارند و همه روش هایی که ادعای کمک به لاغر شدن افراد را دارند از ترازو برای محاسبه اضافه وزن و همچنین میزان موفقیت افراد در کاهش وزن استفاده کنند.

محاسبه اضافه وزن

رابطه بین عدد وزنی جسم و عدد وزنی ذهن مانند رابطه بین عقربه کیلومتر شمار و عقربه نمایش دهنده دور موتور ماشین است.

عددی که نمایش گر دور موتور ماشین نشان می دهد صدها برابر عددی است که نمایشگر سرعت ماشین نمایش می دهد.

درست است که واحد آنها با هم تفاوت دارد ولی از نظر عددی اختلاف بسیار زیادی بین عدد دور موتور و عدد سرعت ماشین وجود دارد.

بعنوان مثال عقربه دور موتور ماشین روی عدد ۴ می باشد این عدد در ۱.۰۰۰ ضرب می شود و دور موتور ماشین ۴.۰۰۰ دور در دقیقه است درحالی که عقربه کیلومتر ماشین روی عدد ۱۰۰ می باشد به معنای ۱۰۰ کیلومتر در ساعت.

همانطور که همیشه عدد نمایشگر سرعت ماشین بسیار کمتر از عدد دور موتور ماشین است عدد نمایش داده شده روی ترازو بعنوان وزن جسمی افراد کمتر از عدد وزنی است که در ذهن آنها وجود دارد.

از این رو برای محاسبه اضافه وزن خود نباید دلخوش به ترازو باشید بلکه باید با توجه به احساس خود عدد وزنی ذهن خود را به دست آورید.

  • اگر احساس ترس و نگرانی از چاق تر شدن در شما کاهش یافته باشد نشان از کاهش عدد وزنی ذهن شماست.
  • اگر ترس از خوردن مواد غذایی در شما کمتر شده باشد نشان از کاهش عدد وزنی ذهن شماست.
  • اگر میزان عذاب وجدان شما بعد از هر بار غذا خوردن کمتر شده است، نشان دهنده کاهش عدد وزنی ذهن شماست.
  • اگر ذوق و شوق ادامه دادن در مسیر لاغری با ذهن را در خود احساس می کنید و با انگیزه آموزش ها را دنبال می کنید مطمئن باشید عدد وزنی ذهن شما در حال کاهش پیدا کردن است.
  • اگر دیگر نگران حرف مردن و نگاه آنها نیستید و گفتگوی ذهنی درباره نظر دیگران درباره خود ندارید حتما عدد وزنی ذهن شما کاهش یافته است.
  • اگر تمایل شما نسبت به خوردن برخی مواد غذایی تغییر کرده است و یا به راحتی می توانید از خوردن مواد غذایی که با آنها روبرو شده اید صرف نظر کنید مطمئن باشید عدد وزنی ذهن شما کاهش پیدا کرده است.

علائم زیادی برای تشخیص کاهش عدد وزنی ذهن وجود دارد که اطمیمان دارم بسیاری از دوستانی که از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری استفاده کرده اند از نشانه های کاهش عدد وزنی ذهن آگاهی دارند.

محتوای فایل آموزشی این قسمت درباره محاسبه اضافه وزن و تفاوت بین عدد وزنی و عدد ذهنی است. درک این تفاوت به ما کمک می کند تا از رفتارها و نگرش کاهش وزن جسمی بر اساس اعداد و ارقام تعیین وزن استاندارد دست برداشته و به دنبال تغییر فرمول های چاقی ذهن و تجربه کاهش وزن ذهنی باشیم.

✍️ تمرین آموزشی 📖

آگاهی از نحوه محاسبه اضافه وزن در اصلاح فرمول های ذهنی درباره چاقی و همچنین روند لاغری بسیار اهمیت دارد. اینکه بدانیم در تمام سال هایی که برای محاسبه اضافه وزن روی ترازو می رفتیم نه تنها کمکی به لاغر شدن ما نکرده است بلکه باعث تقویت فرمول های چاقی ذهن شده است.

برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشاش کنید و بعد از آن به سوالات زیر به صورت شرح انشایی در بخش نظرات این جلسه پاسخ دهید.

  • نظر شما درباره استفاده از عدد وزنی برای محاسبه اضافه وزن چیست؟ این کار را مفید می دانید؟ شرح دهید.
  • رابطه شما با ترازو چگونه بوده است؟ چقدر از ترازو استفاده می کردید و ترازو چه تاثیری بر احساس شما می گذاشت؟
  • زمانی که از روش های لاغری استفاده می کردید ترازو چه نقشی در برنامه لاغری شما داشت؟
  • استفاده از ترازو به لاغرتر شدن شما کمک کرده است یا باعث چاقی شده است؟
  • لاغری با ذهن چگونه باعث کاهش عدد وزنی ذهن و سپس عدد وزنی جسمی می شود؟ شرح دهید
  • درک و برداشت خود از ویدیوی آموزشی را به صورت انشایی شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.60 from 30 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30316
برچسب ها:
35 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریده حسنی
      1400/06/19 13:20
      مدت عضویت: 1613 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,373 کلمه

      ذهن شما چند کیلو است؟

      سلام وقت دوستان و استاد بخیر 

      بلخره بعد از چند روز که تصمیم داشتم این فایلو نگاه کنم امروز تونستم موفق به دیدن و نوشتنش‌ بشم 

      بنظر من افرادی که به این سایت هدایت میشن اشخاصی هستن که راه های زیادی برای لاغر شدن رفتن ،کارهای زیادی انجام دادن،رژیم های طولانی و ناراحت کننده ایو گرفتن ،ورزش های سختیو انجام دادن ،لاغر هم شدن ولی مجدد چاق شدن و نتونستن وزن ایده آل شونو حفظ کنن 

      و همیشه یه سئوال بزرگ در مغزشون میچرخیده که چرا نمیتونم در وزن پایینم بمونم ؟  و برای پیدا کردن همین سئوال به مسیرهای مختلف و زیادی هدایت شدن که پر از تلخی و ناراحتی بوده ،ناامید شدن ،از خودشون متنفر شدن ،اعتمادبنفسشون خراب شده ،از زندگیشون لذت نبردن ووو

      که همه ما هم همین تجربیاتو در اسکیل کوچیک و بزرگتر داشتیم  ،یکی از بزرگترین دغدغه های من چاقیم بود ، مدام در راه کم کردن وزنم بودم و بالا و پایین های زیادی شدم ،اونهمه انرژی که برای لاغر شدن گذاشتم میتونست در جای دیگه ای خرج بشه و این لوپ تکرار در مسیر تکراری من وجود داشت 

      هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم برای همیشه  لاغر بشم و لاغر بمونم ،برام مثل یک رویا بود ،بخاطر شرایط جسمیم ، زندگیم از وضعیت طبیعیش خارج شده بود، هر جایی میخواستم برم نگران رژیم و ورزشم بودم ،مدام دیگران نصیحتم میکردن که چقدر رژیم میگیری ،موهات میریزه ،بدنت بی جون میشه ،صورتت زشت و چروک میشه ،بدنت شل میشه و  ترک میخوره وووو

      ولی من مصمم بودم در راه لاغر شدنم ،آخه کی تمام عمرشو میتونه رژیم بگیره ؟ کی انقدر توانایی گرسنه موندنو داره ؟ کی میتونه بره به مهمونی که به افتخارش  گرفتن ولی به میز غذا نزدیک نشه و سالها بیننده خوردن دیگران باشه

      درسته که روزهای بسیار ناراحت کننده ایو گذروندم ولی بودن در این راه بمن قدرت و توانمندی هامو بهم ثابت کرد ،پشتکار و مسئولیت پذیریمو بهم نشون داد و زمانیکه خسته از پشتکار خودم شدم ،خسته از تمام راه های اشتباه رفته ام شدم ،مسیر صحیح نمایان شد 

      هر زمان ازفالورها و  بچه های اینستاگرام یا سایت  استاد ،بمن در دایرکتم پیام میدن ،وقتی میخوان مطمئن بشن که راه درسته ،وقتی میانه راه هستن و هنوز نتایج دلخواهشونو نگرفتن یا نگرانن ،بهشون میگم که نتایج ما وقتی بصورت محکمتر شروع و موندگار  میشه که ما بپذیریم که راه همینه و دیگر هیچ و آگاه باشیم به ذره ذره تغییراتی که قبلا نداشتیم و الان داریم تجربه میکنیم  ،هر چند برای ذهن فقط نتایج جسمی مهمه ولی باید بتونیم چشم از نتایج بیرونیمون برداریم تا در آرامش بیشتری به مسیرمون ادامه بدیم  

      اگر در مسیر بودیم و آموزه هارو زندگیشون کردیم ،غر نزدیم ،اضطرار نداشتیم،مدام به ماه و سال بودنمون در دوره ها توجه نکردیم و راهمونو رفتیم و مطمئن بودیم که نقشه گنجی در دستانمون هست که بلخره مارو میرسونه به کوه های الماس ، اونوقت نتایج خواهند رسید

      شک و تردید، از نداشتن اطمینان و ایمان به راهمون  میاد که دشمن نرسیدن ها و شکست های ماست ، زمانیکه به پولی نیاز داریم و یک شخصی معتبر مارو مطمئن میکنه که اون پولو به ما میرسونه ،دیگه ما نگران نیستیم میدونیم اون پول تو حسابمونه ، الان هم باید بدونیم تناسب اندام تو جیبمونه ، اگر اینجوری به راهمون نگاه کنیم دیگران نگران و ناامید  نمیشیم 

      اینهارو برای دیگران میگم و اینجا برای خودم مینویسم که بیشترو بیشتر به این راه ایمان بیارم و برام یادآوری بشه که راهم درسته ،نقشه گنج دستمه و در آرامش به راهم ادامه بدم ،وقتی دوستمو نگاه میکنم که از وزن بسیار بسیار بالا داره لاغر میشه ، خوشحال میشم ،یادمه وقتی این مسیرو شروع کردم ایشون اصلا راضی نبود که این دوره هارو بخرم ،ولی نیروی هدایت گر درونم منو هل میداد به این مسیر، زمانی هم که دوره هارو شروع کردم باز هم ایمان نداشت با این راه لاغر بشم ولی لاغر شدن من از ماه سوم شروع شد

      اوایل باز هم باورش نشد ولی من کاملا زیر پوستی اطلاعاتیو که یاد میگرفتمو بهش تزریق میکردم ،بعد از مدتی متوجه شدم ایشون هم داره سایز کم میکنه ،بلخره بعد از تقریبا ۱ سال ،تسلیم و وارد  این دوره ها شد و الان داره لذت میبره از اینهمه تغییرات درونی و بیرونی ،به قول خودش میگه من ۲ تا استاد دارم ،یه استاد مهربان که استاد عطاروشن هستن و یه استاد زورگو که تو هستی ،از بس تو این ۱ سال و خورده ای ،بمن گفتی تمریناتتو انجام بده ،بنویس ،فایلاتو گوش کن ،مراقب رفتارت باش وووو  خودش اعتراف میکنه انسان بسیار خوشبختیه که منو کنار خودش داره که در تمام تمرینات دوره های ذهنیش من هستم و ساعتها میتونه در مورد آموزه هاییکه یاد میگیره با من تبادل اطلاعات کنه 

      اولین بار که وزن شدم کلاس پنجم ابتدایی بودم ،همه بچه هارو وزن میکردن ،من که رفتم رو وزنه ۵۰ کیلو بودم ،همه بهم یجوری نگاه میکردن ،نمیدونم چجوری به گوش پدرم و عموهام رسید ،شاید خودم گفته بودم ولی از همون روز انقدر پدرم و بعد عموهام بهم میگفتن ،خجالت نمیکشی ؟ ۵۰ کیلو شدی و من از شنیدن اونهمه تحقیر حالم بد میشد و احساس میکردم چقدر دختر زشت و بدهیکلی هستم 

      حس تنفر و زشت بینی از همون موقع در من بیشتر شد و به همراه اونهمه حس بد ،اعتماد بنفس و عزت نفسم هم تخریب شد و زمانیکه عزت نفس تخریب بشه در واقع اون معنی من کیستم زیر سئوال میره 

      من کیستم ؟ یعنی بیس وجود ما ، حالا بیس وجود یک شخص چاق ،بیس ضعیف و ناتوانیه که تو تمام جنبه های زندگی نمیتونه موفق باشه و خدارو شکر الان در حال ترمیم شکستن های اون زمان ها هستیم 

      از همون اولین بار که منو تو مدرسه وزن کردن ، ترازو  برای من وحشتناک و دردناک شد  ولی یکی از کارهای روتین من رفتن روی ترازو بود

      تهدید های پدرم و مراقبت هاییکه میشدم برای اینکه شام  نخورم در من ترس از غذاها،خوردن ،مخصوصا شام برام ترسناک و چاق کننده بودن

      یادمه ۱۶ سالم بود به مدت ۱ ماه خونه عموم مهمون بودم ،پدرم موقع خداحافظی به عموم گفت مواظب باش به فریده شام ندید بخوره مثل خرس شده ،حالم ازش بهم میخوره و تو اون مسافرت من خیلی عذاب کشیدم ،موقع شام زن عموم غذاهای سرخ کردنی و خوشمزه درست میکرد و من دلم ضعف میرفت ولی نمیتونستم بیام سر سفره و چیزی بخورم و چونکه خونه خودمون نبودم که بتونم یواشکی چیزی بخورم اون ۱ ماه خیلی اذیت شدم ،وقتی برگشتم خونمون بابام به عموم گفت چرا فریده دوباره چاقتر شده مگه بهش شام دادی خورده ؟ 

      من هیچ وقت ترازو نخریدم ازش میترسیدم ولی هر جایی ترازو میدیدم مدام ازش استفاده میکردم ،میرفتم استخر ،قبل و بعدش وزن میکردم ، هر روز تو باشگاه روزی چند بار وزن میکردم ،سعی میکردم قبلش چیزی نخورده باشم ،لباس اضافی تنم نباشه و یه جنگ روانی با وزن خودم داشتم و باور داشتم که من استخون های سنگینی دارم چونکه وقتی جسمم بنظر خیلی لاغر شده بود وزنم زیاد کم نشده بود و وقتی به دیگران میگفتم من ۷۵ کیلو هستم همه فکر میکردن من دروغ میگم و وزن تقریبی منو ۶۵ کیلو حدس میزدن و من باور کرده بودم استخون هام سنگینه 

      با وزن ۹۴ کیلو وارد دوره شدم ،از اونجاییکه خودمو وزن نکردم نمیدونم تا الان چقدر کم کردم ولی خودم حس میکنم طبق لاغر شدن های قدیمم شاید ۸۰ کیلو باشم دقیق نمیدونم و دلم میخواد ۶۵ کیلو و حتی ۶۰ کیلو بشم 

      قبل از آشنایی م با دوره لاغری با ذهن ،اضافه وزن جسم من ۳۰ کیلو بود ولی الان که فکر میکنم اضافه وزن چاقی ذهنم ۲ برابر بود ،یعنی من ۹۵ کیلو بودم ولی ترس از چاقی در من تا بالای ۱۰۰ کیلو هم میرفت  و ترس هاییکه در خودم حس میکردم منو تا مرز جنون میکشوند و میدونستم بزودی وزنم بیشتر از اینها میشه 

      الان دارم حس میکنم وزنی که در مغزم حسش میکنم سنگین نیست ،گنگی تو مغزم احساس نمیکنم ،نمیگم اضافه وزن چاقی ذهنیم وجود نداره ولی مثل قبل اذیتم نمیکنه 

      الان از خوردن که مهمترین بخش چاق کننده ذهن ما بود ،نمیترسم ،بلخره درصدی از ترس های من هنوز هم هستن ولی من نمیدونم دقیقا چقدره ولی میفهمم که ترس هام کمتر شده ، براحتی شام میخورم حس میکنم بمن آپشنی نصب شده که دیگه شام خوردنو چاق کننده نمیکنه ، خالی تر شدن مغزم از ترس هامو درک میکنم ولی کامل رفع نشده 

      میدونم هر چقدر اطلاعات جدید وارد ذهن خوداگاهم کنم و بعد از تکرارش وارد ناخوداگاهم بشه ،ناخوداگاهم بدن جدید منو میسازه و در این راه ممارست و باور داشتن خودمون و توانایی هامون و این مسیر میتونه کمک کننده باشه ،زمانیکه مغز ما پذیرفت  لاغر شدن لذت بخشه و برای ما امنیت داره ،مارو براحتی وارد لاغر شدن میکنه

      چقدر مثال مورچه و بارش برام تداعی روزهای سخت رفته خودم بود ،سالها مسیرهای صعب العبورو رفتم با بار سنگین چاقی در مغزم که حس سنگیش بسیار اذیت کننده بود و بیشتر اوقات عاجز میشدم از حمل این همه درد و رنجی که مجبور بودم با خودم داشته باشم و وقتی نگاه میکردم که افراد لاغر چقدر راحت زندگی میکنن از خودم بیشتر بدم میومد و مطمئن میشدم که خدا با من با خلق کردنم خصومتی داشته 

      حتی اون زمان هاییکه ۳۰ کیلو وزن کم کرده بودم هم درونم احساس سنگینی میکردم ،شاید از شر اضافه وزن جسمیم خلاص شده بودم ولی اضافه وزن و فشار مغزم بشدت اذیتم میکرد و تمام مدت در ترس و نگرانی بودم و الان قشنگ اون ترس ها و سنگینی مغزمو حس میکنم 

      بدلیل اینکه از ۱۰ سالگی به دستور پدرم وارد رژیم شام نخوردن شدم قبل از ۱۰ سالگیمو بخاطر نمیارم که آیا میترسیدم یا چقدر میترسیدم یا اصلا خودمو بدون مموری رژیم به یاد نمیارم 

      از ۱۰ سالگی که وارد رژیم شدم ،فشار روی ذهن و جسمم بیشتر شد ،مدام حواسم به غذاها بود، به خوراکی ها فکر میکردم ولی خوردن  تمامشون  برام محدود بود 

      از یه طرف گرسنه بودم ،از یه طرف میترسیدم غذا بخورم ،از طرف دیگه پدرم بسیار اذیتم میکرد و تحقیرم میکرد ،تخریب و سرزنش و نصیحت های اطرافیانمم بود و ترس های درونیم هم مزید بر علت شده بود که شخصیت بهم ریخته و ضعیفی در من ساخته بشه که هیچ اطمینانی به خودم و توانایی هام نداشتم و عملا من هیچ کاره بودم در زندگیم و مدام منتظر ایده و نظر دیگران بودم

      هیچ اقتداری از خودم نداشتم ،هیچ کدوم از کارهاییکه دوست داشتمو بغیر از سخت ورزش کردن و سخت رژیم گرفتنو  انجام نمیدادم تا جاییکه وقتی حرفیو میزدم یا تصمیمیو میگرفتم خواهرم میخندید و میگفت فریده فقط حرف میزنه عمل نمیکنه و منهم پذیرفته بودم که انسان مقتدری نیستم و این موضوع باعث شده بود تا حتی ۳ سال پیش هم دیگران منو هیچی حساب نکنن و هر کاری دلشون میخواست تو زندگیم انجام میدادن و خدارو شکر با آشناییم با آموزش های ذهنی اقتدار خودم و زندگیم تا حدود زیادی برگشته 

      اولین بار و تنها باری که تونستم ۶۷ کیلو بشم  ۱۰ سال پیش بود که یه رژیمی بر اساس گروه خونی گرفته بودم و در کنارش از قرص های لاغری هم استفاده میکردم با ورزش فراوان و سختی های زیادی که تو اون ۹ ماه متحمل شدم به کنار و اون‌ترسی که مدام بهم میگفت فریده تو ۶۷ کیلو شدی این یعنی یه کار غیر ممکن و این وزن به زودی برمیگرده چونکه حق تو نیست ،تو نمیتونی ۶۷ کیلو بشی چونکه استخون بندیت درشته ،چونکه بدنت شل میشه ،با اینکه من ۶۷ کیلو شده بودم ولی اون وزنو برای خودم  قبول نداشتم مطمئن بودم که اون وزن مال من نیست  و حق خودم  نمیدونستم و فکر میکردم یه کار اشتباهی صورت گرفته 

      الان که فکر میکنم متوجه میشم که هنوزم برای من رسیدن و موندن تو وزن ۶۷ کیلو کار نشدنی و سختیه حتی همون موقع که ۶۷ کیلو بودم ترس هام بیشتر شده بود  

      مثل اینکه من پا در منطقه ممنوعه ای گذاشته بودم که تمام آژیرهای وجودم به صدا در اومده بودن، وقتی آژیر بدنم به صدا در اومده بوده یعنی اون منطقه برای من مین گذاری و خطرناک تعریف شده 

      نمیدونم چه تعریف ترسناکی به ناخوداگاه من گفته شده که حتی نمیخواد و احساس امنیت نمیکنه که  نزدیکش هم بشه و منو یاری نمیده که وارد منطقه ممنوعش بشم

      شاید وزن ۶۷ کیلو براش زیبا تعریف نشده ،امن تعریف نشده ، لذت بخش تعریف نشده ،شاید بهش گفتن وزن نرمال مال فریده نیست ،اگر ۶۷ کیلو بشه بدنش زشت میشه ،صورتش زشت میشه ،چروک میشه،  کسی دوسش نداره ،فریده تپلش قشنگه ،صورت تپل زیباست ،با نمکه ،همه لپشو میکشن و نازش میکنن یا بهش توجه میکنن 

      شاید بخاطر جلب رضایت پدر و مادرش که اوایل بدنیا اومدنش دوست داشتن بچشون تپل باشه ،چاقیو قبول کرده ،شاید به قول پدرش ،فریده رو ببینید هیچ وقت مریض نمیشه و بدنش قویه ،یا مادرش که میگفت آفرین فریده سنگ هم میخوره ،بچه باید همه چیز بخوره تا زودتر بزرگ بشه 

      یا نمیدونم چی در درون من گذشته که هنوز بهش دسترسی ندارم که بفهمم چرا وزن نرمال و لاغر بودن برام تعریف های ترسناکی شده و دوست دارم خداوند بهم کمک کنه و پاشنه آشیلمو پیدا کنم اینها چیزهایی بود که به یادشون آوردم و بارها تو کامنتهام نوشتم 

      من مطمئنم که در مسیر درست هستم چونکه حالم خوبه ،امید و اطمینان و همینطور آزادی دارم ، خدارو شکر بار سنگین اضافه وزن چاقی ذهنیم خیلی کم شده  حتی حس میکنم کمتر از اضافه وزن جسمی که الان دارم ،میدونم به مرور تمام آلودگی های درونم تمیز و پاک میشه ،زمانیکه اضافه وزن ذهنیم کمتر بشه جسم من هم بسمت لاغر شدن بیشتر هدایت میشه 

      اولین تغییری که در دوره های لاغری با ذهن در ما بوجود میاد ،یکدفعه انگار اون حجم سنگینی که روی وجودم احساس میکردیم از وجودمون شل میشه ،انگار سالها تمام مغز و درونیات مارو بهم منگنه کرده بودن ،با آگاه شدن در این مسیر بیشتر قفل ها باز میشن  و بار سنگینی که مثل مورچه ها سالها با خودمون حمل کردیم و هر بار کیلومترها سقوط کردیم پایین از روی ما برداشته میشه  و این یعنی حس خوب و آرامش و آماده شدن برای قدم های بعدی 

      منهم میتونم مثل افراد متناسب لاغر بشم و از زندگیم لذت ببرم ،این حق الهی ماست که خوب و سلامت و در شادی و امنیت زندگی کنیم 

      خدارو شکر میکنم سایت تناسب فکری با قدرت هر چه تمام تر در حال پیشرفت کردنه و ما که مسافرهای این سایت هستیم هم داریم از همسفرشدن با همسفرهای عالی لذت میبریم در کنار یک استاد حرفه ای 

      ممنون برای این فایل عالی  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 42 از 9 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم