0

گام ۷۶: چرا لاغرها چاق نمی شن؟

لاغرها جاق نمی شن
اندازه متن

سی و پنج سال از زندگی ام با چاقی گذشت. در این سالها تلاش زیادی برای لاغر شدن انجام دادم اما هرگز لاغر نشدم.

هربار که در استفاده از روش های لاغری شکست می خوردم بیشتر از اینکه برام مهم باشه چرا من لاغر نمیشم این موضوع برام عجیب بود که چرا لاغرها چاق نمی شن؟!

تفاوت من با افراد لاغر

در تمام سال هایی که چاق بودن تصور می کردم انسان های لاغر با من فرق دارند و به همین دلیل بارها به خداوند شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و خیلی ها را لاغر آفریده است.

هر بار که می دیدم فرد متناسبی هر چقدر دوست دارد غذا می خورد این سوال در ذهنم ایجاد می شد که چرا لاغرها چاق نمی شن. مگر آنها چه تفاوتی با من دارند که حتی آب می خورم چاق می شم اما آنها هیچ وقت چاق نمی شوند.

این سوال و ابهام که چرا لاغرها چاق نمی شن در ذهن من بود تا زمانی که به مسیر لاغری با قدرت ذهن هدایت شدم.

هرچه در این مسیر بیشتر آموختم و عمل کردم بیشتر به اشتباهات فکری و نگرشم درباره چاقی خودم پی بردم که یکی از مهمترین اشتباهات من باور تفاوت داشتن با افراد لاغر بود. سالها فکر می کردم خداوند افراد لاغر را به گونه ای خلق کرده است که هرچقدر غذا بخورند چاق نمی شوند اما چاق ها را به شکلی آفریده که هرچقدر هم کم غذا بخورند باز هم چاق می شوند.

لاغری با ذهن به من کمک کرد تا به این درک برسم که تفاوتی بین من و افراد لاغر از نظر جسمی و ژنتیکی وجود ندارد، همه ما چاق ها و لاغرها مانند هم هستیم با این تفاوت که از ابزاری که در اختیار داریم به شکل متفاوتی استفاده می کنیم.

همه انسانها دست، پا، چشم، گوش، قلب، معده و بسیاری اعضای دیگر دارند که نحوه استفاده بسیاری از آن اعضا مانند قلب، معده و … برای همه انسانها به یک شکل است اما ما می توانیم از برخی اعضای خود به شکل مختلف استفاده کنیم.

به طور مثال یکی می تواند با استفاده از دست هایش، نقاشی های زیبا خلق کند و دیگری می تواند با دستانش مجسمه های زیبا خلق کند. فرد دیگری از دستانش برای پختن و تزئین غذاها استفاده می کند.

همه انسانها دست دارند و از این نظر مشترک هستند اما نحوه استفاده از آن یکسان نیست و بستگی به علایق فرد دارد.

نکته قابل توجه این است که ما برخی از اعضای خود مانند چشم و گوش و … را می بینیم و می توانیم آنها را لمس کنیم و برخی از اعضای خود مانند مغز، کلیه و … را نمی بینیم و نمی توانیم آنها را لمس کنیم ولی با استفاده از دستگاه های عکس برداری میتوان از وجود آنها اطمینان حاصل کرد.

به نظر من تنها یک بخش از وجود انسان است که نه دیده می شود و نه لمس می شود و نه می توان از آن عکس برداری کرد و آن بخش ذهن انسان است.

ذهن در تمام انسانها وجود دارد و نقش اصلی در شکل گیری تمام ابعاد زندگی یک فرد را دارد در صورتی که نه دیده می شود و نه لمس می شود و تنها می توان از نتایج زندگی انسانها به آنچه در ذهنشان می گذرد تا حدودی پی برد.

چرا لاغرها چاق نمی شن

چرا لاغرها چاق نمی شن؟

چرا لاغرها چاق نمی شن؟! اما چاق ها هر کاری می کنند لاغر نمی شن؟!

چه چیزی مانع چاق شدن لاغرها می شود و چه چیزی مانع لاغر شدن چاق ها شده است؟!

از آنجا که همه شرایط جسمی برای لاغرها و چاق ها مشابه هست پس قطعا نحوه استفاده از یک عضو از وجودمان است که باعث ایجاد اختلاف در نتیجه چاق ها و لاغرها شده است.

تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر نحوه استفاده آنها از ذهن خود برای شکل دادن جسمشان است.

افراد لاغر تصاویری چاق از خود در ذهنشان ندارند و در نهایت نتیجه جسمی آنها داشتن اندامی لاغر است و افراد چاق به واسطه شکل گیری تصاویر ذهنی چاق در ذهن شان به مرور رفتار و واکنش جسمی آنها به شکلی تغییر پیدا می کند که در نهایت به جسمی که تصویر آن را در ذهنشان ذخیره کرده اند دست پیدا می کنند.

محتوای ذهنی یک فرد چاق فقط محدود به تصاویر چاق از خود نمی شود بلکه تعریف هایی که از مزیت های چاقی در دوران کودکی شنیده است، همچنین ترس های او از چاقی نیز در شکل گیری جسم او تاثیر زیادی دارد.

و همین اتفاق برای افراد لاغر رخ می دهد اما در سمت مخالف آن.

فردی که از لاغری خود رنج می برد فرد متناسبی نیست، بلکه ذهنی مملو از افکار لاغر کننده دارد که از مرور کردن آنها رنج می برد و دوست دارد با چاق شدن از رنج لاغری فاصله بگیرد و همین اتفاق برای فردی که اضافه وزن دارد رخ می دهد اما به شکلی کاملا متفاوت.

جالب آن است که به همان اندازه در ذهن افرادی که اضافه وزن دارند لاغر شدن سخت و غیرممکن است در ذهن افرادی که لاغر هستند چاق شدن سخت و غیرممکن است.

این در حالی است که اگر از چاق ها سوال کنید چاق شدن چقدر آسان است؟ با اطمینان می گویند خیلی آسان است اما اگر از لاغرها سوال کنید چاق شدن چقدر آسان است؟ با اطمینان پاسخ می دهند بسیار سخت است.

پس نتیجه می گیریم، آنچه در ذهن هر فردی نهفته است برای او واقعیت زندگی اش را رقم می زند و به همین دلیل است که برای فرد لاغر، چاق شدن سخت و غیرممکن است و برای فرد چاق لاغر شدن کاری دشوار و دور از دسترس است.

چاقی با ذهن چگونه است؟

از آنجایی که ذهن همه انسانها مشابه هم است و فقط از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارند می توان آگاهانه محتوای ذهنی خود را تغییر داد و این کاری است که افرادی که اضافه وزن دارند در دوره های لاغری با ذهن آن را آموزش می بینند. و می توانند پس از سالها تحمل رنج چاقی و استفاده از روش های مختلف این بار با استفاده از قدرت ذهن خودشان به راحتی لاغر شوند.

اما برای چاق شدن با قدرت ذهن موضوع کاملا متفاوت است.

آموزش دادن چاق شدن به افرادی که لاغر هستند کار بسیار خطرناکی است چرا که وقتی ذهن موضوعی را باور می کند مانند توپی می شود که در سراشیبی رها شده است، هر لحظه به سرعت حرکتش به سمت عمق افزوده می شود و این همان اتفاقی است که برای بسیاری از افرادی که مدت ها تلاش کرده اند فقط چند کیلو چاق شوند رخ داده است و اکنون آنها چند ده کیلو اضافه وزن پیدا کرده اند.

نکته جالب توجه درباره افرادی که احساس لاغر بودن دارند اینکه آنها هم به اندازه چاق ها که حسرت لاغر شدن دارند حسرت چاق شدن دارند.

در جستجویی که افراد لاغر به دنبال روشی برای چاق شدن هستند می توان به میزان یاس و ناامیدی آنها برای چاق شدن پی برد.

  • افرادی که استعداد چاقی ندارند چگونه چاق شوند!
  • خدایا چرا چاق نمیشم!
  • چرا هرچی میخورم چاق نمیشم!
  • چرا وزنم ثابت مونده چاق نمیشم!
  • علت چاق نشدن در طب سنتی!
  • چاق کننده فوری!

مشاهده این عبارت ها برای افراد چاق شاید خنده دار باشد که افرادی در جهان هستند که آرزوی چاق شدن دارند و به هر روشی برای چاق شون متوسل می شوند.

این که انسان به دنبال رهایی از شرایطی که باعث رنج و ناراحتی او می شود باشد کاملا طبیعی است و باید اینگونه باشد.

اما نکته مهم این است که این رنج و ناراحتی واقعیت جسمی دارد یا توهم ذهنی است؟!

همه افراد چاق جهان اگر به دنبال راه حلی برای رهایی از چاقی باشند کاملا طبیعی و پسندیده است چون چاقی به شکل واقعی باعث لطمه به سلامتی و شرایط زندگی فرد می شود و باید برای تغییر این وضعیت به فکر چاره و راه حل بود.

اما بسیاری از افراد لاغر در جهان که آرزوی چاق شدن دارند هیچگونه مساله و مشکل واقعی و جسمی با شرایط خود ندارند و فقط از نظر ذهنی درگیر ضعیت فعلی خود هستند و از تصور اینکه لاغر هستند رنج می برند و به دنبال راه حل برای چاق شدن هستند.

رنج لاغر بودن بیشتر از آنکه واقعی و جسمی باشد موضوعی توهمی و ذهنی است و فرد فقط به این دلیل که تصور می کند از نظر دیگران مورد تایید یا ظاهر پسندیده و جذابی ندارد دوست دارد مقداری چاق شود تا مورد تایید و تحسین اطرافیان قرار بگیرد غافل از اینکه اگر ذهن او چاق شدن را باور کرده و فرمان چاقی جسم صادر شود هرگز نمی تواند روند چاق شدن خود را کنترل کند.

در مراحل اول چاق شدن به دلیل تغییر شرایط فعلی خود که برای او رنج آور است خوشحال می شود اما به مرور که چاق تر می شود خوشحالی او به رنج و ناراحتی واقعی از چاقی تبدیل می شود.

رنج و توهم ذهنی لاغری با رنج و ناراحتی واقعی و جسمی چاقی جایگزین می شود و این بار باید فرد به دنبال راهی برای لاغر شدن باشد.

نکته تشدید کننده رنج چاقی در افرادی که لاغر بوده اند و با اصرار و تلاش چاق شده اند اینکه مواجه شدن با شرایط واقعی چاقی نه تنها رنج چاقی را برای آنها به ارمغان دارد بلکه حسرت و ناراحتی ذهنی از اینکه چرا بخاطر دیگران باعث چاقی خودشان شده اند باعث تشدید ناراحتی آنها شده و لاغر شدن را برای آنها سخت تر می کند.

لاغری آسان با قدرت ذهن

تجربه هنرجوی لاغری با ذهن از چاق شدن

نمیدونم چی بگم،

رفته بودم مهمونی، زندایی ام آلبوم آورد که چند تا عکس از دوران کودکی من در آلبوم بود که تا حالا اون عکس ها رو ندیده بودم. به حدی لاغر بودم تو عکسها که از ذوق و شوقم از روشون عکس انداختنم.

جالبه حتی مامانم باور نمیکرد من انقدر لاغر بودم

انگار با یک پتک به سرم بزنن گیج بودم. شب هر کاری میکردم نمی تونستم بخوابم اصلا مات و مبهوت بودم.

واقعا نمی دونم چرا افرادی که متناسب و لاغر هستند دوست دارند به خاطر دیگران چاق بشن.

زن دایی من فوق لاغره و همیشه به خاطر دایی ام حسرت لاغری می خوره و دوست داره چاق بشه. الان چند ساله ازدواج کرده ولی همش دغدغش چاقیه در حالی که دو بار زایمان کرده و بیش از ۱۰ ساله ازدواج کرده ولی انگار یک دختر ۱۶ سالس.

یا زندایی همسرم لاغره با اینک سنش درحدود ۴۰ سال به الاس دوست داره چاق بشه چون فکر مبکنه صورتش شکسته شده.

من خودم شاهد بودم ک هی این و اون بهش میگن برو دکتر شاید از فلانه از بهمانه و من تو دلم می گفتم خاک بر سرت که همه دنبال لاغرین این دنبال چاقیه نمی دونم شاید حسرتشم خورده باشم ولی الان میدونم ک حسرتی نیست چون حسرت یعنی باور به اینکه من نمیتونم اون خواسته رو داشته باشم.

الان میدونم ک قطعا من ب لاغری خواهم رسید من از نشستن و برخواستن، از کاری که میخوام انجام بدم، از بارداریم، از حرف های همسرم، از خرید کردن و حرفهای این و اون و خانوادم، از ورزشهای سنگین رنج می بردم.

اینها همش به خاطر چاقی بود و چاقی از من بود. من خودم، خودم رو چاق کردم اما ناآگاهانه ولی نمیدونم چرا بعضی افراد آگاهانه میخوان خودشون تو زندان چاقی بندازن؟!
من یک بار زندگی می کنم و انتخاب می کنم اون زندگی خودم باشه و خودم رو دوست داشته باشم.

قبلا اینجوری نبودم، حرفها و برخورد دیگران اذیتم میکرد اما دارم رو خودم کار میکنم ک بدونم خودم مهمم نه بقیه.

من هیچ وقت نمیزارم خواسته هام بشکل آرزو و رویا بمونن.

من زندم و دوس دارم زندگی کنم برای خودم

من ب خود احترام میزارم، چجوری؟!

اینجوری ک به حرفهای اونها محل نزارم، برام مهم نباشه فلان حرفو گفت، فلان کارو کرد. خودم که نمردم برای خودم انجام میدم. این نشون میده من خودم رو دوست دارم.

درمورد بچم که لاغره مادر شوهرم اومده میگه وقتی تلوزیون نگاه میکنی با گوشی بازی میکنی بهش غذا بده!

وای یعنی متاسفم همین افراد برای بچه جاریم میگن خیلی میخوری و فلان

یعنی آدم نمیدونه به چ ساز افراد برقصه

اما من می بینم دخترم لاغره عشق می کنم. سلامته و من به هیچ وجه ذهنشو پر از فرمول چاقی نمی کنم.

صدها بار خواهر شوهرم گفته شیر بده ب بچه استخوناش شکل بگیره

یعنی یک انسان چقدر میتونه کند ذهن باشه

وقتی میبینم اون میخوره اونجوری میگن، این به اندازه میخوره اینجوری میگن

پس ببین فریبا نباید حرف بقیه برات مهم باشه بزار فکر کنن من به بچم نمیرسم. مهم خودمم و خدام بقیه رو ول کن بخدا تو هر کاری کن باز اونا از یک جایی باز شاکی خواهند بود.

من ب قدرت ذهنم ایمان دارم و میدونم این ذهنم از یه جایی ریتمشو بهم زدم و از خودم معذرت میخوام و خودمو میبخشم و ادامه میدم تا مسیر لاغری پررنگ تر کنم.

دیگه حسرت لاغرها رو نمیخورم و به این فکر نمی کنم که چرا لاغرها چاق نمی شن، چون میدونم فرق بین من و اونها فقط تو باور و افکار و فرمولهای ذهنیه.

پس باور دارم ک من در مسیر درستم و به سوی لاغری در حرکتم و میرسم بهش و لذت میبرم.
ممنونم فریبا که در این مسیر هستی. از خدای خودم ممنونم که منو به این مسیر هدایت کرد و از خودم ممنونم که به راهم ادامه میدم. من دارم لذت لاغر شدن رو حس میکنم.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی چرا لاغرها چاق نمی شن؟! توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نظر و عقیده شما درباره تاثیر ذهن در چاق شدن و لاغر نشدن چیست؟ شرح دهید.
  • چرا لاغرها چاق نمی شن. تفاوت آنها با چاق ها چیست که به راحتی چاق می شوند؟! شرح دهید.
  • تجربه مشاهده افرادی که تلاش می کنند چاق شوند را دارید؟ در اینباره شرح دهید؟
  • چا افرادی که به روش های مختلف تلاش می کنند مقداری چاق شوند خیلی راحت دوباره لاغر می شوند؟
  • شباهت ها و تفاوت های ذهن یک فرد لاغر و چاق را شرح دهید.
  • درک و برداشت خود از توضیحات نوشتاری و ویدیوی آموزشی را به صورت انشایی شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.07 from 44 votes

https://tanasobefekri.net/?p=19757
برچسب ها:
58 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 554 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیزم

      تفاوت افراد چاق و لاغر در محتویات ذهن اونهاست. افراد لاغر مثل افراد چاق باور ها ونگرشهای چاق کننده ندارند. اونها هیچ فکری راجع به غذاها و این که ممکن است غذایی چاق کننده باشد ندارن و طبیعتا واکنش خاصی نسبت به غذا ندارن به خاطر همین چاق نمیشن . 

      من در ذهن خودم این باور رو داشتم که بعد بارداری چاقی در جسم من باقی خواهد ماند و محال هست که جسم من  دوباره مثل قبل بارداری متناسب بشه .ویا این که با بالا رفتن سن طبیعی هست که وزن بالا بره!!!

      ولی واقعیت این هست که خداوند مارا بدون هیچ نقصی آفریده است به طوری که بعد از هر اتفاقی که برای جسم ما بیفتد  خود به خود با گذر زمان به حالت اول خودش بر میگردد.

      ذهن بخشی از وجود ماست که قابل دیدن نیست و تمام کارهای ما را تعیین و کنترل میکند. خیلی چیز ها هستند که ما نمیتونیم اونها رو ببینیم ولی در وجودشون شک نمیکنیم. دلیل این که هر انسانی زندگی متفاوتی دارد به خاطر محتویات ذهنی متفاوت هر انسان هست .

      وقتی در اطرافیانم میبینم  که دو نفر زندگی  مشابهی دارند معلوم میشود که نگرشها و باور های مشابهی دارن و جالب اینجاست که با هم دوست صمیمی نیز هستند .ولی متاسفانه بسیاری از اطرافیان من از عملکرد ذهن واین که میتوانند اون رو کنترل کنند تا زندگی خودشون رو اون طور که دوست دارن خلق کنن هیچ اطلاعی ندارن.

      من اگر ذهنیت خودم رو در مورد موضوع چاقی و لاغری عوض کنم هیچ عامل خارجی نمیتونه باعث تغییر جسم من بشه کاری که به لطف خدا در حال انجام اون هستم.

      من باید اصلاح کنم که غذا ها برای چاق کردن آفریده نشدن بلکه فقط برای رفع نیاز جسم و لذت بردن آفریده شدن.

      غذاها برای ما باید در حاشیه قرار بگیرن .چیز های خیلی جذاب تر و مهم تری وجود دارن که باید روی اونها تمرکز کنیم .

      چاقی و لاغری ، فقر و ثروت ، ناراحتی و شادی و خیلی چیز های دیگه بستگی به نوع نگرش و باور ما دارن.

      به جای حسرت خوردن باید بلند بشیم و دنبال تغییر کردن باشیم چون ابزار اون رو در اختیار داریم  و تواناییش رو داریم 

      انجام هر کاری که به نظر ما خارق العاده میاد با تمرین و تکرار به وجود آمده .

      پس ما در دوره ی لاغری با ذهن یاد میگیریم که چطور از ذهنمان با تکرار و تمرین برای شکل دادن جسممان استفاده کنیم .در این راه و در هر زمینه ای که بخواهیم زندگیمون رو تغییر بدیم احساس ما مهم است چون ذهن ما با احساس ما کار داره برای ذهن قابل تشخیص نیست که احساس ما خوبه یا بد فقط اون احساس رو گسترش میده و در زندگی ما به واقعیت تبدیل میشه.

      یادم باشه هرگز برای خوش آمد دیگران ذهنیت خودم رو تغییر ندهم هرگز خواسته ی دیگران رو به خواسته ی خودم ترجیح ندهم .اتفاقا در گذشته من از این دست اشتباهات زیاد کردم و میدونم که این کار در حقیقت ظلم به خودمون هست و هنوز هم که یادم میفته احساس بدی میکنم اما وقتی این رو میفهمیم که کار از کار گذشته و پشیمانی سودی نداره.

      از شما استاد گرامی بابت زحمتی که میکشید و این آگاهی های فوق العاده با ارزش رو به ما میدهید کمال تشکر رو دارم.

      امیدوارم که شما و دوستان عزیزم به تمام آرزوهاتون برسید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/06/12 10:02
      مدت عضویت: 380 روز
      امتیاز کاربر: 23430 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 423 کلمه

      سلام استاد
      خدارا سپاسگزارم که درتاریخ 1402/06/12 توانستم گام 76 چرا لاغرها لاغرتر نمیشوند را گوش بدهم خدایا شکرت
      عملکرد درذهن افراد چاق و لاغر چگونه است ؟
      ذهن ما یکی از اعضای بدن ماست که مثل دست و پا متعلق به خود ماست و این ذهن تمام زندگی ما را هدایت میکند . ما اگر دقت کنیم دراطرافمان زیاد امواج داریم درحالیکه ما انها را نمی بینیم پس افکار هم مثل امواج برای ذهن عمل میکند
      استاد چقدر قشنگ کفتید که با تلاش فیزیکی نمیتوان تصویر ذهنی را تغییر داد و افراد لاغر چون تصویر لاغری درذهن انها تقویت شده است هرگز چاق نمیشوند و خیلی خطرناک است که برای چند کیلو چاق شدن فرمولهای ذهنی خودشان را دست کاری کنند چاقی مثل توپ سنگینی است که درسراشیبی هل داده یاشی دیگر نمیدانی با چه سرعتی حرکت میکند و بدن و احساس شما را نابود میکند .
      نظر و عقیده شما درباره تاثیر ذهن در چاق شدن و لاغر نشدن چیست؟ شرح دهید.
      تا قبل از اشنا شدن با این سایت باور نداشتم که ذهن میتواند اینقدر تاثیر گذار باشد.
      چرا لاغرها چاق نمی شن. تفاوت آنها با چاق ها چیست که به راحتی چاق می شوند؟! شرح دهید.
      چون تصویر ذهنی افراد لاغر لاغری است . و به راحتی چاق نمیشوند
      تجربه مشاهده افرادی که تلاش می کنند چاق شوند را دارید؟ در اینباره شرح دهید؟ بله خواهر شوهر خودم الان 38 سال سن دارد با وزن 42کیلو بقدری باشگاه میره و انواع دمنوشها رااستفاده کرده فقط درحد چند کیلو چاق شده و این داروهای گیاهی بسیار برایمعده و بدنش ضررداشته است
      چا افرادی که به روش های مختلف تلاش می کنند مقداری چاق شوند خیلی راحت دوباره لاغر می شوند؟ چون تصویر ذهنی آنها لاغری است و چون فرمول ذهنی تغییر نکرده با تلاش بر جسم چاق نمیشوند
      شباهت ها و تفاوت های ذهن یک فرد لاغر و چاق را شرح دهید. افراد لاغر تصویر لاغری دارند و افراد چاق تصویر چاقی درذهن خود دارند
      درک و برداشت خود از توضیحات نوشتاری و ویدیوی آموزشی را به صورت انشایی شرح دهید.من متوجه شدم لاغر و چاق بودن افراد فقط از طریق فرمولها و تصاویز ذهنی اتفاق میافتد وچون ما ذهن خود را نمیبینیم پس درک درستی از فرمولهای ذهنی نداریم
      از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
      برای لاغر شدن فقط باید تصورات ذهنی ما تغییر کند و نباید به جسم خود سختی بدهیم و افراد لاغر نباید افکار ذهن خودشان را دستکاری کنند که چاق شوند چون نمیتوانند جلوی چاقی را بگیرند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/04 18:54
      مدت عضویت: 1439 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 505 کلمه

      سلام

      برای منم همیشه سوال بود که چرا لاغرها چاق نمیشون ؟

      من یک دختر خاله دارم که خیلی لاغربود تو مجردی . ومادرم این رو یک بیماری میدونست که دخترخالم داره .

      و میگفت از بس لاغر و مریض هست تو خیابان یکبار سرگیجه گرفت وافتاد .

      یا وقتی یادم میاد حدود ۳۰ سال پیش که یک سری رزمنده ها رو آزاد کردند و خواهر یک رزمنده که خیلی لاغر ونحیف بود وقتی برادرش رو دید غش کرد وافتاد واینو مرتب در دورهمی میشنیدیم وگاها خیلی میخندیدیم و در ذهن من نقش بسته بود که فرد لاغر آستانه تحملشون خیلی پایین هست و با یه اتفاق کوچولو غش میکنن وبایستی آنقدر سرشون آب بریزن تا به هوش بیان .

      یا خالم تعریف میکرد که در کودکی چاق بود ومادرم خیلی لاغر بود و وقتی دوستان مادرم اون رو اذیت میکردن اون میرفت وبه حساب همه میرسید ‌ حتی پسرهای بزرگ هم ازش میترسیدن . اون موقع دوران شاه اینقدر روابط دختر وپسر به چشم پاک وخالص بود که همدیگر رو دختر و پسر بالقب صدا میکردن و میخندیدن وپسرها هم حریف خالم نمیشدن و وقتی برامون تعریف میکرد لذت در چشمانش برق میزد و این حس خوب رو بهمون منتقل میکرد .

      ومیگفت که همین چاقیش باعث شد که کلی خواستگار داشته باشه وبالاخره باهمسر ایده آلش ازدواج کرد .

      یا یه دختری بود به اسم صدیقه که خیلی لاغر بود وسن زیادی داشت وهمچنان مجرد بود والان هم مجرده . 

      تا ما یه کم به خاطر درس خوندن یاهرعاملی درکودکی یه کم لاغر میشدیم بهمون میگفتن صدیقه ومنو مسخره میکردن ..و به شدت من از لاغری متنفر شده بودم .

      وعمه هام که چاق بودن وخوش بر و رو همش تعریف از اونها در خونمون بود و زیبایشون رو به چاقیشون نسبت میدادن .

      یا یه دخترعموم رومیگفتن کرم خاکی و همش تعجب میکردن اون چطور بچه دارشد .

      حالا من با کلی افکار وباورهای اینچنینی طبیعی بود که چاق بشم حالا اینها فی البداهه یادم اومد خدا میدونه تو پس زمینه های ذهنم چی ها کاشتم که خبر ندارم .

      حالا دو تا از دخترای فامیلمون مرتب غذا زیاد میخورن خودشون که میگن هفته ای یه کله پاچه میخورن وبه خودشان میرسن اما انگار نه انگار لاغر لاغرن . اینقد که من شنیدم پدرشون خیلی لاغره واین رو یه جورایی ارثی میدونیم .

      حالا چطور میخان با این باورغلط به جنگ لاغری برون وچاق شون . تا حالا که موفق نشدن .

      بعضی اوقات باخودم میگم من اگه تا آخر عمرم بشینم و باورهای چاقی. بیماری  . فقر . روابط نامطلوب و … رو از پس زمینه های ذهنم شناسایی کنم عمرم تموم میشه و بایستی شبانه روز کارکنم پس کی باید زندگی کنم .

      ولی وقتی استاد واساتید دیگه موفقیت رو میبینم که وقتی پای درمسیر گذاشتن خداوند  کمکشون کرد یع مقدار انرژی میگیرم .

      واقعن ما با دست خودمون و با بازگذاشتن ورودی های ذهنمون چه بلایی سر خودمون آوردیم .

      حداقل بیایم آرام آرام این چرخه رو متوقف کنیم تا دیگر رشد نکنه و با استمرار پیش بریم چون خداوند حامی ماست .

      خدایا شکرت بابت هدایت به مسیر الهی.

      تشکر از استاد عزیز بابت نشر آگاهیهاشون .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/09/27 10:56
      مدت عضویت: 1439 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 732 کلمه

      سلام استادعزیز و دوستان همراه

      هنوز چند خط اول متن این گام رو نخونده بودم که یه جورایی ذهنم جواب سوال این سالها رو بهم داد ؟

      اینکه چرا من استخوان بندی ام درشته ؟ چرا اندام دیگران بافت بدنشون نرم هست ولی برای من نه ؟

      چرا من یک انگشتر و یا النگو میخام بزارم همش سایز درشت بایستی بخرم ؟

      چرا کفشهای پنجه باریک نمیتونم بپوشم و همش کفش ام بایستی پهن باشه ؟

      وهمش این رو یه عامل  ژنتیک میدونستم اما وقتی وارد این دوره شدم ذهنم قبول نمیکرد که ژنتیک باشه ؟

      مامانم که میگفت به عمه هات رفتی؟

      و دیشب تو خونمون صحبت شد و من براش جوابی نداشتم مدام فکرمنو مشغول کرد تا اینکه یادم اومد که من وقتی کوچیک بودم وشیر گاو میخوردم مادرم مرتب میگفت بخورین برای استخوان بندیتون خوبه .

       مرتب میگفت .ومن هرموقع از اون روزها که یادم میاد تا الان وقتی  که میخام شیر بخورم ذهنم میگه بخور واسه استخوان بندیت خوبه .

      ویا در دوران بارداری  و دوران شیردهی مادرها اعتقاد دارند بایستی گردن مرغ زیاد بخورن یا استخوان بخورند مواد معدنی موجود درآنها باعث میشه که بچه استخوان بندیش قوی بشه .و من به کرات شنیدم .

      وهمه این باورهای غلط وخیلی از اینها باعث شد که منم استخوان بدنیم درشت باشه . 

      خوردن این نوع مواد غذایی باعث نمیشه که من بدنم این فرمی بشه بلکه باورغلط که داشتن باعث شده که من رفتارهایی ازم سر بزنه یا عادت هایی درمن شکل بگیره  که منو به این باور برسونه .

      چه عادتی بهتون میگم .

       من عادت دارم از کودکی تا الان وقتی یه جا بشینم پاهام رو خیلی تکون بدم   شاید شیر زیاد خوردن استرس رو زیاد کنه و بالتبع این حرکات ازم سر بزنه و مرتب این حرکت ورزشی رو انجام بدم وباعث فرم بدو پهن شدن  در کف پام بشه بعدش

      بگن شیر استخوان بندی رو محکم میکنه  

      یا موقع راه رفتن دستهامو خیلی تکون بدم .اینم شاید به خاطر زیاد مصرف کردن شیر باشه که باعث استرس دربدنم و دستام شده و این حرکت ورزشی در دستم سر بزنه و چون مداوم هست دستهام پهن بشن . 

       نمیدونم یه عادت های اینجوری که خیلی هاشو شناسایی نکردم در من شکل بگیره و باعث اثبات باورهای من ومادرم بشه .

      یه کم که بزرگترشدم فهمیدم که جورابم بایستی سایزش یه کم بزرگتر باشه . کفشم سایزش خوبه ولی بایستی پهن باشه . 

      النگو و طلا سایزش نسبت به همسنام بزرگتر باشه وهمه این توجهات و حس بدی که داشتم بهشون و حسرت به دوستانم که انگشت دست و پاشون وفرم بدنشون کشیدست همگی باعث بشن وضعیتم وحسم  روز به روز بدتر بشه .

      پس یاد بگیریم ما خانمها هرچی که خودمان میخوریم یا به بچه ها وعزیزانمان میدیم فقط بگیم  واسه سلامتی خوبه .

      نه که  بگیم  : فلان غذا   چربی داره ‌ یا  روی داره   یا  آهن داره   واسه استخوان بندی خوبه و ….

      چون که هرچی که این باورهای غلط رو بگیم و آموزش بدیم مثلا فلان غذا آهنش زیاده خونسازه  و هی موقع خوردن بگیم و هی بگیم کم کم عادتهایی درما شکل بگیره که اثبات باورهامون بشه .

      خوب الان باید چی کارکنم تا اندامی کشیده تر داشته باشم .

      ۱. از این به بعد شیر یا هرغذایی میخورم بگم واسه سلامتی خوبه .

      ۲. مزایای جسم کشیده رو برای خودم بنویسم .

      ۳. به خاطر ای جسم فعلی بازم حس خودمو خوب نگه دارم و به بدنم عشق بورزم .

      ۴. خودم رو اصلا محدود نکنم به لباسهای خاصی .یا مجلس و دورهمی خاصی 

      ۵. آدمهای با استایل کشیده رو تحسین کنم .

      ۶.یاد بگیرم که من آموزش دیدم اینجوری شدم و براحتی و با لذت اینجوری شدم پس به راحتی و با لذت به وضعیت جسمی ایده آلم میرسم .

      بعدش استاد یه گله ای ازتون دارم یادم میاد من تا ۷ ماه پیش مرتب لباس جدید میخریدم چونکه سایزم  هر سری بزرگتر میشد .

      ولی اواسط اردیبهشت بود که شروع کردم و تعهد دادم ادامه بدم یا مرگ یا زندگی . 

      الان شما میگید فعلا لباس نخرید خوب لباس قبلی برام گشاد شده و حسمون رو بد میکنه والان لباس جدید میخرم از بس تنگشون کردم ساسون زدم خسته شدم آخه حیفه بندازمشون .

      درسته این متن شاید ربطی به درس امروز نداشت و خواستم ننویسم یه حسی اومد که بنویس شاید به درد یکی بخوره و من هم نوشتم .

      هیچ مواد غذایی خاصیت چاق کنندگی یا استخوان بندی کردن جسممون رو ندارند و فقط نحوه  رفتار ما با آن مواد غذایی هست که جسم ما رو چاق یا استخوان بندی پهن و …میکنه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azamhoseinzadeh0180@gmail.com
      1400/08/26 07:34
      مدت عضویت: 979 روز
      امتیاز کاربر: 189 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 335 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی

      استاد واقعا از این فایل تاثیرگذارتون متشکرم 

      من رو به دوران کودکی ام برد و اشک در چشمانم جمع شد من تا ۹ سالگی خیلی خیلی لاغر بودم ولی پدر و مادرم هیچ وقت به من چیزی نمی گفتند خیلی خوب بودند ولی متاسفانه هر موقع میرفتم خونه مادربزرگم دایی ام منو مسخره می‌کرد به من می گفت نی قلیان ، سیخ ، استخوونی،… و با یک دختر خاله ام که تپل تر و همسن بودم ما دو تا رو به کشتی گرفتن می انداخت خیلی خاطرات بدی بود 

      من خیلی گریه می کردم در تنهایی ام و همیشه از خدا می خواستم چاق بشم

      تا چاقی من از ۵ ابتدایی شروع شد و ادامه پیدا کرد 

      در دوران دبیرستان خیلی چاقی ام اذیت ام می کرد و از همون دوران رژیم من در شرایط سخت شروع شد من در خوابگاه بودم روزه می گرفتم نهار ظهرم رو نگه می‌داشتم برای افطار روی شوفاژ شام برای سحر و چقدر سخت بود

      ولی الان خدا رو شکر می کنم که من رو به این سایت هدایت کرد الان خیلی تغییرات مثبت داشتم

      دیگه افسوس گذشته رو نمی خورم

      غذا با لذت می خورم و به اندازه 

      فقط یک قند با چایی ام می خورم

      روابطم خیلی بهتر شده

      صبح زود ساعت ۶ از خواب پا میشم تا بچه ها خوابن فایل ها رو گوش کنم 

      به خدا سلام و صبح بخیر میگم

      به گل های خونه مون توجه می کنم و سلام می کنم

      همیشه وقتی گشنه بودم نون رو ترجیح میدادم به میوه ولی الان میوه رو خیلی دوست دارم چون خودم و سلامتی ام رو دوست دارم

      در کارم خیلی اعتماد به نفس پیدا کردم 

      روابطم با شاگردام بهتر شده

      در جشنواره های مختلف شرکت می کنم 

      افراد متناسب مانند شوهرم و دخترم رو تحسین می کنم 

      لذت می برم از اینکه چاقتر نمیشم و روند لاغری ام شروع شده

      …………

      خدا رو بی نهایت سپاسگزارم به خاطر هدایتم 

      من همیشه در دفترم می نوشتم خدایا سپاسگزارم که به روش صحیح و درست لاغر شدم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

      و بعد یک ماه به این سایت هدایت شدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikian4040@gmail.com
      1400/05/27 20:08
      مدت عضویت: 1076 روز
      امتیاز کاربر: 210 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 688 کلمه

      من هم در تله تأیید دیگران افتادم و سالهاست که درگیر چاقی شدم من در نوجوانی خیلی متناسب بودم ولی از نظر خانوادم این طور نبود و بمن میگفتن تو گداصورت هستی و باید چاق تر بشی که صورتت پرتر بشه و چون من بچه ته تغاری خانواده بودم بمن قرص اشتها میدادن یادم هست بحدی این قرص ها قوی بود که من خواب و خوراکم زیاد شده بود ولی چاق نشدم حتی یک سال رفته بودیم تهران خونه عمویم همیشه ته برنج که چرب تر بود رو بمن میدادن بخورم و چاقتر بشم و من چون چاقی برام مهم نبود و بهش فکر نمی کردم و تصویری از چاقی نداشتم باز هم چاق نشدم تا اینکه نزدیک ازدواجم زمزمه ها شروع شد که فرشته بعد از ازدواج و بارداری چاق میشه و الگوهای زنده زیادی در اطرافم بود و چون منتظر بودم تصاویر چاقی در ذهن من شکل گرفت و من بعد از بارداری اولم سیزده کیلو اضافه وزن  پیدا کردم و کم کم نگران اوضاع خودم شدم و تصمیم گرفتم برای خودم کاری بکنم ولی موثر نبود و همون افرادی که منو تشویق به چاق شدن میکردن منو مسخره میکردن و مرحوم مادرم منو دعوا میکردن که بفکر خودت باش ازدواج کردی شبیه مادر همسرت شدی چون مادر همسرم زن عموی من بودن و با مادرم جاری بودن بالطبع  از همدیگه خوششون نمیومد و بخاطر تصویرهایی که از قبل ایجاد شده بودو نگرانی من که خودش توجه بیشتر به چاقی بود من چاقتر میشدم  و بارداری دوم من هم با اضافه  وزن بیشتر همراه بود و من سالها با این چاقی و رنجی که همیشه همراه من بوده زندگی میکنم به هر کسی که لاغر هست میگم که گول این حرفها رو نخورن و فرمولهای ذهنی خودشون رو دستکاری نکنن که اگر لوکوموتیو چاقی به حرکت بیفته دیگه نمیشه جلوی اون رو گرفت و زندگیشون جهنم میشه و من نمیدونم اگر خداوند منو به این سایت هدایت نمی‌کرد چه عاقبتی در انتظار  من بود چه بسا افراد زیادی که سردرگم و حیران هستن چکار کنن چون من هم در این سردرگمی بودم خوردن برام عذاب آور و زیاد خوردن باعث عذاب وجدان ،امروز داشتم فکر میکردم خدایا از عذاب وجدانی که سالها همراه من بود خلاص شدم الان لذت خوردن و به اندازه خوردن رو دارم تجربه میکنم آرزوی من این هست همون فرشته نحیف و به قول اطرافیانم گداصورت بشم ولی چاق نباشم فقط آرزوم اینه که بتونم لباسهای سایز کوچیک بپوشم آرزو دارم بدوم سبکبال و بدون هیچ ترسی ،این فایل منو به ۳۰ سال قبل برد دوران طلایی زندگیم، دوران رهایی و آزادی از هر رنج و دردی و چه راحت با دستکاری کردن ذهنم باعث چاقی در جسم نازنینم شدم و سالهاست در هر لحظه رنج چاقی و نگاه سنگین دیگران رو با خودم یدک میکشم من با خودم عهد کردم اگر زنده باشم نمی‌ذارم ذهن نوه های من رو پدر و مادرشون دستکاری کنن کاری که در حق من کردن و لذت زندگی رو از من گرفتن ،ولی خداروشکر میکنم که ذهنم رو می تونم دوباره برنامه ریزی کنم و جسمی رو که سالها آرزوشو دارم دوباره خلق کنم ولی حیف این سالها ،،که رنج چاقی بیشتر از لذت‌های خوردن بود،من مدیون استاد عطارروشن هستم که امید رو در من زنده کردن و هرروز اشتیاق رسیدن به جسم زیبا در من بیشتر و بیشتر میشه احساس میکنم بعد از یک سال و اندی دارم تغییراتی رو حس میکنم می تونم بیشتر روی خوردنم کنترل داشته باشم کمتر بفکر غذا خوردن هستم و اصلا حرص وولع ندارم حتی به غذاهای خیلی خوشمزه، من الان دو ماه هست هیچ قند و شکری برای خونه نخریدم گاهی بیسکویت  و یک نوع شیرینی میخرم ولی مثل گذشته  که هرروز عصر من باقلوا و کیک درست میکردم اصلا نیست و اینها همه تغییرات مثبت و عالی هست که از نقطه شروع تا الان داشتم و برای من ارزشمند هستندو هرروز یک قدم برمیدارم و اصلا عجله ای  ندارم چون توی مسیر بمن خوش میگذره و بالاخره  به مقصد نهایی خواهم رسید قطعا خواهم رسید من به لاغری با  ذهن و بیشتر به خودم ایمان دارم چون اشرف مخلوقاتم من معرکه و ناب هستم ،من می توانم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/05/03 23:02
      مدت عضویت: 1153 روز
      امتیاز کاربر: 13474 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 578 کلمه

      گام ۷۶چرا لاغرها چاق نمی شوند .به نام خدا

      ذهن عضوی ناشناخته است که نمیبینی ولی کل امور ما را مدیریت می کند خیلی از امواجی رادیویی که اطراف ماست وجود دارند ولی دیده نمی شود .

      و چیزها برای ذهن ما و شما عادی که برای بقیه نبود چون ندیده بودند براشون منطقی نبود منطق ما هر چیزی که براش تجربه شد باشه میپذیره و منطقی است چرا ؟چون تصویرش داره افرادی هستند که بیشتر روی ذهنشان کار می‌کنم آنها می‌شوند آدم‌هایی که خلق می‌کند و کشف می‌کنند.

      اگر همه ما می پذیرفتیم که مسافت ها را با پای پیاده طی کنیم هیچ ماشینی اختراع نمی شد.

      خیلی ها نمی پذیرند که چاق باشند و تلاش کردند تا به لاغری با ذهن رسیدند.

       ذهن ناخودآگاه ما قدرت در دست اونه.دلیل اینکه انسان‌ها زندگی های متفاوتی دارند به خاطر ذهن آنهاست.

      چرا بعضی‌ها همیشه مریضن بعضی‌ها بیمارن  چرا بعضی‌ها همیشه ثروتمندم بعضی‌ها فقیرن

      فقط به خاطر ذهن آنهاست .

      تنها تفاوت انسان و حیوان ذهن و به‌کارگیری آن است .ما می توانیم در ذهنمان فارغ از شرایط پیرامون مون هر چیزی را بخواهیم به تصویر بکشیم در نهایت اون موضوع خلق میشه.هدایت میشیم به تجربه آن چیزی که ما در ذهن به تصویر کشیدیم .

      هر تصویری به اون بدهی نتیجه اش  را در زندگی و در جسم نشان می دهد .

      فردی که لاغره و از لاغری خودش رنج میبره و داره تلاش میکنه که وزنش بیاد بالا دقیقاً نقطه مخالف کسی است که چاقه و تلاش میکنه وزنش رو بیار پایین .چرا ؟.چون با تلاش فیزیکی نمی توان تصویر ذهنی تغییر داد.پس بنابراین هر چقدر تلاش کنی که از قبل تصویرش در ذهنت نباشه شما موفق نخواهی شد.

      به همین دلیل است که فردی که در مسیر چاقی قرار می گیرد کیلو های بعدی رو سریعتر چاق میشه .

      چون ذهن همیشه در مسیر پیشرفته.

      هشدار به کسانی که لاغر هستند لطفاً ذهن رو دستکاری نکنید که تصاویر شما تغییر کند دیگه نمیتونه جلوشو بگیری.

       تلاش می کنی چاق بشی و نمیشی هی تلاشتو بیشتر می کنی و به ذهنت فشار می‌آوری و اختلال در تصاویر ذهنی ایجاد می کنیم وقتی تصاویر ذهنی شما تغییر کرد شما خوشحال می‌شویم و و مورد تشویق دیگران قرار میگیریم شما نمیدونی  داری به زور عادت های غذایی تو تغییر می دهید .

      ذهن وقتی به سرازیری افزایش وزن قرار بگیرد دیگه نمی شود جلوشو بگیری.

       اضافه وزن  احساس انسان رو دچار ناراحتی و استرس می کند. و احساسش بد و بدتر میشه و این فرد دهها کیلو اضافه می کند.

       ما نباید بر اساس نظر دیگران جسم خود را تغییر دهیم.

       ذهن با احساس ما سر و کار دارد شادی و غم رو تشخیص نمیده فقط هیجان رو میبینه .

      هوشیار باش برای خودت زندگی کن همان چیزی که هستی باش خودت خودت رو ببین .

      به دنبال تغییر دادن شرایط جسمی برای لذت بردن از محیط پیرامون نباشید. از زندگیتون لذت ببریم ما در این دنیا نیستیم که دیگران را راضی نگه داریم ما در بهترین حالت خودمان هستیم.

       هر وقت بخواهی خودمان  از از زندگیمون لذت ببریم تمام شرایط پیرامون با ما هماهنگ میشه .

      واین امکان برای ما به وجودمی آید که خوشبختی را تجربه کنیم .

      تا زمانی که بخواهیم به حرف دیگران زندگی کنیم ما زندگی نمی کنیم و طعم لذت بخشی که برای خودمان باشد را نمی چشیم.

       افرادی که چاق هستند و اندازه کافی تصاویر چاقی برایشان وجود دارد .

      به دنبال راضی کردن دیگران نباشید چون ذهن ما با هم متفاوته.

       نمی‌توانیم  بر اساس ذهن دیگری خودمونو تنظیم کنیم .

       برای بچه ها نظر دیگران مهم نیست، کم کم تحت تاثیر تربیت غلط نظر دیگران برایشان مهم می شود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/04/07 09:58
      مدت عضویت: 1439 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 435 کلمه

      سلام 

      همین دیشب بود که روی سفره شام پدرم به خواهر زادم که ۹ سالش بود و لاغره میگفت غذا بیشتر بخور قوی باشی . و اینجا که شام خوردی خونه خودت هم که رفتی بازم پیش اونها شام بخور . منم می‌شنیدم و نمی تونستم هیچی بگم چون میدونستم لیز میخورم تو این مسیر .

      و همش خواهرم رو مادر بی مسئولیتی میدونن که حواسش به بچه هاش نیست . که بچه هاش همه لاغرند.

      خواهر زادم بی آنکه حواسش باشه فرمول غلط تو ذهنش جا میگیره چاق باشی قوی هستی . چاق باشی سلامت هستی . 

      منم وقتی که سالن زیبایی داشتم با دوستم شراکتی . اون موقع من فقط یه جاهایی از بدنم چاق بود اما صورتم لاغر بود نه از نظر من بلکه از نظر اطرافیان .

      و دوستم بهم پیشنهاد داد که من قرض چاقی میخورم و صورتم زیباست و من به عینه می دیدم که وقتی چند روز به هردلیلی قرض نمیخورد صورتش دوباره لاغر میشد .

      من هم تصمیم گرفتم قرض بخورم و چند سری این کار رو کردم و دیدم تو صورتم غبغب شکل گرفت و خیلی ناراحت شدم و سریع قرض رو کنار گذاشتم .و همش تو آینه خودمو چک میکردم که صورتم خوب شه . که خدا رو شکر دوباره صورتم طبیعی شد . و همینطور همش وقتی از عمه هام صحبت میشد از زیبایی صورتشان که پهن هستش و قرمزه یاد میشد و یه همکار داشتم که خیلی چاق بود و میگفت شوهرم چاق دوست داره و یه کوچولو لاغرمیشد قرض چاقی رو میخورد بعدمدتی که چاق میشد کلی خوشحال میشد و میرقصید .

      منم مدام توجه میکردم غافل از اینکه تصویرسازی ذهنی در من داره شکل میگیره وبعد مدتی صورتم دوباره غبغبش  برگشت و حسم روز به روز بدتر میشد و روز به روز چاق ترشدم .

      الان هم که تو مسیر لاغری با ذهن هستم مرتب ذهنم میگه تو که تلاش نمیکنی چطور میخوای متناسب بشی با ۵ساعت تمرین روزانه مگه میشه لاغرشد. که من گفتم استادم تونست کلی بچه ها توانستند پس من هم میتونم . 

      دوستان هیچ وقت نخواهید ذهنتان رو دستکاری کنید که پرتر بشید صورت وقتی جمع و جور هست بانشاط هستش جوانترها . سنت کمتر نشون میده  وقتی پرتر بشید به غبغب فکر کنید که روبه روی آینه وامیایسته حالتون رو بد میکنه .

      منم تصمیم گرفتم که اگه به لطف الهی لاغرشدم و به وزن ایده آلم رسیدم بازم روی اعتماد به نفسم کارکنم چون کسی که خودشو خیلی دوست داشته باشه حتی اگه صورتش زیبایی هم نداشته باشه باز جذابه . ومن به عینه در یکی از دوستام دیدم با اینکه صورتش جذاب نیست ولی اعتمادبه نفسش زیاده وخیلی دوست داشتنی به نظر میرسه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/06 01:26
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 963 کلمه

      گام ۷۶ ،،،  چرا لاغرها چاق نمیشوند،،سلام‌ استاد عطارروشن و دوستانم ،،یکی از مواردی که احساس بد و حسادت و کم بودن ،در من بوجود آورده بود ،همون فرق بین من و افراد متناسب بود، همش از خودم و دیگران سئوال میکردم ،آخه چرا من هیچی هم نخورم لاغر نمیشم ولی افراد متناسب هر چی دوست دارن میخورن ولی لاغرن ؟ اون زمان ها دلم میخواست یک روز میتونستم یه دل سیر هر چی دلم میخواست میخوردم اونم با خیال راحت و دل  خوش ،بدون ترس از چاق شدن و هیچ وقت این اتفاق رخ نداد ،، در انتها پذیرفتم که من با بقیه فرق دارم و مجبورم با چاق بودنم زندگی کنم ولی قلب من چاق بودنو نمیپذیرفت و سالها بدنبال لاغر شدن بود ،  یادم نمیاد که از خانواده خودم  چیزی در مورد  ذهن یاد گرفته باشم ،بغیر از اینکه زیاد بهم القاب مغز فندوقی وووو داده بودن  ،توی کارتون ها دیده بودم که مثلا پینوکیو مغز نداشته که اونقدر اشتباه میکرده و وقتی که پدر ژپتو براش مغز درست میکنه ،پینوکیو آدم‌ میشه و دیگه اشتباه نمیکنه ،گول گربه نره و دوستشو نمیخوره و اونجا متوجه میشدم که مغز خیلی مهمه ،یا زیاد شنیدم فلانی مغز تو کله ش نیست ، یعنی کار اصلی با مغز و فرمان هاش بوده و هست ولی من ازش خبر نداشتم ،نمیدونستم چجوری کار میکنه ، نمیدونستم برنامه ریزیش با خودمون بوده و هست ،هیچی نمیدونستم تا زمانیکه کتاب خوندم و آرام آرام وارد موضوعات ذهنی شدم ،حتی ۸ سال پیش یا حتی دورتر ،۲۰ سال پیش هم که سی دی ها  و کتاب هایو میخوندم و در دوره های ذهنی ،شرکت میکردم هم متوجه نشده بودم ،یعنی درک الانمو نداشتم ،حس میکنم اون زمان ها ،فقط کلاس هارو میرفتم و هیچی ازشون نمیفهمیدم یا شاید باید اون دوره ها گذرونده میشد که الان این مطالبو بهتر بفهمم ،هر چی بود که  تازه دارم متوجه میشم ،همه چیز در برنامه ریزی ذهن من اتفاق میفته ،اگر من خودمو یک انسان متناسب قبول داشته باشم ،الان متناسب هستم ،اگر متناسب نیستم ،یعنی تصویر من از خودم ،تصویر چاقی بوده و هست ، اگر از لحاظ پول و رفاه ،در موقعیت خوبی نیستم یا هستم ،همگی بستگی به داده ها و محتویات ذهنم داره ولی من سالها باور کرده بودم که برای پولدار بودن باید ،پدر و مادر پولداری داشت، باید تو شهر و کشور  قوی زندگی کنی ،باید شانس داشته باشی ووووو تمام زندگی من با باورهای من شکل گرفتن ،حالا متوجه شدم که باید ذهن خودمو مجدد اونجوری که دلم میخواد برنامه نویسی کنم ،یعنی هر چی درش هست برای من بدرد نخوره ، در من چاقی دانلود شده ،مسائل مالی در حد عادی برنامه ریزی شده ،سلامتی نسبی ،رابطه های نصفه نیمه  ، لذت بسیار کم در حدی که کسی نفهمه که چشم نخوریم ،شادی که خوب نیست ،آدم نباید لذت طلب باشه ،بعد از هر خنده ای گریه است ،آدمها که  پولدار میش ،خواهر برادر بهم رحم نمیکنن ، کم بخور راحت بخواب، پاهاتو از گلیمت دراز نکن ، اگر پولدار بشی بلخره یه اتفاق بدی برات میفته ووووواینها برنامه های ذهن قدیم من بود که در حال تمیز کاریشون هستم بسمت اون خواسته های خودم ،،، پس در  ذهن من چیزی از لاغر شدن سیو نشده ،هر چی هست فقط چاقیو چاقیه ،حالا باید راه و مسیر لاغریو بهش نشون بدیم ،راهش که از قبل هست ،فقط چونکه استفاده نشده ،گم شده ،فعلا که پیداش کردیم و داریم تمیزش میکنیم برای استفاده کردن و لذت بردن ازش 😊  ذهن ما مثل دستگاه کپی کار میکنه ،هر عکس و نوشته ای بذاریم توی دستگاه ،خروجی اون همونی میشه که توی دستگاه گذاشتیم ، برای ما عکس و تصویر چاقی گذاشتن ،حالا سالها داره چاقی تکثیر میکنه و روی تکراره و ما سالها تلاش کردیم از عکس چاق ،دستگاه کپی  ، لاغر بده بیرون که این امکان پذیر نیست ،تصویرو عوض کنیم ، دستگاه کپی  ، لاغر میده بیرون ،،،من دوست دارم متناسب باشم نه لاغر نه چاق ،افراد لاغریو دیدم که چقدر عذاب میکشن و آرزوی توپر تر شدن دارن ، خواهر بزرگ من از بچگی لاغر و مدل بدنش استخونی بود ،بهش لقب ۴۵ کیلویی داده بودن ،از اونجاییکه کل خانواده و اجداد ما چاق بودن ،خواهرمو نمیپسندیدن ،اون زمانها تپلی مد بود نه لاغری ، خواهرم دلش میخواست یکمی پاهاش پر بشه ،صورتش تپلتر بشه ،کلی تلاش میکرد ،بعد از ورزش نون خامه ای میخورد،لعاب برنج میخورد، مدام در حال خوردن بود و من در تمام اون سالها با حسرت بهش نگاه میکردم که من نمیتونم بخورم ولی اون میخوره و لاغرتر میشه ،یادمه زمانیکه میخواست زایمان کنه ۵۰ کیلو شده بود ،سالها این جریان ادامه داشت تا اینکه متوجه شدم خواهرم از خوردن بعضی خوراکی اجتناب میکنه ،مثلا سس مایونز کمتر میخوره و یجورایی ترسیده بود از چاق شدن ، چندین سال پیش خواهرم برای کاری ،۱ سالی مدام میرفت چین و میومد ،وقتی از چین برمیگشت ،چافتر میشد ،مثلا در چاقترین حالتش شده بود ۷۴ کیلو که خودش خیلی ناراحت بود و ترسیده بود و مدام میگفت ،توی چین با دوستانمون مدام مهمونی بازی و بخور بخور داریم چاق شدم ،هر چند ایران هم که بود مهمونی بازی داشتن ، و زمانیکه دیگه چین نرفت ،لاغر و متناسب شد ولی از اون به بعد ،دیگه مراقب خوردو خوراکش هست ،نه اینکه رژیم بگیره ولی گاهی میبینم که از چاقی و ترس هاش میگه ،یعنی فرمول هایی در خواهرم بیدار شده که در دوران سنین پایین ترش نبوده ،شاید باور اینکه سن که بالاتر میره باید مراقب چاقتر شدن باشیو داشته ،، منکه سالها از درد چاقی رنج بردم اصلا نمیتونم حال یه شخصی که دوست داره  چاق بشه رو بفهمم ولی چونکه از چاقی میترسم ،پیشنهاد میکنم به افراد لاغر که لاغر بمونن بهتر از چاق بودنه ،،،   سپاسگذار خداوند هستم‌ که منو هدایت کرد به این‌مسیر عالی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,253 کلمه

      سلام دوستان واستاد گرامی گام ۷۶ چگونه عمل کردن دهن ذهن ما یکی از اعضای بدن ماست یکی از اعصاییکه فیزیکی نیست ودیده نمیشه حالا ما دست ی غضو میبینیم ومیدونیم که چکار میکنه خیلی وقتا هم فدری با دستش ی اثار هنری خلق میکنه استاد یروزی داشتم از کرج میومدم محمد شهر کنار من ی اقایی نشسته بود تو دستش ی کاغذ لوله شده داشت با ی مداد تو دستش در عرص دو دقیقه روی همون کاغد لوله شده بدون اینکه بازش کنه ی منظره کوچیک کشید انقدر قشنگ بود که نگو اون تونست اون اثار با دستش خلق کنه ودست اون توانمندی خاصی نداره فقط اون اقا اون هنر اموزش دیدیه تمرین بسیار کرده وتونسته در عرص چند دقیقه اون اثار خلق کنه ذهن ی غصو نا شناخته ستوبا اینکه نمیبینیم داره مستقیم تو زندگیما نقش افرینی میکنه وداره تمام زندگی منو مدیریت میکنه خیلی چیزا در جهانوپیرامون ما هست که ما نمیبینمشون ولی وجود دارن مثل هوا یی که ما استنشاق میکنیم یا همون امواج رادیویی که استاد میگن که دارن برنامه پخش میکنن اما ما هیچ صدایی رو نمیشنویم اما مطمینیم که هستداین صداها پخش میشه اما چون ما نمیشنویم دلیل بر این نیست که وجود ندارن هست چون ما گیرنده رادیویی نداریم نمیفهمیم اگر ۲۰ سال قبل به کسی که ۱۰ سال پیش مرده بوده والان دوباره زنده شده بهش بگی ببین این موبایله دست منه ببین چه کارها میکنه خوب تعجب میکرد میگفت چه چیزا اومده ۱۰ سال پیش که من مردم این چیزا نبود تجربه شو نداشتند هر چیزیکه تجربه ش کنی متوجه ش میشی چرا چون تصویرش در دهنش ایجاد میشه وحالا افرادی هستند که یکم بیشتر از ذهنشون استفاده میکنن اونا میشن افرادیکه خلق میکنن مثل استاد که تونست لاعری با ذهن کشف کنه وخلق کنه ومن بینهایت سپاسگزارم وممنونم بابت این همه اگاهی های مفید وکارامد که در دسترس من قرار دادید به قول مامانم دست به خاک بزنی برات طلا بشه اگر همه انسانها میخواستند که به ی شکل فکر کننن وبا شرایط کنار بیان هیچ وقت وسایل پیشرفته تر اختراع نمیشد اگر همه ادمها میپدیرفتن مسافتهارو باید پیاده طی کنن وهیچ راهی وجود نداره هیچ وقت وسیله نقلیه اولیه تولید نمیشد وادامه پیدا نمیکرد تا الان در مورد لاعریم عمین طوره خیلی ها نتونستن با چاقی کنار بیان از جمله دوستان که در سایت هستیم واستاد که بدنبال برطرف کردن بودیم واینهمه روشم امتحان کردیم تا رسیدیم به روش لاغری با دهن معجزه قرن از این روشها استفاده کردیم ونتیجه هم نگرفتیم ذهن وجود داره خیلیها هم دارن ازش استفاده میکنن منم میدونستم که دهن وجود داره وخیلم قدرتمنده ولی نمیدونستم چطور باید ازش استفاده کنم تا اینکه به لطف خدا با شما اشنا شدیم وحالاهم دارم یاد میگیرم که چجوری از دهنم استفاده کنم وارزوهامو خلق کنم کشف کنم ممنونم استاد عزیز ما هم ازش استفاده میکردیم اما نا اگاهانه ذهن در تمام انسانها وجود داره وقدرت دست اونه ودلیل اینکه انسانها زندگی متفاوتی دارن اینکه دهنشون داره به شکلعای مختلف خودشو نشون میده ونتیجه رو رقم میزنهدوگرنه همه انسانها ی شکل هستیم وخیلیهامون هم در یک شرایط بسر میبزیم اما چرا بغصی ها مون سلامت هستند وبعضی های دیگه دائم بیمارن مثل من بغصی ها چاقن وبعصی ها لاعر بعصی ها ثروتمندن وبعصی ها فقیر این اختلاف بین افراد فقط بخاطر عمل کرد ذهنشونهدوتنها یا مهمترین اختلاف بین چیوانها وانسان اینکه اونا دهن ندارن یعنی یک حیوان وقتیربه مسیر طولانی برای غذا خوردن برمیخوره نمیتونه راهکار ی پیدا کنه در دهنش که وسیله ای تولید کنه تا مسیر کوتاهتر کنه بنابراین میبینیم که زنبور هزار سال این مسافتبه این شکل طی میکنه چرا چون دهن نداره غریزه داره وقتی به مسئله ای برخورد میکنه از قبل براش برنامه ریزی شده که اگر به ین مسئله برخورد کردی باید اینکارو کنی مثلا وقت سرما ی سری پرنده وحیوانات کوچ میکنن بجای دیگه میرن دهن ندارن که فکر کنن حالا امسال کوچ نکنیم بجاش بخاری تولید کنیم یا غدا کشت کنیم تا مجبور نباشیم به سرزمین دور سفر کنیم وچون دهن ندارن که در اون چیز تصویر سازی کنن تا در عمل تو زندگیشون تجربه کنن اما انسان این توانایی داره واختراعات وپیشرفتها بخاطر همینه در دهنمون فارق از پیرامونمون هر چیزی به تصویر بکشیم در نهایت اونو در زندگیمون بوجود میاریم وتجربه میکنیم دهن این توانایی داره که هر تصویری رو بهش بدی نتیجه شو در زندگیت نشون میده ونتجه شو در جسمت نشون میده وداستان عملکرد دهنودر فرد چاق وفرد لاعر داستان دودوستی که استاد در باشگاه دیدن هر دو متناسب بودن وتلاش میکردن ورنج میبردن که بتونن یکم به وزنشون اضافه کنن تا زیباتر بشن خوشتیم بشن وخوش هیکل بشن وهمه ما این تجربه رو داریم اما بصورت برعکس که اونا برای چاقی تلاش میکردن ما برای لاعری وخیلهامون خیلی وزن کردیم وحتی بعصیهامون به وزن ایدهالمونم رسیدیم مثل من اما موندگار نبود فریکه چاق اگر بخواد ۴۰۰ گرم اصافه کنه راحت میتونه اما فردیکه لاعره واز لاعری رنج میبره داره تلاش میکنه که وزنشو ببره بالا اما نمیتونه دوباره برمیگرده سرجای اولش چون با تلاش فیزیکی نمی توان تصویر دهنی رو تغییر داد بنابراین هر چی تلاش کنی بیفایدهست چون از قبل تصویرش وجود نداره شما موفق نخواهی شدواما دوستانی که متناسب هستند وبخاطر حرف دیگران به خاطر همسرشون بخاطر دوستاش میخواد چند کیلویی به وزنش اضافه بشه که لباس تو تنش قشنگ بایسته ومردم خوششون بیاد واشتباه ما اینکه بخاطر مردم زندگی میکنیم یعنی میکردیم واصلا به خودمون توجه نداشتینم که ایا ما از این شرایط راصی هستیم یا نه وهشدار به بچه هایی که لاعر هستند که تلاش نکنن برای چاق شدن وای به روزیکه در شما تصویر چاقی در دهنتون شکل بگیره وفردیکه لاعره تلاش میکنه تا چاق بشه به پزشک مراجعه میکنه هر چیزی که بهش میگن میخوره که چاق بشه ووقتی ازشون سوال میشه که چقدر میخوای چاق بشی میگه یکم در حد ۵ یا ۶ کیلو انقدر که بدنش یکم پر تر بشه هر چی تلاش میکنن نمیشه اما به هر دلیلی تصویر یکم چاق تر از خودشون در دهنشون ایجاد میشه یعنی اختلال ایجاد کردن در تصاویر دهنی یعنی اختلال در سیستم هوشمند دهنت برای مدیریت دهنت که هیچ مشکلی نداره داره خیلم عالی عمل میکنه اما وقتی تصویر چاقی در دهنت ایجاد کردی چه اتفاقی میافته خوشحال میشه لذت میبری وبقیه ام تشویقت میکنن بعد ادامه میدی عادتهات عوص میشن دستورات دهنیت عوص میشن تصویر ذهنی ایجاد میشه وروند خوشحالیت ادامه پیدا میکنه ویواش یواش به وزن ایده الت میرسی وتا حالا احساس شادی داشتی ووزنت بالاتر میره واحساست میره به سمت ناراحتی استرس ترس از چاقتر شدن وحست از خوب متناسب شدن میره به سمت احساس بد چاق شدن وچون اینا نمیتونن دهنشونو کنترل کنن وچاق میشن ورویاشون اینکه دوباره لاعر بشن وذهن کبلو نمیشناسه نمیتونی بهش بگی من میخوام ۳ کیلو اصافه وزن پیدا کنم اون با احساس شما کار داره وقتی هیجان با اضافه وزن قاطی میشه شما رو هدایت میکنه به سمت چاقی بیشتر وبجای اینکه خودتو تغییر بدی تا دیگران تو رو بپسن نگاهتو نسبت به خودت تعییر بده خودتو بپسند همون ادمهایی که تورو شویق میکردن برای چاقتر شدن حالا که اضافه وزن پیدا کردی شما رو سرزنش مئکنن که چرا اینکار روکردی هیکلت که خوب بود وفردیکه لاعر زجرش خیلی خیلی کمتر تا وفدریکه چاق چون فرد لاغر ی فکر داره که من لاغرم خوش تیپ نیستم ودیگران منو نمیپسندن اما فریکه چاقه هزارو ی مشکل  داره از لباس پوشیدن لباس خریدن تنگی نفس سنگینی وزن نداشتن اعتماد وبه نفس وهزاران مشکل دیگه اما فرد چاق میشه لاعر بشه اما وقتی فردی لاعره وخودشو به زور چاق میکنه خیلی سختمیشه لاعر بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/02/04 20:23
      مدت عضویت: 1388 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,202 کلمه

      سلام استاد معجزه ها و دوستان گلم گام 76در مسیر لاغری من  ،،😊🤩😍             👣   ذهن یک نعمت فوق العاده جادویی است  که مث غول جادو میمونه در فیلم راز که پیشنهاد میدم حتما فیلم راز ببینید خیلی آموزنده است                ذهن دقیقا نقش غول جادو بازی می‌کنه و به هرچی توجه کنی حالا چه این توجه شما از روی عشق باشه چه نفرت براتون به وجودش میاره میگه این میخواه فرمان برم سرورم            و این ذهن است که نقش اصلی و هدایت گر زندگی ما هست در هر شرایطی که هستی از هر نظر از جسمی بگیر تا شرایط سلامتی مالی روابط کسب کار آرامش رفاه همه اینها خالق ذهن ماست و هرکسی به نوع آموزش های که در اختیار ذهنش قرار میده و تصویرهای ذهنی برای خودش به وجود میاره شرایط گوناگونی تجربه می‌کنه     ذهن هم یکی از اعضای بدن ما هست که نه دیده میشود نه لمس میشود ولی امپراطور شرایط ما هست                و تنها انسان ها از این شرایط فوق العاده عالی برخوردار هستند واسه همین شرایط گوناگونی تجربه میکنن و همیشه در حال پیشرفت هستند ولی حیوانات از این نعمت برخوردار نیستند بعضی ها از انسان ها شرایط حاکم برخودشان رو قبول میکنند و زود میگن کار خداست نمیشه کاری کرد و راه گذشتگان رو پیش می‌گیرند واسه رفع مشکل خودشان و بعضی ها از این نعمت الهی استفاده میکنند و دانبال راه حل بهتری هستند واسه رسیدن به هدفشان مث استاد گرامی که چاقی خودشان رو نپذیرفتند و دانبال راه حل صحیح گشتن و خداوند به بهترین مسیر هدایتش کرد و نتیجه گرفتن و تمام شرایط خود را تغییر دادند و توانستند خیلی ها رو هم از شرایط جسمی روحی مالی عاطفی روابطت که مشکل داشتند نجات دهند و شرایطی که دوست دارند خلق کنند و لذت ببرند ذهن توانایی انجام هرکاری داره فقط باید باور کنی ذهن رو با این حال هنوز خیلی ها هستند که شرایط قبل پیش میروند واسه رفع چاقی که این افراد نمی‌دانند ذهن نتیجه رقم میزنه نه تلاش آنها واسه همین همیشه در حال گله شکایت هستند و بدتر بدتر میشه شرایطشان                                     برای تجربه هر شرایطی در زندگی باید از طریق ذهن عمل کنی و ذهن آموزش بدی تا باورهایی درش شکل بگیره و تصویر ها ذهنی شکل بگیره از اون موضوع بعد شرایط تغییر خواهد کرد پس با تلاش فیزیکی نمیشه تصویر ذهنی تغییر داد                              پس هر چقدر تلاش فیزیکی کنی که شرایط جدیدی کسب کنی که از قبل تصویر ذهنی ازش نداشتی موفق نخواهی شد همچی با آموزش دادن ذهن شروع میشه تبدیل میشه به تصویر ذهنی بعد رفتارها جدید براساس تصویر ذهنی بعد خلق رویا ورسیدن به تصویر ذهنی                    به تمام دوستانی که لاغر هستند و می‌خواهند یک مقدار وزن خود را افزایش دهند خواهش میکنم این کار نکنید چون وقتی ذهن بیفته تو سرازیری آموزش چاقی دیگه تصمیم شما یا مقدار شما براش مهم نیست تا بینهایت ادامه پیدا خواهد کرد            من خودم وقتی کودک بودم فک کنم دبستان بودم دقیقا یادم نمیاد می شنیدم میگفتن دختر فلانی اندامش پر است تپل قشنگع هیکلی است تو لباس محلی خیلی قشنگه و چون همیشه یادمه زن داییم‌که‌‌همسایمون بود‌بهم‌میگفت اینقدر لاغری که میشه شمرد استخون کمرت رو استخوانی فلان و از اون زمان دوس داشتم چاق بشم البته نه چاق به این شکل ها یکم تپل بشم که تحسینم کنن و تمام فکرم این بود باید بیشتر بخورم تا تپل بشم و استارت چاقی در من زده شد و به مرور آرام آرام چاق چاقتر شدم و بعد پشیمون شدم از این چاقی و هرچی تلاش کردم که لاغر بشم نشدم چون من دیگه باورم این بود لاغر بشم نیستم از بس شکست خوردم و اون موقع نقش ذهن بلد نبودم                       ومن بخاطر توجه دیگران چاق شدم و ذهن از تناسب خارج کردم و مسیرمم اشتباه پیش رفت چون در طول زندگیم سعی میکردم دیگران ازم راضی نگه دارم و دیگه برای خودم زندگی نکردم و همیشه در حال تلاش واسه رضایت دیگران و این بدترین ضربه ای است که هرکس می‌تونه به خودش بزنه و شدم یه عروسک دستی که هرجور می‌خوان بام بازی کنند و وقتی خسته شدند رهام کنن.                                        حالا چند نکته عالی یاد گرفتم که واسه تاکید در ذهن خودم و یاد آوری به دوستانم میخام شرح بدهم تا آنهایی که اول زندگیشان هست پند بگیرند زندگی خود را نبازند                            برای خودت زندگی کن و خودت بپذیر هرآنچه که هستی و نظر دیگران برات مهم نباشه اون موقع است که طعم خوشبختی میکشی                           خودت باش مطمعن باش افراد زیادی هستند که باهمین شرایط شمارو دوست دارند با همین اندام باهمین صورت باهمین شرایط الانت               زمانی در زندگیت طعم خوشبختی ارامش میکشی که با خودت به صلح رسیده باشی و خودت بپذیری دوست داشته باشی و سپاسگزاری کنی از خداوند تا نعمت ها بیشتری کسب کنی                                              افراد زیادی هستند از جمله خود من که میخاستم خودم تغییر بدم از نظر جسمی تا شرایط بهتری جذب کنم و این صدرصد اشتباه است و باعث نابودی فرد میشه چون وقتی ذهن عادت کنه دانبال انگ جستن در صورتت اندامت شرایطتت هی بیشتر بیشتر دانبال  چیزها دیگری میگرده وتا آخر عمر اسیرت می‌کنه و حلقه میندازه به گردنت هرکجا خواست می‌برتت پس خودمان بپذیریم از شرایط الانمان لذت ببریم تا شرایط بهتری جذب کنیم این یک قانون است                          وقتی منتظری دیگران تابیدت کنن دنیا برای خودت جهنم می‌کنی چون نمیتونی همیشه دیگران از خودت راضی نگه داری و واسه راضی نگه داشتن دیگران باید زندگی نکنی و عروسکی بشی دست بقیه که در آخر دنیارو روت آوار میکنن و تنهات میزارن وزندگیت باختی سر اینکه دیگران بهت بگن چطوری باشی که ما ازت راضی باشیم     ☺️😌                                     ذهن هیچ کاری واسه بقیه انجام نمیده و فلانی واسه همسرم میخام لاغر بشم واسه فلانی میخام این جور رفتار کنم که ازم ناراحت نشه که دوسم داشته باشه این باید بدونی که ذهن برای هیچکس کاری انجام نمیده هدفی که نیتت دیگران باشه آخرش شکست است.  😊☺️🤩😍           ذهن هر انسانی مستقل است وذهن هرکس برای خودش کار میکنید نه دیگران واسه همین هرکس شرایطش با دیگری فرق داره و شرایط جداگانه ای تجربه می‌کنه پس خودمان بپذیریم و دوست داشته باشیم خودمان رو و اهمیت ندیم به دیگران  🤩😍❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/01/20 11:07
      مدت عضویت: 1601 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 875 کلمه

      سلام🙂چقدر این فایل فوق العاده است واقعا بی نظیره چقدر بیشتر از قبل من درک کردم که تایید دیگران برای همه ما مهمه و تاثیر گزارو چقدر دوره لاغری با ذهن کمک میکنه به ما که اعتماد به نفسمون بالاتر بره و تایید دیگران انقدرها هم برامون مهم نباشه و خودمون و جسممون و شرایطمون رو همینطور که هست بپذیریم و از هدیه زندگی که هر روز به ما داده میشه لذت ببریم👌👌👌منم عاشق مسیر لاغری هستم عاشق دریافت این آگاهیهای ناب عاشق مسیری که خداوند منو هدایت کرده بهش عاشق لاغر شدن عاشق یادگیری لاغری عاشق درک قدرت این ذهن عالی که خداوند به همه ما هدیه داده تا ازش استفاده کنیم و خلق کنیم هر انچه دوس داریم رووما چیکار کردیم ؟؟؟از این قدرت فوق العاده در جهت برعکس استفاده کردیم و زندگی اکثر ماها یه بلبشویی از کمبود و نارضایتی و غم و ناکامی و ناسلامتی هستولی از اونجاییکه این قدرت همیشه وجود داره و در ذات و عمق وجود ما تمایل به شادی لذت ارامش ثروت سلامتی زیبایی و تناسب داریم در هر زمانی که آگاه بشیم که قدرت تغییر زندگیمون رو داریم خداوند هدایتمون میکنه به مسیرهای صحیح و فوق العاده ای که به مرور تمام اینها رو لمش میکنیم و زندگیشون میکنیم سپاسگزارم از خدای هدایتگرم بابت خلق من واینکه لحظه ای منو رها نکرده و هر لحظه داره همه ما رو هدایت حفاظت و حمایت میکنه🙏🙏🙏این فایل در مورد قدرت ذهن هست برای خلق جسم اونم با این روند که ابتدا با سرزنش دیگران درباره جسمی لاغری که داریم و دوسش نداریم  تصمیم میگیریم که تایید دیگران رو بدست بیاریم و شروع میکنیم که تصویر چاقتر از خودمون در ذهنمون ایجاد کردن غافل از اینکه اگه ذهن در سراشیبی چاقی قرار بگیره دیگه هی بیشتر و بیشتر جلو میره چون تمایل داره به گسترش بعد از اون باز هم با سرزنشهای دیگران که فلانی ببین چقدر داری چاق میشی مواظب خودت باش یا یادته چقدر قبلا متناسب بودی و خوشگلتر بودی …ترس از چاقتر شدن در ماشکل میگیره و از اونجاییکه هم شادی ناشی از افزایش وزن در زمان لاغری و هم ترس ناشی از چاقتر شدن در زمان چاقی هر دو توجه به چاقی هست ما رو چاق و چاقتر میکنه و اونوقت ما میخوایم با تلاش فیزیکی جسم رو تغییر بدیم در صورتیکه تصاویر چاقی که در ذهن تشکیل شده که با تلاش فیزیکی لاغر نمیشه پس نتیجه تمام تلاشهای فیزیکی ما بی فایده میشهاین دقیقا سناریوی چاقی منهمن در بچگی لاغر بودم تا دوم راهنمایی و حرف دیگران ومتلکهاشون به مادرم و مریض شدنهای مداوم خودم و تعریفای دیگران درباره مزیتهای چاقی که زیبایی هست و لب ودهن جمع و جور و…..باعث شد که من در دوران ۳ ماهه تابستان بین دوم و سوم راهنمایی قشنگ از یه فرد لاغر به یه دختر تپل تبدیل شدم و بعد در دوره بارداری هم به خاطر فرمولهای پکیج بارداری باز هم ۲۰ کیلو اضافه وزن و بعدش دوباره در چند سال بعدش به خاطر سرزنشهای نزدیکان تصمیم به کاهش وزن با رژیم وورزش گرفتم تا اینکه از تمام روشها خسته شدم و همه رو رها کردم و یکسال بعدش به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم وکم کم دارم این لوکوموتیو چاقی رو اروم اروم میبرم به مسیر لاغری در راستای صحبتهای شما من توی همین چند روز دو تا تجربه شنیداری داشتم که شنیدنش خالی از لطف نیستیکی در مورد همسایه مادرم هست که خانم لاغری بودن که همیشه از لاغری شکایت داشتن و به مادرم بارها گفته بودن من دلم میخوا نیم کیلو اضافه کنم و هیچ وقت نمیشه و به خاطر همسرشون هم میخواستن یه کمی چاق بشن و سالها تلاش و خوردن نتیجه نداده بود تا همین یکی دو روز پیش مادر گفتن که ایشون یه چند کیلویی اضافه کردن و خیلی خوشحالن و خیلی قشنگتر شدن و…والان میفهمم که به قول استاد افتادن در مسیر سراشیبی چاقی که معلوم نیست تا کجا میخواد پیش برهیکی دیگه هم در مورد پکیج های عید نوردز هست که استاد همیشه میگن افراد چاق یه سری پکیح مربوط به عید نوروز و ماه رمضون و سفر و…در ذهنمون داریم که در ایام خودش باز میشه و رفتارهای پرخوری ما بیشتر میشه و ما رو چاقتر میکنه دوباره بسته میشه تا سال بعدیکی از اقوام به تازگی عمل اسلیو انجام دادن برای لاغری و حسابی هم لاغر کرده بودن تا این ایام عید که خودشون گفتن در همین ۱۵ روز یک کیلو ونیم اضافه شده به وزنشون و وقتی من شنیدم دقیقا صحبتهای استاد توی ذهنم مرور شد درباره پکیج فرمولهای ایام عید واقعا اینکه خودمون رو دوس داشته باشیم و هر جسمی که داریم و هر شرایطی که داریم رو بپذیریم باعث میشه اینقدر حرف و حدیثهای دیگران رومون تاثیر نذاره و نه سرزنشهاشون و نه تشویقهاشون برامون اینقدر مهم نباشه که بخوایم به خاطر تایید اونا جسممون و زندگیمون رو تغییر بدیم از همینی که هستیم راضی و خوشحال و سپاسگزار باشیم که این خوشبختی واقعی هستاتفاقا وقتی بپذیریم اونوقت میتونیم شرایط رو تغییر بدیم و بهترش کنیم چون ایمات داریم که خداوند اینجوری برامون میخواد و این توانایی رو هم با دادن ذهن خلق کننده به ما داده که هر چه زیبایی و ثروت و تناسب و ارامش میبینیم رو بخوایم و تصویرش رو درذهنمون بسازیم تا به مرور وارد زندگیمون بشه و ما اونو تجربه کنیم🤩🤩🤩🙏🙏🙏 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم