لاغر شدن از تکرار افکار و رفتاری که در شما احساس لاغر شدن ایجاد می کند حاصل می شود.
هر تغییری از گام های کوچک شروع شده است.
هر موفقیتی از تغییرات کوچک آغاز شده است.
هر مسیر طولانی با برداشتن گام های کوچک طی شده است.
و زندگی ما از سپری کردن روزهایی که زنده بوده ایم شکل گرفته است.
چند روز دیگر تولد 40 سالگی من در این دنیای فیزیکی است.
40 عددی دو رقمی است که از بیش از 14.600 روز تشکیل شده است.
آنچه امروز هستم حاصل زندگی کردن در این چهارده هزار و ششصد روز است.
چاق شدن نتیجه زندگی کردن روزهایی زیادی است که افکار، رفتار و احساس چاق شدن داشته ایم.
نکته جالب توجه این است که ما خاطره چندانی از روزهایی که تازه مسیر چاق شدن را شروع کرده ایم در ذهن نداریم.
چرا؟
چون تغییرات کوچک برای ذهن ما اهمیتی ندارد. به این دلیل که از تغییرات کوچک احساس خاصی در ما ایجاد نمی شود.
ما از زمانی متوجه چاقی خود شدیم که تفاوت را احساس کردیم.
لباس های ما تنگ شده بود، جسم ما تغییر کرده بود و حرف های اطرافیان درباره چاق شدن خود را می شنیدیم.
در واقع ما زمانی متوجه چاقی شدیم که نتیجه آن همه روزهایی که در مسیر چاقی حرکت کرده بودیم مشخص شده بود.
سختی ماجرای تغییر کردن این است که تغییراتی که به صورت ناآگاهانه در ما شروع می شود و ما هر روز یک قدم در آن مسیر حرکت می کنیم برای ما قابل توجه یا شناسایی نیست تا زمانی که نتیجه آن را تجربه کنیم.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
در واقع بی خیال مسیر تغییر هستیم و اهمیتی به تغییرات کوچک افکار و رفتار خود نمی دهیم تا اینکه با نتیجه روبرو می شویم.
و این روند به این دلیل است که ما آگاهانه تصمیم به تغییر نگرفته ایم.
اما زمانی که از تغییرات ناآگاهانه خود متعجب شده و در رنج و سختی قرار می گیریم و به صورت آگاهانه تصمیم قاطع برای تغییر شرایط و وضعیت خود می گیریم هر روز انتظار تغییرات بزرگ و رسیدن به نتیجه نهایی را داریم.
این چالشی است که بسیار از افراد را به سمت شکست خوردن هدایت می کند.
بارها درنوشته های شرکت کننده ها درباره عجله داشتن آنها برای لاغر شدن خوانده ام. عجله ای که باعث نادیده گرفتن تغییرات کوچک و انتظار برای رسیدن به نتیجه نهایی می شود.
از آنجایی که هر تغییری با سپری کردن گام های کوچک رخ می دهد این افراد از برداشتن گام های کوچک خسته شده و احساس شکست و ناتوانی برای لاغر شدن می کنند و مسیر لاغری را رها می کنند.
این مثال در جنبه های مختلف زندگی صدق می کند و به وضوح می توانید نمونه های آن را در زندگی خود پیدا کنید.
در مثالی مشابه من تا سن 35 سالگی در شرایط سخت شغلی و مالی بودم.
آن شرایط حاصل 35 سال ساخته شدن فرمول های ذهنی من و زندگی کردن بر اساس آن آموزش ها بود.
به لطف خدا با قدرت ذهن آشنا شدم و قصد کردم شرایط زندگی ام را تغییر دهم.
عجله برای تغییر کردن باعث شد در همان سال اول و دوم بارها احساس شکست و ناامیدی به من دست.
چرا که انتظار موفقیت و تجربه ثروت و خوشبختی و سایر شرایط در زمان خیلی کوتاه را داشتم و این انتظار سبب شده بود که برای تغییرات کوچکی که در زندگی ام ایجاد می شود ارزش و اهیمتی قائل نشوم.
به لطف خدا خیلی زود به این آگاهی رسیدم اگر قصد تغییر دادن زندگی ام را دارم باید همانگونه که 35 سال هر روز بر اساس آن فرمول های اشتباه ذهنی زندگی کرده ام اکنون نیز هر روز بر اساس فرمول های اصلاج شده ذهنی زندگی کنم.
تکرار زندگی بر اساس آگاهی های جدیدی که کسب می کنم مرا به نتایج عالی که انتظارش را دارم می رساند نه عجله کردن برای رسیدن به موفقیت.
این فرمول درمورد لاغری هم صادق است.
اگر نیت لاغر شدن دارید باید همانگونه که مدت ها بدون نیت چاق شدن در مسیر چاقی حرکت کردید و هر روز بدون نگرانی از اینکه پس چرا چاق نشدم؟ زندگی را ادامه دادید تا به نتیجه چاقی جسم خود رسیدید اکنون نیز هر روز بر اساس فرمول های جدید لاغری ذهن خود زندگی کنید و این روند را ادامه دهید تا به نتیجه لاغری جسم خود دست پیدا کنید.
برای رهایی از عجله کردن و ایجاد اشتیاق برای ادامه دادن در مسیر لاغری باید به تغییراتی که در افکار و رفتارتان ایجاد شده است توجه کنید.
آنها را بزرگ و ارزشمند بدانید و برای آن تغییرات به ظاهر کوچک خوشحال و سپاسگزار باشید و مطمئن باشید اگر همین تغییرات کوچک را ادامه دهید و هر روز تکرارشان کنید شما رابه نتیجه بزرگ که لاغر شدن است می رساند.
راهی جز این برای لاغری صحیح و ماندگار نیست.
برای آرام کردن ذهن نجواگر که همواره ما را از نتیجه نگرفتن و موفق شدن می ترساند و امیدمان را کمرنگ می کند باید از قدرت نوشتن و تمرکز بر خواسته ها (لاغری) است استفاده کنیم.
انجام تمرینات به خوبی می تواند شما را در مسیر لاغری با ذهن نگه دارد.
وقتی درباره آنچه آموخته اید، فکر می کنید و می نویسید شما به سادگی افسار ذهن ناآرام خود را گرفته و در مسیر لاغری با ذهن هدایتش می کنید.
به همین دلیل همیشه تاکید بر انجام تمرینات، نوشتن تمرینات و خواندن نوشته های دیگران دارم.
این فرمول ساده اما بسیار تاثیرگذار در آرام کردن ذهن و قرار دادنش در مسیر تغییر کردن است.
زمانی که شما برای مدتی مشغول یادگیری، فکر کردن و نوشتن باشید به مرور این فرمول در ذهن شما به عادت تبدیل می شود و به راحتی شما هر روز با اشتیاق این مراحل را انجام می دهید.
ذهن شما مشتاق تکرار کردن این مراحل شگفتی ساز می شود.
تغییر کردن با زندگی کردن تمام روزهایی که شما این فرمول را اجرا کنید حاصل می شود.
قدم بعدی و بسیار مهم برای تثبیت فرمول های جدید ادغام کردن احساس با رفتار است.
هر رفتاری در ما احساس ایجاد کند در ذهن ما قابل ذخیره شدن خواهد بود.
تمام رفتارهای چاق کننده ما به این دلیل که در ما احساس خوب ایجاد کرده اند در ذهن ما ذخیره شده و به عادت تبدیل شده اند.
شاید امروز شما از برخی رفتارهای خود راضی نیستید و از تکرار آن احساس بد یا حتی عذاب وجدان داشته باشید اما مطمئن باشید در روزهای اول که این رفتار در شما شکل گرفته است حتما برای باعث شده شما در احساس بهتری قرار بگیرید و به همین دلیل به فرمول ذهنی شما تبدیل شده است.
برای این مرحله از چالش من اینو نخوردم می خواهیم احساس سیری را با رفتار خود ترکیب کنیم.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند از جمله خودم احساس سیری را نمی توانیم تشخص دهیم.
نمی دانیم واقعا کی سیر هستیم و کی گرسنه هستیم.
به دلیل اینکه مدت هاست در حال تکرار و تقویت فرمول های اشتباه هستیم نشانه های تشخیص احساس سیری در ما کمرنگ شده است.
به همین دلیل بارها اتفاق افتاده که بعد از خوردن کامل غذا تمایل به خوردن شیرینی یا میوه یا هر چیز دیگری داریم.
این واکنش به دلیل عدم شناخت و توجه ما به احساس سیری است.
احساسی که افراد متناسب آن را به خوبی تشخیص می دهند.
توجه و عمل کردن افراد متناسب به احساس سیری باعث می شود که بارها از اینکه چرا یک فرد متناسب به راحتی میتواند در برابر شیرینی یا کیک یا هر غذایی که ما نمی توانیم از خیر خوردنش بگذریم به راحتی می گذرد و از آن نمی خورد تعجب کرده ایم.
این تفاوت در رفتار یک فرد متناسب با یک فرد چاق در برخورد با مواد غذایی ققط به خاطر شناسایی پیغام و احساس سیری است.
بنابراین از این جلسه سعی خواهیم کرد با ادغام احساس سیری با تغییرات رفتاری خود این فرمول تاثیرگذار را در ذهن خود پررنگ کرده و به مرور از نتایج عمل کردن به آن لذت ببریم.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.69 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و درود ▪︎ترکیب احساس و رفتار ▪︎
___________________________________________________
هر تغییری از گام های کوچیک شروع شده .▪︎
هر موفقیتی از تغییرات کوچک آغاز شده .▪︎
هر مسیر طولانی با برداشتن گام های کوچیک طی شده .▪︎
و زندگی ما از سپری کردن روزهایی که زند ه ایم شکل گرفته .▪︎
من ۵۴ سالمه ▪︎ که برابر میشه با 19,710 روز ▪︎
چیزی که الان هستم حاصل زندگی کردن من در این نوزده هزار و هفتصد و ده روزه .▪︎
نکته جالب توجه اینه که من خاطره چندانی از روزهایی که تازه مسیر چاق شدن رو شروع کرده بودم در ذهن نداشتم.▪︎
چرا؟
من از زمانی متوجه چاقی خودم شدم که تفاوت رو احساس کردم.▪︎
لباس های من تنگ شده بود، جسم من تغییر کرده بود و حرف های اطرافیان درباره چاق شدنم رو می شنیدم.▪︎
در واقع من زمانی متوجه چاقیم شدم که نتیجه اون همه روزهایی که در مسیر چاقی حرکت کرده بودم مشخص شده بود.▪︎
این مثال در جنبه های مختلف زندگی صدق می کنه و به وضوح می تونیم نمونه هاشو در زندگیمون پیدا کنیم.▪︎
استاد توضیح دادن که من تا سن 35 در شرایط سخت شغلی و مالی بودم.▪︎
اون شرایط حاصل 35 سال ساخته شدن فرمول های ذهنی من و زندگی کردن بر اساس آن آموزش ها بود.▪︎
به لطف خدا با قدرت ذهن آشنا شدم و قصد کردم شرایط زندگیمو تغییر بدم.▪︎
عجله برای تغییر کردن باعث شد در همون سال اول و دوم بارها احساس شکست و ناامیدی به من دست بده ▪︎
این فرمول درمورد لاغری هم صادقه▪︎
به همین دلیل استاد گرامی همیشه تاکید بر انجام تمرینات، نوشتن تمرینات و خواندن نوشته های دیگران دارند .▪︎
این فرمول ساده اما بسیار تاثیرگذار در آرام کردن ذهن و قرار دادنش در مسیر تغییر کردنه.▪︎
زمانی که برای مدتی مشغول یادگیری، فکر کردن و نوشتن باشم به مرور این فرمول در ذهن من به عادت تبدیل می شه و به راحتی هر روز با اشتیاق این مراحل رو انجام می دم.▪︎
ذهن من مشتاق تکرار کردن این مراحل شگفتی ساز می شه .▪︎
شاید امروز من از برخی رفتارهای خودم راضی نباشم و از تکرار شون احساس بد یا حتی عذاب وجدان داشته باشم اما مطمئنم در روزهای اول که این رفتار در من شکل گرفته حتما باعث شده بود که من در احساس بهتری قرار بگیرم و به همین دلیل به فرمول ذهنی در من تبدیل شده .▪︎
استاد گرامی اعتقاد دارن بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارن نمی تونن احساس سیری رو تشخیص بدن ▪︎
نمی دونن واقعا کی سیر هستن و کی گرسنه؟
به دلیل اینکه مدت هاست در حال تکرار و تقویت فرمول های اشتباه هستن نشانه های تشخیص احساس سیری در اونها کمرنگ شده.▪︎
به همین دلیل بارها اتفاق افتاده که بعد از خوردن کامل غذا تمایل به خوردن شیرینی یا میوه یا هر چیز دیگری دارن .▪︎
این واکنش به دلیل عدم شناخت و توجه اونهابه احساس سیری است.▪︎
توجه و عمل کردن افراد متناسب به احساس سیری باعث می شه که بارها از اینکه چرا یک فرد متناسب به راحتی میتونه در برابر شیرینی یا کیک یا هر غذایی که ما نمی تونیم از خیر خوردنش بگذریم به راحتی می گذره و از اون نمی خوره تعجب می کنیم ▪︎
بنابراین از این جلسه سعی می کنیم با ادغام احساس سیری با تغییرات رفتاری خود این فرمول تاثیرگذار رو در ذهن خود پررنگ کنیم و به مرور از نتایج عمل کردن به اون لذت ببریم.▪︎
استاد گرامی ،من چیزی از خود ندارم که بگم …آگاهی هایی که شما به شکل کلمه به این بخش منتقل کردید من به شکل محاوره تنظیم و ارسال کردم▪︎ یکساعت زمان برد ه اما چون برای ایجاد تغییر به محاوره و تبدیل افعال به متکلم وحده دقیق شدم برامتمرین خوبی بود …. و بارها دوباره با اشتیاق می خونمش …
>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<<<<
نکاتی که از فایل صوتی این جلسه یاد گرفتم به این شرح است :
□ نباید تصور کنم که تغییر کردن و تغییر دادن یه چیز ساده و پیش پا افتاده اس غذایی که همیشه می خوردم مقداری رو نخورم .
□من در گذشته بارها تصمیم می گرفتم تغییری در مقدار خوردنم ایجاد کنم ولی نمی تونستم اما اگرچند هفته اس در این دوره شرکت کردم تونستم عادتی رو که دوست نداشتم در اون تغییراتی ایجاد کنم …این نشون میده ذهن من با من همکاری می کنه تا این برنامه به بهترین نحو انجام بشه …
□امروز می خوایم یک قدم آسون دیگه برداریم برای برنامه ریزی بهتر ذهنمون …
حتما شده از یک ماده غذایی ترش مثل لیمو چیزایی شنیده باشی و بزاق دهانت ترشح شده باشه یا یک فیلمی دیدی یا یکخاطره ای یادت اومده که شمارو به یک حال و هوا و احساس خاصی برگردونده .حالت خوب شده و خاطره ای در ذهنت به نمایش دراومده و لذت بردی ..
خیلی وقتا شده یک آهنگی رو گوش دادی و یا صدایی از کسی شنیدی رفتی به خیلی سالهای دور و خاطره ای برات زنده شده و اونو مرور کردی▪︎
اینکه خیلی از چاقها ، رفتاری دارن که دوستش ندارن از اون اذیتن و یا عادتی دارن که می دونن اون عادت صحیح نیست اما نمی تونن ترکش کنن و یا تغییری در اون ایجاد کنن بخاطر همینه . باهاش خاطره خوش دارن …
قطعا اوایل که انجام می دادن براشون احساس خوبی به همراه داشته …کسی که سیگاریه یا معتاد به مصرف مواد مخدره یا مشروب خوره به اصطلاح تیریه ..چون ابتدا به ساکن که شروع به مصرف کرده براش لذت بخش بوده ….
( هیچوقت ما به کاری که برامون از ابتدا رنج آور باشه و لذتی درش نباشه عادت نمی کنیم این یه قانونه ) …
بعدن فقط تکرار میشه حتی اگر دیگه احساس خوبی ایجاد نکنه ..چه بسا اسباب دلزدگی رو هم فراهم کرده باشه ولی شخص قادر به ترک اون نیست …
حتما با مثلا افراد سیگاری برخورد و ارتباط داشتید که گفته از سیگار کشیدن خسته شدم ولی نمی تونم بذارمش کنار ….
در چالش من اینو نخوردم به شما یاد داده میشه که برای ترک یک عادت آزار دهنده ابتدا باید یک رابطه خوبی باهاش برقرار کرده باشید …
بنابراین چون رفتارهای ما با احساس ما در ارتباط هست خیلی مهمه که تعریفهای جدید درباره رفتارجدید در ذهنمون ایجاد کنیم …
در برنامه گذشته گفتیم نیاییم از کلمات من کم می خورم یا غذامو کمتر کردم یا از کلمات اینو کمتر می خورم استفاده نکنیم.چون کلمه کمتر باعث یکواکنش در مغز ما میشه حریصتر میشیم به خوردن و تمایلمون به خوردن بیشتر میشه ..در حالی که در سطح فکر تصمیم گرفتیم کمتر بخوریم اما عملا بیشتر می خوریم به این دلیله کلمه کمتر یک تعریفی رو در ذهن ما داره و ما نباید ازش استفاده کنیم ..اما می بایست تعریف جدیدی ازش به کار ببریم …
شاید در این چند هفته عادتهایی رو داشتید که یکتغییراتی رو در اونا ایجاد کردید یعنی تکرارشون کمتر شدن ….
مثلا خود استاد میگن برای ترک مصرف کلوچه با چایی اومدن ابتدا یکی دو روز ۳ چهارم از کلوچه ارو با چایی خوردن بعد نصف و بعد یکچهارم و بعد کلا کنار گذاشتنش
اما هر بار که می خواستن اون مقدار تعیین شده ارو بخورن می گفتن که من سیر هستم .
دوستان خیلی مهمه که کلمات من سیر هستم رو هر بار به کار ببرید … و اینو به عنوان یک واکنش رفتاری در مغزتون ثبتش کنید ….
وقتی خودت انتخاب می کنی که یکمقداری رو کمتر مصرف کنی آخر سر حتما به خودت یادآوری کن که من سیر شدم …. یا من سیرهستم …. این دو تا جمله ارو زیاد بگید به خودتون ….
هر وقت کسی چیزی به شما تعارف می کنه و یا میل ندارید نگید میل ندارم بگید من سیرم ….
اجازه بدید این کلمه هر وقت تصمیم به خوردن ندارید یا نیاز ندارید که بخورید یا مقداری رو در نظر گرفتید که بیشتر نخورید در ذهن شما به عنوان یک واکنش ثبت بشه بگید من سیر شدم ..من سیرم …. نسبت به پارامترهای بیرونی که ممکنه مارو به خوردن تحریک کنن بگید من سیرم و نمی خورم …
سلام و درود •
من نمی خورم چون حالم گرفته اس . عصبی ام … سیر شدم
من نمی خورم چون غمگینم . من سیرم
من نمی خورم چون عضو کمپین پاکم و برای جسمم ارزش زیاد قائلم ،.من بیشتر مواقع احساس سیری دارم .
من نمی خورم چون لاغر شدن اولویت زندگی منه . اکثر مواقع سیرم
من نمی خورم چون از نخوردن به عنوان یک انتخاب آزاد لذت می برم .. چون من همیشه سیرم .
من نمی خورم چون برای لاغر شدن تصمیم قاطع گرفتم .همیشه سیرم چیزی دلم نمی خواد
من نمی خورم چون نخوردن سر سیری برام هیچ ضرری کهنداره هیچ کلی هم منفعت داره .
من نمی خورم چون نخوردن برام لذت بخشه .من سیرم.
من نمی خورم چون اگه نخورم نمی میرم که ….مغز من مث لامپ ۶۰ وات کم مصرفه .هیچیم نمیشه ..فقط لاغرتر میشم خوب بشم :)..
من سیرم .ممنون نمی خورم .من سیرم.
سلام دوست عزیز ،
خوشحالم دیدگاه من برات مفید بوده …خیلی خوشحال شدم …
جمله دو کلمه ای من سیر شدم یا من سیرم می تونه معجزه کنه واقعا …توضیح کاملش در دوره چالش تغییر عادتها با عنوان من اینو نخوردم توسط استاد هست میشه مطالعه کرد و گوش داد …
همین امروز می خواستم با همسرم ناهار بخورم .ما ناهارا یک پرس غذا رو نصف می کنیم و می خوریم من تا چند وقت پیش همراه با ناهار کهمعمولا بیشتر مواقع برنج هست نون مصرف می کردم و البته دلیلش موجه بود از نظر خودم چون مقدار برنج نصف مقدار معمول بود و می گفتم من سیر نمیشم اگه باهاش نون نخورم …
ولی از وقتی که این آگاهی به من داده شد که اگر حتی به شکل معمول مقدار غذا کمتر از همیشه بود بگم من سیر شدم امروز از همین آگاهی استفاده کردم برام مهم بود که با وجود کم بودن مقدار برنج نون باهاش مصرف نکنم دوتا گوجه کباب کردم گذاشتم کنار غذامون قبلش هم یکپیاله سالاد خیار و گوجه و نصفی از یک سیب خوردیم تا ذهنم در مورد مصرف نکردن نون با برنج بیشتر همکاری کنه ….و چقدر جالب شد که سیر هم شدیم و نیازی به نون نشد …آخرش گفتم من سیر شدم
منظور این نیست که نون چاق کننده اس منظور اینه دوتا چیز بسیار پر انرژی رو با هم ترکیب نکنم تا به قانون ترمیم و نه تخریب عمل کرده باشم
بعد از ناهار به ساعت نگاه کردم و به خودم گفتم تا سه ساعت دیگه هیچی نمی خورم جز یک فنجان قهوه داغ با دو حب قند کوچیک …… در صورتی که معمولا اکثر اوقات دو ساعت بعد از ناهار گرسنه ام میشه اما مخصوصا با میل و اراده خودم خواستم یکساعت این حس رو تحمل کنم بعد یه چیزی بخورم به عنوان میانوعده و تعیین هم نکردم چه چیزی گفتم بعد از ساعت ۴ و نیم عصر هر چی میلم کشید همونو می خورم به حدی که حس گرسنه بودن فروکش کنه فکرم آزاد بشه به کارهام برسم ..
از شما دوست عزیز سپاسگزارم
چقدر خوشحالم که می تونم این همه دلیل و بهانه برای نخوردن داشته باشم … درست به همین تنوع و گستردگی ،، ما بهانه و دلیل می آوردیم برای خوردن …و حالا برعکس داریم کار می کنیم …
وقتی میشه این همه دلیل برای نخوردن آورد پس موقع انتخاب بخورم یا نخورم ؟ براحتی میشه اولویت رو به نخوردن داد و اونو انتخاب کرد و ازش لذت برد …..
حالا چند بهانه دیگه :
من در مهمانی ها سعی می کنم نخوردن رو به خوردن ترجیح بدم چون برام شخصیت می آره ..پرخوری در خونه مردم بی شخصیتیه …
مهمان بودم بهم تعارف شد اما چون سیر بودم و قصد خوردن نداشتم نخوردم …
من نخوردم ، چون هیچ خاصیتی جز پر کردن شکم نداشت …
با اینکه خوشمزه بود نخوردم چون سیر بودم .
سلام و درود ،
تکمیل لیست نخوردنهای من :
من نخوردم چون همیشه نخوردن رو به خوردن ترجیح می دم …
من نخوردم ، چون اراده ام واسه نخوردن خیلی قوی و قدرتمنده ..
من نخوردم چون اسیر شکمم نیستم ..
من نخوردم چون هنوز می تونستم صبر کنم خیلی گرسنه نبودم .
من نخوردم چون رنگ و بوی خوبی نداشت مونده بود ،مزه یخچال می داد .
من نخوردم ، چون خیلی کار داشتم …
سلام و درود •
من نمی خورم چون حالم گرفته اس . عصبی ام …
من نمی خورم چون غمگینم .
من نمی خورم چون عضو کمپین پاکم و برای جسمم ارزش زیاد قائلم ،.
من نمی خورم چون لاغر شدن اولویت زندگی منه .
من نمی خورم چون از نخوردن به عنوان یک انتخاب آزاد لذت می برم ..
من نمی خورم چون برای لاغر شدن تصمیم قاطع گرفتم
من نمی خورم چون نخوردن برام ضرری کهنداره هیچ کلی هم منفعت داره .
من نمی خورم چون نخوردن برام لذت بخشه .
من نمی خورم چون اگه نخورم نمی میرم که ….مغز من مث لامپ ۶۰ وات کم مصرفه .هیچیم نمیشه ..فقط لاغرتر میشم خوب بشم 🙂
سلام ،
دوتا جمله دیگه یادم اومد :
نمی خورم بو میده.
نمی خورم خوب نپخته .
نمی خورم بسکه بی رنگ و بوئه .
نمی خورم تازه مسواک زدم
خدمت آقا عطا عرض سلام دارم ،
از اینکه برادر بزرگواری چون شما به این سایت هدایت شدی که به من انگیزه داده بشه به دوره های چالش ترک عادت و دوره با ارزش صد کام بیشتر توجه کنم و دیدگاه بنویسم خیلی خوشحالم ..خدا را بابت این توفیق سپاسگزارم .
تمایل دارم لیستی که برای نخوردن نوشتید با کمی ویرایش دوباره مورد توجه قرار بدیم :
نمی خورم چون از نخوردن لذت می برم
نمی خورم چون دوست ندارم
نمی خورم چون نمی خوام
نمی خورم چون فرصت ندارم
نمی خورم چون دیر وقته درست هضم نمیشه
نمی خورم چون توش پر از پیازداغه
نمی خورم چون خوابم می آد .
نمی خورم چون می خوام فیلم ببینم
نمی خورم چون حواسم به فیلمه .
نمی خورم چون حوصله خوردن ندارم
نمی خورم چون دلمو می زنه
.نمیخورم چون میخوام لاغر بشم . هر چی کمتر ، بهتر
نمیخورم چون میخوام لاغر بمونم .
نمیخورم چون سیرم .
من تخمه نمی خورم چون شور و بی کیفیته . از چق چق کردن خوشم نمی آد
من زرشک پلو با مرغ از بیرون برامون اورده بودن نخوردم چون غذای رستوران مورد اعتمادم نیست معلوم نیس بهداشتی می پزن یا نه
.من شربت آلبالو نمی خورم چون شیرینیش دلمو می زنه .
. من شام نمی خورم چون ناهار زیاد خوردم
من صبحانه نمی خورم چونمیل ندارم
مامانم بهم نون و پنیر داد نگرفتم .
من نون اضافه نمی خورم ترش می کنم
من سیبو روی میز دیدم خیلی خوشرنگ بود اما نخوردم چون با تحریک بینائی چیزی نمی خورم …
من مقداری بیسکوییت اضافه اومده بود نخوردم . مگه هر چی اضافه بیاد من باید بخورم؟
من شکلات نمی خورم چون انرژیش خیلیه
من چایی نمی خورم چون ترش می کنم
من قند نمی خورم چونتازگیا از مزه اش بدممی آد .
من آش نذری آوردن نخوردم چون سیر بودم
من کم می خورم چون اشتها ندارم …
____________________^
استاد با خوندن لیستی که خودم نوشتم یه ایده به ذهنم اومد اینکه از این به بعد به خوراکی هایی که قصد خوردنشو دارم دقت کنم ببینم چه ایرادی میشه ازشون درآرم؟ که نخورم یا کمبخورم .می خوام نقش لاغرای ایرادی رو بازی کنم برا خودم …
یادم می آد قبلا یکی از انتقادایی که به خورد و خوراک آدم لاغرا مطرح می کردم این بود که می گفتم شما چرا اینقدر از غذا ایراد می گیرید برکت خداست دیگه بخورید ..مردم نون گیرشون نمی آد شما خوشی زده زیر دلتون …من گشنه ام باشه سنگم می خورم …
جالبه تازه اینارو با یه قیافه حق به جانب هم می گفتم به خودم افتخار می کردم که برکت خدا رو با نخوردن حروم نمی کنم ..
اما حالا فکرم از زمین تا آسمون فرق کرده …خدارو شکر
سلام و درود ▪︎
اینقدر قشنگ می نویسی و شرح می دی که نمی تونم تشویقت نکنم تبریک نگم ..
شما خیلی عالی داری مسیر موفقیت رو طی می کنی بزودی عکست در آلبوم شگفتی سازان ثبت خواهد شد …من به شما قول می دم برادر من ، قول میدم ،
به شرط اینکه به همین خوبی به جلو بری …از قاطعیتت در تصمیم نخوردن بخاطر سیر بودنت خیلی خوشم اومد واقعا آفرین ….شما حقت لاغر شدنه …
سلام دوست و برادر گرامی آقا عطا
الهی خدا مادرتو برات نگهداره … دعای مادر در حق فرزند مستجابه …الهی زیر سایه مادر و دعا هاش موفقیت روزافزون شامل حالتون باشه همیشه …