خواسته ات را رها کن و به آن برس. این تعریف قانون رهایی است.
قانون رهایی در لاغر شدن هم تاثیرگذار است و با استفاده از آن می توان به راحتی لاغر شد.
تلاش برای لاغر شدن
در تمام ایامی که چاق بودم از هر روشی که برای لاغر شدن اقدام می کردم یکی از ضروری ترین کارهای هر روز من وزن کردن خودم بود.
صبح، ظهر و شب خودم رو وزن می کردم تا ببینم چقدر لاغر شدم.
شنیدم بودم برای اینکه ترازو وزنت رو درست نشون بده در تمام مدت رژیم نباید جای ترازو رو تغییر بدی و من به شدت روی این موضوع حساس بودم.
بارها به مادرم یادآوری می کردم که کسی دست به ترازو نزنه که تنظیمش بهم نخوره.
در واقع میزان رضایت من بر اساس عملکرد خودم نبود بلکه به عددی که ترازو در هر بار وزن کردن نمایش میداد بستگی داشت.
ترازو هم که انگار متوجه حساسیت من شده بود و در هر وعده وزن کردن که عدد پایین تری رو نشون می داد و منو کلی خوشحال می شدم در وعده بعدی مقداری عدد بالاتر رو نشون میداد تا احساس خوب من رو خراب کنه.
الان که به رفتار گذشته خودم فکر می کنم هیچوقت از دیدن عدد ترازو خوشحال نمیشدم.
وقتی که عدد بالاتر رو نشون میداد که کلا از زندگی کردن سیر می شدم و دوست داشتم بمیرم که از این وضعیت خلاص بشم و هر وقت هم که عدد کمتر رو نشون میداد به جای خوشحال شدن نگران برگشتن مقدار کم شده بودم و بازم لذتی از کاهش وزن نمی بردم.
حتی یادمه در رژیم سختی که یک ماه قبل از مراسم عقد گرفتم و حدود 12 کیلو کم کردم. این مقدار بیشترین مقدار کاهش وزن من در ایام چاقی بود ولی فقط چند دقیقه منو خوشحال کرد.
چون با خودم فکر کردم من که 30 کیلو اضافه وزن دارم حالا بعد این همه سختی و تلاش فقط 12 کیلو کم کردم،
توجه من به 18 کیلو باقیمانده اضافه وزن سبب شد که برای 12 کیلو کاهش وزن خوشحال نباشم و فکر کنم دو سه هفته بعد از عقد دوباره چاق تر از قبل شدم.
طوری که خانواده همسرم بهم می گفتن خودت رو کشتی لاغر بشی که دختر بهت بدیم و حالا که خرت از پل گذشت دوباره چاق شدی.
اونها متناسب بودن و توضیحات من که می گفتم: من که دوست ندارم چاق بشم ولی هرکاری کنم بازم چاق میشم رو درک نمی کردند.
امروز که به لطف خدای مهربان بعد از آشنایی با مسیر لاغری با ذهن و حرکت چند ساله و مستمر در این مسیر در شرایط جسمی بسیار خوبی هستم بیشتر از هر زمان دیگری برایم واضح است که توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تواند انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغر شدن سعی می کنند را نابود کند.
موفقیت در مسیر لاغری با ذهن
در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع، در خودتان احساس می کنید.
- احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
- نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
- ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
- ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.
در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
در این شرایط رستم هم که باشید بعد از چند روز ناتوان از حرکت کردن در مسیر یادگیری لاغر با ذهن خواهید بود.
تاثیر قانون رهایی بر لاغر شدن
من لاغر شدن را رها کردم و فقط در پی یادگیری هستم.
من فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم. برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.
فقط باید آموخت. فقط باید تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد. مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد. آزمون و خطا کرد تا کم کم تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم.
کسی که نقاش است هرگز به نقاش بودن خود فکر نمی کند. چون او نقاشی را یاد گرفته است.
ما هم برای لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط لاغری را یاد بگیریم. جمله به جمله.
کسی که نقاش است با نقاشی زندگی میکند. و کسی که لاغر است با لاغری زندگی می کند.
کار اصلی ذهن یادگیری است و وقتی ذهنمان را مشغول یاد گرفتن می کنیم با اینکار ذهن اجازه میدهد جسم بر اساس فرمولهای اولیه پیش برود.
ما با یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی و لاغر نشدن دارد فکر میکند را به کار میگیریم و با یادگیری ، حال خود را خوب میکنیم و یاد میگیریم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنیم.
یکی از همین قوانین، قانون رهایی است.
اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده؟!
بله میتواند وقتی غذای دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلی خود را رها میکند. چون تازه میفهمد که آن خوراک چقدر بد مزه بوده و به زائقه ی او نمیخورد.
به فرمایش مولانا :
تا نبیند کودکی که سیب هست
کی پیاز گنده را بدهد ز دست.
لاغر شدن را رها کنید
قانون رهایی یعنی رها کردن آنچه ما را با قوانین آفرینش ناهمسو میکند.
ناتوانی نا همسو با آفرینش است. چه چیز به ما احساس ناتوانی میدهد. هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم. و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم.
یادگیری یک پروسه ی ذهنی و لاغر شدن یک پروسه ی جسمی است.
برای لاغر شدن باید پروسه ی جسمی را (لاغر شدن) رها کرد.
ما با رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری می کنیم.
به فرمایش حضرت محمد (ص)
ایشان آموختن علم را از گهواره گفته اند و تا زمان مرگ. که البته با توجه به جاودانگی انسان منظور از مهد، ازل است و لحد، ابد.
یعنی همیشه جاودانه. منظور از این حدیث اینست که به طور پیوسته و همیشه در حال علم آموزی باشید و ذهن تنها با خوراک علم می تواند خوراکهای ناهمسو با آفرینش را رها کند.
لاغر شدن پروسه ی جسمی است و قدرتی که در آفرینش جسم وجود دارد بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استوار است.
لاغر شدن خودبخودی
در حافظه ی الهی ما همه چیز هست. جسم ما به علم لدنی متصل است. منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم.
ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و جسم ما با فرمولهای الهی، خود را ترمیم میکند.
وقتی ما ذهنمان را به یادگیری مشغول می کنیم متوجه میشویم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کرد. چرا که اصل آفرینش ذهن نیز بر این اساس استوار است.
وقتی لاغر شدن را رها می کنیم جلوی تخریب ذهن را می گیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند؛ لاغری رخ میدهد. این یک آموزش عملی است.
ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم. وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم را رها کرده به آن میرسیم و از آن عبور می کنیم.
لاغری جسم تمام میشود؛ اما لاغری ذهن (یادگیری) تا ابد ادامه دارد و این استمرار سبب لاغر ماندن دائمی جسم می شود.
🔴 در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.
بله ما نسبت به نقطه ی شروع بسیار تغییر کرده ایم.
ذهنیت ما آرام آرام در حال تغییر است.
گفتمان های ما آرام آرام تغییر میکند.
عملها و عکس العملهای ما آرام ارام تغییر میکند و نتایج یکی پس از دیگری در اثر همین تکرارها و تمرینها و عمل به آموزشها برای ما رخ میدهد.
🔴 احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
احساس من بسیار تغییر کرده است.
آرامشم بیشتر شده. شادیهایم، خنده هایم، امیدم، نشاطم بیشتر شده وابستگیهایم به بیرون از خودم کم شده
توجهاتم تغییر کرده. نگرانی هایم کم شده. اصلا دیگر نگران نیستم. من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.
🔴 نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگر نگران نیستم بلکه نگران هستم.
من نگاه میکنم. تفکر میکنم. زاویه ی نگاهم را به زندگی تغییر میدهم و من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.
🔴 ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگر از خوردن ترس ندارم.
خوردن ترس ندارد درس دارد. چاقی ترس ندارد درس دارد.
من آموخته ام که از هر اتفاق زندگی درس آن را بیرون بکشم، تحلیل کنم و به فرمولهای لذتبخش در جهت آفرینش برسم.
اما همه ی این نتایج لذتبخش زمانیست که من به کل آموزشهای الهی متصل هستم.
اگر به محتوای ذهن گذشته ی خود برگردم و آنها را مرور کنم قطعا که نتایج باز هم در امتداد آن مسیر نمایان می شود.
🔴 ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من با خودم به صلح رسیده ام.
بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است. تنها مانع خودم هستم. حتی(من) هم در من تغییر کرده است.
من از خودم راضی هستم.
🔴 هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.
به به عجب عبارات چشم نواز و گوش جان نواز و دل نوازیست.
تغییر مسیر ذهنی = موفقیت.
🔴 در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی.
من آنقدر به آموزشهای شما ایمان دارم که می دانم تغییرات هم خودبخود دارد اتفاق می افتد.
تغییرات ذهنی روحیه اخلاقی و حتی جسمی. من فقط تمرکز و توجهم را روی آموزشها و پیگیری آن می گذارم که یکی از آنها توجه به تغییر است.
و یکی از فرمولهایی که درمورد تغییر پیدا کرده ام اینست که تغییر آسان است.
ما با توجه کردن به تغییرهایی که می کنیم به این باور میرسیم که تغییر کردن خیلی آسان است.
🔴 همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
بله ما باید لذت ببریم. این هم یک فرمول دیگر.
ما در مسیر لاغری باید لذت ببریم.
لذت بردن از تغییرات هم خودبخود رخ میدهد.
وقتی به تغییرات الان و گذشته ی خود نگاهی میکنیم چقدر تغییرات خود را عالی مشاهده میکنیم.
چند روز پیش با خانومی در حال صحبت بودم گفت چند سالته. گفتم چند میخوره. گفت ۲۷ ؛ ۲۶ گفتم نه من ۳۷ ؛۳۶ ساله هستم. خیلی تعجب کرد. گفت خیلی خوب مانده ای.چه کار کردی. چیزی نگفتم.
من وقتی ۳۲ ساله بودم و در اوج چاقی واقعا که به خودم نگاه میکردم پیری را میدیدم و الان که ۵ سال از آن زمان فاصله گرفته ام من حدودا ۳ سال است که جوانی را خود مشاهده می کنم.
جوان شدن فقط یکی از بینهایت پاداشهاییست که ما در مسیر لاغری میگیریم.
🔴 این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
این عبارت هم یک نکته ی آموزشی است.
وقتی لذت ببریم مقایسه نمی کنیم.
پس هرگاه که گرفتار مقایسه شدیم بدانیم که ذهن ما لذت بردن را کنار گذاشته.
فرمولهای قبلی دارند تکرار می شوند که ما به جای لذت داریم مقایسه می کنیم.
واقعا که تمام گفته ها و فرمایشات شما که از خدای درونتان است خط به خط قابل بررسی و تحلیل است. چقدر نکات دارد که تازه خیلی از آنها جا می افتد.
به فرمایش آیه ۳۷ سوره لقمان:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌو اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است.
سوره مبارکه لقمان
در آیه 109 سوره ى كهف نیز میخوانیم:
«قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّى لَنَفدَ البحر قبلَ أن تَنفد كلمات ربّى و لو جئنا بمِثله مَدَداً»
بگو: اگر دریا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دریا پایان میگیرد، پیش از آن كه كلمات پروردگارم تمام شود، هر چند همانند آن (دریاى اوّل) را كمك قرار دهیم.
تمام این آیات را من با تمام گوشت و پوست و استخوانم با بند بند وجودم حس میکنم و چه مسیری از این زیباتر که انسان به این درک برسد.
استاد گرامی ما خدا را در عبارات شما یافتیم.
خدای درون، ما را به سمت شما هدایت کرد و تمامی این تغییرها هدایت زیبای الهیست و واقعا خدای به این زیبایی چقدر برای پرستیدن لایق است.
این خدا کجا و خدایی که ما از قبل برای خود ساخته بودیم کجا.
خوشا آنان که دائم در نمازند و ما به لطف خدا به این نماز دائمی رسیده ایم.
چه بسا وقتی عمیق تر می نگریم جسم و ذهن خود را به گرد خدای روحمان در گردش می بینیم و این معنای اصلی نماز است.
جسم و ذهن الهی ما همواره در حال حرکت بر مدار و قوانین آفرینش هستند و ما هم وقتی با این آفرینش همراه میشویم لذت را حس می کنیم و احساس ما قطب نمایی میشود برای این لذت.
پس نماز خواندن در حقیقت یعنی همسو شدن با آفرینش الهی.
وای خدای من این نماز کجا و آن نمازهای قبل کجا.
حالا میفهمم که چرا خدای درونم مرا از نماز خواندن بازداشت.
او مرا از نماز ظاهری جداکرد تا نماز حقیقی که همسویی با قوانین آفرینش است را یادم دهد.
خدایا شکرت.
نماز خواندن را رها کنیم نمازخوان می شویم.
لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم.
لاغری دوم یعنی طبق قوانین و همسو و هم ارتعاش با قوانین آفرینش شدن.
خدایا جز شکر چه میتوانم بگویم.
خدایاااااا شکرت شکرت شکرت.
استاد جز تشکر از شما چه میتوانم بگویم. اشک شوق بر صورتم جاریست و فقط میتوانم بگویم سپاسگزارتونم استاد
(دیدگاه فاطمه سادات عزیز)
برای انجام تمرین مربوط به این جلسه آموزشی به سوالات زیر به صورت انشایی شرح دهید.
- از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟
- چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید؟
- دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تغییرات را شرح دهید.
- انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست و شما چه اهدافی را انتخاب می کنید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 101 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام من ازسن ۱۴سالگی چاق شدم قبلش متناسب بودم روزبه روز چاقترمیشدم وموردحرف دیگران قرامیگرفتم لاغرکن دخترچاق خوب نیست روزبه روز زانودرد مریضی سراغم میومد بعدها رفتم باشگاه اونم تاثیرنداشت یاقبل ازدواج رژیم وورزش لاغرشدم بعدازدواج چاقترشدم ازدکتر برنامه رژیم گرفتم اونم تاثیرنداشت شکست میخوردم برابارداری دوباره وزن کم کردم بازبعدزایمان برگشت بطوراتفاقی تواینستا باپیج استادهای لاعری بادهن اشناشدم ازمطالب پیج استفاده میکردم ولی نه به اندازه که بخوام جدی لاغرکنم تاباسایت استاداشناشدم وازمحتوای اموزشی استفاده میکنم وحل تمرینات خیلی مفید هست وخیلی کمک میکنه من اول میخوام یادبگیرم لاغرشدن رو بعدجسمم شروع کنه به لاغرشدن ویادبگیرم کنترل کنم ذهنمو پرخوری نکنم میانه روباشم
با سلام
از ۱۳ سالگی باور چاقی در من کاشته شد و من تا ۱۵ سالگی دو برابر شدم یعنی از ۴۵ کیلو رفتم روی ۸۰ کیلو. اول دبیرستان من برای خرید مانتو فرم دبیرستانم دچار مشکل شدم و از اونجا فهمیدم که با دیگران تفاوت دارم و شبیه بقیه نیستم و تنها کسی که مانتوفرم نداشت من بودم و همیشه همینطور بود چون سایزم نبود هیچوقت و من رنگ مشابه مانتو فرم رو میخریدم از بیرون.
در حال حاضر چاقی برای دلایل زیر به من فشار میاره :
وقتی میریم مسافرت با اشناهامون من خیلی اذیت میشم برای اینکه نمیدونم چی بپوشم و حتی کلی پول خرج میکنم که بهتر به نظر بیام اما حس میکنم لباسا زار میزنه به تنم و این منو خجالت زده میکنه .
به نظرم مدیریت فاصله یعنی اینکه در هر شرایطی فقط ادامه بدم . ناامید نشم و اینکه مطمئنا روزهای خوب و بد توی این مسیر وجود دارن سعی کنم الویت اولم رو بزارم روی حرفهای استاد و عمل بهشون برای اینکه شرایطم از الان که هست بهتر بشه . توی روزهای بد که حس میکنیم هیچی خوب پیش نمیره . خودمو جمع جور کنم و هرگز خودمو سرزنش نکنم به خودم امید بدم تا بتونم دوباره از جام بلند شم و با حال خوب ادامه بدم .
انتخاب هدف صحیح خیلی مهمه تا قبل از خوندن این گام هدف من رسیدن به ۶۰ کیلو بود اما الان فقط به بهبود بخشیدن به شرایطم فکر میکنم نه اینکه هدفم لاغری نباشه نه هدفم سر جاش هست اما لذت هر روزمو برای رسیدن بهش به تعویق نمیندازم . یعنی لذت میبرم مدام خودمو تشویق میکنم برای پیشرفت هام نسبت به نقطه ی شروعم و سعی میکنم نگاهم به پیشرفت هام باشه در این مورد هم من توی یه کتابی خوندم که مغز ما در ان واحد تمام اطلاعات رو از اطراف دریافت میکنه و فقط بخشی از اون رو که میدونه برای ما جالب هست رو بهمون نشون میده یعنی کلی اطلاعات وجود داره اما من فقط متوجه اونهایی میشم که برام جالبن پس من به مغزم یاد میدم که روی پیشرفت هام تمرکز کنه یعنی هر روز دنبال این باشه که به من نشون بده کجا بهتر عمل کردم نسبت به دیروزم و این منو خیلی پر انرژی میکنه و باعث میشه ادامه بدم مسیرم رو .
پس هر روز مینویسم که چه پیشرفت هایی داشتم در افکارم و عملکردم و روی اینا تمرکز میکنم .
با سپاس فراوان از استاد عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام استادعزیز و همه دوستان. فایل نوشتاری بسیار عالی و راهنما گر در تمام جنبه های زندگی بود و قانون رهایی و طی کردن تکامل به خوبی توضیح داده شده بود. موفقیت به معنای رسیدن به نقطه پایان نیست بلکه موفقیت تغییر و پیشرفتی هست که از نقطه شروع داشته اید. با این جمله کمرم شکست. چقدر متحول شدم.چقدر جدیدا دچار کمالگرایی شده بودم که با این فایل دوباره آرامش از دست یافته را پیدا کردم،عالی بود.عالی. سپاس خدایی را که بی درنگ پاسخ سوالات مرا میدهد و مرا همواره به سوی بهترینها هدایت میکند.
الان که بخوام خودمو با نقطه شروع استفاده از سایت مقایسه کنم اینکه دیگه مثل گذشته درگیر رژیم گرفتن نیستم ترس از چاقی و خوردن مواد غذایی چه ساعت چه چیزی را خوردن و ورزش کردن و جدا بودن از جمع را ندارم و به راحتی و آرامش غذای خودم را میخورم و لذت میبرم و آرامش ذهنی که دارم با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.البته ناگفته نماند که گاهی دچار کمالگرایی میشوم ولی با این فایل علت را متوجه شدم. باید خودمو با گذشته خودم مقایسه کنم نه با دیگران.
تمرین:از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟از زمانی که یادم میاد اضافه وزن داشتم و از بچگی توسط دیگران مورد تمسخر قرار میگرفتم،الان که فکر میکنم خیلی از بچه ها در سایز من بودن ولی من خیلی خودمو تخریب میکردم.
به نام خدای مهربان و رحیم
سلام به همه دوستان
ما در هر شرایطی باشیم اگر از اون شرایط راضی باشیم که هیچ ولی اگر ناراضی باشیم یعنی از با اون چاقی مشکل نداریم و دوست داریم اون شرایط رو تغییر بدهیم من هم یادم نمیاد کی چاقی در وجودم پیدا شده اما میدونم که از کی با چاقی مشکل پیدا کردم مشکل من از زمان نوجوانی و وقتی وارد دوم دبیرستان شدم شروع شده که دوستانم بهم گفتن که نسبت به سال قبل چاقتر شدی و کم کم بعد از اون همه اطرافیانم بهم تاکید میکردن که چاق شدی و نگرانی در وجودم از چاقی بیشتر پیدا شده و دنبال روشهای لاغری افتادم
من این همه سال چاق بودم ولی چند روزه که به این فایل گوش میکنم و این جمله رو با خودم تکرار میکنم که لاغری رو رها کنید تا لاغر شوید و ذهنم با این جمله نمیتونست کنار بیاد من که سالها دنبال لاغری بودم چطور باید این آرزو رو رها کنم
حالا تا حدودی فهمیدم رهایی لاغری یعنی رها کردن و دنبال نکردن هر روشی که قصد لاغری در آن هست مثلاً رهایی رژیم، ورزش یا رها کردن تنفر چاقی
من تنفر بیشتری از بازوهای چاقم دارم و هر جایی هم لاغر بشه این بازوهای انگار تکون نمیخورن و من واقعا حرص میخورم اصلا از پوشیدن خیلی از لباسها خودداری میکنم چون دوست ندارم بازوهای چاقم نمایان شود و من هر بار که میخوام این بازوهای چاقم رو رها کنم نمیشه
باید هدفم رو از لاغری بردارم و باید فقط آموزشها رو دنبال کنم حالا میخوام یه مدتی کارم فقط آموزش دیدن باشه مثل بقیه کارها که هدفمون رو میذاریم که باید اول یه دوره آموزشی شرکت کنیم بعد یه مدت کارآموزی داشته باشیم تا وارد بازار کار بشیم و به درآمد مدنظر خودمون برسیم پس لاغری هم همین هست اول آموزش دیدن و کسب مهارت بعد رسیدن به لاغری مورد نظر خودمون
چاقی در وجود من باعث شده که من دچار بیماریهای مختلف شدم و درمان اونها جز لاغری روش دیگه ای نداره و بعد دوست دارم تناسب اندام داشته باشم چون تناسب اندام بهم اعتمادبنفس بیشتری میده
من هم با خودم فکر میکردم که من فقط باید نهایت ده کیلو کم کنم تا به تناسب اندام ایده الم برسم اما بعد از گوش دادن به این فایل متوجه شدم که من ذهنم و افکارم چاقتر از ده کیلو جسمم هست و باید روی ذهنم مدت زیادی کار کنم تا به لاغری و تناسب اندام ایده الم برسم
من از امروز تمرکز رو از عددی که باید کم کنم بر میدارم و ابتدا آموزش ها رو دنبال میکنم تا به مهارت لازم دست پیدا کنم و این کسب مهارت من با فرد دیگری کاملا متفاوت هست و مدام در صفحه شگفتی سازان نگاه نکنم که فلانی تو مدت کم ببین چقدر لاغر شده تو عرضه نداری لاغر بشی چرا؟ چون میزان افکار چاقی اون فرد با افکار چاقی من کاملا متفاوت هست و باید فقط روی افکار خودم تمرکز داشته باشم مثلاً زمانی که درس میخوندم اگر رقابت و حسادت اینکه باید من از فلانی نمراتم بالاتر باشه حتی اگر نمره بالاتر میگرفتم اصلا تو اون درسها هیچ چیزی یاد نمیگرفتم و فقط نمره اون درس رو کسب کردم اما اگر میخواستم از اون درس در بازار کار استفاده کنم خیلی با دقت آموزشها رو دنبال میکردم و حتی بعد گذشت چندین سال از اون آموزشها، هنوز هم در ذهنم هست و میتونم در کارم از اونها استفاده کنم پس میخوام از الان آموزشها رو به قصد ورود به بازارکار استفاده کنم
به نام خدا
سلام.
مهمترین نکته ای که برای من در این نوشته ی ارزشمند وجود داشت و عمیقا مرا به فکر وا داشت این بود:
«در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
در این شرایط رستم هم که باشید بعد از چند روز ناتوان از حرکت کردن در مسیر یادگیری لاغر با ذهن خواهید بود.»
و متوجه شدم که درد و ناراحتی روحی این چند روز گذشته من از کجا آب خورده! از مقایسه! به اشتباه این چند روز مدام فکر می کردم ببین بقیه چه لاغر هستند و ناگهان صدایی در ذهنم می گفت: «ولی تو چاقی!» تمام احساسِ ناراحتی من به خاطر چسبیدن به نتیجه بود و امروز یافتم رهایی را!
خدایا شکرت 🥹 خیلی خوشحالم و تصمیم دارم که با اراده بیشتر و پیوستگی بیشتری انشاالله به مسیرم ادامه بدهم و یادم باشد که من همینطوری هم دوست داشتنی ام چاق یا لاغر بودنم ربطی به ارزش ذاتی ام ندارد و در هر صورت خوبم ، خودم دوست دارم که لاغر باشم و گرنه فشاری یا اجباری وجود ندارد…
و اما تمرین امروز:
راستش را بخواهید روزهای اول تمرینات تناسب فکری احساس سبکی و رهایی بسیاری داشتم اما به تدریج از آنجایی که بیشتر منطقم بر احساسم حکم فرماست! چاقی من هم بیشتر از طریق منطقم بر من حکم فرمایی می کند! مثلا می گوید:«اگر روش احساس خوب جواب میده پس چرا چاقی؟ دقیقا چه زمانی لاغری میشی؟ دقیقا باید چه جواب به خانواده بدی که چطور لاغر شدی؟ و…و…و…»
برای همین این چند روز مدام مشکوک شدم به خودم، هی سخت گرفتم و آخر سر احساس بدم لبریز شد و با خودم گفتم:« وایسا ببینم داری چی کاری می کنی؟ بازم که داری به چاقی توجه می کنی! بسه دیگه!»
خلاصه متوجه شدم چاق بودن بیشتر شبیه به نوعی اعتیاد است! و مدام ذهنم می رفت سمت چاقی!
اما از همین الان که دارم تمرین می نویسم احساس خیلی خوبی دارم و کاملا متوجه شدم که اگر قدم به قدم با تناسب فکری پیش بیایم مشکلات منطقِ چاقم هم برطرف می شود! مثل همین موضوع رها بودن و توجه نکردن به نتیجه! باید این اصل را قبول کنم که لاغری یک سبک زندگی است نه صرفاً یک دوره یا یکسال یا چند ماه!
اولش که از که لاغر شدن می ترسیدم حالا از لاغر نشدن! آدمی هم دنیای عجیبی دارد! اولش می ترسیدم لاغر بشوم و مریض بشوم بعدش متقاعد شدم که لاغری یعنی سلامتی حالا فکر می کنم که پس اگر لاغر نباشم قرار است مریض باشم؟ پس کی لاغر می شوم؟ نکند چاقی همین حالا هم باعث شده باشد سلامتی ام به خطر افتاده باشد. خلاصه به این نتیجه رسیدم که چاقی و لاغری را کمتر به سلامتی و طول عمر و… ربط بدهم و چاق یا لاغری را به عنوان یک اصل جداگانه قبول کنم و لاغری را بپذیرم چون دوست دارم نه صرفا به خاطر هر دلیلِ منطقی. می خواهم سعی کنم آنقدر لاغری یا چاقی را به چیزی ربط ندهم بلکه فقط یک هدف خاص در نظر بگیرم و گرنه دوباره ذهنم می افتد رو دورِ سوال پرسیدن! خلاصه که چاقی، چاقی است و من دوستش ندارم و هدفم نیست و لاغری، لاغری است و من دوست دارم و انتخاب کردم و می خواهم که لاغر باشم به تدریج و در زمان مناسب. دیگر در ذهنم لاغری یا چاقی را نباید به سلامتی یا ناسلامتی گره بزنم چون اینطوری مدام نگران می شوم خصوصا که مادرم پرستار است و سلامت بودن همیشه موضوع اصلی خانواده ما بوده هر چند که همه باور داشتیم کمی چاقی و اضافه وزن یعنی سلامتی!
خلاصه چاقی، یعنی چاقی و لاغری یعنی لاغری. ربطش ندهیم به موضوع دیگری خیلی بهتر است؛ چون خودمانیم هم چاق های سلامت دیده ایم هم لاغر های سلامت یا برعکس.
الان تمرکز بر لاغری و تناسب اندام و رهایی است و احساس خوب تا به قول استاد بدون تمرکز بر خط پایان، به نتیجه برسیم.
این قسمت متن تمرین امروز را هم خیلی دوست داشتم و باید مدام مرور کنم:
«در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع، در خودتان احساس می کنید.»
ممنون و متشکرم
سلام دوست خوبم لذت بردم زیبا نوشته بودید چاقی و لاغری را به چیزی ربط ندهیم.
سلام استاد روشن عزیز ،مژگانم روز ۲۲ ام در این بهشت
من همین الان هم که چند کیلویی لاغر کردم خودم رو فردی متناسب میبینم از لحاظ ذهنی البته جسمم هنوز کار داره و طبق اون مثل یک فرد متناسب رفتار میکنم .
فکر نکنم سالها روی ترازو برم این مهمترین دستاورد منه از بس همین یکار بظاهر کوچک بهم آرامش میده استرس دیگه ندارم وای خدا صبح شد دوباره باید وزن کنم و اعصاب خوردی های بعدش 🥴
واقعا چه اهمیتی داره الان چند کیلوام وقتی همین الان دارم از مسیرم از یاد گیری هام لذت میبرم
من قبل این خودم رو علامه دحر میدونستم فکر میکردم خیلی در مورد چاقی لاغری حالیکه و حالا فهمیدم هیچی حالیم نیست و هر روز باید یاد بگیرم گوش بدم تمرین کنم بنویسم و چقدر این نوشتن خواندن پیام بچه ها لذت بخشه برای من 🤗
من با آدم ۲۲ روز پیشم کلی فرق کردم متولد شدم 🌱
زیرورو شدم نگران لاغری نشدن و کالری و قدم شمار و ترازو و دکتر تغذیه و قرص لاغری و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه نیستم
دوباره عاشق شدم دفعه اول عاشق همسرم شدم ده سال جنگیدیم بهم رسیدیم ولی اینبار عاشق خودم شدم ❤️
من الان بجای اینکه چیرو بخورم چقدر بخورم کی بخورم دنبال یادگیری ام ازین دارم لذت میبرم کیف میکنم اونقدر تکرارشون میکنم عمل میکنم تا بره تو ذهنم ناخودآگاه بتونم انجامشون بدم اتوماتیک وار 😇
من از روزی که اونهمه سختی و استرس رژیم و ورزش رو رها کردم خود بخود دارم لاغر میشم بدون کار خاصی فقط هر روز سر کلاس درس استاد میشینم 🤗
تمایلاتم میل هام خود بخود عوض شده نه اینکه من بزور بخوام عوضشون کنم و طبق میل جدیدم رفتار میکنم فرمانهای جدید بمن داره صادر میشه از مغزم از فرماندهی
فقط من سعی میکنم تو این مسیر بمونم استمرار داشته باشم چون خود مسیر لذت بخشه چرا رهاش کنم وقتی اینهمه حال دل منو خوب میکنه☺️
دیروز دیدم چقدر من جدیدا با پسرم مهربونتر با آرامش تر قشنگتر حرف میزنم نوازشش میکنم به آغوش میگیرمش و تعجب کرده بودم که این خود منم همون مژگان قبل که خیلی زود از کوره در میرفت و با پسر سن بلوغش همیشه مشکل داشت تعجب میکردم از خودم 🤔
خدایا من چقدر شادتر شدم چقدر امیدم به زندگی بیشتر شده منی تا قبل این همش فکر میکردم افسردگی دارم مهاجرت کنم اصلا برم از ایران شاید بهتر بشم الان از خونه در نمیام و حالم اینقدر خوب شده ☺️😄🥰
حتی از تنهایی خودم هم لذت میبرم 🤗🙌🌱
من با همه چیز و همه کس به صلح رسیدم در صدد تغییر کسی نیستم در مورد چاقی لاغری با احدی صحبت نمیکنم همین الان لباس شاد هام رو میپوشم میرقصم قهوه و چایی مو میخورم غذامو با لذت میخورم
چون به آقای عطار روشن عزیز. و مسیرشون ایمان صد درصدی دارم خودمو به مسیر رودخونه استاد سپردم و چقدر آبتنی در این رودخونه که قبلا یکی خودش رفته و لذت برده و الان همه ی ما رو هم بلطف و کرم خدا داره با خودش دوباره تو این رودخونه میبره لذت بخشه
راه رو که داره نشون میده چراغ راه هممونه مثل پیامبر چاقهاست تو این دنیا واسه همینم خدا اسمشو روشن گذاشته
پس به چی و چرا شک کنم من بهش ایمان آوردم به کلامش که از دل میاد و به دلم میشینه
من خوش شانس یه دعایی کردم از خدا خواستم خدا ایندفعه تو دستمو بگیر خدا هم دستمو گرفت گذاشت تو دست استاد روشن عزیز 🌱
راه باز و جاده دراز و مسیر لذت بخش فقط اولش من سریع از اولین دور برگردون از مسیر غلط قبلیم دور زدم و الان دارم رو به جلو حرکت میکنم
منی که سالهاست تو وزن بالای صد کیلو استپ کرده بودم تازه هر روز چاق ترم میشدم
الان بظاهر و با توجه به سایز شلوارم حدسم اینه شش کیلو کم کردم صورتم خوشگل شده احساس جوونی تو ۴۳ سالگی بهم دست داده کودک درونم فعال شده
من قبلش احساس پیری میکردم بخدا،ول داده بودم همه چیزو خسته درمانده افسرده غمگین بودم
یکی از ارزشمندترین فایل ها و نوشته های استاد عزیز همین گام است که دارای نکاتی بسیار عمیق و ارزشمند است که حتی اگر تک به تک کلمات آن را در ذهن خود بسپارم باز هم نمیتوانم با تحلیل ناقص خود حق این مطلب را ادا کنم واقعا استاد عزیزم دست مریزاد چقدر زیبا این مطالب را موشکافی کردید. هر چقدر آن را میخوانم و میبینم باز هم سیراب نمیشوم مطالب شما به سان دریای شوری است که تشنه به آن میرسم هرچقدر از آن آب دریا میخورم باز هم تشنه تر میشوم با قانون رهایی لاغر شوید قانون رهایی یکی از بهترین قوانین جهان هستی میباشد واگر بتوانیم از این قانون به خوبی استفاده کنیم حتی در لاغر شدن به راحتی لاغر میشویم و یا به هر خواسته آیی در زندگی خواهیم رسید در واقع معنی آن این است خواسته ات را رها کن تا به آن برسی وقتی ما به چاقی توجه میکنیم و مدام اضافه وزن خود را چک میکنیم همش روی ترازو میرویم ببینیم چقدر کم کردیم این توجهات همان توجه به فرمولهای چاقی است و در واقع با این توجهات ما داریم بیشتر چاق میشویم و اینجاست که اگر میخواهیم لاغر شویم باید از این توجه کردن دست بکشیم و رها کنیم تا لاغر شدن اتفاق بیافتد وقتی ذهن مشغول یادگیری میشود وبه تغییرات مثبت که در درون خود اتفاق میافتد توجه میکند لاغر شدن خودبخود بوجود میآید در مسیر لاغری با ذهن. باید توجه خود را از جسم خود بر داریم به نتیجه کاری نداشته باشیم بلکه به آموزشی که در حال یادگیری آن هستیم باید توجه کنیم به تغییراتی که از نقطه شروع تا به حال داشتیم توجه کنیم و با لذت مسیر را ادامه بدهیم بقول استاد اگر هر چقدر رنگ و بوم و قلم داشته باشی. برای نقاش شدن باید نقاشی کردن را یاد بگیری. اگر میخواهی لاغر شوید برای لاغر شدن لاغر شدن را یاد بگیرید و خود لاغر شدن را رها کنید من از زمانی که وارد دورهای استاد شدم تغییرات خوبی داشتم آرامشم بیشتر شد صبورتر شد شادتر از گذشته شدم واینکه فهمیدم هر چقدر هم آگاهی بدست بیاورم باز هم کمه یاد گرفتم مهم لاغر شدن نیست مهم یاد گرفتن زبان لاغری است تالاغری ماندگار داشته باشم یاد گرفتم از هیچ غذایی دیگر نترسم کالری نشمارم یاد گرفتم از خوردن لذت ببرم حرص و ولع نداشته باشم یاد گرفتم حسرت خوردن نداشته باشم یاد گرفتم خودم را دوست داشته باشم و از خودم و چاقی متنفر نباشم باید خوراک بهتری به ذهن بدهیم تا ذهن از خوراک بد مزه قبلی رها شود و این خوراک ذهنی فقط با یاد گرفتن و آموزش گرفتن حاضر میشود بنابراین لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید برای رسیدن به قانون رهایی آفرینش باید ناخواسته ها را رها کنیم تا همسو با قوانین جهان هستی بشویم آن زمان در مدار خواسته های خود قرار میگیریم و با یاد گرفتن در این مسیر چنان به موفقیت میرسیم که حتی از لاغر شدن هم عبور میکنیم لاغر شدن خواسته فیزیکی و جسمی است که بالاخره انتها دارد اما یاد گرفتن خواسته ذهنی است که هیچ انتهایی ندارد و برای همین است که همیشه تاکر در مسیر یاد گیری باشیم لاغری ماندگار را هم بدست میآوریم اصل آفرینش ما بر اساس تناسب اندام میباشد زمانی که ما به ناخواسته ها فکر میکنیم و از روشهایی مانند رژیم ورزش دمنوش قرص جراحی استفاده میکنیم در واقع داریم دخالت در آفرینش خداوند میکنیم و نمیگذاریم جسممان ترمیم شود بلکه سرعت تخریب جسم را بیشتر میکنیم و چاقتر از گذشته میشویم برای ترمیم جسم باید ذهن خود را از فرمولهای چاقی پاک کنیم ودر واقع ذهن خود را ترمیم و اصلاح کنیم باید یاد بگیریم چطور لاغر شویم همانطور که از ابتدا یاد گرفتیم چطور چاق شویم و جسم خود را تخریب کنیم وقتی در مسیر یاد گیری قرار بگیریم کم کم ذهن آرام میشود و وقتی ذهن آرام شود فرمولهای پیش فرض الهی خود را پیدا میکند و به آنها عمل میکند و ما آرام آرام به سوی لاغری حرکت میکنیم یادمه در سن ۱۳سالگی دچار بیماری روماتیسم قلبی شدم و دکتر برای مداوا کورتون تجویز کرد اولین چیزی که دکتر گفت این بود که این دارو باعث چاقی بیش از حد میشود اما بعد قطع دارو لاغر میشوی من آن زمان ۳۶کیلو وزن داشتم یک دختر لاغر و کاملا متناسب با شنیدن این حرف از دکتر بشدت احساس ناراحتی کردم و باور کردم که چاق میشوم و چاق هم شدم طوری که لباس های مادرم را می پوشیدم بعد آن چاقی که باوری اشتباه بود. در سن ۱۴ سالگی رو به ورزش آوردم همیشه از آن به بعد در ورزش بودم گاهی بخاطر باورهای غلط دیگر چاق میشدم اما سریع با رژیم و ورزش لاغر میشدم چون کار من مربی گری بود و همیشه باید رو فرم بودم تا این که بعد ۳۰سال ورزش ترک کردم و بشدت چاق شدم چون فرمولهای چاقی ذهن ام فعال شد و من اضافه وزن پیدا کردم درد کمر و زانو هم شدید شد تا اینکه با استاد آشنا شدم ودر مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم از دورهها استفاده کردم و سطح آگاهیخودم رابالابردم اولش برای لاغر شدن آمدم اما الان دیگر لاغری مهم نیست من در ذهن خود به وزن ایده الام رسیده ام و طول میکشد تا از نظر ظاهری آن را در جسم خود مشاهده کنم والان با وجود ۱۵کیلو ظاهری که کم کردم ولی از نظر ذهنی کاملا متناسب شدم کلید موفقیت این مسیر فقط ادامه دادن و استمراره اگر هر روز بیایم و بهانه بگیریم چرا من چاقم پس کی لاغر میشوم هیچ وقت لاغر نمیشوید باید رها کنید اصلا به چاقی و لاغری فکر نکنید. فقط انرژی اتون را بزارید برای یادگیری و توجه به تغییرات مثبت اتون داشته باشد هیچ وقت توجه به نتیجه نباید کرد باید یاد بگیریم در هر کجای این مسیر هستیم لذت ببریم و با اشتیاق ادامه بدهیم با تشکرسهیلا عظیمی
سهیلا جان سلام همیشه نظرات ارزشمندی تو سایت میزاری طوری که من دیگه شناختمتون و سعی میکنم تمامی نظراتتون رو با جان دل بخونم و لذت ببرم 🌱🤗🙏
سلام من ازسن ۱۵سالگی درگیرچاقی شدم وهنوزم یازده کیلواضاف دارم همیشه دنبال رژیم وحتی رژیم سخت خیلی برام سخت بودچون باکم کردن چندکیلودوباره وزن برمیگشت باشگاه رفتن ورزش کردن هم مقطعی بوداونم فایدنداشت ومدت دوساله بالاغری باذهن اشناشدم خداروشکرمنوتواین مسیرقرارداده ومن به مقصدیااون هدف نهایی فکرنمیکنم دوست دارم یادبگیرم درطی مسیرلاغری خودبخودصورت میگیره طبق قانون رهایی باید رها کرد تا اون هدف بخودی خود انجام بشه وذهن مااموزش ببینه ولذت بخش باشه براما طی این مسیر
و خدایی که در این نزدیکیست.
از سن ۱۳ سالگی یواش یواش چند کیلو وزن اضافه کردم،فک کنم حدود ۶ یا ۷ کیلو چاق شدم و تا پارسال این عدد ب ۱۲ کیلو رسید،چون مدام ب این فکر میکردم ک من قراره جاق تر هم بشم و این اتفاق افتاد،من توی این همه سال همش داشتم بهش فکر میکردم و ماه و سالی نبوده ک بخوام این فکرو رها کنم من مدام در حال بررسی مواد غذایی و چاق بودن و چاق شدن بودم.من تلاشم برای تفکر خوب نسبت ب موادغذایی نبوده،تمرکزم روی چاقی بوده،کوشش نمیکردم ک باورهامو عوض کنم ن اینکه نخوام،نمیدونستم و همیشه ترس داشتم
من اضافه وزن اگه داشتم و هنوزم کمی دارم،برام راحت نبوده ک جلوی دیگران از وزن و سایزم حرف بزنم،دلم میخواد ک ب راحتی سایز ۳۸ رو ب زبون بیارم و با افتخار بگم ک من متناسبم.ولی خوشبختانه از زمانی ک شروع ب تغییر تفکر و باورهای کردم تغییرات خیلی خوبی داشتم،مثلا اینکه الان باوجود درگیری ذهن و جسمم و چرا چرا کردن های ذهن چموشم ک چطوری میشه؟؟تا کی باید این مسیرو ادامه داد؟و … ب لطف خدا خیلی تغییر کردم،مثلا قبلا با وجود سیری که در حد خفگی بود و من ب اصرار ذهنم مواد غذایی رو ب زور وارد بدنم میکردم الان میتونم بگم تا ۸۰ درصد کاهش پیدا کرده،دیگه اصراری ب خوردن ندارم.دیشب مهمونی بودم و قبل از شام ی دونه شلیل و دو تا سه قاشق آلوچه خوردم و چهار تکه جگر خوردم(هنوزم ب مقدارش توجه میکنم ک ب لطف خدا میخوام این توجه رو کمتر کنم)موقع شام صاحبخونه خیلی اصرار ب خوردن کرد من در حد نصف کفگیر و ی تکه مرغ کوچیک خوردم،خیلی نسبت ب چند ماه پیش خوب شدم چون اگر قبلا بود من قطعا دو تا کفگیر برنج میخوردم،درسته ک حرص زدم و بدنم نیاز ب اون نصف کفگیر برنج نداشت ولی از خودم راضیم ک دیگه مثه قبل حرص و ولع زیاد ندارم.من ب خودم افتخار میکنم ک دارم مسیر رو با آرامش طی میکنم.من میخوام رها باشم از چاق شدن و میخوام خودمو رها کنم و ب مسیر فکر کنم ک در کنار دوستان و استاد آگاهی های بیشتری رو یاد بگیرم.الهی ب امید تو
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز
گام ۹: با قانون رهایی لاغر شوید!
ما اگر در شرايطي راضي باشيم كه نمي خواهيم اون شرايط رو تغيير بديم…ولي اگر ميخواهيم تغيير كنيم يعني راضي نيستيم
نكته : در مسير لاغري با ذهن، ما ميخواهيم مشكل چاقي رو تغيير بديم در حاليكه اون مشكل(چاقي) هر روز با ما هست
ما بايد ياد بگيريم با وجود مشكل ، حركت كنيم
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (شرح5)
پس (بدان که به لطف خدا) با هر سختی البته آسانی هست.
با توجه به توضيحات استاد من سرچ كردم ديدم خدا هم توي قران دقيقا به اين موضوع اشاره كرده كه هميشه در دل اون مشكل راحتي هست…براي ما هم همين صدق مي كند در دل چاقي ما، لاغري ما وجود داره
من قبلا هم گفتم همين الان اون وزن متناسب من ، در دل اين اضافه وزن من هست.
نكته مهم اين فايل براي من اين بود كه هميشه خودت رو با قبل خودت مقايسه كن
اگر اين يك درس رو ياد نگيرم، كلا بايد با اين دوره خداحافظي كنيم.
لاغر شدن خودبخودی
در حافظه ی الهی ما همه چیز هست. جسم ما به علم لدنی متصل است. منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم.
مطلب فوق را استاد در متن همين فايل گفتن كه خيلي زياد جاي تامل داره و لازم ديدم به متن خودم اضافه كنم تا بيشتر مورد توجه قرار بگيره.
ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و جسم ما با فرمولهای الهی، خود را ترمیم میکند.
استاد مثال ثروت رو زدن و گفتن اگر يك فردي در شرايط صفر مالي باشه و بدهكار هم باشه در حاليكه شروع كرده با باورهاي ثروت آفرين كار ميكنه، مثلا بعد از سه سال از شرايط صفر اومده بيرون و بدهي هارو داده و يك پس اندازي داره ، درسته ثروتمند نيست ولي خيلي متفاوت تر از قبل خودش است…
نكته اش اينه كه، فرد بايد هميشه نقطه شروعش رو به خاطرش داشته باشه…
در متن فوق آمده است كه:
در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.
نكته بسيار مهم ديگر اين فايل
چربي سازي رو متوقف كنيد
اين فرق ميكنه با اينكه:
چربي خوري رو متوقف كنيد…
فكر اينكه كنترل روي خوردن ندارم كاملا اشتباه است
چرا
چون مغز داره فرمان ميده
و ما در برابر فرمان مغز ناتوانيم
اينجا مشخص ميشه كه ما بايد دستوراتي كه ميخواهيم رو به مغز بديم و بعد از اينكه اون فرمانها رو زياد تكرار كرديم ذهن هم اونها رو ميپذيره و بعد از مدتي از فرمانهاي جديد كه فرمان لاغري هست پيروي مي كنه.
يه نفر سوال كرد بعد از مدتي كه از محتواي رايگان استفاده ميكرده و داشته لاغر ميشده، دوباره داره بيشتر از قبل از گرسنه ميشه….استاد پاسخ دادن اون زمان كه كمتر گرسنه ميشدن داشته روي محتواي آموزشي كار ميكرده و فكرش از روي غذا برداشته شده بوده…و استاد گفتن دوباره تمركزت رو بزار روي آموزش ها و فكرت يواش يواش دوباره از روي غذا برداشته ميشه….(اين بخش مهم بود برام اينجا نوشتم كه حك بشه توي سرم)
رفتار شخصي با رفتار حرفه اي تمايز پيدا مي كنه…
طرف اصلا نميدونه مهر چيه ، تسبيح چيه و اين چينيا دارن واسه بقيه درست مي كنن
نكته مهم…چيزي كه خودشه با چيزي كه داره درست ميكنه فرق ميكنه..اين مثال رو زدن براي شخصي كه پيج آشپزي داره
استاد توضيح ميده زماني كه چاق بوده اصلا آشپزي نمي كرده ولي الان كه لاغر شده اتفاقا فقط خودش آشپزي مي كنه ولي چون رفتار لاغري رو بلد هست اصلا آشپزي كردن تاثيري بر چاقي لاغريش نداره
سپاس استاد به خاطر اين فايل
سلام بر دوستان عزیز واستاد گرامی .استاد من از ۳۲سالگی دچار اضافه وزن شدم و همچنان در گیر اضافه وزن هستم هر چند که در این میان هم ۱۰ کیلو و بعد با رژیم بعدی ۲ کیلو و۳کیلو کاهش وزن داشتم ولی دوباره برگشت .الان که با سایت شما آشنا شدم خدارو صد هزار مرتبه شکر داره فرمولهای ذهنی ام تغییر میکنه .و در بند اضافه وزن نیستم وتا ذهنم پی گیر چاقی میشود زود ذهنم رو متوجه موضوعی دیگر میکنم.و از نقطه شروع فاصله گرفتم هرچند کم ولی احساسم خوب وعالی شده.
با سلام و ادب
با قانون رهایی لاغر شویم
من اول یادم نبود ولی این چند روز که فایل ها را گوش کردم، یادم اومد از دوران بلوغ که تغییراتی کردم احساس می کردم بالاتنه ام زیادی چاق است و نمی خواستم کسی من را ببیند تا اونجا که دو تا تی شرت روی هم می پوشیدم. این ادامه داشت ولی مشکلم کمابیش ادامه داشت، ولی یک سال اخیر دچار 15 کیلو اضافه وزن شدم (البته بیشتر عدد وزنم زیاد شده بود و خیلی از نظر ظاهری مشکلی نداشتم) تا جایی که دیگه با مشکل لباس روبرو شدم. دیگه هیچ لباسی بهم نمی شد، چون من معمولا موقع لباس خریدن وزن قبلیم رو در نظر می گرفتم و می گفتم این وزن که اضافه شده موقتیه و من برمیگردم. خلاصه که چند مدتی هم با مراقبت بیشتر غذا و پیاده روی منظم روزانه پیش رفتم و هیچ نتیجه ای ندیدم که از قضا همون موقع با سایت تناسب فکری آشنا شدم و خدا رو شکر خیلی به بیراهه نرفتم. می تونم بگم در حال حاضر بزرگترین مشکل من با اضافه وزن اول اینه که نمی دونم چرا دچار اضافه وزن شدم و این که نمی تونم رفعش کنم و این به قول جدیدی ها روی مخمه. و مورد دیگه همین لباس های عزیزم هستن. من هیچ وقت دوست نداشتم لباس های گشاد یا سایز بزرگ بپوشم. کسی هم بپوشه خوشم نمیاد.
این را مطمئنم که اگر بخوام وزن ایده آل را در نظر بگیرم که مثلا 15 کیلو کمتر است، همش حالم بد خواهد بود. حال تلاش و نرسیدن خواهم داشت. این جلسه را که گوش دادم خیلی خیلی به دادم رسید نه تنها توی لاغری که توی همه اهدافی که در نظر می گیرم. این که مسیر لاغری خودش مهمه، مسیر موفقیت مهمه، ما سرگرم لاغری و موفقیت که باشیم، خود به خود به هدف می رسیم و اصلا دیدی که متوجهش نشدیم. خیلی جالبه که اگر همین الان هم وضعیت خودمون رو با یکم گذشته مون مقایسه کنیم، کلی حالمون خوب می شه. پس راز حال خوب بودن دائمی اینه، همش خودت رو با یه روز قبل خودت مقایسه کن، هم حالت خوب می شه هم انگیزه بهتر شدن پیدا می کنی.
من هدفم واقعا خوب بودن حالم، آرامش و شادی است. اصلا همین الان با همین بدنی که دارم هم حالم خوب است. حالم خوبه و این خودش رسیدن به هدفه و رسیدن به هدف عدد وزنی خود به خود توی مسیر محقق می شه.
در سی سالگی چاق شدم و درسی و پنج سالگی با اضافه وزنم مشکل داشتم .
به خاطر زیبایی و سلامتی دوست دارم لاغر شوم بیمار هستم و به لطف خدا دارم بیماری های خودم را هم با قدرت ذهن درمان میکنم انشاالله.
این فاصله بین وضعیت الان و ایجاد تغییرات همان زمانی هست که باید روی فرمول های مغز کار کنیم.
هدف من حال خوب داشتن هست و در نهایت رسیدن به تناسب اندام با حال خوب است
سلام استاد صحبت های امروز عالی بود من هدفم لاغری بود وقتی به آن هدف فکر میکردم یه جورایی ناراحت میشدم ولی امروز که این فایل را دیدم خوشحال شدم چون درسته که لاغر نشدم ولی حالم با خودم خوبه ولع خوردن ندارم ترسی از خوردن ندارم یه کمی پیام های بدنم را دریافت میکنم ممنون از شما که به موقع به کمکم آمدین واین موضوع هدف آخر را بیان کردید هدف صحیح خیلی مهم است.
به نام پروردگارم
سلام و عرض ادب همه هم مسیریهای گلم و استاد عزیز
الحمدلله که امروز هم حالم عالیه واقعاً شکر خدا رو میکنم که دقیقاً جایی که دیگه دارم خسته میشم و شک میفته توی جونم، یهو منو با یک فایل عالی از شما روبرو میکنم
وقتی شما گفتید که نباید نقطه آخر که لاغر شدن هست رو هدف قرار بدیم
فهمیدم که مشکل من همین بود
راستش خیلی استرس و اضطراب داشتم و فکر میکردم که حتماً باید الان یک فعالیتی به خودم بدم اما همین که نشستم و این فایل تصویر رو گوش دادم آرامش گرفتم
فهمیدم که مشکل من چی بود
مشکل من این بود که داشتم به هدفم نگاه میکردم و اصلاً حواسم به تغییرات شگفت انگیزی که کردم نبود
من علاقه خیلی زیادی به نان داشتم
طوری که اگر پدرم از نونوایی برمیگشت من نونا رو برش میدادم تا توی یخچال بگذارم
چون اون موقع میتونستم راحت کلی نون بخورم
و بعدشم همون زبان چاقی که میگفت بخور بخور بزنه تو سرم
اما امروز به یاد آوردم که من واقعاً تغییر کردم و دیگه اصلاً میل زیادی به خوردن نون ندارم
خیلی وقته که دیگه نون برش ندادم حتی شاید بعضی وقتا نمیفهمم که کی نون خریداری میکنیم ما
این تنها یکی ازکرد
ییرات رفتاری من بود
من در افکار خیلی تغییر کردم
دیگه مثل قبل ترس از خوردن خوراکیها ندارم راحت از اونها استفاده میکنم
همین امروز بستنی خودم رو با لذت خوردم
برام خیلی جالبه که الانها اگر بعضی وقتا پرخوری هم بکنم دیگه مثل قبل توی ذهنم درگیری ندارم و اصلاً زیاد درگیر چاقی نمیشم مثل قبل
استاد واقعا ممنونم از این فایل عالی که شما ضبط کردید
این فایل منو به خودم آورد، اون خدایی که بالای سرمه ،اون خدایی که همه جا حواسش به من هست ، اون خدایی که فرمون زندگیمو دادم دستش،
دوباره به دادم رسید و بهم یادآوری کرد که اگر به آن سپردم است دیگه نباید نگران باشم ون اگه روش اشتباه بود خودش من رو بیرون میآورد نه اینکه با این فایل امروز انقدر آرامش نصیبم کنه
حالم خیلی خوبه
امروز اتفاقی افتاد که به خاطرش واقعاً حالم بد بود و کلی گریه کردم اما خدا اینجا آرومم کرد
الهی شکر
من فکر میکنم از زمانی که کرونا اومد چون دیگه همش توی خونه بودم همش میخوردم اضافه وزن من شروع شد فکر میکنم حدوداً ۱۰ ۱۱ سالم بود
و میتونم بگم از همون موقع به خاطر مسخره شدنم با چاقی به مشکل برخوردم
شاید توی جسمم به مشکلی بر نخورده بودم خودم اذیت نمیشدم اما حرف بقیه دوستانم باعث میشد که رنج بکشم
دلم نمیخواد وقتی که راه میرم اندامم بلرزه به خاطر چربی اضافه
دلم نمیخواد با حرص و ولع غذا بخورم و بعدش توی ذهنم درگیر باشم و با خودم جنگ داشته باشم و همش عصبانی باشم و عذاب وجدان داشته باشم
دلم میخواد آرامش داشته باشم وقتی خودم رو توی آینه نگاه میکنم از اندامم لذت ببرم
دلم نمیخواد که وقتی به اندامم دست میزنم چربی به دستم بیاد
دلم نمیخواد وقتی با دوستانم به مرکز بهداشت میرم تا قدمون رو اندازه بگیریم وقتی بهم پیشنهاد کنم که بیا برو روی ترازو با ترس و لرز برم روی ترازو
دلم نمیخواد خجالت بکشم از اندامم و همش در حال مقایسه باشم و خودم رو توی جمعها قایم کنم
و کلی ناخواستههای دیگر
من امروز دریافت کردم که اون چیزی که مهمه و موفقیت من رو ثابت میکنه تغییراتیه که از اول مسیر تا الان کردم
اگر بخوام به نقطه آخر نگاه کنم مسافت طولانی به نگاهم میاد و من رو ناامید
پس این کار رو نمیکنم
یک فرد کوهنورد هم گر بخواد به قله نگاه کنه خسته میشه برای همین باید به اون قدم بعدی و جای پای بعدی خودش رو نگاه کنه و قدم بعدی رو محکم برداره
پس منم اگه میخوام به قله برسم نباید بهش نگاه کنم و باید اون رو رها کنم
و به همین موفقیتهای کوچیکم دل ببندم چون شاید اصلاً عمرم به دیدن اون نقطه آخر کفاف نده
امروز رو زندگی میکنم و محکم قدم برمیدارم تا فردا کی مرده است کی زنده
هدف صحیح من تغییر کردن است
و با دیدن تغییراتی که از اول مسیر تا الان کردم به خودم انرژی ادامه دادن میدهم
من میخوام آموزش ببینم که یک شخصیت عالی نه تنها لاغر بلکه از همه نظر عالی به وجود بیارم
پس این نیاز به زمان داره و هدف اصلی که لاغر شدن هست رو رها میکنم تا تغییرات کوچیکم به چشمم بیاد
رها کردن
توکل کردن
حرکت کردن و برکتش رو از خدا خواستند
این گام تمامش همین بود
تو حرکت کن و به همین تغییرات کوچیکت نگاه کن تا به موفقیتهای بزرگی که خدا برات در نظر گرفته برسی
با توکل کردن و ادامه دادن به این تغییرات میرسی
بهت قول میدم دختر
لاغر شدن را رها کن و به تغییراتت نگاه کن و شکرگزار الله باش که هدایتت کرد
الحمدلله رب العالمین
سلام استاد خدا قوت.این فایل خیلی عالی بود و روشنم کرد درمورد همه جنبه های زندگیم. متنی هم که تو این صفحه نوشتید فوق العاده بود.خیلی ازتون ممنونم.سلامت باشید.
خلاصه ای از نکات برای خودم:
✓باید بتونم هر روز با اینکه مشکلات هستند حرکت کنم.
فشار مشکل چاقی غلبه میکنه
✓هی نگاه کردن به چاقی و چرا من تغییر نمیکنم:خستت میکنه و فشار رو بیشتر میکنه
✓هدفم بهتر شدن شرایطه.پایانی وجود نداره.
✓هدف:بهبود پیدا کردن
✓هیچوقت نباید نقطه پایان هدف اولیت باشه.
✓هدفت نباید این باشه لاغر بشم!
✓خودتو با چیزی که بودی مقایسه کن نه با چیزی که میخای باشی.
✓سوالاییه که برای اینکه بفهمم تو مسیر درستم یا نه باید مدام تکرارشون کنم: احساس شما به چه میزان تغییر کرده؟نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده ؟ ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده ؟ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده ؟ به همان اندازه موفق هستی
✓در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
✓من لاغر شدن را رها کردم و فقط در پی یادگیری هستم
✓ برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.
✓فقط باید آموخت. فقط باید تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد. مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد. آزمون و خطا کرد تا کم کم تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم.
✓ما هم برای لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط لاغری را یاد بگیریم. جمله به جمله.
✓هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم. و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم.
✓وقتی لاغر شدن را رها می کنیم جلوی تخریب ذهن را می گیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند؛ لاغری رخ میدهد. این یک آموزش عملی است.
✓بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است. تنها مانع خودم هستم.باید از سر راه برم کنار.
✓پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی.
۱- از۱۲ سالگی استارت چاقی خورد .از وقتی که شروع کردم مقایسه کردن خودم با دخترای هم سن و سالم و زیبا بودن رو توی خیلی لاغر بودن دیدم. با اینکه چاق نبودم غصه روز و شبم و ورد زبونم این بود که چقدر چاقمو میترسم چاق تر بشم. همون موقع پذیرفتم بدن من اینجوری کار میکنه و چاقم.بعد اون کم کم با انواع رژیمای لاغری اشنا شدم و چون نمیتونستم رعایتشون کنم انتظار چاق تر شدن میکشیدم.این اتفاقم افتاد.
۲-به خاطر اینکه مریض شدم نتونستم رژیمم رو ادامه بدم. ۲سال بود رژیمم رو نشکسته بودم. وقتی رژیمم رها کردم وزن اضافه کردم و روز به روز وزنم بیشتر شد و نگرانم مدام چاق تر بشم.
۳-باید بتونم بیشتر ذهنمو ببینم و از حرفاش نترسم و حرفاشو به خودم نگیرم.حس میکنم تو این موضوع دارم رشد میکنم.که حرفاشو بشنوم ولی به خودم نگیرم.جوابشو ندم. فقط صبر کنم.روزایی هست که مودم خوب نیست و دوست ندارم فایلی گوش بدم دارم سعی میکنم با اینم کنار بیام و هر روز مرتب دنبال کنم فایلارو .نوشتن هم برام هنوز سخته ولی دارم بهتر میشم.
اینم فهمیدم که باید روی بهتر شدن خودم تمرکز کنم نه نتیجه(تو هر موضوعی در زندگیم)و فارغ از بقیه و دنیای اطرافم و نتیجه دلخواهم، این کاری که فکر میکنم برام بهتره رو صرف نظر از اینکه چقدر زمان میبره انجام بدم.خیلی هم عجولم خیلی ام به خودم شک میکنم که دارم درست انجامش میدم یا نه.
۴-حالا فهمیدم که هدف درست برای لاغر شدن اینه که همه چیزای جدیدی که دارم اینجا یادمیگیرم بشه بخشی از طرز تفکرم و رفتارم و احساسم تا برای همیشه این ریشه چاقی از ذهنم پاک بشه و به ارامش برسم. هدف صحیح فکر میکنم برای من اینه که به جایی برسم نگران چاق تر شدن نباشم.بیشتر از اینکه بخام لاغر بشم نگرانم چاق تر بشم.اگر وزنم نره بالا مشکل جدی ندارم فعلا.هدفم اینه از مواد غذایی نترسم .رفتار غذاییم اصلاح بشه.روند اضافه وزنم متوقف بشه.
با قانون رهایی لاغر شویم.
اینکه هر روز نگران لاغری باشیم ما را از هدفمون دور می کنه بلکه با تغییر ذهن از چاقی به لاغری و رها کردن
موفق میشیم و به پایان هدف نچسبیم
زندگی تشکیل شده از مسیر و مقصد و از مسیر تغییر برای لاغری لذت ببریم و رسیدن به پایان هدف و مقصد مورد نظر صفر ثانیه هست .
و توجه به پایان مسیر دلسردمون می کنه بلکه توجه به لذت بردن از مسیر
با سلام به نام الله یکتا
چه آگاهی های نابی در این فایل بود
سپاسگزارم از الله یکتا و شما استاد عزیز
چقدر این آرامش سرشار از قوه ی الهی زیباست چقدر شیرین است چقدر لذت بردن از مسیر و رها کردن لاغری و ایمان داشتن به موفقیت زیباست
خدایاشکرت
بنام خدا سلام استاد گرامی ودوستان سایت تناسب فکری گام نهم :قانون رهایی لاغر شوید خواسته ات را رها کن وبه آن برس این قانون رهایی است. با استفاده ازآن میتوان به راحتی لاغر شد. وبرای موفقیت در مسیرلاغری با ذهن ودراین مسیر یاد گرفتم به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایدهآل بلکه موفقیت به مقدارفاصله ای است که در شرایط خود در نقطه شروع درخودمان احساس میکنیم. احساس ما به میزانی تغییر کرده است به همان اندازه موفق هستیم. در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشید توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید. وباید ازاین مسیر لذت ببرید تغییرات خودمتوجه میشوید از نقطه پایان گذشته اید ازاین طریق لاغر شدن لذت بخش است. نه اینکه شرایط خود رابا هرفردی مقایسه کنیم و تاثیر قانون رهایی بر لاغر شدن من لاغر ی را رها کردم فقط پی یاد گیری هستم من فهمیدم هزاران نخ وسوزن وچرخ ودیگر وسایل لاغری هم داشته باشیم اما وقتی یاد نگرفته باشیم خياطي کردن راهزگر نمیتوانیم باچرخ خياطي خياطي کنیم برای خیاط شدن بایدخیاطی رو رها کردخیاطی کردن رو آموخت باید تکرارکرد به آموزش عمل کرد. مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد آزمون خطا کردتا کم کم تغییرات رو درخودمان مشاهده کنیم کسی خیاط هست هرگز به خياطي بودن خود فکر نمیکند. اصل کار ذهن یاد گیری است وقتی ذهنمان را مشغول یادگیری میکنیم با اینکار اجازه مید هم. جسم براساس فرمولهای اولیه پیش برود ماباید یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی ولاغر شدن فکر میکند را به کار میگیریم وبا یادگیری حال خود راخوب میکنیم یکی از همین قوانین قانون رهایی است اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده باشد. بله میتواند وقتی غذا دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلی خود را رها میکندچون تازه میفهمید ان خوراکی چقدر بد مزه بود وبه ذائقه او نمیخورد ولاغر شدن رو رها کنیم قانون رهایی یعنی رها کردن. آنچه مارا با قوانین آفرینش ناهمسو میکنید ناتوان ناهمسو با آفرینش است چه چیزی به ما احساس ناتوانی میدهد. هر چیزی که مابا آن احساس ناتوانی میکنیم باید آن را رها کنیم. ودر آ
نجا که لاغر شدن احساس ناتوانی میدهدباید آن را رها کرد. یادگیری یک پروسه ذهنی ولاغر شدن یک پروسه ی جسمی است. برای لاغر شدن بایدپروسه ی جسمی رالاغر شدن رها کرد. مابا رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری کنیم. ذهن تنها باخوراک علم میتواند خوراک های ناهمسو با آفرینش را رها کند لاغر شدن خودی خودی در حافظه الهی ما همه چیز است. جسم مابه علم لدنی متصل است وآموزش ما ناهمسو دخالت کردن کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم ولاغر شدن رورها میکنیم وجلوی تخریب ذهنمان را میگیریم ترمیم بدن پروسهی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بود ادامه میدهد. دیگر ذهن یادگرفته کارخانه خودکار را رها کند. لاغری روخ دهید این یک آموزش عملی هست لاغری جسم تمام میشود. اما لاغری ذهن یادگیری تا ابد ادامه دارد این استمرار سبب لاغرماندن دائمی است خدایا شکرت که دراین مسیر زیبا قرار دارم ممنونم استاد بابت آگاهی ناب تون.
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری قرار داد تا با یادگیری آن، به سمت متناسب شدن حرکت کنم…..
انتهایی مسیر ما لاغریست. از روزی که در مسیر لاغری قرلر گرفتم، فشار لاغری در من کم شد. هیچ وقت به لاغر شدن فکر نکردم و از مسیر و آموزش لذت بردم. چون مطمئنم منم شبیه همه ی دوستان به وزن متناسب میرسم. چون میدونم بدن هر انسانی به خواست و اراده ی خداوند، به سمت متناسب شدن حرکت می کنه. ماها از ابتدا متناسب بودیم. یه سری فرمول های غلط جایگزین فدمول های درست شدند و ما از مسیر خارج شدیم.
من از ۶ یا ۷ سال قبل، تا همین چند وقت پیش احساس میکردم که چاق شدم. سنگینی اش رو در بدنم حس می کردم. ولی این مدت که با سایت آشنا شدم، حس می کنم ۵۰ کیلو هستم و شبیه ۱۵ سال قبل. فشار از بدنم و فکرم جدا شده. احساس می کنم چربی های بدنم ریخته شده. قول میدم از امروز به بعد خودمو وزن نمی کنم خودمو سایز گیری نمی کنم. وقتی از متناسب ها بپرسی چند کیلو هستی، میگن چند ماه پیش خودمو وزن کردم و الان هم همونم. ولی ماها مدام روی ترازو هستم. چون تمام فکر و ذهن ما لاغری. در اصل ما به چاقی فکر میکنیم. از چاقی رنج میبریم که مدام وزن و سایزمون رو کنترل می کنیم…..
همین که موقع خوردن، نمی ترسیم خیلی خوبه. این یعنی، ما به غذاها برچسب چاقی لاغری نمیزنیم. نمی گیم برنج و نان چاق کننده هستن. شبا برنج نخوریم. چند تا قاشق اضافه بخوریم، چاق میشیم. ما هم شبیه متناسب ها با ولع نباید بخوریم و بعد اینکه سیر شدیم دست از غذا بکشیم.
رفتار متناسب ها با ماها که متناسب نیستم خیلی فرق داره. اونا دنبال چیزی هستن که بخورن تا چاق بشن. ماها به غذاها برچسب چاقی زدیم. به خاطر همینه که با هر وعده غذایی انتظار میکشیدیم که چاق بشیم. ما باید لاغر شدن رو کنار بزاریم. باید فرمول های لاغر کننده رو همراه با دلیل به ذهن خودمون بسپریم تا با مرور زمان ولع خوردن ما کم بشه و رفتار درست نسبت به غذا و خوراکی ها پیدا کنیم تا به آرزوی خود که لاغر شدن هست دست پیدا کنیم. هر روزی که حالمون خوب بود و به غذاها برچسب نزدیم و ولع نداشتیم و نگران چاق شدنمون نبودیم اون روز روزی لاغری ماست
به نام خداوند آسمان آبی
از 7 سالگی اضافه وزن من شروع شد ، کامل آن صحنه را هنوز یادم می اید که با بلوز آستین بلند قرمز جلوی آینه ایستادم و زیر لب زمزمه میکنم چرا چاقم؟ چرا بقیه مسخره ام کردن؟ چرا من ؟ چقدر از خودم بدم میاد ، کاش میشد این چربی ها رو نابود کرد هنوزم آن حس نفرت از خود را در آن روز به یاد دارم بخاطر حرف چندین نفر زمان شیرین کودکی خود را تلخ کردم و اکثر اوقات ناراحت بودم. و این به حدی بود که 8 سالگی شروع کردم به رژیم و ورزش اما چندی دوام نیاورد و دوباره وزن کاهش یافته بازگشت.
سایز شلوارم کاهش پیدا کند از ناحیه پایین تنه لاغر تر شوم ، بدن چابک تر و سبک تر میخوام هر لباسی که میخوام بپوشم بدون معلوم شدن چربی های بدنم ، یک بدن متناسب معمولی که بقیه به چشم متفاوتی بهم نگاه نکنن.
من این مشکل را تا چند وقت پیش داشتم اما اینقدر با خودم فکر کردم و تحلیل کردم که ذهنم هوشیار شده مثلا میگفتم هدف من 60 کیلوگرم است و من باید به 60 برسم اما به قول استاد من نقطه پایان را نقطه شروع خودم قرار دادم من چند وقت پیش پیام دادم و گفتم خودم را وزن کردم و 5 کیلوگرم اضافه کردم خیلی ناراحت شدم و به همه چیز شک کردم و… ، که استاد استوری قطار چاقی گذاشتن چندین بار دیدم و نوشتم و کمی با خودم کنار آمدم و دو دو تا چهار تا کردم و متوجه شدم استاد درست میگن من اگر میخوام وزنم به 60 کیلوگرم برسه و تغییر حسابی در جسمم داشته باشم اول باید ذهن من در روند متناسب شدن قرار بگیرد : اگر بدن ما قطار باشد با هرچندتا واگن که آخرین واگن جسم ماست که این قطار در مسیر چاقی در حال حرکت است و ما قصد داریم متناسب شویم اگر بخواهیم دور بزنیم و وارد مسیر لاغری شویم مدتی زمان می برد تا واگن آخر هم وارد این مسیر شود که واگن آخر جسم ماست ، من انتظار ندارم ماه آینده به 60 کیلوگرم برسم یا غصه بخورم و بگم چرا 60 کیلو نیستم نگاه کن فلانی چقدر متناسب و خوش اندامه من به خودم میگم یادت میاد روزایی که کنج خونه بودی و گریه میکردی یا احساس عذاب وجدان و گناه شب خوابت نمی برد یا یک قاشق غذا بیشتر میخوردم از خودم بدم میومد قرص بخور برای ریزش مو قرص آرامبخش بخور تا بتونی حداقل دوساعت بخوابی هرشب کابوس و استرس داشتم ، من از وقتی با اینجا آشنا شدم هیچکدام آن مشکلات ندارم خواب پر کیفیت و هیچکدام آن قرص های آرامبخش را نمیخورم ریزش موهام قطع شده و موهام زیباتر شده بجای کنج خونه در حال لذت بردن از طبیعت هستم و با خیال راحت درس میخونم بدون نگرانی و فکر به وزنم درس میخونم و کارام را انجام میدم این یعنی پیشرفت این یعنی من نسبت به قبل خیلی بهترم با اینکه وزنم به 60 نرسیده اما بسیار آرامش روانی دارم همین آرامش یعنی بزرگترین پیشرفت تا به این روز. یک چیز قشنگی که این هفته متوجه شدم شکمم جمع تر شده و احساس میکنم لاغر تر شدم که دوستم را هم این را گفت و من بابت همین تغییر کوچک بسیار خوشحال شدم این یعنی پیشرفت .
با آرامش ذهنی بدون استرس لاغر شدن هدف منه ، هروز یک گام کوچک بردارم و با حس خوب لاغر شوم من اگر به 60 میخوام برسم نمیگم ماه آینده به 60 برسم ، مگه ما یهو از عدد 80 میپریم عدد 60؟ اول 79 بعد 78 و ….. بعد 70 و……. بعد 65…… و در آخر 60 کاملا شبیه عدد وزنی من است اگر میخواستم در کوتاه مدت به 60 برسم میرفتم سراغ رژیم ، میخوام به 60 برسم اما برای همیشه .
بزرگی هست در عالم خدا نام که دل با یاد او می گیرد آرام
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر
من حدود ۱۴ سالگی که به سن بلوغ رسیدم ارام ارام
شروع کردم به چاق شدن ،و ارام ارام ،ماه به ماه و
سال به سال من از ماههایی قبلی و سال هایی قبلی
چاق تر بودام ،تا موقع که ازدواج کردم که دیگه مث این
آتش فشانها که فوران میکنن من روز به روز چاق تر میشدم
و هر دفعه دوستام یا آشنایی رو می دیدم میگفتن چی کار
می کنی اینقدر چاق شدی ،که دیگه نه لباسی اندازم بود نه
کفشی ،نه مهمونی می تونستم برم ودیگه این حس هایی
بد تخریب گر بیشتر و بیشتر میشدن تا … .
سالها چاقی رژیم گرفتن و نتونستن ،یه من نمی تونم قوی در
من ساخته بود،چاقی اعتماد به نفس من رو از من گرفته ،من
خود واقعیم نیستم با چاقی ،خیلی کارا رو نمی تونم انجام
بدم ،هر لباسی رو نمی تونم بپوشم ،هر جایی دوست ندارم
برم ،اینا همه به کنار که بهم فشار میاره دختری دارم ۶ سالشه
میگه مامان کاش یا کم لاغر تر بودی ،چاقی من حتی این
بچه رو هم اذیت میکنه.
من ،از زمانی که الان حدود یکی دو ماه هست ،درک کردم
حس گرسنگی و سیری رو مخصوصا که چ زمانی از خوردن
دست بکشم ،اینقدر خوشحالم ،اینقدر حالم خوبه که دیگه
اون حس پرخوری سنگینی معده رو ندارم ،اصلا دیگه به
نتیجه فک نمیکنم،میگم همینه کافیه ولی خوب بعضی
اوقات هم چشمم به چاقی بدنم میفته شاید حسم بد بشه
و میگم خودم بودم و خودمم درستش میکنم و قسمت چاقی
جسمم رو نوازش میکنم و عذر خواهی میکنم از بدنم .
در رابطه با انتخاب هدف ،اینکه نه در چاقی ولاغری بلکه
در هر هدفی که توی زندگیمون میزاریم باید خودمون رو با
خود قبلیمون مقایسه کنیم این می تونه حسمون رو خوب
کنه و در مسیر نگهمون داره ،تا اینکه خودمون رو با کسی
که الان در اون شرایط زندگی میکنه ،که حتی اون ادم نزدیک
ترین فرد بهمون باشه حسمون بد میشه و ممکنه ما نا امید
بشیم و رها کنیم مسیر رو ،برای یادگیری هر چیزی نیاز به
آموزش ،تکرار و استمرار داریم ،حالا اون می تونه ،بهبود رابطه
باشه،پولسازی باشه ،پاکسازی باشه ،هر چیزی و خود شخص
من در رسیدن به تناسب زمان و تایم رو حذف کردم ،و این
طور حالم بهتره و وقتی نجوا ها میاد سراغم ،میگه که
اوه حالا کو تا لاغر بشی ،اوه تا تو لاغر بشی کسب و کارت
رو راه بندازی از این وضعیت مالی در بیایی
اوه بخوام بنویسم خیلی چیزا هست
و من وقتی این حس و احساس ها بهم دست میده میدونم
که کار اون شیطان هست که در درونم هست که عجله میکنه
ارام با خودم حرفهایی میزنم که اروم بگیرم و اینو با خودم
میگم که خداوند در قران فرمودن که پاداش صابرین
بی حساب است، و من مطمئنم من هم پاداش صبرم رو
می گیرم ،
با تشکر از استاد عزیزم و همراهی دوستام همراه .
شنیده بودم برای اینکه ترازو وزنت رو درست نشون بده در تمام مدت رژیم نباید جای ترازو رو تغییر بدی و من به شدت روی این موضوع حساس بودم.
چقدر توجه به این موضوع برایم تاثیر گذار بود
اما برداشت من چطور بود
من هم وقتی میخواستم کاری را انجام بدهم توجه میکردم که از چه روشی انجام بدهم و چه چیزی باعث بدست آوردن اون چیزی که میخواهم میشود
در لاغری یاد گرفته بودم که حذف یک سری چیزها باعث کاهش وزن میشه و اگر اون ماده غذایی را متوجه میشدم در غذایی استفاده شده و من نمیدونستم و مصرف کردم بعد از اینکه متوجه می شدم کلی ناراحت میشدم در صورتی که اون ماده غذایی باعث چاقی و لاغری من نشده اون برچسب هایی که به اون ماده غذایی نسبت داده شده و در افکارم ثبت شده حتی نسبت به مقدارش هم تعیین و تکلیف میکنه حالت های من را ایجاد میکنه
دیروز همسرم غذا زرشک پلو با مرغ درست کرد موقع صرف غذا بهم گفت زرشک ها یکم بیشتر شیرین شده و من تایید کردم و گفت حواسم نبود و مقدار شکر را یکم بیشتر استفاده کردم
در صورتی که همزمان که داشتم غذا میخوردم هیچ توجهی به اینکه چرا شیرین هست یا نیست نداشتم بلکه داشتم از اون غذا و اون بودن با همسرم و اون نعمت ها لذت میبردم و من در اون لحظه فقط با یک حواس پرتی کلی آلارم و داد و بیداد در ذهنم ایجاد شد و بوق خط ممتد کلمه شکککککککککررررررررررررررررر زده شد و اینطور بود که ای وای شکر،
شکر صنعتی هست، شکر آسیب رسان هست ،شکر فلان و ….
حالا چرا اینطور کرد
برای اینکه من چند سال هست شکر مصرف نمیکنم شاید سالی یکبار با شربت
اینکه میلیون ها بار شنیدم که شکر تولیدش صنعتی هست
اینکه وقتی شکر مصرف میکنی چه اتفاقاتی در بدنت میوفته و داشت برای خودش سناریو میچید که یک لحظه به خودم اومدم که گفتم مگه من رژیم هستم و یا خودم را در محدودیت قرار دادم مگر من به قدرت افکارم ایمان ندارم و حالا بر اساس یک سری باورها طبیعی و صنعتی بودن را برچسب زدم ایا به این جسم واقف نیستم شیرینی شکر با شیرنی عسل هیچ فرقی نمیکنه و هر دو مزه شیرینی میدهد هر دو شیرینی هستند بعد من خودم آگاهانه و طبق درخواست بدنم و اون واکنش ذهنی شکر مصرف نمیکنم و راحت خودم را قانع کردم و تموم اینها فقط بخاطر شنیده هام در مورد برچسب هایی هست که به هر چیزی خورده و من هم باور کرده بودم مهم این هست که باور کنم ایا اون ماده غذایی هست که مرا چاق یا لاغر میکنه
ایا روش خاصی میتونه منو به موفقیت برسونه
آیا باید مثل مورچه بتونم از دیوار بالا بروم تا بتونم زندگیم را زیبا کنم
وقتی به تغییراتی که ۱۸ ماه پیش در من رخ داده نگاه میکنم و خودم را مقایسه میکنم با الان اون شخص من نیستم
روزی که شروع کردم به لاغری با ذهن با این نیت در مغزم رقم خورد که هر چیزی که دلم میخواد بخورم و من میتونم با قدرت ذهنم اونها را در بدنم به لاغری تبدیل کنم و تمام فکرم خوردن شکلات و شیرینی بود توی خونه چیزی به اسم شیرینی و شکلات مانده گار نبود بجایی رسید که همسرم یکم برداشت فریز کرد برای روزی که مهمون میاد داشته باشیم
فرقی نمیکرد چی باشد خوب یا بد خورده میشدالان برای عید ۱۰ مدل شکلات روی میز پذیرایی بود و هنوز هست و اینکه حتی یک دونه هم نخوردم نه اینکه خودم را منع کنم اصلا نمیتونم بهش فکر کنم همین که نزدیکش میشم انگار یکی منو میکشه یه طرف دیگه
وقتی به ظرف شکلات نگاه میکنم انگار دارم به مبل نگاه میکنم حسی بهش ندارم
و بسیار تغییراتی که در من ایجاد شده در پول و ثروت هدف من هم ثروتمند شدن بود اینکه هر چیزی دلم میخواهد راحت بخرم
یکی از آرزوهام این بود که یخچال و فریزر خونه ام اینقدر پر باشه که یک شب به فکر این خالی بودن و کمبود مواد غذایی نخوابم
همسرم برای تعریف میکنه ۲ بسته گوشت داشتیم و ۲ ماه یا فکر کنم ۳ ماه با اون سر میکردیم و استفاده نمیکردیم میگفت نمیدونستم واقعا اون روز را چه غذایی درست کنه چون ذهنش همش روی نبود اون مواد غذایی بود
ولی امروز نزدیک چندین کیلو گوشت هست و میتونم بگم یکماه بود استفاده هم نکردیم
چه اتفاقی افتاد در زندگی من
این مثال نمونه کوچکی از تغییراتی هست که در زندگیم افتاده
مثال دیگه ای که دارم تونستم تموم بدهکاری هام را تسویه کنم و الان فقط ماهانه کرایه خونه ام را پرداخت میکنم ولی ذهنم میاد میگه اگه این هم نبود چقدر خوب میشد ولی من در جواب میگم الان اینقدر با آرامش دارم این کامنت را مینویسم که هیچ استرسی از بابت بدهکاری و قرض و قسط ندارم که دنیایی برام ارزش داره
دستاوردهایی که در این مدت کسب کردم که برای هر کدام چه کارهایی نکردم و اوضاع از قبل هم خراب تر میشد
نتیجه پایانی خودش میاد
من در تناسب اندام هدفم سیکس پک کردن هست مدتی بود هر روز چندین بار به شکمم نگاه میکردم و میگفتم چیکار کنم چربی هام ا
آب شده ولی ای کاش یکم پوستم هم جمع تر میشد داشتم حسرت چیزی را میخوردم که به اون هم میرسم ولی از چیزی که داشتم لذت نمیبردم
لاغری ای که الان حدود یکسال هست هر روز منو جداب تر و خوش اندام تر میکنه و کلی داشته که کسب کردم من هر روز دارم قدم بر میدارم اگر دستاوردی نداشتم تا الان هزاران باره این روش و هر چیزی داشت را ول کرده بودم و پر از خشم و نفرت بودم ولی الان باز شروعی مجدد کرده ام نه برای اینکه مثل زمان رژیم و ورزش ببینم چی میشه و چند روزی اون چیزی که میخواهم را بدست بیارم بلکه برای اینکه قوی تر بشم و بیشتر به خودشناسی ام برسم و دستاوردهام را بیشتر کنم
سالها پیش این تعریف را
(((من فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم. برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.)))
جور دیگه ای موقعی که یادگیری قوانین جذب را شروع کردم استادی داشتم و گفت بسیار افرادی هستند که از این دوره به اون دوره میپرند،طرف چند ترابایت آموزش های مختلف داره ولی به هیچ کدوم عمل نمیکنه فقط یاد گرفته جمع کنه و الان این اگاهی به این شکل دوباره به من داده شد به دنبال این نباشم که اگر این باشد میشود کاری کرد یک نقاش با یک مداد هم میتواند زیباترین نقاشی را بکشد مهم اون هنر هست که از یادگیری و تمرین بدست میاریم
و درس بسیار عالی ای که یاد گرفتم شاید میلیونها بار شنیده بودم ممکنه در آموزش های مختلف شنیده بوده باشم ولی امروز و اینجا و این لحظه با درک الان و هدایت هایم بهش رسیدم
لاغر شدن را رها کنم لاغری یاد بگیرم
پولدار شدن و ثروتمند شدن را رها کنم و پولسازی را یاد بگیرم
تا یاد نگیرم نمیتونم کاری انجام بدهم
زمانی که کودک بودیم نمیتونستیم راه بریم یاد گرفتیم تا بتونیم راه بریم
وقتی میخواستیم غذا بخوریم بلد نبودیم چطور باید قاشق را در دست بگیرم یاد گرفتیم چطور قاشق را در دست بگیریم و غذا بخوریم
حرف زدن بلد نبودیم یاد گرفتیم
الان هم باید یاد بگیرم
خدایا شکرت بخاطر این درکی که تونستم بهش برسم و میدانم باز هم بیشتر میتونم یاد بگیرم
و خدایی که به شدت کافیست
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
با سلام ودرود خدمت استاد گرامی
من بعد از دو با رداری ۱۰ الی ۱۲ کیلو از ۶۰ کیلوی اولیه زیاد کردم ..وبعد از اون اینقد تمرکز کردم رو این چند کیلو که نه تنها کم نشد بلکه هر سال یه کیلو اضافه کردم وبیشتر وبیشتر ناراحت واحساس بد ومقایسه وناامیدی وناراحتی واحساس ناکامی وبی اراده بودنم ..والان دیگه خیلی احساس میکنم که باید کاری کنم هم از لحاظ ظاهری ..هم هنگام پرو کردن لباس وهم در پوشیدن لباس ورنگ مورد علاقام احساس مکنم که باید اصل خودم رو پیدا ونم ..ودر این مسیر میمانم ویاد میگیرم واز قدرت ذهنم استفاده میکنم دیگه به نتیجه فکر نمیکنم ورها میکنم تا احساسم خوب بشه واز مسیر تغیراتم لذت ببرم ..ورها میکنم لاغر شدن رو وتنرکزم رو میزارم روی یادگیری ونمیدونم این برای من کی اتفاق میوفته ولی ایمان کامل دارم به این مسیر که این بهترین مسیره که توسط خدا به این میر هدایت شدم
سپاس وشکر خدا
به نام خدای مهربان 🥰🙏🏻
باسلام به استاد و دوستان همراهم ✋❤🌹😍
گام ۹:با قانون رهایی لاغر شوید 😇
تعریف قانون رهایی :خواسته ات را رها کن وبه آن برس
قانون رهایی در لاغری هم تاثیر گذاره وبا استفاده از آن می تونم به راحتی لاغر بشم
تلاش برای لاغر شدن و توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تونه انرژی واحساس خوب افراد که برای لاغر شدن سعی می کنند رو نابود کنه
موفقیت در مسیر لاغری با ذهن
موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که،در شرایط خود در نقطه شروع در خودمان احساس می کنیم
احساسم از زمانی که در سایت هستم ودر مسیر لاغری فوق العاده شده و آرامش دارم وایمانم به لاغر شدنم خیلی بهتر شده
نگرشم به کل درباره چاقی و لاغری از زمین تا آسمون عوض شده و دلایل قبل رو برای چاقی ندارم وروش های قبل رو برای لاغر در ذهنم منقضی کردم و دلیل چاقی ام باورهای خودم میدونم و حالا رسیدن به لاغری باز باورهای درست خودم می دونم ومسئول چاقی درمن خودم هستم و حالا مسئول لاغری هم خودم هستم
و ترسی از خوردنهام ونخوردنهام ندارم در کل با همه چیز در صلح و آشتی قرار گرفتم خدایا شکرت برایی رسیدن به خواسته هام اونم ساخت باورهای درست و خلق زندگیم در آرامش کامل 🥰🙏🏻🙏🏻🙏🏻
ارتباطم با خودم فوق العاده بهتر شده ودوست دارم بیشتر خودمو دوست داشته باشم و اجازه ورود افکار منفی رو ندم
و یاد گرفتم در مسیر درست بودن کافی هستش
برای بهبود شرایط ام ، توجه به پایان کار نداشته باشم چون در مسیردرست زندگی برای بهبود هیچ پایانی نیست راه بهبود زندگی با کمک خداوند بی نهایت هست و نرسیدن به اون من رو ناامید می کنه وممکنه،دل سرد شده و شروع به سر زنش خودم کنم پس توجه ام به حال هروزم هست و کنترل می کنم که چه طور احساس خودمو بهتر نگه دارم نه چیز دیگر و همین الان من خیلی نسبت به چندماه قبل احساس خوبی دارم وتغییرات عالی داشتم دیگه چاقی من متوقف شده و کمی جمع و جور تر شدم واز همه مهم تر نگرشم به کل تغییر کرده این خودش یک بهبود عالی در من هست خداوندا شکرت رو بجا می آورم واز توبهبود بیشتری در زندگیم خواهانم
تمرین
شما از چه سنی دچار چاقی شده اید واز چه زمانی با چاق بودن خود مشکل دارید؟
من بعداز زایمان پسرم به مقدار شاید ۱کیلو اضافه در شکمم داشتم چون تمام بدنم لاغر بود اون اضافه شکمم برام خیلی بولد شده بود سالها همون مقدار بود ولی در من این ترس چاق تر شدن شکل گرفته بود که دیگه این چربی از بین نمی ره ودر من،طبیعی شده به مرور زمان دلایل دیگه به این چاقی اضافه شد مثل،بی تحرکی و خوشی و آرامش و بعدش غذاها دلیل اصلی شدن که فلان چیزها باعث چاقی میشه وبعد زمان خوردن و مدت زمان خوابیدن وسن آدم بالا بره وبعد ممکن تیروئید داشته باشم داره شکمم بزرگ تر میشه و بعدش معده ام سرد مزاج است وفکر می کنم معده سرد وقتی شنیدم خیلی در من طبیعی شد چاقی و رشد چاقی در من بیشتر شده بود طوری بود تا چند هفته پیش هر چیزی می خوردم معده ام سفت میشد وهضم ام به سختی بود ولی چند هفته پیش از خداوند در خواست کردم معده ام خوب بشه ودر صلح با معده ام شدم وبا باور قوی گفتم معده من هروز در حال ترمیم و عوض شدن ودیگه برای ساخت دوباره معده ام کد بیماری رو از حافظه م پاک کرده وایمانم به معجزه خدا بود حالا خدارو شکر معجزه شفا در معده ام روتجربه کردم خدایا شکرت وقدرت خداوند رو بالاتر از بیماری ها می دونم وقتی انتظار و باورم سلولهای سالم بدنم شد و باور معده سرد رو باطل دونستم سلول معده ام به حالت طبیعی خودش ون عمل کرده وبا هر غذایی که می خورم به راحتی هضم می کنند خدارو هزاران بار شکر می کنم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🥰
از زمانی که لباس های که در کمد داشتم وتن کردم وبه طرز عجیبی به من تنگ شده بودن وهر لباسی رو دوست داشتم ومی پوشیدم شکمم خیلی برآمده بود واگر کسی از فامیل میدیدن من رومی گفتن به سلامتی بار داری ومن با خجالت می گفتم نه وباورشون نمیشد وبا قسم وآیه نه بابا من چاقی شکممی،دارم واین اواخر ربط داده بودم به معده سردم
یا وقتی خواهرم می گفت این چه وضعی کمتر بخور خیلی شکمت کنده شده ومن هم اعصابم خورد میشد و باورم این بود من نمی تونم رژیم بگیرم و محکوم به این وضعیت هستم و چاقی در من طبیعی شده بود وبه دیگران می گفتم من زیاد نمی خورم ولی نمی دونم چرا چاق شدم تقصیرات می انداختم گردن سزارین وژنتیکم وبعد معده ام وبعد غذاها وبی تحرکی رو دلیل چاقی می دونستم بلکه مقصر اصلی من بودم ه این حرفها رو باور کرده بودم واز خداواصل لاغریم فاصله گرفته بودم خدارو شکر مقصر اصلی چاقی ولاغر نشدن رو پیدا کردم و راه رسیدن به لاغری رو ازطرف خداوندهدیه گرفته ودر مسیر سلامتی هستم
چه مشکلی با چاقی و وضعیت خود دارید که تصمیم گرفته اید لاغر شوید ؟
چاق رو دلیل تمام بیماریها می،دونم و همین در خواست سلامتی من رو هدایت کرد تا لاغری از روش صحیح رو دنبال کنم وبه سلامتی برسم و بعدش رسیدن به آزادی در انتخاب رنگهای شاد تجربه کردن لباس های جدید و سایز های کوچکتر و زیباتر ورهای از نامیدی و رسیدن به امید در زندگی به سبکی و جوانی
دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلیتان شروع تغییرات وشرح دهید؟
من باید توجه ام به نتیجه و پایان هدف نباشه و باید به مقدار فاصله ای باشه که از زمان نقطه شروع در خودم احساس می کنم توجه کنم که در این مدت نسبت به قبل چه تغییراتی رو تجربه میکنم ،من در این مدت به آرامش وخیال آسوده رسیدم که برای همیشه چاقی در فکر وجسمم حل شد ولاغری در حال رخ دادن وراهشو پیدا کردم انتظارم،از خودم لاغری شده واحساس لیاقت لاغر بودن دارم اونم به راحت ترین شکل خدارو شکر نه ترسی دارم ونه غمی وبا خودم و خدای خودم به صلح رسیدم خدایا شکرت
انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست وشما چه اهدافی را انتخاب می کنید ؟
وقتی هدفم رو انتخاب می کنم از همون اول نباید به نتیجه ورسیدن به هدف خیلی مد نظر داشته باشم باید هرروزم در این مسیرو با روز های قبلم بسنجم ودست آوردهای که بدست آوردم رو توجه کرده وبا احساس خوب ادامه بدم واگر در این فاصله زمانی که در مسیر هستم به راهی که تا کنون طی کرده ام وبا احساسات عالی ادامه بدم وبیشتر به بهبودم توجه کنم باعث میشه انگیزه بیشتری برای ادامه راه رو داشته باشم هرروز به فکر بهبود در اون روزم باشم و توجه کنم که چقدر نتایج خوبی تا کنون بدست آوردم تا در مسیر باقی بمونم
واگر به نتیجه پایانی تمرکز کنم باعث میشه نامید شده ومسیر رو رهاکنم پس توجه از نقطه پایان برداشته وروی فاصله زمانی از نقطه شروع تنظیم می کنم تا به هدفم برسم خدارو شکرت
سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🙏🙏🥰🌹🌹🌹
خدایا به امید تو ایمان و اعتماد دارم برای بهبود سلامتی وثروت و عشق معنویت در زندگیم خدایا شکرت 😍🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
بنام خالق هستی خدای مهربانم
سلام استاد عزیز
من تا اونجایی که یادمه از،بچگی بهم میگفتن چاق و تپلی .اما این دیدگاه اطرافیانم بوده من در کل وقتی ازدواج کردم دیگه شروع کردم به اضافه وزن .و از،وقتی خواستم تو جشن ها شرکت کنم و لباس بخرم به مشکل بر میخوردم و حرفهای مردم اذیتم میکرد که مدام سر زنش میشدم از،طرف بقیه سمت همسر،من همه تقریبا متناسب هستن و از،نظر،اونا من پر خور و شلخته لباس میپوشم البته این فکر منه هیچ چیز بهم نگفتن این حرفها تو ذهن من میچرخه مثل حرفی که استاد تو فایل های قبلی زدن که ذهن خودش مارو به پر خوری دعوت میکنهو بعد میگه چون اینو خوردی چاق شدی .
منم به خاطر اندامم لباسهای گشاد که منو دو برابر نشون میده میگیرم فقط به خاطر این که اندامم پنهان کنم بعدش مدام بهم میگه همه بهت به عنوان یه شلخته نگاه میکنن .این صدا های ذهنم که تو سرم میپیچید دیگه خیلی آزار دهنده بود که در مورد همه چی داشت نظر میداد و برام تصمیم میگرفت. دیگه خسته شدم و تصمیم گرفتم با تناسب اندام و لاغری،با ذهن که مطمئن هستم بهترین روش و قطعی ترین روش هستش که خدا منو هدایت کرده .
و دیدگاه من به این روش اینطور که هيچ عجله ای برای لاغری ندارم چون نم نم چاق شدم و نم نم باید لاغر بشم من متوجه چاق شدنم نشدم آنقدر که آروم آروم چاق شدم پس در مورد لاغری هم باید همین طور باشه که کمکم باید لاغر بشم که خودم متوجهش نشم .همون طور که تا چاق میشدم خودم میگفتم نه اوکیم چاق نشدم اما اطرافیان میگفتن داری میترکی و خبر نداری 🫣
و خوراکم خداروشکر از،وقتی آشنا شدم با این سایت طوری شده که همه چی میخورم همه چی سرد و کرم بودن مواد غذای هم مهم نیست. روغن و باشه برنج باشه ماکارانی باشه هر چی هرچی که خانوادم میخورن منم میخورم .و هیچ ترسی بعد خوردن و هیچ سر زنشی بعد سیر شدم به خودم نمیکنم چون مطمئن هستم که این روش بهترین روش و لاغری باید آنقدر راحت باشه که ما سخت گرفتیم استاد گفتن لاغری آسانترین کار دنیاست و من اطمینان کردم و اعتماد دارم به حرفهای کسی که خدا هدایتش کرده و من هم هدایت شدم .پس به خواستم میرسم
و هدف اصلی رو تو روزهای اول انتظاری ندارم زودبهش برسم هدف اصلی رو گذاشتم که به آلبوم شگفتی اضافه بشم و رهاش کردم و بهش فکر نمیکنم و راهمو پیش گرفتم و تمرینات رو انجام میدم .و ناگفته نماند صدای سرم هنوز،حرف میزنه اما روزی میرسه که ساکت میشه و امید دارم روزی برسه که همه این صدارو ساکتش کنن .
و شاکرم خدای بزرگم رو که من رو هدایت کردهتا به آرزوی خودم برسم
تشکر از،استاد عزیز🌹🌹
سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان هم مسیرم🌹
امروز بعد از مدتی اومدم و می خوام چند کلامی براتون بنویسم ، داخل فایل امروز واقعا حرف دل من زده شد، من فقط ۶ کیلو اضافه وزن دارم ولی دقیقا مطابق حرف استاد این ۶ کیلو به اندازه ی ۶۰۰ کیلو روح و روانم را داره عذاب میده ، شاید کسی ندونه شاید حتی برای کسی قابل باور نباشه ولی همین ۶ کیلو لحظه ای نیست توی روز بهش فکر نکنم ،به خاطرش گریه نکنم ، لحظه ای نیست به کم کردن این ۶ کیلو فکر نکنم ، تمام زندگیمو درگیر خودش کرده مهمونی رفتن، مسافرت رفتن ،پارک رفتن، تفریح رفتن ،خرید رفتن ،با دوستام بودن ، مهمونی های خانوادگی ، کنار بچه هام و همسرم بودن ، رستوران رفتن رو که دیگه نگو همش عذاب ، دقیقا احساس خوشبختی من رو کامل از من گرفته ، من همیشه یقین داشتم خیلی باهوشم چون رشته ی دانشگاهیم رشته ی خیلی سختی بود و من موفق بودم ولی امروز میبینم منظور خیلی از فایل ها رو نمیتونم درک کنم ، همیشه به خودم تلنگر میزنم که من سخت ترین فرمول ها معادلات برام مثل آب خوردن بود، چرا فهم مسائل برام سخت شده ، برای مثال فایل امروز چطور فکر کردن به لاغری رو رها کنم و بهش برسم ، چیزی که هر لحظه ی ذهن منه چطور باید رها کنم ، امروز از خدا عاجزانه خواستم کمکم کنه تا بتونم مطالب رو درک کنم ، وقتی استاد داخل ویدئو صحبت میکردن کاملا احساس میکردم مسائلی که بیان میکنن با وجود خودشون عجین شده ولی من درک نمیکردمشون ، خوش به حالتون استاد کاش خدا کمک کنه منم بتونم مطالب رو درک کنم ،
با امید رسیدن به روزی که بتونم مثل شما چاقی رو رها کنم و بهش برسم تلاش خواهم کرد
سلام و درود
اول اینکه باید این نگرش که چاق هستید رو رها کنید. وقتی عقیده داشته باشی چاق هستی دیگه فرقی نداره چند کیلو اضافه وزن داشته باشی
شما خودت رو مستحق شدید ترین فشارها و افکار مزاجم درباره چاقی می کنی
دوم اینکه برای درک کردن نیاز به هوش خاصی نیست فقط باید هر مطلب رو استفاده میکنی مثل همین مطلب درباره اش بنویسی
وقتی مینویسی درون خودت رو با آگاهی که دریافت کردی هماهنگ میکنی
به مرور می بینی نه تنها درک میکنی بلکه به راحتی داری عمل میکنی
و این شروع شگفتی سازی است.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
ممنونم استاد ، آرزوی بهترین ها برای شما 🌹
به نام خوادند زیبایی ها .
با سلام به استاد عزیز و همراهان خوبم در مسیر لاغری اول از همه باز خدا رو شاکرم که توانستم یک قدم دیگر برای لاغری بردارم من با گوش دادن به این فایل آموختم که برای هر چیزی باید صبر کرد و عجول نباشم من برای اینکه به لاغری برسم نباید نقطه پایان روکه لاغری هستش الان که در نقطه شروع هستم بخوام .من چاقی خودم رو سریع به دست نیوردم که بخوام الان لاغری رو بدست بیارم من با چاقی خودم مشکل نداشتم تا اینکه برام مشکل ساز شد .مشکل ساز شد دیدم دیگه نمیتوتم لباس های زیبا بپوشم دیدم هر چی میپوشم هر چند گرون ولی به چشم نمیاد به همین دلیل تصمیم گرفتم لاغری رو انتخاب کنم ولی بایدبدانم که این لاغری سریع بدست نمی آید بلکه آرام آرام اگر عجول باشم برای بدست آوردنش با شکست روبه رو خواهم شد همین که الان از روز اول که تازه وارد سرزمین لاغر ها شدم احساس خوبی نسبت به روز اول دارم کافیه همین که میبینم رفتارم و نگرشم تغییر کرده کافیه همینا انگیزه ای هست که بخوام این مسیر رو طی کنم و همین قدر قوی ادامه میدهم 💪ممنون از شما استاد خوب که باز هم با صحبت های دلنشینتون ما رو همراهی میکنید😍
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار و دوستان گرامی….از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید ؟ من باذهن ومنطق چاقی چاق شدم نه ارثی ونه پر خوری فقط خوردن قرص..واز زمانی که لباس مجلسی هام تنم نشد با چاقیم واقعاً مشکل پیدا کردم……چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید ؟ بخاطر سنگینی وزنم نتونستم سالن آرایش و زیبایی ام رو بچرخونم ومشکل ایستادن و راه رفتن مجبور به بستن سالن شدم و دچار یأس وناامیدی شدم شاد نبودم لذت نمیبردم از هیچ چی ونداشتن حق انتخاب…. دریافت خود در باره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تعقیرات را شرح دهید…راستش من از ورود به سایت در خودم تعقیرات زیادی رو حس میکنم واحساس آرامش بیشتری دارم احساس نزدیکی به خدای مهربونم و اون دلهره ای که برای چاق شدنم داشتم بهتر شده با ترس ودلهره غذا نمیخورم واین که همین رو مدیریت میکنم و هر وقت واقعا گرسنه بشم میخورم بعضی موارد یک وعده غذا میخورم چون گرسنه نمیشم وهوس خوردن غذا هم ندارم ومن به فکر لاغر شدن یا چاق شدن نیستم آرامشی که در این مسیر نصیبم شده احساس خوبی میکنم واین شروع یک تعغیر خیلی بزرگی به نظر خودم هست همینکه گرسنه نمیشم .پرخاشگر نیستم…عصبانی نمیشم به تموم ثروتهای دنیا ارزش داره من فقط آرامش میخوام ونصیبم شده من هرگز این مسیر رو رها نمیکنم وسعی دارم بتونم تو دورههای آموزشی آن شرکت کنم وبرای تعقیر رفتار وشخصیت ورسیدن به تموم خواسته های خودم که همه شون به داشتن آرامش ختم میشه به نزدیکی به خدای مهربون و داشتن اندام متناسب که اون هم باعث آرامش من میشه برسم …انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست…؟چون من با اموزش چاقی در طول زندگیم چاق شدم پس باید با این هدفم کم کم اموزش لاغری با ذهن رو به ذهنم بیاموزم وفرمولهاشو رو یاد بگیرم وتمرینات رو انجام بدم تا لاغر بشم ولاغر بمانم وباید در طول این مسیر یاد بگیرم که توجه به نتیجه نکنم ولاغری رو رها کنم وبه احساس خوبی که دارم توجه کنم ولذت ببرم واین حس رو تقویت کنم همینکه آرومم وحسم خوبه کافیه وممنونم از زحماتتون و تشکر از شما استاد بزرگوار که با اینکه مشکلات دارم ولی با گوش دادن به فایلهای زندگی با طعم خدا چنان آرامشی به من میدید که احساس میکنم خدایم در همین نزدیکی هاست و منو میبینه وهوامو داره ویه حسی به ام میگه صبر کن درست میشه و زمان درست شدنش رو خدا به من میرسونه مطمئنم واین بهترین حسیه که با اموزشتون به من دادید سپاس فراوان وحق همراهتون
بنام خدا
تمام این مدت داشتم فکر میکردم چطور لاغری رو رها کنم من که برای لاغری اومدم پس چیکار کنم به خودم گفتم که چجوری گ چطور وزن کم میشه چطور میشه ساکت بود ذهنم وگاهی حرف پشت حرف با این که میدونستم که موضوع ازچه قرار ه به خودم گفتم اگه میخوای لاغربشی ولاغربمونی باید صبر کنی .صبر کنی تاجایی که میتونی بعدبه خودم گفتم کهمن نمیتونم خودمو بابچه هایی که نتیجه گرفتن توکاهش سایز و وزن مقایسه کنم همون طور که نمیتونم با خیاط ماهر و زبر دست مقایسه کنم اون یادگرفته وانقدر ادامه داده تا به نتیجه رسیده . اون باعلاقه مسیرشو دنبال کرده وفرمولهای صحیح رو وارد مغزش کرد خب دوستان هم مسیر هم این کارروانقدر ادامه دادن تانتیجه گرفتن عجله برای نتیجه فقط شکست ونا امیدی داره چاقی یک فرایند ذهنی بوده که در جسم پدیدار شده پس فرایند ذهنی لاغرشدن هست که بعددرجسم خودشو نشون میده پس عجله و تعیین نقطه ی پایان به عنوان نقطه ی هدف فقط باعث میشه از مسیر دلزده و خسته بشم فقط برای اینکه به نتیجه برسم عمل میکنم و اونوقت عجله باعث میشه که از مسیر برگردم مهم نیست چقدر اضافه دارم که واقعا هم نمیدونم چقدر اضافه دارم اما مهم اینه دارم موانع ازبین رفتن این اضافه هار وبرمیدارم تامسیر برای لاغری و احساس خوب شروع بشه مهم نیست چقدر طول میکشه مهم این هست که من دارم خودموبهتر می شناسم گذشتمو که درطی کردن مسیر چاقی و این حس شناخت خود خودش باعث میشه وقتی آنقدر روش عمیق تر فکر کنم وبه برطرف کردن وشناختنشون ادامه بدم بعداز اون بدون هیچ توجهی لاغرمیشم ولاغرمی مونم مهم هدف نیست مهم اینه که چطور زندگی کنم که بتونم درراستای هدفم زندگی کنم و ادامه بدم پس تعیین کردن و عجله کردن هیچ نتیجهای ندارن چون درچاقی نه تعیین زمان بوده نه هدف تعیین کردن نه هیچ عجله ووزن کردنی بعداز گذر زمان وبی توجه به اون من چاق شدم حتی به جسمم هم توجهی نداشتم چون فقط داشتم زندگیم رو میکردم اما متاسفانه عجله کردن برای تغییر جسمم برای لاغرشدن اون هم به خاطر این بود که تازه بود که فهمیده بودم چقدربدنم از حالت طبیعی خارج شده . ومیخواستم خیلی زود بهش برسم اما لاغری باذهن مثل یادگیری حروف الفبا هست . وقتی اونقدر برای یه بچه یه حرف تکرار میشه و اونو می بینه ومی نویسه حتی زمانی هم که توی مدرسه نیست یاکتاب ودفترش کنارش نیست بااین حال تصویر اون حرف تو ذهنش میاد وشروع میکنه وبعداز اون کلمات وبعد جمله ها و توحالت گسترده تر درسهای بیشتر و….و….درواقع چاقی هم همین شکلی بوده از یه حرف شروع شده بعد چندتا تذکر وچندتا دیدن .وشنیدن .ودرنتیجه تصویرش در ذهن ایجاد شده وکم کم مراحل چاقی بیشتر وبیشتر پیش رفت کرده که درنتیجه چاقی به اینجا رسید وحالا برای لاغرشدن هم نیاز به تمرین تکرار شنیدن دیدن .تمرین کردن و تبدیل شدن اون به تصویر در ذهن ما به اندازه ی اون تکرار ودرنتیجه به صورت خودکار مراحل خود به خودشروع میشن ومن لاغرمیشم .واموزش دیدن . نباید براش زمان تعیین کرد. یاهدف بلکه باید باهاسونون زندگی کرد من اول آموزش دیدم که چطور زندگی کنم و زندگی کردم .در مسیر چاقی به یک شکل در مسیر روابط به یک شکل ودرنتیجه حالا در مسیر لاغری ولی این بار مسیر لاغری همه ی مجموعه رودر بر میگیره .ویک مسیر فکری واحد رو ذهن به سمتش حر کت میکنه و درنتیجه نه فقط به سمت لاغری بلکه به سمت تغییر حرکت میکنه.
به نام خداوند یکتا و بی همتا و درود خدا و برکت خدا به زندگی شما همیشه هر لحظه جاری استادبا عرض ادب سلام و بسیار بسیار بی نهایت سپاس فراوان که شما فایلهای رایگانتان هم بی نظیره و توش کلیدها هست🔑،صد البته دوره سرزمین لاغرها روموقعش که بشه تهیه میکنم ،
اما من آنچه متوجه شدم از این فایلتون:
اول)تا زمانی که نفس میکشی پیشرفت و بالاتر رفتن انتها نداره تا بی نهایت هست امیدوارم باید بود و استقامت باید داشت و همواره باید شکرگزار بود ،
خدایاشکرت بابت تمام نعمتهای ریزو درشتت دیده و نادیده من و متوجه و متوجه نشده من از ارائه نعمتهایت،
خداوندا ممنونم از اینهمه شگفتیهای خودت و جهانی که آفریدی و مایی رو که آنقدر زیبا خلق کردی تازه اختیار هم دارم بگیم کافیه یا باز ادامه بدیم،
خدایا ممنونم بخاطره اینکه ما رو افتخار دادی آفریدی و تو هدگودت را لایق خدایی برای ما داشتی ای لایقترین برای ستایش ، خداوندا تو چقدر بزرگواریکه حتی به ما احترام گذاشتی که اتو واقعا چه پروردگاری هستی همه و بزرگترین اخترامها نصیب خودت ای جاودانه یکتا،
دوم )تو هر قسمت از مسیر باید بگیم الهی شکر خیر و نیک برای ما و بگیم کلا برای من زمانم و موقعم الان بوده و حتی هست تبار داشته باشیم ،
و حالا ای دانای کل خداوندا تو بهتر میدونه که میزان اندازه زمان من کی بوده وهست ، وما فقط باید خوشحال با خیال راحت از مراقبت پروردگارمون در زندگیهامون که خیرخواه و خواهان پیشرفت ماست ،، یکی یکی حالا سرعتش همبستگی به خدا و ظرفیت خودمون داره که پله های سیرتکاملی رو درست به اندازه به موقعی که دلیلشو خودمم بعدا متوجه میشم یا شدم در همان لحظه را بهتر تا بینهایت متوجه بشم،شکرت،
سوم )فقط و فقط باید ادامه داد رها نکردن امید چشم انداز هدف و مثبت نگاه کردن و نگه داشتن حال خوب و استقامت و پایداری رو و پیشرفت را رها نکنیم ،
و در مقابل اما رها کردن تمام حس های بد و چسبیدن به تمام حسهای خوب امیدواری و شکرگزاری بابت تمامنعمتهای ریزو درشت زندگیم که همش درشت ما ریز نباید ببینیم و شکر بابت اتفاقهایی هست که مرا بالاتر میبره هر چند انسان هستم و خطا و بد خلقی و عصبانی بعضی اوقات نا امیدی و تازه عجول هم میشم یا عصبانی که فکر میکنم نتیجه اش همون عجله داشتن منه سریع برسم نقطه مقصد یا علت عصبانیم فکر میکنم دیر شده تموم شد یا ناامیدی و یا اصلا فکر به کمبودهای خودم و جهان و نعمتها و یا عمرم دیگه رفت از من گذشته کارم تمومه ،
یا اصلا برعکس زیادی خواهی یا حرص و طمع زیادی خواهی ام برای هی بیشتر شدن که البته میدونمتمام اینا حقمه اما به موقع اش به ظرفیتم همواره و پیوسته و تا بینهایت نعمتها از هر نوعش روحی جسمی معنوی مادی و علمی و فرهنگی حتی روابط اجتماعی زناشوییو حتی ناریهی به خدا همه اش ارائه شده به ما و میشود و خواهدشد ،،
خدایا شکرت من از ماه ها قبل متوجه تغییرات نامحسوسذهنی و فکریاک دارم میشن ودونه به دونه اش رو یکدفعه که میفهمم میخوام جیغ بزنم تو خونه اما خوب نمیشه درون من کسی نمیبینه ، خدارو شکر نشستم نوشتم چی میخوام چه جوریم افراد لاغر چی کار میکنند و فکر میکنند من چقدر چه زمانی و چه نوعی غذا بخورم بدون محدودیت و حمله سریع و عصبی به دستور مغزم با هماهنگی و آرام آرام با نگاه به قدرت ذهنم که خدا بهم عطا کرده خدایااااا شکرت ،نمیاکبرخلاف قانون طبیعت برم جلو میام اندازه نه اون اندازه کالری بشمار نه همون فکر درست رفتار درست غذای بهتر و درست ذهنمو و هماهنگ با درستی و دستور مغزم که داره تغییر میکنه خودمو وفق میدم خدایا شکرت بازم.
سلام استاد
خداراشاکرم که درتاریخ 1402/09/28 این فایل را گوش دادم
خواسته ات را رها کن و به آن برس. این تعریف قانون رهایی است.
یکی از موضوعات بسیارمهم برای لاغرشدن برطرف کردن مشکل چاقی است چون ما از چاقی خودمان راضی نیستیم و آن را یک مشکل بسیار بزرگ برای خود میدانیم و سعی درتغییر دادن شرایط برای لاغر شدن هستیم و ما باید مدت زمان بین تغییر کردن تا نتیجه دادن را مدیریت کنیم تا مشکل ما کم کم برطرف شود و با احساس خوب در این مسیر باشیم.
ما باید دراین مسیر هرروز باشیم درحالی که هنوز مشکل چاقی ما حل نشده و باید دراین مسیر کم کم از چاقی خود رها بشویم و دراین مسیر احساس شادی و لذت هم نداریم ولی اگر خواسته باشیم به نتیجه لاغری برسیم باید این مسیر را رها نکنیم تا به سرزمین لاغرها برسیم .
ما وقتی دراین مسیر حرکت میکنیم درطول مسیر هنوز رنج چاقی را با خود داریم پس باید اصلا به افکار منفی توجه نکنیم و اگر حالمان بد است بازهم دراین مسیر باشیم . این چاقی کم کم و با چندین سال به وجود امده است پس دراین مسیر بمان تا تغییرات هم کم کم ظاهر شود چون توجه زیاد به چاقی شما را دراین مسیر خسته میکند و درنتیجه فشار عصبی به شما وارد میشود پس با انتخاب صحیح هدف لاغری خود را ادامه بده
اگر هدف من دراین مسیر فقط لاغری باشد بعد از مدتی که دراین مسیر بودم و سریع به نتیجه لاغری نرسیدم این مسیررارها میکنم چون فکر میکنم نتیجه کار درست از آب درنیامده است و از بودن دراین شرایط هم راضی و خوشحال نیستم ولی اگر فکر کنم که شرایط الان من نسبت به مدتی که من دراین مسیر هستم چه تغییرات عالی داشته و به غیر از لاغری من از خیلی جهات دیگر نیز رشد کردم و نتایج بسیار عالی گرفتم و شرایط الان من نسبت به مدت قبل بهبود یافته با احساس شادی و لذت دراین مسیر میمانم چون بودن دراین مسیر با سختی و فشارهمراه نیست .
من از قبل بسیار سبک تر شدم از نظر فشارروانی چاقی و احساس سبکی زیادی دارم در راه رفتن و نشستن و برخاستن
خیلی از سایز من در این چند ماه کم شده است
ترس از خوردن بسیاری از غذاها را ندارم
باور من ارثی چاقم کاملا اشتباهه و این باوررا درذهنم پاک کردم
باور من با بیماری تیروئید چاق شدم کاملا اشتباهه و این را از ذهنم پاک کردم
من با ذهن و منطق چاقی چاق شدم نه ارثی بودن و پرخوری
هیچ غذایی بخودی خود قدرت چاق کنندگی ندارد مگر اینکه ما با فکر قدرت چاقی را به آنها بدهیم
بیماری دیابت و چربی من بهبود یافته است
در شرایط روحی بهتری الان قرار دارم
کنترل می کنم ورودی ذهنم را و هر چیزی را نمی بینم و گوش نمی دهم
شناخت من نسبت به خداوند خیلی بیشتر شده است
باور اینکه من تا پایان عمر چاق خواهم بود از ذهن من پاک شده است
باور لاغر شدن هم مثل چاق شدن آسان است درذهن من تقویت شده است
با وزن کردن چاقی خود را درذهن تقویت نمیکنم
با درست غذا خوردن به خودو شخصیتم احترام میگذارم
با دیدن انواع شیرینی ، تمایلی به خوردن آنها ندارم
گفتگوهای ذهن چاق درمن خیلی کمتر شده است و من را واردار به خوردن نمیکند
گفتگوهای ذهنی درمورد سرزنش خودم بعد از خوردن خیلی کمتر شده است و خودم را دوست دارم
اعتماد به نفس در من خیلی بیشتر شده است
پس هیچ وقت نقطه پایان نباید هدف اول ما باشد من باید شرایط الان خود را با شرایط گذشته خودم مقایسه کنم و ببینم که چقدر تغییر داشتم و همیشه سعی و تلاش کنم که شرایط فعلی خودم را بهبود ببخشم نسبت به گذشته نه نقطه پایان چون توجه به نقطه پایان احساس و حال ما را بد میکند و مارا از مسیر منصرف میکند چون فکر میکنیم به نتیجه دلخواه خودمان نرسیدیم.چون اگر من شرایط الان خودم را با یک فرد متناسب مقایسه کنم ناراحت میشوم که من درآن شرایط نیستم ولی اگر با چند ماه قبل خود مقایسه کنم و بدانم که خیلی از موارد درمن تغییر کرده شاد و خوشحال میشوم و به آرامش ذهنی خواهم رسید .
پس هدف من لذت بردن درمسیر لاغری و کم کم لاغر شدن بدون سختی است تا انشاالله نتایج لاغری مشخص گردد.
ما باید تلاش کنیم دراین مسیر رفتار شخصی با رفتار حرفه ای ما کم کم تغییر کند.
با عرض سلام خدمت استاد عزیز من موقعه بلوغ چاقی من شروع شد و بیشترین چاقی که داشتم موقعه حاملگی بود که بعد از زایمان دوباره وزن کم کردم ولی چند وقت بعد دوباره وزن اضافه کردم و موقعه چاقی مشکل کمر درد وموقعه لباس خریدن و و مشکلی که بین مردم زیاد سن من به نظر میومد تصمیم گرفتم که لاغر شوم وهدف صحیح من تصمیم گرفتن لاغر شدن را گرفتم و انشالله که بتوانم در این مسیر به خوبی خوشی سپری کنم
به نام خداوند جان و خرد
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات با قانون رهایی لاغر شوید
بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان
سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن
مسیر لاغری من صد گام
گام ۹:با قانون رهایی لاغر شوید
تعریف قانون رهایی میگه که خواسته ات وآرزویت را رها کن و به آن برس و با استفاده کردن از آن می توانیم به راحتی لاغر شویم.
من از زمان کودکیام چاق بودم و از هر طریقی که برای لاغرشدنم اقدام میکردم یکی از کارهای روزمره ام وزن کردن خودم بودم چون می خواستم با عدد روی ترازو لاغریم را بسنجم
چون همیشه عاشق لاغرشدن بودم و می خواستم جسمم تغییر کند و حالا با تمام وجودم دارم با بودن دراین سایت و مسیر زیبا روی خودم کار می کنم که در هر جنبه از زندگی ام تغییر کنم
من از روزی که در این مسیرزیباقرارگرفتم خیلی تغییر کردم ولی حالا چند ماهی است که زیاد تغييراتم به چشم نمی آید
مثل اینکه ایستپ کردم با اینکه هرروز فایل های آموزشی را گوش می کنم مطالب آموزشی را میخونم و به گفته استادگرامیمان عمل می کنم اما تو همان حالت موندم و کمی افکار منفی به سراغم اومده بودند که تو یه مدتی است که در يه وزن وسایز موندی و اصلآ تکان نخوردی درسته زیاد نشدم کم هم نشدم و من چون پول کافی برای خرید دوره هارا ندارم همیشه این افکار منفی بهم هجوم می ارند که تو نمی توانی دوره هارا خریداری کنی پس خودت را گول نزن چقدر می خواهی با فایلهای رایگان خودت را سرگرم کنی
من خیلی دوست دارم که چند تا از دوره ها را خریداری کنم ولی اصلآ نمی توانم ولی اينو هم بگم من با همین فایل ها و مطالب آموزنده رایگان تونستم کلی تغییر کنم ولی دوست دارم که لاغرترباشم و وزن وسایز پایین تری را تجربه کنم و همونی که دوست دارم بشم
چون من چند سال است که در این مسیرزیباقرارگرفتم و همیشه به خودم گفتم که من در این چند سال بدون اینکه سختی ودشواری بکشم و یا رژيم. ورزش. دارو و……استفاده کنم خیلی عالی وزن وسایزم کم شده و همیشه به خودم می گم که استاد گفتن که ادامه بدین و شعله رو نگه دارین نمی خواد که دستکاری کنین یاکم و یا زیادش کنین فقط ادامه بدین نتیجه می گیرین و من هم همیشه ادامه می دهم
همسایه های من همشون اندام خوبی دارند درسته به گفته استادگرامیمان ذهن چاقی دارند ولی خوبند من کمی از اون ها تپل هستم اون هم خیلی کم اما وقتی به اون ها نگاه میکنم توی دلم می گم ببین اون ها چقدر لاغر هستند وتو هنوز مثل اون ها نشدی اما خیلی زود به خودم می ام و می گم خوب من هم خیلی زود مثل اونها خواهم شد و از اون ها هم لاغر تر خواهم شد فقط باید ادامه بدم و من اصلآ به افکار منفی بافم توجه نمی کنم
ما بعضی مواقع خیلی از خودمان ناامید می شویم حتی به مو می رسیم اما نمی گذاریم که پاره بشه
چون من خودم هرموقع حال دلم خوب نباشه وقتی به این سایت میام درست همون فایل برایم ظاهر می شه وخیلی حالم رو خوب می کنه و باعث می شه که این مسیر زیبا را با امید بیشتری ادامه بدم
من چند ماه بود که دوربریام خیلی اذیتم کرده بودند اصلآ حوصله اومدن به سایت را نداشتم. ولی فایل هایی را که دانلود کرده بودم رو گوش می کردم و با گوش کردن به فایلها حالم بهتر می شد صدای دلنشین استادگرامیمان. چهره پراز شادی اش. لبخندهای ملیحش واقعا حس وحالم را بهتر میکردم البته بگم لیز نخوردم به گفته های استاد عمل می کردم اما اصلآ نتوانسته بودم در سایت چیزی بنویسیم وحالا چند هفته است دارم دوباره می نویسم این هم از شگفتی های این سایت هستش
این سایت هرگونه شگفتی که بگی داره ممنونم استاد عزیزم.
به قول استاد اگه ناراحتی ادامه بده. اگه گریه کردی گریه هایت را بکن اما ادامه بده عصبانی هستی ادامه بده بلاخره باید ادامه بدهیم تا نتیجه بگیریم
من دیگه اصلآ به چاقی ام فکر نمی کنم اما به لاغری که هنوز نیست فکر می کنم و اینقدر به این راهم ادامه میدهم تا جسمم هم تغییرات خوبی را داشته باشد چون افکار و رفتارم تغییر کردن پس خیلی زود جسمم هم تغییر میکند
ما هیچگاه نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم
من اگر بخواهم خودم را با یک شخص لاغری که مدنظرم هست مقایسه کنم خیلی ناراحت وناامید میشم به خودم میگم که تو تواین ۲سال و نیم چیکار کردی تو که کاری نکردی پس زیاد به خودت فشار نیار که فایده نداره
اما وقتی خودم را با دیروز خودم مقایسه می کنم و می بینم که چقدر با دیروز خودم فرق کردم و فاصله گرفتم اون موقع است که به خودم تبریک می گم وخودم را در آغوش می گیرم و به خودم می بالم و میگویم ببین که چقدر عالی شدی آفرین ادامه بده چون فقط تو این مسیر می توانم به اندام دلخواهم برسم
من خیلی با رژیمهای مختلفی خودم را لاغر کرده بودم حتی خامگیاه خواری رو هم امتحان کردم و لاغر هم شده بودم ولی وقتی مقایسه می کنم این لاغری با اون لاغرشدنهایم کلی فرق داره
لاغر شدن الانم خیلی اندامم را بهتر کرده نه افتادگی دارم نه شل شدگی دارم نه چین و چروک دارم اون موقع است که به خودم میگم این همه بهانه نیار بهانه بی بهانه به مسیرت ادامه بده که درست ترین راهی است که انتخاب کردی و بدون هیچ تلاش و زحمتی داری لاغر می شی بدون اینکه متوجه بشی و این کلی بهم امیدواری میده اما خیلی دوست دارم به سرزمین لاغرها هدایت شوم وچندتاازدوره هارا خریداری کنم
من قبلا با رژيم وورزش که خودم رولاغرمیکردم همیشه شکست میخوردم ولی میدانم که با این روش و بودن دراین مسیرزیبا پیروز خواهم شد استاد خودش نزدیک به ۹سال است که در این مسیرزیباقرارگرفتن و خیلی به آرامی لاغر و متناسب شدند
پس حالا ما باید خودمان را با گذشته خودمان مقایسه کنیم
چون اینقدر شرایط سختی داشتیم اضافه وزنمان زیاد بود وحالا باید این را در نظر بگیریم که در شرایط عالی قرار گرفتیم
حالا ما داریم با آزادی کامل وبدون محدودیت غذایمان را میخوریم نه تفکیک میکنیم نه رژیم می گیریم و….
حالا باید خوشحال باشیم که به این سایت هدايت شدیم ودیگه خودمان را با افراد لاغر و متناسب مقایسه نکنیم
ما همیشه باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم چون خیلی ها که اینجا هستند خیلی وزن وسایزشان کم شده وخیلی ها هم به وزن دلخواهشان رسیدند
پس وقتی به این فکر می کنم که من هم در این سایت هستم و می توانم مثل اونها وزن وسایزم کم بشه و به وزن ایده آل خودم برسم خوشحال وامیدوار می شوم
من همیشه چون فکر می کنم دوره ها را نتوانستم خریداری کنم کمتر وزن کم میکنم ولی وقتی به قبلا های خودم فکر می کنم می بینم که من نمی توانستم به این راحتی مثل آب خوردن وزن وسایزم را کم کنم و اگرهم کم می کردم برایم ماندگار نبود
من از وقتی در این سایت هستم لیز نخوردم درسته ناراحت شدم بعضی مواقع افکار منفی داشتم ولی هیچگاه از مسیر خارج نشدم وراهم را ادامه دادم
وحالا من در این مسیر یاد گرفتم که غذایم را تفکیک نکنم. به اندازه نیاز بدنم غذا مصرف کنم
وما باید چربی سازی بدنمان را متوقف کنیم نه اینکه چربی نخوریم
حالا من دیگه نگران هیچ چیزی نیستم من حتی با حال بد هم
فایل هایم رو گوش کردم چون من به این راه ایمان آوردم واین سایت هستش که من رو سرپا نگه داشته
وقتی در این سایت هستم فایل گوش میدهم. مطالب آموزنده رامطالعه میکنم. دیدگاه دوستان را میخونم وتمریناتم راانجام میدهم اشتیاق و انگیزه چند برابر می شه
چون فقط اینجا حالم خوب میشه امیدم به ایمان. ایمانم به اطمينان تبدیل می شه پس من همیشه این راه و مسیر زیبا را ادامه می دهم و تکرار و تکرار می کنم و به نتیجه دلخواهم که تناسب اندام ایده آلم است میرسم ان شاءالله به امید خالق یکتا
به نام خدا سلام به استاد عزیزمرهایی یعنی چی ؟رهایی یعنی خواسته رو رها کنیم؟پس اینطوری چطوری بهش توجه کنیم رهایی یعتی از حس نرسیدن به خواسته رها بشیم یعنی تلاشمون رو بکنیم ولی این حس که نمیشه نرسیدم فرصت تموم شد از این حس رها بشیم تله ای که خیلی زیاد توش میافتم مقایسه که چقدر حال های بدم بخاطر مقایسه خودم با افراد الگوم هست یعنی میاومد الگو انتخاب میکردم میگفتم اوکی این تونسته منم میتونم تلاش میکردم یعد یه مدت که نمیشد کلا نا امید میشدم هدفم رو همیشه نقطه پایان میزاشتم یعنی برای لاعری هم همین کارو کردم اومدم گفت فلان وزن هدفم اینو نوشتم و رو در کمد چسبوندم هر روز نگاهش میکردم و الان میفهمم چرا نتیجه نمیگرفتم چون حسم بد بودهمش رو ترازو بودم ومیگفتم کی میشه منم به این وزن برسم و این میشد گفتگو های ذهنم که آره درسته میتونی لاعر بشی ولی به اون وزن دیگه نمیتونی برسی و شروع میکردم به مقایسه خودم با اون فرد و میگفتم دیگه بالاخره یه کوچولو رژیم که گرفتن وگرنه صد درصد ذهنی که نمیشه حتی تونستم با کمک ذهن 8 کیلو لاغر کنم ولی آنقدر به اون ۴ کیلو اضافه وزن فکر کردم که بیشتر وزنی که کم کرده بودم برگشت خیلی از مقایسه کردن خوردم وقتی استاد میگفتن اگر من چیزی که الان هستم رو با نقطه شروع مقایسه کنم حسم خوب میشه سریع ذهن نجوا گر من گفت نتایج تو آنقدر هم بزرگ نیست ولی من مثل کسی میموندم که تا وسط قله اومده برنمیگرده عقب رو نگاه کنه و یه آفرین به خودش بگه فقط مسیر جلو رو نگاه میکنه میگه چه فایده هنوز قله رو فتح نکردم و الان یاد گرفتم که من فقط حق دارم خودمو با قبل خودم مقایسه کتم و وقتی این کارو می کنم میبینم چقدر پیشرفت کردم و حسم خوب میشه این کار باعث میشه انرژی بگیرم و ادامه بدم
راستش رو بخام بگم منم وقتی با استاد آشنا شدم ۵ کیلو اضافه داشتم نسبت به وزن ایده آل خودم و وقتی قیمت دوره ها رو دیدم گفتم نمیارزه من بخاطر اینهمه اضافه وزن اینهمه هزینه کنم درسته استاد. اتفاقا من بیشتر نیاز دارم چون با یه همچین اضافه وزنی آنقدر حالم با خودن خوب نیست و در اولین فرصت حتما تهیه میکنم این دوره رو چون وقتی با این تفکر بودم که من دیکه یاد گرفتم خودم اجرا میکنم رفتم و دچار برگشت وزن شدم ولی ناراحت نیستم چون باعث شد ایمانم قوی تر بشه که هر روز باید در حال بهتر کردن خودم باشم .
این زندگی مسابقه نیست که برای رسیدن به نقطه مقصد همش در حال عجله هستیم هر کسی برنده بازی خودشه اگه فقط ادامه بده
به نام خدای مهربانم که هر لحظه هادی و حامی من هست.
سلام و درود به همگی
من اگر دقت کنم میبینم موضوعی هست که میتونه باعث بشه من بارها در مسیر لیز بخورم و از لاغری دور بشم .و اونم چسبیدن به هدف هست یعنی اگر بگم تا به اون لاغری دلخواهم نرسم حالم خوب نمیشه این کار نادرست هست و ما باید برای رسیدن به هدفمون تلاش کنیم اما اون رو رها کنیم .
من خودم در گذشته از چاقی خسته بودم و میخواستم لاغر بشم یعنی چاقی در این چند سال اخر خیلی به من فشار اورده بود و من تحت فشار بودم و میخواستم لاعر بشم و برای همین خیلی هدایتی اومدم داخل این سایت و زمانی که اومدم داخل سایت هنوز چاقی با من بود اما من شروع کردم به یادگیری اموزشها و هر روز حالم بهتر میشد البته من یاد گرفته بودم توجهم رو از روی چاقی که با من هست بردارم و بزارم روی لاغری که الان با من نیست اما مطعمنم به اون می رسم . و دقیقا با این ترفند من راهم رو ادامه دادم تا به نتیجه ی عالی الانم رسیدم .
من مدتها هست در این مسیر هستم و برای تغییر در تمام جنبه ها تلاش میکنم و منی که در گذشته اصلا نمیدونستم خیلی از چیزها چی هستند الان خیلی چیزهایی دارم که به خاطر اونها حس خوبی دارم اما هنوزم یه چیزهایی هستند که من به دست نیاوردم و میتونم با نگاه کردن به اونها حالم رو بد کنم اما من اشتباه نمیکنم و به اونها نگاه نمیکنم و من تمرکزم رو میزارم روی داشته هام و از اون ها لذت میبرم و در مورد جسم هم همینطور هست برای مثال من کلی وزن کم کردم و کمی اضافه وزن دارم اگر توجهم رو بیارم روی همین مقدار کم اضافه وزن و حرص بخورم هرگز لاغر نمبشم من باید ارام باشم و توجهم رو بیارم روی لاغری الانم و بگم چقدر نسبت به گذشته ی خودم لاغررتر شدم و زیباتر شدم و هرگز خودم رو با ان افراد مانکنی و لاغر در فضای مجازی یا اطرافم مقایسه نکنم که حالم بد بشه .
من خودم نمیدونم چند کیلو کم کردم اما میدونم بسیار نسبت به گدشته ی خودم خوب شدم و در سایز و وزن کمتری هستم اما بازم دوست دارم متناسب تر بشم من با بودن در این سایت خیلی از افکار و رفتارهام تغییر کرده و انگار شبیه افراد لاعر شدم اما میشه به جای اینها تمرکزم رو بزارم روی اون اندام ایده ال که دوستش دارم اما الان ندارمش و ناراحت بشم اما این کار اشتباه هست و باعث میشه از مسیر لیز بخورم من باید اگاه باشم و به دنبال نقطه ی پایان در هدفم نباشم .
من باید همیشه الان خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کنم و بابت نتایجم خوشحال باشم من یادم میاد در گذشته ارزو داشتم وزنم ثابت باشه و هر ماه بیشتر نشه آرزو داشتم غذای معمولی مثل همه بخورم آرزو داشتم به راحتی خرید کنم و ….که الان تمام اینا رو دارم و برام عادی شده و اما وقتی وارد این سایت میشم و یه همچین فایلی گوشی میدم یادم میاد که در گذشته چه شرایطی داشتم که الان دیگه ندارم چون به خاطر استمرار در این راه یکم اون حال و هوا ی قدیم برام کمرنگ شده اما با همچین فایلهای تا حدودی به خاطر میارم که در گذشته کجا بودم و الان کجا هستم و واقعا خوشحالم که در این مسبرم و یا اینکه وقتی فرد چاقی رو میبینم که داره با زجر برای لاغری تلاش میکنه خاطرات قدیمم برام تا حدودی پررنگ میشن و اینجا هست که ارزش این سبک لاغری رو بازم بیشتر میدونم .
من بارها شده توجه و تمرکزم از روی داشته هام و موفقیتهام برداشتم و روی نداشته هام گذاشتم و اما چون حالم بد شده سریع به خودم اومدم که در راه نادرستم و باید افکارم رو کنترل کنم . برای مثال
اتفاقا همین دو ساعت پیش بود که داشتم فکر میکردم چقدر فلانی سایز و وزن زیبایی داره چقدر لباسهای نیم تنه و زیبایی به تن میکنه چرا من هنوز اینطور نیستم که بازم خدا رو شکر با این فایل اگاهی دهنده متوجه شدم چه کار اشتباهی کردم .
من با خودم قرار گداشتم مثل روزهای اول اشنایی با سایت بیام داخل دوره های رایگان و از اول تمام اونها رو گوش کنم و از هر کار بیهوده ای که میشه انجام نداد فاصله بگیرم تا بتونم در مسیر بمانم و چقدر این کار برام لذت بخش هست و من اونها رو دوست دارم و هر چقدر جلوتر میرم بیشتر متوجه میشم باید اینها رو تکرار کنم چون هر روز نیاز به شنیدن اونها دارم هر روز نجواهای منفی میخوان من رو به اون دوران گدشته برگردونن اما همین تکرار فایلها و اموزشها هست که باعث میشه من لیز نخورم و به راهم با انگیزه ادامه بدم .
پس باید اگاه باشم هم برای لاغری هم برای بقیه ی جنبه های زندگی خودم رو با بقیه مقایسه نکنم و بازم مثال از خودم اینکه همین چند دقیقه پیش در نطرم اومد که چرا همه دنبال این همه کارهای زیبایی برای صورتشون هستن و اما من هیچ کدوم رو انجام ندادم نکنه من کارم نادرسته و همش فکر میکردم اره هیچ کس در اطراف من نیست که داخل چهره ی خودش برای زیبا تر شدن حد اقل یک کار انجام نداده باشه و …. خلاصه از این افکار کلی داشتم تا بازم با این فایل اگاه شدم اخه چرا باید همچین فکری داشته باشم کارهای بقیه هیچ ربطی به من ندارن و من نباید خودم رو با هیچ کس مقایسه کنم
با تکرار دوره ی صد گام اون فایل احساس لیاقت اون فایل طبیعی بودن و بدیهی بودن لاعری و اون فایل های دیگه چقدر برای من عالی بودن و من لذت بردم و بارها گفتم چقدر راه لاغری من عالی و درست و بی نظیر هست و من هر روز با این مسبر لدت میبرم و مشغولم .
چربی سازی رو در بدن متوقف کنیم با اینکه چربی خوردن رو متوقف کنیم ؟؟
این دو مورد خیلی با هم فرق داره و استاد از ما توقف چربی سازی رو میخواد وای چقدر عالی بازم الان برام روشن شد که همون لقمه های اضافه بعد از سیری و یا همون فرمولهای چاقی که من رو در مواقع سیری وادار به خوردن میکنن باعث چربی سازی میشن و گرنه وقتی من گرسنه هستم به اندازه نیاز هر چی بخورم برای جسم من فرق نداره اون بعد از مدتی مواد غدایی رو هضم میکنه و در نهایت تبدیل به انرژی میکنه پس مهم نیست در اون مقدار غذای مورد نیاز چربی باشه یا نباشه .
همین یه جمله ی استاد چقدر ترس از خوردن رو در ما کم میکنه و به جاش ما رو از اعمال نادرست خودمون که باعث ذخیره ی چربی در بدن میشه می ترسونه .
من خودم به شخصه هرگز تفکیک مواد غدایی نمیکنم اما عجیب جسمم غذاهای سالم و کم چربو سبک رو بیشتر میپسنده و به اونها جدیدا خیلی علاقه مند شدم و دوست دارم سبک اشپزیم رو تغییر بدم به سمت غذاهای کم چرب و سالم تر چون برای جسمم ارزش قایل هستم و امیدوارم که بتونم .
من نباید فکر کنم این فایلها باعث کم خوردن من میشن نه این فایلها باعث اگاهی در من میشن و این خود من هستم که تغییر میکنم و دوست دارم کمتر بخورم یعنی دستورات مغز من به سمت لاغری تعییر میکنن
یکی از اشناهای ما داخل کار درست کردن فینگر فود و شیرینی و کیک خامه ای هست اما به قدری خودش لاغر هست که باورت نمیشه و همیشه میگم ببین این دو هیچ ربطی بهم ندارن این شغل طرف هست و خود این فرد لاغر رفتارش کاملا متناسب گونه هست که این قدر لاغر هست .
من در طول ماه هر غذایی که میلم باشه درست میکنم هشتاد در صد مواقع هم فست فود خانگی با مواد غذایی سالم دارم و هیچ محدودیت غدایی ندارم در حالی که در گذشته جرات نداشتم اونها رو حتی نگاه کنم و چاقتر هم میشدم اما الان من هر وقت بخوام در هر زمانی این غذاها رو میخورم و اما چیزی که تفاوت پیدا کرده رفتار من هست که واقعا تغییر کرده و من درست تر رفتار میکنم و هین باعث شده من نسبت به گذشته لاغر تر بشم .
بازم باید بگیم هر وقت نیاز به غذا در جسم ما باشه در هر زمانی هر چی بخواییم به راحتی میخورییم و تفکیک غذایی و زمانی نداریم یعنی هر چی بخواییم در زمان گرسنگی به اندازه نیاز مجازیمم بخوریم .
چقدر با این مسیر علایق من تغییر کرده من در گذشته عاشق انواع چیبس و پفک و کرانچی بودم اما حالا دیگه علایقه خاصی ندارم اگر باشه و ببینم در حد کم میخورم اما مثل قبل به دهنم مزه نمیده و اگر هم که نباشه اصلا نمیخورم
بنام خدا.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان متناسبم.
من به گفته مادرم از 6 ماهگی وزنت نسبت به هم سنهات خودت شدید زیاد بود و بخوام بگم از یک سالگی تا الان 30 سالگی من درگیر اضافه وزن هستم و از چهارم یا پنجم ابتدایی بود که فهمیدم این که دویدنم غذا خوردنم لباسهام نسبت به هم کلاسی هام متفاوت و بزرگتره و اون موقع معنای اضافه وزن رو به خوبی فهمیدم من از اول راهنمایی تصمیم به رژیم و لاغر شدن گرفتم و تا شهریور ماه 1401 سو سو چاق لاغر ادامه دار بود تا با این سایت عالی آشنا شدم و هنوز شرایطش برام مهیا نشده وارد دوره سرزمین لاغرها بشم ولی اطلاعات و توانایی هام با همین دوره صد گام و قمیت های رایگان دیگه زیاد شده و خدارو شاکرم ولی بخوام مشکل اصلی چاقیم رو بگم که اذیتم میکنه از نسبت به بقیه قسمت های بدنم که چربی و چاقی هست راستش زیر شکمم خیلی سفته و کلا نمایان هست که بدجور روی مخم هست یعنی شدید تا حدی که توی فکرش بودم که عمل جراحی کنم و چربیهام بکشم ولی به لطف خدا ناخداگاه با لاغری با ذهن آشنا شدم و تصمیم گرفتم لاغر بشم ذهنم بدجور درگیر بود اعصابم خراب بود استرس رهام نمیکرد که الان اینقدر خوردم چاق شدم وای اینو نخوردم فشارم افتاده مریضی و وسواس وزن کردن داشتم وسواس اندازه گرفتن و توی آینه خودمو فحش دادن داشتم کلا اوضاعم خراب بود من پارسال دقیقا شهریور ماه که شروع کردم به این دوره با کاهش 10 کیلو و از سایز 50 به 42 ثابت کردم که میتونم مدیریت کنم شرایطم رو اما به دلیل درک نکردن عمیق از لاغری با قدرت ذهن با فاصله گرفتن از این مسیر دوباره به وزن سابق تا حدودی برگشتم استرس و حال و هوام برگشت و الان استاد با این مثالی که زدین من متوجه شدم که مدیریت شرایطم نصف و نیمه بوده گفتید که من دارم 7 ساله تلاش میکنم شبانه روز و خیلی موفق شدین اگه به ثروتمند شدن فکر کنید حالتون بد میشه اما اگه نسبت به شرایط گذشته و الان خود را مقایسه کنید الان واقعا موفق هستید در همه جنبه ها نزدگیتون که با چشم دیدم به چه شرایط عالی رسیدین از توی فیلم ها و حس و حال خوبی بهتون میده دقیقا من اینو تجربه کردم من دنیای رژیم میگرفتم خودمو میکشتم 10 کیلو لاغر میکردم و چقدر هم هزینه میکردم ولی توی 4 ماه ده کیلو کم کردم بدون هیچ زحمتی و هیچ هزینه ای بگذرم از هزینه اینترنت و زمانی که گذاشتم منظورم از نظر مادی هست رایگان بود اگه از این نظر نگاه کنم من عالی پیش رفتم و باید خوشحال تر ادامه میدادم اما به خودم میگفتم 25 کیلو اضافه دارم 100 تا فایل دیدم چقدر تمرین نوشتم فقط 10 کیلوش کم شده تازه زیر شکمم هم تغییری نکرده بقیشو چقدر باید زمان بذارم لاغر کنم و حس و حالم خراب میشد و بعد از چهار ماه فاصله گرفتم با وجود همین حس و فاصله گرفتن اما دیگه سمت رژیم و ورزش نرفتم مستقیم به سایت تناسب فکری برگشتم و از نظر من بهترین و ساده راه لاغری همین لاغری با ذهن هست توجه زیادی به هرچیزی تو رو غرق اون موضوع میکنه اما از کیفیتش کم میشه کلا استاد کم محلی تو اکثر موضوع های زندگی جوابگو هست با رها کردن چاقی و فکر نکردن بهش و درگیر یادگیری لاغری و تصمیم گرفتن برای درک کردن مسیر درست زندگی صد درصد اندامی متناسب خواهید داشت چرا چون قبل از لاغر شدن اندام وجسممون ذهن متناسب و زیبایی خلق کردیم که من با توکل برخدا شروع کردم خیلی مصمم تر از قبل ادامه میدم تا پایان مسیر.
به نام خدای مهربان🪴
سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی در سایت تناسب فکری.🙋🏻♀️💖
گام نهم : با قانون رهایی لاغر شوید.
قانون رهایی میگه که خواستهات رو رها کن تا به اون برسی.قانون رهایی توی لاغر شدن هم تاثیرگذاره، و با استفاده از اون میتونم به راحتی لاغر بشم.
توی مسیر لاغری با ذهن،توجه کردن به مقدار اضافه وزنم، میتونه انرژی و احساس خوبم رو برای لاغر شدن نابود کنه،در مسیر لاغری با ذهن موفقیت، رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایدهآل نیست،بلکه موفقیت اون مقدار فاصله ای هست که از شرایطم در نقطه شروع در خودم احساس میکنم.
توی این مسیر سعی کنم همیشه به خودم بگم احساسم چقدر تغییر کرده،پس به همون اندازه موفقم،نگرشم از لاغر نشدن چقدر به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده؟پس به همون اندازه موفقم،ترس از خوردن مواد غذایی چقدر در من تغییر کرده؟پس به همون اندازه موفقمارتباطم با خودم چقدر تغییر کرده،؟پس به همون اندازه موفقم،هر تغییری که به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن، در خودم میبینم، نشون دهنده موفقیت و تاثیرگذار بودن این آموزشهاست.توی مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجهم به تغییراتم باشه و توجهی به هدف نهایی نداشته باشم،اون وقت همینطور که مشغول لذت بردن از تغییراتم هستم،متوجه میشم که از نقطه پایان هم گذشتم،این روش لاغر شدن خیلی لذت بخشه،
نه اینکه بخوام هر روز شرایطمو با اونچه که باید باشم، یا دوست دارم باشم، مقایسه کنم،توی این شرایط رستمم که باشم بعد از چند روز از حرکت کردن توی مسیر یادگیری لاغری با ذهن ناتوان میشم.
باید سعی کنم لاغر شدن رو رها کنم و فقط به دنبال یادگیری باشم،من اگه هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم، ولی وقتی نقاشی کردن رو یاد نگرفته باشم، هیچوقت نمیتونم قلم به دست بگیرم و نقاشی کنم،برای نقاش شدن باید نقاش شدن رو رها کنم و نقاشی کردن رو یاد بگیرم.فقط باید یاد بگیرم، باید تکرار کنم، و به آموزشها عمل کنم،مرحله به مرحله تکاملم رو سپری کنم، آزمون و خطا کنم، تا کم کم تغییرات رو در خودم مشاهده کنم.
اونی که نقاشه هرگز به نقاش بودن خودش فکر نمیکنه،چون اون نقاشی رو یاد گرفته.منم برای لاغر شدن، باید لاغر شدن رو کنار بزارم و فقط لاغری رو یاد بگیرم،جمله به جمله.اونی که نقاشه با نقاشی زندگی میکنه،و اونی هم که لاغره، با لاغری زندگی میکنه.کار اصلی ذهن، یادگیریه،وقتی ذهنم رو مشغول یاد گرفتن کنم اونوقت ذهن هم اجازه میده تا جسم، بر اساس فرمولهای اولیه پیش بره،
با یاد گرفتن لاغری میتونم ذهنم رو که مرتب داره به چاقی و لاغر شدن فکر میکنه، رو به کار بگیرم و با این یادگیری حالمو خوب کنم. یاد میگیرم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنم که یکی از همین قوانین،
قانون رهاییه،
اگه این سوال توی ذهنم بیاد که ذهن مگه میتونه چیزی رو رها کنه که بهش عادت کرده؟این جواب رو بدم که آره میتونه،وقتی غذای دلچسبتری به ذهن بدم، ذهن هم خوراک نه چندان مرغوب قبلی خودش رو رها میکنه،چون تازه میفهمه که اون خوراک چقدر بد مزه بوده و به ذائقه اون نمیخورده.
قانون رهایی یعنی رها کردن اونچه که منو با قوانین آفرینش ناهمسو میکنه،ناتوانی ناهمسو با آفرینشه،چه چیزی بهم احساس ناتوانی میده؟؟هر چیزی که من با فکر کردن بهش به احساس ناتوانی میرسم باید اونو رها کنم، اینجا هم لاغر شدن وقتی که بهم احساس ناتوانی میده، پس باید اونو رها کنم،یادگیری یک پروسه ذهنیهلاغر شدن هم یک پروسه جسمیه،
برای لاغر شدن باید پروسه جسمی رو رها کنم،اونوقت با رها کردن جسم و لاغر شدن،از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری میکنم.
باید سعی کنم همیشه در حال علم آموزی باشم،ذهن تنها با خوراک علم میتونه خوراکهای ناهمسو با آفرینش رو رها کنه،لاغر شدن یک پروسه جسمیه،و قدرتی که در آفرینش جسم وجود داره بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استواره.
در حافظه الهی ما همه چیز هست،جسم ما به علم لدنی متصله،منتها ما به خاطر آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم، قدرت تخریب رو بیش از قدرت ترمیم کردیم،ما با ذهن خودمون جسم رو تخریب میکنیم و جسم ما با فرمولهای الهی خودش رو ترمیم میکنه،وقتی که ذهنم رو به یادگیری مشغول میکنم متوجه میشم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کنم،چرا که اصل آفرینش ذهن بر این اساس استواره.
وقتی لاغر شدن رو رها کنم جلوی تخریب ذهن رو میگیرم،اونوقت ترمیم بدن پروسه لاغری رو که همیشه در حال انجام اون بوده ادامه میده،و چون دیگه ذهن یاد گرفته این کارخانه خودکار رو رها کنه،لاغری رخ میده.این یک آموزش عملیِ.
ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم، وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم رو رها کرده به اون میرسیم و از اون عبور میکنیم،لاغری جسم تموم میشه،اما لاغری ذهن که همون یادگیریه، تا ابد ادامه داره و این استمرار باعث لاغر موندن دائمی جسم میشه.
توی این مسیر باید لاغر شدن برام لذت بخش باشه، نه اینکه هر روز شرایطم رو با اونچه که باید باشم یا دوست دارم باشم مقایسه کنم،باید لذت ببرم و دیگه مقایسه نکنم،پس هر وقت که گرفتار مقایسه شدم بدونم که ذهنم لذت بردن رو کنار گذاشته و فرمولهای قبلی دارن تکرار میشن که من به جای لذت دارم مقایسه میکنم.
من توی هر شرایطی که باشم اگه از اون شرایط راضی باشم که مسئلهای باهاش ندارم،اما اگه از اون شرایط راضی نباشم، یعنی اینکه دوست دارم تغییرش بدم،پس الان که تصمیم گرفتم لاغر بشم به خاطر اینه که از شرایط چاقیم دیگه خسته شدم، به تنگ اومدم، اعصابم به هم ریخته، و این مشکل هر روز داره بهم فشار میاره که میخوام تغییرش بدم،اگه چاقی بهم فشار نمیآورد که کاری باهاش نداشتم،ولی هر چقدر که مشکلاتش داره بهم فشار میاره و مشکلاتی که برام درست کرده، چه مشکلات ذهنی، چه مشکل توی روابط، در برخورد با دیگران، حرف و حدیثهایی که میشنوم، محدودیتهایی که برام درست کرده،اینا باعث شدن که بخوام وضعیتم رو تغییر بدم،پس وقتی که میخوام اقدام کنم برای تغییر کردن، مخصوصاً در مورد لاغری و از مسیر لاغری با ذهن،باید بدونم که هر روز این مشکل با من هست و من میخوام تغییر کنم،اینجوری نیست که چون من میخوام لاغری با ذهن رو شروع کنم و اقدام کردم دیگه از فردا برام همه چی گل و بلبل بشه،نه اون مشکلات چاقی هنوز هست،و من باید این مدت زمان بین تاثیر کردن و نتیجه گرفتن از شروع ماجرا رو باید بتونم مدیریتش کنم،باید بتونم مدیریت کنم که هر روز با اینکه مشکلات چاقی هست، در این مسیر حرکت کنم.
چون خیلی از افراد هستن که میخوان لاغر بشن، شروع میکنن چند روز رو پرتوان ادامه میدن،اما بعد افت میکنن،چرا؟؟چون مشکل چاقی هر روز هست و اون داره با استفاده از محتوای آموزشی حالش رو بهتر میکنه، اما نتیجه لاغری هنوز وجود نداره، هنوز حس نمیکنه که لاغر شده، و اون فشارِ مشکل چاقی بالاخره غلبه میکنه و اون تصور میکنه که من لاغر بشو نیستم و دیگه ادامه نمیده.
پس مهمترین موضوع اینه که من از وقتی که تصمیم میگیرم از یک مسیری حرکت کنم برای لاغر شدن تا لاغر بشم، این فاصله همراه با رنج چاقی هست، پس باید ادامه بدم، اگه حالم به خاطر چاقی بده، باید ادامه بدم،اگه هر روز دارم حرف میشنوم، مسئله برام به وجود میاد، مریضی دارم، درد دارم، هرچی که هست، باید ادامه بدم.
پس اگه این چاقی که چندین ساله در من به وجود اومده، هر کاری هم کردم از پسش بر نیومدم، اگه الان به لاغری با ذهن رسیدم و دیگه مطمئنم که این روش جواب میده، حالم رو بهتر میکنه، پس باید در این مسیر بمونم و اونقدر ادامه بدم تا تغییرات ایجاد بشه.
و هی نگاه کردن به چاقی، و گفتن اینکه من که چاقم، چرا تغییر نمیکنم،حالا کی این چند کیلو رو کم میکنم،اینا خستم میکنه، فشار چاقی رو بیشتر میکنه،در مورد لاغری هدف من چیه؟؟لاغر شدن.خب این هدف، آخرشه،
یعنی نقطه پایان،
این مسئله توی ثروتمند شدن هم هست،چه کسی میخواد ثروتمند بشه؟؟اونی که از شرایط مالیش راضی نیست، داره بهش فشار میاد، میخواد تغییر کنه، هدف رو جوری تعیین میکنه ثروتمند شدن،و این فاصله اینقدر زیاده با اون چیزی که الان هست و حالا حرکتش رو شروع کرده،هی پیش میره، پیش میره، میبینه خبری از ثروتمند شدن نیست، شرایطش بهتر شده ولی ثروتمند نشده،و این میتونه حالش رو بد کنه.
اینکه در وضعیت بدی هستم، حالا هر وضعیتی،اگه چاقم میخوام لاغر بشم و چاقی بهم فشار میاره،یا اگه میخوام ثروتمند بشم، شرایط مالی بهم فشار میاره،اگه میخوام روابطم رو با همسرم و با همه تغییر بدم و روابطم بهم فشار میاره نباید هدفم رو اون نقطه پایان انتخاب کنم،اون نقطه پایان در واقع نقطه شروع منه. و نباید به امید نقطه پایان شروع کنم،اگه به امید نقطه پایان شروع کنم حالا هی حرکت میکنم و نمیرسم،اونوقت خسته میشم و ممکنه رها کنم.
یا اگه مثلاً هدفم ثروتمند شدن باشه،اگه بخوام همین الان در این شرایطی که هستم خودمو با اون فردی مقایسه کنم که هدف اصلی منه و بهترین زندگی رو داره،اون وقت افسرده میشم و این باعث میشه که همش خودم رو مسخره کنم، خودم رو سرزنش کنم، که خاک تو سرت، کاری نکردی، چیکار کردی،میخواستی ثروتمند بشی ولی نتونستی.
هیچ وقت نباید نقطه پایان هدف اولم باشه،پس هر چقدر هم که اضافه وزن دارم، اگه دارم از توی مسیر لاغری با ذهن حرکت میکنم،هدفم این نباشه که لاغر بشم،چون هدفم رو وقتی میذارم لاغر شدن، مگه چقدر میتونم صبر کنم،هر چقدر هم که زرنگ باشم، بالاخره صبرم تموم میشه،هر چقدر هم که صبر کنم میبینم که لاغر نمیشم و هی خودم رو با لاغر شدنه مقایسه میکنم، میبینم به جایی نرسیدم،اما اگه از اون چیزی که به دست میارم،مثلاً سه ماه بعد از اینکه از این محتوا استفاده کردم،اگه خودم رو در تمام جنبهها، با سه ماه قبل مقایسه کنم، میبینم که خیلی فوق العاده پیشرفت کردم،خیلی طرز فکرهام عوض شده،خیلی از رفتارهام عوض شده،خیلی از عادتهام عوض شده،اگه خودم رو با نقطه ای که شروع کردم مقایسه کنم، میبینم که خیلی تغییر کردم و خوشحال میشم.ولی اگه همون جایی که هستم رو با جایی که میخوام باشم خودمو مقایسه کنم، حالم بد میشه، اعصابم به هم میریزه، و ممکنه دیگه ادامه ندم.بنابراین وقتی از آموزشهای لاغری با ذهن استفاده میکنم، یا هر آموزش دیگهای،هدفم بهتر کردن اوضاع خودم باشه، بهتر کردن شرایطم باشه،نه رسیدن به نقطه پایان،چون پایانی وجود نداره.
در مورد لاغری با ذهن هم همینه،خیلی ها هستن سه، چهار ماه دارن از این محتواها استفاده میکنن،یه مقدار خوبی هم تغییرات داشتن، میان خودشون رو با یک کسی که ایده آل شده، ۳۰ کیلو کم کرده، خودش رو مقایسه میکنه افسرده میشه،میگه انگاری برای من هیچ فایدهای نداره،برای من جواب نمیده،فقط حس میکنم چند کیلو کم کردم،
پس اون چیزی رو که هستم، باید به نسبت قبلم در نظر بگیرم که انرژی بگیرم و ادامه بدم،وگرنه شکست میخورم،توی زمینه ثروت و پیشرفت هم اگه حواسم نباشه و توجهم بره روی اون بینهایتی که میخوام برای خودم بسازم، حالم بد میشه.
سوالاتی که استاد جواب دادن،❓توقف چربیسازی را توضیح بدید؟؟
استاد:هر فردی که از مسیر لاغری با ذهن استفاده میکنه خود به خود چربی سازیش متوقف میشه،انباشته کردن چربیش متوقف میشه، اصلاً هم تصور نکنید چربی سازی رو متوقف کنیم یعنی که چربی نخوریم و بگید که اِ پس رژیم چربی برامون داده، دیگه روغن نخوریم،یکی از دوستان هم سوال کرده بود که استاد شما گفتید چربی سازی رو متوقف کنید ولی امروز ته چین درست کردید کره محلی هم ریختید روش،پس این چربی چیه؟؟استاد:من نگفتم چربی نخوریم، میگم چربی سازی رو متوقف کنیم در بدنمون، خیلی کار سادهتر از اینه که بخواهیم چربی سوزی رو بالا ببریم،چون همه تلاش روشهای لاغری اینه که چربی سوزی رو بالا ببرن،ولی ما میگیم چربی سازی رو متوقف میکنیم،دورههای آموزشی همین کارو به شما یاد میده،تمرکزتون نره روی اینکه حالا بیام روغنها رو حذف کنم، برنجم رو بدون روغن درست کنم،من هیچی رو بدون روغن درست نمیکنم،هرجا باید روغن بزارم میزارم، نتیجه رو هم شما دارید میبینید، نرید سمت تفکیک مواد غذایی،
همین که شما از محتوای آموزشی استفاده میکنید خود به خود ذهنتون وقتی تغییر میکنه چربی سازیتون، انباشته کردن چربیتون، کمتر میشه و به صفر میرسه که بدن شما شروع میکنه به لاغر شدن.پس اینکه شما نتیجه میگیرید یعنی خود به خود چربی سازی کمتر شده، یه جایی متوقف میشه و از اینور کار انجام میشه و میبینی شما تغییر کردی،
بنابراین ذهنتون نره به سمت تفکیک مواد غذایی.
❓سوال؟؟اگه کسی اراده کنترل خوراکش خیلی بالا نباشه بازم میتونه موفق بشه با آموزشهای شما؟؟
استاد:صد در صد میتونه.اصلاً این فکری که شما میگی من کنترل روی خوردنم ندارم اشتباهه،بر اساس محتویات ذهنیت، بر اساس فرمولهایی که در ذهنت ایجاد شده، مغزت داره فرمانهای خوردن میده و کاملاً هم درست میگی که نمیتونی خودت رو کنترل کنی،چون دست شما نیست،وقتی مغز فرمان میده شما باید اجرا کنی اما وقتی هم نمیخوای اجرا کنی مثل زمانهایی که رژیم میگیری،دیدی چقدر اعصابت خراب میشه،چون مغزت فرمان اجرا داده شما نمیخوای اجرا بکنی، خودت با خودت درگیر میشی،مگه چقدر میتونی رژیم بگیری،مثل اینه که بخوای فعالیت بدنت رو بالا ببری، مغزت دستور میده که ضربان قلبت باید بره بالا، تنفس باید بره بالا، بعد بگی اِ من نمیخوام ضربانم بره بالا، من میخوام بدوو ام ولی ضربانم سر جاش باشه،خب اگه میتونی این کارو انجام بده، نمیتونی،خوردن هم همین جوره،خوردن یک فرمان مغزیه که شما شروع میکنی به خوردن،این تغییر میکنه،منم قبلاً کنترلی روی خوردنم نداشتم، قبلاً توی سر خودم میزدم، ای بی عرضه، ولی الان فهمیدم اصلاً داستان بیعرضه و باعرضه نیست،داستان اینه که مغز داره فرمان خوردن میده،حالا وقتی فرمولهای ذهنی عوض بشه، فرمانهای ذهنت عوض بشه، رفتار شما تغییر میکنه، بدون درگیری و اعصاب خوردی.
❓سوال:؟؟من از دورههای رایگان استفاده میکنم، خیلی خوب بودم، گرسنگی و سیری رو کامل متوجه میشدم و ساعتها سیر بودم،اما الان چند روزه خیلی سریع گرسنه میشم،
🌹استاد:شما هنوز اون درک لازم رو نداری، باید ادامه بدی،اینکه فکر کردی این دورهها فقط موضوع سیری و گرسنگیه برداشت اشتباهیه، اصلاً به این چیزها توجه نکن،نباید توجه کنی و بگی که اون نتیجه گوش دادن من این بوده که چند روزه من خدا را شکر دیر به دیر گرسنه میشم، فاصلهاش زیاده،مثل همون ماجرایی که گفتم وقتی هدفت ثروتمند شدن باشه هی کار میکنی روی خودت به ثروته نمیرسی بعد اعصابت خراب میشه،اگه هدفت توی این دوره شرکت کردی که فکر میکنی لاغری بخواد با این شرایطی که دیر به دیر گرسنه بشی،بله میبینی میشه،بعد که یه اختلال توش ایجاد میشه، حالا به هر دلیلی،به هم میریزی،کاری به اینا نداشته باش،شما در هر شرایطی که هستی باید راهت رو ادامه بدی، درست میشه عجله نکنید.
❓سوال؟؟
استوریهای آشپزیتون به من خیلی کمک میکنه این باور در من القا شده که من به خاطر آشپزی و پیجهایی که هستم نمیتونم لاغر بشم ولی الان با استوریهای شما؟؟
استاد:
اصلاً اینجوری نیست، منم خودم قبلاً اینجوری فکر میکردم و اینا اصلاً ارتباطی به هم نداره،من چه جوری خودم رو خیلی خوب راضی کردم توی این ماجرا،گفتم که چینیها اصلاً نماز نمیخونن، نمیدونه نماز چیه، ولی مهرش رو درست میکنه، تسبیحش رو درست میکنه میفرسته اینجا میفروشه،
اصلاً نمیدونه چیه، یا تسبیح چه کاره ست، به چه درد میخوره، فلسفش چیه، ولی درست میکنه،چینیها اینجورین،همه چی درست میکنن، نمیدونن هم چیه،اگه بگی تسبیح، تسبیح میزنه،بگی مهر، مهر کربلا میزنه،اون چیزی که خودشه با اون چیزی که تولید میکنه تفاوت داره، ربطی هم به هم ندارن،حالا شما پیج لاغری داری، این علاقته یا حرفه توست، ربطی نداره به اینکه مثلاً چون پیج لاغری داری نمیتونم لاغر بشم،
اتفاقاً وقتی شما روی دورههای آموزشی کار میکنی، محتوای ذهنیت عوض میشه، در عین حالی که داری کارت رو انجام میدی، رفتار خودت در حین کارت تغییر میکنه.
ممکنه الان به خاطر فعالیت شغلی و علاقهای که شما داری خیلی بیشتر در معرض خوردن و پرخوری کردن و اینکه حالا خودم درست میکنم باید بخورم، یا اینکه حتماً باید هر روز یه چیزی درست کنم برای اینکه توی پیج بذارم خب بعدشم باید بخورم و یه سری از این چیزها،ولی وقتی که شما از فایلهای آموزشی استفاده میکنی رفتار شخصی ات با رفتار حرفهایت تمایز پیدا میکنه،رفتار شخصیت با رفتار حرفهای تفاوت پیدا میکنه.
من خیلی موقعها معمولاً خودم آشپزی میکنم و غذا درست میکنم و غذاهام هم اینجورین ته چین و سمبوسه و این چیزاست.
اصلاً هم توی حساب و کتاب این نیستم.
بعضیها میگن نه دیروز غذای سرخ کردنی خوردیم دیگه دو سه روز باید غذای پختنی باشه.
اصلاً از این داستانها ندارم، هر روز هرچی داشتیم میخوریم و نتیجهاش هم دارید میبینید.
ولی رفتار من تغییر کرده،
من اون زمانی که خیلی چاق بودم آشپزی نمیکردم ولی چاق بودم،
الان که کلاً بیشتر وقتها خودم آشپزی میکنم، خیلی هم عالی آشپزی میکنم، خودم لاغرم.
پس وقتی شما از محتوا استفاده میکنی، محتوای ذهنیت عوض میشه و رفتار شخصی با رفتار شغلی تفاوت پیدا میکنه.
❓سوال؟؟شام هم برنج میخورید؟؟واقعا چیزی که میخورید فرق نداره؟؟
استاد:
وقتی نیاز باشه میخورم، هیچ فرقی نمیکنه، شام برنج میخوری چیه، حق دارید شما، راست میگید، خودم هم قبلاً همینجوری بودم،
هر وقت که حرف از لاغری میشد، همه میگفتن برنج رو قطع کن،همین الانشم اینجورین میگن، برنج و نون نخور لاغر میشی،خودم هم قبلاً اینجوری بودم، ولی الان غذام با بقیه فرقی نمیکنه،اصلاً لاغری با ذهن رو برای همین دارم آموزش میدم به خاطر اینکه نخوایم مثل آدمهای متمایز از دیگران باشیم، هرچی دوست دارید بخورید،
هیچ چیزی رو من تفکیک نکردم،حالا شاید مثلاً یه چیزی رو دوست نداشته باشم،الان یه سری علایقم شاید عوض شده باشه،مثلاً قبلاً به شدت علاقه داشتم به بستنی، الان علاقه خاصی ندارم،نه اینکه نخوام بخورم، علاقهای ندارم،ولی مثلاً برنج و نون و این چیزها رو که دارید میبینید،یه سریهاشون رو براتون میذارم مثل همین سمبوسه که نون داشت که خیلیها میترسن،
روغن داشت که خیلیها میترسن،
پنیر پیتزا توش بود که خیلیهاتون وحشت میکنید،سیب زمینی هم داشت، که خیلی ها میگن سیب زمینی هم میخوری،؟سیب زمینی هم توش بود،تازه نوشابه هم باهاش خوردیم،پس همه چی توش هست و تفکیک نمیکنیم.
سپاسگزارم از شما استاد عزیز💖🙋🏻♀️🌼🦋💖
سلام بر استاد عزیز ودوستان همراه
نزدیک به یک ماه واندی بود که بااینکه تقریبا متناسب بودم احساس چاق شدن کردم و بدون اینکه خودم رو وزن کنم تصمیم گرفتم مجددا دوره رو شروع کنم .
میدونستم این حس چاقی به خاطر پلی شدن یه سری باورهای قدیمی چاقی هست که با تغییر شرایط زندگیم قابلیت اجرا پیدا کردن .
اصلا هم نمیدونستم چه باورهایی ؟ فقط حس چاقی منو بیدار کرد که برو به درونت رجوع کن تا جسمت خودش رو نشون نداده .
وقتی دوره رو شروع کردم یکی یکی اون باورهای مخرب رو شناسایی کردم و اصلا نمیدونستم باید به چه وزنی برسم بعد چند روز کارکردن روی دوره وباورها اون حس چاقی محو شد و حس خوبی لاغری بهم دست داد .
بازم ادامه میدم میدونم این مسیر بهم در خودشناسی و آرامش درونیم کمکم میکنه وکمترین نتیجش متناسب شدن هست .
فقط یه نکته بسیار ظریفی که در دوره متوجه شدم اینه که ما براساس شنیده هامون وتجربیاتنون لاغرشدن رو در ذهنمون سخت کردیم واگر بتونیم ذهنمون رومتقاعد کنیم که لاغرشدن خیلی راحته اصلا درگیر ترازو وزن کردن نمی شیم و مسیر حین یادگیری برامون لذت بخش میشه .و به نتیجه اینقدر زوم نمی کنیم.
این فرموده استاد که متناسبها مگه برای متناسب شدن چی کار کردن . چه کارفیزیکی کردن . هیچی .
فقط فرمولهای ذهنیشون رو دستکاری نکردند همین .
حالامنی که فرمولهای ذهنی ام رو دستکاری کردم فرمول درستش رو جاش میرارم وانتظارم متناسب شدنه .
اینکه تعدادی دوستان درکامنت من پیام میزارن تو چطور زود به نتیجه رسیدی .
جوابم اینه من لاغر شدن رو تو ذهنم آسون کردم .
خوب من سالها دیده بودم اطرافیانم برای لاغرشدن چه هزینه هایی میکنن وآخرش هیچی به هیچی . واین فرومول رفته بود تو ذهنم که لاغرشدن سختی زیادی میخاد به همین دلیل اوایل که متوجه این فرمول نبودم کار به کندی پیش می رفت اما بعدش که اومدم خودم رو متقاعد کردم که چاقها با ذهنشون چاق میشن و اونهمه روش فیزیکی فشار به جسمشون هست پس طبیعی هست که لاغر نشوند. اما من با ذهنم چاق شدم و باهمین ذهنم لاغر میشوم .
بعد متقاعد کردن ذهنم لاغرشدنم سرعت گرفت ومتناسب شدم .
برای رهایی از خواسته جاقی و لاغر شدن . شرط اولش اینه که ذهنم رو متقاعد کنم که لاغر شدن آسونه واین باور سختی رو با دلیل وبرهان پوچ اش بکنم و با باورجدید آرامشی درونم شکل می گیره که مسیر رو لذت بخش تر میکنه و ترس از لاغرنشدن رو هم پاک میکنه . و رها میشیم از هرچی ترس از لاغرنشدن .
سلام و درود
سوال اول: یادمه ۸ یا ۹ سالم بود و من شاید ۳ ۴ کیلو اضافه داشتم، مامانم دست منو گرفت برد دکتر تغذیه از بعد از اون بود که با خودم مشکل پیدا کردم و ولع خوردنم برعکس بیشتر شد
سوال دوم: چاقی بیشتر تو ذهن منه و ذهن منو داره اذیت میکنه، و اینکه دلم میخواد بهترین لباس ها و قشنگ ترین تیپ هارو بزنم، هر چند الانم میتونم این کارو کنم ولی دلم این کارارو با اندام متناسب میخواد
سوال سوم:من تو این هفته هر چی که دلم میخواست خوردم، یعنی هر چیییی ها، سری های پیش که این دوره رو شروع میکردم خودمو گول میزدم و واقعا رعایت میکردم خیلی چیزارو ولی الان تو این یه هفته هر چی که دلم خواسته خوردم، و جالب اینکه خودم احساس میکنم که لاغر شدم با وجود اینکه امروز رفتم رو ترازو و دیدم وزنم شاید نیم کیلو کم شده باشه که بازم با صحبت های امروز استاد عطارروشن تا چند ماه اینده وزن کردنم میزارم کنار و فقط از این مسیر لذت میبرم
سول چهارم: من هدفم رو تغییر نسبت به روز اول میزارم و خداروشکر الان حالم خیلی بهتره و احساس بهتری نسبت به خودم و غذا خوردن دارم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
زمان هایی که رژیم میگرفتم و به شدت ورزش میکردم همیشه به فکر هدف بودم و همین باعث میشد که مدام وزنگیری کنم و هر هفته سایز کنم و وقتی میرفتم روی ترازو و میدیدم کاهش وزن ندارم یا خیلی کم وزن کم کردم عصبانی میشدم و دوباره پرخوری میکردم بعد دوباره رژیم میگرفتم انگار با همون چند روز ول کردن رژیم تمام زحمات چند هفته ایم به هدر میرفت نا امید و با حال بد بودم اما الان به لطف خداوند و استاد خوبم دیگه حواسم به چاقیم و هدفم نیست الان دارم لذت میبرم از اینکه هر روز دارم چیز جدیدی یاد میگیرم هر روز توجهم به لاغریه و وقتی میبینم بدون ولع غذا میخورم فقط برای رفع نیاز بدنم ورزشی که عاشقشم و انجام میدم و حال خوبی که بعد ورزش دارم خیلی حس خوبیه و من دارم از این مسیر لذت میبرم وقتی میبینم هر روز رفتارم با مواد غذایی داره عوض میشه ذوق میکنم چی از این بهتره که حس ناب زندگی شاد و درک کنی منی که هر روز افسرده و افسرده تر میشدم قبل غذا ماتم داشتم بعد خوردن غذا عذاب میگرفتم خودم و تو آیینه نگاه نمیکردم از خودم خجالت میکشیدم که چرا این همه میخورم خوب الان چی ؟الان با مواد غذایی دارم درست رفتار میکنم، بدون حسرت خوردن، یا ولع خوردن، یا اینبار بخور بی خیال دوباره رژیم میگیری، دیگه غذاهام و تفکیک نمیکنم ،کالری شماری نمیکنم، وزن و سایز نمیگیرم، بار فشار چاقی از روی مغزم برداشته شده و دنبال نتیجه نیستم چی بهتر از این احساسهای ناب که در من در حال رشده چی کار باید میکردم که اینقدر حالم خوب باشه ؟!!!خدایا شکرت واقعا نمیدونم چطور شکر کنم و چطور از استادم تشکر کنم در من دگرگونی زیادی رخ داده و هر روز با عشق دارم به این سفر هیجان انگیز ادامه میدم تا حالا برام مثل مدرسه و دانشگاه بود اما با گوش دادن این فایل احساس کردم به یه اردو رفتم یه سفر بی نظیر که باید از تک تک لحظه هاش لذت برد عجب چیزیه این مسافرت تناسب فکری
خیلی از آدم ها همیشه توی سفر چون همیشه میخوان به مقصد برسن و فکر میکنن حالا هله هوله بخورن یا بخوابن توی مسیر تا برسن به مقصد و از زیبایی های جاده و مسیر لذت نمیبرند و فقط مقصد و هدف براشون مهمه و حسابی خسته میشن و غر غر میکنن که کی میرسیم حالا وقتی به مقصد میرسن این دفعه اضطراب اینو دارن که میخوان کی برگردن و از همون مقصد هم لذت نمیبرند و بعدها با دیدن عکسها و فیلمها تازه متوجه میشن ای چه حیف سفر تموم شده و چه خوب بود سفرش چقدر خوش گذشت مشکل اینجاست که اگه ما نگرشمون و تغییر بدیم از تک تک لحظات سفر لذت ببریم همش به فکر مقصد نباشیم هر جا دیدیم با صفاست بزنیم کنار جاده و خوش بگذرونیم سفر رفتن و زندگی کنیم دقیقا مسیر تناسب فکری هم مثل یه مسافرته که باید هر جا دیدی فایلی خیلی قشنگه بزنی کنار و بارها و بارها ازش لذت ببری و درس بگیری و به هدف و مقصد فکر نکنی خوب حالا گیرم لاغر شدی سایز مورد علاقه اتم شدی که چی ؟وقتی ذهنت چاق باشه اصلا از اون وزن و سایزت هم نمیتونی لذت ببری پس الان یاد بگیر تمرکزت نره روی هدف بلکه بزار ذهنت آرامش و یاد بگیره، بزار ذهنت درست زندگی کردن و شاد بودن و یاد بگیره، بزار ذهنت سپاسگزاری از خداوند و یاد بگیره، بزار فرمانهای مغزیت اصلاح بشه، رفتارت تغییر کنه، فقط نباید از سایت فاصله بگیری نباید تو این مسافرت به جاده بیراهه بری ،هیچ راه میانبری وجود نداره به این فکر کن که مسیر درست سفر همینه و اگه خارج بشی به مشکلات زیادی میخوری من به یاری خداوند در این سفر شگفت انگیز به مسیرم اعتماد کامل دارم و با عشق بی نهایت ادامه میدم هدف لذت بردن از مسیره و در طی مسیر چیزهایی که یاد میگیرم حکم سوغاتی هایی داره که در هر گام به من هدیه داده میشه الهی شکرت برای هدایتم به این مسیر خدایا شکرت استاد بی نهایت سپاسگزارم من چاقی رو رها کردم و هدف و مقصد و رها کردم و از تک تک لحظات سفر هیجان انگیزم در حال آموختن و لذت بردنم با آرزوی بهترینها برای شما استاد خوبم و دوستان همگام الهی خودم رو به دستان امنت سپردم خدایا دوست دارم
سلام استاد
به لطف خداوند متعال 9 گام سرزمین لاغرها را پشت سر گذاشتم و امروز با گوش دادن به این فایل متوجه شدم که چقدر من از خوردن ترس داشتم و همین باعث میشد که مثل یک طنابی به دست و پای من بسته باشد که نتوانم به سوی سرزمین لاغرها بروم . ما اگر نگاه کنیم که از وقتی چاق بودیم و الان که بعد از گوش کردن به 8 گام چقدر پیشرفت کردیم خیلی خوشحال تر هستیم تا وقتی فکر کنیم که چرا من سریعتر لاغر نمیشم تا به وزن ایده ال خودم برسم و ناراحت میشم که من در مسیر لاغر شدن نیستم و مایوس شوم . به لطف خداوند متعال من از اطرافیانم زیاد میشنوم که لاغرتر شدی و اصلا روی ترازو نمیروم که اگر تغییر چندانی از نظر وزنی نکردم ناراحت شوم
هدف اصلی در مسیر لاغر شدن بهبود شرایط فعلی است یعنی باید کار به جایی ختم شود که رفتار شخصی ما با رفتار حرفه ای ما برای متناسب شدن متفاوت شود و خودمان این تفاوت را به خوبی درک کنیم .
به امید روزی که من هم جزء افراد سرزمین شگفت انگیزها باشم
سلام، قبل از هر چیزی بگم ممنونم استاد باعث شدی امیدوارتر بشم به مسیر لاغری باذهن که درون قرار گرفتم ممنونم از راهنمایی ها و اموزش های بینظیرتون که دلگرمی شد برای من که به مسیرم با جدیت بیشتر ادامه بدم
از مطالب این گام خیلی لذت بردم و با دقت شروع به خوندن کردم و دیدگاه خانم فاطمه سادات هم فوق العاده دوست داشتم و یه جور اطمینان به جسمم پیدا کردم که دیگه دخالتی توی اینکه پس کی قراره لاغر بشه نکنم چون فهمیدم قانون آفرینش جسم منو لاغر و زیبا افریده و وظیفه طبیعیه و برنامه ریزی طبیعی جسمم اینه که منو همیشه لاغر و سلامت حفظ کنه و دیگه نیازی نیست من نگران این مسئله باشم حالا چجوری میخواد شروع به لاغری کنه و نیازی به تلاش های و محدودیت های بیرونی نداره تا لاغر بشه ممنونم از جسمم که خودش خودشو هر لحظه ترمیم میکنه و چاقی طبیعتش نبوده و نیست و وظیفه و برنامه ریزی چاق شدن رو نداشته و نداره و همیشه توی پیش فرض الهیش در حال حرکت کردن بوده و هست ، فقط ما با ذهنمون کار کرد طبیعیشو داشتیم مختل میکردیم ناخواسته
خدایا شکرت که این معلوماتو دارم یاد میگیرم و به یاد میارم
خب استاد چنتا سوال پرسیده بودین توی متن
که دوست دارم به تک تکشون تا جایی که درک کردم پاسخ بدم ،
توی این گام گفتین لاغری و رها کنیم لاغر میشیم
یعنی جسم فعلیمونو با نقطه پایان و وزن و حالت ایده ال هر لحظه مقایسه نکنیم و این مسیر لذت ببریم ، قول میدم که دیگه با نقطه پایان جسمم و مقایسه نکنم چون توی زمان های که میرم جلو اینه خودمو تو لباسم میبینم و مطمعا ناخودآگاه شروع به مقایسه میکردم و با رها باعث میشده از این مسیر و راه صحیح منصرفم کنه
خب حالا بریم به سوالات پاسخ بدم
۱- احساس شما به چه میزان تغییر کرده؟ به همان اندازه موفق هستی : باید بگم با هر گام احساسم بهتر میشه و آرامش بیشتر و اطمینان بیشتری به مسیر لاغری با ذهن پیدا میکنم ، خدایا شکرت که به اندازه همین گام تونستم موفق بشم و لاغری با ذهنو یاد بگیرم
۲-نگرانی شما از لاغر نشدن به چه اندازه به اطمینان لاغری با ذهن تبدیل شده ؟ به همان اندازه موفق هستی :نمیتونم انداره گیری کنم ولی میتونم بگم نصبت به قبل خیلی حس و ایمانم بیشتر شده نسبت به یک ساعت پیشم که این مطالبو بارها خونده بودم اما بی دقت میخوندم و برای بار دیگه خوندم و درک میکنم دیگه مثل قبل نگران نیستم و میخوام با اطمینان به جسمم مسیر ذهنی لاغریو ادامه بدم
۳- ترس از خوردن مواد غذایی به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده ؟ به همان اندازه موفق هستی :خب میتونم بگم دیگه از هیچ ماده خوراکی ترسی ندارم و خوشحالم که برای بدنم مفید هستن و باعث میشن انرژی لازمو ازشون دریافت کنم خدایا شکرت با تغییر دیدگاهم به مواد خوراکی بجای ترس از اونا با آرامش و حس بهتری خوراک مورد نیازمو مصرف میکنم و از بودنش لذت میبرم و شکر گذارتر هستم بجای ترس که همه ای این نعمت ها رو که باید شکر گذارشون میبودم وقتی در اختیارم هستن. تا به من خدمت سلامتی و انرژی و شادابی و جونی بدن و سهمی توی مسیر زندگی داشته باشن خدایا شکرت که نگاهمو به خوردن و خوراکی تغییر دادم
۴-ارتباط شما به چه میزان با خودتان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی :خوشحالم از اینکه خودمو تو این شرایط جسمی و ذهنی پذیرفتم و خودمو دوست دارم با همینی که هستم و قبول کردم که من ناخواسته به قدرت ذهنم آموزش چاقی [سد چاقی ساخته بودم ]مثل رودخانه که به خودی خود جاریه اما ما انسان ها میایم و باسخت سد مانع از جریان و عبورش میشم
منم همینجوری با اموزش های چاقی سدساخته بودم و یادم رفته بود لاغر شدن یه پروسه طبیعی و الهی در پیش فرض وجودی من هست
دوست دارم خودمو و جسمم و ذهنمو که داره حقایقو میفهمو و به یاد میاره پیش فرض خودشو و متصل شدنشو به خداوند و چه در چاقی و چه در ثروت و چه در روابط
خدایاشکرت
استاد ممنونم که باعث شدی با نوشتن دیدگاهمون به فکر برو بریم و فکر کنیم و کشف کنیم خودمونو
.ممنونم از اینکه دیدگاه منو میخونید و امیدوارم بتونم مشوق خوبی در مسیر لاغری برای هم مسیریا و دوستای عزیزم باشم ۳-
سلام و درود
احساس خوب و اشتیاق در نوشته شما به وضوح دیده میشه
و این عالیه و دقیقا مسیر شگفتی ساز شدنه
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سلام استاد
سلام ب دوستان خوش اندام
استاد چه نکته های خوبی در این گام متوجه شدم یکی اینکه اره دقیقا من اضافه وزنم هفت هشت کیلو هست وفک میکردم من با افرادی ک اضافه وزنشون پنجاه کیلوو این اعداد هست فرق دارم مثلا میگفتم ذهن من بهتره ینی آماده تره تا اونایی ک چاقترن….
ولی الان ک دارم بهش فک میکنم میبینم خیلی دیدم افرادی ک خیلی از من چاقتر بودن تو هرروشی ک میخاستیم انجام بدیم حتی اونا زودتر از من نتیجه گرفتن اینجاهم ک نتایج شرکت کننده هارو میخونم میبینم خیلی زود نتیجه گرفتن وسرعت لاغریشون هم بهتر از من بوده واین داره اینو ثابت میکنه ک ذهن من مقاومتر بوده نسبت ب ذهن اون افراد و اصلا ربطی ب مقاوم بودن چربی و سیستم بدن نداره و مهم اون باور کردنه وراحتتر پذیرفتن ذهن و جسم بیچاره هیچ تقصیری نداره….ک اگر ب جسم باشه ک من با اینهمه ورزش و کم خوردن و پرهیز شیرینی جات باید پنجاه کیلو باشم و چقد باورم غلط بود تواین موضوع ک من با اضافه وزن کمتر نیازم ب دوره ها کمتراز نیاز افراد چاقتره….
و الان میفهمم ک من بااین ذهن مقاوم و چموش نیازم ب دوره و تمرینات بیشتره😂😂
چ خوبه با هر گام واقعا ب اندازه ی همون یک قدم باورهای غلطم داره نمایان میشه واین یعنی پیشرفتم ب سمت موفقیت….
اره استاد شما کاملا درست میگید حرص خوردن افرادی مثل من ک سالها کله توجه و تمرکزشون روی مثلا آب کردن شکم قلمبه یا بازوهای افتاده هست وهربار تلاشمون برای آب کردنشون باشکست مواجه میشیم خیلی خیلی بیشتراز افراد چاقتره ….وای واقعا مغز ادمو میجوویه
من مطمعنم این پیشرفت ادامه داره و این گام ها منو ب قله میرسونن و بلاخره قله ی خوش اندامی رو فتح میکنم و باارامش کامل دست دهنمو میگیرم وب سمت ذهن متناسب هدایت میکنم…..
استاد خوبم روزتون پراز شادی و حال عالی….❤️🙏
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان عزیزم
امیدوارم سال پر از برکت و نعمت و آگاهی داشته باشیم
استاد عزیزم من یک ماه و نیم ک دیگه خودمو وزن نمیکنم ک وحشت کنم از عدد رو ترازو چون حالمو بد میکنه در عوض از تغییرات ب وجود آمده لذت میبرم یکی از اقوام لاغری من رو ربط میداد به لباسم میگف با این لباسم لاغرتر دیده میشم منم میگفتم من لاغر شدم چ ربطی ب لباس داره
رفته بودم عید دیدنی ی خانم مسن
بهم گف ک لاغر شدم 😍😍😍
من خیلی خوشحال شدم
چه کسی ببینه چه کسی نبینه
مهم اینه تغییری ک خودم احساس میکنم ک لاغرتر و باریک تر شدم
من دقت کردم زمانی ک از رو به رو در آینه بهص شکمم نگاه میکنم لاغرترم ولی از زاویه دید بالا ک خودم نگاه میکنم بدون آینه احساس میکنم اون همه ام لاغر نشدم و منو ناراحت میکنه
حالا من نمیخوام توجهی کنم
با خودم میگم مهم اینه ک من در جاده لاغری هستم و نباید انتظار داشته باشم ک یک ماه من باربی شم برم چرا ک یک ماه ک چاق نشدم
احساسم خیلی بهتر شده آرامشم خیلی بیشتر شده دیگه برای لاغری نمیکنم من لاغری رو زندگی میکنم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام .
بازم من دچار حیرت شدم البته حیرت کردنم در این سایت برام داره طبیعی میشه اولها با خودم می گفتم مگه میشه انقدر دقیق . الان می گم بله میشه . چقدر به جا این موضوع مطرح شد . خب من این چند روز مخصوصا از وقتی دوره تغییر عادت رو به تمرینات خودم اضافه کردم میزان عملکردم بهتر شده . بیشتر در این فضا هستم . فرمولای لاغری به کار افتادن .
چقدر این ترتیب بندی ها با ذکاوت و هوشیارانه ترتیب داده شده که دقیقا می دونید ما کجا دچار لغزش میشیم و اول فایل هم خیلی عالی گفتید توجه به نتیجه باعث میشه شما لیز بخورید و احساستون در مسیر بد بشه . خب من این فرمولم پیدا کردم . پس کلا این رو هم کنار میزارم . اصلا مهم نیست چه نتیجه ای میگیرم چون من زیاد حساس نیستم روی وزنم . خودش به روند خودش برمیگرده . درست مثل زمانی که من بیمارم بعد از چند روز بیماری از بدنم میره . خب من یه مدته دچار اضافه وزن شدم و به خاطر فرمولهای غلط ذهنم روند طبیعی بدنم به سمت چاقی رفته . الان که دارم از دو جهت یعنی هم ذهنی هم عملی روی خودم کار میکنم خب بعد از مدتی حالت مریضی از بدن من میره و در حقیقت جسم من خودبه خود خودشو لاغر می کنه و به طبیعتش برمیگرده و چقدر حالم خوب شد که در نوشتتون گفتید یهو به خودت میای میبینی از لاغریت گذشته و تو اصلا متوجه نشدی کی این اتفاق افتاد . خب این فرمول حال منو خوب می کنه . من همین که وارد سایت شدم و خداوند هدایتم کرد لاغر شدم تموم شد و رفت . یعنی من به هدفم رسیدم . الان دیگه دارم با دنیای لاغریم زندگی می کنم که شخصیت لاغریمو کشف کنم که اون رو بسازم . چون شما هم در اول دوره گفتید در پایان دوره شما شخصیتتون تغییر می کنه و من دارم این روند رو میبینم . به قول خانومی که نوشتشون رو در بالا گذاشتید و البته یکم بعضی جملاتش برام پیچیده بود اما یه نکته رو فهمیدم که دیگه نگران نیستم نگرانم . یعنی نگرنده و مشاهده کننده . پس نگران نتیجه نبود . ما همین که وارد سایت تناسب فکری شدیم نتیجه رو گرفتیم تموم شد و رفت و حالا دیگه داریم با شخصیت لاغری و در دنیای لاغری زندگی می کنیم . عاداتمون رو مطابق شخصیت لاغری می کنیم . فرمولای ذهنی لاغری رو انتخاب می کنیم و خلاصه با لاغریمون حال می کنیم . ولی واقعا دنیای لاغری خیلی شیرینه ها . این دنیای لاغریه . نه اون دنیای لاغری مزخرفی که دکترای تغذیه ساخته بودن اینو بخور اون و نخور . وای چه عذابی بود . البته من که نمیتونستم دوام بیارم . ولی واقعا خیلی ها خودشون رو آزار دادن و همچنان دارن میدن . یه چیز دیگه هم که در صحبتاتون فهمیدم پاسخ به یکی از کاربران بود که گفتن چرا من اولش بنا به نیاز جسمم میخوردم یعنی نقطه سیری و گرسنگی رو پیدا کرده بودم . ولی مدتیه دوباره دارم پرخوری می کنم و شما چقدر خوب گفتید که خب ذهنت از فضای لاغری با ذهن خارج شده یا کمرنگ شده دوباره چاقی داره توی ذهنت صحبت می کنه و این واقعا درسته .
من الان نقطه گرسنگی رو پیدا کردم وقتی بر اساس گرسنگی جسمی غذا میخورم نقطه ی سیری رو هم عالی پیدا می کنم . ولی وقتی بر اساس فرمول ذهنی چاقی غذا بخورم نقطه ی سیری رو تشخیص نمیدم . پس خیلی مهمه که موقعی که واقعا جسممون به غذا نیاز داره بخوریم نه وقتی که ذهنمون میگه .
اما این اتفاق کی میفته وقتی ما ذهنمون رو در فضای لاغری با ذهن قرار داده باشیم . در این صورت ذهن لاغر فعاله و ذهن لاغر با طبیعت جسم هماهنگه . پس وقتی ما میخوایم دیگه بر اساس گرسنگی و سیری یعنی زبان بدن غذا بخوریم ذهن لاغر ما با این تصمیم هماهنگه و بهمون کمک می کنه که این تصمیم رو اجرا کنیم ولی وقتی از اینجا دور باشیم خب دوباره طبق عادت چاقی همون فرمولا میاد توی ذهنمون . سالها تکرار شده و به نوعی عادت ذهنه اگه ما این جا تمرین نکنیم و روی خودمون و ذهن لاغرمون کار نکنیم خب همون فرمولا دوباره میان برای عملکرد و ما دوباره همون رفتارا رو انجام میدیم .
پس خیلی مهمه ما در این فضا بمونیم . نتیجه رو رها کنیم . نتیجه به ما داده شد . خدا ما رو به آرزومون رسوند . ما همین که اومدیم اینجا لاغر شدیم و جسم هم خودبه خود تمام بیماری چاقی رو از بدن پاک می کنه و میبره . با این دیدگاه من به جای توجه به آینده و خراب شدن حالم به خاطر دور بودن از هدفم و افسرده شدن توجهم میره به حال کردن از امروزم . اینم یه فرمول دیگه که خودمو با روز اولی که اومدم مقایسه کنم نه با آینده . اینجوری روند تغییراتم رو میبینم و به خودم آفرین میگم .
احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من حالم خیلی بهتر شده . واقعا خوشحالم این روزا . میدونید من حس کسی و دارم که یه مساله ی سخت فیزیک یا ریاضی براش حل شده . خیلی درگیر بودم قبلا و پناهی نداشتم جز غذا ولی الان این فرمولمم نسبت به غذا تغییر کرده من پناهم شده سایت تناسب فکری . چون آرامشم و اینجا پیدا کردم .
نگرانی شما از لاغر نشدن به چه اندازه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگه نگران نیستم البته روزای اول و دوم فقط امید داشتم ولی هر چی پیش اومدم و بهتر با فضای تناسب فکری آشنا شدم و مخصوصا فایلهای تغییر عادت کم کم امیدم تبدیل به ایمان شد و باز هر چقدر میبینم که حالم نسبت به عملکردم بهتر شده و عملکردم همسو با نیاز بدنمه باز ایمانم بیشتر تبدیل به اطمینان میشه .
ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من وقتی فرمول خوردن بر اساس فرمول ذهنی رو تبدیل کردم به خوردن بر اساس زبان بدن خب ترسم دیگه رفت . ترس من زمانی بود که من با زبان چاقی میخوردم . ولی الان دارم با زبان بدن میخورم . زبان بدنم که زبان لاغریه و طبیعتش لاغریه پس طبیعتا من دیگه ترسی از خوردن ندارم و حتی هر روزم که داره می گذره که میبینم پرخوری نمی کنم بیشتر ترسم میریزه
ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من رابطم با خودم خوب شده طوری شده که برای حال خوبم لازم نیست برم پیش دوستام یا برم سراغ غذا . من میام اینجا و با خودم روبرو میشم . اینجا خود لاغرمو بهم نشون میده و البته در عین حال گفته شده که با خود چاقتون هم در صلح باشید چون اونم خودتون ساختید . پس من حالم با خودم خیلی خوب شده . با خودم آشتی کردم و از این بابت آرومم .
به نام خدایی که عشق خالصه.سلام به استادم و همه دوستان.
لاغری را رها کنید تا لاغر شوید:توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر میتونه انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغرشدن سعی میکنن رو نابود کنه بله منم موافقم یادمه قبلاً که رژیم میگرفتم همش خودم رو وزن میکردم و مثلاً قرار بود۳۰کیلو کم کنم و دو کیلو که کممیکردم همش ذهنم درگیر بود حالا چقدر طول میکشه تا من سی کیلو کم کنم همش به اون حد فاصل لاغرشدن فکر میکردم و آنقدر بهم فشار میآورد که در نهایت تسلیم میشدم و رژیم رو رها میکردم.به لطف خدا از روزی که وارد این سایت شدم شاید اولاش خودم رو وزن میکردم البته نه هر روز شاید هفته ای یک بار یا ماهی یک بار ولی با شنیدن فایلی از استاد که گفتن خودتون رو وزن نکنید من هم تصمیم گرفتم که خودم رو وزن نکنم و الان هم به خودم قول دادم تا وقتی به اندام دلخواه نرسیدی خودت رو وزن نکن اون موقع یک بار وزن میکنم دیگه هیچ وقت بعد اون خودم رو وزن نمیکنم.منم قبلاً موفقیت رو به نقطه پایان میدیدم و همش دنبال لاغری و اون اندام دلخواه بودم ولی یاد گرفتم که تو مسیر موندن هست که موفقیت میاره و من باید از بودن در مسیر لذت ببرم و الان که دوباره این دوره رو از اول از به بسم اله یعنی دوره۱۲گام شروع کردم دیگه لاغری رو رها کردم دلم میخواد فقط تمرکزم رو بزارم روی یادگیری اینکه مشتاقم فردا استاد چی میخواد بگه چه چیزی به آگاهیام اضافه میشه و جالب اینکه با اینکه قبلاً یکی دو بار دوره رو طی کردم ولی با هر بار دیدن فایل یا مطلبی انگار اولین بار که میشنوم و برام تازگی داره البته یه کار دیگه ای که بهم الهام شد این بود که همزمان با این دوره زندگی با طعم خدا رو هم شروع کنم خیلی کنجکاو بودم ببینم اون دوره چی داره و الان که تقریبا ۱۰روز هست که شروع کردم خیلی این دوره رو راحت تر درک میکنم و استاد راست میگفتن باید اول دوره زندگی با طعم خدا رو شروع میکردیم بعد برای لاغری اقدام میکردیم چون اولین نتیجه اش آرامش با خدا بودن هست انگار داری راحت تر و بهتر مطالب لاغری با ذهن رو درک میکنی و میخواستم تو جنبه های دیگه ای از زندگیم هم موفق بشم که خدارو شکر تغییرات شروع شده اولش خیلی دودل بودم ولی یه حسی بهم میگفت باهم شروعش کن که بهتر نتیجه بگیری و من هم بهش اعتماد کردم و شروع کردم و خدارو شکر نتایج خوبی برام داشته حس عالی دارم.در این مسیر باید همیشه توجهت به تغییراتت باشه البته نه تغییرات ظاهری نه اینکه مدام بیای و خودت رو چک کنی که لاغر شدی یا نه باید تغییرات روحیت رو توجه کنی مثلاً من الان خیلی تغییرات داشتم با خودم در صلح قرار گرفتم خودم رو خیلی دوست دارم برعکس قبل که از خودم متنفر بودم آرامش ذهنی دارم همش دوست دارم با خدام خلوت کنم و حرف بزنم و شکر گذاری کنم به چیزهای مثبت دیگه که دارم هم توجه کنم اعتماد به نفسم خیلی خوب شده قبلاً که تو خیابون راه میرفتم سرم پایین بود از بی اعتماد به نفسی و از چاقیم ولی الان به لطف خدا راه میرم سرم بالاست با اعتماد به نفس دارم راه میرم راحت تر حرفم رو میزنم و یه تغییر عالی اینکه الان من خیلی شادم خیلی دارم لذت میبرم از زندگیم از مسیرم و همچنین تغییر جسمی هم داشتم چرا یکم لاغر تر شدم و الان خودم رو مقایسه میکنم با قبل از ورودم به این سرزمین و میبینم که خیلی خیلی تغییر کردم درسته به ایده آل نرسیدم ولی کلی تغییرات دیگه ای داشتم که برام لذت بخش تر از نتیجه است فعلا و به لطف خدا به نتیجه هم میرسم به وقتش در حالی که اگه قبلاً بود هر چقدر هم لاغر میشدم بازم خوشحال نبودم چون تغییرات ام رو نمیدیدم و همش دنبال اون وزن دلخواه بودم و هیچ وقت هم بهش نمیرسیدم البته در چند قدمیش بودم اما به دلیل این فکر منفی دوباره برمی گشتم خونه اولم که برام خیلی دردناک بود و خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که منو هدایت کرد به این مسیر که با این مسیر میتونم به همه خواسته هام برسم نه تنها لاغری به همشون برسم.
به نام خالق زیبایی ها سلام . در زندگی سعی کنیم به هدف نچسبیم و از مسیر لذت ببریم . چقدر این فایل به موقع بود درست با حال و هوای امروز من هم خوانی داشت یه نکته یه درس عالی یادآور کرد این که خودم با افراد دیگه مقایسه نکنم خودم تنها با قبل خودم مقایسه کنم و با نگاه حسرت و یاس و ناامیدی به زندگیم و آدم هایی که خواسته ها و آرزوهای من زندگی میکنند نگاه نکنم. هدف لاغری با ذهن تایم سیری و گشنگی ما نیست بلکه داشتن احساس خوب موقع غذا خوردن و همین طور بعد آن این که عذاب وجدان نداشته باشیم و مواد غذایی رو دشمن خودمون ندونیم بلکه محبتی هستند از سوی رب برای تامین انرژی و رفع نیازهای بدن ما خداوند همه چی متناسب و درست و به اندازه آفریده و هیچ چیز بدی در این جهان نیست که بگیم باعث میشه به ما آسیب بزنه بلکه این قدرت فکر ماست که میتوانه یه موضوع و یه شی آسیب زننده یا مایه خیر و برکت نشان بده همه چی به نگرش ما بستگی داره بزرگترین نتیجه و بهترین نتیجه که از اولین نتایج هم هست همین داشتن ذهن آرام و بدون هرگونه ترس و نگرانی هست این که انقدر ذهنت آزاد و رها از خورون و نخوردن نگران چاق شدن و نشدن باشه که به راحتی بتوانی تمرکزت روی مسائل دیگه و پیداکردن راه حل ها و بهتر و زیباتر رندگی کردن بزاری و تناسب اندام وقتی ذهن ا قید وبند و نگرانی برای چاقی و لاغری رها بشه لاجرم اتفاق میافتد رب این جسم درست و دقیق آفریده به قول استاد تناسب اندام پیش فرض این جسم هست پس کار خیلی راحت تر از اون چیزی که به نظر میاد تنها باید رها کنیم فرمول های چاقی رو تا بدن به حالت پیش فرض خودش برگرده یعنی تناسب اندام یعنی سلامتی و تندرستی و این کار نیاز به پشت کار ما در این مسیر داره همین که وقتی میبینیم حالمون خوبه با لذت غذا میخوریم و بعدش هم حالمون خوبه همین که ببینیم امروز از مواد غذایی ترسم کم تر شده نسبت به دیروز همین موفقیت های ریز و درشت و ببینیم و خودمون به خاطرش تحسین کنیم همین بودن در این مسیر و دیدن فایل ها و نوشتن و خواندن کامنت ها و باور به خود به این جسم و دست برداشتن از ورزش و رژیم های مختلف خودش یه شجاعتی میخواهد که هرکسی نداره پس باید به خودمون افتخار کنیم که در این راه قدم برداشتیم و برخلاف اکثر مردم مسئولیت چاقیمون پذیرفتیم و میخوایم بهبود پیدا کنیم تغییر کنیم و دست از گله و شکایت برداشتیم این فوق العاده و باعث افتخار خدایا شکرت برای این همه نعمت که تنها در ابتدای این مسیر نصیبمان کردی متشکرم متشکرم متشکرم . مریم جان و همین طور جسم عزیزم از شما دو عزیز متشکرم برای این که در تمام این سال ها صبوری کردید متشکرم برای این که هربار که خواستم رشد کنم تغییر کنم و بهبود پیدا کنم به بهترین شکل ممکن همکاری کردید و از شما دو عزیز جان معذرت میخواهم برای این که این تلاش و پشت کارتون ندیدم و بهتون فشار آوردم و اذیتتون کردم متشکرم برای این که من میبیخشید و در این مسیر همچنان عالی من همراهی میکنید خدایا متشکرم برای داشتن این جسم توانا و عالی متشکرم متشکرم متشکرم. یا حق
“به نام خداوند بخشنده ی مهربان”
سلام.
گام نهم : لاغری را رها کنید تا لاغر شوید!!!
امروز دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ به لطف خدا ، گام نهم را برداشتم.من برای اینکه راحت تر و بهتر لاغر شوم باید بتوانم از مسیر لاغری خودم لذت ببرم و صرفا به هدف نهایی خودم که کاهش وزن ۴۰ کیلو گرم است فکر نکنم بلکه باید از کوچکترین تغییراتی که در ذهن و جسمم احساس می کنم لذت ببرم و خدا را شکر کنم،در آن صورت من راحت تر به هدفم میرسم و از مسیر خود لذت می برم.من باید به خود بگویم که نگرانی من از لاغر شدن به چه اندازه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟به همان اندازه موفق هستم.ترس از خوردن مواد غذایی به چه میزان در من تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستم.الان که توجه می کنم از زمانی که با روش لاغری با ذهن آشنا شده ام و در دوره های رایگان آن شرکت کرده ام نگرشم نسبت به لاغر شدن کاملا تغییر کرده است و اطمینان دارم که لاغر و متناسب می شوم.در من ترس از خوردن انواع غذاها و خوردنی ها شکسته شده است و هر نوع ماده ی غذایی را بدون تفکیک و نگرانی در این که با خوردن آن چاق می شوم کاملا تغییر کرده است و از همه ی مواد غذایی لذت می برم مگر اینکه خودم با اختیار و خیال راحت از خوردن چیزی پرهیز کنم نه از روی ترس از خوردن آن.من با خودم،ذهنم و جسمم رابطه ی خوبی برقرار کرده ام و کاملا از آن لذت می برم.پس با توجه به این نکات من در این مسیر موفق هستم و هر روز بیشتر از روز قبل به هدفم نزدیک تر می شوم و از مسیر لذت می برم.هر تغییری که در خود نسبت به نقطه ی شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن، در خود مشاهده می کنم بیانگر موفقیت و تاثیر گذار بودن آموزش ها برای من است.در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه من به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشم.هدفم باید بهتر کردن اوضاع فعلی خودم باشد و باید خودم را با شرایط قبلی خودم مقایسه کنم نه هدف نهایی که لاغر شدن و وزن زیادی کم کردن است،باشد.باید هدف های کوتاه کوتاه که شامل تغییرات کوچک می باشد تعیین کنم و از رسیدن به آن ها لذت ببرم.مسیر لاغری من برای من بسیار شگفت انگیز و لذت بخش است و من در مسیر درستی قرار گرفته ام.
“خدایا شکرت”
منم از وقتی که شروع کردم تغییرات فکری و احساسی در خودم می بینم ولی تغییرات جسمی و تغییر در خوردن رو هنوز ندیدم. واین عجله برای دیدن نتیجه و رسیدن به نقطه نهایی ، داشت منو ناامید می کرد که با این گام فهمیدم که نباید عجله کنم. البته شرایط فعلی اذیت کننده است و من سختمه ولی خودم میدونم که تغییر شخصیت زمانبره و من باید آرام تر باشم و صبور تا به زودی به اهدافم برسم
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست
سلام خسته نباشید استاد.
گام مهم و تاثیر گذاری بود خصوصا برای من که در طول این 10 روز فقط به آخرش فکر میکردم که چند کیلو کم کنم و خوش هیکل بشم اما امروز متوجه شدم که نتیجه آخرش رو همون آخر کار که لاغر تراشیده شدم ببینم الان به مسیری که هم ذهنم هم جسمم رو داره آروم آروم تغییر میده توجه کنم و از ذره ذره تغییرات لاغریم لذت ببرم تا مسیر برام راحت تر و استوارتر بشه.
سلام بر استاد عطار روشن گرامی و تمامی دوستان خوبم
من کسی هستم که رویای تغییر کردن دارم و هر روز با تمام وجودم دارم روی خودم کار میکنم که در تمام جنبه ها تغییر کنم .
استاد چقدر این فایل شما به جا بود برای من چقدر در زمان درستش به این فایل رسیدم میدونین چرا ؟
حقیقتا باید اعتراف کنم دو روزی میشه که یه سری افکار سراغم اومده که میگه بسه تا کی میخوای همش فایل گوش بدی و بنویسی تو که دیگه لاغر تر نشدی تو. که انگار یه مدته در یه وزنی موندی و تکون نمیخوری و تو که پول خرید دوره ی اصلی استاد رو هم نداری پس خودت رو گول نزن با این فایلهای رایگان دیگه بیشتر از این به جایی نمیرسی در حالی که تو پرانتز باید بگم با همین فایلها ی رایگان تونستم اندام جدید و زیبایی پیدا کنم که از نظر خیلیها شاید ایده آل و خوب باشه و بهتر بگم یه اندام متناسب گونه تا حدودی دارم اما خودم دوست دارم بازم وزن پایین تر رو مثل گذشته که به روز رژیم به وزن ۵۹ کیلورسبده بودم رو تجربه کنم خلاصه در همین افکارمنفی بودم که انگار اره دیگه فایده نداره اخه تو چند سال که در مسیری و … که همین دو شب پیش یکی از اطرافیان من که دقیقا تو رده سنی خودم هست و دقیقا دو زایمان هم داشته و … اومدن خونه ی ما برای دیدن همدیگه و ایشون زمانیکه رسیدن از شدت گرما بالا پوش خودشون رو در آوردن و من اندام این خانم رو وقتی دیدم حقیقتا. برای یک لحظه از خودم بیشتر ناامید شدم ایشون حد اقل ده کیلو ازمن لاغر تر بودن با اندام بسیار لاغر و کشیده و قد بلند آن طوری که همیشه دوست دارم خودم باشم یا دست و پاهای کشیده و لاغر و کمر باریک و بالاتنه و پایین تنه ی ظریف که وقتی دیدم بسیار لذت بردم و اما برای یه لحظه از خودم ناامید شدم و در دلم گفتم من هم میخوام اینجوری باشم و خلاصه اینکه یکم از شرابط فعلی خودم که شاید یه زمانی آرزوی خودم بودوشاید الان هم آرزوی خیلیها باشه ناراضی شدم و ناامید شدم و واقعا ته دلم از خدا خواستم شرایط خرید دوره رو برام مهیا کنه تا منم به اندام رویایی خودم برسم و انگار برای یه لحظه احساس کردم که من تا حالا هیچ کاری نکردم و در مقابل این فرد بسیار اضافه وزن دارم و …. خلاصه اینکه همین جا بود که به قول. استاد گفتم به مو میرسه اما نمیزارم پاره بشه من با همین افکار و حال روحی بهم ریخته بعد از مدتها در سایت بودن که همیشه حس و حالم خوب بوده و از خودم راضی بودم بازم امروز اومدم داخل سایت و به این فایل رسیدم و به خودم گفتم بیا اینم فایل امروز که بازم به من گفته میشه در مسیر بمان و ادامه بده و خیلی بهتر شدم انگار مخصوص خودم بود فایل امروز رو با تمام وجودم درک کردم
اما انصافا این دو روز گذشته من تخت فشار همین یکم چاقیم در جسمم بودم و تا حد زیادی هم من رو اذیت کرد و هنوزم تا حدودی با من هست اما دوباره دارم خودم رو میکشونم که نه فروغ با تمام مشکلاتی که داری و چاقی که در هر کجای جسمت میبینی ادامه بده و بارها گفتم فروغ تو نباید افت نکنی درسته هنوز با نتیجه ی ایده آل و رویایی کمی فاصله داری اما بازم ادامه بده اگر حالت بده بازم ادامه بده اگر افراد لاغر تر و زیباتر. رو میبینی اما هنوز توچاقی بازم باید ادامه بدی اما باید یاد بگیرم کاری به این یکم چاقی خودم درجسمم نداشته باشم و همش بهش فکر نکنم و اینقدر ادامه بدم تا بلخره جسمم تغییر کنه اما باید اعتراف کنم در همین دو روز که این فرد لاغر رو دیدم اونم از نزدیک اینقدر حالم از خودم بد شد که حتی برای یه لحظه گفتم نکنه باید رژیم بگیرم و کمتر بخورم و برای یه لحظه به خودم اومدم که نه بابا چی میگی این که راهش نیست اتفاقا خود همین خانم بسیار لاغر هم خیلی کم خوراکه اما همه چیز میخوره و دیدمش در قید و بند هیچ رژیمی نیست و اتفاقا داشت حرف میزد که من دو جلسه هست میرم باشگاه برای سلامتی نه لاغری آخه تحرکی ندارم و حتی برای یه لحظه گفتم انگار من هم باید برم باشگاه که لاغر بشم اینطوری فایده ندارد اما دقیقا در همون لحظه گفتم همین خانم بسیار لاغر بدون باشگاه سالها هست متناسب حتی باردار شد و تازه زایمان کرده نزدیک نه ما هست اما بازم بسیار متناسب و لاغرموند حتی یک ذره اضافه وزن نداشت و داشتم به خودم میگفتم چی میگی ورزش ورژیم دلیل لاغری ایشون نیست اما بهشدت ناراحت شدم و تخت فشار روانی قرار گرفتم که برای یه لحظه میخواستم به ورزش و رژیم پناه ببرم . و من همش دیروز که میخواستم بیام داخل سایت به خودم میگفتم خجالت بکش تو از سال ۹۸ در این مسیری و هنوز نتونستی کاملا لاغر بشی حالا این یکی دو روز نری چی میشی و دلم نخواست و نمیومدم و خلاصه باید بگم من دو روز پیش خودم رو با اون اندام ایده آل و رویایی که در بعضی افراد متناسب اطرافم هست مقایسه کردم و به خودم گفتم تو که انگار برای خودت کاری نکردی بعد این همه مدت هنوزم چربی اضافه در فلان اندام داری و اما واقعا باید بگم اولین ضربه ی این مقایسه این بود که من یه مدت حالم بد بود و ناامید بودم و در مسیر درستی نبودم اما با انجام تمرین سپاسگزاری و به یاد آوردن اینکه کجا بودم و الان کجا هستم کمی آرام تر شدم و واقعا به خودم یاد آور شدم که قبلاً در چه شرایط زجر آوری بودم و اما الان در چه شرایط عالی و نرمالی هستم و تا حدودی بهتر شدم اما ته دلم یه نجوایی بود و هنوز هست که خجاللت بکش بعد از این همه مدت خصوصا که تازه متوجه شدم نزدیک به سه سال هست که من دارم در سایت تلاش میکنم و اما به اندام لاغر دلخواهم نرسیدم و از ته دلم آرزو میکنم به سرزمین لاغرها هدایت بشم .
من باید بگم بسیار فرد قوی هستم که بازم این تفکر رو پیدا کردم که بخوام خودم رو با اون نقطه ی پایانی مقایسه کنم و اما قوی بودنم اینجا هست که نزاشتم این کار من رو از مسیر دور کنه و شکست بخوریم.
در اصل من حق دارم خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کنم که درچه شرایط سختی بودم وچقدر اضافه وزن داشتم و اما الان در چه شرایط نرمال و عالی هستم و چقدرکم. اضافه وزن دارم اونم با آزادی کامل درخوردن و… خوشحال باشم و یا اینکه حق دارم الان خودم رو با خیلی از افراد لاغر و متناسب وخوش اندام اطرافم مقایسه کنم که هیچ محدودیتی ندارن و جسم زیبایی هم دارن وناراحت و ناامید بشم انتخاب با خودم هست کدوم مسیر رو انتخاب کنم ؟
پس من یاد گرفتم باید خودم رو با خودم مقایسه کنم چون بارها شده وقتی عکس شگفتی سازان رو دیدم که ده ها کیلو کم کردن ناامید شدم که چرا بقیه ازاین راه اینقدر نتیجه گرفتن اما من در حد بسیار کمتری وزن کم کردم و یه وقتهایی شده گفتم انگار من در این حد میتونم کم کنم و استپ وزنی دارم و بیشتر اوقات این قضیه رو به نبودن در دوره ی اصلی ربط دادم اما یکی نیست به من بگه من درگذشته همین وزن رو نمیتونستم به راحتی کم کنم و اگر کم میکردم ماندگار نبود حالا که اینقدر راحتم چرا گله دارم ؟؟؟
واقعا من دو روزی میشد حالم گرفته و بد بود و من در مسیر.نادرست بودم و به تمام نداشته هام توجه میکردم .
اما با شنیدن این حرفها بارها به خودم میگم آفرین که لیز نخوردی و دوباره داری ادامه میدی .و من چقدر خوشحالم که در این مسیر هستم و این فایلها رو هست که گوش میدم و مینویسم .
چند نکته :
من با به اندازه غذا خوردن انباشته کردن چربی در بدنم رو کاهش میدم و متوقف میکنم و اینن توقف کردن چربی به نخوردن چربی نیست و هیچ ربطی به موادغذایی نداره پس تفکیک مواد غذایی نکنید رفتار خودتون رو درست کنید.
خوردن یک فرمان مغزی هست و قابل تغییر کردن هست مثل ضربان قلب و تنفس و … و بدون درگیری میشه این فرمان مغزی کمتر صادر بشه و ما لاغر بشیم .
من در هر شرایطی هستم فقط کافیه ادامه بدم در نهایت به وزن دلخواهم میرسم .
من هم باید اعتراف کنم با آشپزی های استاد دل و جرات خوردن انواع غذاها در من بیشتر شده و اما متوجه هستم که استاد رفتارش با غذاها تغییر کرده که جسم ایشون تغییر کرده .
من هم درگذشته بر این باور بودم که باید یه سری خوراکیها رو نخورم که لاغر بشم اما الان بر این باور هستم که همه خوراکیها برای لذت بردن من آفریده شدن و من از همه ی اونها رو باید بخورم .
خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی
دیدگاهی ک صب زود نوشته بودم رو چن دقه بعدش متوجه شدم ک اشتباهی در پاسخ دیدگاه یکی از دوستان نوشتم و مجبور شدم حذفش کنم ،چن دقه ای برام شوک بودو ناراحت کننده ولی ب خودم گفتم خب چیه مگه ی بار دیگه مینویسم مث درسی ک ادم ی بار دیگه مرور میکنه یا بچه ها ک این همه ی تکلیف تکراری و چن بار مینویسن تازه با هر بار نوشتن بهتر از قبل هم میشن ،
رها کردن ،گاهی اوقات ی چیزیواونقد میچسبیم بهش ک برا خودمون بزرگش میکنیم . رسیدن بهش رو سخت و سخت تر در ذهن ، چرا؟؟چون مدام آنالیزش میکنیم و همین باعث میشه ک جنبه های منفی رو ببینیم و عجله و استرس ب سراغمون میاد،ک چرا این مدت گذشت نشد ،و تغییرات کوچیکم ک نشونه اس رو نمیبینیم چون چشممون ب هدف نهایی هست ک برا خودمون قرار دادیم،من قراره ۳۶بشه سایزم و این سایز رو برا خودم انتخاب کردم و عجله ب رسیدن این سایز باعث میشه من از سایز ۳۸خودم لذتی نبرم در حالی ک قبلا حتی برای خودمم این سایز لذت بخش و ارزو بود،مدتی پیش ی پیرهن سفید بلند سایز ۳۶ گرفته بودم موقع خرید زیپش باکمک فروشنده ب زور بالا رف واینقدکیپ بود حتی نمیتونستم نفس بکشم تو لباس،ولی چون خیلی شیک بود و دوستش داشتم وکلا همچین پیرهن سفیدی رو همیشه تو رویاهام داشتم همون موقع بدون تردید خریدم وگفتم بدن من میتونه کمتر بشه و من میتونم این لباس زیبارو تو مناسبی ک مد نظرمه بپوشمش ،تقریبا دوهفته پیش ک مسیر لاغری رو دوباره شروع کرده بودم داشتم لباسارو مرتب میکردم دیدمش وگفتم بپوشمش و وقتی پوشیدمش خودم تونستم زیپشو تا حدودی ک دستم یاری میکرد بکشم بالا وخانوما اینو درک میکنن ک وقتی لباس پیرهنیو ک زیپش پشته بتونی خودت تا حدودی بکشی بالا یعنی اون پیرهن خوبه ب تنت ،من چرخی زدم جلو اینه و بعد از چن دقه کلی فکرای منفی پشت سر هم ، ببین هنوز اونجوری ک میخواسی ب تنت نشد،تازه اینقد چسبیده بهت ک اون پستی بلندی بدنت مشخصه ،این قرار بود وقتی پوشیدی ی جور دیگه باشه تو تنت ،ازاد و پارچه حریرش برات افتادع باشه ولی الان ببین چطوریه،و اونقد اینا یهو و پشت سر هم اومد ک من ی لحظه خواستم زودی لباسودر بیارم از تنم واون همه تغییری ک از موقع خریدش تا الان ک کرده بودمو نمیدیدم ،ولی من آدم قبل نبودم ی لحظه گفتم چی داری میگی غرغرو داری باز ب اخر ماجرا نگا میکنی؟؟؟ پس الان چی؟؟؟اونروز خانوم فروشنده بهت گف صاف واستا و کلی با فشار زیپو کشید بالا، الان تو خودت بدون کمک زیپوکشیدی بالا این یعنی لباست جا داشت ک تو دستاتو ببری پشتت زیپو بگیری وبکشی بالا، توالان با این لباس جلو اینه چرخ زدی بالا پایین شدی اونروز نمیتونسی نفس بکشی تو لباس،اگه اینا تغییر نیس بس چیه،اگه جسمت تا الان تونسته چن سایز بیاد پایین بس برا بقیش هم میشه بهش اعتماد کرد خودتم ک تو مسیری و داری ادامه میدی، و با ی حال خوب لباسو از تنم در اوردم ب خودم گفتم دیگه لازم نیس هی بری واونو بپوشی و بدنتو اندازه بگیری باهاش، روز موعدش ب راحتی همونجوری ک تو رویاهاته ب بهترین شکل میپوشی و لذت میبری و من ب این فکری ک در لحظه بهم اومد کاملا اعتماد وایمان دارم چون بارها بهم اثبات شده،و همه ی اینها رو مدیون این سایت هستم ،این حال خوش این تغییرات ،و حتی بعد چن روز ک یه جا مهمون بودم بهم گفته شد ک باز تغییر کردی و لاغرتر شدی و من اینو ی نشونه برا خودم دونستم ک اره من تو مسیرم و اعتمادم بیشترو بیشتر شد ،، من اوایل ورودم ب سایت و بعدش خرید دوره های رسیدن ب ارزوها با قدرت ذهن ،هدف اولم از خرید دوره، رسیدم ب رابطه ی از هم پاشیدم بود ک ارزو داشتم ک درست شه و برگردم ب سابق، ی مدت از دوره گذشته بود و من همچنان چسبیده بودم ب هدف و فک میکردم ک با چنتا فایل گوش دادن باید عشقم برگرده وهمه چی یهو گل و بلبل بشه ، ی وقتایی در ناامیدی کامل میرفتم و حتی لیز میخوردم ولی خدا با من یار بود ک در تمام اون ناامیدی ها ی چیزی درونم میگف تو ک دیگه هیچ راهی برات جز این نیس یا همون راه مرگه ک قبلا بهش فک میکردی یا ادامه این مسیر ذهنی ک در پیش گرفتی و باز هر جور بود فایلا رو ادامه میدادم حتی اونجام فایلی ب این مظمون بود ک هدف رو رها کنیم ،این ک این مدت گذشته من ب اون ارزو نرسیدم پولدار نشدم یا ارزوی من ک برگشت عشق بود و رابطه خوب و اونجا من این رها کردن رو با خودم تمرین کردمرها کردم اون اخر کارو و تغییرات کوچیکو برا خودم مرور میکردم از ی ذره حال خوب ،از ی روز بدون گریه،از ی لبخندی ک در روز زده بودم ،برا خودم مرور میکردم و دفتری داشتم ک حتی مینوشتم و همین ها باعث شد ک من تمرکزم از اون انتها برداشته بشه واز مسیر لذت ببرم و تغییرات کوچیک باعث دلگرمی و ادامه دادنم میشد، جوری ک منی ک برا رسیدن ب رابطه خوب وارد دوره شده بودم تمام زندگیم تحت تاثیر قرار گرفت از جنبه مالی یا سفرها و کارهایی ک دوست داشتم انجام بدم و حتی همین لاغری وتناسب ک ب مرور و با این مسیر من وارد این دوره ها شدم و کلی تغییر کردم،الان با عمق وجودم درک میکنم ک وقتی بخوام بچسبم ب اخرش لیز خواهم خورد چون نمیزاره تغییرات کوچیکو ببینم و ازشون لذت ببرم ،و فقط دنبال لذت نهایی میشم و خیلی چیزهام انتهایی براشون نیست بس من اون لذته رو شاید هیچوق نتونم تجربه کنم،من از الانم ک لباس های سایز ۳۸برام ازاد شدن از همین تغییراتم در خوردن وولع نداشتن ومدام دنبال چیزی برا خوردن نبودن،ارامشی ک در غذا خوردن دارم و درک احساسی ک از دریافت پیغام ها دارم ،لذت میبرم،لذت میبرم از وقتی ک ب اندازه نیازم خوردم و ی چیزی بهم میگه بسه تو دیگه سیری و دست میکشم از غذا اونم خیلی راحت بدون اینکه مث زمان رژیم چشمم دنبال غذاباشه و فقط اون برگه رژیم ک نوشته فلان اندازه و برام تعیین تکلیف کرده وچقد حس های بد پشتش بود ،بس توجهمو برمیدارم از جسمم از اینکه مدام با گوشه چشمم هی براندازش کنم ک هنوز اون چیزی ک میخواستم نشدی و تمرکزمو بزارم برای مسیرم ،و برای خودم تغییراتمو هم بگم ببینم بنویسم و لذت ببرم
خدایا شکرت برای حال خوبم برای ارامشم شکرت ک بهم فرصت تغییر کردن دادی
سلام خدمت دوستان و استاد روشن
مسیر صد گام فایل ۹
من یک بار این را به اتمام رساندم و دوباره شروع کردم چقدر برام فایلها تازگی داره من واقعا کاهش وزن داشتم ولی خودم خیلی متوجه نمیشم چند روز گذشته رفتم کلاس دوستان را بعد مدتی دیدم چند نفر بهم گفت چقدر لاغر شدی چه کوچولو شدی همان روز شب عروسی بودم باز هم چند نفر گفتن چکار کردی اینقدر لاغر شدی وقتی خودم را تو عکسا دیدم چقدر خوش تیپ شدم چقدر تراشیده ،جمع،و جور یعنی لذت بردم از خودم همسرم چقدر تعریف،کرد دوستان لاغری با،ذهن همینه چقدر اسون،لذت بخش اصلا متوجه نمی شی چی شد لاغر شدم من هر روز تو مسیرم فایلها را گوش میدم و می نویسم بیشتر از لاغری،خیلی تغییرات دیگه تو زندگی من رخ داده که من خود به خود توجهم از چاقی خودم برداشته شده و،روی مسائل دیگه تمرکز میکنم قبلا منفی،باف میگفت زیاد،لاغر،نشدی شکم و پهلو داری و اذیت میکرد اما الان تا سراغ من میاد فوری فکرمو یه جا دیگه میبرم با خودم حرف میزنم حتی گاهی شبها سرم رو بالش هست همش تکرار میکنم که من لیاقت لاغر شدن را دارم من لیاقت پوشیدن لباسهای گرون و،رنگ روشن با سایز،۳۶ را دارم من لیاقت پوشیدن لباسهای اسپرت را دارم و خیلی جمله،های شگفتی ساز،دیگه موقع غذا خوردن همیشه میگم بدن برای زنده ماندن نیاز به انرژی داره و این انرژی،را از غذا بدست میاره پس منم به،اندازه مورد نیازم غذا مصرف میکنم کلی خودم با مرور این جملات لذت میبرم گاهی هم احساس میکنم انگار پرخوری کردم قبل از اینکه منفی باف شروع کنه تو سرم وز وز کردن زود خودم دست به کار میشم و میگم اشکال نداره دفعه بعد تکرار نمیکنم و به اندازه مصرف میکنم و دیگه تمومش میکنم و تصمیم گرفتم تا،زمانی که،زنده هستم در مسیر باشم انشاالله
سلام
منم یادم میاد اوایل ورود به دوره خیلی ادامه دادن در مسیر برام سخت بود . از یک طرف خودم به چاقی خودم توجه میکردم وحالم بد میشد ولی خوب این رو تا حدی میتونستم کنترل کنم .اما حرف وحدیث اطرافیانم خیلی اذیت کننده بود ازیک طرف فایل ها رو گوش میدادم از یک طرف مرتب تصاویر شگفت انگیران و لایوها رو مرتب میدیدم و ویس ها رو گوش میدادم تا نجوای ذهنیم لااقل یه کم کمتربشه .
فقط یه اشتباهی که اول کار کردم این بود به خواهرم گفتم واون هرسری بهم میگفت انگار چاق تر شدی . ومنم لاغری با ذهن رو براش توضیح میدادم . کم کم متوجه شدم این کار انرژی منو کم میکنه واون اصلا در مدار این حرفها نیست .
اما کم کم دیگه اصراری نکردم .
حرف وحدیثها بود یادم میاد یه بار خواهرزادم گفت قربون خالم برم شبیه شترمرغ شدی و محکم پرید تو بغلم .اولش ناراحت شدم اما خودمو مهار کردم بچه بود چه انتظاری میشد ازش داشت بزرگترها که رعایت نمیکنن چه برسد به بچه .
و من هم هر روز که تمرینات رو انجام میدادم منتظر بودم که یکی بهم بگه چقدر لاغرشدی اما دریغ از یکبار گفتن .
شرایط سختی بود اما ادامه دادم ادامه دادم ادامه دادم .
تا که بی خیال تایید شدم گفتم بالاخره نتیجه میگیرم و مشغول انجام تمرینات شدم تا یه روز بعد ۴ ماه استمرار در دوره درحال شستن ظرفها بودم اون روز یادم نمیره . خواهرم که همش ازمن ایراد میگرفت ومدتی متو ندیده بود بهم گفت چقد لاغرشدی انگار آب شدی .
من خیلی تعجب کردم چون مدتی بود تمرینات رو بااشتیاق انجام میدادم و به نتیجه فکر نمیکردم وراضی بودم .
اون روز خیلی خوشحال شدم و نگاهی به خودم انداختم ولی اونجوری که اون میگفت خودم چیزی احساس نکردم .
راستشو میخاین یه شیطنت کردم وبعدش رفتم وزن کردم دیدم نزدیک به ۵ کیلو وزن کم کردم .
ازبس باورم نمیشد چندبار وزن کردم دیدم نه . واقعن من اینهمه وزن کم کردم وخواهرم حق داشت اینطوری شگفت زده بشه . خیلی خوشحال شدم انگار تو ابرها بودم
از بس تو لاک خودم بودم و تمریناتم رو انجام میدادم و چاقیم رو رها کرده بودم توجهم از وزنم کلا برداشته شد به طوریکه متوجه تغییر اینهمه کاهش وزنم نشدم
بعدش آنقدر انگیزه گرفتم که با اشتیاق بیشتر ادامه میدادم وپیش رفتم . و خواهرم که هر موقع میومد خونمون دیگه تا میخاست بپرسه چی کار کردی جلوی خودش رو میگرفت و از چاقی خودش گله میکرد .چون میدونست من چطوری وزنم کم شد .
بهش گفتم خاهرجان تو که منو دیدی چطوری وزن کم کردم تو هم شروع کن . واول تصاویر شگفت انگیزان واستاد رو بهش نشون دادم و خودش هم تایید کرد و گفتش آخه من وقت ندارم .
بهش گفتم زوج شگفت انگیز رو ببین خانمه پرستاره دوشیفت کار میکنه . شوهرش هم کارمند شرکت نفته . اونها تونستن . توهم میتونی .
و چندتا ویس رو براش فرستادم .
بعد مدتی دیدمش گفتم چی کار کردی ؟
گفتش وقت نکردم حتی یکیشو گوش بدم .
خیلی تعجب کردم میدیدم تو اینستا وقت میگذرونه .
دلیلش برام توجیهی نداشت .
فهمیدم اصلا تو مدارش نیست . دیگه اصراری نکردم .
و خودم فهمیدم چقدر من سعادتمند بودم که من هدایت شدم به این سایت و چقدر خوب دلم نشست وپذیرفتم و ادامه دادم وادامه میدم .
وچقدر هم خوب بود برام که کلی از مسایل پیرامونم رو با این روش ذهنی حلش کردم .
خدایا شکرت . و سپاس فراوان از استاد عالیقدر بابت آموزشهای بی نظیرشون .
سلام خدمت استاد و همراهان عزیز
چقدر این فایل به دلم نشست و نکته مهمش بنظرم رها بودن هست
رهایی از قید و بندهای ذهنی که همچون غل و زنجیر مارواسیر کرده
باورهای غلط رژیم ها مارو اسیر خودش کرده و همش دنبال نتیجه هستیم
مدتی که تو مسیر آموزش ذهنی هستم تلاش کردم رها باشم و از مسیر لذت ببرم خطا کردم لغزیدم و غر زدم ولی دوباره خودمو پیدا کردم
لاغر نشدم ولی نتایج و تعغییراتی که در من بوجود اومد بی نظیره و مطمین هستم لاغری هم بوجود میاد و بهش میرسم
آرامش داشتن و تکرار آموخته ها و رها بودن و گیر ندادن به خود باعث میشه بتونی به هدفت برسی
“آهسته و پیوسته”
میتونیم به لاغری هم برسیم
اینکه تو مسیر باشی و مطالب را باجون ودل درک کنی میتونه کمک کنه برای رسیدن به هدف و عالیه که هدفو مرحله به مرحله ارتقا بدیم
بنظرم تا دیدیم داریم میرسیم به آنچه میخواستیم هدف بعدی رو هم تعیبن کنیم و این خودش انگیزه رو بالا تر میبره
امیدوارم همه در رسیدن به خواسته هاشون موفق باشن
سلام استاد عزیز ، خسته نباشید
این فایلتون هم مثل بقیه عالی بود
الان که خودم رو با روز اولی که با سایتتون آشنا شدم مقایسه میکنم ،میبینم واقعا آگاهی و آرامشم بیشتره و اطمینانم هم نسبت به درستی مسیر شما خیلی خیلی بیشتر شده،
خدا رو شکر که به اینجا رسیدیم.
اگه بتونیم همیشه جلوی طمع زیادی نسبت به هرچیزی رو بگیریم،قطعا آرامشمون بیشتره،
و باید نیمه پر لیوان رو نگاه کنیم،
راستی استاد میشه همراه این مسیر صدگام،زندگی با طعم خدا رو هم گوش بدم؟ خیلی برام جالب بود فایل اول رو گوش دادم .
همیشه شاد و سلامت باشید.
سلام و درود
تمام مطالب سایت تناسب فکری منطقه امن هستند، به راحتی گشت و گزار کنید.
سلام استاد و دوستان هم مسیر
گام نهم:لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید ؟
من هم تمام سال هایی که تلاش میکردم به روش های مختلف لاعر بشم از همون روز اول فقط چشمم به ترازو بود یا منتظر شنیدن جمله ی لاغر تر شدی از اطرافیان بودم و اگر این اتفاق نمی افتاد کلی انگیزه و اشتیاقم از بین میرفت .
اگر هم این اتفاق می افتاد و کمی وزنم کم میشد یا کسی میگفت انگار یکم جمع و جور شدی شاید چنددقیقه فقط ذوقشو داشتم و استرس کل وجودمو میگرفت که من بااینهمه زحمت بزور این یذره نتیجه رو گرفتن حالا بقیه اضافیارو چجوری کم کنم؟تاکی رژیم تاکی ورزش؟چقدر دیگه باید بدوام تا به هدفم برسم …
و همین استرسا و گفتگوهای منفی باعث میشد کم بیارم و قید اون روش و بزنم . اما بعد یمدت باز فشار اون اضافه وزن مجبورم میکرد که به یه روش دیگه پناه ببرم ولی این چرخه تا همین دوسه سال پیش ادامه داشت .
چرا بااین که اونهمه پشتکار داشتم بخودم سختی میدادم موبه مو رژیمو رعایت میکردم ولی بی نتیجه بود؟چون توجهم به جای اون یکم تعییری که داشتم فقط روی مشکل بوده .
اما تعریف شما از موفقیت که توی این راه به هدفتون رسیدید از لاغری چیز دیگه ای هستش:موفقیت رسیدن به نقطه ی پایان نیست بلکه به مقدار فاصله ایه که از شرایط خود از نقطه شروع احساس میکنی .
یعنی ببین چقدر احساست تغییر کرده ؟چقدر ترست از خوردن کمتر شده ؟ چقدر رابطت باخودت تغییر کرده ؟تاچه حد اطمینان پیدا کردز که میتونی لاغر بشی و نگرانیت از لاعر نشدن کمتر شده ؟ به همون میزانی که تو تموم این موارد تغییر کردی یعنی موفقی و از چاقی داری دور و دور تر و به لاغری نزدیک و نزدیک تر میشی .
تو هر زمینه ای رهاکردن نقطه پایان و لذت بردن از مسیر باعث میشه احساس خوبی داشته باشی انرژیت بیشتر و بیشتر میشه چون چشمت فقط به تغییراته و باهر تغییر کوچیک کلی خوشحال میشی خودباوریت تقویت میشه. و یدفعه بخودت میای و میبینی حتی نقطه پایان رو هم رد کردی !
تو یه کلیپی آقایی صحبت میکرد که اسکی بازا اگه بخوان فقط به اون درختا و سنگو موانع سر راهشون تمرکز کنن بالاخره بخاطر استرس و توجه زیاد به اونا باهاش برخورد میکنن و شکست میخورن اما اگه فقط حواسشون به اون مسیر درست باشه لابه لای درختا فقط دنبال راه باز و درست بگردن درآخر برنده میشن و به هدف نهایی میرسن .
تو هر زمینه ای چشممون به خوده مسیر باشه که راهو درست طی کنیم نه اینکه کی پس به اون نقطه مورد نظرم میرسم . کی لاغر میشم پس ؟چرا اون لاعر شد من نشدم ؟دیگه انرژی هم میمونه برامون بااین حجم از توجه به ناخواسته و استرس ؟
مثل این میمونه که من هنوز مدرک دانشگاهیمو نگرفتم ترم اولم ،مدام بیام خودمو با کسی که درسشو تموم کرده و مدرکشو گرفته مقایسه کنم . بگم اون چرا تونسته من نتونستم منطقیه واقعا؟خب اون در زمان خودش کل اون مسیر و طی کرده زحمت کشیده و نتیجه شو گرفته . من هم تا این کارارو نکنم از آسمون که مدرک و نمیارن بهم بدن . لاغری باذهن هم یه پروسه ایه که باید طی بشه اول کار روی ذهنمون انجام میشه و چون دیدنی و قابل لمس نیست ما بعد مدتی خسته میشیم شور و شوق اول و نداریم که حتما برای ما این راهم نتیجه نمیده . اما باید فقط ادامه بدیم رمز کار فقط استمراره .
محتوای ذهن ماها خیلی خیلی باهم متفاوته . مقایسه کردن خودمون با حتی نزدیکترین شخصی که هم خونه با ما کار خنده دار و غیر منطقیه .چون معلوم نیست اون آدم تو لایه های زیرین ذهنش چیا ذخیره شده نگرشش به زندگی چیه .مقایسه بزرگترین ظلمیه که در حق خودمون میتونیم انجام بدیم . مطوولیت اشتباهمون رو بپذیریم اما توقع زیادی هم از خودمون نداشته باشیم من اگه گرم به گرم وزن اضافه کردم باید گرم به گرم هم کم کنم نه دوماهه سه ماهه …..
پس نتیجه نهایی رو رها کنیم . تمام تمرکزمون رو صدرصد بیاریم روی یادگیری بیشتر و آگاهی درست به ذهن دادن . تنها دراینصورت میشه باانگیزه ادامه داد و خسته نشد . بنظر من لاغری دیگه یه هدف نیست که مثلا من به عدد وزنی برسم و برم دنبال زندگیم . لاغری و تناسب برای من یه عشقه یه هنریه که دوست دارم مدام راجبش مطلب یاد بگیرم و تو این فضا باشم به ذهنم دیگه خوراکه اشتباه و حرفای نادرست دیگران رو ندم . اینجا یه فضای امنه که فقط ورودی متناسب کننده به ذهنمون میدیم ،احساسمون رو خوب نگه میداریم راحت حرفامون رو میزنیم و تبادل نطر میکنیم . حالا چه فرقی داره من کی و چجوری میخوام به نقطه پایان برسم . منکه مطمانم یروزی میرسم پس به جای نگرانی و چک کردن وزنم فقط یاد میگیرم و از بودن بین کسانی که بامن هدف مشترک دارن لذت میبرم.😍
سپاسگزارم استاد🌹
سلام استاد عزیز
من امروز گام نهم را برداشتم وامروز از روزهای گذشته خیلی آگاه تر هستم وبهتر عمل میکنم واین یعنی موفقیت
من یاد گرفتم به احساس سیری وگرسنگی ام توجه کنم
چاقی برایم غیر طبیعی باشه
در خودم لیاقت چاقی را ایجاد کنم .من لیاقت خوش تیپ بودن را دارم
در هر گام من به اندازه ظرف وجودم آگاهی کسب کردم هدف من تناسب اندام است که میشه هدف نهایی اما برداشتن هر گام وتکرار عادتهای درست میشه موفقیت پس من در مسیر درستی هستم وتغییرات جسمی هم کم کم به وجود میآید من باید از مسیر لذت ببرم وتوجهم به موفقیتهایی که هر روز کسب میکنم باشد
سپاسگزارم ازشما استاد گرامی برای تهیه این فایل
خدایا متشکرم دوستت دارم
به نام خداوند مهربانم
سلام استاد عزیز!
به لطف بیکران خدای مهربانم و شما امروز گام هشتم رو با موفقیت و پر از انرژی پشت سر گذاشتم و خداوند رو از این بابت شاکر هستم .
از فایل بسیار خوبتون واقعا تشکر میکنم! همینطور که شما عرض کردین برای من هم تا همین دومته دیش که رژیم داشتم ترازو اصلی ترین و مهمترین مورد زندگی من بود (جاش در خونه ما چسبیده به دیوار نه یک سانت اینطور نه یک سانت اونور مبادا که بخواد وزن منو بیشتر نشون بده در جای دیگه!
من برعکس همه آدمهای دیگه وقتی میرفتم رو ترازو و میدیدم وزنم بالا رفته شروع میکردم به خوردن وحشتناک و به اصطلاح میگفتم انگیزه ای ندارم دیگه برای رژیم!! وقتی که شروع میکردم به رژیم گرفتن ! حتی گرم های وزنمم برام مهم بود!! یعنی این ترازو بود که حال من رو میساخت!!
الان که تقریبا نه روز با شما شروع کردم! ترازو بی ارزش ترین و بی اهمیت ترین موضوعه برام، حتی برام مهم نیست بدونم چقدر تونستم تواین گامهایی که تا به امروز بردارم موفق باشم! همیشه این وزن بود که برام مهمترین چیز بود !!! ولی الان حالم براممهمه ! نه دیگه خودم رو یه آدم چاق میبینم و نه لاغری رو رویا میبینم!!
اتفاقا من با وزن ایده ال پزشکی پنج کیلو فاصله دارم و با وزن مانکنی تقریبا ۱۰ کیلو!! و دقیقا این گفته شما درسته! من این اضافه ورن بیشتر در اعصاب و روانم تاثیر گذاشته تا آن فردی که اضافه وزن افراطی داره!! چون من همیشه دردم این بوده که چرا حتی من وقتی این اضافه وزن رو موفق میشم پایین بیارم نمیتونم این وزن رو ثابت نگه دارم! چرا همیشه در نوسان وزنم؟! ااین بزرگترین کابوس زندگی منه!!
و من الان دارم یاد میگیرم که درست فکر کنم ! درست غذا بخورم !! و اینو دارم یاد میگیرم منم مثل همه آدمهای نرمال که تناسب اندام دارن میتونم همه چیز بخورم بدون محدودیت بدون اینکه به وزنه ! گرم! چاقی!! چربی!! و با هرچیز دیگری که روح روان من رو درگیر میکنه فکر کنم!!
و این حس رو هیچوقت در زندگیم نتونستم حس کنم ! که میتونم گاهی دلم خواست یه تیکه کیک با مهمونام بخورم اما به اندازه! میتونم بیشینم غذا بخورم به اندازه نیازم بدون اینکه دلهره داشته باشم یا نگران باشم!! کاری که هیچوقت نمیکرد!! اما با رفتارهای اشتباه و نادرست طور دیگه این خوردن رو جبران میکردم!!
یه جا تو این فایلتون گفتین یکی پرسیده استاد شما برنجم میخورین!! و شما خندیدن گفتین وقتی به این فایلها گوش میدین و فهمیده باشین لاغری با ذهن رو عجیب پرسیدن این سوال! به نظر من مسی میتونه بفهمه که لاغری با ذهن به چه معناست که فهمیده باشه خوردن هیچ چیز ممنوع نیست! این درست رفتار کردن و درست خوردنه که مهمه!!!
این راهی رو که شروع کردم هیچوقت نه شنیده بودم!! نه امتحان کردم!! به روحم داره آرامش میده با لذت اینکه خودم و تو آینه میبینم تحسین میکنم که دارم هرروز لاغرتر میشم،
و از این بابت واقعا از شما سپاسگزارم!
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت بردم
خوشحالم احساس بهتری دارید و منتظر خوندن نوشته های خوش احساس شما هستم
سلام استاد عزیز چقدر از دیدن دیدگاه شما زیر نوشته های من خوشحال شدم! چون فکرش رو هم نمیکرد که شاید کامل همه نوشته های من رو بخونید و این خیلی به من انگیزه بیشتر داد ! راستش رو بخواین روز اولی که گفتین باید بنویسید پیش خودم گفتم وای کی حال داره بنویسه!! و میگفتم پیش خودم هرروز چطور باید حرف جدید نوشت!! وقتی علت یک چیز معلوم و مشخصه! هرروز که نمیشه در مورد اینها هی نوشت!!ولی الان که صبح چشامو باز میکنم اگر کلاس نداشته باشم اول میخوام فایل شماروگوش کنم و بعد شروع کنم به نوشتن و اصلا نمیدونمچطور میشه که اینهمه نوشتم!! وارد این بابت احساس خوشایند دارم! و ممنونم باز هم از شما🙏🏻🌸
سلام وای که چقدر این متن عالی بود .
امروز یه چیز عالی کشف کردم
رفتار نامتناسب زمانی از من سر می زنه که ذهن من نامتناسبه ولی وقتی ذهن من با اطلاعات متناسب کننده پر بشه رفتاری که از من سر میزنه متناسب و عالی هست .
پس چیزی که رفتار منو کنترل می کنه ذهن منه .
وقتی ذهنم رو سرشار از فرمولهای لاغر کننده کنم عمل من متناسب کننده خواهد بود .
چه اطلاعاتی در ذهن من باعث بروز واکنشهای لاغر کننده میشود ؟
نگرش من .
نگرش من به مواد غذایی سبب میشود که رفتار من در مواجهه با آنان اصلاح یا خراب باشد .
وقتی من قدرت چاق کنندگی به غذاها ندهم .
وقتی بدانم انها همیشه در دسترس من هستند .
وقتی بدانم هیچ محدودیتی در دنیای تناسب نیست .
وقتی بدانم غذایی که میخورم فقط برای انرژی بخشیدن به من آمده .
وقتی بدانم غذاها نیروی چاق کنندگی برای من ندارند بلکه من به آنها قدرت چاق کنندگی می دهم .
وقتی بدانم من با فکرم خودم را محروم میکنم و یا به ولع می اندازم این افکار باعث بروز رفتار چاقی میشود .
وقتی من ذهنم را از خود دوستی و توجه به خود پر کنم بیشتر روز با احساس آرامش و یا شادی تناسب همراه خواهم بود نه با احساس عذاب وجدان و یا ولع و یا حال بد .
دنیای لاغری دنیای آزادی است . دنیایی است که فکر من در جهت متناسب کردن منست و در نتیجه عملی که از من سر میزند نیز متناسب کننده خواهد بود .
من بیشتر از اینکه سعی کنم با اراده عملم را کنترل کنم بای سعی کنم اطلاعات صحیح به ذهنم وارد کنم . درست تحلیل کنم تا رفتاری که از من خارج میشود متناسب و ایده آل باشد .
پس من قبل از اینکه بخواهم به وزن ایده آلم برسم باید فرمولهای ذهنی خودم را طوری تنظیم کنم که رفتار ایده آل از من سر بزند .
پس خروجی من فقط وزن ایده آل نیست . بلکه رفتار ایده آل هم جزء خروجی من است .
یکی از افکاری که میتواند عمل مرا متناسب کننده کند اینست که من لاغر شدن را رها کنم . وقتی لاغر شدن را رها کنم در من احساس عجله ایجاد نمیشود و من میتوانم با آرامش تنها توجهم را روی فکر خود متمرکز کنم تا فکر خودم را از دنیای چاقی خارج کنم .
سلام
استاد مهربانم چقد حالم خوب میشه وقتی صبح بعد از دادن صبحانه به پسرم هندزفری و میزارم تو گوشم و به صدای شما گوش میدم، یه استاد عزیز دیگه تو زمینه موفقیت دارم ولی انقد موضوع لاغری برام مهمه که حسم همش میگه اول به فایل استاد عطارروشن گوش کن، همه حرفای شما نکات طلایی هستن، من روزی درخواست دادم بتونم لاغر بشم و راحت بشم برای همیشه خدا هدایتم کرد به این سایت، خب، اگه میخوام یهو به خودم بیام و ببینم بدنم تغییر شکل داده باید دست از چک کردن خودم بردارم، وقتی تو آیینه نگاه میکنم کلی نگاه کنم جدا جدا به قسمتایی نگاه نکنم که ذهن حس بد بهم بده، در واقع باید بیخیال بشم،فکر کنم تو کلاس زبان شرکت کردم، اگه واقعا مطمئنم که خدا دستمو گرفت و آورد اینجا چرا باید نگران باشم مگه قدرتی بالاتر از قدرت خدا هم هست، خدا خواسته که اینجام پس بقیشم بسپرم به خدا، رها کردن رها کردن، خدایا چقدر مهمه این قانون، چقد تمرین میخواد تا آدم انقد به خدای خودش ایمان داشته باشه که فقط درخواست و بده و با خیال راحت سوت بزنه و مسیر و طی کننه، استاد یه واقعیت و بگم اخر فایل شما گفتین من شب هم شام برنج میخورم، من دیدم انقد ترس از خوردن دارم که خیلی وقتا صبحانه نمیخورم و یه قهوه میخورم فقط ،نه اینکه گرسنه باشم و چیزی نخورم نه، دیدم من موقع هایی که رژیم میگرفتم صبحانه رو حذف میکردم و تو این مسیرم ناخواسته داره همون کار تکرار میشه، استاد من همیشه تحسینتون میکنم چون من هم شاگرد استاد شما تو زمینه موفقیت هستم، همش میگم ببین استاد عطار چه جوری رو خودش کار کرد و الان کجاست، از نظر مالی، سلامتی، بچه های سالم، ارتباطش با خدا، ارتباطش با خودش، لاغری و… ولی من با قطعو وصل کردن تمرین هام همون جای قبلی ام، 21 روز مونده تا پایان ماه، این 21 روطو میخوام یه جور دیگه کولاک کنم، هم برای لاغری هم آرامش و شادی و لذت از زندگی تو لحظه حال، باید ثابت کنم به خودم لایق هدایت به سایت شما دو استاد بزرگوار بودم و خدا رو نا امید نکنم
سلام وقت همگی بخیر
نمیدانم چرا زمانی که این ویدیو تمام شد به یاد این حکایت از کتاب اسرارالتوحید افتادم
درست است که شاید کاملا مرتبط با موضوع نباشد اما بی ربط هم نیست
حکایت
روزی مردم در مسجد جمع شده و منتظر شیخ مانده بودند جمعیت زیاد بود و فضای مسجد اندک شیخ رسید و بر روی منبر رفت ناگاه جوانکی بلند شد و رو به مردم کرد و گفت ای مردم هر کجا که هستید یک قدم فراتر آیید تا افراد دیگر هم در مسجد جا شوند شیخ از منبر پایین آمد و گفت من دیگر سخنی ندارم حضار دلیل را جویا شدند شیخ فرمود هر انچه میخواستم بگویم را این جوان گفت ، بله در زندگی خود از هرکجا که هستید یک قدم فراتر آیید.
پایان
احساس میکنم مضمون این گام این بود که سعی کنید هر روز بهتر از دیروز خود باشد و هدف خود را لذت بردن از مسیر بگذارید و نه پایان راه
اینگونه هر روز میتوانید شاد تر از دیروز باشید چون هر روز نسبت به دیروز بر اگاهی و دانشمان افزوده شده و اینگونه هر روز بهتر از دیروز است و زمانی که خود را با دیروز مقایسه میکم پی به این بهتر بودن برده و حالمان خوب می شود.
موفق باشید
سلام و درود بر مسیر لاغری و قدمهای طلایی ام
سلام بر استاد عشق و دوستان عاشقم 💖
اول از همه بگم چقدر ذوق کردم استاد گامهای لاغری را به روزرسانی کردند و جابه جایی صورت گرفته حس کردم در دوره ی جدیدی هستم 😊سرمست شدم استاد سپاس از تمام عشقی که به رسالتتون دارید🙏🏻🌹
رهااایی 😇به به👌خالق تورا شاد آفرید 🦋آزاد آزاد آفرید
نتیجه را رها کن و از مسیر لذت ببر تا خود به خودی لاغر بشی 💖
چه نشونه قشنگی بود برام .همین چندروز پیش رفته بودم تو فاز منفی می گفتم دوساله داری خراب می کنی تا بسازی ‼️پس چی شد خواسته هات ؟دوره رفتی و کلی تمرین کردی و نوشتی پس درآمد چی شد کلی هم با خدا دعوا کردم و گفتم می دونم تو میخوای نمیتونم گردنت بندازم ولی حداقل من را متوجه کن چه فرمولی باید اصلاح بشه تا از این رنج خلاص بشم خیلی هم گریه کردم زده بودم جاده خاکی …این بود فوت کوزه گری خودت را با خودت مقایسه کن با شرایط قبل خودت🌟
منم در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتم با ترازو قرارداد بسته بودم جا به جا نشه ،حتما بعد از اجابت مزاج وزن بشه ،سر ساعت خاصی وزن بشه،یک هفته بعد از قاعدگی وزن بشه،و خلاصه هرروز این حساسیت بیشتر می شد تا جایی که در طول روز بارها من خودم را وزن می کردم آب هم می خوردم وزن می کردم بعد میرفتم روی تردمیل میومدم پایین وزن می کردم اصلا وسواس فکری گرفته بودم اگر میرفتم مسافرت هم با خودم ترازو رو می بردم اگر نمی بردم هم با ترازوی میزبان وزن می کردم و اگر اختلاف نشون می داد درگیر بودم که حالا اختلاف ترازو ها چقدرند کدوم بیشتر نشون می دهند و دقیقا شبیه یک بیمار روانی هربار که کم کرده بودم شاکی که چرا انقدر کم ⁉️وهربار که اضافه کرده بودم خشمگین و متنفر از خود…و دائم توجه داشتم به نقطه پایان و هر بار محاسبه می کردم که اگر این اضافه وزن که ۲۷کیلو بود را در ۶ماه و هر ماه حدود ۵کیلو کم کنم می توانم برای عید یا تابستون لباسهای رنگ سفید و صورتی بخرم و همیشه محاسبات غلط از آب در میومدند و من احساس ضعف و ناتوانی بیشتری می کردم انگار مسیر طولانی بودو کوله بار من سنگین …. به لطف خداوند و هدایتم از پارسال که با سایت تناسب فکری آشنا شدم و افتخار شاگردی استاد عطار را به دست آوردم تا به امروزیکبار هم خودم را وزن نکردم و راحت شدم 👏🦋😇
واقعا این درسته که وقتی تحت فشار قرار می گیریم و خسته می شویم به فکر تغییر می افتیم مثلا حدود ۲۰سال با شرایط بد مالی و شرایط اندامی غیر طبیعی و روابطی متشنج زندگی کردیم خیلی عادی ولی یک جایی کاسه صبر آدم لبریز میشه دیگه کم میاره خسته میشه و اینم از لطف خداست که اراده کنی برای تغییر
روزهای اول کلی شوق داری انگار تمام رمز دنیا را فهمیدی با شوق پیش میری دیگه خواب و خوراکت میشه امید و نور و آگاهی ولی بعد از مدتی میبینی تا نقطه پایان خودت (هدفت)بسیار گام مانده و همینجاست که لیز می خوری و از مسیر خارج میشی ⁉️همیشه باید به پشت سر خودمون نگاه کنیم الان من هشت روزه از نقطه شروع مسیر لاغری فاصله گرفتم و نشونه های بسیاری دارم 😍احساسم بهتر شده و زندگیم هدفمند شده احساس ارزشمندی دارم چون برای خودم وقت می گزارم هم مسیر شدم با انسانهایی که هدف و برنامه دارند اگاهی و دانشم بیشتر شده .نوشتنم بهتر شده ،چندین مورد از پرخوری و ریزه خواری هام خودبه خودی اصلاح شدند مثل یک هفته قبل میلی به خوردن شیرینیجات ندارم کمی بیشتر فکر کردم و دارم از هر گام لذت می برم 🤩
🌟لذت و مزه اینه که بدون اینکه متوجه بشیم به مقصد رسیده باشیم 😇👌یهویی یک شگفتی ساز شگفت زده 🤩
وقتی آموزش ذهنی داریم دستورالعملهای جدید و متفاوتی به مغز صادر میشه که در عملکرد و رفتار ما خودشو نشون میده بدون اینکه مواد غذایی را تفکیک کنیم دستوراتی از مغز صادر میشه که به اندازه نیاز خوراکی مصرف میکنیم و صددرصد دیگه انباشتگی چربی در بدن نخواهیم داشت و به همین طریق کم کم لاغر میشیم .
وای چقدر استاد من هم با شما خندیدم اینکه بعضی از دوستان باور نمی کنند که شما هر غذایی میل می کنید و اصلا هیچ محدودیتی ندارید
و به معنای واقعی آزاد هستید چه حس خوبی 😇 واقعا درک نمی کنند مثل خود من پارسال که با شما آشنا شدم همش روغن داغ استوری می کردید من می ترسیدم سریع می زدم بره وای خدای من مثل معجزه میمونه چقدر شاکر باشم الان تغییراتم را متوجه می شوم در طی سالهای بسیاری غذاها برای ما تفکیک شدند و این فرمولهای مخرب باعث شدند لذت نبریم از خوردن و بترسیم ولی در این مسیر سبزو زیبا 🌱جوانه های مهر و صلح همراه با ما می رویند خدایا هزاران بار شکرت
سپاس استاد که با قلبی پر مهر این دوره را هدیه کردید
من که نمی دونم توی دوره های پولی شما چه خبره⁉️ ولی این دوره انقدر برای وجودم مسرت بخشه که حس می کنم خلاصه ای مهم را بدون کم و کاست اینجا در اختیار ما قراردادیدواقعا بی نظیره و خداست که بی حساب می بخشد .
امروز از خودم راضی هستم ولی می شد که بهتر باشم کمی بیشتر به رفع واکنش بدنم توجه کنم تا نقطه سیری را بهتر بیابم .
خدایا شکرت
خدایا عاشقتم ❤️
سلام بر استاد عزیز و دوستان هم مسیر
چقدر بار بزرگی از روی ذهنم برداشته شد.چقدر خیالم راحت شد از این مسابقه تمام نشدنی با دیگران که نمیشناسمشون ولی همیشه حضورشان در زندگی مهمتر از خودم بوده. اانگار که برای دیگران زندگی میکردم . برای اینکه کسب رضایت دیگران مهمتر از هر چیزی بوده حتی از این عمر محدود که بزرگترین نعمت خداست هم مهمتر بوده . وقتی این فایل رو شنیدم فکر میکردم که چقدر دستاوردهایی زندگیمون رو با مقایسهای بی پایان با دیگران کوچک و بی ارزش دانستیم در حالی که کارهای ما هم با زحمت حاصل شده و در نوع خودش مفید بوده ولی امان از مقایسه های بی پایان امان از ایده الیست بودن که همیشه با نشون دادن افراد خاص که ما واقعا از نحوی زندگی آنها آگاه نیستیم کل زحمات را به باد میده .
خیلی ممنون از ارسال این فایل با ارزش ، از این جهت که وقتی می بینیم این موضوع عمومیت داره بخش مهمی از این بار زمین گذاشته میشه و وقتی بتونم با توجه کردن به تغییرات خودم نسبت به قبل ذهنم رو از این مقایسه برای همیشه فاصله بدم . من تلاش خواهم کردم با اعتقاد به هدف خوبی که در ذهن دارم با آرامش و به صورت مستمر حرکت کنم و به خودم اطمینان دارم که به خوبی از پس این امر بر خواهم آمد.
بنام خدا
چند وقت پیش بود داشتم فکرمیکردم به اینکه وزنم انفدرکم بشه بشم چیزی که همش توفکر مه بعد به.
این موضوع فکرکردم اگه قراره لاغربشم ولاغر بمونم مهم وزن نیست درسته همه ی ما رویای من کردن وزنو داریم امامن به قول استاد که نوشتشون گفته بودن ملاک رضا یتم وزنی بود که میخواستم بهش برسم همش فکرمیکردم که من حالا که دارم نتیجه میگیرم باید یه طوری هم بشه خیلی زودتر نتیجه بگیرم تا زمانی که توی عید میرم خونه ی بابام عید دیدنی لاغرشده باشم و اینجابودکه فهمیدم دارم ازطرف عجله. حرکت میکنم واین به خاطر این بود که تمام این سالها به خاطر وعده های تبلیغات لاغری این که دمنوش روتا چهل روز مصرف کن لاغربشی تانودروزمصرف کن وکلی کارهایی که همشون بیرونی هستن و هیچ کمکی برای لاغری ماندگار ندارن الان که دارم مینویسم لاغری ماندگار برام دستیافتنی تر شده من تونستم درک کنم کم کم که اگه میخوام لاغربشم لاغربمونم خیلی لذتش بیشتره تافقط بخوام لاغربمونم ویاد میگیرم که لاغری روزندگی کنم وتبلیغات لاغری همگی از این حربه استفاده میکردند که برای لاغرشدن زمان ومقدار تعیین کنن و به خاطر همین هم بود که رها میکردیم لاغری رو و لاغری همون نقطه ی پایانی بود که به خاطرش شروع میکردیم اماشرو عمون همون نقطه ی پایان بود که شکست میخوردیم البته تومسیرلاغری باذهن من خیلی لیزخوردم و رو به زود رهامیکردم اماحالا به این درک رسیدم که به خاطر این بود که من میخواستم لاغربشم وله دنبال نقطه ی پایان بودم و این چندروزه دارم یاد میگیرم تمرین کنم و به خودم اطمینان بدم که لاغرمیشم و لاغرمیمونم چون کسیکه باعث این اتفاقات چاقی ومشکلاتی برمن شده خودم بودم و به این نتیجه رسیدم که اگه بخوام هی مدام به اندامک توجه کنم پارس ایراد بگیرم باعجله کنم کارسریعتر پیش نمیره چون تغییر جسمی زمان لازم داره و برای اینکه ترمیم به صورت کامل صورت بگیرد باید تخریب متوقف بشه و این یهویی انجام نمیشه وانباشته شدن چربی های اضافه متوقف میشه و همه ی روش های فیزیکی برای لاغری تلاش میکنن که چربی سوزی روبالاببرن اما در لاغری با ذهن ما با تمرین کردن و عمل کردن به آموزه ها چربیهای اضافه رو ازبین میبریم و انباشته کردن چربی رو متوقف میکنیم و اینکار باتکرارکردن اموزشها و دادن اطلاعات به ذهن و ازطریق ذهن به مغز سپرده میشه و فرمانهای جدید مغزی مبنی بر لاغری وتوقف دادن به چر بیسازی و انباشته کردن چربیها ست که توسط بدن دراخر لاغری نمایش داده میشه و لاغرم وندن فقط با استمرارداشتن درمسیرلاغری وزندگی کردن لاغری هست ولاغری به جزیی از زندگی تبدیل میشه وتبدیل به شخصیت مامیشه همانطورکه قبلاً چاقی شخصیت ماروشکل میداد ولی لاغری وقتی رویادبگیریم برای تمام عمرمیتونیم ازش استفاده کنیم. با سپاس فراوان.
سلام
گاهی باید ب پشت سرمان نگا کنیم من خودم چن روزه منفی بافه اومده بود سراغم داری زیاد میخوری چ من یکم مریص شدم فرمول مغزی من این بود ک من مریض میشم اشتهام زیاد میشه این فرمول چن روزه بو ک تو من داش خودشو نشون میداد
ولی من ادامه دادم فایلم گوش دادم تکرار کردم با اینک گوشی خراب شده باز ب زوردارم دیدگاه مینویسم و ازم خیلی وقت میگیره
ولی من ته ته دلم از خودم راضیم حالم خوبه حس خوبی دارم
امروز خودم مقایسه کردم با فریبای قبل گفتم فریبا اگه فریبای قبل بود برا بامیه و شیرینی ک دیروز خریدی چ رفتاری نشون میدادی بیدرنگ گفتم همشو میخوردم ولی هنوز تو اون ظرف شیرینی هس پس این نشون میده تو تغییر کردی حالا ی جایی فرمول ها باعث میشن زیاد بخوری ناراحت نشو بیا فعالیتتو تو سایت زیاد کن طوری ک ذهن کم بیاره رام بشه و بشه اون نتیجه ای ک میخوای فریبا تو چندین ساله این افکار داری اینارو کردی تو مخت چ انتظاری داری جادوگری نیس ک ی عجی مجی بگم تغییر کنه صبر کن
رویایی ک کاشتی مراقبت میخواد عشق میخواد صبر میخواد
دیدید یکی عاشق میشه میگه من جونمو هم میدم
من برا این مسیر خودمو کشتم واین ی فریبای جدید فریبایی ک گفته باید این مسیر بری تا برسی ب لاغری ک منتظرته تا برسی بهش
من با تموم وجودم تا اخر مسیر میرم و میدونم ک خدا کمکم میکنه کنارمه تو وجودمه
سلام استاد خسته نباشید . من از اول مهرماه ۱۴۰۰ شروع به دوره های رایگان ۱۰۰ کردم با شور و اشتیاق زیاد . اما هر روز استفاده نمیکنم الن تازه گام نهم هستم چرا اینقدر .کند پیش میرم اصلاتو مسیر هستم یا نه ؟ خیلی با خودم می جنگم سه چهار روز حالم خوبه دوهفته حالم بد و همین حال بد باعث میشه کند پیش میرم به لحاظ مالی مشگل دارم و خیلییی هم افسرده هستم از فایل های زندگی با طعم خدا دو جلسه استفاده کردم عالی بود اما باز هم توقف دارم نمیدونم چطور باید منظورم رو برسونم با اینکه میدونم خدا من رو به این مسیر هدابت کرده و با این مسیر جالم خیلی خوب میشه اما حس میکنم اون طور که باید ازش اسنفاده نمیکنم . نمیدونم انگار دچار یک دوگانگی شدم . خوشحال نیستم …چطور باید جواب شما رو ببینم ؟ چطور میشه با شما صحبت کرد؟
سلام و درود
اگه توجه کنی می بینی که موضوعات ناراحت کننده خیلی منظم و پشت سر هم وارد زندگیتون می شه که و احساس شما رو بد می کنه
پس اگه می خوای به خودت کمک کنی باید خیلی منظم و پشت سر هم مطالب و آگاهی مفید رو وارد ذهنت کنی که در شما تاثیر کنه
با نظم بهتری از مطالب آموزشی استفاده کنید. و هرچه می تونی از وقت هایی که الکی هدر می دی و یا صرف کارهای بی خودی می کنی کم کن و از مطالب سایت تناسب فکری استفاده کنید
به زودی نتیجه رو احساس می کنی
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم
باید چاقی و لاغری رو رها کنیم تا به نتیجه برسیم…..هر دوشو باید رها کنیم…این یه قانونه.اگه بیش از حد به چیزی فکر و توجه کنیم یا بیش از حد چیزی رو بخوایم از ما دور میشه.قانون توجه نکردن.هر وقت شدید به چیزی چسبیدی و گفتی هر طور شده باید بدستش بیارم ازت دور میشه. باید رها کنی .اون توجه رو رها کنی ولی در عین حال کارای لازم برای رسیدن بهش رو انجام بدی انشالا بهش میرسی…..من سالها پیش در زندگیم این قانون رو به وضوح دیدم و درک کردم.وقتی توکل بخدا کردم و رها کردم تو کمتر از سه ماه خدا اونو بهم داد. چقدم عالی داد. استاد بخدا روزی نبود که از جلو آینه رو نشم ویه نگاه به دور شکمم نندازم. ادعامه تو دوره ورود به سرزمین لاغرها هم شرکت کردم.چرا آخه.اصلا بقیه جاهام مهم نیستا. حساسم به پهلو و دور شکمم.قبلنا متر میکردم.از وقتی ترازو نمیرم و متر نمیکنم فکر میکردم توجه م رو برداشتم ولی همیشه وقتی جلو آینه م یا باید اونقد جلو باشم که شکمم دیده نشه یا اگه شدم هی براندازش میکنم.نمیدونستم اینم قد ترازو و متر خطرناکه.توجه بیش از حد وخواستن بیش از حد اینکه شکمم تخت بشه باعث میشه بخدا همه جلم سایز کم کنه و خوب بشم الا شکم…الان مدتیه دیگه نگاه نمیکنم.همون اول یه بار جلوی آینه وایسادم قربون صدقه ش رفتمگفتم میدونم تو که گناهی نداری. من این بلا رو سرت آوردم با خوردن های بی موقع . قول میدم خودم درستت کنم.و دیگه حداقل سغی میکنم از جلو آینه رد میشم لبخند بزنم و له کل اندامم نگاه کنم و بهش بگم طوری نیست.تو به زودی متناسب میشی. من مطم،نم تک تک اندام من حس دارن واز شنیدن این حرفم خوشحال میشن.این یه بحثه.موضوع دیگه رها کردن عدد و میزان چاقیمونه.یعنی وقتی من ۹۳ کیلو بودم و الان مشخصه چند کیلو کم کردم و نود شدم.خوب این یکی کارم درسته. مسیرم درسته.داره یکی یکی نوار زمان لاغری برام اتفاق میفته پس این خیلی عالیه.عجله نباید کرد.نیمه پر لیوان رو ببینیم نه نیمه خالی.خوب آره از الان سی کیلو دیگه من میخوام تا ۶۰ کیلو بشم ولی باز قانونی هست که میگه اگه قطره اول بارون رحمت الهی چکیده تا آخر شرشرمیباره.فقط استمرار میخواد و تکرار و کوتاه نیومدن.همینکه منی که اصلا میخوابیدم و طبق عادت صبح ها هر روز خودمو وزن میکردم نیم کیلو زیاد شده بودم.همین من الان یک سال و دو ماه زیاد که نشدم هیچ چند کیلویی کم کردم و لباسام آزاد شدن خیلی برام خوب و لذت بخشه .بخدا دیگه حتی از خوابیدن و بیدار شدن هم ترسیده بودم.از همه چی مخصوصا مواد غذایی میترسیدم که منو چاق میکنه.کم بود بگم نکنه اکسیژن هم منو چاق میکنه.وقتی اینا رفته ایم بزرگترین موفقیت منه.البته چند روزی بود منفی باف مارمولک یکم منو منحرف کرده بود.خوب اینم بدیهیه ولی سریع به لطف آگاهی های ناب استادم بهمسیر برگشتم. همین.فقط باید فایلارو گوش کرد. متن های ارزشمند رو خوند. نظراتمونو بنویسیم و بخونیم و مهمترین قسمتش اینه که بریم و اینا رو تو زندگی روزمره پیاده کنیم. عمل کنیم. من الان از خواب بیدار شدم نمیدونین چه حس زیبایی که شکم ادم قارو قور گشنگی بده و تو بری و تو گرسنگی واقعب بخوری.قول دادم تا حدی بخورم که همین ضعف تموم شه و تموممممممم.چه بخپام چه نخوام لاغر میشم.این قانونه
خیلی ممنونم استاد
خیلی ممنونم خداجونم
من مدیون هر دوی شمام
@
سلام به همه ی دوستان و استاد عزیز.گام نهم.امروز باید تصمیم بگیرم که لاغر شدن رو رها کنم.یعنی فکر کردن به لاغری رو رها کنیم .مدام به نقطه ی پایان فکر نکنم.چون رسیدن به اون شرایط مسلما سخته.و یه شبه نمیشه ره صد ساله رو رفت.لاغری خوبه و متناسب بودن هم خوبه.اما این پروسه زمان بره.و فکر کردن به لاغری توی زمان باعث میشه خسته بشیم و دست از تلاش کردن برداریم.مهمترین چیز این وسط اینه که باعث تغییر در خودمون بشیم.وقتی تو این مسیر مثه اون لاکپشته قصه ها حرکت کنیم حتمن برنده خواهیم شد.آهسته و پیوسته در مسیر لاغری.هر تغییری توی رفتار میتونه نشانه ای از موفقیت باشه.
سلام 💕♥️💕♥️
خداقوت واقعا فایل به دلم نشست و گره ای از ذهنم باز کرد.مثالی که درمورد ثروتمند شدن زدید اینکه وضعیت مالی بهتر میشه اما چون با اون هدف نهایی(که معلوم نیست حد ثروتمند شدن هم چقدرهست😁)مقایسه میکنیم میبینیم خیلی فاصله داریم ، واقعا عالی بود.اتفاقا اتفاقات بسیارر عالی درهمه ی زمینه ها برام افتاده.اتفاقاتی که از همیشه تاالان اصلا رخ نداده بود و به یه ارزوی دست نیافتنی توذهنم تبدیل شده بودو براشون اقدام کرده بودم اما چون کم کم رخ میدن و چون تومسیری برات طبیعی میشه و متوجه نمیشی که حتی رخ دادن متوجه نمیشی که یه زمانی ارزو بودن برات طوری که میگفتی خدایا چی میشه فلان چیزو داشته باشم.
همیشه باخودم میگفتم ثروتمندا یا افرادی که لاغری شدن چجوری مگه فکرمیکنن که اینجوری شدن.مگه هدف نهایی رو توذهنشون مدام مرور نمیکردن؟پس چرا من اندام متناسب و عالی رو که توذهنم میارم اتفاقا انرژیمو میگیره حتی ذهنم خوشحال نمیشه که بگه ببین اگه تمریناتوانجام بدی نتیجه ی ۱ سال تو این میشه ها پس می ارزه تعهد درخودت بوجود بیاری.اما هیچ انگیزه نمیداد انرژیمم میگرفت حالا فهمیدم چی اون لحظه ها به فکرم میومد که انرژیمو میاوردپایین.دقیقا من به مسیری که باقی مونده توجه میکردم و هیچوقت به تغییری که باابتدای مسیر کردم دقت نمیکردم.
اتفاقا دیروز به یه تضادی تو دل خواسته ای که بهش رسیده بودم(اینم از خواسته های محالی بود که هیچوقت بهش نرسیده بودم و بالاخره موفق شده بودم😍) خوردم ناراحت شدم اما خواسته اینقدربرام ملموس و تکرارنشدنی بود که ته قلبم میگفت به این ارزو رسیدی چرا خوشحال نیستی و با یه تضادکوچیک حالتو خراب میکنی؟خلاصه یه مسیری رو پیاده اومدم گفتم چطور باید سپاسگذاری کنم تاحالم خوب بشه تابتونم خواسته های جدیدم که تیک خورده به چشمم بیاد.به ذهنم رسید به داشته هام توجه کنم و فکرکنم این تضاده عین تضادای قبلیه و داره منو به سمت نعمتای بیشتر هدایت میکنه.خب تاحدودی حالم بهترشداما بازم اون توقعی که از حال خوب سپاسگذاری داشتم براورده نشد.تادیشب که فایلو گوش کردم معرکه بود.انگار یه ورژن جدید سپاسگذاری رو نشونم دادید.یعنی توجه به داشته ها و مقایسه شون با ابتدای مسیر.بووممم!
ادم اینهمه تلاش میکنه تمام برنامه ریزی ها تمام زمان هایی که خرج میکنه برای اهدافش برای لاغری و…فقط به امید تغییرونتیجه ست.اگه این نباشه که خدایی کی میادادامه بده.منکه نمیدم.توی لاغری به نسبتی که کار کردم تغییراتی که داشتم روحی بوده.مثلا روزی که من اومدم نوشتم چه فکرایی توذهنم داره میادکه توجهمو داره میبره رو چاقی رو نوشتم.دیدم من سال های طولانیه از وقتی یادم میاد از هرطریقی به هربهانه ای خودمو سرزنش میکردم و از خودم بدم میومد.حتی موقع ارایش کردن چشمم به صورت تپلم میوفتاد.چقدرخودمو باابقیه مقایسه میکردم.همیشه همیشه همیشه اصلا فکرمیکردم خانمای متناسب خیلی ارزشمندترازمنن.خیلیی روحیه ام تخریب شده بود.لحظه ای نبودکه خودمو مقایسه نکنم.خلاصه وقت یاینو رو کاغذ اوردم دیدم اگه فقط فقط روی اعتماد به نفسم کارکنم کلی از مسیر لاغری رو رفتم.اگه فقططط رو اعتمادبه نفس کارکنم و حتی اندامم لاغرنشه کلی خوشبخت شدم چه ذهن ارومی بدست میارم.چون خودتون میدونین استاد همه میدونن ذهن چه جهنمی درست میکنه.یه سره توگوشتت نجوامیکنه ول نمیکنهههه بابا یه ادم اگه بخوادیه سره منفی بزنه یه ساعاتی از روزو خواب داره خخ ولی ذهن حتی نیمه شبم از خوابم بپری همونجا بازمکلی فکره منفی میاره توذهن.اینارو میگم ذره ای از رو دلخوری نیست چون خودمو با ابتدای مسیر که یکم پیشه مقایسه میکنم این موضوع(سرزنش نکردن و خودمو دوس داشتن ) تاااا حدود ۸۰ درصد حل شده.خیلیه هااا تازه بگم از چی بیشتر خوشحالم ازینکه به نتیجه هم رسیده.یعنی من هیچ موقع به فکره رابطه ی عاشقانه نبودم چه برسه بخوام داشته باشم همش بخاطرهمین احساس بی ارزشی.اما حس بده که از بین رفته هیچی وارد رابطه هم شدم.و اصلا طرف مقابل براش اندامم مهم نبود عین دخترای متناسب باهام برخوردمیکرد عین دخترایی که اوضاع رویایی توذهنم داشتن.واقعا عالییههه انگار اصلا چاقی وجود نداره.این دیگه فقط احساس خوب درونی نیست از احساس فراتررفته به نتیجه رسیده.ترسم از غذاها کمترشده اما چیزی که خیلی پررنگ بود همون مورد بود که این یعنی خیلی رشدکردم.اونم چقدررر سریع!مگه چندروزه تمرینارو شروع کردم تازهه اصلا اونطور که باید تعهدم برای تمرین نداشتم.اگه داشتم چی میشد.خداروشکر خداروشکرر مرسی استادد مرسی از دوستان
باسلام دوست عزیز وهم مسیرم بهت تبریک میگم و واقعا خوشحال شدم از خوندن نوشته هات ولذت بردم و بازهم اگه ادامه بدی می بینی که چه بهشتی رو تجربه میکنی .منم آرزوم بود مثل آدمای متناسب لاغربشم وغذا بخورم و رفتارکنم و دیروز که بعدازمدتهاعکس از خودم گرفتم لذت بردم از دیدن خودم چقدرتغییرکرده بودم باعمل کردن به آموزشها وتفاوت بین زمین تااسمون بود چون همسرم هربار که اوضاع چاقیم بیشتر میشدوقتی میخواستم عکس بگیره از من تمام قدقبول نمیکرداما دیروز بالاخره یه عکس گرفت و وقتی فرق الانم بادوماه پیش رودیدم شگفت زده شدم گفتم خدایا واقعا دمت گرم نه رژیم و نه ورزش امااین همه تغییر وحتی دیشب ازشوق خوشحالی زیاد نتونستم درست اولش بخوابم امابعد به این نتیجه رسیدم که باید بیشترتکرارکنم .واین بهشتیه که ما بهش میرسیم واقعا لاغرشدن حق ماست .بهت تبریک میگم دوست عزیزم و امیدوارم به همه ی آرزوهات وازهمه مهمتر لاغری ایده آل خودت نه موردنظر دیگران ایده آلی که دوست داری تجربه کنی برسی.
سلااام دوست عزیزممممم💕وای وای اشک تو چشام جمع شد بخداا
افرین بهت افرین چقدرایمانمو بیشتر کردی اونم دومااااه افرین بهت واقعا لیاقتش رو داشتی واقعا لیاقتش رو داشتی چون تو بودی که وقت گذاشتی فایل گوش کردی نوشتی بها دادی ذهنت گفته نه الکیه اما تو هی مقاومت کردی درمقابلش گولشو نخوردی واقعا حقتههه مرسیییی عزیزم خیلی امیدوارشدم واسه ایندهههه
مرسیی از کامنتت خیلی حس خوبی بهت داد خدایاشکرت
سلام دوست عزیز وهم مسیرم ممنونم از شما واقعا ازلطفت سپاسگزارم و ازاخداوند که منوبا دوستانی چون شما آشنا کرد. خیلی از تقابل وردوبدل کردن این احساس ها لذت بردم وامیدوارم که به نتیجه ی موردعلاقتون برسین. همه ی مالیاقتشوداریم . و هممون به نتیجه میرسیم. اگه بیشترادامه بدیم . ممنونم.ازشماعزیزم. 🙏🙏🙏🙏
موفق باشی دوستم
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
مشکل چاقی هر روز به آدم فشار میاره برای همین دوست داره تغییر کنه مشکلات چاقی زیاده و روی روان و اعصاب آدم تاثیر می زاره .و اقدام می کنیم برای تغییر و رهایی از این مشکل ولی وقتی هم شروع می کنیم برنامه ای و مشکلات چاقی هنوز هست .و با اینکه این مشکلات هست در مسیر لاغری باید ادامه بدم .از نقطه شروع تا پایان بازم رنج چاقی هست ولی باید ادامه داد.اما توجه به چاقی خسته می کنه آدمو.
فاصله زیاد از نقطه آغاز تا پایان ولی همواره شرایط بهتر می شه ولی با اون ایده ال فاصله زیادی هست ولی این حال ما رو بد می کنه .توی هر سطحی زندگی کنیم باز هم سطح های بالاتری هست..در عرض این چند وقت از اون شرایط به این شرایط رسیدم خیلی نسبت به نقطه شروع فاصله زیاد شده به این دقت می کنم بیشتر نه به نقطه پایان جوون اگه به نقطه پایان توجه کنم ناراحت می شم چون هنوز خیلی مونده ولی رفتارهام و نگاه می کنم فاصله و توی ایینه خودم و نگاه می کنم حرفهای اطرافیان و می شنوم پس خیلی فرق کردم از نقطه شروع خدا رو شکر.
خودشو آدم با خودش در نقطه شروع باید مقایسه کنه .و هدف بهتر کردن شرایط خودت باشه نه رسیدن به نقطه پایان.
واقعا همینه همین قدری که من الان توی این چند وقت کم کردم دو سال و نیم باید فکر کنم صدسال طول می کشید با روشهای قبلی .
من هم یه آدم وابسته به عدد ترازو اصلا این یه ذره می رفت پایین و بالا همینطور من خوشحال و غمگین می شدم هر روز باید خودم و وزن می کردم اخه همه همینطور هستن از م هی می پرسن اخه چقدر کم کردی ….
شاید اینو از مامان یاد گرفته بودم که همیشه خودشو وزن می کرد صبح به صبح و عادت مخربی بود .
خود به خود با این اموزشها تغییر می کنید و چیزی و حذف نکنید . وقتی مغز فرمان می ده شما اجرا می کنید. ولی در موقع رژیم مغز فرمان می ده ولی شما نمی خواین اجرا کنین اعصاب آدم بهم می ریزه.
فرمولهای ذهنی که عوض بشه فرمانهای مغز تغییر می کنه و رفتارها تغییر می کنه .
موضوع گرسنگی و سیری اول دوره خیلی من گرسنه می شدم هر دو ساعت یه بار باید چیز می خوردم ولی بعدا خیلی فاصله زیاد شد الان هم بعضی روزها بیشتر گرسنه می شم ولی بعضی اوقات هم خیلی کمتر .
منم همینطور هر روز هر چی دوست دارم می خورم .خدایا شکرت.
سلام
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید
من در طول مسیر چاقی خودم و راه هایی که میرفتم هدفم رسیدن به نقطه پایان یعنی لاغر شدن بود و چون همیشه خودم با افراد متناسب مقایسه میکردم و وقتی اونها میدیدم و چاقی خودم خیلی ناامید میشدم و احساسم به شدت بد میشد
من در هر روشی که شروع میکردم هیچ لذتی نمیبردم چون هر لحظه در حال مقایسه خودم با دیگران بودم و تغییراتی که داشتم اصلا خوشحالم نمیکرد
یادمه خیلی تلاش میکردم که مقداری وزن کم کنم و وقتی یک روش شروع میکردم یک هفته ای که میگذشت فوری خودم وزن میکردم و اگه کم کرده بودم تعجب میکردم و میگفتم وای خدایا دیگه باز چاق نشم و ترس بازگشت دوباره وزنم حالم بد میکرد و اگه بیشترشده بودم خودم به شدت سرزنش میکردم و اگه وزنم همان بود تغییری نکرده بودم ناامید میشدم میگفتم اینم بدرد نمیخوره و به شدت حالم بد میشد و همیشه ترازو نشان دهنده چاقی لاغری من بود بهتر بگم نشان دهنده احساسم بود و این عدد روی ترازو بود که احساسم تعیین میکرد که چاقی لاغریم تعیین میکرد
و من همیشه دانبال عدد روی ترازو بودم تا نسبت به اون عدد تصمیم بگیرم و همیشه شکست میخوردم
ما افراد چاق وقتی روشی شروع میکنیم اول شروع کار دانبال پایان کار هستیم خودمان مقایسه میکنیم با مقصد واسه همین چون هنوز این چاقی با ما هست زود ناامید میشیم و شکست میخوریم چون تغییرات که داشتیم اول شروع تا اللان که خیلی تغبییرات داشتیم وزن کم کردیم در نظر نمیگیریم فقط می چسپیم به پایان کار فقط میگیم میخوام لاغر بشیم یا مث فلانی بشم و وقتی خودمان با پایان کار مقصد مقایسه کنیم خیلی زود ناامید میشیم شکست میخوریم
من یادمه هرکسی هر روشی میگفت انجام میدادم با شوق ذوق و یک هفته ای پیش میرفتم ولی بعدش سست میشدم اروم اروم ناامید میشدم رها میکردم و تو همین دوره صدگام هم همین طور بودم روز ها اول خیلی انرژی انگیزه تعهد داشتم ولی دارم میبینم که دیگه اون تعهد ذوق ندارم چون چاقیم همراهمه چون شبانه روز دارم میبینم چاقی خودم دارم باش زندگی میکنم پس وقتی توجه ام میره روی چاقی خودم و خودم مقایسه میکنم با افراد لاغر و میگم ای خاک تو سرت هنوز همونی چاقی نگاه فلان زود انگیزم از دست میدم و بعد امیدم و در اخرم لیز میخورم
بارها بارها سر همین مقایسه کردن خودم با یک فرد لاغر و عدد روی ترازو نشان دهنده بودن موفقعیت من در لاغری بارها بارها شکست خوردم لیز خوردم در همین مسیرلاغری با ذهن و یادمه وقتی از استاد میپرسیدم بهم میگفت ادامه بده
پس نباید خودمان مقایسه کنیم با مقصد باید الان از نتایج مان لذت ببریم من از زمان شروع تا الان تغییرات خوبی داشتم یکی خوردنم خیلی کم شده خودمم برام عجیبه مثلا همین امشب ساندویج داشتیم شام من همیشه دوتا یکی نصفی میخوردم ولی امشب یکی خوردم تا دیگه سیرم اصلا دلم دیگه نخواست حتی صبحانه خوردنمم کم شده از وقتی اون برنامه یک هفته ای استاد دارم عمل میکنم تغییراتم میبینم و خیلی خوشحالم من که عادت داشتم هنگام تماشا فیلم سریال غذا بخورم ولی الان بیشتر موارد اصلا چیزی نمیخورم و خیلی خوشحالم من که هر دقیقه دلم شیرینی میخواست الان اصلا بهش فکرم نمیکنم و خیلی خوشحالم از تغییراتم و خیلی حالم خوب میکنه که دارم درست رفتار میکنم و خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم بابت این همه تغییرات عالی که داشتم خدایا شکرت
پس یاد گرفتم خودم مقایسه نکنم با اخر کار با فرد متناسبی که در ذهنم است و هروقت خواستم خودم مقایسه کنم خودم با قبل از شروع این مسیر مقایسه کنم و بابت تغییراتی که داشتم بارها بارها خودم تشویق کنم بگم اره همین موفقعیت است به خودم انگیزه بدم با قدرت بیشتر و تعهد کامل مسیرم طی کنم و به هدف نهایایی خودم برسم
پس باید لاغر شدن رها کنیم نچسپیم به هدف بگیم پس کو چیشد من که لاغر نشدم هی خودمان مقایسه کنیم با فردی لاغری که دوستداریم شبیه به اون فرد بشیم و هی حال خودمان بد کنیم بگیم دیدی نشد فلان و انگیزه مان از دست بدیم لیز بخوریم شکست بخوریم
پس مقایسه کردن خودمان با مقصد ممنوع
و خودمان با قبل از شروع مسیر مقایسه کنیم و لذت ببریم از تغییرات عالی که داشتیم و با اشتیاق شور انگیز و تعهد کامل مسیر خودمان طی کنیم و بدون اینکه متوجه بشیم یهو میبینیم به مقصد رسیدیم و لذت میبریم
شاد شاد شاد باشید و مقایسه کردن خودمان با مقصد ممنوع
گام نهم ( تکرار 1)
من هم یادمه که مدتی خیلی روی وزنم و وزن کردن خودم وسواس زده بودم ، صبح زود قبل از صبحانه ، شب قبل از خواب ، بعد از ورزش و … تا ببینم چقدر لاغر شدم.
و ترازو ما هم فقط روی یک مکان خاصی درست نشون میداد و اگه جاش یک مقدار هم بالا پایین میشد دو کیلو اضافه تر نشون میداد.
درواقع میزان رضایت من هم ز غملکرد خودم نبود ، بلکه عددی بود که ترازو نشون میداد.
منم الان که دقت میکنم میبینم هیچوقت از دیدن عدد ترازو خوشحال نمیشدم .
وقتی که عدد کمتری و نشون میداد خوشحال میشدم و از طرفی هم ی ترسی در من شکل میگرفت که نکنه دوباره برگرده و.. . و وقتایی هم که عدد بیشتر و نشون میداد، کلا از زندگی کردن سیر میشدم.
موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده ال نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنیم.
هر مقدار که احساس ما تغییر کرده باشه،ترس ها و نگرانی های ما و… کمتر شده باشه و تغییر کرده باشه ، به همون اندازه موفق هستیم .
در مسیر لاغری با ذهن ، هر تغییری که نسبت به نقطه شروع در ما ایجاد میشود ، بیانگر موفقیت و تاثیرگذاربودن اموزشها برای ماست.
و در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه ما به تغییرات باشه و نباید توجهی به مقصد داشته باشیم .در غیر اینصورت خسته میشیم و موضوع رو رها میکنیم.
موضوع لغزنده ای که در مسیر لاغری با ذهن وجود داره اینه که
ما اگه در شرایطی باشیم که از اون راضی باشیم ، مشکلی نداریم ولی اگه از اون شرایط راضی نباشیم ، دوست داریم تغییر کنیم .
پس فردی که اضافه وزن داره و تصمیم داره خودشو تغییر بده ، تو اون شرایط مشکل داره و راضی نیست و بهش فشار اورده که میخواد تغییرش بده
خود من هم از این شرایطم خسته شدم و درسته که برام مشکلی آنچنانی یجاد نکرده ولی من خودم رو تو بدن متناسب دوست دارم و واقعا الان ذهنم ومغزم تحت فشارهه پس از نظر ذهنی تحت فشار هستم و راضی نیستم و میخوام که شرایطم رو تغییر بدم و به وزن اید ه ال و دلخواه خودم برسم .
و در این مسیر چیزی که مارو میلغزونه اینه که هر روز مشکل با ما هست و میخوایم تغییر کنیم ، یعنی اون مشکلات چاقی هنوز هست و قرار نیست از فرداش برامون گل و بلبل بشه و مدت زمان بین تاثیر کردن و نتیجه گرفتن از شروع ماجرا رو باید مدیریت کرد
یعنی هر روز با این شرایط که مشکلات چاقی هست در این مسیر حرکت کنیم .
خیلی ها و خود من هم اواعل قبل از رسیدن به این گام با شوق و انرژی خیلی زیادی شروع کرده بودم و کم کم افت کرده بودم و اون اشتیاقه رو دیگه نداشتم چون که چاقی هنووز هست و ما داریم با محتوای آموزشی حال خودمون و بهتر میکنیم ولی لاغری و حس لاغر شدن در ما وجود نداره و بعد فشار مشکل چاقی غلبه میکنه و فرد و لیز میده .
بنابراین در این مسیر تا لاغری فاصله همواره با رنج چاقی هست ، باید ادامه بدیییم ، با تمام شرایط و حرفا ودرد ها …. باید ادامه بدیم
چاقی چندساله بوجود اومده و ما هرکاری کردیم ، نتونستیم از پسش بربیایم .پس اگه مطمعن باشیم که این مسیر لاغری با ذهن ، به ما جواب میده و حالمون خوب میکنه ، راه دیگه ای نداریم، باید انقدر در مسیر بمونیم و ادامه بدیم تا تغییرات در ما ایجاد بشه .
و توجه کردن به چاقی و دیدن چاقی خودمون ، و کی لاغر میشیم و… و یا دقت کردن رو سایز پا و بازو و…. مارو خسته میکنه و فشار چاقی رو بیشتر میکنه .
ما همیشه برای تغییر کردن متاسفانه نقطه پایان ، نقطه شروع مونه و بخطر همین هم که حرکت میکنیم ، نمیرسیم ، خسته میشیم .
چون ما هرجا و در هر شرایطی که باشیم ، خیلیی سطح های بالاتر دیگه هم وجود داره .
خودم زمانی که رژیم میگرفتم و مثلا 10 کیلو کم میکردم ، میگفتم خب حالا 5 کیلو دیگه مونده و اونم باید الان کم کنم و… یعنی اصلا به این شرایطی که لاغر کرده بودم توجه نمیکردم و تمام نمررکزم روی کم کردن 5 کیلوی بعدی بود ، تا خیالم راحت بشه!
چاقی در ذهنه ، کسی که 5 کیلو اضافه وزن داره با اونیکه 50 کیلو اضافه وزن داره ، به یک شکل اغصابش خورده ، تازه اونیکه 50 کیلو اضافه وزن داره اروم تره!چون دیگه رد داده ولی کسی که 5 کیلو اضافه وزن داره ، برای کم کردن همین 5 کیلو یک عالمه حرص میخوره و تحت فشاره که چطور این 5 کیلو رو میخواد کم کنه و…
در واقع هیچ وقت نباید نقطه پایان هدف اول ما باشد!
اگه هدفمون بزاریم لاغر شدن ، نمیتونیم تحمل کنیم ، من خودم بودم ، که حداکثر تا 4 ماه میتونستم یچیزیو انجام بدم ، با اینکه نتیجه انچنانی هم نمیدیدم ، بعد رها میکردم . اگه الان خودمون و با قبل از خودمون مقایسه کنیم ، خیییییلللیییی پیشرفت کردیم .و خیلی خوشحال میشیم.
ولی اگه خودمون و با جایی که میخوایم باشیم ، مقایسه میکنیم ، حالمون بد میشه .
بنابراین همیشه هدف باید ، بهتر کردن اوضاع خودمون باشه ، نه پایان .چون پایانی وجود نداره!
من در باورها و افکارم تغییرات گسترده ای کردم.در عادات و رفتار غذاییم ، تغییرات گسترده ای کردم. حتی در جسم من هم تغییرات کوچکی ایجاد شده که مطمعنن ادامه خواهد داشت و بیشتر هم میشه به لطف خدا
کنترل اشتها دست خودمون نیست ، مغز ما که فرمان خوردن صادر کنه باید بخوریم ، خود من که هروقت اومدم با این فرمانش مبارزه کنم ، بدترشد ! در واقع ما ذهن ما به خوردن طوری که فرمول هاش نوشته شده باشه دستور میده ، مثلا اگه فرمول پرخوری ما این باشه که ، پرخوری =چاقی ، ذهن برای چاق کردن ما از پرخوری کردن استفاده میکنه . ولی اگه فرمولش اینطوری باشه که پرخوری= لذت بردن یا…. ، ذهن برای لذت بردن و یا … ، از پرخوری استفاده میکنه
چاق شدن اصلا ربطی به غذا خوردن و پرخوری کردن و .. نداره !
تمرکز و توجه مون رو درگیرش نکنیم، در واقع اینطوریه که وقتی یک کاری ناخوداگاه انجام میشه ، خیلییی بهتر و تمیز تر انجام میشه ولی وقتی که ما میایم فکر میکنیم راجع به انجام دادن اون کار ، مثل دفعه قبل نمیتونیم انجامش بدیم.
مثلا خود من که صدام اونقدر خوبه و هر روز تو خونه ی تایم خاصی برای خودم موزیک گوش میدم و میخونم ، وقتی دارم همینطوری برای خودم میخونم و حواس و تمرکزمو روی صدام یا رعایت سلفژِش نمیزارم ، خیلییی کامل و تمیز رعایتش مییکنم و وقتایی هم دقت کردم ، که موقع آواز خوندن یهو میبینم که صدای خیلی قشنگی دارم و خودم رو در حال بهتر خوندن و .. تصور میکنم و روی خوندنم تمرکز میکنم ، تپق زدم یا گاهی صدامم تغییر میکنه با اینکه خودم دارم روش کار میکنم ک تغییر نکنه !
در واقع ی موضوعیه که من مثل استاد ، الان نمیتونم واضح توضیحش بدم . ولییی این نتیجه رو گرفتم که دیگه تو کار بدنم و یا انچام یسری کارها که توش سولو هستم ، دخالت نکنم و واگزارش کنم به بدنم و خوداگاه ذهنم و درگیرش نکنم .
خودش کاربلده و میدونه باید چیکار کنه ، همیشه بهش اطمینان میکنم .
رها کردن یعنی توجه نکردن به اوضاع الانمون و استمرار داشتن در انجام تمرین هااا ، تو این مسیر توجه کردن به شرایطی که داریم مثل اینه که شیطان داره مارو گول میزنه منحرفمون میکنه ! پس مواظب باشیم و وسوسه ی شیطان رو نادیده بگیریم!
شاد و پیروز و متناسب باشید .
سلام به همه دوستان همراه! توجه کردن به مقدار اضافه وزن می تواند انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغر شدن سعی می کنند را نابود کند. موفقیت رسیدن به نقطه پایان نیست بلکه مقدار فاصله از نقطه شروع تا نقطه اکنون است. در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد نه مقصد نهایی! تا زمانی که چاقی به افراد فشار نیاورد به فکر تغییر کردن نمی افتند و هر روز این مشکل با ما هست از همان نقطه شروع و در طول مسیر و ما میخواهیم آن را تغییر دهیم، باید فاصله بین نقطه شروع تا موفقیت که لاغری هست برای ما را مدیریت کنیم و اجازه ندهیم انگیزه ما از زمان شروع تا حصول نتیجه کم شود. فکر کردن به چاقی باعث خسته شدن و افزایش فشار چاقی میشود، هیچ وقت نقطه پایان را هدف اول قرار ندهید. اگر چیزی که الان هستی را با نقطه شروع خودت مقایسه کنی و متوجه تغییرات خودت بشوی، خوشحال میشوی ولی اگر از جایی که هستی خودت را با نقطه پایان مقایسه کنی، اعصابت بهم میریزد، بنابراین لاغر شدن را رها کن تا لاغر شوی! نکات:1_ توقف چربی سازی در بدن راحت تر از چربی سوزی است.
2_ رفتار شخصی بعد از استفاده از محتوای آموزشی با رفتار شغلی تفاوت می کند
سلام خدای بی همتا،
سلام دوستان بی نظیرم ،
سلام استاد گرامی ،
موضوع این فایل :
لاغری لذت بخش
_______________________
استاد عطار روشن :
امروز که به لطف خدای مهربان بعد از آشنایی با مسیر لاغری با ذهن حرکت چندساله و مستمر در این مسیر در شرایط جسمی بسیار خوبی هستم بیشتر از هر زمان دیگری برایم واضح است که توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تواند انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغر شدن سعی می کنند را نابود کند.
در مسیر لاغری با ذهن ،موفقیت چگونه معنا می شه ؟
در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.
احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
نگرانی شما از لاغر نشدن به چه اندازه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
چه چیزی در مسیر لاغری با ذهن نشانه تاثیرگذار بودن آموزشهاست ؟
هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.
در مسیر لاغری ذهنی ،توجه به تغییرات درونی چه تاثیر مثبتی می تواند داشته باشد ؟
در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
این طریق لاغر شدن لذتبخش است،
______________________
امروز نت برداری از فایل ارزشمند از زندگی لذت ببرید تا لاغر شوید بعد از فایل ۴۳ از دوره مقدماتی رو تموم کردم .برای رفع خستگی آمدم سری به صدگام بزنم این فایلو انتخاب کردم چون دقیقا راجع به همین تمرینی هست که امروز می نوشتم .با خوشحالی خوندمش و به صورت پرسش وپاسخ تنظیم کردم و خدمت دوستان ارسال کردم .
امیدوارم مورد توجه قرار بگیره
____________________
سلام
اول از همه بگم امروز اولین روز از سومین سالی هست که عضو سایت هستم و به حرف استاد رسیدم که گفتن اصلا مهم نیست از چه تاریخی وارد سایت شدی یا دوره خریدی مهم اینه چه میزان عمل کردی، برای همین نتیجه ای که من گرفتم نسبت به کسایی که از اول به تمرین ها عمل کردن برام راضی کننده نبود، دو سال دور خودم چرخیدم تا سرم بخوره به سنگ تا باور کنم ببین تا عمل نکنی اتفاقی نمیفته، نتیجه جدید میخوای باید رفتار جدید انجام بدی، من وزن و سایز کم کردم ولی چون هنوز در جمع بیشتر از حدم خوردم همچنان این عادت و دارم و اصلا شخصیتم در جمع تغییر نکرد، تازه درک کردم باید شروع کنم تو جمع هم حواسم به رفتارهام باشه و امقد آگاهانه حواسم باشه تا ان عادتم هم درست بشه، یعنی دو بار تو جمع درست رفتار میکردم ولی استمرار نداشتم تا عادت کنم، 10 بار خراب میکردم، و این باعث میشد همون نتیجه ی همیشگی رو داشته باشم مثل عذاب وجدان و هزارتا حس بد دیگه، یعنی تو جمع درست خوردن شده بود برام شاخ غول که باید میشکوندم، خلاصه طولانیش نکنم انقد دور خودم چرخیدم تا دوباره رسیدم به نقطه ی شروع، و امروز من فکر میکنم تازه وارد سایت شدم، با اسم جدید، و اولین باره میخوام آگاهی هارو بشنوم، البته ده روز پیش این تصمیمو گرفتم و دارم به خودم زمان میدم تا از اول آموزش ببینم و یاد بگیرم و عمل کنم و وارد این چرخه ی یادگیری، درک و عمل بشم
در مورد فایل امروز هزار تا مورد رو در ذهنم مرور کردم که خواسته ای داشتم ولی بعد رهاش کردم و چقد راحت وارد زندگیم شد و الان دارمش، لاغری رو هم باید رها کنم، یعنی درخواستشو که دادم چون الان تو این سایتم و دارم فعالیت میکنم، عمل هم میکنم، و در نهایت از اینکه دارم برای خودم کاری درست انجام میدم لذت میبرم، نتیجه ی این کارهای درست چیزی غیر از لاغری و سلامتی و زیبایی و هزار تا حس خوب دیگه نخواهد بود، میخوام همه ی حواسمو بدم به اینکه تمرینامو درست انجام بدم و تمرین کنم دیگه خودمو چک نکنم و زندگیمو بکنم، میدونم که میتونم
سلام استاد ودوستان هم دوره ای، من تا گام دوازدهم پیش رفتم وبعد به جمله پرخوری باعث چاقی میشه رسیدم هرچند که تواین مدت پرخوری کرده بودم وچند کیلویی هم از نظر جسمی کاهش وزن داشتم اینم بگم که واسه هر گام 3یا 4روز زمان میذارم ، اما چون از پرخوری باعث چاقی میشه حسم بدشد تصمیم گفتم از استاد پرسش کنم وایشون جواب عالی به من داد وگفت این ذهن توهست که پرخوریو باچاقی معنی کرده، ،.منم تصمیم گرفتم از اول شروع به فایل گوش دادن کنم البته خودمو با ترازو وزن کردم که دیدم هشتصد گرم اضافه وزن داشتم ناراحت شدم ، تا اینکه شروع کردم دوباره گوش دادن فایلا و نوشتن چیزایی که تاحالا درک کردم وآموختم ، رسیدم به گام نهم جمله لاغری را رها کنید تا لاغر شوید درک درستی انگار ازش نداشتم با اینکه شنیدم که باید تمرکزمو از جسمم بردارم اما درکش نکرده بودم باگوش دادن فایل نهم وخوندن نظرات دوستان که همین نظرات خیلی به حل مسئله ای من کمک کرد تازه فهمیدم رهایی از لاغری تا لاغر بشیم یعنی چی، یعنی:یعنی وزن کردن رو رها کنیم، یعنی سایزکردنو با متر ولباسامون رها کنیم یعنی انتظار کشیدن اینکه دیگران بهمون بگن لاغر شدیو رها کنیم یعنی رفتن جلوی اینه ونگاه کردن به قسمتای چاقو بدنمونو رها کنیم یعنی حرص وولع خوردنو رها کنیم چون همه ای اینا فرمولهای ذهن چاق هست ، خدایاشکرت، ، من یه حسی بهم گفت حالا که مواد غذایی مورد علاقتو دوست داری به اندازه ای علاقه ات توی بشقاب وکاسه بکش ولی به اندازه نیازت ازش بخور وقتی این کارو کردم حسم خوب شد ترسم از اینکه غذام تموم بشه ودیگه نباشه ازش بخورم ریخت، من ماست خیلی دوست دارم به اندازه علاقه ام ماست کشیدم توی ظرفم اما به اندازه نیازم ازش خوردم وبعدش حتا حوس اضافه تر خوردن نداشتم خدایاشکرت، گاهی شبا هم که بیدارم گشنه میشم واول ترسیدم اگه بخورم چاق بشم اما بعدش گفتم اگه نخورم چاق میشم پس به اندازه نیازم میخورم ، وحسم خوبه خداروشکر، نکته مهم این گام واسه من رها کردن عدد ترازو ووزن کردن خودم بود . هرچند تمام حرفای استاد ودیدگاه شما دوستان مهم هست پراز آموزش، 💗
سلام به استاد عزیزم
گام نهم
واقعا حرفاتون برا من صحت داشت ورزش میکردم رو ترازو میخوردم رو ترازو واقعا دیگه حالم از ترازو بهم میخورد هر ساعتی یه وزن نشون میداد
و همش میگفتم ۱۵اضافه دارم ۷ تو چالش کم کنم مابقی چطوری کم کنم حتی میگفتم تا چند ماه دیگه طول می کشه
اما از نه روزه که تو این مسیرم رو ترازو نمیرم
اصلا برام مهم نیست مهم تغیر رفتار خودم و دوست دارم لذت ببرم از مسیر
دیگه هدفم ۷کیلو کم شدنم نیست هدف آرامش و تجربه شادی تو مسیر اینقدر با عشق غذا میخورم مثل قبل نیستم یه کفگیر می ریزم دو قاشق میخورم میگم دیگه نیازی ندارم به غذا
فقط یه مشکل دیگه که هنوز نتونستم کنترل کنم یه قاشق ته بشقاب بچه میخورم اگه کسی پیشنهادی عملی داشت راهنمایی کنه ممنون میشم
سلام دوست عزیز،
راجع به سوالی که پرسیده بودی یه چند کلمه عرض کنم :
خوردن از ته بشقاب دیگران ،یکی از رفتارهای نامناسب افراد چاقه . یکی از تمرینات دوره گام اول مصاحبه حضوری یا غیر حضوری با افراد متناسب و لاغره .
من تا به حال با ۵ نفر از این تیپ آدمای دوست داشتنی مصاحبه کردم و یکی از سوالاتی که باید می پرسیدیم همین بود .
آیا شما در وعده های غذایی ،ته بشقاب دیگرانو هم می خورید ؟
باور کنید همه اشون بدون استثناء نوشتن وگفتن به هیچ وجه . اصلا اینکارو کسر شاءن خودشون می دونن .و البته من بهشون توضیح دادم که معمولا مامانا اینکارو می کنن یعنی ته بشقاب بچه هاشونو می خورن .و اینکارو بد نمی دونن تازه میگن ثواب داره غذارو دور نریزیم ،بخوریم ثواب داره .
که خوب این طرز تفکر برمی گرده به فرهنگ دینی مردم ما . البته فکر نکنم توی دین ما همچین دستوری آمده باشه مردم خودشون با توجیه اینکه اینکار ثواب داره چسبوندنش به دستورات دینی .
ما در دوره های آموزشی گام اول یاد می گیریم که به جای توجه به افراد چاق به متناسبها و لاغرها توجه ،و اونهارو الگوی خود در رفتارهای غذایی کنیم .البته لاغرهایی با رفتار غذایی صحیح .
چون لاغرهایی هم هستن که با وجود صحیح بودن افکارشون ،متاسفانه رفتار صحیح غذایی از خود نشون نمی دن و پرخوری می کنن .ما کاری باهاشون نداریم .
خلاصه اینکه چون لاغرها ،ته بشقاب دیگران و حتی بچه هاشونو نمی خورن پس ما هم به تبعیت از این تیپ های شخصیتی باید از اینکار ،صرف نظر کنیم .
اصلا چرا برای بچه غذای زیادی بکشیم که بهانه بدیم دست خودمون و بخوایم اضافی غذاشونو ما جبران کنیم . …..
ببخشید دوست عزیز وقتتو گرفتم .
فقط خواستم نظرمو راجع به رفتاری که بیان کردی بگم .
دوستدار شما شهربانو
سلام دوست عزیز
گام اول موفقیت در هرکاری دوست داشتن خودت هست .
من هم قبلا این کار رو میکردم . ولی الان که روی اعتمادبه نفسم کارکردم آنقدر معده خودم رو دوست دارم که همچین کاری نمیتونم بکنم اونجوری اون دیگه اسمش معده نیست .
سطل زباله میشه برای جمع آوری آشغال.
تازه فرزندتان این کارتون رو یاد میگیره وبعدا که بزرگ میشه این رفتار ازش سرمیزنه .
گام نهم : سلام به همگی .لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید یکی از روری ترین کارهای من هر روز وزن کردن خودم بود . در واقع میزان رضایت من از عملکرد خودم نبود بلکه از عددی بود که ترازو با هر بار وزن کردن نشان میداد . ترازو هم انگار متوجه حساسیت من شده بود و هر بار بازی در میاورد تا احساس من رو خراب کنه . الان که به رفتار گذشته ام فکر میکنم هیچ گاه از دیدن ترازو خوشحال نمیشدم چون هیچ وقت خودم و عملکردم رو با جایی که شروع کرده بودم مقایسه نمیکردم و دائم به هدف نهایی فکر میکردم که خیلی باهاش فاصله داشتم و زورش هر دفعه از من بیشتر بود و من به شدت زمین میخوردم و صدمه میخوردم و اضطرابی میشدم و حس ناتوانی و خستگی در من حسابی ریشه میکرد . الان در این مسیر و گوش دادن با این فایل متوجه میشم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای هست که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس میکنید. به میزانی که احساس شما تغییر کرده و یا میزانی ترسمون از مواد غذایی کمتر شده و ارتباطمون با خودمون به همون اندازه موفق هستید . در این مسیر لاغری با ذهن و البته میتونیم تعمیم بدهیم به کل زندگی همیشه باید توجه ما به تغییرات خودمون باشه و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشیم و از اون طرف با کوچکترین اشتباه یا رفتار بر اساس فورمول های قبلی نباید همه زحمت های خودمون رو نادیده بگیریم و فکر کنیم ما آدم موفقی نیستیم کلا در این مسیر هر کسی زمین میخوره و از هر بار بلند شدن آدم آگاهی های بیشتری به سراغش میاد و درس جدید میگیره و باید فقط با حال خوب و شادی ادامه داد . بدین طریق زندگی کردن و لاغر شدن راحت هست نه اینکه هر روز شرایط خودمون رو با چیزی که باید باشیم هی مقایسه کنیم و در این شرایط هر چقدررر قوی باشی رستم هم باشی بعد از چند روز از پا در میای و خودت از خودت شکست میخوری پس میبینی دلیل به ناتوانی تو نیست بلکه دلیل در راه اشتباه و قیاس اشتباه تو بوده در اینهمه سال به علت آموزش های غلط که منجر به باور های غلط شده و حس بی لیاقتی رو در ما تقویت کرده و به همه زندگیمون تعمیم داده . این اشتباه خیلی بزرگی هست که منجر به لیز خوردن هزار باره من شده که هدف رو نقطه نهایی تعیین کردیم . این هدف تعیین کردن ها باعث میشه در مابین شرایطی که شروع کردیم و نقطه شروع بوده و نتیجه گرفتنه و دیده شدن نتیجه در جسم و… این فاصله که دایم چاقی و شرایط های دیگه به ما فشار میاره خیلی حال بد و افسردگی و حس اینکه کاری صورت نگرفته رو تجربه کنیم . هیچگاه نباید نقطه پایان هدف ما باشه هدف این نیست که لاغر شوم و هدف این نیست که من کاملا مستقل و موفق بشوم هدفم اینه که خیلی خوب زندگی کنم شاد باشم آرامش داشته باشم خود به خود لاغر میشوم و به خودم میام میبینم مدتی زیادی هست که از خط پایان هم عبور کردم بنابراین از هر آموزشی استفاده میکنی هدف بهتر کردن اوضاع خودت باشه اون چیزی که هستی رو باید با قبل خودت مقایسه کنی وگرنه راهی جز این نیست و شکست میخوری . این نوع رفتار و فکر رو سر لوحه زندگیت کن که هدف لذت بردن از زندگی هست هیچ ایرادی نداره حتی اگه مسیری رو از اول شروع کردی و اینکه خودت رو توی شرایط یه انسان معمولی ببین که میتونه خطا کنه میتونه بلد نباشه و میتونه آموزش ببینه و بعد که پذیرفتی با لذت شروع کن به آموزش دادن به خودت و هدف رو لذت بردن از شرایط ببین . در اینمسیر متوجه شدم ما چاق ها فقط از خوردن و فعل خوردن لذت بردیم و اینهمه نعمت های خدا در این دنیا بوده ندیدیم و به چشم لذت نگاه نکردیم . حالا در این مسیر میبینم خیلی لذت های زیادی هست که خود افراد متناسب هم اون رو متوجه نیستند مثلا لذت حس گرسنگی که بعدش میتونی با یه غذای عالی و با کیفیت از خودت پذیرایی کنی ، لذت حس سیری بدون عذاب وجدان و حس بدی که بعدش داری ، لذت سبکی ، لباسهای زیبا و حس غرور و عکس های زیبا ، لذت قدرتمندی که تو هستی که داری عالی عمل میکنی تو هر شرایطی و لذت اینکه فقط و فقط لذت رو در خوردن نمیبینی و فکر و خیال خوردن رو حس نمیکنی و ذهنت رها میشه . زندگی پر از زیبایی هست ، به آن توجه کن . به زنبور عسل ، به کودک کوچک و چهره های خندان دقت کن.باران را نفس بکش و باد را احساس کن زندگی ات را زندگی کن و برای رویاهایت مبارزه کن . دنیا جای آدم های شجاع هست پس شجاع باش و از زندگی کردن با خودت لذت ببر .
باسلام ودرود
حرفهای به جایی بود دقیقا برای من
من دوروز پیش دیدن فایلهارو رها کرده بودم و پیش خودم میگفتم که حالم خوب نیست و خوابم میاد و حوصله ندارم ولی دوباره شروع کردم
و وقتی این فایل و دیدم متوجه شدم چون چند روزه به چاق بودنم توجه میکنم که هیچ تغییری ندارم حتی چاقتر شدم نا امید شدم و ذهنم نمیزاره گوش بدم که اذیت نشم
تشکر میکنم واقعا تذکر به موقعی بود
به نام خدا
با سلام
گام نهم :(ترازو)
لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید
خدا رو شكر ميكنم ترازو در زندكي من نقشي به سزايي نداشته و خيلي تاكيد نميكردم به ترازو
بعضي وقتها ميرفتم باشكاه بهمون ميكفتن بايد برين رو ترازو
اول شروع ورزش تا ببينم توي اين مدتي كه مياين باشگاه بفهمين چند كيلو كم كردين
خيلي اوضاع بدي بود اون مواقعي كه ما رو وزن ميكردن خيلي حال بدي بر من تحميل ميشد الان هم دركش ميكنم اون حس و حال با اينكه ساليان سال گذشته ولي يك حس خيلي بدي داشت وقتي عدد روي ترازو رو ميديدم
حالم بد ميشد و تا پايان باشگاه مثلا يك ماه يا دو ماه كه ميرفتم وزني كم نميشد خيلي عذاب اور بود
درسته از وزنه خيلي استفاده نميكردم ولي همون جند باري كه در باشكاه استفاده ميكردم به اندازه ي اين بود كه من هر بار بر روي وزنه هستم چنان حس بدي داشت حالم از خودم بهم ميخورد كه جرا لاغر نميشم
هميشه با خودم ميكفتم من ٥كيلو كم كنم خوبه ديكه
جون خيلي اضافه ندارم ميتونم با باشگاه و ورزش كم كنم
نميخاد زياد سخت بكيرم و خيلي به خودم فشار نمي اوردم
جون باور داشتم اضافه وزنم خيلي نيس و اونم با پياده روي و باشگاه كم ميشه و شايد بعضي مواقع سايزي جيزي كم مي كردم ولي وزن كم نميكردم
و هميشه تعهدم براي يك ماه دو ماه بود و هيج وقت نميتونستم بيشتر ادامه بدم
و هميشه خودم با افرادي كه متناسب بودن مقايسه ميكردم
خيلي حالم بد ميشد وقتي اين كار و ميكردم حسم به خودم بد ميشد خيلي گرفته ميشدم و صدتا بد و بيرا به خودم ميكفتم
كه بشين بابا تو خودت استخون بنديت اينحوريه به مادرت زفتي اوني هم كه متناسبه به مادرش رفته
اينا ژنتيكي متناسبن و خودم و سرزنش ميكردم و اعتماد به نفس كه اصلا نداشتم صفر صفر و خودم و يك شخص ضعيف و بي اراده و جاق ميدونستم
جون باورم شده بود كه ديكه ارثيم اينجوريه استخون بنديم اينجوريه ديكه خيلي دست به رزيم هاي سخت وكارهاي بزركتر نميزدم ميدونستم فايده ندارن و دوباره اين وزنه برميكرده
جون بارها بوده مثلا تا حدودي رزيم ميگرفتم وقتي اطرافيانم منو ميديدن ميگفتن كه واي ول كن مريم باز تو اين و نميخوري اونو نميخوري فايده نداره باز برميگردي سرجاي اولت هر كي هر جي هس هست
البته من فكر ميكردم اضافه وزنم ٥كيلوهه
جون باور داشتم وزن به سختي كم ميشه ميگفتم خب من ٥٧بشم خوبه
نميدونستم كه ميشه هر جقدر دوست داري كم كني اونم به اسوني
جون برام سخت بود وزن كم كردن ميكفتم خب من ٥تا كم كنم خوبه
ولي الان دوست دارم خيلي بيشتر وزن كم كنم
براي ترازو بكم كه من از زماني كه با اين سايت اشنا شدم حدود ٥سالي ميشه ديكه ترازو نديدم خيلي بهش علاقه هم نداشتم ازقبل
جون با تغييرات كوجيكي كه در خودم مي بينم حالم خوبه
من خيلي تغييرات زيادي داشتم در اين خصوص
هيج وقت به نتيحه نهايي فكر نميكنم و خودم رو با نتيجه ي نهايي مقايسه نميكنم
خودم رو با روزهاي شروع در اين مسير زيبا مقايسه ميكنم كه اول جه بودم الان جه هستم
من ميدونستم كه اكه بيام با هدفم كه متناسب شدن ایده اله مقایسه کنم زود خسته میشم و رها میکنم
بنابراین به تغییرات کوچیک مثلا ناخن زدن های من خیلی کم شده
هله هوله نمیخورم قبلا مثل بچه ها عاشق سوپری بودم بخاطر چیپس و پفک و بستنی و ……اما الان خیلی علاقه ندارم
قبلا شیرینی چیزی تو خونه بود شب خوابم نمیبرد ولی الان اگه شیرینی تو خونه باشه اونم اگه گشنه ام باشه شاید یکی بخورم دیگه علاقه ی جندانی ندارم قبلا امکان نداشت شیرینی باشه و من نخورم باید سیر هم که بودم باز هم میخوردم قبل یک جعبه رو میخوردم
خواهرم همسرم میگفت من نمی تونم شیرینی بیشتر از یکی یا نصف بخورم سنگین میشم برام سوال بود جی میگه این اخه من یه جعبه اش هم بخورم سنگین نمیشم چه جوریه
یا مثلا بستنی رو نمیتونس تموم کنه میکفت نصفش کافیه دیگه نمیتونم
الان خودم هم همین جور شدم بعضی مواقع یک بستنی نمیتونم بخورم
قبلا من با نون و برنج فقط سیر میشدم
الان من یه میوه بخورم هم سیر میشم و دیگه اشتهام کور میشه
خیلی تغییرات داشتم که قبلا اینا وجود نداشته من بابت همه ی این تغییزات خوشحالم
شاید به ایده الم نرسیدم ولی خیلی خیلی خیلی خوشحالم این تغییرات داشتم وقتی که حودم و مقایسه میکنم با قبلا میگم خدایا شکرت خدایا شکرت چقدر تغییر کردم
رفتارم عوض شده کلامم عوض شده ارتباطم با مواد غذایی خیلی پسندیده هس
عاشق این رفتارهام هستم الان هر جیزی رو دوست ندارم غذای مورد علاقه ندارم
وقتی گرسنه بشم به اندازه ی نیازم میخورم
قبلا عاشق قورمه سبزی کباب پیتزا ساندویج مرغ شکم پر ماهی …..ولی الان فقط به اندازه ی مورد نیازم میخورم و خیلی برام مهم نیست ناهار چی باشه
ترسو از مواد غذایی کم شده و سوال نمیکنم که استاد برنج هم میشه شب بخورم یا نه
یا مثلا نون
من هر وقت گرسنه بشم بگو نصف شب هم باشه برنج میحورم نمیترسم
چون چند ساله با این دوره ها هستم و با بند بند وجودم اینا رو پذیرفتم و باور دارم که باید ذهن تغییر کنه
و مواد غذایی هیچ ربطی به چاقی نداره و این باورهای ما هستن که ما رو نامتناسب میکردن
اگه رو باورمان کار کنیم و باورهای صحیح رو جایگزین کنیم برای همیشه همانطور که چاق شدیم متناسب میشیم
به شرطی که در این مسیرها باشیم و با بند بند وجودمون یکی بشه و باورهای صحیح و درست رو هر روز تکرار کنیم و استمرار داشته باشیم در این دوره ها تا به ایده المون برسیم
البته ناگفته نماند من الان باردار هستم و وقتی میرم درمانگاه میگه برو وزنه برام مهم نیس دیگه
دیگه ترس ندارم از عدد روی ترازو
من به این حال خوبی که دارم توجه میکنم از اینکه خیلی تغییر کردم در این مسیرها
بسیار بسیار خوشحالم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
با سلام دوست همراهم
چقدر عالی نوشتید.ازتون ممنونم..
من یازده ماهه که در این سایت هستم و از روز اول با دیدن وگوش دادن فایلها… حرفهای استاد به عمق وجودم نشست..و کاملا اونها رو قبول کردم…و در کل که من در سایز سی وهشت بودم ومتناسب البته از نظر خیلیها…ولی خودم ناراحتم از شکمم که صاف نیست..هر روز گوش کردن فایل…تمرین زیاد..خواندن نوشته های بچه ها…استمرار با ذوق وشوق.تغییرات احساسی خوبی داشتم از همان ابتدا..و با انتظار زیاد که خیلی زود به نتیجه دلخواه میرسم هر روز بیشتر اوقاتم رو در سایت میگذرونم..
ولی چند روزی میشه که خیلی شاد نیستم یعنی می بینم کوچکترین تغییر جسمی پیدا نکردم.
یکی..دو روزی است که یاد اون متن استاد افتادم که پیامبر هم از خداوند یه راه اثبات میخواست..خدا فرمود مگه ایمان نداری.
گفت دارم ولی میخوام مطمئن بشم…
گفتم بابا من که دیگه از پیامبر بالاتر نیستم..والا
چرا یه کوچولو هم شده تغییری توی جسمم نمیبینم.
راستش کارهای هر روزم رو انجام میدم ولی نه با دل ودماغ گذشته..و این در حالی است که به این راه صد در صد اطمینان دارم..و میدانم که صحیح ترین وعقلانی ترین راه همین است وبس.
به هیچ عنوان دست از این راه برنمیدارم اما دلم میخواست هر لحظه با ذوق وشوق در این راه سر سیز وعالی قدم بزنم…
ولی امروز با مرور گام نهم و نوشته های دوستان و نوشته شما برام یاد آوری شد که منم تغییرات زیادی داشتم….شناسایی فرمولهای غلط….فراگیری فرمولهای درست….دیگه چیزی بنام اشتها در من وجود نداره….هله وهوله خوری تقریبا صفر
خوردن غذا به اندازه مورد نیاز و وقتی سیر شدم امکان نداره بتونم چیزی بخورم..یعنی حالم بد میشه.
این تغییرات عالی هستند در ضمن اینکه ار لحاظ روحی بسیار متفاوت شدم و همه را از لطف خداوند وپیگیریهای استادم میدونم و ..واقعا سپاسگزارم.
بازم تشکر میکنم که خیلی واضح حال واحوالتون رو نوشتید و برای من تداعی شد که منم این حالتها رو دارم…وحالم خوبه..دیگه چه بخورم.چه نخورم ندارم..ترازو ..بی ترازو…اندازه میخورم…و…خیلی از موارد دیگه…که تنش سابق رو ازم دور کرده..
و فقط باید اینو برای خودم جا بندازم که زیاد به زمان و شکمم…توجه نکنم…که امید وارم در این امر موفق بشم.
به امید روزهای که همگی در تناسب اندام دلخواه… شاد و سرحال به زندگی روزانه خود در این مسیر زیبا ادامه دهیم.
درود و خداقوت
گام نهم :
لاغرشدن را رها کنید تا لاغر شوید 😍
موضوع مهم این فایل ما گاهی اوقات در به شرایطی قرار میگیریم که از اون شرایط راضی نیستیم ما زمانی که از یه شرایط راضی نباشیم به دنبال تعغیر ان میرویم
من امروز از شرایط جسمی و چاقی و اضافه وزنم راضی نیستم که به دنبال لاغری هستم و چون این شرایط رو دوست ندارم به دنبال تعغیر میرم و تلاش میکنم ما زمانی مسعله ای مشکل میشود به دنبال تعغیر میرویم
و امروز که در مسیر لاغری قرار گرفتم همان مشکل چاقیبا من هست و من نباید توقع داشته باشم که خیلی زود یه تعغییر خیلی زیاد ایجاد شود و اگر در این مسیر توقع داشته باشم که سری به نتیجه برسم چون تعغییر زیاد در روزهای اول وجود ندارد باعث نا امیدی من میشود
زیاد توجه به چاقی زیاد وزن کردن زیاد سایز اندازه زدن منو خسته میکنه اینکه یه نقطه پایان برای لاغری خود بزارم و زمان بردن برای رسیدن به نقطه پایان ممکنه منو نا امید کنه
نقطه پایانی نباید وجود داشته باشه من باید مطمعن بشم از مسیری که قدم گذاشتم و باورش کنم این مسیر لاغری به ذهن من رو به موفقیت میرسونه پس موفقیت من باید همان تعغیرات من باشد نه نقطه پایان مثلا رسیدن به وزن ۵۵ کیلو گرم
اینکه من هربار خودم رو وزن کنم هربار با یه ترازو قبل از صبحونه اینا توجه من رو بیشتر به سمت چاقی میبرد
چرا که من هدف خودم را یه عدد خاص میدانستم برای همین گاهی اوقات یا ترازو عدد کم به من تشون میداد من میگفتم اوکی اشکال نداره امروز زیاده روی کنم یا عدد زیاد نشون میداد که باز باعث نا امیدی و شکست میشد میگفتم این روش به من جواب نمیده و ….باز دچار پرخوری میشدم و باز من و به سمت چاقی سوق میداد
من در نسیر لاغری با ذهن باید هدف خودم رو تعغیرات به وجود امده بزارم و میزان تعغییر من از زمان نقطه شروع تا به الان همون میشه موفقیت .چاقی در ذهن ماست نه در نوع و میزان مواد غذایی و چه ۳ کیلو اضافه وزن داشته باشیم چه ۳۰ کیلو باید ذهن و هثعادات و رفتارو تعغییر داد
و در مسیری قدم بزاری که ذهنت رو با خودت همرا ه کنی
لاغری رو باید رها کنم تا لاغر شوم : از اندام خودم ناراحت نشم .خودمو وزن نکنم ترس از خوردن نداشته باشم .ورزش صرفذ برای لاغرشدن انجام ندهم خودمو روی چند بار سایز نزنم از مسیری که در ش قرار گرفتم و انتخاب کردم باورش کنم .بهش اعتماد کنم .و از این مسیر لذت کامل ببرم
و میزان موفقیتم رو بسنحم با میزان تعغیراتم
موفقیت رسیدن به نقطه پایان نیست صرفا به عدد یه رقمی که در ذهنم معلوم کردم بلکه میزان تعغیراتم همون موفقیت های من است 🌺
در مسیر لاغری با ذهن باید تمام توجهم به تعغیراتم باشد نه به مقصد نهایی و پایانی 👌👌
لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید 😍
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
یکی از موضوعاتی رو که باید به اون توجه داشته باشیم تا در این مسیر لیز نخوریم رو میخواییم مورد بحث قرار بدیم .
هر کسی که مشکل داره میخواد تغییر کنه پس اگر تو در مسیر لاعر شدنی حتما چاقی برای تو مشکلاتی درست کرده که میخوایی تغییر کنی .
هر وقت میخوایی مساله ای رو تغییر بدی حتما به مشکل برخوردی که میخوایی تغییر کنی .و حالا باید فاصله ی بین شروع تغییر کردن تا رسیدن به مقصد رو مدیریت کنی .چرا ؟؟چون مشکل چاقی هر روز با تو هست در حالی که تو داری هر روز تلاش میکنی که لاغر بشی و اما هنوز تو تغییر زیادی نکردی پس فرد احساس میکنه لاغر بشو نیست .و ناامید میشه .
اگر هر روز بگی کی من تغییر میکنم و این چند کیلو رو کم میکنم و به اون چاقی و اضافه وزنت توجه کنی خسته میشی .
هدف تو الان چی هست ؟؟؟ که کاملا لاعر بشی و دقیقا هدف تو اون نقطه ی پایان هست و اون با عجله به دست نمیاد و این میتونه حال تو رو بد کنه .
به نقطه ی پایان هدف فکر کردن باعث میشه که خسته بشی و ناامید بشی .
در ثروتمند شدن هم موضوع همینطور هست فرد همیشه عجله داره اما باید به تک تک تغییرات کوچیکت در مسیر نگاه کنی .و اونها رو ببینی و به خودت اونها رو یادآوری کن تا به اون تغییرات بزرگ برسی .
دقیقا من هم جز اون دسته هستم که شاید نمیدونم ۵ یا ۶ کیلو ،شایدم کمتر باید کم کنم دقیق نمیدونم و بعضی وقتها نجوای منفی دارم که میگه پس چرا دیگه کم نمیشه انگار استپ شده ولی نمیزارم این نجوای منفی حالم رو بد کنه و با صدایی بلند تر بهش جواب میدم هیچ چیز در جهان در حالت ساکن نیست همه چیز در حال تغییر هست و طبق این آموزشها و انجام تمرینات من هم در مسیر صحیح هستم و دارم به اندازه میخورم و رفتار میکنم و درست فکر میکنم و باور دارم لاغری حق من هست و من کلی افکار و باورهای جدید و همسو با هدفم دارم مثلا لاغری آسان هست و ….پس به زودی متناسب فوق العاده ای میشم .
من هدفم لاغر شدن هست و یک و سال و نیم هست که دارم روی خودم کار میکنم و البته در این مدت شاید ۷ کیلو و یا ۸ کیلو کم کردم شایدم بیشتر بازم دقیق نمیدونم و کلی عادت و رفتارهای من تغییر کرده و دیگه فروغ چند سال قبل نیستم و تمام رفتارها و افکار و باورهای من تغییر کرده .ولی هنوز اون ایده آل کامل نشدم و همین شاید یه روزهایی کمی من رو خسته می کنه ولی سریع به خودم میگم بابا گذشته ی خودت رو به یاد بیار که چقدر تغییر کردی و وقتی خودم رو با یک سال پیش خودم که تازه وارد سایت شدم مقایسه میکنم میبینم خیلی عالی شدم ولی وقتی منفی باف میاد من رو ناامید کنه همش میگه نگاه دخترت کن چقدر لاغر و من هم اگر گول بخورم و خودم رو با دخترم مقایسه کنم میبینم هنوز چاقم ولی باید مچ منفی باف رو بگیریم و بگم تو میخوایی من لیز بخورم و به زمین بیفتم نه خیر اشتباه کردی من پر توان و بدون لیز خوردن مسیرم رو ادامه میدم باید بارها به خودم بگم بابا قبلا همین مقدار وزن رو که الان تونستم کم کنم و اینقدر جمع و جور بشم با بدبختی هم نمیتونستم کم کنم اما حالا به راحتی و خیلی آسون اون رو کم کردم و هر که من رو میبینه میگه خیلی لاغر شدی و خودم از روی لباسهام متوجه شدم کلی تغییر کردم ولی دقیق نمیدونم چه مقدار هست چون وزن نکردم و اما منفی باف میخواد با مقایسه کردن خودم با افراد لاغر من رو ناامید کنه اما من هرگز ناامید نباید بشم و بارها گفتم و حالا هم دوباره میگم باید خودم رو با گدشته ی خودم مقایسه کنم و میبینم کلی تغییرات داشتم و یه ادم دیگه شدم و خیلی آزادی و تناسب و حال خوب و ارامش،و شادی و اعتماد به نفس و …. با هم به دست آوردم که اینها کم چیزی نیستن و تازه اگر امیدوار باشم و به این چاقی که همراه من هست توجه نکنم و به قول استاد اون رو رها کنم چاقی از بدن میره خیلی راحت و به جاش لاغری در من به وحود میاد پس دیگه هر گز خودم رو با هیچ فرد لاغری مقایسه نخواهم کرد مهم ذهن من هست که من هر روز دارم روی اون کار میکنم و اون داره لاغر تر میشه و کسی اون رو نمیبینه اما من خودم متوجه میشم چقدر تغییر کرده آخه خیلی زود به نقطه ی سیری میرسم خیلی دیر گرسنه میشم از پرخوری بدم میاد از اون سنگینی بعد از غدا بعدم میاد حرص و ولع ندارم و دیگه در مقابل غذاها ضعف ندارم وووووو من هر روز از بودن در این مسیر لذت میبرم و از بودن در دوره ی آموزشی لذت میبرم و به خوبی تمرینات رو دارم انجام میدم و از نتیجه ی خودم راضیم و خوب میدونم تک تک حرفهای استاد درسته و من باید به همه عمل کنم تا لاغر بشم.و اگر جایی خطا داشته باشم به جای اینکه ناراحت بشم سریع میگردم ببینم ذهنم چه فکری داشته که من رو وادار به پرخوری کرده و سعی میکنم فرمول صحیح جایگزین کنم مثلا امشب کمی پرخوری داشتم چون ظهر غذا رو دوست نداشتم و زیاد غدا نخوردم حالا گرسنه نبودم اما دلچسب من نبود با سه چهار لقمه ولش کردم و یه جورایی انگار دلش میخواست در شام تلافی کنه و بگه اخه تو که ظهر چیزی نخوردی حالا بیشتر بخور و اما من باید بگم ظهر هم اون مقدار میتونستم بخورم و دیگه سیر بودم و فقط پرخوری نکردم و کارم درست بوده و شب هم باید به اندازه نیاز بخورم نه اینکه بیشتر بخورم مگر معده ی من محل ذخیره ی غدا هست من باید از روی نیاز بخورم ووقتی سیر شدم اون رو رها کنم .
جواب استاد به سوالهای بچه ها :
*چربی سازی رو باید متوقف کنید :نه با حذف روغن در غدا نه خیر با به اندازه خوردن مواد غدایی و آنچه که دلت میخواهد .و اصلا مواد غذایی رو نباید تفکیک کنید .
*معز وقتی فرمان خوردن میده شما باید اجرا کنی و اما وقتی رژیم داری معز فرمان رو صادر میکنه ولی شما اجرا نمیکنی و اینطور با خودت درگیر میشی و خیلی مشکلات به وجود میاد .
باید خوب روی خودت کار کنی و ادامه بدی تا موفق بشی .
بارها بگو هر روز هر چی دوست دارم میخورم اما من با بودن در مسیر لاغری رفتارم تغییر کرده .و من لاغر تر دارم میشم
شام برنج میخورید ؟؟؟از نظر استاد و حتی من شاگرد بسیار سوال مسخره ای هست و لاغری با ذهن هیچ محدودیتی نداره هر چی دلت میخواد بخور و غذاها رو تفکیک نکن .
من هم قبلا خیلی علاقه به خوردن چیپس و پفک داشتم و نقطه ضعف من بودن اما حالا دیگه اینطور نیستم و بسیار فرق کردم و نباشه هبچ موردی نیست و اصلا هوس نمیکنم و دیگه علاقمند نیستم مثل قبل حالا باشه هم می خورم مثلا دیشب در تولد بود و من یه مقدار کم خوردم و اون مقدار هم مثل گدشته به من لذت نمیده و انگار انچنان مشتاق خوردنشون نیستم برای همین دیگه زیاده روی نکردم و اونها رو رها کردم .
و درمورد عنوان فایل یه توضیح بدم اول به خودم که بازم یادم باشه تا در مسیر گول نجوای منفی ذهنم رو نخورم :
لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید یعنی از نقطه ی شروع کار تا پایان کار که لاغری ایده ال من هست و وزن ۵۹ کیلو هست نباید هر روز خودم رو برررسی کنم که آیا به اون نقطه ی دلخواهم رسیدیم یا نه ؟؟؟باید عجله نکنم باید حالم رو بد نکنم مدام خودم رو در آیننه و یا روی وزنه چک نکنم در لباسها به اندامهای چاقم توجه نکنم و کلی کار دیگه نکنم و به حاش به تغییرات جسمی که در این مدت کسب کردم توجه کنم و تمام توحهم رو روی اونها بزارم تا حالم و احساسم خوب بشه و به زودی به هدفم برسم و این یک هنر هست که من بتونم در راه رسیدن به هدف از اون چیزی که نمیخوام و هر روز با من هست توجه ام رو بردارم و به اون چیزی که هنوز در من به وجود نیامده توجه کنم و تصور کنم که دارمش اگر بتونم این کار رو بکنم به خوبی دارم مسیر رو کنترل میکنم
سلام خانم فروغ عزیز.
احساستون رو همراه با کلمات به من انتقال دادین و خیلی خوشحال شدم از ابن ریزبینی و مثال های زیبایی که زدیم
کلی اگاهی قشنگ وارد ذهنم شد و بسیار خوشحال هستم
به نام خالق هستي بخش
سلام به همه دوستان هم مسير و پرانرژي و انگيزه عزيزم
در متن نوشتاري گلم نهم يك جمله توجه من رو به خودش جلب كرد:
لاغري را رها كنيد، لاغر ميشويد.
در ابتدا اين جمله برام خيلي خوشايند بود و با خودم گفتم اين جمله تمام انگيزه من رو براي لاغري تكميل كرد اما كمي كه گذشت ذهنم ناخوداگاه درگير مفهوم واقعي اين جمله شد! كه يعني چي لاغري را رهاكنيد؟ چطوري رها كنيم ؟ ايا بايد كار خاصي انجام بدم؟ مني كه سالهاست دارم براي لاغري ميجنگم تا بدستش بيارم حالا چطوري رهاش كنم؟ و خلاصه كلي سوال ديگه در مورد مفهوم واقعيه اين جمله
از خود جمله، اهنگ جمله خيلي خوشم ميومد اما برام نامفهوم بود و ذهنم رو حسابي اشفته كرده بود.
خلاصه اينقدر رفتم و مطالب دوستان رو خوندم و ويس گوش كردم تا بدستش اوردم و چقدر اين جمله لذت بخش تر شد براي من
اما به لطف خدا و استاد عزيز و دوستان و با تمرين و تكرار خيلي از اين عادات و مقايسه كردنها رو دارم از دست ميدم و كنترل ذهنم رو به دست ميارم.
وياد گرفتم هيچكس الگوي من نيست!
من خودم هستم نه ديگري!
از موفقيت ديگران انگيزه بگيرم اما هرگز قياس نكنم.
خدايا شكرت كه من رو به اين مسير هدايت كردي و از لطف استاد گرامي كه دانش و تجربياتشون رو در اختيار ما ميگذارند واقعا ممنونم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی و دوستان هم مسیرم 🌹🌹❤❤
نهمین روز کلاس درس رو شروع می کنم با این امید که دوباره مساله ای باعث وقفه ی من در راه رسیدن به آرزویم نباشد 🤲🤲
طبق روال هر جلسه ابتدا جزوه ی کلاس رو بررسی می کنم ،جزوه با این عنوان شروع شده :
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید !
شروع متن جزوه درباره ی دوست قدیمی و دیرینه ی همه ی ماست، وزنه
چه صبح ها و عصر ها و شبها یی که با این وزنه سر کردیم
اول که از خواب پا می شدیم قبل از هر کاری خودمون رو وزن می کردیم چون می گفتن باید معده خالی باشه و وزن درست رو صبح نمایش میده ،ما هم هر چی به تن داشتیم می کندیم و می رفتیم رو وزنه به امید کاهش وزن
یکدفعه بعد از خوردن صبحانه ،باز بعد ناهار باز عصر دوساعت بعد ناهار ،تازه اگه یک غذایی می خوردیم مثل پیتزا یا یک بستنی یا کیک که به نظرمون خدای چاقی هستند باز بعد اونم خودمون رو وزن می کردیم وای خدای من چه کار عجیبی می کردیم.
البته صبح که بیدار می شدیم از بقیه موارد بهتر بود اگه شب قبل خلاف نداشتیم ،ولی بقیه موارد وزن بالا می رفت .
نتیجه چی بود یا خوش حال بودیم که کم شده و اجازه داریم یک کوچولو تخلف کنیم یا زیاد شده بود و غم و غصه و بدوبیراه شروع می شد اونم نتیجه اش پر خوری بود چرا که ولش کن، به جهنم، من دیگه نمی تونم لاغر بشم ،وای از بعدش نگید که باز پرخوری ونا امیدی یک جور دیگه حالمون و خراب می کرد .
خلاصه دوستی ما با وزنه همون دوستی خاله خرسه بود.
ضرر پشت ضرر .
نکته ی مهم :
میزان رضایت ما از عملکردمون نبود بلکه از نمایش یک عدد روی ترازو بود .
عددی که هیچ اعتباری نداشت ،کافی بود ترازو رو چند میلی متر جابه جا کنیم تا عددش تغییر کنه .
ترازو همیشه حال ما رو بد می کرد ،چرا ؟
چون به ما می گفت چقدر دیگه باید سختی بکشی و تلاش بیهوده کنی تا مثلا بیست کیلوی دیگه کم کنی .
ترازو هیچ وقت به من یاد نداد که آفرین به تو بخاطر گرم ،گرم ،از وزنهایی که با اراده ی راسخ خودت کم کردی،ترازو به من نگفت آفرین ،دمت گرم ،فقط یادآوری می کرد چند کیلو یا چند ماه دیگه مونده تا این راه سخت و دشوار رژیم رو تموم کنی و برگردی دوباره به حالت اولت یعنی چاقی .
مرور موفقیت ها در جزوه برام جذاب بود
موفقیت هایی که شاید باید هر روز مرور کنم تا بدونم کجا بودم ،از کجا و با چه حالی شروع کردم ،و الان کجام و حالم چطوره .
الان با نوشتن این مطالب به خودم ثابت کردم چقدر عملکرد خوبی داشتم و چقدر موفق بودم .👏👏
نکته ی مهم و آخرین نکته ی جزوه به من یاد میده که اگه هر روز خودم رو با هدف نهایی مقایسه کنم ،دلسرد و خسته و افسرده میشم ،اگه به توانایی هایی که بدست آوردم و لذت هایی که بردم فکر کنم پر از امید و انرژی برای ادامه ی راه میشم.
خداروشکر امروز استاد رو پر شور و نشاط مثل همیشه در کلاس درس حاضر می بینم .
استاد صحبتشون رو با فرمولی آغاز می کنند که می تونه عامل لیز خوردن همه ی ما باشه .
استاد میگن آدم ها وقتی دنبال تغییر یک عادت یا رفتار میشن که از اون عادت یا رفتارشون به تنگ اومدن و باهاش مشکل دارن .
دقیقا همین طوره الان که ما اینجاییم و به شدت دنبال تغییر چاقیمون به لاغریمون هستیم ،ما با چاقی مشکل داریم ،که اگه نداشتیم سعی در برطرف کردنش هم نداشتیم .
استاد میگن ،هر وقت شما شروع کنید به تلاشی برای رفع مشکلتون هر چی که باشه، اون مشکل با شما همراه است مثلا اگه می خوای مشکل مالی رو حل کنی خوب ،تا تصمیم بگیری که چک های برگشتیت پاس نمی شه یا حسابت پر پول نمی شه این نداری باهات هست تا بتونی کم کم راهی برای رفع مشکلت پیدا کنی.
الان که من و شما برای رفع مشکل چاقی اینجا هستیم باید بدونیم که مشکلمون ،همراهمون هست و تا تصمیم بگیریم لاغر نمی شیم ،پس باید این مسئله رو مدیریت کنیم با وجود چاقی و ناراحتی از این موضوع باید بتونیم گام های محکم و استواری برای رفعش برداریم .
اگه هر روزبه مشکلمون که همراهمون هست فکر کنیم تمام توان و انرژی ما رو برای ادامه ی مسیر می گیره ،بعد فشار چاقی افزایش پیدا می کنه و موفق نمی شیم .
استاد میگن :ادامه بدید ،ادامه بدید
با وجود تمام مشکلات، حرف دیگران ،بیماری ،درد ،همه و همه فقط باید ادامه بدی .
اگه مطمئن هستی این روش تاثیر داره این قدر باید بمونی و ادامه بدی تا تغییرات ایجاد بشه .
نکته ی مهمی که استاد بهش اشاره دارن و توی متن جزوه هم بود اینه که:
وقتی ما مسیر لاغری با ذهن رو شروع می کنیم ،هر کدوم از ما به اندازه های مختلف چاق هستیم و هر کدوم میزانی رو برای کاهش وزنمون در نظر داریم ،اگه ما در مسیر لاغری با ذهن به هدف نهایی و وزن ایده آلی که در ذهن داریم فکر کنیم و هر روز خودمون رو با اون هدف اندازه بگیریم دچار افسردگی می شیم و شاید خدای نکرده برگردیم یا دوباره بخوایم اشتباهات گذشته رو شروع کنیم تا خیلی سریع به وزن ایده آلمون برسیم ،با وجود اینکه می دونیم حتی اگه برسیم دوباره چاق خواهیم شد .
مهم ترین هدف زندگیمون این باشه که از دیروزمون بهتر باشیم و بهتر عمل کنیم .
استاد در پایان کلاس به چند سوال دوستان پاسخ دادن
که خلاصه ی برداشت های خودمو می نویسم .
یاد گرفتم که چربی سازی بدنم رو کنترل کنم ،چطوری ؟این طوری که اگه پرخوری کنی و زیاد تر از نیاز بدنت بخوری چربی سازی کردی پس با توجه به نیاز بدنم بخورم ،چربی ساخته نخواهد شد .
اراده خوردنم رو من نباید کم کنم بلکه ذهنم باید فرمول های جدید بسازه و به مغزم پیام متناسب بده و من هم طبق پیام مغزم عمل خواهم کرد .اگه الان اراده ام کمه چون مغزم داره فرمول اشتباه رو اجرا می کنه ،پس اگه به راهم ادامه بدم و فرمول های لاغری رو جایگزین کنم ذهنم فرمول لاغری داره به مغزم پیام درست میده و منم درست عمل می کنم .
اول حرص و ولع و خوردنشون کم شده بعد زیاد میشه ؟مشکلی که من این چند روز باهاش در گیر بودم که چرا این طوری شدم و دلیلی براش پیدا نکردم ،الان یاد گرفتم که اگه از سایت فاصله بگیرم ممکنه این مورد پیش بیاد ،یا نه اگه فاصله ای ندارم پس باید بی خیال این مساله باشم و فقط به راهم ادامه بدم خودش درست میشه .
کلاس امروز هم با آموزش های ناب و عالی مثل همیشه تموم شد و من نکات آموزنده رو بارها مرور می کنم تا بتوانم افکار جدید و بدنبال اون رفتار جدیدی کسب کنم .
استاد گرامی بسیار از شما سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹
دوستان و همراهان عزیز برای همه ی شما آروزی موفقیت دارم ❤❤
در پناه ایزد منان باشید .
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
گام نهم
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید
استاد به نکته خیلی ظریفی اشاره کردید تا وقتی که من به نکات مثبت توجه میکنم عالی پیش میرم ولی وقتی به لاغر شدن توجه میکنم نا امید میشم اینکه ما روی ترازو نمیریم یکی از دلایل ادامه دادن این مسیر ولی توجه کردن به لاغری باعث میشه لیز بخوریم بد هم لیز بخوریم مثلا کی این لباسم که اویل عروسی اندازم بود اندازم میشه یا کی مثل فلان مدلینگ میتونم تیپ بزنم خوب اینها فاصله من زیاد میکنه تا اونچیزی که میخوام بشم پس پله پله رفتن بهترین روش پس نباید به هدف نهایی فکر کنیم باید از لحظه لذت ببریم
الان هم از لحظه ای لذت میبرم که برام اتفاق افتاد موقع نهار من خیلی خسته بودم و گرسنه ظرف کوچک اواردم که نجوایی درونی گفت ظرف بزرگ بیار انروز خیلی گرسنه هستی ولی بعد با خودم گفتم چه ربطی داره خوب ده تا کاسه کوچک میخورم که فقط همون یک کاسه رو خوردم و یک کاسه سالاد و به جایی رسیدم که خیلی از خوردن لذت نمیبردم با اینکه هنوز گرسنه بودم و سریع فهمیدم که گرسنه نیستم بلکه خسته بودم و این دو تا حس با هم قاطی شده بود تصمیم گرفتم بعد نهار دیگه کار نکنم استراحت کنم و اول دعاهای روزم خوندم و خستگیم در رفت و مطالعه روزانم و الان هم که تو صد گامم هم خستگیم در رفته و هم اینکه کاملا سیرم خوب اگر این لذت بخش نیست پس چی این خیلی لذت بخش حتی از تناسب هم بیشتر یادم که وقتی ویلای شمال بازسازی میکردیم خیلی زیاد میرفتیم و بچه ها هم به خاطر کرنا تو فضای مجازی درس میخوندن و من سعی میکردم از مسیر لذت ببرم الان با خودم میگم چه طوری حوصلم شد تا اون زمان طی بشع و ویلا کامل بشه پس در مسیر لاغری نیز اون چیزی که باعث میشه لیز نخوریم اینکه از مسیر لذت ببریم نتیجه خودش حاصل میشه زودتر از اونی که فکرش کنید
بنام خداوندبخشنده ومهربان
سلام استادعزیز
سلام به همراهان گرامی سایت تناسب فکری
گام نهم
لاغرشدن رارهاکنیدلاغرمیشوید
درتمام سالهایی که چاق بودم با تمام روشهای گوناگونی برای اینکه لاغربشم اقدام میکردم
ویکی ازکارهایی که باید هرروزانجام میدادم وزن کردن خودم بود
صبح موقع بیدار شدن وشب موقع خوابیدن قبل وبعد خوردن موادغذایی. موقع بیرون رفتن وامدن به خونه وهمیشه چک میکردم که چه تغییراتی دروزنم ایجادشده
وازخیلی شنیده بودم که میگفتن اگه میخواهی ترازووزنت رادقیق نشان بده نبایدجایش راتعییربدهی وهمیشه جاش فقط اونجای بود که من میگذاشتم واجازه نمیدادم کسی جابجاش کنه
وخودم هم همیشه به همه تاکید میکردم که بایدجای ترازوثابت باشد که دقیق نشان دهد
وزنه هم برای اینکه حالم روخوب یا
بدکنه همیشه درحال بازی کردن بامن بود
یه موقعهایی که عددپایین رونشان میدادخوشحالم میکردویه موقعهایی
عدد بالا رونشان میدادحالم روخراب میکرددرسته میخواستم بروی خودنیارم اماامروزمفهمم که همیشه حالم رو خراب میکرد
استاد شمادرعرض یک ماه بخاطر مراسم عقدتان برای اینکه خوشتیب وخوش اصتیل باشین باگرفتن رژیم سخت دوازده کیلوگرم کاهش وزن داشتید
ومن هم برای اینکه فرزنددومم روبدنیابیارم درعرض سه ماه باسختی تمام بانخوردن.ورزش.وطناب زدن پانزده کیلوگرم کاهش وزن داشتم
جالب اینجاست که من زیاد چاق نبودم امادوتاکه سقط داشتم به من گفتن که باید کمی وزنم روپایین بیاورم
ومن بالاغرکردن خودم تونستم بارداربشم بخاطراینکه همیشه درحال
رژیم گرفتن بودم ویارسختی داشتم
چون ویتامینهای بدنم خیلی کم شده بود
ومن دراون 9ماه باسرم آمپول میموندم وحتی نتونستم یک بشقاب
پر غذا بخوریم ودرحامله گیم بخاطرغذانخوردن وزنم کم شده بود
امابعداززایمانم اون مقداروزن روکه در سه ماه کم کرده بودم درعرض چند ماه برگشت ودرعرض چندسال به صدوده کیلوگرم رسیدم
ومن همیشه درتلاش بودم که خودم رو
لاغرکنم وهرجااسمی از رژیم می اومد
زودگوشام تیز میشد که ببینم چکارباید بکنم تالاغربشم وهمیشه تلاشهام بی نتیچه بودومن هرروزچاقتروافسرده ترمیشدم
وقتی کمی لاغرمیشدم حالم خوب بودو وقتی فکرمیکردم که این لاغری
نمیمونه حالم بدمیشدوزودترازاونی که فکرمیکردم چاق میشدم
بقول استادچاقی بالذت بود بدون اینکه متوجه بشیم هرروزوهرماه آرام
آرام وباآرامش وآسایش وزنمان بالامیرفت
اما وقتی میخواستیم خودمان رولاغرکنیم چنان رنج و سختی بهمون
رومیاوردانگارمیخواستیم کوه جابجاکنیم
وقتی بهم میگفتن که سی یا چهل کیلوگرم اضافه وزن داری وباید درفلان مدت این وزن رو کم کنی احساس بدی پیدامیکردم
اما به لطف خداوند مهربان اززمانی که من دراین مسیرزیباقرارگرفتم وبه این مسیر هدایت شدم احساسم عالی شد
وباخودم فکرکردم که بهترین زیباترین روشی است که باید باشد
ومن در این مسیریاد گرفتم که لذت چاقی را به لذت لاغری تبدیل کنم
ورنج لاغری روبه رنج چاقی تبدیل کنم
لذت لاغری یعنی اینکه مابخواهیم دانه گندم رادرخاک گلدان بکاریم.
وبراش خاک مناسب تهیه کنیم وجای مناسب وباآب دادن به اندازه وبارسیدگی کردن درست سرازخاک دربیاوردوبه خوشه صدتایی گندم تبدیل بشه ورشد عالی داشته باشه
مثل ماهاکه بارسیدگی به خودمان با خوردن مواد غذای به اندازه وعوض کردن فرمولهای ذهنمان میتوانیم به
لاغرشدنمان کمک کنیم و ذهنمان ازچیزی که لذت ببره اون روخیلی راحت میپزیرد
وحالامیخواهیم لذت لاغری را به ذهنمان بدهیم تاذهنمان لاغری رابه جسممان تبدیل کند
ومابایددرمسیرلاغری باذهن همیشه توجه مان رابه تغییر خودمان باشه نه به مقصدمان.هرچقدرادامه دهیم بازلذتی که ازاین مسیرخواهیم داشت برایمان زیباست
من لاغری رامانندان دانه گندم درذهنم کاشته ام وبارسیدگی وبافرمولهای صحیح ذهنی که دارم ورشد کردنش رومیبینم.
ومادراین مسیرلاغری دهنی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یاوزن ایدال نیست بلکه اون فاصله ای است ازنقطه شروع درخوداحساس کردیم.
وقتی احساس میکنم که تغییرات عالی داشته ام وخودم روباروزهای اول مقایسه میکنم که چقدر تغییرکرده ام مانندغذاخوردنم که اولها خیلی پرخوری میکردم وباتغییر ریزه خواری که داشتم وهمیشه دنبال غذا بودم وهرچی پیدا میکردم میخوردم وحتی ناخنک زدن که هرچی روی گاز
میپختم بایدحتمآ ازاونهامیخوردم ازبین رفتن ومیبینم که تغییرات عالی داشتم واین موفقیت برایم بهترینه پس من دراین مسیری به موفقیت رسیدم وبازادامه میدم
ومن بودم دراین مسیردیگرنگران لاغرشدنم نیستم ومیدانم که ماننداون زمان که متوجه چاق شدنم نمیشدم وبه آرامی ویواش یواش چاق میشدم حالاهم باآرامش درونی ویواش یواش وبدون اینکه بفهمم لاغرمیشوم پس دراین هم موفق بودم
وهیچ ترسی از خوردن ندارم وزیاد هم نمیخورم واون اندازه که بدنم نیاز داره میخورم وخیلی خوشحالم که میتوانم ازخوردن هرچیزی لذت ببرم
من دراین هم موفق بودم.
من تغییری که درخودم ازنقطه شروع داسته ام مقایسه میکنم میبینم که چقدر دراین مسیر لاغری باذهن موفق بودم
ومن دراین مسیر توجه ام به تغییراتی است که کرده ام نه اینکه فکرکنم که کی به مقصد میرسم ولذت بردن ازاین مسیربرایمان زیباست
وماهمینطورکه ازمسیرلذت میبریم درحال تغییرات خود هستیم .متوجه خواهیم شدکه ازنقطه پایان گذشته ایم
وقتی به این طریق ازلاغرشدن لذت میبریم .نه اینکه که ازمقایسه شرائط خودباانچه که باید باشیم یادوست داشته باشیم.
ما فقط باید بیاموزیم وبایدتکرارکنیم وبه اموزشهایمان عمل کنیم
و گام به گام راهمان ومسیرمان راسپری کنیم
قانون رهای یعنی رهاکردن آنچه که ماراباقوانیین آفرینش ناهمسو میکند
چیزهای که به ما احساس ناتوانی میدهد باید انها رارهاکنیم
من تمام توجه ام را روی آموزشها وآموخته هامیگذارم که یکی از انهاتغییراست
ماهروقت که گرفتارمقایسه باشیم میدانیم که ذهنمان لذت بردن را کنار گذاشته وفرمولهای قبلی راتکرارمیکنیم که بجای لذت بردن درحال مقایسه هستیم.
وحالابازتکرارمیکنم وخودم هم این کار روانجام میدهم لاغرشدن رارهاکنیدتالاغرشوید
یادگیری یک پرسه ذهنی است ولاغری هم پرسه جسمی است پپس بایدلاغرشدن که یک پرسه جسمی است رورهاکنیم وبه یاد گیری وتکرارفرمولهای صحیح لاغریبپردازیم
تابه لاغری دائمی برسیم به امید اون روز باشکوه وشگفت انگیز
با سلام
لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید.
من درحقیقت به لاغر شدن وابسته شده بودم . اینکه در طول روز مرتب فکرم اینه چقدر لاغر بشم خوبه . کی لاغر میشم . خودمو تو آینه چک میکنم . خودمو وزن میکنم . مواظب غذا خوردنم هستم که کم خوردم . زیاد خوردم .
استرس داشتم که اگه این روش جواب نده . مرتب سایزمو چک کنم . اینکه لحظات زیبای زندگی تمام هم وغمم لاغری باشه و بس. و شادی رو گره زدم به لاغری .
و این باعث شد که من شدیدا فوکس کنم به لاغری و وابسته شم و عجله داشته باشم برای لاغری .
عجله هم باعث میشد هرسری خودمو با وزن ایده آلم مقایسه کنم که چقدر باقی مونده تا مانکن بشم . وچون این مسیر صبر و حوصله و استمرار میخواد یه جاهایی خسته بشم . دلسرد بشم و اشتیاقم کم بشه .
من یادم میاد که چند سال پیش که همراه خانواده ام از اصفهان میخواستیم بریم شیراز . دو تا مسیر بود برای رفتن یه مسیر از سمت شهر و یه مسیر از کمربندی .
ما برای اینکه زودتر بریم و ترافیک نباشه تصمیم گرفتیم از کمربندی بریم . و همینطور که میرفتیم هرسری لب جاده تابلو رانندگی بود مثلا ۱۰۰۰ کیلومتر تا شیراز و یه کم میرفتیم ۸۵۰ تا . و یه کم دیگه ۸۳۰ تا و…. تا کم کم شد ۵۰ تا و..
من یادم میاد من هر سری این تابلو رو میدیدم و مسافتها رو میخوندم تا برسیم و انگار این مسیر برام یک روز راه بود و انگار تمومی نداشت و آخرش پشیمون شدیم که چرا از مسیر شهر نرفتیم که لااقل یه آبادی باشه و از مسیر لذت ببریم.
ما همش تو مسیر چشممان به تابلو بود که چقدر مونده و چون از مسیر لذت نمیبردیم باعث شد هممون احساسمان بد بشه وخسته بشیم .😔
مسیر لاغری با ذهن هم رو پیش خودم اینجوری فرض میکنم که اگه طی مسیر فقط به فکر نتیجه وزمانش باشم چون از مسیر لذت نمیبرم مسلما لیز میخورم و نمیتونم ادامه بدم .
من چند سال با جسمم می خاستم لاغربشم و نتونستم این بار میخام با ذهنم پیش برم تا به مقصد برسم و میخام از مسیرم لذت ببرم و کاری به نتیجه نداشته باشم و هرسری خودمو با سری قبل خودمو مقایسه کنم که چقدر به جلو حرکت کردم و چقدر از استرس هام و نگرانیهام و رفتارها و باورهای عوض شده و کم کم نتیجه دلخواه هم خودش از راه میرسه و نیاز نیست من روش زوم کنم .🙂
به قول شاعر . گر صبر کنی زه غوره حلوا سازی .
به نام خدای مهربان
سلام به همه ی عزیزان
خداوند رو سپاسگزارم که در مسیر لاغری با ذهن هستم چرا که این مسیر رویای متناسب شدن و ماندن را برایم محقق میسازد.
من از این فایل یاد گرفتم که نباید عجله کنم و با آرامش گام هارو یکی پس از دیگری ادامه بدم و از اینکه در این مسیر هستم سپاسگزار باشم…
من الان حدودا ۲ هفته ست که این مسیر رو به طور جدی شروع کردم و در طول این دو هفته بسیار از نتایج حاصل شده راضی هستم
البته منظور من از نتایج لاغر شدن نیست
منظور من تلاش برای عمل کردن به فرمول های لاغری است.
خداوند را شاکرم که دیگر بر سر سفره ی غذا حرص و ولع ندارم و غذایم را با آرامش میخورم و به محض سیر شدن دست از خوردن غذا میکشم…
قبلا اصلا به این گونه رفتار نمیکردم و حس میکردم تا جاییکه غذا تمام نشده باید بخورم
با این کار به بدنم و به تناسب اندامم ضربه ی جدی وارد شد و حالا که متوجه اشتباه خودم شده ام در حال تمرین برای یادگیری هنر لاغر شدن هستم.
باید تمام تلاشم را بکنم که وقتی گرسنه شدم بخورم و به محض اینکه سیر شدم به خوردن ادامه ندهم
باید تمام تلاشم را بکنم که غذایم را آرام آرام بخورم و از خوردن تک تک لقمه ها لذت ببرم.
باید بفهمم که جسم و بدن زیبای من با رفتار های اشتباه از متناسب شدن محروم میماند و حسرت پوشیدن لباس های زیبا در اوج جوانی در دلم میماند
من عاشق خودم هستم و این گونه تلاش میکنم تا هر روز به بهترین خودم نزدیک و نزدیک تر شوم
با تشکر از صحبت های گرانقدر استاد عزیز
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی 🌹فرق کسانی که اضافه وزن دارند با افراد متناسب در نوع رفتاری هست که انجام می دهند عید امسال دوتا دوست برای اولین بار شروع به نشوندن بذر در گلدان کردن دوست اولی خیلی اصولی کار کرد به اندازه کافی آب و نور و مواد مغذی به گلدونش داد بعد یه مدت خیلی سریع بذرش رشد کرد و هرروز داره بزرگ تر میشه و با همین سبک پیش بره بدون هیچ مشکلی به ثمر دهی میرسه وبدون هیچ سختی و خیلی راحت زندگیش میکنه اما دوست دومی یکم سهل انگاری کرد و درست به بذرش نرسید و متاسفانه به بذرش هرروز آب زیادی میداد بعد از یه مدتی هیچ علائمی از سر درآوردن بذر از خاک گلدانش ندید همین طوری منتظر موند که بذرش رشد کنه و جووونه بزنه اما چیزی که دید این بود که این سبک آبیاریش باعث شد آب در گلدانش بمونه و به لجن زار تبدیل بشن و باعث له شدن و نابودی بذر بشوندو هیچ اثری از بذرش نباشه🌹آره رفتار خیلی خیلی مهمه 🌹سرنوشت این دوتا بذر هم مثل زندگی افراد متناسب و ما هست ۰ ما هم تا قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری زندگیمون دقیقا مثل بذر دوم داشت طی میشد .ما هم هرروز داشتیم آب زیادی به بذر وجودیمون میدادیم اصلا تصمیم گیرنده برای خوردن ما نبودیم این مواد خوراکی بودند که برای ما تصمیم میگرفتن خب چون یک نفر هستم پس یک پاکت چیپس و پفک و یه بطری نوشابه و یه پیتزاو یک نفره باید بخورم اصلا به این فکر نمیکردیم که نیاز بدنی ما چی هست و بدن ما به چه موادمغذی نیاز داره که اصولی به خودمون برسیم و به اندازه نیازمون از خوراکی ها استفاده کنیم تا مثل همون بذر اول که نشانگر افراد متناسب هست راحت و آسوده زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم طبق یک سری باورهای اشتباه ذهنی که داشتیم هر روز اوضاع جسمی و به تبع جسم، روح و روانمون هم داغوون کردیم طوری که یقین پیدا کردیم که دیگه سرنوشت نهایی ما چاق بودن هست و دیگه لاغر نمیشویم در حقیقت چون رفتار غذایی ما اشتباه بود و زیاده روی کردیم در خوردن بالاخره جسم ما هم یک سری اصول و قوانین برای خودش داره وبه رفتار اشتباه غذایی ما واکنش نشون داد و باعث اضافه وزن ما شد. وقتی که اضافه وزنمون ما رو از خیلی چیزها مثل خوردن غذاهای لذیذ و رفتن به مهمونی ها و دورهمی ها و پوشیدن لباس های خوشکل و …محروم کرد به خودمون اومدیم و به جسم بیچاره ای که واسه خودمون ساختیم فشار آوردیم با نخوردن غذا که لاغر بشیم بعدشم که لاغر نشدیم خودمون رو ضعیف دونستیم که ما ناتوانیم و نمیتونیم لاغر بشیم غافل از اینکه ما بسیار توانمندیم و راه رو اشتباه رفتیم بلکه ذهن ما باید اول از فرمول های اشتباه چاقی پاک بشه بعد جسم مون ۰خدا رو شکر که روش صحیح رو یاد گرفتیم و به سمت لاغری حرکت کرده ایم😊
سلام دوست عزیز
چقدر از خوندن نوشته شما لذت بردم
چه مثال قشنگی زدید
رسیدگی زیاد به چاقی نه تنها ما رو لاغر نکرد بلکه باعث نابودی شخصیت، احساس، اعتماد به نفس و سلامتی ما شد
خدا رو شکر به همراه دوستان عالی در این مسیر هستم.
سلام . شقایقم ☺️
برداشت من از گام ۹
من از روزی که بدنیا اومدم توپولی بودم ☺️و تا سن مدرسه زیاد درگیرش نبودم ، اما وقتی به مدرسه رفتم و در اونجا ، هم سن و سالا مو دیدم که از من لاغرتر بودن تازه فهمیدم چاقی یعنی چی .شاید کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم از همون موقع ها نارضایتی من از اندامم شروع شد . وقتی زنگای تفریح نمی تونستم خوب بدو م . یا اگر احیانا به یکی برخورد میکردم یا بحثم میشد اولین جمله ای که می شنیدم این بود
برو چاقالو 😁😁
البته الان میخندم اما اون وقتا واقعا عصبانی میشدم و شاید هم گریه میکردم و وقتی این مسئله رو به مادرم میگفتم ، می گفت بگو نون بابای خودمو میخورم . نون شما رو که نمیخوردم و همین کلام مادرم چه باور اشتباهی رو از همان سنین بچگی در ذهن من تزریق کرد نان چاق میکند . ❌❌ان هم نانی که من میخورم . اما یکی نبود که بگوید اخه نون که نونه پس چرا مرا چاق میکند و روی اکثریت همان دختران هیچ چاق کنندگی ندارد. خب بگذربم
برگردیم سر بحث خودمون ، لاغری را رها کنیید تا لاغر شوید
شاید اولش فکر ما کمی درگیر بشه که چگونه میشه لاغری را رها کرد و لاغر شد🤔🤔 مگر می شود همان اشتباهی که من سه سال پیش وقتی وارد این مسیر شدم و حتی کاهش خوبی هم داشتمو اما باز همان رها نکردن مرا در استپ و لیز خوردن قرار داد اما حتی ان موقع هم نمیدانستم که منظور از رهایی لاغری یعنی رها کردن رفتارهایی که ما تا اکنون برای لاغر شدن یاد گرفتیممثل روی ترازو رفتن ، چک کردن مدام خودمون در ایینه یا در عکس یا سایز کردن لباسها ، توجه داشتن به خوردنها ، و نوع غذایی که میخوریم . عجله داشتن در لاغر شدن یا زمان دادن مثلا تا فلان تاریخ ، یا مقایسه کردن خودمون با دیگران که دلیل اصلی لیز خوردن من و رسیدن به استپ بود ان زمان نمی دانستم که باید کاملا توجه ام را از روی جسم بردارم و فقط حواسم به ریشه ها در ذهنم باشد
آن زمان نمیدانستم که هر چقدر سر شاخه ها را هرس کنیم و ریشه و خاک خراب باشه باز برگهای زرد نصیبم میشود .
و الان به لطف خدای مهربان و استاد عزیز با گوش دادن همین گام ها چه اطلاعات صحیح لاغری در ذهنم ذخیره کردم .
من نمیدانستم که باید خودم را با خودم مقایسه کنم . مخصوصا در گروهی که بودیم وقتی کسی می آمد و میگفت من امروز اشتها نداشتم یا مثلا شلوار گرفتم سایز فلان من توجه م میرفت روی خودم پس چرا من اشتهام کم نشده . ❌پس چرا من هنوز نمی تونم فلان شلوار و که تنگم بود بپوشم ❌
نمیدانستم و درک نکرده بودم اینها همه رفتار است که نشات گرفته از ذهن چاق من بوده و چون هنوز فرمولای قبل درونش کار میکنه طبیعتا باید رفتارت هم همانگونه باشه
درک نکرده بودم که لاغری با ذهن یعنی تمرکزت روی فرمولای ذهنیت باشد نه رفتارت . باید ذهنت را از فرمولای چرب و چیلی چاقی پاک کنی نه نوع غذایت
یک عمر لاغری با جسم را تجربه کردیم و نتیجه شد همین جسم پس قطعا در این روش باید تمام تمرکز ما روی تغییر ماهیت ذهن از چاق به لاغر باشه
آن هم با تغییر فرمولها که طبیعتا اگر این مهم اتفاق بیفته رفتار هم خودبخود تغییر پیدا میکنه .
پس من باز به خودم یادآور میشوم چون ما هزاران بار رژیم گرفتیم و یک عمر به ما دیکته کردن که لاغری شما فقط از این راه رفتاری هست هنوز هم گهگاهی توجه ما به آن سمت کشیده میشه ❌
اما خدا رو شکر که اینبارچون در حال اموزش صحیح هستم میدانم که هر وقت توجه من داره میره سمت جسم بدانم که راهم غلطه و باید سریع توجه م رو بردارم و به سراغ فایلا و داده های صحیح لاغری میروم و جوانه ام را آبیاری میکنم و رسیدگی اش میکنم
و نکته ی اخر : توجه من دائما به روی خودم و عملکرد خودم هست چون نتیجه اصلا برایم مهم نیست .
چون ایمان دارم وقتی طرف اول معادله صحیح باشد صد در صد طرف دوم خودبخود درست میشود خودم را با یکی ، دو ماه پیش که تازه گام ها را شروع کردم مقایسه میکنم و می بینم کلی باورای صحیح لاغری اموختم . ترسم از خوردن خیلی کم شده . به ذهنم که توانایی لاغر کردن مرا هم دارد ایمان پیدا کرده ام . و از همه مهمتر عجله را کنار گذاشته ام و امروز با این فایل به این نکته پی بردم که خودم را با نقطه ی شروع خودم مقایسه کنم تا همیشه شاکر و قدردان و شاد و سر شار از انرژی باشم ممنون استاد ممنون ای ذهن خوب من که در حال لاغر شدن هستی
برای من دیگر لاغری یک رویا نیست چون بوی آن را همین الان هم استنشاق میکنم . از آن روزی که در مسیر زیبایش قرار گرفتمو خودم را لایقش دانستم
خدایا شکرت💚💚💚
سلام گام نهم در مسیرلاغری من
خیلی لذت بردم استاد از این فایل خیلی به دلم چسپید و وقتی حرف میزدید انگار داشتید اشتباهات من میگفتید و من دقیقا همیشه این کار کردم و راه حل تمام مشکلاتم امروز فهمیدم و اگاه شدم چرا شکست میخوردم و فهمیدم باید چکار کنم که با احساس عالی بگذرونم دوره و موفق بشم در هر کاری
اولا که چاقی احساس نکردم تا زمانی که حرف دیگران نگاه توجهه دیگران برام مهم شد و از اون زمان چاقی در خودم احساس کردم و دیگه متنفر شدم از چاقی اندام خودم و دانبال راه حل واسه رفع چاقی همیشه اون مقدار اضافه وزنم مد نظرم بود مثلا من ۱۰ کیلو اضافه وزن دارم و از زمان شروع هدفم از بین بردن این ۱۰کیلو بود و لاغری در از بین بردن این ۱۰کیلو میدیدم و
همیشه از زمان شروع خودم مقایسه میکردم با نقطه پایان و یه مدت دوام میاوردم و مشکلات چاقی حرف دیگران بودن چاقی بهم فشار میاورد و رها میکردم
کلا واسه رسیدن به هرچیزی خودم اول مقایسه میکردم با نقطه پایان و چون اون شرایط هنوز داشت بهم فشار مباورد خودم ناتوان میدیدم و رها میکردم اون هدف رو و میگفتم من توانایی ندارم ، من کجا این خواسته کجا،این سرنوشت منه ،خاک توسرم نگاه دختر فلانی نصف سن تو است همچی داره ولی هنوز تو حتی نمیتونی چندکیلو کم کنی ،……
واسه رسیدن به هرچیزی اول اومدم خودم مقایسه کردم با اون شرایطی که الان ندارم و همیشه شکست خوردم در هر جنبه ای
مثال هایی از واقعیت زندگی خودم:
👇
۱_همیشه دوست داشتم ازدواج کنم ولی یه باورها اشتباهی داشتم راجب ازدواج کردن و باورم شده بود من حقم ازدواج نکنم چون بهم گفتن طلسم هستی چون بابام کارگر هست مریضی صرع داره،چون من چاق هستم و زشت هستم توانایی هیچ کاری ندارم ،چون من کارمند نیستم درامدی ندارم ،چون دندان خرگوشی هستم و حتی تو مراسمات خواستگاریم هم میترسیدم بخندم حرف بزنم و میگفتم ببینه دندونهامو پشیمون میشن 😀، این خواستگاری هم مث بقیه کنسل میشه چون من طلسمم و ترس بدی داشتم و از اول برام انگار ثابت بود که نمیشه چون تصویر ذهنی من از ازدواج این بود من ازدواج نمیکنم چون این مشکلات دارم و هنوزم مجردم وچندین بار خواستم با قدرت ذهن مشکلم حل کنم ولی چون همیشه خودم مقایسه کردم با نقطه پایان شکست خوردم و همش موفقعیت تو ازدواج میدیدم و یه مدت طبق تعریف قانون جذب حسم خوب میکردم و با احساس خوب به ازدواج نگاه میکردم ولی چون دانبال نتیجه بودم و هنوز حرف حدیث دیگران که خواستگار نداری ،طلسمی،ومیدیدم دیگران چه راحت ازدواج میکنن ولی من هرکاری میکنم نمیشه و نگاه ها ترهم امیز دیگران هست و حرف حدیثها دلسرد میشدم ادامه نمیدادم شکست میخوردم
۲_در مورد ثروتمند شدن همین جور تصمیم میگرفتم پولدار بشم ولی همش نگاه موجودی کیفم کارتم نگاه میکردم میگفتم من که کار ندارم پس چطور ثروتمند بشم من نمیتونم و بعد میدیدم کلیپ انگیزشی استاتید میگفتن فقط باید احساست خوب کنی منم میومدم میگفتم من پولدار ترینم من اینده درخشانی دارم همه چی عالی میشه اهنگ شاد میذاشتم میرقصیدم و شروع میکردم به خوردن به خیال خودم دارم احساسم خوب میکنم و همش فکرم این بود پس که میاد شرایطی که میخوام چطور میشه یعنی میشه و هی در ذهنم خودم مقایسه میکردم و کم کم بعد مدتی دلسرد میشدم رها میکردم
۳_ برای لاغرشدن در همه روش ها حتی روش ذهنی هم همیشه این اشتباه تکرار میکردم و میومدم خودم مقایسه میکردم شروع میکردم برای لاغرشدن امروز فایل گوش دادن شروع میکردم و خیلی شور اشتیاق داشتم برای رسیدن به وزن ایده ال و یه مدت با هیجان یکماه پیش میرفتم و تغییرات احساس رفتار اوایل من خوشحال میکرد ولی هرچه روز ها میگذشت من دانبال لاغری بودم و اندامم مقایسه میکردم با افراد متناسب یا شگفتی ساز و خلاصه هی در ذهنم خودم مقایسه میکردم با افراد لاغر و هی در ذهنم درگیری بود که چرا دیگه لاغر نشدم و سرد میشدم و رها میکردم و همیشه در این مسیر لیز خوردم و الان فهمیدم تنها دلیل مهمترین دلیلش همین مقایسه کردن نقطه شروع و نقطه پایان بوده
الان فهمیدم که برای رسیدن به هرچیزی نباید خودم مقایسه کنم با نقطه پایان یا همان هدف بلکه تغییراتم از نطقه شروع تا الان بررسی کنم با انگیزه بیشتر ادامه بدم
👇😊☺😍
هدف از تاریخ امروز ۳/۳۱از سپری کردن دوره مسیر لاغری من لذت بردن تجربه احساس خوب است
و مقایسه کردن اون چیزی که زمان شروع بودم و این چیزی که الان هستم تغییراتم نسبت به قبلا مقایسه میکنم واسه انرژی گرفتن ادامه دادن است و ادامه بدم
من شاه کلید حل مشکلاتم پیدا کردم باید دست از مقایسه شرایط الانم با شرایطی که هدفم است دست بردارم و هدفم تجربه حال بهتر باشه
استاد جان شما من از جهل نادانی و گردابی که سالها در ان گرفتار بودم نجاتم دادید و همیشه من این اشتباه داشتم در رسیدن به هرهدفی میومدم خودم مقایسه میکردم و داشتم احساسم بد میکردم و ناخواسته خودمو ای هدفم دور میکردم و خودم زندگی شرایط برای خودم سخت تر میکردم
استاد هرچقدر از شما تشکر کنم کم است اگه تا اخر عمرم هم دعاتون کنم هم باز کم است استاد من میخوام با موفق شدنم از زحمات شما تشکر کنم و الان یه نور امیدی تو دلم روشن شده که اگه این اشتباه بزاری کنار موفق میشی شگفت زده میشی من میخوام با شگفت ساز شدنم با الگو شدنم از حرفها شما که باید طلاه گرفت تشکر کنم استاد جان بینهایت از شما ممنونم خیلی دوست دارم استاد جان شما یک فرشته هستید احساس میکنم اینکه من امروز تونستم این فایل ببینم و بفهمم درک کنم سوپرایز از طرف خداوند بوده که زندگی من دگرگون کنه استاد اینقدر خوشحالم که فهمیدم مشکل من از کجا بوده دوستدارم داد بزنم و دلم میخواد صدبار گوشش بدم خیلی لذت بردم از فایل امروز احساسم عالی شده احساس ازادی میکنم دلم خیلی خوشه انگار به همچی رسیدم استاد نمیتونم توصیف کنم که چه کمک بزرگی بهم کردید ☺😍😊😌😊😍☺☺😉😍☺😉😍استاد شما فرشته ای از طرف خداوند هستید واسه هدایت افرادی مث من واسه تجربه احساس عالی واسه تجربه نعمت ها الهی واسه رسیدن به هرچیزی تا اخر عمرم مدیون شما هستم ارامشی الان دارم هیچوقت نداشتم احساس قدرت ازادی دارم
این فایل ارزشش بیشتر از هرچیزی است باید محصول باشه نه فایل رایگان خیلی ارزش داره خیلی من مطمعنم همین فایل امروز نقطه شروع تغییرات من است مطمعنم با درک همین فایل عمل کردن جذبها عالی کسب میکنم دلم روشنه که اتفاقات عالی از رگ گردن بهم نزدیک تره 😊☺😉😍
دوستان هم مسیرم شاد موفق پیروز باشید
سلام دوست عزیز
از اینکه احساس بهتری دارید خیلی خوشحالم و از لطف و محبت شما سپاسگزارم
مطمئن باشید وقتی اینجا هستید و این حرف ها را می شنوید به این معنی است که موقع تغییر کردن است
خواسته های شما برای رسیدن به دست شما نیاز به تغییر کردن شما دارند
بنابراین این نقطه شروع تغییر زندگی است
با اشتیاق و احساس عالی ادامه بدید
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
سلام استاد عزیزم
ممنونم که وقت گذاشتید خیلی روحیه گرفتم از حرفها شما ادامه میدهم
برای تغییر کردن هیچ راهی جز تغییر خودم از نظر باورها ذهنی ندارم
تمام راه ها رفتم چیزی جز شکست نبود
این بار یا میمیرم یا تغییر میکنم دیگه زندگی به این شرایطـ نمیخوام این شرایط ساخته ذهن من بوده با باورهایی که خودم به ذهنم سپردم الانم مسولیت شرایط الانم قبول میکنم میدونم مقصر همه شرایط خودمم
ولی باید برای زندگی جدید اول خودم باورهام طرز فکرم نگرشم تغییر کنه بعد شرایط بیرونی دقیقا مث همین مسیر که اول ذهنت متناسب میشه بعد جسمت
سلام ب همه ی دوستان عزیز و همسیرم 😊🤗
همه ی ماانسانها در تمام طول عمرمون آرزوها و خواستهای ریز و درشتی داشتیم و داریم ، آرزوهای ک احساس میکنیم واقعا نیاز داریم بهش برسیم ، مثل (خونه ، ماشین ، بچه ، شغل ،) فرقی هم نمیکنه پولدار باشیم یا درآمد مالی آنچنانی هم نداشته باشیم ،فک نمیکنم یعنی مطمینم ک نمیشه افرادی رو پیدا کرد ک نخاد مرفه و بدون درد باشه ،
گاهی این خواسته های ما در واقع آرزوهامون همراه شده با حسرت ، بااندوه , گاهی هم انقدر اون آرزو رو برای خودمون دست نیافتنی کردیم و انقدر باافکار و باورهاموم ازش فاصله گرفتیم ک بیشتر وقتا دیگ نخواستیم راجبه رسیدن بهش فکرکنیم ….
اما ی سری آرزو های ما هستند ک همیشه رو مخ آدمن☺️🤭 باید هر طوری شده برسیم بهش بخاطر همین خیلی بهش توجه میکنیم هر چی توجه ما ببشترو بیشتر میشه فاصله ماهم بااون ببشتروباز بیشتر میشه چرا بخاطر افکار و فرمولهای ک خودمون برای رسیدن ب اون خواسته در ذهن مون ایجاد کردیم ..
مثلا آرزوی یک خونه حتی یک خوابه آرزوی خیلی از آدمهاست اما بخاطر افکاری مثل :نبابا منو خونه دار شدن ، پولش از کجا بیارم ، یعنی برم توی قَرض و بدهی ، یا خونه نو کابینت میخاد پکیچ سرد و گرم میخاد و هزارانننن هزار افکارهای این مدلی .از طرفی خواسته ی ماهست و بهش توجه میکنیم ، از طرفه دیگ بخاطر باورها و افکارهای غلط و اشتباهمون هروزی ک میگذره از رسیدن بهش دورو دورتر میشیم …
لاغر شدن هم مثل خواسته و آرزوی خانه و ماشین و بچه و شغل و تحصیل داشتن است …
ما همیشه در تمام سالهایی ک بدنبال لاغر شدن و متناسب موندن میدوییدم ،خودمون رو ب آب و آتیش میزدیم برای ماهی فقط چند کیلو کم کردن همه ی دردو سختی هاشو بجون میخریدیم اما بازم بخاطر افکار و باورهای اشتباه و غلط ما ک بااستفاده از ی سری دیدها و شنیدها خودِ خودمون در ذهنمون ایجاد کرده بودیم نمیتونستیم بهش دست پیدا کنیم ،و همیشه رسیدن بهش برامون سخت بوده و دشوار.
رژیم میگرفتیم ورزش و پیاده روی انجام میدادیم و کیلو مترها تو گرما ،سرما راه میرفتیم اما آخره هر تلاشی ک انجام میدادیم باور نداشتیم با جمله های مثل این همه راه رفتیم ،عذاب کشیدیم ،خیس عرق شدم ،پاهام تاول زد ولی دریغ از گرمی کم کردن😤😞😰 همه ی اون تلاش و کوششمون ب فنا میرفت😑😐
این خواستهای ما از نوع توجه کردنای ما نسبت بهشون بوده ،،ازون خواستهایی که من اسمشو گذاشتم تو مُخی 😑ک هر چی بیشتر و سختر تلاش میکردم ب دستش بیارم هی از دستم سُر میخورد ومیرفت و بازم ازم دورتر میشد (البته ک ب دوراز الان) البته بازم جای نگرانی برای جمله ی داخل پرانتزم نیست چونک اونموقع افکار و باورهای مااشتباه و غلط بوده و حالا ما در حال آموزش و یادگیری تغییر ذهنیتمون هستیم نه تنها در بحث چاق و لاغر شدن بلک در تمام جنبهای زندگی ،🤗🤗
قبل ازینک برسم ب موضوع اصلی میخام ی مثال دیگ از یه سری دیگ از آرزوهامون بزنم ک راحتر برای خودم شایدم برای شما مخاطبی که داری این متن و دیدگاه و میخونی درک و تحیلیلش و باور پذیریش لذتبخش تر و آسانترو راحتر باشه و بهتر بپذیریم ک اگ خواسته ای رو رها کنیم راحتر بشه بدستش اورد،
گاهی زمانهایی شده ک ماداشتیم از خیابون رد میشدیم و از پشت ویترین یک مغازه از لباسی ،کیفی ،مانتویی ، شالی ، و یا شی خوشمون اومده ،یا حتی ممکنه اسباب و اثانیه منزل ،یا گُل و گیاه وووو… ولی اون لحظه برامون خریدش مقدور نبوده ،ممکنه ک هیچ وقتم داشتنش برامون وجود نداشته ک اون شی یا وسیله یا لباس رو داشته باشیم
ولی با دیدنش یاباحسرت ،یا گفتیم بالاخره مال من میشی🙏😉 ,خلاصه با دیدن و واکنشمون نسبت بهش رفتیم و رهاش کردیمم ، اما بعداز مدتی اون خواسته یابهتر بگم آرزوی ما اون لباس یاشی ک اونروز تواون خیابون پشت ویترین فلان مغاره الان دستمون هست 😍 😍
لاغر شدن هم همینطوره باید رهاش کنیم ب حال خودش .لازم نیست ما کاره خاص و تلاشی سخت و طاقت فرسایی رو انجام بدیم .فقط کافیه این خواسته و آرزوی لاغر شدنمون رو ب حال خودش رها کنیم و ما فقط روی تغیبر ذهنیتمون کار کنیم و بس ،،اگر ک ما فقط ده درصد روی ذهنمون ,افکار و باورهامون کار کنیم و رفتار ما تغییر کنه ما چ بخایم چ نخایم لاغر میشیم ،انقدرروی لاغرشدنمون مانور ندیم اگرچه ک مهمه قطعا مهمه و رد خور نداره آرزوی سالهای طولانی عمر ماست اما من بخودم میگم اگ هی بهش توجه کنم و تمام ذهن و زندگیمو بزارم فقط برای لاغرشدن از لذت بردن از بقیه زندگیم جا میمونم،تا من بخام لاغر بشم نمیدونم چقدر زمان میبره، ۶ماه ، ۹ماه، ۲سال، واقعا نمیدونم،..
نمیدونم ک باورهای من چقدر ریشه دارهستند و قوی ،چقدر قدیمی هستن محکم ولی اینو میدونم ک درکنار تغیبر ذهنیتم از طریق لاغری باقدرت ذهن باید زندگی هم کنم از همین داشته هایی ک دارم لذت ببرم و شکر گزار باشم ..پر کنار آرامشی ک در مسیر لاغری باقدرت ذهن ب دست اوردم و باادامه دادنم بیشتر و بیشتر میشه 🙏🤗
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
موضوع بعدی :,مااگه از شرایطی ک داریم در هر جنبه از زندگی و ازش راضی باشیم دلیلی نداره ک بخایم تغییرش بدیم ..
اما اگر شرایطی داشته باشیم مثل نداشتن شغل ، و کار ،درآمد کم ، نداشتن آرامش و سلامتی و نداشتن حالت روحی مناسب ، و همچنین نداشتن تناسب اندام و هیکلی زیبا اونموقع است ک تصمیم ب تغییر کردن میکنیم ، بیشتر افراد جامعه ک دنبال تغیبر کردن هستند ، اما درمسیری اشتباه و غلط ،بعضی ها هم فقط میگن ک میخان ک تغییر کنن ولی هنوز اون فردا ،اون شنبه ، اون سرآغاز شروع دوبارشون ک رقم بخوره تغیراتشون ازراه نرسیده ..
عده ای کمی هستند ک شجاعت شروع دوباره دارن و جسارت میکنن و میتازن ،در مسیرشون ،تازیدنشون ن ب سرعت اسب 🏇 بلک لاک پشت همیشه موفق ،💪💪👍
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بنظر من آدمها ۳ دسته اند:افرادی ک هدف دارن و متعهد هستن ب رسیدن ب هدفشون و مدیریت و برنامه ریزی دارن ،
افرادی دیگ دوست دارن ک هدفی داشته باشند تو زندگیشون و هدفی هم تعیین میکنن اما مسیری ک باید طی کنن برای رسیدن ب اون هدف غلط و اشتباه است چرا ک اگر از نقطه ی زیر صفر شروع کنن و ب نقطه ی صفر برسن ک این خودش ی نوع موفقیت و پیشرفته ک متاسفانه افراد زیادی درجامعه نسبت ب رسیدن ب این نقطه بی تفاوتن و نقطه ی صفر خودشون رو با نقطه ی ۱۰۰ یعنی رسیدن ب اون هدف مقایسه میکنن و دچار شکست و باس و نامیدی میشن ناجایی ک بالاخره رها میکنن واین باور رو در ذهن خودشون ایجاد میکنن ک فردی ناتوان و لی عرضه اند .
و عده ای دیگر اصلا هدف و انگیزه ای برای ادامه ی زندگی کردن ندارن و فقط صبح و شب ، شب رو ب صبح میگذرونن ،،
ازین دسته از افراد هم در سایت تناسب فکری و راه و روش لاغری با ذهن هستند .اونایی ک هدف دارن و باور قلبی ک ادامه میدن ، و آنهایی ک هدف ندارند کلن رها میکنن تا ماهها شایدم سالها بعد ک ب اون درک و تحلیل ازین فضا برسن ، و اون عده ک گاهی لیز میخورند بخاطر اینک چاقی همیشه همراهشونه گاهی ذهن منفی باف انقدر نجواهای سریع و پرقدرت داره ک ما قدرت مقابله باهاشو رو نداریم ولی اگر ادامه بدیم با حال خوب و استمرار داشته باشیم خیلی راحت یادمیگیریم ک در مقابل منفی بافهامون بایستیم و شکستش بدیم انشاءالله 🙏💪🤗
در مسیر لاغری باقدرت ذهن توجهمون ب هدف نهایی نباشه اگر ک باشه بدونیم ک راهمون رو داریم اشتباه میریم چون اول راه و باعجله کردن شروع کردیم و شک نکنیم ب وسط راه نرسیده دچاره نامیدی و ناراحتی میشیم و در نهایت این ما هستیم ک شکست خوردیم و رها میکنیم خدای نکرده
مسیرلاغری با قدرت ذهن مسیری شسته روفته است و پراز حال خوب و احساس عالیه هروزه ،، پس ازش استفاده کنیم ولذت ببریم و دراوج شادی و آرامش درونی ب هدفمون برسیم انشاءالله
ب امید همه ی دوستان عزیز و همسیرم 🙏🌺
💜💜💜 به بسم الله می خوانم خدا را ز مشتی خاک آدم ساخت ما را 💜💜💜
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 🌺🌺🌺
گام نهم :
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید !
استاد قبل از هر چیزی باید بگم که خیلی حرفاتون درسته و واقعاً تمام صحبتهاتون شدیداً به دلم می شینه 😍😍😍
من از اواخر سال ۹۶ که با شما و دوره ی خوبتون آشنا شدم با اینکه تمام حرفهاتون رو شدیداً قبول داشتم اما مرتب لیز خوردم هر بار به یک دلیل چون چندین مرتبه من دوره ی بیندیشید و به تناسب اندام برسید رو از اول شروع کردم و هر بار تعهد دادم و به خودم گفتم اینبار تا تهش میرم اما به دلایل مختلف هر بار لیز خوردم 🤦♀️🤦♀️🤦♀️
مهمترین علت لیز خوردن من عجله داشتن بود که در اون زمان چون خیلی روشهای مختلفی از لاغری رو انجام داده بودم و نتیجه نمی گرفتم سریع به خودم می گفتم نه این روش رو من جواب نمیده باید یه کار دیگه بکنم که زودتر جواب بده و به قدری عجله داشتم که مرتب از این شاخه به اون شاخه می پریدم تا اینبار جواب متفاوتی بگیرم اما هر بار جواب مشابه به جوابهای قبلی رو تجربه می کردم و نا امیدانه به دنبال روش دیگر می رفتم تا اینکه واقعاً به طرز معجزه آسایی توسط خدای مهربانم به سمت شما هدایت شدم و با گوش دادن به صحبتهاتون واقعاً جواب خیلی از سوالهامو گرفتم و از همون اول به قدری به حرفاتون باور پیدا کردم که بعد از لیز خوردنها هر بار که خواستم رژیم بگیرم انگار که دارم یک مقاله ی کمدی می خونم در دلم به خودم خندیدم و با تمام وجودم خودم رو مسخره کردم چون حالا دیگه مطمئن بودم که تمام روشهای لاغری به جز روش ذهنی مضحک و خنده دارن !و صد البته بی فایده و بی نتیجه !
و اتفاقاً چند بار که قرص لاغری مصرف کردم و یا رژیم گرفتم کوچکترین نتیجه ای نگرفتم و بیشتر حرص خوردم و به خودم گفتم آخه آدم بی عقل تو که می دونی این روشها هیچ کدوم فایده نداره ! مگه آدم عاقل چند بار از یک سوراخ گزیده میشه ؟؟؟
و بیشتر مطمئن شدم که هیچ روشی جز روش ذهنی فایده نداره ولی فکر می کنم که اطمینان اینبارم فرق داره چون عجله ندارم چون مرتب خودم رو توی آینه زیر ذره بین قرار نمیدم چون مرتب با چشمام شکم و پهلوهام رو سانت نمیزنم و از همه مهمتر هر چند روز یکبار لباسهایی که به تنم تنگ بود رو تن نمی کنم که ببینم چقدر بهم گشاد شده ! شاید خنده دار باشه ولی من یک عمر عادت کرده بودم که هر چند روز یکبار روی ترازو برم و از وقتی که از سال ۹۶ که تعهد گرفتید دیگه روی ترازو نرم من کارهایی کردم بدتر از ترازو ! به خودم گفتم استاد گفتند روی ترازو نریم نگفتند که سایز خودمونم اندازه نگیریم !
من که کاری نمی کنم فقط برای اینکه تغییراتم رو متوجه بشم و ذوق بیشتری بکنم لباسهامو می پوشم که ببینم چقدر تغییر کردم و هر بار حس می کردم نه تنها لاغر نشدم بلکه انگار چاقتر هم شدم و ذهن منفی باف شروع می کرد که بفرما دیدی این روش هم روی تو جواب نمیده ؟ دیدی داری دوباره زور الکی می زنی ؟ خیال کردی لاغری با ذهن الکیه ؟ امروز فایل گوش بدی فردا مانکن بشی ؟ چی فکر کردی بیچاره تو حداقل باید دو سال فایل گوش بدی و تمرین بنویسی تازه شاید یه تغییر نا محسوسی بکنی ! و …خلاصه هر بار لیز خوردم چون عوارض چاقی به سراغم اومده بود
❗ چون من برای لاغر شدن عجله داشتم و از چاقی خسته بودم و دیگه صبرم لبریز شده بود
❗ چون من کمر درد و پا درد داشتم
❗ چون من با نشستن برخاستن مشکل داشتم
❗ چون کبدم چرب شده بود
❗ چون چربی خون گرفته بودم
❗ چون نمازم رو نشسته می خوندم
❗ چون دیگه از پس کارهای ساده ی خودم هم بر نمیومدم
❗ چون تو هر مجلسی شرکت می کردم چاقیم رو به رخم می کشیدن و به خاطر چاقی سرزنش می شدم و …
اینکه شرایطمون با چاقیمون گل و بلبل باشه که اینقدر تلاش نمی کنیم برای لاغر شدن ! باید با وجود مشکلاتی که به خاطر چاقی داریم صبور باشیم و این مشکلات باعث عجله کردن و لیز خوردنمون نشن !
چاقی ما یک شبه شکل نگرفته که یک شبه توقع لاغری داریم ! باید صبر کنیم و استمرار داشته باشیم تا ذهنمون درست بشه !
تا زمانی که چاقی برای ما مشکلی به وجود نیاورده بود باهاش مشکلی نداشتم وقتی برامون مشکل ایجاد کرد تصمیم گرفتیم برطرفش کنیم باید توجه داشته باشیم که مشکلات چاقی باهامون هست و باید بتونیم مدیریتش کنیم که از فاصله ی شروع مسیر تا رسیدن به مسیر تحمل کنیم مشکلات چاقی رو و اونقدر ادامه بدیم تا به نتیجه برسیم
یکی از مشکلات مهم اینه که ما وقتی یک کاری رو شروع می کنیم که بهمون فشار اومده باشه و به خاطر فشار این مشکلات ما طاقتمون کم میشه و تحمل این مشکلات برامون سخت میشه و از همون اول که شروع می کنیم به امید نقطه ی پایانه !
مسئله همینجاست که ما نباید نقطه ی شروعمون رو با نقطه ی پایان که در واقع همون هدفمونه مقایسه کنیم چون افسرده میشیم ! یا اگر تغییرات کوچک خودمون رو با تغییرات بزرگ یک نفر دیگه مقایسه کنیم هم نا امید و افسرده میشیم و به خودمون میگیم من در مقابل اون که کاری نکردم و تغییری نکردم !
و اینجاست که نا امید میشیم و لیز می خوریم !
ما اگر تغییرات کوچکی رو در خودمون حس کنیم باید این تغییرات رو با نقطه ی شروع خودمون مقایسه کنیم و خدا رو به خاطرش شکر کنیم
اینجاست که میگن لئن شکرتم لازیدنکم !
یا شکر نعمت نعمتت افزون کند !
کفر نعمت از کفت بیرون کند !
یعنی اگر ما از کوچکترین تغییرات خودمون خوشحال و راضی باشیم و سپاسگزار این تغییرات باشیم به نعمتهای بهتر و بالاتری دست می یابیم ولی اگر این تغییرات رو نبینیم و ناشکری کنیم به خاطرش همون مقدار موفقیتی که به دست آوردیم از دست میدیم !
نکته ی بعدی اینه که چاقی افراد در ذهنشونه و اونی که ۵ کیلو اضافه وزن داره با اونی که ۵۰ کیلو اضافه وزن داره فرقی نداره هر دو به یک شکل دارن عذاب می کشن تازه اونی که ۵ کیلو اضافه وزن داره به مراتب بیشتر از اونی که ۵۰ کیلو اضافه وزن داره خودشو اذیت می کنه چون خیلی حرص می خوره که چرا نمی تونه ۵ کیلو رو کم کنه !
و اونی که ۵۰ کیلو اضافه وزن داره دیگه یک جورایی رد داده ! و اعصابش آرومتره !
برای لاغر شدن هیچ وقت نباید خودتون رو با نقطه ی پایان خودتون مقایسه کنید چون اعصابتون خراب میشه ! پس همیشه باید خودتون رو با نقطه ی شروع خودتون مقایسه کنید و کوچکترین تغییراتتون رو ببینید و خوشحال باشید که انرژی بگیرید و ادامه و بدید 😍😍😍
از مسیر لاغر شدن با ذهن لذت ببرید و براتون فرقی نکنه اول مسیرید یا وسطش یا آخرش !
💖بنام خدای مهربان 💖
🌹 سلام استاد عزیز شگفتی ساز😍و دوستان عزیز پرتلاشم ✌🏻🌹
به لطف خدای مهربان بی نهایت سپاسگزارم از خدا و استاد مهربان و پر انگیره
در کنار فایلهای دوره مقدماتی امروز برای این فایل عالی هم تونستم دیدگاه بنویسم چون در هفته اول تکرار بودم و از صبح تا شب فقط گوش میدادم و بافتنی میبافتم و از نوشتن فارغ بودم ولی خیلی دلم برای نوشتن تنگ شده بود دوست عزیزم مه تاب به این فایل رسید و منم خیلی دلم خواست این تمرین رو انجام بدم چون با خواهرم و مه تاب یه مرور دوباره داریم رو فایلهای صد گام و دیشب یکبار تصویری رو دیدم و لذت بردم و چندین بار صوتی گوش دادم و لذت بردم و از اونجاییه به شدت فایلهای نکات طلایی رو هم دوست دارم و دلم میخاد تکمیل بشن چون اکثرا گوش دادم ولی نوشتن رو انجام ندادم ولی فایلهای دوره مقدماتی هم به شدت جذاب هستن و امروز فرصت کردم به این گام هم بپردازم به امید خدا بتونم در کنار فایلهای دوره با دوستانم همراه باشم 🤗🌹💖
من خدا رو شکر زیاد برای گوش دادن لیز نمیخورم چون صحبتهای استاد خیلی برام جذاب و پر محتوا هستن ولی برای نوشتن زیاد لیز میخورم چون باید تمرکز بیشتری کنم و بهتر بفهمم گاهی شیطنت درونم بازیگوشم میکنه عین دوران مدرسه که از نوشتن مشق فراری بودم ولی واقعا اونو دوست نداشتم ولی اینو دوست دارم مشق عشقه و حتی به این مهارت و توانایی که در نوشتن رسیدم برام خیلی جذابه من حتی اعتماد به نفس اینو نداشتم که یه انشا بنویسم و الان به اعتماد به ذهنم رسیدم البته هنوز جای کار زیادی دارم چون گاهی حس میکنم شاید برداشتم درست نباشه ولی با توکل به خدا و به فرمایش استاد گلم سعی میکنم نوشته خودمو قضاوت نکنم و فقط بنویسم تا اون باورهایی که در من ریشه دارن نمایان بشن
من به شدت از اوضاع سابقم خسته و دلزده بودم و مشکل فشار روحی من برای لاغری و رهایی از چاقی خیلی شدید بود و درست از زمانی که مدرسه رفتم هی بهم میگفتن لباس اندازه تو پیدا نمیشه خیلی چاقی و تا کلاس اول راهنمایی اصلا ترازو نداشتیم ولی وقتی عدد ۵۰ رو دیدم یواش یواش باورم شد چاقم و نخور نخورها شدت گرفت در جمع خانوادگیمون و اون روز اولین روزی بود که مشکل خودمو جدی دیدم و مدام خودم کم میخوردم و خودمو زجر میدادم همش حرفهای دیگران آزارم میداد و هر روش خاله خان باجی روی مجلات و هر جا بود برام جذاب میشد و میخوندم و تصمیم به اجرا داشتم 😂تا شاید کمی حرفها کمتر بشه و ببینن منم دارم یه کارایی میکنم خیلی بخاطر خودم نبود بیشتر بخاطر سرزنشها بود و ترس از اینکه فکر کنن شکمو هستم بود 😮 و خودم مشکل خاصی نداشتم مخصوصا وقتی تنها بودم و به شدت عصبی و خشمگین بودم 😂
واقعا منم با این که مشکلات چاقی بود کم میاوردم و وقتی مدام کم میاوردم در روشهای قبلی از نتیجه نگرفتن
الان واقعا این مسیر برای من زجر آور نیس انصافا و ادامه دادن رو با اشتیاق انجام میدم ولی خودم اشتباه کردم و اتلاف انرژی داشتم از بحث های مداوم و بی سر وته من در این روشم فشار حرف مردم داشتم و باز اعتماد به حرف مردم داشتم اوایل و حالا از این لحاظ هم خیلی بهتر شدم و تحت اموزشات عالی هستم نمیدونم کارتون نوستالژی توشیشان رو دیدین یا نه من از بچگی عاشق اون کارتون بودم و دیروز یه ندای درونی بهم میگفت تو باید مثل توشیشان عمل کنی استاد همون پیرمرد مهربان معجزه گر دیدم که برای نجات من اومده و به من این مشکل بزرگم رو گوشزد کردین و سعی در رفع بحث کردن داشتم و خودمو توی اون قسمتی حس کردم که هر چیم منو تحریک کردن سکوت کنم 🤗😅✌🏻چون میخام که موفق باشم و دیگه لیز نخورم 🤗 چون خوشبختانه من به این مسیر ایمان دارم و مانع عجله رو هم ندارم خدا رو شکر و مشکلم هنوز در جواب ندادن هست حتی لایو دیشب به شدت عالی بود که مساله دختر گل خودتون رو تعریف کردین استاد با اینکه همه اینا رو میدونم و متن فوق العادتون در فایل حرف مردم هم خیلی کمکم کرد ولی باز میخام روش بیشتر کار کنم
خدا رو شکر من خودمو مشکلات چاقیمو کاملا پذیرفتم و مطمئنم به هدفم میرسم و به رهایی از چسبیدن به هدف موفق بودم و کاملا تونستم دیدگاهم رو تغییر بدم برای این که تمام تمرکزم روی اموزش باشه خیلی دلم میخاد که بتونم این ضعف رو در خودم حل کنم و مطمئنم حل میشه فقط کنترل لحظه گاهی از دستم در میره و همون پشیمانی از بحث و جدال متاسفانه تو خونه ما همیشه بحث و درگیری شدیدی هست و به شدت اینو یاد گرفتیم و من کلا از همه چی خودمو کشیدم کنار و دقیقا این تحریکات وجود داره از همه طرف 😅😥 شرایطم خیلی بهتر شده قبول دارم و مطمئنم در ادامه مسیر همه چی درست میشه چون اشتیاقم زیاده و خستگی ناپذیرم و منم نمیدونستم ثروتمندی چی هست در مورد ثروت بلد نیستم
ولی استادم خوب مهارت داره و من تحت تعلیمم 😍✌🏻💪🏻
واقعا منم نسبت به گذشته خیلی تغییرات عالی داشتم و کاملا راضیم و خدا شاهده که نمیتونم رهاش کنم و روز به روز قدرتمندتر و عالی تر میشم 🤗✌🏻💃
خیلی با حال فرمودین استاد من که ۱۰۰ کیلو اضافه وزن دارم دیگه رد دادم 🤗😂 درسته که مشکلاتم خیلی زیادن ولی اونقدرام عذابشو برا خودم سخت نمیکنم
تا جایی که خواهرم بهم میگه تو که لاغری برات مهم نیس و حیاتی نیس 😂😂😂چون به شدت آرامش دارم و صبرم عالیه خدایی خودمو تحسین میکنم و آفرین میگم به خودم و افتخار میکنم به این همه توانایی و قدرتی که پیدا کردم و حالم این روزا فوق العادست و هدفم مرتبا بهتر کردن شرایطمه و ۵۰ کیلو شدن کاری نداره مثل آب خوردنه وقتی تو همه جنبه هام تغییر کردم ثروتمند شدنم کاری نداره چون من انتخاب شدم و هدایت شدم و حمایت شدم و دوستان همراه فوق العاده ای دارم
استاد واقعا این شروع دوباره خیلی عالی بود و فایلهای عالی برای من بی نهایت لذت بخشه ولی شروع یه تلنگر میخاستم و هر روز با اشتیاق بیشتری دنبال میکنم و خیلی برام تازگی داره با این که چندین بار گوش دادم
وای استاد دلم میخاد دوباره برم فایلهایی که میفرمایین رو گوش کنم دوباره اشتیاقمو بیشتر کرد تعریفتون 😍😂😉 واقعا برای منم سه تا چهارتا فایل رو کامل بفهمم سخته چون میخام برداشتم کامل باشه و حس میکنم یادم میره وقتی خوب نکته برداری نکنم ولی حس کردم اینم وسواس فکریه و نباید روش تمرکز کنم ادامه میدم با حال خوب و استمرار و اشتیاق فراوانم و خوشحالم کل وقتم رو به شادی و لذت درباره این موضوعات میگذرونم و فایل عظم راسخ محشره واقعا ممنونم که تغییرش دادین 😍✌🏻 انگیزه من عالی تر کرده با اینکه یه هفته عقب بودم دلم نیومد دقیق مطابق دوره نیام جلو و تکرار رو هم با اشتیاق انجام دادم
متاسفانه شارژ گوشیم خیلی کمه و داره خالی میشه و تا همینجا تمرینمو میفرستم 😍😍😍💖💖💖 تا خاموش نشده گوشیم 😂
سلام همگی دوستان
گام نهم:
با شروع دوره مشکلات چاقی هست یهویی که معجزه نمیشه برا همین بعضیا انگیزشون بعد از یه مدت کاسته میشه و فکر میکنه ک لاغربشو نیست!!!
فقط باااااید ادااااامه بدی!👍
تعیین هدف نباید انقدر زیاد باشه که حال آدم بد بشه و خسته بشه!
اگه مسیرت را با نقطه شروع مقایسه کنی حالت خوب میشه ولی اگه با نقطه اخر مقایسه کنی افسرده و ناراحت میشی👍
هیچ وقت نباید نقطه پایان هدف اول باشه😍
مقایسه با افراد دیگه هم اشتباهه👍
منم مثل اکثر افراد عجله داشتم و مقایسه میکردم خودمو با بقیه که زود لاغر شدن و هم همیشه روی ترازو بودم اون یکسالی که با دوره بودم خیلی حس و حالم خوب بود و از ترازو هم استفاده نکردم ولی اواخر دیگه ناامید شدم و گذاشتم کنار در صورتی که به قول خانوم فریده حسنی باید ادااامه میدادم! الان دارم متوجه میشم که به نظرم هرکسی میخواد توی دوره شرکت کنه نیاز به پیش نیاز داره و این فایل های صد گام پیش نیاز عالی ای برای یادگیری تکنیک ها و انگیزه برای دوره است! و یه سری از عواملی که موجبات نتیجه نگرفتن و افت انگیزه میشه را بهمون یاد میده که فوق العاده اس👍
به امید رهایی از موانع متناسب شدن😁
مه تاب مصمم و با اراده و با انگیزه در مسیر متناسب شدن 😍🥰
نشان های دریافت شده
سلام مه تاب جون . نمیدونم نوشته ی منو می خونی یا نه . ولی چون اولین بار بود نوشته ات رو در سایت دیدم خیلی خوشحال شدم و خواستم برات بنویسم . البته شاید قبلا هم می نوشتی ولی من این نوشته ات رو موفق شدم بخونم .
یه نکته ی عالی در نوشته ات بود عزیزم که توجه منو جلب کرد .
این نکته ی عالی این بود که ما باید برای انجام هرکاری آمادگی اون کار و داشته باشیم . بله این عبارت کاملا صحیحه .
ما دوره رو خیلی وقت پیش تهیه کردیم ولی حقیقتا خیلی از ما آمادگی انجام اون رو نداشتیم . خیلی جاهاش رو با دید اون زمان خودمون قضاوت کردیم و به خیلی قسمتهاش عمل نکردیم برای همین شاید نتونستیم انچنان که باید و شاید نتیجه بگیریم .
این نشون میداد ما آمادگی شرکت در دوره رو نداشتیم و حتما باید قبلش این فایلها رو دقیق گوش بدیم تا محتوای ذهنمون تغییر کنه .
ما محتوای ذهنمون هنوز تغییر نکرده که نتایج قبلی تکرار میشه . پس باید به قول شما و فریده جون اونقدر ادامه داد تا این ذهنیته تغییر کنه . ذهنیتی که ما برای خودمون ساختیم و اتفاقا خیلی هم منطقی هست رو فقط خود خودمون میتونیم با ادامه دادن و تغییر نگرش تغییر بدیم .
ذهنیت که تغییر کنه احساسمون تغییر می کنه رفتارمون تغییر می کنه و جسممونم تغییر می کنه .
اگه نتیجه تغییر نکرده چون محتواهای قبلی دارن در ذهنمون تکرار میشن پس ما باید در ثبت محتواهای جدید بیشتر وقت بزاریم و تکرار کنیم و بنویسیم تا نکات جدید ازش استخراج کنیم و احساسمون عالی بشه .
اون وقت با این آمادگی وارد دوره بشی قطعا مطالب دوره رو هم طور دیگه میبینی و اصلا خیلی بیشتر از قبل مشتاق میشی که ادامه بدی .
ببخشید پاسخم به نوشته ات طولانی شد . در پناه خدا جاوید باشی عزیزم .
سلام فاطمه سادات عزیزم خیلی ممنونم که دیدگاهم را خوندی و توصیف کردی و خوشحال شدم از این بابت و درست گفتی من قبلاً هیچی توی سایت نمینوشتم و مدت زیادی نیست که صد گام را شروع کردم و تازه دارم مینویسم و از این بابت خوشحالم🥰😍 به امید موفقیت روز افزون
نشان های دریافت شده
متشکرم عزیزم همچنین .
سلام🙂
نتیجه گرا بودن یکی از مهمترین دلایل لیز خوردن من بوده در حین اینکه در مسیر بودم
اصلا همین مسآله است که اتفاقا باعث میشی دیرتر به هدف برسی و همین موضوعه که باعث میشه احساسمون بد بشه
هم در مورد لاغری و هم در سایر مواردی که از شرایط موجود راضی نیستیم و میخوایم تغییرش بدیم همیشه چشممون به پایان هست و همواره در حال مقایسه خودمون با اون شرایط ایده آل هستیم و به همین دلیل معمولا از خودمون راضی نیستیم و احساسمون بد میشه
منم به خاطر تغییر شرایط مالی ابتدا با آموزشهای ذهنی آشنا شدم و ۴ ،۵ ساله که در این مسیرم و نتایج خوبی هم گرفتم ولی باز هم وقتهایی میاد که احساسم بد میشه و با خودم میگم اینا هم همش بی فایده است و الکیه پس کو ثروتمند شدن؟؟؟؟
مخصوصا وقتی کسی رو میبینم که توی ۶ ماه یکسال نتیجه ای گرفته که از نظر من خیلی خوبه با خودم میگم چرا اون آدم اینقدر خوب نتیجه گرفته ولی من نه؟؟؟؟؟؟
مقایسه کردن خودم با دیگران و مقایسه شرایط الان با شرایط ایده آل همیشه باعث لیز خوردنم شده ولی با این وجود همواره ادامه دادم
اصلا یه جوری شده که اگه فایل لاغری یا فایلهای دیگه رو در زمینه تغییر شرایط مالی و….رو گوش ندم نمیدونم واقعا باید چیکار کنم….😶
چون مدتهاست که همه روزهای من اینطوری میگذره
چون به شدت عاشق یاد گیری ام 😍
چون یاد گیری و فهم موضوعات تازه برام بسیار لذت بخشه😍
بارها و بارها شما در فایلهای مختلف روی این موضوع کار کردین و اصلا تضمین دادین که هر کسی بتونه از این چالش بگذره که با وجودیکه در تمام مراحل چاقی همراهشه به چاقی توجه نکنه اون فرد حتما شگفتی ساز میشه👌👌
نه فقط در مورد چاقی در سایر جنبه های زندگی هم همینطوره
توجه کردن به شرایط الان باعث میشه لذت بودن در این لحظه و امروز رو از دست بدیم
باعث میشه نگاهمون به داشته هامون و نعمتهایی که داریم نباشه
باعث میشه لذت یادگیری و آگاهی رو نبریم
و باعث میشه که حتی دیرتر به هدفمون برسیم
چون تمام توجه مون به نبودن نتیجه است
چون با عجله کردن به جسممون و به ذهنمون اجازه نمیدیم روند رو طی کنن
همین یاعث میشه حتی آموزش رو هم اشتباه درک کنیم و در حین اینکه داریم از آموزش ذهنی برای لاغری استفاده میکنیم رژیم بگیریم یا کم تر بخوریم یا یه سری خوراکیها رو حذف یا کم کنیم یا احساس سیری رو طولانی کنیم یا ورزش و پیاده روی رو هم در کنار آموزشها بذاریم تا به نظر خودمون تاثیر آموزشها رو بیشتر کنیم ولی همه اینها بعنی هنوز درک درستی از لاغری با ذهن نداریم و لازمه که ادامه بدیم تا بفهمیم تمام این کارها ریشه در باورهای قبلی ما داره و ربطی به لاغری با ذهن نداره
اصلا چرا استاد میگن لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست چون هیچ کدوم از این کارا رو نداره چون اصلا لازم نیست نخوری و محرو میت بکشی (به این دلیل که اصلا غذها باعث چاقیت نشدن)چون لازم نیست یه قدم هم راه بری(به این دلیل که سوخت و ساز بدنت با یه آدم لاغر مثل همه و نیاز نیست با ورزش های هوازی متابولیسمت رو بالا ببری)
هزاران و میلیونها بار اینو هم تکرار کنیم تا زمانی که داریم مثل قبل فکر و عمل میکنیم نتیجه همونی هست که بود🤨🤨🤨🤨🤨
حال واحساس ما نشونه خوبیه برای اینکه بفهمیم ما تغییر کردیم یا نه ؟؟؟😏
اگه هنوز با دیدن جسمت در آینه حست بد میشه
اگه هنوز درگیر ترازو و سایز هستی
اگه هنوز خودت رو در بحثهای چاقی وارد میکنی
اگه هنوز درگیر شمردن کالریها هستی
اگه هنوز منتظری بقیه تاییدت کنن
اگه منتظری یه شبه لاغر بشی
اگه هنوز انتظار داری هر فایل رو که گوش دادی لاغر تر بشی
اگه با اشتیاق فایل گوش نمیدی
اگه از سر تکلیف ۴ تا کلمه مینویسی
اگه سر اینکه چی بخوری و چقدربخوری هنوز درگیری
اگه هنوز شیرینی و میوه توی ذهنت با هم فرق دارن از نظر کالری و چاق کنندگی
اگه هنوز ساعت تعیین میکنی برای وعده غذاییت
اگه از یه ساعتی به بعد شام نمیخوری
اگه ذهنت رو درگیر دریافت پیغام سیری میکنی
اگه هنوز سر رستوران رفتن و سفر رفتن نگران چاق شدنت هستی
پس تو هنوز لاغری با ذهن رو درک نکردی😏😏😏😏😏
لاغری با ذهن هیچ کدوم از اینا رو نداره
ذهنت که لاغر بشه تو لاغر میشی و ربطی به غدا و نحوه خوردن و نوع غذا و کالری اش نداره
و لازم نیست یه قدم هم راه بری چون ذن لاغر شده و نیاز به هیچ تلاش فیزیکی نیست
اینه که میگیم آسانترین کار دنیاس
وقتی ادامه بدیم کم کم درکمون هم بیشتر میشه و نتیجه رو هم رها میکنیم و اونوقت به قول استاد نگاه میکنیم میبینیم مقصد رو هم رد کردیم😊😊😊😊
با سلام استاد ودوستان گرامی چند روزی خیلی روی فرم نیستم به قول استاد دوره روشروع کردم وداستم خیلی اگاهانه روی خوردن کار میکروم یعنی داشتم در حقیقت روی فایلی که قبلا بود وباید تا احساس گرسنگی شدید نکنم نخورم کدقت داشته باسم تا این حالت برطرف شد دیگه نخورم واز انجا که توی هر کاری بسیار وسواس دارمداشتم این موصوع رو هم وسواس گونه انجام میدادم تا با دیدن این فایل یک ریسد شدم وگفتم ولش کن این لاغری رو اینقدر هم سفت بهش گیر نده اخه دست تو نیست که دست اون قیمتی که تا نتونی فرمولهای استباهش رو عوص کنی یت لااقل فرمول جدید جایگزینش نکنی نمیشه به گذشته ات برگرد من الان تقریبا داره دیگه دوستل میسه که ورزس شدید نداستم وهرچی دلم میخواد میخورم واضافه وزن نکروم پس خوبه دیگه قبلا از قبل از عید تا بعداز عید ۵ کیلو رو شاخش میزدم ولی این دو سال نه پس خدارو شکر راهم درسته باید ادامه بدم اصلا خداوند هم توی همه چیز میگه فقط هر روز به خودتون فکر کنید که چه نعمتهایی بهتون دادم وهروزتون باید با روز دیگه فرق کنه وخدارو سکر کنی میگه خودت رو باخودت وروز رو با روز قبل مقابسه کنید واز قدیم میگن نردبان را بتید پله به پله بالا بربم وبدون اینکه به یر نردبان فکر کنیم که چقدر هنوز مونده به بتلاش برسیم یا مثل کوه رفتن اگه همون اول به بتلای کوه نگاه کنیم وهی بگیم وای خدایا چقدر راه مونده اخرش نمیتونیم برسیم اگه هم برسیم یک ادم خسته وپشیمون از اینکه چرا رفتیم بتلا حالا چطوری بیام پایین ولی اگه توی مسیر لدت ببیرم از طبیعت استفادهکنیم وارام ارام بریم بالا راحتر میرسبم و لدت روم میبریم وچیزی هم از سختی کار نمیفهممیم وخوشحالیم در اخر نمیدونم چقدر درسته فک میکنم همش روی احساس ما هستش اگه هر روز احساس کنی داری لاعر میشی وحست خوب بتسه لاعر میش وادامه میدی اگه به بدنت اطمینان کنی وزیاد درگیرش نشی ووقتی بهت گفت گرسنم عداش بده ووقتی سیر شد خودش میگه بسه وتوبس کنی وبرای دل خودت نخوری اصلا چاق نمیشی که لاعر کنی خدایا شکرت شکرت
عالیه. خیلی مطالب خوب و آموزنده ازتون میخونم ولی متاسفانه این ذهن من گویا احتیاج به تکرار خیلی زیاد میخاد تا بتونه یه مقدار از این همه آموزش را در خود ثبت کنه .از فرار بودن یادگیری ذهنم شکایت دارم و غمگینم .شما بینظیرید استاد ایراد از خود مت هست .
سلام دوست عزیز
اگه سعی کنی از نوشتن بیشتر استفاده کنی درک و ثبت در ذهن شما بیشتر می شه
سلام به همگی..امیدوارم خوب باشید
خوب اول از همه دلم میخواد بگم بببیییین همه چیز این سایت هدایتیه انگار..اینکه چی ببینی و چه مطلبی بخونی و.. برای من که حداقل اینطوریه و فکر میکنم این داستان ازونجایی آب میخوره که من خیلیی وقت پیش به خدا گفته بودم لطفا به من بگو چطوری میتونم با ذهن و تمارین ذهنی وزنمو کم کنم..یقین دارم که برای این مقصود و هدف هم راهی وجود داره و خدا منو به این سایت هدایت کرد (قبلا داستان شو تو ج 4 مسیر لاغری من گفتم) و بعد اون هم این جریان هدایت قطع نشد و رسیدم به این فایلی که همون وقت که اومد میخواستم ببینمش و نشد و نشد تا رسید به امروز..یعنی وقت مناسبش امروز بود…خلاصه مطلب اینکه اگر از خدا هدایت بخواهیم و بهش توکل کنیم به حرفش گوش کنیم مو به مو میگه بهمون که چه کنیم و این یکی از بزرگ ترین نکاتی بود که امروز برای بار چندم با خودم مرورش کردم.
خدمت استاد عزیز و دوستان خواننده عرض کنم که این فایل بی نظیر انگار دقیقا برای من بود یعنی تک تک کلماتی که استاد میگفتند انگار با من بود..و نکات خیلی خیلی مهمی رو به من یاد داد..میدونید چرا؟میگم براتون
من از چند وقت پیش(که دیگه تماااام راه های لاغری و انواع رژیم و ورزش و…. رو بوسیدم گذاشتم کنار) با خودم گفتم متین تا الان که همش تمرکزت روی این بود که چاق نشم(یه وقتایی این تمرکز آگاهانه بود و یه وقتایی نااگاهانه) بیا بجاش تمرکزتو بذار روی لاغرها..کارهاشون..خوراک شون و….و یه مدت این کارو کردم و در کمال تعجب شاهد اضافه وزن بیشترم شدم یه طوری که پاهام شروع به درد و ضعف میکرد…خیلی شاکی و ناراحت بودم و نهایتا به این فایل هدایت شدم و یکی دیگه از فریب های ذهنمو فهمیدم و به قولی مچ شو گرفتم.
امروز فهمیدم فکر کردن به هرررر نحوی در مورد کاهش وزن ،باعث چاقی ماست حتی اگر ظاهرش مناسب باشه یعنی من بااینکه سعی میکردم به لاغرها توجه کنم و….اما باز تهش داشتم به چاقیه خودم فکر میکردم فقط ظاهرشو عوض کردم..مثل کسیکه بدهکار و مقروضه و به پرداخت بدهیش فکر میکنه..درسته که داره به {پرداخت} فکر میکنه اما این یعنی بازهم داره به بدهیش فکر میکنه اما با یه ظاهر دیگه.
امروز فهمیدم اینقدرررر ذهنم پر هست از فرمولهای چاقی که خیلی باید دقیق تر به آموزش ها فکر کنم و مرورشون کنم.
فهمیدم که بزرگ ترین کار و مهارت برای کاهش وزن از طریق ذهن،داشتن حال خوب و حفظ روحیه و احساس عالی هست.
یادگرفتم که در این مسیر باید افسار ذهنم رو محکم تر از قبل بگیرم و نگاهم به این باشه که از کجا به کجا رسیدم،به اینکه چقدررر احساسم عالیه چقدرر امیدم به این راه زیاده به اینکه چقدر از متین ی که تا چند ماه پیش خودشو موظف به ورزش روزانه میدونست و اگر یه روز اتفاقی ورزش نمیکرد حال مرگ بهش دست میداد فاصله گرفتم..چقدررر دورم از متین ی که باید کالری و وزن هر وعده غذا رو بدون استثنا محاسبه میکرد(مسافرت و مهمونی و…. هم نداشت..باااااید این کار رو میکردم و چقدررر از دیگران حرف میشنیدم و…که حتی یادآوریشم غصه دارم میکنه) و اگر نمیکرد،متین نبود که غذا میخورد بلکه غذا بود که متین رو میخورد…
چقدررر از نظر روانی راحتم که دیگه قرار نیست هر هفته خودمو وزن کنم و برای اینکه عدد کمتری ببینم مدام با خودم مرور کنم که از شنبه تا آخر هفته چیا خوردم و نخوردم و بعد خودمو مواخذه کنم..
وای که چقدرر راحتم که دیگه لازم نیست برای خرید محصولات پروتينی و رژیمی خاص از این سر شهر برم اون سر شهر و همش به خودم بگم واااقعا این کارا نتیجه میده؟؟!!! و سرخورده تر از قبل بشم…
من باید اینا رو به خودم یادآوری کنم نه مقصد رو ..نه وزن ایده آل رو که اگر بکنم دستی دستی روحیه مو نابود کردم و به قول استاد خودم خودمو ضرب و شتم کردم…
باید آروم ،خوشحال و متوکل باشم و بذارم خدا کارشو بکنه و گوش تیز کنم برای شنیدن حرفهاش و دیدن نشونه هاش..
بینهایت خوشحالم که در این مسیر هستم..و شاید باورتون نشه از وقتی این فایل رو دیدم درد و ضعف پاهام کمتر شده و این یکی دیگه از اتفاق های خوب دیدن این فایل و فهمیدن اشتباهاتمه.
خدا رو هزاران بار شکر..
بنام خدا
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید .
در مسیر لاغری،با ذهن موفقییت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از،شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس میکنید.
به همان اندازه که احساس ما تغییر کنه ما موفق هستیم مثلا من احساسم خیلی نسبت به قبل در مصرف مواد غذایی تغییر کرده دیگه از،غذا خوردن نمیترسم، ولع خوردن ندارم ،عجله نمیکنم ،هر،وقت خیلی گرسنه میشم غذا میخورم وقتی سیرم هم نمیخورم .خودم را دیگه سرزنش نمیکنم .دیگه از خودم بدم نمیاد آرامش بیشتری دارم با خودم دوست هستم خیلی کمتر عصبانی میشم پس وقتی این همه،تغییر این همه فاصله با نقطه شروع،دارم به همان اندازه من موافقم و انقدر ادامه میدم و خوشحالم تا،بدون اینکه متوجه،بشم از،خط پایان عبور کنم حتی اگر گاهی منفی باف به سراغم بیاد دیگه نمیتونه کاری کنه همین امروز از جلو اینه رد شدم یه دفعه منفی بافم گفت نگاه هنوز برجستگی داری منم زود جوابشو دادم گفتم مواظب باش این منفی،بافته بعد گفتم نه ببین این کمر چند ماه پیش منه ببین الان چقدر قشنگ باریک شده نسبت به قبلی ام شکم،و پهلو چقدر کوچک شدن چه تغییر کردی و،سریع منفی باف خودمو سر کوب کردم و با استمرار در،مسیر یه،روز از،خط پایان هم عبور میکنم .
لايو عالي بود وبراي من نكات زيادي به همراه داره من از وقتي وارد سرزمين لاغرها شدم سعي كردم كه تمركزم رو از هدف بردارم واوايل خوب تونستم اين كار رو بكنم ولي الان كه خيلي خوب وزن كم كردم ورفتارهام خوب عوض شده ،ولي چون به ايده الم نرسيدم يه چند روزيه دچار عجله شدم وهمش با خودم مي گفتم پس كي من به ايده الم مي رسم تا اينكه اين لايو شما رو ديدم ودر دوره هم فايل تغيير باور رو براي ما گذاشته بوديد وچندين بار گوش دادم ونوشته هاي دوستانم رو خوندم وبلاخره به اين نتجه رسيدم كه تصور كنم كه در كلاس نويسندگي شركت كردم واينجوري در نوشتن تمريناتم هم بهتر مي شم ،من هم فكر مي كردم كه اگه بخوام طرز تهيه غذاهاي تازه اي رو ياد بگيرم اين روي ذهنم تاثير مي ذاره وتوجهم به غذا بيشتر مي شه ومي ترسيدم نتونم مثل الان خوب عمل كنم كه شما گفتيد كه اينطور نيست پس من به اين نتيجه رسيدم بايد ادامه بدم واصلا عجله كنم همه چيز خودش به خودي خودش خوب مي شه
به نام خداوند هدایتگر و روشنی بخش
دوشنبه هفته پنجم ۱۴۰۰/۳/۳
فردی که چاق است به علت معضلات جسمی، روحی و اجتماعی به صرافت لاغر شدن می افتد و برای لاغر شدن تلاش می کند. بطور کلی اقدام به تغییر پس از بروز مشکل رخ می دهد. مشابه سامانه های تعادلی که پس از بروز تغییر تحمیل شده تعادل تا حد امکان جابجا می شود و صد البته نتیجه تعادل جدید است و فقط تعداد محدودی از سامانه های تعادلی با اراده هستند می توانند اثر تغییر تحمیل شده را بطور کامل از بین ببرند و تا رسیدن به تعادل اولیه ادامه می دهند.
مشابه انسان با اراده که با درد تغییر تحمیل شده چاقی روبرو شده است و از وضعیت فعلی راضی نیست و حالا در مسیر باید ثابت قدم باشد و ادامه دهد نه در میانه راه جا بزند. برای رفع مشکل و معضل فعلی چاقی و رسیدن به نقطه پایان یعنی لاغری باید بدانیم لاغری یعنی چی؟ هرچی لاغر بشم از من لاغرتر و مانکن تر هم هست. مقایسه پیشرفت در مسیر باید با گذشته خودم صورت بگیرد تا حالم بهتر بشه و متوجه پیشرفت خودم بشم اگر مقایسه با مانکن ها و مدل ها انجام شود جز افسردگی و غم نتیجه ای نخواهد داشت. هیچگاه نقطه پایان نباید هدف نهایی ما باشد. نباید یک الگوی خاص یا وزن خاص نشانه موفقیت و رسیدن من به هدفم باشد بلکه قدم به قدم به گذشته خودم نظاره کنم و پیشرفت را ببینم و خودم را تشویق کنم. چون دست بالای دست بسیار است در زمینه ثروت و سواد و زیبایی اندام و .. همیشه از من بهتر هم وجود دارد. پس وضعیت موجود را با گذشته خودم مقایسه می کنم. هر کار سختی با برداشتن اولین گام آسان می شود. و سخت ترین مرحله اولین قدم آن است. طبق اصول مهم قانون جذب باید خواسته را بخواهی و گامهای رسیدن به آن خواسته و نقشه مسیر را مشخص کنید و آن خواسته را رها کن. اگر به خواسته بچسبی از تو دور می شود. وقتی من خواسته ای را دارم و میخواهم به آن برسم با درخواست ان از کائنات مثل این است که یک پیک موتوری را فرستاده ام برود و خواسته من را از کائنات تحویل بگیرد و برایم بیاورد. حال اگر با تحویل بسته به پیک رهایش کنم میرود و کارش را انجام داده و برایم نتیجه را خواهد آورد. اما اگر مرتب به پیک بینوا زنگ بزنم و هی بپرسم الان کجایی ؟ الان چی شد؟ پس کی میرسی؟ پس چرا دیر کردی؟ و ….. بیچاره تصادف میکنه و بسته من گم میشه. پس مشتاق لاغری هستم ولی زندگی را تا رسیدن به وزن ایده آل خودم متوقع نمی کنم بلکه شاد زندگی می کنم و در مسیر متناسب شدن می مانم و یهویی بدون آنکه متوجه بشم خواهم دید از خط پایان گذشته ام و براحتی به هدف رسیده ام. با تغییر باورهای ذهنی قطعا رفتار شخصی با رفتار شغلی تغییر می کند.
به همان اندازه که امید به لاغر شدن دارم و نگرانی لاغر نشدن را رها کرده باشم ، موفق خواهم شد.
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید ،،سلام استاد و دوستان همراهم ،،یکی از کارهای روتین من، زمان هاییکه باشگاه میرفتم ،وزن کردن خودم بود ،اونم در ۲ نوبت ،قبل از شروع ورزش سنگین،بعد از اتمام چندین ساعت ورزش کردن ،اونم با ساعت کالری سنجی که به دستم میبستم ، حین وزن کردن هم میبایست تمام وسایل از من جدا میشد ،تا کلیپس موهام هم در آورده میشد😄 که مبادا ۱ گرم اضافه نشون بده ،مجدد فرداش هم همون اتفاق تکراری انجام میشد ولی من خودم هیچ وقت ترازو نخریدم ،خواهرم و اطرافیانم داشتن و ترازوی خواهرمو دوست داشتم همیشه منو کمتر نشون میداد😁 از وقتیکه ورزشو رها کردم یعنی از ۸ سال پیش ،دیگه از ترس خودمو وزن نکردم چونکه اون وقتا که ورزش میکردم انتظار داشتم که بالاتر از ۷۸ کیلو نشم ولی وقتی ورزش رها شد من انتظار اضافه وزنو تا ۹۸ کیلو رو داشتم و جالبه خودمو گول میزدم و وزن نمیکردم که بیشتر نترسم ،واقعا هم خودمو ۸ سال وزن نکردم تا ۲۰ روز قبل از ورودم به دوره لاغری با ذهن که وارد یک رژیم سخت شده بودم و مجبور بودم وزنمو بدونم و برای متخصص رژیمم که از طریق واتزاپ بهمون رژیم میداد بفرستم (اون متخصص تغذیه در واقع هیچ اطلاعاتی از ما نداشت فقط وزن میپرسیدو رژیمو میفرستاد)اون زمان ،دوستم واسم یه ترازوی دیجیتال خرید ،با ترس رفتم رو وزنه ،دیدم ۹۴ نشون داد ،خودم میدونستم وزنم بالا رفته ولی نه دیگه تا ۹۴ کیلو🥴 بعد از ۱۵ روز که از اون رژیم مزخرف گذشت و من با اینجا آشنا شدم ،دیگه بی خیال رژیمو و ترازو شدم و میخواستم ترازو رو به دوستم پس بدم که یکی از دوستان دیگه م که با من اون رژیمو شروع کرده بودیم گفت ترازوتو پس نده ،بذار من بیام خودمو وزن کنم ،آخه اون دوستم ۱ سال اون رژیمو ادامه داد ،بنده خدا ۱۲ کیلو کم کرد و تا ۱ سال ترازورو براش نگه داشتم ،هر زمان هم وزن میکرد فقط باید یه جای صاف و مشخص ترازورو میذاشت و از اونجا تکونش نمیداد ،میگفت اینجا منو کمتر نشون میده ، بعدش ترازورو پس دادم و الان ۱ سال و نیمه که فارغ از هر وزن کشی دارم از زندگیم لذت میبرم ،امروز باز هم با دوستم در مورد قوانین جهان هستی صحبت میکردیم ،داشتیم از داشته هامون میگفتیم و تمرین احساس خوبو که استاد در یکی از تمرینات دوره خلق آرزوها به خوبی آموزشش دادنو ، انجام میدادیم و لذت میبردیم ،بهش گفتم ببین ما چقدر خوشبختیم که اینهمه داشته داریم تازه لاغر هم میشیم ، مردم خودشونو میکشن با ورزشو رژیمو سختی شاید با ترس بتونن چند کیلو لاغر بشن اونم باید مراقب باشن دوباره چاق نشن ،ما با تغییر ذهن و سبک عادتهامون براحتی لاغر شدیم و داریم لاغر میشیم ، مثلا ما امروز نهار ظهرمون موند ،شام بقیه شو خوردیم ،این یعنی تغییرات ،من نمیگم اون غذاها چاق کننده است ولی فرمانهای مغز ما عوض شده و ما به دانسته هامون عمل میکنیم و واقعا نمیتونیم بیشتر از میزان سیر شدنمون بخوریم ،یادمه قبل از شروع این دوره ،هر وقت غذای خوشمزه ای میپختم و برای دوستم میبردم بهش میگفتم اگر گرسنه هستی این غذارو بخور ،تعجب میکرد ،میگفت من سیر هم باشم دست پخت تورو باید بخورم و میتونست بخوره ولی الان سیر که میشه دیگه ادامه نمیده ،،،، یکی از ولع هاییکه من قبلا داشتم این بود که دوست داشتم هر چقدر دوست دارم بخورم ،انگار عقده ای شده بودم ، دلم محدودیت نمیخواست ،از بس تو بخور نخور بودم ،اوایل دوره هم یکمی گیج بودم ،وقتی هم که حجم غذام کمتر شد ،منفی بافم ناراحت شد و مرتب بهم میگفت ،یعنی چی ،تو چرا حجم غذاتو کم کردی ؟ با اینکه من نمیخواستم کم بخورم ،بمرور خودش اتفاق افتاد ،این روزها هم حس میکنم بازم حجم غذام کمتر شده ، امروز که به دوستم میگفتم منفی بافم گاهی اذیتم میکنه بخاطر کمتر خوردنم ،دوستم گفت ،ما سالها دوست داشتیم ،خودبخود دلمون نخواد غذای اضافه بخوریم ،حالا این اتفاق افتاده ،نباید به منفی باف گوش کنیم و دقیقا همینطوره ،منفی باف بلخره یه چیزی واسه گفتن داره ،ما باید آگاهانه ازش تاثیر نگیریم ،،خدارو شکر میکنم که کابوسه ،وزن کردن، رژیم ،ورزش سخت ،قرص،دارو،دم نوش ووووو برای من تمام شد و به تاریخچه تاریخ سپرده شد و برای همیشه از دردی به نام چاقی رها شدم و تمام اینها را مدیون استاد عزیز هستم و خداوند و خودم که محکم و استوار ،بدنبال هدایت خداوند ،راهی مسیری شدم و کوتاهی نکردم ،من به خودم افتخار میکنم که از ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۸ وارد دوره های بینظیر لاغری شدم ،من به داشتن استادم افتخار میکنم که سالهاست در این مسیر مصمم بودند و به هزاران انسان درمانده از همه متدها ،کمک میکنند تا جسم و ذهن و روح هماهنگ تری داشته باشند ،،، دیروز که برای پیاده روی و صحبت کردن با خودم و باورسازی هام به پارک محلمون رفته بودم ،داشتم به موفقیت های بدست آورده م در این ۱ سال فکر میکردم ،به دلم افتاد بیام یه فایل تصویری از خودم برای استاد ضبط کنم و بگم من چقدر از شروع مسیرم تا الان تغییر کردم ،منه الانم کجا و منه اون موقع ها کجا ، الان ریز به ریز ،آگاهی هارو هر روز با خودم مرور میکنم ،شاید پارسال عجله داشتم لاغر بشم که خیالم راحت بشه ولی الان اونجوری فکر نمیکنم ،الان ۱۰۰۰درصد مطمئنم راهم درسته ،باید از مسیرم لذت ببرم ،تازه بعد از ۱ سال ونیم نت های موسیقی لاغری رو یاد گرفتم ،حالا نوبت منه با اون دانسته ها ،چه موسیقی های زیبایی بنوازم ،شاید خیلی ها منتظرن دوره شون تموم بشه و برن دنبال زندگیشون ،ولی من میگم زندگی دقیقا همین جاست ،همین جایی که من با خودم آشتی کردم ،به خودم عشق دادم ،خودمو بعد از ۴۵ سال دیدم ،تازه زنده شدم ،اگر قبلا خودمو فقط لاغر دوست داشتم ،اینجا یاد گرفتم خود چاقمو در آغوش بگیرم ،گرد و غبار سالها ،سرزنش و مقایسه کردن ها و بی مهری هارو از سر و روش پاک کنم ،اون منه نابود شده رو بردارم و تمیزش کنم برای خودم ، اون من ،تو این یکسال و نیم ،آرام آرام جون گرفت ،من ۱ ساله ریمایندر گوشیمو ۲ ساعت ۱ بار کوک کردم که زنگ بزنه و من تو اون تایم ها قربون صدقه خودم میرم ،خودمو تشویق میکنم،خودمو میبوسم و هر روز بهش میگم که فریده بهت افتخار میکنم ، ۱ ساله هر روز صبح به کودک درونم نامه عاشقانه مینویسم و بهش میگم چقدر دوست داشتنیه ،من فهمیدم باید این دوره هارو زندگیشون کرد ،نه اینکه منتظر باشم تموم بشن ، خدارو شکر میکنم که گام ۷۴ از ۱۰۰ گام هستم و ۱۶ روزه دیگه مجدد میام دوره مقدماتی و تصمیم دارم بعد از اون روانشناس لاغری خود باشید رو بخرم ،،،من از نقطه شروعم خیلی فاصله گرفتم ،گاهی که کدهایی در مورد باورسازی های تناسب اندام برام باز میشه ،دلم میخواد فریاد بزنم ،بگم من اینو فهمیدم ،انقدر با خودم تکرار میکنم که همه آدم ها تو پارک بهم نگاه میکنن که این خانم داره با کی حرف میزنه 😊 هر زمان من به برداشت های جدیدی میرسم ،دقیقا چند روز بعدش متوجه میشم یه هوا بدنم ریخته ،انگار یه لایه پوست پیاز از روم کنده میشه و ایناتفاق بعد از عید، در ۳ نوبت واسم رخ داده و حس عالی داره ،،، احساس من بیش از اندازه تغییر کرده ،اولین اتفاقی که برای من افتاد همون هفته اول که چندتا فایل رایگان سایتو دیدم ، حس آرامش ،حس رسیدن،حس امنیت و پیدا کردن مشکل چاقیم بود ،حس نترسیدن ،حس رهایی و آزادی بود ،،نگرانی من همون هفته اول به آرامش تبدیل شد ،به خودم گفتم ،این همون چیزیه که سالها دنبالش بودی ،با اعتماد و اشتیاق جوری شروع کردم که ۱سال و نیمه بدون خللی ،بدون خستگی ،بدون مشوقی ،بدون نق زدنی ،بدون رها کردنی حتی ۱ روز ،بی وقفه ،هر روز فایل گوش کردم ،یعنی ورودی صحیح وارد ذهنم کردم ،نوشتم و خوندم و همینطور در لایوها شرکت کردم واقعا حق منه که به نتایج بزرگ برسم،،،، ،،ترس از خوردن غذاهاییکه قبلا ممنوعه بودن ،خیلی کمتر شده و در حال کمتر شدنه و دیگه به نوع پخت غذا یا چرب و شیرین بودن غذا فکر نمیکنم ،اینکه در وعده شام چه چیزی خورده بشه، مهم نیست ،در کل ترسی ندارم ،،،، ارتباط خودم با خودم که از منفی زیر ۱۰۰۰ به بالای ۲۰۰ رسیده و داره بهترو و بهتر هم میشه ،این روزها رفتار عاشقانه تری با جان جانانم دارم 🥰 در کل شخصیت متفاوت تری شدم ،قویتر شدم ،محکمتر شدم ،لاغرتر شدم ،با اعتمادبنفس تر شدم،در جمع ها راحتر هستم ،لباس های بیشتری بهم میاد ،جوانتر شدم ،سلامتر شدم ،فرزتر شدم ، عزت نفسم بهتر شده ،با خودم در صلح بیشتری هستم ،به خودم زور نمیگم ،به خودم احترام میذارم ،با خودم گفتگوهای زیباتری دارم ،به خودم اعتماد دارم ،خودمو توانایی هامو شناسایی کردم ،هر روز ۱۲۰ تا از نکات شخصیتی مثبت خودمو مینویسم و به خودم افتخار میکنم ،هر روز داشته های خودمو میبینم و از خدای خودم راضی تر میشم ،، خلاصه تغییراتم زیاده با توجه به اینکه شاگرد ساعی استادم هستم و یکی از شگفتی سازان هم هستم 🙂 اینهمه تغییر داشتم 🙂 من مشغول لذت بردن هستم ،میدونم که از خط پایان هم خواهم گذشت بدون اینکه متوجه بشم ،،،، یکی از راه هاییکه من انجامش میدم و واقعا واقعا حالم عالی خوب میشه ، صحبت کردن در مورد تغییراتم از نقطه شروع تا الانه و زمان هاییکه به نقطه هدفم فکر میکنم و متوجه میشم از هدفم چقدر فاصله دارم و ازش دور هستم حالم بد میشه ،ناامید میشم و منفی بافم میگه تو که الان ۴۵ سالته ،دیگه کی میخوایی به هدفت برسی ،دیگه تایمی نداری ،چجوری میخوایی به اون موقعیت ها برسی ؟ اصلا رها کن برو دنبال زندگیت ،وقتتم تلف نکن ووووو و وقتی مجدد بیدار و آگاه میشم ،به خودم یادآوری میکنم که من از کجا به کجا رسیدم و این تایم داره میگذره ،چه من خوب زندگی کنم و در آموزش باشم ،چه مثل قبل ناآگاه باشم ،پس چه بهتره تلاش خودمو بکنم ،مرور کردن کارهام از ۳ سال پیش تا الان ،حال درونمیو قویتر میکنه ، وضعیت الانم ،شخصیتم،رفتارهام ،کلامم،تفکراتم،اخلاقم،عزت نفس واعتماد بنفسم و وضعیت مالیم ،هیچ ربطی به ۴ سال پیش من نداره ،،،،،،،،من باز هم به مسیرم ادامه میدم ،،، 👈هدف من بهتر زندگی کردنه👉 با بودن در دوره ها متوجه شدم که این غذاها نیستن که چاق کننده هستن ،این انتظار ما از غذاهاست که چاق کننده هستند ،این نگرش ماست نسبت به خودمون و خوراکی ها که مارو بسمت لاغر شدن میبره یا چاق شدن ،،، خدارو شکر از آگاهی امروزم که یاد بگیرم فقط به موفقیت های تا الانم توجه کنم و خودمو تشویق کنم برای ادامه راهم 😊🌹
به نام خدایی که در این نزدیکیست…. سلام دوست عزیز با خوندن نوشته تون حس وحال خوبی بهم دست داد و اون حال خوب شما به منم منتقل شد. خیلی براتون خوشحالم که این قدر حال تون خوب شده ان شا الله که همیشه حال دل همه مون خوب باشه و همچنین همیشه به بهترین چیزها در زندگی که لایقش هستیم برسیم . وبا تشکر از زحمات استاد گرامی که مسبب این تغییرات هستند.
سلام دوست همراهم
خدارو شکر که حال شما هم خوبه ،خدارو شکر برای این گردش انرژی ، خدارو شکر برای اینهمه کامنت عالی که با نوشتنش هم حال خودمون خوب میشه هم دوستانمون
براتون سلامتی و آرامش آرزومندم دوستم🌹🥰
دوست عزیز وبا پشتکار ،
بسیار از دیدگاه پرانرژی ومثبت شما لذت بردم وتبریک میگم که اینگونه خودتون را کشف کردید وامیدوارم که همیشه در همین حس وحال باقی بمونید .
همراه شما
فریده
سلام فریده عزیز
ممنونم از انرژی شما دوستان عالی و بینظیرم ،خدارو شکر در مسیر تغییر هستیم و بزودی طعم شیرین پیشرفت ها چشیده میشه ، حق ماست ،ماییکه متفاوت فکر و عمل میکنیم ،نتایج عالیتری داشته باشیم
در پناه عشق خداوند باشید🌹
ممنونم دوست عزیزم ،
موفق باشید
نشان های دریافت شده
سلام .
لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم .
من لاغر شدن را رها کردم . لاغر شدن جسمم را رها کرده ام و فقط در پی یادگیری هستم . چون فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلمو و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم . برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت .
فقط آموخت . فقط تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد . و مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد . آزمون و خطا کرد تا کم کم آرام آرام تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم .
کسی که نقاش است هرگز به نقاش بودن خود فکر نمی کند . چون او نقاشی را یاد گرفته است .
ما هم برای لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط لاغری را یاد بگیریم . جمله به جمله . کسی که نقاش است با نقاشی زندگی میکند . و کسی که لاغر است با لاغری زندگی می کند . درست مثل شما که تمام وقت خودتان را صرف آموختنکردید . تاثیرات این تکرارها و تمرینات چیزیست که ما فقط در ظاهر شما میبینیم . اما هزاران نتایج بهتر را شما در حال خلق کردن برای خود هستید . لاغر شدن فقط یکی از نتایج شماست و نتایج دیگر نیز خیلی عالی خود را نشان میدهد . چون ما وقتی ذهنمان را مشغول یاد گرفتن می کنیم ذهن را به یادگیری مشغول می کنیم و کار اصلی ذهن آموزش است . با اینکار او اجازه میدهد جسم بر اساس فرمولهای اولیه پیش برود . ما با یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی و لاغر نشدن دارد فکر میکند را به کار میگیریم و با یادگیری ، حال خود را خوب میکنیم و یاد میگیریم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنیم .
یکی از همین قوانین رها کردن است . اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده . بله میتواند وقتی غذای دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلیر خود را رها میکند . چون تازه میفهمد که آن خوراک چقدر بد مزه بوده و به زائقه ی او نمیخورد . به فرمایش مولانا :
تا نبیند که کودکی که سیب هست
کی پیاز گنده را بدهد ز دست .
قانون رهایی یعنی رها کردن آنچه مارا با قوانین آفرینش ناهمسو میکند .
ناتوانی نا همسو با آفرینش است . چه چیز به ما احساس ناتوانی میدهد . هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم .
و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم .
یادگیری یک پروسه ی ذهنی و لاغر شدن یک پروسه ی جسمیست .
برای لاغر شدن باید پروسه ی جسمی را (لاغر شدن ) رها کرد .
ما با رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری می کنیم .
استاد ما هم تمام فکر و ذکرمان انجام تمرینات است . ما هم همگام و همسو با شما در حال یادگیری بیشتر هستیم . به فرمایش حضرت محمد ص (اطلبوالعلم من المهد الی اللحد )
ایشان آموختن علم را از گهواره گفته اند و تا زمان مرگ . که البته با توجه به جاودانگی انسان منظور از مهد ، ازل است و لحد ، ابد . یعنی همیشه جاودانه . منظور از این حدیث اینست که به طور پیوسته و همیشه در حال علم آموزی باشید و ذهن تنها با خوراک علم میتواند خوراکهای ناهمسو با آفرینش را رها کند .
لاغر شدن پروسه ی جسمیست و قدرتی که در آفرینش جسم وجود دارد بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استوار است . در حافظه ی الهی ما همه چیز هست . جسم ما به علم لدنی متصل است . منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم . ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و جسم ما با فرمولهای الهی خود ، خود را ترمیم میکند . وقتی ما ذهنمان را به یادگیری مشغول می کنیم متوجه میشویم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کرد . چرا که اصل آفرینش ذهن نیز بر این اساس استوار است .
ما وقتی لاغر شدن را رها میکنیم جلوی تخریب ذهن را میگیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند ؛ لاغری رخ میدهد . این یک آموزش عملیست . ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم . وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم را رها کرده به آن میرسیم و از آن عبور میکنیم .
🔴در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.
بله ما نسبت به نقطه ی شروع بسیار تغییر کرده ایم . ذهنیت ما آرام آرام در حال تغییر است . گفتمان های ما آرام آرام تغییر میکند . عملها و عکس العملهای ما آرام ارام تغییر میکند و نتایج یکی پس از دیگری در اثر همین تکرارها و تمرینها و عمل به آموزشها برای ما رخ میدهد .
🔴احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
احساس من بسیار تغییر کرده است . آرامشم بیشتر شده . شادیهایم خنده هایم امیدم نشاطم بیشتر شده وابستگیهایم به بیرون از خودم کم شده
توجهاتم تغییر کرده . نگرانی هایم کم شده . اصلا دیگر نگران نیستم . من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.
🔴نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگر نگران نیستم بلکه نگران هستم . من نگاه میکنم . تفکر میکنم . زاویه ی نگاهم را به زندگی تغییر میدهم و من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم .
🔴ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگر از خوردن ترس ندارم . خوردن ترس ندارد درس دارد . چاقی ترس ندارد درس دارد .
من آموخته ام که از هر اتفاق زندگی درس آن را بیرون بکشم تحلیل کنم و به فرمولهای لذتبخش در جهت آفرینش برسم .
اما همه ی این نتایج لذتبخش زمانیست که من به گل آموزشهای الهی متصل هستم . اگر به بعد ذهن گذشته ی خود برگردم و انها را مرور کنم قطعا که نتایج باز هم در امتداد ان مسیر نمایان میشود .
🔴ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من با خودم به صلح رسیده ام . بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است تنها مانع خودم هستم . حتی( من )هم در من تغییر کرده است .
من از خودم راضی هستم .
🔴هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.
به به عجب عبارات چشم نواز و گوش جان نواز و دل نوازیست .
تغییر مسیر ذهنی = موفقیت .
🔴در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی .
من انقدر به آموزشهای شما ایمان دارم که میدانم تغییرات هم خودبخود دارد اتفاق می افتد . تغییرات ذهنی روحیه اخلاقی و حتی جسمی . من فقط تمرکز و توجهم را روی آموزشها و پیگیری آن می گذارم که یکی از آنها توجه به تغییر است .
و یکی از فرمولهایی که درمورد تغییر پیدا کرده ام اینست که تغییر آسان است . ما با توجه کردن به تغییرهایی که می کنیم به این باور میرسیم که تغییر کردن خیلی آسان است .
🔴 و همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
بله ما باید لذت ببریم . این هم یک فرمول دیگر . ما در مسیر لاغری باید لذت ببریم . لذت بردن از تغییرات هم خودبخود رخ میدهد . وقتی به تغییرات الان و گذشته ی خود نگاهی میکنیم چقدر تغییرات خود را عالی مشاهده میکنیم . چند روز پیش با خانومی در حال صحبت بودم گفت چند سالته . گفتم چند میخوره . گفت ۲۷ ؛ ۲۶ گفتم نه من ۳۷ ؛۳۶ ساله هستم . خیلی تعجب کرد . گفت خیلی خوب مانده ای .چه کار کردی . چیزی نگفتم .
من وقتی ۳۲ ساله بودم و در اوج چاقی واقعا که به خودم نگاه میکردم پیری را میدیدم و الان که ۵ سال از آن زمان فاصله گرفته ام من حدودا ۳ سال است که جوانی را خود مشاهده می کنم .
جوان شدن فقط یکی از بینهایت پاداشهاییست که ما در مسیر لاغری میگیریم .
🔴این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
این عبارت هم هم یک نکته ی آموزشیست . وقتی لدت ببریم مقایسه نمیکنیم . پس هرگاه که گرفتار مقایسه شدیم بدانیم که ذهن ما لذت بردن را کنار گذاشته . فرمولهای قبلی دارند تکرار میشوند که ما به جای لذت داریم مقایسه می کنیم .
واقعا که تمام گفته ها و فرمایشات شما که از خدای درونتان است خط به خط قابل بررسی و تحلیل است. چقدر نکات دارد که تازه خیلی از آنها جا میفتد .
به فرمایش آیه ۳۷ سوره لقمان بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 27
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است . در آیه 109 سوره ى كهف نیز میخوانیم: «قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّى لَنَفدَ البحر قبلَ أن تَنفد كلمات ربّى و لو جئنا بمِثله مَدَداً» بگو: اگر دریا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دریا پایان میگیرد، پیش از آن كه كلمات پروردگارم تمام شود، هر چند همانند آن (دریاى اوّل) را كمك قرار دهیم.
تمام این آیات را من با تمام گوشت و پوست و استخوانم با بند بند وجودم حس میکنم و چه مسیری از این زیباتر که انسان به این درک برسد .
استاد گرامی ما خدا را در عبارات شما یافتیم . خدای درون ما ما را به سمت شما هدایت کرد و تمامی این تغییرها هدایت زیبای الهیست و واقعا خدای به این زیبایی چقدر برای پرستیدن لایق است . این خدا کجا و خدایی که ما از قبل برای خود ساخته بودیم کجا .
خوشا آنان که دائم در نمازند و ما به لطف خدا به این نماز دائمی رسیده ایم .
چه بسا وقتی عمیقتر مینگریم جسم و ذهن خود را به گرد خدای روحمان در گردش میبینیم و این معنای اصلی نماز است . جسم و ذهن الهی ما همواره در حال حرکت بر مدار و قوانین آفرینش هستند و ما هم وقتی با این آفرینش همراه میشویم لذت را حس می کنیم و احساس ما قطب نمایی میشود برای این لذت .
پس نماز خواندن در حقیقت یعنی همسو شدن با آفرینش الهی .
وای خدای من این نماز کجا و آن نمازهای قبل کجا . حالا میفهمم که چرا خدای درونم مرا از نماز خواندن بازداشت . او مرا از نماز ظاهری جداکرد تا نماز حقیقی که همسویی با قوانین آفرینش است را یادم دهد .
خدایا شکرت .
نماز خواندن را رها کنیم نمازخوان میشویم .
لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم .
لاغری دوم یعنی طبق قوانین و همسو و هم ارتعاش با قوانین آفرینش شدن . خدایا جز شکر چه میتوانم بگویم .
خدایاااااا شکرت شکرت شکرت .
استاد جز تشکر از شما چه میتوانم بگویم . اشک شوق بر صورتم جاریست و فقط میتوانم بگویم سپاسگزارتونم استاد .
سلام فاطمه جان مثل همیشه کامنتتون فوق العاده عالی و انرژی بخش پر از درک و آگاهی هستند و با خوندن کامنتها درک و آگاهی درونی ما هم فوران میکنه ممنون و سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
سلام لیلی جان ممنون از نگاه زیباتون عزیزم
سلام
سپاسگزارم از این کامنت عالی و پر محتوا
نشان های دریافت شده
سلام . ممنون از نگاه و نگرش والای شما .
سلام دوست عزیز،
بسیار زیبا نوشتید ،بخصوص تشخیص کلی اصل از بدل ، نگاه عارفانه وخالصانه، در عین زلالی ، نظر هر خواننده ای بابصیرت را به خود جلب می کند ، دیدگاه رهایی ورها شدن از هرچه وابستگی،بی شک از نهاد یگانگی شما با احدواحد سرچشمه می گیرد .
همیار شما
Farideh-T
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیزم و شما که اینچنین زیبا می نگرید قطعا در همین مدار هستید که از این زاویه ی متعالی به این نوشته نگاه کردید . من گاهی اوقات از قضاوت شدن میترسم . ولی اینجا راحت مینویسم . حقیقتا هر انسانی از زاویه ی دید خودش دیگران رو قضاوت می کنه و وقتی شما اینقدر عالی نظرتون رو برام نوشتید علاوه بر اینکه ازتون تشکر میکنم بابت حسن نظری که به نوشته ی بنده داشتید بهتون تبریک میگم به خاطر مداری که در اون قرار دارید و از اون مدار به دیگران نگاه می کنید .
جاوید باشید دوست عزیزم .
با سلام به شما دوست عزیز،
از اینکه دوستان آگاه ومتعالی ومهربانی همچون شما دارم ،خیلی خوشحالم، وشما به من لطف دارید ومن همیشه دیدگاه های شمارا دنبال می کنم ،
❤🌺🌷⚘🌲🪴🌺🌺
سلام
هر بار که میخونم متن رو جابه جای مدار رو حس میکنم واقعا زیباو پر محتوا نوشتید.
تحسین برانگیزه
سپاسگزارم از استادعزیز و شما خانم فاطمه سادات
به نام خدا
لاغرشدن را رها کنید تا لاغرشوید .🌺🌺
همه ما خاطرات زیادی باوزن کردن داریم .وقتی میخواستیم وزن کنیم که پرسه طولانی از شب قبل داشتیم که اول هفته با معده خالی و کمترین لباس ….آخرشم ناامید میشدیم .این اواخر شنیده بودم که باجوراب خودم وزن کنم باید بین پا و ترازو یک مانع نازک باشه که دقیق نشون بده.
اینقدر وسواس ترازو داشتم که به بقیه هم منتقل شد من وزن میکردم یا استپ بودم یا اضافه کرده بودم به پیروی من شوهرمم خودشو وزن میکرد بااینکه متناسب بود ولی دلش یکم توپر بودن رو میخواست کم کم متوجه شد داره وزنش کم میشه و این ادامه داشت تا کار به دکترهای مختلف و آزمایش های سخت کشید و ما رو حسابی ترسونده بودند .و خوشبختانه مشکلی نبود .و ما نفهمیدیم دلیل اون کاهش چی بود ولی حالا که دراین مسیر افتادم فهمیدم این ذهن ما دو نفر بوده که من چاق میشدم و ایشون لاغر .
❇❇توجه کردن به مقدار اضافه وزن انرژی و احساس خوب افرادی که درمسیر لاغری تلاش میکنند رو نابود میکنه .پس ترازو و وزن کردن و توجه به جسم را رها میکنیم .و فقط از این مسیر لذت میبریم تا به اهداف خودمون برسیم .
باید توجه کنیم ببینیم در این مسیر چقدر تغییر کردیم دراین دوماه من نگرانی و اضطراب ام خیلی کمتر شده .ترس خوردن از انواع خوراکی ها و زمان آنها رو ندارم با ترس ااز خوردن شیرینی دست وپنجه نرم میکنم و میدانم به مرور آن هم درست میشه .
از بدنی که نفرت داشتم تشکر میکنم و دوستش دارم و آرامش دارم و به دنبال هدف در زندگیم هستم هروقت فرصتی دست میدهد دراین کانال وسایت هستم برای تغییر خود و زندگیم .
اینها تغییرات بزرگی هستند که سالها آرزویش را داشتم .حالا شاید در جسمم تغییر نبوده که شک دارم احساس میکنم دارم کوچک و سبک میشوم .
❇❇از این مسیر لذت ببریم .
❇❇از مسیر لاعری باذهن چربی سازی رو متوقف می کند یعنی انباشت چربی خود به خود متوقف میشه .
⛔باور اینکه دوره ها فقط سیری و گرسنگی است باور غلطی است .دراین مسیر استمرار داشته باشیم و با هرشرایطی فقط ادامه بدهیم خودبه خود همه چیز حتی باورهای غلط هم درست میشه .
⛔داشتن پیچ غذا باعث چاقی میشود .این یک باور غلط است هیچ ارتباطی با چاقی ندارد .افراد خارجی و ایرانی زیادی هستند که پیج غذا دارند ومتناسب هستند .
❇ بااستفاده از این دوره ها رفتارشخصی ات با رفتار شغلی ات تفاوت پیدا میکند .
سلام استاد گرامی و دوستان همراه
مثل همیشه یک فایل عالی دیگه از شما شاهدیم .
همین چند دقیقه قبل آخرین پیام کانال تلگرامو خوندم و بی اختیار لبخند زدم می دونستم حرفای قشنگی خواهم شنید هنوز فایل صوتی این متن رو گوش نکردم اما این جملات در متن ، توجه منو به خود جلب کرد و برام تاثیر گذار ترین جملات این متن بود 👇
همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
👏👏👏👏👏👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓
قبل از گوش دادن به فایل ارزشمند صوتی شما
می خوام چند جمله راجع به تغییراتی که احساس می کنم یا در خودم می بینم بگم که حسابی بابتشون خوشحالم 😃
احساس سبکی که اینروزا دارم خیلی حالمو خوب می کنه مانتویی که از اول آشناییم با سایت می پوشیدم گشادتر شده و کاملا این تغییر رو به چشم می بینم ، حتی یکی دو نفر از دوستانم بهم یادآوری کردن ،
با لذت و با ترس خییییلی کمتری غذا می خورم از اینکه با مقدار کمتری غذا سیر میشم خیلی لذت می برم ، و این فعال بودن اهرم رنج و لذته که به جهت لاغر شدن داره تنظیم میشه
به مواد غذایی توجه کمتری می کنم ، وقتی به آخر غذا خوردن نزدیک میشم به صدایی کهمیگه کافیه با اینکه هنوز میل داری ولی باقیشو نخور گوش می دم و اجرا می کنم .
هر غذا و خوراکی که میلم بکشه حتما ازش یه مقداری می خورم تا به وسوسه بیشتر و مقاومت ذهنم پایان بدم .
یه صدایی میگه ریزه خواری نکن ولی من میگم کودک درونو میشه با یه چیزای کوچولو آروم کرد سرشو گرم کرد تا دست از بهانه جویی برداره .
اصل ، انتظار لاغری از خود داشتنه و نداشتن احساس ترس از چاقتر شدن .
وگرنه من از استاد شنیدم اگر شما انتظار لاغری از خود داشته باشید ومثل متناسبها فکر کنید هر چی با هر مقدار دوست داشتی بخور .،
مگه یادمون رفته که گفتن وما هم شنیدیم که خیلی از لاغرها فقط بخاطر هشدار پزشکی به ترس از چاقتر شدن و انتظار برای چاق شدن دچار شدن و بعد بدون اینکه غذاشون تغییری کرده باشه بسرعت چاق شدن …..پس مهمترین فاکتور قابل توجه برای متناسب شدن انتظار داشتنه انتظار از خود برای لاغر شدن ،
، به آینه نگاهم میفته خودمو با لبخند نگاه می کنم و به چاقیم اصلا توجهی نمی کنم و میگم تو خوبی قراره خوبترین بشی ، واقعا هر جا آدم متناسبی ببینم غرق توجهو لذت میشم و برای دیدنش خدارو شکر می کنم چون می دونم اگه باهاش هم فرکانس نبودم توفیق دیدن و توجه حاصل نمی شد ، در صورتی که قبلا فقط به چاقها توجه می کردم و در حال مقایسه خودم با اونا بودم به لاغرا توجهی نمی کردم چون نگاه حسرت بار اذیتم می کرد اما حالا کاملا دیدگاهم تغییر کرده ،
قبلا فکر می کردم هیچوقت لاغر نمیشم چون سنم هر سال میره بالاتر سوخت و سازم می آد پایینتر ولی حالا در مسیر تناسب اندامم خواه ناخواه به مقصد می رسم هر چند گاهی در این مسیر توقف کنم و کند و لاک پشتی حرکت کنم . هیییییچ ارتباطی بین سن و سوخت و ساز با لاغر نشدن وجود نداره ،
از اینکه از انجام تمرینات لاغری لذت می برم و خستگی هامو به جون می خرم این یکنشانه مهمه که ذهنم اجازه حرکت به سمت لاغری رو داده و با اینمسیر مخالفتی نداره ،
از همه مهمتر تغییری است که در مقدار فعالیتم ایجاد شده و اونم انجام پیاده روی موثر با فایلهای بینظیر استاد عزیز .
مدتهابود یه گوشه مینشستم و کمترین جنب و جوش دا داشتم ولی حالا شاهد این حرکت وجنبش عالی از خودم با آگاهی های جدیدم .
واقعا این تغییرات عالین و بابتشون بسیار خوشحالم 😃
هر روز که از خواب پامیشم به خودم میگم من امروز برای لاغر شدنم وظایفی دارم و انجام هر وظیفه میشه یک قدم به پیش باید مسیرمو با همین کوله بار چاقیم ادامه بدم تا یواش یواش این بار سبک و سبکتر بشه یهو به خودم می آم می بینم کیسه چاقیم خالیه خالیه و من به مقصد رسیدم🤩🤩🤩
سلام سلام😍😍
صبح تا بیدار شدم گوشی دست گرفتم و پیام فایل جدید در تلگرام را دیدم و ذوق کردم تا اول این فایل ببینمچی هست بعد برم هفته ی دوم دوره را شروع کنم.
همیشه اولین کار من چک کردن پیام هایم بود ولی اصلا یادم رفت تا دیدم فایل جدید داریم😎🥰.
تجربه ی من از استفاده از ترازو؛
خوب ترازو همیشه پناهی بود که دست به دامنش میشدم ولی از پشت که نه خیلی راحت از جلو بهم خنجر میزد🥴
میدونستم که وضعیت خوبی ندارم ولی به اعداد التماس میکردم تا آنها گزارش وضعیت خوبی را به من بدهند.
خیلی وقت ها حتی عینکم و گیره ی سر را هم برمیداشتم به امید اینکه یه ۲۰ کیلویی کمتر نشون بده 😆😂
خوب ذهن چاق اینجوریه دیگه، صبح ها ناشتا بدون لباس وزن کردن هم هیچ وقت عددی که میخواستم نشان نداد.فکر میکردم اگر شکمم را بدم تو کمتر نشون میده وزنمرو.و…
فایل تصویری💻🎧📚🖍:
✅با وجود شرایط چاقی که هرروز با ماست ولی باید انقدر ادامه بدهیم تا تغییرات ایجاد شود.
✅هیچ وقت نباید نقطه ی پایان ، هدف تان باشد.
✅چیزی که هستی را با نقطه ی شروع مقایسه کن، که انرژی بگیری ادامه بدی.
یعنی هدفت بهتر کردن شرایط خودت باشد.
🖍من کجا هستم؟
۱.نقطه ی شروع من زمانی بود که ۷۸ کیلو بودم و آرزوی من ۷۵ کیلو شدن بود…یعنی اصلااا فکر نمیکردم که بیشتر بتوانم لاغر بشوم .ولی چند وقت بعد من ۷۰ کیلو شدم یعنی رویای خودم را هم رد کردم و این بار با شجاعت هدفم را ۵۴ کیلو انتخاب کردم.
۲.الان که فکر میکنم میبینم باید این عدد را هم رها کنم مثل اون ۸ کیلویی که هیچ وقت من تعیین نکردم کم کنم ولی کم شد و از جسم من بیرون رفت.
۳.من از وقتی که با لاغری با ذهن آشنا شدم،خیلی از رفتار ها و اخلاقم هم تغییر کرد.
مثلا من آدم مثبتی شدم، چه قدر ارتباطم با خدا بهتر شد ، تلویزیون رو کنار گذاشتم و …
من با خودم در سال ۹۷ خیلی تفاوت دارم که شاید باید برای هرکدام کلی تلاش میکردم ولی حقیقتا کاری جز تغییر فرمول های ذهنی نکردم اما شرایط ایجاد شد.
ولی به خیلی از اهدافم هم نرسیدم مثلا هنوز من ۵۴ کیلو نشدم و…. اگر به این توجه کنم ، منفی باف هم از خدا خواسته میاد وسط و میگه آره بابا خودتو کشتی هیچی به هیچی و نتیجه هایی هم که گرفتم را به راحتی از دستم میگیره و پرت میکنه کنار.
بنابراین من نباید توجه ام بذارم روی نقطه ی پایان ..
توجه من به احساس امروزم و تفاوتم با نقطه ی شروعم هستش که میتونه به من کمک کنه .بهترین مقایسه ، مقایسه با خودم وعملکرد خودم هستم.
من کجا بودم و الان کجا هستم؟
نه اینکه من اینجام اوووووو کی بشه برسم به نقطه ی پایان❌❌
🌹خیلی سپاسگزارم برای این لایو فوق العاده.