0

گام ۷۶: چرا لاغرها چاق نمی شن؟

لاغرها جاق نمی شن
اندازه متن

سی و پنج سال از زندگی ام با چاقی گذشت. در این سالها تلاش زیادی برای لاغر شدن انجام دادم اما هرگز لاغر نشدم.

هربار که در استفاده از روش های لاغری شکست می خوردم بیشتر از اینکه برام مهم باشه چرا من لاغر نمیشم این موضوع برام عجیب بود که چرا لاغرها چاق نمی شن؟!

تفاوت من با افراد لاغر

در تمام سال هایی که چاق بودن تصور می کردم انسان های لاغر با من فرق دارند و به همین دلیل بارها به خداوند شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و خیلی ها را لاغر آفریده است.

هر بار که می دیدم فرد متناسبی هر چقدر دوست دارد غذا می خورد این سوال در ذهنم ایجاد می شد که چرا لاغرها چاق نمی شن. مگر آنها چه تفاوتی با من دارند که حتی آب می خورم چاق می شم اما آنها هیچ وقت چاق نمی شوند.

این سوال و ابهام که چرا لاغرها چاق نمی شن در ذهن من بود تا زمانی که به مسیر لاغری با قدرت ذهن هدایت شدم.

هرچه در این مسیر بیشتر آموختم و عمل کردم بیشتر به اشتباهات فکری و نگرشم درباره چاقی خودم پی بردم که یکی از مهمترین اشتباهات من باور تفاوت داشتن با افراد لاغر بود. سالها فکر می کردم خداوند افراد لاغر را به گونه ای خلق کرده است که هرچقدر غذا بخورند چاق نمی شوند اما چاق ها را به شکلی آفریده که هرچقدر هم کم غذا بخورند باز هم چاق می شوند.

لاغری با ذهن به من کمک کرد تا به این درک برسم که تفاوتی بین من و افراد لاغر از نظر جسمی و ژنتیکی وجود ندارد، همه ما چاق ها و لاغرها مانند هم هستیم با این تفاوت که از ابزاری که در اختیار داریم به شکل متفاوتی استفاده می کنیم.

همه انسانها دست، پا، چشم، گوش، قلب، معده و بسیاری اعضای دیگر دارند که نحوه استفاده بسیاری از آن اعضا مانند قلب، معده و … برای همه انسانها به یک شکل است اما ما می توانیم از برخی اعضای خود به شکل مختلف استفاده کنیم.

به طور مثال یکی می تواند با استفاده از دست هایش، نقاشی های زیبا خلق کند و دیگری می تواند با دستانش مجسمه های زیبا خلق کند. فرد دیگری از دستانش برای پختن و تزئین غذاها استفاده می کند.

همه انسانها دست دارند و از این نظر مشترک هستند اما نحوه استفاده از آن یکسان نیست و بستگی به علایق فرد دارد.

نکته قابل توجه این است که ما برخی از اعضای خود مانند چشم و گوش و … را می بینیم و می توانیم آنها را لمس کنیم و برخی از اعضای خود مانند مغز، کلیه و … را نمی بینیم و نمی توانیم آنها را لمس کنیم ولی با استفاده از دستگاه های عکس برداری میتوان از وجود آنها اطمینان حاصل کرد.

به نظر من تنها یک بخش از وجود انسان است که نه دیده می شود و نه لمس می شود و نه می توان از آن عکس برداری کرد و آن بخش ذهن انسان است.

ذهن در تمام انسانها وجود دارد و نقش اصلی در شکل گیری تمام ابعاد زندگی یک فرد را دارد در صورتی که نه دیده می شود و نه لمس می شود و تنها می توان از نتایج زندگی انسانها به آنچه در ذهنشان می گذرد تا حدودی پی برد.

چرا لاغرها چاق نمی شن

چرا لاغرها چاق نمی شن؟

چرا لاغرها چاق نمی شن؟! اما چاق ها هر کاری می کنند لاغر نمی شن؟!

چه چیزی مانع چاق شدن لاغرها می شود و چه چیزی مانع لاغر شدن چاق ها شده است؟!

از آنجا که همه شرایط جسمی برای لاغرها و چاق ها مشابه هست پس قطعا نحوه استفاده از یک عضو از وجودمان است که باعث ایجاد اختلاف در نتیجه چاق ها و لاغرها شده است.

تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر نحوه استفاده آنها از ذهن خود برای شکل دادن جسمشان است.

افراد لاغر تصاویری چاق از خود در ذهنشان ندارند و در نهایت نتیجه جسمی آنها داشتن اندامی لاغر است و افراد چاق به واسطه شکل گیری تصاویر ذهنی چاق در ذهن شان به مرور رفتار و واکنش جسمی آنها به شکلی تغییر پیدا می کند که در نهایت به جسمی که تصویر آن را در ذهنشان ذخیره کرده اند دست پیدا می کنند.

محتوای ذهنی یک فرد چاق فقط محدود به تصاویر چاق از خود نمی شود بلکه تعریف هایی که از مزیت های چاقی در دوران کودکی شنیده است، همچنین ترس های او از چاقی نیز در شکل گیری جسم او تاثیر زیادی دارد.

و همین اتفاق برای افراد لاغر رخ می دهد اما در سمت مخالف آن.

فردی که از لاغری خود رنج می برد فرد متناسبی نیست، بلکه ذهنی مملو از افکار لاغر کننده دارد که از مرور کردن آنها رنج می برد و دوست دارد با چاق شدن از رنج لاغری فاصله بگیرد و همین اتفاق برای فردی که اضافه وزن دارد رخ می دهد اما به شکلی کاملا متفاوت.

جالب آن است که به همان اندازه در ذهن افرادی که اضافه وزن دارند لاغر شدن سخت و غیرممکن است در ذهن افرادی که لاغر هستند چاق شدن سخت و غیرممکن است.

این در حالی است که اگر از چاق ها سوال کنید چاق شدن چقدر آسان است؟ با اطمینان می گویند خیلی آسان است اما اگر از لاغرها سوال کنید چاق شدن چقدر آسان است؟ با اطمینان پاسخ می دهند بسیار سخت است.

پس نتیجه می گیریم، آنچه در ذهن هر فردی نهفته است برای او واقعیت زندگی اش را رقم می زند و به همین دلیل است که برای فرد لاغر، چاق شدن سخت و غیرممکن است و برای فرد چاق لاغر شدن کاری دشوار و دور از دسترس است.

چاقی با ذهن چگونه است؟

از آنجایی که ذهن همه انسانها مشابه هم است و فقط از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارند می توان آگاهانه محتوای ذهنی خود را تغییر داد و این کاری است که افرادی که اضافه وزن دارند در دوره های لاغری با ذهن آن را آموزش می بینند. و می توانند پس از سالها تحمل رنج چاقی و استفاده از روش های مختلف این بار با استفاده از قدرت ذهن خودشان به راحتی لاغر شوند.

اما برای چاق شدن با قدرت ذهن موضوع کاملا متفاوت است.

آموزش دادن چاق شدن به افرادی که لاغر هستند کار بسیار خطرناکی است چرا که وقتی ذهن موضوعی را باور می کند مانند توپی می شود که در سراشیبی رها شده است، هر لحظه به سرعت حرکتش به سمت عمق افزوده می شود و این همان اتفاقی است که برای بسیاری از افرادی که مدت ها تلاش کرده اند فقط چند کیلو چاق شوند رخ داده است و اکنون آنها چند ده کیلو اضافه وزن پیدا کرده اند.

نکته جالب توجه درباره افرادی که احساس لاغر بودن دارند اینکه آنها هم به اندازه چاق ها که حسرت لاغر شدن دارند حسرت چاق شدن دارند.

در جستجویی که افراد لاغر به دنبال روشی برای چاق شدن هستند می توان به میزان یاس و ناامیدی آنها برای چاق شدن پی برد.

  • افرادی که استعداد چاقی ندارند چگونه چاق شوند!
  • خدایا چرا چاق نمیشم!
  • چرا هرچی میخورم چاق نمیشم!
  • چرا وزنم ثابت مونده چاق نمیشم!
  • علت چاق نشدن در طب سنتی!
  • چاق کننده فوری!

مشاهده این عبارت ها برای افراد چاق شاید خنده دار باشد که افرادی در جهان هستند که آرزوی چاق شدن دارند و به هر روشی برای چاق شون متوسل می شوند.

این که انسان به دنبال رهایی از شرایطی که باعث رنج و ناراحتی او می شود باشد کاملا طبیعی است و باید اینگونه باشد.

اما نکته مهم این است که این رنج و ناراحتی واقعیت جسمی دارد یا توهم ذهنی است؟!

همه افراد چاق جهان اگر به دنبال راه حلی برای رهایی از چاقی باشند کاملا طبیعی و پسندیده است چون چاقی به شکل واقعی باعث لطمه به سلامتی و شرایط زندگی فرد می شود و باید برای تغییر این وضعیت به فکر چاره و راه حل بود.

اما بسیاری از افراد لاغر در جهان که آرزوی چاق شدن دارند هیچگونه مساله و مشکل واقعی و جسمی با شرایط خود ندارند و فقط از نظر ذهنی درگیر ضعیت فعلی خود هستند و از تصور اینکه لاغر هستند رنج می برند و به دنبال راه حل برای چاق شدن هستند.

رنج لاغر بودن بیشتر از آنکه واقعی و جسمی باشد موضوعی توهمی و ذهنی است و فرد فقط به این دلیل که تصور می کند از نظر دیگران مورد تایید یا ظاهر پسندیده و جذابی ندارد دوست دارد مقداری چاق شود تا مورد تایید و تحسین اطرافیان قرار بگیرد غافل از اینکه اگر ذهن او چاق شدن را باور کرده و فرمان چاقی جسم صادر شود هرگز نمی تواند روند چاق شدن خود را کنترل کند.

در مراحل اول چاق شدن به دلیل تغییر شرایط فعلی خود که برای او رنج آور است خوشحال می شود اما به مرور که چاق تر می شود خوشحالی او به رنج و ناراحتی واقعی از چاقی تبدیل می شود.

رنج و توهم ذهنی لاغری با رنج و ناراحتی واقعی و جسمی چاقی جایگزین می شود و این بار باید فرد به دنبال راهی برای لاغر شدن باشد.

نکته تشدید کننده رنج چاقی در افرادی که لاغر بوده اند و با اصرار و تلاش چاق شده اند اینکه مواجه شدن با شرایط واقعی چاقی نه تنها رنج چاقی را برای آنها به ارمغان دارد بلکه حسرت و ناراحتی ذهنی از اینکه چرا بخاطر دیگران باعث چاقی خودشان شده اند باعث تشدید ناراحتی آنها شده و لاغر شدن را برای آنها سخت تر می کند.

لاغری آسان با قدرت ذهن

تجربه هنرجوی لاغری با ذهن از چاق شدن

نمیدونم چی بگم،

رفته بودم مهمونی، زندایی ام آلبوم آورد که چند تا عکس از دوران کودکی من در آلبوم بود که تا حالا اون عکس ها رو ندیده بودم. به حدی لاغر بودم تو عکسها که از ذوق و شوقم از روشون عکس انداختنم.

جالبه حتی مامانم باور نمیکرد من انقدر لاغر بودم

انگار با یک پتک به سرم بزنن گیج بودم. شب هر کاری میکردم نمی تونستم بخوابم اصلا مات و مبهوت بودم.

واقعا نمی دونم چرا افرادی که متناسب و لاغر هستند دوست دارند به خاطر دیگران چاق بشن.

زن دایی من فوق لاغره و همیشه به خاطر دایی ام حسرت لاغری می خوره و دوست داره چاق بشه. الان چند ساله ازدواج کرده ولی همش دغدغش چاقیه در حالی که دو بار زایمان کرده و بیش از ۱۰ ساله ازدواج کرده ولی انگار یک دختر ۱۶ سالس.

یا زندایی همسرم لاغره با اینک سنش درحدود ۴۰ سال به الاس دوست داره چاق بشه چون فکر مبکنه صورتش شکسته شده.

من خودم شاهد بودم ک هی این و اون بهش میگن برو دکتر شاید از فلانه از بهمانه و من تو دلم می گفتم خاک بر سرت که همه دنبال لاغرین این دنبال چاقیه نمی دونم شاید حسرتشم خورده باشم ولی الان میدونم ک حسرتی نیست چون حسرت یعنی باور به اینکه من نمیتونم اون خواسته رو داشته باشم.

الان میدونم ک قطعا من ب لاغری خواهم رسید من از نشستن و برخواستن، از کاری که میخوام انجام بدم، از بارداریم، از حرف های همسرم، از خرید کردن و حرفهای این و اون و خانوادم، از ورزشهای سنگین رنج می بردم.

اینها همش به خاطر چاقی بود و چاقی از من بود. من خودم، خودم رو چاق کردم اما ناآگاهانه ولی نمیدونم چرا بعضی افراد آگاهانه میخوان خودشون تو زندان چاقی بندازن؟!
من یک بار زندگی می کنم و انتخاب می کنم اون زندگی خودم باشه و خودم رو دوست داشته باشم.

قبلا اینجوری نبودم، حرفها و برخورد دیگران اذیتم میکرد اما دارم رو خودم کار میکنم ک بدونم خودم مهمم نه بقیه.

من هیچ وقت نمیزارم خواسته هام بشکل آرزو و رویا بمونن.

من زندم و دوس دارم زندگی کنم برای خودم

من ب خود احترام میزارم، چجوری؟!

اینجوری ک به حرفهای اونها محل نزارم، برام مهم نباشه فلان حرفو گفت، فلان کارو کرد. خودم که نمردم برای خودم انجام میدم. این نشون میده من خودم رو دوست دارم.

درمورد بچم که لاغره مادر شوهرم اومده میگه وقتی تلوزیون نگاه میکنی با گوشی بازی میکنی بهش غذا بده!

وای یعنی متاسفم همین افراد برای بچه جاریم میگن خیلی میخوری و فلان

یعنی آدم نمیدونه به چ ساز افراد برقصه

اما من می بینم دخترم لاغره عشق می کنم. سلامته و من به هیچ وجه ذهنشو پر از فرمول چاقی نمی کنم.

صدها بار خواهر شوهرم گفته شیر بده ب بچه استخوناش شکل بگیره

یعنی یک انسان چقدر میتونه کند ذهن باشه

وقتی میبینم اون میخوره اونجوری میگن، این به اندازه میخوره اینجوری میگن

پس ببین فریبا نباید حرف بقیه برات مهم باشه بزار فکر کنن من به بچم نمیرسم. مهم خودمم و خدام بقیه رو ول کن بخدا تو هر کاری کن باز اونا از یک جایی باز شاکی خواهند بود.

من ب قدرت ذهنم ایمان دارم و میدونم این ذهنم از یه جایی ریتمشو بهم زدم و از خودم معذرت میخوام و خودمو میبخشم و ادامه میدم تا مسیر لاغری پررنگ تر کنم.

دیگه حسرت لاغرها رو نمیخورم و به این فکر نمی کنم که چرا لاغرها چاق نمی شن، چون میدونم فرق بین من و اونها فقط تو باور و افکار و فرمولهای ذهنیه.

پس باور دارم ک من در مسیر درستم و به سوی لاغری در حرکتم و میرسم بهش و لذت میبرم.
ممنونم فریبا که در این مسیر هستی. از خدای خودم ممنونم که منو به این مسیر هدایت کرد و از خودم ممنونم که به راهم ادامه میدم. من دارم لذت لاغر شدن رو حس میکنم.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی چرا لاغرها چاق نمی شن؟! توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نظر و عقیده شما درباره تاثیر ذهن در چاق شدن و لاغر نشدن چیست؟ شرح دهید.
  • چرا لاغرها چاق نمی شن. تفاوت آنها با چاق ها چیست که به راحتی چاق می شوند؟! شرح دهید.
  • تجربه مشاهده افرادی که تلاش می کنند چاق شوند را دارید؟ در اینباره شرح دهید؟
  • چا افرادی که به روش های مختلف تلاش می کنند مقداری چاق شوند خیلی راحت دوباره لاغر می شوند؟
  • شباهت ها و تفاوت های ذهن یک فرد لاغر و چاق را شرح دهید.
  • درک و برداشت خود از توضیحات نوشتاری و ویدیوی آموزشی را به صورت انشایی شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.07 from 44 votes

https://tanasobefekri.net/?p=19757
برچسب ها:
58 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/06 14:56
      مدت عضویت: 330 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,010 کلمه

      به نام خداوند دوست داشتنی ام 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات چرا لاغرها چاق نمی‌شوند؟ 

      • نظر و عقیده شما درباره تاثیر ذهن در چاق شدن و لاغر نشدن چیست؟ شرح دهید.
      • ذهن ما محل ذخیره داده ها و اطلاعاتی است که ما بوسیله آن داده ها و اطلاعات فرامین مغزیمان صادر می‌شود و قادر می‌شویم کارهایمان را انجام دهیم .
      • حالا این اطلاعات با تکرار مداوم باورهای ما را شکل می‌دهند و این باورها با تکرار شدن عادات و تمایلات و تجربیات ما را نقش می‌زنند. 
      • به طور کلی فرمان همه چیز در دست مغز است و مغز هم که تحت تاثیر اطلاعات ذهن دستور صادر می‌کند پس ما اگر چاق یا لاغر هستیم بخاطر همین اطلاعاتی  است که باورها و تمایلات ما را شکل داده اند . 
      • چرا لاغرها چاق نمی شن. تفاوت آنها با چاق ها چیست که به راحتی چاق می شوند؟! شرح دهید.
      • لاغر ها در ذهنشان اطلاعات و باورهای چاق کننده ندارند آنها ترسهای افراد چاق را ندارند،وقتی ما می‌گوییم از بستنی می‌ترسیم آنها ما را مسخره می‌کنند “مگر بستنی ترس دارد ”
      • بله آنها هیچ کدام از باورها و فرمول‌های ذهن چاق را ندارند و زندگی هر انسانی را باورها و تصوراتش میسازد 
      • تجربه مشاهده افرادی که تلاش می کنند چاق شوند را دارید؟ در اینباره شرح دهید؟
      • بله خیلی ها را دیده ام که تلاش میکرده اند چاق شوند 
      • زن عموی من خیلی لاغر و خوش اندام بود اما همیشه احساس کمبود وزن داشت و هر بار که من و میدید میگفت خوش به حالت که تپل و خوشگلی من خیلی لاغرم و استخوان صورتم بیرون زده ،و کلی تلاش می‌کرد چاق شود ،من امسال محرم بعد از سالها او را دیدم تعجب کردم آنقدر چاق شده بود که پاهایش درد میکرد ،زن عموی تر و فرزم تبدیل شده بود به یک خانم میانسال چاق و بیمار 
      • واقعا چرا با خودش این کار را کرد ؟!!!!
      • گفت میبینی چقدر چاق شده ام هر کاری میکنم لاغر نمیشم و پاهام داغون شده بخاطر وزنم ،من فقط دوست داشتم کمی پرتر شوم نمیدونم چرا اینقدر چاق شدم و اصلا متوجه نشدم کی اینقدر چاق شدم و مدام میگفت تو چقدر خوش اندام شدی مصی رازت چیه ؟
      • رژیمت و به منم بده ،و من فقط با لبخندی گفتم من رژیم نیستم .
      • واقعا چقدر فرمول‌های ذهنی و قدرت ذهن حساب کتاب شده و دقیق عمل می‌کنند و ما غافلیم .
      • چرا افرادی که با روش های مختلف تلاش می کنند مقداری چاق شوند خیلی راحت دوباره لاغر می شوند؟
      • چون آنها دارند با تلاش فیزیکی سعی می‌کنند ذهنشان را تغییر بدهند 
      • به قولی چاه باید خودش آب داشته باشد نه دستی آب توش بریزیم 
      • اونها هیچ فرمول و باور و تصور چاقی از خودشون ندارند و اگر کمی هم بخاطر مسائل بیرونی مثل زیاد خوردن و دارو وورزشهای حجم دهنده چاق شوند چون ذهنشان خالی از باورهای چاقی است آنها بعد قطع فشارهای بیرونی به سرعت دوباره لاغر می‌شوند.
      • شباهت ها و تفاوت های ذهن یک فرد لاغر و چاق را شرح دهید.
      • ذهن فرد چاق و فرد لاغر از لحاظ عملکرد فرمول‌های ذهنی یکسان است و فقط تفاوت در نوع فرمولها و باورها و تصورات ذهنی است مثلا 
      • فرد لاغر باور دارد هرگز چاق نمی‌شود
      • اما فرد چاق باور دارد آب هم بخورد چاق می‌شود 
      • من دو روز قدرت ذهنم را آزمایش کردم ببینم فرمول‌های چاقی هنوز هم فعال هستند یا نه ؟
      • دو روز بصورت دستی و فیزیکی گفتم خوب من میخوام از شنبه ورزش کنم و سالم خوری کنم تا زودتر لاغر بشم .و حتی به همسرم گفتم میخوام برم پزشک تغذیه تا این حد خواستم ذهنم و به چالش بکشم .
      • با اینکه آگاه بودم این یک آزمایش و تسته اما نتایج شگفت زده ام کرده بود و شوکه بودم 
      • به محض گذر این فکر از ذهنم و بیان اون و شاهد جمع کردن و فرکانس ارسال کردن این تفکر من شاهد این بودم ذهنم و فرمول‌های منفی و غلط گذشته اش یکی یکی شروع کردند روی کار اومدن 
      • اول از همه این فرمول بالا اومد که:حالا که میخوای کم خوری کنی و دکتر بری پس الان بخور چون روزهای سختی در راهه 
      • دومین فرمول این بود که :دیدی بهت گفتم لاغری با ذهن فایده نداره چند ماهه خودت و علاف کردی عیب نداره حالا بیا بخوریم جشن بگیریم که دیگه از دست لاغری با ذهن راحت شدی 
      • سومین فرمول که اومد بالا :برو فلان غذا رو بپز به‌به آفرین هر چقدرم دوست داری بخور آخه قراره سبک تغذیه ات و عوض کنی ،دوباره فکر کردن به نحوه پخت و نوع غذاها داشت تصاویرش روی کار میومد 
      • استاد جالب بود برام با اینکه یک آزمایش و چالش بود اما واقعا من دو روز تحت تاثیر قرار گرفته بودم و پرخوری میکردم همراه فشار شکمی و انگار تمام اون فرمول‌های اشتباه یکی یکی داشتن روی کار میومدن اونم نه یواش و آروم ،سریع و با شتاب و من تو همین دو روز احساس می‌کردم حداقل ده کیلو چاقتر شدم از بس توی ذهنم و جسمم احساس سنگینی میکردم و حتی وقتی خودم و تو آیینه قدی دیدم گفت وا 
      • چقدر تو این چالش جسمم یهو تغییر کرد به سمت چاقی ؟!!!و واقعا شوکه شده بودم چطور دو روز اشتباه رفتن میتونه نتیجه چند ماه درست رفتن و به راحتی خراب کنه .
      • متوجه شدم چقدر تغییر باورها و فرمول‌های ذهنی نیاز به تلاش و کار بیشتر داره و تصمیم گرفتم دیگه هرگز امتحان و چالش‌های این چنینی برای خودم نزارم چون واقعا نهالم نازک و شکننده است و تو همین دو روز با اینکه داشتم آموزش‌هام و دنبال میکردم قدرت این فرمولها رو به عینه دیدم .
      • و امروز قوی‌تر و بهتر و زیباتر از قبل میخوام ادامه بدم چون نمیخوام ذهن چاق پیروز بشه 
      • قدرت دست منه 
      • من خالق زندگی خودم هستم 
      • لاغری با ذهن آسان‌ترین کار دنیاست 
      • من حیرت انگیزم من یک شگفتی ساز حیرت انگیزم 
      • خداوندا سپاسگزارم که در این چالش به من چیزهایی یاد دادی که به مسیرم و راهم ایمان بیشتری بیاورم 
      • خداوندا سپاسگزارم و باز هم سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کردی 
      • خداوندا در این دو روز تفاوت دو سبک زندگی قدیم و جدیدم را به خوبی دیدم و درک کردم از تو میخواهم لذت سبک زندگی چاقی را در دل و ذهن من نابود کنی 
      • خداوندا لذت‌های لاغری را در وجودم هر لحظه بیشتر و بیشتر بفرما الهی آمین 
      • الهی به امید تو 
      •  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/06 14:14
      مدت عضویت: 330 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,265 کلمه

      به نام خداوند ثابتم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      چرا لاغرها چاق نمی‌شوند؟ 

      من در تمام زندگیم هیچ وقت نتوانستم درک درستی درباره این داشته باشم که چرا افراد لاغر دنبال چاق کردن خودشان هستند ؟!!!؟

      آنها متوجه نیستند که اگر روند چاقی در جسمشان شروع بشود، دیگر متوقف کردنش خیلی سخت میشود ؛

      نمونه اش برادر زاده خودم میخواست چند کیلو چاق بشود سالها رفت دکترهای مختلف تا چاق بشود، ولی دریغ از چاق شدن؛

       اما امسال دیدم ذهنش در حال چاق شدن است .

      چون مدام میگفت عمه جون من میخوام اندامم مثل تو باشه  و بعد از  عمل بینی اش همه مدام بهش میگفتن که چقدر شبیه عمه ات شدی(یعنی من) و تو به عمه مصی ات رفتی و و چاق میشی  و کلی باور مخرب چاق کننده اومده بود توی ذهنش 

      و البته از من راهکار خواست محرم امسال که چطور عمه چاق بشم از طریق ذهن ؟

      چون انسان تحصیلکرده ای هستش و پذیرش بالایی داره 

      من کمی روند چاقی رو براش توضیح دادم و بهش هشدار دادم این کار و نکنه چون اگر ذهنش چاق شدن و یاد بگیره کنترل کردنش سخته 

      اما اون کلی اصرار کرد که بهم بگو عمه بزرگترین آرزومه و ……

      من کمی درباره آموزش‌های خودم باهاش صحبت کردم و یاد اون فایل استاد افتادم که فرمودند :یه خانمی دست میزده به شکمش بعد هر غذا و میگفته چقدر چاق شدم و کلی چاق شده .

      حالا دیگه زهرا چون خیلی شوخ طبعه هر چی می‌خورد شکمش و می‌مالید و با خنده و احساس خوب ،این جمله رو تکرار می‌کرد 

      چند وقت بعد که دیدمش از تعجب شاخ در آورده بودم به طرز عجیبی چاق شده بود من اونجا کلی باهاش دعوا کردم که چرا این کار و کرده 

      اما چون اون دچار باورهای اشتباه شده بود و با مالیدن شکمش همراه احساس خوب بارها در طی روز تصویر سازی می‌کرد چاق شدنش رو ،حالا خیلی راحت بدون اینکه متوجه بشه چاق شده بود 

       حالا پشیمان شده بود و میگفت وای عمه نمیخواستم اینقدر چاق بشم و کمی که باهاش صحبت کردم دیدم بله ذهنش در حال چاق شدنه تنها کاری که میتونستم براش انجام بدم بهش گفتم تا دیر نشده وارد سایت تناسب فکری بشه و جلوی این چاقی رو بگیره .

      به نظر من واقعا نباید طبیعت جسم رو بخاطر یک سری فرمول‌های اشتباه به خطر انداخت .

      افراد لاغر چون ذهنشون عاری از فرمول‌های چاق کننده است و تصوری درباره چاق شدن در ذهنشون ندارند حتی اگر پرخوری و کم تحرکی و….هم داشته باشند باز هم چاق نمیشن چون باور چاق کننده ندارند برعکس افراد چاق و اینها همه نشان دهنده قدرت ذهن هست .

      خیلی از انسانها از قدرت ذهنشون خبر ندارند هنوز ،چون اونا عادت کردن چیزهای قابل لمس و درک کنند و تغییر کردن براشون سخته ،پذیرش ندارند و حتی ماهایی که در حال آموختن و تغییر کردن هستیم رو هم دیوانه خطاب می‌کنند و مسخرمون می‌کنند.

      برای همینه که باید حضور و تغییر ما در مسیر آموزش ذهنی  مثل راز باشه برامون و فقط کسانی که درک و پذیرش دارند و مشتاق یادگیری هستند رو  میتونیم کمی آگاه کنیم و هدایت کنیم به سمت آموزش‌ها. 

      آدمهای شاخص و برجسته و مخترع دنیا به قدرت ذهنشون پی برده بودند به قوانین جهان هستی پی برده بودند اونها توانایی تبدیل افکار به اجسام و خیلی خوب بلد بودند .

      اصلا تفاوت انسان با حیوانات هم در همین قانون تبدیل افکار به اجسام است .

      سالهاست جهان هستی خلق شده اما مورچه ها هنوز طبق غریزه قبلشون زندگی می‌کنند،سخت تلاش میکنن  برای ذخیره آذوقه زمستان و ……

      اما انسانها هر روز در حال پیشرفت علم و تکنولوژی هستند من تصور می‌کنم در آینده نزدیک به کمک امواج و انرژی دستگاهی اختراع شود که در لحظه ما را به مکان مورد نظرمان برساند مثل همان سریال طنز بتابون اختراع می‌شود 

      و دیگر لازم نیست برای سفر در هواپیما و ماشین و ….ساعتها وقت صرف کرد .جهان در حال تکامل است پس چرا ما در حال تکامل ذهنمان نباشیم ؟!!!

      چرا باید اجازه بدهیم عده ای با وارد کردن اطلاعات غلط به ذهن ما ،مثل گوسفندانی که فقط دنبال خور ۱و خواب هستند با ما برخورد کنند و ثروتمندان هر روز ثروتمند تر شوند و قدرتمندان هر روز پر قدرت تر .

      بالاخره یکجا باید جلوی این چرخه را بگیریم .

      و اینجا همانجاست.

      افراد لاغر از بس از طرف اطرافیان تحقیر میشن و نگاه‌های بد بهشون میشه دلشون میخواد چاق بشن دقیقا برعکس ما چاقها که دلمون میخواد بخاطر همون فشارهای روانی اجتماع لاغر بشیم .

      کلا من متوجه شدم کسانی که ذهنشان پر از فرمولها و باورهای اشتباهه فرق نداره که چاق باشن یا لاغر ،فقیر باشن یا ثروتمند ،بلند باشند یا کوتاه،سیاه باشند یا سفید 

      وقتی ذهن میشه جایگاه باورهای اشتباه و این باورها مدام تکرار و تکرار میشن تبدیل میشن به تصاویر ذهنی و شخص به یک عدم خوددوستی و اعتماد به نفس میرسه ،رابطه اش با خداوند خراب میشه ،به پوچی میرسه و رسیدن به خواسته اش رو کاری غیر ممکن و دور از دسترس میبینه و جهان هم اونو توی همون مدار که باور کرده قرار میده .

      امروز اتفاق جالبی برام افتاد دختران من وقتی از دبیرستان برگشتند گفتند مامان امروز به ما گفتن که توی نوجوانی و جوانی پرخاشگر میشیم و کلی فرمول غلط درباره پرخاشگری و بلوغ به خورد ذهنشون داده بودند وقتی راجع به اطلاعات گفته شده باهام صحبت کردند و گفتند مامان ما مجبوریم این مطالب و بارها و بارها بخونیم و بریم ازشون امتحان بدیم ،مگه استاد نمیگه چیزی که یاد می‌گیریم فراموش نمیشه ؟!!!؟

      براشون توضیح دادم خوب دخترم درسته اون داده ها فراموش نمیشه اما شما الان اطلاعات صحیح وارد میکنی و اون اطلاعات اشتباه و کمرنگ میکنی و زمانی هم که داری برای آزمون به صورت اجبار اون مطالب رو میخونی الان اینقدر باور اشتباه بودن اون اطلاعات و به ذهنت بده تا دیگه اون مطالب برای ذهنت از درجه اهمیت ساقط بشه .

      و کلی اطلاعات صحیح درباره نوجوانی و جوانی بهشون دادم و اونها آگاهی کسب کردند الهی شکرت 

      امروز من متاسف شدم برای جامعه ام که چه اراجیفی و بصورت خوراک وارد ذهن جامعه و بچه ها میکنند .

      در همین دبیرستان دخترام میبینم چقدر دخترها اعتماد به نفسشون پایینه و با رنگ کردن مو و آرایش صورت و مو میخوان خودشون و نمایش بدن و اعتماد وعزت نفس لگد مال شده خودشون و با شنیدن جملاتی پوشش بدن .

      واقعا تمام این مشکلات بخاطر اطلاعات اشتباهی هست که وارد ذهن ما شده و به مرور باورهای قدرتمندی و در درون ما ساخته و پرداخته کرده که با ترکیب شدن با احساسمون تجربیات ما رو و تمایلات ما رو شکل دادن .

      ما باید خودمون و هرطور که هستیم بپذیریم 

       من الان خودمو خیلی دوست دارم

      خدا رو خیلی دوست دارم

       و مطمئن شدم که با وجود تمام اشتباهاتم در گذشته، ولی خداوند در تمام مدت بی چون و چرا دوستم داشته

      الان حالم خیلی خوبه

      از زندگیم لذت می برم

      هر چیز خوبی که هر روز می بینم که زیبا یا دوست داشتنی هست، برام بولد میشه

      اعتماد به نفسم بیشتر شده

      با خودم در صلح هستم

      روابطم بهتر شده

      ورودی های منفی ام و بستم 

      دریچه ورودی هام در کنترلم در اومدن 

      به آینده خیلی امیدوارتر شدم

      دنیا برام زیباتر شده

      آدم ها زیباتر شدن برام

      چیزهای خوبی هر روز یاد میگیرم

      هر روز کارهام داره بهتر پیش میره

      اصلا همه چیز رو بیشتر دوست دارم

      خدا رو خیلی خیلی نزدیک به خودم میبینم

      احساس قدرت می کنم

      احساس خوشبختی می کنم

      احساس آرامش بیشتری دارم

      نگران آینده نیستم

      یقین دارم لاغر میشم 

      دارم از خودم و زندگیم و دوستی با خدا لذت می برم …

      کلی تغییرات در سطح افکارم داشتم کلی خواسته داشتم که با فکر کردن و تجسم و موندن توی حال خوب، به همشون رسیدم. که اصلا مجال نوشتنشون اینجا نیست 

      و تمام اینها بخاطر استمرار در یادگیری و نا امید نشدنه ،اینجا آگاهی ها رو باید پرورش بدیم 

      خداوندا سپاسگزارم برای تمام خوبی هایی که روزی ام کرده ای 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/02/06 06:11
      مدت عضویت: 481 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,711 کلمه

      سلام و درود ‌. چقدر این فایل عالی بود البته همه فایلهای شما عالی هستن . 

      چرا لاغرها چاق نمیشن ؟ 

      اونا فرمولهای ذهنی اصلی رو در سر دارند و تصویر متناسب ذهنشون رو  دست کاری نکردن که واکنش جسمشون به اون فرمولها متناسب شدنه . 

      به عبارت بهتر اونا فرمول چاقی و تصویر چاقی ندارند و در نتیجه بدنشون  طبق عادت طبیعی  جذب و دفع انرژی داره . 

      تصویر چاقی = فرمول چاقی + احساس فرقی نداره حس لذت باشه یا نفرت . در هردو هیجانی تولید می کنیم که ذهنمون اون هیجان رو میگیره و اون فرمول رو اجرا می کنه . 

      شخص لاغر به هیچ عنوان درخواست لاغری نمیده و احساسی هم در این رابطه تولید نمی کنه .  

      او احساس  نیازی به لاغر شدن نداره .

      او با خوردن رابطه ی احساسی برقرار نمی کنه .

      یکی از دلایلی که خوردن انسانهای چاق رو چاقتر می کنه اما انسانهای لاغر رو لاغرتر اینه که خوردن از نظر انسانهای چاق از طرفی بزرگترین لذت زندگیشونه و از طرفی  یه جرم نابخشودنیه یعنی یه نفرت بی پایان . در هر دو حالت فرقی نمی کنه احساس وجود داره  و این احساس باعث فرمول خوردن = چاقی رو در ذهن ما فعال نگه میداره . . یعنی به خوردن به چشم یک لذت و یک گناه نگاه می کنند و اتفاقا هر چقدرم این احساس لذت و نفرت قویتر باشه  ولع بیشتر  حبس انرژی قویتر و آزاد نشدن انرژی بیشتر و چاقی بیشتر . 

      در حالیکه انسانهای لاغر به فعل خوردن یه نگاه کاملا عادی و رفع نیاز جسم دارن . به خودشون حق میدن و خوردن رو حق خودشون می دونند . در نتیجه واکنش ولع رو ندارن . واکنش چاقی هم ندارن .

      چیزی که من در این درسها کاملا فهمیدم اینه که چاقی فقط یه واکنش و عکس العمله . 

      ما عمل و عکس العمل داریم .

      عمل کاریه که عکس العمل طرف مقابل رو منجر میشه .

      چاقی عکس العمل فرمولهای ذهنیه . 

      انسانهای لاغر این فرمولا رو  بلد نیستن یا اگه بلدن تکرارشون کمتره .  در استفاده از فرمولهای چاقی استمرار ندارن .

      در حالیکه ما مدام از فرمولهای چاقی استفاده می کنیم . یعنی مدام احساس میدیم به چاقی و این حس در ذهن تصویر چاقی بیشتر رو ایجاد می کنه . 

      بیشتر فرمولهای چاقی هم در موردن خوردن و فعالیت نکردن هستند .

      انسانهای لاغر اصلا به این چیزا فکر نمی کنند و هیچ حسی هم بهش ندارن .  اونها زبان چاقی رو یاد نگرفتن . 

      اونها از زبان چاقی در  کارهای روزمره استفاده نمی کنند . ولی خیلی جالبه حتی بعضی لاغرا وقتی ازشون میپرسی چجوری کسی که چاقه خودشو لاغر میکنه میگن با ورزش و رژیم . در حالیکه وقتی می گیم تو چجوری لاغری میگن من غذامو میخورم . وقتی به رفتارشون نگاه می کنیم خودشون ورزش و رژیم ندارن . اگه فعالترند چون حجمشون کمتره و لازم نیست کوله بار حجم اضافه رو با خودشون ببرن . اگه هم  مقدار غذایی که سیرشون می کنه کمتر از انسانهای چاقه خب چون حجم بدنشون کمتره نیاز جسمشون کمتره در نتیجه کمتر از انسانهای چاق می خورن .اما نکته مهم اینجاست  اونا به غذا نیاز روانی ندارن . به نوعی به مصرف بی رویه غذا معتاد نیستن . 

      اعتیاد ، ظاهر خودشو به مصرف بیش از اندازه ی مواد غذایی نشون میده ولی اعتیاد یه بیماری روانیه و فقط سرشاخه هاش اومده در رفتار جسمی . 

      ما اعتیاد روانی به مصرف مواد غذایی داریم . وابستگی شدید به غذا داریم . آروم و قرارمون غذاست . اگه نباشه گم کرده داریم . نیاز روانی داریم . یعنی فکر می کنیم اگه غذا نباشه میمیریم . 

      البته تا حدی این وابستگی رو انسانهای لاغرم دارن . خب اونا هم اگه نخورن میمیرن ولی اونا نیاز روانی به غذا ندارن . روح و روانشون با غذا آروم نمیشه . وقتی عصبی میشن اولین واکنششون برای آرامش پناه بردن به غذا نیست . او به غذا احساس عشق و نفرت ندارن . صرفا یه احساس معمولی و عادیه . به عبارت دیگه غذا مخاطب خاصشون نیست . 😂

      حتی احساسات ما هم به تبع فرمولهای ذهنی و روانی به غذا اعتیاد پیدا کرده . ما حتی از فکر کردن به غذا آروم میشیم . خلاء احساسیمون پر میشه . یه فیلم میدیدم به نام چاقی . آقاهه دقیقا همینطور بود . خلاء احساسیش رو با غذا پر می کرد . چاقی زبان مشترک همه ما انسانهای چاقه . 

      از طرفی وقتی می گیم اعتیاد به خوردن داریم با این باور قدرت رو از خودمون میگیریم میدیم دست خوردن . میدیم دست عادت . 

      باید بگیم اعتیاد به خوردن رو خودم در خودم ایجاد کردم .  هیچی به من تحمیل نمیشه . این منم که هر روز انتخاب میکنم که  با توجه به نیاز جسمم بخورم یا علاوه بر نیاز جسمم بر اساس نیاز روانمم غذا بخورم . 

      من نیاز روحی و روانی و احساسی به غذا ندارم اینو باید باور کنم . این نیازها رو خودم ایجاد کردم چون لذت بردن رو نیاز خودم میدونم و ابزار غذا شد وسیله ی لذت بردن بیشتر من . 

      در حالیکه لذت بردن کاملا یک نیاز روانیه و اصلا به جسم مربوط نمیشه . 

      انسان  به لذت بردن از غذا نیازی نداره . انسان خودش خودشو نیازمند به لذت غذا کرده . پس در نتیجه در مواجهه با غذا عنان از کف میده و مرتب قدرت رو میده دست اون تا به رفتارهای نیازمندانه اش جهت لذت بردن بیشتر ادامه بده . در حالیکه همه ی این انتخابها با خودشه وعلتشم لذت بردنه . 

      ما در این درسها یاد گرفتیم قدرت رو بگیریم دست خودمون تا جاییکه میتونیم مدیریت رفتار داشته باشیم . 

      مدیر خودمون باشیم نه برده ی خودمون . 

      دوباره در خودمون عادات صحیح ایجاد کنیم .

      تنها بر اساس نیاز جسم غذا بخوریم نه بر اساس لذت روح و روان . روح و روانمون رو آموزش بدیم که کلییییییییی نعمت برای لذت بردن هست . غذا فقط یه نعمته . چرا خودمون رو فقط با این یه لذت محدود کنیم و خودمونم که دیدیم هر بار به این لذت رو آوردیم گرفتار رنج روحی و روانی بیشماری شدیم .

      در حالیکه وقتی بر اساس نیاز جسمی غذا خوردیم هیچ وقت دچار روحی و روانی نشدیم . 

      به نظرم ما در جهت تقویت قوای روحانی خودمون باید تلاش کنیم . هر چقدر از درون پرتر بشیم نیاز روحی و روانی و وابستگی عاطفی به غذا رو در خودمون کمتر می کنیم . چون این اصل رو باور داریم که اصل اینه ذهن و جان ما به غذا نیاز نداره و صرفا نیاز فقط در بعد فیزیکیه و ما لذت رو باید از سر منشاء لذت جستجو کنیم و اونم خدای درونمونه . یعنی هر چقدر ما با خدای درونمون بیشتر ارتباط برقرار کنیم نیاز روح ما کمتر و کمتر میشه . ما از خدا و صفات الهی پر میشیم نه از خلاء و نیاز . 

      استغنا صفت الهیه . در حالیکه نیاز صفت انسانیه . جسم ما نیازمنده و هیچ کس این نیاز رو سرکوب نمی کنه اما روح ما نیاز مند نیست . بعد متافیزیک ما نیازمند نیست . چون خداست و خدا کانون نعمته و نعمتها اتفاقا از وجود او جاری میشن . ما خالق نعمتها هستیم نه  محتاج اونا . 

      پس با این تفاسیر میتونیم تصویر ذهنی خودمون رو نسبت به غذا و خوردن تغییر بدیم و تصویر قبلی رو فراموش کنیم . 

      فرکانس نیاز و احتیاج نسبت به هر چیزی فرقی نداره مدار مدار نیازه که حالا این نیاز میخواد نیاز به لاغری باشه که ما یادگرفتیم نیاز به لاغری نباید داشته باشیم یا این نیاز به مصرف مواد غذایی باشه . فرقی نداره فرکانس نیاز انرژی رو جذب و حبس می کنه . در فرکانس نیاز تصویر ذهنی که در سرمون ایجاد می  کنیم تصویر گرفتن و نگهداشتن انرژیه  و این تصویر یعنی تصویر چاق.

       این واکنش مربوط به مدار نیازه . کاری که ما میتونیم بکنیم اینه خودمون رو از فرکانس نیاز روحی و روانی و احساسی داشتن به مصرف مواد غذایی خارج کنیم و به این باور برسیم  که بعد متافیزیک من هیچ نیازی به مواد غذایی نداره . بُعد متافیزیک من بی نیازه . بُعد متافیزیک من خودش کانون لذته و به لذت بردن از غذا نیازی نداره و حالا جملاتی از این دست که توجه و تمرکزمون رو از غذا برداریم وقتی این نیاز رو در خودمون حل کنیم دیگه پرخوری نمی کنیم که بعدش بخوایم خودمون رو ملامت کنیم . سرزنش کنیم در رنج بندازیم . در حقیقت همه ی این رنجها نشون میدن ما راه لذت رو اشتباه انتخاب کردیم و لذت بردن  یه امر مستقله و وابسته به هیچ ماده ای نیست و اتفاقا در هر ماده ای که ما بخوایم جاری میشه . در نتیجه تصویری که از ذهنمون نسب به غذا ساخته میشه یه تصویر کاملا واقعی و  نه بر اساس تصورات کورکورانه احساسیه .

       ما صاحب لذت هستیم و انتخاب می کنیم این لذت رو در چی جاری کنیم . انسان لاغر این لذت رو در غذا جاری نکرده و غذا رو وسیله ای برای لذت جویی خودش نمیدونه بلکه غذا صرفا وسیله در جهت رفع نیاز جسمشه . البته لاغرانی که فرمولهای چاقی ندارن و یا اگه دارن خیلی ازش استفاده نکردن و خودشون رو در معرض خطر چاقی ننداختن . 

      ما در درجه اول باید کاری کنیم از فرمولهای چاقی استفاده نکنیم یا حداقل کمتر استفاده کنیم و در درجه بعد از فرمولهای لاغری استفاده کنیم . البته هر دو همزمان صورت میگیره چون وقتی از فرمول های چاقی استفاده نکنی تصویر چاقی نمیسازی در نتیجه داری از فرمول لاغری استفاده می کنی و با این تکرار و استمرار دیگه خودتو چاق نمی کنی و جسم هم که در حالت طبیعی خودشو داره لاغر می کنه . در نتیجه ما هم با جسم همسو و هماهنگ میشیم . علت لاغر بودن افراد لاغر دقیقا همینه . استفاده مداوم از فرمولهای لاغری و پیشفرض و یاد نگرفتن  فرمولهای چاقی و یا اگه یاد گرفتن استفاده نکردن از فرمولهای چاقی و یا حتی اگه استفاده هم کردن مداومت نکردن  در استفاده از فرمولهای چاقی . در نتیجه تصویر چاقی در ذهن ایجاد نکردن . پس واکنشهاشون همه در حالت طبیعی و نرمال باقی مونده . به عبارتی در سیستم پایه دستکاری نکردن و طبق الگوهای کارخانه کار می کنند و برنامه چاقی رو نصب نکردن . یا حتی اگه نصبش کردن اصلا ازش استفاده نکردن . بهتره ماهم برنامه چاقی رو اول عادت کنیم دبگه بازش نکنیم و دوم اینکه ۱ین برنامه ها رو یکی یکی پاکش کنیم و بازی بی نهایت چاقی رو خودمون متوقفش کنیم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/01/24 15:28
      مدت عضویت: 537 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,020 کلمه

                  “به نام خداوند یکتا و بی همتا ”

      درود به همه ی دوستان هم مسیر و استاد آگاهی دهنده ؛

      گام هفتاد و ششم : چرا لاغرها چاق نمی شوند ؟!

      خداوند مهربان و خوبم ،در همه لحظه های زندگی خود سپاس گزار و شاکر تو هستم و از تو ممنونم که امروز ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ مرا یاری دادی تا بتوانم گام هفتاد و ششم را بر دارم ،      خدایا سپاس و شکرت .

      همه ی انسان ها دست ،پا ، چشم ، گوش ،قلب ، معده و بسیاری اعضای دیگر دارند که نحوه ی استفاده  بسیاری از آن اعضا مانند قلب ، معده و … برای همه ی انسان ها به یک شکل است اما ما می توانیم از برخی اعضای خود استفاده های متفاوتی از هم داشته باشیم .به طور مثال یکی می تواند از دست هایش ،نقاشی های زیبا خلق کند و دیگری می تواند با دستانش مجسمه های زیبا خلق کند .نکته قابل توجه این است که ما برخی از اعضای خود مانند گوش ، چشم و … را می بینیم و می توانیم آنها را لمس کنیم و برخی اعضای خود مانند مغز ، کلیه و … را نمی بینیم و نمی توانیم آنها را لمس کنیم ولی با استفاده از دستگاه های عکس برداری می توان از وجود آنها اطمینان حاصل کرد .همان طور که در اطراف ما پر از امواج رادیویی است که ما بدون گیرنده متوجه وجود آنها نمی شویم اما ندیدن ما دلیل بر وجود نداشتن آن امواج نیست. تنها یک بخش از وجود انسان است که نه دیده می شود و نه لمس می شود و نه می توان از آن عکس برداری کرد و آن بخش ذهن است .ذهن در تمام انسان ها وجود دارد و نقش اصلی در شکل گیری تمام ابعاد زندگی یک فرد دارد در صورتی که نه دیده می شود و نه لمس می شود و تنها می توان از نتایج زندگی انسان ها به آنچه در ذهنشان می گذرد تا حدودی پی برد .انسان ها ذهن دارند و به همین دلیل می توانند چیزهایی را که در ذهن خود تصور می کنند خلق کنند و در زندگی خود به وجود آورند اما حیوانات چون ذهن ندارند خیلی کارها را نمی توانند انجام بدهند و تنها از روی غریزه ای که خداوند در وجود آنها قرار داده است زندگی می کنند و قادر نیستند چیزی را خلق کنند .

      چرا لاغرها چاق نمی شوند ؟! اما چاق ها هر کاری می کنند لاغر نمی شوند ؟!

      تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر نحوه ی استفاده از ذهن خود برای شکل دادن جسمشان است .

      افراد لاغر تصاویری چاق از خود در ذهنشان ندارند و در نهایت نتیجه جسمی آنها ، داشتن اندامی لاغر است و افراد چاق به واسطه ی شکل گیری تصاویر ذهنی چاق در آنها به مرور رفتار و واکنش جسمی آنها به شکلی تغییر پیدا می کند تا در نهایت به جسمی که تصویر آن را در ذهنشان ذخیره کرده اند دست پیدا می کنند .محتوای ذهنی یک فرد چاق فقط محدود به تصاویر چاق از خود نمی شود بلکه تعریف هایی که از مزیت های چاقی در دوران کودکی شنیده است ، همچنین ترس های او از چاقی نیز در شکل گیری جسم او تاثیر زیادی دارد و همین اتفاق برای افراد لاغر رخ می دهد اما در جهت مخالف آن. فردی که از لاغری خود رنج می برد فرد متناسبی نیست ، بلکه ذهنی مملو از افکار لاغر کننده دارد .عملکرد ذهن در جسم و زندگی ما این‌گونه است که ما هر چه را در ذهن خود تصویر سازی کنیم در زندگی خود کاملا همان برای ما نمایان می شود.افراد لاغر باید آگاه باشند و بدانند که سعی نکنند با تغییر محتویات ذهنی خود ، چاق شوند چون اگر روند چاقی آنها شروع شود دیگر متوقف نمی شود و این روند همچنان ادامه پیدا می کند و از کنترل آنها خارج می شود و آنها را دچار دردسرهای بسیاری خواهد کرد .

      اگر به هر دلیلی تصاویر اولیه ی چاق شدن و یا به قول افراد لاغر مقداری پر شدن و چند کیلو اضافه وزن پیدا کردن در ذهن افراد لاغر تغییر پیدا کند به این معنی است که در تصاویر ذهنی خود اختلال ایجاد کرده اند یعنی اختلال ایجاد کردن در سیستم هوشمند ذهنت برای مدیریت جسمت پس افراد لاغری که می خواهند چاق شوند باید به این نکته توجه داشته باشند .

      خود من هم همیشه برایم سوال بود که چرا بعضی از افراد لاغر دوست دارند چاق شوند؟! همیشه با خودم می گفتم که این افراد متوجه نیستند که چه نعمتی دارند و قدر آن را نمی دانند چون خود من از چاقی بسیار رنج می بردم و دوست داشتم متناسب شوم .با توجه به گفته های استاد آگاه شدم که اگر چاقی و لاغری را مانند یک لوکوموتیو در نظر بگیریم لوکوموتیو چاقی بسیار قوی تر و پر زور تر از لوکوموتیو لاغری است و چون رنج چاقی بسیار بیشتر از رنج لاغری است به همین دلیل تغییر ذهنیت چاق به لاغر مانند تغییر ذهنیت لاغر به چاق خطرناک و افسار گسیخته نیست و لازم و ضروری است .همه ی ما انسان ها از طرف خداوند تنها یک بار شانس زندگی در این دنیا را داریم و من نمی دانم چرا ما انسان ها از این فرصت گران بها استفاده نمی کنیم و دائم در این فکر هستیم که به خاطر جلب توجه خانواده ، دوستان ، اطرافیان ، اجتماع و … تا جایی پیش میرویم که کاملا می خواهیم از هر لحاظ خوشایند آنها باشیم و دیگران را از خود راضی نگه داریم کاری که حقیقتا و واقعا عبث و بیهوده است و مانع این می شود که ما از وجود خود به هر شکلی که هستیم لذت ببریم و خود و زندگی خود را از هر لحاظ ارتقا بدهیم . ما باید سعی کنیم که با وجود واقعی خود در صلح باشیم و خود را همان گونه که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم و از خداوند به خاطر هر آنچه که به ما عطا فرموده است شکر گزار باشیم تا از این طریق زندگی شاد و زیبایی را تجربه کنیم چون خود ما مهم ترین فرد در زندگی خود هستیم .

      “یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/01/07 12:12
      مدت عضویت: 462 روز
      امتیاز کاربر: 50315 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 611 کلمه

            سلام روز خوب وبا خیری داشته باشید هم مسیران 

      بادست اثار هنری خلق میشه مثل افرادی که نقاشی یا مجسمه سازی با تمرین میتونن خلق کننده باشن 

      ذهن هموه زندگی مرا رو مدیریت میکنه 

      نشیدن امواج صوتی در بودن گیرندش فابل قبول هست در گذشته چون گیرنده نبوده فابل قبول نبود دربودن امواج 

      با درست کردن رادیو ماتونستیم صدای امواج رو بشنویم 

      افرای که تو ذهنشو بیشتر کار مکنم افراد خلاق هستن 

      این افراد برای راجتر رسیدن وکار رو اسون کردن وسایل رو خلاق میکنن ومتخرح هستن چون قبول ابنکه همیسه به یی شگل  رفتار کنیم رو نمپسندن ودویت دارن تغییر جدید بوجود بیارن 

      توحیوانات همه کارهاشون غریزه هست وتا ابد به همین شگل رفتا  مبکنن گوچ تا اخرین نسل ادامه داره وتغییر درش نیست چون فقز غریزه درش نقش داره چیزی به اسم  ذهن وجود نداره

      شباهت ذهن خداگاه وذهن ناخداگاه

      فایل امروز بر ای فکر وکار کردش دردو گروه انسان هست 

      اول فکر وکاردش که خودما ماهستیم وکسترشش تو چاقی وذهن وکار کردش تو قسمت لاغریی افراد 

      ماافراد چاقیچون چاقی همراه باسختی وزن سختی بلند شدن وسختی نفس کشیدن کار گردن همراه نبودن در هر چیزی از جمله تفریح کوهنوروی همراه نبودن در کارهای که سختی درش زیاده بالاپایین درش زیاده همه جوره سختزازحمله مریضی که سختیرین قسمت هست انواع مریضی قند فشار خون استخون درد کمردرد خلاصه هر چیزی که با چاقی درارتباط باشه همه با سختی مشقت همراه هست وبا ابن همه سختی افراد جاق تازه حرف دیگران نیز بهش اضافه شده وکارو برای ما خیلی سختر میکنن جون خودمون همه سختی شو اطلاع داریم با گوشت وپوستمون درک میکنیم تازه خواب گویی نیش زبون دیگران هم باید باشیم  نظرات خیر خواهن اون افراد هم مزید بر علت شده همه فکر روح وروان ما به هم میخوره 

      وتلاش برای رهایی از این وضعیت انواع رژیم وانواع ورزش وکارهای بسیار بیهوده که جر بدتر شدن وضعیت خودمن شد بهتر که نشدم همه توان حرکتی رو از من گرفت حالا به شکر خدا دارم تلاش مبکنم برای رهایی از این وضعییت وتا حالا خدارو شکراز لحاظ روح روران ارامش پیدا کردم برام دیگه حرف دیگران اصلا مهم نیست برای دیگران کاری نمکنم که خوشیند دیگران باشه باید به فکرسلامتی خودم باشم چند سال پیش من که جوان بودم خیلی وزن کم کردم هر کی امد به من گفت چقدر لاغرشدی داری زشت میشی  دیگه بیشتر از این لاغر نکن وبا برگشت چاقی همین افراد دوباره که چاق شدی لاغر بشی بهتره 

       افراد لاغریی که دلشون میخواد چاق شن خوشابه حالتون نمدونید چه چیزی رو در خودتون میخواهید نابود کنید  شما درست کار کردن ذهنتون میخواهید دست کاری کنید من چاقها ارزویی داشت هیکل سبک شما رو تو رویایی خود داریم ار فکر کردن که با به دست اوردن لاغریی چقدر از مشکلات من کم میشه داریم همین لحظه کیف داشتنسو در اینده برای خودمان ارزو میکنیم شما سر بی درد تون دستمال میببدید

      شما یی مشکل دارید واون نظر دیگران هست از سختی چاقی حتی تصورش برای شما امکان نداره چون فقط ظاهر مبینید از مشکلات چاقی  اصلا خبر ندارید چه بلای سر ادم میاره اعتمادنفس خراب یاکم امید کم انگیزه یا نداریم یا کم داریم 

      دل پر درد از سر زنشهای مردم  هزارنان درد سر که حتی تو تصور شما نمی گنجه خلا صه جیف واقعاحیف که میخواهید خودتون بخاطر دیگران عوض کنید واینهمه بلابرای خو دتون با دستخودتون بخرید مثل ما که شدید انوفت میفهمیدم در دنیایی کیف بودید قدرشو ندونستید واز دست دادن لاغریی دیگه زندگی مثل سایق بر ای شما دیگه نیست واون زمان دیگه فایده نداره از ما گفتن خوشا به حالتون من یکی حاضرم یی پوست استخون کامل باشم اصلایی مثقال هم چاق نباشم 

      چاقی حز درسر وناراحتی برام من چیزی نداشت خدایا  ورویایی  همه این گروه به ارزوشون که لاغری شدن برسون 

      یاحق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/30 23:11
      مدت عضویت: 1229 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,193 کلمه

      خداوند هزار دستان است و تمام انسانها دستانی از سوی خداوند که می خواهند خیروبرکتی عظیم به من برسانند 

      سلام و درود بر هزاردستان عالم 

      چرا لاغرها چاق نمی شوند ؟!…

      همه ما انسانها عضوهایی داریم که فیزیکی هستند و قابل لمس مثل چشم و گوش و بینی و دست و پا و اندامهایی که قابل دیدن و لمس نیستند مثل اندام داخلی بدن قلب کلیه شش ها یا دستگاه گوارش که می تونیم با دستگاههایی از وجودشان و کارایی شون مطلع بشیم و البته تنها عضوی که در انسان قابل به لمس و دیدن نیست ذهن ما هست که اتفاقا تمام عملکرد و رفتار ما در زندگی نتیجه پردازش و تصویرسازی های ذهن ماهست ….و شاید خیلی از افراد از وجودش و کاراییش در زندگیشون اطلاع نداشته باشند!…

      همانطور که اطراف ما را امواج گوناگونی در بر گرفتند که قابل لمس و دیدن نیستند و از نشانه های رسانه ای متوجه بودنشان می شویم ذهن هم عضوی است در خدمت ما که از نشانه های او خاص بودن افکار و رفتار ماست …

      همه ما دست داریم و کارهای روزمره خود را با آن انجام می دهیم ولی هر کدام از انسانها یک مهارت خاصی را میتونند با دستشون انجام بدهند یک نفر با دستانش موسیقی می نوازه فردی دیگر پیکره تراش ماهری است و شاید مهارت دیگری در ملیله دوزی باشد پس علت این همه تنوع و مهارت و شغل فقط یک چیز است مهارت شخصی هر فردی نسبت به محتوای ذهنش …

      انسان همیشه در سختی و درد و رنج به دنبال راه حل مشکلات خودبوده است و با پردازش اطلاعات بیرونی و محتوای ذهنیش اول به نوعی تصویر ذهنی رسیده و بعد راه حل ارائه شده را خلق کرده است و دلیل تمام اختراعات بشر همین وجود ذهن و البته تفکر انسان برای ایجاد راه حل ها برای خودش است  …

      حیوانات به صورت غریزه ای زندگی می کنند و با برخورد مسائل زندگیشون رفتاری را انجام می دهند که از پیش برای آنها تعریف شده است یک جوجه تیغی به وقت احساس خطر خارخود را پرت می کند ذهن ندارد که فکر کند و به پلیس زنگ بزند یا نقشه ای بکشد و پرندگان در یک بازه زمانی کوچ می کنند و …اما هر انسانی  با توجه به مسائل زندگی خود به دنبال راه حلی است و همین موضوع  باعث پیشرفت تکنولوژی و سهولت در انجام کارهای بشری شده است ما هم سالهای زیادی از چاقی دردو رنج کشیده ایم و به دنبال راه حلهای بسیاری بوده ایم و نتیجه شده بود استفاده از انواع رژیم و ورزش و دمنوش و کرم و …

      .تا اینکه به لطف خداوند هدایت به مسیر صحیح و مستقیم لاغری با ذهن شدیم .

      بنابراین به این نتیجه میرسیم که هر انسانی یک شاهکار است یک اثر هنری خاص مثل اثر انگشتش چون محتوای ذهنش خاص خودش هست و البته نتیجه اصلی و آگاهی بر من این باید باشد که ذهن من برای راضی کردن دیگری با من همکاری نمی کند و در اصل هر فردی باید نسخه اصلی خودش باشد هر فردی نسبت به افکار خودش یک انتظاراتی از خودش و زندگیش دارد فردی که چاق است از چاقی رنج می برد و خواسته او لاغری است و برایش سخت است و همانطور فردی که لاغر است هم از لاغری رنج می برد و خواسته او کمی چاق شدن است !…پس رنج در هر دوی این افراد وجود دارد …

      یک فرد متناسب ذهنی اورجینال و طبیعی دارد و در واقع قدرت تناسب در ذهن او به صورت پایه ای بیشتر است و فرد از خودش یک تصویر ذهنی قوی و واضح و شفاف لاغر دارد حالا ممکن است به دلایل مختلفی اعم از مسخره شدن یا نارضایتی همسر یا سرزنش دیگران برای لاغری زیاد دوست داشته باشد کمی چاق شود و زیباتر به نظر برسد  

      بنابراین او با تلاش فیزیکی شروع می کندرفتارافراد چاق را تقلید می کند اما در واقع اون واکنش فکری و احساسی را  نسبت به خوراکیها مثل یک فرد چاق ندارد و چون سیستم ذهن و احساس و البته تصویرش از خودش لاغری است با این روشها و تلاشهای فیزیکی به مراد دل خود نمی رسد !…

      اما ممکنه است بعد از مدتی ادامه دادن این رفتار غیر صحیح با اشتیاق ذهن اورجینال خود را دستکاری کند و کمی چاق بشود و در اولین نتیجه خوشحال می شود و مورد تشویق و توجه دیگران قرار میگیرد و این احساس همراه با تصویر کمی چاق در ذهنش شکل پیدا می کند و توجه او به این موضوع و محتویات ذهنش باعث گسترش می شود و تمایلاتش تغییر کرده چاق تر می شود و اینبار مورد سرزنش دیگران قرار می گیرد و نگران از اینکه بیشتر چاق شود و دیگه حس شادی و نگرانی برای ذهن فرقی نداره و توجه به موضوع میشه تصویرسازی ذهن و ملاک خلق در واقعیت !..

      ،و فردی که لاغر بود با نیرویی قوی گوی چاقی را به راه می اندازد و در دام خطرساز چاقی گرفتار می شود و در واقع خودش به صورت دستی و آگاهانه این نرم افزار ذهن خودش را دست کاری کرده است !….

      اما …آیا ممکنه یک فرد چاق در مسیر لاغری با ذهن بیشتر از حدی که می خواهد لاغر شود!؟..

      من پارسال که وارد این دوره شدم این ترس را داشتم که اگر همینطور لاغر بشم و نتونم جلوشو بگیرم چیکار کنم یه جورایی می ترسیدم و می گفتم دیگه کسی هم نمی تونه کاری برام بکنه و دخالت تو کار خداست’!؟؟….

      مثلا فکر می کردم قراره آخرش پودر بشم 😂

      خداوند کاملا ما را سلامت و متناسب و شاد خلق کرده است و ذهن ما در حالت طبیعی خودش نرم افزار  لاغری و تناسب را داشته است چون همسویی با طبیعت هست و البته بهترین حالت جسم برای انسان تناسب و سلامتی اوست که جلوه زیبایی هم می شود و اما ذهن ما ناخواسته و ناآگاهانه توسط والدین و جامعه و رسانه دستکاری شده و چاقی به عنوان لذت و یا طبیعت انسان در ذهنمون فرمولسازی شده و اما انقدر رنج چاقی زیاد هست و البته ما تصاویر زیادی از چاقی در ذهنمون داریم که به نوعی این فضای ذهن چاق محتوا و نقشه و سنگینی بیشتری داره به خاطر همین اگر قرار باشه این قطار چاقی را با قدرت لاغری بکشیم باید انقدر آگاهی و ورودی صحیح لاغری به ذهنمون وارد کنیم و البته تمرین و تکرار و استمرار تا بتونیم روند گسترش چاقی را استپ کنیم و این دوقدرت چاقی و لاغری را به نوعی تعادل برسونیم و اگر شوق بیشتری داشته باشیم تازه می تونیم این قطار را به اندازه ای حرکت بدهیم که در ایستگاه لاغری و ایده آل خود قرار بگیریم …ولی رنج از لاغری خیلی کمه !…شاید در مواردی چاقی و لاغری رنجهای مشترکی داشته باشند مثل نارضایتی از دیدن خود در تصاویر یا مسخره کردن دیگران یا انتخاب لباس مورد علاقه اما رنج از چاقی خیلی خیلی بیشتره مثل سخت نشست و برخاست کردن یا نفس نفس زدن یا بد خوابیدن یا کمردرد و زانو درد یا چاقی و پف صورت و همین رنج به گونه ای در تناسب ما تعادل ایجاد می کند و نیروی کششی است که اجازه نمی دهد بیشتر از حد لاغر بشیم ….

      تنها روش آسان و ماندگار برای لاغری لاغری با ذهن است …

      خدایا شکرت 

      خداا عاااااشقتم ❤️

      سپاس استاد عزیز و دوستان فوق العاده 

      همواره مانا و پایدار باشید 🌸🍃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/08/19 13:15
      مدت عضویت: 1374 روز
      امتیاز کاربر: 10027 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 979 کلمه

      گام۷۶ : چرا لاغرها چاق نمی شوند

      با سلام:لاغرهایی که چاق نمی شوند چون فرمولهای ذهنی آنها دست نخورده است اما لاغرهایی هستند که ذهن چاقی دارند اما بدنی لاغرچون مدام در حال گرفتن رژیم ها و ورزش کردن هستند و با فشار بر جسم ،خود را لاغر نگه داشته اند و همیشه نگران اینکه چاق خواهد شد هستند مثل خودم !قبل از آشنایی با ابن دوره 

      همیشه فکر می کردم ادمهای لاغر حتما یک جورایی فرق دارند چون آنها هم غذا می خورند پس چرا لاغرند نمی دانستم که ذهن افراد با هم فرق دارند و از زمانی که در  این مسیر هستم متوجه شدم هیچ تفاوتی بین من و افراد لاغر وجود ندارد بلکه از ابزاری که در اختیار داریم به شکل متفاوتی استفاده می کنیم همه ما دست. و پا. و چشم. گوش  قلب و.     برای همه انسان‌ها به یک شگل است اما می توانیم از برخی اعضای خود استفاده های متفاوتی داشته باشیم به عنوان مثال می توانیم با استفاده از دست هایمون  خیاطی های زیبا  گلدوزی  نقاشی و خیلی زیبایی‌های متفاوت انجام دهیم تنها یک بخش از وجود ما نه دیده می شه و نه لمس می شود و آن ذهن ماست که نقش اصلی در شگل گیری تمام ابعاد زندگی ما دارد اما از نتایج زندگی انسان‌ها به آنچه در ذهنشان می گذرد تا حدودی می شه پی برد 

      چرا لاغرها چاق نمی شوند و چاق ها لاغر نمی شوند؟

      تنها استفاده از ذهن افراد است که نتیجه متفاوت است 

      ذهن ما یکی از اعضای وجود ماست که دیده نمی شه مانند دیگر اعضای بدن نیست مثلا دستان ما که با آن می توانیم خیلی کارها انجام دهیم و چون در انجام کار خود استمرار داریم مهارت آن را یاد می گیریم و یاد گرفتن مهارت نتیجه استمرار در یادگیری ذهن ما نسبت به کاری که انجام می دهیم ما را در یاد گیری ماهر می کند 

      در مورد ذهن که آن را نمی بینیم ولی به شکل مستقیم داره در زندگی ما نقش ایفا می کند و تمام زندگی ما را مدیریت می کند

      ضمیر نا خود آگاه مخزن احساسات. اندیشه ها. آرزوها. و خاطراتی است که ما از آن آگاهی کامل نداریم  ذهن نا خودآگاه از فرایندهای ذهنی تشکیل شده است که به صورت خودکار رخ می دهد که زیر سطح آگاهی ما قرار دارند و بر رفتارهای آگاهانه ما تاثیر گذار هستند و شامل تفکرات درون ذهنی  خاطرات. آرزوها و انگیزه ها می باشند 

      ضمیر نا خود آگاه تلاش می کند تا ما را در شرایط فعلی نگه دارد. پس اگر بدون تغییر دادن ذهن مان تصمیم به انجام دادن کاری جدید بگیریم احتمال موفقیت ما در آن کار صفر است چون ذهن ناخودآگاه مانع تغییرات جدید در زندگی می شود برای همین باید لاغری را یاد بگیریم یعنی استمرار داشته باشیم تکرار کنیم. صبور باشیم تا فرمول های جدید جایگزین کنیم و یواش یواش ذهن ناخودآگاه این تغییرات جدید را قبول کند و وارد عمل شود. و رمانی که وارد عملکرد شود نتیجه در جسم نمایان خواهد شد 

      ذهن ناخودآگاه خیلی قدرتمند است شخصی را در نظر بگیرید که عزیزی را به صورت غیر منتظره ای از دست می دهد این شخص در حالت آگاه و در سطح خود اگاه  می داند که این اتفاق افتاده است ولی از اونجایی که این موضوع می تواند ضربه بزرگی به آن شخص بزند ضمیر ناخود آگاه وارد عمل می شود و با تکرار کلماتی مانند باورم نمی شود. اصلا نمی توانم باور کنم و شخص را در یک حالت شوک قرار می دهد ذهن ناخودآگاه با قدرتی که دارد مسایلی که برای ما غیر قابل باور هستند و ممکن است که به ما ضربه وارد کنند را فیلتر می کند 

      حس ترس و ناراحتی در هنگام انجام یک کار جدید یا متفاوت نشانه فعال شدن ضمیر نا خود آگاه می باشد بروز توانایی ها و استعداد های درونی از مزایای ذهن ناخودآگاه می باشد

      افزایش احساس همدلی و درک. به خاطر آوردم جزییات بیشتری از ‌پد یده های گوناگون  یافتن راه حل های بسیار عالی در مراحل مختلف. افزایش. میزان یادگیری. همه اینها از مزایای ناخود آگاه ماست همانطور که ذهن آگاه ما یک انتخاب یا عمل را پردازش می کند ذهن ناخودآگاه به طور همزمان  تصمیمات و اقدامات ناخودآگاه را پردازش می کند برای همین می توانیم ضمیر ناخودآگاه خود را به صورت آگاهانه مورد استفاده قرار دهیم. چگونه؟تفکرات مثبت را جایگزین افکار منفی کنیم. با این کار ذهنیت ما تغییر پیدا می کند و به آسانی می تواند بر افکار منفی علیه کند. باید ذهن ناخود آگاه را به صورت آگاه در  جهت افکار مثبت برنامه ریزی کنیم و برای انجام این اقدامات با تمرین و به مرور زمان امکان پذیر خواهد بود وقتی ما با آگاهی هایی که از استاد می گیریم باید در مورد آن استمرار داشته باشیم و عجله نکنیم تا ضمیر نا خود آگاه آنها را بپذیرد و وارد عمل شود مثلا باید افکار منفی موجود در ذهن ناخودآگاه را شناسایی کنیم و تمرکز خود را بر افزایش اعتماد به نفس و انتخاب موقعیت مثبت قرار داد 

      باید باور کنیم که با قدرت ذهنی که داریم می توانیم با یاد گیری لاغری با ذهن راحت و آسان لاغر شویم 

      زمان تعیین نکنیم

      عجله نکنیم

      استمرا. داشته باشیم

      تمرین و تکرار کنیم 

      تمام اگاهی های لازم را در مورد لاغری با ذهن یاد بگیریم

      نکات منفی که باید شناسایی شود 

      عادت های بد غذا خوردن. 

      وقت تعیین کردن برای خوردن غذا

      وزن کردن

      عجله داشتن 

      تنبلی در یاد گیری و انجام تمرینات 

      شک کردن 

      برای جلب توجه بقیه و خیلی نکات دیگر

      می خوام بگم که با ید نکات منفی شناسایی و آن را بر طرف کنیم 

      هر چه که در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد از طریق اصل قانون جذب یا همان ارتعاش به جهان هستی ساطع می شود 

      ذهن نا خود آگاه ما منبع و مخزنی از احساسات و اعمال خوب و بد ماست و با ساطع کردن خوبی ها و بدی ها به جهان هستی باید منتظر در یافت پاسخ آنها باشیم 

      پس چه خوب است با وارد کردن مزایاهای لاغری به ضمیر ناخودآگاه لاغری را یاد بگیریم 

      سپاسگزارم خداوند

      سپاسگزارم استاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/06/13 11:46
      مدت عضویت: 1601 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 793 کلمه

      سلام🙂

      واقعا که این آگاهیها از طرف خداونده 

      اینهمه آگاهی ناب در قالب یه فایل رایگان …واقعا جای شکر داره …خدایا هزاران بار سپاسگزارم

      همیشه با خودم که فکر میکنم میبینم بسیاری از آرزوهایی که من برای خودم به عنوان هدف در نظر میگیرم به خاطر تایید گرفتن از دیگرانه

      اینقدر که حرف دیگران برای ما مهمه و اینقدر که دوست داریم مورد تایید بقیه باشیم دیگه خودمون و خواسته هامون رو زیر پای این تایید له کردیم

      اصلا چرا اکثر ما ایرانیها اعتماد به نفس و عزت نفسمون اینقدر پایینه؟؟؟؟ چرا اینقدر افسردگی توی کشور ما زیاده؟؟؟؟ چرا همرنگ جماعت شدن اینقدر برای ما ارزش داره؟؟؟؟ چون ما از بچگی یاد گرفتیم به خاطر دیگران و به خاطر اینکه بقیه خوششون بیاد کاری رو انجام بدیم یا ندیم…

      چقدر همه ما از بزرگترهامون شنیدیم فلان کار رو نکن زشته ….فلان لباس رو نپوش مردم چی میگن…

      مثل اینکه یه عالمه قانون نانوشته وجود داره که همه موظفند انجام بدن واگه کسی حتی از یه قانون بخواد تخطی کنه مجرم و گناهکاره…این قوانین نانوشته اسمش عرفه…

      چقدر شنیدیم عرف فلان جامعه مثلا حجابه…. عرف یه جامعه دیگه بی حجابیه.‌‌‌

      یه جوری شده که اکثر ماها فقط برای اینکه حداقل مورد سرزنش جامعه قرار نگیریم ظاهر رو حفظ میکنیم در صورتیکه در درونمون اصلا مدل دیگه ای رو دوس داریم …

      در مورد ما خانومها چقدر شنیدیم دختر نباید بلند بخنده….دختر نباید بلند حرف بزنه…زنا حق اظهار نظر ندارن….مرد خدای کوچیک زنه…. از بچگی همه ما هزاران بار این حرفها رو شنیدیم

      و حالا که سالهاست ازش میگذره هنوز خانومها اون جایگاه اجتماعی که حقشونه و در شانشونه رو دریافت نکردن

      هنوز خیلی از ماها به خاطر خوشایند همسر یا خانواده همسر دوس داریم مثلا چاقتر یا لاغر تر بشیم

      آخه این چه زندگیه؟؟؟پس این یه بار عمر رو چجوری دیگه قراره هدر بدیم؟؟؟؟ همش که فقط به خاطر دیگرانه!!!!!! و این دیگران هیچ وقت هم راضی نمیشن….  برید ببینید کامنت های پیجهای بلاگرها رو ….یا تعریف تمجیده یا فحش و ناسزا… هیچ وقت هیچ کسی نمیتونه همه رو راضی کنه از خودش…. و همین تلاش برای راضی کردن بقیه نشونه عزت نفس پایینه…. 

      هر چقدر تلاش کنی بقیه رو راضی کنی خودت ناراحت تر و غمگین تر و افسرده تر میشی

      چون نظر بقیه اصلا با ذات الهی تو در تضاده …

      ذات الهی همه ما شادیه ،سلامتی،لیاقته،تواناییه،

      بچه های زیر ۲ سال رو ببینیم چقدر با خودشون در صلحن از دیدن خودشون در آینه لذت میبرن .از انجام یه کار ساده بارها قهقهه میزنن. بارها و بارها زمین میخورن دوباره بلند میشن .راحت میخوابن .هیچ وقت نگران نیستن.همشون میخوان یه وسیله سنگین رو بلند کنن.همه کارهاشونو خودشون میخوان انجام بدن.راحت آشتی میکنن…اینه ذات الهی همه ما …ولی اونو فراموش کردیم تحت تاثیر حرف و تایید دیگران کاملا تغییر کردیم که دیگه همیشه از خودمون ناراضی هستیم 

      شنیدین میگن خدا نمیتونه هیچ کس رو راضی کنه…اونی که چاقه میخواد لاغر باشه اونی که لاغره میخواد چاق باشه اونی که موهاش صافه میخواد فر باشه اونی که فره میخواد صاف باشه   اونی که قد بلنده میخواد کمی کوتاه تر باشه اونی که کوتاهه میخواد بلند تر باشه…..هیییییچ کسی از خودش راضی نیست.

       زهرا جونم از خودت از جسمت از ظاهرت راضی باش خودت رو دوست داشته باش همینطوری که هستی خیلی هم عالیه… اگه چاقی نبود اینهمه آگاهی ناب رو کجا و چطور میتونستی بدست بیاری پس چاقی هم یه موهبته …اگه چاقی نبود بالاخره این مسیر لاغری با ذهن هم هیچ وقت ساخته نمیشد…اینهمه همراه زیباو دوست داشتنی و آگاه چطور میتونستی در سراسر دنیا پیدا کنی….درک این آگاهیها و اشتراک اون با این همفرکانسیها چقدر لذت بخشه…. چاقی بوده که تو هم تونستی زندگی در چاقی رو تجربه کنی و هم میتونی زندگی در تناسب رو تجربه کنی…

      قدرت ذهن خودت رو با چاق بودن داری کشف میکنی… و میتونی با ذهنت هم جسمت رو بسازی و هم خواسته های دیگه ات رو و این چقدر لذت بخشه…اینه معنی اشرف مخلوقات بودن اینه معنی خلیفه خدا بودن… تو هم مثل خالقت میتونی خلق کنی چون این قدرت در تو قرار داده شده… و این چقدر جای شکر داره …خدایا شکرت

      وقتی به این اگاهی میرسی که احساست چقدر مهمه وقتی متوجه میشی که احساس خوب یا بد وقتی با نتیجه گره بخوره تو رو به اون میرسونه …خیلی برات مهم میشه که احساست چیه در هر لحظه…. اگه من با نگاه کردن به خودم در آینه حسم بد میشه یعنی دارم لکوموتیو چاقی رو قویتر میکنم ولی اگه با همین جسم با هر نافرمی رفیق باشم و دوسش داشته باشم و به تغییرات ظریف بدنم و ذهنم توجه کنم اونوقت لکوموتیو لاغری رو قدرت دادم پس من در هر لحظه دارم خودم رو چاق میکنم یا لاغر؟؟؟  انتخابش با منه….با آگاه بودن از احساسم….‌این GPS هوشمند هر لحظه داره به من میگه که راهم درسته یا نه؟ پس اینهمه که استاد روی احساس خوب تاکید دارن همینه چون همش همینه….کل داستان اینه…👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1400/03/10 08:43
      مدت عضویت: 1366 روز
      امتیاز کاربر: 18387 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 698 کلمه

      فایل “چرا لاغرها چاق نمیشوند؟!”

      عملکرد ذهن ما چیست ؟

      🔛عملکرد ذهن ،همان رفتار افراد است که از ذهن انها نشات میگیرد ،چون ذهن هر فردی مختص به خودش است و چون نشان دهنده قدرت تصور ، تشخیص و قدردانی او متفاوت است، بنابراین ما شاهد عملکردهای متفاوت  ذهنی از افراد ،هستيم: تعدادی از ما چاق ، تعدادی لاغر ، بعضی ها با سواد و اگاه و برخی دیگر بیسواد و نااگاه.

      🔛ما در هر سطحی از عملكرد ذهن هستیم ، میتوانیم سطح ان را افزایش دهیم ،چون خداوندبالاترين سطح ان را در وجود ما قرار داده است.

      🔛اگر بخواهيم و دنبالش رویم ، به راحتی به ان دست مییابم.  همين که الان در این سایت هستيم، نشان دهنده این است که ما دنبال یادگیری و افزایش سطح عملکرد ذهن خود ،هستيم.

      🔛با فعال نگاه داشتن ذهن خود ، میتوانیم تواناییهای حیرت انگیز از عملكرد ذهن خود ببینیم.

      💯”با تلاش فیزیکی نمیتوان تصویر ذهنی را تغییر داد.”💯

      🤔همه ما با اوردن فشار روحی به خودمون، تا مرز دیوانگی یک قدم فاصله داریم.  این جمله ای بود که از یک دکتر روانشناس شنیدم.

      🤠به جای رد کردن ان ، روی ان فکر کردم.  دیدم که همه ما وقتی در طول سالها با داشتن رژیم و یاورزش کردن ، به خودمون فشار روحی اورده ایم.

      💪بعد ،بدن خودمون را دچار اختلال کردیم.  فشار را هر روز با رعایت رژیم و یا ورزش بیشتر وبیشتر و بیشتر کردیم.

      👿از خودم مثال بزنم ،هر چند میدونم ،خیلی دیگر از دوستان ام در سرزمین لاغری ،حتماً این را تجربه کرده اند.  وقتی با رژیم سخت و زجر اور در طول یکسال، 20 کیلو کم کردم ، خیلی عصبی شده بودم.

      😤خانم لاغری(خودم را میگویم ) که خوش اندام بود، ولی اگر کسی بهم میگفت بالای چشمت ابرو ، میخواستم بگیرم بزنمش. خیلی سریع عصبانی میشدم ، از زندگیم ناراضی بودم با اینکه لباسهای سایز کوچک میپوشیدم.

      😨گاهی به خودم بد و بیراه میگفتم.  من احساس میکنم که ان فشار اگر، بعد از یکسال ادامه پیدا میکرد، ممکن بودباعث شود که یک حرکت بسیار متفاوت و غیر هنجار از من حتی سر میزد.

      🤗ميخواهم بگویم، متاسفانه من این جمله یک قدم تا دیوانگی را قبلاً حس کرده ام و خوشحالم که بعد از یکسال، ان رژیم خاص غذایی را ترک کردم و خودم را از ان همه فشار روحی خلاص کردم و تا دیوانگی پیش نرفتم.

      🤒دقيقا همین کار را یکسال با فشار ورزش کردن در باشگاه تكرار کردم.  بااینکه هر روز با عرق بیشتر و بیشتر و بیشتر مواجه میشدم، ولی فقط و فقط و فقط داشتم روح خودم را با فشار بیش از حد، بیچاره میکردم.

      😕خدا را شاکرم که حتی ورزش زیاد به قصد لاغری را هم رها کردم ،چون افزایش فشار، بد جور مرا دچار یاس و نومیدی و افسردگی کرده بود.

      😠ان همه تلاش برای به دست اوردن لاغری از راهی نامناسب.  ان همه ازار و شکنجه روح من،  برای رسیدن به لاغری که اصلا از اساس و پایه اشتباه بود.

      😢داشتم نا سپاسی میکردم که دیدم بعد از یکسال ،در نهایت همان ادم قبلی بودم که یکسال پیش وارد باشگاه شده بودم.  دوستان این فشار بر جسم ، روح ما را نابود میکند.

      🎇روح ما خدایی است و ما فقط و فقط و فقط برای عشق دادن به ان متولد شده ایم.ما نباید روحمون را ازار دهيم. ما قرار نیست برای به دست اوردن یک هدفی با فشار اوردن بر روحمان به ان هدف ،دست پیدا کنیم.🎇

      لاغری هم یک هدف است.  ما با فشار روحی بر خودمون، به لاغری موقت شاید چند صباحی دست پیدا کنیم، ولی بعد از مدتی از بین میرود.  چرا ؟🤔

      🌻چون ما برای صلح و عشق و لذت از این دنیا به دنیا امده ایم.  این همه فشار روحی برای لاغر شدن از طریق رژیم یا ورزش یا هر روش دیگری دخالت ما در سیستم بدنمان است.🌻

      🌻جسم ما یک کعبه است. پس باید ازش خوب مراقبت  و محافظت کنیم.  ما باید با تغییر ذهن خودمون، رفتارها ی خودمان را در جهت تناسب اندام مورد دلخواهمان تغییر دهیم.🌻

      🌻این لاغری که با صلح و عشق به خودمون است لاغری صحيح و درست است چون ماندگار است.  این لاغری با ذهن که به ما لذت از زندگي را اموزش میدهد، لاغری صحيح و درست است. 🌻😀با تشکر ویژه از استاد بابت رواج دادن اگاهی هر روزه شان به ما🤗

      روز یکشنبه 9 خرداد ماه سال 1400  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 33 از 8 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/01/30 22:01
      مدت عضویت: 1390 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,131 کلمه

      سلام به استاد گرامی 

      و دوستان همراه 

      من از هنرجویان  دوره مقدماتی  ورود به سرزمین لاغرها هستم و   در حال گذراندن دروس هفته دوم .

      اشتیاق زیادی  به  یادگیری نکات  مسیر ذهنی  دارم  و عاشق نوشتن  در هر دیدگاهی که موضوعش منو جذب کنه.

      البته در تمرینات دوره موظفم برای هر فایل آموزشی  حتما دیدگاهمو به عنوان تمرینات گام به گام  بنویسم .

      اما در دیدگاههای  فایلهای رایگان  هر جا  ذهنم یاری و تشویقم کنه  مطلبی رو  می نویسم و ارسال می کنم .قبل از خریدن دوره  مقدماتی مدت ۸ ماه در دوره های رایگان  جسته گریخته  فعالیت داشتم  اما احساس کردم برای به نتیجه رسیدن  باید آموزشهام با یک‌نظم خاصی پیش بره   که همین کار رو هم کردم 

      بسیار از تصمیمی که گرفتم و انجام دادم راضی ام  و به   ذهنم برای اینکه‌چه وقت به تغییر جسمم به لاغری فیزیکی رضایت بده  احترام می ذارم و سعی می کنم تا اون موقع  حس و حالمو خوب نگه دارم و به گرفتن نتیجه کاملا امیدوار باشم .  ایمان دارم تا ذهنم لاغر و متناسب نشه  جسمم متناسب یا لاغر نخواهد شد چون جسم و حالاتش  تابع ذهنه ….پس عجله کردن هم درست نیست و باعث نا امیدی و خروج از مسیر میشه .

      به دوستانی که خیلی دلشون می خواد چند کیلویی چاق بشن توصیه اکید دارم که از این فکر منصرف بشن .توضیح چرایی  این نظر در فایل صوتی استاد کاملا  شرح داده شده توصیه می کنم دقیق گوش بدید .من خانومی ۵۳ ساله هستم که از سن مدرسه و دبستان  که لاغر شدم تا بعد از پایان سی سالگی   کاملا لاغر مونده بودم بدون هیچ کار خاصی  بدون هیچ رژیم و تحرکی  ولی چون لاغری رو دوست نداشتم و دایم فکر می کردم وجهه خوبی برام نداره دوست داشتم که ‌لا اقل چند کیلو چاق بشم تا حسم نسبت به خودم خوب بشه و دیگران ازم تعریف کنن  و منم ذوقشو کنم  ولی فکر کاملا اشتباهی بود و ۲۵ ساله که دارم تاوان این فکر اشتباه رو پس می دم .

      چاق شدن مثل طبل و   دهلی است که صدایش از دور خوش است ..

      من از کودکی  استعداد داستان نویسی داشتم‌  بیشتر در موضوع طنز  . 

      بعد از گوش دادن به فایل صوتی  استاد و پیشتهاد ایشون به هنرجویانی که ابتدا لاغر و متناسب بودن ولی به عشق چند کیلو چاق شدن به ورطه اضافه وزن زیاد افتادن که بیان و بگن  برای دوستان که این میل و هوس به چاق شدن  چه عواقبی در آینده  براشون ایجاد خواهد کرد .اینو به شکل داستان چراغ جادو براتون تنظیم کردم می نویسم و ارسال می کنم   …

      هر کدوم از ما که یا ‌چاقیم یا افراد چاقی در خانواده یا دوستان می شناسیم که به این وضع گرفتارن بخوبی از مشکلات و رنج چاقی مطلعیم  و نیاز به توضیح نیست .

              داستان چاقی من و                  چراغ  جادو 

      خیلی سال قبل که فقط ۲۰ سال داشتم به دلایلی   رویای چاقشدن  به ذهنم نشست.

      اون موقع  ۴ سال بود که ازدواج کرده بودم و دو فرزند به دنیا آورده بودم  .

      وقتی بیست سالم بود یک پسر ۳  ساله و یک دختریکساله داشتم   و فوق العاده  لاغرتر شده بودم .و همین  باعث شروع رویای چاقی من شد که تحقق این رویا  ۱۰ سال طول کشید و من از سی سالگی به بعد  چاق شدم  که اوایل تا حدود ۵ سال در وزن‌تناسب بودم و خیلی هم خوشحال و راضی .برمی گردم به عقب  به بیست سالگیم ..دوستان داستان  چراغ جادوی من 

        از اینجا شروع میشه..

      یه روز خییییلی ناراحت بودم گفتم کاش منم یه چراغ جادویی داشتم دست می کشیدم روی اون و غول چراغ ظاهر می شد و خواسته ی منو در چشم به هم زدنی  برآورده می کرد .

      یادم اومد از مادربزرگم یه چیزی شبیه چراغ جادو توی صندوقچه اشیاء قدیمی دارم .گفتم برم بیارم دستی  روش بکشم شاید غول ظاهر بشه .

      رفتم آوردم و دستمو کشیدم روی بدنه  اون ظرف  که یهو  دیدم  غول بی شاخ و دمی با صدای خنده ی مهیبی بیرون اومد😃😃😃😃😃  دست به سینه  توی هوا ایستاد به من گفت  فرمانبردارم  سرورم  .‌

      یه لحظه خیلی ترسیدم  ولی  دوباره  خودمو  جمع و جور کردم   و کمی به خودم مسلط شدم  و سعی کردم باهاش دوستانه و مهربانانه  صحبت کنم خواسته امو بگم .

      گفتم غول عزیز میشه بگی تو از کجا  اومدی ؟ 

      گفت  بله سرورم   من  همون ذهن  نیمه هشیار توام که  قدرت انجام هر خواسته ایکه ذهن  هشیار ازم بخواد دارم …

      تو  همون ذهن هشیار یا خودآگاه هستی که به من دستور می دی و من  انجام می دم و خواسته هاتو  برآورده می کنم .

      حالا بگو چی ازم می خوای ؟

      گفتم عه چه جالب  بعد با خوشحالی  بهش گفتم  ببین چقدر لاغرم  حتی از قبل از ازدواجمم لاغرتر شدم   دوست ندارم  خوشم نمی آد اینقدر لاغر باشم  ازت می خوام منو چاقم کنی .

      این تنها خواسته منه .

      غول چراغ  گفت  بله سرورم  اطاعت  ولی  اول  باید به من بگی چرا می خوای  چاق بشی ؟ مگه این جسم لاغر  چه عیبی داره ؟ تا دلایل کافی برای رد لاغریت و انتخاب چاقی نیاری و‌منو مجاب نکنی   از چاق شدنت خبری نخواهد بود .بعد ادامه داد من هیچ نمی دونم چاقی برات خوب خواهد بود یا نه  ضرری خواهد داشت یا نه  فقط  به تو و احساست اهمیت می دم  اگر ثابت کنی لاغری برات رنج آوره  و در عوض با چاقی حالت خوب میشه و شاد میشی و می زنی به در راحتی و بی خیالی حتما موافقت می کنم و کمکت می کنم تا چاق بشی …تا الان لاغر بودی  کاری باهات نداشتم چون هیچوقت مثل حالا از لاغری بدت نیومده بود و شکایتی ازش نداشتی و اصلا کاری به لاغریت نداشتی ولی الان می بینم  نظرت عوض شده .می خوام بدونم چرا ؟

      به غول چراغ  گفتم :

      من با این جسم لاغرم اصلا حال نمی کنم  پاهام که مثل چوب پرچمه 😀😀😀وقتی جوراب سیاه   می پوشم چون همسرم میگه وقتی دامن روی زانو می پوشی  حتما باید جوراب سیاه پات کنی خیلی پاهام زشت به نظر می آد …

      دوست دارم مثل خواهر شوهرم باشم که هیکل چاق و توپولی داره  وقتی جوراب دامن می پوشه  اونقدر به چشمای من زیبا  می آد یا  سایر خانومای چاق …

      گفت  دیگه  چه دلایلی علیه لاغریت داری ؟ 

      گفتم  وقتی باردار شدم و شکمم بزرگ شد  شبا که خواب بودم شکممو  خاروندم  و روی اون خط افتاد  بعد از زایمان  شکمم که پایین رفت  دور نافم چروک خورده  باقی موند .میگن اگه چاق بشی  و گوشت به تنت بیاد این  چروکا صاف میشن .

      غول چراغ گفت  ولی  این چروک که میگی  اصلا زیاد و قابل توجه نیست  چرا بهش گیر دادی  

      گفتم نه نه  نمی خوام  می خوام صافه صاف بشه عین قبل از بارداریم .  تازه  صورتمم خیلی باریک و کوچیک شده  همینجوری پیش بره  معلوم نیست  قیافه ام مث گرسنگان آفریقا بشه ..😀😀😀😀

      غول چراغ  گفت   دیگه‌چه دلیلی برای خروج از جسم لاغرت داری ؟ 

      گفتم  از بس لاغرم هر کی منو می بینه  فکر می کنه بیماری  سختی گرفتم  و یا فکر می کنه اینقدر فقیر و بدبختم نون ندارم بخورم   یعنی لاغریم دلیل فقر و بی چیزی در نظر مردمه .

      بعدم تحرکم زیاده  حرص و جوشی هم هستم  میگن  این دوتا  نمی ذاره  چاق بشم  گوشت تنم آب میشه …….

      اینارو که گفتم غول چراغ گفت کافیه   فهمیدم بخاطر همینایی که گفتی از لاغری داری رنج می بری   و فکر می کنی چاق شدن پایان این رنج و اندوهه 

      اوکی  من  تو رو چاق خواهم کرد  لازمه که  تصویرهایی برام بفرستی   تا بایگانی کنم و طبق همون تصاویر جسمت رو تغییر بدم 

      با خوشحالی گفتم  همین ؟

      گفت  نه همین   انتظارات دیگه ای هم ازت دارم  .گفتم چی انتظاراتی ؟

      غول چراغ ادامه داد:

      باید تا می تونی تصویر از آدمای چاقی که دوستشون داری برام بفرستی  بعدم حسرت خوردن رو متوقف کن امید داشته باش  و منتظر باقی بمون   یعنی  باور کن که‌چاق میشی …بعد از این صحبتا  غول چراغ جادوی من دوباره مخفی شد 

      دیگه کاری باهاش نداشتم و تصمیم گرفتم به گفته هاش عمل کنم تا منو به آرزوم برسونه.

      یه چند سالی گذشت   دیدم خبری نشد دوباره  غول چراغو احظار کردم  گفتم  په چی شد چرا چاق نمیشم ؟ 😃😃😃

      مگه  من همون  نون و برنج و شیرینی و غذای چربی که اون خانوم چاقه می خوره   نمی خورم ؟ مگه من هر روز برات تصویر اندامهای  چاق و خوش هیکلو نفرستادم  …چرا خلاف وعده کردی  ؟ اینه اون فرمانبرداری که ازش دم می زنی ؟ 😀😀😀

      غول گفت سرورم  تو منو گیج کردی 😀😀😀 هنوز تصمیم قطعی برای چاقی فیزیکیت نگرفتم😀😀😀😀  آخه یه جای کارمی لنگه ..

      با ناراحتی گفتم کجای کار ؟ 

      غول گفت :

      ببین  تو درسته  که  می خوای چاق بشی توی پوشه چاقیت هم عکسهایی بایگانی کردم ولی می بینم هنوز  انتظار چاق شدن از خودت نداری ؟ 

      گفتم مگه باید چکار کنم که نکردم ؟

      گفت کار خاصی لازم نیست فقط هنوز منتظر چاقی نیستی چون  از مامانت شنیدی که میگه تو تا سی سالگی رو رد نکنی چاق نمیشی تا بچه هات بزرگتر نشن  تا  همسرت دست از آزار و اذیتت برنداره حرص و جوشت نده  چاق نمیشی .

      خوب اینارو هم که دربست قبول کردی باورشون کردی .من فعلا هیچ کاری نمی تونم برات کنم .اون باورهات اینقدر قوی هستن که باور چاق کنندگی خوراکت رو تحت الشعاع قرار داده ….تا اون شرایط کنسل نشه  تو هر چقدر بخوای به زور  غذاتو زیادتر کنی  تو چاق نمیشی .چون اول باید باورها و انتطاراتت  با خواسته ات همسو بشه .

      من میرم تا اوضاع برات تغییر کنه  ولی به ارسال تصاویر  ادامه بده   فعلا خدانگهدار 

      غولچراغ ناپدید شد دیگه ندیدمش من موندم و باورهایی که داشتم .عصبی و ناراحت بودم که  این شرایط چه وقت تغییر می کنن .بعدم چون باور چاق شدن بعد از سی سالگی در من قوی بود تر جیح دادم  فکر چاق شدن رو از ذهنم خارج کنم صبر کنم تا ببینم بعد از سی سالگی چه اتفاقی میفته .

      گذشت و‌گذشت و‌من همچنان لاغر بودم و بهش تن داده بودم از اینکه از  خوردن نون و برنج و شیرینی چاق بشم نا امید شدم .تا اینکه مرز سی سالگیمو  رد کردم .اوضاع و شرایط هم تغییر کرد  از همسر بداخلاق و بد دهن و خشونت طلبم جدا شدم سرپرستی بچه هامو عهده دار شدم و به منزل پدرم اومدم .مادرم با فوت پدر  تنها شده بود  و من و بچه هام مونس تنهاییش شدیم 

      خونه مادر وفورنعمت بودحقوق ارتش و اجاره بها رو دریافت می کرد  منم بهش قول دادم خودم یه جایی کار می گیرم که خرج بچه هارو خودم تامین کنم 

      خلاصه دوره آسایش و شادی  فرا رسید بچه ها ۱۰ و ۱۱ ساله شده بودن دیگه مث گذشته زحمت و اذیت نداشتن  پدر بداخلاقشونم دیگه نبود  ….

      یه حسی بهم گفت  همه چی جفت و جوره  .خواهرمو بعد از چند ماه  دیدم گفت خوب بهت همه چی ساخته  چه خوب شدی اونوقت بودکه  متوجه شدم  بله  یه چند کیلو چاق شدم و اصلا متوجه این تغییرات نشدم .

      خیییییلی خوشحال شدم  و یادم افتاد که غول چراغ گفته بود وقتی همه شرایط جفت و جور بشه من چاق میشم   و حالا شده بودم .

      دیگه نیازی به احضار غول چراغ نبود چون به خواسته ام رسیده بودم 

      پنج سال گذشت احساس کردم از وزن نرمال خارج شدم به جای ۶۰ کیلوکه‌مدنظرم بود شدم ۷۲کیلو   و این اصلا به نطرم خوب نبود‌

      نسخه پیچی ها برای لاغرتر شدنم شروع شد   از خانواده بگیر تا دکترای تغذیه  و رسانه ها و کتابها و مجلات …

      از هر راهی  رفتم  نشد که نشد  شدم ۸۴ کیلو   دیگه  وقت احضار چراغ جادو بود 

      باز یه روز که خواستم از جام بلند شم و نتونستم و به فکرم رسید که خوبه کنار مبل یه عصایی چیزی بذارم که بتونم با تکیه به اون از جام راحت تر پاشم   خیییلی حالم بد شد  احساس پیری و ناتوانی کردم  یادم اومد که آره چند وقتیه موقع نماز روی صندلی میشینم 

      یادآوری این موضوع  حسابی اشگمو درآورد   گفتم خدایااااااا خودت کمک کن  اگه وضع همینجور پیش بره ویلچری میشم  خدایا  تو رابه مقدسات قسم  یه راهی جلو پام بذار …

      می خواستم دوباره چراغ جادو رو بیارم و غولمو احضار کنم   ولی گفتم ببینم شاید خدا یه راهی گذاشت جلو‌پام  و این شد که خدا صدای منو در اوج استیصال شنید و منو به سایت تناسب فکری هدایت کرد 

      به لطف خدا خیلی احساس سبکی خوبی دارم  شاد و امیدوارم  با شوق تمریناتمو انجام می دم .احساس می کنم شلوارهام به پام گشادتر شدن و جدیدن مجبور شدم از بغلاشون دوخت بگیرم   و این نشون می ده ذهنم برای کاهش رضایت داده  و‌من به تدریج لاغر خواهم شد از وقتی به اینجا هدایت شدم‌ هیچ نوع رژیم و ورزش  قرص  دمنوش  پماد کمربند  رو هم دنبال نکردم..و همه ارو بوسیدم گذاشتم کنار….

      تنها راه تناسب همینه و بس .

      دوستان گلی که رویای چند کیلو چاقی دارید  خواهش دارم دست بردارید از این فکر .که دور از جونتون  بیچاره میشید

      امیدوارم از داستان چراغ جادو  خوشتون اومده  باشه .

      موفق و منصور باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/30 02:01
      مدت عضویت: 1650 روز
      امتیاز کاربر: 28041 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,103 کلمه

      ذهن ما یکی از اعضای وجود جسم ما هست که دیده نمیشه مثلا دست و یا پا و یا چشم و …. رو ما میتونیم ببینیم 

      اما ذهن یک عضو ناشناخته هست و داره تمام زندگی ما رو مدیریت میکنه اما دیده نمیشه  و خیلی چیزها در جهان هست که من نمیبینم اما وحود داره مثل امواح رادیویی که ما اصلا نمیبینیم ولی مطمعنا وجود داره و اگر یه رادیو رو روشن کنی میبینی که برنا مه ها پخش میشه پس نبودن رادیو دلیل بر نبودن امواج نیست .

      خیلی چیزها الان برای ما عادی هستن ولی اگر چند سال پیش بود همه تعجب میکردن مثلا موبایل رو در ده سال پیش نشون مردم میدادی تعحب میکردن و میگفتن این چیه چرا ؟؟؟چون براشون منطقی نیست و درک نمیکنن اما افرادی هستن که مثل بقیه فکر نمیکنن و همینا باعث پیشرفت و خلق کردن میشن  مثلا افرادی بودن که پیاده رفتنهای طولانی رو  نپذیرفتن و رفتن سریعتر رو میخواستنو  ماشین اختراع شد و اگر  اون افراد نبودن  الان ماشین هم نبود .

      وخبلیها هم جاقی رو نپذیرفتن مثل استاد و الان با دورها دارن لاغر میشن .

      پس ذهن هست ولی خیلیا نمیدونن چیه و عملکردش چی  هست و همش میگن چرا من اینطورم و این اتفاقها برام میوفته حالا هر چقدر  من برم سمت چپ ولی ذهن من رو میبره سمت  راست چون قدرت دست اون هست .

      دلیل اینکه آدمها زندگی متفاوتی  دارن به خاطر ذهنشون هست و از این بعضیا همیشه بیمارن بعضیا سلامتن بعضیا فقیرن بعضیا ثروتمندن و بعضیا چاقن بعضیا لاغرن 

      در حیوانات  ذهن نیست و از این زندگی اونها سالها مثل هم هست و تغییری در زندگی اونها به وجود نمیاد چون  ذهن ندارن و  فقط غریزه دارن و بهشون  گفته شده اگر به مشکلی برخوردی باید چیکار کنی و این داخل غریزه هست مثل زنبور و پرندگان مهاجر که هر سال کوچ میکنن و به این فکر نیستن که کولر اختراع کنن و دیگه کوچ نکنن  چون ذهن ندارن که تصویر سازی کنن و پیشرفت کنن ولی انسانها دارن و ما میتونیم فارغ از شرایط پیرامونمون تصویر سازی کنیم و اختراع کنیم 

      این ذهن این توانایی رو داره هر تصویری بهش بدی اون نتیجه اش رو به تو  میده .

      من سالها برای لاغری تلاش  میکردم و لاغر میشدم و انصافا  بار آخر من تا ۳۵ کیلو هم تونستم  کم  کنم  اما    این اواخر کار برام سخت شده بود همش در رفت  و آمد بین چاقی و لاغری بودم   و از چاقی خودم رنج میبردم و به لاغرها بسیار حسرت میخورم و  با زجر شاید  نیم کیلو یا ۳۰۰ گرم کم میکردم و کلی ذوق میکردم وولی در آخر ماه کلی دوباره  وزن من بر میگشت .چرا ؟؟…

       چون با تلاش فیزیکی نمیشود تصویر ذهنی رو تغییر داد بنابراین هر چقدر تلاش کنی به شرایط لاغر برسی چون از قبل تصاویرش وجود نداره شما موفق نمیشید چون تصویر های چاقی گدشته موجود میباشد و در مقابل تصویر لاعری که دارم بسبار بیشتر هست و تلاش من تاثیر گذار نخواهد بود .

      هشدار میدم به بچه هایی که لاغر هستن تلاش بیخودی نکنید که چاق بشید و وای به حال روزی که ذهن شما چاقی رو بپدیره و تصاویر چاقی در اون شکل بگیره دیگه نمیشه جلوی اون رو گرفت .

      من وقتی بعد از ازدواجم در حد دو سه کیلو چاق شدم  همه تعریف دادن و گفتن ایتطور زیباتر هستی چقدر صورتت قشنگ شده چقدر بهت میاد  و من تشویق شدم و لدت بردم و به صورت دستی خوردنم رو تغییر دارم و تصویر ذهنی من کم کم تعییر کرد از حالت لاغر شدم یکم چاق و خوشحال شدم ولی دیگه چون ذهنم تعییر کرده بود این کیلوها بیشتر و بیشتر شد و من از ۵۸ کیلو شدم ۶۰ تا شدم ۷۲ و در نهایت ۸۵ و …

      و چون این اصافه وزن من بعد از ازدواج  با احساس من گره خورد  و اویل خوشحال بودم ودوق میکردم  اون موضوع  چاقی به راحتی به وقوع مپیوند و در هر موضوعی احساس همراه  باشه  سریعتر  به وجود میاد یعنی از حالت خوبه متناسب شدن من رفتم به سمت بد چاقتر شدن و  هیچ فرقی نداره احساسم خوب باشه و یا بد باشه برای ذهنم فرقی نداره و ذهن  فقط احساس رو میخواد و باعث میشه من با این کار  ده ها کیلو اضافه کنم  و بعد از اون اضافه ها   من دیگه از حرف هیچ کس خوشحال نمیشدم که  میگفتن  اگر  چاقتر بشی خوشگلتر می شی و یا هر کس میگفت پرتر بشی قشنگ.تر هست  اون فرد برای خودش میگفت و من هر کاری می  کردم دیگه نمی تونستم لاغر بشم .

      ذهن کیلو رو نمیشناسه  که بگی من میخوام ۳ کیلو اضافه کنم ذهن با احساس من کار داره و وقتی بدن من پر بشه و من لذت ببرم ذهنم هم شروع میکنه به تغییر عادتهای من و من وقتی  از ایده ال رد میکنم و احساس خوشحالی به ترس و نگرانی تبدیل میشه و احساس خو شخالی من به احساس نگرانی و ناراحتی تبدیل میشه فرقی نمیکنه کار برای من سختتر میشه .پس به دنبال چند کیلو اَصافه وزن نباشید که واگر ذهن این رو بپذیره کار سخت تر میشه پس به دنبال این نباش  که  مردم تو رو بپسندن به دنبال این باش که خودت خودت رو بپسندی .

      هر کس که میگفت کمی تپل تر شی بهتر هست اگر چاق بشی همون افراد سرزنشت میکنن پس هوشیار باش و برای خودت زندگی کن و به دیگران اهمیت نده حتی همسر یا دوست و یا فرزندت اهمیت نده چون همین افراد همیشه در حال نظر دادن هستن پس خودت باش و انسانهای زیادی هستن که ما رو همین طور که هستیم میپذیرن .

      من زمانی زندگیم بهتز میشه که با خودم در صلح باشم و از هر چه  دارم م لذت ببرم و نه به دنبال تعییر دادن خودم باشم برای لدت بردن خیلیا به دنبال تعییر خودشون هستن برای لدت بردن از شرایط پیرامونشون هستن  و این صد در صد اشتباه هست پس خودتون باشید و از شزایط تون  لدت ببرید ما در این جهان نیامدیم که دیگران رو  راضی کنیم و لذت ببرن ما هر وقت بخو اهیم از خودمو ن لدت ببریم تمام شرایط پیرامونمون   با ما هماهنگ میشه .

      چرا در مورد لاغر شدن میشه با دست کار ی ذهن ما به نتیجه برسیم .؟؟چون افراد چاق به اندازه کافی تصاویر چاقی دارن و رنج چاقی در ما وجود داره خیلی بیشتر از لاغری در ما وجود داره و وقتی فردی لاغر  رنج میبره چون بقیه بهش میگن و این فرد هیچ وقت با خودش به صلح نمیرسه چون همیشه باید طوری رفتار کنی که دیگران تو رو تایید کنن پس دنیا برات جهنم میشه و دیگران رو نمیتونی راضی کنی و اگر به جان کسی بیقه اون رو نابود میکنه .

      خیلی از افراد مطرح به دنبال کاری هستن که هوادار رو راضی کنن این افراد زندگی دارن که بدتر از جهنم هست .

      پس بنابراین به دنبال راضی کردن بقیه نباش و حرف دیگران رو مرور نکن و اگز رنجی داری الان به خاطر حرف بقیه هست پس رها کن چون ذهن نمیپدیره کاری رو بکنه  که به خاطر بقیه  باشه مثلا تو لاعر بشی که همسرت خوشش بیاد در حیوانها ذهن نیست و همه به یک شکل زندگی میکنن ولی در آدمها زندگی  ها متفاوت هست و سلیقه ها ی متفاوت داریم افکار متفاوت داریم چون ذهن داریم و گرنه باید مثل حیوانات همه مثل هم  زندگی میکردیم پس هیچ وقت نمیشه مثل بقیه زندگی کنیم .

      الان  به بجه ها نگاه کن ببین چقدر راحت میپوشن و میگن من این رو میخوام چون در ذهنشون حرف دیگران مهم نیست و کاری به حرف بقیه ندارن ولی بر اساس تربیت علط کاری میکنیم که در بعدها نظر بقیه براشون مهم بشه  دیگه خودشون نباشن 

      فردی که لاغر  هست در نهایت از چند نفر میفهمه و یا لباسی میپوشه که خوشس نمیاد یا در اینه از خودش خوشش نمیادو …. در نهایت در ده مورد از لاعری خودش  راصی نیست اما چاقها علاوه بر ده مورد که دیگران سرزنش میکنن و یا لباس به تنشون قشنگ نیست ویا در اینه از خودشون خوششون نمیاد  …. مشکلات دیگه هم داره مثلا نفس کشیدن و پادرد و یا کمر درد و یا خواب راحتی نداره و …و یا چربی و قند خون و … پس رنج چاقی اینقدر زیاد هست که ما هر چقدر بخواهیم اون رو از بین ببریم‌نمیتونیم چون کلی رنچ چاقی در ما هست و ما هیچ وقت به سمت لاغری زیاد نخو اهیم  رسید که بی حد لاغر بشیم  پس ما  هیچ وقت نباید نگران  لاعری زیاد در خودمون باشیم .

      اما فرد لاعر رنج کمتری رو تحمل میکنه ممکنه چهارتا حرف بفهمه و یا عکس بگیری و از خودت خوشت نیاد اما در چاقی تو کلی مشکل جسمی داری و سنگینی داری و … واین خیلی قدرتمند تر از لاعری هست .و هی حرکت ما به سمت چاقی هست و ما همش ترس و نگرانی داریم از چاقی و اون چاقی رو قویتر میکنه پس ترس و نگرانی با لذت و شادی هیچ فرقی ندارها در کل چاقی رو تقویت میکنه .

      پس اگر بچه ی لاعری داری تحریک نکن این بچه رو  که  بخوایی اون رو چاق کنی و به خاطر حرف بقیه که خوششون بیاد و یا چون به تو میگن تو بلد نیستی بچه رو بزرگ کنی و یا بچه چقدر  ضعیف هست و ….

      پس  همیشه در مسیر لاغری باشید و حرکت کنید و هیچ تلاشی برای چاقتر کردن خودتون نکنید که بیشتر به چشم بیایین .

      (من یادم میاد قبل از ازدواجم که  لاعر بودم همه چیز به راحتی و بدون نگرانی میخوردم و کاملا لاعر بودم   تا بعد از ازدواجم که از دوران نامزدی کمی وزن من رفت بالا بقیه خیلی تعریف دادن و گفتن بهت میاد و …. همین باعث شد من هم  دستی  فرمولهام رو تغییر بدم 

      اما به خاطر هیچ کس در این دنیا زندگی نکن فقط به خاطر خودت هر طور که خودت راصی هستی و دوست داری زندگی کن من زمانی که خیلی لاعر شدم و وزن ۳۵ کیلو از دست دادم همه میگفتن چقدر پوستت بد شده چقدر صورتت کشیده و لاعر شده چقدر قیافه ات تغییر کرده انگار دماغت بزرگتر شده شبیه پیر زنها شدی پس اگر کمی  سنت بره بالا چه قیافه ای میشی ؟؟و منم همیشه از لاعری صورتم بدم اومده بود و میترسیدم صورتم از این زشت تر بشه بنابراین 

      همیشه میگفتم ای کاسش خودم لاعر میشدم اما صورتم لاغر نمیشد و همیشه از قیافه خودم در عکسها  وحشت می  کردم  ولی  چند وقت بعد از رژیم من سریع از وزن  ۵۹ کیلو در  عرض چند ماه شدم ۶۷ و بعد شدم ۷۲ و داشتم همانطور بالا میرفتم و دیگه هیچ کس نبود این زجر و سختیهای من رو به خاطر لاعری ببینه که چقدر تلاش میکنم و ناراحتم از چاقیم اما هیچ  لاغری من به دست نمیارم که هیچ چاقتر هم میشم  و در کل اون موقع اطلاعات الان رو نداشتم اما الان میگم لاعری شخصی ترین موضوع هر کس هست که با اون فرد در هر لحظه همراه هست پس به هیچ کس هیچ ارتباطی نداره در چه اندام و چهره و وزنی هستیم  و هر چقدر همه بگن صورتت و خودت انگار لاغر شده و یا زشت شدی من هیچ اهمیتی نمیدم و تمام هدفم لدت بردن بیشتر خودم از زندگی و از اندامم هست و همیشه میگم  من این لاغری رو برای خودم میخوام که سبکتر بشم رها تر بشم و خوش تیپ تر بشم و سلامتی روحیم و جسمیم بیشتر بشه و ….و ذهن   من نمیپدیره من لاعر تر بشم که فلانی رو حالی کنم و یا من لاعر تر بشم که همسرم  خوشش بیاد و من لاعر تر بشم که دوستم با من بمونه نه اینها مانع من در لاغری میشن و فقط فقط باید من  برای خودم لاغر بشم و اول باید من تصاویر ذهنی و فرمولهای ذهنیم لاغر بشه و بعد  جسمم  لاغر بشه و اگز اینها تغیر نکن هر چقدر من تلاش کنم و به خودم فشار بیارم یا لاعر نمیشم یا دوباره بعد از مدتی   چاقی من بر میگرده چون ذهنم هنوز چاق هست و باید برای رسیون به هر خواسته ای مثل لاعری دهن رو با خواسته هماهنگ کنی و اول ذهنت رو لاعر کنی و بعد نتیجه خود به خود میاد 

      چون ذهن ما خیلی قدرت داره  و غذاها هیچ قدرتی ندارن و من با قدرت دهنم به راحتی جسم جدیدم رو خلق میکنم و دوباره در وزن جدیدم قرار میگیرم 

      من هر چقدر اصافه وزن دارم مهم نیست مثل یک قطره هست در مقابل دریا من که ۶ کیلو اضافه فکر کنم دارم  تقزیبا در این حد هست  و این مقدار برای ذهن من اصلا چیزی نیست و من به زودی از دستش میدم همانطور که دوستان شگفتی ساز تونستن و همانطور که خودم تا حالا تونستم با ذهنم لاعر بشم دوباره هم لاغر میشم . )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم