0

گام ۹: با قانون رهایی لاغر شوید!

قانون رهایی
اندازه متن

خواسته ات را رها کن و به آن برس. این تعریف قانون رهایی است.

قانون رهایی در لاغر شدن هم تاثیرگذار است و با استفاده از آن می توان به راحتی لاغر شد.

تلاش برای لاغر شدن

در تمام ایامی که چاق بودم از هر روشی که برای لاغر شدن اقدام می کردم یکی از ضروری ترین کارهای هر روز من وزن کردن خودم بود.

صبح، ظهر و شب خودم رو وزن می کردم تا ببینم چقدر لاغر شدم.

شنیدم بودم برای اینکه ترازو وزنت رو درست نشون بده در تمام مدت رژیم نباید جای ترازو رو تغییر بدی و من به شدت روی این موضوع حساس بودم.

بارها به مادرم یادآوری می کردم که کسی دست به ترازو نزنه که تنظیمش بهم نخوره.

در واقع میزان رضایت من بر اساس عملکرد خودم نبود بلکه به عددی که ترازو در هر بار وزن کردن نمایش میداد بستگی داشت.

ترازو هم که انگار متوجه حساسیت من شده بود و در هر وعده وزن کردن که عدد پایین تری رو نشون می داد و منو کلی خوشحال می شدم در وعده بعدی مقداری عدد بالاتر رو نشون میداد تا احساس خوب من رو خراب کنه.

الان که به رفتار گذشته خودم فکر می کنم هیچوقت از دیدن عدد ترازو خوشحال نمیشدم.

وقتی که عدد بالاتر رو نشون میداد که کلا از زندگی کردن سیر می شدم و دوست داشتم بمیرم که از این وضعیت خلاص بشم و هر وقت هم که عدد کمتر رو نشون میداد به جای خوشحال شدن نگران برگشتن مقدار کم شده بودم و بازم لذتی از کاهش وزن نمی بردم.

حتی یادمه در رژیم سختی که یک ماه قبل از مراسم عقد گرفتم و حدود 12 کیلو کم کردم. این مقدار بیشترین مقدار کاهش وزن من در ایام چاقی بود ولی فقط چند دقیقه منو خوشحال کرد.

چون با خودم فکر کردم من که 30 کیلو اضافه وزن دارم حالا بعد این همه سختی و تلاش فقط 12 کیلو کم کردم،

توجه من به 18 کیلو باقیمانده اضافه وزن سبب شد که برای 12 کیلو کاهش وزن خوشحال نباشم و فکر کنم دو سه هفته بعد از عقد دوباره چاق تر از قبل شدم.

طوری که خانواده همسرم بهم می گفتن خودت رو کشتی لاغر بشی که دختر بهت بدیم و حالا که خرت از پل گذشت دوباره چاق شدی.

اونها متناسب بودن و توضیحات من که می گفتم: من که دوست ندارم چاق بشم ولی هرکاری کنم بازم چاق میشم رو درک نمی کردند.

امروز که به لطف خدای مهربان بعد از آشنایی با مسیر لاغری با ذهن و حرکت چند ساله و مستمر در این مسیر در شرایط جسمی بسیار خوبی هستم بیشتر از هر زمان دیگری برایم واضح است که توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تواند انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغر شدن سعی می کنند را نابود کند.

موفقیت در مسیر لاغری با ذهن

در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع، در خودتان احساس می کنید.

  • احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
  • نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
  • ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
  • ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.

در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.

همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.

این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.

در این شرایط رستم هم که باشید بعد از چند روز ناتوان از حرکت کردن در مسیر یادگیری لاغر با ذهن خواهید بود.

تاثیر قانون رهایی بر لاغر شدن

من لاغر شدن را رها کردم و فقط در پی یادگیری هستم.

من فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم. برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.
فقط باید آموخت. فقط باید تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد. مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد. آزمون و خطا کرد تا کم کم تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم.

کسی که نقاش است هرگز به نقاش بودن خود فکر نمی کند. چون او نقاشی را یاد گرفته است.

ما هم برای لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط لاغری را یاد بگیریم. جمله به جمله.

کسی که نقاش است با نقاشی زندگی میکند. و کسی که لاغر است با لاغری زندگی می کند.

کار اصلی ذهن یادگیری است و وقتی ذهنمان را مشغول یاد گرفتن می کنیم با اینکار ذهن اجازه میدهد جسم بر اساس فرمولهای اولیه پیش برود.

ما با یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی و لاغر نشدن دارد فکر میکند را به کار میگیریم و با یادگیری ، حال خود را خوب میکنیم و یاد میگیریم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنیم.

یکی از همین قوانین، قانون رهایی است.

اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده؟!

بله میتواند وقتی غذای دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلی خود را رها میکند. چون تازه میفهمد که آن خوراک چقدر بد مزه بوده و به زائقه ی او نمیخورد.

به فرمایش مولانا :
تا نبیند کودکی که سیب هست
کی پیاز گنده را بدهد ز دست.

لاغر شدن را رها کنید

قانون رهایی یعنی رها کردن آنچه ما را با قوانین آفرینش ناهمسو میکند.

ناتوانی نا همسو با آفرینش است. چه چیز به ما احساس ناتوانی میدهد. هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم. و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم.

یادگیری یک پروسه ی ذهنی و لاغر شدن یک پروسه ی جسمی است.

برای لاغر شدن باید پروسه ی جسمی را (لاغر شدن) رها کرد.

ما با رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری می کنیم.

به فرمایش حضرت محمد (ص)
ایشان آموختن علم را از گهواره گفته اند و تا زمان مرگ. که البته با توجه به جاودانگی انسان منظور از مهد، ازل است و لحد، ابد.

یعنی همیشه جاودانه. منظور از این حدیث اینست که به طور پیوسته و همیشه در حال علم آموزی باشید و ذهن تنها با خوراک علم می تواند خوراکهای ناهمسو با آفرینش را رها کند.

لاغر شدن پروسه ی جسمی است و قدرتی که در آفرینش جسم وجود دارد بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استوار است.

لاغر شدن خودبخودی

در حافظه ی الهی ما همه چیز هست. جسم ما به علم لدنی متصل است. منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم.

ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و جسم ما با فرمولهای الهی، خود را ترمیم میکند.

وقتی ما ذهنمان را به یادگیری مشغول می کنیم متوجه میشویم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کرد. چرا که اصل آفرینش ذهن نیز بر این اساس استوار است.

وقتی لاغر شدن را رها می کنیم جلوی تخریب ذهن را می گیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند؛ لاغری رخ میدهد. این یک آموزش عملی است.

ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم. وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم را رها کرده به آن میرسیم و از آن عبور می کنیم.
لاغری جسم تمام میشود؛ اما لاغری ذهن (یادگیری) تا ابد ادامه دارد و این استمرار سبب لاغر ماندن دائمی جسم می شود.

🔴 در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.

بله ما نسبت به نقطه ی شروع بسیار تغییر کرده ایم.

ذهنیت ما آرام آرام در حال تغییر است.

گفتمان های ما آرام آرام تغییر میکند.

عملها و عکس العملهای ما آرام ارام تغییر میکند و نتایج یکی پس از دیگری در اثر همین تکرارها و تمرینها و عمل به آموزشها برای ما رخ میدهد.

🔴 احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

احساس من بسیار تغییر کرده است.

آرامشم بیشتر شده. شادیهایم، خنده هایم، امیدم، نشاطم بیشتر شده وابستگیهایم به بیرون از خودم کم شده

توجهاتم تغییر کرده. نگرانی هایم کم شده. اصلا دیگر نگران نیستم. من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.

🔴 نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی

من دیگر نگران نیستم بلکه نگران هستم.

من نگاه میکنم. تفکر میکنم. زاویه ی نگاهم را به زندگی تغییر میدهم و من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.

🔴 ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

من دیگر از خوردن ترس ندارم.

خوردن ترس ندارد درس دارد. چاقی ترس ندارد درس دارد.

من آموخته ام که از هر اتفاق زندگی درس آن را بیرون بکشم، تحلیل کنم و به فرمولهای لذتبخش در جهت آفرینش برسم.

اما همه ی این نتایج لذتبخش زمانیست که من به کل آموزشهای الهی متصل هستم.

اگر به محتوای ذهن گذشته ی خود برگردم و آنها را مرور کنم قطعا که نتایج باز هم در امتداد آن مسیر نمایان می شود.

🔴 ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

من با خودم به صلح رسیده ام.

بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است. تنها مانع خودم هستم. حتی(من) هم در من تغییر کرده است.

من از خودم راضی هستم.

🔴 هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.

به به عجب عبارات چشم نواز و گوش جان نواز و دل نوازیست.

تغییر مسیر ذهنی = موفقیت.

🔴 در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.

پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی.

من آنقدر به آموزشهای شما ایمان دارم که می دانم تغییرات هم خودبخود دارد اتفاق می افتد.

تغییرات ذهنی روحیه اخلاقی و حتی جسمی. من فقط تمرکز و توجهم را روی آموزشها و پیگیری آن می گذارم که یکی از آنها توجه به تغییر است.
و یکی از فرمولهایی که درمورد تغییر پیدا کرده ام اینست که تغییر آسان است.

ما با توجه کردن به تغییرهایی که می کنیم به این باور میرسیم که تغییر کردن خیلی آسان است.

🔴 همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.

بله ما باید لذت ببریم. این هم یک فرمول دیگر.

ما در مسیر لاغری باید لذت ببریم.

لذت بردن از تغییرات هم خودبخود رخ میدهد.

وقتی به تغییرات الان و گذشته ی خود نگاهی میکنیم چقدر تغییرات خود را عالی مشاهده میکنیم.

چند روز پیش با خانومی در حال صحبت بودم گفت چند سالته. گفتم چند میخوره. گفت ۲۷ ؛ ۲۶ گفتم نه من ۳۷ ؛۳۶ ساله هستم. خیلی تعجب کرد. گفت خیلی خوب مانده ای.چه کار کردی. چیزی نگفتم.

من وقتی ۳۲ ساله بودم و در اوج چاقی واقعا که به خودم نگاه میکردم پیری را میدیدم و الان که ۵ سال از آن زمان فاصله گرفته ام من حدودا ۳ سال است که جوانی را خود مشاهده می کنم.

جوان شدن فقط یکی از بینهایت پاداشهاییست که ما در مسیر لاغری میگیریم.

🔴 این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.

این عبارت هم یک نکته ی آموزشی است.

وقتی لذت ببریم مقایسه نمی کنیم.

پس هرگاه که گرفتار مقایسه شدیم بدانیم که ذهن ما لذت بردن را کنار گذاشته.

فرمولهای قبلی دارند تکرار می شوند که ما به جای لذت داریم مقایسه می کنیم.

واقعا که تمام گفته ها و فرمایشات شما که از خدای درونتان است خط به خط قابل بررسی و تحلیل است. چقدر نکات دارد که تازه خیلی از آنها جا می افتد.

به فرمایش آیه ۳۷ سوره لقمان:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است.

سوره مبارکه لقمان

در آیه 109 سوره ‏ى كهف نیز می‏خوانیم:

«قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّى لَنَفدَ البحر قبلَ أن تَنفد كلمات ربّى و لو جئنا بمِثله مَدَداً»

بگو: اگر دریا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دریا پایان می‏گیرد، پیش از آن كه كلمات پروردگارم تمام شود، هر چند همانند آن (دریاى اوّل) را كمك قرار دهیم.

تمام این آیات را من با تمام گوشت و پوست و استخوانم با بند بند وجودم حس میکنم و چه مسیری از این زیباتر که انسان به این درک برسد.

استاد گرامی ما خدا را در عبارات شما یافتیم.

خدای درون، ما را به سمت شما هدایت کرد و تمامی این تغییرها هدایت زیبای الهیست و واقعا خدای به این زیبایی چقدر برای پرستیدن لایق است.

این خدا کجا و خدایی که ما از قبل برای خود ساخته بودیم کجا.

خوشا آنان که دائم در نمازند و ما به لطف خدا به این نماز دائمی رسیده ایم.

چه بسا وقتی عمیق تر می نگریم جسم و ذهن خود را به گرد خدای روحمان در گردش می بینیم و این معنای اصلی نماز است.

جسم و ذهن الهی ما همواره در حال حرکت بر مدار و قوانین آفرینش هستند و ما هم وقتی با این آفرینش همراه میشویم لذت را حس می کنیم و احساس ما قطب نمایی میشود برای این لذت.

پس نماز خواندن در حقیقت یعنی همسو شدن با آفرینش الهی.

وای خدای من این نماز کجا و آن نمازهای قبل کجا.

حالا میفهمم که چرا خدای درونم مرا از نماز خواندن بازداشت.

او مرا از نماز ظاهری جداکرد تا نماز حقیقی که همسویی با قوانین آفرینش است را یادم دهد.
خدایا شکرت.

نماز خواندن را رها کنیم نمازخوان می شویم.

لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم.

لاغری دوم یعنی طبق قوانین و همسو و هم ارتعاش با قوانین آفرینش شدن.

خدایا جز شکر چه میتوانم بگویم.

خدایاااااا شکرت شکرت شکرت.

استاد جز تشکر از شما چه میتوانم بگویم. اشک شوق بر صورتم جاریست و فقط میتوانم بگویم سپاسگزارتونم استاد

(دیدگاه فاطمه سادات عزیز)

برای انجام تمرین مربوط به این جلسه آموزشی به سوالات زیر به صورت انشایی شرح دهید.

  • از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟
  • چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید؟
  • دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تغییرات را شرح دهید.
  • انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست و شما چه اهدافی را انتخاب می کنید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.08 from 80 votes

https://tanasobefekri.net/?p=28546
برچسب ها:
123 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/23 13:11
      مدت عضویت: 428 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,219 کلمه

      شنیده بودم برای اینکه ترازو وزنت رو درست نشون بده در تمام مدت رژیم نباید جای ترازو رو تغییر بدی و من به شدت روی این موضوع حساس بودم.

      چقدر توجه به این موضوع برایم تاثیر گذار بود 

      اما برداشت من چطور بود 

      من هم وقتی میخواستم کاری را انجام بدهم توجه میکردم که از چه روشی انجام بدهم و چه چیزی باعث بدست آوردن اون چیزی که میخواهم میشود 

      در لاغری یاد گرفته بودم که حذف یک سری چیزها باعث کاهش وزن میشه و اگر اون ماده غذایی را متوجه میشدم در غذایی استفاده شده و من نمیدونستم و مصرف کردم بعد از اینکه متوجه می شدم کلی ناراحت میشدم در صورتی که اون ماده غذایی باعث چاقی و لاغری من نشده اون برچسب هایی که به اون ماده غذایی نسبت داده شده و در افکارم ثبت شده حتی نسبت به مقدارش هم تعیین و تکلیف میکنه حالت های من را ایجاد میکنه 

      دیروز همسرم غذا زرشک پلو با مرغ درست کرد موقع صرف غذا بهم گفت زرشک ها یکم بیشتر شیرین شده و من تایید کردم و گفت حواسم نبود و مقدار شکر را یکم بیشتر استفاده کردم

      در صورتی که همزمان که داشتم غذا میخوردم هیچ توجهی به اینکه چرا شیرین هست یا نیست نداشتم بلکه داشتم از اون غذا و اون بودن با همسرم و اون نعمت ها لذت میبردم و من در اون لحظه فقط با یک حواس پرتی کلی آلارم و داد و بیداد در ذهنم ایجاد شد و بوق خط ممتد کلمه شکککککککککررررررررررررررررر زده شد و اینطور بود که ای وای شکر،

       شکر صنعتی هست، شکر آسیب رسان هست ،شکر فلان و …. 

      حالا چرا اینطور کرد 

      برای اینکه من چند سال هست شکر مصرف نمیکنم شاید سالی یکبار با شربت 

      اینکه میلیون ها بار شنیدم که شکر تولیدش صنعتی هست 

      اینکه وقتی شکر مصرف میکنی چه اتفاقاتی در بدنت میوفته و داشت برای خودش سناریو میچید که یک لحظه به خودم اومدم که گفتم مگه من رژیم هستم و یا خودم را در محدودیت قرار دادم مگر من به قدرت افکارم ایمان ندارم و حالا بر اساس یک سری باورها طبیعی و صنعتی بودن را برچسب زدم ایا به این جسم واقف نیستم شیرینی شکر با شیرنی عسل هیچ فرقی نمیکنه و هر دو مزه شیرینی میدهد هر دو شیرینی هستند بعد من خودم آگاهانه و طبق درخواست بدنم و اون واکنش ذهنی شکر مصرف نمیکنم و راحت خودم را قانع کردم و تموم اینها فقط بخاطر شنیده هام در مورد برچسب هایی هست که به هر چیزی خورده و من هم باور کرده بودم مهم این هست که باور کنم ایا اون ماده غذایی هست که مرا چاق یا لاغر میکنه 

      ایا روش خاصی میتونه منو به موفقیت برسونه 

      آیا باید مثل مورچه بتونم از دیوار بالا بروم‌ تا بتونم زندگیم را زیبا کنم 

      وقتی به تغییراتی که ۱۸ ماه پیش در من رخ داده نگاه میکنم و خودم را مقایسه میکنم با الان اون شخص من نیستم 

      روزی که شروع کردم به لاغری با ذهن با این نیت در مغزم رقم خورد که هر چیزی که دلم میخواد بخورم و من میتونم با قدرت ذهنم اونها را در بدنم به لاغری تبدیل کنم و تمام فکرم خوردن شکلات و شیرینی بود توی خونه چیزی به اسم شیرینی و شکلات مانده گار نبود بجایی رسید که همسرم یکم برداشت فریز کرد برای روزی که مهمون میاد داشته باشیم 

      فرقی نمیکرد چی باشد خوب یا بد خورده میشدالان برای عید ۱۰ مدل شکلات روی میز پذیرایی بود و هنوز هست و اینکه حتی یک دونه هم نخوردم نه اینکه خودم را منع کنم اصلا نمیتونم بهش فکر کنم همین که نزدیکش میشم انگار یکی منو میکشه یه طرف دیگه 

      وقتی به ظرف شکلات نگاه میکنم انگار دارم به مبل نگاه میکنم حسی بهش ندارم 

      و بسیار تغییراتی که در من ایجاد شده در پول و ثروت هدف من هم ثروتمند شدن بود اینکه هر چیزی دلم میخواهد راحت بخرم 

      یکی از آرزوهام این بود که یخچال و فریزر خونه ام اینقدر پر باشه که یک شب به فکر این خالی بودن و کمبود مواد غذایی نخوابم 

      همسرم برای تعریف میکنه ۲ بسته گوشت داشتیم و ۲ ماه یا فکر کنم ۳ ماه با اون سر میکردیم و استفاده نمیکردیم میگفت نمیدونستم واقعا اون روز را چه غذایی درست کنه چون ذهنش همش روی نبود اون مواد غذایی بود 

      ولی امروز نزدیک چندین کیلو گوشت هست و میتونم بگم یکماه بود استفاده هم نکردیم

       چه اتفاقی افتاد در زندگی من

       این مثال نمونه کوچکی از تغییراتی هست که در زندگیم افتاده

       مثال دیگه ای که دارم تونستم تموم بدهکاری هام را تسویه کنم و الان فقط ماهانه کرایه خونه ام را پرداخت میکنم ولی ذهنم میاد میگه اگه این هم‌ نبود چقدر خوب میشد ولی من در جواب میگم الان اینقدر با آرامش دارم این کامنت را مینویسم که هیچ استرسی از بابت بدهکاری و قرض و قسط ندارم که دنیایی برام ارزش داره 

      دستاوردهایی که در این مدت کسب کردم که برای هر کدام چه کارهایی نکردم و اوضاع از قبل هم خراب تر میشد 

      نتیجه پایانی خودش میاد

       من در تناسب اندام هدفم سیکس پک کردن هست مدتی بود هر روز چندین بار به شکمم نگاه میکردم و میگفتم چیکار کنم چربی هام ا

      آب شده ولی ای کاش یکم پوستم هم جمع تر میشد داشتم حسرت چیزی را میخوردم که به اون هم‌ میرسم ولی از چیزی که داشتم لذت نمیبردم 

      لاغری ای که الان حدود یکسال هست هر روز منو جداب تر و خوش اندام تر میکنه و کلی داشته که کسب کردم من هر روز دارم قدم بر میدارم اگر دستاوردی نداشتم تا الان هزاران باره این روش و هر چیزی داشت را ول کرده بودم و پر از خشم و نفرت بودم ولی الان باز شروعی مجدد کرده ام نه برای اینکه مثل زمان رژیم و ورزش ببینم چی میشه و چند روزی اون چیزی که میخواهم را بدست بیارم بلکه برای اینکه قوی تر بشم و بیشتر به خودشناسی ام برسم و دستاوردهام را بیشتر کنم

      سالها پیش این تعریف را

       (((من فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم. برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.))) 

      جور دیگه ای موقعی که یادگیری قوانین جذب را شروع کردم استادی داشتم و گفت بسیار افرادی هستند که از این دوره به اون دوره میپرند،طرف چند ترابایت آموزش های مختلف داره ولی به هیچ کدوم عمل نمیکنه فقط یاد گرفته جمع کنه و الان این اگاهی به این شکل دوباره به من داده شد به دنبال این نباشم که اگر این باشد میشود کاری کرد یک نقاش با یک مداد هم میتواند زیباترین نقاشی را بکشد مهم اون هنر هست که از یادگیری و تمرین بدست میاریم

      و درس بسیار عالی ای که یاد گرفتم شاید میلیونها بار شنیده بودم ممکنه در آموزش های مختلف شنیده بوده باشم ولی امروز و اینجا و این لحظه با درک الان و هدایت هایم بهش رسیدم

       لاغر شدن را رها کنم لاغری یاد بگیرم 

      پولدار شدن و ثروتمند شدن را رها کنم و پولسازی را یاد بگیرم 

      تا یاد نگیرم نمیتونم کاری انجام بدهم 

      زمانی که کودک بودیم نمیتونستیم راه بریم یاد گرفتیم تا بتونیم راه بریم 

      وقتی میخواستیم غذا بخوریم بلد نبودیم چطور باید قاشق را در دست بگیرم یاد گرفتیم چطور قاشق را در دست بگیریم و غذا بخوریم 

      حرف زدن بلد نبودیم یاد گرفتیم

      الان هم باید یاد بگیرم

       خدایا شکرت بخاطر این درکی که تونستم بهش برسم و میدانم باز هم بیشتر میتونم یاد بگیرم 

      و خدایی که به شدت کافیست

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/11/25 16:31
      مدت عضویت: 301 روز
      امتیاز کاربر: 8415 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,188 کلمه

      به نام خدای مهربان 🥰🙏🏻

      باسلام به استاد و دوستان همراهم ✋❤🌹😍

                    گام ۹:با قانون رهایی لاغر شوید 😇

      تعریف قانون رهایی :خواسته ات را رها کن وبه آن برس 

      قانون رهایی در لاغری هم تاثیر گذاره ‌وبا استفاده از آن می تونم به راحتی لاغر بشم 

      تلاش برای لاغر شدن و توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تونه انرژی واحساس خوب افراد که برای لاغر شدن سعی می کنند رو نابود کنه 

      موفقیت در مسیر لاغری با ذهن 

      موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که،در شرایط خود در نقطه شروع در خودمان احساس می کنیم 

      احساسم از زمانی که در سایت هستم ودر مسیر لاغری فوق العاده شده و آرامش دارم وایمانم به لاغر شدنم خیلی بهتر شده 

      نگرشم به کل درباره چاقی و لاغری از زمین تا آسمون عوض شده و دلایل قبل رو برای چاقی ندارم وروش های قبل رو برای لاغر در ذهنم منقضی کردم و دلیل چاقی ام باورهای خودم میدونم و حالا رسیدن به لاغری باز باورهای درست خودم می دونم ومسئول چاقی درمن  خودم هستم و حالا مسئول لاغری هم خودم هستم 

      و ترسی از خوردنهام ونخوردنهام ندارم در کل با همه چیز در صلح و آشتی قرار گرفتم خدایا شکرت برایی رسیدن به خواسته هام اونم ساخت باورهای درست و خلق زندگیم در آرامش کامل 🥰🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      ارتباطم با خودم فوق العاده بهتر شده ودوست دارم بیشتر خودمو دوست داشته باشم و اجازه ورود افکار منفی رو ندم 

      و یاد گرفتم در مسیر درست بودن کافی هستش 

      برای بهبود شرایط ام ، توجه به پایان کار نداشته باشم چون در مسیردرست زندگی برای بهبود هیچ پایانی نیست راه بهبود زندگی با کمک خداوند بی نهایت هست و نرسیدن به اون من رو ناامید می کنه وممکنه،دل سرد شده و شروع به سر زنش خودم کنم پس توجه ام به حال هروزم هست و کنترل می کنم که چه طور احساس خودمو بهتر نگه دارم نه چیز دیگر و همین الان من خیلی نسبت به چندماه قبل احساس خوبی دارم وتغییرات عالی داشتم دیگه چاقی من متوقف شده و کمی جمع و جور تر شدم واز همه مهم تر نگرشم به کل تغییر کرده این خودش یک بهبود عالی در من هست خداوندا شکرت رو بجا می آورم واز توبهبود بیشتری در زندگیم خواهانم 

      تمرین 

      شما از چه سنی دچار چاقی شده اید واز چه زمانی با چاق بودن خود مشکل دارید؟

      من بعداز زایمان پسرم به مقدار شاید ۱کیلو اضافه در شکمم داشتم چون تمام بدنم لاغر بود اون اضافه شکمم برام خیلی بولد شده بود سالها همون مقدار بود ولی در من این ترس چاق تر شدن شکل  گرفته بود که دیگه این چربی از بین نمی ره ودر من،طبیعی شده به مرور زمان  دلایل  دیگه به این چاقی اضافه شد مثل،بی تحرکی و خوشی و آرامش و بعدش غذاها دلیل اصلی شدن که فلان چیزها باعث چاقی میشه وبعد زمان خوردن و مدت زمان خوابیدن وسن آدم بالا بره وبعد ممکن تیروئید داشته باشم داره شکمم بزرگ تر میشه و بعدش معده ام سرد مزاج است وفکر می کنم معده سرد وقتی شنیدم خیلی در من طبیعی شد چاقی و رشد چاقی در من بیشتر شده بود طوری بود تا چند هفته پیش هر چیزی می خوردم معده ام سفت میشد وهضم ام به سختی بود ولی چند هفته پیش از خداوند در خواست کردم معده ام خوب بشه ودر صلح با معده ام شدم وبا باور قوی گفتم معده من هروز در حال ترمیم و عوض شدن ودیگه برای ساخت دوباره معده ام  کد بیماری  رو از حافظه م پاک کرده وایمانم به معجزه خدا بود حالا خدارو شکر معجزه شفا در معده ام روتجربه کردم خدایا شکرت وقدرت خداوند رو بالاتر از بیماری ها می دونم وقتی انتظار و باورم سلولهای سالم بدنم شد و باور معده سرد رو باطل دونستم سلول معده ام به حالت طبیعی خودش ون عمل کرده وبا هر غذایی که می خورم به راحتی هضم می کنند  خدارو هزاران بار شکر می کنم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🥰

      از زمانی که لباس های که در کمد داشتم وتن کردم وبه طرز عجیبی به من تنگ شده بودن وهر لباسی رو دوست داشتم ومی پوشیدم شکمم خیلی برآمده بود واگر کسی از فامیل میدیدن من رومی گفتن به سلامتی بار داری ومن با خجالت می گفتم نه وباورشون نمیشد وبا قسم وآیه نه بابا من چاقی شکممی،دارم واین اواخر ربط داده بودم به معده سردم 

      یا وقتی خواهرم می گفت این چه وضعی کمتر بخور خیلی شکمت کنده شده ومن هم اعصابم خورد میشد و باورم این بود من نمی تونم رژیم بگیرم و محکوم به این وضعیت هستم و چاقی در من طبیعی شده بود وبه دیگران می گفتم من زیاد نمی خورم ولی نمی دونم چرا چاق شدم تقصیرات می انداختم گردن سزارین وژنتیکم وبعد معده ام وبعد غذاها وبی تحرکی رو دلیل چاقی می دونستم بلکه مقصر اصلی من بودم ‌ه این حرفها رو باور کرده بودم واز خداواصل لاغریم فاصله گرفته بودم خدارو شکر مقصر اصلی چاقی ولاغر نشدن رو پیدا کردم و راه رسیدن به لاغری رو ازطرف خداوندهدیه گرفته ودر مسیر سلامتی هستم 

      چه مشکلی با چاقی و وضعیت خود دارید که تصمیم گرفته اید لاغر شوید ؟ 

      چاق رو دلیل تمام بیماریها می،دونم و همین در خواست سلامتی من رو هدایت کرد تا لاغری از روش صحیح رو دنبال کنم وبه سلامتی برسم  و بعدش رسیدن به آزادی در انتخاب رنگهای شاد تجربه کردن لباس های  جدید و سایز های کوچکتر و زیباتر ورهای از نامیدی و رسیدن به امید در  زندگی به سبکی و جوانی 

      دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلیتان شروع تغییرات وشرح دهید؟

      من باید توجه ام به نتیجه و پایان هدف نباشه و باید به مقدار فاصله ای باشه که از زمان نقطه شروع در خودم احساس می کنم توجه کنم که در این مدت نسبت به قبل چه تغییراتی رو تجربه میکنم ،من در این مدت به آرامش وخیال آسوده رسیدم که برای همیشه چاقی در فکر وجسمم حل شد ولاغری در حال رخ دادن وراهشو پیدا کردم انتظارم،از خودم لاغری شده واحساس لیاقت لاغر بودن دارم اونم به راحت ترین شکل خدارو شکر نه ترسی دارم ونه غمی  وبا خودم و خدای خودم به صلح رسیدم خدایا شکرت 

      انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست وشما چه اهدافی را انتخاب می کنید ؟

       وقتی هدفم رو انتخاب می کنم از همون اول نباید به نتیجه ورسیدن به هدف خیلی مد نظر داشته باشم باید هرروزم در این مسیرو با روز های قبلم بسنجم ودست آوردهای که بدست آوردم رو توجه کرده وبا احساس خوب ادامه بدم واگر در این فاصله زمانی که در مسیر هستم به راهی که تا کنون طی کرده ام وبا احساسات عالی ادامه بدم وبیشتر به بهبودم توجه کنم باعث میشه انگیزه بیشتری  برای ادامه راه رو داشته باشم هرروز به فکر بهبود در اون روزم باشم و توجه کنم که چقدر نتایج خوبی تا کنون بدست آوردم تا در مسیر باقی بمونم 

      واگر به نتیجه پایانی تمرکز کنم باعث میشه نامید شده ومسیر رو رهاکنم پس توجه از نقطه پایان برداشته وروی فاصله زمانی از نقطه شروع تنظیم می کنم تا به هدفم برسم خدارو شکرت  

      سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🙏🙏🥰🌹🌹🌹

      خدایا به امید تو ایمان و اعتماد دارم برای بهبود سلامتی وثروت و عشق  معنویت در زندگیم خدایا شکرت 😍🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار امنه سالاری
      1402/10/11 17:11
      مدت عضویت: 189 روز
      امتیاز کاربر: 1680 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 435 کلمه

      با سلام خدمت شما استاد بزرگوار و دوستان گرامی….از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید ؟ من باذهن ومنطق چاقی چاق شدم نه ارثی ونه پر خوری فقط خوردن قرص..واز زمانی که لباس مجلسی هام تنم نشد با چاقیم واقعاً مشکل پیدا کردم……چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید ؟ بخاطر سنگینی وزنم نتونستم سالن آرایش و زیبایی ام رو بچرخونم ومشکل ایستادن و راه رفتن مجبور به بستن سالن شدم و دچار یأس وناامیدی شدم شاد نبودم لذت نمیبردم از هیچ چی ونداشتن حق انتخاب…. دریافت خود در باره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تعقیرات را شرح دهید…راستش من از ورود به سایت در خودم تعقیرات زیادی رو حس میکنم واحساس آرامش بیشتری دارم احساس نزدیکی به خدای مهربونم و اون دلهره ای که برای چاق شدنم داشتم بهتر شده با ترس ودلهره غذا نمی‌خورم واین که همین رو مدیریت میکنم و هر وقت واقعا گرسنه بشم میخورم بعضی موارد یک وعده غذا میخورم چون گرسنه نمیشم وهوس خوردن غذا هم ندارم ومن به فکر لاغر شدن یا چاق شدن نیستم آرامشی که در این مسیر نصیبم شده احساس خوبی میکنم واین شروع یک تعغیر خیلی بزرگی به نظر خودم هست همینکه گرسنه نمیشم .پرخاشگر نیستم…عصبانی نمیشم به تموم ثروت‌های دنیا ارزش داره من فقط آرامش میخوام ونصیبم شده من هرگز این مسیر رو رها نمیکنم وسعی دارم بتونم تو دوره‌های آموزشی آن شرکت کنم وبرای تعقیر رفتار وشخصیت ورسیدن به تموم خواسته های خودم که همه شون به داشتن آرامش ختم میشه به نزدیکی به خدای مهربون و داشتن اندام متناسب که اون هم باعث آرامش من میشه برسم …انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست…؟چون من با اموزش چاقی در طول زندگیم چاق شدم پس باید با این هدفم کم کم اموزش لاغری با ذهن رو به ذهنم بیاموزم وفرمولهاشو رو یاد بگیرم وتمرینات رو انجام بدم تا لاغر بشم ولاغر بمانم وباید در طول این مسیر یاد بگیرم که توجه به نتیجه نکنم ولاغری رو رها کنم وبه احساس خوبی که دارم توجه کنم ولذت ببرم واین حس رو تقویت کنم همینکه آرومم وحسم خوبه کافیه وممنونم از زحماتتون و تشکر از شما استاد بزرگوار که با اینکه مشکلات دارم ولی با گوش دادن به فایلهای زندگی با طعم خدا چنان آرامشی به من میدید که احساس میکنم خدایم در همین نزدیکی هاست و منو میبینه وهوامو داره ویه حسی به ام میگه صبر کن درست میشه و زمان درست شدنش رو خدا به من میرسونه مطمئنم واین بهترین حسیه که با اموزشتون به من دادید سپاس فراوان وحق همراهتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اسما غضبان
      1402/10/10 14:03
      مدت عضویت: 1311 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 577 کلمه

      بنام خدا 

      تمام این مدت داشتم فکر میکردم چطور لاغری رو رها کنم  من که برای لاغری اومدم پس چیکار کنم به خودم گفتم که چجوری گ چطور وزن کم میشه چطور میشه ساکت بود ذهنم وگاهی حرف پشت حرف با این که میدونستم  که موضوع ازچه قرار ه به خودم گفتم اگه میخوای لاغربشی ولاغربمونی باید صبر کنی .صبر کنی تاجایی که میتونی بعدبه خودم گفتم که‌من نمیتونم خودمو بابچه هایی که نتیجه گرفتن توکاهش سایز و وزن مقایسه کنم همون طور که نمیتونم با خیاط ماهر و زبر دست مقایسه کنم اون یادگرفته وانقدر ادامه داده تا به نتیجه رسیده . اون باعلاقه مسیرشو دنبال کرده وفرمولهای صحیح رو وارد مغزش کرد خب  دوستان هم مسیر هم این کارروانقدر ادامه دادن تانتیجه گرفتن  عجله برای نتیجه فقط شکست ونا امیدی داره  چاقی یک فرایند ذهنی بوده که در جسم پدیدار شده پس فرایند ذهنی لاغرشدن هست که بعددرجسم خودشو نشون میده  پس عجله و تعیین نقطه ی پایان به عنوان نقطه ی هدف فقط باعث میشه از مسیر دلزده و خسته  بشم فقط برای اینکه به نتیجه برسم  عمل میکنم و اونوقت عجله باعث میشه که از مسیر برگردم مهم نیست چقدر اضافه دارم که واقعا هم نمی‌دونم چقدر اضافه  دارم اما مهم اینه دارم موانع   ازبین رفتن این اضافه هار وبرمیدارم تامسیر برای لاغری و احساس خوب شروع بشه مهم نیست چقدر طول می‌کشه مهم این هست که من دارم خودموبهتر می شناسم گذشتمو که درطی کردن مسیر چاقی و این  حس شناخت خود خودش باعث میشه وقتی آنقدر روش عمیق تر فکر کنم  وبه برطرف کردن وشناختنشون ادامه بدم بعداز اون بدون هیچ توجهی لاغرمیشم ولاغرمی مونم  مهم هدف نیست  مهم اینه که چطور زندگی کنم که بتونم درراستای هدفم زندگی کنم و ادامه بدم  پس تعیین  کردن  و عجله کردن هیچ نتیجه‌ای ندارن چون درچاقی  نه تعیین زمان بوده نه هدف تعیین کردن نه هیچ عجله ووزن کردنی بعداز گذر زمان وبی توجه  به اون من چاق شدم حتی به جسمم هم توجهی نداشتم چون  فقط داشتم زندگیم رو میکردم اما متاسفانه عجله کردن برای تغییر جسمم برای لاغرشدن اون هم به خاطر  این بود که تازه  بود که فهمیده بودم چقدربدنم از حالت طبیعی خارج شده . ومیخواستم خیلی زود بهش برسم اما لاغری باذهن مثل یادگیری  حروف الفبا هست  . وقتی اونقدر برای یه بچه یه حرف تکرار میشه و اونو می بینه ومی نویسه حتی زمانی هم که توی مدرسه نیست یاکتاب ودفترش کنارش نیست بااین حال تصویر اون حرف تو ذهنش میاد وشروع می‌کنه وبعداز اون کلمات وبعد جمله ها و  توحالت گسترده تر درسهای بیشتر و….و….درواقع چاقی هم همین شکلی بوده از یه حرف شروع شده بعد چندتا تذکر وچندتا دیدن .وشنیدن .ودرنتیجه تصویرش در ذهن ایجاد شده وکم کم مراحل چاقی بیشتر وبیشتر پیش رفت کرده که درنتیجه چاقی به اینجا رسید وحالا برای لاغرشدن هم نیاز به تمرین تکرار  شنیدن دیدن .تمرین کردن و تبدیل شدن اون به تصویر در ذهن ما به اندازه ی اون تکرار ودرنتیجه به صورت خودکار مراحل خود به خودشروع میشن ومن لاغرمیشم .واموزش دیدن . نباید براش زمان تعیین کرد. یاهدف بلکه  باید باهاسونون زندگی کرد من اول آموزش دیدم که چطور زندگی کنم و زندگی کردم  .در مسیر چاقی به یک شکل در مسیر روابط به یک شکل ودرنتیجه حالا در مسیر لاغری ولی این بار مسیر لاغری همه ی مجموعه رودر بر میگیره .ویک مسیر فکری واحد رو ذهن به سمتش حر کت می‌کنه و درنتیجه نه فقط به سمت لاغری بلکه به سمت تغییر حرکت می‌کنه.

        

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا گرشاسبی
      1402/10/02 12:38
      مدت عضویت: 141 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 610 کلمه

      به نام خداوند یکتا و بی همتا و درود خدا و برکت خدا به زندگی شما همیشه هر لحظه جاری استادبا عرض ادب سلام و بسیار بسیار بی نهایت سپاس فراوان که شما فایلهای رایگانتان هم بی نظیره و توش کلیدها هست🔑،صد البته دوره سرزمین لاغرها رو‌موقعش که بشه تهیه میکنم ،

      اما من آنچه متوجه شدم از این فایلتون:

      اول)تا زمانی که نفس میکشی پیشرفت و بالاتر رفتن انتها نداره  تا بی نهایت هست امیدوارم باید بود و استقامت باید داشت و همواره باید شکرگزار بود ،

       خدایاشکرت بابت تمام نعمتهای ریزو درشتت دیده و نادیده من و متوجه و متوجه نشده من از ارائه نعمتهایت،

      خداوندا ممنونم از اینهمه شگفتیهای خودت و جهانی که آفریدی و مایی رو که آنقدر زیبا خلق کردی تازه اختیار هم دارم بگیم کافیه یا باز ادامه بدیم،

       خدایا ممنونم بخاطره اینکه ما رو افتخار دادی آفریدی و تو هدگودت را لایق خدایی برای ما داشتی ای لایقترین برای ستایش ، خداوندا تو چقدر بزرگواریکه حتی  به ما احترام  گذاشتی که اتو واقعا چه پروردگاری هستی همه و بزرگترین اخترامها نصیب خودت ای جاودانه یکتا،

      دوم )تو هر قسمت از مسیر باید بگیم الهی شکر خیر و نیک برای ما و بگیم  کلا برای من زمانم و موقعم الان بوده و حتی هست تبار داشته باشیم ،

      و حالا ای دانای کل خداوندا تو بهتر می‌دونه که میزان  اندازه زمان من کی بوده وهست ، وما فقط باید خوشحال با خیال راحت از مراقبت پروردگارمون در زندگیهامون که خیرخواه و خواهان پیشرفت ماست ،،  یکی یکی حالا سرعتش هم‌بستگی به خدا و ظرفیت خودمون داره که پله های سیرتکاملی رو درست به اندازه به موقعی که دلیلشو خودمم بعدا متوجه میشم یا شدم در همان لحظه را بهتر تا بینهایت متوجه بشم،شکرت،

      سوم )فقط و فقط باید ادامه داد رها نکردن امید چشم انداز هدف و مثبت نگاه کردن و نگه داشتن  حال خوب و استقامت و پایداری رو و پیشرفت را رها نکنیم ،

      و در مقابل اما رها کردن تمام حس های بد و چسبیدن به تمام  حسهای خوب  امیدواری و شکرگزاری بابت تمام‌نعمتهای ریزو درشت زندگیم که همش درشت ما ریز نباید ببینیم و شکر بابت اتفاق‌هایی هست که مرا بالاتر می‌بره هر چند انسان هستم و خطا و بد خلقی و عصبانی بعضی اوقات نا امیدی و تازه عجول هم میشم یا عصبانی که فکر میکنم نتیجه اش همون عجله داشتن منه سریع برسم نقطه مقصد یا علت عصبانیم فکر میکنم دیر شده تموم شد یا ناامیدی  و یا اصلا فکر به کمبودهای خودم و جهان و نعمتها و یا عمرم دیگه رفت  از من گذشته کارم تمومه ،

      یا اصلا  برعکس زیادی خواهی یا حرص و طمع زیادی خواهی ام  برای هی بیشتر شدن که البته میدونم‌تمام اینا حقمه اما به موقع اش به ظرفیتم همواره و پیوسته و  تا بینهایت نعمتها از هر نوعش روحی جسمی معنوی مادی و علمی و فرهنگی حتی روابط اجتماعی زناشوییو حتی ناریهی به خدا  همه اش  ارائه شده به ما و میشود و خواهدشد  ،،

      خدایا شکرت من از ماه ها قبل متوجه تغییرات نامحسوسذهنی و فکریاک دارم میشن  ودونه به دونه اش رو یکدفعه که میفهمم می‌خوام جیغ بزنم تو خونه اما خوب نمیشه درون من کسی نمی‌بینه ، خدارو شکر نشستم نوشتم چی می‌خوام چه جوریم افراد لاغر چی کار میکنند و فکر میکنند من چقدر چه زمانی و چه نوعی غذا بخورم بدون محدودیت و حمله سریع و عصبی به دستور مغزم با هماهنگی و آرام آرام با نگاه به قدرت ذهنم که خدا بهم عطا کرده خدایااااا شکرت ،نمیاک‌برخلاف قانون طبیعت برم جلو میام اندازه نه اون اندازه کالری بشمار نه همون فکر درست رفتار درست غذای بهتر و درست ذهنمو و هماهنگ با درستی و دستور مغزم که داره تغییر می‌کنه خودمو وفق میدم خدایا شکرت بازم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/09/28 09:01
      مدت عضویت: 385 روز
      امتیاز کاربر: 23680 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,024 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که درتاریخ 1402/09/28 این فایل را گوش دادم 

      خواسته ات را رها کن و به آن برس. این تعریف قانون رهایی است.

      یکی از موضوعات بسیارمهم برای لاغرشدن برطرف کردن مشکل چاقی است چون ما از چاقی خودمان راضی نیستیم و آن را یک مشکل بسیار بزرگ برای خود میدانیم و سعی درتغییر دادن شرایط برای لاغر شدن هستیم و ما باید مدت زمان بین تغییر کردن تا نتیجه دادن را مدیریت کنیم تا مشکل ما کم کم برطرف شود و با احساس خوب در این مسیر باشیم.

      ما باید دراین مسیر هرروز باشیم درحالی که هنوز مشکل چاقی ما حل نشده و باید دراین مسیر کم کم از چاقی خود رها بشویم و دراین مسیر احساس شادی و لذت هم نداریم ولی اگر خواسته باشیم به نتیجه لاغری برسیم باید این مسیر را رها نکنیم تا به سرزمین لاغرها برسیم .

      ما وقتی دراین مسیر حرکت میکنیم درطول مسیر هنوز رنج چاقی را با خود داریم پس باید اصلا به افکار منفی توجه نکنیم و اگر حالمان بد است بازهم دراین مسیر باشیم . این چاقی کم کم و با چندین سال به وجود امده است پس دراین مسیر بمان تا تغییرات هم کم کم ظاهر شود چون توجه زیاد به چاقی شما را دراین مسیر خسته میکند و درنتیجه فشار عصبی به شما وارد میشود پس با انتخاب صحیح هدف لاغری خود را ادامه بده 

      اگر هدف من دراین مسیر فقط لاغری باشد بعد از مدتی که دراین مسیر بودم و سریع به نتیجه لاغری نرسیدم این مسیررارها میکنم چون فکر میکنم نتیجه کار درست از آب درنیامده است و از بودن دراین شرایط هم راضی و خوشحال نیستم ولی اگر فکر کنم که شرایط الان من نسبت به مدتی که من دراین مسیر هستم چه تغییرات عالی داشته و به غیر از لاغری من از خیلی جهات دیگر نیز رشد کردم و نتایج بسیار عالی گرفتم و شرایط الان من نسبت به مدت قبل بهبود یافته با احساس شادی و لذت دراین مسیر میمانم چون بودن دراین مسیر با سختی و فشارهمراه نیست .

       من از قبل بسیار سبک تر شدم از نظر فشارروانی چاقی و احساس سبکی زیادی دارم در راه رفتن و نشستن و برخاستن

      خیلی از سایز من در این چند ماه کم شده است 

      ترس از خوردن بسیاری از غذاها را ندارم 

       باور من ارثی چاقم کاملا اشتباهه و این باوررا درذهنم پاک کردم 

      باور من با بیماری تیروئید چاق شدم کاملا اشتباهه و این را از ذهنم پاک کردم 

      من با ذهن و منطق چاقی چاق شدم نه ارثی بودن و پرخوری

      هیچ غذایی بخودی خود قدرت چاق کنندگی ندارد مگر اینکه ما با فکر قدرت چاقی را به آنها بدهیم 

      بیماری دیابت و چربی من بهبود یافته است 

      در شرایط روحی بهتری الان قرار دارم 

      کنترل می کنم ورودی ذهنم را و هر چیزی را نمی بینم و گوش نمی دهم 

      شناخت من نسبت به خداوند خیلی بیشتر شده است 

      باور اینکه من تا پایان عمر چاق خواهم بود از ذهن من پاک شده است 

      باور لاغر شدن هم مثل چاق شدن آسان است درذهن من تقویت شده است 

      با وزن کردن چاقی خود را درذهن تقویت نمیکنم 

      با درست غذا خوردن به خودو شخصیتم احترام میگذارم 

      با دیدن انواع شیرینی ، تمایلی به خوردن آنها ندارم 

      گفتگوهای ذهن چاق درمن خیلی کمتر شده است و من را واردار به خوردن نمیکند 

      گفتگوهای ذهنی درمورد سرزنش خودم بعد از خوردن خیلی کمتر شده است و خودم را دوست دارم 

      اعتماد به نفس در من خیلی بیشتر شده است 

      پس هیچ وقت نقطه پایان نباید هدف اول ما باشد من باید شرایط الان خود را با شرایط گذشته خودم مقایسه کنم و ببینم که چقدر تغییر داشتم و همیشه سعی و تلاش کنم که شرایط فعلی خودم را بهبود ببخشم نسبت به گذشته نه نقطه پایان چون توجه به نقطه پایان احساس و حال ما را بد میکند و مارا از مسیر منصرف میکند چون فکر میکنیم به نتیجه دلخواه خودمان نرسیدیم.چون اگر من شرایط الان خودم را با یک فرد متناسب مقایسه کنم ناراحت میشوم که من درآن شرایط نیستم ولی اگر با چند ماه قبل خود مقایسه کنم و بدانم که خیلی از موارد درمن تغییر کرده شاد و خوشحال میشوم و به آرامش ذهنی خواهم رسید .

      پس هدف من لذت بردن درمسیر لاغری و کم کم لاغر شدن بدون سختی است تا انشاالله نتایج لاغری مشخص گردد.

      ما باید تلاش کنیم دراین مسیر رفتار شخصی  با رفتار حرفه ای ما کم کم تغییر کند. 

      • از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟ از کودکی دچار اضافه وزن بودم و ازوقتی به مدرسه رفتم و با دیگر بچه ها مقایسه شدم مشکل چاقی را پیدا کردم 
      • چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید؟ الان دراین شرایط چاقی برای من درخیلی از شرایط مشکل برای من بوجود اورده بخصوص مشکل انواع بیماریها مثل دیابت – تیروئید – کمر درد- پادرد – دچار حالت یاس و ناامیدی – عدم اعتماد به نفس – شاد نبودن و لذت نبردن از خیلی از کارها – نداشتن حق انتخاب 
      • دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تغییرات را شرح دهید.من باید مدت زمانی که در این مسیر هستم را با بهتر شدن شرایط فعلی خودم نسبت به الان مقایسه کنم نه با نتیجه پایان کار که لاغر شدن است چون دراین فاصله من با رنج چاقی دراین مسیر هستم و اگر فقط به چاقی توجه کنم باعث میشود احساس من بد شود و این مسیر را رها کنم پس با دقت برتغییر رفتار شخصی نسبت به رفتار حرفه ای خودم باید دراین مسیر باشم 
      • انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست و شما چه اهدافی را انتخاب می کنید؟ چون من با آموزش چاقی در طول زندگی چاق شدم پس باید با این هدف که من باید کم کم آموزش لاغری را بیاموزم تا لاغر شوم و برای همیشه لاغر بمانم را درذهنم یاد بگیرم 
      • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید. من باید درطول مسیر یاد بگیریم که از توجه کردن به چاقی رها شوم تا به لاغری برسم من هرچقدر دراین مسیر به چاقی خودم توجه کنم باعث میشود احساس ناراحتی بیشتری بکنم و درطول مسیر تمرینات را به خوبی یاد نگیرم و درنتیجه دلسرد شده و این مسیررا رها میکنم .
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/22 13:46
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 919 کلمه

      به نام خداوند جان و خرد 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات با قانون رهایی لاغر شوید 

      • از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟
      • من از بعد ازدواجم به مرور دچار اضافه وزن شدم و روند چاقی ام شروع شد و بعد از بارداری و زایمان چون وزن من به بالای ۱۰۰ کیلو رسیده بود دچار مشکل با چاقی ام شدم .
      • حالا دیگر موقع راه رفتن اذیت میشدم .
      • پله ها را نمی‌توانستم راحت بالا و پایین کنم و چندین مرتبه در مسیرهایی که پله داشت می ایستادم .
      • کمر درد داشتم و پاها و زانوهایم انگار قوت نداشت این وزن را تحمل کند .
      • مشکلات سرگیجه من بعد از خوردن غذا یکی دیگر از دلایلی بود که من با چاقی ام دچار مشکل شده بودم
      • و طبع همه آنها گنده شدن و بالا رفتن سن در اثر چاقی و احساس زشت بودن و کمبود باعث شده بود که مشکلات چاقی ذهنی من یکی پس از دیگری رونمایی شود .
      • چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید؟
      • قبلا فقط بخاطر دیگران دوست داستم لاغر شوم ‌،برای اینکه به همسرم و اطرافیانم ثابت کنم من انسان حنگ و کودنی نیستم و چاقی من نشانه ضعف قوای عقلی ام نیست ،چون همیشه میشنیدم که افراد چاق را افرادی خنگ و کودن خطاب میکردند و من احساس میکردم دارند به من متلک می اندازند و طعنه بیفکر بودن به من میزنند .
      • همیشه میشنیدم فلانی اگر عقل داشت نمیگذاشت اینقدر چاق بشه .
      • فلانی اگر آدم بود با بدن نازنین خودش جوری رفتار نمیکرد که این همه چاق بشه .
      • و از بس از القاب و پیشوند و پسوندهای مختلف در بیان اسامی افرادی که چاق بودند استفاده میکردند که من دلم نمیخواست هرگز چاق باشم .
      • یادم است یک روز با مادرم و بچه هایم داشتیم کارتون ماشا و میشا را نگاه میکردیم ؛مادرم نه گذاشت نه برداشت یهو گفت نمیگی این خرسه چقدر شبیه توست .
      • من هم میخندیدم هم گریه میکردم .وقتی مادرم چنین دیدگاهی به من دارد شوهرم چطور من را میبیند .
      • نکند زندگی ام در اثر این چاقی خراب شود و پر میشدم از ترس و اضطراب و نگرانی .
      • اما از وقتی وارد مسیر تناسب فکری شده ام اهدافم برای لاغر شدن بسیار متفاوت شده ایت .
      • اکنون اصلی‌ترین مشکل من  سلامتی است ،دلم نمی‌خواهد بدنم پارکینگ بیماری‌ها باشد .
      • دوست دارم برای خودم وقت بگذارم و بخاطر اهمیتی که به وجود خودم می‌دهم جسمی زیباتر و متناسبتر برای خودم خلق کنم .
      • دلم نمی‌خواهد با بی شخصیتی و ولع و با شخصیت منفور فرد چاق زندگی کنم .وقتی یادم می آید که چطور در گذشته مثل قحطی زده ها میخوردم حالم بد میشود
      • من دوست دارم مثل یک شخص متناسب و سنجیده و با کلاس رفتار کنم .
      •  
      • دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تغییرات را شرح دهید.
      • پر واضح است که وضعیت فعلی من چاقیست و برای اینکه در ادامه مسیر من دچار نا امیدی و رها کردن مسیر نشوم باید فاصله خودم تا رسیدن به لاغری را مدیریت صحیح کنم .یعنی به جای اینکه به ظاهر و جسمم توجه کنم ؛فوکوس خودم را روی تغییرات درونی ام قرار دهم و کلا با استفاده از قانون رهایی توجه و تمرکز خودم را از روی جسم چاق موجودم بردارم تا نه دچار یاس و نا امیدی برای طی کردن مسیر بشوم و نه احساسم را بد کنم که کائنات هم پاسخی مشابه با احساس من به من ارسال کند .و اینگونه فاصله رسیدن به لاغری را در درون و بیرون خودم مدیریت کنم .
      • انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست و شما چه اهدافی را انتخاب می کنید؟
      • برای رسیدن به هر خواسته ای مهمترین و اصلی ترین موضوع هدفمندی و قرار دادن اولویت‌هایی برای رسیدن به آن اهداف است .
      • در زمینه هدف لاغری ما باید لیستی از اهدافی که بخاطر آنها قصد لاغر شدن داریم تهیه کنیم و آن ها را بر اساس درجه اهمیت اولویت بندی کنیم .
      • و اهداف اشتباه را حذف کنیم مثلا نگویی من دلم می‌خواهد فقط شکمم لاغر شود .بگذاریم جسم روند طبیعی خودش را طی کند و چوب لای چرخش نگذاریم
      • اهداف من در گذشته برای لاغری 
      • ۱-خراب نشدن رابطه و زندگی ام بدلیل چاقی ام
      • ۲-در آوردن حرص افراد حسود اطرافم
      • ۳-زیباتر به نظر رسیدنم در نگاه دیگران
      • ۴-خرید لباس‌های زیبا و مدل دار و خوش تیپ تر شدن
      • ۵-انتخاب روشی برای لاغری که هر چقدر می‌خواهم بخورم ولی لاغر باشم
      • ۶-از راهی لاغر شوم که نیاز به ورزش نداشته باشد
      • ۷-هر کاری می‌توانم بکنم تا بدون رژیم و ورزش لاغر شوم خوردن دارو و ….فرقی ندارد فقط موثر باشد .
      • و غیره …….. .
      • اهداف من برای لاغری بعد از حضور در سایت تناسب فکری 
      • ۱-اهمیت دادن به خودم و بالا رفتن اعتماد به نفسم و حفظ شان و مقام و منزلتم پیش خودم و جهان هستی
      • ۲-قدردان بودن و سپاسگزار بودن از خداوند برای خلق خودم و جهان هستی و نعمتهایی که برای لذت بردن من خلق کرده است .
      • ۳-رسیدن به سلامت طبیعی جسمم و حذف چاقی موجود و رسیدن به اصل خودم که لاغری و تناسب بود
      • ۴-ایجاد تغییرات رفتاری و درست رفتار کردن با مواد غذایی طوری که در شان مقام انسانیتم باشد
      • ۵-زیباتر شدن و داشتن آزادی و حق انتخاب در خوردن و پوشیدن و لذت بردن از نعمتهای الهی
      • و اینکه حاضر نیستم دیگر از هر روشی لاغر شدن را کسب کنم و تن به هر کاری نمی‌دهم. و اصلی ترین اصل الان شان و شخصیتم است و لاغیر
      • خدای خوبم سپاسگزارم که بخ من کمک کردی تا شخصیت خودم را پیدا کنم و آن را مرمت کنم
      • استاد سپاسگزارم که ما را به خود دوستی و خدا دوستی و جهان دوستی میرسانید
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/08/19 12:19
      مدت عضویت: 1132 روز
      امتیاز کاربر: 6110 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,288 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      مسیر لاغری من صد گام 

      گام ۹:با قانون رهایی لاغر شوید 

      تعریف قانون رهایی میگه که خواسته ات وآرزویت را رها کن و به آن برس و با استفاده کردن از آن می توانیم به راحتی لاغر شویم. 

      من از زمان کودکی‌ام چاق بودم و از هر طریقی که برای لاغرشدنم اقدام می‌کردم یکی از کارهای روزمره ام وزن کردن خودم بودم چون می خواستم با عدد روی ترازو لاغریم را بسنجم 

      چون همیشه عاشق لاغرشدن بودم و می خواستم جسمم تغییر کند و حالا با تمام وجودم دارم با بودن دراین سایت و مسیر زیبا روی خودم کار می کنم که در هر جنبه از زندگی ام تغییر کنم 

      من از روزی که در این مسیرزیباقرارگرفتم خیلی تغییر کردم ولی حالا چند ماهی است که زیاد تغييراتم به چشم نمی آید 

      مثل اینکه ایستپ کردم با اینکه هرروز فایل های آموزشی را گوش می کنم مطالب آموزشی را میخونم و به گفته استادگرامیمان عمل می کنم اما تو همان حالت موندم و کمی افکار منفی به سراغم اومده بودند که تو یه مدتی است که در يه وزن وسایز موندی و اصلآ تکان نخوردی درسته زیاد نشدم کم هم نشدم و من چون پول کافی برای خرید دوره هارا ندارم همیشه این افکار منفی بهم هجوم می ارند که تو نمی توانی دوره هارا خریداری کنی پس خودت را گول نزن چقدر می خواهی با فایلهای رایگان خودت را سرگرم کنی 

      من خیلی دوست دارم که چند تا از دوره ها را خریداری کنم ولی اصلآ نمی توانم ولی اينو هم بگم من با همین فایل ها و مطالب آموزنده رایگان تونستم کلی تغییر کنم ولی دوست دارم که لاغرترباشم و وزن وسایز پایین تری را تجربه کنم و همونی که دوست دارم بشم 

      چون من چند سال است که در این مسیرزیباقرارگرفتم و همیشه به خودم گفتم که من در این چند سال بدون اینکه سختی ودشواری بکشم و یا رژيم. ورزش. دارو و……استفاده کنم خیلی عالی وزن وسایزم کم شده و همیشه به خودم می گم که استاد گفتن که ادامه بدین و شعله رو نگه دارین نمی خواد که دستکاری کنین یاکم و یا زیادش کنین فقط ادامه بدین نتیجه می گیرین و من هم همیشه ادامه می دهم 

      همسایه های من همشون اندام خوبی دارند درسته به گفته استادگرامیمان ذهن چاقی دارند ولی خوبند من کمی از اون ها تپل هستم اون هم خیلی کم اما وقتی به اون ها نگاه میکنم توی دلم می گم ببین اون ها چقدر لاغر هستند وتو هنوز مثل اون ها نشدی اما خیلی زود به خودم می ام و می گم خوب من هم خیلی زود مثل اونها خواهم شد و از اون ها هم لاغر تر خواهم شد فقط باید ادامه بدم و من اصلآ به افکار منفی بافم توجه نمی کنم 

      ما بعضی مواقع خیلی از خودمان ناامید می شویم حتی به مو می رسیم اما نمی گذاریم که پاره بشه 

      چون من خودم هرموقع حال دلم خوب نباشه وقتی به این سایت میام درست همون فایل برایم ظاهر می شه وخیلی حالم رو خوب می کنه و باعث می شه که این مسیر زیبا را با امید بیشتری ادامه بدم 

      من چند ماه بود که دوربریام خیلی اذیتم کرده بودند اصلآ حوصله اومدن به سایت را نداشتم. ولی فایل هایی را که دانلود کرده بودم رو گوش می کردم و با گوش کردن به فایلها حالم بهتر می شد صدای دلنشین استادگرامیمان. چهره پراز شادی اش. لبخندهای ملیحش واقعا حس وحالم را بهتر می‌کردم البته بگم لیز نخوردم به گفته های استاد عمل می کردم اما اصلآ نتوانسته بودم در سایت چیزی بنویسیم وحالا چند هفته است دارم‌ دوباره‌ می نویسم این هم از شگفتی های این سایت هستش 

      این سایت هرگونه شگفتی که بگی داره ممنونم استاد عزیزم. 

      به قول استاد اگه ناراحتی ادامه بده. اگه گریه کردی گریه هایت را بکن اما ادامه بده عصبانی هستی ادامه بده بلاخره باید ادامه بدهیم تا نتیجه بگیریم 

      من دیگه اصلآ به چاقی ام فکر نمی کنم اما به لاغری که هنوز نیست فکر می کنم و اینقدر به این راهم ادامه می‌دهم تا جسمم هم تغییرات خوبی را داشته باشد چون افکار و رفتارم تغییر کردن پس خیلی زود جسمم هم تغییر می‌کند 

      ما هیچگاه نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم 

      من اگر بخواهم خودم را با یک شخص لاغری که مدنظرم هست مقایسه کنم خیلی ناراحت وناامید میشم به خودم میگم که تو تواین ۲سال و نیم چیکار کردی تو که کاری نکردی پس زیاد به خودت فشار نیار که فایده نداره 

      اما وقتی خودم را با دیروز خودم مقایسه می کنم و می بینم که چقدر با دیروز خودم فرق کردم و فاصله گرفتم اون موقع است که به خودم تبریک می گم وخودم را در آغوش می گیرم و به خودم می بالم و می‌گویم ببین که چقدر عالی شدی آفرین ادامه بده چون فقط تو این مسیر می توانم به اندام دلخواهم برسم 

      من خیلی با رژیم‌های مختلفی خودم را لاغر کرده بودم حتی خامگیاه خواری رو هم امتحان کردم و لاغر هم شده بودم ولی وقتی مقایسه می کنم این لاغری با اون لاغرشدنهایم کلی فرق داره 

      لاغر شدن الانم خیلی اندامم را بهتر کرده نه افتادگی دارم نه شل شدگی دارم نه چین و چروک دارم اون موقع است که به خودم میگم این همه بهانه نیار بهانه بی بهانه به مسیرت ادامه بده که درست ترین راهی است که انتخاب کردی و بدون هیچ تلاش و زحمتی داری لاغر می شی بدون اینکه متوجه بشی و این کلی بهم امیدواری میده اما خیلی دوست دارم به سرزمین لاغرها هدایت شوم وچندتاازدوره هارا خریداری کنم

      من قبلا با رژيم وورزش که خودم رولاغرمیکردم همیشه شکست می‌خوردم ولی میدانم که با این روش و بودن دراین مسیرزیبا پیروز خواهم شد استاد خودش نزدیک به ۹سال است که در این مسیرزیباقرارگرفتن و خیلی به آرامی لاغر و متناسب شدند 

      پس حالا ما باید خودمان را با گذشته خودمان مقایسه کنیم 

      چون اینقدر شرایط سختی داشتیم اضافه وزنمان زیاد بود وحالا باید این را در نظر بگیریم که در شرایط عالی قرار گرفتیم 

      حالا ما داریم با آزادی کامل وبدون محدودیت غذایمان را می‌خوریم نه تفکیک میکنیم نه رژیم می گیریم و….

      حالا باید خوشحال باشیم که به این سایت هدايت شدیم ودیگه خودمان را با افراد لاغر و متناسب مقایسه نکنیم 

      ما همیشه باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم چون خیلی ها که اینجا هستند خیلی وزن وسایزشان کم شده وخیلی ها هم به وزن دلخواهشان رسیدند 

      پس وقتی به این فکر می کنم که من هم در این سایت هستم و می توانم مثل اونها وزن وسایزم کم بشه و به وزن ایده آل خودم برسم خوشحال وامیدوار می شوم 

      من همیشه چون فکر می کنم دوره ها را نتوانستم خریداری کنم کمتر وزن کم میکنم ولی وقتی به قبلا های خودم فکر می کنم می بینم که من نمی توانستم به این راحتی مثل آب خوردن وزن وسایزم را کم کنم و اگرهم کم می کردم برایم ماندگار نبود

      من از وقتی در این سایت هستم لیز نخوردم درسته ناراحت شدم بعضی مواقع افکار منفی داشتم ولی هیچگاه از مسیر خارج نشدم وراهم را ادامه دادم 

      وحالا من در این مسیر یاد گرفتم که غذایم را تفکیک نکنم. به اندازه نیاز بدنم غذا مصرف کنم

      وما باید چربی سازی بدنمان را متوقف کنیم نه اینکه چربی نخوریم 

      حالا من دیگه نگران هیچ چیزی نیستم من حتی با حال بد هم 

       فایل هایم رو گوش کردم چون من به این راه ایمان آوردم واین سایت هستش که من رو سرپا نگه داشته 

      وقتی در این سایت هستم فایل گوش می‌دهم. مطالب آموزنده رامطالعه میکنم. دیدگاه دوستان را میخونم وتمریناتم راانجام می‌دهم اشتیاق و انگیزه چند برابر می شه 

      چون فقط اینجا حالم خوب میشه امیدم به ایمان. ایمانم به اطمينان تبدیل می شه پس من همیشه این راه و مسیر زیبا را ادامه می دهم و تکرار و تکرار می کنم و به نتیجه دلخواهم که تناسب اندام ایده آلم است میرسم ان شاءالله به امید خالق یکتا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/17 21:27
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,453 کلمه

      به نام خدای مهربانم که هر لحظه هادی و حامی من هست. 

      سلام و درود به همگی 

      من اگر دقت کنم میبینم موضوعی هست که  میتونه باعث بشه من بارها در مسیر  لیز بخورم و از لاغری دور بشم .و اونم چسبیدن به هدف هست یعنی اگر  بگم   تا به اون  لاغری دلخواهم نرسم حالم خوب نمیشه  این کار نادرست هست و ما باید برای رسیدن به هدفمون تلاش کنیم اما اون رو رها کنیم .

      من خودم در گذشته از چاقی خسته بودم و میخواستم لاغر بشم یعنی چاقی در این چند سال اخر خیلی به من فشار اورده بود و من تحت فشار بودم و  میخواستم لاعر بشم و برای همین  خیلی هدایتی اومدم داخل این سایت و زمانی که اومدم داخل سایت هنوز چاقی با من بود اما من شروع کردم به یادگیری اموزشها و هر روز حالم بهتر میشد البته من یاد گرفته بودم توجهم رو از روی چاقی که با من هست بردارم و بزارم روی لاغری که الان با من نیست اما مطعمنم به اون می رسم . و دقیقا با این ترفند من راهم رو ادامه دادم تا به نتیجه ی عالی الانم  رسیدم .

      من مدتها هست در این مسیر هستم و برای تغییر در تمام جنبه ها تلاش میکنم و منی که در گذشته اصلا  نمیدونستم  خیلی از چیزها چی هستند الان خیلی چیزهایی دارم که به خاطر اونها حس خوبی دارم اما هنوزم یه چیزهایی هستند که من به دست نیاوردم و میتونم با نگاه کردن به اونها حالم رو بد کنم اما من اشتباه نمیکنم و به اونها نگاه نمیکنم و من تمرکزم رو میزارم روی داشته هام و از اون ها لذت میبرم و در مورد جسم هم همینطور هست برای مثال  من کلی وزن کم کردم و کمی اضافه وزن دارم  اگر توجهم رو بیارم روی همین مقدار کم اضافه وزن و حرص بخورم هرگز لاغر نمبشم من باید ارام باشم و توجهم رو بیارم روی لاغری الانم  و بگم چقدر نسبت به گذشته ی خودم لاغررتر شدم و زیباتر شدم و هرگز خودم رو با ان افراد مانکنی و لاغر در فضای مجازی یا اطرافم مقایسه نکنم که حالم بد بشه .

      من خودم نمیدونم چند کیلو کم کردم اما میدونم بسیار نسبت به گدشته ی خودم خوب شدم و در سایز و وزن کمتری هستم اما بازم دوست دارم متناسب تر بشم من با بودن در این سایت خیلی از افکار و رفتارهام تغییر کرده و انگار شبیه افراد لاعر شدم اما میشه به جای اینها تمرکزم رو بزارم روی اون اندام ایده ال که دوستش دارم اما الان ندارمش و ناراحت بشم اما این کار اشتباه هست  و باعث میشه از مسیر لیز بخورم من باید اگاه باشم و به دنبال نقطه ی پایان در هدفم  نباشم .

      من باید همیشه الان خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کنم و بابت نتایجم خوشحال باشم من یادم میاد در گذشته ارزو داشتم وزنم ثابت باشه و هر ماه بیشتر نشه  آرزو داشتم غذای معمولی  مثل همه بخورم آرزو داشتم به راحتی خرید کنم و ….که الان تمام اینا رو دارم و برام عادی شده و اما وقتی وارد این سایت میشم و یه همچین فایلی گوشی میدم یادم میاد  که در گذشته چه شرایطی داشتم که الان دیگه ندارم  چون به خاطر استمرار در این راه  یکم اون حال و هوا ی قدیم برام کمرنگ شده اما با همچین فایلهای تا حدودی به خاطر میارم که در گذشته  کجا بودم و الان کجا هستم و واقعا خوشحالم که در این مسبرم و یا اینکه وقتی فرد چاقی رو میبینم که داره با زجر برای لاغری تلاش میکنه خاطرات قدیمم برام تا حدودی پررنگ میشن و اینجا هست که  ارزش این سبک لاغری رو بازم بیشتر میدونم .

      من بارها شده توجه و تمرکزم از روی  داشته هام و موفقیتهام برداشتم و روی نداشته هام گذاشتم  و  اما چون حالم بد شده سریع به خودم اومدم که در راه نادرستم  و باید افکارم رو کنترل کنم . برای مثال 

       اتفاقا همین دو ساعت پیش بود که داشتم فکر میکردم چقدر فلانی سایز و وزن زیبایی داره چقدر لباسهای نیم تنه  و زیبایی به تن میکنه چرا من هنوز اینطور نیستم که بازم خدا رو شکر با این فایل اگاهی دهنده متوجه شدم چه کار اشتباهی کردم .

      من با خودم قرار گداشتم مثل روزهای اول اشنایی با سایت بیام داخل دوره های رایگان و از اول تمام اونها رو گوش کنم و از هر کار بیهوده ای  که میشه انجام نداد  فاصله  بگیرم تا بتونم در مسیر بمانم و چقدر این کار برام لذت بخش هست و من اونها  رو دوست دارم و هر چقدر جلوتر میرم بیشتر متوجه میشم باید اینها رو تکرار کنم چون هر روز  نیاز به شنیدن اونها دارم هر روز نجواهای منفی میخوان من رو به اون دوران گدشته برگردونن اما همین تکرار فایلها و اموزشها هست که باعث میشه من لیز نخورم و به راهم با انگیزه ادامه بدم .

      پس باید اگاه باشم هم برای لاغری هم برای بقیه ی جنبه های زندگی خودم رو با بقیه مقایسه نکنم و بازم مثال از خودم اینکه   همین  چند دقیقه پیش  در نطرم اومد که چرا همه دنبال این همه کارهای زیبایی برای صورتشون  هستن و اما من هیچ کدوم رو انجام ندادم نکنه من کارم نادرسته و همش فکر میکردم اره هیچ کس در اطراف من نیست که داخل چهره ی خودش برای زیبا تر شدن حد اقل یک کار انجام نداده باشه و …. خلاصه  از این افکار کلی  داشتم  تا بازم با این فایل اگاه شدم   اخه چرا باید همچین فکری داشته باشم کارهای بقیه هیچ ربطی به من ندارن و من نباید خودم رو با هیچ کس مقایسه کنم 

       با تکرار  دوره ی صد گام اون فایل احساس لیاقت اون فایل طبیعی بودن و بدیهی بودن لاعری و اون فایل های دیگه چقدر برای من عالی بودن و من لذت بردم و بارها گفتم چقدر راه لاغری من عالی و درست و بی نظیر هست و من هر روز با این مسبر لدت میبرم و مشغولم .

      چربی سازی رو در بدن متوقف کنیم با اینکه چربی خوردن رو متوقف کنیم   ؟؟

       این دو مورد خیلی با هم  فرق داره و استاد از ما توقف چربی سازی رو میخواد وای چقدر عالی بازم  الان برام روشن شد که همون لقمه های اضافه بعد از سیری و یا  همون فرمولهای چاقی که من رو در مواقع سیری وادار به خوردن میکنن باعث چربی سازی میشن و گرنه وقتی من گرسنه هستم  به اندازه نیاز هر چی بخورم برای جسم من فرق نداره اون  بعد از مدتی مواد غدایی  رو هضم میکنه و در نهایت  تبدیل به انرژی میکنه پس مهم نیست در اون مقدار غذای  مورد نیاز  چربی  باشه یا نباشه .

      همین یه جمله ی استاد چقدر ترس از خوردن رو در ما کم میکنه و به جاش ما رو از اعمال نادرست خودمون که باعث ذخیره ی چربی در بدن میشه می ترسونه .

      من خودم به شخصه هرگز تفکیک مواد غدایی نمیکنم اما عجیب جسمم  غذاهای سالم و کم چربو سبک  رو بیشتر میپسنده و به اونها  جدیدا  خیلی علاقه مند شدم و دوست دارم سبک اشپزیم رو تغییر بدم به سمت غذاهای کم چرب و سالم تر چون برای جسمم ارزش قایل هستم و  امیدوارم که  بتونم .

      من نباید فکر کنم این فایلها باعث کم خوردن من میشن نه این فایلها باعث اگاهی در من میشن و این خود من هستم که تغییر میکنم و دوست دارم کمتر بخورم یعنی دستورات  مغز من به سمت  لاغری  تعییر میکنن 

      یکی از  اشناهای ما داخل کار درست کردن فینگر فود و شیرینی و کیک خامه ای هست اما به قدری خودش لاغر هست که باورت نمیشه و همیشه میگم ببین این دو هیچ ربطی بهم ندارن این شغل طرف هست و خود این فرد لاغر رفتارش کاملا متناسب گونه هست که این قدر لاغر هست .

      من در طول ماه هر غذایی که میلم باشه درست میکنم هشتاد در صد مواقع هم فست فود خانگی با مواد غذایی سالم دارم و هیچ محدودیت غدایی ندارم در حالی که در گذشته جرات نداشتم اونها رو حتی نگاه کنم و چاقتر هم  میشدم اما الان  من هر وقت بخوام در هر زمانی این غذاها رو میخورم  و اما چیزی که تفاوت پیدا کرده  رفتار من هست که واقعا  تغییر کرده و من درست تر رفتار میکنم و هین باعث شده من نسبت به گذشته لاغر تر بشم .

       بازم باید بگیم هر وقت نیاز به غذا در جسم ما  باشه در هر زمانی هر چی بخواییم به راحتی  میخورییم و تفکیک غذایی و زمانی نداریم  یعنی هر چی بخواییم در زمان گرسنگی  به اندازه نیاز مجازیمم بخوریم .

      چقدر  با این مسیر علایق من تغییر کرده من در گذشته عاشق انواع چیبس و پفک و کرانچی بودم اما حالا دیگه علایقه خاصی ندارم اگر باشه و ببینم در حد کم  میخورم اما مثل قبل به دهنم مزه نمیده  و اگر هم که  نباشه  اصلا نمیخورم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 611 کلمه

      بنام خدا.

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان متناسبم.

      من به گفته مادرم از 6 ماهگی وزنت نسبت به هم سنهات خودت شدید زیاد بود و بخوام بگم از یک سالگی تا الان 30 سالگی من درگیر اضافه وزن هستم و از چهارم یا پنجم ابتدایی بود که فهمیدم این که دویدنم غذا خوردنم لباسهام نسبت به هم کلاسی هام متفاوت و بزرگتره و اون موقع معنای اضافه وزن رو به خوبی فهمیدم من از اول راهنمایی تصمیم به رژیم و لاغر شدن گرفتم و تا شهریور ماه 1401 سو سو چاق لاغر ادامه دار بود تا با این سایت عالی آشنا شدم و هنوز شرایطش برام مهیا نشده وارد دوره سرزمین لاغرها بشم ولی اطلاعات و توانایی هام با همین دوره صد گام و قمیت های رایگان دیگه زیاد شده و خدارو شاکرم ولی بخوام مشکل اصلی چاقیم رو بگم که اذیتم می‌کنه از نسبت به بقیه قسمت های بدنم که چربی و چاقی هست راستش زیر شکمم خیلی سفته و کلا نمایان هست که بدجور روی مخم هست یعنی شدید تا حدی که توی فکرش بودم که عمل جراحی کنم و چربیهام بکشم ولی به لطف خدا ناخداگاه با لاغری با ذهن آشنا شدم و تصمیم گرفتم لاغر بشم ذهنم بدجور درگیر بود اعصابم خراب بود استرس رهام نمی‌کرد که الان اینقدر خوردم چاق شدم وای اینو نخوردم فشارم افتاده مریضی و وسواس وزن کردن داشتم وسواس اندازه گرفتن و توی آینه خودمو فحش دادن داشتم کلا اوضاعم‌ خراب بود من پارسال دقیقا شهریور ماه که شروع کردم به این دوره با کاهش 10 کیلو و از سایز 50 به 42 ثابت کردم که میتونم مدیریت کنم شرایطم رو اما به دلیل درک نکردن عمیق از لاغری با قدرت ذهن با فاصله گرفتن از این مسیر دوباره به وزن سابق تا حدودی برگشتم استرس و حال و هوام برگشت و الان استاد با این مثالی که زدین من متوجه شدم که مدیریت شرایطم نصف و نیمه بوده گفتید که من دارم 7 ساله تلاش میکنم شبانه روز و خیلی موفق شدین اگه به ثروتمند شدن فکر کنید حالتون بد میشه اما اگه نسبت به شرایط گذشته و الان خود را مقایسه کنید الان واقعا موفق هستید در همه جنبه ها نزدگیتون که با چشم دیدم به چه شرایط عالی رسیدین از توی فیلم ها و حس و حال خوبی بهتون میده دقیقا من اینو تجربه کردم من دنیای رژیم می‌گرفتم خودمو میکشتم 10 کیلو لاغر میکردم و چقدر هم هزینه میکردم ولی توی 4 ماه ده کیلو کم کردم بدون هیچ زحمتی و هیچ هزینه ای بگذرم از هزینه اینترنت و زمانی که گذاشتم منظورم از نظر مادی هست رایگان بود اگه از این نظر نگاه کنم من عالی پیش رفتم و باید خوشحال تر ادامه میدادم اما به خودم میگفتم 25 کیلو اضافه دارم 100 تا فایل دیدم چقدر تمرین نوشتم فقط 10 کیلوش کم شده تازه زیر شکمم هم تغییری نکرده بقیشو چقدر باید زمان بذارم لاغر کنم و حس و حالم خراب میشد و بعد از چهار ماه فاصله گرفتم با وجود همین حس و فاصله گرفتن اما دیگه سمت رژیم و ورزش نرفتم مستقیم به سایت تناسب فکری برگشتم و از نظر من بهترین و ساده راه لاغری همین لاغری با ذهن هست توجه زیادی به هرچیزی تو رو غرق اون موضوع میکنه اما از کیفیتش کم میشه کلا استاد کم محلی تو اکثر موضوع های زندگی جوابگو هست با رها کردن چاقی و فکر نکردن بهش و درگیر یادگیری لاغری و تصمیم گرفتن برای درک کردن مسیر درست زندگی صد درصد اندامی متناسب خواهید داشت چرا چون قبل از لاغر شدن اندام و‌جسممون ذهن متناسب و زیبایی خلق کردیم که من با توکل برخدا شروع کردم خیلی مصمم تر از قبل ادامه میدم تا پایان مسیر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/23 18:39
      مدت عضویت: 1033 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,900 کلمه

      به نام خدای مهربان🪴

      سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی در سایت تناسب فکری.🙋🏻‍♀️💖

       گام نهم : با قانون رهایی لاغر شوید.

      قانون رهایی میگه که خواسته‌ات رو رها کن تا به اون برسی.قانون رهایی توی لاغر شدن هم تاثیرگذاره، و با استفاده از اون می‌تونم به راحتی لاغر بشم.

      توی مسیر لاغری با ذهن،توجه کردن به مقدار اضافه وزنم، میتونه انرژی و احساس خوبم رو برای لاغر شدن نابود کنه،در مسیر لاغری با ذهن موفقیت، رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده‌آل نیست،بلکه موفقیت اون مقدار فاصله ای هست که از شرایطم در نقطه شروع در خودم احساس می‌کنم.

       توی این مسیر سعی کنم همیشه به خودم بگم احساسم چقدر تغییر کرده،پس به همون اندازه موفقم،نگرشم از لاغر نشدن چقدر به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده؟پس به همون اندازه موفقم،ترس از خوردن مواد غذایی چقدر در من تغییر کرده؟پس به همون اندازه موفقمارتباطم با خودم چقدر تغییر کرده،؟پس به همون اندازه موفقم،هر تغییری که به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن، در خودم میبینم، نشون دهنده موفقیت و تاثیرگذار بودن این آموزشهاست.توی مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجهم به تغییراتم باشه و توجهی به هدف نهایی نداشته باشم،اون وقت همینطور که مشغول لذت بردن از تغییراتم هستم،متوجه می‌شم که از نقطه پایان هم گذشتم،این روش لاغر شدن خیلی لذت بخشه،

      نه اینکه بخوام هر روز شرایطمو با اونچه که باید باشم، یا دوست دارم باشم، مقایسه کنم،توی این شرایط رستمم که باشم بعد از چند روز از حرکت کردن توی مسیر یادگیری لاغری با ذهن ناتوان میشم.

      باید سعی کنم لاغر شدن رو رها کنم و فقط به دنبال یادگیری باشم،من اگه هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم، ولی وقتی  نقاشی کردن رو یاد نگرفته باشم، هیچوقت نمی‌تونم قلم به دست بگیرم و نقاشی کنم،برای نقاش شدن باید نقاش شدن رو رها کنم و نقاشی کردن رو یاد بگیرم.فقط باید یاد بگیرم، باید تکرار کنم، و به آموزش‌ها عمل کنم،مرحله به مرحله تکاملم رو سپری کنم، آزمون و خطا کنم، تا کم کم تغییرات رو در خودم مشاهده کنم.

      اونی که نقاشه هرگز به نقاش بودن خودش فکر نمی‌کنه،چون اون نقاشی رو یاد گرفته.منم برای لاغر شدن، باید لاغر شدن رو کنار بزارم و فقط لاغری رو یاد بگیرم،جمله به جمله.اونی که نقاشه با نقاشی زندگی می‌کنه،و اونی هم که لاغره، با لاغری زندگی می‌کنه.کار اصلی ذهن، یادگیریه،وقتی ذهنم رو مشغول یاد گرفتن کنم اونوقت  ذهن هم اجازه میده تا جسم، بر اساس فرمول‌های اولیه پیش بره،

      با یاد گرفتن لاغری میتونم  ذهنم رو که مرتب داره به چاقی و لاغر شدن فکر می‌کنه، رو به کار بگیرم و با این یادگیری حالمو خوب کنم. یاد می‌گیرم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنم که یکی از همین قوانین،

       قانون رهاییه،

      اگه این سوال توی ذهنم بیاد که ذهن مگه می‌تونه چیزی رو رها کنه که بهش عادت کرده؟این جواب رو بدم که آره می‌تونه،وقتی غذای دلچسب‌تری به ذهن بدم، ذهن هم خوراک نه چندان مرغوب قبلی خودش رو رها می‌کنه،چون تازه می‌فهمه که اون خوراک چقدر بد مزه بوده و به ذائقه اون نمی‌خورده.

      قانون رهایی یعنی رها کردن اونچه که منو با قوانین آفرینش ناهمسو می‌کنه،ناتوانی ناهمسو با آفرینشه،چه چیزی بهم احساس ناتوانی میده؟؟هر چیزی که من با فکر کردن بهش به احساس ناتوانی می‌رسم باید اونو رها کنم، اینجا هم لاغر شدن وقتی که بهم احساس ناتوانی میده، پس باید اونو رها کنم،یادگیری یک پروسه ذهنیهلاغر شدن هم یک پروسه جسمیه،

      برای لاغر شدن باید پروسه جسمی رو رها کنم،اونوقت با رها کردن جسم و لاغر شدن،از تکرار فرمول‌های چاق کننده دوری می‌کنم.

      باید سعی کنم همیشه در حال علم آموزی باشم،ذهن تنها با خوراک علم می‌تونه خوراک‌های ناهمسو با آفرینش رو رها کنه،لاغر شدن یک پروسه جسمیه،و قدرتی که در آفرینش جسم وجود داره بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلول‌های جدید استواره.

      در حافظه الهی ما همه چیز هست،جسم ما به علم لدنی متصله،منتها ما به خاطر آموزش‌های ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم، قدرت تخریب رو بیش از قدرت ترمیم کردیم،ما با ذهن خودمون جسم رو تخریب می‌کنیم و جسم ما با فرمول‌های الهی خودش رو ترمیم می‌کنه،وقتی که ذهنم رو به یادگیری مشغول می‌کنم متوجه می‌شم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کنم،چرا که اصل آفرینش ذهن  بر این اساس استواره.

      وقتی لاغر شدن رو رها کنم جلوی تخریب ذهن رو می‌گیرم،اونوقت  ترمیم بدن پروسه لاغری رو که همیشه در حال انجام اون بوده ادامه میده،و چون دیگه ذهن یاد گرفته این کارخانه خودکار رو رها کنه،لاغری رخ میده.این یک آموزش عملیِ.

      ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم، وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم رو رها کرده به اون می‌رسیم و از اون عبور می‌کنیم،لاغری جسم تموم میشه،اما لاغری ذهن که همون  یادگیریه، تا ابد ادامه داره و این استمرار باعث لاغر موندن دائمی جسم میشه.

      توی این مسیر باید لاغر شدن برام لذت بخش باشه، نه اینکه هر روز شرایطم رو با اونچه که باید باشم یا دوست دارم باشم مقایسه کنم،باید لذت ببرم و دیگه مقایسه نکنم،پس هر وقت که گرفتار مقایسه شدم بدونم که ذهنم لذت بردن رو کنار گذاشته و فرمول‌های قبلی دارن تکرار میشن که من به جای لذت دارم مقایسه می‌کنم.

      من توی هر شرایطی که باشم اگه از اون شرایط راضی باشم که مسئله‌ای باهاش ندارم،اما اگه از اون شرایط راضی نباشم، یعنی اینکه دوست دارم تغییرش بدم،پس الان که تصمیم گرفتم لاغر بشم به خاطر اینه که از شرایط چاقیم دیگه خسته شدم، به تنگ اومدم، اعصابم به هم ریخته، و این مشکل هر روز داره بهم فشار میاره که می‌خوام تغییرش بدم،اگه چاقی بهم فشار نمی‌آورد که کاری باهاش نداشتم،ولی هر چقدر که مشکلاتش داره بهم فشار میاره و مشکلاتی که برام درست کرده، چه مشکلات ذهنی، چه مشکل توی روابط، در برخورد با دیگران، حرف و حدیث‌هایی که می‌شنوم، محدودیت‌هایی که برام درست کرده،اینا باعث شدن که بخوام وضعیتم رو تغییر بدم،پس وقتی که می‌خوام اقدام کنم برای تغییر کردن، مخصوصاً در مورد لاغری و از مسیر لاغری با ذهن،باید بدونم که هر روز این مشکل با من هست و من می‌خوام تغییر کنم،اینجوری نیست که چون من می‌خوام لاغری با ذهن رو شروع کنم و اقدام کردم دیگه از فردا برام همه چی گل و بلبل بشه،نه اون مشکلات چاقی هنوز هست،و من باید این مدت زمان بین تاثیر کردن و نتیجه گرفتن از شروع ماجرا رو باید بتونم مدیریتش کنم،باید بتونم مدیریت کنم که هر روز با اینکه مشکلات چاقی هست، در این مسیر حرکت کنم.

      چون خیلی از افراد هستن که می‌خوان لاغر بشن، شروع می‌کنن چند روز رو پرتوان ادامه میدن،اما بعد افت می‌کنن،چرا؟؟چون مشکل چاقی هر روز هست و اون داره با استفاده از محتوای آموزشی حالش رو بهتر می‌کنه، اما نتیجه لاغری هنوز وجود نداره، هنوز حس نمی‌کنه که لاغر شده، و اون فشارِ مشکل چاقی بالاخره غلبه می‌کنه و اون تصور می‌کنه که من لاغر بشو نیستم و دیگه ادامه نمیده.

      پس مهمترین موضوع اینه که من از وقتی که تصمیم می‌گیرم از یک مسیری حرکت کنم برای لاغر شدن تا لاغر بشم، این فاصله همراه با رنج چاقی هست، پس باید ادامه بدم، اگه حالم به خاطر چاقی بده، باید ادامه بدم،اگه هر روز دارم حرف می‌شنوم، مسئله برام به وجود میاد، مریضی دارم، درد دارم، هرچی که هست، باید ادامه بدم.

      پس اگه این چاقی که چندین ساله در من به وجود اومده، هر کاری هم کردم از پسش بر نیومدم، اگه الان به لاغری با ذهن رسیدم و دیگه مطمئنم که این روش جواب میده، حالم رو بهتر می‌کنه، پس باید در این مسیر بمونم و اونقدر ادامه بدم تا تغییرات ایجاد بشه.

      و هی نگاه کردن به چاقی،  و گفتن اینکه  من  که چاقم، چرا تغییر نمی‌کنم،حالا کی این چند کیلو رو کم میکنم،اینا خستم می‌کنه، فشار چاقی رو بیشتر می‌کنه،در مورد لاغری هدف من چیه؟؟لاغر شدن.خب این هدف، آخرشه،

       یعنی نقطه پایان،

      این مسئله توی ثروتمند شدن هم هست،چه کسی می‌خواد ثروتمند بشه؟؟اونی که از شرایط مالیش راضی نیست، داره بهش فشار میاد، می‌خواد تغییر کنه، هدف رو جوری تعیین می‌کنه ثروتمند شدن،و این فاصله اینقدر زیاده با اون چیزی که الان هست و حالا حرکتش رو شروع کرده،هی پیش میره، پیش میره، می‌بینه خبری از ثروتمند شدن نیست، شرایطش بهتر شده ولی ثروتمند نشده،و این می‌تونه حالش رو بد کنه.

      اینکه در وضعیت بدی هستم، حالا هر وضعیتی،اگه چاقم می‌خوام لاغر بشم و چاقی بهم فشار میاره،یا اگه می‌خوام ثروتمند بشم، شرایط مالی بهم فشار میاره،اگه می‌خوام روابطم رو با همسرم و با همه تغییر بدم و روابطم بهم فشار میاره نباید هدفم رو اون نقطه پایان انتخاب کنم،اون نقطه پایان در واقع نقطه شروع منه. و نباید به امید نقطه پایان شروع کنم،اگه به امید نقطه پایان شروع کنم حالا هی حرکت می‌کنم و نمی‌رسم،اونوقت خسته می‌شم و ممکنه رها کنم.

      یا اگه مثلاً هدفم ثروتمند شدن باشه،اگه بخوام همین الان در این شرایطی که هستم خودمو با اون فردی مقایسه کنم که هدف اصلی منه و بهترین زندگی رو داره،اون وقت افسرده می‌شم و این باعث میشه که همش خودم رو مسخره کنم، خودم رو سرزنش کنم، که خاک تو سرت، کاری نکردی، چیکار کردی،میخواستی ثروتمند بشی ولی نتونستی.

      هیچ وقت نباید نقطه پایان هدف اولم باشه،پس هر چقدر هم که اضافه وزن دارم، اگه دارم از توی مسیر لاغری با ذهن حرکت می‌کنم،هدفم این نباشه که لاغر بشم،چون هدفم رو وقتی میذارم لاغر شدن، مگه چقدر می‌تونم صبر کنم،هر چقدر هم که زرنگ باشم، بالاخره صبرم تموم میشه،هر چقدر هم که صبر کنم می‌بینم که لاغر نمی‌شم و هی خودم رو با لاغر شدنه مقایسه می‌کنم، می‌بینم به جایی نرسیدم،اما اگه از اون چیزی که به دست میارم،مثلاً سه ماه بعد از اینکه از این محتوا استفاده کردم،اگه خودم رو در تمام جنبه‌ها، با سه ماه قبل مقایسه کنم، میبینم که خیلی فوق العاده پیشرفت کردم،خیلی طرز فکرهام عوض شده،خیلی از رفتارهام عوض شده،خیلی از عادت‌هام عوض شده،اگه خودم رو با نقطه ای که شروع کردم مقایسه کنم، میبینم که خیلی تغییر کردم و خوشحال میشم.ولی  اگه همون جایی که هستم رو با جایی که می‌خوام باشم خودمو مقایسه کنم، حالم بد میشه، اعصابم به هم می‌ریزه، و ممکنه دیگه ادامه ندم.بنابراین وقتی از آموزش‌های لاغری با ذهن استفاده می‌کنم، یا هر آموزش دیگه‌ای،هدفم بهتر کردن اوضاع خودم باشه، بهتر کردن شرایطم باشه،نه رسیدن به نقطه پایان،چون پایانی وجود نداره.

      در مورد لاغری با ذهن هم همینه،خیلی ها هستن سه، چهار ماه دارن از این محتواها استفاده می‌کنن،یه مقدار خوبی هم تغییرات داشتن، میان خودشون رو با یک کسی که ایده آل شده، ۳۰ کیلو کم کرده، خودش رو مقایسه می‌کنه افسرده می‌شه،میگه انگاری برای من هیچ فایده‌ای نداره،برای من جواب نمیده،فقط حس می‌کنم چند کیلو کم کردم، 

      پس اون چیزی رو که هستم، باید به نسبت قبلم  در نظر بگیرم که انرژی بگیرم و ادامه بدم،وگرنه شکست می‌خورم،توی زمینه ثروت و پیشرفت هم اگه حواسم نباشه و توجهم بره روی اون بی‌نهایتی که می‌خوام برای خودم بسازم، حالم بد میشه.

      سوالاتی که استاد جواب دادن،❓توقف چربی‌سازی را توضیح بدید؟؟

      استاد:هر فردی که از مسیر لاغری با ذهن استفاده می‌کنه خود به خود چربی سازیش متوقف میشه،انباشته کردن چربیش متوقف میشه، اصلاً هم تصور نکنید چربی سازی رو متوقف کنیم یعنی که چربی نخوریم و بگید که اِ پس رژیم چربی برامون داده، دیگه روغن نخوریم،یکی از دوستان هم سوال کرده بود که استاد شما گفتید چربی سازی رو متوقف کنید ولی امروز ته چین درست کردید کره محلی هم ریختید روش،پس این چربی چیه؟؟استاد:من نگفتم چربی نخوریم، میگم چربی سازی رو متوقف کنیم در بدنمون، خیلی کار ساده‌تر از اینه که بخواهیم چربی سوزی رو بالا ببریم،چون همه تلاش روش‌های لاغری اینه که چربی سوزی رو بالا ببرن،ولی ما میگیم چربی سازی رو متوقف می‌کنیم،دوره‌های آموزشی همین کارو به شما یاد میده،تمرکزتون نره روی اینکه حالا بیام روغن‌ها رو حذف کنم، برنجم رو بدون روغن درست کنم،من هیچی رو بدون روغن درست نمی‌کنم،هرجا باید روغن بزارم میزارم، نتیجه رو هم شما دارید می‌بینید، نرید سمت تفکیک مواد غذایی، 

      همین که شما از محتوای آموزشی استفاده می‌کنید خود به خود ذهنتون وقتی تغییر می‌کنه چربی سازیتون، انباشته کردن چربیتون، کمتر می‌شه و به صفر می‌رسه که بدن شما شروع می‌کنه به لاغر شدن.پس اینکه شما نتیجه می‌گیرید یعنی خود به خود چربی سازی کمتر شده، یه جایی متوقف می‌شه و از اینور کار انجام می‌شه و می‌بینی شما تغییر کردی، 

      بنابراین ذهنتون نره به سمت تفکیک مواد غذایی.

      ❓سوال؟؟اگه کسی اراده کنترل خوراکش خیلی بالا نباشه بازم می‌تونه موفق بشه با آموزش‌های شما؟؟ 

      استاد:صد در صد می‌تونه.اصلاً این فکری که شما میگی من کنترل روی خوردنم ندارم اشتباهه،بر اساس محتویات ذهنیت، بر اساس فرمول‌هایی که در ذهنت ایجاد شده، مغزت داره فرمان‌های خوردن میده و کاملاً هم درست میگی که نمی‌تونی خودت رو کنترل کنی،چون دست شما نیست،وقتی مغز فرمان میده شما باید اجرا کنی اما وقتی هم نمی‌خوای اجرا کنی مثل زمان‌هایی که رژیم می‌گیری،دیدی چقدر اعصابت خراب می‌شه،چون مغزت فرمان اجرا داده شما  نمی‌خوای اجرا بکنی، خودت با خودت درگیر میشی،مگه چقدر می‌تونی رژیم بگیری،مثل اینه که بخوای فعالیت بدنت رو بالا ببری، مغزت دستور میده که ضربان قلبت باید بره بالا، تنفس باید بره بالا، بعد بگی اِ من نمی‌خوام ضربانم بره بالا، من می‌خوام بدوو ام ولی ضربانم سر جاش باشه،خب اگه می‌تونی این کارو انجام بده، نمی‌تونی،خوردن هم همین جوره،خوردن یک فرمان مغزیه که شما شروع می‌کنی به خوردن،این تغییر می‌کنه،منم قبلاً کنترلی روی خوردنم نداشتم، قبلاً توی سر خودم می‌زدم، ای بی عرضه، ولی الان فهمیدم اصلاً داستان بی‌عرضه و باعرضه نیست،داستان اینه که مغز داره فرمان خوردن میده،حالا وقتی فرمول‌های ذهنی عوض بشه، فرمان‌های ذهنت عوض بشه، رفتار شما تغییر می‌کنه، بدون درگیری و اعصاب خوردی.

      ❓سوال:؟؟من از دوره‌های رایگان استفاده می‌کنم، خیلی خوب بودم، گرسنگی و سیری رو کامل متوجه می‌شدم و ساعت‌ها سیر بودم،اما الان چند روزه خیلی سریع گرسنه می‌شم، 

      🌹استاد:شما هنوز اون درک لازم رو نداری، باید ادامه بدی،اینکه فکر کردی این دوره‌ها فقط موضوع سیری و گرسنگیه برداشت اشتباهیه، اصلاً به این چیزها توجه نکن،نباید توجه کنی و بگی که اون نتیجه گوش دادن من این بوده که چند روزه من خدا را شکر دیر به دیر گرسنه می‌شم، فاصله‌اش زیاده،مثل همون ماجرایی که گفتم وقتی هدفت ثروتمند شدن باشه هی کار می‌کنی روی خودت به ثروته نمی‌رسی بعد اعصابت خراب می‌شه،اگه هدفت توی این دوره شرکت کردی که فکر می‌کنی لاغری بخواد با این شرایطی که دیر به دیر گرسنه بشی،بله می‌بینی می‌شه،بعد که یه اختلال توش ایجاد میشه، حالا به هر دلیلی،به هم می‌ریزی،کاری به اینا نداشته باش،شما در هر شرایطی که هستی باید راهت رو ادامه بدی، درست میشه عجله نکنید.

      ❓سوال؟؟

      استوری‌های آشپزیتون به من خیلی کمک می‌کنه این باور در من القا شده که من به خاطر آشپزی و پیج‌هایی که هستم نمی‌تونم لاغر بشم ولی الان با استوری‌های شما؟؟ 

      استاد:

      اصلاً اینجوری نیست، منم خودم قبلاً اینجوری فکر می‌کردم و اینا اصلاً ارتباطی به هم نداره،من چه جوری خودم رو خیلی خوب راضی کردم توی این ماجرا،گفتم که چینی‌ها اصلاً نماز نمی‌خونن، نمی‌دونه نماز چیه، ولی مهرش رو درست می‌کنه، تسبیحش رو درست می‌کنه می‌فرسته اینجا می‌فروشه،

       اصلاً نمی‌دونه چیه، یا تسبیح چه کاره ست، به چه درد می‌خوره، فلسفش چیه، ولی درست می‌کنه،چینی‌ها اینجورین،همه چی درست می‌کنن، نمی‌دونن هم چیه،اگه بگی تسبیح، تسبیح می‌زنه،بگی مهر، مهر کربلا می‌زنه،اون چیزی که خودشه با اون چیزی که تولید می‌کنه تفاوت داره، ربطی هم به هم ندارن،حالا شما پیج لاغری داری، این علاقته یا حرفه توست، ربطی نداره به اینکه مثلاً چون پیج لاغری داری نمی‌تونم لاغر بشم،

       اتفاقاً وقتی شما روی دوره‌های آموزشی کار می‌کنی، محتوای ذهنیت عوض میشه، در عین حالی که داری کارت رو انجام میدی، رفتار خودت در حین کارت تغییر می‌کنه.

      ممکنه الان به خاطر فعالیت شغلی و علاقه‌ای که شما داری خیلی بیشتر در معرض خوردن و پرخوری کردن و اینکه حالا خودم درست می‌کنم باید بخورم، یا اینکه حتماً باید هر روز یه چیزی درست کنم برای اینکه توی پیج بذارم خب بعدشم باید بخورم و یه سری از این چیزها،ولی وقتی که شما از فایل‌های آموزشی استفاده می‌کنی رفتار شخصی ات با رفتار حرفه‌ایت تمایز پیدا می‌کنه،رفتار شخصیت با رفتار حرفه‌ای تفاوت پیدا می‌کنه.

      من خیلی موقع‌ها معمولاً خودم آشپزی می‌کنم و غذا درست می‌کنم و غذاهام هم اینجورین ته چین و سمبوسه و این چیزاست.

       اصلاً هم توی حساب و کتاب این نیستم.

       بعضی‌ها میگن نه دیروز غذای سرخ کردنی خوردیم دیگه دو سه روز باید غذای پختنی باشه.

       اصلاً از این داستان‌ها ندارم، هر روز هرچی داشتیم می‌خوریم و نتیجه‌اش هم دارید می‌بینید.

       ولی رفتار من تغییر کرده،

       من اون زمانی که خیلی چاق بودم آشپزی نمی‌کردم ولی چاق بودم،

       الان که کلاً بیشتر وقت‌ها خودم آشپزی می‌کنم، خیلی هم عالی آشپزی می‌کنم، خودم لاغرم.

       پس وقتی شما از محتوا استفاده می‌کنی، محتوای ذهنیت عوض میشه و رفتار شخصی با رفتار شغلی تفاوت پیدا میکنه.

      ❓سوال؟؟شام هم برنج می‌خورید؟؟واقعا چیزی که می‌خورید فرق نداره؟؟

      استاد:

      وقتی نیاز باشه می‌خورم، هیچ فرقی نمی‌کنه، شام برنج می‌خوری چیه، حق دارید شما، راست می‌گید، خودم هم قبلاً همینجوری بودم، 

      هر وقت که حرف از لاغری می‌شد، همه می‌گفتن برنج رو قطع کن،همین الانشم اینجورین میگن، برنج و نون نخور لاغر میشی،خودم هم قبلاً اینجوری بودم، ولی الان غذام با بقیه فرقی نمی‌کنه،اصلاً لاغری با ذهن رو برای همین دارم آموزش میدم به خاطر اینکه نخوایم مثل آدم‌های متمایز از دیگران باشیم، هرچی دوست دارید بخورید، 

      هیچ چیزی رو من تفکیک نکردم،حالا شاید مثلاً یه چیزی رو دوست نداشته باشم،الان یه سری علایقم شاید عوض شده باشه،مثلاً قبلاً به شدت علاقه داشتم به بستنی، الان علاقه خاصی ندارم،نه اینکه نخوام بخورم، علاقه‌ای ندارم،ولی مثلاً برنج و نون و این چیزها رو که دارید می‌بینید،یه سری‌هاشون رو براتون می‌ذارم مثل همین سمبوسه که نون داشت که خیلی‌ها می‌ترسن،

       روغن داشت که خیلی‌ها می‌ترسن،

       پنیر پیتزا توش بود که خیلی‌هاتون وحشت می‌کنید،سیب زمینی هم داشت، که خیلی ها میگن سیب زمینی هم می‌خوری،؟سیب زمینی هم توش بود،تازه نوشابه هم باهاش خوردیم،پس همه چی توش هست و تفکیک نمی‌کنیم.

      سپاسگزارم از شما استاد عزیز💖🙋🏻‍♀️🌼🦋💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مصی
      1402/04/04 10:54
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 732 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام 

      زمان هایی که رژیم میگرفتم و به شدت ورزش میکردم همیشه به فکر هدف بودم و همین باعث می‌شد که مدام وزنگیری کنم و هر هفته سایز کنم و وقتی میرفتم روی ترازو و میدیدم کاهش وزن ندارم یا خیلی کم وزن کم کردم عصبانی میشدم و دوباره پرخوری میکردم بعد دوباره رژیم میگرفتم انگار با همون چند روز ول کردن رژیم تمام زحمات چند هفته ایم به هدر میرفت نا امید و با حال بد بودم اما الان به لطف خداوند و استاد خوبم دیگه حواسم به چاقیم و هدفم نیست الان دارم لذت میبرم از اینکه هر روز دارم چیز جدیدی یاد میگیرم هر روز توجهم به لاغریه و وقتی میبینم بدون ولع غذا میخورم فقط برای رفع نیاز بدنم ورزشی که عاشقشم و انجام میدم و حال خوبی که بعد ورزش دارم خیلی حس خوبیه و من دارم از این مسیر لذت میبرم وقتی میبینم هر روز رفتارم با مواد غذایی داره عوض میشه ذوق میکنم چی از این بهتره که حس ناب زندگی شاد و درک کنی منی که هر روز افسرده و افسرده تر میشدم قبل غذا ماتم داشتم بعد خوردن غذا عذاب میگرفتم خودم و تو آیینه نگاه نمیکردم از خودم خجالت میکشیدم که چرا این همه میخورم خوب الان چی ؟الان با مواد غذایی دارم درست رفتار میکنم، بدون حسرت خوردن، یا ولع خوردن، یا اینبار بخور بی خیال دوباره رژیم میگیری، دیگه غذاهام و تفکیک نمیکنم ،کالری شماری نمیکنم، وزن و سایز نمیگیرم، بار فشار چاقی از روی مغزم برداشته شده و دنبال نتیجه نیستم چی بهتر از این احساس‌های ناب که در من در حال رشده چی کار باید میکردم که اینقدر حالم خوب باشه ؟!!!خدایا شکرت واقعا نمیدونم چطور شکر کنم و چطور از استادم تشکر کنم در من دگرگونی زیادی رخ داده و هر روز با عشق دارم به این سفر هیجان انگیز ادامه میدم تا حالا برام مثل مدرسه و دانشگاه بود اما با گوش دادن این فایل احساس کردم به یه اردو رفتم یه سفر بی نظیر که باید از تک تک لحظه هاش لذت برد عجب چیزیه این مسافرت تناسب فکری

       خیلی از آدم ها همیشه توی سفر چون همیشه میخوان به مقصد برسن و فکر می‌کنن حالا هله هوله بخورن یا بخوابن توی مسیر  تا برسن به مقصد و از زیبایی های جاده و مسیر لذت نمی‌برند و فقط مقصد و هدف براشون مهمه و حسابی خسته میشن و غر غر میکنن که کی میرسیم حالا وقتی به مقصد میرسن این دفعه اضطراب اینو دارن که میخوان کی برگردن و از همون مقصد هم لذت نمی‌برند و بعدها با دیدن عکسها و فیلم‌ها تازه متوجه میشن ای چه حیف سفر تموم شده و چه خوب بود سفرش چقدر خوش گذشت مشکل اینجاست که اگه ما نگرشمون و تغییر بدیم از تک تک لحظات سفر لذت ببریم همش به فکر مقصد نباشیم هر جا دیدیم با صفاست بزنیم کنار جاده و خوش بگذرونیم سفر رفتن و زندگی کنیم دقیقا مسیر تناسب فکری هم مثل یه مسافرته که باید هر جا دیدی فایلی خیلی قشنگه بزنی کنار و بارها و بارها ازش لذت ببری و درس بگیری و به هدف و مقصد فکر نکنی خوب حالا گیرم لاغر شدی سایز مورد علاقه اتم شدی که چی ؟وقتی ذهنت چاق باشه اصلا از اون وزن و سایزت هم نمیتونی لذت ببری پس الان یاد بگیر تمرکزت نره روی هدف بلکه بزار ذهنت آرامش و یاد بگیره، بزار ذهنت درست زندگی کردن و شاد بودن و یاد بگیره، بزار ذهنت سپاسگزاری از خداوند و یاد بگیره، بزار فرمان‌های مغزیت اصلاح بشه، رفتارت تغییر کنه، فقط نباید از سایت فاصله بگیری نباید تو این مسافرت به جاده بیراهه بری ،هیچ راه میانبری وجود نداره به این فکر کن که مسیر درست سفر همینه و اگه خارج بشی به مشکلات زیادی میخوری من به یاری خداوند در این سفر شگفت انگیز به مسیرم اعتماد کامل دارم و با عشق بی نهایت ادامه میدم هدف لذت بردن از مسیره و در طی مسیر چیزهایی که یاد میگیرم حکم سوغاتی هایی داره که در هر گام به من هدیه داده میشه الهی شکرت برای هدایتم به این مسیر خدایا شکرت استاد بی نهایت سپاسگزارم من چاقی رو رها کردم و هدف و مقصد و رها کردم و از تک تک لحظات سفر هیجان انگیزم در حال آموختن و لذت بردنم با آرزوی بهترینها برای شما استاد خوبم و دوستان همگام  الهی خودم رو به دستان امنت سپردم خدایا دوست دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار moradisomaih20@gmail.com
      1402/03/05 14:46
      مدت عضویت: 731 روز
      امتیاز کاربر: 998 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 725 کلمه

      سلام، قبل از هر چیزی بگم ممنونم استاد باعث شدی امیدوارتر بشم به مسیر لاغری باذهن که درون قرار گرفتم ممنونم از راهنمایی ها و اموزش های بینظیرتون که دلگرمی شد برای من که به مسیرم با جدیت بیشتر ادامه بدم  

      از مطالب این گام خیلی لذت بردم و با دقت شروع به خوندن کردم و دیدگاه خانم فاطمه سادات هم فوق العاده دوست داشتم و یه جور اطمینان به جسمم پیدا کردم که دیگه دخالتی توی اینکه پس کی قراره لاغر بشه نکنم چون فهمیدم قانون آفرینش جسم منو لاغر و زیبا افریده و وظیفه طبیعیه و برنامه ریزی طبیعی جسمم اینه که منو همیشه لاغر و سلامت حفظ کنه و دیگه نیازی نیست من نگران این مسئله باشم حالا چجوری میخواد شروع به لاغری کنه و نیازی به تلاش های و محدودیت های بیرونی نداره تا لاغر بشه ممنونم از جسمم که خودش خودشو هر لحظه ترمیم میکنه و چاقی طبیعتش نبوده و نیست و وظیفه و برنامه ریزی چاق شدن رو نداشته و نداره و همیشه توی پیش فرض الهیش در حال حرکت کردن بوده و هست ، فقط ما با ذهنمون کار کرد طبیعیشو داشتیم مختل میکردیم ناخواسته 

      خدایا شکرت که این معلوماتو دارم یاد میگیرم و به یاد میارم 

      خب استاد چنتا سوال پرسیده بودین توی متن 

      که دوست دارم به تک تکشون تا جایی که درک کردم پاسخ بدم ،

      توی این گام گفتین لاغری و رها کنیم لاغر میشیم 

      یعنی جسم فعلیمونو  با نقطه پایان و وزن و حالت ایده ال هر لحظه مقایسه نکنیم و این مسیر لذت ببریم ، قول میدم که دیگه با نقطه پایان جسمم و مقایسه نکنم چون توی زمان های که میرم جلو اینه خودمو تو لباسم میبینم و مطمعا ناخودآگاه شروع به مقایسه میکردم و با رها باعث میشده از این مسیر و راه صحیح منصرفم کنه

      خب حالا بریم به سوالات پاسخ بدم 

      ۱- احساس شما به چه میزان تغییر کرده؟ به همان اندازه موفق هستی : باید بگم با هر گام احساسم بهتر میشه و آرامش بیشتر و اطمینان بیشتری به مسیر لاغری با ذهن پیدا میکنم  ، خدایا شکرت که به اندازه همین گام تونستم موفق بشم و لاغری با ذهنو یاد بگیرم

      ۲-نگرانی شما از لاغر نشدن به چه اندازه به اطمینان لاغری با ذهن تبدیل شده ؟ به همان اندازه موفق هستی :نمیتونم انداره گیری کنم ولی میتونم بگم نصبت به قبل خیلی حس و ایمانم بیشتر شده نسبت به یک ساعت پیشم که این مطالبو بارها خونده بودم اما بی دقت میخوندم و برای بار دیگه خوندم و درک میکنم دیگه مثل قبل نگران نیستم و میخوام با اطمینان به جسمم مسیر ذهنی لاغریو ادامه بدم 

      ۳- ترس از خوردن مواد غذایی به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده ؟ به همان اندازه موفق هستی :خب میتونم بگم دیگه از هیچ ماده خوراکی ترسی ندارم و خوشحالم که برای بدنم مفید هستن و باعث میشن انرژی لازمو ازشون دریافت کنم خدایا شکرت با تغییر دیدگاهم به مواد خوراکی بجای ترس از اونا با آرامش و حس بهتری خوراک مورد نیازمو مصرف میکنم و از بودنش لذت میبرم و شکر گذارتر هستم بجای ترس که همه ای این نعمت ها رو که باید شکر گذارشون میبودم وقتی در اختیارم هستن. تا به من خدمت سلامتی و انرژی و شادابی و جونی بدن و سهمی توی مسیر زندگی داشته باشن خدایا شکرت که نگاهمو به خوردن و خوراکی تغییر دادم

      ۴-ارتباط شما به چه میزان با خودتان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی :خوشحالم از اینکه خودمو تو این شرایط جسمی و ذهنی پذیرفتم و خودمو دوست دارم با همینی که هستم و قبول کردم که من ناخواسته به قدرت ذهنم آموزش چاقی [سد چاقی ساخته بودم ]مثل رودخانه که به خودی خود جاریه اما ما انسان ها میایم و باسخت سد مانع از جریان و عبورش میشم

      منم همینجوری با اموزش های چاقی سدساخته بودم و یادم رفته بود لاغر شدن یه پروسه طبیعی و الهی در پیش فرض وجودی من هست

      دوست دارم خودمو و جسمم و ذهنمو که داره حقایقو میفهمو و به یاد میاره پیش فرض خودشو و متصل شدنشو به خداوند و چه در چاقی و چه در ثروت و چه در روابط

      خدایاشکرت

      استاد ممنونم که باعث شدی با نوشتن دیدگاهمون به فکر برو بریم و فکر کنیم و کشف کنیم خودمونو

      .ممنونم از اینکه دیدگاه منو میخونید و امیدوارم بتونم مشوق خوبی در مسیر لاغری برای هم مسیریا و دوستای عزیزم باشم ۳-

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/26 13:45
      مدت عضویت: 486 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,168 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم 

      سلام .

      بازم من دچار حیرت شدم البته حیرت کردنم در این سایت برام داره طبیعی میشه اولها با خودم می گفتم مگه میشه انقدر دقیق . الان می گم بله میشه . چقدر به جا این موضوع مطرح شد . خب من این چند روز مخصوصا از وقتی دوره تغییر عادت رو به تمرینات خودم اضافه کردم  میزان عملکردم بهتر شده . بیشتر در این فضا هستم . فرمولای لاغری به کار افتادن . 

       چقدر این ترتیب بندی ها با ذکاوت و هوشیارانه ترتیب داده شده که دقیقا می دونید ما کجا دچار لغزش میشیم و اول فایل هم خیلی عالی گفتید توجه به نتیجه  باعث میشه شما لیز بخورید و احساستون در مسیر بد بشه . خب من این فرمولم پیدا کردم . پس کلا این رو هم کنار میزارم . اصلا مهم نیست چه نتیجه ای میگیرم چون من زیاد حساس نیستم روی وزنم . خودش به روند خودش برمیگرده . درست مثل زمانی که من بیمارم بعد از چند روز بیماری از بدنم میره . خب من یه مدته دچار اضافه وزن شدم و به خاطر فرمولهای غلط ذهنم روند طبیعی بدنم به سمت چاقی رفته . الان که دارم از دو جهت یعنی هم ذهنی هم عملی روی خودم کار میکنم خب بعد از مدتی حالت مریضی از بدن من میره و در حقیقت جسم من خودبه خود خودشو لاغر می کنه و به طبیعتش برمیگرده  و چقدر حالم خوب شد که در نوشتتون گفتید یهو به خودت میای میبینی از لاغریت گذشته و تو اصلا متوجه نشدی کی این اتفاق افتاد . خب این فرمول حال منو خوب می کنه . من همین که وارد سایت شدم و خداوند هدایتم کرد لاغر شدم تموم شد و رفت . یعنی من به هدفم رسیدم . الان دیگه دارم با دنیای لاغریم زندگی می کنم که شخصیت لاغریمو کشف کنم که اون رو بسازم . چون شما هم در اول دوره گفتید در پایان دوره شما شخصیتتون تغییر می کنه و من دارم این روند رو میبینم . به قول خانومی که نوشتشون رو در بالا گذاشتید  و البته یکم بعضی جملاتش برام پیچیده بود اما یه نکته رو فهمیدم که دیگه نگران نیستم نگرانم . یعنی نگرنده و مشاهده کننده . پس نگران نتیجه نبود . ما همین که وارد سایت تناسب فکری شدیم نتیجه رو گرفتیم تموم شد و رفت و حالا دیگه داریم با شخصیت لاغری و در دنیای لاغری زندگی می کنیم . عاداتمون رو مطابق شخصیت لاغری می کنیم . فرمولای ذهنی لاغری رو انتخاب می کنیم و خلاصه با لاغریمون حال می کنیم . ولی واقعا دنیای لاغری خیلی شیرینه ها . این دنیای لاغریه . نه اون دنیای لاغری مزخرفی که دکترای تغذیه ساخته بودن اینو بخور اون و نخور . وای چه عذابی بود . البته من که نمیتونستم دوام بیارم . ولی واقعا خیلی ها خودشون رو آزار دادن و همچنان دارن میدن . یه چیز دیگه هم که در صحبتاتون فهمیدم پاسخ به یکی از کاربران بود که گفتن چرا من اولش بنا به نیاز جسمم میخوردم یعنی نقطه سیری و گرسنگی رو پیدا کرده بودم .  ولی مدتیه دوباره دارم پرخوری می کنم و شما چقدر خوب گفتید که خب ذهنت از فضای لاغری با ذهن خارج شده یا کمرنگ شده دوباره چاقی داره توی ذهنت صحبت می کنه و این واقعا درسته .

      من الان نقطه گرسنگی رو پیدا کردم وقتی بر اساس گرسنگی جسمی غذا میخورم نقطه ی سیری رو هم عالی پیدا می کنم . ولی وقتی بر اساس فرمول ذهنی چاقی غذا بخورم نقطه ی سیری رو تشخیص نمیدم . پس خیلی مهمه که موقعی که واقعا جسممون به غذا نیاز داره بخوریم نه وقتی که ذهنمون میگه . 

      اما این اتفاق کی میفته وقتی ما  ذهنمون رو در فضای لاغری با ذهن قرار داده باشیم . در این صورت ذهن لاغر فعاله و ذهن لاغر با طبیعت جسم هماهنگه . پس وقتی ما میخوایم دیگه بر اساس گرسنگی و سیری یعنی زبان بدن غذا بخوریم ذهن لاغر ما با این تصمیم هماهنگه و بهمون کمک می کنه که این تصمیم رو اجرا کنیم ولی وقتی از اینجا دور باشیم خب دوباره طبق عادت چاقی همون فرمولا میاد توی ذهنمون . سالها تکرار شده و به نوعی عادت ذهنه اگه ما این جا تمرین نکنیم و روی خودمون و ذهن لاغرمون کار نکنیم خب همون فرمولا دوباره میان برای عملکرد و ما دوباره همون رفتارا رو انجام میدیم . 

      پس خیلی مهمه ما در این فضا بمونیم . نتیجه رو رها کنیم . نتیجه به ما داده شد . خدا ما رو به آرزومون رسوند . ما همین که اومدیم اینجا لاغر شدیم و جسم هم خودبه خود تمام بیماری چاقی رو از بدن پاک می کنه و میبره . با این دیدگاه من به جای توجه به آینده و خراب شدن حالم به خاطر دور بودن از هدفم و افسرده شدن توجهم میره به حال کردن از امروزم . اینم یه فرمول دیگه که خودمو با روز اولی که اومدم مقایسه کنم نه با آینده . اینجوری روند تغییراتم رو میبینم و به خودم آفرین میگم . 

      احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من حالم خیلی بهتر شده . واقعا خوشحالم این روزا . میدونید من حس کسی و دارم که یه مساله ی سخت فیزیک یا ریاضی براش حل شده . خیلی درگیر بودم قبلا و پناهی نداشتم جز غذا ولی الان این فرمولمم نسبت به غذا تغییر کرده من پناهم شده سایت تناسب فکری . چون آرامشم و اینجا پیدا کردم . 

      نگرانی شما از لاغر نشدن به چه اندازه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من دیگه نگران نیستم البته روزای اول و دوم فقط امید  داشتم ولی هر چی پیش اومدم و بهتر با فضای تناسب فکری آشنا شدم و مخصوصا فایلهای تغییر عادت کم کم امیدم تبدیل به ایمان شد و باز هر چقدر میبینم که حالم نسبت به عملکردم بهتر شده و عملکردم همسو با نیاز بدنمه باز ایمانم بیشتر تبدیل به اطمینان میشه . 

      ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من وقتی فرمول خوردن بر اساس فرمول ذهنی رو تبدیل کردم به خوردن بر اساس زبان بدن خب ترسم دیگه رفت . ترس من زمانی بود که من با زبان چاقی میخوردم . ولی الان دارم با زبان بدن میخورم . زبان بدنم که زبان لاغریه و طبیعتش لاغریه پس طبیعتا من دیگه ترسی از خوردن ندارم و حتی هر روزم که داره می گذره که میبینم پرخوری نمی کنم بیشتر ترسم میریزه 

      ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من رابطم با خودم خوب شده طوری شده که برای حال خوبم لازم نیست برم پیش دوستام یا برم سراغ غذا . من میام اینجا و با خودم روبرو میشم . اینجا خود لاغرمو بهم نشون میده و البته در عین حال گفته شده که با خود چاقتون هم در صلح باشید چون اونم خودتون ساختید . پس من حالم با خودم خیلی خوب شده . با خودم آشتی کردم و از این بابت آرومم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 566 کلمه

      به نام خالق زیبایی ها سلام . در زندگی سعی کنیم به هدف نچسبیم و از مسیر لذت ببریم . چقدر این فایل به موقع بود درست با حال و هوای امروز من هم خوانی داشت یه نکته یه درس عالی یادآور کرد این که خودم با افراد دیگه مقایسه نکنم خودم تنها با قبل خودم مقایسه کنم و با نگاه  حسرت  و یاس و ناامیدی به زندگیم و آدم هایی که خواسته ها و آرزوهای من زندگی می‌کنند نگاه نکنم. هدف لاغری با ذهن تایم سیری و گشنگی ما نیست بلکه داشتن احساس خوب موقع غذا خوردن و همین طور بعد آن این که عذاب وجدان نداشته باشیم و مواد غذایی رو دشمن خودمون ندونیم بلکه محبتی هستند از سوی رب برای تامین انرژی و رفع نیازهای بدن ما خداوند همه چی متناسب و درست و به اندازه آفریده و هیچ چیز بدی در این جهان نیست که بگیم باعث میشه به ما آسیب بزنه بلکه این قدرت فکر ماست که میتوانه یه موضوع و یه شی آسیب زننده یا مایه خیر و برکت نشان بده همه چی به نگرش ما بستگی داره بزرگترین نتیجه و بهترین نتیجه که از اولین نتایج هم هست همین داشتن ذهن آرام و بدون هرگونه ترس و نگرانی هست این که انقدر ذهنت آزاد و رها از خورون و نخوردن نگران چاق شدن و نشدن باشه که به راحتی بتوانی تمرکزت روی مسائل دیگه و پیداکردن راه حل ها و بهتر و زیباتر رندگی کردن بزاری و تناسب اندام وقتی ذهن ا قید وبند و نگرانی برای چاقی و لاغری رها بشه لاجرم اتفاق می‌افتد رب این جسم درست و دقیق آفریده به قول استاد تناسب اندام پیش فرض این جسم هست پس کار خیلی راحت تر از اون چیزی که به نظر میاد تنها باید رها کنیم فرمول های چاقی رو تا بدن به حالت پیش فرض خودش برگرده یعنی تناسب اندام یعنی سلامتی و تندرستی و این کار نیاز به پشت کار ما در این مسیر داره همین که وقتی می‌بینیم حالمون خوبه با لذت غذا میخوریم و بعدش هم حالمون خوبه همین که ببینیم امروز از مواد غذایی ترسم کم تر شده نسبت به دیروز همین موفقیت های ریز و درشت و ببینیم و خودمون به خاطرش تحسین کنیم همین بودن در این مسیر و دیدن فایل ها و نوشتن و خواندن کامنت ها و باور به خود به این جسم و دست برداشتن از ورزش و رژیم های مختلف خودش یه شجاعتی می‌خواهد که هرکسی نداره پس باید به خودمون افتخار کنیم که در این راه قدم برداشتیم و برخلاف اکثر مردم مسئولیت چاقیمون پذیرفتیم و میخوایم بهبود پیدا کنیم تغییر کنیم و دست از گله و شکایت برداشتیم این فوق العاده و باعث افتخار خدایا شکرت برای این همه نعمت که تنها در ابتدای این مسیر نصیبمان کردی متشکرم متشکرم متشکرم . مریم جان و همین طور جسم عزیزم از شما دو عزیز متشکرم برای این که در تمام این سال ها صبوری کردید متشکرم برای این که هربار که خواستم رشد کنم تغییر کنم و بهبود پیدا کنم به بهترین شکل ممکن همکاری کردید و از شما دو عزیز جان معذرت میخواهم برای این که این تلاش و پشت کارتون ندیدم و بهتون فشار آوردم و اذیتتون کردم متشکرم برای این که من میبیخشید و در این مسیر همچنان عالی من همراهی میکنید خدایا متشکرم برای داشتن این جسم توانا و عالی متشکرم متشکرم متشکرم.                      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/05/22 16:08
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,488 کلمه

      سلام بر استاد عطار روشن گرامی و  تمامی دوستان خوبم 

      من کسی هستم که رویای تغییر کردن دارم و هر روز با تمام وجودم دارم روی خودم کار میکنم که در تمام جنبه ها تغییر کنم .

      استاد چقدر این فایل شما به جا بود برای من چقدر در زمان درستش به این فایل رسیدم  میدونین چرا ؟

      حقیقتا باید اعتراف کنم دو  روزی میشه که یه سری افکار سراغم اومده که میگه  بسه تا کی میخوای همش فایل گوش بدی و بنویسی تو که دیگه لاغر تر نشدی تو. که انگار یه مدته در یه وزنی موندی و تکون نمیخوری  و تو که پول خرید دوره ی اصلی استاد رو هم نداری پس  خودت رو گول نزن با این فایلهای  رایگان  دیگه بیشتر از این به جایی نمیرسی در حالی که تو پرانتز باید بگم با همین فایلها ی رایگان تونستم   اندام جدید و زیبایی پیدا کنم که از نظر خیلی‌ها شاید ایده آل و خوب  باشه و بهتر بگم  یه اندام متناسب گونه تا حدودی دارم اما خودم دوست دارم بازم وزن پایین تر رو مثل گذشته که به روز رژیم به وزن ۵۹ کیلورسبده بودم رو تجربه کنم خلاصه  در همین افکارمنفی بودم که انگار اره دیگه فایده نداره  اخه  تو چند سال که در مسیری و … که همین دو شب  پیش یکی از اطرافیان من که دقیقا تو رده سنی خودم هست و دقیقا  دو زایمان هم  داشته و … اومدن  خونه ی ما برای دیدن همدیگه  و ایشون زمانیکه رسیدن از شدت گرما بالا پوش خودشون رو در آوردن و من اندام این خانم رو وقتی دیدم حقیقتا. برای یک لحظه  از خودم  بیشتر ناامید شدم ایشون حد اقل ده کیلو ازمن لاغر تر بودن با اندام بسیار لاغر و کشیده و قد بلند آن طوری که همیشه دوست دارم خودم باشم یا دست و پاهای کشیده و لاغر و کمر باریک و  بالاتنه و پایین تنه ی ظریف که وقتی دیدم بسیار لذت بردم و اما برای یه لحظه از خودم ناامید شدم و  در دلم گفتم من هم می‌خوام اینجوری باشم و خلاصه اینکه یکم از شرابط فعلی خودم که شاید یه زمانی آرزوی خودم بودوشاید  الان  هم آرزوی خیلی‌ها  باشه  ناراضی شدم و ناامید شدم و واقعا ته دلم  از خدا خواستم شرایط خرید دوره رو برام مهیا کنه تا منم به اندام رویایی خودم برسم و انگار برای یه لحظه احساس کردم که من تا حالا هیچ کاری نکردم و در مقابل این فرد بسیار اضافه وزن دارم و …. خلاصه اینکه  همین جا بود که به قول. استاد گفتم  به مو میرسه اما نمیزارم پاره بشه من با همین افکار و حال روحی بهم ریخته بعد از مدتها در سایت بودن که همیشه حس و حالم خوب بوده و از خودم راضی بودم بازم  امروز اومدم داخل سایت و  به این فایل رسیدم و به خودم گفتم بیا اینم فایل امروز که بازم به من گفته میشه در مسیر بمان و ادامه بده و خیلی بهتر شدم انگار مخصوص خودم بود فایل امروز رو با تمام وجودم درک کردم 

      اما انصافا این دو روز گذشته من تخت فشار همین یکم چاقیم در جسمم بودم و تا حد زیادی هم من رو اذیت کرد و هنوزم تا حدودی با من هست  اما دوباره دارم خودم رو میکشونم که نه فروغ با تمام مشکلاتی که داری و چاقی که در هر کجای جسمت میبینی ادامه بده و بارها گفتم فروغ  تو نباید افت نکنی درسته هنوز  با نتیجه ی ایده آل و رویایی کمی فاصله داری اما بازم ادامه بده اگر  حالت بده بازم ادامه بده اگر افراد لاغر تر و زیباتر. رو میبینی اما هنوز  توچاقی بازم باید ادامه بدی اما باید یاد بگیرم کاری  به این یکم چاقی خودم  درجسمم نداشته باشم و همش بهش فکر نکنم و اینقدر ادامه بدم تا بلخره جسمم تغییر کنه اما باید اعتراف کنم در همین دو روز که این فرد لاغر رو دیدم اونم از نزدیک اینقدر حالم  از خودم بد شد که حتی برای یه لحظه  گفتم نکنه باید رژیم بگیرم  و  کمتر بخورم و برای یه لحظه به خودم اومدم که نه بابا چی میگی این که راهش نیست اتفاقا خود همین خانم بسیار لاغر هم خیلی کم خوراکه اما همه چیز میخوره و دیدمش در قید و بند  هیچ رژیمی نیست و اتفاقا داشت حرف میزد که من دو جلسه هست میرم باشگاه برای سلامتی نه لاغری آخه تحرکی ندارم و حتی برای یه لحظه گفتم انگار من هم باید برم باشگاه که لاغر بشم اینطوری فایده ندارد اما دقیقا در همون لحظه گفتم همین خانم بسیار لاغر بدون باشگاه سالها هست متناسب حتی باردار شد و تازه زایمان کرده نزدیک نه ما هست اما بازم بسیار متناسب و لاغرموند حتی یک ذره اضافه وزن نداشت و داشتم به خودم میگفتم چی میگی ورزش  ورژیم دلیل لاغری ایشون نیست اما به‌شدت ناراحت شدم و تخت فشار روانی قرار گرفتم که برای یه لحظه میخواستم به ورزش و رژیم پناه ببرم . و من همش دیروز که میخواستم بیام داخل سایت به خودم میگفتم خجالت بکش تو از سال ۹۸  در این مسیری و هنوز نتونستی کاملا لاغر بشی حالا این یکی دو روز نری چی میشی  و دلم نخواست و نمیومدم و خلاصه  باید بگم من  دو روز پیش خودم رو با اون اندام ایده آل و رویایی که در بعضی افراد متناسب  اطرافم هست   مقایسه  کردم  و به خودم گفتم  تو که انگار برای خودت  کاری نکردی بعد این همه مدت هنوزم چربی اضافه در فلان اندام داری و اما واقعا باید بگم اولین ضربه ی این مقایسه این بود که من یه  مدت حالم بد بود و  ناامید بودم و در مسیر درستی نبودم  اما با انجام تمرین سپاسگزاری و به یاد آوردن اینکه کجا بودم و الان کجا هستم کمی آرام تر شدم  و واقعا به خودم یاد آور شدم که قبلاً  در چه شرایط زجر  آوری بودم و اما الان در چه شرایط عالی و نرمالی هستم و تا حدودی بهتر شدم اما ته دلم یه نجوایی بود و هنوز هست که خجاللت بکش بعد از این همه مدت خصوصا که تازه متوجه شدم نزدیک به سه سال هست که من دارم  در سایت تلاش میکنم و اما به اندام لاغر دلخواهم نرسیدم و از ته دلم آرزو میکنم به سرزمین لاغرها هدایت بشم .

      من باید بگم بسیار فرد قوی هستم که بازم  این تفکر رو پیدا کردم که بخوام خودم رو با  اون نقطه ی پایانی  مقایسه کنم و  اما  قوی بودنم اینجا هست که نزاشتم این کار من رو از مسیر دور کنه و شکست بخوریم.

      در اصل من حق دارم خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کنم که درچه شرایط سختی  بودم وچقدر اضافه وزن داشتم و اما الان در چه شرایط نرمال و عالی هستم و چقدرکم. اضافه وزن دارم اونم با آزادی کامل درخوردن و… خوشحال باشم و یا اینکه حق دارم  الان خودم رو با خیلی از افراد لاغر و متناسب وخوش اندام اطرافم مقایسه کنم که هیچ محدودیتی ندارن و جسم زیبایی هم دارن وناراحت و ناامید بشم انتخاب با خودم هست کدوم مسیر  رو انتخاب کنم ؟

      پس من یاد گرفتم باید خودم رو با خودم مقایسه کنم  چون بارها شده وقتی عکس شگفتی سازان رو دیدم که ده ها  کیلو کم کردن ناامید شدم که چرا بقیه ازاین راه اینقدر نتیجه گرفتن اما من در حد بسیار کمتری وزن کم کردم و یه وقتهایی  شده گفتم انگار  من در این حد میتونم کم کنم و استپ وزنی دارم و بیشتر اوقات این قضیه رو به نبودن در دوره ی اصلی ربط دادم اما یکی نیست به من بگه من درگذشته همین وزن رو نمیتونستم به راحتی کم کنم و اگر کم میکردم ماندگار نبود حالا که اینقدر راحتم  چرا گله دارم ؟؟؟

      واقعا من  دو روزی میشد حالم گرفته و بد بود و من در مسیر.نادرست  بودم   و به تمام نداشته هام توجه میکردم .

      اما با شنیدن این حرفها بارها به خودم میگم آفرین  که لیز نخوردی و دوباره داری ادامه میدی .و من چقدر خوشحالم که در این مسیر هستم و این فایلها رو هست که گوش میدم و می‌نویسم .

      چند نکته :

      من با به اندازه  غذا خوردن انباشته کردن چربی در بدنم رو کاهش میدم و متوقف میکنم و اینن توقف کردن چربی به نخوردن چربی نیست و هیچ ربطی به موادغذایی نداره پس تفکیک مواد غذایی نکنید رفتار خودتون رو درست کنید.

      خوردن یک فرمان مغزی هست و قابل تغییر کردن هست مثل ضربان قلب و تنفس و … و بدون درگیری میشه این فرمان مغزی کمتر صادر بشه و ما لاغر بشیم .

       من در هر شرایطی هستم فقط کافیه ادامه بدم در نهایت  به وزن دلخواهم میرسم .

      من  هم باید اعتراف کنم با آشپزی های استاد دل و جرات خوردن  انواع غذاها در من بیشتر شده و اما متوجه هستم  که استاد رفتارش با غذاها  تغییر کرده که جسم ایشون تغییر کرده .

      من هم درگذشته بر این باور بودم که باید یه سری خوراکیها رو نخورم که لاغر بشم اما الان بر این باور هستم که همه خوراکیها برای لذت بردن من آفریده شدن و من از همه ی اونها  رو باید بخورم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1401/03/25 09:28
      مدت عضویت: 1247 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,091 کلمه

      خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی 

      دیدگاهی ک صب زود نوشته بودم رو چن دقه بعدش متوجه شدم ک اشتباهی در پاسخ دیدگاه یکی از دوستان نوشتم و مجبور شدم حذفش کنم ،چن دقه ای برام شوک بودو ناراحت کننده ولی ب خودم گفتم خب چیه مگه ی بار دیگه مینویسم مث درسی ک ادم ی بار دیگه مرور میکنه یا بچه ها ک این همه  ی تکلیف تکراری و چن بار مینویسن تازه با هر بار نوشتن بهتر از قبل هم میشن ،

      رها کردن ،گاهی اوقات ی چیزیواونقد میچسبیم بهش ک برا خودمون بزرگش میکنیم . رسیدن بهش رو سخت و سخت تر در ذهن ، چرا؟؟چون مدام آنالیزش میکنیم و همین باعث میشه ک جنبه های منفی رو ببینیم و عجله و استرس  ب سراغمون میاد،ک چرا این مدت گذشت نشد ،و تغییرات کوچیکم ک نشونه اس رو نمیبینیم چون چشممون ب هدف نهایی هست ک برا خودمون قرار دادیم،من قراره ۳۶بشه سایزم و این سایز رو برا خودم انتخاب کردم و عجله ب رسیدن این سایز باعث میشه من از سایز ۳۸خودم لذتی نبرم در حالی ک قبلا حتی برای خودمم این سایز لذت بخش و ارزو بود،مدتی پیش ی پیرهن سفید بلند سایز ۳۶ گرفته بودم موقع خرید زیپش باکمک فروشنده ب زور بالا رف واینقدکیپ بود حتی نمیتونستم نفس بکشم تو لباس،ولی چون خیلی شیک بود و دوستش داشتم وکلا همچین پیرهن سفیدی رو همیشه تو رویاهام داشتم همون موقع بدون تردید خریدم وگفتم بدن من میتونه کمتر بشه و من میتونم این لباس زیبارو تو مناسبی  ک مد نظرمه بپوشمش ،تقریبا دوهفته پیش ک مسیر لاغری رو دوباره شروع کرده بودم داشتم لباسارو مرتب میکردم دیدمش وگفتم بپوشمش و وقتی پوشیدمش خودم تونستم زیپشو تا حدودی ک دستم یاری میکرد بکشم بالا وخانوما اینو درک میکنن ک وقتی لباس پیرهنیو ک زیپش پشته بتونی خودت تا حدودی بکشی بالا یعنی اون پیرهن خوبه ب تنت ،من چرخی زدم جلو اینه و بعد از چن دقه کلی فکرای منفی پشت سر هم ، ببین هنوز اونجوری ک میخواسی ب تنت نشد،تازه اینقد چسبیده بهت ک اون پستی بلندی بدنت مشخصه ،این قرار بود وقتی پوشیدی ی جور دیگه باشه تو تنت ،ازاد و پارچه حریرش برات افتادع باشه ولی الان ببین چطوریه،و اونقد اینا یهو و پشت سر هم اومد ک من ی لحظه خواستم زودی لباسودر بیارم از تنم واون همه تغییری ک از موقع خریدش تا الان ک کرده بودمو نمیدیدم ،ولی من آدم قبل نبودم ی لحظه گفتم چی داری میگی غرغرو داری باز ب اخر ماجرا نگا میکنی؟؟؟ پس الان چی؟؟؟اونروز خانوم فروشنده بهت گف صاف واستا و کلی با فشار زیپو کشید بالا، الان تو خودت بدون کمک زیپوکشیدی بالا این یعنی لباست جا داشت ک تو دستاتو ببری پشتت زیپو بگیری وبکشی بالا، توالان با این لباس جلو اینه چرخ زدی بالا پایین شدی اونروز نمیتونسی نفس بکشی تو لباس،اگه اینا تغییر نیس بس چیه،اگه جسمت تا الان تونسته چن سایز بیاد پایین بس برا بقیش هم میشه بهش اعتماد کرد خودتم ک تو مسیری و داری ادامه میدی، و با ی حال خوب لباسو از تنم در اوردم ب خودم گفتم دیگه لازم نیس هی بری واونو بپوشی و بدنتو اندازه بگیری باهاش، روز موعدش ب راحتی همونجوری ک تو رویاهاته ب بهترین شکل میپوشی و لذت میبری و من ب این فکری ک در لحظه بهم اومد کاملا اعتماد وایمان دارم چون بارها بهم اثبات شده،و همه ی اینها رو مدیون این سایت هستم ،این حال خوش این تغییرات ،و حتی بعد چن روز ک یه جا مهمون بودم بهم گفته شد ک باز تغییر کردی و لاغرتر شدی و من اینو ی نشونه برا خودم دونستم ک اره من تو مسیرم و اعتمادم بیشترو بیشتر شد ،،  من اوایل ورودم ب سایت و بعدش خرید دوره های رسیدن ب ارزوها با قدرت ذهن ،هدف اولم از خرید دوره، رسیدم ب رابطه ی از هم پاشیدم بود ک ارزو داشتم ک درست شه و برگردم ب سابق، ی مدت از دوره گذشته بود و من همچنان چسبیده بودم ب هدف و فک میکردم ک با چنتا فایل گوش دادن باید عشقم برگرده وهمه چی یهو گل و بلبل بشه ، ی وقتایی در ناامیدی کامل میرفتم و حتی لیز میخوردم ولی خدا با من یار بود ک در تمام اون ناامیدی ها ی چیزی درونم میگف تو ک دیگه هیچ راهی برات جز این نیس یا همون راه مرگه ک قبلا بهش فک میکردی یا ادامه این مسیر ذهنی ک در پیش گرفتی و باز هر جور بود فایلا رو ادامه میدادم حتی اونجام فایلی ب  این مظمون بود ک هدف رو رها کنیم ،این ک این مدت گذشته من ب اون ارزو نرسیدم پولدار نشدم یا ارزوی من ک برگشت عشق بود و رابطه خوب و اونجا من این رها کردن رو با خودم تمرین کردمرها کردم اون اخر کارو و تغییرات کوچیکو برا خودم مرور میکردم از ی ذره حال خوب ،از ی روز بدون گریه،از ی لبخندی ک در روز زده بودم ،برا خودم مرور میکردم و دفتری داشتم ک حتی مینوشتم و همین ها باعث شد ک من تمرکزم از اون انتها برداشته بشه واز مسیر لذت ببرم و تغییرات کوچیک باعث دلگرمی و ادامه دادنم میشد، جوری ک منی ک برا رسیدن ب رابطه خوب وارد دوره شده بودم تمام زندگیم تحت تاثیر قرار گرفت از جنبه مالی یا سفرها و کارهایی ک دوست داشتم انجام بدم و حتی همین لاغری وتناسب ک ب مرور و با این مسیر من وارد این دوره ها شدم و کلی تغییر کردم،الان با عمق وجودم درک میکنم ک وقتی بخوام بچسبم ب اخرش لیز خواهم خورد چون نمیزاره تغییرات کوچیکو ببینم و ازشون لذت ببرم ،و فقط دنبال لذت نهایی میشم و خیلی چیزهام انتهایی براشون نیست بس من اون لذته رو شاید هیچوق نتونم تجربه کنم،من از الانم ک لباس های سایز ۳۸برام ازاد شدن از همین تغییراتم در خوردن وولع نداشتن ومدام دنبال چیزی برا خوردن نبودن،ارامشی ک در غذا خوردن دارم و درک احساسی ک از دریافت پیغام ها دارم ،لذت میبرم،لذت میبرم از وقتی ک ب اندازه نیازم خوردم و ی چیزی بهم میگه بسه تو دیگه سیری و دست میکشم از غذا اونم خیلی راحت بدون اینکه مث زمان رژیم چشمم دنبال غذاباشه و فقط اون برگه رژیم ک نوشته فلان اندازه و برام تعیین تکلیف کرده وچقد حس های بد پشتش بود ،بس توجهمو برمیدارم از جسمم از اینکه مدام با گوشه چشمم هی براندازش کنم ک هنوز اون چیزی ک میخواستم نشدی و تمرکزمو بزارم برای مسیرم ،و برای خودم تغییراتمو هم بگم ببینم بنویسم و لذت ببرم

      خدایا شکرت برای حال خوبم برای ارامشم شکرت ک بهم فرصت تغییر کردن دادی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/11/27 19:53
      مدت عضویت: 1432 روز
      امتیاز کاربر: 490 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 810 کلمه

      سلام استاد و دوستان هم مسیر 

      گام نهم:لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید ؟ 

       من هم تمام سال هایی که تلاش میکردم به روش های مختلف لاعر بشم از همون روز اول فقط چشمم به ترازو بود یا منتظر شنیدن جمله ی لاغر تر شدی از اطرافیان بودم و اگر این اتفاق نمی افتاد کلی انگیزه و اشتیاقم از بین میرفت .

      اگر هم این اتفاق می افتاد و کمی وزنم کم میشد یا کسی میگفت انگار یکم جمع و جور شدی شاید چنددقیقه فقط ذوقشو داشتم و استرس کل وجودمو میگرفت که من بااینهمه زحمت بزور این یذره نتیجه رو گرفتن حالا بقیه اضافیارو چجوری کم کنم؟تاکی رژیم تاکی ورزش؟چقدر دیگه باید بدوام تا به هدفم برسم …

      و همین استرسا و گفتگوهای منفی باعث میشد کم بیارم و قید اون روش و بزنم . اما بعد یمدت باز فشار اون اضافه وزن مجبورم میکرد که به یه روش دیگه پناه ببرم ولی این چرخه تا همین دوسه سال پیش ادامه داشت .

      چرا بااین که اونهمه پشتکار داشتم بخودم سختی میدادم موبه مو رژیمو رعایت میکردم ولی بی نتیجه بود؟چون توجهم به جای اون یکم تعییری که داشتم فقط روی مشکل بوده .

      اما تعریف شما از موفقیت  که توی این راه به هدفتون رسیدید از لاغری چیز دیگه ای هستش:موفقیت رسیدن به نقطه ی پایان نیست بلکه به مقدار فاصله ایه که از شرایط خود  از نقطه شروع احساس میکنی .

      یعنی ببین چقدر احساست تغییر کرده ؟چقدر ترست از خوردن کمتر شده ؟ چقدر رابطت باخودت تغییر کرده ؟تاچه حد اطمینان پیدا کردز که میتونی لاغر بشی و نگرانیت از لاعر نشدن کمتر شده ؟  به همون میزانی که تو تموم این موارد تغییر کردی یعنی موفقی و از چاقی داری دور و دور تر و به لاغری نزدیک و نزدیک تر میشی .

      تو هر زمینه ای رهاکردن نقطه پایان و لذت بردن از مسیر باعث میشه احساس خوبی داشته باشی انرژیت بیشتر و بیشتر میشه چون چشمت فقط به تغییراته و باهر تغییر کوچیک کلی خوشحال میشی خودباوریت تقویت میشه. و یدفعه بخودت میای و میبینی حتی نقطه پایان رو هم رد کردی !

      تو یه کلیپی آقایی صحبت میکرد که اسکی بازا اگه بخوان فقط به اون درختا و سنگو موانع  سر راهشون تمرکز کنن بالاخره بخاطر استرس و توجه زیاد به اونا باهاش برخورد میکنن و شکست میخورن اما اگه فقط حواسشون به اون مسیر درست باشه لابه لای درختا فقط دنبال راه باز و درست بگردن درآخر برنده میشن و به هدف نهایی میرسن .

       تو هر زمینه ای چشممون به خوده مسیر باشه که راهو درست طی کنیم نه اینکه کی پس به اون نقطه مورد نظرم میرسم . کی لاغر میشم پس ؟چرا اون لاعر شد من نشدم ؟دیگه انرژی هم میمونه برامون بااین حجم از توجه به ناخواسته و استرس ؟

      مثل این میمونه که من هنوز مدرک دانشگاهیمو نگرفتم ترم اولم ،مدام بیام خودمو با کسی که درسشو تموم کرده و مدرکشو گرفته مقایسه کنم . بگم اون چرا تونسته من نتونستم منطقیه واقعا؟خب اون در زمان خودش کل اون مسیر و طی کرده زحمت کشیده و نتیجه شو گرفته . من هم تا این کارارو نکنم از آسمون که مدرک و نمیارن بهم بدن . لاغری باذهن هم یه پروسه ایه که باید طی بشه اول کار روی ذهنمون انجام میشه و چون دیدنی و قابل لمس نیست ما بعد مدتی خسته میشیم شور و شوق اول و نداریم که حتما برای ما این راهم نتیجه نمیده . اما باید فقط ادامه بدیم رمز کار فقط استمراره . 

      محتوای ذهن ماها خیلی خیلی باهم متفاوته . مقایسه کردن خودمون با حتی نزدیکترین شخصی که هم خونه با ما کار خنده دار و غیر منطقیه .چون معلوم نیست اون آدم تو لایه های زیرین ذهنش چیا ذخیره شده نگرشش به زندگی چیه .مقایسه بزرگترین ظلمیه که در حق خودمون میتونیم انجام بدیم . مطوولیت اشتباهمون رو بپذیریم اما توقع زیادی هم از خودمون نداشته باشیم من اگه گرم به گرم وزن اضافه کردم باید گرم به گرم هم کم کنم نه دوماهه سه ماهه …..

      پس نتیجه نهایی رو رها کنیم . تمام تمرکزمون رو صدرصد بیاریم روی یادگیری بیشتر و آگاهی درست به ذهن دادن . تنها دراینصورت میشه باانگیزه ادامه داد و خسته نشد . بنظر من لاغری دیگه یه هدف نیست که مثلا من به عدد وزنی برسم و برم دنبال زندگیم . لاغری و تناسب برای من یه عشقه یه هنریه که دوست دارم مدام راجبش مطلب یاد بگیرم و تو این فضا باشم به ذهنم دیگه خوراکه اشتباه و حرفای نادرست دیگران  رو ندم . اینجا یه فضای امنه که فقط ورودی متناسب کننده به ذهنمون میدیم ،احساسمون رو خوب نگه میداریم راحت حرفامون رو میزنیم و تبادل نطر میکنیم . حالا چه فرقی داره من کی و چجوری میخوام به نقطه پایان برسم . منکه مطمانم یروزی میرسم پس به جای نگرانی و چک کردن وزنم فقط یاد میگیرم و از بودن بین کسانی که بامن هدف مشترک دارن لذت میبرم.😍

      سپاسگزارم استاد🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/08/15 22:05
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 888 کلمه

      سلام و درود بر مسیر لاغری و قدمهای طلایی ام 

      سلام بر استاد عشق و دوستان عاشقم 💖

      اول از همه بگم چقدر ذوق کردم استاد گامهای لاغری را به روزرسانی کردند و جابه جایی صورت گرفته حس کردم در دوره ی  جدیدی هستم 😊سرمست شدم استاد سپاس از تمام عشقی که به رسالتتون دارید🙏🏻🌹

      رهااایی 😇به به👌خالق تورا شاد آفرید 🦋آزاد آزاد آفرید

      نتیجه را رها کن و از مسیر لذت ببر تا خود به خودی لاغر بشی 💖

       

      چه نشونه قشنگی بود برام .همین چندروز پیش رفته بودم تو فاز منفی می گفتم دوساله داری خراب می کنی تا بسازی ‼️پس چی شد خواسته هات ؟دوره رفتی و کلی تمرین کردی و نوشتی پس درآمد چی شد کلی هم با خدا دعوا کردم و گفتم می دونم تو میخوای نمیتونم گردنت بندازم ولی حداقل من را متوجه کن چه فرمولی باید اصلاح بشه تا از این رنج خلاص بشم خیلی هم گریه کردم زده بودم جاده خاکی …این بود فوت کوزه گری خودت را با خودت مقایسه کن با شرایط قبل خودت🌟

      منم در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتم با ترازو قرارداد بسته بودم جا به جا نشه ،حتما بعد از اجابت مزاج وزن بشه ،سر ساعت خاصی وزن بشه،یک هفته بعد از قاعدگی وزن بشه،و خلاصه هرروز این حساسیت بیشتر می شد تا جایی که در طول روز بارها من خودم را وزن می کردم آب هم می خوردم وزن می کردم بعد میرفتم روی تردمیل میومدم پایین وزن می کردم اصلا وسواس فکری گرفته بودم اگر میرفتم مسافرت هم با خودم ترازو رو می بردم اگر نمی بردم هم با ترازوی میزبان وزن می کردم و اگر اختلاف نشون می داد درگیر بودم که حالا اختلاف ترازو ها چقدرند کدوم بیشتر نشون می دهند و دقیقا شبیه یک بیمار روانی هربار که کم کرده بودم شاکی که چرا انقدر کم ⁉️وهربار که اضافه کرده بودم خشمگین و متنفر از خود…و دائم توجه داشتم به نقطه پایان و هر بار محاسبه می کردم که اگر این اضافه وزن که ۲۷کیلو بود را در ۶ماه و هر ماه حدود ۵کیلو کم کنم می توانم برای عید یا تابستون لباسهای رنگ سفید و صورتی بخرم و همیشه محاسبات غلط از آب در میومدند و من احساس ضعف و ناتوانی بیشتری می کردم انگار مسیر طولانی بودو کوله بار من سنگین ….  به لطف خداوند و هدایتم از پارسال که با سایت تناسب فکری آشنا شدم و افتخار شاگردی استاد عطار را به دست آوردم تا به امروزیکبار هم خودم را وزن نکردم و راحت شدم 👏🦋😇

      واقعا این درسته که وقتی تحت فشار قرار می گیریم و خسته می شویم به فکر تغییر می افتیم مثلا حدود ۲۰سال با شرایط بد مالی و شرایط اندامی غیر طبیعی و روابطی متشنج زندگی کردیم خیلی عادی ولی یک جایی کاسه صبر آدم لبریز میشه دیگه کم میاره خسته میشه و اینم از لطف خداست که اراده کنی برای تغییر 

      روزهای اول کلی شوق داری انگار تمام رمز دنیا را فهمیدی با شوق پیش میری دیگه خواب و خوراکت میشه امید و نور و آگاهی ولی بعد از مدتی میبینی تا نقطه پایان خودت (هدفت)بسیار گام مانده و همینجاست که لیز می خوری و از مسیر خارج میشی ⁉️همیشه باید به پشت سر خودمون نگاه کنیم الان من هشت روزه از نقطه شروع مسیر لاغری فاصله گرفتم و نشونه های بسیاری دارم 😍احساسم بهتر شده و زندگیم هدفمند شده احساس ارزشمندی دارم چون برای خودم وقت می گزارم هم مسیر شدم با انسانهایی که هدف و برنامه دارند اگاهی و دانشم بیشتر شده .نوشتنم بهتر شده ،چندین مورد از پرخوری و ریزه خواری هام خودبه خودی اصلاح شدند مثل یک هفته قبل میلی به خوردن شیرینیجات ندارم کمی بیشتر فکر کردم و دارم از هر گام لذت می برم 🤩

      🌟لذت و مزه اینه که بدون اینکه متوجه بشیم به مقصد رسیده باشیم 😇👌یهویی یک شگفتی ساز شگفت زده 🤩

      وقتی آموزش ذهنی داریم دستورالعملهای جدید و متفاوتی به مغز صادر میشه که در عملکرد و رفتار ما خودشو نشون میده بدون اینکه مواد غذایی را تفکیک کنیم دستوراتی از مغز صادر میشه که به اندازه نیاز خوراکی مصرف میکنیم و صددرصد دیگه انباشتگی چربی در بدن نخواهیم داشت و به همین طریق کم کم لاغر میشیم .

      وای چقدر استاد من هم با شما خندیدم اینکه بعضی از دوستان باور نمی کنند که شما هر غذایی میل می کنید و اصلا هیچ محدودیتی ندارید

      و به معنای واقعی آزاد هستید چه حس خوبی 😇 واقعا درک نمی کنند مثل خود من پارسال که با شما آشنا شدم همش روغن داغ استوری می کردید من می ترسیدم سریع می زدم بره وای خدای من مثل معجزه میمونه چقدر شاکر باشم الان تغییراتم را متوجه می شوم در طی سالهای بسیاری غذاها برای ما تفکیک شدند و این فرمولهای مخرب باعث شدند لذت نبریم از خوردن و بترسیم ولی در این مسیر سبزو زیبا 🌱جوانه های مهر و صلح همراه با ما می رویند خدایا هزاران بار شکرت 

      سپاس استاد که با قلبی پر مهر این دوره را هدیه کردید 

      من که نمی دونم توی دوره های پولی شما چه خبره⁉️ ولی این دوره انقدر برای وجودم مسرت بخشه که حس می کنم خلاصه ای مهم را بدون کم و کاست اینجا در اختیار ما قراردادیدواقعا بی نظیره و خداست که بی حساب می بخشد .

      امروز از خودم راضی هستم ولی می شد که بهتر باشم کمی بیشتر به رفع واکنش بدنم توجه کنم تا نقطه سیری را بهتر بیابم . 

      خدایا شکرت 

      خدایا عاشقتم ❤️

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Jazab
      1400/06/30 23:11
      مدت عضویت: 996 روز
      امتیاز کاربر: 237 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 736 کلمه

      سلام 

      لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید 

      من در طول مسیر چاقی خودم و راه هایی که میرفتم هدفم رسیدن به نقطه پایان یعنی لاغر شدن بود و چون همیشه خودم با افراد متناسب مقایسه میکردم و وقتی اونها میدیدم و چاقی خودم خیلی ناامید میشدم و احساسم به شدت بد میشد 

      من در هر روشی که شروع میکردم هیچ لذتی نمیبردم چون هر لحظه در حال مقایسه خودم با دیگران بودم و تغییراتی که داشتم اصلا خوشحالم نمیکرد 

      یادمه خیلی تلاش میکردم که مقداری وزن کم کنم و وقتی یک روش شروع میکردم یک هفته ای که میگذشت فوری خودم وزن میکردم و اگه کم کرده بودم تعجب میکردم و میگفتم وای خدایا دیگه باز چاق نشم و ترس بازگشت دوباره وزنم حالم بد میکرد و اگه بیشترشده بودم خودم به شدت سرزنش میکردم و اگه وزنم همان بود تغییری نکرده بودم ناامید میشدم میگفتم اینم بدرد نمیخوره و به شدت حالم بد میشد و همیشه ترازو نشان دهنده چاقی لاغری من بود بهتر بگم نشان دهنده احساسم بود و این عدد روی ترازو بود که احساسم تعیین میکرد که چاقی لاغریم تعیین میکرد 

      و من همیشه دانبال عدد روی ترازو بودم تا نسبت به اون عدد تصمیم بگیرم و همیشه شکست میخوردم 

      ما افراد چاق وقتی روشی شروع میکنیم اول شروع کار دانبال پایان کار هستیم خودمان مقایسه میکنیم با مقصد واسه همین چون هنوز این چاقی با ما هست زود ناامید میشیم و شکست میخوریم چون تغییرات که داشتیم اول شروع تا اللان که خیلی تغبییرات داشتیم وزن کم کردیم در نظر نمی‌گیریم فقط می چسپیم به پایان کار فقط میگیم میخوام لاغر بشیم یا مث فلانی بشم و وقتی خودمان با پایان کار مقصد مقایسه کنیم خیلی زود ناامید میشیم شکست میخوریم 

      من یادمه هرکسی هر روشی میگفت انجام میدادم با شوق ذوق و یک هفته ای پیش میرفتم ولی بعدش سست میشدم اروم اروم ناامید میشدم رها میکردم و تو همین دوره صدگام هم همین طور بودم روز ها اول خیلی انرژی انگیزه تعهد داشتم ولی دارم میبینم که دیگه اون تعهد ذوق ندارم چون چاقیم همراهمه چون شبانه روز دارم میبینم چاقی خودم دارم باش زندگی میکنم پس وقتی توجه ام میره روی چاقی خودم و خودم مقایسه میکنم با افراد لاغر و میگم ای خاک تو سرت هنوز همونی چاقی نگاه فلان زود انگیزم از دست میدم و بعد امیدم و در اخرم لیز میخورم 

      بارها بارها سر همین مقایسه کردن خودم با یک فرد لاغر و عدد روی ترازو نشان دهنده بودن موفقعیت من در لاغری بارها بارها شکست خوردم لیز خوردم در همین مسیرلاغری با ذهن و یادمه وقتی از استاد میپرسیدم بهم میگفت ادامه بده 

      پس نباید خودمان مقایسه کنیم با مقصد باید الان از نتایج مان لذت ببریم من از زمان شروع تا الان تغییرات خوبی داشتم یکی خوردنم خیلی کم شده خودمم برام عجیبه مثلا همین امشب ساندویج داشتیم شام من همیشه دوتا یکی نصفی میخوردم ولی امشب یکی خوردم تا دیگه سیرم اصلا دلم دیگه نخواست حتی صبحانه خوردنمم کم شده از وقتی اون برنامه یک هفته ای استاد دارم عمل میکنم تغییراتم میبینم و خیلی خوشحالم من که عادت داشتم هنگام تماشا فیلم سریال غذا بخورم ولی الان بیشتر موارد اصلا چیزی نمیخورم و خیلی خوشحالم من که هر دقیقه دلم شیرینی میخواست الان اصلا بهش فکرم نمیکنم و خیلی خوشحالم از تغییراتم و خیلی حالم خوب میکنه که دارم درست رفتار میکنم و خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم بابت این همه تغییرات عالی که داشتم خدایا شکرت 

      پس یاد گرفتم خودم مقایسه نکنم با اخر کار با فرد متناسبی که در ذهنم است و هروقت خواستم خودم مقایسه کنم خودم با قبل از شروع این مسیر مقایسه کنم و بابت تغییراتی که داشتم بارها بارها خودم تشویق کنم بگم اره همین موفقعیت است به خودم انگیزه بدم با قدرت بیشتر و تعهد کامل مسیرم طی کنم و به هدف نهایایی خودم برسم 

      پس باید لاغر شدن رها کنیم نچسپیم به هدف بگیم پس کو چیشد من که لاغر نشدم هی خودمان مقایسه کنیم با فردی لاغری که دوستداریم شبیه به اون فرد بشیم و هی حال خودمان بد کنیم بگیم دیدی نشد فلان و انگیزه مان از دست بدیم لیز بخوریم شکست بخوریم 

      پس مقایسه کردن خودمان با مقصد ممنوع 

      و خودمان با قبل از شروع مسیر مقایسه کنیم و لذت ببریم از تغییرات عالی که داشتیم و با اشتیاق شور انگیز و تعهد کامل مسیر خودمان طی کنیم و بدون اینکه متوجه بشیم یهو میبینیم به مقصد رسیدیم و لذت میبریم 

      شاد شاد شاد باشید و مقایسه کردن خودمان با مقصد ممنوع 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/26 10:47
      مدت عضویت: 978 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,266 کلمه

      گام نهم ( تکرار 1)

      من هم یادمه که مدتی خیلی روی وزنم و وزن کردن خودم وسواس زده بودم ، صبح زود قبل از صبحانه ، شب قبل از خواب ،  بعد از ورزش و … تا ببینم چقدر لاغر شدم.

      و ترازو ما هم فقط روی یک مکان خاصی درست نشون میداد و اگه جاش یک مقدار هم بالا پایین میشد دو کیلو اضافه تر نشون میداد.

      درواقع میزان رضایت من هم ز غملکرد خودم نبود ، بلکه عددی بود که ترازو نشون میداد.

      منم الان که دقت میکنم میبینم هیچوقت از دیدن عدد ترازو خوشحال نمیشدم .

      وقتی که عدد کمتری و نشون میداد خوشحال میشدم و از طرفی هم ی ترسی در من شکل میگرفت که نکنه دوباره برگرده و.. . و وقتایی هم که عدد بیشتر و نشون میداد، کلا از زندگی کردن سیر میشدم.

      موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده ال نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنیم.

      هر مقدار که احساس ما تغییر کرده باشه،ترس ها  و نگرانی های ما و… کمتر شده باشه و تغییر کرده باشه ، به همون اندازه موفق هستیم .

      در مسیر لاغری با ذهن ، هر تغییری که نسبت به نقطه شروع در ما ایجاد میشود ، بیانگر موفقیت و تاثیرگذاربودن اموزشها برای ماست.

      و در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه ما به تغییرات باشه و نباید توجهی به مقصد داشته باشیم .در غیر اینصورت خسته میشیم و موضوع رو رها میکنیم.

      موضوع لغزنده ای که در مسیر لاغری با ذهن وجود داره اینه که 

      ما اگه در شرایطی باشیم که از اون راضی باشیم ، مشکلی نداریم ولی  اگه از اون شرایط راضی نباشیم ، دوست داریم تغییر کنیم .

      پس فردی که اضافه وزن داره و تصمیم داره خودشو تغییر بده ، تو اون شرایط مشکل داره و راضی نیست و بهش فشار اورده که میخواد تغییرش بده 

      خود من هم از این شرایطم خسته شدم و درسته که برام مشکلی آنچنانی یجاد نکرده ولی من خودم رو تو بدن متناسب دوست دارم و واقعا الان ذهنم ومغزم تحت فشارهه پس از نظر ذهنی تحت فشار هستم و راضی نیستم و میخوام که شرایطم رو تغییر بدم و به وزن اید ه ال و دلخواه  خودم برسم . 

      و در این مسیر چیزی که مارو میلغزونه اینه که هر روز مشکل با ما هست و میخوایم تغییر کنیم ، یعنی اون مشکلات چاقی هنوز هست و قرار نیست از فرداش برامون گل و بلبل بشه و مدت زمان بین تاثیر کردن و نتیجه گرفتن از شروع ماجرا رو باید مدیریت کرد 

      یعنی هر روز با این شرایط که مشکلات چاقی هست در این مسیر حرکت کنیم . 

      خیلی ها و خود من هم اواعل قبل از رسیدن به این گام با شوق و انرژی خیلی زیادی شروع کرده بودم و کم کم افت کرده بودم و اون اشتیاقه رو دیگه نداشتم چون که چاقی هنووز هست و ما داریم با محتوای آموزشی حال خودمون و بهتر میکنیم ولی لاغری و حس لاغر شدن در ما وجود نداره و بعد فشار مشکل چاقی غلبه میکنه و فرد و لیز میده .

      بنابراین در این مسیر تا لاغری فاصله همواره با رنج چاقی هست ، باید ادامه بدیییم ، با تمام شرایط و حرفا ودرد ها  …. باید ادامه بدیم

      چاقی چندساله بوجود اومده و ما هرکاری کردیم ، نتونستیم از پسش بربیایم .پس اگه مطمعن باشیم که این مسیر لاغری با ذهن ، به ما جواب میده و حالمون خوب میکنه ، راه دیگه ای نداریم، باید انقدر در مسیر بمونیم و ادامه بدیم تا تغییرات در ما ایجاد بشه .

      و توجه کردن به چاقی و دیدن چاقی خودمون ، و کی لاغر میشیم و… و یا دقت کردن رو سایز پا و بازو و…. مارو خسته میکنه و فشار چاقی رو بیشتر میکنه .

      ما همیشه برای تغییر کردن متاسفانه  نقطه پایان ، نقطه شروع مونه و بخطر همین هم که حرکت میکنیم ، نمیرسیم ، خسته میشیم .

      چون ما هرجا و در هر شرایطی که باشیم ، خیلیی سطح های بالاتر دیگه هم وجود داره .

      خودم زمانی که رژیم میگرفتم و مثلا 10 کیلو کم میکردم ، میگفتم خب حالا 5 کیلو دیگه مونده و اونم باید الان کم کنم و… یعنی اصلا به این شرایطی که لاغر کرده بودم توجه نمیکردم و تمام نمررکزم روی کم کردن 5 کیلوی بعدی بود ، تا خیالم راحت بشه!

      چاقی در ذهنه ، کسی که 5 کیلو اضافه وزن داره با اونیکه 50 کیلو اضافه وزن داره ، به یک شکل اغصابش خورده ، تازه اونیکه 50 کیلو اضافه وزن داره اروم تره!چون دیگه رد داده ولی کسی که 5 کیلو اضافه وزن داره ، برای کم کردن همین 5 کیلو یک عالمه حرص میخوره  و تحت فشاره که چطور این 5 کیلو رو میخواد کم کنه و…

      در واقع هیچ وقت نباید نقطه پایان هدف اول ما باشد!

      اگه هدفمون بزاریم لاغر شدن ، نمیتونیم تحمل کنیم ، من خودم بودم ، که حداکثر تا 4 ماه میتونستم یچیزیو انجام بدم ، با اینکه نتیجه انچنانی هم نمیدیدم ، بعد رها میکردم . اگه الان خودمون و با قبل از خودمون مقایسه کنیم ، خیییییلللیییی پیشرفت کردیم .و خیلی خوشحال میشیم.

      ولی اگه خودمون و با جایی که میخوایم باشیم ، مقایسه میکنیم ، حالمون بد میشه .

      بنابراین همیشه هدف باید ، بهتر کردن اوضاع خودمون  باشه ، نه پایان .چون پایانی وجود نداره!

      من در باورها و افکارم تغییرات گسترده ای کردم.در عادات و رفتار غذاییم ، تغییرات گسترده ای کردم. حتی در جسم من هم تغییرات کوچکی ایجاد شده که مطمعنن ادامه خواهد داشت و بیشتر هم میشه به لطف خدا

      کنترل اشتها دست خودمون نیست ، مغز ما که فرمان خوردن صادر کنه باید بخوریم ، خود من که هروقت اومدم با این فرمانش مبارزه کنم ، بدترشد ! در واقع ما ذهن ما به خوردن طوری که فرمول هاش نوشته شده باشه دستور میده ، مثلا اگه فرمول پرخوری ما این باشه که ، پرخوری =چاقی ، ذهن برای چاق کردن ما از پرخوری کردن استفاده میکنه . ولی اگه فرمولش اینطوری باشه که پرخوری= لذت بردن یا…. ، ذهن برای لذت بردن و یا … ، از پرخوری استفاده میکنه 

      چاق شدن  اصلا ربطی به غذا خوردن و پرخوری کردن و .. نداره !

      تمرکز و توجه مون رو درگیرش نکنیم، در واقع اینطوریه که وقتی یک کاری ناخوداگاه انجام میشه ، خیلییی بهتر و تمیز تر انجام میشه ولی وقتی که ما میایم فکر میکنیم راجع به انجام دادن اون کار ، مثل دفعه قبل نمیتونیم انجامش بدیم.

      مثلا خود من که صدام اونقدر خوبه و هر روز تو خونه ی تایم خاصی برای خودم موزیک گوش میدم و میخونم ، وقتی دارم همینطوری برای خودم میخونم و حواس و تمرکزمو روی صدام یا رعایت سلفژِش نمیزارم ، خیلییی کامل و تمیز رعایتش مییکنم و وقتایی هم دقت کردم ، که موقع آواز خوندن یهو میبینم که صدای خیلی قشنگی دارم و خودم رو در حال بهتر خوندن و .. تصور میکنم و روی خوندنم تمرکز میکنم ، تپق زدم یا گاهی صدامم تغییر میکنه با اینکه خودم دارم روش کار میکنم ک تغییر نکنه !

      در واقع ی موضوعیه که من مثل استاد ، الان نمیتونم واضح توضیحش بدم . ولییی این نتیجه رو گرفتم که دیگه تو کار بدنم و یا انچام یسری کارها که توش سولو هستم ، دخالت نکنم و واگزارش کنم به بدنم و خوداگاه ذهنم  و درگیرش نکنم . 

      خودش کاربلده و میدونه باید چیکار کنه ، همیشه بهش اطمینان میکنم .

      رها کردن یعنی توجه نکردن به اوضاع الانمون و استمرار داشتن در انجام تمرین هااا ، تو این مسیر توجه کردن به شرایطی که داریم مثل اینه که شیطان داره مارو گول میزنه منحرفمون میکنه ! پس مواظب باشیم و وسوسه ی شیطان رو نادیده بگیریم!

      شاد و پیروز و متناسب باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1400/05/29 12:42
      مدت عضویت: 1528 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 935 کلمه

      به نام خدا 

      با سلام 

      گام نهم :(ترازو) 

      لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید 

      خدا رو شكر ميكنم ترازو در زندكي من نقشي به سزايي نداشته و خيلي تاكيد نميكردم به ترازو 

      بعضي وقتها ميرفتم باشكاه بهمون ميكفتن بايد برين رو ترازو 

      اول شروع ورزش تا ببينم توي اين مدتي كه مياين باشگاه بفهمين چند كيلو كم كردين 

      خيلي اوضاع بدي بود اون مواقعي  كه ما رو وزن ميكردن خيلي حال بدي بر من تحميل ميشد الان هم دركش ميكنم اون حس و حال  با اينكه ساليان سال گذشته ولي يك حس خيلي بدي داشت وقتي عدد روي ترازو رو ميديدم 

      حالم بد ميشد و تا پايان باشگاه مثلا يك ماه يا دو ماه كه ميرفتم وزني كم نميشد خيلي عذاب اور بود 

      درسته از وزنه خيلي استفاده نميكردم ولي همون جند باري كه در باشكاه استفاده ميكردم به اندازه ي اين بود كه من هر بار بر روي وزنه هستم چنان حس بدي داشت حالم از خودم بهم ميخورد كه جرا لاغر نميشم 

      هميشه با خودم ميكفتم من ٥كيلو كم كنم خوبه ديكه 

      جون خيلي اضافه ندارم ميتونم با باشگاه و ورزش كم كنم 

      نميخاد زياد سخت بكيرم و خيلي به خودم فشار نمي اوردم 

      جون باور داشتم اضافه وزنم خيلي نيس و اونم با پياده روي و باشگاه كم ميشه و شايد بعضي مواقع سايزي جيزي كم مي كردم ولي وزن كم نميكردم 

      و هميشه تعهدم براي يك ماه دو ماه بود و هيج وقت نميتونستم بيشتر ادامه بدم 

      و هميشه خودم با افرادي كه متناسب بودن مقايسه ميكردم 

      خيلي حالم بد ميشد وقتي اين كار و ميكردم حسم به خودم بد ميشد خيلي گرفته ميشدم و صدتا بد و بيرا به خودم ميكفتم 

      كه بشين بابا تو خودت استخون بنديت اينحوريه به مادرت زفتي اوني هم كه متناسبه به مادرش رفته 

      اينا ژنتيكي متناسبن و خودم و سرزنش ميكردم و اعتماد به نفس كه اصلا نداشتم صفر صفر و خودم و يك شخص ضعيف و بي اراده و جاق ميدونستم 

      جون باورم شده بود كه ديكه ارثيم اينجوريه استخون بنديم اينجوريه ديكه  خيلي دست به رزيم هاي سخت وكارهاي بزركتر نميزدم ميدونستم فايده ندارن و دوباره اين وزنه برميكرده 

      جون بارها بوده مثلا تا حدودي رزيم ميگرفتم وقتي اطرافيانم منو ميديدن ميگفتن كه واي ول كن مريم باز تو اين و نميخوري اونو نميخوري فايده نداره باز برميگردي سرجاي اولت هر كي هر جي هس هست 

       البته من فكر ميكردم اضافه وزنم ٥كيلوهه 

      جون باور داشتم وزن به سختي كم ميشه ميگفتم خب من ٥٧بشم خوبه 

      نميدونستم كه ميشه هر جقدر دوست داري كم كني اونم به اسوني 

      جون برام سخت بود وزن كم كردن ميكفتم خب من ٥تا كم كنم خوبه 

      ولي الان دوست دارم خيلي بيشتر وزن كم كنم 

      براي ترازو بكم كه من از زماني كه با اين سايت اشنا شدم حدود ٥سالي ميشه ديكه ترازو نديدم خيلي بهش علاقه هم نداشتم ازقبل 

      جون با تغييرات كوجيكي كه در خودم مي بينم حالم خوبه 

      من خيلي تغييرات زيادي داشتم در اين خصوص 

      هيج وقت به نتيحه نهايي فكر نميكنم و خودم رو با نتيجه ي نهايي مقايسه نميكنم 

      خودم رو با روزهاي شروع در اين مسير زيبا مقايسه ميكنم كه اول جه بودم الان جه هستم 

      من ميدونستم كه اكه بيام با هدفم كه متناسب شدن ایده اله مقایسه کنم زود خسته میشم و رها میکنم 

      بنابراین به تغییرات کوچیک مثلا ناخن زدن های من خیلی کم شده 

      هله هوله نمیخورم قبلا مثل بچه ها عاشق سوپری بودم بخاطر چیپس و پفک و بستنی و ……اما الان خیلی علاقه ندارم 

      قبلا شیرینی چیزی تو خونه بود شب خوابم نمیبرد ولی الان اگه شیرینی تو خونه باشه اونم اگه گشنه ام باشه شاید یکی بخورم دیگه علاقه ی جندانی ندارم قبلا‌ امکان نداشت شیرینی باشه و من نخورم باید سیر هم که بودم باز هم میخوردم قبل یک جعبه رو میخوردم 

      خواهرم همسرم میگفت من نمی تونم شیرینی بیشتر از یکی یا نصف بخورم سنگین میشم برام سوال بود جی میگه این اخه من یه جعبه اش هم بخورم سنگین نمیشم چه جوریه 

      یا مثلا بستنی رو نمیتونس تموم کنه میکفت نصفش کافیه دیگه نمیتونم 

      الان خودم هم همین جور شدم بعضی مواقع یک  بستنی نمیتونم بخورم 

      قبلا من با نون و برنج فقط سیر میشدم 

      الان من یه میوه بخورم هم سیر میشم و دیگه اشتهام کور میشه 

      خیلی تغییرات داشتم که قبلا اینا وجود نداشته من بابت همه ی این تغییزات خوشحالم 

      شاید به ایده الم نرسیدم ولی خیلی خیلی خیلی خوشحالم این تغییرات داشتم وقتی که حودم و مقایسه میکنم با قبلا میگم خدایا شکرت خدایا شکرت چقدر تغییر کردم 

      رفتارم عوض شده کلامم عوض شده ارتباطم با مواد غذایی خیلی پسندیده هس 

      عاشق این رفتارهام هستم الان هر جیزی رو دوست ندارم  غذای  مورد علاقه ندارم 

      وقتی گرسنه بشم به اندازه ی نیازم میخورم 

      قبلا عاشق قورمه سبزی کباب پیتزا ساندویج مرغ شکم پر ماهی …..ولی الان فقط به اندازه ی مورد نیازم میخورم و خیلی برام مهم نیست ناهار  چی باشه 

      ترسو از مواد غذایی کم شده و سوال نمیکنم که استاد برنج هم میشه شب بخورم یا نه 

      یا مثلا نون 

      من هر وقت گرسنه بشم بگو نصف شب هم باشه برنج میحورم نمیترسم 

      چون چند ساله با این دوره ها هستم و با بند بند وجودم اینا رو پذیرفتم و باور دارم که باید ذهن تغییر کنه 

      و مواد غذایی هیچ ربطی به چاقی نداره و این باورهای ما هستن که ما رو نامتناسب میکردن 

      اگه رو باورمان کار کنیم و باورهای صحیح رو جایگزین کنیم برای همیشه همانطور که چاق شدیم متناسب میشیم 

      به شرطی که در این مسیرها باشیم و با بند بند وجودمون یکی بشه و باورهای صحیح و درست رو هر روز تکرار کنیم و استمرار داشته باشیم در این دوره ها تا به ایده المون برسیم 

      البته ناگفته نماند من الان باردار هستم و وقتی میرم درمانگاه میگه برو وزنه برام مهم نیس دیگه 

      دیگه ترس ندارم از عدد روی ترازو 

      من به این حال خوبی که دارم توجه میکنم از اینکه خیلی تغییر کردم در این مسیرها 

      بسیار بسیار خوشحالم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/19 23:11
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,425 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ی مهربان 

      سلام خدمت استاد  گرامی  و دوستان خوبم 

      یکی از موضوعاتی  رو که باید  به اون توجه داشته باشیم  تا  در این مسیر لیز نخوریم رو  میخواییم  مورد بحث قرار بدیم .

      هر کسی که مشکل داره میخواد تغییر کنه پس اگر تو در مسیر لاعر شدنی حتما چاقی برای تو مشکلاتی درست کرده که میخوایی تغییر کنی .

      هر وقت میخوایی مساله ای رو تغییر بدی حتما به مشکل برخوردی  که میخوایی تغییر کنی .و حالا باید فاصله ی بین شروع تغییر کردن تا رسیدن به مقصد رو مدیریت کنی .چرا ؟؟چون مشکل چاقی هر روز با تو  هست در حالی که تو  داری   هر روز تلاش میکنی   که لاغر بشی   و  اما هنوز  تو  تغییر زیادی نکردی پس  فرد احساس میکنه لاغر بشو نیست .و ناامید میشه .

      اگر هر روز بگی کی من تغییر میکنم و این چند کیلو رو کم میکنم و به اون چاقی و اضافه وزنت  توجه کنی خسته میشی .

      هدف تو الان چی هست ؟؟؟ که کاملا لاعر بشی و دقیقا هدف تو  اون نقطه ی پایان هست و  اون با عجله به دست نمیاد  و این میتونه حال تو رو بد کنه .

       به نقطه ی پایان هدف  فکر کردن باعث میشه که خسته بشی و ناامید بشی .

      در ثروتمند شدن  هم  موضوع همینطور  هست فرد همیشه عجله داره  اما باید به تک تک تغییرات کوچیکت  در مسیر  نگاه کنی .و  اونها رو ببینی و به خودت  اونها رو یادآوری کن تا به اون تغییرات بزرگ برسی .

      دقیقا من هم جز اون دسته هستم که شاید نمیدونم ۵ یا ۶ کیلو ،شایدم کمتر  باید کم کنم  دقیق نمیدونم  و بعضی وقتها نجوای منفی دارم که میگه  پس  چرا دیگه کم نمیشه  انگار استپ شده ولی نمیزارم  این نجوای منفی حالم رو بد کنه و با صدایی بلند تر بهش جواب میدم هیچ چیز در جهان در حالت ساکن نیست همه چیز در حال تغییر هست و طبق این آموزشها و انجام تمرینات من هم در مسیر صحیح هستم و دارم به اندازه میخورم و رفتار میکنم و  درست فکر میکنم و باور دارم لاغری حق من هست و من کلی افکار و باورهای جدید و همسو با هدفم دارم  مثلا لاغری آسان هست و ….پس به زودی متناسب فوق العاده ای میشم  .

      من هدفم لاغر شدن هست و یک و سال و نیم هست که دارم روی خودم کار میکنم   و البته در این مدت شاید ۷ کیلو و یا ۸ کیلو کم کردم شایدم بیشتر  بازم دقیق نمیدونم و کلی عادت و رفتارهای من تغییر کرده و دیگه فروغ چند سال قبل نیستم  و تمام رفتارها و افکار  و باورهای من تغییر کرده .ولی هنوز اون ایده آل کامل نشدم و همین شاید یه روزهایی کمی من رو خسته می  کنه ولی سریع به خودم میگم بابا گذشته ی خودت رو به یاد بیار که چقدر تغییر کردی   و  وقتی خودم رو با یک سال پیش  خودم که تازه وارد سایت شدم مقایسه میکنم میبینم  خیلی عالی شدم ولی وقتی منفی باف میاد من رو ناامید کنه همش میگه نگاه دخترت کن چقدر لاغر و من  هم اگر گول  بخورم و خودم رو  با دخترم مقایسه کنم میبینم  هنوز چاقم ولی  باید مچ منفی باف رو بگیریم و بگم تو میخوایی من لیز بخورم و به زمین بیفتم نه خیر اشتباه کردی من پر توان و بدون لیز خوردن مسیرم رو ادامه میدم باید بارها به خودم بگم بابا قبلا همین مقدار وزن رو  که الان تونستم کم کنم و اینقدر جمع و جور بشم با بدبختی هم نمیتونستم کم کنم اما حالا به راحتی و خیلی آسون  اون رو کم کردم و هر که من رو میبینه میگه خیلی  لاغر شدی و خودم از روی لباسهام متوجه شدم  کلی تغییر کردم ولی دقیق نمیدونم چه مقدار هست چون وزن نکردم و اما  منفی باف میخواد با مقایسه کردن خودم با افراد لاغر من رو ناامید کنه اما من هرگز ناامید نباید بشم و بارها گفتم و حالا هم دوباره میگم باید خودم رو با گدشته ی خودم مقایسه کنم و میبینم کلی تغییرات داشتم و یه ادم دیگه شدم و خیلی آزادی و تناسب و حال خوب و ارامش،و شادی و اعتماد به نفس و …. با هم به دست آوردم که اینها کم چیزی نیستن و تازه اگر امیدوار باشم و به این چاقی که همراه من هست توجه نکنم و به قول استاد اون رو رها  کنم  چاقی از بدن میره خیلی راحت و به جاش لاغری در من به وحود میاد پس دیگه هر گز خودم رو با هیچ فرد لاغری مقایسه نخواهم کرد مهم ذهن من هست که من هر روز دارم روی اون کار میکنم و اون داره لاغر تر میشه و کسی اون رو نمیبینه اما من خودم متوجه میشم چقدر تغییر کرده آخه خیلی زود به نقطه ی سیری میرسم خیلی دیر گرسنه میشم از پرخوری بدم میاد از اون سنگینی بعد از غدا بعدم میاد حرص و ولع ندارم و دیگه در مقابل غذاها ضعف ندارم وووووو من هر روز از بودن در  این مسیر لذت میبرم و از بودن در دوره ی آموزشی لذت میبرم و به خوبی تمرینات رو دارم  انجام میدم و از نتیجه ی خودم راضیم و خوب میدونم تک تک حرفهای استاد درسته و من باید به همه عمل کنم تا لاغر بشم.و اگر جایی خطا داشته باشم به جای اینکه ناراحت بشم  سریع میگردم ببینم ذهنم چه فکری داشته که من رو وادار به پرخوری کرده  و سعی میکنم فرمول صحیح جایگزین کنم  مثلا امشب کمی پرخوری داشتم چون ظهر غذا رو دوست نداشتم و  زیاد غدا نخوردم  حالا گرسنه نبودم اما دلچسب من نبود با سه چهار لقمه ولش کردم و یه جورایی انگار دلش میخواست  در شام تلافی کنه و بگه اخه تو که ظهر چیزی نخوردی حالا بیشتر بخور و اما من باید بگم ظهر هم اون مقدار میتونستم بخورم و  دیگه سیر بودم و فقط پرخوری نکردم و کارم درست بوده و شب هم باید به اندازه نیاز بخورم نه اینکه بیشتر بخورم مگر معده ی من محل ذخیره  ی غدا هست من باید  از روی نیاز  بخورم  ووقتی سیر شدم اون رو رها کنم .

      جواب استاد به سوالهای بچه ها :

      *چربی سازی رو باید متوقف کنید :نه با حذف روغن در غدا نه خیر با به اندازه خوردن مواد غدایی و آنچه که دلت میخواهد .و اصلا مواد غذایی رو نباید تفکیک کنید .

      *معز وقتی فرمان  خوردن میده شما باید اجرا کنی و  اما وقتی رژیم داری معز  فرمان رو صادر میکنه   ولی شما اجرا نمیکنی و  اینطور با خودت درگیر میشی و خیلی مشکلات به وجود میاد .

      باید خوب روی  خودت کار کنی  و ادامه بدی تا موفق بشی .

       بارها بگو هر روز هر چی دوست دارم میخورم اما  من با بودن در مسیر لاغری رفتارم تغییر کرده .و من  لاغر تر دارم میشم 

      شام برنج میخورید ؟؟؟از نظر استاد  و حتی من شاگرد بسیار سوال مسخره ای هست و لاغری با ذهن هیچ محدودیتی نداره هر چی دلت میخواد بخور و غذاها رو تفکیک نکن .

      من هم قبلا خیلی علاقه به خوردن چیپس و پفک داشتم و نقطه ضعف من بودن  اما حالا  دیگه اینطور نیستم و بسیار فرق کردم و نباشه هبچ موردی نیست و اصلا هوس نمیکنم  و دیگه علاقمند نیستم مثل قبل حالا باشه هم  می خورم  مثلا دیشب در تولد بود و من یه مقدار کم خوردم و اون مقدار هم مثل گدشته به من لذت نمیده و انگار  انچنان مشتاق خوردنشون نیستم برای همین دیگه زیاده روی نکردم و اونها رو رها کردم .

       و درمورد عنوان فایل یه توضیح بدم  اول به خودم که بازم یادم باشه تا در مسیر گول نجوای منفی  ذهنم رو نخورم :

      لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید یعنی از نقطه ی شروع کار  تا  پایان کار که لاغری ایده ال من هست و وزن ۵۹ کیلو هست نباید هر روز خودم رو برررسی کنم که آیا  به اون نقطه ی دلخواهم  رسیدیم یا نه ؟؟؟باید عجله نکنم باید حالم رو بد نکنم مدام خودم رو در آیننه و یا روی وزنه چک نکنم در لباسها به اندامهای چاقم توجه نکنم و  کلی کار دیگه نکنم و به حاش به تغییرات جسمی که در این مدت کسب کردم توجه کنم و تمام توحهم رو روی اونها بزارم تا حالم و احساسم خوب بشه    و به زودی به هدفم برسم و این یک هنر هست که من بتونم در راه رسیدن به هدف از اون چیزی که نمیخوام و هر روز با من هست توجه ام رو  بردارم و به اون چیزی که هنوز در من به وجود نیامده توجه کنم و تصور کنم که دارمش اگر بتونم این کار رو بکنم به خوبی دارم مسیر رو کنترل میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skjoker5858@gmail.com
      1400/05/14 23:35
      مدت عضویت: 1048 روز
      امتیاز کاربر: 1886 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,444 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ی مهربان 

      با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی و دوستان هم مسیرم 🌹🌹❤❤

      نهمین روز کلاس درس رو شروع می کنم با این امید که دوباره مساله ای باعث وقفه ی من در راه رسیدن به آرزویم نباشد 🤲🤲

      طبق روال هر جلسه ابتدا جزوه ی کلاس رو بررسی می کنم ،جزوه با این عنوان شروع شده :

      لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید !

      شروع متن جزوه درباره ی دوست قدیمی و دیرینه ی همه ی ماست، وزنه 

      چه صبح ها و عصر ها و شبها یی که با این وزنه سر کردیم 

      اول که از خواب پا می شدیم قبل از هر کاری خودمون رو وزن می کردیم چون می گفتن باید معده خالی باشه و وزن درست رو صبح نمایش میده ،ما هم هر چی به تن داشتیم می کندیم و می رفتیم رو وزنه به امید  کاهش وزن 

      یکدفعه بعد از خوردن صبحانه ،باز بعد ناهار باز عصر دوساعت بعد ناهار ،تازه اگه یک غذایی می خوردیم مثل پیتزا یا یک بستنی یا کیک که به‌ نظرمون خدای چاقی هستند باز بعد اونم خودمون رو وزن می کردیم وای خدای من چه کار عجیبی می کردیم. 

      البته صبح که بیدار می شدیم از بقیه موارد بهتر بود اگه شب قبل خلاف نداشتیم ،ولی بقیه موارد وزن بالا می رفت .

      نتیجه چی بود یا خوش حال بودیم که کم شده و اجازه داریم یک کوچولو تخلف کنیم یا زیاد شده بود و غم و غصه و بدوبیراه شروع می شد اونم نتیجه اش پر خوری بود چرا که ولش کن، به جهنم، من دیگه نمی تونم لاغر بشم ،وای از بعدش نگید که باز پرخوری ونا امیدی یک جور دیگه حالمون و خراب می کرد .

      خلاصه دوستی ما با وزنه همون دوستی خاله خرسه بود.

      ضرر پشت ضرر .

      نکته ی مهم :

      میزان رضایت ما از عملکردمون نبود بلکه از نمایش یک عدد روی ترازو بود .

      عددی که هیچ اعتباری نداشت ،کافی بود ترازو رو چند میلی متر جابه جا کنیم تا عددش تغییر کنه .

      ترازو همیشه حال ما رو بد می کرد ،چرا ؟

      چون به ما می گفت چقدر دیگه باید سختی بکشی و تلاش بیهوده کنی تا مثلا بیست کیلوی دیگه کم کنی .

      ترازو هیچ وقت به من یاد نداد که آفرین به تو بخاطر گرم ،گرم ،از وزنهایی که با اراده ی راسخ خودت کم کردی،ترازو به من نگفت آفرین ،دمت گرم ،فقط یادآوری می کرد چند کیلو یا چند ماه دیگه مونده تا این راه سخت و دشوار رژیم رو تموم کنی و برگردی دوباره به حالت اولت یعنی چاقی .

      نکته ی طلایی :

      موفقیت یعنی :

      مقدار فاصله ای که از نقطه ی شروع راه گرفتی و احساس خوبی که در مسیر کسب کردی .

      موفقیت این نیست و نبوده که چقدر مونده به پایان راه .

      مرور موفقیت ها در جزوه برام جذاب بود 

      موفقیت هایی که شاید باید هر روز مرور کنم تا بدونم کجا بودم ،از کجا و با چه حالی شروع کردم ،و الان کجام و حالم چطوره .

      1. احساسم چقدر تغییر کرده ؟از شروع آشنایی با این سایت عالی ،فوق العاده شده ،خیلی حالم خوبه ،درسته چند روزی میشه حالم کمی دگرگون بوده ولی خداروشکر توی این مسیری که شروع کردم جز احساس آرامش و شادی چیزی به یاد ندارم .
      2. نگرانی شما از لاغر نشدن چقدر بوده ؟خدارو شاکرم که اینجا کلا این مشکل رو ندارم و اصلا به لاغری فکر نمی کنم توی این چند روزی که دوباره پرخوری کردم و حالم بد بود ولی حتی ذره ای به چاقی فکر نکردم فقط دنبال فرمول اشتباه ذهنم بودم که پیداش کنم و جایگزین فرمول جدید کنم .(البته پیداش نکردم که چرا این طوری شد 😔😔).
      3. ترس از خوردن مواد غذایی چقدر در شما تغییر کرده؟برای این واقعا جوابی ندارم چون توی ذهنم می چرخه ،درسته سعی می کنم تحویلش نگیرم ولی بهش فکر می کنم مخصوصا اگه غذای پرباری باشه که از گذشته توی ذهنم سمبل چاقی بوده .

      الان با نوشتن این مطالب به خودم ثابت کردم چقدر عملکرد خوبی داشتم و چقدر موفق بودم .👏👏

      در مسیر لاغری با ذهن همیشه و همیشه باید توجه به تغییرات خودمون داشته باشیم و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشیم .

      نکته ی مهم و آخرین نکته ی جزوه به من یاد میده که اگه هر روز خودم رو با هدف نهایی مقایسه کنم ،دلسرد و خسته و افسرده میشم ،اگه به توانایی هایی که بدست آوردم و لذت هایی که بردم فکر کنم پر از امید و انرژی برای ادامه ی راه میشم. 

      خداروشکر امروز استاد رو پر شور و نشاط مثل همیشه در کلاس درس حاضر می بینم .

      استاد صحبتشون رو با فرمولی آغاز می کنند که می تونه عامل لیز خوردن همه ی ما باشه .

      استاد میگن آدم ها وقتی دنبال تغییر یک عادت یا رفتار میشن که از اون عادت یا رفتارشون به تنگ اومدن و باهاش مشکل دارن .

      دقیقا همین طوره الان که ما اینجاییم و به شدت دنبال تغییر چاقیمون به لاغریمون هستیم ،ما با چاقی مشکل داریم ،که اگه نداشتیم سعی در برطرف کردنش هم نداشتیم .

      استاد میگن ،هر وقت شما شروع کنید به تلاشی برای رفع مشکلتون هر چی که باشه، اون مشکل با شما همراه است مثلا اگه می خوای مشکل مالی رو حل کنی خوب ،تا تصمیم بگیری که چک های برگشتیت پاس نمی شه یا حسابت پر پول نمی شه این نداری باهات هست تا بتونی کم کم راهی برای رفع مشکلت پیدا کنی.

      الان که من و شما برای رفع مشکل چاقی اینجا هستیم باید بدونیم که مشکلمون ،همراهمون هست و تا تصمیم بگیریم لاغر نمی شیم ،پس باید این مسئله رو مدیریت کنیم با وجود چاقی و ناراحتی از این موضوع باید بتونیم گام های محکم و استواری برای رفعش برداریم .

      اگه هر روزبه مشکلمون که همراهمون هست فکر کنیم تمام توان و انرژی ما رو برای ادامه ی مسیر می گیره ،بعد فشار چاقی افزایش پیدا می کنه و موفق نمی شیم .

      استاد میگن :ادامه بدید ،ادامه بدید 

      با وجود تمام مشکلات، حرف دیگران ،بیماری ،درد ،همه و همه فقط باید ادامه بدی .

      اگه مطمئن هستی این روش تاثیر داره این قدر باید بمونی و ادامه بدی تا تغییرات ایجاد بشه .

      نکته ی مهمی که استاد بهش اشاره دارن و توی متن جزوه هم بود اینه که:

      وقتی ما مسیر لاغری با ذهن رو شروع می کنیم ،هر کدوم از ما به اندازه های مختلف چاق هستیم و هر کدوم میزانی رو برای کاهش وزنمون در نظر داریم ،اگه ما در مسیر لاغری با ذهن به هدف نهایی و وزن ایده آلی که در ذهن داریم فکر کنیم و هر روز خودمون رو با اون هدف اندازه بگیریم دچار افسردگی می شیم و شاید خدای نکرده برگردیم یا دوباره بخوایم اشتباهات گذشته رو شروع کنیم تا خیلی سریع به وزن ایده آلمون برسیم ،با وجود اینکه می دونیم حتی اگه برسیم دوباره چاق خواهیم شد .

      کلید موفقیت :

      این جلسه یاد گرفتیم که باید از مسیری که انتخاب کردیم اول مطمئن باشیم ،دوم به هدف نهایی فکر نکنیم ،در واقع از مسیرمون لذت ببریم ،باید خودمون رو با نقطه ی شروع مقایسه کنیم ،هر روز پیشرفت هامون رو مرور کنیم .

      هر پیشرفتی که کردیم پله ای است که ما رو به هدفمون نزدیک می کنه .

      هر روز پیشرفت هاتو برای خودت بنویس تا بدونی که در مسیر موفقیت گام بر می داری .

      مهم ترین هدف زندگیمون این باشه که از دیروزمون بهتر باشیم و بهتر عمل کنیم .

      استاد در پایان کلاس به چند سوال دوستان پاسخ دادن 

      که خلاصه ی برداشت های خودمو می نویسم .

      یاد گرفتم که چربی سازی بدنم رو کنترل کنم ،چطوری ؟این طوری که اگه پرخوری کنی و زیاد تر از نیاز بدنت بخوری چربی سازی کردی پس با توجه به نیاز بدنم بخورم ،چربی ساخته نخواهد شد .

      اراده خوردنم رو من نباید کم کنم بلکه ذهنم باید فرمول های جدید بسازه و به مغزم پیام متناسب بده و من هم طبق پیام مغزم عمل خواهم کرد .اگه الان اراده ام کمه چون مغزم داره فرمول اشتباه رو اجرا می کنه ،پس اگه به راهم ادامه بدم و فرمول های لاغری رو جایگزین کنم ذهنم فرمول لاغری داره به مغزم پیام درست میده و منم درست عمل می کنم .

      اول حرص و ولع و خوردنشون کم شده بعد زیاد میشه ؟مشکلی که من این چند روز باهاش در گیر بودم که چرا این طوری شدم و دلیلی براش پیدا نکردم ،الان یاد گرفتم که اگه از سایت فاصله بگیرم ممکنه این مورد پیش بیاد ،یا نه اگه فاصله ای ندارم پس باید بی خیال این مساله باشم و فقط به راهم ادامه بدم خودش درست میشه .

      کلاس امروز هم با آموزش های ناب و عالی مثل همیشه تموم شد و من نکات آموزنده رو بارها مرور می کنم تا بتوانم افکار جدید و بدنبال اون رفتار جدیدی کسب کنم .

      استاد گرامی بسیار از شما سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹

      دوستان و همراهان عزیز برای همه ی شما آروزی موفقیت دارم ❤❤

      در پناه ایزد منان باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/04/27 14:32
      مدت عضویت: 1132 روز
      امتیاز کاربر: 6110 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 804 کلمه

      بنام خداوندبخشنده ومهربان 

      سلام استادعزیز

      سلام به همراهان گرامی سایت تناسب فکری 

      گام نهم

      لاغرشدن رارهاکنیدلاغرمیشوید

      درتمام سالهایی که چاق بودم با تمام روشهای گوناگونی برای اینکه لاغربشم اقدام میکردم

      ویکی ازکارهایی که باید هرروزانجام میدادم وزن کردن خودم بود

      صبح موقع بیدار شدن وشب موقع خوابیدن قبل وبعد خوردن موادغذایی. موقع بیرون رفتن وامدن به خونه وهمیشه چک میکردم که چه تغییراتی دروزنم ایجادشده 

      وازخیلی شنیده بودم که میگفتن اگه می‌خواهی ترازووزنت رادقیق نشان بده نبایدجایش راتعییربدهی وهمیشه جاش فقط اونجای بود که من می‌گذاشتم واجازه نمیدادم کسی جابجاش کنه

      وخودم هم همیشه به همه تاکید میکردم که بایدجای ترازوثابت باشد که دقیق نشان دهد

      وزنه هم برای اینکه حالم روخوب یا 

      بدکنه همیشه درحال بازی کردن بامن بود

      یه موقعهایی که عددپایین رونشان میدادخوشحالم میکردویه موقعهایی

      عدد بالا رونشان میدادحالم روخراب میکرددرسته می‌خواستم بروی خودنیارم اماامروزمفهمم که همیشه حالم رو خراب میکرد

      استاد شمادرعرض یک ماه بخاطر مراسم عقدتان برای اینکه خوشتیب وخوش اصتیل باشین باگرفتن رژیم سخت دوازده کیلوگرم کاهش وزن داشتید

      ومن هم برای اینکه فرزنددومم روبدنیابیارم درعرض سه ماه باسختی تمام بانخوردن.ورزش.وطناب زدن پانزده کیلوگرم کاهش وزن داشتم

      جالب اینجاست که من زیاد چاق نبودم امادوتاکه سقط داشتم به من گفتن که باید کمی وزنم روپایین بیاورم 

      ومن بالاغرکردن خودم تونستم بارداربشم بخاطراینکه همیشه درحال

      رژیم گرفتن بودم ویارسختی داشتم

      چون ویتامینهای بدنم خیلی کم شده بود

      ومن دراون 9ماه باسرم آمپول میموندم وحتی نتونستم یک بشقاب

      پر غذا بخوریم ودرحامله گیم بخاطرغذانخوردن وزنم کم شده بود

      امابعداززایمانم اون مقداروزن روکه در سه ماه کم کرده بودم درعرض چند ماه برگشت ودرعرض چندسال به صدوده کیلوگرم رسیدم

      ومن همیشه درتلاش بودم که خودم رو

      لاغرکنم وهرجااسمی از رژیم می اومد 

      زودگوشام تیز می‌شد که ببینم چکارباید بکنم تالاغربشم وهمیشه تلاشهام بی نتیچه بودومن هرروزچاقتروافسرده ترمیشدم

      وقتی کمی لاغرمیشدم حالم خوب بودو وقتی فکرمیکردم که این لاغری 

      نمیمونه حالم بدمیشدوزودترازاونی که فکرمیکردم چاق میشدم

      بقول استادچاقی بالذت بود بدون اینکه متوجه بشیم هرروزوهرماه آرام 

      آرام وباآرامش وآسایش وزنمان بالامیرفت

      اما وقتی می‌خواستیم خودمان رولاغرکنیم چنان رنج و سختی بهمون

      رومیاوردانگارمیخواستیم کوه جابجاکنیم

      وقتی بهم میگفتن که سی یا چهل کیلوگرم اضافه وزن داری وباید درفلان مدت این وزن رو کم کنی احساس بدی پیدامیکردم

      اما به لطف خداوند مهربان اززمانی که من دراین مسیرزیباقرارگرفتم وبه این مسیر هدایت شدم احساسم عالی شد

      وباخودم فکرکردم که بهترین زیباترین روشی است که باید باشد 

      ومن در این مسیریاد گرفتم که لذت چاقی را به لذت لاغری تبدیل کنم

      ورنج لاغری روبه رنج چاقی تبدیل کنم

      لذت لاغری یعنی اینکه مابخواهیم  دانه گندم رادرخاک گلدان بکاریم.

      وبراش خاک مناسب تهیه کنیم وجای مناسب وباآب دادن به اندازه وبارسیدگی کردن درست سرازخاک دربیاوردوبه خوشه صدتایی گندم تبدیل بشه ورشد عالی داشته باشه

      مثل ماهاکه بارسیدگی به خودمان با خوردن مواد غذای به اندازه وعوض کردن فرمولهای ذهنمان می‌توانیم به 

      لاغرشدنمان کمک کنیم و ذهنمان ازچیزی که لذت ببره اون روخیلی راحت میپزیرد 

      وحالامیخواهیم لذت لاغری را به ذهنمان بدهیم تاذهنمان لاغری رابه جسممان تبدیل کند

      ومابایددرمسیرلاغری باذهن همیشه توجه مان رابه تغییر خودمان باشه نه به مقصدمان.هرچقدرادامه دهیم بازلذتی که ازاین مسیرخواهیم داشت برایمان زیباست

      من لاغری رامانندان دانه گندم درذهنم کاشته ام وبارسیدگی وبافرمولهای صحیح ذهنی که دارم ورشد کردنش رومیبینم.

      ومادراین مسیرلاغری دهنی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یاوزن ایدال نیست بلکه اون فاصله ای است ازنقطه شروع درخوداحساس کردیم.

      وقتی احساس میکنم که تغییرات عالی داشته ام وخودم روباروزهای اول مقایسه میکنم که چقدر تغییرکرده ام  مانندغذاخوردنم که اولها خیلی پرخوری میکردم وباتغییر ریزه خواری که داشتم وهمیشه دنبال غذا بودم وهرچی پیدا می‌کردم میخوردم وحتی ناخنک زدن که هرچی روی گاز

      میپختم بایدحتمآ ازاونهامیخوردم ازبین رفتن ومیبینم که تغییرات عالی داشتم واین موفقیت برایم بهترینه پس من دراین مسیری به موفقیت رسیدم وبازادامه میدم

      ومن بودم دراین مسیردیگرنگران لاغرشدنم نیستم ومیدانم که ماننداون زمان که متوجه چاق شدنم نمیشدم وبه آرامی ویواش یواش چاق میشدم حالاهم باآرامش درونی ویواش یواش وبدون اینکه بفهمم لاغرمیشوم پس دراین هم موفق بودم

      وهیچ ترسی از خوردن ندارم وزیاد هم نمیخورم واون اندازه که بدنم نیاز داره میخورم وخیلی خوشحالم که میتوانم ازخوردن هرچیزی لذت ببرم 

      من دراین هم موفق بودم.

      من تغییری که درخودم ازنقطه شروع داسته ام مقایسه میکنم میبینم که چقدر دراین مسیر لاغری باذهن موفق بودم

      ومن دراین مسیر توجه ام به تغییراتی است که کرده ام نه اینکه فکرکنم که کی به مقصد میرسم ولذت بردن ازاین مسیربرایمان زیباست

      وماهمینطورکه ازمسیرلذت میبریم درحال تغییرات خود هستیم .متوجه خواهیم شدکه ازنقطه پایان گذشته ایم

      وقتی به این طریق ازلاغرشدن لذت میبریم .نه اینکه که ازمقایسه شرائط  خودباانچه که باید باشیم یادوست داشته باشیم.

      ما فقط باید بیاموزیم وبایدتکرارکنیم وبه اموزشهایمان عمل کنیم

      و گام به گام راهمان ومسیرمان راسپری کنیم

      قانون رهای یعنی رهاکردن آنچه که ماراباقوانیین آفرینش ناهمسو میکند

      چیزهای که به ما احساس ناتوانی میدهد باید انها رارهاکنیم

      من تمام توجه ام را روی آموزشها وآموخته هامیگذارم که یکی از انهاتغییراست

      ماهروقت که گرفتارمقایسه باشیم میدانیم که ذهنمان لذت بردن را کنار گذاشته وفرمولهای قبلی راتکرارمیکنیم که بجای لذت بردن درحال مقایسه هستیم.

      وحالابازتکرارمیکنم وخودم هم این کار روانجام میدهم لاغرشدن رارهاکنیدتالاغرشوید

      یادگیری یک پرسه ذهنی است ولاغری هم پرسه جسمی است  پپس بایدلاغرشدن که یک پرسه جسمی است رورهاکنیم وبه یاد گیری وتکرارفرمولهای صحیح لاغریبپردازیم 

      تابه لاغری دائمی برسیم به امید اون روز باشکوه وشگفت انگیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/04/26 11:41
      مدت عضویت: 1444 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 423 کلمه

      با سلام

      لاغر شدن رو رها کنید تا لاغر شوید

      من درحقیقت به لاغر شدن وابسته شده بودم . اینکه در طول روز مرتب فکرم اینه چقدر لاغر بشم خوبه . کی لاغر میشم . خودمو تو آینه چک میکنم . خودمو وزن میکنم . مواظب غذا خوردنم هستم که کم خوردم . زیاد خوردم .

      استرس داشتم که اگه این روش جواب نده . مرتب سایزمو چک کنم . اینکه  لحظات زیبای زندگی تمام هم وغمم لاغری باشه و بس.  و شادی رو گره زدم به لاغری . 

      و این باعث شد که من شدیدا فوکس کنم به لاغری و وابسته شم و عجله داشته باشم برای لاغری . 

      عجله هم باعث میشد هرسری خودمو با وزن ایده آلم مقایسه کنم که چقدر باقی مونده تا مانکن بشم . وچون این مسیر صبر و حوصله و استمرار میخواد یه جاهایی خسته بشم . دلسرد بشم و اشتیاقم کم بشه .

      من یادم میاد که چند سال پیش که همراه خانواده ام از اصفهان میخواستیم بریم شیراز . دو تا مسیر بود برای رفتن یه مسیر از سمت شهر و یه مسیر از کمربندی .

      ما برای اینکه زودتر بریم و ترافیک نباشه تصمیم گرفتیم از کمربندی بریم . و همینطور که میرفتیم هرسری لب جاده تابلو رانندگی بود مثلا ۱۰۰۰ کیلومتر تا شیراز و یه کم میرفتیم ۸۵۰ تا . و یه کم دیگه ۸۳۰ تا و…. تا کم کم شد ۵۰ تا و.. 

       من یادم میاد من هر سری این تابلو رو میدیدم و مسافتها رو میخوندم تا برسیم و انگار این مسیر برام یک روز راه بود و انگار تمومی نداشت و آخرش پشیمون شدیم که چرا از مسیر شهر نرفتیم که لااقل یه آبادی باشه و از مسیر لذت ببریم.

       ما همش تو مسیر چشممان به تابلو بود که چقدر مونده و چون از مسیر لذت نمیبردیم باعث شد هممون احساسمان بد بشه وخسته بشیم .😔

      مسیر لاغری با ذهن هم رو پیش خودم اینجوری فرض میکنم که اگه طی مسیر فقط به فکر نتیجه  وزمانش باشم چون از مسیر لذت نمیبرم مسلما لیز میخورم و نمیتونم ادامه بدم . 

      من چند سال با جسمم می خاستم لاغربشم و نتونستم این بار میخام با ذهنم پیش برم تا به مقصد برسم و میخام از مسیرم لذت ببرم و کاری به نتیجه نداشته باشم و هرسری خودمو با سری قبل خودمو مقایسه کنم که چقدر به جلو حرکت کردم و چقدر از استرس هام و نگرانیهام و رفتارها و باورهای  عوض شده و کم کم نتیجه دلخواه هم خودش از راه میرسه و نیاز نیست من روش زوم کنم .🙂

      به قول شاعر .  گر صبر کنی زه غوره حلوا سازی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار darya.69.ft
      1400/04/09 21:33
      مدت عضویت: 1522 روز
      امتیاز کاربر: 713 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 491 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی 🌹فرق کسانی که اضافه وزن دارند با افراد متناسب در نوع رفتاری هست که انجام می دهند عید امسال دوتا دوست برای اولین بار شروع به نشوندن  بذر در گلدان کردن  دوست اولی خیلی اصولی کار کرد به  اندازه کافی آب و نور و مواد مغذی به گلدونش داد بعد یه مدت خیلی سریع بذرش رشد کرد و هرروز داره بزرگ تر میشه و با همین سبک پیش بره بدون هیچ مشکلی به ثمر دهی میرسه وبدون هیچ سختی و خیلی راحت زندگیش میکنه اما دوست دومی یکم سهل انگاری کرد و درست به بذرش نرسید و متاسفانه  به بذرش  هرروز  آب زیادی میداد بعد از یه مدتی  هیچ علائمی از سر درآوردن بذر از خاک گلدانش ندید همین طوری منتظر موند که بذرش رشد کنه و جووونه بزنه اما چیزی که دید این بود که  این سبک آبیاریش باعث شد  آب  در گلدانش بمونه و به لجن زار تبدیل بشن و باعث له شدن و نابودی بذر بشوندو هیچ اثری از بذرش نباشه🌹آره رفتار خیلی خیلی  مهمه 🌹سرنوشت این دوتا بذر هم مثل زندگی افراد متناسب و ما هست ۰ ما هم تا قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری زندگیمون دقیقا مثل بذر دوم داشت طی میشد .ما هم هرروز داشتیم آب زیادی به بذر وجودیمون میدادیم اصلا تصمیم گیرنده برای خوردن ما نبودیم این مواد خوراکی بودند که برای ما تصمیم میگرفتن خب چون یک نفر هستم پس یک پاکت چیپس و پفک و یه بطری نوشابه و  یه پیتزاو یک نفره باید بخورم اصلا به این فکر نمیکردیم که نیاز بدنی ما چی هست و بدن ما به چه موادمغذی  نیاز داره که اصولی به خودمون برسیم و به اندازه نیازمون از خوراکی ها استفاده کنیم تا مثل همون بذر اول که نشانگر افراد متناسب هست راحت و آسوده زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم  طبق یک سری باورهای اشتباه ذهنی که داشتیم هر روز اوضاع جسمی و به تبع جسم، روح و روانمون  هم داغوون کردیم طوری که یقین پیدا کردیم که دیگه سرنوشت نهایی ما چاق بودن هست و دیگه لاغر نمیشویم در حقیقت چون رفتار غذایی ما اشتباه بود و زیاده روی کردیم در خوردن بالاخره جسم ما هم یک سری اصول و قوانین برای خودش داره وبه رفتار اشتباه غذایی ما واکنش نشون داد و باعث اضافه وزن ما شد. وقتی که اضافه وزنمون ما رو از خیلی چیزها مثل خوردن غذاهای لذیذ و رفتن به مهمونی ها و دورهمی ها و پوشیدن لباس های خوشکل و …محروم کرد به خودمون اومدیم و به جسم بیچاره ای که واسه خودمون ساختیم فشار آوردیم با نخوردن غذا که لاغر بشیم بعدشم که لاغر نشدیم خودمون رو ضعیف دونستیم که ما ناتوانیم و نمیتونیم لاغر بشیم  غافل از اینکه ما بسیار توانمندیم و راه رو اشتباه رفتیم بلکه  ذهن ما باید اول از فرمول های اشتباه چاقی پاک بشه بعد جسم مون ۰خدا رو شکر که روش صحیح رو یاد گرفتیم و به سمت لاغری حرکت کرده ایم😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 😊s-moazamiy🤗
      1400/03/31 18:45
      مدت عضویت: 1059 روز
      امتیاز کاربر: 127 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,330 کلمه

      سلام ب همه ی دوستان عزیز و همسیرم 😊🤗 

      همه ی ماانسانها در تمام طول عمرمون آرزوها و خواست‌های ریز و درشتی داشتیم و داریم ، آرزوهای ک احساس میکنیم واقعا نیاز داریم بهش برسیم ، مثل (خونه ، ماشین ، بچه ، شغل ،) فرقی هم نمیکنه پولدار باشیم یا درآمد مالی آنچنانی هم نداشته باشیم ،فک نمیکنم یعنی مطمینم ک نمیشه افرادی رو پیدا کرد ک نخاد مرفه و بدون درد باشه ،

      گاهی این خواسته های ما در واقع آرزوهامون همراه شده با حسرت ، بااندوه , گاهی هم انقدر اون آرزو رو برای خودمون دست نیافتنی کردیم و انقدر باافکار و باورهاموم ازش فاصله گرفتیم ک بیشتر وقتا دیگ نخواستیم راجبه رسیدن بهش فکرکنیم ….

      اما ی سری آرزو های ما هستند ک همیشه رو مخ آدمن☺️🤭 باید هر طوری شده برسیم بهش بخاطر همین خیلی بهش توجه میکنیم هر چی توجه ما ببشترو بیشتر میشه فاصله ماهم بااون ببشتروباز بیشتر میشه چرا بخاطر افکار و فرمول‌های ک خودمون برای رسیدن ب اون خواسته در ذهن مون ایجاد کردیم ..

      مثلا آرزوی یک خونه حتی یک خوابه آرزوی خیلی از آدمهاست اما بخاطر افکاری مثل :نبابا منو خونه دار شدن ، پولش از کجا بیارم ، یعنی برم توی قَرض و بدهی ، یا خونه نو کابینت میخاد پکیچ سرد و گرم میخاد و هزارانننن هزار افکارهای این مدلی .از طرفی خواسته ی ماهست و بهش توجه میکنیم ، از طرفه دیگ بخاطر باورها و افکارهای غلط و اشتباهمون هروزی ک میگذره از رسیدن بهش دورو دورتر میشیم …

      لاغر شدن هم مثل خواسته  و آرزوی خانه و ماشین و بچه و شغل و تحصیل داشتن است …

      ما همیشه در تمام سالهایی ک بدنبال لاغر شدن و متناسب موندن میدوییدم ،خودمون رو ب آب و آتیش میزدیم برای ماهی فقط چند کیلو کم کردن همه ی دردو سختی هاشو بجون میخریدیم اما بازم بخاطر افکار و باورهای اشتباه و غلط ما ک بااستفاده از ی سری  دیدها و شنیدها خودِ خودمون در ذهنمون ایجاد کرده بودیم نمیتونستیم بهش دست پیدا کنیم ،و همیشه رسیدن بهش برامون سخت بوده و دشوار.

      رژیم میگرفتیم ورزش و پیاده روی انجام میدادیم و کیلو مترها تو گرما ،سرما راه میرفتیم اما آخره هر تلاشی ک انجام میدادیم باور نداشتیم با جمله های مثل این همه راه رفتیم ،عذاب کشیدیم ،خیس عرق شدم ،پاهام تاول زد ولی دریغ از گرمی کم کردن😤😞😰  همه ی اون تلاش و کوششمون ب فنا میرفت😑😐 

      این خواست‌های ما از نوع توجه کردنای ما نسبت بهشون بوده ،،ازون خواستهایی که من اسمشو گذاشتم تو مُخی 😑ک هر چی بیشتر و سختر تلاش میکردم ب دستش بیارم هی  از  دستم  سُر میخورد  ومیرفت و بازم ازم دورتر میشد (البته ک ب دوراز الان) البته بازم جای نگرانی برای جمله ی داخل پرانتزم نیست چونک  اونموقع  افکار و باورهای مااشتباه و غلط بوده و حالا ما در حال آموزش و یادگیری تغییر ذهنیتمون هستیم  نه تنها در بحث چاق و لاغر شدن بلک در تمام جنبهای زندگی ،🤗🤗 

      قبل ازینک برسم ب موضوع اصلی میخام ی مثال دیگ از یه سری دیگ از آرزوهامون بزنم ک راحتر برای خودم شایدم برای شما مخاطبی که داری این متن و دیدگاه و میخونی درک و تحیلیلش و باور پذیریش لذتبخش تر و آسانترو راحتر باشه و بهتر بپذیریم ک اگ خواسته ای رو رها کنیم راحتر بشه بدستش اورد،

      گاهی زمانهایی شده ک ماداشتیم از خیابون رد میشدیم و از پشت ویترین یک مغازه از لباسی ،کیفی ،مانتویی ، شالی ،  و یا شی خوشمون اومده ،یا حتی ممکنه اسباب و اثانیه منزل ،یا گُل و گیاه وووو… ولی اون لحظه برامون خریدش مقدور نبوده ،ممکنه ک هیچ وقتم داشتنش برامون وجود نداشته ک اون شی یا وسیله یا لباس رو داشته باشیم 

      ولی با دیدنش یاباحسرت ،یا گفتیم بالاخره مال من میشی🙏😉 ,خلاصه با دیدن و واکنشمون نسبت بهش رفتیم و رهاش کردیمم ، اما بعداز مدتی اون خواسته یابهتر بگم آرزوی ما اون لباس یاشی ک اونروز تواون خیابون پشت ویترین فلان مغاره الان دستمون هست 😍 😍

      لاغر شدن هم همینطوره باید رهاش کنیم ب حال خودش .لازم نیست ما کاره خاص و تلاشی سخت و طاقت فرسایی رو انجام بدیم .فقط کافیه این خواسته و آرزوی لاغر شدنمون رو ب حال خودش رها کنیم و ما فقط روی تغیبر ذهنیتمون کار کنیم و بس ،،اگر ک ما فقط ده درصد روی ذهنمون ,افکار و باورهامون کار کنیم و رفتار ما تغییر کنه ما چ بخایم چ نخایم لاغر میشیم ،انقدرروی لاغرشدنمون مانور ندیم اگرچه ک مهمه قطعا مهمه و رد خور نداره آرزوی سالهای طولانی  عمر ماست  اما من بخودم میگم اگ هی بهش توجه کنم و تمام ذهن و زندگیمو بزارم فقط برای لاغرشدن از لذت بردن از بقیه زندگیم جا میمونم،تا من بخام لاغر بشم نمیدونم چقدر زمان می‌بره، ۶ماه ، ۹ماه، ۲سال، واقعا نمیدونم،..

      نمیدونم ک باورهای من چقدر ریشه دارهستند و قوی ،چقدر قدیمی هستن محکم ولی اینو میدونم ک درکنار تغیبر ذهنیتم از طریق لاغری باقدرت ذهن باید زندگی هم کنم از همین داشته هایی ک دارم لذت ببرم و شکر گزار باشم ..پر کنار آرامشی ک در مسیر لاغری باقدرت ذهن ب دست اوردم و باادامه دادنم بیشتر و بیشتر میشه 🙏🤗 

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      موضوع بعدی :,مااگه از شرایطی ک داریم در هر جنبه از زندگی و ازش راضی باشیم دلیلی نداره ک بخایم تغییرش بدیم ..

      اما اگر شرایطی داشته باشیم مثل نداشتن شغل ، و کار ،درآمد کم ، نداشتن آرامش و سلامتی و نداشتن حالت روحی مناسب ، و همچنین نداشتن تناسب اندام و هیکلی زیبا اونموقع است ک تصمیم ب تغییر کردن میکنیم ، بیشتر افراد جامعه ک دنبال تغیبر کردن هستند ، اما درمسیری اشتباه و غلط ،بعضی ها هم فقط میگن ک میخان  ک  تغییر کنن ولی هنوز اون فردا ،اون شنبه ، اون سرآغاز شروع دوبارشون ک رقم بخوره تغیراتشون ازراه  نرسیده ..

      عده ای کمی هستند ک شجاعت شروع دوباره دارن و جسارت میکنن و میتازن ،در مسیرشون ،تازیدنشون ن ب سرعت اسب 🏇 بلک لاک پشت همیشه موفق ،💪💪👍 

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 

      بنظر من آدمها ۳ دسته اند:افرادی ک هدف دارن و متعهد هستن ب رسیدن ب هدفشون و مدیریت و برنامه ریزی دارن ،

      افرادی دیگ دوست دارن ک هدفی داشته باشند تو زندگیشون و هدفی هم تعیین میکنن اما مسیری ک باید طی کنن برای رسیدن ب اون هدف غلط و اشتباه است چرا ک اگر از نقطه ی زیر صفر شروع کنن و ب نقطه ی صفر برسن ک این خودش ی نوع موفقیت و پیشرفته ک متاسفانه افراد زیادی درجامعه نسبت ب رسیدن ب این نقطه بی تفاوتن و نقطه ی صفر خودشون رو با نقطه ی ۱۰۰ یعنی رسیدن ب اون هدف مقایسه میکنن و دچار شکست و باس و نامیدی میشن ناجایی ک بالاخره رها میکنن واین باور رو در ذهن خودشون ایجاد میکنن ک فردی ناتوان و لی عرضه اند .

      و عده ای دیگر اصلا هدف و انگیزه ای برای ادامه ی زندگی کردن ندارن و فقط صبح و شب ، شب رو ب صبح میگذرونن ،،

      ازین دسته از افراد هم در سایت تناسب فکری و راه و روش لاغری با ذهن هستند .اونایی ک هدف دارن و باور قلبی ک ادامه میدن ، و آنهایی ک هدف ندارند کلن رها میکنن تا ماهها شایدم سالها بعد ک ب اون درک و تحلیل ازین فضا برسن ، و اون عده ک گاهی لیز میخورند بخاطر اینک چاقی همیشه همراهشونه گاهی ذهن منفی باف انقدر نجواهای سریع و پرقدرت داره ک ما قدرت مقابله باهاشو رو نداریم ولی اگر ادامه بدیم با حال خوب و استمرار داشته باشیم خیلی راحت یادمیگیریم ک در مقابل منفی بافهامون بایستیم و شکستش بدیم انشاءالله 🙏💪🤗  

      در مسیر لاغری باقدرت ذهن توجهمون ب هدف نهایی نباشه اگر ک باشه بدونیم ک راهمون رو داریم اشتباه میریم چون اول راه و باعجله کردن شروع کردیم و شک نکنیم ب وسط راه نرسیده دچاره نامیدی و ناراحتی میشیم و در نهایت این ما هستیم ک شکست خوردیم و رها میکنیم خدای نکرده 

      مسیرلاغری با قدرت ذهن مسیری شسته روفته است و پراز حال خوب و احساس عالیه هروزه ،، پس ازش استفاده کنیم ولذت ببریم و دراوج شادی و آرامش درونی ب هدفمون برسیم انشاءالله

      ب امید همه ی دوستان عزیز و همسیرم 🙏🌺  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/26 11:02
      مدت عضویت: 1605 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 812 کلمه

      سلام🙂

      نتیجه گرا بودن یکی از مهمترین دلایل لیز خوردن من بوده در حین اینکه در مسیر بودم

      اصلا همین مسآله است که اتفاقا باعث میشی دیرتر به هدف برسی و همین موضوعه که باعث میشه احساسمون بد بشه 

      هم در مورد لاغری و هم در سایر مواردی که از شرایط موجود راضی نیستیم و میخوایم تغییرش بدیم همیشه چشممون به پایان هست و همواره در حال مقایسه خودمون با اون شرایط ایده آل هستیم و به همین دلیل معمولا از خودمون راضی نیستیم و احساسمون بد میشه

      منم به خاطر تغییر شرایط مالی ابتدا با آموزشهای ذهنی آشنا شدم و ۴ ،۵ ساله که در این مسیرم و نتایج خوبی هم گرفتم ولی باز هم وقتهایی میاد که احساسم بد میشه و با خودم میگم اینا هم همش بی فایده است و الکیه پس کو ثروتمند شدن؟؟؟؟

      مخصوصا وقتی کسی رو میبینم که توی ۶ ماه یکسال نتیجه ای گرفته که از نظر من خیلی خوبه با خودم میگم چرا اون آدم اینقدر خوب نتیجه گرفته ولی من نه؟؟؟؟؟؟

      مقایسه کردن خودم با دیگران و مقایسه شرایط الان با شرایط ایده آل همیشه باعث لیز خوردنم شده ولی با این وجود همواره ادامه دادم 

      اصلا یه جوری شده که اگه فایل لاغری یا فایلهای دیگه رو در زمینه تغییر شرایط مالی و….رو گوش ندم نمیدونم واقعا باید چیکار کنم….😶

      چون مدتهاست که همه روزهای من اینطوری میگذره 

      چون به شدت عاشق یاد گیری ام 😍

      چون یاد گیری و فهم موضوعات تازه برام بسیار لذت بخشه😍

      بارها و بارها شما در فایلهای مختلف روی این موضوع کار کردین و اصلا تضمین دادین که هر کسی بتونه از این چالش بگذره که با وجودیکه در تمام مراحل چاقی همراهشه به چاقی توجه نکنه اون فرد حتما شگفتی ساز میشه👌👌

      نه فقط در مورد چاقی در سایر جنبه های زندگی هم همینطوره 

      توجه کردن به شرایط الان باعث میشه لذت بودن در این لحظه و امروز رو از دست بدیم 

      باعث میشه نگاهمون به داشته هامون و نعمتهایی که داریم نباشه

      باعث میشه لذت یادگیری و آگاهی رو نبریم

      و باعث میشه که حتی دیرتر به هدفمون برسیم

      چون تمام توجه مون به نبودن نتیجه است

      چون با عجله کردن به جسممون و به ذهنمون اجازه نمیدیم روند رو طی کنن

      همین یاعث میشه حتی آموزش رو هم اشتباه درک کنیم و در حین اینکه داریم از آموزش ذهنی برای لاغری استفاده میکنیم رژیم بگیریم یا کم تر بخوریم یا یه سری خوراکیها رو حذف یا کم کنیم یا احساس سیری رو طولانی کنیم یا ورزش و پیاده روی رو هم در کنار آموزشها بذاریم تا به نظر خودمون تاثیر آموزشها رو بیشتر کنیم ولی همه اینها بعنی هنوز درک درستی از لاغری با ذهن نداریم و لازمه که ادامه بدیم تا بفهمیم تمام این کارها ریشه در باورهای قبلی ما داره و ربطی به لاغری با ذهن نداره

      اصلا چرا استاد میگن لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست چون هیچ کدوم از این کارا رو نداره چون اصلا لازم نیست نخوری و محرو میت بکشی (به این دلیل که اصلا غذها باعث چاقیت نشدن)چون لازم نیست یه قدم هم راه بری(به این دلیل که سوخت و ساز بدنت با یه آدم لاغر مثل همه و نیاز نیست با ورزش های هوازی  متابولیسمت رو بالا ببری)

      تمام آنچه ما به عنوان نتیجه الان داریم در هر جنبه ای حاصل آموزشهایی است که از کودکی دریافت کردیم و الان ذهن ما با اون فرمولها داره نتایج رو وارد زندگی ما میکنه و تا زمانی که ذهن ما تغییر نکنه هیچی عوض نمیشه

      و تغییر ذهن هم جز با آموزش  جدید و متفاوت و تکرار اون ممکن نیست

      هزاران و میلیونها بار اینو هم تکرار کنیم تا زمانی که داریم مثل قبل فکر و عمل میکنیم نتیجه همونی هست که بود🤨🤨🤨🤨🤨

      حال واحساس ما نشونه خوبیه برای اینکه بفهمیم ما تغییر کردیم یا نه ؟؟؟😏

      اگه هنوز با دیدن جسمت در آینه حست بد میشه 

      اگه هنوز درگیر ترازو و سایز هستی

      اگه هنوز خودت رو در بحثهای چاقی وارد میکنی

      اگه هنوز درگیر شمردن کالریها هستی

      اگه هنوز منتظری بقیه تاییدت کنن 

      اگه منتظری یه شبه لاغر بشی

      اگه هنوز انتظار داری هر فایل رو که گوش دادی لاغر تر بشی

      اگه با اشتیاق فایل گوش نمیدی

      اگه از سر تکلیف ۴ تا کلمه مینویسی

      اگه سر اینکه چی بخوری و چقدربخوری هنوز درگیری

      اگه هنوز شیرینی و میوه توی ذهنت با هم فرق دارن از نظر کالری و چاق کنندگی

      اگه هنوز ساعت تعیین میکنی برای وعده غذاییت

      اگه از یه ساعتی به بعد شام نمیخوری

      اگه ذهنت رو درگیر دریافت پیغام سیری میکنی

      اگه هنوز سر رستوران رفتن و سفر رفتن نگران چاق شدنت هستی

      پس تو هنوز لاغری با ذهن رو درک نکردی😏😏😏😏😏

      لاغری با ذهن هیچ کدوم از اینا رو نداره

      ذهنت که لاغر بشه تو لاغر میشی و ربطی به غدا و نحوه خوردن و نوع غذا و کالری اش نداره

      و لازم نیست یه قدم هم راه بری چون ذن لاغر شده و نیاز به هیچ تلاش فیزیکی نیست

      اینه که میگیم آسانترین کار دنیاس

      وقتی ادامه بدیم کم کم درکمون هم بیشتر میشه و نتیجه رو هم رها میکنیم و اونوقت به قول استاد نگاه میکنیم میبینیم مقصد رو هم رد کردیم😊😊😊😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/03/01 16:05
      مدت عضویت: 1702 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,005 کلمه

      سلام . 

      لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم . 

      من لاغر شدن را رها کردم . لاغر شدن جسمم را رها کرده ام و فقط در پی یادگیری هستم . چون فهمیده ام که  اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلمو و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی  کنم . برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت . 

       فقط آموخت . فقط تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد . و مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد . آزمون و خطا کرد تا کم کم آرام آرام تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم . 

      کسی که نقاش است هرگز به نقاش بودن خود فکر نمی کند . چون او نقاشی را یاد گرفته است . 

      ما هم برای  لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط  لاغری را یاد بگیریم . جمله به جمله . کسی که نقاش است با نقاشی زندگی میکند . و کسی که لاغر است با لاغری زندگی می کند . درست مثل شما که تمام وقت خودتان را صرف آموختنکردید . تاثیرات این تکرارها و تمرینات چیزیست که ما فقط  در ظاهر شما میبینیم . اما هزاران نتایج بهتر را شما در حال خلق کردن برای خود هستید . لاغر شدن فقط یکی از نتایج شماست و نتایج دیگر نیز خیلی عالی خود را نشان میدهد . چون ما وقتی ذهنمان را  مشغول یاد گرفتن می کنیم ذهن را به یادگیری مشغول می کنیم و کار اصلی ذهن آموزش است . با اینکار او اجازه میدهد جسم بر اساس فرمولهای اولیه پیش برود . ما با یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی و لاغر نشدن دارد فکر میکند را به کار میگیریم و با یادگیری ، حال خود را خوب میکنیم و یاد میگیریم که باید از ابزار ذهن در راستای  قوانین آفرینش استفاده کنیم . 

      یکی از همین قوانین  رها کردن است . اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده . بله میتواند وقتی غذای دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلیر خود را رها میکند . چون تازه میفهمد که آن خوراک چقدر بد مزه بوده و به زائقه ی او نمیخورد . به فرمایش مولانا : 

      تا نبیند که کودکی که سیب هست 

      کی پیاز گنده را بدهد ز دست . 

      قانون رهایی یعنی رها کردن آنچه مارا با قوانین آفرینش ناهمسو میکند . 

      ناتوانی نا همسو با آفرینش است . چه چیز به ما احساس ناتوانی میدهد . هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم . 

      و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم . 

      یادگیری  یک پروسه ی ذهنی و لاغر شدن یک پروسه ی جسمیست . 

      برای لاغر شدن باید پروسه ی جسمی  را (لاغر شدن ) رها کرد . 

      ما با رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری می کنیم .

       استاد ما هم تمام فکر و ذکرمان انجام تمرینات است . ما هم همگام و همسو با شما در حال یادگیری بیشتر هستیم . به فرمایش حضرت محمد ص (اطلبوالعلم من المهد الی اللحد ) 

      ایشان  آموختن علم را از گهواره گفته اند و تا زمان مرگ . که البته با توجه به جاودانگی انسان  منظور از  مهد ، ازل است و لحد ، ابد .  یعنی همیشه جاودانه . منظور از این حدیث اینست که  به طور پیوسته و  همیشه در حال علم آموزی باشید و ذهن تنها با خوراک علم میتواند خوراکهای  ناهمسو با آفرینش را رها کند . 

      لاغر شدن  پروسه ی جسمیست و قدرتی که در آفرینش جسم وجود دارد بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استوار است . در حافظه ی الهی ما همه چیز هست .  جسم ما به علم لدنی متصل است . منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم  قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم .  ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و  جسم ما با فرمولهای الهی خود ، خود را ترمیم میکند . وقتی ما ذهنمان را به یادگیری مشغول می کنیم متوجه میشویم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کرد . چرا که اصل آفرینش ذهن  نیز بر این اساس استوار است . 

      ما وقتی لاغر شدن را رها میکنیم  جلوی تخریب  ذهن را میگیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند ؛ لاغری رخ میدهد . این یک آموزش عملیست . ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم . وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم را رها کرده  به آن میرسیم و از آن عبور میکنیم . 

      لاغری جسم تمام میشود ؛ اما لاغری ذهن (یادگیری ) تا ابد ادامه دارد و این استمرار سبب لاغر ماندن دائمی جسم میشود  . 

      🔴در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.

      بله ما نسبت به نقطه ی شروع بسیار تغییر کرده ایم . ذهنیت ما آرام آرام در حال تغییر است . گفتمان های ما آرام آرام تغییر میکند . عملها و عکس العملهای ما آرام ارام تغییر میکند و نتایج یکی پس از دیگری در اثر همین تکرارها و تمرینها و عمل به آموزشها برای ما رخ میدهد . 

      🔴احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی 

      احساس من بسیار تغییر کرده است . آرامشم بیشتر شده . شادیهایم خنده هایم امیدم نشاطم بیشتر شده وابستگیهایم به بیرون از خودم کم شده 

       توجهاتم تغییر کرده . نگرانی هایم کم شده . اصلا دیگر نگران نیستم . من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم. 

      🔴نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من دیگر نگران نیستم بلکه نگران هستم . من نگاه میکنم . تفکر میکنم . زاویه ی نگاهم را به زندگی تغییر میدهم و من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم . 

      🔴ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من دیگر از خوردن ترس ندارم . خوردن ترس ندارد درس دارد . چاقی ترس ندارد درس دارد . 

      من آموخته ام که از هر اتفاق زندگی درس آن را بیرون بکشم تحلیل کنم و به فرمولهای لذتبخش در جهت آفرینش برسم ‌ .

      اما همه ی این نتایج لذتبخش زمانیست که من به گل آموزشهای الهی متصل هستم . اگر به بعد ذهن گذشته ی خود برگردم و انها را مرور کنم قطعا که نتایج باز هم در امتداد ان مسیر نمایان میشود . 

      🔴ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

      من با خودم به صلح رسیده ام . بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است تنها مانع خودم هستم . حتی( من )هم در من تغییر کرده است . 

      من از خودم راضی هستم . 

      🔴هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.

      به به عجب عبارات چشم نواز و گوش جان نواز و دل نوازیست . 

      تغییر مسیر ذهنی = موفقیت .

      🔴در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.

      پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی  خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی . 

      من انقدر به آموزشهای شما ایمان دارم که میدانم تغییرات هم خودبخود دارد اتفاق می افتد . تغییرات ذهنی روحیه اخلاقی و حتی جسمی . من فقط تمرکز و توجهم را روی آموزشها و پیگیری آن می گذارم که یکی از آنها توجه به تغییر است . 

      و یکی از فرمولهایی که درمورد تغییر پیدا کرده ام اینست که تغییر آسان است . ما با توجه کردن به تغییرهایی که می کنیم به این باور میرسیم که تغییر کردن خیلی آسان است . 

      🔴 و همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.

      بله ما باید لذت ببریم . این هم یک فرمول دیگر . ما در مسیر لاغری باید لذت ببریم . لذت بردن از تغییرات هم خودبخود رخ میدهد . وقتی به تغییرات الان و گذشته ی خود نگاهی میکنیم چقدر تغییرات خود را عالی مشاهده میکنیم . چند روز پیش با خانومی در حال صحبت بودم گفت چند سالته . گفتم چند میخوره . گفت ۲۷ ؛ ۲۶ گفتم نه من ۳۷ ؛۳۶ ساله هستم . خیلی تعجب کرد . گفت خیلی خوب مانده ای .چه کار کردی . چیزی نگفتم . 

      من وقتی ۳۲ ساله بودم و در اوج چاقی واقعا که به خودم نگاه میکردم پیری را میدیدم و الان که ۵ سال از آن زمان فاصله گرفته ام من حدودا  ۳ سال است که جوانی را خود مشاهده می کنم . 

      جوان شدن فقط یکی از بینهایت پاداشهاییست که ما در مسیر لاغری میگیریم . 

      🔴این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.

      این عبارت هم هم یک نکته ی آموزشیست .  وقتی لدت ببریم مقایسه نمیکنیم . پس هرگاه که گرفتار مقایسه شدیم بدانیم که ذهن ما لذت بردن را کنار گذاشته . فرمولهای قبلی دارند تکرار میشوند که ما به جای لذت داریم مقایسه می کنیم . 

      واقعا که تمام گفته ها و فرمایشات  شما که از خدای درونتان است خط به خط قابل بررسی و تحلیل  است. چقدر نکات دارد که تازه خیلی از آنها جا میفتد .

      به فرمایش آیه ۳۷ سوره لقمان بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم

      وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 27

      و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است . در آیه 109 سوره ‏ى كهف نیز می‏خوانیم: «قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّى لَنَفدَ البحر قبلَ أن تَنفد كلمات ربّى و لو جئنا بمِثله مَدَداً» بگو: اگر دریا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دریا پایان می‏گیرد، پیش از آن كه كلمات پروردگارم تمام شود، هر چند همانند آن (دریاى اوّل) را كمك قرار دهیم.

      تمام این آیات را من با تمام گوشت و پوست و استخوانم با بند بند وجودم حس میکنم و چه مسیری از این زیباتر که انسان به این درک برسد . 

      استاد گرامی ما خدا را در عبارات شما یافتیم . خدای درون ما ما را به سمت شما هدایت کرد و تمامی این تغییرها هدایت زیبای الهیست و واقعا خدای به این زیبایی چقدر برای پرستیدن لایق است . این خدا کجا و خدایی که ما از قبل برای خود ساخته بودیم کجا . 

      خوشا آنان که دائم در نمازند و ما به لطف خدا به این نماز دائمی رسیده ایم . 

      چه بسا وقتی عمیقتر مینگریم جسم و ذهن خود را به گرد خدای روحمان در گردش میبینیم و این معنای اصلی نماز است . جسم و ذهن الهی ما همواره  در حال حرکت بر مدار و قوانین آفرینش هستند و ما هم وقتی با این آفرینش همراه میشویم لذت را حس می کنیم و احساس ما قطب نمایی میشود برای این لذت . 

      پس نماز خواندن در حقیقت یعنی همسو شدن با آفرینش الهی . 

      وای خدای من این نماز کجا و آن نمازهای قبل کجا . حالا میفهمم که چرا خدای درونم مرا از نماز خواندن بازداشت . او مرا از نماز ظاهری جداکرد تا نماز حقیقی که همسویی با قوانین آفرینش است را یادم دهد . 

      خدایا شکرت . 

      نماز خواندن را رها کنیم نمازخوان میشویم . 

      لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم . 

      لاغری دوم یعنی طبق قوانین و همسو و هم ارتعاش با قوانین آفرینش شدن . خدایا جز شکر چه میتوانم بگویم . 

      خدایاااااا شکرت شکرت شکرت . 

      استاد جز تشکر از شما چه میتوانم بگویم . اشک شوق بر صورتم جاریست و فقط میتوانم بگویم سپاسگزارتونم استاد . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 43 از 9 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم