0

زندگی با اراده خداوند (قسمت بیست و پنجم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره واکنش خداوند به انسان ها بر اساس ویژگی های قدرت اراده اش توضیح داده شد. در این قسمت درباره موضوع مهم و تاثیرگذار تاثیر همسو شدن با قدرت اراده خداوند در زندگی دنیا و آخرت توضیح داده می شود.

زندگی قبل و پس از مرگ تفاوتی ندارد

سال های زیادی از عمرم با ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ سپری شد.

اینکه در شب اول قبر چه اتفاقاتی منتظر من است، چه نکاتی را باید در این شب خاص به یاد داشته باشم.

ترس از اینکه مبادا جواب سوالاتی که در شب اول قبر از من پرسیده می شود را به خاطر نیاورم سبب شده بود که آن سوالاتی که شنیده بودم در آن شب از من سوال می شود را روی برگه نوشته و بارها آنها را بخوانم تا خوب خوب حفظم شود.

در ذهن همه ما سوالات زیادی درباره مرگ و دنیای پس از مرگ وجود دارد که همه ناشی از اطلاعاتی است که از طریق شنیدن صحبت ها و تعالیم دیگران در ذهن ما ذخیره شده است.

بسیاری از عملکردهای ما در قالب واجبات و مستحبات برای کسب امتیازات لازم جهت رفتن به بهشت در زندگی پس از مرگ است.

بسیاری از ما زندگی دنیا را وقت آن می کنیم تا آنچه تصور می کنیم برای زندگی پس از مرگ لازم است را جمع آوری کرده و با خیال راحت عازم سفر آخرت شویم. این درحالی است که ترس از مرگ و دنیای پس از آن سرتاپای ما را فرا گرفته است.

یافتن پاسخ قانع کننده برای رهایی از ترس های مرگ و دنیای پس از آن از خواسته های قلبی من بود و به لطف با درک این موضوع که “من اهل اینجا نیستم” به پاسخ همه شک و تردیدها درباره موضوع ترس از مرگ و دنیای پس از آن رسیدم.

به این سوالات جواب دهید:

1- شما متولد چه تاریخی هستید؟

2- از لحظه تولد خود چیزی به خاطر می آورید؟

3- قبل از تولد شما کجا بوده اید؟

4- تاریخ تولد من 1359/08/01 می باشد، سال 1300 من کجا بوده ام؟

درک پاسخی که به این پرسش ها می دهید باعث درک تاثیر قدرت اراده خداوند در ترتیب مراحل زندگی تان می شود.

به ما گفته شده که جسمی دارای نام هستیم که از ترکیب اعضای مختلف با عملکردهای گوناگون تشکیل شده ایم.

هویت ما در ابتدا نام و نام خانوادگی است که به واسطه والدین خود به ما نسبت داده شده است.

پس از آن هویت خود را بر اساس موفقیت ها و دارایی هایی که کسب کرده ایم می شناسیم.

گرچه هر انسان دارای هویت مختص به خودش است اما سرنوشت همه انسانها به این شکل رقم می خورد که جسم آنها به مرور پیر و فرسوده شده و در نهایت می میرد و هویت او که شامل نام، مدارک علمی، دارایی و … است در این دنیا بی نام و نشان باقی می مانند.

شناسنامه و مدارکی که در مدت زندگی خود کسب کرده است توسط دیگر انسان ها از بین برده می شوند و دارایی و اموال او بین خود تقسیم می کنند.

این داستان زندگی انسان بعنوان یک جسم مادی با هویت مادی است.

امروز که این نوشته را می نویسم فقط 5 ماه از سفر مادرم به دنیای ابدی می گذرد. شناسنامه، کارت های تشخیص هویت و … همه مهر باطل شد خورده اند و آنچه مادرم در بیش از 60 سال زندگی در دنیا صاحب شده بود بین دیگران تقسیم شد.

5 ماه نبودن به نسبت 765 ماه بودن بسیار ناچیز است اما همین 5 ماه برای پاک کردن هویت او کافی است.

اگر نگاه ما به زندگی اینچنین باشد بسیار بی ارزش و فانی است اما از آنجا که قدرت اراده خداوند از بین نمی رود و کار بیهوده و پوچ انجام نمی دهد پس زندگی آن چیزی نیست که درباره آن به ما گفته شده است.

نقش قدرت اراده خداوند در زندگی ما

به ما گفته شده است که خداوند خالق ماست. حتی ما قبول کرده ایم که او سرنوشت ما را رقم می زند. حتی پذیرفته ایم که برای رضایت او و خشنودی اش باید کارهایی در دنیا انجام دهیم.

بنابراین همه ما عقیده داریم خداوند خالق ماست.

حتما با من هم عقیده اید که قبل از تولد من و شما، خداوند حضور داشته است چون والدین ما را خلق کرده است و پس از مرگ آنها نیز حضور دارد چون فرزندان، نوه ها و ادامه نسل بشر را خلق خواهد کرد.

این نگرش درباره خداوند با نگرش ما درباره زندگی، مرگ و دنیای پس از آن تناقض دارد.

خداوند در قرآن می فرماید: نه زاده شده است و نه می زاید.

همچنین می فرماید: زمانی که انسان را خلق کردیم و نام ها را به او آموخیم از فرشته ها خواستیم تا به او سجده کنند ولی شیطان سرباز زد و سجده نکرد و تکبر ورزید و او از رانده شدگان است.

شما چیزی از این داستان در قبل از تولد خود به خاطر دارید؟!

آیا مشاهده کردید فرشتگان بر شما سجده کردند و شیطان سجده نکرد؟!

من در این باره چیزی به خاطر ندارم.

بنابراین قبل از تولد هر انسان این نمایشنامه تکرار نشده است.

من به این نتیجه رسیدم که داستان خلقت انسان و سجده کردن فرشته ها و اطاعت نکردن شیطان یک بار رخ داده است و از این رو سن روح همه ما که همان خداوند است با هم برابر است.

یعنی سن روح من، شما، والدین ما، پیامبران و حتی حضرت آدم با هم برابر است.

آنچه باعث تمایز بین ما می شود، سن جسم و هویت ماست.

من به اسم رضا عطارروشن و در تاریخ 1359/080/1 به دنیا آمدم، شما در به اسم خودتان و در تاریخ مشخص و دیگر انسانها به همین شکل و تفاوتی بین انسان ها از نظر ماهیت آنها وجود ندارد.

هرچه تفاوت وجود دارد مربوط به دنیای مادی و قراردادهای فیمابین انسان هاست.

اینکه خداوند در قرآن می فرماید: از خدایی و به سوی خدا می روید تایید کننده این ماجراست.

خداوند اشاره نکرده است شما از والدین خود هستید، شما مسلمان یا مسیحی یا … هستید و به سوی خدا باز می گردید.

باز می گردید به این معنی است که قبلا هم اینجا بودید.

من به این درک رسیدم که دنیای پس از مرگ جایی است که ما قبل از تولد هم آنجا بوده ایم و برای ما ناآشنا و غریبه نیست به همین دلیل خداوند می فرماید به باز می گردید.

اگر ما قبلا آنجا نبودیم حتما خداوند می فرمود شما از زمین هستید و به سوی خدا می آیید.

با درک این موضوعات من به یقین رسیدم که حضور من در دنیای مادی در واقع سفری کوتاه از دنیای ابدی بوده است و مجددا به آن دنیا باز می گردم.

هیچ انسانی به خاطر ندارد که در هنگام تولد ترسیده باشد، یا احساس غربت کرده باشد.

این آرامش خیال و احساس امنیت به این دلیل است که در بدو تولد وجود ما از همه داستان مطلع است.

وجود ما (روح) می داند که از کجا نشات گرفته و چرا به این سفر آمده و دنیای مادی را جدا از دنیای قبل و بعد از آن نمی داند بنابراین هیچ ترس و نگرانی وجود ندارد.

همه ما از نیروی اراده خداوند به وجود آمده ایم و این نیرو هویت واقعی ماست و هیچ ارتباطی بین هویت اصلی ما و هویت ساختگی و دنیای ما وجود ندارد.

به همین دلیل است که مشاهده میکنم انسان ها با سن های مختلف از دنیا می روند، چون برای نیروی اراده خداوند سن، جنسیت، موقعیت و … اهمیتی ندارد. اینها هویت ساختگی است که بشر برای تفاوت قائل شدن بین انسانها ایجاد کرده است.

برای رسیدن به هر آروزیی و تجربه خالق بودن در دنیای مادی لازم است ابتدا این باور را در خود ایجاد کنیم که ما و خدا یکی هستیم.

من، شما، دیگران یکی هستیم چون همه ما از نیروی اراده خداوند که منبع و منشاء همه موجودات است سرچشمه گرفته ایم.

زمانی که به این هماهنگی با نیروی اراده خداوند دست پیدا کنید، چیزی در دنیای مادی نمی تواند مانع رسیدن شما به آرزوهایتان شود.

این طریق نگرش به زندگی و یکپارچگی با نیروی اراده خداوند به نظر من مفهوم واقعی “توحید عملی” است.

دنیای مادی همان دنیای ابدی است

هم اکنون به وجود خودتان توجه کنید.

شما بخشی از انرژی اراده خداوند در قالب جسمی هستید که نام و نشانی دارد.

شما با جسم خود بعنوان هویتتان در محلی (خانه و …) ساکن هستید.

محل شما دارای هویتی است و نام و نشانی دارد و هویت خود را از محلی بزرگتر که شهر شما می باشد کسب می کند.

شهر شما نام و نشانی دارد که هویت خود را از استانی که محدوده شهر شما و چند شهر دیگر را شامل می شود کسب کرده است.

استان شما نام و نشانی دارد که هویت خود را از کشوری که استان شما و چند استان دیگر را شامل می شود کسب کرده است.

کشور شما نام و نشانی دارد که هویت خود را از قاره ای که در آن قرار گرفته است کسب می کند.

قاره شما هویت خود را از کره زمین کسب کرده است.

کره زمین هویت خود را از کهکشانی که در آن قرار داد و آن کهکشان هویتش را از منابع دیگر که نمی دانم کسب کرده است.

هرچه ادامه دهید، هویت شما پایانی ندارد و این نشان از بی نهایت بودن شما دارد.

ما در دنیای بی انتها که هرگز پایانی ندارد قرار داریم.

اکنون این به این عبارت توجه کنید:

اگر زندگی بی پایان است، پس این زندگی نیست.

به اندازه ای که این عبارت را درک کنید اطمینان پیدا می کنید که زندگی شما محدود به حضور شما در دنیای مادی نمی شود و به اندازه ای که این موضوع را باور کنید، ترس و نگرانی شما از مرگ و دنیای پس از آن کم رنگ و بی اثر خواهد شد.

با درک این موضوع به این نتیجه می رسیم که زندگی بر مبنای جسم و همه موفقیت ها و دارایی هایش که در هاله ای از ابهام شروع می شود و در لحظه به پایان می رسد اصل و اساس زندگی نیست.

سعی ما برای درک واقعیت زندگی می تواند تغییر اساسی در جهت بهبود کیفیت زندگی ما ایجاد کند. این تغییر، تحولی درونی و فوق العاده است که ترس از مرگ و دنیای پس از آن را از بین می برد و باعث گسترش آرامش در وجود ما می شود.

تصور کنید زندگی بدون داشتن ترس از مرگ یا احساس مرگ یا پذیرش مرگ، لذت بخش و رویایی است.

در گذشته بارها با خودم فکر می کردم چقدر خوب بود اگر زندگی “مرگ” نداشت و بارها به دیگران هم می گفتم: ای کاش هیچوقت نمی مردیم.

امروز عقیده دارم “مرگ” وجود ندارد و من هرگز نمی میرم.

البته که این عقیده به همچنان به صورت یقین در من ایجاد نشده است اما نگاه و عقیده من نسبت به مرگ با آنچه قبلا تصور می کردم کاملا تفاوت دارد.

برای رها شدن از ترس از مرگ باید از طریق همسو شدن با قدرت اراده خداوند به بی نهایت بودن و ابدی بودن خود پی ببرید.

در حالی که ما در دنیایی محدود به آغاز و پایان زندگی می کنیم اما قدرت اراده خداوند همواره نامحدود باقی می ماند، زیرا او ابدی است.

هرچیزی که ابدی نباشد مظهر زندگی نیست. هرچیزی که توسط بشر ساخته شده است مظهر زندگی نیست چون ابدی نیست.

آنچه در فرای همه ساخته های بشر، ابدی است، روح خلاق و سرشار از عشق اراده خداوند است که باعث خلق همه آن ساخته ها می شود. پس آن ساخته ابدی نیست اما روح انسانی که آن را می سازد و تجربه اش می کند و تاثیری در دنیای مادی می گذارد و قدرتش را از طریق خلق کردن تجربه می کند، ابدی است.

ترس از دنیای ابدی

همه ما دارای جسم فیزیکی هستیم که قرار است بمیرد و به این موضوع اطمینان داریم، با این حال نمی توانیم چنین رویدادی را درباره خودمان تصور کنیم. بنابراین به گونه ای رفتار می کنیم که گویی قرار نیست هرگز چنین اتفاقی برای ما رخ دهد.

ظاهرا با خودمان می گوئیم: درست است که همه می میرند اما من استثناء هستم و نمی میرم.

این ویژگی و طرز نگرش ما در عبارت زیر به خوبی بیان شده است:

مرگ ما برایمان تصور نشدنی است بنابراین خیلی ساده آن را انکار می کنیم و به دلیل وحشتی که از مرگ داریم به گونه ای به زندگی ادامه می دهیم که گویی قرار نیست بمیریم.

زیگموند فروید عصب‌شناس شهیر و برجسته اتریشی و بنیانگذار علم روانکاوی

زندگی ابدی یا فانی

به طور کلی دو دیدگاه درباره زندگی وجود دارد که از ابتدای نوشته درباره نوع ابدی آن توضیح داده شد اما تصور عموم انسانها درباره زندگی زندگی فانی است.

انسانها تصور می کنند با یک جسم فیزیکی در این دنیا متولد می شوند. مدتی حضور دارند و زندگی می کنند و در نهایت می میرند و از بین می روند. و برای همیشه مرده باقی می مانند.

چنین دیدگاهی باعث ایجاد ترس و وحشت درباره مرگ می شود.

واکنش انسان ها به مرگ اطرافیانشان واضح می کند که طریق نگاه و نگرش آنها به زندگی از نوع فانی است.

هرچه فرد بیشتر باورکرده باشید فردی که مرده است، از بین رفته، نابود شده و فرصت با او بودن تمام شده است، زمان بیشتری در غم و اندوه از دست دادن افراد باقی می ماند.

انسان های زیادی بر اثر مرگ افراد تا آخر عمر در غم و اندوه از دست دادن او باقی می مانند و به معنای واقعی زندگی را تجربه نمی کنند.

تا زمانی که به دیدگاه زندگی ابدی روی نیاورید کاملا طبیعی است که از مرگ بترسید و در مواجه شدن با مرگ دیگران شوکه شده و دچار واکنش های احساسی بلندمدت شوید.

به اندازه ای که بپذیرید شما، نشات گرفته از روح الهی هستید که در به واسطه قرار گرفتن در جسمتان که نشات گرفته از همان نیروی اراده خداوند است وارد این دنیای مادی شدید و پس از مرگ، روح شما از حضور در جسم مادی خارج شده و به منشاء اصلی خود ملحق می شود و جسم شما از طریق مختلف به انرژی شکل دهنده خود ملحق می شود، می توانید با آرامش بیشتری زندگی کنید.

اکنون کدام یک از این دو نگرش را برای زندگی انتخاب می کنید؟

“نگرش زندگی فانی” یا “نگرش زندگی ابدی”

کدام یک از این دو دیدگاه آرامش بیشتری به شما می بخشد؟

کدام یک ترس و اضطراب در شما ایجاد می کند؟

کدام نگرش باعث می شود با خدای خود رابطه دوستانه ای داشته باشید؟

کدام نگرش باعث ایجاد احساس پیوستگی با خداوند در شما می شود؟

بدیهی است که داشتن نگرش زندگی ابدی باعث تجربه های متفاوت در زندگی دنیوی شما می شود.

  • با این نگرش احساس نامحدود بودن خواهید کرد.
  • احساس می کنید همواره با خداوند در ارتباط هستید و او از شما دور نشده و نخواهد شد.
  • احساس آرامش و امنیت را در شما ایجاد می کند.
  • خداوند را در هرلحظه و مکان از زندگی خود احساس می کنید.
  • اطمینان پیدا می کنید که هرگز از خداوند نمی توانید جدا شوید.
  • احساس آرامش می کنید که برای پذیرفته شدن توسط خداوند نیاز به انجام اجباری اعمال خاص ندارید.
  • اکنون می توانید به این نگرش پوچ که خداوند شما را طرد کرده است بخندید.

خداوند همیشه با شما در ارتباط است حتی اگر به او اعتقاد نداشته باشید.

حتی فردی که صراحتا اعلام می کند به خداوند اعتقاد ندارد گاهی اوقات حضورش را درک می کند.

در آن لحظات خاص که احساس ناتوانی و ناامیدی می کند و در آن لحظه مقدس که موانه رفع می گردند، به حضور نیرویی در زندگی اش آگاهی دارد اما نامی برای صدا کردن او ندارد.

در گفتگو با افرادی که عقیده داشتند خداوند وجود ندارد و به هیچ دین و مذهبی عقیده نداشتند به وضوح مشاهده کردم که آنها به وجود نیرویی که در زندگی آنها نقش ایفا می کند و در موارد زیادی به آنها کمک کرده است بدون آنکه بتوانند چگونگی آن را بیان کنند اعتقاد دارند اما از آنجا که با کلمه و تعریف “خداوند” که توسط دیگران شنیده اند مشکل دارند اعلام می کنند ما به خدا اعتقاد نداریم.

در واقعیت این افراد به خداوند اعتقاد دارند اما به تعریف و توصیفی که درباره خداوند شنیده اند عقیده ندارند.

می خواهید در چه حالتی از ابدیت زندگی کنید؟

دو انتخاب دارید:

  • زندگی فانی
  • زندگی ابدی

جالب توجه است که هر کدام را انتخاب کنید، تفاوتی ندارد چون شما در نهایت به صورت ناخودآگاه با ابدیت یا قدرت اراده خداوند در ارتباط هستید اما انتخاب آگاهانه زندگی ابدی این فرصت را برای شما فراهم می آورد تا در حالتی سرشار از آرامش و صلح با خود و دیگران زندگی در دنیای مادی را تجربه کنید.

در قسمت بعدی درباره داشتن نگرش زندگی ابدی و ارتباط با قدرت اراده خداوند توضیح داده می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.63 از 19 رای

https://tanasobefekri.net/?p=30598
13 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1402/02/23 15:43
      مدت عضویت: 753 روز
      امتیاز کاربر: 17310 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 490 کلمه

      باسلام خدمت شما 

      من هم به این باور دارم که انسان هایی که در دنیا از مرگ میترسند و در دنیای مادی فقط دوستت دارن زندگی داشته باشند که وابستگی به وسایل هاشون دارن از عظمت و ابدیت روح خودشون اگاهی ندارند، زندگی با اراده خداوند زیبا تر است از زندگی با اراده ی شخصی و همیشه قدرت انرژی و اراده خداوند بوده که مارو در سختی و مشکلات حمایت کرده و باعث شده با اگاهی در سختی توکل کنیم و به مسیر ادامه بدیم این مسیر و دانش و آگاهی رو،

      چرازمانی که یکی میمیره ما انقد گریه و زجه میزنیم و ناراحتیم و از خدا میخوایم که اون فرد به جهان مادی باز گرده که با اون بیشتر زندگی کنیم و وقت بگذرانیم در صورتی که اون در جهان مادی دیگه جسمش وجود ندارد این دلیل نمیشه که روح هم نابود شده و وجود نداره، 

      با این حال وقتی خیلی از ما میگیم که در خواب یا رویای خود اون فرد رو میبینیم که کنار ما بوده با ما حرف میزده و در خواب ما حضور داشته پس چرا باور نداریم که روحش ابدی هست و زنده هست اما در جایی که قدرت دیدن اونو ما نداریم و همانند خدا فقط احساسش میکنیم و میتونه به خواب ما بیاد،

      منم همیشه به این خیلی باور نداشتم زمانی که این اگاهی زو نداشتم باور داشتم که اگر انسان میمیرد دیگه هیچ جایی نیست، تا اینکه با خوندن این فایل منم تصمیم گرفتم همانند خداوند و با اراده ی خداوند زندگی کنم در لحظه ی حال سپری کنم و ترسی از مرگ نداشته باشم زیرا با مرگ ابدیت من تمام نمی‌شود، 

      من به این باور رسیدم و انتخاب کردم در مسیر زندگی با خدا ارامش بیشتری دارم راحت تر هستم شادی درونی دارم و قدرت ذهنم رو بالا میبرم در این مسیر و این رشد و گسترش فکری خودم به حرف ها و افکار دیگران توجه نکنم و همیشه همسو با اراده خداوند بهترین خودم رو زنذگی کنم ،

      دریا هرگز تمام نمیشود و منبع عظیمی از اب است و خداوند همانند این نیرونی عظیم و منبع عظیم تمام نشدنی است اما شما فکر کنید یک لیوان ابی هستید که از اب دریا یعنی روح خداوند در شما هست زمانی که می‌میرید به دریا یا همان منبع روح خداوند برمیگردد پس چرا از مرگ دیگران ناراحت هستید و یا تا ماه ها سال ها برای اون و غم از دست دادنش گریه میکنیم اون که به منبع و روح اصلی و ابدی خودش برگشته و شما فقط جسم مادی رو فقط نمی‌بینیم اما همیشه ما خداوند رو احساس میکنیم پس روح ما هم حس میشه و زندگی ابدیت از نظر من بهتره ،

      منم تصمیم گرفتم برای داشتن زندگی بهتر و جذب خواسته هام و ارزو های خوبم با احساس خوب همسو با اراده خداوند زندگی کنم خوش باشم لذت ببرم و با ارامش فکری و سبک ذهنی مخصوص خودم پیش برم و مراقب افکارم باشم تا اتفاق های خوبی رو داشته تجربه کنم ،

      باتشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/09/17 10:45
      مدت عضویت: 753 روز
      امتیاز کاربر: 17310 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 344 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز ،

      برای منم دنیای ابدی اون گذینه ای است که انتخاب کردم و دوست دارم در این دنیا باشم که ابدی هستم،

      مدت ها فکر میکردم دنیا پس از مرگ به بهشت و جهنم تقسیم شده و انسان های خوب بهشت میروند و انسان های بد به جهنم ،

      اما همین فکر منو به این آگاهی رسوند که همین دنیا برای انسان های که انتخاب میکنند خوب رفتار کنند درست زندگی کنند و مثبت باشند بهشت هست،

      ،

      پس منم با خوندن این نوشته های باور ساز فهمیدم که اره درست فکر می‌کردم ،

      و جهان بر اساس همونی که ما بهش توجه کنیم بهمون جواب میده ،

      و در اصل بهشت و جهنم واقعی ‌این دنیا هست و دنیای که انسان ها بر اساس افکار خودشون در بهشت هستند یا جهنم ،

      اسن انتخاب خودشان است 

      به نظر من دنیای پس مرگ یعنی فقط درک‌ احساس ،و زمانی که در این دنیا هستیم تجربه ی رفتارمون رو میبینیم ،

      اما در دنیای پس از مرگ انسان روح خودش رو بر اساس آگاهی که داشته بزرگ و کامل کرده ،

      پس فقط درک‌ و احساس در اون جهان وجود داره،

      و من انتخاب میکنم همین لحظه که در ذهن خودم در دنیای ابدی باشم که حس خوب بر اساس قدرت اراده ی خداوند دارم و دوست دارم در عشق مهربانی رشد و گسترش ذهنم هدفمند زندگی کنم و در مسیر زسیدن به خواسته های خودم در دنیای ابدی که پر از نعمت ها و طعم های خوب و بینهایت خدای مهربونم هست، بهترین هارو تجربه کنم،

      و من در اسن لحظه و در این سن هیچ ترس یا نگرانی از مرگ ندارم چون دوست دارم همیشه هر روز جوری زندگی کنم که انگار اخرین روز عمرم هست ،

      پس بیشتر بخندم بیشتر شاد باشم و بسیار خوب رفتار کنم و در احساس خوب داشته باشم،

      و از این نترسم که وای اگر فردا شد و من نبودم چیکار میشه،

      پس در این لحظه با توجه به خوبی ها و زیبایی ها با توکل به خدای عزیزم زندگی خوبی رو برای خودم با ذهنی  اگاه خلق میکنم ،

      و هر روز دوست دارم که بهترین خودوم باشم،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم